You are on page 1of 14

‫تئوری هزینه مبادله در کارافرینی‬

‫پویا اوجاق زاده‬

‫شماره دانشجویی ‪۴۰۱۱۲۴۴۲۰۱۰‬‬

‫استاد‪:‬دکتر مطیعی‬
‫فهرست‬

‫چکیده‪3 ...............................................................................................................................................................‬‬
‫مقدمه ‪4 ...............................................................................................................................................................‬‬
‫تئوری هزینه مبادله در کارافرینی ‪6 ...........................................................................................................................‬‬
‫نتیجه گیری‪10 ......................................................................................................................................................‬‬
‫منابع ‪11 ..............................................................................................................................................................‬‬
‫چکیده‬
‫هدف از این پژوهش بررسی تئوری هزینه مبادله در کارافرینی می باشد ‪ .‬تئوری هزینه مبادله با تمرکز بر مرزهای‬
‫شرکت‪ ،‬به این سوال پاسخ می دهد که چه زمانی فعالیت ها در بازار و چه زمانی در داخل شرکت رخ می دهند‪.‬‬
‫به طور خاص‪ ،‬تئوری هزینه مبادله پیشبینی میکند که چه زمانی از اشکال حاکمیتی سلسله مراتب‪ ،‬بازارها یا‬
‫ترکیبها (به عنوان مثال‪ ،‬اتحادها) استفاده میشود‪ .‬ویلیامسون که به دلیل کارش در زمینه هزینه های مبادله برنده‬
‫جایزه نوبل شد‪ ،‬این نظریه را مطرح کرد که اینکه آیا فعالیت ها در یک شرکت درونی می شوند به هزینه های‬
‫مبادله آنها بستگی دارد‪ .‬او تراکنش ها را به طور کلی به عنوان انتقال کاالها یا خدمات از طریق واسط ها می دید‬
‫و استدالل می کرد که وقتی هزینه های تراکنش باال است‪ ،‬درونی کردن تراکنش در یک سلسله مراتب تصمیم‬
‫مناسبی است‪ .‬برعکس‪ ،‬زمانی که هزینه های مبادله پایین بود‪ ،‬خرید کاال یا خدمات در بازار گزینه ارجح بود‪ .‬سه‬
‫بعد برای توصیف معامالت توسعه داده شد‪ :‬عدم قطعیت‪ ،‬فراوانی‪ ،‬و ویژگی دارایی‪ ،‬یا درجه ای که هزینه های‬
‫خاص تراکنش متحمل شده است‪ .‬تئوری هزینه تراکنش بر اساس فرضیات عقالنیت محدود و فرصت طلبی‬
‫ساخته شده است که به عنوان نفع شخصی با فریب تعریف می شود‪.‬‬

‫کلمات کلیدی ‪ :‬تئوری ‪،‬مبادله ‪،‬هزینه ‪،‬کارافرینی ‪.‬‬


‫مقدمه‬
‫مروری بر ادبیات تجربی در مورد تئوری هزینه مبادله به این نتیجه رسید که یافتههای مربوط به ویژگی دارایی به‬
‫طور کلی از این نظریه حمایت میکنند‪ ،‬در حالی که یافتههای مربوط به عدم قطعیت مختلط بودند (دیوید و هان‪،‬‬
‫‪ .)2004‬اگرچه تعداد کمی از مطالعات بر فراوانی تراکنشها متمرکز بودند‪ ،‬اما این مطالعات عموماً از این نظریه‬
‫حمایت میکردند‪ .‬دیوید و هان (‪ )2004‬همچنین به این نتیجه رسیدند که پشتیبانی تجربی قابل توجهی برای‬
‫پیشبینیهای مربوط به سلسله مراتب در مقابل بازارها وجود دارد‪ ،‬اما حمایت کمتری برای پیشبینیهای مربوط‬
‫به انتخاب هیبریدها نسبت به بازارها یا سلسله مراتب وجود دارد‪.‬‬

‫در سالهای اخیر بحثی در مورد اینکه آیا هزینههای مبادله یا قابلیتهای سازمانی مهمترین عوامل تعیینکننده‬
‫مرزهای شرکت هستند‪ ،‬باال گرفته است‪ .‬با تأکید بر اهمیت قابلیت ها‪ ،‬محققان استدالل کرده اند که شرکت ها‬
‫فعالیت هایی را که با توانایی بیشتری نسبت به ارائه دهندگان خارجی انجام می دهند‪ ،‬درونی می کنند‬
‫‪(Jacobides and Winter 2005).‬این بحث‪ ،‬نظریه هزینه مبادالت را به ‪ BTOF‬و نظریه تکاملی مرتبط‬
‫میکند‪ ،‬زیرا یادگیری سازمانی‪ ،‬که در این نظریهها نقش برجستهای دارد‪ ،‬به توسعه روالها و قابلیتهای سازمانی‬
‫کمک میکند‪.‬‬

