Professional Documents
Culture Documents
Offshore Drilling Technology بزرگی و ناسوتی
Offshore Drilling Technology بزرگی و ناسوتی
در این بخش قصد داریم با دکل های حفاری دریا از نوع jack upو اجزا و تجهیزات آن آشنا شویم و در
خصوص دکلهای دریایی نیمه شناور نیز در اینده بحث خواهد شد.
با توجه به اینکه تفاوتهایی در دکلهای Jack Upوجود دارد ما مبنا را بر دو-سه دکل مدرن حاضر در
آبهای خلیج فارس گذاشتیم ،لذا اگر شاهد تناقضی در اطالعات هستید به همین دلیل است و خواهشمند
است اگر سوال یا مورد قابل ذکری توسط همکارانی که آشنایی بیشتری با این دکلها دارند و در گروه نیز بسیارند
مشاهده شددر ضمن بحث و یا بعد از آن به صورت خصوصی به آقای بزرگی و آقای ناسوتی پیام دهند.
جلسه اول
بخش اول) آشنایی با اجزا و قسمتهای تشکیل دهنده یک دکل Jack Up
عموما دکلهای جکآپ دارای سه عدد پایه یا legهستند که در کف دریا مینشینند و باعث باال نگه داشتن
دکل از سطح آب میشوند .هر کدام از پایهها دارای 12عدد موتور برقی می باشد که در هر طرف پایه 4عدد
وجود دارد (بر روی هر chordیک موتور و گیربکس قرار گرفته) .و به کمک نیروی الکتریکی تولیدی دکل این
موتورهاpinion ،ها را به حرکت درمیآورند که نهایتا منجر به جکآپ یا جکداون شدن پایهها میشوند.
پایهها هر کدام با توجه به موقعیت قرار گرفتنشان نسبت به Heli Deckنامگذاری می شوند ،به این ترتیب که
هر گاه در وسط دکل و رو به هلیدک بایستیم پایه روبهرو BOWیا فوروارد ،پایه دست راست STBDو پایه
دست چپ PORTنامیده می شود و در این حالت به قسمت پشت سر که دکل حفاری نیز قرار دارد AFT
Sideگفته میشود.
3|P ag e
:Hull .2-1
سطحی است که میتوان آن را بدنهی اصلی دکل دانست و تمام اجزای ثابت و متحرک ،ابزار و وسایل بر روی آن
قرار دارند و همچون بدنهی کشتی ،دارای مخازن مختلف جهت نگهداری گل حفاری ،آب و سوخت میباشد.
همچنین در هال دکل Machineryوجود دارد که از جملهی آن میتوان به انجینها ،کمپرسورهای هوا،
پمپهای گل ،واتر میکرها و ...اشاره کرد .در زمان مووینگ (جابهجایی) دکل این بدنه بر روی آب مینشیند و
حالت فلوت دارد.
4|P ag e
محوطه اصلی دکل دک اصلی نامیده میشود که میتوان آن را به عرشهی کشتی همآنند دانست که محل قرار
گرفتن ابزار و تجهیزات میباشد انواع لولههای حفاری ،مواد گل ،یونیتهای وایرالین ،ماد الگینگ MWD ،و ...
بر روی این سطح قرار میگیرند .به هنگام بارگیری یا تخلیه از کشتیها ،جرثقیلهای دکل معمولن از روی این
سطح کاال و مواد را جابهجا میکنند .همچنین برای انتقال سوخت ,آب یا متریال گل به صورت بالک از کشتی
به دکل یا بالعکس ,در هر دو طرف main deckمنیفیولدهایی وجود دارد که امکان اتصال شیلنگ انتقال این
مواد را از مخازن کشتی به مخازن دکل فراهم میکند.
5|P ag e
به سطحی گفته میشود که بر روی دک اصلی قرار گرفته است و دسترسی بهتری را به ریگ فلور که بر روی آن
قرار گرفته فراهم میآورد .از این سطح هم میتوان به عنوان محلی برای قرار دادن لوله استفاده کرد .کانتیلیور
دک قابلیت حرکت طولی را دارد و برای انجام عملیات اسکید و رفتن بر روی چاه (اسالت) دیگر پلتفرم ،این
قابلیت حرکتی را فراهم میکند .نیروی این حرکت توسط Hydraulic Power Unitیا HPUو بهوسیلهی
نیروی هیدرولیک فراهم میشود .روغن هیدورلیک توسط پمپی برقی به سیلندر (جک)های هیدرولیک تعبیه
شده متصل میشود و کانتیلیور بر روی ریلی حرکت میکند .این جکها کانتیلیور را به صورت استروک به
استروک جلو میبرند و طول هر استروک ،به اندازهی طول پیستون این جک است .بعد از انجام این عملیات،
کانتیلیور توسط پین و البته چند گوه ( )wedgeقفل میشود تا احیانا امکان جابهجایی ناخواسته را نداشته
باشد .میزان این جابهجایی (اسکید) بر حسب طراحیهای مختلف ،در دکلهای مختلف متفاوت است.
-اسکید از خصوصیات بارز یک دکل jack upمی باشد .در خصوص اسکید ،ماکزیمم اسکید برای
cantileverکه به خارج و داخل دکل جا به جا میشود معموال با توجه به سایز و نوع دکلها متفاوت بوده ولی
معموال بین ٠٤تا ٠٤فوت میباشد .و برای derrickکه به چپ و راست جا به جا میشود از مرکز ٢١تا ٢١
فوت به چپ و به همین میزان به راست.
هتچ مربوط به وسایل بر روی main deckودر سمت stbd sideمیباشد .که در شکل زیر در گوشه پایین
سمت راست قابل مشاهده است:
6|P ag e
و هتچ مربوط به مواد گل که به sack roomمواد گل باز میشود معموال در قسمت port sideمی باشد.
7|P ag e
8|P ag e
کانتیلور به سمت عقب و جلو جا به جا می شود و Derrickبه چپ و راست و به این شکل بر روی چاه بعد قرار
می گیرد بدون اینکه نیاز باشد کل دکل را جا به جا کرد .
همچنین سرعت انجام این حرکت نیز به قدرت HPUمربوطه بستهگی دارد .اسکید کردن باعث میشود تا دیگر
نیازی به جابهجا کردن دکل برای رفتن بر روی چاه جدید نباشد و در طول زمانی کوتاه ،دکل را برای حفاری
چاه جدید آماده کرد .البته باید مراقب بود که قبل از انجام عملیات اسکید ،وسایلی که ممکنست بیافتند در
حالتی ایمن قرار بگیرند و راهپلههای متحرک را هم جابهجا کرد.
هر استروک برای Derrickبرابر 1.2متر ،و برای Cantileverبرابر 1.44متر می باشد .
اسکید کردن derrickسریعتر از Cantileverانجام می گیرد و آن به علت سبکتر بودن وزن Derrickمی
باشد .ولی به طور کلی هر استروک کامل برای هرکدام در صورت نداشتن هدف بین 3الی 5دقیقه به طول می
انجامد .که در بعضی موارد برای قرار گرفتن بر روی یک چاه نیاز به دقت و نیم استروک و یا کمتر می باشد که
این زمان ها به نسبت نیاز به دقت افزایش می یابند .
9|P ag e
10 | P a g e
بر روی کانتیلیور Cat Walkقرار دارد که به V-Doorبر روی ریگ فلور متصل است.
11 | P a g e
ریگ فلور بر روی کانتیلیور تعبیه شده که derrickدکل نیز بر روی آن قرار گرفته است .بر روی ریگ فلور هم
یک عدد HPUدیگر وجود دارد که نیروی هیدرولیک را برای ابزارآالتی هیدرولیکی فراهم میکند .این HPU
همچنین نیروی هیدرولیک برای حرکت عرضی ریگ فلور را هم بهوجود میآورد .به هنگام اسکید ،اگر نیاز به
حرکت عرضی باشد ،میتوان ریگ فلور را به همان شیوهی کانتیلیور جابهجا کرد و بعد از هممرکز شدن با
اسالت چاه ،پینهای قفل شونده را در جای خودشان قرار داد.
12 | P a g e
همان طور که میدانید کمپ در دکلهای حفاری خشکی با فاصله 2الی 3کیلو متر از دکل حفاری بر پا می
شوند ،تا کارکنان از محیط شلوغ و پر سر و صدا حفاری دور باشند .
ولی در دکل های دریایی به کمپ Accommodationمیگویند و بر روی jack upمی باشد .وبه صورت
چند طبقه روی هم ساخته شده و طوری طراحی شده که نسبت به صدا تا حد نسبتاً زیادی عایق می باشد .
بر حسب اندازهی دکل ،تعداد طبقات accommodationو به تبع آن میزان جا برای تعدا نفرات بیشتر یا
کمتر در دکلهای مختلف با هم متفاوت است .یکی از ویژگیهای accommodationاین است که باید
همیشه راه ارتباطی با بیرون نداشته باشد تا برای مثال گاز (در هنگام داشتن ,)H2Sآتش (در هنگام حریق) و
یا آب (در هنگام فلوت بودن) به داخل این فضا ورود نکند.
نکتهی دیگری که در دکلهای مدرنتر وجود دارد ،نحوهی کانال کشی سیستم تهویه است .در این کانالها باید
دمپرهایی ( )damperوجود داشته باشد تا در هنگام آتشسوزی در یکی از اتاقها ،به صورت اتوماتیک بسته
شود تا راه انتقال آتش از اتاقی به اتاق دیگر از طریق کانال هوا وجود نداشته باشد.
بسته به نوع و کالس دکلها مکان و شکل قرار گیری آن نیز متفاوت است.
13 | P a g e
.1-7جرثقیلها ( : ) Cranes
معموالً در هر دکل جکآپ بین دو تا چهار عدد کرین وجود دارد که امکان جابهجایی بارها را فراهم میکنند .در
طراحی دکل بایستی به این نکته توجه کرد که تمامی نقاط دکل ،حتما برای حداقل یکی از کرینها قابل
دسترسی باشد .نامگذاری کرینها هم بسته به محل قرارگیریشان دارد :کرین پورت ،کرین استار برد یا کرین
پورت افت (. )port aft
.در دکلهای دریایی و بر روی دک اصلی ،معمولن دو عدد hatchوجود دارد که بهوسیله آن میتوان به
قسمت درونی هال دسترسی داشت .یکی از این hatchها به انبار مواد شیمیایی گل باز میشود ()sack store
و دیگری به انبار قرار دادن وسایل سنگین ( .)heavy tools roomکرینهای دکل میبایست امکان
دسترسی به این مکانها را فراهم کنند.
14 | P a g e
این کرینها بر حسب طراحی وزنهای مختلفی را میتوانند تحمل و جابهجا کنند ( 33تن 43 ،تن و 53تن)
البته باید به این نکته توجه داشت که بر حسب زاویه بوم ماکزیمم لود مجاز هر کرین تغییر میکند که در در
دکلهای پیشرفتهتر ،پنلی بروبهروی کرین اپراتور قرار دارد که با توجه به زاویه آن لحظهی بوم کرین ,میزان
( swl (safe working loadرا نشان میدهد .در برخی از کرینها ,عالوه بر بالک اصلی ,یک عدد بالک
اگزیلری هم موجود است که با توجه به سرعت بیشتر (تعداد دورهای وایر کمتر بر روی قرقرهی این بالک)،
میتوان از آن برای بارهای سبکتر (مثال تا 13تن) استفاده کرد و فشار کمتری به کرین آورد و نتیجتا سوخت
کمتری (اگر کرین دیزلی باشد) مصرف کرد .نیروی محرکهی کرین معمولن از انجینهای دیزلی فراهم میشود
اما کرینهای هیدرولیکی و یا برقی هم وجود دارند.
چهارمین کرین که از باقی کرینها متفاوت است بهعنوان knuckle boom craneشناخته میشود و در
غالب دکلها هم وجود ندارد .محل قرارگیری آن معموال در سمت استاربرد افت میباشد و تمامی محوطهی
کانتیلیور را پوشش میدهد .این کرین بیشتر برای رساندن لولههای جداری یا تیوبالر حفاری lay downشده
بر روی کانتیلیور به ریگ فلور استفاده میشود .این کرین از لحاظ شکل ظاهر شبیه بقیه می باشد با این تفاوت
که به جای قالب یا هووک ،گیرههایی مخصوص گرفتن لوله دارد.
15 | P a g e
جلسه دوم
محلی که برای قرار دادن unitنمودارگیری میباشد تا دسترسی و انتقال کابل به rig floorرا آسانتر کند.
در گوشه سمت راست تصویر همراه با یونیت فوق این محل قابل مشاهده میباشد.
در دکلهای کوچکتر که این محل تعبیه نشد یونیت فوق را بر روی Accommodation roofقرار میدهند .به
گونه ای که راهی مستقیم و آسان به فلور داشته باشد.
16 | P a g e
در دکلهای دریایی ،برای انجام عملیات چاه آزمایی و سوزاندن گاز و یا هیدروکربن ،امکان کشیدن لوله به جایی
مثل flare pitوجود ندارد .پس بر روی دک میبایست محلهایی تعبیه شود تا از طریق آن ابزارآالت سوازندن
هیدروکربن را فراهم کرد .که به این وسیله burner boomگفته میشود.
در هر دکل می بایست در دو سمت دکل یعنی port sideو ، stbd sideبرنر بوم نصب شود تا در زمان
flowدادن در صورت تغیر جهت باد بتوان بدونه وقفه از سمت دیگر با جهت باد مناسب چاه را جریان داد
17 | P a g e
به ساپورت یا محل اتصال برنربوم به دکل ،کینگ پست گفته میشود که در زیر میتوان تصویر آن را دید.
18 | P a g e
با استفاده از وایر Burner Boomبه این کینگ پست متصل شده و امکان الین آپ کردن هیدروکربن و
سوزاندن آن را در نقطهای امن و دور از دکل فراهم میکند.
در انجام این عملیات میبایست پردهی آبی هم فراهم ساخت تا با خنک کردن امکان انجاد دادن هرچه ایمنتر
عملیات را فراهم کند (در دکلها میبایست لولهی آب تا کینگ پست طراحی شده باشد که بتوان با الین آپ
کردن آن deluge systemیا water curtainرا بهوجود آورد) .که به این سیستم cooling system
میگویند .معموال طول هر برنر بوم 03فوت است
به مسیری گفته میشود که امکان دسترسی به پلتفرم را از روی دکل فراهم میسازد.
برای انجام امور لجستیکی اضطراری و همینطور جابهجایی نفرات ( )Crew Changeهر دکل میبایست دکی
برای فرود آمدن هلیکوپتر داشته باشد که به آن هلی دک گفته میشود.
19 | P a g e
معموالهلی دک در فوروارد دکل قرار دارد و میتواند 0تا 13تن وزن را تحمل کند و از لحاظ اندازه ،پذیرای
یک هلیکوپتر باشد .دورتادور روی هلی دک حتما میبایست المپهای هالوژنی نصب کرد که در هر شرایط
امکان دیده شدن وجود داشته باشد (در شرایطی که visibilityپایین باشد ،برای سیگنال دادن به چاپر از
وسیلهای به اسم NDBاستفاده میشود که در ادامه توضیحاتی راجع به آن داده خواهد شد) .عالوه بر این،
میبایست دورتادور هلی دک ،توری (فلزی یا از جنس طناب کنفی) نصب شود که احیانا کسی از روی آن به
دریا نیافتد.
