You are on page 1of 72

‫بیستونهمین جایزۀ ادبی و تاریخی‬

‫بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‬

‫اهداشده به دانشمند ایرانی‬

‫سید عبداﷲ انوار‬

‫چهارشنبه‪ 29 ،‬شهریورماه ‪1402‬‬


‫شورای تولیت‬

‫متولیان مقامی‬

‫وزیر فرهنگ (وزیر آموزش و پرورش)‬ ‫رئیس مجلس ـ ـ رئیس دیوان عالی کشور ـــ‬
‫وزیر بهداری ( وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ) ـ ـ   رئیس دانشگاه تهران (‌ یا معاونان اول هر یک از این پنج مقام ) (طبق مادۀ ‪ 2‬وقفنامه)‬

‫متولیان منصوص و منسوب‬

‫دکتر سید مصطفی محقق داماد ( رئیس شورا ) ـ ـ دکتر   محمد اسالمی (نایب رئیس) ـــ دکتر محمد‌ رضا شفیعی کدکنی‬
‫آرش افشار ( بازرس)‬ ‫دکتر ژاله آموزگار ـ ـ دکتر   احمد‌میر ( بازرس) ـــ ساسان دکتر افشار ـــ‬

‫هیئت گزینش کتاب و جایزه‬

‫دکتر سید مصطفی محقق داماد ـ ـ دکتر محمد‌رضا شفیعی کدکنی ـــ دکتر ژاله آموزگار ـــ دکتر جالل خالقی مطلق‬
‫دکتر حسن انوری ـ ـ دکتر فتح اهلل مجتبایی ـــ دکتر محمود امید‌ساالر ـــ کاوه بیات‬
‫دکتر محمد افشین‌وفایی (مدیر انتشارات)‬

‫هیئت مدیره (منتخب شورای تولیت)‬

‫سید مصطفی محقق داماد (رئیس) ـــ دکتر محمد اسالمی (نایب رئیس)‬ ‫دکتر‬
‫دکتر    محمد افشین‌وفایی (مدیر عامل)   ـــ حمیدرضا رضایزدی (خزانه‌دار)‬

‫درگذشتگان‬
‫دکتر مهدی آذر ـــ حبیب‌اهلل آموزگار ـــ دکتر جمشید آموزگار‬
‫ایرج افشار‪ ،‬سرپرست عالی و بازرس (منصوب واقف‪ ،‬از ‪ )1389-1363‬ـــ مهر بانو دکتر افشار ـــ مهندس نادر افشار‬
‫بهروز افشار یزدی ـــ سید محمود دعایی ـــ دکتر سید جعفر شهیدی‪ ،‬رئیس هیئت مدیره ( از ‪ 1363‬تا ‪)1383‬‬
‫دکتر جواد شیخ االسالمی ـــ اللهیار صالح ـــ دکتر منوچهر مرتضوی ـــ دکتر اصغر مهدوی‬
‫دکتر یحیی مهدوی ـــ دکتر علی‌محمد میر ـــ دکتر محمدعلی هدایتی‬
‫متأسفانه استاد سید عبداﷲ انوار‪ ،‬پس از اینکه اهدای جایزه به ایشان در بنیاد موقوفات افشار به تصویب هیئت گزینش جوایز رسید‪ ،‬در‬
‫تاریخ هجدهم اسفند ‪ 1۴۰1‬چشم از جهان فروبست‪ .‬به ناچار این جایزه به بازماندگان ایشان تقدیم میشود‪.‬‬

‫از کسانی که در فراهم آوردن این کتابچه با ما همکاری کردند سپاسگزاریم‪:‬‬


‫آقایان عنایتاﷲ مجیدی‪ ،‬مهدی رحیمپور‪ ،‬مهدی فیروزیان و بانو نرگس عباسپور‪.‬‬
‫بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‬
‫مقررات مربوط به جایزههای ادبی و تاریخی‬

‫مادۀ ‪ 34‬وقفنامۀ ّاول‬


‫چنانچه درآمد موقوفات به مقدار قابلی افزایش یابد واقف یا شورای تولیت میتواند عالوه بر تألیف و ترجمه و‬
‫چاپ کتب‪ ،‬مبلغی از آن را تخصیص به جوایز برای تشویق دانشمندان‪ ،‬دانشپژوهان‪ ،‬نویسندگان و شاعران‬
‫بدهند‪ ،‬باالخص برای بهترین نویسندگان و شاعران در مجلۀ آینده‪ .‬بنابراین باید شعرا و نویسندگان را به سرودن‬
‫ّ‬
‫اشعار و تصنیف قطعات نظم و نثر وطنی و ملی و اجتماعی‪ ،‬طرح اقتراحات و مسابقهها و دادن جوایز از درآمد‬
‫موقوفات تشویق و ترغیب نمود‪ .‬تشخیص این امور در زمان حیات با واقف است که با مشورت دوستان مطلع‬
‫خود انجام میدهد‪ ،‬سپس با هیئت شش نفره است که دوسوم از متولیان و یکسوم از هیئتمدیره شرکت‬
‫ّ‬ ‫مطبوعاتی آینده یا هر کس را که آنها و اینها به جایشان ّ‬
‫معین کنند‪ ،‬مرکب خواهد بود‪.‬‬

‫مادۀ ‪ 5‬وقفنامۀ پنجم‬


‫به سبب انحالل شرکت مطبوعاتی آینده آنچه در مورد تشخیص امور مربوطه بدان جوایز طبق مادۀ ‪ 3۴‬وقفنامۀ‬
‫ً‬ ‫ّاول مورخ دیماه ‪ 1337‬به عهدۀ آن شرکت ّ‬
‫محول بوده از میان رفته و انجام آن امور منحصرا به عهدۀ واقف و‬
‫سپس شورای تولیت است که میتوانند از اهل بصیرت یاری بخواهند‪.‬‬

‫یادداشت واقف‬
‫ّ‬
‫جوایزی که در این موقوفات تعیین شده نیز مانند سایر امور آن پیرامون هدف آن است‪ ،‬تکمیل وحدت ملی به‬
‫وسیلۀ زبان فارسی یعنی کتب و رساالت و مقاالت و اشعاری که در پیرامون این هدف نوشته شود‪ ،‬خواه به زبان‬
‫فارسی‪ ،‬خواه به زبانهای دیگر‪ ،‬خواه به وسیلۀ ایرانیان یا ملل دیگر‪ ،‬خواه در خود ایران‪ ،‬خواه در خارج میتواند‬
‫ً‬
‫نامزد دریافت جایزه گردد‪ .‬برای این کار آییننامهای باید تهیه شود‪ ،‬اجماال اصول آن را یادداشت میکنم‪.‬‬

‫دکتر محمود افشار‬


‫گراس‪[19]78/8/4 ،‬‬
‫جایزههای دادهشده و تاریخ اعطای آنها‬

‫دانشمند هندی‪ ،‬استاد دانشگاه علیگره‬ ‫نذیر احمد‬ ‫‪1368/۰9/28‬‬ ‫‪)1‬‬


‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه فردوسی (مشهد)‬ ‫غالمحسین یوسفی‬ ‫‪1369/۰9/28‬‬ ‫‪)2‬‬
‫دانشمند مصری‪ ،‬استاد دانشگاه عین شمس (قاهره)‬ ‫امین عبدالمجید بدوی‬ ‫‪1369/۰7/31‬‬ ‫‪)3‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬از مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا‬ ‫سید ّ‬
‫محمد دبیرسیاقی‬ ‫‪1371/۰9/28‬‬ ‫‪)۴‬‬
‫دانشمند پاکستانی‪ ،‬استاد دانشگاه پنجاب (الهور)‬ ‫ظهورالدین احمد‬ ‫‪1371/۰9/28‬‬ ‫‪)5‬‬
‫دانشمند چینی‪ ،‬استاد و رئیس بخش فارسی دانشگاه پکن‬ ‫جان هوننین‬ ‫‪1377/۰2/12‬‬ ‫‪)6‬‬
‫دانشمند تاجیکستانی‪ ،‬استاد و متخصص ادبیات فارسی (دوشنبه)‬ ‫کمالالدین عینی‬ ‫‪1377/12/22‬‬ ‫‪)7‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه تهران‬ ‫منوچهر ستوده‬ ‫‪1379/12/11‬‬ ‫‪)8‬‬
‫دانشمند انگلیسی‪ ،‬استاد دانشگاه منچستر‬ ‫کلیفورد ادموند باسورث‬ ‫‪138۰/۰7/1۴‬‬ ‫‪)9‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه تهران‬ ‫عبدالحسین زرینکوب‬ ‫‪1382/۰6/2۴‬‬ ‫‪)1۰‬‬
‫سخنسرای نامور ایرانی‬ ‫فریدون مشیری‬ ‫‪1382/۰6/2۴‬‬ ‫‪)11‬‬
‫دانشمند ژاپنی‪ ،‬استاد ممتاز دانشگاه مطالعات خارجی توکیو‬ ‫تسونهئوکورویاناگی‬ ‫‪1382/۰9/۰1‬‬ ‫‪)12‬‬
‫دانشمند آمریکایی‪ ،‬استاد زبان فارسی دانشگاه هاروارد‬ ‫ریچارد نلسون فرای‬ ‫‪1383/۰۴/۰2‬‬ ‫‪)13‬‬
‫دانشمند هلندی‪ ،‬استاد زبان فارسی دانشگاه لیدن‬ ‫هانس دوبروین‬ ‫‪1385/۰3/1۰‬‬ ‫‪)1۴‬‬
‫دانشمند افغانستانی‪ ،‬پژوهشگر و ّ‬
‫مصحح متون عرفانی‬ ‫نجیب مایلهروی‬ ‫‪1385/۰9/28‬‬ ‫‪)15‬‬
‫دانشمند فرانسوی‪ ،‬استاد دانشگاه پاریس‬ ‫شارل هانری دوفوشهکور‬ ‫‪1386/۰3/3۰‬‬ ‫‪)16‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه تهران‬ ‫بدرالزمان قریب‬ ‫‪1387/1۰/۰8‬‬ ‫‪)17‬‬
‫دانشمند اتریشی‪ ،‬استاد دانشگاههای آلمان و اتریش‬ ‫برت گ‪ .‬فراگنر‬ ‫‪1389/۰3/2۰‬‬ ‫‪)18‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬کتابشناس و فهرستنگار برجسته‬ ‫احمد منزوی‬ ‫‪139۰/۰2/22‬‬ ‫‪)19‬‬
‫دانشمند ایتالیایی‪ ،‬استاد دانشگاه رم‬ ‫آنجلو میکله پیهمونتسه‬ ‫‪139۰/۰9/12‬‬ ‫‪)2۰‬‬
‫دانشمند ایرانی‬ ‫احمد اقتداری‬ ‫‪1392/۰9/28‬‬ ‫‪)21‬‬
‫دانشمند ایرانی‬ ‫محمدعلی موحد‬ ‫‪1393/۰9/28‬‬ ‫‪)22‬‬
‫سخنسرای نامور ایرانی‬ ‫امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)‬ ‫‪1395/۰7/1۰‬‬ ‫‪)23‬‬
‫دانشمند فرانسوی‪ ،‬استاد دانشگاه پاریس‬ ‫ژیلبر الزار‬ ‫‪1396/۰۴/13‬‬ ‫‪)2۴‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه تهران‬ ‫علیاشرف صادقی‬ ‫‪1397/۰3/29‬‬ ‫‪)25‬‬
‫دانشمند ژاپنی‪ ،‬استاد دانشگاه توکای‬ ‫یوشیفوسا سکی‬ ‫‪1398/۰3/2۴‬‬ ‫‪)26‬‬
‫دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد دانشگاه تهران‬ ‫محمدرضا باطنی‬ ‫‪1399/۰7/18‬‬ ‫‪)27‬‬
‫دانشمند بلژیکی‪ ،‬استاد مدرسۀ کاربردی مطالعات عالی پاریس‬ ‫پیر لکوک‬ ‫‪1۴۰۰/۰6/26‬‬ ‫‪)28‬‬
Seyyed Abdollah Anvar
‫سید عبداﷲ انوار‬
‫اهداشده به دانشمند ایرانی‪ ،‬استاد سید عبداﷲ انوار‬
‫قالیچۀ ابریشمی‪ ،‬به ابعاد ‪ 1۴3×22۰‬سانتیمتر‪ ،‬یا ‪ 2۰۰۰×13۰۰‬گره؛‬
‫و با استفاده از ‪ 95‬درصد مواد طبیعی از منطقۀ تودشک و جوشقان‪ ،‬طراحی و بافت در نائین‪ ،‬کارگاه داوود زمانی نائینی‬
‫فهرست مطالب‬

‫ّ‬
‫‪13‬‬ ‫فریبا افکاری‬ ‫سالشمار زندگی و فهرست آثار سید عبدالله انوار‬
‫‪27‬‬ ‫ایرج افشار‬ ‫همتی مردانه‬
‫ّ‬
‫‪29‬‬ ‫مهدی محقق‬ ‫خاطراتی از استاد سید عبدالله انوار‬
‫‪33‬‬ ‫جمشید کیانفر‬ ‫در محضر استاد‬
‫ّ‬
‫‪39‬‬ ‫سید علی آلداوود‬ ‫استاد عبدالله انوار دانشیمرد کممانند‬
‫‪۴1‬‬ ‫احمد مسجدجامعی‬ ‫بحرالعلوم زمانه‬
‫ّ‬
‫‪۴7‬‬ ‫علی کرم همدانی‬ ‫عبدالله انوار فرزانهای تهرانپژوه و نقل خاطراتی از او‬
‫‪51‬‬ ‫علی بهرامیان‬ ‫استاد انوار و فهرستنویسی‬
‫‪55‬‬ ‫جواد بشری‬ ‫فهرستنگاری در ایران‬
‫ّ‬
‫‪59‬‬ ‫چند عکس از استاد سید عبدالله انوار‬
‫ّ‬
‫سالشمار زندگی و فهرست آثار سید عبدالله انوار‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫فریبا افکاری‬

‫سالشمار زندگی‬

‫تولد در تهران‪ ،‬خیابان صنیعالدوله (سعدی کنونی)‪.‬‬ ‫‪1303‬‬


‫تحصیالت ابتدایی در مدرسۀ نهکالسۀ سیروس در خیابان شاهآباد (جمهوری‬ ‫‪1310‬‬
‫کنونی) و دبستان امیر معزی‪.‬‬
‫پایان تحصیالت ابتدایی و کسب رتبۀ شاگرد اولی در حوزۀ تهران‪ ،‬ورود به‬ ‫‪1316‬‬
‫مدرسۀ آمریکاییها (دبیرستان البرز)‪.‬‬
‫دریافت گواهینامۀ ششم ادبی‪.‬‬ ‫(تابستان)‬ ‫‪1321‬‬
‫شرکت در کنکور و قبولی در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران و ادامۀ تحصیل در‬ ‫(مهر)‬
‫مقطع ششم علمی در دبیرستان البرز‪.‬‬
‫یادگیری زبان فرانسه در انجمن ایران و فرانسه‪.‬‬ ‫‪1323-1322‬‬
‫فارغالتحصیلی در رشتۀ حقوق‪.‬‬ ‫(خرداد)‬ ‫‪1324‬‬
‫ّ‬
‫شرکت در کنکور استخدامی بانک ملی ایران (کسب رتبۀ اول)‪.‬‬ ‫(آذر)‬
‫ّ‬
‫استخدام در بانک ملی شعبۀ خیابان عشرتآباد‪.‬‬ ‫‪1326-1324‬‬
‫پایان دورۀ ریاضیات‪ .‬استعفا از بانک و استخدام در هنرسرای عالی به عنوان‬ ‫‪1326‬‬
‫مدرس رشتۀ متمم جبر و آنالیز و هندسۀ ترسیمی‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫خدمت نظام وظیفه در دانشکدۀ افسری (کسب رتبۀ شاگرد اولی در رشتۀ‬ ‫‪1329‬‬
‫پیادهنظام) و اتمام آن (مهرماه)‪.‬‬
‫استخدام در وزارت فرهنگ‪.‬‬ ‫‪1330‬‬
‫درگذشت پدر‪ ،‬سید یعقوب انوار (روحانی مشروطهخواه و نمایندۀ مجلس‬ ‫‪1331‬‬
‫ّ‬
‫شورای ملی)‪.‬‬
‫مدرس و‬‫استخدام در وزارت فرهنگ به عنوان دبیر زبان انگلیسی در دبیرستان ّ‬ ‫‪1335-1330‬‬
‫ابوریحان بیرونی (دروازۀ دوالب) تهران‪.‬‬
‫انتقال به ادارۀ نگارش وزارت فرهنگ به عنوان مترجم زبان انگلیسی و فرانسه‪.‬‬ ‫‪1338-1335‬‬
‫اشتغال در مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و نگارش مداخل حرف «خ» و بخشی از‬ ‫‪1351-1337‬‬
‫حرف «ک»‪.‬‬
‫ّ‬
‫انتقال به کتابخانۀ ملی ایران به عنوان مسئول بخش نسخ خطی‪.‬‬ ‫‪1359-1338‬‬
‫ّ‬
‫بازنشستگی از کتابخانۀ ملی‪.‬‬ ‫‪1359‬‬
‫آموزش ریاضی‪ ،‬فلسفه‪ ،‬فقه و اصول و زبان انگلیسی و اصول علم موسیقی در‬ ‫‪1401- 1359‬‬
‫منزل به استادان و دانشجویان‪ ،‬نگارش شرح و حاشیه بر بسیاری از متون کهن‪.‬‬
‫عضویت در شورای علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‪.‬‬ ‫‪1385- 1378‬‬
‫همکاری با کتابخانۀ تخصصی و مرکز اسناد وزارت امور خارجه در حوزۀ نسخ خطی‬ ‫‪1387- 1379‬‬
‫و اسناد‪.‬‬
‫درگذشت خواهر‪ ،‬فرشتۀ انوار (استاد کتابداری و اطالعرسانی)‪.‬‬ ‫‪1380‬‬
‫(‪ 12‬مرداد) مراسم بزرگداشت از سوی کتابخانۀ تخصصی و مرکز اسناد وزارت امور خارجه‪.‬‬ ‫‪1382‬‬
‫همکاری با هیئت امنای کتابخانۀ تخصصی وزارت امور خارجه در مقام مشاور‪.‬‬ ‫‪1387 -1383‬‬
‫همکاری با موزۀ تاریخ علوم پزشکی در جایگاه مشاور علمی‪.‬‬ ‫‪1388-1383‬‬
‫عضویت در شورای مشاوران علمی مجلۀ نامۀ بهارستان‪.‬‬ ‫‪1390-1383‬‬
‫ّ‬
‫عضویت در کمیتۀ خرید اسناد مرکز اسناد و کتابخانۀ ملی ایران‪.‬‬ ‫‪1398-1383‬‬
‫عضویت در شورای علمی گروه موسیقی فرهنگستان هنر (گردهمایی بینالمللی‬ ‫‪1385- 1384‬‬
‫مکتب اصفهان)‪.‬‬
‫ّ‬
‫(خرداد) مراسم تجلیل برای پژوهش برتر دربارۀ درة التاج در سمینار بینالمللی عالمه‬ ‫‪1384‬‬
‫قطبالدین شیرازی (فرهنگستان هنر)‪.‬‬
‫(‪ 15‬آبان) مراسم بزرگداشت آیین حامیان نسخ خطی از سوی کتابخانه‪ ،‬موزه و مرکز اسناد‬ ‫‪1385‬‬
‫مجلس شورای اسالمی‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫برگزاری دورۀ نسخهشناسی (علم هیئت) در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب‪.‬‬ ‫‪1385‬‬
‫‪1‬‬
‫تدریس در گروه نسخهشناسی‪ ،‬بنیاد ایرانشناسی (کارشناسی ارشد نسخ خطی)‪.‬‬ ‫‪1393-1389‬‬

‫فهرست آثار‬
‫الف) کتابها (تألیف‪ ،‬تصحیح‪ ،‬شرح و ترجمه‪ ،‬مقدمهنویسی)‬

‫ّ‬
‫جهانگشای نادری‪ ،‬میرزا مهدی استرآبادی‪ ،‬تهران‪ :‬انجمن آثار ملی (تصحیح)‪.‬‬ ‫‪1341‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،1‬ش ‪ .5۰۰-1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‬ ‫‪1343‬‬
‫(‪ 526‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،2‬ش ‪ .1۰۰۰-5۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‬ ‫‪1347‬‬
‫(‪ 599‬ص)‪.‬‬
‫لغتنامۀ دهخدا (تمامی حرف خ و بخشی از حرف ک)‪ ،‬تهران‪ :‬دانشگاه تهران‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،3‬ش ‪ .15۰۰-1۰۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1351‬‬
‫(‪ 586‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،۴‬ش ‪ .2۰۰۰-15۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1352‬‬
‫(‪ 5۴8‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،5‬ش ‪ .25۰۰-2۰۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1353‬‬
‫(‪ 718‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب فارسی)‪ ،‬ج ‪ ،6‬ش ‪ .3۰63-25۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1354‬‬
‫(‪ 919‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب عربی)‪ ،‬ج ‪ ،7‬ش ‪ .5۰۰-1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1356‬‬
‫(‪ ۴5۰‬ص)‪.‬‬

‫‪ 139۰-1389 .1‬کاغذشناسی و انواع آن در نسخ خطی (نیمسال اول تحصیلی)‪ ،‬تاریخ نسخههای خطی اسالمی و ادوار‬
‫نسخهنویسی (نیمسال دوم)‪.‬‬
‫‪ 1391-139۰‬کاغذشناسی و انواع آن در اسناد و نسخ خطی تاریخ نسخههای خطی اسالمی و ادوار نسخهنویسی (نیمسال‬
‫اول)‪.‬‬
‫‪ 1392-1391‬کاغذشناسی و انواع آن در نسخ خطی کاتبان و شناسایی نسخههای هر دوره بر اساس مشخصات کاتبان و‬
‫روش کتابت (نیمسال اول)‪ ،‬تاریخ نسخههای خطی اسالمی و ادوار نسخهنویسی (نیمسال دوم)‪.‬‬
‫‪ 1393-1392‬کاغذشناسی و انواع آن در نسخ خطی (نیمسال اول)‪ ،‬کاتبان و شناسایی نسخههای هر دوره بر اساس‬
‫مشخصات کاتبان و روش کتابت (نیمسال دوم)‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب عربی)‪ ،‬ج ‪ ،8‬ش ‪ .1۰۰۰-5۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1356‬‬
‫(‪ 53۰‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب عربی)‪ ،‬ج ‪ ،9‬ش ‪ .15۰۰-1۰۰1‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪،‬‬ ‫‪1357‬‬
‫(‪ 595‬ص)‪.‬‬
‫ّ‬
‫فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی (کتب عربی)‪ ،‬ج ‪ ،1۰‬ش ‪ 1975-15۰1‬و ضمیمه از ف ‪3۰6۴‬‬ ‫‪1358‬‬
‫ّ‬
‫تا ف ‪ .3۰83‬تهران‪ :‬کتابخانۀ ملی‪ 73۴( ،‬ص)‪.‬‬
‫تعلیقه بر اساس االقتباس خواجه نصیرالدین طوسی‪ ،‬تهران‪ :‬مرکز‪ 2 ،‬ج ]ج ‪ :1‬متن اساس االقتباس‪،‬‬ ‫‪1375‬‬
‫ج ‪ :2‬تعلیقه[‪.‬‬
‫فهرست نسخههای خطی فارسی و عربی کتابخانۀ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‪ ،‬تهران‪ :‬انجمن آثار‬ ‫‪1380‬‬
‫و مفاخر فرهنگی (مقدمه‪.)2‬‬
‫ّ‬
‫حدیث عشق؛ استاد سید عبدالله انوار‪ ،‬در جستوجوی گمنامی‪ ،‬به کوشش فریبا افکاری‪ ،‬تهران‪:‬‬ ‫‪1385‬‬
‫کتابخانه‪ ،‬موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسالمی (حاوی تعدادی از مقاالت استاد انوار در‬
‫موضوعات مختلف)‪.‬‬
‫ترجمۀ شرح مبارکشاه بخاری بر ادوار ارموی در علم موسیقی‪ ،‬تهران‪ :‬فرهنگستان هنر (تصحیح و‬ ‫‪1392‬‬
‫ترجمه؛ برندۀ جایزۀ کتاب سال)‪.‬‬
‫جوامع علم موسیقی (از ریاضیات شفاء)‪ ،‬ابوعلی سینا‪ ،‬همدان‪ :‬بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا‬ ‫‪1394‬‬
‫(برگردان و شرح)‪.‬‬
‫فلسفۀ علمی‪ ،‬ویراستۀ سکس کامینز و رابرت ان لینزکات‪ ،‬تهران‪ :‬علمی و فرهنگی‪ 2 ،‬ج‪( .‬همکاری‬
‫در ترجمه)‪.‬‬
‫ُ‬
‫ُد ّرة التاج ِلغرة الدباج (بخش حساب)‪ ،‬تألیف قطبالدین محمد بن مسعود بن مصلح کازرونی‬ ‫ّ‬ ‫‪1398‬‬
‫شیرازی‪ ،‬تهران‪ :‬میراث مکتوب (تصحیح)‪.‬‬
‫نظریۀ میل ابنسینا و تأثیر آن بر نظریۀ ایمپتوس جان بوریدان (بررسی سیر تکوین اصول فلسفۀ‬ ‫‪1399‬‬
‫طبیعی دینامیک از ارسطو تا ابنسینا)‪ ،‬عباس طارمی‪ ،‬تهران‪ :‬مولی (مقدمه)‪.‬‬
‫ترجمه و متن کتاب شفا بخش ریاضیات‪ ،‬فن دوم حساب‪ ،‬تهران‪ :‬مولی (تعلیق)‪.‬‬ ‫‪1400‬‬
‫تحریر اصول اقلیدس‪ ،‬خواجه نصیرالدین طوسی‪ ،‬ترجمۀ محمود بن مسعود قطبالدین شیرازی‪،‬‬ ‫‪1401‬‬
‫تصحیح سلمان مفید‪ ،‬تهران‪ :‬مولی (تعلیق)‪.‬‬

