You are on page 1of 22

‫مدیریت رفتار سازمان‬

‫فصل ‪11‬‬
‫صفحات ‪327 - 318‬‬
‫‪ ‬هدف های خارج از گروه‪:‬‬

‫‪ ‬شخص ممکن است به دلیل اینکه عضویت در گروه برایش اعتبار و احترام به همراه دارد عضویت آن را بپذیرد‪ .‬بررا‬
‫مثبت بررا اسرتخدام‬ ‫مثال‪ ،‬دانشجویی ممکن است به دلیل آنکه تصور میکند عضویت در گروه به عنوان یک سابقه‬
‫افتخار دانشگاه را بررا عضرویت بپرذیرد‪ .‬و ممکرن اسرت اهردا‬ ‫مد نظر قرار خواهد گرفت‪ ،‬دعوت یک جامعه‬
‫مزبور را تشخیص ندهد و حتی در فکر مراوده با سایر اعضا نیز نباشد‪ .‬به عبارت دیگر دالیل پیوستن او بره‬ ‫جامعه‬
‫گروه در خارج از گروه قرار دارند‪.‬‬
‫‪ ‬مصداقهای تشکیل گروه‬

‫بره منظرور‬ ‫ننیرد گروهری از اشرخا‬ ‫رفتار فرد در گروه ضرور می باشد‪ .‬فرر‬ ‫‪ ‬آگاهی از علل تشکیل گروه ها برا مطالعه‬
‫برقرار روابط اجتماعی در یک باز سرگرم نننده شرنت میکنند و یک روز بعدازظهر به دلیل غیبت یکی از اعضاء شخص دیگر‬
‫نه تمایل بیشتر به رقابت با دیگر بازیکنان دارد‪ ،‬جایگزین و می شود‪ .‬در حقیقت بازیکن تازه وارد با افکرار متفراوت‪ ،‬بره ورور‬
‫موقت‪ ،‬عضویت گروه را پذیرفته است‪ .‬این جایگزینی زمانی آزاردهنده خواهد شد نه باز به دلیل نشیده شدن سرایر بازیکنران بره‬
‫دیگر‪ ،‬اعضا اصلی گروه ممکن است هنگامی نه فرد جایگزین عجوالنه بحرث را قطرو و حریرف‬ ‫بحث‪ ،‬نند یا متوقف شود‪ .‬از ور‬
‫موجود بین اعضا گرروه را‬ ‫خود را به خاور به نار بردن فن غلط سرزنش میکند‪ ،‬خشمگین شوند‪ .‬شخصی نه می خواهد تعار‬
‫خواسرتار ارضرا نیازهرا‬ ‫نند باید با تفاوتها موجود در علل گرویدن اعضا به گروه آشنا باشد‪ .‬از آنجایی نه اشخا‬ ‫برور‬
‫متفاوت خود میباشند‪ ،‬احتماالً در رفتار آنها‪ ،‬عدم تطابق به وجود خواهد آمد‪ .‬ممکن است برا ایجاد فضا مناسب الزم باشد عضو‬
‫روز‪ ،‬از خود خویشتن دار نشان دهند و از این پرس نیرز‬ ‫جایگزین و اعضا اصلی در برابر رفتار یکدیگر حداقل برا باقیمانده‬
‫در صورت غیبت هر یک از اعضا اصلی‪ ،‬از اعضا جایگزین برا پر نردن جا عضو غایب دعوت به عمل نخواهد آمد‪.‬‬
‫‪ ‬بنابراین آگاهی از پیوستن فرد به گروه‪ ،‬تطابق نداشتن آشکار در رفتار و تنش احتمالی حاصل از آن را روشن خواهد ساخت‪ .‬با استفاده از‬
‫نه در گروه ها تشکیل شده در هر سازمان وجود دارند‪ ،‬برخورد ننیم‪.‬‬ ‫این آگاهی است نه می توانیم با انواع ویژه ا از تعار‬

