Professional Documents
Culture Documents
تینابولی آروو پارت ( )Arvo Pärtبا تأکید بر قطعهی فور الین ا
*
ِ نگاهی به موسیقی تین
سعید یعقوبیان
mehrabaani@gmail.com
56
شــــماره ۱۴۲
جهان ،مردم روی یک پا میرقصند کافی است و اگر شما هرگز چنین چیزی چهرهی مذهبی موسیقی قرن بیســتم در یازده سپتامبر 1935در کشوری
ندیده باشید ،اگر بخواهید ،خودتان میتوانید اینکار را بکنید .حتی شاید بهتر چشم بهجهان گشــود که امروزه یكی از بیدینترین مردمان جهان را دارد؛
از آنها برقصید ...در آنچنان قحطی اطالعاتی (در شوروی) کافی بود یک یا کشــوری که امروزه در آزادیهای سیاســی ،اجتماعی و اقتصادی و نیز در
6
دو آکورد بشنوید؛ دنیایی پیش روی شما گشوده میشد»... شاخصهای توسعهی انسانی ،برترین ردههای جهانی را بهخود اختصاص داده
نخستین آثاری که از موسیقی مدرن قرن بیستم به گوش پارت رسید آثاری است :استونی 1.اما این کشور از آغاز دههی چهل (با اشغال نیروهای استالین) تا
از «شوئنبرگ»« ،وبرن»« ،نونو» و «بول ِز» جوان بودند .موسیقی او تا قبل از فروپاشی شوروی سابق در سال ،1991جزو اتحاد جماهیر شوروی بود و روزگار
آن ،تا حدود زیادی متأثر از «شوستاکوویچ»« ،پروکوفیف» و «بارتوک» بود. نوجوانی آروو ،تنها فرزند خانواده ،در شرایطی سپری شد که خود با عباراتی
«نکرولوگ» 7نخستین اثر پارت در سریالیسم بود که در سال 1960میالدی همچون قحطی موسیقی یا قحطی اطالعات از آن یاد میکند.
(در 25ســالگي) ساخته شد و این موسیقي ارکسترال ،در حقیقت نخستین «آروو» سهســاله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند و او با مادر و پدر
اثر یک آهنگســاز در سرتاسر شــوروی بود که با تکنیکهای دودکافونیک ناتني خود بزرگ شــد .از همان سالهای کودکی شروع به آموزش تئوری
ســاخته میشد .در سال ،1962کانتات «باغ ما» 8که در سال 1959ساخته موسیقی ،پیانو و ادبیات کرد .شاید بتوان ریشهی هر آنچه را امروز «آروو
شده بود برندهی جایزهی آهنگسازان جوان اتحاد جماهیر شوروی شد .او با پارت» با آن شناخته میشــود در میان این گفتههای او یافت« :زمانی که
وجود انتقادات شدیدی که به کارش میشد تمام دههی شصت را پیگیرانه به پســربچهای بیش نبودم در اطراف خانهمان آواز میخواندم .پیانوی کهنه
بهواسطهی آشنایی پارت با سریالیسم و دیگر جریانهای موسیقی قرن بیستم و تجربههای جدی او در این زمینهها ،میتوان
گفت موسیقی او صرف ًا صدای قرون وسطی در قرن بیستم نیست ،بلكه مینیمالیسمی است که هرچند بر پایههای موسیقی
قدیم بنا شده ،ولی در جستوجوی عناصری بیزمان و پویاســت و از اینرو موسیقی آروو پارت ماهیتی دوگانه یافته است
آهنگسازی سریالی ادامه داد و تالش کرد تا کار خود را با تکنیکهای نوین و غولپیكری هم در خانه داشــتیم که اوضاعش چندان خوب نبود .هفت،
موسیقی آوانگارد غرب تطبیق دهد« .کریدو» ،9ساختهشده در سال ،1968 هشتساله بودم که نخستین درسهای پیانو را گرفتم .کلیدهای میانی پیانو
آخرین کار او در این دوره بود که یکی از شناختهشدهترین آثارش است .این شكسته و ازکارافتاده بودند .بنابراین من تنها با کلیدهای رجیسترهای باال
اثر ترکیبی از موسیقی تونال و آتونال است در زمینهای سریالی. و پایین میتوانســتم بنوازم و بدینطریق من واقعیت را با فانتزی ترکیب
پارت 33ساله بود که با شنیدن آوازهای گریگوریایی بهشدت تحت تأثیر قرار کردم .چندسال بعد یکبار سعی کردم کلیدهای میانی را درست کنم ،اما
گرفت و مطالعهای عمیق را در خصوص مونودی تونال ،مکتب نوتردام و بهطور ۲
نشد .در همان زمانها آهنگهای زیادی روی همان پیانو ساخته بودم»...
