Professional Documents
Culture Documents
FRIENDSHIP
FRIENDSHIP
1|Page
MOJIN
Friendship
OneShot
Couple: NAMJIN
Writer: @writer_mojin
Channl: @BTSFICSMUT7
2|Page
MOJIN
لب های پفکیش رو داخل دهنش برد و مکید تا قرمزتر دیده بشن.
" میدونی وقتی اینکارو میکنی شبیه احمقا بنظر میای؟ "
" حسود .میدونم دیک گندت با دیدن این حرکتم راست میکنه.
برای همینه که حرصت میگیره" .
مو آبی بخاطر پرویی دوست صمیمیش هوفی کشید و خودشو روی
تخت جین جابجا کرد:
3|Page
MOJIN
" تو حتی یکبارم دیک منو ندیدی و انقد راجبش نظر میدی .یجوری
بنظر میرسه انگار که خیلی تشنش باشی؟ "
" نه ممنون .میدونی که امشب هوسوک هم میاد .و اینم میدونی که
اون همیشه دیکشو در اختیارم میزاره .پس واقعا ممنون ،نیازی
نیست" .
به دو دلیل.
اول اینکه اون عاشق جین بود و جونی ازین موضوع خبر داشت.
4|Page
MOJIN
نام دست های بزرگشو بین موهاش برد و اخم کرد .سوکجین
اعصابشو خط خطی میکرد.
جون به تفاوت رنگ پوست خودش و سوکجین نگاه کرد .اون فقط
یکم برنزه بود .اما باید اعتراف میکرد که جین خیلی سفیده .خیلی
سفید و نرم.
" هستی .اما این چیزیه که تو بخاطرش احساس غرور میکنی؟ "
5|Page
MOJIN
دو تا دوست صمیمی بودن .اما رفتار نامجون همیشه سرد و بی
تفاوت بود .اون فقط از جین جدا نمیشد و هیچوقت تنهاش نمیزاشت.
اما اینا دلیل نمیشد تا باهاش مهربونم باشه.
" البته که میکنم .میدونی چند تا پسر دنبال باسن سفید و پنبه ای
منن؟ "
اون دست گذاشته بود رو حساس ترین و مهم ترین نقطه ضعف
نامجون.
6|Page
MOJIN
در یک کلمه ،نامجون غیرتی بود .و غیرتش رو هم فقط روی جین
نشون میداد.
دوست نداشت لباس تنگ بپوشه تا بوت خوش فرمشو بقیه ببینن یا
حتی پیراهنای گشاد که ترقوه هاش مشخص بشن.
مو آبی حتی از حرف زدن جین با بقیه ی پسرا هم بدش میومد و
این دیگه خیلی غیر منطقی بود.
نامجون خشمگین دست جینو کشید و اونو روی تخت نشوند .چونشو
بین انگشتاش گرفت و از الی دندونای بهم چسبیدش غرید:
" اره ،دنبال اون بوت سفید و حفره ی صورتی توعن .اصن میدونی
چیه جین؟ باید اعتراف کنم که منم دنبالشم .اما احمقم که انقد
خودمو نگه میدارم .تو میای از قصد رو دیکم میشینی و باسنتو روش
تکون میدی ولی من خرم که خودمو توی دستشویی خالی میکنم .باید
7|Page
MOJIN
بیام و پاهاتو باز کنم و تا جایی که از حال میری بکوبم داخلت .پس
فقط خفه شو تا حرفایی که زدمو عملی نکردم" .
پنجره رو باز کرد و گذاشت هوای سرد زمستون وارد اتاق بشه.
هوای سرد باعث شده بود لپای تپل و سفیدش اناری تر بشن و
نامجون میفهمید که االن باید فقط یک کار بکنه...منت کشی.
8|Page
MOJIN
قدم هاشو طرف جین تنظیم کرد و باالی سرش قرار گرفت.
" متاسفم .میدونی چقدر روی تو حساسم ولی تو همش اذیتم میکنی.
"
به جین نگاه کرد که هیچی نمیگفت.
" ناراحت نباش دیگه .بهت باج میدم .این دفعه چی میخوای ؟ برات
غذا درست کنم ؟ ببرمت حموم ؟ صدتا رز قرمز بگیرم برات ؟
شکالت توتفرنگی چی ؟ جین ،میشه حرف بزنی و قهر نکنی؟ "
" بخدا اگه حرف نزنی دیکمو تا دسته داخلت فرو میکنم کیم
سوکجین .حاال اگه جرات داری بازم ساکت باش" .
9|Page
MOJIN
سکوت...
خودشو به جین نزدیک کرد و سرشو باال گرفت .توی چشماش نگاه
کرد اما چشماشو بسته بود و پلکاشو محکم بهم فشار میداد.
با این کار چشمای بسته ی سوکجین باز شدن و با ترس و تعجب به
نامجون نگاه کردن.
" قول بده دیگه از هیچ پسری حرف نمی زنی .نه تنها جلوی من،
حتی با خودتم نمیگی" .
10 | P a g e
MOJIN
" به تو ربطی نداره .اگه انقد اذیتت میکنم بیا تمومش کنیم .این
رابطه ی دوستی دیگه تموم شدست نامجون .ازین به بعد فقط
پسرعموییم" .
انگار تیر سه شاخه به قلب کیم نامجون فرو کرده بودن .درد تا مغز
استخونش رفت و باعث شد فکش قفل بشه.
11 | P a g e
MOJIN
خشن بودن فقط ی اصطالح بود .میخواست امشب کاری کنه جین
اسمشو فریاد بزنه .میخواست انقد بکنتش تا یادش بره االن چه زری
زده.
