You are on page 1of 8

‫به نام خدا‬

‫مکانیک آماری ‪2‬‬

‫پروژهی پایان فصل‬

‫استاد‪ :‬پروفسور یوسف ثبوتی‬

‫دانشجو‪ :‬علیرضا رضایی‬


‫‪981307‬‬

‫‪1401-02‬‬
‫برای توصیف بهتر‪ ،‬گرما را انرژیای که می تواند از‬ ‫مکانیک آماری‪ ،‬یکی از مباحث مطرح‬
‫یک شکل به شکل دیگر تبدیل شود یا از یک شی به‬ ‫در فیزیک است که به سیستمهایی با تعداد‬
‫دیگری منتقل شود و انرژی حرارتی را انرژیای که‬ ‫متغیرهای بسیار زیاد میپردازد‪ .‬این متغیرها‬
‫یک ماده یا سیستم به دلیل دمای آن‪ ،‬یعنی انرژی‬ ‫میتوانند ذراتی چون اتمها‪ ،‬مولکولها‪ ،‬یا ذرات‬
‫مولکولهای متحرک یا لرزاننده دارد‪ ،‬تعریف می‪-‬‬ ‫بنیادی باشند که تعداد آنها میتواند هممرتبه‬
‫کنیم‪.‬‬ ‫با عدد آووگادرو باشد‪ .‬در این مبحث‪ ،‬با استفاده از‬
‫به گفته دیوید مک کی‪ ،‬استاد فیزیک در دانشگاه‬ ‫خاصیتهای میکروسکوپی این ذرات مانند ساختار‬
‫ایالتی جنوبی میسوری‪ ،‬ترمودینامیک شامل اندازه‪-‬‬ ‫اتمی و برهمکنش بین آنها‪ ،‬اطالعاتی در مورد‬
‫گیری این انرژی است که می تواند بسیار پیچیده‬ ‫خواص ماکروسکوپی سیستم مانند فشار‪ ،‬انتروپی و‬
‫باشد‪ .‬سیستم هایی که ما در ترمودینامیک مطالعه‬ ‫انرژی آزاد گیبس‪ ،‬از طریق محاسبات و روشهای‬
‫میکنیم‪ ،‬از تعداد بسیار زیادی اتم یا مولکول در‬ ‫آماری به دست میآید‪ .‬مثالً معادلههای‬
‫تعامل با روش های پیچیده تشکیل شده است‪ .‬اما‬ ‫مدلهای‬ ‫حالت در ترمودینامیک توسط‬
‫اگر این سیستمها معیارهای مناسبی را برآورده کنند‪،‬‬ ‫میکروسکوپی‪-‬آماری مشتق میشوند‪.‬‬
‫که ما به آن تعادل می گوییم‪ ،‬می توان آنها را با تعداد‬ ‫مکانیک آماری شکوفایی خود را قبل از همه‪ ،‬مدیون‬
‫بسیار کمی اندازهگیری توصیف کرد‪.‬‬ ‫نظیر لودویگ‬ ‫کالسیکی‬ ‫دانشمندان‬
‫اصول اساسی ترمودینامیک در ابتدا در سه قانون‬ ‫بولتزمان‪ ،‬جوسایا ویالرد گیبز و جیمز کلرک‬
‫بیان شد ولی به نظر قانون چهارمی هم وجود دارد‬ ‫ماکسول میباشد‪.‬‬
‫که قانون صفرم نام دارد زیرا قانون یک و دو و سه‬ ‫هدف مکانیک آماری پیش گویی‪ ،‬درک پدیدههای‬
‫جایگاه خود را داشتند و مثل این قانون‪ ،‬بنیادی‬ ‫ماکروسکوپی و محاسبه خواص آنها از روی خواص‬
‫نبودند‪.‬‬ ‫مولکولهای منفرد سازنده آن سیستم است ‪.‬‬
‫قانون اول به صورت کلی می گوید انرژی و ماده به‬ ‫مکانیک آماری همانند پلی است که خواص ذرهای‬
‫وجود نمی آیند و از بین نمی روند تنها شکلشان از‬ ‫(نتایج مکانیک کوانتومی )را به خواص ماکروسکوپی‬
‫جامد‪ ،‬مایع‪ ،‬گاز و پالسما تغییر می کند و ورودی هر‬ ‫(نتایج ترمودینامیک) سیستم مربوط میکند‪.‬‬