کلی موســیقی قدیم اروپا 10آغاز کرد و برای هشت سال (از 1968تا )1976در
11
سکوتی خودخواســته فرو رفت .این سکوت ،آغاز جدایی او از سریالیسم بود. «پارت» بعدها در مدرسه ،ابوا ،آواز و پرکاشن نیز آموخت و با وجود اینکه
پس از این دورهی ســکوت ،پارت به ایدهی جدیدی در خصوص رابطهی میان ســاز اصلی او پیانو بود ،در این زمینهها نیز با ارکسترهای کوچکی همکاری
صدا و سکوت دست یافت .او در توصیفی نمادین این رابطه را اینچنین توصیف میکرد .تکنیک آهنگســازی او برای پیانو بهواســطهي بداههپردازیهایش
میکنــد ...« :مهمترین چیزهایی که بین دو دوســت وجود دارند هرگز بهزبان پیشــرفت فراوانی کرد و آهنگسازی برای او جدیتر شد؛ در نوزدهسالگی به
نمیآیند .نیازی نیســت چیزی گفته شود .نباید هم گفته شود ،ولی زمانی که مدرسهی موسیقی تالین 3رفت و در 22سالگی نیز وارد کنسرواتوار تالین شد
جدی پیش میآید ،من معتقدم آن سکوت باید شکسته شود .بههرحال مانعی ّ که در آنجا خوش درخشــید .در کنار کسب تجربههای فراوان در موسیقی
انتخاب دشــواری است؛ یا باید همچون گذشته ســکوت کنند یا خود را برای کالســیک ،مهندســی صدا را نیز آموخت و در یک رادیوی محلی مشغول
12
مواجهه با آنچه پیش خواهد آمد آماده کنند»... بهکار شد .همچنین برای چند فیلم و تئاتر نیز موسیقی ساخت .آهنگسازی
برای پارت ســکوت فرصتی اســت برای اندیشــیدن؛ به اینکه چیزی او در آن دوران بیشتر شامل آثاری برای پیانو در قالب موسیقی نئوکالسیک
باید گفته شــود یا نه؟ و اساســاً حرفی برای گفتن داریم یا نه؟ با چنین و تونال و با رویکردی سوســیال رئالیسم بودند 4.اما اندکاندک رگههایی از
نگاهي اهمیت ســکوتها هیچ کــم از گفتهها نخواهد بــود و پارت نیز سریالیسم و موسیقی «شــوئنبرگ» نیز در کارهای او نمایان شد؛ آنجا که
بر همین نکته تأکید دارد :ســکوتها بســیار مهماند .او ســبکی را که «هاینو ایل ِر» ،5استاد پارت در کنسرواتوار ،او را با شوئنبرگ و سیستم دوازده
نتیجهی دورهی ســکوت خود بود «تینتینابولی» 13نامید .ریشــهی این تنی او آشنا کرد.