‫ً‬
‫‪ .2‬بعدا با تغییراتی با این مشخصات بازنشر شده است‪« :‬اصول و روش فهرستنویسی نسخ خطی»‪ ،‬پیام بهارستان‪ ،‬آبان‬
‫‪ ،1385‬ش ‪ ،65‬ص ‪.38-32‬‬

‫‪16‬‬
‫ب) مقاالت‬

‫«نظریات مالصدرا در حرکت جوهری و وجود ذهنی»‪ ،‬موج‪ ،‬ش ‪ ،1‬ص ‪.2۴-23‬‬ ‫‪1330‬‬
‫‪“Les pèlerinages chez les Persans”, Les pèlerinages (Sources orientales 3), Paris 1960,‬‬ ‫‪1338‬‬
‫‪pp. 141-156.‬‬
‫«انجمن ّ‬
‫اخوت»‪ :‬دانشنامۀ ایرانیکا‪ ،‬به سرپرستی احسان یارشاطر‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪.89-88‬‬ ‫‪1985‬‬
‫«انجمن معارف»‪ :‬دانشنامۀ ایرانیکا‪ ،‬به سرپرستی احسان یارشاطر‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪.88-86‬‬
‫«باغ سردار» (از مباحث تهرانشناسی)‪ ،‬کتاب تهران‪ ،‬گردآورنده سیما کوبان‪ ،‬تهران‪ :‬روشنگران‪،‬‬ ‫‪1370‬‬
‫‪3‬‬
‫ج ‪ ،1‬ص ‪.6۰-36‬‬
‫«غرب خیابان اللهزار» (از مباحث تهرانشناسی)‪ ،‬کتاب تهران‪ ،‬گردآورنده سیما کوبان‪ ،‬تهران‪:‬‬ ‫‪1372‬‬
‫روشنگران‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪.53-1۰‬‬
‫«باغ نگارستان» (از مباحث تهرانشناسی)‪ ،‬کتاب تهران‪ ،‬گردآورنده سیما کوبان‪ ،‬تهران‪ :‬روشنگران‪،‬‬ ‫‪1373‬‬
‫ج ‪ ،۴‬ص ‪.۴1-16‬‬
‫«غرب خیابان فردوسی جنوبی» (از مباحث تهرانشناسی)‪ ،‬کتاب تهران‪ ،‬گردآورنده سیما کوبان‪،‬‬ ‫‪1376‬‬
‫تهران‪ :‬روشنگران‪ ،‬ج ‪ 5‬و ‪ ،6‬ص ‪.11۰-7۴‬‬
‫«اصول فهرستنگاری»‪ ،‬آینۀ میراث‪ ،‬تابستان‪ ،‬س ‪ ،۴‬ش ‪( 1‬پیاپی ‪ ،)13‬ص ‪.93-88‬‬ ‫‪1380‬‬
‫«جهت در قیاسات منطقی (‪ ،»)1‬فصلنامۀ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‪ ،‬تابستان‪ ،‬دورۀ جدید‪ ،‬پیاپی‬
‫‪ ،2‬ص ‪.1۰2-8۴‬‬
‫«جهت در قیاسات منطقی (‪ ،»)2‬فصلنامۀ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‪ ،‬پاییز‪ ،‬دورۀ جدید‪ ،‬پیاپی‬
‫‪ ،3‬ص ‪.1۰۴-9۰‬‬
‫«نقدی بر فهرستهای جدیداالنتشار کتابخانۀ آستان قدس رضوی (جلدهای ‪ 16‬تا ‪ ،»)19‬نامۀ‬
‫بهارستان‪ ،‬زمستان‪ ،‬س ‪ ،2‬ش ‪ ،2‬دفتر ‪ ،۴‬ص ‪.23۰-225‬‬
‫«خاطرهای از یک کاغذشناس»‪ ،‬نامۀ بهارستان‪ ،‬زمستان‪ ،‬س ‪ ،2‬ش ‪ ،2‬دفتر ‪ ،۴‬ص ‪.21۰-2۰8‬‬
‫«نسخ خطی و سرنوشت آن پس از تصویب طرح تملک»‪ ،‬کتاب هفته‪ 1۴ ،‬دی‪ ،‬ش ‪ ،۴91‬ص ‪.6‬‬ ‫‪1381‬‬
‫«یک رجل از میان رجال» (نقد کتاب شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران از باقر‬
‫عاقلی)‪ ،‬جهان کتاب‪ ،‬خرداد و تیر‪ ،‬س ‪ ،7‬ش ‪( 6-3‬پیاپی ‪ ،)15۰-1۴7‬ص ‪.11-8‬‬
‫ّ‬
‫«صناعة تسفیر الکتب و حل الذهب» (فن جلدسازی و طالاندازی) (تصحیح‪ ،‬ترجمه و توضیح)‪،‬‬ ‫‪1382‬‬
‫ابوالعباس احمد بن محمد ُسفیانی‪ ،‬نامۀ بهارستان‪ ،‬بهار و زمستان‪ ،‬س ‪ ،۴‬ش ‪ 1‬و ‪ ،2‬دفتر ‪ 7‬و ‪،8‬‬
‫ص ‪.23-5‬‬

‫‪ .3‬بازچاپ در‪ :‬پیام بهارستان‪ ،‬آبان ‪ ،1385‬ش ‪ ،65‬ص ‪ .31-16‬و نیز‪ :‬کتاب طهران قدیم‪ ،‬تهران‪ :‬روشنگران و مطالعات‬
‫زنان‪‬.1388 ،‬‬

‫‪17‬‬
‫«اهمیت الذریعة و خاندان حاج آقابزرگ تهرانی»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬شهریور و مهر‪ ،‬س ‪ ،6‬ش ‪ 9‬و‬
‫‪ ،1۰‬ص ‪.5۰-۴8‬‬
‫«جهت در قضایا از نظر خواجه نصیرالدین طوسی»‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬ویژۀ بزرگداشت خواجه نصیرالدین‬
‫طوسی (‪ ،)1‬زمستان ‪ 81‬و بهار ‪ ،82‬ش ‪ ،۴5-۴۴‬ص ‪.1۴3-117‬‬
‫«نگاهی به فهرست دستنویسهای فارسی»‪ ،‬آینۀ میراث‪ ،‬بهار‪ ،‬س ‪ ،2‬ش ‪( 1‬پیاپی ‪ ،)2۴‬ص ‪.92‬‬ ‫‪1383‬‬
‫«مرگ دکتر اصغر مهدوی»‪ ،‬آینۀ میراث‪ ،‬بهار‪ ،‬س ‪ ،2‬ش ‪( 1‬پیاپی ‪ ،)2۴‬ص ‪.232-229‬‬
‫«یادی از خدمات زینالعابدین مؤتمن»‪ ،‬بخارا‪ ،‬مهر و آبان‪ ،‬س ‪ ،7‬ش ‪( 2‬پیاپی ‪ ،)38‬ص ‪.6۴‬‬
‫«سیر هندسۀ اقلیدسی از اقلیدس تا شیخالرئیس بوعلی سینا»‪ ،‬تاریخ علم‪ ،‬پاییز‪ ،‬ش ‪ ،2‬ص ‪.135-119‬‬
‫«باریس نیکاالیویچ یلتسین»‪ ،‬دایرةالمعارف دموکراسی‪ ،‬تهران‪ :‬کتابخانۀ تخصصی وزارت امور‬
‫خارجه‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪.1۴۴۰-1۴39‬‬
‫«سون یاتسن»‪ ،‬دایرةالمعارف دموکراسی‪ ،‬تهران‪ :‬کتابخانۀ تخصصی وزارت امور خارجه‪ ،‬ج ‪،2‬‬
‫ص ‪.927-92۴‬‬
‫«نخستین برخورد با کتابفروشی»‪ ،‬کتابفروشی (یادنمای بابک افشار)‪ ،‬به خواستاری ایرج افشار‪،‬‬
‫تهران‪ :‬شهاب ثاقب‪ ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪.122-117‬‬
‫«چگونگی تصحیح نسخ خطی و نقد روشهای آن»‪ ،‬کتاب ماه کلیات (ویژهنامۀ نقد و تصحیح‬ ‫‪1384‬‬
‫متون)‪ ،‬مرداد و شهریور‪ ،‬س ‪ ،8‬ش ‪ 8‬و ‪ ،9‬ص ‪.3۰-26‬‬
‫«نگاهی به کتاب پنج دهه پس از کودتا‪ ،‬اسناد سخن میگویند»‪ ،‬چشمانداز ایران‪ ،‬دی و بهمن‪ ،‬ش‬
‫‪ ،35‬ص ‪.1۰3-95‬‬
‫«نقش آمریکا در براندازی مصدق»‪ ،‬حافظ‪ ،‬اسفند‪ ،‬ش ‪ ،25‬ص ‪.11‬‬
‫«قطبالدین شیرازی»‪ ،‬کازرونیه (مجموعهمقاالت کازرونشناسی) دفتر دوم‪ ،‬به کوشش عمادالدین‬ ‫‪1385‬‬
‫شیخالحکمایی‪ ،‬تهران‪ :‬کازرونیه‪ ،1385 ،‬ص ‪.3۰6-299‬‬
‫«اصول حرکات سماوی از نظر قطبالدین شیرازی» (ترجمه)‪ ،‬رابرت موریسون‪ ،‬آینۀ میراث‪،‬‬
‫زمستان‪ ،‬ش ‪ ،35‬ص ‪.1۰7-35‬‬
‫«نظری بر کتاب آشنایی با نسخ خطی و آثار کمیاب»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آبان‪ ،‬س ‪ ،1۰‬ش‪( 11‬پیاپی‬ ‫‪1386‬‬
‫‪ ،)119‬ص ‪.59-58‬‬
‫«نگاهی به تصحیح فرائداالصول حضرت شیخ مرتضی انصاری»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آبان‪ ،‬س ‪،1۰‬‬
‫ش‪( 11‬پیاپی ‪ ،)119‬ص ‪.61-6۰‬‬
‫«نگاهی به کتاب سعدی شاعر عشق و زندگی»‪ ،‬بخارا‪ ،‬آذر و اسفند‪ ،‬ش ‪ ،6۴‬ص ‪.۴۰3-386‬‬
‫ّ‬
‫«آدمیت و کتابخانۀ ملی»‪ ،‬بخارا‪ ،‬فروردین و اردیبهشت‪ ،‬ش ‪ ،65‬ص ‪.8۰-78‬‬ ‫‪1387‬‬

‫‪18‬‬
‫«مبانی موسیقیایی فارابی»‪ ،‬کتاب ماه فلسفه‪ ،‬بهمن‪ ،‬ش ‪ ،17‬ص ‪.76-72‬‬
‫«کاربرگۀ نسخههای خطی»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آبان‪ ،‬س ‪ ،13‬ش ‪( 11‬پیاپی ‪ ،)155‬ص ‪.19-1۴‬‬ ‫‪1389‬‬
‫«در سوگ استاد منزوی»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آذر‪ ،‬س ‪ ،13‬ش ‪( 12‬پیاپی ‪ ،)156‬ص ‪.35-3۴‬‬
‫«دوستی با زندهیاد ایرج»‪ ،‬گزارش میراث‪ ،‬فروردین و اردیبهشت‪ ،‬س ‪ ،5‬ش ‪( ۴۴‬پیاپی ‪ ،)156‬ص‬ ‫‪1390‬‬
‫‪.51-۴5‬‬
‫«افشار سندپژوه»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬خرداد‪ ،‬س ‪ ،1۴‬ش ‪( 6‬پیاپی ‪ ،)162‬ص ‪.7۴-72‬‬
‫«ایرج افشار‪ ،‬کتابشناس نسخهشناس»‪ ،‬بخارا‪ ،‬خرداد و تیر‪ ،‬ش ‪ ،81‬ص ‪.۴72-۴61‬‬
‫«سیری در تکملة الذریعة الی تصانیف الشیعة»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آبان‪ ،‬س ‪ ،15‬ش ‪( 11‬پیاپی‬ ‫‪1391‬‬
‫‪ ،)179‬ص ‪.۴1-۴۰‬‬
‫«فرهنگ و شهر؛ چرخش فرهنگی در گفتمان شهری»‪ ،‬کتاب ماه علوم اجتماعی‪ ،‬اسفند‪ ،‬س ‪،16‬‬
‫ش ‪( 6۰‬پیاپی ‪ ،)162‬ص ‪.۴7-۴5‬‬
‫«شمیران در گذشته و بلعیدهشدۀ طهران در حال»‪ ،‬فرهنگ مردم‪ ،‬بهار و تابستان‪ ،‬ش ‪ ،۴6-۴5‬ص‬ ‫‪1392‬‬
‫‪.72-۴7‬‬
‫«زشت و زیبای تاریخ اجتماعی ایران از مشروطیت تا انقالب اسالمی»‪ ،‬فصلنامۀ نقد کتاب علوم‬ ‫‪1393‬‬
‫اجتماعی‪ ،‬پاییز و زمستان‪ ،‬س ‪ ،1‬ش ‪ 3‬و ‪ ،۴‬ص ‪.85-71‬‬
‫«تهران؛ قناتهای ازیادرفته‪ ،‬روستاهای گمشده»‪ ،‬تشکل‪ ،‬زمستان‪ ،‬ش ‪ ،16‬ص ‪.6۰-56‬‬ ‫‪1398‬‬
‫«گذری بر حیات علمی قطبالدین شیرازی»‪،‬حکمتنامۀ مفاخر‪ ،‬س ‪ ،5‬ش ‪( 11‬ویژهنامۀ‬ ‫‪1399‬‬
‫قطبالدین شیرازی)‪ ،‬ص ‪.18-7‬‬
‫«دکتر سیروس پرهام و آرشیو اسناد»‪ ،‬بخارا‪ ،‬فروردین و اردیبهشت‪ ،‬ش ‪ ،1۴2‬ص ‪.322-319‬‬ ‫‪1400‬‬

‫ج) گفتوگوها‬
‫ّ‬
‫«شناسنامۀ مخطوطات» (گفتوگوی سیدعبدالله انوار با احمد منزوی)‪ ،‬زندگینامه و خدمات‬ ‫‪1381‬‬
‫فرهنگی‪ ...‬استاد احمد منزوی‪ ،‬انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‪ ،‬ص ‪.92-55‬‬
‫«میزگرد طرح ثبت و تملک کتب و اسناد خطی نادر؛ راه است یا بیراهه»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬تیر‪ ،‬س‬ ‫‪1382‬‬
‫‪ ،6‬ش ‪ ،7‬ص ‪.53-3۴‬‬
‫«میزگرد آموزش نسخ خطی بایدها و نبایدها»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬شهریور و مهر‪ ،‬س ‪ ،6‬ش ‪ 9‬و‬
‫‪ ،1۰‬ص ‪.115-98‬‬
‫ّ‬
‫«وز نام چه پرسی؟؛ با سید عبدالله انوار دربارۀ آثارش»‪ ،‬کتاب هفته‪ 25 ،‬بهمن‪ ،‬ش ‪ ،5۴۴‬ص ‪.11-1۰‬‬

‫‪19‬‬
‫ّ‬
‫«افراط در میانهروی» (گفتوگوی امید قنبری با عبدالله انوار دربارۀ ریاضیدانهای اسالمی)‪.‬‬ ‫‪1383‬‬
‫زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی میرزا عبدالغفارخان نجمالملک‪ ،‬انجمن آثار و مفاخر‬ ‫(خرداد)‬
‫فرهنگی‪ ،‬ص ‪.۴۴-13‬‬
‫«میزگرد روشهای فهرستنگاری نسخ خطی‪ ،‬کهن و نوین‪ ،‬نظرها و دیدگاهها»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪،‬‬
‫شهریور و مهر‪ ،‬س ‪ ،7‬ش ‪ 9‬و ‪ ،1۰‬ص ‪.61-3۰‬‬
‫ّ‬
‫«دربارۀ عبدالله انوار‪ :‬زندگی در متن و حاشیه» (به کوشش ساره دستاران)‪ ،‬روزنامۀ ایران‪ 3۰ ،‬آبان‪،‬‬
‫س ‪ ،1۰‬ش ‪ ،2976‬ص ‪.9‬‬
‫ّ‬
‫«جهان دارد ما را میبلعد؛ همراه با سید عبدالله انوار کتابشناس و نسخهپژوه» (گفتوگوکننده‪:‬‬
‫علیاکبر مظاهری)‪ ،‬روزنامۀ جام جم‪ 3 ،‬دی‪ ،‬س ‪ ،5‬ش ‪ ،1327‬ص ‪.5‬‬
‫«میزگرد‪ ،‬شیوههای تصحیح نسخ خطی و تحلیلآرای مربوط به آن»‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬مرداد و‬ ‫‪1384‬‬
‫شهریور‪ ،‬س ‪ ،8‬ش ‪ 8‬و ‪ ،9‬ص ‪.۴9-3۴‬‬
‫ّ‬
‫«تنها در اعماق نسخه؛ دیدار با سید عبدالله انوار تاریخ زندۀ نسخهشناسی (کامپیوتر به کار من لطمه‬
‫نزده اما با ورود آن به این حیطه مخالفم)»‪ ،‬خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در گفتوگو با مریم‬
‫کریمی (‪.)isna.ir/x7pJw‬‬
‫میزگرد مراسم رونمایی «اطلس نقشههای قدیمی و تاریخ خلیجفارس»‪ ،‬مرکز اسناد و تاریخ‬ ‫‪1385‬‬
‫دیپلماسی وزارت امور خارجه‪« :‬سرای اهل قلم»‪ ،‬نوزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران‪،‬‬
‫دوشنبه ‪ 18‬اردیبهشت ‪.1385‬‬
‫ّ‬
‫«گفتوگو با استاد سید عبدالله انوار»‪ ،‬گزارش میراث‪ ،‬آذر‪ ،‬دورۀ دوم‪ ،‬س ‪ ،1‬ش ‪ ،3‬ص ‪.68-66‬‬
‫«نقد و بررسی کتاب برگزیدۀ سال؛ فهرست نسخههای خطی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسالمی‬ ‫‪1386‬‬
‫(تألیف استاد احمد منزوی)»‪ ،‬میزگرد با حضور فریبا افکاری‪ ،‬احمدرضا رحیمی ریسه‪ ،‬سید‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫عبدالله انوار‪ ،‬احمد منزوی‪ ،‬حبیبالله عظیمی‪ ،‬ناصر گلباز‪ ،‬کتاب ماه کلیات‪ ،‬آبان‪ ،‬س ‪ ،1۰‬ش ‪11‬‬
‫(پیاپی ‪ ،)119‬ص ‪.۴5-35‬‬
‫ّ‬
‫دیدار و گفتوگو با سید عبدالله انوار در کتابفروشی آینده (بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار)؛‬ ‫‪1393‬‬
‫(پنجشنبه ‪ ۴‬دی ‪.)1393‬‬
‫ّ‬
‫دیدار و گفتوگو با سید عبدالله انوار در کتابفروشی آینده (بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‬ ‫‪1396‬‬
‫(پنجشنبه ‪ 8‬تیر ‪.)1396‬‬
‫شرکت در برنامۀ شوکران‪ ،‬قسمت سیزدهم‪ ،‬شبکۀ چهار سیمای جمهوری اسالمی ایران‪.‬‬ ‫‪1397‬‬
‫افشار به روایت انوار؛ اولین برنامۀ رادیویی «فرزانگان فرهنگ»‪ ،‬آیین گرامیداشت استاد ایرج افشار‪،‬‬ ‫‪1398‬‬
‫شبکۀ فرهنگ صدای جمهوری اسالمی ایران‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫د) حاشیهنگاری‪ ،‬شرح و نقد متون‬

‫استاد انوار به شیوۀ قدما بر هر کتابی که مطالعه میکنند یادداشتهایی با ارزش دربارۀ مؤلف و موضوع کتاب‬
‫مینگارند‪ .‬این حواشی که از نقد و شرح و تفسیر متن گرفته تا رفع مشکالت و توضیحات لغات و اصطالحات را‬
‫شامل میشود در البهالی سطور و حواشی متون مکتوم مانده و تاکنون منتشر نشده است‪ .‬برخی از این کتابها را‬
‫نام میبریم‪:‬‬

‫‪ )1‬متون تاریخی (‪)1363-1333‬‬

‫تاریخ سیستان‪ ،‬تاریخ بیهقی‪ ،‬تاریخ طبرستان‪ ،‬زین االخبار گردیزدی‪ ،‬تاریخ یمینی‪ ،‬تاریخ عالمآرای عباسی‪،‬‬
‫تاریخ گزیده‪ ،‬تاریخ معجم‪ ،‬تاریخ آلمظفر‪ ،‬سمط العلی للحضرة العلیا‪ ،‬عقد العلی للموقف االعلی‪ ،‬تاریخ‬
‫لب التواریخ‪ ،‬تاریخ مسعودی‪ ،‬جامع التواریخ‪ ،‬تاریخ‬ ‫جهانگشای‪ ،‬نظام التواریخ‪ ،‬تذکرۀ شاه طهماسب‪ّ ،‬‬
‫گیتیگشای‪ ،‬رستم التواریخ‪ ،‬صدر التواریخ‪ ،‬روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه‪ ،‬خاطرات سیاسی امینالدوله‪،‬‬
‫مخزن الوقایع و‪. ...‬‬