‫ماشینی با خروجی آن برابر است‪ .‬به عبارتی دیگر‬ ‫ترمودینامیک قادر است بین بسیاری از خواص ارتباط‬
‫تغییر انرژی درونی سیستمِ بسته‪ ،‬برابر دمای اضافه‬ ‫برقرار نماید‪ ،‬ولی در رابطه با مقدار آن و علتها هیچ‬
‫شده منهای کار خالصی است که ماشین انجام می‪-‬‬ ‫اطالعاتی نمیدهد‪ .‬برعکس‪ ،‬در مکانیک آماری‬
‫دهد چون سیستم در دنیای واقعی کار میکند‪،‬‬ ‫صحبت از علتها‪ ،‬چراها و اندازهگیری مقادیر است‪.‬‬
‫همیشه مقداری انرژی به محیط بیرون منتقل می‬ ‫ترمودینامیک شاخهای از فیزیک است که به روابط‬
‫شود (اتالف انرژی)‪.‬‬ ‫بین گرما و سایر اشکال انرژی میپردازد‪ .‬به طور‬
‫خاص‪ ،‬چگونگی تبدیل انرژی حرارتی به سایر اشکال‬
‫انرژی و چگونگی تأثیر آن بر ماده را توضیح میدهد‪.‬‬
‫مولکولها و انرژی جنبشی متوقف میشود‪ .‬در واقع‬ ‫‪dU‬‬
‫دیگر هیچ انرژی وجود نخواهد داشت! با قانون اول‪،‬‬ ‫‪= d̅Q − PdV + Hdm + Jdl‬‬
‫میدانیم که ماده‪/‬انرژی نه ساخته و نه نابود می شود‪،‬‬ ‫‪+ ∑ μi dni‬‬
‫می تواند شکل خود را تغییر دهد‪ ،‬مثأل از جامد به‬ ‫‪i‬‬
‫در این معادله‪ U ،‬انرژی درونی سامانه‪ d̅Q ،‬گرمای‬
‫مایع‪ ،‬گاز یا پالسما تبدیل شود و دوباره به حالت قبل‬
‫داده شده به یک سامانه گازی‪ ،PdV ،‬کار انجام‬
‫بازگردد‪ ،‬اما مقدار ماده‪/‬انرژی در سیستم (کیهان)‬
‫گرفته توسط آن گاز در فشار ‪ P‬و حجم افزایش یافته‬
‫ثابت باقی می ماند‪ .‬قانون دوم بیان میکند در حالیکه‬
‫‪ ،Hdm ،dV‬انرژی درونی گاز پارا مغناطیسی‪،Jdl ،‬‬
‫مقدار ماده‪/‬انرژی یکسان باقی می ماند‪ ،‬کیفیت آن‬
‫انرژی درونی سامانهای مانند سیم یا فنر و‬
‫در طول زمان کاهش پیدا می کند‪ .‬این اتفاق چگونه‬
‫‪ ∑i μi dni‬پتانسیل شیمیایی چند ماده شیمیایی‬
‫رخ میدهد؟ انرژیِ قابل استفاده برای باروری‪ ،‬رشد و‬
‫هستند‪.‬‬
‫تعمیر بکار میرود‪ .‬در این فرآیند‪ ،‬انرژیِ قابل استفاده‬
‫قانون دوم ضرورتا بیان می کند که نمی توان‬
‫به انرژیِ غیرقابل استفاده تبدیل می شود و در نتیجه‬
‫فرآیندی را بدست آورد که در آن‪ ،‬اثر منحصربفرد در‬
‫انرژی قابل استفاده به شکل ِ انرژیِ غیرقابل استفاده‬
‫واقع کسر یک حرارت مثبت از یک منبع و تولید یک‬
‫از دست می رود (گم میشود)‪ .‬آنتروپی به عنوان‬
‫کارِ مثبت باشد‪ .‬انرژی‪ ،‬بی نظمی(آنتروپی) به دنبال‬
‫مقیاسی از انرژیِ غیر قابل استفاده در یک سیستم‬
‫دارد و از منبع خود حرکت می کند‪ .‬در این حالت‬
‫بسته بهکار میرود‪ .‬با افزایش آنتروپی و کاهش انرژیِ‬
‫انرژی یا دما از جسم سردتر به جسم گرم تر نمیرود‪.‬‬
‫قابل استفاده به میزان مساوی (قانون اول)‪ ،‬تصادفی‬
‫شما نمی توانید بدون افزودن انرژی به سیستم جریان‬