واژه در التین بهمعنی ناقوس کوچک اســت .اگرچه اصول این شــیوه بر در آن سالهای اتحاد جماهیر شوروی ،دسترسی به کتابها و دیگر منابع
پایهی موســیقی قدیم اروپا و موســیقی قرون وســطی استوار بود ،ولی موسیقی غرب برای پارت مشکلی جدی بود و او اینگونه با این مسئله کنار
بافــت و ســاختار تینتینابولی ،با ادبیات آن نوع موســیقی قابل توضیح میآمد ...« :الزم نیســت چیز زیادی بدانید .همین که بشنوید در نقطهای از
57
شــــماره ۱۴۲
* ،1994 ،Litanyانگلیسی. نیســت و چیزی ویژهی خود دارد .پارت این ســبک را ساختار سادهای
* ،1997 ،Kanon Pokajanenاسلوونیایی. معرفی میکند که براســاس رابطهی یگانهای میــان ملودی و هارمونی
عناصر سبک تینتینابولی شکل گرفته است .با معرفی سبک تینتینابولی ،پارت دورهی جدید کار
.1از نظر نظام فواصل ،بیشــتر آثار تینتینابولي پــارت در ُمد آئولین و آهنگســازی خود را آغاز کرد .قطعهی «فور اِلینا» نخستین ساختهی او
برخی نیز در ُمد یونین هســتند .تونالیته در این ســبک تغییری نمیکند بود که بهطور شــفاف ،عناصر این سبک آهنگســازی را نمایان میکرد.
و در هر قطعه ثابت اســت .حتی در درون یک تنالیتهی ثابت نیز ،درجات، شــاید این اثر در بین آثار تینتینابولی پارت جزو برترینها نباشد ،ولی
تغییر کروماتیک ندارند .بنابراین در آهنگسازی تینتینابولی نه از مدوالسیون بهســبب چند ویژگی (که به آنها اشاره خواهد شد) اثر شاخص و مهمی
خبری هست ،نه از کروماتیسیزم. اســت .پارت با ســاخت فور الینا مانیفست سبک جدید و ابداعی خود را
.2چهارچوب هارمونیک این ســبک ،تمام راههای فرعی را بهسمت یک در سادهترین شکل ممکن ارائه کرد ،در عین اینکه همین قطعهی کوتاه
مسیر موسیقایی صریح و مشخص سوق میدهد 17.هارمونیها در این شیوه و بینهایت ســاده ،یکی از شناختهشــدهترین آثار تینتینابولی پارت در
بسیار ساده و مطبوع ،و نغمهها بیپیرایه ،بکر و بیتزییناند .اصول هارمونیک 15
این شیوهی آهنگسازی است .قطعاتي چون «مودوس» 14و «تریویوم»
شــفاف و سادهی سبک تینتینابولی ،بهدســتآمده از نگرشی نو به مفهوم که در همین سبک هستند نیز در همان سال ( )1976ساخته شدند .این
تونالیته بوده است .پارت سعی کرد تا تونالیته را بهعنوان یک استاندارد پایه سبک آهنگسازی تا سال 1985بهطور کامل تکوین یافت و پارت قطعات
برای بیان موســیقایی بهکار گیرد ،ولی نه با اصول هارمونی سنتی موسیقی متعددی به این شیوه تصنیف کرد .برخی از مهمترین این قطعات که به
کالســیک یا رمانتیک 18.عناصر تونال موسیقی او در یک تریاد ساده در یک 16
ترتیب عنوان ،سال و کالم نوشته شدهاند ،عبارتاند از:
گام دیاتونیک خالصه میشوند و این تونالیته (همانگونه که خواهیم دید) * ،1977 ،Missa Sillabicaالتین.
هم بهصورت افقی و هم بهصورت عمودی بهکار گرفته میشود. * ،1977 ،Tabula Rasaبیکالم.
« .3قرینگــی» 19نیــز دیگر ویژگی فرمال این ســبک اســت و میتوان * ،1982 ،Passioالتین.
قرینگیهای هارمونیک ،ملودیک ،دیرندی و همچنین قرینگي برخي قطعات * ،1983 ،Sarah Was 90 years oldبیکالم.
تینابولی پارت ردیابــی کرد .این ویژگی
ِ در بافت موســیقي را در آثــار تین * ،1984-1985 ،Tedeumالتین.
صریحترین نمو ِد سادگی در یک اثر تینتینابولی است. * ،1985 ،Stabat Materالتین.
.4تمپو تغییری در این ســبک ندارد .ریتم نیز (در صورت وجود) بسیار * ،1988 ،Seven MagnificatAntiphonenآلمانی.
