You are on page 1of 4

‫عوامل فساد اقتصادی و تاثیرآن بر اقتصاد‬

‫شماره روزنامه‪۳۵۹۳ :‬‬

‫تاریخ چاپ‬
‫شماره روزنامه‪۵۶۷۶ ‬‬
‫سه‌شنبه ‪ ۲‬اسفند ‪۱۴۰۱‬‬
‫‪:۱۳۹۴/۰۷/۹‬‬
‫شماره خبر‪۳۲۶۴۶۲۴ :‬‬

‫فساد مالی و اداری چرخ دنده های اقتصادی هر کشوری را خرد می کند و رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد‪.‬‬
‫این فساد گاه در قالب «رشوه» نمود می یابد گاه به گونه «اختالس» خود را نشان می دهد و گاه به شکل «تقلب» و یا‪ . . .‬اشکال دیگر بروز می کند‪.‬‬
‫ولی به هر شکل و هر شمایلی که نمود یابد فساد است و باید با آن مقابله کرد‪ .‬این مطلب نگاهی کوتاه دارد به مسئله فساد مالی و اداری اقتصادی ‪ .‬در‬
‫‪.‬این گزارش علل و عوامل فساد و نیز نقش این فساد در رشد اقتصادی و تبعات منفی آن بر اقتصاد بررسی می‌شود‬

‫فساد مالی و اداری چرخ دنده های اقتصادی هر کشوری را خرد می کند و رشد اقتصادی و تولید ناخالص ملی‬
‫کشورها را تحت تأثیر قرار می دهد‪ .‬این فساد گاه در قالب «رشوه» نمود می یابد گاه به گونه «اختالس» خود را‬
‫نشان می دهد و گاه به شکل «تقلب» و یا‪ ...‬اشکال دیگر بروز می کند‪ .‬ولی به هر شکل و هر شمایلی که نمود یابد‬
‫فساد است و باید با آن مقابله کرد‪ .‬این مطلب نگاهی کوتاه دارد به مسئله فساد مالی و اداری اقتصادی ‪ .‬در این‬
‫‪.‬گزارش علل و عوامل فساد و نیز نقش این فساد در رشد اقتصادی و تبعات منفی آن بر اقتصاد بررسی می‌شود‬

‫الف) انحصار قدرت‬


‫و برخورداری از اطالعات رانتی‬
‫ساخت انحصاری قدرت در دولت (حاکمیت) امکان مداخله خودسرانه در فعالیت‌های اقتصادی را به آنها می‌دهد‪.‬‬
‫برخورداری از چنین قدرتی به همراه دسترسی به اطالعاتی که در اختیار عامه مردم قرار ندارد‪ ،‬موجب ایجاد‬
‫فرصت‌هایی برای مقامات دولتی می‌شود تا بتوانند منافع خود و یا دوستان نزدیک خود را به قیمت کاهش منافع‬
‫عمومی افزایش دهند‪ .‬از طرف دیگر از منظر سیاسی انگیزه رفتار آلوده به فساد زمانی به وجود می‌آید که مقامات‬
‫‪.‬دولتی به رغم داشتن اختیارات زیاد‪ ،‬مسوولیت چندانی در قبال اعمال خود نداشته باشند‬

‫در همین راستا سیاست‌گذاران ارشد معموال تمایل ندارند که فعالیت‌های آنها کامال شفاف باشد‪ .‬برای برخی حاکمان‬
‫شفافیت بیشتر ممکن است با قدرت کمتر همراه باشد‪ ،‬چون ممکن است این موضوع برای افزایش رفاه گروه‌های‬
‫خاص (طرفداران خود) اثرگذار باشد یا آنکه حاکمان برای تحکیم و حفظ قدرت خود نیاز به منابع مالی غیرشفاف‬
‫داشته باشند‪ ،‬بنابراین مبارزه علیه فساد ضرورتا نمی‌تواند مستقل از مهندسی مجدد دولت باشد‪ .‬در بسیاری از‬
‫کشورها که دامنه فساد فراگیر است بعضا مسووالن رده باال درباره شیوع فساد هشدار می‌دهند و حتی برخی صادقانه‬
‫می‌خواهند که با این پدیده منفی برخورد شود‪ .‬اما به هر دلیل معموال پیوند سازمانی بین اظهارات سیاسی با عملکرد‬
‫‪.‬در عمل قطع می‌باشد‬

