You are on page 1of 229

‫زیستشناسی‬

‫«جلسه اول»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزان عز یز‬

‫خیلی خوشحالیم که فرصت بینظیر ی پیش اومد تا بتونیم در میانه اسفندماه با یه برنامهریز ی خوب و حسابشده یه جمعبندی‬

‫منسجم و پربازده رو با هم شروع کنیم‪.‬‬

‫جا داره از گروه آموزشی ماز برای ایجاد یه همچین فرصت استثنایی تشکر کنیم‪.‬‬

‫ما و سایر همکارایی که مسوولیت آموزش این دوره رو بر عهده داریم‪ ،‬تصمیم گرفتیم منتخبی از سواالی خوب آزمونهای ماز رو‬
‫ً‬
‫لطفا تا قبل از شروع هر کالس‬ ‫واسهتون تدوین کنیم که خودش یه شروع جانانه برای شرکت توو دوره آموزشی نوبل هست‪ .‬پس‬

‫سواالیی که تنظیم شده رو یک یا دوبار حل و تحلیل کنین و اگه دانشآموز کالس سالیانه خودم هستین و این سواال رو برای‬

‫حضور پررنگ خودتون توو دوره نوبل‪ ،‬کافی ندونستین؛ ویدیو(ها)ی آفالینی که تدریس شده رو ببینین تا نواقص احتمالیتون رو‬

‫برطرف کنین‪.‬‬

‫پایان هر جلسهتون بهتون میگیم که سواالی حل شده توو اون جلسه رو چطور ی دوباره و سهباره حل کنین و یه روند مطلوب رو‬

‫در خودتون ایجاد کنین‪.‬‬

‫بیصبرانه مشتاق حضورتون توو کالسا هستیم‪.‬‬

‫پوریا خیراندیش‪-‬فرزام فرهمندنیا‬

‫ما گمان میکنیم که این استارترپک میتونه به ارتقای سطح آموزشی شما کمک زیادی بکنه ولی اگه دانشآموز کالسای سالیانه‬

‫ما بودین و احساس کردین که این محتوای آموزشی نیازها و نواقصتون رو برطرف نمیکنه میتونین ویدیوی آفالین مباحث‬

‫این جلسه رو از پنل کاربر یتون یه بار مرور کنین؛‬

‫اگه دانشآموز ما هم نبودین و تازه به جمع ما پیوستین ضمن خوشآمدگویی به شما عزیزان توصیه میکنیم در صورت نیاز‪،‬‬

‫ویدیوی آفالین این مباحث رو با هر کدوم از مدرسین زیستشناسی آموزش دیدین یه بار مرور کنین‪.‬‬

‫‪ ۱۳‬اسفندماه‪ :‬جمعبندی مباحث فصلهای اول‪ ،‬دوم‪ ،‬سوم و چهارم زیستشناسی پایه دهم‬

‫مرجع و بانک تستهای ما در درس ز یستشناسی‪:‬‬

‫مثل همیشه آزمونهای آزمایشی ماز؛ کتاب تست پینوکیو انتشارات خیلی سبز‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫چند مورد دربارۀ کربوهیدراتهایی که از کنار هم قرار گرفتن تعدادی از سادهترین کربوهیدراتها تشکیل شدهاند‪ ،‬نادرست است؟‬ ‫‪-1‬‬
‫الف‪ -‬همگی حداقل یک مولکول گلوکز در ساختار خود دارند و بهعنوان منبع ذخیرۀ گلوکز جاندار محسوب میشوند‪.‬‬
‫ب‪ -‬همگی بیش از یک نوع مونومر مختلف در ساختار خود دارند که فقط از سه عنصر ‪ H ،C‬و ‪ O‬ساخته شدهاند‪.‬‬
‫ج‪ -‬همگی پس از برقراری پیوند بین چندین مونوساکارید ساخته شدهاند و در ذخیرۀ مواد یا ساختار جاندار شرکت دارند‪.‬‬
‫د‪ -‬همگی در یاختههای زنده ساخته میشوند و آنزیم تجزیهکنندۀ آنها توسط یاختههای لولۀ گوارش انسان ساخته میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰۱‬ـ سخت)‪ :‬چندموردی ـ قید ‪ -‬مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫سادهترین کربوهیدراتها = مونوساکاریدها‬


‫کربوهیدراتهایی که از کنار هم قرار گرفتن تعدادی مونوساکارید تشکیل شدهاند = دیساکاریدها ‪ +‬پلیساکاریدها‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬نادرست است‪ .‬مونوساکاریدها‪ ،‬سادهترین کربوهیدراتها هستند‪ .‬دیساکاریدها و پلیساکاریدها‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬از کنار هم قرار گرفتن دو‬
‫یا چند مونوساکارید ساخته میشوند‪.‬‬
‫تعبیرنامه‪ :‬مولکولهای زیستی‬
‫ترجمه‬ ‫تعبیر‬ ‫ترجمه‬ ‫تعبیر‬
‫دیساکارید‬ ‫ترکیب دو مونوساکارید‬ ‫مونوساکارید‬ ‫سادهترین کربوهیدراتها‬
‫قند شیر‬ ‫الکتوز‬ ‫ساکارز‬ ‫شکر و قند = گلوکز ‪ +‬فروکتوز‬
‫نشاسته‪ ،‬سلولز و گلیکوژن‬ ‫پلیساکاریدی از تعداد فراوانی گلوکز‬ ‫پلیساکارید‬ ‫ترکیب چندین مونوساکارید‬
‫سلولز‬ ‫پلیساکارید مهم طبیعت = کاربرد در‬ ‫گلیکوژن‬ ‫پلیساکارید ساختهشده در جانوران و‬
‫کاغذسازی و تولید انواعی از پارچهها‬ ‫قارچها = منبع ذخیرۀ گلوکز جانوران =‬
‫پلیساکارید موجود در کبد و ماهیچه‬
‫روغنها و چربیها‬ ‫انواعی از تریگلیسیریدها‬ ‫نشاسته‬ ‫قند ذخیرهای سیبزمینی و غالت‬
‫فسفولیپید‬ ‫بخش اصلی تشکیلدهندۀ غشای یاخته‬ ‫تریگلیسیرید‬ ‫مولکولی با حدود دو برابر انرژی‬
‫کربوهیدرات‬
‫کلسترول‬ ‫لیپید مورداستفاده در غشای جانوری و انواعی‬ ‫فسفولیپید‬ ‫لیپیدهایی با ساختار مشابه تریگلیسیرید‬
‫از هورمونها‬
‫پروتئینها و نوکلئیکاسیدها‬ ‫مولکولهای زیستی نیتروژندار‬ ‫آنزیمها‬ ‫مولکولهای پروتئینی افزایندۀ سرعت‬
‫واکنشهای شیمیایی‬
‫پروتئين‬ ‫پلیمری از آمینواسیدها‬ ‫نوکلئيکاسید ‪ +‬فسفولیپید‬ ‫مولکول زیستی دارای فسفر‬
‫نوکلئیکاسید‬ ‫پلیمری از نوکلئوتیدها‬ ‫آمینواسید‬ ‫واحد ساختاری پروتئین‬
‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) سلولز از پلیساکاریدهای مهم در طبیعت است که نقش ساختاری دارد و بهعنوان منبع ذخیرۀ گلوکز جاندار محسوب نمیشود‪ .‬نشاسته و گلیکوژن‪،‬‬
‫پلیساکاریدهایی هستند که نقش ذخیرهای دارند‪ .‬ساکارز‪ ،‬الکتوز و مالتوز نیز دیساکاریدهایی هستند که نقش ذخیرهای دارند‪.‬‬
‫نکته | کربوهیدراتهای دارای نقش ذخیرهای | ‪۱‬ـ نشاسته‪ :‬در گیاهان‪۲ ،‬ـ گلیکوژن‪ :‬در جانوران و قارچها‪۳ ،‬ـ ساکارز‪ :‬قند و شکر‪۴ ،‬ـ الکتوز‪ :‬قند شیر‪۵ ،‬ـ مالتوز‪.‬‬
‫[‪ ]۱۲۲‬مالتوز و الکتوز‪ ،‬توسط باکتری اشرشیا ُکالی تجزیه میشوند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬در پالست (دیسه)های بخش خوراکی سیبزمینی‪ ،‬بهمقدار فراوانی نشاسته ذخیره شده است که به همین علت به آن آمیلوپالست‬
‫(نشادیسه) میگویند‪ .‬ذخیرۀ نشاسته‪ ،‬هنگام رویش جوانههای سیبزمینی‪ ،‬برای رشد جوانهها و تشکیل پایههای جدید از گیاه سیبزمینی مصرف میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬تأثیر جیبرلین بر الیۀ خارجی آندوسپرم (الیۀ گلوتندار) سبب تولید و رها شدن آنزیمهای گوارشی در دانه میشود‪ .‬این آنزیمها‪،‬‬
‫دیوارۀ یاختهها و ذخایر آندوسپرم (دروندانه) را تجزیه میکنند‪ .‬نشاسته یکی از این ذخایر است که بر اثر آنزیم آمیالز تجزیه میشود‪.‬‬

‫ب) کربوهیدراتها‪ ،‬از سه عنصر کربن (‪ ،)C‬هیدروژن (‪ )H‬و اکسیژن (‪ )O‬ساخته شدهاند‪ .‬نشاسته‪ ،‬سلولز و گلیکوژن پلیساکاریدند‪ .‬این پلیساکاریدها از تعداد‬
‫فراوانی مونوساکارید گلوکز (یک نوع مونومر) تشکیل شدهاند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در ساختار نشاسته‪ ،‬سلولز و گلیکوژن‪ ،‬فقط یک نوع مونومر (گلوکز) وجود دارد‪.‬‬

‫ج) دیساکاریدها از ترکیب دو ( نه چندین) مونوساکارید تشکیل میشوند‪ .‬پلیساکاریدها از ترکیب چندین مونوساکارید ساخته میشوند‪ .‬کربوهیدراتها در‬
‫ذخیرۀ مواد (مثل نشاسته و گلیکوژن) یا ساختار جاندار (مثل سلولز) شرکت دارند‪.‬‬
‫د) مولکولهای زیستی شامل ‪۱‬ـ کربوهیدراتها‪۲ ،‬ـ لیپیدها‪۳ ،‬ـ پروتئینها و ‪۴‬ـ نوکلئیکاسیدها‪ ،‬چهار گروه اصلی مولکولهای تشکیلدهندۀ یاخته هستند‬
‫و در جانداران ساخته می شوند‪ .‬دستگاه گوارش انسان آنزیم مورد نیاز برای گوارش همۀ کربوهیدراتها را نمی سازد؛ مثالً آنزیم مورد نیاز برای تجزیۀ سلولز را‬
‫نمیسازد‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫نه همۀ) جانوران‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬در نشخوارکنندگان‪ ،‬وجود میکروبها برای گوارش سلولز ضروری است‪ .‬سلولز مقدار زیادی انرژی دارد ولی اغلب (‬
‫فاقد توانایی تولید آنزیم الزم برای گوارش آن هستند‪.‬‬
‫مولکولهای زیستی‬
‫نوکلئيکاسید‬ ‫پروتئين‬ ‫لیپید‬ ‫کربوهیدرات‬ ‫نوع‬
‫‪O+H+C‬‬ ‫‪O+H+C‬‬ ‫‪O+H+C‬‬ ‫‪O+H+C‬‬ ‫عناصر‬
‫‪ +‬نیتروژن ‪ +‬فسفر‬ ‫‪ +‬نیتروژن‬ ‫‪ +‬فسفر در فسفولیپیدها‬ ‫سازنده‬
‫ِدنا (‪ :)DNA‬حلقوی و خطی‬ ‫تکزنجیرهای‬ ‫چربی (تریگلیسیرید)‬ ‫مونوساکارید‬ ‫انواع‬
‫ِرنا (‪ :)RNA‬ریبوزومی‪ ،‬پیک و ناقل‬ ‫چندزنجیرهای‬ ‫فسفولیپید‬ ‫دیساکارید‬
‫و‪...‬‬ ‫کلسترول‬ ‫پلیساکارید‬
‫ذخیره و حمل اطالعات وراثتی‬ ‫آنزیم ‪ +‬گیرنده ‪ +‬ناقل ‪ +‬ساختاری ‪+‬‬ ‫ذخیرهای‪ :‬تریگلیسیرید‬ ‫ذخیرهای‪ :‬ساکارز‪ ،‬الکتوز‪،‬‬ ‫نقشها‬
‫مؤثر در پروتئینسازی‬ ‫انقباض ‪ +‬انتقال پیام ‪ +‬تنظیم بیان‬ ‫ساختاری‪ :‬فسفولیپید‪ ،‬کلسترول‬ ‫مالتوز‪ ،‬نشاسته‪ ،‬گلیکوژن‬
‫نقش آنزیمی‬ ‫ژن‬ ‫ساختاری‪ :‬سلولز‬
‫نوکلئوتیدها‬ ‫آمینواسیدها‬ ‫اسید چرب و گلیسرول‪ ،‬واحد‬ ‫مونوساکاریدها‪ ،‬واحد سازندۀ‬ ‫واحد‬
‫سازندۀ تریگلیسیرید و فسفولیپید‬ ‫دیساکاریدها و‬ ‫سازنده‬
‫هستند‪.‬‬ ‫پلیساکاریدها هستند‪.‬‬

‫در یک یاختۀ جانوری‪ .................. ،‬جزء ویژگیهای بعضی از ساختارهایی هست که در سیتوپالسم قرار دارند‪ .‬مشخصۀ مشترک همۀ‬ ‫‪-2‬‬
‫ساختارهای دارای این ویژگی‪ ،‬این است که ‪..................‬‬
‫‪ )۱‬دخالت در ساختن پروتئینها بهعنوان کار اصلی ـ میتوانند در تماس مستقیم با غشای بیرونی هسته باشند‪.‬‬
‫‪ )۲‬اتصال ریبوزوم (رناتن) به سطح خارجی غشا ـ بهصورت شبکهای از کیسهها در سیتوپالسم گسترش دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬داشتن آنزیمهایی با توانایی تجزیۀ مواد ـ بهصورت یک کیسۀ غشایی کرویشکل در یاخته دیده میشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬نقشداشتن در تولید و ترشح رشتههای کشسان ـ تعدادی کیسۀ منحنیشکل در نزدیکی غشا هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۱‬ـ سخت) ‪ -‬متن ‪ +‬نکات شکل‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫اندامکی که در ساخت پروتئینها نقش دارد = ریبوزوم ‪ +‬شبکۀ آندوپالسمی زبر‬


‫اندامکی که ریبوزوم به سطح خارجی غشای آن متصل میشود = هسته ‪ +‬شبکۀ آندوپالسمی زبر‬
‫اندامکی که بهصورت شبکهای از کیسهها در سیتوپالسم گسترش دارد = شبکۀ آندوپالسمی‬
‫اندامکی که بهصورت تعدادی کیسۀ منحنیشکل در نزدیکی غشا است = دستگاه گلژی‬

‫سیتوپالسم فاصلۀ بین غشای یاخته و هسته را پر میکند‪ .‬سیتوپالسم از اندامکها و مادۀ زمینهای تشکیل شده است‪.‬‬
‫(رناتن) نوعی اندامک است و با توجه به اینکه در باکتریها هم ریبوزوم وجود دارد‪ ،‬میتوان گفت که هم در پروکاریوتها‬ ‫نکته‪ :‬بر اساس کتاب درسی‪ ،‬ریبوزوم ِ‬
‫(باکتریها) و هم یوکاریوتها (آغازیان‪ ،‬قارچها‪ ،‬گیاهان و جانوران)‪ ،‬اندامک وجود دارد‪ .‬اندامکهای غشادار‪ ،‬فقط در یوکاریوتها وجود دارند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬در پروکاریوتها‪ ،‬مولکولهای وراثتی در غشا محصور نشدهاند و هسته وجود ندارد‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬یاختۀ جانوری و اندامکهای آن‬

‫هسته‪ ،‬میتوکندری [و کلروپالست]‪ ،‬دارای دو غشا هستند‪.‬‬

‫در پوشش هسته‪ ،‬منافذی وجود دارند که به فضای درون شبکۀ آندوپالسمی راه دارند‪.‬‬

‫ریبوزومها چسبیده به سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر و پوشش خارجی هسته دیده میشوند‪.‬‬

‫دستگاه گلژی‪ ،‬از تعدادی کیسۀ منحنیشکل تشکیل شده است و در نزدیکی غشا قرار دارد‪.‬‬

‫شبکۀ آندوپالسمی زبر‪ ،‬شبکهای از کیسهها و شبکۀ آندوپالسمی صاف‪ ،‬شبکهای از لولههاست‪.‬‬

‫بین کیسههای شبکۀ آندوپالسمی‪ ،‬ارتباط فیزیکی وجود دارد ولی کیسههای دستگاه گلژي‪ ،‬ارتباط فیزیکی ندارند‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬کار ریبوزوم (رِناتن) ساختن پروتئین است‪ .‬شبکۀ آندوپالسمی زبر نیز در ساختن پروتئینها نقش دارد‪ .‬هم ریبوزوم و هم شبکۀ آندوپالسمی زبر در تماس‬
‫مستقیم با غشای بیرونی هسته قرار دارند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫نکته | اندامکهایی که در ساخت پروتئین نقش دارند | ‪۱‬ـ ریبوزوم‪۲ ،‬ـ شبکۀ آندوپالسمی زبر‪🕸️ .‬البته حواستون باشه که تشکیل پیوند بین آمینواسیدها و تشکیل‬
‫زنجیرۀ پلیپپتیدی‪ ،‬فقط توسط ریبوزوم انجام میشه [فصل ‪ ۲‬دوازدهم]‬

‫‪ ) ۲‬ریبوزوم به سطح خارجی غشای شبکۀ آندوپالسمی زبر و هسته متصل است‪ .‬شبکۀ آندوپالسمی ( نه هسته)‪ ،‬شبکهای از لولهها و کیسهها هست که در‬
‫سیتوپالسم گسترش دارد‪🕸️ .‬شبکۀ آندوپالسمی زبر‪ ،‬شبکهای از کیسهها و شبکۀ آندوپالسمی صاف‪ ،‬شبکهای از لولههاست‪.‬‬
‫نکته | محلهای حضور ریبوزوم در یاختۀ یوکاریوتی | ‪۱‬ـ آزاد در مادۀ زمینهای سیتوپالسم‪۲ ،‬ـ متصل به سطح خارجی شبکۀ آندوپالسمی زبر‪۳ ،‬ـ متصل به سطح‬
‫خارجی هسته‪۴ ،‬ـ در بخش درونی میتوکندری (راکیزه)‪۵ ،‬ـ در بسترۀ کلروپالست (سبزدیسه)‪.‬‬

‫‪ )۳‬لیزوزوم (کافندهتن)‪ ،‬یک کیسۀ غشایی کرویشکل است که انواعی از ( نه یک نوع) آنزیمها برای تجزیۀ مواد دارد‪ .‬بهجز لیزوزوم‪ ،‬در بعضی از اندامکهای‬
‫دیگر نیز میتوان آنزیمهای تجزیهکننده را مشاهده کرد‪ .‬مثالً‪ ،‬در هسته‪ ،‬آنزیم تجزیهکنندۀ ‪ ATP‬وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬بافت پیوندی از ‪۱‬ـ انواع یاختهها‪۲ ،‬ـ رشتههای پروتئینی‪ ،‬مانند رشتههای کالژن و رشتههای کشسان (ارتجاعی) و ‪۳‬ـ مادۀ زمینهای تشکیل شده است‪.‬‬
‫رشتههای پروتئینی توسط یاختههای بافت پیوندی ساخته میشود‪ .‬تولید پروتئینهای ترشحی در شبکۀ آندوپالسمی زبر انجام میشود‪ .‬دستگاه گلژی نیز در‬
‫بستهبندی مواد و ترشح آنها به خارج از یاخته نقش دارد‪ .‬دستگاه گلژی ( نه شبکۀ آندوپالسمی زبر) از تعدادی کیسۀ منحنیشکل تشکیل شده است که‬
‫روی هم قرار میگیرند و در نزدیکی غشای یاخته هستند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬پروتئینهای ساختهشده در سیتوپالسم سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند‪ .‬بعضی از این پروتئینها به شبکۀ آندوپالسمی و‬
‫دستگاه گلژی میروند و ممکن است برای ترشح به خارج رفته یا به بخشهایی مثل واکوئول (کریچه) و لیزوزوم (کافندهتن) بروند‪.‬‬
‫اندامکهای یاختههای جانوری‬
‫وظیفه‬ ‫محل حضور‬ ‫ظاهر‬ ‫اندامک‬
‫ساختن پروتئین (فرایند ترجمه)‬ ‫آزاد در سیتوپالسم‪ ،‬سطح هسته‪ ،‬سطح شبکۀ آندوپالسمی‬ ‫دو زیرواحد کوچک و‬ ‫(رناتن)‬
‫ریبوزوم ِ‬ ‫همۀ‬
‫زبر‪ ،‬میتوکندری‪ +( ،‬کلروپالست در گیاهان و آغازیان‬ ‫بزرگ‬ ‫یاختهها‬
‫فتوسنتزکننده)‬
‫ساختن پروتئینها (ترشحی‪ ،‬لیزوزوم‬ ‫در مجاورت هسته و چسبیده به‬ ‫گسترده در سراسر‬ ‫شبکهای از کیسهها‬ ‫زبر‬ ‫یاختههای‬

‫آندوپالسمی‬
‫و وزیکولها)‬ ‫پوشش خارجی هسته‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫(دارای ریبوزوم)‬ ‫یوکاریوتی‬

‫شبکۀ‬
‫ساختن لیپیدها‬ ‫در مجاورت شبکۀ آندوپالسمی‬ ‫شبکهای از لولهها‬ ‫صاف‬
‫زبر‬
‫بستهبندی مواد و ارسال آنها به‬ ‫در نزدیکی غشای یاخته‬ ‫کیسههای‬ ‫دستگاه گلژی‬
‫مقصد‪۱ :‬ـ ترشح به خارج از یاخته‪۲ ،‬ـ‬ ‫منحنیشکل روی هم‬
‫وزیکولها‪۳ ،‬ـ لیزوزوم‬ ‫قرار گرفته‬
‫گوارش درونیاختهای (شامل انواعی از‬ ‫در سراسر سیتوپالسم‬ ‫کیسۀ کرویشکل‬ ‫لیزوزوم‬
‫آنزیمها برای تجزیۀ مواد)‬ ‫(کافندهتن)‬
‫جابهجایی مواد در یاخته‬ ‫در سراسر سیتوپالسم‬ ‫کیسۀ کرویشکل‬ ‫ریزکیسه‬
‫(وزیکول)‬
‫سازماندهی ساختهشدن رشتههای‬ ‫در نزدیکی هسته‬ ‫یک جفت استوانۀ‬ ‫سانتریول‬ ‫یاختۀ‬
‫دوک تقسیم (نقش در تقسیم‬ ‫عمود بر هم‬ ‫(میانک)‬ ‫جانوری‬
‫یاختهای)‬

‫‪ -3‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ همۀ جاندارانی که بیش از یک مولکول ذخیرهکنندۀ اطالعات وراثتی درون خود دارند‪ ،‬صحیح است؟‬
‫الفـ واحد ساختار و عملکرد آنها از سه بخش دارای پروتئین تشکیل شده است‪.‬‬
‫بـ منظم هستند و هر سطح سازمانیابی حیات آنها‪ ،‬با سطح قبلی خود متفاوت است‪.‬‬
‫جـ بیشتر مولکولهای افزایندۀ سرعت واکنشهای شیمیایی را در اندامک دارای دو زیرواحد میسازند‪.‬‬
‫دـ در انواع مولکولهای زیستی سازندۀ کروموزوم (فامتن) خود‪ ،‬کربن‪ ،‬هیدروژن‪ ،‬اکسیژن و نیتروژن دارند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰0۱‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ ترکیبی ـ متن ‪ +‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (ج) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬همۀ یوکاریوتها‪ ،‬بیش از یک مولکول دِنا (مولکول ذخیرهکنندۀ اطالعات وراثتی) دارند‪ .‬بعضی از پروکاریوتها نیز عالوهبر‬
‫دِنای اصلی خود‪ ،‬دارای پالزمید هستند و بیش از یک مولکول دِنا دارند‪ .‬پس این سؤال‪ ،‬دربارۀ همۀ یوکاریوتها و گروهی از پروکاریوتها میباشد‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫مقایسه پروکاریوتها و یوکاریوتها‬


‫یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت‬ ‫نوع یاخته‬
‫آغازیان‪ ،‬قارچها‪ ،‬گیاهان و جانوران‬ ‫باکتری‬ ‫انواع‬
‫✓‬ ‫✘ ندارد‬ ‫هسته‬
‫‪ ۲‬تا بیش از هزار عدد‬ ‫‪ِ ۱‬دنای اصلی ‪ +‬گاهی دارای پالزمید‬ ‫تعداد مولکول ِدنا‬
‫ِدنای خطی درون هسته‬ ‫ِدنای حلقوی متصل به غشا‬ ‫ِدنای اصلی‬
‫‪۱‬ـ حلقوی در میتوکندری و پالست‬ ‫معموالً ‪ :‬پالزمید (حلقوی و آزاد در‬
‫ِدنای غیراصلی‬
‫‪۲‬ـ پالزمید حلقوی در بعضی قارچها (مثل مخمرها)‬ ‫سیتوپالسم)‬
‫✓ دارد؛ انواع مختلفی از پروتئين‪ ،‬مهمترین‪ :‬هیستونها‬ ‫✓ دارد (غیرهیستونی)‬ ‫پروتئين همراه ِدنای اصلی‬
‫ِدنای اصلی‪ :‬قبل از تقسیم یاخته در مرحلۀ ‪S‬‬
‫ِدنای اصلی‪ :‬قبل از تقسیم یاخته‬
‫ِدنای غیراصلی‪ :‬مستقل از تقسیم یاخته و قبل از تقسیم یاخته‪ ،‬در مرحلۀ‬ ‫زمان همانندسازی‬
‫ِدنای غیراصلی‪ :‬مستقل از تقسیم یاخته‬
‫‪G2‬‬
‫همواره بیش از یک عدد در ِدنای اصلی‬ ‫معموالً ‪ :‬یکی‪ ،‬گاهی‪ :‬بیش از یک عدد‬ ‫تعداد جایگاه آغاز همانندسازی‬
‫✓ دارد‪ :‬وابسته به مراحل رشدونمو‬ ‫✘ ندارد‬ ‫تغییر تعداد جایگاه آغاز همانندسازی‬
‫دوجهتی‬ ‫دوجهتی‬ ‫جهت همانندسازی‬
‫ِدنای اصلی‪ :‬هسته‬
‫سیتوپالسم‬ ‫محل همانندسازی‬
‫ِدنای غیراصلی‪ :‬سیتوپالسم‬
‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) یاخته‪ ،‬واحد ساختار و عملکرد در جانداران است‪ .‬در یوکاریوتها‪ ،‬یاخته از سه بخش هسته‪ ،‬سیتوپالسم و غشا تشکیل شده است‪ .‬در پروکاریوتها‪ ،‬هسته‬
‫وجود ندارد و یاخته از دو بخش سیتوپالسم و غشا تشکیل شده است‪.‬‬
‫ب) نظم و ترتیب‪ ،‬یکی از ویژگیهای حیات است که در همۀ جانداران وجود دارد و بر اساس آن‪ ،‬همۀ جانداران‪ ،‬سطحی از سازمانیابی دارند و منظم هستند‪.‬‬
‫سطوحی که در سازمانیابی یک جاندار می توانند شرکت داشته باشند‪ ،‬شامل یاخته‪ ،‬بافت‪ ،‬اندام‪ ،‬دستگاه و فرد هستند‪ .‬در جانداران تکیاختهای‪ ،‬نظیر باکتریها‪،‬‬
‫سطوح بافت‪ ،‬اندام و دستگاه وجود ندارند و سطح جاندار (فرد) و یاخته یکسان هستند‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬ویژگیهای حیات‬
‫بهطور معمول‪ ،‬جانداران طبیعی و سالم‪ ،‬همگی هفت ویژگی حیات را دارند و حداقل در بخشی از حیات خود آنها را بروز میدهند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬جانداران غیرطبیعی‪ ،‬ممکن است هفت ویژگی حیات را نداشته باشند؛ مثالً ‪ ،‬جانداران دورگه (حاصل آمیزش دو گونۀ مختلف)‪ ،‬ممکن است نازا باشند و‬
‫[‪ ]۱۲۴‬گلمغربی حاصل آمیزش گلمغربی ‪ 2n‬و ‪ ،4n‬تریپلوئيد (‪ )3n‬هست و نازا میباشد‪.‬‬ ‫ویژگی «تولیدمثل» را نداشته باشند‪.‬‬
‫[‪ ]۱۱۶‬فرد مبتال به نشانگان داون‪ ،‬ویژگی «تولیدمثل» را ندارد‪.‬‬ ‫نکته‪ :‬جانداران ناسالم‪ ،‬ممکن است هفت ویژگی حیات را نداشته باشند یا نتوانند بروز دهند؛‬
‫[‪ ]۱۲۴‬افراد مبتال به بیماری کمخونی داسیشکل‪ ،‬معموالً قبل از بلوغ میمیرند و نمیتوانند ویژگی «تولیدمثل» را بروز دهند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬همۀ ویژگیهای حیات در تمام طول زندگی وجود ندارند؛ مثالً‪ ،‬ویژگی «تولیدمثل» فقط در افراد بالغ دیده میشود‪.‬‬
‫خون‪ ،‬لنف و مایع بینیاختهای‪ ،‬محیط داخلی بدن انسان را تشکیل میدهند‪ .‬در انسان‪ ،‬همایستایی (هومئوستازی)‪ ،‬بهمعنی پایدار نگهداشتن محیط داخلی بدن‬
‫است‪.‬‬
‫باکتریها محیط داخلی ندارند اما همایستایی دارند که شامل پایدار نگهداشتن وضعیت درونی‬ ‫نکته‪ :‬محیط داخلی فقط در گروهی از جانداران وجود دارد؛‬
‫(سیتوپالسم) آنهاست‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬در بافت عصبی‪ ،‬یاختههای پشتیبان و یاختههای عصبی وجود دارند‪ .‬گروهی از یاختههای پشتیبان در حفظ همایستایی مایع اطراف‬
‫یاختههای عصبی (مثل حفظ مقدار طبیعی یونها) نقش دارند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬هورمون پاراتیروئيدی در پاسخ به کاهش کلسیم خوناب (پالسما) ترشح میشود و در همایستایی کلسیم نقش دارد‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬چرخۀ بازخوردی منفی مربوط به هورمون انسولین و اثر آن بر روی یاختههای کبدی و سایر یاختههای بدن‪ ،‬در حفظ تراز همایستایی‬
‫گلوکز خون نقش مؤثری دارد‪.‬‬
‫حفظ هر یک از ویژگیهای حیاتی جاندار وابسته به وجود داشتن ویژگی «فرایند جذب و استفاده از انرژی» است‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬اختالل در فرایند جذب و استفاده از‬
‫انرژي‪ ،‬میتواند منجر به مرگ شود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬ترکیبات سیانیددار‪ ،‬گروهی از ترکیبات دفاعی تولیدشده توسط تعدادی از ( نه همۀ) گونههای گیاهی هستند‪ .‬سیانید تنفس یاختهای‬
‫(فرایند جذب و استفاده از انرژي) را متوقف میکند و سبب مرگ میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۵‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬مواد سمی فراوانی وجود دارند که با مهار یک یا تعدادی از واکنشهای تنفس هوازی‪ ،‬سبب توقف تنفس یاخته و مرگ میشوند‪.‬‬
‫سیانید و کربن مونواکسید‪ ،‬جزء این ترکیبات هستند‪.‬‬
‫در تولیدمثل جنسی‪ ،‬زادهها کموبیش شبیه والدین خود هستند‪ .‬در تولیدمثل غیرجنسی‪ ،‬فقط یک والد وجود دارد و زادهها کامالً شبیه والد هستند‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫)‪ ۰۳‬ـ ‪(۱۰۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬سطوح متفاوت حیات‬


‫اعضای جمعیت گوزنها از نظر ویژگیهای ظاهری (مانند داشتن شاخ و رنگ بدن) با یکدیگر فرق دارند‪.‬‬
‫️🕸شاخ گوزن جزء دستگاه حرکتی آن محسوب میشود‪.‬‬
‫گوزن و لکلک‪ ،‬میتوانند در یک بومسازگان مشترک‪ ،‬در تشکیل یک اجتماع نقش داشته باشند‪.‬‬
‫خرس‪ ،‬عقاب و روباه‪ ،‬میتوانند در یک بومسازگان مشترک‪ ،‬در تشکیل یک اجتماع نقش داشته باشند‪.‬‬
‫فقط در سطح بومسازگان‪ ،‬زیستبوم و زیستکره‪ ،‬عوامل غیرزنده وجود دارند‪.‬‬
‫در هر بومسازگان‪ ،‬فقط یک اجتماع زیستی و چند جمعیت زیستی وجود دارد‪.‬‬
‫سطوح دستگاه‪ ،‬اندام و بافت‪ ،‬در جانداران تکیاختهای وجود ندارند‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬سطوح سازمانیابی حیات‬

‫سطوح سازمانیابی حیات‬


‫توضیحات‬ ‫اجزا‬ ‫نام سطح‬
‫‪۱‬ـ پایینترین سطح سازمانیابی حیات‪۲ ،‬ـ در همۀ جانداران وجود دارد‪۳ ،‬ـ واحد‬ ‫غشا ‪ +‬سیتوپالسم ‪( +‬در یوکاریوت)‬
‫‪۱‬ـ یاخته‬
‫ساختار و عملکرد در جانداران‪۴ ،‬ـ دارای همۀ ویژگیهای حیات‪.‬‬ ‫اندامک غشادار و هسته‬
‫‪ ۴‬نوع بافت اصلی جانوران‪۱ :‬ـ پوششی‪۲ ،‬ـ پیوندی‪۳ ،‬ـ ماهیچهای‪۴ ،‬ـ عصبی‬ ‫تعدادی یاخته‬ ‫‪۲‬ـ بافت‬

‫پریاختهایها‬
‫استخوان از بافت اسفنجی و متراکم تشکیل شده است‪.‬‬ ‫تعدادی بافت‬ ‫‪۳‬ـ اندام‬

‫در‬
‫دستگاه حرکتی گوزن شامل ماهیچهها و استخوانها (شامل شاخ) است‪.‬‬ ‫تعدادی اندام‬ ‫‪۴‬ـ دستگاه‬
‫یاخته (تکیاختهایها) یا دستگاهها*‬
‫یک جاندار‪ ،‬فردی از جمعیت است‪.‬‬ ‫‪۵‬ـ جاندار (فرد)‬
‫(پریاختهایها)‬
‫گونه شامل افرادی شبیه به هم است که با تولیدمثل‪ ،‬زادههایی شبیه به خود و زیستا‬
‫چند فرد همگونه در یک زمان و مکان‬ ‫‪۶‬ـ جمعیت‬
‫(قابلیت زندهماندن) و زایا (قابلیت تولیدمثل) بهوجود میآورند‪.‬‬
‫اجتماع شامل افراد چند گونه است که در یک زمان و مکان زندگی میکنند‪.‬‬ ‫چند جمعیت در تعامل‬ ‫‪۷‬ـ اجتماع‬
‫‪۱‬ـ بومسازگان‪ ،‬اولین سطحی است که در آن عوامل غیرزنده هم در نظر گرفته میشود‪.‬‬
‫عوامل زنده (اجتماع) ‪ +‬عوامل غیرزنده ‪+‬‬
‫‪۲‬ـ در یک بومسازگان چند گونه وجود دارند‪۳ .‬ـ تأثیر عوامل زنده و غیرزنده بر یکدیگر‬ ‫‪۸‬ـ بومسازگان‬
‫تأثیر این عوامل بر یکدیگر‬
‫نیز در تشکیل بومسازگان نقش دارند‪.‬‬
‫شباهت بومسازگانهای یک زیستبوم‪۱ :‬ـ اقلیم (آبوهوا)‪۲ ،‬ـ پراکندگی جانداران‬ ‫چند بومسازگان‬ ‫‪۹‬ـ زیستبوم‬
‫در حال حاضر‪ ،‬فقط یک زیستکره وجود دارد‪.‬‬ ‫همۀ زیستبومهای زمین‬ ‫‪۱۰‬ـ زیستکره‬
‫* البته همۀ جانداران پریاختهای نیز دستگاه ندارند و ما فقط گیاهان و جانوران را در نظر گرفتهایم‪.‬‬

‫ج) آنزیمها مولکولهایی هستند که سرعت واکنشهای شیمیایی را افزایش میدهند‪ .‬بیشتر آنزیمها‪ ،‬پروتئینی و برخی از آنها‪ ،‬از جنس رِنا (‪ )RNA‬هستند‪.‬‬
‫آنزیمهای پروتئینی توسط ریبوزوم (رِناتَن) ساخته می شود‪ .‬ریبوزوم‪ ،‬اندامکی است که از دو زیرواحد کوچک و بزرگ تشکیل شده است‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬ساختار آنزیمها‬

‫‪۱‬ـ جنس‪ :‬بیشتر آنزیمها پروتئینی و برخی از جنس ِرنا (‪ )RNA‬هستند‪.‬‬


‫‪۲‬ـ ساختار سهبعدی‪ :‬آنزیمها در ساختار خود بخشی به نام جایگاه فعال دارند‪ .‬شکل جایگاه فعال مکمل با شکل پیشماده هست‪ .‬پیشماده ترکیبی هست که‬
‫آنزیم روی آن عمل میکند و آن را به فراورده تبدیل میکند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ مواد مورد نیاز برای فعالیت آنزیم‪ :‬الفـ یونهای فلزی نظیر آهن و مس‪ ،‬بـ کوآنزیمها (مواد آلی نظیر ویتامینها)‬
‫‪۴‬ـ تأثیر مواد سمی بر آنزیمها‪ :‬قرارگیری بعضی از مواد سمی در جایگاه فعال آنزیم ‪ ‬جلوگیری از فعالیت آنزیم ‪ ‬امکان مرگ‬
‫مثال‪ :‬سیانید و آرسنیک‬

‫نکته | اندامکهایی که در ساخت پروتئین نقش دارند | ‪۱‬ـ ریبوزوم‪۲ ،‬ـ شبکۀ آندوپالسمی زبر‪.‬‬
‫نکته | محلهای حضور ریبوزوم در یاختۀ یوکاریوتی | ‪۱‬ـ آزاد در مادۀ زمینهای سیتوپالسم‪۲ ،‬ـ متصل به سطح خارجی شبکۀ آندوپالسمی زبر‪۳ ،‬ـ متصل به سطح‬
‫خارجی هسته‪۴ ،‬ـ در بخش درونی میتوکندری (راکیزه)‪۵ ،‬ـ در بسترۀ کلروپالست (سبزدیسه)‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬پروتئینهای ساختهشده در سیتوپالسم سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند‪ .‬بعضی از این پروتئینها به شبکۀ آندوپالسمی و‬
‫دستگاه گلژی میروند و ممکن است برای ترشح به خارج رفته یا به بخشهایی مثل واکوئول (کریچه) و لیزوزوم (کافندهتن) بروند‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫اندامکهای یاختههای جانوری‬


‫وظیفه‬ ‫محل حضور‬ ‫ظاهر‬ ‫اندامک‬
‫آزاد در سیتوپالسم‪ ،‬سطح هسته‪ ،‬سطح شبکۀ‬ ‫دو زیرواحد کوچک و‬ ‫همۀ‬
‫ساختن پروتئین (فرایند ترجمه)‬ ‫(رناتن)‬
‫ریبوزوم ِ‬
‫آندوپالسمی زبر‪ ،‬میتوکندری‪ ،‬کلروپالست‬ ‫بزرگ‬ ‫یاختهها‬
‫ساختن پروتئینها (ترشحی‪ ،‬لیزوزوم و‬ ‫در مجاورت هسته و چسبیده‬ ‫شبکهای از کیسهها‬
‫گسترش در‬ ‫زبر‬

‫آندوپالسمی‬
‫وزیکولها)‬ ‫به پوشش خارجی هسته‬ ‫(دارای ریبوزوم)‬

‫شبکۀ‬
‫سراسر‬
‫در مجاورت شبکۀ آندوپالسمی‬
‫ساختن لیپیدها‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫شبکهای از لولهها‬ ‫صاف‬
‫زبر‬
‫بستهبندی مواد و ارسال آنها به مقصد‪۱ :‬ـ‬ ‫کیسههای‬
‫یاختههای‬
‫ترشح به خارج از یاخته‪۲ ،‬ـ وزیکولها‪۳ ،‬ـ‬ ‫در نزدیکی غشای یاخته‬ ‫منحنیشکل روی هم‬ ‫دستگاه گلژی‬
‫یوکاریوتی‬
‫لیزوزوم‬ ‫قرار گرفته‬
‫گوارش درونیاختهای (شامل انواعی از آنزیمها‬ ‫لیزوزوم‬
‫در سراسر سیتوپالسم‬ ‫کیسۀ کرویشکل‬
‫برای تجزیۀ مواد)‬ ‫(کافندهتن)‬
‫ریزکیسه‬
‫جابهجایی مواد در یاخته‬ ‫در سراسر سیتوپالسم‬ ‫کیسۀ کرویشکل‬
‫(وزیکول)‬
‫یک جفت استوانۀ‬ ‫سانتریول‬ ‫یاختۀ‬
‫تشکیل دوک تقسیم (نقش در تقسیم یاختهای)‬ ‫در نزدیکی هسته‬
‫عمود بر هم‬ ‫(میانک)‬ ‫جانوری‬
‫)‪ ۰۹‬ـ ‪(۱۰۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬یاخته جانوری و اندامکهای آن‬

‫هسته‪ ،‬میتوکندری [و کلروپالست گیاهان]‪ ،‬دارای دو غشا هستند‪.‬‬


‫در پوشش هسته‪ ،‬منافذی وجود دارند که به فضای درون شبکۀ آندوپالسمی راه دارند‪.‬‬
‫ریبوزومها چسبیده به سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر و پوشش خارجی هسته دیده میشوند‪.‬‬
‫دستگاه گلژی‪ ،‬از تعدادی کیسۀ منحنیشکل تشکیل شده است و در نزدیکی غشا قرار دارد‪.‬‬
‫شبکۀ آندوپالسمی زبر‪ ،‬شبکهای از کیسهها و شبکۀ آندوپالسمی صاف‪ ،‬شبکهای از لولهها است‪.‬‬
‫بین کیسههای شبکۀ آندوپالسمی‪ ،‬ارتباط فیزیکی وجود دارد ولی کیسههای دستگاه گلژي‪،‬‬
‫ارتباط فیزیکی ندارند‪.‬‬

‫د) هر کروموزوم از دِنا (‪ ) DNA‬و پروتئین تشکیل شده است‪ .‬هم در ساختار دِنا و هم پروتئین‪ ،‬کربن‪ ،‬هیدروژن‪ ،‬اکسیژن و نیتروژن وجود دارد‪.‬‬
‫مولکولهای زیستی‬
‫نوکلئيکاسید‬ ‫پروتئين‬ ‫لیپید‬ ‫کربوهیدرات‬ ‫نوع‬
‫‪O+H+C‬‬ ‫‪O+H+C‬‬ ‫‪O+H+C‬‬ ‫عناصر‬
‫‪O+H+C‬‬
‫‪ +‬نیتروژن ‪ +‬فسفر‬ ‫‪ +‬نیتروژن‬ ‫فسفر در فسفولیپیدها‬ ‫سازنده‬
‫چربی (تریگلیسیرید)‬ ‫مونوساکارید‬
‫ِدنا (‪ :)DNA‬حلقوی و خطی‬ ‫تکزنجیرهای‬
‫فسفولیپید‬ ‫دیساکارید‬ ‫انواع‬
‫ِرنا (‪ :)RNA‬ریبوزومی‪ ،‬پیک و ناقل‬ ‫چندزنجیرهای‬
‫کلسترول‬ ‫پلیساکارید‬
‫ذخیره و حمل اطالعات وراثتی‬ ‫ذخیرهای‪ :‬ساکارز‪ ،‬الکتوز‪،‬‬
‫آنزیم ‪ +‬گیرنده ‪ +‬ناقل ‪ +‬ساختاری ‪+‬‬ ‫ذخیرهای‪ :‬تریگلیسیرید‬
‫مؤثر در پروتئینسازی‬ ‫مالتوز‪ ،‬نشاسته‪ ،‬گلیکوژن‬ ‫نقشها‬
‫انقباض ‪ +‬انتقال پیام ‪ +‬تنظیم بیان ژن‬ ‫ساختاری‪ :‬فسفولیپید‪ ،‬کلسترول‬
‫نقش آنزیمی‬ ‫ساختاری‪ :‬سلولز‬
‫مونوساکاریدها‪ ،‬واحد‬
‫اسید چرب و گلیسرول‪ ،‬واحد سازندۀ‬ ‫واحد‬
‫نوکلئوتیدها‬ ‫آمینواسیدها‬ ‫سازندۀ دیساکاریدها و‬
‫تریگلیسیرید و فسفولیپید هستند‪.‬‬ ‫سازنده‬
‫پلیساکاریدها هستند‪.‬‬

‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬ ‫‪-4‬‬


‫«در هر اندام لولۀ گوارش انسان که ‪ ..................‬میگردد‪ .................. ،‬نیز یافت میشود‪».‬‬
‫‪ )۱‬آبکافت (هیدرولیز) کربوهیدراتها آغاز ـ الیۀ ژلهای چسبناک‬
‫‪ )۲‬گوارش چربیها بهمقدار بیشتری انجام ـ مولکول پروتئاز غیرفعال‬
‫‪ )۳‬هضم شیمیایی پروتئینها آغاز ـ آمینواسیدهای حاصل از تجزیۀ پروتئینها‬
‫‪ )۴‬پیوند بین گلیسرول و اسید چرب تجزیه ـ ترشحاتی شامل کلسترول و فسفولیپید‬
‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫(‪ ۱۰۲‬ـ آسان)‪ :‬قید ـ عبارت ‪ -‬مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫محل شروع آبکافت (هیدرولیز) کربوهیدراتها در لولۀ گوارش انسان = دهان‬


‫بخشی از لولۀ گوارش انسان که بیشتر گوارش چربیها در آن انجام میشود = دوازدهه‬
‫بخشی از لولۀ گوارش انسان که هضم شیمیایی پروتئینها آغاز میشود = معده‬
‫بخشی از لولۀ گوارش انسان که پیوند بین گلیسرول و اسید چرب تجزیه میشود = معده ‪ +‬رودۀ باریک‬

‫گوارش چربیها‪ ،‬بیشتر در اثر فعالیت لیپاز پانکراس (لوزالمعده) در دوازدهه انجام میشود‪ .‬پروتئازهای پانکراس‪ ،‬بهصورت غیرفعال به درون دوازدهه ترشح شده‬
‫و سپس در رودۀ باریک فعال میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در دوازدهه پروتئازهای غیرفعال یافت میشوند‪.‬‬
‫در یاختههای معده و پانکراس‪ ،‬پروتئاز فعال وجود ندارد!‬ ‫نکته‪ :‬هم پروتئازهای معده و هم پروتئازهای پانکراس‪ ،‬بهصورت غیرفعال ترشح میشوند‪.‬‬
‫محل گوارش مولکولهای زیستی‬
‫نوکلئیکاسید‬ ‫لیپید‬ ‫پروتئین‬ ‫کربوهیدرات‬ ‫نوع مولکول‬
‫سایر لیپیدها‬ ‫تریگلیسیرید‬ ‫سایر کربوهیدراتها‬ ‫نشاسته‬ ‫زیستی‬
‫فقط رودۀ باریک‬ ‫فقط رودۀ باریک‬ ‫معده‬ ‫معده‬ ‫فقط رودۀ باریک‬ ‫دهان‬ ‫محل‬ ‫شروع‬
‫آنزیم رودۀ باریک‬ ‫آنزیم رودۀ‬ ‫لیپاز معده‬ ‫پپسین‬ ‫آنزیم رودۀ باریک و‬ ‫آمیالز بزاق‬ ‫آنزیم‬ ‫گوارش‬
‫و پانکراس‬ ‫باریک و‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫پانکراس‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫محل‬ ‫تکمیل‬
‫پانکراس‬ ‫بیشتر در اثر فعالیت لیپاز‬ ‫پروتئازهای پانکراس و‬ ‫آمیالز روده و‬ ‫آنزیم‬ ‫گوارش‬
‫پانکراس ‪ +‬لیپاز روده‬ ‫آنزیمهای روده‬ ‫پانکراس‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬گوارش کربوهیدراتها در دهان آغاز میشود‪ .‬در دهان‪ ،‬نشاسته توسط آنزیم آمیالز تجزیه میشود‪ .‬اما ️🕸الیۀ ژلهای چسبناک در معده یافت میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬پپسین گوارش پروتئینها را در معده آغاز میکند‪ .‬اما پپسین فقط میتواند که پروتئینها را به مولکولهای کوچکتر تبدیل کند و نمیتواند آنها را به‬
‫آمینواسید تجزیه نماید‪ .‬پس در معده‪ ،‬آمینواسیدهای حاصل از گوارش پروتئینها یافت نمیشوند‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬گوارش لیپیدها در معده و توسط آنزیم لیپاز معده آغاز میشود که طی آن‪ ،‬پیوند بین گلیسرول و اسید چرب در تریگلیسیرید شکسته میشود‪ .‬تکمیل‬
‫گوارش لیپیدها در رودۀ باریک انجام می شود‪ .‬منظور از ترکیب دارای کلسترول و فسفولیپید نیز صفرا است که در معده وجود ندارد‪.‬‬
‫ترکیبهای شیمیایی تولیدشده در دستگاه گوارش‬
‫عامل داخلی‬ ‫پروتئاز‬ ‫نام‬
‫لیپوپروتئین‬ ‫سکرتین‬ ‫گاسترین‬ ‫صفرا‬
‫معده‬ ‫فعال‬ ‫غیرفعال‬ ‫ماده‬
‫یاختۀ درونریز‬ ‫یاختۀ درونریز‬ ‫یاختۀ کناری‬ ‫در فضای درون معده ‪/‬‬ ‫یاختۀ اصلی غدۀ معده ‪/‬‬ ‫کبد‪ :‬ذخیره در‬ ‫محل‬
‫کبد‬
‫دوازدهه‬ ‫معده‬ ‫معده‬ ‫روده فعال میشود‪.‬‬ ‫یاختۀ پوششی پانکراس‬ ‫کیسۀ صفرا‬ ‫تولید‬
‫محل‬
‫جریان خون‬ ‫جریان خون‬ ‫جریان خون‬ ‫معده‬ ‫ـــــ‬ ‫فضای درون معده ‪ /‬روده‬ ‫دوازدهه‬
‫ورود‬
‫یاختۀ برونریز‬ ‫یاختۀ اصلی و‬ ‫فضای درون معده ‪/‬‬ ‫محل‬
‫ـــــ‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫ـــــ‬ ‫دوازدهه‬
‫پانکراس‬ ‫کناری معده‬ ‫روده‬ ‫اثر‬
‫داخل ‪ ۱۴۰۰‬با تغییر‬ ‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در هر یاختۀ انسان که ‪ ..................‬یافت میگردد‪ .................. ،‬نیز ساخته میشود‪».‬‬
‫‪ )۲‬لیپوپروتئین ـ کلریدریک اسید ‪ )۳‬نمکهای صفراوی ـ فسفولیپید ‪ )۴‬کلسترول ـ لیپوپروتئین کمچگال‬ ‫‪ )۱‬پپسینوژن ـ لیپوپروتئین‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ آسان)‪ :‬قید ‪-‬مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬
‫نمکهای صفراوی فقط در یاختههای کبدی دیده میشوند‪ .‬در یاختههای کبدی‪ ،‬ترکیبات صفراوی شامل فسفولیپید ساخته میشوند (درستی گزینۀ ‪ .)۳‬پپسینوژن و‬
‫کلریدریک اسید‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬در یاختههای اصلی و کناری معده یافت و ساخته میشوند اما لیپوپروتئين در یاختههای پوششی کبد ساخته میشود (نادرستی گزینۀ ‪ ۱‬و‬
‫‪ .)۲‬کلسترول در ساختار غشای یاختۀ جانوری وجود دارد و در همۀ یاختههای بدن انسان یافت میشود اما لیپوپروتئين کمچگال (‪ )LDL‬فقط در یاختههای پوششی‬
‫کبد ساخته میشود (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -5‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ دو نوع حرکت لولۀ گوارش انسان‪ ،‬چند مورد برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«هر نوع حرکت لولۀ گوارش که ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬غذا را از مری به سمت مخرج میراند‪ ،‬پس از تحریک یاختههای عصبی در پی گشاد شدن لوله انجام میشود‪.‬‬
‫ب‪ -‬باعث میشود محتویات لوله‪ ،‬بیشتر با شیرههای گوارشی مخلوط شوند‪ ،‬به گوارش شیمیایی غذا کمک میکند‪.‬‬
‫ج‪ -‬پس از ارسال پیام عصبی‪ ،‬بهصورت منظم انجام میشود‪ ،‬ناشی از انقباض یاختههای ماهیچۀ صاف میباشد‪.‬‬
‫د‪ -‬همراه با ظاهر شدن یک حلقۀ انقباضی است‪ ،‬در شرایطی‪ ،‬فقط در مخلوط کردن محتویات لوله نقش دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت)‪ :‬قید ـ عبارت ‪ -‬متن‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫دو نوع حرکت لوله گوارش = ‪۱‬ـ حرکت کرمی‪۲ ،‬ـ حرکت قطعهقطعهکننده‬

‫موارد (الف)‪( ،‬ب) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬لولۀ گوارش‪ ،‬دو حرکت کرمی و قطعهقطعهکننده دارد‪.‬‬
‫تعبیرنامه‪ :‬حرکات لولۀ گوارش‬
‫ترجمه‬ ‫تعبیر (نوعی حرکت که ‪)...‬‬ ‫ترجمه‬ ‫تعبیر (نوعی حرکت که ‪)...‬‬
‫کرمی‬ ‫بهصورت یک حلقۀ انقباضی ظاهر میشود‬ ‫کرمی ‪ +‬قطعهقطعهکننده‬ ‫در لوله گوارش انجام میشود‬
‫کرمی‬ ‫گشاد شدن لوله پس از ورود غذا ‪ ‬تحریک یاخته‬ ‫کرمی ‪ +‬قطعهقطعهکننده‬ ‫منظم و ناشی از انقباض ماهیچههای دیوارۀ لولۀ‬
‫عصبی دیواره انجام میشود‬ ‫گوارش است‬
‫کرمی‬ ‫از دهان به سمت مخرج حرکت میکند‬ ‫کرمی‬ ‫نقش اصلی آن راندن غذا در طول لوله است‬
‫کرمی‬ ‫هنگام برخورد محتویات لوله با یک بنداره‪ ،‬نقش‬ ‫قطعهقطعهکننده‬ ‫بهصورت انقباضهای یک در میان بخشهایی از‬
‫مخلوطکنندگی دارد‬ ‫لوله است‬
‫قطعهقطعهکننده‬ ‫در ریزتر کردن محتویات نقش دارد‬ ‫کرمی ‪ +‬قطعهقطعهکننده‬ ‫نقش مخلوطکنندگی دارد‬
‫کرمی ‪+‬‬ ‫در گوارش مکانیکی و مخلوطکردن محتویات با‬ ‫کرمی [‪+‬‬ ‫در پیش راندن غذا به جلو نقش دارد‬
‫قطعهقطعهکننده‬ ‫شیرههای گوارشی نقش دارد‪.‬‬ ‫قطعهقطعهکننده]‬
‫قطعهقطعهکننده‬ ‫فقط در رودۀ باریک انجام میشود‬ ‫قطعهقطعهکننده‬ ‫نقش اصلی آن‪ ،‬مخلوطکنندگی است‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف و د) در حرکات کرمی‪ ،‬ورود غذا لولۀ گوارش را گشاد و یاختههای عصبی دیــوارۀ لوله را تحریــــک میکند‪.‬‬
‫یاختههای عصبی‪ ،‬ماهیچههای دیواره را به انقباض وادار میکنند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬یــک حلقۀ انقباضی در لوله ظاهر میشود‬
‫که از دهان به سمت مخرج حرکت میکنـد و غذا را در طـــــول لــولــه میراند (درستی مورد الف)‪ .‬حرکات کرمی‬
‫نقش مخلوطکنندگی نیز دارند؛ به ویژه وقتی که حرکات محتویـــات لوله با برخورد به یک اسفنکتر (بنداره)‪ ،‬متوقف‬
‫شود؛ در این حالت‪ ،‬حرکات کـــرمی فقــط می تـوانـنـد محتویات لوله را مخلوط کنند و غذا را به جلو نمیرانند‬
‫(درستی مورد د)‪ .‬دربارۀ مورد (الف)‪ ،‬به دو تا نکته دفت کنین‪ .‬یکی اینکه اساسا حرکات قطعهقطعهکننده در مری‬
‫نداریم و دوم اینکه طبق تعریف کتاب درسی‪ ،‬این حرکات کرمیشکل هستن که غذا رو از مری به سمت مخرج میرانند‪.‬‬
‫البته‪ ،‬حرکات قطعهقطعهکنندۀ روده هم در جلو بردن غذا نقش دارن‪.‬‬

‫نکته‪ :‬برای آغاز حرکات کرمی‪ ،‬ارسال پیام عصبی از شبکههای عصبی دیواره به الیۀ ماهیچهای الزم است‪ .‬البته‪ ،‬چون شبکههای عصبی رودهای از مری تا مخرج‬
‫وجود دارد‪ ،‬انجامشدن حرکات کرمی در حلق مستقل از شبکههای عصبی رودهای است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اتساع (گشاد شدن) لولۀ گوارش‪ ،‬باعث تحریک یاختههای شبکههای عصبی دیوارۀ لولۀ گوارش میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬در این شبکهها‪ ،‬یاختههای عصبی حسی‬
‫وجود دارند که میتوانند اثر محرک (کشیدگی دیوارۀ لولۀ گوارش) را دریافت کرده و آن را به پیام عصبی تبدیل کنند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬گیرندۀ حسی‪ ،‬یاخته یا بخشی از آن است که اثر محرک را دریافت میکند و اثر محرک در آن به پیام عصبی تبدیل میشود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬نقش اصلی حرکات کرمی‪ ،‬هدایت تودۀ غذایی به جلو است ولی حرکات کرمی در مخلوطکردن غذا با شیرۀ گوارشی نیز نقش دارند‪ .‬اما در مجاورت اسفنکتر‬
‫(بنداره)های بستۀ لولۀ گوارش‪ ،‬حرکات کرمی نقشی در جلو راندن غذا ندارند و فقط نقش مخلوطکنندگی دارند‪.‬‬

‫ب) تداوم حرکات قطعهقطعهکننده در لولۀ گوارش موجب میشود محتویات لوله‪ ،‬ریزتر (گوارش مکانیکی) و بیشتر با‬
‫شیرههای گوارشی مخلوط شوند(کمک به گوارش شیمیایی)‪ .‬گفتیم که حرکات کرمی نیز در مخلوطکردن غذا نقش دارند‬
‫و به گوارش شیمیایی غذا کمک میکنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬حرکات قطعهقطعهکننده‪ ،‬مستقیماً در گوارش مکانیکی غذا نقش دارند و بهدلیل نقش در مخلوطکنندگی غذا‪ ،‬بهطور‬
‫غیرمستقیم در گوارش شیمیایی غذا هم نقش دارند‪ .‬حرکات کرمی نیز با نقش مخلوطکنندگی خود‪ ،‬بهطور غیرمستقیم در‬
‫گوارش شیمیایی غذا نقش دارند‪.‬‬

‫ج) انقباض ماهیچههای دیوارۀ لولۀ گوارش‪ ،‬حرکات منظمی را در آن بهوجود میآورد که کرمی یا قطعهقطعه کننده‬
‫هستند‪ .‬در حلق و ابتدای مری‪ ،‬ماهیچههای مخطط وجود دارند و انجامشدن حـــرکات کرمی در این بخشها‪ ،‬ناشی از‬
‫انقباض ماهیچههای مخطط ( نه صاف) است‪ .‬در ادامۀ مری‪ ،‬معـده و روده‪ ،‬حرکات لولۀ گوارش ناشی از انقباض‬
‫ماهیچههای صاف است‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫نکته | بخشهایی از لولۀ گوارش که ماهیچۀ مخطط دارند | ‪۱‬ـ دهان‪۲ ،‬ـ حلق‪۳ ،‬ـ ابتدای مری‪۴ ،‬ـ اسفنکتر (بندارۀ) خارجی مخرج‬
‫نکته | بخشهایی از لولۀ گوارش که ماهیچۀ صاف دارند | ‪۱‬ـ مری (بهجز ابتدای آن)‪۲ ،‬ـ معده‪۳ ،‬ـ روده (کوچک و بزرگ)‪۴ ،‬ـ راستروده‪۵ ،‬ـ اسفنکتر (بندارۀ) داخلی‬
‫مخرج‬

‫مقایسۀ حرکتهای لولۀ گوارش‬


‫حرکت قطعهقطعهکننده‬ ‫حرکت کرمی‬ ‫نوع حرکت‬
‫منظم‬ ‫منظم‬ ‫نظم‬
‫ارسال پیام انقباض از شبکههای عصبی دیوارۀ لولۀ گوارش‬ ‫گشاد شدن لولۀ گوارش پس از ورود غذا ‪ ‬تحریک یاختههای‬ ‫علت شروع‬
‫عصبی دیوارۀ لولۀ گوارش ‪ ‬ارسال پیام انقباض به ماهیچهها‬
‫‪۱‬ـ ریزتر کردن غذا و ‪۲‬ـ مخلوطکردن غذا و شیرۀ گوارشی‬ ‫جلو راندن غذا به سمت مخرج‬ ‫نقش اصلی‬
‫همواره‬ ‫بهویژه هنگام برخورد غذا به اسفنکتر (بنداره)ها‬ ‫مخلوطکنندگی‬
‫نقش کمی دارد‬ ‫گوارش مکانیکی‬
‫نقش کمی دارد‬ ‫جلو راندن غذا‬

‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬ ‫‪-6‬‬


‫«در بخشی از دستگاه گوارش انسان که ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬ترکیبات لیپیدی گوارش پیدا میکنند ـ یاختههای مؤثر در تنظیم ‪ pH‬لولۀ گوارش وجود دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬یاختههای ماهیچهای چندهستهای و تکهستهای وجود دارند ـ کاتالیزور زیستی ترشح نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬مواد مغذی وارد محیط داخلی بدن میشوند ـ شبکههای یاختههای عصبی در دیواره وجود دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬فقط ترکیبات فاقد آنزیم گوارشی تولید میشوند ـ گلیکوپروتئین جذبکنندۀ آب ساخته میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۲‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫در معده و رودۀ باریک‪ ،‬گوارش لیپیدها انجام میشود‪ .‬در معده‪ ،‬هورمون گاسترین ترشح میشود که محرک ترشح اسید معده است و باعث کاهش ‪ pH‬در‬
‫فضای درونی معده میشود‪ .‬در رودۀ باریک‪ ،‬هورمون سکرتین ترشح میشود که باعث افزایش ترشح بیکربنات از پانکراس میشود و ‪ pH‬فضای درونی رودۀ‬
‫باریک را افزایش میدهد‪.‬‬
‫محل گوارش مولکولهای زیستی‬
‫لیپید‬ ‫کربوهیدرات‬ ‫نوع مولکول‬
‫نوکلئیکاسید‬ ‫پروتئین‬
‫سایر لیپیدها‬ ‫تریگلیسیرید‬ ‫سایر کربوهیدراتها‬ ‫نشاسته‬ ‫زیستی‬
‫فقط رودۀ باریک‬ ‫فقط رودۀ باریک‬ ‫معده‬ ‫معده‬ ‫فقط رودۀ باریک‬ ‫دهان‬ ‫محل‬ ‫شروع‬
‫لیپاز معده‬ ‫پپسین‬ ‫آمیالز بزاق‬ ‫آنزیم‬ ‫گوارش‬
‫آنزیم رودۀ باریک‬ ‫آنزیم رودۀ باریک و‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫آنزیم رودۀ باریک و‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫محل‬
‫تکمیل‬
‫و پانکراس‬ ‫پانکراس‬ ‫بیشتر در اثر فعالیت لیپاز‬ ‫پروتئاز روده و‬ ‫پانکراس‬ ‫آمیالز روده و‬
‫آنزیم‬ ‫گوارش‬
‫پانکراس ‪ +‬لیپاز روده‬ ‫پانکراس‬ ‫پانکراس‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬یاختههای ماهیچۀ اسکلتی‪ ،‬چندهستهای هستند و یاختههای ماهیچۀ صاف‪ ،‬تکهستهای میباشند‪ .‬در ابتدای مری‪ ،‬یاختههای ماهیچۀ اسکلتی و در ادامۀ‬
‫آن‪ ،‬یاختههای ماهیچۀ صاف وجود دارند‪ .‬در مری‪ ،‬همانند سایر قسمتهای لولۀ گوارش‪ ،‬آنزیم لیزوزیم ترشح میشود‪ .‬آنزیمها‪ ،‬کاتالیزورهای زیستی هستند‪.‬‬
‫ترکیبهای شیمیایی تولیدشده در دستگاه گوارش‬

‫عامل داخلی‬ ‫پروتئاز‬


‫موسین سراسر لولۀ گوارش‪ :‬ایجاد مادۀ‬

‫لیزوزیم‬

‫لیپوپروتئین‬ ‫سکرتین‬ ‫گاسترین‬ ‫صفرا‬ ‫نام ماده‬


‫معده‬ ‫فعال‬ ‫غیرفعال‬

‫یاختۀ‬ ‫در فضای درون‬ ‫یاختۀ اصلی غدۀ‬


‫یاختۀ درونریز‬ ‫یاختۀ کناری‬ ‫کبد‪ :‬ذخیره در‬ ‫محل‬
‫سراسر لولۀ گوارش‪ :‬نابودی‬

‫کبد‬ ‫درونریز‬ ‫معده ‪ /‬روده فعال‬ ‫معده ‪ /‬یاختۀ‬


‫معده‬ ‫معده‬ ‫کیسۀ صفرا‬ ‫تولید‬
‫دوازدهه‬ ‫میشود‪.‬‬ ‫پوششی پانکراس‬
‫باکتریها‬
‫مخاطی‬

‫فضای درون معده‬ ‫محل‬


‫خون‬ ‫خون‬ ‫خون‬ ‫معده‬ ‫ـــــ‬ ‫دوازدهه‬
‫‪ /‬روده‬ ‫ترشح‬
‫یاختۀ برونریز‬ ‫یاختۀ اصلی و‬ ‫فضای درون معده‬ ‫فضای درون معده‬ ‫محل‬
‫ـــــ‬ ‫رودۀ باریک‬ ‫دوازدهه‬
‫پانکراس‬ ‫کناری معده‬ ‫‪ /‬روده‬ ‫‪ /‬روده‬ ‫اثر‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬آنزیمها‪ ،‬کاتالیزورهای زیستی هستند و سرعت واکنش شیمیایی خاصی را زیاد میکنند‪ .‬آنزیم امکان برخورد مناسب مولکولها را‬
‫نه همۀ) آنزیمها پروتئينی هستند‪.‬‬ ‫افزایش و انرژی فعالسازی واکنش را کاهش میدهد‪ .‬بیشتر (‬

‫بافت ماهیچهای‬
‫صاف‬ ‫قلبی‬ ‫اسکلتی (مخطط)‬ ‫نام بافت‬
‫دوکیشکل‬ ‫استوانهایشکل منشعب‬ ‫استوانهایشکل‬ ‫شکل یاخته‬
‫غیرارادی‬ ‫غیرارادی‬ ‫ارادی (و گاهی غیرارادی)‬ ‫عمل‬
‫سفید ـ صورتی‬ ‫قرمز‬ ‫قرمز ـ سفید‬ ‫رنگ‬
‫تکهستهای‬ ‫بیشتر یکهستهای و بعضی دو هستهای‬ ‫چندهستهای‬ ‫تعداد هسته‬
‫مرکز یاخته‬ ‫مرکز یاخته‬ ‫حاشیۀ یاخته‬ ‫محل هسته‬
‫اندامهای دارای فعالیت غیرارادی‬ ‫الیۀ میانی قلب‬ ‫ماهیچههای متصل به استخوان‪ ،‬دیافراگم‪ ،‬ماهیچههای‬
‫مثال‬
‫(بهجز قلب)؛ مثل دستگاه گوارش‬ ‫(ماهیچۀ قلب)‬ ‫ابتدای مری و اسفنکتر خارجی مخرج و ‪...‬‬

‫‪ )۳‬مواد مغذی برای رسیدن به یاختههای بدن باید از یاختههای پوششی لولۀ گوارش عبور کنند و وارد محیط داخلی (خون‪ ،‬لنف و مایع بینیاختهای) شوند‪.‬‬
‫ورود مواد به محیط داخلی بدن‪ ،‬جذب نام دارد‪ .‬در دهان و معده‪ ،‬جذب اندک است و جذب اصلی در رودۀ باریک انجام میشود‪ .‬در دیوارۀ لولۀ گوارش (از مری‬
‫تا مخرج) شبکههای یاختههای عصبی وجود دارند‪ .‬پس جذب مواد مغذی در دهان‪ ،‬معده و رودۀ باریک انجام میشه اما در دهان‪ ،‬شبکۀ یاختههای عصبی‬
‫وجود نداره و به همین دلیل‪ ،‬این گزینه غلطه!‬
‫‪ ) ۴‬موسین‪ ،‬گلیکوپروتئینی است که آب فراوانی جذب و مادۀ مخاطی ایجاد میکند‪ .‬موسین در سراسر لولۀ گوارش و همچنین توسط غدد بزاقی ساخته میشود‪.‬‬
‫تولید ترکیب فاقد آنزیم نیز توسط کبد و رودۀ بزرگ انجام میشود‪ .‬کبد‪ ،‬بخشی از دستگاه گوارش انسان است که صفرا (ترکیب فاقد آنزیم) تولید میکند ولی‬
‫توانایی تولید و ترشح موسین را ندارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای بدن انسان‪ ،‬توانایی ترشح مادۀ مخاطی را ندارند‪ ،‬بلکه موسین را ترشح میکنند‪ .‬موسین پس از ورود به مجرا‪ ،‬آب فراوانی جذب میکند و به‬
‫مادۀ مخاطی تبدیل میشود‪.‬‬

‫خطر‪ :‬مادۀ مخاطی و الیۀ مخاطی (مخاط) تفاوت دارند! مادۀ مخاطی‪ ،‬ترکیب گلیکوپروتئین موسین و آب هست‪ .‬مخاط‪ ،‬یکی از الیههای سازندۀ بعضی از‬
‫قسمتهای بدن (نظیر لولۀ گوارش) هست که در آن‪ ،‬یاختههای ترشحکنندۀ موسین وجود دارند‪ .‬حواستون باشه که ممکنه مادۀ مخاطی توسط الیۀ مخاطی‬
‫ساخته نشه؛ مثالً در دهان‪ ،‬غدههای بزاقی در تولید مادۀ مخاطی نقش دارن!‬

‫‪ -7‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ ارتباط دستگاه گردش مواد و دستگاه گوارش درست است؟‬
‫‪ )۱‬بیشتر سیاهرگهای کبدی از طریق سیاهرگ فوقکبدی راست‪ ،‬خون خود را به بزرگ سیاهرگ زیرین میریزند‪.‬‬
‫‪ )۲‬کولون پایین رو و رودۀ باریک از طریق یک سیاهرگ مشترک‪ ،‬خون خود را به سیاهرگ باب کبدی وارد میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر مادهای که در رودۀ باریک جذب و سپس در کبد ذخیره میشود‪ ،‬از سیاهرگ باب کبدی عبور کرده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬یک سیاهرگ تقریباً افقی که خون را وارد سیاهرگ باب میکند‪ ،‬حاوی خون خروجی از طحال و معده است‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت)‪ :‬قید ـ عبارت ‪ -‬مفهومی ‪ +‬نکات شکل‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۴‬‬

‫مادهای که از رودۀ باریک به کبد میرود و در آنجا ذخیره میشود = مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها ‪ +‬آهن ‪ +‬برخی ویتامینها‬

‫برخالف اندامهای دیگر بدن‪ ،‬خون بخشهایی از ( نه همۀ قسمتهای) لولۀ گوارش بهطور مستقیم به قلب برنمیگردد؛ بلکه از راه سیاهرگ باب‪ ،‬ابتدا به کبد‬
‫و سپس از طریق سیاهرگهای دیگر (بزرگ سیاهرگ زیرین) به قلب می رود‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬یک سیاهرگ تقریباً افقی از‬
‫طحال خارج میشود و خون طحال‪ ،‬معده و پانکراس را به سیاهرگ باب کبدی وارد میکند‪.‬‬
‫نکته | اندامهایی که خون آنها وارد سیاهرگ باب کبدی میشود | ‪۱‬ـ اندام لنفی و غیرگوارشی‪ :‬طحال‪۲ ،‬ـ اندام لنفی و جزء لولۀ گوارش‪ :‬آپاندیس‪۳ ،‬ـ اندامهای‬
‫لولۀ گوارش‪ :‬رودۀ کور‪ ،‬کولون پایینرو‪ ،‬کولون باالرو‪ ،‬رودۀ باریک‪ ،‬معده‪۴ ،‬ـ اندامهای مرتبط با لولۀ گوارش‪ :‬پانکراس‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫شکلنامه‪ :‬سیاهرگ باب و فوقکبدی‬

‫سیاهرگ حملکنندۀ خون طحال‪ ،‬معده و پانکراس به سیاهرگ حملکنندۀ خون کولون پایینرو‬
‫میپیوندد و یک سیاهرگ مشترک خون این اندامها را به سیاهرگ باب کبدی میریزد‪.‬‬
‫خون رودۀ باریک‪ ،‬رودۀ کور‪ ،‬آپاندیس و کولون باالرو از طریق یک سیاهرگ مشترک به سیاهرگ‬
‫باب کبدی میریزد (نادرستی گزینۀ ‪.)۲‬‬
‫دو سیاهرگ فوقکبدی‪ ،‬خون سیاهرگهای کبدی را به بزرگ سیاهرگ زیرین میریزند‪ .‬سیاهرگ‬
‫فوقکبدی چپ نسبت به سیاهرگ فوقکبدی راست‪ ،‬بزرگتر است و انشعابات بیشتری را دریافت‬
‫میکند (نادرستی گزینۀ ‪.)۱‬‬
‫شبکۀ مویرگی در کبد‪ ،‬میتواند بین دو نوع سیاهرگ (سیاهرگ باب و سیاهرگ کبدی) تشکیل شود‪.‬‬
‫دقت داشته باشید که اکسیژنرسانی و تغذیۀ یاختههای کبدی توسط انشعابات سرخرگ آئورت‬
‫انجام میشود و در واقع‪ ،‬سرخرگهای کبدی نیز میتوانند خون روشن را وارد کبد کنند و در کبد‪،‬‬
‫شبکۀ مویرگی بین سرخرگ و سیاهرگ نیز دیده میشود‪.‬‬

‫ترکیب | انواع شبکههای مویرگی | ‪۱‬ـ بین سرخرگ و سیاهرگ‪ :‬اکثر شبکههای مویرگی‪۲ ،‬ـ بین سرخرگ و سرخرگ‪ :‬گلومرول (بین سرخرگ آوران و وابران کلیه)‪ ،‬شبکۀ‬
‫آبششی (بین سرخرگ شکمی و پشتی ماهی)‪۳ ،‬ـ بین سیاهرگ و سیاهرگ‪ :‬شبکههای مویرگی کبدی (بین سیاهرگ باب و سیاهرگ فوقکبدی)؛ ️🕸در کبد‪ ،‬شبکۀ‬
‫مویرگی بین انشعابات سرخرگ آئورت و سیاهرگ هم داریم‪.‬‬

‫توضیح علت نادرستبودن گزینۀ (‪ )۱‬و (‪ )۲‬رو هم میتونین توی کادر شکلنامه بخونین‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۳‬مواد مغذی جذبشده در رودۀ باریک‪ ،‬به کبد منتقل میشوند‪ .‬در کبد‪ ،‬از مواد جذبشده‪ ،‬گلیکوژن و پروتئین ساخته میشود و موادی مانند آهن و برخی‬
‫ویتامینها نیز در آن ذخیره میشوند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها نیز میتوانند در کبد یا بافت چربی ذخیره شوند‪ .‬این مولکولها جذب‬
‫مویرگ لنفی میشوند و از سیاهرگ باب کبدی عبور نمیکنند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها‪ ،‬میتوانند به کبد یا بافت چربی منتقل شوند‪.‬‬

‫مسیر مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها‬

‫ورود مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها به یاختۀ پوششی پرز روده ‪ ‬مویرگ لنفی ‪ ‬رگ لنفی ‪ ‬مجرای لنفی (رگ لنفی بزرگ) ‪ ‬سیاهرگ زیرترقوهای ‪‬‬
‫بزرگ سیاهرگ زبرین ‪ ‬دهلیز راست ‪ ‬گردش خون ششی ‪ ‬بطن چپ ‪ ‬آئورت ‪ ‬انشعابات آئورت ‪ ‬بافت چربی و کبد ‪ ‬تولید لیپوپروتئينها در کبد ‪‬‬
‫ورود ‪ LDL‬و ‪ HDL‬به جریان خون‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬یکی از کارهای دستگاه لنفی‪ ،‬انتقال چربیهای جذبشده از دیوارۀ رودۀ باریک به خون است‪.‬‬

‫نکته | موادی که در روده جذب شده و در کبد ذخیره میشوند | ‪۱‬ـ آهن‪۲ ،‬ـ برخی ویتامینها‪۳ ،‬ـ مولکولهای حاصل از گوارش لیپیدها‬
‫نکته | موادی که با استفاده از ترکیبات جذبشده در روده‪ ،‬در کبد ساخته میشوند | ‪۱‬ـ گلیکوژن‪۲ ،‬ـ پروتئین‪۳ ،‬ـ لیپوپروتئين (‪ LDL‬و ‪)HDL‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬بعد از تخریب یاختههای خونی قرمز آسیبدیده و مرده در طحال و کبد‪ ،‬آهن آزاد شده در این فرایند میتواند در کبد ذخیره شود و یا‬
‫همراه خون به مغز استخوان برود‪.‬‬
‫ترکیب | منشأ آهن ذخیرهشده در کبد | ‪۱‬ـ آهن جذبشده در رودۀ باریک‪۲ ،‬ـ آهن حاصل از تخریب گویچههای قرمز در طحال و کبد‬

