Professional Documents
Culture Documents
پویا اوجاق زاده
پویا اوجاق زاده
استاد:دکتر مطیعی
فهرست
چکیده3 ...............................................................................................................................................................
مقدمه 4 ...............................................................................................................................................................
تئوری هزینه مبادله در کارافرینی 6 ...........................................................................................................................
نتیجه گیری10 ......................................................................................................................................................
منابع 11 ..............................................................................................................................................................
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تئوری هزینه مبادله در کارافرینی می باشد .تئوری هزینه مبادله با تمرکز بر مرزهای
شرکت ،به این سوال پاسخ می دهد که چه زمانی فعالیت ها در بازار و چه زمانی در داخل شرکت رخ می دهند.
به طور خاص ،تئوری هزینه مبادله پیشبینی میکند که چه زمانی از اشکال حاکمیتی سلسله مراتب ،بازارها یا
ترکیبها (به عنوان مثال ،اتحادها) استفاده میشود .ویلیامسون که به دلیل کارش در زمینه هزینه های مبادله برنده
جایزه نوبل شد ،این نظریه را مطرح کرد که اینکه آیا فعالیت ها در یک شرکت درونی می شوند به هزینه های
مبادله آنها بستگی دارد .او تراکنش ها را به طور کلی به عنوان انتقال کاالها یا خدمات از طریق واسط ها می دید
و استدالل می کرد که وقتی هزینه های تراکنش باال است ،درونی کردن تراکنش در یک سلسله مراتب تصمیم
مناسبی است .برعکس ،زمانی که هزینه های مبادله پایین بود ،خرید کاال یا خدمات در بازار گزینه ارجح بود .سه
بعد برای توصیف معامالت توسعه داده شد :عدم قطعیت ،فراوانی ،و ویژگی دارایی ،یا درجه ای که هزینه های
خاص تراکنش متحمل شده است .تئوری هزینه تراکنش بر اساس فرضیات عقالنیت محدود و فرصت طلبی
ساخته شده است که به عنوان نفع شخصی با فریب تعریف می شود.
در سالهای اخیر بحثی در مورد اینکه آیا هزینههای مبادله یا قابلیتهای سازمانی مهمترین عوامل تعیینکننده
مرزهای شرکت هستند ،باال گرفته است .با تأکید بر اهمیت قابلیت ها ،محققان استدالل کرده اند که شرکت ها
فعالیت هایی را که با توانایی بیشتری نسبت به ارائه دهندگان خارجی انجام می دهند ،درونی می کنند
(Jacobides and Winter 2005).این بحث ،نظریه هزینه مبادالت را به BTOFو نظریه تکاملی مرتبط
میکند ،زیرا یادگیری سازمانی ،که در این نظریهها نقش برجستهای دارد ،به توسعه روالها و قابلیتهای سازمانی
کمک میکند.
نظریهپردازی اخیر در هزینههای مبادله شامل قابلیتها و همچنین هزینههای مبادله بهعنوان عوامل تعیینکننده
برای درونیسازی فعالیتهای شرکتها است .به عنوان مثال Argyres ،و )Zenger (2012خاطرنشان کردند
که هزینه ها و قابلیت های معامله در طول زمان در هم تنیده می شوند :تصمیمات حاکمیتی گذشته بر توسعه
قابلیت های فعلی تأثیر می گذارد و قابلیت های فعلی بر تصمیمات حاکمیتی آینده تأثیر می گذارد .تحقیقات
کنونی بر بیان رابطه بین قابلیت ها و هزینه های مبادله متمرکز است.
اولیور ویلیامسون چیز زیادی در مورد کارآفرینی ننوشته است ،اما ایدههای او پیامدهای مهمی برای شکلگیری و
رشد سرمایهگذاری ،معرفی محصول جدید ،ظهور و انتشار فناوریها ،نحوه مدیریت شرکتها عدم اطمینان و
موارد دیگر دارد .آثار او در مجالت تخصصی کارآفرینی و همچنین مقاالت اقتصاد و مدیریت در زمینه نوآوری،
تغییرات فنی و رشد اقتصادی بسیار مورد استناد قرار گرفته است.
