You are on page 1of 14

‫اسامی زبانشناسان و نقش آنها در مکاتب زبانشناسی‬

‫برگرفته از کتاب‬

‫‪Schools of Linguistics‬‬
‫‪by‬‬
‫‪Geoffrey Sampson‬‬

‫علیرضا عرفانی‬

‫دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زبانشناسی همگانی‬

‫دانشگاه پیام نور تهران_ جنوب‬

‫پاییز ‪1395‬‬
‫فصل اول‬
‫‪ -1‬دکارت‬
‫‪ ‬کار چامسکی به فالسفه خردگرایی قرن ‪ 17‬مثل دکارت و (هومبولت) ارتباط داشت‪.‬‬
‫‪ -2‬گریم‬
‫‪ ‬پایهگذار زبانشناسی آلمانی است‪ .‬همراه برادرش ویلهلم توانست در حوزه داستانهای عامیانه کمک‬
‫کند‪.‬‬
‫‪ -3‬هردر‬
‫‪ ‬آهنگها و قصههای عامیانه مردم آلمان را جمعآوری کرد تا برای اولین بار آنها را بررسی کند‪.‬‬
‫‪ -4‬توماس کوهن‬
‫‪ ‬در شرایطی که محققان یک حوزه علمی بتوانند فرضیههای دانشمندان گذشته را به چالش بکشند‬
‫و رد کنند‪ ،‬پیشرفت علمی حاصل می شود‪.‬‬
‫‪ ‬تغییرات اجتماعی اغلب از طریق انقالب سیاسی اتفاق افتاده است‪.‬‬
‫‪ -5‬داروین‬
‫‪ ‬نظریه داروین باعث شده بود که کل تفکر بشری و همچنین در زبانشناسی هم تاثیر بگذارد‪.‬‬
‫‪ ‬انواع گونههای گیاهی و جانوری حاصل تکامل همان ریشه و بن اولیه است‪.‬‬
‫‪ ‬در نظریه داروین ‪ :‬جهت تغییر زبان به سمت تکامل و بهتر شدن پیش می رود‪.‬‬
‫‪ ‬زبان هرچه قدیمی تر‪ ،‬خالصر تر و بهتر است‪.‬‬
‫‪ -6‬راسموس راسک‬
‫‪ ‬قانون گریم نخستین بار توسط راسموس راسک مطرح شد‪.‬‬
‫‪ ‬در نظریه راسک ‪ :‬زبانها در طول زمان ساده میشوند‪ .‬جهت تغییر زبانها به سمت سادگی لهجه‬
‫است‪ .‬از تصریفی به گسسته‪.‬‬
‫‪ -7‬فرنس بوپ‬
‫‪ ‬قانون صدا را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬گردش واکهای )‪ (Ablaut‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬او برای دگرگونی چرخش واکهای یک توضیح مکانیکی به عنوان ‪ law of gravity‬ارائه داد‪.‬‬
‫‪ -8‬شالیخر‬
‫‪ ‬مدل درختی ‪ family tree‬تاثیر عوامل زمانی را نشان می دهد که توسط شالیخر مطرح شد‪.‬‬
‫‪ ‬زبان و زیست شناسی با هم ارتباط دارند‪.‬‬
‫‪ ‬تکامل زبان همراه با تکامل خود پیش رفته است‪.‬‬
‫‪ ‬جهت تغییر زبان به سمت تکامل و بهتر شدن است‪ .‬از گسسته به تصریفی‪.‬‬
‫‪ ‬زبان را یک گونه زیستی میدانست‪.‬‬
‫‪ -9‬ژوانس اسکمیت (اشمیت)‬
‫‪ ‬نظریه موجی را ارائه داد‪.‬‬
‫‪ ‬رابطه بین زبانها عمودی نیست بلکه افقی است و تغییرات به صورت موجی عمل میکند‪.‬‬

