You are on page 1of 19

‫‪ 

‬مغناطيس و القاي الكترومغناطيس‬


‫مقدمه‬
‫مبحث الكترومغناطيس از جمله مباحث جذاب و مهم فيزيك بشمار مي‌رود ‪ .‬در اين بحث نخست ويژگيهاي‬
‫مواد مغناطيسي را مورد توجه قرار مي دهيم و سپس به برهم كنش‪  ‬بين الكتريسيته و مغناطيس توجه‬
‫مي‌كنيم‪.‬‬

‫مغناطيس يا آهن ربا (مگنتيك‪: )    fe3o4   ‬‬

‫سالها پيش در ناحيه‌أي از تركيه امروزي صخره‌هايي يافت شدند كه اين صخره ها يكديگر را‬
‫مي ربودند و همين باعث تحقيقاتي راجع به ربايش اين صخره‌ها شد ‪ .‬بعد ها‪  ‬اين صخره‌ها را‬
‫مغناطيس ناميدند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫مغناطيسي (فرومغناطيس)‬
‫مواد‬
‫غيرمغناطيسي‬

‫مواد مغناطيسي‪:‬‬

‫‪ ‬خاصيت آهن‌ربايي در آنها وجود دارد و جذب آهن‌ربا مي شوند‪  .‬مانند‪ ;:‬سوزن فوالدي‬

‫مواد غيرمغناطيسي‪:‬‬

‫‪ ‬در آنها خاصيت آهن‌ربايي وجود ندارد و آهن‌ربا‪  ‬روي آنها بي اثر است ‪  .‬مانند‪ :‬چوب و شيشه كه جذب‬
‫آهن‌ربا نمي شوند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫آهن ربا ‪:‬‬

‫به موادي كه ذرات آهن را جذب مي‌كند آهن‌ربا گويند; ‪  .‬خاصيت آهن‌ربايي در آهن‪ ،‬نيكل و كبالت و‬
‫آلياژهايي از تركيب اينها مشاهده ميشود‪.‬‬

‫‪ -‬آهن‌ربا اشكال مختلفي داردكه بر حسب نياز مورد استفاده قرار مي‌گيرند‪     .‬‬

‫‪ -1  ‬ميله‌أي‬ ‫آهن‌ربا‪:‬‬
‫‪2  ‬ـ نعلي شكل‬
‫‪3  ‬ـ حلقه أي‬

‫‪4  ‬ـ تخت‬

‫‪ ‬‬

‫‪ :‬هر آهن‌ربايي دو قطب دارد (يعني دو ناحيه‌أي كه ربايش در آن دو‬ ‫نكته‬


‫ناحيه از جاهاي ديگر بيشتر است)‬

‫‪ ‬‬

‫اگر آهن‌ربايي را به وسيله يك نخ آويزان كنيم » بعد از مدتي يك سر آن همواره رو به شمال كره زمين مي‬
‫ايستد و سر ديگر آن رو به جنوب كره زمين‪.‬‬

‫‪ -‬قطبي را كه به سوي نيمكره شمالي زمين مي ايستد قطب شمال مي نامند‪      North >>            N<<     ‬‬

‫‪ -‬قطبي را كه به سوي نيمكره جنوبي زمين مي ايستد قطب جنوب مي نامند‪  South>>           S<<  .‬‬

‫برهم كنش بين دو آهن ربا ‪:‬‬

‫آزمايش اول ‪ :‬با اين آزمايش ثابت شد كه قطب‌هاي همنام يكديگر را دفع مي كنند و قطب هاي ناهمنام همديگر‬
‫را جذب مي كنند‪.‬‬

‫اگر دو آهن‌ربا با قطب‌هاي مشخص شده (‪ S  ‬و ‪ ) N‬را به يكديگر به گونه‌أي نزديك كنيم كه دو قطب‪  N  ‬به‬
‫طرف هم باشند اين دو قطب همنام همديگر را دفع مي كنند؛; و اگر قطب‪  N  ‬آهن ربا يي را به قطب ‪ S‬نزديك‬
‫كنيم همديگر را جذب مي كنند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬قانون بنيادي‪:‬‬

‫‪ -1‬قطبهاي مغناطيسي همنام يكديگر را‬


‫مي‌رانند (يا دفع مي‌كنند)‬

‫‪ -2‬قطبهاي مغناطيسي غير همنام يكديگر را‬


‫مي‌ربايند (يا جذب مي‌كنند)‬

‫‪ ‬‬

‫‪                      ‬‬
‫‪ ‬‬

‫‪ )1‬بوسيله جريان الكتريسيته‬


‫‪ )2‬بوسيله القا‬ ‫روشهاي آهن‌ربا كردن‬
‫در روش (‪: )1‬‬

‫‪ ‬يك تيغه فوالدي را درون يك‬


‫سيم‌پيچ قرار مي‌دهيم و به جريان‬
‫مستقيم وصل مي‌كنيم در مدت‬
‫كوتاهي تيغه فوالدي آهن ربا‬
‫مي‌شود‪.‬‬
‫در روش (‪: )2‬‬