ادبیات کارآفرینی مدرن ،مانند ادبیات تئوری اقتصادی شرکت ،در دهههای 1970و 1980ظهور کرد .هر دو با
پدیده های مشابه سروکار دارند :شرکت ها ،قراردادها و سازمان ها .و با این حال ،همانطور که نیکالی فاس و
من نشان دادیم (پیوند خارجی است) ،این دو مجموعه ادبیات تا حد زیادی در انزوا توسعه یافتند .کوز و
ویلیامسون اصطالح «کارآفرین» را به صورت آزاد به کار می برند و به نماینده ای اشاره می کنند که تصمیم می
گیرد بسازد یا بخرد .در نهادهای اقتصادی سرمایهداری (فصل ،)9ویلیامسون شیوههای تولید «کارآفرینانه» و
«سرمایهداری» را مقایسه میکند ،اولی سیستمی است که در آن هر مرحله از تولید توسط یک کارگر مدیریت
میشود .اما او یک نظریه سیستماتیک درباره کارآفرین به عنوان خالق ،مالک یا مبتکر شرکت ایجاد نمی کند .به
طور کلی تر ،اقتصاد سازمانی به ندرت ویژگی های شخصی یا ویژگی های عملکردی -کشف ،ایجاد ،اختالل،
قضاوت -عامل صرفه جویی در هزینه معامله را بررسی می کند .به همین ترتیب ،به استثنای نایت و میزس،
مشارکت کنندگان کالسیک در تحلیل اقتصادی کارآفرینی مانند کانتیلون ،سی ،شومپیتر و کرزنر چیز زیادی در
مورد سازماندهی شرکت نگفته اند.
امروزه ،ادبیات کارآفرینی و نوآوری به صراحت از استدالل هزینه مبادله استفاده میکند .بنیانگذاران باید نهاده ها
(از جمله امور مالی) را تهیه کنند ،تولید را سازماندهی کنند ،و بازاریابی و توزیع کنند .برخی از منابع آنها مالکیت
دارند ،در حالی که برخی دیگر قرض گرفته شده اند .مخترعان می توانند از نوآوری های خود استفاده کنند،
بفروشند یا مجوز دهند .کارآفرینان و سرمایه داران شراکت تشکیل می دهند ،به اتحادها می پیوندند و در شبکه
ها شرکت می کنند .رقابت اغلب بین پلتفرمها است ،نه شرکتها .در تمام این مسائل ،تجزیه و تحلیل مقایسه ای
جایگزین های ساختاری گسسته ،با در نظر گرفتن ویژگی دارایی ،عدم قطعیت ،و فراوانی ،در تحلیل مرکزی
است.
به طور انتزاعی تر ،کارآفرینی شامل جمع آوری و مدیریت منابع تولیدی در شرایط عدم اطمینان است .برای
نایت ،یک شرکت یک کارآفرین است به اضافه دارایی های قابل واگذاری که او مالک و کنترل می کند .در شرایط
عدم اطمینان ،مالک باید مسئولیت واگذاری این دارایی ها را بر عهده بگیرد ،زیرا قضاوت کارآفرینی -تصمیمات
نهایی در مورد نحوه استفاده از دارایی ها -نمی تواند در بازارها معامله شود .ویلیامسون ( ،1985ص )78با
نایت موافق است« :برای ادعا کردن ،همانطور که [کوز] انجام می دهد ،که نایت هیچ دلیلی برای جایگزینی سیستم
قیمت ارائه نمی دهد ،زیرا «ما می توانیم سیستمی را تصور کنیم که در آن تمام مشاوره یا دانش خریداری شده
است .همانطور که الزم است» () ،Coase, 1952, p. 346اساساً انکار این است که بازارهای اطالعات توسط
اپورتونیسم محاصره شده اند .ایده نایت مبنی بر اینکه هزینه های مبادله بازار را برای قضاوت می بندد ،نظریه
کارآفرینی شرکت را پیشنهاد می کند.