‫نکته قابل ذکر اینکه‪ ،‬همان‌طور که بحث تقدم و تاخر توسعه اقتصادی و دیگر ابعاد توسعه‪ ،‬نظیر توسعه سیاسی به‬
‫گونه‌ای یک بحث انحرافی است و یک نگرش جامع به توسعه وافی به مقصود است‪ ،‬در بحث آسیب‌شناسی فساد هم‬
‫منتزع دیدن ابعاد فساد‪ ،‬نگاه کاملی به این مقوله نخواهد بود‪ .‬فساد اقتصادی محصول فساد سیاسی است‪ ،‬انحصار هم‬
‫در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی وجود دارد‪ .‬جریان‌های صاحب نفوذی که منافع‌شان به این نوع انحصار‬
‫بستگی دارد‪ ،‬علت اصلی بروز فساد اقتصادی هستند‪ .‬از طرف دیگر فساد اقتصادی نیز می‌تواند منشأ فساد اجتماعی‬
‫‪.‬باشد‬

‫ب) عدم شفافیت در نظام بودجه‌بندی‬


‫از مواردی که اصل پاسخگویی‪ m‬و شفافیت باید در آن نمود عینی داشته باشد‪ ،‬نظام بودجه‌بندی است‪ .‬دولت در ایجاد‬
‫سازوکار الزم جهت تخصیص بهینه بودجه وظیفه خطیری به عهده دارد و در واقع می‌توان درجه اقتدار حاکمیت‬
‫دولت را به نوعی در نظام بودجه‌بندی آن مشاهده کرد‪ .‬برخی از کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما درگیر‬
‫ساختار بودجه‌ای غیرتوسعه‌ای و غیرشفاف هستند‪ ،‬لذا فقدان انضباط مالی و نهادینه نبودن اصل پاسخگویی در نظام‬
‫بودجه‌ریزی سبب اتالف منابع‪ ،‬کاهش کارآیی و فساد مالی می‌شود و از توان دولت برای هدایت صحیح منابع‬
‫‪.‬می‌کاهد‬

‫پ) ضعف حاکمیت شایسته‌ساالری‬


‫یکی از چالش‌های جدی کشورهای عقب‌مانده از قافله تمدن و توسعه‌یافتگی‪ ،‬بی‌توجهی به عنصر قابلیت و شایستگی‬
‫افراد آن جامعه است‪ .‬در نظام‌های سیاسی اقتدارگرا پدیده کوتوله‌پروری رواج پیدا می‌کند و به تدریج افراد با قابلیت و‬
‫نوآور به حاشیه رانده می‌شوند‪ .‬حضور کوتوله‌ها در عرصه‌های مدیریتی و کارشناسی‪ ،‬به گرمی بازار چاپلوسی و‬
‫‪.‬ریاکاری خواهد افزود و بهترین فضا را برای فساد فراهم خواهد کرد‬

‫ت) فقدان نظام تامین اجتماعی‬


‫تامین اجتماعی هم زمینه و ابزار اصلی توسعه و هم هدف آن است‪ .‬فقدان یا نارسایی یک چتر حمایتی برای اقشار‬
‫آسیب‌پذیر جامعه زمینه پیدایش فساد در ابعاد مختلف را فراهم می‌کند‪ .‬دولت ایران با وجود اینکه در قانون اساسی به‬
‫عنوان یک دولت رفاه دیده شده است‪ ،‬کمتر توانسته است در حوزه رفاه اجتماعی کارنامه موفقی ارائه دهد‪.‬‬
‫حرکت‌هایی که اخیرا در این خصوص در جهت استقرار یک نظام جامع تامین اجتماعی انجام گرفته است نیز یک‬
‫‪.‬حرکت ناقص است‬

