Professional Documents
Culture Documents
1401-02
برای توصیف بهتر ،گرما را انرژیای که می تواند از مکانیک آماری ،یکی از مباحث مطرح
یک شکل به شکل دیگر تبدیل شود یا از یک شی به در فیزیک است که به سیستمهایی با تعداد
دیگری منتقل شود و انرژی حرارتی را انرژیای که متغیرهای بسیار زیاد میپردازد .این متغیرها
یک ماده یا سیستم به دلیل دمای آن ،یعنی انرژی میتوانند ذراتی چون اتمها ،مولکولها ،یا ذرات
مولکولهای متحرک یا لرزاننده دارد ،تعریف می- بنیادی باشند که تعداد آنها میتواند هممرتبه
کنیم. با عدد آووگادرو باشد .در این مبحث ،با استفاده از
به گفته دیوید مک کی ،استاد فیزیک در دانشگاه خاصیتهای میکروسکوپی این ذرات مانند ساختار
ایالتی جنوبی میسوری ،ترمودینامیک شامل اندازه- اتمی و برهمکنش بین آنها ،اطالعاتی در مورد
گیری این انرژی است که می تواند بسیار پیچیده خواص ماکروسکوپی سیستم مانند فشار ،انتروپی و
باشد .سیستم هایی که ما در ترمودینامیک مطالعه انرژی آزاد گیبس ،از طریق محاسبات و روشهای
میکنیم ،از تعداد بسیار زیادی اتم یا مولکول در آماری به دست میآید .مثالً معادلههای
تعامل با روش های پیچیده تشکیل شده است .اما مدلهای حالت در ترمودینامیک توسط
اگر این سیستمها معیارهای مناسبی را برآورده کنند، میکروسکوپی-آماری مشتق میشوند.
که ما به آن تعادل می گوییم ،می توان آنها را با تعداد مکانیک آماری شکوفایی خود را قبل از همه ،مدیون
بسیار کمی اندازهگیری توصیف کرد. نظیر لودویگ کالسیکی دانشمندان
اصول اساسی ترمودینامیک در ابتدا در سه قانون بولتزمان ،جوسایا ویالرد گیبز و جیمز کلرک
بیان شد ولی به نظر قانون چهارمی هم وجود دارد ماکسول میباشد.
که قانون صفرم نام دارد زیرا قانون یک و دو و سه هدف مکانیک آماری پیش گویی ،درک پدیدههای
جایگاه خود را داشتند و مثل این قانون ،بنیادی ماکروسکوپی و محاسبه خواص آنها از روی خواص
نبودند. مولکولهای منفرد سازنده آن سیستم است .
قانون اول به صورت کلی می گوید انرژی و ماده به مکانیک آماری همانند پلی است که خواص ذرهای
وجود نمی آیند و از بین نمی روند تنها شکلشان از (نتایج مکانیک کوانتومی )را به خواص ماکروسکوپی
جامد ،مایع ،گاز و پالسما تغییر می کند و ورودی هر (نتایج ترمودینامیک) سیستم مربوط میکند.
ماشینی با خروجی آن برابر است .به عبارتی دیگر ترمودینامیک قادر است بین بسیاری از خواص ارتباط
تغییر انرژی درونی سیستمِ بسته ،برابر دمای اضافه برقرار نماید ،ولی در رابطه با مقدار آن و علتها هیچ
شده منهای کار خالصی است که ماشین انجام می- اطالعاتی نمیدهد .برعکس ،در مکانیک آماری
دهد چون سیستم در دنیای واقعی کار میکند، صحبت از علتها ،چراها و اندازهگیری مقادیر است.
همیشه مقداری انرژی به محیط بیرون منتقل می ترمودینامیک شاخهای از فیزیک است که به روابط
شود (اتالف انرژی). بین گرما و سایر اشکال انرژی میپردازد .به طور
خاص ،چگونگی تبدیل انرژی حرارتی به سایر اشکال
انرژی و چگونگی تأثیر آن بر ماده را توضیح میدهد.