‫نیمنگاه‪ :‬گردش خون کبد‬

‫کبد‪ ،‬دارای دو سیستم گردش خون است‪۱ :‬ـ سیستم گردش خون باب که مواد مغذی را از دستگاه گوارش به کبد میآورد و ‪۲‬ـ سیستم گردش خون عمومی بدن که‬
‫اکسیژن موردنیاز کبد را تأمین میکند‪.‬‬
‫مسیر سیستم گردش خون باب‪ :‬سیاهرگهای لولۀ گوارش ‪ ۱ ‬سیاهرگ باب کبدی ‪ ‬شبکۀ مویرگی باب کبدی ‪ ‬چند سیاهرگ کبدی ‪ ۲ ‬سیاهرگ فوقکبدی ‪‬‬
‫بزرگ سیاهرگ زیرین ‪ ‬دهلیز راست‬
‫مسیر سیستم گردش خون عمومی‪ :‬بطن چپ ‪ ‬سرخرگ آئورت ‪ ‬انشعابات سرخرگ آئورت شکمی ‪ ‬شبکۀ مویرگی کبد ‪ ‬سیاهرگهای کبدی ‪ ‬بزرگ‬
‫سیاهرگ زیرین ‪ ‬دهلیز راست‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ -8‬هر اندام حفرۀ شکمی بدن انسان که ‪ ..................‬مشاهده میشود‪.‬‬


‫‪ )۱‬در گوارش نهایی کیموس نقش دارد‪ ،‬میتواند یون بیکربنات تولید کند و پایینتر از اسفنکتر (بندارۀ) انتهای مری‬
‫‪ )۲‬خون خارجشده از آن به سیاهرگ باب وارد میشود‪ ،‬جزئی از دستگاه گوارش است و پایینتر از سیاهرگ فوقکبدی‬
‫‪ )۳‬یاختههای درونریز پراکنده در آن‪ ،‬هورمون میسازند‪ ،‬پروتئاز ترشح میکند و در سمت چپ بدن‪ ،‬باالتر از لوزالمعده‬
‫‪ )۴‬در ترشح ترکیب بدون آنزیم به دوازدهه نقش دارد‪ ،‬بر میزان ورود مواد به رگ لنفی مؤثر است و در سمت راست بدن‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت)‪ :‬قید ـ عبارت ‪ -‬مفهومی ‪ +‬نکات شکل‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۴‬‬

‫اندامهای مؤثر در گوارش نهایی کیموس = کبد و کیسۀ صفرا (بهدلیل صفرا)‪ ،‬پانکراس‪ ،‬رودۀ باریک‬
‫اندام حفرۀ شکمی که خون خود را به سیاهرگ باب کبدی میریزد = طحال‪ ،‬پانکراس‪ ،‬معده‪ ،‬رودۀ باریک‪ ،‬کولون پایینرو و باالرو‪ ،‬آپاندیس‬
‫اندام حفرۀ شکمی که یاختههای درونریز پراکنده دارد = معده (ترشح گاسترین)‪ ،‬رودۀ باریک (ترشح سکرتین)‬
‫ترکیب بدون آنزیم که به دوازدهه میریزد = صفرا‬

‫صفرا آنزیم ندارد و ترکیبی از نمکهای صفراوی‪ ،‬بیکربنات‪ ،‬کلسترول و فســفولیپید است‪ .‬صفــرا‬
‫به دوازدهه میریزد و به گـــوارش چربــیها کمـک میکنــد‪ .‬صفرا توسط کبد ساخته میشود و‬
‫پس از ورود به کیسۀ صفرا‪ ،‬به دوازدهه ریخته می شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬کبد و کیسۀ صفرا‪ ،‬در ترشح صفرا‬
‫به دوازدهه نقش دارند‪ .‬گفتیم که صفرا در گوارش چربیها نقــش دارد و ترکیـــبات حاصــل از‬
‫گوارش چربیها نیز وارد رگهای لنفی میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در صورت عدم کــارکـرد صحیح کبد و‬
‫کیسۀ صفرا در تولید و ترشح صفرا‪ ،‬میزان جذب مواد حاصل از گوارش چربیها کاهش مییابــد و‬
‫میزان ورود مواد به رگ لنفی کم می شود‪ .‬کبد و کیسۀ صفرا در نیمۀ راست بدن قرار دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬سنگ کیسۀ صفرا‪ ،‬انسداد مجرای صفراوی‪ ،‬بیماریهای کبدی و ‪ ،...‬میتوانند باعث اختالل در تولید یا‬
‫ترشح صفرا شوند که نتیجۀ آن‪ ،‬اختالل در گوارش و جذب چربیهاست‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬مقدار چربیهای‬
‫دفعشده از لولۀ گوارش افزایش مییابد‪.‬‬
‫ترکیب | عوامل ایجادکنندۀ بیماریهای کبد | ‪۱‬ـ کبد چرب‪ :‬ذخیرۀ بیش از اندازۀ چربی در کبد‪،‬‬
‫‪۲‬ـ بافتمردگی (نکروز) کبد ‪ ‬اختالل در کار کبد و از کار افتادن آن‪ :‬مصرف بلندمدت الکل (اتانول)‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬صفرا‪ ،‬شیرههای روده و لوزالمعده که به دوازدهه می ریزند‪ ،‬به کمک حرکات روده‪ ،‬در گوارش نهایی کیموس نقش دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬کبد‪ ،‬کیسۀ صفرا‪ ،‬رودۀ‬
‫باریک و پانکراس (لوزالمعده) در گوارش نهایی کیموس نقش دارند‪ .‬در شیرۀ رودۀ باریک و پانکراس‪ ،‬بیکربنات وجود دارد‪ .‬در صفرا نیز بیکربنات دیده میشود‬
‫اما دقت داشته باشید که صفرا توسط کبد ساخته میشود و کیسۀ صفرا نمیتواند بیکربنات را تولید کند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬قسمت سمت چپ کبد‪ ،‬در جلوی ( نه‬
‫پایینتر از) اسفنکتر انتهای مری قرار دارد‪.‬‬
‫نکته | عوامل مؤثر در گوارش نهایی کیموس | ‪۱‬ـ صفرا‪۲ ،‬ـ شیرۀ روده‪۳ ،‬ـ شیرۀ پانکراس (لوزالمعده)‪۴ ،‬ـ حرکات روده‬
‫نکته‪ :‬صفرا در انجامشدن مراحل پایانی گوارش در رودۀ باریک نقش دارد اما خودش فاقد آنزیم است و مستقیماً گوارش مواد غذایی را انجام نمیدهد‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬لولۀ گوارش و اندامهای مرتبط با آن‬

‫ساختارهای حفرۀ شکمی که فقط در سمت چپ بدن قرار دارند‪ :‬طحال (اندام لنفی)‪ ،‬کولون پایینرو‪ ،‬اسفنکتر (بندارۀ) انتهای مری‪ ،‬کلیه و غدۀ فوقکلیۀ چپ‬
‫ساختارهای حفرۀ شکمی که فقط در سمت راست بدن قرار دارند‪ :‬کیسۀ صفرا‪ ،‬دوازدهه‪ ،‬دریچۀ پیلور (اسفنکتر انتهای معده)‪ ،‬اسفنکتر (بندارۀ) انتهای رودۀ باریک‪،‬‬
‫رودۀ کور‪ ،‬آپاندیس (اندام لنفی)‪ ،‬کولون باالرو‪ ،‬محل ریختن ترشحات صفراوی و پانکراس به دوازدهه‪ ،‬کلیه و غدۀ فوقکلیۀ راست‬
‫ساختارهای حفرۀ شکمی که در هر دو نیمۀ بدن دیده میشوند‪ :‬کبد (بیشتر راست)‪ ،‬معده (بیشتر چپ)‪ ،‬رودۀ باریک‪ ،‬کولون افقی‪ ،‬پانکراس (بیشتر چپ)‬
‫غدد بزاقی‪ :‬غدۀ بناگوشی که بزرگترین غدۀ بزاقی است‪ ،‬ترشحات خود را از طریق مجرایی در فک باالیی و باالتر از زبان به دهان میریزد‪ .‬اما مجراهای غدههای‬
‫زیرزبانی و زیرآروارهای‪ ،‬پایینتر از زبان و در فک پایینی قرار دارند‪.‬‬
‫مجاورتها با پانکراس‪ :‬معده جلوتر و باالتر از پانکراس قرار دارد‪ .‬دریچۀ پیلور و بخشی از دوازدهه نیز باالتر از پانکراس قرار گرفتهاند‪ .‬کولون افقی نیز جلوتر از‬
‫بخشی از پانکراس قرار دارد‪.‬‬
‫مری در قفسۀ سینه متمایل به نیمۀ راست بدن است ولی پس از عبور از دیافراگم و ورود به حفرۀ شکمی‪ ،‬به نیمۀ چپ بدن متمایل شده و در سمت چپ به معده‬
‫متصل میشود‪.‬‬
‫کبد دارای دو لوب چپ و راست است‪ .‬لوب راست کبد بزرگتر و در سمت راست بدن قرار دارد‪ .‬لوب چپ کبد کوچکتر و در نیمۀ چپ بدن است‪.‬‬
‫لوب چپ کبد جلوی محل اتصال مری و معده قرار دارد‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ )۲‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص اســـــت‪ ،‬خون رودهها (رودۀ بــــزرگ و باریک)‪،‬‬
‫پانکراس‪ ،‬معده و طحال‪ ،‬از طریق سیاهرگ بـاب کبدی وارد کبد میشــــود و پس از عبــــور از‬
‫سیاهرگهای کبدی‪ ،‬از طریق سیاهرگ فوقکبــدی به بـــزرگ سیـــــاهرگ زیـــرین میریزد‪.‬‬
‫طحال یک اندام لنفی است و جزء دستگاه گوارش محسوب نمیشود اما خون آن به سیاهرگ باب‬
‫کبدی میریزد‪ .‬همۀ اندامهای ذکرشده در این گزینه‪ ،‬پایینتر از سیاهرگ فوقکبـــدی قرار دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬طحال و آپاندیس‪ ،‬اندامهای لنفی هستند که خون آنها وارد سیاهرگ باب کبدی میشود‪ .‬البته‪،‬‬
‫آپاندیس جزء دستگاه گوارش محسوب میشود اما نقشی در فرایندهای گوارشی ندارد‪.‬‬

‫‪ )۳‬معده و رودۀ باریک‪ ،‬اندامهای لولۀ گوارش هستند که میتوانند بهترتیب‪ ،‬هورمون گاسترین و سکرتین‬
‫را ترشح کنند‪ .‬هر دو اندام‪ ،‬توانایی ترشح پروتئاز را نیز دارند‪ .‬معده در نیمۀ چپ بدن‪ ،‬باالتر از پانکراس‬
‫قرار میگیرد‪ .‬اما دوازدهه‪ ،‬بخشی از رودۀ باریک است که باالتر از پانکراس دیده میشود و در نیمۀ راست بدن قرار دارد‪.‬‬
‫عالوهبر معده و روده‪ ،‬کبد و کلیه هم اندامهای حفرۀ شکمی هستن که یاختههای درونریز پراکنده دارن‪ .‬کبد و کلیه میتونن هورمون اریتروپویتین رو ترشح‬
‫کنن و راجع بهش بعداً میخونیم‪ .‬با در نظر گرفتن کبد و کلیه هم این گزینه غلط میشه‪ .‬نکتۀ بعدی هم اینکه پانکراس و غدۀ فوقکلیه‪ ،‬هورمون میسازن‬
‫ولی غدۀ درونریز محسوب میشن و یاختۀ هورمونساز پراکنده ندارن‪ .‬بههر حال‪ ،‬ما این گزینه رو جوری مطرح کردیم که بر اساس همون معده و روده غلط‬
‫بشه‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬هورمونها از یاختههای درونریز ترشح میشوند‪ .‬این یاختهها ممکن است بهصورت پراکنده در اندامها دیده شوند‪.‬‬

‫ترکیب | یاختههای درونریز پراکنده در اندامها | ‪۱‬ـ یاختههای درونریز معده‪ :‬هورمون گاسترین‪۲ ،‬ـ یاختههای درونریز دوازدهه‪ :‬هورمون سکرتین‪۳ ،‬ـ‬
‫یاختههای درونریز کبد و کلیه‪ :‬هورمون اریتروپویتین‪ .‬همچنین ممکن است یاختههای درونریز را بهصورت مجتمع یافت که در این صورت‪ ،‬غدۀ درونریز را‬
‫تشکیل میدهند‪.‬‬

‫ترکیب | ترشح هورمون در دستگاه گوارش | ‪۱‬ـ گاسترین‪ :‬یاختههای درونریز غدههای معده‪۲ ،‬ـ سکرتین‪ :‬یاختههای درونریز دوازدهه‪۳ ،‬ـ انسولین ‪ +‬گلوکاگون‪:‬‬
‫یاختههای بخش درونریز پانکراس‪ .‬پانکراس‪ ،‬غدهای هست که هم بخش درونریز داره و هم بخش برونریز‪.‬‬

‫نکته‪ :‬پروتئازهای معده برخالف پروتئازهای ترشحشده توسط روده و پانکراس‪ ،‬نمیتوانند پروتئینها را به آمینواسید تجزیه کنند و فقط آنها را به مولکولهای‬
‫کوچکتر تبدیل میکنند‪.‬‬

‫بعد از ورود غذا به دهان‪ ،‬مرحلهای از گوارش غذا آغاز میشود که در آن‪ ،‬فقط ‪..................‬‬ ‫‪-9‬‬
‫‪ )۱‬سه جفت غدۀ بزاقی بزرگ‪ ،‬میتوانند یونها و گلیکوپروتئین جذبکنندۀ آب را ترشح کنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬بزرگترین غدۀ بزاقی‪ ،‬میتواند انواعی از آنزیمها را از طریق مجرایی افقی در فک باال وارد دهان کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬آنزیم آبکافت (هیدرولیز)کنندۀ پیوند بین گلوکزها در نشاسته‪ ،‬میتواند سرعت نوعی واکنش را افزایش دهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬انقباض ماهیچههای اسکلتی دهان‪ ،‬میتواند در تبدیل مولکولهای بزرگ غذا به مولکولهای کوچکتر مؤثر باشد‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ متوسط)‪ :‬قید ـ عبارت ‪ -‬مفهومی ‪ +‬نکات شکل‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫گلیکوپروتئین جذبکنندۀ آب = موسین‬


‫بزرگترین غدۀ بزاقی = غدۀ بناگوشی‬
‫آنزیم آبکافت (هیدرولیز)کنندۀ پیوند بین گلوکزها در نشاسته = آمیالز‬
‫تبدیل مولکولهای بزرگ غذا به مولکولهای کوچکتر = گوارش شیمیایی‬

‫غدۀ بناگوشی‪ ،‬بزرگترین غدۀ بزاقی است‪ .‬همانط ور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬یک مجرای تقریباً افقی از غدۀ بناگوشی خارج میشود و در مجاورت‬
‫فک باالیی‪ ،‬ترشحات غدۀ بناگوشی را وارد حفرۀ دهانی میکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬غدۀ بناگوشی‪ ،‬بزرگترین غدۀ بزاقی هست و غدههای بزاقی کوچک‪ ،‬کوچکترین غدههای بزاقی میباشند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫شکلنامه‪ :‬غدههای بناگوشی‪ ،‬زیرآروارهای و زیرزبانی‪ ،‬بزاق ترشح میکنند‪.‬‬

‫غدۀ بناگوشی‪ ،‬بزرگترین غدۀ بزاقی است و در نزدیکی گوش قرار گرفته است‪.‬‬
‫غدۀ بناگوشی روی یک ماهیچه قرار دارد و مجرای بزاقی افقی خارجشده از آن‪ ،‬از روی این ماهیچه عبور کرده و‬
‫از طریق سوراخی در لثۀ فک باال‪ ،‬محتویات خود را وارد دهان میکند‪.‬‬
‫مجرای بزاقی خارجشده از غدۀ زیرآروارهای‪ ،‬از مجاور غدۀ زیرزبانی عبور میکند و ترشحات غدۀ زیرآروارهای را به‬
‫فضای زیر زبان وارد میکند‪.‬‬
‫نه یک) مجرای بزاقی کوچک خارج میشود که محتویات خود را به فضای زیر زبان میریزند‪.‬‬ ‫از غدۀ زیرزبانی‪ ،‬چند (‬
‫غدۀ زیرآروارهای و زیرزبانی‪ ،‬در سطح داخلی استخوان فک پایین قرار گرفتهاند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬سه جفت غدۀ بزاقی بزرگ و غدههای بزاقی کوچک‪ ،‬بزاق ترشح میکند‪ .‬بزاق‪ ،‬ترکیبی از آب‪ ،‬یونها‪ ،‬انواعی از ( نه یک نوع) آنزیمها و موسین است‪.‬‬
‫موسین‪ ،‬گلیکوپروتئینی است که آب فراوانی جذب و مادۀ مخاطی ایجاد میکند‪.‬‬
‫چهار نوع غدۀ بزاقی‪ ،‬ترشح بزاق را انجام میدهند‪۱ :‬ـ غدۀ بناگوشی‪۲ ،‬ـ غدۀ زیرآروارهای‪۳ ،‬ـ غدۀ زیرزبانی و ‪۴‬ـ غدد بزاقی کوچک‪.‬‬ ‫خطر‪:‬‬

‫نکته‪ :‬از هر غدۀ بزاقی بزرگ‪ ،‬یک جفت (دو عدد) وجود دارد و چندین غدۀ بزاقی کوچک نیز وجود دارند‪ .‬میگن چند صد تا غدۀ بزاقی کوچک داریم ما!‬
‫نکته‪ :‬یاختههای بدن انسان‪ ،‬توانایی ترشح مادۀ مخاطی را ندارند‪ ،‬بلکه موسین را ترشح میکنند‪ .‬موسین پس از ورود به مجرا‪ ،‬آب فراوانی جذب میکند و به‬
‫مادۀ مخاطی تبدیل میشود‪.‬‬

‫مادۀ مخاطی و الیۀ مخاطی (مخاط) تفاوت دارند! مادۀ مخاطی‪ ،‬ترکیب گلیکوپروتئین موسین و آب هست‪ .‬مخاط‪ ،‬یکی از الیههای سازندۀ بعضی از‬ ‫خطر‪:‬‬
‫قسمتهای بدن (نظیر لولۀ گوارش) هست که در آن‪ ،‬یاختههای ترشحکنندۀ موسین وجود دارند‪ .‬حواستون باشه که ممکنه مادۀ مخاطی توسط الیۀ مخاطی ساخته‬
‫نشه؛ مثالً در دهان‪ ،‬غدههای بزاقی در تولید مادۀ مخاطی نقش دارن!‬

‫ترکیب | الیههای مخاطی در بدن انسان | ‪۱‬ـ داخلیترین الیۀ لولۀ گوارش‪ :‬بافت پوششی سنگفرشی چندالیه (مری) یا استوانهای تکالیه (معده و روده) ‪۲‬ـ‬
‫داخلیترین الیۀ مجاری تنفسی‪ :‬بافت پوششی استوانهای تکالیۀ مژکدار در نای‪۳ ،‬ـ داخلیترین الیۀ مجاری دستگاه ادراری‪ :‬میزنای‪ ،‬مثانه و میزراه‪۴ ،‬ـ‬
‫داخلیترین الیۀ مجاری دستگاه تناسلی زنان‪ :‬مثل لوله رحم (لولۀ فالوپ) و رحم‬

‫در مجاری تنفسی (بهجز ابتدای بینی و حلق) و لولۀ رحم‪ ،‬مخاط مژکدار وجود دارد‪.‬‬

‫پردههای صوتی‪ ،‬حاصل چینخوردگی مخاط حنجره به سمت داخل هستند‪.‬‬

‫دود سیگار باعث آسیب به مخاط مژکدار تنفسی در مجاری تنفسی میشود‪.‬‬

‫مخاط‪ ،‬جزء نخستین خط دفاعی بدن انسان است‪.‬‬

‫‪ )۳‬آنزیمها‪ ،‬مولکولهای پروتئینی (یا غیرپروتئینی) هستند که سرعت واکنشهای شیمیایی را افزایش میدهند‪ .‬آنزیمهای بزاق‪ ،‬شامل ‪۱‬ـ آنزیم آمیالز و ‪۲‬ـ‬
‫آنزیم لیزوزیم هستند‪ .‬آنزیم آمیالز بزاق به گوارش نشاسته کمک میکند‪ .‬لیزوزیم‪ ،‬آنزیمی است که در از بین بردن باکتریهای درون دهان نقش دارد‪ .‬پس‬
‫آمیالز‪ ،‬نوعی آنزیم گوارشی هست و در گوارش شیمیایی نقش داره ولی لیزوزیم‪ ،‬یک آنزیم دفاعی هست و جزء دستگاه ایمنی محسوب میشه!‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬آنزیمها‪ ،‬کاتالیزورهای زیستی هستند و سرعت واکنش شیمیایی خاصی را زیاد میکنند‪ .‬آنزیم امکان برخورد مناسب مولکولها‬
‫را افزایش و انرژی فعالسازی واکنش را کاهش میدهد‪ .‬بیشتر ( نه همۀ) آنزیمها پروتئينی هستند‪.‬‬

‫‪ )۴‬در دهان‪ ،‬هم گوارش مکانیکی و هم گوارش شیمیایی انجام می شود‪ .‬دستگاه گوارش طی فرایند گوارش مکانیکی‪ ،‬غذا را آسیاب میکند و با فرایند گوارش‬
‫شیمیایی‪ ،‬مولکولهای بزرگ را به مولکولهای کوچک تبدیل میکند‪.‬‬
‫‪ -10‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل صحیح عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«اگر الیههای سازندۀ دیوارۀ مجرای «‪ »1‬و «‪ »2‬را از بیرون به درون بررسی کنیم‪ ،‬در ‪ ..............‬الیۀ دیوارۀ مجرای ‪»..............‬‬
‫الف‪ -‬سومین ـ «‪ »1‬برخالف «‪ ،»2‬شبکهای از یاختههای عصبی وجود دارد که فعالیت ترشحی الیۀ داخلی را تنظیم میکند‪.‬‬
‫ب‪ -‬خارجیترین ـ «‪ »1‬برخالف «‪ ،»2‬میتوان نوعی بافت پیوندی را مشاهده کرد که در تشکیل بخشی از صفاق نقش دارد‪.‬‬
‫ج‪ -‬دومین ـ «‪ »2‬برخالف «‪ ،»1‬میتوان نوعی بافت اصلی را مشاهده کرد که در فضای بین یاختههای آن‪ ،‬مادۀ زمینهای‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫د‪ -‬داخلیترین ـ «‪ »2‬برخالف «‪ ،»1‬میتوان یاختههای مستقر روی شبکهای از رشتههای پروتئینی و گلیکوپروتئینی را مشاهده کرد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫(‪ ۱۰0۳‬ـ سخت ‪ -‬چندموردی ـ مقایسه ـ شکلدار ـ ترکیبی – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۱‬‬

‫فقط مورد (الف)‪ ،‬صحیح است‪ .‬شکل مربوط به «ساختار بافتی دیوارۀ نای» است‪ .‬مجرای «‪ ،»۱‬مری و مجرای «‪ ،»۲‬نای است‪ .‬ترتیب الیههای دیوارۀ مری و‬
‫نای از بیرون به داخل بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ الیۀ بیرونی یا پیوندی (خارجیترین)‪۲ ،‬ـ الیۀ ماهیچهای (در مری) یا الیۀ غضروفی ـ ماهیچهای (در نای)‪۳ ،‬ـ‬
‫الیۀ زیرمخاط و ‪۴‬ـ الیۀ مخاط (داخلیترین)‪.‬‬
‫مقایسه ساختار بافتی دیواره لوله گوارش و نای‬
‫نای‬ ‫لولۀ گوارش‬
‫بیرون‬
‫الیۀ بیرونی‬
‫‪۱‬ـ دارای بافت پیوندی سست‬
‫‪۱‬ـ دارای بافت پیوندی [سست]‬
‫‪۲‬ـ شرکت در تشکیل بخشی از صفاق در حفرۀ شکمی‬
‫الیۀ غضروفی ـ ماهیچهای‬ ‫الیۀ ماهیچهای‬
‫‪۱‬ـ ماهیچۀ طولی و حلقوی همراه با بافت پیوندی سست در بین ماهیچهها‬
‫‪۲‬ـ دارای یک الیۀ ماهیچۀ مورب در دیوارۀ معده‬
‫‪۳‬ـ دارای شبکهای از یاختههای عصبی برای تنظیم حرکات‬
‫‪۱‬ـ دارای غضروف نعلیشکل (‪C‬شکل) در جلو و ماهیچۀ صاف در عقب‬
‫‪۴‬ـ انجامدهندۀ حرکات کرمی و قطعهقطعهکننده‬
‫‪۵‬ـ ماهیچۀ اسکلتی در دهان‪ ،‬حلق‪ ،‬ابتدای مری و بندارۀ خارجی مخرج و ماهیچۀ‬
‫صاف در سایر قسمتها‬
‫الیۀ زیرمخاط‬
‫‪۱‬ـ دارای بافت پیوندی سست‬
‫‪۱‬ـ دارای بافت پیوندی و غدد ترشحی‬
‫‪۲‬ـ دارای شبکهای از یاختههای عصبی برای تنظیم ترشحات مخاط‬
‫الیۀ مخاط‬
‫‪۱‬ـ دارای بافت پوششی استوانهای تکالیهای مژکدار‬ ‫‪۱‬ـ بافت پوششی سنگفرشی چندالیهای در دهان و مری‬
‫‪۲‬ـ ترشح مادۀ مخاطی با ضخامت غیریکنواخت‪ ،‬هدایت ناخالصیها به سمت‬ ‫‪۲‬ـ بافت پوششی استوانهای تکالیهای در معده و روده‬
‫حلق‪ ،‬مرطوبکردن هوای دمی‬ ‫‪۳‬ـ شرکت در ترشح شیرۀ گوارشی‪ ،‬مادۀ مخاطی و جذب مواد‬
‫درون‬

‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) در الیۀ ماهیچه ای و زیرمخاط لولۀ گوارش (از مری تا مخرج)‪ ،‬شبکههایی از یاختههای عصبی وجود دارند که دستگاه عصبی رودهای را میسازند‪ .‬شبکۀ‬
‫یاختههای عصبی در الیۀ زیرمخاط‪ ،‬فعالیت ترشحی الیۀ مخاطی را تنظیم میکند‪.‬‬
‫ب) الیۀ بیرونی لولۀ گوارش‪ ،‬بخشی از صفاق است‪ .‬صفاق پردهای است که اندامهای درون شکم را به هم وصل میکند‪ .‬اما با توجه به اینکه بخش مشخصشده‬
‫در شکل نمیتواند مربوط به حفرۀ شکمی باشد (به دلیل حضور نای در جلوی مری)‪ ،‬الیۀ بیرونی مری در این قسمت جزء صفاق نمیباشد‪.‬‬
‫ج) بافت پیوندی از ‪۱‬ـ انواع یاختهها‪۲ ،‬ـ رشتههای پروتئینی مانند کالژن و رشتههای کشسان (ارتجاعی) و ‪۳‬ـ مادۀ زمینهای تشکیل شده است‪ .‬غضروف‪ ،‬نوعی‬
‫بافت پیوندی است که در الیۀ غضروفی ـ ماهیچه ای دیوارۀ نای وجود دارد‪ .‬در دیوارۀ لولۀ گوارش نیز در همۀ الیهها‪ ،‬بافت پیوندی سست وجود دارد‪.‬‬
‫د) در الیۀ مخاطی‪ ،‬بافت پوششی وجود دارد‪ .‬در زیر یاختههای بافت پوششی‪ ،‬بخشی به نام غشای پایه وجود دارد‪ .‬غشای پایه‪ ،‬شبکهای از رشتههای پروتئینی‬
‫و گلیکوپروتئینی (ترکیب کربوهیدرات و پروتئین) است‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬ساختار بافتی دیواره نای (‪ ۰۵‬ـ ‪)۱۰۱‬‬

‫ضخامت الیۀ ماهیچهای در مری بیشتر از ضخامت الیۀ غضروفی ماهیچهای در نای هست‪.‬‬
‫در نای‪ ،‬در الیۀ غضروفی ماهیچهای‪ ،‬در قسمت جلویی‪ ،‬غضروف نعلیشکل (‪C‬شکل) و در قسمت عقبی‪ ،‬ماهیچۀ‬
‫صاف وجود دارد‪.‬‬
‫آرایش یاختههای ماهیچهای در نای فقط بهصورت طولی است ولی در مری‪ ،‬هم ماهیچۀ طولی و هم حلقوی‬
‫وجود دارد‪.‬‬
‫در الیۀ زیرمخاط نای‪ ،‬غدد ترشحی وجود دارد‪ .‬بنابراین در نای‪ ،‬هم مخاط و هم زیرمخاط‪ ،‬فعالیت ترشحی دارند‪.‬‬
‫الیۀ پیوندی دیوارۀ نای در امتداد الیۀ پیوندی بیرونی مری قرار میگیرد‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ -11‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در بخش هادی دستگاه تنفسی انسان‪ ............ ،‬انشعاب از نایژه که ‪»............‬‬
‫‪ )۱‬بزرگترین ـ درون شش چپ قرار دارد‪ ،‬حلقۀ غضروفی دارد و به پایینترین لَپ (لوب) شش وارد میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬اولین ـ دیگر غضروفی ندارد‪ ،‬به دستگاه تنفس امکان میدهد تا بتواند مقدار هوای ورودی یا خروجی را تنظیم کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬اولین – درون شش چپ انسان مشاهده میشود‪ ،‬فاقد توانایی تنظیم میزان هوای ورود و خروجی به حبابک ها میباشد‬
‫‪ )۴‬باریکترین ـ بیشترین فاصله را از نایژۀ اصلی دارد‪ ،‬عملکردی دارد که برای مبادلۀ گازها بین ششها و خون ضروری است‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۳‬ـ سخت ‪ -‬عبارت ‪ +‬مفهومی ‪ +‬نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫نای‪ ،‬در انتهای خود‪ ،‬به دو شاخه تقسیم میشود و نایژههای اصلی را پدید میآورد‪ .‬هر نایژۀ اصلی به یک شش وارد شده‪،‬‬
‫در آنجا به نایژههای باریکتر تقسیم میشود‪ .‬همچنان که از نایژۀ اصلی به سمت نایژههای باریکتر پیش میرویم‪ ،‬از‬
‫مقدار غضروف کاسته میشود‪ .‬انشعابی از نایژه که دیگر غضروفی ندارد‪ ،‬نایژک نامیده میشود‪ .‬بهعلت نداشتن غضروف‪،‬‬
‫نایژکها میتوانند تنگ و گشاد شوند‪ .‬این ویژگی نایژکها به دستگاه تنفس امکان میدهد تا بتواند مقدار هوای ورودی‬
‫یا خروجی را تنظیم کند‪.‬‬
‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬بزرگترین انشعابات نایژه‪ ،‬حلقۀ غضروفی کامل دارند و بهتدریج‪ ،‬مقدار غضروف در دیواره کم میشود‪ .‬همانطور که در‬
‫شکل مشخص است‪ ،‬اولین (بزرگترین) انشعاب نایژۀ چپ‪ ،‬در قسمت میانی شش چپ قرار دارد و وارد لوب (لَپ) پایینی‬
‫نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬اولین انشعابی از نایژه که دیگر غضروفی ندارد‪ ،‬نایژک است‪ .‬نایژکها به دستگاه تنفس امکان میدهند که بتواند مقدار‬
‫هوای ورودی یا خروجی را تنظیم کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬نای‪،‬در انتهای خود‪ ،‬به دو شاخه تقسیم میشود و نایژه های اصلی را پدید میآورد‪.‬هر نایژه اصلی به یک شش وارد شده‪،‬‬
‫در آنجا به نایژه های باریک تر تقسیم می شود‪.‬نایژه ها برخالف نایژک ها فاقد توانایی تنظیم میزان هوای ورودی و خروجی‬
‫به حبابک ها میباشند‪.‬‬
‫به علت نداشتن غضروغ‪ ،‬نایژک ها میتوانند تنگ و گشاد شوند‪.‬این ویژگی نایژکها به دستگاه تنفس امکان میدهد تا بتواند‬
‫مقدار هوای ورودی یا خروجی را تنظیم کند‪.‬‬

‫‪ )۴‬باریکترین نایژهها‪ ،‬بیشترین فاصله را از نایژۀ اصلی دارند‪ .‬در نایژهها‪ ،‬ترشحات مخاطی وجود دارد‪ .‬ترشحات مخاطی‪ ،‬هوا‬
‫را مرطوب میکنند‪ .‬مرطوب کردن هوا برای تبادل گازها ضرورت دارد‪ .‬چون گازها تنها در صورتی میتوانند بین ششها و‬
‫خون مبادله شوند که محلول در آب باشند‪.‬‬
‫مجاری تنفسی قفسه سینه‬
‫نایژک‬ ‫نایژه‬
‫نای‬ ‫نام مجرا‬
‫نایژک مبادلهای‬ ‫اولین نایژک تا نایژک انتهایی‬ ‫انشعابات باریکتر‬ ‫اصلی‬
‫بسیار زیاد‬ ‫بسیار زیاد‬ ‫زیاد‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫تعداد‬
‫ندارد‬ ‫قطعهقطعه‬ ‫کامل‬ ‫‪ C‬شکل‬ ‫حلقهی غضروفی‬
‫دارد‬ ‫ندارد‬ ‫توانایی تنگ و گشاد شدن‬
‫مبادلهای‬ ‫هادی‬ ‫بخش دستگاه تنفسی‬
‫دارد‬ ‫ندارد‬ ‫حبابک‬
‫دارد‬ ‫مخاط مژکدار‬
‫میانبر‪ :‬مجاری تنفسی‬
‫ممانعت در برابر ورود ناخالصی های هوا به دستگاه تنفسی در ابتدای بینی توسط موهای پوست نازک بینی انجام شده و از ادامۀ بینی تا انتهای نایژک مبادلهای‪،‬‬
‫مژکهای مخاط و مادۀ مخاطی‪ ،‬ناخالصیها را به دام میاندازند‪.‬‬
‫مرطوبشدن هوای تنفسی توسط ترشحات مخاطی انجام میشود و چون در سراسر مجاری تنفسی (بهجز ابتدای بینی) ترشحات مخاطی وجود دارند‪ ،‬همۀ قسمتهای‬
‫بخش هادی میتوانند هوا را مرطوب کنند‪.‬‬
‫گرمشدن هوای تنفسی فقط در بینی و با کمک شبکۀ وسیع رگهای دارای دیوارۀ نازک نزدیک به سطح درونی بینی انجام میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬در صورتی که هوای دمی‬
‫از طریق دهان وارد حلق شود‪ ،‬گرمشدن هوای دمی انجام نمیشود‪.‬‬
‫بیشترین میزان غضروف در مجاری تنفسی مربوط به نایژۀ اصلی و کمترین میزان غضروف مربوط به آخرین انشعاب نایژه است‪ .‬نایژکها‪ ،‬غضروف ندارند‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫نايژک انتهایی‪ ،‬آخرین انشعاب مجاری تنفسی در بخش هادی است‪ .‬نایژک مبادلهای نیز نوعی نایژک است ولی در بخش مبادلهای قرار دارد‪ .‬نایژک مبادلهای نیز‬
‫ویژگیهای سایر نایژکها نظیر مخاط مژکدار‪ ،‬ترشحات مخاطی‪ ،‬توانایی تنظیم مقدار هوای ورودی یا خروجی و ‪ ...‬را دارد‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬انشعابات نای (‪ ۰۶‬ـ ‪)۱۰۳‬‬

‫نایژۀ اصلی سمت راست زودتر از نایژۀ اصلی سمت چپ منشعب میشود‪.‬‬

‫بیشترین میزان غضروف در بین نایژهها مربوط به نایژههای اصلی است‪.‬‬

‫نایژهای که به نایژک متصل میشود‪ ،‬کمترین میزان غضروف در بین نایژهها را دارد‪.‬‬

‫نایژک انتهایی‪ ،‬آخرین نایژک بخش هادی دستگاه تنفسی و نایژک مبادلهای‪ ،‬آخرین نایژک است‪.‬‬

‫همزمان با کاهش قطر نایژهها‪ ،‬میزان غضروف آنها نیز کاسته میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬بین قطر نایژه و مقدار‬

‫غضروف آن‪ ،‬ارتباط مستقیم وجود دارد‪.‬‬

‫‪ -12‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در یک انسان بالغ‪ ،‬زمانی که ‪ ،..................‬همواره انتظار میرود که ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬درون سیاهرگهای نزدیک قلب‪ ،‬فشار مکشی ایجاد میشود ـ دیافراگم (میانبند) گنبدیشکل باشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬اپیگلوت (برچاکنای) در پایینترین موقعیت ممکن قرار دارد ـ فاصلۀ بین خطوط ‪ Z‬در ماهیچههای بیندندهای‪ ،‬ثابت بماند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در نوعی فرایند تنفسی‪ ،‬انقباض ماهیچهها به سیاهرگهای مجاور فشار وارد کند ـ فاصلۀ بین دیافراگم (میانبند) و نای کاهش پیدا کند‪.‬‬
‫‪ )۴‬بیش از ‪ ۵۰۰‬میلیلیتر هوا بین دستگاه تنفسی و محیط جابهجا میشود ـ ماهیچههایی خارج از قفسۀ سینه در حالت انقباض قرار داشته‬
‫باشند‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۳‬ـ سخت ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫در فرایند بلع‪ ،‬اپیگلوت (برچاکنای) به سمت پایین حرکت میکند و با بستن راه حنجره‪ ،‬مانع ورود غذا به مجرای تنفسی میشود‪ .‬هنگام بلع و عبور غذا از‬
‫حلق‪ ،‬مرکز بلع در بصلالنخاع‪ ،‬فعالیت مرکز تنفس را که در نزدیک آن قرار دارد‪ ،‬مهار میکند‪ ،‬در نتیجه‪ ،‬نای بسته و تنفس برای زمانی کوتاه‪ ،‬متوقف میشود‪.‬‬
‫در نتیجه‪ ،‬در این زمان هیچکدام از فرایندهای دم و بازدم انجام نمیشوند و فاصلۀ بین خطوط ‪ Z‬در ماهیچههای بیندندهای ثابت باقی میماند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬عالوهبر مرکز تنفسی در پل مغزی‪ ،‬مرکز بلع در بصلالنخاع نیز میتواند باعث شود که مرکز تنفس در بصلالنخاع‪ ،‬دم را متوقف کند‪.‬‬
‫وضعیت ساختارهای متفاوت در فرایندهای تکلم‪ ،‬سرفه‪ ،‬عطسه و بلع‬
‫بلع‬ ‫عطسه‬ ‫سرفه‬ ‫تکلم‬ ‫نام ساختار‬
‫باال‬ ‫پایین‬ ‫باال‬ ‫باال‬ ‫زبان کوچک‬
‫بسته‬ ‫باز‬ ‫بسته‬ ‫بسته‬ ‫وضعیت راه بینی‬
‫پایین‬ ‫باال‬ ‫باال‬ ‫باال‬ ‫اپیگلوت (برچاکنای)‬
‫بسته‬ ‫باز‬ ‫باز‬ ‫باز‬ ‫دهانۀ حنجره‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬فشار مکشی قفسۀ سینه‪ ،‬هنگام دم بهوجود میآید که قفسۀ سینه باز میشود‪ .‬در این حالت‪ ،‬فشار از روی سیاهرگهای نزدیک قلب برداشته میشود و‬
‫درون آنها‪ ،‬فشار مکشی ایجاد میشود که خون را به سمت باال میکشد‪ .‬در فرایند دم‪ ،‬ماهیچۀ دیافراگم (میانبند)‪ ،‬منقبض میشود و به سمت پایین حرکت‬
‫میکند و در نتیجه‪ ،‬حالت مسطح پیدا میکند‪.‬‬
‫وضعیت ماهیچهها و قفسه سینه در فرایند دم و بازدم‬
‫قفسۀ سینه‬ ‫ماهیچههای‬ ‫ماهیچههای ناحیۀ‬ ‫ماهیچۀ بیندندهای‬
‫دیافراگم (میانبند)‬ ‫نوع فرایند‬
‫حجم‬ ‫جناغ‬ ‫دندهها‬ ‫شکمی‬ ‫گردن‬ ‫داخلی‬ ‫خارجی‬
‫انقباض (نقش‬
‫استراحت‬ ‫استراحت‬ ‫استراحت‬ ‫انقباض‬ ‫مسطحشدن و حرکت به‬ ‫عادی‬
‫افزایش‬ ‫جلو‬ ‫‪ ‬و جلو‬ ‫اصلی)‬ ‫دم‬
‫سمت ‪‬‬
‫استراحت‬ ‫انقباض‬ ‫استراحت‬ ‫انقباض‬ ‫انقباض‬ ‫عمیق‬
‫‪‬و‬ ‫استراحت‬ ‫استراحت‬ ‫استراحت‬ ‫استراحت‬ ‫گنبدیشدن و حرکت به‬ ‫استراحت‬ ‫عادی‬
‫کاهش‬ ‫عقب‬ ‫بازدم‬
‫عقب‬ ‫انقباض‬ ‫استراحت‬ ‫انقباض‬ ‫استراحت‬ ‫سمت ‪‬‬ ‫استراحت‬ ‫عمیق‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ )۳‬حرکت خون در سیاهرگها بهویژه در اندامهای پایینتر از قلب‪ ،‬به مقدار زیادی به انقباض ماهیچههای اسکلتی وابسته است‪ .‬انقباض ماهیچههای دست و‬
‫پا‪ ،‬شکم و دیافراگم (میانبند)‪ ،‬به سیاهرگهای مجاور خود فشاری وارد میکنند که باعث حرکت خون در سیاهرگ به سمت قلب میشود‪ .‬انقباض ماهیچههای‬
‫شکم‪ ،‬در فرایند بازدم عمیق رخ میدهد که طی آن‪ ،‬دیافراگم به سمت باال حرکت میکند و حجم قفسۀ سینه کاهش پیدا میکند؛ در نتیجه‪ ،‬فاصلۀ دیافراگم‬
‫و نای کمتر میشود‪ .‬اما انقباض دیافراگم در فرایند دم رخ میدهد که در آن‪ ،‬دیافراگم به سمت پایین حرکت کرده و فاصلۀ بیشتری تا نای پیدا میکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم فرایند دم و هم فرایند بازدم‪ ،‬با سازوکار تلمبۀ ماهیچۀ اسکلتی میتوانند به حرکت خون در سیاهرگها کمک کنند‪.‬‬

‫‪ ) ۴‬قبل از بررسی این گزینه‪ ،‬ابتدا به جدول زیر دقت نمایید‪:‬‬


‫ارتباط حجمهای تنفسی و فرایندهای تنفسی‬
‫تنفس شدید‬ ‫تنفس آرام‬
‫نحوۀ تنفس‬
‫بازدم عمیق‬ ‫دم عمیق‬ ‫بازدم عادی‬ ‫دم عادی‬
‫هوای ذخیرۀ بازدمی‬ ‫هوای ذخیرۀ دمی‬ ‫هوای جاری‬ ‫حجمی که جابهجا میشود‬
‫‪1300‬‬ ‫‪3000‬‬ ‫‪500‬‬ ‫مقدار (میلیلیتر)‬
‫بیندندهای خارجی‪ ،‬دیافراگم و‬
‫بیندندهای داخلی و شکمی‬ ‫ـــ‬ ‫بیندندهای خارجی و دیافراگم‬ ‫ماهیچههای منقبض‬
‫گردنی‬
‫بیندندهای خارجی‪ ،‬دیافراگم و‬ ‫گردنی‪ ،‬بیندندهای داخلی و‬ ‫ماهیچههای در حال‬
‫بیندندهای داخلی و شکمی‬ ‫همۀ ماهیچهها‬
‫گردنی‬ ‫شکمی‬ ‫استراحت‬
‫باال (گنبدیشکل)‬ ‫پایین (مسطح)‬ ‫باال (گنبدیشکل)‬ ‫پایین (مسطح)‬ ‫حرکت دیافراگم‬
‫عقب‬ ‫جلو‬ ‫عقب‬ ‫جلو‬ ‫حرکت جناغ‬
‫پایین و عقب‬ ‫باال و جلو‬ ‫پایین و عقب‬ ‫باال و جلو‬ ‫حرکت دندهها‬
‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫تغییر حجم قفسهی سینه‬
‫ظرفیت حیاتی‬ ‫ظرفیت تنفسی‬

‫با توجه به جدول‪ ،‬میتوان گفت که در فرایند دم عمیق و بازدم عمیق‪،‬‬


‫ماهیچههایی خارج از قفسۀ سینه (ماهیچۀ ناحیۀ گردن یا ماهیچههای شکمی)‬
‫نیز منقبض می شوند و در هر دو فرایند‪ ،‬حجمی بیشتر از ‪۵۰۰‬میلیلیتر بین‬
‫دستگاه تنفس و محیط جابهجا میشود‪ .‬تا اینجا همهچی بهنظر درست میاد‪ .‬اما‬
‫بذارین نگاهی به تعریف حجم ذخیرۀ دمی و بازدمی بندازیم‪ .‬حجم ذخیرۀ دمی‪،‬‬
‫به مقدار هوایی گفته میشود که میتوان پس از یک دم معمولی‪ ،‬با یک دم عمیق‬
‫به ششها وارد کرد‪ .‬حجم ذخیرۀ بازدمی‪ ،‬به مقدار هوایی گفته میشود که‬
‫میتوان پس از یک بازدم معمولی‪ ،‬با یک بازدم عمیق از ششها خارج کرد‪ .‬پس‬
‫زمانی که ما دم عمیق یا بازدم عمیق داریم‪ ،‬حجمهای ذخیرۀ دمی و بازدمی رو‬
‫جابهجا میکنیم‪ .‬نکته ای که اینجا باید بهش دقت داشته باشین این هست که‬
‫دم عمیق و بازدم عمیق‪ ،‬همیشه مکمل هم نیستن‪ .‬یعنی مثالً ممکنه که ما بعد از یک دم عمیق‪ ،‬فقط یک بازدم عادی داشته باشیم یا قبل از یک بازدم عمیق‪،‬‬
‫دم عمیقی نداشته باشیم‪ .‬این نکات رو توی شکل کتاب درسی میتونین ببینین‪.‬‬
‫(‪ ۱۴‬ـ ‪)۱۰۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬دمسنج (اسپیرومتر) و دمنگاره (اسپیروگرام)‬

‫حجم جاری معادل با حجمی است که در یک دم عادی یا یک بازدم عادی جابهجا میشود و مقدار آن‪ ،‬حدود ‪ ۵۰۰‬میلیلیتر است‪.‬‬
‫حجم ذخیرۀ دمی معادل با حجمی است که پس از یک دم عادی‪ ،‬با یک دم عمیق به ششها وارد میشود و مقدار آن هنگام «حداکثر دم» حدود ‪ ۳۰۰۰‬میلیلیتر‬
‫است‪.‬‬
‫اگر پس از یک دم عمیق‪ ،‬با یک بازدم عمیق هوا را از ششها خارج کنیم‪ ،‬مقدار حجم هوایی که از ششها خارج میشود معادل با ظرفیت حیاتی است و مقدار آن‬
‫حدود ‪ ۴۸۰۰‬میلیلیتر است‪.‬‬
‫پس از یک دم عمیق‪ ،‬میتوان یک بازدم عادی را انجام داد که در این حالت‪ ،‬حدود ‪ ۳۵۰۰‬میلیلیتر هوا از ششها خارج میشود‪.‬‬
‫پس از یک دم عادی‪ ،‬میتوان یک بازدم عمیق را انجام داد که در این حالت‪ ،‬حدود ‪ ۱۸۰۰‬میلیلیتر هوا از ششها خارج میشود‪.‬‬
‫مدت زمان الزم برای انجام یک تنفس عمیق بیشتر از زمان الزم برای انجام یک تنفس عادی است‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫حجمها و ظرفیتهای تنفسی‬


‫ماهیچههای مؤثر‬ ‫فرایند تنفس‬ ‫مقدار (‪)ml‬‬ ‫حجم تنفسی‬ ‫ظرفیت تنفسی‬
‫دیافراگم‬
‫بیندندهای خارجی‬ ‫دم عمیق‬ ‫‪3000‬‬ ‫هوای ذخیرۀ دمی‬
‫گردنی‬
‫دیافراگم‬ ‫دم عادی‬ ‫‪350‬‬ ‫هوایی که تبادل گاز انجام میدهد‬ ‫ظرفیت حیاتی‬
‫هوای جاری‬ ‫ظرفیت تام‬
‫بیندندهای خارجی‬ ‫بازدم عادی‬ ‫‪150‬‬ ‫هوای مرده‬
‫بیندندهای داخلی‬
‫بازدم عمیق‬ ‫‪1300‬‬ ‫هوای ذخیرۀ بازدمی‬
‫شکمی‬
‫همیشه در حبابکها وجود دارد‬ ‫‪1300‬‬ ‫هوای باقیمانده‬

‫‪ -13‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ اعمال مرتبط با دستگاه تنفسی‪ ،‬بهطور صحیحی بیان شده است؟‬
‫‪ ) ۱‬در مؤثرترین روش بیرون راندن مواد خارجی از مجاری تنفسی در افراد سیگاری‪ ،‬برخالف بلع‪ ،‬مرکز عصبی در بصلالنخاع فعالیت میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬زمانی که خروج گازهای مضر از بدن هم از طریق دهان و هم بینی انجام میشود‪ ،‬برخالف تکلم‪ ،‬قطعا ماهیچههای شکمی منقبض میشوند‪.‬‬
‫‪ )۳‬زمانی که هوا با فشار از راه دهان همراه با مواد خارجی به بیرون رانده میشود‪ ،‬همانند تکلم‪ ،‬اپیگلوت (برچاکنای) پایین میرود‪.‬‬
‫‪ )۴‬زمانی که واکنش دفاعی ناشی از ورود ذرات خارجی به بینی آغاز میشود‪ ،‬همانند بلع‪ ،‬زبان کوچک به سمت باال حرکت میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۳‬ـ سخت ‪ -‬مقایسه ـ عبارت ـ ترکیبی – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۲‬‬

‫مؤثرترین روش بیرون راندن مواد خارجی از مجاری تنفسی در افراد مصرفکنندۀ دخانیات = سرفه‬
‫خروج گازهای مضر از بدن از طریق دهان و بینی = عطسه‬
‫بیرون راندهشدن هوا با فشار از راه دهان همراه با مواد خارجی = سرفه‬
‫واکنش دفاعی ناشی از ورود ذرات خارجی به بینی = عطسه‬

‫در سرفه و عطسه‪ ،‬هوا با فشار از راه دهان (سرفه) یا بینی و دهان (عطسه) همراه با مواد خارجی به بیرون رانده میشود‪ .‬خروج هوا با فشار نیازمند بازدم عمیق‬
‫است و بنابراین‪ ،‬ماهیچههای بیندندهای داخلی و شکمی برای انجام آن‪ ،‬منقبض می شوند‪ .‬در تکلم نیازی به بازدم عمیق نیست و ماهیچههای بیندندهای‬
‫داخلی و شکمی منقبض نمیشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬برای انجام سرفه و عطسه‪ ،‬بازدم عمیق انجام میشود و ماهیچههای بیندندهای داخلی و شکمی منقبض میشوند‪.‬‬
‫مقایسه سرفه و عطسه‬
‫عطسه‬ ‫سرفه‬ ‫نوع واکنش‬
‫بینی‬ ‫مجاری تنفسی بهجز بینی (نظیر نای)‬ ‫محل تحریک‬
‫دهان و بینی‬ ‫دهان‬ ‫محل خروج هوا‬
‫با فشار (بازدم عمیق)‬ ‫با فشار (بازدم عمیق)‬ ‫روش خروج هوا‬
‫‪( ‬راه حنجره باز است)‬ ‫‪( ‬راه حنجره باز است)‬ ‫وضعیت اپیگلوت‬
‫‪( ‬راه بینی باز است)‬ ‫‪( ‬راه بینی بسته است)‬ ‫وضعیت زبان کوچک‬
‫سرفههای مکرر‬ ‫راه مؤثر خروج مواد خارجی در افراد مصرفکنندۀ دخانیات‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬مرکز عصبی تنظیم بلع‪ ،‬در بصلالنخاع وجود دارد‪ .‬پس این گزینه بهخاطر برخالف غلطه‪ .‬توی فصل (‪ )۱‬یازدهم میخونیم که مرکز تنظیم سرفه هم در‬
‫بصلالنخاع قرار داره‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬بصلالنخاع پایینترین بخش مغز است که در باالی نخاع قرار دارد‪ .‬بصلالنخاع‪ ،‬فشار خون و ضربان قلب را تنظیم میکند و مرکز‬
‫انعکاسهایی مانند‪۱‬ـ عطسه‪۲ ،‬ـ بلع‪۳ ،‬ـ سرفه و مرکز اصلی تنظیم تنفس است‪.‬‬

‫‪ )۳‬هم در سرفه و هم در تکلم‪ ،‬اپیگلوت (برچاکنای)‪ ،‬باال قرار دارد تا راه حنجره باز باشد و امکان خروج هوا وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در بلع‪ ،‬زبان کوچک به سمت باال حرکت می کند تا راه بینی بسته شود و مواد غذایی وارد بینی نشوند‪ .‬در عطسه‪ ،‬زبان کوچک به سمت پایین حرکت میکند‬
‫تا راه بینی باز باشد و امکان خروج هوا از طریق بینی وجود داشته باشد‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫وضعیت ساختارهای متفاوت در فرایندهای تکلم‪ ،‬سرفه‪ ،‬عطسه و بلع‬


‫بلع‬ ‫عطسه‬ ‫سرفه‬ ‫تکلم‬ ‫نام ساختار‬
‫بال‬ ‫پایین‬ ‫بال‬ ‫بال‬ ‫زبان کوچک‬
‫بسته‬ ‫باز‬ ‫بسته‬ ‫بسته‬ ‫وضعیت راه بینی‬
‫پایین‬ ‫بال‬ ‫بال‬ ‫بال‬ ‫اپیگلوت (برچاکنای)‬
‫بسته‬ ‫باز‬ ‫باز‬ ‫باز‬ ‫دهانهی حنجره‬

‫‪ -14‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ قلب انسان‪ ،‬درست است؟‬


‫‪ ) ۱‬بطن راست نسبت به بطن چپ‪ ،‬ضخامت بیشتری در ماهیچۀ خود دارد و حجم درونی آن بیشتر است‪.‬‬
‫‪ )۲‬دریچۀ سینی سرخرگ ششی نسبت به دریچۀ سه لختی‪ ،‬باالتر میباشد و از قطعات بیشتری ساخته شده است‪.‬‬
‫‪ )۳‬دهلیز چپ نسبت به دهلیز راست‪ ،‬به سطح پشتی بدن نزدیکتر است و از رگهای بیشتری خون دریافت میکند‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬خون ورودی به سرخرگ ششی نسبت به خون خروجی از بزرگ سیاهرگ زیرین‪ ،‬اکسیژن بیشتر و کربندیاکسید کمتری دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۴‬ـ سخت ـ مقایسه ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۳‬‬

‫همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬دهلیز چپ عقبتر از دهلیز راست قرار دارد و بنابراین به ستون مهرهها نزدیکتر است‪ .‬دهلیز چپ از چهار‬
‫سیاهرگ ششی خون دریافت می کند ولی دهلیز راست از سه سیاهرگ (بزرگ سیاهرگ زیرین‪ ،‬بزرگ سیاهرگ زبرین و سیاهرگ کرونری)‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تعداد رگهای متصل به دهلیزها بیشتر از بطنها و رگهای متصل به دهلیز چپ بیشتر از سایر حفرات قلب است‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬بطن چپ نسبت به بطن راست‪ ،‬الیۀ ماهیچهای ضخیمتری دارد‪.‬‬


‫‪ )۲‬دریچۀ سینی سرخرگ ششی باالتر از دریچۀ سهلختی قرار دارد ولی هر دو دریچه‪ ،‬دارای سه قطعه هستند‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬سرخرگ ششی و بزرگ سیاهرگ زیرین‪ ،‬هر دو حامل خون تیره هستند که اکسیژن کم و کربندیاکسید زیاد دارد‪.‬‬
‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬قلب و رگهای متصل به آن‬

‫در این شکل‪ ،‬دریچههای سینی بسته و دریچــــــههای دهلیزی بطنــی باز هستند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬شکل مربوط به مرحلۀ انقباض بطنها نیست‪.‬‬
‫جهت قرارگیری قلب به سمــت چپ متمـــــایل میباشد و نوک قلب بیشتر توسط‬
‫بطن چپ ساخته شده است‪.‬‬
‫بهطور کلی‪ ،‬حفرات سمت راست قلب جلوتر از حفرات سمت چپ قلب قرار دارند‪.‬‬
‫در سطح داخلی بطنها‪ ،‬برجستگیهای ماهیچهای وجود دارنــد کـــه محل اتصــال‬
‫رشتههای مربوط به دریچههای دهلیزی بطنی هستند‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬سطـح داخلی‬
‫بطنها نسبت به سطح داخلی دهلیزها‪ ،‬ناهموارتر است‪.‬‬
‫ضخامت الیۀ ماهیچهای دیوارۀ بطنها بیشتر از دهلیزهاست‪ .‬بطن چپ‪ ،‬ضخیمترین‬
‫الیۀ ماهیچهای را دارد‪.‬‬
‫ضخامت الیه ماهیچهای‪ :‬بطن چپ > بطن راست > دهلیزها‬
‫دریچۀ سینی سرخرگ ششی‪ ،‬باالترین دریچۀ قلبی و دریچۀ سهلختی‪ ،‬پایینترین دریچۀ‬
‫قلبی است‪.‬‬
‫اندازه رگهای متصل به قلب‪ :‬سرخرگ آئورت > بزرگسیاهرگها > سرخرگ ششی > سیاهرگ ششی > سیاهرگ کرونری‬
‫سرخرگ ششی از بطن راست خارج میشود ولی در سمت چپ سرخرگ آئورت قرار دارد‪ .‬در سمت راست سرخرگ آئورت‪ ،‬بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد‪.‬‬
‫سرخرگ ششی پس از خروج از قلب‪ ،‬دو شاخه میشود‪ .‬سرخرگ ششی راست از زیر قوس آئورت و پشت سرخرگ آئورت و بزرگسیاهرگ زبرین عبور میکند تا به‬
‫شش راست برسد‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫صداهای قلب‬
‫صدای دوم‬ ‫صدای اول‬ ‫صدای قلب‬
‫ضعیف‬ ‫قوی‬ ‫شدت‬
‫واضح‬ ‫گنگ‬ ‫وضوح‬
‫کوتاه‬ ‫طوالنی‬ ‫مدت زمان‬
‫بستهشدن دریچههای سینی‬ ‫بستهشدن دریچههای بین دهلیزها و بطنها‬ ‫علت شنیده شدن‬
‫ابتدای مرحلۀ استراحت عمومی‬ ‫ابتدای مرحلۀ انقباض بطنها‬ ‫زمان در چرخه ضربان قلب‬
‫پایان موج ‪T‬‬ ‫موج ‪RS‬‬ ‫زمان در نوار قلب‬

‫‪ -15‬بهطور معمول‪ ،‬همزمان با بخشی از نوار قلب یک انسان سالم که فاصلۀ بین ‪ ............‬دهمثانیه است‪............ ،‬‬
‫‪ )۱‬دو موج ‪ ۸ ،S‬ـ بالفاصله پس از رسیدن پیام تحریک به گرۀ دهلیزی – بطنی‪ ،‬یک موج منفی توسط دستگاه ثبتکننده نشان داده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬موج ‪ R‬و موج ‪ ،P‬حدود ‪ ۷‬ـ پس از مدتی‪ ،‬نوعی دریچۀ دارای ساختار دو قسمتی باز شده و سپس‪ ،‬بطن چپ بهطور کامل با خون پر‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬صدای گنگ و واضح قلب‪ ۳ ،‬ـ پس از ورود حدود ‪ ۷۰‬میلی لیتر از خون بطن چپ به سرخرگ آئورت‪ ،‬فشار خون درون بطن بهشدت افت‬
‫میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬صدای اول و دوم قلب‪ ۵ ،‬ـ پس از تحریک میوکارد دهلیز توسط گرۀ سینوسی دهلیزی‪ ،‬عبور خون از دریچههای بین دهلیز و بطن ممکن‬
‫میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۴‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫صدای اول قلب (پوم)‪ ،‬قوی‪ ،‬گنگ و طوالنیتر است و در زمان شروع انقباض بطنها شنیده میشود‪ .‬صدای دوم (تاک)‪ ،‬واضح و کوتاهتر است و پس از پایان‬
‫انقباض بطنها شنیده میشود‪ .‬با توجه به اینکه انقباض بطنها حدود ‪ ۰/۳‬ثانیه طول میکشد‪ ،‬بخشی از دورۀ کار قلب که در آن فاصلۀ بین صدای اول و دوم‬
‫قلب ‪ ۰/۳‬ثانیه است‪ ،‬مرحلۀ انقباض بطنها میباشد‪ .‬در مرحلۀ انقباض بطنها‪ ،‬خون از بطن چپ وارد سرخرگ آئورت میشود و پس از پایان انقباض‪ ،‬با توجه‬
‫به کاهش حجم خون و کاهش انقباض بطن چپ‪ ،‬فشار خون درون بطن به شدت افت میکند‪ .‬با توجه به اینکه در هر دقیقه‪ ،‬قلب ‪ ۷۵‬ضربان دارد و برونده‬
‫قلبی حدود ‪ ۵‬لیتر در دقیقه میباشد‪ ،‬حجم ضربهای در حدود ‪ ۷۰‬میلیلیتر (تقریباً ‪۶۶‬میلیلیتر) میباشد‪ .‬دقت داشته باشید که حجم ضربهای برابر با مقدار‬
‫خونی است که طی یک ضربان قلب از یک بطن وارد سرخرگ میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬طول یک دورۀ کار قلبی‪ ،‬حدود ‪ ۰/۸‬ثانیه میباشد و بنابراین‪ ،‬فاصلۀ ‪ ۰/۸‬ثانیهای بین دو موج ‪ ،S‬نشاندهندۀ یک دورۀ کامل کار قلب است‪ .‬پس از رسیدن‬
‫پیام تحریکی به گرۀ دهلیزی ـ بطنی‪ ،‬فرستادن پیام از گرۀ دهلیزی ـ بطنی به درون بطن‪ ،‬با فاصلۀ زمانی ( نه بالفاصله) انجام میشود‪ .‬این فاصله در نوار‬
‫قلب‪ ،‬مربوط به فاصلۀ موج ‪ P‬و ‪ Q‬است و موج ‪ ،Q‬اولین موج منفی میباشد که بعد از موج ‪ P‬ثبت میشود و نشاندهندۀ آغاز تحریک دیوارۀ بین دو بطن است‪.‬‬
‫ارتباط نوار قلب و شبکه هادی قلب‬
‫فعالیت انقباضی ماهیچهها‬ ‫فعالیت شبکه هادی‬ ‫مرحلۀ چرخۀ ضربان قلب‬ ‫موج‬
‫استراحت دهلیزها و بطنها‬ ‫تحریک گره سینوسی دهلیزی و انتشار پیام الکتریکی در دهلیزها‬ ‫استراحت عمومی‬ ‫‪P‬‬
‫انقباض دهلیز‬ ‫پیام الکتریکی در گرۀ دهلیزی ـ بطنی قرار دارد‪.‬‬ ‫انقباض دهلیز‬ ‫فاصلۀ ‪PQ‬‬
‫انقباض دهلیز‬ ‫انتشار پیام الکتریکی در دیوارۀ بین دو بطن‬ ‫انقباض دهلیز‬ ‫موج ‪Q‬‬
‫انقباض بطن‬ ‫انتشار پیام الکتریکی در سراسر دیوارۀ بطنها‬ ‫انقباض بطن‬ ‫موج ‪RS‬‬
‫انقباض بطن‬ ‫فعالیت الکتریکی وجود ندارد‪.‬‬ ‫انقباض بطن‬ ‫فاصلۀ ‪ST‬‬
‫انقباض بطن‬ ‫انتشار پیام الکتریکی مربوط به استراحت بطنها‬ ‫انقباض بطن‬ ‫موج ‪T‬‬
‫استراحت دهلیزها و بطنها‬ ‫فعالیت الکتریکی وجود ندارد‬ ‫استراحت عمومی‬ ‫فاصلۀ موج ‪ T‬تا ‪P‬‬

‫‪ )۲‬فاصلۀ ‪۰/۷‬ثانیهای بین موج ‪ R‬و ‪ P‬نشان دهندۀ مراحل انقباض بطنی و استراحت عمومی است‪ .‬اما پر شدن بطنها بهطور کامل با خون مربوط به مرحلۀ‬
‫انقباض دهلیزی است‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬فاصلۀ بین شروع صدای دوم قلب (پایان انقباض بطنها) تا شروع صدای اول قلب (پایان انقباض دهلیزها)‪ ۰/۵ ،‬ثانیه است که مربوط به مراحل استراحت‬
‫عمومی و انقباض دهلیزهاست‪ .‬دقت داشته باشید که در ابتدای مرحلۀ استراحت عمومی‪ ،‬دریچههای بین دهلیزها و بطنها باز میشوند و امکان ورود خون‬
‫دهلیزها به درون بطن ها وجود دارد و در انتهای مرحلۀ استراحت عمومی‪ ،‬تحریک میوکارد دهلیزها توسط گرۀ سینوسی دهلیزی آغاز میشود‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫چرخه ضربان قلب‬


‫انقباض بطن‬ ‫انقباض دهلیز‬ ‫استراحت عمومی‬ ‫مرحله‬
‫موج ‪QRS‬‬ ‫پایان موج ‪P‬‬ ‫پایان موج ‪T‬‬ ‫زمان شروع‬
‫پایان موج ‪T‬‬ ‫موج ‪QRS‬‬ ‫پایان موج ‪P‬‬ ‫زمان پایان‬
‫‪ ۰/۳‬ثانیه‬ ‫‪ ۰/۱‬ثانیه‬ ‫‪ ۰/۴‬ثانیه‬ ‫مدت زمان‬
‫بسته‬ ‫باز‬ ‫باز‬ ‫دریچههای دولختی و سه لختی‬
‫باز‬ ‫بسته‬ ‫بسته‬ ‫دریچههای سینی‬
‫ورود خون به دهلیزها‬
‫بطنها بهطور کامل با خون پر میشوند‬ ‫ورود خون به بطنها‬
‫خروج خون از بطنها‬
‫صدای اول قلب‬ ‫صدای دوم قلب‬ ‫صدای قلبی‬

‫‪ -16‬اندامی در بدن انسان میتواند بهصورت مستقل از دستگاه عصبی خودمختار فعالیت کند اما دستگاه عصبی خودمختار با آن ارتباط دارد و‬
‫بر عملکرد آن تأثیر میگذارد‪ .‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ این اندام بهطور حتم صحیح است؟‬
‫الفـ همۀ بافتهای دارای غشای پایه در آن‪ ،‬در ارتباط با بافت دارای مادۀ زمینهای هستند‪.‬‬
‫بـ فقط در داخلیترین الیۀ آن‪ ،‬نوعی بافت دارای فضای بینیاختهای اندک مشاهده میشود‪.‬‬
‫جـ در الیهای از آن‪ ،‬یاختههای ماهیچهای دارای فعالیت غیرارادی در تماس با بافت پیوندی قرار دارند‪.‬‬
‫دـ فراوانترین یاختههای همۀ الیههای آن‪ ،‬میتوانند گازهای تنفسی را بهسرعت با مویرگهای خونی مبادله نمایند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ 1004‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (الف) و (ج)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬در دیوارۀ لولۀ گوارش (از مری تا مخرج)‪ ،‬شبکههای یاختههای عصبی وجود دارند‪ .‬شبکههای عصبی رودهای میتوانند‬
‫مستقل از دستگاه عصبی خودمختار‪ ،‬فعالیت کنند‪ .‬اما دستگاه عصبی خودمختار با آنها ارتباط دارد و بر عملکرد آنها تأثیر میگذارد‪ .‬پس این سؤال خیلی‬
‫مشخصه که دربارۀ دیوارۀ لولۀ گوارش است اما دربارۀ یه اندام دیگه هم هست! شبکۀ هادی قلب هم بهطور مستقل از دستگاه عصبی خودمختار میتونه فعالیت‬
‫قلب رو انجام بده اما تحت تأثیر دستگاه عصبی خودمختار هم قرار میگیره‪ .‬پس این سؤال‪ ،‬دربارۀ قلب هم هست‪ .‬بریم برای بررسی موارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬قلب و لولۀ گوارش (از مری تا مخرج)‪ ،‬میتوانند بهطور مستقل از دستگاه عصبی خودمختار فعالیت کنند اما دستگاه عصبی خودمختار میتواند بر فعالیت‬
‫این قسمتها تأثیر گذاشته و میزان فعالیت آنها را تغییر دهد‪.‬‬

‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) در زیر یاختههای بافت پوششی‪ ،‬بخشی به نام غشای پایه وجود دارد که این یاختهها را به یکدیگر و به بافتهای زیر آن‪ ،‬متصل نگه میدارد‪ .‬در دیوارۀ‬
‫لولۀ گوارش‪ ،‬بافت پوششی در الیۀ مخاط قرار دارد و در ارتباط با بافت پیوندی سست الیۀ مخاط قرار دارد‪ .‬در دیوارۀ قلب‪ ،‬بافت پوششی در درونشامه‪،‬‬
‫برونشامه و پیراشامه وجود دارد‪ .‬برونشامه و پیراشامه از بافت پوششی سنگفرشی و بافت پیوندی متراکم تشکیل شدهاند‪ .‬درونشامه شامل یک الیۀ نازک‬
‫بافت پوششی است‪ .‬زیر درونشامه‪ ،‬بافت پیوندی وجود دارد که درونشامه را به الیۀ میانی یا ماهیچهای قلب میچسباند‪.‬‬
‫انواع بافتهای دیواره لوله گوارش‬
‫بافت ماهیچهای‬ ‫بافت پیوندی‬ ‫بافت پوششی‬ ‫الیه‬
‫ُسست‬ ‫ــــــ‬ ‫الیۀ بیرونی‬
‫ماهیچۀ مخطط‪ :‬دهان‪ ،‬حلق‪ ،‬ابتدای مری و بندارۀ خارجی مخرج‬
‫ُسست‬ ‫ــــــ‬ ‫الیۀ ماهیچهای‬
‫ماهیچۀ صاف‪ :‬مری (بهجز ابتدای آن)‪ ،‬معده‪ ،‬روده و بندارۀ داخلی مخرج‬
‫ُسست‬ ‫ــــــ‬ ‫الیۀ زیرمخاطی‬
‫سنگفرشی چندالیه‪ :‬مری‬
‫ماهیچۀ صاف‪ :‬ماهیچۀ مخاطی‬ ‫ُسست‬ ‫الیۀ مخاطی‬
‫استوانهای تکالیه‪ :‬معده و روده‬

‫ب) یاخته های بافت پوششی به یکدیگر بسیار نزدیک هستند و بین آنها فضای بینیاخته ای اندکی وجود دارد‪ .‬در دیوارۀ لولۀ گوارش‪ ،‬بافت پوششی در الیۀ‬
‫مخاط (داخلیترین الیه) وجود دارد‪ .‬اما در دیوارۀ قلب‪ ،‬عالوهبر درونیترین الیه (درونشامه)‪ ،‬در پیراشامه و برونشامه هم بافت پوششی سنگفرشی وجود دارد‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫انواع بافتهای دیواره قلب‬


‫بافت ماهیچهای‬ ‫بافت پیوندی‬ ‫بافت پوششی‬ ‫الیه‬
‫سنگفرشی تکالیه‬ ‫درونشامه‬ ‫الیۀ درونی‬
‫بافت پیوندی چسبانندۀ درونشامه به ماهیچۀ قلب‬ ‫زیر درونشامه (بین درونشامه و ماهیچۀ قلب)‬
‫ماهیچۀ قلبی‬ ‫متراکم‬ ‫ماهیچۀ قلب‬ ‫الیۀ میانی‬
‫متراکم‬ ‫سنگفرشی‬ ‫برونشامه‬
‫حاوی مایع محافظتکنندۀ قلب و تسهیلکنندۀ حرکات روان آن‬ ‫فضای بین برونشامه و پیراشامه‬ ‫الیۀ بیرونی‬
‫متراکم‬ ‫سنگفرشی‬ ‫پیراشامه‬

‫ج) در الیۀ ماهیچهای دیوارۀ لولۀ گوارش‪ ،‬عالوهبر یاختههای ماهیچهای‪ ،‬بافت پیوندی سُست نیز وجود دارد‪ .‬در قلب نیز ضخیمترین الیه‪ ،‬الیۀ میانی (ماهیچۀ‬
‫قلب) است که در آن‪ ،‬بافت پیوندی متراکم دیده میشود‪ .‬بافت پیوندی از انواع یاختهها‪ ،‬رشتههای پروتئینی و مادۀ زمینهای تشکیل شده است‪.‬‬
‫ساختار بافتی دیواره لوله گوارش‬
‫ویژگی‬ ‫بافتها‬ ‫الیه‬
‫بخشی از صفاق در حفرۀ شکمی‬ ‫‪۱‬ـ پیوندی ُسست‬ ‫بیرونی‬
‫‪۱‬ـ مخطط در دهان‪ ،‬حلق‪ ،‬ابتدای مری و بندارۀ خارجی و صاف در سایر بخشها‬
‫مخرج)‪ :‬تنظیم حرکات‬

‫‪۲‬ـ سازمانیابی به شکل حلقوی و طولی‬ ‫‪۱‬ـ پیوندی ُسست‬


‫عصبی (از مری تا‬
‫شبکۀ یاختههای‬

‫ماهیچهای‬
‫‪۳‬ـ شامل یک الیۀ ماهیچهای مورب در معده‬ ‫‪۲‬ـ ماهیچۀ صاف یا مخطط‬
‫و ترشح‬

‫‪۴‬ـ ایجادکنندۀ حرکات لولۀ گوارش‬


‫‪۱‬ـ چسبیدن مخاط روی الیۀ ماهیچهای‬
‫‪۱‬ـ پیوندی ُسست‬ ‫زیرمخاط‬
‫‪۲‬ـ چینخوردن یا لغزیدن راحت مخاط روی الیۀ ماهیچهای‬
‫‪۱‬ـ پیوندی ُسست‬
‫یاختههایی از بافت پوششی که در بخشهای مختلف لولۀ گوارش‪ ،‬کارهای متفاوتی مثل جذب و ترشح را انجام‬ ‫‪۲‬ـ پوششی سنگفرشی چندالیه یا‬
‫مخاط‬
‫میدهند‪.‬‬ ‫استوانهای تکالیه‬
‫‪۳‬ـ یاختههای ماهیچهای‬

‫د) در دیوارۀ قلب‪ ،‬یاختههای درونشامه مواد مغذی و اکسیژن مورد نیاز خود را از خون درون حفرههای قلبی دریافت میکنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬سرخرگهای کرونری در خونرسانی الیۀ ماهیچۀ قلب نقش دارند‪.‬‬
‫ساختار بافتی قلب‬
‫ویژگی‬ ‫بافتها‬ ‫الیه‬
‫‪۱‬ـ بافت پوششی سنگفرشی‬
‫روی خود برمیگردد و پیراشامه را بهوجود میآورد‬ ‫برونشامه‬
‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم‬
‫الیۀ بیرونی‬
‫‪۱‬ـ محافظت از قلب‬ ‫فضای بین برونشامه و‬
‫با مایع پر شده است‬
‫‪۲‬ـ کمک به حرکت روان قلب‬ ‫پیراشامه‬
‫‪۱‬ـ بافت پوششی سنگفرشی‬
‫دورترین بخش قلب از درونشامه‬ ‫پیراشامه‬
‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم‬
‫‪۱‬ـ ضخیمترین الیۀ قلب‬
‫‪۱‬ـ بیشتر یاختههای ماهیچۀ قلبی‬
‫الیۀ میانی‬

‫‪۲‬ـ اتصال بسیاری از یاختههای ماهیچهای به رشتههای کالژن‬


‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم بین یاختههای‬ ‫ماهیچۀ قلب‬
‫‪۳‬ـ استحکام دریچههای قلبی توسط بافت پیوندی متراکم‬
‫ماهیچهای‬
‫‪۴‬ـ خونرسانی توسط رگهای کرونری قلب‬
‫‪۱‬ـ در زیر درونشامه‪ ،‬بافت پیوندی وجود دارد که درونشامه را به الیۀ‬
‫درونی‬

‫میانی قلب متصل میکند‪.‬‬ ‫‪۱‬ـ یک الیۀ نازک بافت پوششی‬ ‫درونشامه‬
‫الیۀ‬

‫‪۲‬ـ دریچههای قلبی حاصل چینخوردگی بافت پوششی این الیه هستند‪.‬‬

‫الف (‪ ۰۳‬ـ ‪)۱۰۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ساختار الیههای لوله گوارش‬

‫با توجه به وجود پرز در مخاط لولۀ گوارش‪ ،‬شکل مربوط به بخشی از رودۀ باریک است‪.‬‬
‫عصبی الیۀ ماهیچهای‪ ،‬بین ماهیچۀ طولی و حلقوی قرار گرفته است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫شبکۀ یاختههای‬
‫ماهیچۀ طولی در سمت خارج ماهیچۀ حلقوی و در مجاورت الیۀ بیرونی قرار دارد‪.‬‬
‫بین الیههای مختلف لولۀ گوارش‪ ،‬کمترین ضخامت مربوط به الیۀ بیرونی و زیرمخاط است و الیۀ ماهیچهای‪،‬‬
‫بیشترین ضخامت را دارد‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ ۰۵‬ـ ‪۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ساختار بافتی قلب‬

‫درونشامه‪ ،‬نازکترین الیۀ دیوارۀ قلب و ماهیچۀ قلب‪ ،‬ضخیمترین الیۀ دیواره است‪.‬‬
‫سطح داخلی درونشامه صاف نیست و دارای برجستگیهایی است‪.‬‬
‫برونشامه و درونشامه‪ ،‬مسقیماً با ماهیچۀ قلب در تماس هستند اما پیراشامه‪ ،‬در تماس با ماهیچۀ قلب نیست‪.‬‬
‫ضخامت برونشامه و پیراشامه تقریباً یکسان است و از درونشامه بیشتر میباشد‪.‬‬

‫ساختار بافتی قلب‬


‫ویژگی‬ ‫بافتها‬ ‫الیه‬
‫‪۱‬ـ بافت پوششی سنگفرشی‬
‫روی خود برمیگردد و پیراشامه را بهوجود میآورد‪.‬‬ ‫برونشامه‬
‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم‬

