You are on page 1of 93

‫‪1|P ag e‬‬

‫به نام خدا‬

‫در این بخش قصد داریم با دکل های حفاری دریا از نوع ‪ jack up‬و اجزا و تجهیزات آن آشنا شویم و در‬
‫خصوص دکلهای دریایی نیمه شناور نیز در اینده بحث خواهد شد‪.‬‬

‫با توجه به اینکه تفاوتهایی در دکلهای ‪ Jack Up‬وجود دارد ما مبنا را بر دو‪-‬سه دکل مدرن حاضر در‬
‫آبهای خلیج فارس گذاشتیم‪ ،‬لذا اگر شاهد تناقضی در اطالعات هستید به همین دلیل است و خواهشمند‬
‫است اگر سوال یا مورد قابل ذکری توسط همکارانی که آشنایی بیشتری با این دکلها دارند و در گروه نیز بسیارند‬
‫مشاهده شددر ضمن بحث و یا بعد از آن به صورت خصوصی به آقای بزرگی و آقای ناسوتی پیام دهند‪.‬‬

‫ما این بخش را به سه قسمت و بخش تقسیم کرده ایم‪:‬‬

‫‪ )1‬آشنایی با اجزا و قسمتهای تشکیل دهنده یک دکل ‪Jack Up‬‬

‫‪ )2‬اجزا و تجهیزات حفاری‬

‫‪ )3‬ایمنی در دکلهای ‪Jack Up‬‬


‫‪2|P ag e‬‬

‫جلسه اول‬

‫بخش اول) آشنایی با اجزا و قسمتهای تشکیل دهنده یک دکل ‪Jack Up‬‬

‫‪ .1-1‬پایههای دکل ( ‪: ) Jacks‬‬

‫عموما دکلهای جکآپ دارای سه عدد پایه یا ‪ leg‬هستند که در کف دریا مینشینند و باعث باال نگه داشتن‬
‫دکل از سطح آب میشوند ‪ .‬هر کدام از پایهها دارای ‪ 12‬عدد موتور برقی می باشد که در هر طرف پایه ‪ 4‬عدد‬
‫وجود دارد (بر روی هر‪ chord‬یک موتور و گیربکس قرار گرفته)‪ .‬و به کمک نیروی الکتریکی تولیدی دکل این‬
‫موتورها‪pinion ،‬ها را به حرکت درمیآورند که نهایتا منجر به جکآپ یا جکداون شدن پایهها میشوند‪.‬‬

‫تصویری از موتورهای الکتریکی و گیربکس مربوط به یک ‪chord‬‬

‫پایهها هر کدام با توجه به موقعیت قرار گرفتنشان نسبت به ‪ Heli Deck‬نامگذاری می شوند ‪ ،‬به این ترتیب که‬
‫هر گاه در وسط دکل و رو به هلیدک بایستیم پایه روبهرو ‪ BOW‬یا فوروارد‪ ،‬پایه دست راست ‪STBD‬و پایه‬
‫دست چپ ‪ PORT‬نامیده می شود و در این حالت به قسمت پشت سر که دکل حفاری نیز قرار دارد ‪AFT‬‬
‫‪ Side‬گفته میشود‪.‬‬
‫‪3|P ag e‬‬

‫‪:Hull .2-1‬‬

‫سطحی است که میتوان آن را بدنهی اصلی دکل دانست و تمام اجزای ثابت و متحرک‪ ،‬ابزار و وسایل بر روی آن‬
‫قرار دارند و همچون بدنهی کشتی‪ ،‬دارای مخازن مختلف جهت نگهداری گل حفاری‪ ،‬آب و سوخت میباشد‪.‬‬
‫همچنین در هال دکل ‪ Machinery‬وجود دارد که از جملهی آن میتوان به انجینها‪ ،‬کمپرسورهای هوا‪،‬‬
‫پمپهای گل‪ ،‬واتر میکرها و ‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬در زمان مووینگ (جابهجایی) دکل این بدنه بر روی آب مینشیند و‬
‫حالت فلوت دارد‪.‬‬
‫‪4|P ag e‬‬

‫‪ .1-3‬سطح اصلی دکل ( ‪: ) Main Deck‬‬

‫محوطه اصلی دکل دک اصلی نامیده میشود که میتوان آن را به عرشهی کشتی همآنند دانست که محل قرار‬
‫گرفتن ابزار و تجهیزات میباشد انواع لولههای حفاری‪ ،‬مواد گل‪ ،‬یونیتهای وایرالین‪ ،‬ماد الگینگ‪ MWD ،‬و ‪...‬‬
‫بر روی این سطح قرار میگیرند‪ .‬به هنگام بارگیری یا تخلیه از کشتیها‪ ،‬جرثقیلهای دکل معمولن از روی این‬
‫سطح کاال و مواد را جابهجا میکنند‪ .‬همچنین برای انتقال سوخت‪ ,‬آب یا متریال گل به صورت بالک از کشتی‬
‫به دکل یا بالعکس‪ ,‬در هر دو طرف ‪ main deck‬منیفیولدهایی وجود دارد که امکان اتصال شیلنگ انتقال این‬
‫مواد را از مخازن کشتی به مخازن دکل فراهم میکند‪.‬‬
‫‪5|P ag e‬‬

‫‪ :1-4‬سطح متحرک دکل ( ‪: ) Cantilever‬‬

‫به سطحی گفته میشود که بر روی دک اصلی قرار گرفته است و دسترسی بهتری را به ریگ فلور که بر روی آن‬
‫قرار گرفته فراهم میآورد‪ .‬از این سطح هم میتوان به عنوان محلی برای قرار دادن لوله استفاده کرد‪ .‬کانتیلیور‬
‫دک قابلیت حرکت طولی را دارد و برای انجام عملیات اسکید و رفتن بر روی چاه (اسالت) دیگر پلتفرم‪ ،‬این‬
‫قابلیت حرکتی را فراهم میکند‪ .‬نیروی این حرکت توسط ‪ Hydraulic Power Unit‬یا ‪ HPU‬و بهوسیلهی‬
‫نیروی هیدرولیک فراهم میشود‪ .‬روغن هیدورلیک توسط پمپی برقی به سیلندر (جک)های هیدرولیک تعبیه‬
‫شده متصل میشود و کانتیلیور بر روی ریلی حرکت میکند‪ .‬این جکها کانتیلیور را به صورت استروک به‬
‫استروک جلو میبرند و طول هر استروک‪ ،‬به اندازهی طول پیستون این جک است‪ .‬بعد از انجام این عملیات‪،‬‬
‫کانتیلیور توسط پین و البته چند گوه (‪ )wedge‬قفل میشود تا احیانا امکان جابهجایی ناخواسته را نداشته‬
‫باشد‪ .‬میزان این جابهجایی (اسکید) بر حسب طراحیهای مختلف‪ ،‬در دکلهای مختلف متفاوت است‪.‬‬

‫‪ -‬اسکید از خصوصیات بارز یک دکل ‪ jack up‬می باشد‪ .‬در خصوص اسکید‪ ،‬ماکزیمم اسکید برای‬
‫‪ cantilever‬که به خارج و داخل دکل جا به جا میشود معموال با توجه به سایز و نوع دکلها متفاوت بوده ولی‬
‫معموال بین ‪ ٠٤‬تا ‪ ٠٤‬فوت میباشد‪ .‬و برای ‪ derrick‬که به چپ و راست جا به جا میشود از مرکز ‪ ٢١‬تا ‪٢١‬‬
‫فوت به چپ و به همین میزان به راست‪.‬‬

‫همچنین در خصوص ‪ hatch‬ها‪:‬‬

‫هتچ مربوط به وسایل بر روی ‪ main deck‬ودر سمت ‪ stbd side‬میباشد‪ .‬که در شکل زیر در گوشه پایین‬
‫سمت راست قابل مشاهده است‪:‬‬
‫‪6|P ag e‬‬

‫و هتچ مربوط به مواد گل که به ‪ sack room‬مواد گل باز میشود معموال در قسمت ‪ port side‬می باشد‪.‬‬
7|P ag e
‫‪8|P ag e‬‬

‫کانتیلور به سمت عقب و جلو جا به جا می شود و ‪ Derrick‬به چپ و راست و به این شکل بر روی چاه بعد قرار‬
‫می گیرد بدون اینکه نیاز باشد کل دکل را جا به جا کرد ‪.‬‬

‫همچنین سرعت انجام این حرکت نیز به قدرت ‪ HPU‬مربوطه بستهگی دارد‪ .‬اسکید کردن باعث میشود تا دیگر‬
‫نیازی به جابهجا کردن دکل برای رفتن بر روی چاه جدید نباشد و در طول زمانی کوتاه‪ ،‬دکل را برای حفاری‬
‫چاه جدید آماده کرد‪ .‬البته باید مراقب بود که قبل از انجام عملیات اسکید‪ ،‬وسایلی که ممکنست بیافتند در‬
‫حالتی ایمن قرار بگیرند و راهپلههای متحرک را هم جابهجا کرد‪.‬‬

‫هر استروک برای ‪ Derrick‬برابر ‪ 1.2‬متر ‪ ،‬و برای ‪ Cantilever‬برابر ‪ 1.44‬متر می باشد ‪.‬‬

‫اسکید کردن ‪ derrick‬سریعتر از ‪ Cantilever‬انجام می گیرد و آن به علت سبکتر بودن وزن ‪ Derrick‬می‬
‫باشد ‪ .‬ولی به طور کلی هر استروک کامل برای هرکدام در صورت نداشتن هدف بین ‪ 3‬الی ‪ 5‬دقیقه به طول می‬
‫انجامد ‪ .‬که در بعضی موارد برای قرار گرفتن بر روی یک چاه نیاز به دقت و نیم استروک و یا کمتر می باشد که‬
‫این زمان ها به نسبت نیاز به دقت افزایش می یابند ‪.‬‬
9|P ag e
‫‪10 | P a g e‬‬

‫بر روی کانتیلیور ‪ Cat Walk‬قرار دارد که به ‪ V-Door‬بر روی ریگ فلور متصل است‪.‬‬
‫‪11 | P a g e‬‬

‫‪-1-5‬ریگ فلور (‪:)Rig Floor‬‬

‫ریگ فلور بر روی کانتیلیور تعبیه شده که‪ derrick‬دکل نیز بر روی آن قرار گرفته است‪ .‬بر روی ریگ فلور هم‬
‫یک عدد ‪ HPU‬دیگر وجود دارد که نیروی هیدرولیک را برای ابزارآالتی هیدرولیکی فراهم میکند‪ .‬این ‪HPU‬‬
‫همچنین نیروی هیدرولیک برای حرکت عرضی ریگ فلور را هم بهوجود میآورد‪ .‬به هنگام اسکید‪ ،‬اگر نیاز به‬
‫حرکت عرضی باشد‪ ،‬میتوان ریگ فلور را به همان شیوهی کانتیلیور جابهجا کرد و بعد از هممرکز شدن با‬
‫اسالت چاه‪ ،‬پینهای قفل شونده را در جای خودشان قرار داد‪.‬‬
‫‪12 | P a g e‬‬

‫‪ .1-6‬کمپ یا مکان استراحت ( ‪: ) Accommodation‬‬

‫همان طور که میدانید کمپ در دکلهای حفاری خشکی با فاصله ‪ 2‬الی ‪ 3‬کیلو متر از دکل حفاری بر پا می‬
‫شوند ‪ ،‬تا کارکنان از محیط شلوغ و پر سر و صدا حفاری دور باشند ‪.‬‬

‫ولی در دکل های دریایی به کمپ ‪ Accommodation‬میگویند و بر روی ‪ jack up‬می باشد‪ .‬وبه صورت‬
‫چند طبقه روی هم ساخته شده و طوری طراحی شده که نسبت به صدا تا حد نسبتاً زیادی عایق می باشد ‪.‬‬

‫بر حسب اندازهی دکل‪ ،‬تعداد طبقات ‪ accommodation‬و به تبع آن میزان جا برای تعدا نفرات بیشتر یا‬
‫کمتر در دکلهای مختلف با هم متفاوت است‪ .‬یکی از ویژگیهای ‪ accommodation‬این است که باید‬
‫همیشه راه ارتباطی با بیرون نداشته باشد تا برای مثال گاز (در هنگام داشتن ‪ ,)H2S‬آتش (در هنگام حریق) و‬
‫یا آب (در هنگام فلوت بودن) به داخل این فضا ورود نکند‪.‬‬

‫نکتهی دیگری که در دکلهای مدرنتر وجود دارد‪ ،‬نحوهی کانال کشی سیستم تهویه است‪ .‬در این کانالها باید‬
‫دمپرهایی (‪ )damper‬وجود داشته باشد تا در هنگام آتشسوزی در یکی از اتاقها‪ ،‬به صورت اتوماتیک بسته‬
‫شود تا راه انتقال آتش از اتاقی به اتاق دیگر از طریق کانال هوا وجود نداشته باشد‪.‬‬

‫بسته به نوع و کالس دکلها مکان و شکل قرار گیری آن نیز متفاوت است‪.‬‬
‫‪13 | P a g e‬‬

‫‪ .1-7‬جرثقیلها ( ‪: ) Cranes‬‬

‫معموالً در هر دکل جکآپ بین دو تا چهار عدد کرین وجود دارد که امکان جابهجایی بارها را فراهم میکنند‪ .‬در‬
‫طراحی دکل بایستی به این نکته توجه کرد که تمامی نقاط دکل‪ ،‬حتما برای حداقل یکی از کرینها قابل‬
‫دسترسی باشد‪ .‬نامگذاری کرینها هم بسته به محل قرارگیریشان دارد‪ :‬کرین پورت‪ ،‬کرین استار برد یا کرین‬
‫پورت افت (‪. )port aft‬‬

‫‪ .‬در دکلهای دریایی و بر روی دک اصلی‪ ،‬معمولن دو عدد ‪ hatch‬وجود دارد که بهوسیله آن میتوان به‬
‫قسمت درونی هال دسترسی داشت‪ .‬یکی از این ‪hatch‬ها به انبار مواد شیمیایی گل باز میشود (‪)sack store‬‬
‫و دیگری به انبار قرار دادن وسایل سنگین (‪ .)heavy tools room‬کرینهای دکل میبایست امکان‬
‫دسترسی به این مکانها را فراهم کنند‪.‬‬
‫‪14 | P a g e‬‬

‫این کرینها بر حسب طراحی وزنهای مختلفی را میتوانند تحمل و جابهجا کنند (‪ 33‬تن‪ 43 ،‬تن و ‪ 53‬تن)‬

‫البته باید به این نکته توجه داشت که بر حسب زاویه بوم ماکزیمم لود مجاز هر کرین تغییر میکند که در در‬
‫دکلهای پیشرفتهتر‪ ،‬پنلی بروبهروی کرین اپراتور قرار دارد که با توجه به زاویه آن لحظهی بوم کرین‪ ,‬میزان‬
‫(‪ swl (safe working load‬را نشان میدهد‪ .‬در برخی از کرینها‪ ,‬عالوه بر بالک اصلی‪ ,‬یک عدد بالک‬
‫اگزیلری هم موجود است که با توجه به سرعت بیشتر (تعداد دورهای وایر کمتر بر روی قرقرهی این بالک)‪،‬‬
‫میتوان از آن برای بارهای سبکتر (مثال تا ‪ 13‬تن) استفاده کرد و فشار کمتری به کرین آورد و نتیجتا سوخت‬
‫کمتری (اگر کرین دیزلی باشد) مصرف کرد‪ .‬نیروی محرکهی کرین معمولن از انجینهای دیزلی فراهم میشود‬
‫اما کرینهای هیدرولیکی و یا برقی هم وجود دارند‪.‬‬

‫چهارمین کرین که از باقی کرینها متفاوت است بهعنوان ‪ knuckle boom crane‬شناخته میشود و در‬
‫غالب دکلها هم وجود ندارد‪ .‬محل قرارگیری آن معموال در سمت استاربرد افت میباشد و تمامی محوطهی‬
‫کانتیلیور را پوشش میدهد‪ .‬این کرین بیشتر برای رساندن لولههای جداری یا تیوبالر حفاری ‪ lay down‬شده‬
‫بر روی کانتیلیور به ریگ فلور استفاده میشود‪ .‬این کرین از لحاظ شکل ظاهر شبیه بقیه می باشد با این تفاوت‬
‫که به جای قالب یا هووک‪ ،‬گیرههایی مخصوص گرفتن لوله دارد‪.‬‬
‫‪15 | P a g e‬‬

‫جلسه دوم‬

‫‪:wire line plat form.8-1‬‬

‫محلی که برای قرار دادن ‪ unit‬نمودارگیری میباشد تا دسترسی و انتقال کابل به ‪ rig floor‬را آسانتر کند‪.‬‬

‫این محل در کنار پایه ‪ Port‬میباشد‪.‬‬

‫در گوشه سمت راست تصویر همراه با یونیت فوق این محل قابل مشاهده میباشد‪.‬‬

‫در دکلهای کوچکتر که این محل تعبیه نشد یونیت فوق را بر روی ‪ Accommodation roof‬قرار میدهند‪ .‬به‬
‫گونه ای که راهی مستقیم و آسان به فلور داشته باشد‪.‬‬
‫‪16 | P a g e‬‬

‫‪ .9-1‬کینگ پست (‪ )King Post‬و برنر بوم (‪:)Burner Boom‬‬

‫در دکلهای دریایی‪ ،‬برای انجام عملیات چاه آزمایی و سوزاندن گاز و یا هیدروکربن‪ ،‬امکان کشیدن لوله به جایی‬
‫مثل ‪ flare pit‬وجود ندارد‪ .‬پس بر روی دک میبایست محلهایی تعبیه شود تا از طریق آن ابزارآالت سوازندن‬
‫هیدروکربن را فراهم کرد‪ .‬که به این وسیله ‪ burner boom‬گفته میشود‪.‬‬

‫در هر دکل می بایست در دو سمت دکل یعنی ‪ port side‬و ‪ ، stbd side‬برنر بوم نصب شود تا در زمان‬
‫‪ flow‬دادن در صورت تغیر جهت باد بتوان بدونه وقفه از سمت دیگر با جهت باد مناسب چاه را جریان داد‬
‫‪17 | P a g e‬‬

‫به ساپورت یا محل اتصال برنربوم به دکل‪ ،‬کینگ پست گفته میشود که در زیر میتوان تصویر آن را دید‪.‬‬
‫‪18 | P a g e‬‬

‫با استفاده از وایر‪ Burner Boom‬به این کینگ پست متصل شده و امکان الین آپ کردن هیدروکربن و‬
‫سوزاندن آن را در نقطهای امن و دور از دکل فراهم میکند‪.‬‬

‫در انجام این عملیات میبایست پردهی آبی هم فراهم ساخت تا با خنک کردن امکان انجاد دادن هرچه ایمنتر‬
‫عملیات را فراهم کند (در دکلها میبایست لولهی آب تا کینگ پست طراحی شده باشد که بتوان با الین آپ‬
‫کردن آن ‪ deluge system‬یا ‪ water curtain‬را بهوجود آورد) ‪ .‬که به این سیستم ‪cooling system‬‬
‫میگویند‪ .‬معموال طول هر برنر بوم ‪ 03‬فوت است‬

‫‪ .1-11‬گنگ وی (‪:)Gang Way‬‬

‫به مسیری گفته میشود که امکان دسترسی به پلتفرم را از روی دکل فراهم میسازد‪.‬‬

‫‪ .1-11‬هلی دک (‪)Heli Deck‬‬

‫برای انجام امور لجستیکی اضطراری و همینطور جابهجایی نفرات (‪ )Crew Change‬هر دکل میبایست دکی‬
‫برای فرود آمدن هلیکوپتر داشته باشد که به آن هلی دک گفته میشود‪.‬‬
‫‪19 | P a g e‬‬