‫نظریهپردازی اخیر در هزینههای مبادله شامل قابلیتها و همچنین هزینههای مبادله بهعنوان عوامل تعیینکننده‬
‫برای درونیسازی فعالیتهای شرکتها است‪ .‬به عنوان مثال‪ Argyres ،‬و )‪Zenger (2012‬خاطرنشان کردند‬
‫که هزینه ها و قابلیت های معامله در طول زمان در هم تنیده می شوند‪ :‬تصمیمات حاکمیتی گذشته بر توسعه‬
‫قابلیت های فعلی تأثیر می گذارد و قابلیت های فعلی بر تصمیمات حاکمیتی آینده تأثیر می گذارد‪ .‬تحقیقات‬
‫کنونی بر بیان رابطه بین قابلیت ها و هزینه های مبادله متمرکز است‪.‬‬

‫اولیور ویلیامسون چیز زیادی در مورد کارآفرینی ننوشته است‪ ،‬اما ایدههای او پیامدهای مهمی برای شکلگیری و‬
‫رشد سرمایهگذاری‪ ،‬معرفی محصول جدید‪ ،‬ظهور و انتشار فناوریها‪ ،‬نحوه مدیریت شرکتها عدم اطمینان و‬
‫موارد دیگر دارد‪ .‬آثار او در مجالت تخصصی کارآفرینی و همچنین مقاالت اقتصاد و مدیریت در زمینه نوآوری‪،‬‬
‫تغییرات فنی و رشد اقتصادی بسیار مورد استناد قرار گرفته است‪.‬‬

‫ادبیات کارآفرینی مدرن‪ ،‬مانند ادبیات تئوری اقتصادی شرکت‪ ،‬در دهههای ‪ 1970‬و ‪ 1980‬ظهور کرد‪ .‬هر دو با‬
‫پدیده های مشابه سروکار دارند‪ :‬شرکت ها‪ ،‬قراردادها و سازمان ها‪ .‬و با این حال‪ ،‬همانطور که نیکالی فاس و‬
‫من نشان دادیم (پیوند خارجی است)‪ ،‬این دو مجموعه ادبیات تا حد زیادی در انزوا توسعه یافتند‪ .‬کوز و‬
‫ویلیامسون اصطالح «کارآفرین» را به صورت آزاد به کار می برند و به نماینده ای اشاره می کنند که تصمیم می‬
‫گیرد بسازد یا بخرد‪ .‬در نهادهای اقتصادی سرمایهداری (فصل ‪ ،)9‬ویلیامسون شیوههای تولید «کارآفرینانه» و‬
‫«سرمایهداری» را مقایسه میکند‪ ،‬اولی سیستمی است که در آن هر مرحله از تولید توسط یک کارگر مدیریت‬
‫میشود‪ .‬اما او یک نظریه سیستماتیک درباره کارآفرین به عنوان خالق‪ ،‬مالک یا مبتکر شرکت ایجاد نمی کند‪ .‬به‬
‫طور کلی تر‪ ،‬اقتصاد سازمانی به ندرت ویژگی های شخصی یا ویژگی های عملکردی ‪ -‬کشف‪ ،‬ایجاد‪ ،‬اختالل‪،‬‬
‫قضاوت ‪ -‬عامل صرفه جویی در هزینه معامله را بررسی می کند‪ .‬به همین ترتیب‪ ،‬به استثنای نایت و میزس‪،‬‬
‫مشارکت کنندگان کالسیک در تحلیل اقتصادی کارآفرینی مانند کانتیلون‪ ،‬سی‪ ،‬شومپیتر و کرزنر چیز زیادی در‬
‫مورد سازماندهی شرکت نگفته اند‪.‬‬