‫‪  ‬يك آهن‌ربا در نظر گرفته و در‬


‫راستاي آن يك تيغه فوالدي قرار‬
‫مي دهيم تيغه فوالدي تحت اثر‬
‫آهن‌ربايي كه در باالي آن قرار‬
‫دارد آهن ربا مي شود ‪ .‬مي‌گوييم‬
‫در تيغه فوالدي خاصيت‬
‫مغناطيسي القا شده است‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ )1‬با استفاده از يك آهن رباي ديگر‬


‫تعيين قطبهاي‪  ‬يك‬
‫آهن‌ربا ‪:  ‬‬
‫‪ )2‬بوسيله سيم‌پيچ و عبور جريان از آن‬

‫در روش (‪:)1‬‬

‫ازيك آهن‌ربايي كه قطبهاي آن براي‬


‫ما مشخص است استفاده مي‌كنيم و‬
‫اين آهن رباي مشخص را بوسيله نخ‬
‫آويزان مي‌كنيم ‪  .‬آهن ربايي‪  ‬را كه‬
‫مي‌خواهيم قطبهاي آن را تعيين; كنيم ؛‬
‫به يك قطب اين آهن رباي مشخص‬
‫نزديك مي‌كنيم ‪ .‬اگر همديگر را دفع‬
‫كردند; ؛ پس قطبها هم عال متند‪;.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ :‬از خاصيت> جذب استفاده نمي كنيم چون آهن ربا هر آهني را به سوي خود‬ ‫نكته‬
‫جذب مي‌كند‪.‬‬
‫در روش (‪:)2‬‬
‫‪ ‬آهن ربا را درون يك سيم‌پيچ مي‌گذاريم اگر جهت جريان همان جهت عقربه هاي ساعت باشد به آهن رباي‬
‫درون تيغه نگاه مي‌كنيم آن سر آهن‌ربا كه مجاور ماست قطب ‪  S‬و ديگري قطب ‪  N‬است و بر عكس‪.‬‬

‫‪ ‬‬
‫علت جذب يك تيغه آهن يا فوالد به آهن ربا‪:‬‬

‫‪ ‬در اثر نزديك شدن آهن به آهن ربا ابتدا بوسيله القا ؛‪  ‬خاصيت مغناطيسي در آن بوجود مي آيد ‪ ،‬سپس جذب‬
‫آهن ربا مي شود‪.‬‬

‫آيا مي توان قطبهاي يك آهن ربا را‪  ‬از هم جدا كرد؟‬

‫‪ ‬خير‪ ،‬مجزا كردن قطبهاي مغناطيسي غير ممكن است چون در آن صورت هر قطعه خود يك دوقطبي مجزا‬
‫مي شود‪.‬‬

‫‪ ‬‬
‫روشهاي از بين بردن خاصيت آهن ربايي‪:‬‬

‫مي‌توان آهن ربا را تا حد سرخ شدن حرارت داد و در راستاي مشرق مغرب قرار داد‪.‬‬

‫ضربه زدن ‪ -‬چكش‌كاري باعث از بين رفتن اين خاصيت مي‌شود‪.‬‬

‫آهن ربا را درون سيم پيچ قرار داده در راستاي مشرق‪ ،‬مغرب و از سيم پيچ جريان متناوب وصل مي‬
‫كنيم و در همين راستا از سيم پيچ دور مي‌كنيم ‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬


‫عقربه مغناطيسي‪:‬‬

‫‪ ‬از اين عقربه در دريانوردي و مسافرت جهت جهت‌يابي استفاده مي كنند; كه اين عقربه مغناطيسي‬
‫همواره در راستاي شمال‪-‬جنوب كره زمين قرار مي گيرد‪.‬‬

‫آزمايش ‪ :‬در محيط اطراف هر آهن ربا خاصيتي وجود دارد كه به هر آهن رباي ديگري در آن محيط‬
‫نيرو وارد مي شود‪:‬‬

‫شرح‪:‬‬

‫‪ ‬يك آهن رباي ميله‌أي رانزديك يكي‪  ‬از قطبهاي عقربه مغناطيسي قرارمي‌دهيم ‪  .‬عقربه مغناطيسي طوري‬
‫مي‌چرخد كه در راستاي آهن‌ربا قرار مي گيرد و حال اگر آهن ربا را دور كنيم‪  ‬عقربه مغناطيسي دوباره به‬
‫جهت شمال‪-‬جنوب جغرافيايي قرار مي گيرد‬

