Professional Documents
Culture Documents
تاریخ فراموش شدهنقاش
تاریخ فراموش شدهنقاش
تاریخ به معنای دنبال کردن انهاییست که تاثیری مثبت بر راه بشریت داشه اند.در طول این راه تاریخدانان تصمیم گرفته اند
که داستان چه فرد یا افردای برای دنبال کردن توسط بشر مناسب است در این میان زندگی تاثیرگذار برخی افراد نادیده
گرفته شده است .که در این مقاله سعی میکنم به گوشه ایی از زندگی این افراد بپردازیم.
-اوا گونزالس در پاریس به دنیا آمد و در سنین پایین توسط پدرش که نویسنده بود ،امانوئل گونزالس ،با محافل حرفهای ادبی
و هنری آشنا شد .در سال ،۱۸۶۵در سن شانزده سالگی ،اوا گونزالس آموزش حرفه ای و درسهای هنری خود را در
زمینه طراحی از پرتره نگار جامعه ،چارلز چاپلین آغاز کرد .او از طریق ارتباطات پدرش به عنوان رئیس بنیانگذار انجمن
جنس دلتر ،با اعضای مختلفی از نخبگان فرهنگی پاریس آشنا شد و از سنین جوانی با ایدههای جدید پیرامون هنر و ادبیات
در آن زمان آشنا شد.
گونزالس بیشتر به خاطر شروع کارش به عنوان شاگرد هنرمند ادوارد مانه در فوریه ۱۸۶۹شناخته شدهاست .گونزالس
تنها شاگرد رسمی مانه بود و همچنین برای چندین نفر از اعضای مکتب امپرسیونیسم الگوبرداری کرد.
کار گونزالس توسط منتقدان به دلیل شهود ذاتی که او با آن به هنر نزدیک شد و همچنین مهارت فنی اش مورد تحسین قرار
گرفت .بسیاری از کارهای او از طریق بررسیهای با بحث در مورد «تکنیک زنانه» و «هماهنگی اغوا کننده» اش
مشخص شد .با این حال ،نقاشی در مقیاس بزرگ او ،جعبه در تئاتر ایتالیا ( ،)۱۸۷۴توسط هیئت داوران به عنوان «نشاط
مردانه» شناخته شد ،که باعث شد آنها آن را با پرسشهایی در مورد اصالت نقاشی او رد کنند .با این وجود ،کار او توسط
منتقدان مختلف مورد بررسی مثبت قرار گرفت .لویی لروی ،ژول کاستاناری ،و امیل زوال از کارهایی که او تمجید
کردند عالوه بر این ،ماریا درایزمس ،منتقد هنری ،از گونزالس برای ایجاد نقاشیهایی حمایت میکرد که نحوه نگرش به
نقاشان زن و جدا شدن از صحنه هنری در پاریس را به چالش میکشید.
مانند ادوار مانه ،آثار گونزالس هرگز در نمایشگاههای امپرسیونیستی در پاریس به نمایش گذاشته نشد ،اما او به دلیل سبک
نقاشیاش بخشی از این گروه محسوب میشود .در حین تحصیل زیر نظر مانه ،خودپرترههای گونزالس نشان میدهد که او
با ارائه اصالحات ظریف در نسخه مانه از او ،فردیت و هویت خود را به عنوان یک هنرمند کشف میکند .تا سال ،۱۸۷۲
او به شدت تحت تأثیر مانه بود ،اما بعدا ً سبک شخصی تر خود را توسعه داد .این اصالحات را میتوان در آثاری
مانند ) ،Enfant de Troupe (1870که اشاره ای به Le Fifreمانه ( )۱۸۶۶است ،مشاهده کرد ،در حالی که بسیاری از
نقاشیهای بعدی او شامل پرترههایی از خواهرش بود .معموالً گونزالس از اعضای خانواده اش ،به ویژه همسرش و
خواهرش ،ژان گونزالس ،به عنوان مدل در کار خود استفاده میکرد .
