You are on page 1of 14

‫به نام خدا‬

‫امتحان پایان ترم درس مکتب های ادبی‬

‫موضوع‪ :‬سمبولیسم در شعر معاصر ایران‬

‫استاد مربوطه‪ :‬دکتر اصغر نوری‬

‫گردآورنده‪ :‬شیلان مردانی‬

‫ورودی ادبیات نمایشی ‪۹۸‬‬

‫شماره دانشجویی‪۹۸۱۱۸۰۱۱۹۸:‬‬

‫زمستان ‪۸۸۱۱‬‬
‫سمبولیسم در شعر معاصر ایران‬

‫چکیده‬

‫در این مقاله سعی بر این است تا به بررسی و تحلیل سمبولیسم در شعر معاصر ایران ب ‪+‬پردازیم‪ .‬ابتدا ب ‪+‬ا تعریف و یادآوری تاریخچه ی‬
‫کوچکی از سمبولیسم و افک ‪+‬ار پش ‪+‬ت آن ‪ ،‬ب‪+ +‬ا سمبولیسم آشنا می شویم و بعد ب‪+ +‬ا بی ‪+‬ان تف‪++‬اوت های ش‪++‬عر س ‪+‬مبولیکی و سمبولیستی‪ ،‬راه را‬
‫ب ‪+‬رای معرفی سمبولیسم در ش‪++‬عر معاصر ای ‪+‬ران ب‪+ +‬از می ک ‪+‬نیم و نش ‪+‬ان می دهیم ک ‪+‬ه سمبولیسم ش ‪+‬عر معاصر ای‪++‬ران‪ ،‬ت‪+ +‬اثیراتی از سمبولیسم‬
‫فرانسوی‪-‬اروپایی‪-‬گرفت‪+ +‬ه اس ‪+‬ت‪ .‬البت ‪+‬ه این دو تف ‪+‬اوت هایی هم دارند و ب‪+ +‬ه ن ‪+‬وعی می ت‪+‬وان سمبولیس ‪+‬ت ایرانی را یک سبک مس‪+‬تقل‬
‫دانست و نه سبکی که تقلید صرف بوده است‪ .‬سمبولیسم شعر معاصر ایرانی‪ ،‬یب شتر تکیه ب‪+ +‬ر اشعار نیما یوشیج دارد و س‪+‬اختار آن غالب ‪+‬ا‬
‫تمثیلی و نمادین‬
‫است‪.‬‬

‫کلید واژه ها‪ :‬سمبولیسم‪ ،‬شعر فارسی معاصر‪ ،‬شعر سمبولیستی‪ ،‬تمثیلف سمبولیسم شعر فرانسه‬

‫مقدمه‬

‫«سمبولیسم» را در زبان فارسی «نمادگرایی» ترجمه کردهاند‪ .‬این دو واژه‪ ،‬بیگمان پیشینه بس ‪+‬یار کوت ‪+‬اهی در ادبی‪++‬ات این مرز و ب ‪+‬وم‬
‫دارند و نویسندگان ایران‪ ،‬شاید بیش از یک صد سال نیس ‪+‬ت ک ‪+‬ه این واژگان را ب ‪+ +‬ه زب‪++‬ان فارسی وارد کردهاند‪ .‬البت‪+ +‬ه واژه نماد در‬
‫لغت فرس اسدیتوسی‪ ،‬ثبت شده و نمونهای از شعر عنصری نیز برای آن شاهد آورده شده است‪ .‬این کتاب‪ ،‬نماد را برابر نم‪+++‬ود‬
‫گرفته است و به گفته علامه دهخدا میت‪+‬وان این نماد را در معنی فاعلی‬
‫به معنی «نماینده و ظاهر کننده» نیز به کار برد‪.‬‬

‫در فرهنگها‪ ،‬سمبول را برگرفته از واژه فرانسوی )‪ (symbole‬مید‪+‬انند‪ .‬سمبولیسم و نمادگرایی به معنی عام‪ ،‬استفاده از نماد و‬
‫مفاهیم نمادین است نمادگرایی به این مفهوم در ادبیات سابقهای دیرین دارد‪ .‬چنانکه میبینیم از‬
‫قدیم به وجود راز و رمز در داستانهای حماسه باور داشتهاند و سخن گفتن از سمبولیسم به هیچ وجه تازگی‬
‫ندارد‪.‬‬

‫نمادگرایی را میت‪+‬وان هنر بیان افکار و عواطف‪ ،‬نه از راه شرح مستقیم‪ ،‬نه با تشبیه آشکار آن افکار و عواطف به تصویره‪+‬ای عینی‬
‫و ملموس‪ ،‬بلکه از طریق اشاره به چگونگی آنها و استفاده از نمادهای بیتوضیح‪ ،‬برای ایجاد‬
‫آن عواطف و افکار در ذهن خواننده دانست‪ .‬باید دانست که خواننده اثر نمادین‪ ،‬آزاد است اثر را در معنی واقعی‪،‬‬
‫قرارد‪+‬ادی و قاموسی در یابد یا مطابق با بر داشتهای شخصی و روحیات خود و بر اساس «ناخودآگاه» خویش‪،‬‬
‫آن را در معنای دوم که همان معنی نمادین است‪ ،‬درک کند‪.‬‬

‫نمادهای طبیعی از محتویات ناخودآگاه روان سرچشمه میگیرند و همین نکت ‪+‬ه مهمترین تف ‪+‬اوت نماد اس‪+‬ت ب‪+ +‬ا بعض ‪+‬ی ترفندهای‬
‫ادبی همچون استعاره و مجاز و کنایه‪ .‬زیرا اینها‪ ،‬زادگان خودآگاهی هس ‪+‬تند‪ .‬ش ‪+‬کلگیری نمادها رون ‪+‬دی آگاهان‪+ +‬ه نیس ‪+‬ت لب که‬
‫برعکس از راه کشف و شهود از دل ناخودآگاه ب ‪++‬یرون داده میشوند و ح‪++‬تی اغلب اوقات نمادها ب ‪+ +‬ه ط ‪+‬ور مس‪++‬تقیم از رویاها‬
‫زاده میشوند یا از آنها تأثیر میپذیرند‪ .‬به همین دلیل یونگ معتقد است که «هیچ نابغهای‬
‫هرگز با به دست گرفتن قلم یا قلم مو به خود نگفته است که من حاال یک نماد ابداع میکنم‪».‬‬

‫در ادبیات غرب پیش از آن که واژه سمبولیسم ب‪+ +‬ه طور رسمی برای نامیدن مکتبیادبی ب‪+ +‬ه کار رود‪ ،‬دس ‪+‬ت کم از زمان گوت ‪+‬ه در‬
‫آلمان به کار می رفته است ‪ .‬سمبولیسم میکوشید ادبیات را از دامن تودههای مردم بیرون آورد و از ابت‪+ +‬ذال دور کند و آن را ب‪+ +‬ه‬
‫سرچشمه اولیهاش که رسالت ارزنده ادبیات در مخاطب قرار دادن ذهنهای خلاق و‬
‫برجسته بود‪ ،‬بازگرداند‪.‬‬