‫معموالهلی دک در فوروارد دکل قرار دارد و میتواند ‪ 0‬تا ‪ 13‬تن وزن را تحمل کند و از لحاظ اندازه‪ ،‬پذیرای‬
‫یک هلیکوپتر باشد‪ .‬دورتادور روی هلی دک حتما میبایست المپهای هالوژنی نصب کرد که در هر شرایط‬
‫امکان دیده شدن وجود داشته باشد (در شرایطی که ‪ visibility‬پایین باشد‪ ،‬برای سیگنال دادن به چاپر از‬
‫وسیلهای به اسم ‪ NDB‬استفاده میشود که در ادامه توضیحاتی راجع به آن داده خواهد شد)‪ .‬عالوه بر این‪،‬‬
‫میبایست دورتادور هلی دک‪ ،‬توری (فلزی یا از جنس طناب کنفی) نصب شود که احیانا کسی از روی آن به‬
‫دریا نیافتد‪.‬‬

‫‪ .1-13‬لنگر (‪)Anchor‬‬

‫در دکلهای جکآپ معموال چهار عدد لنگر هم وجود دارد که با استفاده از وایر (و گاهی هم زنجیر فلزی) به‬
‫دور وینچی قرار دارند دو لنگر در قسمت فوروارد دکل و دو تای دیگر در سمتهای پورت افت و استاربرد افت‬
‫هستند‪ .‬در حالتی که دکل توسط پایهها برپا شده است‪ ،‬این لنگرها بیرون از آب هستند و نیازی به استفاده از‬
‫آنها نیست‪ .‬در حالت مووینگ‪ ،‬زمانی که با آب و هوای بسیار بد روبهرو شویم‪ ،‬عالوه بر سه عدد کشتی کشنده‪،‬‬
‫دکل هم نیاز به انداختن لنگر و قرار گرفتن در شرایط ایمن دارددر حالت مووینگ‪ ،‬زمانی که با آب و هوای‬
‫‪20 | P a g e‬‬

‫بسیار بد روبهرو شویم‪ ،‬عالوه بر سه عدد کشتی کشنده‪ ،‬دکل هم نیاز به انداختن لنگر و قرار گرفتن در شرایط‬
‫ایمن دارد‬

‫مورد دوم که از لنگرها استفاده میشود‪ ،‬زمان قرارگیری دکل در کنار پلتفرم است‪)Approaching( .‬گاهی در‬
‫این شرایط‪ ،‬نیاز است تا دکل به وسیله شناورهای کشنده به سمت خاصی مانور کند تا دقیقا روبهروی پلتفرم‬
‫قرار بگیرد‪ .‬در چنین حالتی بسته به جهت مانور دلخواه‪ ،‬لنگر یا لنگرهایی باید به درون دریا انداخته شود تا‬
‫امکان قرار گرفتن در موقعیت مناسب نسبت به پلتفرم فراهم شود‪.‬‬
‫‪21 | P a g e‬‬

‫معموال نیروی وینچ لنگرها از طریق موتورهای برقی تامین میشود (برای انداختن یا بلند کردن لنگر) و ترمزی‬
‫برقی در حالتی که نیازی به استفاده از لنگر نیست‪ ،‬لنگر را ‪ secure‬نگه میدارد‪.‬‬

‫در تکمیل جلسه دوم با توجه به اینکه خیلی از دوستان پیام داده اند برا عمق آبی که دکل توانایی برپایی دارد‬
‫باید عرض کنم‪:‬‬

‫طول پایه ها برای سوپر ریگها تا ماکزیمم ‪ 515‬فوت میرسد که قابلیت ایستادن و انجام عملیات تا ماکزیمم‬
‫عمق اب ‪ 433‬فوت را با توجه به ارتفاع ‪ hull‬که ‪ 5.5‬متر میباشد و میزان‪( : Air Gap‬میزان ارتفاع ‪ Hull‬از‬
‫سطح آب برای ایجاد فضا جهت قرار دادن فورانگیرها و‪ )...‬را دارا میباشند‪.‬‬

‫برای دکلهای کوچکتر این میزان کمتر میباشد‪ .‬که به عنوان مثال برای دکلهای ‪2‬هزاری میزان کل طول پایه‬
‫‪ 435‬فوت و توانایی ایستادن و انجام حفاری تا ماکزیمم عمق آب ‪ 333‬فوت را دارا می باشند‬
‫‪22 | P a g e‬‬

‫سوال‪(:‬توسط یکی از اعضا گروه ‪)1‬‬

‫آیا لنگرها در زیر محل سقوط آزاد رها میشوند یا با شناور با فاصله ای معین انداخته میشود؟‬

‫جواب‪(:‬توسط مدرس)‬

‫در زمان ‪ moving‬اگر با ‪ bad weather‬مواجه شویم لنگر آزاد رها میشود‪ .‬ولی در زمان ‪ Approching‬به‬
‫‪ platform‬اگر نیاز به استفاده از لنگر بشود که تشخیص آن با ‪ move master‬است‪ .‬لنگر توسط شناور و با‬
‫فاصله و زاویه خاص و مورد نیاز ‪ move master‬رها میشود‪.‬‬

‫جلسه سوم‬

‫‪ 1114‬موتورهای دیزلی و سیستم سوخترسانی (‪)Marine Engines‬‬

‫دکلهای جکآپ برای به راه افتادن نیاز به برق دارند (حتا سیستمهای هیدرولیکی یا نیوماتیک هم به وسیله‬
‫موتورهای الکتریکی ران میشوند) و این برق توسط انجینهای دیزلی تامین میشود‪ .‬بعد از اینکه شناورها دیزل‬
‫را به دکل رساندند‪ ،‬بر حسب طراحی دکل‪ ،‬چندین تانک سوخت وجود دارد که به طور کلی به سه دسته‬
‫میتوان تقسیمشان کرد‪ Settling Tank ،Main Tank :‬و ‪.Daily Tank‬‬

‫سوخت دریافتی در تانکهای اصلی دریافت میشود و توسط پمپ به تانکهایی دیگر برای تهنشینی مواد همراه‬
‫با سوخت انتقال داده میشود‪ .‬سپس بعد از دادن زمان برای تهنشینی ‪ contamination‬سوخت‪ ،‬آن را به‬
‫‪ daily tank‬انتقال داده میشود‪ .‬سوخت موجود در تانک روزانه از سیستم فیلتراسیون (چند عدد فیلتر با‬
‫مشهای بسیار ریز) و سپس سیستم ‪( purifier‬که به وسیله نیروی گریز از مرکز ناخالصیها را جدا میکند)‬
‫عبور داده میشود و دوباره در تانک روزانه برای تغذیه انجینها آماده میشود‪.‬‬
‫‪23 | P a g e‬‬

‫البته باید این نکته را در نظر داشت که از تانکهای اصلی هم میتوان برای تهنشینی ناخالصی استفاده کرد و‬
‫حتا با الین آپ کردن‪ ،‬سوختِ تانکهای اصلی و تانکهای تهنشینی را به یونیت فیلتراسیون و پیوریفایر اتصال‬
‫داد و قبل از ورود به تانک روزانه آن را تا حد ممکن تصفیه کرد‪.‬‬

‫سوخت تمیز به انجینها وارد میشود و باعث به گردش درآمدن محور اصلی ژنراتور میشود و بر اثر نیروی‬
‫القایی در سیمپیچ در ژنراتور‪ ،‬برق تولید میشود که برای راه انداختن دکل استفاده میشود‪.‬‬

‫در مبحث حفاری‪ ،‬بعدن بیشتر دربارهی خصوصیات برق تولیدی و نحوهی استفاده از آن صحبت خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪1115‬پمپهای تامین آب دکل (‪)Deep Well Pump‬‬

‫چون عملن امکان اینکه همیشه از طریق شناورها به دکل آبرسانی کرد وجود ندارد‪ ،‬هر دکل باید قادر به‬
‫تامین آب برای گذران امور حیاتی خودش باشد‪ .‬بدین منظور‪ ،‬در هر پایهی دکل یک عدد پمپ غوطهور‬
‫(‪ )Submersible‬تعبیه شده تا آب دریا را به تانکهای دکل پمپ کند‪ .‬از این ‪ sea water‬تولیدی‪ ،‬میتوان‬
‫برای حفاری ‪ top hole‬به عنوان سیال حفاری استفاده کرد‪ .‬همچنین برای خنک کردن انجینهای دکل‬
‫استفاده از این آب ضروریست‪.‬‬

‫مسئلهی بعد‪ ،‬همانطور که توضیح خواهیم داد‪ ،‬میتوان این آب را برای شیرین کردن به آبساز دکل داد تا آب‬
‫تصفیه شده و قابل استفاده عمومی تولید کند‪.‬‬
‫‪24 | P a g e‬‬

‫در منیفیولد ورودی هر پمپ‪ ،‬جدا از توریهایی (‪ )strainer‬که برای جلوگیری ورود صدفها و لجن و ‪ ...‬وجود‬
‫دارد‪ ،‬سیستم ‪ Anti Fouling‬طراحی شده تا با یونیزه کردن آب‪ ،‬تصفیه اولیه را انجام دهد و مواد ریزتر قابل‬
‫جداسازی را از آب جدا کند‪.‬‬

‫همواره یکی از پمپها روشن است و در حال پمپاژ ‪ sea water‬به الینها‪ .‬سیستم لولهکشی ‪ sea water‬به‬
‫صورت باز است یعنی بخشی از این آب که استفاده نمیشود وارد الین ‪ drain‬دکل میشود و بههمراه باقی‬
‫آبهایی که قرار است دامپ شود‪ ،‬به دریا میریزد‪.‬‬

‫معمولن سیستم استفاده بدین شکل است که یک هفته از پمپ یکی از لگها استفاده میشود و هفتهی بعد به‬
‫پمپ بعد ‪ change over‬صورت میگیرد‪.‬‬

‫البته در مواقعی که به مقدار بیشتری آب نیاز داریم‪ ،‬میشود دو یا سه پمپ را روشن کرد‪.‬‬

‫‪1116‬دستگاه تولید آب شیرین (‪)Water Maker‬‬

‫در دکلهای دریایی همچون کشتیها امکان ساختن آب شیرین وجود دارد‪ .‬البته میشود از شناورها برای‬
‫دریافت ‪ fresh water‬استفاده کرد اما به علت مسائل لجستیکی و همچنین تمیز نبودن تانکهای شناورها‪،‬‬
‫ترجیح داده میشود تا آب شرب بر روی دکل تهیه شود‪.‬‬
‫‪25 | P a g e‬‬

‫ورودی دستگاه واتر میکر آب دریاست (‪ )sea water‬که ‪deep well‬ها پمپاژ کردهاند‪ .‬بر حسب طراحی‪،‬‬
‫دستگاه آبساز به یکی از دو روش اسمزی معکوس ( ‪ )reverse osmosis‬یا بخار‪/‬میعان‬
‫(‪ )evaporation/condensation‬آب شیرین میسازد‪.‬‬

‫در شیوه اسمزی معکوس‪ ،‬آب بعد از گذر چندین فیلتر‪ ،‬با فشار از غشایی عبور میکند که در مجاورت آب‬
‫شیرین قرار دارد و آب شیرین به سمت دیگر غشا حرکت میکند و نمک و امالح آن در سمت دیگر باقی‬
‫میمانند‪ .‬این روش به علت تعمیر و نگهداری زیاد و بازدهی پایین‪ ،‬در دکلهای مدرن کمتر استفاده میشود‪.‬‬

‫در روش دیگر‪ ،‬آب گرمی که از خنک کردن انجینها حاصل شده‪ ،‬تحت مکش در فشاری باالتر از فشار خال‪ ،‬به‬
‫بخار تبدیل میشود و در مرحلهی بعد‪ ،‬در مجاورت آب خنک دریا قرار میگیرد و به علت میعان‪ ،‬به آب مقطر‬
‫تبدیل میشود‪ .‬برای تبدیل آب مقطر به آب شرب‪ ،‬میبایست سختی آب گرفته شود و ‪ pH‬آن کنترل شود که‬
‫بدین منظور از مواد شیمیایی برای ‪ treat‬کردن آب استفاده میشود‪.‬‬

‫نگهداری سادهتر این سیستم و بازدهی باالتر آن باعث شده تا در دکلهای مدرن‪ ،‬از این شیوه استفاده شود‪ .‬در‬
‫برخی مدلها‪ ،‬هر دستگاه آبساز میتواند تا ‪ 43‬تن آب هم روزانه تولید کند‪.‬‬
‫‪26 | P a g e‬‬

‫‪1117‬سیستم تصفیه فاضالب (‪)Sewage Treatment Unit‬‬

‫در برخی از دکلها این سیستم وجود دارد و از آن برای تصفیه فاضالب استفاده میشود تا با دامپ مستقیم‪،‬‬
‫مسائل زیستمحیطی به خطر نیافتد‪ .‬در این سیستم با استفاده از مواد شیمیایی و چند مرحله فیلتراسیون‪ ،‬این‬
‫تصفیه صورت میگیرد‪.‬‬

‫‪1118‬سیلوهای مواد بالک (‪)Bulk Receiver‬‬

‫در دکلهای دریایی به دلیل کمبود فضا‪ ،‬نمیتوان همیشه مواد شیمیایی پرمصرف گل (باریت و بنتونایت) را‬
‫بهصورت ‪ big bag‬انباشت کرد‪ .‬عالوه بر این برای ذخیره سیمان بر روی دکل هم نیاز به فضا است که برای رفع‬
‫این مشکل‪ ،‬سیلوهایی بر روی دکل وجود دارد‪ .‬شناور با استفاده از کمپرسورهایی که دارد‪ ،‬هوا را به مخزناش‬
‫‪ blow‬کرده و مواد بالک از شناور به سمت دکل جابهجا شده و در این سیلوها ذخیره میشود‪.‬‬

‫در برخی از دکلها قبل از دریافت مواد بالک در مخازن و در هنگام جریانشان‪ ،‬سیکلونهایی طراحی شده تا‬
‫وظیفهی ‪ dust collector‬را داشته باشند‪.‬‬

‫(عملکرد سیکلونهای ‪ dust collector‬مثل سیکلونهای ‪ de sander‬یا ‪ de slitter‬هستند)‬

‫بعدن و برای استفاده از این مواد‪ ،‬کمپرسورِ دکل‪ ،‬هوا را در این سیلوها به جریان میگذارد و باعث جابهجاییشان‬
‫میشود‪ .‬این هوا حتمن میبایست خشک باشد تا آسیبی به مواد نرسد پس در دکلها میبایست عالوه بر‬
‫کمپرسور‪ air dryer ،‬هم وجود داشته باشد تا رطوبت هوا را جذب کند‪.‬‬
‫‪27 | P a g e‬‬

‫تعداد و حجم این سیلوها در هر دکل متفاوت است‪ .‬برای واضحتر شدن بحث‪ ،‬بهطور خالصه نحوهی انتقال‬
‫سیمان را برای انجام عملیات سیمانکاری شرح میدهیم‪ .‬بعد از روشن کردن کمپرسور و گذر دادن هوا از ‪air‬‬
‫‪ ،dryer‬هوا وارد منیفولد میشود‪.‬‬

‫ابتدا میبایست هوا را از تمامی لولهها تا ‪ surge tank‬یونیت سیمان و لولهی ‪ vent‬آن عبور داد تا متوجه شد‬
‫که هیچونه مانعی در مسیر وجود ندارد و مسیر باز است‪ .‬سپس باید اجازه داد تا سیمان در سیلوها به جریان‬
‫بیافتد که معمولن سیمان را در سیکل بستهای بین سیلوها جابهجا میکنند‪ .‬پیش از انجام این کار‪ ،‬فشار هوای‬
‫‪ 123‬پام دکل از رگالتور میگذرد که آن را به ‪ 03-53‬پام میرساند و این هواییست که از منیفیولد و سیلوها‬
‫گذر میکند‪.‬‬

‫با وجود این‪ ،‬بر روی هر سیلو یک عدد شیر اطمینان ( ‪ )pressure relief valve‬هم وجود دارد که معمولن بر‬
‫روی ‪ 53‬پام تنظیم شده است و در صورت ‪ fail‬کردن رگالتور‪ ،‬هوا را از این مسیر خارج میکند تا برای سیلوها‬
‫مشکلی پیش نیاید‪.‬‬

‫در هنگام عملیات‪ ،‬جریان هوا سیمان را از سیلوها انتقال داده و به ‪ surge tank‬یونیت سیمانکاری منتقل‬
‫میکند که در این مرحله فشاری معادل با ‪ 33‬پام دارد‪ .‬پودر سیمان هم از مخزن یونیت سیمان به ‪ tub‬دوغاب‬
‫میرسد و با محلول سیمانکاری مخلوط میشود و در نهایت دوغاب تولید شده به درون چاه پمپ میشود‪.‬‬
‫‪28 | P a g e‬‬

‫جلسه چهارم‬

‫‪ 1119‬سیستم نظارت بر تانکها و کنترل از راه دور شیرها‬

‫( ‪)Tank Gauging Monitoring & Remote Valve Control Panel‬‬

‫روش قدیمی برای دانستن حجم مخازن تانکها ‪ Sounding‬است که در آن‪ ،‬میتوان یک وزنه را که به متر‬
‫متصل است به درون مخزن انداخت (وزنه به کف مخزن برخورد میکند) و بعد از باال کشیدن متر از مخزن‪ ،‬با‬
‫دیدن ارتفاع آب (مساحت مخزن را از قبل میدانیم)‪ ،‬حجم مخزن را محاسبه کرد (همان ‪ level‬زدن)‪.‬‬

‫در دکلهای مدرن امروزی‪ ،‬برای دانستن حجم مخازن نیازی به انجام این کار نیست و بهوسیلهی سنسورهای‬
‫قرار داده شده میتوان ارتفاع مخزن و به تبع آن حجم را دانست‪ .‬دانستن حجم بهخصوص در زمان انجام‬
‫عملیات ‪ pre loading‬بسیار مهم است و این سیستم کار را به صورت دقیقتر و سریعتر جلو میبرد‪.‬‬

‫عالوه بر این به وسیله هوا‪ ،‬میتوان شیرهای مخازن (برای دامپ کردن یا انتقال از مخزنی به مخزن دیگر) باز و‬
‫بسته کرد (شیوهی کارکرد این سیستم کاملن شبیه به نحوهی کنترل فور وی ولوهای کومی یونیت است)‪.‬‬

‫در برخی دکلها که ‪PLC‬های پیشرفتهتر و بیشتری در این سیستم برایشان طراحی شده‪ ،‬بهوسیلهی این‬
‫‪solenoid valve‬ها میشود راه انتقال مواد بالک را هم کنترل کرد یعنی بدین صورت که مثلن در هنگام جاب‬
‫سیمانکاری‪ ،‬نیازی نیست تا افراد کنار سیلوها بروند و ولوها را دستی باز و بسته کنند و میشود در اتاق کنترل‬
‫و با استفاده از این سیستم‪ ،‬تمامی امور را از راه دور انجام داد‪.‬‬

‫در تصویر باال‪ ،‬شمایی از پنل کنترل این سیستم و همینطور طراجی تانکهای مختلف در یک دکل میبینید‪.‬‬
‫‪29 | P a g e‬‬

‫‪1121‬نحوهی پهلو کرفتن شناورها به دکل (‪)Boat Operation‬‬

‫در دریا‪ ،‬برای انجام امور لجستیک و پشتیبانی‪ ،‬استفاده از شناورهای دریایی (کشتی) امری ضروری است‪.‬‬
‫شناورها تقریبن تمامی مواد مورد نیاز برای دکلها را از پایگاههای لجستیکی به دکل حمل میکنند‪ .‬در حالت‬
‫عادی‪ ،‬برای انجام امور تخلیه و بارگیری‪ ،‬شناورها میبایستی در زیر دکل در حالتی تقریبا ساکن قرار داشته‬
‫باشند تا کرین دکل بتواند بارها را جابهجا کند‪.‬‬

‫در حالتی که شرایط آب و هوایی امکان ماندن شناور را برای مدت طوالنی زیر دکل ندهد و تعداد بارها کم‬
‫باشند‪ ،‬کشتی با مانور کردن از طریق انجینهای هر دو سمتاش‪ ،‬برای مدت کوتاهی زیر دکل قرار گرفته و‬
‫کرین بارها را جابهجا میکند (‪)Snatch‬‬