‫درمانی مطالعه ننرد و پیشرنهادها خرود را‬ ‫مزایا بیمه‬ ‫تشکیل داد تا در زمینه‬ ‫خا‬ ‫‪ ‬به عنوان مثال رئیس یک دانشگاه‪ ،‬یک نمیته‬
‫بخشها مربوط برا عضویت‬ ‫ارائه دهد‪ .‬بعضی از اعضا گروه به منظور نسب درآمد داوولب عضویت شدند و بعضی از اعضا از ور‬
‫گروه اشتراک منافو نداشرتند‬ ‫سایر بخشها معرفی شده بودند و با هد‬ ‫در گروه معرفی گردیدند‪ .‬فراوان مشاهده شد‪ .‬اعضایی نه از ور‬
‫آنها فقرط انجرام سرریو‬ ‫یا دیر در محل تشکیل جلسه حاضر میشدند با اینکه تاریخ تشکیل جلسات را به تأخیر می انداختند‪ .‬در حقیقت هد‬
‫درمانی نداشتند‪ .‬در مقابل‪ ،‬اعضرا‬ ‫واقعی ورح ها مختلف بیمه‬ ‫نار گروه و مراجعه به بخش ها مربوط بود و عالقه ا به مطالعه‬
‫داوولب از عدم همکار اعضا اعزامی از سایر بخش ها ناراحت و نگران بودند‪.‬‬

‫را نشناخته بود و فقط به اعضرا‬ ‫از مسائل به ظاهر ساده به وجود می آید‪ .‬در مثال باال رئیس دانشگاه در ابتدا امر‪ ،‬منبو تعار‬ ‫‪ ‬تعار‬
‫و تزلزل را نشناخت و درخواست تغییرر اعضرا گرروه را‬ ‫سفارش میکرد نه با یکدیگر همکار ننند‪ .‬مادام نه رئیس دانشگاه منبو تعار‬
‫آنها نیز اثر بارز دارد‪.‬‬ ‫نکرد‪ ،‬گروه پیشرفت چندانی در نار خود نداشت‪ .‬به یقین دلیل پایدار اعضا گروه‪ ،‬بر چگونگی انجام وظیفه‬
‫‪ ‬مراحل تشکیل گروه‬

‫گروه ها ایستا نیستند‪ .‬آنها از وریق یک فرایند چهار مرحله ا‬

‫(‪ )۱‬پذیرش متقابل‬

‫(‪ )۲‬ارتباوات و تصمیم گیر‬

‫(‪ )۳‬انگیزش و بهره ور‬

‫(‪ )۴‬ننترل و سازمان‬

‫ایجاد می شوند‪.‬‬

‫مراحل و فعالیتها مربوط به هر مرحله در جدول ‪ ۲-۱۱‬نشان داده شده است‪.‬‬

‫دیگرر‬ ‫‪ ‬هر چند این مراحل را به صورت جدا از هم بررسی میکنیم اما از آنجایی نه فعالیت ها مربوط بره هرر مرحلره برا مرحلره‬
‫دیگر مشکل به نظر می آید‪.‬‬ ‫تداخل دارد‪ ،‬تفکیک دقیق هر یک از آنها و نشان دادن چگونگی حرنت گروه از یک مرحله به مرحله‬
‫‪ ‬پذیرش متقابل‬

‫اوالعات مربوط به خود با یکدیگر آشنا میشوند‪ .‬آنها اغلب‬ ‫تشکیل و شکل گیر از وریق مبادله‬ ‫‪ ‬اعضا گروه در اولین مرحله‬
‫موضوعاتی نه ارتباط چندانی هم به گروه ندارد‪ ،‬مانند وضو هوا‪ ،‬ورزش یا وقایعی نه به ترازگی در داخرل‬ ‫از وریق بحث درباره‬
‫سازمان به وقوع پیوسته است‪ ،‬افکار و عقاید یکدیگر را می سنجند‪ .‬ممکن است در این مرحله بعضی از ابعاد وظایف گروه از جملره‬
‫رسمی آن نیز مورد بحث و گفتگو قرار گیرند‪ .‬به هر حال از آنجایی نه اعضا گروه با یکردیگر بیگانره هسرتند و نمری داننرد‬ ‫اهدا‬
‫چگونه نظرها یکدیگر را ارزیابی ننند‪ ،‬احتماالً انجام چنین بحث هایی چنردان سرازنده نخواهرد برود‪ .‬اگرر اعضرا گرروه بره ورور‬
‫تصادفی در گذشته با یکدیگر آشنا بوده اند‪ ،‬ممکن است مدت زمان این مرحله نوتاه شود اما به هرر صرورت نمیتروان آن را نادیرده‬
‫خود خواهد بود‪.‬‬ ‫خود‪ ،‬یک گروه جدید با مقاصد خا‬ ‫گرفت و از ننار آن گذشت؛ زیرا در نهایت این گروه نیز به نوبه‬
‫‪ ‬عالوه بر آن همواره حداقل چند تازه وارد ناشناس در داخل گروه وجود خواهد داشت‪.‬‬

