You are on page 1of 11

‫مقدمه‬

‫کبد چرب غیرالكلی که درفقدان مصرف الكل ایجاد می شود‪ ،‬به عنوان یک مشكل عمده مرتبط با سالمت شناخته‬
‫شده است‪ .‬در حقیقت کبد چرب غیرالكلی یک بیماری مزمن کبدی است که دامنه گسترده ای از عالیم بالینی (از‬
‫کبد چرب بدون عالمت تا التهاب شدید کبد به همراه فیبروز و گاهی سیروز) را در بر می گیرد‪ .‬در این بیماران‬
‫مقاومت به انسولین و بیماری های قلبی و عروقی نیز از شیوع باالیی برخوردار است‪ ]1[.‬بروز رو به رشد‬
‫بیماری کبد چرب غیر الکلی (‪ )NAFLD‬با بیماری های متابولیک‪ ،‬از جمله چاقی‪ ،‬دیابت و مقاومت به انسولین‬
‫ارتباط زیادی دارد[‪" .] 2.3‬رژیم غذایی غربی" که با غذاهای فوق فرآوری شده غنی از چربی های اشباع شده و‬
‫قندهای تصفیه شده همراه با تغذیه بیش از حد مشخص می شود‪ ]3[.‬با شروع و پیشرفت ‪ NAFLD‬مرتبط است[‬
‫‪ .]4‬مرحله اول ‪ NAFLD‬استئاتوز ساده است و نسبتا ً بدون عالمت است‪ .‬با این حال‪ ،‬این می تواند در طول زمان‬
‫به مراحل شدیدتر بیماری پیشرفت کند[‪ .]5‬استئاتوهپاتیت غیر الکلی (‪ )NASH‬در ‪ 30‬تا ‪ 40‬درصد بیماران مبتال‬
‫به ‪ NAFLD‬ایجاد می شود و با استئاتوز کبدی عالوه بر آسیب سلولی و التهاب که می تواند با فیبروز و یا‬
‫سیروز همراه باشد‪ ،‬مشخص می شود[‪ .]6.5‬کارسینوم هپاتوسلوالر (‪ )HCC‬معموالً با مرحله سیروتیک همراه‬
‫است‪ .‬با این حال‪ ،‬بر خالف سایر علل ‪( HCC‬به عنوان مثال‪ ،‬الکل یا هپاتیت ویروسی)‪ HCC ،‬مرتبط با‬
‫‪ NASH‬می تواند در غیاب سیروز ایجاد شود‪ ،‬به ویژه هنگامی که با بیماری متابولیک همزمان باشد[‪ .]7.8‬تالش‬
‫های قابل توجهی برای ترسیم مکانیسم های مولکولی زیربنایی توسعه ‪ NASH‬صورت گرفته است‪ .‬با این حال‪،‬‬
‫درک ما از علت و پاتوبیولوژی ‪ NAFLD‬انسانی به دلیل ناهمگونی بیماری و دشواری تشخیص زودهنگام‬
‫محدود است‪ .‬جوندگان یک مدل محبوب برای مطالعه ‪ NAFLD‬و ‪ NASH‬هستند‪ ،‬زیرا می توانند ویژگی های‬
‫هیستوپاتولوژیک کبدی مشابهی را برای انسان نشان دهند و بینش‌های مهمی را در مورد تکامل پیشرفت‬
‫‪ NAFLD/NASH‬ارائه دهند[‪ .]9‬با در نظر گرفتن این موضوع‪ ،‬چهار ویژگی اصلی مرتبط با اختالل عملکرد‬
‫متابولیک‪ ،‬هدف مدل های حیوانی ‪ ،MAFLD‬از جمله مقاومت به انسولین‪ ،‬استئاتوز کبدی‪ ،‬فیبروز و التهاب‬
‫است‪ .‬به صورت جداگانه‪ ،‬این موارد می تواند به روش های مختلفی از جمله اختالل ژنتیکی یا شیمیایی در‬
‫فرآیندهای متابولیک (به عنوان مثال‪ ،‬درمان ‪ )CCL4‬به دست آید‪ ،‬اما به طور کلی پذیرفته شده است که‬
‫‪ MAFLD‬در انسان با اختالل عملکرد متابولیک سیستمیک‪ ،‬تغذیه نامناسب و سبک زندگی بی تحرک مرتبط‬
‫است‪ .‬با این حال‪ ،‬انتخاب مدل موش هنوز موضوع مهمی برای بحث در این زمینه است‪ .‬به طور کلی پذیرفته شده‬
‫است که یک مدل موش ایده آل هم پاتوفیزیولوژی و هم هیستوپاتولوژی پیشرفت بیماری انسانی را تقلید می کند[‬
‫‪ .]10‬در این رابطه‪ ،‬دو معیار اصلی وجود دارد که ما معتقدیم مدل‌های موشی ‪ NAFLD/NASH‬باید عالوه بر‬
‫استئاتوز کبدی‪ ،‬شامل آسیب کبدی (شامل التهاب و فیبروز) و تظاهرات بیماری متابولیک‪ ،‬از جمله چاقی و یا‬
‫مقاومت به انسولین را نیز در بر گیرند‪ .‬در حال حاضر‪ ،‬در مورد مدل موش که تمام فاکتورهای فوق را برآورده‬
‫کند‪ ،‬اتفاق نظری در این زمینه وجود ندارد‪ .‬دانشمندان اغلب بین مدل‌سازی ویژگی‌های متابولیکی ‪ NAFLD‬در‬
‫مقابل تولید فنوتیپ کبدی ‪ NASH‬با یک مبادله مواجه می‌شوند و از زمان الزم برای القای فنوتیپ‌های کبدی در‬
‫موش‌ها دلسرد می‌شوند‪ .‬یک مدل مبتنی بر رژیم غذایی که از نوع مواد مغذی و مقادیر نسبی مصرف‌شده توسط‬
‫انسان تقلید می‌کند‪ ،‬عموما ً نسبت به مدل‌های ‪ NASH‬القا شده ژنتیکی یا شیمیایی ترجیح داده می‌شود‪ .‬بسیاری از‬
‫رژیم های غذایی موش مورد استفاده برای ‪ NASH‬باعث چاقی یا مقاومت به انسولین نمی شوند (مانند رژیم های‬
‫غذایی با کمبود متیونین و یا کولین)[‪ .]11‬رژیم های غذایی پرچرب و یا ساکارز که برای القای سندرم متابولیک و‬
‫‪ NAFLD‬در موش ها استفاده می شود می تواند بسیار متغیر باشد و درجه التهاب کبد و فیبروز عموما ً کم است[‬
‫‪ .]12‬رژیم غذایی سندرم چاقی ناشی از سبک زندگی آمریکایی (‪ )ALIOS‬و رژیم غذایی گوبرا آمیلین ‪NASH‬‬
‫)‪ (GAN‬مدل‌های نوظهور ‪ NASH‬سرشار از چربی و فروکتوز هستند که ‪ ALIOS‬چربی‌های ترانس و قند مایع‬
‫[‪ ]12‬و ‪ GAN‬ترکیب کربوهیدرات باال با چربی‌های اشباع و کلسترول باال هستند‪ .]10[.‬هر دو رژیم باعث ایجاد‬
‫هیستوپاتولوژی شدید کبدی مشابه ‪ NASH‬می شوند[‪ .]6‬به خوبی پذیرفته شده است که قندها‪ ،‬در عین حال که‬
‫منبع ضروری انرژی هستند‪ ،‬می توانند اثرات مضری بر سالمت کبد داشته باشند‪ .‬فروکتوز یک مونوساکارید‬
‫رژیمی اصلی است که معموالً در غذا به عنوان بخشی از ساکارز دی ساکارید (شکر سفره‪ ،‬متشکل از یک‬
‫مولکول گلوکز و یک فروکتوز) یا به عنوان جزئی از شربت ذرت با فروکتوز باال (مخلوط فروکتوز با ساکارز یا‬
‫گلوکز) یافت می شود[‪ .]12.13‬فروکتوز به طور گسترده در زمینه بیماری کبد‪ ،‬چاقی و دیابت در طول چندین‬
‫دهه مورد مطالعه قرار گرفته است و به عنوان ترویج لیپوژنز ‪de novo‬کبدی‪ ،‬تجمع چربی و مقاومت به انسولین‬
‫شناخته شده است [‪.]14.15‬‬
‫ً‬
‫بر خالف گلوکز‪ ،‬فروکتوز تقریبا به طور کامل توسط کبد از طریق ناقل ‪ GLUT5‬از گردش خون پاک می شود‪،‬‬
‫جایی که می تواند گلیکولیز‪ ،‬مرحله محدود کننده سرعت در تولید استیل‪ CoA -‬را دور بزند‪ .‬بنابراین‪ ،‬مقدار‬
‫زیادی از استیل‪ CoA -‬به سرعت به دنبال جذب فروکتوز تولید می شود [‪ .]13،16‬مقداری استیل کوآ برای تولید‬
‫‪ ATP‬در چرخه اسید سیتریک استفاده می شود‪ .‬با این حال‪ ،‬این چرخه به سرعت غرق می شود و استیل‪CoA-‬‬
‫باقیمانده به مسیرهای لیپوژنز ‪ de novo‬منتقل می شود [‪ .]17‬در حالی که بیشتر تحقیقات حیوانی مربوط به قند‬
‫در ‪ NAFLD‬حول فروکتوز می چرخد‪ ،‬این تنها قندی نیست که در مقادیر زیاد به مواد غذایی فرآوری شده اضافه‬
‫می شود‪ .‬فروکتوز‪ ،‬گلوکز و ساکارز پرمصرف ترین قندها هستند‪ Chyau ، .‬و همکاران با مقایسه ‪)w/v( 30 %‬‬
‫آب فروکتوز با ‪ ) w/v( %30‬آب گلوکز دریافتند که هر مونوساکارید اثرات متفاوتی بر افزایش وزن‪ ،‬فنوتیپ‬
‫متابولیک و بیان ژن دارد‪ .‬فروکتوز در القای چاقی‪ ،‬عدم تحمل گلوکز و مقاومت به انسولین زمانی که با رژیم‬
‫غذایی پرچرب (‪ 60‬درصد کل کیلوکالری از چربی) در موش ترکیب می شود‪ ،‬مؤثرتر از گلوکز است [‪.]18‬‬
‫فروکتوز اضافی ‪ mRNA‬ژن ‪ Srebp1c‬را افزایش می دهد‪ ،‬در حالی که گلوکز اضافی عمدتا ً سطوح ‪mRNA‬‬
‫‪ Chrebp‬را افزایش می دهد[‪ ،]19‬که نشان می دهد فروکتوز به لیپوژنز کمک می کند در حالی که گلوکز عالوه‬
‫بر لیپوژنیک‪ ،‬گلیکولیتیک است [‪ .]18.19‬به طور مشابه‪ ،‬در موش‌های صحرایی ویستار‪ ،‬رژیم غذایی پرچرب با‬
‫فرکتوز باال باعث افزایش بیشتر انسولین و گلوکز پالسما در مقایسه با رژیم‌های پرچرب یا پرچرب‪/‬پرگلوکز‬
‫می‌شود [‪ .] 20‬فروکتوز به تنهایی در مقایسه با ساکارز اثرات متفاوتی بر متابولیسم پروتئین دارد‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬
‫فروکتوز و ساکارز در توانایی آنها برای تعدیل اسیدهای آمینه خاص در سرم متفاوت است [‪ .]21‬که این تفاوت به‬
‫دلیل اختالف در فعالیت آنزیم های مختلف ترانس آمیناز‪ ،‬با افزایش تبدیل فروکتوز به آالنین‪ ،‬سرین‪ ،‬گلیسین و‬
‫سیستین در مقایسه با ساکارز است [‪ .]20‬مطالعه‌ای که توسط ‪ Mazzoli‬و همکاران در مقایسه ساکارز با شربت‬
‫ذرت با ‪ 55‬درصد فروکتوز باال (‪ HFCS-55، 55‬درصد فروکتوز‪ 45 :‬درصد گلوکز) در موش‌های صحرایی‬
‫ویستار طی ‪ 6‬هفته انجام شد‪ ،‬هیچ تفاوتی بین این دو شکر از نظر افزایش وزن یا انرژی نشان نداد‪ ، .‬اما همچنین‬
‫مصرف ‪ HFCS-55‬گلوکز و تری گلیسیرید پالسما را افزایش می دهد [‪ Moszak .]22.‬و همکاران دریافتند که‬
‫موش‌هایی که شربت ذرت با فروکتوز باال می‌نوشند دارای باالترین سطح لیپوژنز و استئاتوز ‪ de novo‬کبدی و‬
‫بیشترین کاهش در اکسیداسیون ‪ B‬را در مقایسه با فروکتوز یا آب شیرین شده ساکارز دارند [‪ .]23‬این نتایج نشان‬
‫می دهد که ترکیب منحصر به فرد گلوکز آزاد و فروکتوز در ‪ HFCS-55‬ممکن است در تحریک لیپوژنز ‪de‬‬
‫‪ novo‬و افزایش استئاتوز کبد موثرتر از زمانی که مونوساکاریدها به عنوان ساکارز به یکدیگر متصل می شوند‪،‬‬
‫موثر باشد‪ .‬این مطالعات همچنین نشان می‌دهد که ترکیب فروکتوز و گلوکز ممکن است سمیت کبدی بیشتری‬
‫نسبت به فروکتوز به تنهایی داشته باشد‪ ،‬اما این ممکن است به این دلیل باشد که موش‌ها شربت ذرت با فروکتوز‬
‫باال (و کالری کل) را در مقایسه با فروکتوز به تنهایی مصرف می‌کنند [‪ .]23.24‬نتایج مشابه هنگامی که قندهای‬
‫مختلف به شکل جامد داده می شود دیده می‌شود‪Eng .‬و ‪ Estall‬ساکارز جامد (‪ ٪60‬کیلو کالری) را در مقابل‬
‫گلوکز جامد ‪ :50:50‬فروکتوزمیکس (‪ ٪30‬گلوکز کیلوکالری‪ ٪30 ،‬فروکتوز کیلو کالری) مقایسه کردند و‬
‫دریافتند که مخلوط گلوکز ‪ +‬فروکتوز سطوح تری گلیسیرید کبدی باالتری را در مقایسه با ساکارز پس از ‪ 16‬هفته‬
‫تولید می کند [‪ .] 24.‬با این حال‪ ،‬گروه تغذیه شده با ساکارز سطوح کبدی باالتری از پروتئین جذب کننده شیمیایی‬
‫سیتوکین مونوسیت ‪ )MCP1( 1‬و فاکتور نکروز تومور آلفا (‪ )TNFB‬دارند[‪ .]25‬که نشان دهنده بدتر شدن‬
‫التهاب است‪ .‬جالب است که آندرس هرناندو و همکاران نشان دادند که مخلوط گلوکز و فروکتوز مونوساکاریدها‬
‫جذب فروکتوز در کبد را پس از تجویز خوراکی تسریع می‌کنند و مکانیسمی را پیشنهاد می‌کند که توسط آن گلوکز‬
‫ممکن است اثرات کبدی فروکتوز را تشدید کند‪ ]26[ .‬این نتایج تفاوت‌ها را در پاسخ فیزیولوژیکی به قندهای‬
‫رژیمی نشان می‌دهد و نشان می‌دهد که همه رژیم‌های غذایی با قند باال معادل نیستند‪ .‬آنها همچنین نشان می دهند‬
‫که مخلوط فروکتوز و گلوکز می‌تواند در القای استئاتوز کبدی در مقایسه با ساکارز یا فروکتوز به تنهایی موثرتر‬
‫باشد‪ ،‬در حالی که به نظر می‌رسد ساکارز به شدت التهاب کبد را تقویت می کند[‪.]26‬‬