‫اما در باقی حاالت‪ ،‬طنابی که معمولن قطری از ‪ 4‬تا ‪ 0‬اینچ دارد و از جنس نایلون است (تا اگر در دریا افتاد‪ ،‬آب‬
‫را جذب نکند تا سنگین نشود)‪ ،‬توسط کرینها به شناور داده میشود تا به ‪Bollard‬های کشتی متصل شود‬
‫(‪ Tie Up‬کردن)‪.‬‬

‫سمت دیگر طناب (که به آن مورینگ روپ یا ‪ Mooring Rope‬میگویند) به دکل متصل است و در این حالت‬
‫بهنوعی شناور به دکل ‪ secure‬میشود‪ .‬البته شناورها میبایست حتا در حالت ‪ Tied Up‬هم انجینهای خود را‬
‫روشن نگاه دارند تا در صورت وجود جریان‪ ،‬امواج یا باد‪ ,‬کنترل خود را حفظ کنند و باعث آسیب رساندن به‬
‫دکل نشوند‪ .‬البته در حالتی که دریا آرام است‪ ،‬برای صرفهجویی در سوخت میتوان انجینهای شناور را خاموش‬
‫کرد و شناور را با مورینگ الینهای دکل و ‪ anchor‬شناور ثابت نگاه داشت‪.‬‬

‫در شکل زیر مورینگ روپها در گوشهی قاب قابل دیدن هستند‬
‫‪30 | P a g e‬‬

‫در بعضی حاالت که لنگر یک شناور دچار مشکل شده است یا شناور به هر دلیلی امکان ‪ tie up‬کردن را ندارد‪،‬‬
‫از یک شناور دیگر برای ساپورت استفاده میشود‪ .‬به نحوی که ‪ supporting vessel‬ابتدا با انداختن لنگر و‬
‫مورینگ روپ به دکل ‪ secure‬میشود و سپس‪ ،‬شناور دوم درکنار شناور ‪ tie up‬شده قرار میگیرد‬
‫(‪.)alongside‬‬
‫‪31 | P a g e‬‬

‫‪1121‬نحوه جابهجایی نفرات از شناور به دکل و بالعکس (‪)Crew Change‬‬

‫با توجه به اینکه ممکن است تعداد نفرات برای هر تعویض شیفت زیاد باشد‪ ،‬همیشه امکان استفاده از چاپر‬
‫(هلیکوپتر) وجود ندارد و شناورهای مخصوصی جهت جابهجایی افراد وجود دارند (‪ )Crew Boat‬که از‬
‫شناورهای باربری (‪ )Supply Boat‬سریعتر اما کوچکتر هستند و بر حسب ظرفیتشان میتوانند تا ‪ 153‬نفر‬
‫را جابهجا کنند‪ .‬به دو صورت میتوان افراد را از شناور به دکل (و بالعکس) انتقال داد‪.‬‬

‫راه اوَل که پهلو گرفتن شناور به پلتفرم (جکت) است‪ .‬افراد میتوانند از طریق راهرو و پلههای طراحی شده بر‬
‫روی پلتفرم‪ ،‬جابهجا شوند‪.‬‬

‫معمولن کرو بوتها شناورهای کوچکی هستند که نیاز به یک شناور ساپورت کننده دارند (‪ )alongside‬و اگر‬
‫شناور ساپورتینگ در منظقه موجود نباشد شاید برخی کرو بوتها مجبور شوند از پلتفرم نفرات را جابهجا کنند‪.‬‬

‫روش دوم استفاده از ‪ Personnel Transfer Basket‬است که به اختصار ‪ Man Basket‬هم گفته میشود‪.‬‬
‫بهخاطر اسم کارخانهی سازندهی معروف این بسکتها گاهی به این وسیله ‪( Billy Pugh‬بیلی پییو) هم گفته‬
‫‪32 | P a g e‬‬

‫میشود‪ .‬این بسکت توسط کرین دکل به روی شناور برده میشود و نفرات به شیوهای که ایمنی رعایت شود آن‬
‫را میگیرند و بعد کرین بسکت همراه با نفرات را بر روی دکل انتقال میدهد‪.‬‬

‫‪1122‬سیستمهای ارتباطی یک دکل جکآپ‬

‫با توجه به دور بودن دکلهای دریایی از پایگاههای لجستیکی و برای انجام هماهنگیها بین بخشهای مختلف‬
‫دکل و همچنین در مواقع اضطراری‪ ,‬نیاز به سیستمهای رادیویی اجتناب ناپذیر به نظر میرسد‪ .‬سیستمهای‬
‫رادیویی بر حسب برد (‪ )range‬کاربریشان به دسته بندیهای مختلف تقسیم میشوند‪ .‬سادهترین نوع رادیو که‬
‫ما آن را به عنوان واکی تاکی هم میشناسیم رادیوی ‪ uhf‬است که برای برقراری ارتباط بین افراد دکل (کرین‬
‫اپراتور با رادیومن یا بارج مستر با دک فورمن یا ‪ )...‬استفاده میشود‪ .‬برد این رادیو کوتاه است اما کیفیت صدای‬
‫شفافتری دارد‪.‬‬

‫نوع دیگر رادیو که معمولن برای ارتباط بین دکل با شناورهای اطراف یا دکل با دکلهای مجاور استفاده میشود‬
‫سیستم ‪ vhf‬است که دارای بُرد بیشتری است‪ .‬برای اینکه همیشه این ارتباط برقرار باشد‪ ،‬میبایست دو منبع‬
‫رادیویی ‪ vhf‬در هر دکل موجود باشد (‪ primary‬و ‪ )secondary‬تا در هنگام از کار افتادن سیستم اولیهی‪،‬‬
‫بکآپی وجود داشته باشد‪ .‬در دکل میبایست در مکانهای مختلف این رادیوها نصب شده باشد تا اگر به هر‬
‫دلیلی به یک جا دسترسی وجود نداشت‪ ،‬در مکان دیگر بتوان از رادیو استفاده کرد‪ .‬معمولن در اتاق کنترل‬
‫(رادیو رووم)‪ ،‬آفیس ‪ ،OIM‬غذاخوری دکل (‪ )galley‬و اتاق افسر ایمنی هر دو پنل رادیوی ‪ vhf‬اولیه و ثانویه‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫‪33 | P a g e‬‬

‫عالوه بر این اگر دکل رجیستر شده و دارای کالس معتبر جهانی باشد و حق آبونه برای اتصال به سیستم جهانی‬
‫‪ GMDSS‬پرداخت شده باشد‪ ،‬با استفاده از امواج ‪ )High Frequency (HF‬یا (‪) Medium Frequency‬‬
‫که طول برد بیشتری دارند‪ ،‬میتوان به ماهوارههای جهانی متصل شد و به تمامی نقاط جهان دسترسی داشت‪ .‬از‬
‫این سیستم بیشتر در مواقع اضطراری استفاده میشود‪ .‬البته در گذشته که استفاده از اینترنت بدین اندازه رواج‬
‫نداشت‪ ،‬برای ارتباطهای راه دور‪ ،‬استفاده از این نوع سیستم رادیویی تنها راه ممکن بود‪.‬‬

‫از سیستم ‪ GMDSS‬هم حتمن میبایست دو پنل در دکل موجود باشد‪.‬‬


‫‪34 | P a g e‬‬

‫نوع دیگر ارتباطی که میشود با جهان خارج از دکل داشت‪ ،‬استفاده از تلفنهای ماهوارهای است که به‬
‫‪ Inmarsat‬هم معروفاند‪ .‬با خرید این تلفن و پرداخت هزینه شارژ‪ ،‬با استفاده از ماهواره‪ ،‬میتوان با هر شماره‬
‫تلفنی در جهان خارج ارتباط برقرار کرد‪ .‬در حالت عادی که تلفنها و اینترنت دکل (از طریق ماهوارههای‬
‫داخلی) در حالت عملیاتی هستند‪ ،‬استفاده از این نوع نلفن بسیار پرهزینه‪ ،‬غیرضروریست اما در مواقع اضطرار‬
‫که تلفن و اینترنت دکل قطع هستند‪ ،‬باید از آن استفاده کرد‪.‬‬

‫پنل بعدی که باید همیشه در دسترس اپراتور رادیو (رادیو من) باشد پنل ‪ GPS‬است که در هر لحظه‪ ،‬مختصات‬
‫دقیق دکل را نشان میدهد‪ .‬از این پنل بیشتر در زمان مووینگ دکل استفاده میشود چون بعد از اسپاد دکل‪،‬‬
‫تغییری در مختصات جغرافیایی سکو وجود ندارد‪.‬‬
‫‪35 | P a g e‬‬

‫پنل دیگر که در تصویر زیر مشاهده میکنید‪ ،‬پنل راهبری دکل است‪ .‬از طریق این پنل که بهوسیله ارتباطات‬
‫ماهوارهای کار میکند‪ ،‬عالوه بر دریافت پیشبینی وضعیت آب و هوایی‪ ،‬میتوان از مشکالت و موانع موجود در‬
‫هر منطقه هم اطالع پیدا کرد‪ .‬برای مثال‪ ،‬در زمان مووینگ دکل‪ ،‬فرض کنید در منطقهای‪ ،‬آتشسوزی اتفاق‬
‫افتاده یا طوفانی وجود دارد‪ .‬از طریق این پنل میتوان از این موضوع اطالع پیدا کرد و به سمت منطقهی مورد‬
‫نظر حرکت نکرد‪ .‬این پنل هم بیشتر در زمان مووینگ کاربرد دارد‪.‬‬

‫در هر دکل یک عدد ‪ weather transmitter‬هم وجود دارد که در لحظه‪ ،‬شرایط آی و هوایی را نشان‬
‫میدهد‪ .‬سرعت و جهت باد‪ ،‬دما و ‪ ...‬غیره را میتوان به صورت ‪ real time‬از طریق این وسیله آگاه شد‪ .‬در‬
‫هنگام ‪ helicopter operation‬یا در زمانی که شناوری قصد ‪ tie up‬کردن را دارد‪ ،‬استفاده از این وسیله‬
‫بسیار سودمند است‪.‬‬
‫‪36 | P a g e‬‬

‫‪ NDB‬یا ‪Non Directional Beacon‬‬

‫یک فرسندهی ماهوارهایست که موقعیت جغرافیایی یک جسم ثابت را مخابره میکند‪ .‬از این وسیله بیشتر برای‬
‫ارتباط با هلیکوپتر استفاده میشود و با ارسال امواج‪ ،‬هلیکوپتر جهت حرکت خود را در رادارش تا رسیدن به‬
‫دکل پیدا میکند‪.‬‬

‫در شرایطی که لوکیشن دکل برای هلیکوپتر نامعلوم باشد (مثلن در خالت مووینگ یا در شرایط اضظراری برای‬
‫هلیکوپتری جدید)‪ ,‬استفاده از ‪ NDB‬بسیار راهگشاست (معمولن هلیکوپترها دربارهی نقطهی دقیق استقرار‬
‫دکلها اطالع دارند؛ بعد از اسپاد)‪.‬‬

‫در اطراف آنتن ‪ NDB‬محوطهای رنگآمیزی شده (تقریبن ‪ 2‬متر در ‪ 2‬متر) که به علت ساطع شدن امواج مضر‬
‫برای بدن‪ ،‬در هنگام استفاده از این آنتن‪ ،‬نباید به آن وارد شد‪.‬‬

‫وسیلهی دیگری که طبق ‪ ABS‬میبایست در دکلها موجود باشد‪ ،‬بوق مه (‪ )Fog Horn‬و چراغهای اخطار‬
‫دهنده (‪ )Obstruction Light‬هستند‪ .‬همانطور که از اسامی این وسایل مشخص است‪ ،‬از ‪ fog horn‬و‬
‫چراغهای اخطار دهنده در مواقعی که به علت مه یا غبار دید (‪ )visibility‬وجود ندارد استفاده میشود تا امکان‬
‫برخورد با سایر وسایل نقلیه اطراف دکل را به حداقل ممکن رساند‪.‬‬
‫‪37 | P a g e‬‬

‫جلسه پنجم‬

‫‪Bilge and Bilge Pump1122‬‬

‫‪Bilge‬‬

‫اصطالحیست که از دریانوردی وارد ادبیات دکلهای دریایی شده است و در لغت به معنای گوشه و کنار‬
‫کشتیست که آبهای سطحی در آن حمع میشوند امّا در کاربرد‪ ،‬منظور آبیست که در این گوشه و کنارها‬
‫انباشت شده است معمولن در اتاقهایی که ‪ machinery‬دکل قرار دارند (مثل انجین رووم‪ ،‬اتاق پمپهای گل‪،‬‬
‫اطراف وسایل سالید کنترل و ‪ )...‬محفظههای گودال مانندی وجود دارد که آنها را ‪ sump‬میگوییم‬

‫چون در این اتاقها‪ ،‬معمولن آبِ دور ریز همراه با دیزل یا روغن است‪ ،‬این آبهای جمع شده مستقیم وارد‬
‫راههای ‪ drain‬نمیشود تا به دریا بریزد‪ .‬طبق قوانین زیست محیطی‪ ،‬درصد روغن در آب دورریز دکل باید‬
‫بسیار کم باشد (طبق قوانین کشورها این مقدار مجاز فرق میکند و که در سختگیرانهترین حالت فقط ‪23‬‬
‫‪ ppm‬است)‪ .‬پس باید چارهای یافت تا آبهایی که همراه با روغن و دیزل هستند‪ ،‬تصفیه شوند و بعد به دریا‬
‫دامپ شوند که برای این منظور وسیلهای به نام ‪ oily water separator‬استفاده میشود‪.‬‬

‫ب جدا شده به ‪ drain‬راه پیدا میکند و روغن به تانکهای ‪ dirty oil‬وارد میشود تا بعدتر بهصورت کنترل‬
‫شده به شهر بکلود شود‪ .‬البته در کشور ما که قوانین زیست محیطی چندان رعایت نمیشوند‪ ،‬در اکثر دکلها‬
‫‪ bilge‬را بدون جداسازی آب و روغن مستقیمن به دریا میریزند‪.‬‬

‫این ‪sump‬هایی که در آنها ‪ bilge‬جمع میشود نباید سرریز کنند چون اگر تعدادشان و حجمشان زیاد باشد‪،‬‬
‫‪ stability‬دکل را به خطر میاندازند و همچنین سرریزشان مستقیم به دریا میریزد‪ .‬بههمین دلیل‪ ،‬در هر‬
‫طرف دکل میبایست دو ‪ bilge‬پمپ وجود داشته باشد که بتوان آنها را جابهجا کرد و به ‪oily water‬‬
‫‪ separator‬یا راههای ‪ drain‬رساند‪.‬‬

‫عالوه بر این باید درنظر داشت که الین اُوربُرد دکل‪ ،‬حتمن میبایست باالتر از سطح دریا باشد (باالتر از ‪draft‬‬
‫باشد‪ Draft .‬به ارتفاع بدنهی دکل میگویند که در حالت شناور در آب فرو رفته است) چون در حالت ‪afloat‬‬
‫نمیتوان زیر دکل سوراخهایی برای دورریز آب داشت و این آب به سمت پایینترین نقاط دکل میروند (ما در‬
‫بدنهی هال‪ ،‬اتاقهای ‪ machinery‬داریم) میبایست از این پمپ برای کشیدن آب دورریز استفاده کرد‪.‬‬
‫‪38 | P a g e‬‬

‫به علّت اهمیت ‪ waste management‬است که در هر طرف دکل دو عدد پمپ درنظر گرفته میشود که‬
‫معمولن یکی از آنها برقیست و دیگری نیوماتیک است‪ .‬در دکلهای مدرن‪ ،‬برای هر ‪ sump‬سنسور وجود دارد‬
‫که سطح ‪ bilge‬را گزارش میدهد و در صورت گذر از حد مجاز و احتمال سرریز‪ ،‬پمپ لجنکش برای مکش‬
‫‪ bilge‬بهصورت اتوماتیک بهکار میافتد‪.‬‬

‫‪1123‬سیستم جکینگ و ‪ stability‬دکل‬

‫یکی از مهمترین ویژگیهای هر دکل جکآپ‪ ،‬امکان باال یا پایین بردن پایههای دکل‪ ،‬انجام نفوذ پایهها در بستر‬
‫دریا (‪ )penetration‬و عملیات خارجسازی پایهها از بستر آب است‪ .‬ابتدا توضیح خالصهای از نحوهی استقرار‬
‫دکل میدهیم‪.‬‬

‫وقتی که شناورهای کشنده دکل را به موقعیت مدنظر انتقال دادند و دکل روبهروی پلتفرم قرار گرفت‪ ،‬میتوان‬
‫پایهها را با استفاده از سیستم جکینگ تا اندازهای به بستر دریا فرو برد (‪ .)soft pin‬سپس بهوسیله ‪deep‬‬
‫‪ well‬پمپهای دکل‪ ،‬مخازن آب یا ‪ pre loading‬پر میشوند (این مخازن دور تا دور پایههای دکل هستند و‬
‫بعد از ثابت شدن دکل در موقعیت و هنگام انجام عملیات حفاری‪ ،‬از آنها به عنوان تانکهای ذخیرهی آب دریا‬
‫استفاده میشود) و بر حسب وزن ایجاد شده‪ ،‬پایه تا عمق بیشتری در بستر دریا فرو میروند‪.‬‬

‫برای انجام این عملیات‪ ،‬هال دکل تا اندازهای باالتر از سطح آب قرار میگیرد (مثلن ‪ 01-5‬فوت) و بعد ار انجام‬
‫نفور پایهها در بستر دریا‪ ،‬در صورت نیاز به تکرار این عملیات برای نفوذ بیشتر‪ ،‬دوباره با استفاده از سیستم‬
‫جکینگ‪ ،‬که همان ‪pinion‬های اطراف هر ‪ chord‬پایههای هستند‪ ،‬هال دکل باالتر آمده و دوباره با استفاده از‬
‫آب موجود در ‪ pre load‬تانکها و وزن ایجاد شده‪ ،‬نفوذ یا ‪ penetration‬بیشتر پایهها اتفاق میافتد‪.‬‬

‫در برخی دکلها که سیستم جکینگ ضعیفتر دارند‪ ،‬برای تکرار این عملیات و دوباره باال آوردن هال‪ ،‬میبایست‬
‫آب موجود در تانکها را دامپ کرد تا وزن هال پایین بیاید و سیستم جکینگ توان باال آوردن هال را داشته‬
‫باشد‪.‬‬

‫پیش از انجام این عملیات‪ ،‬حتمن ‪ sea bed survey‬انجام شده است و نفرات از اینکه باید تا چه عمقی‬
‫پایهها را در زمین فرو ببرند مطلع هستند (لزومن بیشتر فرو بردن پایهها منجر به ‪ stability‬بیشتر نمیشود؛‬
‫چرا که اولن خارج سازی پایهها در زمان مووینگ بعدی با مشکل بیشتری مواجه خواهد شد و دومن ممکن‬
‫‪39 | P a g e‬‬

‫است الیههای زیرینتر استحکام کمتری داشته باشند و بهصورت کنترل نشده‪ ،‬پایهها در بستر دریا فرو بروند و‬
‫مشکالتی ایجاد کنند)‪.‬‬

‫همانطور که ذکر شد‪ ،‬اگر به عمق مورد نظر برای فرو بردن پایهها نرسیده بودیم‪ ،‬دوباره عملیات پری لودینگ‬
‫انجام میشود و این عمل چندین بار تکرار میشود تا پایههای دکل به اندازهی مدنظر در بستر دریا فرو رفته‬
‫باشند (حجم پر کردن مخازن پری لودینگ میتواند برحسب نیاز به ‪ penetration‬متفاوت باشد)‪.‬‬