ســاده و پر از عناصر تکرارشونده اســت .از اینرو بهنظر میرسد مهمترین * ،1989 ،Miserereالتین.
ویژگی این ســبک ،سادگی فرمی و محتوایی آن باشد؛ آنچه که در سادگی * ،1990 ،Berliner Messeالتین.
58
58
شــــماره ۱۴۲
.3موقعیت Tمتغیر و گاه در باال و گاه در پایین Mاست.Alternating : صدای یک ناقوس وجود دارد .شــیوهی ابداعی پارت متأثر از صدای ناقوس
است و هارمونیکهای ناقوس یا زنگ ،نقش مهمی در این سبک ایفا میکنند.
گذشته از اینکه ناقوس برای پارت منبع الهامی مهم بوده ،خصوصیات ویژهی
آن بهسبب شکل ،هارمونیکها و شی ِوش [طنین] منحصربهفردش نیز بسیار
برای او مهم بوده اســت .در موسیقی تینتینابولی ،هم تکنغمهها تداعیگر
و تقلیدکننــدهی صدای ناقوساند (مانند لحظهی آغازین فور الینا) و هم در
برخی از کارها ،صدای ناقوس ،خو د بخشی از موسیقی است( .مانند قطعهی
)Cantus in memory of benjamin brittenاین نوع «ســادگی» در سبک
تینتینابولی تا حدودی متأثر از مکتب «ســادگی نو» 20در موسیقی آلمان
21
اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد نیز بود.
(نتهای ســفید -گام المینور -بهمنزله M-Voiceو نتهای سیاه -تریاد .5اما از نگاهی عینیتر ،مهمترین ویژگی ساختاری که در واقع عرصهی
تونیک -بهمنزلهی T-Voiceهستند) حضور عناصر پیشگفت اســت ،وجود دو بخش عمده در بافتار ســبک
تینتینابولی است :بخش ملودی و بخش تریاد تونیک که هیلیی ِر آنها را
بافت و ســاختار تینتینابولی ،با ادبیات آن نوع موسیقی قابل توضیح نیســت و چیزی ویژهی خود دارد .پارت این
سبک را ساختار ســادهای معرفی میکند که براســاس رابطهی یگانهای میان ملودی و هارمونی شكل گرفته است
بنابراین شــش حالت در رابطــه ی Tو Mمتصور خواهد بود که در Melody Voice M-Voiceو T-Voiceنامیده است 22.اولی خالصهشدهی
تمامی این شــش حالت T ،میتواند در اکتاو نیز ظاهر شــود .از نظر بهعنوان خط ملودی و دومی خالصهشدهی ،Tintinabuli Voiceبهعنوان
گــردش نغمه ها ،در روند یــک اثر تین تینابولی ،خــط ملودیک ( ،)M بخش تینتینابولی موســیقی اســت T-Voice .بهتمامی شامل نغمههاي
عمومــاً حول مرکز ثقلی میگردد که هرچند در بیشــتر موارد تونیک تریاد تونیک است ،مگر در مواردی استثنایی .این دو بخش که در بافتی
اســت ،ولی لزوماً همیشــه تونیک نیســت و میتواند دو نغمه ی دیگر هموفونیک ،بنمایهي ســبک تینتینابولی را تشکیل میدهند ،رابطهای
تریاد نیز باشــد .نکتــه ی دیگر اینکه بخش ملــودي ميتواند بیش از ازپیشتعیینشــده یا بهتعبیر پارت ،ازلی و ابدی بــا یکدیگر دارند .این
یک خط باشد. رابطهی مشخص و تعریفشــده ،حالتهای مختلفی دارد که از قطعهای
هریک از این سه حالت نیز براساس اینکه نغمهی تریاد با نغمهی ملودی به قطعه دیگر متفاوت است .پارت در تعابیری یزدانشناسانهM-Voice ،
در چه فاصلهای است میتواند به دو شکل ظاهر شود؛ نخستین حالت زمانی و T-Voiceرا همچون گناه و بخشــش ،زمین و بهشت ،روح و جسم و در
است که Tنزدیکترین نغمهی تریاد به Mباشد ( Aدر نغمهنگاری زیر) که جایی آن را همچون دوگانگی درونی انســان معرفی میکند .دوگانگیای
از آن با عنوان جایگاه اول ( )First Positionنام برده میشــود و حالت دوم که در رابطهای همچون « »1 + 1 -1نمایان است و بازگوی آن است که
حالتــی خواهد بود که Tدومین نغمهی تریاد در مجاورت Mباشــد ( Bدر دوییت در نهایت در یک وجود جمع شــدهاند؛ وجودی که در اینجا این ّ