‫ث) کمبود نیروهای کارآمد و متخصص در بخش دولتی‬


‫یکی از علل ناکارآیی ساختار اداری کشورهای توسعه نیافته‪ ،‬وجود نیروهایی با تحصیالت و توانایی پایین است‪.‬‬
‫برای مثال در حال حاضر در ایران فقط ‪ ۲۱‬درصد افراد تحصیلکرده در بخش صنعت و ‪ ۴۷‬درصد افراد باالی دیپلم‬
‫در بخش کشاورزی مشغول هستند‪ .‬این امر بیانگر وضعیت کمی حضور افراد تحصیلکرده در بخش دولتی است‪ ،‬کما‬
‫اینکه این افراد از نظر کیفی‪ m‬نیز در مقایسه با هم طرازان خود در بخش خصوصی در سطح پایین‌تری قرار دارند‪.‬‬
‫بدیهی است هر‌چه حضور افراد متخصص‪ ،‬تحصیلکرده و صاحب حرفه در ساختار اداری بیشتر باشد امکان تحول‬
‫اداری از وضعیت سنتی به مدرن بیشتر می‌شود‪ ،‬در غیر این صورت در فضای سنتی و ناکارآمد و غیر‌شفاف اداری‬
‫‪.‬زمینه‌های بروز فساد بیشتر خواهد بود‬

‫به طور خالصه ناکارآمدی نهادی و ساختاری در کنار عوامل فوق‌الذکر و مواردی چون میزان دخالت دولت در‬
‫اقتصاد‪ ،‬عدم شفافیت قوانین‪ ،‬ویژگی‌های اجتماعی جامعه (مناسبات اقتصادی و اجتماعی) ماهیت نظام سیاسی‪،‬‬
‫مشروعیت اندک دولت‪ ،‬سیطره یک حزب با طیف خاصی از نخبگان بر فرآیندهای سیاسی و اقتصادی از عوامل‬
‫بروز فساد به‌شمار می‌روند‪ .‬با عنایت به موارد مذکور‪ ،‬اقتصادهای هدایت شده از باال‪ ،‬بسترهای مناسبی برای‬
‫پرورش رشوه‌خواری و فساد مالی هستند‪ .‬تجربه کشورهای جنوب آسیا موید این موضوع است‪ ،‬چرا‌که اگر مدیران‬
‫قدرت فراوانی داشته باشند و در عین حال فقیر باشند‪ ،‬تمایل به فساد مالی تشدید می‌شود‪ .‬از سوی دیگر یکی از علل‬
‫گسترش فساد‪ ،‬خاصیت مسری بودن آن است‪ .‬در تحقیق و بررسی‌ای که پارلمان ایتالیا در سال ‪ ۱۹۹۳‬درباره فساد‬
‫مالی مافیا انجام داده‪ ،‬مشخص شد‪ ،‬اعتقاد به اینکه «دیگران هم این کار را می‌کنند» یکی از دالیل مکرر فساد مالی‬
‫‪.‬بوده است‪ .‬رفتار مبتنی بر فساد در بین مقامات باال تاثیری فراتر از پیامدهای مستقیم ناشی از آن رفتار دارد‬

‫ج) فساد‬
‫میزان یا احتمال اینکه مبادالت تجاری با فساد یا پرداخت سوال‌برانگیز مواجه باشند‪ .‬سه شاخص سیستم قضایی‪،‬‬
‫بوروکراسی اداری و فساد به حدی همبسته هستند (همبستگی باال دارند) که می‌توان متوسط این شاخص‌ها را به‬
‫عنوان معیاری برای «کارایی بوروکراتیک» که معیار بهتری برای اندازه‌گیری فساد است تا خود شاخص فساد‪،‬‬
‫مورد لحاظ قرار داد‪ .‬به طور مشابه‪ ،‬متوسط شاخص‌های تغییرات نهادی‪ ،‬تغییرات اجتماعی‪ ،‬شانس به قدرت رسیدن‬
‫احزاب مخالف‪ ،‬ثبات نیروی کار‪ ،‬سطوح ارتباط با کشورهای همسایه و تروریزم می‌تواند یک معیار برای ثبات‬
‫‪.‬سیاسی تلقی شود‬