.1-13لنگر ()Anchor
در دکلهای جکآپ معموال چهار عدد لنگر هم وجود دارد که با استفاده از وایر (و گاهی هم زنجیر فلزی) به
دور وینچی قرار دارند دو لنگر در قسمت فوروارد دکل و دو تای دیگر در سمتهای پورت افت و استاربرد افت
هستند .در حالتی که دکل توسط پایهها برپا شده است ،این لنگرها بیرون از آب هستند و نیازی به استفاده از
آنها نیست .در حالت مووینگ ،زمانی که با آب و هوای بسیار بد روبهرو شویم ،عالوه بر سه عدد کشتی کشنده،
دکل هم نیاز به انداختن لنگر و قرار گرفتن در شرایط ایمن دارددر حالت مووینگ ،زمانی که با آب و هوای
20 | P a g e
بسیار بد روبهرو شویم ،عالوه بر سه عدد کشتی کشنده ،دکل هم نیاز به انداختن لنگر و قرار گرفتن در شرایط
ایمن دارد
مورد دوم که از لنگرها استفاده میشود ،زمان قرارگیری دکل در کنار پلتفرم است)Approaching( .گاهی در
این شرایط ،نیاز است تا دکل به وسیله شناورهای کشنده به سمت خاصی مانور کند تا دقیقا روبهروی پلتفرم
قرار بگیرد .در چنین حالتی بسته به جهت مانور دلخواه ،لنگر یا لنگرهایی باید به درون دریا انداخته شود تا
امکان قرار گرفتن در موقعیت مناسب نسبت به پلتفرم فراهم شود.
21 | P a g e
معموال نیروی وینچ لنگرها از طریق موتورهای برقی تامین میشود (برای انداختن یا بلند کردن لنگر) و ترمزی
برقی در حالتی که نیازی به استفاده از لنگر نیست ،لنگر را secureنگه میدارد.
در تکمیل جلسه دوم با توجه به اینکه خیلی از دوستان پیام داده اند برا عمق آبی که دکل توانایی برپایی دارد
باید عرض کنم:
طول پایه ها برای سوپر ریگها تا ماکزیمم 515فوت میرسد که قابلیت ایستادن و انجام عملیات تا ماکزیمم
عمق اب 433فوت را با توجه به ارتفاع hullکه 5.5متر میباشد و میزان( : Air Gapمیزان ارتفاع Hullاز
سطح آب برای ایجاد فضا جهت قرار دادن فورانگیرها و )...را دارا میباشند.
برای دکلهای کوچکتر این میزان کمتر میباشد .که به عنوان مثال برای دکلهای 2هزاری میزان کل طول پایه
435فوت و توانایی ایستادن و انجام حفاری تا ماکزیمم عمق آب 333فوت را دارا می باشند
22 | P a g e
آیا لنگرها در زیر محل سقوط آزاد رها میشوند یا با شناور با فاصله ای معین انداخته میشود؟
جواب(:توسط مدرس)
در زمان movingاگر با bad weatherمواجه شویم لنگر آزاد رها میشود .ولی در زمان Approchingبه
platformاگر نیاز به استفاده از لنگر بشود که تشخیص آن با move masterاست .لنگر توسط شناور و با
فاصله و زاویه خاص و مورد نیاز move masterرها میشود.
جلسه سوم
دکلهای جکآپ برای به راه افتادن نیاز به برق دارند (حتا سیستمهای هیدرولیکی یا نیوماتیک هم به وسیله
موتورهای الکتریکی ران میشوند) و این برق توسط انجینهای دیزلی تامین میشود .بعد از اینکه شناورها دیزل
را به دکل رساندند ،بر حسب طراحی دکل ،چندین تانک سوخت وجود دارد که به طور کلی به سه دسته
میتوان تقسیمشان کرد Settling Tank ،Main Tank :و .Daily Tank
سوخت دریافتی در تانکهای اصلی دریافت میشود و توسط پمپ به تانکهایی دیگر برای تهنشینی مواد همراه
با سوخت انتقال داده میشود .سپس بعد از دادن زمان برای تهنشینی contaminationسوخت ،آن را به
daily tankانتقال داده میشود .سوخت موجود در تانک روزانه از سیستم فیلتراسیون (چند عدد فیلتر با
مشهای بسیار ریز) و سپس سیستم ( purifierکه به وسیله نیروی گریز از مرکز ناخالصیها را جدا میکند)
عبور داده میشود و دوباره در تانک روزانه برای تغذیه انجینها آماده میشود.
23 | P a g e
البته باید این نکته را در نظر داشت که از تانکهای اصلی هم میتوان برای تهنشینی ناخالصی استفاده کرد و
حتا با الین آپ کردن ،سوختِ تانکهای اصلی و تانکهای تهنشینی را به یونیت فیلتراسیون و پیوریفایر اتصال
داد و قبل از ورود به تانک روزانه آن را تا حد ممکن تصفیه کرد.
سوخت تمیز به انجینها وارد میشود و باعث به گردش درآمدن محور اصلی ژنراتور میشود و بر اثر نیروی
القایی در سیمپیچ در ژنراتور ،برق تولید میشود که برای راه انداختن دکل استفاده میشود.
در مبحث حفاری ،بعدن بیشتر دربارهی خصوصیات برق تولیدی و نحوهی استفاده از آن صحبت خواهیم کرد.
چون عملن امکان اینکه همیشه از طریق شناورها به دکل آبرسانی کرد وجود ندارد ،هر دکل باید قادر به
تامین آب برای گذران امور حیاتی خودش باشد .بدین منظور ،در هر پایهی دکل یک عدد پمپ غوطهور
( )Submersibleتعبیه شده تا آب دریا را به تانکهای دکل پمپ کند .از این sea waterتولیدی ،میتوان
برای حفاری top holeبه عنوان سیال حفاری استفاده کرد .همچنین برای خنک کردن انجینهای دکل
استفاده از این آب ضروریست.
مسئلهی بعد ،همانطور که توضیح خواهیم داد ،میتوان این آب را برای شیرین کردن به آبساز دکل داد تا آب
تصفیه شده و قابل استفاده عمومی تولید کند.
24 | P a g e
در منیفیولد ورودی هر پمپ ،جدا از توریهایی ( )strainerکه برای جلوگیری ورود صدفها و لجن و ...وجود
دارد ،سیستم Anti Foulingطراحی شده تا با یونیزه کردن آب ،تصفیه اولیه را انجام دهد و مواد ریزتر قابل
جداسازی را از آب جدا کند.
همواره یکی از پمپها روشن است و در حال پمپاژ sea waterبه الینها .سیستم لولهکشی sea waterبه
صورت باز است یعنی بخشی از این آب که استفاده نمیشود وارد الین drainدکل میشود و بههمراه باقی
آبهایی که قرار است دامپ شود ،به دریا میریزد.
معمولن سیستم استفاده بدین شکل است که یک هفته از پمپ یکی از لگها استفاده میشود و هفتهی بعد به
پمپ بعد change overصورت میگیرد.
البته در مواقعی که به مقدار بیشتری آب نیاز داریم ،میشود دو یا سه پمپ را روشن کرد.
در دکلهای دریایی همچون کشتیها امکان ساختن آب شیرین وجود دارد .البته میشود از شناورها برای
دریافت fresh waterاستفاده کرد اما به علت مسائل لجستیکی و همچنین تمیز نبودن تانکهای شناورها،
ترجیح داده میشود تا آب شرب بر روی دکل تهیه شود.
25 | P a g e
ورودی دستگاه واتر میکر آب دریاست ( )sea waterکه deep wellها پمپاژ کردهاند .بر حسب طراحی،
دستگاه آبساز به یکی از دو روش اسمزی معکوس ( )reverse osmosisیا بخار/میعان
( )evaporation/condensationآب شیرین میسازد.
در شیوه اسمزی معکوس ،آب بعد از گذر چندین فیلتر ،با فشار از غشایی عبور میکند که در مجاورت آب
شیرین قرار دارد و آب شیرین به سمت دیگر غشا حرکت میکند و نمک و امالح آن در سمت دیگر باقی
میمانند .این روش به علت تعمیر و نگهداری زیاد و بازدهی پایین ،در دکلهای مدرن کمتر استفاده میشود.
در روش دیگر ،آب گرمی که از خنک کردن انجینها حاصل شده ،تحت مکش در فشاری باالتر از فشار خال ،به
بخار تبدیل میشود و در مرحلهی بعد ،در مجاورت آب خنک دریا قرار میگیرد و به علت میعان ،به آب مقطر
تبدیل میشود .برای تبدیل آب مقطر به آب شرب ،میبایست سختی آب گرفته شود و pHآن کنترل شود که
بدین منظور از مواد شیمیایی برای treatکردن آب استفاده میشود.
نگهداری سادهتر این سیستم و بازدهی باالتر آن باعث شده تا در دکلهای مدرن ،از این شیوه استفاده شود .در
برخی مدلها ،هر دستگاه آبساز میتواند تا 43تن آب هم روزانه تولید کند.
26 | P a g e
در برخی از دکلها این سیستم وجود دارد و از آن برای تصفیه فاضالب استفاده میشود تا با دامپ مستقیم،
مسائل زیستمحیطی به خطر نیافتد .در این سیستم با استفاده از مواد شیمیایی و چند مرحله فیلتراسیون ،این
تصفیه صورت میگیرد.
در دکلهای دریایی به دلیل کمبود فضا ،نمیتوان همیشه مواد شیمیایی پرمصرف گل (باریت و بنتونایت) را
بهصورت big bagانباشت کرد .عالوه بر این برای ذخیره سیمان بر روی دکل هم نیاز به فضا است که برای رفع
این مشکل ،سیلوهایی بر روی دکل وجود دارد .شناور با استفاده از کمپرسورهایی که دارد ،هوا را به مخزناش
blowکرده و مواد بالک از شناور به سمت دکل جابهجا شده و در این سیلوها ذخیره میشود.
در برخی از دکلها قبل از دریافت مواد بالک در مخازن و در هنگام جریانشان ،سیکلونهایی طراحی شده تا
وظیفهی dust collectorرا داشته باشند.
بعدن و برای استفاده از این مواد ،کمپرسورِ دکل ،هوا را در این سیلوها به جریان میگذارد و باعث جابهجاییشان
میشود .این هوا حتمن میبایست خشک باشد تا آسیبی به مواد نرسد پس در دکلها میبایست عالوه بر
کمپرسور air dryer ،هم وجود داشته باشد تا رطوبت هوا را جذب کند.
27 | P a g e
تعداد و حجم این سیلوها در هر دکل متفاوت است .برای واضحتر شدن بحث ،بهطور خالصه نحوهی انتقال
سیمان را برای انجام عملیات سیمانکاری شرح میدهیم .بعد از روشن کردن کمپرسور و گذر دادن هوا از air
،dryerهوا وارد منیفولد میشود.
ابتدا میبایست هوا را از تمامی لولهها تا surge tankیونیت سیمان و لولهی ventآن عبور داد تا متوجه شد
که هیچونه مانعی در مسیر وجود ندارد و مسیر باز است .سپس باید اجازه داد تا سیمان در سیلوها به جریان
بیافتد که معمولن سیمان را در سیکل بستهای بین سیلوها جابهجا میکنند .پیش از انجام این کار ،فشار هوای
123پام دکل از رگالتور میگذرد که آن را به 03-53پام میرساند و این هواییست که از منیفیولد و سیلوها
گذر میکند.
با وجود این ،بر روی هر سیلو یک عدد شیر اطمینان ( )pressure relief valveهم وجود دارد که معمولن بر
روی 53پام تنظیم شده است و در صورت failکردن رگالتور ،هوا را از این مسیر خارج میکند تا برای سیلوها
مشکلی پیش نیاید.
در هنگام عملیات ،جریان هوا سیمان را از سیلوها انتقال داده و به surge tankیونیت سیمانکاری منتقل
میکند که در این مرحله فشاری معادل با 33پام دارد .پودر سیمان هم از مخزن یونیت سیمان به tubدوغاب
میرسد و با محلول سیمانکاری مخلوط میشود و در نهایت دوغاب تولید شده به درون چاه پمپ میشود.
28 | P a g e
جلسه چهارم
روش قدیمی برای دانستن حجم مخازن تانکها Soundingاست که در آن ،میتوان یک وزنه را که به متر
متصل است به درون مخزن انداخت (وزنه به کف مخزن برخورد میکند) و بعد از باال کشیدن متر از مخزن ،با
دیدن ارتفاع آب (مساحت مخزن را از قبل میدانیم) ،حجم مخزن را محاسبه کرد (همان levelزدن).
در دکلهای مدرن امروزی ،برای دانستن حجم مخازن نیازی به انجام این کار نیست و بهوسیلهی سنسورهای
قرار داده شده میتوان ارتفاع مخزن و به تبع آن حجم را دانست .دانستن حجم بهخصوص در زمان انجام
عملیات pre loadingبسیار مهم است و این سیستم کار را به صورت دقیقتر و سریعتر جلو میبرد.
عالوه بر این به وسیله هوا ،میتوان شیرهای مخازن (برای دامپ کردن یا انتقال از مخزنی به مخزن دیگر) باز و
بسته کرد (شیوهی کارکرد این سیستم کاملن شبیه به نحوهی کنترل فور وی ولوهای کومی یونیت است).
در برخی دکلها که PLCهای پیشرفتهتر و بیشتری در این سیستم برایشان طراحی شده ،بهوسیلهی این
solenoid valveها میشود راه انتقال مواد بالک را هم کنترل کرد یعنی بدین صورت که مثلن در هنگام جاب
سیمانکاری ،نیازی نیست تا افراد کنار سیلوها بروند و ولوها را دستی باز و بسته کنند و میشود در اتاق کنترل
و با استفاده از این سیستم ،تمامی امور را از راه دور انجام داد.
در تصویر باال ،شمایی از پنل کنترل این سیستم و همینطور طراجی تانکهای مختلف در یک دکل میبینید.
29 | P a g e
در دریا ،برای انجام امور لجستیک و پشتیبانی ،استفاده از شناورهای دریایی (کشتی) امری ضروری است.
شناورها تقریبن تمامی مواد مورد نیاز برای دکلها را از پایگاههای لجستیکی به دکل حمل میکنند .در حالت
عادی ،برای انجام امور تخلیه و بارگیری ،شناورها میبایستی در زیر دکل در حالتی تقریبا ساکن قرار داشته
باشند تا کرین دکل بتواند بارها را جابهجا کند.
در حالتی که شرایط آب و هوایی امکان ماندن شناور را برای مدت طوالنی زیر دکل ندهد و تعداد بارها کم
باشند ،کشتی با مانور کردن از طریق انجینهای هر دو سمتاش ،برای مدت کوتاهی زیر دکل قرار گرفته و
کرین بارها را جابهجا میکند ()Snatch
اما در باقی حاالت ،طنابی که معمولن قطری از 4تا 0اینچ دارد و از جنس نایلون است (تا اگر در دریا افتاد ،آب
را جذب نکند تا سنگین نشود) ،توسط کرینها به شناور داده میشود تا به Bollardهای کشتی متصل شود
( Tie Upکردن).
