Professional Documents
Culture Documents
Histology Chapter 3 Nucleous
Histology Chapter 3 Nucleous
دانشکده پزشکی
پاییز 1399
فصل سوم
سلول (هسته)
اهداف
دانشجویان پس از مطالعه این فصل قادر خواهند بود:
اجزای هسته را شناسایی کرده و آنها را تعریف کنند.
ساختار و عملکرد اجزای هسته را شرح دهند.
روند چرخه سلولی و تقسیم سلولی را ذکر نمایند.
سلولهای بنیادی را تعریف کرده و روند بازسازی طبیعی بافتها را شرح دهند.
مرگ سلولی ناشی از اپوپتوز و نکروز را توضیح داده و تفاوت های آنها را ذکر نمایند.
مقدمه
هسته سلول محتوی یک نسخه کامل از دستورالعمل (ژن) هایی است که برای ایجاد همه ساختارهای سلولی و همچنین
فعالیتهای یک سلول کامل مورد نیاز است .همانطور که میدانید این ژنها به صورت رمزهایی در DNAی بسته بندی شده
در کروموزومهای هسته حضور دارند .عالوه بر آن ،هسته سلول حاوی مجموعهای از زیرواحد (مولکول) های مورد نیاز برای
همانند سازی DNAو همچنین رونویسی انواع RNAهاست .الزم به ذکر است که ،هرچند میتوکندریها دارای یک ژنوم
کوچک (DNAی حلقوی) هستند و RNAهایی را برای ساخت پروتئین و استفاده در این اندامک تولید می کنند ،اما این
ژنوم آنقدر کوچک است که حتی برای خود میتوکندری نیز کافی نیست .در نتیجه بسیاری از پروتئین های مورد نیاز میتوکندری
نیز توسط ژنوم هسته رمز میشود .هسته سلول اغلب به صورت یک ساختار گرد ،بیضی یا کشیده ،و به طور معمول در مرکز
سلول قرار گرفته است (شکل .)3-1اجزای اصلی هسته عبارتند از :پوشش هستهای ) ،(Nuclear Envelopeکروماتین
) ،(Chromatinهستک ) (Nucleolusو ماتریکس هستهای ) .(Nuclear Matrixبهطور معمول ،اندازه و خصوصیات
مورفولوژیک هستههای سلولهای مشابه و سالم یکسان است .در حالی که هستههای سلولهای سرطانی دارای شکل نامنظم،
اندازه متغیر و الگوهای غیرمعمول ) (Atypicalکروماتین هستند.
) (Perinuclear Spaceبا فاصلهای حدود 30-50نانومتر از هم جدا میشوند (شکل .)3-2این فضا و همچنین غشای خارجی
هسته ،در امتداد شبکه اندوپالسمی خشن قرار میگیرند ،که نشان دهنده پیوستگی پوشش هستهای و شبکه اندوپالسمی است.
یک شبکه پروتئینی سازمان یافته بنام تیغه هستهای ) (Nuclear Laminaدر ارتباط نزدیک با غشای داخلی پوشش هستهای
قرار دارد (شکل .)3-3این ساختار که اسکلت هسته ای نیز نامیده میشود به پایداری پوشش هستهای و تعیین شکل هسته
کمک میکند .تیغه هستهای شامل گروهی از پروتئینهای فیالمان حدواسط بنام المینها ( )Laminsاست .المینها به عنوان
پروتئینهای رشتهای محیطی ،به پروتئینهای سراسر غشایی موجود در غشای داخلی پوشش هسته متصل می شوند .الزم به
ذکر است که در سلولهایی که در حال تقسیم نیستند این تیغه هسته ای جایگاهی برای اتصال کروماتین میباشند (شکل -4
.)3
شکل .3-1تصویر میکروسکوپ نوری از برش بافت کبد که سلولهای کبدی (هپاتوسیتها) را نشان میدهد .در تصویر چهار هسته
هپاتوسیتی (هستههای گرد و درشت) دیده میشود ،که همگی تا حدود زیادی مشابه هستند .درون این هسته ها نیز چند هستک پررنگ
دیده میشود ،که نشان دهنده فعالیت باالی پروتئینسازی این سلولهاست .یکی از هپاتوسیتها دارای دو هسته است ،همچنین چند
هسته بیضی شکل و کشیده نیز در تصویر وجود دارد ،که مربوط به سایر سلولهای موجود در کبد است .رنگ آمیزی پاراروزانیلین-آبی
تولوئیدین ) ،(PTبزرگنمایی 1000برابر.