‫سرازمان‬ ‫آشنایی اعضا گروه با یکدیگر مسائل حساس تر از جمله سیاست یا تصرمیمات محافظره نارانره‬ ‫‪ ‬با افزایش درجه‬
‫مسرائل‬ ‫مورد بحث و گفتگو آنها قرار می گیرند‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬اعضا میتوانند از وریق بحث و گفتگو از نظرها یکدیگر دربراره‬
‫اعتماد نه می توانند نسبت به یکردیگر داشرته باشرند‬ ‫مختلف‪ ،‬شباهت و یگانگی موجود در بین باورها و ارزش هایشان و درجه‬
‫آگاه شوند‪ .‬اعضا ممکن است انتظارات خود را از فعالیتها گروهی در قالب مفاهیم گروه قبلی خود و تجریبات سازمانی خود مورد‬
‫بحث قرار دهند‪ .‬سرانجام‪ ،‬این بحث ها به سو نار اصلی گروه تغییر جهت میدهند‪ .‬هنگامی نه این بحث ها جد میشوند‪ ،‬گروه بره‬
‫دیگر تشکیل خود حرنت خواهد نرد‪.‬‬ ‫مرحله‬ ‫ور‬
‫‪ ‬ارتباطات و تصمیم گیری‬

‫‪ ‬وقتی اعضا گروه شروع به پذیرش یکدیگر میکنند‪ ،‬گروه احساسات و عقاید اعضا را آشکارتر مورد بحرث قررار میدهرد‪ .‬وری ایرن‬
‫مرحله ممکن است اعضا گروه در برابر دیدگاهها مخالف‪ ،‬تحمل و بردبار از خود نشان دهند و برا دستیابی به یک راه حل یا‬
‫تصمیم مناسب با عقاید مختلفی آشنا شوند‪ .‬اعضا گروه هدفها گروه را مورد بحث قرار داده‪ ،‬در نهایت بر سر آنها به توافق می‬
‫سازمان واگذار می شود‪.‬‬ ‫رسند‪ ،‬سپس به هر یک از اعضا نقش یا وظیفه ا برا تحقق هد‬
‫‪ ‬انگیزش و بهره وری‬

‫فعالیتهایی نه گروه از آنها نفو میبررد‪ ،‬جلرب خواهرد شرد‪.‬‬ ‫‪ ‬در این مرحله‪ ،‬توجه اعضا از دیدگاه ها و مالحظه ها شخصی به ور‬
‫باالیی بوده‪ ،‬ممکن‬ ‫اعضا با یکدیگر تشریک مساعی نرده به دیگران نمک میکنند تا به هدفها خود دست یابند‪ .‬اعضا دارا انگیزه‬
‫گروه در حال انجام است و خود گروه نیز بره سرو مرحلره‬ ‫است وظایف خود را با خالقیت انجام دهند‪ .‬در این مرحله وظیفه‬
‫نهایی حرنت می نند‪.‬‬
‫‪ ‬کنترل و سازمان‬

‫‪ ‬گروه در چهارمین مرحله به وور مؤثر در راستا تحقق اهدافش تالش می ننند‪ .‬وظایف برر اسراس توافرق دوجانبره و متناسرب برا‬
‫انجام می گیرند و نیراز بره انجرام‬ ‫توانایی‪ ،‬واگذار می شود‪ .‬در یک گروه بالغ‪ ،‬فعالیت ها اعضا با ویب خاور و با قابلیت انعطا‬
‫حاصرل از ایرن فعالیتهرا را‬ ‫نارها در قالب ساختارها خشک سازمانی نمیباشد‪ .‬یک گروه بالغ میتواند فعالیت ها و نترای برالقوه‬
‫ارزیابی نرده‪ ،‬در صورت لزوم دست به انجام اقدامات تصحیحی بزند‪ .‬ویژگیها قابلیت انعطرا ‪ ،‬نرار برا رضرایت خراور و انجرام‬
‫اقدامات تصحیحی‪ ،‬برا گروه هایی نه میخواهند وی یک فاصله زمانی ووالنی مولد باقی بمانند‪ ،‬ضرور است‪.‬‬
‫‪ ‬تمام گروه ها چهار مرحله تشکیل را وی نکرده و تبدیل به گروه مؤثر نمیشوند بلکه بعضی گروه هرا ممکرن اسرت قبرل از اینکره بره‬
‫نهایی برسند‪ ،‬متالشی شوند و بعضی دیگر هر مرحله را همراه با ناتوانی و ضعف وی ننند‪.‬‬ ‫مرحله‬

