Professional Documents
Culture Documents
4e45c49b 1613461821027 PDF
4e45c49b 1613461821027 PDF
این سیستم متشکل از گروپ منتشر از اعضا بوده که باهم هماهنگ کار می کنند تا توازن میتابولیک را
در بدن نگهدارند .موادیکه تولید شده توسط این سیستم بنام هورمون ها یاد میشوند .هورمون ها معموالت
در ناحیه دور تر از ساحه تولید شان تاثیر می کنند .هورمون ها توسط جریان خون به انساج مورد هدف
انتقال داده میشوند.هورمون معموالت تحت تاثیر هورمون های دیگر تولید میشوند .بلند رفتن یک
هورمون در دوران خون معموال سبب کاهش تولید بیشتر هورمون از نسج مورد به شکل عکسوی
میگردد که بنام " "feed back inhibitionیاد میگردد.
هورمون ها به اساس آخذه هاییکه به آن وصل میشوند به صنف ها مختلف تقسیم شده اند:
*
هورمون هاییکه با وصل شدن به آخذه های سطح غشای حجرات تاثیر می کنند:
این گروپ بزرگ از هورمون ها به نوبه خود به دو نوع تقسیم میگردند )۱ .هورمون های پپتایدی مانند
هورمون انسولین و هورمون نشو و نما )۲هورمون های کوچک مانند اپی نفرین .این هورمون ها با
وصل شده به آخذه هایشان در سطح حجرات سبب افزایش سویه پیام رسان های ثانوی داخل حجروی
( )intracellular second messengersمانند cAMPو IP3و کلسیم آیونایزمیشوند.
متعاقب این مسله مسیرهای مختلف داخلی فعال شده و سبب نمو ،اختصاص پذیری و تغیروظایف
حجروی میشوند.
*
هورمون هاییکه با وصل شدن با آخذه های داخل حجروی تاثیر می کنند:
تعداد از هورمون ها که منحل در شحم باشند از غشای حجروی عبور می کنند و با آخذ های داخل
سایتوپالزم و داخل هسته وصل میشوند و سبب تنظیمات در DNAمیشوند .این هورمونها شامل
سترویید ها ،تایروکسین ،ریتینویید ها ( )Vitamin Aمیشوند.
امراض سیستم اندوکراین معموالبه سبب )۱افزایش و یاکاهش تولید یک هورمون مشخص )۲مقاومت
انساج درمقابل تاثیر هورمون و یا )۳تومور ها بوجود می آیند.
یک ساختمان کوچک در قاعده دماغ بوده که در حفره اناتومیک sella turcicaموقعیت دارد .این غده
توسط یک ساختمان تناب مانند بنام ( )stalkبا غذه هایپوتالموس ( )hypothalamusمتصل است .این
ساختمان تناب مانند متشکل از اکسون های نیورون هایست که از هایپوتالموس به غذه نخامیه امتداد
دارند و عالوه به آن ذفیره وریدی نیزدرین stalkهمراه می باشد.
غده نخامیه از دو قسمت مجزای اناتومیک ساخته شده است .لوب قدامی که بنام
( )adenohypophysisو لوب خلفی که بنام ( )neurohypophysisنامیده میشود.
لوب قدامی غذه نخامیه هورمون هایی را تولید میکند که تولید هورمون های غده تایرویید ،غذه فوق
الکلیه و سایر غده ها را تنبه می کند .تولید هورمون ها از غده نخامیه تحت تاثیر هورمون های غده
هایپوتالموس هستند.
اعراض و عالیم امراض مربوط به غده نخامیه بستگی به سه حالت ذیل دارد
*
فرط فعالیت غده نخامیه (:)hyperpituitarism
فرط فعالیت غده نخامیه در اثر تولید زیاد هورمون های این غده به میان می آید .در اکثر واقعات
هورمون های غده نخامیه بخاطر موجودیت تومورهای سلیم adenomaزیاد تولید میشوند.
*
تفریط فعالیت غده نخامیه ()hypopituitarism
تفریط فعالیت این غده در اثر فقدان هورمون های آن بوجود می آید .این فقدان میتواند به سبب پروسه
های تخریب کننده غده مانند کاهش جریان خون ،آسیب جراحی ،تششع و یا عکس العمل ها التهابی باشد.
درحاالتیکه تومور های موجود در غده فعال نباشند با تاثیر موضعی روی سایر نقاط غده نخامیه سبب
تفریط فعالیت میشوند.
*
تاثیرات موضعی تومور ها:
تومور های غذه نخامیه ازآنجاکه درمجاورت عصب دوم قرار میداشته باشند میتوانند این عصب را زیرا
فشار قرار داده و سبب تغیرات بینایی شوند ویاهم بزرگتر شده و سبب فرط فشار داخل قحف گردیده و
عالیم مانند دلبدی ،استفراغ ،و سردردی تولید کنند .درصورتیکه این تومور ها از ناحیه اناتومیک
( )sella turcicaفراتر بروند سبب ایجاد میرگی یا siezureو هایدروسفالوس بندشی و یاهم تحت
فشار قراردادن ازواج قحفی شوند.
بعضا خونریزی حاد در غده نخامیه سبب ضیاع شعورمریض گریده که بنام()pituitary apoplexy
یاد میگردد و یک حادثه عاجل جراحی عصب به حساب می آید.
بیشتر واقعات بی نظمی های این قسمت غده را تومور های سلیم تشکیل میدهند .تعداد از این تومور ها
سبب تغیرات میتابولیک میگردند ،و تعداد دیگرشان که غیر فعال هستند تاثیرات ناشی از کتله بزرگ
شان ایجاد می کنند.
تظاهرات معمول:
معمول ترین سبب فرط فعالیت غده نخامیه تومورهای هستند که هورمون تولید می کنند .اسباب کمتر
معمول آن هایپرپالژیا و سرطان های لوب قدامی غده نخامیه می باشند .تومور های غده نخامیه به اساس
نوعیت هورمو هاییکه تولید می کنند تصنیف میشوند .تومور های غده نخامیه میتوانند فعال باشند و یاهم
خاموش و هیچ هورمون تولید نکنند که به ترتیب به بنام ( hyperfunctioningو )nonfunctioning
یاد میشوند .تومور های که کمتر از یک سانتی متر قطر داشته باشند بنام تومور های مایکرو
( )microadenomaو تومور هاییکه بیشتر از یک سانتی متر قطر داشته باشند بنام تومور های مکرو
( )macroadenomaیاد می گردند .تومورهایی هورمون تولید نمی کنند تنها زمانی از نظر کلینکی
قابل مالحظه میشوند که با بزرگ شدن به ساختمان های مجاورشان فشار وارد کنند .و سبب تخریب شان
شوند و سبب تفرط فعالیت غده نخامیه ( )hypopituitarismگردند.
محور هایپوتالموس/نخامیه:
غده هایپوتالموس افراز فکتور های تنبه کننده و نهی کننده افرازهورمون های این غده را تنظیم می کند.
فکتور های تنبه کننده که از هایپوتالموس افراز می گردند عبارت اند از:
CRHیا ( : )corticotropin releasing hormoneفکتور تنبه کننده تولید ACTH
GHRHیا ( :)Growth hormone releasing hormoneفکتور تنبه کننده تولید هورمون نشو ونما
GnRHیا ( : )Gonadotropin releasing hormoneفکتور تنبه کننده تولید LHو FSH
TRHیا ( :)Thyrortopin-releasing hormoneفکتور تنبه کننده تولید TSH
فکتورهای نهی کننده که از هایپوتالموس تولید می گردند عبارت اند از:
GIHیا ( )Growth hormone inhibitory hormoneکه بنام somatostatinنیز یاد میگردد:
فکتور نهی کننده تولید هورمون نشو نما
PIFیا ( :)Prolactin inhibitory factorفکتور نهی کننده تولید پرولکتین که عبارت از دوپامین است.