‫با افزایش وزن‪ ،‬گلوکز خون‪ ،‬سطح انسولین و سطوح تری گلیسیرید پالسما در مقایسه با حیوانات کنترل همراه‬
‫است [‪ .] 27‬آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که فروکتوز مایع برای القای شاخص های اولیه سندرم متابولیک‬
‫کافی است و یک رژیم غذایی مرتبط‌تر از فروکتوز جامد بیش از حد (بیش از ‪ 60‬درصد وزنی) است [‪.]28‬‬
‫مطالعات دیگر نشان می دهد که آب فروکتوز ‪ 15‬و ‪ 30‬درصد باعث افزایش کلسترول پالسما و بدتر شدن تحمل‬
‫گلوکز خوراکی در موش ها می شود‪ ،‬با ‪ 30‬درصد فروکتوز همچنین باعث افزایش توده بدن‪ ،‬گلوکز خون ناشتا و‬
‫سطح تری گلیسیرید پالسما پس از ‪ 9‬هفته می شود [‪ .]29‬فروکتوز مایع ممکن است استفاده از غلظت های کلی‬
‫کمتر را مجاز کند و از استفاده از مقادیر غیر واقعی قندهای ساده در مواد غذایی جامد که منعکس کننده رژیم‬
‫غذایی انسان نیستند‪ ،‬اجتناب می کند‪ .‬مطالعه ای با مقایسه موش های تغذیه شده با رژیم غذایی با ساکارز باال با‬
‫دسترسی به ساکارز مایع (‪ ٪30‬کیلو کالری جامد‪ ٪50 ،‬وزن بر حجم مایع) در مقابل یک رژیم غذایی جامد‬
‫منطبق با ساکارز جامد (‪ ) ٪73‬نشان می دهد که تغذیه ترکیبی از مایع و ساکارز جامد مصرف قند و همچنین کل‬
‫کالری دریافتی را افزایش می دهد که با افزایش چربی بدن در طی ‪ 8‬هفته ارتباط دارد [‪ .]30‬نکته مهم اینجاست‪،‬‬
‫در حالی که قصد آنها احتماالً مقایسه شکر ‪ ٪100‬به شکل جامد در مقابل ‪ ٪50‬در جامد ‪ ٪50 +‬مایع در حین‬
‫مطابقت با انرژی دریافتی بود‪ ،‬گروه ‪ ٪100‬قند جامد مصرف کل قند کمتری داشتند‪ .‬به طور کلی‪ ،‬مصرف نسبتی‬
‫از ساکارز به شکل مایع منجر به چاقی بیشتر‪ ،‬افزایش گلوکز پالسما‪ ،‬انسولین ناشتا و لیپیدهای کبدی در مقایسه با‬
‫گروهی که ‪ ٪100‬شکر جامد مصرف می‌کنند‪ ،‬می‌شود [‪ .]28،29‬به طور مشابه‪ Mastrocola ،‬و همکاران‪.‬‬
‫دریافتند که با مصرف فروکتوز منطبق‪ ،‬فروکتوز مایع (‪ )w/v %60‬قوی‌تر استئاتوز کبدی و فیبروز را در طی‬
‫‪ 12‬هفته افزایش می‌دهد‪ ،‬در حالی که فروکتوز جامد (‪ %60‬کیلو کالری) پاسخ التهابی قوی‌تری را در کبد ایجاد‬
‫می‌کند[‪ .] 30‬همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد قندهای مایع و جامد به طور متفاوتی متابولیزه می‬
‫شوند و پاسخ های فیزیولوژیکی متفاوتی را برمی انگیزند [‪]30.31‬‬

‫پروتکل های غذایی جدیدتر اغلب حاوی سطوح باالیی از فروکتوز یا ساکارز‪ ،‬محتوای چربی اشباع باال و‬
‫کلسترول هستند داده های انسانی همچنین علل مجزای ‪ NAFLD/NASH‬را در مردان و زنان نشان می‌دهد[‬
‫‪ .] 24‬با این حال‪ ،‬تحقیقات بیشتری برای درک بهتر این تفاوت ها مورد نیاز است‪ .‬به منظور حفظ ارتباط با آسیب‬
‫شناسی انسانی و الگوهای مصرف‪ ،‬ترکیبی از قندهای جامد و مایع ممکن است ترجیح داده شود‪ .‬اما طبق دانش ما‪،‬‬
‫مشخص نیست که آیا رژیم های غذایی از این نوع که معموالً با تغذیه پرچرب‪/‬ساکارز باال در موش یا انسان‬
‫مرتبط است باعث ایجاد چاقی و مقاومت به انسولین می شوند یا خیر؟لذا پژوهش پیش رو با هدف بررسی القای‬
‫مدل چرب حیوانی بیماری کبد چرب غیرالکلی با رژیم غذایی پرچرب در رت های نژاد ویستار صورت گرفت‪.‬‬
‫مواد و روشها‬