‫بودن افزایش مییابد‪ .‬همانطور که قبأل گفته شد‪،‬‬
‫متداوم دما را ایجاد کنید‪ .‬قانون دوم ترمودینامیک با‬
‫انرژی اصوأل به شکل یک انرژی غیرقابل استفاده از‬
‫تمام هیاهویش فقط یک جمله دارد‪ :‬آنتروپی جهان‬
‫منبع خود عقب نشینی میکند‪.‬‬
‫در حال افزایش است! این قانون با تمام خالصه و‬
‫قانون صفرم ترمودینامیک پایهای تر از سه قانون‬
‫مختصر بودنش‪ ،‬معنای عمیقی دارد و کمک بزرگی‬
‫قبلی است و بعد از آنها کشف شد‪ .‬به طور ساده می‪-‬‬
‫به درک ما از نحوهی عملکرد فرآیندها در جهان‬
‫گوید اگر سیستم ‪ 1‬و ‪ 2‬در حال تعادل گرمایی با‬
‫هستی میکند‪ .‬آنتروپی مفهومی است که به انرژی‬
‫سیستم ‪ 3‬باشند‪ ،‬میتوان فهمید که سیستم ‪ 1‬و ‪2‬‬
‫معنا میدهد؛ زیرا انرژی زمانی قابل استفاده است که‬
‫خود نیز در تعادل گرماییاند‪ .‬به عنوان مثالی دیگر‬
‫قابلیت پخش شدن داشته باشد‪ .‬انتروپی همان میزان‬
‫برای شرایط فیزیکی‪ ،‬جان هم وزن بیل است‪ .‬سم نیز‬
‫تمایل‪ ،‬به پخش و انتشار یک انرژی انباشته شده‬
‫هم وزن بیل است؛ بنابراین‪ ،‬جان و سم هم وزن‬
‫است‪.‬‬
‫هستند‪ .‬در حالیکه قانون صفرم سیستم های بسیار‬
‫قانون سوم این مورد را بیشتر توضیح میدهد‪ .‬طبق‬
‫پیچیدهتری را توصیف می کند‪ ،‬ضروریات یکسان‬
‫این قانون همه ی اتفاقات در دمای صفر مطلق(منفی‬
‫هستند‪ .‬از میان این قوانین ترمودینامیک‪ ،‬قانون دوم‬
‫‪ 273‬سانتیگراد) متوقف میشوند‪ .‬در این دما جنبش‬
‫قدرتمندترین قانون است و بیشترین داللت ها را‬
‫میکند‪ .‬جدا از حالتهای تعادلی‪ ،‬مکانیک آماری‬ ‫دارد‪ ،‬این قانون حتی در فرهنگ معروف نیز حضور‬
‫برای تشریح سیستمهای غیرتعادلی نیز قابل استفاده‬ ‫دارد‪ .‬هومر سیمپسون یکبار گفت‪« :‬در این خانه‪ ،‬ما‬
‫است‪ .‬اما مکانیک آماری‪ ،‬یک گروه بزرگ آماری‬ ‫از قانون دوم ترمودینامیک پیروی می کنیم»‪ .‬جدأ‪،‬‬
‫موسوم به آنسامبل )‪ (ensemble‬را معرفی کرده‬ ‫قانون دوم اساسأ بیان می کند که کیهان انرژیِ قابل‬
‫و با رویکردیهای آماری تمامی حالتهای مختلف‬ ‫استفادهی خود را به طور ثابت از دست میدهد و‬
‫سیستم را بررسی میکند‪.‬‬ ‫هرگز آن را بدست نمیآورد‪ .‬همچنین میدانیم که‬
‫در مکانیک آماری‪ ،‬آنتروپی یک سیستم از فرمول زیر‬ ‫کیهان به طور ثابت در حال انبساط است‪ ،‬همانطور‬
‫بدست میآید‪ ،‬که ‪ S‬آنتروپی‪ k ،‬ثابت بولتزمن و‬ ‫که قانون دوم ترمودینامیک یعنی قانون ِ آنتروپی‬
‫‪ Ω‬جایگشت ماکرو حالتهای یک میکرو حالت‬ ‫پیشبینی کرده؛ می توانیم نتیجه بگیریم که کیهان‬
‫است‪.‬‬ ‫محدود است‪ .‬همچنین می توانیم نتیجه بگیریم که‬