مولکولها و انرژی جنبشی متوقف میشود .در واقع dU
دیگر هیچ انرژی وجود نخواهد داشت! با قانون اول، = d̅Q − PdV + Hdm + Jdl
میدانیم که ماده/انرژی نه ساخته و نه نابود می شود، + ∑ μi dni
می تواند شکل خود را تغییر دهد ،مثأل از جامد به i
در این معادله U ،انرژی درونی سامانه d̅Q ،گرمای
مایع ،گاز یا پالسما تبدیل شود و دوباره به حالت قبل
داده شده به یک سامانه گازی ،PdV ،کار انجام
بازگردد ،اما مقدار ماده/انرژی در سیستم (کیهان)
گرفته توسط آن گاز در فشار Pو حجم افزایش یافته
ثابت باقی می ماند .قانون دوم بیان میکند در حالیکه
،Hdm ،dVانرژی درونی گاز پارا مغناطیسی،Jdl ،
مقدار ماده/انرژی یکسان باقی می ماند ،کیفیت آن
انرژی درونی سامانهای مانند سیم یا فنر و
در طول زمان کاهش پیدا می کند .این اتفاق چگونه
∑i μi dniپتانسیل شیمیایی چند ماده شیمیایی
رخ میدهد؟ انرژیِ قابل استفاده برای باروری ،رشد و
هستند.
تعمیر بکار میرود .در این فرآیند ،انرژیِ قابل استفاده
قانون دوم ضرورتا بیان می کند که نمی توان
به انرژیِ غیرقابل استفاده تبدیل می شود و در نتیجه
فرآیندی را بدست آورد که در آن ،اثر منحصربفرد در
انرژی قابل استفاده به شکل ِ انرژیِ غیرقابل استفاده
واقع کسر یک حرارت مثبت از یک منبع و تولید یک
از دست می رود (گم میشود) .آنتروپی به عنوان
کارِ مثبت باشد .انرژی ،بی نظمی(آنتروپی) به دنبال
مقیاسی از انرژیِ غیر قابل استفاده در یک سیستم
دارد و از منبع خود حرکت می کند .در این حالت
بسته بهکار میرود .با افزایش آنتروپی و کاهش انرژیِ
انرژی یا دما از جسم سردتر به جسم گرم تر نمیرود.
قابل استفاده به میزان مساوی (قانون اول) ،تصادفی
شما نمی توانید بدون افزودن انرژی به سیستم جریان
بودن افزایش مییابد .همانطور که قبأل گفته شد،
متداوم دما را ایجاد کنید .قانون دوم ترمودینامیک با
انرژی اصوأل به شکل یک انرژی غیرقابل استفاده از
تمام هیاهویش فقط یک جمله دارد :آنتروپی جهان
منبع خود عقب نشینی میکند.
در حال افزایش است! این قانون با تمام خالصه و
قانون صفرم ترمودینامیک پایهای تر از سه قانون
مختصر بودنش ،معنای عمیقی دارد و کمک بزرگی
قبلی است و بعد از آنها کشف شد .به طور ساده می-
به درک ما از نحوهی عملکرد فرآیندها در جهان
گوید اگر سیستم 1و 2در حال تعادل گرمایی با
هستی میکند .آنتروپی مفهومی است که به انرژی
سیستم 3باشند ،میتوان فهمید که سیستم 1و 2
معنا میدهد؛ زیرا انرژی زمانی قابل استفاده است که
خود نیز در تعادل گرماییاند .به عنوان مثالی دیگر
قابلیت پخش شدن داشته باشد .انتروپی همان میزان
برای شرایط فیزیکی ،جان هم وزن بیل است .سم نیز
تمایل ،به پخش و انتشار یک انرژی انباشته شده
هم وزن بیل است؛ بنابراین ،جان و سم هم وزن
است.
هستند .در حالیکه قانون صفرم سیستم های بسیار
قانون سوم این مورد را بیشتر توضیح میدهد .طبق
پیچیدهتری را توصیف می کند ،ضروریات یکسان
این قانون همه ی اتفاقات در دمای صفر مطلق(منفی
هستند .از میان این قوانین ترمودینامیک ،قانون دوم
273سانتیگراد) متوقف میشوند .در این دما جنبش
قدرتمندترین قانون است و بیشترین داللت ها را
میکند .جدا از حالتهای تعادلی ،مکانیک آماری دارد ،این قانون حتی در فرهنگ معروف نیز حضور
برای تشریح سیستمهای غیرتعادلی نیز قابل استفاده دارد .هومر سیمپسون یکبار گفت« :در این خانه ،ما
است .اما مکانیک آماری ،یک گروه بزرگ آماری از قانون دوم ترمودینامیک پیروی می کنیم» .جدأ،
موسوم به آنسامبل ) (ensembleرا معرفی کرده قانون دوم اساسأ بیان می کند که کیهان انرژیِ قابل
و با رویکردیهای آماری تمامی حالتهای مختلف استفادهی خود را به طور ثابت از دست میدهد و
سیستم را بررسی میکند. هرگز آن را بدست نمیآورد .همچنین میدانیم که
در مکانیک آماری ،آنتروپی یک سیستم از فرمول زیر کیهان به طور ثابت در حال انبساط است ،همانطور
بدست میآید ،که Sآنتروپی k ،ثابت بولتزمن و که قانون دوم ترمودینامیک یعنی قانون ِ آنتروپی
Ωجایگشت ماکرو حالتهای یک میکرو حالت پیشبینی کرده؛ می توانیم نتیجه بگیریم که کیهان
است. محدود است .همچنین می توانیم نتیجه بگیریم که
S = klnΩ کیهان یک شروع خاص دارد :لحظهی (آنتروپی
انرژی آزاد گیبس که با Gنمایش داده می شود، صفر!).