‫رژیم های غذایی گروهی ‪ NASH‬و موش ها‪ :‬همه موش‌ها از نوع وحشی در زمینه ژنتیکی ‪ C57BL/6N‬بودند‪.‬‬
‫حیوانات در یک چرخه نور‪/‬تاریکی ‪ 12‬ساعته قرار گرفتند و به طور آزاد با جیره های غذایی مربوطه تغذیه شدند‪.‬‬
‫رژیم غذایی مبتنی بر غالت (‪( )GBD‬تکالد جهانی ‪ 18‬درصد پروتئین جوندگان) از رژیم غذایی تکالد‪ ،‬انویگو (‬
‫‪ ،Huntingdon‬انگلستان) به دست آمد و شامل ‪ 24‬کیلو کالری درصد پروتئین‪ 58 ،‬کیلو کالری درصد‬
‫کربوهیدرات و ‪ 18‬کیلو کالری درصد چربی است‪ .‬یک رژیم غذایی پرچرب‪/‬ساکارز باال پلت شده (‪D12451i،‬‬
‫‪ )ResearchDiets‬متشکل از ‪ 20‬کیلوکالری درصد پروتئین‪ 35 ،‬کیلوکالری درصد کربوهیدرات‪ ،‬و ‪45‬‬
‫کیلوکالری درصد چربی‪ ،‬با نوشیدن ‪ 30‬درصد دی فروکتوز (‪ )BioShop، Burlington، ON‬تکمیل شد‪ .‬آب‬
‫برای ایجاد رژیم غذایی پرچرب‪/‬فروکتوز باال (‪ )HFHF‬رژیم غذایی غربی با کلسترول باال (‪( )WDHC‬‬
‫‪ )D17010103i، ResearchDiets‬از ‪ 20‬کیلوکالری درصد پروتئین‪ 40 ،‬کیلوکالری درصد کربوهیدرات و ‪40‬‬
‫کیلوکالری درصد چربی‪ ،‬با ‪ 2‬درصد کلسترول وزنی بر وزن تشکیل شده بود‪ .‬جدول تکمیلی ‪ S1‬ترکیب درشت‬
‫مغذی‌های هر رژیم غذایی را کنار هم مقایسه می‌کند‪ .‬هجده موش نر (‪ n = 4‬در ‪ GBD، n = 7‬در ‪ ،HFHF‬و ‪n‬‬
‫‪ = 7‬در ‪ )WDHC‬و ‪ 22‬موش ماده (‪ n = 6‬در ‪ GBD، n = 8‬در ‪ HFHF‬و ‪ n = 8‬در ‪ )WDHC‬در رژیم‬
‫غذایی مربوطه آنها در سن ‪ 6‬تا ‪ 8‬هفتگی‪ .‬همه زمان‌ها به عنوان هفته‌ها در رژیم غذایی نشان داده می‌شوند‪ ،‬مگر‬
‫اینکه خالف آن مشخص شده باشد‪ .‬توده بدن به صورت هفتگی گرفته شد‪ .‬در پایان پروتکل آزمایشی‪ ،‬موش‌ها به‬
‫دنبال یک روزه ‪ 3‬تا ‪ 6‬ساعته کشته شدند‪ .‬برای جمع آوری خون‪ ،‬سوراخ قلبی ایجاد شد‪ .‬کبد و پانکراس جداسازی‬
‫و وزن شدند‪ .‬نمونه ها برای بافت شناسی در فرمالین تثبیت یا در نیتروژن مایع منجمد شدند و در دمای ‪ -80‬درجه‬
‫سانتی گراد برای استخراج پروتئین ها‪ ،‬لیپیدها و ‪ RNA‬نگهداری شدند‪.‬‬
‫گروه موش‬
‫‪ HCC‬موش‌های پس‌زمینه ژنتیکی همخون ‪ C57BL/6N‬نوع وحشی به همان روشی که موش‌های گروه‬
‫‪ NASH‬قبالً توضیح داده شد‪ ،‬قرار گرفتند‪ .‬موشها در سن ‪ 2‬هفته ای ‪ 25‬میلی گرم دی اتیل نیتروزامین (‪)DEN‬‬
‫به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تزریق شدند‪ .‬موش‌ها به طور آزاد با ‪ HFHF‬یا ‪ WDHC‬تغذیه شدند که قبالً‬
‫توضیح داده شد [‪ 14‬نر (‪ n = 6‬در ‪ HFHF‬و ‪ n = 8‬در ‪ )WDHC‬و ‪ 14‬ماده (‪ n = 7‬در ‪ HFHF‬و ‪ n = 7‬در‬
‫‪ ])WDHC‬توده بدن به صورت هفتگی گرفته شد و موش‌ها پس از ‪ 24‬هفته تغذیه پس از ‪ 3‬ساعت ناشتایی معدوم‬
‫شدند‪ .‬نمونه ها به روشی مشابه گروه ‪ NASH‬پردازش شدند‪ .‬کد اخالقی برای همه مطالعات جوندگان از کمیته‬
‫مراقبت از حیوانات از کمیته اخالق پژوهش دانشگاه آزاد اسالمی واحد گرگان دریافتشد‪.‬‬
‫جمع آوری خون‬
‫حداقل غلظت ‪ 3.2‬میکرولیتر ‪ 600 /‬میکرولیتر خون آپروتینین از ریه گاو (‪ )Sigma, MA‬به تمام نمونه های‬
‫خون (به جز نمونه هایی که در طول آزمایش تحمل گلوکز گرفته شده بودند) اضافه شد تا از تخریب پروتئین‬
‫جلوگیری شود‪ .‬خون جمع آوری شده در طول آزمایش تحمل گلوکز خوراکی (‪ )OGTT‬در ‪Microvette 100‬‬
‫میکرولیتر ‪ ،Sarstedt( K3 EDTA‬آلمان) جمع آوری شد‪ .‬خون به مدت ‪ 90‬دقیقه در دمای ‪ 4‬درجه سانتیگراد‬
‫انکوبه شد و سپس سانتریفیوژ ‪ 8‬دقیقه ای در ‪ 4000‬دور در دقیقه در ‪ 4‬درجه سانتیگراد انجام شد‪ .‬الیه باالیی سرم‬
‫جمع آوری شد و تا زمان تجزیه و تحلیل در دمای ‪ -80‬درجه سانتیگراد نگهداری شد‪ .‬تعیین مقدار کتون‪ ،‬انسولین‬
‫و چربی در گردش‪ .‬کتون ‪ -β‬هیدروکسی بوتیرات سرم با استفاده از کیت رنگ سنجی (‪Cayman Chemical،‬‬
‫‪ )MI‬اندازه گیری شد‪ .‬آالنین آمینوترانسفراز (‪ )ALT‬با استفاده از مجموعه معرفهای مایع )‪ALT (SGPT‬‬
‫)‪ (Pointe Scientific Inc., MI‬مطابق دستورالعمل سازنده اندازه گیری شد‪ .‬سطح انسولین با روش‬
‫ایمونوسوربنت متصل به آنزیم (‪ )ELISA‬با استفاده از انسولین فوق حساس موش )‪ ELISA (ALPCO، NH‬بر‬
‫روی نمونه‌های سرمی گرفته شده در ‪ 0‬و ‪ 15‬دقیقه در طول ‪ OGTT‬اندازه‌گیری شد‪ .‬لیپیدها مستقیما ً در سرم یا‬
‫پس از استخراج از بافت کبد با استفاده از کلروفرم‪ :‬متانول ‪ 2:1‬و سپس ‪ 60‬درصد بوتانول و محلول ‪ 40‬درصد‬
‫تریتون ‪ :X-114‬متانول ‪ 2:1‬اندازه گیری شدند‪ .‬محتوای کل آسیل گلیسرول با استفاده از کیت معرف تریگلیسیرید‬
‫توتال (سیگما‪ )MA ،‬تعیین شد‪ .‬مقادیر گلیسرول آزاد از غلظت گلیسرول کل کم شد تا محتوای آسیل گلیسرول به‬
‫دست آید‪ .‬سطوح اسیدهای چرب غیراستریفیه (‪ )NEFA‬با استفاده از کیت )‪ NEFA-HR (2‬سری ‪HR‬‬
‫)‪ (FUJIFILM Wako Chemicals USA, VA‬ارزیابی شد‪ .‬سطح کلسترول با استفاده از مجموعه معرف‬