‫‪ )2‬متون ادبی و عرفانی (‪)1359-1335‬‬

‫دیوان عنصری‪ ،‬دیوان منوچهری‪ ،‬ناصرخسرو (زاد المسافرین‪ ،‬جامع الحکمتین‪ ،‬خوان اخوان و دیوان)‪ ،‬شاهنامۀ‬
‫معزی‪ ،‬مثنوی معنوی‪ ،‬دیوان عمعق بخارایی‪ ،‬دیوان حافظ‪ ،‬کلیات سعدی‪ ،‬قصاید خاقانی‪،‬‬ ‫فردوسی‪ ،‬دیوان امیر ّ‬
‫عطار‪ ،‬خمسۀ نظامی‪ ،‬رباعیات ّ‬‫ّ‬
‫خیام‪ ،‬حدیقۀ سنایی‪،‬‬ ‫غزلیات شمس تبریزی‪ ،‬تذکرة االولیاء‪ ،‬دیوان و مصیبتنامۀ‬
‫ویس و رامین‪ ،‬دیوان انوری‪ ،‬دیوان فرخی سیستانی‪ ،‬قطعات رودکی‪ ،‬دیوان عسجدی مروزی‪ ،‬اشعار و رسایل‬
‫باباافضل کاشی‪ ،‬دیوان قاآنی‪ ،‬دیوان شیخ بهایی‪ ،‬دیوان فیض کاشانی‪ ،‬دیوان عرفی شیرازی‪ ،‬کلیات عبید زاکانی‪،‬‬
‫دیوان سلمان ساوجی‪ ،‬کلیات فخرالدین عراقی‪ ،‬دیوان حاج مالهادی سبزواری‪ ،‬سبحة االبرابر جامی‪ ،‬کلیله و‬
‫غزالی‪ ،‬مصباح الهدایة و‬ ‫دمنه‪ ،‬مرزباننامه‪ ،‬فراید السلوک‪ ،‬معارف بهاء ولد‪ ،‬کیمیای سعادت و زاد آخرت ّ‬

‫مفتاح الکفایة‪ ،‬کشف المحجوب هجویری‪ ،‬فردوس المرشدیه‪ ،‬سیرۀ ابن خفیف شیرازی‪ ،‬شکوی الغریب‬
‫عینالقضات همدانی‪ ،‬مرصاد العباد نجمالدین رازی‪ ،‬نفحات االنس جامی‪ ،‬رسالۀ قشیریه‪ ،‬جامع االسرار و‬
‫منبع االنوار شیخ حیدرآملی‪ ،‬شرح تعرف لمذهب التصوف و متون مختلف ادبیات عرب (بالغت‪ ،‬صرف و‬
‫نحو)‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫‪ )3‬متون فقهی و اصول (‪)1385-1333‬‬

‫شرح باب اصول عملیه و سمعیۀ کتاب الفصول‪.‬‬ ‫ــ‬


‫ترجمه و شرح فوائد االصول شیخ مرتضی انصاری‪.‬‬ ‫ــ‬
‫ترجمه و شرح کفایة االصول مال محمدکاظم خراسانی‪.‬‬ ‫ــ‬
‫ترجمه و شرح معالم االصول‪ ،‬فرزند شهید ثانی (پایاننامه دورۀ کارشناسی حقوق دانشگاه تهران)‪.‬‬ ‫ــ‬
‫شرح و تفسیر فارسی شرح اللمعه‪.‬‬ ‫ــ‬
‫ترجمه و شرح فارسی کتاب مکاسب شیخ مرتضی انصاری‪.‬‬ ‫ــ‬

‫‪ )4‬متون منطقی و فلسفی (‪)1385-1338‬‬


‫ــ شرح و تفسیر بیست و دو جلد کتاب شفاء ابوعلی سینا‪.‬‬
‫ــ تعلیقه و تفسیر دانشنامۀ عالیی ابوعلی سینا‪.‬‬
‫ــ شرح و حاشیه بر شرح اشارات ابوعلی سینا‪.‬‬
‫ــ شرح مقاصد الفالسفۀ محمد ّ‬
‫غزالی‪.‬‬
‫ــ ترجمۀ کتاب تهافة الفالسفه محمد ّ‬
‫غزالی‪.‬‬
‫ــ شرح و تفسیر شرح حکمة االشراق قطبالدین شیرازی‪.‬‬
‫ــ شرح و توضیح فارسی کتاب التحصیل بهمنیار‪.‬‬
‫ــ تدوین هفت جلد حلالمسائل منطق ریاضی‪.‬‬
‫ــ ترجمۀ مدخل متافیزیک هایدگر از متن انگلیسی (اصل کتاب به زبان آلمانی)‪.‬‬

‫‪ )5‬متون ریاضی‪ ،‬هندسی و موسیقیایی (‪)1385-1332‬‬


‫ــ شرح و تفسیر و ترجمۀ موسیقی الکبیر فارابی‪.‬‬
‫ــ شرح و تفسیر درة التاج (بخش موسیقی) قطبالدین شیرازی‪.‬‬
‫ــ گردآوری مجموعهای از حلالمسائل منطق ریاضی از منابع انگلیسی‪.‬‬
‫سروه (بلژیکی)‪.‬‬‫ــ شرح و ترجمۀ هندسۀ تحلیلی اثر ِ‬
‫ــ ترجمۀ هندسۀ پروژکتیو اثر فدریکو انریک (ایتالیایی)‪.‬‬
‫ــ شرح و ترجمۀ متون هندسی (هندسۀ اقلیدس و آراء ابوعلی سینا)‪.‬‬
‫ــ شرح و تفسیر قضایای منطقی و بررسی آراء خواجه نصیرالدین طوسی‪.‬‬
‫ــ شرح و ترجمۀ آرای مربوط به قیاسات منطقی و جهت در قیاسات‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫ّ‬
‫ھ) سخنرانی در همایشهای ملی و بینالمللی‬

‫(‪ 1۴-12‬بهمن) «نقش عالئم در منطق»‪ ،‬مجمع بحث و تحقیق دربارۀ ابونصر فارابی‪ ،‬کتابخانۀ‬ ‫‪1353‬‬
‫مرکزی دانشگاه تهران‪.‬‬
‫‪“The Development of Model propositions in The Logic of lbne sina‬‬ ‫‪1354‬‬
‫‪and his Disciples”,‬‬
‫آمریکا‪ ،‬کنگرۀ بینالمللی فلسفۀ نیویورک‪.‬‬
‫«جهات در منطق»‪ ،‬مجمع بینالمللی خاورشناسان آمریکا‪ ،‬دانشگاه تورنتو‪.‬‬ ‫‪1356‬‬
‫ّ‬ ‫(آبان)‬ ‫‪1382‬‬
‫جلسۀ نقد و بررسی کتاب منطق الملخص‪ ،‬مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب‪.‬‬
‫جلسۀ رونمایی از کتاب ختم الغرائب خاقانی (چاپ نسخهبرگردان به کوشش و‬ ‫(‪ 13‬شهریور)‬ ‫‪1385‬‬
‫پیشگفتار ایرج افشار)‪ ،‬مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب‪.‬‬
‫جلسۀ تاریخ علم‪ ،‬منطق و فلسفه در آثار خواجه نصیرالدین طوسی‪ ،‬مؤسسۀ‬ ‫(‪ 9‬اسفند)‬
‫پژوهشی میراث مکتوب‪.‬‬
‫جلسۀ مشترک بنیاد ایرانشناسی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی‪ ،‬موضوع‬ ‫(‪ 3۰‬تیر)‬ ‫‪1387‬‬
‫سخنرانی‪« :‬باغهای تهران‪ :‬باغ نگارستان‪.»4‬‬
‫همایش بینالمللی میراث علمی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی‪ ،‬موضوع‬ ‫(‪ 5-۴‬اسفند)‬ ‫‪1389‬‬
‫سخنرانی‪« :‬شکل چهارم قیاس از نظر خواجه نصیر»‪.‬‬
‫بزرگداشت زندهیاد ایرج افشار‪ ،‬تاالر فردوسی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران‪ ،‬با‬ ‫(‪ 9‬خرداد)‬ ‫‪1390‬‬
‫‪5‬‬
‫همکاری مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب‪.‬‬
‫ایرج افشار از نسخهشناسی تا کتاب نسخهشناخت‪ ،‬مؤسسۀ پژوهشی میراث‬ ‫(‪ 22‬اسفند)‬
‫مکتوب (با همکاری کتابخانۀ ملک)‪.‬‬
‫‪7‬‬
‫شب‪ 6‬مهدی محقق‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 28‬بهمن)‬ ‫‪1391‬‬
‫ّ‬
‫شب سید عبدالله انوار‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 17‬تیر)‬ ‫‪1392‬‬
‫شب محمدتقی دانشپژوه‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 2۰‬آذر)‬ ‫‪1393‬‬

‫‪ .4‬با همین عنوان در نشریۀ گزارش فرهنگستان زبان و ادب فارسی (بهار و تابستان ‪ ،1387‬ش ‪ ،8‬ص ‪ )71-66‬منتشر شده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ .5‬با این مشخصات نشر یافته است‪« :‬کاربرگۀ افشـار؛ ابتکار روششناسانۀ ایرج افشار در فهرستنگاری»‪ ،‬گزارش میراث‪،‬‬
‫اسفند ‪ ،139۰‬دورۀ دوم‪ ،‬س ‪ ،5‬ضمیمۀ ش ‪ ،1‬ص ‪.2۰-19‬‬
‫‪ .6‬نشستهایی که نام آنها با «شب» آغاز میشود به همت علی دهباشی در قالب سلسلۀ مجالس «شبهای بخارا» برگزار‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪ .7‬محل برگزاری همۀ همایشهای بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪« ،‬کانون زبان پارسی» است‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫شب از طهران تا تهران‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 11‬بهمن)‬
‫شب پوری سلطانی‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 17‬خرداد)‬ ‫‪1394‬‬
‫‪8‬‬
‫شب کامران فانی‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 1۰‬اسفند)‬
‫شب میدان توپخانه‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 13‬دی)‬
‫‪9‬‬
‫شب سید محمد دبیرسیاقی‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 28‬دی)‬ ‫‪1395‬‬
‫شب انور خامهای‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪.‬‬ ‫(‪ 25‬اسفند)‬
‫ّ‬
‫شبهای وحدت ملی (برنامۀ سوم‪ :‬شب تهران)‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود‬ ‫(‪ 15‬اسفند)‬ ‫‪1396‬‬
‫افشار‪.‬‬
‫شب باغهای تهران‪ ،‬خانۀ گفتمان شهر‪.‬‬ ‫(‪ 31‬شهریور)‬ ‫‪1397‬‬
‫شب خیابان مولوی‪ ،‬خانۀ اندیشمندان علوم انسانی‪.‬‬ ‫(‪ 19‬مهر)‬
‫شبهای ایران (بزرگداشت حسین گلگالب)‪ ،‬خانۀ گفتمان شهر‪.‬‬ ‫(‪ 23‬مهر)‬
‫ّ‬
‫شب فریدون بدرهای‪ ،‬سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران‪.‬‬ ‫(‪ 25‬آذر)‬
‫شب رونمایی از کتاب تهراننامه‪ ،‬خانۀ گفتمان شهر‪.‬‬ ‫(‪ 1‬اردیبهشت)‬ ‫‪1398‬‬
‫شب حاج حسین ملک‪ ،‬سالن همایشهای فرخی یزدی باغموزۀ قصر‪.‬‬ ‫(‪ 7‬مرداد)‬
‫شب خلیلی ملکی‪ 10،‬خانۀ اندیشمندان علوم انسانی‪.‬‬ ‫(‪ 11‬شهریور)‬
‫شب شیخ آقابزرگ تهرانی‪ 11،‬مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسالمی‪.‬‬ ‫(‪ 26‬بهمن)‬

‫‪12‬‬
‫و) راهنمایی پایاننامه‬

‫«سیمایی از شیخ بهایی در آیینۀ آثار» (محمد قصری)‪.‬‬ ‫‪1370‬‬

‫‪ .8‬در بخارا (فروردین و اردیبهشت ‪ ،1395‬ش ‪ ،111‬ص ‪ )136-133‬با عنوان «کتابداری نو و نقش کامران فانی» به طبع‬
‫رسیده است‪.‬‬
‫‪ .9‬با نام «وصفی ندیدم در خور وصف او» در بخارا (فروردین و اردیبهشت ‪ ،1396‬ش ‪ ،117‬ص ‪ )265-262‬نشر یافته‬
‫است‪.‬‬
‫‪ .10‬متن این سخنرانی با نام «مردانه ایستاد» در بخارا (فروردین و اردیبهشت ‪ ،1399‬ش ‪ ،136‬ص ‪ )225-22۰‬منتشر شده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ .11‬با عنوان «یکی از افتخارات ایران» در بخارا (مرداد و شهریور ‪ ،1399‬ش ‪ ،138‬ص ‪ )273-269‬به چاپ رسیده است‪.‬‬
‫‪ .12‬جز نخستین رساله (‪ )137۰‬که پایاننامۀ کارشناسی ارشد کتابداری و اطالعرسانی در گروه کتابداری دانشکدۀ علوم‬
‫تربیتی و روانشناسی (دانشگاه تهران) بوده است‪ ،‬تمامی رسالههای یادشده پایاننامۀ کارشناسی ارشد ایرانشناسی‪ ،‬گروه‬
‫نسخهشناسی (دانشگاه شهید بهشتی) است‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫«فهرستنویسی ‪ 18۰‬نسخۀ خطی کتابخانۀ الغدیر یزد» (سمیره کریمی)‪.‬‬ ‫‪1388‬‬
‫«فهرستنویسی ‪ 2۰۰‬جلد از نسخ خطی و چاپ سنگی مجموعۀ حسینیۀ ارشاد» (فرزانه‬ ‫‪1389‬‬
‫آبپرور)‪.‬‬
‫«فهرستنویسی نسخههای خطی کتابخانۀ بنیاد ایرانشناسی و مجموعههای اهدایی شریعتمدار‬
‫متعلق به موزۀ امیرکبیر» (فاطمه غالمعلی شاهی)‪.‬‬
‫«تحلیل محتوای موضوعهای نسخههای خطی بر اساس محل کتابت از ابتدای تشکیل دولت‬ ‫‪1390‬‬
‫صفویه تا تأسیس مدرسۀ دارالفنون بر اساس مجموعۀ نسخههای خطی موجود در کتابخانۀ‬
‫مجلس شورای اسالمی» (مژگان خدارحمی)‪.‬‬
‫«تحلیل محتوای موضوعهای دادهشده به نسخههای خطی در فهرست نسخههای خطی ‪ 6‬کتابخانۀ‬
‫ّ‬
‫بزرگ ایران (کتابخانههای ملی‪ ،‬مجلس شورای اسالمی‪ ،‬ملک‪ ،‬دانشگاه تهران‪ ،‬مرعشی و آستان‬
‫قدس رضوی)» (سوده سمیعپور)‪.‬‬
‫«فهرستنویسی ‪ 5۰۰‬سند از مجموعۀ اسناد ادارۀ میراث فرهنگی‪ ،‬صنایع دستی و گردشگری‬
‫شهرستان شوشتر» (رضا علیخانی)‪.‬‬
‫«بررسی نسخهشناسی و تصحیح متون تاریخ ملکآرا نوشته میرزا علیقلی جالوی متخلص به‬ ‫‪1391‬‬
‫اقبال» (سید محمدصادق ابراهیمیان)‪.‬‬
‫ّ‬
‫«طبقهبندی علوم در تمدن اسالمی بر اساس کتاب نفائس الفنون فی عرائس العیون» (مسعود‬
‫طاهری)‪.‬‬
‫«بررسی و شناسایی کاتبان کرمانی در نسخ خطی قرن ‪ 13-1۰‬قمری» (سید محمدعلی‬ ‫‪1393‬‬
‫مهدیزاده)‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪25‬‬
‫‪13‬‬
‫همتی مردانه‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫ایرج افشار‬

‫ً‬ ‫ّ‬
‫سید عبدالله انوار‪ ،‬از فضالی جوان که با مباحث مربوط به علوم اسالمی آشنا و مخصوصا در رشتۀ فلسفه و منطق‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫متتبع بود‪ ... ،‬به تصدی امور مربوط به نسخ خطی انتخاب شده بود و در کتابخانه یک سر و گردن در فضل و‬
‫دانایی علمی از دیگران برتر بود‪ .‬در جلسات شورا که موضوع نسخ خطی مطرح بود ایشان هم بالطبع شرکت‬
‫میکرد‪ .‬نخستین کاری که برای فهرستنگاری در نظر گرفته شد تهیۀ برگهای بود حاوی اطالعات اصلی که‬
‫میبایست از هر نسخۀ خطی استخراج کرد‪ .‬طرحی که بر اساس مالحظه و دقت در فهرستهای اروپایی (مانند‬
‫ریو و پرچ و ِاته) و فهرستهای معروف ایرانی (مانند آنچه ابنیوسف برای مجلس و مسجد سپهساالر و‬
‫محمدتقی دانشپژوه برای دانشگاه تهران تألیف کرده بودند) آماده ساخته بودم و حاوی دو اصل اساسی‬
‫کتابشناسی و نسخهشناسی بود‪ ،‬با جرح و تعدیل مورد قبول شورا قرار گرفت و بر روی برگههای نیمورقی (یک‬
‫رو کتابشناسی و یک رو نسخهشناسی) چاپ شد و از انوار خواسته شد بیدرنگ به کار بپردازد‪ .‬ایشان با همتی‬
‫مردانه و دلسوزانه به فهرستنگاری پرداخت و با شوقی وافر میخواست که هرچه زودتر به چاپ رسانیده شود‪.‬‬
‫من در ]دی ماه ‪ [13۴1‬از کتابخانه رفتم و جلد اول فهرست در سال ]‪ [13۴3‬منتشر شد‪ .‬انوار به صفت انسانی‬
‫خود در مقدمۀ کتاب بیهیچگونه مالحظهای تمام حقیقت را دربارۀ آغاز شدن این خدمت برگفته است‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪ .13‬این دفتر بیمعنی‪ ،‬یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار‪ ،‬به کوشش بهرام‪ ،‬کوشیار و آرش افشار‪ ،‬تهران‪ :‬سـخن‪ ،‬زیـر چـاپ‪ ،‬ص ‪-119‬‬
‫‪.12۰‬‬

‫‪27‬‬
‫ّ‬
‫خاطراتی از استاد سید عبدالله انوار‬
‫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫مهدی محقق‬

‫دوست دیرین‪ ،‬دانشمند مفضال‪ ،‬ادیب و ریاضیدان و فیلسوف را متجاوز از پنجاه سال است که میشناسم و با او‬
‫در ارتباط علمی هستم‪ .‬در سال ‪ 133۰‬که پس از اخذ لیسانس از دانشکدۀ علوم معقول و منقول و دانشسرای‬
‫عالی به استخدام وزارت فرهنگ درآمده و در دبیرستان ابومسلم واقع در بازارچۀ شیخ هادی‪ ،‬خیابان ابوسعید‬
‫فعلی به تدریس عربی و فارسی مشغول گردیده بودم‪ ،‬پس از چند ماه حقوقی را به من دادند که ماهی یکصد و‬
‫حق لیسانس که حدود شصت تومان بود باید خودمان پیگیری کنیم‪« :‬تا‬ ‫شصت تومان میشد و گفتند برای اخذ ّ‬
‫نگرید طفل کی نوشد لبن؟»‪ .‬شماری بین بیست تا سی تن در محوطۀ وزارت فرهنگ گرد میآمدیم تا با رئیسان‬
‫ّ‬
‫صحبت کنیم و به این حقوق حقۀ خود دست یابیم‪ .‬بهار سال ‪ 1331‬بود و من هنوز عمامه بر سر داشتم و یکی از‬
‫ّ‬
‫دبیران که قدی کوتاه و جثهای فربه و چشمانی نافذ داشت و همچون صوفیان دارای شارب بود‪ ،‬توجه مرا به خود‬
‫جلب کرد و وقتی از سابقۀ تحصیالتش سؤال کردم گفت که حقوق و ریاضی خوانده و هماکنون مشغول خواندن‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫دروس حوزوی است و نامش سید عبدالله انوار است‪ .‬پدر او یکی از وکالی مجلس شورای ملی دورۀ رضاخان به‬
‫نام سید یعقوب انوار شیرازی بود که تعلیقاتی بر شرح منظومۀ حاج مال هادی سبزواری از او باقی مانده است‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬باب مباحثه و گفتوگو میان ما باز شد و بیشتر بحثهایمان دربارۀ مسائل منطق همچون قضیه و عکس‬
‫ّ‬
‫قضیه و نقیض قضیه بود و گاهی هم بر سر برخی از مسائل شاذ نحوی همچون منصوب به نزع خافض و خفض‬
‫به جوار‪ ،‬بحث میانمان درمیگرفت و این توفیقی برای ما بود که وقتمان بر در ارباب بی ّ‬
‫مروت دنیا بیهوده به هدر‬ ‫ِ‬
‫نمیرفت و سرمان گرم بود‪.‬‬
‫در همان وقت او از من دعوت کرد که در جلسهای که شبهای جمعه در منزل خود داشت و در آن جمعی از‬

‫‪29‬‬
‫دوستان به بحثهای فلسفی میپرداختند‪ ،‬شرکت کنم و من نیز چنین کردم‪ .‬در این جلسه مرحوم شیخ عبدالجواد‬
‫حکیمی‪ ،‬که بعدها به دکتر فالطوری معروف گشت‪ ،‬حضور داشت‪ .‬من ایشان را از سالهای ‪ 1326‬و ‪ 1327‬از‬
‫مشهد میشناختم که در مدرسۀ حاج حسین زندگی میکرد و نزد مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی فقه و اصول‬
‫مطول میخواندم‪ .‬از‬ ‫میخواند و من در مدرسۀ ّنواب بودم و نزد مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری مغنی و ّ‬
‫کسانی که در مجلس انوار برای نخستین بار با ایشان آشنا شدم جوانی خوشروی و مؤ ّدب به نام امیرحسین‬
‫آریانپور و جوانی ارتشی به نام ناصر فربد بودند‪ .‬در این مجلس‪ ،‬فالطوری به بحث دربارۀ یکی از مسائل‬
‫مابعدالطبیعه (متافیزیک) میپرداخت و دیگران آن را مورد بحث و جدل و مناقضه قرار میدادند‪ .‬این مجلس‬
‫چندی ادامه داشت تا آنکه انوار از منزل چهارراه مخبرالدولۀ خود به باغ ملکی خو یش در دزاشیب منتقل گردید و‬
‫مجلس را به جمعه شبها انداخت و دوستان او که به دیدارش میرفتند از هوای مطبوع و آزاد هم برخوردار‬
‫میشدند و پس از بحث و گفتوگو به گردش در اطراف تپههای قیطریه میپرداختند‪ .‬مجلس انوار‪ ،‬به قول دکتر‬
‫سید جعفر شهیدی‪ ،‬سفینۀ نوح بود و از هر طایفه و گروه و از هر شغل و حرفه‪ ،‬افرادی در آن جمع بودند‪ .‬این‬
‫جلسات که متجاوز از بیست سال ادامه داشت به «انواریه» موسوم گردیده بود و دوستان‪ ،‬موعد دیدار را آنجا قرار‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫میدادند‪ .‬تا آنجاکه یادم است افراد زیر به تناوب منظم و نامنظم در آن جلسات دیده میشدند‪:‬‬
‫‪ .1‬سید احمد فردید‪ .2 ،‬محمدباقر هوشیار‪ .3 ،‬احسان نراقی‪ .۴ ،‬خدایار محبی‪ .5 ،‬غالمرضا شهری‪،‬‬
‫‪ .6‬علیاکبر شهبازی‪ .7 ،‬سید علی موسوی بهبهانی‪ .8 ،‬سید جاللالدین آشتیانی‪ .9 ،‬سید محمدحسین انوار‪،‬‬
‫‪ .1۰‬سید جعفر شهیدی و حدود ده تن دیگر که نامشان اکنون در خاطرهام نمانده است‪ .‬انوار همیشه طالب علم‬
‫بود‪ .‬در همان سالها از من خواست برای او استادی پیدا کنم تا نزد او شرح منظومۀ سبزواری را بخواند و من در آن‬
‫وقت مرحوم شهید مرتضی مطهری را که تازه از قم به تهران آمده و ازدواج کرده بود و در منزل مرحوم پدرم در دو‬
‫معرفی کردم تا هم انوار دارای معلمی فاضل و توانا گردد و هم گشایشی در‬ ‫اطاق محقر زندگی میکرد‪ ،‬به ایشان ّ‬
‫زندگی مادی مرحوم مطهری به وجود آید‪ .‬هفتهای دو روز ساعت دو بعدازظهر این معلم و شاگرد در ّ‬
‫معیر واقع در‬
‫ماهیت و علت و معلول و قوه و فعل‬‫خیابان سید نصرالدین‪ ،‬خیام فعلی‪ ،‬گرد میآمدند و به بحث دربارۀ وجود و ّ‬
‫میپرداختند‪ .‬در سالهای ‪ 13۴7‬و ‪ 13۴8‬که من مؤسسۀ مطالعات اسالمی دانشگاه مکگیل شعبۀ تهران را‬
‫تأسیس کرده بودم و همکارم‪ ،‬پروفسور ایزوتسو فیلسوف ژاپنی‪ ،‬از من خواست تا استادی برای تدریس مباحث‬
‫معرفی کردم که هفتهای دو روز کفایة االصول‬ ‫الفاظ اصول فقه برای او پیدا کنم‪ ،‬من استاد دکتر ابوالقاسم گرجی را ّ‬
‫ّ‬
‫را در محل مؤسسه (خیابان خارک‪ ،‬شمارۀ ‪ )75‬درس دهد و یکی از شرکتکنندگان آن درس سید عبدالله انوار‬
‫بود که مباحث اصولی و منطقی را با مباحث ریاضی در هم میآمیخت و بحثها را پربارتر میساخت و ایزوتسو‬
‫هم از این مقایسه خرسند و خشنود بود‪.‬‬
‫انوار کار دولتی خود را از دبیرستان آغاز کرده بود‪ .‬او از تدریس جمعی بهویژه در مدرسهای که برایش در‬
‫جنوب شهر نزدیک دروازه دوالب معین کرده بودند ناراضی بود و یک بار بر طریق شکایت به من گفت‪« :‬محقق‬

