You are on page 1of 89

Salam University Civil Engineering Faculty

The Ministry of Higher Education


Salam University
Engineering Faculty
Civil Engineering Department

Vector Mechanics for Civil Engineers


Statics

Prepared by: Muhammaddin Mominzai


Advisor: Associate Professor Bahadr Khan Khpalwak

1
Salam University Civil Engineering Faculty

2
Salam University Civil Engineering Faculty

3
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫مبانی استاتیک‬
‫‪ 1 - 1‬میخانیک‬
‫مقدمه‬

‫میخانیک علمی است که شرایط سکون یا حرکت اجسام را تحت اثر قوهها توصیف و پیش بینی می کند‪ .‬میخانیک به سه‬
‫بخش تقسیم می شود؛ میخانیک اجسام سخت‪ ،‬میخانیک اجسام شکل پذیر‪ ،‬و میخانیک سیاالت‪.‬‬
‫میخانیک اجسام سخت خود به دو مبحث استاتیک و دینامیک تقسیم می شود‪ .‬استاتیک به اجسام ساکن می پردازد و دینامیک‬
‫اجسام در حال حرکت را بررسی می کند‪ .‬در این بخش از میخانیک‪ ،‬اجسام کامال سخت فرض می شوند‪ .‬البته‪ ،‬سترکچر ها‬
‫و ماشینهای واقعی هیچگاه مطلقا سخت نیستند و تحت اثر بارهایی که بر آنها وارد می شود تغییر شکل می دهند‪ .‬اما این‬
‫تغییر شکلها معموال کوچک اند و اثر چندانی بر شرایط تعادل یا حرکت سترکچر مورد نظر ندارند‪ .‬با وجود این همین تغییر‬
‫شکلهای کوچک هنگامی که با استقامت سترکچر در مقابل شکست سروکار داریم اهمیت می یابند‪ .‬استقامت سترکچر ها‪ ،‬در‬
‫مقاومت مصالح که بخشی از میخانیک اجسام شکل پذیر است مطالعه می شود‪ .‬بخش سوم میخانیک‪ ،‬یعنی میخانیک سیاالت‬
‫شامل دو مبحث سیاالت تراکم ناپذیر و سیاالت تراکم پذیر است‪ .‬زیرشاخه مهمی از مبحث سیاالت تراکم ناپذیر‪ ،‬هیدرولیک‬
‫است که به مسایل مربوط به جریان آب اختصاص دارد‪.‬‬
‫میخانیک شاخه ای ا ز فیزیک است‪ ،‬زیرا به مطالعه پدیده های فیزیکی می پردازد‪ .‬اما بسیاری آن را به انجینری و برخی‬
‫دیگر به ریاضیات نسبت می دهند‪ .‬هر دو نگرش تا حدودی درست است‪ .‬میخانیک اساس اغلب علوم انجینری است و‬
‫پیشنیاز ضروری مطالعه آنها محسوب می شود‪ .‬اما تجربه گرایی خاص برخی رشته های علوم انجینری را ندارد‪ ،‬یعنی‬
‫صرفا به تجربه و مشاهده میک ی نیست‪ ،‬و با توجه به تأکیدی که بر استدالل قیاسی دارد‪ ،‬شبیه ریاضیات است‪ .‬با وجود این‪،‬‬
‫میخانیک یک علم انتزاعی یا حتی نظری هم نیست بلکه یک علم کاربردی است‪.‬‬
‫هدف میخانیک تبیین و پیش بینی پدیده های طبیعی است و از اینرو اساس کاربردهای انجینری را پی می ریزد‪.‬‬
‫‪ 1 - 2‬اصول اولیه‬
‫هرچند مطالعه میخانیک به زمان ارسطو (‪ ۳۸۴‬تا ‪ ۳۲۲‬پیش از میالد) و ارشمیدس (‪ ۲۸۷‬تا ‪ ۲۱۲‬پیش از میالد) بر می‬
‫گردد‪ ،‬اما قرنها طول کشید تا سرانجام نیوتون (‪ )۱۷۲۷-۱۶۴۲‬اصول بنیادی آن را به طرز مناسبی فرمولبندی کرد‪ .‬بعده‬
‫داالمبر‪ ،‬الگرانژ‪ ،‬و هامیلتون نیز اصالحاتی در آن ایجاد کردند‪ .‬اعتبار این اصول تا سال ‪ ۱۹۰۵‬که اینشتین نظریه نسبیت‬
‫را فرمولبندی کرد همچنان به قوت خود باقی ماند‪ .‬امروزه میخانیک نیوتونی به رغم محدودیتهایش همچنان مبنای علوم‬
‫انجینری است‪.‬‬
‫مفاهیم بنیادی مورد استفاده در میخانیک عبارتند از فضا‪ ،‬زمان‪ ،‬کتله‪ ،‬و قوه‪ .‬این مفاهیم را نمی توان تعریف کرد‪ ،‬بلکه باید‬
‫آنها را بدون استدالل و بر اساس تجربه پذیرفت و به عنوان یک چارچوب ذهنی برای مطالعه میخانیک به کار برد‪.‬‬
‫مفهوم فضا وابسته به تصور موقعیت نقطه ای مانند ‪ P‬است‪ .‬موقعیت ‪ P‬را می توان با سه طول که از نقطه مرجع معینی به‬
‫نام مبدأ در سه جهت مختلف اندازه گیری می شوند‪ ،‬تعریف کرد‪ .‬این طولها را مختصات ‪ P‬می گوییم‪.‬‬
‫برای تعریف هر رویداد‪ ،‬مشخص کردن موقعیت آن در فضا کافی نیست‪ ،‬بلکه زمان وقوع آن را نیز باید مشخص کرد‪.‬‬
‫مفهوم کتله برای مشخص کردن و مقایسه اجسام بر مبنای آزمایشهای بنیادی میخانیک به کار می رود‪ .‬برای مثال دو جسم با‬
‫کتله یکسان به طور یکسانی به طرف زمین کشیده می شوند و نیز مقاومت یکسانی در مقابل تغییر حرکت از خود نشان می‬
‫دهند‪.‬‬
‫قوه معرف عمل یک جسم بر جسم دیگر است‪ .‬قوه می تواند از طریق تماس واقعی‪ ،‬و یا مانند قوههای جاذبه جازبه و‬
‫قوههای مقناطیسی‪ ،‬بدون تماس و از راه دور اثر کند‪ .‬هر قوه با نقطه اثر‪ ،‬مقدار‪ ،‬و جهت آن مشخص می شود و با یک‬
‫وکتور نشان داده می شود‪.‬‬
‫در میخانیک نیوتونی فضا و زمان و کتله مفاهیمی مطلق و مستقل از یکدیگرند‪ .‬این گفته در میخانیک نسبیتی که در آن‬
‫زمان وقوع رویدادها به موقعیت آنها بستگی دارد‪ ،‬و کتله اجسام با سرعت آنها تغییر می کند‪ ،‬صادق نیست‪ .‬اما مفهوم قوه از‬
‫فضا و زمان و کتله مستقل نیست‪ .‬در واقع بنا بر یکی از اصول بنیادی میخانیک نیوتونی‪ ،‬قوهی محصله وارد بر هر جسم‬
‫با کتله جسم و نحوه تغییر سرعت آن با زمان رابطه دارد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫شرایط سکون یا حرکت ذرات و اجسام سخت را برحسب این چهار مفهوم بنیادی مطالعه خواهیم کرد‪ .‬منظور از ذره مقدار‬
‫اندکی از ماده است که بنا به فرض فقط یک نقطه از فضا را اشغال می کند‪ .‬جسم سخت مجموعه تعداد زیادی از ذرات است‬
‫که نسبت به یکدیگر موقعیت ثابتی دارند‪ .‬بدیهی است که مطالعه میخانیک ذرات‪ ،‬پیشنیاز مطالعه میخانیک اجسام سخت‬
‫است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬نتایج حاصل از مطالعه ذرات را می توان مستقیما در بسیاری از مسایل مربوط به شرایط سکون یا‬
‫حرکت اجسام واقعی به کار برد‪.‬‬
‫مطالعه میخانیک مبتنی بر شش اصل بنیادی زیر است که بر شواهد تجربی میکی هستند‪ .‬قانون متوازی االضالع جمع‬
‫قوهها‪ .‬بر طبق این قانون‪ ،‬دو قوهی وارد بر هر ذره را می توان با یک قوهیی به نام محصله جایگزین کرد‪ .‬محصله با رسم‬
‫قطر متوازی االضالعی به دست می آید که دو ضلع مجاورش با آن دو قوه برابرند‪.‬‬
‫اصل انتقال پذیری‬
‫بر طبق این اصل‪ ،‬اگر قوهی وارد بر نقطه معینی از جسم سخت را با یک قوهی هم اندازه و هم جهت که در نقطه دیگری‬
‫اثر می کند جایگزین کنیم‪ ،‬شرایط تعادل یا حرکت جسم سخت تغییر نمی کند‪ ،‬مشروط بر اینکه خط اثر قوه را تغییر ندهیم‪.‬‬
‫قوانین حرکت نیوتون‬
‫این قوانین که در اواخر قرن هفدهم توسط سر ایزاک نیوتون فرمولبندی شدند عبارتند از‪:‬‬
‫قانون اول‪ .‬هرگاه قوهی محصله وارد بر ذره ای صفر باشد ذره اگر ساکن باشد‪ ،‬ساکن می ماند و اگر در حال حرکت باشد‪،‬‬
‫با سرعت ثابت بر خط مستقیم به حرکت خود ادامه میدهد‪.‬‬

‫قانون دوم‪ .‬هرگاه قوهی محصله وارد بر ذرهای صفر نباشد‪ ،‬ذره در راستای قوهی محصله شتابی می گیرد که مقدار آن با‬
‫مقدار قوهی محصله متناسب است‪.‬‬
‫به طوری که در دینامیک خواهیم دید این قانون را می توان به صورت زیر بیان کرد‬
‫)‪F = ma----------------------(1-1‬‬
‫که در آن ‪ F‬قوهی محصله وارد بر ذره‪ m ،‬کتله ذره و ‪ a‬شتاب آن در سیستم واحدهای سازگار هستند‪.‬‬
‫قانون سوم‪ .‬قوه های عمل و عکس العمل بین اجسام؛ مقدارشان مساوی‪ ،‬خط اثرشان یکسان‪ ،‬و سوی شان مخالف است‪.‬‬
‫قانون جازبه نیوتون‪ .‬بر طبق این قانون‪ ،‬دو ذره به کتله های ‪ M‬و ‪ ،m‬مطابق شکل ‪ ۱-۱‬با قوههای برابر و مختلف الجهت‬
‫‪ F‬و ‪ -F‬یکدیگر را جذب می کنند و مقدار قوهها از رابطه زیر به دست می آید‬
‫‪Mm‬‬
‫‪F= G‬‬ ‫)‪------------------(1-2‬‬
‫‪𝑟2‬‬
‫که در آن ‪ = r‬فاصله بین دو ذره‬
‫‪ = G‬ثابت جهانی موسوم به ثابت جازبه‬

‫‪5‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫قانون جازبه ایدۀ عمل از راه دور را مطرح می کند و حوزه کاربرد قانون سوم نیوتون را تعمیم می دهد؛ در شکل ‪۱-۱‬‬
‫قوههای عمل ‪ F‬و عکس العمل ‪ -F‬مقدارشان مساوی‪ ،‬خط اثرشان یکسان‪ ،‬و سویشان مخالف است‪.‬‬
‫حالت خاصی که اهمیت زیادی دارد‪ ،‬قوهی جاذبه ای است که زمین بر ذرات واقع بر سطح خود وارد می کند‪ .‬قوهی ‪ F‬را‬
‫که زمین بر ذره وارد می کند‪ ،‬بنا به تعریف وزن ذره میگوییم و آن را با ‪ W‬نشان می دهیم‪ .‬اگر ‪ M‬را کتله زمین‪ m ،‬را‬
‫کتله ذره‪ ،‬و ‪ ۳‬را برابر ‪ R‬یعنی شعاع زمین در نظر بگیریم‪ ،‬و ثابت ‪ g‬را به صورت زیر تعریف کنیم‬
‫‪GM‬‬
‫=𝑔‬ ‫)‪------------------------------(1-3‬‬
‫‪𝑅2‬‬
‫مقدار وزن‪ ،W ،‬یک ذره به کتله ‪ m‬را می توانیم از رابطه زیر به دست آوریم‬
‫)‪W = mg------------------------------(1-4‬‬
‫مقدار ‪ R‬در رابطه ‪ ۱-۳‬به ارتفاع نقطه مورد نظر و نیز به عرض جغرافیایی آن بستگی دارد‪ ،‬زیرا زمین کام کروی نیست‪.‬‬
‫بنابراین مقدار ‪ g‬با تغییر موقعیت نقطه مورد نظر تغییر می کند‪ .‬اما مادامی که نقطه عمال روی سطح زمین قرار دارد‪،‬‬
‫فرض مقدار ‪9.81m/𝑠 2‬برای ‪ ،g‬در اغلب محاسبات انجینری به اندازه کافی دقیق است‪.‬‬
‫اصول فوق را در طی دوره مطالعه میخانیک برحسب ضرورت مطرح خواهیم کرد‪ .‬در فصل ‪ ،۲‬استاتیک ذرات را تنها بر‬
‫اساس قانون متوازی االضالع جمع قوهها و قانون اول نیوتون مطالعه می کنیم‪ .‬اصل انتقال پذیری را در فصل ‪ ۳‬هنگام‬
‫مطالعه استاتیک اجسام سخت‪ ،‬و قانون سوم نیوتون را در فصل ‪ ۶‬هنگام تحلیل قوههایی که اعضای مختلف یک سترکچر‬
‫بر یکدیگر وارد می کنند معرفی میکنیم‪ .‬قانون دوم نیوتون و قانون جازبه نیوتون را در مطالعه دینامیک مطرح خواهیم‬
‫کرد‪ .‬در آنجا نشان خواهیم داد که قانون اول نیوتون‪ ،‬حالت خاصی از قانون دوم وی است و اصل انتقال پذیری را می توان‬
‫از روی سایر اصول به دست آورد‪ .‬اما در حال حاضر‪ ،‬قوانین اول و سوم نیوتون‪ ،‬قانون متوازی االضالع جمع قوهها‪ ،‬و‬
‫اصل انتقال پذیری‪ ،‬مبانی الزم و کافی را برای مطالعه کامل استاتیک ذرات و اجسام سخت و سیستمهای متشکل از اجسام‬
‫سخت فراهم می آورند‪.‬‬
‫همانطور که قبال گفتیم‪ ،‬شش اصل بنیادی فوق مبتنی بر شواهد تجربی هستند‪ .‬این اصول‪ ،‬بجز قانون اول نیوتون و اصل‬
‫ان تقال پذیری‪ ،‬اصول مستقلی هستند که نمی توان آنها را به روش ریاضی از سایر اصول یا هر اصل بنیادی دیگری به دست‬
‫آورد‪ .‬قسمت اعظم بنای میخانیک نیوتونی بر این اصول میک ی است‪ .‬بیش از دو قرن است که تعداد بسیار زیادی از مسایل‬
‫مربوط به شرایط سکون و حرکت اجسام سخت‪ ،‬اجسام شکل پذیر‪ ،‬و سیاالت با اعمال این اصول بنیادی حل می شوند‪.‬‬
‫درستی بسیاری از نتایج به دست آمده را می توان به طور تجربی آزمود و این خود تأیید دیگری بر درستی این اصول‬
‫است‪ .‬در قرن بیستم ضعف میخانیک نیوتونی در مطالعه حرکت اتمها و حرکت برخی سیارات‪ ،‬وضرورت یکمیل آن با‬
‫نظریه نسبیت آشکار شد‪ .‬اما در مقیاس انجینری که سرعتها در قیاس با سرعت نور کوچک هستند‪ ،‬میخانیک نیوتونی‬
‫همچنان معتبر است‪.‬‬
‫‪ 3-1‬سیستم واحد‬
‫برای چهار مفهوم بنیادی بخش قبل‪ ،‬واحدهای طول‪ ،‬زمان‪ ،‬کتله‪ ،‬و قوه را که اصطالحة واحد سینتیکی نامیده می شوند‪،‬‬
‫تعریف می کنیم‪ .‬اگر قرار باشد که معادله ‪ ۱-۱‬برقرار شود‪ ،‬این واحدها را نمی توان مستقل از هم برگزید‪ .‬سه تا از این‬
‫واحدها را می توانیم به دلخواه انتخاب کنیم که آنها را واحد اصلی می گوییم‪ .‬اما واحد چهارم را باید از روی معادله ‪ ۱-۱‬به‬
‫دست آوریم و آن را واحد فرعی می نامیم‪ .‬در این صورت‪ ،‬واحدهای سینتیکی انتخابی یک سیستم واحد سازگار تشکیل می‬
‫دهند‪.‬‬
‫سیستم بین المللی واحد (‪ .)SI‬در این سیستم که اگر در آمریکا به طور کامل پذیرفته شود کاربرد جهانی خواهد یافت‪ ،‬واحد‬
‫اصلی عبارتند از واحدهای طول‪ ،‬کتله‪ ،‬و زمان که به ترتیب متر (‪ ،)m‬کیلوگرم (‪ ،)kg‬و ثانیه (‪ )s‬نامیده می شوند‪ .‬این سه‬
‫واحد به دلخواه تعریف شده اند‪ .‬ثانیه که در اصل به صورت ‪ 1 / 86400‬روز متوسط خورشیدی برگزیده شده بود‪ ،‬امروزه‬
‫بنا کی تعریف برابر است با مدت ‪ 9192631770‬ارتعاش تابشی متناظر با گذار بین دو تراز از حالت پایۂ اتم سزیم ‪.۱۳۳‬‬
‫متر که ابتدا به عنوان یک ده میلیونیم فاصله استوا تا هریک از قطب های زمین تعریف شده بود‪ ،‬اکنون بنا به تعریف برابر‬
‫است با طولی معادل ‪ 1650763.73‬برابر طول موج نور نارنجی‪-‬قرمز متناظر با گذار خاصی در اتم کرپتون ‪ 86‬کیلوگرام‬
‫که تقریبا به کتله ‪ 0.001 𝑚3‬آب برابر است ‪ ،‬به صورت کتله استوانه استاندردی از جنس پالتین‪ -‬ایریدیوم تعریف شده‬
‫است که در دفتر بین المللی اوزان و مقیاس ها در سور در نزدیکی پاریس نگهداری میشود واحد قوهی یک واحد فرعی‬

‫‪6‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫است ‪ .‬این واحد را نیوتون (‪ ) N‬نامگذاری کرده اند ‪ .‬نیوتون بنا به تعریف برابر است با قوهی که کتله ‪ 1Kg‬شتابی برابر‬
‫‪ 1m/𝑠 2‬میدهد (شکل ‪ ) 2-1‬طبق معادله ‪ 1-1‬میتون نوشت‬

‫(‪1N = (1 kg) (1 m/𝑠 2 ) = 1 kg•m/𝑠 2-------------)1-5‬‬

‫سیستم واحدهای ‪ SI‬را سیستم مطلق می گوییم‪ .‬منظور این است که این سه واحد اصلی مستقل از محل اندازه گیری تعریف‬
‫شده اند‪ .‬متر‪ ،‬کیلوگرم‪ ،‬و ثانیه را می توان در هر جای کره زمین و حتی روی دیگر سیارات به کار برد‪ .‬این واحدها همیشه‬
‫همین مقدار و مفهوم را دارند‪.‬‬
‫وزن هر جسم یعنی قوهی جازبه وارد بر آن را باید مانند هر قوهی دیگری برحسب نیوتون بیان کنیم‪ .‬طبق معادله ‪ ۱-۴‬وزن‬
‫جسمی به کتله ‪(1 kg‬شکل ‪ ) ۱-۳‬برابر است با‬

‫‪W = mg = (1 kg) (9.81 m/𝑠 2 ) = 9.81 N‬‬

‫ضرایب واحدهای بنیادی ‪ SI‬را می توان با استفاده از پیشوندهایی که در جدول ‪ ۱-۱‬تعریف شده اند بیان کرد‪ .‬ضرایبی از‬
‫واحدهای طول‪ ،‬کتله‪ ،‬و قوه که غالبا در انجینری به کار می روند عبارتند از کیلومتر (‪ ،)km‬میلی متر (‪ ،)mm‬مگاکرم‬
‫(‪ ،)Mg‬گرم (‪ ،)g‬و کیلونیوتون (‪ .)kN‬جدول ‪ 1-1‬پیشوند های واحد های ‪SI‬‬

‫‪7‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫برای تأکید روی پیشوند‪ ،‬هجای اول را با تأكید تلفظ کنید‪.‬‬


‫از کاربرد این پیشوندها‪ ،‬بجز برای اندازه گیری سطوح و احجام و موارد استفاده غیرفنی سانتی متر مانند اندازه های بدن و‬
‫لباس‪ ،‬اجتناب کنید‪.‬‬
‫با توجه به جدول ‪ ۱-۱‬داریم‬
‫‪1 Km=1000 m‬‬ ‫‪1mm=0.001 m‬‬
‫‪1 Mg=1000 kg‬‬ ‫‪1 g=0.001 kg‬‬
‫‪1 kN=1000 N‬‬

‫برای تبدیل این واحدها به متر و کیلوگرم و نیوتون‪ ،‬کافی است محل ممیز را به اندازه سه رقم به سمت راست یا چپ جابجا‬
‫کنیم‪ .‬مثال برای تبدیل ‪3.82 km‬به متر‪ ،‬محل ممیز را سه رقم به سمت راست می بریم‬
‫‪3.82 km = 3820 m‬‬
‫یا برای تبدیل‪ 47.2 mm‬به متر‪ ،‬ممیز را سه رقم به سمت چپ می بریم‬
‫‪47.2 mm = 0.0472m‬‬
‫با استفاده از نمادگذاری علمی می نویسیم‬
‫‪3‬‬
‫‪3.82 km = 3.82 x 10 m‬‬
‫‪47.2 mm = 47.2x 10−3 m‬‬
‫ضرایب واحد زمان عبارتند از دقیقه (‪ )min‬و ساعت (‪ .)h‬چون ‪1min = 60 s‬و ‪ 1h = 60 min = 3600 s‬است‪ ،‬این‬
‫ضرایب را نمی توان به سادگی سایر واحدها تبدیل کرد‪.‬‬
‫با استفاده از ضرایب مناسب هر واحد‪ ،‬می توان از نوشتن اعداد بسیار بزرگ یا بسیار کوچک اجتناب کرد‪ .‬برای مثال‬
‫معموال به جای ‪ 427200‬مینونیسیم ‪ 427.2 Km‬ویا به جای ‪ 0.00216m‬مینونیسیم ‪. 2.16mm‬‬
‫واحدهای سطح و حجم‪:‬‬
‫واحد سطح مترمربع ( ‪ ) 𝑚2‬و واحد حجم مترمکعب ( ‪ ) 𝑚3‬است که به ترتیب برابرند با مساحت مربعی به ضلع حجم‬
‫مکعبی به ضلع ‪1m‬برای آنکه در محاسبه سطوح و احجام از مقادیر عددی بسیار بزرگ یا بسیار کوچک پرهیز شود‪،‬‬
‫عالوه بر مربع و مکعب میلی متر‪ ،‬از مربع و مکعب دسی متر (‪ )dm‬و سانتی متر (‪ )cm‬هم استفاده می کنیم‪ .‬بنا به تعریف‬
‫داریم‬
‫‪1 dm = 0.1 m = 10−1 m‬‬
‫‪1 cm = 0.01 m = 10−2 m‬‬
‫‪1 mm = 0.001 m = 10−3 m‬‬
‫بنابراین اجزای واحد سطح به صورت‬
‫‪2‬‬ ‫‪(1𝑑𝑚)2‬‬ ‫‪(10−1‬‬
‫= 𝑚‪1d‬‬ ‫=‬ ‫‪𝑚) =10 𝑚2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪−2‬‬

‫‪1 c𝑚2 =(1𝑐𝑚)2=(10−2 𝑚)2=10−4 𝑚2‬‬


‫‪1 m𝑚2 =(1𝑚𝑚)2=(10−3 𝑚)2=10−6 𝑚2‬‬

‫‪ .1‬برای نمایش مقدار عددی کمیات در سیستم ‪ ،SI‬وقتی در یکی از دو طرف ممیز بیش از چهار رقم وجود دارد‪ ،‬مانند ‪m‬‬
‫‪ 427200‬یا ‪ 0.00216m‬برای تفکیک ارقام به گروه های سه تایی‪ ،‬فاصله بگذارید و از ویرگول استفاده نکنید‪ ،‬زیرا در‬
‫بسیاری از کشورها به جای ممیز از ویرگول استفاده می شود‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫و اجزای واحد حجم به صورت زیر بیان می شوند‬


‫‪1d𝑚3 = (1𝑑𝑚)3 = (10−1 𝑚)3=10−3 𝑚3‬‬
‫‪1 c𝑚3 =(1𝑐𝑚)3=(10−2 𝑚)3=10−6 𝑚3‬‬
‫‪1 m𝑚3 =(1𝑚𝑚)3=(10−3 𝑚)3=10−9 𝑚3‬‬
‫یادآوری می کنیم که در اندازه گیری حجم مایعات‪ ،‬دسی متر مکعب ( ‪ )1d𝑚3‬را معموال لیتر (‪ )L‬می گویند‪.‬‬
‫سایر واحدهای فرعی سیستم ‪ SI‬را که برای اندازه گیری مومینت‪ ،‬کار‪ ،‬و غیره به کار می روند‪ ،‬در جدول ‪ ۱-۲‬نشان داده‬
‫ایم‪ .‬البته این واحدها را بر حسب ضرورت در فصلهای بعدی معرفی خواهیم کرد‪ ،‬اما در اینجا الزم است به یک قاعده مهم‬
‫توجه کنید که در مورد یک وا حد فرعی که از تقسیم دو واحد اصلی بر یکدیگر به دست می آید‪ ،‬برای صورت می توان از‬
‫پیشوند استفاده کرد ولی برای مخرج نمی توان‪ .‬برای مثال فنری را در نظر بگیرید که تحت بار ‪ N 100‬به اندازه ‪mm‬‬
‫‪20‬کشیده میشود‪ .‬ثابت ‪ k‬برای این فنر به صورت زیر بیان می شود‪.‬‬
‫‪100 N‬‬ ‫‪100 N‬‬ ‫𝑁‬
‫=𝑘‬ ‫=‬ ‫𝑚‪ 5𝑘𝑁/‬یا ‪= 5000‬‬
‫‪20 mm 0.020 m‬‬ ‫𝑚‬
‫ولی هیچگاه به صورت ‪ 5N/mm‬بیان نمیشود ‪.‬‬
‫جدول ‪ 1-2‬واحد های مهم سیستم‪:‬‬