‫امروزه‪ ،‬ادبیات کارآفرینی و نوآوری به صراحت از استدالل هزینه مبادله استفاده میکند‪ .‬بنیانگذاران باید نهاده ها‬
‫(از جمله امور مالی) را تهیه کنند‪ ،‬تولید را سازماندهی کنند‪ ،‬و بازاریابی و توزیع کنند‪ .‬برخی از منابع آنها مالکیت‬
‫دارند‪ ،‬در حالی که برخی دیگر قرض گرفته شده اند‪ .‬مخترعان می توانند از نوآوری های خود استفاده کنند‪،‬‬
‫بفروشند یا مجوز دهند‪ .‬کارآفرینان و سرمایه داران شراکت تشکیل می دهند‪ ،‬به اتحادها می پیوندند و در شبکه‬
‫ها شرکت می کنند‪ .‬رقابت اغلب بین پلتفرمها است‪ ،‬نه شرکتها‪ .‬در تمام این مسائل‪ ،‬تجزیه و تحلیل مقایسه ای‬
‫جایگزین های ساختاری گسسته‪ ،‬با در نظر گرفتن ویژگی دارایی‪ ،‬عدم قطعیت‪ ،‬و فراوانی‪ ،‬در تحلیل مرکزی‬
‫است‪.‬‬

‫به طور انتزاعی تر‪ ،‬کارآفرینی شامل جمع آوری و مدیریت منابع تولیدی در شرایط عدم اطمینان است‪ .‬برای‬
‫نایت‪ ،‬یک شرکت یک کارآفرین است به اضافه دارایی های قابل واگذاری که او مالک و کنترل می کند‪ .‬در شرایط‬
‫عدم اطمینان‪ ،‬مالک باید مسئولیت واگذاری این دارایی ها را بر عهده بگیرد‪ ،‬زیرا قضاوت کارآفرینی ‪ -‬تصمیمات‬
‫نهایی در مورد نحوه استفاده از دارایی ها ‪ -‬نمی تواند در بازارها معامله شود‪ .‬ویلیامسون (‪ ،1985‬ص ‪ )78‬با‬
‫نایت موافق است‪« :‬برای ادعا کردن‪ ،‬همانطور که [کوز] انجام می دهد‪ ،‬که نایت هیچ دلیلی برای جایگزینی سیستم‬
‫قیمت ارائه نمی دهد‪ ،‬زیرا «ما می توانیم سیستمی را تصور کنیم که در آن تمام مشاوره یا دانش خریداری شده‬
‫است‪ .‬همانطور که الزم است» ()‪ ،Coase, 1952, p. 346‬اساساً انکار این است که بازارهای اطالعات توسط‬
‫اپورتونیسم محاصره شده اند‪ .‬ایده نایت مبنی بر اینکه هزینه های مبادله بازار را برای قضاوت می بندد‪ ،‬نظریه‬
‫کارآفرینی شرکت را پیشنهاد می کند‪.‬‬

‫تئوری هزینه مبادله در کارافرینی‬


‫نهادها "قواعد بازی" را در یک جامعه تعیین می کنند (نورث‪ .)1990 ،‬آنها به عنوان انتخاب های جمعی جامعه‬
‫تعریف می شوند که معموالً تضاد منافع را بیان می کنند و تحت تأثیر تاریخ و پیشینه فرهنگی توسعه می یابند‪.‬‬
‫به طور کلی‪ ،‬نهادهای اقتصادی مطلوب (با توجه به رشد) آنهایی هستند که حقوق مالکیت ایمن را در طیف‬
‫وسیعی از عملکردهای جامعه ارائه میکنند (‪ Acemoglu‬و همکاران‪2004 ،‬؛ چانگ‪2006 ،‬؛ دات‪.)2011 ،‬‬
‫این مقاله تحلیل خود را به نهادهای سیاسی تعمیم نمیدهد‪ ،‬بلکه تنها به مؤسسات اقتصادی که مشوقها را در‬
‫یک جامعه شکل میدهند‪ ،‬شامل انگیزههای مربوط به سرمایه فیزیکی‪ ،‬سرمایه انسانی‪ ،‬فناوری و سازمان تولید‬
‫میپردازد (اکونومیدس و همکاران‪ .)2009 ،‬عبارات اولیه نهادهای اقتصادی‪ ،‬حقوق مالکیت‪ ،‬شرایط قراردادی و‬
‫در نهایت‪ ،‬میزان تأثیر آن شرایط بر مبادالت اقتصادی است‪ .‬فرآیندهای مختلف اجتماعی و سیاسی که پیشینه‬
‫فرهنگی هر جامعه را شکل می دهد‪ ،‬رفتار انسان و ویژگی های افراد درگیر را هدایت می کند‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬
‫گریف (‪ )1994‬نتیجه می گیرد که تأثیر فرهنگ در الف) شکل دادن به ساختار نهادی‪ ،‬ب) برنامه ریزی برای‬
‫آینده و همبستگی آن با نهادها‪ ،‬و ج) جلوگیری از پذیرش نهادهای فرهنگ خارجی قابل توجه است‪.‬‬