در مناطقی که غشای داخلی و خارجی پوشش هستهای به هم متصل میشوند ،کمپلکس منافذ هستهای (Nuclear Pore
) Complexesایجاد می شود (شکل 3-4و .)3-5پروتئینهای تشکیل دهنده این کمپلکس ها نوکلئوپورینها
) (Nucleoporinsنامیده میشوند .این پروتئینها در اطراف هر منفذ هشته ای یک مجموعه متقارن هشت وجهی را ایجاد
میکنند ،که انتقال دو طرفه ماکرومولکولها را بین هسته و سیتوپالسم تنظیم مینمایند .با این حال ،یونها و مواد کوچک از
طریق انتشار ساده از این منافذ عبور میکنند .یک سلول در حال رشد حدود 3000-4000منفذ دارد ،که در هر ثانیه از هر
کدام از آنها بیش از 1000ماکرومولکول عبور می کند .ماکرومولکولهایی که از هسته خارج می شوند ،به طور عمده شامل
زیرواحدهای ریبوزومی و RNAهای دخیل در پروتئین سازی هستند ،در حالی که ماکرومولکول هایی که به هسته وارد می
شوند ،اغلب شامل پروتئین های مشارکت کننده در ساختار کروماتین (ازجمله هیستونها) ،پروتئینهای ریبوزومی ،فاکتورهای
رونویسی ،اسیدهای نوکلئیک و آنزیمها هستند.
شکل .3-2تصویر شماتیک هسته سلول .در شکل ،پوشش هستهای و ارتباط آن با شبکه اندوپالسمی خشن و همچنین منافذ هستهای
موجود در آن ،و یک هستک بزرگ مشاهده میشود.
شکل .3-3عکس میکروسکوپ الکترونی گذاره ( )TEMاز هسته سلول ،که نواحی هتروکروماتین ) (HCمتراکم (دارای کدورت
الکترونی) و یوکروماتین ( )ECپراکنده و کمرنگ مشاهده میشود .پیکان ها هتروکروماتین متصل به هستک را در اطراف هستک )(Nu
نشان میدهند .نوک پیکان ها نیز به پوشش هستهای اشاره میکنند .همان طور که مشاهده میشود در زیر پوشش هستهای ،یک الیه
نازک با کدورت الکترونی وجود دارد که شامل تیغه هستهای و هتروکروماتین متصل به آن است.
شکل )a( .3-4تصویر شماتیک هسته که در آن تیغه هستهای (شامل شبکهای از المینها که در مجاورت غشای داخلی پوشش هسته
ای قرار دارد) و یک کمپلکس منفذ هستهای مشاهده میشود)b( .تصویر میکروسکوپ الکترونی نگاره ( )SEMکه نمای درونی غشای
داخلی پوشش هسته ای را نشان می دهد .در این تصویر بخشهایی از شبکه تیغه هستهای ( )NLو تعداد فراوانی کمپلکس منفذ هستهای
( )NPCمشاهده میشود (بزرگنمایی 100/000برابر).
شکل .3-5تصویر شماتیک سادهای از کمپلکس منفذ هستهای .این مجموعه شامل بیش از 30پروتئین نوکلئوپورین است که درون
غشاهای پوشش هستهای گسترش یافتهاند و انتقال کنترل شده و هوشمند دو طرفه ماکرومولکول ها را بین هسته و سیتوپالسم تنظیم
میکنند.