‫واحد مکمل (‪ 1=2∏=360°‬دور)‬

‫‪9‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫مختصری درباره سیستم واحد امریکایی‪:‬‬

‫در این سیستم که هنوز هم در امریکا و در برخی از دیگر کشور ها به کار میرود واحد اصلی عبارتند از ‪ :‬واحد های‬
‫طول قوه و زمان که به ترتیب فوت (‪ )ft‬پوند (‪ (lb‬و ثانیه (‪(s‬نامیده میشود فوت بصورت ‪ 0.3048‬متر تعریف شده است‪.‬‬

‫پوند به عنوان وزن استوانه استانداردی از جنس پالتین تعریف شده است که در موسسه استاندارد ملی امریکا در خارج از‬
‫‪SI‬شهر واشگنتن نگهداری میشود و مقدار صحیح آن معادل ‪ 4.448‬نیوتن است تعریف ثانیه با تعریف آن در سیستم واحد‬
‫یکسان است ‪.‬‬

‫از آنجا که تعریف پوند بر اساس وزن بنا شده است که به شتاب جاذبه محلی بستگی دارد و مقدار آن در نقاط مختلف جهان‬
‫متفاوت است‪ ،‬سیستم واحد امریکایی‪ ،‬مطلق نیست‪.‬‬

‫در کشور آمریکا‪ ،‬در کاربردهای عادی روزمره همان پوند را به عنوان واحد کتله نیز به کار می برند‪ ،‬اما چون این تعریف‬
‫با واحدهای اصلی سیستم ناسازگار است‪ ،‬استفاده از آن در محاسبات انجینری خالی از اشکال نیست واحد کتله نامیده میشود‬

‫‪10‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫سازگار با فوت‪ ،‬پوند‪ ،‬و ثانیه که از معادله ‪ ۱-۱‬به دست می آید اسالگ کیلوگرام )‪(Slug‬هر اسالگ معادل به ‪14.59‬‬
‫است‪.‬‬

‫ضرایبی از واحدهای سیستم امریکایی که غالبا به کار می روند عبارتند از مایل )‪ (mi‬معادل ‪ 5280ft‬انچ )‪ (in‬معادل‬

‫‪ 1/12ft‬کیلوپوند )‪(Kip‬معادل ‪ 1000lb‬و تن )‪ (ton‬که بیشتر بعنوان واحد کتله برابر ‪ 2000‬پوند کتله منظور میشود ‪.‬‬

‫برای تبدیل واحد های کمیات سیستم امریکایی به سیستم و برعکس کافی است ابعاد اصلی کمیت را با مقادیر معادلشان‬
‫جاگزین کنیم برای مثال داریم‬

‫‪M=47lb∙in=47(4.448N)(1/12)(0.3048 m)=5.31 N∙m‬‬

‫‪ 1-4‬روش حل مسئله‪:‬‬

‫رویکرد ما به مسایل میخانیک باید همانند رویکرد به وضعیت انجینری واقعی باشد‪ .‬با ایکا به شم و تجربه فردی خود می‬
‫توانیم مسئله را به راحتی درک و فرمولبندی کنیم‪ .‬اما هنگامی که مسئله به روشنی بیان شد‪ ،‬دیگر در حل آن جایی برای‬
‫خیالبافی وجود ندارد‪ .‬حل مسئله باید مبتنی بر شش اصل بنیادی بخش ‪ 2-1‬یا قضایایی که از آنها استنتاج می شوند باشد‪ .‬باید‬
‫هر قدمی که بر می داریم بر این مبنا توجیه شود و از قواعد مشخص و روشنی پیروی کنیم که خود به خود به حل مسئله‬
‫بینجامد و جایی برای احساس و شهود“ باقی نگذارد‪ .‬بعد از آنکه جواب مسئله را به دست آوردیم باید آن را بیازماییم‪ .‬برای‬
‫این کار نیز می توانیم از تجربه شخصی خود استفاده کنیم‪ .‬اگر از نتیجه به دست آمده کامال راضی نشدیم باید فرمولبندی‬
‫مسئله‪ ،‬اعتبار روش حل آن و دقت محاسبات خود را به دقت بیازماییم‬

‫صورت مسئله‪ ،‬باید روشن و دقیق‪ ،‬و شامل داده ها یا معلومات و خواسته ها یا مجهوالت باشد‪ .‬مسئله باید شکل ساده و‬
‫روشنی داشته باشد و همه کمیتهای مطرح را نشان دهد‪ .‬برای هر یک از اجسام مورد نظر باید شکل جداگانه ای رسم کنیم‬
‫که قوه های وارد بر آن را به وضوح نشان بدهد‪ .‬این شکلها را دیاگرام آزاد می گوییم‪ .‬دیاگرام آزاد را در بخشهای ‪ 2-11‬و‬
‫‪ 4-2‬به تفصیل شرح خواهیم داد‬

‫برای نوشتن معادالتی که شرایط سکون یا حرکت اجسام را بیان می کنند از اصول بنیادی میخانیک که در بخش ‪ 1-2‬ارائه‬
‫کردیم استفاده خواهیم کرد‪ .‬هر معادله باید مشخصا به یکی از دیاگرامهای آزاد مربوط باشد‪ .‬سپس با رعایت کامل قواعد‬
‫جبری‪ ،‬و ثبت پاکیزۀ قدمهایی که بر می داریم اقدام به حل مسئله خواهیم کرد‪.‬‬

‫پس از به دست آوردن جواب مسئله باید آن را به دقت امتحان کنیم‪ .‬اشتباه در استدالل را غالبا می توان با آزمودن واحده‬
‫‪ 0.60‬ازخط اثر آن باید بنویسیم‪m.‬حول نقطه به فاصله ‪50 N‬آشکار ساخت‪ .‬برای مثال برای تعیین مومینت‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪M = Fd = 50 (0.60) = 30 N∙m‬‬

‫واحد ‪N∙m‬که از ضرب نیوتن در متر بدست می آید واحد صحیح مومینت است اگر واحد دیگری بدست آمده باشد در‬
‫میابیم که اشتباهی رخ داده است ‪.‬‬

‫اشتباه در محاسبات معموالبا قرار دادن مقادیر عددی بدست می آید در معادله که هنوز آنرا بکار نبرده ایم و بررسی صحت‬
‫آن معلوم میشود تاکید بر اهمیت محاسبات درست در انجینری گزاف نیست‬

‫‪ :5 -1‬دقت عددی‪:‬‬

‫دقت جواب هر مسئله به دو عامل بسته گی دارد ( ‪ )1‬دقت داده ها (‪ )2‬دقت محاسبات‪.‬‬

‫دقت جواب نمیتواند از دقت عامل کم دقت تر باشد برای مثال فرض کنید بار روی یک پل با دقت اضافی و نقصانی ‪100N‬‬
‫‪ 75000N‬باشد خطای نسبی که معیاری از میزان دقت این داده است برابر است با‬ ‫برابر با‬
‫‪75000/100=0.0013=%0.13‬‬

‫پس وقتی عکس العمل یکی از یکیه گاههای پل را محاسبه میکنیم نباید آنرا به صورت ‪ 14322N‬بنویسیم زیرا قطع نظر از‬
‫میزان دقت محاسبات دقت جواب مسئله نمیتواند از ‪ 0.13%‬بیشتر و خطای احتمالی آن میتواند به بزرگی‬
‫‪ (0.13/100)(14322N)≈20N‬باشد از اینرو جواب را باید به صورت ‪ 14320 ±20N‬بنویسیم‬

‫در مسائل انجینری دقت داده ها به ندرت از ‪ 0.2‬درصد بیشتر است و بنابر این نوشتن جواب با دقتی بیش از ‪ 0.2‬در صد‬
‫قابل توجیح نیست یک قاعده عملی اینست که برای ثبت اعدادواحد با یک شروع میشوند از چهار رقم و برای سایر موارد از‬
‫سه رقم با معنی استفاده کنیم میزان دقت داده های مسائل را بدین گونه فرض کنید مگر اینکه خالف آن گفته باشد مثال قوهی‬
‫‪ 40 N‬را باید به معنی ‪ 40.0N‬و قوهی ‪ 15N‬را باید به معنای ‪ 15.00N‬بدانیم‬

‫مهندسان و داشتجویان رشته های انجینری بطور گسترده از مایشن حساب های الکترونیکی جیبی استفاده میکنند سرعت و‬
‫دقت این مایشن حساب ها محاسبات عددی را در حل بسیار از مسایل تسهیل میکند اما دانشجویان نباید ارقام با معنی را بیش‬
‫از آنکه میتواند موجه باشد صرفا به این دلیل که به آسانی بدست میاید ثبت کنند همان طور که گفتیم دقتی بیش از ‪ 0.2‬در‬
‫صد درحل مسائل عملی انجینری نه الزم است نه با معنی ‪.‬‬

‫‪12‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

13
Salam University Civil Engineering Faculty

14
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 1-2‬استاتیک ذرات‪:‬‬

‫مقدمه‬

‫در این فصل اثر قوههای وارد بر ذرات را مطالعه می کنیم‪ .‬ابتدا می آموزیم که چگونه دو یا چند قوهی وارد بر یک ذرۀ‬
‫معین را با یک قوهیی جایگزین کنیم که به تنهایی همان اثر را بر ذره داشته باشد‪ .‬این یک قوهی معادل‪ ،‬محصله قوههای‬
‫اصلی وارد بر ذره است‪ .‬سپس روابط میان قوههای مختلف وارد بر ذره در حال تعادل را به دست می آوریم و از آنها برای‬
‫تعیین برخی از قوههای مجهول استفاده می کنیم‪.‬‬

‫کاربرد کلمه ذره بدین معنا نیست که مسایل این فصل محدود به ذرات کوچک است‪ ،‬بلکه منظور این است که اندازه و شکل‬
‫اجسام مورد بررسی اثر حائز اهمیتی بر حل مسئله ندارد‪ ،‬و می توان فرض کرد که همه قوههای وارد بر جسم در یک نقطه‬
‫اثر می کنند‪ .‬از آنجا که این فرض برای بسیاری از کاربردهای عملی معتبر است‪ ،‬با مطالعه استاتیک ذرات در این فصل به‬
‫توانایی حل بسیاری از مسایل انجینری دست خواهیم یافت‪.‬‬

‫قسمت اول فصل را به قوههایی که در یک صفحه قرار دارند اختصاص داده ایم و در قسمت دوم به قوههایی می پردازیم که‬
‫در فضای سه بعدی هستند‪.‬‬

‫قسمت اول‪ :‬قوههای هم صفحه‪.‬‬

‫‪ 2 - 2‬قوههای وارد بر ذره‪ ،‬محصله دو قوه‬

‫هر قوه معرف عمل جسمی بر جسم دیگر است‪ .‬قوهها عموما با نقطه اثر و مقدار و جهت مشخص می شوند‪ .‬اما قوههای‬
‫وارد بر یک ذره نقطه اثر یکسانی دارند‪ .‬از اینرو قوههایی که در این فصل مطرح می شوند با مقدار و جهت کامال مشخص‬
‫می شوند‪.‬‬

‫مقدار هر قوه با یک عدد و بر حسب یک واحد خاص مشخص می شود‪ .‬همانطور که در فصل ‪ ۱‬گفتیم‪ ،‬واحدهایی از سیستم‬
‫‪ SI‬که مهندسان برای اندازه گیری مقدار قوه به کار می برند‪ ،‬عبارتند از نیوتون)‪ ، (N‬و مضرب آن کیلونیوتون )‪ (kN‬که‬
‫برابر‪ 1000N‬است‪ .‬جهت هر قوه با خط اثر و سوی آن مشخص می شود‪ .‬خط اثر‪ ،‬خط مستقیم نامحدودی است که قوه در‬
‫راستای آن اثر می کند و با زاویه ای که با یک محور ثابت می سازد مشخص می شود‪.‬‬

‫خود قوه را با پاره خطی روی راستای خط اثر آن نشان می دهیم‪ .‬برای این کار مقیاس مناسبی در نظر میگیریم و طول پاره‬
‫خط را طوری انتخاب میکنیم که معرف مقدار قوه باشد و سرانجام سوی قوه را با فلش نشان می دهیم‪ .‬مشخص کردن سوی‬
‫قوه حائز اهمیت است‪.‬‬

‫دو قوه که مقدار و خط اثرشان یکسان ولی سویشان متفاوت باشد‪ ،‬مانند دو قوهی شکل ‪ ،2-1‬اثرهای مخالفی بر ذره دارند‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫در شکل ‪ 2-2‬الف دو قوهی ‪ P‬و ‪ Q‬وارد بر ذرۀ ‪ A‬را نشان داده ایم‪ .‬شواهد تجربی نشان می دهند که این دو قوه را می‬
‫توان با یک قوهی‪ R‬شکل ‪2-2‬ب جایگزین کرد‪ .‬این یک قوه را محصله قوههای ‪ P‬و می گوییم‪ .‬برای به دست آوردن قوهی‬
‫محصله‪ ،‬مطابق شکل ‪2-2‬ج متوازی االضالعی رسم میکنیم که ‪ P‬و دو ضلع مجاور آن باشند‪ .‬قطری که از نقطه ‪A‬‬
‫میگذرد محصله دو قوهست‪ .‬این روش تعیین محصله را قانون متوازی االضالع جمع دو قوه می گوییم‪ .‬قانون متوازی‬
‫االضالع بر شواهد تجربی استوار است و نمی توان آن را با ریاضیات اثبات و استنتاج کرد‪.‬‬

‫‪ 3-2‬وکتورها‬

‫از مطالب فوق بر می آید که جمع قوهها از قاعده جمع جبری معمولی پیروی نمی کند‪ .‬مثال مجموع دو قوهی ‪ 4‬نیوتونی و ‪3‬‬
‫نیوتوني عمود بر هم‪ ،‬قوهیی ‪ 5‬نیوتونی می شود و نه ‪ 7‬نیوتونی‪ .‬قوه تنها کمیتی نیست که از قانون جمع متوازی االضالع‬
‫پیروی می کند‪ .‬همانطور که بعدا خواهیم دید‪ ،‬جابجایی‪ ،‬سرعت‪ ،‬شتاب‪ ،‬و مومنتم نیز در زمره کمیاتی هستند که مقدار و‬
‫جهت دارند و مطابق قانون متوازی االضالع با یکدیگر جمع می شوند‪ .‬همه این کمیتها را به صورت ریاضی با وکتور‬
‫نشان می دهیم‪ .‬در مقابل‪ ،‬کمیتهای فیزیکی دیگری مانند حجم‪ ،‬کتله‪ ،‬و انرژی هستند که مقدار دارند ولی جهت ندارند‪ .‬این‬
‫کمیتها را با عدد یا اسکالر نشان می دهیم‪.‬‬

‫وکتورها‪ ،‬بنا به تعریف‪ ،‬بیان ریاضی کمیاتی هستند که مقدار و جهت دارند‪ ،‬و مطابق قانون متوازی االضالع با هم جمع می‬
‫شوند‪ .‬وکتورها را در شکل با تیر نشان می دهیم و در متن‪ ،‬برای تمایز با كمیات اسکالر‪ ،‬با حرف سیاه )مثل ‪ ( P‬می‬
‫نویسیم‪ .‬در دستنویسها می توانیم در باالی حرف نماینده وکتور یک فلش کوتاه (مثل̅‪( P‬یا در پایین آن یک خط کوچک (مثل‬
‫̠‪ )P‬بکشیم‪ .‬مقدار وکتور را طول تیری مشخص می کند که برای نمایش آن به کار می رود‪ .‬در این کتاب برای نشان دادن‬
‫مقدار وکتور از حروف ایتالیک استفاده می کنیم‪ ،‬مثال مقدار وکتور ‪ P‬را با حرف ‪ P‬نشان می دهیم‪.‬‬

‫وکتوری که برای نمایش قوهی وارد بر ذره مشخصی به کار می رود‪ ،‬نقطه اثر مشخصی دارد که منطبق بر خود ذره است‪.‬‬
‫این وکتور را وکتور ثابت یا وکتور مقید میگوییم‪ .‬وکتور ثابت را نمی توان بدون تغییر شرایط مسئله جابجا کرد‪ .‬اما‬
‫کمیتهای فیزیکی دیگری مانند کوپل وجود دارند که با وکتور نشان داده می شوند و می توان آنها را آزادانه در فضا جابجا‬
‫کرد این وکتورها را وکتور آزاد می گوییم‪ .‬کمیتهای فیزیکی دیگری مانند قوههای وارد بر اجسام سخت هم وجود دارند که‬
‫با وکتور نشان داده می شوند و می توان آنها را در امتداد خط اثرشان لغزاند‪ .‬این کمیتها را وکتور لغزان می گوییم‪.‬‬

‫دو وکتور را که مقدارشان یکسان و جهتشان نیز یکسان باشد مساوی می‬
‫گوییم‪ ،‬خواه نقطه اثرشان یکسان باشد یا نباشد (شکل ‪ .)4-2‬وکتورهای مساوی‬
‫را می توان با حرف یکسانی نشان داد‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫وکتور منفی هر وکتوری مانند‪ ، P‬بنا به تعریف‪ ،‬وکتوری است که مقدارش همان مقدار ‪ P‬و جهتش در خالف جهت ‪ P‬است‬
‫(شکل ‪ .)5-2‬وکتور منفی ‪ P‬را با ‪ P-‬نشان می دهیم‪ .‬معموال می گوییم دو وکتور ‪ P‬و‪ ، P-‬برابر و مختلف الجهت اند‪ .‬بدیهی‬
‫است که‪:‬‬

‫‪P + (-P) = 0‬‬

‫‪ 4 - 2‬جمع کردن وکتورها‪:‬‬

‫در بخش قبل دیدیم که وکتور ها مطابق قانون متوازی االضالع با هم جمع می شوند‪ .‬از اینرو در شکل ‪ 6-2‬برای آنکه‬
‫مجموع دو وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬را به دست بیاوریم‪ ،‬هر دو را از نقطه ‪ A‬رسم کرده ایم و متوازی االضالعی ساخته ایم که دو‬
‫ضلع مجاورش دو وکتور مورد نظر باشند‪ .‬قطری که از نقطه ‪ A‬میگذرد‪ ،‬مجموع دو وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬است‪ .‬این جمع را به‬
‫صورت ‪ P+Q‬نشان می دهیم‪ .‬عالمت ‪ +‬را هم برای جمع اسکالر و هم برای جمع وکتوری به کار می بریم‪ ،‬اما اگر همیشه‬
‫کمیتهای اسکالر و وکتور ی را به دقت متمایز کنیم‪ ،‬اشتباهی رخ نمی دهد‪ .‬مثال باید توجه داشته باشیم که در حالت کلی‪،‬‬
‫مقدار وکتور‪ P+Q‬با مجموع مقادیر وکتورهای ‪ P‬و‪ ، Q‬یعنی ‪ P+Q‬برابر نیست‪.‬‬

‫چون متوازی االضالعی که روی وکتورهای ‪ P‬و ساخته می شود‪ ،‬به ترتیب آنها بستگی ندارد‪ ،‬نتیجه می گیریم که جمع دو‬
‫وکتور جابجایی پذیر است و می توان نوشت‪.‬‬

‫)‪P+Q=Q+P-----------------(2-1‬‬

‫برخی کمیت ها مقدار و جهت دارند‪ ،‬ولی از قانون جمع متوازی االضالع پیروی نمی کنند‪ .‬گرچه این کمیات را می توان با‬
‫تیر نشان داد‪ ،‬ولی نمی توان آنها را وکتور در نظر گرفت‪ .‬یکی از این نوع کمیتها دوران محدود جسم سخت است‪ .‬کتابی را‬
‫به حالت عادی جلوی خود روی میز بگذارید‪ ،‬طوری که روی جلد کتاب به طرف باال و عطف آن در سمت چپ باشد (کتاب‬
‫التین)‪ .‬حال کتاب را حول محوری موازی عطف آن به اندازه‪ 180°‬بچرخانید (شکل ‪ 2-3‬الف)‪ .‬این دوران را می توانیم با‬
‫تیری به طول ‪ 180‬واحد و در جهتی مطابق شکل نشان دهیم‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫از قانون متوازی االضالع می توانیم روش دیگری را برای تعیین مجموع دو وکتور به دست آوریم‪ .‬این روش را که قاعده‬
‫مثلثی نامیده می شود‪ ،‬در زیر شرح می دهیم‪ .‬دوباره به شکل ‪ 2 - 6‬نگاه کنید که در آن مجموع وکتورهای ‪ P‬و ‪ Q‬را با‬
‫استفاده از قانون متوازی االضالع به دست آوردیم‪ .‬چون در این متوازی االضالع‪ ،‬ضلع مقابل ‪ ،Q‬هم از نظر مقدار و هم از‬
‫نظر جهت با ‪ Q‬برابر است‪ ،‬می توانیم مطابق شکل ‪ 7-2‬الف فقط نصف متوازی االضالع را رسم کنیم‪ .‬بنابراین برای تعیین‬
‫مجموع دو وکتور ‪ P‬و‪ Q‬می توانیم آنها را به دنبال یکدیگر رسم کنیم‪ ،‬و سپس ابتدای وکتور ‪ P‬را به انتهای وکتور ‪ Q‬وصل‬
‫کنیم‪ .‬در شکل ‪ 7-2‬ب با رسم نصف دیگر متوازی االضالع و به همان نتیجه رسیده ایم‪ ،‬و این گواه جابجایی پذیری جمع‬
‫وکتوری است‪.‬‬

‫تفریق دو وکتور‪ ،‬بنا به تعریف‪ ،‬عبارت است از جمع یک وکتور با منفی وکتور دیگر‪ .‬مثال برای تعیین ‪ P - Q‬که معرف‬
‫تفاضل وکتورهای ‪ P‬و ‪ Q‬است‪ ،‬می توانیم وکتور ‪ P‬را با وکتور ‪ Q-‬جمع کنیم (شکل ‪ .)2-8‬می نویسیم‬

‫)‪P-Q=P+(-Q) ----------------(2-2‬‬

‫در اینجا نیز می بینیم که برای تفریق وکتوری از همان عالمت تفریق اسکالر استفاده کرده ایم‪ ،‬ولی اگر در تمایز بین‬
‫کمیتهای وکتوری و اسکالر دقت کنیم‪ ،‬مشکلی پیش نخواهد آمد‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫حال به مجموع سه یا چند وکتور می پردازیم‪ .‬مجموع سه وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬و ‪ S‬چنین به دست می آید که ابتدا مجموع‬
‫وکتورهای ‪ P‬و ‪ Q‬را به دست می آوریم و سپس وکتوری را با وکتور ‪ P + Q‬جمع می کنیم‪ .‬لذا می نویسیم‪.‬‬

‫)‪P+ Q + S = (P + Q) + S -------------------(2-3‬‬

‫به همین ترتیب‪ ،‬برای به دست آوردن مجموع چهار وکتور‪ ،‬وکتور چهارم را با مجموع سه وکتور اول جمع می کنیم‪ .‬نتیجه‬
‫می گیریم که برای تعیین مجموع هر تعدادی از وکتورها می توانیم قانون متوازی االضالع را مرتبا برای جفت وکتورهای‬
‫متوالی به کار ببریم تا سرانجام یک یک وکتور‪ ،‬جانشین همه وکتورها بشود‪.‬‬

‫مطابق شکل ‪2-3‬ب حول محور افقی عمود بر عطف آن به اندازه‪ 180 °‬بچرخانید‪ .‬این دوران را می توانیم با تیری به‬
‫اندازه ‪ 180‬واحد و در جهتی مطابق شکل نشان دهیم‪ .‬اکنون توجه کنید که می توانستیم کتاب را با یک دوران ‪ °180‬حول‬
‫محور قائم به وضعیت نهایی اش در بیاوریم (شکل ‪2-3‬ج )‪ .‬نتیجه می گیریم که مجموع دو دوران‪ 180°‬حول محورهای ‪Z‬‬
‫و ‪ X‬برابر است با یک دوران ‪ 180‬حول محور و (شکل ‪ 3-2‬د)‪ .‬بدین ترتیب معلوم می شود که دورانهای محدود جسم‬
‫سخت از قانون متوازی االضالع پیروی نمی کنند و لذا نمی توان آنها را با وکتور نشان داد‪.‬‬

‫اگر وکتور ها هم صفحه باشند یعنی همگی در یک صفحه قرار داشته باشند‪ ،‬مجموع آنها را به راحتی می توان به روش‬
‫ترسیمی به دست آورد‪ .‬در این حالت‪ ،‬بهتر است به جای قانون متوازی االضالع از قاعده مثلثی استفاده کنیم‪ .‬در شکل ‪9-2‬‬
‫مجموع سه وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬و ‪ S‬را با این روش به دست آورده ایم‪ .‬قاعده مثلثی را ابتدا برای تعیین مجموع ‪ P‬و ‪ ،Q‬و سپس‬
‫برای مجموع ‪ P + Q‬و ‪ S‬به کار برده ایم‪ .‬می توانستیم تعیین وکتور ‪ P+Q‬را حذف کنیم و مستقیما مجموع سه بر دار را به‬
‫دست آوریم‪ .‬برای این کار مطابق شکل ‪ ، 2 - 10‬وکتورها را به دنبال یکدیگر رسم میکنیم و سرانجام ابتدای وکتور اول را‬
‫به انتهای وکتور آخر وصل میکنیم‪ .‬این روش را قاعده چندضلعی جمع وکتورها می گوییم‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫با توجه به شکل ‪ 11-2‬می بینیم که اگر وکتورهای ‪ Q‬و ‪ S‬را با مجموع آنها یعنی ‪ S+Q‬جایگزین کنیم‪ ،‬تغییری در نتیجه‬
‫حاصل نمی شود‪ .‬لذا می توانیم بنویسیم ‪.‬‬

‫)‪P+Q+S=(P+Q) +S=P+(Q+S) -----------------(2-4‬‬

‫این رابطه نشان می دهد که جمع وکتوری شرکت پذیر است‪ .‬با یادآوری اینکه جمع دو وکتور جابجایی پذیر هم هست‪ ،‬می‬
‫توانیم بنویسیم‬

‫‪P+Q+S=(P+Q) +S‬‬

‫)‪=S+(P+Q‬‬

‫)‪=S+(Q+P‬‬

‫‪=S+P+Q‬‬

‫این رابطه و روابط مشابه آن نشان می دهند که در جمع چند وکتور‪ ،‬ترتیب جمع کردن تأثیری ندارد (شکل ‪.)12-2‬‬