‫کلسترول (‪ ، )Pointe Scientific Inc, MI‬با استاندارد کلسترول بدست آمده از کیت سنجش کلسترول (‬
‫‪ ،Abcam‬کمبریج‪ ،‬انگلستان) اندازه گیری شد‪.‬‬
‫تصویربرداری رزونانس مغناطیسی‬
‫حیوانات زنده قبل از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (‪ )MRI‬با استفاده از آناالیزر ‪minispec mq 7.5‬‬
‫)‪ NMR (Bruker, MA‬برای تهیه میزان چربی و توده بدون چربی در ‪ ،24 ،12‬و ‪ 31‬هفته پس از شروع‬
‫پروتکل های رژیم‪ ،‬وزن شدند‪.‬‬
‫تنفس سنجی‬
‫موشها بهطور جداگانه در قفسهای متابولیک سیستم اندازهگیری متابولیک پرومتیون (‪SableSystems‬‬
‫‪ )International، NV‬بین ‪ 4‬تا ‪ 10‬هفته از رژیم غذایی مربوطه خود برای مجموع ‪ 7‬روز قرار گرفتند‪ .‬فقط از‬
‫داده های سه چرخه کامل نور‪-‬تاریکی برای تجزیه و تحلیل استفاده شد‪( VO2 .‬برحسب میلی لیتر) و ‪VCO2‬‬
‫(برحسب میلی لیتر)‪ ،‬مصرف انرژی (کیلو کالری)‪ ،‬مصرف غذا و آب (به ترتیب گرم و میلی لیتر)‪ ،‬و حرکت گام‬
‫شمار (متر) به طور مداوم توسط سیستم اندازه گیری شد‪ .‬نسبت تبادل تنفسی (‪ )RER‬نسبت ‪ VCO2/VO2‬است‪.‬‬
‫تست های‬
‫تحمل گلوکز و انسولین خوراکی‬
‫تست تحمل گلوکز خوراکی (‪ )OGTT‬پس از ‪ 16‬هفته تغذیه با رژیم غذایی انجام شد‪ .‬موشها به مدت ‪ 16‬ساعت‬
‫گرسنه ماندند‪ 1.5 .‬گرم گلوکز ‪ /‬کیلوگرم وزن بدن توسط گاواژ خوراکی تجویز شد‪ .‬سطح گلوکز خون در خون دم‬
‫با استفاده از گلوکومتر )‪ Freestyle Lite (Abbott, IL‬در ‪ ،90 ،60 ،45 ،30 ،15 ،0‬و ‪ 120‬دقیقه پس از‬
‫تجویز گلوکز اندازه گیری شد‪ .‬خون دم در ‪ 0‬و ‪ 15‬دقیقه پس از تجویز گلوکز برای تجزیه و تحلیل محتوای‬
‫انسولین جمع آوری شد‪ .‬تست های تحمل انسولین (‪ )ITT‬بعد از ‪ 22‬هفته روی رژیم های غذایی انجام شد‪ .‬موشها‬
‫قبل از تزریق داخل صفاقی با انسولین )‪ Humulin R (Eli Lilly، IN‬با ‪ IU/kg 0.7‬وزن بدن یا ‪IU/kg 0.5‬‬
‫وزن بدن برای نرها و ماده ها به مدت ‪ 5‬ساعت گرسنه ماندند‪ .‬سطح گلوکز خون از ورید دم با استفاده از‬
‫گلوکومتر )‪ Freestyle Lite (Abbott, IL‬در ‪ 90 ،60 ،45 ،30 ،15 ،0‬و ‪ 120‬دقیقه پس از تزریق گرفته شد‪.‬‬
‫آمار‬
‫همه دادهها به صورت میانگین ‪ mean±SE‬نشان داده میشوند‪ .‬از نرمافزارورژن ‪( GraphPad Prism 8‬نرم‬
‫افزار ‪ )GraphPad، CA‬برای تمام تجزیه و تحلیل های آماری استفاده شد‪ .‬از آنالیز واریانس دو طرفه بی همتا (‬
‫‪ )ANOVA‬برای همه پارامترهای دوره زمانی‪ ،‬با آزمون مقایسه چندگانه سیداک با برش معناداری ‪P > 05/0‬‬
‫استفاده شد‪ .‬داده‌های کمی واکنش زنجیره‌ای پلیمراز (‪ qPCR‬ژن‌ها قبل از تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز‬
‫واریانس دوطرفه و به دنبال آن تست‌های ‪ t‬متعدد برای مقایسه‌های چندگانه با استفاده از روش ‪Holm-Sidak‬‬
‫تصحیح شدند‪ .‬آزمون ‪ ANOVA‬یک طرفه بی همتا برای مقایسه پارامترها در یک نقطه زمانی واحد در گروه‬
‫‪ ،NASH‬با استفاده از آزمون ‪ Tukey‬برای تصحیح مقایسه‌های چندگانه استفاده شد‪ .‬آزمون ‪ T‬برای مقایسه اثرات‬
‫رژیم غذایی در یک نقطه زمانی واحد در گروه ‪ HCC‬موشها استفاده شد‪ .‬نقاط پرت‪ ،‬که با آزمون گراب نرم‬
‫افزار ‪ GraphPad Prism‬تعیین شدند‪ ،‬از تجزیه و تحلیل حذف شدند‪.‬‬
‫یافته ها‬
‫بحث و نتیجه گیری‬
‫در حالی که علل ‪ NASH‬پیچیده هستند و عوامل زیادی (ژنتیک‪ ،‬الکل‪ ،‬عفونت ویروسی و غیره) را شامل‬
‫می‌شوند‪ ،‬داده‌های مرتبط با اجزای رژیم غذایی با پاتوبیولوژی ‪ NAFLD‬قوی هستند (‪ .)24‬به عنوان انسان‪،‬‬
‫گلوکز منبع اصلی کربوهیدرات ما است‪ ،‬با این حال افزایش زیادی در مصرف فروکتوز از طریق غذاهای‬
‫فرآوری شده و نوشیدنی‌های شیرین وجود دارد (‪ )41‬و لیپوژنز کبدی و تشکیل گونه‌های اکسیژن فعال (‪ )ROS‬را‬
‫ترویج می‌کند‪ .‬رژیم های غذایی سرشار از چربی همچنین به تجمع چربی در کبد کمک می کنند (‪ ،)24‬با چربی‬
‫اشباع شده به ویژه باعث افزایش استرس اکسیداتیو و مرگ سلول های کبدی می شود (‪ .)43‬شواهدی وجود دارد‬
‫که کلسترول غذایی با ‪ NASH‬در انسان مرتبط است (‪ )34 ،33‬و تغذیه با کلسترول باال باعث تقویت ‪ NASH‬و‬
‫‪ HCC‬مرتبط با ‪ NASH‬در موش می شود (‪ .)23‬افزایش کلسترول آزاد در سلول‌های کبدی تولید ‪ ROS‬را‬
‫افزایش می‌دهد (‪ ،)29‬سلول‌های التهابی کوپفر را فعال می‌کند و فیبروز را از طریق فعال‌سازی سلول‌های‬
‫ستاره‌ای کبد ترویج می‌کند (‪ .)48‬داده‌های ما با این مشاهدات مطابقت دارد و ظرفیت فروکتوز مایع برای تشدید‬
‫بیماری متابولیک و اثرات مخرب کلسترول رژیم غذایی بر سالمت کبد را نشان می‌دهد‪ .‬چربی ترانس ذخیره‬
‫چربی کبدی‪ ،‬ظاهر ‪ ALT‬و مقاومت به انسولین را بیشتر تقویت می کند (‪ .)47‬با این حال‪ ،‬به دنبال ممنوعیت‬
‫سازمان غذا و دارو در مورد افزودن آن به محصوالت غذایی‪ ،‬به دست آوردن این جزء رژیمی به صورت تجاری‬