‫وجود تفاوتهای فرهنگی در جوامع با توجه به درک هزینههای مبادله‪ ،‬گسترش مهمی از نظریه هزینه مبادله را‬
‫فراهم میکند‪ .‬نهادهای اقتصادی‪ ،‬در قالب حقوق مالکیت و قرارداد‪ ،‬تحت تأثیر ویژگی های تجارت‪ ،‬کلیشه های‬
‫فرهنگی (بویر و پترسن‪ )2012 ،‬و عناصر رفتار انسانی هستند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬نهادها در حال شکل دادن به عملکرد‬
‫هر عامل هستند ‪ (Hédoin, 2012).‬پیشینه فرهنگی تعیین کننده رفتار مصرف کننده است (کلوالنت و الروش‪،‬‬
‫‪ ،)2007‬و مطالعه این رابطه به ویژه هنگام انتخاب استراتژی برای گسترش بین المللی فعالیت ها و معامالت‬
‫اهمیت دارد‪ .‬گریف (‪ )1994‬تأکید می کند که ارزش های فرهنگی مختلف منجر به انواع مختلف ساختارهای‬
‫اجتماعی در روابط اقتصادی می شود و بر پویایی توزیع ثروت تأثیر می گذارد‪ .‬او جوامع را به جوامعی که‬
‫خصوصیت آنها حریم خصوصی است (جوامع فردگرا) و جوامعی که مشخصه آنها جمعی است (جوامع جمع‬
‫گرا) تفکیک می کند و ویژگی های آنها را توصیف می کند و به این نتیجه می رسد که یک سیستم جمعی به‬
‫سمت یک مدل پایدار برای توزیع درآمد تمایل دارد‪ .‬جوامعی که با عناصر قوی حریم خصوصی مشخص می‬
‫شوند سطوح پایین ارتباط بین اعضای خود‪ ،‬ساختار اجتماعی عمودی و نیروهای ضعیف اجرای غیررسمی مالی‬
‫را تشویق می کنند‪ .‬افراد دارای سطوح پایینی از مسئولیت و "خود تنبیهی" هستند و بنابراین آنچه را که درست‬
‫است انجام نمی دهند‪ .‬مدلی که حریم خصوصی را در بر می گیرد در حمایت از روابط بین اقتصادی کمتر مؤثر‬
‫است و به سازمان های پرهزینه و رسمی نیاز دارد (اجرای قرارداد عمدتاً از طریق سازمان های تخصصی مانند‬
‫دادگاه ها محقق می شود)‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬تحلیل گریف به این نتیجه میرسد که جوامع غربی که در بلندمدت در‬
‫عملکرد خود مؤثرتر هستند‪ ،‬مبتنی بر مدل حریم خصوصی هستند‪ .‬شین (‪ )1993 ،1992‬به دنبال پیوند دادن‬
‫اثرات تفاوت های فرهنگی در ادراک هزینه های مبادله مشاهده شده بین جوامع‪ ،‬تفاوت در ترجیحات جوامع‬
‫برای صدور مجوز و مشترک بین المللی است‪.‬‬

‫وارد می شود‪ .‬او معتقد است که یک متغیر فرهنگی مناسب همانگونه که هافستد ارائه کرده است «فاصله قدرت»‬
‫است‬

‫)‪(1980‬که بیانگر میزان اعتماد بین فردی در یک جامعه است‪ .‬او نتیجه می گیرد که نمره باالیی از‬

‫شاخص فاصله قدرت در یک جامعه (سطح پایین اعتماد بین فردی) هزینه های مبادله را افزایش داده و کاهش‬
‫می دهد‬

‫هزینه دولت‪ ،‬افزایش ترجیح یک جامعه برای شرکت های تابعه تماماً در مقایسه با مشترک‬

‫سرمایه گذاری از طریق سرمایه گذاری مستقیم خارجی (شین‪).1993 ،‬‬


‫‪M. Chen‬و همکاران‪ ،)2002( .‬با تالش برای گنجاندن ویژگیهای فرهنگی در نظریه هزینه مبادله‪ ،‬به این‬
‫نتیجه رسیدند که در‬

‫تراکنشهای درون یک گروه‪ ،‬چه به افراد و چه سازمانها مربوط باشد‪ ،‬فرهنگهایی که مشخصه آنهاست‬

‫حریم خصوصی رفتار فرصت طلبانه تری را در مقایسه با رفتارهای جمعی نشان می دهد‪ ،‬در حالی که در‬

‫در معامالت با گروه های دیگر‪ ،‬جمع گرایان رفتار فرصت طلبانه تری از خود نشان می دهند‪.‬‬