‫ضرب عدد در وکتور‪.‬‬

‫بهتر است که مجموع را با ‪P+P‬را به ‪ 2P‬مجموعه ‪P+P+P‬را با ‪ 3P‬و بطوری کله مجموع ‪ n‬وکتور یکسان ‪ P‬را به ‪nP‬‬
‫نشان دهیم‪ .‬از اینرو می گوییم حاصلضرب عدد صحیح ‪ n‬و وکتور‪ ، P‬که با ‪ nP‬نشان داده می شود‪ ،‬بنا به تعریف‪ ،‬وکتوری‬
‫است که جهتش با ‪ P‬یکسان و مقدارش ‪ nP‬است‪ .‬با تعمیم این تعریف به همه اسکالرها و یادآوری تعریف منفی وکتور از‬
‫بخش ‪ ،2-3‬می گوییم حاصلضرب مقدار اسکالر ‪ k‬و وکتور‪ ، P‬که با ‪ kP‬نشان داده می شود‪ ،‬بنا به تعریف‪ ،‬وکتوری است‬
‫هم جهت با ‪ P‬اگر ‪ k‬مثبت باشد و یا در خالف جهت آن (اگر ‪ k‬منفی باشد که مقدارش برابر است با حاصلضرب ‪ P‬و مقدار‬
‫مطلق ‪( k‬شکل ‪. )2-13‬‬

‫‪20‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 2 - 5‬محصله چند قوهی متقارب‬

‫ذره ‪ A‬را در نظر بگیرید که تحت اثر چند قوهی هم صفحه قرار گرفته است (شکل ‪ 2 - 14‬الف)‪ .‬چون این قوهها همگی‬
‫از نقطه ‪ A‬میگذرند‪ ،‬به آنها قوههای متقارب میگوییم‪ .‬وکتورهای نمایش این قوهها را می توانیم با قاعده چندضلعی با هم‬
‫جمع کنیم تا وکتور ‪ R‬به دست آید (شکل ‪14-2‬ب)‪ .‬چون استفاده از قاعده چندضلعی حکم استفاده مکرر ازقانون متوازی‬
‫االضالع را دارد‪ ،‬وکتور ‪ R‬معرف محصله قوههای متقارب مورد نظر است‪ ،‬یعنی اثر این یک قوه بر ذرۀ ‪ A‬با اثر آن سه‬
‫قوه یکسان است‪ .‬همانطور که در باال گفتیم ترتیب جمع کردن وکتورهای ‪ P‬و ‪ Q‬و‪ ، S‬تأثیری بر نتیجه ندارد‪.‬‬

‫‪ 2 - 6‬تجزیه قوهها‬

‫دیدیم که دو یا چند قوهی وارد بر یک ذره را می توانیم با یک قوهیی که همان اثر را بر ذره داشته باشد‪ ،‬جایگزین کنیم‪.‬‬
‫عکس این کار نیز ممکن است‪ ،‬یعنی یک قوهی ‪ F‬وارد بر ذره را می توانیم با دو یا چند قوه که همگی با هم همان اثر را بر‬
‫ذره داشته باشند‪ ،‬جایگزین کنیم‪ .‬این قوهها را مرکبه های قوهی‪ ، F‬و این کار را تجزیه قوهی ‪ F‬به مرکبه هایش می گوییم‪.‬‬

‫روشن است که برای هر قوهی ‪ F‬بینهایت دسته مرکبه ممكن وجود دارد‪ .‬در کاربردهای عملی‪ ،‬دسته های دو مرکبهای ‪ P‬و‬
‫از همه مهمترند‪ .‬اما حتی در این صورت هم تعداد روشهایی که به کمک آنها می توان قوهی ‪ F‬را به دو مرکبه تجزیه کرد‬
‫نامحدود است (شکل ‪ .)15-2‬در زیر دو حالت را که اهمیت خاصی دارند شرح می دهیم‪.‬‬

‫یکی از دو مرکبه‪ ،‬مثال ‪ P‬معلوم است‪ .‬در این حالت مرکبه دیگر مطابق شکل ‪ 16-2‬با کاربرد قاعده مثلثی و اتصال انتهای‬
‫‪P‬به انتهای ‪ F‬به دست می آید‪ .‬مقدار و جهت ‪ Q‬را می توان به روش ترسیمی یا به روش مثلثاتی تعیین کرد‪ .‬وقتی‪ Q‬به‬
‫دست آمد‪ ،‬باید هر دو مرکبه ‪ P‬و ‪ Q‬را در نقطه ‪ A‬در نظر بگیریم‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ .2‬خط اثر هردو مرکبه معلوم است‪ .‬در این حالت مقدار و سوی مرکبه ها مطابق شکل ‪ 2 - 17‬با کاربرد قانون متوازی‬
‫االضالع و رسم خطوطی از انتهای ‪ F‬به موازات خط اثرهای داده شده به دست می آید‪ .‬با این روش‪ ،‬دو مرکبه ‪ P‬و ‪ q‬به‬
‫خوبی مشخص می شوند و می توان آنها را به روش ترسیمی تعیین کرد یا به روش مثلثاتی وبا استفاده از قانون سینوسها‬
‫محاسبه نمود‪.‬‬

‫عال وه بر دو حالت فوق‪ ،‬ممکن است با حالتهای دیگری هم مواجه شویم‪ .‬مثال ممکن است راستای یکی از مرکبه ها معلوم‬
‫باشد‪ ،‬و بخواهیم مقدار مرکبه دیگر حتی المقدور کوچک باشد (مسئله نمونه ‪ .)2-2‬در هر حالت باید مثلث یا متوازی‬
‫االضالع مناسبی را که شرایط مورد نظر را برقرار میکند رسم کنیم‪.‬‬

‫‪22‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

23
Salam University Civil Engineering Faculty

24
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 7-2‬مرکبه های متعامد وکتورهای واحد‪:‬‬

‫در بسیاری از مسایل بهتر است قوه را به مرکبه عمود برهم تجزیه کنیم در شکل ‪ 18-2‬قوهی ‪ F‬را به مرکبه 𝑥𝐹 در امتداد‬
‫محور ‪ X‬و مرکبه 𝑦𝐹 در امتداد محور ‪ Y‬تجزیه کرده ایم متوازی االضالع که با این دو مرکبه ساخته میشود بشکل مستطیل‬
‫است و از اینرو 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 را مرکبه های مستطیلی یا مرکبه های متعامد میگوییم‪.‬‬

‫محور های ‪ X‬و ‪ Y‬را معموال مطابق شکل ‪ 18-2‬به ترتیب ب صورت افقی و قایم در نظر میگیرند اما در حالت کلی میتوان‬
‫آنها را مطابق شکل ‪ 19-2‬در هر دوجهت متعامدی در نظر گرفت هنگام تعین مرکبه های متعامد هر قوه خط چین های‬
‫شکلهای ‪ 18-2‬و ‪ 19-2‬را که مرکبه با رسم آنها تعین میشوند در حکم خطوط موازی مو محور های ‪ X‬و ‪ Y‬در نظر‬
‫بگیرند و نه بعنوان خطوط عمود بر آنها این کار از بروز اشتباه در تعین مرکبه های نا متعامد ( بخش ‪ )6-2‬جلوگیری‬
‫میکند‪.‬‬

‫در اینجا دو وکتور با مقدار واحد را که به ترتیب در جهت های مثبت محور های ‪ X‬و ‪ Y‬هستند معرفی میکنیم این وکتور ها‬
‫را وکتور های واحد میگوییم و آنها را به ترتیب با ‪ i‬و ‪ j‬نشان میدهیم ( شکل ‪ )20-2‬با یادآوری تعریف ضرب عدد در‬
‫وکتور از بخش ‪ ، 4-2‬مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 قوهی ‪ F‬را میتوانیم بصورت حاصل ضرب مقادیر اسکالر آنها و وکتور های‬
‫واحد ‪ i‬و ‪ j‬بنویسیم شکل ‪.2-21‬‬

‫𝑖 𝑥𝐹 = 𝑥𝐹 𝑗 𝑦𝐹 = 𝑦𝐹‬

‫𝑗 𝑦𝐹‪F=𝐹𝑥 𝑖+‬‬

‫‪25‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫مقادیر اسکالر 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 ‪ ،‬بسته به سوی 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 میتواند که مثبت و یا منفی باشد اما مقادیر مطلق آنها به ترتیب برابر است‬
‫با مقادیر مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 ‪ .‬اسکالر های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 را مرکبه های اسکالر قوهی ‪ F‬و مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 را مرکبه های‬
‫وکتوری قوهی ‪ F‬میگوییم در مواردواحد احتمال اشتباه وجود ندارد هم مرکبه های اسکالر و هم مرکبه های وکتوری را به‬
‫اختصار مرکبه میگوییم عالمت مرکبه اسکالر 𝑥𝐹 ‪ ،‬اگر مرکبه وکتوری 𝑥𝐹 در سوی وکتور واحد ‪ ( i‬یعنی سوی مثبت‬
‫محور ‪ )x‬باشد ‪ ،‬مثبت و اگر 𝑥𝐹 در سوی مخالف ‪ i‬باشد منفی است ‪ .‬در مورد عالمت مرکبه اسکالر 𝑦𝐹 نیز به همین‬
‫ترتیب ‪.‬‬

‫مقدار قوهی ‪ F‬را با ‪ F‬و زاویه بین ‪ F‬و محور ‪ x‬را که نسبت که به جهت مثبت ‪ X‬و در سوی پادساعتگرد اندازه گیری‬
‫میشود با ‪ Θ‬نشان میدیم شکل ‪ 21-2‬با این کار میتوانیم مرکبه های اسکالر ‪ F‬را به صورت زیر بنویسیم‪.‬‬

‫𝛩𝑠𝑜𝐶 ∙ 𝐹 = 𝑥𝐹𝛩𝑛𝑖𝑆 ∙ 𝐹 = 𝑦𝐹‬

‫و 𝑦𝐹‬ ‫این روابط به ازای تمام مقادیر ‪ Θ‬بین ‪ 0°‬تا ‪ 360°‬معتبر اند‪ ،‬و عالوه بر مقادیر مطلق مرکبه های اسکالر 𝑥𝐹‬
‫عالمت آنها را نیز نشان میدهند‪.‬‬

‫‪ .1‬ویژگیهایی را که در بخش های ‪ 7-2‬و ‪ 8-2‬برای قوهی های مطرح شده است میتوان به مرکبه های متعامد هر کمیت‬
‫وکتوری دیگر نیز تعمیم داد ‪.‬‬

‫‪ 2-8‬جمع کردن قوهها از طریق جمع کردن مرکبه های ‪ x‬و ‪ y‬آنها‪:‬‬

‫در بخش ‪ 2-2‬دیدیم که قوهها را باید طبق قانون متوازی االضالع با هم جمع کرد‪ .‬در بخشهای ‪ 2-4‬و ‪ 2-5‬از روی همین‬
‫قانون دو روش دیگر را که برای حل ترسیمی مسایل آسانتر هستند‪ .‬ارائه کردیم؛ قاعده مثلثی را برای جمع دو قوه‪ ،‬و قاعده‬
‫چند ضلعی را برای جمع سه قوه یا بیشتر‪ .‬همچنین دیدیم که از مثلث مورد استفاده برای مشخص کردن محصله دو قوه‪ ،‬می‬
‫توانیم برای حل مثلثاتی نیز استفاده کنیم‪.‬‬

‫وقتی می خواهیم سه یا چند قوه را با هم جمع کنیم‪ ،‬از روی چندضلعی قوهها که محصله آنها را مشخص می کند نمی توانیم‬
‫یک راه حل مثلثاتی عملی ارائه دهیم‪ .‬در این حالت می توانیم با تجزیه هر یک از قوهها به دو مرکبه متعامد‪ ،‬یک راه حل‬
‫تحلیلی ارائه دهیم‪ .‬برای مثال سه قوهی ‪ P‬و ‪ Q‬و ‪ S‬را در نظر بگیرید که مطابق شکل ‪ 2-25‬الف بر ذره ‪ A‬اثر می کنند‪.‬‬
‫محصله این سه قوه با رابطه زیر تعریف می شود‪.‬‬

‫‪R = P + Q +S‬‬

‫با تجزیه هریک از قوهها به مرکبه های متعامد‪ ،‬داریم‬

‫𝑗 𝑦𝑆 ‪𝑅𝑥 𝑖 + 𝑅𝑦 𝑗 = 𝑃𝑥 𝑖 + 𝑃𝑦 𝑗 + 𝑄𝑥 𝑖 + 𝑄𝑦 𝑗 + 𝑆𝑥 𝑖 +‬‬

‫𝑗) 𝑦𝑆 ‪= (𝑃𝑥 + 𝑄𝑥 + 𝑆𝑥 )𝑖 + (𝑃𝑦 + 𝑄𝑦 +‬‬

‫و از آنجا به دست می آوریم‬

‫) 𝑦𝑆 ‪𝑅𝑦 = (𝑃𝑦 + 𝑄𝑦 +‬‬ ‫) 𝑥𝑆 ‪𝑅𝑥 = (𝑃𝑥 + 𝑄𝑥 +‬‬

‫و یا به اختصار‬

‫𝑥𝐹∑ = 𝑥𝑅‬ ‫𝑦𝐹∑ = 𝑦𝑅‬

‫‪26‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫نتیجه می گیریم که مرکبه های اسکالر 𝑥𝑅 و 𝑦𝑅 محصله چند قوهی وارد بر ذره را می توانیم با جمع جبری مرکبه های‬
‫اسکالر قوهها به دست آوریم‪.‬‬

‫در عمل‪ ،‬تعیین قوهی محصله ‪ R‬مطابق شکل ‪ 2-25‬در سه مرحله انجام می شود‪ .‬ابتدا قوههای داده شده (شکل ‪ 2-25‬الف)‬
‫را به مرکبه های ‪ x‬و ‪ y‬تجزیه می کنیم (شکل ‪ 25 – 2‬ب)‪ .‬سپس با جمع کردن این مرکبهها‪ ،‬مرکبه های ‪ x‬و ‪ y‬محصله ‪R‬‬
‫را به دست می آوریم (شکل ‪25-2‬ج) و سرانجام با استفاده از قانون متوازی االضالعمحصله 𝑖 𝑥𝑅 ‪𝑅 = 𝑅𝑦 𝑗 +‬را تعیین‬
‫می کنیم (شکل ‪ 2-25‬د)‪ .‬برای آنکه این روند به خوب ی طی شود‪ ،‬بهتر است نتایج محاسبات را در جدولی درج کنیم‪ .‬این‬
‫روش تنها روش تحلیلی برای جمع کردن سه یا چند قوهست‪ ،‬و در ضمن برای جمع کردن دو قوه نیز غالبا به راه حل‬
‫مثلثاتی ترجیح داده میشود‪.‬‬

‫روشن است که این نتیجه گیری برای جمع کردن سایر کمیتها مثل سرعتها ‪ ،‬شتابها ‪ ،‬و مومنتم ها نیز صادق است‪.‬‬

‫‪27‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

28
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 9-2‬تعادل ذره‪:‬‬

‫در بخشهای قبل‪ ،‬روشهای تعیین محصله چند قوهی وارد بر ذره را شرح دادیم‪ .‬با اینکه در هیچیک از مسایلی که تاکنون‬
‫مطرح کردیم پیش نیامد‪ ،‬ولی کامال امکان پذیر است که محصله صفر شود‪ .‬در چنین حالتی اثر خالص قوهها بر ذره صفر‬
‫می شود و می گوییم ذره در حال تعادل است‪ .‬بنابراین تعادل ذره را به صورت زیر تعریف می کنیم‪ :‬وقتی محصله همه‬
‫قوههای وارد بر ذرهای صفر باشد‪ ،‬ذره در حال تعادل است‪.‬‬

‫ذره ای که تحت اثر دو قوه قرار دارد‪ ،‬در صورتی در حال تعادل است که مقدار دو قوه برابر‪ ،‬خط اثر آنها یکسان و‬
‫سویشان مخالف باشد‪ .‬در این صورت محصله دو قوه صفر می شود‪ .‬چنین حالتی را در شکل ‪ 2-26‬نشان داده ایم‪.‬‬

‫در شکل ‪ 2-27‬حالت دیگری از تعادل ذره را نشان داده ایم که در آن ذره ‪ A‬تحت اثر چهار قوه قرار گرفته است‪ .‬در شکل‬
‫‪ 2-28‬محصله این قوهها را با قاعده چندضلعی به دست آورده ایم‪ .‬ابتدا از نقطه ‪ 0‬وکتور قوهی ‪ 𝐹1‬را کشیده ایم و سپس‬
‫سایر وکتورها را به دنبال هم رسم کرده ایم‪ .‬می بینیم که انتهای وکتور ‪ , 𝐹4‬بر نقطه شروع ‪ O‬منطبق شده است‪ .‬از اینرو‪،‬‬
‫محصله ‪ R‬این قوهها صفر و ذره در حال تعادل است‪.‬‬

‫چندضلعی بسته شکل ‪ 2-28‬بیان ترسیمی تعادل ذرۀ ‪ A‬است‪ .‬برای بیان جبری شرط تعادل ذره می نویسیم‬

‫‪R = ∑𝐹𝑦 = 0‬‬

‫با تجزیه هر قوه به دو مرکبه متعامد داریم‬

‫‪(∑𝐹𝑥 )𝑖 + (∑𝐹𝑦 )𝑗 = 0‬‬ ‫یا‬ ‫‪∑(𝐹𝑥 𝑖 + 𝐹𝑦 𝑗) = 0‬‬

‫نتیجه می گیریم که شرایط الزم و کافی برای تعادل ذره عبارتند از‬

‫‪∑𝐹𝑦 = 0‬‬ ‫‪∑𝐹𝑥 = 0‬‬

‫حال به ذره شکل ‪ ۲-۲۷‬باز می گردیم و برقراری شرایط تعادل را می آزماییم‬

‫𝑥𝐹∑‪= 300 – 200 sin 30° - 400 sin 30° = 300 - 100 - 200 = 0‬‬

‫𝑦𝐹∑‪= -173.2 - 200 cos 30° + 400 cos 30°‬‬

‫‪= -173.2- 173.2 + 346.4 = 0‬‬

‫‪29‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 2 - 10‬قانون اول نیوتون‪:‬‬

‫در اواخر قرن هفدهم‪ ،‬سر ایزاک نیوتون‪ ،‬سه قانون بنیادی را فرمولبندی کرد که علم میخانیک بر آنها استوار شده است‪.‬‬
‫قانون اول را می توان به صورت زیر بیان کرد‪:‬‬

‫هرگاه قوهی محصله وارد بر ذرهای صفر باشد‪ ،‬ذره اگر ساکن باشد ساکن می ماند و اگر در حال حرکت باشد به حرکت‬
‫خود با سرعت ثابت بر خط مستقیم ادامه می دهد‪.‬‬

‫طبق این قانون و بنا به تعریف تعادل در بخش قبل‪ ،‬می بینیم که یک ذره در حال تعادل‪ ،‬یا ساکن است یا با سرعت ثابت بر‬
‫خط مستقیم حرکت می کند‪ .‬در بخش بعدی‪ ،‬مسایل مختلف مربوط به تعادل ذره را بررسی می کنیم‪.‬‬

‫‪ 2 - 11‬مسایل مربوط به تعادل ذره‪ ،‬دیاگرام آزاد‪:‬‬

‫در عمل‪ ،‬هر مسئله ای در انجینری میخانیک از یک وضعیت فیزیکی واقعی ناشی می شود‪ .‬طرحی را که شرایط فیزیکی‬
‫مسئله را نشان می دهد‪ ،‬دیاگرام فضایی می گوییم‪.‬‬

‫روشهای تحلیل بخشهای قبل برای سیستمهای قوهی وارد بر ذره به کار می روند‪ .‬با این وجود‪ ،‬تعداد زیادی از مسایل‬
‫مربوط به سترکچر های واقعی را می توان ساده کرد و به مسایل مربوط به تعادل ذره تبدیل کرد‪ .‬این کار با انتخاب یک ذره‬
‫و رسم دیاگرام جداگانه ای که ذره و همه قوههای وارد بر آن را نشان می دهد انجام می شود‪ .‬این دیاگرام را دیاگرام جسم‬
‫آزاد یا به اختصار دیاگرام آزاد می گوییم‪.‬‬

‫برای مثال صندوق ‪ 75‬کیلوگرمی نشان داده شده در دیاگرام فضایی شکل ‪ 2-29‬الف را در نظر بگیرید‪ .‬این صندوق بین دو‬
‫ساختمان قرار دارد و اکنون در حال انتقال به ترک است‪ .‬صندوق با یک کابل قائم نگهداری می شود‪ .‬این کابل در نقطه ‪A‬‬
‫به دو طناب وصل شده است‪ .‬طنابها از روی قرقره های ‪ B‬و ‪ C‬متصل به ساختمانها عبور کرده اند‪ .‬می خواهیم قوهی‬
‫کشش در هر یک از دو طناب ‪ AB‬و ‪ AC‬را به دست آوریم‪.‬‬

‫برای حل این مسئله باید دیاگرام آزادی رسم کنیم که ذره ای را در حال تعادل نشان دهد‪ .‬چون به دنبال یافتن قوهی کشش‬
‫طنابها هستیم‪ ،‬دیاگرام آزاد باید دست کم یکی از کششها‪ ،‬و در صورت امکان هر دوی آنها‪ ،‬را نشان دهد‪ .‬دیده می شود که‬
‫نقطه ‪ A‬جسم آزاد مناسبی برای این مسئله است‪ .‬دیاگرام آزاد نقطه ‪ A‬را در شکل ‪2-29‬ب نشان داده ایم‪ .‬این دیاگرام نقطه‬

‫‪30‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ A‬و قوههایی را که از کابل قائم و دو طناب بر آن وارد می شود نشان می دهد‪ .‬قوهیی که از کابل وارد می شود به طرف‬
‫پایین و مقدار آن با وزن صندوق برابر است‪ .‬با استفاده از معادله ‪ 1-4‬مینویسیم‪.‬‬

‫‪W = mg = 75 (9.81) = 736 N‬‬

‫این مقدار را روی دیاگرام آزاد نشان می دهیم‪ .‬قوههایی که طنابها وارد می کنند‪ ،‬مجهول اند‪.‬‬

‫این قوهها با مقدار قوه کشش در طنابهای ‪ AB‬و ‪ AC‬برابرند و از اینرو آنها را به ترتیب با 𝐵𝐴𝑇 و 𝐶𝐴𝑇 نشان می دهیم و‬

‫در امتدادهایی که در دیاگرام فضایی مشخص شده است به سمت دور شدن از نقطه ‪ A‬رسم می کنیم‪ .‬چیز دیگری در دیاگرام‬

‫آزاد نشان نمی دهیم‪.‬‬

‫چون نقطه ‪ A‬در تعادل است‪ ،‬اگر سه قوه ی وارد بر آن را به دنبال هم رسم کنیم باید یک مثلث بسته تشکیل شود‪ .‬این مثلث‬
‫قوه را در شکل ‪2-29‬ج رسم کرده ایم‪ .‬مقادیر 𝐵𝐴𝑇 و 𝐶𝐴𝑇 را می توانیم به روش مثلثاتی‪ ،‬و یا اگر مثلث را با مقیاس رسم‬
‫کنیم‪ ،‬به روش ترسیمی به دست آوریم‪ .‬برای حل به روش مثلثاتی با استفاده از قانون سینوسها می نویسیم‪.‬‬

‫𝐵𝐴𝑇‬ ‫𝐶𝐴𝑇‬ ‫‪736‬‬


‫=‬ ‫=‬
‫‪sin 60°‬‬ ‫‪sin 40°‬‬ ‫‪sin 80°‬‬
‫با حل معادالت فوق به دست می آوریم‬

‫𝑁 ‪𝑇𝐴𝐶 = 480‬‬ ‫𝑁 ‪𝑇𝐴𝐵 = 647‬‬

‫در مواردی که ذره تحت اثر سه قوه در حال تعادل است‪ ،‬مسئله را می توانیم با رسم مثلث قوهها و در مواردی که تحت اثر‬
‫بیش از سه قوه در حال تعادل است‪ ،‬با رسم چندضلعی قوهها و به روش ترسیمی حل کنیم‪ .‬اگر بخواهیم مسئله را به روش‬
‫تحلیلی حل کنیم‪ ،‬باید معادالت تعادل را که در بخش ‪ 2-9‬ارائه شد‪ ،‬حل کنیم‬

‫‪∑𝐹𝑦 = 0‬‬ ‫‪∑𝐹𝑥 = 0‬‬

‫این معادالت را می توان برای یافتن دو مجهول حل کرد‪ .‬به طور مشابه مثلث قوهی مربوط به حالت تعادل تحت اثر سه قوه‬
‫را می توان برای یافتن حداکثر دو مجهول حل کرد‪ .‬متداولترین مسایل‪ ،‬مسایلی هستند که دو مجهول آنها عبارتند از (‪ )۱‬دو‬
‫مرکبه یک قوه یا مقدار و جهت آن‪ )۲( ،‬مقدار دو قوه که جهتشان معلوم است‪ .‬در برخی مسایل هم با تعیین مقدار حداکثر یا‬
‫حداقل یک قوه سروکار پیدا می کنیم ( مسایل ‪ 2-59‬تا ‪.( .2-63‬‬

‫‪31‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

32
Salam University Civil Engineering Faculty

33
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫قسمت دوم؛ قوههای فضایی‪:‬‬

‫‪ 2-12‬مرکبه های متعامد قوه ها در فضا‪:‬‬

‫در مسایل قسمت اول این فصل فقط با دو بعد سروکار داشتیم و می توانستیم آنها را در صفحه فرمولبندی و حل کنیم‪ .‬در این‬
‫بخش و بخشهای بعدی‪ ،‬مسایلی را بررسی می کنیم که شامل هر سه بعد فضایی هستند‪.‬‬

‫قوهی ‪ F‬را در نظر بگیرید که بر مبدأ ‪ O‬سیستم مختصات ‪ xyz‬وارد می شود‪ .‬برای مشخص کردن جهت‪ ، F‬صفحۂ قائم‬
‫‪OBAC‬شامل ‪ F‬را رسم می کنیم (شکل ‪ 30-2‬الف)‪ .‬این صفحه از محور قائم و میگذرد و وضعیت آن با زاویه ‪ ᵠ‬و که با‬
‫صفحه ‪ xy‬می سازد‪ ،‬مشخص می شود‪ .‬جهت ‪ F‬در داخل صفحه با زاویه 𝑦‪ ʘ‬بین ‪ F‬و محور ‪ y‬مشخص می شود‪ .‬قوهی‬
‫‪F‬را می توان به مرکبه قائم 𝑦𝐹 و مرکبه افقی ‪ 𝐹ℎ‬تجزیه کرد‪ .‬این کار را در شکل ‪2-30‬ب‪ ،‬در صفحه ‪ OBAC‬و طبق‬
‫قواعدی که در قسمت اول فصل گفتیم‪ ،‬انجام داده ایم‪ .‬مقادیر اسکالر این مرکبهها عبارتند از‪:‬‬