‫الیۀ بیرونی‬
‫‪۱‬ـ محافظت از قلب‬ ‫فضای بین برونشامه و‬
‫با مایع پر شده است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ کمک به حرکت روان قلب‬ ‫پیراشامه‬
‫‪۱‬ـ بافت پوششی سنگفرشی‬
‫خارجیترین بخش دیوارۀ قلب‬ ‫پیراشامه‬
‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم‬
‫‪۱‬ـ ضخیمترین الیۀ قلب‬

‫الیۀ میانی‬
‫‪۲‬ـ اتصال بسیاری از یاختههای ماهیچهای به رشتههای کالژن‬ ‫‪۱‬ـ بیشتر یاختههای ماهیچۀ قلبی‬
‫ماهیچۀ قلب‬
‫‪۳‬ـ استحکام دریچههای قلبی توسط بافت پیوندی متراکم‬ ‫‪۲‬ـ بافت پیوندی متراکم بین یاختههای ماهیچهای‬
‫‪۴‬ـ خونرسانی توسط رگهای کرونری قلب‬
‫‪۱‬ـ در زیر درونشامه‪ ،‬بافت پیوندی وجود دارد که درونشامه را به‬

‫الیۀ درونی‬
‫الیۀ میانی قلب متصل میکند‪.‬‬
‫‪۱‬ـ یک الیۀ نازک بافت پوششی‬ ‫درونشامه‬
‫‪۲‬ـ دریچههای قلبی حاصل چینخوردگی بافت پوششی این الیه‬
‫هستند‪.‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫چند مورد‪ ،‬در ارتباط با بخشهای چینخوردۀ درونیترین الیۀ دیوارۀ قلب انسان‪ ،‬صحیح است؟‬
‫ب‪ -‬از یاختههایی بسیار نزدیک به هم تشکیل شدهاند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬ساختارهای کامالً یکسانی را بهوجود آوردهاند‪.‬‬
‫د‪ -‬توسط بافتی حاوی رشتههای کالژن‪ ،‬مستحکم گردیدهاند‪.‬‬ ‫ج‪ -‬یاختههای آن توسط صفحات بینابینی با یکدیگر مرتبط شدهاند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫گزینه ‪ ۱۰۴( - ۲‬ـ متوسط)‪ :‬چندموردی ‪ -‬مفهومی‬
‫موارد (ب) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬در ساختار دریچههای قلبی‪ ،‬بافت ماهیچهای به کار نرفته بلکه همان بافت پوششی الیۀ درونشامه (داخلیترین الیۀ دیوارۀ قلب)‬
‫است که چین خورده است و دریچهها را میسازد‪ .‬یاختههای بافت پوششی فضای بینیاختهای اندکی دارند (درستی مورد ب)‪ .‬ساختار انواع دریچههای قلبی متفاوت‬
‫میباشد (نادرستی مورد الف)‪ .‬بافت پیوندی متراکم (حاوی رشتههای کالژن) در الیۀ ماهیچهای قلب‪ ،‬باعث استحکام دریچههای قلبی میشود (درستی مورد د)‪ .‬دقت‬
‫داشته باشید که صفحات بینابینی فقط در بین یاختههای ماهیچۀ قلبی وجود دارد (نادرستی مورد ج)‪.‬‬
‫دریچههای قلبی‬
‫دریچه سینی‬ ‫دریچههای بین دهلیزها و بطنها‬
‫نوع دریچه‬
‫سرخرگ ششی‬ ‫سرخرگ آئورت‬ ‫سهلختی‬ ‫دولختی‬
‫سه قطعه‬ ‫سه قطعه‬ ‫سه قطعۀ آویخته‬ ‫دو قطعۀ آویخته‬ ‫تعداد قطعات‬
‫ابتدای سرخرگ ششی‬ ‫ابتدای سرخرگ آئورت‬ ‫بین دهلیز و بطن راست‬ ‫بین دهلیز و بطن چپ‬ ‫محل قرارگیری‬
‫جلوگیری از بازگشت خون به بطنها‬ ‫جلوگیری از بازگشت خون به دهلیز‬ ‫وظیفه‬
‫ابتدای مرحلۀ انقباض بطنها‬ ‫شروع مرحلۀ استراحت عمومی (= پایان انقباض بطنها)‬ ‫زمان باز شدن‬
‫‪ ۰/۳‬ثانیه (مرحلۀ انقباض بطنها)‬ ‫‪ ۰/۵‬ثانیه (مرحلۀ استراحت عمومی ‪ +‬انقباض دهلیزها)‬ ‫بازهای که دریچه باز است‬
‫شروع مرحلۀ استراحت عمومی (= پایان انقباض بطنها)‬ ‫شروع انقباض بطنها (= پایان انقباض دهلیزها)‬ ‫زمان بستهشدن‬
‫‪ ۰/۵‬ثانیه (مرحلۀ استراحت عمومی ‪ +‬انقباض دهلیزها)‬ ‫‪ ۰/۳‬ثانیه (مرحلۀ انقباض بطنها)‬ ‫بازهای که دریچه بسته است‬
‫صدای دوم قلب (تاک)‪ :‬واضح و کوتاهتر‬ ‫صدای اول قلب (پوم)‪ :‬قوی‪ ،‬گنگ و طوالنیتر‬ ‫صدای قلبی مربوطه‬
‫چینخوردگی بافت پوششی درونشامه قلب‬ ‫جنس‬
‫بافت پیوندی متراکم در الیۀ ماهیچهای قلب‬ ‫عامل استحکام‬

‫‪24‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫شکلنامه‪ :‬دریچههای قلب (‪ 04‬ـ ‪)۱۰۴‬‬

‫ساختار کلی دریچههای سینی و دریچههای بین دهلیزها و بطنها متفاوت است‪.‬‬
‫دریچۀ دولختی‪ ،‬تنها دریچهای است که دو قطعه دارد و سایر دریچهها‪ ،‬دارای سه قطعه‬
‫هستند‪.‬‬
‫دریچۀ سینی سرخرگ ششی‪ ،‬جلوتر از سایر دریچهها و دریچۀ سهلختی‪ ،‬عقبتر از سایر‬
‫دریچهها قرار دارد‪.‬‬
‫سرخرگ کرونری چپ و راست‪ ،‬بالفاصله پس از جدا شدن از آئورت به دو شاخۀ جلویی و عقبی‬
‫تقسیم میشوند‪.‬‬
‫قطعات آویختۀ دریچههای دهلیزی بطنی‪ ،‬به رشتههایی متصل هستند‪.‬‬
‫محل انشعاب سرخرگهای کرونری در باالی دریچۀ سینی قرار دارد‪.‬‬

‫‪ -17‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ فقط یکی از اندامهای لنفی بدن انسان درست است؟‬
‫‪ )۱‬در حفرۀ شکمی قرار دارد و خون خارجشده از آن‪ ،‬ابتدا از طریق سیاهرگ باب به اندام تولیدکنندۀ صفرا میرود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در دوران جنینی‪ ،‬میتواند یاختههایی تولید کند که ضمن گردش در خون‪ ،‬در بافتهای مختلف پراکنده میشوند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در تصفیۀ مواد نشت پیدا کرده از مویرگها به فضای میانبافتی نقش دارد و در مجاورت بخشی از لولۀ گوارش است‪.‬‬
‫‪ )۴‬در قفسۀ سینه قرار دارد و دو قسمت سازندۀ آن‪ ،‬پایینتر از محل اتصال رگ لنفی به سیاهرگ زیرترقوهای قرار دارند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۴‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫لوزهها‪ ،‬تیموس‪ ،‬طحال‪ ،‬آپاندیس و مغز استخوان‪ ،‬اندامهای لنفی نامیده میشوند‪ .‬باید توی گزینهها دنبال عبارتی باشیم که فقط دربارۀ یکی از اندامهای لنفی‬
‫صدق بکنه‪ ،‬نه بیشتر و نه کمتر‪.‬‬
‫گزینۀ ‪۴‬‬ ‫گزینۀ ‪۳‬‬ ‫گزینۀ ‪۲‬‬ ‫گزینۀ ‪۱‬‬ ‫گزینه‬
‫تیموس‬ ‫لوزهها و آپاندیس‬ ‫طحال و مغز استخوان‬ ‫طحال و آپاندیس‬ ‫اندام لنفی‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬طحال و آپاندیس در حفرۀ شکمی قرار دارند و خون خارجشده از آنها‪ ،‬ابتدا از طریق سیاهرگ باب به کبد (اندام تولیدکنندۀ صفرا) میرود‪.‬‬
‫نکته | اندامهایی که خون آنها وارد سیاهرگ باب کبدی میشود | ‪۱‬ـ اندام لنفی و غیرگوارشی‪ :‬طحال‪۲ ،‬ـ اندام لنفی و جزء لولۀ گوارش‪ :‬آپاندیس‪۳ ،‬ـ اندامهای‬
‫لولۀ گوارش‪ :‬رودۀ کور‪ ،‬کولون پایینرو‪ ،‬کولون باالرو‪ ،‬رودۀ باریک‪ ،‬معده‪۴ ،‬ـ اندام مرتبط با لولۀ گوارش‪ :‬پانکراس‬

‫(‪ ۱۵‬ـ ‪)۱۰۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬سیاهرگ باب و فوق کبدی‬

‫سیاهرگ حملکنندۀ خون طحال‪ ،‬معده و پانکراس به سیاهرگ حملکنندۀ خون کولون پایینرو میپیوندد‬
‫و یک سیاهرگ مشترک‪ ،‬خون این اندامها را به سیاهرگ باب کبدی میریزد‪.‬‬
‫خون رودۀ باریک‪ ،‬رودۀ کور‪ ،‬آپاندیس و کولون باالرو از طریق یک سیاهرگ مشترک به سیاهرگ با ب کبدی‬
‫میریزد‪.‬‬
‫دو سیاهرگ فوق کبدی‪ ،‬خون سیاهرگهای کبدی را به بزرگ سیاهرگ زیرین میریزند‪ .‬سیاهرگ فوق کبدی‬
‫چپ نسبت به سیاهرگ فوق کبدی راست‪ ،‬بزرگتر است و انشعابات بیشتری را دریافت میکند‪.‬‬
‫شبکۀ مویرگی در کبد‪ ،‬میتواند بین دو نوع سیاهرگ (سیاهرگ باب و سیاهرگ کبدی) تشکیل شود‪ .‬دقت‬
‫داشته باشید که اکسیژنرسانی و تغذیۀ یاختههای کبدی توسط انشعابات سرخرگ آئورت انجام میشود و‬
‫در واقع‪ ،‬سرخرگهای کبدی نیز میتوانند خون روشن را وارد کبد کنند و در کبد‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سرخرگ‬
‫و سیاهرگ نیز دیده میشود‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ )۲‬یاختههای خونی‪ ،‬که ضمن گردش در خون‪ ،‬در بافتهای مختلف بدن نیز پراکنده میشوند‪،‬‬
‫گویچههای سفید هستند‪ .‬در دوران جنینی‪ ،‬عالوهبر مغز استخوان‪ ،‬یاختههای خونی در‬
‫اندامهای دیگری مثل کبد و طحال نیز ساخته میشوند‪.‬‬
‫‪ )۳‬دستگاه لنفی شامل لنف‪ ،‬رگهای لنفی‪ ،‬مجاری لنفی‪ ،‬گرههای لنفی و اندامهای لنفی است‪.‬‬
‫کار اصلی دستگاه لنفی‪ ،‬تصفیه و بازگرداندن آب و مواد دیگری است که از مویرگها به فضای‬
‫میانبافتی نشت پیدا میکنند و به مویرگها برنمیگردند‪ .‬لوزهها‪ ،‬در مجاورت دهان و حلق‬
‫قرار دارند و آپاندیس نیز در مجاورت ابتدای رودۀ بزرگ (رودۀ کور) قرار دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬هم لوزه‬
‫و هم آپاندیس‪ ،‬در مجاورت بخشی از لولۀ گوارش هستند‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬تیموس‪ ،‬تنها اندام لنفی است که در قفسۀ سینه قرار دارد‪ .‬همانطور که در شکل کتاب‬
‫درسی مشخص است‪ ،‬تیموس از دو قسمت تشکیل شده است و پایینتر از محل اتصال رگ‬
‫لنفی به سیاهرگ زیرترقوهای قرار دارد‪.‬‬

‫(‪ ۱۵‬ـ ‪)۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬اجزای دستگاه لنفی‪ ،‬مسیر لنف و چگونگی اتصال آن به دستگاه گردش خون‬

‫در ناحیۀ گردن‪ ،‬زیر بغل و بازو‪ ،‬کشالۀ ران و قفسۀ سینه‪ ،‬تعداد زیادی گرۀ لنفی وجود دارد‪.‬‬
‫در بخشهایی از دیوارۀ لولۀ گوارش‪ ،‬گرههای لنفی وجود دارند‪.‬‬
‫تیموس‪ ،‬نوعی اندام لنفی است که از دو قسمت (لوب) تشکیل شده است و در جلوی محل اتصال رگها به قلب قرار دارد‪.‬‬
‫بزرگ سیاهرگ زبرین از اتصال سیاهرگ زیرترقوهای چپ و راست به یکدیگر تشکیل میشود‪.‬‬
‫ضخامت مجرای لنفی چپ بیشتر از ضخامت مجرای لنفی راست است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬هورمونها از یاختههای درونریز ترشح میشوند‪ .‬این یاختهها ممکن است بهصورت پراکنده در اندامها دیده شوند‪ .‬مثالً یاختههای‬
‫درونریز در معده و دوازدهه‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬هورمون گاسترین و سکرتین را ترشح میکنند‪.‬‬

‫هورمونهای ترشحشده از لوله گوارش‬


‫‪۱‬ـ از بخشهای مختلف معده و روده ترشح میشوند‪۲ .‬ـ همراه با دستگاه عصبی‪ ،‬فعالیتهای دستگاه گوارش را تنظیم میکنند‪.‬‬
‫گاسترین‬ ‫سکرتین‬ ‫مثال‬
‫یاختههای پوششی درونریز غدد معده‬ ‫یاختههای پوششی درونریز دیوارۀ دوازدهه‬ ‫محل تولید‬
‫هورمونها به خون میریزند‬ ‫محل ورود‬
‫یاختههای اصلی و کناری غدد معده‬ ‫بخش برونریز پانکراس‬ ‫محل اثر‬
‫تحریک ترشح پپسینوژن (پیشآنزیم) و اسید کلریدریک (اسید معده)‬ ‫تحریک ترشح بیکربنات به دوازدهه‬ ‫عملکرد‬
‫کاهش ‪ pH‬معده = اسیدیتر شدن = افزایش اسیدیبودن‬ ‫افزایش ‪ pH‬دوازدهه = قلیاییتر شدن = کاهش اسیدیبودن‬ ‫نتیجه‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬هورمونها از یاختههای درونریز ترشح میشوند‪ .‬این یاختهها ممکن است بهصورت پراکنده در اندامها دیده شوند‪ .‬مثالً یاختههای‬
‫درونریز در معده و دوازدهه‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬هورمون گاسترین و سکرتین را ترشح میکنند‪.‬‬
‫هورمونهای ترشحشده از لوله گوارش‬
‫‪۱‬ـ از بخشهای مختلف معده و روده ترشح میشوند‪۲ .‬ـ همراه با دستگاه عصبی‪ ،‬فعالیتهای دستگاه گوارش را تنظیم میکنند‪.‬‬
‫گاسترین‬ ‫سکرتین‬ ‫مثال‬
‫یاختههای پوششی درونریز غدد معده‬ ‫یاختههای پوششی درونریز دیوارۀ دوازدهه‬ ‫محل تولید‬
‫هورمونها به خون میریزند‬ ‫محل ورود‬
‫یاختههای اصلی و کناری غدد معده‬ ‫بخش برونریز پانکراس‬ ‫محل اثر‬
‫تحریک ترشح پپسینوژن (پیشآنزیم) و اسید کلریدریک (اسید معده)‬ ‫تحریک ترشح بیکربنات به دوازدهه‬ ‫عملکرد‬
‫کاهش ‪ pH‬معده = اسیدیتر شدن = افزایش اسیدیبودن‬ ‫افزایش ‪ pH‬دوازدهه = قلیاییتر شدن = کاهش اسیدیبودن‬ ‫نتیجه‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬پانکراس‪ ،‬یکی از غدد مرتبط با لولۀ گوارش است که دارای دو بخش برونریز و درونریز است‪ .‬بخش برونریز پانکراس‪ ،‬آنزیمهای‬
‫گوارشی و بیکربنات را میسازد و بخش درونریز پانکراس‪ ،‬هورمونهای انسولین و گلوکاگون را ترشح میکند‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫هورمونهای بخش درونریز پانکراس‬


‫تأثیر بر‬ ‫یاختۀ‬ ‫تنظیم ترشح‬ ‫علت‬ ‫محل‬ ‫نام‬
‫نتیجه‬
‫یاختۀ هدف‬ ‫هدف‬ ‫ترشح‬ ‫ترشح‬ ‫هورمون‬
‫کاهش گلوکز‬ ‫‪۱‬ـ ورود گلوکز به یاخته‬ ‫اغلب یاختههای‬ ‫خودتنظیمی‬ ‫افزایش گلوکز‬ ‫جزایر النگرهانس‬
‫انسولین‬
‫(قند) خون‬ ‫‪۲‬ـ ساخت گلیکوژن در کبد و ماهیچه‬ ‫بدن‬ ‫منفی‬ ‫(قند) خون‬ ‫پانکراس‬
‫افزایش گلوکز‬ ‫تجزیۀ گلیکوژن به گلوکز ‪ ‬ورود گلوکز به‬ ‫خودتنظیمی‬ ‫کاهش گلوکز‬ ‫جزایر النگرهانس‬
‫یاختههای کبدی‬ ‫گلوکاگون‬
‫(قند) خون‬ ‫جریان خون‬ ‫منفی‬ ‫(قند)خون‬ ‫پانکراس‬

‫‪ -18‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در نوعی بافت پیوندی که بهطور منظم و یکطرفه در رگهای خونی جریان دارد‪ ،‬بخشی که بهطور معمول ‪ 55‬درصد حجم آن را تشکیل‬
‫میدهد‪ ،‬برخالف بخش دیگر‪».................. ،‬‬
‫الف‪ -‬اجزایی دارد که در تشکیل لخته خون در محل زخم نقش دارند‪.‬‬
‫ب‪ -‬پروتئینهایی دارد که در مبارزه با عوامل بیماریزا اهمیت دارند‪.‬‬
‫ج‪ -‬پروتئینهایی دارد که بعضی مواد را درون خون انتقال میدهند‪.‬‬
‫د‪ -‬در انتقال بخش عمده کربن دیاکسید درون خون نقش دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ – 1004‬سخت – چند موردی – مقایسه)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫نوعی بافت پیوندی که بهطور منظم و یکطرفه در رگهای خونی جریان دارد = خون‬
‫بخشی که بهطور معمول ‪ ۵۵‬درصد حجم خون را تشکیل میدهد = خوناب (پالسما)؛ بخش غیریاختهای‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬نادرست است‪.‬‬


‫نیمنگاه‪ :‬خون و اجزای آن‬

‫خون‪ ،‬نوعی بافت پیوندی است که بهطور منظم و یکطرفه ( نه دو طرفه) در رگهای خونی جریان دارد‪ .‬چرا یک‬
‫طرفه است؟ بهخاطر وجود دریچههایی که در مسیر گردش خون وجود دارن‪ .‬چون خون‪ ،‬یک بافت پیوندی هست‪،‬‬
‫مثل هر بافت پیوندی دیگر دارای بخشهایی هست‪:‬‬
‫نه یاخته) (پالکت یا ِگرده) است‪.‬‬ ‫‪۱‬ـ بخش یاختهای‪ :‬که شامل یاختههای خونی (گویچههای قرمز و سفید) و قطعات یاختهای (‬
‫‪۲‬ـ خوناب (پالسما)‪ :‬حالت مایع دارد‪ .‬خوناب‪ ،‬در واقع شامل ماده زمینهای بافت پیوندی و رشتههای پروتئینی (نظیر فیبرینوژن) است‪.‬‬
‫خوناب (پالسما)= ماده زمینهای (آب‪ ،‬پروتئينهای غیررشتهای‪ ،‬مواد غذایی‪ ،‬یونها و مواد دفعی) ‪ +‬رشتههای پروتئينی (فیبرینوژن)‬
‫بخش یاختـهای = یاختههای خونی (گویچههای قرمز و گویچههای سفید) ‪ +‬قطعات یاختهای (پالکتها یا ِگردهها)‬

‫جداسازی اجزای خون‬

‫اگر مقداری خون را گریزانه (سانتریفیوژ) کنیم‪ ،‬دو بخش خون از هم جدا میشوند‪ .‬در یک فرد سالم و بالغ‪ ۵۵ ،‬درصد حجم خون را خوناب و ‪ ۴۵‬درصد را بخش‬
‫یاختهای تشکیل میدهند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬بیشتر حجم خون را خوناب تشکیل میدهد اما وزن بخش یاختهای بیشتر است و پس از سانتریفیوژ در انتهای لوله قرار میگیرد‪.‬‬

‫ترکیب | کاربردهای سانتریفیوژ | ‪۱‬ـ جدا کردن خوناب و بخش یاختهای خون‪۲ ،‬ـ جدا کردن مواد عصاره باکتریهای کپسولدار کشتهشده بهصورت الیهالیه در آزمایش‬
‫دوم ایوری‪۳ ،‬ـ سنجش چگالی ِدناها در هر فاصله زمانی در آزمایش مزلسون و استال‬
‫هماتوکریت (خونبهر)‪ :‬به نسبت حجم گویچههای قرمز خون به حجم کل خون که بهصورت درصد بیان میشود‪ ،‬خونبهر (هماتوکریت) گفته میشود‪ .‬مثالً اگه ‪ ۵‬لیتر‬
‫خون داشته باشیم و ‪ ۲‬لیترش مربوط به گویچههای قرمز باشه‪ ،‬هماتوکریت (خونبهر)‪ ۴۰ ،‬درصد است‪.‬‬
‫حجم گویچههای قرمز خون‬
‫= هماتوکریت‬
‫حجم کل خون‬

‫نیمنگاه‪ :‬انعقاد خون‬

‫زمانی که یک رگ خونی آسیب ببیند‪ ،‬خون از محل آسیبدیدگی میتواند از رگ خونی خارج شود‪ .‬در صورتی که جلوی این‬
‫خونریزی گرفته نشود‪ ،‬فرد خون زیادی از دست میدهد و دچار کمخونی و عوارض مربوط به آن میشود‪ .‬برای جلوگیری از‬
‫(گرده)ها نقش اصلی را برعهده دارند‪ .‬پالکت ِ‬
‫(گرده)ها با توجه به شدت آسیبدیدگی‪ ،‬اقدامات مختلفی را‬ ‫خونریزی‪ ،‬پالکت ِ‬
‫برای جلوگیری از خونریزی انجام میدهند که در کتاب درسی‪ ،‬به دو مورد از آنها اشاره شده است‪.‬‬
‫تشکیل درپوش پالکتی‪ :‬آسیب جزئی ‪ +‬خونریزی محدود‬
‫اگر دیواره رگ آسیب جزئي ببیند و خونریزی محدود باشد‪ ،‬درپوش تشکیل میشود‪ .‬برای تشکیل درپوش‪ ،‬پالکتها دور هم‬
‫جمع میشوند و به هم میچسبند‪.‬‬
‫آسیب جزئی دیواره رگ و خونریزی محدود ‪ ‬دور هم جمعشدن پالکتها ‪ ‬به هم چسبیدن پالکتها ‪ ‬ایجاد درپوش‬

‫‪27‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫تشکیل لخته خون‪ :‬آسیب شدید ‪ +‬خونریزی شدید‬


‫در خونریزیهای شدیدتر‪ ،‬لخته خون تشکیل میشود و پالکتها در تشکیل لخته خون‪ ،‬نقش اصلی را برعهده دارند‪ .‬پالکتها با آزاد کردن ترکیبات فعال موجود در‬
‫دانههای خود (مثل آنزیم پروترومبیناز) و با کمک پروتئینهای خوناب (مثل پروترومبین و فیبرینوژن)‪ ،‬لخته را ایجاد میکنند‪ .‬وجود ویتامین ‪ ،K‬یون کلسیم و عامل‬
‫انعقادی شماره هشت نیز در انجام روند انعقاد خون و تشکیل لخته الزم است‪ .‬انعقاد خون طی چند مرحله انجام میشود‪.‬‬
‫‪۱‬ـ ترشح آنزیم پروترومبیناز‪ :‬زمانی که دیواره رگ خونی آسیب میبیند‪ ،‬بافتهای آسیبدیده رگ خونی و پالکتهای‬
‫آسیبدیده‪ ،‬آنزیم پروترومبیناز را به درون خون ترشح میکنند‪.‬‬
‫‪ ۲‬ـ تبدیل پروترومبین به ترومبین‪ :‬آنزیم پروترومبیناز‪ ،‬پروترومبین را تجزیه کرده و به ترومبین تبدیل میکند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ تبدیل فیبرینوژن به فیبرین‪ :‬ترومبین‪ ،‬فیبرینوژن را تجزیه کرده و به فیبرین تبدیل میکند‪.‬‬
‫‪۴‬ـ تشکیل لخته‪ :‬رشتههای پروتئینی فیبرین‪ ،‬یاختههای خونی و پالکتها را دربرگرفته و لخته را تشکیل میدهند‪.‬‬

‫همه نکات ترکیبی لخته خون‬


‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬بستهشدن سرخرگهای اکلیلی (کرونری) توسط لخته یا سختشدن دیواره آنها (تصلب شرایین)‪ ،‬ممکن است باعث سکته قلبی شود؛‬
‫چون در این حالت به بخشی از ماهیچه قلب‪ ،‬اکسیژن نمیرسد و یاختههای آن میمیرند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۵‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬دانههای موجود در بازوفیلها‪ ،‬هیستامین و مادهای به نام هپارین دارند‪ .‬هپارین ضد انعقاد خون است‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۳‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬هموفیلی یک بیماری وابسته به ‪ X‬و نهفته است‪ .‬در این بیماری‪ ،‬فرایند لختهشدن خون دچار اختالل میشود‪ .‬شایعترین نوع‬
‫هموفیلی به فقدان عامل انعقادی ‪( VIII‬هشت) مربوط است‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ 7‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬تشکیل لخته‪ ،‬یک فرایند زیستی مهم است که از ادامه خونریزی جلوگیری میکند‪ ،‬اما تشکیل لخته در سرخرگهای شش‪ ،‬مغز و‬
‫ماهیچه قلب‪ ،‬بهترتیب منجر به بستهشدن رگهای شش‪ ،‬سکته مغزی و قلبی میشود که بسیار خطرناک است و میتواند باعث مرگ شود‪ .‬لختهها بهطور طبیعی‬
‫در بدن توسط آنزیم پالسمین تجزیه میشوند‪ .‬پالسمین کاربرد درمانی دارد‪.‬‬

‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) در خوناب (پالسما)‪ ،‬پروتئینهای مختلفی وجود دارند‪ .‬فیبرینوژن‪ ،‬یکی از این پروتئینهاست که در انعقاد خون نقش دارد‪ .‬در بخش یاختهای خون نیز‬
‫پالکت (گِرده)ها وجود دارند‪ .‬در خونریزیهای شدید‪ ،‬گِرده (پالکت)ها در تولید لخته خون‪ ،‬نقش اصلی را دارند‪ .‬آنها با آزاد کردن مواد و با کمک پروتئینهای‬
‫خوناب (پالسما) مثل فیبرینوژن‪ ،‬لخته را ایجاد میکنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬عالوهبر فیبرینوژن‪ ،‬یون کلسیم‪ ،‬ویتامین ‪ K‬و عامل انعقادی شماره هشت نیز جزء مواد موجود در خوناب هستند که در انعقاد خون نقش دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬بافتهای آسیبدیده رگهای خونی و ِگرده (پالکت)های آسیبدیده ( نه سالم)‪ ،‬آنزیم پروترومبیناز را ترشح میکنند‪ .‬این آنزیم‪ ،‬پروترومبین را تجزیه‬
‫کرده و به ترومبین تبدیل میکند‪ .‬تبدیل پروترومبین به ترومبین مثل چی هست؟ مثل تبدیل پپسینوژن به پپسین یا تبدیل فیبرینوژن به فیبرین!‬

‫ترکیب | موادی که فقط توسط یاختههای آسیبدیده ساخته میشوند | ‪۱‬ـ پروترومبیناز‪ :‬بافتهای آسیبدیده رگهای خونی ‪ +‬پالکتهای آسیبدیده‪۲ ،‬ـ اینترفرون‬
‫نوع یک‪ :‬یاختههای آلوده به ویروس‪۳ ،‬ـ سالیسیلیکاسید‪ :‬یاختههای آلوده به ویروس در گیاهان‪۴ ،‬ـ ترکیبات فرار جذبکننده زنبور وحشی‪ :‬آزاد شدن از یاختههای‬
‫آسیبدیده برگ تنباکو‬
‫هپارین‪ ،‬از بازوفیلها ترشح میشود‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬پالسمین‪ ،‬نوعی آنزیم است که بهطور طبیعی در بدن وجود دارد و لختهها را تجزیه میکند‪.‬‬
‫و قبل از تشکیل لخته‪ ،‬مانع تشکیل لخته میشود‪ .‬پالسمین نیز مادهای است که بعد از تشکیل لخته‪ ،‬تجزیه لخته را انجام میدهد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در تشکیل لخته خون‪ ،‬یاختهها نیز نقش دارند‪ .‬پالکت که یاخته نیست‪ ،‬پس اگه گفتین منظورمون کدوم یاخته است؟ آفرین! همون یاختههای آسیبدیده‬
‫رگ خونی که پروترومبیناز رو ترشح میکنن‪🕸️ .‬بافت پوششی (دیواره رگها) و بافت پیوندی (پالکتهای خونی) در تشکیل لخته نقش دارند‪.‬‬

‫ب) گلوبولینها‪ ،‬گروهی از پروتئینهای خو ناب هستند که در ایمنی و مبارزه با عوامل بیماریزا اهمیت دارند‪ .‬در بخش یاختهای خون نیز گویچههای سفید‬
‫دارای پروتئینهایی هستند که در دفاع از بدن در برابر عوامل خارجی مؤثر هستند‪🕸️ .‬گلوبولینها توسط بخش یاختهای (گویچههای سفید) ساخته میشوند‪.‬‬
‫ترکیب | همه پروتئینهای دفاعی بدن انسان |‬
‫پروتئینهایی که توسط یاختههایی غیر از گویچههای سفید تولید میشوند‬
‫لیزوزیم (کشتن باکتریها؛ در عرق‪ ،‬ماده مخاطی و اشک) | پروتئینهای مکمل (محلول در خوناب؛ ایجاد منفذ در غشای یاختهای میکروب و آسانتر کردن بیگانهخواری)‬
‫| اینترفرون نوع یک (یاختههای آلوده به ویروس؛ ایجاد مقاومت در برابر ویروس در یاخته آلوده و یاختههای سالم مجاور)‬
‫پروتئینهایی که توسط گویچههای سفید تولید میشوند و وارد خوناب (پالسما) میشوند‬

‫‪28‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫اینترفرون نوع یک | اینترفرون نوع دو (تولید توسط یاخته کشنده طبیعی و لنفوسیتهای ‪T‬؛ دارای نقش مهم در مبارزه با یاختههای سرطانی با فعالکردن‬
‫درشتخوارها) | پادتنها؛ گلوبولینها (تولید توسط پالسموسیتها «یاختههای پادتنساز»؛ غیرفعالکردن آنتیژن از طریق خنثیسازی‪ ،‬بههم چسباندن میکروبها‪،‬‬
‫رسوبدادن آنتیژنهای محلول یا فعالکردن پروتئینهای مکمل)‬
‫پروتئینهایی که توسط گویچههای سفید تولید میشوند و وارد خوناب (پالسما) نمیشوند‬
‫پروتئینهای موجود در دانههای ذخیرهشده در گویچههای سفید دانهدار‪۱ :‬ـ نوتروفیل (مواد دفاعی کم؛ بیگانهخواری میکروبها)‪۲ ،‬ـ ائوزینوفیل (ترشحات ضدانگلی)‪،‬‬
‫‪۳‬ـ بازوفیلها | پرفورین (تولید توسط یاخته کشنده طبیعی و لنفوسیت ‪ T‬کشنده؛ ایجاد منفذ در یاختههای سرطانی‪ ،‬یاختههای آلوده به ویروس‪ ،‬یاختههای بخش‬
‫پیوند شده) | آنزیم القاکننده مرگ یاختهای (تولید توسط یاخته کشنده طبیعی و لنفوسیت ‪ T‬کشنده؛ القای مرگ برنامهریزیشده در یاختههای سرطانی‪ ،‬یاختههای‬
‫آلوده به ویروس‪ ،‬یاختههای بخش پیوند شده)‬

‫ج) آلبومین‪ ،‬یکی از پروتئینهای خوناب است که در حفظ فشار اسمزی خون و انتقال بعضی داروها مثل پنیسیلین نقش دارد‪ .‬در بخش یاختهای خون نیز‬
‫پروتئین هموگلوبین موجود در گویچههای قرمز‪ ،‬در حمل گازهای تنفسی نقش دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬فرایند تبادل مواد در مویرگها به دو عامل فشار تراوشی و فشار اسمزی بستگی دارد‪ .‬با توجه به اینکه فشار اسمزی وابسته به پروتئينها (نظیر آلبومین)‬
‫است و مقدار پروتئینها در طول مویرگ ثابت است‪ ،‬فشار اسمزی نیز در طول مویرگ ثابت میباشد‪ .‬البته یه مشکلی اینجا وجود داره‪ ،‬اونم اینکه کتاب توی متن‬
‫اومده گفته که فشار اسمزی افزایش پیدا میکنه ولی توی شکل فشار اسمزی رو ثابت نشون داده و خب متن کتاب باید به این صورت اصالح بشه که فشار اسمزی‬
‫درون مویرگ نسبت به فشار تراوشی افزایش پیدا میکنه‪ .‬در ضمن‪ ،‬اگه توی کنکور این نکته اومد‪ ،‬اولویت رو با متن کتاب درسی و افزایش فشار اسمزی قرار‬
‫بدین اما نکته درستش هم بدونین‪ .‬بد نیست اینم بدونین که آلبومین رو کبد میسازه‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬هموگلوبین‬

‫ساختار‬
‫هموگلوبین‪ ،‬پروتئینی است که از چهار زنجیره پلیپپتیدی از دو نوع مختلف (دو زنجیره آلفا و دو‬
‫زنجیره بتا) و یک بخش غیرپروتئینی به نام گروه ِهم (دارای آهن بـهشکل ‪ )Fe2+‬تشکـیل شـده‬
‫است‪.‬‬
‫ساختار نهایی هموگلوبین‪ ،‬ساختار چهارم پروتئینهاست که در آن‪ ،‬هر زنجیره که شکل مارپیچی‬
‫دارد‪ ،‬یک زیرواحد را تشکیل میدهد و پس از قرارگیری زیرواحدها با آرایشی خاص در کنار هم‪،‬‬
‫هموگلوبین تشکیل میشود‪.‬‬
‫وظایف‬
‫هموگلوبین‪ ،‬در حمل بخش عمده اکسیژن و بخش کمی از کربن دیاکسید نقش دارد‪.‬‬
‫تولید هموگلوبین‬
‫ژن هموگلوبین در همه یاختههای هستهدار بدن وجود دارد ولی فقط گویچههای قرمـز نـابـالغ‪،‬‬
‫میتوانند این ژن را بیان کرده و هموگلوبین را بسازند‪.‬‬
‫گویچههای قرمز‪ ،‬هنگام تشکیل در مغز استخوان‪ ،‬هسته خود را از دست میدهند و سیتوپالسم‬
‫آنها از هموگلوبین پر میشود‪.‬‬
‫پس از تخریب گویچههای قرمز در طحال و کبد‪ ،‬آهن آزاد شـده از گویـچههای قرمـز یا در کبـد‬
‫ذخیره میشود و یا همراه خون به مغز استخوان میرود و در ســاخت دوباره گـویـچههای قرمز‬
‫مورد استفاده قرار میگیرد‪.‬‬
‫جهش در هموگلوبین‬
‫بیمـاری کمخـونی داسیشکـل‪ ،‬نـاشی از جـهش در ژن هموگلوبین است‪ .‬نوعی تغییر ژنی بسیار‬
‫جزئی‪ ،‬سبب میشود یک جفت نوکلئوتید از صدها جفت نوکلئوتید ژن سازنـدۀ آن تغیـیر کند و‬
‫گویچههای قرمز داسیشکل پدید آیند‪ .‬طی این تغییر‪ ،‬الل ‪ HbA‬به الل ‪ HbS‬تبدیل میشود‪.‬‬
‫تفاوت هموگلوبین سالم و جهشیافته‪ ،‬تنها در ششمین آمینواسید از زنجیـرۀ بـتا است‪ .‬مقایـسۀ‬
‫ژنهای زنجیرۀ بتای هموگلوبین در بیماران و افراد سالم‪ ،‬نشان میدهد که در رمز مربوط به‬
‫ششمین آمینواسید‪ ،‬نوکلئوتید ‪ A‬به جای نوکلئوتید ‪ T‬قرار گرفته است‪.‬‬
‫جهشی که سبب ایجاد هموگلوبین معیوب میشود‪ ،‬نوعی جهش کوچک از نوع جانشینی و دگرمعنا است‪.‬‬

‫د) بخش اندکی از کربن دیاکسید‪ ،‬بهشکل ‪ CO2‬در خوناب حل میشود و بهصورت محلول در خون منتقل میشود‪ .‬بخش عمده کربن دیاکسید نیز پس از‬
‫تبدیلشدن به بیکربنات (در پی فعالیت آنزیم کربنیکانیدراز)‪ ،‬بهصورت بیکربنات توسط خوناب حمل میشود‪ .‬پس خوناب در حمل بخش زیادی از کربن‬
‫دیاکسید نقش دارد‪ .‬بخش یاختهای خون نیز در حمل بخش عمده کربن دی اکسید نقش دارد؛ مقدار کمی توسط هموگلوبین موجود در گویچههای قرمز و‬
‫بخش زیادی نیز بهصورت بیکربنات و پس از فعالیت آنزیم کربنیکانیدراز موجود در گویچههای قرمز‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫روش حمل گازها در خون‬


‫محلول در خوناب (پالسما)‬ ‫گویچه قرمز‬
‫نام گاز‬
‫حلشده در خوناب (پالسما)‬ ‫بهصورت یون بیکربنات (با فعالیت آنزیم کربنیکانیدراز)‬ ‫اتصال به هموگلوبین‬
‫مقدار اندک‬ ‫ـــــ‬ ‫مقدار زیاد‬ ‫اکسیژن‬
‫مقدار اندک‬ ‫مقدار زیاد‬ ‫مقدار متوسط‬ ‫کربن دیاکسید‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫زیاد‬ ‫کربن مونواکسید‬

‫‪ -19‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«هر یاخته خونی سفیدی که ‪ ..................‬دارد‪ ،‬دارای ‪ ..................‬است‪».‬‬
‫ب) هسته دو قسمتی ـ سیتوپالسم با دانههای تیره‬ ‫الف) هستهای با بیش از یک قسمت ـ سیتوپالسم دانهدار‬
‫د) دانههای روشن ـ هسته دو قسمتی‬ ‫ج) هسته تکی ـ سیتوپالسم بدون دانه‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ – 1004‬آسان – چند موردی – قید – نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫موارد (الف) و (ج)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬برای پاسخگویی به این سؤال‪ ،‬به جدول زیر دقت کنید‪:‬‬
‫مقایسه شکل ظاهری یاختههای خونی سفید‬
‫گویچههای سفید بدون دانه‬ ‫گویچههای سفید دانهدار‬
‫نوع گویچه سفید‬
‫لنفوسیت‬ ‫مونوسیت‬ ‫نوتروفیل‬ ‫ائوزینوفیل‬ ‫بازوفیل‬
‫تکی‬ ‫تکی‬ ‫چند قسمتی‬ ‫‪ ۲‬قسمتی‬ ‫‪ ۲‬قسمتی‬ ‫تعداد قسمتها‬
‫هسته‬
‫گرد ‪ /‬بیضی‬ ‫خمیده ‪ /‬لوبیایی‬ ‫ـــــ‬ ‫دمبلی‬ ‫رویهمافتاده‬ ‫شکل‬
‫روشن‬ ‫روشن‬ ‫تیره‬ ‫رنگ‬
‫ندارد‬ ‫ندارد‬ ‫دانهها‬
‫ریز‬ ‫درشت‬ ‫درشت‬ ‫اندازه‬

‫شکل‬

‫جدول بعدی هم درباره شباهتها و تفاوتهای شکل ظاهری یاختههای خونی سفید است‪.‬‬
‫شباهتها و تفاوتهای شکل ظاهری یاختههای خونی سفید‬
‫گویچههای سفید بدون دانه‬ ‫گویچههای سفید دانهدار‬
‫نوع گویچه سفید‬
‫لنفوسیت‬ ‫مونوسیت‬ ‫نوتروفیل‬ ‫ائوزینوفیل‬ ‫بازوفیل‬
‫بیش از یک قسمت‬ ‫قسمتهای‬
‫تکی‬
‫هسته‬

‫دو قسمتی‬
‫چند قسمتی‬
‫روی هم افتاده‬
‫شکل هسته‬

‫دمبلی‬
‫خمیده ‪ /‬لوبیایی‬
‫گرد ‪ /‬بیضی‬
‫داشتن دانه‬
‫دانههای تیره‬
‫سیتوپالسم‬
‫دانههای‬

‫دانههای روشن‬
‫دانههای درشت‬
‫دانههای ریز‬

‫‪30‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫‪ -20‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در نوعی اندام بدن انسان‪ ،‬شبکۀ مویرگی میتواند بین دو رگی تشکیل شود که از نظر غلظت اکسیژن و کربن دیاکسید‬
‫موجود در خون‪ ،‬مشابه هستند‪ .‬دربارۀ این اندام میتوان گفت که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬میتواند غلظتِ خونیِ فراوانترین مادۀ دفعی آلی ادرار را تغییر دهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬گروه ویژهای از یاختههای آن‪ ،‬میتوانند بر عملکرد نوعی اندام لنفی تأثیر بگذارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬ساختار غشای پایۀ سازندۀ مویرگهای آن‪ ،‬متناسب با عملکرد آن تغییر کرده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬رسوب ترکیبات تولیدشده توسط این اندام‪ ،‬میتواند منجر به تشکیل سنگ درون آن شود‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۵‬ـ متوسط ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫فراوانترین مادۀ دفعی آلی ادرار = اوره‬

‫اول از همه بذارین ببینیم که منظور صورت سؤال چیه‪ .‬پس به نکتۀ بعدی دقت کنین‪:‬‬

‫نکته‪ :‬بهطور معمول‪ ،‬شبکههای مویرگی بین یک سرخرگ با خون روشن و یک سیاهرگ با خون تیره تشکیل میشود ولی این مورد‪ ،‬استثنائاتی نیز دارد‪.‬‬
‫‪ ۱‬ـ شبکۀ مویرگی بین سرخرگ با خون تیره و سیاهرگ با خون روشن‪ :‬شبکۀ مویرگی در شش بین سرخرگ ششی (خون تیره) و سیاهرگ ششی (خون روشن)‬
‫تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ شبکۀ مویرگی بین دو سیاهرگ‪ :‬در کبد‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سیاهرگ باب و سیاهرگهای کبدی تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ شبکۀ مویرگی بین دو سرخرگ‪ :‬در آبشش ماهی‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سرخرگ شکمی (خون تیره) و سرخرگ پشتی (خون روشن) تشکیل میشود ـ در گلومرول‬
‫کلیه‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سرخرگ آوران (خون روشن) و سرخرگ وابران (خون روشن) تشکیل میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در شبکۀ مویرگی شش انسان همانند آبشش ماهی‪ ،‬خون تیره وارد شبکۀ مویرگی شده و خون روشن از آن خارج میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در شبکۀ مویرگی کبدی و شبکۀ مویرگی گلومرول‪ ،‬کیفیت خون ورودی و خروجی از شبکۀ مویرگی از نظر گازهای تنفسی یکسان است‪.‬‬

‫در کبد‪ ،‬شبکۀ مویرگی می تواند بین سیاهرگ باب کبدی و سیاهرگ کبدی تشکیل شود که هر دو دارای خون تیره هستند‪ .‬در کلیه‪ ،‬شبکۀ مویرگی گلومرول‬
‫(کالفک) می تواند بین سرخرگ آوران و وابران تشکیل شود که هر دو خون روشن دارند‪ .‬پس منظور صورت سؤال‪ ،‬کلیه و کبد هست‪ .‬کبد‪ ،‬ترکیبات صفرا را‬
‫تولید میکند و این ترکیبات در کیسۀ صفرا ذخیره میشود‪ .‬رسوب ترکیبات صفرا در کیسۀ صفرا‪ ،‬میتواند منجر به تشکیل سنگ کیسۀ صفرا شود‪.‬‬
‫پس حواستون باشه که سنگ کیسۀ صفرا در کیسۀ صفرا تشکیل میشه نه در کبد و به همین خاطر‪ ،‬گزینۀ (‪ )۴‬نادرست است‪ .‬اما توی کلیه‪ ،‬رسوب اوریکاسید میتونه‬
‫باعث تشکیل سنگ کلیه بشه‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬کبد‪ ،‬آمونیاک را با کربن دیاکسید ترکیب کرده و اوره را تولید میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬کبد میتواند باعث افزایش غلظت خونی اوره شود‪ .‬کلیه‪ ،‬اوره را از خون‬
‫میگیرد و وارد نفرون میکند‪ .‬بدینترتیب‪ ،‬کلیه میتواند باعث کاهش غلظت خونی اوره شود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در بدن انسان‪ ،‬تنظیم میزان گویچه های قرمز‪ ،‬به ترشح هورمونی به نام اریتروپویتین بستگی دارد‪ .‬این هورمون توسط گروه ویژهای از یاختههای کلیه و کبد‬
‫به درون خون ترشح میشود و روی مغز استخوان (نوعی اندام لنفی) اثر میکند تا سرعت تولید گویچههای قرمز را زیاد کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬کلیه دارای مویرگهای منفذدار است که در آن‪ ،‬غشای پایۀ ضخیم وجود دارد‪ .‬در کبد‪ ،‬مویرگهای ناپیوسته وجود دارند که غشای پایۀ ناقص دارند‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه اول‬

‫انواع مویرگها‬
‫مویرگ ناپیوسته‬ ‫مویرگ منفذدار‬ ‫مویرگ پیوسته‬ ‫نوع مویرگ‬
‫دستگاه عصبی مرکزی (مغز و‬
‫کبد‬ ‫کلیه‬ ‫محل قرارگیری‬
‫نخاع)‬
‫زیاد ‪ ‬ایجاد حفره‬ ‫کم‬ ‫بسیار کم (ارتباط تنگاتنگ)‬ ‫فاصلۀ یاختههای پوششی‬
‫ناقص‬ ‫ضخیم ‪ ‬محدود کردن عبور پروتئینها‬ ‫معمولی‬ ‫غشای پایه‬
‫محدود کردن عبور مولکولهای‬
‫توسط غشای پایه‬ ‫توسط غشای پایه‬ ‫توسط غشای پایه‬
‫درشت‬
‫زیاد‬ ‫متوسط‬ ‫کم‬ ‫میزان تبادل مواد‬
‫‪۱‬ـ منافذ فراوان در غشای یاختههای‬ ‫‪۱‬ـ ارتباط تنگاتنگ یاختهها‬
‫‪۱‬ـ وجود حفره در دیوارۀ مویرگ‬
‫پوششی‬ ‫‪۲‬ـ تنظیم شدید ورود و خروج‬ ‫ویژگی اصلی‬
‫‪۲‬ـ غشای پایۀ ناقص‬
‫‪۲‬ـ غشای پایۀ ضخیم‬ ‫مواد‬
‫یک لیه یاختههای پوششی سنگفرشی‬ ‫لیۀ پوششی‬
‫ندارند‬ ‫لیۀ ماهیچهای و پیوندی‬
‫کوچکترین رگهای بدن هستند‬ ‫اندازه‬
‫نازک‬ ‫ضخامت دیواره‬
‫ُکند‬ ‫سرعت جریان خون‬

‫‪32‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه دوم»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزان عزیز؛‬

‫سالم‬

‫خیلی خوشحالیم که جلسۀ نخست کالس زیستشناسی دوره ارزشمند نوبل مورد توجهتون قرار گرفت‪.‬‬

‫همۀ بازخوردهای شما نسبت به استارترپک و کالسآنالین رو خوندیم و مایۀ خرسندیه این همه لطف و محبتی که به ما داشتین‪.‬‬

‫صمیمانه سپاسگزاریم‪.‬‬

‫با توجه به تفکیک دروس تست طالیی‪ ،‬این امکان رو دارید که تکالیف خودتون رو مستقیما در پنل زیستشناسی ارسال کنین و عالوه بر اون به اشکاالتی که در طول برگزاری‬
‫آنالین کالس یا بازپخش اون برمیخورین‬

‫دستیاران بینظیر ماز آماده پاسخگویی به سواالتتون هستن‪.‬‬

‫امیدواریم که این جمعه‪ ،‬پر انرژی بتونیم دومین جلسه رو هم برگزار کنیم و با هم یه گام مهم دیگه برداریم‪.‬‬

‫منتظر و مشتاق شما‬

‫فرزام فرهمندنیا‪-‬پوریا خیراندیش‬

‫طرح درس جمعه ‪ ۲۷‬اسفندماه ‪ :‬مباحث انسانی(‪ )2‬؛ فصل پنجم زیستشناسی دهم و فصلهای اول‪،‬دوم و سوم زیستشناسی یازدهم‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -1‬با توجه به شکل مقابل که مربوط به برش طولی کلیه یک انسان بالغ است‪ ،‬چند مورد‪ ،‬درست است؟‬
‫الفـ در بخش «‪ »۳‬برخالف بخش «‪ ،»۴‬تغییر ترکیب مایع تراوششده‪ ،‬در خارج از نفرونها انجام میشود‪.‬‬
‫بـ در بخش «‪ »1‬برخالف بخش «‪ ،»۲‬نخستین مرحله از فرایند تشکیل ادرار انجام میشود‪.‬‬
‫جـ در بخش «‪ »1‬همانند بخش «‪ ،»۴‬نوعی ساختار قیفمانند مشاهده میشود‪.‬‬
‫دـ در بخش «‪ »۴‬همانند بخش «‪ ،»۳‬ترکیب نهایی ادرار دیده میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ – 1005‬سخت – چند موردی – مقایسه – شکل دار‪ -‬متن – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬صحیح است‪ .‬شکل نشاندهنده «برش طولی کلیه» است‪ .‬بخشهای مشخصشده‬
‫در شکل‪ ،‬بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ بخش قشری‪۲ ،‬ـ بخش مرکزی (یک هرم از بخش مرکزی)‪۳ ،‬ـ لوب (لَپ)‬
‫کلیه‪۴ ،‬ـ لگنچه‪.‬‬
‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف و د) دو فرایند بازجذب و ترشح‪ ،‬ترکیب مایع تراوششده را هنگام عبور از نفرون (گردیزه) و مجرای‬
‫جمعکننده‪ ،‬تغییر میدهند و آنچه به لگنچه میریزد‪ ،‬ادرار است‪ .‬مجرای جمعکننده‪ ،‬لولهای است که جزء‬
‫نفرون محسوب نمیشود ولی در آن ترکیب مایع تراوششده تغییر میکند و ترکیب نهایی ادرار مشخص‬
‫میشود‪ .‬بعد از آن‪ ،‬ادرار وارد لگنچه میشود و دیگر تغییری در ترکیب آن ایجاد نمیشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ترکیب نهایی ادرار در مجرای جمعکننده مشخص میشود که جزئي از نفرون محسوب نمیشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬عالوهبر نفرونها‪ ،‬مجاری جمعکننده ادرار نیز در تشکیل ادرار نقش دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آخرین بخشی از نفرون که در آن بازجذب انجام میشود‪ ،‬لوله پیچخورده دور و آخرین بخشی که در آن بازجذب انجام میشود‪ ،‬بعد از نفرون و در مجرای‬
‫جمعکننده است‪.‬‬

‫ب ) نخستین مرحله از فرایند تشکیل ادرار‪ ،‬تراوش است که در کپسول بومن انجام میشود ‪ .‬کپسول بومن در بخش قشری کلیه قرار دارد و بنابراین‪ ،‬محل انجام‬
‫فرایند تراوش‪ ،‬بخش قشری کلیه میباشد‪ .‬از کجا می دونیم که کپسول بومن تو بخش قشری هست؟ چونکه اون انشعابات آخر سرخرگ کلیه که توی شکل هم مشخص‬
‫هستن‪ ،‬وارد بخش قشری میشن و بنابراین‪ ،‬سرخرگ آوران هم در بخش قشری ایجاد می شه‪ .‬در نتیجه‪ ،‬کپسول بومن هم توی بخش قشری هست و تراوش در بخش‬
‫قشری انجام میشه‪.‬‬
‫ج) ابتدای نفرون شبیه قیف است و کپسول بومن نام دارد‪ .‬کپسول بومن در بخش قشری کلیه قرار دارد‪ .‬لگنچه نیز ساختاری شبیه به قیف دارد‪.‬‬
‫(‪ ۰۳‬ـ ‪)۱۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬برش طولی کلیه‬
‫در محل ارتباط رگها و میزنای با کلیه‪ ،‬از باال به پایین‪ ،‬بهترتیب سرخرگ‪ ،‬سیاهرگ و میزنای قرار دارند‪.‬‬
‫کوچکترین انشعاب سرخرگ و سیاهرگ کلیه‪ ،‬در بخش قشری قرار دارد‪.‬‬
‫ساختار بافتی قسمتهایی از کلیه که در فاصله بین هرمهای کلیه قرار دارند‪ ،‬مشابه ساختار بافتی بخش قشری کلیه است‪.‬‬
‫هرمهای کلیه دارای ظاهر مخطط هستند‪.‬‬
‫ضخامت بخش قشری کلیه در قسمتهای مختلف آن یکسان نیست‪.‬‬

‫‪ -۲‬در محل برقراری ارتباط رگهای خونی با کلیه ‪ ............‬نسبت به کلیه دیگر‪ ،‬نوعی رگ خونی که ‪ ،............‬نسبت به رگ خونی دیگر‪............ ،‬‬
‫است‪.‬‬
‫‪ )۱‬باالتر ـ طول بیشتری دارد ـ عقبتر‬
‫‪ )۲‬راست ـ بیشترین میزان مواد دفعی نیتروژندار را دارد ـ پایینتر‬
‫‪ )۳‬نزدیکتر به مثانه ـ قبل از ورود به کلیه منشعب میشود ـ طوالنیتر‬
‫‪ )۴‬نزدیکتر به آئورت ـ خون روشن دارد ـ به بزرگترین مهره کمری نزدیکتر‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ – 1005‬سخت – عبارت – مقایسه – نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪3‬‬

‫کلیه راست پایینتر از کلیه چپ است و به مثانه نزدیکتر میباشد‪ .‬سرخرگ کلیه قبل از ورود به کلیه منشعب میشود‪ .‬با توجه‬
‫به اینکه آئورت شکمی بیشتر به سمت چپ بدن و بزرگ سیاهرگ زیرین بیشتر به سمت راست بدن متمایل است‪ ،‬طول سرخرگ‬
‫کلیه راست بیشتر از سیاهرگ کلیه راست است‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬کلیه چپ باالتر از کلیه راست است‪ .‬در کلیه چپ‪ ،‬طول سیاهرگ کلیه بیشتر از سرخرگ کلیه است‪ .‬سیاهرگ کلیه نسبت به سرخرگ کلیه‪ ،‬پایینتر و جلوتر‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬در هر کلیه‪ ،‬میزان مواد دفعی در سرخرگ کلیه بیشتر از سیاهرگ کلیه است‪ .‬سرخرگ کلیه باالتر از سیاهرگ کلیه قرار دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۰‬ـ ‪)۱۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬دستگاه دفع ادرار‬
‫سرخرگ کلیه راست طول بیشتری نسبت به سرخرگ کلیه چپ دارد‪.‬‬
‫سیاهرگ کلیه چپ طول بیشتری نسبت به سیاهرگ کلیه راست دارد‪.‬‬
‫میزنای کلیه چپ طول بیشتری نسبت به میزنای کلیه راست دارد‪.‬‬
‫در محل ارتباط رگهای خونی و کلیه‪ ،‬از عقب به جلو‪ ،‬بهترتیب میزنای‪ ،‬سرخرگ کلیه و سیاهرگ کلیه قرار دارند‪.‬‬
‫آئورت شکمی جلوتر از بزرگسیاهرگ زیرین قرار دارد و محلی که این رگها دو شاخه هستند‪ ،‬پایینتر از کلیهها قرار دارد‪.‬‬

‫‪ )۴‬کلیه چپ به سرخرگ آئورت نزدیکتر است‪ .‬سرخرگ کلیه برخالف سیاهرگ کلیه‪ ،‬حامل خون روشن است‪ .‬همانطور که در شکل‬
‫کتاب درسی مشخص است‪ ،‬آخرین مهره کمری‪ ،‬بزرگترین مهره کمر میباشد‪ .‬سرخرگ کلیه باالتر از سیاهرگ کلیه هست و بنابراین‪،‬‬
‫فاصله بیشتری تا پایینترین مهره کمری دارد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬اندازه مهرههای کمری از باال به پایین افزایش پیدا میکند‪.‬‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬موقعیت کلیهها در انسان از نمای پشت‬


‫کلیه چپ باالتر از کلیه راست قرار دارد و دنده یازده نیز از بخشی از آن حفاظت میکند‪.‬‬
‫دنده دوازده (آخرین دنده)‪ ،‬از بخشی از هر دو کلیه محافظت میکند‪.‬‬
‫اندازه مهرههای ستون مهرهها از باال به پایین افزایش مییابد‪.‬‬

‫‪ -۳‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ بدن انسان درست است؟‬


‫‪ )۱‬کلیهای که به مثانه نزدیک تر است در سمتی از بدن قرار دارد که در آن‪ ،‬رودۀ کور برخالف اسفنکتر (بندارۀ) انتهای مری وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬کولون باالرو برخالف لوب (لَپ) کوچکتر کبد‪ ،‬در سمتی از بدن قرار دارد که ضخیمترین رگ لنفی به سیاهرگ زیرترقوهای میپیوندد‪.‬‬
‫‪ )۳‬قسمتی از کولون افقی که کم ترین فاصله را تا دیافراگم دارد‪ ،‬در سمتی از بدن قرار دارد که در آن‪ ،‬آپاندیس همانند دوازدهه وجود دارد‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬کیسۀ صفرا همانند اسفنکتر (بندارۀ) پیلور‪ ،‬در سمتی از بدن قرار دارد که شش دارای تعداد لوب (لَپ) کمتر در آن سمت قرار گرفته است‪.‬‬
‫(‪ 1005‬ـ سخت ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫برای پاسخگویی به این سؤال‪ ،‬ابتدا به جدول زیر دقت کنید‪:‬‬


‫محل قرارگیری‬ ‫نام ساختار‬ ‫گزینه‬
‫راست‬ ‫کلیهای که به مثانه نزدیکتر است‬
‫راست‬ ‫رودۀ کور‬ ‫گزینۀ ‪۱‬‬
‫چپ‬ ‫اسفنکتر (بندارۀ) انتهای مری‬
‫راست‬ ‫کولون باالرو‬
‫چپ‬ ‫لوب (لَ پ) کوچکتر کبد‬ ‫گزینۀ ‪۲‬‬
‫چپ‬ ‫ضخیمترین رگ لنفی به سیاهرگ زیرترقوهای میپیوندد‬
‫چپ‬ ‫قسمتی از کولون افقی که کمترین فاصله را تا دیافراگم دارد‬ ‫گزینۀ ‪۳‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫راست‬ ‫آپاندیس‬
‫راست‬ ‫دوازدهه‬
‫راست‬ ‫کیسۀ صفرا‬
‫راست‬ ‫اسفنکتر (بندارۀ) پیلور‬ ‫گزینۀ ‪۴‬‬
‫چپ‬ ‫شش دارای تعداد لوب (لَ پ) کمتر‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۰۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬لوله گوارش و اندامهای مرتبط با آن‬


‫• ساختارهای حفره شکمی که فقط در سمت چپ بدن قرار دارند‪ :‬طحال (اندام لنفی)‪ ،‬کولون پایینرو‪ ،‬اسفنکتر (بندارۀ) انتهای مری‪ ،‬کلیه و غدۀ فوقکلیۀ چپ‬
‫• ساختارهای حفرۀ شکمی که فقط در سمت راست بدن قرار دارند‪ :‬کیسۀ صفرا‪ ،‬دوازدهه‪ ،‬دریچۀ پیلور (اسفنکتر انتهای معده)‪ ،‬اسفنکتر (بندارۀ) انتهای رودۀ باریک‪،‬‬
‫رودۀ کور‪ ،‬آپاندیس (اندام لنفی)‪ ،‬کولون باالرو‪ ،‬محل ریختن ترشحات صفراوی و پانکراس به دوازدهه‪ ،‬کلیه و غدۀ فوقکلیۀ راست‬
‫• ساختارهای حفرۀ شکمی که در هر دو نیمۀ بدن دیده میشوند‪ :‬کبد (بیشتر راست)‪ ،‬معده (بیشتر چپ)‪ ،‬رودۀ باریک‪ ،‬کولون عرضی‪ ،‬پانکراس‬
‫• غدد بزاقی‪ :‬غدۀ بناگوشی که بزرگترین غدۀ بزاقی است‪ ،‬ترشحات خود را از طریق مجرایی در فک باالیی و باالتر از زبان به دهان میریزد‪ .‬اما مجراهای غدههای‬
‫زیرزبانی و زیرآروارهای‪ ،‬پایینتر از زبان و در فک پایینی قرار دارد‪.‬‬
‫• مجاورتها با پانکراس‪ :‬معده جلوتر و باالتر از پانکراس قرار دارد‪ .‬دریچۀ پیلور و بخشی از دوازدهه نیز باالتر از پانکراس قرار گرفتهاند‪ .‬کولون عرضی نیز جلوتر از‬
‫بخشی از پانکراس قرار دارد‪.‬‬
‫• مری در قفسۀ سینه متمایل به نیمۀ راست بدن است ولی پس از عبور از دیافراگم و ورود به حفرۀ شکمی‪ ،‬به نیمۀ چپ بدن متمایل شده و در سمت چپ به معده‬
‫متصل میشود‪.‬‬
‫• کبد دارای دو لوب چپ و راست است‪ .‬لوب راست کبد بزرگتر و در سمت راست بدن قرار دارد‪ .‬لوب چپ کبد کوچکتر و در نیمۀ چپ بدن است‪.‬‬
‫• لوب چپ کبد جلوی محل اتصال مری و معده قرار دارد‪.‬‬

‫بعضی از مواردی که توی گزینهها ذکر شدن‪ ،‬خیلی واضح هستن؛ مثل محل قرارگیری رودۀ کو ر‪ .‬اما چند تا نکته رو هم باید بلد باشین تا بتونین به این سؤال‬
‫جواب بدین‪:‬‬
‫نکته‪ :‬کلیۀ راست پایینتر از کلیۀ چپ قرار دارد و به همین دلیل‪ ،‬به مثانه نزدیکتر است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬کبد دارای دو لوب (لَ پ) است و لوب چپ آن کوچکتر است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬مجرای لنفی چپ نسبت به مجرای لنفی راست قطر بیشتری دارد‪ .‬مجراهای لنفی به سیاهرگ زیرترقوهای میپیوندند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬محل اتصال کولون افقی با کولون پایینرو باالتر از محل اتصال کولون افقی با کولون باالرو هست‪ .‬در نتیجه‪ ،‬قسمت انتهایی کولون افقی در سمت چپ باالتر‬
‫از قسمت ابتدایی آن در سمت راست است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬شش چپ از شش راست کوچکتر است‪ .‬شش چپ دارای دو لوب و شش راست دارای سه لوب است‪.‬‬

‫‪ -۴‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در نوعی اندام بدن انسان‪ ،‬شبکۀ مویرگی میتواند بین دو رگی تشکیل شود که از نظر غلظت اکسیژن و کربن دیاکسید موجود در خون‪،‬‬
‫مشابه هستند‪ .‬دربارۀ این اندام میتوان گفت که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬میتواند غلظتِ خونیِ فراوانترین مادۀ دفعی آلی ادرار را تغییر دهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬گروه ویژهای از یاختههای آن‪ ،‬میتوانند بر عملکرد نوعی اندام لنفی تأثیر بگذارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬ساختار غشای پایۀ سازندۀ مویرگهای آن‪ ،‬متناسب با عملکرد آن تغییر کرده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬رسوب ترکیبات تولیدشده توسط این اندام‪ ،‬میتواند منجر به تشکیل سنگ درون آن شود‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۵‬ـ متوسط ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫فراوانترین مادۀ دفعی آلی ادرار = اوره‬

‫ا ول از همه بذارین ببینیم که منظور صورت سؤال چیه‪ .‬پس به نکتۀ بعدی دقت کنین‪:‬‬

‫نکته‪ :‬بهطور معمول‪ ،‬شبکههای مویرگی بین یک سرخرگ با خون روشن و یک سیاهرگ با خون تیره تشکیل میشود ولی این مورد‪ ،‬استثنائاتی نیز دارد‪.‬‬
‫‪ ۱‬ـ شبکۀ مویرگی بین سرخرگ با خون تیره و سیاهرگ با خون روشن‪ :‬شبکۀ مویرگی در شش بین سرخرگ ششی (خون تیره) و سیاهرگ ششی (خون روشن)‬
‫تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ شبکۀ مویرگی بین دو سیاهرگ‪ :‬در کبد‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سیاهرگ باب و سیاهرگهای کبدی تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ شبکۀ مویرگی بین دو سرخرگ‪ :‬در آبشش ماهی‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سرخرگ شکمی (خون تیره) و سرخرگ پشتی (خون روشن) تشکیل میشود ـ در گلومرول‬
‫کلیه‪ ،‬شبکۀ مویرگی بین سرخرگ آوران (خون روشن) و سرخرگ وابران (خون روشن) تشکیل میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در شبکۀ مویرگی شش انسان همانند آبشش ماهی‪ ،‬خون تیره وارد شبکۀ مویرگی شده و خون روشن از آن خارج میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در شبکۀ مویرگی کبدی و شبکۀ مویرگی گلومرول‪ ،‬کیفیت خون ورودی و خروجی از شبکۀ مویرگی از نظر گازهای تنفسی یکسان است‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫در کبد‪ ،‬شبکۀ مویرگی می تواند بین سیاهرگ باب کبدی و سیاهرگ کبدی تشکیل شود که هر دو دارای خون تیره هستند‪ .‬در کلیه‪ ،‬شبکۀ مویرگی گلومرول‬
‫(کالفک) می تواند بین سرخرگ آوران و وابران تشکیل شود که هر دو خون روشن دارند‪ .‬پس منظور صورت سؤال‪ ،‬کلیه و کبد هست‪ .‬کبد‪ ،‬ترکیبات صفرا را‬
‫تولید میکند و این ترکیبات در کیسۀ صفرا ذخیره میشود‪ .‬رسوب ترکیبات صفرا در کیسۀ صفرا‪ ،‬میتواند منجر به تشکیل سنگ کیسۀ صفرا شود‪ .‬پس حواستون‬
‫باشه که سنگ کیسۀ صفرا در کیسۀ صفرا تشکیل میشه نه در کبد و به همین خاطر‪ ،‬گزینۀ (‪ )۴‬نادرست است‪ .‬اما توی کلیه‪ ،‬رسوب اوریکاسید میتونه باعث تشکیل سنگ‬
‫کلیه بشه‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬کبد‪ ،‬آمونیاک را با کربن دی اکسید ترکیب کرده و اوره را تولید میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬کبد می تواند باعث افزایش غلظت خونی اوره شود‪ .‬کلیه‪ ،‬اوره را از خون‬
‫میگیرد و وارد نفرون میکند‪ .‬بدینترتیب‪ ،‬کلیه میتواند باعث کاهش غلظت خونی اوره شود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در بدن انسان‪ ،‬تنظیم میزان گویچه های قرمز‪ ،‬به ترشح هورمونی به نام اریتروپویتین بستگی دارد‪ .‬این هورمون توسط گروه ویژهای از یاختههای کلیه و کبد‬
‫به درون خون ترشح میشود و روی مغز استخوان (نوعی اندام لنفی) اثر میکند تا سرعت تولید گویچههای قرمز را زیاد کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬کلیه دارای مویرگهای منفذدار است که در آن‪ ،‬غشای پایۀ ضخیم وجود دارد‪ .‬در کبد‪ ،‬مویرگهای ناپیوسته وجود دارند که غشای پایۀ ناقص دارند‪.‬‬
‫انواع مویرگها‬
‫مویرگ ناپیوسته‬ ‫مویرگ منفذدار‬ ‫مویرگ پیوسته‬ ‫نوع مویرگ‬
‫کبد‬ ‫کلیه‬ ‫دستگاه عصبی مرکزی (مغز و نخاع)‬ ‫محل قرارگیری‬
‫زیاد ‪ ‬ایجاد حفره‬ ‫کم‬ ‫بسیار کم (ارتباط تنگاتنگ)‬ ‫فاصلۀ یاختههای پوششی‬
‫ناقص‬ ‫ضخیم ‪ ‬محدود کردن عبور پروتئینها‬ ‫معمولی‬ ‫غشای پایه‬
‫محدود کردن عبور مولکولهای‬
‫توسط غشای پایه‬ ‫توسط غشای پایه‬ ‫توسط غشای پایه‬
‫درشت‬
‫زیاد‬ ‫متوسط‬ ‫کم‬ ‫میزان تبادل مواد‬
‫‪۱‬ـ وجود حفره در دیوارۀ مویرگ‬ ‫‪۱‬ـ منافذ فراوان در غشای یاختههای پوششی‬ ‫‪۱‬ـ ارتباط تنگاتنگ یاختهها‬
‫ویژگی اصلی‬
‫‪۲‬ـ غشای پایۀ ناقص‬ ‫‪۲‬ـ غشای پایۀ ضخیم‬ ‫‪۲‬ـ تنظیم شدید ورود و خروج مواد‬
‫یک الیه یاختههای پوششی سنگفرشی‬ ‫الیۀ پوششی‬
‫ندارند‬ ‫الیۀ ماهیچهای و پیوندی‬
‫کوچکترین رگهای بدن هستند‬ ‫اندازه‬
‫نازک‬ ‫ضخامت دیواره‬
‫ُکند‬ ‫سرعت جریان خون‬

‫‪ -5‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در یک فرد بالغ ‪ ..................‬شدید باعث ‪ pH ..................‬خون میشود و برای اصالح آن‪ ،‬در ادرار این فرد‪ ،‬غلظت ‪ ..................‬از حالت‬
‫طبیعی است»‪.‬‬
‫ب) استفراغ ـ کاهش ـ یون هیدروژن‪ ،‬بیشتر‬ ‫الف) اسهال ـ افزایش ـ بیکربنات‪ ،‬کمتر‬
‫ج) فعالیت ماهیچهای ـ کاهش ـ یون هیدروژن‪ ،‬کمتر د) دم و بازدم ـ افزایش ـ بیکربنات‪ ،‬بیشتر‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ – 1005‬سخت – عبارت – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬صحیح است‪ .‬در روده باریک‪ ،‬مقدار زیادی بیکربنات ترشح می شود و در معده‪ ،‬مقدار زیادی اسید وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬اسهال باعث خروج ترکیب‬
‫قلیایی از بدن میشود و خون را اسیدیتر میکند‪ .‬در استفراغ نیز اسید از بدن خارج میشود و خون قلیاییتر میشود‪ .‬در فعالیت ماهیچهای شدید‪ ،‬تولید کربن‬
‫دیاکسید افزایش مییابد و مقدار کربن دیاکسید خون زیاد میشود و در نتیجه‪ ،‬خون اسیدیتر میشود‪ .‬در فعالیت تنفسی شدید نیز کربن دیاکسید بیشتری‬
‫از بدن خارج میشود و در نتیجه کاهش کربن دیاکسید در خون‪ ،‬خون قلیاییتر میشود‪ .‬با توجه به این توضیحات‪ ،‬به جدول زیر دقت کنید‪:‬‬
‫تنظیم ‪ pH‬خون توسط کلیهها در شرایط مختلف‬
‫فعالیت تنفسی شدید‬ ‫فعالیت ماهیچهای شدید‬ ‫استفراغ‬ ‫اسهال‬ ‫فرایند‬
‫‪ ‬قلیاییتر (کاهش ‪ CO2‬خون)‬ ‫‪ ‬اسیدیتر (افزایش ‪ CO2‬خون)‬ ‫‪ ‬قلیاییتر‬ ‫‪ ‬اسیدیتر‬ ‫تغییر در ‪ pH‬خون‬
‫‪ ‬کاهش‬ ‫‪‬افزایش‬ ‫‪ ‬کاهش‬ ‫‪‬افزایش‬ ‫ترشح یون هیدروژن (غلظت ‪ H‬در ادرار)‬
‫‪+‬‬

‫دفع یون بیکربنات (غلظت بیکربنات در‬


‫‪‬افزایش‬ ‫‪ ‬کاهش‬ ‫‪‬افزایش‬ ‫‪ ‬کاهش‬
‫ادرار)‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -6‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در نفرونهای یک فرد سالم‪ ،‬در محلی که ‪ ،..................‬امکان مشاهدۀ ‪ ..................‬وجود ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬ترکیبات سمی وارد مایع تراوششده میشوند ـ انتشار مواد دفعی به فضای درون نفرون ـ ندارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬محصول ترکیب ‪ CO2‬و آمونیاک از غشای پایه عبور میکند ـ ورود گلوکز به درون نفرون ـ دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬آمینواسیدها به شبکۀ مویرگی برمیگردند ـ مصرف ‪ ATP‬برای بازجذب آب از مایع تراوششده ـ دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬یونهای هیدروژن محیط داخلی از غشای ریزپرزدار عبور میکنند ـ افزایش فعالیت پروتئین ناقل ‪ HCO3-‬ـ ندارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۰۵‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫اوره‪ ،‬حاصل ترکیب ‪ CO2‬و آمونیاک است‪ .‬طی فرایند تراوش‪ ،‬هم اوره و گلوکز میتوانند از غشای پایۀ یاختهها عبور کرده و وارد کپسول بومن شوند‪.‬‬
‫مواد دفعی نیتروژندار انسان‬
‫اوریکاسید‬ ‫اوره‬ ‫آمونیاک‬ ‫نوع ماده سمی نیتروندار‬
‫تجزیه بعضی از ترکیبات نیتروژندار‬ ‫ترکیب آمونیاک و کربن دیاکسید‬ ‫تجزیه موادی مانند آمینواسیدها‬ ‫منشأ تولید‬
‫یاختههای مختلف بدن‬ ‫کبد‬ ‫یاختههای مختلف بدن‬ ‫محل تولید‬
‫کم ‪ ‬تمایل به رسوب و تشکیل بلور‬ ‫بیشتر از اوریکاسید‬ ‫ــــــ‬ ‫انحاللپذیری در آب‬
‫ــــــ‬ ‫بسیار کمتر از آمونیاک‬ ‫زیاد‬ ‫سمیت‬
‫ّ‬ ‫میزان‬
‫در کلیهها‪ :‬سنگ کلیه‬
‫امکان انباشتهشدن آن در بدن و دفع با‬
‫در مفاصل‪ :‬نقرس ‪ ‬التهاب و درد‬ ‫بهسرعت باعث مرگ میشود‬ ‫عوارض تجمع در بدن‬
‫فواصل زمانی وجود دارد‬
‫مفصل‬
‫کمتر از اوره‬ ‫فراوانترین ماده دفعی آلی ادرار‬ ‫فراوانی در ادرار‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬طی فرایند ترشح‪ ،‬ترکیبات سمی وارد مایع تراوششده میشوند‪ .‬ترشح بهطور معمول بهصورت فعال است اما میتواند بهصورت غیرفعال و با انتشار نیز انجام‬
‫شود‪.‬‬
‫‪ )۳‬بازگشت آمینواسیدها به شبکۀ مویرگی بهمعنای فرایند بازجذب است که در بخشهای بعد از کپسول بومن انجام میشود‪ .‬دقت داشته باشید که بازجذب آب‬
‫با فرایند اسمز و بهصورت غیرفعال و بدون مصرف انرژی ‪ ATP‬انجام میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬زمانی که ‪ pH‬خون اسیدیتر از حالت معمول میشود‪ ،‬دفع یون هیدروژن افزایش مییابد و دفع یون بیکربنات کم میشود‪ .‬در لولۀ پیچخوردۀ نزدیک‪ ،‬یون‬
‫هیدروژن می تواند با فرایند ترشح وارد نفرون شود و در همین مکان نیز بیکربنات میتواند بازجذب شود‪ .‬دقت داشته باشید که بیکربنات همانند سایر یونها‬
‫غیرمحلول در چربی است و در نتیجه‪ ،‬نمیتواند با انت شار ساده از غشا عبور کند و با کمک نوعی پروتئین غشایی باید از غشای یاخته عبور کند‪.‬‬
‫‪ -7‬با توجه به نوعی بافت اصلی که بخش عمدۀ مغز را تشکیل میدهد‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«هر نوع یاختۀ بافتی که ‪ ..................‬است‪ ،‬میتواند ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬جزء گروه فراوانترین یاختههای این بافت ـ اثر محرک را به پیام عصبی تبدیل کند‪.‬‬
‫‪ )۲‬در حفظ مقدار طبیعی یونها در مایع میانبافتی مؤثر ـ فاقد رشتههای سیتوپالسمی باشد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در هدایت جریان الکتریکی در یک یاخته مؤثر ـ در صورت لزوم‪ ،‬دِنا (‪ )DNA‬را همانندسازی کند‪.‬‬
‫‪ )۴‬محل نگهداری مادۀ وراثتی در آن در یک سمت یاخته واقع ـ پیام عصبی را از یاختههای دیگر دریافت کند‪.‬‬