‫‪ ‬‬

‫چرا عقربه مغناطيسي در راستاي تقريبي شمال و جنوب جغرافيايي قرار مي گيرد؟‬
‫واقعيت اينست كه زمين خود نيز يك آهن‌رباي بزرگ است و سبب مي شود كه عقربه‬
‫مغناطيسي در نقاط مختلف زمين در راستاس تقريبي شمال‪-‬جنوب جغرافيايي قرار‬
‫بگيرد‪.‬‬

‫ميدان‪  ‬مغناطيسي‪ ،‬جهت ميدان‪  ‬مغناطيسي‪ ،‬خطهاي ميدان‪  ‬مغناطيسي ‪:‬‬


‫‪ ‬‬
‫در اطراف يك آهن ربا‪ ،‬يا در اطراف يك‬
‫رساناي حامل جريان برق‪،‬يا در اطراف يك‬
‫بار متحرك خاصيتي بوجود مي آيد كه به آن‬
‫ميدان مغناطيسي گويند; كه موجب ميشود ‪ ‬به‬
‫هر عقربه مغناطيسي يا هرآهن رباي ديگري‬
‫در آن محيط نيرو وارد شود‪.‬‬
‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪‬‬
‫‪)1‬تسال (‪)  T  ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ )2‬نيوتن بر(كولن‪.‬‬ ‫واحد ميدان‬
‫متر ‪/‬ثانيه )‬ ‫مغناطيسي‬

‫‪ )3‬وبر بر متر‬
‫مربع‬

‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬


‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬گوس‪ 1 = 10 4‬تسال‬ ‫‪ ‬‬

‫‪    ‬تسال‪ 1 = 10-4  ‬گوس‬

‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

‫ميدان مغناطيسي را با ‪ B‬نمايش مي دهند كه يك كميت برداريست و به همين علت هم جهت‬


‫دارد و هم بزرگي‪.‬‬

‫جهت ميدان مغناطيسي‪:‬‬

‫وقتي كه يك عقربه مغناطيسي را در ميدان‪  ‬مغناطيسي يك آهن ربا قرار دهيم عقربه مي چرخد و در جهت‬
‫معيني مي ايستد ‪  .‬پس جهت ميدان مغناطيسي بنا به تعريف در هر نقطه در راستاي عقربه مغناطيسي اي است‬
‫كه در آن نقطه به حال تعادل در آمده است ؛ و جهت آن از‪ S   ‬عقربه به ‪ N‬است‪( .‬درون عقربه )‬
‫‪         ‬جهت از ‪ S‬به ‪  N‬عقربه» همان ميدان‬
‫مغناطيسي است ‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬خطهاي ميدان‪  ‬مغناطيسي‪:‬‬

‫بوسيله خطهاي فرضي مي توانيم ميدان‪  ‬مغناطيسي را دقيقتر نمايش دهيم ‪  .‬ميدان‪  ‬مغناطيسي كه توسط اين‬
‫خطوط به نمايش گذاشته مي شود بر آن‪  ‬خطوط مماس است ‪.‬‬

‫بوسيله براده‌هاي آهن مي توان خطوط ميدان مغناطيسي را در اطراف يك آهن‌ربا نشان داد‪ ،‬لذا‪  ‬براده‌هايي از‬
‫آهن را‪  ‬در اطراف آهن ربا مي‌ريزيم ‪،‬مالحظه مي شود كه‪   ‬بر اثر القا اين براده ها‪  ‬آهن‌ربا‪  ‬شده‪  ‬و مانند يك‬
‫عقربه مغناطيسي رفتار مي‌كنند‪;.‬‬

‫خالصه‪   :‬جهت ميدان در آهن‌ربا از ‪ N‬به‬


‫‪  S‬است‪.‬‬
‫‪            ‬جهت ميدان در عقربه مغناطيسي‬
‫از‪ S‬به ‪ N‬است‬

‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

‫نيروي مغناطيسي وارد بر بار‌هاي متحرك كه درون يك ميدان مغناطيس‪QQ‬ي‬


‫حركت مي‌كنند‪:‬‬

‫‪ ‬‬

‫آزمايش نشان مي‌دهد كه بر بار الكتريكي‪ q  ‬كه با سرعت ‪ v ‬درميدان مغناطيسي ‪  B‬يك آهن ربا حركت‬
‫مي‌كند نيروي وارد مي‌شود كه اين نيرو را نيروي الكترو مغناطيسي گويند‪.‬‬
‫‪  ‬اين نيرو ‪ F‬هميشه‪     ‬بر راستاي‪ v  ‬و‪   ß  ‬عمود‬
‫است‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫بار=‪ =         q‬سرعت‪=v‬ز اويه بين‪  ‬جهت بردارسرعت و بردار ميدان ‪= Θ         ‬ميدان مغناطيسي ‪B    ‬‬
‫الكتريكي‬