‫‪S = klnΩ‬‬ ‫کیهان یک شروع خاص دارد‪ :‬لحظهی (آنتروپی‬
‫انرژی آزاد گیبس که با ‪ G‬نمایش داده می شود‪،‬‬ ‫صفر!)‪.‬‬
‫بصورت زیر تعریف می شود‪:‬‬ ‫انرژی پتانسیل شیمیایی نوعی انرژی پتانسیل‬
‫‪G=H-TS‬‬ ‫میباشد که در طی واکنش شیمیایی آزاد میشود یا‬
‫به عبارتی انرژی آزاد گیبس برابر آنتالپی منهای‬
‫بدست میآید‪ .‬مقدار پتانسیل شیمیایی همچنین در‬
‫حاصل ضرب دمای مطلق و آنتروپی است‪ .‬دقت‬
‫پی تغییر فاز تغییر میکند‪ .‬پتانسیل شیمیایی‬
‫داشته باشید که از آنجائیکه هم آنتالپی (‪ )H‬و هم‬
‫گونههای مختلف موجود در سیستم را میتوان با‬
‫حاصل ضرب دمای مطلق و آنتروپی (‪ )TS‬از جنس‬
‫نسبت نرخ انرژی آزاد ترمودینامیکی به نرخ تغییر‬
‫انرژی هستند‪ ،‬انرژی آزاد گیبس (‪ )G‬هم از جنس‬
‫مولی آن گونه تعریف نمود‪.‬‬
‫انرژی است‪.‬‬
‫مکانیک آماری که بعضاً به فیزیک آماری نیز شناخته‬
‫در فیزیک‪ ،‬آنسامبل (هنگرد) یا آنسامبل آماری به‬
‫میشود‪ ،‬یکی از بخشهای اساسی فیزیک مدرن به‬
‫مجموعهی فرضیای گفته میشود که شامل تعداد‬
‫حساب میآید‪ ،‬که برای توضیح رفتار ترمودینامیک‬
‫زیادی (گاهی تعداد نامتنهاهیای) از یک سامانه‪-‬‬
‫سیستمهای بزرگ نیز قابل استفاده است‪ .‬میتوان‬
‫ی فیزیکی است‪ .‬این سامانهها کپیهایی از یکدیگر‬
‫گفت که ترمودینامیک به بررسی‪ ،‬اندازهگیری و‬
‫هستند ولی هر کدام در یکی از وضعیتهای ممکن‬
‫مشاهده کمیتهای ماکروسکوپی سیستم (نظیر‬
‫(برای سامانه) قرار دارند‪ .‬مفهوم هنگرد را گیبس در‬
‫فشار‪ ،‬دما‪ ،‬ظرفیت گرمایی) میپردازد‪ .‬حال آنکه‬
‫سال ‪ 1902‬در فیزیک آماری و ترمودینامیک معرفی‬
‫مکانیک آماری با نگاهی دقیقتر‪ ،‬با بررسی حالتهای‬
‫واقع توزیع‬ ‫در‬ ‫آنسامبل‬ ‫یک‬ ‫کرد‪.‬‬
‫میکروسکوپی سیستم که در نزدیکی یک مقدار‬
‫احتمال وضعیتهای فیزیکی ممکن برای سامانه‬
‫متوسط قرار دارند (رویکرد آماری)‪ ،‬کمیتهای‬
‫است‪.‬‬
‫ماکروسکوپی را نتیجه گرفته و درباره چرایی و‬
‫چگونگی تغییر آنها از دیدگاه میکروسکوپی صحبت‬
‫گزارهی بولتزمان بیان میکند که همه میکروحالت‪-‬‬ ‫آنسامبل ترمودینامیکی نوع ویژهای از هنگرد آماری‬
‫های آنسامبل احتمال برابر دارند و چگالی احتمال‬ ‫است که در حالت تعادل قرار دارد و برای محاسبهی‬
‫برابر با وارون حجم فضای فاز میباشد‪.‬‬ ‫ترمودینامیکی بهکار‬ ‫یک سیستم‬ ‫ویژگیهای‬
‫در گزاره گیبس آنتروپی برابر میشود با‬ ‫میرود‪.‬‬
‫𝛺𝑑)𝑝 ‪𝑠 = −𝑘 ∫ 𝑓(𝑞, 𝑝)𝑙𝑛𝑓(𝑞,‬‬ ‫آنسامبل ترمودینامیکی عبارتاند از‪:‬‬
‫یکی‬ ‫میکروکانونیکال‪:‬‬ ‫‪ -1‬آنسامبل‬
‫و چگالی احتمال بهنجار میباشد‪.‬‬
‫از آنسامبل فیزیک آماری‪ ،‬و ابزاری نظری‬