‫شارل بودلر که از طرف‪+ +‬داران هنر برای هنر ب ‪+‬ود‪ ،‬ب ‪+ +‬ا راه تازها‪+‬ی ک ‪+‬ه در پیش گرفت‪ ،‬بن‪+ +‬ای مکتب تازهای را گذاش ‪+‬ت‪ .‬وی بر این‬
‫باور بود که گیتی جنگلی است سرشار از نشانهها و اشارهها‪ .‬حقیقت از چشم مردم عادی نپ هان است و فق‪+ +‬ط شاعر ب ‪+ +‬ا قدرت‬
‫ادراکی ک ‪+‬ه دارد‪ ،‬ب ‪+ +‬ه وسیله تفس ‪++‬یر و تعب ‪++‬یر این علایم میتواند آن را احساس کند‪ .‬عوالم جداگانهای ک‪++‬ه روی حواس م ‪+‬ا ت ‪++‬أثیر‬
‫میکنند بین خودشان ارتباطات دقیقی دارند که شاعر باید آنها را کشف کند‬
‫و برای بیان مطالب خود به زبان جدیدتری از آنها استفاده کند ‪.‬‬

‫الف‪-‬آشنایی ابتدایی با سمبولیسم‪:‬‬


‫سمبولیسم‬

‫سمبولیسم در لغت به معنای رمز گرایی و نمادگرایی است‪ .‬سمبولیسم‪ ،‬جنبشی نامحسوس در هنر بود که در دهه های ‪۱۸۸۰‬و‬
‫‪ ۱۸۸۰‬در ارتب‪+ +‬اطی نزدیک ب ‪+ +‬ا جنبش ادبی سمبولیستی در ش‪++‬عر فرانس‪++‬ه ظهور و ش‪++‬کل گرفت‪ .‬این جنبش واکنش ‪+‬ی ب ‪+‬ود ب ‪+ +‬ه اهداف‬
‫طبیعت گرایانه ی مکتب امپرسیونیسم و نیز به اصول رئالیسمی که توسط کوربه وضع‬
‫شد ‪”.‬ن‪+‬قاشی اساسا هنری عینی است و فقط می تواند شامل بازنمایی چیزهایی شود که واقعی و موجودند…‬
‫شیء انتزاعی به قلمرو نقاشی تعلق ندارد”‬

‫موریه شاعر‪ ،‬در تضاد مستقیم با این ایده‪ ،‬مرامنامه ی سمبولیستی را در فیگارو در‪ ۸۰‬سپتامبر‪ ۱۸۸۰‬انتشار داد و در آن اظهار‬
‫داشت‪ :‬اصل اساسی هنر ”جامه پوشاندن به ایده به شکل حسی است” و کلمه ای بود که اولین بار‬
‫برای نقاشی های “ونگوگ” و ” گوگن” به کار رفت‪.‬‬

‫در آغار سده نوزده‪ ،‬در آن دوران که هریک از مکتبها و جنبشهای ادبی‪ ،‬قلمروئی از جهان هنر و ادب را ویژه‬
‫خود ساخته بود‪ ،‬جنبش دیگری بنام سمبولیسم پا به پهنه هستی گذاشت‪.‬‬

‫این جنبش در حقیقت ش‪++‬ورش و عصیان نسل ج‪++‬وان در برابر تمام هستیها و پدی‪++‬دههای اجتم‪+‬اعیو ه‪++‬نری و اخلاقی بود‪.‬‬
‫سمبولیسم مکتبی ادبی بود که ب‪++‬دب‪+‬ینی و نومیدی را ب‪+ +‬ا وهم و روی‪+ +‬ا‪ ،‬همراه ب‪+ +‬ا احس‪+‬اس و خی‪++‬الیژرف و ن‪++‬یز درهم آمیخت‪+‬ه بازب‪++‬انی‬
‫آکنده از کنایه و اشاره که ویژه خود این مکتب است‪ ،‬بیان میداشت‪ .‬این مکتب زمانی پا ب‪+ + +‬ه هستی گذاشت که شرایط و اوضاع‬
‫در اروپا به گونه ای بود که تنها با توصل به خیال و آمال می توانستند به‬
‫رویاهای خود برسند‪ .‬بنابراین ظهور چنین مکتبی یک ضرورت به شمار می رفت‪.‬‬

‫سمبولیسم تنها بر پایه «اصالت احساس» تکیه داش ‪+‬ت و هنرمندان این مکتب ب ‪+‬رای احساسهای خود به هیچ اص ‪+‬ل دی‪+‬گ‪+‬ری گ ‪+‬ردن‬
‫نمین‪+‬هادند و از هیچ منطق و واقعیت دیگری پیروی نمیکردند‪ .‬سرایندگان و نویسندگان در این مکتب هریک با زبانی رمزی ویژه‬
‫خویش سخن میگ‪+‬فتند زیرا که این گفته «ماالرمه» شاعر سمبولیک سرآغاز‬
‫اندیشهها و گفتار آنان بود که میگوید‪:‬‬

‫»نام بردن از یک چیز سه چهارم لطف شعر را تباه میسازد‪ ،‬زیرا که جاذبهی هر شعر بستگی به خرسندی خاطر دارد که‬
‫خواننده در نتیجه درک نکتهها و مضمونهای شعری به کمک گمان خود به دست میآورد‪ .‬با اشاره و‬
‫کنایه چیزی را نمایاندن یا احساسی را برانگیختن‪ ،‬زیبائی اندیشه هنری را به کمال میرساند«‬
‫از همین رو بود که این رمزها و کنایهها (سمبلها) به نوشتهها یا سرودههای هنرمند سمبولیک ویژگی خیالانگیزی‬
‫میداد و پدیدههای هنری او را به شکل یک پدیده عرفانی یا روحانی می نمایاند‪.‬‬

‫یا ارزشتر از یک عبارت بامعناست که زیبائی‬


‫ماالرمه در جای دیگر مینویسد‪ « :‬یک عبارت زیبای بیم‪+‬عنا خیل ب‬
‫چندانی ندارد »‪.‬‬

‫سمبولیکها به کمک « جادوی واژهها » آنچنان جهان مادی و معنوی و محسوس و نامحسوس را به هم پیوستند که‬
‫آهنگ و طنین واژهه‪+‬ا خود سرانجام بیش از هر موضوع دیگری آنها را بسوی خویش کشید و گاه هدف‬
‫برجسته برخی از سرودها گردید‪.‬‬

‫در همه پدیدهه‪+‬ای هنری سمبولیکی‪ ،‬یک احساس و خیال ژرفی که آمیخته با نومیدی و بدبینی است به چشم میخورد‪ .‬این‬
‫احساس سرکش‪ ،‬همواره درونبین و خودنگر است و با رویا و خیال همراه است‪ .‬سخنوری درباره‬
‫این گروه هنرمندان میگوید‪:‬‬

‫» آنان به همه چیزها و پدیدهها معناهائی نامحدود نبخشیدند‪ ،‬به گونهای که هرچیزی با ماوراءالطبیعه بستگی پیدا‬
‫میکند‪ ،‬اما شیوه بیان آنان دلپسند و نامفهوم است« ‪.‬‬

‫از آنجا ک‪++‬ه س ‪+‬مبولیکها ب ‪+ +‬ه س‪++‬تیزهجوئی ب ‪+ +‬ا هر قیدوبند منطقی و رئالیستی در ش‪++‬عر و ه‪++‬نر برخاس‪+ +‬تند‪ ،‬مکتب سمبولیس ‪+‬م در برابر رئالیسم‬
‫قرارگرفت‪ .‬این شیوه در هنر تئاتر نیز اثر بخشید و رواجی‪+ +‬افت و نمایشنامهنویسان بزرگی همچون موریس مترلینگ ب‪+ +‬ه ش‪++‬یوه سمبولیسم‬
‫نمایشنامه نوشتند ‪ .‬از آنجا که این دسته هنرمندان اصول استوار و پابرجایی را پیروی نکردند و با زبان ویژه رمزی خود سخن از‬
‫احساس و رویا و خیال به میان آوردند هر کس از خواندن‬
‫آثار آنان به اندازه نیروی درک و احساس خود‪ ،‬چیز خواهد فهمید ‪.‬‬