‫‪ ‬‬

‫اگر ‪ θ =90‬باشد يعني ‪ Sin90=1‬مي شود و در آن صورت ‪ F= qvB‬مي شود ‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫در آن صورت ‪ FB = 0:‬مي ش;;ود‪.‬‬ ‫‪  sin0=0‬‬ ‫‪θ=0‬‬


‫يعني نيرويي وارد نمي شود‪.‬‬ ‫‪  θ = 180‬با شد با توجه به اينكه خواهيم ‪sin180=0‬‬
‫اگر‬
‫داشت ‪:‬‬

‫جهت نيروي الكترومغناطيس‪>:‬‬

‫طبق قانون‪  ‬دست راست‪ ،‬اگر نوع بار مثبت باشد براي تعيين جهت نيرو‪ ،‬ابتدا چهار انگشت دست راست‬
‫را در جهت سرعت (‪ ) ‌V‬قرار مي دهيم به نحوي كه بسته شدن چهار انگشت در جهت ميدان مغناطيسي‬
‫‪ B‬باشد آنگاه انگشت شست جهت نيروي مغناطيسي را نشان مي دهد‪.  .‬‬
‫اگر بار منفي باشد جهت نيرو خالف جهت بار مثبت مي باشد ‪  .‬يعني ابتدا فرض كرده بار مثبت است و جهت‬
‫آنرا تعيين مي كنيم و سپس جهت نيرو را عوض مي‌كنيم‪.‬‬
‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫تعريف تسال‪:‬‬

‫تسال واحد ميدان مغناطيسي است ‪.‬‬

‫‪  ‬يك تسال بزرگي ميدان مغناطيسي است‬


‫كه بر بار الكتريكي برابر ‪ 1‬كولن كه در‬
‫جهت عمود بر ميدان با سرعت ‪m/s 1‬‬
‫در حركت است نيرويي به اندازه يك‬
‫نيوتن وارد كند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫توجه‬
‫‪:‬‬

‫‪       ‬ميدان مغناطيسي‬
‫عمود بر صفحه و به‬
‫سمت داخل مي باشد ‪.‬‬

‫طبق قانون دست راست‬


‫جهت نيروي مغناطيسي‬
‫وارد بر الكترون مطابق‬
‫شكل روبرو‪  ‬مي باشد ‪.‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫ن‪QQ‬يروي الكترومغناطيس‪QQ‬ي وارد ب‪QQ‬ر س‪QQ‬يم ح‪QQ‬ا م‪QQ‬ل جري‪QQ‬ان ك‪QQ‬ه در ي‪QQ‬ك مي‪QQ‬دان‬
‫مغناطيسي قرار دارد‪:‬‬
‫آزمايش نشان مي‌دهد وقتي كه يك سيم را به منبع تغذيه; وصل كرده‬
‫و سپس سيم را‬

‫‪ ‬در يك ميدان مغناطيسي قرار دهيم بر اين سيم نيرويي وارد مي‬
‫شود كه سبب حركت سيم مي‌شود‪.‬‬

‫‪θ‬زاويه بين راستاي ميدان مغناطيسي و‬


‫جريان است‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫اين نيروي مغناطيسي هم بر راستاي ميدان و هم بر راستاي جريان‬
‫عمود است‪.‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪=I‬جريان‪=L                ‬طول سيم ‪=B                 ‬ميدان‬
‫مغناطيسي‬
‫‪ ‬‬

‫جهت نيروي الكترومغناطيسي‪:‬‬


‫‪ ‬‬

‫‪ ‬باز توسط ق;انون دس;ت راس;ت جهت ن;;يروي الكترومغناطيس;;ي را تع;;يين; مي نم;;اييم ‪  .‬ب;;ه اين ش;;كل ك;;ه چه;ار‬
‫انگشت دست راست(انگشت سبابه) را در جهت جري;ان مي گ;يريم بس;ته ش;دن انگش;تان(انگش;ت نش;انه) س;وي‬
‫ميدان مغناطيسي را نشان مي دهد آنگاه شست جهت نيرو را نشان مي دهد‪.‬‬

‫‪ :‬نيروي الکترو مغناطيس همواره بر جهت جريان و‬ ‫نكته‬


‫جهت ميدان عمود است‪(.‬شكل روبرو)‬

‫‪ ‬‬

‫آزمايش اورستد‪:‬‬

‫عبور جريان الكتريكي از ي;;ك س;;يم در اط;;راف آن مي;;دان‬


‫مغناطيسي بوجود مي‌آورد و بوسيله آزمايش اين را ث;;ابت‬
‫ك;رد ك;ه‪  ‬اگ;ر ي;ك عقرب;ه مغناطيس;ي ك;ه در ح;ال تع;ادل‬
‫شمال‪-‬جنوب جغرافيايي قرار دارد را به يك سيم كه از آن‬
‫جريان مي گذرد نزديك ك;;نيم عقرب;;ه منح;;رف مي ش;;ود ‪ .‬‬
‫پس نتيجه گرفت كه در اطراف يك س;;يم حام;;ل جري;;ان ؛‪ ‬‬
‫ميدان مغناطيس;;ي وج;;ود دارد ك;;ه ب;;اعث انح;;راف عقرب;;ه‬
‫شده است‪.‬‬