کروماتین )(Chromatin
کروماتین موجود در هسته سلولهایی که در حال تقسیم نیستند ،شامل DNAو پروتئینهای همراه آن (ازجمله هیستون
ها) است ،که دارای درجات متفاوتی از تراکم و پیچ خوردگی هستند .با مشاهده هسته سلول توسط میکروسکوپ نوری و
میکروسکوپ الکترونی گذاره ،دو نوع کروماتین قابل تشخیص است .کروماتین متراکم ) (Heterochromatinکه با
میکروسکوپ الکترونی به صورت نواحی تیره و الکترون متراکم ،و در میکروسکوپ نوری به صورت توده های بازوفیل دیده
میشود؛ و کروماتین کم تراکم ) (Euchromatinکه در میکروسکوپ الکترونی به صورت نواحی روشن و گرانوالر پراکنده ،و
در میکروسکوپ نوری به صورت مناطقی با خاصیت بازوفیلی ضعیف قابل مشاهده است .الگوی کروماتین یک هسته نشان دهنده
فعالیت سلول است .به طور کلی سلول هایی که هسته آنها روشن تر است ،نسبت به سلول های دارای هسته تیره و متراکم ،از
نظر ساخت پروتئین فعالتر هستند .در یک هسته کم رنگ (که میزان یوکروماتین بیشتر و هتروکروماتین کمتر است) سطح
بیشتری از DNAبرای رونویسی RNAدر دسترس قرار دارد .در حالی که در یک هسته تیره که غنی از هتروکروماتین متراکم
است DNA ،به شدت پیچ خورده و مقادیر کمتری از آن برای رونویسی در دسترس می باشد .همان طور که در شکل 3-3
مشاهده میشود ،در اغلب سلول ها در زیر پوشش هسته و در ارتباط با تیغه هستهای مقادیری هتروکروماتین وجود دارد .رنگ
آمیزی کروموزومها با روش هیبریدیزاسیون درجای فلورسنت ) (Fluorescence in situ hybridization, FISHنشان
می دهد که در سلول هایی که در حال تقسیم نیستند ،هر کروموزوم پس از باز شدن در ناحیه مشخصی درون هسته قرار
میگیرد (شکل .)3-6در هسته سلول های انسان و بسیاری از موجودات دیگر ،از هر کروموزوم دو نسخه همسان
) (Homologousوجود دارد ،که هرکدام از آنها از یک والد به فرزند به ارث می رسند .به همین علت این سلول ها را سلول
های دیپلویید می نامند .بدین ترتیب ،سلول های انسانی دارای 23جفت کروموزوم می باشند؛ که در زنان هر 23جفت آن
همولوگ است ،اما در مردان 22جفت کروموزوم همولوگ و یک جفت کروموزوم جنسی غیر همسان وجود دارد (شکل .)3-9
شکل .3-6تصا ویر میکروسکوپ کانفوکال از هسته سلول فیبروبالست انسانی که هر کروموزوم آن با روش FISHبه رنگ خاصی رنگ
آمیزی شده است a .تصویر اولیه و bتصویر پروسس شده با نرم افزارهای ویژه را نشان می دهد ،که در آن محل گسترش هر کروموزوم
قابل تشخیص است.
کروماتین از رشتههای مارپیچ DNAکه به پروتئینهای بازی به نام هیستون ها و همچنین پروتئین های غیر هیستونی متصل
هستند ،تشکیل شده است .واحد ساختاری کروماتین ،نوکلئوزوم ) (Nucleosomeاست .هر نوکلئوزوم شامل یک بخش مرکزی
متشکل از 8پروتئین هیستونی ( 2نسخه از هریک از هیستونهای H3 ،H2B ،H2Aو )H4است ،که قطعهای از DNA
شامل 148جفت باز به دور آن میپیچد .هر نوکلئوزوم ،همچنین یک پروتئین هیستون H1دارد که در برقراری اتصال بین
DNAو هیستونهای بخش مرکزی مشارکت می کند (شکل .)3-7نوکلئوزومها با انواع متعددی از پروتئینهای غیرهیستونی
(شامل پروتئینهای ساختاری و آنزیمی) نیز ارتباط دارند .پروتئینهای ساختاری غیر هیستونی در متراکم کردن کروماتین
مشارکت می کنند (شکل .)3-7در حالی که پروتئین های آنزیمی در فرایند های رونویسی ،RNAهمانند سازی ،DNA
تشکیل زیرواحد های ریبوزومی و دیگر عملکردهای هسته شرکت می نمایند.