وجود تفاوتهای فرهنگی در جوامع با توجه به درک هزینههای مبادله ،گسترش مهمی از نظریه هزینه مبادله را
فراهم میکند .نهادهای اقتصادی ،در قالب حقوق مالکیت و قرارداد ،تحت تأثیر ویژگی های تجارت ،کلیشه های
فرهنگی (بویر و پترسن )2012 ،و عناصر رفتار انسانی هستند .عالوه بر این ،نهادها در حال شکل دادن به عملکرد
هر عامل هستند (Hédoin, 2012).پیشینه فرهنگی تعیین کننده رفتار مصرف کننده است (کلوالنت و الروش،
،)2007و مطالعه این رابطه به ویژه هنگام انتخاب استراتژی برای گسترش بین المللی فعالیت ها و معامالت
اهمیت دارد .گریف ( )1994تأکید می کند که ارزش های فرهنگی مختلف منجر به انواع مختلف ساختارهای
اجتماعی در روابط اقتصادی می شود و بر پویایی توزیع ثروت تأثیر می گذارد .او جوامع را به جوامعی که
خصوصیت آنها حریم خصوصی است (جوامع فردگرا) و جوامعی که مشخصه آنها جمعی است (جوامع جمع
گرا) تفکیک می کند و ویژگی های آنها را توصیف می کند و به این نتیجه می رسد که یک سیستم جمعی به
سمت یک مدل پایدار برای توزیع درآمد تمایل دارد .جوامعی که با عناصر قوی حریم خصوصی مشخص می
شوند سطوح پایین ارتباط بین اعضای خود ،ساختار اجتماعی عمودی و نیروهای ضعیف اجرای غیررسمی مالی
را تشویق می کنند .افراد دارای سطوح پایینی از مسئولیت و "خود تنبیهی" هستند و بنابراین آنچه را که درست
است انجام نمی دهند .مدلی که حریم خصوصی را در بر می گیرد در حمایت از روابط بین اقتصادی کمتر مؤثر
است و به سازمان های پرهزینه و رسمی نیاز دارد (اجرای قرارداد عمدتاً از طریق سازمان های تخصصی مانند
دادگاه ها محقق می شود) .عالوه بر این ،تحلیل گریف به این نتیجه میرسد که جوامع غربی که در بلندمدت در
عملکرد خود مؤثرتر هستند ،مبتنی بر مدل حریم خصوصی هستند .شین ( )1993 ،1992به دنبال پیوند دادن
اثرات تفاوت های فرهنگی در ادراک هزینه های مبادله مشاهده شده بین جوامع ،تفاوت در ترجیحات جوامع
برای صدور مجوز و مشترک بین المللی است.
وارد می شود .او معتقد است که یک متغیر فرهنگی مناسب همانگونه که هافستد ارائه کرده است «فاصله قدرت»
است
)(1980که بیانگر میزان اعتماد بین فردی در یک جامعه است .او نتیجه می گیرد که نمره باالیی از
شاخص فاصله قدرت در یک جامعه (سطح پایین اعتماد بین فردی) هزینه های مبادله را افزایش داده و کاهش
می دهد
هزینه دولت ،افزایش ترجیح یک جامعه برای شرکت های تابعه تماماً در مقایسه با مشترک
تراکنشهای درون یک گروه ،چه به افراد و چه سازمانها مربوط باشد ،فرهنگهایی که مشخصه آنهاست
حریم خصوصی رفتار فرصت طلبانه تری را در مقایسه با رفتارهای جمعی نشان می دهد ،در حالی که در
در معامالت با گروه های دیگر ،جمع گرایان رفتار فرصت طلبانه تری از خود نشان می دهند.