نغمهنــگاری زیر) که از آن نیز با عنوان جایگاه دوم ( )Second Positionنام تمامیت موسیقی را شکل میدهد M-Voice .دنیای درونی و ذهنی انسان ،متکثر
برده میشود: از گناهــان هر روزه و T-Voiceبهمنزلهی بخشــش ازلی و ابدی اســت 23.اما
ایدهی موســیقایی پارت در بهکارگیری این دو بخــش تا حدود زیادی
یادآور موســیقی قرن هجدهم است و آرایشی شبیه «کانتوس فیرموس»
دارد .بهعبــارت دیگر آزادی عمل خــط ملودی و محور قرارگرفتن آن از
ســویی و همچنین طرح تریادی که در خط تینتینابولی آن را پشتیبانی
میکند از ســوی دیگر ،متأثر از کانتوس فیرموس بوده است.
هیلییر ســه حالت کلی برای این دو بخش برشــمرده است و با استفاده
24
ازیک گام ال مینور این حالتها را بهشکل زیر دستهبندی کرده است:
T .1همواره باالتر از Mقرار داردSuperior :؛
T .2همواره پایینتر از Mقرار داردInferior :؛
59
شــــماره ۱۴۲
Manfred Eicher mit Arvo Pärt bei einer Konzertprobe in Talin
بــرای ایفاگر و چه برای مخاطب بســیار مهم اســت که روی هر قطعهی «»Fur Alina
نغمه تمرکز داشــته باشــند .به عبارت دیگر در ایــن قطعه تمرکز پارت این قطعه را در ســال 1976ساخت .اثری برای پیانوی تنها؛
نوازنده و شــنونده بســیار مهم تر از تکنیک نوازندگی ست. بــرای الینا ،دختری 18ســاله اهل اســتونیا کــه در آن روزگار برای
نكاتي در خصوص ساختار قطعهی فور الینا تحصیل به لندن مهاجرت کرده بود .فور الینا نخســتین قطعه ی پارت
.1فاصلــهی زیرترین و بمترین نت این قطعه بیش از پنج اکتاو اســت؛ بود که عناصر ســبک تین تینابولی او را به شــکلی صریح و شــفاف در
اندکي کمتر از گســترهی صوتي یک پیانو .دستکم این قطعه ،نشانههاي ساده ترین صورت ممکن بیان می کرد .این اثر آغاز دورهی آهنگسازی
صریحي از تجربهی کودکي پارت در مواجهه با آن پیانوي غولپیکر قدیمي تین تینابولــی پارت بود .فــور الینا در میان ســاخته های تینتینابولی
دارد .ایــن نکته در برخي آثار دیگر پارت ازجمله « »Spiegleim Spiegleنیز پارت از چند نظر متمایز اســت .از ســویی این قطعــه کوتاه ترین اثر
مشهود است. در میان مهم تریــن قطعات تینتینابولی اوســت و نواختنش حداکثر
.2تنها نشــانگر دینامیکی قطعه P ،در میزان دوم است که تا پایان قطعه دو دقیقه طول میکشــد 25و از ســویی جزو معدود آثار تینتینابولی
نیز برقرار است و هیچ افتوخیز دینامیکی در قطعه وجود ندارد. بیکالم اســت ،در حالی که بیشتر آثار پارت در این سبک کرال هستند
.3تعداد نتهای هر میزان :از آغاز قطعه تا میزان هشــتم (تقریباً میانهی و اساســاً پارت با قطعات کرالش شناخته شــده تر اســت .نکته ی دیگر
قطعه) یک نت به تعداد نتهای هر میزان اضافه میشــود و از میزان هشتم اینکــه نواختن این قطعــه به مهارت چندانــی در نوازندگی پیانو نیاز
به بعد یک نت از تعداد نتهای هر میزان کاسته میشود؛ بهاستثنای میزان ندارد و از نظر تکنیکی بســیار ساده اســت .پارت در قسمتي از فیلم
آخر که این رون ِد کاهنده ادامه نمییابد و قطعه با افزایش یک نت در میزان مســتند « »preludes for a fugue 24که درباره ی او ســاخته شــده
آخر بهپایان میرسد .این نمونه یکی از نمودهای تقارن در آثار تینتینابولی اســت ،نشــان می دهد که این قطعه ،زمانی که دســت راست و چپ
26
پارت است که در این نمودار بهشکلی هرمگونه بهنمایش درآمده است: جداگانه نواخته می شــوند حسی خنثی دارد ،ولی زمانی که دو دست
همراه هم مینوازند (به گفته ی وی) کار پیچیده میشــود و این شاید
همان لحظه ای ا ســت که دو دوست شروع به ســخن گفتن میکنند!