‫دشوار شده است (‪ )13a‬برخی همچنین استدالل می کنند که افزودن چربی ترانس به غذای موش با توجه به کاهش‬
‫اخیر مصرف‪ ،‬اکنون کمتر نماینده الگوهای رژیم غذایی فعلی انسان است (‪)24‬‬
‫اگرچه اغلب تصور می‌شود که فنوتیپ‌های کبد و متابولیک در زمینه ‪ NAFLD/NASH‬همزمان و وابسته‬
‫هستند‪ ،‬مطالعه ما نشان می‌دهد که اینها می‌توانند بسته به ترکیب رژیم غذایی از هم جدا شوند‪ .‬موش های تغذیه شده‬
‫با ‪ HFHF‬چاقی و مقاومت به انسولین بارزتری دارند‪ ،‬در حالی که موش های تغذیه شده با ‪ WDHC‬سمیت کبدی‬
‫بیشتری را با وجود سطوح مشابه درشت مغذی ها نشان می دهند‪ .‬اگرچه در مقدار مطلق مشابه است‪ ،‬بخش‬
‫بزرگی از فروکتوز مصرف شده توسط موش های تغذیه شده با ‪ HFHF‬به شکل مایع بود‪ .‬نشان داده شده است که‬
‫مصرف فروکتوز مایع در مقایسه با مصرف قند جامد می تواند خطر ابتال به سندرم متابولیک را افزایش دهد که‬
‫در مقاومت به انسولین و چاقی ظاهر می شود (‪ .)46 ،44‬فقدان چاقی در موش های تغذیه شده با ‪ WDHC‬ممکن‬
‫است با افزایش کاتابولیسم لیپیدهای غیر کبدی‪ ،‬مانند ذخایر بافت کبد و چربی‪ ،‬که با ‪ RER‬پایین تر آنها سازگار‬
‫است‪ ،‬توضیح داده شود‪ .‬یک محدودیت مهم مطالعه ما این است که داده‌های قفس متابولیک‪ ،‬از جمله مصرف‬
‫غذا‪/‬آب و ‪ ،RER‬در مراحل اولیه پروتکل جمع‌آوری شد‪ ،‬در حالی که تجزیه و تحلیل بافت‌شناسی کبد و بیان ژن‬
‫‪ 20‬هفته بعد انجام شد‪ .‬تفاوت های بزرگ در ترکیب بدن در پایان مطالعه‪ ،‬تفسیر داده های تنفس سنجی را چالش‬
‫برانگیز می کرد‪ .‬با این حال‪ ،‬داده‌های ما با مطالعه‌ای که اخیراً نشان می‌دهد کاهش ‪ RER‬را به دنبال ‪ 25‬و ‪52‬‬
‫هفته رژیم غذایی غربی نشان می‌دهد مطابقت دارد (‪ .)17‬یک توضیح جایگزین این است که فروکتوز به شکل‬
‫مایع به طور متفاوتی بر میکروبیوتای روده تأثیر می گذارد که می تواند تأثیرات مستقلی بر سالمت کبد داشته باشد‬
‫(‪)31‬‬
‫نتایج ما با شواهد رو به رشدی مطابقت دارد که تجمع کلسترول کبدی بیماری کبد را تشدید می‌کند (‪ ،)29‬زیرا‬
‫موش‌های تغذیه‌شده با ‪ WDHC‬افزایش ‪ ،ALT‬التهاب و فیبروز را در مقایسه با موش‌های تغذیه شده با ‪HFHF‬‬
‫نشان می‌دهند‪ .‬جمعیت مشخصی از بیماران مبتال به ‪ NASH‬وجود دارد که چاق نیستند و در مقایسه با بیماران‬
‫چاق ‪ NASH‬مشابه موش های تغذیه شده با ‪ WDHC‬مقاومت کمتری به انسولین دارند (‪NAFLD ،)51 ،8‬‬
‫بدون چربی نیز با سن کمتر شروع بیماری (‪ )52‬و افزایش مصرف کلسترول (‪ )51‬مرتبط است‪ WDHC .‬ممکن‬
‫است مدل خوبی از ‪ NASH‬غیرچاق را نشان دهد‪ ،‬که می تواند با مقایسه با کبد بیماران مبتال به ‪ NASH‬الغر‬
‫بررسی شود‪ ،‬همانطور که قبال برای مدل های دیگر موش انجام شد (‪)3‬‬
‫داده‌های ما با مطالعات قبلی که بر نیاز به تغذیه طوالنی‌مدت برای ارتقای پیشرفت ‪ NAFLD‬به ‪ NASH‬در‬
‫موش‌ها تاکید داشتند‪ ،‬مطابقت دارد‪ .‬رژیم‌هایی که چربی باال را با فروکتوز و کلسترول ترکیب می‌کنند (مانند‬
‫‪ WDHC‬یا ‪ )GAN‬بعد از ‪ 12‬هفته از رژیم غذایی شروع به نشان دادن ویژگی‌های ‪ NASH‬می‌کنند (‪)47 ،20‬‬
‫و برای ایجاد التهاب و فیبروز مربوطه به این زمان نیاز دارند‪ .‬رژیم غذایی ‪ HFHF‬و ‪ ALIOS‬به حداقل ‪25‬‬
‫هفته تغذیه برای ایجاد التهاب و فیبروز قابل توجه کبد نیاز دارد‪ ،‬یک بازه زمانی مشابه برای سویه های ژنتیکی‬
‫مستعد ‪ ،NASH‬مانند مدل حیوانی ناشی از رژیم غذایی موش )‪.NAFLD (DIAMOND) (3‬زمان‌های‬
‫کوتاه‌تر برای توسعه بیماری اغلب برای مطالعات پیش بالینی‪ ،‬مطالعات ‪ NAFLD/NASH‬ترجیح داده می‌شود‬
‫تا هزینه و زمان به حداقل برسد‪ .‬در حالی که مدل‌هایی مانند رژیم‌های غذایی با کمبود متیونین و‪/‬یا کولین یا رژیم‬
‫غذایی مدل حیوانی استلیک رایج هستند‪ ،‬موش‌ها تحت این پروتکل‌ها چاقی یا مقاومت به انسولین قابل توجهی‬
‫ندارند و برخی کاهش وزن و افزایش حساسیت به انسولین را تجربه می‌کنند (‪ .) .)40 ،39 ،15‬در مقابل‪،‬‬
‫‪ NAFLD‬و ‪ NASH‬انسان به طور کلی طی دهه‌ها پیشرفت می‌کنند و سن به عنوان یک عامل خطر مهم در‬
‫شدت بیماری است (‪ .)21‬رژیم‌های ‪ GAN، WDHC، ALIOS‬و ‪ ،HFHF‬و به‌ویژه گنجاندن فروکتوز یا‬
‫ساکارز در آب آشامیدنی (‪ ،)46‬احتماالً ترکیب رژیم‌های غذایی انسانی را که به ‪ NASH‬کمک می‌کنند‪ ،‬تقلید‬
‫می‌کنند‪ .‬با این حال‪ ،‬مانند انسان‪ ،‬این پروتکل‌های رژیمی همگی به دوره‌های طوالنی برای توسعه فنوتیپ‌ها نیاز‬
‫دارند‪.‬‬
‫با استفاده از دوره‌های تغذیه طوالنی‌تر‪ ،‬نشان می‌دهیم که موش‌های ماده نیز در این رژیم‌ها دچار بیماری کبدی‬
‫قابل توجهی از جمله سرطان کبد مرتبط با ‪ NASH‬می‌شوند‪ .‬داده های اپیدمیولوژیک و در سیلیکو نشان می دهد‬
‫که ‪ NAFLD‬ممکن است از طریق مکانیسم های مختلف بین جنس پیشرفت کند (‪ ،)9‬اگرچه این مکانیسم ها به‬