‫قرارداد‪ :‬جريان هميشه از قطب (‌‪ )+‬ب;;ه قطب (‪)-‬ب;;اطري‬


‫ميرود ‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫جهت ميدان مغناطيس بستگي دارد‪:‬‬ ‫نكته‬

‫الف) به جهت جريان‬

‫ب) به وضع آن نقطه نسبت به سيم‪ (  ‬نقطه در باالي سيم است يا‬
‫پايين ‪).‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬
‫ميدان مغناطيسي در اطراف يك س‪Q‬يم راست حامل جري‪Q‬ان الك‪Q‬تريكي‪ ( :‬خط‪Q‬وط مي‪Q‬دان‪ ،‬جهت‬
‫ميدان‪ ،‬بزرگي ميدان )‬

‫‪ ‬‬

‫خطوط ميدان مغناطيسي حاصل از يك سيم راست حامل جريان به صورت دايره‌هاي هم مركزي در‬
‫اطراف سيم راست هستند ‪  .‬اگر بخواهيم‪  ‬اين خطوط را مشاهده كنيم مي‌توانيم از براده‌هاي آهن استفاده‬
‫كنيم ‪ .‬بدين; صورت كه اگر آنها را روي صفحه مقوايي كه در وسط آن سيم راست حامل جريان قرار دارد‬
‫؛‪  ‬بپاشيم ؛ اين براده ها به صورت دايره‌هايي هم‌مركز در خواهند آمد‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫جهت اين ميدان مغناطيسي ‪:‬‬

‫‪ ‬به اين ترتيب است كه انگشت شست دست راست را در‬


‫جهت جريان بگيريم بسته شدن چهار انگشت جهت ميدان‬
‫مغناطيسي را به ما مي‌دهد‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫بزرگي ميدان مغناطيسي حاصل از‪  ‬سيم دراز حامل‬


‫جريان الكتريكي در نقطه أي به فاصله عمودي ‪ R‬از سيم‬

‫كه در آن داريم ‪:‬‬

‫‪   µ0‬تراوايي خال كه مقدارش‪  ‬ثابت است و ‪I‬‬


‫شدت جريان سيم‪،‬‬

‫‪ R  ‬فاصله عمودي نقطه مورد نظر از سيم‬

‫‪ ‬‬

‫نيروي بين سيم‌هاي موازي حامل جريان‪:‬‬


‫‪ ‬دو سيم موازي هم را در نظر مي‌گيريم ‪ .‬اگر جرياني كه از دو سيم مي گذرد هم‌جهت باشند سيم ها‬
‫يكديگر رامي ربايند; ‪  .‬نيرويي كه بر هر سيم وارد مي شود را‪  ‬مي توان بر حسب ميدان مغناطيسي‬
‫حاصل از جريان الكتريكي سيم ديگر توضيح داد‪.‬‬

‫‪ ‬طبق قانون سوم نيوتن حتي اگر جريانها مختلف باشند‪:‬‬

‫روش يافتن نيروي وارد بر سيم ‪:‬‬

‫ابتدا‪  ‬جهت ميدان حاصل از سيم‪  a  ‬را در نقطه ‪   1‬پيدا مي كنيم‬


‫‪ .‬بعد با توجه به جهت جريان سيم‪ b  ‬و ميدان‪ ، Ba  ‬نيروي وارده‬
‫از سيم‪  a  ‬را پيدا مي‌كنيم براي سيم ديگر نيز به همين طريق‬
‫عمل مي‌كنيم ‪.‬‬
‫‪ ‬‬

‫اگر جريانها خالف هم‪  ‬باشند » نيروها همديگر را جذب مي‌كنند; و اگر‪  ‬جريانها هم جهت باشند» نيروها‬
‫خالف هم همديگر را دفع مي كنند; ‪.‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬

‫تعريف آمپر‪:‬‬

‫اگر از دو سيم دراز و نازك كه به فاصله يك متري به طور موازي از هم‪  ‬در خال قرار گرفته باشند و‬
‫جريانهاي مساوي در يك جهت از سيم ها‪  ‬عبور كند به گونه‌أي كه بر يك متر از طول يكي از سيم‌ها‬
‫نيرويي برابر ‪  2×10‬نيوتن وارد شود جرياني كه از هر يك از سيم ها مي‌گذرد‪( ;،‬يك آمپر) است‪.‬‬
‫ميدان مغناطيسي ناشي از جريان در يك پيچه مسطح (سيم پيچ حلقوي)‬

‫پيچه يا سيم‌پيچ حلقوي را مي توانيم مانند يك آهن‌ربايي بدانيم كه يك طرف آن قطب ‪ N‬و حرف ديگر ‪S ‬‬
‫است‪.‬‬