‫𝑦𝜃𝑠𝑜𝑐 ∙ 𝐹 = 𝑦𝐹‬
‫𝑦𝜃𝑛𝑖𝑠 ∙ 𝐹 = ‪𝐹ℎ‬‬

‫اما ‪ 𝐹ℎ‬را هم می توان به دو مرکبه متعامد 𝑥𝐹 و 𝑧𝐹‪ ،‬به ترتیب در جهت محورهای ه وه تجزیه کرد‪ .‬این کار را در شکل‬
‫‪2-30‬ج در صفحه ‪ xz‬انجام داده ایم‪ .‬مقادیر اسکالر این مرکبه ها عبارتند از ‪:‬‬

‫‪𝐹𝑥 = 𝐹ℎ ∙ 𝑐𝑜𝑠ᵠ = 𝐹 ∙ 𝑠𝑖𝑛𝜃𝑦 𝑐𝑜𝑠ᵠ‬‬

‫‪𝐹𝑧 = 𝐹ℎ ∙ 𝑠𝑖𝑛ᵠ = 𝐹 ∙ 𝑠𝑖𝑛𝜃𝑦 𝑠𝑖𝑛ᵠ‬‬

‫بدین ترتیب قوهی ‪ F‬به سه مرکبه وکتوری متعامد 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 در جهتهای سه محور مختصات تجزیه شده است‪.‬‬

‫با استفاده از قضیه فیثاغورث برای مثلثهای ‪ OAB‬و ‪ OCD‬در شکل ‪ 2-30‬مینویسیم و‬

‫‪𝐹 2 = (𝑂𝐴)2 = (𝑂𝐵)2 + (𝐵𝐴)2 = 𝐹𝑦2 + 𝐹ℎ2 & 𝐹ℎ2 = (𝑂𝐶)2 = (𝑂𝐷)2 + (𝐷𝐶)2 = 𝐹𝑥2 + 𝐹𝑧2‬‬

‫با خذف ‪ 𝐹ℎ2‬در معادالت فوق‪ ،‬به رابطه زیر بین مقادیر ‪ F‬و مرکبه های متعامد آن می رسیم‬

‫‪𝐹 = √𝐹𝑥2 + 𝐹𝑦2 + 𝐹𝑧2‬‬

‫‪34‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫برای سهولت تجسم رابطه میان ‪ F‬و سه مرکبه 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹‪ ،‬مکعب مستطیلی را در نظر بگیرید که سه ضلع آن 𝑥𝐹 و‬
‫𝑦𝐹و 𝑧𝐹 هستند (شکل ‪ .)2-31‬در این صورت قوهی با قطر ‪ OA‬این مکعب مستطیل نشان داده می شود‪ .‬در شکل ‪2-31‬ب‬
‫مثلث قائم الزاویه ‪ OAB‬را نشان داده ایم که برای نوشتن معادله اول از معادالت ‪ 𝐹𝑦 = 𝐹 ∙ 𝑐𝑜𝑠𝜃𝑦 2-16‬یعنی به کار‬
‫رفته است‪ .‬در شکلهای ‪ 2-31‬الف و ج دو مثلث قائم الزاویه دیگر‪ ،‬یعنی‪ OAD‬و ‪ OAE‬را نشان داده ایم‪ .‬دیده می شود که‬
‫این مثلثها نیز موقعیتهایی مشابه با مثلث ‪ OAB‬در مکعب مستطیل دارند‪ .‬با نمایش زوایای ‪ F‬با محورهای ‪ x‬و ‪z‬به ترتیب‬
‫با 𝑥𝜃 و 𝑧𝜃 دو که دیگر شبیه به رابطه 𝑦𝜃𝑠𝑜𝑐 ∙ 𝐹 = 𝑦𝐹 به دست می آوریم‪ .‬بنابراین می نویسیم‬

‫𝑦𝜃𝑠𝑜𝑐 ∙ 𝐹 = 𝑦𝐹‬ ‫𝑧𝜃𝑠𝑜𝑐 ∙ 𝐹 = 𝑧𝐹‬ ‫𝑥𝜃𝑠𝑜𝑐 ∙ 𝐹 = 𝑥𝐹‬

‫سه زاویه 𝑥𝜃 و 𝑦𝜃 و 𝑧𝜃 جهت قوهی ‪ F‬را مشخص می کنند‪ .‬کاربرد این سه زاویه برای مشخص کردن جهت‪ ، F‬نسبت‬
‫به کاربرد زوایای 𝑦𝜃 و ‪ ᵠ‬که در ابتدای بخش گفتیم‪،‬‬

‫متداولتر است‪ .‬کسینوسهای 𝑥𝜃 و 𝑦𝜃 و 𝑧𝜃 را کسینوسهای هادی قوهی ‪ F‬می گوییم‪.‬‬

‫با معرفی وکتورهای واحد‪ i‬و‪ j‬و ‪ k‬که به ترتیب در جهتهای ‪ x‬و ‪ y‬و‪ z‬هستند (شکل ‪ ،)32-2‬می توانیم ‪ F‬را به صورت زیر‬
‫بنویسیم‬

‫𝑖 𝑥𝐹 = 𝐹𝑘 𝑧𝐹 ‪+𝐹𝑦 𝑗 +‬‬

‫که در آن مرکبه های اسکالر 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 با روابط ‪ 2-19‬تعریف شده اند‪.‬‬

‫‪ 13-2‬مشخص کردن قوه بامقدار و دونقطه از خط اثر آن‪:‬‬

‫در بسیار از کاربردها‪ ،‬جهت قوه ‪ F‬با مختصات دونقطه ) ‪ M(𝑥1 , 𝑦1 , 𝑧1‬و ) ‪ N (𝑥2 , 𝑦2 , 𝑧2‬واقع بر خط اثر آن مشخص‬
‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ واصل بین ‪M‬و ‪ N‬را که همسو با ‪ F‬است در نظر بگیرید ‪ .‬مرکبه های اسکالر این‬
‫میشود ( شکل ‪ . )34-2‬وکتور 𝑁𝑀‬
‫وکتور را به ترتیب با 𝑥𝑑 و 𝑦𝑑 و 𝑧𝑑 نشان میدهیم ‪ .‬میتوان نوشت‬

‫𝑘 𝑧𝑑 ‪⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ = 𝑑𝑥 𝑖 + 𝑑𝑦 𝑗 +‬‬
‫𝑁𝑀‬

‫‪35‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ را بر مقدار آن یعنی ‪ MN‬تقسیم کنیم تا وکتورواحد גּ را در امتداد خط اثر ‪ ( F‬یعنی در امتداد ‪)MN‬‬
‫میتوانیم وکتور 𝑁𝑀‬
‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ از معادله ‪ 26-2‬و توجه به اینکه مقدار ‪ MN‬برابر ‪ d‬یعنی فاصله ‪ M‬تا ‪ N‬است‪ ،‬مینویسیم‪.‬‬
‫بدست آید ‪ .‬با قراردادن 𝑁𝑀‬

‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗‬
‫‪𝑀𝑁 1‬‬
‫=גּ‬ ‫)𝑘 𝑧𝑑 ‪= (𝑑 𝑖 + 𝑑𝑦 𝑗 +‬‬
‫𝑥 𝑑 𝑁𝑀‬
‫با ماشین حساب که برای تبدیل مختصات متعامد به مختصات قطبی برنامه ریزی شده است ‪ ،‬اگر به روال زیر عمل کنید ‪،‬‬
‫مقدار ‪ F‬را سریعتر بدست می آورید‪ :‬ابتدا مقدار ‪ 𝐹ℎ‬را با استفاده از دد مرکبه متعامد آن ‪ ،‬یعنی 𝑥𝐹 و 𝑧𝐹 بدست آورید (‬
‫شکل ‪30-2‬ج) و سپس ‪ F‬را باد استفاده از دو مرکبه متعامد آن ‪ ،‬یعنی ‪ 𝐹ℎ‬و 𝑦𝐹 تعین کنید ( شکل ‪30-2‬ب) ‪ .‬در عمل‬
‫ترتیب وارد کردن مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 در ماشین حساب ‪ ،‬تاثیر در جواب ندارد ‪.‬‬
‫𝐹‬
‫)𝑘 𝑧𝑑 ‪ = 𝑑 (𝑑𝑥 𝑖 + 𝑑𝑦 𝑗 +‬גּ𝐹 = 𝐹‬ ‫یاد آوری میکنیم که ‪ F‬برابر است با حاصل ضرب ‪ F‬و גּ ‪ .‬پس‬

‫از این معادله‪ ،‬مرکبه های اسکالر ‪ F‬به صورت زیر به دست می آیند‬

‫𝑥𝑑𝐹‬ ‫𝑦𝑑𝐹‬ ‫𝑧𝑑𝐹‬


‫= 𝑥𝐹‬ ‫= 𝑦𝐹‬ ‫= 𝑧𝐹‬
‫𝑑‬ ‫𝑑‬ ‫𝑑‬
‫روابط ‪ 2-29‬تعیین مرکبه های قوهی ‪ F‬با مقدار معلوم ‪ F‬را در حالتی که خط اثر ‪ F‬با دو نقطه ‪ M‬و ‪ N‬مشخص شده است‬
‫بسیار ساده می کند‪ .‬برای این کار ابتدا با کم کردن مختصات ‪ M‬از مختصات‪ ، N‬مرکبه های وکتور ‪ MN‬و فاصله ‪ d‬بین‬
‫‪M‬و ‪ N‬را تعیین میکنیم‪:‬‬

‫‪𝑑𝑧 = 𝑧2 − 𝑧1‬‬ ‫‪𝑑𝑦 = 𝑦2 − 𝑦1‬‬ ‫‪𝑑𝑥 = 𝑥2 − 𝑥1‬‬

‫‪𝑑 = √𝑑𝑥2 + 𝑑𝑦2 + 𝑑𝑧2‬‬

‫سپس با قراردادن ‪ F‬و 𝑥𝑑 و 𝑦𝑑 و 𝑧𝑑 و ‪ d‬در روابط ‪ ، 29-2‬مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 را بدست می آوریم‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫زوایای 𝑥𝜃 و 𝑦𝜃 و 𝑧𝜃 بین ‪ F‬و محورهای مختصات را می توانیم از معادالت ‪ 25-2‬به دست آوریم‪ .‬همچنین با مقایسه‬
‫معادالت ‪ 2-22‬و ‪ 2-27‬می توانیم بنویسیم ‪.‬‬
‫𝑧𝑑‬ ‫𝑦𝑑‬ ‫𝑥𝑑‬
‫= 𝑧𝜃 ‪cos‬‬ ‫= 𝑦𝜃 ‪cos‬‬ ‫= 𝑥𝜃 ‪cos‬‬
‫𝑑‬ ‫𝑑‬ ‫𝑑‬

‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ به دست آوریم‪.‬‬


‫و زوایای 𝑥𝜃 و 𝑦𝜃 و 𝑧𝜃 را مستقیما از روی مرکبه ها و مقدار وکتور 𝑁𝑀‬

‫‪ 2 - 14‬جمع کردن قوههای متقارب در فضا‪:‬‬

‫محصله ‪ R‬دو یا چند قوه در فضا را با جمع کردن مرکبه های متعامد آنها به دست می آوریم‪ .‬روشهای ترسیمی و مثلثاتی‬
‫عموما برای قوههای فضایی قابل کاربرد نیستند‪.‬‬

‫روشی که در اینجا به کار می بریم شبیه به روشی است که در بخش ‪ 2-8‬برای قوههای هم صفحه به کار بردیم‪ .‬می نویسیم‬

‫‪R = ∑F‬‬

‫هر یک از قوهها را به مرکبه های متعامدش تجزیه میکنیم و می نویسیم‬

‫𝑘) 𝑧𝐹∑( ‪𝑅𝑥 𝑖 + 𝑅𝑦 𝑗 + 𝑅𝑧 𝑘 = ∑(𝐹𝑥 𝑖 + 𝐹𝑦 𝑗 + 𝐹𝑧 𝑘) = (∑𝐹𝑥 )𝑖 + (∑𝐹𝑦 )𝑗 +‬‬

‫و نتیجه می گیریم‬

‫𝑥𝐹∑ = 𝑥𝑅‬ ‫𝑦𝐹∑ = 𝑦𝑅‬ ‫𝑧𝐹∑ = 𝑧𝑅‬

‫مقدار محصله و زوایای 𝑥𝜃 و 𝑦𝜃 و 𝑧𝜃 که با محورهای مختصات می سازد‪ ،‬با استفاده از روشی که در بخش ‪2-12‬‬
‫توصیف شد‪ ،‬به دست می آیند‪ .‬می نویسیم‪.‬‬

‫‪𝑅 = √𝑅𝑥2 + 𝑅𝑦2 + 𝑅𝑧2‬‬

‫𝑧𝑅‬ ‫𝑦𝑅‬ ‫𝑥𝑅‬


‫= 𝑧𝜃 ‪cos‬‬ ‫= 𝑦𝜃 ‪cos‬‬ ‫= 𝑥𝜃 ‪cos‬‬
‫𝑅‬ ‫𝑅‬ ‫𝑅‬

‫‪37‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

38
Salam University Civil Engineering Faculty

39
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 2-15‬تعادل ذره در فضا ‪:‬‬

‫طبق تعریفی که در بخش ‪ 2-9‬ارائه کردیم‪ ،‬اگر محصله همه قوههای‬


‫وارد بر ذرهای صفر باشد‪ ،‬آن ذره در تعادل است‪ .‬مرکبه های 𝑥𝑅 و‬
‫𝑦𝑅و 𝑧𝑅 محصله با روابط ‪ 2-31‬داده می شوند‪ ،‬که اگر آنها را برابر‬
‫صفر قرار دهیم داریم‪.‬‬

‫‪∑𝐹𝑥 = 0‬‬ ‫‪∑𝐹𝑦 = 0‬‬ ‫‪∑𝐹𝑧 = 0‬‬

‫معادالت فوق شرایط الزم و کافی را برای تعادل ذره در فضا نشان می‬
‫دهند‪ .‬از این معادالت می توان برای حل مسایلی از تعادل ذره که بیش‬
‫از سه مجهول ندارند‪ ،‬استفاده کرد‪.‬‬

‫برای حل اینگونه مسایل باید ابتدا دیاگرام آزادی را رسم کنید که ذره در‬
‫حال تعادل و همه قوههای وارد بر آن را نشان دهد‪ .‬سپس می توانید‬
‫معادالت تعادل (معادالت ‪ )2-34‬را بنویسید و با حل آنها سه مجهول را‬
‫به دست آورید‪ .‬مجهوالت‪ ،‬در متداولترین مسایل از این نوع عبارتند از‬
‫(‪ )1‬سه مرکبه یک قوه‪ ،‬یا (‪ )2‬مقدار سه قوه با جهت معلوم ‪.‬‬

‫‪40‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

41
Salam University Civil Engineering Faculty

42
Salam University Civil Engineering Faculty

43
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫اجسام سخت‪:‬‬

‫سیستم قوه های معادل‬

‫‪ 3-1‬مقدمه‬

‫در فصل قبل اجسام را ذره در نظر میگرفتیم‪ .‬اما این کار همیشه ممکن نیست و در حالت کلی هر جسمی را باید مجموعه‬
‫ای از تعداد بسیار زیادی ذره در نظر بگیریم‪ .‬باید اندازه جسم را منظور کنیم و نیز باید توجه کنیم که قوهها به ذرات مختلف‬
‫وارد می شوند و لذا نقطه اثرهای متفاوتی دارند‪.‬‬

‫در میخانیک مقدماتی اکثر اجسام را سخت فرض می کنیم‪ .‬جسم سخت بنا به تعریف‪ ،‬جسمی است که تغییر شکل نمی دهد‪.‬‬
‫البته سترکچر ها و ماشینهای واقعی هیچگاه مطلقا سخت نیستند و تحت اثر بارهایی که بر آنها وارد می شود‪ ،‬تغییر شکل‬
‫می دهند‪ .‬اما این تغییر شکلها معموال کوچک اند و تأثیر چندانی بر شرایط تعادل یا حرکت سترکچر مورد نظر ندارند‪.‬‬
‫هرچند همین تغییر شکلهای کوچک‪ ،‬در مواردی که با مقاومت سترکچر در مقابل شکست سروکار داریم‪ ،‬و در مطالعه‬
‫مقاومت مصالح اهمیت می یابند‪.‬‬

‫در این فصل اثر قوههای وارد بر جسم سخت را مطالعه میکنیم و می آموزیم که چگونه یک سیستم قوه را با یک سیستم‬
‫معادل ساده تر جایگزین کنیم‪ .‬این کار بر اساس فرضی بنیادی استوار است که بر طبق آن اگر قوهیی در امتداد خط اثرش‬
‫جابه جا شود‪ ،‬تأثیر آن بر جسم سخت تغییر نخواهد کرد (اصل انتقال پذیری)‪ .‬نتیجه می گیریم که قوههای وارد بر اجسام‬
‫سخت را می توانیم با وکتورهای لغزان نشان دهیم (بخش ‪.)2-3‬‬

‫دو مفهوم مهم مربوط به اثر قوه بر جسم سخت عبارتند از‪ :‬مومینت قوه حول نقطه (بخش ‪ )3-6‬و مومینت قوه حول محور‬
‫(بخش ‪ .)3-11‬چون تعیین این کمیتها مستلزم محاسبه حاصلضربهای عددی و وکتوری دو وکتور است‪ ،‬مبانی جبر وکتوری‬
‫را در این فصل ارائه میکنیم و در حل مسایل مربوط به قوههای وارد بر اجسام سخت به کار می بریم‪.‬‬

‫مفهوم دیگری که در این فصل معرفی خواهیم کرد کوپل است‪ .‬کوپل متشکل است از دو قوهی برابر‪ ،‬موازی‪ ،‬و ناهمسو‬
‫(بخش ‪ .)3-12‬به طوری که خواهیم دید هر سیستم قوهی وارد بر جسم سخت را می توان با سیستم معادلی متشکل از یک‬
‫یک قوه در یک نقطه معین و یک یک کوپل جایگزین کرد‪ .‬این سیستم را سیستم قوه‪-‬کوپل می گوییم‪ .‬در مورد قوههای‬
‫متقارب‪ ،‬قوههای هم صفحه‪ ،‬و قوههای موازی‪ ،‬می توان این سیستم قوه‪-‬کوپل را باز هم ساده تر کرد و آن را به یک قوهیی‬
‫به نام قوهی محصله و یا یک کوپلی به نام کوپل محصله تبدیل کرد‪.‬‬

‫‪ 3 - 2‬قوههای خارجی و داخلی‬

‫قوههای وارد بر اجسام سخت را می توان به دو گروه تقسیم کرد‪ )1( :‬قوههای خارجی و (‪ )2‬قوههای داخلی‪.‬‬

‫قوههای خارجی ‪ :‬اثر سایر اجسام را بر جسم مورد نظر نشان می دهند‪ .‬این قوهها عامل منحصر به فرد رفتار خارجی جسم‬
‫سخت هستند؛ یا سبب حرکت جسم می شوند و یا آن را ساکن نگه می دارند‪ .‬در این فصل و فصلهای ‪ 4‬و ‪ 5‬فقط با قوههای‬
‫خارجی سروکار داریم‪.‬‬

‫قوههای داخلی قوههایی هستند که ذرات تشکیل دهنده جسم سخت را متصل به هم نگه می دارند‪ .‬اگر جسم سخت‪ ،‬خود از‬
‫چند جزء تشکیل شده باشد‪ ،‬قوههایی را که آن اجزا را متصل به هم نگه می دارند نیز‪ ،‬بنا به تعریف‪ ،‬قوهی داخلی میگوییم‪.‬‬
‫قوههای داخلی را در فصلهای ‪ 6‬و ‪ 7‬مطالعه خواهیم کرد‪.‬‬

‫به عنوان نمونه ای از قوههای خارجی‪ ،‬قوههای وارد بر ترک از کار افتاده شکل ‪ -‬را که سه نفر طناب متصل به سپر آن را‬
‫می کشند در نظر بگیرید‪ .‬قوههای خارجی وارد در ترک را در دیاگرام آزاد آن نشان داده ایم (شکل ‪ .)3-2‬ابتدا قوهی وزن‬

‫‪44‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫ترک را درنظر بگیرید‪ .‬قوهی وزن گرچه اثر کشش زمین بر همه ذرات ترک را در بر دارد‪ ،‬اما می تواند با یک قوهی ‪W‬‬
‫نشان داده شود‪ .‬نقطه اثر این قوه‪ ،‬یعنی نقطه ای که قوه در آن اتر می کند را‪ ،‬بنا به تعریف مرکز جازبه می گوییم‪ .‬در فصل‬
‫‪ 5‬روش تعیین مرکز جازبه را خواهیم آموخت‪ .‬قوهی وزن ‪ W‬می خواهد ترک را به طور قائم به طرف پایین بکشد‪ .‬در‬
‫واقع‪ ،‬اگر جاده وجود نمی داشت‪ ،‬این قوه عمال سبب پایین آمدن و سقوط ترک میشد‪.‬‬

‫جاده با اعمال عکس العملهای ‪ 𝑅1‬و ‪ ،𝑅2‬با حرکت ترک به طرف پایین مخالفت می کند‪ .‬این قوهها از جاده بر ترک وارد‬
‫می شوند و لذا باید آنها را جزء قوههای خارجی وارد بر ترک در نظر بگیریم‪.‬‬

‫از افرادی که طناب را می کشند قوهی ‪ F‬را وارد می کنند‪ .‬نقطه اثر ‪ F‬روی سپر جلوی ترک است‪ .‬قوهی ‪ F‬می خواهد‬
‫ترک را در خط مستقیم به جلو ببرد و لذا عمال آن را به حرکت در می آورد‪ ،‬زیرا هیچ قوهی خارجی با این حرکت مخالفت‬
‫نمی کند (در اینجا برای سادگی از مقاومت غلتشی چشم پوشی کرده ایم‪ .‬این حرکت را که در طی آن امتداد هر خط مستقیمی‬
‫حفظ می شود (یعنی کف ترک افقی و دیواره های آن قائم می مانند) حرکت انتقالی می گوییم‪ .‬بعضی قوهها می توانند سبب‬
‫حرکت متفاوتی بشوند‪ .‬برای مثال اگر یک جک زیر اکسل جلوی ترک بگذاریم‪ ،‬قوهیی که جک وارد می کند باعث می‬
‫شود که ترک حول اکسل عقب بچرخد‪ .‬این حرکت را دوران می گوییم‪ .‬بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر قوهی خارجی‬
‫وارد بر جسم سخت‪ ،‬اگر با آن مخالفت نشود‪ ،‬حرکت انتقالی یا دورانی یا مرکب به جسم میدهد‪.‬‬

‫‪ 3 - 3‬اصل انتقال پذیری‪ ،‬قوههای معادل‬

‫بنا بر اصل انتقال پذیری اگر قوهی ‪ F‬وارد بر جسم سخت را با قوهی ´‪ F‬با همان مقدار و همان جهت ولی با نقطه اثر‬
‫متفاوت جایگزین کنیم‪ ،‬شرایط تعادل یا حرکت جسم سخت تغییر نمی کند‪ ،‬مشروط بر اینکه خط اثر قوه را تغییر ندهیم‬
‫(شکل ‪ .)3-3‬دو قوهی ‪ F‬و ´‪ F‬اثر یکسانی بر جسم سخت دارند و آنها را معادل می گوییم‪ .‬اصل انتقال پذیری که بر طبق‬
‫آن قوه را می توان در امتداد خط اثرش انتقال داد مبتنی بر شواهد تجربی است و آن را نمی توان از ویژگیهایی که تا کنون‬
‫گفته ایم به دست آو رد و لذا باید آن را فعال به عنوان یک قانون تجربی بپذیریم‪ .‬با این وجود‪ ،‬به طوری که در دینامیک‬
‫خواهید دید‪ ،‬این اصل را می توان از مطالعه دینامیک اجسام سخت استنتاج کرد‪ ،‬ولی این مطالعه مستلزم ارائه قوانین دوم و‬
‫سوم نیوتون و چند مفهوم دیگر است‪ .‬بنابراین مطالعه استاتیک اجسام سخت مبتنی بر سه اصلی است که تاکنون ارائه کرده‬
‫ایم؛ قانون جمع متوازی االضالع‪ ،‬قانون اول نیوتون‪ ،‬و اصل انتقال پذیری‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫در فصل ‪ 2‬نشان دادیم که قوههای وارد بر ذره را می توانیم با وکتور نمایش دهیم‪ .‬این وکتورها نقطه اثر مشخصی داشتند‬
‫که خود ذره بود و از اینرو ثابت یا مقید بودند‪ .‬اما در مورد قوههای وارد بر جسم سخت‪ ،‬نقطه اثر قوه مادامی که خط اثر‬
‫قوه تغییر نکند‪ ،‬اهمیتی ندارد‪ .‬لذا قوههای وارد بر جسم سخت را باید با نوع دیگری از وکتور که وکتور لغزان نامیده می‬
‫شود‪ ،‬نمایش دهیم‪ .‬زیرا این قوهها را می توانیم د ر امتداد خط اثرشان بلغزانیم‪ .‬توجه کنید که همه ویژگیهایی که در بخشهای‬
‫آینده برای قوههای وارد بر اجسام سخت به دست خواهیم آورد‪ ،‬به طور کلی برای هر سیستم وکتورهای لغزان معتبر است‪.‬‬
‫اما به منظور اینکه موضوع جنبه شهودی بیشتری پیدا کند‪ ،‬آن را به جای وکتورهای لغزان ریاضی‪ ،‬به زیان قوههای‬
‫فیزیکی بیان می کنیم‪.‬‬

‫به مثال ترک باز می گردیم‪ .‬ابتدا می بینیم که خط اثر قوهی‪ ، F‬خطی افقی است که از سپرهای جلو و عقب ترک می گذرد‬
‫(شکل ‪ .)4-3‬بنابراین با استفاده از اصل انتقال پذیری می توانیم ‪ F‬را با قوهی معادل ´‪ F‬وارد بر سپر عقب جایگزین کنیم‪.‬‬
‫به عبارت دیگر‪ ،‬اگر افراد به جای کشیدن سپر جلو‪ ،‬سپر عقب را هل دهند‪ ،‬شرایط حرکت تغییری نمی کند و سایر قوههای‬
‫خارجی وارد بر ترک )𝑊 ‪ (𝑅2 , 𝑅1 ,‬هم تغییر نمی کنند‪.‬‬