این فکتور ها به ترتیب سبب تنظیم تولید شش هورمون از لوب قدامی غده نخامیه می گردند که عبارت
اند از
ACTHیا ( :)Adreno-corticotropin hormoneهورمونیکه سبب تنبه قشر غده فوق الکلیه یا
ادرینال می گردد
FSHیا ( :)Follicular stimulating hormoneیا هورمون تنبه کننده فولیکول های تخمدان
LHیا Leutinizing hormone
GHیا ( :)Growth hormone or somatotropinهورمون تنبه کننده نشو و نما
)Prolactin( یاPRL
. هورمون تنبه کننده غده تایرویید:)Thyroid Stimulating hormone( یاTSH
چگونگی بوجود آمدن تومور های غده نخامیه:
تومور های فعال غده نخامیه و فرط فعالیت این غده ( Functioning Adenomas and
:)Hyperpituitarism
سایرحاالت میتوانند جراحی،تششع ،التهاب های گوناگون مانند توبرکلوز ،ترضیض باشند.
تظاهرات کلینکی بستگی به هورمون هایی می گیرند که فقدان شان تاسس می کند .در اطفال عدم نشو
ونمو بخاطر فقدان هورمون ( )GHبوجود آمده که بنام Pituitary Dwarfismیاد می گردد.
فقدان GnRHسبب از بین رفتن عادی ماهوار و عقامت نزد خانم ها شده و در مرد کاهش میل جنسی،
عقامت ،و رشد نکردن موی ناحیه عانه و زیر بغل را سبب میشود.
به همین فقدا در فقدان هورمون TSHتفریط فعالیت غده تایرویید و در فقدان ACTHتفریط فعالیت قشر
غده ادرینال بوجود می آید .و ازطرفی به خاطر تولید نشده MSHجلد رنگ خود را می بازد.
لوب خلفی غده نخامیه بنام neurohypophysisنیز یاد میگردد .متشکل از حجراتی بنام pituicyte
ها و بارزه های اکسون نیورون هاییکه که جسم حجروی شان در هایپوتالموس است می باشد .نیورون
های هایپوتالموس دو هورمون پپتایدی تولید می کنند که بنام ADHیا Anti-diuretic hormoneو
oxytocinیاد میگردند .این هورمون ها در اکسون نیورون هاییکه در لوب خلفی غده نخامیه موقعیت
میداشته باشند ذخیره شده و درموقع ضورت در جریان خون انداخته میشوند ADH .در مقابل تنبهات
مانند فشار آزموتیک پالزما ،توسع اذین چپ ،فعالیت فزیکی و تعداد از حاالت احساسی به داخل جریان
خون انداخته میشود.
این هورمون در قسمت نفرون ها ،درقسمت تیوبول های جمع کننده ادرار تاثیر نموده و سبب جذب
دوباره آب میشود.
Oxytocinتقلص عضالت ملسای رحم خانم حامله و عضالت ملسای قنات تولید کننده شیردر غداوات
شیری می گردد .بی نظمی ها در تولید این هورمون با سندروم های کلینیکی خاصی در ارتباط نیست.
سندروم های مهم کلینکی که لوب خلفی غده نخامیه عبارت از افزایش و کاهش تولید هورمون ADHمی
باشد که ذیال تشریح میگردند:
*
فقدان ADHسبب تولید بیماری بنام دیابت بی مزه یا Diabetes insipidusمی گردد ،این حالت
متصف با افزایش مقدار و دفعات ادرار ( )polyureaبوده که به سبب عدم توانایی گرده در جذب
درست آب از ادرار می باشد.
ناگفته نماند که دیابت بی مزه میتواند از اثر حاالت متعدد دیگری نیز بوجود بیایند .بطور مثال ترضیض
دماغ ،تومور های دماغ ،آفات التهابی هایپوتالموس و غده نخامیه و یاهم صدمات ناشی از جراحی روی
غده هایپوتالموس و غده نخامیه .بعضا این حالت بدون دلیل نیز میتواند ایجاد شود.
دیابت بی مزه میتواند در اثر تولید نشدن ADHاز هایپوتالموس و یاهم عدم پاسخ تیوبول های گرده در
مقابل این هورمون بوجود بیاید که به همین خاطر به دو نوع تقسیم می شود:
Central Diabetes insipidus .۱
Nephrogenic Diabtes insipidus .۲
تظاهرات در هردو حالت یک نوع بوده .مریض ازآنجا آب را جذب نموده نمی تواند ،غلظت و
آزموالریتی خون بلند رفته و سبب تشنگی و ( )polydipsiaیا زیاد نوشیدن آب میشود .اشخاصیکه
دوباره مقدار آب کافی می نوشند نزدشان آفت جدی کلینکی تاسس نمی کند اما اشخاصیکه نمیتوانند
مقادیرکافی آب را دوباره بگیرند مصبا دی هایدریشن شدید و تهدیده کننده حیات میشوند.
*
سندروم تولید نامناسب ADHیا (:)Syndrome of inapproprate ADH secretion
این سندروم که متصف با تولید شدن بیش از حد هورمون ADHمیباشد ،مقادیر زیاد آب از گرده ها
جذب شده و خون رقیق تر می گردد و سبب میشود که مقاد سودیم فی واحد حجم خون کم تر گردیده و
هایپوناتریمی تاسس نماید.
اسباب این سندروم عبارت اند از:
تولید شدن زیاد هورمون از محراق های اکتوپیک مانند سرطان های ریه مانند ( small cell
)carcinoma
امراض غیر توموری ریه ها
آسیب های موضعی در هایپوتالموس و لوب خلفی غده نخامیه
تظاهرات کلینکی این سندروم عبارت از کاهش مقدار سودیم فی واحد حجم خون ()hyponatremia
بوده که سبب اذیمای دماغی و آفات عصبی حاصله از آن میگردد.
غده تایرویید (:)Thyroid
غده تایرویید از دو لوب وحشی که از وسط باهم وصل هستند ساخته شده و در قدام و سفلی حنجره
موقعیت دارد .از نظر امبریولوجی غده تایرویید از ناحیه که نسج اپیتیل بلعوم منشا می گیرد منشا گرفته
و از موقعیت اولی آن که در قاعده دماغ است به پایین نزول نموده در قدام گردن موقعیت حاصل می
کند .به همین خاطر بعضا غده تایرویید در موقعیت های اکتوپیک مانند قاعده زمان تشکل می کند که بنام
( )lingual thyroidیاد میشود.
تایرویید از لوبول های ساخته شده که هرکدام آن از تعداد ۲۰تا ۴۰عدد فولیکول تشکل یافته است.
فولیکول ها توسط اپیتیل مکعبی و استوانوی ساخته شده اند و مملو از تایروگلوبولین
( )Thyroglobulinبوده که در ساختن هورمون های فعال تایرویید نقش دارد.
در پاسخ به افراز TSHاز غده نخامیه که به آخذه های خود در نسج غده تایرویید وصل میگردد .آخذه
های که از گروپ ( )G-protein coupledهستند تنبه شده و سویه ( )cAMPرا در داخل حجرات
بلند می برند و سبب تولید و افراز هورمون های تایروییدی می گردند.
فولیکول های تایرویید ( )thyroglobulinها را به T4یا ( )Thyroxinو مقدار کمی از T3یا
( )Triiodothyroninتبدیل نموده به دوران افراز می کند .قسمت اعضم این هورمون ها در دوران
خون با پروتین های دوران خو وصل می
شوند و مقدار بسیار کم شان به شکل آزاد
دردوران خون باقی می ماند و تاثیرات
مورد نظر را روی انساج می گذارد.
غلظت هورمون آزاد توسط هورمون های
متصل به پروتین ها دوران خون تنظیم
میگردد.
در انساج محیطی قسمت اعظم از T4به
T3تبدیل میشود زیرا ۱۰ T3برابر
بیشتر تمایل به آخذه های انساج دارد .آخذه
های این هورمون ها در داخل هسته
حجرات قراردارند .پس از اتصال به آخذه
هایشان این هورمون ها سبب فعال ساختن
جن های میشوند که کتابولیزم
کاربوهایدریت و چربی را افزایش و تولید
پروتین را افزایش میدهند .نتیجه کلی این
مسله افزایش میزان میتابولیزم دربدن
میباشد که بنام basal metaboic rate
یاد می گردد.