در سال ،۱۸۷۹پس از سه سال نامزدی ،با هنری گوئرارد ،گرافیست و حکاک ازدواج کرداین زوج در آوریل ،۱۸۸۳
اندکی پیش از دریافت خبر مرگ مانه ،صاحب پسری به نام ژان ریمون شدند .در طول جنگ فرانسه و پروس ،او به دیئپ،
سنه مریتیم پناه برد .
آثار او در دفاتر نقد هنری L'Artدر سال 1882و در ژرژ پتی در سال ۱۸۸۳به نمایش گذاشته شد .امروزه یکی از
برجستهترین آثار گونزالس )A Loge in the Théàtre des Italiens (1874است که «بهعنوان یکی از
تحریککنندهترین نقاشیهای روز خود توصیف میشود.در سال ،۱۸۸۳گونزلس در سی و چهار سالگی هنگام زایمان
درگذشت ،آثار او همچنین در سال ۱۹۵۲در موزه ملی هنرهای زیبای مونت کارلو به نمایش گذاشته شدهاست.
-برت موریزو شناخته شده ترین چهره از زنان جنبش امپرسیونیست است که به او یک نگاه گذشته نگر داده اند که از سال ۲۰۱۸به
اروپا و آمریکای شمالی سفر کرده است .موریزو در سال ۱۸۴۱متولد شد ،اولین بار در سن ۲۵سالگی در سالن پاریس ۱۸۶۴
نقاشی هایش را به نمایش گذاشت .موریزو تنها زنی بود که در اولین نمایشگاه امپرسیونیسم (که سابقا ً بنام انجمن ناشناس نقاشان ،
مجسمه سازان و چاپخانه ها خوانده می شد)؛ در سال ۱۸۷۴برای نمایش آثارش دعوت شد و او در همه نمایشگاه ها به جز یکی از
هشت نمایشگاه بین سالهای ۱۸۷۴تا ۱۸۸۶شرکت نمود.
ادوار مانه از چهره های شناخته شده امپرسیون با موریزو دوستان صمیمی یکدیگر بودند .او در سال ۱۸۷۴با برادر ادوار
مانه ،اوژن مونه ازدواج کرد .مانه بارها چهرهی موریزو را طراحی یا نقاشی کرد .این دو بر روی یکدیگر تأثیر زیادی
گذاشتند ،به گونه ای که در نهایت او کارهایش را با جهت گیری های جسورانه تر و انتزاعی تری پیش برد .او با ضربات
قلم شل و پررنگ جسورانه ای که بر بیانگرایی بیش از طبیعت گرایی تأکید داشتند ،نقاشی می کرد .یک منتقد در آن زمان
نوشت“ :نقاشی او تمام صراحت بداهه پردازی را دارد .این واقعا ً یک امپرسیون است که توسط یک چشم صادق دریافت
شده و به درستی توسط دستی ارائه می شود که تقلب نمی کند” .
در باغ مورکور (حدود ، )۱۸۸۴او مادری را به تصویر می کشد که کمی احساساتی ،شاید حتی با خستگی و بی
حوصلگی ،به فرزندش نگاه می کند .این نقاشی با تصویربرداری کاوشگر از وضعیت ذهنی نشسته ،خود نمونه ای از
حساسیت موریزو است .موریزو در سال ، ۱۸۹۵در سن ۵۴سالگی بر اثر ذات الریه درگذشت ،و کارهایی از خود به
جای گذاشت که نشان می دادند ،او آماده بود که برای پیشرفت های بعدی گام بردارد.