‫با این وجود‪ ،‬اصل انتقال پذیری و مفهوم قوههای معادل‪ ،‬محدودیتهایی دارند‪ .‬برای مثال میله کوتاه ‪ AB‬را در نظر بگیرید‬
‫که مطابق شکل ‪ 3-5‬الف تحت اثر دو قوهی برابر ومختلف الجهت ‪ 𝑃1‬و ‪ 𝑃2‬قرار گرفته است‪ .‬طبق اصل انتقال پذیری‪،‬‬
‫قوهی ‪ 𝑃2‬را می توانیم با قوهی´ ‪ 𝑃2‬با همان مقدار‪ ،‬همان جهت‪ ،‬و همان خط اثر‪ ،‬که به جای ‪ B‬در ‪ A‬اثر می کند‪ ،‬جایگزین‬
‫کنیم (شکل ‪3-5‬ب)‪ .‬قوههای ‪ 𝑃1‬و´ ‪ 𝑃2‬وارد بر یک ذره را می توانیم مطابق قواعد فصل ‪ 2‬با هم جمع کنیم و چون این دو‬
‫قوه برابر و مختلف الجهتند‪ ،‬مجموع آنها صفر می شود‪ .‬لذا از لحاظ رفتار خارجی میله‪ ،‬سیستم قوهی اصلی شکل ‪ 3-5‬الف‬
‫معادل هیچ قوهیی نیست (شکل ‪ 3-5‬ج) ‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫حال دو قوهی برابر و مختلف الجهت ‪ 𝑃1‬و ‪ 𝑃2‬وارد بر میله کوتاه ‪ AB‬را در شکل ‪3 - 5‬د در نظر بگیرید‪ .‬قوهی ‪ 𝑃1‬را‬
‫می توانیم با قوهی ´ ‪ 𝑃1‬با همان مقدار‪ ،‬همان جهت‪ ،‬و همان خط اثر که به جای ‪ A‬در ‪ B‬اثر می کند‪ ،‬جایگزین کنیم (شکل‬
‫‪3-5‬ه)‪ .‬دو قوهی ´ ‪ 𝑃1‬و ‪ 𝑃2‬را می توانیم جمع کنیم که مجموع آنها نیز صفر است (شکل ‪ 3-5‬و)‪ .‬از دیدگاه میخانیک اجسام‬
‫سخت‪ ،‬سیستم قوههای نشان داده شده در شکلهای ‪ 3-5‬الف ود معادل اند‪ .‬اما روشن است که قوههای داخلی و تغییرشکلهای‬
‫ناشی از این دو سیستم قوه متفاوت اند‪ .‬میله شکل ‪ 3-5‬الف تحت کشش است و اگر کامال سخت نباشد‪ ،‬طول آن اندکی زیاد‬
‫خواهد شد‪ .‬اما میله شکل ‪ 3-5‬د تحت فشار است و اگر کامال سخت نباشد‪ ،‬طول آن اندکی کم خواهد شد‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگرچه‬
‫اصل انتقال پذیری را می توان آزادانه برای تعیین شرایط حرکت یا تعادل اجسام سخت و برای محاسبه قوههای خارجی‬
‫وارد بر آنها به کار برد‪ ،‬اما برای تعیین قوههای داخلی و تغییر شکلها باید از آن اجتناب کرد و یا دست کم با احتیاط آن را‬
‫به کار برد‪.‬‬

‫‪ 3-4‬ضرب وکتوری دو وکتور‪:‬‬

‫حاصلضرب وکتوری دو وکتور ‪ P‬و ‪ ،Q‬وکتوری است مانند ‪ V‬که دارای شرایط زیر است‪:‬‬

‫‪.1‬خط اثر وکتور ‪ V‬بر صفحه شامل وکتورهای ‪ P‬و ‪ Q‬عمود است (شکل ‪ 3-6‬الف)‪.‬‬

‫‪ .2‬مقدار ‪ V‬با حاصلضرب مقدار ‪ P‬و مقدار ‪ Q‬و سینوس زاویه 𝜃 بین ‪ P‬و ‪(Q‬زاویه کوچکتر از‪( 180 °‬برابر است؛ یعنی‬

‫𝜃 ‪V = PQ sin‬‬

‫‪. 3‬جهت ‪ V‬از روی قاعدۀ دست راست به دست می آید‪ .‬دست راست خود را ببندید‪ ،‬به گونه ای که چهار انگشتتان در‬
‫جهت دورانی که ‪ P‬را تحت زاویه 𝜃 بر‪ Q‬منطبق می کند‪ ،‬قرار گیرند‪ .‬در این صورت انگشت شست جهت وکتور ‪ V‬را‬
‫نشان می دهد (شکل ‪ 3-6‬ب)‪ .‬توجه کنید که اگر ‪ P‬و ‪ Q‬دارای نقطه اثر یکسانی نباشند‪ ،‬باید ابتدا آنها را از یک نقطه‬
‫مشترک رسم کنیم‪ .‬می گوییم سه وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬و ‪ ،V‬با این ترتیب‪ ،‬یک سه گانه راستگرد تشکیل میدهند‪ ..‬وکتور منحصر‬
‫‪V=PxQ‬‬ ‫به فرد ‪ V‬واجد سه شرط فوق با رابطه ریاضی زیر نشان داده می شود‪:‬‬

‫ضرب وکتوری دو وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬را ضرب خارجی هم می گویند‪.‬‬

‫از معادله ‪ 3-1‬نتیجه می گیریم که اگر دو وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬هم جهت یا مختلف الجهت باشند‪ ،‬حاصلضرب وکتوری آنها صفر‬
‫می شود‪ .‬در حالت کلی که زاویه 𝜃 بین دو وکتور نه ‪ 0°‬است و نه‪ ،180 °‬معادله ‪ 3-1‬تعبیر هندسی ساده ای دارد‪ :‬مقدار‬
‫حاصلضرب وکتوری ‪ P‬و ‪ Q‬برابر است با مساحت متوازی االضالعی که ‪ P‬و ‪ Q‬دو ضلع مجاور آن هستند (شکل ‪.)7-3‬‬
‫بنابراین اگر وکتور ‪ Q‬را با وکتور ´‪ Q‬و که با ‪ P‬و ‪ Q‬هم صفحه است و خط واصل انتهای آن و انتهای ‪ Q‬با ‪ P‬موازی‬
‫است جایگزین کنیم‪ ،‬حاصلضرب وکتوری ‪ PxQ‬تغییری نخواهد کرد‪ .‬می توان نوشت‬

‫‪47‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫´‪V = PxQ = PxQ‬‬

‫از شرط سوم که در تعریف حاصلضرب وکتوری ‪ V‬دو وکتور ‪ P‬و‪ Q‬به کار بردیم‪ ،‬یعنی شرطی که بنا بر آن ‪ P‬و ‪ Q‬و‬
‫‪V‬باید یک سه گانه راستگرد تشکیل دهند‪ ،‬نتیجه می گیریم که ضرب وکتوری جابجایی پذیر نیست‪ ،‬یعنی ‪ QXP‬با ‪PxQ‬‬
‫برابر نیست‪ .‬در واقع‪ ،‬به آسانی می توان دید که ‪ QXP‬با وکتور‪ ، V-‬یعنی وکتوری برابر و مختلف الجهت با ‪ V‬برابر‬
‫است‪ .‬از اینرو مینویسیم‬

‫)‪QxP = -(PxQ‬‬

‫توجه کنید که محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و‪ z‬مورد استفاده در فصل ‪ 2‬یک سیستم محورهای متعامد راستگرد تشکیل می دهند‬
‫وکتورهای واحد ‪ i‬و ‪ j‬و ‪ k‬که در بخش ‪ 2-12‬تعریف کردیم‪ ،‬نیز یک سه گانه متعامد راستگرد را تشکیل می دهند‬

‫‪ 5 - 3‬بیان ضرب وکتوری برحسب مرکبه های متعامد‬

‫اکنون می خواهیم حاصلضرب وکتوری وکتورهای واحد‪ i‬و‪ j‬و ‪ k‬را به دست آوریم‪ .‬ابتدا حاصلضرب ‪ ixj‬را در نظر‬
‫بگیرید (شکل ‪ 10-3‬الف)‪ .‬چون دو وکتور بر یکدیگر عمودند و مقدار هر دو برابر ‪ 1‬است‪ ،‬پس حاصلضرب آنها نیز یک‬
‫وکتور واحد است‪ .‬این وکتور واحد ‪ k‬است‪ ،‬زیرا ‪ i‬و‪ j‬و ‪ k‬دو به دو بر یکدیگر عمودند و یک سه گانه راستگرد تشکیل می‬
‫دهند‪ .‬از طرف دیگر از قاعده دست راست که در صفحه ‪ 70‬ارائه شد نتیجه می گیریم که حاصلضرب ‪ jXi‬برابر ‪ -k‬است‬
‫(شکل ‪10-3‬ب)‪ .‬و سرانجام‪ ،‬توجه کنید که حاصلضرب وکتوری هر وکتور واحد در خودش‪ ،‬مانند‪ ، ixi‬برابر صفر است‪،‬‬
‫زیرا دو وکتور جهت یکسانی دارند‪ .‬حاصلضرب وکتوري وکتورهای واحد برای کلیه حالتهای ممکن به صورت زیر است‪.‬‬

‫‪48‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ixi=0‬‬ ‫‪j x i = -k‬‬ ‫‪kxi=j‬‬

‫‪ixj=k‬‬ ‫‪jxj=0‬‬ ‫‪kxj=-i‬‬

‫‪i x k = -j‬‬ ‫‪jxk=i‬‬ ‫‪kxk=0‬‬

‫برای ساده شدن تعیین عالمت حاصلضرب وکتوری دو وکتور واحد‪ ،‬می توانیم مطابق شکل ‪ 3 - 11‬دایره ای رسم کنیم و‬
‫حروف‪ i‬و ‪ j‬و ‪ k‬را در جهت پادساعتگرد روی آن بنویسیم‪ .‬حاصلضرب دو وکتور واحد‪ ،‬اگر ترتیب شان پادساعتگرد باشد‬
‫مثبت و اگر ساعتگرد باشد منفی خواهد بود‪.‬‬

‫حاصلضرب وکتوري دو وکتور معلوم ‪ P‬و ‪ Q‬را به راحتی می توانیم بر حسب مرکبه های متعامد آنها بنویسیم‪ .‬با تجزیه ‪P‬‬
‫و ‪ Q‬به مرکبه های متعامد مینویسیم‪.‬‬

‫)𝑘 𝑧𝑄 ‪𝑉 = 𝑃XQ = (𝑃𝑥 𝑖 + 𝑃𝑦 𝑗 + 𝑃𝑧 𝑘)X(𝑄𝑥 𝑖 + 𝑄𝑦 𝑗 +‬‬

‫‪49‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫با استفاده از خاصیت توزیع پذیری‪ V ،‬را به صورت مجموع حاصلضرب هایی همچون 𝑗 𝑦𝑄 ‪ 𝑃𝑥 𝑖 x‬می نویسیم‪ .‬با توجه‬
‫به اینکه هر یک از عبارتهای حاصل برابر است با حاصلضرب وکتوری دو وکتور واحد مانند‪ ، ixj‬ضربدر حاصلضرب‬
‫دو اسکالر مانند 𝑦𝑄 𝑥𝑃 و با استفاده از روابط ‪ ،3-7‬پس از فاکتور گیری به دست می آوریم‪.‬‬

‫𝑘) 𝑥𝑄 𝑦𝑃 ‪𝑉 = (𝑃𝑦 𝑄𝑧 − 𝑃𝑧 𝑄𝑦 )𝑖 + (𝑃𝑧 𝑄𝑥 − 𝑃𝑥 𝑄𝑧 )𝑗 + (𝑃𝑥 𝑄𝑦 −‬‬

‫بنابراین‪ ،‬مرکبه های متعامد حاصلضرب وکتوری عبارتند از‬

‫𝑦𝑄 𝑧𝑃 ‪𝑉𝑥 = 𝑃𝑦 𝑄𝑧 −‬‬ ‫𝑧𝑄 𝑥𝑃 ‪𝑉𝑦 = 𝑃𝑧 𝑄𝑥 −‬‬ ‫𝑥𝑄 𝑦𝑃 ‪𝑉𝑧 = 𝑃𝑥 𝑄𝑦 −‬‬

‫با مراجعه به معادله ‪ 3-8‬می بینیم که سمت راست آن معرف یک دترمینان است‪ .‬از اینرو حاصلضرب وکتوری را می‬
‫توانیم به صورت زیر بنویسیم که به خاطر سپردن آن آسان است‪.‬‬

‫𝑖‬ ‫𝑗‬ ‫𝑘‬


‫𝑃‬
‫𝑥 =𝑉‬ ‫𝑦𝑃‬ ‫𝑧𝑃‬
‫𝑥𝑄‬ ‫𝑦𝑄‬ ‫𝑧𝑄‬

‫‪3 - 6‬مومینت قوه حول نقطه‪.‬‬

‫قوهی ‪ F‬وارد بر یک جسم سخت را در نظر بگیرید (شکل ‪ 12-3‬الف)‪ .‬همانطور که می دانیم قوهی ‪ F‬با وکتوری نشان‬
‫داده می شود که مقدار و جهت آن را مشخص می کند‪ ..‬اما‪ ،‬اثر قوه بر جسم سخت به نقطه اثر ‪ A‬آن نیز بستگی دارد‪.‬‬
‫موقعیت نقطه ‪ A‬را می توان با وکتور ‪ r‬مشخص کرد که نقطه مرجع ثابت ‪ O‬را به نقطه ‪ A‬وصل می کند‪ .‬این وکتور را‬
‫وکتور مکان نقطه ‪ A‬میگوییم‪ .‬وکتور مکان ‪ r‬و قوهی ‪ F‬با یکدیگر صفحه ای می سازند که آن را در شکل ‪ 12-3‬الف نشان‬
‫داده ایم‪.‬‬

‫مومینت ‪ F‬حول نقطه ‪ ،0‬بنا به تعریف‪ ،‬برابر است با حاصلضرب وکتوری ‪ r‬و‪: F‬‬

‫𝐹‪𝑀𝑂 = 𝑟X‬‬

‫‪50‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫طبق تعریف ضرب وکتوری (بخش ‪ )3-4‬مومینت 𝑂𝑀 بر صفحه ای که ‪ O‬با قوهی ‪ F‬می سازد عمود است‪ .‬سوی 𝑂𝑀‬
‫طوری است که اگر ناظری از انتهای آن به دوران ‪ r‬در جهت انطباق بر خط اثر ‪ F‬نگاه کند‪ ،‬این دوران را پادساعتگرد‬
‫ببیند‪ .‬روش دیگر تعریف سوی 𝑂𝑀 استفاده از قاعدۀ دست راست است؛ دست راست خود را ببندید و آن را طوری بگیرید‬
‫که چهار انگشتتان در سوی دورانی باشد که ‪ F‬حول خط اثر 𝑂𝑀 ایجاد می کند‪ .‬در این حالت انگشت شست سوی 𝑂𝑀 را‬
‫نشان می دهد (شکل ‪3-12‬ب)‪.‬‬

‫سرانجام‪ ،‬اگر زاویه بین خطوط اثر وکتور مکان ‪ r‬و قوهی ‪ F‬را با 𝜃 نشان دهیم‪ ،‬می بینیم که مقدار مومینت ‪ F‬حول ‪O‬‬
‫برابر است با‪:‬‬

‫𝑑𝐹 = 𝜃𝑛𝑖𝑠𝐹𝑟 = 𝑂𝑀‬

‫که در آن ‪ d‬نشان دهنده فاصله عمودي ‪ O‬از خط اثر ‪ F‬است‪ .‬چون تمایل قوهی ‪ F‬به چرخاندن جسم سخت حول محوری‬
‫عمود بر قوه‪ ،‬عالوه بر مقدار‪ ، F‬به فاصله ‪ F‬از محور نیز بستگی دارد‪ ،‬می بینیم که مقدار مومینت 𝑂𝑀 معرف میزان‬
‫تمایل قوهی ‪ F‬به چرخاندن جسم حول محور ثابتی در جهت 𝑂𝑀 است‪.‬‬

‫در سیستم واحد‪ ، SI‬که قوه بر حسب نیوتون )‪ (N‬و فاصله بر حسب متر )‪ (m‬است‪ ،‬مومینت قوه بر حسب نیوتون متر‬
‫)‪(N∙m‬بیان می شود‪.‬‬

‫توجه کنید که گرچه مومینت قوه حول یک نقطه‪ ،‬به مقدار و خط اثر و سوی قوه بستگی دارد‪ ،‬اما به موقعیت واقعی نقطه اثر‬
‫قوه روی خط اثر آن بستگی ندارد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬مومینت 𝑂𝑀 قوهی‪ ، F‬موقعیت نقطه اثر قوهی ‪ F‬را مشخص نمی کند‪.‬‬
‫اما‪ ،‬همانطور که به زودی خواهیم دید‪ ،‬مومینت 𝑂𝑀قوهی ‪ F‬با مقدار و جهت معلوم‪ ،‬خط اثر ‪ F‬را به طور كامل مشخص‬
‫می کند‪ .‬در واقع خط اثر ‪ F‬در صفحه ای قرار دارد که از ‪ O‬می گذرد و بر ‪ 𝑀𝑂 .‬به آسانی می توان نشان داد که‬
‫وکتورهای مکان از قانون جمع وکتوری پیروی می کنند و از اینرو حقیقتا وکتور هستند‪ .‬برای مثال وکتورهای مکان ‪ r‬و ´‪r‬‬
‫نقطه ‪ A‬نسبت به دو نقطه مرجع ‪ O‬و ´‪ O‬را در نظر بگیرید‪ .‬وکتور مکان ‪ O‬نسبت به´‪ O‬را با ‪ s‬نشان می دهیم (شکل ‪3-‬‬
‫⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗ = ´𝑟را می توان با اعمال قاعدة مثلثی جمع وکتورها‪ ،‬از‬
‫‪ 40‬الف در بخش ‪ .)3-16‬می بینیم که وکتور مکان 𝐴´𝑂‬
‫وکتورهای مکان ⃗⃗⃗⃗⃗⃗⃗‬
‫𝑂´𝑂 = 𝑠 و ⃗⃗⃗⃗⃗‬
‫𝐴𝑂 = 𝑟 به دست آورد ‪.‬‬

‫عمود است‪ ،‬و فاصله ‪ d‬آن از ‪ O‬با نسبت 𝐹‪ ، 𝑀𝑂 /‬یعنی نسبت مقادیر 𝑂𝑀 و ‪ F‬برابر است‪ .‬سوی 𝑂𝑀 معلوم می کند که‬
‫خط اثر ‪ F‬در این طرف ‪ O‬است یا طرف دیگر آن‪.‬‬

‫از بخش ‪ 3-3‬یادآوری می کنیم که بنا بر اصل انتقال پذیری دو قوهی ‪ F‬و ´‪ F‬معادل اند (یعنی اثر یکسانی بر جسم سخت‬
‫دارند)‪ ،‬اگر مقدار یکسان‪ ،‬جهت یکسان و خط اثر یکسان داشته باشند حال این اصل را به صورت زیر بازگویی می کنیم؛‬
‫دو قوهی ‪ F‬و ´‪ F‬معادل اند‪ ،‬اگرو تنها اگر‪ ،‬برابر باشند (یعنی دارای مقدار یکسان و جهت یکسان باشند) و حول نقطه معلوم‬
‫‪ 0‬مومینت یکسانی داشته باشند‪ .‬از اینرو‪ ،‬شرایط الزم و کافی برای اینکه دو قوهی ‪ F‬و ´‪ F‬معادل باشند‪ ،‬عبارتند از‬

‫´‪F = F‬‬ ‫و‬ ‫´ 𝑂𝑀 = 𝑂𝑀‬

‫این روابط‪ ،‬اگر برای نقطه ‪ O‬برقرار باشند‪ ،‬برای هر نقطه دیگری هم برقرار خواهند بود‪.‬‬

‫مسایلی که فقط شامل دو بعد هستند‪ :‬در بسیاری از کاربردها با سترکچر های دو بعدی سروکار داریم؛ سترکچر هایی که‬
‫طول و عرض دارند ولی ضخامتشان ناچیز است و تحت اثر قوههایی در صفحه سترکچر قرار دارند‪ .‬سترکچر های دو‬
‫بعدی و قوه های وارد بر آنها را به آسانی می توان روی صفحه کاغذ یا تخته سیاه نشان داد‪ .‬و لذا تحلیل آنها بسیار ساده تر‬
‫از سترکچر ها و قوههای سه بعدی است‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫برای مثال جسم سخت نازکی را در نظر بگیرید که مطابق شکل ‪ 3-13‬تحت اثر قوهی ‪ F‬قرار گرفته است‪ .‬مومینت قوهی‬
‫‪F‬حول نقطه ‪ O‬واقع در صفحه شکل با وکتور 𝑂𝑀 عمود بر صفحه نشان داده می شود که مقدار آن ‪ Fd‬است‪ .‬در شکل ‪3-‬‬
‫‪ 13‬الف وکتور و به طرف خارج صفحه کاغذ و در شکل ‪3-13‬ب به طرف داخل صفحه کاغذ است‪ .‬با توجه به شکل می‬
‫بینیم که ‪ F‬در حالت اول می خواهد جسم را در جهت پادساعتگرد بچرخاند و در حالت دوم در جهت ساعتگرد‪ .‬بنابراین‬
‫طبیعی است که سوی مومینت ‪ F‬حول ‪ O‬را در شکل ‪ 3-13‬الف با عالمت پادساعتگرد ( و در شکل ‪3-13‬ب با عالمت‬
‫ساعتگرد نشان دهیم‪.‬‬

‫چون مومینت قوهی ‪ F‬واقع در صفحه شكل‪ ،‬بر این صفحه عمود است‪ ،‬کافی است که فقط مقدار و سوی مومینت را‬
‫مشخص کنیم‪ .‬برای مشخص کردن سوی مومینت‪ ،‬اگر 𝑂𝑀 به طرف خارج صفحه باشد برای مقدار 𝑂𝑀 عالمت مثبت و‬
‫اگر به طرف داخل صفحه باشد‪ ،‬عالمت منفی در نظر میگیریم‪.‬‬

‫‪ 3 - 7‬قضیه وارینیون‬

‫اکنون برای تعیین مومینت محصله چند قوهی متقارب از خاصیت توزیع پذیری ضرب وکتوری استفاده می کنیم‪ .‬در شکل‬
‫‪ 3-14‬چند قوهی ‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬و ‪ ...‬وارد بر نقطه ‪ A‬را نشان داده ایم‪ .‬وکتور مکان ‪ A‬را با ‪ r‬نشان می دهیم‪ .‬بالفاصله از‬
‫معادله ‪ 5-3‬نتیجه می گیریم‪.‬‬

‫⋯ ‪𝑟𝑋(𝐹1 + 𝐹2 + ⋯ ) = 𝑟𝑋𝐹1 + 𝑟𝑋𝐹2 +‬‬

‫‪52‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫یعنی‪ ،‬مومینت محصله چند قوهی متقارب حول نقطه معین ‪ O‬برابر است با مجموع مومینتهای قوهها حول همان نقطه‪ .‬این‬
‫خاصیت که در اصل توسط ریاضیدان فرانسوی پیر وارینیون ( ‪ ) 1722 - 1654‬سالها قبل از ارائه جبر وکتوری‪ ،‬ارائه شد‬
‫به قضیه وارینیون معروف است‪.‬‬

‫قضیه وارینیون این امکان را فراهم می آورد که بتوانیم به جای تعیین مستقیم مومینت قوهی‪ ، F‬مومینت دو یا چند مرکبه آن‬
‫را تعیین کنیم‪ .‬همانطور که در بخش بعدی خواهید دید‪F ،‬را عموما به دو مرکبه به موازات محورهای مختصات تجزیه می‬
‫کنیم‪ .‬اما در بعضی موارد‪ ،‬برای تسریع کار بهتر است که آن را به مرکبه های غیرموازی با محورهای مختصات تجزیه‬
‫کنیم (مثال ‪ 3-3‬را ببینید(‪.‬‬

‫‪ 8 - 3‬مرکبه های متعامد مومینت قوه‬

‫در حالت کلی اگر قوه و وکتور مكان نقطه اثر آن را به مرکبه های متعامد ‪ ،‬و و و به تجزیه کنیم‪ ،‬تعیین مومینت قوه در‬
‫فضا بسیار ساده تر می شود‪ .‬برای مثال مومینت 𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬با مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 وارد بر نقطه ‪ A‬با مختصات ‪ x‬و‬
‫‪ y‬و ‪ z‬را در نظر بگیرید (شکل ‪ )15-3‬با توجه به اینکه مرکبه های وکتور مکان ‪ r‬همان مختصات ‪ x‬و ‪ y‬و ‪ z‬به نقطه ‪A‬‬
‫هستند‪ ،‬می نویسیم‬

‫𝑘𝑧 ‪𝑟 = 𝑥𝑖 + 𝑦𝑗 +‬‬

‫𝑘 𝑧𝐹 ‪𝐹 = 𝐹𝑥 𝑖 + 𝐹𝑦 𝑗 +‬‬

‫فوق در معادله‪ MO = rXF‬و با انجام عملیات‬ ‫با جاگذاری روابط‬


‫مومینت 𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول ‪ O‬به صورت زیر به‬ ‫ضرب وکتوری‬
‫دست می آید‪.‬‬

‫𝑘 𝑧𝑀 ‪𝑀𝑂 = 𝑀𝑥 𝑖 + 𝑀𝑦 𝑗 +‬‬

‫که در آن مرکبه های 𝑥𝑀 و 𝑦𝑀 و 𝑧𝑀 با روابط زیر به دست می آیند‬

‫𝑦𝐹𝑧 ‪𝑀𝑥 = 𝑦𝐹𝑥 −‬‬

‫𝑧𝐹𝑥 ‪𝑀𝑦 = 𝑧𝐹𝑥 −‬‬

‫𝑥𝐹𝑦 ‪𝑀𝑧 = 𝑥𝐹𝑦 −‬‬

‫به طوری که در بخش ‪ 3-11‬خواهید دید‪ ،‬مرکبه های 𝑥𝑀 و 𝑦𝑀 و 𝑧𝑀 مومینت 𝑂𝑀 معرف میزان تمایل قوهی ‪ F‬به‬
‫چرخاندن جسم‪ ،‬به ترتیب حول محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و ‪ z‬هستند‪.‬‬

‫با قرار دادن روابط ‪ 3-18‬در معادله ‪ ،3-17‬می توانیم ‪ MO‬را به صورت دترمینان هم بنویسیم‬

‫‪53‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫𝑖‬ ‫𝑗‬ ‫𝑘‬


‫𝑥 [ = 𝑂𝑀‬ ‫𝑦‬ ‫]‪z‬‬
‫𝑥𝐹‬ ‫𝑦𝐹‬ ‫𝑧𝐹‬

‫برای محاسبه مومینت ‪ MB‬قوهی ‪ F‬وارد بر نقطه ‪ A‬حول نقطه دلخواه ‪ ( B‬شکل ‪ )3 – 16‬باید در معادله ‪3-11‬به جای‬
‫وکتور مکان ‪ ، r‬وکتور واصل از ‪ B‬به ‪ A‬را قرار دهیم‪ . .‬این وکتور‪ ،‬وکتور مکان ‪ A‬نسبت به ‪ B‬است که آن را با 𝐵‪𝑟𝐴⁄‬‬