آفات تایرویید میتوانند در اثرفرط فعالیت
این غده یا ( )hyperthyroidismو یا
تفریط فعالیت این غده
( )hypothyroidismو یام هم کتالت
بوجود بیایند.
فرط فعالیت غده تایرویید یا (:)Hyperthyroidism
تایروتوکسیکوز ( )thyrotoxicosisیک حالت افزایش فعالیت میتابولیک در بدن بوده که بخاطر بلند
بودن سویه هورمون های آزاد T3و T4در دوران خون ایجاد میشود .بخاطریکه این حالت معموال به
خاطر پرکاری غده تایرویید بوجود می آید اصطالح هایپرتایروییدیزم نیز به آن اطالق می گردد .اما
تایروتوکسیکوز میتواند در اثرحاالت دیگر مانند افراز بیش از حد هورمون های ذخیره شده در غده
تایرویید مثال در التهاب تایرویید و یا از منابع خارج غده تایرویید نیز بوجود بیاید .به همین خاطر باید
گفت که ( )hyperthyroidismتنها یک نوع از ( )thyrotoxicosisمی باشد .اما بصورت معمول
این دوحالت بصورت معاوضوی مورد استعمال قرار می گیرند.
سه معمول ترین عامل تایروتوکسیکوز با فرط فعالیت غده تایرویید مرتبط است عبارت از اینها می
باشند.
.۱هایپرپالزی منتشر غده تایرویید که در مریضی اتوامیون بنام Gravesدیده میشود ( 85 %از
حاالت)
.۲جاغور که حاوی چندرین نودول فعال میباشد ()Hyperfunctioning multinodular goiter
.۳تومور های فعال تایرویید ()hyperfunctional adeonma of thyroid
*
تظاهرات اساسی:
جلد مریضان نرم ،مرطوب ،سرخ رنگ بوده که همه بخاطر افزایش جریان خون و توسع اوعیه محیطی
بوده که در اثر آن حرارت به بیرون ضایع میشود .عدم تحمل گرمی و عرق معمول است .افزایش
فعالیت سیستم سمپاتیک سبب حالت میتابولیزم باال گردیده و باوجود اشتهای زیاد شخص وزن می بازد.
*
تظاهرات سیستم معدی معایی:
تنبه سیستم معدی معایی سبب افزایش سرعت انتقال مواد در امعا گردیده که منجر به سوجذب شحمیات و
ضیاع شحمیات در مواد غایطه یا steatorrhaeمی گردد.
تظاهرات قلبی:
تکان های قلبی و افزایش حرکات قلب معمول است .قدرت تقلصیت قلبی نزد این مریضان افزای می یابد
و این کار ضرورت اکسیجن قلب را افزایش میدهد .در اشخاص مسن که از قبل مریضی های قلبی داشته
باشند سبب عدم کفایه احتقانی قلبی میتواند شود.
تظاهرات چشمی:
بخاطر تنبه مدام سمپاتیک عضله superior tarsal muscleبه شکل مدام کره چشم را به طرف باال
نگهداشته و قسمی وانمود میشود که شخص به طرف ستاره ها نگاه می کند این تظاهر بنام staring
gazeیاد میگردد .عضله superior tarsal muscleهمراه با عضله levator palpabra
superiorisدر بلند نگهداشتن پلک باالیی نقش دارد.
در Grave diseaseچشم ها پیش برآمده گی پیدا می کنند.
:Throid storm
شروع آنی و شدید فرط فعالیت غده تایرویید می باشد .بیشتر در اشخاصیکه Graves diseaseدارند
دیده شده و احتماال به سبب افزایش سویه کتیکول امین ها به شکل حاد ایجاد میشود و این حالت به شکل
درحاالت مانند انتان ،جراحی ،قطع ضد تایرویید ،یا حاالت دیگری استرس زا بوجود می آید .این یک
حالت عاجل و ایمرجنسی بوده و درصورت عدم تداوی شخص بخاطر بی نظمی های قلبی می میرد.
تشخصی فرط فعالیت غده تایرویید به اساس تظاهرات کلینکی و یافته های البراتواری صورت میگیرد.
تعین اندازه سویه TSHبا اهمیت ترین تست در ین موارد میباشد .زیرا سویه TSHدر مراحل اولیه
مریضی که هنوز مرض کلینیک مشخص ایجاد ننموده نیز کاهش میابد .کاهش سویه TSHمعموال با
افزایش سویه free T4همراه است.
در بعض از مریضان هایپرتایروییدیزم بخاطر بلند رفتن سویه T3در دوران بوجود می آید .درین
مریضان سویه free T4کاهش می یابد .پس از تشخیص فرط فعالیت غده تایرویید باید نزد مریض تست
radioactive iodine uptakeانجام شود تا منشا مریضی معلوم شود.
تفریط فعالیت غده تایرویید (:)Hypothyroidsim
تفریط فعالیت غده تایرویید توسط بی نظمی های ساختمانی و وظیفوی بوجود می آید که در تولید
هورمون تایرویید نقش دارند .این مریضی به انواع ابتدایی و ثانوی تقسیم می گردد .در نوع ابتدایی آفت
در خود غده تایرویید می باشد ولی در شکل ثانوی آفت در غده های هایپوتالموس و نخامیه می باشد که
به شکل ثانوی سبب تفریط فعالیت غده تایرویید می گردد .تفریط فعالیت غده تارویید میتواند در اقر
امراض ارثی ،معافیتی و یاهم سایر عوامل نیز میتواند بوجود بیاید.
*
نقیصه های ارثی:
نقیصه های ارثی که در تشکل تایرویید و یا تولید هورمون وجود میداشته باشند معمول ترین اسباب
والدی هایپوتایروییدیزم را تشکیل میدهند.
*
کاهش مقدار آیودین غذایی به شکل اندمیک:
درین صورت تفریط فعالیت غده تایرویید در ابتدای طفولیت بوجود می آید .کاهش آیودین یک سبب
معمول تفریط فعالیت غده تایرویید نزد نوزادان و اطفال در جهان می باشد.
*
امراض اتوامیون غده تایرویید:
در مناطقی که تفریط فعالیت غده تایرویید با آنکه سویه آیودین غذایی کافی است موجود باشد معموال به
سبب امراض اتوامیون و یا معافیتی می باشد .
:Myxedema
تفریط فعالیت غده تایرویید در اطفال که سن بلند تر دارند و کاهالن به این نام یاد میشود.
عالیم ابتدایی که درینها ایجاد میشود عبارت از خستگی عمومی ،خنثی بودن از نظر عاطفه یا
( ،)apathyکاهش حرکات فزیکی بوده که تقلید عالیم افسرده گی می باشد .کاش فعالیت سیستم
سمپاتیک سبب قبضیت و همچنان سبب کاهش عرق نزد شخص مصاب میشود .جلد مریض سرد و
خشک بخاطر کاهش جریان خون می باشد .کاهش دهانه قلبی سبب نفس کوتاهی و عدم تحمل فعالیت
فزیکی می گردد.
هورمون های تایرویید جن های را کنترول می کنند که چینل های مانند calcium ATPasesرا تولید
می کنند که فعالیت شان برای تامین دهانه قلبی کافی ضروری است.
به اضافه موارد باال هایپوتایروییدیزم تشکل پلک های چربی را تنبه می کنند .و این کار بخاطر افزایش
دادن سویه LDLدر خون می باشد .به عالوه اینها از نظر هستولوجیک در جلد و انساج تحت الجلدی و
احشا مواد مترکس مانند ، hyaluronic acid ،glycosaminoglycanتراکم نموده و سبب می
شود که جلد اذیمایی شده ولی از نوع Non-pittingو همین مسله سبب خشن شدن جلد ،بزرگ شدن
زبان ،و غور شدن صدا نزد شخص می گردد.
تشخیص هایپوتایرویدیزم به اساس یافته های البراتواری صورت می گیرد .درصورتیکه که تفریط
فعالیت غده تایرویید به شکل ابتدایی باشد سویه TSHبه شکل فیدبک در دوران خون افزایش می یابد
(چون در حالت عادی با افزایش هورمون های تایروییدی سویه TSHکاهش و با کاهش شان به شکل
فید بک افزایش می یابد)
اماهرگاه دلیل هایپوتایرویدیزم مشکالت غده تالموس و نخامیه باشد درآن صورت سویه TSHافزایش
نمی داشته باشد.