‫پیشوای این مکتب در فرانسه شارل بودلر بود که بهره زیادی در برانگیختن این جنبش دارد‪ .‬همچنین ادگارد آلنپو‬
‫(امریکائی) و موریس مترلینگ (بلژیکی) از رهبران شناخته این مکتب بشمار میروند‪.‬‬

‫سمبولیسم واقعیت محض را مبتذل و ناچیز می شمرد و مدعی بود که باید واقعیت را به شکل سمبول(نماد)‬
‫شناخت درونی هنرمند از آن واقعیت ارائ ‪+‬ه کرد‪ .‬در سمبولیسم ذه ‪+‬نیت رمانتیسیسم ش ‪+‬کل اف ‪+‬راطی ب‪+ +‬ه خود گرفت‪ .‬علاوه بر ذه ‪+‬نیت‬
‫افراطی‪ ،‬سمبولیستها اصرار داش‪++‬تند ک ‪+‬ه هنر را از هرگونه کیفیت سودمند بزدایند و ش ‪+‬عار” ه‪+‬نر ب ‪+‬رای ه‪+‬نر” (پارناس‪++‬ین)را ت‪++‬رویج دهند‪.‬‬
‫هدف سمبولیسم حل مناقشه بین دنیای مادی و معنوی است‪ .‬به همان ترتیب که‬
‫شاعر سمبولیست زبان شعری را پیش از همه به عنوان بیان نمادین زندگی درونیمورد توجه قرار داد‪ ،‬آنها نیز از‬
‫نقاشان می خواستند تا بیانی بصری برای رمز و راز بیابند ‪ .‬نمادگرایان بر این باور بودند که تجسم عینی‪ ،‬کمال مطلوبی در هنر نیست‪،‬‬
‫بلکه باید انگارها را به مدد نمادها القا کرد‪ .‬بر این اساس آنان عینیت را مردود شمردند و‬
‫بر ذهنیت تأکید کردند‪ .‬همچنین کوشیدند رازباوری را با گرایش به انحطاط و شهوانیت در هم آمیزند‪.‬‬

‫نقاشان سمبولیست تصور می کردند رنگ و خط در ماهیت خود قادر ب‪+ +‬ه بی ‪+‬ان ایده هستند ‪.‬منتقدین سمبولیست بسیار لت اش داش‪++‬تند ت‪+ +‬ا‬
‫بین هنرها و نقاشی های رودن که ب‪+ +‬ا اشعار بودلر و ادگار آلن پو قابل قی‪++‬اس ب ‪+‬ود و ب‪+ +‬ا موس ‪+‬یقی کلود دبوس‪+‬ی‪ ،‬ت‪+‬وازی هایی برق‪+‬رار‬
‫س ‪+‬ازند‪ .‬از این رو سمبولیس‪+ +‬ت ها بر ارجح ب ‪+‬ودن ذه‪++‬نیت وانگ ‪+‬یزش بر توصیف( ی ‪+ +‬ا نمایش) مس‪++‬تقیم و ص‪++‬ریح تش‪+ +‬بیهات تأکی ‪+‬د می‬
‫ورزیدند‪ .‬هنرمندان سمبولیست از نظر سبک و روش کار بسیار متنوع بودند‪ .‬بسیاری از هنرمن ‪+‬دان سمبولیس ‪+‬ت از نوع خاص‪+‬ی تص‪++‬ویر‬
‫پردازی مشابه ب‪+ +‬ه نویسندگان سمبولیست‪ ،‬الهام می گرفتن‪++‬د‪ .‬اما گوگن و پ‪++‬یروان او از موضوعات متظاهران ‪+‬ه و اف‪+‬راطی کم‪+‬تر استفاده‬
‫می کردند و غالبا صحنه های‬
‫روستایی را بر می گزیدند‪ .‬ب ‪+ +‬ا وجود آن ک ‪+‬ه ن ‪+‬وعی حس مذهبی شدید و پر رمز و راز‪ ،‬مشخص ‪+‬ه ی این جنبش ب ‪+‬ود‪ ،‬ولی همین‬
‫حس شدید شهوانی و انحرافی‪ +،‬مرگ‪ ،‬بیماری و گناه از جمل ‪+‬ه موضوعات مورد علاق‪++‬ه جنبش ب‪++‬ود‪.‬اگ ‪+‬ر چه سمبولیس ‪+‬م عمدتا‬
‫در هنر فرانسه بحث می شود اما ات ثیر فراگیر و گسترده تری داشت و هنرمندان مختلفی‬
‫به عنوان بخشی از جنبش در مفهوم گسترده ی آن مورد توجه هستند‪ .‬در مجموع از دیدگاه‬ ‫چون “مونش”‬
‫سمبولیست ها واقعیت آرمان درونی‪ ،‬رویا یا نماد فقط می توانست به صورت غیر مستقیم با واسطه بیان شود‪،‬‬
‫یعنی با استفاده از کلید ها یا تمثیل هایی که نمایانگر واقعیت درونی بودند‪.‬‬

‫پل گوگن که زندگی اجتماعی خود را با کار داللی سهام در پاریس آغاز کرد از روی ذوق شخصی به نقاشی و جمع آوری‬
‫آثار هنرمندان معاصر پرداخت‪ .‬در سال ‪ ۸۸۸۰‬وی در مقام شخصیت اصلی هنر نوظهور سمبولیسم‬
‫خوانده شد‪ .‬پیروان رمزگرای گوگن خود را “نبی ها” ( کلمه عبری به معنای پیغمبر) می نامیدند‪.‬‬

‫ب‪ -‬شعر سمبولیستی و شعر سمبولیکی‪:‬‬

‫هنر سمبولیستی از حقیقتی سخن می گوید ک‪++‬ه در ورای رمزها و نمادها پنهان اس ‪+‬ت و در نظ ‪+‬امی ادبی ک‪++‬ه خ‪+‬ود نظ‪++‬امی‬
‫متشکل از نش‪++‬انه هاس‪++‬ت‪ ،‬برجس‪++‬ته می ش ‪+‬ود‪ .‬در سمبولیسم فرانس‪++‬ه‪ ،‬اشیاء‪ ،‬پدیده ها‪ ،‬مف‪++‬اهیم و ح‪++‬تی انس‪++‬ان ها از وی‪++‬ژگی ها و‬
‫خصیصه ها‪+‬ی عینی و محسوس خود رها شده و در جهان ذهنی شاعر‪ ،‬ب‪+ +‬ا اسم و ن‪+ +‬امی دیگر ک ‪+‬ه معرف تص‪++‬ور و درکی‬
‫جدید از آن اس ‪+‬ت‪ ،‬اب زنمایانده می ش ‪+‬ود‪ .‬آس ‪+‬مان‪ ،‬زمین‪ ،‬درخت‪ ،‬گل‪ ،‬پنج‪++‬ره‪ ،+‬دی‪++‬وار‪،‬در نگرش و سمبولیستی‪ ،‬مفهومی غ ‪+‬یر از‬
‫مفهوم و مصداق عینی و محسوس خو‪+‬د میابند‪ .‬به عبارت دیگر آنچه از اشیاء و‬
‫پدیده های طبیعت در شعر سمبولیستی نمایان می شود‪ ،‬حقیقتی نهفته در آنهاست که در آنها نمادینه شده اند نه‬
‫مصداق خارجی و عینی شان‪ .‬شاعران سمبولیستی از آن جهت وصفی دیگرگونه برای اشیاء پیرامونشان ب ‪+ +‬ه کار می برند ک ‪+‬ه فاص ‪+‬له‬
‫ی بین واقعیت عینی و حقیقت ذهنی را ک ‪+‬ه از آن اش ‪+‬یاء‪ +‬و پدیده ها در نظر دارند‪ ،‬بازنمای‪++‬ان ان‪++‬د‪ ،‬از این رو ب ‪+‬رای مث ‪+‬ال‪ ،‬دری ‪+‬ای‬
‫شعر‪(( ،‬گورستان دریایی)) پل والری‪ ،‬همان مصداق خارجی دریا نیست بلکه دریایی است ک ‪+‬ه ذهن ش ‪+‬اعر‪ ،‬س ‪+‬اخته و پرورانده‬
‫است‪ .‬یا درختی که در شکلی دیگر توصیف می شود‪ ،‬نظیز توص‪++‬یفات رئالیستی‪ ،‬ب‪+ +‬ازنمودی از آن نیس ‪+‬ت بلک ‪+‬ه واقعیت دگردیس‪+‬ی شده‬
‫ای از آن است که ذهن شاعر به گونه ای که آن را‬
‫تصور کرده‪ ،‬آفریده است‪.‬‬