‫طور گسترده در داخل بدن مورد مطالعه قرار نگرفته اند (‪ .)27‬سیگنال دهی استروژن‪ ،‬که با افزایش سن کاهش‬
‫می یابد‪ ،‬از زنان در برابر سندرم متابولیک و آسیب کبدی محافظت می کند (‪ .)36‬مطابق با این‪ ،‬ما هیچ افزایشی‬
‫در ‪ ALT‬در گردش خون در موش های ماده در ‪ 12‬هفته تحت هیچ رژیمی مشاهده نکردیم‪ .‬با این حال‪ ،‬در ‪ 24‬و‬
‫‪ 31‬هفته‪ ،‬سطح ‪ ALT‬در زنان تغذیه شده با رژیم غذایی ‪ HFHF‬یا ‪ WDHC‬افزایش یافت‪ .‬این با افزایش التهاب‬
‫کبد و فیبروز در ‪ 31‬هفته سازگار است‪ ،‬فنوتیپی که معموالً در زنان پس از تغذیه کوتاه مدت مشاهده نمی شود‪ .‬در‬
‫حالی که این ممکن است به این معنی باشد که زنان به سادگی در مقایسه با مردان برای ابتال به بیماری کبدی زمان‬
‫بیشتری می‌برند‪ ،‬این امکان نیز وجود دارد که زنان یک علت جداگانه از بیماری کبدی داشته باشند‪ .‬در حالی که‬
‫نسخه خطی ما تحت بررسی بود‪ ،‬مطالعه ای منتشر شد که به مقایسه فنوتیپ های کبد و متابولیک در موش های نر‬
‫و ماده تا ‪ 52‬هفته در رژیم غذایی ‪ ALIOS‬پرداخت (‪ .)17‬مشابه مطالعه ما‪ ،‬فنوتیپ‌های متابولیک و کبدی به‬
‫بیش از ‪ 25‬هفته رژیم غذایی برای توسعه نیاز دارند‪ .‬بیماری کبد در هر دو موش نر و ماده به طور مشابه ایجاد‬
‫می شود‪ ،‬با این حال آنها تفاوت های جنسی را در زمان شروع التهاب‪ ،‬تحمل گلوکز و توسعه خود به خود تومور‬
‫گزارش می کنند‪ .‬این مطالعات به ارائه جدول‌های زمانی و ویژگی‌های توسعه بیماری کبدی در موش‌های نر و‬
‫ماده کمک می‌کند و طراحی مطالعات آینده را به سمت مکانیسم تسهیل می‌کند‪.‬‬
‫مدل‌های موش مبتنی بر رژیم غذایی از ‪ HCC‬مرتبط با ‪ NASH‬دارای اشکاالت مشابهی هستند‪ ،‬اغلب علت‬
‫شناسی انسانی یا ویژگی‌های متابولیک را منعکس نمی‌کنند و شیوع کم تومور دارند (‪ )16‬مدل ما نشان داد که‬
‫ترکیب یک سرطان‌زای اولیه با تغذیه ‪ HFHF‬یا ‪ WDHC‬یک مدل مؤثر از سرطان کبد مرتبط با ‪ NASH‬است‪.‬‬
‫اگرچه از نظر آماری معنی دار نیست‪ ،‬موش های تغذیه شده با ‪ WDHC‬نسبت به همتایان تغذیه شده با ‪HFHF‬‬
‫تومورهای نسبتا ً بزرگتر و متعددتری داشتند‪ .‬نکته مهم این است که زنان تغذیه شده با ‪ WDHC‬در این مدل‬
‫سرطانی‪ %100 ،‬بروز تومور داشتند‪ ،‬که در مدل‌های موش غیرمعمول است و اغلب استفاده از موش‌های ماده را‬
‫در مطالعات سرطان کبد محدود می‌کند‪ .‬مدل تغذیه ‪ WDHC‬ممکن است به غلبه بر این مانع و ترویج استفاده از‬
‫هر دو جنس در مطالعات آینده کمک کند‪.‬‬
‫چند اخطار و محدودیت مهم برای مطالعه ما وجود دارد‪ .‬مهم‌تر از همه‪ ،‬موش‌های نر تغذیه‌شده با ‪ GBD‬ما در‬
‫مقایسه با موش‌هایی که در مطالعات مشابه با رژیم‌های غذایی کنترل خالص تغذیه شده بودند‪ ،‬استئاتوز‪ ،‬چاقی و‬
‫مقاومت به انسولین قابل توجهی داشتند (‪ .)7‬ما به طور خاص یک غذای محبوب برای حیوانات را برای تقلید از‬
‫طرح‌های آزمایشی که معموالً در مقاالت منتشر شده یافت می‌شود‪ ،‬انتخاب کردیم‪ .‬نتایج ما می تواند نتیجه پیری‬
‫باشد و نه اجزای رژیم غذایی‪ .‬با این حال‪ ،‬موش های هم سن تغذیه شده با ‪ WDHC‬نسبت به گلوکز بسیار متحمل‬
‫هستند‪ .‬این امکان وجود دارد که ‪ GBD‬خاص مورد استفاده در مطالعه ما‪ ،‬با داشتن محتوای چربی نسبتا ً باالتر (‬
‫‪ )٪18‬نسبت به رژیم های غذایی کنترل خالص (‪ )٪10‬و حاوی منابع نامشخصی از درشت مغذی ها‪ ،‬به تنهایی به‬
‫اندازه کافی چاق زا باشد‪ .‬شایان ذکر است که با وجود این اخطار‪ ،‬جدای از فنوتیپ های کبدی مرتبط با چاقی (به‬
‫عنوان مثال‪ ،‬سطح چربی)‪ ،‬آسیب کبدی در موش های نر تغذیه شده با ‪ GBD‬به طور قابل توجهی کمتر از موش‬
‫های تغذیه شده با ‪ HFHF‬و ‪ WDHC‬و موش های ماده در همانگونه که انتظار می رود ‪ GBD‬پاسخ دهد‪ .‬به‬
‫طور مشابه‪ ،‬تغذیه طوالنی‌مدت رژیم غذایی ‪ ALIOS‬در مقایسه با موش‌هایی که در یک غذای استاندارد مصرف‬
‫می‌کنند‪ ،‬باعث عدم تحمل گلوکز در نرها نمی‌شود و تنها اختالالت خفیفی در موش‌های ماده بعد از ‪ 25‬هفته رژیم‬
‫غذایی مشاهده می‌شود (‪ .)17‬با این حال‪ ،‬هیپرانسولینمی ناشی از رژیم غذایی در هر دو جنس در ‪ALIOS‬‬
‫مشاهده می شود که نشان دهنده مقاومت به انسولین است‪ .‬مشابه مطالعه ما‪ ،‬سطح آسیب کبدی ارتباط خوبی با‬
‫فنوتیپ های متابولیک نداشت‪ .‬پس‌زمینه ژنتیکی موش‌های نوع وحشی ما نیز می‌تواند در پاسخ مورد انتظار به‬
‫‪ GBD‬نقش داشته باشد‪ ،‬زیرا ما از ‪ C57BL/6N‬به جای سویه رایج‌تر ‪ C57BL/6J‬استفاده کردیم‪ .‬تفاوت های‬
‫مهمی در هموستاز گلوکز بین این دو سویه وجود دارد (‪ ،)13‬و سویه ‪ 6N‬نسبت به ‪ 6J‬حساس تر به ‪NASH‬‬
‫است (‪ .)18 ،12‬صرف‌نظر از دلیل‪ ،‬این داده‌ها مالحظات مهمی‪ À‬را هنگام انتخاب رژیم غذایی کنترل غذا نشان‬
‫می‌دهند‪ ،‬زیرا رژیم‌های کنترل خالص همسان ممکن است پیش‌بینی‌پذیری بهتری از پاسخ ارائه دهند و تفسیر‬
‫داده‌ها را تسهیل کنند‪.‬‬