‫تابع پارش در فیزیک‪ ،‬مشخصات آماری یک سامانه‬
‫بررسی‬ ‫برای‬ ‫که‬ ‫است‬
‫را در تعادل ترمودینامیکی آن نشان میدهد‪ .‬این تابع‬
‫یک سیستم ایزوله ترمودینامیکی استفاده‬
‫خود تابعیست از دما و کمیتهای دیگر مانند حجم ‪.‬‬
‫چنین‬ ‫در‬ ‫میشود‪.‬‬
‫از این رو با داشتن تابع پارش یک سیستم میتوان‬
‫سیستمی ریزحالتهای سیستم‬
‫تمامی کمیتهای ترمودینامیکی آن سیستم را‬
‫مقدار انرژی ثابتی دارند‪.‬‬
‫آزاد‪ ،‬آنتروپی‪ ،‬فشار و انرژی‬ ‫مانند انرژی‬
‫‪ -2‬آنسامبل کانونیکال‪ :‬در این آنسامبل‪ ،‬انرژی‬
‫درونی محاسبه کرد‪.‬‬
‫دقیقا مشخص نیست ولی تعداد ذرات ثابت‬
‫تابع پارش از جمع زدن تعداد میکروحالتهای مجاز‬
‫است‪ .‬به جای انرژی‪ ،‬مقدار دما است که‬
‫یک سیستم در انرژیهای صفر تا بینهایت بدست‬
‫ثابت میماند‪ .‬آنسامبل کانونیک برای توصیف‬
‫میآید‪.‬‬
‫سیستم بسته ای که در تبادل گرمایی‬
‫تابع پارش را برای ذرههای همانند و تمیزپذیر‬
‫ضعیف با حمام گرمایی است به کار می آید‪.‬‬
‫کالسیک بهصورت مقابل داریم‪:‬‬
‫∞‪+‬‬ ‫این سیستم اگر در تبادل گرمایی ضعیف با‬
‫∫=‪Z‬‬ ‫𝑁 𝑧 = 𝑝𝛺𝑑 𝑞𝛺𝑑 𝑇𝑘‪𝑒 −𝐻/‬‬ ‫سیستم های دیگر با دمای مشابه باشد در‬
‫∞‪−‬‬
‫رابطه تابع پارش با کمیتهای ترمودینامیکی‪:‬‬ ‫تعادل میماند‪.‬‬
‫انرژی آزاد هلمهولتز‪:‬‬ ‫‪ -3‬آنسامبل کانونیکال بزرگ‪ :‬در این آنسامبل‬
‫‪F = −kTlnZ‬‬ ‫نه انرژی ثابت است و نه تعداد ذرات ثابت‪،‬‬
‫آنتروپی‪:‬‬ ‫به جای اینها دما و پتانسیل شیمیایی ثابت‬
‫هستند‪ .‬این آنسامبل برای توصیف‬
‫𝐹∂‬ ‫سیستمهای باز مناسب است که در تبادل‬
‫) (‪S = −‬‬
‫‪∂T‬‬ ‫𝑣‬
‫ضعیف با یک مخزن است‪( .‬تبادل گرمایی‪،‬‬
‫و همچنین تابع پارش را برای ذرههای همانند و‬
‫تبادل شیمیایی‪ ،‬تبادل تابشی‪ ،‬تبادل‬
‫تمیزناپذیر کوانتومی داریم‪:‬‬
‫الکتریکی و ‪ )...‬این سیستم اگر در تبادل‬
‫!𝑁 = 𝑡𝑠𝑖𝑑𝑍‬
‫!𝑁‪𝑍𝑖𝑛𝑑 = 𝑍𝑑𝑖𝑠𝑡/‬‬ ‫ضعیف با سیستم های دیگر با دما و پتانسیل‬
‫شیمیایی مشابه باشد در تعادل است‪.‬‬
‫با این که اینشتین میدانست بسامد نوسانات اتمهای‬ ‫جامد اینشتین مدلی ساده برای جامدات است که بر‬
‫مختلف باید متفاوت باشد‪ ،‬فرض سوم را مبنی بر‬ ‫مبنای ‪ 3‬فرض اصلی بنا شدهاست‪:‬‬
‫یکسان بودن بسامد همهی نوسان گرها وارد مدل‬ ‫‪- 1‬اتمهای مجاور هم در شبکه جسم جامد‬
‫خود کرد‪ .‬این فرض باعث سادگی بیش از حد مدل‬ ‫برهمکنشی با هم ندارند‪.‬‬
‫میشود‪ .‬نتیجهی لحاظ کردن فرض سوم در مدل این‬ ‫‪-2‬هر اتم در شبکه مثل یک نوسانگر هماهنگ سه‪-‬‬
‫بود که‪ :‬بنا به پیشبینی مدل‪ ،‬با نزدیک شدن دما به‬ ‫بعدی رفتار میکند‪ .‬ترازهای انرژی هر نوسانگر‪ ،‬بر‬