‫در زمان ‪ ،pre loading‬باید حتمن این اطمینان را حاصل کرد که بعدتر‪ ،‬پایههای دکل در حالت عملیاتی‪،‬‬
‫بیشتر فرو نمیروند (چون ‪ stability‬را بهحطر میاندازد و ممکنست برای ‪ fixation system‬که بعدتر در‬
‫موردش توضیح میدهیم مشکالتی بهوجود بیاورد) پس ماکزمیم وزنی را که ممکنست در حالت عملیاتی بر‬
‫دکبعد از این مرحله کانتیلیور دک با استفاده از سیستم اسکیدینگ به سمت افت حرکت میکند تا کاملن بر‬
‫روی پلتفرم قرار بگیرد و امکان حفاری برقرار باشد‪ .‬برای تنظیم ‪ air gap‬باید به اندازهی ‪ bop‬که بر روی‬
‫پلتفرم قرار میگیرد هم توجه داشت و به اندازهی الزم هال را باال کشید که در هنگام ‪nipple down‬‬
‫فورانگیر هم مشکلی پیش نیاید‪.‬ل داشته باشیم میبایست در آخرین مرحله اعمال کرد و مطمئن شد که پایهها‬
‫پایینتر نمیروند‪.‬‬

‫بعد از اتمام حفاری چاههای مدنظر‪ ،‬و برای جابهجایی بعدی‪ ،‬پایهها میبایست دوباره از کف دریا خارج شوند و‬
‫هال دکل در حالت فلوت قرار بگیرد تا بهوسیلهی شناورهای کشنده به لوکیشن بعدی منتقل شود‪ .‬برای اینکار‬
‫در ابتدا میبایست بهوسیلهی پمپهای گل دکل‪ ،‬آب دریا را در جتهای تعبیه شده در ‪spud can‬های هر‬
‫پایه پمپاژ کرد تا در اثر فشار‪ ،‬گل و الی اطراف ‪leg‬ها شسته بشود و آب خروجی تا کف دریا باال بیاید؛ بعد با‬
‫استفاده از سیستم جکینگ میتوان پایهها را باال کشید‪.‬‬
‫‪40 | P a g e‬‬

‫همانطور که در شکل باال میبینید‪ ،‬در کنار هر پایه دو الین برای پمپاژ آب وجود دارد که یکی کم فشار و‬
‫دیگری پرفشار است‪.‬‬

‫معمولن سختترین پایه برای خارجسازی پایهی سمت استاربرد است که مخازن گل برگشتی و پکیج سالید‬
‫کنترل در آن قرار دارد‪ .‬به علت دامپ کردن گل از ‪sand trap‬ها‪ ،‬همیشه میزان گل و الی در این پایه بیشتر‬
‫است و حتمن میبایست با الین آپ کردن پمپهای گل دکل‪ ،‬آب را با فشار به اسپاد کنها جت کرد تا این‬
‫ناحیه شسته و آزاد شود و امکان باال آوردن این ‪ leg‬برقرار شود‪.‬‬

‫همانطور که پیشتر گفته شد‪ ،‬سیستم جکینگ به نحوی است که در هر پایه ‪ 01‬عدد موتور دارد (هر پایه در‬
‫واقع یک خرپا است که سه میلهی فلزی (‪ )chord‬استراکچر اصلی آن را تشکیل دادهاند و برای استحکام‬
‫بیشتر‪ ،‬میلههای دیگری (‪ )brace‬بین این سه میلهی اصلی جوش داده شدهاست تا آن را یکپارچه بسازد و‬
‫البته‪ ،‬استحکام آن را باالتر ببرد) که در هر ‪ chord‬آن چهار موتور قرار دارد‪.‬‬

‫موتورها برقی هستند و به شفت هر موتور گیربکسی متصل است که وظیفهی انتقال نیرو را دارد‪ .‬درنهایت‪،‬‬
‫نیروی ایجاد شده از طریق موتور و انتقال داده شده از طریق گیربکس‪ ،‬به چرخدندهای میرسد که آن را‬
‫‪ pinion‬مینامیم‪ .‬دندانههای این چرخدنده بین دندانههای هر ‪ chord‬حرکت میکند و باعث باال رفتن یا‬
‫پایین رفتن پایهها میشود‪.‬‬

‫در شکل باال‪ ،‬تصویر پنل کنترل سیستم جکینگ را مشاهده میکنید‬
‫‪41 | P a g e‬‬

‫وزن تمام سازه میبایستی توسط این ‪pinion‬ها تحمل شود و بتواند آن را رو به باال یا پایین حرکت دهد‪ .‬بدین‬
‫منظور به چرخدندهها ‪ torque‬داده میشود (از طریق پنل جکینگ میتوان میزان تورک اعمالی به هر‬
‫‪ pinion‬را کنترل کرد)‪.‬‬

‫یک اصطالح دیگر که احتمالن آنرا شنیدهاید ‪ punch through‬است که به حرکت کنترل نشدهی هال دکل‬
‫به وقت نفوذ پایهها در بستر دریا میگویند‪ .‬در حالتی که الیههای زمین بسیار نرم باشند یا ‪ leg‬در ‪foot‬‬
‫‪print‬های دکل قبلی (فرض کنید دکلی برای انجام یک پلتفرم نیمهتمام بهجای دکل دیگری استفاده شود)‬
‫قرار بگیرد‪ ،‬بهصورت ناگهانی‪ ،‬طوری که ‪pinion‬ها نتوانند پایین آمدن هال را کنترل کنند‪ ،‬به بسار دریا نفوذ‬
‫میکنند و ممان خمشی‪ ،‬بیش از مقدار مجاز بر پایهها وارد میشود و ممکنست حتا باعث دفورمه شدن پایهی‬
‫دکل شود‪.‬‬

‫برای همینست که در هنگام انجام عملیات‪ ،‬باید دقت زیادی بهکار برد و هال دکل را زیادی باال نیاورد تا حتا‬
‫اگر همچه اتفاقی افتاد‪ ،‬پیش از رد شدن از جد ممان خمشی مجاز‪ ،‬خال دوباره در حالت ‪ afloat‬قرار بگیرد و‬
‫نیروی غوطهوری آب به هال دکل‪ ،‬مانع نفوذ بیشتر پایهها بشود‪.‬‬
‫‪42 | P a g e‬‬

‫البته ‪ Punch Through‬ممکنست در حاالت دیگر هم اتفاق بیافتد‪ .‬مثلن ممکنست دکل ‪over load‬‬
‫بشود تا ‪ stability‬از بین برود یا توفانهای دریایی و ضربهی شناورها به پایهها‪ ،‬عامل این امر بشوند‪.‬‬

‫دکل بعد از قرار گرفتن در موقعیت و ‪ hull up‬شدن تا ‪ air gap‬از پیش مشخص شده‪ ،‬باید به نحوی‬
‫‪ Secure‬شود یعنی هال به پایهها ‪ secure‬شود تا جابهجایی صورت نگیرد‪ .‬در برخی دکلها‪ ،‬وزن تمام هال‪،‬‬
‫بر روی ‪pinion‬ها قرار میگیرد و در برخی دیگر از دکلها‪ ،‬سیستم ‪ fixation‬یا ‪Rack and Choke‬‬
‫وجود دارد که در این حالت‪ ،‬این سیستم هم به کمک ‪pinion‬ها میآید تا وزن دکل را تحمل کند و بعدتر که‬
‫وزن سازه (به علت اضافه شدن بارها و متریال‪ ،‬پر شدن مخازن و ‪ )...‬باالتر رفت مشکلی از لحاظ ‪stability‬‬
‫برای دکل به وجود نیاید‪.‬‬

‫این سیستم در واقع قفل نهایی پایههاست‪ .‬این یونیت توسط نیروی هیدرولیک کار میکند و بهخاطر آن‪ ،‬در‬
‫کنار هر پایه‪ ،‬یک عدد ‪ hpu‬قرار دارد‪ .‬نیروی هیدرولیک باعث میشود تا دندانهها (‪ )choke‬در شیارهای‬
‫مثلثی روی هر پایه (‪ )rack‬قفل شوند و پایدارسازی دکل کامل شود‪.‬‬

‫بعد از تورک دادن به ‪pinion‬ها تا صد درصد (در شرایط اظطراری که کنترل دکل غیرقابل انجام باشد‪ ،‬میتوان‬
‫‪pinion‬ها را تا ‪ 031‬درصد هم تورک داد که البته توصیه نمیشود) موتورهای الکتریکی خاموش میشوند و‬
‫توسط نیروی هیدرولیک‪ ،‬چوکهای سیستم ‪ fixation‬به جلو حرکت میکنند و تا قفل نهایی پایهها صورت‬
‫بگیرد‪ .‬بعد از ‪ secure‬کردن پایههاست که میتوان کانتیلیور را رو به جلو و بر روی پلتفرم اسکید کرد تا امکان‬
‫حفاری برقرار شود‪ .‬وزن سازه به همراه تمام بارهای آن‪ ،‬بر روی ‪ 33‬عدد ‪ pinion‬و البته چوکهای سیستم‬
‫‪ fixation‬قرار میگیرد که همواره باید مراقب بود تا از وزن مجاز قابل تحمل فراتر نرود‪.‬‬

‫باید به نحوی این سیستمهای قفل شونده را به کار انداخت که زاویهی بین سمت پورت و استاربرد (محور ‪ )x‬و‬
‫همچنین فوروارد و افت (محور ‪ )y‬صفر باشد‪ .‬یعنی دکل به هیچ سمتی ‪ lay‬نداشته باشد و کاملن تراز باشد‪ .‬اگر‬
‫در هر کدام از این محورهای ‪( x‬پورت‪-‬استاربرد) یا ‪( y‬فوروارد‪-‬افت( زاویهای بیشتر از سه دهم درجه بهوجود‬
‫بیاید‪ ،‬باید برای باال آوردن سمت ‪ lay‬شده تالش کرد و سمت دیگر‪ ،‬برای جبران شدن (تراز کردن) پایینتر‬
‫آورده شود‪.‬‬
‫‪43 | P a g e‬‬

‫همانطور که تا اینجا بسیار گفتهایم‪ stability ،‬دکل بسیار مهمست و همواره باید به آن توجه داشت‪ .‬برای‬
‫ورود به این بحث ابتدا باید دربارهی چند اصطالح تعریفهایی را ارائه داد‪:‬‬
‫‪44 | P a g e‬‬

‫‪ VDL‬یا ‪:Variable Deck Load‬‬

‫به وزنی اجسامی بر روی دکل گفته میشود که ثابت نیستند‪ .‬مثلن لولههای جداری بر روی دکل‪ ،‬وزن گل در‬
‫‪ sand trap‬یا ‪pit‬ها‪ ،‬مواد شیمیایی گل و پودر سیمان‪ ،‬آب موجود در تانکها‪ ،‬ابزارآالت و باقی بارهایی که‬
‫بهصورت موقت به روی دکل آمدهاند‪ ،‬همه و همه جزء ‪ VDL‬محسوب میشوند‪ .‬در برخی تعریفها حتا‬
‫ابزارآالتی مثل مادپمپ یا دراورکس هم جزو ‪ VDL‬حساب میشوند چون ممکنست بر حسب نیاز حفاری از‬
‫دراورکس یا پمپهای دیگری استفاده کرد که البته ما در اینجا منظورمان از ‪ ،VDL‬لود موقت دکل یا وزن‬
‫بارها است (تعریف اوّل)‪.‬‬

‫‪:Light Ship‬‬

‫به وزن سازهی دکل گفته میشود‪ .‬یعنی هال بهعالوهی تمام چیزهایی که جزو ثابت دکل هستند مثل کرینها‪،‬‬
‫کنتیلیور و غیره‬

‫‪:Leg Load‬‬

‫به وزنی گفته میشود که بر ‪pinion‬های هر پایه (و در صورت وجود ‪ ،fixation system‬به ‪ pinion‬و‬
‫چوکهای این سیستم) وارد میشود‪ .‬در حالت ‪ elevated‬که در دکل در خال عملیات است‪ ،‬هال دکل بر‬
‫روی پایهها به وسیلهی ‪pinion‬ها و چوکهای سیستم ‪ fixation‬آویزان شده و تمام وزن هال (‪)light ship‬‬
‫و وزن بارهای بر روی آن (‪ )VDL‬به این قسمت وارد میشود‪.‬‬

‫‪:Center of Gravity‬‬

‫مرکز ثقل دکل را میگویند که با توزیع بارها جابهجا میشود که به سه کامپوننت ‪LCG (Longitude‬‬
‫‪ )Center of Gravity‬یا طولی‪ )TCG (Transverse Center of Gravity ،‬یا عرضی و ‪VGC‬‬
‫‪ )(Vertical Center of Gravity‬یا عمودی تقسیم میشود که در واقع همان محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و ‪z‬‬
‫هستند‪ .‬در شرایطی که هیچی باری بر دکل قرار نگرفته و ‪ light ship‬را فقط داریم‪ ،‬نقطهی ثقل در مرکز‬
‫دکل قرار دارد (دقت کنید که از لحاظ عمودی بهخاطر اینکه کنتیلیور و ریگفلور باالتر از هال هستند‪VCG ،‬‬
‫در نقطهای باالتر از دک قرار میگیرد)‪.‬‬
‫‪45 | P a g e‬‬

‫خب حاال بعد از چند تعریف باال دوباره به مبحث پایداری دکل برگردیم‪ .‬بر حسب طراحی هر دکل‪ ،‬میزان ‪leg‬‬
‫‪ load‬یک مقدار ماکزیمم دارد که اگر از آن رد کنیم‪pinion ،‬ها ‪ fail‬میکنند و دکل دچار ‪punch‬‬
‫‪ through‬میشود‪ .‬دربارهی ‪ ،light ship‬که مقدار ثابت دارد اصولن کار زیادی نمیتوان انجام داد (به غیر از‬
‫میزان اسکید کنتیلیور که جلوتر توضیحاش خواهیم داد) و این بار به صورت نسبتن همگن توزیع شده است‪.‬‬

‫امّا در مورد ‪ VDL‬با چینش بارها در قسمتهای مختلف دکل باید طوری وزنها را باالنس کرد که نقطهی ثقل‬
‫طوری در مرکز بماند که هیچکدام از محورها‪ ،‬هال دکل بیشتر از ‪ ./3‬درجه به یک طرف ‪ lay‬نکرده باشد و‬
‫همچنین‪ ،‬از میزان لود مجاز بر هر پایه گذر نکرده باشیم‪.‬‬

‫نکتهی دیگر در راستا‪ ،‬میزان اسکید کردن کنتیلیور است که هرچه به سمتِ جلوتر اسکید کنیم‪ ،‬باعث‬
‫جابهجایی نقطهی گرانش دکل میشویم‪ .‬پیش از وارد شدن بیشتر باید اینجا هم از میزان باری که بر روی‬
‫ریگ فلور میتوانیم داشته باشیم حرف بزنیم‪:‬‬

‫هر ‪ derrick‬میزان خاصی از بار را میتواند تحمل کند که این عدد‪ ،‬مجموع هووک لود و وزن لولههای ‪rack‬‬
‫‪ back‬شده بر روی دریک است که به آن ‪ set back load‬میگویند‪ .‬دریک دکلهای مدرن تا ‪0511‬‬
‫‪ kips‬وزن میتوانند تحمل کنند و ماکزیمم وزن ‪ set back‬برای آنها تا ‪ kips 0111‬است‪.‬‬

‫برای محاسبهی ‪ stability‬همانطور که اشاره کردیم‪ ،‬میبایست میزان اسکید رو بهجلو و چپ و راست را هم‬
‫درنظر بگیریم چون باعث تغییر در توزیع بار و در نتیجه فشار بیشتر بر پایهها میشوند‪ .‬مثلن اگر هرچه بیشتر‬
‫بر جلو اسکید کنیم (گفتیم که دکلهایی هستند که تا ‪ 01‬فوت میتوانند رو به جلو اسکید اوت کنند) مقدار‬
‫بیشتری بار به پایهی فوروارد وارد میشود یا اسکید به سمت چپ‪ ،‬بار ییشتر بر پایهی پورت وارد میسازد‪ .‬در‬
‫محاسباتمان باید همیشه ‪ worst case‬یا بدترین حالت را در نظر بگیریم و فرض کنیم که بیشترین میزان‬
‫بار مجاز بر روی ریگ فلور (مجموع مجاز هووک لود ‪ +‬سِت بَک) را داریم و آن را به عنوان یک ‪ constant‬در‬
‫محاسباتمان درنظر داشته باشیم‪.‬‬

‫در برخی از دکلها که قدیمیتر هستند‪ ،‬برای انجام راندن جداری ‪ 8/5-9‬که بیشترین وزن ممکنه به دریک‬
‫وارد میشود‪ ،‬ممکنست نتوانیم آخرین ردیف اسالتهای پلتفرم را حفاری کنیم‪ .‬در فار ‪ 11‬پارس جنوبی که‬
‫یک دکل چینی بر روی آن حفاری میکرد‪ ،‬ما با همین مشکل در چاههای ‪ high deviated‬که ماکزیمم وزن‬
‫جداری را داشتند مواجه شدیم و برای حل این مشکل‪ ،‬تمام لولهها ‪ rack back‬شده را از روی دریک به روی‬
‫‪46 | P a g e‬‬

‫یک شناور منتقل کردیم و تا جایی که ممکن بود‪ ،‬با بار زدن کاالهای روی دکل‪ VDL ،‬و در نتیجه بار وارده بر‬
‫پایهها را پایین آوردیم و خوشبختانه امکان تکمیل این چاهها فراهم شد‪.‬‬

‫همچنین‪ ،‬میبایست برای انجام محاسبات پایداری دکل جکآپ‪ ،‬حواسمان به وضعیت آب و هوایی هم باشد‪.‬‬
‫هر دکل‪ ،‬با توجه به اندازهی هال و همچنین مقداری از پایهها که بیرون از آب قرار دارند‪ ،‬سطحی دارند که در‬
‫هنگادر این حالت هم با توجه به ‪ heading‬دکل و اینکه در شرایط ‪ bad weather‬ما با باد شمال‬
‫مواجهایم‪ ،‬همیشه بیشترین میزان سرعت باد گزارش شده در منطقه را در نظر میگیریم و با دانستن سطح‬
‫اتکای باد‪ ،‬میزان نیرویی که باد میتواند به دکل وارد کند را در مجاسباتمان وارد میکنیم (‪.)worst case‬‬
‫این عدد هم همیشه به عنوان یک ثابت در محاسباتمان میبایست حضور داشته باشد‪.‬م وزیدن باد‪ ،‬به آن نیرو‬
‫وارد میشود‪.‬‬

‫با چیزی که تا این لحظه گفته شد‪ ،‬محاسبات بسیار دقیقی برای جلوگیری از پیشآمد حوادث ناگوار در نتیجهی‬
‫عدم رعایت ‪ stability‬باید انجام داد که برای انجام این کار‪ ،‬از نرمافزار استفاده میشود‪ .‬نرمافزارهای‬
‫‪ stability‬معمولن در شیپیارد جزو مواردیست که به خریدار فروخته میشود و مخصوص همان دکل هستند‬
‫(‪ )Rig Specific‬امّا میشود از نرمافزارهای عمومی هم استفاده کرد و بدین منظور باید تمام ابعاد و وزنهای‬
‫مجاز و هدینگ دکل و ‪ ...‬را در آنها وارد کرد‪.‬‬

‫وظیفهی پایدار نگهداشتن دکل به عدهی بارج مستر است و او میبایست همیشه قبل از دریافت بار‪stability ،‬‬
‫را با نرمافزار چک کند تا مشکلی برای دکل پیش نیاید‪ .‬در صورت ‪ fail‬کردن دکل به علّت محاسبهی اشتباه‬
‫بارج مستر‪ ،‬او مقصر شناخته میشود و مجازات زندان در انتظار اوست‪ .‬برای گرفتن مدارک بارج مستر یا ‪OIM‬‬
‫شدن‪ ،‬پاس کردن دورهی ‪ stability‬ضروریست تا حتمن حداقل دو نفر بر روی دکل حضور داشته باشند که‬
‫محاسبات پایداری را بلدند‪.‬‬

‫فرض کنید که درصورت دریافت بار‪ ،‬لود مجاز در یک طرف به نهایت حد خود میرسد پس باید برای بودن در‬
‫محدودهی محاز نقطهی ثقل‪ ،‬بارها را در طرف دیگر انباشت کرد‪ .‬یا آب موجود در تانکها به سمت دیگر انتقال‬
‫داد (یا دامپ کرد) تا بتوان بار مورد نظر را گرفت‪.‬‬
‫‪47 | P a g e‬‬