‫‪ -10‬اگوست شگل‬
‫‪ ‬زبانهای تصریفی را به دو دسته تقسیم کرد‪ -1 ،‬زبانهای ترکیبی‪ :‬کامال تصریفی هستند‪-2 .‬‬
‫تجزیهای یا تحلیلی‪ :‬شامل برخی از ویژگیهای زبانهای گسسته هستند مانند‪ :‬ضمایر فاعلی در‬
‫تصریف افعال‪.‬‬
‫‪ ‬خانواده زبانهای ‪ Romance‬از التین به زبانهای مدرن تجزیهای مانند زبان فرانسه روال یافته‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ‬زبانها به شکل تاریخی از گسسته ‪ ‬پیوندی ‪ ‬تصریفی تبدیل شده اند‬
‫‪ -11‬رادلف‬
‫‪ ‬از نقطه نظر زبانشناسی فردی ‪ ،‬زبان تک تک افراد با هم فرق دارد‪ .‬اما رادلف با آن مخالفت کرد‪.‬‬

‫‪ -12‬لییل ‪Lyell‬‬
‫‪ ‬اصل یکنواختی ‪ )Uniformitarian doctrine( :‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ -13‬جان بودین دکورتنی‬
‫‪ ‬گرایش انسانی شدن واجشناسی ‪ humanity tendency‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ -14‬هرمن پائول‬
‫‪ ‬شالیخر را بعلت شبیه دانستن زبانشناسی به زیستشناسی مورد انتقاد قرار میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬او زبانشناسی را یک حوزه تاریخی میداند نه یک علم طبیعی‪.‬‬
‫‪ -15‬کارل مولنهف‬
‫‪ ‬علت برخی از تغییرات صوتی را تنبلی یا ضعف می داند‪.‬‬
‫‪ -16‬هرمن استهوف‬
‫‪ ‬از نو دستوریان است‪.‬‬
‫‪ ‬تغییر و تعدیل اندامهای صوتی دلیل اصلی تغییرات آوایی در طول تاریخ زبانها است‪.‬‬
‫‪ -17‬هنریخ میر‬
‫‪ ‬بر تاثیرات جغرافیایی بر آواشناسی و واج شناسی تاکید می کرد‪.‬‬
‫‪ -18‬پوستال‬
‫‪ ‬با نظریه نو زبانشناسان موافق است که تغییرات آوایی در رابطه با مُد روز هستند و نه در رابطه با‬
‫قوانین طبیعی‪.‬‬
‫‪ -19‬هوگو شوشرت‬
‫‪ ‬تغییرات زبانی را نباید به صورت قانون علمی بدانیم بلکه این تغییرات بخاطر تغییر در سبک و‬
‫سلیقه افراد است‪.‬‬
‫‪ -20‬اورتل و یسپرسن‬
‫‪ ‬نظریه زیر الیه ای را مطرح کرد که طبق آن در برخورد جوامع یک جامعه ای که مغلوب میشد‬
‫عبارتهای تلفظی و زبانی را از زبان زبرین میگیرد و عادتهای زبانی خود را از دست میدهد‪.‬‬

‫فصل دوم‬
‫‪ -21‬سوسور‬
‫‪ ‬سوسور پدر زبان شناسی نوین‪ ،‬نشانه شناس‪ ،‬و ساختگرا بود‪.‬‬

‫‪ ‬معتقد بود که تحوالت تحت تاثیر جامعه شناسی و علوم اجتماعی است‪.‬‬

‫‪ ‬زبان را از دو دید بررسی میکند‪ -1 :‬درونی‪ :‬به عنوان یک سخنگوی زبان‪ ،‬بررسی همزمانی انجام‬

‫می شود‪ -2 .‬بیرونی‪ :‬به عنوان یک شخص خارج از زبان‪ ،‬بررسی همزمانی یا در زمانی است‪.‬‬

‫‪ ‬مطالعات همزمانی دارای یک ویژگی نظاممند ‪ /‬دستگاهی است‪ .‬اما در مطالعات درزمانی وجود‬

‫ندارد‪.‬‬

‫‪ ‬برای اولین بار زبان شناسی همزمانی = مطالعه زبان به عنوان نظامی در یک برهه از زمان که در‬

‫تقابل است با مطالعه درزمانی و تاریخی را معرفی کرد‪.‬‬

‫‪ ‬معتقد بود که باید بررسیهای همزمانی و درزمانی را از یکدیگر جدا کنیم‪ .‬همزمانی مطالعه نظام‬

‫زبانی است که عناصر آن توسط تقابل تعریف می شود‪.‬‬

‫‪ ‬معتقد بود که زبان مجموعه ای از نشانه های قرار دادی است‪ .‬این نشانهها‪ ،‬صورت آوایی و صورت‬