سویه T4در تمام انواع تفریط فعالیت غده تایرویید در سیروم کم می باشد.
امراض معافیتی یا اتوامیون غده تایرویید (:)Autoimmune thyroid disease
با این میکانیزم انواع مختلف امراض تایرویید بوجود می آید .این مریضی ها شامل التهاب تایرویید ( )Thyroiditisو بی نظمی های
با وساطت انتی بادی ها می باشند .ما در ابتدا انواع التهاب غده تاییرویید را تشریح می کنیم:
*
تخریب حجرات اپیتیل غده تایرویید توسط حجرات لمفوسایت نوع Cyto toxicیا CD8 +
*
سایتوکاین هاییکه توسط حجرات لمفو سایت های CD 8 +تولید میشوند سبب کشانیدن مکروفاژها در
ناحیه گردیده و بیشتر سبب تخریب حجرات فولیکول های تایرویید می گردند.
*
اتصال انتی بادی های ضد تایرویید و تخریب متعاقب آن
تظاهرات کلینیکی:
بزرگ شدن بدون درد غده تایرویید که با درجات کم هایپوتایروییدیزم همراه است .بزرگ شدن غده به
شکل متناظر بوده و در بعضی حاالت ممکن موضعی باشد و با تومور ها به اشتباه گرفته شود .تفریط
فعالیت غده تایرویید به تدریج اتفاق افتاده و بعضا امکان دارد یک صفحه کوتاه تایروکسیکوز را در ابتدا
با خود داشته باشد که به سبب افتادن هورمون های ذخیره شده از فولیکول به دوران خون در ابتدا می
باشد .که درین مرحله کوتاه سویه T3و T4در جریان خون افزایش یافته و سویه TSHکاهش می یابد.
و اخذ رادیو آیودین توسط حجرات کمتر می باشد .اما با تاسس صفحه هایپوتایروییدیزم سویه T3و T4
کاهش یافته و TSHافزایش می یابد.
تظاهرات کلینکی:
شروع این نوع التهاب آنی بوده .با درد در ناحیه گلو خاصتا با بلع ،تب ،خستگی و بزرگ شدن غده
تایرویید متصف است .اینجا نیز یک صحفه کوتاه فرط فعالیت غده تایرویید بخاطر تخریب حجرات
فولیکول و افراز هورمون های ذخیره شده به داخل خون دیده میشود .سویه حجرات سفید خون و ESR
بلند می باشد .صفحه هایپوتایروییدیزم نیز کوتاه بوده و مریضی به شکل بنفسهی خاتمه می یابد.
:Graves Disease
معمول ترین سبب بامنشا داخلی فرط فعالیت غده تایرویید عبارت از بیماری Gravesمیباشد .این
بیماری با این سه وصف مشخص می شود:
.۱تایروتوکسیکوز ،این حالت بخاطری ایجاد می شود که غده تایرویید به صورت منتظر بزرگ شده و
فعالیت بیشتر از حد نورمال میداشته باشد.
.۲آفت در چشم های ( )ophthalmopathyکه به شکل پیش برآمده گی هردو چشم که بنام
exophthalmosisیاد میشود تظاهر می کند.
.۳آفات موضعی جلدی ()dermopathy
بیماری Gravesبین سنین ۲۰تا ۴۰سالگی بیشتر دیده شده و زن ها ۷مرتبه بیشتر ازمردان مصاب
می سازد.
پدیده معافیتی به وساطت حجرات لمفوسایت نوع Tمسول تشکل آفت ارتشاحی در چشم ها
( )Infiltrative ophthalmopathyگردیده که یکی از مشخصه های مریضی Gravesمی
باشد .درین حالت حجم انساج منظم که در خلف جوف اوربیت قرار دارندو حجم عضالت خارج چشمی
( )extraoccularبه دالیل ذیل افزایش می یابد :
)۱ارتشاح حجرات یک هستوی خاصتا لمفوسایت های نوع )۲ Tاذیمای ناشی از التهاب و اذیمای
عضالت خارج کره چشم
)۳تراکم اجزای مترکس خارج الحجروی خاصتا ماده بنام chondrotin sulphateو
glycosaminoglycanو )۴ hyaluronic acidافزایش حجرات چربی ( fat
)infiltration
تمام این موارد سبب میشوند که کره چشم به جلو برآمده گی پیدا کند و کار غضالت خارج کره چشم را
مشکل می سازند.
از نظر شکل غده تایرویید بخاطر هایپرتروفی و هایپرپالزی منتشر حجرات فولکیول های غده تایرویید
بزرگ تر می باشد .غده معموال لشم و نرم می باشد .ارتشاح حجرات التهابی مانند حجرات لمفوسایت T
به شکل بارز و مقداری هم حجرات لمفوسایت Bدر نسج بین النسجی معمول است .عضالت جوف
اوربیت در باابتدا اذیمایی می باشند ولی در مراحل اخیر جایشان را به نسج فبروز عوض میکنند .طبقه
درمس جلد بخاطر تراکم glycosaminoglycanو ارتشاح لمفوسایت ها ذخیم معلوم میشود.
تظاهرات کلینیکی:
تمام تظاهرات که در تایروتوکسکوز نام بردیم اینجا نیزدیده میشود .افزایش جریان خون در غده سبب
ایجاد ( )Bruitروی غده تایرویید می گردد .فرط فعالیت سیستم سمپاتیک سبب عالمه های مانند
، starring gazeو lid lagدر چشم می گردد .آفت کره چشم به شکل ()exophthalmosدیده شده
و با وجود تداوی موفقانه مریضی تا اخیر می ماند و بعضا سبب آسیب قرنیه نیز میگردد .آفت ارتشاحی
جلدی که معموالت جلد قدم پای را مصاب می کند به شکل ذخیم شدن و تفلس آن میگردد که
( )pretibial myxedemaیاد می گردد .در الراتوار نزد اشخاص مصاب به مریضی Graves
سویه هورمون های T3و T4افزایش یافته و سویه TSHکاهش میداشته باشد.
در شروع مریضی بخاطر افزایش سویه TSHهایپرتروفی و هایپرپالزی در غده تایرویید بوجود آمده و
سبب بزرگ ساختن غده به شکل منتشر میشود ( .)diffuse goiterبا گذشت زمان که دفعات
هایپرتروفی و هایپرپالزی تکرار میشود سبب بزرگ ساختن غیر منظم غده تایرویید میگردد که بنام و
به شکل نودول های متعدد قابل جس می باشد و بنام ( )multinodula goiterیاد میشود.
تظاهرات کلینیکی:
تظاهرات کلینیکی درین مریضی بخاطر تاثیرات کلتوی غده می باشد .عالوه براینکه از نظر زیبایی
اشکال ایجاد می نماید ،کتله بزرگ سبب بندش طرق تنفسی ،مشکالت در بلغ مواد غذا بخاطر بندش مری
و بندش اوعیه که درگردن و یا قسمت باالیی قفس سینه قرار دارند میشود.
جاغور منتشر با نودول های متعدد از نظر تولید هورمون به شکل خاموش می باشد .اما در فیصدی کمی
از مریضان که تایروتوکسیکوز تاسس می کند بخاطر این است که تعداد از این نودول های تشکل یافته
بیش از حد نورمال هورمون تولید می نمایند .که در آن صورت مریضی بنام ( toxic multinodular
) goiterیا جاغور با نودول های متعدد توکسیک یاد میشود .درین حالت آفت ارتشاحی جلدی
( )infiltrative dermopathyو آفت ارتشاحی چشم ( )infiltrative ophthalmopahtyکه در
مریضی Gravesدیده میشد اینجا دیده نمی شود.