بصورت زیر تعریف می شود: انرژی پتانسیل شیمیایی نوعی انرژی پتانسیل
G=H-TS میباشد که در طی واکنش شیمیایی آزاد میشود یا
به عبارتی انرژی آزاد گیبس برابر آنتالپی منهای
بدست میآید .مقدار پتانسیل شیمیایی همچنین در
حاصل ضرب دمای مطلق و آنتروپی است .دقت
پی تغییر فاز تغییر میکند .پتانسیل شیمیایی
داشته باشید که از آنجائیکه هم آنتالپی ( )Hو هم
گونههای مختلف موجود در سیستم را میتوان با
حاصل ضرب دمای مطلق و آنتروپی ( )TSاز جنس
نسبت نرخ انرژی آزاد ترمودینامیکی به نرخ تغییر
انرژی هستند ،انرژی آزاد گیبس ( )Gهم از جنس
مولی آن گونه تعریف نمود.
انرژی است.
مکانیک آماری که بعضاً به فیزیک آماری نیز شناخته
در فیزیک ،آنسامبل (هنگرد) یا آنسامبل آماری به
میشود ،یکی از بخشهای اساسی فیزیک مدرن به
مجموعهی فرضیای گفته میشود که شامل تعداد
حساب میآید ،که برای توضیح رفتار ترمودینامیک
زیادی (گاهی تعداد نامتنهاهیای) از یک سامانه-
سیستمهای بزرگ نیز قابل استفاده است .میتوان
ی فیزیکی است .این سامانهها کپیهایی از یکدیگر
گفت که ترمودینامیک به بررسی ،اندازهگیری و
هستند ولی هر کدام در یکی از وضعیتهای ممکن
مشاهده کمیتهای ماکروسکوپی سیستم (نظیر
(برای سامانه) قرار دارند .مفهوم هنگرد را گیبس در
فشار ،دما ،ظرفیت گرمایی) میپردازد .حال آنکه
سال 1902در فیزیک آماری و ترمودینامیک معرفی
مکانیک آماری با نگاهی دقیقتر ،با بررسی حالتهای
واقع توزیع در آنسامبل یک کرد.
میکروسکوپی سیستم که در نزدیکی یک مقدار
احتمال وضعیتهای فیزیکی ممکن برای سامانه
متوسط قرار دارند (رویکرد آماری) ،کمیتهای
است.
ماکروسکوپی را نتیجه گرفته و درباره چرایی و
چگونگی تغییر آنها از دیدگاه میکروسکوپی صحبت
گزارهی بولتزمان بیان میکند که همه میکروحالت- آنسامبل ترمودینامیکی نوع ویژهای از هنگرد آماری
های آنسامبل احتمال برابر دارند و چگالی احتمال است که در حالت تعادل قرار دارد و برای محاسبهی
برابر با وارون حجم فضای فاز میباشد. ترمودینامیکی بهکار یک سیستم ویژگیهای
در گزاره گیبس آنتروپی برابر میشود با میرود.
𝛺𝑑)𝑝 𝑠 = −𝑘 ∫ 𝑓(𝑞, 𝑝)𝑙𝑛𝑓(𝑞, آنسامبل ترمودینامیکی عبارتاند از:
یکی میکروکانونیکال: -1آنسامبل
و چگالی احتمال بهنجار میباشد.
از آنسامبل فیزیک آماری ،و ابزاری نظری
تابع پارش در فیزیک ،مشخصات آماری یک سامانه
بررسی برای که است
را در تعادل ترمودینامیکی آن نشان میدهد .این تابع
یک سیستم ایزوله ترمودینامیکی استفاده
خود تابعیست از دما و کمیتهای دیگر مانند حجم .