‫‪Refrence‬‬

‫‪[1]Wentworth BJ, Caldwell SH. Pearls and pitfalls in nonalcoholic fatty liver disease: tricky results are‬‬
‫‪common. Metab Target Organ Damage 2021;1:2. http://dx.doi.org/10.20517/mtod.2021.02‬‬

‫‪[2] Godoy-Matos, A.F., Silva Júnior, W.S. & Valerio, C.M. NAFLD as a continuum: from obesity to‬‬
‫‪metabolic syndrome and diabetes. Diabetol Metab Syndr 12, 60 (2020). https://doi.org/10.1186/s13098-‬‬
‫‪020-00570-y‬‬

‫‪[3] Scapaticci S, D'Adamo E, Mohn A, Chiarelli F, Giannini C. Non-Alcoholic Fatty Liver Disease in‬‬
‫‪Obese Youth With Insulin Resistance and Type 2 Diabetes. Front Endocrinol (Lausanne). 2021 Apr‬‬
‫‪6;12:639548. doi: 10.3389/fendo.2021.639548. PMID: 33889132; PMCID: PMC8056131.‬‬
[4] Berná G, Romero-Gomez M. The role of nutrition in non-alcoholic fatty liver disease:
Pathophysiology and management. Liver Int. 2020 Feb;40 Suppl 1:102-108. doi: 10.1111/liv.14360.
PMID: 32077594.

[5] Pydyn, N., Miękus, K., Jura, J. et al. New therapeutic strategies in nonalcoholic fatty liver disease: a
focus on promising drugs for nonalcoholic steatohepatitis. Pharmacol. Rep 72, 1–12 (2020).
https://doi.org/10.1007/s43440-019-00020-1

[6] Pouwels, S., Sakran, N., Graham, Y. et al. Non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD): a review of
pathophysiology, clinical management and effects of weight loss. BMC Endocr Disord 22, 63 (2022).
https://doi.org/10.1186/s12902-022-00980-1

[7] Geh, D., Manas, D. M., & Reeves, H. L. (2021). Hepatocellular carcinoma in non-alcoholic fatty liver
disease-a review of an emerging challenge facing clinicians. Hepatobiliary surgery and nutrition, 10(1),
59–75. https://doi.org/10.21037/hbsn.2019.08.08

[8] Grgurevic, I., Bozin, T., Mikus, M., Kukla, M., & O'Beirne, J. (2021). Hepatocellular Carcinoma in
Non-Alcoholic Fatty Liver Disease: From Epidemiology to Diagnostic Approach. Cancers, 13(22), 5844.
https://doi.org/10.3390/cancers13225844

[9] Zhong F, Zhou X, Xu J, Gao L. Rodent Models of Nonalcoholic Fatty Liver Disease. Digestion.
2020;101(5):522-535. doi: 10.1159/000501851. Epub 2019 Oct 10. PMID: 31600750.

