Professional Documents
Culture Documents
مطالعه ،بررسی و کاربرد ترمودینامیک در انجنیری در قرن نوزدهم آغاز شد .انجنیران می خواستند محدودیت های
قوانین فزیک را بر عملکرد ماشین های بخار و سایر ماشین های تولید کننده انرژی مکانیکی مالحظه کنند.
ترمودینامیک درباره تبدیل یک شکل انرژی به شکلی دیگر ،به ویژه تبدیل حرارت به سایر شکلهای انرژی بحث می
کند .این کار با مطالعه روابط بین پارامترهای صرفا ماکروسکوپی صورت می گیرد که رفتار سیستمهای فزیکی را توصیف
می کنند .این گونه توصیف ماکروسکوپی (مقیاس بزرگ) ،همه جزئیات کوچک مقیاس و میکروسکوپی را نادیده می گیرد.
در کاربردهای عملی ،این جزئیات اغلب مهم نیستند .برای مثال ،انجنیری که رفتارهای گازهای حاصل از احتراق را در
سلندر یک انجن اتومبیل بررسی می کند می تواند با کمیتهای ماکروسکوپی همچون درجه حرارت ،فشار ،کثافت و ظرفیت
انجنیران به دنبال یافتن پاسخ این پرسش بودند که آیا می توان ماشینی ساخت که به طور دائمی کار مکانیکی انجام
دهد .آنها مدتها بر روی این موضوع تحقیق کردند .نتایج تحقیقات ،محدودیتهای قوانین ترمودینامیک را رعایت نمی
کردند .در آن طرحهای تحقیقی بدون انجام دادن کار انرژی گرفته می شد.
هدف این بود که ابزار ساخته شده بدون مصرف هیچ گونه سوخت یا هر گونه انرژی ورودی دیگر ،کار خروجی بی
پایانی را تامین کند .یافته های حاصل از آزمایشات نشان داد که ساختن چنین ماشینی غیر ممکن است.
اگر تنها راه تغییر دادن انرژی یک دستگاه ،انجام دادن کار روی دستگاه و یا وا داشتن دستگاه به انجام کار بود ،مسئله
ساده بود .هر کاری که روی دستگاه انجام می دادند در نهایت ب ه صورت انرژی مکانیکی پس گرفته می شد .دادن حرارت
به دستگاه هم سبب باال رفتن درجه حرارتی آن می شود و وقتی جسم به درجه حرارتی اولیه اش بازمی گشت ،حرارتی را
که قبال گرفته بود عینا پس می داد .به این ترتیب می شد از نوعی انرژی مکانیکی داخلی دستگاه سخن گفت که عبارت
بود از جمع جبری کار انجام یافته به وسیله دستگاه و کار انجام شده روی آن بود.
واسط ترمودینامیکی
از آنجا که ترمودینامیک به انتقال انرژی و بررسی ان سرو کار دارد ،بناَ ،انتخاب واسط در فرایند های ترمودینامیکی از
اهمیت به سزایی برخوردار است.واسط های معمول ترمودینامیکی شامل آب در سیستم های توان بخار ،مواد سوخت
سیستم های ترمودینامیکی به فضا ،ماده یا گروهی از ماده گفته می شود که با خطوط مرزی حقیقی یا موهومی احاطه
شده باشد .در واقع ،در مطالعه ترمودینامیک ،انتخاب قسمتی از فضا یا شی و یا نمونه ،سیستم است که اختیاری در نظر
گرفته و مطالعه روی آن متمرکز میشود .بقیه فضا یا نمونه را که در تماس با سیستم بوده و در تحوالت سیستم دخالت
.1سیستم بسته :سیستمی است که سرحدات آ ن بسته بوده و هیچ نوع تبادل کتله در آن صورت نمی گیرد.
.2سیستم باز :سیستمی است که سرحدات آن بسته نبوده و تبادل کتله و انرژی در آن صورت می گیرد.