‫(‪ ۱۱0۱‬ـ سخت ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫نوعی بافت اصلی که بخش عمدۀ مغز را تشکیل میدهد = بافت عصبی‬
‫فراوانترین یاختههای بافت عصبی = یاختههای پشتیبان (نوروگلیاها)‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫بافت عصبی از یاختههای عصبی و یاختههای پشتیبان (نوروگلیاها) تشکیل شده است‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬بافت عصبی‪ ،‬یکی از انواع بافتهای اصلی بدن انسان است که دستگاه‬
‫عصبی را میسازد‪ .‬یاختههای عصبی (نورونها)‪ ،‬یاختههای اصلی بافت عصبی هستند‪ .‬این یاختهها‬
‫با یاختههای بافتهای دیگر مانند یاختههای ماهیچه ارتباط دارند‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در بافت عصبی‪ ،‬تعداد یاختههای پشتیبان چند برابر یاختههای عصبی است‪ .‬یاختههای پشتیبان‪،‬‬
‫عملکرد تحریکپذیری ندارند و نمی توانند اثر محرک را به پیام عصبی تبدیل کنند‪ .‬اما یاختههای‬
‫عصبی تحریکپذیر هستند و پیام عصبی تولید میکنند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬تحریکپذیری فقط ویژگی یاختههای عصبی نیست و در بعضی از یاختههای دیگر بدن هم دیده میشود؛ مثل یاختههای شبکۀ هادی قلب‪ .‬گیرندههای‬
‫حسی نیز همگی دارای ویژگی تحریکپذیری هستند و پیام عصبی تولید میکنند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬بعضی یاختههای ماهیچۀ قلب ویژگیهایی دارند که آنها را برای تحریک خودبهخودی قلب اختصاصی کرده است‪ .‬پراکندگی این‬
‫یاختهها بهصورت شبکهای از رشتهها و گرهها در بین سایر یاختههاست که به مجموع آنها‪ ،‬شبکۀ هادی قلب میگویند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬گیرندۀ حسی‪ ،‬یاخته یا بخشی از آن است که اثر محرک را دریافت میکند و اثر محرک در آن به پیام عصبی تبدیل میشود‪.‬‬
‫صدا‪ ،‬فشار‪ ،‬اکسیژن‪ ،‬گرما و نور نمونههایی از این محرکها هستند‪ .‬پیام عصبی تولیدشده به دستگاه عصبی مرکزی ارسال میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬یاختههای پشتیبان انواع گوناگونی دارند‪ .‬بعضی از آنها در حفظ همایستایی مایع اطراف یاختههای عصبی (مثل حفظ مقدار طبیعی یونها) نقش دارند‪ .‬اما‬
‫دقت داشته باشید که خود یاختههای عصبی نیز در همایستایی (هومئوستازی) محیط اطراف خود نقش دارند‪ .‬همایستایی‪ ،‬یکی از ویژگیهای حیات است و همۀ‬
‫یاختههای زنده دارای این ویژگی هستند‪ .‬یاختههای عصبی دارای رشتههای سیتوپالسمی (دندریت و آکسون) هستند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬محیط جانداران همواره در تغییر است؛ اما جاندار میتواند وضع درونی پیکر خود را در محدودۀ ثابتی نگه دارد‪ .‬مجموعه اعمالی را‬
‫که برای پایدار نگهداشتن وضعیت درونی جاندار انجام میشود‪ ،‬همایستایی (هومئوستازی) مینامند‪ .‬همایستایی از ویژگیهای اساسی همۀ جانداران است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ 2‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]2‬در انسان‪ ،‬خون‪ ،‬لنف و مایع بینیاختهای‪ ،‬محیط داخلی را تشکیل میدهند‪.‬‬

‫‪ )۳‬یکی دیگر از عملکردهای یاختههای عصبی‪ ،‬هدایت پیام عصبی است‪ .‬یاختههای پشتیبان‪ ،‬توانایی هدایت پیام عصبی را ندارند اما میتوانند در هدایت پیام‬
‫عصبی مؤثر باشند‪ .‬مثالً‪ ،‬گروهی از یاختههای پشتیبان میتوانند غالف میلین را تولید کنند که سرعت هدایت پیام عصبی را افزایش میدهد‪ .‬یاختههای عصبی‪،‬‬
‫بهندرت تقسیم میشوند و بنابراین‪ ،‬معموالً همانندسازی دِنا (‪)DNA‬ی هسته در آنها دیده نمیشود‪ .‬اما یاختههای پشتیبان‪ ،‬میتوانند تقسیم شوند و بنابراین‪،‬‬
‫همانندسازی دِنای هسته را انجام میدهند‪ .‬اما عالوهبر هسته‪ ،‬در میتوکندری (راکیزۀ) یاختههای عصبی و یاختههای پشتیبان نیز دِنا وجود دارد‪ .‬در صورتی که‬
‫یاخته نیاز به انرژی بیشتری داشته باشد‪ ،‬می تواند میتوکندری خود را تقسیم کند و برای این کار‪ ،‬ابتدا همانندسازی دِنا را انجام میدهد‪ .‬پس هم در یاختههای‬
‫عصبی و هم در یاختههای پشتیبان‪ ،‬همانندسازی دِنا میتواند مشاهده شود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم] یاختههایی که بهطور موقت یا دائمی تقسیم نمیشوند‪ ،‬معموالً در مرحلۀ ‪ G1‬چرخۀ یاختهای متوقف میشوند‪ .‬این یاختهها بهطور موقت‬
‫یا دائم به مرحلهای بهنام ‪ G0‬وارد میشود‪ .‬یاختۀ عصبی نمونهای از این یاختههاست‪ .‬یاختههای عصبی بهندرت تقسیم میشوند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬در یوکاریوتها عالوهبر هسته در سیتوپالسم نیز مقداری ِدنا (‪ )DNA‬وجود دارد که به آن ِدنای سیتوپالسمی میگویند‪ .‬این نوع‬
‫از ِدنا که حالت حلقوی دارد‪ ،‬در میتوکندری (راکیزه) و پالست (دیسه) دیده میشود‪.‬‬

‫‪ )۴‬همانطور که در شکل چگونگی ساخت غالف میلین مشخص است‪ ،‬در یاختۀ پشتیبان سازندۀ غالف میلین نیز هسته در یک سمت یاخته قرار گرفته است‪.‬‬
‫یاختۀ پشتیبان توانایی دریافت پیام عصبی را ندارد‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬غالف میلین و چگونگی ساخت آن‬
‫الفـ غالف میلین‬
‫غالف میلین‪ ،‬پوششی چندالیه است و ضخامت آن‪ ،‬چند برابر غشای یاخته است‪.‬‬
‫در مقطع عرضی رشتۀ عصبی میلیندار‪ ،‬غالف میلین بخش خارجی را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫در غالف میلین‪ ،‬هستۀ یاختۀ پشتیبان بهصورت کشیده (بیضیشکل) و در حاشیه دیده میشـود‪.‬‬
‫بیشتـر طــول رشتـۀ عصبـی میلیـندار‪ ،‬تـوسط غالف میلین پوشیـده میشـود و بخـش کمـی‬
‫از آن گرۀ رانویه است‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫بـ چگونگی ساخت غالف میلین‬


‫بـرای سـاخته شدن غالف میلین‪ ،‬یاختـۀ پشتیبـان چنــدین دور به دور رشتـۀ عصبـی مـیپیچـد‪.‬‬
‫بیشتر فضــای درون یـاختۀ پشتیبـان‪ ،‬تـوسط سیتـوپـالسم پر میشـود و هسته‪ ،‬بخــش کمــی‬
‫از یاخته را اشغال میکند‪.‬‬
‫هدایت پیام عصبی در رشتههای عصبی میلیندار از رشتههای بدون میلین همقطر ســریعتر است‪.‬‬
‫مـادۀ خـاکستری مغـز و نخاع شامل جسم یاختههـای عصبی و رشتههای عصبـی بـدون میلین و‬
‫مادۀ سفید‪ ،‬اجتماع رشتههای میلیندار است‪.‬‬
‫کـاهش یـا افـزایش میـزان میلیـن به بیمـاری منجـر میشـود؛ مثالً در بیمـاری ام‪ .‬اس (مـالتـیپل‬
‫اسکلروزیس)‪ ،‬یاختههای پشتیبانی که در سیستم عصبی مرکزی میلین میسازند‪ ،‬از بین میروند‪.‬‬

‫[فصل ‪ ۵‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬اِ م‪.‬اِ س‪ ،‬نوعی بیمــاری خودایمنی است که در آن میلین اطـراف یاختههای عصبی در مغـز و نخــاع مورد حملۀ دستگـاه ایمنی‬
‫قرار میگیـرد و در قسمتهـایی از بیـن میرود‪ .‬بدینترتیب‪ ،‬در ارتباط دستگاه عصبی مرکزی با بقیۀ بدن اختالل ایجاد میشود‪.‬‬

‫مقایسۀ انواع یاختههای بافت عصبی‬


‫یاختۀ غیرعصبی (نوروگلیا یا پشتیبان)‬ ‫یاختۀ عصبی (نورون)‬ ‫نوع یاختۀ بافت عصبی‬
‫بیشتر‬ ‫کمتر‬ ‫فراوانی در بافت عصبی‬

‫تحریکپذیری‪ ،‬تولید‪ ،‬هدایت و انتقال پیام عصبی‬

‫آکسون و دندریت‬

‫توانایی تولید غالف میلین‬

‫داشتن غالف میلین در اطراف خود‬


‫(بهندرت)‬ ‫توانایی تقسیم یاختهای‬

‫همایستایی (هومئوستازی)‬

‫حضور در دستگاه عصبی مرکزی و محیطی‬

‫‪ -8‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«شکل مقابل‪ ،‬منحنی پتانسیل عمل یک یاختۀ عصبی رابط را نشان میدهد‪ .‬زمانی که اختالف پتانسیل دو‬
‫سوی غشا ‪ ..................‬میشود‪ ،‬برخالف نقطۀ ‪ ،..................‬قطعاً ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬به ‪ +۳۰‬نزدیک ـ «‪ »۱‬ـ نفوذپذیری غشا نسبت به سدیم بیشتر از پتاسیم است‪.‬‬
‫‪ )۲‬از صفر دور ـ «‪ »۲‬ـ دریچۀ کانالهای پتاسیمی به سمت درون یاخته قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬از ‪ -۷۰‬دور ـ «‪ »۲‬ـ جهت شیب غلظت یون سدیم با حالت آرامش متفاوت میباشد‪.‬‬
‫‪ )۴‬به ‪ -۷۰‬نزدیک ـ «‪ »۱‬ـ بیشتر یونهای مثبت بیرون یاخته‪ ،‬یون پتاسیم هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۱‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫نقطۀ «‪ ،»۱‬نشاندهندۀ پتانسیل آرامش قبل از پتانسیل عمل است و نقطۀ «‪ ،» ۲‬پتانسیل آرامش بالفاصله بعد از پایان پتانسیل عمل را نشان میدهد‪ .‬تفاوت‬
‫این دو نقطه در این است که در نقطۀ «‪ ،»۲‬شیب غلظت یونها با حالت آرامش اولیه (نقطۀ «‪ )»۱‬متفاوت است‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در بخش صعودی منحنی پتانسیل عمل‪ ،‬اختالف پتانسیل دو سوی غشا به ‪ +۳۰‬میلیولت نزدیک میشود‪ .‬در این زمان‪ ،‬بهدلیل باز بودن کانالهای دریچهدار‬
‫سدیمی‪ ،‬نفوذپذیری غشا نسبت به یون سدیم‪ ،‬بیشتر از نفوذپذیری غشا نسبت به پتاسیم میشود و به همین دلیل‪ ،‬پتانسیل غشا مثبتتر میشود‪ .‬در حالت‬
‫آرامش نیز نفوذپذیری غشا نسبت به یون پتاسیم‪ ،‬بیشتر از نفوذپذیری نسبت به سدیم است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بخش صعودی منحنی پتانسیل عمل‪ ،‬نفوذپذیری غشا نسبت به سدیم‪ ،‬بیشتر از نفوذپذیری غشا نسبت به پتاسیم میشود‪ .‬بعد از بستهشدن کانالهای‬
‫دریچهدار سدیمی‪ ،‬مجدداً نفوذپذیری پتاسیم بیشتر میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬در دو زمان اختالف پتانسیل غشا از صفر دور میشود‪1 :‬ـ از صفر تا ‪ +۳۰‬میلیولت و ‪۲‬ـ از صفر تا ‪ -۷۰‬میلیولت‪ .‬در بخش صعودی منحنی پتانسیل عمل‪،‬‬
‫کانال دریچهدار پتاسیمی بسته است و دریچۀ آن به سمت داخل یاخته قرار ندارد‪ .‬اما در بخش نزولی پتانسیل عمل‪ ،‬کانال دریچهدار پتاسیمی باز است و دریچۀ‬
‫آن به سمت داخل یاخته قرار گرفته است‪.‬‬
‫‪ )۳‬در بخش صعودی منحنی پتانسیل عمل‪ ،‬اختالف پتانسیل غشا از ‪ -۷۰‬دور میشود‪ .‬در این زمان‪ ،‬کانالهای دریچهدار سدیمی باز هستند و در نتیجه‪ ،‬شیب‬
‫غلظت یون سدیم تغییر میکند‪ .‬همانطور که گفتیم‪ ،‬در نقطۀ «‪ »۲‬نیز شیب غلظت یونها با حالت آرامش تفاوت دارد‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬در بخش نزولی منحنی پتانسیل عمل‪ ،‬اختالف پتانسیل دو سوی غشا به ‪ -۷۰‬میلیولت نزدیک میشود‪ .‬دقت داشته باشید که همواره‪ ،‬غلظت یون سدیم‬
‫در بیرون یاخته بیشت ر است و غلظت یون پتاسیم‪ ،‬در درون یاخته‪ .‬همچنین‪ ،‬در بیرون یاخته‪ ،‬بیشتر یونهای مثبت سدیم هستند که این موضوع‪ ،‬در شکل‬
‫کتاب درسی نیز مشخص است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬همواره‪ ،‬غلظت یون سدیم در بیرون یاخته بیشتر است و غلظت یون پتاسیم‪ ،‬در درون یاخته‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بیرون یاختۀ عصبی‪ ،‬غلظت یون سدیم بیشتر از یون پتاسیم است‪ .‬درون یاختۀ عصبی‪ ،‬غلظت یون پتاسیم بیشتر از سدیم است‪.‬‬

‫وقایع مهم در پتانسیل عمل‬


‫باز شدن کانالهای دریچهدار سدیمی در پی تحریک بخشی از‬ ‫تغییر ناگهانی اختالف پتانسیل دو سوی غشا‬
‫‪+۳۰  -۷۰‬‬
‫غشای یاختۀ عصبی‬ ‫مثبتتر شدن درون یاختۀ عصبی‬
‫همۀ کانالهای دریچهدار بسته هستند‪.‬‬ ‫حداکثر تجمع بارهای مثبت درون یاختۀ عصبی‬ ‫‪+30‬‬
‫خروج یونهای پتاسیم از یاختۀ عصبی توسط کانالهای‬
‫دریچهدار پتاسیمی منجر به منفیتر شدن پتانسیل درون یاخته‬ ‫بازگشت پتانسیل غشا به حالت آرامش‬ ‫‪-70  +30‬‬
‫میشود‪.‬‬
‫مجموع بارهای الکتریکی در دو سوی غشای یاخته برابر است‪.‬‬ ‫حداقل (اختالف پتانسیل ‪ /‬اختالف مقدار بارهای الکتریکی)‬ ‫صفر‬
‫بیشترین اختالف بین بارهای الکتریکی دو سوی غشا وجود دارد‪.‬‬ ‫حداکثر (اختالف پتانسیل ‪ /‬اختالف مقدار بارهای الکتریکی)‬ ‫‪-70‬‬

‫‪ -9‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در ‪ ،..................‬رشتههای عصبی که ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬مغز ـ مستقل از یاختههای پشتیبان فعالیت میکنند‪ ،‬در مادۀ خاکستری قرار دارند‪.‬‬
‫ب‪ -‬مغز ـ در تمام طول خود در تماس با مایع بینیاختهای هستند‪ ،‬قطعاً در بخش قشری قرار دارند‪.‬‬
‫ج‪ -‬نخاع ـ پیام را بهصورت جهشی هدایت میکنند‪ ،‬میتوانند در نزدیکی نازکترین پردۀ مننژ قرار گیرند‪.‬‬
‫د‪ -‬نخاع ـ عایقبندی شدهاند و در ریشۀ پشتی قرار دارند‪ ،‬قطعاً ریزکیسهها را به بیرون از یاخته‪ ،‬اگزوسیتوز میکنند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱0۱‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫فقط مورد «ج» صحیح است‪ .‬به آکسون یا دندریت بلند یک یاختۀ عصبی‪ ،‬رشتۀ عصبی میگویند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬حواستون باشه که یاختۀ عصبی‪ ،‬رشتۀ عصبی و عصب تفاوت دارن‪:‬‬
‫‪ -۱‬یاختۀ عصبی‪ :‬نوعی یاختۀ بافت عصبی است و از سه بخش دندریت‪ ،‬آکسون و جسم یاختهای تشکیل شده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -۲‬رشتۀ (تار) عصبی‪ :‬آکسون بلند یا دندریت بلند است‪ .‬مثل دندریت یاختۀ عصبی حسی یا آکسون یاختۀ‬
‫عصبی حرکتی‪.‬‬
‫‪ -۳‬عصب‪ :‬وقتی تعدادی از رشتههای عصبی در کنار یکدیگر قرار بگیرند و توسط غالفی پیوندی احاطه شوند‪،‬‬
‫عصب تشکیل میشود‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫الف) فعالیت همۀ یاختههای عصبی تحت تأثیر فعالیت یاختههای پشتیبان قرار میگیرد‪،‬‬
‫بنابراین هیچ نورونی بهطور مستقل از یاختههای پشتیبان فعالیت نمیکند‪ .‬در مادۀ خاکستری‬
‫مغز نیز رشتههای عصبی بدون میلین قرار دارند‪.‬‬
‫ب) اگر رشتۀ عصبی میلین نداشته باشد‪ ،‬در تمام طول خود در تماس با مایع بینیاختهای‬
‫قرار میگیرد‪ .‬رشتههای عصبی بدون میلین‪ ،‬در بخش خاکستری مغز قرار میگیرند‪ .‬همانطور‬
‫که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬عالوهبر قشر خاکستری مخ‪ ،‬در بخشهای داخلی مغز‬
‫نیز قسمتهای خاکستری مشاهده میشود‪.‬‬
‫ج) هدایت پیام عصبی در رشتههای عصبی میلیندار‪ ،‬بهصورت جهشی است‪ .‬رشتههای عصبی میلیندار‪ ،‬در مادۀ سفید نخاع قرار دارند‪ .‬در نخاع‪ ،‬مادۀ سفید‬
‫بخش خارجی را تشکیل میدهند و بنابراین‪ ،‬میتواند در نزدیکی داخلیترین پردۀ مننژ قرار بگیرد‪ .‬داخلیترین پردۀ مننژ‪ ،‬نازکترین پردۀ مننژ هم هست‪.‬‬
‫نکته‪ :‬داخلیترین پردۀ مننژ‪ ،‬نازکترین پردۀ آن است و خارجیترین الیۀ مننژ‪ ،‬ضخیمترین پردۀ مننژ است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬پردۀ داخلی مننژ‪ ،‬در تماس با مادۀ سفید نخاع و مادۀ خاکستری مغز است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در مخ و مخچه‪ ،‬برخالف نخاع‪ ،‬بخش قشری خاکستری است‪ .‬البته در مخ‪ ،‬مادۀ خاکستری در بخشهای داخلی هم دیده میشود‪.‬‬

‫(‪ ۱۲‬ـ ‪)۱۱۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬برش عرضی مغز و نخاع‬


‫در سطح قشر مخ برخالف بخش قشری نخاع‪ ،‬چینخوردگیهـای متعدد دیـده میشــود‪.‬‬
‫در نخاع‪ ،‬مادۀ سفید در بخش قشری قرار دارد و مادۀ خـاکستـری بهصورت ســاختــاری‬
‫پروانهمانند (‪H‬شکل) در وسط نخاع قرار دارد‪.‬‬
‫در سطـح شکمی و پشتی نخــاع‪ ،‬در قسمت میــانی‪ ،‬یک شیــار وجـــود دارد و شیــار‬
‫سطح پشتی‪ ،‬عمیقتر است‪.‬‬
‫در مغز‪ ،‬قشر مخ دارای مادۀ خاکستری است و بخشهای میانی‪ ،‬بیشتر دارای مادۀ سفیـد‬
‫هستند امـا در بخشهـای میـانی نیز قسمتهـایی دارای مـادۀ خـاکستـری میبــاشند‪.‬‬
‫در قسمت میـانی مغـز نیز در سطـح جلـویی و عقبـی فرورفتـگی وجود دارد و فرورفتـگی‬
‫عقبی نسبت به جلویی‪ ،‬عمق بیشتری دارد‪.‬‬
‫در سطح پشتی نخـاع‪ ،‬مـادۀ خـاکستری تا سطح نخـاع ادامه دارد ولی در سطح شکمی‪،‬‬
‫مادۀ خاکستری به سطح نخاع نمیرسد‪.‬‬

‫د) در ریشۀ پشتی نخاع‪ ،‬یاختۀ عصبی حسی وجود دارد که میتوانند دارای دندریت طویل و میلیندار (عایقبندیشده) باشند‪ .‬دقت داشته باشید که ناقل عصبی‬
‫از ریزکیسهها اگزوسیتوز میشوند (نه اینکه خود ریزکیسهها از یاخته خارج شوند)‪.‬‬
‫نکته‪ :‬منظور از ادغام ریزکیسههای حامل ناقلهای عصبی با غشا‪ ،‬همان انتقال پیام عصبی است‪ .‬انتقال پیام فقط در پایانۀ آکسون انجام میشود اما سایر‬
‫بخشهای نورون نیز میتوانند دریافتکنندۀ پیام باشند‪.‬‬

‫(‪ ۱۹‬ـ ‪)۱۱۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬عصب نخاعی‬

‫در عصب نخــاعی هم رشتههــای عصبی حســی و هـم رشتههــای عصبـی حـرکتی وجـود دارنــد‪.‬‬
‫در ریشۀ پشتی نخاع‪ ،‬یک برجستگی دیده میشود که محل قرارگیری جسم یاختۀ عصبی حسی است‪.‬‬
‫در قسمت میـانی نخـاع در سطح شکمی و پشتی‪ ،‬یک فـرورفتگی وجـود دارد و عمـق این فرورفتـگی‬
‫در قسمت پشتی بیشتر است‪.‬‬
‫یاختۀ عصبی رابط بهطور کامل در مادۀ خاکستری نخاع قرار دارد‪.‬‬
‫ضخـامت قسمتهـای طرفی مـادۀ خـاکستری نخـاع در سطح شکمی بیشتـر از سطح پشتـی است‪.‬‬
‫مقدار مادۀ سفید در سطح پشتی نخاع بیشتر از سطح شکمی آن است‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -10‬بخشی از مغز انسان که ‪...............‬‬


‫‪ )۱‬در مجاورت مرکز انعکاسهای عطسه و سرفه قرار دارد‪ ،‬در فعالیت شنوایی و بینایی و حرکت نقش اساسی دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در محافظت از بخش شفاف الیۀ خارجی چشم موثر است‪ ،‬در شروع فرایند بازدم نقشی اساسی دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬گرسنگی و خواب را تنظیم میکند‪ ،‬یکی از اجزای سامانۀ کنارهای (لیمبیک) محسوب میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬حاوی برجستگیهای چهارگانه است‪ ،‬در مجاورت محل پردازش نهایی اطالعات بینایی قرار دارد‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ -111( 2‬متوسط‪ -‬ترکیبی)‬

‫پل مغزی با تنظیم ترشح اشک‪ ،‬در محافظت از قرنیه که بخش شفاف الیۀ خارجی چشم است‪ ،‬مؤثر است‪ .‬پل مغزی دارای مرکز تنفسی است‪ .‬مرکز تنفسی‬
‫پلمغزی با اثر بر مرکز تنفس بصلالنخاع‪ ،‬دم را خاتمه میدهد و با پایان دم‪ ،‬فرایند بازدم شروع میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬بصلالنخاع مرکز انعکاسهای عطسه و سرفه است‪ .‬در مجاورت بصلالنخاع‪ ،‬پلمغزی قرار دارد در حالیکه مغز میانی در فعالیت شنوایی و بینایی و حرکت‬
‫نقش اساسی دارد‪.‬‬

‫‪ ) ۳‬هیپوتاالموس که در زیر تاالموس قرار دارد‪ ،‬دمای بدن‪ ،‬تعداد ضربان قلب‪ ،‬فشار خون‪ ،‬تشنگی‪ ،‬گرسنگی و خواب‬
‫را تنظیم میکند‪ .‬همانطور که در شکل مقابل مشاهده میکنید‪ ،‬سامانۀ لیمبیک با قشرمخ‪ ،‬تاالموس و هیپوتاالموس‬
‫ارتباط دارد نه اینکه هیپوتاالموس‪ ،‬از اجزای دستگاه لیمیبک باشد!‬

‫‪ )۴‬برجستگیهای چهارگانه بخشی از مغزمیانی هستند‪ .‬همانطور که در شکل مقابل مشاهده میکنید‪ ،‬مغزمیانی در‬
‫مجاورت لوپ پس سری (محل پردازش نهایی اطالعات بینایی) قرار ندارد‪.‬‬

‫بخشهای مختلف مغز‬


‫وظیفۀ‬ ‫اجزا‬ ‫محل‬ ‫بخش‬
‫دریافت اطالعات از همۀ بدن و پردازش نهایی ‪ ‬یادگیری‪ ،‬تفکر و‬
‫مخ (دارای رابط پینهای و سهگوش)‬
‫عملکرد هوشمندانه‬
‫مرکز تنظیم وضعیت بدن و تعادل آن ‪ ‬هماهنگی فعالیت ماهیچهها‬
‫دستگاه عصبی مرکزی (مراکز نظارت بر فعالیتهای بدن)‬

‫مخچه (دارای کرمینه و درخت زندگی)‬


‫و حرکات بدن‬
‫اصلی‬

‫مغز میانی‬
‫فعالیتهای مختلف از جمله شنوایی‪ ،‬بینایی و حرکت‬
‫(دارای برجستگیهای چهارگانه)‬
‫ساقۀ مغز‬

‫تنظیم تنفس‪ ،‬ترشح بزاق و اشک‬ ‫پل مغزی‬


‫در سر و درون جمجمه‬

‫تنظیم تنفس‪ ،‬فشار خون‪ ،‬ضربان قلب و برخی انعکاسها (عطسه‪ ،‬بلع‬
‫بصلالنخاع‬
‫و سرفه)‬
‫مغز‬

‫پردازش اولیه و تقویت اغلب اطالعات حسی ‪ ‬ارسال به قشر مخ‬


‫تاالموس‬
‫برای پردازش نهایی‬
‫تنظیم دمای بدن‪ ،‬تعداد ضربان قلب‪ ،‬فشار خون‪ ،‬تشنگی‪ ،‬گرسنگی و‬
‫هیپوتاالموس‬
‫خواب‬
‫فرعی‬

‫احساساتی مانند ترس‪ ،‬خشم‪ ،‬لذت ‪ +‬ایجاد حافظۀ کوتاهمدت و تبدیل‬


‫سامانۀ لیمبیک (دارای هیپوکامپ)‬
‫آن به بلندمدت‬
‫تنظیم ریتمهای شبانهروزی (ترشح هورمون مالتونین در پاسخ به‬
‫اپیفیز‬
‫تاریکی)‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫تنظیم فعالیتهای بدن با ترشح هورمون‬ ‫هیپوفیز‬


‫محل ورود پیامهای بویایی از بینی‬ ‫پیاز بویایی‬
‫بخش قشری (مادۀ سفید)‬ ‫در ستون‬
‫مسیر عبور پیامهای حسی از اندامهای بدن (بهجز صورت) به مغز و‬
‫مهرهها‪ ،‬از‬

‫نخاع‬
‫ارسال پیامها از مغز به اندامها ‪ +‬مرکز برخی انعکاسهای بدن (مثل‬
‫بخش مرکزی (مادۀ خاکستری)‬ ‫بصلالنخاع تا‬
‫عقب کشیدن دست)‬
‫مهرۀ دوم کمر‬

‫دریافت اثر محرکهای خارجی‪ ،‬تبدیل اثر آنها به پیام عصبی و ارسال‬
‫گیرندههای حسی‬ ‫حسی‬

‫دستگاه عصبی محیطی (‪ ۱۲‬جفت‬


‫پیام عصبی به دستگاه عصبی مرکزی‬

‫عصب مغزی ‪ ۳۱ +‬جفت عصب‬


‫تنظیم فعالیت ماهیچههای اسکلتی‬ ‫پیکری (اغلب ارادی‪ ،‬در انعکاسها غیرارادی)‬
‫تنظیم فعالیت ماهیچههای صاف‪ ،‬قلبی و غدد‪ :‬افزایش فشار خون‪،‬‬

‫نخاعی)‬
‫(همواره غیرارادی)‬
‫ضربان قلب و تعداد تنفس ‪ +‬افزایش جریان خون قلب و ماهیچۀ‬ ‫سمپاتیک (همحس)‬

‫خودمختار‬
‫اسکلتی ‪ ‬حالت آمادهباش‬ ‫حرکتی‬
‫تنظیم فعالیت ماهیچههای صاف‪ ،‬قلبی و غدد‪ :‬کاهش فشار خون‪،‬‬
‫ضربان قلب و افزایش فعالیتهای گوارشی ‪ ‬برقراری حالت آرامش‬ ‫پاراسمپاتیک (پادهمحس)‬
‫در بدن‬

‫(‪ ۱۶‬ـ ‪)۱۱۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬نیمۀ چپ مغز‬

‫تاالموس همانند قشر مخ و قشر مخچه‪ ،‬دارای مادۀ خاکستری است‪.‬‬


‫در مخچه همانند مخ‪ ،‬بخش قشری دارای مادۀ خاکستری است و مادۀ سفید در قسمت میانی قرار دارد‪.‬‬
‫رابطهای بین دو نیمکرۀ مخ (رابط پینهای و سهگوش)‪ ،‬سـاقۀ مغز (مغز میانی‪ ،‬پل مغزی و بصلالنخاع)‪،‬‬
‫و بخش میانی مخچه (شامل کرمینه؛ رابطۀ بین دو نیمکرۀ مخچه)‪ ،‬مادۀ سفید دارند‪.‬‬
‫در ساقۀ مغز‪ ،‬از باال به پایین‪ ،‬مغز میانی‪ ،‬پل مغزی و بصلالنخاع قرار دارند‪.‬‬
‫مخچه در پشت ساقۀ مغز قرار دارد‪.‬‬

‫تست‪:‬‬
‫داخل ‪۹۸‬‬ ‫کدام عبارت‪ ،‬در مورد بخشی از مغز انسان که در ترشح بزاق و اشک نقش دارد‪ ،‬درست است؟‬
‫‪ )۱‬دارای شبکۀ مویرگی ترشحکنندۀ مایع مغزی ـ نخاعی است‪.‬‬
‫‪ )۲‬یکی از اجزای سامانۀ کنارهای (لیمبیک) محسوب میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مجاورت مرکز انعکاسهای عطسه و سرفه قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬حاوی برجستگیهای چهارگانۀ مغزی است‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۱‬ـ آسان ـ عبارت ـ متن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬
‫پل مغزی در ترشح بزاق و اشک نقش دارد‪ .‬پل مغزی در مجاورت بصلالنخاع (مرکز انعکاسهای عطسه و سرفه) قرار دارد (درستی گزینۀ ‪ .)۳‬شبکۀ مویرگی‬
‫ترشحکنندۀ مایع مغزی ـ نخاعی در بطن ‪ ۱‬و ‪ ۲‬قرار دارد (نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬پل مغزی جزء سامانۀ لیمبیک نیست (نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬برجستگیهای چهارگانۀ جزء‬
‫اجزای مغز میانی هستند (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -11‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در انعکاس عقب کشیدن دست پس از برخورد با جسم داغ‪ .................. ،‬نوعی یاختۀ عصبی که ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬جسم یاختهای ـ پیام را به یاختۀ عصبی رابط منتقل میکند‪ ،‬در خارج از نخاع و در ریشۀ پشتی قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬آکسون ـ یاختۀ عصبی بعدی خود را مهار میکند‪ ،‬میتواند از طریق ریشۀ شکمی از نخاع خارج شود‪.‬‬
‫‪ )۳‬پایانۀ آکسون ـ در ریشۀ شکمی نخاع قرار گرفته است‪ ،‬قطعاً محل آزاد شدن ناقل عصبی است‪.‬‬
‫‪ )۴‬دندریت ـ با دو یاختۀ عصبی سیناپس برقرار میکند‪ ،‬در مادۀ خاکستری نخاع قرار میگیرد‪.‬‬

‫(‪ ۱۱0۱‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫در انعکاس عقب کشیدن دست‪ ،‬یاختۀ عصبی حسی میتواند پیام عصبی را به یاختۀ عصبی رابط منتقل کند‪ .‬جسم یاختۀ عصبی حسی‪ ،‬در خارج از نخاع و در‬
‫ریشۀ پشتی قرار دارد‪.‬‬
‫انواع سیناپسها در انعکاس عقبکشیدن دست هنگام برخورد با جسم داغ‬
‫نوع سیناپس‬ ‫یاختۀ پسسیناپسی‬ ‫یاختۀ پیشسیناپسی‬ ‫محل سیناپس‬
‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ عصبی حرکتی‬
‫تحریککننده‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬ ‫مادۀ خاکستری نخاع‬
‫ماهیچۀ دوسر‬
‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ عصبی حرکتی‬
‫تحریککننده‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬ ‫مادۀ خاکستری نخاع‬
‫ماهیچۀ سهسر‬
‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ عصبی‬
‫تحریککننده‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ دوسر‬ ‫مادۀ خاکستری نخاع‬
‫حرکتی ماهیچۀ دوسر‬
‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ عصبی‬
‫مهارکننده‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر‬ ‫مادۀ خاکستری نخاع‬
‫حرکتی ماهیچۀ سهسر‬
‫تحریککننده‬ ‫ماهیچۀ دوسر بازو‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ دوسر‬ ‫خارج از نخاع‬
‫غیرفعال‬ ‫ماهیچۀ سهسر بازو‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر‬ ‫خارج از نخاع‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬یاختۀ عصبی رابط‪ ،‬میتواند نورون حرکتی ماهیچۀ سهسر بازو را مهار کند‪ .‬یاختۀ عصبی رابط بهطور کامل در مادۀ خاکستری نخاع قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬پایانۀ آکسون یاختههای عصبی حرکتی در ریشۀ شکمی نخاع قرار دارند‪ .‬یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر بازو توسط یاختۀ عصبی رابط مهار میشود و‬
‫در نتیجه‪ ،‬انتقال پیام عصبی و آزاد شدن ناقل عصبی در پایانۀ آکسون آن مشاهده نمیشود‪.‬‬
‫انواع یاختههای عصبی در انعکاس عقبکشیدن دست هنگام برخورد با جسم داغ‬
‫محل قرارگیری‬ ‫انتقال پیام‬ ‫پتانسیل عمل‬ ‫نوع یاختۀ عصبی‬
‫‪ ۲‬سیناپس با نورونهای‬
‫ریشۀ پشتی نخاع‬ ‫تحریککننده‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬
‫رابط‬
‫‪ ۱‬سیناپس با نورون‬ ‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ‬
‫مادۀ خاکستری نخاع‬ ‫تحریککننده‬ ‫‪+‬‬
‫حرکتی‬ ‫عصبی حرکتی ماهیچۀ دوسر‬
‫‪ ۱‬سیناپس با نورون‬ ‫بازدارنده‬ ‫یاختۀ عصبی رابط مرتبط با یاختۀ‬
‫مادۀ خاکستری نخاع‬ ‫‪+‬‬
‫حرکتی‬ ‫(مهارکننده)‬ ‫عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر‬
‫ریشۀ شکمی نخاع‬ ‫‪ ۱‬سیناپس با ماهیچه‬ ‫تحریککننده‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ دو سر‬
‫ندارد‬
‫ریشۀ شکمی نخاع‬ ‫‪ ۱‬سیناپس با ماهیچه‬ ‫ندارد‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر‬
‫(غیرفعال)‬

‫‪ )۴‬یاختۀ عصبی حسی میتواند با دو یاختۀ عصبی رابط سیناپس برقرار کند‪ .‬دندریت یاختۀ عصبی حسی در خارج از نخاع قرار دارد‪.‬‬
‫عملکرد یاختههای عصبی در سیناپسهای انعکاس عقب کشیدن دست هنگام برخورد با جسم داغ‬
‫بهعنوان یاختۀ پسسیناپسی‬ ‫بهعنوان یاختۀ پیشسیناپسی‬
‫نام یاختۀ عصبی‬
‫تأثیر‬ ‫محل‬ ‫یاختۀ پیشسیناپسی‬ ‫تأثیر‬ ‫محل‬ ‫یاختۀ پسسیناپسی‬
‫‪×۲‬‬
‫ـــــ‬ ‫نخاع‬ ‫‪ × ۲‬یاختۀ عصبی رابط‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬
‫تحریک‬
‫تحریک‬ ‫نخاع‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬ ‫تحریک‬ ‫نخاع‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی (‪)۱‬‬ ‫یاختۀ عصبی رابط (‪*)۱‬‬
‫تحریک‬ ‫نخاع‬ ‫یاختۀ عصبی حسی‬ ‫مهار‬ ‫نخاع‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی (‪)۲‬‬ ‫یاختۀ عصبی رابط (‪*)۲‬‬
‫یاختۀ عصبی رابط‬
‫تحریک‬ ‫نخاع‬ ‫تحریک‬ ‫ماهیچه‬ ‫ماهیچۀ دو سر بازو‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی (‪*)۱‬‬
‫(‪)۱‬‬
‫یاختۀ عصبی رابط‬
‫مهار‬ ‫نخاع‬ ‫غیرفعال‬ ‫ماهیچه‬ ‫ماهیچۀ سه سر بازو‬ ‫یاختۀ عصبی حرکتی (‪*)۲‬‬
‫(‪)۲‬‬

‫* نورون رابط (‪ = )1‬نورون رابط مرتبط با نورون حرکتی ماهیچۀ دو سر‪ ،‬نورون رابط (‪ = )۲‬نورون رابط مرتبط با نورون حرکتی ماهیچۀ سهسر‪ ،‬نورون‬
‫حرکتی (‪ = )1‬نورون حرکتی ماهیچۀ دو سر‪ ،‬نورون حرکتی (‪ = )۲‬نورون حرکتی ماهیچۀ سهسر‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ ۲۰‬ـ ‪)۱۱۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬انعکاس عقب کشیدن دست‬


‫در انعکاس عقبکشیدن دست پس از بـرخورد با جسـم داغ‪ ،‬ابتدا گیرندۀ درد در پـوست تحریک‬
‫میشود و پیام حسی از طریق ریشۀ پشتی وارد نخاع میشود‪.‬‬
‫پایانههای آکسون یاختۀ عصبی حسی با دو یاختۀ عصبی رابط در مادۀ خاکستری نخاع سیناپس‬
‫تشکیل میدهند و هر دو سینـاپس نیز تحریکی هستند (باعث بـاز شدن کانال دریچهدار سدیمی‬
‫در یاختۀ عصبی رابط و تولید پتانسیل عمل میشوند)‪.‬‬
‫سیناپس بین یاختۀ عصبی رابط و یاختۀ عصبی حرکتی مـاهیچۀ سهسر‪ ،‬سینـاپس مهـاری است‬
‫(پتانسیل عمل ایجاد نمیشود و پتانسیل غشای یاخته‪ ،‬منفیتر میشود)‪.‬‬
‫سیناپس بین یاختۀ عصبی رابط و یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ دو سر‪ ،‬سینـاپس تحریکی است‬
‫و باعث باز شدن کانالهای دریچهدار سدیمی و ایجاد پتانسیل عمل میشود‪.‬‬
‫پیام انقباض ماهیچه از طریق ریشۀ شکمی نخاع توسط یاختۀ عصبی حرکتی به ماهیچۀ دو سـر‬
‫ارسال میشود‪.‬‬
‫بین ماهیچۀ سهسر و یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر‪ ،‬سیناپس وجود دارد ولی در انعکـاس‬
‫عقبکشیدن دست‪ ،‬چون یاختۀ عصبی حرکتی ماهیچۀ سهسر مهار شده است‪ ،‬سیناپس بین این نورون و ماهیچه‪ ،‬غیرفعال است و در آن‪ ،‬انتقال پیام انجام‬
‫نمیشود‪.‬‬

‫تست‪:‬‬
‫داخل ‪۹۸‬‬ ‫چند مورد عبارت زیر را بهطور مناسب کامل میکند؟‬
‫« در انسان‪ ،‬انجام ‪ ..................‬عضالت بدن‪ ،‬متأثر از بخش ‪ ..................‬دستگاه عصبی محیطی است و این بخش در تنظیم ترشح غدد فاقد نقش است‪».‬‬
‫ب) همۀ حرکات غیرارادی ـ خودمختار‬ ‫الف) همۀ حرکات ارادی ـ پیکری‬
‫د) فقط بعضی از حرکات غیرارادی ـ پیکری‬ ‫ج) فقط بعضی از حرکات ارادی ـ خودمختار‬
‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪3 )۳‬‬
‫(‪ ۱۱0۱‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ قید ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ ‪:‬گزینه ‪۲‬‬
‫موارد (الف) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬بخش خودمختار دستگاه عصبی محیطی‪ ،‬در تنظیم بعضی از حرکات غیرارادی نقش دارد و نقشی در تنظیم حرکات ارادی ندارد‪.‬‬
‫عالوهبر این‪ ،‬این بخش در تنظیم ترشح غدد نقش دارد (نادرستی مورد ب و ج)‪ .‬همۀ حرکات ارادی بدن‪ ،‬تحت تأثیر بخش پیکری دستگاه عصبی محیطی هستند و‬
‫بعضی از حرکات غیرارادی (نظیر انعکاس عقب کشیدن دست) نیز توسط اعصاب پیکری تنظیم میشوند (درستی مورد الف و د)‪.‬‬

‫‪ -1۲‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«هر یک از الیههای کرۀ چشم که در جلوی عدسی قرار دارند‪».................. ،‬‬
‫‪ )۱‬در پاسخ به محرک تغییر وضعیت میدهند‪.‬‬
‫‪ )۲‬شفاف هستند و در تمرکز نور بر روی شبکیه نقش دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬دایرهای ماهیچهای را در فضای حاوی زاللیه ایجاد میکنند‪.‬‬
‫‪ )۴‬مواد غذایی مورد نیاز خود را از مواد خارجشده از مویرگها دریافت میکنند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫در جلوی عدسی چشم‪ ،‬قرنیه و عنبیه قرار دارند (دقت کنید که زاللیه مربوط به هیچ کدام از الیههای کرۀ چشم نمیباشد‪.).‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در عنبیه‪ ،‬ماهیچههای صاف وجود دارند که در تنظیم قطر مردمک نقش دارند‪ .‬ماهیچههای صاف‪ ،‬تحت تأثیر تحریک اعصاب خودمختار‪ ،‬وضعیت انقباضی‬
‫خود را تغییر میدهند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ماهیچهها‪ ،‬میتوانند نسبت به تحریک یاختههای عصبی‪ ،‬پاسخ دهند و تغییری در وضعیت خود ایجاد کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬گیرندههای حسی‪ ،‬میتوانند نسبت به محرکهای خارجی پاسخ دهند و اثر محرک را به پیام عصبی تبدیل کنند‪.‬‬

‫‪ ) ۲‬قرنیه‪ ،‬بخشی شفاف است و در همگرایی نور و تمرکز آن بر روی شبکیه نقش دارد اما عنبیه‪ ،‬بخشی رنگین و غیرشفاف است و نقشی در تمرکز نور بر روی‬
‫شبکیه ندارد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬تنها بخشی از الیههای اصلی کرۀ چشم که شفاف است‪ ،‬قرنیه است‪ .‬عدسی‪ ،‬زاللیه و زجاجیه‪ ،‬دیگر بخشهای شفاف کرۀ چشم هستند که جزء سه الیۀ‬
‫اصلی کرۀ چشم محسوب نمیشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬عنبیه و مشیمیه‪ ،‬بخشهای رنگدانهدار کرۀ چشم هستند‪ .‬در این قسمتها‪ ،‬دانههای سیاه مالنین وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬قرنیه و عدسی‪ ،‬در همگرایی نور ورودی به کرۀ چشم نقش دارند‪ .‬بیشترین همگرایی نور‪ ،‬در عدسی رخ میدهد‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ )۳‬دو بخش دایرهایشکل در جلوی عدسی قابل مشاهدهاند‪ -۱ ،‬عنبیه ‪ -۲‬قرنیه‬


‫قرنیه‪ ،‬بهصورت بخشی برجسته در جلوی چشم قرار دارد و یک دایرۀ کامل را ایجاد میکند‪ .‬عنبیه نیز به شکل دایرهای ماهیچهای است که در وسط آن سوراغ‬
‫مردمک قرار دارد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬قرنیه‪ ،‬بخشی شفاف و برجسته در جلوی چشم است‪.‬‬


‫نکته‪ :‬دقت داشته باشید که مردمک فقط یک سوراخ در وسط عنبیه است و ساختار یاختهای ندارد‪.‬‬

‫‪ ) ۴‬عنبیه‪ ،‬دارای رگ خونی است و مواد غذایی مورد نیاز خود را از مایع میانبافتی دریافت میکند‪ .‬مایع میانبافتی نیز در نتیجۀ تراوش مواد از مویرگهای‬
‫خونی ایجاد میشود‪ .‬قرنیه نیز مواد غذایی مورد نیاز خود را از زاللیه دریافت میکند‪ .‬زاللیه هم از مویرگهای خونی ترشح میشود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬عدسی و قرنیه‪ ،‬از زاللیۀ ترشحشده از مویرگهای خونی مواد غذایی مورد نیاز خود را بهدست میآورند‪ .‬ساختارهای دارای رگهای خونی کرۀ چشم نیز‬
‫مواد غذایی مورد نیاز خود را از مواد تراوششده از مویرگهای خونی بهدست میآورند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در عدسی و قرنیه‪ ،‬رگ خونی وجود ندارد‪ ،‬ولی چون این قسمتها دارای ساختار یاختهای هستند‪ ،‬نیاز به دریافت مواد غذایی و اکسیژن دارند‪.‬‬

‫)‪ ۰۴‬ـ ‪(112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬بخشهای تشکیلدهندۀ کرۀ چشم چپ از باال‬


‫صلبیه ضخیمترین و شبکیه‪ ،‬نازکترین الیۀ چشم است‪.‬‬
‫جسـم مژگـانی بهصـورت یک حلقۀ مـاهیچهای در اطـراف عدسی قـرار دارد و‬
‫توسط تارهای آویزی به آن متصل میشود‪.‬‬
‫بیشتر فضای کرۀ چشم توسط زجاجیه اشغال میشود‪.‬‬
‫در مشیمیه و درون زجاجیه‪ ،‬رگهای خونی وجود دارند‪ .‬رگهای خونی زجاجیه‬
‫از طریق نقطۀ کور وارد چشم میشوند‪.‬‬
‫در نقطۀ کور‪ ،‬رگهـای خونی در قسمت میــانی قرار دارند و توسط عصب بینایی‬
‫احاطه شدهاند‪.‬‬
‫در الیۀ میانی چشم‪ ،‬از عقب به جلو‪ ،‬مشیمیه‪ ،‬جسم مژگانی و عدسی قرار دارنـد‪.‬‬
‫در الیۀ خارجی چشم‪ ،‬از عقب به جلو‪ ،‬صلبیه و قرنیه قـرار دارند‪ .‬قرنیه ساختاری‬
‫شفاف و برآمده در جلوی چشم است‪.‬‬
‫شبکیه داخلیترین الیۀ چشم است و در قسمت جلویی چشم نیز دیده نمیشود‪.‬‬
‫در سطح داخلی شبکیه‪ ،‬رشتههای عصبی عصب بینایی وجود دارند‪.‬‬
‫شبکیه در محل لکۀ زرد نسبت به سایر قسمتهای شبکیه‪ ،‬ضخامت کمتری دارد و کمی فرورفته است‪.‬‬
‫زجاجیه و زاللیه بهطور مستقیم در تماس ب ا جسم مژگانی و تارهای آویزی قرار دارند‪ .‬اما شبکیه با جسم مژگانی و تار آویزی تماسی ندارد‪ .‬عدسی نیز بهطور مستقیم‬
‫فقط با تارهای آویزی تماس دارد و اتصال آن به جسم مژگانی‪ ،‬بهصورت غیرمستقیم و با واسطۀ تارهای آویزی است‪.‬‬

‫تست ‪:‬‬
‫داخل ‪۹۹‬‬ ‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر‪ ،‬نامناسب است؟‬
‫«عدسی چشم انسان بهوسیلۀ رشتههایی به بخشی متصل شده است که ‪ ..................‬دارد‪».‬‬
‫‪ )۲‬با جزئي از دستگاه عصبی محیطی ارتباط‬ ‫‪ )۱‬به ساختار رنگین چشم اتصال‬
‫‪ )۴‬در مجاورت مایع مترشحه از مویرگها قرار‬ ‫‪ )۳‬با داخلیترین الیۀ چشم تماس‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬
‫عدسی بهوسیلۀ تارهای آویزی به جسم مژگانی متصل میشود‪ .‬جسم مژگانی با شبکیه (داخلیترین الیۀ چشم) تماس ندارد (نادرستی گزینۀ ‪ .)۳‬مشیمیه و جسم‬
‫مژگانی در امتداد یکدیگر قرار دارند و با هم در تماس هستند (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬جسم مژگانی دارای ماهیچههای صاف است که عصبدهی آنها توسط بخش‬
‫خودمختار دستگاه عصبی انجام میشود (درستی گزینۀ ‪ .)۲‬جسم مژگانی در مجاورت زاللیه (مایع مترشحه از مویرگها) قرار دارد (درستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -1۳‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«ویژگی مشترک ‪ ..................‬بخش دهلیزی گوش انسان و ‪ ،..................‬در این است که ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬فراوانترین یاختههای ـ گیرندههای چشایی ـ در یک انتهای خود‪ ،‬مژک دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬گیرندههای حسی ـ هر یاختۀ دارای رشته در بینی ـ پیام نوعی حس ویژه را تولید میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬یاختههای مژکدار ـ گیرندههای مکانیکی خط جانبی ماهیها ـ مژکهایی با طول یکسان دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬یاختههای اطراف گیرندههای ـ یاختههای پشتیبان جوانههای چشایی ـ فضای بینیاختهای اندک دارند‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ ۱۱0۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫بخش دهلیزی گوش‪ ،‬قسمتی از گوش است که دارای گیرندههای تعادلی است و در حس تعادل نقش دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬چگونگی تحریک گیرندههای تعادلی در مجاری نیمدایره‬

‫فراوانتـرین یاختههـای بخش دهلیزی‪ ،‬یاختههـای پوششی هستنـد که‬


‫گیرندههای مژکدار گوش را احاطه کردهاند‪.‬‬
‫مژکهای گیرندههای تعادلی بهطور کامل درون پوشش ژالتینی قرار دارند‪.‬‬
‫بـا حرکت مـایع درون مجـرا‪ ،‬پوشش ژالتینی نیـز همجهت با مایع درون‬
‫مجرا حرکت میکند‪.‬‬
‫رشتههای عصبی در قسمت پایینی گیرندههای مژکدار قرار دارند‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬فراوانترین یاختههای بخش دهلیزی گوش‪ ،‬یاختههای پوششی هستند که فاقد مژک میباشند و در بخش دهلیزی‪ ،‬فقط یاختههای گیرندۀ تعادلی دارای‬
‫مژک هستند‪.‬‬
‫‪ )۲‬گیرندههای حسی بخش دهلیزی گوش دارای مژک هستند‪ .‬در بینی‪ ،‬گیرندههایی بویایی دارای رشتههایی در سطح خود هستند‪ .‬گیرندههای بخش دهلیزی‪،‬‬
‫مربوط به حس ویژۀ تعادل و گیرندههایی بویایی مربوط به حس ویژۀ بویایی هستند‪ .‬اما در بینی‪ ،‬یاختههای مژکدار و پوست مو دار نیز وجود دارد که یاختههای‬
‫این قسمتها‪ ،‬در ایجاد پیام حسی نقشی ندارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬مژکهای گیرندههای تعادلی طول تقریباً برابری دارند اما مژکهای گیرندههای خط جانبی ماهی‪ ،‬طول‬
‫برابری ندارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬یاختههای اطراف گیرندههای بخش دهلیزی گوش و یاختههای پشتیبان جوانههای چشایی‪ ،‬یاختههای پوششی هستند و فضای بینیاختهای اندک دارند‪.‬‬

‫تست ‪:‬‬
‫داخل ‪۹۹‬‬ ‫چند مورد‪ ،‬در ارتباط با گیرندههای موجود در بخش دهلیزی گوش انسان صحیح است؟‬
‫الف‪ -‬از طریق مژکهای خود‪ ،‬با مایع پیرامونی تماس دارند‪.‬‬
‫ب‪ -‬در صدور بخشی از پیامهای مربوط به وضعیت بدن دخالت مینمایند‪.‬‬
‫ج‪ -‬پس از حرکت مایع پیرامونی‪ ،‬ابتدا کانالهای یونی غشای آنها باز میشود‪.‬‬
‫د‪ -‬پیامهای خود را به بخشی در پشت ساقۀ مغز که با نوعی بافت پیوندی پوشیده شده‪ ،‬ارسال میکنند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬
‫موارد (ب) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬در بخش دهلیزی گوش‪ ،‬مجاری نیمدایره و گیرندههای تعادلی قرار دارند‪ .‬مژکهای گیرندههای تعادلی در پوشش ژالتینی قرار دارند‬
‫و با مایع درون مجرای نیمدایره تماس ندارند (نادرستی مورد الف)‪ .‬پس از حرکت مایع درون مجاری نیمدایره‪ ،‬ابتدا پوشش ژالتینی خم میشود که در نتیجۀ آن‪،‬‬
‫مژکهای گیرندهها نیز خم میشود و سپس‪ ،‬کانالهای یونی غشای گیرنده باز میشوند (نادرستی مورد ج)‪ .‬گیرندههای تعادلی در صدور پیام حس تعادل (مربوط به‬
‫وضعیت بدن) نقش دارند (درستی مورد ب) و این پیامها را به مخچه (در پشت ساقۀ مغز) میفرستند که توسط پردههای مننژ (نوعی بافت پیوندی) پوشیده شده‬
‫است (درستی مورد د)‪.‬‬

‫حاال که راجع به بخش دهلیزی گوش صحبت کردیم‪ ،‬یه نگاهی هم به بخش حلزونی داشته باشیم‪:‬‬
‫(‪ ۱۰‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬یاختههای مژکدار حلزون گوش‬

‫در مقطع عرضی بخش حلزونی گوش‪ ،‬سه حفره با اندازههای مختلف مشاهده میشود که توسط مایعی پر شدهاند‪.‬‬
‫فراوانترین یاختههای بخش حلزونی گوش‪ ،‬یاختههای پوششی هستند که گیرندههای مژکدار را احاطه کردهاند‪.‬‬
‫مژکهای گیرندههای شنوایی در تماس با مادۀ ژالتینی قرار میگیرند اما درون مادۀ ژالتینی نیستند‪.‬‬
‫آکسونهای عصب شنوایی از زیر گیرندههای مژکدار وارد غشای پایه میشوند و به سمت مغز میروند‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -1۴‬کدام گزینه‪ ،‬دربارۀ انسان نادرست است؟‬


‫‪ )۱‬در نقطۀ کور برخالف لکۀ زرد‪ ،‬رشتههای عصب بینایی در تماس با رگهای خونی زجاجیه قرار میگیرند‪.‬‬
‫‪ )۲‬انتهای مجرای شنوایی برخالف سمت حلقی شیپور استاش‪ ،‬در مجاورتِ استخوان گیجگاهی قرار گرفته است‪.‬‬
‫‪ )۳‬در بخش دهلیزی گوش برخالف بخش حلزونی‪ ،‬مژکهای گیرندههای حسی درون پوشش ژالتینی قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در گیرندۀ مکانیکی عمقی پوست برخالف گیرندۀ الیۀ سطحی پوست‪ ،‬پوششی چندالیه از بافت پیوندی وجود دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫در نقطۀ کور‪ ،‬عصب بینایی و رگ های خونی قرار دارند و عصب بینایی در تماس مستقیم با رگهای خونی است‪ .‬در سطح شبکیه نیز رشتههای عصب بینایی‬
‫نسبت به گیرندههای نوری در سطح داخلیتر چشم قرار گرفتهاند و در تماس با رگهای خونی زجاجیه میباشند‪.‬‬

‫تست ‪:‬‬
‫داخل ‪۹۸‬‬ ‫کدام مورد‪ ،‬دربارۀ سرخرگی که از محل عصب بینایی وارد کرۀ چشم انسان میشود‪ ،‬صحیح است؟‬
‫‪ )۲‬در مجاورت داخلیترین الیۀ کرۀ چشم منشعب میشود‪.‬‬ ‫‪ )۱‬ناحیۀ وسط بخش رنگین چشم را تغذیه میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬انشعابات انتهای آن به پردۀ شفاف جلوی چشم وارد میشود‪.‬‬ ‫‪ )۳‬انشعابات آن در مجاورت مایعی غیرشفاف و ژلهای قرار دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬
‫م حل خروج عصب بینایی از شبکیه‪ ،‬نقطۀ کور نام دارد‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬تعدادی رگ خونی در همراهی با عصب بینایی در نقطۀ کور‬
‫قرار دارند‪ .‬سرخرگی که از نقطۀ کور وارد چشم میشود‪ ،‬در نزدیکی شبکیه (داخلیترین الیۀ کرۀ چشم)‪ ،‬منشعب میشود و سرخرگهای کوچکتر را ایجاد میکند‬
‫(درستی گزینۀ ‪ .)۲‬منظور از بخش رنگین چشم‪ ،‬عنبیه است‪ .‬عنبیه دارای رگهای خونی است و سرخرگهای نقطۀ کور در تغذیۀ آن نقشی ندارند (نادرستی گزینۀ ‪.)۱‬‬
‫انشعابات سرخرگ نقطۀ کور در مجاورت زجاجیه قرار میگیرند که مادهای شفاف و ژلهای است (نادرستی گزینۀ ‪ .)۳‬منظور از پردۀ شفاف جلوی چشم‪ ،‬قرنیه است‪.‬‬
‫قرنیه فاقد هر نوع رگ خونی است (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۲‬در سمتی از شیپور استاش که به سمت حلق قرار گرفته است و ابتدای مجرای شنوایی‪ ،‬استخوان گیجگاهی مشاهده نمیشود‪ ،‬اما قسمت انتهایی مجرای‬
‫شنوایی‪ ،‬توسط استخوان گیجگاهی محافظت میشود‪.‬‬
‫(‪ ۰۹‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬بخشهای تشکیلدهندۀ گوش‬

‫بخش ابتــدایی گــوش بیـرونی (اللۀ گـوش و ابتدای مجرای شنوایی) و انتهای شیپور استاش‬
‫(قسمت نزدیک به حلق) مستقیماً توسط استخوان گیجگاهی محافظت نمیشوند‪.‬‬
‫مجرای شنوایی نسبت به شیپور استاش‪ ،‬قطر بیشتری دارد‪.‬‬
‫استخوان چکشی در تماس با پردۀ صماخ و استخوان رکابی در تماس با دریچۀ بیضی قرار دارد‪.‬‬
‫استخوان گیجگاهی یکی از استخوانهای جمجمه است‪.‬‬
‫عصب شنـوایی از بخـش حلـزونی و عصب تعـادلی از بخـش دهلیزی گـوش خارج میشود و‬
‫عصب خارجشده از گوش‪ ،‬شامل بخش شنوایی و تعادلی است‪.‬‬

‫‪ )۳‬در بخش دهلیزی گوش‪ ،‬مژکهای گیرندههای تعادلی درون پوشش ژالتینی قرار دارند اما در بخش حلزونی‪ ،‬مژکهای گیرندههای شنوایی در تماس با‬
‫پوشش ژالتینی هستند و درون آن قرار نمیگیرند‪.‬‬
‫‪ )۴‬گیرندۀ فشار‪ ،‬گیرندۀ مکانیکی عمقی پوست است و گیرندۀ درد‪ ،‬گیرندۀ الیۀ سطحی پوست (اپیدرم) میباشد‪ .‬گیرندۀ درد‪ ،‬انتهای دندریت آزاد است اما‬
‫گیرندۀ فشار دارای پوششی چندالیه از بافت پیوندی است‪.‬‬
‫(‪ ۰۲‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬گیرندههای پوست‬

‫گیرنـدههـای درد‪ ،‬انتهـای دندریت آزاد هستنـد و سطحیتـرین گیـرندۀ حسـی پوست میبـاشند‪.‬‬
‫این گیرندهها در الیۀ اپیدرم پوست قرار دارند‪.‬‬
‫گیرندۀ فشار‪ ،‬در پوششی چندالیه از بافت پیوندی قرار دارد و عمقیترین گیرندۀ حسی پوست است‪.‬‬
‫گیرندۀ فشار توسط بافت چربی پوست احاطه شده است‪.‬‬
‫قـاعدۀ موهـای پوست در الیۀ درونی پوست (درم) قرار دارد و به یاختههای ماهیچهای متصل است‪.‬‬
‫غـدۀ عرق در الیـۀ درونـی پـوست (درم) قـرار دارد و مجـرای آن به سطـح پـوست بـاز میشـــود‪.‬‬
‫در اطراف قاعدۀ مو رشتههای عصبی وجود دارند‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -15‬در کدام عبارت زیر‪ ،‬توضیح صحیحی در ارتباط با عملکرد چشم ارائه نشده است؟‬
‫‪ )۱‬در فردی که همۀ اجزای چشم سالم هستند‪ ،‬امکان عدم پردازش پیام بینایی در لوب پسسری وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در فردی که عملکرد عدسی مختل شده است‪ ،‬اصالح عیب چشم با کمک عینکهای مخصوصی امکانپذیر است‪.‬‬
‫‪ )۳‬در فردی که پرتوهای نوری روی یک نقطۀ شبکیه متمرکز نمیشوند‪ ،‬قطعاً سطح عدسی یا قرنیه انحنای یکنواخت ندارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در فردی که اعصاب سمپاتیک اختالل دارند‪ ،‬بینایی در زمان شرایط تحریک بیشتر یاختههای استوانهای مشکل پیدا میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪:‬گزینه ‪۳‬‬

‫اگر سطح عدسی یا قرنیه کامالً کروی و صاف نباشد (انحنای یکنواخت نداشته باشد)‪ ،‬پرتوهای نور بهطور نامنظم به هم میرسند و روی یک نقطۀ شبکیه متمرکز‬
‫نمی شوند‪ .‬در این حالت‪ ،‬چشم دچار آستیگماتیسم است‪ .‬عالوهبر آستگیماتیسم‪ ،‬در بیماری های دیگر چشمی نیز ممکن است پرتوهای نوری روی یک نقطۀ‬
‫شبکیه متمرکز نشوند؛ مثالً در بیماری نزدیک بینی و دوربینی‪ ،‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬پرتوهای نوری روی یک نقطۀ شبکیه متمرکز‬
‫نمیشوند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬ممکن است با وجود سالمت کامل چشمها‪ ،‬بهدلیل آسیب مسیرهای بینایی یا لوب پسسری‪ ،‬پردازش پیامهای بینایی بهدرستی انجام نشود و فرد قادر به‬
‫دیدن نباشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در برخی افراد‪ ،‬علت نزدیک بینی و دوربینی‪ ،‬تغییر همگرایی عدسی چشم است‪ .‬در آستیگماتیسم نیز سطح عدسی ممکن است کروی و صاف نباشد‪ .‬در‬
‫پیرچشمی نیز با افزایش سن‪ ،‬انعطافپذیری عدسی چشم کاهش پیدا میکند‪ .‬در همۀ این بیماریها با عینکهای مخصوصی میتوان عیب چشم را اصالح کرد‪.‬‬
‫‪ )۴‬دو گروه ماهیچۀ صاف عنبیه‪ ،‬مردمک را (در نور زیاد) تنگ و (در نور کم) گشاد میکنند‪ .‬ماهیچههای تنگکننده را اعصاب پاراسمپاتیک و ماهیچههای‬
‫گشادکننده را اعصاب سمپاتیک عصبدهی می کنند‪ .‬پس در صورت اختالل در اعصاب سمپاتیک‪ ،‬فرد در گشاد کردن مردمک در نور کم مشکل پیدا میکند‪.‬‬
‫یاختههای استوانهای نیز در نور کم تحریک میشوند‪.‬‬
‫(‪ ۰۵‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬گیرندههای نوری‬

‫گیرندههای نوری‪ ،‬یاختههای عصبی تمایزیافته هستند‪ .‬در گیرندۀ استوانهای نسبت به گیرندۀ مخروطی‪ ،‬طول بخش‬
‫دندریتمانند (و محـل قرارگیری مادۀ حساس به نور) بیشتـر است و مقدار مادۀ حساس به نور نیز در گیرندۀ استوانهای‬
‫بیشتر است‪.‬‬
‫در گیرندۀ مخروطی نسبت به گیرندۀ استوانهای‪ ،‬طول بخش آکسونمانند بیشتر است‪.‬‬
‫در گیرندۀ مخـروطی نسبت به گیرنـدۀ استـوانهای‪ ،‬هستـه به بخش آکسونمانند (محل تشکیل سیناپس با رشتۀ عصبی‬
‫عصب بینایی) بیشتر است‪.‬‬
‫بین هسته و محل قرارگیری مادۀ حساس به نور‪ ،‬یک بخش حجیمشده در یاخته وجود دارد که در گیرندۀ مخروطی‪،‬‬
‫اندازۀ آن بیشتر است‪.‬‬

‫تست ‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫با توجه به شبکیۀ چشم یک فرد سالم‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در گیرندۀ مخروطی ‪ ..................‬گیرندۀ استوانهای‪ ،‬مادۀ حساس به نور ‪»..................‬‬
‫‪ )۲‬همانند ـ در مجاورت هسته قرار دارد‪.‬‬ ‫‪ )۱‬نسبت به ـ کمتری یافت میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬برعکس ـ در نور زیاد و به کمک ویتامین ‪ A‬ساخته میشود‪.‬‬ ‫‪ )۳‬برخالف ـ در یک انتهای یاخته وجود دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬
‫در گیرندۀ مخروطی‪ ،‬نسبت به گیرندۀ استوانهای‪ ،‬مقدار مادۀ حساس به نور کمتر است (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬محل قرارگیری مادۀ حساس به نور در هر دو یاخته‪ ،‬در یک‬
‫انتهای یاخته و دور از محل قرارگیری هسته است (نادرستی گزینۀ ‪ ۲‬و ‪ .)۳‬مادۀ حساس به نور تحت تأثیر نور تجزیه (نه ساخته) میشود (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -16‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در یک سارکومر موجود در رشتههای سازندۀ تار ماهیچهای کُند‪ ،‬هر رشتۀ پروتئینی که ‪ ..................‬میشود‪ ،‬بهطور حتم ‪ ..................‬دارد‪».‬‬
‫‪ )۲‬در نوار تیره و روشن دیده ـ یک انتهای آزاد‬ ‫‪ )۱‬در بخشی روشن دیده ـ ضخامت کمی‬
‫‪ )۴‬در قسمتهایی‪ ،‬بدون همپوشانی مشاهده ـ سر نزدیکتر به خط ‪Z‬‬ ‫‪ )۳‬باعث ایجاد بخشی تیره ـ در تشکیل پل اتصالی نقش‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ ۱۱۰۳‬ـ متوسط ـ قید ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫درون هر یاختۀ (تارِ) ماهیچۀ اسکلتی‪ ،‬تعداد زیادی رشته به نام تارچۀ ماهیچهای وجود دارد‪ .‬تارچهها از واحدهای تکراری به نام سارکومر تشکیل شدهاند‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در نوار روشن‪ ،‬فقط رشتههای نازک اکتین مشاهده میشوند‪ .‬اما عالوهبر نوار روشن‪ ،‬در قسمت میانی نوار تیره نیز بخشی روشن مشاهده میشود که در آن‪،‬‬
‫رشتۀ میوزین وجود دارد که دارای ضخامت زیادی است‪.‬‬
‫‪ )۲‬در نوار روشن‪ ،‬فقط رشتۀ اکتین وجود دارد و در نوار تیره‪ ،‬هم رشتۀ اکتین و هم رشتۀ میوزین دیده میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور این گزینه‪ ،‬رشتۀ اکتین است‪.‬‬
‫یک انتهای اکتین به خط ‪ Z‬متصل است و انتهای دیگر آن که به درون سارکومر کشیده شده است‪ ،‬آزاد میباشد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در نوار تیره‪ ،‬رشتههای اکتین و میوزین وجود دارند که در تشکیل پل اتصالی نیز نقش دارند‪ .‬اما عالوهبر نوار تیره‪ ،‬خط ‪ Z‬نیز یک خط تیره است و مستقیما‬
‫نقشی در تشکیل پلهای اتصالی ندارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در بخشهایی از سارکومر‪ ،‬رشتههای اکتین و رشته های میوزین‪ ،‬فاقد همپوشانی با یکدیگر هستند‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬دم‬
‫میوزینها در قسمت میانی سارکومر قرار دارند و سر آنها‪ ،‬به خط ‪ Z‬نزدیکتر است‪ .‬قسمت دوم این گزینه دربارۀ اکتین صادق نیست‪.‬‬
‫(‪ ۱۳‬ـ ‪)۱۱۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تصویر میکروسکوپی از ساختار ماهیچۀ مخطط و سارکومر‬
‫در نوار روشن‪ ،‬فقط رشتۀ اکتین وجود دارد‪.‬‬
‫در نوار تیره‪ ،‬رشتۀ اکتین و میوزین وجود دارند‪.‬‬
‫در قسمت میانی نوار تیره‪ ،‬فقط رشتۀ میوزین وجود دارد و در این قسمت‪ ،‬یک بخش روشن‬
‫و یک خط تیره هم دیده میشود‪.‬‬
‫خط ‪ ،Z‬یک خط تیره در سارکومر است‪.‬‬

‫بافت ماهیچهای‬
‫صاف‬ ‫قلبی‬ ‫اسکلتی (مخطط)‬ ‫نام بافت‬
‫دوکیشکل‬ ‫استوانهایشکل منشعب‬ ‫استوانهایشکل‬ ‫شکل یاخته‬
‫غیرارادی‬ ‫غیرارادی‬ ‫ارادی (و گاهی غیرارادی)‬ ‫عمل‬
‫سفید ـ صورتی‬ ‫قرمز‬ ‫قرمز ـ سفید‬ ‫رنگ‬
‫تکهستهای‬ ‫بیشتر یکهستهای و بعضی دو هستهای‬ ‫چندهستهای‬ ‫تعداد هسته‬
‫مرکز یاخته‬ ‫مرکز یاخته‬ ‫حاشیۀ یاخته‬ ‫محل هسته‬
‫اندامهای دارای فعالیت غیرارادی‬
‫الیۀ میانی قلب‬ ‫ماهیچههای متصل به استخوان‪ ،‬دیافراگم‪ ،‬ماهیچههای‬
‫(بهجز قلب)؛ مثل اندامهای دستگاه‬ ‫مثال‬
‫(ماهیچۀ قلب)‬ ‫ابتدای مری و اسفنکتر خارجی مخرج و ‪...‬‬
‫گوارش‬

‫‪ -17‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر دربارۀ انسان بهطور حتم صحیح است؟‬
‫«اگر از نمای ‪ ..................‬به اسکلت بدن انسان نگاه کنیم‪».................. ،‬‬
‫‪ )۱‬روبهرو ـ در ساق پای چپ‪ ،‬نازک ترین استخوان در سمت چپ قرار دارد و با درازترین استخوان بدن‪ ،‬مفصل لوالیی تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬پشت ـ در دست راست‪ ،‬در محل اتصال نوعی استخوان کوتاه با ضخیمترین استخوان ساعد دست و استخوان کف دست‪ ،‬غضروف وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬جلویی ـ استخوانهایی که به ستون مهرهها متصل هستند و با استخوانی دراز مفصل گوی ـ کاسهای تشکیل میدهند‪ ،‬با یکدیگر اتصال‬
‫دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬عقبی ـ استخوانهای نامنظمی که در تشکیل محور بدن نقش دارند‪ ،‬با استخوانی با شکل متفاوت‪ ،‬نوعی مفصل غیرمتحرک را تشکیل‬
‫میدهند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۳‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫مفصل شانه (بین بازو و کتف) و مفصل لگن (بین ران و نیملگن)‪ ،‬مفصلهای گوی ـ کاسهای هستند و در نمای جلویی‪ ،‬میتوانیم مفصل لگن را مشاهده کنیم‪.‬‬
‫استخوانهای نیملگن‪ ،‬با ستون مهرهها نیز اتصال دارند‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬در قسمت جلویی‪ ،‬دو استخوان نیملگن با یکدیگر‬
‫مفصل تشکیل میدهند‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۱۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬اسکلت انسان‬


‫جمجمه از چند استخوان تشکیل شده است که بین آنها‪ ،‬مفصلهایی با ظاهر دندانهدار وجود دارد‪.‬‬
‫جمجمه در تشکیل سر و صورت نقش دارد‪.‬‬
‫دو استخـوان ترقـوه در بدن وجـود دارد که به دو سمت قسمت بـاالیی جناغ سینه متصل میشوند‪.‬‬
‫انتهای دیگر هر استخوان ترقوه‪ ،‬با استخوان کتف مفصل تشکیل میدهد‪.‬‬
‫استخوان بازو با استخوان کتف مفصل تشکیل میدهد‪.‬‬
‫مفصل شانه و مفصل لگن‪ ،‬مفاصل گوی ـ کاسهای هستند‪.‬‬
‫اندازۀ مهرههـا از بـاال به پایین افزایش مییابد و مهرههای کمری اندازۀ بزرگتری نسبت به مهرههای‬
‫سینهای و گردنی دارند‪.‬‬
‫غضروف دندههـای ‪ ۹ ،۸ ،۷ ،۶‬و ‪ ۱۰‬به یکدیگــر میپیوندنـد و سپـس بـه جنـاغ متصـل میشونــد‪.‬‬
‫دندۀ ‪ ۱۱‬و ‪ ۱۲‬به جناغ متصل نمیشوند‪.‬‬
‫در آرنـج‪ ،‬هم استخـوان زنـد زیرین و هم زند زبرین میتوانند با استخوان بازو مفصل تشکیـل دهند‬
‫اما در زانو‪ ،‬فقط استخوان درشتنی با استخوان ران مفصل تشکیل میدهد‪.‬‬
‫در مچ دست دو ردیف استخـوان کوتـاه وجود دارد که ردیف باالیی آن‪ ،‬با استخوانهای ساعد دست‬
‫مفصل تشکیل میدهد و ردیف پایینی‪ ،‬به استخوانهای کف دست متصل میشود‪.‬‬
‫دو استخوان نیم لگن‪ ،‬در پشت به ستون مهرهها و در جلو‪ ،‬به یکدیگر متصل میشوند‪.‬‬
‫استخوان ران بلندترین استخوان بدن انسان است‬
‫استخوان زند زبرین در ساعد دست و استخوان نازکنی در ساق پا‪ ،‬نسبت به استخوان مجاور خود‪ ،‬در سمت خارجیتری از اندام قرار دارند‪.‬‬
‫استخوان زند زیرین در ساعد دست و استخوان نازکنی در ساق پا‪ ،‬نسبت به استخوان مجاور خود‪ ،‬ضخامت کمتری دارد‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در ساق پا‪ ،‬دو استخوان نازکنی و درشتنی وجود دارد‪ .‬در هر دو پا‪ ،‬استخوان نازکنی در سمت خارجیتری نسبت به استخوان درشتنی قرار دارد و همانطور‬
‫که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬در پای چپ در سمت چپ استخوان درشتنی قرار گرفته است‪ .‬مفصل زانو‪ ،‬بین استخوان ران (درازترین استخوان بدن)‬
‫و درشتنی (نه نازکنی) تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬مچ دست از دو ردیف استخوان کوتاه تشکیل شده است که ردیف باالتر آن‪ ،‬با استخوانهای زند زیرین و زند زبرین (ضخیمترین استخوان ساعد) مفصل‬
‫تشکیل میدهند و ردیف پایینتر‪ ،‬با استخوانهای کف دست مفصل تشکیل میدهند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در استخوانهای مچ دست‪ ،‬استخوانی وجود ندارد که هم با‬
‫استخوانهای ساعد و هم با استخوانهای کف دست مفصل تشکیل دهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬اسکلت انسان شامل دو بخش محوری و جانبی است‪ .‬بخش محوری‪ ،‬محور بدن را تشکیل میدهد‪ .‬استخوانهای ستون مهره‪ ،‬نوعی استخوان نامنظم هستند‬
‫که در اسکلت محوری وجود دارند‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬گروهی از ستون مهرهها که در ناحیه کمر قرار گرفتهاند‪ ،‬فقط با استخوانهای‬
‫مهرۀ دیگر (دارای شکل مشابه) مفصل تشکیل میدهند و با استخوان دیگری مفصل ندارند‪.‬‬
‫‪ -18‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ انسان نادرست است؟‬
‫‪ )۱‬یاختۀ استخوانی برخالف یاختۀ پوششی روده‪ ،‬ظاهری نامنظم دارد و همانند یاختههای اصلی مخ‪ ،‬رشتههای متصل به محل قرارگیری هسته‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬نوعی مفصل که در آن حرکت در چهار جهت انجام میشود‪ ،‬بین استخوانهایی تشکیل میشود که نامنظم هستند و در ذخیرۀ فسفات نقش‬
‫دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬سامانههای هاورسِ دارای اندازه های متفاوت‪ ،‬توسط مجراهای افقی یا مایل با هم مرتبط هستند و مجرای مرکزی آنها‪ ،‬شامل بافت چربی‬
‫میباشد‪.‬‬
‫‪ )۴‬افزایش در میزان ترشحات غدد چسبیده به پشت غدۀ تیروئید همانند کمبود ویتامین ‪ ،D‬تعداد میلههای استخوانی سر استخوان ران را کم‬
‫میکند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫(‪ ۱۱۰۳‬ـ سخت ـ مقایسه ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬سامانههای هاورس اندازههای متفاوتی دارند‪.‬‬
‫بین سامانه های هاورس مجاور یکدیگر‪ ،‬مجاری افقی (یا مایل) وجود دارند که ارتباط بین‬
‫سامانههای هاورس را برقرار میکنند‪ .‬دقت داشته باشیــد که در مجـرای مرکزی استخـوان دراز‬
‫(نه مجرای مرکزی سامانۀ هاورس)‪ ،‬مغز زرد (بافت چربی) وجود دارد‪ .‬در مجرای مرکزی سامانۀ‬
‫هاورس‪ ،‬رگها و اعصاب قرار گرفتهاند و مغز استخوان دیده نمیشود‪.‬‬