‫شایان ذکر است که شعر سمبولیستی با شعر سمبولیکی متفاوت است‪ .‬سمبولیسم‪ ،‬نظر به کل اثر ادبی دارد‪ ،‬حال آنکه قلمرو س ‪+‬مبول‪،‬‬
‫جزء است که در سطح کلمه نمای ‪+ +‬ان میشود‪ .‬در شعر سمبولیستی‪ ،‬وصفی دوب‪+ +‬اره و دیگر گونه برای اشیاء و پدیده ها ب ‪+ +‬ه ک ‪+‬ار‬
‫رود‪ ،‬گویی می خواهند حقیقت آن ها را در وصفی جدید پنهان کنند یا از آن حقیقت پرده بردارن‪+‬د‪ .‬سمبولیسم فرانس ‪+‬ه در این طریق‪،‬‬
‫چیزی مشابه(( کنای‪+ +‬ه از موصوف)) لب اغت فارسی است که ب ‪+ +‬ه جای اشاره ی مس‪++‬تقیم ب ‪+ +‬ه شیء‪ ،‬آن را ب‪++‬ا ص ‪+‬فتی مورد خطاب‬
‫قرار می دهند که در آن نمادین‪++‬ه شده است‪ .‬اما در مقابل‪ ،‬شعر س ‪+‬مبولیکی‪ ،‬ش ‪+‬عری اس ‪+‬ت ک ‪+‬ه هر کلمه ی آن (ج‪+‬زء آن) در‬
‫حکم سمبل و نماد یا دالی است که بر مدلول ها و مفاهیم متعددی حمل می شود‪ .‬به عبارت دیگر در شعر سمبولیکی‪ ،‬دای‪++‬ره‬
‫ی مفاهیم و معانی که در ذیل سمبل قرار می گیرد‪ ،‬ب‪+ +‬ه صورت طولی و عمودی است‪ .‬اما در کاربرد سمبلیستی‪ ،‬اشیاء و پدی‪++‬ده‬
‫ها‪ ،‬وصف و یا تعریف جدید‪ ،‬ب‪+ +‬ه صورت عرضی و افقی صورت می گیرد‪ .‬شعر عرفانی فارسی‪ ،‬شعری سمبولیکی اس‪+‬ت ن ‪+‬ه‬
‫سمبولیستی‪ .‬بدین معنی که هر جزء آن‪ ،‬در حکم نماد و ی ‪+ +‬ا سمبل اس ‪+‬ت ک ‪+‬ه مدلول های متع‪++‬ددی دارد‪ .‬کلم ‪+‬اتی چون زلف و‬
‫خط و خال و شاهد و شراب‪ ،‬همه سمبول اند که در نظام نشانه ای شعر عرفانی دایره ی معنایی وسیعی‬
‫را به خود شکل می دهند‪.‬‬

‫بنیاد شعر نو فرانسه و پیوند آن با شعر فارسی‪ ،‬موضوعی است که سال ها پیش‪ ،‬دکتر حسن هنرمندی‪ ،‬از محققان‬
‫و آشنایان با ادب فرانسه‪ ،‬در کتابی با همین عنوان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است‪ .‬وی در این کتاب‪ ،‬شعر فرانسه را‬
‫در مکاتب ادبی چون رومانتیسم‪ ،‬سمبولیسم‪ ،‬پ‪+ +‬ارانس‪ ،‬سورئالیسم بررسی کرده است و ب‪+ +‬ه ویژه در مورد مکتب سمبولیسم و تاثیرپ‪++‬ذیری‬
‫شعر نو فارسی از آن‪ ،‬بحث نموده است‪ .‬جز این کتاب‪ ،‬مقال‪++‬ه ها و پای ‪+ +‬ان نامه هایی در م ‪+‬ورد مکتب سمبولی‪+‬سم و پیوند آن ب ‪+ +‬ا‬
‫شعر معاصر ای‪++‬ران و تاثیرپ‪+ +‬ذیری شاعرانی چون نیما از آن‪ ،‬نگارش یافت ‪+ +‬ه اس ‪+‬ت‪ .‬لیکن آنچه ب ‪+ +‬ه ط ‪+‬ور مفص ‪+‬ل بر روی آن بحث‬
‫نشده‪ ،‬نوع سمبولیستی است که شاعران فرانسه و شاعران‬
‫معاصر ایران در آثار خود به کار گرفته اند‪ .‬بدین معنی که سمبولیسم شعر فارسی گرچه متاثر از سمبولیسم فرانسه‬
‫است‪ ،‬از نظر ساختار بلاغی و زیبایی شناختی‪ ،‬مبناییمتفاوت دارند‪.‬‬

‫پ‪ -‬سمبولیسم در شعر معاصر ایران‪:‬‬

‫سمبول و نمادپردازی در شعر کلاسیک ایران به ویژه ادبیات عرفانی‪ ،‬بخش گسترده ای را به خود اختصاص داده و نمونه ی ش‪++‬عر‬
‫سمبولیکی است ن ‪+‬ه سمبولیستی‪ .‬خاستگاه و سرچشمه ی سمبول در ادب عرف ‪+‬انی ایران را می توان نظری ‪+‬ه ی مثل افلاطونی ی ‪+‬ا مثل‬
‫و ممثول اسماعیلیه دانست‪ .‬همانطور که در نظریه ی مثل و ممثول اسماعیلیه آمده است که ((ظاهر قرآن مثل یا مثال اس‪+‬ت‬
‫و ب‪+ +‬اطن آن ممثول‪ ،‬تاویل باطنی قرآن قائم بر همین نظریه مثل و ممثول است‪ .‬اس ‪+‬ماعیلیه ظاهر را بر ب‪+ +‬اطن می شمارند‪ .‬نظری‪+ +‬ه‬
‫ی مثل و ممثول نه تنها در مورد آیات و احادیث بلکه‬
‫در تمام سطوح هستی صادق است))‪.‬‬

‫در این‪ +‬دوره‪ ،‬تمثیل پا ب‪+ +‬ه پای رمز پیش می آید گرچه بین این دو تفاوت هاییاست‪ .‬منطق الطیر عطار‪ ،‬نمونه ی برت ‪+‬ر پیون‪+‬د تمثیل‬
‫ب‪+ +‬ا سمبول است‪ .‬دیگر کتب عرفانی نظیر مثنوی‪ ،‬حدیقه الحقیق ‪+‬ه‪ ،‬هفت اورنگ جامی‪ ،‬غزلی ‪+‬ات حاف‪+ +‬ظ‪...،‬مصداث های عینی ش‪++‬عر‬
‫سمبولیکی هستند‪ .‬اما در مورد شعر سمبو یل ستی‪ ،‬تنها می توان شعر معاصر ایران را مصداق آن دانس‪++‬ت‪ .‬از لف‪+ +‬ظ ((معادل)) استفاده‬
‫نکرده ایم زیرا سمبولیسم نیمایی و دیگر شاعران معاصر ایران از‬
‫نظر ساختار و محتوا طابق الفعل بالفعل سمبولیسم فرانسه نیست‪.‬‬