-ماری کسات تنها آمریکایی در میان بنیانگذاران مکتب امپرسیونیست بود .وی از خانواده ای متمول در پیتسبورگ بود ،که حتی بعد از
رد درخواست های وی برای مطالعه مدل های برهنه در مدرسه فیالدلفیا ،از هنرهای رسمی در آکادمی هنرهای زیبا پنسیلوانیا و سپس
در اروپا حمایت می کرد .ابتدا وی در طول سفر خود به سراسر قاره تحت نظر مربیان آکادمیک مانند ژان لئون گرام و ادوارد فریر
تعلیم دید و شاهکارهای کالسیک مانند آثار کورگجیو ،والزکوئز ،روبنز را مطالعه نمود .او در سال ۱۸۷۴در پاریس اقامت گزید ،
جایی که به طور منظم شروع به نمایش پرتره های خود در سالن نمایشگاه ها کرد .در سال ۱۸۷۷ادگار دگا از او دعوت کرد تا نمایش
آثار خود را با امپرسیونیست ها آغاز کند و او در چهار نمایشگاه از هشت نمایشگاه شرکت کرد.
طبق گزارشات ،دگا هنگام مشاهده اثر کسات بنام “زنان جوان در حال میوه چیدن ( ”)۱۸۹۱گفت“ :هیچ زنی حق ندارد
اینگونه نقاشی کند .”.او این کنایه را در جهت گام برداشتن بکار گرفت .و بر مبنای عالقه مشترک به ترکیب بندی متقارن و
چاپ های کالسیک ژاپنی این دو رابطه دوستی نزدیک برقرار کردند .کسات از خودش بعنوان یک هنرمند موفق پرتره و
چاپگر حمایت کرد ،چرا که خود را برای ازدواج یا مادری نامناسب اعالم کرده بود .با وجود این ،موضوع اغلب کارهای
او رابطه بین مادران و فرزندانشان بود .و بیشتر به نقاشی کردن تصاویری از زندگی اجتماعی و خصوصی زنان
میپرداخت .برخالف قلم موی جسورانه و رسای موریزو ،کسات غالبا ً با دقت بسیار زیاد ویژگی هی صورت و چهره
دوستان و خانواده اش را به تصویر می کشید.
در حزب قایقرانی ،نقاشی مرد مبهم است ،و تمرکز را بر روی یک زن و کودک قرار می دهد که ماهرانه است .کسات
یک بار گفت که هدف او به تصویر کشیدن زنان بعنوان سوژه است ،نه اشیا”.
-لیال کابوت پری در بوستون متولد و بزرگ شد .ثروت خانواده اش به او اجازه داد به پاریس نقل مکان کند ،جایی که او
شیفته روش امپرسیونیست ها ،به ویژه کلود مونه ،شد که تاثیرات نور را آزمایش می کرد .او کارهای مونه را جمع آوری
کرد و سرانجام وی حتی پس از یک مالقات اتفاقی در طول سفرهای ساالنه خود به شهر Givernyفرانسه ،جایی که مونه
نقاشی های برجسته نیلوفر آبی خود را خلق کرد ،دانشجوی غیر رسمی او شد .وی در تقلید از سبک امپرسیونیست های
فرانسوی ،به بازگردانی سبک امپرسیون به خانه خود در ایاالت متحده کمک کرد.
-ماری براکموند از حمایت مالی مشابهی که به همساالنش امکان شکوفایی خالقانه و تجاری را می داد ،برخوردار نبود .او
عمدتا ً خودآموخته بود ،و یکی از مهمترین موارد تحصیالت رسمی هنری او از طریق نقاش ژان آگوست-دومینیک
اینگرس بود .علیرغم اعتبار اینگرس ،سرانجام براکموند آتلیه او را ترک کرد و نوشت که این نقاش مسن تر “به شجاعت
و استقامت یک زن در زمینه نقاشی تردید می کند… او تمایل داشت فقط نقاشی گل ،میوه ،طبیعت بی جان و پرتره را به
آنها آموزش دهد ” .در پاریس ،صحنه های واضح با گستردگی فضا در مقیاس بزرگ در آثارش ،توجه امپرسیونیست ها
را به خود جلب کرد ،آنها از او دعوت کردند تا آثارش را با آنها نمایش دهد .براکموند سه بار با این گروه نمایشگاه ارائه
داد ،اما در میان فشارهای همسرش ،فلیکس براکموند ،نقاش و حکاک فرانسوی ،مجبور شد کار امیدوار کننده نقاشی خود
را کنار بگذارد.