سمت دیگر طناب (که به آن مورینگ روپ یا Mooring Ropeمیگویند) به دکل متصل است و در این حالت
بهنوعی شناور به دکل secureمیشود .البته شناورها میبایست حتا در حالت Tied Upهم انجینهای خود را
روشن نگاه دارند تا در صورت وجود جریان ،امواج یا باد ,کنترل خود را حفظ کنند و باعث آسیب رساندن به
دکل نشوند .البته در حالتی که دریا آرام است ،برای صرفهجویی در سوخت میتوان انجینهای شناور را خاموش
کرد و شناور را با مورینگ الینهای دکل و anchorشناور ثابت نگاه داشت.
در شکل زیر مورینگ روپها در گوشهی قاب قابل دیدن هستند
30 | P a g e
در بعضی حاالت که لنگر یک شناور دچار مشکل شده است یا شناور به هر دلیلی امکان tie upکردن را ندارد،
از یک شناور دیگر برای ساپورت استفاده میشود .به نحوی که supporting vesselابتدا با انداختن لنگر و
مورینگ روپ به دکل secureمیشود و سپس ،شناور دوم درکنار شناور tie upشده قرار میگیرد
(.)alongside
31 | P a g e
با توجه به اینکه ممکن است تعداد نفرات برای هر تعویض شیفت زیاد باشد ،همیشه امکان استفاده از چاپر
(هلیکوپتر) وجود ندارد و شناورهای مخصوصی جهت جابهجایی افراد وجود دارند ( )Crew Boatکه از
شناورهای باربری ( )Supply Boatسریعتر اما کوچکتر هستند و بر حسب ظرفیتشان میتوانند تا 153نفر
را جابهجا کنند .به دو صورت میتوان افراد را از شناور به دکل (و بالعکس) انتقال داد.
راه اوَل که پهلو گرفتن شناور به پلتفرم (جکت) است .افراد میتوانند از طریق راهرو و پلههای طراحی شده بر
روی پلتفرم ،جابهجا شوند.
معمولن کرو بوتها شناورهای کوچکی هستند که نیاز به یک شناور ساپورت کننده دارند ( )alongsideو اگر
شناور ساپورتینگ در منظقه موجود نباشد شاید برخی کرو بوتها مجبور شوند از پلتفرم نفرات را جابهجا کنند.
روش دوم استفاده از Personnel Transfer Basketاست که به اختصار Man Basketهم گفته میشود.
بهخاطر اسم کارخانهی سازندهی معروف این بسکتها گاهی به این وسیله ( Billy Pughبیلی پییو) هم گفته
32 | P a g e
میشود .این بسکت توسط کرین دکل به روی شناور برده میشود و نفرات به شیوهای که ایمنی رعایت شود آن
را میگیرند و بعد کرین بسکت همراه با نفرات را بر روی دکل انتقال میدهد.
با توجه به دور بودن دکلهای دریایی از پایگاههای لجستیکی و برای انجام هماهنگیها بین بخشهای مختلف
دکل و همچنین در مواقع اضطراری ,نیاز به سیستمهای رادیویی اجتناب ناپذیر به نظر میرسد .سیستمهای
رادیویی بر حسب برد ( )rangeکاربریشان به دسته بندیهای مختلف تقسیم میشوند .سادهترین نوع رادیو که
ما آن را به عنوان واکی تاکی هم میشناسیم رادیوی uhfاست که برای برقراری ارتباط بین افراد دکل (کرین
اپراتور با رادیومن یا بارج مستر با دک فورمن یا )...استفاده میشود .برد این رادیو کوتاه است اما کیفیت صدای
شفافتری دارد.
نوع دیگر رادیو که معمولن برای ارتباط بین دکل با شناورهای اطراف یا دکل با دکلهای مجاور استفاده میشود
سیستم vhfاست که دارای بُرد بیشتری است .برای اینکه همیشه این ارتباط برقرار باشد ،میبایست دو منبع
رادیویی vhfدر هر دکل موجود باشد ( primaryو )secondaryتا در هنگام از کار افتادن سیستم اولیهی،
بکآپی وجود داشته باشد .در دکل میبایست در مکانهای مختلف این رادیوها نصب شده باشد تا اگر به هر
دلیلی به یک جا دسترسی وجود نداشت ،در مکان دیگر بتوان از رادیو استفاده کرد .معمولن در اتاق کنترل
(رادیو رووم) ،آفیس ،OIMغذاخوری دکل ( )galleyو اتاق افسر ایمنی هر دو پنل رادیوی vhfاولیه و ثانویه
وجود دارد.
33 | P a g e
عالوه بر این اگر دکل رجیستر شده و دارای کالس معتبر جهانی باشد و حق آبونه برای اتصال به سیستم جهانی
GMDSSپرداخت شده باشد ،با استفاده از امواج )High Frequency (HFیا () Medium Frequency
که طول برد بیشتری دارند ،میتوان به ماهوارههای جهانی متصل شد و به تمامی نقاط جهان دسترسی داشت .از
این سیستم بیشتر در مواقع اضطراری استفاده میشود .البته در گذشته که استفاده از اینترنت بدین اندازه رواج
نداشت ،برای ارتباطهای راه دور ،استفاده از این نوع سیستم رادیویی تنها راه ممکن بود.
نوع دیگر ارتباطی که میشود با جهان خارج از دکل داشت ،استفاده از تلفنهای ماهوارهای است که به
Inmarsatهم معروفاند .با خرید این تلفن و پرداخت هزینه شارژ ،با استفاده از ماهواره ،میتوان با هر شماره
تلفنی در جهان خارج ارتباط برقرار کرد .در حالت عادی که تلفنها و اینترنت دکل (از طریق ماهوارههای
داخلی) در حالت عملیاتی هستند ،استفاده از این نوع نلفن بسیار پرهزینه ،غیرضروریست اما در مواقع اضطرار
که تلفن و اینترنت دکل قطع هستند ،باید از آن استفاده کرد.
پنل بعدی که باید همیشه در دسترس اپراتور رادیو (رادیو من) باشد پنل GPSاست که در هر لحظه ،مختصات
دقیق دکل را نشان میدهد .از این پنل بیشتر در زمان مووینگ دکل استفاده میشود چون بعد از اسپاد دکل،
تغییری در مختصات جغرافیایی سکو وجود ندارد.
35 | P a g e
پنل دیگر که در تصویر زیر مشاهده میکنید ،پنل راهبری دکل است .از طریق این پنل که بهوسیله ارتباطات
ماهوارهای کار میکند ،عالوه بر دریافت پیشبینی وضعیت آب و هوایی ،میتوان از مشکالت و موانع موجود در
هر منطقه هم اطالع پیدا کرد .برای مثال ،در زمان مووینگ دکل ،فرض کنید در منطقهای ،آتشسوزی اتفاق
افتاده یا طوفانی وجود دارد .از طریق این پنل میتوان از این موضوع اطالع پیدا کرد و به سمت منطقهی مورد
نظر حرکت نکرد .این پنل هم بیشتر در زمان مووینگ کاربرد دارد.
در هر دکل یک عدد weather transmitterهم وجود دارد که در لحظه ،شرایط آی و هوایی را نشان
میدهد .سرعت و جهت باد ،دما و ...غیره را میتوان به صورت real timeاز طریق این وسیله آگاه شد .در
هنگام helicopter operationیا در زمانی که شناوری قصد tie upکردن را دارد ،استفاده از این وسیله
بسیار سودمند است.
36 | P a g e
یک فرسندهی ماهوارهایست که موقعیت جغرافیایی یک جسم ثابت را مخابره میکند .از این وسیله بیشتر برای
ارتباط با هلیکوپتر استفاده میشود و با ارسال امواج ،هلیکوپتر جهت حرکت خود را در رادارش تا رسیدن به
دکل پیدا میکند.
در شرایطی که لوکیشن دکل برای هلیکوپتر نامعلوم باشد (مثلن در خالت مووینگ یا در شرایط اضظراری برای
هلیکوپتری جدید) ,استفاده از NDBبسیار راهگشاست (معمولن هلیکوپترها دربارهی نقطهی دقیق استقرار
دکلها اطالع دارند؛ بعد از اسپاد).
در اطراف آنتن NDBمحوطهای رنگآمیزی شده (تقریبن 2متر در 2متر) که به علت ساطع شدن امواج مضر
برای بدن ،در هنگام استفاده از این آنتن ،نباید به آن وارد شد.
وسیلهی دیگری که طبق ABSمیبایست در دکلها موجود باشد ،بوق مه ( )Fog Hornو چراغهای اخطار
دهنده ( )Obstruction Lightهستند .همانطور که از اسامی این وسایل مشخص است ،از fog hornو
چراغهای اخطار دهنده در مواقعی که به علت مه یا غبار دید ( )visibilityوجود ندارد استفاده میشود تا امکان
برخورد با سایر وسایل نقلیه اطراف دکل را به حداقل ممکن رساند.
37 | P a g e
جلسه پنجم
Bilge
اصطالحیست که از دریانوردی وارد ادبیات دکلهای دریایی شده است و در لغت به معنای گوشه و کنار
کشتیست که آبهای سطحی در آن حمع میشوند امّا در کاربرد ،منظور آبیست که در این گوشه و کنارها
انباشت شده است معمولن در اتاقهایی که machineryدکل قرار دارند (مثل انجین رووم ،اتاق پمپهای گل،
اطراف وسایل سالید کنترل و )...محفظههای گودال مانندی وجود دارد که آنها را sumpمیگوییم
چون در این اتاقها ،معمولن آبِ دور ریز همراه با دیزل یا روغن است ،این آبهای جمع شده مستقیم وارد
راههای drainنمیشود تا به دریا بریزد .طبق قوانین زیست محیطی ،درصد روغن در آب دورریز دکل باید
بسیار کم باشد (طبق قوانین کشورها این مقدار مجاز فرق میکند و که در سختگیرانهترین حالت فقط 23
ppmاست) .پس باید چارهای یافت تا آبهایی که همراه با روغن و دیزل هستند ،تصفیه شوند و بعد به دریا
دامپ شوند که برای این منظور وسیلهای به نام oily water separatorاستفاده میشود.
ب جدا شده به drainراه پیدا میکند و روغن به تانکهای dirty oilوارد میشود تا بعدتر بهصورت کنترل
شده به شهر بکلود شود .البته در کشور ما که قوانین زیست محیطی چندان رعایت نمیشوند ،در اکثر دکلها
bilgeرا بدون جداسازی آب و روغن مستقیمن به دریا میریزند.
این sumpهایی که در آنها bilgeجمع میشود نباید سرریز کنند چون اگر تعدادشان و حجمشان زیاد باشد،
stabilityدکل را به خطر میاندازند و همچنین سرریزشان مستقیم به دریا میریزد .بههمین دلیل ،در هر
طرف دکل میبایست دو bilgeپمپ وجود داشته باشد که بتوان آنها را جابهجا کرد و به oily water
separatorیا راههای drainرساند.
عالوه بر این باید درنظر داشت که الین اُوربُرد دکل ،حتمن میبایست باالتر از سطح دریا باشد (باالتر از draft
باشد Draft .به ارتفاع بدنهی دکل میگویند که در حالت شناور در آب فرو رفته است) چون در حالت afloat
نمیتوان زیر دکل سوراخهایی برای دورریز آب داشت و این آب به سمت پایینترین نقاط دکل میروند (ما در
بدنهی هال ،اتاقهای machineryداریم) میبایست از این پمپ برای کشیدن آب دورریز استفاده کرد.
38 | P a g e
به علّت اهمیت waste managementاست که در هر طرف دکل دو عدد پمپ درنظر گرفته میشود که
معمولن یکی از آنها برقیست و دیگری نیوماتیک است .در دکلهای مدرن ،برای هر sumpسنسور وجود دارد
که سطح bilgeرا گزارش میدهد و در صورت گذر از حد مجاز و احتمال سرریز ،پمپ لجنکش برای مکش
bilgeبهصورت اتوماتیک بهکار میافتد.
یکی از مهمترین ویژگیهای هر دکل جکآپ ،امکان باال یا پایین بردن پایههای دکل ،انجام نفوذ پایهها در بستر
دریا ( )penetrationو عملیات خارجسازی پایهها از بستر آب است .ابتدا توضیح خالصهای از نحوهی استقرار
دکل میدهیم.
وقتی که شناورهای کشنده دکل را به موقعیت مدنظر انتقال دادند و دکل روبهروی پلتفرم قرار گرفت ،میتوان
پایهها را با استفاده از سیستم جکینگ تا اندازهای به بستر دریا فرو برد ( .)soft pinسپس بهوسیله deep
wellپمپهای دکل ،مخازن آب یا pre loadingپر میشوند (این مخازن دور تا دور پایههای دکل هستند و
بعد از ثابت شدن دکل در موقعیت و هنگام انجام عملیات حفاری ،از آنها به عنوان تانکهای ذخیرهی آب دریا
استفاده میشود) و بر حسب وزن ایجاد شده ،پایه تا عمق بیشتری در بستر دریا فرو میروند.
برای انجام این عملیات ،هال دکل تا اندازهای باالتر از سطح آب قرار میگیرد (مثلن 01-5فوت) و بعد ار انجام
نفور پایهها در بستر دریا ،در صورت نیاز به تکرار این عملیات برای نفوذ بیشتر ،دوباره با استفاده از سیستم
جکینگ ،که همان pinionهای اطراف هر chordپایههای هستند ،هال دکل باالتر آمده و دوباره با استفاده از
آب موجود در pre loadتانکها و وزن ایجاد شده ،نفوذ یا penetrationبیشتر پایهها اتفاق میافتد.
در برخی دکلها که سیستم جکینگ ضعیفتر دارند ،برای تکرار این عملیات و دوباره باال آوردن هال ،میبایست
آب موجود در تانکها را دامپ کرد تا وزن هال پایین بیاید و سیستم جکینگ توان باال آوردن هال را داشته
باشد.
پیش از انجام این عملیات ،حتمن sea bed surveyانجام شده است و نفرات از اینکه باید تا چه عمقی
پایهها را در زمین فرو ببرند مطلع هستند (لزومن بیشتر فرو بردن پایهها منجر به stabilityبیشتر نمیشود؛
چرا که اولن خارج سازی پایهها در زمان مووینگ بعدی با مشکل بیشتری مواجه خواهد شد و دومن ممکن
39 | P a g e
است الیههای زیرینتر استحکام کمتری داشته باشند و بهصورت کنترل نشده ،پایهها در بستر دریا فرو بروند و
مشکالتی ایجاد کنند).
همانطور که ذکر شد ،اگر به عمق مورد نظر برای فرو بردن پایهها نرسیده بودیم ،دوباره عملیات پری لودینگ
انجام میشود و این عمل چندین بار تکرار میشود تا پایههای دکل به اندازهی مدنظر در بستر دریا فرو رفته
باشند (حجم پر کردن مخازن پری لودینگ میتواند برحسب نیاز به penetrationمتفاوت باشد).
در زمان ،pre loadingباید حتمن این اطمینان را حاصل کرد که بعدتر ،پایههای دکل در حالت عملیاتی،
بیشتر فرو نمیروند (چون stabilityرا بهحطر میاندازد و ممکنست برای fixation systemکه بعدتر در
موردش توضیح میدهیم مشکالتی بهوجود بیاورد) پس ماکزمیم وزنی را که ممکنست در حالت عملیاتی بر
دکبعد از این مرحله کانتیلیور دک با استفاده از سیستم اسکیدینگ به سمت افت حرکت میکند تا کاملن بر
روی پلتفرم قرار بگیرد و امکان حفاری برقرار باشد .برای تنظیم air gapباید به اندازهی bopکه بر روی
پلتفرم قرار میگیرد هم توجه داشت و به اندازهی الزم هال را باال کشید که در هنگام nipple down
فورانگیر هم مشکلی پیش نیاید.ل داشته باشیم میبایست در آخرین مرحله اعمال کرد و مطمئن شد که پایهها
پایینتر نمیروند.