‫(‪ 03‬ـ ‪)۱۱۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ساختار بخشی از تنۀ یک استخوان دراز و اجزای آن‬
‫بخش عمدۀ تنۀ استخوان دراز توسط بافت استخوانی فشرده پر شده است‪.‬‬
‫سامانههای هاورس موجود در بافت استخوانی فشرده‪ ،‬اندازههای متفاوتی دارند‪.‬‬
‫بین سامانههای هاورس مجاور‪ ،‬مجرایی مایل یا افقی وجود دارد که رگهای خونی و اعصاب در آن قرار دارند‪.‬‬
‫خارجیترین یاختههای استخوانی در بافت استخوانی فشرده‪ ،‬در سامانۀ هاورس قرار نمیگیرند و در تماس با بافت پیوندی اطراف استخوان هستند‪.‬‬
‫یاختههای استخوانی ظاهر نامنظم و تعدادی رشته دارند‪ .‬هستۀ این یاختهها بیضیشکل است‪.‬‬
‫بافت استخوانی اسفنجی‪ ،‬حفرههای نامنظم دارد که در بین آنها‪ ،‬رگهای خونی‪ ،‬اعصاب و مغز استخوان وجود دارد‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬یاختههای استخوانی ظاهری نامنظم دارند و در مرکز آنها‪ ،‬هسته قرار گرفته است‪ .‬همچنین رشتههایی از‬
‫یاختۀ استخوانی خارج شدهاند‪ .‬نورونها یاختههای اصلی مخ هستند و رشتههای آکسون و دندریت به جسمیاختهای آنها متصل میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در مفصل گوی ـ کاسه ای‪ ،‬حرکت در تمام جهات (جلو‪ ،‬عقب‪ ،‬چپ‪ ،‬راست و چرخشی) انجام میشود‪ .‬در مفصل لوالیی‪ ،‬حرکت فقط در دو جهت انجام‬
‫میشود و در مفصل لغزنده حرکت در چهار جهت انجام میشود‪ .‬استخوانهای ستون مهرهها‪ ،‬استخوانهای نامنظم هستند و همانند سایر استخوانها‪ ،‬در ذخیرۀ‬
‫مواد معدنی مانند فسفات و کلسیم نقش دارند‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬انواعی از مفصلهای متحرک (‪ 0۸‬ـ ‪)۱۱۳‬‬
‫در مفصل گوی ـ کاسهای‪ ،‬حرکت در تمام جهات (جلو‪ ،‬عقب‪ ،‬چپ‪ ،‬راست‬
‫و چرخشی) انجام میشود‪.‬‬
‫در مفصل لوالیی‪ ،‬حرکت فقط در دو جهت انجام میشود‪.‬‬
‫در مفصل لغزنده حرکت در چهار جهت انجام میشود‪.‬‬
‫مفصل ران و شـــانه‪ ،‬مفصل گــوی ـ کاســهای هستنــد‪ .‬مفصـل آرنج‪،‬‬
‫زانو و مفصل بین انگشتــان‪ ،‬مفصـل لوالیی هستنـد‪ .‬مفصل بین ستـون‬
‫مهرهها نوعی مفصل لغزنده است‪.‬‬

‫‪ )۴‬در پشت غدۀ تیروئید‪ ،‬غدههای پاراتیروئید قرار دارند‪ .‬هورمون پاراتیروئیدی باعث میشود که کلسیم از بافت استخوانی آزاد شود‪ .‬کمبود ویتامین ‪ D‬نیز جذب‬
‫کلسیم را کاهش میدهد و در نتیجه رسوب کلسیم در استخوان کاهش مییابد‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬افزایش ترشح هورمون پاراتیروئیدی و کمبود ویتامین ‪ ،D‬باعث‬
‫میشوند که تراکم تودۀ استخوانی کاهش پیدا کند و مقدار بافت استخوانی فشرده و اسفنجی (دارای میلههای استخوانی) در استخوانهای بدن کاهش پیدا کند‪.‬‬
‫نکته [هورمونهای مؤثر بر استخوانها]‪۱ :‬ـ هورمون رشد‪ :‬رشد طولی استخوانهای دراز‪۲ ،‬ـ هورمونهای تیروئیدی‪ :‬افزایش سوختوساز‪۳ ،‬ـ هورمون کلسیتونین‪:‬‬
‫جلوگیری از برداشت کلسیم‪۴ ،‬ـ هورمون پاراتیروئيدی‪ :‬جدا شدن کلسیم از مادۀ زمینهای استخوان‪۵ ،‬ـ تستوسترون‪ :‬رشد استخوانها‪۶ ،‬ـ انسولین‪ :‬ورود گلوکز به‬
‫یاخته‪۷ ،‬ـ اریتروپویتین‪ :‬افزایش تولید گویچههای قرمز توسط مغز قرمز استخوان‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫مقایسه بافت استخوانی اسفنجی و فشرده‬

‫‪ )1‬میلهها و صفحههای استخوانی به صورت نامنظم قرار میگیرند و سامانه هاورس وجود ندارد‬

‫‪ )2‬بین تیغههای استخوانی حفراتی وجود دارد که توسط رگها و مغز قرمز استخوان پر میشوند‪.‬‬
‫اسفنجی‬
‫‪ )3‬سلولهای استخوانی در بافت اسفنجی در ضخامت میلهها و صفحههای استخوانی قرار میگیرند‪.‬‬

‫در استخوانهای دراز در اطراف مجرای مرکزی استخوان (سطح داخلی تنه) وجود دارد‪.‬‬

‫در استخوانهای دراز هم در سر استخوان و هم در تنه استخوان وجود دارد اما بخش اعظم سر استخوانهای دراز‪ ،‬بافت اسفنجی است‪.‬‬

‫‪ )1‬از مجموعههای منظمی به نام سامانه هاورس تشکیل شده و در بخش سطحی همه استخوانها و بخش اعظم تنۀ استخوان دراز وجود دارد‪.‬‬
‫فشرده‬
‫‪ )2‬در هر سامانه هاورس تیغههای استخوانی به صورت استوانههایی هم مرکز آرایش یافته و اطراف آنها ماده زمینهای استخوان وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )3‬در مرکز هر سامانه هاورس یک مجرای مرکزی به نام مجرای هاورس قرار دارد که در آن رگ خونی و عصب قرار میگیرد‬

‫‪ -19‬تصویر مقابل مربوط به مرحلهای از انقباض در سارکومر ماهیچۀ اسکلتی است‪ .‬در مرحلهای بالفاصله بعد از آن ‪..................‬‬
‫‪ )۱‬سرهای میوزین به رشتۀ اکتین متصل میشوند‪.‬‬
‫‪ )۲‬مولکول ‪ ATP‬توسط سرهای میوزین مصرف میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬خمیدگی مولکول میوزین به حداکثر میزان خود میرسد‪.‬‬
‫‪ )۴‬اتصال بین رشتههای میوزین و اکتین گسسته میشود‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ -113( 1‬سخت‪ -‬مفهومی)‬

‫با توجه به شکل مقابل که مراحل انقباض یاختۀ ماهیچهای را نشان میدهد‪ ،‬بعد از این مرحله‪ ،‬سرهای میوزین به اکتین متصل میشوند‪.‬‬
‫شکلنامه ‪ :‬مکانیسم انقباض ماهیچۀ اسکلتی‬
‫در این بحث ترتیب زمانی وقایع خیلی مهم و حیاتیه !‬
‫(‪ )1‬با رسیدن پیام عصبی از مراکز عصبی (مغز و نخاع)‪ ،‬به محل سیناپس نورون حرکتی با یــاخته‬
‫ماهیچهای‪ ،‬ناقل عصبی از پایانه آکسون آزاد (اگزوسیتوز) میشود‪.‬‬
‫(‪ )2‬با اتصال این ناقلین به گیرندههای خود در سطح یاختۀ ماهیچهای‪ ،‬یک موج تحریکی در طول‬
‫غشای یاخته ایجاد میشود‪.‬‬
‫(‪ )3‬به دنبال این موج تحریکی یونهای کلسیم از شبکه آندوپالسمی اطراف تارچه به روش انتشار‬
‫تسهیلشده به درون مادۀ زمینهای سیتوپالسم یاخته ماهیچهای آزاد میشوند‪.‬‬
‫(‪ )4‬در حضور یون کلـسیم سـرهای پروتئینهای میـوزین به رشـتههای اکتـین متصل میشــوند‪.‬‬
‫(تشکیل پلهای اتصالی اکتین و میوزین)‬
‫(‪ )5‬با تغییر شـکل ســرهای میوزین و با حرکتـی مانند پارو زدن رشتههای اکتین به سمت مـرکز‬
‫سارکومر کشیده میشوند که نتیجهی آن کاهش فاصله دو خط ‪ Z‬است‪.‬‬
‫(‪ )6‬نزدیک شدن خطـوط ‪ Z‬به هم باعـث کوتـاه شدن طول سارکومـرها و در کـل‪ ،‬کاهـش طـول‬
‫ماهیچه میشود‪.‬‬
‫(‪ )7‬اتـصال و جدا شــدن سـرهای میـوزین (لیـز خوردن اکتیـن و میـوزین) صـدها بار در ثانـیه‬
‫(نه در دقیقه!) تکرار و در نتیجه ماهیچۀ اسکلتی منقبض میشود‪.‬‬
‫سـر میـوزین بعـد از جـدا شدن از اکتـین در صورت اتـصال دوبـاره به آن‪ ،‬به محـلی که کمی‬
‫دورتـر از محل اتـصال قبلی است‪ ،‬میچسبد‪ .‬در واقع سر میـوزین در هـر بار اتصال به نقطهای‬
‫از اکتین متصل میشود که نسبت به نقطۀ قبلی به خط ‪ z‬نزدیکتر است‪.‬‬
‫(‪ )8‬با تـوقف پیـام عصبـی انقبــاض‪ ،‬یـونهای کلسیـم بـه ســرعت با انتقـال فعــال به شبــکه‬
‫آندوپالسمی بازگردانده و در نتیجه اکتین و میوزین از هم جدا میشوند‪.‬در این حـال سارکومر تا‬
‫زمان رسیدن پیام بعدی در حالت استراحت است‪.‬‬
‫اختالل در تنظیم ترشح هورمون های کلسی تونین و پاراتیروئیدی سبب اختالل در انقباض ماهیچه می شود‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫‪ -۲0‬بهطور طبیعی‪ ،‬در نوعی از یاختههای ماهیچهای بدن انسان که مانند استوانهای با چندین هسته دیده میشوند‪.................. ،‬‬
‫‪ )۱‬رشتههای اکتین در دو طرف خود به خطوط ‪ Z‬متصلاند‪.‬‬
‫‪ )۲‬هر مولکول میوزین دارای سرهای متعددی در دو انتهای خود است‪.‬‬
‫‪ )۳‬رشتههای میوزین در هنگام انقباض به خطوط ‪ Z‬متصل میشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در ساختار دم میوزین بیش از یک رشتۀ پلیپپتیدی مشاهده میشود‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ -113( 4‬سخت‪ -‬مفهومی)‬

‫یاختههای ماهیچۀ اسکلتی مانند استوانهای با چندین هسته است‪ .‬همانطور که در‬
‫شـکل مقابل مشـاهده میکنید‪ ،‬در ساختار دم میوزین دو رشتۀ پلیپپتیدی وجود دارد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬رشتههای اکتین نازک بوده و از یک طرف به خط ‪ Z‬متصل هستند‪ .‬این رشتهها به درون سارکومر کشیده‬
‫شدهاند‪.‬‬
‫‪ )۲‬رشتههای میوزین‪ ،‬ضخیم و بین رشتههای اکتین جا گرفتهاند‪ .‬این رشتهها سرهایی برای اتصال به اکتین‬
‫دارند‪ .‬همانطور که در شکل مقابل مشاهده میکنید‪ ،‬هر مولکول میوزین دارای ‪ ۲‬سر است نه سرهای متعدد!‬

‫نکته مهم‪ :‬در واقع چندین مولکول میوزین در کنار هم قرار میگیرند و به صورت واحدهای میوزین در سارکومر عمل میکنند‪ .‬این مولکولهای میوزین از طریق‬
‫دمهای خود در کنار هم قرار گرفتهاند و سرهای آنها به سمت خطوط ‪ Z‬قرار دارد‪.‬‬

‫‪ )۳‬همانطور که در شکل مقابل مشاهده میکنید‪ ،‬در زمان انقباض‪ ،‬مساحت نوار روشن کاهش مییابد ولی رشتههای میوزین برخالف اکتین به خطوط ‪ Z‬متصل‬
‫نمیشوند‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬ساختار ماهیچهاسکلتی‬
‫ماهیچۀ اسکلتی از چندین دسته تار ماهیچهای تشکیل شدهاست‪.‬‬
‫هــر دستـه تار مـاهیـچهای از تعـدادی یاخـته یا تـار ماهیـچهای تشـکیل شــدهاســت‪.‬‬
‫این دسته تارها با غالفی از بافت پیوندی رشتهای محکم احاطه شدهاست‪.‬‬
‫ایـن غـالفهای پیونــدی در انتها‪ ،‬به صورت طناب یا نواری محکم به نام زردپی درمیآیند‪.‬‬
‫زردپیهای دو انتهای ماهیچه‪ ،‬به استخوانهای مختلف متصل میشوند‪.‬‬
‫با انقباض ماهیچه‪ ،‬دو استخوان به طرف هم کشیده میشوند‪.‬‬
‫نحوۀ اتصال ماهیچه به استخوان طوری است که معموالً با تغییر کوتاهی در طول ماهیچه‪،‬‬
‫استخوان به اندازۀ زیادی جابهجا میشود‪ .‬مثال با کوتاه شدن حدود یک سانتیمتر ماهیچۀ‬
‫جلوی بازو‪ ،‬ساعد دست به اندازۀ زیادی حرکت میکند‪.‬‬
‫حواست باشه که در ماهیچه اسکلتی بافت پیوندی در چند بخش دیده میشود‪:‬‬
‫‪-1‬سطح خارجی ماهیچه ‪ -2‬اطراف چند دسته از تارهای ماهیچهای ‪ -3‬اطراف هر دسته از تارهای ماهیچهای (مورد سومی رو دقت کنید تو یکی از آزمونهای قبلی‬
‫اشتباه تایپی شده بود)‬

‫ترکیب با فصل ‪ 2‬یازدهم ‪ :‬گیرندههای حس وضعیت در ماهیچه های اسکلتی‪ ،‬زردپیها و کپسول پوشانندۀ مفصلها حضور دارند‪ .‬گیرنده های وضعیت درون‬
‫ماهیچه ها به تغییرات طول ماهیچه حساس هستند و پیام ایجاد شده در آنها به مخچه وارد میشود‪.‬‬
‫هر یاخته ماهیچه اسکلتی استوانهای شکل است و چندین هسته دارد که از بهم پیوستن چند یاخته در دوران جنینی ایجاد شده است‪.‬‬

‫ترکیب با فصل ‪ 6‬یازدهم ‪ :‬یاختههای چند هستهای میتوانند به دو روش تولید شوند ‪:‬‬
‫‪ )1‬بهم پیوستن چند سلول در دوران جنینی مانند یاخته ماهیچه اسکلتی‬
‫‪ )2‬تقسیم هسته بدون تقسیم سیتوپالسم مانند یاخته دوهستهای در کیسۀ رویانی نهاندانگان (بزرگترین یاخته کیسۀ رویانی و دارای قدرت لقاح)‬

‫ترکیب با فصل ‪ 4‬دهم ‪ :‬بیشتر یاختههای ماهیچۀ قلبی تک هستهای و بعضی از آنها دو هستهای هستند‪.‬‬

‫ترکیب با فصل ‪ 7‬دوازدهم ‪ )1 :‬یاختههای ماهیچهای یاختههایی تمایزیافته هستند که در محیط کشت به مقدار کم تکثیر میشوند و یا اصال تکثیر نمیشوند‪.‬‬
‫‪ )2‬انواعی از یاختههای بنیادی در مغز استخوان وجود دارد که میتوانند در محیط کشت تکثیر شده و به ماهیچه اسکلتی‪ ،‬قلبی و رگهای خونی تمایز پیدا کنند‪.‬‬
‫درون هر یاخته یا تار ماهیچه ای‪ ،‬تعداد زیادی رشته به نام تارچه ماهیچهای وجود دارد که موازی هم در طول یاخته قرار دارند‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی _ جلسه دوم‬

‫یاخته ماهیچه ی اسکلتی زیر ذره بین ‪:‬‬


‫غشای یاخته ‪:‬‬
‫هر یاخته ماهیچهای دارای غشایی است که از مولکولهای لیپیدی فسفولیپید و کلسترول‪ ،‬پروتئینهای سطحی و سراسری و کربوهیدرات ساخته شده است‪.‬‬
‫در غشای یاخته ماهیچۀ اسکلتی برای ناقلهای عصبی (ترشحی از نورون های حرکتی) گیرنده وجود دارد‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 1‬دهم ‪ :‬غشا که کنترل کننده عبور مواد بین یاخته و محیط است از ویژگی های مشترک همه ی یاخته های زنده است‪.‬‬
‫هسته ‪:‬‬
‫در هر یاخته ماهیچه اسکلتی چندین هسته وجود دارد که در زیر و نزدیک به غشای یاخته (در حاشیه سلول) قرار میگیرند‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 1‬دهم ‪ :‬یاختههای ماهیچه اسکلتی همانند یاختههای چربی‪ ،‬هستهای در نزدیکی غشا دارند‪.‬‬
‫حواست باشه که محتوای ژنتیکی هر کدام از هستهها کامال یکسان با سایر هستهها است و در هر هسته ‪ 2‬مجموعه کروموزوم مشاهده میشود‪( .‬در فرد سالم)‬
‫ترکیب با فصل ‪ 3‬دوازدهم ‪ :‬در بدن یک مرد برای صفت تک جایگاهی وابسته به ‪ X‬در یاخته ماهیچۀ اسکلتی به تعداد هستهها الل وجود دارد اما همگی از یک نوع‬
‫هستند!!‬
‫در یک مرد سالم در هر یاخته ماهیچه اسکلتی و بعضی از یاختههای ماهیچه قلبی بیش از یک کروموزوم ‪ X‬مشاهده میشود‪.‬‬
‫در هسته تبدیل مونومر به پلیمر و تولید نوکلئیکاسید خطی (‪ )RNA‬صورت میگیرد( رونویسی) حواست باشه که فرایند همانندسازی درون هسته صورت نمیگیرد‪.‬‬
‫شبکه آندوپالسمی ‪:‬‬
‫در یاختههای ماهیچه اسکلتی گسترش زیادی دارد و محل ذخیره یون کلسیم در یاخته است‪.‬‬
‫در زمان انقباض‪ ،‬کلسیم با انتشار تسهیلشده از آنها خارج و در ماده زمینهای سیتوپالسم در مجاورت اکتین و میوزین قرار میگیرد تا بههم متصل شوند و با اتمام‬
‫انقباض یونهای کلسیم بهسرعت با انتقال فعال به شبکه آندوپالسمی بازگردانده میشوند و اکتین و میوزین از هم جدا میشوند‪.‬‬
‫حواست باشه که در غشای شبکۀ آندوپالسمی برای ناقل عصبی گیرنده وجود ندارد اما پروتئینهایی کانالی و ناقل وجود دارد که کلسیم از آنها عبور میکند‪.‬‬
‫میتوکندری ‪:‬‬
‫در یاختههای ماهیچهای به علت مصرف انرژی زیاد‪ ،‬تعداد میتوکندری نسبت به سایر یاختههای بدن بیشتر است‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 5‬دوازدهم ‪ :‬درون میتوکندری تنفس سلولی هوازی صورت می گیرد و ‪ ATP‬به روش اکسایشی و در سطح پیش ماده تولید می شود‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه سوم»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزان عزیز؛‬
‫سالم‬
‫سال نوتون مبارک‬

‫امیدواریم سال جدید؛ در کنار عزیزانتون سالی سرشار از تندرستی و موفقیت باشه واسهتون‪.‬‬
‫خیلی خوشحالیم که دوجلسهای که از کالس تست طالیی برگزار شده مورد توجهتون قرار گرفته؛‬
‫سعیمون بر اینه تا با برطرف کردن کاستیهای احتمالی‪ ،‬در جلسات باقیمونده؛ سطح علمی شما عزیزان رو به باالترین کیفیت‬
‫آموزشی ممکن ارتقا بدیم‪.‬‬

‫بیصبرانه و مشتاقانه منتظر دیدارتون هستیم‪.‬‬


‫پوریا خیراندیش‪-‬فرزام فرهمندنیا‬

‫‪ 8‬فروردینماه‪:‬جمعبندی مباحث فصلهای چهارم‪،‬پنجم و هفتم زیستشناسی یازدهم‬


‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«نوعی بیماری در یک فرد بالغ ‪..................‬؛ به طور حتم برای کاهش اثر عالئم بیماری در این فرد‪ ،‬افزایش شدید ترشح هورمون‬
‫‪ ..................‬میتواند مؤثر باشد‪».‬‬
‫الف) ناشی از تخریب غالف میلین اطراف یاختههای عصبی است ـ کورتیزول برخالف تیموسین‬
‫ب) ناشی از تخریب ریزپرزها و پرزهای رودۀ باریک است ـ پاراتیروئیدی برخالف کلسیتونین‬
‫ج) باعث داسیشکلشدن گویچههای قرمز خون میشود ـ تیروئیدی همانند اریتروپویتین‬
‫د) منجر به کاهش مقدار پروتئین و چربی در بدن میشود ـ انسولین همانند گلوکاگون‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (الف) و (ب)‪ ،‬صحیح هستند‪.‬‬


‫اثر‬ ‫سلول هدف‬ ‫محرک ترشح‬ ‫نام هورمون‬ ‫نام غده‬
‫تنظیم ریتمهای شبانهروزی‬ ‫ـــــ‬ ‫در پاسخ به تاریکی‬ ‫مالتونین‬ ‫اپیفیز‬
‫هورمونهای‬
‫افزایش ترشح هورمونهای هیپوفیز پیشین‬ ‫هیپوفیز پیشین‬
‫آزادکننده‬
‫بازخورد منفی هورمونها‬
‫هورمونهای‬
‫کاهش ترشح هورمونهای هیپوفیز پیشین‬ ‫هیپوفیز پیشین‬
‫مهارکننده‬
‫هیپوتاالموس‬
‫افزایش فشار اسمزی‬
‫افزایش بازجذب آب در کلیه‬ ‫نفرونهای کلیه‬ ‫ضدادراری‬
‫هیپوتاالموس‬
‫ماهیچۀ صاف رحم و‬ ‫انقباضات رحم و مکیدن‬
‫تحریک انقباض ماهیچۀ صاف‬ ‫اکسیتوسین‬
‫غدد شیری‬ ‫شیر‬
‫صفحۀ رشد استخوان‬
‫هورمون آزادکنندۀ‬
‫رشد طولی استخوان دراز‬ ‫دراز (و حتی سایر‬ ‫هورمون رشد‬
‫هیپوتاالموس‬
‫یاختههای بدن)‬
‫تحریک تولید شیر ‪ +‬تنظیم تعادل آب و نقش در‬ ‫هورمون آزادکنندۀ‬
‫غدد شیری‬ ‫پروالکتین‬
‫دستگاه تولیدمثل مرد و دستگاه ایمنی‬ ‫هیپوتاالموس‬
‫هورمون آزادکنندۀ‬
‫ترشح هورمونهای تیروئيدی (‪ T3‬و ‪)T4‬‬ ‫غدۀ تیروئيد‬ ‫محرک تیروئيدی‬ ‫هیپوفیز پیشین‬
‫هیپوتاالموس‬
‫بخش قشری غدۀ‬ ‫هورمون آزادکنندۀ‬
‫ترشح کورتیزول‪ ،‬آلدوسترون و ‪...‬‬ ‫محرک فوقکلیه‬
‫فوقکلیه‬ ‫هیپوتاالموس‬
‫محرک غدد‬
‫هورمون آزادکنندۀ‬
‫ترشح هورمونهای جنسی و ‪...‬‬ ‫غدد جنسی‬ ‫جنسی (‪ FSH‬و‬
‫هیپوتاالموس‬
‫‪)LH‬‬
‫هورمونهای‬
‫افزایش تجزیۀ گلوکز ‪ +‬تنظیم انرژی در دسترس بدن‬ ‫همۀ سلولهای بدن‬ ‫هورمون محرک تیروئيدی‬ ‫تیروئيدی (‪ T3‬و‬
‫‪) T4‬‬ ‫تیروئيد‬
‫افزایش کلسیم پالسمای‬
‫جلوگیری از برداشت کلسیم از مادۀ زمینهای استخوان‬ ‫استخوان‬ ‫کلسیتونین‬
‫خون‬
‫آزادسازی کلسیم از استخوان ‪ /‬افزایش بازجذب‬
‫کاهش کلسیم پالسمای‬ ‫هورمون‬
‫کلسیم در کلیه ‪ /‬فعال کردن ویتامین ‪  D‬افزایش‬ ‫استخوان ‪ /‬کلیه‬ ‫پاراتیروئيد‬
‫خون‬ ‫پاراتیروئيدی‬
‫جذب کلسیم در رودۀ باریک‬
‫تمایز لنفوسیت ‪ T‬و ایجاد لنفوسیت ‪ T‬بالغ‬ ‫لنفوسیت ‪ T‬نابالغ‬ ‫ـــــ‬ ‫تیموسین‬ ‫تیموس‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫افزایش ضربان قلب و فشار خون ‪ /‬کاهش‬ ‫شبکۀ هادی قلب ‪/‬‬ ‫تنش کوتاهمدت‪ :‬تنظیم‬
‫اپینفرین و نور‬
‫خونرسانی به لولۀ گوارش و افزایش خونرسانی قلب‬ ‫ماهیچۀ صاف رگها ‪/‬‬ ‫توسط دستگاه عصبی‬ ‫مرکزی‬
‫اپینفرین‬
‫و ماهیچهها ‪ /‬باز شدن نایژکها ‪ /‬افزایش قند خون‬ ‫ماهیچۀ صاف نایژکها‬ ‫خودمختار‬

‫فوقکلیه‬
‫افزایش قند خون ‪ /‬تضعیف دستگاه ایمنی در صورت‬ ‫تنش بلندمدت‪ :‬هورمون‬
‫ـــــ‬ ‫کورتیزول‬
‫ترشح طوالنیمدت‬ ‫محرک فوقکلیه‬
‫قشری‬
‫افزایش بازجذب سدیم و به دنبال آن‪ ،‬افزایش‬
‫نفرونهای کلیه‬ ‫هورمون محرک فوقکلیه‬ ‫آلدوسترون‬
‫بازجذب آب ‪ ‬افزایش فشار خون‬
‫افزایش برداشت گلوکز توسط سلولها از خون ‪ /‬تولید‬ ‫اغلب سلولهای بدن ‪/‬‬ ‫افزایش گلوکز پالسمای‬
‫انسولین‬
‫گلیکوژن از گلوکز‬ ‫کبد‬ ‫خون‬
‫پانکراس‬
‫کاهش گلوکز پالسمای‬
‫تجزیۀ گلیکوژن و آزاد شدن گلوکز به خون‬ ‫کبد‬ ‫گلوکاگون‬
‫خون‬
‫هورمون ‪ LH‬و ‪FSH‬‬ ‫استروژن‬
‫تخمدان‬
‫توضیحات این قسمت را در فصل (‪ )۷‬یازدهم میخوانید‪.‬‬ ‫هورمون ‪ LH‬و ‪FSH‬‬ ‫پروژسترون‬
‫هورمون ‪LH‬‬ ‫تستوسترون‬ ‫بیضه‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) مالتیپل اسکلروزیس (‪ ) MS‬نوعی بیماری خودایمنی است که در آن دستگاه ایمنی به غالف میلین اطراف یاختههای عصبی مغز و نخاع حمله میکند‪.‬‬
‫افزایش شدید ترشح هورمون کورتیزول باعث تضعیف سیستم ایمنی میشود و میتواند جلوی بروز عالئم این بیماری را بگیرد اما هورمون تیموسین در تمایز‬
‫لنفوسیتها نقش دارد و باعث تقویت عملکرد دستگاه ایمنی میشود‪.‬‬
‫ب) در بیماری سلیاک‪ ،‬ریزپرزها و پرزهای رودۀ باریک تخریب می شوند و در نتیجۀ کاهش سطح جذب مواد در رودۀ باریک‪ ،‬جذب مواد مغذی مانند کلسیم‬
‫کاهش مییابد‪ .‬هورمون پاراتیروئیدی میتواند باعث افزایش کلسیم در خون شود و عالئم ناشی از کمبود کلسیم را جبران کند‪ .‬اما هورمون کلسیتونین جلوی‬
‫برداشت کلسیم از استخوان را میگیرد و تأثیری بر جبران کمبود کلسیم خون ندارد‪.‬‬
‫ج) در بیماری کمخونی ناشی از گویچههای قرمز داسیشکل‪ ،‬زنجیرۀ بتای هموگلوبین مشکل دارد و در نتیجه‪ ،‬گویچههای قرمز شکل غیرطبیعی دارند‪ .‬این‬
‫موضوع منجر به اختالل در اکسیژنرسانی بافتها میشود‪ .‬زمانی که اکسیژنرسانی بافتها کم شود‪ ،‬ترشح هورمون اریتروپویتین از کبد و کلیه افزایش مییابد‪.‬‬
‫اما هورمون تیروئیدی که باعث افزایش سوختوساز بدن میشود‪ ،‬در شرایط اختالل در اکسیژنرسانی بافتها‪ ،‬میتواند منجر به افزایش بروز عالئم بیماری شود‪.‬‬
‫د) در بیماری دیابت شیرین‪ ،‬یاختهها در دریافت گلوکز از خون مشکل دارند و در نتیجه‪ ،‬چربیها و پروتئینها تجزیه میشوند و مقدار آنها کاهش مییابد‪ .‬در‬
‫دیابت شیرین نوع ‪ ،۲‬اختالل در گیرندههای انسول ین وجود دارد و حتی در حضور مقدار کافی انسولین‪ ،‬عالئم بیماری بروز پیدا میکند‪ .‬گلوکاگون نیز باعث‬
‫افزایش قند خون میشود و منجر به تشدید عالئم بیماری میشود‪ .‬البته از نظر علمی‪ ،‬افزایش ترشح انسولین میتونه باعث بشه که تا حدی عالئم بیماری کمتر بشه ولی‬
‫طبق کتاب درسی‪ ،‬تزریق انسولین برای کنترل دیابت نوع یک مؤثر هست و در نتیجه‪ ،‬در افراد مبتال به دیابت نوع دو افزایش انسولین تأثیری نداره‪.‬‬
‫کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را به درستی تکمیل نمیکند؟‬
‫«به طور معمول‪ ،‬فردی که دچار ‪ ..................‬شده است‪ ،‬می تواند به نوعی ‪ ..................‬مبتال گردیده باشد‪».‬‬
‫‪ )۱‬افزایش بیش از حد ترشح یکی از هورمونهای بخش پیشین غدۀ هیپوفیز ـ کمکاری غدۀ تیروئید‬
‫‪ )۲‬کاهش جذب برخی مواد از روده و افزایش احتمال بروز پوکی استخوان ـ کمکاری غدۀ پاراتیروئید‬
‫‪ )۳‬افزایش حجم هوای مرده و افزایش میزان نوعی مونوساکارید در خون ـ پرکاری مرکز غدۀ فوقکلیه‬
‫‪ )۴‬کاهش حجم ادرار تولیدی در نفرونها و افزایش فشار خون ـ پرکاری بخش پسین غدۀ هیپوفیز در تولید نوعی هورمون‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫هورمون ضد ادراری یکی از هورمونهای تولید شده در هیپوتاالموس است که در نتیجۀ تحریک گیرندههای تشنگی از غدۀ هیپوفیز پسین ترشح میشود‪ .‬این‬
‫هورمون با اثر بر کلیهها‪ ،‬بازجذب آب را افزایش میدهد و به این ترتیب دفع آب از راه ادرار کاهش پیدا میکند‪ .‬همچنین با افزایش میزان آب در خون‪ ،‬فشار‬
‫خون نیز افزایش مییابد‪ .‬دقت داشته باشید که این هورمون در هیپوتاالموس تولید شده و از بخش پسین غدۀ هیپوفیز ترشح میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬اگر ید در غذا به مقدار کافی نباشد‪ ،‬آن گاه هورمون تیروئیدی به اندازۀ کافی ساخته نمیشود‪ .‬در این حالت غدۀ هیپوفیز با ترشح هورمون محرک تیروئید‪،‬‬
‫باعث تحریک بیشتر غده میشود تا کمبود ترشح هورمون را جبران کند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫‪ )۲‬غدههای پاراتیروئید به تعداد چهار عدد در پشت غدۀ تیروئید قرار دارند‪ .‬این غدد‪ ،‬هورمون پاراتیروئیدی ترشح میکنند‪ .‬هورمون پاراتیروئیدی در پاسخ به‬
‫کاهش کلسیم خوناب ترشح میشود و در همایستایی کلسیم نقش دارد‪ .‬این هورمون‪ ،‬کلسیم را از مادۀ زمینۀ استخوان جدا و آزاد میکند‪ .‬در نتیجه احتمال‬
‫بروز پوکی استخوان افزایش مییابد‪ .‬همچنین بازجذب کلسیم را در کلیه افزایش میدهد‪ .‬یکی دیگر از کارهای هورمون پاراتیروئیدی اثر بر ویتامین ‪ D‬است‪.‬‬
‫این هورمون‪ ،‬ویتامین ‪ D‬را به شکلی تبدیل میکند که میتواند جذب کلسیم از روده را افزایش دهد؛ بنابراین کمبود ویتامین ‪ D‬باعث کاهش جذب کلسیم از‬
‫روده میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬غدۀ فوقکلیه روی کلیه قرار دارد و از دو بخش قشری و مرکزی تشکیل شده است که از همدیگر مستقلاند‪ .‬بخش مرکزی ساختار عصبی دارد‪ .‬وقتی فرد‬
‫در شرایط تنش قرار میگیرد‪ ،‬این بخش دو هورمون به نامهای اپینفرین و نوراپینفرین ترشح میکند‪ .‬این هورمونها ضربان قلب‪ ،‬فشار خون و گلوکز خوناب‬
‫(گلوکز نوعی مونوساکارید است‪ ).‬را افزایش میدهند و نایژکها را در ششها باز میکنند‪ .‬از آنجایی که هوای مرده در مجاری هوایی به دام میافتد‪ ،‬هر چه‬
‫مجاری هوایی گشادتر شوند‪ ،‬حجم هوایی که میتواند در آنها باقی بماند نیز بیشتر میشود‪.‬‬
‫مقایسه عوامل موثر بر تراکم استخوان‬
‫در این حالت مقدار مواد معدنی ذخیره شده‪ ،‬تولید کالژن و در نتیجه استحکام استخوان افزایش مییابد‪.‬‬
‫عوامل موثر ‪:‬‬
‫‪ .1‬فعالیت بدنی مانند ورزش‬ ‫افزایش تراکم‬
‫‪ .2‬افزایش وزن‬
‫‪ .3‬ترشح هورمونهای رشد‪ ،‬کلسی تونین و تستوسترون‬
‫‪ .4‬افزایش اثر جاذبه‬
‫در این حالت مقدار مواد معدنی ذخیره شده‪ ،‬تولید کالژن و در نتیجه استحکام استخوان کاهش مییابد‪.‬‬
‫عوامل موثر‪:‬‬
‫‪ .1‬سن (بافزایش سن یاختههای استخوانی کمکار و تودۀ استخوانی به تدریج کاهش مییابد)‬
‫‪ .2‬استفادۀ کمتر از استخوان‬
‫‪ .3‬حالت بیوزنی‬ ‫کاهش تراکم‬
‫‪.4‬کمبود ویتامین ‪ D‬و کلسیم در غذا‬
‫‪ .5‬مصرف نوشیدنیهای الکلی و دخانیات ( جلوگیری از رسوب کلسیم در استخوانها) و نوشابههای گازدار‬
‫‪ .6‬کاهش در ترشح هورمونهای رشد‪ ،‬تستوسترون (هورمون جنسی) و کلسی تونین‬
‫‪ .7‬افزایش ترشح هورمون های پاراتیروئیدی و کورتیزول ( از طریق تجزیه کالژنهای استخوان)‬
‫‪ .8‬اختالل در عملکرد مویرگ لنفی‪.‬‬

‫به تعداد ‪ 4‬تا در پشت غدۀ تیروئید‬


‫جدا کردن کلسیم از مادۀ زمینهای استخوان (تجزیۀ‬
‫استخوان)‬ ‫غدههای پاراتیروئید‬

‫افزایش بازجذب کلسیم در کلیه‬ ‫ترشح هورمون پاراتیروئید در پاسخ به کاهش‬


‫کلسیم خوناب‬
‫ِ‬
‫افزایش جذب کلسیم در روده از طریق فعالسازی‬
‫ویتامین‪D‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«بهطور معمول در هر فرد‪ ،‬به دنبال ‪ ..................‬شدید میزان گلوکز در خوناب‪ ،‬میزان ‪ ..................‬بهطور قابلتوجهی زیاد میشود‪».‬‬
‫‪ )۱‬کاهش ـ تجزیۀ گلیکوژن موجود در همۀ یاختههای بدن‬
‫‪ )۲‬افزایش ـ فعالیت ترشحی بعضی از یاختههای درونریز پانکراس‬
‫‪ )۳‬افزایش ـ ورود گلوکز به یاختهها در صورت ترشح مقدار کافی انسولین‬
‫‪ )۴‬کاهش ـ تجزیۀ چربیها و پروتئینهای در دسترس یاختهها‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ سخت ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫در چنین شرایطی‪ ،‬تجزیۀ چربیها و پروتئینها در بدن افراد افزایش مییابد تا انرژی بدن تأمین شود‪.‬‬
‫هورمونهای بخش درونریز پانکراس‬
‫نتیجه‬ ‫تأثیر بر یاختۀ هدف‬ ‫یاختۀ هدف‬ ‫تنظیم ترشح‬ ‫علت ترشح‬ ‫محل ترشح‬ ‫نام هورمون‬
‫کاهش گلوکز‬ ‫‪۱‬ـ ورود گلوکز به یاخته‬ ‫خودتنظیمی‬ ‫افزایش گلوکز (قند)‬ ‫جزایر النگرهانس‬
‫اغلب یاختههای بدن‬ ‫انسولین‬
‫(قند) خون‬ ‫‪۲‬ـ ساخت گلیکوژن در کبد و ماهیچه‬ ‫منفی‬ ‫خون‬ ‫پانکراس‬
‫افزایش گلوکز‬ ‫تجزیۀ گلیکوژن به گلوکز ‪ ‬ورود گلوکز به‬ ‫خودتنظیمی‬ ‫جزایر النگرهانس‬
‫یاختههای کبدی‬ ‫کاهش گلوکز (قند)خون‬ ‫گلوکاگون‬
‫(قند) خون‬ ‫جریان خون‬ ‫منفی‬ ‫پانکراس‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬دقت داشته باشید که گلیکوژن در بعضی (نه همۀ!) یاختههای بدن به صورت ذخیره وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در افراد مبتال به دیابت نوع ‪ ،۱‬یاختههای ترشحکنندۀ انسولین در جزایر النگرهانس از بین رفتهاند و انسولین ترشح نمیشود یا به اندازۀ کافی ترشح نمیشود‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬در افراد مبتال به دیابت شیرین نوع دو‪ ،‬انسولین به مقدار کافی وجود دارد ولی گیرندهها به انسولین پاسخ نمیدهد و یاختهها نمیتوانند گلوکز را از خون‬
‫بگیرند‪.‬‬
‫چند مورد‪ ،‬ویژگی مشترک همۀ انواع دیابت است؟‬
‫ب‪ -‬اختاللی در دریافت گلوکز توسط یاختهها وجود دارد‪.‬‬ ‫الف‪ -‬حجم مایع تراوششده از گلومرول افزایش مییابد‪.‬‬
‫د‪ -‬اختاللی در عملکرد دستگاه درونریز بدن وجود دارد‪.‬‬ ‫ج‪ -‬نوعی بیماری وراثتی در بروز عالئم بیماری مؤثر است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬صحیح است‪ .‬بهطور کلی‪ ،‬دیابت شامل دو نوع دیابت بیمزه و دیابت شیرین است‪ .‬دیابت بیمزه ناشی از اختالل در ترشح هورمون ضدادراری و‬
‫دیابت شیرین ناشی از اختالل در ترشح یا عملکرد هورمون انسولین است‪ .‬بنابراین‪ ،‬همۀ انواع دیابت نوعی اختالل در عملکرد دستگاه درونریز هستند‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) در همۀ انواع دیابت حجم ادرار افزایش مییابد و آب بیشتری از طریق ادرار دفع میشود اما این افزایش حجم ادرار بهدلیل کاهش میزان بازجذب آب‬
‫میباشد نه افزایش تراوش‪.‬‬
‫ب و ج) این دو مورد فقط دربارۀ دیابت شیرین صدق میکند و راجع به دیابت بیمزه صادق نیست‪ .‬البته‪ ،‬دیابت بیمزه هم میتواند ناشی از بیماری وراثتی باشد‬
‫اما الزاماً اینگونه نیست و بنابراین‪ ،‬هر دو مورد (ب) و (ج)‪ ،‬نادرست هستند‪.‬‬
‫مقایسه دو نوع دیابت شیرین‬
‫دیابت نوع ‪II‬‬ ‫دیابت نوع ‪I‬‬
‫عدم پاسخگویی گیرندههای انسولین به این هورمون‬ ‫عدم ترشح انسولین یا کاهش ترشح آن‬ ‫علت ایجاد‬
‫چاقی‪ ،‬عدم تحرک‪ ،‬زمینه ارثی‬ ‫حمله دستگاه ایمنی به یاختههای ترشحکننده انسولین‬ ‫علت زمینهای‬
‫مقدار طبیعی‬ ‫کمتر از حد طبیعی‬ ‫مقدار انسولین در خون‬
‫حدود ‪ 40‬سالگی به بعد‬ ‫در سنین پایین (زیر ‪ 20‬سالگی)‬ ‫سن شروع بیماری‬
‫مصرف دارو‪ ،‬رژیم غذایی مناسب‬ ‫تزریق مداوم انسولین‬ ‫کنترل بیماری‬
‫ورزشکردن‪ ،‬رژیم غذایی مناسب‬ ‫‪-‬‬ ‫پیشگیری‬
‫طبیعی‬ ‫طبیعی‬ ‫مقدار گلوکاگون در خون‬
‫کاهش یافته است‬ ‫طبیعی‬ ‫حساسیت یاختهها به انسولین‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫پرادراری‪ ،‬پرنوشی‪ ،‬وجود گلوکز در ادرار‪ ،‬کاهش وزن‪ ،‬کاهش مقاومت بدن و تضعیف دستگاه ایمنی‪ ،‬اسیدیشدن‬
‫عالیم بیماری‬
‫خون در صورت عدم درمان‬

‫کدام گزینه برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«دربارۀ وجه ‪ ..................‬یاختههای درونریز و برونریز انسان‪ ،‬میتوان گفت ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬افتراق ـ یاختههای درونریز میتوانند به صورت پراکنده یا تجمعیافته در غدههایی درونریز مشاهده شوند‪.‬‬
‫‪ )۲‬افتراق ـ یاختههای برونریز میتوانند تحت تاثیر پیک شیمیایی ترشحشده از نورونها قرار گیرند‪.‬‬
‫‪ )۳‬اشتراک ـ هر دو میتوانند ترشحات خود را به وسیلۀ مجرایی به محیط داخلی بدن وارد کنند‪.‬‬
‫‪ )۴‬اشتراک ـ هر دو میتوانند متعلق به نوعی بافت اصلی مشترک باشند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ سخت ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫چهار نوع بافت اصلی جانوری عبارتند از‪ :‬بافت پوششی‪ ،‬پیوندی‪ ،‬عصبی و ماهیچهای‪ .‬یاختههای درونریز و برونریز میتوانند به بافت پوششی تعلق داشته باشند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬عالوه بر اینکه یاختههای درونریز به دو صورت پراکنده در اندامها و مجتمع در غدد درون ریز مشاهده میشوند‪ ،‬یاختههای برونریز نیز میتوانند درون غدد‬
‫برونریز و یا به صورت پراکنده در مخاط (مانند یاختههای پوششی سطحی در حفرات معده) فعالیت کنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬نورونها میتوانند پیک شیمایی دوربرد (هورمون) و کوتاهبرد (ناقل عصبی) ترشح کنند‪ .‬یاختههای برونریز میتوانند تحت تاثیر ناقلهای عصبی ترشحات‬
‫خود را تنظیم کنند‪ .‬به طور مثال یاختههای برونریز غدد بزاقی تحت تاثیر پیامهای ارسالی از پل مغزی‪ ،‬میزان ترشحات خود را تغییر میدهند‪ .‬همچنین‬
‫یاختههای درونریز نیز میتوانند تحت تأثیر پیک شیمیایی ترشحشده از نورونها قرار گیرند؛ مانند یاختههای درونریز در هیپوفیز پیشین که تحت تأثیر‬
‫هورمونهای آزادکننده و مهارکننده قرار میگیرند‪ .‬هورمونهای آزادکننده و مهارکننده در یاختههای عصبی هیپوتاالموس تولید میشوند‪.‬‬
‫‪ )۳‬پیکهای شیمیایی دوربرد (هورمونها) توسط یاختههای پوششی و یاختههای ترشحی عصبی ساخته میشوند‪ .‬همانطور که میدانیم‪ ،‬هورمونهای‬
‫اکسیتوسین و ضد ادراری در یاختههای عصبی هیپوتاالموس ساخته شده و پس از انتقال به هیپوفیز پسین‪ ،‬به خون ترشح میشوند‪ .‬ولی دقت داشته باشید که‬
‫ترشحات برونریز یاختهها توسط مجاری مشخصی به سطح یا حفرات بدن منتقل میشود نه محیط داخلی!‬
‫هر پیک شیمیایی کوتاهبرد لزوماً ناقل عصبی نیست‪.‬‬
‫هر پیک شیمیایی که از یاختههای عصبی ترشح شود لزوماً کوتاهبرد نیست و پیک های شیمیایی کوتاه برد فقط وارد فضای سیناپسی نمیشوند‪.‬‬
‫پیکهای شیمیایی کوتاهبرد لزوماً بر روی یاختۀ مجاور یاختۀ سازنده خود تاثیر نمیگذارند‪.‬‬
‫گیرندۀ پیکهای شیمیایی کوتاهبرد میتونه درون یاختۀ هدف یا روی غشای یاختۀ هدف باشه‪.‬‬
‫همۀ یاختههای هستهدار بدن میتونن پیک شیمیایی تولید کنن‪ .‬مثالً اینترفرون نوع‪ 1‬که از یاختههای آلوده به ویروس ترشح میشه‪.‬‬
‫همۀ پیکهای شیمیایی میتونن از غشا عبور کنن! مگه میشه؟ بله همۀ پیکهای شیمیایی در زمان خروج از یاختۀ سازنده از غشای این یاخته عبور میکنن‪.‬‬
‫یاختۀ هدف یک هورمون میتونه ناقل عصبی ترشح کنه‪ ،‬فاقد هسته باشه‪ ،‬پیک کوتاهبردی ترشح کنه که گیرندهاش درون یاخته هدف باشه و ‪.........‬‬
‫هر مادهای که از یک یاختۀ عصبی یا درونریز ترشح میشه‪ ،‬لزوماً پیک شیمیایی نیست‪ .‬خب معلومه دیگه یاختهها مواد دفعی رو باید از خودشون دور کنن‪.‬‬
‫هر مولکول غیردفعی که از یاخته ترشح و وارد خون میشه‪ ،‬لزوماً هورمون و پیک شیمیایی دوربرد نیست‪ .‬مثل آنزیم رنین که در زمان کاهش فشارخون از کلیهها‬
‫به خون ترشح میشه‬

‫ارتباط شیمیایی‬

‫در پریاختگان‪ ،‬یاختهها نمیتوانند از یکدیگر مستقل باشند‪ .‬در فصل دوم فهمیدیم که دستگاه عصبی‪ ،‬یکی از دستگاههای ارتباطی بدن است‪ .‬اما دستگاه عصبی با‬
‫تکتک یاختههای بدن ارتباط ندارد‪ .‬پس عالوه بر ارتباط عصبی نیازمند ارتباط دیگهای هم هستیم از جمله ارتباط هورمونی!‬
‫نکته‪ :‬یاختههای دستگاه عصبی با یکدیگر و با گروهی از یاختههای غیرعصبی مانند یاختههای ماهیچهای و یاختههای درون غدهها ارتباط مستقیم دارند‪.‬‬
‫نورونها ارتباط سریعی را بین نقاط مختلف بدن برقرار میکنند‪ ،‬ولی همانطور که گفتیم چون با همه یاختهها در ارتباط نیستن‪ ،‬بدن نیازمند ارتباطهای دیگری هم‬
‫هست‪.‬‬

‫پیک شیمیایی‪:‬‬

‫پیک شیمایی مولکولی است که پیامی را منتقل میکند‪ .‬یاختـهای که پیـام را دریافت میکند‪ ،‬یاخته هدف نام دارد‪ .‬اما پیـک‬
‫شیمیایی‪ ،‬چگونه هدف خود را از میان انبوه یاختهها پیدا میکند و پیام را اشتباهی به یاخته دیگر نمیرساند؟‬
‫یاخته هدف‪ ،‬برای پیــک شیمیایی‪ ،‬گیـرندهای دارد‪ .‬و مولکول پیک‪ ،‬تنـها بر یاختـهای میتواند تاثیر بگذارد که گیـرنده آن را‬
‫داشته باشد‪ .‬و این یاخته‪ ،‬همان یاخته هدف است‪.‬‬
‫تقسیمبندی پیکهای شیمیایی‪ :‬بر اساس مسافتی که پیک طی میکند تا به یاخته هدف برسد‪ ،‬پیکها را به دو گروه کوتاهبرد‬
‫و دوربرد تقسیم میکنند‪.‬‬

‫پیکهای کوتاهبرد‪:‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫پیک کوتاهبرد‪ ،‬چنانکه از نام آن پیداست‪ ،‬بین یاختههایی ارتباط برقرار میکند که در نزدیکی هماند (سیناپس) و حداکثـر چند‬
‫یاخته با هم فاصله دارند‪ .‬ناقل عصبی یک پیک کوتاهبرد است‪ .‬این پیک از یاخته پیشسیناپسی ترشح و بر یاخته پسسیناپسی اثر میکند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬ناقلهای عصبی یک نوع از پیکهای کوتاهبرد هستند و عالوه بر ناقلها پیکهای کوتاهبرد دیگری نیز در بدن وجود دارد‪.‬‬

‫ترکیب با فصل ‪:1‬‬


‫ناقلهای عصبی درون جسم یاختهای نورونها تولید و در پایانه آکسونی اگزوسیتوز میشوند‪ .‬ناقلهای عصبی پس از اتصال به گیرنده خود در یاخته پسسیناپسی‬
‫(نورون‪ ،‬یاخته ماهیـچهای یا غدهای)‪ ،‬نفوذپذیـری غشـای آن را به یونها تغییر میدهند‪.‬‬

‫پیکهای دوربرد‪:‬‬
‫پیکهای دوربرد پیکهایی هسـتند که به جـریان خـون وارد میشـوند و پیـام را به فاصلهای دور منتـقل میکنند‪.‬‬
‫هورمونها پیک های دوربرد هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هر نوع هورمون یا هر نوع پیک دوبرد‪ ،‬قطعاً به جریان خود وارد میشود؛ حتی اگر یاخته هدف آن در نزدیکی‬
‫آن قرار داشته باشد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬گاهی نورونها پیک شیمایی را به خون ترشح میکنند؛ در این صورت‪ ،‬این پیک یک هورمون به شمار میآید‪ ،‬نه ناقل عصبی! (ترشح پیک شیمیایی از‬
‫نورونها‪ ،‬در پایانه آکسون آنها صورت میگیرد؛ چه ناقل عصبی باشد؛ چه هورمون!)‬

‫چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در انسان‪ ،‬غدۀ هیپوتاالموس ‪ ..................‬غدۀ ‪ ،..................‬مشخصهای که دارد این است که ‪»..................‬‬
‫الف) برخالف ـ کبد ـ بر مقدار خونبهر (هماتوکریت) مؤثر نیست‪.‬‬
‫ب) همانند ـ تیروئید ـ بر فعالیت سایر غدد درونریز مؤثر میباشد‪.‬‬
‫ج) همانند ـ هیپوفیز ـ در تنطیم فعالیت سایر غدد درونریز نقش دارد‪.‬‬
‫د) برخالف ـ فوقکلیه ـ هورمونی مؤثر بر انقباض ماهیچه صاف ترشح میکند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱۰۴‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫موارد ب و ج درست هستند‪.‬‬


‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫ال ف) کبد‪ ،‬با تولید هورمون اریتروپویتین و تحریک تولید گویچههای قرمز‪ ،‬در افزایش مقدار خونبهر مؤثر است‪ .‬هیپوتاالموس‪ ،‬با تولید هورمون ضدادراری و‬
‫افزایش بازجذب آب‪ ،‬باعث افزایش حجم پالسمای خون (خوناب) میشود و در نتیجه‪ ،‬مقدار خونبهر کاهش مییابد‪.‬‬
‫ب و ج) هورمونهای آزادکننده و مهارکنندۀ هیپوتاالموس‪ ،‬با تنظیم ترشح هورمونهای هیپوفیز پیشین‪ ،‬در تنظیم فعالیت بعضی از غدههای درونریز بدن مؤثر‬
‫هستند‪ .‬هورمونهای تیروئیدی نیز در همۀ یاختههای بدن گیرنده دارند و میتوانند باعث افزایش سوختوساز یاختههای غدههای درونریز شوند‪.‬‬
‫د) هورمون اکسیتوسین تولیدشده توسط هیپوتاالموس‪ ،‬بر انقباض ماهیچههای صاف غدد شیری و رحم نقش دارد‪ .‬البته باید دقت داشته باشید که اکسیتوسین‬
‫توسط هیپوفیز پسین ترشح میشود‪ .‬هورمون اپینفرین و نوراپینفرین ترشحشده توسط بخش مرکزی غدۀ فوقکلیه نیز بر انقباض ماهیچههای صاف دیوارۀ‬
‫رگها و نایژکها مؤثر هستند‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫جمعبندی هورمونهای هیپوفیز پیشین‬


‫نقش‬ ‫هورمون‬
‫با اثر بر صفحات رشد در نزدیکی دوسر استخوانهای دراز‪ ،‬اندازۀ قد را افزایش میدهد‪.‬‬ ‫رشد‬
‫‪.2‬حفظ تعادل آب همانند هورمونهای ضدادراری و آلدوسترون‬ ‫‪ .1‬ایمنی همانند هورمون تیموسین‬ ‫نقش عمومی‬
‫تنظیم فرایندهای دستگاه تولید مثلی همانند هورمونهای تستوسترون‪ LH ،‬و ‪FSH‬‬ ‫فقط مردان‬
‫پروالکتین‬
‫وادار کردن غدد شیری به تولید شیر در مادر پس از تولد نوزاد‬ ‫فقط زنان‬
‫تحریک فعالیت غده تیروئید (این هورمون فقط محرک ترشح ‪ T3‬و ‪ T4‬از تیروئید است)‬ ‫محرک تیروئید‬
‫تحریک (فقط) بخش قشری غدد فوقکلیه‬ ‫محرک فوقکلیه‬
‫تحریک یاختههای بینابینی برای تولید هورمون جنسی تستوسترون‬ ‫در مردان‬
‫‪LH‬‬
‫‪ .2‬افزایش آن عامل اصلی تخمکگذاری است‬ ‫‪.1‬رشد و افزایش فعالیت ترشحی جسم زرد‬ ‫در زنان‬
‫با تحریک یاختههای سرتولی موجب میشود تا این یاختهها تمایز اسپرم را تسهیل کنند‪.‬‬ ‫در مردان‬
‫‪FSH‬‬
‫بزرگ و بالغ شدن فولیکول‬ ‫در زنان‬

‫ویژگی همۀ یاختههای شرکتکننده در سومین خط دفاعی بدن انسان چیست؟‬


‫‪ )۱‬برخالف نیروهای واکنش سریع‪ ،‬میتوانند از همۀ نقاط وارسی چرخۀ یاختهای عبور کنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬همانند یاختههای ارائهدهندۀ آنتیژن‪ ،‬ژنهای مربوط به پروتئینهای دفاعی ‪Y‬شکل را دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف یاختههای کشندۀ طبیعی‪ ،‬در خط دفاعی ایجادکنندۀ واکنشهای عمومی و سریع نقشی ندارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند یاختههای خونی ایجادکنندۀ آلرژی‪ ،‬نتیجۀ مستقیم تقسیم یاختههای بنیادی مغز استخوان هستند‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ ۱۱۰۵( ۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی)‬

‫یاختههای شرکتکننده در سومین خط دفاعی بدن انسان (دفاع اختصاصی) = لنفوسیتهای ‪ B‬و ‪T‬‬
‫نیروهای واکنش سریع = نوتروفیلها‬
‫یاختههای ارائهدهندۀ آنتیژن = یاختههای دندریتی‬
‫خط دفاعی ایجادکنندۀ واکنشهای عمومی و سریع = خط دفاعی دوم بدن‬
‫یاختههای خونی ایجادکنندۀ آلرژی = بازوفیلها‬

‫سومین خط دفاعی بدن‪ ،‬دفاع اختصاصی است و در آن‪ ،‬لنفوسیتهای ‪ B‬و ‪ T‬فعالیت میکنند‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬نوتروفیلها‪ ،‬نیروهای واکنش سریع هستند و توانایی تقسیم ندارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬نمیتوانند از نقاط وارسی چرخۀ یاختهای عبور کنند‪ .‬گروهی از لنفوسیتها نیز‬
‫توانایی تقسیم ندارند؛ مثل پالسموسیتها‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بین گویچههای سفید‪ ،‬فقط بعضی از لنفوسیتها (بهجز یاختۀ کشندۀ طبیعی‪ ،‬یاختۀ پادتنساز‪ ،‬لنفوسیت ‪ T‬کشنده و کمککننده) میتوانند تقسیم شوند‬
‫و سایر گویچههای سفید‪ ،‬توانایی تقسیمشدن ندارند‪.‬‬

‫‪ )۲‬منظور از یاختۀ ارائهدهندۀ آنتیژن‪ ،‬یاختۀ دندریتی است و پروتئین دفاعی ‪Y‬شکل نیز پادتن است‪ .‬باید دقت داشته باشید که همۀ ژنها‪ ،‬در همۀ یاختههای‬
‫پیکری هستهدار بدن وجود دارد؛ زیرا‪ ،‬منشأ همۀ یاختههای بدن انسان‪ ،‬یاختۀ تخم است‪.‬‬
‫‪ )۳‬منظور از خط دفاعی ایجادکنندۀ واکنشهای عمومی و سریع‪ ،‬خط دفاعی دوم بدن است‪ .‬لنفوسیتهای ‪ B‬و ‪ ،T‬با ترشح اینترفرونها‪ ،‬میتوانند در دومین‬
‫خط دفاعی بدن نیز نقش داشته باشند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای کشندۀ طبیعی از طریق تولید پرفورین و آنزیم القاکنندۀ مرگ یاختهای و همچنین از طریق ترشح اینترفرون در خط دوم دفاعی بدن شرکت دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬لنفوسیتهای ‪ T‬و یاختههای کشندۀ طبیعی میتوانند اینترفرون نوع دو را تولید کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای آلوده به ویروس میتوانند اینترفرون نوع یک را ترشح کنند‪ .‬مثالً در بیماری ایدز‪ ،‬لنفوسیتهای ‪ T‬کمککننده توسط ویروس ‪ HIV‬آلوده میشوند‬
‫و میتوانند اینترفرون نوع یک را ترشح کنند‪.‬‬

‫‪ )۴‬منظور از یاختۀ خونی ایجادکنندۀ آلرژی‪ ،‬بازوفیل است‪ .‬بازوفیلها‪ ،‬فقط از تقسیم یاختههای بنیادی در مغز استخوان ایجاد میشوند‪ .‬اما لنفوسیتها‪ ،‬در سایر‬
‫اندامهای لنفی و همچنین گرههای لنفی نیز تولید میشوند‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫انواع لنفوسیتها‬
‫نوع‬ ‫روشهای‬ ‫خط‬
‫نقش‬ ‫اختصاصی‬ ‫غیراختصاصی‬ ‫شناسایی عامل بیگانه‬
‫لنفوسیت‬ ‫دفاعی‬ ‫اصلی‬
‫یاختۀ‬ ‫خط‬
‫مبارزه با سلولهای آلوده‬ ‫ترشح پرفورین و‬ ‫بر اساس ویژگیهای‬
‫ــــ‬ ‫کشندۀ‬ ‫غیراختصاصی‬ ‫دفاعی‬
‫به ویروس و سرطانی‬ ‫آنزیم ‪ /‬اینترفرون ‪II‬‬ ‫عمومی‬
‫طبیعی‬ ‫دوم‬
‫مبارزه با سلولهای آلوده‬ ‫ترشح‬
‫لنفوسیت‬ ‫غیراختصاصی و‬
‫به ویروس و سرطانی و‬ ‫پرفورین و‬ ‫ترشح اینترفرون ‪II‬‬ ‫بر اساس ویژگیهای‬ ‫خط‬
‫‪T‬‬ ‫اختصاصی‬
‫عضو پیوندی‬ ‫آنزیم‬ ‫اختصاصی و با کمک‬ ‫دفاعی‬
‫مبارزه با انواع عوامل‬ ‫گیرندۀ آنتیژنی‬ ‫لنفوسیت‬ ‫سوم‬
‫ترشح پادتن‬ ‫ــــ‬ ‫اختصاصی‬
‫بیگانه‬ ‫‪B‬‬

‫دام تستی‪:‬‬

‫نوتروفیل دارای یک هستۀ چندقسمتی است و توانایی بیگانهخواری دارد‪.‬حواستون باشه! نوتروفیلها‪ ،‬نیروهای واکنش سریع بدن هستند‪.‬‬

‫مونوسیت گویچۀ سفیدی با هستۀ تکی خمیده یا لوبیایی است که پس از خارج شدن از خوناب و تغییر به یاختۀ دارینهای و درشتخوار میتواند تبدیل شود‪.‬‬

‫یاختۀ دارینهای در بخشهایی از بدن که با محیط بیرون ارتباط دارد‪ ،‬به فراوانی یافت میشود‪.‬‬

‫درشتخوارها قادر به دیاپدز نیستند چون در خارج از خون قرار دارند‪.‬‬

‫درشتخوار‪ ،‬بیگانهخواری است که تحت تأثیر اینترفرون نوع‪ ،2‬فعال میشود‪.‬‬

‫کدام عبارت‪ ،‬بیانکنندۀ ویژگی پروتئینهایی است که در ایمنی ایجادشده توسط دومین خط دفاعی بدن نقش دارند ولی یاختههای کشندۀ‬
‫طبیعی سالم‪ ،‬توانایی ترشح آنها را ندارند؟‬
‫‪ )۱‬فقط از یاختههای سالم بدن ترشح میشوند و بر یاختههای سالم و غیرسالم بدن تأثیر میگذارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬نوعی پیک شیمیایی هستند و پس از ورود به جریان خون‪ ،‬میتوانند مقاومت بدن را افزایش دهند‪.‬‬
‫‪ )۳‬با تأثیر بر درشتخوارها و فعالسازی آنها‪ ،‬نقش مهمی در مبارزه علیه یاختههای تغییرکردۀ بدن دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬فقط در مبارزه علیه گروه خاصی از میکروبها نقش دارند و احتمال مرگ یاختههای خودی را کاهش میدهند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۵‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫در دومین خط دفاعی بدن‪ ،‬یاختههای کشندۀ طبیعی سالم‪ ،‬پرفورین‪ ،‬آنزیم و اینترفرون نوع ‪ II‬ترشح می کنند‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور صورت سؤال‪ ،‬پروتئین مکمل و‬
‫اینترفرون نوع ‪ I‬است‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬اینترفرون نوع ‪ ،I‬فقط از یاختههای آلوده به ویروس (غیرسالم) بدن ترشح میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬پروتئینهای مکمل‪ ،‬پیک شیمیایی نیستند‪ .‬این پروتئینها‪ ،‬با همکاری یکدیگر و اتصال به غشای یاختۀ میکروب‪ ،‬میتوانند با ایجاد منفذ باعث نشت محتویات‬
‫درون یاخته به بیرون و مرگ آن شوند‪.‬‬
‫‪ )۳‬پروتئین های مکمل‪ ،‬با اتصال به میکروب و ایجاد منفذ در غشای میکروب‪ ،‬باعث تسهیل فاگوسیتوز میکروب میشوند‪ .‬اما اینترفرون نوع ‪ ،II‬باعث فعالسازی‬
‫درشتخوارها میشود و بدینترتیب‪ ،‬نقش مهمی در مبارزه علیه یاخته های سرطانی دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬این گزینه نه در مورد پروتئین مکمل درست است و نه در‬
‫مورد اینترفرون نوع ‪.I‬‬
‫‪ )۴‬پروتئینهای مکمل بر روی میکروبهای غشادار‪ ،‬مثل باکتریها تأثیر میگذارند‪ .‬اینترفرون نوع ‪ I‬نیز فقط در ایجاد مقاومت علیه ویروسها نقش دارد‪ .‬پروتئین‬
‫مکمل با نابودی میکروب‪ ،‬باعث میشود که احتمال مرگ یاختههای خودی کاهش پیدا کند‪ .‬اینترفرون نوع ‪ I‬نیز با تأثیر بر یاختههای سالم بدن‪ ،‬باعث افزایش‬
‫مقاومت آنها نسبت به ویروس میگردد‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫انواع پروتئینهای دفاعی‬


‫توضیحات‬ ‫نحوۀ اثر‬ ‫بخش هدف‬ ‫بخش سازنده‬ ‫پروتئین‬ ‫خط‬
‫غدۀ عرق‪ ،‬غدۀ اشکی‪ ،‬سلول سازندۀ‬
‫نابودی باکتری‬ ‫باکتری‬ ‫لیزوزیم‬ ‫اول‬
‫مادۀ مخاطی‪ ،‬غدۀ بزاقی‬
‫یاختههای آلوده به‬
‫مقاومسازی سلول سالم‬ ‫سلولهای آلوده به ویروس‬ ‫اینترفرون ‪I‬‬
‫ویروس و سالم مجاور‬
‫ایجاد منفذ در غشای‬ ‫پروتئين‬
‫‪ ‬فعالیت ماکروفاژ‬ ‫غشای میکروب‬ ‫ـــــ‬ ‫دوم‬
‫میکروب‬ ‫مکمل‬
‫نقش مهم در مبارزه‬
‫فعالسازی ماکروفاژ‬ ‫ماکروفاژ‬ ‫یاختۀ کشندۀ طبیعی و لنفوسیت ‪T‬‬ ‫اینترفرون ‪II‬‬
‫با سرطان‬
‫ایجاد منفذ در غشای‬ ‫دوم‪ :‬یاختۀ کشندۀ طبیعی ‪ /‬سوم‪:‬‬
‫پرفورین‬ ‫دوم‬
‫یاختۀ هدف‬ ‫سلول آلوده به ویروس و‬ ‫لنفوسیت ‪ T‬کشنده‬
‫‪ ‬فعالیت ماکروفاژ‬ ‫و‬
‫القای مرگ‬ ‫سرطانی‬ ‫دوم‪ :‬یاختۀ کشندۀ طبیعی ‪ /‬سوم‪:‬‬
‫آنزیم ویژه‬ ‫سوم‬
‫برنامهریزیشده‬ ‫لنفوسیت ‪ T‬کشنده‬
‫‪ ‬فاگوسیتوز و عمل‬
‫غیرفعالسازی آنتیژن‬ ‫آنتیژن‬ ‫یاختۀ پادتنساز (نوعی لنفوسیت ‪)B‬‬ ‫پادتن‬ ‫سوم‬
‫پروتئین مکمل‬

‫دام تستی‪:‬‬

‫اینترفرون نوع‪ ،1‬میتواند از یاختههای ایمنی و غیرایمنی ترشح شود‪.‬‬

‫اینترفرون نوع‪ ،1‬هم روی یاختههای خودی تغییریافته (آلوده به ویروس) و هم روی یاختههای طبیعی بدن (یاختههای سالم مجاور یاختۀ آلوده به ویروس) اثر‬
‫دارد‪ .‬ولی اینترفرون نوع‪ ،2‬روی ماکروفاژهای طبیعی بدن اثر دارد‪.‬‬

‫در یاختههای بدن انسان‪ ،‬اینترفرون توسط ریبوزومهای روی شبکۀ آندوپالسمی تولید میشود‪.‬‬

‫اینترفرون میتواند در مهندسی ژنتیک درون باکتریها تولید شود‪ .‬در این صورت در تولید اینترفرون‪ ،‬شبکۀ آندوپالسمی و دستگاه گلژی دخالتی ندارند‪.‬‬

‫اینترفرون برای تأثیر بر روی یاختههای هدف خود باید ترشح شود؛ یعنی باید وارد مایع میانبافتی (جزئی از محیط داخلی بدن) بشود‪.‬‬

‫یک پروتئین مکمل غیرفعال به شکلهای مقابل میتواند فعال شود‪ :‬برخورد با یک میکروب ‪ +‬برخورد با یک پروتئین مکمل فعال ‪ +‬برخورد با پادتنها‪.‬‬

‫در پاسخ التهابی‪ ،‬پروتئینهای مکمل از مویرگ خارج میشوند‪ .‬پس حواستون باشه! پروتئین مکمل میتواند درون خوناب و یا خارج از آن فعال شود‪.‬‬

‫پروتئین مکمل یکی از پروتئینهای خط دوم دفاعی بدن است‪.‬‬

‫هپارین و هیستامین اجزای تشکیلدهندۀ دانههای تیره بازوفیل هستند‪.‬‬

‫هپارین مانع ایجاد لختۀ خونی میشود؛ پس در صورت افزایش فعالیت ترشحی بازوفیلها ممکن است فرایند تشکیل لخته دچار اختالل شود‪.‬‬

‫در پی حملهی ویروس آنفلوانزای پرندگان به بدن انسان‪.................. ،‬‬


‫‪ )۱‬عالئم نوعی بیماری خودایمنی در ششها بروز پیدا میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬پس از مدتی‪ ،‬ترشحات بیگانهخوارهای بافتی افزایش مییابد‪.‬‬
‫‪ )۳‬لنفوسیتهای ‪ T‬کشنده نقش مؤثری در جلوگیری از آسیب بافتی برعهده دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬پروتئینهای لنفوسیتها‪ ،‬تنها پروتئینهای ترشحشدهی مؤثر در دفاع غیراختصاصی هستند‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ ۱۱۰۵( ۲‬ـ متوسط ـ عبارت ـ متن ـ نکات فعالیت)‬

‫آنفلوانزای پرندگان را ویروسی پدید میآورد که میتواند سایر گونهها‪ ،‬از جمله انسان را نیز آلوده کند‪ .‬این ویروس به ششها حمله میکنند و سبب میشود‬
‫دستگاه ایمنی بیش از حد معمول فعالیت کند‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬به تولید انبوه و بیش از اندازۀ لنفوسیتهای ‪ T‬میانجامد‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در ششها‪ ،‬لنفوسیتهای ‪ T‬با حمله به یاختههای خودی‪ ،‬باعث نابودی آنها میشوند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در عملکرد طبیعی فرد اختالل ایجاد میشود و فرد دچار‬
‫مشکالت جدی می شود که ممکن است به مرگ بیانجامند‪ .‬دقت داشته باشید که لنفوسیتهای ‪ T‬به یاختههای خودی تغییرکرده (آلوده به ویروس) حمله‬
‫میکنند و لذا فعالیت آنها‪ ،‬خودایمنی محسوب نمیشود‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫دام تستی‪ :‬در بیماریهای خودایمنی‪ ،‬یاختههای سالم خودی توسط دستگاه ایمنی از بین میروند‪ .‬اما در بیماری آنفلوانزای پرندگان‪ ،‬یاختههای خودی که توسط‬
‫ویروس آلوده شدهاند از بین میروند‪.‬‬

‫‪ )۲‬در اثر از بین رفتن یاختههای شش در پی حملۀ لنفوسیتهای ‪ ،T‬فعالیت بیگانهخوارهای بافتی از جمله ماکروفاژها افزایش مییابد‪ .‬ماکروفاژها‪ ،‬اقدام به‬
‫بیگانهخواری یاختههای مرده و پاکسازی بافت از یاختههای مرده و بقایای آنها میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬همانطور که گفتیم‪ ،‬در بیماری آنفلوانزای پرندگان‪ ،‬لنفوسیتهای ‪ T‬باعث تشدید آسیب بافتی میشوند و همین موضوع‪ ،‬میتواند حتی منجر به مرگ فرد‬
‫شود‪.‬‬

‫دام تستی‪:‬‬
‫علت مرگ در بیماری آنفلوانزای پرندگان‪ ،‬حملۀ یاختههای ایمنی به یاختههای ششها است (مستقیماً تحت تأثیر خود ویروس نمیباشد)‪.‬‬

‫‪ ) ۴‬در دفاع غیراختصاصی‪ ،‬پرفورین و آنزیم ترشحشده توسط یاختههای کشندۀ طبیعی (نوعی لنفوسیت)‪ ،‬در مبارزه با یاختههای آلوده به ویروس نقش دارد‪.‬‬
‫عالوهبر این‪ ،‬یاختههای آلوده به ویروس اینترفرون نوع ‪ I‬را ترشح میکنند که با تأثیر بر خود یاختههای آلوده و یاختههای سالم مجاور‪ ،‬مقاومت یاختهها در برابر‬
‫ویروس را افزایش میدهد‪.‬‬
‫نحوه عمل‬ ‫نقش در بدن‬ ‫خط دفاعی‬ ‫ویژگی ها‬ ‫یاخته ترشح کننده‬ ‫پروتئین های‬
‫موثر در ایمنی‬
‫یاخته های ترشح کننده‬
‫کشتن باکتری ها‬ ‫کشتن باکتری ها‬ ‫اول‬ ‫نوعی آنزیم‬ ‫مخاط‪ ،‬غده های اشکی‪،‬‬ ‫لیزوزیم‬
‫غده های عرق و ‪...‬‬
‫پس از فعال شدن‪ ،‬به کمک یکدیگر ساختارهای‬
‫محلول در خوناب‬
‫حلقه مانندی در غشای میکروب ایجاد میکنند که‬
‫در فرد غیر آلوده‬
‫مشابه روزنه عمل میکند و با ایجاد اختالل در‬
‫تسهیل بیگانه خواری‬ ‫غیر فعال اند و‬
‫نفوذپذیری انتخابی غشا‪ ،‬سبب مرگ میکروب می‪-‬‬ ‫دوم‬ ‫پروتئین مکمل‬
‫کشتن میکروب ها‬ ‫درصورت نفوذ‬
‫شوند‬
‫میکروب به بدن‬
‫با قرارگرفتن روی میکروب سبب تسهیل بیگانه‬
‫فعال میشوند‬
‫خواری میشوند‬
‫ایجاد مقاومت در یاخته ترشح‬ ‫اینترفرون نوع‬
‫ایجاد مقاومت در یاخته ترشح کننده و یاخته های‬
‫کننده و یاخته های مجاور‬ ‫دوم‬ ‫یاخته آلوده به ویروس‬ ‫یک‬
‫مجاور دربرابر ویروس‬
‫دربرابر ویروس‬
‫یاخته کشنده طبیعی‬ ‫اینترفرون نوع دو‬
‫فعال کردن درشت خوارها‬ ‫مبارزه علیه یاخته های سرطانی‬ ‫دوم‬
‫‪T‬لنفوسیت‬
‫هیستامین رگ هارا گشاد و نفوذپذیری آنها را زیاد‬
‫میکند‬
‫گشادشدن رگ ها باعث افزایش جریان خون و‬ ‫افزایش پاسخ غیراختصاصی به‬
‫دوم‬ ‫ماستوسیت آسیب دیده‬ ‫هیستامین‬
‫حضور بیشتر گویچه های سفید میشود‬ ‫میکروب‬
‫نفوذپذیری بیشتر رگ ها‪ ،‬سبب نفوذ بیشتر خوناب و‬
‫پروتئین های دفاعی به خارج رگ میشود‬
‫همراه با مایعات بین یاخته ای‪ ،‬خون و لنف به‬ ‫پادتن‬
‫‪Y‬مولکول های‬
‫گردش در میآید و هرجا با میکروب برخورد کرد آن‬ ‫نابود یا بی اثر کردن میکروب‬ ‫سوم‬ ‫یاخته پادتن ساز‬
‫شکل هستند‬
‫را نابود یا بی اثر میکند‬
‫کمک به ورود آنزیم مسبب‬ ‫یاخته کشنده طبیعی‬ ‫پرفورین‬
‫ایجاد منفذ در غشای یاخته‬ ‫سوم و دوم‬
‫مرگ برنامه ریزی شده به یاخته‬ ‫کشنده‪T‬لنفوسیت‬
‫نابود کردن یاخته های‬ ‫آنزیم مسبب‬
‫یاخته کشنده طبیعی‬
‫اجرای مرگ برنامه ریزی شده‬ ‫سرطانی‪ ،‬آلوده به ویروس و‬ ‫سوم و دوم‬ ‫مرگ برنامه ریزی‬
‫کشنده‪T‬لنفوسیت‬
‫پیوندی‬ ‫شده‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫کدام گزینه‪ ،‬میتواند طی فرایندی در دفاع غیراختصاصی که در اثر وقوع آسیب بافتی در پوست رخ میدهد‪ ،‬به وقوع بپیوندد؟‬
‫‪ )۱‬فقط ماستوسیتهایی که دچار صدمه شدهاند‪ ،‬قادر به آزادسازی مادۀ رفعکنندۀ انقباض الیۀ ماهیچهای دیوارۀ مویرگها میباشند‪.‬‬
‫‪ )۲‬تغییر دمای بدن به کمک قسمتی از مغز که در زیر محل پردازش اولیۀ اغلب پیامهای حسی است‪ ،‬فعالیت میکروبها را میکاهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬گیرندههای فاقد سازشپذیری و غالف پیوندی در اطراف خود‪ ،‬پیامهای عصبی را به سوی دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬قرارگرفتن پروتئینهای مکمل روی یاختههای بیگانه‪ ،‬به عمل بیگانهخواری ماکروفاژهای تراگذری (دیاپدز)کرده‪ ،‬کمک میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۵‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫التهاب‪ ،‬یکی از سازوکارهای دفاع غیراختصاصی و پاسخی موضعی است که به دنبال آسیب بافتی بروز میکند‪ .‬این پاسخ به از بینبردن میکروبها‪ ،‬جلوگیری از‬
‫انتشار میکروبها و تسریع بهبودی میانجامد‪.‬‬
‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬ماستوسیتهای آسیبدیده هیستامین ترشح می کنند‪ .‬هیستامین باعث افزایش جریان خون و نشت خون به بیرون از مویرگ میشود‪ .‬دقت کنید که‬
‫مویرگهای خونی فاقد ماهیچه در دیوارۀ خود میباشند‪.‬‬
‫‪ )۲‬قرمزی‪ ،‬تورم‪ ،‬گرما و درد که در موضع آسیبدیده مشاهده میشوند‪ ،‬نشانههای التهاب اند‪ .‬گرمی موضع آسیب در التهاب به علت افزایش خروج خوناب از‬
‫رگها است که باعث می شود تا گرمای خون به بخش خاصی از بدن برسد و دمای آن نسبت به سایر بخشها باالتر رود‪ .‬در حالی که در تب‪ ،‬بعضی از ترشحات‬
‫میکروبها از طریق خون به بخشی از هیپوتاالموس میرسد و دمای بدن را باال میبرد که منجر به کاهش فعالیت میکروبها خواهد شد‪.‬‬