‫‪ ‬خطوط ميدان‪:‬‬

‫‪ ‬خطوط ميدان در مركز حلقه به شكل خط راست بوده ؛‪  ‬بر سطح حلقه عمود است ‪ .‬اين‬
‫خطوط در داخل پيچه قوي‌تر‪  ‬مي باشد‪ .‬شما مي توانيد اين خطوط را توسط ريختن براده‬
‫هاي آهن مشاهده كنيد‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬جهت ميدان‪:‬‬

‫يك حلقه را در نظر گرفته ؛ طبق قانون دست راست ‪ ،‬انگشت شست در جهت جريان‪ ،‬جهت بسته شدن‬
‫چهار انگشت جهت ميدان را نشان مي دهد‪.‬‬

‫مشاهده خطوط ميدان نشان مي دهد كه خطهاي ميدان مغناطيسي از قطب ‪   N‬به قطب ‪ S‬است‪.‬‬

‫بنابراين پيچه را‪  ‬نيز مانند يك آهن ربا فرض مي كنيم كه يك طرف آن ‪ N‬و طرف ديگر ‪ S‬است‪.‬‬

‫براي تعيين; قطبهاي يك پيچه به جهت جريان در‬


‫حلقه توجه مي‌كنيم ‪  .‬اگر جهت جريان پادساعتگرد‬
‫بود طرفي از پيچه كه مقابل ما قرار دارد قطب ‪N‬و‬
‫طرف ديگر قطب ‪ S‬خواهد بود ‪.‬‬
‫‪ ‬‬

‫‪ ‬بزرگي ميدان مغناطيسي در مركز حلقه‪:‬‬


‫‪ : R‬شعاع حلقه است‬

‫‪:  N‬تعداد حلقه‬

‫‪ : I‬شدت جريان‬

‫‪ ‬‬
‫ميدان مغناطيسي حاصل از سيملوله‪:‬‬

‫‪ ‬در داخل و خارج سيملوله نيز ميدان مغناطيسي وجود دارد‪.‬‬

‫خطوط ميدان مغناطيسي در داخل سيملوله تقريبا بصورت خط راست بوده‪  Q‬و در داخل نيز‬
‫قويتر مي باشد‪.‬‬

‫خطهاي ميدان حاصل از سيملوله در خارج از آن شبيه يك آهن رباي ميله آي‪  ‬است‪ ،‬اين خطوط‪  ‬با ريختن‬
‫براده‌هاي آهن مشخص مي شوند‪.‬‬

‫جهت ميدان مغناطيسي طبق قانون دست راست در داخل سيملوله از ‪ S‬به‪  N  ‬ودر خارج سيملوله از ‪N  ‬‬
‫به‪ S‬است‪ .‬اگر انگشت شست دست راست درجهت‪  ‬جريان قرار گيرد بسته شدن چهار انگشت جهت ميدان‬
‫را نشان مي دهد ‪.‬‬

‫‪  ‬بزرگي ميدان مغناطيسي در داخل سيملوله كه فاقد هسته آهني مي‌باشد‪:‬‬

‫‪ : L‬طول ميله‪ : I              ‬شدت جريان‪ :  N           ‬تعداد; حلقه‬

‫تعيين نوع قطبهاي> سيملوله‪:‬‬

‫روش اول ‪:‬‬


‫ابتدا طبق قانون دست راست‪  ‬جهت ميدان را مشخص مي كنيم ‪  .‬مي دانيم كه جهت‪  ‬ميدان از ‪ S‬به ‪N‬‬
‫است بدين ترتيب قطبها مشخص مي شوند‬

‫روش دوم ‪:‬‬

‫اگر در مقابل پيچه‌أي (سيملوله)كه به جريان پادساعتگرد وصل شده است‪  ‬؛ قراربگيريم ؛‪   ‬رخي كه‬
‫روبه روي ماست قطب ‪ N‬و ديگري قطب ‪ S‬است ‪.‬‬

‫نكته ‪ :‬اگر يك ميله آهني را درون‪ Q‬سيملوله بگذاريم و به جريان مستقيم‬

‫وصل كنيم هسته آهني ‪ ،‬آهن ربا مي‌شود و چون جنس آن آهن است با‬

‫قطع و وصل كردن مولد خاصت آهن‌ربايي آن تغيير مي‌كند‪.‬‬

‫القا الكترومغناطيسي‪:‬‬

‫‪ ‬پديده اي كه در اثر آن‪  ‬در يك رسانا جريان الكتريكي القا مي‪  ‬شود را ؛ پديده القاي الكترومغناطيس‬
‫گويند‪.  ‬‬