چنین در میشود.
از این رو با داشتن تابع پارش یک سیستم میتوان
سیستمی ریزحالتهای سیستم
تمامی کمیتهای ترمودینامیکی آن سیستم را
مقدار انرژی ثابتی دارند.
آزاد ،آنتروپی ،فشار و انرژی مانند انرژی
-2آنسامبل کانونیکال :در این آنسامبل ،انرژی
درونی محاسبه کرد.
دقیقا مشخص نیست ولی تعداد ذرات ثابت
تابع پارش از جمع زدن تعداد میکروحالتهای مجاز
است .به جای انرژی ،مقدار دما است که
یک سیستم در انرژیهای صفر تا بینهایت بدست
ثابت میماند .آنسامبل کانونیک برای توصیف
میآید.
سیستم بسته ای که در تبادل گرمایی
تابع پارش را برای ذرههای همانند و تمیزپذیر
ضعیف با حمام گرمایی است به کار می آید.
کالسیک بهصورت مقابل داریم:
∞+ این سیستم اگر در تبادل گرمایی ضعیف با
∫=Z 𝑁 𝑧 = 𝑝𝛺𝑑 𝑞𝛺𝑑 𝑇𝑘𝑒 −𝐻/ سیستم های دیگر با دمای مشابه باشد در
∞−
رابطه تابع پارش با کمیتهای ترمودینامیکی: تعادل میماند.
انرژی آزاد هلمهولتز: -3آنسامبل کانونیکال بزرگ :در این آنسامبل
F = −kTlnZ نه انرژی ثابت است و نه تعداد ذرات ثابت،
آنتروپی: به جای اینها دما و پتانسیل شیمیایی ثابت
هستند .این آنسامبل برای توصیف
𝐹∂ سیستمهای باز مناسب است که در تبادل
) (S = −
∂T 𝑣
ضعیف با یک مخزن است( .تبادل گرمایی،
و همچنین تابع پارش را برای ذرههای همانند و
تبادل شیمیایی ،تبادل تابشی ،تبادل
تمیزناپذیر کوانتومی داریم:
الکتریکی و )...این سیستم اگر در تبادل
!𝑁 = 𝑡𝑠𝑖𝑑𝑍
!𝑁𝑍𝑖𝑛𝑑 = 𝑍𝑑𝑖𝑠𝑡/ ضعیف با سیستم های دیگر با دما و پتانسیل
شیمیایی مشابه باشد در تعادل است.
با این که اینشتین میدانست بسامد نوسانات اتمهای جامد اینشتین مدلی ساده برای جامدات است که بر
مختلف باید متفاوت باشد ،فرض سوم را مبنی بر مبنای 3فرض اصلی بنا شدهاست:
یکسان بودن بسامد همهی نوسان گرها وارد مدل - 1اتمهای مجاور هم در شبکه جسم جامد
خود کرد .این فرض باعث سادگی بیش از حد مدل برهمکنشی با هم ندارند.
میشود .نتیجهی لحاظ کردن فرض سوم در مدل این -2هر اتم در شبکه مثل یک نوسانگر هماهنگ سه-
بود که :بنا به پیشبینی مدل ،با نزدیک شدن دما به بعدی رفتار میکند .ترازهای انرژی هر نوسانگر ،بر
صفر مطلق ،ظرفیت گرمایی به صورت نمایی با دما اساس الگوی کوانتش پالنک ،گسستهاند و فاصلهی
افت میکند .اگر فرض یکسان بودن بسامد نوسان جدایی ترازها hvاست.
گرها را کنار بگذاریم جواب واقعی تری که امروزه - 3همهی نوسانگرها با بسامد یکسانی در ارتعاشند.
به مدل دبای مشهور است ،و بر اساس آن ظرفیت سال 1907توسط آلبرت در مدل این
گرمایی به صورت تابعی از T 3به صفر میل میکند، انیشتین معرفی شد .بدیهی است که فرض اول
حاصل میشد. درست نیست و در واقع بیشتر خواص یک جامد
در فیزیک ،جسم سیاه جسم ایدهآلی است که همه- حاصل وجود برهمکنش بین اتمهای آن است .با این
ی نوری را که در همهی بسامدها و از همهی زاویهها، حال ،این فرض باعث سادگی مدل میشود و برای
از هر کجا و با هر شدتی که به آن میتابد جذب هدفی که انیشتین از ارائهی این مدل داشت ،فرض
میکند؛ هیچ تابش الکترومغناطیسی از جسم سیاه مناسبی است .هدف اصلی انیشتین از ارائهی این
بازنمیتابد یا نمیگذرد ،و به همین دلیل جسم مدل آن بود که نشان دهد مفهوم کوانتش پالنک
هنگامی که سرد است سیاه دیده میشود .یک جسم میتواند بعضی از ناسازگاریهای فیزیک کالسیک را
(دمای گرمایی در تعادل سیاه حل کند.