بعد از اتمام حفاری چاههای مدنظر ،و برای جابهجایی بعدی ،پایهها میبایست دوباره از کف دریا خارج شوند و
هال دکل در حالت فلوت قرار بگیرد تا بهوسیلهی شناورهای کشنده به لوکیشن بعدی منتقل شود .برای اینکار
در ابتدا میبایست بهوسیلهی پمپهای گل دکل ،آب دریا را در جتهای تعبیه شده در spud canهای هر
پایه پمپاژ کرد تا در اثر فشار ،گل و الی اطراف legها شسته بشود و آب خروجی تا کف دریا باال بیاید؛ بعد با
استفاده از سیستم جکینگ میتوان پایهها را باال کشید.
40 | P a g e
همانطور که در شکل باال میبینید ،در کنار هر پایه دو الین برای پمپاژ آب وجود دارد که یکی کم فشار و
دیگری پرفشار است.
معمولن سختترین پایه برای خارجسازی پایهی سمت استاربرد است که مخازن گل برگشتی و پکیج سالید
کنترل در آن قرار دارد .به علت دامپ کردن گل از sand trapها ،همیشه میزان گل و الی در این پایه بیشتر
است و حتمن میبایست با الین آپ کردن پمپهای گل دکل ،آب را با فشار به اسپاد کنها جت کرد تا این
ناحیه شسته و آزاد شود و امکان باال آوردن این legبرقرار شود.
همانطور که پیشتر گفته شد ،سیستم جکینگ به نحوی است که در هر پایه 01عدد موتور دارد (هر پایه در
واقع یک خرپا است که سه میلهی فلزی ( )chordاستراکچر اصلی آن را تشکیل دادهاند و برای استحکام
بیشتر ،میلههای دیگری ( )braceبین این سه میلهی اصلی جوش داده شدهاست تا آن را یکپارچه بسازد و
البته ،استحکام آن را باالتر ببرد) که در هر chordآن چهار موتور قرار دارد.
موتورها برقی هستند و به شفت هر موتور گیربکسی متصل است که وظیفهی انتقال نیرو را دارد .درنهایت،
نیروی ایجاد شده از طریق موتور و انتقال داده شده از طریق گیربکس ،به چرخدندهای میرسد که آن را
pinionمینامیم .دندانههای این چرخدنده بین دندانههای هر chordحرکت میکند و باعث باال رفتن یا
پایین رفتن پایهها میشود.
در شکل باال ،تصویر پنل کنترل سیستم جکینگ را مشاهده میکنید
41 | P a g e
وزن تمام سازه میبایستی توسط این pinionها تحمل شود و بتواند آن را رو به باال یا پایین حرکت دهد .بدین
منظور به چرخدندهها torqueداده میشود (از طریق پنل جکینگ میتوان میزان تورک اعمالی به هر
pinionرا کنترل کرد).
یک اصطالح دیگر که احتمالن آنرا شنیدهاید punch throughاست که به حرکت کنترل نشدهی هال دکل
به وقت نفوذ پایهها در بستر دریا میگویند .در حالتی که الیههای زمین بسیار نرم باشند یا legدر foot
printهای دکل قبلی (فرض کنید دکلی برای انجام یک پلتفرم نیمهتمام بهجای دکل دیگری استفاده شود)
قرار بگیرد ،بهصورت ناگهانی ،طوری که pinionها نتوانند پایین آمدن هال را کنترل کنند ،به بسار دریا نفوذ
میکنند و ممان خمشی ،بیش از مقدار مجاز بر پایهها وارد میشود و ممکنست حتا باعث دفورمه شدن پایهی
دکل شود.
برای همینست که در هنگام انجام عملیات ،باید دقت زیادی بهکار برد و هال دکل را زیادی باال نیاورد تا حتا
اگر همچه اتفاقی افتاد ،پیش از رد شدن از جد ممان خمشی مجاز ،خال دوباره در حالت afloatقرار بگیرد و
نیروی غوطهوری آب به هال دکل ،مانع نفوذ بیشتر پایهها بشود.
42 | P a g e
البته Punch Throughممکنست در حاالت دیگر هم اتفاق بیافتد .مثلن ممکنست دکل over load
بشود تا stabilityاز بین برود یا توفانهای دریایی و ضربهی شناورها به پایهها ،عامل این امر بشوند.
دکل بعد از قرار گرفتن در موقعیت و hull upشدن تا air gapاز پیش مشخص شده ،باید به نحوی
Secureشود یعنی هال به پایهها secureشود تا جابهجایی صورت نگیرد .در برخی دکلها ،وزن تمام هال،
بر روی pinionها قرار میگیرد و در برخی دیگر از دکلها ،سیستم fixationیا Rack and Choke
وجود دارد که در این حالت ،این سیستم هم به کمک pinionها میآید تا وزن دکل را تحمل کند و بعدتر که
وزن سازه (به علت اضافه شدن بارها و متریال ،پر شدن مخازن و )...باالتر رفت مشکلی از لحاظ stability
برای دکل به وجود نیاید.
این سیستم در واقع قفل نهایی پایههاست .این یونیت توسط نیروی هیدرولیک کار میکند و بهخاطر آن ،در
کنار هر پایه ،یک عدد hpuقرار دارد .نیروی هیدرولیک باعث میشود تا دندانهها ( )chokeدر شیارهای
مثلثی روی هر پایه ( )rackقفل شوند و پایدارسازی دکل کامل شود.
بعد از تورک دادن به pinionها تا صد درصد (در شرایط اظطراری که کنترل دکل غیرقابل انجام باشد ،میتوان
pinionها را تا 031درصد هم تورک داد که البته توصیه نمیشود) موتورهای الکتریکی خاموش میشوند و
توسط نیروی هیدرولیک ،چوکهای سیستم fixationبه جلو حرکت میکنند و تا قفل نهایی پایهها صورت
بگیرد .بعد از secureکردن پایههاست که میتوان کانتیلیور را رو به جلو و بر روی پلتفرم اسکید کرد تا امکان
حفاری برقرار شود .وزن سازه به همراه تمام بارهای آن ،بر روی 33عدد pinionو البته چوکهای سیستم
fixationقرار میگیرد که همواره باید مراقب بود تا از وزن مجاز قابل تحمل فراتر نرود.
باید به نحوی این سیستمهای قفل شونده را به کار انداخت که زاویهی بین سمت پورت و استاربرد (محور )xو
همچنین فوروارد و افت (محور )yصفر باشد .یعنی دکل به هیچ سمتی layنداشته باشد و کاملن تراز باشد .اگر
در هر کدام از این محورهای ( xپورت-استاربرد) یا ( yفوروارد-افت( زاویهای بیشتر از سه دهم درجه بهوجود
بیاید ،باید برای باال آوردن سمت layشده تالش کرد و سمت دیگر ،برای جبران شدن (تراز کردن) پایینتر
آورده شود.
43 | P a g e
همانطور که تا اینجا بسیار گفتهایم stability ،دکل بسیار مهمست و همواره باید به آن توجه داشت .برای
ورود به این بحث ابتدا باید دربارهی چند اصطالح تعریفهایی را ارائه داد:
44 | P a g e
به وزنی اجسامی بر روی دکل گفته میشود که ثابت نیستند .مثلن لولههای جداری بر روی دکل ،وزن گل در
sand trapیا pitها ،مواد شیمیایی گل و پودر سیمان ،آب موجود در تانکها ،ابزارآالت و باقی بارهایی که
بهصورت موقت به روی دکل آمدهاند ،همه و همه جزء VDLمحسوب میشوند .در برخی تعریفها حتا
ابزارآالتی مثل مادپمپ یا دراورکس هم جزو VDLحساب میشوند چون ممکنست بر حسب نیاز حفاری از
دراورکس یا پمپهای دیگری استفاده کرد که البته ما در اینجا منظورمان از ،VDLلود موقت دکل یا وزن
بارها است (تعریف اوّل).
:Light Ship
به وزن سازهی دکل گفته میشود .یعنی هال بهعالوهی تمام چیزهایی که جزو ثابت دکل هستند مثل کرینها،
کنتیلیور و غیره
:Leg Load
به وزنی گفته میشود که بر pinionهای هر پایه (و در صورت وجود ،fixation systemبه pinionو
چوکهای این سیستم) وارد میشود .در حالت elevatedکه در دکل در خال عملیات است ،هال دکل بر
روی پایهها به وسیلهی pinionها و چوکهای سیستم fixationآویزان شده و تمام وزن هال ()light ship
و وزن بارهای بر روی آن ( )VDLبه این قسمت وارد میشود.
:Center of Gravity
مرکز ثقل دکل را میگویند که با توزیع بارها جابهجا میشود که به سه کامپوننت LCG (Longitude
)Center of Gravityیا طولی )TCG (Transverse Center of Gravity ،یا عرضی و VGC
)(Vertical Center of Gravityیا عمودی تقسیم میشود که در واقع همان محورهای xو yو z
هستند .در شرایطی که هیچی باری بر دکل قرار نگرفته و light shipرا فقط داریم ،نقطهی ثقل در مرکز
دکل قرار دارد (دقت کنید که از لحاظ عمودی بهخاطر اینکه کنتیلیور و ریگفلور باالتر از هال هستندVCG ،
در نقطهای باالتر از دک قرار میگیرد).
45 | P a g e
خب حاال بعد از چند تعریف باال دوباره به مبحث پایداری دکل برگردیم .بر حسب طراحی هر دکل ،میزان leg
loadیک مقدار ماکزیمم دارد که اگر از آن رد کنیمpinion ،ها failمیکنند و دکل دچار punch
throughمیشود .دربارهی ،light shipکه مقدار ثابت دارد اصولن کار زیادی نمیتوان انجام داد (به غیر از
میزان اسکید کنتیلیور که جلوتر توضیحاش خواهیم داد) و این بار به صورت نسبتن همگن توزیع شده است.
امّا در مورد VDLبا چینش بارها در قسمتهای مختلف دکل باید طوری وزنها را باالنس کرد که نقطهی ثقل
طوری در مرکز بماند که هیچکدام از محورها ،هال دکل بیشتر از ./3درجه به یک طرف layنکرده باشد و
همچنین ،از میزان لود مجاز بر هر پایه گذر نکرده باشیم.
نکتهی دیگر در راستا ،میزان اسکید کردن کنتیلیور است که هرچه به سمتِ جلوتر اسکید کنیم ،باعث
جابهجایی نقطهی گرانش دکل میشویم .پیش از وارد شدن بیشتر باید اینجا هم از میزان باری که بر روی
ریگ فلور میتوانیم داشته باشیم حرف بزنیم:
هر derrickمیزان خاصی از بار را میتواند تحمل کند که این عدد ،مجموع هووک لود و وزن لولههای rack
backشده بر روی دریک است که به آن set back loadمیگویند .دریک دکلهای مدرن تا 0511
kipsوزن میتوانند تحمل کنند و ماکزیمم وزن set backبرای آنها تا kips 0111است.
برای محاسبهی stabilityهمانطور که اشاره کردیم ،میبایست میزان اسکید رو بهجلو و چپ و راست را هم
درنظر بگیریم چون باعث تغییر در توزیع بار و در نتیجه فشار بیشتر بر پایهها میشوند .مثلن اگر هرچه بیشتر
بر جلو اسکید کنیم (گفتیم که دکلهایی هستند که تا 01فوت میتوانند رو به جلو اسکید اوت کنند) مقدار
بیشتری بار به پایهی فوروارد وارد میشود یا اسکید به سمت چپ ،بار ییشتر بر پایهی پورت وارد میسازد .در
محاسباتمان باید همیشه worst caseیا بدترین حالت را در نظر بگیریم و فرض کنیم که بیشترین میزان
بار مجاز بر روی ریگ فلور (مجموع مجاز هووک لود +سِت بَک) را داریم و آن را به عنوان یک constantدر
محاسباتمان درنظر داشته باشیم.
در برخی از دکلها که قدیمیتر هستند ،برای انجام راندن جداری 8/5-9که بیشترین وزن ممکنه به دریک
وارد میشود ،ممکنست نتوانیم آخرین ردیف اسالتهای پلتفرم را حفاری کنیم .در فار 11پارس جنوبی که
یک دکل چینی بر روی آن حفاری میکرد ،ما با همین مشکل در چاههای high deviatedکه ماکزیمم وزن
جداری را داشتند مواجه شدیم و برای حل این مشکل ،تمام لولهها rack backشده را از روی دریک به روی
46 | P a g e
یک شناور منتقل کردیم و تا جایی که ممکن بود ،با بار زدن کاالهای روی دکل VDL ،و در نتیجه بار وارده بر
پایهها را پایین آوردیم و خوشبختانه امکان تکمیل این چاهها فراهم شد.
همچنین ،میبایست برای انجام محاسبات پایداری دکل جکآپ ،حواسمان به وضعیت آب و هوایی هم باشد.
هر دکل ،با توجه به اندازهی هال و همچنین مقداری از پایهها که بیرون از آب قرار دارند ،سطحی دارند که در
هنگادر این حالت هم با توجه به headingدکل و اینکه در شرایط bad weatherما با باد شمال
مواجهایم ،همیشه بیشترین میزان سرعت باد گزارش شده در منطقه را در نظر میگیریم و با دانستن سطح
اتکای باد ،میزان نیرویی که باد میتواند به دکل وارد کند را در مجاسباتمان وارد میکنیم (.)worst case
این عدد هم همیشه به عنوان یک ثابت در محاسباتمان میبایست حضور داشته باشد.م وزیدن باد ،به آن نیرو
وارد میشود.
با چیزی که تا این لحظه گفته شد ،محاسبات بسیار دقیقی برای جلوگیری از پیشآمد حوادث ناگوار در نتیجهی
عدم رعایت stabilityباید انجام داد که برای انجام این کار ،از نرمافزار استفاده میشود .نرمافزارهای
stabilityمعمولن در شیپیارد جزو مواردیست که به خریدار فروخته میشود و مخصوص همان دکل هستند
( )Rig Specificامّا میشود از نرمافزارهای عمومی هم استفاده کرد و بدین منظور باید تمام ابعاد و وزنهای
مجاز و هدینگ دکل و ...را در آنها وارد کرد.
وظیفهی پایدار نگهداشتن دکل به عدهی بارج مستر است و او میبایست همیشه قبل از دریافت بارstability ،
را با نرمافزار چک کند تا مشکلی برای دکل پیش نیاید .در صورت failکردن دکل به علّت محاسبهی اشتباه
بارج مستر ،او مقصر شناخته میشود و مجازات زندان در انتظار اوست .برای گرفتن مدارک بارج مستر یا OIM
شدن ،پاس کردن دورهی stabilityضروریست تا حتمن حداقل دو نفر بر روی دکل حضور داشته باشند که
محاسبات پایداری را بلدند.