مطالعه میکروسکوپی سلولهای پستانداران و از جمله انسان نشان میدهد که یک توده هتروکروماتین در هسته سلولهای زنان
وجود دارد ،که در سلولهای مردان دیده نمیشود .این توده کروماتینی ،کروماتین جنسی ) (Sex Chromatinیا جسم بار
) (Barr Bodyنامیده میشود .درواقع جسم بار یکی از دو کروموزوم Xموجود در سلولهای زنان است ،که به شدت متراکم
شده و قابل مشاهده است ،در حالی که کروموزوم Xدیگر تراکم کمتری داشته و قابل مشاهده نیست .شواهد نشان میدهند
که کروماتین جنسی از نظر ن سخه برداری غیر فعال است ،زیرا هر سلول تنها نیاز به یک کروموزوم Xدارد .بنابراین در زنان
یکی از آن دو کروموزوم متراکم و خاموش میشود .در حالی که در مردان تنها یک کروموزوم Xفعال وجود دارد (شکل .)3-8
کاربرد پزشکی
در بیمارانی که امکان تعیین جنسیت آنها با توجه به اندامهای جنسی خارجی شان وجود ندارد ،مانند هرمافرودیسم
) (Hermaphroditismو هرمافرودیسم کاذب ) ،(Pseudo-hermaphroditismمطالعه میکروسکوپی هسته سلولها
و مشاهده کروماتین جنسی (جسم بار) می تواند در تشخیص جنسیت ژنوتیپی آنها کمک کند .همچنین بررسی حضور
کروماتین جنسی میتواند در تشخیص برخی ناهنجاریهای مربوط به کروموزومهای جنسی ،مانند سندرم کالین فلتر (وجود
کروموزومهای )XXYکه باعث اختالالت بیضه و آزوسپرمی (فقدان اسپرم) در مردان میشود ،نیز موثر باشد.
برای آنالیز میکروسکوپیکروموزومهای یک فرد میتوان سلولهایی از او را در محیط کشت به سمت تکثیر پیش برد ،سپس
فرایند تقسیم را در مرحله متافاز میتوز به کمک کلشیسین (که مانع از تشکیل دوک تقسیم و جدا شدن کروماتیدها می شود)
متوقف کرد .بدین ترتیب میتوان کروموزومهایی را که کامال متراکم شدهاند ،مشاهد نمود و کاریوتایپ فرد را تهیه کرد؛ یا آنکه
کروموزومها را توسط روشهای خاصی نظیر FISHرنگ آمیزی نمود ،تا اگر شکستگیهایی در کروموزومها رخ داده ،قابل
تشخیص باشد (شکل .)3-9
هستک )(Nucleolus
هستک ،ساختاری کروی و بسیار بازوفیل در هسته سلولهایی است که دارای فعالیت سنتزی هستند (شکل 3-1و .)3-10
بازوفیلی هستک به علت هتروکروماتین بودن آن نیست ،بلکه به علت وجود RNAهای ریبوزومی ) (rRNAفراوانی است که
(برای تشکیل زیرواحدهای ریبوزومی) در هستک رونویسی و پردازش میشوند .سلول ها ممکن است بر اساس فعالیتشان یک
تا سه هستک داشته باشند .هستکها همواره به طور مشخصی در هسته سلولهایی که فعاالنه در حال ساخت پروتئین (برای
خود سلول یا ترشح) هستند ،قابل مشاهده است .بنابراین بهخصوص سلولهایی که پروتئینهای ترشحی فراوانی را می سازند و
همچنین سلولهای توموری بدخیم که رشد سریعی دارند ،دارای هستکهای بزرگی هستند.