‫‪30‬‬
‫نمیدانی من باید بچهها را از سر بساط قمار جمع کنم و به کالس ببرم» و در وقتی دیگر گفت‪« :‬بچهها در کالس‬
‫شلوغ کردند و من بر سر آنان فریاد زدم‪ :‬چند نفر با یک نفر!»‪ .‬من خود در دبیرستان البرز تدریس میکردم و وضع‬
‫ّ‬
‫آنجا بهتر بود‪ ،‬با وجود این کوشیدم و خود را به کتابخانۀ ملی منتقل ساختم و بخش نسخههای خطی به من‬
‫واگذار شد و این بخش پس از مرحوم سید جاللالدین محدث ارموی به وسیلۀ برخی که آشنایی با مخطوطات‬
‫نداشتند‪ ،‬اداره میشد و نسخههای خطی فقط نامشان در صورتهای خرید و اهدایی مضبوط بود‪ .‬نخستین کاری‬
‫که کردم برای هر نسخه‪ ،‬شناسنامهای شامل نام کتاب و مؤلف و تاریخ کتابت و تألیف و آغاز و انجام و نوع خط و‬
‫ِ‬
‫جلد و تذهیب و سایر ویژگیها ترتیب دادم تا از حیف و میل و تعویض و تبدیلها جلوگیری شود‪.‬‬
‫در سال ‪ 1339‬که از وزارت فرهنگ به دانشگاه برای تدریس با عنوان دانشیاری منتقل شدم دریغم آمد که آن‬
‫ّ‬
‫گنجینۀ نفیس را به دست هرکس و ناکس بسپارم‪ .‬شایستهترین فردی که سراغ داشتم سید عبدالله انوار بود و با این‬
‫عمل هم او را از مدرسۀ پرازدحام دروازه دوالب نجات دادم و هم کتابخانه را به فردی عالم و کتابشناس و بصیر‬
‫و امین سپردم‪ .‬او در مدت تصدی خود موفق شد که بر پایۀ همان شناسنامههایی که من برای نسخههای خطی‬
‫ّ‬
‫فراهم کرده بودم ده مجلد فهرست نسخههای فارسی و عربی کتابخانۀ ملی را فراهم سازد‪.‬‬
‫انوار در طی تحصیالت منظم حوزوی خود به زبان عربی مسلط گردید و در زمانهایی که من و امیرحسین‬
‫آریانپور برای دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی متون نظم و نثر فارسی همچون شاهنامه و مثنوی و سنایی و عطار و‬
‫تاریخ بیهقی و جهانگشای جوینی و سیاستنامه و قابوسنامه را میخواندیم پابهپای ما این کتابها را میخواند و‬
‫کتابهای خواندهشده و یادداشتبرداریشده را روی هم مینهاد که در زمانی از قد یک نفر بلندقد باالتر رفته بود‪ .‬او‬
‫به متون فلسفۀ اسالمی بسیار عالقهمند بود‪ .‬درة التاج قطبالدین شیرازی و اساس االقتباس خواجه نصیرالدین‬
‫طوسی را مکرر اندر مکرر خوانده و یادداشت برداشته بود و این کار را در مورد شفای ابنسینا نیز انجام داده است که‬
‫قرار بود بنیاد ابنسینا در همدان آن را چاپ و منتشر سازد که برخی از تغییرات و تبدالت آن را در محاق وقفه و‬
‫تعطیل قرار داد‪ .‬او سالیان دراز با مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا همکاری داشت و مرحوم دکتر محمد معین او را از غنایم‬
‫آن مؤسسه به شمار میآورد‪ .‬انوار با زبان انگلیسی و فرانسه آشنایی کامل دارد و به هر دو زبان کتاب میخواند و من‬
‫معرفی کردم که سخنرانی قابل توجهی ایراد نمود و موفق شد در آن مجامع برخی‬ ‫خود او را به دو مجمع بینالمللی ّ‬
‫از برجستگیهای آثار فلسفی اسالمی را به دانشمندان غرب‪ ،‬که تا آن زمان‪ ،‬آن مباحث به گوششان نخورده بود‪،‬‬
‫معرفی نماید‪ .‬یکی از این دو مجمع کنگرۀ بینالمللی تاریخ فلسفه در دانشگاه فوردام آمریکا در سال ‪ 13۴5‬بود که‬ ‫ّ‬
‫در آن مرحوم محمدتقی دانشپژوه و سید حسین نصر و مهدی حائری یزدی و سید علی موسوی بهبهانی و پرویز‬
‫مروج نیز حضور داشتند و دیگری مجمع بینالمللی خاورشناسان آمریکا در دانشگاه تورنتو در سال ‪ 1356‬بود که‬
‫پروفسور فراتز رزنتال‪ ،‬مترجم مقدمۀ ابن خلدون و مؤلف تاریخ تاریخنگاری در اسالم ریاست جلسه را به عهده‬
‫داشت و در پایان سخنان انوار گفت‪« :‬بسیار مایۀ تاسف است که کوششهای فیلسوفان اسالمی قرون اخیر که مرکز‬
‫فعالیت آنان حوزههای علمیۀ ایران بوده تاکنون در جهان علمی غرب مغفول مانده است»‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫ّ‬
‫پیش از انقالب او با انجمن همکاری داشت و به خواهش مرحوم سپهبد فرجالله آقاولی رئیس هیئت مدیره‬
‫و مرحوم سید محمد مصطفوی مدیر اجرایی آن انجمن‪ ،‬کتاب تاریخ جهانگشای نادری میرزا مهدی استرآبادی را‬
‫تصحیح و منتشر ساخت‪.‬‬
‫ّ‬
‫تجرد را بر تأهل برگزیده و کتاب و اوراق و دفتر و دیوان را مونس خود قرار داده‬ ‫انوار به سیرۀ ابوالعالء مع ّری ّ‬
‫ّ‬
‫است‪ .‬او به پیادهروی و کوهنوردی عالقهمند است‪ .‬در بسیاری از مواقع از کتابخانۀ ملی خیابان سی تیر تا‬
‫دزاشیب‪ ،‬منزل خود‪ ،‬پیاده راه میپیمود و زمانی با این پیادهروی وزن خود را به نصف تقلیل داد‪ .‬در تابستان ‪13۴2‬‬
‫من و انوار و آریانپور و احمد منزوی سفری به قلۀ توچال رفتیم و انوار بر همۀ ارتفاعات و خطوط الرأس آن نواحی‬
‫تسلط کامل داشت‪ .‬او با هرکسی معاشرت نمیکند و در انتخاب دوست و رفیق بسیار سختگیر است‪ ،‬ولی وقتی‬
‫دوست شد از هیچ دلسوزی و محبتی مضایقه نمیکند‪ .‬او با از دست دادن دوستانی همچون جالل آلاحمد و‬
‫ً‬
‫امیرحسین آریانپور و استادانی همچون محسن هشترودی و محمدباقر هوشیار واقعا درهمشکسته و خرد شد و به‬
‫زبان حال میگفت‪:‬‬
‫ُ‬ ‫ت‬
‫ـــه فتم ّنــــی فســــحة األجــــل‬
‫ِمــــن ق ِبلـ ِ‬ ‫ـــه در ُجــــوا‬
‫هــــذا جــــزاء الــــذی أقراتـ ُ‬

‫بــاز خواهــد دیــر مانــد در جهــان ایــدری‬ ‫این بود اجر کسی کز رفتـهیـاران شـد جـدا‬
‫این مختصر ّ‬
‫شمهای بود از آنچه در پیرانهسر از این رفیق شفیق و دوست دانشمند خود در خاطر داشتم‪.‬‬
‫خداوند عمر این وجود شریف را طوالنیتر گرداند‪ّ .‬‬
‫بمنه تعالی و کرمه‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪32‬‬
‫در محضر استاد‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫جمشید کیانفر‬

‫ّ‬
‫سال ‪ 1355‬برای من سالی سرنوشتساز بود‪ .‬کتابخانۀ ملی‪ ،‬کتابدار میخواست و امتحانی برگزار میکرد و‬
‫ّ‬
‫متعاقب آن مصاحبهای‪ .‬مصاحبهکنندگان عبارت بودند از رئیس وقت کتابخانۀ ملی‪ ،‬مسئول گنجینۀ نسخ خطی‪،‬‬
‫ّ‬
‫مسئول بخش کتابشناسی ملی و نمایندۀ کارگزینی وزارت فرهنگ و هنر‪ .‬افراد پذیرفتهشده یکییکی برای‬
‫مصاحبه میرفتند‪ .‬کسانی که در محوطه در انتظار مصاحبه بودند‪ ،‬با اضطرابی که سعی داشتند بر آن چیره شوند‪،‬‬
‫از افر ِاد بازگشته از مصاحبه دربارۀ کم و کیف آن سؤال میکردند‪ .‬باألخره نوبت به من رسید و قدم به محل‬
‫مصاحبه‪ ،‬تاالر فردوسی‪ ،‬گذاشتم‪ .‬تاالر‪ ،‬سقفی مرتفع بالغ بر شش متر داشت که در آن هر انسانی با آن دیوارهای‬
‫بلند و سربهفلککشیده ناچیز مینمود‪ .‬میزی بزرگ در وسط تاالر و دور تا دور آن صندلیهای قدیمی چوبی با‬
‫روکش چرمی قرار داشت‪ .‬در باالی مجلس مردی میانهسال و متوسطالقامه نشسته بود که با سبیلی پرپشت و‬
‫عینکی بر باالی سر زودتر از همه نظر را به خود جلب میکرد‪ ،‬خاصه که از احترام ویژۀ دیگر اعضای‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫مصاحبهکننده برخوردار بود‪ .‬او کسی غیر از استاد سید عبدالله انوار‪ ،‬مسئول بخش نسخ خطی کتابخانۀ ملی‪،‬‬
‫نبود‪ .‬قیافۀ متین و استوار او کمی لرزه بر اندام داوطلبان مصاحبه میانداخت و حقیر نیز از دیگران مستثنا نبودم‪.‬‬
‫غالب سؤالها چنین بود که «چرا کتابداری را از میان دیگر مشاغل برگزیدهاید؟»‪« ،‬فالن کتابخانه در کدام‬
‫دانشگاه یا در کدام شهر قرار دارد؟»‪« ،‬آخرین کتابی که مطالعه کردهاید کدام است؟» و شرحی مختصر در باب‬
‫موضوع کتاب و سؤاالتی از این قبیل‪ .‬در آن مصاحبه آنچه بیش از هر چیز دیگر در من اثر گذاشت توصیۀ استاد‬
‫خاک کتاب را هم به قدر کتاب دوست داشته باشد»‪ .‬در باب دوستداری کتاب و اینکه‬ ‫انوار بود‪« :‬کتابدار باید ِ‬
‫کتاب انیس خلوت تنهایی و دوست خاموش است و‪ ...‬در ایام تحصیل در دبیرستان و دانشگاه فراوان شنیده بودم‪،‬‬

‫‪33‬‬
‫خاک کتاب را باید دوست داشت» جملهای جدید و به ظاهر شعارگونه‪ ،‬ولی در عمل حقیقی‪ ،‬بود که‬ ‫اما اینکه « ِ‬
‫بعدها بدان دست یافتم‪ .‬مصاحبه تمام شد و در بیرون رفتن از تاالر فردوسی من نیز با سؤاالت دیگران مواجه شدم‬
‫که چه پرسیدند و چه جواب دادم‪.‬‬
‫طولی نکشید که از طریق روزنامه اسامی پذیرفتهشدگان اعالم شد و نام من نیز در میان پذیرفتهشدگان و در جرگۀ‬
‫ّ‬
‫مادر کتابخانههای ایران با نیمقرن قدمت و کتابهایی‬
‫کتابداران کتابخانۀ ملی ایران بود؛ این بزرگترین کتابخانۀ کشور و ِ‬
‫که تاریخچهای داشت به عمر چاپ در ایران در بخش چاپی‪ ،‬و پیشینهای نهصد یا هزار ساله در بخش خطی‪.‬‬
‫ّ‬
‫شروع به کار در کتابخانۀ ملی همراه با دورۀ آموزشی کتابداری بود و فرصتی تا با مسئوالن و کارکنان کتابخانه‬
‫بیشتر آشنا شویم و استاد انوار نیز از مدرسان این دورۀ آموزشی بودند و آشنایی با نسخ خطی را تدریس میکردند‪.‬‬
‫کلیۀ مطالبی که استاد انوار در این دورۀ کوتاهمدت آموزشی تدریس میکردند‪ ،‬برایمان تازگی داشت‪ .‬با کتاب و‬
‫روش فهرستنویسی و سیستم طبقهبندی کتابخانهای چندان ناآشنا نبودیم؛ بهویژه در دانشگاه هنگام استفاده از‬
‫منابع کتابخانهای با برگهدان و فهرست و شماره ردۀ ‪ LC‬یا کنگره و دیوئی آشنا شده بودیم‪ ،‬اما با نسخههای خطی و‬
‫عناصر تشکیلدهندۀ نسخ خطی (کاغذ آن از نوع بخارایی‪ ،‬سمرقندی‪ ،‬دولتآبادی‪ ،‬اصفهانی و ترمه و‪ ...‬یا جلد‬
‫ضربی‪ ،‬الکی‪ ،‬سوخت و‪ ...‬یا خط و اقالم سته و تذهیب و مینیاتور که پرسپکتیو ندارد و تصاو یر درون نسخهها)‬
‫بیگانه بودیم‪.‬‬
‫آنچه استاد انوار در کالس تدریس میکردند‪ ،‬و آن هم با ذوق و شوق ویژهای که گویی از دلبندان و‬
‫جگرگوشگان خود سخن میگویند‪ ،‬حکایت از تسلط و وسعت معلومات ایشان داشت و گاه از واژههایی در‬
‫سخنان خود بهره میبردند که درکش برای همگان ساده نبود‪ ،‬خاصه اینکه ما با مدرکهای مختلف دیپلم و‬
‫لیسانس و فوق لیسانس همگی در یک کالس بودیم‪ .‬درست خاطرم هست که وقتی به مناسبتی واژۀ «استفراغ» را‬
‫به کار بردند‪ ،‬در فارغ شدن کتاب یا جلدساز از کار کتابت و جلدسازی‪ ،‬اکثر کسانی که در کالس بودند‪،‬‬
‫خندیدند و این خندۀ بیجا به مذاق استاد خوش نیامد و با قیافهای جدی و توأم با عصبانیت همه را بیسواد و‪...‬‬
‫خطاب کردند و متعاقب آن به توضیح معنی استفراغ پرداختند‪ .‬آن دورۀ آموزشی با امتحان به پایان رسید‪ .‬هریک از‬
‫معرفی نشد‬‫معرفی کردند و تنها بخشی که کسی به آن ّ‬ ‫کارکنان جدید را با ابالغی به بخشهای مختلف کتابخانه ّ‬
‫همان بخش نسخ خطی بود و این مسئله حکایت از آن داشت که از دید ایشان هیچکس شایستگی کار در آن‬
‫بخش را نیافته بود‪.‬‬
‫ّ‬
‫بهراستی استاد انوار در کتابخانۀ ملی تافتهای جدا بافته بودند‪ .‬بعدازظهرها از ساعت یک سر کار حاضر‬
‫میشدند و تا پاسی از شب نیز در کتابخانه بودند‪ .‬گویی ساعت حضور و غیاب نداشتند‪ ،‬اما در کار ساعی و‬
‫ّ‬
‫جدی و از احترام ویژهای برخوردار بودند‪ .‬این را حتی از رفتار رئیس کتابخانۀ ملی هم میشد فهمید که همچون‬
‫سربازی که در مقابل فرمانده نظامی ارشد میایستد‪ ،‬در محضر استاد انوار میایستاد‪ ،‬و این تنها موقعی بود که‬
‫نشانی از ریاست در ایشان دیده نمیشد‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫طولی نکشید که رئیس کتابخانه ریاست شعبهای از حزب رستاخیز را به عهده گرفت و کلیۀ کارکنان موظف‬
‫بودند در جلسات حزبی شرکت کنند‪ .‬فقط یک نفر از کلیۀ کارکنان مستثنی بود و در هیچیک از جلسات شرکت‬
‫نداشت و گویی باز هم تافتهای جدا بافته بود‪ :‬استاد انوار‪ .‬ایشان در کتابخانه حاضر بود ولی در بخش نسخ خطی؛‬
‫کاری به حزب و برنامههایش و اجبار کارکنان نداشت و کسی را یارای پرسش از او نبود‪ .‬شخصیت او به مرور در‬
‫ً‬
‫میان کادر جدید کتابداران اثر میگذاشت‪ ،‬خاصه داستانها و حکایات جالبی هم از ایشان تعریف میشد‪ ،‬مثال‬
‫ّ‬
‫زمانی وزیر فرهنگ مصر به اتفاق وزیر فرهنگ و هنر‪ ،‬با تعیین وقت قبلی با رئیس کتابخانۀ ملی‪ ،‬به بازدید از‬
‫کتابخانه و بخش نسخ خطی آمدند و استاد انوار در را به روی ایشان نگشود‪.‬‬
‫ّ‬
‫یا آنکه از طرف بنیاد گلبنکیان دعوتنامهای برای استاد رسیده بود و رئیس کتابخانۀ ملی برای خوشخدمتی‬
‫نامهای به وزیر فرهنگ و هنر (ملقب به آقا) نوشته بود و آقای وزیر ذیل نامه مرقوم فرموده بودند‪« :‬اگر زبان بلد‬
‫است برود»‪ .‬واکنش استاد انوار در مقابل این عبارت را میتوان پیشبینی کرد‪ .‬او که غیر از زبان مادری‪ ،‬عربی‪،‬‬
‫انگلیسی و فرانسه میدانست‪ ،‬صریح گفته بود‪« :‬مردک مزقانچی میگوید اگر من زبان بلدم و‪ .»...‬متعاقب آن‬
‫سفر ایشان به دیار ینگهدنیا و شرکت در جلسات کنگرهای جهانی دربارۀ فلسفه و منطق روی داد و اظهارات ایشان‬
‫در آن کنگره دربارۀ کارهای خواجه نصیر طوسی در منطق سخت مورد توجه قرار گرفت‪.‬‬
‫ّ‬
‫در ایام انقالب‪ ،‬در اعتصابات کارکنان دولت‪ ،‬این تافتۀ جدا بافتۀ کتابخانۀ ملی همگام با مردم و کارکنان‬
‫کتابخانه بود‪ .‬تا زمان پیروزی انقالب یکی دو بار فرصتی پیش آمد که بیشتر از محضرشان بهرهمند شوم‪ .‬یک بار‬
‫آقای عثماناف از دیار سوسیالیسم میهمان کشورمان (گویا بنیاد شاهنامه‪ ،‬شاید هم کتابخانه پهلوی) بودند و من‬
‫ّ‬
‫در کتابخانۀ ملی راهنمای ایشان بودم و همراه با عثماناف در بخش نسخههای خطی خدمت استاد انوار رسیدیم‪.‬‬
‫آن روزها گویا عثماناف و همکارانش در شوروی مشغول تصحیح شاهنامۀ فردوسی بودند و طبیعی است که‬
‫بحث و گفتوگو نیز بر محور نسخ و شیوۀ تصحیح شاهنامه باشد‪ .‬استاد انوار دربارۀ شیوه و روش تصحیح‬
‫شاهنامه در شوروی انتقاداتی تند کردند و عثماناف مستأصل از بینقطه بودن نسخه و‪ ...‬سخن گفت‪ ،‬اما توان‬
‫جوابگویی علمی و منطقی را نداشت‪.‬‬
‫پس از پیروزی انقالب اسالمی دولت موقت تصویب کرد که کلیۀ کتابهای کتابخانۀ پهلوی سابق به‬
‫ّ‬
‫کتابخانۀ ملی منتقل شود و بخش اعظم این مجموعه قریب به شش هزار و اندی نسخۀ خطی و بالغ بر دو برابر‬
‫نسخ خطی‪ ،‬کتابهای ایرانشناسی بود‪ .‬به توصیۀ استاد انوار برای تحویل کلیۀ کتابها با تنی چند از همکاران‬
‫همراه شدم که این کار قریب به شش ماه طول کشید و هر زمان دچار مشکل (بهویژه در باب نسخ خطی)‬
‫میشدیم از استاد انوار یاری میجستیم‪.‬‬
‫طولی نکشید که پس از انتقال کتابهای کتابخانۀ پهلوی سابق‪ ،‬استاد انوار بازنشسته شدند و دیگر فرصتی‬
‫برای استفاده از محضرشان دست نداد‪ ،‬تا اینکه از بد حادثه و تصادف روزگار این کمترین هیچمدان به بخش نسخ‬
‫خطی راه یافتم و کتابدار نسخههای خطی شدم! «چرخ بازیگر ازین بازیچهها بسیار دارد»‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫در آغاز آقای علی محدث و کوتاهزمانی آقای بهاءالدین خرمشاهی بودند که هر سؤالی و مشکلی داشتم از‬
‫ّ‬
‫ایشان بهرهمند میشدم‪ .‬نخست آقای خرمشاهی از کتابخانۀ ملی رفتند و بعد آقای محدث عازم سفر فرنگ‬
‫شدند‪ .‬من ماندم و قریب به دوازده هزار جلد نسخۀ خطی که هفت هزار و اندی جلد آن توسط استاد انوار‬
‫ّ‬
‫فهرست شده و در ده مجلد به چاپ رسیده بود و باقی که از کتابخانۀ پهلوی سابق به کتابخانۀ ملی منتقل شده‬
‫بود‪ ،‬فهرستی نداشت‪ .‬کار من در آغاز خدماترسانی به مراجعان بود‪ ،‬اما زمانی که یکی از مسئوالن کشوری‬
‫جهت بازدید به کتابخانه آمده بود و من درمانده از اینکه قدیمیترین نسخه کدام است و با ارزشترین نسخه از‬
‫نظر تذهیب وخط و‪ ...‬کدام؟ ناگزیر بر آن شدم که الفبای نسخهشناسی را بیاموزم و جز استاد انوار دیگری را‬
‫نمیشناختم‪.‬‬
‫ّ‬
‫خوشبختانه آن روزها مصادف بود با حضور هفتهای یک روز استاد انوار در بخش اسالمی موزۀ ملی‪.‬‬
‫خدمتشان رسیدم و نسخهای از کتاب جدیدم را که به تشویق علی محدث تصحیح و چاپ کرده بودم‪ ،‬به رسم‬
‫برگ سبز تحفۀ درویش تقدیم حضورشان کردم‪ .‬تشویقم کردند‪ ،‬اما زمانی که با استدعای عاجزانهام دربارۀ‬
‫آموختن آنچه در ایام گذشته از آن غفلت کرده بودم‪ ،‬مواجه شدند خیلی صریح و بیپرده گفتند‪« :‬حرفی نیست‪،‬‬
‫ِ‬
‫اما به کتابخانه نمیآیم‪ ،‬حوصلۀ مسئوالن را ندارم‪ ،‬وقتم را میگیرند و بیفایده است»‪ .‬وقتی با الحاح و اصرار این‬
‫کمترین مواجه شدند فرمودند‪« :‬بعدازظهر و زمانی که کتابخانه تعطیل است باید بمانی و تن به کار دهی تا‬
‫بیاموزی»‪ .‬برایم سخت بود‪ ،‬ولی چارهای نبود‪ .‬میبایست فرمایش حضرتشان را قبول میکردم‪ .‬پس مسئولیت‬
‫فرزندانم را‪ ،‬که باید رأس ساعت چهار از مهدکودک برمیداشتمشان‪ ،‬به همسرم واگذار کردم (کاری که بعدها نیز‬
‫چند بار رخ داد) و موافقت رئیس وقت کتابخانه را برای ماندن خارج از ساعات اداری گرفتم‪ .‬به توصیۀ استاد انوار‬
‫برای شروع‪ ،‬فهرستهای نسخ خطی کتابخانه را با نسخهها مقابله میکردم و آنچه برایم نامفهوم بود (البته اغلب‬
‫نامفهوم بود) از ایشان سؤال میکردم‪ .‬گاهی خسته میشدند و گاه عصبی از نادانی من که تفاوت میان تشعیر و‬
‫تذهیب را نمیدانستم و قلم نسخ و نستعلیق را کمی میشناختم و از ثلث بیبهره بودم تا چه رسد به رقاع و ریحان‬
‫و توقیع و‪ . ...‬باألخره پس از چند ماهی الفبای نسخهشناسی را در محضرشان آموختم و دریافتم که سرلوح‬
‫چیست و سرلوح مزدوج و تمامصفحه کدام است‪ ،‬پیشانی به کدام تذهیب میگویند و جلد سوخت‪ ،‬ضربی و‬
‫الکی چیست و تاریخچۀ جلدسازی و رایج و متداول شدن هر کدام در دنیای جلدسازی قدیم چه بوده است‪.‬‬
‫تفاوت میان کاغذ فرنگی و ایرانی را زود یاد گرفتم که در مقابل نور میتوان فیلی گران میان کاغذ فرنگی یا خطوط‬
‫منظم گاه همراه با حروف التین بر کاغذ را مشاهده کرد‪ ،‬اما همچنان اندر خم کوچۀ کاغذ بخارایی‪ ،‬سمرقندی‪،‬‬
‫دولتآبادی‪ ،‬خانبالیغ و اصفهانی مانده بودم‪ .‬به گفتۀ استاد انوار بر اثر ممارست و لمس مداوم کاغذ میتوان آنها‬
‫را از هم تمییز داد و گویی قوۀ المسۀ من از درک و تشخیص آنها عاجز بود‪.‬‬
‫در آن ایام جنگ هم بود و گاهی آژیر خطر به صدا درمیآمد‪ .‬توصیۀ استاد به من ناچیز‪ ،‬که ناخواسته مسئول‬
‫ِ‬
‫گنجینهای شده بودم که ارزشی برای آن قابل تصور نبود‪ ،‬حفظ و نگهداری نسخ از بالیای احتمالی جنگ بود و‬