‫صفر مطلق‪ ،‬ظرفیت گرمایی به صورت نمایی با دما‬ ‫اساس الگوی کوانتش پالنک‪ ،‬گسستهاند و فاصلهی‬
‫افت میکند‪ .‬اگر فرض یکسان بودن بسامد نوسان‬ ‫جدایی ترازها ‪ hv‬است‪.‬‬
‫گرها را کنار بگذاریم جواب واقعی تری که امروزه‬ ‫‪- 3‬همهی نوسانگرها با بسامد یکسانی در ارتعاشند‪.‬‬
‫به مدل دبای مشهور است‪ ،‬و بر اساس آن ظرفیت‬ ‫سال ‪ 1907‬توسط آلبرت‬ ‫در‬ ‫مدل‬ ‫این‬
‫گرمایی به صورت تابعی از ‪ T 3‬به صفر میل میکند‪،‬‬ ‫انیشتین معرفی شد‪ .‬بدیهی است که فرض اول‬
‫حاصل میشد‪.‬‬ ‫درست نیست و در واقع بیشتر خواص یک جامد‬
‫در فیزیک‪ ،‬جسم سیاه جسم ایدهآلی است که همه‪-‬‬ ‫حاصل وجود برهمکنش بین اتمهای آن است‪ .‬با این‬
‫ی نوری را که در همهی بسامدها و از همهی زاویهها‪،‬‬ ‫حال‪ ،‬این فرض باعث سادگی مدل میشود و برای‬
‫از هر کجا و با هر شدتی که به آن میتابد جذب‬ ‫هدفی که انیشتین از ارائهی این مدل داشت‪ ،‬فرض‬
‫میکند؛ هیچ تابش الکترومغناطیسی از جسم سیاه‬ ‫مناسبی است‪ .‬هدف اصلی انیشتین از ارائهی این‬
‫بازنمیتابد یا نمیگذرد‪ ،‬و به همین دلیل جسم‬ ‫مدل آن بود که نشان دهد مفهوم کوانتش پالنک‬
‫هنگامی که سرد است سیاه دیده میشود‪ .‬یک جسم‬ ‫میتواند بعضی از ناسازگاریهای فیزیک کالسیک را‬
‫(دمای‬ ‫گرمایی‬ ‫در تعادل‬ ‫سیاه‬ ‫حل کند‪.‬‬
‫ثابت)‪ ،‬پرتوهای الکترومغناطیسی تابش میکند که‬ ‫در ترمودینامیک کالسیک ظرفیت گرمایی جامدات‬
‫به آن تابش جسم سیاه گویند‪ .‬طیف حاصل از تابش‬ ‫بر اساس قانون تجربی دولون‪-‬پتی محاسبه میشد و‬
‫مستقل از جنس و شکل جسم است و تنها به دمای‬ ‫سازگاری قابل قبولی با نتایج آزمایشگاهی‬
‫آن بستگی دارد‪.‬‬ ‫دولون‪-‬پتی ظرفیت‬ ‫داشت ‪.‬قانون‬
‫اصطالح جسم سیاه توسط گوستاو کیرشهف در سال‬ ‫گرمایی بلورها را ‪ 3Nk‬پیشبینی میکند که‬
‫‪ 18۶0‬معرفی شد‪ .‬به تابش جسم سیاه؛ «تابش‬ ‫مستقل از دماست‪ .‬این نتیجه با دربایستهای فیزیک‬
‫حرارتی»‪« ،‬تابش حفره»‪« ،‬تابش کامل» یا «تابش‬ ‫کالسیک کامالً سازگار است‪ .‬مشکل زمانی بروز‬
‫دما» نیز گفته میشود‪.‬‬ ‫میکند که دما را به صفر مطلق نزدیک کنیم‪ .‬بنا به‬
‫سیاه یک‬ ‫جسم‬ ‫تابش‬ ‫نتایج تجربی و بر خالف قانون دولون‪-‬پتی و به تبعِ‬
‫تابش الکترومغناطیسی حرارتی در جسم یا اطراف آن‬ ‫آن فیزیک کالسیک‪ ،‬وقتی دما به صفر مطلق نزدیک‬
‫در حالت تعادل ترمودینامیکی با محیط آن است که‬ ‫شود ظرفیت گرمایی به سرعت افت کرده و به صفر‬
‫توسط یک جسم سیاه (یک بدنه مات و غیر منعکس‬ ‫میل میکند‪.‬‬
‫در شرایط دمای پایین و چگالی باال که آثار کوانتومی‬ ‫کنندهی ایدهآل) منتشر میشود‪ .‬این تابش‪ ،‬طیف‬