b
a
شکل .3-7ساختار کروماتین هسته سلول .در شکل aفرایند تشکیل کروماتین و حالتهای مختلف متراکم شدن آن در سلولcاینترفازی
و همچنین مراحل پیشرفتهتر متراکم شدن آن تا تشکیل کروموزوم در حین پروفاز میتوز نشان داده شده است .تصویر به ترتیب از باال
مارپیچ دوتایی 2نانومتری DNAرا نشان میدهد ،سپس به دنبال آن پیوستن DNAبه هیستونها و تشکیل نوکلئوزومها (به عنوان
واحد ساختاری کروماتین) رخ میدهد .نوکلئوزومها نیز به صورت زنجیره وار به دنبال یکدیگر قرار گرفته و رشتههای کروماتین 11و 30
نانومتری را ایجاد میکنند .با فشردگی بیشتر کروماتین ،و ایجاد لوپها و اتصال به پروتئینهای ساختاری غیر هیستونی ،رشتههای
کروماتینی با قطر 300نانومتر (به عنوان هتروکروماتین در سلولهای اینترفازی) و سپس کروماتین 700نانومتری (به عنوان بازوهای
کروموزومی در مراحل پروفاز تقسیم سلولی) تشکیل می شوند .آخرین تصویر ،یک کروموزوم را در مرحله متافاز نشان میدهد .در این
مرحله ،حداکثر میزان فشردگی DNAو حداکثر تراکم کروماتین دیده میشود .در این مرحله ،هر کروموزوم از دو بازو (کروماتید) تشکیل
شده است که در یک ناحیه به نام سانترومر به هم متصل هستند .شکل Bتصویر شماتیک یک نوکلئوزوم را با بزرگنمایی باالتر نشان می
دهد .همانطور که مشاهده می شود ،این ساختار شامل یک بخش مرکزی است که از 4نوع هیستون ( 2نسخه از هرکدام از هیستونهای
H3 ،H2B ،H2Aو )H4تشکیل شده است ،و قطعه ای از DNAبه طول 148جفت باز به دور آن پیچ خورده است .یک هیستون H1
نیز در خارج از بخش مرکزی وجود دارد که در اتصال DNAبه مرکز هیستونی مشارکت می کند .شکل cنیز تصویر میکروسکوپ الکترونی
گذاره هسته یک سلول فعال را نشان می دهد که در آن یوکروماتین در فرم های 11و 30نانومتری مشاهده می شود.
Barr Body
شکل .3-9تعیین کاریوتیپ انسان از طریق رنگ آمیزی و سپس عکس برداری از کروموزومهای یک سلول که تقسیم آن در مرحله متافاز
میتوز متوقف شده است .با رنگ آمیزی های خاص ،هر کروموزوم یک الگوی ویژه از نواربندی دارد که شناسایی آنها را آسان میکند.
همچنین درصورتی که ناهنجاریهایی رخ داده باشد ،منجر به تغییر این الگو میشود و قابل شناسایی خواهد بود .این تصویر با روش دورگه
سازی درجای فلورسنت ) (FISHبرای همه کروموزومها و سپس انجام کاریوتیپ ایجاد شده است .همانطور که مشاهده میشود ،هر 22
جفت کروموزوم و همچنین کروموزومهای Xو Yدارای اندازه ،شکل و محل سانترومر متفاوتی هستند .در کادر قرمز یک ناهنجاری
کروموزومی (انتقال بخشی از بازوی کروموزوم 8به کروموزوم )14نمایش داده شده است.
هستک خود شامل 3بخش است .بخش اول DNA ،سازمان دهنده هستک است ،که قطعهای از DNAمی باشد که شامل
رمز ژنتیکی مورد نیاز برای رونویسی rRNAاست .نسخههای rRNAرونویسی شده از روی این سازمان دهنده ،در بخش دوم
که بخش رشتهای نامیده میشود ،تجمع مییابند .سپس این rRNAها به سرعت با پروتئینهای ریبوزومی (که پیشتر در
سیتوپالسم ساخته شده و از طریق منافذ هستهای وارد هستک شدهاند) متصل میشوند و زیر واحدهای ریبوزومی کوچک و
بزرگ را ایجاد میکنند .این زیرواحدها در بخش سوم که بخش دانه دار نامیده میشود تجمع مییابند ،تا آنکه از طریق منافذ
هستهای به سیتوپالسم منتقل شوند (شکل .)3-10
شکل .3-10عکس میکروسکوپ الکترونی گذاره از یک هستک .نواحی کم رنگ کوچک ( )FCهمان بخش سازمان دهنده هستند که
شامل توالیهای DNAبرای رونویسی rRNAمی باشند .بخش رشتهای ) (Fنیز شامل نسخههای rRNAهستند و بخش دانهدار ()G
نیز حاوی زیرواحدهای بزرگ و کوچک ریبوزومی است .هتروکروماتین ( ،(Hیوکروماتین ( ،)Eپوشش هستهای ) ،(NEسیتوپالسم ).(C
بزرگنمایی 350.000 :برابر.