‫دام تستی‪:‬‬

‫در التهاب‪ ،‬دمای بدن بهصورت موضعی افزایش مییابد‪ ،‬اما در تب‪ ،‬دمای بدن بهصورت عمومی و تحت تأثیر هیپوتاالموس زیاد میشود‪.‬‬

‫هیپوتاالموس‪ ،‬مرکز تنظیم دمای بدن میباشد‪.‬‬

‫‪ )۳‬گیرندههای درد در اثر آسیب بافتی تحریک می شوند و پیام عصبی ایجادشده در اثر تحریک برای پردازش و پاسخ مناسب به سوی دستگاه عصبی مرکزی‬
‫فرستاده میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ 2‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪:]1‬‬
‫گیرندههای درد در پوست و بخشهای گوناگون بدن مثل دیوارۀ سرخرگها قرار دارند‪ .‬گیرندههای درد به آسیب بافتی پاسخ میدهند‪ .‬آسیب بافتی در اثر عوامل‬
‫مکانیکی مثل بریدگی‪ ،‬سرما یا گرمای شدید و برخی مواد شیمیایی مثل الکتیکاسید ایجاد میشود‪ .‬گیرندههای درد سازش پیدا نمیکنند و فاقد پوشش پیوندی اطراف‬
‫محرک آسیبرسان وجود دارد‪ ،‬فرد از وجود محرک اطالع داشته باشد‪.‬‬
‫ّ‬ ‫خود هستند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬این پدیده کمک میکند مادامی که‬

‫‪ )۳‬در التهاب‪ ،‬از ماستوسیتهای آسیبدیده هیستامین رها می شود‪ .‬هیستامین رگها را گشاد و‬
‫نفوذپذیری آنها را زیاد میکند‪ .‬گشادشدن رگها با کاهش انقباض ماهیچۀ صاف دیوارۀ رگ رخ‬
‫میدهد و باعث افزایش جریان خون و حضور بیشتر گویچههای سفید میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬طبق شکل کتاب درسی در فرایند التهاب‪ ،‬پروتئینهای مکمل از خون خارج و فعال میشوند‪.‬‬
‫پروتئینهای فعالشده به کمک یکدیگر‪ ،‬ساختارهای حلقهمانندی را در غشای میکروبها ایجاد‬
‫میکنند که مشابه یک روزنه عمل میکند‪ .‬این روزنهها عملکرد غشای یاختهای میکروب را در‬
‫کنترل ورود و خروج مواد از بین میبرند و سرانجام یاخته بیگانه میمیرد‪ .‬عالوه بر آن‪ ،‬قرارگرفتن‬
‫پروتئینهای مکمل روی میکروب‪ ،‬باعث میشود که بیگانهخواری آن آسانتر انجام شود‪ .‬دقت‬
‫کنید که ماکروفاژها فاقد توانایی تراگذری (دیاپدز) هستند‪.‬‬
‫کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را بهطور صحیحی تکمیل نمیکند؟‬
‫«در نوعی خط دفاعی بدن انسان‪ ،‬شناسایی میکروب و مبارزه با آن‪ ،‬نیاز به زمان دارد و سریع نیست‪ .‬زمانی که میکروبی برای بار ‪..................‬‬
‫با این خط دفاعی برخورد میکند‪».................. ،‬‬
‫‪ )۱‬دوم ـ شدت پاسخ در زمان برخورد‪ ،‬صفر میباشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬اول ـ حداکثر شدت پاسخ ایمنی نسبت به بار بعدی‪ ،‬کمتر است‪.‬‬
‫‪ )۳‬اول ـ حدود یک هفته زمان الزم است تا پاسخ ایمنی ایجاد شود‪.‬‬
‫‪ )۴‬دوم ـ بیش از یک هفته زمان الزم است تا حداکثر شدت پاسخ مشاهده شود‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ ۱۱۰۵( ۱‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬

‫نوعی خط دفاعی که شناسایی میکروب و مبارزه با آن‪ ،‬نیاز به زمان دارد و سریع نیست= خط سوم‬

‫دفاع اختصاصی‪ ،‬فرایندی است که برای شناسایی آنتیژن و تکثیر لنفوسیتها به زمان نیاز دارد‪ .‬از‬
‫این رو‪ ،‬برخالف دفاع غیراختصاصی‪ ،‬دفاع سریعی نیست‪ .‬برای پاسخگویی به این سؤال‪ ،‬به نمودار‬
‫دقت کنید‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬در زمان برخورد دوم برخالف زمان برخورد اول‪ ،‬شدت پاسخ صفر نیست‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬در اولین برخورد نسبت به برخوردهای بعدی‪ ،‬حداکثر شدت پاسخ ایمنی کمتر است‪.‬‬
‫‪ )۳‬در اولین برخورد‪ ،‬پاسخ ایمنی یک هفته بعد از برخورد آغاز میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬رسیدن به حداکثر شدت پاسخ پس از برخورد دوم‪ ،‬بیش از یک هفته زمان الزم دارد‪.‬‬

‫دام تستی‪:‬‬

‫حواستون باشه که اعداد نوشته شده در خط افقی نمودار‪ ،‬نشاندهندۀ هفته است (نه روز!)‪.‬‬

‫لنفوسیتهای عملکننده در برخورد اول با آنتیژن‪ ،‬از لنفوسیتهای ‪ B‬یا ‪ T‬ایجاد میشوند ولی در برخورد دوم از تقسیم یاختههای خاطره ایجاد میشوند‪.‬‬

‫در ایمنی ناشی از سرم (پادتن آماده)‪ ،‬یاختۀ خاطره پدید نمیآید‪ .‬حواستون باشه! ایمنی حاصل از سرم‪ ،‬ایمنی غیرفعال است‪.‬‬

‫در ایمنی حاصل از سرم و واکسن‪ ،‬فعالیت درشتخوارهای بدن افزایش مییابد‪.‬‬

‫برخورد دوم‬ ‫برخورد اول‬ ‫مقایسه بازخورد دستگاه ایمنی دربرابر آنتیژن در برخورد اول و دوم با آن‬
‫لنفوسیت ‪ B‬خاطره‬ ‫لنفوسیت ‪ B‬اولیه‬ ‫لنفوسیت شناساییکنندۀ آنتیژن‬
‫یاختۀ پادتنساز و یاختۀ خاطره‬ ‫یاختۀ پادتنساز و یاختۀ خاطره‬ ‫ِ‬
‫لنفوسیت شناساییکننده‬ ‫یاختههای حاصل از تقسیم‬
‫سرعت بیشتر‬ ‫سرعت کمتر‬ ‫سرعت تقسیم یاختهای و تولید پادتن‬
‫بیشتر‬ ‫کمتر‬ ‫مقدار پادتن تولیدشده علیه آنتیژن‬

‫کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ گروهی از یاختههای دستگاه ایمنی درست است که نخستین پاسخ را نسبت به آسیب بافتی ایجاد میکنند و توانایی‬
‫دیاپدز را ندارند؟‬
‫‪ )۱‬سیتوپالسم بدون دانه دارند و میتوانند پس از احاطهکردن میکروب توسط غشای خود‪ ،‬اقدام به درونبری میکروب کنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬همراه با یاختههای دیوارۀ مویرگها‪ ،‬پیکهای شیمیایی ترشح میکنند که تغییر شکل نوتروفیلهای در گردش را افزایش میدهند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در لولۀ گوارش برخالف مجاری تنفسی بهفراوانی یافت میشوند و میتوانند نسبت به میکروبهای غیربیماریزا‪ ،‬پاسخ ایمنی ایجاد کنند‪.‬‬
‫‪ )۴‬برخالف گویچههای سفیدی که ویژگیهای اختصاصی میکروبها را شناسایی میکنند‪ ،‬قادر به تولید پروتئینهایی با نقش دفاعی نیستند‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ ۱۱۰۵( ۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی)‬

‫منظور صورت سؤال‪ ،‬ماستوسیتها هست‪ .‬در التهاب‪ ،‬ماستوسیتها و یاختههای دیوارۀ مویرگها‪ ،‬میتوانند نوعی پیکهای شیمیایی را به درون خون ترشح‬
‫کنند که باعث افزایش فراخوانی گویچههای سفید به موضع آسیب میشود‪ .‬این پیکها وارد جریان خون میشوند‪ .‬تحت تأثیر این پیامها‪ ،‬نوتروفیلها و‬
‫مونوسیتهای در گردش‪ ،‬با دیاپدز از دیوارۀ مویرگها عبور میکنند و وارد محل آسیب میشوند‪ .‬طی فرایند دیاپدز‪ ،‬شکل گویچۀ سفید تغییر میکند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬همانطور که در شکل مقابل مشخص است‪ ،‬ماستوسیتها سیتوپالسم دانهدار دارند نه بدون دانه‪.‬‬
‫‪ )۳‬ماستوسیتها در محلهایی که با محیط بیرون بدن در ارتباط هستند‪ ،‬بهفراوانی یافت میشوند؛ مثل پوست‪ ،‬لولۀ گوارش و مجاری تنفسی‪.‬‬
‫مثالً‪ ،‬ماستوسیتها در مجاری تنفسی میتوانند سبب بروز تنگی نفس در حساسیت شوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬لنفوسیتها‪ ،‬گویچههای سفیدی هستند که ویژگیهای اختصاصی میکروبها یعنی آنتیژنها را شناسایی میکنند‪ .‬ماستوسیتها هم میتوانند پروتئینهای‬
‫دارای نفش دفاعی تولید کنند‪ .‬مثالً‪ ،‬آنزیمهای گوارشی موجود در لیزوزوم ماستوسیتها‪ ،‬نوعی پروتئین هستند که با تجزیۀ میکروبهای فاگوسیتوزشده‪ ،‬دارای‬
‫نقش دفاعی هم هستند‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫انواع یاختههای دستگاه ایمنی‬

‫دانههای‬
‫محل گردش‬ ‫محل تولید‬ ‫هسته‬
‫سیتوپالسم‬
‫خارج از خون‬

‫مغز استخوان‬

‫دانه‬
‫شکل ظاهری‬ ‫سلول‬

‫قسمت‬
‫مقدار‬

‫تعداد‬
‫اندازه‬

‫شکل‬
‫خون‬

‫سایر‬

‫رنگ‬

‫روی هم افتاده‬
‫درشت‬
‫ندارد‬

‫تیره‬
‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی میلوئيدی‬ ‫بازوفیل‬
‫زیاد‬

‫یک‬
‫‪۲‬‬
‫درشت‬

‫دمبلی‬
‫روشن‬
‫ندارد‬

‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی میلوئيدی‬ ‫ائوزینوفیل‬


‫زیاد‬

‫یک‬
‫‪۲‬‬

‫دانهدار‬
‫روشن‬
‫ندارد‬

‫چند‬

‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی میلوئيدی‬ ‫یک‬ ‫نوتروفیل‬


‫ریز‬

‫ـــ‬
‫کم‬
‫ندارد‬

‫فقط در بافتها‬ ‫[یاختۀ بنیادی میلوئيدی]‬ ‫ماستوسیت‬


‫یک‬
‫ـــ‬

‫ـــ‬

‫ـــ‬

‫ـــ‬

‫‪۱‬‬

‫فقط در خون؛ پس از‬


‫خمیده یا‬

‫دیاپدز‪ ،‬به ماکروفاژ یا‬


‫لوبیایی‬
‫ندارد‬

‫یاختۀ بنیادی میلوئيدی‬ ‫ندارد‬ ‫مونوسیت‬


‫یک‬
‫‪۱‬‬

‫یاختۀ دندریتی تبدیل‬


‫میشود‪.‬‬

‫فقط در بافتها‬ ‫ندارد‬ ‫ماکروفاژ‬


‫یک‬
‫ـــ‬

‫منشأ مستقیم‪:‬‬
‫‪۱‬‬

‫حاصل تغییر مونوسیت پس از‬


‫دیاپدز‬
‫منشأ اولیه‪:‬‬
‫بدون دانه‬

‫فقط در بافتها‬ ‫یاختۀ بنادی میلوئيدی‬ ‫ندارد‬ ‫سلول دندریتی‬


‫یک‬
‫ـــ‬

‫‪۱‬‬
‫اندامها و گرههای لنفی‬

‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی لنفوئيدی‬ ‫ندارد‬ ‫یاختۀ کشندۀ طبیعی‬


‫یک‬
‫ـــ‬

‫‪۱‬‬

‫لنفوسیت‬
‫گرد یا بیضی‬

‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی لنفوئيدی‬ ‫ندارد‬ ‫لنفوسیت ‪B‬‬


‫یک‬
‫‪۱‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫گرد یا بیضی‬
‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫یاختۀ بنیادی لنفوئيدی‬ ‫ندارد‬ ‫لنفوسیت ‪T‬‬

‫یک‬
‫‪۱‬‬
‫در ارتباط با دستگاه ایمنی بدن انسان میتوان گفت که در هر بخشی از بدن که ‪ ،..................‬میتوان ‪ ..................‬را مشاهده کرد‪.‬‬
‫‪ )۱‬مایعات نمکی‪ ،‬باعث خروج محتویات درون باکتریها میشوند ـ از بین رفتن باکتریها تحت تأثیر آنزیم لیزوزیم‬
‫‪ )۲‬مادۀ لزج و چسبناکی در سطح بافت پوششی مژکدار وجود دارد ـ توانایی بیرون راندن میکروبهای مجاری با سرفه و عطسه‬
‫‪ )۳‬ترشحات اسیدی جلوگیریکننده از رشد گروهی از میکروبها وجود دارند ـ الیهای از یاختههای مرده در سطح بافت پوششی‬
‫‪ )۴‬بافت پوششی و بافت پیوندی زیر آن‪ ،‬سدی مکانیکی را ایجاد میکنند ـ تعداد فراوانی رشته مقاوم و تعداد کمی یاخته در بافت پیوندی‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ ۱۱۰۵( ۱‬ـ سخت ـ قید ـ متن ـ مفهومی)‬

‫در عرق و اشک‪ ،‬نمک وجود دارد‪ .‬در عرق و اشک‪ ،‬آنزیم لیزوزیم هم وجود دارد که میتواند باعث از بین رفتن باکتریها شود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۲‬در مجاری تنفسی و لولۀ فالوپ‪ ،‬مایع مخاطی (مادۀ لزج و چسبناک) در سطح بافت پوششی مژکدار قرار دارد‪ .‬این گزینه‪ ،‬دربارۀ لولۀ فالوپ نادرست است‪.‬‬

‫لولۀ فالوپ دارای یاختههای مژکدار میباشد‪.‬‬

‫‪ )۳‬در معده و پوست‪ ،‬ترشحات اسیدی میتوانند مانع رشد میکروبها شوند‪ .‬این گزینه دربارۀ معده نادرست است‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 2‬دهم‪ :‬اسید معده از یاختههای کناری غدد معده ترشح میشود‪ .‬اسید معده میتواند مانع رشد میکروبها شود‪ .‬وظیفۀ دیگر آن‪ ،‬تبدیل پپسینوژن‬
‫به پپسین برای شروع هضم پروتئینها میباشد‪.‬‬

‫‪ )۴‬در پوست و الیۀ مخاطی‪ ،‬بافت پوششی و بافت پیوندی زیر آن‪ ،‬سدی مکانیکی را در برابر نفوذ میکروبها ایجاد میکنند‪ .‬در پوست‪ ،‬بافت پیوندی موجود در‬
‫الیۀ درم‪ ،‬نوعی بافت پیوندی رشته ای است که دارای تعداد فراوانی رشتۀ پروتئینی و تعدادی کمی یاخته است‪ .‬اما در آستر پیوندی الیۀ مخاطی‪ ،‬بافت پیوندی‬
‫سست وجود دارد که تعداد کمی رشتۀ پروتئینی کالژن و تعداد زیادی یاخته دارد‪.‬‬

‫دام تستی‪:‬‬

‫رشتههای پروتئینی جزء مادۀ زمینهای بافت پیوندی محسوب نمیشوند‪.‬‬

‫رشتههای مقاوم به کشیده شدن‪ ،‬کالژن و رشتههای ارتجاعی‪ ،‬کشسان یا االستیک نام دارند‪.‬‬

‫نخستین خط دفاعی بدن انسان‬


‫توضیحات‬ ‫نحوۀ دفاع‬ ‫روش دفاعی‬ ‫اندام‬
‫ریزش شدید‪ ،‬شوره را ایجاد میکند‪.‬‬ ‫جلوگیری از ورود میکروبهای بیماریزا؛ ریزش سلولهای سطحی‬ ‫سلولهای مردۀ سطحی‬
‫محکم و با دوام ‪ ‬تهیۀ چرم‬ ‫‪ ‬دور شدن میکروبها‬ ‫بافت پیوندی رشتهای‬
‫اسیدیکردن سطح پوست ‪ ‬جلوگیری از رشد میکروبهای‬
‫در چربی‪ ،‬اسیدهای چرب وجود دارند‪.‬‬ ‫چربی پوست‬
‫بیماریزا‬
‫پوست‬

‫فقط بر باکتریها مؤثر است‪.‬‬ ‫نمک ‪ ‬جلوگیری از رشد باکتریها‪ ،‬لیزوزیم ‪ ‬نابودی باکتریها‬ ‫عرق پوست‬
‫میکروبهای غیربیماریزا‪ ،‬در برابر‬
‫پیروزی در رقابت با میکروبهای بیماریزا ‪ ‬جلوگیری از تکثیر و‬
‫اسید‪ ،‬نمک و لیزوزیم سطح پوست‬ ‫میکروبهای غیربیماریزا‬
‫ورود میکروبهای بیماریزا‬
‫مقاوم هستند‪.‬‬
‫بیرون راندن با فشار ذرات خارجی و گازهای مضر از راه دهان (سرفه)‬
‫تنظیم توسط بصلالنخاع‬ ‫عطسه و سرفه‬
‫دستگاه تنفسی‬

‫و یا بینی و دهان (عطسه)‬


‫به دام افتادن میکروبها در مادۀ مخاطی ‪ ‬راندهشدن مادۀ‬
‫دود سیگار‪ ،‬باعث از کار افتادن مژکها‬
‫مخاطی توسط مژکها به حلق ‪ ‬خروج از بدن یا ورود به دستگاه‬ ‫مخاط مژکدار‬
‫و کاهش ترشح مادۀ مخاطی میشود‪.‬‬
‫گوارش‬
‫گلیکوپروتئين موسین ‪ +‬جذب آب‬
‫‪ -۱‬بافت پوششی و آستر پیوندی‪ :‬سد فیزیکی‪ -۲ ،‬مادۀ مخاطی‪ :‬به‬
‫گوارش‬
‫دستگاه‬

‫فراوان ‪ ‬مادۀ مخاطی (چسبناک و‬ ‫الیۀ مخاطی‬


‫دام افتادن میکروبها و مبارزه با باکتریها توسط آنزیم لیزوزیم‬
‫لزج)‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫ترشح توسط غدههای بزاقی بزرگ و‬


‫نابودی باکتریهای دهان توسط لیزوزیم (نوعی آنزیم دفاعی)‬ ‫لیزوزیم بزاق‬
‫کوچک‬
‫‪ ‬ترشح از سلول کناری توسط گاسترین‬ ‫نابودی میکروبهای موجود در غذا و میکروبهای مجاری تنفسی‬ ‫اسید معده‬
‫بیرون راندن محتویات معده و بخش ابتدایی رودۀ باریک از راه‬
‫جهت حرکات کرمی وارونه میشود‪.‬‬ ‫استفراغ‬
‫دهان‬
‫انعکاس دفع بهصورت ارادی تمام‬
‫خروج مواد دفعی و میکروبهای همراه آن از طریق مخرج‬ ‫دفع مدفوع‬
‫میشود‬
‫گلیکوپروتئين موسین ‪ +‬جذب آب‬
‫‪ -۱‬بافت پوششی و آستر پیوندی‪ :‬سد فیزیکی‪ -۲ ،‬مادۀ مخاطی‪ :‬به‬

‫دستگاه ادراری‬
‫فراوان ‪ ‬مادۀ مخاطی (چسبناک و‬ ‫الیۀ مخاطی‬
‫دام افتادن میکروبها و مبارزه با باکتریها توسط آنزیم لیزوزیم‬
‫لزج)‬
‫وجود میکروب در ادرار ‪ ‬عفونت‬
‫خروج مواد دفعی و میکروبهای همراه آن از طریق ادرار‬ ‫دفع ادرار‬
‫ادراری‬
‫در مرطوبکردن قرنیه نیز نقش دارد‪.‬‬ ‫نمک ‪ ‬جلوگیری از رشد باکتریها‪ ،‬لیزوزیم ‪ ‬نابودی باکتریها‬ ‫اشک‬

‫چشم و گوش‬
‫پلک‪ ،‬مژه و چربی روی کرۀ‬
‫در اطراف کرۀ چشم قرار دارند‪.‬‬ ‫ایجاد یک سد فیزیکی در برابر ورود میکروبها به کرۀ چشم‬
‫چشم‬
‫به دام انداختن میکروبها و جلوگیری از ورود آنها به بخشهای‬ ‫موهای کرکمانند و ترشحات‬
‫نقشی مشابه مخاط مژکدار دارند‪.‬‬
‫داخلیتر گوش‬ ‫مجرای شنوایی گواش‬

‫با توجه به شکل مقابل که بخشی از یکی از دستگاههای بدن انسان است‪ ،‬کدام عبارت درست میباشد؟‬
‫‪ )۱‬یاختۀ «‪ »۱‬برخالف یاختۀ «‪ ،»۳‬کروموزوم (فامتن)های دو کروماتیدی (دو فامینکی) دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬یاختۀ «‪ »۳‬همانند یاختۀ «‪ ،»۲‬در مرحلۀ اینترفاز میتواند همانندسازی دِنا (‪ )DNA‬را انجام دهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬یاختۀ «‪ »۳‬همانند یاختۀ «‪ ،»۱‬توسط یاختههایی بیگانهخوار تغذیه میشود و به یاختههای دیگر متصل است‪.‬‬
‫‪ )۴‬یاختۀ «‪ »۲‬برخالف یاختۀ «‪ ،» ۴‬حاصل نوعی تقسیم هستۀ یک یاخته است که بدون کاهش عدد کروموزومی‬
‫(فامتنی) میباشد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۷‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫شکل نشاندهندۀ مراحل تولید اسپرم (زامه) در دیوارۀ لولههای اسپرمساز است‪ .‬یاختههای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ اسپرماتوگونی‬
‫(زامهزا)‪۲ ،‬ـ اسپرماتوسیت (زامیاختۀ) اولیه‪۳ ،‬ـ اسپرماتوسیت (زامیاختۀ) ثانویه‪۴ ،‬ـ اسپرماتید‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬اسپرماتوگونی‪ ،‬اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتوسیت ثانویه‪ ،‬کروموزومهای دو کروماتیدی دارند‪.‬‬


‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۱‬‬
‫دوبرابر شدن ِدنای هسته‪ ،‬در مرحلۀ ‪ S‬چرخۀ یاختهای (جزئی از اینترفاز) انجام می شود که نتیجۀ همانندسازی است‪ .‬همانندسازی ِدنا فرایندی است که طی آن از‬
‫یک مولکول ِدنا‪ ،‬دو مولکول یکسان ایجاد میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬اسپرماتوگونی همانند اسپرماتوسیت اولیه دارای دو مجموعۀ کروموزومی میباشد (دیپلوئید هستند)‪ .‬اما اسپرماتوسیتهای ثانویه‪ ،‬هاپلوئید بوده و‬
‫فقط یک مجموعۀ کروموزومی در هستۀ خود دارند‪.‬‬

‫‪ )۲‬از بین یاختههای دیوارۀ لولۀ اسپرمساز‪ ،‬همانندسازی دِنا (‪ )DNA‬در اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیت اولیه انجام میشود‪ .‬در اسپرماتوسیت ثانویه‪ ،‬همانندسازی‬
‫دِنا انجام نمیشود‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬یاختههای فاقد توانایی همانندسازی دنای هستهای در فرایند اسپرمزایی = یاختههای فاقد توانایی تقسیم (اسپرماتید ‪ +‬اسپرم) ‪ +‬یاختههایی که میوز دو انجام‬
‫میدهند (اسپرماتوسیت ثانویه)‬

‫‪ )۳‬یاختههای سرتولی‪ ،‬یاختههایی در دیوارۀ لولههای اسپرمساز هستند که با ترشحات خود تمایز اسپرمها را هدایت میکنند‪ .‬این یاختهها در همۀ مراحل‬
‫اسپرمزایی‪ ،‬پشتیبانی و تغذیۀ یاختههای جنسی و نیز بیگانهخواری باکتری ها را برعهده دارند‪ .‬اسپرماتوگونی‪ ،‬اسپرماتوسیت اولیه‪ ،‬اسپرماتوسیت ثانویه و‬
‫اسپرماتیدها (تا قبل از تمایز)‪ ،‬به یاختههای دیگر متصل هستند‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫میانبر‪ :‬یاختههای سرتولی‬

‫یاختههای سرتولی در دیوارۀ لولههای اسپرمساز قرار دارند ولی تقسیم نمیشوند‪.‬‬ ‫•‬
‫یاختههای سرتولی با ترشحات خود تمایز اسپرمها را هدایت میکند‪.‬‬ ‫•‬
‫تحریک ترشح یاختههای سرتولی تحت تأثیر هورمون ‪ FSH‬انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫یاختههای سرتولی بر روی تمام یاختههای موجود در مراحل مختلف اسپرمزایی تأثیر میگذارند‪.‬‬ ‫•‬
‫وظایف یاختههای سرتولی‪۱ :‬ـ هدایت تمایز اسپرمها از طریق ترشحات خود‪۲ ،‬ـ پشتیبانی یاختههای جنسی در مراحل مختلف اسپرمزایی‪۳ ،‬ـ تغذیۀ یاختههای‬ ‫•‬
‫جنسی در مراحل مختلف اسپرمزایی‪۴ ،‬ـ بیگانهخواری باکتریها‬

‫‪ )۴‬در تقسیم میوز ‪ ،۱‬کاهش عدد کروموزومی رخ میدهد‪ .‬اما در تقسیم میوز ‪ ۲‬و تقسیم میتوز‪ ،‬کاهش عدد کروموزومی مشاهده نمیشود‪ .‬اسپرماتوسیت اولیه‪،‬‬
‫حاصل تقسیم میتوز و اسپرماتید حاصل تقسیم میوز ‪ ۲‬است‪.‬‬
‫(‪ ۰۲‬ـ ‪)۱۱۰۷‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬بیضه و مراحل تولید اسپرم (زامه)‬
‫فضـای درون بیضـه به قسمتهـای مختلفی تقـسیم‬
‫شده است که در هر کدام از آنها‪ ،‬لولههای اسپرمساز‬
‫(لولههای پر پیچوخم) وجود دارند‪.‬‬
‫لولههای اسپرمساز به یکدیگر میپیوندند و به بخـش‬
‫ابتدایـی اپیدیدیـم متصــل میشونـد و اسپـرمهـا را‬
‫بدینترتیب وارد اپیدیدیم میکنند‪.‬‬
‫لولههای پر پیـچوخـم در کیسـۀ بیضه‪:‬‬
‫‪۱‬ـ لولههــای اسپرمساز‪۲ ،‬ـ اپیدیدیم‬

‫ترتیب یاختهها در دیوارۀ لولههای اسپرمساز از خارج به سمت وسط لوله‪۱ :‬ـ اسپرماتوگونی‪۲ ،‬ـ اسپرماتوسیت اولیه‪۳ ،‬ـ اسپرماتوسیت ثانویه‪۴ ،‬ـ اسپرماتید‪۵ ،‬ـ اسپرم‬
‫اسپرماتوگونیها‪ ،‬اسپرماتوسیتهای اولیه‪ ،‬اسپرماتوسیتهای ثانویه و اسپرماتیدها (تا قبل از تمایز) به یاختههای دیگر متصل هستند‪.‬‬
‫یاختههای سرتولی نسبت به یاختههای جنسی در مراحل اسپرمزایی بزرگتر هستند‪.‬‬
‫اسپرماتیدها بعد از تمایز در دیوارۀ لولههای اسپرمساز‪ ،‬هستۀ فشردهتری پیدا میکنند‪ ،‬دارای تاژک میشوند و حالت کشیده پیدا میکنند‪.‬‬
‫تاژک در اسپرمها نسبت به اسپرماتیدها طول بیشتری دارد‪.‬‬

‫چند مورد‪ ،‬دربارۀ دستگاه تولیدمثل در مردان صحیح است؟‬


‫الف‪ -‬لولههای اسپرم (زامه)ساز‪ ،‬تنها لولههای پرپیچوخم درون کیسۀ بیضه هستند‪.‬‬
‫ب‪ -‬ذخیرۀ اسپرم (زامه)ها برخالف انتقال آنها به خارج از بدن‪ ،‬جزء وظایف این دستگاه است‪.‬‬
‫ج‪ -‬اسپرم (زامه)ها‪ ،‬تنها پس از خروج از لولههای اسپرم (زامه)ساز‪ ،‬توانایی حرکت را کسب میکنند‪.‬‬
‫د‪ -‬قرارگیری کیسۀ بیضه در خارج از محوطۀ شکمی‪ ،‬تنها سازوکار موجود برای حفظ دمای پایین در بیضههاست‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱۰۷‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ قید ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (ج)‪ ،‬صحیح است‪ .‬پس از تولید اسپرم در لولههای اسپرمساز‪ ،‬آنها از بیضه خارج و به درون لوله ای پیچیده و طویل به نام اپیدیدیم (برخاگ) منتقل‬
‫میشوند‪ .‬این اسپرمها ابتدا قادر به حرکت نیستند و باید حداقل ‪ ۱۸‬ساعت در آنجا بمانند تا توانایی حرکت در آنها ایجاد شود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اسپرماتیدها و اسپرمها در لولههای اسپرمساز تاژک دارند ولی هیچکدام در لولههای اسپرمساز توانایی حرکت (استفاده از تاژک) را ندارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اسپرمها فقط پس از خروج از لولههای اسپرمساز و درون اپیدیدیم توانایی حرکت را بهدست میآورند‪.‬‬

‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) در بیضهها تعداد زیادی لولههای پر پیچوخم به نام لولههای اسپرمساز وجود دارد‪ .‬عالوهبر لولههای اسپرمساز‪ ،‬لولۀ پیچیدۀ دیگری نیز در کیسۀ بیضه وجود‬
‫دارد؛ بهنام اپیدیدیم‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تنها لولۀ پر پیچوخم درون بیضه (نه کیسۀ بیضه)‪ ،‬لولۀ اسپرمساز است‪.‬‬
‫نکته‪[ :‬انواع لولههای پر پیچوخم در کیسۀ بیضه]‪۱ :‬ـ لولههای اسپرمساز‪۲ ،‬ـ اپیدیدیم‪،‬‬

‫ب) مجموعۀ اندامهای دستگاه تولیدمثل وظایف متعددی دارند‪ ،‬از جمله‪۱ :‬ـ تولید اسپرم (زامه)‪۲ ،‬ـ ایجاد محیطی مناسب برای نگهداری از اسپرمها‪۳ ،‬ـ انتقال‬
‫اسپرمها به خارج از بدن و ‪۴‬ـ تولید هورمون جنسی مردانه (تستوسترون)‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫د) بیضه ها درون کیسۀ بیضه قرار دارند‪ .‬محل طبیعی کیسۀ بیضه خارج و پایین محوطۀ شکمی است‪ .‬قرارگیری کیسۀ بیضه خارج از محوطۀ شکمی باعث‬
‫میشود دمای درون آن حدود سه درجه پایینتر از دمای بدن قرار گیرد‪ .‬این دما برای فعالیت بیضهها و تمایز صحیح اسپرمها ضروری است‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬وجود‬
‫شبکهای از رگهای کوچک در کیسۀ بیضه نیز به تنظیم این دما کمک میکند‪.‬‬
‫نکته [سازوکارهای حفظ دمای پایینتر در کیسۀ بیضه نسبت به دمای بدن]‪۱ :‬ـ قرارگیری کیسۀ بیضه خارج از محوطۀ شکمی‪۲ ،‬ـ وجود شبکهای از رگهای کوچک‬
‫در کیسۀ بیضه‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۳‬دهم‪ :‬گفتار ‪:]۱‬‬


‫در بینی‪ ،‬شبکهای وسیع از رگهایی با دیوارۀ نازک وجود دارد که هوا را گرم میکند‪ .‬این شبکه به سطح درونی بینی بسیار نزدیک است‪ ،‬بنابراین آسیب پذیری بیشتری‬
‫دارد و آسانتر از دیگر نقاط‪ ،‬دچار خونریزی میشود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬مویرگهای موجود در کیسۀ بیضه با پایین آوردن دما و مویرگهای موجود در بینی‪ ،‬با افزایش دما‪ ،‬در همایستایی بدن نقش دارند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪:]۳‬‬


‫از کارهای خون‪ ،‬انتقال مواد غذایی‪ ،‬اکسیژن‪ ،‬کربن دیاکسید‪ ،‬هورمونها و مواد دیگر است‪ .‬خون ارتباط شیمیایی بین یاختههای بدن را امکان پذیر میسازد و به‬
‫تنظیم دمای بدن و یکسان کردن دما در نواحی مختلف بدن کمک میکند‪ .‬همچنین در ایمنی و دفاع در برابر عوامل خارجی نقش اساسی دارد و در هنگام خونریزی‪،‬‬
‫به کمک عواملی‪ ،‬از هدر رفتن خون جلوگیری میکند‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬دستگاه تولیدمثل در مردان‬

‫وظایف اندامهای دستگاه تولیدمثل مردان‪۱ :‬ـ تولید اسپرم (کار اصلی)‪۲ ،‬ـ ایجاد محیطی مناسب برای نگهداری از اسپرمها‪۳ ،‬ـ انتقال اسپرمها به خارج از بدن‪،‬‬ ‫•‬
‫‪۴‬ـ تولید هورمون جنسی مردانه (تستوسترون)‬

‫ویژگیهای بیضهها‪۱ :‬ـ یک جفت غدد جنسی نر‪۲ ،‬ـ درون کیسۀ بیضه (خارج و پایین محوطۀ شکمی)‪۳ ،‬ـ دارای تعداد زیادی لولههای پر پیچوخم به نام لولههای‬ ‫•‬
‫اسپرمساز‪۴ ،‬ـ تولید اسپرم از هنگام بلوغ تا پایان عمر‪۵ ،‬ـ قرارگیری یاختههای بینابینی در بین لولههای اسپرمساز (ترشح هورمون جنسی نر)‬

‫دمای بیضهها برای فعالیت و تمایز صحیح اسپرمها باید سه درجه پایینتر از دمای بدن باشد‪.‬‬ ‫•‬
‫سازوکارهای تنظیم دمای بیضهها‪۱ :‬ـ قرارگیری کیسۀ بیضه خارج از محوطۀ شکمی‪۲ ،‬ـ وجود شبکهای از رگهای کوچک در کیسۀ بیضه‬ ‫•‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۱۰۷‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬اندامهای دستگاه تولیدمثل در مرد‬


‫وزیکول سمینال در پشت مثانه و باالتر از غدۀ پروستات قرار دارد‪.‬‬
‫غدۀ پیازی میزراهی پایینتر از غدۀ پروستات قرار دارد‪.‬‬
‫مجرای اسپرمبر بعد از دریافت مواد ترشح شده توسط وزیکول سمینال‪ ،‬وارد غدۀ پروستات میشود‪.‬‬
‫مجرای اسپرمبر از انتهای اپیدیدیم آغاز میشود و سپس از فضای جلوی مثانه به سمت باالی آن میرود‪.‬‬

‫اندامهای دستگاه تولیدمثل مردان‬


‫وظیفه‬ ‫محل‬ ‫تعداد‬ ‫اندام‬
‫تولید اسپرم ‪ +‬تولید هورمون تستوسترون‬ ‫در بخش پایینی کیسۀ بیضه‬ ‫‪۲‬‬ ‫بیضه‬ ‫اصلی‬
‫ایجاد محیطی مناسب برای نگهداری از اسپرمها ‪ +‬کسب توانایی‬
‫در بخش باالیی کیسۀ بیضه‬ ‫‪۲‬‬ ‫اپیدیدیم‬
‫حرکت توسط اسپرمها‬
‫نقش در انتقال اسپرم‪ :‬انتقال اسپرم از اپیدیدیم به سمت وزیکول‬ ‫شروع از کیسۀ بیضه و حرکت به‬ ‫مجرای‬
‫‪۲‬‬
‫سمینال‬ ‫سمت مثانه‬ ‫اسپرمبر‬
‫ترشح مایع غنی از فروکتوز برای تأمین انرژی الزم برای فعالیت‬ ‫وزیکول‬
‫پشت مثانه‬ ‫‪۲‬‬
‫کمکی‬

‫اسپرمها‬ ‫سمینال‬
‫ترشح مایعی شیریرنگ و قلیایی برای خنثی کردن مواد اسیدی‬
‫زیر مثانه‬ ‫‪۱‬‬ ‫پروستات‬
‫موجود در مسیر عبور اسپرم به سمت گامت ماده‬
‫غدۀ پیازی‬
‫اضافه کردن ترشحات قلیایی و روانکننده به میزراه‬ ‫زیر پروستات‬ ‫‪۲‬‬
‫میزراهی‬
‫انتقال مایع منی (یا ادرار) به خارج از بدن‬ ‫از مثانه شروع میشود‬ ‫‪۱‬‬ ‫میزراه‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫(‪ ۰۴‬ـ ‪)۱۱۰۷‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مسیر عبور اسپرم (زامه)‬


‫محل شروع اپیدیدیم باالتر از بیضهها قرار دارد‪.‬‬
‫مجرای اسپرمبر از انتهای اپیدیدیم شـروع میشـود و به سمت باال حرکت میکنـد‪ .‬این مجـرا‬
‫باالتر از محل اتصال میزنای به مثانه‪ ،‬از جلوی مثانه عبور کرده و به سطح پشتی مثانه‬
‫میرود و در اینجا‪ ،‬ترشحات وزیکول سمینال را دریافت میکند‪.‬‬
‫اسپرمها پس از عبور از پروستات‪ ،‬وارد میزراه میشوند و پس از پروستات‪ ،‬ترشحات غدد پیـازی‬
‫میزراهی نیز به آنها اضافه میشود‪.‬‬
‫قسمتهایی که دو عدد از آنها در دستگاه تولیدمثل مردان وجود دارد‪۱ :‬ـ بیضه‪۲ ،‬ـ اپیدیدیم‪،‬‬
‫‪۳‬ـ مجرای اسپرمبر‪۴ ،‬ـ وزیکول سمینال‪۵ ،‬ـ غدۀ پیازی میزراهی‬
‫قسمتهایی که یک عدد از آنها در دستگاه تولیدمثل مردان وجود دارد‪۱ :‬ـ غدۀ پروستات‪۲ ،‬ـ میزراه‬

‫دام تستی‪ :‬در یک کیسۀ بیضه‪ ،‬یک اپیدیدیم وجود دارد‪.‬حواستون باشه! درون هر بیضه تعداد زیادی لولۀ پیچخورده وجود دارد ولی اپیدیدیم خارج از بیضه‬
‫است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬بیضهها در نوزاد متولد شده‪ ،‬خارج از حفرۀ شکمی قرار دارند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬غدد وزیکول سمینال در پشت مثانه قرار دارند و مایعی غنی از فروکتوز را به مجاری اسپرمبر اضافه میکنند‪.‬‬

‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در فرایند اسپرم (زامه)زایی در انسان‪ ،‬هر ‪ ،..................‬مشخصهای که دارد این است که ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬اسپرماتید (زامیاختک) همانند اسپرم (زامه) ـ در پی تقسیم یاختۀ قبلی خود ایجاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬اسپرماتوگونی (زامهزا) همانند اسپرماتید (زامیاختک) ـ فقط یاختههای متفاوت از خود را تولید میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬اسپرماتوسیت (زامیاخته) برخالف اسپرماتوگونی (زامهزا) ـ کروموزوم (فامتن)های همتا را از یکدیگر جدا میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬اسپرماتوسیت (زامیاخته) برخالف اسپرماتید (زامیاختک) ـ دو برابر تعداد کروموزوم (فامتن)هایش‪ ،‬کروماتید (فامینک) دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۷‬ـ سخت ـ مقایسه ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫اسپرماتوسیت ها شامل اسپرماتوسیت اولیه و ثانویه هستند‪ .‬اسپرماتوسیت اولیه‪ ،‬دیپلوئید و دارای کروموزومهای دو کروماتیدی است‪ .‬اسپرماتوسیت ثانویه‪،‬‬
‫هاپلوئید و دارای کروموزومهای دو کروماتیدی است‪ .‬اسپرماتید‪ ،‬هاپلوئید و دارای کروموزومهای تککروماتیدی است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اسپرماتوگونی‪ ،‬اسپرماتوسیت اولیه و اسپرماتوسیت ثانویه‪ ،‬کروموزومهای دو کروماتیدی دارند‪ .‬اسپرماتید و اسپرم‪ ،‬کروموزومهای تککروماتیدی دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اسپرماتوگونی و اسپرماتوسیت اولیه‪ ،‬دیپلوئید هستند‪ .‬اسپرماتوسیت ثانویه‪ ،‬اسپرماتید و اسپرم‪ ،‬هاپلوئید هستند‪.‬‬

‫انواع یاختههای دیوارۀ لولههای اسپرمساز‬


‫اسپرم بالغ‬ ‫اسپرماتید‬ ‫اسپرماتوسیت ثانویه‬ ‫اسپرماتوسیت اولیه‬ ‫اسپرماتوگونی‬ ‫نوع یاخته‬
‫حاصل تمایز اسپرماتید‬ ‫اسپرماتوسیت ثانویه‬ ‫اسپرماتوسیت اولیه‬ ‫اسپرماتوگونی‬ ‫اسپرماتوگونی‬ ‫یاختۀ سازنده‬
‫‪۲۳‬‬ ‫‪۲۳‬‬ ‫‪۲۳‬‬ ‫‪۴۶‬‬ ‫‪۴۶‬‬ ‫کروموزوم و سانترومر‬
‫تککروماتیدی‬ ‫تککروماتیدی‬ ‫دوکروماتیدی‬ ‫دوکروماتیدی‬ ‫دوکروماتیدی‬ ‫نوع کروموزومها‬
‫‪23‬‬ ‫‪23‬‬ ‫‪46‬‬ ‫‪92‬‬ ‫‪92‬‬ ‫کروماتید و ‪DNA‬‬
‫‪46‬‬ ‫‪46‬‬ ‫‪92‬‬ ‫‪184‬‬ ‫‪184‬‬ ‫رشتۀ ‪DNA‬‬
‫‪n( ۱‬؛ هاپلوئيد)‬ ‫‪n( ۱‬؛ هاپلوئيد)‬ ‫‪n( ۱‬؛ هاپلوئيد)‬ ‫‪2n( ۲‬؛ دیپلوئيد)‬ ‫‪2n( ۲‬؛ دیپلوئيد)‬ ‫مجموعۀ کروموزومی‬
‫‪( 2‬یک جفت)‬ ‫‪( 2‬یک جفت)‬ ‫‪( 4‬دو جفت)‬ ‫‪( 4‬دو جفت)‬ ‫‪( 4‬دو جفت)‬ ‫تعداد سانتریول‬
‫میوز ‪II‬‬ ‫میوز ‪I‬‬ ‫میتوز‬ ‫نوع تقسیم‬
‫اسپرماتوسیت اولیه‬
‫تمایز مییابد‬ ‫اسپرماتید‬ ‫اسپرماتوسیت ثانویه‬ ‫یاختۀ حاصل از تقسیم‬
‫و اسپرماتوگونی‬
‫‪ ۲۳‬تتراد‬ ‫تشکیل تتراد‬
‫(البته در مراحل‬
‫نهایی تمایز خود‪،‬‬ ‫تاژک‬
‫تاژکدار میشود)‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬هر کدام از اسپرماتوسیتهای ثانویه با انجام میوز ‪ ،۲‬دو اسپرماتید (زامیاختک) ایجاد میکنند‪ .‬در حین حرکت اسپرماتیدها به سمت وسط لولههای اسپرمساز‬
‫تمایزی در آنها رخ میدهد تا به اسپرم تبدیل شوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬اسپرمها حاصل تمایز اسپرماتیدها هستند نه تقسیم آنها‪.‬‬
‫نکته [تقسیم سازندۀ یاختههای موجود در دیوارۀ لولۀ اسپرمساز]‪۱ :‬ـ اسپرماتوگونی‪ :‬تقسیم میتوز اسپرماتوگونی‪۲ ،‬ـ اسپرماتوسیت اولیه‪ :‬تقسیم میتوز اسپرماتوگونی‪،‬‬
‫‪۳‬ـ اسپرماتوسیت ثانویه‪ :‬تقسیم میوز ‪ ۱‬اسپرماتوسیت اولیه‪۴ ،‬ـ اسپرماتید‪ :‬تقسیم میوز ‪ ۲‬اسپرماتوسیت ثانویه‪۵ ،‬ـ اسپرم‪ :‬حاصل تقسیم نیست و از تمایز اسپرماتید‬
‫ایجاد میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬دیوارۀ لولههای اسپرمساز‪ ،‬یاختههای زایندهای دارد که به این یاختهها اسپرماتوگونی گفته میشود‪ .‬این یاختهها که نزدیک سطح خارجی لولهها قرار گرفتهاند‪،‬‬
‫ابتدا با میتوز تقسیم میشوند‪ .‬یکی از یاخته های حاصل از هر بار میتوز‪ ،‬یاختۀ اسپرماتوگونی است که در الیۀ زاینده میماند که الیۀ زاینده حفظ شود‪ .‬یاختۀ‬
‫دیگر که اسپرماتوسیت اولیه نام دارد‪ ،‬با تقسیم میوز ‪ ۱‬دو یاخته به نام اسپرماتوسیت ثانویه تولید میکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬حاصل تقسیم میتوز یاختههای اسپرماتوگونی‪ ،‬دو نوع یاخته است؛ یکی همان یاختۀ اسپرماتوگونی و دیگری یاختۀ اسپرماتوسیت اولیه‪.‬‬

‫‪ )۳‬جدا شدن کروموزومهای همتا در آنافاز میوز ‪ ۱‬رخ میدهد‪ .‬اسپرماتوسیت اولیه تقسیم میوز ‪ ۱‬را انجام میدهد‪ .‬اما اسپرماتوسیت ثانویه‪ ،‬تقسیم میوز ‪ ۲‬را‬
‫انجام میدهد‪ .‬در میوز ‪ ،۲‬کروماتیدهای خواهری از یکدیگر جدا میشوند نه کروموزومهای همتا‪ .‬اسپرماتوگونی نیز تقسیم میتوز انجام میدهد که در آنافاز آن‪،‬‬
‫کروماتیدهای خواهری از یکدیگر جدا میشوند‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬جدا شدن کروموزوم و کروماتید‬
‫‪۱‬ـ جدا شدن کروموزومهای همتا از یکدیگر = میوز یک‬
‫‪۲‬ـ جدا شدن کروماتیدهای خواهری از یکدیگر = میوز دو ‪ +‬میتوز‬

‫کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را دربارۀ دختری که به سن بلوغ رسیده است‪ ،‬بهطور صحیحی کامل میکند؟‬
‫«اووسیتی (مامیاختهای) که ‪ ..................‬میشود‪ ،‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬درون تخمدان تولید ـ یک مجموعه کروموزوم (فامتن) تک کروماتیدی (تک فامینکی) در هسته دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬وارد لولۀ فالوپ ـ یاختهای هاپلوئید (تکالد) را بهوجود میآورد که پس از تقسیماتی‪ ،‬جایگزین میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬دو جفت سانتریول (میانک) در سیتوپالسم آن دیده ـ توسط تعدادی یاختۀ تغذیهکننده احاطه شده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬کوتاهشدن رشتههای دوک در آن مشاهده ـ یاختهای را تولید میکند که میتواند فرایند لقاح را آغاز نماید‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۷‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫اووسیتی که در تخمدان تولید میشود = اووسیت اولیه ‪ +‬اووسیت ثانویه‬


‫اووسیتی که وارد لولۀ فالوپ میشود = اووسیت ثانویه‬
‫اووسیتی که دو جفت سانتریول (میانک) در سیتوپالسم آن دیده میشود = اووسیت اولیه ‪ +‬اووسیت ثانویه‬
‫اووسیتی که کوتاهشدن رشتههای دوک در آن مشاهده میشود = اووسیت اولیه ‪ +‬اووسیت ثانویه‬

‫هم او وسیت اولیه و هم اووسیت ثانویه‪ ،‬دو جفت سانتریول در اطراف هستۀ خود دارند‪ .‬اووسیت اولیه‪ ،‬درون فولیکول توسط تعدادی یاختۀ فولیکولی احاطه شده‬
‫است که وظیفۀ تغذیۀ اووسیت را نیز برعهده دارند‪ .‬پس از تخمکگذاری‪ ،‬اووسیت ثانویه همراه با یاختههای فولیکولی چسبیده به آن وارد لولۀ فالوپ میشود‪.‬‬
‫این یاختهها در ادامۀ مسیر به تغذیه و محافظت از اووسیت ثانویه کمک میکنند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬اووسیت اولیه در دوران جنینی درون تخمدان تولید می شود‪ .‬اووسیت اولیه‪ ،‬دیپلوئید است و دو مجموعه کروموزوم دو کروماتیدی در هستۀ خود دارد‪.‬‬
‫اووسیت ثانویه نیز در تخمدان تولید می شود ولی هاپلوئید است و یک مجموعه کروموزوم دو کروماتیدی دارد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬اووسیتی که قبل از تولد و در تخمدان تولید میشود = اووسیت اولیه‬

‫دام تستی‪ :‬اووسیتی که بعد از بلوغ و در تخمدان تولید میشود = اووسیت ثانویه‬

‫‪ )۲‬بعد از تخمکگذاری‪ ،‬اووسیت ثانویه وارد لولۀ فالوپ میشود‪ .‬اووسیت ثانویه در صورتی میتواند تقسیم شود که لقاح انجام دهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬کوتاهشدن رشتههای دوک مربوط به مرحلۀ آنافاز تقسیم است‪ .‬اووسیت اولیهای که تقسیم میشود‪ ،‬اووسیت ثانویه را بهوجود میآورد که میتواند فرایند لقاح‬
‫را آغاز کند‪ .‬اما حاصل تقسیم اووسیت ثانویه‪ ،‬تخمک است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬اووسیت ثانویه (نه تخمک!)‪ ،‬شروع کنندۀ لقاح با اسپرم است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬یاختههای اووسیت اولیه و ثانویه توسط یاختههای فولیکولی تغذیه میشوند‪ .‬یاختههای فولیکولی تحت تأثیر هورمون ‪ ،FSH‬تقسیم میتوز را انجام‬
‫میدهند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫دام تستی‪ :‬اووسیت ثانویه درون انبانک ایجاد میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬هر اووسیت اولیه تقسیم نمیشود! حواستون باشه! هر اووسیت ثانویهای هم تقسیم نمیشود! اووسیت ثانویه در صورت برخورد با اسپرم‪ ،‬تقسیم‬
‫(میوز‪ )2‬انجام میدهد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬حواستون باشه! چرخۀ تخمدانی مربوط به یک انسان بالغ است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬تشکیل انبانکها در دوران جنینی اتفاق میافتد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬تقسیم اووگونی‪ ،‬ایجاد اووسیت اولیه و شروع تقسیم میوز آن‪ ،‬در دورۀ جنینی صورت میگیرد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬تکمیل میوز‪ 2‬در اووسیت ثانویه مربوط به اوایل نیمۀ دوم دورۀ جنسی است و درون لولۀ فالوپ (نه تخمدان!) رخ میدهد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در بدن یک دختر بچۀ سالم درون تخمدانها تعداد زیادی اووسیت اولیه وجود دارد که در پروفاز‪ 1‬متوقف شدهاند ولی در بیضههای یک پسر سالم‪،‬‬
‫اسپرماتوسیت اولیه بعد از بلوغ ایجاد میشود‪.‬‬

‫کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ تنظیم هورمونی دستگاه تولیدمثل در یک زن بالغ صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬در روز ابتدایی مرحلۀ فولیکولی (انبانکی)‪ ،‬حداکثر غلظت هورمونهای ‪ FSH‬و ‪ LH‬در خون مشاهده میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬در روز انتهایی مرحلۀ فولیکولی (انبانکی)‪ ،‬افزایش استروژن باعث کاهش ترشح هورمون آزادکننده از هیپوتاالموس میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬در روز انتهایی مرحلۀ لوتئال (جسمزردی)‪ ،‬تحت تأثیر هورمونهای جنسی‪ ،‬ضخامت رحم به بیشترین مقدار خود رسیده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬در روز ابتدایی مرحلۀ لوتئال (جسمزردی)‪ ،‬همانند قبل‪ ،‬تأثیر نوعی هورمون محرک بر یاختههای فولیکولی (انبانکی) دیده میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۷‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫در مرحلۀ فولیکولی‪ ،‬هورمون ‪( FSH‬نوعی هورمون محرک غدد جنسی)‪ ،‬با تأثیر بر یاختههای فولیکولی‪ ،‬سبب بزرگ و بالغشدن فولیکول میشود‪ .‬پس از‬
‫تخمکگذاری‪ ،‬باقیماندۀ فولیکول در تخمدان بهصورت تودۀ یاختهای در میآید که به آن جسم زرد میگویند‪ .‬یاختههای جسم زرد با تأثیر هورمون ‪( LH‬نوعی‬
‫هورمون محرک غدد جنسی) فعالیت ترشحی خود را افزایش میدهند و دو هورمون استروژن و پروژسترون را ترشح میکنند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ۱‬و ‪ ) ۲‬در مرحلۀ لوتئال‪ ،‬استروژن و پروژسترون با تأثیر بر هیپوتاالموس با بازخورد منفی از ترشح هورمون‬
‫آزادکنندۀ ‪ FSH‬و ‪ LH‬میکاهند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬غلظت هورمونهای ‪ FSH‬و ‪ LH‬در خون کاهش مییابد‪ .‬در‬
‫انتهای مرحلۀ لوتئال‪ ،‬کاهش پروژسترون و استروژن بر هیپوتاالموس اثر میکند و با ترشح مجدد هورمون‬
‫آزادکننده‪ FSH ،‬و ‪ LH‬آزاد میشوند (نادرستی گزینۀ ‪ )۲‬و غلظت این هورمونها در خون افزایش مییابد که‬
‫همان شروع دورۀ جنسی بعدی (ابتدای مرحلۀ فولیکولی) است‪ .‬بنابراین‪ ،‬حداکثر غلظت هورمونهای ‪ FSH‬و‬
‫‪ LH‬مربوط به ابتدای مرحلۀ فولیکولی نیست (نادرستی گزینۀ ‪.)۱‬‬
‫شما که غریبه نیستید‪ ،‬بیشترین غلظت هورمونهای ‪ FSH‬و ‪ ،LH‬مربوط به میانۀ دورۀ جنسی است‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬همانطور که در شکل مشخص است‪ ،‬کمی قبل از آخرین روز مرحلۀ لوتئال‪ ،‬ضخامت دیوارۀ رحم شروع به کاهش میکند و حداکثر ضخامت دیوارۀ رحم‬
‫کمی قبل از انتهای مرحلۀ لوتئال دیده میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در انتهای مرحلۀ لوتئالی‪ ،‬اندازۀ یاختههای پوششی دیوارۀ رحم‪ ،‬کاهش مییابد‪ ،‬اما ریزش یاختهای مشاهده نمیشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در ابتدای دورۀ جنسی و با رخ دادن قاعدگی‪ ،‬یاختههای پوششی دیوارۀ رحم ریزش میکنند و ضخامت دیوارۀ رحم‪ ،‬کاهش شدیدی مییابد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬هورمون ‪ LH‬در زنان سبب تحریک یاختههای جسم زرد جهت ترشح استروژن و پروژسترون میشود‪ .‬هورمونهای استروژن و پروژسترون با بازخورد‬
‫منفی مانع ترشح هورمونهای ‪ LH‬و ‪ FSH‬از یاختههای درونریز هیپوفیزپیشین میشوند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬بازخورد منفی (نه مثبت!) بین هورمونهای تخمدانی (استروژن و پروژسترون) و هیپوفیزی (‪ LH‬و ‪ )FSH‬مانع رشد و بالغ شدن فولیکولهای جدید‬
‫در طول دورۀ جنسی میشود‪.‬‬

‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«نوعی پردۀ محافظتکننده از جنین انسان که ‪ ..................‬به طور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬در حفاظت و تغذیۀ جنین نقش دارد‪ -‬در تشکیل جفت و بند ناف دخالت میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬رابط بین بند ناف و رحم است‪ -‬از تمایز یاختههای درونی بالستوسیست ایجاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬هورمون ‪ HCG‬را ترشح میکند‪ -‬به شروع جایگزینی بالستوسیست در دیوارۀ داخلی رحم کمک میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در ممانعت از کاهش ترشح پروژسترون نقش دارد‪ -‬زوائد انگشتی متعددی در نزدیکی مویرگهای دیوارۀ داخلی رحم تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫تعبیر‪:‬‬
‫نوعی پردۀ محافظتکننده از جنین انسان که در حفاظت و تغذیۀ جنین نقش دارد‪ :‬درونشامه (آمنیون)‬
‫نوعی پردۀ محافظتکننده از جنین انسان که رابط بین بند ناف و رحم است‪ :‬برونشامه (کوریون)‬
‫نوعی پردۀ محافظتکننده از جنین انسان که هورمون ‪ HCG‬را ترشح میکند‪ :‬برونشامه (کوریون)‬
‫نوعی پردۀ محافظتکننده از جنین انسان که در ممانعت از کاهش ترشح پروژسترون نقش دارد‪ :‬برونشامه (کوریون)‬

‫برونشامۀ جنین در تشکیل جفت و بند ناف دخالت میکند (رد گزینۀ ‪ .)۱‬جفت رابط بین بند ناف و دیوارۀ رحم است‪ .‬با توجه به شکل‪،‬‬
‫برونشامه (کوریون) زوائد انگشتمانندی تشکیل میدهد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬بالستوسیست‪ ،‬یک الیۀ بیرونی به نام تروفوبالست دارد که در مراحل بعدی برونشامۀ جنین (پرده کوریون) را میسازد‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬قسمتی از بالستوسیست که برونشامه (کوریون) را میسازد= الیۀ بیرونی (تروفوبالست)‬

‫‪ )۳‬یاختههای الیه بیرونی بالستوسیست‪ ،‬آنزیمهای هضمکنندهای را ترشح میکنند که یاختههای جدار رحم را تخریب و حفرهای ایجاد میکنند که بالستوسیست‬
‫در آن جای میگیرد‪ .‬به این فرایند جایگزینی گفته میشود‪ .‬یاختههای جنین در این مرحله مواد مغذی مورد نیاز خود را از این بافتهای هضمشده به دست‬
‫میآورند‪.‬‬
‫بعد از جایگزینی‪ ،‬پردههای محافظتکننده در اطراف جنین تشکیل میشوند که مهمترین آنها درونشامۀ جنین (آمنیون) و برون شامۀ جنین (کوریون)‬
‫هستند‪ .‬درونشامۀ جنین در حفاظت و تغذیۀ جنین نقش دارد‪ .‬برونشامۀ جنین در تشکیل جفت و بند ناف دخالت میکند‪ .‬جفت رابط بین بند ناف و دیوارۀ‬
‫رحم است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬قبل از جایگزینی‪ ،‬پردههای جنینی اصالً وجود ندارن که بخوان به جایگزینی کمک کنن!‬

‫نتیجۀ تقسیمات میتوزی یاختۀ تخم ← ایجاد تودۀ یاختهای که تقریباً به اندازۀ تخم است‪.‬‬ ‫تقسیمات‬
‫یاختۀ تخم ← تودۀ دو یاختهای ← تودۀ چهار یاختهای ← موروال‪ .‬حواست باشه که این تقسیمات‪ ،‬درون لولۀ فالوپ است‪.‬‬ ‫یاختۀ تخم‬
‫رسیدن موروال به رحم‬
‫موروال بعد از رسیدن به رحم به شکل یک کرۀ توخالی درآمده و با مایعات پر میشود ← تشکیل بالستوسیست!‬
‫بالستوسیست دارای یک الیۀ بیرونی به نام تروفوبالست و تودۀ یاختۀ درونی است‪.‬‬
‫تروفوبالست← توانایی ترشح آنزیم برای ایجاد حفره در دیوارۀ رحم به منظور جایگزینی ‪ +‬فراهم نمودن مواد مغذی برای جنین در زمان جایگزینی با‬
‫بالستوسیست‬
‫ایجاد بافتهای هضم شدۀ دیوارۀ رحم ‪ +‬تشکیل برونشامۀ جنین (پردۀ کوریون)‪.‬‬
‫تودۀ یاختهای درونی← حالت بنیادی داشته و منشأ بافتهای مختلف جنین هستند ‪ +‬این تودۀ یاختهای همزمان با تشکیل جفت‪ ،‬الیههای زاینده‬
‫را تشکیل میدهد که از رشد و تمایز آنها‪ ،‬بافتهای مختلف جنین ساخته میشود‪.‬‬
‫آمادۀ فرایند جایگزینی‬
‫‪ )1‬ترشح آنزیمهای هضمکننده از تروفوبالست ← ایجاد حفرۀ در دیوارۀ رحم‪ )2 .‬قرارگیری بالستوسیست در حفرۀ ایجاد شده ← این فرایند جایگزینی‬ ‫جایگزینی به‬
‫نام دارد‪ .‬جایگزینی از سمتی که تودۀ درونی در بالستوسیست قرار دارد‪ ،‬انجام میشود‪.‬‬ ‫روایت زمان‬
‫تشکیل پردههای محافظتکننده در اطراف جنین که مهمترین آنها ← آمنیون (درونشامۀ جنین) و کوریون (برونشامۀ جنین)‪.‬‬
‫کوریون‪ :‬دخالت در تشکیل جفت و بندناف ‪ +‬ترشح هورمون ‪ HCG‬که وارد خون مادر میشود و اساس تستهای بارداری است ‪ +‬دارای زوائد‬ ‫بعد از‬
‫انگشتی است که وارد جدارۀ رحم میشود‪ + .‬نسبت به آمینون‪ ،‬خارجیتر است‪.‬‬ ‫جایگزینی‬
‫آمنیون‪ :‬در حفاظت و تغذیۀ جنین نقش دارد‪.‬‬

‫در ارتباط با دستگاه تولیدمثلی و فرایند تولیدمثل در انسان‪ ،‬کدام عبارت صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬بیشتر زامه (اسپرم)های واردشده به دستگاه تولیدمثلی زن‪ ،‬به یکی از لولههای رحمی وارد میشوند‪.‬‬
‫‪ )۲‬به طور طبیعی‪ ،‬فقط یک اسپرم میتواند سر خود را به الیۀ خارجی اطراف مامیاخته (اووسیت) ثانویه وارد کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬پس از آنکه فرایند لقاح آغاز میشود‪ ،‬در مرحلۀ بعدی غشای زامه (اسپرم) با غشای مامیاخته (اووسیت) تماس پیدا میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬همزمان با ورود هستۀ زامه (اسپرم) به درون سیتوپالسم مامیاختۀ (اووسیت) ثانویه‪ ،‬هستۀ اووسیت بدون کاهش عدد کروموزومی خود‪ ،‬میوز‬
‫انجام میدهد‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه سوم‬

‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫با ورود سرِ زامه به مامیاخته‪ ،‬هسته آن به درون سیتوپالسم وارد میشود‪ .‬در همین حال‪ ،‬مامیاخته ثانویه‪ ،‬کاستمان را تکمیل میکند و به تخمک تبدیل میشود‪.‬‬
‫هستۀ تخمک با هسته زامه ادغام میشود و یاختۀ تخم با ‪ ۲۳‬جفت فامتن شکل میگیرد‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬تقسیم هستۀ بدون کاهش عدد کروموزومی‪ :‬تقسیم میتوز‪ +‬تقسیم میوز ‪2‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬با ورود مایع منی به رحم‪ ،‬میلیونها زامه به سمت مامیاخته ثانویه شنا میکنند‪ ،‬ولی فقط تعداد کمی از آنها در لولۀ رحم به آن‬
‫میرسند‪.‬‬
‫‪ ۲‬و ‪ )۳‬لقاح موقعی آغاز میشود که غشای یک زامه و غشای مامیاخته ثانویه با همدیگر تماس پیدا کنند (رد گزینۀ ‪ )۳‬در این زمان‪،‬‬
‫ضمن ادغام غشای زامه با غشای مامیاخته‪ ،‬تغییراتی در سطح مامیاخته اتفاق میافتد که باعث ایجاد پوششی به نام جدار لقاحی میشود‪.‬‬
‫جدار لقاحی از ورود زامههای دیگر به مامیاخته ثانویه جلوگیری میکند‪.‬‬

‫امکان ورود اسپرم به الیۀ خارجی اطراف اووسیت ثانویه وجود دارد‪ .‬اما با شروع لقاح و تشکیل جدار لقاحی‪ ،‬اسپرم دیگری نمیتواند از الیۀ داخلی عبور کند‪.‬‬
‫در شکل روبرو‪ ،‬اسپرم از الیۀ خارجی عبور کرده است‪ ،‬اما به دلیل وجود جدار لقاحی‪ ،‬نتوانسته از الیۀ داخلی عبور کند‪.‬‬

‫بررسی شکل‪ :‬برخورد و نفوذ زامه در مام یاخته‪:‬‬


‫توجه‪ :‬حتماً مراحل این شکل را با شماره یاد بگیرید‪.‬‬
‫‪ :1‬اسپرم با فشار در بین یاختـههای انبانـکی (الیۀ خارجـی) وارد‬
‫میشود تا به الیۀ ژلهای برسد‪.‬‬
‫‪ :2‬در حین عبور زامه از الیۀ خارجی‪ ،‬آکروزوم‬
‫پاره شده و آنزیمهای هضم کنندۀ آن آزاد میشود تا الیۀ ژله ای‬
‫را هضم کند‪.‬‬
‫در حین عبور اسپرم از الیۀ خارجی‪ ،‬آکروزوم پاره میشود‪ ،‬امـا‬
‫آنزیمهای آن‪ ،‬برای هضم الیۀ داخلی (نه خارجی) کاربرد دارند‪.‬‬
‫‪ :3‬غشـای اسپـرم به غشـای اووسـیت ثانـویه ملحق میشــود‬
‫(آغاز لقاح)‬
‫لقاح= برخورد غشای اسپرم و اووسیت ثانویه‬
‫‪ :4‬هستۀ اسپرم وارد اووسیت ثانویه میشود و با هستۀ آن ادغام میشود‪.‬‬
‫هر یک از این هستهها‪ ،‬هاپلوئید و تک کروماتیدی میباشد‪.‬‬
‫هستۀ حاصل از ادغام شدن‪ ،‬دارای ‪ 46‬کروموزوم است‪.‬‬
‫‪ :5‬در این مرحله‪ ،‬جدار لقاحی تشکیل میشود ⃪ ممانعت از ورود اسپرمهای دیگر‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه چهارم»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزان عزیز سالم‬

‫امیدواریم که حالتون خوب باشه؛‬

‫خب دیگه به نیمه راه کالس زیستشناسی دوره پرطرفدار تستطالیی رسیدیم‪ .‬از پیامهای محبتآمیزتون مشخصه که این دوره تونسته جایگاه خودش رو در جمعبندی‬

‫محتوایی و سطح باالی خودش جلب کنه‪ .‬ما هم خوشحالیم که این مهم رخ داده و تمام تالشمون رو میکنیم تا با ارائه محتوای آموزشی فاخر و برطرفکننده نیازهای شما‬

‫عزیزان‪ ،‬همه اونچه در حوزه تدریس محتوای آموزشی بر عهده ما گذاشته شده به بهترین شکل تقدیمتون کنیم‪ .‬با این وجود اونچه میتونه این محتوای آموزشی اعم از‬

‫استارترپک و آزمون رو تکمیل و نتیجهبخش کنه بدون تردید تالش و پشتکار شما دانشآموزان عزیز‪ ،‬بوده‪ ،‬هست و خواهد بود‪.‬‬

‫جمعه متنتظر ما باشید‪.‬‬

‫دوستتون داریم‬

‫پوریا خیراندیش ‪ -‬فرزام فرهمندنیا‬

‫‪ 19‬فروردین ‪ :‬جمعبندی مباحث نیمسال اول دوازدهم – فصلهای اول تا چهارم زیستشناسی دوازدهم‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪ -1‬بهطور کلی‪ ،‬جانداران را به دو گروه مختلف تقسیم میکنند‪ .‬کدام گزینه‪ ،‬دربارۀ این جانداران‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در گروهی از جانداران که مقدار دِنا (‪ )DNA‬در کروموزوم (فامتن) اصلی آنها‪ ..................‬است‪ ،‬برخالف گروه دیگر جانداران ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬کمتر ـ همانندسازی دِنا (‪)DNA‬ی اصلی میتواند در مقابل جایگاه آغاز‪ ،‬پایان یابد‪.‬‬
‫‪ )۲‬بیشتر ـ همانندسازی مولکول دِنا (‪ )DNA‬میتواند در بیش از یک جایگاه آغاز شود‪.‬‬
‫‪ )۳‬کمتر ـ مولکول دِنا (‪)DNA‬ی فاقد انتهای آزاد‪ ،‬میتواند توسط آنزیم هلیکاز باز شود‪.‬‬
‫‪ )۴‬بیشترـ اطالعات ذخیرهشده در چند مولکول دِنا (‪ )DNA‬میتواند همانندسازی شود‪.‬‬
‫(‪ 121‬ـ متوسط)‪ :‬مقایسه – مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫گروهی از جانداران که کمترین مقدار ِدنا (‪ )DNA‬را در کروموزوم (فامتن) اصلی خود دارند = پروکاریوتها‬
‫گروهی از جانداران که بیشترین مقدار ِدنا (‪ )DNA‬را در کروموزوم (فامتن) اصلی خود دارند = یوکاریوتها‬

‫همانندسازی در یوکاریوتها بسیار پیچیدهتر از پروکاریوتهاست‪ .‬علت پیچیدهتر بودن همانندسازی در یوکاریوتها‪۱ ،‬ـ وجود مقدار زیاد دِنا و ‪۲‬ـ قرار داشتن در‬
‫چندین کروموزوم (فامتن) است که هر کدام از آنها چندین برابر دِنای باکتری هستند‪ .‬پس در یوکاریوتها‪ ،‬مقدار دنای موجود در کروموزوم (فامتن) اصلی‬
‫نسبت به پروکاریوتها بیشتر است‪.‬‬
‫گزینۀ ‪۴‬‬ ‫گزینۀ ‪۳‬‬ ‫گزینۀ ‪۲‬‬ ‫گزینۀ ‪۱‬‬ ‫گزینهها‬
‫یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت‬ ‫یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت‬ ‫قسمت اول گزینه‬
‫پروکاریوت ‪ +‬یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت ‪ +‬یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت ‪ +‬یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت‬ ‫قسمت دوم گزینه‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در دِنای حلقوی پروکاریوتها‪ ،‬اگر فقط یک جایگاه آغاز همانندسازی وجود داشته باشد‪ ،‬همانندسازی در نقطۀ مقابل جایگاه آغاز‪ ،‬به پایان میرسد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در دِنای خطی یوکاریوتها‪ ،‬همواره بیش از یک جایگاه آغاز همانندسازی وجود دارد‪ .‬پروکاریوتها‪ ،‬معمولا (نه همیشه) فقط یک جایگاه آغاز همانندسازی‬
‫در دِنای خود دارند ولی گاهی نیز ممکن است بیش از یک جایگاه آغاز در دِنای باکتریها وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در پروکاریوتها‪ ،‬همواره فقط دِنای حلقوی (فاقد انتهای آزاد) وجود دارد‪ .‬در یوکاریوتها‪ ،‬عالوه بر دِنای خطی موجود در هسته‪ ،‬مقداری دِنای حلقوی نیز‬
‫در سیتوپالسم در میتوکندری (راکیزه) و پالست (دیسه) وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در یوکاریوتها‪ ،‬همواره بیش از یک (حداقل دو) مولکول ِدنا وجود دارد‪ .‬در باکتریها‪ ،‬یک مولکول ِدنای اصلی وجود دارد ولی ممکن است عالوهبر دِنای اصلی‪،‬‬
‫پالزمید (دیسک) نیز وجود داشته باشد‪ .‬در باکتریهای دارای پالزمید‪ ،‬بیش از یک دِنای حلقوی در یاخته دیده میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ : ]۱‬تعداد کروموزوم (فامتن)های جانداران مختلف (بهجز باکتریها) از ‪ ۲‬تا بیش از ‪۱۰۰۰‬عدد متغیر است‪.‬‬

‫مقایسه همانندسازی در پروکاریوتها و یوکاریوتها‬


‫یوکاریوت‬ ‫پروکاریوت‬ ‫نوع یاخته‬
‫آغازیان‪ ،‬قارچها‪ ،‬گیاهان و جانوران‬ ‫باکتری‬ ‫انواع‬
‫ِدنای خطی درون هسته‬ ‫ِدنای حلقوی متصل به غشا‬ ‫ِدنای اصلی‬
‫‪۱‬ـ حلقوی در میتوکندری و پالست‬ ‫معموالً ‪ :‬پالزمید (حلقوی و آزاد در‬
‫ِدنای غیراصلی‬
‫‪۲‬ـ پالزمید حلقوی در بعضی قارچها (مثل مخمرها)‬ ‫سیتوپالسم)‬
‫دارد؛ انواع مختلفی از پروتئين‪ ،‬مهمترین‪ :‬هیستونها‬ ‫دارد (غیرهیستونی)‬ ‫پروتئين همراه ِدنای اصلی‬
‫ِدنای اصلی‪ :‬قبل از تقسیم یاخته در مرحلۀ ‪S‬‬ ‫ِدنای اصلی‪ :‬قبل از تقسیم یاخته‬
‫زمان همانندسازی‬
‫ِدنای غیراصلی‪ :‬مستقل از تقسیم یاخته‪ ،‬معموال در مرحلۀ ‪G2‬‬ ‫ِدنای غیراصلی‪ :‬مستقل از تقسیم یاخته‬
‫همواره بیش از یک عدد در ِدنای اصلی‬ ‫معموالً ‪ :‬یکی‪ ،‬گاهی‪ :‬بیش از یک عدد‬ ‫تعداد جایگاه آغاز همانندسازی‬
‫دارد‪ :‬وابسته به مراحل رشدونمو‬ ‫ندارد‬ ‫تغییر تعداد جایگاه آغاز همانندسازی‬
‫دوجهتی‬ ‫دوجهتی‬ ‫جهت همانندسازی‬
‫ِدنای اصلی‪ :‬هسته‬
‫سیتوپالسم‬ ‫محل همانندسازی‬
‫ِدنای غیراصلی‪ :‬سیتوپالسم‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪ -2‬با توجه به آزمایشهای انجامشده برای شناسایی ماهیت‪ ،‬ساختار و روش تکثیر مادۀ وراثتی‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب‬
‫است؟‬
‫«در پژوهشهایی که توسط ‪ ..................‬انجام شد‪ .................. ،‬تحقیقاتِ ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬مزلسون و استال ـ برخالف ـ ایوری و همکارانش‪ ،‬عصارۀ باکتری با سرعت بسیار باال سانتریفیوژ (گریزانه) شد‪.‬‬
‫‪ )۲‬ویلکینز و فرانکلین ـ همانند ـ واتسون و کریک‪ ،‬مشخص شد که دِنا (‪ ،)DNA‬نوعی مولکول مارپیچ دو رشتهای است‪.‬‬
‫‪ )۳‬ایوری و همکارانش ـ برخالف ـ گریفیت‪ ،‬باکتریهای کپسول (پوشینه)دار کشتهشده در مجاورت باکتریهای زنده قرار نگرفتند‪.‬‬
‫‪ )۴‬واتسون و کریک ـ همانند ـ چارگاف‪ ،‬مشخص شد که بین باز آلی آدنین و تیمین در مولکول دِنا (‪ ،)DNA‬رابطۀ مکملی برقرار است‪.‬‬
‫(‪ 121‬ـ متوسط)‪ :‬مقایسه ‪ -‬متن‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۳‬‬

‫برای پاسخگویی به این سؤال‪ ،‬ابتدا به جدول زیر دقت کنید‪:‬‬

‫روش آزمایش‬
‫نتیجه‬

‫موضوع‬
‫هدف‬
‫جاندار‬ ‫دانشمند‬
‫نهایی‬
‫نتیجه‬ ‫مشاهده‬ ‫مرحله‬

‫باکتری کپسولدار‬

‫موش و دو نوع باکتری استرپتوکوکوس‬


‫مادۀ وراثتی میتواند به یاختۀ دیگری‬

‫مرگ موشها‬ ‫‪ -۱‬تزریق باکتری کپسولدار به موش‬

‫نومونیا (کپسولدار و بدون کپسول)‬

‫تولید واکسن برای بیماری آنفلوانزا‬


‫بیماریزا است‪.‬‬

‫باکتری بدون کپسول‬


‫زندهماندن موشها‬ ‫‪ -۲‬تزریق باکتری بدون کپسول به موش‬
‫بیماریزا نیست‪.‬‬
‫منتقل شود‪.‬‬