.3سیستم مجزاء :سیستمی است که متاثر از م حیط اطراف خود نبوده و تبادل کتله و انرژی در آن صورت نمی
گیرد.
حرارت
حرارت به انرژی انتقال شده بدون انتقال کتله از سرحدات سیستم گفته می شود.چون درجه حرارت در خود سیستم و
محیط اطراف سیستم فرق می کند ،لذا انتقال حرارت با عبور از سرحدات سیستم دارای درجه حرارت بلندتر به سیستم
کار به انرژی انتقال شده بدون انتقال کتله از سرحدات سیستم گفته می شود ..درکار ،تفاوت خواص داخلی به عالوه
قوانین ترمودینامیک
اگر دو سیستم به صورت جداگانه با سیستم سومی در حالت تعادل حرارتی قرار داشته باشد ،پس دو سیستم با یکدیگر
آزمایش ژول نشان داده است که درجه حرارت یک جسم را می شد با انجام دادن کار روی آن تغییر داد .به عبارت
دیگر ،یک جسم می تواند حرارت بگیرد (مثال ماشین بخار) و کار مکانیکی انجام دهد .به این ترتیب معلوم شد که نمی
توان از حرارتی که در مقدار معینی ماده وجود دارد و یا از انرژی مکانیکی آن به صورت جدا از هم سخن گفت .جسم فقط
دارای یک مخزن انرژی است ،که آن را "انرژی داخلی" می نامند و به Δuنشان می دهند .هم کار مکانیکی و هم حرارت
در این مخزن سهیم اند .برداشت انرژی از این مخزن می تواند به صورت کار مکانیکی و یا حرارت باشد .این ،قانون اول
ترمودینامیک است:
تغییرات انرژی داخلی برابر مجموع کار انجام شده Wبر روی سیستم و حرارت داده شده Qبه آن می باشد.
هر گاه فرآیندی را که با حرارت و کار سر و کار دارد به کار گیریم تا دستگاهی را از یک حالت آغازین به یک حالت
جدید برسانیم ،تغییر انرژی درونی سیستم مقدار ثابتی دارد که مستقل از جزئیات فرآیند است .البته مقدار کار یا میزان
قانون اول به ما اجازه می دهد که مقدار مجهول حرارت یا کار الزم برای یک فرآیند را با استفاده از مقدار حرارت و کار
الزم برای فرآیندی متفاوت که سیستم را از همان حالت آغازین به حالت نهایی مشابه می رساند ،محاسبه کنیم.
میتوان انرژی داخلی یک جسم را به صورت حرارت یا انرژی مکانیکی استخراج کرد .سالیان متمادی ،دانشمندان در
صدد ب ودند که ماشینی بسازند که بتواند با دریافت انرژی کمتر ،کار ( یا حرارتی ) بیشتری تحویل دهد .اگر بتوان تمام
انرژی درونی یک جسم را به کار تبدیل کرد ،یا به عبارتی ،ماشینی ساخته شود که قادر باشد پس از انجام مقدار معینی
کار به نقطه ابتدایی خود باز گردد؛ در این صورت این ماشین میتواند به طور دائمی کار تولید کند .این فرآیند را یک
"سایکل" می نامند .حال اگر منبع انرژی ا ین سایکل ،انرژی درونی ماده باشد ،میتوان تا پایان یافتن این انرژی داخلی،
در عمل هیچ گاه نمی توان چنین ماشینی ساخت .هیچ ماشین ی نیست که فقط با یک منبع حرارتی کار کند .برای آنکه
در یک سایکل ،مقداری کار انجام گیرد و مقداری حرارت استخراج شود ،باید قسمتی از سایکل در درجه حرارتی پایین تر
از درجه حرارتی منبع عمل کند .قانون دوم ترمودینامیک در واقع همین مطلب را آشکار میسازد.