غداوات پاراتایرویید (:)Parathyroid Glands
از نظر امبریولوجی منشا غداوات پاراتایرویید و غده تایمس یکی می باشد .به همین خاطرگاهی میتواند
در غده تایمس و یاهم در مسیر نزول آن در هرجایی موقعیت بگیرد .اما معموال در غده تایرویید نزدیک
به قسمت ها علوی و سفلی آن موقعیت میداشته باشند .پاراتایرویید بیشتر از حجراتی بنام حجرات اساسی
( )chief cellsساخته شده که وظیفه شان تولید هورمون پاراتایرویید ( )PTHاست.
غداوات پاراتایرویید تنظیم کننده های اساسی سویه کلسیم دربدن هستند .فعالیت این غده توسط سویه کلسیم
آیونایز و آزاد در دوران خون صورت میگیرد .بصورت نورمال کاهش سویه کلسیم سبب تنبه غده
پاراتایرویید میشود و در عکس العمل این غده PTHتولید می نماید.
یعنی به صورت فشرده همه این تغیرات سبب میشود که سویه کلسیم در دروان خون بلند رفته که خود
سبب کاهش سویه هورمون PTHبه شکل فید بک می گردد.
هایپروپالزی غده پاراتایرویید معموال چندین غده وی بوده و این مسله در تشخیص تفریقی آن با ادینومای
این غد ه مهم می باشد.
کرسینوما های غده پاراتایرویید متوانند شباهت با ادینوما داشته باشند و به تشکل تهاجمی باشد که به
اعضای مجاور انتشار نماید .به همین خاطر تشخیص کرسینوما با معاینات سایتولوجی صورت نمی گیرد
بلکه تهاجم به انساج مجاور و میتاستاز به سایر اعضا به این معنی است که تومور غده پاراتایرویید یک
کرسینوما می باشد.
تغیرات کلیوی:
افزایش سویه کلسیم توسط هورمون PTHسبب تشکل سنگ های طرق اطراحی ()nephrolithiasis
شده و همچنان سبب رسوب کلسیم در نسج گرده میشود که بنام ( )nephrocalcinosisیاد میشود.
تظاهرات کلینکی:
این مریضی که بیشتر در کاهالن دیده میشود ،تناسب وقوع آن در خانم ۴مرتبه بیشتر نسبت به مرد ها
می باشد .معمول ترین تظاهر فرط فعالیت ابتدایی غده پاراتایرویید افزایش سویه کلسیم آیونایز در خون
می باشد.
سایرحاالت نیز میتوانند سویه کلسیم خون را افزای بدهند .معمول ترین دلیل کلسیم بلند خون سرطان می
باشد که به میکانیزم ها متعدد میتواند سویه کلسیم خون را افزایش بدهد .این میکانیزم ها شامل تولید مواد
شبیه هورمون PTHو یاهم میتاستاز به استخوان ها که سبب تخریب و رهاسازی کلسیم شان به خون
می گردد می شود .انذار درین حاالت خراب می باشد .بخاطریکه سرطان در مرحله پیشرفته خود قرارد
میداشته باشد .حاالتیکه سویه بلند کلسیم بخاطر فرط فعالیت غده پاراتایرویید باشد سویه هورمون PTH
به شکل نا مناسب در دوران خون بلند می باشد .و لی درسایر حالت به شمول سرطان ها سویه هورمون
PTHدر دوران خون پایین می باشد.
سایرتظاهرات فرط فعالیت غده پاراتایرویید سویه پایین فاسفیت در خون می باشد .دلیل آن اطراح شدن
زیاد فاسفیت از کلیه می باشد .بصورت سنتی عالیم فرط فعالیت ابتدایی غده پاراتایرویید این ها توصیف
شده اند
.۱استخوان های دردناک ()painful bones
.۲سنگ های کلیوی ()renal stones
.۳درد های بطنی ()abdominal groans
.۴تظاهرات عصبی ()Psychic moans
درد استخوان های بخاطر کسر استخوان های ضعیف شده اتفاق افتاده و درد های بطنی بخاطر سنگ
های طرق اطراحی که مجرای ادرار را مسدود می کنند
سایر عالیم:
بی نظمی های سیستم معدی معایی:
قبضیب ،زخم های پپتیک ،التهاب حاد پانقراص ،سنگ های کیسه صفرا
تغیرات سیستم عصب مرکزی:
افسرده گی ،بی حالی و میرگی یا صرع
بی نظمی های عصبی-عضلی:
ضعیفی عضلی و کاهش تون عضلی
بیش ادرری بخاطر تشنگی زیاد
میکانیزم تظاهرات ذکر شده به خوبی معلوم نیست.
فرط فعالیت غده پاراتایرویید به شکل ثانوی (:)Secondary Hyperpara thyroidism
در عدم کفایه مزمن گرده سویه کلسیم در خون کاهش می یابد و این کار سبب میشود که به شکل
معاوضوی تولید هورمون PTHاز غده پاراتایرویید افزایش بیابد .میکانیزم ایجاد این حالت مغلق بوده و
به درستی تشریح نشده است .در عدم کفایه گرده فاسفیت از دوران اطراح نشده و سویه آن در خون بلند
می رود و سبب می شود با کلسیم آیونایز وصل و سویه کلسیم را نیز کاهش بدهد .از طرف دیگر در
عدم کفایه مزمن گرده ویتامین Dفعال نمی شود و این کار نیز سبب میشود که جذ کلسیم از امعا مختل
شوده و هردو موضوع سبب پایین آوردن سویه کلسیم در خون می گردد که در نهایت سبب تنبه غده
پاراتاییرویید می گردند.
از نظر مورفولوجی غده پاراتایرویید در مریضی هایپرپالستیک میباشد .تغیرات در استخوان مانند فرط
فعالیت غده پاراتایرویید ابتدایی دیده شده و کلسیم به شکل میتاستاتیک میتواند در انساج تراکم نماید.
تظاهرات کلینکی:
تظاهرات کلینیکی درین حالت بیشتر مربوط عدم کفایه گرده می باشد .تظاهرات غیر نورمال در
استخوان و سایر انساج خفیف تر هستند .سویه کلسیم بخاطر فعالیت معاوضوی غده پاراتایرویید معموال
به حد نورمال می باشد .ترسب کلسیم به شکل میتاستاتیک بخاطر بلند بودن همزمان فاسفیت در رگ های
خون بعضا سبب ایسکیمی در جلد شده که بنام calciphylaxisیاد میگردد.
تداوی قطعی درین مریضان کشیدن غده پاراتایرویید میباشد.
تفریط فعالیت غده پاراتایرویید (:)Hypoparathyroidism
معمول ترین اسباب:
• تخریب غده در زمان جراحی روی غده تایرویید و یا سایر پروسیجر هاییکه در گردن انجام
میشود
• نبودن غده به شکل والدی
• بیماری های اوتو امیون
تظاهرات کلینیکی:
تظاهرات بخاطر کاهش سویه کلسیم خون بوجود می آیند.
تظاهرات حاد :مثال در صورتیکه در اثر اختالط جراحی غده پاراتایرویید تخریب شده باشد عبارت از
تخرشیت عصبی عضلی بوده که با سوزنک زدن ،سپزم های عضلی ،لرزه های شدید ( ، )tetanyبی
نظمی های قلبی ،افزایش فشار داخل قحفی ،و میرگی یا صرع.
تظاهرات مزمن :کترکت در چشم ها ،تراکم کلسیم در قاعده دماغ ،بی نظمی ها دندان ها
تشخیص:
در حالت نورمال سویه گلوکوز خون بین ۷۰تا ۱۲۰ملی گرام /دیسی لیتر حفظ میشود .پارامتر های
ذیل برای تشخیص مریضی شکر مورد مالحظه می باشند.
تصنیف:
هرچند نزد تمام افراد با انواع مختلف دیابیت سویه گلوکوز خون بلند می باشد اما اسباب گونانگون دارند.
در تصویر پایین شیمای ساده تصنیف مریضی شکر را بصورت مجموعی ذکر کرده است:
در اکثریت حاالت شکر درین دو صنف ذیل قرار می گیرد :
.۱دیابت نوع یک (:)Type I Diabetes
یک مریضی اتو امیون بوده که در آن حجرات بیتای پانقراص توسط سیستم دفاعی بدن تخریب میشوند و
در نتیجه بدن به فقدان انسولین دچار میگردد ۵ .الی ۱۰فیصد مریضان شکر درین صنف قرار می
گیرند و تشخیص مریضی نزدشان در سن کمتر از ۲۰سالگی صورت میگیرد.