ثابت) ،پرتوهای الکترومغناطیسی تابش میکند که در ترمودینامیک کالسیک ظرفیت گرمایی جامدات
به آن تابش جسم سیاه گویند .طیف حاصل از تابش بر اساس قانون تجربی دولون-پتی محاسبه میشد و
مستقل از جنس و شکل جسم است و تنها به دمای سازگاری قابل قبولی با نتایج آزمایشگاهی
آن بستگی دارد. دولون-پتی ظرفیت داشت .قانون
اصطالح جسم سیاه توسط گوستاو کیرشهف در سال گرمایی بلورها را 3Nkپیشبینی میکند که
18۶0معرفی شد .به تابش جسم سیاه؛ «تابش مستقل از دماست .این نتیجه با دربایستهای فیزیک
حرارتی»« ،تابش حفره»« ،تابش کامل» یا «تابش کالسیک کامالً سازگار است .مشکل زمانی بروز
دما» نیز گفته میشود. میکند که دما را به صفر مطلق نزدیک کنیم .بنا به
سیاه یک جسم تابش نتایج تجربی و بر خالف قانون دولون-پتی و به تبعِ
تابش الکترومغناطیسی حرارتی در جسم یا اطراف آن آن فیزیک کالسیک ،وقتی دما به صفر مطلق نزدیک
در حالت تعادل ترمودینامیکی با محیط آن است که شود ظرفیت گرمایی به سرعت افت کرده و به صفر
توسط یک جسم سیاه (یک بدنه مات و غیر منعکس میل میکند.
در شرایط دمای پایین و چگالی باال که آثار کوانتومی کنندهی ایدهآل) منتشر میشود .این تابش ،طیف
قابل توجه هستند اعمال میگردند. تابشی ویژهی خود را در طول موج ) (λدارد ،که
آمار فرمی-دیراک شاخه ای از فیزیک است که بهطور معکوس با شدت آن وابسته است که آن هم
توصیف کنندهی انرژی سامانهای از تعداد زیادی ذره- تنها به دمای جسم بستگی دارد .در تئوری و نظریهها
ی یکسان پیرویکننده از اصل طرد پاولی است .نام به خاطر ساده و یکنواخت نگهداشتن محاسبهها دما
فرمی-دیراک به افتخار انریکو فرمی و پاول یکنواخت و ثابت فرض شدهاست.
دیراک که هر دو به صورت جداگانه و همزمان آن را آمار بوز-انیشتین در مکانیک آماری ،آمار بوز-
کشف کرده بودند انتخاب شد. اینشتین یکی از دو راهی است که ذرات تمیزناپذیر
آمار فرمی-دیراک در سامانهای با تعادل دمایی ،بر و بدون برهمکنش ،میتوانند تعدادی تراز
ذرات یکسان که گردش (اسپین) نیمهصحیح دارند شرایط تعادل در را انرژی گسسته
اعمال میشود .همچنین فرض میشود که برهمکنش ترمودینامیکی اشغال کنند .ویژگیهای ذرات
ذرات در این سامانه ناچیز است؛ بنابراین میتوان این تبعیتکننده از آمار بوز-اینشتین عامل خواص
تعداد زیاد از ذرات را در وضعیت حالت پایهی یک نور لیزر و بدون اصطکاک بودن هلیم ابرشاره است.
تکذره توصیف کرد .نتیجهی توزیع فرمی-دیراک بر این آمار در سال 1924توسط ساتیندرا
روی این ذرات یعنی هیچ دو ذرهای نمیتوانند حالت بعداً و گردید بوز برای فوتونها بیان
کوانتومی مشابه هم داشته باشند؛ که این توسط اینشتین برای سایر ذرات (بوزونها) نیز به کار
نتیجهگیری تأثیر بزرگی بر روی ویژگیهای سامانه گرفتهشد.
