Professional Documents
Culture Documents
به پین یین mòdú :به معنی خاموش خواندن/در سکوت خواندن
اسم انگلیسیthe light in the night :
نویسندهPriest :
تعداد چپترها 081 :چپتر 5 +اکسترا چپتر
ژانر :جنایی هیجانی
آدیو دراما :داره
سریال :هنوز نداره
مانهوا :نداره
دونگهوا :قرار بود پاییز امسال منتشر بشه اما بخاطر مشکالت پیش اومده
به زمستون و یعنی بعد از 0100موکول شد ،به اسم 默读者 mòdú zhěبه
معنی خواننده ی خاموش (تصویر باال پوستر رسمی دونگهواست)
قبل از هرچیزی الزم میدونم درباره ی اسم انگلیسی توضیح بدم ،خیلی از
ناوالی پریست به این صورتن که اسم انگلیسیشون با معنی اسم چینی
فرق میکنه (حاال به هردلیلی که نویسنده تصمیم گرفته) ،مثل ژن هون که
اسم انگلیسیش گاردین به معنی نگهبان بود ،و معنی اسم چینیش یه
ماجرای مفصلی بود .پس چه خاموش خواندن (به شخصه همون مودو رو
ترجیح میدم) و چه نوری در شب هردوشون اسم این ناول هستن.
یچیزایی درباره ی ناول دستگیرمون بشه
یه رمان جنایی تو دنیای مدرن
طرح داستان عالی
جنبه های فوق العاده ی کاراکترها
رشد و گسترش عالی
سبک نوشتاریِ عمیق و پیچیده (بابا ناسالمتی پریسته😍)
طرح داستان :یه ناول جذاب جنایی که پر از رمز و راز نگرانی و هیجان و
اتفاقای یهویی دیگه ست که تمام مدت درگیرتون میکنه .یچیزیش که
خوبه اینه که هیچ سوالی بی جواب نمیمونه و روی تک تک جزئیات حسابی
فکر شده و همشون حساب شده ن.
طنز :طنزی که همیشه چاشنی نوشته های پریسته ،و همه جا وجود داره:
تو توصیفات تو مکالمه ها تو هر حادثه ای .و گاهی باعث میشه تا تمام
صفحه رو از خنده گاز بزنین چون تک تک جمله هاشون خنده دارن .خنده دار،
ولی نه یه شوخی لوس و احمقانه.
کاپل :درباره ی ژودو ،کاپل اصلی که اصال هرچی بگم کم گفتم .یکیشون
به وضوح به مردا عالقمنده و اونیکی به وضوح "به هر انسانی عالقه داره!"
اشتباه نکنین اینو من نمیگم! این توصیف یکی از شخصیتاست که بعدا
باهاش آشنا میشین😂.
اگه بخوام تو دوتا کلمه رابطه ی این دوتا احمق رو توصیف کنم قطعا
این دوتا کلمه بهترینن :لگد اندازی!
باهم الس میزنن ،تو سر و کله ی همدیگه میزنن ،همدیگه رو دست
میندازن و اذیت میکنن ،و درعین همون کرم ریختنا خیلی هم مراقب همن.
کاپلی بشدت نابغه ،جدی ،و فوق العاده ،ولی خب درمواردی بشدت
کودن و چیزخل😂.
پرونده ها :کلی فکر کردم که در این باره چیزی بگم و بازم نمیتونم خوب
توصیفش کنم ،ولی پرونده ها بشدت فوق العاده ،دقیق ،و حساب شده ن،
طوریکه حس میکنین کسی که اینا رو نوشته خودش واقعا پلیسی
کارآگاهی چیزی بوده .هر پرونده ای پیچیدگی های خاص خودش رو داره،
پیچیدگی هایی که فقط باید با زاویه ی دیگه ای بهشون نگاه کنیم تا
برامون ساده بشن ،و مسئله ی دیگه اینکه همونطور که گفتم هیچ چیزی
قرار نیست بی جواب بمونه.
حاال دیگه وقتشه که پسرامو بهتون معرفی کنم (عکساشون مربوط به
پست اکانت رسمی دونگهوا بعد از پخش تیزر اولیه ی دونگهواست)
لو ونژو:
نوشته های کنار
این عکسا رو به
ترتیب میخونم
براتون:
شماره.1
درسته ،بعد از
فیلمبرداری تیزر مدل
موهاشو عوض کرده
نه رنگشون کرده،
نه فر داده ،نه برق
انداخته .یه مدل موی
کوتاه تمیز و مرتب و
تازه.
شماره.2
یه مردِ جوونِ جذاب میدرخشه ،مهم نیست که چی بپوشه
ولی این واقعا اون مدل کت براق که فکرشو میکنین نیست .این یه مدل با
کربن پایین و طبیعت دوسته .یه کت زیبا که استایل و عملکردش رو متعادل
میکنه ،و با پیراهن ساده ی سفیدش مچ شده .این جنبه ی توانا و باتجربه ی
کاپیتان لو رو به نمایش میذاره.
شماره.3
یه جفت جین که میتونی با 99یوآن بخریش
یه تخفیف سه تا بخر یکی رایگان ببر بود .تائو ران هم ازش 7جفت داره .اینکه
چقدر خوب بنظر بیاد به این بستگی داره که پاهات چقدر درازن.
شماره.4
*کالیکو یه نوع نژاد گربه ست که خز یه گربه کالیکوی نرِ کمیاب از نظر ژنتیکی
بدنش به رنگ سیاه ،قهوه ای ،نارنجی و سفیده
یه بدن گرد و قلنبه ی کمیاب به لطف کاپیتان لو و وضعیتش .اگه خودت
عذاب بکشی ،نمیتونی بذاری بچه ت عذاب بکشه.