[10] Vvedenskaya O, Rose TD, Knittelfelder O, Palladini A, Wodke JAH, Schuhmann K, Ackerman JM,
Wang Y, Has C, Brosch M, Thangapandi VR, Buch S, Züllig T, Hartler J, Köfeler HC, Röcken C,
Coskun Ü, Klipp E, von Schoenfels W, Gross J, Schafmayer C, Hampe J, Pauling JK, Shevchenko A.
Nonalcoholic fatty liver disease stratification by liver lipidomics. J Lipid Res. 2021;62:100104. doi:
10.1016/j.jlr.2021.100104. Epub 2021 Aug 10. PMID: 34384788; PMCID: PMC8488246.

[11] Radhakrishnan S, Ke JY, Pellizzon MA. Targeted Nutrient Modifications in Purified Diets
Differentially Affect Nonalcoholic Fatty Liver Disease and Metabolic Disease Development in Rodent
Models. Curr Dev Nutr. 2020 Apr 24;4(6):nzaa078. doi: 10.1093/cdn/nzaa078. PMID: 32494762;
PMCID: PMC7250583.

[12] Zhang H, Léveillé M, Courty E, Gunes A, N Nguyen B, Estall JL. Differences in metabolic and liver
pathobiology induced by two dietary mouse models of nonalcoholic fatty liver disease. Am J Physiol
Endocrinol Metab. 2020 Nov 1;319(5):E863-E876. doi: 10.1152/ajpendo.00321.2020. Epub 2020 Sep 14.
PMID: 32924526.

[13] Dashti HM, Mathew TC, Al-Zaid NS. Efficacy of Low-Carbohydrate Ketogenic Diet in the
Treatment of Type 2 Diabetes. Med Princ Pract. 2021;30(3):223-235. doi: 10.1159/000512142. Epub
2020 Oct 9. PMID: 33040057; PMCID: PMC8280429.

[14] Szypowska A, Regulska-Ilow B. Significance of low-carbohydrate diets and fasting in patients with
cancer. Rocz Panstw Zakl Hig. 2019;70(4):325-336. doi: 10.32394/rpzh.2019.0083. PMID: 31960664.
[15] DiStefano, J. K., & Shaibi, G. Q. (2021). The relationship between excessive dietary fructose
consumption and paediatric fatty liver disease. Pediatric obesity, 16(6), e12759.
https://doi.org/10.1111/ijpo.12759

[16] Wang, Y., Yu, W., Li, S., Guo, D., He, J., & Wang, Y. (2022). Acetyl-CoA Carboxylases and
Diseases. Frontiers in oncology, 12, 836058. https://doi.org/10.3389/fonc.2022.836058

[17] Wang Y, Yu W, Li S, Guo D, He J, Wang Y. Acetyl-CoA Carboxylases and Diseases. Front Oncol.
2022 Mar 11;12:836058. doi: 10.3389/fonc.2022.836058. PMID: 35359351; PMCID: PMC8963101.

[18] Chyau CC, Wang HF, Zhang WJ, Chen CC, Huang SH, Chang CC, Peng RY. Antrodan Alleviates
High-Fat and High-Fructose Diet-Induced Fatty Liver Disease in C57BL/6 Mice Model via
AMPK/Sirt1/SREBP-1c/PPARγ Pathway. Int J Mol Sci. 2020 Jan 6;21(1):360. doi:
10.3390/ijms21010360. PMID: 31935815; PMCID: PMC6981486.

[19] Iizuka K. The Roles of Carbohydrate Response Element Binding Protein in the Relationship between
Carbohydrate Intake and Diseases. Int J Mol Sci. 2021 Nov 8;22(21):12058. doi:
10.3390/ijms222112058. PMID: 34769488; PMCID: PMC8584459.

[20] Rodríguez-Correa, E., González-Pérez, I., Clavel-Pérez, P.I. et al. Biochemical and nutritional
overview of diet-induced metabolic syndrome models in rats: what is the best choice?. Nutr. Diabetes 10,
24 (2020). https://doi.org/10.1038/s41387-020-0127-4

[21] Gunawan S, Aulia A, Soetikno V. Development of rat metabolic syndrome models: A review. Vet
World. 2021 Jul;14(7):1774-1783. doi: 10.14202/vetworld.2021.1774-1783. Epub 2021 Jul 7. PMID:
34475697; PMCID: PMC8404106.

[22] Mazzoli, A., Gatto, C., Crescenzo, R., Cigliano, L., & Iossa, S. (2021). Prolonged Changes in
Hepatic Mitochondrial Activity and Insulin Sensitivity by High Fructose Intake in Adolescent Rats.
Nutrients, 13(4), 1370. https://doi.org/10.3390/nu13041370

[23] Moszak M, Szulińska M, Walczak-Gałęzewska M, Bogdański P. Nutritional Approach Targeting


Gut Microbiota in NAFLD-To Date. Int J Environ Res Public Health. 2021 Feb 8;18(4):1616. doi:
10.3390/ijerph18041616. PMID: 33567710; PMCID: PMC7916007.

[24] Eng, J. M., & Estall, J. L. (2021). Diet-Induced Models of Non-Alcoholic Fatty Liver Disease: Food
for Thought on Sugar, Fat, and Cholesterol. Cells, 10(7), 1805. https://doi.org/10.3390/cells10071805

[25] Han JH, Kim OH, Lee SC, Kim KH, Park JH, Lee JI, Lee KH, Hong HE, Seo H, Choi HJ, Ju JH,
Kim SJ. A Novel Hepatic Anti-Fibrotic Strategy Utilizing the Secretome Released from Etanercept-
Synthesizing Adipose-Derived Stem Cells. Int J Mol Sci. 2019 Dec 13;20(24):6302. doi:
10.3390/ijms20246302. PMID: 31847135; PMCID: PMC6940971.

[26] Andres-Hernando A, Orlicky DJ, Kuwabara M, Ishimoto T, Nakagawa T, Johnson RJ, Lanaspa MA.
Deletion of Fructokinase in the Liver or in the Intestine Reveals Differential Effects on Sugar-Induced
Metabolic Dysfunction. Cell Metab. 2020 Jul 7;32(1):117-127.e3. doi: 10.1016/j.cmet.2020.05.012. Epub
2020 Jun 4. PMID: 32502381; PMCID: PMC7347444.
[27] Ma, M., Liu, H., Yu, J. et al. Triglyceride is independently correlated with insulin resistance and islet
beta cell function: a study in population with different glucose and lipid metabolism states. Lipids Health
Dis 19, 121 (2020). https://doi.org/10.1186/s12944-020-01303-w

[28] Giussani M, Lieti G, Orlando A, Parati G, Genovesi S. Fructose Intake, Hypertension and
Cardiometabolic Risk Factors in Children and Adolescents: From Pathophysiology to Clinical Aspects. A
Narrative Review. Front Med (Lausanne). 2022 Apr 12;9:792949. doi: 10.3389/fmed.2022.792949.
PMID: 35492316; PMCID: PMC9039289.

[29] Obradovic M, Sudar-Milovanovic E, Soskic S, Essack M, Arya S, Stewart AJ, Gojobori T, Isenovic
ER. Leptin and Obesity: Role and Clinical Implication. Front Endocrinol (Lausanne). 2021 May
18;12:585887. doi: 10.3389/fendo.2021.585887. PMID: 34084149; PMCID: PMC8167040.

[30] Nance, K., Acevedo, M. B., & Pepino, M. Y. (2020). Changes in taste function and ingestive
behavior following bariatric surgery. Appetite, 146, 104423. https://doi.org/10.1016/j.appet.2019.104423

[31] Lamothe LM, Lê KA, Samra RA, Roger O, Green H, Macé K. The scientific basis for healthful
carbohydrate profile. Crit Rev Food Sci Nutr. 2019;59(7):1058-1070. doi:
10.1080/10408398.2017.1392287. Epub 2017 Nov 30. PMID: 29190114.

You might also like