‫اول تشکیل را به دالیل مختلف از جمله فشار رهبر گروه‪ ،‬نمبود وقت یرا وجرود تهدیرد‬ ‫‪ ‬به عنوان مثال‪ ،‬گروهی ممکن است مرحله‬
‫وقت نافی برا شناسایی متقابل اعضرا و ایجراد اعتمراد نباشرد‪ .‬اگرر‬ ‫خارجی (مانند رییس) به وور ناقص وی نند و قادر به صر‬
‫اعضا گروه مجبور به انجام فعالیت هایی شوند نه مربوط به مرحله بعد تشکیل گروه است و در همان حال فعالیت هرا مرحلره‬
‫قبلی نیز ناتمام بماند‪ ،‬احتماالً اعضا گروه دچار نانامی شده‪ ،‬به وور نامل رشد نکرده و نمتر از آنچه باید مولد خواهند بود‪.‬‬

‫تشکیل را با موفقیت پشت سر میگذارد‪ ،‬تبدیل‬ ‫‪ ‬بهره ور گروه بستگی به چگونگی هر یک از مراحل دارد‪ .‬گروهی نه چهار مرحله‬
‫به گروهی بالغ و اثر بخش خواهد شد و اعضا آن اشخاصی متحد‪ ،‬هماهنگ‪ ،‬همراه‪ ،‬دارا قابلیت نرار‪ ،‬دارا انگیرزه بررا انجرام‬
‫وظایف و مرتبط با یکدیگر خواهند بود‪.‬‬
‫‪ ‬گروه ها اغلب در داخل سازمانها از وقت و منابو الزم برا پیشررفت برخوردارنرد‪ .‬بررا نمونره برخری از مردیران سرطوح براال در‬
‫فواصل زمانی معین‪ ،‬به صورت گروهی به مکانی خلوت پناه میبرند‪ .‬پناه بردن به مکان خلوت باعث میشود نه اعضرا گرروه چنرد‬
‫اوالعرات‪ ،‬شرناخت یکردیگر و‬ ‫روز را در محیطی آرام و دور از مکالمات تلفنی‪ ،‬مالقات ها و سایر فشارها روزانه‪ ،‬به مطالعره‬
‫ورح ها آینده بپردازند‪.‬‬ ‫تهیه‬

‫‪ ‬پناه بردن به مکان خلوت زمانی اهمیت پیدا میکند نه عضویت یک گروه از مدیران تغییر نرده باشد‪ .‬در این صورت مردیران عضرو‬
‫گروه میتوانند با استفاده از این فرصت‪ ،‬فرایند تشکیل گروه را با یکدیگر تنظیم ننند‪ .‬سازمان می تواند با فراهم آوردن فرصت برا‬
‫گروهِ مدیران به منظور نناره گیر از مسئولیتها روزمره و رسیدگی به امور شخصی و شغلی خود‪ ،‬بهره ور گرروه را افرزایش‬
‫دهد‪.‬‬
‫‪ ‬گروه ها نامالً متشکل‪ ،‬از راه ها مختلف‪ ،‬منشأ اثر خواهند بود‪ .‬دایره ی کنترل کیفی‪ ،‬گروهی از نارننان هستند نره معمروالً در‬
‫محل و ساعات نار سازمان با یکدیگر مالقات می ننند و راه ها ارتقا نیفیت و بهره ور را مورد بحث و گفتگو قرار مری دهنرد‪.‬‬
‫مشترک از اوالعات و حرل مشرکالت‪ ،‬آموزشرها الزم را فررا میگیرنرد‪ .‬معمروالً یکری از‬ ‫این دوایر معموالً در زمینه ها استفاده‬
‫سرپرستان خط مقدم بحث را هدایت میکند‪ ،‬اما هر یک از اعضا نیز میتواند نقش هدایت نننده را به عهده بگیرد‪.‬‬