هافستد و همکاران (a) 2008بر تأثیر ویژگی های فرهنگی یک جامعه بر انتخاب های انجام شده در آن تمرکز
دارد
معامالت مدل معامالتی که آنها استفاده می کنند بر اساس تئوری هزینه تراکنش است و شامل رویه های مربوط
به آن است
جست و جو ،چانه زنی ،قرارداد ،نظارت و اجرای قراردادها .هافستد و همکاران (b) 2008بر روی
متغیر فرهنگی "اجتناب از عدم قطعیت" ،همانطور که هافستد ( )1980تفسیر کرد ،و نتیجه گرفت که افراد در
جوامعی که امتیازات پایینی برای این متغیر دارند ،راحت تر با غریبه ها تعامل دارند .هافستد و همکاران (b) 2008
به این نتیجه رسیدند که در جوامعی با عناصر غالب حریم خصوصی یا جمع گرایی ،به عنوان مثال ،با شاخص
حریم خصوصی/جمع گرایی پایین/باال همانطور که هافستد ( )1980توصیف کرد ،ارزش معامالت نسبتاً باالست.
با این حال ،در جوامعی که حریم خصوصی و جمعی با هم وجود دارند ،ارزش معامالت پایینتر است ،زیرا
جمعگرایان در نهایت با اعضای گروههایی که به آن تعلق دارند معامله میکنند .بررسی تاثیر ارزش متغیر جهت
گیری کوتاه مدت/بلند مدت (هافستد )1980 ،بر معامالت ،هافستد و همکارانb) 2008( .به این نتیجه رسیدند
که در جوامعی با جهت گیری کوتاه مدت باال ،افراد استراتژی هایی را بر اساس ویژگی های کیفی تراکنش ها
دنبال می کنند ،نسبت به رفتار و انتخاب های افرادی که با آنها معامله می کنند احساس ناامنی می کنند.
فرصت طلبی و به دنبال توافق با افراد مستقر در جامعه است .عالوه بر این ،هافستد و همکارانb) 2008( .رابطه
بین متغیر فرهنگی برای پذیرش نابرابری ها ) (Hofstede, 1980و تجارت را بررسی می کند (Hofstede
et al., 2008b).آنها مشاهده می کنند که در جوامع با مقادیر باالی متغیر ،زمانی که حزب
در سلسله مراتب اجتماعی به اندازه کافی باال است ،معامالت آسان تر و سریع تر به دست می آیند و با صبر
بیشتر در مورد رفتار و انتخاب طرف معامله کننده مشخص می شوند.
رابطه بین پیشینه فرهنگی ،هزینه های مبادله (از طریق مؤسسات) و کارآفرینی ،عالقه پژوهشگران را برانگیخته
است .پیشینه فرهنگی نهادهای جامعه را شکل می دهد.
مؤسسات تثبیت شده می توانند هزینه های مبادالت را کاهش دهند و انگیزه هایی برای کارآفرینی ایجاد کنند.