‫نیما در اب‪++‬داع سمبولیسم خاص خودش از مکتب سمبولیسم اروپ‪++‬ا‪+ ،‬تاثیرهایی پذیرفت ‪+ +‬ه ب‪++‬ود‪ .‬ب ‪+ +‬ا این ح‪+‬ال‪ ،‬در اخ ‪+‬تراع س‪++‬مبول هایش‪،‬‬
‫صاحب سبک بود‪ .‬اما نمی توان انکار کرد که سبک شعری نوین نیما بدون هیچ تمهیدی ایجاد شده است‪ .‬زیرا ش‪+ +‬رایط اجتماعی‬
‫نیما ب‪+ +‬ه شرایط اجتماعی شاعران سمبولیست بسیار نزدیک بوده است‪ .‬در زمانی ک ‪+‬ه نیما می زیس ‪+‬ت‪ ،‬ش‪++‬عر‪ ،‬جنب‪+ +‬ه ی مردمی و‬
‫اجتماعی خاصی پیدا کرده و برای بیان مسائل جامعه راهینو می جست‪ .‬ب ‪+ +‬ه باور سعید حمیدیان‪ ،‬تاثیرپذیری نیما از سمبولیس‪++‬ت‬
‫های فرانسوی‪ ،‬بیشتر از باب شکل و شیوه ی نمادپردازی است تا مضمون و محتوا‪ .‬زیرا او پرهیز داش‪+‬ت از این ک‪+‬ه ش‪+‬عرش‬
‫ب ‪+ +‬ه آن درجه از تجرید و ذه ‪+‬نیت گرایی برسد‪ .‬باید بیفزاییم ک ‪+‬ه علاوه بر تف‪+ +‬اوت مض ‪+‬مون و محتوا‪ ،‬ش ‪+‬کل نمادپردازی نیما ن ‪++‬یز در‬
‫اشعار سمبولیستی‬
‫اش‪ ،‬متف ‪+‬اوت ب‪+ +‬ا شعر سمبولیس ‪+‬تی فرانس ‪+‬ه است‪ ،‬زی‪++‬را در اش‪+‬عار سمبولیستی نیما ما ن ‪+‬د ق‪++‬ایق‪ ،‬ققنوس‪ ،‬ن ‪+‬اقوس‪ ،‬داروگ‪ ،‬هست ش‪+‬ب‪،‬‬
‫پادشاه فتح‪ ،‬مرغ آمین و‪ ...‬استفاده از سمبول و نماد‪ ،‬حرف اول را می زند ن‪+ +‬ه توصیف دوب‪+ +‬اره و کت‪++‬ابی از اشیاء و مفاهیم ذهنی‪،‬‬
‫آنگونه که در شعر شاعران سمبولیست دیده می شود‪ .‬برای نمونه در شعر قایق‪ ،‬یک‬
‫سمبول کلی و مرکزی داریم که پیرامون آن‪ ،‬نمادهاییدیگر شکل گرفته اند‪ ،‬قایق‪ ،‬همان سمبول مرکزی است که‬
‫مدلول آن هم می تواند شعر نوپای نیما باشد که در جامعه ی ادبی کلاسیک ایران‪ ،‬هنوز وضعیتی متزلزل دارد و‬
‫هم خود شاعر و آمال و آرزوهای دیرینه اش که برای آزادی جامعه و مسلک اش مبارزه می کند‪.‬‬

‫من چهره ام گرفته‪ /‬من قایقم نشسته به خشکی‪ /‬با قایقم نشسته به خشکی‪ /‬فریاد می زنم‪ /‬وامانده در عذابم‬
‫انداخته است‪ /‬در راه پر مخافت این ساحل خراب‪ /‬و فاصله است تا آب‪...‬‬

‫در این قطعه‪ ،‬ب‪+ +‬ا نمادهایی چون ق‪++‬ایق‪ ،‬خشکی‪ ،‬س‪+‬احل و آب رو ب ‪+‬ه روایم ک‪+‬ه هرکدام س‪+‬طح معن ‪+‬ایی و داللی متع‪+‬ددی در بر‬
‫دارند‪ .‬مدلول آنها هم می تواند عناصر سیاسی‪-‬اجتماعیباشد و هم شخصی و عاطفی و انسانی‪ .‬در این شعر‪ ،‬توصیفی کن‪+‬ایی و‬
‫دیگرگونه از نوع کنای‪+ +‬ه از موصوف دیده نمی شود بلکه سمبول و نماد است ک ‪+‬ه ف ‪+‬رم و ش ‪+‬کل شعر بر اس ‪+‬اس آن ریخت‪+ +‬ه شده‬
‫است‪ .‬در اشعاری چون ققنوس‪ ،‬ناقوس‪ ،‬مرغ آمین و‪ ...‬نیز با همین ساختار‬
‫سمبولیک رو به رو هستیم‪.‬‬

‫در سمبولیسم اجتماعی نیمایی‪ ،‬گرچه توصیفی دیگرگون‪+‬ه ب ‪+ +‬ا اس ‪++‬تفاده از رمزها از یک حقیقت پنهان آورده می ش ‪+‬ود‪ ،‬آن توصیف به‬
‫جنبه ی دیگری از آن شیء یا پدیده مربوط است‪ .‬برای مثال‪ ،‬شب شیطانی نیما‪ ،‬از یک شب منفیحکایت دارد که ب ‪+ + +‬ا شب های‬
‫معمولی تفاوت دارد‪ .‬پس نمی تواند توصیفی دیگر برای همان شب واقعی باشد اما در ش‪++‬عر سمبولیستی فرانس‪+‬ه‪ ،‬اگر ش ‪+‬یء ی‪+ +‬ا پرن‪++‬ده‬
‫ای ارائه می شود‪ ،‬وصفی متفاوت و تازه برای همان پدیده است نه این که در طول آن و به صورت ارتفاع‪ ،‬از آن شب ب‪+ +‬ه‬
‫شب دیگری و از آن دال به مدلول و از آن مدلول به‬
‫مدلول دیگری برسد‪.‬‬

‫مثال دیگر‪ ،‬شعر ((اجاق سرد)) است که در آن شاعر از حد سمبول می گذرد و از آن جهت که هم مشبه به را در شعر‬
‫می آورد و هم مشبه را حال آنکه در سمبول دیگر‪ ،‬توضیح اضافی و روشنگرانه ای به کار نمیرود و به‬
‫هیچ وجه مشبه آشکارا ذکر نمی شود‪:‬‬