" چون توی لعنتی بیش از حد خوشگلی .تو نمیدونی وقتی تو دانشگاه
راه میری چند نفر با چشماشون بفاکت میدن .وقتی بهت میگم شلوار
12 | P a g e
MOJIN
تنگ نپوش دلیل داره .وقتی میگم دکمه هاتو باز نزار دلیل داره .وقتی
میگم به اون لبای خوشگل لعنتیت بالم لب نزن دلیل داره .میدونی
تهیونگ و جونگکوک توی دانشگاه بهم گفتن با تصور حفره ی صورتی
تو جق میزنن؟ میدونی پارک جیمینی که خودش دوست پسر داره
هم با دیدن تو حشری میشه؟ میدونی مین یونگی که به هیچکس
حتی نگاهم نمیکنه روی تو کراش داره؟ میدونی بهم چی گفت؟
آرزوش اینه یبار سینه های تو رو ببینه .و تو هنوزم به من میگی
خیلی حساسم اما به این فکر نمیکنی که چرا .چون تو همش مشغول
خندیدن و خوش گذروندنی .فکر میکنی همه مثل خودت انقد پاک
و بی شیله پیله ان که شبیه تو باشن؟ وقتی دستتو میزاری روی سینه
ی تهیونگ و بهش میگی خیلی سفته ،یا وقتی روی پای جونگکوک
میشینی و از عضله هاش تعریف میکنی .معلومه که اوناهم با دیدن
تو سفت میکنن .احمق بودنتو تموم کن جین .با چشم باز به دنیا نگاه
کن" .
13 | P a g e
MOJIN
" من بی منطق نیستم ،فقط حالم بهم میخوره وقتی عین ی هرزه
خودتو به نمایش میزاری .که سوژه ی جق زدن هر کس و ناکسی
هستی .حالم از تمام اینا بهم میخوره چون دوستت دارم" .
االن دلیل تمام حساسیت های نامجون رو فهمیده بود .ولی میتونست
عشق پسرعموش رو بپذیره؟ که نگاهشو از دوستی به عشق تغییر
بده؟
14 | P a g e
MOJIN
چشای نامجون غمگین شدن .رگه های خشم بین مردمک هاش
نشستن و اون رو شبیه ی اژدهای عصبانی نشون میدادن.
" من بهت اعتراف کردم .من عشقو جلوی پات گذاشتم اما تو داری
ردم میکنی .دیگه حق نداری اعتراض کنی کیم سوکجین" .
" متاسفم .نمیخوام که زن عمو بخاطر صدای جیغ های پسرش به
اتاق بیاد و اونو در حال بفاک رفتن ببینه" .
15 | P a g e
MOJIN
لباسای جینو از تنش خارج کرد و مال خودشم همینطور .بدن سفید
پسربزرگتر زیادی نرم و زیبا بود.
16 | P a g e
MOJIN
ناف زیبای جینو بوسید و زبونشو دورش چرخوند .گاز ارومی از
پوست کنار نافش گرفت و بعد با دستاش رون جینو مالید.
" منو ببخش .ولی وقتی نمیپذیریم مجبورم خودمو بهت تحمیل کنم.
"
جین هنوزم از تقال کردن خسته نشده بود .مدام وول میخورد تا ازاد
بشه .ازاد بشه تا با تمام قدرت مشتشو توی فک نامجون بکوبه.
خدا به جونی رحم کنه چون وقتی جین دست و پاهاش باز بشن
روزگارش رو سیاه میکنه.
17 | P a g e
MOJIN
نامجون پایین رفت و بین پاهای باز جین نشست .دیک کوچیک
سوکجین رو تو دستش گرفت و انگشت اشاره ی دست دیگشو داخل
سوراخش فرو کرد.
انگشتش اون داخل میچرخید و باعث میشد قطره های اشک تندتند
از صورت پسرموبلوند پایین بریزن.
" میدونم منو نمیخوای .این اخرین شانسم برای بودن با توعه .قول
میدم بعد از امشب ناپدید بشم پس حداقل بزار فقط یکبار طعمتو
بچشم" .
18 | P a g e
MOJIN
باسنشو تکون میداد و پرقدرت داخل جین میکوبید .بدن سوکجین با
هر ضربه به جلو پرتاب میشد و صدای تخت هم دراومده بود.
چشای پاپی طور جین به طرز احمقانه ای خیس شدن .اولش تجاوز و
االن هم جونی داشت قلبشو با کلماتش میشکوند .دلش میخواست
میتونست اون چسب لعنتیو باز کنه تا داد بزنه منم دلم میخواد
ارگاسم بشم احمق.
19 | P a g e
MOJIN
نامجون بلند شد و لباساشو تنش کرد .وقتی کامال آماده ی رفتن شد
سمت جین رفت .اول پاها و بعد دستای سوکجین رو آزاد کرد.
به محض آزاد شدن دستش مشت محکمی به صورت نامجون زد .با
دستاش محکم به عقب هولش داد.
" ازت بدم میاد کیم نامجون .باالخره به دوستیمون گند زدی تا دیک
کثیفتو داخلم فرو کنی" .
20 | P a g e
MOJIN
" خفه شو احمق .تو حتی نزاشتی من جواب اعترافتو بدم و بهم تجاوز
کردی .چطوری انقد خنگی کیم نامجون؟ "
" اگه بهم تجاوز نمیکردی اره .اما تو به همه چیز گند زدی" .
" جین غلط کردم .فقط ی فرصت دیگه بهم بده" .
21 | P a g e