وبر (" )1930اخالق پروتستانی و روح سرمایه داری" شناخته شده ترین تالش برای پیوند ارزش های فرهنگی
با رفتار اقتصادی است که نقش سرمایه داری در توسعه اقتصادی را توضیح می دهد .بامول ( )1990معتقد است
که مؤسسات ،منابع و تاریخ ،از جمله عوامل دیگر ،تعیین کننده موفقیت یک فعالیت کارآفرینی هستند .آدرتش
( )2009اصطالح «سرمایه کارآفرینی» را در چارچوب کارآفرینی با اشاره به نهادها ،فرهنگ و زمینه تاریخی که
به راه اندازی یک کسب و کار جدید کمک می کند ،معرفی کرد .سرمایه کارآفرینی شامل جنبههای متعددی است،
مانند میزان پذیرش جامعه از کارآفرینی ،و همچنین قصد فرد برای به اشتراک گذاشتن ریسکها و منافع .به طور
کلی می توان از دو منظر به رابطه بین ارزش های فرهنگی و فعالیت کارآفرینانه پرداخت .در دیدگاه اول ،عرضه
یا کشش« ،مشروعیت کارآفرینی» و «ویژگیهای روانشناختی کل» را داریم ،در حالی که در سمت تقاضا« ،دیدگاه
نارضایتی» برای راهاندازی کسبوکار و به طور کلی کارآفرینی داریم( .ورهول و همکاران2002 ،؛ ونکرز و
همکاران .)2008 ،عدم قطعیت تراکنش در نهایت یک حق بیمه عدم قطعیت به هزینه های مبادله می دهد .این
امر منجر به افزایش سطح ریسک اقتصاد می شود که سرمایه گذاران را از انجام ابتکارات کارآفرینی منصرف می
کند .بازارهای تثبیت شده که با محدود کردن موانع در معامالت ،معامالت کارآمدی را ارائه میدهند ،انگیزه ورود
به آن را به تاجر میدهند و به این ترتیب تراکم ورود را افزایش میدهند .در عین حال ،یک شرکت با مکانیزم
مدیریت هزینههای مبادله مؤثر در مقایسه با رقبای خود دارای مزیت نسبی است) ، (Spulber 2003, 2008از
طریق آزاد کردن منابعی که میتواند برای سرمایهگذاریهای جدید و همچنین برای رویه تولیدی در اختیار داشته
باشد . .تا آنجا که به نهادهای اقتصادی مربوط می شود ،نمایه نهادی کشور اغلب برای مطالعه استفاده می شود
فعالیت کارآفرینی رابطه بین پیشینه نهادی و رشد اقتصادی و بنابراین با کارآفرینی از سه منبع مختلف ناشی
میشود :الف) مشارکت در هماهنگی و حکمرانی ،ب) تأثیر بر فرآیند توسعه دانش و ج) تأثیر بر توزیع درآمد و
توسعه انسجام اجتماعی (ایسترلی و همکاران.)2006 ،
نتیجه گیری
مقاله حاضر در ابتدا با هدف بررسی میزان تأثیر پیشینه فرهنگی بر هزینه های مبادله و نهادهای اقتصادی و ثانیاً
شناسایی میزان ارتباط نهادهای اقتصادی و هزینه های مبادله با کارآفرینی انجام شده است .نقش فرهنگ در
شکلدهی ویژگیهای مبادالت و نهادهای اقتصادی ،توجه محققان را برانگیخته است .با این حال ،علیرغم اینکه
درک وجود این رابطه به طور شهودی آسان است ،کمی کردن آن دشوار است .این مقاله تا حد زیادی موفق به
تعیین کمیت این متغیرها و برجسته کردن اهمیت فرهنگ در شکلدهی به هزینههای مبادله و نهادهای اقتصادی
شده است .برای این منظور ،این مقاله به این متغیرها اجازه داد تا با استفاده از روشهای تحلیل اصلی و تحلیل
رگرسیون بر یکدیگر همکاری کرده و بر یکدیگر تأثیر بگذارند .ما هیچ مشکل درون زایی بین متغیرها را در
تجزیه و تحلیل تجربی خود پیدا نکردیم ،بنابراین از طریق OLSبه برآوردهای سازگار و بی طرفانه دست یافتیم.