‫مانده از شب های دورادور‬

‫بر مسیر خامش جنگل‬

‫سنگچینی از اجاق خرد‬

‫اندرو خاکستر سردی‬


‫همچنان کاندر غبار اندودی‬

‫اندیشه های من ملال انگیز‬

‫طرح تصویری در آن هرچیز‬

‫داستانی حاصلش دردی‬

‫در این شعر‪ ،‬نیما از تمثیلی استفاده کرده که اجزاء آن را نمادهایی چون شب‪ ،‬جنگل‪ ،‬اجاق و خاکستر تشکیل می دهد‪ .‬نیما در‬
‫این شعر با پیروی از سنت شعر عرفان‪،‬ی در بخش اول شعر‪ ،‬سمبول هایی را آورده و در بخش بعد آنها را توض ‪+‬یح داده اس ‪+‬ت‪.‬‬
‫ب‪+ +‬ه عبارت دیگر در بخش نخست‪ ،‬مشبه ب‪+ +‬ه را ذکر کرده و در بخش دوم‪ ،‬مشبه را‪ .‬ب‪+ +‬ا این تف‪++‬اوت ک ‪+‬ه در شعر کلاسیک عرف‪+ +‬انی‬
‫نظیر مثنوی و منطق الطیر‪ ،‬شاعر ب‪+ +‬ا استفاده از اضافه تش ‪+‬بیهی‪ ،‬س ‪+‬مبول را توضیح می دهد و در اینجا ش ‪+‬اعر ب‪+ +‬ا توص‪++‬یف مفصل مشبه‪،‬‬
‫مدلول ذهنی نمادهای شعری اش را مشخص نموده است‪ .‬این کار از میزان ابهام شعر می کاهد و دایره ی مدلول های‬
‫نماد را کوچکتر می کند‪ .‬ب‪+ +‬ا این حال‪ ،‬نیما‪ ،‬شعری چون ((می تراود مهتاب)) را ب‪+ +‬ا س‪+‬اختاری ش ‪+‬بیه شعر سمبولیس‪+‬تی فرانس‪+‬ه ارائ ‪+‬ه‬
‫کرده است‪ .‬در این ش ‪+‬عر‪ ،‬ش ‪+‬اعر ب‪+ +‬ا وصف ط‪++‬بیعت و واقعیت عینی‪ ،‬از یک حقیقت پنهان و ذه ‪+‬نی سخن می گوی ‪+‬د و هیچ گون ‪+‬ه‬
‫اش ‪+‬اره و توضیحی نسبت به آن حقیقت در طول ش‪++‬عر نمی کن‪+‬د‪ .‬در اینجاس ‪+‬ت ک ‪+‬ه اگر ب‪+ +‬ه اول ش‪++‬عر برگردیم‪ ،‬می توانیم دری ‪+‬ابیم ک ‪+‬ه‬
‫نگرش ما در طی روند شعر دگرگ‪+‬ون شده است‪ .‬خواننده ب‪+ +‬ا این قراین مختلف در می یاب‪++‬د ک ‪+‬ه همه ی عناصری ک ‪+‬ه در ابت‪+ +‬دا‬
‫عناصری‬
‫از طبیعت بودند‪ ،‬تبدیل به رمز هایی می شوند که در پس آن منظور دیگری است‪.‬‬

‫ت‪-‬ر'یشه ی نمادهای شعر معاصر در ادبیات باستانی ایران و ورودش به شعر معاصر‪:‬‬

‫پیش از آن که «اشو زرتشت» دین بهی را ب‪+ +‬ه ایرانیان عرضه کند‪ ،‬آریاییها از نظرجهانبینی‪ ،‬معتقد ب‪+ +‬ه دو گروه از خدایان بودن‪+‬د و‬
‫این دو گروه‪ ،‬هر دو س‪++‬تایش میش‪+‬دند‪ .‬آنچه را ک ‪+‬ه در نظرش ‪+‬ان س‪++‬ودمند ب ‪+‬ود‪ ،‬مثل آب و آتش و ی ‪+ +‬ا باش ‪+‬کوه و زیب‪++‬ا بود‪ ،‬مانند‬
‫خورشید و ماه‪ ،‬همه را خدایی دانسته و ب‪+ +‬ه شکرانه بخشایش و برک‪++‬اتی ک‪+‬ه از این قوای ط‪++‬بیعت ب‪+ +‬ه آن‪+‬ان میرسید‪ ،‬ب‪+ +‬دان س‪+‬جده‬
‫میبردند‪ .‬در برابر نیروهای نیک و سودمند‪ ،‬نیروهای زی‪++‬انبخش ط ‪+‬بیعت کمتر اس‪++‬ت؛ مظ‪+‬اهر آنها «ت ‪+ +‬اریکی و خشکی» (کمب ‪+‬ارانی)‬
‫است که آریایی ‪+‬ان‪ ،‬آنها را در ش ‪+‬کل اهریمنان و ارواح زی‪+ +‬انبخش در نظر مجسم میکردن‪+‬د‪ .‬ایرانی ‪+‬ان از این ارواح مضر متنف‪+‬ر‬
‫بودند‪ ،‬آنها را لعنت میکردند و هیچگاه در صدد‬
‫برنمیآمدند که رضایت خاطرشان را فراهم آورند‪.‬‬
‫موجودات جهان نیز به پیروی از خدایان‪ ،‬دو دسته بودند؛ یکی موجودات نیکوک‪+‬ار که به انسان خیر و رحمت‬
‫میرسانند (مانند نور و باران) و دیگری موجودات زشتکار که منشأ بدی هستند و با دسته اول در جنگ و ستیز‬
‫هستند‪.‬‬

‫اشو زرتشت‪ ،‬در گاتها دو اصل را برای جهان بر میشمارند‪« :‬اشه» که مظهر نظم و راستی و پرهیزگاری است‬
‫و «دروغ» که مظهر آشوب و دروغ و ناپرهیزگاری است‪.‬‬

‫زندگیبشر‪ ،‬در واقع ترکیبی است از دو نیروی افزاینده و کاهنده یا خیر و شر یا ب‪+ +‬ه زبان سادهتر‪ ،‬سراپا ن‪+ +‬زاع و مبارزه خوبی و بدی‬
‫است‪ .‬روح افزاینده ی‪+ +‬ا سپنتام‪+‬ینو‪ ،‬از آن اهورامزدا است و خرد خ‪+‬بیث و نیروی زشتی‪ ،‬ازآن اه‪+‬ریمن‪ .‬از دی‪+‬دگاه اس‪+‬طورههای‬
‫ایرانی‪ ،‬دوره زندگی بشر‪ ،‬از آغاز تا اپ یان دنیا به چهار دوره سه هزارساله بخش‬
‫شده است‪:‬‬

‫دوره یکم‪ :‬آفرینش معنوی‪ ،‬شکل مادی ندارد و فقط در ذهن اهورامزد است و آفرینش‪ +‬از آلودگی به دور است‪.‬‬

‫دوره دوم‪ :‬معروف به دوره «بندهشن»‪ ،‬آفرینش مادی و کرداری است و آفرینش‪ +‬از آلودگیها‪ ،‬پاک است‪.‬‬

‫دوره سوم‪ :‬دوره«گومیچشن» یا آمیزش است که اهریمن و نیروهایش به جهان پاک می تازند و آنرا آلوده میکنند؛‬
‫حمله تورانیان به ایرانیان در این بخش گنجانده میش‪+‬ود و از آن جمله است دودآلود شدن آتش‪ ،‬شور شدن آبها‪ ،‬خشکس‪+++‬الی‪،‬‬
‫تازش سرما و برف و حتی ب‪+ +‬ه وجود آمدن نژاد ترکیبیاز نیکان و ب‪+ +‬دان؛ در این مورد می توان ب‪+ +‬ه آمیختگی ن‪+‬ژاد نیک و ب‪+‬د در‬
‫وجود سیاوش اشاره کرد‪ .‬شاید ازدواج پهلوانا‪+‬ن و شاهان ایرانی با زنانی از انیرانیان‬
‫(غیرایرانیان) در شاهنامه نیز معنایی نمادین داشته باشد و تجسمی از دوره«گومیچشن» باشد‪.‬‬