هرچند میکانیزم هایی ایجاد شدن مریضی شکر در انواع مختلف تفاوت میداشته باشد اما اختالطا مزمن
در گرده های ،چشم ها ،رشته های عصبی و اوعیه در تمام اشکال شکر یکی می باشد و خطر مرگ و
میر نیز یکسان می باشد.
اساسی ترین بی نظمی در دیابت نوع یک عدم تحمل حجرات لمفوسایت نوع Tدر مقابل انتی جن های
خود در حجرات بیتای پانقراص می باشد .سیستم دفاعی بدن به ضد انتی جن های نورمال حجرات بیتا
انتی بادی تولید می نماید .این انتی بادی میتوانند به ضد انسولین تولید شوند و یاه به ضد انزایم هاییکه
داخل حجرات است.
چگونگی بوجود آمدن دیابت نوع دو:
دلیل بوجود آمدن دیابت پیچیده و چندین فکتوری بوده که درآن ارثیت ،عوامل خطر محیطی و التهاب
نقش دارند .برعکس دیابت نوع یک درین جا پدیده اتوامیون وجود ندارد .دو ویژه گی که دیابت نوع دو
با آن متصف می باشد عبارت است از:
.۱کاهش توانایی پاسخ انساج در مقابل انسولین که بنام مقاومت انسولین ( )Insulin Resistanceنیز
یاد میشود.
.۲کاهش قدرت وظیفوی حجرات بیتای پانقراص به شکل تولید کم انسولین مشخص میشود.
مقاومت در مقابل تاثیر انسولین سبب میشود که سویه گلوکوز خون افزایش بیابد .در شروع مریضی این
حالت با فرط فعالیت حجرات بیتای پانقراص معاوضه میشود .عوامل محیطی مانند زنده گی شهری،
عادت های غذایی ،و چاقی نیز نقش دارند.
مقاومت در مقابل انسولین:
این مقاومت عبارت از حالتیست که انساج مورد هدف درمقابل تببه انسولین جواب نمیدهند .جگر،
عضالت سکلیتی و انساج چربی مهم ترین انساجی هستند که در آنها مقاومت درمقابل انسولین که اینگونه
بروز می کنند:
در جگر گلوکونیوجنیز نهی نشده که این کار سبب افزایش سویه گلوکوز خون میگردد.
در عضالت سکلیتی گلوکوز اخذ شده نمیتوانند که به گالیکوجن تبدیل شود این مسله نیز سبب افزایش
سویه گلوکوز خون بعد از غذا میشود
در انساج شحمی انزایم Lipaseکه درمقابل هورمون انسولین حساس هستند نهی نشده و این کار سبب
میشود سویه اسید های شمی آزاد دردوران خون افزایش بیابد که بیشتر سبب مقاومت انساج در مقابل
انسولین می گردد.
ادیپوکاین ها:
انساج چربی نه تنها که محل ذخیره برای چربی ها هستند بلکه فعالیت میتابولیک نیز دارند و هورمون
هایی را در مقابل تعغیرات میتابولیک بدن تولید می کنند .مجموعه از موادیکه تولید میشوند بنام
ادیپوکاین ها یاد میشوند .بعضی از پروتین هاییکه از انساج چربی تولید میشوند سویه گلوکوز خون را
بلند برده و بعضی شان مانند ( )Leptin and adiponectinسویه گلوکوز خون را کاهش میدهند.
سویه Adiponectinچاقی کاهش می یابد که فکر میشود که عامل مقاومت انسولین باشد.
التهاب:
در طی چند سال گذشته التهاب یکی از عناصر مهمم در پتوجنیز دیابت نوع دو بوده است .واضح شده
است که سایتوکاین های التهابی که در اثر مقابل عوامل مانند بلند بودن اسید های شحمی تولید میشوند
سبب مقاومت انساج محیطی در مقابل انسولین وهم سبب کاهش قدرت وظیفوی حجرات بیتای پانقراص
میشوند.
عدم کفایه وظیفوی حجرات بیتا:
درحالیکه مقاومت در مقابل تاثیر انسولین به تنهایی کافیست که سبب عدم تحمل گلوکوز شود ،عدم کفایه
وظیفوی حجرات بیتای پانقراص نیز از اجزای اساسی تاسس دیابت آشکار می باشد .میکانیزم هاییکه در
عدم کفایه وظیفوی حجرات بیتا نقش دارند ذیال تذکر می روند:
* ازدیاد اسید های شحمی وظیفه حجرات بیتا را مختل نموده و افراز انسولین را کاهش میدهند
* بلند ماندن مزمن گلوکوز خون
* تاثیر غیر نورمال Incretinsکه سبب کاهش افراز هورمون هایی میگردد که تنبه کننده تولید انسولین
هستند
* تراکم پروتین های امایلویید در جزایر پانقراص که در ۹۰فیصد مریضان با دیابت موجود می باشند
سایر انواع دیابت:
تظاهرات ابتدایی:
یک تا دو سال اول بعد از تظاهرات آشکار دیاب نوع یک و یا دو بنام ( )honeymoon periodیاد
میشود .درین مرحله ضروبت به توصه انسولین بیرونی خیلی کم می باشد .بخاطر مقدار انسولین
ذخیروی از حجرات بیتا .بالخره ذخایر حجرات بیتا در پانقراص کاهش یافته و انسولین بیرونی یک
ضرورت اساسی برای کنترول سویه گلوزخون می نزد مریض میگردد .هرچند تخریب حجرات بیتا یک
پروسه تدریجی بوده اما شروع دیابت آشکار معموال به شکل آنی مثال پس از یک انتان بوقوع می پیوندد.
شروع مریضی با نوشیدن مقدار زیاد آب ( ، )Polyureaتشنگی بیش از حد (، )Polydipsia
پرخوری ( )Polyphageaو درحاالت شدید کیتو اسیدوز مشخص میشود.
ازآنجا که انسولین یک هورمون اساسی انابولیک است فقدان آن آثار متعدد و منتشر روی بدن دارد.
ورود گلوکوز به انساجی عضلی و چربی به شدت کاهش می یابد .ذخایر گالیکوجن عضالت و جگرهمه
خالی می شوند .گلوکوز بلند خون سبب میشود که گرده ها تمام گلوکوز فلتر شده را دوباره جذب نتوانند
و درنتیجه گلوکوز در ادرار ظاهر می گردد ( .)glycosuriaوقتی گلوکوز دوباره جذب نشود با فشار
آزموتیک که ایجاد می کند آب را به طرف خود کشانیده و سبب افزایش دفعات و مقدار ادرار میگردد
( )polyuriaو منجر به ضیاع آب و الکتروالیت های زیادی میگردد .ضیاع آب بدن از یک طرف و
بلند رفتن فشار آزموتیک خون به سبب بلند رفتن گلوکوز خون ازطرف دیگر هردو سبب افزایش
آزموالریتی خون گردیده و آب حجرات بدن را خالی می کنند .و در نتیجه آخذه های حساس در مقابل
آزموالریتی در دماغ ( )osmorecptorsتنبه شده و تشنگی شدید ایجاد می نمایند (.)polydipsia
کاهش انسولین سبب تخریب و تجزیه چربی ها و پروتین ها در بدن می گردد .امینو اسید های
گلوکونیوجنیک ( )gluconeogenicکه از اثر تخریب پروتین ها بوجود می آیند توسط جگر اخذ و
برای ساختن چوکات گلوکوز از آن به کار می رود .تخریب پروتین های و چربی ها سبب بیالنس منفی
انرژی در بدن گردیده که منجر به افزایش اشتها نزد مریض میگردد ( .)polyphageaتاثیرات تخریبی
و کتابولیکت با وجود افزایش اشتها نزد شخص بارز بوده و سبب میشود که شخص وزن ببازد و ضعیفی
عضلی نزدش بوجود بیاید.