‫معنایی دارند و دارای رابطه همنشینی و جانشینی هستند‪.‬‬


‫‪ ‬نشانههای سوسور همان تکواژهها هستند‪ .‬چون او فکر میکرد که زبان محصول جامعه است و آنرا‬

‫نظامی (سیستمی) از نشانهها در نظر میگرفت نه دستگاهی از جمالت‪.‬‬

‫‪ ‬سوسور میان زبان و گفتار یک تضادی را قائل است و قوه نطق و بیان را از زبان متمایز میداند و‬

‫میگوید نطق یا سخن گفتن قوه مشترکی است که در همه افراد انسان وجود دارد اما زبان محصول‬

‫اجتماعی این قوه است‪.‬‬

‫‪ ‬نشانه زبانی را دال و مدلول می داند‪.‬‬

‫‪ ‬تغییرات آوایی تاریخی را به لحاظ ذاتی‪ ،‬مستقل از نظام ها ‪ systems‬میداند‪ .‬و زبان را نمونهای از‬

‫حقایق اجتماعی ‪ social facts‬میداند‪.‬‬

‫‪ ‬زبان شناسان اروپائی ‪ /‬سوسور ‪ ‬روابط جانشینی‪Paradigmatic Relation‬‬


‫ع الق م ند ب ه‬

‫هستند‪.‬‬

‫‪ ‬مفاهیم نحو و جمله به گفتار تعلق دارد و نه به زبان‪.‬‬

‫‪ ‬زبان صورت ‪ form‬است و نه جوهر ‪ substance‬تنها چیزی که به شکل ملموس در زبان وجود‬

‫دارد اصوات و معنی است‪.‬‬

‫‪ -22‬سمپسون‬
‫‪ ‬به سوسور انتقاد می کند که تغییرات در زمانی هم‪ ،‬نظاممند هستند‪.‬‬
‫‪ ‬معتقد است که برخی از تغییرات جبرانی هستند‪.‬‬
‫‪ ‬نحو بخشی از ‪ Parole‬است نه ‪.Langue‬‬
‫‪ ‬توجه به زمان بهعنوان صورت محض و جدا از جوهر یا مادهای که آن را تحقق میبخشد‪،‬‬
‫گمراهکننده است‪ .‬و عقیده دارد که جوهر زبانی در تعیین صورت زبانی‪ ،‬بهشدت تأثیرگذار است‪.‬‬
‫‪ -23‬امیل دورخیم‬
‫‪ ‬ذهن جمعی را بیان می کند‪.‬‬
‫فصل سوم‬
‫‪ -24‬فرانز بوآس ‪Franz Boas‬‬
‫‪ ‬موسس مکتب توصیف گرا = ساختارگرایی آمریکایی ‪ Descriptivists‬است‪.‬‬
‫‪ ‬پایه گذار مکتب زبانهای نو‪.‬‬
‫‪ ‬قالب ساز و تشکیل دهنده مکتب زابانشناسی توصیفی است‪.‬‬
‫‪ ‬روی داده های زبانهای مختلف کار می کرد‪.‬‬
‫‪ -25‬لئونارد بلومفیلد‬
‫‪ ‬مهمترین مهره این مکتب است‪.‬‬
‫‪ ‬تئوریهای او ریشه در آراء و نظریات بوآس داشت‪.‬‬
‫‪ ‬او بر روی علم دانستن زبانشناسی اصرار داشت‪.‬‬
‫‪ ‬زبان را باید به صورت طبیعی و مطابق آنچه گویشور بومی آن میگوید‪ ،‬پذیرفت‪.‬‬
‫‪ ‬زبانشناسی بلومفیلد شاخه ای از روانشناسی رفتار گرایی بود‪.‬‬
‫‪ ‬بلومفیلد یکی از طرفداران مثبت گرایی منطقی بود‪.‬‬