(رک :بخش های قبلی این مقاله)
وجــود تعداد نت های اندک در این قطعه ،حکــم می کند تأکید
بارزی روی تک تک نت ها وجود داشــته باشد .شاید نبو ِد هرگونه
خــط اتصال در دو بخــش ملودیک و تین تینابولی ایــن قطعه نیز
بی ارتباط با این مســئله نباشــد .به هنگام اجرای این قطعه ،چه
60
60
شــــماره ۱۴۲
اشــکال دیگر وجود دارد .بنابراین درحالیکه شروع قطعه در خط ملودی با بهسختی میتوان پذیرفت که عمدی در این کار نبوده باشد .در نمودارباال،
فواصل نزدیک همراه است ،در نیمهی دوم قطعه ،پرشها و فواصل بزرگتر، محور افقی شمارهی میزان و محور عمودی تعداد نتها را نشان میدهد .با
قطعه را وارد مرحلهای دیگــر میکنند که در آن ،دیگر آرامش اولیه حاکم درنظرگرفتن مواردی همچون استفاده از نتهای سفید در پایان هر میزان،
نیست. تقارن طولی قطعه ،شکل ظاهري میزانها در نغمهنگاري قطعه و نیز موارد
.6میزاننمایی در این قطعه تعیین نشده و نغمهها در قالب هیچ ریتم دیگری که پیشتر بدانها اشاره شد ،گویی پارت به هنگام ساخت قطعه ،در
مشخص و تعریفشــدهای نیستند .بااینحال پارت ،نت سیاه (بدون دم) 27
کنار نغمهپردازی ،بر بوم صوتی خود ،نقاشی نیز کرده است.
را برای دیرندهای کوتاه و نت گرد را برای دیرندهای بلند برگزیده است. .4ایــن قطعه با یک نت ســی جفت (به فاصلهی دو اکتــاو از هم) آغاز
هر دو دســت از نظر ریتمی ،یونیسون مینوازند و بهطور کامل و در تمام میشود:
طول قطعه بهموازات هم پیش میروند و تناظر یک به یکی بین دو دست
برقرار اســت :هر نت دست راست مقابل یک نت از دست چپ .در چنین
قطعهای که از نظر ریتم آزاد اســت ،میزانبندي و نشــانههای دیرندی
نمیتوانند تعریف دقیقی داشــته باشــند ،ولی نکتهای که ســبب شده
اســت تا پارت از دو شکل نت اســتفاده کند ،نقاط پایانی هر میزان بوده
نخســتین آثاری که از موســیقی مدرن قرن بیســتم به گوش پارت رســید آثاری از «شــوئنبرگ»« ،وبرن»« ،نونو» و
«بولــ ِز» جوان بودند .موســیقی او تا قبل از آن ،تا حدود زیادی متأثر از «شوســتاکوویچ»« ،پروکوفیــف» و «بارتوک» بود
اســت .در پایان هر میزان ،توقفی همانند نقطهی پایان یک جمله وجود بهغیــر از این تکنت آغازیــن ،باقی قطعه در دو خط ،با کلید ســل
دارد .از ایــنرو پــارت ،نتهای گرد را بــرای بازنمایاندن این توقفهای نوشــته شــده که خط باالیی بخش ملودیک ( )Mو خــط پایینی بخش
کوتاه انتخاب کرده اســت؛ توقف کوتاهی که تا شــروع جملهی بعد این تینتینابولی ( )Tاســت که همانطور که پیشتر اشــاره شــد همگی از
گفتوگــو وجود دارد .بنابراین تنها نتهای گــرد این قطعه ،آخرین نت نتهای تریاد تونیک (در اینجا نتهای ســی ،ر و فا) تشکیل شده است.