‫‪ ‬در نهایت‪ ،‬اگر قرار است انسجام و بهره ور ‪ ،‬نه معموالً در گروه ها متشکل‪ ،‬وجود دارد‪ ،‬نمانان حفر شرود‪ ،‬الزم اسرت هنگرام‬
‫تغییر شرایط و روابط‪ ،‬یک یا چند مرحله از مراحل تشکیل گروه‪ ،‬دوباره تجربه شود‪.‬‬

‫‪ ‬به عنوان مثال‪ ،‬یکی از تیم ها ورزشی بعد از شکست در مسابقات سراسر ‪ ،‬زمان سخت و پربیمی را پشت سر گذاشت‪ .‬مربی تیم‬
‫ضمن اینکه تمرینات سختی را برا اعضا تیم در نظر گرفته بود‪ ،‬به آنها اجازه داده بود نه زمان بیشتر را با یکدیگر بگذراننرد و‬
‫احساسات خود را بروز دهند‪ .‬تیم وحدت خود را به تدری باز یافت و بازیکنان همچنان نه برا انجام مسرابقات بعرد آمراده مری‬
‫شدند‪ .‬شروع به تحکیم روابط دوستانه و اثرپذیر از یکدیگر‪ ،‬نردند‪.‬‬
‫‪ ‬عوامل مؤثر بر عملکرد گروه‬

‫‪ ‬عملکرد گروه عالوه بر دالیل شکل گیر ‪ ،‬راه حل تشکیل آن تحت تأثیر عوامل متعدد دیگر نیز قرار دارد‪ .‬در یک گروه برا عملکررد‬
‫باال‪ ،‬معموالً توانایی کل گروه نه در آن عملکرد گروه بیشتر از نمک فرد هر یک از اعضا میباشد‪ ،‬مشاهده می شود‪ .‬ایرن افرزایش‬
‫عملکرد را میتوان ناشی از عوامل متعدد دانست‪ .‬شکل ‪ ۱۱-۴‬چهار عامل اصلی مؤؤثر بؤر عملکؤرد گؤروه‪ ،‬یعنری ترنیرب‪ ،‬انردازه‪،‬‬
‫هنجارها و انسجام را نشان می دهد‪.‬‬
‫‪ ‬ترکیب‬

‫‪ ‬ترنیب گروه نقش مهمی در تعیین بهره ور گروه ایفا می نند‪ .‬ترکیب گروه اغلب به تجانس یرا عردم تجرانس گرروه تعبیرر میشرود‬
‫نرار ‪،‬‬ ‫گروهی را متجانس می نامند نه اعضا آن در یک یا چند مورد از زمینه ها مررتبط برا نرار گرروه ماننرد سرن‪ ،‬تجربره‬
‫تحصیالت‪ ،‬تخصص فنی با سوابق فرهنگی با یکدیگر شباهت داشته باشند‪ .‬در گروه ها نامتجانس اعضا در یک یرا چنرد مرورد از‬
‫بر‬ ‫زمینه ها مرتبط با نار گروه با یکدیگر تفاوت دارند‪ .‬گروه ها متجانس اغلب زمانی در سازمانها به وجود می آیند نه اشخا‬
‫اساس تخصص ها فنی یکسان در گروه ها فرماندهی‪ ،‬سازمان داده شوند‪ .‬هر چند این افراد در بعضی از زمینه هرا بررا مثرال‬
‫نار با یکدیگر متفاوتند‪ ،‬اما از یک بعد مرتبط با نار‪ ،‬یعنی داشرتن تخصرص فنری‪ ،‬متجرانس مری باشرند‪ .‬انتصرا‬ ‫سن یا تجربه‬
‫پرستاران در گروه ها نار بیمارستان مثال خوبی در این باره است‪.‬‬
‫موجود بین ترنیب گروه و بهره ور آن در تحقیقات زیاد به تأیید رسیده است‪ .‬جدول ‪ ۳-۱۱‬خالصه ا از متغیرهایی را‬ ‫‪ ‬رابطه‬
‫نه باعث میشوند یک گروه متجانس یا نامتجانس‪ ،‬نسبت به گروه دیگر اولویت پیدا ننند‪ ،‬نشان می دهد‪ .‬معموالً یرک گرروه متجرانس‬
‫گروه ساده باشد‪ ،‬نیاز به تشریک مساعی بوده‪ ،‬وظایف گروه متروالی باشرد یرا‬ ‫هنگامی بهره ور باالیی خواهد داشت نه وظیفه‬
‫اقدام سریو‪ ،‬ضرورت داشته باشد‪ .‬گروه ها آتش نشانی مسئول خاموش نردن آتش ها تابستانی در جنگرل‪ ،‬گرروه هرا نسربتاً‬
‫متجانسی هستند‪ .‬اعضا این گروه ها بیشتر دانشجویان دانشگاه ها هستند نه در ایام تابستان در بخش خدمات جنگل نرار میکننرد‬
‫آنها به سرعت برخورد نرده و اقردامات هماهنرگ بره عمرل آورد ترا‬ ‫آتش سوز ها یکسان نیستند اما باید با همه‬ ‫هر چند همه‬
‫بتوان زبانه ها آتش را ننترل نرد‪.‬‬