‫‪ ‬مطالعه در حوزه معنی شناسی را غیر علمی میدانست‪.‬‬

‫‪ -26‬رادولف کارناپ‬
‫‪ ‬مثبت گرایی منطقی ‪ Logical positivism‬در دهه ‪ 20‬و ‪ 30‬میالدی توسط او شکل گرفت‪.‬‬
‫‪ ‬آنها به همه چیز به دیده علمی مینگریستند‪.‬‬
‫‪ -27‬واتسون‬
‫‪ ‬از پایه گذاران رفتارگرایی بود‪.‬‬
‫‪ -28‬وایت بولینگر‬
‫‪ ‬از توصیفگراهای امروزی است که به بررسی آهنگ و زیر و بمی صدا از دیدگاه توصیف گرائی‬
‫پرداخته است‪.‬‬
‫‪ -29‬چالز هاکت‬
‫‪ ‬به زبانشناسی از دریچه باستانشناسی نگاه میکرد و هیچگاه تسلط زبانشناسی چامسکیایی را‬
‫نپذیرفت‪.‬‬
‫‪ -30‬کنت پایک‬
‫‪ ‬رهبری علمی فعالیت سنت توصیفگرایی در موسسهای بنام موسسه زبانشناسان است‪.‬‬
‫‪ -31‬چارلز فرایز‬
‫‪ ‬از ابزار مکانیکی به جای ابزار معنا استفاده کرد‪.‬‬
‫‪ -32‬هریس‬
‫‪ ‬روال کشف را اولین بار هریس مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬او سطحی را برای بررسی زبان به نام سطح جدایی الیه ها مطرح کرد و از ساخته ها و نوشته های‬
‫کامپیوتری استفاده کرد‪.‬‬
‫‪ ‬طبقهبندی تکواژها بر اساس شباهت توزیع آنها ‪ distribution‬توسط هریس انجام شد‪.‬‬
‫‪ ‬به جای مفهوم عناصر هموندی (نوایی) از ‪ long components‬استفاده کرد‪.‬‬

‫فصل چهارم‬
‫‪ -33‬سایپر‪-‬ورف‬
‫‪ ‬از هواداران ساختارگرایی آمریکایی ‪Descriptivist Linguistics‬‬
‫‪ ‬از هواداران نسبی گرایی بوئاس ‪ Boas’s Relativism‬بودند‪.‬‬
‫‪ ‬از حامیان مکتب توصیفی ‪ Descriptivist School‬بودند‪.‬‬
‫‪ ‬معتقد بودن که نظریه جهانی وجود ندارد و در نتیجه اشتراک زبانی وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ ‬معتقد بودند که زبانها دارای تفاوتهای بی حد و حصر هستند‪.‬‬
‫‪ ‬تحت تاثیر رفتارگرایی بلومفیلد ‪ Bloom field Behaviorism‬قرار نگرفتند‪.‬‬
‫‪ ‬جبر گرا بودند‪ :‬زبان بر جهان ما تاثیر میگذارد‪ .‬جهان بینی ما در گرو زبان ما است‪.‬‬
‫‪ ‬زبان باعث میشود که مسائل در ذهنیت ما به وجود آید‪.‬‬
‫‪ -34‬ورف‬
‫‪ ‬زبان باعث نگرش ما به زبان می شود‪.‬‬
‫‪ ‬تمام توجه اش را روی زبان هوپی زبانی آریز و نیایی گذاشت‪.‬‬
‫‪ ‬مقوالت پنهان که به راحتی کد گذاری نمی شوند‪ ،‬مهم تر هستند‪.‬‬
‫‪ ‬نقطه ضعف ورف‪ :‬ناتوانی او در توضیح تغییرات اساسی در جهان بینی جوامع زبانی است‪.‬‬
‫‪ ‬اسامی کشورها و شهرها در زبان انگلیسی نمونهای از مقوالت پنهان یا ‪ Crypto type‬است‪.‬‬
‫‪ -35‬لود دویگ و ینگنشتاین‬
‫‪ ‬از ایدههای ورف مبنی بر این که جهان بینی افراد را زبان آنها‪ ،‬تعیین میکند‪ ،‬حمایت کرده است‪.‬‬
‫‪ -36‬لویی برول‬
‫‪ ‬زبان های بدوی شبیه به هم هستند‪.‬‬
‫‪ -37‬مکس بلک‬
‫‪ ‬به افکار نسبت به زبان هوپی اعتراض کرد و گفت ادعاهای ورف قابل آزمایش نیستند بنابراین پوچ و‬
‫بیهوده هستند‪.‬‬
‫‪ -38‬برلین و کی‬
‫‪ ‬دستاورد برلین و کی بر جنبه جهانی بودن زبانی تاکید داشت‪.‬‬
‫‪ ‬دستاورد برلین و کی در مورد رنگها بر خالف دیدگاه نسبی گرایی بود‪.‬‬
‫‪ ‬دیدگاه برلین و کی بر اساس سطحی بودن تفاوت ها استوار بود‪.‬‬