‫سوال (اعضا)‪ :‬ممنون میشم در مورد اینکه اگر چاه در حفره اول یا همان ‪ "13‬دچار انحراف بشه برای کم کردن‬
‫انحراف چه اقداماتی باید انجام توضیح بدین‪.‬‬

‫جواب (مدرس)‪:‬‬

‫انحراف چاه توی ‪ ١٢‬خیلی سخته‪ ،‬ولی اگه پیش بیاد که اتفاق بسیار بدی است و نشان از عدم توجه کمپانی من‬
‫در کنتزل صحیح مسیر چاه دارد و به تبع تصحیح آن نیز بسیار مشکل خواهد بود‪.‬‬

‫در اولین قدم سعی براین خواهد بود که در همان حفره و در ادامه حفاری متراژهای بعدی با اعمال پارامترهای‬
‫تصحیحی و استفاده از ‪ pendulum BHA‬تا جایی که امکان دارد این مشکل کمتر شود که بهترین گزینه‬
‫خواهد بود اما اگر این امکان وجود نداشت دو حالت پیش خواهد آمد‪:‬‬

‫اگر این انحراف مشکلی برای چاه های مجاور ایجاد نکند که میتوانیم تصحیح را در ادامه و در حفره بعدی انجام‬
‫دهیم‬

‫اگر این انحراف به قدری زیاد است که باعث برخود و کلوژن با چاههای مجاور را دارد و یا این احتمال وجود دارد‬
‫که در ادامه امکان تصحیح آن غیر ممکن است ‪ ،‬راهی جز سیمان زدن و حفاری مجدد آن باقی نمیماند که خود‬
‫با توجه به سایز چاه ‪ ،‬سازندهای مربوطه و نوع ‪ BHA‬مورد استفاده در این حفره ‪ ،‬عملیاتی بسیار مشکل و در‬
‫برخی مواقع غیرقابل اجرا است‪.‬‬

‫بهترین گزینه عدم عجله در حفاری ‪ ، Top hole‬توجه دقیق به تراجکتوری چاه و حساس بودن به گرفتن‬
‫‪ survey‬در مسیر چاه است تا مانع از بروز اتفاقات غیر قابل جبران در آغاز چاه شد‬

‫همچنین با توجه به اینکه عمق ان بیش از ‪ ٢٨٤‬متر نمیشود و ان هم از ‪ RKB‬و با توجه به فاصله ‪ ٠٤‬متری از‬
‫تیبل تا بستر دریا تنها چیزی حدود ‪ ٠٤‬متر یا سه استند حفاری میشود که با توجه به وجود گاید پاکت های‬
‫متعدد در جکت تا کف دریا و ‪ BHA‬طراحی شده که شامل ‪ hole opener‬و استبالیزر ‪ ١٢‬است با گذاشتن‬
‫استب در ‪ ١٤‬یا سی متری امکان انحراف خیلی پایینه‬
‫‪48 | P a g e‬‬

‫جلسه ششم‬

‫بخش دوم) اجزا و تجهیزات حفاری‬

‫همانگونه که همه دوستان میدانند حفاری چه در دریا چه در خشکی به شش زیر سیستم تقسیم میشود‪:‬‬

‫‪ )0‬سیستم نیروی دکل ( ‪) Power System‬‬


‫‪ )1‬سیستم باال بر ( ‪) Hoisting System‬‬
‫‪ )3‬سیستم دورانی ( ‪) Rotary System‬‬
‫‪ )4‬سیستم گردش گل ( ‪) Circulation System‬‬
‫‪ )5‬سیستم کنترل فوران چاه ( ‪) Well Control System‬‬
‫‪ )3‬سیستم ثبت پارامترهای حفاری و عملکرد تجهیزات و وسایل (‪)Well Monitoring System‬‬

‫همه دوستان کم و بیش با این سیستم ها آشنا هستند و توضیحات آنها به یک مبحث کامل حفاری نیاز دارد‪ .‬در‬
‫این جلسه ما سیستم نیروی یک دکل جک آپ و ‪ monitoring‬را توضیح داده و در جلسه بعد نیز با بعضی از‬
‫تجهیزات این شش سیستم‪.‬‬

‫‪ -‬سیستم نیروی دکل ( ‪: ) Power System‬‬

‫هر دکل بسته به طراحیاش‪ ،‬از سه تا پنج انجین دیزلی برای تامین نیرو استفاده میکند (عالوه بر اینها البته‬
‫باید همیشه یک انجین اضطراری و آماده به کار برای شرایط بحرانی داشت) و نیروی حاصل به سرتاسر دکل‬
‫توزیع میشود تا ابزارآالت گوناگون بتوانند از آن استفاده کنند‪ .‬این برق تولیدی پرنوسان (تغییرات باالی و‬
‫غیرقابل کنترل فرکانس) که از ژنراتورها خارج میشود باید به نحوی بتواند تمامی دستگاههای موجود در دکل را‬
‫بهکار بیاندازد‪ .‬در دکل تمامی قطعات برقی هستند؛ حتی کمپرسورهای هوا که تامین کنندهی نیروی محرکهی‬
‫قطعات نیوماتیکاند یا ‪HPU‬ها که نیروی هیدرولیک را برای بهکار انداحتن بعضی اجزا تامین میکنند‪ ،‬دارای‬
‫موتورهای الکتریکی (‪ )Electrical Motor‬هستند‪ .‬امّا بر حسب نیاز‪ ،‬برق ورودی به موتورهای مختلف با هم‬
‫فرق میکند‪ .‬مثال موتورهای اصلی (که ‪Traction Motor‬ها مینامیمشان؛ مثلِ ماد پمپها‪ ،‬دراورکس و تاپ‬
‫درایو) با برق متفاوتی نسبت به باقی اجزای دکل (مثال برق مورد نیاز برای راه اندازی ‪hpu‬ها یا برق مصرف‬
‫خانگی در ‪ )accommodation‬به حرکت در میآیند‪ .‬برای کنترل این موتورهای الکتریکی‪ ،‬و رسیدن به دور‬
‫دلخواه (‪ )RPM‬محور موتورها‪ ،‬باید فید ورودی که باعث چرخش شفت میشود را تغییر داد‪.‬‬
‫‪49 | P a g e‬‬

‫این موتورها بر اساس نیروی القایی کار میکنند پس جریان ورودی‪ ،‬بر حسب طراحی سیمپیچ‪ ،‬میتواند دور‬
‫دلخواهی بدهد‪.‬‬

‫بهصورت کلی‪ ،‬در دنیای موتورهای الکتریکی‪ ،‬ما با دو دسته از موتورها طرفایم که هر کدامشان به یک شیوه‬
‫کنترل میشوند‪ .‬موتورهای ‪ DC‬و موتورهای ‪ .AC‬در دکلهای قدیمیتر‪ ،‬موتورهای برقیِ تمام اجزا از نوع ‪DC‬‬
‫بودند و در دکلهای جدیدتر این موتورها از نوع ‪ AC‬هستند‪ .‬برای واضح تر شدن بحث و پیش از ادامه‪ ،‬ابتدا‬
‫باید بهطور خالصه به تفاوتهای برق ‪ AC‬و ‪ DC‬پرداخت‪ .‬برق ‪ DC‬به برق جریان مستقیم گفته میشود که‬
‫در آن میزان فرکانس همیشه ثابت است و برای تامین ولتاژ باال برای بعضی قطعات پرمصرف‪ ،‬به دلیل اتالف‬
‫باالی انرژی چندان به صرفه نیست‪ .‬اما برق ‪ AC‬با دادن مقدارهای متفاوت جریان توان کمتری را در انتقال از‬
‫دست میدهد‪ .‬شیوهی درایو (یا همان کنترل) این دو نوع موتور با هم متفاوتست‪.‬‬

‫برای موتورهای ‪ DC‬با فرکانس ثابت‪ ،‬ولتاژهای متفاوت اعمال میشود تا موتور به میزان دلخواه بچرخد (توان‬
‫بدهد) امّا در موتورهای ‪ AC‬با تغییر در تناوب جریانْت که نیروی القایی در موتور تغییر میکند و ‪RPM‬ها‬
‫مختلف میدهد‪.‬‬

‫‪ .‬سیستم درایو موتورهای ‪ DC‬را ‪ )SCR (Silicon Controled Rectifier‬و سیستم درایو موتورهای‬
‫‪ AC‬را ‪ )VFD (Variable Frequency Drive‬میگویند‪.‬‬

‫در هر دو روش‪ ،‬برای سه وسیلهی اصلی (و برخی ابزارآالت دیگر) برق ‪ AC‬تولیدی ژنراتور بهوسیله درایو ‪VFD‬‬
‫یا ‪ SCR‬به عنوان فید ورودی داده میشود‬

‫سیستم ‪ SCR‬از سال ‪ 0948‬وارد صنعت شد و کمی بعدتر به دکلهای حفاری هم رسید‪.‬‬

‫سیستم ‪ VFD‬که پیشرفتهتر است اما از سال ‪ 0995‬به صنعت حفاری وارد شد‪.‬‬

‫در سیستمهای ‪ SCR‬برق تولیدی ژنراتورها که ‪ AC‬است توسط یکسوساز به برق ‪ DC‬تبدیل میشود و به‬
‫عنوان فید ورودی به ‪ traction‬موتورها میرسد‪.‬‬

‫در موتورهای اصلی دکل‪ ،‬ما در هر لحظه نیاز به دور متفاوتی داریم (‪ rpm‬شفت موتور الکتریکی)؛ مثال‬
‫میخواهیم استروکهای پمپ را کم و زیاد کنیم یا سرعت درام دراورکس را تغییر بدهیم‪ .‬یا مثال به هر دلیلی‪،‬‬
‫‪ rpm‬تاپ درایو (یا میز دوار) را در لحظه تغییر بدهیم‪ .‬در سیستم ‪ SCR‬برای اعمال این تغییرها‪ ،‬باید‬
‫‪50 | P a g e‬‬

‫بهوسیلهی ‪ SCR‬در هر لحظه ولتاژ را کم و زیاد کرد تا به نتیجهی مطلوب برای هر موتور رسید‪ .‬در سیستم‬
‫‪ VFD‬قضیه بدین شکل نیست یعنی میتوان فرکانس را هم تغییر داد و بدین شکل‪ ،‬دقت اعمال تغییرات‬
‫بیشتر و نحوهی اجرایشان سادهتر است‪ .‬در این سیستمِ جدیدتر با تغییر فرکانس‪ ،‬میتوان سریعتر و دقیقتر از‬
‫موتور پاسخ گرفت‪ .‬عالوه بر این موتورهای ‪ AC‬چون نگهداری سادهتری دارند بیشتر ترجیح داده میشوند (یک‬
‫مثال ساده که همهمان میدانیم‪ ،‬زغالهای کربنی در موتورهای دیسی هستند که بعد از مدتی استفاده‪ ،‬نیاز به‬
‫تعویض دارند که در موتورهای ‪ AC‬بدین شکل نیست‪.‬‬

‫در سیستم ‪ VFD‬برق ‪ AC‬تولیدی از ژنراتور به ‪ )DSU (Diode Supply Unit‬وارد میشود و به برق‬
‫‪ DC‬تبدیل میشود و بعدتر‪ ،‬با استفاده از ‪ Inverter‬دوباره برق ‪ AC‬دلخواه برای موتورهای اصلی تبدیل‬
‫میشود‪.‬‬

‫در دکلهای امروزی‪ 3 ،‬موتور برای ماد پمپ (برای هر ماد پمپ دو موتور)‪ 3 ،‬موتور برای دراورکس و یک موتور‬
‫برای تاپ درایو وجود دارد که بر حسب طراحی ‪ 311‬یا ‪ 481‬ولت هستند‪.‬‬

‫عالوه بر این‪ ،‬برای دستگاههای برقی دیگر هم که هر لحظه امکان تغییر دور موتور وجود دارد (به علت ‪torque‬‬
‫یا هر چیز دیگر) میتوان از سیستم ‪ VFD‬استفاده کرد (مثال در مورد ‪ mud centrifuge‬یا شیکرهایی که‬
‫‪ G-Force‬را میتوان تنظیم کرد)‪.‬‬

‫تصویری از ‪AC Generator‬‬


‫‪51 | P a g e‬‬

‫در سیستم ‪ ،VFD‬ابزارآالت ‪ DSU‬و ‪ Inverter‬که توضیح داده شد‪ ،‬در اتاقی که ‪PCR (Power‬‬
‫‪ )Control Room‬یا ‪ )MCC (Main Control Cabin‬نامیده میشود‪ ،‬بهصورت هوشمند‪ ،‬برحسب‬
‫باری که در لحظه از موتور خواسته میشود‪ ،‬به آن داده میشود‪ .‬یعنی توان مکانیکی حاصل از سوخت دیزل در‬
‫انجینها (با کنترل گاورنر)‪ ،‬باعث به حرکت درآمدن ‪AC Generator‬ها شده و برق تولیدی به اتاق ‪PCR‬‬
‫وارد میشود‪ .‬اینجا برای تکتک قطعات کابینتی وجود دارد که برق مربوطه به شکلی که مورد نیاز است تبدیل‬
‫(با استفاده از ‪ IGBT‬که مجموعهای از ترانزیستورهاست) و سپس به ‪junction box‬ها انتقال داده میشود و‬
‫از آنجا میتوان به ورودی موتورها متصلشان کرد‪.‬‬

‫‪Well Monitoring System 2.2‬‬

‫همانطور که گفته شد‪ ،‬یکی از شش جزء مهم هر دکل (چه خشکی و چه دریایی)‪ ،‬سیستم مانیتور کردن‬
‫پارامترهای حفاریست‪ .‬ما در اینجا‪ ،‬همانطور که از قبل گفته بودیم‪ ،‬فقط دربارهی دو سیستم مدرنی که‬
‫امروزه در دکلهای جکآپ استفاده میشوند یعنی ‪ Amphion‬و ‪ Cyber‬توضیحاتی ارائه میدهیم و از‬
‫تفاوتهایشان میگوییم‪ .‬در ادامه هم‪ ،‬کمی در سیستم ‪ Amphion‬دقیقتر میشویم و توضیحات جزئیتر در‬
‫مورد این مدرنترین سیستم کنترل پارامترهای حفاری ارائه میکنیم‪.‬‬
‫‪52 | P a g e‬‬

‫در دکلهای مدرن‪ ،‬برای اعمال پارامترها و مانیتور کردن تمامی اوضاع حفاری‪ ،‬از سیستمهای یکپارچهای‬
‫استفاده میشود که میتوان آنها را به درایو ‪ VFD‬کوپل کرد و در عین کنترل آنها‪ ،‬همهچیز را با هم یکجا‬
‫داشت‪ .‬شرکت ‪ NOV‬دو سیستم ‪ Amphion‬و ‪ Cyber Based‬را تولید کرده و در دکلهای جدید‪ ،‬یکی‬
‫از این دو سیستم وجود دارد‪ .‬حفار که اینجا لقب ‪ Cyber Driller‬دارد بر روی یک صندلی نشسته که دو‬
‫‪ joystick‬دارد و هر کدام وظایفی دارند‪ .‬مثلن برای پایین آوردن بالک‪ ،‬حفار جویاستیک را به سمت پایین‬
‫برده و برای باال آوردن بالک آن را به سمت خودش تکان میدهد‪ .‬حفار برای تعیین پوزیشن ‪ elevator‬و باز و‬
‫بستن آن از همین جوی استیکها استفاده میکند و با استفاده از مانیتور و صفحه کلیدهایی که در برابرش‬
‫هست‪ ،‬میزان ‪ ،rpm‬استروک پمپها و اندازهی تورک دلخواه (مثلن در زمان استاک و تالش برای آزاد کردن‬
‫لوله) را اعمال میکند‪ .‬میتواند میز دوار را به اندازهی مورد نظرش بچرخاند (فقط برای داشتن ‪ )rotation‬یا به‬
‫راحتی ‪ iBOP‬باالی تاپدرایو را باز و بسته کند‪.‬‬

‫تسلط بر پمپهای شارژینگ‪ ،‬میکسینگ و همچنین پمپهای تریپ تانک و دیدن تمامی خطاهای سیستم هم‬
‫یکی دیگر از تواناییهای بیشمار این سیستمهاست‪ .‬او به تنهایی و با فشار یک دکمه میتواند ‪ slips‬را بیاندازد‬
‫و آن را بردارد‪.‬‬

‫میزان تورک دلخواه به ‪Cat Head‬ها و نتیجتن آچارها را تعیین میکند و به راحتی به ‪ HPU‬ریگ فلور‬
‫تسلط دارد‪ .‬حفار میتواند با فشار دادن یک دکمه یا لمس صفحهی تاچ اسکرین ترمز تاپدرایور را فعال کند در‬
‫حالتی که در یک اتاق ‪ pressurized‬شده (برای عدم نفوذ گازهای احتمالی در محیط) نشسته و نیازی به‬
‫جابهجا شدن ندارد‪.‬‬

‫در حالی که یک سیستم دوربین مداربسته هم در مقابلاش قرار دارد و در هر لحظه میتواند نقاط مختلف ریگ‬
‫فلور‪ ،‬دریک و حتا پلتفرم را ببیند‪.‬‬

‫برای حفار کار از این سادهتر هم میشود و با استفاده از حالت ‪ Auto Drill‬و با علم به پارامترهای مناسب و‬
‫بهینه‪ ،‬میتواند ماکزیمم مقادیر ‪ Torque ،Diff. Pressure ،WOB‬و ‪ ROP‬را تعیین کند و فقط‬
‫عملیات حفاری یا ‪ back reaming‬را نظارهگر باشد‪.‬‬

‫بعد از این توضیحات دربارهی ویژهگیهای فوقالعادهی این دو سیستم‪ ،‬کمی دربارهی مکانیزم و البته‬
‫تفاوتهایشان صحبت میکنیم‪:‬‬
‫‪53 | P a g e‬‬

‫سیستمهای ‪ Amphion‬و ‪ Cyber Based‬با هم تفاوتهای بنیادینی دارند که بیشتر به نحوه طراحیشان‬
‫برمیگردد در حالی که از لحاظ خروجی‪ ،‬تقریبن برابر هستند و میتوانند تمامی کارآییهایی همدیگر را داشته‬
‫باشند‪.‬‬

‫برنامهی سیستم ‪ Cyber‬از طریق نرمافزار ‪ Step 7‬شرکت زیمنس نوشته شده و تمامن بر مبنای ‪ PLC‬ها‬
‫استوار است در حالتی که ‪ Amphion‬با وجودی که در ‪ Step 7‬نوشته شده تحت نرمافزار ‪ Java‬اجرا‬
‫میشود پس میتوان آن را بر روی کامپیتورهای ساده خانگی هم اجرا کرد‪.‬‬

‫‪Amphion‬‬

‫سیستم مدرنتری است و برای کاربر راحتتر است‪ .‬در این سیستم عالوه بر جویاستیکها‪ ،‬کامپیوترهای‬
‫تاچاسکرینی هم وجود دارد که کار حفار را بسیار ساده کرده است اما در ‪ Cyber Based‬صفحه کلید و‬
‫جویاستیک وسایلی هستند که برای فرمان دادن موجود هستند‬

‫همانطور که گفته شد برای هر درایو در سیستم ‪ Cyber‬یک عدد ‪ PLC‬وجود دارد که فرمانها را کنترل‬
‫میکند اما در سیستم ‪ Amphion‬استفاده از ‪ PLC‬فقط جهت ارتباط با درایو است و در اینجا‪ SBC ،‬یا‬
‫‪ Single Board Computer‬وجود دارد که برنامهی ‪ Amphion‬بر روی کارتهای حافظهای در این‬
‫کامپیوترهای ‪ compact‬نصب شده است که برای هر درایو یک عدد ‪ SBC‬وجود دارد (تاپدرایو‪ ،‬دراورکس‬
‫و‪ ...‬هر کدام با یک درایو کنترل میشوند)‪.‬‬
‫‪54 | P a g e‬‬