‫نشان می دهیم‪ .‬توجه کنید که 𝐵‪ 𝑟𝐴⁄‬را می توان از تفریق 𝐵𝑟 از 𝐴𝑟 به دست آورد‪ .‬پس مینویسیم‬

‫) 𝐵𝑟 ‪𝑀𝐵 = 𝑟𝐴⁄𝐵 X𝐹 = (𝑟𝐴 −‬‬

‫و یا به صورت دترمینان‪ ،‬داریم‬

‫𝑖‬ ‫𝑗‬ ‫𝑘‬


‫𝑥‬
‫𝐵‪𝑀𝐵 = [ 𝐴⁄‬‬ ‫‪𝑦𝐴⁄‬‬ ‫] 𝐵‪𝑧𝐴⁄‬‬
‫𝐵‬
‫𝑥𝐹‬ ‫𝑦𝐹‬ ‫𝑧𝐹‬

‫که در آن ‪ 𝑥𝐴⁄‬و ‪ 𝑦𝐴⁄‬و 𝐵‪ 𝑧𝐴⁄‬مرکبه های وکتور 𝐵‪ 𝑟𝐴⁄‬هستند‬


‫𝐵‬ ‫𝐵‬

‫𝐵𝑥 ‪𝑥𝐴⁄ = 𝑥𝐴 −‬‬ ‫𝐵𝑦 ‪𝑦𝐴⁄ = 𝑦𝐴 −‬‬ ‫𝐵𝑧 ‪𝑧𝐴⁄𝐵 = 𝑧𝐴 −‬‬


‫𝐵‬ ‫𝐵‬

‫در مسایلی که فقط دو بعد دارند‪ ،‬قوهی ‪ F‬را می توانیم مطابق شکل ‪ 3-17‬در صفحه ‪ xy‬در نظر بگیریم‪ .‬با قرار دادن‬
‫‪ z =0‬و 𝑧𝐹 در معادله ‪ 3-19‬به دست می آوریم‬

‫𝑘) 𝑥𝐹𝑦 ‪𝑀𝑂 = (𝑥𝐹𝑦 −‬‬

‫‪54‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫می بینیم که مومینت ‪ F‬حول ‪ O‬بر صفحه شکل عمود است و با مقدار اسکالر زیر کامال مشخص می شود‬

‫𝑥𝐹𝑦 ‪𝑀𝑂 = 𝑀𝑧 = 𝑥𝐹𝑦 −‬‬

‫همانطور که قبال گفتیم‪ ،‬مقدار مثبت ‪ MO‬نشان میدهد که وکتور ‪ MO‬و به طرف خارج صفحه کاغذ است ( ‪ F‬می خواهد‬
‫جسم را حول ‪ O‬در جهت پادساعتگرد بچرخاند) و مقدار منفی آن نشان میدهد که این وکتور به طرف داخل صفحه کاغذ‬
‫است )‪ F‬می خواهد جسم را حول ‪ O‬در جهت ساعتگرد بچرخاند) ‪.‬‬

‫در شکل ‪ 3-18‬قوهی ‪ F‬واقع در صفحه ‪ xy‬را که در نقطه) 𝐴𝑦 ‪ A(𝑥𝐴 ,‬اثر می کند‪ ،‬نشان داده ایم‪ .‬برای محاسبه مومینت‬
‫این قوه حول نقطه) 𝐵𝑦 ‪ B(𝑥𝐵 ,‬در روابط ‪ 3-21‬به جای 𝐵‪ 𝑧𝐴⁄‬و 𝑧𝐹 ‪ ،‬صفر می گذاریم و نتیجه می گیریم که وکتور 𝐵𝑀‬
‫عمود بر صفحه ‪ xy‬است‪ ،‬و مقدار و سوی آن از رابطه اسکالر زیر به دست می آید‪.‬‬

‫𝑥𝐹) 𝐵𝑦 ‪𝑀𝐵 = (𝑥𝐴 − 𝑥𝐵 )𝐹𝑦 − (𝑦𝐴 −‬‬

‫‪55‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

56
Salam University Civil Engineering Faculty

57
Salam University Civil Engineering Faculty

58
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 9-3‬ضرب عددی دو وکتور‪:‬‬

‫ضرب عددی دو وکتور ‪ P‬و ‪ ،Q‬بنا به تعریف‪ ،‬برابر است با حاصلضرب مقدار ‪ P‬و مقدار ‪ Q‬و کسینوس زاویه 𝜃 بین‬
‫آنها (شکل ‪ .)3-19‬ضرب عددی ‪ P‬و ‪ Q‬را با ‪ P∙Q‬نشان میدهیم‪ .‬بنابراین می نویسیم‪.‬‬

‫𝜃 ‪P.Q = PQ cos‬‬

‫توجه کنید که ضرب عددی همانطور که از نامش بر می آید یک عدد است و نه یک وکتور‪ .‬این ضرب را ضرب داخلی نیز‬
‫می گوییم‪ .‬همچنین به دلیل نمادی که در نمایش ‪ P∙Q‬به کار رفته است‪ ،‬آن را ضرب نقطه ای نیز می گویند‪.‬‬

‫از تعریف ضرب عددی نتیجه می شود که جابجایی پذیر است‪ ،‬یعنی‬

‫‪P.Q = Q.P‬‬

‫برای اثبات توزیع پذیری ضرب عددی باید رابطه زیر را ثابت کنیم‬

‫‪𝑃 ∙ (𝑄1 + 𝑄2 ) = 𝑃 ∙ 𝑄1 + 𝑃 ∙ 𝑄2‬‬

‫بدون کاستن از عمومیت می توانیم فرض کنیم که ‪ P‬در جهت محور ‪ y‬است (شکل‪ (. 3- 20‬مجموع ‪ 𝑄1‬و ‪ 𝑄2‬را با ‪ Q‬و‬
‫زاویه ‪ Q‬با محور ‪ y‬را با 𝑦𝜃 نشان می دهیم و سمت چپ معادله فوق را به صورت زیر می نویسیم‪.‬‬

‫𝑦𝑄𝑃 = 𝑦𝜃𝑠𝑜𝑐𝑄 ∙ 𝑃 = 𝑄 ∙ 𝑃 = ) ‪𝑃 ∙ (𝑄1 + 𝑄2‬‬

‫که در آن 𝑦𝑄 مرکبه ‪ y‬وکتور ‪ Q‬است‪ .‬به همین ترتیب‪ ،‬سمت راست معادله ‪ 26-3‬را نیز به صورت زیر می نویسیم‪.‬‬

‫𝑦) ‪𝑃 ∙ 𝑄1 + 𝑃 ∙ 𝑄2 = 𝑃(𝑄1 )𝑦 + 𝑃(𝑄2‬‬

‫چون ‪ Q‬مجموع ‪ 𝑄1‬و ‪ 𝑄2‬است‪ ،‬مرکبه و آن برابر است با مجموع مرکبه های ‪ y‬وکتورهای‪ 𝑄1‬و ‪ 𝑄2‬بنابراین عباراتی‬
‫که در معادالت ‪ 27-3‬و ‪ 3-27‬به دست آوردیم برابرند‪ ،‬و رابط‪ 3- 26‬اثبات شده است‪.‬‬

‫در مورد خا صیت سوم‪ ،‬یعنی شرکت پذیری‪ ،‬توجه کنید که این خاصیت برای ضرب عددی کاربردی ندارد‪ .‬در واقع‬
‫‪(P∙Q)∙S‬معنایی ندارد‪ ،‬زیرا ‪ P∙Q‬وکتور نیست‪ ،‬عدد است‪ .‬ضرب عددی دو وکتور ‪ P‬و ‪ Q‬را می توان برحسب مرکبه‬
‫های متعامد آنها بیان کرد‪ .‬ابتدا با تجزیه ‪ P‬و ‪ Q‬به مرکبه هایشان می نویسیم‪.‬‬

‫)𝑘 𝑧𝑄 ‪𝑃 ∙ 𝑄 = (𝑃𝑥 𝑖 + 𝑃𝑦 𝑗 + 𝑃𝑧 𝑘) ∙ (𝑄𝑥 𝑖 + 𝑄𝑦 𝑗 +‬‬

‫‪59‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫با استفاده از خاصیت توزیع پذیری‪ P . Q ،‬را به صورت مجموع حاصل ضرب های عددی مانند 𝑖 𝑥𝑄 ∙ 𝑖 𝑥𝑃 و∙ 𝑖 𝑥𝑃‬
‫𝑗 𝑦𝑄 مینویسیم‪ .‬اما طبق تعریف ضرب عددی‪ ،‬ضرب عددی وکتورهای واحد یا صفر است یا یک‪.‬‬

‫‪i∙i=1‬‬ ‫‪j∙j=1‬‬ ‫‪k∙k=1‬‬

‫‪i∙j=0‬‬ ‫‪j∙k=0‬‬ ‫‪k∙i=0‬‬

‫از اینرو‪ ،‬رابطه ای که برای ‪P∙Q‬نوشتیم به صورت زیر در می آید‬

‫𝑧𝑄 𝑧𝑃 ‪𝑃 ∙ 𝑄 = 𝑃𝑥 𝑄𝑥 + 𝑃𝑦 𝑄𝑦 +‬‬

‫در حالت خاص که ‪ P‬و ‪ Q‬برابرند‪ ،‬داریم‬

‫‪𝑃 ∙ 𝑃 = 𝑃𝑥2 + 𝑃𝑦2 + 𝑃𝑧2‬‬

‫کاربردها‪.‬‬

‫‪ .1‬زاویه ای که در وکتور با هم می سازند‪ .‬فرض کنید دو وکتور برحسب مرکبه هایشان به صورت زیر داده شده باشند‪.‬‬

‫𝑘 𝑧𝑃 ‪𝑃 = 𝑃𝑥 𝑖 + 𝑃𝑦 𝑗 +‬‬

‫𝑘 𝑧𝑄 ‪𝑄 = 𝑄𝑥 𝑖 + 𝑄𝑦 𝑗 +‬‬

‫برای تعیین زاویه بین دو وکتور‪ ،‬روابطی را که در معادالت ‪ 3-24‬و ‪ 3-30‬برای ضرب عددی به دست آوردیم‪ ،‬برابر‬
‫قرار می دهیم و می نویسیم‪.‬‬

‫𝑧𝑄 𝑧𝑃 ‪𝑃𝑄𝑐𝑜𝑠𝜃 = 𝑃𝑥 𝑄𝑥 + 𝑃𝑦 𝑄𝑦 +‬‬

‫و از آنجا 𝜃‪ cos‬را به صورت زیر به دست می آوریم‬

‫𝑧𝑄 𝑧𝑃 ‪𝑃𝑥 𝑄𝑥 + 𝑃𝑦 𝑄𝑦 +‬‬


‫= 𝜃𝑠𝑜𝑐‬
‫𝑄𝑃‬

‫‪ 2‬تصویر وکتور روی یک محور مشخص‪ :‬وکتور ‪ P‬را در نظر بگیرید که با محور یا خط جهت دار ‪ OL‬زاویه 𝜃 را می‬
‫سازد (شکل ‪ .)3-21‬تصویر ‪ P‬روی محور‪ ، OL‬بنا به تعریف‪ ،‬برابر است با مقدار عددي‬

‫𝜃𝑠𝑜𝑐𝑃 = 𝐿𝑂𝑃‬

‫‪60‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫توجه کنید که مقدار مطلق تصویر 𝐿𝑂𝑃 برابر است با طول پاره خط‪ ، OA‬و عالمت آن اگر سوی ‪ OA‬با سوی محور ‪OL‬‬
‫یکسان باشد‪ ،‬یعنی زاویه 𝜃 حاده باشد مثبت‪ ،‬و درغیر این صورت منفی است‪ .‬اگر ‪ P‬و ‪ OL‬برهم عمود باشند‪ ،‬تصویر ‪P‬‬
‫روی ‪ OL‬و صفر خواهد بود‪.‬‬

‫حال وکتور ‪ Q‬در جهت ‪ OL‬و همسو با آن را در نظر بگیرید (شکل ‪ .)3-22‬حاصلضرب اسکالر ‪ P‬و ‪ Q‬را می توان به‬
‫صورت زیر نوشت‬

‫𝑄 𝐿𝑂𝑃 = 𝜃 𝑠𝑜𝑐𝑄𝑃 = 𝑄 ∙ 𝑃‬

‫و از آن نتیجه می گیریم‬

‫𝑧𝑄 𝑧𝑃 ‪𝑃 ∙ 𝑄 𝑃𝑥 𝑄𝑥 + 𝑃𝑦 𝑄𝑦 +‬‬
‫= 𝐿𝑂𝑃‬ ‫=‬
‫𝑄‬ ‫𝑄‬

‫در حالت خاص‪ ،‬وقتی وکتور در جهت ‪ OL‬را وکتور واحد גּ اختیار کنیم (شکل ‪ )23-3‬مینویسیم‬

‫גּ ∙ 𝑃 = 𝐿𝑂𝑃‬

‫با تجزیه ‪ P‬و גּ به مرکبه های متعامد و با یادآوری اینکه مرکبه های גּ در امتداد محورهای مختصات‪ ،‬همان کسینوسهای‬
‫هادی ‪ OL‬هستند (بخش ‪ )2-12‬تصویر ‪ P‬روی ‪ OL‬را به صورت زیر می نویسیم‪.‬‬

‫𝑧𝜃𝑠𝑜𝑐 𝑧𝑃 ‪𝑃𝑂𝐿 = 𝑃𝑥 𝑐𝑜𝑠𝜃𝑥 + 𝑃𝑦 𝑐𝑜𝑠𝜃𝑦 +‬‬

‫که در آن ‪ θx‬و ‪ θy‬و ‪ θz‬زوایای محور ‪ OL‬با محورهای مختصات هستند‪.‬‬

‫‪ 3 - 10‬ضرب سه گانه مختلط سه وکتور‪:‬‬

‫ضرب سه گانه مختلط سه وکتور ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬را به صورت مقدار عددی زیر تعریف می کنیم‬

‫)‪S∙(PxQ‬‬

‫این مقدار‪ ،‬از ضرب عددی وکتور ‪ S‬در حاصلضرب وکتوری ‪ P‬و ‪ Q‬به دست می آید‪.‬‬

‫‪61‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫و برای ضرب سه گانه مختلط‪ ،‬می توان تعبیر هندسی ساده ای ارائه کرد‪ .‬ابتدا از بخش ‪ 3-4‬یادآوری می کنیم که وکتور‬
‫‪ PxQ‬عمود بر صفحه شامل ‪ P‬و ‪ Q‬است و مقدار آن برابر است با مساحت متوازی االضالعی که اضالع مجاور آن ‪ P‬و‬
‫‪ Q‬هستند (شکل ‪ .)24-3‬از طرف دیگر معادله ‪ 34-3‬نشان میدهد که ضرب عددی ‪ S‬و ‪ PxQ‬را می توان از ضرب مقدار‬
‫‪PxQ‬در تصویر ‪ s‬روی وکتور ‪ PxQ‬به دست آورد (یعنی باید ‪ S‬را روی خط عمود بر صفحه متوازی االضالع تصویر‬
‫کنیم)‪ .‬نوع دیگری از ضرب سه گانه به نام ضرب سه گانه وکتوری)‪ Sx(PxQ‬را بعدا در دینامیک تعریف خواهیم کرد‬

‫برابر است با حجم متوازی السطوحی که اضالع مجاور آن وکتورهای ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬هستند (شکل ‪ .)3-25‬توجه کنید که‬
‫عالمت ضرب سه گانه مختلط‪ ،‬اگر ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬یک سه گانه راستگرد تشکیل دهند مثبت‪ ،‬و اگر یک سه گان چپگرد تشکیل‬
‫دهند منفی خواهد بود به عبارت دیگر اگر دورانی که ‪ P‬را بر ‪ Q‬منطبق می کند‪ ،‬از انتهای وکتور ‪ S‬به صورت ساعتگرد‬
‫دیده شود‪ S∙(PxQ) ،‬منفی خواهد بود‪ .‬اگر ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬هم صفحه باشند‪ ،‬ضرب سه گانه مختلط آنها صفر خواهد بود‪.‬‬

‫چون متوازی السطوحی که در پاراگراف فوق تعریف کردیم مستقل از ترتیب سه وکتور است‪ ،‬مقدارمطلق شش ضرب سه‬
‫گانه مختلطی که می توان با وکتورهای ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬تشکیل در یکسان است‪ ،‬گرچه هم عالمت نیستند‪ .‬به راحتی می توان‬
‫نشان داد که داریم‪.‬‬

‫)‪S∙(PxQ)=P∙(QxS)=Q∙(SxP‬‬

‫)‪=-S∙(QxP)=-P∙(SxQ‬‬

‫)‪=-Q∙(PxS‬‬

‫با رسم یک دایره و نمایش حروف معرف سه وکتور در جهت پادساعتگرد (شکل ‪ ) 26-3‬می بینیم که اگر ترتیب وکتورها‬
‫همچنان پادساعتگرد باشد‪ ،‬عالمت ضرب سه گانه مختلط تغییری نمی کند‪ .‬این ترتیب یا جایگشت را جایگشت دایره ای می‬
‫گوییم‪ .‬همچنین از معادله ‪ 3-39‬و خاصیت جابجایی پذیری ضرب عددی نتیجه می گیریم که ضرب سه گانه مختلط ‪ S‬و ‪ P‬و‬
‫‪Q‬را هم به صورت)‪ S∙(PxQ‬و هم بصورت ‪ (SxP)∙Q‬میتوان نوشت‪.‬‬

‫ضرب سه گانه مختلط وکتورهای ‪ S‬و ‪ P‬و ‪ Q‬را می توان بر حسب مرکبه های متعامد آنها بیان‬
‫کرد‪ .‬با نمایش ‪ PxQ‬با ‪ V‬و با استفاده از رابطه ‪ 30-3‬برای بیان ضرب عددی ‪ S‬و ‪ V‬مینویسیم‬

‫𝑧𝑉 𝑧𝑆 ‪𝑆 ∙ (𝑃𝑋𝑄) = 𝑆 ∙ 𝑉 = 𝑆𝑥 𝑉𝑥 + 𝑆𝑦 𝑉𝑦 +‬‬

‫با قرار دادن مرکبه های ‪ V‬از روابط ‪ 3-9‬به دست می آوریم‬

‫) 𝑥𝑄 𝑦𝑃 ‪𝑆 ∙ (𝑃𝑋𝑄) = 𝑆𝑥 (𝑃𝑦 𝑄𝑧 − 𝑃𝑧 𝑄𝑦 ) + 𝑆𝑦 (𝑃𝑧 𝑄𝑥 − 𝑃𝑥 𝑄𝑍 ) + 𝑆𝑧 (𝑃𝑥 𝑄𝑦 −‬‬

‫‪62‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫با توجه به اینکه رابطه فوق معرف بسط یک دترمینان است‪ ،‬می توانیم آن را به صورت جمع و جورتر زیر بنویسیم‪.‬‬

‫𝑥𝑆‬ ‫𝑦𝑆‬ ‫𝑧𝑆‬


‫𝑥𝑃 [ = )𝑄𝑋𝑃( ∙ 𝑆‬ ‫𝑦𝑃‬ ‫] 𝑧𝑃‬
‫𝑥𝑄‬ ‫𝑦𝑄‬ ‫𝑧𝑄‬

‫با اعمال قواعد حاکم بر جایگشت ردیفهای دترمینان‪ ،‬به راحتی می توان درستی روابط ‪ 3-39‬را‪ ،‬که قبال با توجه به‬
‫مالحظات هندسی به دست آوردیم‪ ،‬اثبات کرد‪.‬‬

‫‪11 - 3‬مومینت قوه حول محور‬

‫حال می توانیم مفهوم مومینت قوه حول محور را معرفی کنیم‪ .‬قوهی ‪ F‬وارد بر جسم سخت و مومینت ‪ 𝑀𝑂 0‬آن حول ‪ O‬را‬
‫در نظر بگیرید (شکل ‪ .)27-3‬مومینت 𝐿𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول محور دلخواه‪ ، OL‬بنا به تعریف‪ ،‬عبارت است از تصویر ‪OC‬‬
‫مومینت 𝑂𝑀 روی محور ‪ OL.‬وکتور واحد در امتداد ‪ OL‬را با גּ نشان می دهیم‪ .‬با استفاده از رابطه ‪ 11-3‬برای مومینت‬
‫𝑂𝑀 قوهی‪ ، F‬و استفاده از رابطه ‪ 36-3‬برای تصویر وکتور روی محور می نویسیم‪.‬‬

‫)𝐹𝑋𝑟( ∙ גּ = 𝑂𝑀 ∙ גּ = 𝐿𝑂𝑀‬

‫این رابطه نشان می دهد که مومینت 𝐿𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول محور ‪ OL‬برابر عددی است که از ضرب سه گانه مختلط גּ و ‪ r‬و‬
‫‪ F‬به دست می آید‪ .‬برای بیان 𝐿𝑂𝑀 ‪ ,‬به صورت دترمینان‪ ،‬مینویسیم‪.‬‬

‫𝑥גּ‬ ‫𝑦גּ‬ ‫𝑧גּ‬


‫𝑥 [ = 𝐿𝑂𝑀‬ ‫𝑦‬ ‫]‪z‬‬
‫𝑥𝐹‬ ‫𝑦𝐹‬ ‫𝑧𝐹‬

‫که در آن 𝑥גּ و 𝑦גּ و 𝑧גּ = کسینوسهای هادی محور ‪OL‬‬

‫‪ x‬و ‪y‬و‪ = z‬مختصات نقطه اثر‪F‬‬

‫𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 = مرکبه های قوهی‪F‬‬

‫برای اینکه مفهوم فیزیکی مومینت 𝐿𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول محور ثابت ‪ OL‬روشنتر شود‪F ،‬را به دو مرکبه متعامد ‪ 𝐹1‬موازی‬
‫‪OL‬و ‪ 𝐹2‬در صفحه عمود بر ‪ OL‬تجزیه میکنیم شکل ‪ .3-28‬وکتور ‪ r‬را نیز به طور مشابه به دو مرکبه ‪ 𝑟1‬و ‪ 𝑟2‬تجزیه‬
‫می کنیم‪ .‬با جاگذاری ‪ F‬و ‪ r‬در معادله ‪ 3-42‬می نویسیم‪.‬‬

‫‪63‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫]) ‪ ∙ [(𝑟1 + 𝑟2 ) × (𝐹1 + 𝐹2‬גּ = 𝐿𝑂𝑀‬

‫) ‪ ∙ (𝑟2 + 𝐹2‬גּ ‪ ∙ (𝑟2 + 𝐹1 ) +‬גּ ‪ ∙ (𝑟1 + 𝐹2 ) +‬גּ ‪ ∙ (𝑟1 + 𝐹1 ) +‬גּ =‬

‫توجه کنید که همه ضربهای سه گانه مختلط فوق‪ ،‬بجز آخرى‪ ،‬صفر هستند‪ .‬زیرا شامل وکتورهایی هستند که اگر از مبدأ‬
‫مشترک رسم شوند‪ ،‬هم صفحه هستند (بخش ‪ .)3-10‬بنابراین داریم‪.‬‬

‫) ‪ ∙ (𝑟2 × 𝐹2‬גּ = 𝐿𝑂𝑀‬

‫ضرب وکتوری ‪ 𝑟2 × 𝐹2‬بر صفحه ‪ P‬عمود و معرف مومینت مرکبه ‪ 𝐹2‬از قوهی ‪ F‬حول نقطه ‪ Q‬یعنی محل تالقی ‪ OL‬و‬
‫‪P‬است‪ .‬بنابراین مقدار عددی 𝐿𝑂𝑀 ‪ ،‬که اگر ‪ 𝑟2 × 𝐹2‬با ‪ OL‬همسو باشد مثبت و در غیر این صورت منفی است‪ ،‬میزان‬
‫تمایل ‪ 𝐹2‬به چرخاندن جسم سخت حول محور ثابت ‪ OL‬را نشان میدهد‪ .‬چون مرکبه دیگر ‪ F‬یعنی ‪ 𝐹1‬تمایلی به چرخاندن‬
‫جسم حول ‪ OL‬ندارد‪ ،‬نتیجه می گیریم که مومینت 𝐿𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول ‪ OL‬شاخصی از تمایل قوهی ‪ F‬به ایجاد حرکتی‬
‫دورانی در جسم سخت حول محور ثابت ‪ OL‬است ‪.‬‬

‫از تعریف مومینت قوه حول محور بر می آید که مومینت ‪ F‬حول هر محور مختصات برابر است با مرکبه 𝑂𝑀 در امتداد آن‬
‫محور‪ .‬با قرار دادن هر یک از وکتورهای‪ i‬و‪ j‬و ‪k‬به جای גּ در معادله ‪ ،3-42‬عباراتی برای مومینتهای ‪ F‬حول محورهای‬
‫مختصات به دست می آید که به ترتیب برابرند با عباراتی که در بخش ‪ 3-8‬برای مرکبه های مومینت 𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول ‪O‬‬
‫به دست آوردیم‪.‬‬

‫𝑦𝐹𝑧 ‪𝑀𝑥 = 𝑦𝐹𝑥 −‬‬

‫𝑧𝐹𝑥 ‪𝑀𝑦 = 𝑧𝐹𝑥 −‬‬

‫𝑥𝐹𝑦 ‪𝑀𝑧 = 𝑥𝐹𝑦 −‬‬

‫می بینیم که درست همانطور که مرکبه های 𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 قوهی ‪ F‬وارد بر جسم سخت‪ ،‬به ترتیب شاخص تمایل ‪ F‬به‬
‫حرکت دادن جسم سخت در جهات ‪ x‬و ‪ y‬و ‪ z‬هستند‪ ،‬مومینتهای 𝑥𝑀 و 𝑦𝑀 و 𝑧𝑀 قوهی ‪ F‬نیز به ترتیب شاخص تمایل ‪ F‬به‬
‫ایجاد حرکت دورانی در جسم سخت حول محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و ‪ z‬هستند‪.‬‬

‫به طور کلی‪ ،‬برای تعیین مومینت قوهی ‪ F‬وارد بر ‪ A‬حول محوری که از مبدأ نمی گذرد‪ ،‬نقطه دلخواه ‪ B‬را روی محور‬
‫انتخاب می کنیم (شکل ‪ )3-29‬و تصویر مومینت 𝐵𝑀 قوهی ‪ F‬حول ‪ B‬را روی محور ‪ BL‬به دست می آوریم‪ .‬می نویسیم‪.‬‬