‫فصل پنجم‬

‫‪ -39‬متسیوس‬
‫‪ ‬بنیان گذار نقش گرائی و مکتب پراگ است‪.‬‬
‫‪ ‬با رویکرد غیر تاریخی به زبان اثر خود را منتشر کرد‪.‬‬
‫‪ ‬ایده نمای (چشم انداز) نقش جمله ‪ )FSP(Functional sentence perspective‬را مطرح‬
‫کرد‪.‬‬
‫‪ ‬جمله به دو بخش تقسیم می شود‪( :‬تمایز مبتدا و خبر)‬
‫‪ ‬ویژگی ساختاری و نحوی را با نقش پیوند داد‪.‬‬
‫‪ ‬مطالعه جدی روی ‪ Text linguistics‬را شروع کرد‪.‬‬
‫‪ ‬اهمیت تضاد و تقابل میان آواهای زبان را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬نظریه تعادلی تغییر صوت ‪ The therapeutic theory of sound change‬مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ -40‬تروبتسکوی‬
‫‪ ‬یکی از اعضای مکتب پراگ اما نه از چکسلواکی است‪.‬‬
‫‪ ‬از خانواده اشراف روسی بود‪ .‬دستاوردش در واج شناسی است‪.‬‬
‫‪ ‬کتاب او‪ :‬اصول واج شناسی‪.‬‬
‫‪ ‬اولین بار خنثی شدگی مشخصات معنایی را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬پایه گذار دیدگاه تقابل واجی ‪ opposition‬است‪.‬‬
‫‪ ‬مبحث خنثی شدگی ‪ neutralized‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬تقابل نقشی و مشخصه های تمایز دهنده را ارائه داد‪ .‬در واقع میان نقش های متفاوت در تقابل های‬
‫آوایی تمایز ایجاد کرد‪.‬‬
‫‪ ‬آنچه که یک واج را از واج دیگر جدا می کند ‪ ،‬صورت نیست بلکه نقشی تمایز دهنده است‪.‬‬
‫‪ ‬نظام پیچیده ای از گروه بندی واجی را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬برای یک تضاد و تقابل واجی‪ ،‬نقش خاصی قائل بود‪.‬‬
‫‪ ‬بدیهی ترین نقش تقابل واجی را نقش تمایز دهنده ‪ distinctive function‬نامید‪.‬‬
‫‪ ‬مفهوم برجسته سازی ‪ ( culminative function‬نقش انباشتی) و نقش مرزنمایی‬
‫‪ delimitative function‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ -41‬کارل بوهلر‬
‫‪ ‬برای زبان سه نقش در نظر گرفت ‪-1 :‬نقش بازنمودی(بیان حقایق) ‪representative function‬‬
‫‪-2‬نقش عاطفی (بیانی) ‪-3 expressive function‬نقش ترغیبی ‪( conative function‬آنی)‬
‫‪ -42‬آندره مارتینه‬
‫‪ ‬دانشمند فرانسوی که بیشترین تالش را کرد تا دیدگاه نظریه تعالی تغییر صوت ‪therapeutic‬‬
‫‪ theory of sound change‬را به یک نظریه دقیق و پیچیده تبدیل کند‪.‬‬
‫‪ ‬او تالش کرد که دیدگاه ماتیسیوس در مکتب پراگ را به یک نظریه صریح تبدیل کند‪.‬‬
‫‪ ‬او حوزه نقشی یک تضاد واجی ( بار نقش تقابل واجی) ‪the functional yield of a‬‬
‫‪ phonological opposition‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ -43‬رومن یاکوبسن‬
‫‪ ‬مهم ترین فرد در مکتب نقشگر است‪.‬‬
‫‪ ‬مهمترین کار او در زمینه واج شناسی بود‪.‬‬
‫‪ ‬معتقد بود که یک سیستم روانشناختی ساده‪ ،‬منظم و جهانی برای صداها وجود دارد‪ .‬که آن را‬
‫نظام واجی جهانی نامید ‪universal phonological system‬‬
‫‪ ‬واج ها را به سه پارامتر تولیدی کوچکتر تقسیم کرد‪:‬‬
‫‪ ‬تفاوت بین نظام آوایی زبانها‪ ،‬تفاوتهایی سطحی هستند و بنابر این نظام های نسبی سوسور و‬
‫بوآس را زیر سئوال می برد‪.‬‬
‫‪ ‬تلفظ واجهای مشابه با یکدیگر همپوشانی خواهند داشت و گرایش آنها به ادغام و یکی شدن است‪.‬‬
‫‪ ‬ذهنگرا بود و معتقد بود که تفاوت بین زبانها از لحاظ آوایی – واکی‪ ،‬سطحی است و در زیر‬
‫ساخت همه زبانها از لحاظ آوایی – واکی مشابه است‪.‬‬
‫‪ ‬ویژگیهای تمایز دهنده جهانی واجی‪ ،‬در یک سلسله مراتبی واجی قرار گرفته اند و میزان اهمیت‬
‫آنها را رتبهبندی کرد‪.‬‬
‫‪ ‬برای مشخص کردن میزان اهمیت و تمایزات جهانی بین آواها از دو ابزار استفاده کرد‪ -1 .‬یادگیری‬
‫و فراگیری زبان اول در کودکان ‪ -2‬زبان پریشی‪.‬‬
‫‪ ‬بنیادی ترین تقابل را میان همخوانهای لبی )‪ (m , b‬و یک واکه باز مانند [‪ ]a‬میداند‪.‬‬
‫‪ ‬از عوامل تاثیرات هم¬حسی یا تداعی حسی ‪ synesthetic effects‬استفاده می کند‪.‬‬
‫‪ ‬بین صداها و رنگها پیوندی را قائل است‪.‬‬
‫‪ ‬بحث همه زبانی ‪ ،pan chronic law‬همزمانی‪ ،‬در زمانی را مطرح کرد و بیشتر به همه زبانی (‬
‫یعنی چیزی که در همه زبانها و دوره ها وجود دارد ) اعتقاد داشت‪.‬‬
‫‪ -44‬لباو‬
‫‪ ‬به بررسی شیوههای گفتار متناسب با موقعیتهای اجتماعی توجه کرد‪.‬‬
‫‪ ‬یکی از کارهای او وجود یا عدم وجود ‪ /r/‬پس واکه ای در کلماتی مانند [‪ ]fa: m‬و [‪ ]farm‬در‬
‫شهر نیویورک بود‪.‬‬
‫‪ ‬گونه آزاد ‪ free variation‬را مطرح کرد‪ .‬مثال در تلفظ ‪ /r/‬را بگوئیم یا نگوئیم معنی عوض نمی‬
‫شود ‪ ‬گونه آزاد است‪.‬‬
‫‪ ‬مکتب پراگ و بخصوص لباو به بعد‪ ،‬به اجتماعی زبان تاکید داشتند و بر خالف سوسور که تمایز‬
‫شدیدی میان مطالعات همزمانی و در زمانی قایل می شد‪ ،‬آنها را یک پارچه میدانند و در کل به‬
‫جامعهشناسی زبان اهمیت میدانند‪.‬‬