فرض کنید که درصورت دریافت بار ،لود مجاز در یک طرف به نهایت حد خود میرسد پس باید برای بودن در
محدودهی محاز نقطهی ثقل ،بارها را در طرف دیگر انباشت کرد .یا آب موجود در تانکها به سمت دیگر انتقال
داد (یا دامپ کرد) تا بتوان بار مورد نظر را گرفت.
47 | P a g e
سوال (اعضا) :ممنون میشم در مورد اینکه اگر چاه در حفره اول یا همان "13دچار انحراف بشه برای کم کردن
انحراف چه اقداماتی باید انجام توضیح بدین.
جواب (مدرس):
انحراف چاه توی ١٢خیلی سخته ،ولی اگه پیش بیاد که اتفاق بسیار بدی است و نشان از عدم توجه کمپانی من
در کنتزل صحیح مسیر چاه دارد و به تبع تصحیح آن نیز بسیار مشکل خواهد بود.
در اولین قدم سعی براین خواهد بود که در همان حفره و در ادامه حفاری متراژهای بعدی با اعمال پارامترهای
تصحیحی و استفاده از pendulum BHAتا جایی که امکان دارد این مشکل کمتر شود که بهترین گزینه
خواهد بود اما اگر این امکان وجود نداشت دو حالت پیش خواهد آمد:
اگر این انحراف مشکلی برای چاه های مجاور ایجاد نکند که میتوانیم تصحیح را در ادامه و در حفره بعدی انجام
دهیم
اگر این انحراف به قدری زیاد است که باعث برخود و کلوژن با چاههای مجاور را دارد و یا این احتمال وجود دارد
که در ادامه امکان تصحیح آن غیر ممکن است ،راهی جز سیمان زدن و حفاری مجدد آن باقی نمیماند که خود
با توجه به سایز چاه ،سازندهای مربوطه و نوع BHAمورد استفاده در این حفره ،عملیاتی بسیار مشکل و در
برخی مواقع غیرقابل اجرا است.
بهترین گزینه عدم عجله در حفاری ، Top holeتوجه دقیق به تراجکتوری چاه و حساس بودن به گرفتن
surveyدر مسیر چاه است تا مانع از بروز اتفاقات غیر قابل جبران در آغاز چاه شد
همچنین با توجه به اینکه عمق ان بیش از ٢٨٤متر نمیشود و ان هم از RKBو با توجه به فاصله ٠٤متری از
تیبل تا بستر دریا تنها چیزی حدود ٠٤متر یا سه استند حفاری میشود که با توجه به وجود گاید پاکت های
متعدد در جکت تا کف دریا و BHAطراحی شده که شامل hole openerو استبالیزر ١٢است با گذاشتن
استب در ١٤یا سی متری امکان انحراف خیلی پایینه
48 | P a g e
جلسه ششم
همانگونه که همه دوستان میدانند حفاری چه در دریا چه در خشکی به شش زیر سیستم تقسیم میشود:
همه دوستان کم و بیش با این سیستم ها آشنا هستند و توضیحات آنها به یک مبحث کامل حفاری نیاز دارد .در
این جلسه ما سیستم نیروی یک دکل جک آپ و monitoringرا توضیح داده و در جلسه بعد نیز با بعضی از
تجهیزات این شش سیستم.
هر دکل بسته به طراحیاش ،از سه تا پنج انجین دیزلی برای تامین نیرو استفاده میکند (عالوه بر اینها البته
باید همیشه یک انجین اضطراری و آماده به کار برای شرایط بحرانی داشت) و نیروی حاصل به سرتاسر دکل
توزیع میشود تا ابزارآالت گوناگون بتوانند از آن استفاده کنند .این برق تولیدی پرنوسان (تغییرات باالی و
غیرقابل کنترل فرکانس) که از ژنراتورها خارج میشود باید به نحوی بتواند تمامی دستگاههای موجود در دکل را
بهکار بیاندازد .در دکل تمامی قطعات برقی هستند؛ حتی کمپرسورهای هوا که تامین کنندهی نیروی محرکهی
قطعات نیوماتیکاند یا HPUها که نیروی هیدرولیک را برای بهکار انداحتن بعضی اجزا تامین میکنند ،دارای
موتورهای الکتریکی ( )Electrical Motorهستند .امّا بر حسب نیاز ،برق ورودی به موتورهای مختلف با هم
فرق میکند .مثال موتورهای اصلی (که Traction Motorها مینامیمشان؛ مثلِ ماد پمپها ،دراورکس و تاپ
درایو) با برق متفاوتی نسبت به باقی اجزای دکل (مثال برق مورد نیاز برای راه اندازی hpuها یا برق مصرف
خانگی در )accommodationبه حرکت در میآیند .برای کنترل این موتورهای الکتریکی ،و رسیدن به دور
دلخواه ( )RPMمحور موتورها ،باید فید ورودی که باعث چرخش شفت میشود را تغییر داد.
49 | P a g e
این موتورها بر اساس نیروی القایی کار میکنند پس جریان ورودی ،بر حسب طراحی سیمپیچ ،میتواند دور
دلخواهی بدهد.
بهصورت کلی ،در دنیای موتورهای الکتریکی ،ما با دو دسته از موتورها طرفایم که هر کدامشان به یک شیوه
کنترل میشوند .موتورهای DCو موتورهای .ACدر دکلهای قدیمیتر ،موتورهای برقیِ تمام اجزا از نوع DC
بودند و در دکلهای جدیدتر این موتورها از نوع ACهستند .برای واضح تر شدن بحث و پیش از ادامه ،ابتدا
باید بهطور خالصه به تفاوتهای برق ACو DCپرداخت .برق DCبه برق جریان مستقیم گفته میشود که
در آن میزان فرکانس همیشه ثابت است و برای تامین ولتاژ باال برای بعضی قطعات پرمصرف ،به دلیل اتالف
باالی انرژی چندان به صرفه نیست .اما برق ACبا دادن مقدارهای متفاوت جریان توان کمتری را در انتقال از
دست میدهد .شیوهی درایو (یا همان کنترل) این دو نوع موتور با هم متفاوتست.
برای موتورهای DCبا فرکانس ثابت ،ولتاژهای متفاوت اعمال میشود تا موتور به میزان دلخواه بچرخد (توان
بدهد) امّا در موتورهای ACبا تغییر در تناوب جریانْت که نیروی القایی در موتور تغییر میکند و RPMها
مختلف میدهد.
.سیستم درایو موتورهای DCرا )SCR (Silicon Controled Rectifierو سیستم درایو موتورهای
ACرا )VFD (Variable Frequency Driveمیگویند.
در هر دو روش ،برای سه وسیلهی اصلی (و برخی ابزارآالت دیگر) برق ACتولیدی ژنراتور بهوسیله درایو VFD
یا SCRبه عنوان فید ورودی داده میشود
سیستم SCRاز سال 0948وارد صنعت شد و کمی بعدتر به دکلهای حفاری هم رسید.
سیستم VFDکه پیشرفتهتر است اما از سال 0995به صنعت حفاری وارد شد.
در سیستمهای SCRبرق تولیدی ژنراتورها که ACاست توسط یکسوساز به برق DCتبدیل میشود و به
عنوان فید ورودی به tractionموتورها میرسد.
در موتورهای اصلی دکل ،ما در هر لحظه نیاز به دور متفاوتی داریم ( rpmشفت موتور الکتریکی)؛ مثال
میخواهیم استروکهای پمپ را کم و زیاد کنیم یا سرعت درام دراورکس را تغییر بدهیم .یا مثال به هر دلیلی،
rpmتاپ درایو (یا میز دوار) را در لحظه تغییر بدهیم .در سیستم SCRبرای اعمال این تغییرها ،باید
50 | P a g e
بهوسیلهی SCRدر هر لحظه ولتاژ را کم و زیاد کرد تا به نتیجهی مطلوب برای هر موتور رسید .در سیستم
VFDقضیه بدین شکل نیست یعنی میتوان فرکانس را هم تغییر داد و بدین شکل ،دقت اعمال تغییرات
بیشتر و نحوهی اجرایشان سادهتر است .در این سیستمِ جدیدتر با تغییر فرکانس ،میتوان سریعتر و دقیقتر از
موتور پاسخ گرفت .عالوه بر این موتورهای ACچون نگهداری سادهتری دارند بیشتر ترجیح داده میشوند (یک
مثال ساده که همهمان میدانیم ،زغالهای کربنی در موتورهای دیسی هستند که بعد از مدتی استفاده ،نیاز به
تعویض دارند که در موتورهای ACبدین شکل نیست.
در سیستم VFDبرق ACتولیدی از ژنراتور به )DSU (Diode Supply Unitوارد میشود و به برق
DCتبدیل میشود و بعدتر ،با استفاده از Inverterدوباره برق ACدلخواه برای موتورهای اصلی تبدیل
میشود.
در دکلهای امروزی 3 ،موتور برای ماد پمپ (برای هر ماد پمپ دو موتور) 3 ،موتور برای دراورکس و یک موتور
برای تاپ درایو وجود دارد که بر حسب طراحی 311یا 481ولت هستند.
عالوه بر این ،برای دستگاههای برقی دیگر هم که هر لحظه امکان تغییر دور موتور وجود دارد (به علت torque
یا هر چیز دیگر) میتوان از سیستم VFDاستفاده کرد (مثال در مورد mud centrifugeیا شیکرهایی که
G-Forceرا میتوان تنظیم کرد).
در سیستم ،VFDابزارآالت DSUو Inverterکه توضیح داده شد ،در اتاقی که PCR (Power
)Control Roomیا )MCC (Main Control Cabinنامیده میشود ،بهصورت هوشمند ،برحسب
باری که در لحظه از موتور خواسته میشود ،به آن داده میشود .یعنی توان مکانیکی حاصل از سوخت دیزل در
انجینها (با کنترل گاورنر) ،باعث به حرکت درآمدن AC Generatorها شده و برق تولیدی به اتاق PCR
وارد میشود .اینجا برای تکتک قطعات کابینتی وجود دارد که برق مربوطه به شکلی که مورد نیاز است تبدیل
(با استفاده از IGBTکه مجموعهای از ترانزیستورهاست) و سپس به junction boxها انتقال داده میشود و
از آنجا میتوان به ورودی موتورها متصلشان کرد.
همانطور که گفته شد ،یکی از شش جزء مهم هر دکل (چه خشکی و چه دریایی) ،سیستم مانیتور کردن
پارامترهای حفاریست .ما در اینجا ،همانطور که از قبل گفته بودیم ،فقط دربارهی دو سیستم مدرنی که
امروزه در دکلهای جکآپ استفاده میشوند یعنی Amphionو Cyberتوضیحاتی ارائه میدهیم و از
تفاوتهایشان میگوییم .در ادامه هم ،کمی در سیستم Amphionدقیقتر میشویم و توضیحات جزئیتر در
مورد این مدرنترین سیستم کنترل پارامترهای حفاری ارائه میکنیم.
52 | P a g e
در دکلهای مدرن ،برای اعمال پارامترها و مانیتور کردن تمامی اوضاع حفاری ،از سیستمهای یکپارچهای
استفاده میشود که میتوان آنها را به درایو VFDکوپل کرد و در عین کنترل آنها ،همهچیز را با هم یکجا
داشت .شرکت NOVدو سیستم Amphionو Cyber Basedرا تولید کرده و در دکلهای جدید ،یکی
از این دو سیستم وجود دارد .حفار که اینجا لقب Cyber Drillerدارد بر روی یک صندلی نشسته که دو
joystickدارد و هر کدام وظایفی دارند .مثلن برای پایین آوردن بالک ،حفار جویاستیک را به سمت پایین
برده و برای باال آوردن بالک آن را به سمت خودش تکان میدهد .حفار برای تعیین پوزیشن elevatorو باز و
بستن آن از همین جوی استیکها استفاده میکند و با استفاده از مانیتور و صفحه کلیدهایی که در برابرش
هست ،میزان ،rpmاستروک پمپها و اندازهی تورک دلخواه (مثلن در زمان استاک و تالش برای آزاد کردن
لوله) را اعمال میکند .میتواند میز دوار را به اندازهی مورد نظرش بچرخاند (فقط برای داشتن )rotationیا به
راحتی iBOPباالی تاپدرایو را باز و بسته کند.
تسلط بر پمپهای شارژینگ ،میکسینگ و همچنین پمپهای تریپ تانک و دیدن تمامی خطاهای سیستم هم
یکی دیگر از تواناییهای بیشمار این سیستمهاست .او به تنهایی و با فشار یک دکمه میتواند slipsرا بیاندازد
و آن را بردارد.
میزان تورک دلخواه به Cat Headها و نتیجتن آچارها را تعیین میکند و به راحتی به HPUریگ فلور
تسلط دارد .حفار میتواند با فشار دادن یک دکمه یا لمس صفحهی تاچ اسکرین ترمز تاپدرایور را فعال کند در
حالتی که در یک اتاق pressurizedشده (برای عدم نفوذ گازهای احتمالی در محیط) نشسته و نیازی به
جابهجا شدن ندارد.
در حالی که یک سیستم دوربین مداربسته هم در مقابلاش قرار دارد و در هر لحظه میتواند نقاط مختلف ریگ
فلور ،دریک و حتا پلتفرم را ببیند.
برای حفار کار از این سادهتر هم میشود و با استفاده از حالت Auto Drillو با علم به پارامترهای مناسب و
بهینه ،میتواند ماکزیمم مقادیر Torque ،Diff. Pressure ،WOBو ROPرا تعیین کند و فقط
عملیات حفاری یا back reamingرا نظارهگر باشد.
بعد از این توضیحات دربارهی ویژهگیهای فوقالعادهی این دو سیستم ،کمی دربارهی مکانیزم و البته
تفاوتهایشان صحبت میکنیم:
53 | P a g e
سیستمهای Amphionو Cyber Basedبا هم تفاوتهای بنیادینی دارند که بیشتر به نحوه طراحیشان
برمیگردد در حالی که از لحاظ خروجی ،تقریبن برابر هستند و میتوانند تمامی کارآییهایی همدیگر را داشته
باشند.
برنامهی سیستم Cyberاز طریق نرمافزار Step 7شرکت زیمنس نوشته شده و تمامن بر مبنای PLCها
استوار است در حالتی که Amphionبا وجودی که در Step 7نوشته شده تحت نرمافزار Javaاجرا
میشود پس میتوان آن را بر روی کامپیتورهای ساده خانگی هم اجرا کرد.
Amphion
سیستم مدرنتری است و برای کاربر راحتتر است .در این سیستم عالوه بر جویاستیکها ،کامپیوترهای
تاچاسکرینی هم وجود دارد که کار حفار را بسیار ساده کرده است اما در Cyber Basedصفحه کلید و
جویاستیک وسایلی هستند که برای فرمان دادن موجود هستند
همانطور که گفته شد برای هر درایو در سیستم Cyberیک عدد PLCوجود دارد که فرمانها را کنترل
میکند اما در سیستم Amphionاستفاده از PLCفقط جهت ارتباط با درایو است و در اینجا SBC ،یا
Single Board Computerوجود دارد که برنامهی Amphionبر روی کارتهای حافظهای در این
کامپیوترهای compactنصب شده است که برای هر درایو یک عدد SBCوجود دارد (تاپدرایو ،دراورکس
و ...هر کدام با یک درایو کنترل میشوند).