‫‪36‬‬
‫ّ‬
‫اینکه هرچه زودتر باید فکری برای نسخ کرد‪ ،‬چرا که در ساختمان دوطبقۀ قدیمی کتابخانۀ ملی‪ ،‬مخزن نسخ‬
‫خطی در طبقۀ دوم قرار داشت‪ .‬به مرور ایام استاد انوار رضایت دادند که با ریاست وقت کتابخانه مالقاتی صورت‬
‫گیرد و در این مالقات توصیۀ انتقال نسخ خطی به مکانی مطمئن و حفظ آنها از گزند حوادث پیشبینینشدۀ آن‬
‫ّ‬
‫وجود قول مساعد رئیس کتابخانۀ ملی برای این مهم‪ ،‬قبل از آنکه اقدامی صورت گیرد‬ ‫ِ‬ ‫روزگار به میان آمد و با‬
‫ریاست به دیگری واگذار شد‪.‬‬
‫ّ‬
‫صرفنظر از مسائل جنگ‪ ،‬مشکلی دیگر هم در کتابخانۀ ملی وجود داشت و آن هم تغییر زود به زود‬ ‫ِ‬
‫ّ‬
‫رؤسای کتابخانۀ ملی بود‪ ،‬چنانکه از اول انقالب تا سال ‪ 1365‬بالغ بر هفت یا هشت نفر رئیس کتابخانه شدند و‬
‫دورۀ ریاستشان همچون کابینههای عصر مشروطه (در ‪ 1۴‬سال ‪ 6۰‬کابینه) دولت مستعجل بود‪.‬‬
‫ّ‬
‫در ایام ریاست آقای محمد رجبی در کتابخانۀ ملی حمالت موشکی به شهرهای ایران شدت یافت و دغدغه‬
‫و اضطرابی که استاد انوار در دل من کاشته بودند نیز روز به روز فزونی میگرفت و این اضطراب هر روز به آقای‬
‫رجبی نیز منتقل میشد‪ .‬صدای آژیرهای پیدرپی و متعاقب آن صدای مهیب و هولناک اصابت و ترکیدن موشکی‬
‫در نقطهای از شهر تهران گویی بر مغز و اعصاب من فرود میآمد و هر دقیقه فکر کردن به عمق فاجعهای که «اگر‬
‫ّ‬
‫یکی از این موشکها به محوطۀ کتابخانۀ ملی اصابت کند چه خواهد شد؟» و تلفنهای استاد انوار که حاکی از‬
‫اضطراب ایشان بود مزید بر علت میشد‪ .‬دلمشغولی و نگرانی دربارۀ حفاظت نسخ خطی توسط آقای رجبی به‬
‫وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی منتقل شد و متعاقب آن در هیئت دولت مطرح گردید و پس از بازدیدهای‬
‫ّ‬
‫مختلف از اماکن دولتی‪ ،‬محل چاپخانۀ بانک مرکزی با مساعدت مسئوالن برای انتقال نسخ معین شد و تأیید‬
‫استاد انوار نیز به ما آرامش خاطر داد‪ .‬بهراستی دلسوزی و دغدغۀ استاد انوار درخور توجه و شایستۀ تقدیر است‪.‬‬
‫ایشان که قریب به هفت سال قبل‪ ،‬بازنشسته شده بودند بیش از هر مسئول دیگری در فکر نگهداری نسخ خطی‬
‫بودند و پیوسته این مهم را پیگیری میکردند‪.‬‬
‫ّ‬
‫اگر به خاطرم مانده باشد روزهای پایانی سال ‪ 1365‬زمانی که مدارس هم از بیم موشکهای صدامی تعطیل‬
‫شده بود و هرکسی دست خانوادۀ خود را گرفته و به طرفی و نقطۀ امنی رفته بود‪ ،‬ما همسر و فرزندانمان را به امان‬
‫ّ‬
‫خدا سپرده و خود در کتابخانۀ ملی مشغول بستهبندی نسخ خطی و انتقال آنها به چاپخانۀ بانک مرکزی واقع در‬
‫خیابان پاسداران بودیم و میبایستی از مرکز شهر نسخ را به شمال شهر منتقل میکردیم‪ .‬حراست و نگهداری در‬
‫زمان انتقال گنجینه هم مسئلهای بود که با همکاری شهربانی وقت بهخیر گذشت‪.‬‬
‫نخستین روز انتقال‪ ،‬خود داستانی جداگانه دارد‪ .‬حفاظت بانک مرکزی میخواست کلیۀ نسخ خطی را‬
‫بازبینی کند و این مشکل بزرگی بود‪ ،‬زیرا کلیۀ صندوقهای نسخ پلمپ شده بود و میبایست آنها را باز میکردند‬
‫سختگیری رئیس چاپخانۀ بانک مرکزی و اصرار من بر‬ ‫ِ‬ ‫تا هر نسخه جداگانه بررسی شود که مبادا‪ . ...‬نتیجۀ این‬
‫چشمپوشی ایشان از بررسی نسخ که میتوانست خود آفتی دیگر باشد به مشاجرۀ لفظی کشید و دقایقی بعد‬
‫رئیس بانک مرکزی‪ ،‬وزیر علوم و‪ ...‬از این مشاجره آگاه شدند و در پایان قرار بر این شد که د ِر کلیۀ صندوقها را‬

‫‪37‬‬
‫باز کنند و از طرف حفاظت بانک مرکزی بدون آنکه نسخهای جابهجا شود بازدیدی صورت گیرد و از فردای آن‬
‫ّ‬
‫روز با همکاری مأموران حفاظتی بانک در کتابخانۀ ملی نسخ در درون جعبههای خالی ویژۀ اسکناس بستهبندی‬
‫و الک مهر شود و گزارشی از این مشاجره و عملکرد هم به وزیر وقت علوم و رئیس بانک مرکزی ارائه گردد‪ .‬از‬
‫ّ‬
‫حدس رئیس چاپخانۀ بانک مرکزی بیاطالعم‪ ،‬ولی گزارش آقای رجبی‪ ،‬رئیس کتابخانۀ ملی‪ ،‬دربارۀ‬ ‫ِ‬ ‫ارش قابل‬
‫گز ِ‬
‫عملکرد من به خاطر حس مسئولیتی که از استاد انوار آموخته بودم بسیار جالب توجه بود‪ ،‬چرا که صداقت آقای‬
‫رجبی در بیان حقیقت و تندروی من در برخورد با رئیس چاپخانۀ بانک مرکزی سبب شده بود که در گزارش دوم‬
‫هم مورد بیمهری قرار گیرم و این دستمزد حس مسئولیت بود و الغیر‪.‬‬
‫پس از قرار و مدار از زیرزمین چاپخانۀ بانک مرکزی بیرون آمدیم و بالفاصله متوجه شدیم که به یکی دو نقطه‬
‫ّ‬
‫از شهر تهران موشک اصابت کرده و ما بیخبر از همسر و فرزندان‪ ،‬تازه راهی کتابخانۀ ملی شدیم تا از آن پس به‬
‫خانه برویم و فردا روز از نو و روزی از نو‪ .‬پس از انتقال کامل نسخ خطی به چاپخانۀ بانک مرکزی‪ ،‬قرار شد‬
‫کتابهای چاپ سنگی که در نوع خود بینظیر بودند هم به چاپخانه منتقل شود و در این ایام بود که موشکی در‬
‫چند ده متری کتابخانه به حیاط مجتمع متقین اصابت کرد که از موج آن درهای بستۀ کتابخانه باز و شیشۀ‬
‫سبب دغدغهها و اضطرابهای استاد انوار را دریافتیم‬
‫پنجرههای آن متالشی شد‪ .‬شاید این زمان بهتر و درستتر ِ‬
‫و همگی شاکر مرحمتها و محبتهای استاد شدیم‪ .‬داستان انتقال نسخ خطی از چاپخانۀ بانک مرکزی به‬
‫ّ‬
‫ساختمان نیاوران که در اختیار کتابخانۀ ملی قرار گرفته بود و تأسیس مخزن جدید و برکناری من از مسئولیت‬
‫بخش خطی خود حدیث مفصلی است که «این زمان بگذار تا وقت دگر»‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪38‬‬
‫ّ‬
‫استاد عبدالله انوار دانشیمرد کممانند‬
‫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫سید علی آلداود‬

‫ّ‬
‫استاد عبدالله انوار از جمله کسانی است که نسبت به داشتههایشان بسیار کم کتاب و مقاله و پژوهش منتشرشده‬
‫ً‬
‫دارند‪ .‬او در زمینۀ ریاضیات مخصوصا ریاضیات قدیم‪ ،‬منطق‪ ،‬فلسفۀ اسالمی و غربی‪ ،‬تهرانشناسی و‬
‫فهرستنگاری کتب خطی اطالعات و دانستههای بسیار دارد‪ ،‬اما متأسفانه مایل به انتشار دانستهها و اطالعات‬
‫وسیعش در زمینههای مذکور نیست‪.‬‬
‫ورود او به عرصۀ کتابشناسی و فهرستنگاری نسخ خطی در اثر ترغیب استاد شادروان ایرج افشار بوده‬
‫ّ‬
‫است‪ .‬زمانی که افشار به ریاست کتابخانۀ ملی برگزیده شد‪ ،‬هنوز فهرست نسخ خطی گرانبهای آن کتابخانه‬
‫ّ‬
‫تدوین نشده و انتشار نیافته بود‪ .‬افشار در مدت کوتاه ریاستش بر کتابخانۀ ملی انوار را‪ ،‬که در استخدام آن نهاد‬
‫علمی بود‪ ،‬تشویق و بلکه مکلف کرد که با توجه به صالحیتهای گستردهاش در انواع دانشهای ایرانی و‬
‫ّ‬
‫اسالمی به نگارش فهرست کتابخانه دست بیازد‪ .‬با اینکه دوران ریاست افشار بر کتابخانۀ ملی چندان طوالنی‬
‫نبود‪ ،‬انوار با پشتکار دنبالۀ کار را رها نکرد و ده جلد فهرست کتابخانه را تدوین کرد؛ شش جلد ویژۀ کتابهای‬
‫فارسی و چهار جلد مخصوص کتب خطی عربی‪.‬‬
‫او در تدوین فهرستها روشی معین را برگزیده بود که در ابتدا افشار با همراهی استاد مینوی و شاید دکتر‬
‫اصغر مهدوی و دیگران فرم خاصی را برای آن پیشنهاد کرده بودند‪ .‬بدین ترتیب استاد انوار که سالها مسئولیت‬
‫ّ‬
‫بخش خطی کتابخانۀ ملی را بر عهده داشت توانست در چند سال که چندان به درازا نکشید فهرست موجودی‬
‫کتابخانه را تدوین کند و به چاپ برساند‪ .‬پس از او نیز فهرستنگاران جوان با اقتباس از همان روش چند ده مجلد‬
‫دیگر از فهرست کتابخانه را به چاپ رساندند‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫یادم نمیرود آن سالها که من دانشجو بودم گاه برای استفاده از برخی نسخههای خطی به کتابخانه مراجعه‬
‫میکردم‪ .‬استاد انوار در مقام رئیس آن بخش همواره با همۀ مراجعهکنندگان با استقبال و تشویق برخورد میکرد و‬
‫حتی خود به داخل مخزن میرفت و نسخۀ درخواستی را پیدا کرده‪ ،‬به خواستاران تحویل میداد و هیچگاه‬
‫سؤاالت مراجعهکنندگان را‪ ،‬ولو آنکه بسیار ابتدایی بود‪ ،‬بیپاسخ نمیگذاشت‪.‬‬
‫باری هنر و دانش دیگر استاد انوار‪ ،‬علم او در عرصۀ تهرانشناسی است‪ .‬تصور نمیرود که در عرصۀ‬
‫شناخت محالت قدیم تهران‪ ،‬کاخها‪ ،‬ابنیۀ قدیمی‪ ،‬خیابانها و خانهها و دهات متعدد پیرامون شهر‪ ،‬که امروزه‬
‫اکثر آنها در داخل شهر بزرگ تهران قرار گرفته است‪ ،‬کسی به اندازۀ استاد انوار صاحب اطالعات و یافتههای‬
‫منحصربهفرد باشد‪ .‬متأسفانه آنچه در این باب از او انتشار یافته بسیار اندک است و گویا منحصر به همان رسالۀ‬
‫کمحجمی است که سالها پیش بنیاد ایرانشناسی به مناسبت سخنرانی وی در آنجا به چاپ رسانده‪ ،‬هرچند او‬
‫در این زمینه تا جایی که من دیدهام و به خاطر میآورم همواره پاسخگوی نویسندگان دانشنامۀ تهران و شمیرانات‬
‫مستقر در دایرةالمعارف بزرگ اسالمی بوده است‪.‬‬
‫ً‬
‫دانستههای انوار در خصوص منطق و فلسفۀ اسالمی و مخصوصا تبحر شگفت او در مطالعۀ آثار ابنسینا نیز‬
‫از مواردی است که کمتر به آن اشاره شده است‪ .‬خود من سالها پیش روزی در خانۀ او حواشی متعددی را که بر‬
‫مجلدات شفا نوشته بود مالحظه کردهام‪ .‬دوستان بارها از وی درخواست کردهاند که این حواشی و توضیحات را‬
‫ً‬
‫در اثری جداگانه یا همراه اصل کتاب شفا به چاپ برساند و ظاهرا متأسفانه ایشان موافقت نکرده است‪.‬‬
‫ّ‬
‫عبدالله انوار سوسیالیستی واقعگراست و بهرغم تل ّون برخی همعصرانش همواره به این عقیده وفادار باقی‬
‫مانده است‪ .‬روزگاری بر سر موضوعی بین من و شادروان دکتر امیرحسین آریانپور مباحثهای واقع شده بود‪ .‬انوار‬
‫با حرارت از آن مرحوم دفاع میکرد‪ ،‬و سپس روابطش با من اندکی به سردی گراییده بود و البته چون دالیل خود را‬
‫ً‬
‫به شرح برایش بازنمودم او با آن اعتدال فکری که داشت رفتاری پسندیده و معقول در پیش گرفت‪ .‬طبعا نظیر او در‬
‫این سالها پیدا نخواهد شد‪ .‬باید امیدوار بود که همۀ آثار چاپنشدۀ وی انتشار یابد‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪40‬‬
‫بحرالعلوم زمانه‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫احمد مسجدجامعی‬

‫ّ‬
‫چندی پیش‪ ،‬مطلع شدم استاد سید عبدالله انوار در بیمارستان مهراد بستری شدهاند و با محبتی که دارند سراغی‬
‫هم از من گرفتهاند‪ .‬در آن هنگام‪ ،‬من خود در سفر بودم‪ ،‬اما عکسی از ایشان دیدم که روی تخت بیمارستان‪ ،‬در‬
‫آستانۀ صدسالگی ـ عمرشان دراز باد ـ مشغول مطالعۀ کتابی دربارۀ روسیه و اوکراین بودند‪ .‬بعدها دانستم که‬
‫چندان هم از مطالب آن کتاب راضی نیستند؛ اما همچنان به مطالعۀ آن ادامه میدهند‪ .‬همین یک نمونه برای نشان‬
‫چندبعدی‪ ،‬کنجکاو و روح جستوجوگر و دلسوزی ایشان برای ایران و اطالعش از حوادث‬ ‫دادن شخصیت ُ‬
‫امروز دنیا کافی است‪.‬‬
‫کسانی که چنین شخصیتهایی را میشناسند‪ ،‬میدانند که پیوسته ارتباط خود را با کتاب و مطالعه و تحقیق‬
‫زنده نگه میدارند‪ ،‬اما تنها در حوزۀ تخصصی خود؛ مانند کتابشناسی یا فلسفه یا منطق یا ادبیات و از این قبیل‪.‬‬
‫ً‬
‫در روزگار ما‪ ،‬پژوهش امری تخصصی شده است و پژوهشگران معموال کارشان را به همان قلمرو تخصصی‬
‫محدود میکنند‪ ،‬اما استاد انوار نمونۀ نقض آن است‪ .‬او را باید از نسل مکتب پرسابقۀ تعلیم و تربیت ایرانی‬
‫دانست که محققان بزرگی را پروراند که در آن‪ ،‬متعلمان اندکاندک‪ ،‬دارای جامعیت درخور توجهی درزمینههایی‬
‫ّ‬
‫گوناگون میشدند‪ .‬او از سنخ بزرگانی همچون محمد قزوینی و جاللالدین همایی و فتحالله مجتبایی است که‬
‫در رشتهها و حوزههای مختلف صاحبرأیاند‪ .‬او نسخهپژوه‪ ،‬ریاضیدان‪ ،‬منطقدان‪ ،‬ادبدان‪ ،‬موسیقیدان‪،‬‬
‫تاریخدان‪ ،‬فلسفهپژوه‪ ،‬تهرانشناس و لغتشناس است‪ .‬تسلط وی بر حوزههای مختلف علوم قدیم و جدید و‬
‫شرح و ترجمۀ آثاری درزمینههای یادشده‪ ،‬گواه این مدعاست که از آن جمله‪ ،‬میتوان به ترجمه‪ ،‬تصحیح و شرح‬
‫‪ 22‬جلد شفای ابنسینا اشاره کرد که بخشی از آن تحت عنوان رسالۀ جوامع علم موسیقی منتشر شده است‪ .‬از‬
‫ِ‬

‫‪41‬‬
‫ً‬
‫کارهای ویژهای که در آثار او شاهدیم‪ ،‬تطبیق علوم قدیم با جدید است؛ مثال‪ ،‬عالئم موسیقی کهن را به زبان‬
‫نتنویسی جدید بازنوشته است‪ .‬نمونۀ دیگر آن بیان مباحث و مسائل و عالئم ریاضیات و هیئت و نجوم قدیم به‬
‫زبان امروزین است؛ میدانیم که ابنسینا از نظریهپردازان علم موسیقی است‪ ،‬درحالیکه نواختن ساز نمیدانست‬
‫و به قول استاد انوار‪ ،‬از منطق ریاضی اصوات را شناسایی میکرد‪ .‬استاد همچنین‪ ،‬منطق قدیم را با منطق جدید‬
‫تطبیق داده است‪ .‬افزون بر این‪ ،‬او بر زبانهای عربی‪ ،‬انگلیسی و فرانسه تسلط کامل دارد‪ .‬اشراف وی به این‬
‫زبانها در پایهای است که در مباحث علمی بین فیلسوف بزرگ ایرانی‪ ،‬سید محمدحسین طباطبایی‪ ،‬و‬
‫دانشآموختگان علوم فلسفی در زبانهای دیگر کار ترجمه را بر عهده میگیرد و بهخوبی از پس آن برمیآید‪ .‬استاد‬
‫انوار آثاری از خواجه نصیرالدین طوسی‪ ،‬امام فخر رازی‪ ،‬قطبالدین شیرازی‪ ،‬باباافضل کاشی و شیخ مرتضی‬
‫انصاری را ترجمه و شرح کرده است‪ .‬به این فهرست باید شرح کامل دیوان خاقانی و تصحیح جهانگشای نادری‬
‫را نیز افزود‪ .‬این ماجرا مرا به یاد خاطرهای انداخت؛ زمانیکه بنیاد علمی و فرهنگی بوعلیسینا را به ثبت رساندیم‬
‫هیئت امنا‪ ،‬که در دفتر من‬ ‫ّ‬
‫استاد انوار را به عنوان عضو حقیقی‪ ،‬که در اساسنامه آمده بود‪ ،‬معرفی کردیم‪ .‬در جلسۀ ِ‬
‫تشکیل شد‪ ،‬پیشنهاد چاپ شرح ایشان بر شفا را دادم‪ .‬ایشان بدون هیچ درخواست و مقدمهای استقبال کرد و‬
‫گفت‪« :‬یادداشتها حاضر است‪ ،‬ببرید» و هنگامیکه من گفتم خوب است از آن نسخهای کپیبرداری شود‪،‬‬
‫استاد پاسخ داد مشکلی نیست و سپس‪ ،‬ادامه داد‪« :‬پدرم از من خواسته بود که آثار ابنسینا را بهدقت بخوانم و من‬
‫برای اطاعت امر پدرم این کار را آغاز کردم»‪ .‬الزم به تأیید نیست که استاد انوار موضوعی بدین درجه از اهمیت را‬
‫چقدر ساده برگزار کرد و جلسه را در بهت و حیرت فرو برد؛ درواقع‪ ،‬برای وی نفس علم‪ ،‬مهم بوده است‪.‬‬
‫استاد انوار میگفت که پدرش سید یعقوب انوار‪ ،‬که خود عالمی برجسته و شاگرد استادان بزرگ ازجمله میرزا‬
‫حسن آشتیانی و میرزا ابوالحسن جلوه بود‪ ،‬تا یک دهه‪ ،‬اجازه نمیداد که او جز در ادبیات عرب و فارسی کتاب‬
‫دیگری را بیاموزد؛ ازاینروست که او بهرغم پیچیدگی و گستردگی آثار قدما در رشتههای مختلف‪ ،‬توانایی‬
‫تصحیح و شرح و بسط آنها را دارد‪ .‬کسانی که با تاریخ معاصر ایران آشنایند‪ ،‬به نام سید یعقوب انوار زیاد‬
‫برخوردهاند‪ .‬ایشان گذشته از فعالیتهای سیاسی از علمای زمان خود به شمار میرفت و بهویژه به مرحوم سید‬
‫ّ‬
‫حسن مدرس نزدیک بود؛ هرچند از نظر مشرب سیاسی با وی اختالف داشت‪ .‬او در گوش عبدالله نوزاد‪ ،‬اذان و‬
‫اقامه گفت‪ .‬بهرغم تفاوت نگاه‪ ،‬هر دوی آنها دلبستۀ مشروطیت بودند‪ .‬استاد انوار دربارۀ دستگیری پدرش در‬
‫ماجرای استبداد صغیر میگوید که او و سید جمال واعظ‪ ،‬پدر جمالزاده‪ ،‬با هم در مدرسۀ سپهساالر بودند که‬
‫مدرسه محاصره میشود‪ .‬آنها با دیدن نیروها‪ ،‬با هم خداحافظی میکنند و میگویند دیدار به قیامت‪ .‬سید جمال‬
‫از مهلکه جان سالم به در میبرد‪ ،‬هرچند بعدها‪ ،‬دستگیر و کشته میشود و سید یعقوب انوار با جمعی از‬
‫آزادیخواهان ازجمله یحیی میرزا‪ ،‬قاضی ارداغی و برادرش و روحالقدس دستگیر میشود‪ .‬آنها سه ماه در باغ‬
‫شاه در غل و زنجیر به سر میبرند‪ .‬در این مدت‪ ،‬بهسبب آنکه همگی با فاصلۀ کمی از هم بسته شده بودند‪،‬‬
‫بهاجبار‪ ،‬باید کنار هم چمباتمه میزدند و موقع تجدید وضو و نماز‪ ،‬به نوبت‪ ،‬فریضه را بهجای میآوردند‪ .‬سید‬