موجودیت همزمان پرخوری به شکل ( )polyphageaو باختن وزن باوجودیکه بام در پارادوکس و
تناقض قرار دارند باید همیشه به طرف احتمال موجودیت مرض شکر توجه مارا جلب نماید.
کومای ناشی از کیتو اسیدوز و کومای هایپر آزموالر در دیابت ( Diabetic ketoacidosis
)and hyperosmolar non-ketotic coma
در مریضان با دیابت نوع یک مراعات نکردن پرهیز غذایی ،فعالیت های غیر معمول فزیکی ،انتان و یا
هر سترس دیگری میتواند تعادل میتابولیک را در بدن مریض برهم زده و سبب عارضه بنام کیتو
اسیدوز گردد .درین حاالت سویه گلوکوز خون معموال در محدوده ۵۰۰تا ۷۰۰ملی گرام /دیسی لیتر
می باشد و دلیل این حالت فقدان تام انسولین و بلند بودن هورمون هاییکه تاثیر متضاد انسولین دارند مانند
اپی نفرین و گلوکاگون .گلوکوز خیلی بلند درخون با ایجاد فشار آزموتیک بلند با خود آب را اطراح
نموده و سبب دی هایدریشن شدید میگردد .تاثیر مهم دیگر تولید کیتون ها می باشد .فقدان انسولین سبب
فعال شدن انزایم Lipaseحساس به مقابل هورمون ( )Hormone sensitive lipaseگردیده و
سبب تجزیه ذخایر چربی دربدن گردیده که نتیجه آن افزایش سویه اسید های شحمی در خون گردیده که
توسط جگر اخذی و برای ساخت کیتون های مورد استفاده قرار میگیرند.
تولید کیتون های یک پدیده تطابقی در حاالت گرسنگی بوده که منبع انرژی الزم را به اعضای حیاتی
مانند دماغ فراهم می کنند .نسبت تولید کیتون ها بر تخریب و تجزیه شان توسط انساج محیطی بیشتر
بوده واین کار سبب افزایش سویه کیتون ها در خون ( )ketonemiaو در ادرار ( )ketoneuriaمی
گردد .وقتی همزمان دیهایدریش نیز موجود باشد ،تراکم کیتون ها در خون سبب کاهش pHیا تیزابی
شدن خون گردیده و سبب اسیدوز میتابولیک میگردد.
دیابت نوع دو نیز میتواند با افزایش دفعات و حجم ادرار ( )polyuriaو پرخوری و اشتهای زیاد
( )polydipsiaهمراه باشد .تعداد از واقعات دبابت نوع دو که توجه را به خود جلب می کنند بوجود
آمدن ضعیفی و کاهش وزن درآنها به دالیل نامعلوم میباشد .اکثر تشخیص این نوع دیابت بصورت اتفاقی
با انجام معاینات روتین می گردد .بلند بودن مزمن سویه گلوکوز درین مریضان نیز با دیهایدریشن
اختالطی می گردد .عدم موجودیت کیتواسیدو با اعراض آن (دلبدی ،استفراغ ،مشکالت تنفسی) تشخیص
این مریضی را به تعویق انداخته و زمانی قابل مالحظه میگردد که دیهایدریشن شدید بوجود بیاید.
اختالطات مزمن بیماری شکر (:)Chronic Complications of Diabetes
اختالطات مزمن در درین مریضی ارتباط مستقیم با سویه بلند گلوکوز دارد که منجر به تخریب شریان
های با سایز کوچک و متوسط و بزرگ می گردد .آفت شرایین بزرگ سبب پیشرفت سریع پروسه
اتیروسکلیروز گردیده و خطر بروز سکته های قلبی ،سکته های مغزی و ایسکیمی اطراف سفلی را
بیشتر می سازد.
آفت شریان های کوچک گسترده و عمیق بوده و شامل آسیب شبکیه چشم ،گرده ها ،اعصاب محیطی ،گردیده که
به تریب به نام های Diabetic Nephropahty ، Diabtic Retinopathyو Diabetic Neuropathy
میگردد .دراشخاصیکه سویه گلکوز خون شان به دقت کنترول شود بروز این اختالطات به تعویق می افتد.
چگونگی بوجود آمدن اختالطات مزمن مریضی دیابت:
هرچند فکتور های متعدد درینجا سهیم هستند ولی یکی از کلیدی ترین موارد بلند رفتن گلوکوز خون می
باشد (.)glucotoxicity
سه مسیر میتابولیک درین پروسه بیشتر سهیم هستند:
.۱تولید محصوالت ناشی ازنصب گلوکوز روی آنها ( Formation of advanced glycation
)end products
از اثر وصل شدن مرکباتیکه از گلکوز ساخته شده اند با گروپ امین ( )amino groupامینو اسید ها
ایجاد میگردد .سرعت انجام چنین تعامالت با افزایش سویه گلوکوز خیلی افزایش می یابد .مرکبات که
حاصل میشوند به آخذه های مشخص که در سطح حجرات التهابی مانند مکروفاز و لمفوسایت های نوع
Tظاهرمیشوند وصل شده سبب ایجاد تغیرات ذیل میگردد:
الف .تولید سایتوکاین ها و فکتور های نمو یی ( )growth factorsمانند ( transforming growht
)facor betaکه سبب تراکم مواد زیاد در غشای قاعدوی می گردد ،و ( Vascular endothelial
)growth factorکه در آفت اوعیه شبکیه نقش دارد.
ج .افزایش فعالیت تحثری یا لخته ساز ( )pro coagulantدر حجرات اندوتیل و مکروفاژها.
د .افزایش تکثر حجرات عضالت ملسا در اوعیه و افزایش تولید مترکس خارج الحجروی.
. ۳در تعداد از انساج که برای اخذ گلوکوز انسولین نیاز ندارند مانند رشته های عصبی ،لنزچشم ،گرده
ها و رگ های خون ،سویه گلوکوز داخل حجروی بلند رفته و توسط انزایم ( )Aldose reductaseبه
ساربیتول ( )Sorbitolتبدیل شده که به فرکتوز تبدیل و تجزیه میگردد .درتجزیه آن ( )NADPHنیاز
است که برای تولید GSHیا ( )Glutathion reductaseنیز مورد استفاده قرار میگیرد .تولید شدن
GSHدر اکثر حجرات یکی از میکانیزم های اساسی برای تولید انتی اکسیدانت ها و خنثی سازی
رادیکال های آزاد می باشد .با بلند رفتن سویه گلوکوز در نیورون ها و مصرف شدن NADPHزمینه
برای تولید رادیکال های آزاد بیشتر مساعد گردیده و سبب تخریب نیورون ها میگردد که بنام
( )glucose neurotoxicityیاد میگردد.
از نظر مورفولوجی مهم تغیراتیکه در مراحل پیشرفته دیابت نوع یک و یا دو ایجاد میگرد ذیال توضیح
میگردد:
پانقراص:
کاهش تعداد و اندازه جزایر تولید کننده انسولین:
این تغیر بیشتر در دیابت نوع یک دیده میشود.
افزایش تعداد و سایز جزایر ،خاصتا در اطفالیکه از مادران دیابتیک به دنیامی آیند:
احتماالت جزایر تولید کننده انسولین درین اطفال به پاسخ سویه بلند گلوکوز خون که از مادر سرازیر
میشود هایپرپالزی می کنند.
سکته قلبی ناشی از اتیروسکلروز شرایین کرونری معمول ترین دلیل مرگ در اشخاص با دیابت می
باشد .مصابیت به گانگرین اطراف سفلی به خاطر آفت منتشر رگ های خون نزد اشخاص با دیابت ۱۰۰
مرتبه بیشتر از سایر اشخاص جامعه می باشد .هرچند اتیروسکلروز میتواند شریان بزرگت ریوی را
مصاب بسازد ولی بیشتر پتالوجی ناشی از دیابت در گرده اوعیه کوچک ریوی و گلومیرول ها ار مصا
می سازد.