‫قابل توجه هستند اعمال میگردند‪.‬‬ ‫تابشی ویژهی خود را در طول موج )‪ (λ‬دارد‪ ،‬که‬
‫آمار فرمی‪-‬دیراک شاخه ای از فیزیک است که‬ ‫بهطور معکوس با شدت آن وابسته است که آن هم‬
‫توصیف کنندهی انرژی سامانهای از تعداد زیادی ذره‪-‬‬ ‫تنها به دمای جسم بستگی دارد‪ .‬در تئوری و نظریهها‬
‫ی یکسان پیرویکننده از اصل طرد پاولی است‪ .‬نام‬ ‫به خاطر ساده و یکنواخت نگهداشتن محاسبهها دما‬
‫فرمی‪-‬دیراک به افتخار انریکو فرمی و پاول‬ ‫یکنواخت و ثابت فرض شدهاست‪.‬‬
‫دیراک که هر دو به صورت جداگانه و همزمان آن را‬ ‫آمار بوز‪-‬انیشتین در مکانیک آماری‪ ،‬آمار بوز‪-‬‬
‫کشف کرده بودند انتخاب شد‪.‬‬ ‫اینشتین یکی از دو راهی است که ذرات تمیزناپذیر‬
‫آمار فرمی‪-‬دیراک در سامانهای با تعادل دمایی‪ ،‬بر‬ ‫و بدون برهمکنش‪ ،‬میتوانند تعدادی تراز‬
‫ذرات یکسان که گردش (اسپین) نیمهصحیح دارند‬ ‫شرایط تعادل‬ ‫در‬ ‫را‬ ‫انرژی گسسته‬
‫اعمال میشود‪ .‬همچنین فرض میشود که برهمکنش‬ ‫ترمودینامیکی اشغال کنند‪ .‬ویژگیهای ذرات‬
‫ذرات در این سامانه ناچیز است؛ بنابراین میتوان این‬ ‫تبعیتکننده از آمار بوز‪-‬اینشتین عامل خواص‬
‫تعداد زیاد از ذرات را در وضعیت حالت پایهی یک‬ ‫نور لیزر و بدون اصطکاک بودن هلیم ابرشاره است‪.‬‬
‫تکذره توصیف کرد‪ .‬نتیجهی توزیع فرمی‪-‬دیراک بر‬ ‫این آمار در سال ‪ 1924‬توسط ساتیندرا‬
‫روی این ذرات یعنی هیچ دو ذرهای نمیتوانند حالت‬ ‫بعداً‬ ‫و‬ ‫گردید‬ ‫بوز برای فوتونها بیان‬
‫کوانتومی مشابه هم داشته باشند؛ که این‬ ‫توسط اینشتین برای سایر ذرات (بوزونها) نیز به کار‬
‫نتیجهگیری تأثیر بزرگی بر روی ویژگیهای سامانه‬ ‫گرفتهشد‪.‬‬
‫دارد‪ .‬از آنجایی که آمار فرمی‪-‬دیراک بر روی ذراتِ با‬ ‫ذرات تبعیتکننده از آمار بوز‪-‬اینشتین بوزون خوانده‬
‫گردش (اسپین) نیمهصحیح اعمال میشود‪ ،‬باید این‬ ‫میشوند‪ .‬ویژگی این ذرات‪ ،‬تبعیت نکردن از اصل‬
‫ذرات را فرمیون خواند‪ .‬این آمار بیشتر به‬ ‫طرد پائولی است‪ .‬به این معنا که تعداد ذراتی که‬
‫الکترونهایی که خود فرمیون با گردش ‪ 1/2‬اند‬ ‫میتوانند یک تراز انرژی را اشغال کنند نامحدود‬
‫اعمال میشود‪ .‬آمار فرمی‪-‬دیراک خود زیرمجموعهای‬ ‫است ‪.‬اسپین بوزونها یک عدد صحیح است‪ .‬از اینرو‬
‫از مکانیک آماری است و از اصول مکانیک‬ ‫ذرات حامل نیرو مانند فوتونها و نیز برخی از اتمها‬
‫کوانتوم پیروی میکند‪.‬‬ ‫مانند هلیوم‪ 4-‬بوزون هستند و از آمار بوز‪-‬اینشتین‬
‫تعداد‬ ‫از‬ ‫فرمی مجموعهای‬ ‫یک گاز‬ ‫پیروی میکنند‪ .‬در دماهای پایین‪ ،‬رفتار بوزونها‬
‫زیادی فرمیون است‪ .‬فرمیونها که نامشان از روی‬ ‫با فرمیونها که از آمار فرمی‪-‬دیراک تبعیت میکنند‬