‫فصل ششم‬
‫‪ -45‬نوام چامسکی‬
‫‪ ‬مطالعات خود را زیر نظر هریس آغاز کرد و در کاربرد مفهوم زایشی از وی پیروی کرد‪.‬‬
‫‪ ‬با استفاده از روش ریاضی نشان داد که چگونه میتوان نحو هر زبان را تعریف کرد‪.‬‬
‫‪ ‬جهانیهای زبان را در حوزه نحو بررسی کرد و جمله محور است‪.‬‬
‫‪ ‬باورهای یاکوبسون (جهانیهای واجی) بر اندیشه چامسکی تأثیرگذار بود‪.‬‬
‫‪ ‬بر خالف سوسور معتقد است که زبان بهصورت کامل در تکتک سخنگویان از آنان تجلی مییابد‪.‬‬
‫‪ ‬ساختار سلسلهمراتبی‪ ،‬نقش خاصی در تئوری چامسکی دارد‪.‬‬
‫‪ ‬چامسکی عقلگر (خردگر) و پیرو سنت افالطون و دکارت است‪ .‬معتقد است که ذهن چیزی است‬
‫که ساختار ثابتی دارد‪.‬‬
‫‪ ‬به اعتقاد چامسکی‪ ،‬این باور که دستور ساخت گروهی برای تولید زبانهای بشری کافی است‪،‬‬
‫اشتباه است‪.‬‬
‫‪ ‬اصطالح طبیعی بودگی نحوی ‪ naturalness‬را مطرح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬بیشتر تمرکزش روی زبان انگلیسی و بعضی زبانهای اروپایی است اما توصیفگرایان‪ ،‬بیشتر‬
‫تمرکزشان بر زبانهای خارجی است‪.‬‬
‫‪ ‬از اصطالحات توانش‪ ،‬کنش استفاده کرده است تا زبان را بهعنوان یک نظام گروهی و جمعی از‬
‫انفرادیها تمیز دهد‪.‬‬
‫‪ ‬درونگرایی ‪ introspection‬تعیینکننده نهایی طبیعت دستور زبان‪ ،‬زبانشناس است و این‬
‫گرایش چامسکی مربوط به شواهد غیرملموس و انتزاعی است‪.‬‬
‫فصل هفتم‬
‫‪ -46‬یلمزلف‬
‫‪ ‬دستور رابطهای توسط یلمزلف مطرح شد‪.‬‬
‫‪ ‬پایهگذار مکتب کپنهاک است‪.‬‬
‫‪ ‬چهار الیه یلمزلف‪ - 1:‬محتوا ‪ -‬جوهر ‪ -2‬محتوا ‪ -‬صورت ‪ -3‬عبارت – صورت ‪ -4‬عبارت – جوهر‪.‬‬