‫دوره چهارم‪ :‬از این پس دوره «وچارشن» یا جدایی آغاز می گردد‪ .‬این دوره‪ ،‬عصر پاک شدن نیروهای اهورایی از ناپاکی اهریمنی‬
‫است هر یک از موعودهای مزدیسنا‪ ،‬وقتی ظهور میکند که جهان از طغیان اهریمن‪ ،‬تب‪++‬اه گشته و آفریدهه‪+‬ای ای‪++‬زدی ب‪+ +‬ه س ‪+‬توه‬
‫آمده باشند؛ ظهور هوشیدر نیز‪ ،‬در چنین روزگاری خواهد بود‪ ،‬وقتی نیکان ب‪+ +‬ه سختی افتند و مردم به همدیگر کین ‪+‬ه ورزند‪ ،‬ستم‬
‫و دروغ فراوان شود‪ ،‬تابستان از زمستان مشخص نباشد؛ جوانان گرفتار‬
‫لب اها و بیماریها شوند؛ کودکان زود بمیرند؛ آتش و آب و گیاه‪ ،‬آلوده و ناپاک گردد ‪.‬‬
‫چنین است که وقتی شاعر امروز‪ ،‬این کشاکش و نبردها را به میدان شعر میکشاند و آن نیروهای اهورایی و‬
‫اهریمنی را در برابر یکدیگر قرار می دهد و خود نیز به ارتش اهورامزدا میپ‪+‬یوندد‪ ،‬شعر به پهنه نبرد آزادیخواهان‬
‫و ستمگران بدل می‪++‬شود‪.‬‬

‫برخلاف سمبولیسم اروپ‪+ +‬ایی ک ‪+‬ه می ک‪+‬وشد از زن‪+‬دگی مردم دور باش‪+‬د‪ ،‬وقتی این ش‪++‬یوه‪ ،‬در آغ‪+‬از س‪+‬ده بیستم ب‪+ +‬ه ای‪++‬ران میرس‪+‬د‪ ،‬ب‪+ +‬ه‬
‫مهمترین ابزار شاعران برای بیان واقعیتهای دلخراش و آزاردهنده زندگی دشوار مردمان ایران تب ‪+ +‬دیل میشود‪ .‬این شیوه استفاده از‬
‫نمادگرایی را می توان سمبولیسم اجتماعی نام نهاد‪« .‬سمبولیسم اجتماعی‪ ،‬به عنوان یک اصطلاح ادبی‪ ،‬ب‪+ +‬ه مکتبی گفته می ش‪+‬ود که ب‪+ +‬ه‬
‫نماد و نمادپردازی در شعر‪ ،‬اصالت میدهد ولی در شعر معاصر ای‪++‬ران‪ ،‬ن‪+ +‬ام جری‪+ +‬انی اس ‪+‬ت نمادین ک ‪+‬ه برخلاف مکتب سمبولیسم‬
‫اروپ ‪+‬ایی‪ ،‬انس‪++‬ان و اجتماعش و دغدغههای زن ‪+‬دگی او ک ‪+‬ه بیشتر ح‪+‬ول مح‪+‬ور آزادی و آزادگی انس‪++‬انی میچرخد‪ ،‬توص‪++‬یف‬
‫می شود‪ .‬در این جریان ادبی ک ‪+‬ه بخش عمدهای از حیات ش‪++‬عر نو را در ب‪+ +‬ر میگ ‪+‬یرد‪ ،‬ش ‪+‬اعرانی ق ‪+‬رار دا‪+‬رن‪+‬د ک ‪+‬ه هر کدام از‬
‫آنها‪ ،‬قلههایی از رشته کوه شعر نو را تشکیل مید‪+‬هند که در عین نوآوری در زب‪+ +‬ان و بی‪+ +‬ان‪ ،‬رسالت اصلی آنها‪ ،‬تعهد در براب‪++‬ر‬
‫مردم و اجتماع ب‪+ +‬ه زبانی نمادین است که ب‪+ +‬ه تدریج ب‪+ +‬ا ظهور شاعران فرهیخت‪+ +‬ه‪ ،‬ب‪+ +‬ه ش‪++‬عری انس ‪+‬انی و جهانی و ب‪+ +‬ا تفکرات‬
‫لف سفی تبدیل‬
‫میشود‪».‬‬

‫اینگونه شعر‪ ،‬هم با دریافت و اندیشه خواننده پیوند دارد هم ب‪+ +‬ا احساس وی و می کوشد ت‪+ +‬ا چشم و گوش خواننده را ب ‪+‬از کند‪.‬‬
‫از این رو هر چه‪ +‬هست‪ ،‬مساله فردی نیست بلکه اجتماعی است‪ .‬شاعران معاصر ب ‪+‬ه سبب پیوند ب ‪+‬ا فرهنگ کهن فارسی و نیز‬
‫اختناق و خفقان حاکم بر جامعههایی که زیر چکمه حکومتهای استبدادی زندگی میکردند‪ ،‬اجازه س‪++‬خن صریح و آش‪++‬کار را‬
‫نداشتند و هر نقدی که حکومت آن را علیه خود میدید‪ ،‬میتوانست جان و مال شاعر را به خطر بیندازد‪ .‬و البته هزینههایی نیز‬
‫بر آنان تحمیل میشد بنابراین آن ها برای بیان مفاهیم‬
‫و منظور خود به نمادها و نشانه ها روی آوردند و حقیقتی را لا به لای اشعار و متون خود پنهان می کردند‪.‬‬

‫ث‪-‬تفاوت سمبولیسم فرانسه (سمبولیسمی' که در اروپا بود) با سمبولیسم شعر معاصر ایران‪:‬‬