‫هافستد و همکاران (‪a) 2008‬بر تأثیر ویژگی های فرهنگی یک جامعه بر انتخاب های انجام شده در آن تمرکز‬
‫دارد‬

‫معامالت مدل معامالتی که آنها استفاده می کنند بر اساس تئوری هزینه تراکنش است و شامل رویه های مربوط‬
‫به آن است‬

‫جست و جو‪ ،‬چانه زنی‪ ،‬قرارداد‪ ،‬نظارت و اجرای قراردادها‪ .‬هافستد و همکاران (‪b) 2008‬بر روی‬

‫متغیر فرهنگی "اجتناب از عدم قطعیت"‪ ،‬همانطور که هافستد (‪ )1980‬تفسیر کرد‪ ،‬و نتیجه گرفت که افراد در‬

‫جوامعی که امتیازات پایینی برای این متغیر دارند‪ ،‬راحت تر با غریبه ها تعامل دارند‪ .‬هافستد و همکاران (‪b) 2008‬‬
‫به این نتیجه رسیدند که در جوامعی با عناصر غالب حریم خصوصی یا جمع گرایی‪ ،‬به عنوان مثال‪ ،‬با شاخص‬
‫حریم خصوصی‪/‬جمع گرایی پایین‪/‬باال همانطور که هافستد (‪ )1980‬توصیف کرد‪ ،‬ارزش معامالت نسبتاً باالست‪.‬‬
‫با این حال‪ ،‬در جوامعی که حریم خصوصی و جمعی با هم وجود دارند‪ ،‬ارزش معامالت پایینتر است‪ ،‬زیرا‬
‫جمعگرایان در نهایت با اعضای گروههایی که به آن تعلق دارند معامله میکنند‪ .‬بررسی تاثیر ارزش متغیر جهت‬
‫گیری کوتاه مدت‪/‬بلند مدت (هافستد‪ )1980 ،‬بر معامالت‪ ،‬هافستد و همکاران‪b) 2008( .‬به این نتیجه رسیدند‬
‫که در جوامعی با جهت گیری کوتاه مدت باال‪ ،‬افراد استراتژی هایی را بر اساس ویژگی های کیفی تراکنش ها‬
‫دنبال می کنند‪ ،‬نسبت به رفتار و انتخاب های افرادی که با آنها معامله می کنند احساس ناامنی می کنند‪.‬‬

‫فرصت طلبی و به دنبال توافق با افراد مستقر در جامعه است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬هافستد و همکاران‪b) 2008( .‬رابطه‬
‫بین متغیر فرهنگی برای پذیرش نابرابری ها )‪ (Hofstede, 1980‬و تجارت را بررسی می کند ‪(Hofstede‬‬
‫‪et al., 2008b).‬آنها مشاهده می کنند که در جوامع با مقادیر باالی متغیر‪ ،‬زمانی که حزب‬
‫در سلسله مراتب اجتماعی به اندازه کافی باال است‪ ،‬معامالت آسان تر و سریع تر به دست می آیند و با صبر‬
‫بیشتر در مورد رفتار و انتخاب طرف معامله کننده مشخص می شوند‪.‬‬

‫رابطه بین پیشینه فرهنگی‪ ،‬هزینه های مبادله (از طریق مؤسسات) و کارآفرینی‪ ،‬عالقه پژوهشگران را برانگیخته‬
‫است‪ .‬پیشینه فرهنگی نهادهای جامعه را شکل می دهد‪.‬‬