54 | P a g e
تصویری از اتاق حفار دکلی که به سیستم سایبر مجهز است .همانطور که میبینید ،دو صندلی وجود دارد که
یکی برای حفار و دیگری برای کمکحفار است .در صندلی دوم میتوان وسایلی را کننرل کرد که نیاز به
دریکمن را از بین ببرد .بعدن دربارهی این وسایل بیشتر میگوییم.
55 | P a g e
در ادامه اما ،کمی بیشتر بر ماجولهای سیستم امفیون تمرکز میکنیم وبرای واضحتر شدن بحث ،نمونههایی را
نشان میدهیم:
صفحهای که مشاهده میکنید دربارهی نحوه کنترل توان تولیدی دکل است .همانطور که گفته شد ،در هر
لحظه و بر حسب نیاز ،توانی از موتورها گرفته میشود و این توان باید به تمام دکل و برای تمام اجزا انتقال پیدا
کند .در اینجا ،میتوان نظارتی کلی بر کامپوننتهای مهم دکل داشت .اینکه نیروی هر کدام از انجین به کجا
میرسد و در هر لحظه انجینها چه توانی تولید میکنند و توان مورد نیاز لحظهای دکل چهقدر است .واضحست
وقتی که در حال حفاری با تورک باال و در اعماق پایینتر هستیم و gpmبیشتری از پمپهای دکل
57 | P a g e
میخواهیم ،توان بیشتری مورد نیاز است .تصویر باال زمانی گرفته شده که لود بر هر انجین در حدود 51درصد
است .سیستم Load Sharingجنراتورها ،بر حسب نیاز دکل ،به انجینها دستور میدهند با rpmبیشتر
یا کمتری کار کنند تا توان به هدر نرود.
این صفحهی اصلی دراورکس سیستم امفیون است .وزن هوکلود و وزن روی مته در گیج باال پیداست .در سمت
چپ ،پوزیشن بالک نسبت به دریک مشخصست و لیمیتهای تعریف شده برای حرکت بالک پیداست .زیر
گیج ،بخش اتودریل را میتوان دید .حفار پارامترها را وارد میکند و در حین حفاری ،و بر حسب شرایط ،یکی از
58 | P a g e
این پارامترها عامل کنترل کننده میشوند .همچنین دربارهی وضعیت ترمز درام هم قسمتی وجود دارد که
بعدتر ،وقتی از سیستم ترمز دراورکس گفتیم ،بیشتر وارد جزئیاتاش میشویم.
این هم صفحهی دیگری برای کنترل و مانیتور دراورکس است .اینجا هم وضعیت ترمزهای درام (ترمزهای
اصطکاکی) ،سرعت درام ،وضعیت فشار و دمای روغن هر کدام از گیربکسهای دو سمت درام میتواند کنترل
شود .عالوه بر این ،بر از هر slip and cutوایر درام ،با پارامترهای این صفحهست که میشود دوباره ارتفاع
درام را کالیبره کرد و وضعیت ترمزهای اصطکاکی را تست کرد.
59 | P a g e
عکس باال از صفحهی تاپدرایو گرفته شدهست .اینجا هم میشود rpmتاپ درایو را تعیین کرد و در لحظه
تورک را دید و برای تورک لیمیت تعریف کرد .میشود iBOPباال را باز و بسته کرد یا ترمز تاپدرایو را کنترل
کرد .از همینجا جهت چرخش استرینگ را هم میتوان به سیستم داد .اینکه لینکهای elevatorرا در
چهحالتی گذاشت و اینکه elevatorرا بهچه سمتی چرحاند هم در این صفحه کنترل میشود.
60 | P a g e
تصویر باال مربوط به صفحهی کنترل ریگ پمپهاست .اینجا میتوان دستور داد تا کدام دو پمپ کار کنند و
میزان استروکهای هر پمپ را تعیین کرد .همچنین چون تقریبن در تمامی حاالت به دو پمپ نیاز است،
میتوان دو پمپ مورد نظر را با هم کوپل کرد و اینطور ،کنترلشان سادهتر میشود.
61 | P a g e
این هم صفحهی مربوط به بحش Auxiliaryاست .اینجا میشود Cat Headها و آچارها را منترل کرد و
میزان تورک دلخواه برای make upیا breakکردن به هر کدام از آچارهای چپ و راست داد .میزان فشار
هیدرولیک HPUو همچنین فشار هوای دکل را کنترل کرد .همچنین سرعت میز دوار را میتوان تنظیم کرد و
تورک را مانیتور کرد .در حالتی که از Power Slipsاستفاده میکنیم ،حفار لمس بخش مربوط به همین
صفحه در مانیتور روبهروی خودش ،میتواند بدون کمک هیچ کسی ،سلیپس را بیاندازد یا بردارد.
62 | P a g e
جلسه هفتم
:2.2دراورکس
یکی از اجزا بخش سیستم hoistingهر دکل حفاری ،دراورکس است .ما اینجا ،دربارهی انواعی از دراورکس
بحث میکنیم که با سیستمهای Amphionیا Cyberکوپل میشوند .دراورکسهایی که موتورهای AC
دارند و از طریق درایو ( )VFDکنترل میشوند .این دراورکسهای شرکت NOVبهخاطر نحوهی کنترلشان
Automatedخوانده میشوند .در این دراورکسها بر حسب سفارش مشتری از 1تا 4الکتریکال موتور
استفاده شده که توان هرکدام 0411 ،0051یا 0511اسب بخار است.
برای هر کدام از این موتورها ،یک عدد Blowerطراحی شده تا موتور اصلی را خنک کند .این سیستم
خنککاری یا همان ،Blowerدر واقع یک موتور الکتریکال کوچکتر است که یک فن بر روی شفت آن تعبیه
شدهست که با دمش هوا ،موتور اصلی را خنک نگاه میدارد.
قطرِ کابلِ درام معمولن 0-5/8اینچیست و بر حسب نیاز ،میتوان تعداد دورها را 01 ،01یا 04تایی بست
(به نیاز و نوع بالک بستهگی دارد).
البته بهدلیل توان باالی این دراورکسها که میتوانند سرعت قابل مالحظهای در هنگام باال یا پایین آوردن بالک
بدهند ،ترجیح داده میشود تا از 04الین استفاده کرد.
63 | P a g e
در جدول زیر ،برای دراورکسی که سه موتور 0051اسب بخار دارد ،میتوان مقدار هوکلود و سرعت بالک را
بر حسب تعداد دور الین دید:
همانطور که گفته شد ،برای دادن فرمان به دراورکس برای باال و پایین کردن ،اینجا حفار از یک جویاستیک
استفاده میکند .پیام از طریق SCBدراورکس به PLCو سپس به درایو VFDمیرود و درایو VFDسرعت
موتور دراورکس را کنترل میکند .حفار با نزدیک کردن جویاستیک به سمت خودش ،بالک را باال و با پایین
آوردن جویاستیک ،بالک را به سمت پایین حرکت میدهد .بر حسب اینکه حفار چهقدر جویاستیک را از
نقطهی مرکز دور کند ،سرعت درام دراورکس و به تبع آن ،سرعت بالک کم و زیاد میشود .جویاستیک به
نحوی طراحی شده که در صورت پایین یا باال ندادن آن همیشه به نقطهی مرکزی برگردد و سرعت درام
صفربشود.
سیستم حفاظت برای crownدر اینجا دوگانهست .یعنی عالوه بر ، Crown-O-Maticدر سیستم
Amphionیا Cyberهم میشود یک حد برای بالک وارد کرد که به محض رسیدن بالک به آن ،درام ترمز
میکند و امکان باالتر آوردن آن وجود ندارد .معمولن crown-o-maticرا در جایی باالتر از لیمیت وارد شده
64 | P a g e
در سیستم نرمافزاری قرار میدهند چون در صورت عملکرد toggle valveسیستم به حاالت
emergency stopمیرود و برای راهاندازی مجدد ،دوباره باید تمام سیستم را ریاستارت کرد.
سیستم حفاظت فلور ،مانکیبرد (در صورت به جلو بردن )elevatorو ( cherry pickerبعدن دربارهش
بحث میکنیم) هم توسط سنسورهایی که در جاهای مختلف derrickو cherry pickerقرار دارد ،باعث
پایین آوردن سرعت و نگهداشتن درام میشود.
جالبترین نکته در مورد این نوع از دراورکسها سیستم ترمز آنهاست .اینجا سه حالت ترمز وجود دارد:
در حالت اوّل یا داینامیک ،همانطور که از اسماش هم پیداست ،وقتی استفاده میشود که الین در حال حرکت
است .یعنی ما در حال باال یا پایین آوردن هوک هستیم اما به هر دلیلی میخواهیم سرعت درام را کم کنیم یا
آن را کامال نگه داریم .در این وضعیت ،جویاستیک به حالت مرکز برگشته است.
درایو VFDبه موتورهای دراورکس فرمان میدهد تا تورکی در جهت عکس اعمال کنند تا هوک از حرکت
بایستد .برق تولیدی که دیگر برای جابهجایی هوک استفاده نمیشود به باقی نقاط دکل و برای استفادههای
دیگر مصرف میشود (به این نوع از ترمزها regenerative brakeگفته میشود) و در صورتی که
استفادهای برای این برق نباشد به chopper unitمیرود و توسط resistorها که مقاومتهای الکتریکی
هستند به نیروی گرمایی تبدیل میشود (هدر میرود).
در حالت داینامیک اگر نیاز باشد ،ترمزهای دیسکی هم به کمک VFD Brakeمیآیند اما معموال ترمز موتور
الکتریکی برای نگهداشتن درام کافیست؛ وقتی که بخواهیم درام را چند ثانیه در حالت ایستا نگه داریم ،معموال
ترمز دیسکی برای جلوگیری از سقوط آزاد بالک (به دلیل وزن هوک و تاپدرایو) وارد عمل میشود و به به ترمز
VFDکمک میکند .این ویژهگی ،مزیت بسیار مهمی دارد و آن جلوگیری از خورده شدن دیسکهاست.
65 | P a g e
حالت پارک وقتیست که حفار پشت صندلیاش نیست یا مدت زمانی از ماندن جویاستیک در حالت مرکز
بگذرد و دستوری جهت جابهجایی هوک صادر نشود (این زمان قابل تنظیم و بر حسب نیاز ،دادن به سیستم
است) .در این حالت ،ترمزهای دیسکی وارد عمل میشوند.
مکانیزم ترمزهای دیسکی بدین صورت است که دو یونیت مجزا در هر دو طرف محور درام است که از چند
صفحهی دیسک تشکیل شده است .بر جسب نیاز ،این دیسکها میتوانند با هوا یا آب خنک شوند .این ترمز
بهصورت Fail Safeطراحی شده یعنی تا زمانی که هوا در سیستم موجود است ،عمل نمیکنند و در صورت
نبود هوا و پیش آمد مشکل به هر علتی ،درگیر میشوند.
ترمز حالت اضطراری ،در حالت خطر استفاده میشود که یکی از موارد آن برخورد کابل دور درام ،به علّت باال
بردن هوک ،با crown-o-maticاست .مورد دیگر استفاده قطع نیروی برق یا هواست که بهصورت اتوماتیک
این ترمز را درگیر میکند .حالت دیگر فشار دادن دکمهی E-Stopاست .در این حالت VFD ،موتورها را
خاموش میکند و ترمزهای دیسکی عمل میکنند تا درام از حرکت بایستد.
عالوه بر تفاوتهایی که ذکر شد ،در این مدل دراورکس cat headوجود ندارد تا با استفاده از آن آچارهای
راست و چپ را به کار انداخت و سیستم آچارها به کلی جداست که در موردش بعدا بحث میکنیم
66 | P a g e
2.2تاپدرایو
در دکلهای دریای معمولن از تاپدرایو بهجای سیستم kellyاستفاده میشود که مزیتهای بیشماری دارد.
اینکه بهجای سینگل ،اینجا از استند استفاده میشود سرعت عملیات را بهبود میبخشد .داشتن امکان back
reamو ایمنی باالتر نفرات از ویژهگیهای دیگر تاپدرایو است.
در این بخش ،ما تمرکزمان را بر تاپدرایوهایی قرار میدهیم که با سیستمهای Amphionو Cyberکوپل
میشوند.
تاپدرایوهای پیشرفتهی امروزی ،تاپدرایوهای مدل 01 ،8و 00شرکت NOVهستند که معمولن در
دکلهای دریایی ،و بهخاطر عملکرد مثبت از مدل 8استفاده میشود.
تاپدرایو هم از یک موتور الکتریکال ACبا توانایی 0051تا 0511اسب بحار استفاده میکند که توسط
درایو VFDکنترل میشود .این تاپدرایو تا 31511پوند.فوت تورک حفاری میتواند داشته یاشد .ماکزیمم
RPMآن تا 101دور است؛ بهصورت مقطعی تا 95111پوند.فوت تورک میتواند تولید کند (مثلن برای باز
و بسته کردن کانکشن) و تا 051تن توانایی تحمل وزن دارد .اینجا هم دستورات از SCBتاپدرایو به PLC
و از از آنجا به درایو منتقل میشود و بدین شکل ،دور موتور الکتریکال تاپدرایو کم و زیاد میشود تا به
نتیجهی مطلوب رسید.
نیروی چرخشی محور موتور تاپدرایو از طریق گیربکس به شفت اصلی ( )Main Shaftمنتقل میشود .شفت
اصلی از باال به واشپایپ متصلست و از پایین به iBOPها و Saver Subو در نهایت به استرینگ حفاری.
همانطور که در شکل باال میبینید ،از باال ،دو راه ورود برای تاپدرایو وجود دارد .یکی Goose Neckاست
که قبل از آن لولهی خمیدهای (به اسم )S Pipeشیلنگ استندپایپ ( )rotary hoseرا به آن وصل میکند
و راه پمپاژ گل از این مسیر است .راه ورودی دیگر به تاپدرایو که در حالت عادی همیشه capبر روی آن قرار
دارد ،برای جاب وایر الین و گذر دادن کابل استفاده میشود.
بعد از ( Goose Neckاز باال به پایین) واش پایپ قرار دارد که ضمن فراهم کردن امکان چرخش ،پکینگی
بهوجود میآورد تا مسیر ورود گل نشت نداشته باشد .واشپایپها به دو نوع هستند :یکی واشپایپهای
conventionalکه در swivelدکلهای خشکی هم وجود دارد و یکی واشپایپها مکانیکال که از طریق
فراهم آوردن mechanical sealingامکان آببندی و چرخش را فراهم میکنند (دو صفخهی فلزی که
67 | P a g e
یکی میچرخد و دیگری که ثابت است sealing ،را بهوجود میآورند) .واشپایپ به شفت اصلی تاپدرایو
متصل است.
در زیر شفت اصلی تاپدرایو ،دو عدد iBOPوجود دارد که عملن کار Kelly Cockرا انجام میدهند .این
iBOPها دو عدد ساب هستند که درون آنها بالولوهای فشار باال وجود دارد iBOP .باالیی توسط نیروی
هیدرولیک باز یا بسته میشود .برای اینکار ،از طریق سیلندرهای کوچکی که پشت این Actuatorقرار دارند،
نیروی هیدرولیک اعمال میشود تا شیر باز یا بسته شود iBOP .پایین دستیست و باید بهوسیلهی آچار آلن
آن را باز یا بسته کرد.