‫جدول ‪ ،۳-۱۱‬تنوع وظایف و ترکیب گروه‬


‫یک گروه نامتجانس مناسب است برای‬ ‫یک گروه متجانس مناسب است برای‬
‫وظایف پیچیده‬ ‫وظایف ساده‬
‫وظایف جمعی‬ ‫وظایف متوالی‬
‫وظایفی که نیاز به نوآوری دارد‬ ‫وظایفی که نیاز به همکاری دارد‬
‫وظایفی که در آنها سرعت اهمیت نداشته باشد‬ ‫وظایفی که نیاز به سرعت دارد‬
‫‪ ‬یک گروه نامتجانس‪ ،‬معموالً در موقعیتهایی دارا بهره ور باال خواهد بود نه وظیفه پیچیده باشد‪ ،‬نیازمند نوششها دسته جمعی‬
‫متفاوتی را انجام میدهند و بازده گروه برابر مجمروع نوششرها اعضرا خواهرد برود)‬ ‫بوده (یعنی هر یک از اعضا گروه وظیفه‬
‫نوآور ضرورت داشته با سرعت در مقایسه با تأمل و اندیشه در نار از اهمیت نمتر برخوردار باشد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬گروهی نه‬
‫مأموریت پیدا نرده است‬
‫بازاریابی یک محصول جدید ارائه دهد‪ ،‬برا اینکه بتواند‪ .‬تا جایی نه ممکن است بره عقایرد و نظرهرا‬ ‫‪ ‬نظرها تازه ا در زمینه‬
‫جدید دست یابد‪ ،‬باید نامتجانس باشد‪.‬‬

‫بین ترنیب گروه و نوع وظیفه ا نه به گروه واگذار شده است‪ .‬بر حسب مرراوده برین گرروه هرا متجرانس و نامتجرانس‬ ‫‪ ‬رابطه‬
‫سلیقه نمتر‪ ،‬ارتباوات ساده تر و مراوده بیشتر گررایش دارد‪ .‬وظیفره‬ ‫‪ ،‬اختال‬ ‫توصیف میشود‪ .‬یک گروه متجانس به ناهش تعار‬
‫ا نه نیازمند سرعت و تشریک مساعی باشد‪ ،‬با یک گروه متجانس تناسب بیشتر دارد‪ .‬اما اگر برا انجام وظیفره و دسرتیابی بره‬
‫بهترین راه حل‪ ،‬نیازمند تجزیه و تحلیل اوالعات پیچیده و خالقیت باشیم‪ ،‬یک گروه نامتجانس به سربب وجرود دیردگاه هرا متنروع‪،‬‬
‫بیشتر احتماالً باعث ارتقا نیفیت تصمیمات گروهی خواهد شد‪.‬‬ ‫مناسب تر خواهد بود‪ .‬بحث و گفتگو و تعار‬
‫‪ ‬اندازه‬