هر یک از پانزده میزان اســت و میزانبندي قطعه بر این اســاس صورت نغمهی سی آغازین ،تداعیگر طنین ناقوسی است که در نقطهی شروع،
گرفته و کارکرد متداول را در این قطعه نداشــته است .بنابراین توقفها بهصــدا در میآید؛ طنینی که دو بخش ملودیــک و تینتینابولی ،تحت
و ســکوتها در پایان هرجمله و تأکیدي کــه روي تکتک نتها وجود سیطرهی آن آغاز میشــوند و این طنین همچون هالهای صوتی ،آن دو
دارد ،آرامشي را ســبب ميشود که این قطعه در دل خود دارد و همین را دربردارد .این نکته (صداي بم ناقوسوار) نمونههاي دیگري در بقیهی
نکته یکي از نمودهاي صریح اهمیت ســکوتها در موسیقي پارت است. آثــار تینتینابولي پارت ازجمله « »Triviumو «Cantus in memory of
.7این قطعهی کوتا ِه پانزده میزانی ،تماماً با پدال نواخته میشود و دیرند »benjamin brittenنیز دارد.
نغمهی آغازین میزان نخست تا انتهای میزان یازدهم ادامه مییابد .در انتهای .5تا میانهی قطعه ،بخش ملودیک با حرکاتی پلهای قطعه را پیش میبرد
این میزان ،پدال رها و دوباره گرفته میشــود که پارت آن را با عالمت «*» (براي نمونه توجه شود به میزان چهارم) و نخستین جهش در میزان هشتم
زیر آخرین نت این میزان نشان داده است .آخرین نت میزان یازدهم تنها نت رخ میدهد؛ فاصلهی ششمی که آغازگر این میزان است:
خط پایین (بخش تینتینابولی) است که جزو نتهای تریاد تونیک نیست.
توقف بر روی این نت « »C#در انتهای میزان یازدهم نقطهی عطف این قطعه
بهشمار میرود که یادآور کادانسهای تونال است .خط ملودي دقیقاً
پس از این نقطهی عطــف ،در پایان میزان دوازدهم بهاندازهی یک اکتاو
سقوط ميکند و در سه میزان بعدي (میزانهاي پایاني قطعه) بهتدریج آرام
ميگیرد.
.8رابطهی Mو Tدر این قطعه :پیشتر اشــاره شــد که در این شــیوه،
نتهای دو بخش ملودیک و تینتینابولی در چند حالت مشــخص نسبتبه در همین میزان ،برای نمونه ،نتهای تریاد تونیک را در بخش تینتینابولی
هم میتوانند ظاهر شوند و این حالت در هر قطعه ،در حقیقت همان رابطهی (خط پایین) میتوان دنبال کرد .همچنین همانگونه که اشــاره شد شِ مای
ازپیشتعیینشدهی دو بخش موسیقی در این سبک خواهد بود .در قطعهی این نغمهنگاری نیز جالب توجه اســت و این ویژگی در دیگر میزانها نیز در
61
شــــماره ۱۴۲
و از آنجا که در مجموعه نتهای بخش ملودیک نیز نتهای تریاد حضور دارند، فور الینا رابطهی این دو بخش بهشکل زیر است:
میتوان گفت ســه نت تریاد تونیک ،هســتهی اصلی این قطعه را تشکیل
میدهند .از اینرو کمینهگرایی مفرط این قطعه را نمیتوان نادیده گرفت؛ سادگی
بیش از اندازهای که درعینحال روابطی دقیق و مشخص در بطن آن نهفتهاند.