شماره.5
پوتین های ارتشی بنظر پیچیده
نه فقط خوب بنظر میاد ،وظیقه ش رو تو به راحتی پوشیدن و درآوردن به
خوبی تکمیل میکنه ،عالوه بر دوچرخه ش ،این جفت کفش همینطور الیق دریافت
جایزه ی مشارکت کامله.
شرکت باباشو ارث برده و انقدری پولداره که اگه ورشکست بشه میتونه
تا آخر عمرش بدون هیچ کم و کسری ای و فقط با پول تو جیبش زندگی
کنه ،اینو من نمیگم خودشم میگه😂
جزو آقازاده ها و درواقع رهبر نسل دوم عیاش و عیاش بازیه
اینجوری میتونم بگم که ،آنچه خرابان همه دارند ایشون یکجا دارن😂
داره زندگی خودشو میکنه (البت با ولخرجی زیاد)
میتونه بکشه و قطعا میکشه کسی رو که باهاش دربیوفته (یا حاال با
ونژو)
هرچی درباره ونژو تو خط دومش گفتم واسه فی دو بیشتره ،درنتیجه از
نظر من یه پا شرلوک هلمزه ،و تو احساساتش از بز بزتره😂
عمدی یا غیرعمدی با ونژو الس میزنه
24ساعت هفته رو تظاهر به جنتلمن بودن میکنه
دوران کودکی غم انگیزی داشته ولی خب االن قرار نیست راجبش حرف
بزنیم
بطور خفیفی گیمره ،مثل یه بچه
طبق رمان تاریخ تولدش 31ام جوالی هست
و طبق دونگهوا 22سالشه (یعنی اینکه اختالف سنیش با ونژو فقط 7
ساله ولی اون بچ همش خودشو مثل یه بابابزرگ میدونه و اینو میزنه تو
سرش -_-بچ فقط هفت سال؟ -_-ببخشید ببخشید من آرومم! میریم سراغ
ادامه)
از سمت راست ،اون خانوم کوچولوی خوشگل اسمش النگ چیائو هست
که توی اداره ی پلیس کار میکنه و همکار لو ونژو و دیگر دوستان حاظر در
تصویره .دختر دوست داشتنی ایه خالصه( .کوچولو که میگم😐 به نسبت
اون قد درازا منظورمه! وگرنه که از منم بلندتره😅) از اون دخترا که از همون
اولش آدم ازش خوشش میاد در نتیجه دوسش داشته باشین😄
کنارش اون آقای بیوتیفول که داره لبخند میزنه اسمش تائو رانه ،تائو
ران بعد از شخصیتای اصلی یجورایی مهمترین شخصیته از نظر من .اینطور
درنظر بگیرین که تا یه مدت یجورایی سر ایشون دعواست😄 و خود ایشون
با اینکه کاره ای هم نیست و همیشه سعی در توقف لگد اندازیا داره ولی
ناخواسته مسبب بخشی از همین لگد اندازیاست😄 درکل تائو ران پسر
خیلی خوبیه اصن مرد زندگیه☺ *برام تائو ران بخرین* حواسم پرت شد اصل
کاری رو داشت یادم میرفت -_-تائو ران رفیق دوران گرمابه و گلستان لو
ونژوعه ،باهم فارغ التحصیل شدن و باهم پلیس شدن و آره دیگه .تائو ران
هم مثل ونژو توی اون 7سال نقش خیلی مهمی واسه فی دو داشته ،وقتی
میگم خیلی مهم یعنی یجورایی از ونژو هم بیشتر! یچیزی درباره ی اسم تائو
ران بامزس ،اونم اینکه ترکیب اسم و فامیلیش معنی شاد و آسوده خاطر
میده! یچیزی شبیه به شخصیتش😍.
اهم ،خب میگفتم ،کنار تائو ران که ونژوعه ،اون آقای بشدت جذاب
کنارشم که معلومه فی دوعه.
خط دوم مهمترین بخشه ،میشه اینطور معنیش کرد که "یه قایق بی
سرنشین با موج های بهاری به وسط رود برده میشه" .اگه به کاراکترای
چینیش دقت کرده باشین میبینین که هردو کاراکتر ژو 舟و دو 渡توی
بخش دوم هستن .تو طول داستان میشه ارتباط این مسئله رو فهمید.
نکته ی مهم بعدی اینکه کتاب به پنج بخش تقسیم شده که
هرکدومشون مستقل ولی بهم پیچیده ن .هر پنج بخش تم خودش رو داره
که از کارهای کالسیک ادبیاتی اومده :سرخ و سیاه ،لولیتا ،مکبث ،شیاطین،
کنت مونت کریستو.
اسم هربخش اسم شخصیت اصلی این کارای کالسیکه :جولین ،هامبرت
هامبرت ،مکبث ،ورخاوینسکی ،ادموند دانتس.
خیلی خوبه اگه حدودی داستان و خالصه ای از این پنج اثر رو بدونین تا
بتونین مفهوم اینکه نویسنده چه مفهومی رو میخواسته برسونه رو
بفهمین ،ولی جدای از اون من خودم آخر هر بخش که حقیقتای ماجرا
مشخص شدن خالصه ی خودم رو میگم و ارتباطش با رمان رو هم براتون
میگم که نه اسپویلی از اون فصل شده باشه و نه چیزی جا بمونه ،ولی بازم
خودتون قبل از هر فصل خالصه ش رو بخونین.