‫کپسول بهتنهایی عامل‬ ‫گریفیت‬


‫زندهماندن موشها‬ ‫‪ -۳‬تزریق باکتری کپسولدار کشتهشده به موش‬
‫بیماریزایی نیست‪.‬‬

‫کشف ماهیت مادۀ وراثتی‬


‫تغییر تعدادی از (💀نه‬
‫‪-۴‬تزریق مخلوط «باکتری کپسولدار کشتهشده» و‬
‫همۀ) باکتریهای بدون‬ ‫مرگ موشها‬
‫«باکتری بدون کپسول» به موش‬
‫کپسول‬
‫پروتئين مادۀ وراثتی‬ ‫‪ -۱‬استخراج عصارۀ باکتری کپسولدار کشتهشده ‪‬‬
‫کپسولدار (کشتهشده) و بدون کپسول‬

‫انتقال صفت‬ ‫کشف عامل اصلی انتقال صفات (مادۀ‬


‫باکتری استرپتوکوکوس نومونیای‬

‫نیست‬ ‫تخریب تمام پروتئینها ‪ ‬انتقال به محیط کشت‬


‫مادۀ وراثتی ِدنا است‪.‬‬

‫عامل اصلی و مؤثر در‬ ‫‪ -۲‬استخراج عصارۀ باکتری کپسولدار کشتهشده ‪‬‬
‫انتقال صفت در الیۀ حاوی‬
‫(در محیط کشت)‬

‫انتقال صفات (مادۀ‬ ‫سانتریفیوژ با سرعت باال ‪ ‬انتقال هر الیه به محیط‬


‫ِدنا‬
‫وراثتی)‬

‫وراثتی)‪ِ ،‬دنا است‪.‬‬ ‫کشت‬ ‫ایوری‬


‫‪ -۳‬استخراج عصارۀ باکتری کپسولدار کشتهشده ‪‬‬
‫مادۀ وراثتی ِدنا است‬ ‫انتقال صفت فقط در‬
‫تقسیم عصاره به چند قسمت ‪ ‬افزودن یک نوع‬
‫(سایر دانشمندان هم‬ ‫ظروف حاوی ِدنا (فاقد‬
‫آنزیم تخریبکننده به هر قسمت ‪ ‬انتقال هر‬
‫قبول کردند)‪.‬‬ ‫آنزیم تخریبکنندۀ ِدنا)‬
‫قسمت به محیط کشت‬
‫بازهای آلی به نسبت مساوی‬ ‫‪A=T‬‬
‫اندازهگیری مقدار بازهای آلی در ِدنای طبیعی جانداران مختلف‬ ‫چارگاف‬
‫تقسیم نشدهاند‪.‬‬ ‫‪C=G‬‬
‫کشف ساختار مادۀ وراثتی‬

‫‪ -۱‬اندازهگیری ابعاد مولکول‬


‫ویلکینز و‬
‫‪ِ -۲‬دنا حالت مارپیچی دارد‪.‬‬ ‫تصویربرداری از مولکولهای ِدنا با استفاده از پرتو ایکس‬
‫فرانکلین‬
‫‪ِ -۳‬دنا بیش از یک رشته دارد‪.‬‬

‫ارائۀ مدل مولکولی ِدنا‪ :‬مارپیچ‬


‫‪ -۱‬استفاده از نتایج آزمایشهای چارگاف‪ -۲ ،‬استفاده از دادههای حاصل از تصاویر‬ ‫واتسون و‬
‫دورشتهای ‪ ‬دریافت جایزۀ‬ ‫کشف ساختار ِدنا‬
‫تهیهشده با پرتو ایکس‪ -۳ ،‬یافتههای خود‬ ‫کریک‬
‫نوبل‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪ -۱‬انتقال باکتری ‪ E.coli‬به محیط کشت دارای ‪ N15‬چند مرحله رشد و تکثیر ‪ ‬باکتریهای دارای ِدنا سنگین‬

‫اشرشیا کالی (‪ :)E.coli‬میلهای شکل‪ ،‬دارای کپسول و پالزمید و‬


‫آنزیم برشدهندۀ ‪ + EcoRI‬تنظیم مثبت و منفی رونویسی‬
‫همانندسازی ِدنا بهصورت نیمهحفاظتی انجام میشود‪.‬‬

‫کشف روش همانندسازی‬


‫‪ -۲‬انتقال باکتریها به محیط کشت دارای ‪N14‬‬

‫روش همانندسازی‬
‫مزلسون و‬
‫‪ -۳‬جدا کردن باکتریها در فواصل ‪ ۲۰‬دقیقهای و‬
‫استال‬
‫صفر دقیقه‬ ‫بررسی آنها ‪ ‬استخراج ِدنای باکتریها ‪‬‬
‫سانتریفیوژ با سرعت بسیار باال در محلولی از‬
‫فقط ِدنای سنگین‬
‫سزیمکلرید‬

‫نکته‪ :‬هر چه ِدنا سنگینتر باشد‪ ،‬تندتر حرکت‬


‫بعد از ‪ ۲۰‬دقیقه‬
‫میکند و به انتهای لوله نزدیکتر میشود‪.‬‬
‫فقط ِدنای متوسط‬ ‫نمونۀ «بعد از ‪ ۲۰‬دقیقه»‪ ،‬نشان داد‬ ‫نکته‪:‬‬
‫همانندسازی حفاظتی نیست و نمونۀ «بعد از ‪۴۰‬‬
‫بعد از ‪ ۴۰‬دقیقه‬ ‫دقیقه» نشان داد که همانندسازی غیرحفاظتی‬
‫نیست و نیمهحفاظتی است‪.‬‬
‫ِدنای سبک و متوسط‬

‫در آزمایشهای ایوری و همکارانش‪ ،‬عصارۀ باکتریهای کپسولدار کشتهشده استخراج شد و بخشی از آن به محیط کشت حاوی باکتریهای بدون کپسول زنده‬
‫اضافه شد‪ .‬در مرحلۀ چهارم آزمایش گریفیت‪ ،‬مخلوطی شامل باکتریهای کپسولدار کشتهشده و باکتریهای بدون کپسول زنده تهیه شد و باکتریهای زنده‬
‫و کشتهشده در مجاورت یکدیگر قرار گرفتند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در آزمایشهای ایوری همانند آزمایش سوم و چهارم گریفیت‪ ،‬باکتریهای کپسولدار کشته شدند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در آزمایش سوم و چهارم گریفیت‪ ،‬کل باکتری کپسولدار کشتهشده به موش تزریق شد اما در آزمایشهای ایوری‪ ،‬عصارۀ باکتریهای کپسولدار کشتهشده‬
‫استخراج شد و پس از تغییر‪ ،‬به محیط کشت حاوی باکتریهای بدون کپسول زنده اضافه شد‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬هم در آزمایش مزلسون و استال و هم مرحلۀ دوم آزمایش ایوری‪ ،‬عصارۀ باکتری با سرعت بسیار باال سانتریفیوژ (گریزانه) شد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در آزمایشهای ویلکینز و فرانکلین‪ ،‬مشخص شد که دِنا نوعی مولکول مارپیچ است و بیش از یک رشته دارد اما دو رشتهای بودن دِنا‪ ،‬توسط واتسون و کریک‬
‫مشخص شد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ویلکینز و فرانکلین متوجه شدند که ِدنا بیش از یک رشته دارد اما متوجه نشدند که دقیقاً دو رشته دارد‪ .‬دو رشتهای بودن ِدنا توسط واتسون و کریک‬
‫مشخص شد‪.‬‬
‫نکته | نتایج پژوهشهای ویلکینز و فرانکلین | ‪۱‬ـ مارپیچیبودن ِدنا‪۲ ،‬ـ ِدنا بیش از یک رشته دارد (💀نه اینکه دو رشته دارد)‪۳ ،‬ـ اندازهگیری ابعاد ِدنا‬

‫دلیل این برابری‬ ‫‪ )۴‬در پژوهشهای چارگاف مشخص شد که مقدار باز آدنین و تیمین و همچنین مقدار باز سیتوزین و گوانین در مولکول دِنا برابر است اما‬
‫مشخص نشد‪ .‬واتسون و کریک با ارائۀ مدل مولکولی خود نشان دادند که دلیل این برابری‪ ،‬رابطۀ مکملی بین بازهای آلی است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬چارگاف به وجود رابطۀ مکملی بین بازهای آلی پی نبرد‪.‬‬

‫‪ -3‬اگر شکل مقابل بخشی از رشتۀ ‪ ..................‬باشد‪ ،‬در این صورت‪ ،‬میتوان گفت که ‪..................‬‬
‫‪ )۱‬رِنای ناقل (‪ )tRNA‬ـ ساختار «‪ »۴‬برخالف ساختار «‪ ،»۲‬ممکن است ساختار متفاوتی با بخش مشابه در دِنا (‪)DNA‬‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬دِنا (‪)DNA‬ی متصل به هیستون ـ ساختار «‪ »۲‬همانند ساختار «‪ ،»۱‬در ساختار مولکول ‪ ATP‬قابلمشاهده است‪.‬‬
‫‪ )۳‬دِنا (‪)DNA‬ی سیتوپالسمی اسپرم ـ بخش «‪ »۳‬برخالف بخش «‪ ،»۴‬تعدادی برابر با تعداد نوکلئوتیدها دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬پالزمید (دیسَک) ـ بخش «‪ »۱‬همانند بخش «‪ ،»۴‬قطعاً دو پیوند قند ـ فسفات تشکیل داده است‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫(‪ 121‬ـ متوسط)‪ :‬مقایسه ـ شکلدار ‪ -‬مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫شکل نشاندهندۀ «بخشی از رشتۀ نوکلئیکاسید» است‪ .‬بخشهای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬عبارتاند از‪۱ :‬ـ گروه فسفات‪۲ ،‬ـ باز آلی تکحلقهای‪،‬‬
‫‪۳‬ـ پیوند فسفودیاستر و ‪۴‬ـ قند پنجکربنی‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬قند پنجکربنی در رِنا‪ ،‬ریبوز و در دِنا‪ ،‬دئوکسیریبوز است‪ .‬باز آلی تکحلقهای‪ ،‬در رِنا سیتوزین و یوراسیل و در دِنا‪ ،‬سیتوزین و تیمین است‪.‬‬
‫مقایسه ِرنا (‪ )RNA‬و ِدنا (‪)DNA‬‬
‫ِدنا (‪DNA‬؛ دئوکسی ریبونوکلئیکاسید)‬ ‫ِرنا (‪RNA‬؛ ریبونوکلئیکاسید)‬ ‫نوع نوکلئيکاسید‬
‫دو رشتۀ خطی یا حلقوی‬ ‫یک رشتۀ خطی‬ ‫تعداد رشته‬
‫دئوکسیریبوز (یک اکسیژن کمتر از ریبوز)‬ ‫ریبوز‬ ‫قند پنجکربنی‬
‫تیمین‬ ‫یوراسیل‬ ‫باز آلی اختصاصی‬
‫ذخیره و انتقال اطالعات وراثتی‬ ‫شرکت در پروتئينسازی‪ ،‬فعالیت‬
‫وظایف‬
‫آنزیمی‪ ،‬تنظیم بیان ژن‬
‫‪۱‬ـ ِدنای خطی کروموزوم اصلی یوکاریوت ‪۲‬ـ ِدنای حلقوی کروموزوم اصلی باکتری ‪۳‬ـ ِدنای‬ ‫‪ِ ،tRNA ،mRNA ،rRNA‬رنای کوچک‬
‫انواع‬
‫(دیسک)‬
‫َ‬ ‫حلقوی میتوکندری و پالست یوکاریوت ‪۴‬ـ ِدنای حلقوی پالزمید‬ ‫و ‪...‬‬
‫همانندسازی‬ ‫رونویسی‬ ‫روش تولید‬
‫هلیکاز‪ِ ،‬دنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) و آنزیمهای دیگر‬ ‫ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‬ ‫آنزیم(های) مؤثر در تولید‬
‫سیتوپالسم‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫پروکاریوت‬ ‫محل‬
‫هسته‪ ،‬میتوکندری یا پالست‬ ‫هسته‪ ،‬میتوکندری یا پالست‬ ‫یوکاریوت‬ ‫تولید‬
‫سیتوپالسم‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫پروکاریوت‬ ‫محل‬
‫هسته‪ ،‬میتوکندری یا پالست‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫یوکاریوت‬ ‫فعالیت‬

‫هیچکدام از نوکلئوتیدهای ِدنا و ِرنا مشابه نیستند‪ ،‬حتی اگر باز آلی مشابه داشته باشند؛ زیرا در نوکلئوتیدهای ِدنا‪ ،‬قند دئوکسیریبوز و در نوکلئوتیدهای ِرنا‪ ،‬قند‬
‫ریبوز وجود دارد‪.‬‬

‫‪ ،ATP )۲‬نوعی نوکلئوتید سهفسفاته است که در ساختار آن‪ ،‬باز آلی آدنین و قند ریبوز وجود دارد‪ .‬پس باز آلی تکحلقهای در ساختار ‪ ATP‬وجود ندارد‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۵‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪( ATP ]۱‬آدنوزین تریفسفات)‪ ،‬شکل رایج و قابلاستفادۀ انرژی در یاختهها است‪ .‬این نوکلئوتید از باز آلی آدنین‪ ،‬قند پنجکربنی‬
‫ریبوز و سه گروه فسفات تشکیل شده است‪ .‬به مجموع باز آلی آدنین و قند ریبوز‪ ،‬آدنوزین گفته میشود‪.‬‬

‫‪ )۳‬در سیتوپالسم اسپرم‪ ،‬دِنای حلقوی در میتوکندری (راکیزه) وجود دارد‪ .‬در دِنای حلقوی‪ ،‬تعداد پیوند فسفودیاستر همانند تعداد قند‪ ،‬برابر با تعداد کل‬
‫نوکلئوتیدهای سازندۀ مولکول است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در ِدنای حلقوی؛ تعداد پیوند فسفودیاستر = قند = باز آلی = فسفات = نوکلئوتید = نصف پیوند قند ـ فسفات‬

‫‪ ) ۴‬پالزمید (دیسَک)‪ ،‬نوعی دِنای حلقوی است‪ .‬دو انتهای رشتۀ پلینوکلئوتیدی در دِنای حلقوی‪ ،‬با پیوند فسفودیاستر به هم متصل هستند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در‬
‫دِنای حلقوی‪ ،‬هر مولکول قند با دو گروه فسفات پیوند دارد و هر گروه فسفات هم با دو گروه قند پیوند دارد و تعداد پیوندهای قند ـ فسفات تشکیلشده توسط‬
‫هر گروه قند یا فسفات‪ ،‬دو عدد است‪.‬‬
‫‪ -4‬با توجه به انواع پروتئینهای تولیدشده در یک یاختۀ یوکاریوتی‪ ،‬میتوان گفت که مبنای تشکیل ساختاری از پروتئینها که ‪..................‬‬
‫میباشد‪ .................. ،‬است‪.‬‬
‫‪ )۱‬الگوهایی از پیوندهای کمانرژی تشکیلشده بین گروههای ‪ CO‬و ‪ NH‬غیرمجاور ـ نوع‪ ،‬تعداد‪ ،‬ترتیب و تکرار آمینواسیدها‬
‫‪ )۲‬فقط در پروتئینهایی با بیش از یک زنجیرۀ بلند و بدون شاخه قابل تشکیل ـ آرایش خاص زیرواحدهای تاخوردۀ پروتئین‬
‫‪ )۳‬باعث ایجاد ثبات نسبی در بخشهای متصل به هم زنجیرۀ پلیپپتیدی ـ فقط به دو شکل مارپیچ یا صفحهای قابلمشاهده‬
‫‪ )۴‬تثبیت آن بهواسطۀ تشکیل پیوندهای هیدروژنی‪ ،‬اشتراکی و یونی ـ عامل کنار هم نگه داشتن قسمتهای مختلف پروتئین‬
‫(‪ ۱۲0۱‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی‪ +‬نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫مبنای تشکیل سطوح ساختاری پروتئینها = هر ساختار‪ ،‬مبنای تشکیل ساختار باالتر است‪.‬‬
‫الگوهایی از پیوندهای هیدروژنی (= پیوندهای کمانرژی) = ساختار دوم پروتئینها‬
‫نوع‪ ،‬تعداد‪ ،‬ترتیب و تکرار آمینواسیدها = ساختار اول پروتئین (توالی آمینواسیدها)‬
‫پروتئینهای دارای بیش از یک زنجیرۀ بلند و بدون شاخه = پروتئینهای دارای ساختار چهارم‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫آرایش خاص زیرواحدهای تاخوردۀ پروتئین = ساختار چهارم پروتئین‬


‫ایجاد ثبات نسبی در پروتئین = بخشهای متصل به هم زنجیرۀ پلیپپتیدی = تثبیت پروتئین بهواسطۀ تشکیل پیوندهای هیدروژنی‪ ،‬اشتراکی و یونی = کنار هم‬
‫نگه داشتهشدن قسمتهای مختلف پروتئین = ساختار سوم پروتئین‬
‫عامل کنار هم نگه داشتهشدن قسمتهای مختلف پروتئین = تشکیل پیوندهای هیدروژنی‪ ،‬اشتراکی و یونی در ساختار سوم پروتئین‬

‫ساختار پروتئینها در چهار سطح بررسی میشود که هر ساختار‪ ،‬مبنای تشکیل ساختار باالتر است‪ .‬پس مثالً مبنای تشکیل ساختار سوم پروتئین‪ ،‬میشه‬
‫ساختار دوم پروتئین‪ .‬با توجه به این نکته‪ ،‬بریم گزینهها رو بررسی کنیم‪.‬‬
‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در ساختار دوم پروتئینها‪ ،‬الگوهایی از پیوندهای هیدروژنی تشکیل میشوند‪ .‬در این ساختار‪،‬‬
‫پیوندهای هیدروژنی بین گروه ‪ CO‬و ‪ NH‬آمینواسیدهای غیرمجاور تشکیل میشوند‪ .‬مبنای تشکیل‬
‫ساختار دوم‪ ،‬ساختار اول پروتئین است‪ .‬در ساختار اول که توالی آمینواسیدهاست‪ ،‬نوع‪ ،‬تعداد‪ ،‬ترتیب‬
‫و تکرار آمینواسیدها‪ ،‬ساختار اول پروتئینها را تعیین میکند‪.‬‬

‫(‪ ۱۷‬ـ ‪)۱۲۱‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ساختار پروتئينها در چهار ساختار بررسی میشود‪.‬‬
‫در ساختار دوم‪ ،‬پیوند هیدروژنی بین گروه کربوکسیل و آمین آمینواسیدهای غیرمجاور تشکیل میشود‪.‬‬
‫در ساختار سوم‪ ،‬ساختار صفحهای و مارپیچ میتوانند در یک زنجیرۀ پلیپپتیدی دیده شوند‪.‬‬
‫با توجه به وجود ساختار صفحهای در این پروتئین‪ ،‬این پروتئين نمیتواند هموگلوبین باشد‪.‬‬

‫‪ ) ۲‬وقتی تعدادی آمینواسید با پیوند پپتیدی به هم وصل میشوند‪ ،‬زنجیرهای از آمینواسیدها به نام پلیپپتید‬
‫تشکیل میشود‪ .‬پروتئینها از یک یا چند زنجیرۀ بلند و بدون شاخه از پلیپپتیدها ساخته شدهاند‪ .‬در پروتئینهایی‬
‫که دو یا چند زنجیرۀ پلیپپتیدی در کنار یکدیگر پروتئین را تشکیل میدهند‪ ،‬ساختار چهارم پروتئین شکل‬
‫میگیرد‪ .‬در ساختار سوم این پروتئینها‪ ،‬هر یک از زنجیرهها بهصورت یک زیرواحد‪ ،‬تاخورده و شکل خاصی پیدا‬
‫میکند‪ .‬نحوۀ آرایش این زیرواحدها در کنار هم‪ ،‬ساختار چهارم پروتئینها نامیده میشود‪ .‬حواستون هست که‬
‫گفتیم مبنای تشکیل هر ساختار‪ ،‬ساختار قبلی اون هست و بنابراین‪ ،‬مبنای تشکیل ساختار چهارم‪ ،‬میشه ساختار‬
‫سوم‪.‬‬
‫‪ ۳‬و ‪ )۴‬تشکیل ساختار سوم پروتئین در اثر برهمکنشهای آبگریز است؛ به این صورت که گروههای ‪R‬‬
‫آمینواسیدهایی که آبگریزند‪ ،‬به یکدیگر نزدیک میشوند تا در معرض آب نباشند‪ .‬سپس با تشکیل پیوندهای دیگری مانند هیدروژنی‪ ،‬اشتراکی و یونی‪ ،‬ساختار‬
‫سوم پروتئین تثبیت میشود‪ .‬مجموعۀ این نیروها قسمتهای مختلف پروتئین را بهصورت بههم پیچیده در کنار هم نگه میدارند (نادرستی گزینۀ ‪۴‬؛ مبنای‬
‫تشکیل ساختار سوم‪ ،‬ساختار دوم هست و همچنین‪ ،‬برهمکنشهای آبگریز ساختار سوم را تشکیل میدهند نه نیروهای کنار هم نگهدارندۀ بخشهای مختلف‬
‫پروتئین)‪ .‬بنابراین‪ ،‬با وجود این نیروها پروتئینهای دارای ساختار سوم‪ ،‬ثبات نسبی دارند‪ .‬مبنای تشکیل ساختار سوم‪ ،‬ساختار دوم است‪ .‬پیوندهای هیدروژنی‬
‫تشکیلشده بین بخشهای مختلف یک زنجیرۀ پلیپپتیدی‪ ،‬منشأ تشکیل ساختار دوم در پروتئینها هستند که به چند صورت (نه فقط دو صورت) دیده‬
‫میشوند‪ .‬دو نمونۀ معروف (نه تنها نمونههای) آنها‪ ،‬ساختار مارپیچ و ساختار صفحهای است‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫تعبیرنامه‪ :‬سطوح ساختاری پروتئینها‪:‬‬

‫تعبیرها‬ ‫ساختار‬
‫‪۱‬ـ توالی آمینواسیدها‪۲ ،‬ـ نوع‪ ،‬تعداد‪ ،‬ترتیب و تکرار آمینواسیدها‪۳ ،‬ـ ایجاد پیوند پپتیدی بین آمینواسیدها‪۴ ،‬ـ ساختار خطی‪۵ ،‬ـ تغییر در‬
‫این ساختار با تغییر آمینواسید در هر جایگاه‪۶ ،‬ـ عدم محدودیت در توالی آمینواسیدها در این ساختار‪۷ ،‬ـ بستگی همۀ سطوح دیگر ساختاری‬ ‫ساختار اول پروتئین‬
‫به این ساختار‬
‫‪۱‬ـ الگوهایی از پیوندهای هیدروژنی‪۲ ،‬ـ برقراری پیوندهای هیدروژنی بین بخشهایی از زنجیرۀ پلیپپتیدی‪۳ ،‬ـ به چند صورت از جمله‬
‫ساختار دوم پروتئین‬
‫ساختار مارپیچ و ساختار صفحهای‬
‫‪۱‬ـ تاخورده و متصل به هم‪۲ ،‬ـ تاخوردگی بیشتر صفحات و مارپیچها‪۳ ،‬ـ درآمدن پروتئینها به شکلهای متفاوت‪۴ ،‬ـ تشکیل این ساختار‬
‫در اثر برهمکنشهای آبگریز بین گروههای ‪ R‬آمینواسیدهای آبگریز‪۵ ،‬ـ تثبیت پروتئین با تشکیل پیوندهای هیدروژنی‪ ،‬اشتراکی و یونی‪،‬‬
‫‪۶‬ـ کنار هم نگه داشتهشدن قسمتهای مختلف پروتئین بهصورت بههم پیچیده توسط مجموعۀ نیروها‪۷ ،‬ـ ایجاد ثبات نسبی در پروتئینهای‬
‫ساختار سوم پروتئین‬
‫دارای ساختار سوم‬
‫در پروتئینهای چند زنجیرهای = ‪۱‬ـ هر زنجیره نقش کلیدی در شکلگیری پروتئين دارد‪۲ ،‬ـ هر زنجیره بهصورت یک زیرواحد‪ ،‬تا خورده و‬
‫شکل خاصی پیدا میکند‪.‬‬
‫‪۱‬ـ آرایش زیرواحدها‪۲ ،‬ـ در پروتئینهای دارای دو یا چند زنجیرۀ پلیپپتیدی‬ ‫ساختار چهارم پروتئین‬
‫‪۱‬ـ تعیین نوع عمل پروتئین = توسط شکل فضایی (ساختار سهبعدی) پروتئین‪۲ ،‬ـ یکی از راههای پیبردن به شکل پروتئین = استفاده از‬
‫سایر‬
‫پرتوهای ایکس‪۳ ،‬ـ اولین پروتئینی که ساختار آن شناسایی شد = میوگلوبین‪۴ ،‬ـ مبنای تشکیل هر ساختار پروتئین = ساختار قبلی آن‬

‫‪ -5‬برای همانندسازی دِنا (‪)DNA‬ی میتوکندری (راکیزۀ) تارهای ماهیچهای قرمز‪ ،‬انواعی از آنزیمها با همدیگر فعالیت میکنند تا یک رشتۀ دِنا‬
‫(‪ )DNA‬در مقابل رشتۀ الگو ساخته شود‪ .‬میتوان گفت که بهطور حتم ‪..................‬‬
‫‪ )۱‬یکی از مهمترین آنها‪ ،‬قبل و بعد از تشکیل پیوند فسفودیاستر‪ ،‬طبق رابطۀ مکملی بین نوکلئوتیدها عمل میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬سایر آنزیمهای موجود در یک ساختار ‪Y‬مانند‪ ،‬توانایی باز کردن پیچوتاب دِنا (‪ )DNA‬و دو رشتۀ آن از هم را دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬آنزیمهایی که قبل از فعالیت این آنزیمها‪ ،‬انرژی فعالسازی واکنش را کاهش میدهند‪ ،‬دوراهی همانندسازی را میسازند‪.‬‬
‫‪ )۴‬یکی از آنها که نوکلئوتیدهای مکمل را با نوکلئوتیدهای رشتۀ الگو جفت میکند‪ ،‬سرعت یک نوع واکنش شیمیایی را سرعت میبخشد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۱‬ـ سخت ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫یکی از مهمترین آنزیمهایی که در ساختهشدن یک رشتۀ ِدنا (‪ )DNA‬در مقابل رشتۀ الگو نقش دارد = آنزیمی که نوکلئوتیدهای مکمل را با نوکلئوتیدهای رشتۀ‬
‫الگو جفت میکند = آنزیم ِدنابسپاراز‬

‫آنزیم دِنابسپاراز‪ ،‬قبل از تشکیل پیوند فسفودیاستر‪ ،‬نوکلئوتیدها را بر اساس رابطۀ مکملی مقابل هم قرار میدهد ولی گاهی در این مورد اشتباهی هم صورت‬
‫میگیرد؛ بنابراین آنزیم دِنابسپاراز پس از برقراری هر پیوند فسفودیاستر‪ ،‬برمیگردد و رابطۀ مکملی نوکلئوتید را بررسی میکند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬منظور از ساختار ‪Y‬مانند دوراهی همانندسازی است‪ .‬یکی از آنزیمهایی که عالوه بر آنزیمهای مؤثر در ساختهشدن رشتۀ دِنای جدید در مقابل رشتۀ الگو‬
‫در دوراهی همانندسازی وجود دارد‪ ،‬آنزیم هلیکاز است‪ .‬هلیکاز میتواند مارپیچ (نه پیچوتاب) دِنا و دو رشتۀ آن را از هم باز کند‪ .‬فرق پیچوتاب و مارپیچ چیه؟‬
‫میدونین که یه بخشهایی از دِنا دور هیستونها میپیچه‪ .‬منظور کتاب از پیچوتاب‪ ،‬این پیچشها هست‪ .‬بعد خود مولکول دِنا هم که یه مارپیچ دو رشتهای‬
‫است‪ .‬هلیکاز هم میتونه این مارپیچ رو باز کنه‪.‬‬
‫‪ )۳‬قبل از شروع فعالیت آنزیمهای سازندۀ رشتۀ دِنای جدید‪ ،‬آنزیم هلیکاز و آنزیمهای بازکنندۀ پیچوتاب دِنا و جداکنندۀ پروتئینهای همراه آن فعالیت میکنند‪.‬‬
‫فقط هلیکاز دوراهی همانندسازی را میسازد‪ .‬همۀ آنزیمها میتوانند انرژی فعالسازی واکنش را کاهش دهند‪.‬‬
‫‪ )۴‬آنزیم دِنابسپاراز میتواند سرعت دو نوع واکنش شیمیایی را سرعت ببخشد‪۱ :‬ـ واکنش تشکیل پیوند فسفودیاستر و ‪۲‬ـ واکنش شکستن پیوند فسفودیاستر‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫آنزیمهای مؤثر در همانندسازی‬


‫باز کردن پیچوتاب ِدنا‬

‫همانندسازی‬
‫قبل از‬
‫توسط آنزیمهای خاصی (غیر از هلیکاز) انجام میشود‪.‬‬ ‫جداکردن پروتئینهای همراه ِدنا‬
‫(نظیر هیستونها)‬

‫باز کردن مارپیچ ِدنا‬


‫آنزیم هلیکاز ‪ ‬دوراهی همانندسازی (ساختار ‪Y‬مانند) را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫باز کردن دو رشتۀ ِدنا‬

‫هنگام همانندسازی‬
‫آنزیم ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‬
‫‪۱‬ـ جفت کردن نوکلئوتیدهای مکمل با نوکلئوتیدهای رشتۀ الگو‬
‫انواعی از آنزیمها که‬
‫‪۲‬ـ قرار دادن نوکلئوتیدها بر اساس رابطۀ مکملی در مقابل رشتۀ الگو‬ ‫تشکیل رشتۀ ِدنا در مقابل رشتۀ‬
‫یکی از مهمترین آنها‪،‬‬
‫‪۳‬ـ تشکیل پیوند فسفودیاستر با فعالیت بسپارازی (پلیمرازی)‬ ‫الگو‬
‫ِدنابسپاراز است‪.‬‬
‫‪۴‬ـ بررسی رابطۀ مکملی نوکلئوتیدها پس از تشکیل پیوند فسفودیاستر ‪ ‬شکستن پیوند‬
‫فسفودیاستر با فعالیت نوکلئازی طی فرایند ویرایش در صورت اشتباه کردن‬

‫‪ -6‬در فرایند ترجمه رِنای پیک‪ .................. ،‬فقط در مرحله ‪ ..................‬رخ ‪..................‬‬
‫‪ )۲‬خروج رِنای ناقل از جایگاه ‪ E‬ریبوزوم ـ طویلشدن ـ میدهد‪.‬‬ ‫‪ )۱‬حضور رِنای ناقل در جایگاه ‪ A‬ریبوزوم ـ پایان ـ نمیدهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬شکستهشدن پیوند بین متیونین و رِنای ناقل ـ طویلشدن ـ میدهد‪ )۴ .‬تشکیل پیوند پپتیدی در جایگاه ‪ A‬ریبوزوم ـ آغاز ـ نمیدهد‪.‬‬
‫(‪ – 1202‬متوسط – قید – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫در مرحله آغاز ترجمه‪ ،‬رِنای ناقل از ریبوزوم خارج نمیشود‪ .‬در مرحله طویلشدن‪ ،‬رِنای ناقل بدون آمینواسید از جایگاه ‪ E‬ریبوزوم خارج میشود‪ .‬در مرحله‬
‫پایان نیز رِنای ناقل از جایگاه ‪ P‬ریبوزوم خارج میشود‪.‬‬
‫وقایع مراحل مختلف ترجمه‬
‫پایان‬ ‫طویلشدن‬ ‫آغاز‬ ‫مرحله‬
‫هدایت زیرواحد کوچک ریبوزوم به سمت کدون آغاز‬ ‫حرکت ریبوزوم روی ‪mRNA‬‬
‫از جایگاه ‪ A‬به جایگاه ‪ + P‬از‬ ‫جابهجایی ‪tRNA‬ی متصل به‬
‫جایگاه ‪ P‬به جایگاه ‪E‬‬ ‫‪mRNA‬‬
‫پس از پیوستن زیرواحد بزرگ به زیرواحد کوچک ریبوزوم‬ ‫کاملشدن ساختار ریبوزوم‬
‫ورود ِرنای ناقل به جایگاه ‪A‬‬
‫هنگام اتصال ِرنای ناقل به ِرنای پیک‪ ،‬هنوز جایگاه ‪P‬‬
‫ورود ِرنای ناقل به جایگاه ‪P‬‬
‫تشکیل نشده است‬
‫خروج ِرنای ناقل از جایگاه ‪P‬‬
‫خروج ِرنای ناقل از جایگاه ‪E‬‬
‫در جایگاه ‪A‬‬ ‫ورود عوامل آزادکننده‬
‫شکستهشدن پیوند بین‬
‫در جایگاه ‪P‬‬ ‫در جایگاه ‪P‬‬
‫آمینواسید و ‪tRNA‬‬
‫در جایگاه ‪A‬‬ ‫تشکیل پیوند پپتیدی‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در مرحله آغاز‪ ،‬فقط جایگاه ‪ P‬ریبوزوم پر میشود و جایگاه ‪ A‬و ‪ E‬خالی میماند‪ .‬در مرحله پایان نیز عوامل آزادکننده جایگاه ‪ A‬را اشغال میکنند و رِنای‬
‫ناقل وارد جایگاه ‪ A‬نمیشود‪ .‬فقط در مرحله طویلشدن است که رِنای ناقل در جایگاه ‪ A‬دیده میشود‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫وضعیت جایگاههای ریبوزوم در مراحل مختلف ترجمه‬


‫جایگاه ‪E‬‬ ‫جایگاه ‪P‬‬ ‫جایگاه ‪A‬‬ ‫مرحله‬
‫خالی‬ ‫ِرنای ناقل حامل متیونین‬ ‫خالی‬ ‫مرحله آغاز‬
‫‪۱‬ـ ِرنای ناقل حامل متیونین‬ ‫‪۱‬ـ ِرنای ناقل حامل آمینواسید دوم‬
‫خالی‬ ‫حالت ‪۱‬‬ ‫مرحله طویلشدن‬
‫‪۲‬ـ ِرنای ناقل حامل زنجیره آمینواسیدی‬ ‫‪۲‬ـ ِرنای ناقل حامل آمینواسید جدید‬
‫ِرنای ناقل بدون‬
‫ِرنای ناقل حامل زنجیره آمینواسیدی‬ ‫خالی‬ ‫حالت ‪۲‬‬
‫آمینواسید‬
‫خالی‬ ‫ِرنای ناقل حامل زنجیره آمینواسیدی‬ ‫خالی‬ ‫حالت ‪۳‬‬
‫خالی‬ ‫ِرنای ناقل حامل زنجیره آمینواسیدی‬ ‫عوامل آزادکننده‬ ‫مرحله پایان‬

‫‪ )۳‬در ابتدای مرحله طویلشدن‪ ،‬شکسته شدن پیوند بین آمینواسید متیونین و رِنای ناقل در جایگاه ‪ P‬ریبوزوم رخ میدهد و آمینواسید متیونین با آمینواسید‬
‫متصل به رِنای ناقل در جایگاه ‪ A‬ریبوزوم پیوند پپتیدی تشکیل میدهد‪ .‬در ادامه مرحله طویلشدن و در مرحله پایان‪ ،‬پیوند بین آخرین آمینواسید زنجیره‬
‫آمینواسیدی و رِنای ناقل شکسته میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر آخرین آمینواسید زنجیره پلی پپتیدی متیونین باشد‪ ،‬باز هم شکسته شدن پیوند بین آمینواسید متیونین‬
‫و رِنای ناقل قابلمشاهده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬تشکیل پیوند پپتیدی در فرایند ترجمه‪ ،‬فقط در جایگاه ‪ A‬ریبوزوم و فقط در مرحله طویلشدن رخ میدهد‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬مرحله طویلشدن ترجمه‪:‬‬
‫هر ِرنای ناقلی که وارد جایگاه ‪ A‬ریبوزوم میشود‪ ،‬در آن استقرار نمییابد‪ .‬پس از اینکه یک ِرنای ناقل وارد جایگاه ‪ A‬شد‪ ،‬اگر آنتیکدون آن مکمل کدون جایگاه ‪A‬‬
‫باشد‪ ،‬پیوند هیدروژنی بین آنتیکدون و کدون تشکیل میشود و ِرنای ناقل در جایگاه ‪ A‬استقرار مییابد‪ .‬در غیر این صورت‪ِ ،‬رنای ناقل جایگاه ‪ A‬را ترک میکند‪.‬‬
‫نکتهای که اینجا میخوایم بگیم یکم سخته و نیاز به دقت باالیی داره‪ .‬اولین آمینواسید زنجیره پلیپپتیدی‪ ،‬آمینواسید متیونین است که انتهای آمینی آن آزاد است‬
‫و متیونین از طریق گروه کربوکسیل خود در تشکیل پیوند پپتیدی شرکت میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در دومین آمینواسید زنجیره که در جایگاه ‪ A‬قرار دارد‪ ،‬انتهای آمینی باید‬
‫آزاد باشد و آمینواسید جایگاه ‪ ،A‬از طریق گروه آمینی خود در تشکیل پیوند پپتیدی شرکت میکند‪ .‬با توجه به این موضوع‪ ،‬میتوانیم متوجه شویم که آمینواسیدها‬
‫از طریق گروه کربوکسیل خود با ِرنای ناقل پیوند اشتراکی تشکیل میدهند‪.‬‬
‫ترتیب وقایع مرحله طویلشدن‪ :‬ورود ِرناهای ناقل مختلف به جایگاه ‪ A‬ریبوزوم ‪ ‬استقرار ِرنای ناقل دارای آنتیکدون مکمل کدون جایگاه ‪ A‬شکستهشدن پیوند‬
‫بین آمینواسید و ِرنای ناقل در جایگاه ‪  P‬تشکیل پیوند پپتیدی در جایگاه ‪  A‬جابهجایی ریبوزوم و انتقال ِرنای ناقل بدون آمینواسید به جایگاه ‪ E‬و ِرنای ناقل‬
‫حامل زنجیره آمینواسیدی به جایگاه ‪  P‬خروج ِرنای ناقل بدون آمینواسید از جایگاه ‪  E‬تکرار مراحل قبلی تا زمانی که یک کدون پایان در جایگاه ‪ A‬قرار بگیرد‪.‬‬

‫‪ -7‬کدام عبارت‪ ،‬درباره نخستین مرحله از فرایند رونویسی صحیح است؟‬


‫‪ )۱‬هر نوکلئوتیدی که در توالی نوکلئوتیدی ژن حضور دارد‪ ،‬بهعنوان الگو مورد استفاده قرار میگیرد‪.‬‬
‫‪ )۲‬هر توالی نوکلئوتیدی که آنزیم رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) به آن متصل میشود‪ ،‬رونویسی میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر نوکلئوتیدی که در مقابل رشته الگو قرار میگیرد‪ ،‬با نوکلئوتید قبلی خود پیوند فسفودیاستر تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬هر بخشی از ژن که آنزیم رونویسیکننده به آن متصل میشود‪ ،‬پیوندهای هیدروژنیاش توسط آنزیم شکسته میشوند‪.‬‬
‫(‪ – 1202‬متوسط – قید – مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫نخستین مرحله از فرایند رونویسی = مرحله آغاز‬

‫ژن‪ ،‬بخشی از مولکول دِنا (‪ )DNA‬است که رونویسی از روی آن انجام میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬راهانداز‬
‫جزء ژن محسوب نمیشود‪ .‬در مرحله آغاز‪ ،‬آنزیم رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬بخش کوچکی از‬
‫مولکول دِنا (‪ )DNA‬را از محل صحیح شروع رونویسی (ابتدای ژن) باز میکند و زنجیره کوتاهی‬
‫از رِنا (‪ )RNA‬را می سازد‪ .‬پس هر بخشی از ژن که آنزیم رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) در مرحله‬
‫آغاز به آن متصل میشود‪ ،‬پیوندهای هیدروژنیاش شکسته میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬راهانداز‪ ،‬اپراتور‪ ،‬جایگاه اتصال فعالکننده و افزاینده‪ ،‬توالیهای تنظیمی هستند که در تنظیم رونویسی نقش دارند ولی جزء ژن محسوب نمیشوند‪.‬‬

‫(‪ ۰۲‬ـ ‪)۱۲۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مراحل مختلف رونویسی‬


‫مرحله آغاز‪:‬‬
‫باز شدن دو رشته ِدنا (‪ )DNA‬از یکدیگر‪ ،‬از بعد از راهانداز شروع میشود‪.‬‬
‫محل شروع رونویسی‪ ،‬بعد از راهانداز قرار دارد‪.‬‬
‫در مرحله آغاز‪ ،‬فقط زنجیره کوتاهی از ِرنا (‪ )RNA‬ساخته میشود‪.‬‬
‫در مرحله آغاز‪ِ ،‬رنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) از راهانداز حرکت میکند و جلوتر میرود و بخش‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫کوچکی از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬را باز میکند‪.‬‬


‫مرحله طویلشدن‪:‬‬
‫در مرحله طویلشدن‪ ،‬آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬در طول مولکول ِدنا (‪ )DNA‬پیشروی میکند و رشته ِرنا (‪ )RNA‬را میسازد‪.‬‬
‫جهت رونویسی و جهت خروج مولکول ِرنا (‪ )RNA‬مخالف یکدیگر است‪.‬‬
‫جدا شدن رشته ِرنا (‪ )RNA‬از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬برای نخستین بار در مرحله طویلشدن رخ میدهد‪.‬‬
‫مرحله پایان‪:‬‬
‫در مرحله پایان‪ ،‬پیشروی آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) روی مولکول ِدنا (‪ )DNA‬دیده میشود‪.‬‬
‫در مرحله پایان نیز رونویسی انجام میشود و توالی پایان رونویسی میشود‪.‬‬
‫در مرحله پایان‪ ،‬رشته ِرنا (‪ )RNA‬بهطور کامل از ِدنا (‪ )DNA‬جدا میشود‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬ژن بخشی از مولکول دِنا (‪)DNA‬ی دو رشتهای است ولی رونویسی از روی هر دو رشته یک ژن انجام نمیشود‪ .‬در واقع هر ژن یک رشته الگو و یک رشته‬
‫رمزگذار داره ولی فقط از روی رشته الگو رونویسی انجام میشه! برای همینم هست که میگیم رونویسی از روی یک رشته یک ژن انجام میشه‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هر ژن‪ ،‬شامل یک بخش از دو رشته مولکول ِدنا (‪ )DNA‬است که فقط یکی از دو رشته آن‪ ،‬بهعنوان الگو در رونویسی استفاده میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬برای اینکه رونویسی از محل صحیح خود شروع شود‪ ،‬توالیهای نوکلئوتیدی ویژهای در دِنا وجود دارد که رِنابسپاراز آن را شناسایی میکند‪ .‬به این توالیها‪،‬‬
‫راهانداز گفته میشود‪ .‬در مرحله آغاز‪ ،‬رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) به راهانداز متصل میشود و سپس‪ ،‬میتواند رونویسی را از محل شروع رونویسی (بعد از راهانداز)‬
‫آغاز کند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬راهانداز جزء ژن نیست و رونویسی هم نمیشود ولی آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) میتواند به آن متصل شود‪.‬‬

‫‪ )۳‬نحوه عمل رِنابسپاراز (‪RNA‬پلی مراز) به این صورت است که آنزیم با توجه به نوع نوکلئوتید رشته الگوی دِنا (‪ ،)DNA‬نوکلئوتید مکمل را در برابر آن قرار‬
‫میدهد و سپس این نوکلئوتید را به نوکلئوتید قبلی رشته رِنا (‪ )RNA‬متصل میکند‪ .‬البته دقت داشته باشید که این موضوع درباره اولین نوکلئوتید رشته رِنا‬
‫(‪ )RNA‬صدق نمیکند‪ .‬وقتی اولین نوکلئوتید در مقابل رشته الگو قرار میگیره‪ ،‬دیگه نوکلئوتیدی قبلش نیست که بخواد پیوند تشکیل بده!‬
‫نکته‪ :‬در فرایند رونویسی‪ ،‬اولین پیوند فسفودیاستر بعد از قرار گرفتن دومین نوکلئوتید مکمل در مقابل رشته الگو تشکیل میشود‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬مرحله آغاز رونویسی‬


‫اولین بخشی از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬که آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) به آن متصل میشود‪ ،‬راهانداز است ولی راهانداز جزء ژن محسوب نشده و رونویسی نمیشود‪.‬‬
‫در گفتار (‪ )۳‬فصل (‪ )۲‬دوازدهم میخونیم که در یوکاریوتها‪ِ ،‬رنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) بهتنهایی نمیتواند راهانداز را شناسایی کند و برای شناسایی راهانداز‪ ،‬نیاز به‬
‫کمک عوامل رونویسی دارد‪ .‬در تنظیم مثبت رونویسی در پروکاریوتها نیز اتصال ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) به راهانداز فقط پس از اتصال پروتئين فعالکننده به توالی‬
‫جایگاه اتصال فعالکننده رخ میدهد‪.‬‬
‫اولین بخشی از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬که دو رشته آن از یکدیگر باز میشوند و رونویسی میشود‪ ،‬بعد از راهانداز قرار دارد‪ .‬باز در گفتار (‪ )۳‬میخونیم که در تنظیم منفی‬
‫رونویسی در پروکاریوتها‪ ،‬بین راهانداز و محل شروع رونو یسی‪ ،‬توالی اپراتور وجود دارد‪ .‬در تنظیم مثبت رونویسی پروکاریوتها و در یوکاریوتها‪ ،‬محل شروع‬
‫رونویسی بالفاصله در مجاورت راهانداز قرار دارد‪.‬‬
‫در مرحله آغاز رونویسی‪ ،‬فقط بخش کوچکی از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬باز میشود و زنجیره کوتاهی از ِرنا (‪ )RNA‬ساخته میشود‪.‬‬
‫در مرحله آغاز رونویسی‪ ،‬رشته ِرنا (‪)RNA‬ی تازه ساختهشده از مولکول ِدنا (‪ )DNA‬جدا نمیشود‪.‬‬
‫نخستین پیوند فسفودیاستر تشکیلشده در مرحله آغاز‪ ،‬پس از قرارگیری دومین نوکلئوتید مکمل در مقابل رشته الگو تشکیل میشود‪.‬‬

‫‪ -8‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ تنظیم رونویسی ژنهای مربوط به تجزیۀ الکتوز و مالتوز در باکتری اشرشیا کُالی‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای‬
‫تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در تنظیمِ ‪ ..................‬رونویسی‪ ،‬برخالف تنظیمِ ‪ ..................‬رونویسی‪ ،‬همواره ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬منفی ـ مثبت ـ اتصال دیساکارید به پروتئین‪ ،‬نمیتواند باعث تغییر شکل آن شود‪.‬‬
‫‪ )۲‬مثبت ـ منفی ـ آنزیم رونویسیکننده از هر دو توالی تنظیمی ژن عبور میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬مثبت ـ منفی ـ بالفاصله پس از اتصال آنزیم به دِنا (‪ ،)DNA‬تولید رِنا (‪ )RNA‬آغاز میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬منفی ـ مثبت ـ رِنای پیکی تولید میشود که اطالعات ساخت سه نوع پلیپپتید را دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫در تنظیم مثبت رونویسی‪ ،‬رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) زمانی میتواند به راهانداز متصل شود که فعالکننده به جایگاه خود متصل شده باشد‪ .‬پس از اتصال‬
‫رِنابسپاراز به راهانداز‪ ،‬رونویسی آغاز می شود‪ .‬اما در تنظیم منفی رونویسی‪ ،‬حتی زمانی که مهارکننده به اپراتور متصل است‪ ،‬رِنابسپاراز میتواند به راهانداز متصل‬
‫شود‪ .‬تا زمانی که مهارکننده به اپراتور متصل است‪ ،‬مانعی در برابر پیشروی آنزیم رِنابسپاراز وجود دارد و ساخت رِنای جدید آغاز نمیشود‪.‬‬
‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫نکته‪ :‬در تنظیم مثبت رونویسی‪ ،‬هر زمانی که ِرنابسپاراز به راهانداز متصل شود‪ ،‬رونویسی آغاز میشود‪ .‬اما در تنظیم منفی رونویسی‪ ،‬ممکن است ِرنابسپاراز به‬
‫راهانداز متصل شود اما بهدلیل اتصال مهارکننده به اپراتور‪ ،‬رونویسی انجام نشود‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در تنظیم منفی رونویسی‪ ،‬اتصال الکتوز به مهارکننده باعث تغییر شکل آن و جدا شدن مهارکننده از اپراتور میشود‪ .‬در تنظیم مثبت رونویسی‪ ،‬اتصال‬
‫مالتوز به فعالکننده ‪،‬تاثیری بر تغییر شکل آن ندارد‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬در تنظیم منفی رونویسی‪ ،‬رِنابسپاراز از هر دو توالی تنظیمی ژن عبور میکند اما در تنظیم مثبت رونویسی‪ ،‬رِنابسپاراز فقط از راهانداز عبور میکند و از‬
‫جایگاه اتصال فعالکننده رد نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬هم در تنظیم منفی رونویسی ژنهای مربوط به تجزیۀ الکتوز و هم در تنظیم مثبت رونویسی ژنهای مربوط به تجزیۀ مالتوز‪ ،‬نوعی مولکول رِنای پیک تولید‬
‫میشود که اطالعات الزم برای ساخت سه پلیپپتید را در اختیار دارد‪.‬‬

‫مقایسه تنظیم منفی و مثبت رونویسی‬


‫تنظیم مثبت رونویسی‬ ‫تنظیم منفی رونویسی‬ ‫نوع تنظیم رونویسی‬
‫ژنهای مربوط به تجزیۀ مالتوز‬ ‫ژنهای مربوط به تجزیۀ الکتوز‬ ‫مثال‬
‫راهانداز و جایگاه اتصال فعالکننده‬ ‫اپراتور و راهانداز‬ ‫توالیهای تنظیمی‬
‫راهانداز‬ ‫اپراتور‬ ‫توالی تنظیمی مجاور ژن‬
‫انواعی از پروتئین به نام فعالکننده‬ ‫نوعی پروتئین به نام مهارکننده‬ ‫پروتئین تنظیمکنندۀ بیان ژن‬
‫مالتوز (قند جوانۀ گندم و جو؛ نوعی دیساکارید)‬ ‫الکتوز (قند شیر؛ نوعی دیساکارید)‬ ‫مولکول تغییردهندۀ شکل پروتئین‬
‫حضور مالتوز‬ ‫عدم حضور گلوکز ‪ +‬حضور الکتوز‬ ‫شرایط بیان ژن‬
‫فقط پس از اتصال فعالکننده به جایگاه‬ ‫همواره میتواند متصل شود‬ ‫شرایط اتصال آنزیم به راهانداز‬
‫بالفاصله پس از اتصال ِرنابسپاراز به راهانداز‬ ‫پس از جدا شدن مهارکننده از اپراتور‬ ‫زمان شروع رونویسی‬
‫ِرنای پیک شامل اطالعات الزم برای ساخت ‪ ۳‬پلیپپتید‬ ‫ِرنای پیک شامل اطالعات الزم برای ساخت ‪ ۳‬پلیپپتید‬ ‫محصول رونویسی‬

‫تستنامه‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫ُ‬
‫وجه مشترک هر دو نوع تنظیم مثبت و منفی رونویسی در باکتری اشرشیا کالی کدام است؟‬
‫‪ )۱‬هر پروتئینی که بر روی توالی خاصی از ‪ DNA‬قرار میگیرد‪ ،‬ژن یا ژنهای سازندۀ آن با نوع دیگری ِرنابسپاراز‪ ،‬رونویسی شده است‪.‬‬
‫‪ )۲‬هر پروتئینی که آنزیم رونویسیکننده را به سمت راهانداز حرکت میدهد‪ ،‬میتواند به قند دیساکاریدی اتصال یابد‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر پروتئینی که ژنهای مربوط به تجزیۀ قند را رونویسی میکند‪ ،‬توسط فعالکننده به راهانداز متصل میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬هر پروتئینی که به قندی متفاوت از گلوکز متصل میگردد‪ ،‬در شروع حرکت آنزیم رونویسیکننده نقش دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۲‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬
‫در تنظیم منفی رونویسی‪ ،‬مهارکننده به الکتوز متصل میشود و در تنظیم مثبت رونویسی‪ ،‬مالتوز به فعالکننده اتصال مییابد‪ .‬مهارکننده‪ ،‬تا زمانی که به اپراتور متصل‬
‫است‪ ،‬جلوی حرکت آنزیم رونویسیکننده را میگیرد و پس از جدا شدن از اپراتور‪ ،‬آنزیم رونویسیکننده میتواند حرکت خود را شروع کند‪ .‬فعالکننده نیز پس از اتصال‬
‫به جایگاه خود‪ ،‬به آنزیم رونویسیکننده کمک میکند که به راهانداز متصل شود و بتواند رونویسی را شروع کند (درستی گزینۀ ‪ .)۴‬در پروکاریوتها‪ ،‬فقط یک نوع‬
‫ِرنابسپاراز وجود دارد (نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬گزینۀ (‪ )۲‬و (‪ )۳‬نیز فقط دربارۀ تنظیم مثبت رونویسی صحیح است‪.‬‬

‫‪ -9‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ پروتئینسازی در یک یاختۀ پارانشیم سبزینهدار‪ ،‬درست است؟‬


‫‪ )۱‬برخالف استرپتوکوکوس نومونیا‪ ،‬امکان تنظیم فعالیت رِنا (‪ )RNA‬با تغییر در پایداری آن وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬همانند اشرشیا کُالی‪ ،‬پس از رونویسی هر ژن‪ ،‬میتواند ریبوزومهای خود را روی محصول آن ژن جمع کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف یاختۀ پوششی کبد‪ ،‬توالیهای آمینواسیدی هدایتکنندۀ پروتئین به اندامکی دو غشایی را میسازد‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند پارامسی‪ ،‬میتواند پروتئینهای منتقلشده از شبکۀ آندوپالسمی به دستگاه گلژی را به نوعی واکوئول بفرستد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۲‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ متن ‪ +‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫پروتئینهای ساختهشده در سیتوپالسم سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند‪ .‬بعضی از این پروتئینها به شبکۀ آندوپالسمی و دستگاه گلژی میروند و ممکن‬
‫است برای ترشح به خارج رفته یا به بخشهایی مثل واکوئول (کریچه) و کافندهتن بروند‪ .‬هم در یاختههای گیاهی و هم در پارامسی‪ ،‬واکوئول وجود دارد‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫سرنوشت پروتئینهای یاخته بر اساس محل تولید آنها‬


‫مقصد پروتئین‬ ‫محل قرارگیری ژن‬ ‫محل ریبوزوم‬
‫‪۴‬ـ پالست‬ ‫‪۳‬ـ میتوکندری‬ ‫‪۱‬ـ مادۀ زمینهای سیتوپالسم ‪۲‬ـ هسته‬ ‫ِدنای خطی هسته‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫میتوکندری‬ ‫ِدنای حلقوی میتوکندری‬ ‫میتوکندری‬
‫پالست‬ ‫ِدنای حلقوی پالست‬ ‫پالست‬
‫هسته‬ ‫ِدنای خطی هسته‬ ‫سطح پوشش خارجی هسته‬
‫‪۲‬ـ دستگاه گلژی‬ ‫‪۱‬ـ شبکۀ آندوپالسمی‬
‫ِدنای خطی هسته‬ ‫سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬
‫‪۵‬ـ ترشح به خارج یاخته‬ ‫‪۴‬ـ واکوئول‬ ‫‪۳‬ـ لیزوزوم‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬تنظیم بیان ژن در پروکاریوتها میتواند در هر یک از مراحل ساخت رِنا و پروتئین تأثیر بگذارد ولی بهطور معمول تنظیم بیان ژن در مرحلۀ رونویسی انجام‬
‫می شود‪ .‬در مواردی هم ممکن است یاخته با تغییر در پایداری (طول عمر) رِنا یا پروتئین‪ ،‬فعالیت آن را تنظیم کند‪.‬‬
‫‪ )۲‬هم در پروکاریوتها و هم یوکاریوتها‪ ،‬برای پروتئینهایی که به مقدار بیشتری مورد نیازند‪ ،‬ساخت پروتئینها‪ ،‬بهطور همزمان و پشت سر هم توسط‬
‫مجموعهای از ریبوزومها انجام میشود تا تعداد پروتئین بیشتری در واحد زمان ساخته شود‪ .‬ولی دقت داشته باشید که بعضی از ژنها اطالعات الزم برای ساخت‬
‫‪ rRNA‬یا ‪ tRNA‬را دارند و این رِناها ترجمه نمیشوند و در نتیجه‪ ،‬تجمع ریبوزومها روی آنها دیده نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬بعضی پروتئینها در سیتوپالسم میمانند و یا اینکه به میتوکندری (راکیزه)‪ ،‬هسته و یا دیسه (پالست)ها میروند‪ .‬در هر یک از این موارد بر اساس مقصدی‬
‫که پروتئین باید برود‪ ،‬توالیهای آمینواسیدی در آن وجود دارد که پروتئین را به مقصد هدایت میکند‪.‬‬
‫پروتئينهای یاخته بر اساس مقصد آنها‬
‫مسیر‬ ‫محل تولید‬ ‫محل قرارگیری ژن‬ ‫مقصد‬
‫ریبوزوم ‪ ‬سیتوپالسم‬ ‫ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫هسته‬ ‫سیتوپالسم‬
‫‪۱‬ـ ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫ریبوزوم ‪ ‬هسته‬ ‫هسته‬ ‫هسته‬
‫‪۲‬ـ ریبوزومهای پوشش خارجی هسته‬
‫‪۱‬ـ ریبوزوم ‪ ‬میتوکندری یا پالست‬ ‫‪۱‬ـ ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫‪۱‬ـ هسته‬
‫میتوکندری یا پالست‬
‫‪۲‬ـ درون خود اندامک پروتئین ساخته میشود‬ ‫‪۲‬ـ ریبوزومهای میتوکندری ‪ /‬پالست‬ ‫‪۲‬ـ میتوکندری ‪ /‬پالست‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی‬ ‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫شبکۀ آندوپالسمی‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي‬ ‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫دستگاه گلژي‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي ‪ ‬واکوئول‬
‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫واکوئول و لیزوزوم‬
‫یا لیزوزوم‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي ‪ ‬غشای‬
‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫پروتئینهای ترشحی‬
‫یاخته ‪ ‬خروج از یاخته با اگزوسیتوز‬

‫‪ -10‬چند مورد‪ ،‬مشخصه مشترک هر فرایندی است که در هسته یک یاخته یوکاریوتی برای تولید یک نوکلئیکاسید انجام میشود؟‬
‫الفـ هر آنزیمی که نوکلئوتیدهای مکمل را در مقابل نوکلئوتیدهای رشته الگو قرار میدهد‪ ،‬توانایی شکستن نوعی پیوند را دارد‪.‬‬
‫بـ آنزیمی که میتواند بین قند یک نوکلئوتید و قند نوکلئوتید مجاور پیوند برقرار کند‪ ،‬دو رشته مولکول الگو را در برمیگیرد‪.‬‬
‫جـ تعداد پیوندهای هیدروژنی باز آلی هر نوکلئوتید مورد استفاده در این فرایند‪ ،‬میتواند کم یا زیاد شود‪.‬‬
‫دـ استفاده از کل یا بخشی از مولکول الگو‪ ،‬میتواند چندین بار در طول هر چرخه یاختهای تکرار شود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ – 1202‬سخت – چند موردی – قید – ترکیبی – مفهومی – نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫فرایندی که برای تولید یک نوکلئیکاسید انجام میشود = رونویسی ‪ +‬همانندسازی‬


‫آنزیمی که نوکلئوتیدهای مکمل را در مقابل نوکلئوتیدهای رشته الگو قرار میدهد = آنزیمی که میتواند بین قند یک نوکلئوتید و قند نوکلئوتید مجاور پیوند‬
‫(= فسفودیاستر) برقرار کند = آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) در فرایند رونویسی ‪ +‬آنزیم ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) در فرایند همانندسازی‬

‫فقط مورد (الف) صحیح است‪ .‬نوکلئیکاسیدها شامل مولکولهای رِنا (‪ )RNA‬و دِنا (‪ )DNA‬هستند‪ .‬تولید مولکولهای رِنا طی فرایند رونویسی و تولید‬
‫مولکولهای دِنا طی فرایند همانندسازی انجام میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬صورت سؤال درباره فرایند همانندسازی و رونویسی است‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) آنزیم رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬میتواند پیوندهای هیدروژنی بین نوکلئوتیدهای مولکول دِنا (‪ )DNA‬را بشکند‪ .‬آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) نیز‬
‫میتواند در فرایند ویرایش‪ ،‬با فعالیت نوکلئازی خود پیوند فسفودیاستر را بشکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در فرایند رونویسی‪ ،‬آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬پیوندهای هیدروژنی را میشکند اما در فرایند همانندسازی‪ ،‬آنزیم هلیکاز‪ ،‬پیوندهای هیدروژنی را‬
‫میشکند‪ .‬دقت داشته باشید که در هر دو فرایند‪ ،‬تشکیل پیوندهای هیدروژنی بهصورت خودبهخودی (نه با دخالت آنزیم) انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آنزیم ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‪ ،‬میتواند پیوندهایی را که خودش تشکیل داده است‪ ،‬بشکند‪ .‬اما آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬توانایی شکستن پیوندهای‬
‫تشکیلشده توسط خودش را ندارد‪.‬‬

‫مقایسه آنزیمهای مؤثر در فرایندهای رونویسی و همانندسازی‬


‫ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‬ ‫ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‬ ‫هلیکاز‬ ‫نوع آنزیم‬
‫تشکیل‬
‫پیوند هیدروژنی‬
‫شکستن‬
‫تشکیل‬
‫پیوند فسفودیاستر‬
‫شکستن‬

‫ب) پیوند فسفودی استر‪ ،‬پیوندی است که بین قند یک نوکلئوتید و قند نوکلئوتید مجاور تشکیل میشود‪ .‬آنزیم‬
‫رِنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز) و دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‪ ،‬توانایی تشکیل پیوند فسفودیاستر را دارند‪ .‬همانطور که در‬
‫شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬آنزیم رِنابسپاراز هر دو رشته مولکول دِنا را در برمیگیرد‪ .‬اما در فرایند همانندسازی‪،‬‬
‫هر آنزیم دِنابسپاراز‪ ،‬فقط یکی از دو رشته مولکول دِنا را در برمیگیرد‪.‬‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۲۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬طرح سادهای از فرایند رونویسی‬


‫در فرایند رونویسی‪ ،‬آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ ،‬هر دو رشته مولکول ِدنا (‪ )DNA‬را در برمیگیرد‪.‬‬
‫جهت رونویسی و جهت خروج رشته ِرنا (‪)RNA‬ی رونویسیشده‪ ،‬مخالف یکدیگر است‪.‬‬
‫در رونویسی‪ ،‬نوکلئوتید یوراسیلدار در مقابل نوکلئوتید دارای آدنین قرار میگیرد‪.‬‬

‫ج) در فرایند رون ویسی‪ ،‬ابتدا پیوندهای هیدروژنی دو رشته مولکول الگو شکسته میشود و این دو رشته از هم باز میشوند‪ .‬سپس در مقابل نوکلئوتیدهای رشته‬
‫الگو‪ ،‬نوکلئوتیدهای مکمل قرار میگیرند‪ .‬سپس پیوند بین نوکلئوتیدهای رِنای تازه ساختهشده و رشته الگو شکسته میشود و دوباره دو رشته دِنا به هم‬
‫می پیوندند‪ .‬پس در فرایند رونویسی‪ ،‬هر نوکلئوتید مورد استفاده هم پیوند هیدروژنی تشکیل می دهد (افزایش پیوند هیدروژنی) و هم پیوند هیدروژنیاش‬
‫شکسته میشود (کاهش پیوند هیدرو ژنی)‪ .‬در فرایند همانندسازی نیز مشابه رونویسی ابتدا پیوندهای هیدروژنی دو رشته مولکول الگو شکسته میشود (کاهش‬
‫تعداد پیوندهای هیدروژنی) و سپس در مقابل نوکلئوتیدهای رشته الگو‪ ،‬نوکلئوتید مکمل قرار میگیرد و پیوند هیدروژنی جدید تشکیل میشود (افزایش تعداد‬
‫پیوندهای هیدروژنی)‪ .‬ضمنأ توجه داشته باشید که امکان مصرف ‪ ATP‬نیز وجود دارد‪ ATP.‬نوعی نوکلئوتید میباشد که برای تولید انرژی بهکار میرود؛ در‬
‫این حالت‪ ،‬تعداد پیوندهای هیدروژنی آن تغییر نمیکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در فرایند رونویسی و هم در فرایند همانندسازی‪ ،‬پیوندهای هیدروژنی بین دو رشته مولکول ِدنا شکسته میشود‪ .‬در فرایند رونویسی‪ ،‬در مقابل‬
‫نوکلئوتیدهای یک رشته (رشته الگو) نوکلئوتید مکمل قرار میگیرد و سپس پیوندهای هیدروژنی این نوکلئوتیدها شکسته میشود و دوباره دو رشته پلینوکلئوتیدی‬
‫اولیه به هم میپیوندند‪ .‬اما در فرایند همانندسازی‪ ،‬دو رشته اولیه دوباره به هم نمیپیوندند و نوکلئوتیدهای الگو با نوکلئوتیدهای جدید پیوند هیدروژنی تشکیل‬
‫میدهند‪.‬‬

‫د) در فرایند رونویسی‪ ،‬فقط از بخشی از یک رشته مولکول دِنا استفاده میشود‪ .‬رونویسی‪ ،‬چندین بار در طول هر چرخه یاختهای میتواند انجام شود‪ .‬در فرایند‬
‫همانندسازی‪ ،‬کل مولکول دِنا بهعنوان الگو استفاده میشود اما همانندسازی دِنای اصلی فقط یک بار در طول چرخه یاختهای انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همانندسازی‪ ،‬از کل مولکول ِدنا بهعنوان الگو استفاده میشود اما در رونویسی‪ ،‬فقط بخشی از یک رشته ِدنا‪.‬‬
‫نکته‪ :‬همانندسازی ِدنای اصلی یاخته یوکاریوتی‪ ،‬فقط یک بار و در مرحله ‪ S‬چرخه یاختهای انجام میشود‪ .‬اما در یاختههای یوکاریوتی‪ِ ،‬دنای سیتوپالسمی نیز در‬
‫میتوکندری (راکیزه) و پالست (دیسه) وجود دارد که همانندسازی آنها‪ ،‬مستقل از یاخته و در زمانهای مختلف چرخه یاختهای میتواند انجام شود‪ .‬البته‪ ،‬اگر‬
‫یاخته بخواهد تقسیم شود‪ ،‬همانندسازی ِدنای سیتوپالسمی نیز در مرحله ‪ G2‬انجام میشود‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫مقایسه فرایند رونویسی و همانندسازی‬


‫همانندسازی‬ ‫رونویسی‬ ‫نوع فرایند‬
‫ِدنا (‪ = )DNA‬نوکلئیکاسید دو رشتهای‬ ‫ِرنا (‪ = )RNA‬نوکلئيکاسید تکرشتهای‬
‫محصول فرایند‬
‫کامالً مشابه با مولکول ِدنا (‪)DNA‬ی اولیه‬ ‫مکمل با رشته الگوی ژن‬
‫سیتوپالسم‬ ‫سیتوپالسم‬ ‫پروکاریوت‬ ‫محل‬
‫هسته‪ ،‬میتوکندری (راکیزه) و پالست (دیسه)‬ ‫هسته‪ ،‬میتوکندری (راکیزه) و پالست (دیسه)‬ ‫یوکاریوت‬ ‫انجام‬
‫ِدنای اصلی‪S :‬‬
‫همه مراحل‬ ‫زمان انجام فرایند‬
‫ِدنای سیتوپالسمی‪ :‬همه مراحل‬
‫چندین نوع آنزیم شامل هلیکاز و ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‬ ‫ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‬ ‫آنزیمهای مؤثر‬
‫مولکول ِدنا ‪ +‬دئوکسی ریبونوکلئوتید‬ ‫مولکول ِدنا (‪ + )DNA‬ریبونوکلئوتید‬ ‫پیشماده‬

‫آنزیم پلیمراز‬
‫جایگاه آغاز همانندسازی‬ ‫راهانداز‬ ‫محل اتصال اولیه‬
‫محل شروع فعالیت‬
‫جایگاه آغاز همانندسازی‬ ‫محل شروع رونویسی (بعد از راهانداز)‬
‫پلیمرازی‬
‫دو جهتی‬ ‫تکجهتی (از راهانداز به سمت توالی پایان رونویسی)‬ ‫جهت انجام فرایند‬
‫کل هر دو رشته مولکول ِدنا (‪)DNA‬‬ ‫بخشی از یک رشته مولکول ِدنا (‪)DNA‬‬ ‫الگو‬

‫شکل‬

‫‪ -11‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در هر فردی که ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬پروتئین در غشای گویچههای قرمز وجود دارد ـ ژن ‪ D‬در گویچههای قرمز نابالغ بیان میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬فنوتیپ (رخنمود) مثبت گروه خونی ‪ Rh‬را دارد ـ الل (دگرۀ) ‪ d‬در کروموزوم (فامتن) شمارۀ ‪ ۱‬وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬دو توالی نوکلئوتیدی مختلف در جایگاههای ژن ‪ Rh‬دارد ـ پروتئین ‪ D‬در غشای یاختههای خونی فاقد هسته وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬ژنوتیپ (ژننمود) خالص گروه خونی ‪ Rh‬را دارد ـ پلیپپتید ساختهشده از روی هر دو الل (دگرۀ) گروه خونی ‪ Rh‬یکسان است‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ متوسط ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫گروه خونی ‪ Rh‬بر اساس بودن یا نبودن پروتئینی است که در غشای گویچههای قرمز جای دارد و‬
‫پروتئین ‪ D‬نامیده میشود‪ .‬بود و نبود پروتئین ‪ D‬به نوعی ژن بستگی دارد‪ .‬ژنی که میتواند پروتئین‬
‫‪ D‬را بسازد و ژنی که نمیتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد‪ .‬این دو ژن ‪ D‬و ‪ d‬هستند‪ .‬الل ‪ D‬و ‪ d‬جایگاه‬
‫یکسانی در کروموزوم (فامتن) شمارۀ ‪ ۱‬دارند که جایگاه ژنهای ‪ Rh‬نام دارند‪ .‬اگر یک کروموزوم الل‬
‫‪ D‬و دیگری ‪ d‬را داشته باشد‪ ،‬میگویند فرد برای این صفت‪ ،‬ناخالص است‪ .‬فرد دارای ژنوتیپ ناخالص گروه خونی ‪( Rh‬ژنوتیپ ‪ ،)Dd‬گروه خونی مثبت دارند‬
‫و میتوانند پروتئین ‪ D‬را به غشای گویچههای قرمز (یاختههای خونی فاقد هسته) اضافه کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اللها‪ ،‬ژنهای مختلفی هستند که میتوانند در یک جایگاه ژنی یکسان قرار بگیرند‪ .‬مثالً‪ ،‬الل ‪ D‬و ‪ ،d‬ژنهایی هستند که هر دو میتوانند در جایگاه ژنهای‬
‫‪ Rh‬در کروموزوم شمارۀ ‪ ۱‬قرار بگیرند‪ .‬توالی نوکلئوتیدی اللهای یک صفت با یکدیگر متفاوت است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬گویچههای قرمز بالغ‪ ،‬ژنهای مربوط به هموگلوبین‪ ،‬آنزیم کربنیکانیدراز‪ ،‬گروه خونی ‪ Rh‬و گروه خونی ‪ ABO‬را ندارند و نمیتوانند بیان کنند‪ .‬این ژنها‪ ،‬در‬
‫همۀ یاختههای هستهدار بدن انسان وجود دارند و فقط در گویچههای قرمز نابالغ (نوعی یاختۀ حاصل تقسیم یاختههای بنیادی میلوئيدی) بیان میشوند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬فردی که گروه خونی مثبت دارد‪ ،‬پروتئین ‪ D‬را میتواند بسازد‪ .‬با توجه به اینکه گویچههای قرمز بالغ فاقد هسته هستند‪ ،‬بیان ژن ‪ D‬و تولید پروتئین ‪،D‬‬
‫در گویچههای قرمز نابالغ رخ میدهد‪ .‬اما دقت داشته باشید که بهجز پروتئین ‪ ،D‬پروتئینهای دیگری نیز در ساختار غشای یاخته وجود دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬حتی‬
‫اگر فردی ژنوتیپ ‪ dd‬و گروه خونی منفی داشته باشد‪ ،‬باز هم در غشای گویچههای قرمز وی پروتئین وجود دارد‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬غشای یاخته از دو الیه مولکولهای فسفولیپید تشکیل شده است که در آن مولکولهای پروتئين و کلسترول قرار دارند‪ .‬همچنین‬
‫انواعی از کربوهیدراتها به مولکولهای فسفولیپیدی و پروتئينی متصل هستند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬در انسان و بسیاری از پستانداران‪ ،‬گویچههای قرمز‪ ،‬هسته و بیشتر اندامکهای خود را از دست میدهند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬گویچههای قرمز بالغ‪ ،‬هسته و ِدنا ندارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬پروتئينسازی در گویچههای قرمز بالغ انجام نمیشود‪ .‬تولید پروتئین ‪ D‬یا آنزیمهای سازندۀ کربوهیدرات‬
‫‪ A‬و ‪ ،B‬زمانی انجام میشود که گویچههای قرمز نابالغ هستند و هنوز هستۀ خود را از دست ندادهاند‪ .‬بنابراین‪ ،‬تولید این مولکولها زمانی انجام میشود که‬
‫گویچههای قرمز نابالغ در مغز استخوان قرار دارند‪.‬‬

‫‪ )۲‬فردی که گروه خونی مثبت دارد‪ ،‬میتواند دارای ژنوتیپ ‪ DD‬یا ‪ Dd‬باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر فردی ژنوتیپ ناخالص گروه خونی ‪( Rh‬ژنوتیپ ‪ )Dd‬داشته باشد‪،‬‬
‫الل ‪ d‬را در یکی از کروموزومهای شمارۀ ‪ ۱‬خود دارد و دارای گروه خونی مثبت نیز است‪.‬‬
‫انواع ژنوتیپها و فنوتیپهای گروه خونی ‪Rh‬‬
‫‪DD‬‬ ‫‪Dd‬‬ ‫‪dd‬‬ ‫ژنوتیپ‬
‫پروتئین ‪D‬‬
‫مثبت‬ ‫مثبت‬ ‫منفی‬ ‫فنوتیپ (نوع گروه خونی)‬

‫‪ )۴‬برای گروه خونی ‪ ،Rh‬دو ژنوتیپ خالص ‪ DD‬و ‪ dd‬وجود دارد‪ .‬در فردی که ژنوتیپ ‪ DD‬دارد‪ ،‬از روی هر دو الل ‪ ،D‬یک نوع پروتئین (پروتئین ‪ )D‬ساخته‬
‫میشود‪ .‬اما در فرد دارای ژنوتیپ ‪ ،dd‬هیچ پروتئینی از روی الل ‪ d‬ساخته نمیشود‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬گروه خونی ‪ ،Rh‬جایگاه ژنی‪ ،‬الل‪ ،‬ژنوتیپ و فنوتیپ‬