‫مثا ل ‪:‬‬

‫‪ ‬پيچيده‌أي را در نظر بگيريد ‪.‬اگر ‪ ‬آهن‌ربايي به درون آن نزديك كنيم ؛ در پيچه جريان الك;;تريكي اي‪  ‬الق;;ا‬
‫مي شودكه‪  ‬مي توانيم آن جريان را به كمك گالوانومتر مشاهده كنيم ‪.‬‬

‫‪ ‬با دور ونزديك كردن آهن‌ربا نسبت‪  ‬به سيم پيچ؛ ميدان‬
‫مغناطيسي موجود در اطراف آهن‌ربا ؛ به الكترونها ي آزاد‬
‫سيم‌پيچ نيرو وارد مي كند ‪ .‬در اثر اين نيرو كه ناشي از‪  ‬تغيير‬
‫وضعيت آهنربا‬

‫‪ ‬است ؛ در يك جا تجمع الكترون و در جاي ديگر كمبود الكترون‬


‫خواهيم داشت ‪،‬اين امر سبب‬

‫‪ ‬اختالف پتانسيل شده و اختالف پتانسيل نيز باعث بوجود آمدن‬


‫جريان القايي ومتعاقب آن نيروي‬

‫‪ ‬محركه در تيغه القا مي‌شود‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬عواملي كه باعث القاي جريان الكتريكي مي‌شود‪:‬‬

‫تغيير اندازه ميدان مغناطيسي‪  ‬در محل يك مدار بسته(‪)B‬‬


‫تغيير مساحت مدار بسته در ميدان مغناطيسي (‪)A‬‬
‫تغيير زاويه بين حلقه و راستاي ميدان مغناطيسي (‪) θ‬‬

‫در اثر اين تغييرات است كه جريان الكتريكي القا مي شود و باعث تغييرات شارژ مي‌شود‬

‫شار مغناطيسي‪:‬‬
‫‪ ‬به مجموعه خطوط القايي اي ‪ ‬كه از يك سطح بسته مي گذرد شار يا فلوي مغناطيسي گويند‪.‬‬

‫واحد شار (وبر) است‪.‬‬


‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪  θ‬زاويه بين نيمخط عمود بر سطح مدار و‬


‫راستاي ميدان‬

‫‪ B‬برحسب تسال است‬

‫‪  A‬بر حسب متر مربع‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫قانون فارادي‬
‫قانون لنز‬ ‫قانون القاي الكترومغناطيسي‪} :‬‬

‫قانون فارادي ‪:‬‬

‫‪ ‬هر گاه شار مغناطيسي كه از يك مدار بسته عبور مي‌كند تغيير كند ؛ جرياني در مدار القا خواهد شد ؛ كه‬
‫باعث بوجود آوردن نيروي محركه القايي مي‌شود‪.‬‬

‫بزرگي نيروي محركه القايي با آهنگ تغييرات شار متناسب است‪.‬‬

‫‪  ‬‬

‫) براي يك حلقه( ‪ ‬‬ ‫‪ )   ‬براي ‪   N‬حلقه(‪ ‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬

‫قانون لنز‪:‬‬

‫‪ ‬جريان القا شده در مدار با عامل بوجود آورنده اش مخالفت ميكند; عالمت (‪) -‬براي همين منظور شده‬
‫است‪.‬‬

‫روابط مربوط به قوانين فاراده و لنز‪ :‬‬

‫‪  ‬‬

‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫در روابط فوق داريم ‪:‬‬

‫= نيروي القايي متوسط در پيچه بر حسب ولت‪ ‬‬

‫= تعداد; دورهاي پيچه‪ ‬‬


‫= آهنگ تغيير شار مغنا طيسي بر حسب وبربر‬
‫ثانيه‬

‫‪ ‬چگونگي ايجاد جريان الكتريكي‪  ‬متناوب ‪:‬‬

‫براي بوجود آوردن جريان متناوب در يك ميدان مغناطيسي‪  ‬يكنواخت قوي پيچه‌أي به مساحت ‪ A‬را‬
‫مي‌چرخانيم تغييرات شار در پيچه باعث القاي نيروي محركه الكتريكي مي‌شود و اين نيروي محركه‬
‫جرياني متناوب در پيچه ايجاد مي كند‪.‬‬

‫محاسبه تغيير شار ناشي از چرخيدن پيچه ‪:‬‬

‫و‬

‫و‬

‫‪       ‬‬

‫‪ :T‬زمان الزم براي يك دور چرخش‬


‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬
       

t=0        θ=0           ‫آنگاه‬      cosθ=1   ‫ در نتيجه‬:  Φ=BA   ‫ لذا‬    ΔΦ= -BA , ε=BA ,
Δε=BA

t=         θ=       ‫آنگاه‬       cosθ=0   ‫ در نتيجه‬:  Φ=0  ‫ لذا‬    ΔΦ=-BA , ε=BA , Δε=0

t=        θ=       ‫آنگاه‬       cosθ=-1   ‫ در نتيجه‬:  Φ= -BA   ‫ لذا‬    ΔΦ= BA , ε=-BA , Δε=-


BA

.               .              .                      .          .              .                .             .            