‫تصویری از اتاق حفار دکلی که به سیستم سایبر مجهز است‪ .‬همانطور که میبینید‪ ،‬دو صندلی وجود دارد که‬
‫یکی برای حفار و دیگری برای کمکحفار است‪ .‬در صندلی دوم میتوان وسایلی را کننرل کرد که نیاز به‬
‫دریکمن را از بین ببرد‪ .‬بعدن دربارهی این وسایل بیشتر میگوییم‪.‬‬
‫‪55 | P a g e‬‬

‫تصویر دیگر از حفارِ سیستم ‪Cyber‬‬


‫‪56 | P a g e‬‬

‫در ادامه اما‪ ،‬کمی بیشتر بر ماجولهای سیستم امفیون تمرکز میکنیم وبرای واضحتر شدن بحث‪ ،‬نمونههایی را‬
‫نشان میدهیم‪:‬‬

‫صفحهای که مشاهده میکنید دربارهی نحوه کنترل توان تولیدی دکل است‪ .‬همانطور که گفته شد‪ ،‬در هر‬
‫لحظه و بر حسب نیاز‪ ،‬توانی از موتورها گرفته میشود و این توان باید به تمام دکل و برای تمام اجزا انتقال پیدا‬
‫کند‪ .‬در اینجا‪ ،‬میتوان نظارتی کلی بر کامپوننتهای مهم دکل داشت‪ .‬اینکه نیروی هر کدام از انجین به کجا‬
‫میرسد و در هر لحظه انجینها چه توانی تولید میکنند و توان مورد نیاز لحظهای دکل چهقدر است‪ .‬واضحست‬
‫وقتی که در حال حفاری با تورک باال و در اعماق پایینتر هستیم و ‪ gpm‬بیشتری از پمپهای دکل‬
‫‪57 | P a g e‬‬

‫میخواهیم‪ ،‬توان بیشتری مورد نیاز است‪ .‬تصویر باال زمانی گرفته شده که لود بر هر انجین در حدود ‪ 51‬درصد‬
‫است‪ .‬سیستم ‪ Load Sharing‬جنراتورها‪ ،‬بر حسب نیاز دکل‪ ،‬به انجینها دستور میدهند با ‪ rpm‬بیشتر‬
‫یا کمتری کار کنند تا توان به هدر نرود‪.‬‬

‫این صفحهی اصلی دراورکس سیستم امفیون است‪ .‬وزن هوکلود و وزن روی مته در گیج باال پیداست‪ .‬در سمت‬
‫چپ‪ ،‬پوزیشن بالک نسبت به دریک مشخصست و لیمیتهای تعریف شده برای حرکت بالک پیداست‪ .‬زیر‬
‫گیج‪ ،‬بخش اتودریل را میتوان دید‪ .‬حفار پارامترها را وارد میکند و در حین حفاری‪ ،‬و بر حسب شرایط‪ ،‬یکی از‬
‫‪58 | P a g e‬‬

‫این پارامترها عامل کنترل کننده میشوند‪ .‬همچنین دربارهی وضعیت ترمز درام هم قسمتی وجود دارد که‬
‫بعدتر‪ ،‬وقتی از سیستم ترمز دراورکس گفتیم‪ ،‬بیشتر وارد جزئیاتاش میشویم‪.‬‬

‫این هم صفحهی دیگری برای کنترل و مانیتور دراورکس است‪ .‬اینجا هم وضعیت ترمزهای درام (ترمزهای‬
‫اصطکاکی)‪ ،‬سرعت درام‪ ،‬وضعیت فشار و دمای روغن هر کدام از گیربکسهای دو سمت درام میتواند کنترل‬
‫شود‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬بر از هر ‪ slip and cut‬وایر درام‪ ،‬با پارامترهای این صفحهست که میشود دوباره ارتفاع‬
‫درام را کالیبره کرد و وضعیت ترمزهای اصطکاکی را تست کرد‪.‬‬
‫‪59 | P a g e‬‬

‫عکس باال از صفحهی تاپدرایو گرفته شدهست‪ .‬اینجا هم میشود ‪ rpm‬تاپ درایو را تعیین کرد و در لحظه‬
‫تورک را دید و برای تورک لیمیت تعریف کرد‪ .‬میشود ‪ iBOP‬باال را باز و بسته کرد یا ترمز تاپدرایو را کنترل‬
‫کرد‪ .‬از همینجا جهت چرخش استرینگ را هم میتوان به سیستم داد‪ .‬اینکه لینکهای ‪ elevator‬را در‬
‫چهحالتی گذاشت و اینکه ‪ elevator‬را بهچه سمتی چرحاند هم در این صفحه کنترل میشود‪.‬‬
‫‪60 | P a g e‬‬

‫تصویر باال مربوط به صفحهی کنترل ریگ پمپهاست‪ .‬اینجا میتوان دستور داد تا کدام دو پمپ کار کنند و‬
‫میزان استروکهای هر پمپ را تعیین کرد‪ .‬همچنین چون تقریبن در تمامی حاالت به دو پمپ نیاز است‪،‬‬
‫میتوان دو پمپ مورد نظر را با هم کوپل کرد و اینطور‪ ،‬کنترلشان سادهتر میشود‪.‬‬
‫‪61 | P a g e‬‬

‫این هم صفحهی مربوط به بحش ‪ Auxiliary‬است‪ .‬اینجا میشود ‪Cat Head‬ها و آچارها را منترل کرد و‬
‫میزان تورک دلخواه برای ‪ make up‬یا ‪ break‬کردن به هر کدام از آچارهای چپ و راست داد‪ .‬میزان فشار‬
‫هیدرولیک ‪ HPU‬و همچنین فشار هوای دکل را کنترل کرد‪ .‬همچنین سرعت میز دوار را میتوان تنظیم کرد و‬
‫تورک را مانیتور کرد‪ .‬در حالتی که از ‪ Power Slips‬استفاده میکنیم‪ ،‬حفار لمس بخش مربوط به همین‬
‫صفحه در مانیتور روبهروی خودش‪ ،‬میتواند بدون کمک هیچ کسی‪ ،‬سلیپس را بیاندازد یا بردارد‪.‬‬
‫‪62 | P a g e‬‬

‫جلسه هفتم‬

‫‪ :2.2‬دراورکس‬

‫یکی از اجزا بخش سیستم ‪ hoisting‬هر دکل حفاری‪ ،‬دراورکس است‪ .‬ما اینجا‪ ،‬دربارهی انواعی از دراورکس‬
‫بحث میکنیم که با سیستمهای ‪ Amphion‬یا ‪ Cyber‬کوپل میشوند‪ .‬دراورکسهایی که موتورهای ‪AC‬‬
‫دارند و از طریق درایو (‪ )VFD‬کنترل میشوند‪ .‬این دراورکسهای شرکت ‪ NOV‬بهخاطر نحوهی کنترلشان‬
‫‪ Automated‬خوانده میشوند‪ .‬در این دراورکسها بر حسب سفارش مشتری از ‪ 1‬تا ‪ 4‬الکتریکال موتور‬
‫استفاده شده که توان هرکدام ‪ 0411 ،0051‬یا ‪ 0511‬اسب بخار است‪.‬‬

‫برای هر کدام از این موتورها‪ ،‬یک عدد ‪ Blower‬طراحی شده تا موتور اصلی را خنک کند‪ .‬این سیستم‬
‫خنککاری یا همان ‪ ،Blower‬در واقع یک موتور الکتریکال کوچکتر است که یک فن بر روی شفت آن تعبیه‬
‫شدهست که با دمش هوا‪ ،‬موتور اصلی را خنک نگاه میدارد‪.‬‬

‫قطرِ کابلِ درام معمولن ‪ 0-5/8‬اینچیست و بر حسب نیاز‪ ،‬میتوان تعداد دورها را ‪ 01 ،01‬یا ‪04‬تایی بست‬
‫(به نیاز و نوع بالک بستهگی دارد)‪.‬‬

‫البته بهدلیل توان باالی این دراورکسها که میتوانند سرعت قابل مالحظهای در هنگام باال یا پایین آوردن بالک‬
‫بدهند‪ ،‬ترجیح داده میشود تا از ‪ 04‬الین استفاده کرد‪.‬‬
‫‪63 | P a g e‬‬

‫در جدول زیر‪ ،‬برای دراورکسی که سه موتور ‪ 0051‬اسب بخار دارد‪ ،‬میتوان مقدار هوکلود و سرعت بالک را‬
‫بر حسب تعداد دور الین دید‪:‬‬

‫همانطور که گفته شد‪ ،‬برای دادن فرمان به دراورکس برای باال و پایین کردن‪ ،‬اینجا حفار از یک جویاستیک‬
‫استفاده میکند‪ .‬پیام از طریق ‪ SCB‬دراورکس به ‪ PLC‬و سپس به درایو ‪ VFD‬میرود و درایو ‪ VFD‬سرعت‬
‫موتور دراورکس را کنترل میکند‪ .‬حفار با نزدیک کردن جویاستیک به سمت خودش‪ ،‬بالک را باال و با پایین‬
‫آوردن جویاستیک‪ ،‬بالک را به سمت پایین حرکت میدهد‪ .‬بر حسب اینکه حفار چهقدر جویاستیک را از‬
‫نقطهی مرکز دور کند‪ ،‬سرعت درام دراورکس و به تبع آن‪ ،‬سرعت بالک کم و زیاد میشود‪ .‬جویاستیک به‬
‫نحوی طراحی شده که در صورت پایین یا باال ندادن آن همیشه به نقطهی مرکزی برگردد و سرعت درام‬
‫صفربشود‪.‬‬

‫سیستم حفاظت برای ‪ crown‬در اینجا دوگانهست‪ .‬یعنی عالوه بر ‪ ، Crown-O-Matic‬در سیستم‬
‫‪ Amphion‬یا ‪ Cyber‬هم میشود یک حد برای بالک وارد کرد که به محض رسیدن بالک به آن‪ ،‬درام ترمز‬
‫میکند و امکان باالتر آوردن آن وجود ندارد‪ .‬معمولن ‪ crown-o-matic‬را در جایی باالتر از لیمیت وارد شده‬
‫‪64 | P a g e‬‬

‫در سیستم نرمافزاری قرار میدهند چون در صورت عملکرد ‪ toggle valve‬سیستم به حاالت‬
‫‪ emergency stop‬میرود و برای راهاندازی مجدد‪ ،‬دوباره باید تمام سیستم را ریاستارت کرد‪.‬‬

‫سیستم حفاظت فلور‪ ،‬مانکیبرد (در صورت به جلو بردن ‪ )elevator‬و ‪( cherry picker‬بعدن دربارهش‬
‫بحث میکنیم) هم توسط سنسورهایی که در جاهای مختلف ‪ derrick‬و ‪ cherry picker‬قرار دارد‪ ،‬باعث‬
‫پایین آوردن سرعت و نگهداشتن درام میشود‪.‬‬

‫جالبترین نکته در مورد این نوع از دراورکسها سیستم ترمز آنهاست‪ .‬اینجا سه حالت ترمز وجود دارد‪:‬‬

‫‪Dynamic Brake -‬‬

‫‪Parking Brake -‬‬

‫‪Emergency Brake -‬‬

‫در حالت اوّل یا داینامیک‪ ،‬همانطور که از اسماش هم پیداست‪ ،‬وقتی استفاده میشود که الین در حال حرکت‬
‫است‪ .‬یعنی ما در حال باال یا پایین آوردن هوک هستیم اما به هر دلیلی میخواهیم سرعت درام را کم کنیم یا‬
‫آن را کامال نگه داریم‪ .‬در این وضعیت‪ ،‬جویاستیک به حالت مرکز برگشته است‪.‬‬

‫درایو ‪ VFD‬به موتورهای دراورکس فرمان میدهد تا تورکی در جهت عکس اعمال کنند تا هوک از حرکت‬
‫بایستد‪ .‬برق تولیدی که دیگر برای جابهجایی هوک استفاده نمیشود به باقی نقاط دکل و برای استفادههای‬
‫دیگر مصرف میشود (به این نوع از ترمزها ‪ regenerative brake‬گفته میشود) و در صورتی که‬
‫استفادهای برای این برق نباشد به ‪ chopper unit‬میرود و توسط ‪resistor‬ها که مقاومتهای الکتریکی‬
‫هستند به نیروی گرمایی تبدیل میشود (هدر میرود)‪.‬‬

‫در حالت داینامیک اگر نیاز باشد‪ ،‬ترمزهای دیسکی هم به کمک ‪ VFD Brake‬میآیند اما معموال ترمز موتور‬
‫الکتریکی برای نگهداشتن درام کافیست؛ وقتی که بخواهیم درام را چند ثانیه در حالت ایستا نگه داریم‪ ،‬معموال‬
‫ترمز دیسکی برای جلوگیری از سقوط آزاد بالک (به دلیل وزن هوک و تاپدرایو) وارد عمل میشود و به به ترمز‬
‫‪ VFD‬کمک میکند‪ .‬این ویژهگی‪ ،‬مزیت بسیار مهمی دارد و آن جلوگیری از خورده شدن دیسکهاست‪.‬‬
‫‪65 | P a g e‬‬

‫حالت پارک وقتیست که حفار پشت صندلیاش نیست یا مدت زمانی از ماندن جویاستیک در حالت مرکز‬
‫بگذرد و دستوری جهت جابهجایی هوک صادر نشود (این زمان قابل تنظیم و بر حسب نیاز‪ ،‬دادن به سیستم‬
‫است)‪ .‬در این حالت‪ ،‬ترمزهای دیسکی وارد عمل میشوند‪.‬‬

‫مکانیزم ترمزهای دیسکی بدین صورت است که دو یونیت مجزا در هر دو طرف محور درام است که از چند‬
‫صفحهی دیسک تشکیل شده است‪ .‬بر جسب نیاز‪ ،‬این دیسکها میتوانند با هوا یا آب خنک شوند‪ .‬این ترمز‬
‫بهصورت ‪ Fail Safe‬طراحی شده یعنی تا زمانی که هوا در سیستم موجود است‪ ،‬عمل نمیکنند و در صورت‬
‫نبود هوا و پیش آمد مشکل به هر علتی‪ ،‬درگیر میشوند‪.‬‬

‫ترمز حالت اضطراری‪ ،‬در حالت خطر استفاده میشود که یکی از موارد آن برخورد کابل دور درام‪ ،‬به علّت باال‬
‫بردن هوک‪ ،‬با ‪ crown-o-matic‬است‪ .‬مورد دیگر استفاده قطع نیروی برق یا هواست که بهصورت اتوماتیک‬
‫این ترمز را درگیر میکند‪ .‬حالت دیگر فشار دادن دکمهی ‪ E-Stop‬است‪ .‬در این حالت‪ VFD ،‬موتورها را‬
‫خاموش میکند و ترمزهای دیسکی عمل میکنند تا درام از حرکت بایستد‪.‬‬

‫عالوه بر تفاوتهایی که ذکر شد‪ ،‬در این مدل دراورکس ‪ cat head‬وجود ندارد تا با استفاده از آن آچارهای‬
‫راست و چپ را به کار انداخت و سیستم آچارها به کلی جداست که در موردش بعدا بحث میکنیم‬
‫‪66 | P a g e‬‬

‫‪2.2‬تاپدرایو‬

‫در دکلهای دریای معمولن از تاپدرایو بهجای سیستم ‪ kelly‬استفاده میشود که مزیتهای بیشماری دارد‪.‬‬
‫اینکه بهجای سینگل‪ ،‬اینجا از استند استفاده میشود سرعت عملیات را بهبود میبخشد‪ .‬داشتن امکان ‪back‬‬
‫‪ ream‬و ایمنی باالتر نفرات از ویژهگیهای دیگر تاپدرایو است‪.‬‬

‫در این بخش‪ ،‬ما تمرکزمان را بر تاپدرایوهایی قرار میدهیم که با سیستمهای ‪ Amphion‬و ‪ Cyber‬کوپل‬
‫میشوند‪.‬‬

‫تاپدرایوهای پیشرفتهی امروزی‪ ،‬تاپدرایوهای مدل ‪ 01 ،8‬و ‪ 00‬شرکت ‪ NOV‬هستند که معمولن در‬
‫دکلهای دریایی‪ ،‬و بهخاطر عملکرد مثبت از مدل ‪ 8‬استفاده میشود‪.‬‬

‫تاپدرایو هم از یک موتور الکتریکال ‪ AC‬با توانایی ‪ 0051‬تا ‪ 0511‬اسب بحار استفاده میکند که توسط‬
‫درایو ‪ VFD‬کنترل میشود‪ .‬این تاپدرایو تا ‪ 31511‬پوند‪.‬فوت تورک حفاری میتواند داشته یاشد‪ .‬ماکزیمم‬
‫‪ RPM‬آن تا ‪ 101‬دور است؛ بهصورت مقطعی تا ‪ 95111‬پوند‪.‬فوت تورک میتواند تولید کند (مثلن برای باز‬
‫و بسته کردن کانکشن) و تا ‪ 051‬تن توانایی تحمل وزن دارد‪ .‬اینجا هم دستورات از ‪ SCB‬تاپدرایو به ‪PLC‬‬
‫و از از آنجا به درایو منتقل میشود و بدین شکل‪ ،‬دور موتور الکتریکال تاپدرایو کم و زیاد میشود تا به‬
‫نتیجهی مطلوب رسید‪.‬‬

‫نیروی چرخشی محور موتور تاپدرایو از طریق گیربکس به شفت اصلی (‪ )Main Shaft‬منتقل میشود‪ .‬شفت‬
‫اصلی از باال به واشپایپ متصلست و از پایین به ‪iBOP‬ها و ‪ Saver Sub‬و در نهایت به استرینگ حفاری‪.‬‬

‫همانطور که در شکل باال میبینید‪ ،‬از باال‪ ،‬دو راه ورود برای تاپدرایو وجود دارد‪ .‬یکی ‪ Goose Neck‬است‬
‫که قبل از آن لولهی خمیدهای (به اسم ‪ )S Pipe‬شیلنگ استندپایپ (‪ )rotary hose‬را به آن وصل میکند‬
‫و راه پمپاژ گل از این مسیر است‪ .‬راه ورودی دیگر به تاپدرایو که در حالت عادی همیشه ‪ cap‬بر روی آن قرار‬
‫دارد‪ ،‬برای جاب وایر الین و گذر دادن کابل استفاده میشود‪.‬‬

‫بعد از ‪( Goose Neck‬از باال به پایین) واش پایپ قرار دارد که ضمن فراهم کردن امکان چرخش‪ ،‬پکینگی‬
‫بهوجود میآورد تا مسیر ورود گل نشت نداشته باشد‪ .‬واشپایپها به دو نوع هستند‪ :‬یکی واشپایپهای‬
‫‪ conventional‬که در ‪ swivel‬دکلهای خشکی هم وجود دارد و یکی واشپایپها مکانیکال که از طریق‬
‫فراهم آوردن ‪ mechanical sealing‬امکان آببندی و چرخش را فراهم میکنند (دو صفخهی فلزی که‬
‫‪67 | P a g e‬‬

‫یکی میچرخد و دیگری که ثابت است‪ sealing ،‬را بهوجود میآورند)‪ .‬واشپایپ به شفت اصلی تاپدرایو‬
‫متصل است‪.‬‬

‫در زیر شفت اصلی تاپدرایو‪ ،‬دو عدد ‪ iBOP‬وجود دارد که عملن کار ‪ Kelly Cock‬را انجام میدهند‪ .‬این‬
‫‪iBOP‬ها دو عدد ساب هستند که درون آنها بالولوهای فشار باال وجود دارد‪ iBOP .‬باالیی توسط نیروی‬
‫هیدرولیک باز یا بسته میشود‪ .‬برای اینکار‪ ،‬از طریق سیلندرهای کوچکی که پشت این ‪ Actuator‬قرار دارند‪،‬‬
‫نیروی هیدرولیک اعمال میشود تا شیر باز یا بسته شود‪ iBOP .‬پایین دستیست و باید بهوسیلهی آچار آلن‬
‫آن را باز یا بسته کرد‪.‬‬
‫‪68 | P a g e‬‬