‫مؤسسات تثبیت شده می توانند هزینه های مبادالت را کاهش دهند و انگیزه هایی برای کارآفرینی ایجاد کنند‪.‬‬
‫وبر (‪" )1930‬اخالق پروتستانی و روح سرمایه داری" شناخته شده ترین تالش برای پیوند ارزش های فرهنگی‬
‫با رفتار اقتصادی است که نقش سرمایه داری در توسعه اقتصادی را توضیح می دهد‪ .‬بامول (‪ )1990‬معتقد است‬
‫که مؤسسات‪ ،‬منابع و تاریخ‪ ،‬از جمله عوامل دیگر‪ ،‬تعیین کننده موفقیت یک فعالیت کارآفرینی هستند‪ .‬آدرتش‬
‫(‪ )2009‬اصطالح «سرمایه کارآفرینی» را در چارچوب کارآفرینی با اشاره به نهادها‪ ،‬فرهنگ و زمینه تاریخی که‬
‫به راه اندازی یک کسب و کار جدید کمک می کند‪ ،‬معرفی کرد‪ .‬سرمایه کارآفرینی شامل جنبههای متعددی است‪،‬‬
‫مانند میزان پذیرش جامعه از کارآفرینی‪ ،‬و همچنین قصد فرد برای به اشتراک گذاشتن ریسکها و منافع‪ .‬به طور‬
‫کلی می توان از دو منظر به رابطه بین ارزش های فرهنگی و فعالیت کارآفرینانه پرداخت‪ .‬در دیدگاه اول‪ ،‬عرضه‬
‫یا کشش‪« ،‬مشروعیت کارآفرینی» و «ویژگیهای روانشناختی کل» را داریم‪ ،‬در حالی که در سمت تقاضا‪« ،‬دیدگاه‬
‫نارضایتی» برای راهاندازی کسبوکار و به طور کلی کارآفرینی داریم‪( .‬ورهول و همکاران‪2002 ،‬؛ ونکرز و‬
‫همکاران‪ .)2008 ،‬عدم قطعیت تراکنش در نهایت یک حق بیمه عدم قطعیت به هزینه های مبادله می دهد‪ .‬این‬
‫امر منجر به افزایش سطح ریسک اقتصاد می شود که سرمایه گذاران را از انجام ابتکارات کارآفرینی منصرف می‬
‫کند‪ .‬بازارهای تثبیت شده که با محدود کردن موانع در معامالت‪ ،‬معامالت کارآمدی را ارائه میدهند‪ ،‬انگیزه ورود‬
‫به آن را به تاجر میدهند و به این ترتیب تراکم ورود را افزایش میدهند‪ .‬در عین حال‪ ،‬یک شرکت با مکانیزم‬
‫مدیریت هزینههای مبادله مؤثر در مقایسه با رقبای خود دارای مزیت نسبی است)‪ ، (Spulber 2003, 2008‬از‬
‫طریق آزاد کردن منابعی که میتواند برای سرمایهگذاریهای جدید و همچنین برای رویه تولیدی در اختیار داشته‬
‫باشد‪ . .‬تا آنجا که به نهادهای اقتصادی مربوط می شود‪ ،‬نمایه نهادی کشور اغلب برای مطالعه استفاده می شود‬