شکل .3-11مراحل مختلف چرخه سلولی .همانطور که مشاهده میشود ،در سلولهایی که بهطور مداوم در حال تقسیم هستند ،سلول
پس از سپری نمودن مرحله G1به ترتیب وارد مرحله G2 ،Sو سپس Mشده و چرخه دوباره تکرار میشود .در حالی که سلولهای پایدار
از مرحله G1وارد G0میشوند ،و در چنین حالتی روند تقسیم شان متوقف شده و برای مدت زمان طوالنی در این مرحله باقی میمانند،
تا تحت شرایط خاصی دوباره به چرخه سلولی برگردند و تکثیر شوند .برخی سلولها نیز تا پایان عمر خود در مرحله G0باقی میمانند و
هیچگاه تکثیر نمیشوند .در مرحله G1سلول حاصل از تقسیم پیشین ،رشد می نماید تا به اندازه طبیعی خود برسد و همچنین به جمع
آوری آنزیمها و نوکلئوتیدهای الزم برای همانند سازی DNAمیپردازد ،در مرحله ،محتویات ژنتیکی سلول ) (DNAو پروتئینهای
همراه آن و همچنین سانتریولها همانند سازی می کنند .در مرحله G2سلول انرژی و مواد مورد نیاز برای انجام تقسیم (بخصوص زیرواحد
های توبولین که برای تشکیل دوک تقسیم الزم اند) را در خود ذخیره سازی میکند .سرانجام در مرحله Mتقسیم میتوز طی مراحل
خاصی رخ میدهد .زمان های نشان داده شده در تصویر مربوط به آن دسته از سلول های انسانی است که رشد و چرخه سلولی سریعی
دارند .در چنین سلول هایی چرخه سلولی بین 24تا 36ساعت طول میکشد.
شکل .3-12نقاط حساس بررسی صحت مراحل مختلف چرخه سلولی و همچنین ورود سلول به مرحله G0یا تکقسیم .همانطور که
مشاهده میشود ،عالوه بر بررسی صحت سایر عوامل مورد نیاز تقسیم ،سالمت DNAسلول در چند مرحله مورد ارزیابی و در صورت نیاز
اصالح قرار می گیرد.
تکثیر همه سلولهای بدنی انسان (به جز سلولهای جنسی) از طریق تقسیم میتوز رخ میدهد .در طی این نوع تقسیم سلولی،
ابتدا همه محتویات ژنتیکی (در مرحله )Sدوبرابر شده و سپس بین دو سلول حاصله تقسیم میشود .بنابراین سلولهای حاصله
از نظر ژنتیکی کامال مشابه یکدیگر و همچنین مشابه سلول مادری خواهند بود .درحالی که در تقسیم میوز که به آن تقسیم با
کاهش کروموزومی نیز گفته میشود ،محتوای ژنتیکی سلولهای فقط یک بار دوبرابر می شود ،اما سلول دوبار متوالی تقسیم
می شود؛ لذا محتوای ژنتیکی چهار سلول نهایی نصف سلول مادری خواهد بود .چنین سلول هایی را سلول Haploidمی نامند
(شکل .)3-13از نظر رفتار کروموزوم ها ،مهمترین تفاوت های تقسیم میتوز و میوز عبارتند از )1 :تشکیل تتراد و وقوع کراسینگ
آور ) (Crossing Overو نوترکیبی ) (Recombinationکروموزوم ها در پروفاز Iمیوز ،و عدم وقوع این پدیده ها در میتوز.
)2جداشدن کروماتیدهای خواهری در آنافاز میتوز رخ می دهد ،درحالی که کروموزوم های همولوگ در آنافاز Iمیوز و
کروماتیدهای خواهری در آنافاز IIمیوز از یکدیگر جدا می شوند.
رشد ،حفظ و ترمیم بافت ها ایجاد میکنند (شکل .)3-14این حالت خفته بودن سلول های بنیادی موجب می شود که سالمت
این سلول ها در طول عمر موجود زنده با اطمینان بیشتری تامین گردد.