و در پایان در اینجــا نتهای بخش تینتینابولی (نتهای ســیاه) همواره در پایین
به ســبب رویکــرد مذهبــی پــارت ،او را در کنار آهنگســازان بخش ملودی و در جایگاه اول هســتند( .حالت دوم از شش حالت کلي که
مینی مالیســتی همچون «هنریک گورتســکی» 28و «جان تاونر» ،29 ال بدان اشــاره شــد) بهزبان دیگر نت بخش ملودی همواره نسبتبه نت قب ً
در یک تقســیم بندی کلی در زمره ی موســیقی دانان «مینی مالیسم تینتینابولی در زیرایی باالتری قرار دارد و از ســوی دیگر نت تینتینابولی،
قدســی» 30به شــمار می آورند .هرچند نباید از نظر دور داشــت که نخستین و نزدیکترین نت تریاد تونیک به نت ملودیک است .این روابط در
اصطالح مینی مالیســم قدســی به مکتب مدونی بــا اصول و قواعد تمام قطعه حاکماند .به این ترتیب که همانند نغمهنگاری باال ،تمام نتهای
مشــخص موســیقایی اشــاره ندارد و این اصطالح بیشــتر از سوی ســل ،ال و ســی در این قطعه با نت «فا» در بخش تینتینابولی همراهاند؛
کمپانی های ضبط موســیقی ،مجالت موســیقی و برخی منتقدان در تمام نتهای دو و ر ،با نت «سی» و تمام نتهای می و فا با نت «ر» نواخته
62
62
شــــماره ۱۴۲
7. Nekrolog. منابع:
8. Our garden.
1. Elste, Martin.an Interview with Arvo Pärt. Fanfare 11(4),1988: 337-341.
9. Credo.
2. McCarthy, Jamie. “An Interview with Arvo Pärt.” Musical Times 130
.10موســیقی قدیم اروپا که از آن با عناوینی همچــون Early Musicو Old Musicیاد
(March 1989):130-133.
میشود ،موسیقی قرون وسطی و دورهی رنسانس و بهطور کلی تمام مکاتب موسیقی اروپا
3. FürAlina: fürKlavier : 1976. Wien: Universal Edition, 1980.
تا دورهی باروک را شامل میشود.
4. Hillier, Paul. ArvoPärt. New York: Oxford University Press, 1997.
.11طی این دوره ،پارت تنها دو اثر تصنیف کرد :کانتات ســمفونیکي بهنام Lied En Die
5. Greenbaum Stuart. Arvo Pärt’s Te Deum: a Compositional Watershed.
Geliebteو دیگري ســمفونی شــمارهی 3؛ یک سمفونی تونال در بافتی پليفونیک که
Melbourne University,Faculty of Music,1999.
البته به کارهاي قبلي او چندان شباهتي نداشت و عناصر سبک جدید آهنگسازی پارت را
6. Zivanovic,Rade. Arvo Pärt’s Fratres and his Tintinabulitechnique.
میتوان در آن شنید که شاید صریحترین آنها صدای ناقوس در موومان اول این اثر باشد.
AgderUniversity,faculty of Fine Arts,s:Knuttonsberg, 2012.
.12نقل از:
7. Kongwattananon,Oranit. Arvo Pärt and Three Types of his Tintinabuli-
McCarthy, Jamie. “An Interview with ArvoPärt.” Musical Times 130
Technique.North Texas university, 2012.
(March 1989):130-133
8. The New Grove;dictionary of Music and Musicians;Version 3 ; Arvo
(Kongwattananon; 2012 :7).
Part.
13. Tintinabuli.
.9شمیسا ،سیروس ،)1391( ،نقد ادبی ،تهران :نشر میترا ،ویراست سوم.
14. Modus.
.10احمدي ،بابک ،)1389( ،موسیقيشناسي ،تهران :نشر مرکز.
15. Trivium.
11. http://en.wikipedia.org/wiki/Estonia
63
شــــماره ۱۴۲