‫فعالیت کارآفرینی رابطه بین پیشینه نهادی و رشد اقتصادی و بنابراین با کارآفرینی از سه منبع مختلف ناشی‬
‫میشود‪ :‬الف) مشارکت در هماهنگی و حکمرانی‪ ،‬ب) تأثیر بر فرآیند توسعه دانش و ج) تأثیر بر توزیع درآمد و‬
‫توسعه انسجام اجتماعی (ایسترلی و همکاران‪.)2006 ،‬‬
‫نتیجه گیری‬
‫مقاله حاضر در ابتدا با هدف بررسی میزان تأثیر پیشینه فرهنگی بر هزینه های مبادله و نهادهای اقتصادی و ثانیاً‬
‫شناسایی میزان ارتباط نهادهای اقتصادی و هزینه های مبادله با کارآفرینی انجام شده است‪ .‬نقش فرهنگ در‬
‫شکلدهی ویژگیهای مبادالت و نهادهای اقتصادی‪ ،‬توجه محققان را برانگیخته است‪ .‬با این حال‪ ،‬علیرغم اینکه‬
‫درک وجود این رابطه به طور شهودی آسان است‪ ،‬کمی کردن آن دشوار است‪ .‬این مقاله تا حد زیادی موفق به‬
‫تعیین کمیت این متغیرها و برجسته کردن اهمیت فرهنگ در شکلدهی به هزینههای مبادله و نهادهای اقتصادی‬
‫شده است‪ .‬برای این منظور‪ ،‬این مقاله به این متغیرها اجازه داد تا با استفاده از روشهای تحلیل اصلی و تحلیل‬
‫رگرسیون بر یکدیگر همکاری کرده و بر یکدیگر تأثیر بگذارند‪ .‬ما هیچ مشکل درون زایی بین متغیرها را در‬
‫تجزیه و تحلیل تجربی خود پیدا نکردیم‪ ،‬بنابراین از طریق ‪ OLS‬به برآوردهای سازگار و بی طرفانه دست یافتیم‪.‬‬
‫نتایج تجربی کامالً دلگرم کننده هستند‪ .‬مدل رگرسیون نشان میدهد که رایانههای شخصی که پسزمینه فرهنگی‬
‫را توصیف میکنند به طور قابلتوجهی بر هزینههای مبادله و نهادهای اقتصادی تأثیر میگذارند‪ .‬به طور خاص‪،‬‬
‫طبق معیار جهت گیری طرفدار رشد‪ ،‬جوامعی که به سمت پاداش دادن به عملکرد اعضای خود در طراحی‪ ،‬برنامه‬
‫ریزی و سرمایه گذاری در آینده گرایش دارند و ریسک گریز هستند‪ ،‬تمایل به کاهش هزینه های مبادله و ارتقای‬
‫عملکرد منظم نهادهای اقتصادی دارند‪ .‬وجود یک چارچوب نظارتی قوی که از حقوق مالکیت حمایت می کند‬
‫منجر به کاهش هزینه معامالت می شود‪ .‬اعتماد یک جامعه به قوانین و انطباق با نهادهای آن‪ ،‬پیوندهای منسجمی‬
‫را ایجاد می کند و روند معامالت و تعداد قراردادها را ساده می کند‪ .‬دومین رایانه شخصی فرهنگ‪ ،‬جهتگیری‬
‫طرفدار اجتماعی‪ ،‬که بر عوامل ارتقای بهبود جوامع تمرکز دارد‪ ،‬نشان میدهد که حذف ساختارها و کلیشههای‬
‫بلندمدت برای کاهش معامالت ضروری است‪ .‬کاهش نابرابریها‪ ،‬جهتگیری به سمت ارزشهای «زنانهتر» و‬
‫احترام به نهادها و قوانین میتواند به کاهش هزینههای مبادله منجر شود و رشد اقتصادی بلندمدت را تشویق کند‪.‬‬
‫تا آنجا که به نهادهای اقتصادی و تراکم ورودی مربوط می شود‪ ،‬ما یک رابطه معنی دار آماری پیدا می کنیم‬
‫بین دوتا‪ .‬پیامدهای سیاستی یافتههای مقاله واضح است‪ :‬بهبود پسزمینه فرهنگی یک جامعه‪ ،‬بهویژه جنبههای‬
‫خاصی از آن‪ ،‬ممکن است به کاهش هزینههای مبادله کمک کند‪ .‬با این وجود‪ ،‬با کاهش هزینه های مبادالتی و‬
‫تقویت کارایی نهادهای اقتصادی‪ ،‬پیش نیازهای مناسب برای ارتقای کارآفرینی ایجاد می شود‪ .‬با این حال‪ ،‬تغییر‬
‫فرهنگی یک فرآیند طوالنی مدت است‪ .‬سیاست گذاران باید تالش زیادی برای بهبود برخی از جنبه های اساسی‬
‫ویژگی های فرهنگی یک جامعه انجام دهند‪ .‬با این حال‪ ،‬بهبود نهادهای اقتصادی و سیاسی ممکن است به این‬
‫رویه کمک کند‪ .‬یک مطالعه آینده ممکن است بررسی کند که کدام ویژگیهای فرهنگی یک جامعه در دورههای‬
‫زمانی طوالنی سازگار است یا خیر‪.‬‬

‫سیاست گذاران باید اهمیت موسسات را به عنوان منبع فعال‬

‫یت کارآفرینی مولد درک کنند و سیاست هایی را اجرا کنند که بر آن جهت متمرکز باشد‪ .‬هدف اساسی سیاست‬
‫اقتصادی باید ایجاد یک چارچوب نهادی باشد که بر ابتکارات کارآفرینی جدید تأکید کند‪ .‬تحقیقات آتی ممکن‬
‫است نقش پیشینه فرهنگی‪ ،‬ویژگیهای مبادله و نهادهای اقتصادی را در تعیین متغیرهایی برای نشاندهنده رشد‬
‫اقتصادی‪ ،‬به عنوان بخشی از «عوامل باقیمانده» در فرآیند رشد‪ ،‬ضمن همکاری با سرمایه‪ ،‬نیروی کار و سرمایه‬
‫انسانی مورد بررسی قرار دهد‪ .‬عوامل‪ ،‬در چارچوب یک نظریه رشد کامل‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬میتوان با بررسی اثرات‬
‫شرایط خاص که باعث بهبود فعالیت کارآفرینی در جوامع میشود‪ ،‬با استفاده از تحلیل حساسیت‪ ،‬آن را بیشتر‬
‫گسترش داد‪.‬‬