‫‪ ‬یکی از این تفاوت ها در درونمایه و نگرش خاص شاعر به طبیعت نهفته است‪ .‬در شعر شاعران سمبولیسم‬
‫فرانسه به دلیل سرخوردگی های روحی و فلسفی ناشیاز اجتماع منحط و رو ب ‪+‬ه سقوط و تباهی و پر از تضاد‪ ،‬ب ‪+‬ا دو‬
‫فضای متضاد رو ب ‪+ +‬ه رو هستیم‪ :‬یک دنیا در جست و جوی فضای ایده آل و آرمانی اس ‪+‬ت ک‪++‬ه ب ‪+ +‬ه کمک روی ‪+‬ا و تخیل‬
‫فرارونده تصویر می شود‪ ،‬و دیگری فضایی ی‪+ +‬اس آلود و سیاه که بیشتر ب‪+ +‬ه فضای آثار ناتورالیستی نزدیک اس ‪+‬ت و گاه ت‪+ +‬ا مرز‬
‫تفکر‪ +‬دادائیستی هم پیش می رود‪ .‬اغلب اشعار بودلر در فضای‬
‫دوم سروده شده اند‪ .‬هردو فضا از چیزی حرف می زنند و دن‪+‬یایی را ترسیم میکنند‪ .‬ایران‪ ،‬ازنیما گرفته‬
‫تا شاملو‪-‬جز اخوان که از این نظر بیشتر ب‪+ +‬ه دنی‪+ +‬ای سمبولیسم ها متمایل است‪-‬آنچه ش ‪+‬اعر در پس پشت توص‪++‬یف ها و‬
‫سمبول ها و طبیعت راه یافت‪+ +‬ه‪ ،‬در شعرش‪ ،‬پنهان می کند‪ ،‬دنی‪+ +‬ایی ایده آل ی‪+ +‬ا س ‪+‬یاه و پ‪+ +‬وچ نیس ‪+‬ت‪ .‬بلک ‪+‬ه چیزی را می‬
‫جوید که به وقوعش در آینده ی دور یا نزدیک ایمان دارد‪ .‬حتی اگر مردم آن‬
‫جامعه هنوز در خواب غفلت باشند و در و دیوار به هم ریخته شان بر سر شاعر روشن فکر ما بشکند‪.‬‬
‫‪ ‬برخلاف شاعران سمبولیسم فرانسه‪ +‬که (تحت تاثیر فلسفه ی افلاطون‪ ،‬شاعر را شاهدی می دانستند که‬
‫می تواند از پس دنیای واقعی‪ +،‬صور آرمانی و هستیمطلق را به نظاره بنشیند)‪ ،.‬عمده ی تاکید و تکیه ی‬
‫شاعران سمبولیسم فارسی بر عینیت و واقعیت موجود جهانی بود‪ ،‬نه صور آرمانیو ایده ی افلاطونی‪ .‬توض ‪+‬یح آن ک‪++‬ه‪( ،‬‬
‫از نظر فکر‪ ،‬سمبولیسم بیش ‪++‬تر تحت ت ‪+ +‬اثیر فلسفه ی ای‪++‬ده آلیسم ب ‪+ +‬ود ک‪++‬ه از متافیزیک الهام می گرفت)‪ .‬در ح‪++‬الی ک‪++‬ه یکی از‬
‫ویژگی های مهم جریان سمبولیسم اجتماعی فارسی‪ ،‬گرایش به واقع‬
‫گراییو رئالیسم است‪.‬‬
‫‪ ‬از مهمترین تفاوت های مکتب سمبولیسم اروپایی با جریان شعر سمبولیسم اجتماعی فارسی این است که شعر سمبولیک‬
‫فارسی‪ ،‬شعری است که در برابر مسائل و مفاهیم سیاسی و اجتما‪+‬عی و آرمان ها و آرزوها و درد و دریغ های‬
‫انسانی‪ ،‬خود را متعهد و مسئوول می داند و جامعه گرایی از ویژگی های‬
‫محوری و بنیادین آن است‪ ،‬در حالیکه شاعران سمبولیسم اروپاییبه‪ +‬دلیل گرایش به شعر محض و ناب‪ ،‬غالبا اعتقاد و‬
‫التزامی به مسائل سیاسی و اجتماعی ندارند و پرداختن به این مسائل را خارج از‬
‫حدود و وظایف شاعر می دانند‪.‬‬
‫‪ ‬همچنین به دلیل آنچه گفته شد‪ ،‬شاعران نمادگرای فارسی‪ ،‬برای شاعر رسالت خاصی قائل اند و معتقدند‬
‫که شعر باید حاوی یپ غام و پیامی برای مخاطبان خود باشد‪ .‬در حالی که شاعران سمبولیسم اروپایی‬
‫(مانند شاعران پیرو مکتب زیبایی گرایی‪ ،‬هیچ گونه جنبه ی تعلیمی و آموزندگی برای شعر قائل نبودند)‪.‬‬
‫‪ ‬مکتب سمبولیسم که ریشه در فلسفه ی ایده آلیسم دارد‪( ،‬برای درک حقیقت به تصور و تخیل بیش از تفکر ارزش می‬
‫دهد)‪ .‬به همین دلیل روءیا و تخیل که پوزیتیویسم و رئالیسم می خواست آن را از عالم ادبیات براند‪ ،‬دوباره با سمبولیسم وارد‬
‫ادبیات شد‪ .‬اما در مقابل‪ ،‬در جریان شعر سمبولیک فارسی در کنار‬
‫عنصر تخیل‪ ،‬به درک و دریافت های فکری و فلسفی اهمیت بسیاری داده می شود و اصولا یکی از‬
‫ویژگیهای محتوایی اشعار در این جریان‪ ،‬متفکرانه بودن آن هاست‪.‬‬

‫از میان ویژگی های مکتب سمبولیسم‪ ،‬جریان شعر سمبولیسم اجتماعی فارسی در چند ویژگی با مکتب سمبولیسم همسانی و همسویی‬
‫شایان توجهی دارد و این هما ندی گاه تا بدان حد است که جز بیان تاثیرپذیری شاعران‬
‫نمادگرای فارسی از شاعران مکتب سمبولیسم‪ ،‬هیچ توجیه و محمل پذیرفتنی دیگری برای آن نمی توان ارائه داد‪.‬‬
‫اما از این ویژگی ها که بگذریم‪ ،‬جریان شعر نمادگرا و جامعه گرای فارسی‪ ،‬چندین ویژگی منحصر به فرد نیز‬
‫دارد که همین ویژگی ها آن را به مثابه ی جریانیمستقل و اصیل و نه تقلیدی و تکراری صرف‪ ،‬جلوه می دهد‪.‬‬

‫نتیجه‬

‫شعر سمبولیستی معاصر ایران که در آثار نیما و با تاثیرپذیری از سمبولیسم رایج در شعر فرانسه‪ ،‬ظهور کرد‪ ،‬در اغلب موارد‪ ،‬شعری‬
‫سمبولیکی است که از نظر کاربرد سمبول و نماد بر محور جانشینی واژه ها اس‪++‬توار اس‪+‬ت و کم‪+‬تر ب‪+ +‬ه ش‪+‬کل توص‪++‬یفی دیگرگون‪+‬ه از‬
‫اشیاء و پدیده ها که بر محور همنشینی قرار دارد‪ ،‬ظاهر می شود‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬در شعر شاعران سمبولیست ب ‪+‬ا دو تض‪+‬اد رو‬
‫به رو هستیم‪ :‬یک دنیا در جست و جوی فضای ایده آل و آرمانی است که ب ‪+ +‬ه کمک روی‪+ +‬ا و تخیل فرارونده تص‪++‬ویر می شود‪،‬‬
‫و دیگری فضایی ی‪+ +‬اس آلود و سیاه که یب ش‪++‬تر ب‪+ +‬ه فض ‪+‬ای آثار ناتورالیستی نزدیک اس‪+‬ت و گاه ت‪+ +‬ا مرز تفک ‪+‬ر‪ +‬دادائیستی هم پیش می رود‪.‬‬
‫اغلب اشعار بودلر در فضای‬
‫دوم سروده شده اند‪ .‬هردو فضا از چیزی حرف می زنند و دن‪+‬ی‪+ +‬ایی را ترسیم میکنند‪ .‬ایران‪ ،‬ازنیما گرفت‪+ +‬ه ت‪+ +‬ا ش ‪+‬املو‪ -‬جز اخوان‬
‫که از این نظر بیشتر ب‪+ +‬ه دنی‪+ +‬ای سمبولیسم ها متمایل است‪-‬آنچه ش ‪+‬اعر در پس پش ‪+‬ت توص‪++‬یف ها و س ‪+‬مبول ها و ط ‪+‬بیعت راه‬
‫یافته‪ ،‬در شعرش‪ ،‬پنهان می کند‪ ،‬دنیایی ایده آل یا سیاه و پوچ نیست‪ .‬بلکه چیزی را می‬
‫جوید که به وقوعش در آینده ی دور یا نزدیک ایمان دارد‪.‬‬

‫منابع‬

‫زرین کوب‪ ،‬حمید‪ ،‬چشم انداز شعر نو فارسی‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات توس‪۸۳۵۰ ،‬‬

‫سید حسینی‪ ،‬رضا‪ ،‬مکتب های ادبی‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر نیل‪۵۳۵۰ ،‬‬

‫برت‪.‬آر‪.‬ال‪ ،‬تخیل‪ ،‬ترجمه ی مسعود جعفری‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر مرکز‪۱۸۵۰ ،‬‬

‫حمیدیان‪ ،‬سعید‪ ،‬داستان دگردیسی(روند دگرگونی های شعر نیما یوشیج)‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر ین لوفر‪۰۸۵۰،‬‬

You might also like