‫‪42‬‬
‫یعقوب انوار پس از محاکمه‪ ،‬از تهران به مازندران تبعید میشود و در آنجا‪ ،‬به سپهدار تنکابنی میپیوندد و‬
‫سرانجام‪ ،‬در جریان فتح تهران‪ ،‬با وی به خانه بازمیگردد‪ .‬استاد انوار جزئیات بیشتری هم از این دوره روایت‬
‫میکند که همۀ آنها در خاطرات پدرش آمده است‪ .‬این اثر را که در هزار صفحه نوشته شده است و گمان‬
‫نمیکنم که کسی از وجود آن خبری داشته باشد‪ ،‬باید یکی از منابع مهم و معتبر تاریخ معاصر دانست‪.‬‬
‫شاید کمتر کسی بداند که استاد انوار از بنیادگذاران کانون نویسندگان ایران است که هنوز افتخار درک‬
‫محضرشان را داریم‪ .‬او در کنار کسانی چون جالل آلاحمد‪ ،‬سیمین دانشور‪ ،‬بهآذین‪ ،‬سیاوش کسرایی‪ ،‬نادر‬
‫ً‬
‫نادرپور و فریدون مشیری این مهم را به سرانجام رسانید‪ .‬جلسات کانون معموال با موضوعات سیاسی همراه بود و‬
‫بیشتر‪ ،‬در منزل جالل و گاهی هم در خانۀ دیگر اعضا ازجمله در منزل استاد انوار (پنج بار) برگزار میشد‪.‬‬
‫خاطرات وی از این دوران شنیدنی است‪ .‬در کانون نویسندگان‪ ،‬دو گروه طرفداران حزب توده و مخالفان آن در‬
‫کنار گروههای میانهرو قرار داشتند‪ .‬در رأس هواداران گروه اول‪ ،‬بهآذین بود و گروه دوم را آلاحمد رهبری میکرد و‬
‫جدالهای فراوان بین این دو مشهور است‪ .‬آلاحمد با آنکه منتقد جدی سیاستهای رژیم پهلوی بود‪ ،‬اما هیچگاه‬
‫دستگیر و زندانی نشد‪ .‬من علت را از استاد انوار پرسیدم و ایشان پاسخ داد چون آلاحمد از پس تودهایها‬
‫ً‬
‫برمیآمد و اگر ساواک او را از صحنه حذف میکرد‪ ،‬کانون کال دست تودهایها میافتاد‪ .‬او دربارۀ مالقات‬
‫آلاحمد با پرویز ثابتی گزارشی دارد که با آنچه ثابتی نوشته و شمس آلاحمد آورده‪ ،‬متفاوت است‪ .‬انوار میگوید‬
‫هنگامیکه پرویز ثابتی و جالل آلاحمد رودررو شدند‪ ،‬ثابتی به وی گفت‪« :‬خیلی تندرو شدهای جالل» و‬
‫آلاحمد پاسخ داد‪« :‬تندرو شدن در سخن گفتن نیست؛ اگر روزی اسلحه به دست گرفتم و لولههای نفت را‬
‫ترکاندم‪ ،‬آن وقت تندرو شدهام»‪.‬‬
‫از نکات درخور توجه زندگی استاد انوار در حوزۀ فرهنگ‪ ،‬زمینهسازی برای آشنایی جالل آلاحمد و علی‬
‫ّ‬
‫شریعتی است‪ .‬استاد در کتابخانۀ ملی در خیابان قوامالسلطنه (سی تیر کنونی) مشغول به کار بود و به کافۀ گل‬
‫رضائیه در همین خیابان آمدوشد داشت و در همین کافه بود که واسطۀ آشنایی آلاحمد با شریعتی شد‪.‬‬
‫استاد انوار از پیشگامان نسخهشناسی و فهرستنویسی است‪ .‬او سالها ریاست بخش نسخ خطی کتابخانۀ‬
‫ّ‬
‫ملی را بر عهده داشت و نخستین کسی است که برای فهرستنویسی نسخ خطی برگۀ ویژهای را با مشورت‬
‫استادان ایرج افشار و محمدتقی دانشپژوه و عباس زریاب خویی تهیه کرد‪ .‬فهرستنویسی کاری دشوار است و‬
‫کسانی که عهدهدار آن میشوند‪ ،‬باید در رشتهها و زمینههای مختلف علوم دانا باشند‪ .‬استاد میگوید که در برخی‬
‫رشتهها‪ ،‬به اهل تحقیق همان کار رجوع کرده و بسیار مطالب ذیل عنوان کتابها آورده و به شکل ضمیمه به برگه‬
‫افزوده که این ارزش علمی کار را دوچندان کرده است؛ هرچند به گفتۀ خود استاد‪ ،‬برخی از آنها بهسبب‬
‫محدودیت اعتبار مالی‪ ،‬در فرایند چاپ به دست واحد انتشاراتی حذف شده است‪ .‬نمونهای از کار دقیق استاد‪،‬‬
‫که در یکی از گفتارهای خود بیان کرد‪ ،‬همکاری او با استاد سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی است که بهویژه در‬
‫نسخههای فقهی و اصولی و رجالی‪ ،‬با ایشان ساعتها مباحثه و گفتوگو داشته است‪ .‬فهرستنویسی ایشان‬

‫‪43‬‬
‫عمال به نسخهشناسی و کتابشناسی میانجامد و ایشان صفحات زیادی را به ّ‬ ‫ً‬
‫معرفی آثار اختصاص میدهد و‬
‫ذیل بیشتر کتابها‪ ،‬دربارۀ آن اثر و مؤلف توضیحاتی میآورد؛ کاری که در زمان ما‪ ،‬بهسبب دشواری آن‪ ،‬رونق‬
‫ندارد‪ .‬این کار بهویژه در نسخههایی که اوراقی از ابتدا و انتهای آنها افتاده‪ ،‬بهمراتب سختتر است‪ ،‬زیرا کار از‬
‫نسخهشناسی میگذرد و به متنشناسی و متنپژوهی ارتقا مییابد که نیاز به تحقیق و تتبع دارد و به دیدن و‬
‫ّ‬
‫لمسکردن نسخه خالصه نمیشود‪ .‬استاد انوار ده جلد نخست از فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی را گرد آورده‬
‫و منتشر کرده است؛ اما درواقع‪ ،‬در این کار‪ ،‬تنها‪ ،‬به فهرستنویسی بسنده نکرده و جنبۀ کتابشناسی بر آن غالب‬
‫است‪ .‬ازآنجاکه نسخ خطی در موضوعات و علوم مختلف است‪ ،‬انتشار این اثر خود نشان از جامعیت استاد‬
‫دارد‪.‬‬
‫ُ‬
‫استاد انوار برای شناسایی انواع کاغذ نسخههای خطی بهناچار به کسی به نام حاجی خرا (به گفتۀ استاد‪،‬‬
‫ً‬
‫احتماال‪ ،‬بیان اختصاری خراسانی است) میرسد که در مغازهای در بازار بینالحرمین به کار فروش کاغذ مشغول‬
‫بوده و با آنکه دراینباره اطالعات درخوری داشته‪ ،‬اما در انتقال آن‪ ،‬همکاری نمیکرده و با تندی پاسخ میداده‬
‫ُ‬
‫است‪ .‬ایشان دربارۀ مهارت حاجی خرا میگفت که او با دست کشیدن روی کاغذ و مقابل نور گرفتن آن‪ ،‬جنس و‬
‫قدمتش را تشخیص میداد‪ .‬سرانجام‪ ،‬استاد انوار با آمدوشد بسیار موفق میشود که او را به سخن گفتن وادارد تا‬
‫بتواند با بهرهگیری از این گنجینۀ شفاهی گونههای مختلف کاغذهای نسخ خطی ازجمله اصفهانی‪ ،‬بخارایی‪،‬‬
‫معرفی کند‪ .‬چنین تالشهایی تنها بین قدما ذکر‬ ‫ترمه‪ ،‬ترمۀ بخارایی‪ ،‬بغدادی‪ ،‬هندی و نظایر آنها را شناسایی و ّ‬
‫ً‬
‫شده است که مثال برای شنیدن نکتهای از جایی به جای دیگر سفر میکردند و هفتهها در راه بودهاند‪.‬‬
‫افزون بر آن‪ ،‬استاد تهرانشناسی بزرگ است که اطالعات جغرافیایی و تاریخی وی از باغها‪ ،‬خیابانها‪،‬‬
‫محلهها‪ ،‬کوچهها‪ ،‬بناها و فرهنگ عامه‪ ،‬دقیق و منحصربهفرد است‪ .‬بخشی از این اطالعات در کتاب طهران قدیم‬
‫دستاول در این زمینه ارائه‬ ‫منتشر شده است‪ .‬او همچنین‪ ،‬اطالعاتی گسترده از تاریخ معاصر دارد و روایاتی ِ‬
‫میدهد که از این نظر‪ ،‬وی را باید دائرةالمعارف گویای تهران و تاریخ معاصر نامید‪ .‬روایت وی از تاریخ تحوالت‬
‫شهرسازی و معماری و نسبت آن با تحوالت اجتماعی و سیاسی تهران شنیدنی است‪ .‬دربارۀ تاریخ تحوالت‬
‫تهران چند سند دستاول داریم که آثار منتشرشده بیشتر مرور و بیان همانهاست؛ درحالیکه استاد در حافظۀ‬
‫خود اسناد بسیاری را ثبت و ضبط دارد‪ .‬تهرانشناسی او تنها بر متون کتابخانهای استوار نیست‪ ،‬بلکه بیشتر مبتنی‬
‫بر مشاهدات دقیق و نگاه تیزبین و حافظۀ بیمانند اوست‪ .‬ارزش روایت ایشان از تهران وقتی بیشتر مشخص‬
‫ّ‬ ‫ً‬
‫میشود که در کنار آثار مهم در این زمینه قرار میگیرد؛ مثال عبدالله مستوفی که بزرگزاده و در جریان مناسبات‬
‫قدرت بوده است‪ ،‬در شرح زندگانی من بیشتر میتوانسته بخشی از تاریخ تهران را که با طبقۀ اجتماعی او تناسب‬
‫داشته روایت کند‪ ،‬هرچند گاهی به کشاورز و کارگری هم که در دستگاه ایشان بودهاند‪ ،‬نظری داشته است یا‬
‫جعفر شهری در طهران قدیم فقط به طبقات فرودست پرداخته است‪ .‬در این میان‪ ،‬اهمیت روایت استاد انوار را‬
‫باید در گزارش وی از طبقۀ متوسط شهری دانست که جای آن در آثار یادشده خالی است‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫استاد در مردادماه ‪ 1393‬در تهرانگردی به مناسبت سالگرد انقالب مشروطه با ما همراهی کردند‪ .‬در آن‬
‫تهرانگردی‪ ،‬در عمارت حاج امینالضرب در حضور دهها خبرنگار و عکاس و بزرگانی ازجمله دکتر مهدی‬
‫محقق و دکتر نوشآفرین انصاری و خانوادۀ مهدوی که یادگارهای استاد یحیی و اصغرند‪ ،‬جشن نودمین سال تولد‬
‫ایشان را روی همان پلههایی که نخستین مشروطهخواهان در هنگام خواندن فرمان مشروطیت در آنجا عکس‬
‫ّ‬
‫گرفتهاند‪ ،‬تصویربرداری کردیم و در این تهرانگردی بود که خانههای شیخ فضلالله نوری و سید حسن مدرس و‬
‫ّ‬
‫خانۀ تخریبشدۀ سید عبدالله بهبهانی شناسایی شد و شبهههایی که دربارۀ درستی آنها وجود داشت‪ ،‬با‬
‫توضیحات استاد انوار برطرف شد‪ .‬در همین تهرانگردی‪ ،‬استاد انوار جای برخی گلولههای باقیمانده در عمارت‬
‫مسجد ـ مدرسۀ سپهساالر را نشان داد که حجرههای پیرامون آن زمانی در اختیار انجمنهای حامی مشروطه بود و‬
‫در دورۀ استبداد صغیر‪ ،‬به توپ بسته شد؛ همچنین‪ ،‬موقعیت نیروهای مشروطهخواه و طرفداران محمدعلی شاه را‬
‫بیان کرد؛ ازجمله اینکه نیروهای مشروطهخواه برای تسلط بر میدان بهارستان که در اختیار قوای قزاق به رهبری‬
‫ّ‬ ‫ُ‬
‫لیاخف روسی بود‪ ،‬بر باالی گلدستهها سنگر گرفته بودند و از ساختمان مجلس شورای ملی‪ ،‬که مجاور‬
‫آنجاست‪ ،‬دفاع میکردند‪ .‬از دیگر کارهای استاد انوار همکاری با مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و تدوین و تألیف‬
‫ّ‬
‫مداخل حرف «خ» است‪ .‬در مقدمۀ لغتنامه‪ ،‬چنین آمده است‪« :‬عبدالله انوار لیسانسیۀ دانشکدۀ حقوق‪ ،‬دبیر‬
‫دبیرستانهای مرکز‪ ،‬از تاریخ ‪ 22‬مهرماه ‪ 1337‬در لغتنامه شروع به کار کرد و تنظیم حرف "خاء" را برعهده‬
‫گرفتهاند»‪ .‬این همکاری‪ ،‬که تا سال ‪ 1351‬با تنظیم جلد دهم از حرف «ک» ادامه یافت‪ ،‬او را در مقام لغتشناس‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫معرفی میکند‪ .‬استاد عبدالله انوار را باید از تبار بحرالعلومهای سابق و از نوادر روزگار و الگوی تمامعیار فرهنگ‬
‫ایرانی ـ اسالمی دانست‪ .‬ورود او به حوزههای مختلف‪ ،‬سطحی یا از باب تفنن نیست؛ او عاشق علم و دانایی‬
‫پی امتیاز و فخرفروشی‪ ،‬بلکه برای خود علم‪ ،‬و تحقیق را برای دست یافتن به حقیقت‬ ‫است‪ .‬او علم را نه در ِ‬
‫دوست دارد و حرمت مینهد‪ .‬کوشش این مرد دانا برای گسترش علم ستودنی است‪.‬‬

‫‪‬‬

‫‪45‬‬
‫ّ‬
‫عبدالله انوار فرزانهای تهرانپژوه و نقل خاطراتی از او‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫علی کرم همدانی‬

‫ّ‬
‫استاد عبدالله انوار‪ ،‬دانشمندی جامع علوم قدیم و جدید است‪ .‬وی در خانوادهای روشناندیش و اهل سیاست‬
‫زاده شد‪ .‬پدرش یعقوب انوار از مردم شیراز بود‪ .‬وی در سال ‪ 1275‬خورشیدی‪ 131۴ /‬قمری به تهران آمد و با باال‬
‫ّ‬
‫گرفتن جنبش مشروطه به صف مشروطهخواهان پیوست و در واقعۀ به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی‬
‫ّ‬
‫دستگیر و به مدت سه ماه در باغ شاه زندانی شد‪ .‬یعقوب انوار در دورههای چهارم تا هفتم مجلس شورای ملی‬
‫نمایندگی مردم شیراز را بر عهده داشت و پس از پایان دورۀ نمایندگیاش چون از وضعیت سیاسی کشور ناخرسند‬
‫بود از سیاست کناره گرفت و به فرزندان خود نیز توصیه کرد هیچگاه وارد سیاست نشوند و عمر خود را به تحصیل‬
‫دانش بگذرانند‪.‬‬
‫ّ‬
‫عبدالله انوار که از همان اوان کودکی پند پدر را سرلوحۀ زندگی خویش قرار داده بود‪ ،‬به خواست پدرش که‬
‫گرایشهای مذهبی داشت تحصیالت ابتدایی و متوسطۀ خود را همزمان با دروس حوزوی در مدارس تهران‬
‫گذراند و پس از پایان دورۀ متوسطه به مدرسۀ حقوق راه یافت و در رشتۀ حقوق به اخذ لیسانس نایل آمد‪ .‬افزون‬
‫بر این‪ ،‬دلبستگی وی به ریاضیات باعث شده بود تا همزمان با تحصیل حقوق در دانشگاه در کالس ششم رشتۀ‬
‫ریاضی دبیرستان البرز نیز حاضر شود و سپس در سال ‪ 1323‬در دانشسرای عالی به تحصیل ریاضیات بپردازد‪.‬‬
‫غیررسمی‬ ‫عطش انوار به دانشآموزی موجب شده بود به تحصیل در مراکز علمی رسمی بسنده نکند و از راههای ِ‬
‫به آموختههای خویش بیفزاید‪ .‬ازاینرو شرح منظومۀ حاج مال هادی سبزواری را نزد مرتضی مطهری آموخت و‬
‫هنگامیکه مهدی محقق و امیرحسین آریانپور در دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مشغول تحصیل‬
‫بودند همپای آنان متون نظم و نثر فارسی را مطالعه کرد‪ .‬افزون بر اینها از سالهای آغازین دهۀ ‪ 133۰‬حدود‬

‫‪47‬‬
‫بیست سال در خانهاش جلسات هفتگی بحث و گفتوگو پیرامون مسائل علمی و فرهنگی با حضور برجستهترین‬
‫شخصیتهای علمی و فرهنگی برگزار میشد که نزد دوستانش به «انواریه» شهرت داشت‪ .‬همۀ اینها از وی‬
‫شخصیتی علمی و فرهنگی ساخته است که در مقوالتی چون لغتنویسی‪ ،‬ادبیات‪ ،‬فقه و اصول‪ ،‬ریاضیات‪،‬‬
‫موسیقی‪ ،‬فلسفه‪ ،‬منطق و کتابشناسی از سرآمدان روزگار خویش به شمار میرود‪.‬‬
‫یکی از وجوه علمی استاد‪ ،‬وجه تهرانپژوهی است که حکایت از دلبستگی ایشان به شهر زادگاهش دارد‪ .‬همین‬
‫وجه نگارنده را بیش از دیگر وجوه علمی ایشان به استاد نزدیک کرده است‪ .‬نگارنده که بر حسب مسئولیت سازمانی‬
‫در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسالمی مدیریت طرح دانشنامۀ تهران بزرگ را بر عهده دارد‪ ،‬هرگاه دربارۀ تاریخچۀ‬
‫محالت یا یکی از بناهای تاریخی یا شرح حال یکی از رجال تهران به نکتۀ ناروشنی برخورد میکند‪ ،‬برای حل آن‬
‫مشکل از معلومات استاد بهره میبرد‪ .‬دلبستگی ایشان به مسائل تهران به دورۀ جوانیشان بازمیگردد‪ .‬استاد در سال‬
‫‪ 13۰3‬در یکی از محالت تهران دیده به جهان گشودند‪ .‬در آن زمان تهران از لحاظ بافت شهری چندان تفاوتی با‬
‫ً‬
‫تهران عهد ناصری نداشت و تقریبا در همان وضعیتی قرار داشت که عبدالغفار نجمالملک در نقشۀ خود از تهران‬
‫عهد ناصری ترسیم کرده بود‪ .‬دورۀ کودکی و نوجوانی استاد همزمان با تغییرات گستردۀ تهران از لحاظ بافت کالبدی‬
‫در دورۀ رضاشاه سپری شد‪ .‬دورهای که رفتهرفته تهران از شهری بناشده بر پایۀ اصول شهرسازی سنتی ایران به یک‬
‫شهر امروزی با بهرهگیری از اصول شهرسازی مدرن بدل میشد‪ .‬ایشان از همان اوان جوانی با توجه به روحیۀ‬
‫کنجکاوشان سیر تطور این تغییرات و تحوالت را دنبال میکرد و به خاطر میسپرد‪.‬‬
‫یکی از عالیق استاد در دورۀ جوانی تهرانگردی با پای پیاده در کوچه پسکوچههای بافت قدیمی تهران بود‪.‬‬
‫استاد در این تهرانگردیها اگر با بنایی بازمانده از روزگار قاجار روبهرو میشد که از تاریخچۀ ساخت آن آگاهی‬
‫نداشت در منابع تاریخی دورۀ قاجار به جستوجوی سازنده و مالکان آن و گاه به رویدادهای تاریخی که در آنجا‬
‫رخ داده بود میپرداخت و بهمرور به مجموعهای از اطالعات دربارۀ رجال دورۀ قاجار دست یافت که در‬
‫پژوهشهای تهرانشناسی استاد بسیار مؤثر افتاده است‪ .‬یکی از ویژگیهای تهرانپژوهیهای استاد که ایشان را از‬
‫دیگران متمایز میسازد‪ ،‬احاطۀ استاد به علماالنساب رجال دورۀ قاجار است‪ .‬روش استاد در تهرانپژوهی بیشتر‬
‫بدینگونه است که بخشی از «نقشۀ شهر دارالخالفۀ ناصری طهران» را‪ ،‬که عبدالغفار نجمالملک در سالهای‬
‫پایانی سلطنت ناصرالدینشاه ترسیم کرده و در سال ‪ 13۰9‬قمری به چاپ رسانده است‪ ،‬در نظر میگیرد و با‬
‫قلمی شیوا و رسا خواننده را به خیابانها و کوچه پسکوچهها و عمارتهای روزگار قاجار میبرد و در هر کوی و‬
‫برزن توقفی کرده‪ ،‬به توصیف آن در روزگار قاجار و سیر تحولش در دورۀ سلطنت پهلوی تا امروز میپردازد و در‬
‫این سفر هرگاه به عمارتی برخورد میکند‪ ،‬به توصیف آن پرداخته‪ ،‬داستان ساخت آن و سرگذشت مالکانش را‬
‫ً‬
‫بازگو میکند و در این بازگویی اطالعاتی ارزنده از شرح حال رجال دورۀ قاجار و پهلوی اول که بعضا در تاریخ‬
‫ایران چهرههایی مؤثر بودهاند و همچنین اطالعاتی تاریخی به خواننده ارائه میدهد‪.‬‬
‫دیگر امتیاز آثار تهرانپژوهی استاد این است که بسیاری از مطالب حاصل مشاهدات ایشان در دورۀ نوجوانی و‬