‫‪ ‬از نظر یلمزلف الیههای اول و آخر (محتوا ‪ -‬جوهر‪ ،‬عبارت ‪ -‬جوهر) متعلق به حقایق بیرونی ‪.‬‬

‫‪ ‬الیههای دوم و سوم (محتوا ‪ -‬صورت‪ ،‬عبارت ‪ -‬صورت) متعلق به زبان است‪.‬‬

‫‪ -47‬سیدنی لمب‬

‫‪ ‬نظریه یلمزلف را در دستور رابطهای گسترش داد‪.‬‬

‫‪ ‬ویژگی دستور لمب‪ :‬کدگذاری یا کدگشایی است‪.‬‬

‫‪ ‬مزیت کار لمب‪ ،‬سادگی است‪.‬‬

‫‪ ‬لمب و چامسکی در اینکه زبان بهعنوان پیوند دهنده نمودهای معنایی ‪ messages‬با نمودهای‬

‫آوایی (تلفظ) است‪ ،‬موافق بودند‪.‬‬

‫‪ 4 ‬الیه لمب عبارتاند از‪ - 1:‬الیه معنایی ‪ -2Semantic‬الیه واژگانی ‪ - 3Lexemic‬الیه‬

‫تکواژی ‪ - 4Morphemic‬الیه واژی (واجی) ‪.Phonemic‬‬

‫‪ ‬مجموعهای از انواع ساده و معمولی ارتباطات موجود میان واحدهای یکزبان را فهرست کرد‪ .‬یکی از‬

‫این ارتباطات تناوب و خنثیشدگی است‪.‬‬

‫‪ ‬گرامر در رابطه خالصه میشود‪.‬‬

‫‪ ‬هم به تولید و هم به درک میپردازد‪( .‬دو سویه بودن)‬


‫‪ ‬الگوی تاکتیکی لمب قابلمقایسه با قاعده همنشینی ‪ Syntagmatic‬است‪.‬‬

‫‪ ‬مسئله دیگری که دستور رابطهای توانایی پرداخت به آن را دارد اثرات زبان پریشی در گفتار است‬

‫که با حذف بخشهایی‪ ،‬از دستور لمب قابل توجیه میباشد‪.‬‬


‫‪ -48‬اولدال ‪Uldal‬‬

‫‪ ‬یک سیستم جبری نمادین ارائه داد‪.‬‬

‫‪ -49‬پیترریش‬

‫‪ ‬تکنیکهای وانمود سازی ‪ Simulation techniques‬را بیان کرد‪.‬‬

‫‪ ‬به پدیده نحوی خود درونگی ‪ self – embedding‬پی برد‪.‬‬

‫‪ ‬معتقد بود که پدیده خود درونگی از طریق دستور رابطهای قابل توجیه است‪.‬‬

‫فصل هشتم‬

‫‪ -50‬یاکوبسن‬

‫‪ ‬واجشناسی زایشی با گسترش آثار یاکوبسن در مورد جهانیهای واجی آغاز شد‪.‬‬

‫‪ 6 ‬نقش برای زبان قائل بود‪.‬‬

‫‪ 12 ‬ویژگی (‪ )feature‬در روانشناسی مطرح کرد‪.‬‬

‫‪ ‬مسئله ذهنی بودن را مطرح کرد‪.‬‬

‫‪ -51‬موریس هاله‬

‫‪ ‬واجشناسی زایشی در مفهوم جدید آن ابتکار موریس هاله است‪.‬‬

‫‪ ‬هاله از مشخصههای تمایزدهنده یاکوبسن برای ‪ Morphophonemic Alternation‬استفاده‬