یکی از تغیرات معمول و اساسی در دیابت ذخیم شدن منتشر غشا های قاعده وی می باشد .این افزایش
ذخامت بیشتردر عروق شعریه جلدی ،عضالت سکلیتی ،شبکیه ،گلومیرول کلیه و مخ کلیه دیده میشود.
به هرحال این حالت در ساختاری های غیر از رگ های خون مانند تیوبول های گرده ،کپسول باومن ،
اعصاب محیطی و حتی پالسنتا نیز دیده میشود .افزایش ذخامت غشا های قاعده وی بخاطر تراکم مواد
هیالینی مانند کوالجن نوع چهارم می باشد.
قابل یاد داشت می باشد که عروق شعریه باوجودیکه ذخامت غشای قاعده وی شان افزایش یافته است
قابلیت نفوذیه بیشتر دارند که منجربه برآمدن پروتین های خون به بیرون رگ ها می گردد.
آفت رگ های کوچک ( )microangiopathyزمینه ساز تاسس آفت کلیه ها ،شبکیه و اعصاب
میگردد .عدم کفایه گرده ها پس از سکته های قلبی دومین دلیل مرگ را در مریضان شکر تشکیل میدهد.
اختالط بیماری شکر در گرده متعدد و منتشر می باشد است.
اختالطات مریضی دیابت در چشم:
یکی از اختالطات خطرناک دیابت مزمن کاهش بینایی و بعضا کوری تام است .مصاب شدن چشم ها در
دیابت میتواند به شکل آفت شبکیه ( ( ،Retinopahtyکترکت ( )Cataracو یا گلوکوم
( )Glaucomaباشد .آفت در شبکیه میتواند به دو شکل ذیل باشد:
.1آفت شبکیه غیر تکثری (:)Non-proliferative retinopahty
این حالت در بر گیرینده حاالت ذیل میتواند باشد:
( خونریزی داخل شبکیه ،ترشحات اگزودات در داخل شبکیه ،انیوریزم های کوچک در شبکیه ،توسع
وریدی ،و مهم تر از همه ذخیم شدن عروق شعریه شبکیه () )microangiopathy
سیستم عصبی خودکار نیز مصاب گردیده و با بی نظمی ها در رورده و مثانه خود را آشکار میکند.
شکل دیگر مصابیت نیورون ها به شکل تاقه یی ( )mononeuropathyمی باشد که سبب وقوع آنی
حاالتی مانند برآمده گی دست و پا ( )footdropو ( )wrist dropگردیده و گاهی هم امکان دارد که
یکی از ازواج قحفی را مصاب بسازد.
تظاهرات کلینکی:
تظاهرات کلینکی در جدول پایین خالصه شده است:
قشر غده ادرینال یا فوق الکلیه (:)Adrenal gland
غده های ادرینال یک جفت از غداوات اندوکراین می باشند که از دو قسمت قشر و مخ ساخته شده اند.
قشر غده ادرینال از سه طبقه مشخص از حجرات ساخته شده است .در تحت کپسول غده فوق الکلیه یک
طبقه باریک بنام ( )zona glomerulosaقرار دارد.
طبقه دیگری به همین باریکی باالتر از ز مخ غده یا ( )medullaقرارد گرفته است و بنام ( zona
)reticularisیاد میگردد .طبقه وسطی بین این دو الیه را بنام ( )zona fasciculataمی نامند.
از طبقات قشر غده فوق الکلیه هورمون های ستروییدی ذیل تولید میشوند:
* گلوکوکورتیکویید ها (:)glucocorticoids
مهم ترین شان کورتیزول ( )cortisolبوده و از طبقه ( zona fasciulataتولید میشود
* منرالوکورتیکویید ها (:)mineralocorticoids
مهم ترین شان الدوسترون ( )aldosteroneبوده و از طبقه ( )zona glumerulosaتولید
میگردد.
* سترویید های جنسی (:)sex steroids
که شامل استروجن ( )esterogenو پروجسترون ( )progestronگردیده و از طبقه ( zona
)reticularisتولید می شود.
مخ غده فوق الکلیه از حجرات بنام ( )chromaffinساخته شده که کتیکول امین های مانند اپی نفرین
را تولید می کنند .امراض قشر غده را مصاب می کنند به دو نوع فرط و تفریط فعالیت تقسیم میشوند.
این سندروم به سبب سویه های بلند گلوکوکورتیکویید ها بوجود می آید .در کلینیک بیشتر واقعات این
سندروم به خاطر تجویز گلوکوکورتیکویید بخاطر امراض مختلف بوجود می آید .سایرحاالت اسباب
درونی دارند که ذیال ذکر می شوند:
شکل ابتدایی مریضی که آفت در غده های هایپوتالموس و نخامیه باشند با افراز زیاد هورمون ACTH
در ارتباط می باشد و همچنان بنام Cushing diseaseیا مریضی کوشینگ نیز یاد میگردد.و 70
فیصد اساب درونی را تشکیل میدهد .در اکثر واقعات منشا آن تومور های کوچک در غده نخامیه می
باشد .درین حالت تحت تاثیر مقدار بلند ACTHدر قشر غده ادرینال هایپرپالزی نودولر و منتشر بوجود
می آید .تولید هورمون ACTHبه شکل اکتوپیک در تعدا بیشتر از واقعات از سبب تومور های نوع
( )small cell carcinoma of the lungمی باشد.
ندرتا سندروم کوشینگ بخاطر تومور های ابتدایی قشر غده فوق الکلیه به شکل ادینوما و کرسینوما بوجود
می آید .سندروم کوشینگ حاصله درین حاالت غیر وابسته به سویه ACTHمی باشد.
تظاهرات کلینکی:
افزایش سویه گلوکوکورتیکویید ها سبب بوجود آوردن تغیرات مختلف میتابولیک با گذشت زمان میگردد.
فرط فشار و افزایش وزن از تظاهرات ابتدایی می باشند .با گذشت زمان جابجایی دوباره شحمیات بدن
اتفاق افتاده و به شکل چاقی اطراف شکم ( )truncal obesityو گرد شدن روی ( moon
)shaped faceتظاهر می کند و نیز تجمع چربی در خلف قفس سینه و گردن سبب ایجاد تظاهری
بنام ( )buffalo humpیا گردن گاومیش میگردد.
سویه بلند کورتیزول سبب اتروفی رشته های عضلی نوع ( )fast twitch type IIگردیده و کتله
عضلی را کاهش میدهند و سبب ضعیفی عضالت انسی تنه مانند عضالت ران و بازو میشوند.
سویه بلند کورتیزول سبب تنبه پروسه گلوکونیوجنیز گردیده و مانع اخذ گلوکوز توسط انساج محیطی
میگردد .که سبب افزایش سویه گلوکوز خون ،گلوکور ادرار و بالخره تنبه تشنگی میگردد.
تاثیرات کتابولیک مقاومت در مقابل مقاومت انسولین باالی پروتین ها سبب از بین رفتن کوالجن میگردد.
در نتیجه جلد نازک و شکنند گردیده و درآن ترکیده های آبی رنگ به شکل خطوط بوجود می آید که بنام
cutaneous striaeیاد میشوند و بیشتر در ساحه بطن موقعیت میداشته باشند.
کورتیزول تاثیرات مختلف روی میتابولیزم کلسیم نیز داشته و سبب تخریب نقطه وی استخوان و پوکی آن
یا osteoporosisمی گردد و خطر شکستگی ها را افزایش میدهد.
گلوکورتیکویید ها پاسخ سیستم معافیتی را پایین آروده و خطر ایجاد انتانات مختلف را افزایش میدهد.
سایر تظاهرات شامل ظاهر شدن موی های اضافی روی صورت ( ، )Hirsutismبی نظمی ها در
عادت ماهوار و همچنان عالیم روانی-عصبی مانند تغیرات در خلق و خوی ،افسرده گی ،سایکوز واضح
می باشند .حاالتیکه سندروم کوشینگ با افزایش تولید هورمون ACTHهمراه باشد روی جلد پگمنت
های متعدد رنگی ( )skin hyperpigmentationنیز بوجود می آید بخاطریکه ACTHو
MSHیا Melanocyte stimulating hormoneاز منشا واحد تولید میشوند.