‫منابع‬
‫‪Acemoglu, D., & Johnson, S. (2005). Unbundling Institutions. Journal of Political‬‬
‫‪Economy, 113, 949-995.‬‬
‫‪http://dx.doi.org/10.1086/432166‬‬
‫‪Acemoglu, D., Johnson, S., & Robinson, J. A. (2004). Institutions as the fundamental‬‬
‫‪cause of long-run growth.‬‬
‫‪CEPR Discuss Pap, 4458.‬‬
‫‪Ahlerup, P., Olsson, O., & Yanagizawa, D. (2009). Social capital vs institutions in the‬‬
‫‪growth process. European‬‬
Journal of Political Economy, 25(1), 1-14.
http://dx.doi.org/10.1016/j.ejpoleco.2008.09.008
Allaire, Y., & Firsirotu, M. E. (1984). Theories of Organizational Culture.
Organizational Studies.
http://dx.doi.org/10.1177/017084068400500301
Anderson, E., & Coughlan, T. A. (1987). International market entry and expansion
hannels of distribution. Journal of Marketing, 51(1), via independent or integrated
71-82. http://dx.doi.org/10.2307/1251145
Arrow, J. K. (1969). The organization of economic activity: Issues pertinent to the
choice of market versus
non-market allocations. Analysis and Evaluation of Public Expenditures: The PPP
System, 1, 47-64.
Washington, D.C., Government Printing Office, Washington.
Audretsch, D. B. (2007). The entrepreneurial society. New York: Oxford University
Press.
http://dx.doi.org/10.1093/acprof:oso/9780195183504.001.0001
Audretsch, D. B. (2009). The entrepreneurial society. Journal of Technology
Transfer, 34, 245-254.
http://dx.doi.org/10.1007/s10961-008-9101-3
Audretsch, D. B., Grilo, I., & Thurik, R. (2007). The Handbook of Entrepreneurship
Policy (pp. 1-17).
Cheltenham: Edward Elgar Publishing Limited, UK and Northampton, MA, US.
Baumol, W. J. (1990). Entrepreneurship: Productive, Unproductive and Destructive.
Journal of Political
Economy, 98, 893-921. http://dx.doi.org/10.1086/261712
Bos, J. W. B., Economidou, C., Koetter, M., & Kolari, J. W. (2010). Do all countries
grow alike? J. of Dev. Econ.,
(1), 113-127. http://dx.doi.org/10.1016/j.jdeveco.2009.07.00691
Boyer, P., & Petersen, M. (2012). The naturalness of (many) social institutions:
evolved cognition as their
foundation. Journal of Institutional economics, 8(1).
http://dx.doi.org/10.1017/S1744137411000300
Chang, H. J. (2006). Understanding the relationship between institutions and
economic development: Some key
theoretical issues. World Institute for Development Economic Research (UNU-
WIDER), Working Papers
DP2006/05.
Chang, H. J. (2011). Institutions and Economic Development: Theory, Policy and
History. Journal of
Institutional Economics, 7(4). http://dx/doi.org/10.1017/S1744137410000378
Chen, C., Peng, M. W., & Saparito, P. A. (2002). Individualism, collectivism, and
opportunism: a cultural
perspective on transaction cost economics. Journal of Management, 28, 567.
http://dx/doi.org/10.1177/014920630202800405
Chen, M., Lapaugh, A. S., & Singh, J. P. (2002). Predicting category accesses for a
user in a structured
information space. Proceedings of the 25th Annual International ACM SIGIR
Conference on Research and
development in information retrieval (SIGIR’02), 65-72.
http://dx.doi.org/10.1145/564376.564390
Cleveland, M., & Laroche, M. (2007). Acculturation to the global consumer culture:
scale development and
research paradigm. Journal of Business Research, 60(3), 249-260.
http://dx.doi.org/10.1016/j.jbusres.2006.11.006
Coase, R. H. (1937). The nature of the firm. Economica, 16(4), 386-405.
http://dx.doi.org/10.1111/j.1468-0335.1937.tb00002.x
Coase, R. H. (1960). The problem of social cost. Journal of Law and Economics, 3, 1-
44.
http://dx.doi.org/10.1086/466560
Commons, J. R. (1990). Institutional Economics. Its Place in Political Economy. The
Mac Millan Company:
Transaction Publishers.
Conner, K. R., & Prahalad, C. K. (1996). A resource-based theory of the firm:
Knowledge versus opportunism.
Organization Science, 7, 477-501. http://dx.doi.org/10.1287/orsc.7.5.477
Davidson, R., & MacKinnon, J. G. (1989). Testing for consistency using artificial
regressions. Econom Theory, 5,
. http://dx.doi.org/10.1017/S0266466600012573363-384

Davidson, R., & MacKinnon, J. G. (1993). Estimation and Inference in Econometrics.


New York: Oxford
University Press.
De Jong, E. (2011). Culture, institutions and economic growth. Journal of
Institutional Economics, 7(4).
http://dx/doi.org /10.1017/S1744137411000117
De Mooij, M. (1998). Global Marketing and Advertising. Understanding Cultural
CA: Sage Publications. Paradoxes. Thousand Oaks,

You might also like