‫‪48‬‬
‫جوانی است یا اینکه آن مطالب را از افرادی موثق که با آنها همنشینی داشته شنیده است‪ .‬ازاینرو در آثار تهرانپژوهی‬
‫استاد مطالبی یافت میشود که در منابع موجود تاریخی به آنها اشاره نشده است‪ .‬افزون بر اینها بخش عمدهای از‬
‫دانستهها و یافتههای ایشان در زمینۀ تهرانپژوهی به رشتۀ نگارش درنیامده است و آن دسته از تهرانپژوهان که در‬
‫پژوهشهای خود پای صحبت استاد نشستهاند در آثارشان از آن دانستهها و یافتههای نانوشته بهرهها بردهاند‪ .‬روزهایی‬
‫را به یاد دارم که در بخش جغرافیای مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسالمی در محضر استاد بر روی میز وسط بخش‪ ،‬نقشۀ‬
‫ترسیمی نجمالملک از تهران را پهن میکردیم و با همکاران بر گرد استاد حلقه میزدیم و هریک از همکاران‬
‫پرسشهایی را دربارۀ یکی از گذرگاهها یا عمارتها و باغهایی که روی نقشه جانمایی شده است مطرح میکرد و‬
‫استاد با بیانی شیوا و شیرین و با حوصله به تکتک پرسشها پاسخ میداد و حضار از حافظۀ سرشار استاد و‬
‫دانستههای ایشان دربارۀ تاریخ تهران و پیشینۀ محالت آن و سیر تحول آن محلهها به شگفت میآمدند‪.‬‬
‫یا روزی را به یاد دارم که برای شرکت در مراسم رونمایی از ترجمۀ فارسی کتابی از ایرانشناسی دانمارکی‪،‬‬
‫همراه استاد از منزلشان در کاشانک با اتومبیل به نواحی مرکزی تهران رهسپار بودیم‪ .‬مراسم در اقامتگاه سفیر‬
‫دانمارک‪ ،‬که خانهای تاریخی متعلق به دورۀ پهلوی اول است‪ ،‬برگزار میشد‪ .‬پیش از این استاد اظهار تمایل کرده‬
‫بودند که به بهانۀ شرکت در این مراسم آن خانه را از نزدیک ببینند‪ ،‬زیرا از دورۀ کودکیشان معماری اشرافی این‬
‫خانه‪ ،‬که در آن زمان در حال ساخت بود‪ ،‬توجه ایشان را به خود جلب کرده بود‪ .‬در ساعت موعود به خانۀ استاد‬
‫مراجعه کردیم و بیش از هر چیز اشتیاق استاد برای بازدید از آن خانه که در نگاه ایشان هویدا بود توجه مرا به خود‬
‫جلب کرد و مرا به شگفتی واداشت که چگونه انسانی در کهنسالی برای دانستن مطلبی که از کودکی توجه او را‬
‫جلب کرده تا این اندازه میتواند شور و اشتیاق داشته باشد‪ .‬در میانههای راه با راهبندانی سنگین روبهرو شدیم‪.‬‬
‫برای گریز از آن راهبندان با راهنمایی استاد از کوچه پسکوچههای تهران قدیم گذر کردیم و استاد در گذر از آن‬
‫کوچه پسکوچهها گاه مطلبی از گذشتۀ کوچهای میگفت و گاه حکایتی شیرین و شنیدنی از ماجرایی که در یکی‬
‫از آن کوچهها گذشته و خود شاهد آن بوده است نقل میکرد و کالفگی ناشی از آن راهبندان سنگین را برای از بین‬
‫میبرد‪ ،‬به گونهای که آرزو داشتم دیرتر به مقصد برسیم تا از دانستههای استاد که برایم تازگی داشت و نه در کتابی‬
‫خوانده بودم و نه از زبان کسی شنیده بودم بیشتر بهره برم‪ .‬سرانجام به مقصد رسیدیم و پس از پایان مراسم و به‬
‫هنگام پذیرایی از مهمانان که سفیر دانمارک تدارک دیده بود‪ ،‬تمایل استاد برای بازدید از آن خانه را با میزبان درمیان‬
‫گذاشتیم و ایشان با گشادهرویی و در کمال ادب و تواضع درهای اتاقهای آن عمارت را یک به یک گشود و استاد‬
‫با دقت به بازدید از اجزای آن عمارت پرداخت‪ .‬پس از آنکه استاد به جمع مهمانان پیوست‪ ،‬دستهای از آنان که‬
‫دستی در تهرانپژوهی داشتند به گرد استاد حلق زدند و به گفتوگو با استاد پرداختند و ایشان با احساس‬
‫خرسندی نمایان در چهرهشان از کنجکاویهای زمان کودکی خود نسبت به این عمارت گفتند و حضار از دیدن‬
‫نشاط استاد که پاسخ کنجکاویهای دیربازشان را یافته بودند به وجد آمدند‪.‬‬
‫‪‬‬

‫‪49‬‬
‫استاد انوار و فهرستنویسی‬
‫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫علی بهرامیان‬

‫ّ‬
‫در میان انواع فعالیتهای علمی و پژوهشی در باب فرهنگ و تاریخ و تمدن اسالمی ـ ایرانی‪ ،‬به جرئت میتوان‬
‫گفت کمتر کاری به اندازۀ «فهرستنویسی نسخههای خطی» پژوهشگر را به عمق موضوعات گوناگون در این‬
‫ّ‬
‫فرهنگ و تمدن پرسابقه راهنمایی میکند‪ ،‬زیرا واضح است که این نسخهها و کتابها‪ ،‬نه فقط افکار و عقاید و‬
‫سرگذشتها را در حد خود به روزگار ما منعکس میکند‪ ،‬بلکه پیکر آن نسخهها هم‪ ،‬از کاغذ و مرکب و جلد و‬
‫خط‪ ،‬تا نام و نشان کاتب و محل کتابت و انواع گواهیها و ترقیمهها و تذهیب و تصویر و دیگر آرایشهای هنری‬
‫نیز‪ ،‬در واقع سیر تحوالت هنری و فنی و حتی مالی و اقتصادی و اجتماعی آن روزگاران را بازمیتاباند و بسا که از‬
‫این بابت‪ ،‬از نسخههای خطی آگاهیهایی به دست آید که در دیگر مآخذ گوناگون نتوان یافت‪ .‬عالوه بر اینها‪،‬‬
‫فهرستنویسی در گام نخست به متنشناسی و کتابشناسی هم نیاز دارد و اگر تسلط نسبی بر برخی مراحل‬
‫فهرستنویسی مانند شناسایی انواع خط و آرایشهای هنری و جنس کاغذ و نقش مهر و از این قبیل پس از مدتی‬
‫ممارست و دقت ممکن باشد‪ ،‬کار متنشناسی و کتابشناسی بسیار دشوار است و در همان گام نخست به‬
‫مقدماتی مهم نیاز دارد که بدون آن مقدمات کار بهدرستی پیش نمیرود و هرقدر که فهرستنویس از حیث آن‬
‫مقدمات دچار نقصان باشد‪ ،‬از هدف فهرستنویسی که همانا شناسایی کتاب است‪ ،‬دور میافتد‪ .‬با توجه به این‬
‫مالحظات‪ ،‬فهرستنویس در درجۀ نخست باید «محقق» و «متتبع» باشد و هرقدر که بیشتر شرایط و لوازم کار‬
‫تحقیق و تتبع را در خود فراهم آورد‪ ،‬کار فهرستنویسی به هدف اصلی خود نزدیک تر خواهد بود‪ .‬از سوی دیگر‪،‬‬
‫شناسایی کتاب در کار فهرستنگاری‪ ،‬نه فقط در گروی تحقیق و تتبع و صبر و حوصله و مجاهدت است‪ ،‬بلکه‬
‫به مراتبی از گذشت و جوانمردی نیز نیاز دارد‪ ،‬زیرا حاصل ساعتها و روزها و بلکه ماهها و سالها کار‬

‫‪51‬‬
‫فهرستنویس سرانجام‪ ،‬چند سطری یا صفحهای است در مجلدی از مجلدات فهرستهای نسخههای خطی و جز‬
‫شمار انگشتشماری از اهل تحقیق بر آن وقوف نمییابند‪ ،‬زیرا میدانیم که «فهرست نسخههای خطی» جز به کار‬
‫اهل تحقیق نمیآید‪ ،‬بااینهمه‪ ،‬کار فهرستنویسی‪ ،‬اندکاندک ویژگی و مهارتی نصیب محقق و متتبع میکند که در‬
‫کمتر جنبهای از جنبههای تحقیق میتوان شبیه آن را یافت و آن ویژگی «جامعیت» است؛ ویژگی و امتیازی که عالمان‬
‫نسلهای پیشین از آن برخوردار بودند و در روزگار ما گوهری سخت کمیاب و نادر است‪.‬‬
‫در روزگار ما‪ ،‬دانشمندانی که همچنان در همان فضاهای آموزشی تعلیم دیدهاند‪ ،‬سپس به کار فهرستنویسی‬
‫پرداختهاند‪ ،‬توفیق بیشتری داشتهاند و فهرستنویسی بسی بر جامعیت ایشان افزوده است‪ ،‬اما نباید فراموش کرد‬
‫که در درجۀ نخست‪ ،‬از حیث تحصیلی و آموزشی‪ ،‬سیر پرورش و تعلیم آنها کمابیش مانند همان عالمانی بوده‬
‫است که اینک فهرستنویس نسخههایی از آثار ایشان را در دست و پیش رو دارد‪.‬‬
‫راست است که در سالیان اخیر و بر اثر پیشرفتهای علمی و فنی کار فهرستنویسی و کتابشناسی به‬
‫مراتب سریعتر و دسترسی به منابع و مآخذ بسی آسانتر شده است‪ ،‬اما «سرعت» در شناسایی کتاب نقشی ندارد‬
‫و شرط «جامعیت» در کیفیت حاصل کار همچنان پابرجاست و بسا که این پیشرفتهای خیرهکننده بر مسئولیت‬
‫فهرستنویس بیفزاید‪.‬‬
‫در روزگار ما‪ ،‬شخصیتی از خاندانی اهل علم برخاست و همۀ دورۀ نوجوانی و جوانی خود را تا میانسالی به‬
‫ّ‬
‫فراگیری ادب عربی و فارسی از صرف و نحو گرفته تا بالغت گذرانید و توغل در منطق و فلسفه و علم اصول و‬
‫غیراصلی را در این‬‫تاریخ و رجال و علم موسیقی‪ ،‬سالها وجهۀ همت عالی او بوده و هست و متون اصلی و بلکه ِ‬
‫زمینهها نیک خواند و فرا گرفت و بر جنبههای قابل مالحظهای از فرهنگ اسالمی و ایرانی در پهنهای وسیع از‬
‫اقصای ماوراءالنهر تا بغداد و شام و اندلس تسلط یافت‪ ،‬آنگاه به کار فهرستنویسی از نسخههای خطی‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫پرداخت؛ جناب استاد سیدعبدالله انوار‪ ،‬که سالهای طوالنی در کتابخانۀ ملی ایران‪ ،‬فهرستنویسی نسخههای‬
‫خطی آن کتابخانه را بر عهده گرفت و حاصل کار او در ده مجلد فهرست نسخههای خطی عربی و فارسی آن‬
‫کتابخانه‪ ،‬سخت آموزنده و نمونهای از ترکیب کتابشناسی و نسخهشناسی است‪.‬‬
‫معرفی نسخهها هست‪ ،‬مقدمههای استاد انوار بر این ده مجلد‬ ‫گذشته از اطالعات ارزشمندی که در البهالی ّ‬
‫ّ‬
‫بسیار خواندنی و سخت آموزنده است و در همۀ آنها نشانههایی از تسلط استاد بر جنبههای گوناگون فرهنگ و تمدن‬
‫اسالمی ـ ایرانی هست و اگر صاحبهمتی آن مقدمهها را در یک مجلد و زیر نظر شخص استاد گرد آورد‪ ،‬اهل‬
‫تحقیق از آن برخورداری تمام خواهند یافت؛ بهویژه که استاد همواره خواندن را به نوشتن ترجیح دادهاند و آنچه‬
‫نوشتهاند سخت مغتنم است و در این مقدمهها‪ ،‬نه فقط نظرات استاد را در باب نسخهشناسی و فهرستنویسی‪ ،‬بلکه‬
‫معرفی نسخههای عربی اختصاص یافته‬ ‫در باب موضوعات دیگر نیز میتوان یافت؛ از جمله در مجلداتی که به ّ‬
‫است‪ .‬در مقدمۀ جلد اول ـ که استاد با فروتنی خاص روی جلد آن از خود با عنوان «فراهمآورنده» یاد کردهاند ـ به‬
‫اجمال سیری از فهرستنویسی و آنچه در این کار الزم و بایسته است‪ ،‬به دست دادهاند‪ .‬از آنجا که کار‬

‫‪52‬‬
‫فهرستنو یسی از نسخههای خطی تا حدی شخصی و حتی ذوقی بود و عالقهمندان این زمینه میکوشیدند الگویی‬
‫ّ‬
‫مناسب به دست دهند‪ ،‬به نوشتۀ استاد‪ ،‬در دورۀ مدیریت و ریاست زندهیاد استاد ایرج افشار بر کتابخانۀ ملی ایران‪،‬‬
‫«کمیسیونی از کتابشناسان ایران تشکیل گردید» و آن کمیسیون «طرح صورت فیشی ریخت که گمان میرود امروز‬
‫ّ‬
‫به صورت پایه و اساس در سایر کتابخانهها مورد عمل باشد» (فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی‪ ،‬تهران‪ ،13۴3 ،‬ج‬
‫‪ ،1‬ص چهار)‪ .‬کار کتابشناسی و پارهای اطالعات مربوط به نسخهشناسی را استاد بر عهده گرفت‪ ،‬اما بنا بر نظری‬
‫که نسبت به کار فهرستنگاری داشت و آن برآمده از تجربههای مطالعاتی و تحصیالتی او بود‪ ،‬روشی در پیش‬
‫گرفت که در همۀ مجلدات دیگر هم بدان پایبند ماند‪ ،‬گرچه این شیوه دشواریهای جانکاه داشت‪ ،‬اما حاصل آن‬
‫ماندنیتر بود‪ .‬او تصمیم گرفت تفصیلی از رئوس مطالب و فصول کتابها با توجه به نسخههایی که در دست‬
‫داشت‪ ،‬ارائه کند‪ ،‬آن هم نه بر اساس نقل از دیگر مآخذ‪ ،‬بلکه آنچه خود در «ما بین الدفتین» مییافت و بدین منظور‬
‫«غالب کتب من البدء الی الختم خوانده شد تا بتوان خالصهای در این فهرست آورد» (همان‪ ،‬ص ده)‪ .‬حاصل کار‬
‫بسیار مفصل شد و چون «تضییقاتی از جهت کاغذ و چاپ» وجود داشت‪ ،‬تصمیم گرفتند آنچه را استاد در باب‬
‫کتابشناسی نسخهها فراهم آورده است به صورت خالصه در فهرست درج و منتشر کنند‪ .‬اگر صورت اصلی آنچه‬
‫استاد در باب کتابشناسی فراهم آورد اینک در دست باشد‪ ،‬بی گمان مأخذی ارزشمند در کتابشناسی است و در‬
‫انواع موضوعات و بسیار مغتنم خواهد بود‪.‬‬
‫معرفی کتاب‪ ،‬نه مؤلف و نسخه‪ ،‬گویا‬ ‫شیوۀ استاد در عرضۀ نسخهها و تأکید بر کتابشناسی و بیشتر ّ‬
‫ّ‬
‫انتقاداتی برانگیخت‪ ،‬زیرا استاد در مقدمۀ جلد دوم از فهرست کتابخانۀ ملی (تهران‪ ،)13۴7 ،‬به «دو ایراد» که‬
‫پس از «نشر جلد اول از جانب جمعی بدان شد» پاسخ داد‪« :‬ایراد اول» این بود که چرا تنها به «ذکر نام مؤلف‬
‫اکتفاء شد» و شرح حال مؤلفان به تفصیل «در فهرست نیامد» و «ایراد دوم» اینکه چرا «در توصیف کتابهای‬
‫مندرج در فهرست ارجاع به فهارس دیگر نشد»‪ .‬پاسخ استاد به هر دو ایراد نشانههای آشکاری از تسلط او بر‬
‫منطق و فلسفه دارد‪ :‬موضوع این فهرست «کتاب من حیث هو کتاب» است نه «من حیث المؤلف» و «لذا به‬
‫موجب این قید موضوع باید در اینجا از عوارض ذاتی کتاب سخن رود نه چیز دیگر و بعبارة اخری محموالت‬
‫منتسب به موضوعات باید در اینجا ذاتیات و عوارض ذاتی کتب باشند نه مباحث استطرادی آن چون شرح حال‬
‫مؤلف و نام پدر و مادر او‪ .‬بنابراین بحث در فصول و ابواب و علت نگارش و خالصهای از ما فی الدفتین کتاب را‬
‫به گوشهای گذاشتن و به شرح حال نویسندۀ آن پرداختن در واقع مصداق ترک واجب و قیام بما لیس بواجب است‬
‫که شناعت آن نزد اهل نظر حاجت به توضیح ندارد»‪ .‬از نظر او‪« ،‬فهرست نسخۀ خطی» جای پرداختن به مؤلف‬
‫نیست و فهرست میباید در درجۀ اول متضمن اطالعات دربارۀ خود اثر باشد؛ در غیر این صورت فهرستنگاری‬
‫از هدف خود دور میافتد‪« :‬به خدا صفحات فهرست را به جای شناساندن کتب با شرح حال زید و عمرو پر‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫کردن ذنب الیغفری است که الیفعله اال الضالون و المضلون» و اما «ایراد دوم»‪« ،‬هر مطلع به رموز تعریف»‪،‬‬
‫معرفی وقتی صحیح است که به قول منطقیها آن ُمع ِّرف از ت‬
‫معرف در نزد‬ ‫خود پاسخ آن را میداند که «ارجاع به ّ‬

‫‪53‬‬
‫ّ‬
‫سائل اجلی و اعرف باشد واال ارجاع مزبور در حقیقت اضالل طالب و مطلوب است» و «جز تضییع وقت‬
‫طالب و فضلفروشی و تنبلی فهرستنگار» چیز دیگری نیست‪.‬‬
‫در واقع‪ ،‬به سبب آن مقدمات و سابقۀ تحصیلی‪ ،‬استاد کار کتابشناسی را در فهرستنگاری بر ثبت و ضبط‬
‫نشانههای ظاهری دیگر مقدم میشمرد‪ .‬در این کار‪ ،‬آنچه در درجۀ نخست اهمیت قرار دارد شناسایی کتاب‬
‫است‪ ،‬یعنی هدف نخست از فهرستنگاری؛ و چه بسیار از آثار مهم عالمان قرون پیشین که بر اثر غفلت از این‬
‫اصل مهم در البهالی فهرستهای نسخههای خطی‪ ،‬همچنان شناسایینشده باقی مانده است‪ .‬به نظر استاد‪ ،‬تهیۀ‬
‫فهرستی «مجموعی (یا مشترک)» از «روی فهارس کتابخانههای عالم»‪ ،‬کار «فهرستنگار ایرانی» را از «چنین‬
‫ایرادی برکنار خواهد» داشت و نیز‪ ،‬فهرستنگاری در ایران را «از جدول لگاریتم یا دفترچۀ تلفن بودن نجات‬
‫ً‬
‫خواهد» داد «عالوه بر آن موجب خواهد شد تا جوانان عالقهمند به کار فهرست خود مستقیما به پژوهش کتب‬
‫پردازند و نه چون مشتی دروغزن و متمکن از همۀ امکانات با دادن دفترچههایی از اعداد و عالمات مردم را گمراه‬
‫و حیران و خود را فهرستنگار قلمداد کنند که هذا إضالل مبین»‪.‬‬
‫از نظر استاد انوار‪ ،‬پژوهش و تحقیق و تتبع در نسخه به عنوان کتاب‪ ،‬از فهرستنگار به شرط داشتن برخی‬
‫مقدمات الزم‪ ،‬محققی توانا بار میآورد و از تبدیل فهرستنویسی به کاری «ماشینی» و حتی بیمحتوا جلوگیری‬
‫خواهد کرد‪ ،‬بهویژه که ممکن است عالقهمندی به پیشرفت کار و «سرعت»‪ ،‬فهرستنگار را از هدف اصلی که‬
‫همانا شناسایی کتاب است بازدارد‪.‬‬
‫ّ‬
‫بدین ترتیب‪ ،‬ده جلد فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی‪ ،‬به همت عالی استاد‪ ،‬مأخذی بسیار ارزشمند در‬
‫کتابشناسی است و میتواند راهنمایی بسیار خوب برای فهرستنگاران باشد‪ .‬بهویژه باید از مجلداتی یاد کرد که‬
‫به نسخههای عربی آن کتابخانه اختصاص یافته و توان گفت که همۀ این فهرست‪ ،‬گونهای «دانشنامۀ کتاب» به‬
‫صورت چکیده است و حاکی از تسلط استاد بر موضوعات گوناگون‪ .‬اطالعات مندرج در ذیل عناوین نسخهها‬
‫نشان میدهد که هرچند بدیهی است استاد انوار در شناسایی کتابها به اقوال محققان دیگر توجه داشته‪ ،‬اما به‬
‫نقل آنها بسنده نکرده و خود شرحی بهاختصار از مطالب کتاب و فصول و ابواب آن به دست داده است و نیز‬
‫هرگونه اطالع و آگاهی دیگری که به شناخت کتاب یاری رساند‪ .‬درست است که شماری از نسخهها از حیث‬
‫عنوان و مؤلف به طور کامل شناسایی نشده‪ ،‬اما موادی که استاد ذیل همانها از مطالب و فصول و البته آغاز و‬
‫انجام ارائه کرده است‪ ،‬میتواند برای کشف عنوان کتاب و مؤلف بسیار مفید باشد‪.‬‬
‫ّ‬
‫در مجموع‪ ،‬ده مجلد فهرست نسخ خطی کتابخانۀ ملی حاکی از نظر استاد در باب راه و رسم فهرستنگاری‬
‫است که جزء اصلی آن کتابشناسی است و ثبت و ضبط دیگر نشانههای نسخه با وجود اهمیت قابل مالحظۀ‬
‫آنها در فرع قرار میگیرد و جابهجایی آن «اصل» و «فروع» میتواند فهرستنگاری را به راهی دیگر ببرد و بسا که‬
‫از هدف اصلی خود دور کند‪.‬‬
‫‪‬‬

‫‪54‬‬
‫فهرستنگاری در ایران‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫جواد بشری‬

‫در بیان وسعت یا حیطۀ دانش الزم برای فهرستنگار ِی کتب خطی میتوان از تعبیر نابجایی که بهناحق دربارۀ‬
‫یکی از استادان همروزگار ما به کار رفته‪ ،‬کمک گرفت و گفت وسعت معلومات فهرستنگار بایستی به اندازۀ‬
‫ً‬
‫اقیانوس باشد‪ ،‬اما نه الزاما با عمق زیاد‪ ،‬بلکه گاهی در برخی بخشها به عمق یک وجب‪ .‬این وسعت دانش و‬
‫آگاهی از حوزهها و فروع مختلف علم‪ ،‬خود البته در بسیاری مواقع بصیرتی به محقق میدهد که نتیجۀ آن‬
‫عمقبخشی به دانش اوست‪ .‬اما غرض از بیان این تعریف شکستهبسته آن است که تأکید کنیم یک فهرستنگار‬
‫موفق کسی است که بتواند ابتدا وسعت معلومات‪ ،‬و سپس اگر فرصت و توان و عالقه داشت‪ ،‬عمقبخشی به یکی‬
‫دو شاخه از دانشها را حاصل کند‪.‬‬
‫تاریخچۀ فهرستنگاری در جهان اسالم فراز و فرود بسیار داشته و اگر آن را به عنوان یک خط قطعنشده در نظر‬
‫ّ‬
‫آوریم‪ ،‬برای عرضۀ توصیفی درست و واقعی از این فن یا رشتۀ علمی‪ ،‬باید به قرون متقدم مراجعه کنیم؛ زمانی که‬
‫یکی از نخستین فهارس ممتاز جهان اسالم مشهور به الفهرست توسط ندیم بغدادی در قرن چهارم هجری بهمثابۀ‬
‫ّ‬
‫مختلف دوران طالیی تمدن اسالمی پدید آمد؛ یا روزگاری که ابوریحان بیرونی‬ ‫ِ‬ ‫یک سیاهه از کتب دانشهای‬
‫تصور کرد که خزانههای‬ ‫فهرست کتابهای زکریای رازی را نگاشت و آن فهرست امروزه در دست است‪ .‬میتوان ّ‬
‫کتب حکمرانان و رجال بزرگ اسالمی از همان دوران به بعد هریک فهرستی با کیفیتهای مختلف داشته که از آنها‬
‫نمونهای بر جای نمانده است‪ .‬آیا کتابداران و گنجوران خزانههای کتب خلفای ّعباسی در بغداد‪ ،‬فاطمیان در مصر‪،‬‬
‫آلبویه‪ ،‬طاهریان‪ ،‬سامانیان و غزنویان در ایر ِان بزرگ‪ ،‬نباید فهرستی از موجودی خود میداشتهاند تا یافتن آثار در آن‬
‫خزانههای پرگنجینه تسهیل شود؟ آیا مسعود سعد سلمان زمانی که خزانۀ کتب غزنویان هند (غزنویان دوم) را در‬
‫دست داشته‪ ،‬فهرستی از موجودی آن خزانه را تهیه ننموده بوده که بتواند وضعیت عمومی هر نسخۀ خطی را با‬