‫مکانیسم تاثیرگذاری فساد بر روی رشد اقتصادی‬


‫شروع پروژه‌های سرمایه‌گذاری معموال با بریدن نوار و زدن کلنگ آغاز می‌شود و این آرزوی هر سیاستمداری است‬
‫که روزی بتواند شروع پروژه‌هایی همچون راهسازی‪ ،‬احداث کانال آبیاری‪ ،‬نیروگاه برق‪ ،‬بنادر‪ ،‬فرودگاه‪ ،‬مدرسه یا‬
‫یک بیمارستان را در مراسمی با بریدن نوار افتتاح کند‪ .‬اگرچه مراسم افتتاحیه فرصت فوق‌العاده‌ای جهت ظاهر شدن‬
‫جلوی دوربین عکاسان و فیلمبرداران برای سیاستمدار فراهم می‌کند‪ ،‬ولی ماهیت این اقدام به نظر می‌رسد معرفی‬
‫سیاستمدار در کسوتی از عزم و اراده در کشورش باشد‪ .‬با این وجود در برخی از کشورها مشاهده می‌شود که‬
‫سیاستمداران بیشتر به انتخاب و اجرای پروژه‌هایی عالقه نشان می‌دهند که در آن فرصت فساد بیشتری وجود دارد و‬
‫کمتر دیده شده است که پروژه‌ها را بر‌اساس تأثیر مثبتی که بر رشد اقتصادی دارند‪ ،‬انتخاب کنند‪ .‬بررسی‌ها نشان داده‬
‫است که رشوه‌خواری و فساد مالی در سرمایه‌گذاری‌های دولتی موجب شده است که پروژه‌های سرمایه‌گذاری دولتی‬
‫از نظر تعداد رو‌به فزونی گذارد و از نظر مقیاس‪ ،‬بزرگ و پیچیده طراحی شوند‪ .‬نتیجه این شده است که برخی از‬
‫این پروژه‌های سرمایه‌گذاری به جای اینکه به آهنگ رشد اقتصادی سرعت ببخشند‪ ،‬در جهت کندی آن عمل می‌کنند و‬
‫این در حالی است که سهم سرمایه‌گذاری در تولید ناخالص داخلی آنها روند افزایشی و سهم متوسط بهره‌وری‬
‫‪.‬سرمایه‌گذاری روند کاهشی داشته است‬

‫به نظر می‌رسد این تحلیل خالف مبانی اعتقادی بسیاری از اقتصاددانان باشد‪ .‬منطق متعارف بسیاری از متخصصان‬
‫علم اقتصاد این است که هر کشوری برای رشد اقتصادی نیاز به سرمایه‌گذاری و افزایش ذخیره سرمایه دارد و مهم‌تر‬
‫اینکه بین مخارج سرمایه‌ای و رشد اقتصادی یک رابطه مستقیم وجود دارد‪ .‬مطابق این نظر اگر کشوری به مخارج‬
‫سرمایه ای (سرمایه‌گذاری) خود بیفزاید طبعا به رشد اقتصادی نائل می‌شود‪ .‬با توجه به این نگرش اقتصادی‪ ،‬طبیعی‬
‫است نسخه‌هایی که متخصصان اقتصادی برای رشد اقتصادی تجویز می‌کنند شدیدا در جهت موافق سیاست مخارج‬
‫سرمایه‌ای دولت‌ها متمایل خواهد بود‪ .‬نکته قابل توجه دیگر این است که اقتصاددانان در تحلیل تخصیص منابع‬
‫بودجه‌ای دولت‪ ،‬هرگاه شاهد حجم باالی مخارج جاری به کل مخارج دولت شوند‪ ،‬آنگاه به انتقاد از سیاست بودجه‬
‫دولت می‌پردازند ولی اگر مخارج عمرانی (سرمایه‌ای) سهم باالیی را در کل مخارج به خود اختصاص دهد‪ ،‬آنگاه به‬
‫تمجید و ستایش از سیاست بودجه سخن می‌رانند و قلم فرسایی می‌کنند و منتقد کشورهایی می‌شوند که تمایلی به‬
‫‪.‬افزایش مخارج سرمایه‌ای نشان ندهند‬