‫(الزم به ذکر است که فرمانهای داده شد از طریق سیستمهای آمفیون یا سایبر به سیگنالهای برای‬
‫‪solenoid valve‬های هر قطعه تبدیل میشود و این سولونوید والوها هستند که باعث باز شدن مسیر جریان‬
‫هیدرولیک برای انجام عملکردهای مختلف میشود)‬

‫یکی دیگر از ویژهگیهای این مدل تاپدرایو‪ ،‬داشتن سیستم ‪ Counter Balance‬است‪ .‬این سیستم که از‬
‫دو سیلندر هیدرولیک و دو ‪ accumulator‬تشکیل شدهاست‪ ،‬وزن تاپدرایو را هنگام متصل کردن به لوله تا‬
‫‪69 | P a g e‬‬

‫‪ 811‬پوند پایین میآورد و جلوی صدمه به ‪ thread‬لوله را میگیرد‪ .‬این سیلندرها با اعمال نیرو به سمت باال‪،‬‬
‫نیروی گرانشی وزن تاپدرایو را خنثا میکنند‪ .‬به شکل زیر لطفن توجه کنید‪:‬‬

‫در شرایطی که بههر دلیل ‪ HPU‬ریگفلور کار نکند و فشار روغن هیدرولیک در تاپدرایو نباشد‪ ،‬دو انبارهی که‬
‫گفته شد‪ ،‬وظیفهی تامین نیروی رو به باال را برای دو سیلندر کانتر باالنس فراهم میکنند‪.‬‬
‫‪70 | P a g e‬‬

‫البته الزم بهذکر است که فشار روغن ‪ HPU‬همیشه میباید به تاپدرایو متصل باشد چون مثلن در زمان‬
‫حفاری که به اکثر فانکشنهای هیدرولیکی نیازی نیست‪ ،‬برای رعایت ایمنی‪ ،‬باید فشار روغن هیدرولیک در‬
‫سیستم موجود باشد تا ‪ iBOP‬باال را بست‪ .‬پس توصیه نمیشود که هیچگاه فشار هیدرولیک را از تاپدرایو‬
‫قطع کرد‪.‬‬

‫در تاپدرایو سیلندرهای هیدرولیک دیگری هم وجود دارند‪ .‬برای ‪ center‬کردن تاپدرایو با میز دوار‪،‬‬
‫‪ Alignment Cylinder‬وجود دارد و برای به جلو (‪ )extend‬یا عقب (‪ )retract‬بردن تاپ درایو باز هم از‬
‫نیروی هیدرولیک استفاده میشود‪ .‬همچنین برای ‪ center‬قرار دادن ‪ bail‬تاپدرایو هم از نیروی هیدرولیک‬
‫استفاده میشود‪.‬‬
‫‪71 | P a g e‬‬

‫بخش مهم دیگر در تاپدرایو‪ Pipe Handler ،‬آن است‪ .‬این قسمت بر حسب مدلاش از نیروی هیدرولیکی‪،‬‬
‫نیوماتیک و یا هر دو استفاده میکند‪ .‬پیشرفتهترین مدل ‪ pipe handler‬مدل ‪ 011‬آن است که در زیر‬
‫تصویر آن را میبینید‪:‬‬
‫‪72 | P a g e‬‬

‫همانطور که از اسم ‪ pipe handler‬پیداست ما در اینجا با لوله سر و کار داریم‪ .‬همانطور که گفته شد‬
‫شفت اصلی به دو شیر اطمینان وصل است که در انتها به ‪ saver sub‬و استرینگ متصل میشود‪ .‬در انتها‬
‫هم‪ clamp ،‬تاپدرایو وجود دارد که لوله را به ‪ saver sub‬متصل میکند و وضیفهی ‪ make up‬یا‬
‫‪ break out‬لوله از تاپدرایو را دارد‪ .‬در ‪ clamp‬سیستم آچار مانندی تعبیه شده که امکان داشتن تورک‬
‫برای باز و بست کانکشن را میدهد‪ .‬این سیستم هیدرولیکی کار میکند‪.‬‬

‫برای جلو و عقب بردن ‪ ،elevator‬در محل قرار گیری ‪link‬های آن‪ ،‬دو سیلندر هیدرولیک دیگر وجود دارد‬
‫که به اندازهی دلخواه حفار‪ elevator ،‬را در موقعیت مناسب قرار میدهد (‪ .)Link Tilt‬همچنین برای‬
‫چرخش ‪ elevator‬هم ‪ Rotary Link Assembly‬وجود دارد که باز هم بهوسیله نیروی هیدرولیک کار‬
‫میکند‪ RLA .‬از یک چرخدنده و ‪ shot pin Assembly‬تشکیل شده که امکان چرخاندن ‪ 331‬درجهی‬
‫‪ elevator‬را بهوجود میآورد‪.‬‬
73 | P a g e
‫‪74 | P a g e‬‬

‫جلسهی هشتم‬

‫‪:Elevators :5-2‬‬

‫در سیستمهای ‪ Amphion‬یا ‪ Cyber‬میتوان از ‪elevator‬هایی استفاده کرد که برای باز و بسته‬
‫کردنشان نیازی به دخالت دست نباشد‬

‫امکان این وجود دارد تا از تاپدرایو الین هوا یا روغن هیدرولیک گرفت و از مدلهای خاصی از ‪elevator‬‬
‫استفاده کرد تا با فشردن یک دکمه یا لمس صفحه توسط حفار‪ elevator ،‬باز یا بسته بشود‪.‬‬

‫مدل ‪ BX‬شرکت ‪ NOV‬برای مثال‪elevator ،‬هایی هستند که به صورت هیدرولیکی باز و بسته میشوند‪.‬‬

‫همچنین در هنگام راندن جداری و استفاده از ‪ Spider Elevator‬از همین الین هوای تاپ درایو میتوان‬
‫استفاده کرد و برای اعمال نیروی لچ کردن‪ ،‬نیازی به کشیدن شیلنگ هوا از ریگ فلور تا ‪spider elevator‬‬
‫نیست‬

‫‪=2-6‬میز دوار (‪: )Rotary table‬‬

‫در دکلهایی که از تاپ درایو استفاده میشود‪ ،‬میز دوار عمال خاصیت اعمال چرخش و دادن نیرو برای حفاری را‬
‫ندارد‪ .‬البته در دکلهای جدیدتر‪ ،‬میز دوار با استفاده از نیروی هیدرولیک‪ ،‬توانایی چرخاندن لوله را دارند اما در‬
‫حالتی که لوله به وسیلهی ‪ slips‬با ‪ rotary table‬درگیر شده است‪.‬‬

‫در این میز دوار بهجای قرار دادن بوشینگها میتوان یک عدد ‪ power slips‬گذاشت و بر حسب نوع پاور‬
‫سلیپس‪ ،‬با استفاده از نیروی هیدرولیک یا نیوماتیک‪ ،‬سلیپس را انداخت یا درآورد‪.‬‬
‫‪75 | P a g e‬‬

‫‪Hydraulic Cathead .7-2‬‬

‫همانطور که گفته شد‪ ،‬در دکلهای امروزی‪ ،‬کت هد سیستمی کامال متفاوت با گذشته دارد و دیگر نیروی خود‬
‫را از دراورکس نمیگیرد بلکه ‪ HPU‬ریگ فلور توان ورودی این کت هدها را تامین میکند‪.‬‬

‫اینجا هم آچارهای راست و چپ وجود دارند با این تفاوت که به انتهای دستهی آچار‪ ،‬کابلی وصل شده که وارد‬
‫فنرهای کت هد میشود و جکی هیدرولیکی زیر این کابل قرار میگیرد تا با باال رفتن‪ ،‬باعث ایجاد ‪ tension‬در‬
‫کابل بشود‪ .‬بر حسب نوع آچاری که به کت هد متصل است میتوان میزان متفاوتی از تورک را اعمال کرد‪.‬‬

‫برای مثال در مدل ‪ HT-100‬شرکت ‪ ,Varco‬تا ‪ 011‬هزار پوند فوت را میتوان انتظار داشت‪.‬‬

‫‪ )2-8‬سیستم گردش گل ( ‪) Circulation system mud‬‬

‫در دکلهای جکآپ معمولن ‪ 3‬عدد پمپ گل وجود دارد که بیشترین توان مصرفی دکل را بین تمامی قطعات‬
‫دارند‪ .‬ساز و کار پمپها در بخش ‪ fluid end‬تقریبا تفاوتی با پمپهای دیگر ندارد و بر حسب کارخانه‬
‫سازنده‪ ،‬تعداد ‪pulsation dampener‬ها در الینهای خروجی و ورودی متفاوت است‪ .‬اینجا به علت‬
‫سیستم یکپارچهای که برای کنترل پمپها وجود دارد‪ ،‬میتوان مانیتور بسیار دقیقی بر پمپها داشت و از‬
‫کوچکترین خطاها آگاه شد (مثال فشار هوای ناکافی برای خنک کردن ترکشن موتور)‪.‬‬
‫‪76 | P a g e‬‬

‫حجم مخازن در سوپر ریگها بین ‪ 3511‬تا ‪ 4111‬بشکه میباشد‪.‬‬

‫گل خروجی از ماد پمپها از طریق الینهای پرفشار به استند پایپ و سپس به درون چاه وارد میشود و سپس‬
‫از طریق ‪ flow line‬وارد سیستم تصفیه گل میشود‪ .‬سیستم تصفیه گل تفاوتی با دکلهای خشکی ندارد‬
‫(شیکرها‪ ،de silter ،de sander ،de gasser ،‬ماد کلینر‪ ،‬سنتریفیوژ اینجا هم وجود دارند) تنها‬
‫چیدمان آنها متفاوت است‪ .‬اما به علت مالحظات زیست محیطی و دامپ نکردن گل در دریا(در گل روغنی)‪ ،‬از‬
‫‪ screw conveyor‬و ‪ Mud Dryer‬هم استفاده میشود تا برای ‪ waste management‬مشکالت‬
‫کمتری وجود داشته باشد‪ Mud Dryer .‬وسیلهایست که تا جای ممکن آب یا روغن را از گل دورریز جدا‬
‫میکند (بر حسب ‪ G Force‬تنظیم شده) و ‪ Screw Conveyor‬کاتینگها را برای بک لود کردن انتقال‬
‫میدهد‪.‬‬

‫‪ )9-2‬سیستم کنترل فوران چاه (‪: )control system Well‬‬

‫سیستم کنترل فوران چاه (‪ BOP‬و کومی یونیت) در دکلهای جکآپ کامال شبیه به دکلهای خشکی است‬
‫اما بر حسب مشاهدات‪ ،‬تفاوتهای کوچکی که وجود دارند بیان میکنیم‪.‬‬

‫در برخی دکلها‪ ،‬برای ایجاد فشار در انبارههای کومی یونیت‪ ،‬دو عدد پمپ برقی (بهجای یک پمپ برقی و یک‬
‫پمپ نیوماتیک) وجود دارد که از منابع جداگانهای تغذیه میشوند‬
‫‪77 | P a g e‬‬

‫عالوه بر این‪ ،‬سیستم کنترل ‪ shallow gas‬که ‪ diverter‬نامیده میشود از انبارههای کومی یونیت شارژ‬
‫میشود‪ .‬البته با داشتن یک رگالتور فشار ‪ 3111‬پام انبارهها به ‪ 511‬پام کاهش مییابد‪ .‬در دکلهای جدید‪،‬‬
‫در زیر میز دوار ‪ diverter packer‬قرار دارد که از جنس الستیک است و بر حسب سایز لولههایی که قرار‬
‫ست از آن رد بشود‪ ،‬بوشینگهای الستیکی دیگری قرار میگیرند‪ .‬در این سیستم و بر حسب جریان باد‪ ،‬میتوان‬
‫یکی از دو الین ‪ overboard‬را انتخاب کرد تا گازهای سطحی مستقیما به خارج دکل هدایت شود‪.‬‬

‫بعضی از دکلهای جک آپ تنها یک ست فوران گیر با سایز‪ 08-4/3‬با فشار کاری ‪05‬هزار پام وجود دارند که‬
‫طراحی آن به صورت زیر می باشد‪.‬‬

‫بر حسب سایز لولهی حفاری دو عدد پایپ رمز در باال‪ ،‬یک عدد ‪ shear/blind rams‬در زیر رمز باال‪ ،‬یک‬
‫عدد ‪ variable rams‬زیر ‪ sbr‬و در نهایت ‪ lower pipe rams‬که باز هم به سایز لوله بستگی دارد‪.‬‬

‫یک عدد ‪ kill line‬بین ‪ sbr‬و ‪( vbr‬با سایز ‪ )3-03/0‬و یک عدد ‪ choke line‬بین ‪ vbr‬و ‪lower pipe‬‬
‫‪( rams‬با سایز ‪ )3-03/0‬قرار دارد که ‪ HCR‬و ولو دستی بر روی هر کدام طراحی شده است‪.‬‬

‫در باالی فورانگیر‪ ،‬یک عدد مندرل قرار دارد که به صورت تلسکوپی در یک ‪ overshot‬قرار گرفته است (چون‬
‫از بیرون دور مندرل قرار میگیرد عنوان اورشات برای این وسیله انتخاب شده است)‪ .‬بر روی اورشات دو عدد‬
‫سیل قرار دارد که با مجموعه فشار بخش ‪ diverter‬میتوانند ‪ energized‬شوند و برای گل برگشتی‬
‫سیلینگ انجام دهند‪.‬‬

‫خوبی استفاده از همچه سیستمی این است که نیاز نیست بعد از افزودن هر بخش تاج سرچاهی‪ ،‬از ‪bell‬‬
‫‪ nipple‬قسمتی را برید و با استفاده از همین سیستم تلسکوپی‪ ،‬میشود مندرل یا رایزر باالی فوارنگیر را باالتر‬
‫آورد‪.‬‬

‫قسمت انتهایی اورشات به دایورتر متصل شده است که پنج الین بر روی آن تعبیه شده است‪ .‬همانطور که گفته‬
‫شد‪ ،‬دو راه آن مربوط به ‪ overboard‬سمتهای پورت و استاربرد است‪ .‬راه بعدی راه گل برگشتی است‬
‫(‪ .)flow line‬یک راه دیگر هم راه ورودی ‪ trip tank‬است و راه آخر‪ ،‬راه بلید آف کردن فشار استند پایپ‬
‫است که البته از آن برای ‪ reverse circulation‬یا پر کردن آنولوس با ریگ پمپها هم میشود استفاده‬
‫کرد‪.‬‬
‫‪78 | P a g e‬‬

‫پنل کنترل دایورتر‬

‫یکی از الینهای اُوربرد دایورتر‬


‫‪79 | P a g e‬‬

‫توجه‪ :‬در بعضی موارد ‪ bop Low Pressure‬ارسال نمیشود وکل چاه با همین استک حفاری میگردد‪ .‬در‬
‫میادینی که میبایست کیسینگ ‪ 11‬یا ‪ 08-8/5‬رانده شود و ‪ well head‬با فلنج ‪ 11-3/4‬نصب گردد‬
‫همین استک استفاده خواهد شد ‪ ،‬تنها ایراد عدم امکان گذاشتن ‪ ”Wear Bushing 20‬میباشد که از‬
‫‪ ”¾ BOP 18‬عبور نمی کند و به همین علت ‪ Plug Tester‬برای تست هم عبور نخواهد کرد که میتوان‬
‫با ‪ Cup Tester‬تست کرد که اگر آن هم نبود امکان تست با استرینگ قبل از زدن کفشک با توجه به‬
‫‪ Burst Pressure‬کیسینگ می باشد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬به علت فاصله ‪ Table‬تا ‪ Spool‬در دکلهای دریایی و قرار گرفتن کوپلینگ جداری در این محدوده‪،‬‬
‫بعد از راندن هر جداری امکان انداختن کیسینگ سیلیپس از باال وجود ندارد و جهت انجام اینکار میبایست‬
‫فوران گیرها از روی چاه برداشته‪ ،‬سیلیپس نصب و سپس مجدد ‪ BOP‬را نشانده و تست سیلیپس انجام شود‪.‬‬

‫با توجه به یکپارچگی و یکدست بودن این مجموعه از روی اسپول تا زیر دکل الزم به توضیح است برای بلند‬
‫کردن ‪ Overshot ،BOP‬را ‪ Deenergize‬یا ‪ Vent‬کرده و فشار روغن هیدروایک از پشت سیلهای‬
‫اورشات برداشته میشود؛ با توجه به اینکه ‪ BOP‬از روی هایدریل ‪ Lift‬شده با باال کشیدن آن رایزر روی آن که‬
‫مندریل تایپ است وارد ‪ Overshot‬شده و فضا کافی را در زیر فورانگیر ها و باالی اسپول بر ای انجام کار مهیا‬
‫میکند‪.‬‬

‫زیر ریگ فلور و بر روی پلتفرم‪ ،‬دو عدد ‪ BOP Hoist‬یا ‪ BOP Carrier‬وجود دارد که از طریق کابل به دو‬
‫سر فورانگیر متصل میشوند‪ BOP Hoist .‬یک کنسول کنترل دارد که امکان باال و پایین کردن و همینطور‬
‫حرکت به سمت چپ و راست را به وجود میآورند‪ .‬سیستم کاری این وسیله نیوماتیک است و هر کدام تا ‪05‬‬
‫تن میتوانند تحمل کنند‪ .‬برای انداختن ‪ hanger‬هر مرحله از ‪ well head‬و همچنین برای اسکید کردن و‬
‫قرار دادن ‪ BOP‬بر چاه مجاور‪ ،‬استفاده از ‪ BOP Hoist‬ضروری است‪ .‬در هنگام مووینگ دکل‪ ،‬با استفاده از‬
‫همین ‪ Hoist‬میتوان فورانگیر را بر روی ‪ test stump‬قرار داد‪.‬‬
‫‪80 | P a g e‬‬

‫البته شایان ذکر است در یونی ولهد نیازی به بلند کردن فوران گبرها نمیباشد‪ .‬ولی مبحث یونی ولهد به علت‬
‫گستردگی ان شا اهلل در آینده توضیح داده خواهد شد‪.‬‬

‫‪ Iron Roughneck(10-2‬یا ‪Hydro Tong‬‬

‫یک آچار هیدرولیکی است که بر روی یک ریل به جلو وعقب حرکت می کند به صورت کنترلی و توسط حفار یا‬
‫کمکاین آچار که می توان به آن لقب یک ربات هم داد باز و بسته کردن لوله ها و اجزا شاخه حفاری می باشد‬
‫این آچار در قسمت جلو از دو قسمت تشکیل شده است در ابتدا به وسیله قسمت باالیی که در شکل هم‬
‫مشاهده می کنید لوله یا قسمتی که می خواهیم به شاخه اضافه کنیم بسته شده (‪ )spin‬و سپس به وسیله‬
‫قسمت پایین که خود دو قسمت می باشد ‪ Torque‬الزم جهت محکم شدن لوله اعمال می گردد و به این‬
‫صورت است که کسی که آچار را کنترل می کند طوری تنظیم میکند که محل بسته شدن دو لوله یا می توان‬
‫گفت خط وسط ‪ Tool Joint‬بین دو لبه قرار گیرد تا لبه پایین که ثابت است لوله پایین را به صورت ثابت نگه‬
‫دارد و قسمت باالیی که متحرک است لولۀ باال را گرفته و ‪ Torque‬الزم را با گردش به راست به لوله اعمال‬
‫کند (به همین شیوه برای باز کردن لوله هم میشود از ‪ iron roughneck‬استفاده کرد)‪ .‬حفار کنترل می‬
‫گردد ‪.‬‬

‫این آچار باعث شده تا آچارهای معمول که از آن جمله ‪Cat Head‬ها و آچار را میتوان نام برد کمتر مورد‬
‫استفاده قرار بگیرند و به نسبت قابل مالحظه ای سرعت عملیات مخصوصاً در هنگام تریپ افزایش یابد ‪.‬‬
‫‪81 | P a g e‬‬