.              .

.               .              .                      .          .              .                .             .            


.              .

.               .              .                      .          .              .                .             .            


.              .

.               .              .                      .          .              .                .             .            


.              .

.               .              .                      .          .              .                .             .            


.              .

 
‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫‪ ‬‬

‫با توجه به نمودار‪:  ‬‬

‫‪ ‬جلوتر‬ ‫‪Φ ‬نسبت به ‪،  ε‬‬


‫است‬

‫در لحظه‌أي كه‪ ΦMax , Φ‬‬


‫است‪  ε ،‬صفر مي باشد‪.‬‬

‫جهت نيروي محركه القايي در‬


‫يك پريود (‪ )T‬يا يك دور‬
‫كامل ؛ در نيم دور (‪ )+‬و‪  ‬در‬
‫نيم دور ديگر (‪ )-‬است‪.‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬

‫فركانس‪:‬‬

‫‪          ‬تعداد دور بريك‪  ‬ثانيه را فر كانس گويند‬

‫كه ‪:‬‬
‫‪ :T‬زمان چرخش يك دور كامل‪           ‬و ‪: ‬‬
‫فركانس‬

‫تقسيم بندي مواد از لحاظ خاصيت مغنا طيسي ‪:‬‬

‫‪ ‬‬

‫فرومغناطيس سخت‬
‫‪ ‬مغناطيسي (فرومغناطيس)‬
‫فرومغناطيس نرم‬
‫مواد‬
‫‪     ‬پارامغناطيس‬
‫غيرمغناطيسي‬
‫ديامغناطيسي‬

‫‪ ‬‬

‫مواد‪  ‬مغناطيسي‪:‬‬

‫مواد‪  ‬مغناطيسي موادي هستندكه خاصيت آهن‌ربايي در آنها وجود دارد‪ .‬مانند آهن‪ ،‬نيكل‪ ،‬كبالت‬
‫‪ ‬دو قطبيهاي كوچك در مواد‪  ‬مغناطيسي بطور طبيعي تمايل دارند كه با يكديگر هم خط شوند‬

‫‪ ‬‬

‫مواد‪  ‬مغناطيسي به دو دسته تقسيم مي‌شوند‪:‬‬

‫الف)مواد فرومغناطيس نرم‪ :‬به راحتي خاصيت آهن‌ربايي خود را از دست مي‌دهند ‪  .‬مانند آهن‬

‫درمواد فرومغناطيس نرم ؛ حوزه‌هايي كه در جهت ميدان هستند به راحتي حجم شان زياد مي‌شود و‬
‫حوزه‌هايي كه در خالف جهت‪  ‬ميدان هستند حجم آنها كم مي‌شود‪.‬اين مواد در‪  ‬هسته سيملوله ها‪  ‬استفاده‬
‫مي‌شوند‪.‬‬

‫‪ ‬‬

‫ب) مواد فرومغناطيس سخت‪ :‬به سختي خاصيت مغناطيسي خود را از دست مي دهند‪  .‬مانند فوالد‬

‫در مواد فرومغناطيس سخت ‪ ‬مرز حوزه‌ ها به سختي جابه جا مي‌شود ‪ .‬اين مواد‪  ‬در آهن‌رباي دائمي‬
‫استفاده مي شوند‪.‬‬

‫مواد غيرمغناطيسي ‪:‬‬

‫‪ ‬موادي هستند; كه‪  ‬آهن ربا روي آنها بي اثر است ‪ .‬مانند شيشه ‪ ،‬چوب كه جذب آهن‌ربا نمي شوند‪.‬‬

‫مواد غيرمغناطيسي به دو دسته تقسيم مي‌شوند‪:‬‬

‫الف)پارامغناطيس‪ :‬دو قطبيهاي مغناطيسي به صورت كاتوره‌ي قرار مي‌گيرند و اگر در نزديكي يك‬
‫آهنربا قرار گيرند دو قطبيهاي كوچك در راستاي ميدان به خط مي‌شوند و در ميدان هاي مغناطيسيبسيار‬
‫قوي مغناطيس مي شوند مانند پالتين‪ ;،‬آلومينيوم و ميدان را در داخل خود تقويت مي‌كنند; و به سختي جذب‬
‫آهن‌ربا مي‌شوند‪.‬‬

‫ب) ديامغناطيس‪ :‬وقتي كه در يك ميدان مغناطيسي بسيار قوي قرار بگيرند ميدان در داخل آنها اندكي‬
‫تضعيف مي شوند و از قطبهاي آهن‌ربارانده مي شوند مانند; نقره ‪ ،‬طال ‪ ،‬مس و تمام غير فلزها بجز‬
‫اكسيژن‬

You might also like