68 | P a g e
(الزم به ذکر است که فرمانهای داده شد از طریق سیستمهای آمفیون یا سایبر به سیگنالهای برای
solenoid valveهای هر قطعه تبدیل میشود و این سولونوید والوها هستند که باعث باز شدن مسیر جریان
هیدرولیک برای انجام عملکردهای مختلف میشود)
یکی دیگر از ویژهگیهای این مدل تاپدرایو ،داشتن سیستم Counter Balanceاست .این سیستم که از
دو سیلندر هیدرولیک و دو accumulatorتشکیل شدهاست ،وزن تاپدرایو را هنگام متصل کردن به لوله تا
69 | P a g e
811پوند پایین میآورد و جلوی صدمه به threadلوله را میگیرد .این سیلندرها با اعمال نیرو به سمت باال،
نیروی گرانشی وزن تاپدرایو را خنثا میکنند .به شکل زیر لطفن توجه کنید:
در شرایطی که بههر دلیل HPUریگفلور کار نکند و فشار روغن هیدرولیک در تاپدرایو نباشد ،دو انبارهی که
گفته شد ،وظیفهی تامین نیروی رو به باال را برای دو سیلندر کانتر باالنس فراهم میکنند.
70 | P a g e
البته الزم بهذکر است که فشار روغن HPUهمیشه میباید به تاپدرایو متصل باشد چون مثلن در زمان
حفاری که به اکثر فانکشنهای هیدرولیکی نیازی نیست ،برای رعایت ایمنی ،باید فشار روغن هیدرولیک در
سیستم موجود باشد تا iBOPباال را بست .پس توصیه نمیشود که هیچگاه فشار هیدرولیک را از تاپدرایو
قطع کرد.
در تاپدرایو سیلندرهای هیدرولیک دیگری هم وجود دارند .برای centerکردن تاپدرایو با میز دوار،
Alignment Cylinderوجود دارد و برای به جلو ( )extendیا عقب ( )retractبردن تاپ درایو باز هم از
نیروی هیدرولیک استفاده میشود .همچنین برای centerقرار دادن bailتاپدرایو هم از نیروی هیدرولیک
استفاده میشود.
71 | P a g e
بخش مهم دیگر در تاپدرایو Pipe Handler ،آن است .این قسمت بر حسب مدلاش از نیروی هیدرولیکی،
نیوماتیک و یا هر دو استفاده میکند .پیشرفتهترین مدل pipe handlerمدل 011آن است که در زیر
تصویر آن را میبینید:
72 | P a g e
همانطور که از اسم pipe handlerپیداست ما در اینجا با لوله سر و کار داریم .همانطور که گفته شد
شفت اصلی به دو شیر اطمینان وصل است که در انتها به saver subو استرینگ متصل میشود .در انتها
هم clamp ،تاپدرایو وجود دارد که لوله را به saver subمتصل میکند و وضیفهی make upیا
break outلوله از تاپدرایو را دارد .در clampسیستم آچار مانندی تعبیه شده که امکان داشتن تورک
برای باز و بست کانکشن را میدهد .این سیستم هیدرولیکی کار میکند.
برای جلو و عقب بردن ،elevatorدر محل قرار گیری linkهای آن ،دو سیلندر هیدرولیک دیگر وجود دارد
که به اندازهی دلخواه حفار elevator ،را در موقعیت مناسب قرار میدهد ( .)Link Tiltهمچنین برای
چرخش elevatorهم Rotary Link Assemblyوجود دارد که باز هم بهوسیله نیروی هیدرولیک کار
میکند RLA .از یک چرخدنده و shot pin Assemblyتشکیل شده که امکان چرخاندن 331درجهی
elevatorرا بهوجود میآورد.
73 | P a g e
74 | P a g e
جلسهی هشتم
:Elevators :5-2
در سیستمهای Amphionیا Cyberمیتوان از elevatorهایی استفاده کرد که برای باز و بسته
کردنشان نیازی به دخالت دست نباشد
امکان این وجود دارد تا از تاپدرایو الین هوا یا روغن هیدرولیک گرفت و از مدلهای خاصی از elevator
استفاده کرد تا با فشردن یک دکمه یا لمس صفحه توسط حفار elevator ،باز یا بسته بشود.
مدل BXشرکت NOVبرای مثالelevator ،هایی هستند که به صورت هیدرولیکی باز و بسته میشوند.
همچنین در هنگام راندن جداری و استفاده از Spider Elevatorاز همین الین هوای تاپ درایو میتوان
استفاده کرد و برای اعمال نیروی لچ کردن ،نیازی به کشیدن شیلنگ هوا از ریگ فلور تا spider elevator
نیست
در دکلهایی که از تاپ درایو استفاده میشود ،میز دوار عمال خاصیت اعمال چرخش و دادن نیرو برای حفاری را
ندارد .البته در دکلهای جدیدتر ،میز دوار با استفاده از نیروی هیدرولیک ،توانایی چرخاندن لوله را دارند اما در
حالتی که لوله به وسیلهی slipsبا rotary tableدرگیر شده است.
در این میز دوار بهجای قرار دادن بوشینگها میتوان یک عدد power slipsگذاشت و بر حسب نوع پاور
سلیپس ،با استفاده از نیروی هیدرولیک یا نیوماتیک ،سلیپس را انداخت یا درآورد.
75 | P a g e
همانطور که گفته شد ،در دکلهای امروزی ،کت هد سیستمی کامال متفاوت با گذشته دارد و دیگر نیروی خود
را از دراورکس نمیگیرد بلکه HPUریگ فلور توان ورودی این کت هدها را تامین میکند.
اینجا هم آچارهای راست و چپ وجود دارند با این تفاوت که به انتهای دستهی آچار ،کابلی وصل شده که وارد
فنرهای کت هد میشود و جکی هیدرولیکی زیر این کابل قرار میگیرد تا با باال رفتن ،باعث ایجاد tensionدر
کابل بشود .بر حسب نوع آچاری که به کت هد متصل است میتوان میزان متفاوتی از تورک را اعمال کرد.
برای مثال در مدل HT-100شرکت ,Varcoتا 011هزار پوند فوت را میتوان انتظار داشت.
در دکلهای جکآپ معمولن 3عدد پمپ گل وجود دارد که بیشترین توان مصرفی دکل را بین تمامی قطعات
دارند .ساز و کار پمپها در بخش fluid endتقریبا تفاوتی با پمپهای دیگر ندارد و بر حسب کارخانه
سازنده ،تعداد pulsation dampenerها در الینهای خروجی و ورودی متفاوت است .اینجا به علت
سیستم یکپارچهای که برای کنترل پمپها وجود دارد ،میتوان مانیتور بسیار دقیقی بر پمپها داشت و از
کوچکترین خطاها آگاه شد (مثال فشار هوای ناکافی برای خنک کردن ترکشن موتور).
76 | P a g e
گل خروجی از ماد پمپها از طریق الینهای پرفشار به استند پایپ و سپس به درون چاه وارد میشود و سپس
از طریق flow lineوارد سیستم تصفیه گل میشود .سیستم تصفیه گل تفاوتی با دکلهای خشکی ندارد
(شیکرها ،de silter ،de sander ،de gasser ،ماد کلینر ،سنتریفیوژ اینجا هم وجود دارند) تنها
چیدمان آنها متفاوت است .اما به علت مالحظات زیست محیطی و دامپ نکردن گل در دریا(در گل روغنی) ،از
screw conveyorو Mud Dryerهم استفاده میشود تا برای waste managementمشکالت
کمتری وجود داشته باشد Mud Dryer .وسیلهایست که تا جای ممکن آب یا روغن را از گل دورریز جدا
میکند (بر حسب G Forceتنظیم شده) و Screw Conveyorکاتینگها را برای بک لود کردن انتقال
میدهد.
سیستم کنترل فوران چاه ( BOPو کومی یونیت) در دکلهای جکآپ کامال شبیه به دکلهای خشکی است
اما بر حسب مشاهدات ،تفاوتهای کوچکی که وجود دارند بیان میکنیم.
در برخی دکلها ،برای ایجاد فشار در انبارههای کومی یونیت ،دو عدد پمپ برقی (بهجای یک پمپ برقی و یک
پمپ نیوماتیک) وجود دارد که از منابع جداگانهای تغذیه میشوند
77 | P a g e
عالوه بر این ،سیستم کنترل shallow gasکه diverterنامیده میشود از انبارههای کومی یونیت شارژ
میشود .البته با داشتن یک رگالتور فشار 3111پام انبارهها به 511پام کاهش مییابد .در دکلهای جدید،
در زیر میز دوار diverter packerقرار دارد که از جنس الستیک است و بر حسب سایز لولههایی که قرار
ست از آن رد بشود ،بوشینگهای الستیکی دیگری قرار میگیرند .در این سیستم و بر حسب جریان باد ،میتوان
یکی از دو الین overboardرا انتخاب کرد تا گازهای سطحی مستقیما به خارج دکل هدایت شود.
بعضی از دکلهای جک آپ تنها یک ست فوران گیر با سایز 08-4/3با فشار کاری 05هزار پام وجود دارند که
طراحی آن به صورت زیر می باشد.
بر حسب سایز لولهی حفاری دو عدد پایپ رمز در باال ،یک عدد shear/blind ramsدر زیر رمز باال ،یک
عدد variable ramsزیر sbrو در نهایت lower pipe ramsکه باز هم به سایز لوله بستگی دارد.
یک عدد kill lineبین sbrو ( vbrبا سایز )3-03/0و یک عدد choke lineبین vbrو lower pipe
( ramsبا سایز )3-03/0قرار دارد که HCRو ولو دستی بر روی هر کدام طراحی شده است.
در باالی فورانگیر ،یک عدد مندرل قرار دارد که به صورت تلسکوپی در یک overshotقرار گرفته است (چون
از بیرون دور مندرل قرار میگیرد عنوان اورشات برای این وسیله انتخاب شده است) .بر روی اورشات دو عدد
سیل قرار دارد که با مجموعه فشار بخش diverterمیتوانند energizedشوند و برای گل برگشتی
سیلینگ انجام دهند.
خوبی استفاده از همچه سیستمی این است که نیاز نیست بعد از افزودن هر بخش تاج سرچاهی ،از bell
nippleقسمتی را برید و با استفاده از همین سیستم تلسکوپی ،میشود مندرل یا رایزر باالی فوارنگیر را باالتر
آورد.
قسمت انتهایی اورشات به دایورتر متصل شده است که پنج الین بر روی آن تعبیه شده است .همانطور که گفته
شد ،دو راه آن مربوط به overboardسمتهای پورت و استاربرد است .راه بعدی راه گل برگشتی است
( .)flow lineیک راه دیگر هم راه ورودی trip tankاست و راه آخر ،راه بلید آف کردن فشار استند پایپ
است که البته از آن برای reverse circulationیا پر کردن آنولوس با ریگ پمپها هم میشود استفاده
کرد.
78 | P a g e
توجه :در بعضی موارد bop Low Pressureارسال نمیشود وکل چاه با همین استک حفاری میگردد .در
میادینی که میبایست کیسینگ 11یا 08-8/5رانده شود و well headبا فلنج 11-3/4نصب گردد
همین استک استفاده خواهد شد ،تنها ایراد عدم امکان گذاشتن ”Wear Bushing 20میباشد که از
”¾ BOP 18عبور نمی کند و به همین علت Plug Testerبرای تست هم عبور نخواهد کرد که میتوان
با Cup Testerتست کرد که اگر آن هم نبود امکان تست با استرینگ قبل از زدن کفشک با توجه به
Burst Pressureکیسینگ می باشد.
نکته :به علت فاصله Tableتا Spoolدر دکلهای دریایی و قرار گرفتن کوپلینگ جداری در این محدوده،
بعد از راندن هر جداری امکان انداختن کیسینگ سیلیپس از باال وجود ندارد و جهت انجام اینکار میبایست
فوران گیرها از روی چاه برداشته ،سیلیپس نصب و سپس مجدد BOPرا نشانده و تست سیلیپس انجام شود.
با توجه به یکپارچگی و یکدست بودن این مجموعه از روی اسپول تا زیر دکل الزم به توضیح است برای بلند
کردن Overshot ،BOPرا Deenergizeیا Ventکرده و فشار روغن هیدروایک از پشت سیلهای
اورشات برداشته میشود؛ با توجه به اینکه BOPاز روی هایدریل Liftشده با باال کشیدن آن رایزر روی آن که
مندریل تایپ است وارد Overshotشده و فضا کافی را در زیر فورانگیر ها و باالی اسپول بر ای انجام کار مهیا
میکند.
زیر ریگ فلور و بر روی پلتفرم ،دو عدد BOP Hoistیا BOP Carrierوجود دارد که از طریق کابل به دو
سر فورانگیر متصل میشوند BOP Hoist .یک کنسول کنترل دارد که امکان باال و پایین کردن و همینطور
حرکت به سمت چپ و راست را به وجود میآورند .سیستم کاری این وسیله نیوماتیک است و هر کدام تا 05
تن میتوانند تحمل کنند .برای انداختن hangerهر مرحله از well headو همچنین برای اسکید کردن و
قرار دادن BOPبر چاه مجاور ،استفاده از BOP Hoistضروری است .در هنگام مووینگ دکل ،با استفاده از
همین Hoistمیتوان فورانگیر را بر روی test stumpقرار داد.
80 | P a g e
البته شایان ذکر است در یونی ولهد نیازی به بلند کردن فوران گبرها نمیباشد .ولی مبحث یونی ولهد به علت
گستردگی ان شا اهلل در آینده توضیح داده خواهد شد.
یک آچار هیدرولیکی است که بر روی یک ریل به جلو وعقب حرکت می کند به صورت کنترلی و توسط حفار یا
کمکاین آچار که می توان به آن لقب یک ربات هم داد باز و بسته کردن لوله ها و اجزا شاخه حفاری می باشد
این آچار در قسمت جلو از دو قسمت تشکیل شده است در ابتدا به وسیله قسمت باالیی که در شکل هم
مشاهده می کنید لوله یا قسمتی که می خواهیم به شاخه اضافه کنیم بسته شده ( )spinو سپس به وسیله
قسمت پایین که خود دو قسمت می باشد Torqueالزم جهت محکم شدن لوله اعمال می گردد و به این
صورت است که کسی که آچار را کنترل می کند طوری تنظیم میکند که محل بسته شدن دو لوله یا می توان
گفت خط وسط Tool Jointبین دو لبه قرار گیرد تا لبه پایین که ثابت است لوله پایین را به صورت ثابت نگه
دارد و قسمت باالیی که متحرک است لولۀ باال را گرفته و Torqueالزم را با گردش به راست به لوله اعمال
کند (به همین شیوه برای باز کردن لوله هم میشود از iron roughneckاستفاده کرد) .حفار کنترل می
گردد .
این آچار باعث شده تا آچارهای معمول که از آن جمله Cat Headها و آچار را میتوان نام برد کمتر مورد
استفاده قرار بگیرند و به نسبت قابل مالحظه ای سرعت عملیات مخصوصاً در هنگام تریپ افزایش یابد .
81 | P a g e
این وسیله که به صورت هیدرولیکی کار میکند توسط حفار و یا کمک حفار کنترل شده و وظیفهاش جدا کردن
و اضافه کردن لوله به شاخه حفاری میباشد ،بدین صورت که Rocker XYدو ریل دارد یکی بر روی سطح
Floorکه کل دستگاه را به عقب و جلو هدایت می کند و دیگری به صورت عمودی میباشد و رو به باال و
پایین حرکت میکند و به ما این امکان را میدهد که یک لوله یا یک استند را بگیریم.