‫‪64‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫𝑥גּ‬ ‫𝑦גּ‬ ‫𝑧גּ‬


‫𝐿𝐵𝑀‬ ‫‪= [𝑥𝐴⁄‬‬ ‫𝐵‬
‫‪𝑦𝐴⁄‬‬
‫𝐵‬
‫] 𝐵‪𝑧𝐴⁄‬‬
‫𝑥𝐹‬ ‫𝑦𝐹‬ ‫𝑧𝐹‬

‫که در آن 𝑥גּ و 𝑦גּ و 𝑧גּ = کسینوسهای هادی محور ‪BL‬‬

‫𝐵𝑧 ‪𝑧𝐴⁄𝐵 = 𝑧𝐴 −‬‬ ‫𝐵𝑦 ‪𝑦𝐴⁄ = 𝑦𝐴 −‬‬ ‫𝐵𝑥 ‪𝑥𝐴⁄ = 𝑥𝐴 −‬‬


‫𝐵‬ ‫𝐵‬

‫𝑥𝐹 و 𝑦𝐹 و 𝑧𝐹 = مرکبه های قوهی ‪F‬‬

‫این نتیجه مستقل از محل نقطه ‪ B‬روی محور است‪ .‬در واقع برای نقطه دیگری مانند ‪ C‬داریم‬
‫]𝐹 × ) 𝐶𝑟 ‪ ∙ [(𝑟𝐴 +‬גּ = 𝐿𝐶𝑀‬

‫]𝐹 × ) 𝐶𝑟 ‪ ∙ [(𝑟𝐵 +‬גּ =‪ ∙ [(𝑟𝐴 + 𝑟𝐵 ) × 𝐹]+‬גּ =‬

‫اما چون وکتورهای גּ و 𝐶𝑟 ‪ 𝑟𝐵 −‬در یک خط قرار دارند‪ ،‬حجم متوازی السطوحی که اضالع مجاور آن גּ و 𝐶𝑟 ‪ 𝑟𝐵 −‬و‬
‫‪ F‬است‪ ،‬همچون ضرب سه گانه مختلط این سه وکتور (بخش ‪ )3-10‬صفر است‪ .‬از اینرو‪ ،‬در رابطه ای که برای 𝐿𝐶𝑀 به‬
‫دست آوردیم فقط جمله اول باقی می ماند که همان عبارتی است که قبال برای تعریف 𝐿𝐵𝑀 از آن استفاده کردیم‪ .‬عالوه بر‬
‫این از بخش ‪ 3-6‬نتیجه می شود که در محاسبه مومینت ‪ F‬حول محور معین‪A ،‬می تواند هر نقطه از خط اثر ‪ F‬باشد‪.‬‬

‫‪65‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

66
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 12 - 3‬مومینت کوپل‪:‬‬

‫دو قوهی ‪ F‬و ‪ -F‬با مقدارهای مساوی‪ ،‬خط اثرهای موازی و‬


‫سوهای مخالف یک کوپل تشکیل می دهند (شکل ‪.)3-30‬‬
‫روشن است که مجموع مرکبه های این دو قوه در هر جهتی‬
‫صفر است‪ .‬اما مجموع مومینتهای آنها حول هر نقطه معین‬
‫صفر نیست‪ .‬این دو قوه‪ ،‬گرچه جسم را به حرکت انتقالی وا‬
‫نمی دارند‪ ،‬اما می خواهند آن را بچرخانند‪.‬‬

‫وکتورهای مکان نقاط اثر ‪ F‬و ‪ -F‬را مطابق شکل ‪ 31-3‬به‬


‫ترتیب با 𝐴𝑟 و 𝐵𝑟 نشان میدهیم‪ .‬مجموع مومینتهای دو وکتور‬
‫حول ‪ O‬برابر است با‬

‫𝐹 × ) 𝐵𝑟 ‪𝑟𝐴 × 𝐹 + 𝑟𝐵 × (−𝐹) = (𝑟𝐴 −‬‬

‫به جای 𝐵𝑟 ‪ ، 𝑟𝐴 −‬وکتور ‪ r‬یعنی وکتور واصل نقاط اثر دو‬


‫قوه را می گذاریم و نتیجه می گیریم که مجموع مومینتهای ‪ F‬و‬
‫‪-F‬حول ‪ O‬برابر است با‬

‫‪M =rxF‬‬

‫وکتور ‪ M‬را مومینت کوپل می گوییم‪ .‬این وکتور بر صفحه دو‬


‫قوه عمود است و مقدار آن برابر است با‬

‫𝑑𝐹 = 𝜃𝑛𝑖𝑠𝐹𝑟 = 𝑀‬

‫که در آن ‪ d‬فاصله عمودي خطوط اثر ‪ F‬و ‪ -F‬است‪ .‬سوى ‪M‬‬


‫از روی قاعدۀ دست راست مشخص می شود‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫چون وکتور ‪ r‬در معادله ‪ 47-3‬مستقل از انتخاب مبدأ ‪ O‬سیستم‬


‫مختصات است‪ ،‬نتیجه می گیریم که اگر مومینتهای ‪ F‬و ‪ -F‬را حول‬
‫نقطه متفاوت ´‪ O‬محاسبه می کردیم باز هم به همین نتیجه می رسیدیم‪.‬‬
‫بنابراین مومینت کوپل یک وکتور آزاد است که می تواند در هر نقطه‬
‫ای وارد شود (شکل ‪.(32-3‬‬

‫‪𝐹1 𝑑1 = 𝐹2 𝑑2‬‬

‫از تعریف مومینت کوپل نتیجه می گیریم که در کوپل‪ ،‬یکی متشکل از‬
‫دو قوهی ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬و دیگری متشکل از دو قوهی ( ‪ 𝐹2‬و ‪(−𝐹2‬‬
‫(شكل ‪ ، )3-33‬در صورتی مومینتهای یکسانی دارند که داشته باشیم‪.‬‬

‫و عالوه بر این‪ ،‬در صفحات موازی (یا در یک صفحه ) قرار داشته باشند و سوی آنها نیز یکسان باشد‪.‬‬

‫‪ 13 - 3‬کوپلهای معادل‪:‬‬

‫در شکل ‪ 34-3‬سه کوپل را نشان داده ایم که بر یک جعبه مکعب مستطیلی اثر می کنند‪ .‬همانطور که در بخش قبل دیدیم‬
‫تنها حرکتی که کوپل می تواند به جسم سخت بدهد دوران است‪ .‬از آنجا که هر سه کوپل دارای مومینت یکسان ‪( M‬جهت‬
‫یکسان و مقدار یکسان )‪(M=12N∙m‬هستند‪ ،‬می توانیم انتظار داشته باشیم که اثر آنها بر جعبه یکسان باشد‪.‬‬

‫با اینکه این نتیجه گیری معقول به نظر می رسد‪ ،‬نباید شتابزده آن را بپذیریم‪ .‬گرچه حس درونی کمک زیادی به مطالعه‬
‫میخانیک می کند‪ ،‬اما نباید آن را جایگزین استدالل منطقی کرد‪ .‬قبل از آنکه بگوییم دو سیستم قوه اثر یکسانی بر جسم سخت‬
‫دارند‪ ،‬باید آن را بر مبنای شوا هد تجربی که تا کنون ارائه شده است ثابت کنیم‪ .‬این شواهد شامل قانون متوازی االضالع‬
‫جمع دو قوه (بخش ‪ )2-2‬و اصل انتقال پذیری (بخش ‪ )3-3‬است‪ .‬بنابراین می گوییم که دو سیستم قوه هنگامی معادل اند‬
‫(یعنی اثر یکسانی بر جسم سخت دارند) که بتوان یکی از آنها را با یک یا چند تا از عملیات زیر به دیگری تبدیل کرد‪)1( :‬‬
‫جایگزین کردن دو قوهی وارد بر یک ذره با محصله آنها‪ )2( ،‬تجزیه یک قوه به مرکبه هایش‪ )3( ،‬حذف دو قوهی برابر و‬
‫مختلف الجهت وارد بر یک ذره‪ )4( ،‬اعمال دو قوهی برابر و مختلف۔ الجهت بر یک ذره‪ )5( ،‬انتقال یک قوه در امتداد‬
‫خطوط اثرش‪ .‬هر یک از این عملیات بر مبنای قانون متوازی االضالع یا اصل انتقال پذیری به راحتی توجیه می شود‪.‬‬

‫حال می خواهیم ثابت کنیم که دوکوپل دارای مومینت ‪ M‬یکسان‪ ،‬معادل اند‪ .‬ابتدا دو کوپل هم صفحه را در نظر میگیریم و‬
‫فرض می کنیم که این صفحه منطبق بر صفحه شکل باشد شکل( ‪ .)3-35‬کوپل اول متشکل از قوههای ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬با‬

‫‪68‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫مقدار ‪ 𝐹1‬و به فاصله ‪ d‬از یکدیگر (شکل ‪ 3-35‬الف)‪ ،‬و کوپل دوم متشکل از قوههای ‪ 𝐹2‬و ‪ −𝐹2‬با مقدار ‪ 𝐹2‬و به‬
‫فاصله ‪ 𝑑2‬از یکدیگر است (شکل ‪ 3-35‬د)‪ .‬چون دو کوپل دارای مومینت یکسان ‪ M‬هستند که بر صفحه شکل عمود است‪،‬‬
‫باید دارای سوی یکسان باشند (که در اینجا سوی پادساعتگرد در نظر گرفته شده است) و باید رابطه زیر برقرار باشد‪.‬‬

‫‪𝐹1 𝑑1 = 𝐹2 𝑑2‬‬

‫برای اثبات معادل بودن این دو کوپل‪ ،‬باید نشان دهیم که می توان کوپل اول رابا استفاده از عملیات فوق الذکر به کوپل دوم‬
‫تبدیل کرد‪.‬‬

‫نقاط تالقی دوکوپل را با ‪ A‬و ‪ B‬و ‪ C‬و ‪ D‬نشان می دهیم‪ .‬ابتدا قوههای ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬را آنمقدار می لغزانیم تا مطابق شکل‬
‫‪3-35‬ب‪ ،‬به ترتیب به نقاط ‪ A‬و ‪ B‬منتقل شوند‪ .‬سپس قوهی ‪ 𝐹1‬را به دو مرکبه ‪ P‬و ‪ Q‬در امتدادهای ‪ AB‬و ‪ AC‬و به‬
‫همین ترتیب قوهی ‪ −𝐹1‬را به دو مؤلفة ‪ -P‬و ‪ -Q‬در امتدادهای ‪ AB‬و ‪ BD‬تجزیه میکنیم (شکل ‪35-3‬ج)‪ .‬قوههای ‪ P‬و ‪-P‬‬
‫دارای مقدار یکسان‪ ،‬خط اثر یکسان و سوی مخالف هستند و می توانیم آنها را در امتداد خط اثر مشترکشان بلغزانیم تا در‬
‫یک نقطه اثر کنند و سپس آنها را با هم حذف کنیم‪ .‬بدین ترتیب کوپل متشکل از ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬به کوپل متشکل از ‪ Q‬و‪-Q‬‬
‫تبدیل می شود‪.‬‬

‫حال نشان می دهیم که قوههای ‪ Q‬و ‪ -Q‬به ترتیب برابر قوههای ‪ 𝐹2‬و ‪ −𝐹2‬هستند‪.‬مومینت کوپل متشکل از ‪ Q‬و ‪-Q‬‬
‫برابر است با مومینت ‪ Q‬حول ‪ B‬به همین ترتیب مومینت کوپل متشکل از ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬برابر است با مومینت ‪ 𝐹1‬حول ‪B‬‬
‫اما‪ ،‬طبق قضیه وارینیون‪ ،‬مومینت ‪ 𝐹1‬برابر است با مجموع مومینتهای مرکبه های ‪ P‬و ‪ Q‬آن‪ .‬چون مومینت ‪ P‬حول ‪B‬‬
‫صفر است‪ ،‬مومینت کوپل متشکل از ‪ Q‬و ‪ -Q‬باید با مومینت کوپل متشکل از ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬برابر باشد‪ .‬با استفاده از معادله‬
‫‪ 3-49‬مینویسیم‪.‬‬

‫‪𝑄 = 𝐹2‬‬ ‫و‬ ‫‪𝑄𝑑2 = 𝐹1 𝑑1 = 𝐹2 𝑑2‬‬

‫پس قوههای ‪ Q‬و ‪ -Q‬به ترتیب با قوههای ‪ 𝐹2‬و ‪ ,− 𝐹2‬برابرند و کوپل شکل ‪ 3-35‬الف با کوپل شكل ‪ 3-35‬د معادل است‪.‬‬

‫حال دو کوپل را که در صفحات موازی ‪ 𝑃1‬و ‪ 𝑃2‬قرار دارند در نظر بگیرید (شکل ‪ .) 36 - 3‬ثابت می کنیم که اگر مقدار‬
‫این دو کوپل با هم برابر باشد‪ ،‬دوکوپل با هم معادل اند‪ .‬می توانیم فرض کنیم که کوپلها از قوههایی تشکیل شده باشند که‬
‫مقدارشان یکسان است و در خطوط موازی اثر می کنند (شکل ‪ 3-36‬الف و د)‪ .‬می خواهیم نشان دهیم که کوپل واقع در‬
‫صفحه ‪ 𝑃1‬را می توان با استفاده از عملیات فوق الذکر به کوپل واقع در صفحه ‪ 𝑃2‬تبدیل کرد‪.‬‬

‫دو صفحه را در نظر بگیرید که مطابق شکل ‪ 3-36‬ب‪ ،‬یکی از خطوط اثر ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹2‬و دیگری از خطوط اثر ‪ −𝐹1‬و‬
‫‪ 𝐹2‬تشکیل شده است‪ .‬در نقطه ای از خط تالقی دو صفحه‪ ،‬دو قوهی و ‪ 𝐹3‬و ‪ −𝐹3‬را به ترتیب برابر ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬میگیریم‪.‬‬

‫‪69‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫کوپلی را که ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹3‬تشکیل میدهند می توان‪ ،‬مطابق شکل ‪3-36‬ج با کوپل متشکل از ‪ −𝐹2‬و ‪ 𝐹3‬جایگزین کرد‪ ،‬زیرا‬
‫این دو کوپل مقدارشان یکسان است و در یک صفحه قرار دارند‪ .‬به همین ترتیب‪ ،‬کوپل متشکل از ‪ −𝐹1‬و ‪ 𝐹3‬را می توان‬
‫با کوپل متشكل از ‪ −𝐹3‬و ‪ 𝐹2‬جایگزین کرد‪ .‬با حذف کردن دو قوهی برابر و مختلف الجهت ‪ 𝐹3‬و ‪ ، −𝐹3‬به کوپل مورد‬
‫نظر در صفحه ‪ 𝑃2‬می رسیم (شکل ‪ 3-36‬د)‪ .‬بنابراین نتیجه می گیریم که در کوپل دارای مومینت ‪ M‬یکسان معادل اند‪،‬‬
‫خواه در یک صفحه باشند‪ ،‬یا در صفحات موازی‪.‬‬

‫خاصیتی که در باال بیان کردیم برای درک صحیح میخانیک اجسام سخت بسیار مهم است‪ .‬این خاصیت نشان میدهد که وقتی‬
‫کوپلی بر جسم سختی اثر می کند‪ ،‬فرقی نمی کند که دو قوهی تشکیل دهنده کوپل کجا اثر می کنند و مقدارشان چمقدار است‬
‫و جهتشان کدام‪ .‬تنها چیزی که اهمیت دارد مومینت کوپل (مقدار و جهت آن ) است‪ .‬کوپلهای دارای مومینت یکسان‪ ،‬اثر‬
‫یکسانی بر جسم سخت خواهند داشت‪.‬‬

‫‪ 14 - 3‬جمع کردن کوپلها‬

‫دو صفحه متقاطع ‪ 𝑃1‬و ‪ 𝑃2‬و دو کوپل را که در آن صفحات اثر می کنند در نظر بگیرید‪ .‬بدون کاستن از عمومیت می‬
‫توانیم فرض کنیم که کوپل واقع در صفحه ‪ 𝑃1‬متشکل از دو قوهی ‪ 𝐹1‬و ‪ −𝐹1‬است که بر خط تالقی دو صفحه عمودند و‬
‫به ترتیب در نقاط ‪ A‬و ‪ B‬اثر می کنند (شکل ‪ 37-3‬الف)‪ .‬به طور مشابه فرض می کنیم که کوپل واقع در صفحه ‪𝑃2‬‬
‫متشکل از دو قوهی ‪ 𝐹2‬و ‪ −𝐹2‬است که بر ‪ AB‬عمودند و به ترتیب در ‪ A‬و ‪ B‬اثر می کنند‪ .‬روشن است که محصله ‪R‬‬
‫قوههای ‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬و محصله ‪ -R‬قوههای ‪ −𝐹1‬و ‪ 𝐹1‬یک کوپل تشکیل می دهند‪ .‬وکتور واصل از ‪ B‬به ‪ A‬را با ‪ r‬نشان‬
‫می دهیم و با یادآوری تعریف مومینت کوپل (بخش ‪ ،)12-3‬مومینت کوپل محصله را به صورت زیر می نویسیم‪.‬‬

‫) ‪𝑀 = 𝑟 × 𝑅 = 𝑟 × (𝐹1 + 𝐹2‬‬

‫طبق قضیه وارینیون داریم‬

‫‪𝑀 = 𝑟 × 𝐹1 + 𝑟 × 𝐹2‬‬

‫‪70‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫اولین جمله در رابطه فوق معرف مومینت ‪ , 𝑀1‬كوپل واقع در صفحه ‪ 𝑃1‬و جمله دوم معرف مومینت ‪ 𝑀2‬کوپل واقع در‬
‫صفحه ‪ 𝑃2‬است‪ .‬پس داریم‪.‬‬

‫‪𝑀 = 𝑀1 + 𝑀2‬‬

‫و نتیجه می گیریم که مجموع دو کوپل با مومینتهای ‪ 𝑀1‬و ‪ ، 𝑀2‬کوپلی است با مومینت ‪ M‬که برابر است با مجموع‬
‫وکتوری ‪ 𝑀1‬و ‪( 𝑀2‬شکل ‪37-3‬ب)‪.‬‬

‫‪ 15 - 3‬نمایش کوپل با وکتور‬

‫همانطور که در بخش ‪ 3-13‬دیدیم‪ ،‬کوپلهایی که مومینت یکسان دارند‪ ،‬خواه در یک صفحه و خواه در صفحات موازی‬
‫باشند‪ ،‬معادل اند‪ .‬بنابراین برای مشخص کردن اثر یک کوپل بر جسم سخت‪ ،‬ترسیم قوههای تشکیل دهنده آن (شکل ‪3-38‬‬
‫الف) الزم نیست‪ .‬کافی است که مطابق شکل ‪3-38‬ب تیری رسم کنیم که از نظر مقدار و جهت با مومینت ‪ M‬کوپل برابر‬
‫باشد‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬در بخش قبل دیدیم که مجموع دو کوپل‪ ،‬خود یک کوپل است و مومینت‪ M‬کوپل محصله را می توان‬
‫از جمع وکتوری مومینتهای ‪ 𝑀1‬و ‪ 𝑀2‬آن دوکوپل به دست آورد‪ .‬بنابراین‪ ،‬کوپلها از قانون جمع وکتوری پیروی می کنند و‬
‫تیری را که در شکل ‪3-38‬ب برای نمایش کوپل شکل ‪ 3-38‬الف به کار رفته است‪ ،‬واقعا می توان وکتور در نظر گرفت‪.‬‬

‫وکتوری را که برای نمایش کوپل به کار می رود‪ ،‬وکتورکوپل می گوییم‪ .‬توجه کنید که در شکل ‪ 3-38‬برای متمایز کردن‬
‫وکتور کوپل (که خود کوپل را نشان می دهد) از مومینت کوپل (که در شکلهای قبلی آن را با تیر سبز مشخص کرده بودیم‬
‫)از تیر قرمز استفاده کرده ایم‪ .‬همچنین توجه کنید که نماد را به این تیر قرمز افزوده ایم تا با وکتورهای نماینده قوهها اشتباه‬
‫نشود‪ .‬وکتور کوپل‪ ،‬مانند مومینت کوپل‪ ،‬یک وکتور آزاد است‪ .‬بنابراین نقطه اثر آن را می توانیم در صورت لزوم در مبدأ‬
‫سیستم مختصات در نظر بگیریم شکل ‪3-38‬ج عالوه بر این‪ ،‬وکتور کوپل ‪ M‬را می توان به مرکبه های 𝑥𝑀 و 𝑦𝑀 و 𝑧𝑀‬
‫در جهات محورهای مختصات تجزیه کرد (شکل ‪ 38-3‬د)‪ .‬این مرکبه ها معرف کوپلهایی هستند که به ترتیب در صفحات‬
‫‪yz‬و ‪ zx‬و ‪ xy‬اثر می کنند‪.‬‬

‫‪ 16 - 3‬تبدیل قوه به یک قوه در ‪ O‬و یک کوپل‬

‫قوهی ‪ F‬را در نظر بگیرید که مطابق شکل ‪ 39-3‬الف در نقطه ‪ A‬با وکتور مکان ‪ r‬بر جسم سختی وارد می شود‪ .‬تصور‬
‫کنید که بنا به دلیلی ترجیح دهیم که با قوهیی در ‪ O‬سروکار داشته باشیم‪ .‬قوهی ‪ F‬را می توانیم در امتداد خط اثرش بلغزانیم‬
‫(اصل انتقال پذیری)‪ ،‬اما نمی توانیم به نقطه ‪ O‬که روی خط اثرش قرار ندارد منتقل کنیم‪.‬‬

‫‪71‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫با این وجود‪ ،‬می توانیم مطابق شکل ‪ 3-38‬ب‪ ،‬دو قوه یکی برابر ‪ F‬و دیگری برابر ‪ -F‬را در نقطه ‪ O‬اضافه کنیم‪ ،‬بدون‬
‫اینکه اثر قوهی اصلی بر جسم سخت تغییر کند‪ .‬با این کار‪ ،‬یک قوهی ‪ F‬در ‪ O‬خواهیم داشت‪ ،‬و دو قوهی دیگر که با هم‬
‫یک کوپل با مومینت 𝑂𝑀 ‪ = rxF‬را تشکیل می دهند‪ .‬بنابراین هر قوهی ‪ F‬وارد بر جسم سخت را می توانیم به هر نقطه‬
‫دلخواهی مثل ‪ O‬منتقل کنیم‪ ،‬مشروط بر اینکه کوپلی هم اضافه کنیم که مومینتش با مومینت ‪ F‬حول ‪ O‬برابر باشد‪ .‬این کوپل‬
‫همان تمایلی را به چرخاندن جسم حول ‪ O‬دارد که قوهی ‪ F‬قبل از انتقال به ‪ O‬داشت‪ .‬کوپل را با وکتورکوپل 𝑂𝑀 عمود بر‬
‫صفحه شامل ‪ r‬و ‪ F‬نشان می دهیم‪ .‬چون 𝑂𝑀 یک وکتور آزاد است‪ ،‬آن را در هر جایی می توان نشان داد‪ .‬اما برای‬
‫سهولت‪ ،‬وکتورکوپل را معموال همراه با ‪ F‬در ‪ O‬نشان می دهیم و به مجموعه آنها سیستم قوه‪-‬کوپل می گوییم (شكل ‪39-3‬‬
‫ج)‪.‬‬

‫اگر قوهی ‪ F‬را از نقطه ‪ A‬به نقطه متفاوت ´‪ O‬منتقل کرده بودیم (شکلهای ‪ 40-3‬الف وج) آنگاه می باید مومینت قوهی ‪F‬‬
‫حول ´‪ O‬یعنی 𝐹 × ´𝑟 = 𝑂𝑀 را محاسبه و سیستم قوه‪-‬کوپل جدیدی متشکل از قوهی ‪ F‬و وکتور کوپل ´ 𝑂𝑀 به نقطه ´‪O‬‬
‫متصل می کردیم‪ .‬رابطه بین مومینتهای ‪ F‬حول ‪ O‬و ´‪ O‬به صورت زیر به دست می آید‬

‫𝐹 × 𝑠 ‪𝑀𝑂 ´ = 𝑟´ × 𝐹 = (𝑟 + 𝑠) × 𝐹 = 𝑟 × 𝐹 = 𝑟 × 𝐹 +‬‬

‫𝐹 × 𝑠 ‪𝑀𝑂 ´ = 𝑀𝑂 +‬‬

‫که در آن ‪ s‬وکتور واصل از ´‪ O‬به ‪ O‬است‪ .‬بنابراین مومینت ´ 𝑂𝑀 قوهی ‪ F‬حول ´‪ O‬برابر است با مجموع مومینت‬
‫𝑂𝑀قوهی ‪ F‬حول ‪ O‬و حاصلضرب وکتوری ‪ sXF‬که معرف مومینت قوهی ‪ F‬وارد بر ‪ O‬حول ´‪ O‬است‪.‬‬

‫این نتیجه را به صورت زیر نیز می توانیم به دست آوریم‪ .‬در انتقال سیستم قوهکوپل متصل به ‪ O‬به نقطه (شکلهای ‪3-‬‬
‫‪40‬ب و ج)‪ ،‬وکتور کوپل ‪ 𝑀𝑂 o‬را می توانیم آزادانه به ´‪ O‬منتقل کنیم‪ ،‬اما برای انتقال قوهی ‪ F‬از ‪ O‬به ´‪ ،O‬الزم است که‬

‫‪72‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫وکتور کوپلی به آن بیفزاییم که مومینتش با مومینت قوهی ‪ F‬وارد بر نقطه ‪ O‬حول نقطۂ ´‪ O‬برابر باشد‪ .‬بنابراین وکتور‬
‫کوپل ´ 𝑂𝑀 برابر است با مجموع 𝑂𝑀 و وکتور‪. sXF.‬‬

‫همانطور که در باال گفتیم‪ ،‬سیستم قوه‪-‬کوپلی که با انتقال ‪F‬‬


‫از نقطه ‪ A‬به نقطه ‪ O‬به دست می آید‪ ،‬متشکل از قوهی ‪F‬‬
‫و وکتور کوپل 𝑂𝑀 عمود بر ‪ F‬است‪ .‬به عکس‪ ،‬هر سیستم‬
‫قوه کوپل متشکل از قوهی ‪ F‬و وکتور کوپل 𝑂𝑀 عمود بر‬
‫آن را می توان با یک یک قوهی معادل جایگزین کرد‪.‬‬
‫برای این کار باید قوهی ‪ F‬را در صفحه عمود بر 𝑂𝑀‬
‫طوری جابجا کنیم که مومینت آن حول ‪ O‬برابر مومینت‬
‫کوپل شود و آن را خنثی کند‪.‬‬