تا هنوز ،هیچ فرآیندی که تنها نتیجه آن جذب حرارت از یک منبع و تبدیل حرارت به کار باشد ،امکان پذیر نیست .به
بیان دیگر می توان گفت که امکان ندارد که تنها اثر یک ماشین سایکلیک آن باشد که بطور مداوم آزمایشهای مربوط به
این قانون بیان می کند که ممکن نیست از طریق یک سلسله فرآیند متناهی به صفر مطلق دست یافت .به عبارتی
رسیدن به صفر مطلق محال است .البته به نزدیکیهای صفر مطلق میشود رسید ،اما خود صفر مطلق قابل دسترس نمیباشد.
ماشین حرارتی
حرارت را میتوان با سوخت تولید نمود ،اما معموالً آنچه نیاز داریم کار مکانیکی است .ماشینی که در یک فرآیند سایکلی
انرژی حرارتی را به کار مکانیکی تبدیل کند ،ماشین حرارتی نامیده میشود .ماشینهای حرارتی اولیه بازده بسیار کمی
داش تند .تنها بخش کوچکی از حرارتی گرفته شده از منبع حرارتی میتوانست به کار مفید تبدیل شود .حتّی پس از تکامل
طراحی فنی این ماشین ها ،باز هم بخش قا بل مالحظه ای از حرارت هدر میرود و به انرژی مکانیکی تبدیل نمی شود .
سیستم ،مبنای توصیف ماکروسکوپی سیستم را تشکیل میدهند .بطور خالصه ،توصیف ماکروسکوپیکی یک
سیستم عبارت از مشخص کردن چند ویژگی اساسی و قابل اندازه گیری آن سیستم است.
.2دیدگاه میکروسکوپیک : 2از نظر آماری ،یک سیستم متشکل از تعداد بسیار زیادی مالیکول( Nمولکول) که هر
کدام از این مالیکولها میتواند در مجموعهای از حالتهایی که انرژی آنها مساوی است ،قرار میگیرد .این سیستم را
میتوان بصورت منزوی در نظر گرفت و یا در بعضی موارد میتوان فرض کرد که مجموعهای از سیستمهای مشابه،
کمیتهای ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک هر سیستمی باید باهم ارتباط داشته باشند .زیرا آنها از دو راه مختلف ،
وضعیت یکسانی را توصیف میکنند .بویژه ،باید کمیتهای ماکروسکوپیک بر حسب کمیتهای میکروسکوپیک بیان شود.
بعنوان مثال فشار یک گاز ،عمال با استفاده از فشارسنج اندازه گیری میشود ،اما از دیدگاه میکروسکوپیک ،فشار مربوط
است به مقدار متوسط انتقال اندازه حرکت مالیکولهای گاز که به واحد سطح فشارسنج برخورد میکنند.
اگر بتوانیم کمیتهای ماکروسکوپیک را بر حسب کمیتهای میکروسکوپیک تعر یف کنیم ،قادر خواهیم بود قوانین
کنیم. بیان آماری مکانیک زبان به کمی بطور را ترمودینامیک
توصیف مشخصات کلی یک سیستم به کمک تعدادی از ویژگیهای قابل اندازه گیری آن ،که کم و بیش توسط حواس
ما قابل درک هستند ،یک توصیف ماکروسکوپیک است .این توصیفها نقطه شروع تمام بررسیها در تمام شاخههای فزیک
هستند .اما در ترمودینامیک توجه ما به داخل سیستم معطوف میشود ،بنابراین دیدگاه ماکروسکوپی را اختیار میکنیم و
بر آن دسته از کمیات ماکروسکوپی تأکید میکنیم که رابطهای ب ا حالت داخلی سیستم داشته باشند.
تعیین کمیتهایی که برای توصیف این حالت داخلی الزم و کافی هستند ،به عهده آزمایش است.
آن کمیتهای ماکروسکوپیکی ک ه به حالت داخلی سیستم مربوط هستند ،مختصات ترمودینامیک خوانده میشوند .این
مختصات ،برای تعیین انرژی داخلی سیستم بکار می آیند .هدف ترمودینامیک ،پیدا کردن روابط کلی این مختصات
1 Macroscopic
2 Microscopic