شکل .3- 13مقایسه تقسیم میتوز و میوز .این دو نوع تقسیم ویژگیهای مشترک بسیاری با یکدیگر دارند (از جمله همانند سازی ژنوم و
متراکم شدن کروماتین) ،اما در برخی ویژگیهای کلیدی با هم متفاوت هستند .با انجام تقسیم میتوز ،دو سلول دیپلوئید مشابه یکدیگر
و همچنین مشابه سلول مادری ایجاد می شود .اما در تقسیم میوز که مختص سلول های جنسی است ،از تقسیم یک سلول دیپلویید در
نهایت چهار سلول هاپلویید ایجاد می شود ،که هر کدام از آنها نه تنها نصف کروموزوم های مادری را دارند ،بلکه به خاطر وقوع پدیدههای
کراسینگ آور و نوترکیبی در مرحله پروفاز Iمیوز ،از نظر ژنتیکی نیز با یکدیگر متفاوت هستند .مراحل متفاوت پروفاز Iمیوز (در باالی
شکل) و همچنین سلول های جنسی حاصل از این نوع تقسیم که طی روند اسپرماتوژنز یا اووژنز ایجاد می شوند (در پایین شکل) نمایش
داده شده است.
شکل .3-14سلول های بنیادی .در این شکل شماتیک ،یک سلول بنیادی با تقسیم نامتقارن خویش ،یک سلول بنیادی جدید را ایجاد
میکند که جایگزین سلول مادر میشود (پدیده خودنوزایی) .در حالی که سلول پیش ساز در مسیر تکثیر و تمایز قرار میگیرد .همان طور
که مشاهده میشود ،این سلول میتواند با سرعت بیشتری نسبت به سلول بنیادی و چندین بار تقسیم شود .به این سلولهای پیش ساز
متعهد ،سلول های تکثیر شونده گذرا ) (Transit Amplifying Cells, TACنیز گفته میشود ،که در نهایت پس از چندین بار تقسیم،
کامال تمایز یافته و سلولهای مورد نیاز بافت را برای مدتی تامین میکند.
اپوپتوز )(Apoptosis
به مرگ برنامه ریزی شده سلول ،اپوپتوز گفته می شود .اپوپتوز موجب میشود تا سلولهای زائد ،نابجا یا تغییر یافته ،دچار مرگ
شده و حذف شوند .در طی این فرایند ،سلول به روش خاصی تکه تکه میشود (بدون آنکه سلول پاره شود و محتویات آن به
بیرون بریزد) و اجسام اپوپتوزی ) (Apoptotic Bodyکوچک غشاداری ایجاد میشود ،که به سرعت توسط ماکروفاژها
فاگوسیتوز شده و پاکسازی میشوند .برخالف اپوپتوز ،در روند نکروز ) ،(Necrosisسلولهای آسیب دیده پاره می شوند و
محتویات آنها به بیرون آزاد میشوند؛ در نتیجه واکنش های التهابی موضعی به راه می افتد (شکل .)3-15در واقع اپوپتوز یک
فرایند هوشمند و فعال است ،و توسط ژنهای ویژه و محصوالت پروتئینی خاص آنها کنترل میشود .بدین صورت که وقتی
سلولی تحت تاثیر القائات خاصی تصمیم به انجام اپوپتوز میگیرد ،ابتدا با بیان این ژنها و تولید پروتئینهای مورد نیاز ،مقدمات
الزم را برای مرگ خویش آماده میکند.
شکل .3-15تصاویر شماتیک روند اپوپتوز و نکروز سلولی را نشان میدهند .به تفاوت های بین این دو فرایند مرگ سلولی توجه نمایید.
منابع:
-1مشر ،ال آنتونی .بافت شناسی پایه جانکوییرا .ترجمه غالمرضا حسن زاده و همکاران .تهران :ابن سینا.1398 ،
2. Gartner LP, Hiatt JL. Color Textbook of Histology, 4rd ed, Philadelphia (PA): Saunders
Publishers. 2014.
3. Ross MH, Pawlina W. Histology, A Text and Atlas, 7th ed, Baltimore (MD): LWW
Pulishers. 2015.