‫این گرایش به«قاعده طالیی» در نظریه‌های توسعه اقتصادی تبدیل شده است و بسیاری از اقتصاددانان از آن حمایت‬
‫و طرفداری می‌کنند‪ .‬پیام صریح این قاعده این است که تنها مخارج جاری باید در توازن با درآمدهای عمومی دولت‬
‫تنظیم شود اما در مورد مخارج عمرانی (سرمایه‌ای) این شرط و قید نباید در تنظیم بودجه ناظر باشد‪ .‬بنابراین دولت‌ها‬
‫می‌توانند بودجه کل خود را با کسری محدودی معادل کسری در بودجه عمرانی تنظیم کنند و منابع الزم برای تامین‬
‫کسری را از محل استقراض داخلی و خارجی تدارک ببینند‪ .‬به عبارت دیگر دولت باید بودجه جاری را از محل‬
‫درآمد عمومی تامین کند‪ ،‬ولی برای تنظیم بودجه عمرانی می‌تواند به هر میزان استقراضی که بخواهد متوسل شود‪.‬‬
‫طبق این قاعده‪ ،‬هیچ ایرادی نیست اگر دولتی بخواهد برای احداث راه‪ ،‬منابع را از طریق استقراض تامین کند‪ ،‬ولی‬
‫‪.‬اگر بخواهد از این منابع جهت مرمت جاده‌ها استفاده کند کار خطایی انجام داده است‬
‫همین‌طور در مورد احداث بیمارستان جدید‪ ،‬تامین منابع از طریق استقراض توجیه‌پذیر است ولی در مورد استخدام‬
‫کادر درمانی مثل پزشک و پرستار یا خرید دارو از محل منابع استقراضی اقدام درستی تلقی نمی‌شود‪ .‬از این قاعده‬
‫حتی در مواردی که مخارج حالت جاری دارد استفاده می‌شود؛ یعنی وقتی که استدالل می‌شود انجام برخی مخارج‬
‫مثل مخارج عملیاتی و نگهداری سرمایه‌های زیربنایی اثر بیشتری از انجام سرمایه‌گذاری جدید در ارتقای رشد‬
‫اقتصادی دارد‪ ،‬توسل به استقراض در تامین این نوع سرمایه‌گذاری‌ها توجیه پذیر می‌شود‪ .‬اما سیاستمداران از این‬
‫قاعده طالیی به خوبی آگاه بوده و سریعا از آن به نفع خود بهره می‌گیرند و این عامل موجب رشد بودجه عمرانی‬
‫‪.‬دولت می‌شود‬

‫از آنجا که اغلب اقالم مخارج دولتی به مفهوم انجام تکالیف جاری یا تعهدات گذشته است ‪ -‬نظیر پرداخت حقوق‬
‫بازنشستگان‪ ،‬پرداخت بهره وام‌های دولت‪ ،‬حقوق کارکنان و یارانه‌ها‪ -‬بنابراین در کوتاه‌مدت سیاستمداران در‬
‫تاثیرگذاری در میزان این مخارج از اختیارات محدودی برخوردارند‪ .‬یک سیاستمدار معموال فاقد آن قدرت و اراده‌ای‬
‫است که بتواند حقوق کارکنان یا مستمری‌بگیران دولت یا میزان یارانه‌های پرداختی به افراد جامعه را تغییر دهد‪ .‬اما‬
‫در مقابل چنین محدودیتی در خصوص بودجه‌های عمرانی (سرمایه‌گذاری‌های دولتی) و ترکیب این نوع مخارج‬
‫وجود ندارد‪ :‬مخارج عمرانی دولت‌ها تا حد بسیار زیادی حالت اختیاری دارد‪ .‬تصمیمات اساسی در خصوص تنظیم‬
‫بودجه عمرانی توسط سیاستمداران کارکشته اتخاذ می‌شود‪ .‬تعیین میزان سرمایه‌گذاری کل (بودجه عمرانی)‪ ،‬ترکیب‬
‫بودجه سرمایه‌ای (تخصیص کلی منابع سرمایه‌ای بین بخش‌های مختلف)‪ ،‬انتخاب پروژه‌های خاص و انتخاب محل‬
‫‪.‬پروژه و حتی طراحی پروژه از جمله موارد مهم در این نوع تصمیم‌گیری‌ها است‬

‫مقام‌ها می‌توانند اختیارات تام در خصوص این نوع تصمیمات داشته باشند‪ ،‬به خصوص اگر نهادهای نظارتی و‬
‫‪.‬حسابرسی توسعه کافی نیافته باشند و کنترل‌های رسمی بسیار به اجرا درآیند‬

You might also like