‫کرد‪(.‬یعنی زمانی که یک تکواژ در محیطهای متفاوت تلفظهای مختلف و متمایز اما مرتبطی را‬

‫نشان میدهد‪).‬‬

‫‪ ‬چامسکی و هاله به )‪ Sound Pattern of English (SPE‬معتقد بودند‪.‬‬

‫‪ -52‬ویلیام وانگ‬

‫‪ ‬اکثراً بر روی نواخت ‪ tone‬بررسی انجام داده است‪.‬‬


‫‪ ‬مشخصههای دوتایی ‪ Binary‬وانگ‪ ،‬هم سطح زیر و بمی ‪ level pitches‬و هم منحنی آهنگ‬

‫‪ Counter tone‬را نشان میدهد‪.‬‬

‫فصل نهم‬

‫‪ -53‬هنری سویت‬

‫‪ ‬مبنای مطالعات تاریخی خود را بر مبنای درک و فهم عمیق کارکرد ‪ vocal organs‬قرار داده‬

‫است‪.‬‬

‫‪ ‬علم آواشناسی را به اروپائیان آموخت‪ .‬در کشور انگلستان حوزهای که مطرح بود حوزه آواشناسی‬

‫بود‪.‬‬

‫‪ ‬افرادی مانند سویت و جونز روی آواشناسی تولیدی کار میکردند‪.‬‬

‫‪ -54‬دنیل جونز‬

‫‪ ‬از افراد شاخص مکتب لندن بود‪.‬‬

‫‪ ‬روی اندامهای آوایی کار میکرد و جدول واکهها ‪ coordinal vowels‬را مطرح کرد‪.‬‬

‫‪ ‬رویکرد کلی هنری سویت به آواشناسی را ادامه داد‪.‬‬

‫‪ -55‬فرث‬

‫‪ ‬تحمیلهای چند نظامی ‪ Poly systematic‬را مطرح کرد‪ .‬و به همگانی زبان اعتقادی نداشت‪.‬‬

‫‪ ‬ساختهای هموندی (نواها) ‪ prosodies‬را مطرح کرد‪.‬‬

‫‪ ‬اجازه داد که مالحظات دستوری وارد حوزه واجی شود مثالً ‪ intonation‬یک مسئله واجی است‬

‫ولی مرتبط با دستور‪.‬‬

‫‪ -56‬مالینوفسکی‬

‫‪ ‬زبان شکلی از فعالیت کنشی است نه ابزار انعکاس‪.‬‬

‫‪ ‬واژهها ابزارند‪ .‬مهمترین جنبه او توجه به کارکرد و نقش زبان است‪.‬‬


‫‪ ‬اصطالح گفتار کلیشهای یا ارتباطی ‪ phatic communion‬را برای گفتاری که نقش ایجاد یا‬

‫حفظ پیوندهای ایدهها و باورها بین گویشوران ایفا میکند‪ ،‬ابداع کرد‪.‬‬

‫‪ ‬ویتگنشتاین تحت تأثیر آراء مالینوفسکی بود‪.‬‬

‫‪ -57‬هلیدی‬

‫‪ ‬دستور نظاممند یا ‪ systematic functional grammar‬را مطرح کرد‪.‬‬

‫‪ ‬دستور خود را در قالب مقوله ‪ rank‬و میزان ‪ scale‬مطرح میکند‪.‬‬

‫‪ ‬دستور هلیدی برای نقد ادبی انتخابها را توجیه میکند‪.‬‬

‫‪ ‬در آموزش زبان به جزئیات زبان توجه میکند‪.‬‬

‫‪ ‬از نظر او آنچه گرامر نیست‪ ،‬معنی است‪.‬‬

‫تقدیم به همه دانشجویان ارشد زبانشناسی‬

‫علیرضا عرفانی‬

You might also like