نتایج تجربی کامالً دلگرم کننده هستند .مدل رگرسیون نشان میدهد که رایانههای شخصی که پسزمینه فرهنگی
را توصیف میکنند به طور قابلتوجهی بر هزینههای مبادله و نهادهای اقتصادی تأثیر میگذارند .به طور خاص،
طبق معیار جهت گیری طرفدار رشد ،جوامعی که به سمت پاداش دادن به عملکرد اعضای خود در طراحی ،برنامه
ریزی و سرمایه گذاری در آینده گرایش دارند و ریسک گریز هستند ،تمایل به کاهش هزینه های مبادله و ارتقای
عملکرد منظم نهادهای اقتصادی دارند .وجود یک چارچوب نظارتی قوی که از حقوق مالکیت حمایت می کند
منجر به کاهش هزینه معامالت می شود .اعتماد یک جامعه به قوانین و انطباق با نهادهای آن ،پیوندهای منسجمی
را ایجاد می کند و روند معامالت و تعداد قراردادها را ساده می کند .دومین رایانه شخصی فرهنگ ،جهتگیری
طرفدار اجتماعی ،که بر عوامل ارتقای بهبود جوامع تمرکز دارد ،نشان میدهد که حذف ساختارها و کلیشههای
بلندمدت برای کاهش معامالت ضروری است .کاهش نابرابریها ،جهتگیری به سمت ارزشهای «زنانهتر» و
احترام به نهادها و قوانین میتواند به کاهش هزینههای مبادله منجر شود و رشد اقتصادی بلندمدت را تشویق کند.
تا آنجا که به نهادهای اقتصادی و تراکم ورودی مربوط می شود ،ما یک رابطه معنی دار آماری پیدا می کنیم
بین دوتا .پیامدهای سیاستی یافتههای مقاله واضح است :بهبود پسزمینه فرهنگی یک جامعه ،بهویژه جنبههای
خاصی از آن ،ممکن است به کاهش هزینههای مبادله کمک کند .با این وجود ،با کاهش هزینه های مبادالتی و
تقویت کارایی نهادهای اقتصادی ،پیش نیازهای مناسب برای ارتقای کارآفرینی ایجاد می شود .با این حال ،تغییر
فرهنگی یک فرآیند طوالنی مدت است .سیاست گذاران باید تالش زیادی برای بهبود برخی از جنبه های اساسی
ویژگی های فرهنگی یک جامعه انجام دهند .با این حال ،بهبود نهادهای اقتصادی و سیاسی ممکن است به این
رویه کمک کند .یک مطالعه آینده ممکن است بررسی کند که کدام ویژگیهای فرهنگی یک جامعه در دورههای
زمانی طوالنی سازگار است یا خیر.
یت کارآفرینی مولد درک کنند و سیاست هایی را اجرا کنند که بر آن جهت متمرکز باشد .هدف اساسی سیاست
اقتصادی باید ایجاد یک چارچوب نهادی باشد که بر ابتکارات کارآفرینی جدید تأکید کند .تحقیقات آتی ممکن
است نقش پیشینه فرهنگی ،ویژگیهای مبادله و نهادهای اقتصادی را در تعیین متغیرهایی برای نشاندهنده رشد
اقتصادی ،به عنوان بخشی از «عوامل باقیمانده» در فرآیند رشد ،ضمن همکاری با سرمایه ،نیروی کار و سرمایه
انسانی مورد بررسی قرار دهد .عوامل ،در چارچوب یک نظریه رشد کامل .عالوه بر این ،میتوان با بررسی اثرات
شرایط خاص که باعث بهبود فعالیت کارآفرینی در جوامع میشود ،با استفاده از تحلیل حساسیت ،آن را بیشتر
گسترش داد.
منابع
Acemoglu, D., & Johnson, S. (2005). Unbundling Institutions. Journal of Political
Economy, 113, 949-995.
http://dx.doi.org/10.1086/432166
Acemoglu, D., Johnson, S., & Robinson, J. A. (2004). Institutions as the fundamental
cause of long-run growth.
CEPR Discuss Pap, 4458.
Ahlerup, P., Olsson, O., & Yanagizawa, D. (2009). Social capital vs institutions in the
growth process. European
Journal of Political Economy, 25(1), 1-14.
http://dx.doi.org/10.1016/j.ejpoleco.2008.09.008
Allaire, Y., & Firsirotu, M. E. (1984). Theories of Organizational Culture.