‫‪ ‬بر وبق تعاریفی نه شاو ارائه داده است‪ ،‬گروه می تواند تعداد دو نفر با آن تعداد عضو داشرته باشرد نره اعضرا بتواننرد برا یکردیگر‬
‫گروه میتواند اثرها مهمی بر عملکرد داشته باشد‪ .‬اگر گرروه دارا اعضرا بیشرتر‬ ‫مراوده داشته و بر هم اثر بگذارند‪ .‬اندازه‬
‫باشد‪ ،‬منابو بیشتر در اختیار دارد و ممکن است به تنهایی قادر به انجام تعداد زیاد وظایف نسبتاً مستقل باشد هر چند نرخ رشد‬
‫گروه ارائه میشوند‪ ،‬متناسب با رشد گروه به سرعت ناهش پیدا می نند‪ ،‬با وجود این‪ ،‬گرروه هرر‬ ‫تعداد نظرها و عقاید نه از ور‬
‫نظرها و عقاید بیشتر دارد‪ .‬اگرر تعرداد اعضرا گرروه از حرد معینری فراترر رود ممکرن‪ ،‬اسرت‬ ‫قدر بزرگتر باشد‪ ،‬تمایل به ارائه‬
‫پیچیدگیِ مراودات و ارتباوات‪ ،‬دستیابی به توافق گروهی را مشکل تر نند‪.‬‬
‫‪ ‬به احتمال بسیار زیاد‪ ،‬مراودات و ارتباوات گروه ها بزرگ تر‪ ،‬از رسمیت بیشتر برخوردارند‪ .‬گروه ها بزرگ تمایل دارنرد نره‬
‫برا مالقات هایشان دستور جلسه داشته باشند و برا ننترل مذانرات از روشها منظم و تدوین صورتجلسره اسرتفاده نننرد‪ .‬در‬
‫انجام وظایف ادار مانند سازماندهی مراودات و ارتباوات داخل‬ ‫انجام وظایف گروه نرد‪ ،‬صر‬ ‫نتیجه‪ ،‬زمانی را نه میتوان صر‬
‫به خدمت در گروه‪ ،‬مانو مشارنت بعضی از اعضا در گرروه شرده و باعرث‬ ‫گروه میشود‪ ،‬ممکن است بزرگی گروه و تمایل اشخا‬
‫برا خدمت و مشارنت در گروه‪ ،‬توسط دیگر اشخا‬ ‫افزایش تعداد افراد غایب شود‪ .‬اگر نوشش ها متوالی گروهی از اشخا‬
‫شده‪ ،‬حتی از شرنت در جلسات گروهری نیرز‬ ‫خدمت به گروه منصر‬ ‫مشابه خنثی شود‪ ،‬ممکن است‪ .‬بعضی از آنها از فکر ارائه‬
‫صرفنظر ننند‪ .‬عالوه بر آن ممکن است گروه ها بزرگ فرصت بیشتر برا برقرار روابط شخصی بین اعضرا فرراهم آورنرد و‬
‫این امر منجر به افزایش مراودات اجتماعی و ناهش مراودات وظیفه ا گردد‪ .‬حال این مسئله چقردر مری توانرد بررا گرروه مشرکل‬
‫آفرین باشد‪ ،‬بستگی به وبیعت وظیفه و ویژگی ها افراد ذیربط خواهد داشت‪.‬‬
‫‪ ‬شکل ‪ ۵-۱۱‬تفاوت ها موجود بین مراودات گروه هرا نوچرک و گرروه‬
‫ها بزرگ را نشان می دهد‪.‬‬

‫میتوانند مراودات مکرر داشرته باشرند امرا‬ ‫‪ ‬در گروه ها نوچک اشخا‬
‫همه اعضرا برا یکردیگر‬ ‫در گروه ها بزرگ‪ ،‬اغلب به دلیل اینکه مراوده‬
‫امکان پذیر نمی باشد‪ ،‬گروه ها فرعی شکل میگیرند‪ .‬گرروه هرا فرعری‬
‫خود جذ می نننرد نره بیشرتر اوقرات برا یکردیگر‬ ‫اشخاصی را به ور‬
‫مراوده دارند‪ .‬پیامدها تشکیل گروه ها فرعی ممکن است بر حسب نوع‬
‫گروه را بتوان وور‬ ‫مأموریت برا گروه خو یا بد باشد‪ .‬اگر وظیفه‬
‫به اجزا تقسیم نرد نه توسط گروه ها فرعری انجرام شروند‪ ،‬آنگراه مری‬
‫توان گفت نه تشکیل گروه ها فرعی مفید است (البته نتای باید در نهایت‬
‫به عنوان محصول گروه منظور شوند)‪ .‬از سو دیگر اگر الزم اسرت نره‬
‫گروه‪ ،‬گؤروه‬ ‫گروه به صورت یک نل عمل نند‪ ،‬باید برا انجام وظیفه‬
‫های فرعی با یکدیگر ترنیب شوند‪.‬‬
‫پایان‬

You might also like