‫نام انریکو فرمی گرفتهشدهاست‪ ،‬ذراتی هستند که‬ ‫متفاوت است‪ .‬از این جهت که تعداد نامحدودی از‬
‫از آمار فرمی‪-‬دیراک پیروی میکنند‪ .‬این آمار‪ ،‬توزیع‬ ‫بوزونها میتوانند در یک تراز انرژی چگالیده شوند‪.‬‬
‫انرژی فرمیونها در یک گاز فرمی درتعادل گرمایی را‬ ‫این ویژگی منجر به چگالش بوز‪-‬اینشتین (حالتی‬
‫تعیین میکنند و مشخصه آنها‪ ،‬چگالی تعداد‪ ،‬دماو‬ ‫خاص از ماده) میگردد‪ .‬آمارهای بوز‪-‬اینشتین و‬
‫مجموعه حالتهای انرژی در دسترس است‪.‬‬ ‫فرمی‪-‬دیراک‪ ،‬آمارهای کوانتومی هستند‪ ،‬یعنی تنها‬
‫کریستالی درپیشگرفت (موج بالخ) از آنجا که طبق‬ ‫بنابر اصل طرد پاولی‪ ،‬هیچ حالت کوانتومی نمیتواند‬
‫تعریف‪ ،‬برهمکنشها نادیده گرفته میشوند‪ ،‬مسئله‬ ‫همزمان توسط بیش از یک فرمیون با اعداد‬
‫بررسی ویژگیهای تعادلی و دینامیک یک گاز فرمی‬ ‫کوانتومی یکسان اشغال شود‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬یک گاز‬
‫ایدهآل به مطالعه رفتار ذرات تکی مستقل‪ ،‬کاهش‬ ‫فرمی بدون برهمکنش‪ ،‬برخالف گاز بوز نمیتواند‬
‫مییابد‪.‬‬ ‫تا چگالش بوز‪-‬اینشتین‪ ،‬چگالیده شود‪ ،‬اما برای گاز‬
‫فرمی در حال برهمکنش این امکان وجود دارد‪ .‬انرژی‬
‫کل گاز فرمی در دمای صفر مطلق بزرگتر از مجموع‬
‫حالتهای پایه تکذرههاست زیرا اصل پاولی نوعی‬
‫برهمکنش یا فشاررا ایجاب میکند که فرمیونها را‬
‫جدا و در حرکت نگهدارد‪ .‬به همین دلیل فشار یک‬
‫گاز فرمی‪ ،‬برخالف یک گاز ایدهآل کالسیک‪ ،‬حتی‬
‫در دمای صفر مطلق نیز صفر نیست‪ .‬این فشار‬
‫که فشار تبهگنی نامیده میشود‪ ،‬باعث پایداری‬
‫یک ستاره نوترونی( یک گاز فرمی تشکیلشده‬
‫از نوترون )یا یک ستاره کوتوله سفید( گاز فرمی‬
‫متشکل از الکترون )در برابر نیروی رو به‬
‫درون گرانش میشود که سبب فروریختن یک ستاره‬
‫و تبدیل آن به یک سیاهچاله میشود‪ .‬تنها وقتی که‬
‫یک ستاره به اندازه کافی پرجرم باشد که بر فشار‬
‫تبهگنی غلبه کند‪ ،‬ممکن است که به‬
‫یک تکینگیرمبش کند‪.‬‬
‫یک گاز فرمی ایدهآل‪ ،‬مدلی فیزیکی است که فرض‬
‫میکند گاز از فرمیونهای بدون برهمکنش تشکیل‬
‫میشود‪ .‬در واقع نسخه مکانیک کوانتومی گاز‬
‫ایدهآل برای ذرات فرمیونی است‪ .‬رفتار الکترونها در‬
‫یک کوتوله سفید یا نوترونها در یک ستاره‬
‫نوترونی را میتوان با فرض نمودن آنها به عنوان گاز‬
‫فرمی ایدهآل تقریب زد‪ .‬روش مشابهی را میتوان‬
‫برای سامانههای تناوبی مانند الکترونهای در حال‬
‫حرکت در شبکه کریستالی فلزات و نیمرساناها و با‬
‫از شبه‪-‬تکانه یا تکانه‬ ‫استفاده‬

You might also like