‫‪55‬‬
‫نگریستن به آن دریابد؟ بیشک یکی از ادوار فهرستنگاری در جهان اسالم‪ ،‬زمانی را در بر میگیرد که در‬
‫ّ‬
‫گوشهگوشۀ این تمدن‪ ،‬کتابخانههای کوچک و بزرگی تشکیل شده بوده و هر مجموعه برای خود فهرستی داشته است‪.‬‬
‫ً‬
‫البته از جزئیات مطالب ثبتشده در این فهارس اطالعی دقیق در دست نیست‪ .‬اگر صرفا بر گنجینههای کتب در‬
‫قلمرو سیاسی ایران تمرکز کنیم‪ ،‬میتوان از این موارد شاخص یاد کرد‪ :‬کتابخانۀ آلبویه در ری‪ ،‬کتب سامانیان در‬
‫ّ‬
‫ماوراءالنهر‪ ،‬چند گنجینۀ کتاب متعلق به غزنویان‪ ،‬کتب موجود در مجموعۀ رصدخانۀ مراغه در عهد ایلخانان‪،‬‬
‫ّ‬
‫گنجینۀ متعلق به ربع رشیدی در تبریز در عهد خواجه رشید و پسینیان او‪ ،‬چند گنجینۀ بزرگ وابسته به جانشینان تیمور‬
‫در شهرهای مختلف مانند شیراز‪ ،‬تبریز و هرات‪ ،‬و کتابخانههای صفویان بهویژه کتابخانۀ دربار شاهان صفوی در‬
‫اصفهان‪ .‬اینها همۀ مجموعهها و کتابخانههای جهان اسالم در قلمرو ایران نیست‪ ،‬اما برخی از مهمترین آنهاست‪.‬‬
‫ِ‬ ‫ُ‬
‫برای آگاهی از همۀ کتابخانههای درباری‪ ،‬مدرسهای‪ ،‬علمایی‪ ،‬و خصوصی موجود در این قلمرو‪ ،‬بایستی به همۀ‬
‫ّ‬
‫ظهریههایی که در آنها « ِبرسم خزانۀ‪ »...‬یا « ِبرسم‪ »...‬اشاره رفته توجه کرد و نیز به همۀ تملکها و وقفنامههایی که‬
‫ً‬
‫بر روی کتابها ثبت شده پرداخت‪ .‬تنها در این صورت است که میتوان نشان داد که مثال از قرن چهارم هجری به‬
‫بعد چه تعداد مجموعه و گنجینۀ کتاب در این بخش از جهان پدید آمده و سپس پراکنده شده است؛ و بیشک بیشتر‬
‫این مجموعهها دارای فهرست یا سیاههای از محتویات خود بودهاند‪.‬‬
‫خود دانش یا ّفن فهرستنگاری‪ ،‬مستلزم آگاهی از دو شاخۀ «کتابشناسی» و «نسخهشناسی» بوده و از‬
‫علمای متأخرتر میشناسیم کسانی را که بیشتر عمر خویش را مصروف ثبت نتایج تتبعات خویش در زمینۀ شناخت‬
‫ً‬
‫مواریث پیشین کرده و مثال در شاخۀ کتابشناسی از ّفن فهرستنگاری وسیعاالطالع شده و در آثار رجالی خویش‬
‫ّ‬ ‫به عرضۀ نکات کتابشناسانه پرداختهاند‪ .‬آیا میتوان ّ‬
‫تصور کرد که میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) صاحب ریاض‬
‫العلماء‪ ،‬چه اندازه سفر کرده تا کتاب ارزندۀ خویش را در رجال شیعه و ّ‬
‫سنی که در نوع خود شاهکاری به حساب‬
‫میآید بنگارد‪ ،‬یا خوانساری اصفهانی چه اندازه کتاب دیده تا بتواند روضات ّ‬
‫الجنات را تدوین کند؟‬
‫ّ‬
‫توجه تخصصی به مطالعات «نسخهشناسی» در جهان اسالم و قلمرو تمدنی ایران‪ ،‬خود داستان دیگری است‬
‫تطور و تکامل ّفن فهرستنگاری و تغییر اصطالحات رایج در آن وقوف یافت؛ یعنی‬ ‫که از توجه در آن میتوان به ّ‬
‫متخصصان کارگاهها و کانونهای کتابپردازی در هر دوره و اقلیم چه واژهها و مصطلحاتی برای توصیف لوازم‬ ‫ّ‬ ‫اینکه‬
‫معرفی مینموده و در فهارس خود ثبت میکردهاند‪.‬‬ ‫ّ‬
‫و مواد کاری خود داشته و فیزیک کتاب را چگونه ّ‬
‫ّ‬
‫ظهور فهرست راهنمایی به نام کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون اثر مصطفی بن عبدالله معروف به‬
‫کاتب چلبی یا حاجیخلیفه (‪1۰67‬ق) در قلمرو عثمانی ـ که یکی از مراکز مهم برای حراست از مواریث تمام‬
‫قلمرو جهان اسالم از جمله ایران و ماوراءالنهر پس از عهد تیموری به حساب میآید ـ یک پیشرفت مهم در‬
‫ً‬
‫شاخۀ «کتابشناسی» (و نه «نسخهشناسی») بوده است‪ .‬هرچند این فهرست راهنما ظاهرا به آن اندازه تکثیر و‬
‫ً‬
‫کار فهرستنگاران کتابخانههای ایران بیاید و ظاهرا پیش از ظهور صنعت چاپ و انتشار‬ ‫نسخهبرداری نشده که به ِ‬
‫نسخۀ چاپی آن به تصحیح فلوگل‪ ،‬بیشتر افراد از آن اطالعی نداشتهاند‪.‬‬
‫پرسش اینجاست که آیا اینک ما هیچ نمونهای از سیاههها و فهارس کتب قدیم در ایران نداریم؟ و آیا هیچ‬

‫‪56‬‬
‫ورقی از آن سیاهههای تهیهشده از کتب پیش از کار ارزندۀ حاجیخلیفه اکنون در دست نیست؟‬
‫البته که نبود ّ‬
‫سنت آرشیو و تکثیر این سیاههها لطمۀ بزرگی به مطالعه در گذشتۀ این فن وارد کرده است‪ ،‬اما‬
‫بههرروی نمونههایی برای مطالعه و بررسی این ّ‬
‫سنت در دست است؛ فهرستهایی که در یکی دو صفحه از‬
‫نسخههای کهن سدۀ هفتم هجری به بعد بر جای مانده یا وقفنامههایی که بر ظهریۀ شماری از نسخههای موقوفه‬
‫در دست است‪ ،‬میتواند در عداد فهارس قرار گیرد‪ .‬برخی فهرستهای مستقل نیز در دست است که مطالب‬
‫موجود در آنها البته فراتر از یک سیاهۀ ساده نیست‪ ،‬مانند فهرست کتابخانۀ صدرالدین قونوی از سدۀ هفتم‬
‫هجری بهخط خود او (محفوظ در کتابخانۀ ملک)‪ ،‬یا موارد دیگری جز آن‪.‬‬
‫اما از عهد صفوی به بعد‪ ،‬خوشبختانه پژوهشگران تاریخچۀ فهرستنگاری در ایران نمونههای کاملتری در‬
‫ّ‬
‫اختیار دارند‪ .‬کهنترین فهرست مستقلی که بر جای مانده‪ ،‬فهرستی از سال ‪1۰1۰‬ق برای مصاحف و کتابهای‬
‫آستان قدس رضوی است که دوست دانشمند و گرامی‪ ،‬سید محمدحسین حکیم‪ ،‬آن را در دفتر دوم از اوراق عتیق‬
‫مفصلی از همان‬‫(ص ‪ )7۴6 -535‬نشر داده است‪ .‬از مجموعۀ موقوفۀ شیخ صفیالدین اردبیلی نیز سیاهۀ ّ‬
‫روزگار صفوی بر جای مانده که آن هم منتشر شده است‪ .‬پس از ورود به روزگار حکمرانی قاجار‪ ،‬نمونهها افزایش‬
‫مییابد و برخی از پربرگترین آنها پیش از دوران فهرستنگاری جدید در ایران‪ ،‬فهرستهای متعددی است که‬
‫ِ‬
‫برای کتب کتابخانۀ سلطنتی (کاخ گلستان) تهیه شده و یکی از نمونههای مهم از این دست فهارس کتب شاهان‬
‫طی ‪ 1328‬تا ‪1338‬ق نگاشتهاند و‬ ‫قاجار‪ ،‬فهرستی است که آن را سهچهار کتابدار متوالی کتابخانۀ سلطنتی‪ّ ،‬‬
‫همان است که در تهران به سال ‪ 1391‬همراه با مقدمهای ارزنده و تفصیلی نشر یافته است (فهرست کتابخانۀ‬
‫سلطنتی ایران‪ ،‬تألیفشده در ‪1338-1328‬ق‪ ،‬نسخهبرگردان دستنویس شمارۀ ‪ 2156۴‬کتابخانۀ مجلس شورای‬
‫اسالمی‪ ،‬با مقدمۀ سید محمدحسین حکیم‪ ،‬تهران‪ :‬کتابخانه‪ ،‬موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسالمی‪،‬‬
‫‪ .)1391‬در گنجینههای اسناد در ایران‪ ،‬چه اسناد آرشیوشده در مجموعههای تهران‪ ،‬و چه گنجینۀ بزرگ آستان‬
‫قدس رضوی در مشهد و جز آن‪ ،‬باید فهارس بیشتری در قالب جزوها و فردهای کوچک باقی مانده باشد که‬
‫شناسایی و بررسی همۀ اینها در توصیف تاریخچۀ فهرستنگاری در ایران مفید است‪ ،‬و یکی از آخرین آنها‬
‫ّ ِ‬
‫فهرستی است که از گنجینۀ موقوفات حرم حضرت فاطمۀ معصومه(س) در قم دیدهام و آن فهرستی متعلق به اواخر‬
‫عهد قاجار است که امیدوارم هرچه زودتر نشر یابد‪.‬‬
‫عهد فهرستنگاری نوین ایران‪ ،‬با فعالیتهای چند نفر از اعالم این فن آغاز میشود که با کولهباری از تجربه و‬
‫اصطالحشناسی‪ ،‬از گذشته وارد عهد جدید شدند‪ .‬و البته نام مهدی بیانی در این بین‪ ،‬نامی بسیار شاخص است‪.‬‬
‫بهطوری که او را یکی از بهترین اصطالحشناسان در ّفن فهرستنگاری و کتابآرایی میدانند‪ .‬او خود مجموعۀ‬
‫خطی کمنظیری برای استفادۀ شخصیاش فراهم کرده بود (اکنون بسیاری از نسخههای آن مجموعه‪ ،‬در دو کتابخانۀ‬
‫مجلس و کتابخانۀ خصوصی مرحوم دکتر اصغر مهدوی نگهداری میشود) و جز آن‪ ،‬در شمار افرادی بود که در‬
‫ّ‬
‫انتقال نسخههای خطی کتابخانۀ سلطنتی به کتابخانۀ ملی در عهد پهلوی ّاول‪ ،‬نقشی مهم بر عهده داشت‪.‬‬

‫‪57‬‬
‫از همروزگاران بیانی‪ ،‬که فهارسی برای نسخههای خطی برخی مجموعهها نگاشتند‪ ،‬میتوان از یوسف‬
‫اعتصامالملک (پدیدآور فهرستی برای گنجینۀ خطی کتابخانۀ مجلس)‪ ،‬ضیاءالدین حدائق یا ابنیوسف شیرازی‬
‫(پدیدآور دو جلد فهرست کتابخانۀ مدرسۀ سپهساالر و جلد سوم کتابخانۀ مجلس) و فهرستنگاران فهرست‬
‫آستان قدس رضوی (مجلدات نخست) یاد کرد‪ .‬همچنین آقابزرگ طهرانی برای نگارش دو مجموعۀ عمومی‬
‫ً‬
‫خود‪ ،‬الذریعة إلی تصانیف الشیعة و طبقات أعالم الشیعة‪ ،‬بارها و در مواضع متعدد عمال فهرستنگاری کرده و‬
‫آثار را از منظرهای گوناگون توصیف نموده است‪ .‬از بزرگان کتابشناسی و فهرستنگاری در ّ‬
‫سنت حوزوی آن‬
‫ّ‬ ‫ً‬
‫باید حتما از افرادی چون آیةالله العظمی مرعشی نجفی (بانی کتابخانۀ بزرگی به نام خود ایشان و پژوهشگر‬
‫مدرس تبریزی (صاحب ریحانة األدب)‪ ،‬ثقةاالسالم تبریزی‬ ‫سختکوش تراجم در جهان اسالم)‪ ،‬محمدعلی ّ‬
‫ّ‬
‫(صاحب مرآة الکتب) و محمدعلی معلم حبیبآبادی (صاحب مکارم اآلثار) در این بخش یاد کرد‪.‬‬
‫ختم سخن در این موضوع پردامنه‪ ،‬بردن اسامی برخی از پرتألیفترین یا عمیقترین فهرستنگارانی است که‬
‫در نسلهای گذشته کوشیده و این شاخۀ ّ‬
‫تخصصی از علم را پربار کردهاند؛ کسانی که بیشتر آنها مسافر دیار باقی‬
‫شدهاند و تنها انگشتشمار از ایشان همچنان در بین ما هستند ـ که عمرشان دراز باد ـ (اسامی به ترتیب الفبایی‬
‫نام خانوادگی افراد)‪:‬‬
‫ّ‬
‫افشار (ایرج)‪ ،‬انوار (سید عبدالله)‪ ،‬حائری (عبدالحسین)‪ ،‬حسینی اشکوری (سید احمد)‪ ،‬دانشپژوه‬
‫(محمدتقی)‪ ،‬طباطبایی یزدی (سید عبدالعزیز)‪ ،‬عراقی (مجتبی)‪ ،‬مرعشی نجفی (سید محمود)‪ ،‬منزوی‬
‫(احمد)‪ ،‬منزوی (علینقی)‪ ،‬مهدوی (مصلحالدین)‪ ،‬نفیسی (سعید)‪ ،‬والیی (مهدی)‪.‬‬
‫ّ‬
‫استاد سید عبدالله انوار‪ ،‬که عمر خویش را در خدمت به دانش و انتقال میراث پیشینیان به نسلهای بعدی‬
‫وقف کرده‪ ،‬از گروه فهرستنگاران پیشکسوت در عصر ما محسوب میشود‪ .‬ده جلد از فهرست نسخههای خطی‬
‫کتابخانۀ ّملی به قلم اوست‪ ،‬و با موازین و معیارهای روزگار خود‪ ،‬از جمله در نظر گرفتن کمبود ّ‬
‫مواد معین و‬
‫یاریرسان برای یافتن مشخصات کتابها‪ ،‬اثری موفق به حساب میآید‪ .‬در کارنامۀ علمی ّ‬
‫متنوع وی‪ ،‬زدودن غبار‬
‫از چهرۀ کتابهای نادر‪ ،‬همیشه مایۀ مباهات شخص او بوده و انوار در سخنانی که در این سالها از وی مضبوط‬
‫ّ‬
‫شده بخشی از تجربیاتش را در ساماندهی و فهرستنگاری نسخههای خطی کتابخانۀ ملی ایران‪ ،‬این بزرگترین‬
‫کتابخانۀ کشور از نظر تجهیزات (که در ادوار اخیر مشکالتی در برآورده کردن حاجات مراجعان خود داشته و در‬
‫ّ‬
‫حد و اندازۀ خویش که باید برترین باشد البته ظاهر نشده)‪ ،‬به یادگار گذاشته است‪ .‬امیدوارم اگر این خاطرات و‬
‫مشوقی باشد برای‬‫تجربیات در آرشیو تاریخ شفاهی کتابخانۀ ّملی موجود است‪ ،‬زودتر نشر یابد تا سرمشقی یا ّ‬
‫نسل جدیدی از پژوهشگران کوشا در زمینۀ کتابشناسی و نسخهشناسی که بیشتر کتاب را با یک کلیک موشوارۀ‬
‫کامپیوتر دریافت میکنند و آن را به طرفةالعینی با کمک نرمافزارهای جستوجوگر شناسایی مینمایند‪ ،‬اما کمتر‬
‫خاک کتاب خوردهاند و شاید کمتر از همنسالن انوار‪ ،‬قدر وقت و زمان را میدانند‪.‬‬
‫‪‬‬

‫‪58‬‬
‫ّ‬
‫چند عکس از استاد سید عبدالله انوار‬
‫ّ‬
‫انوار در دوران جوانی ‪‬‬ ‫‪ ‬سید عبدالله انوار در دوران کودکی‬

‫انوار در مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا‪1337 ،‬‬

‫‪61‬‬
‫ّ‬
‫‪ ‬انوار در مخزن کتابهای خطی کتابخانۀ ملی ایران‪13۴5 ،‬‬

‫ّ‬
‫از راست‪ :‬عیالمی‪ ،‬زهیری‪ ،‬انوار‪ ،‬محبوبی‪ ،‬ناشناس‪ ،‬کتابخانۀ ملی ایران (مخزن)‪13۴8 ،‬‬

‫‪62‬‬
‫ّ‬
‫عبدالله انوار در دوران جوانی ـ باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران ـ فارغالتحصیلی لیسانس از دانشکدۀ حقوق ـ سال ‪132۴‬‬

‫‪63‬‬
‫ّ‬
‫عبدالله انوار ـ خیابان شاهآباد ـ سال ‪13۴5‬‬

‫‪64‬‬
‫ّ‬
‫‪ ‬از راست‪ :‬عبدالله انوار‪ ،‬داوود رشیدی و داریوش شایگان در کانون زبان پارسی (بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار)‪ ،‬تیر ‪.1392‬‬

‫ّ‬
‫از راست‪ :‬عبدالله انوار‪ ،‬داریوش شایگان‪ 1382 ،‬‬

‫‪65‬‬
‫ّ‬
‫‪ ‬از راست‪ :‬ایرج افشار و عبدالله انوار‪.‬‬

‫ّ‬
‫از راست‪ :‬ایرج افشار‪ ،‬محمد استعالمی و عبدالله انوار در منزل استعالمی‪ ،‬اسفند ‪ 1382‬‬

‫‪66‬‬
‫ّ‬
‫از راست‪ :‬سید مصطفی محقق داماد‪ ،‬سید محمود مرعشی نجفی‪ ،‬سید عبدالله انوار‬
‫مراسم تجلیل در همایش بینالمللی مخطوطات مشرقزمین‪ ،‬آذر ‪1۴۰1‬‬

‫‪67‬‬
68
Recipients and Dates of the Awards

1. 1989 Dec. 19 Nazir Ahmad India: Aligarh University


2. 1990 Dec. 19 Gholamhossein Yousefi Iran: Ferdowsi University (Mashhad)
3. 1990 Oct. 23 Amin Abdolmajid Badawi Egypt: Ein al-Shams University (Cairo)
4. 1991 Dec. 19 Mohammad Dabirsiyaghi Iran: Dehkhoda Institute (Tehran)
5. 1991 Dec. 19 Zohuruddin Ahmad Pakistan: Punjab University
6. 1998 May 2 Zhang Hong-nein China: Peking University
7. 1997 Mar. 13 Kamaluddin Aini Tajikistan: Tajikistan Academy of Science
8. 2001 Mar. 1 Manuchehr Sotoudeh Iran: University of Tehran
9. 2001 Oct. 6 Clifford Edmund Bosworth England: Manchester University
10. 2003 Sep. 15 Abdolhossein Zarrinkoub Iran: University of Tehran
11. 2003 Sep. 15 Fereydoun Moshiri Iran: Prominent Persian poet
12. 2003 Nov. 22 Tsuneo Kuroyanagi Japan: Tokyo University
13. 2004 June 22 Richard Nelson Frye United States: Harvard University
14. 2006 May 31 Hans de Bruijn Holland: University of Leiden
15. 2006 Dec. 19 Najib Mayel Heravi Afghanistan: Researcher and editor
16. 2007 June 20 Charles-Henri de Fouchecour France: University of Paris III
17. 2008 Dec. 28 Badrozzaman Gharib Iran: University of Tehran
18. 2010 June 10 Bert G. Fragner Austria: Institut für Iranistik (Wien)
19. 2011 May 12 Ahmad Monzavi Iran: Cataloguer
20. 2011 Dec. 3 Angelo Michele Piemontese Italy: University of Rome
21. 2013 Dec. 19 Ahmad Eghtedari Iran: Scholar
22. 2014 Dec. 19 Mohammad Ali Movahhed Iran: Scholar
23. 2016 Oct. 1 Amir Houshang Ebtehaj (Saych) Iran: Prominent Persian poet
24. 2017 July 4 Gilbert Lazard France: University of Paris III
25. 2018 June 19 Ali Ashraf Sadeghi Iran: University of Tehran
26. 2019 June 14 Youshifusa Seki Japan: Tokai University
27. 2020 Oct. 9 Mohammad reza Bateni Iran: University of Tehran
28. 2021 Sep. 17 Pierre Lecoq Paris: École pratique des hautes études
Provisions Concerning Literary and Historical Awards

Article 34 of the first endowment document


Should there be a considerable increase in the income of the Foundation, the
endower or the endowment's board of trustees may use some of the funds as prizes
to encourage scholars, researchers, authors, and poets in their works-particularly
those who have published their works in the journal, Ayandeh. Devoting part of the
income of the foundation to award such authors and poets who take part in, and
succeed in literary competitions encourages them to compose works of a nationalist
and social character. Management of such affairs is the responsibility of the
endower during his lifetime. He will carry out this duty in consultation with
experts of his acquaintance. Following his death, this task is assigned to a panel of
six of which two thirds may be member of the board of trustees of the endowment,
and one third may be members of the editorial board of the Ayandeh publishing
firm, or alternatively, may be chosen from among individuals who are selected by
these two entities.

Article 5 of the fifth endowment document


Due to the dissolution of the Ayandeh publishing firm, all the rights and duties that
were assigned to it with respect to the dispersing of awards in article 34 of the first
endowment document (dated Dey 1337 / January 1959), are hereby transferred to
the endower and to the board of trustees, who may rely on the advice of experts in
the field.

Endower’s note
Awards: Awards that are administered by this endowment are, like its other affairs,
geared to its primary goal of promoting national unity through support of the
Persian language. In other words, books, treatises, articles, and poems that may be
composed with this goal in mind, be they in Persian or in other languages, and be
they authored by Iranians or other nationals, in Iran or abroad, qualify for
nomination. A set of rules and regulations should be prepared for this purpose. I
briefly list the principles features of these rules ... .

Dr. Mahmoud Afshar


Gras, 4 August 1978
29th Literary and Historical Award of
Dr. Mahmoud Afshar’s Foundation

Dedicated to Iranian Scholar

Seyyed Abdollah Anvar

Wednesday, 20 September 2023

You might also like