هرگاه بخواهیم بهعنوان مثال یک استند را از شاخه جدا کنیم Rocker XYروی ریل افقی خود به جلو آمده
و توسط گیره هایی که در بدنه باالی خود دارد لوله را گرفته و به عقب رفته و قسمت باال که لوله را گرفته با
چرخش ،لوله را در Fingersقرار می دهد.
استفاده از همچه سیستمی عمال نیاز به دریک من را از بین میبرد .البته در دکلهای دیگر هم دریک من نیاز به
استفاده از نیروی بدنی برای جابهجا کردن استند لولهها ندارد و وینچهای هوایی بر روی دریک طراحی شده که
بعد از جا انداختن کابل به دور لوله ،توسط ریموت کنترلی نیروی الزم برای جابهجایی استند و جا انداختن آن
در فینگرها فراهم میکنند
82 | P a g e
Monkey Arm(2-12
این وسیله کار V-Door،Cat Walkو Air Hostو Roughneckها را با هم و به صورت کنترلی انجام
میدهد ،به این صورت که دیگر نیازی نیست به عنوان مثال لوله ای را که می خواهیم به سطح Floorبیاوریم
بر روی Cat Walkگذاشته و به وسیله Air Hostو با کار Roughneckآنرا از طریق V-Doorبه
سطح دکل منتقل کرد فقط کافیست به کمک یک craneلوله را روی Monkey armگذاشت سپس
Monkey Armبه کمک صفحه ای که در انتها آن تعبیه شده و به مانند یک پیستون عمل می کند لوله را
باال می کشد و سپس به کمک بازوی متحرکی که در ابتدای قسمت باالی آن و بر روی سکو قرار دارد لوله را به
سمت Top Driveهدایت و Top Driveبه کمک Elevatorلوله را گرفته و به باال می برد
83 | P a g e
این وسیله کمک فراوانی در افزایش سرعت راندن جداری میکند .ولی باید عرض کنم بعضی از وسایل فوق الذکر
در همه دکلها وجود ندارند.
بر روی ریگ فلور ،بسکتی قرار دارد که با استفاده از نیروی هیدرولیک میتوان آن را کنترل کرد .دکلبان برای
باز و بسته کردن spider elevatorمیتواند در این بسکت قرار بگیرد .همچنین برای انجام تعمیرات در
ارتفاع دو-تا سه نفر میتوانند در این بسکت قرار بگیرند تا بر روی قطعهی مورد نیاز (مثال تاپ درایو) کارهای
الزم را انجام دهند.
برای جلوگیری از برخورد تاپ درایو با این بسکت ،سنسورهایی بر روی آن وجود دارد که زمان نزدیک شدن
تاپدرایو به آن ،آالرمی بر روی صفحه نمایش روبهروی حفار روشن میشود و سرعت تاپدرایو کم میشود.
کرین دیگریست که به صورت ریلی بر روی دریک حرکت میکند و به وسیلهی iron roughneck
استندبای و موس هولهای موجود بر ریگ فلور ،امکان ساختن استند یا شکستن استند را حتی در زمان حفاری
به وجود میآورد .در انتهای وینچ این کرین یک عدد single joint elevatorوجود دارد که میتواند تا یک
استند را باال و پایین کند.
استفاده از این کرین ،بدون درگیر کردن تاپدرایو برای ساختن یا شکستن استند لولهها ،صرفهجویی بسیاری در
زمان دکل میکند .یک پنل کنترل بر روی ریگفلور و یک پنل کنترل بر روی دریک برای این وسیله وجود
دارد.
84 | P a g e
:2-55یونیت سیمان
بر روی دکلهای دریایی همیشه یک عدد یونیت سیمانکاری وجود دارد تا به غیر از انجام عملیات سیمانکاری،
هر زمانی بتوان تستهای فشار را هم با آن انجام داد.
.یونیت سیمان دو عدد انجین دیزلی دارد که توسط گیربکس ،نیروی power endدو پمپ HT-400را
فراهم میکنند (از الینرهای 4یا 4.5اینچ برای این دو پمپ تریپلکس استفاده میشود) .ظرفیت rcmیونیت
تا 31بشکه دوغلب میتواند باشد و تا 05111هزار فشار برای پمپ کردن را فراهم کرد.
در برخی یونیتها Continious Metering Systemوجود دارد که متشکل از چند تانک solution
است که به تانک solutioinاصلی یونیت میتوان الین آپ بشود .سیستم کنترل CMSکاملن کامپیوتری
است بهطوری که میزان اضافه شدن محلول ،کاملن از طریق PLCکنترل میشود و پنل جداگانهای دارد.
Surge Tankیونیت سیمان که تا 1تن ظرفیت دارد پودر سیمان ورودی از سیلوهای دکل را در خودش
نکهداری میکند و برحسب تشخیص سیمانکار میتوان پودر را به rcmاضافه کرد .معموال separatorای
هم وجود دارد که به صورت یک surge tankکوچکتر است و تا نیم تن ظرفیت دارد و میتواند با گردش
هوا بین surge tankو separatorمانع نشست پودر سیمان شد (ظرفیت پذیرش پودر سیمان هم بیشتر
میشود.
نشست پودر سیمان چه در الینها و چه در تانک باعث میشود تا هوا بهخوبی نتواند آن را جابهجا کند) .در
اینجا هم قبل از ورود سیمان به ،rcmسیکلونهایی برای گرفتن ناحالصیهای سیمان وجود دارد.
الینهای fresh water ،sea waterو mudبه عنوان ورودی به تانک solutionیونیت وارد میشوند
( solutionمعمولن توسط میکسینگ پمپها از یکی از پیتهای دکل و از طریق الین گل وارد میشود) و
سپس آن را به rcmانتقال میدهیم که در آنجا با پودر سیمان وارد شده از surgeتانک مخلوط میشود و
دوغاب سیمان تهیه و برای پمپاژ به ورودی پمپهای یونیت وارد میشود.
به غیر از راههای خروجی پودر سیمان از surge tankو راه خروجی به ،separatorراه دیگری هم به
عنوان ventبر تانک surgeوجود دارد که سیمان اضافی را مستقیم over boardمیکند .میزان فشار
setشده برای الین ventبسیار مهم است چون میتواند از دورریز زیاد سیمان به دریا جلوگیری کند .در
شرایطی که فشار surge tankبیش از حد زیاد شود (مثال در صورت چوک شدن الین ،)ventدرپوش فلزی
85 | P a g e
این تانک به عنوان آخرین safetyاز جای خود خارج میشود و امکان انفجار این تانک به هیج وجه وجود
ندارد.
86 | P a g e
یونیت فوق در دکلهای جک آپ غالبا در زیر کنتیلور می باشد و باید توجه داشت با توجه به شرایط دریا و
محدودیت فضا چون فقط یک عدد یونیت داریم نگهداری و سرویس به موقع و اطمینان از سالم بودن آن قبل از
هر عملیات بسیار مهم و ضروری است.
جلسه ی نُهم
ایمنی در دریا
دوستان توجه داشته باشند که اینجا ما به مسائل گسترده و پیچیدهی ایمنی وارد نمیشویم.
مباحثی همچون بجث کالس دکلهای جکآپsurvey ،های محتلف ،بجثهای بیمهی دکل و همچنین
ایمنی در مووینگ دکلها .اگر سوالی در این زمینهها بود ،خوشجال میشوم دوستان بهصورت خصوصی
بپرسند.
در این مبحث ،کلیات ایمنی برای کسی که قرار است در یک دکل جکآپ کار کند بیان میشود تا خدای
ناکرده ،در زمان خطر کمترین تلفات را داشته باشیم.
شروع بحث:
در صنعت نفت همیشه با فشارهای باال ،خظر آتشسوزی ،گازهای کشنده ،انفجار و بارهای سنگین مواجهایم پس
رعایت نکات ایمنی اهمیت بسیار دارد .در دریا رعایت این اصول اهمیت دوچندانی پیدا میکنند چون راه فراری
وجود ندارد و اطرافمان را آب پوشانده است .گهگاه فکر میشود که با پریدن در آب میشود از مهلکه جان به در
برد در حالیکه اینطور نیست .حتا به فرض پریدن از ارتفاع باال در آب و اینکه مشکلی برای جسم پیش نیاید،
نمیتوان زمان زیادی را در آب ماند .سرما ،تنهایی ،نیاز به آب و غذا و ...باعث میشود تا پریدن در آب ابدهای
اشتباه باشد .در نتیجه میبایست از قبل برای مواقع خطر برنامه داشت و تمامی کارکنان دکل دریایی را بهخوبی
برای مواجه شدن با این شرایط آموزش داد.
برای refreshکردن کارکنان ،بهغیر از دورههای آموزشی که هر فرد باید پیش از پا گذاشتن بر روی دکل
گذرانده باشد (دورهی BOSIETکه شامل آموزشهای اطفا حریق ،نجات در دریا به هنگام غرق شدن
هلیکوپتر ،کمکهای اولیه ،آشنایی با گاز H2Sو )...میبایست هر هفته تمرینهایی ( )drillرا اجرا کرد تا در
87 | P a g e
مواقع خطر ،هرکسی با وظیفهاش آشنا باشد و کسی سر بار دیگری نشود و بتوان با کمترین تلفات شرایط
اضطرار را پشت سر گذاشت.
بههنگام خطر و بعد از به صدا درآمدن صدای آالرم (آتشسوزی ،گاز ترش یا ترک دکل) ،تیم fire fighting
و نجات که عمدتن از نفرات marineانتخاب شده برای اطفا حریق یا نجات فرد مصدوم ،هر دو رادیو اپراتور
(شیفت روز و شب) برای ارتباط با نقاط مختلف دکل و سرشماری ، OIM ،بارج مستر و افسر ایمنی برای
مدیریت حادثه ،کمپانیمن برای ارتباط با پایگاه عملیاتی در شهر و باقی افراد به محل تجمع یا muster
stationمراجعه میکنند.
بر حسب شرایط ،افراد میبایست breathing apparatus (BAیا کپسول هوا) یا جلیقه نجات ( life
)jacketرا بپوشند و منتظر شنیدن دستورات باشند .در هر طرف دکل ،میبایست به اندازه تمامی افراد حاضر
بر روی دکل ( ، )POBوسیله ترک دکل وجود داشته باشد ( life boatیا )life raftو در صورت لزوم به
درون این قایقها بروند و از دکل دور شوند.
88 | P a g e
Life Boat
به قایقهای نجاتی میگویند که بهصورت دیزلی کار میکنند و توسط جرثقیلی ( ،)davitهمیشه در هوا
معلقاند تا در صورت لزوم ازشان استفاده کرد .در این قایقها به اندازه تمامی نفرات آب و مواد غذایی وجود دارد
و در آنها راههای ارتباطی هم میبایست از قبل درنظر گرفته شده باشد .قایق از طریق ضامنی ،وقتی که تمامی
افراد در آن قرار گرفتند آزاد میشود و به درون آب میافتد .ظرفیت هر life boatتا 05نفر است
Life Raft
قایق نجات کوچکتریاست که باید آن را به وسیله جرثقیل مربوطه به درون آب انداخت و با کشیدن طناب ،آن
را باد کرد و بعد از طریق پله به پایین رفت و به درون آن سوار شد .در این قایق هم میبایست آب و مواد غذایی
به اندازهی کافی باشد .برای پیش راندن این قایق باید از پارو استفاده کرد و ظرفیت آن بین 15-3نفر است
در حالتی که Man Overboardاتفاق بیافتد یعنی یک نفر به درون آب بیافتد ،قایق تندرویی ( rescue
)boatباید بر روی دکل موجود باشد تا با انداختن آن به دریا بتوان به سمت نفر حرکت کرد و آن را نجات داد.
استفاده از life bouyیا ring bouyدر این حالت ضروریست.
بهغیر از موارد باال ،وسایل و سیستمهای احتیاطی دیگری هم باید بر روی دکل موجود باشند تا امکان وخیم
شدن هر مشکل را تا حد ممکن پایین آورد.
بر روی دکل ،باید سیستم UPSوجود داشته باشد تا در صورت نبود برق ،بتوان سیستمهای رادیویی و کومی
یونیت را راهاندازی کرد.
90 | P a g e
همچنین میبایست عالوه بر سنسورهای ( LELگاز قابل اشتعال) ،سنسورهای دود و سنسورهای گاز ترش،
سیستم Alarm Monitoringهم وجود داشته باشد تا بر روی پنلهای مختلف آن ،از defection
ابزارآالت آگاه شد .برای مثال حتا باید از کوچکترین آالرم موجود بر روی انجینها (در زمانی که کسی در
موتورخانه نیست) یا حتا سطح تانکها در صورت گذر از حد مجاز آگاه شد.
بهغیر از اینها ،میبایست در تمامی سطح دکل ،وسایل اطفا حریق موجود باشد .بهجز آتشخاموشکنهای
دستیFire Station ،ها که بهوسیله پمپ ،آب را با فشار همیشه آماده برای خاموش کردن در خود دارند باید
در تمامی نقاط وجود داشته باشند .سیستم Foamبرای هلیدک در صورت آتش گرفتن هلیکوپتر یا سیستم
CO2برای موتورخانه ،همیشه باید آماده به کار و در سرویس باشند.
میبایست برای نگهداری مواد خطرناک (مثل سوخت هایکوپتر ،مواد ناریه و مواد رادیواکتیو) از وسیلهای به نام
Jetti Sonاستفاده کرد که همیشه با شیب نسبت به دریا قرار دارد و درصورت نیاز ،با آزاد کردم اهرم
ترخیص ،آن را به دریا انداخت.
91 | P a g e
وسیلهای به نام rescue transponderیا SARTمیبایست موجود باشد تا از طریق آزاد کردن آن کد
مربوط به دکل (در صورت رجیستر بودن دکل) از طریق امواج ارسال شود (مثل یک رادار) تا دیگران بعد از
دریافت کد ،برای نجات دادن به طرف محل بشتابند.
همچنین EPIRBمیبایست بر روی دکل موجود باشد تا از طریق ارسال امواج ماهوارهای ،در صورت خطر و
بعد از زدن دکمهی آن ،پیام نجات را ارسال کند تا نیروهای کمکی به یاری افراد روی دکل بیایند.
92 | P a g e
همچنین مثل باقی کارگاههای صنعتی ،پیش از انجام هر کاری ،باید permitهای مربوطه و فرم Job
Safety Analasysرا پُر کرد.
برگهی permitبدین معناست که نفرات کلیدی دکل از کاری که قرار است انجام شود ،آگاه میشوند تا اوّلن
در مورد خطرات ممکن با کسی که قرار است کار را انجام بدهد حرف بزند و دوم اینکه ،از انجام چنین کاری
آگاه بشوند تا در صورت اُفتادن هرگونه اتفاق ،بتوانند کُمک بهتری بکنند.
برگهی JSAهم باعث میشود کسی که قرار است کار را انجام دهد ،پیش از شروع کار ،تمامی قدمهای پیش
رو را در ذهناش مرور کند و از خطرات احتمالی آگاه باشد.
همانطور که گقته شد ،این آخرین جلسهی بحث حفاری آفشور بود.
اُمیدوارم برای دوستان مفید بوده باشد و دوستان ،کم و کاستیها را به لطف خود ببخشند.