دارد .از آنجایی که آمار فرمی-دیراک بر روی ذراتِ با ذرات تبعیتکننده از آمار بوز-اینشتین بوزون خوانده
گردش (اسپین) نیمهصحیح اعمال میشود ،باید این میشوند .ویژگی این ذرات ،تبعیت نکردن از اصل
ذرات را فرمیون خواند .این آمار بیشتر به طرد پائولی است .به این معنا که تعداد ذراتی که
الکترونهایی که خود فرمیون با گردش 1/2اند میتوانند یک تراز انرژی را اشغال کنند نامحدود
اعمال میشود .آمار فرمی-دیراک خود زیرمجموعهای است .اسپین بوزونها یک عدد صحیح است .از اینرو
از مکانیک آماری است و از اصول مکانیک ذرات حامل نیرو مانند فوتونها و نیز برخی از اتمها
کوانتوم پیروی میکند. مانند هلیوم 4-بوزون هستند و از آمار بوز-اینشتین
تعداد از فرمی مجموعهای یک گاز پیروی میکنند .در دماهای پایین ،رفتار بوزونها
زیادی فرمیون است .فرمیونها که نامشان از روی با فرمیونها که از آمار فرمی-دیراک تبعیت میکنند
نام انریکو فرمی گرفتهشدهاست ،ذراتی هستند که متفاوت است .از این جهت که تعداد نامحدودی از
از آمار فرمی-دیراک پیروی میکنند .این آمار ،توزیع بوزونها میتوانند در یک تراز انرژی چگالیده شوند.
انرژی فرمیونها در یک گاز فرمی درتعادل گرمایی را این ویژگی منجر به چگالش بوز-اینشتین (حالتی
تعیین میکنند و مشخصه آنها ،چگالی تعداد ،دماو خاص از ماده) میگردد .آمارهای بوز-اینشتین و
مجموعه حالتهای انرژی در دسترس است. فرمی-دیراک ،آمارهای کوانتومی هستند ،یعنی تنها
کریستالی درپیشگرفت (موج بالخ) از آنجا که طبق بنابر اصل طرد پاولی ،هیچ حالت کوانتومی نمیتواند
تعریف ،برهمکنشها نادیده گرفته میشوند ،مسئله همزمان توسط بیش از یک فرمیون با اعداد
بررسی ویژگیهای تعادلی و دینامیک یک گاز فرمی کوانتومی یکسان اشغال شود .به همین دلیل ،یک گاز
ایدهآل به مطالعه رفتار ذرات تکی مستقل ،کاهش فرمی بدون برهمکنش ،برخالف گاز بوز نمیتواند
مییابد. تا چگالش بوز-اینشتین ،چگالیده شود ،اما برای گاز
فرمی در حال برهمکنش این امکان وجود دارد .انرژی
کل گاز فرمی در دمای صفر مطلق بزرگتر از مجموع
حالتهای پایه تکذرههاست زیرا اصل پاولی نوعی
برهمکنش یا فشاررا ایجاب میکند که فرمیونها را
جدا و در حرکت نگهدارد .به همین دلیل فشار یک
گاز فرمی ،برخالف یک گاز ایدهآل کالسیک ،حتی
در دمای صفر مطلق نیز صفر نیست .این فشار
که فشار تبهگنی نامیده میشود ،باعث پایداری
یک ستاره نوترونی( یک گاز فرمی تشکیلشده
از نوترون )یا یک ستاره کوتوله سفید( گاز فرمی
متشکل از الکترون )در برابر نیروی رو به
درون گرانش میشود که سبب فروریختن یک ستاره
و تبدیل آن به یک سیاهچاله میشود .تنها وقتی که
یک ستاره به اندازه کافی پرجرم باشد که بر فشار
تبهگنی غلبه کند ،ممکن است که به
یک تکینگیرمبش کند.
یک گاز فرمی ایدهآل ،مدلی فیزیکی است که فرض
میکند گاز از فرمیونهای بدون برهمکنش تشکیل
میشود .در واقع نسخه مکانیک کوانتومی گاز
ایدهآل برای ذرات فرمیونی است .رفتار الکترونها در
یک کوتوله سفید یا نوترونها در یک ستاره
نوترونی را میتوان با فرض نمودن آنها به عنوان گاز
فرمی ایدهآل تقریب زد .روش مشابهی را میتوان
برای سامانههای تناوبی مانند الکترونهای در حال
حرکت در شبکه کریستالی فلزات و نیمرساناها و با
از شبه-تکانه یا تکانه استفاده