Organizational Studies.
http://dx.doi.org/10.1177/017084068400500301
Anderson, E., & Coughlan, T. A. (1987). International market entry and expansion
hannels of distribution. Journal of Marketing, 51(1), via independent or integrated
71-82. http://dx.doi.org/10.2307/1251145
Arrow, J. K. (1969). The organization of economic activity: Issues pertinent to the
choice of market versus
non-market allocations. Analysis and Evaluation of Public Expenditures: The PPP
System, 1, 47-64.
Washington, D.C., Government Printing Office, Washington.
Audretsch, D. B. (2007). The entrepreneurial society. New York: Oxford University
Press.
http://dx.doi.org/10.1093/acprof:oso/9780195183504.001.0001
Audretsch, D. B. (2009). The entrepreneurial society. Journal of Technology
Transfer, 34, 245-254.
http://dx.doi.org/10.1007/s10961-008-9101-3
Audretsch, D. B., Grilo, I., & Thurik, R. (2007). The Handbook of Entrepreneurship
Policy (pp. 1-17).
Cheltenham: Edward Elgar Publishing Limited, UK and Northampton, MA, US.
Baumol, W. J. (1990). Entrepreneurship: Productive, Unproductive and Destructive.
Journal of Political
Economy, 98, 893-921. http://dx.doi.org/10.1086/261712
Bos, J. W. B., Economidou, C., Koetter, M., & Kolari, J. W. (2010). Do all countries
grow alike? J. of Dev. Econ.,
(1), 113-127. http://dx.doi.org/10.1016/j.jdeveco.2009.07.00691
Boyer, P., & Petersen, M. (2012). The naturalness of (many) social institutions:
evolved cognition as their
foundation. Journal of Institutional economics, 8(1).
http://dx.doi.org/10.1017/S1744137411000300
Chang, H. J. (2006). Understanding the relationship between institutions and
economic development: Some key
theoretical issues. World Institute for Development Economic Research (UNU-
WIDER), Working Papers
DP2006/05.
Chang, H. J. (2011). Institutions and Economic Development: Theory, Policy and
History. Journal of
Institutional Economics, 7(4). http://dx/doi.org/10.1017/S1744137410000378
Chen, C., Peng, M. W., & Saparito, P. A. (2002). Individualism, collectivism, and
opportunism: a cultural
perspective on transaction cost economics. Journal of Management, 28, 567.
http://dx/doi.org/10.1177/014920630202800405
Chen, M., Lapaugh, A. S., & Singh, J. P. (2002). Predicting category accesses for a
user in a structured
information space. Proceedings of the 25th Annual International ACM SIGIR
Conference on Research and
development in information retrieval (SIGIR’02), 65-72.
http://dx.doi.org/10.1145/564376.564390
Cleveland, M., & Laroche, M. (2007). Acculturation to the global consumer culture:
scale development and
research paradigm. Journal of Business Research, 60(3), 249-260.
http://dx.doi.org/10.1016/j.jbusres.2006.11.006
Coase, R. H. (1937). The nature of the firm. Economica, 16(4), 386-405.
http://dx.doi.org/10.1111/j.1468-0335.1937.tb00002.x
Coase, R. H. (1960). The problem of social cost. Journal of Law and Economics, 3, 1-
44.
http://dx.doi.org/10.1086/466560
Commons, J. R. (1990). Institutional Economics. Its Place in Political Economy. The
Mac Millan Company:
Transaction Publishers.
Conner, K. R., & Prahalad, C. K. (1996). A resource-based theory of the firm:
Knowledge versus opportunism.
Organization Science, 7, 477-501. http://dx.doi.org/10.1287/orsc.7.5.477
Davidson, R., & MacKinnon, J. G. (1989). Testing for consistency using artificial
regressions. Econom Theory, 5,
. http://dx.doi.org/10.1017/S0266466600012573363-384