‫‪ Pipe Racking System( 2-11‬یا ‪Hydro Racker XY‬‬

‫این وسیله که به صورت هیدرولیکی کار میکند توسط حفار و یا کمک حفار کنترل شده و وظیفهاش جدا کردن‬
‫و اضافه کردن لوله به شاخه حفاری میباشد ‪ ،‬بدین صورت که ‪ Rocker XY‬دو ریل دارد یکی بر روی سطح‬
‫‪ Floor‬که کل دستگاه را به عقب و جلو هدایت می کند و دیگری به صورت عمودی میباشد و رو به باال و‬
‫پایین حرکت میکند و به ما این امکان را میدهد که یک لوله یا یک استند را بگیریم‪.‬‬

‫هرگاه بخواهیم بهعنوان مثال یک استند را از شاخه جدا کنیم ‪ Rocker XY‬روی ریل افقی خود به جلو آمده‬
‫و توسط گیره هایی که در بدنه باالی خود دارد لوله را گرفته و به عقب رفته و قسمت باال که لوله را گرفته با‬
‫چرخش ‪ ،‬لوله را در ‪ Fingers‬قرار می دهد‪.‬‬

‫استفاده از همچه سیستمی عمال نیاز به دریک من را از بین میبرد‪ .‬البته در دکلهای دیگر هم دریک من نیاز به‬
‫استفاده از نیروی بدنی برای جابهجا کردن استند لولهها ندارد و وینچهای هوایی بر روی دریک طراحی شده که‬
‫بعد از جا انداختن کابل به دور لوله‪ ،‬توسط ریموت کنترلی نیروی الزم برای جابهجایی استند و جا انداختن آن‬
‫در فینگرها فراهم میکنند‬
‫‪82 | P a g e‬‬

‫‪Monkey Arm(2-12‬‬

‫این وسیله کار ‪ V-Door،Cat Walk‬و ‪ Air Host‬و ‪ Roughneck‬ها را با هم و به صورت کنترلی انجام‬
‫میدهد‪ ،‬به این صورت که دیگر نیازی نیست به عنوان مثال لوله ای را که می خواهیم به سطح ‪ Floor‬بیاوریم‬
‫بر روی ‪ Cat Walk‬گذاشته و به وسیله ‪ Air Host‬و با کار ‪ Roughneck‬آنرا از طریق ‪ V-Door‬به‬
‫سطح دکل منتقل کرد فقط کافیست به کمک یک ‪ crane‬لوله را روی ‪ Monkey arm‬گذاشت سپس‬
‫‪ Monkey Arm‬به کمک صفحه ای که در انتها آن تعبیه شده و به مانند یک پیستون عمل می کند لوله را‬
‫باال می کشد و سپس به کمک بازوی متحرکی که در ابتدای قسمت باالی آن و بر روی سکو قرار دارد لوله را به‬
‫سمت ‪ Top Drive‬هدایت و ‪ Top Drive‬به کمک ‪Elevator‬لوله را گرفته و به باال می برد‬
‫‪83 | P a g e‬‬

‫این وسیله کمک فراوانی در افزایش سرعت راندن جداری میکند‪ .‬ولی باید عرض کنم بعضی از وسایل فوق الذکر‬
‫در همه دکلها وجود ندارند‪.‬‬

‫‪ Stabbing Basket(13-2‬یا ‪Cherry Picker‬‬

‫بر روی ریگ فلور‪ ،‬بسکتی قرار دارد که با استفاده از نیروی هیدرولیک میتوان آن را کنترل کرد‪ .‬دکلبان برای‬
‫باز و بسته کردن ‪ spider elevator‬میتواند در این بسکت قرار بگیرد‪ .‬همچنین برای انجام تعمیرات در‬
‫ارتفاع دو‪-‬تا سه نفر میتوانند در این بسکت قرار بگیرند تا بر روی قطعهی مورد نیاز (مثال تاپ درایو) کارهای‬
‫الزم را انجام دهند‪.‬‬

‫برای جلوگیری از برخورد تاپ درایو با این بسکت‪ ،‬سنسورهایی بر روی آن وجود دارد که زمان نزدیک شدن‬
‫تاپدرایو به آن‪ ،‬آالرمی بر روی صفحه نمایش روبهروی حفار روشن میشود و سرعت تاپدرایو کم میشود‪.‬‬

‫‪ Off-line Activity Crane(14-2‬یا ‪Over Head Crane‬‬

‫کرین دیگریست که به صورت ریلی بر روی دریک حرکت میکند و به وسیلهی ‪iron roughneck‬‬
‫استندبای و موس هولهای موجود بر ریگ فلور‪ ،‬امکان ساختن استند یا شکستن استند را حتی در زمان حفاری‬
‫به وجود میآورد‪ .‬در انتهای وینچ این کرین یک عدد ‪ single joint elevator‬وجود دارد که میتواند تا یک‬
‫استند را باال و پایین کند‪.‬‬

‫استفاده از این کرین‪ ،‬بدون درگیر کردن تاپدرایو برای ساختن یا شکستن استند لولهها‪ ،‬صرفهجویی بسیاری در‬
‫زمان دکل میکند‪ .‬یک پنل کنترل بر روی ریگفلور و یک پنل کنترل بر روی دریک برای این وسیله وجود‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪84 | P a g e‬‬

‫‪:2-55‬یونیت سیمان‬

‫بر روی دکلهای دریایی همیشه یک عدد یونیت سیمانکاری وجود دارد تا به غیر از انجام عملیات سیمانکاری‪،‬‬
‫هر زمانی بتوان تستهای فشار را هم با آن انجام داد‪.‬‬

‫‪ .‬یونیت سیمان دو عدد انجین دیزلی دارد که توسط گیربکس‪ ،‬نیروی ‪ power end‬دو پمپ ‪ HT-400‬را‬
‫فراهم میکنند (از الینرهای ‪ 4‬یا ‪ 4.5‬اینچ برای این دو پمپ تریپلکس استفاده میشود)‪ .‬ظرفیت ‪ rcm‬یونیت‬
‫تا ‪ 31‬بشکه دوغلب میتواند باشد و تا ‪ 05111‬هزار فشار برای پمپ کردن را فراهم کرد‪.‬‬

‫در برخی یونیتها ‪ Continious Metering System‬وجود دارد که متشکل از چند تانک ‪solution‬‬
‫است که به تانک ‪ solutioin‬اصلی یونیت میتوان الین آپ بشود‪ .‬سیستم کنترل ‪ CMS‬کاملن کامپیوتری‬
‫است بهطوری که میزان اضافه شدن محلول‪ ،‬کاملن از طریق ‪ PLC‬کنترل میشود و پنل جداگانهای دارد‪.‬‬

‫‪ Surge Tank‬یونیت سیمان که تا ‪ 1‬تن ظرفیت دارد پودر سیمان ورودی از سیلوهای دکل را در خودش‬
‫نکهداری میکند و برحسب تشخیص سیمانکار میتوان پودر را به ‪ rcm‬اضافه کرد‪ .‬معموال ‪separator‬ای‬
‫هم وجود دارد که به صورت یک ‪ surge tank‬کوچکتر است و تا نیم تن ظرفیت دارد و میتواند با گردش‬
‫هوا بین ‪ surge tank‬و ‪ separator‬مانع نشست پودر سیمان شد (ظرفیت پذیرش پودر سیمان هم بیشتر‬
‫میشود‪.‬‬

‫نشست پودر سیمان چه در الینها و چه در تانک باعث میشود تا هوا بهخوبی نتواند آن را جابهجا کند)‪ .‬در‬
‫اینجا هم قبل از ورود سیمان به ‪ ،rcm‬سیکلونهایی برای گرفتن ناحالصیهای سیمان وجود دارد‪.‬‬

‫الینهای ‪ fresh water ،sea water‬و ‪ mud‬به عنوان ورودی به تانک ‪ solution‬یونیت وارد میشوند‬
‫(‪ solution‬معمولن توسط میکسینگ پمپها از یکی از پیتهای دکل و از طریق الین گل وارد میشود) و‬
‫سپس آن را به ‪ rcm‬انتقال میدهیم که در آنجا با پودر سیمان وارد شده از ‪ surge‬تانک مخلوط میشود و‬
‫دوغاب سیمان تهیه و برای پمپاژ به ورودی پمپهای یونیت وارد میشود‪.‬‬

‫به غیر از راههای خروجی پودر سیمان از ‪ surge tank‬و راه خروجی به ‪ ،separator‬راه دیگری هم به‬
‫عنوان ‪ vent‬بر تانک ‪ surge‬وجود دارد که سیمان اضافی را مستقیم ‪ over board‬میکند‪ .‬میزان فشار‬
‫‪ set‬شده برای الین ‪ vent‬بسیار مهم است چون میتواند از دورریز زیاد سیمان به دریا جلوگیری کند‪ .‬در‬
‫شرایطی که فشار ‪ surge tank‬بیش از حد زیاد شود (مثال در صورت چوک شدن الین ‪ ،)vent‬درپوش فلزی‬
‫‪85 | P a g e‬‬

‫این تانک به عنوان آخرین ‪ safety‬از جای خود خارج میشود و امکان انفجار این تانک به هیج وجه وجود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫‪86 | P a g e‬‬

‫یونیت فوق در دکلهای جک آپ غالبا در زیر کنتیلور می باشد و باید توجه داشت با توجه به شرایط دریا و‬
‫محدودیت فضا چون فقط یک عدد یونیت داریم نگهداری و سرویس به موقع و اطمینان از سالم بودن آن قبل از‬
‫هر عملیات بسیار مهم و ضروری است‪.‬‬

‫جلسه ی نُهم‬

‫ایمنی در دریا‬

‫دوستان توجه داشته باشند که اینجا ما به مسائل گسترده و پیچیدهی ایمنی وارد نمیشویم‪.‬‬

‫مباحثی همچون بجث کالس دکلهای جکآپ‪survey ،‬های محتلف‪ ،‬بجثهای بیمهی دکل و همچنین‬
‫ایمنی در مووینگ دکلها‪ .‬اگر سوالی در این زمینهها بود‪ ،‬خوشجال میشوم دوستان بهصورت خصوصی‬
‫بپرسند‪.‬‬

‫در این مبحث‪ ،‬کلیات ایمنی برای کسی که قرار است در یک دکل جکآپ کار کند بیان میشود تا خدای‬
‫ناکرده‪ ،‬در زمان خطر کمترین تلفات را داشته باشیم‪.‬‬

‫شروع بحث‪:‬‬

‫در صنعت نفت همیشه با فشارهای باال‪ ،‬خظر آتشسوزی‪ ،‬گازهای کشنده‪ ،‬انفجار و بارهای سنگین مواجهایم پس‬
‫رعایت نکات ایمنی اهمیت بسیار دارد‪ .‬در دریا رعایت این اصول اهمیت دوچندانی پیدا میکنند چون راه فراری‬
‫وجود ندارد و اطرافمان را آب پوشانده است‪ .‬گهگاه فکر میشود که با پریدن در آب میشود از مهلکه جان به در‬
‫برد در حالیکه اینطور نیست‪ .‬حتا به فرض پریدن از ارتفاع باال در آب و اینکه مشکلی برای جسم پیش نیاید‪،‬‬
‫نمیتوان زمان زیادی را در آب ماند‪ .‬سرما‪ ،‬تنهایی‪ ،‬نیاز به آب و غذا و ‪ ...‬باعث میشود تا پریدن در آب ابدهای‬
‫اشتباه باشد‪ .‬در نتیجه میبایست از قبل برای مواقع خطر برنامه داشت و تمامی کارکنان دکل دریایی را بهخوبی‬
‫برای مواجه شدن با این شرایط آموزش داد‪.‬‬

‫برای ‪ refresh‬کردن کارکنان‪ ،‬بهغیر از دورههای آموزشی که هر فرد باید پیش از پا گذاشتن بر روی دکل‬
‫گذرانده باشد (دورهی ‪ BOSIET‬که شامل آموزشهای اطفا حریق‪ ،‬نجات در دریا به هنگام غرق شدن‬
‫هلیکوپتر‪ ،‬کمکهای اولیه‪ ،‬آشنایی با گاز ‪ H2S‬و ‪ )...‬میبایست هر هفته تمرینهایی (‪ )drill‬را اجرا کرد تا در‬
‫‪87 | P a g e‬‬

‫مواقع خطر‪ ،‬هرکسی با وظیفهاش آشنا باشد و کسی سر بار دیگری نشود و بتوان با کمترین تلفات شرایط‬
‫اضطرار را پشت سر گذاشت‪.‬‬

‫بههنگام خطر و بعد از به صدا درآمدن صدای آالرم (آتشسوزی‪ ،‬گاز ترش یا ترک دکل) ‪ ،‬تیم ‪fire fighting‬‬
‫و نجات که عمدتن از نفرات ‪ marine‬انتخاب شده برای اطفا حریق یا نجات فرد مصدوم‪ ،‬هر دو رادیو اپراتور‬
‫(شیفت روز و شب) برای ارتباط با نقاط مختلف دکل و سرشماری‪ ، OIM ،‬بارج مستر و افسر ایمنی برای‬
‫مدیریت حادثه‪ ،‬کمپانیمن برای ارتباط با پایگاه عملیاتی در شهر و باقی افراد به محل تجمع یا ‪muster‬‬
‫‪ station‬مراجعه میکنند‪.‬‬

‫بر حسب شرایط‪ ،‬افراد میبایست ‪ breathing apparatus (BA‬یا کپسول هوا) یا جلیقه نجات ( ‪life‬‬
‫‪ )jacket‬را بپوشند و منتظر شنیدن دستورات باشند‪ .‬در هر طرف دکل‪ ،‬میبایست به اندازه تمامی افراد حاضر‬
‫بر روی دکل (‪ ، )POB‬وسیله ترک دکل وجود داشته باشد (‪ life boat‬یا ‪ )life raft‬و در صورت لزوم به‬
‫درون این قایقها بروند و از دکل دور شوند‪.‬‬
‫‪88 | P a g e‬‬

‫‪Life Boat‬‬

‫به قایقهای نجاتی میگویند که بهصورت دیزلی کار میکنند و توسط جرثقیلی (‪ ،)davit‬همیشه در هوا‬
‫معلقاند تا در صورت لزوم ازشان استفاده کرد‪ .‬در این قایقها به اندازه تمامی نفرات آب و مواد غذایی وجود دارد‬
‫و در آنها راههای ارتباطی هم میبایست از قبل درنظر گرفته شده باشد‪ .‬قایق از طریق ضامنی‪ ،‬وقتی که تمامی‬
‫افراد در آن قرار گرفتند آزاد میشود و به درون آب میافتد‪ .‬ظرفیت هر ‪ life boat‬تا ‪ 05‬نفر است‬

‫‪Life Raft‬‬

‫قایق نجات کوچکتریاست که باید آن را به وسیله جرثقیل مربوطه به درون آب انداخت و با کشیدن طناب‪ ،‬آن‬
‫را باد کرد و بعد از طریق پله به پایین رفت و به درون آن سوار شد‪ .‬در این قایق هم میبایست آب و مواد غذایی‬
‫به اندازهی کافی باشد‪ .‬برای پیش راندن این قایق باید از پارو استفاده کرد و ظرفیت آن بین ‪ 15-3‬نفر است‬

‫در تصویر باال‪ ،‬یک الیف رفت را در حالت بسته میبینید‪.‬‬


‫‪89 | P a g e‬‬

‫در حالتی که ‪ Man Overboard‬اتفاق بیافتد یعنی یک نفر به درون آب بیافتد‪ ،‬قایق تندرویی ( ‪rescue‬‬
‫‪ )boat‬باید بر روی دکل موجود باشد تا با انداختن آن به دریا بتوان به سمت نفر حرکت کرد و آن را نجات داد‪.‬‬
‫استفاده از ‪ life bouy‬یا ‪ ring bouy‬در این حالت ضروریست‪.‬‬

‫بهغیر از موارد باال‪ ،‬وسایل و سیستمهای احتیاطی دیگری هم باید بر روی دکل موجود باشند تا امکان وخیم‬
‫شدن هر مشکل را تا حد ممکن پایین آورد‪.‬‬

‫بر روی دکل‪ ،‬باید سیستم ‪ UPS‬وجود داشته باشد تا در صورت نبود برق‪ ،‬بتوان سیستمهای رادیویی و کومی‬
‫یونیت را راهاندازی کرد‪.‬‬
‫‪90 | P a g e‬‬

‫همچنین میبایست عالوه بر سنسورهای ‪( LEL‬گاز قابل اشتعال)‪ ،‬سنسورهای دود و سنسورهای گاز ترش‪،‬‬
‫سیستم ‪ Alarm Monitoring‬هم وجود داشته باشد تا بر روی پنلهای مختلف آن‪ ،‬از ‪defection‬‬
‫ابزارآالت آگاه شد‪ .‬برای مثال حتا باید از کوچکترین آالرم موجود بر روی انجینها (در زمانی که کسی در‬
‫موتورخانه نیست) یا حتا سطح تانکها در صورت گذر از حد مجاز آگاه شد‪.‬‬

‫بهغیر از اینها‪ ،‬میبایست در تمامی سطح دکل‪ ،‬وسایل اطفا حریق موجود باشد‪ .‬بهجز آتشخاموشکنهای‬
‫دستی‪Fire Station ،‬ها که بهوسیله پمپ‪ ،‬آب را با فشار همیشه آماده برای خاموش کردن در خود دارند باید‬
‫در تمامی نقاط وجود داشته باشند‪ .‬سیستم ‪ Foam‬برای هلیدک در صورت آتش گرفتن هلیکوپتر یا سیستم‬
‫‪ CO2‬برای موتورخانه‪ ،‬همیشه باید آماده به کار و در سرویس باشند‪.‬‬

‫میبایست برای نگهداری مواد خطرناک (مثل سوخت هایکوپتر‪ ،‬مواد ناریه و مواد رادیواکتیو) از وسیلهای به نام‬
‫‪ Jetti Son‬استفاده کرد که همیشه با شیب نسبت به دریا قرار دارد و درصورت نیاز‪ ،‬با آزاد کردم اهرم‬
‫ترخیص‪ ،‬آن را به دریا انداخت‪.‬‬
‫‪91 | P a g e‬‬

‫وسیلهای به نام ‪ rescue transponder‬یا ‪ SART‬میبایست موجود باشد تا از طریق آزاد کردن آن کد‬
‫مربوط به دکل (در صورت رجیستر بودن دکل) از طریق امواج ارسال شود (مثل یک رادار) تا دیگران بعد از‬
‫دریافت کد‪ ،‬برای نجات دادن به طرف محل بشتابند‪.‬‬

‫همچنین ‪ EPIRB‬میبایست بر روی دکل موجود باشد تا از طریق ارسال امواج ماهوارهای‪ ،‬در صورت خطر و‬
‫بعد از زدن دکمهی آن‪ ،‬پیام نجات را ارسال کند تا نیروهای کمکی به یاری افراد روی دکل بیایند‪.‬‬
‫‪92 | P a g e‬‬

‫همچنین مثل باقی کارگاههای صنعتی‪ ،‬پیش از انجام هر کاری‪ ،‬باید ‪permit‬های مربوطه و فرم ‪Job‬‬
‫‪ Safety Analasys‬را پُر کرد‪.‬‬

‫برگهی ‪ permit‬بدین معناست که نفرات کلیدی دکل از کاری که قرار است انجام شود‪ ،‬آگاه میشوند تا اوّلن‬
‫در مورد خطرات ممکن با کسی که قرار است کار را انجام بدهد حرف بزند و دوم اینکه‪ ،‬از انجام چنین کاری‬
‫آگاه بشوند تا در صورت اُفتادن هرگونه اتفاق‪ ،‬بتوانند کُمک بهتری بکنند‪.‬‬

‫برگهی ‪ JSA‬هم باعث میشود کسی که قرار است کار را انجام دهد‪ ،‬پیش از شروع کار‪ ،‬تمامی قدمهای پیش‬
‫رو را در ذهناش مرور کند و از خطرات احتمالی آگاه باشد‪.‬‬

‫همانطور که گقته شد‪ ،‬این آخرین جلسهی بحث حفاری آفشور بود‪.‬‬

‫اُمیدوارم برای دوستان مفید بوده باشد و دوستان‪ ،‬کم و کاستیها را به لطف خود ببخشند‪.‬‬

‫با تشکر؛ مسعود ناسوتی‪ ،‬امین بزرگی‬


93 | P a g e

You might also like