‫‪73‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

74
Salam University Civil Engineering Faculty

75
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 13 - 3‬تبدیل یک سیستم قوه به یک قوه و یک کوپل‬

‫سیستمی متشکل از قوههای ‪ 𝐹1‬و ‪ 𝐹2‬و ‪ 𝐹3‬و ‪ ...‬را در نظر بگیرید که در نقاط ‪ 𝐴1‬و ‪𝐴2‬و ‪ 𝐴3‬و ‪ ...‬که با وکتورهای مکان‬
‫‪𝑟1‬و ‪ 𝑟2‬و ‪ 𝑟3‬و ‪ ...‬مشخص شده اند بر جسم سختی وارد می شوند (شکل ‪ 41-3‬الف)‪ .‬همانطور که در بخش قبل دیدیم‪ ،‬می‬
‫توانیم قوهی ‪ F‬را از نقطه ‪ A‬به نقطه ‪ O‬منتقل کنیم‪ ،‬به شرطی که کوپلی با مومینت ‪ , 𝑀1‬برابر با مومینت ‪ 𝐹1‬حول ‪O‬‬
‫یعنی× ‪ ) 𝐹1 ) 𝑟1‬را به آن بیفزاییم‪ .‬با یکرار این کار برای قوههای ‪ 𝐹2‬و ‪ 𝐹3‬و ‪ ،...‬سیستم نشان داده شده در شکل ‪41-3‬ب‬
‫به دست می آید‪ .‬این سیستم‪ ،‬از قوههای اصلی که اکنون در ‪ O‬اثر می کنند‪ ،‬و وکتورهای کوپل افزوده شده تشکیل شده‬
‫است‪.‬‬

‫چون در این حالت قوهها متقارب هستند‪ ،‬می توانیم آنها را به صورت وکتوری با هم جمع و با محصلهشان ‪ R‬جایگزین‬
‫کنیم‪ .‬به همین ترتیب می توانیم وکتورهای کوپل ‪ 𝑀1‬و ‪ 𝑀2‬و ‪ 𝑀3‬و ‪ ...‬را به طور وکتوری با هم جمع و با یک کوپل 𝑅𝑂𝑀‬
‫جایگزین کنیم‪ .‬بنابراین هر سیستمی از قوهها را‪ ،‬هر مقدار هم پیچیده باشد‪ ،‬می توان به یک سیستم قوه‪-‬کوپل معادل وارد بر‬
‫نقطه معین ‪ O‬تبدیل کرد (شکل ‪41-3‬ج)‪ .‬توجه داشته باشید که گرچه هر یک از وکتورهای کوپل ‪ 𝑀1‬و ‪ 𝑀2‬و ‪ 𝑀3‬و‪...‬‬
‫در شکل ‪41-3‬ب بر قوهی متناظر خود عمود است‪ ،‬اما در حالت کلی قوهی محصله ‪ R‬و وکتور کوپل محصله 𝑅𝑂𝑀 در‬
‫شکل ‪41-3‬ج بر یکدیگر عمود نیستند‪.‬‬

‫سیستم قوه‪-‬کوپل معادل‪ ،‬با معادالت زیر تعریف می شود‬

‫𝐹∑ = 𝑅‬ ‫)𝐹 × 𝑟(∑ = 𝑂𝑀∑ = 𝑅𝑂𝑀‬

‫این معادالت نشان میدهند که وکتور قوهی محصله ‪ R‬با جمع کردن همه قوههای سیستم به دست می آید و مومینت وکتور‬
‫کوپل محصله 𝑅𝑂𝑀 ‪ ،‬که مومینت محصله سیستم نامیده می شود‪ ،‬با جمع کردن مومینتهای همه قوههای سیستم حول ‪ O‬به‬
‫دست می آید‪ .‬پس از آنکه سیستم قوهها به یک قوه و یک کوپل در نقطه ‪ O‬تبدیل شد‪ ،‬به راحتی می توان آن را به یک قوه و‬
‫یک کوپل در نقطه دیگری مثل ´‪ O‬تبدیل کرد‪ .‬در این حالت‪ ،‬گرچه قوهی محصله ‪ R‬تغییر نمی کند‪ ،‬مومینت محصله جدید‬
‫´ 𝑅𝑂𝑀برابر می شود با مجموع 𝑅𝑂𝑀 و مومینت قوهی ‪ R‬وارد بر ‪ 0‬حول نقطه ´‪ )O‬شکل ‪ .)42-3‬داریم‪.‬‬

‫𝑅 ‪𝑀𝑂𝑅 ´ = 𝑀𝑂𝑅 + 𝑠 +‬‬

‫در عمل‪ ،‬برای تبدیل سیستم قوهها به یک قوهی ‪ R‬در ‪ O‬و وکتورکوپل 𝑅𝑂𝑀 ‪ ،‬از مرکبه ها استفاده می کنیم‪ .‬با تجزیه هر‬
‫وکتور مكان ‪ r‬و هر قوهی ‪ F‬سیستم به مرکبه های متعامد‪ ،‬می نویسیم‬

‫𝑘𝑧 ‪𝑟 = 𝑥𝑖 + 𝑦𝑗 +‬‬

‫‪76‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫𝑘 𝑧𝐹 ‪𝐹 = 𝐹𝑥 𝑖 + 𝐹𝑦 𝑗 +‬‬

‫با قرار دادن ‪ r‬و ‪ F‬در معادالت ‪ 52-3‬و فاکتور گرفتن از وکتورهای واحد‪ i‬و‪ j‬و‪ ، k‬وکتورهای ‪ R‬و 𝑅𝑂𝑀 به صورت زیر‬
‫به دست می آیند‬

‫𝑘 𝑧𝑅 ‪𝑅 = 𝑅𝑥 𝑖 + 𝑅𝑦 𝑗 +‬‬

‫𝑘 𝑅𝑧𝑀 ‪𝑀𝑂𝑅 = 𝑀𝑥𝑅 𝑖 + 𝑀𝑦𝑅 𝑗 +‬‬

‫مرکبه های 𝑥𝑅 و 𝑦𝑅 و 𝑧𝑅 ‪ ،‬به ترتیب مجموع مرکبه های ‪ x‬و‪ y‬و‪ z‬وکتورهای داده شده هستند و میزان تمایل سیستم به‬
‫ایجاد حرکت انتقالی در جهات ‪ x ،‬و ‪ y‬و ‪ z‬در جسم سخت را نشان می دهند‪ .‬به طور مشابه مرکبه های 𝑅𝑥𝑀 و 𝑅𝑦𝑀و 𝑅𝑧𝑀‪،‬‬
‫به ترتیب مجموع مومینتهای قوههای داده شده حول محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و‪ z‬هستند و میزان تمایل سیستم به ایجاد حرکت‬
‫دورانی حول محورهای ‪ x‬و ‪ y‬و‪ z‬را نشان می دهند‪.‬‬

‫اگر مقدار و جهت قوهی ‪ R‬را بخواهیم‪ ،‬می توانیم آنها را با استفاده از روابط ‪ 18-2‬و ‪ 2 - 19‬از روی مرکبه های 𝑥𝑅 و‬
‫𝑦𝑅و 𝑧𝑅 به دست آوریم و مشخص کنیم‪ .‬مقدار و جهت وکتور کوپل 𝑅𝑂𝑀 را نیز می توانیم با محاسبات مشابهی تعیین و‬
‫مشخص کنیم‪.‬‬

‫‪ 18 - 3‬سیستم قوههای معادل‬

‫در بخش قبل دیدیم که هر سیستم قوهی وارد بر جسم سخت را می‬
‫توان به یک سیستم قوه‪-‬کوپل در نقطه معین ‪ O‬تبدیل کرد‪ .‬این‬
‫سیستم قوه‪-‬کوپل معادل‪ ،‬اثر سیستم قوههای داده شده را بر جسم‬
‫سخت کامال نشان می دهد‪ .‬بنابراین‪ ،‬دو سیستم قوه در صورتی‬
‫معادل اند که بتوان آنها را به یک سیستم قوه‪-‬کوپل در نقطه معین‬
‫‪O‬تبدیل کرد‪ .‬با یادآوری اینکه سیستم قوه‪-‬کوپل در نقطه ‪ O‬با‬
‫روابط ‪ 52-3‬تعریف می شود‪ ،‬می گوییم‪ :‬دو سیستم قوهی ‪ 𝐹1‬و‬
‫‪𝐹2‬و ‪ ... 𝐹3‬و ´ ‪ 𝐹1‬و ´ ‪ 𝐹2‬و´ ‪ ... 𝐹3‬که بریک جسم سخت اثر می‬
‫کنند‪ ،‬با هم معادل اند اگر و تنها اگر مجموع قوهها و مجموع‬
‫مومینتهای قوههای دو سیستم حول نقطه معین ‪ ،O‬به ترتیب با هم‬
‫برابر باشند‪ .‬به زبان ریاضی‪ ،‬شرایط الزم و کافی معادل بودن دو‬
‫سیستم قوه به قرار زیر است‪.‬‬

‫‪77‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫´ 𝑂𝑀∑ = 𝑂𝑀∑‬ ‫´𝐹∑ = 𝐹∑‬

‫توجه کنید که برای اثبات معادل بودن دو سیستم قوه‪ ،‬رابطه دوم از روابط فوق کافی است فقط نسبت به یک نقطه ‪ O‬برقرار‬
‫شود‪ .‬اما اگر دو سیستم معادل باشند‪ ،‬این رابطه نسبت به هر نقطه ای برقرار خواهد بود‪ .‬و با تجزیه قوهها و مومینتها در‬
‫معادالت ‪ 57-3‬به مرکبه های متعامد‪ ،‬می توانیم شرایط الزم و کافی معادل بودن دو سیستم قوهی وارد بر جسم سخت را به‬
‫صورت زیر بنویسیم‪.‬‬

‫´ 𝑥𝐹∑ = 𝑥𝐹∑‬ ‫´ 𝑦𝐹∑ = 𝑦𝐹∑‬ ‫´ 𝑧𝐹∑ = 𝑥𝐹∑‬

‫´ 𝑥𝑀∑ = 𝑥𝑀∑‬ ‫´ 𝑦𝑀∑ = 𝑦𝑀∑‬ ‫´ 𝑧𝑀∑ = 𝑥𝑀∑‬

‫این معادالت مفهوم فیزیکی ساده ای دارند‪ ،‬و بر طبق آنها دو سیستم قوه در صورتی معادل اند که بخواهند به جسم سخت‬
‫(‪ )1‬حرکتهای انتقالی یکسانی در جهات ‪ x‬و‪ y‬و‪ z‬اعمال کنند و (‪ )2‬حركات دورانی یکسانی حول محورهای ‪ x‬و‪ y‬و ‪ z‬به‬
‫اعمال کنند‪.‬‬

‫‪ 3-19‬سیستم وکتورهای معادل‬

‫در حالت کلی‪ ،‬وقتی دو سیستم وکتور در معادالت ‪ 57-3‬یا ‪ 58-3‬صدق کنند‪ ،‬یعنی وقتی محصلهها و مومینتهای‬
‫محصلههای آنها حول هر نقطه دلخواه‪ ،‬به ترتیب با هم برابر باشند‪ ،‬می گوییم دو سیستم با هم همسنگ اند‪ .‬بنابراین‪ ،‬نتیجه‬
‫گیری بخش قبل را می توانیم به زبان دیگر چنین بیان کنیم‪ :‬اگر دو سیستم قوهی وارد بر جسم سخت همسنگ باشند‪ ،‬معادل‬
‫نیز هستند‪.‬‬

‫توجه به این نکته مهم است که این بیان برای هر سیستمی از وکتورها صادق نیست‪ .‬برای مثال‪ ،‬سیستم قوهیی را در نظر‬
‫بگیرید که بر تعدادی ذرۀ مستقل که با هم جسم سخت تشکیل نمی دهند وارد می شود‪ .‬یک سیستم قوهی متفاوت وارد بر‬
‫همان ذرات ممکن است با سیستم اول همسنگ باشد‪ ،‬یعنی دارای محصله و مومینت محصله یکسان باشد‪ .‬اما چون در این‬
‫حالت قوه های مختلف بر ذرات مختلفی وارد می شوند‪ ،‬اثرهای آنها بر این ذرات متفاوت خواهد بود و دو سیستم قوه‪ ،‬گرچه‬
‫همسنگ اند‪ ،‬معادل نیستند‪.‬‬

‫‪ 3-20‬ساده تر کردن سیستم قوهها‬

‫در بخش ‪ 17-3‬دیدیم که هر سیستمی از قوههای وارد بر جسم سخت را می توان به یک سیستم قوه‪-‬کوپل معادل در ‪O‬‬
‫تبدیل کرد‪ .‬این سیستم متشکل است از ‪ :‬قوهی ‪ R‬برابر با مجموع قوههای سیستم‪ ،‬و وکتورکوپل 𝑅𝑂𝑀 با مومینتی برابر‬
‫محصله مومینتهای سیستم اگر ‪R=0‬باشد‪ ،‬سیستم قوه‪-‬کوپل به صورت وکتور کوپل 𝑅𝑂𝑀 در می آید‪ .‬در این حالت سیستم‬
‫قوهها به یک یک کوپل به نام کوپل محصله سیستم تبدیل می شود‪.‬حال می خواهیم شرایطی را بررسی کنیم که تحت آن‬
‫سیستم قوههای معینی را می توان به یک یک قوه تبدیل کرد‪ .‬در بخش ‪ 16-3‬دیدیم که اگر ‪ R‬و 𝑅𝑂𝑀 برهم عمود باشند‪ ،‬می‬
‫توانیم سیستم قوه‪-‬کوپل در ‪ O‬را با یک قوهی ‪ R‬در امتداد یک خط اثر جدید جایگزین کنیم‪ .‬بنابراین سیستمهایی که می توان‬
‫آنها را به یک یک قوه یا محصله تبدیل کرد‪ ،‬سیستمهایی هستند که در آنها قوهی ‪ R‬و وکتور کوپل 𝑅𝑂𝑀 برهم عمودند‪ .‬گرچه‬
‫این شرط در حالت کلی برای سیستم قوههای فضایی برقرار نمی شود‪ ،‬اما برای سیستمهای شامل (‪ )1‬قوههای متقارب‪)2( ،‬‬
‫قوههای هم صفحه‪ ،‬و (‪ )3‬قوههای موازی‪ ،‬برقرار می شود‪ .‬این سه حالت را به طور جداگانه بررسی می کنیم‪.‬‬

‫‪ .1‬قوههای متقارب همگی بر یک نقطه اثر می کنند و از اینرو می توان آنها را مستقیما با هم جمع کرد و محصله ‪ R‬آنها را‬
‫به دست آورد‪ .‬بنابراین این قوهها همیشه به یک یک قوه تبدیل می شوند‪ .‬قوههای متقارب را در فصل ‪ 2‬به تفصیل بررسی‬
‫کردیم ‪.‬‬

‫‪78‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ .2‬قوههای هم صفحه در یک صفحه اثر می کنند که می توان آن را صفحه شکل در نظر گرفت (شکل ‪ 43-3‬الف)‪ .‬مجموع‬
‫‪R‬قوههای سیستم نیز در صفحه شکل قرار می گیرد‪ ،‬در حالی که مومینت هر یک از قوهها حول ‪ O‬و در نتیجه محصله‬
‫مومینتها‪ ،𝑀𝑂𝑅 ،‬بر صفحه شکل عمود خواهند بود‪ .‬بنابراین سیستم قوهکوپل در ‪ O‬متشکل خواهد بود از قوهی ‪ R‬و وکتور‬
‫کوپل 𝑅𝑂𝑀 که برهم عمودند (شکل ‪ 43-3‬ب)‪ .‬می توان یک قوهی ‪ R‬را در صفحه شکل آنمقدار جابه جا کرد که مومینت آن‬
‫حول ‪ O‬با 𝑅𝑂𝑀 برابر شود و سیستم قوه‪-‬کوپل را به یک قوهی ‪ R‬تبدیل کرد‪ .‬فاصله خط اثر ‪ R‬از ‪ O‬برابر 𝑅‪𝑑 = 𝑀𝑂𝑅 /‬‬
‫می شود (شکل ‪ 43-3‬ج)‪.‬‬

‫همانطور که در بخش ‪ 17-3‬گفتیم‪ ،‬اگر قوهها را به مرکبه های متعامد تجزیه کنیم‪ ،‬تبدیل سیستم قوه بسیار ساده تر می شود‪.‬‬
‫در این صورت سیستم قوه۔ کوپل در ‪ O‬با مرکبه های زیر مشخص می شود (شکل ‪ 44-3‬الف(‪.‬‬

‫𝑥𝐹∑ = 𝑥𝑅‬ ‫𝑦𝐹∑ = 𝑦𝑅‬ ‫𝑜𝑀∑ = 𝑅𝑂𝑀 = 𝑅𝑧𝑀‬

‫برای تبدیل سیستم به یک قوهی ‪ ، R‬مومینت ‪ R‬حول ‪ O‬را با 𝑅𝑂𝑀 برابر قرار میدهیم‪ .‬مختصات نقطه اثر محصله را با ‪ x‬و‬
‫‪ y‬نشان می دهیم و با استفاده از رابطه ‪ 22-3‬در بخش ‪ 8-3‬می نویسیم‪.‬‬

‫این رابطه معادله خط اثر ‪ R‬است‪ .‬همچنین می توانیم دو و نقاط تالقی خط اثر محصله با محورها را مستقیما به دست آوریم‪.‬‬
‫برای این کار 𝑅𝑂𝑀 را‪ ،‬در حالتی که ‪ R‬در نقطه ‪ B‬وارد می شود (شکل ‪ 44-3‬ب)‪ ،‬برابر با مومینت مرکبه ‪ y‬و قوهی ‪R‬‬
‫حول ‪ O‬و در حالتی که ‪ R‬در نقطه ‪ C‬وارد می شود (شکل ‪ 44-3‬ج) برابر با مومینت مرکبه ‪ x‬قوهی ‪ R‬حول ‪ O‬قرار‬
‫میدهیم‬

‫‪79‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫چون وکتور کوپل 𝑅𝑂𝑀 بر صفحه شکل عمود است آنرا با نماد نشان داده ایم ‪ .‬کوپل پادساعتگر معرف وکتوری به طرف‬
‫خارج کاغذ و کوپل ساعتگرد معرف وکتوری به طرف داخل کاغذ است‪.‬‬

‫قوههای موازی خط اثرهایشان موازی اند و سویشان ممکن است یکسان باشد یا نباشد‪ .‬با فرض اینکه قوهها مطابق شکل ‪-3‬‬
‫‪ 45‬الف با محور و موازی هستند‪ ،‬نتیجه می گیریم که مجموع ‪ R‬آنها نیز با محور و موازی است‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬چون‬
‫مومینت هر قوه بر آن عمود است‪ ،‬مومینت هر یک از قوههای سیستم حول‪ ،‬و در نتیجه مومینت محصله 𝑅𝑂𝑀 آنها نیز در‬
‫صفحه ‪ zx‬خواهد بود‪ .‬بنابراین سیستم قوه‪-‬کوپل در ‪ O‬متشکل خواهد بود از قوهی ‪ R‬و وکتورکوپل 𝑅𝑂𝑀 که مطابق شکل‬
‫‪45-3‬ب برهم عمودند‪ .‬این سیستم را می توان به یک قوهی ‪( R‬شکل ‪ 45-3‬ج)‪ ،‬یا اگر‪ R=0‬باشد به یک کوپل با مومینت‬
‫𝑅𝑂𝑀تبدیل کرد‪.‬‬

‫در عمل‪ ،‬سیستم قوه‪-‬کوپل در ‪ 0‬با مرکبه های زیر مشخص می شود‪.‬‬

‫𝑦𝐹∑ = 𝑦𝑅‬ ‫𝑥𝑀∑ = 𝑅𝑥𝑀‬ ‫𝑧𝑀∑ = 𝑅𝑧𝑀‬

‫برای تبدیل این سیستم به یک یک قوه‪R ،‬را به نقطه جدیدی با مختصات ( ‪A ( x,O,z‬منتقل می کنیم‪ ،‬به طوری که مومینت‬
‫‪R‬حول ‪ O‬با 𝑅𝑂𝑀 برابر شود‪ .‬مینویسیم‪.‬‬

‫𝑅𝑂𝑀 = 𝑅 × 𝑟‬

‫𝑘 𝑅𝑧𝑀 ‪(𝑥𝑖 + 𝑧𝑘) × 𝑅𝑦 𝑗 = 𝑀𝑥𝑅 𝑖 +‬‬

‫با محاسبه حاصلضرب وکتوری فوق و برابر قرار دادن ضرایب وکتورهای واحد متناظر در دو طرف معادله‪ ،‬دو معادله‬
‫اسکالر به دست می آید که مختصات ‪ A‬را به دست می دهند‪.‬‬

‫𝑅𝑥𝑀 = 𝑦𝑅𝑧‪−‬‬ ‫𝑅𝑧𝑀 = 𝑦𝑅𝑥‬

‫این معادالت نشان می دهند که مومینتهای ‪ R‬حول محورهای ‪ x‬و‪ z‬به ترتیب با 𝑅𝑧𝑀 و 𝑅𝑥𝑀 برابرند‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫‪ 21 - 3‬تبدیل سیستم قوه به رنچ‬

‫در حالت کلی‪ ،‬برای یک سیستم قوهی فضایی‪ ،‬سیستم قوه‪-‬کوپل‬


‫معادل در ‪ O‬متشکل است از قوهی ‪ R‬و وکتورکوپل 𝑅𝑂𝑀 که بر‬
‫یکدیگر عمود نیستند‪ ،‬و هیچکدام از آن دو هم صفر نیست (شکل‬
‫‪ 3-46‬الف)‪ .‬این سیستم را نمی توان به یک یک قوه و یا یک‬
‫کوپل تبدیل کرد‪ .‬اما وکتورکوپل را می توان با تجزیه 𝑅𝑂𝑀 به دو‬
‫مرکبه ‪𝑀1‬و ‪ 𝑀2‬به ترتیب در امتداد ‪ R‬و در صفحه عمود بر‬
‫‪ ،R‬با دو وکتور کوپل دیگر جایگزین کرد (شکل ‪ 46-3‬ب)‪ .‬در‬
‫این صورت‪ ،‬می توان قوهی ‪ R‬و وکتور کوپل ‪ 𝑀2‬را با یک‬
‫قوهی ‪ R‬در امتداد یک خط اثر جدید جایگزین کرد‪ .‬بدین ترتیب‪،‬‬
‫سیستم قوهی اصلی به ‪ R‬و وکتورکوپل ‪ 𝑀1‬که در صفحه عمود‬
‫بر ‪ R‬اثر می کند تبدیل می شود (شکل ‪ 46-3‬ج)‪ .‬این سیستم قوه۔‬
‫کوپل خاص را رنچ می گوییم‪ .‬در عملیات سوراخکاری و‬
‫قالویزکاری و نیز در شل و سفت کردن پیچها با آچار (رنچ)‬
‫همین اعمال توأم فشردن و چرخاندن وجود دارد‪ .‬خط اثر ‪ R‬را‬
‫محور رنج و نسبت 𝑅‪ 𝑃 = 𝑀1 /‬را گام رنچ می گوییم‪ .‬بنابراین‪،‬‬
‫رنچ متشکل است از دو وکتور همراستا؛ قوهی ‪ R‬و وکتور کوپل‪.‬‬

‫𝑅𝑝 = ‪𝑀1‬‬

‫با یادآوری معادله ‪ 35-3‬که در بخش ‪ 9-3‬برای تصویر یک‬


‫وکتور روی خط اثر وکتور دیگر به دست آوردیم‪ ،‬تصویر 𝑅𝑂𝑀‬
‫روی خط اثر ‪ R‬برابر می شود با‬
‫𝑅‬
‫𝑂𝑀∙𝑅‬
‫= ‪𝑀1‬‬ ‫𝑅‬

‫بنابراین گام رنچ را می توان به صورت زیر بیان کرد‬

‫𝑅𝑂𝑀 ∙ 𝑅 ‪𝑀1‬‬
‫=𝑃‬ ‫=‬
‫𝑅‬ ‫‪𝑅2‬‬

‫‪81‬‬
‫‪Salam University‬‬ ‫‪Civil Engineering Faculty‬‬

‫برای تعریف محور رنچ‪ ،‬می توانیم رابطه ای شامل وکتور مکان ‪ r‬یک نقطه دلخواه ‪ P‬روی محور آن بنویسیم‪ .‬قوهی‬
‫محصله ‪ R‬و وکتور کوپل ‪ 𝑀1‬را در نقطه ‪ P‬وارد می کنیم (شکل ‪ )47-3‬و مومینت این سیستم قوه‪-‬کوپل حول ‪ O‬را با‬
‫مومینت محصله 𝑅𝑂𝑀 سیستم قوهی اصلی برابر قرار می دهیم‬

‫𝑅𝑂𝑀 = 𝑅 × 𝑟 ‪𝑀1 +‬‬

‫با استفاده از معادله ‪ 61-3‬به دست می آوریم‬

‫𝑅𝑂𝑀 = 𝑅 × 𝑟 ‪𝑝𝑅 +‬‬

‫شکل ‪ 47-3‬روابطی که برای تصویر وکتورکوپل روی خط اثر ‪ R‬و برای گام رنچ به دست آوردیم‪ ،‬مستقل از انتخاب نقطة‬
‫‪ 0‬هستند‪ .‬اگر از نقطه متفاوت ´‪ O‬استفاده می کردیم‪ ،‬صورت کسر در معادله ‪ 62-3‬با استفاده از رابطه ‪ 53-3‬به صورت‬

‫)𝑅 × 𝑠( ∙ 𝑅 ‪𝑅 ∙ 𝑀𝑂𝑅 ´ = 𝑅 ∙ (𝑀𝑂𝑅 + 𝑠 × 𝑅) = 𝑅 ∙ 𝑀𝑂𝑅 +‬‬

‫در می آمد‪ .‬چون ضرب سه گانه مختلط )𝑅 × 𝑠( ∙ 𝑅 متحد با صفر است‪ ،‬داریم‬

‫𝑅𝑂𝑀 ∙ 𝑅 = ´ 𝑅𝑂𝑀 ∙ 𝑅‬

‫از اینرو حاصل ضرب اسکالر 𝑅𝑂𝑀 ∙ 𝑅 مستقل از انتخاب ‪ O‬است‪.‬‬

‫‪82‬‬
Salam University Civil Engineering Faculty

83
Salam University Civil Engineering Faculty

84
Salam University Civil Engineering Faculty

85
Salam University Civil Engineering Faculty

86
Salam University Civil Engineering Faculty

87
Salam University Civil Engineering Faculty

88
Salam University Civil Engineering Faculty

89

You might also like