‫تعریف گروه خونی ‪Rh‬‬


‫گروه خونی ‪ Rh‬بر مبنای بودن یا نبودن پروتئین ‪ D‬در غشای گویچههای قرمز است‪ .‬دقت داشته باشید که بهطور کلی‪ ،‬در ساختار همۀ غشاهای یاختهای‪ ،‬پروتئین‬
‫وجود دارد و بنابراین‪ ،‬حتی اگر فردی دارای گروه خونی منفی باشد‪ ،‬باز هم در غشای گویچههای قرمز وی پروتئین وجود دارد ولی پروتئین ‪ ،D‬فقط در افراد دارای‬
‫گروه خونی مثبت دیده میشود‪.‬‬
‫جایگاه ژن‬
‫ژنهای مربوط به گروه خونی ‪ ،Rh‬در کروموزوم شمارۀ ‪ ۱‬و در قسمتی در باالی سانترومر قرار دارند‪ .‬به محلی از کروموزوم شمارۀ ‪ ۱‬که ژنهای مربوط به گروه خونی‬
‫‪ Rh‬در آن میتوانند قرار بگیرند‪ ،‬جایگاه ژنهای ‪ Rh‬میگویند‪.‬‬
‫اللهای یک صفت‬
‫ژنهای مختلفی که شکلهای متفاوت یک صفت را تعیین میکنند و جایگاه ژنی یکسانی دارند‪ ،‬الل (دگرۀ) هم هستند‪ .‬مثالً برای گروه خونی ‪ ،Rh‬دو ژن ‪ D‬و ‪d‬‬
‫میتوانند در ایجاد فنوتیپهای گروه خونی مثبت و منفی نقش داشته باشند و هر دو میتوانند در جایگاه ژنهای ‪ Rh‬در کروموزوم ‪ ۱‬قرار بگیرند‪ .‬بنابراین‪ ،‬ژن ‪ D‬و‬
‫‪ ،d‬اللهای گروه خونی ‪ Rh‬هستند‪.‬‬
‫دقت داشته باشید که یک جایگاه ژنی‪ ،‬جایگاهی هست که انواع مختلفی از اللها میتوانند در آن قرار بگیرند اما در هر فرد‪ ،‬فقط یکی از این انواع اللها در جایگاه‬
‫ژنی قرار میگیرند‪ .‬مثالً ما یه کروموزوم شمارۀ (‪ )۱‬داریم که یه جایگاه هم برای ژنهای ‪ Rh‬داره‪ .‬توی این جایگاه‪ ،‬یا الل ‪ D‬میتونه قرار بگیره و یا الل ‪ d‬ولی ممکن‬
‫نیست که هر دو الل بهطور همزمان در این جایگاه ژنی قرار بگیرن‪.‬‬
‫تعداد جایگاههای ژنی بستگی به تعداد مجموعههای کروموزومی فرد دارد‪ .‬مثالً در انسان که جانداری دیپلوئید (‪ )2n‬است و دو مجموعۀ کروموزومی دارد‪ ،‬دو‬
‫کروموزوم شمارۀ (‪ )۱‬در یاخته وجود دارد‪ .‬هر کروموزوم شمارۀ (‪ ،)۱‬یک جایگاه ژنی ‪ Rh‬را دارد و در نتیجه‪ ،‬در یک یاختۀ دیپلوئید انسان‪ ،‬میتوان دو کروموزوم‬
‫شمارۀ (‪ )۱‬و دو جایگاه ژنی ‪ Rh‬را مشاهده نمود‪.‬‬
‫ژنوتیپ (ژننمود)‬
‫مجدداً دقت داشته باشید که در هر جایگاه ژنی ‪ ،Rh‬فقط یا الل ‪ D‬یا الل ‪ d‬قرار دارد اما نوع الل جایگاه ژنی دیگر در یاخته میتواند با این الل یکسان یا متفاوت‬
‫باشد‪ .‬اگر هر دو الل یکسان باشند (مثالً هر دو الل ‪ D‬یا هر دو الل ‪ d‬داشته باشند)‪ ،‬گفته میشود که فرد ژنوتیپ (ژننمود) خالص دارد و اگر اللهای دو جایگاه ژن‬
‫متفاوت باشند (یکی الل ‪ D‬و دیگری الل ‪ d‬داشته باشد)‪ ،‬گفته میشود که فرد ژنوتیپ ناخالص دارد‪.‬‬
‫ژنوتیپ نشانگر انواع اللهای موجود در جاندار است‪ .‬برای مثال‪ ،‬ژنوتیپ ناخالص برای گروه خونی ‪ Rh‬بهصورت ‪ Dd‬نشان داده میشود و بیانگر این است که فرد‬
‫یک الل ‪ D‬و یک الل ‪ d‬دارد‪ .‬ژنوتیپ ‪ DD‬و ‪ dd‬نیز ژنوتیپهای خالص گروه خونی ‪ Rh‬هستند‪.‬‬
‫فنوتیپ (رخنمود)‬
‫هر صفت به شکلهای مختلفی دیده میشود و هر کدام از این شکلها‪ ،‬یک فنوتیپ هستند‪ .‬گروه خونی ‪ Rh‬دارای دو فنوتیپ گروه خونی مثبت و گروه خونی منفی‬
‫است‪.‬‬
‫رابطه بین اللها و تعیین فنوتیپ‬
‫در گروه خونی ‪ ،Rh‬الل ‪ D‬باعث ساختهشدن پروتئین ‪ D‬میشود ولی الل ‪ ،d‬نمیتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد‪.‬‬
‫اگر فردی ژنوتیپ ‪ DD‬داشته باشد‪ ،‬هر دو الل ‪ D‬وی میتوانند پروتئین ‪ D‬را بسازند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در غشای گویچههای قرمز این فرد پروتئين ‪ D‬وجود خواهد داشت و‬
‫فنوتیپ فرد‪ ،‬گروه خونی مثبت خواهد بود‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫اگر فردی ژنوتیپ ‪ Dd‬داشته باشد‪ ،‬هیچکدام از دو الل ‪ d‬وی نمیتوانند پروتئين ‪ D‬را بسازند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در غشای گویچههای قرمز این فرد پروتئين ‪ D‬وجود ندارد و‬
‫فنوتیپ فرد‪ ،‬گروه خونی منفی خواهد بود‪.‬‬
‫اگر فردی ژنوتیپ ‪ Dd‬داشته باشد‪ ،‬الل ‪ D‬میتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد و در غشای گویچههای قرمز این فرد‪ ،‬پروتئین ‪ D‬وجود دارد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬فنوتیپ فرد گروه‬
‫خونی مثبت است‪.‬‬
‫اثر الل ‪ ،D‬ساختهشدن پروتئين ‪ D‬و ایجاد گروه خونی مثبت است‪ .‬اثر الل ‪ ،d‬عدم تولید پروتئين ‪ D‬و ایجاد گروه خونی منفی است‪ .‬در فرد دارای ژنوتیپ ‪ ،Dd‬هم‬
‫الل ‪ D‬و هم الل ‪ d‬وجود دارد ولی فقط اثر الل ‪ D‬در فنوتیپ فرد دیده میشود‪ .‬در چنین حالتی گفته میشود که الل ‪ D‬نسبت به الل ‪ d‬بارز است و الل ‪ ،d‬نهفته‬
‫میباشد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬میتوان گفت که بین اللهای گروه خونی ‪ ،Rh‬رابطۀ بارز و نهفتگی وجود دارد‪.‬‬
‫الل بارز را با حرف بزرگ و الل نهفته را با حرف کوچک نشان میدهند‪ .‬مثالً در یک صفت فرضی دارای دو الل ‪ A‬و ‪ ،a‬الل ‪ A‬بارز و الل ‪ a‬نهفته است‪.‬‬

‫‪ -12‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در یک خانواده‪ .................. ،‬است‪ .‬اگر ‪ ..................‬باشد‪ ،‬دربارۀ این خانواده میتوان گفت که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ ) ۱‬فقط یک نوع کربوهیدرات گروه خونی مشابه در هر دو والد قابلمشاهده ـ فنوتیپ همۀ فرزندان مشابه والدین ـ حداقل یکی از والدین‪،‬‬
‫دارای ژنوتیپ خالص است‪.‬‬
‫‪ )۲‬تنها گروه خونی امکانپذیر برای فرزندان ‪ AB‬ـ پدر دارای یک نوع کربوهیدرات مربوط به گروه خونی ـ ژنوتیپ پدر و مادر خالص و فنوتیپ‬
‫آنها متفاوت است‪.‬‬
‫‪ )۳‬دختر دارای گروه خونی ‪ O‬و پسر دارای گروه خونی ‪ A‬ـ گروه خونی والدین با هم متفاوت ـ تولد فرزندی با دو نوع کربوهیدرات گروه‬
‫خونی ممکن است‪.‬‬
‫‪ )۴‬مادر دارای گروه خونی ‪ A‬و پدر دارای گروه خونی ‪ B‬ـ پسر این خان واده فاقد کربوهیدرات گروه خونی ـ پدر و مادر دارای ژنوتیپ ناخالص‬
‫هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪3‬‬

‫دختر دارای گروه خونی ‪ O‬است و ژنوتیپ ‪ OO‬دارد و بنابراین‪ ،‬از هر دو والد خود الل ‪ O‬را دریافت کرده است‪ .‬پسر دارای گروه خونی ‪ A‬است و حتماً از یک‬
‫والد خود الل ‪ A‬را دریافت کرده است‪ .‬بنابراین‪ ،‬یکی از والدین دارای ژنوتیپ ‪ AO‬است و در ژنوتیپ والد دیگر نیز الل ‪ O‬وجود دارد‪ .‬با توجه به اینکه گروه‬
‫خونی والدین متفاوت است‪ ،‬ژنوتیپ والد دیگر نمیتواند ‪ AO‬باشد و ‪ OO‬یا ‪ BO‬است‪ .‬اگر ژنوتیپ والد ‪ BO‬باشد‪ ،‬تولد فرزندی با ژنوتیپ ‪ AB‬و دارای گروه‬
‫خونی ‪ AB‬که می تواند دو نوع کربوهیدرات گروه خونی را تولید کند‪ ،‬ممکن است‪ .‬اما اگر ژنوتیپ والد ‪ OO‬باشد‪ ،‬فقط ژنوتیپهای ‪ AO‬و ‪ OO‬در فرزندان‬
‫مشاهده میشود و تولد فرزندی با گروه خونی ‪ AB‬غیرممکن است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اگر یکی از فرزندان دارای گروه خونی ‪ O‬باشد‪ ،‬هر دو والد دارای الل ‪ O‬هستند و نمیتوانند گروه خونی ‪ AB‬داشته باشند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اگر یکی از فرزندان دارای گروه خونی ‪ O‬و فرزند دیگر دارای گروه خونی ‪ AB‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ والدین قطعاً ‪ AO‬و ‪ BO‬است و تولد فرزندانی با هر چهار نوع‬
‫گروه خونی در این خانواده ممکن است‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬در والدین‪ ،‬فقط یک نوع کربوهیدرات گروه خونی مشاهده میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬والدین دارای گروه خونی ‪ AB‬یا ‪ O‬نیستند‪ .‬نوع کربوهیدرات گروه خونی در‬
‫والدین یکسان است و بنابراین‪ ،‬هر دو والد یا گروه خونی ‪ A‬دارند و یا هر دو گروه خونی ‪ B‬دارند‪ .‬طبیعتاً فرقی نداره جفتشون گروه خونی ‪ A‬داشته باشن یا ‪ B‬و برای‬
‫همین ما فرض میکنیم که هر دو گروه خونی ‪ A‬دارند‪ .‬برای والدین ژنوتیپهای ‪ AO‬و ‪ AA‬قابلتصور است و در نتیجه‪ ،‬سه نوع آمیزش مختلف بین والدین امکانپذیر‬
‫است‪ .‬حالت اول زمانی است که هر دو والد دارای ژنوتیپ ‪ AO‬باشند‪ .‬در این حالت‪ ،‬تولد فرزندی با ژنوتیپ ‪ OO‬و دارای گروه خونی ‪ O‬نیز امکانپذیر است که‬
‫فنوتیپی متفاوت با والدین دارد‪ .‬حالت دوم این است که هر دو والد دارای ژنوتیپ ‪ AA‬باشند و در این حالت‪ ،‬همۀ فرزندان نیز دارای ژنوتیپ ‪ AA‬و گروه خونی‬
‫‪ A‬هستند‪ .‬حالت سوم نیز زمانی است که یکی از والدین ژنوتیپ ‪ AO‬و دیگری ژنوتیپ ‪ AA‬داشته باشد‪ .‬در این حالت نیز ژنوتیپهای ‪ AO‬و ‪ AA‬در فرزندان‬
‫مشاهده میشود که هر دو باعث ایجاد فنوتیپ گروه خونی ‪ A‬می شوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در این گزینه اگر یکی از والدین ژنوتیپ خالص داشته باشد‪ ،‬فنوتیپ همۀ‬
‫فرزندان مشابه والدین میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اگر گروه خونی والدین مشابه باشد و حداقل یکی از آنها دارای ژنوتیپ خالص باشد‪ ،‬گروه خونی همۀ فرزندان مشابه والدین میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬همۀ فرزندان یک الل ‪ A‬را از یک والد و الل ‪ B‬را از والد دیگر دریافت میکنند و دارای گروه خونی ‪ AB‬هستند‪ .‬با توجه به اینکه گروه خونی دیگری در‬
‫بین فرزندان مشاهده نمی شود و والدین نیز فقط یک نوع کربوهیدرات گروه خونی دارند‪ ،‬یکی از والدین باید دارای ژنوتیپ ‪ AA‬و دیگری دارای ژنوتیپ ‪BB‬‬
‫باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬دو والد ژنوتیپ خالص دارند و فنوتیپ آنها با یکدیگر متفاوت است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اگر یکی از والدین دارای ژنوتیپ ‪ AA‬و دیگری دارای ژنوتیپ ‪ BB‬باشد‪ ،‬همۀ فرزندان دارای گروه خونی ‪ AB‬میشوند‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫حالتهای خاص آمیزشهای گروه خونی با توجه به ژنوتیپهای والدین‬


‫ویژگی‬ ‫فنوتیپ فرزندان‬ ‫ژنوتیپ فرزندان‬ ‫ژنوتیپ والد ‪۲‬‬ ‫ژنوتیپ والد ‪۱‬‬
‫‪۱‬ـ هر دو والد ژنوتیپ خالص و فنوتیپ متفاوت دارند‪.‬‬ ‫‪AB‬‬ ‫‪AB‬‬ ‫‪BB‬‬ ‫‪AA‬‬
‫‪۲‬ـ فقط یک گروه خونی در فرزندان مشاهده میشود‪.‬‬ ‫‪A‬‬ ‫‪AO‬‬ ‫‪OO‬‬ ‫‪AA‬‬
‫‪۳‬ـ همۀ فرزندان دارای ژنوتیپ ناخالص و متفاوت با هر دو والد‬
‫هستند‪.‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪BO‬‬ ‫‪OO‬‬ ‫‪BB‬‬

‫‪۱‬ـ ژنوتیپ و فنوتیپ همۀ فرزندان با والدین متفاوت است‪.‬‬


‫‪ A‬یا ‪B‬‬ ‫‪ AO‬یا ‪BO‬‬ ‫‪OO‬‬ ‫‪AB‬‬
‫‪۲‬ـ همۀ فرزندان ژنوتیپ ناخالص دارند‪.‬‬
‫‪۱‬ـ یکی از والدین دارای گروه خونی ‪ AB‬و دیگری دارای ژنوتیپ‬ ‫‪ A‬یا ‪AB‬‬ ‫‪ AA‬یا ‪AB‬‬ ‫‪AA‬‬ ‫‪AB‬‬
‫خالص گروه خونی ‪ A‬یا ‪ B‬است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ژنوتیپ و فنوتیپ همۀ فرزندان مشابه ژنوتیپ و فنوتیپ‬ ‫‪ B‬یا ‪AB‬‬ ‫‪ BB‬یا ‪AB‬‬ ‫‪BB‬‬ ‫‪AB‬‬
‫والدین است‪.‬‬

‫‪ )۴‬پسر خانواده دارای گروه خونی ‪ O‬و ژنوتیپ ‪ OO‬است و از هر والد خود‪ ،‬یک الل ‪ O‬را دریافت کرده است‪ .‬بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ والدین بهصورت ‪ AO‬و ‪BO‬‬
‫است و هر دو دارای ژنوتیپ ناخالص هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اگر یکی از والدین گروه خونی ‪ A‬و دیگری گروه خونی ‪ B‬داشته باشد و فرزندی دارای گروه خونی ‪ O‬داشته باشند‪ ،‬ژنوتیپ والدین بهصورت ‪ AO‬و ‪BO‬‬
‫است و هر چهار نوع گروههای خونی در بین فرزندان امکانپذیر است‪.‬‬

‫حالتهای خاص آمیزش های گروه خونی با توجه به فنوتیپ والدین و فرزندان‬
‫نتیجهگیری‬ ‫فرض سؤال‬
‫فنوتیپهای ممکن در فرزندان‬ ‫ژنوتیپ والدین‬ ‫گروه خونی فرزندان‬ ‫گروه خونی والدین‬
‫‪ AB ،B ،A‬و ‪O‬‬ ‫‪ AO‬و ‪BO‬‬ ‫‪O‬‬ ‫‪A‬و‪B‬‬
‫‪ AB ،B ،A‬و ‪O‬‬ ‫‪ AO‬و ‪BO‬‬ ‫‪ AB‬و ‪O‬‬ ‫ـــــ‬
‫‪ B ،A‬و ‪AB‬‬ ‫‪ AB‬و ‪AB‬‬ ‫‪A‬و‪B‬‬ ‫مشابه‬
‫‪A‬و‪O‬‬ ‫‪ AO‬و ‪AO‬‬ ‫‪A‬و‪O‬‬ ‫مشابه‬
‫‪A‬و‪O‬‬ ‫‪ AO‬و ‪OO‬‬ ‫‪A‬و‪O‬‬ ‫متفاوت‬

‫‪AB‬‬ ‫‪ AA‬و ‪BB‬‬ ‫همه دارای گروه خونی ‪AB‬‬ ‫ـــــ‬


‫‪ B ،A‬و ‪AB‬‬ ‫‪ AB‬و ‪AO‬‬ ‫‪B‬‬ ‫‪ AB‬و ‪A‬‬
‫‪ B ،A‬و ‪AB‬‬ ‫‪ AB‬و ‪BO‬‬ ‫‪A‬‬ ‫‪ AB‬و ‪B‬‬

‫* در مواردی که فقط گروه خونی ‪ A‬ذکر شده است (مثالً گروه خونی فرزندان ‪ A‬و ‪ ،)O‬حالت مشابه دربارۀ گروه خونی ‪ B‬نیز وجود دارد‪.‬‬

‫‪ -13‬رنگ نوعی ذرت مثالی از صفات چندجایگاهی است و میتواند طیفی از سفید تا قرمز باشد‪ .‬با توجه به انواع فنوتیپ(رخنمود)ها و‬
‫ژنوتیپ(ژننمود)های نمودار چگونگی تعیین رنگ ذرت در کتاب درسی‪ ،‬کدام گزینۀ‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬
‫«در یکی از فنوتیپ(رخنمود)های مربوط به نوعی ذرت‪.................. ،‬؛ در صورت آمیزش تصادفی ذرتهای دارای این فنوتیپ(رخنمود)‪ ،‬دربارۀ‬
‫زادهها میتوان گفت که ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬هر ژنوتیپ(ژننمود)‪ ،‬فقط در یک جایگاه ژنی دارای الل(دگرۀ) بارز است ـ فنوتیپ(رخنمود) والدین‪ ،‬حدواسط فنوتیپ(رخنمود) زادهها‬
‫میباشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬ژنوتیپی(ژننمودی) شامل همۀ انواع الل(دگره)ها مشاهده میشود ـ همۀ انواع فنوتیپ(رخنمود) و ژنوتیپ(ژننمود)ها در زادهها قابلمشاهده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر ژنوتیپ(ژننمود)‪ ،‬حداقل در یک جایگاه ژنی‪ ،‬خالص بارز است ـ هیچکدام از ذرتها نمیتوانند رنگی روشنتر از فنوتیپ(رخنمود)‬
‫حدواسط داشته باشند‪.‬‬
‫‪ )۴‬همۀ ژنوتیپ(ژن نمود)ها دارای الل(دگرۀ) بارز در هر جایگاه ژنی هستند ـ ممکن است فنوتیپ(رخنمود) و ژنوتیپ(ژننمود) همۀ زادهها‪،‬‬
‫مشابه والدین شود‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫(‪ ۱۲0۳‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ قید ـ متن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫رنگ نوعی ذرت م ثالی از صفات چندجایگاهی است‪ .‬رنگ این ذرت طیفی از سفید تا قرمز است‪ .‬نمودار توزیع فراوانی فنوتیپ(رخنمود)های ذرت شبیه زنگوله‬
‫است‪ .‬در این نمودار که چگونگی تعیین رنگ ذرت را نشان میدهد‪ ،‬دو فنوتیپ آستانه‪ ،‬یعنی قرمز و سفید‪ ،‬بهترتیب ژنوتیپ(ژننمود)های ‪ AABBCC‬و‬
‫‪ aabbcc‬را دارند‪ .‬در فنوتیپ(رخ نمود)های ناخالص‪ ،‬هر چه تعداد الل (دگره)های بارز بیشتر باشد‪ ،‬مقدار رنگ قرمز بیشتر است‪.‬‬
‫نیمنگاه‪ :‬ژنوتیپها و فنوتیپهای صفت رنگ نوعی ذرت‬

‫نمودار زیر‪ ،‬چگونگی تعیین رنگ صفت نوعی ذرت را نشان میدهد‪.‬‬

‫‪۱‬ـ رنگ ذرتها‪ :‬هرچه تعداد اللهای بارز در یک ذرت بیشتر باشد‪ ،‬رنگ ذرت قرمزتر خواهد بود‪ .‬بر این اساس‪ ،‬ذرت دارای ژنوتیپ ‪( aabbcc‬فاقد الل بارز)‪ ،‬رنگ‬
‫سفید دارد و ذرت دارای ژنوتیپ ‪( AABBCC‬دارای شش الل بارز)‪ ،‬رنگ قرمز دارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ارتباط بین فنوتیپها و ژنوتیپها‪ :‬ذرتهایی که تعداد الل بارز (یا الل نهفتۀ) برابر دارند‪ ،‬فنوتیپ یکسانی دارند‪ .‬مثالً ذرتهای دارای ژنوتیپ ‪ AABbcc‬و‬
‫‪ aaBbCC‬دارای سه الل بارز هستند و هر دو فنوتیپ حدواسط (رنگ صورتی) دارند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ شباهت فنوتیپهای ذرتها‪ :‬هر چقدر اختالف بین تعداد اللهای بارز ذرتها کمتر باشد‪ ،‬شباهت بین آنها بیشتر است‪ .‬مثالً ذرتهای دارای شش الل بارز‬
‫(دارای ژنوتیپ ‪ ،)AABBCC‬بیشترین شباهت را با ذرتهای دارای ‪ ۵‬الل بارز دارند‪.‬‬
‫بررسی میزان شباهت بین ذرتها‬
‫صفر‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪۴‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫تعداد اللهای بارز‬
‫‪۱‬‬ ‫‪ ۲‬یا صفر‬ ‫‪ ۳‬یا ‪۱‬‬ ‫‪ ۴‬یا ‪۲‬‬ ‫‪ ۵‬یا ‪۳‬‬ ‫‪ ۶‬یا ‪۴‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫تعداد اللهای بارز ذرتهای دارای بیشترین شباهت‬
‫‪۶‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪ ۶‬یا صفر‬ ‫صفر‬ ‫صفر‬ ‫صفر‬ ‫تعداد اللهای بارز ذرتهای دارای کمترین شباهت‬

‫بررسی انواع ژنوتیپهای هر فنوتیپ‬


‫با توجه به تعداد اللهای بارز و فنوتیپها‪ ،‬ژنوتیپهای مختلف را میتوان در ‪ ۷‬گروه مختلف قرار داد که در شکل‪ ،‬ما آنها را با حروف ‪ A‬تا ‪ G‬مشخص کردهایم‪ .‬در‬
‫ادامه‪ ،‬به بررسی نکات مربوط به ژنوتیپهای هر گروه میپردازیم‪.‬‬
‫گروه ‪A‬‬
‫‪۱‬ـ ذرتهای دارای فنوتیپ رنگ سفید‪ ،‬فاقد الل بارز در همۀ جایگاههای ژنی هستند و فقط الل نهفته دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ژنوتیپ مربوط به این فنوتیپ در همۀ جایگاهها‪ ،‬خالص است‪.‬‬
‫گروه ‪B‬‬
‫‪۱‬ـ در هر ژنوتیپ‪ ،‬فقط یک الل بارز وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬در هر ژنوتیپ‪ ،‬دو جایگاه فقط الل نهفته دارند و در یک جایگاه‪ ،‬هم الل نهفته و هم بارز وجود دارد و‬
‫ژنوتیپ ناخالص است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ همۀ ژنوتیپها در دو جایگاه‪ ،‬دارای ژنوتیپ خالص و در یک جایگاه‪ ،‬دارای ژنوتیپ ناخالص هستند‪.‬‬
‫گروه ‪C‬‬
‫‪۱‬ـ هر ژنوتیپ‪ ،‬در یک یا سه جایگاه ژنی خالص هست‪ .‬اگر هر دو الل بارز مربوط به یک جایگاه ژنی باشند‪ ،‬هر سه جایگاه خالص خواهند بود و اگر دو الل بارز‬
‫مربوط به دو جایگاه ژنی متفاوت باشند‪ ،‬دو جایگاه دارای ژنوتیپ ناخالص هستند و جایگاه دیگر که فقط الل نهفته دارد‪ ،‬ژنوتیپ خالص دارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ هر ژنوتیپ‪ ،‬حداقل در یک جایگاه و حداکثر در دو جایگاه دارای الل بارز است‪.‬‬
‫گروه ‪D‬‬
‫‪۱‬ـ بیشترین تنوع ژنوتیپها مربوط به فنوتیپ حدواسط با سه الل بارز است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ در همۀ ژنوتیپها‪ ،‬حداقل دو جایگاه دارای الل بارز وجود دارد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ در همۀ ژنوتیپها‪ ،‬حداقل یک جایگاه دارای ژنوتیپ ناخالص وجود دارد‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪۴‬ـ در ژنوتیپ ‪ ،AaBbCc‬همۀ جایگاهها دارای ژنوتیپ ناخالص هستند و همۀ انواع اللهای مربوط به صفت تعیین رنگ ذرت دیده میشود‪.‬‬
‫‪۵‬ـ بهجز ژنوتیپ ‪ ،AaBbCc‬در سایر ژنوتیپها‪ ،‬یک جایگاه فقط الل نهفته دارد‪ ،‬یک جایگاه ژنوتیپ ناخالص دارد و دو جایگاه ژنوتیپ خالص دارند‪ .‬یکی از‬
‫جایگاههایی که ژنوتیپ خالص دارد‪ ،‬فقط الل بارز دارد و جایگاه دیگر دارای ژنوتیپ خالص‪ ،‬فقط دارای الل نهفته است‪.‬‬
‫گروه ‪E‬‬
‫‪۱‬ـ در همۀ ژنوتیپها‪ ،‬حداقل یک جایگاه وجود دارد که فقط الل بارز دارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ در هر ژنوتیپ‪ ،‬حداقل در دو جایگاه الل بارز مشاهده میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ هر ژنوتیپ‪ ،‬در یک یا سه جایگاه ژنی خالص هست‪ .‬اگر هر دو الل نهفته مربوط به یک جایگاه ژنی باشند‪ ،‬هر سه جایگاه خالص خواهند بود و اگر دو الل نهفته‬
‫مربوط به دو جایگاه ژنی متفاوت باشند‪ ،‬دو جایگاه دارای ژنوتیپ ناخالص هستند و جایگاه دیگر که فقط الل بارز دارد‪ ،‬ژنوتیپ خالص دارد‪.‬‬
‫گروه ‪F‬‬
‫‪۱‬ـ در هر ژنوتیپ‪ ،‬فقط یک الل نهفته وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬در هر ژنوتیپ‪ ،‬دو جایگاه فقط الل بارز دارند و در یک جایگاه‪ ،‬هم الل نهفته و هم بارز وجود دارد و‬
‫ژنوتیپ ناخالص است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ همۀ ژنوتیپها در دو جایگاه‪ ،‬دارای ژنوتیپ خالص و در یک جایگاه‪ ،‬دارای ژنوتیپ ناخالص هستند‪.‬‬
‫گروه ‪G‬‬
‫‪۱‬ـ ذرتهای دارای فنوتیپ رنگ قرمز‪ ،‬فاقد الل نهفته در همۀ جایگاههای ژنی هستند و فقط الل بارز دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ژنوتیپ مربوط به این فنوتیپ در همۀ جایگاهها‪ ،‬خالص است‪.‬‬

‫تستنامه‬
‫خارج ‪۱۴۰۰‬‬ ‫با توجه به نمودار توزیع فراوانی رنگ ذرت (صفت چند جایگاهی) در کتاب درسی‪ ،‬کدام عبارت صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬ژننمود (ژنوتیپ)هایی با سه جایگاه ژنی ناخالص‪ ،‬در بخش «‪ »۲‬وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬ژننمودی (ژنوتیپی) حاوی همۀ انواع دگره (الل)ها در بخش «‪ »۴‬وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر ژننمود (ژنوتیپ) در بخش «‪ ،»۳‬بهطور حتم یک جایگاه ژنی ناخالص دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬هر ژن نمود (ژنوتیپ) در بخش «‪ ،»۵‬بهطور حتم در هر جایگاه ژنی‪ ،‬دگرۀ (الل) بارز دارد‪.‬‬

‫(‪ ۱۲0۳‬ـ متوسط ـ ژنتیک ـ قید ـ شکلدار ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫در بخش «‪ ،»۴‬ژنوتیپ ‪ ،AaBbCc‬سه جایگاه ژنی ناخالص دارد و دارای همۀ انواع اللها نیز میباشد (نادرستی گزینۀ ‪ ۱‬و درستی گزینۀ ‪ .)۲‬در بخش «‪ ،»۳‬ژنوتیپهای‬
‫‪ aaBBcc ،AAbbcc‬و ‪ ،aabbCC‬جایگاه ژنی ناخالص ندارند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۳‬در بخش «‪ ،»۵‬ذرتهای دارای ‪ ۴‬الل بارز وجود دارند و ژنوتیپهای ‪AAbbCC ،AABBcc‬‬
‫و ‪ aaBBCC‬در یک جایگاه ژنی‪ ،‬الل بارز ندارند (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫بررسی همۀ گزینۀها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در ذرتهایی که فقط یک الل بارز دارند(گروه ‪ ،)B‬هر ژنوتیپ فقط در یک جایگاه ژنی دارای الل بارز است‪ .‬در صورت آمیزش این ذرتها با یکدیگر‪ ،‬زادهها‬
‫ممکن است صفر‪ ،‬یک یا دو الل بارز داشته باشند‪ .‬مثالً اگر ذرت ‪ Aabbcc‬و ذرت ‪ aaBbcc‬با یکدیگر آمیزش انجام دهند‪ ،‬ژنوتیپهای ‪،AaBbcc ،aabbcc‬‬
‫‪ Aabbcc‬و ‪ aaBbcc‬در زادهها مشاهده میشود‪ .‬در نتیجه میتوان گفت که فنوتیپ والدین(دارای یک الل بارز)‪ ،‬فنوتیپ حدواسط زادهها (بین صفر تا ‪ ۲‬الل‬
‫بارز) میباشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در ژنوتیپ ‪(AaBbCc‬دارای سه الل بارز) همۀ انواع اللهای صفت رنگ ذرت وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬فنوتیپ مدنظر این گزینۀ‪ ،‬فنوتیپ ذرتهای دارای سه‬
‫الل بارز است‪ .‬اگر دو ذرت دارای ژنوتیپ ‪ AaBbCc‬با یکدیگر آمیزش انجام دهند‪ ،‬همۀ انواع ژنوتیپها و فنوتیپها در بین زادهها مشاهده میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬در ذرتهای دارای یک‪ ،‬دو و سه الل بارز‪ ،‬میتوان ژنوتیپی را مشاهده کرد که در هیچکدام از جایگاههای ژنی‪ ،‬خالص بارز نباشد‪ .‬در ذرتهای دارای شش‬
‫الل بارز‪ ،‬هر سه جایگاه ژنی‪ ،‬خالص بارز هستند و در ذرت های دارای پنج الل بارز نیز حداقل دو جایگاهی ژنی خالص بارز هستند‪ .‬اما در ذرتهای دارای چهار‬
‫الل بارز‪ ،‬حداقل یک و حداکثر د و جایگاه ژنی‪ ،‬خالص بارز هستند‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور این گزینۀ ذرتهای دارای چهار الل بارز است‪ .‬برای اینکه ذرتها رنگی‬
‫روشنتر از صورتی داشته باشند‪ ،‬باید دو‪ ،‬یک یا صفر الل بارز داشته باشند‪ .‬در بین ذرتهای دارای چهار الل بارز‪ ،‬حالتهایی وجود دارد که زادهها ممکن است‬
‫دو الل بارز داشته باشند‪ .‬مثالً‪ ،‬اگر ذرت دارای ژنوتیپ ‪ AaBbCC‬و ‪ AaBBCc‬با یکدیگر آمیزش انجام دهند‪ ،‬ژنوتیپ زاده میتواند بهصورت ‪ aaBbCc‬باشد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در ذرتهای دارای پنج یا شش الل بارز‪ ،‬همۀ ژنوتیپها در هر جایگاه ژنی دارای الل بارز هستند‪ .‬اگر ذرتهای دارای شش الل بارز را در نظر بگیریم‪ ،‬در‬
‫صورت آمیزش ذرتهای دارای ژنوتیپ ‪ ،AABBCC‬همۀ زادهها دارای ژنوتیپ ‪ AABBCC‬خواهند بود و فنوتیپ آنها نیز مشابه والدین میباشد‪.‬‬
‫خُب بررسی این سؤال تموم شد‪ .‬بریم سری به سؤاالت کنکور سراسری بزنیم!‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫تستنامه‬
‫با توجه به این که صفت رنگ در نوعی ذرت دارای سه جایگاه ژنی است و هر کدام دو دگره (الل) دارد و دگرههای بارز‪ ،‬رنگ قرمز و دگرههای نهفته‪ ،‬رنگ سفید را‬
‫بهوجود میآورند و رخنمود (فنوتیپ)های دو آستانۀ طیف یعنی قرمز و سفید بهترتیب ژننمود ‪ AABBCC‬و ‪ aabbcc‬را دارند‪ ،‬بنابراین ذرتهایی که از آمیزش دو‬
‫خارج ‪۹۸‬‬ ‫ذرت با ژننمود (ژنوتیپ)های ‪ AABBCC‬و ‪ aabbcc‬بهوجود میآیند‪ ،‬از نظر رنگ به کدام ذرت شباهت بیشتری دارند؟‬
‫‪AABbCC )۴‬‬ ‫‪AaBBCC )۳‬‬ ‫‪AaBBcc )۲‬‬ ‫‪AABBcc )۱‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ آسان ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪2‬‬
‫در پی آمیزش ذرتهای دارای ژنوتیپ ‪ AABBCC‬و ‪ ،aabbcc‬همۀ ذرتهایی که بهوجود میآیند دارای ژنوتیپ ‪ AaBbCc‬و دارای سه الل بارز هستند‪ .‬با توجه به‬
‫اینکه فنوتیپ ذرت بستگی به تعداد اللهای بارز دارد‪ ،‬هرچقدر تفاوت تعداد اللهای بارز در دو ژنوتیپ کمتر باشد‪ ،‬شباهت بین فنوتیپها بیشتر است‪ .‬در گزینۀها‬
‫بهترتیب ‪ ۵ ،۳ ،۴‬و ‪ ۵‬الل بارز در ژنوتیپ وجود دارد و بنابراین‪ ،‬فنوتیپ مربوط به ژنوتیپ گزینۀ (‪ ،)۲‬بیشترین شباهت را با فنوتیپ ذرت دارای ژنوتیپ ‪ AaBbCc‬دارد‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬تعیین انواع فنوتیپهای حاصل از آمیزش ذرتها‬

‫در آمیزش ذرتها‪ ،‬ممکن است ژنوتیپها و فنوتیپهای مختلفی برای زادهها امکانپذیر باشد‪ .‬با استفاده از یک تکنیک ساده‪ ،‬میتوان بهراحتی انواع فنوتیپهای‬
‫ممکن در زادهها را تعیین کرد‪ .‬میدونیم که رنگ ذرت به تعداد اللهای بارز بستگی داره‪ .‬برای هر جایگاه ژنی هم‪ ،‬سه ژنوتیپ وجود داره‪ :‬خالص بارز (مثل ‪ AA‬با دو الل‬
‫بارز)‪ ،‬ناخالص (مثل ‪ Aa‬با یک الل بارز) و خالص نهفته (مثل ‪ aa‬بدون الل بارز)‪ .‬پس کافیه که ما بفهمیم برای هر جایگاه ژنی‪ ،‬چه ژنوتیپهایی در زادهها امکانپذیر است‪ .‬چند‬
‫حالت کلی اینجا وجود داره‪.‬‬
‫‪۱‬ـ هر دو والد‪ ،‬خالص و دارای فنوتیپ یکسان باشند (‪ AA×AA‬یا ‪ )aa×aa‬یا یکی از والدین خالص و دیگری ناخالص باشد (‪ AA×Aa‬یا ‪ :)aa×Aa‬در تمامی این‬
‫آمیزشها‪ ،‬ژنوتیپ زادهها مشابه والدین است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ دو والد خالص و دارای فنوتیپ متفاوت باشند (‪ :)aa×AA‬همۀ زادهها ناخالص و دارای ژنوتیپ ‪ Aa‬هستند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ هر دو والد‪ ،‬ناخالص باشند (‪ :)Aa ×Aa‬همۀ انواع ژنوتیپها (‪ Aa ،AA‬و ‪ )aa‬در زادهها امکانپذیر است‪.‬‬
‫برای اینکه بتونیم انواع فنوتیپهای ممکن برای زادههای ذرت رو تعیین کنیم‪ ،‬برای هر جایگاه ژنی انواع ژنوتیپهای ممکن رو مینویسیم و بعدش‪ ،‬کمترین و بیشترین تعداد‬
‫اللهای بارز رو برای هر جایگاه مشخص میکنیم‪ .‬در مرحلۀ بعدی‪ ،‬کمترین تعداد اللهای بارز برای هر جایگاه رو با هم و بیشترین تعداد اللهای بارز برای هر جایگاه رو با هم جمع‬
‫میکنیم‪ .‬مثالً فرض کنیم که آمیزش ذرت ‪ AabbCC‬و ‪ aaBBCc‬رو میخوایم بررسی کنیم‪:‬‬

‫با توجه به جدول باال‪ ،‬کمترین تعداد ممکن اللهای بارز در زادهها‪ ۲ ،‬و بیشترین تعداد ممکن اللهای بارز در زادهها‪ ۴ ،‬هست و هر عددی بین این دو تا هم برای تعداد‬
‫اللهای بارز در زادهها امکانپذیر هست‪ .‬بنابراین‪ ،‬تعداد اللهای بارز در زادههای حاصل از این آمیزش‪ ۳ ،۲ ،‬یا ‪ ۴‬هست‪ .‬فراوانی ذرتهای دارای ‪ ۲‬الل بارز با فراوانی‬
‫ذرتهای دارای ‪ ۴‬الل بارز برابر هست و فراوانی ذرتهای دارای ‪ ۳‬الل بارز هم بیشترین مقدار در جمعیته و در نتیجه‪ ،‬فراوانی هیچکدوم از این فنوتیپها مشابه فراوانی‬
‫ذرتهای دارای ‪ ۵‬الل بارز نیست‪.‬‬
‫اما یه سبک دیگه از سؤاالت ژنتیک ذرت رو هم بررسی کنیم‪:‬‬
‫تستنامه‬

‫با توجه به صفت چندجایگاهی مربوط به رنگ نوعی ذرت‪ ،‬کدام مورد‪ ،‬از نظر رخنمود(فنوتیپ) به ذرتی با ژننمود(ژنوتیپ) ‪ aaBBCC‬شباهت کمتری دارد؟‬
‫داخل ‪۹۹‬‬
‫‪Aabbcc )۴‬‬ ‫‪aaBbCc )۳‬‬ ‫‪AABBCC )۲‬‬ ‫‪AAbbCc )۱‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ آسان ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬
‫با توجه به اینکه فنوتیپ ذرت بستگی به تعداد اللهای بارز دارد‪ ،‬هرچقدر تفاوت تعداد اللهای بارز در دو ژنوتیپ بیشتر باشد‪ ،‬شباهت بین فنوتیپها کمتر است‪.‬‬
‫ژنوتیپ ذرت ذکرشده در صورت سؤال‪ ،‬دارای ‪ ۴‬الل بارز است و در گزینۀها بهترتیب ‪ ۲ ،۶ ،۳‬و ‪ ۱‬الل بارز در ژنوتیپ وجود دارد و بنابراین‪ ،‬فنوتیپ مربوط به ژنوتیپ‬
‫گزینۀ (‪ ،)۴‬کمترین شباهت را با فنوتیپ ذرت دارای ژنوتیپ ‪ aaBBCC‬دارد‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫همهچیز درباره ذرت‬


‫‪۱‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬ممکن است آندوسپرم (دروندانه) بهعنوان ذخیرۀ دانه باقی بماند یا اینکه جذب لپهها شود؛ مثالً آندوسپرم‪ ،‬ذخیرۀ دانه در‬
‫ذرت است و نقش لپه‪ ،‬انتقال مواد غذایی از آندوسپرم به رویان در حال رشد است‪ .‬ذرت‪ ،‬گیاهی تکلپهای است و رویش دانۀ آن نیز بهصورت زیرزمینی است؛‬
‫یعنی اینکه لپههای آن درون خاک میمانند و از خاک خارج نمیشوند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۳‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬صفت رنگ در نوعی ذرت‪ ،‬صفتی سهجایگاهی است و طیفی از رنگ سفید تا قرمز را دارد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۶‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ۱‬و ‪ ]۳‬در گیاهان تکلپهای مانند ذرت‪ ،‬فتوسنتز ‪ C4‬وجود دارد‪ .‬در برگ این گیاهان‪ ،‬میانبرگ نردهای وجود ندارد و میانبرگ‪،‬‬
‫فقط از نوع اسفنجی است‪ .‬یاختههای غالف آوندی در این گیاهان دارای کلروپالست (سبزدیسه) هستند و چرخۀ کالوین و تولید قند در این یاختهها انجام‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪۴‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۷‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬تحول در کشاورزی نوین توانست افزایش چشمگیری در محصوالت کشاورزی مانند گندم‪ ،‬برنج و ذرت ایجاد کند‪ .‬همچنین‬
‫با زیستفناوری امکان تولید گیاهان مقاوم به آفت وجود دارد‪ .‬در نوعی روش تولید گیاه مقاوم به آفت‪ ،‬ابتدا ژن مربوط به نوعی سم از ژنوم باکتری جداسازی و‬
‫پس از همسانهسازی به گیاه موردنظر انتقال داده میشود‪ .‬تاکنون با این روش چند نوع گیاه مقاوم مثل ذرت‪ ،‬پنبه و سویا تولید شدهاند‪.‬‬

‫‪ -14‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«اگر ژنوتیپ (ژننمود) آندوسپرمِ (دروندانۀ) گل میمونی ‪ ..................‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ (ژننمود) ‪ ..................‬بهترتیب برای ‪ ..................‬و کاللۀ‬
‫گل میمونی امکانپذیر است‪».‬‬
‫ب‪ RRR-‬ـ ‪ RR‬و ‪ RW‬ـ یاختۀ زایشی‬ ‫الف‪ RRW-‬ـ ‪ RW‬و ‪ RR‬ـ کیسۀ گرده‬
‫د‪ WWW-‬ـ ‪ WW‬و ‪ RW‬ـ یاختۀ دو هستهای‬ ‫ج‪ RWW-‬ـ ‪ RW‬و ‪ WW‬ـ پوستۀ دانه‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ چندموردی ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (الف) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪.‬‬


‫نیمنگاه‪ :‬تعیین ژنوتیپ انواع یاختههای گیاهی‬

‫برای حل سؤاالت مربوط به ژنتیک گیاهی همانند سایر سؤاالت مربوط به پیشبینی نتیجۀ آمیزش‪ ،‬ابتدا الزم است که ژنوتیپ یاختۀ گیاهی را تعیین کنیم‪ .‬بهطور‬
‫کلی دو روش برای تعیین ژنوتیپ انواع یاختههای گیاهی حائز اهمیت هستند‪۱ :‬ـ تعیین ژنوتیپ یاخته بر اساس ژنوتیپ گیاه یا گامتها و ‪۲‬ـ تعیین ژنوتیپ‬
‫یاختهها بر اساس ژنوتیپ آندوسپرم‬
‫تعیین ژنوتیپ یاختهها با توجه به ژنوتیپ گیاه یا گامتها‬

‫ژنوتیپ‬ ‫روش تولید‬ ‫نوع یاخته‬


‫یک الل گیاه نر = الل یاختۀ حاصل از میوز = الل یاختۀ‬
‫تقسیم یاختۀ زایشی در لولۀ گرده‬ ‫هاپلوئید (‪)n‬‬ ‫اسپرم (گامت نر)‬
‫زایشی = الل یاختۀ رویشی‬
‫یک الل گیاه ماده = الل یاختۀ حاصل از میوز = الل‬ ‫تقسیم یاختۀ باقیمانده پس از میوز در بافت‬ ‫یاختۀ تخم زا (گامت‬
‫هاپلوئید (‪)n‬‬
‫سایر یاختههای کیسۀ رویانی‬ ‫خورش‬ ‫ماده)‬
‫دارای دو الل که یکسان و هر دو مشابه الل یاختۀ‬ ‫تقسیم یاختۀ باقیمانده پس از میوز در بافت‬
‫دارای دو الل‬ ‫یاختۀ دو هستهای‬
‫تخمزا هستند = ‪×۲‬ژنوتیپ یاختۀ تخمزا‬ ‫خورش بدون تقسیم سیتوپالسم‬
‫ژنوتیپ اسپرم ‪ +‬ژنوتیپ یاختۀ تخمزا‬ ‫لقاح اسپرم و یاختۀ تخمزا‬ ‫دیپلوئید (‪)2n‬‬ ‫رویان‬
‫ژنوتیپ اسپرم ‪ +‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای = ژنوتیپ‬
‫لقاح اسپرم و یاختۀ دو هستهای‬ ‫تریپلوئيد (‪)3n‬‬ ‫یاختۀ دو هستهای‬
‫اسپرم ‪×۲ +‬ژنوتیپ یاختۀ تخمزا‬
‫ژنوتیپ گیاه ماده‬ ‫تغییر پوستۀ تخمک‬ ‫دیپلوئید (‪)2n‬‬ ‫پوستۀ دانه‬

‫نیمنگاه‪:‬تعیین ژنوتیپ یاختهها با توجه به ژنوتیپ آندوسپرم‬

‫آندوسپرم حاصل لقاح یاختۀ دو هستهای و اسپرم است‪ .‬یاختۀ دو هستهای‪ ،‬دو الل مشابه دارد و در آندوسپرم نیز حداقل دو الل مشابه هستند که این دو الل‪،‬‬
‫همان الل یاختۀ تخمزا نیز هستند‪ .‬با استفاده از این نکته‪ ،‬میتوان ژنوتیپ یاختههای مختلف گیاهی را تعیین کرد‪ .‬برای مثال فرض کنید که ژنوتیپ آندوسپرم در‬
‫گیاه گل میمونی ‪ RWW‬باشد‪.‬‬
‫‪RWW → RWW → WW‬‬ ‫‪۱‬ـ یاختۀ دو هستهای‪ :‬دو الل مشابه در ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬همان ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای است‪.‬‬
‫‪RWW → RWW → WW → W‬‬ ‫‪۲‬ـ یاختۀ تخمزا‪ :‬یکی از اللهای یاختۀ دو هستهای‪ ،‬همان الل یاختۀ تخمزا است‪.‬‬
‫‪RWW → RWW → R‬‬ ‫‪۳‬ـ گامت نر‪ :‬در ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬الل سومی که بهجز اللهای یاختۀ دو هستهای وجود دارد‪ ،‬الل اسپرم است‪.‬‬
‫‪RWW → RWW → RW‬‬ ‫‪۴‬ـ رویان‪ :‬اگر یکی از دو الل مشابه در ژنوتیپ آندوسپرم را حذف کنیم‪ ،‬دو الل باقیمانده ژنوتیپ رویان است‪.‬‬
‫دقت داشته باشید که اگر هر سه الل آندوسپرم یکسان باشند‪ ،‬الل یاختۀ دو هستهای‪ ،‬یاختۀ تخمزا‪ ،‬اسپرم و رویان نیز کامالً یکسان است‪ .‬مثالً اگر ژنوتیپ‬
‫آندوسپرم بهصورت ‪ RRR‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای و رویان بهصورت ‪ RR‬و ژنوتیپ یاختۀ تخمزا و اسپرم ‪ R‬است‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫موارد گفتهشده در ارتباط با یک گیاه دیپلوئید بود ولی الگوی کلی کار دربارۀ سایر گیاهان نیز به همین صورت است‪ .‬برای مثال در یک گیاه تتراپلوئید (‪ ،)4n‬بهجای‬
‫حذف کردن یک الل از ژنوتیپ آندوسپرم برای تعیین ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای‪ ،‬دو الل را حذف میکنیم‪.‬‬

‫تستنامه‬
‫(آندوسپرم) گل میمونی ‪ WWR‬است‪ ،‬کدام ژننمود (ژنوتیپ) بهترتیب برای کیسۀ گرده و کاللۀ گل میمونی‪ ،‬مورد‬
‫ِ‬ ‫با در نظر گرفتن اینکه ژننمود (ژنوتیپ) دروندانۀ‬
‫انتظار نیست؟ داخل ‪ ۱۴۰۰‬با تغییر‬
‫‪ RW )۴‬و ‪RW‬‬ ‫‪ RW )۳‬و ‪WW‬‬ ‫‪ RR )۲‬و ‪RW‬‬ ‫‪ RW )۱‬و ‪RR‬‬
‫(‪ 1203‬ـ متوسط ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬
‫ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪ WWR‬است و در نتیجه‪ ،‬ژنوتیپ اسپرم و یاختۀ دو هستهای ‪ R‬و ‪ WW‬است‪ .‬پس در گیاه ماده قطعاً الل ‪ W‬وجود دارد و ژنوتیپ گیاه ماده‬
‫بهصورت ‪ RW‬یا ‪ WW‬است و نمیتواند ‪ RR‬باشد‪ .‬توی سؤال اصلی کنکور یه اشکالی هم وجود داشته و اونم اینکه ژنوتیپ دانۀ گرده مورد سؤال قرار گرفته بود ولی دانۀ گرده‬
‫دارای یاختههای هاپلوئید هست و ژنوتیپش فقط یک الل باید داشته باشه و برای همین‪ ،‬ما دانۀ گرده رو به کیسۀ گرده تغییر دادیم تا اشکال علمی سؤال برطرف بشه‪.‬‬
‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) ژنوتیپ آندوسپرم ‪ RRW‬است و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای ‪ RR‬و ژنوتیپ اسپرم بهصورت ‪ W‬است‪ .‬پس در گیاه نر حتماً الل ‪ W‬وجود دارد و‬
‫ژنوتیپ گیاه نر میتواند ‪ RW‬یا ‪ WW‬باشد‪ .‬گیاه ماده نیز دارای الل ‪ R‬است و ژنوتیپ کاللۀ آن میتواند ‪ RW‬یا ‪ RR‬باشد‪.‬‬
‫ب) با توجه به ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬ژنوتیپ یاختۀ زایشی دارای الل ‪ R‬است اما دقت داشته باشید که یاختۀ زایشی هاپلوئید است و ژنوتیپ آن بهصورت ‪R‬‬
‫میباشد‪ .‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای ‪ RR‬است و بنابراین‪ ،‬در گیاه ماده قطعاً الل ‪ R‬وجود دارد و ژنوتیپ گیاه ماده میتواند ‪ RW‬یا ‪ RR‬باشد‪.‬‬
‫ج) با توجه به ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای ‪ WW‬و ژنوتیپ اسپرم ‪ R‬است‪ .‬بنابراین‪ ،‬در ژنوتیپ گیاه ماده قطعاً الل ‪ W‬وجود دارد و ژنوتیپ‬
‫گیاه ماده میتواند ‪ RW‬یا ‪ WW‬باشد‪ .‬دقت داشته باشید که ژنوتیپ پوستۀ دانه مشابه ژنوتیپ گیاه ماده است و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ پوستۀ دانه و ژنوتیپ کاللۀ‬
‫گیاه ماده باید یکسان باشد‪.‬‬
‫د) با توجه به ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬ژنوتیپ یاختۀ دو هستهای و اسپرم بهصورت ‪ WW‬و ‪ W‬است‪ .‬پس در گیاه ماده قطعاً الل ‪ W‬وجود دارد و ژنوتیپ کالله‬
‫میتواند ‪ RW‬یا ‪ WW‬باشد‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬مراحل حل سؤاالت مربوط به صفت رنگ گل میمونی‬

‫‪۱‬ـ مشخصکردن گیاه دارای ژنوتیپ خالص‪ :‬با توجه به فنوتیپ‪ ،‬مشخص کنید که کدام گیاه دارای ژنوتیپ خالص است‪ .‬اگر یکی از گیاهان دارای رنگ قرمز یا سفید‬
‫باشد‪ ،‬ژنوتیپ خالص دارد‪ .‬اگر هر دو گیاه دارای ژنوتیپ خالص بودند‪ ،‬گیاه ماده را در نظر بگیرید‪.‬‬
‫‪۲‬ـ تعیین ژنوتیپهای ممکن برای آندوسپرم با توجه به ژنوتیپ گیاه خالص‪ :‬اگر گیاه نر دارای ژنوتیپ خالص باشد‪ ،‬الل مربوط به گیاه نر یا باید با دو الل دیگر‬
‫آندوسپرم یکسان یا با هر دو متفاوت باشد‪ .‬مثالً اگر ژنوتیپ گیاه نر ‪ RR‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم میتواند ‪ RRR‬یا ‪ RWW‬باشد ولی نمیتواند ‪ RRW‬یا ‪ WWW‬باشد‪.‬‬
‫اگر گیاه ماده دارای ژنوتیپ خالص باشد‪ ،‬الل مربوط به گیاه ماده باید حداقل با یک الل دیگر آندوسپرم مشابه باشد‪ .‬مثالً اگر ژنوتیپ گیاه ماده ‪ WW‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ‬
‫آندوسپرم میتواند ‪ RWW‬یا ‪ WWW‬باشد ولی نمیتواند ‪ RRW‬یا ‪ RRR‬باشد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ تعیین ژنوتیپ رویان‪ :‬با حذف یکی از اللهای مشابه در ژنوتیپ آندوسپرم‪ ،‬ژنوتیپ رویان مشخص میشود‪ .‬مثالً اگر ژنوتیپ آندوسپرم ‪ RWW‬باشد‪ ،‬ژنوتیپ‬
‫رویان ‪ RW‬است‪.‬‬
‫‪۴‬ـ تعیین فنوتیپ رویان‪ :‬گیاه ‪ ،RW‬صورتی است و گیاه ‪ RR‬و ‪ ،WW‬بهترتیب‪ ،‬قرمز و سفید هستند‪.‬‬
‫با توجه به صفت رنگ گل میمونی‪ ،‬اگر فنوتیپ رویان قرمز یا سفید باشد‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم و رویان خالص است‪ .‬مثالً اگر فنوتیپ رویان قرمز باشد‪ ،‬ژنوتیپ‬
‫آندوسپرم و رویان بهترتیب ‪ RRR‬و ‪ RR‬است‪ .‬اگر فنوتیپ رویان سفید باشد‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم و رویان بهترتیب ‪ WWW‬و ‪ WW‬است‪.‬‬
‫اگر فنوتیپ رویان برای رنگ گل میمونی‪ ،‬صورتی باشد‪ ،‬ژنوتیپ رویان قطعاً ‪ RW‬است ولی برای آندوسپرم‪ ،‬دو نوع ژنوتیپ ‪ RWW‬و ‪ RRW‬وجود دارد و بنابراین‪،‬‬
‫حالتهای مختلفی امکانپذیر است‪.‬‬
‫‪۱‬ـ اگر گیاه نر‪ ،‬سفید باشد (گامت نر دارای الل ‪ W‬است)‪ :‬یاختۀ تخمزا و یاختۀ دو هستهای باید الل ‪ R‬داشته باشند و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪RRW‬‬
‫است‪.‬‬
‫‪ _2‬اگر گیاه نر‪ ،‬قرمز باشد (گامت نر دارای الل ‪ R‬است)‪ :‬یاختۀ تخمزا و یاختۀ دو هستهای باید الل ‪ W‬داشته باشند و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪RWW‬‬
‫است‪.‬‬
‫‪3‬ـ اگر گیاه ماده‪ ،‬سفید باشد (یاختۀ دو هستهای و یاختۀ تخمزا الل ‪ W‬دارند)‪ :‬در این حالت‪ ،‬گامت نر دارای الل ‪ R‬است و ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪ RWW‬است‪.‬‬
‫‪4‬ـ اگر گیاه ماده‪ ،‬قرمز باشد (یاختۀ دو هستهای و یاختۀ تخمزا الل ‪ R‬دارند)‪ :‬در این حالت‪ ،‬گامت نر دارای الل ‪ W‬است و ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪ RRW‬است‪.‬‬
‫‪ _5‬هم گیاه نر و هم گیاه ماده‪ ،‬صورتی باشند‪ :‬در این صورت‪ ،‬دو حالت مختلف برای آندوسپرم وجود دارد و با توجه به اللهای گامت نر و یاختۀ دو هستهای‪،‬‬
‫آندوسپرم میتواند ‪ RWW‬یا ‪ RRW‬باشد‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫تستنامه‬
‫با قرار گرفتن دانۀ گردۀ گل میمونی سفید (‪ )WW‬بر روی ُکاللۀ گل میمونی صورتی (‪ ،)RW‬کدام رخنمود (فنوتیپ) برای رویان و کدام ژننمود (ژنوتیپ) برای دروندانه‬
‫داخل ‪۹۸‬‬ ‫(آندوسپرم) مورد انتظار است؟‬

‫‪ )۴‬سفید ـ ‪WWW‬‬ ‫‪ )۳‬سفید ـ ‪WWR‬‬ ‫‪ )۲‬صورتی ـ ‪RRR‬‬ ‫‪ )۱‬صورتی ـ ‪WWR‬‬


‫(‪ 1203‬ـ متوسط ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬
‫گیاه نر دارای ژنوتیپ خالص ‪ WW‬است و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ آندوسپرم بهصورت ‪ RRW‬یا ‪ WWW‬است (نادرستی گزینۀ ‪ ۲ ،۱‬و ‪ .)۳‬دیدین با استفاده از نکاتی که گفتیم‬
‫حل سؤاالت رنگ گل میمونی چقدر آسونه؟‬

‫‪ -15‬در یک خانواده‪ ،‬مادر سالم دارای گروه خونی ‪ B‬است و در غشای گویچههای قرمز خود‪ ،‬پروتئین ‪ D‬دارد و پدر سالم گروه خونی ‪ AB‬دارد‬
‫ولی نمیتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد‪ .‬اگر پسر این خانواده فاقد پروتئین ‪ ،D‬عامل انعقادی شمارۀ ‪ 8‬و آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین و دارای‬
‫گروه خونی ‪ ABO‬متفاوت با هر دو والد باشد‪ ،‬در این صورت‪ ،‬تولد کدام فرزند در این خانواده ممکن است؟‬
‫‪ )۱‬دختری که سالم است و میتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد و برای همۀ صفات‪ ،‬ژنوتیپ (ژننمود) ناخالص دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬پسری که میتواند لخته را تشکیل دهد و فنیلآالنین را تجزیه کند ولی فاقد پروتئین ‪ D‬و کربوهیدرات گروه خونی است‪.‬‬
‫‪ )۳‬دختری که مبتال به شایعترین نوع هموفیلی است و آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین‪ ،‬دو نوع کربوهیدرات گروه خونی و پروتئین ‪ D‬را دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬پسری با گروه خونی ‪ A‬که اختاللی در لختهکردن خون و تجزیۀ فنیلآالنین دارد و در همۀ صفات غیرجنسی‪ ،‬ژنوتیپ (ژننمود) خالص‬
‫دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫در این سؤال‪ ،‬چهار صفت گروه خونی ‪ ،Rh‬گروه خونی ‪ ،ABO‬هموفیلی و فنیلکتونوری مورد بررسی قرار گرفتهاند‪ .‬فنیلکتونوری نوعی بیماری نهفته است و‬
‫اللهای آن را با ‪( F‬سالم) و ‪( f‬بیماریزا) نشان میدهیم‪ .‬مادر از نظر هموفیلی سالم است و بنابراین‪ ،‬حداقل یک الل ‪ XH‬دارد‪ .‬همچنین مادر از نظر فنیلکتونوری‬
‫نیز سالم است و حداقل یک الل ‪ F‬دارد‪ .‬مادر گروه خونی ‪ B‬دارد و بنابراین‪ ،‬الل ‪ B‬را نیز دارد و بهدلیل داشتن پروتئین ‪( D‬گروه خونی مثبت)‪ ،‬الل ‪ D‬را نیز‬
‫دارد‪ .‬حواستون باشه که توی همۀ این صفات‪ ،‬مادر هم میتونه ژنوتیپ خالص و هم ناخالص رو داشته باشه و برای همین‪ ،‬ما فعالً فقط یکی از اللهای هر صفت رو مشخص کردیم‬
‫تا ببینیم در ادامۀ سؤال چه اطالعاتی نصیبمون میشه‪ .‬پدر سالم است و بنابراین‪ ،‬برای هموفیلی دارای ژنوتیپ ‪ XHY‬است و برای فنیلکتونوری‪ ،‬یک الل ‪ F‬دارد‪ .‬گروه‬
‫خونی پدر ‪ AB‬است و ژنوتیپش برای صفت گروه خونی ‪ ABO‬بهصورت ‪ AB‬میباشد و چون نمیتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد‪ ،‬ژنوتیپش برای گروه خونی ‪،Rh‬‬
‫بهصورت ‪ dd‬است‪ .‬تا اینجا بخشی از ژنوتیپ پدر و مادر رو تشخیص دادیم اما دیدین که برای بعضی صفات‪ ،‬نتونستیم هر دو الل رو تشخیص بدیم‪ .‬برای اینکه بتونیم ژنوتیپ رو‬
‫کامل کنیم‪ ،‬نگاهی میندازیم به ژنوتیپ پسر خانواده‪ .‬پسر نمیتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد و ژنوتیپ ‪ dd‬دارد و از هر والد خود‪ ،‬یک الل ‪ d‬را دریافت کرده است‪ .‬بنابراین‪،‬‬
‫مادر دارای الل ‪ d‬است و ژنوتیپ مادر برای گروه خونی ‪ Rh‬بهصورت ‪ Dd‬میباشد‪ .‬پسر نمیتواند عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬را بسازد و مبتال به هموفیلی است‪.‬‬
‫هموفیلی نوعی بیماری وابسته به ‪ X‬است و پسران‪ ،‬الل بیماری را فقط از مادر خود دریافت میکنند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در مادر الل ‪ Xh‬وجود دارد و ژنوتیپ مادر برای‬
‫هموفیلی بهصورت ‪ XHXh‬میباشد‪ .‬پسر قادر به ساخت آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین نیز نیست و مبتال به بیماری فنیلکتونوری است و ژنوتیپ ‪ ff‬دارد‪ .‬پسر‬
‫از هر والد خود یک الل ‪ f‬را دریافت کرده است و بنابراین‪ ،‬هر دو والد الل ‪ f‬را دارند و ژنوتیپ آنها برای فنیلکتونوری بهصورت ‪ Ff‬میباشد‪ .‬تا اینجا تکلیف سه تا‬
‫صفت رو مشخص کردیم و فقط میمونه گروه خونی ‪ .ABO‬اول از همه اینو میدونیم که پدر ژنوتیپ ‪ AB‬داره و مادر هم ژنوتیپش ‪ BB‬یا ‪ BO‬هست‪ .‬از طرفی اینو میدونیم‬
‫که گروه خونی پسر با گروه خونی هر دو والد متفاوت هست‪ .‬با توجه به این قضیه‪ ،‬بریم ببینیم ژنوتیپ مادر چی باید باشه تا گروه خونی پسر بتونه چیزی متفاوت باشه‪ .‬برای این کار‪،‬‬
‫بررسی میکنیم که در هر حالت‪ ،‬چه گروههای خونی در فرزندان مشاهده میشه‪ .‬اگه مادر دارای ژنوتیپ ‪ BB‬باشد‪ ،‬فرزندان دارای ژنوتیپ ‪ BB‬یا ‪ AB‬خواهند بود و گروه‬
‫خونی همۀ فرزندان مشابه والدین خواهد بود‪ .‬اگر ژنوتیپ مادر ‪ BO‬باشد‪ ،‬فرزندان میتوانند دارای ژنوتیپهای ‪ BB ،AO ،AB‬و ‪ BO‬باشند‪ .‬فرزند دارای‬
‫ژنوتیپ ‪ ،AO‬گروه خونی ‪ A‬دارد که با هر دو والد متفاوت است و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ مادر برای گروه خونی ‪ ABO‬بهصورت ‪ BO‬میباشد‪ .‬خُب‪ ،‬باألخره تکلیف‬
‫ژنوتیپ والدین رو مشخص کردیم و حاال میتونیم بریم سراغ بررسی گزینهها‪.‬‬
‫ژنوتیپ والدین‬
‫پدر‬ ‫مادر‬
‫‪XHY‬‬ ‫‪AB Ff dd‬‬ ‫‪X X BO Ff Dd‬‬
‫‪H‬‬ ‫‪h‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫نیمنگاه‪ :‬روش تعیین ژنوتیپ والدین‬

‫در سؤاالتی که دربارۀ پیشبینی نتیجۀ یک آمیزش هستند‪ ،‬اولین قدم تعیین ژنوتیپ والدین است‪ .‬تعیین ژنوتیپ والدین را طی چند گام بهسادگی میتوانیم انجام‬
‫دهیم‪:‬‬
‫‪۱‬ـ تعیین الل اصلی مؤثر در ایجاد فنوتیپ‪ :‬میدانیم که هر فنوتیپ‪ ،‬اثر یک الل است؛ مثالً در گروه خونی ‪ ،Rh‬تولید پروتئین ‪ D‬و ایجاد گروه خونی مثبت‪ ،‬اثر الل ‪D‬‬
‫است‪ .‬البته در صورت وجود رابطۀ همتوانی یا بارزیت ناقص‪ ،‬بیشتر از یک الل میتوانند در ایجاد فنوتیپ مؤثر باشند؛ مثالً گروه خونی ‪ ،AB‬اثر الل ‪ A‬و ‪ B‬است‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬در گام اول‪ ،‬الل اصلی و مؤثر در ایجاد هر فنوتیپ را مینویسیم‪ .‬مثالً در این سؤال‪ ،‬الل مؤثر در ایجاد گروه خونی ‪ ،B‬الل ‪ B‬و الل مؤثر در گروه خونی مثبت‬
‫(ساخت پروتئين ‪ ،)D‬الل ‪ D‬است‪ .‬پس ژنوتیپ مادر تا این لحظه بهصورت ‪ B-D-‬است و باید الل دوم هر صفت را تکمیل کنیم‪ .‬پدر پروتئین ‪ D‬را نمیتواند بسازد و‬
‫گروه خونی منفی دارد و بنابراین‪ ،‬قطعاً الل ‪ d‬را دارد‪.‬‬

‫‪۲‬ـ تکمیل ژنوتیپهای مربوط به فنوتیپ نهفته و صفات وابسته به ‪ X‬مردان‪ :‬بعد از گام اول‪ ،‬بالفاصله میتوانیم بعضی از ژنوتیپها را تکمیل کنیم‪ .‬اگر فنوتیپ‬
‫مربوط به الل نهفته باشد‪ ،‬الل دوم نیز قطعاً الل نهفته است‪ .‬مثالً پدر که گروه خونی منفی دارد‪ ،‬ژنوتیپ ‪ dd‬دارد‪ .‬همچنین مردان با توجه به اینکه فقط یک‬
‫کروموزوم ‪ X‬دارند‪ ،‬ژنوتیپ مربوط به صفات وابسته به ‪ X‬آنها با مشخصشدن یک الل تکمیل میشود‪ .‬مثالً پدر از نظر هموفیلی سالم است و ژنوتیپش برای‬
‫هموفیلی بهصورت ‪ XHY‬است‪.‬‬

‫‪۳‬ـ تکمیل سایر ژنوتیپها با توجه به فنوتیپ فرزندان‪ :‬در گام آخر‪ ،‬با توجه به فنوتیپ فرزندان‪ ،‬میتوانیم سایر ژنوتیپها را نیز تکمیل کنیم‪ .‬مثالً پسر خانواده گروه‬
‫الل ‪ d‬را از هر دو والد خود دریافت کرده است‪ .‬بنابراین‪ ،‬مادر نیز الل ‪ d‬را دارد و ژنوتیپش برای گروه خونی ‪ Rh‬بهصورت ‪ Dd‬است‪ .‬واسه‬ ‫خونی منفی دارد و قطعاً‬

‫این مرحله‪ ،‬چند تا نکته دربارۀ صفات مستقل از جنس و صفات وابسته به ‪ X‬زنان میتونه سرعتتون رو ببره باال‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در صفات مستقل از جنس و صفات وابسته به ‪ X‬زنان‪ ،‬اگر والد دارای فنوتیپ مربوط به الل بارز و فرزند دارای فنوتیپ مربوط به الل نهفته باشد‪ ،‬ژنوتیپ‬
‫والد بهصورت ناخالص است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در صفات مستقل از جنس نهفته‪ ،‬اگر پدر و مادر هر دو سالم باشند و فرزند بیمار داشته باشند‪ ،‬هر دو والد دارای ژنوتیپ ناخالص آن صفت هستند‪ .‬در صفات‬
‫مستقل از جنس‪ ،‬اگر مادر سالم‪ ،‬دارای فرزند بیمار باشد‪ ،‬ژنوتیپ مادر بهصورت ناخالص است‪.‬‬

‫تستنامه‬
‫در خانوادهای والدین هردو سالماند‪ ،‬دختری فاقد آنزیم تجزیهکنندۀ فنیل آالنین با گروه خونی ‪ B‬و پسری فاقد عامل انعقادی شمارۀ هشت با گروه خونی ‪ A‬متولد‬
‫داخل ‪۹۹‬‬ ‫گردید‪ .‬با فرض یکسان بودن گروهخونی والدین‪ ،‬تولد کدام‪ ،‬فرزند در این خانواده امکان پذیر است؟‬
‫‪ )1‬پسری با گروه خونی ‪ O‬و فاقد عامل انعقادی شمارۀ ‪ 8‬و دارای آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین‬
‫‪ )2‬پسری با گروه خونی ‪ AB‬و دارای عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬فاقد آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین‬
‫‪ )3‬دختری با گروه خونی ‪ O‬و فاقد آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین و دارای عامل انعقادی شمارۀ ‪۸‬‬
‫‪ )4‬دختری با گروه خونی ‪ AB‬و فاقد عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬و دارای آنزیم تجزیهکنندۀ فنیلآالنین‬
‫(‪ ۱۲0۳‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬
‫والدین هر دو سالم هستند ولی فرزند بیمار از نظر هموفیلی و فنیلکتونوری دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬هر دو برای فنیلکتونوری دارای ژنوتیپ ناخالص (‪ )Ff‬هستند و مادر نیز‬
‫برای هموفیلی دارای ژنوتیپ ناخالص (‪ )XHXh‬است و ژنوتیپ پدر برای هموفیلی بهصورت ‪ XHY‬میباشد‪ .‬دختر الل ‪ B‬را از یک والد خود دریافت کرده است و پسر‬
‫نیز الل ‪ A‬را از یک والد دریافت کرده است‪ .‬بنابراین‪ ،‬حتماً در یکی از والدین الل ‪ A‬و در یکی الل ‪ B‬وجود دارد‪ .‬با توجه به اینکه گروه خونی والدین یکسان است‪ ،‬تنها‬
‫حالتی که ممکن است فرزندان گروه خونی ‪ A‬و ‪ B‬داشته باشند‪ ،‬زمانی هست که هر دو والد دارای گروه خونی ‪ AB‬باشند‪ .‬در صفت فنیلکتونوری‪ ،‬چون هر دو والد‬
‫دارای ژنوتیپ ناخالص هستند‪ ،‬هم فنوتیپ سالم و هم بیمار در فرزندان قابلمشاهده است و بنابراین‪ ،‬نیازی به بررسی این صفت نیست‪ .‬در صفت هموفیلی‪ ،‬چون‬
‫پدر سالم است و الل بارز را به دختران خود انتقال میدهد‪ ،‬امکان تولد دختر مبتال به هموفیلی وجود ندارد (نادرستی گزینۀ ‪ .)۴‬در صفت گروه خونی ‪ ،ABO‬چون هر‬
‫دو والد دارای گروه خونی ‪ AB‬هستند‪ ،‬فقط ژنوتیپهای ‪ BB ،AA‬و ‪ AB‬در فرزندان امکانپذیر است و فرزند دارای گروه خونی ‪ O‬نمیتواند متولد شود (نادرستی گزینۀ‬
‫‪ ۱‬و ‪ .)۳‬بدینترتیب‪ ،‬گزینۀ (‪ )۲‬پاسخ سؤال است‪.‬‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ ۱‬و ‪ )۳‬دختر الل ‪ d‬را از پدر خود میگیرد و برای اینکه بتواند پروتئین ‪ D‬را بسازد‪ ،‬باید الل ‪ D‬را از مادر خود دریافت کرده باشد و بنابراین‪ ،‬دارای ژنوتیپ ‪Dd‬‬
‫(ناخالص) برای گروه خونی ‪ Rh‬است‪ .‬دختر از پدر خود الل ‪ XH‬را میگیرد و بنابراین‪ ،‬قطعاً از نظر هموفیلی سالم است (نادرستی گزینۀ ‪ )۳‬و اگر از مادر خود‬
‫الل ‪ Xh‬را دریافت کند‪ ،‬ژنوتیپ ناخالص هموفیلی را خواهد داشت‪ .‬دختر سالم از نظر فنیلکتونوری‪ ،‬میتواند ژنوتیپ ‪ FF‬یا ‪ Ff‬داشته باشد و اگر از یک والد‬
‫الل ‪ F‬و از والد دیگر الل ‪ f‬را دریافت کند‪ ،‬میتواند ژنوتیپ ناخالص فنیلکتونوری را نیز داشته باشد‪ .‬از نظر گروه خونی ‪ ABO‬نیز ژنوتیپهای ‪ AO ،AB‬و‬
‫‪ ،BO‬ژنوتیپهای ناخالصی هستند که ممکن است در فرزندان دیده شوند‪.‬‬
‫‪ )۲‬همۀ فرزندان از پدر خود الل ‪ A‬یا ‪ B‬مربوط به گروه خونی ‪ ABO‬را دریافت میکنند و بنابراین‪ ،‬هیچکدام از فرزندان ممکن نیست ژنوتیپ ‪ OO‬گروه خونی‬
‫‪ ABO‬را داشته باشد؛ بنابراین‪ ،‬همۀ فرزندان حداقل یک کربوهیدرات گروه خونی را دارند‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪ )۴‬برای اینکه پسر گروه خونی ‪ A‬داشته باشد‪ ،‬الزم است که از پدر خود الل ‪ A‬و از مادر خود‪ ،‬الل ‪ O‬را دریافت کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ پسر دارای گروه خونی‬
‫‪ A‬بهصورت ‪ AO‬است و از نظر گروه خونی ‪ ،ABO‬ژنوتیپ ناخالص خواهد داشت‪.‬‬
‫نیمنگاه‪ :‬تعیین نتیجه آمیزش‬

‫یکی از راههای تعیین نتیجۀ آمیزش‪ ،‬استفاده از مربع پانت هست که در کتاب درسی ذکر شده است‪ .‬اما با چند تا نکته‪ ،‬میتوان نتایج آمیزش را سریعتر پیشبینی‬
‫کرد‪ .‬در آمیزشهای مربوط به صفات مستقل از جنس و وابسته به ‪ ،X‬تعدادی الگوی کلی برای آمیزشها وجود دارد که در ادامه آنها را بررسی میکنیم‪.‬‬
‫صفات مستقل از جنس‪:‬‬
‫‪۱‬ـ هر دو والد‪ ،‬خالص و دارای فنوتیپ یکسان باشند (‪ AA×AA‬یا ‪ )aa×aa‬یا یکی از والدین خالص و دیگری ناخالص باشد (‪ AA×Aa‬یا ‪ :)aa×Aa‬در تمامی این‬
‫آمیزشها‪ ،‬ژنوتیپ زادهها کامالً مشابه والدین است‪.‬‬
‫‪۲‬ـ دو والد خالص و دارای فنوتیپ متفاوت باشند (‪ :)aa×AA‬همۀ زادهها ناخالص و دارای ژنوتیپ ‪ Aa‬هستند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ هر دو والد‪ ،‬ناخالص باشند (‪ :)Aa ×Aa‬همۀ انواع ژنوتیپها (‪ Aa ،AA‬و ‪ )aa‬در زادهها امکانپذیر است‪.‬‬
‫بیماریهای وابسته به ‪ X‬نهفته‪:‬‬
‫‪۱‬ـ مادر دارای ژنوتیپ خالص باشد و پدر و مادر فنوتیپ یکسان داشته باشند ( ‪ X Y×X X‬یا ‪ :)X Y×X X‬همۀ فرزندان‪ ،‬فنوتیپ و ژنوتیپ مشابه والدین خواهند‬
‫‪h‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪H‬‬ ‫‪H‬‬ ‫‪H‬‬

‫داشت‪.‬‬
‫‪۲‬ـ مادر دارای ژنوتیپ خالص باشد و فنوتیپ پدر و مادر یکسان نباشد ( ‪ X Y×X X‬یا ‪ :)X Y×X X‬همۀ دختران‪ ،‬سالم هستند و ژنوتیپ ناخالص دارند و همۀ‬
‫‪H‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪h‬‬ ‫‪H‬‬ ‫‪H‬‬

‫پسران‪ ،‬فنوتیپ مشابه مادر (متفاوت با پدر) دارند‪.‬‬


‫‪۳‬ـ مادر دارای ژنوتیپ ناخالص باشد و پدر سالم باشد ( ‪ :)X Y×X X‬همۀ دختران سالم هستند و ژنوتیپ خالص بارز یا ناخالص دارند‪ .‬پسران هم میتوانند بیمار‬
‫‪H‬‬ ‫‪H‬‬ ‫‪h‬‬

‫باشند و هم سالم‪.‬‬
‫‪۴‬ـ مادر دارای ژنوتیپ ناخالص و پدر بیمار باشد (‪ :)XhY×XHXh‬هم در پسران و هم در دختران‪ ،‬هر دو فنوتیپ سالم و بیمار مشاهده میشود‪ .‬دختران یا ژنوتیپ‬
‫خالص نهفته دارند و یا ژنوتیپ ناخالص‪.‬‬

‫تستنامه‬
‫در یک خانواده‪ ،‬مادر گروه خونی ‪ AB‬دارد و عالوهبر داشتن پروتئین ‪ D‬در غشای گویچههای قرمز خود‪ ،‬میتواند عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬را بسازد و پدر گروه خونی ‪ B‬و‬
‫پروتئين ‪ D‬دارد و فاقد عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬است‪ .‬اگر دختر این خانواده‪ ،‬فاقد عامل انعقادی شمارۀ ‪ ۸‬و پروتئین ‪ D‬باشد و بتواند فقط کربوهیدرات ‪ A‬گروه خونی را‬
‫داخل ‪۹۸‬‬ ‫بسازد‪ ،‬در این صورت‪ ،‬تولد کدام فرزند غیرممکن است؟‬
‫‪ )۱‬پسری دارای یک نوع کربوهیدرات گروه خونی و دارای پروتئين ‪ D‬سالم از نظر فرایند لخته شدن خون‬
‫‪ )۲‬پسری با اختالل در فرایند لخته شدن خون و دارای یک نوع کربوهیدرات گروه خونی و فاقد پروتئین ‪D‬‬
‫‪ )۳‬دختری دارای هر دو نوع کربوهیدراتهای گروه خونی و دارای پروتئين ‪ D‬و سالم از نظر فرایند لخته شدن خون‬
‫‪ )۴‬دختری با اختالل در فرایند لخته شدن خون و فاقد هر دو نوع کربوهیدراتهای گروه خونی و دارای پروتئین ‪D‬‬
‫(‪ 1203‬ـ سخت ـ ژنتیک ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬
‫پدر و مادر هر د و دارای گروه خونی مثبت هستند ولی فرزند دارای گروه خونی منفی دارند و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ والدین برای گروه خونی ‪ Rh‬بهصورت ‪ Dd‬است‪ .‬مادر‬
‫ژنوتیپ ‪ AB‬گروه خونی را دارد و پدر دارای یک الل ‪ B‬است و چون فرزند دارای گروه خونی ‪ A‬است‪ ،‬قطعاً الل ‪ B‬از پدر به فرزند دختر منتقل نشده است و ژنوتیپ پدر‬
‫برای گروه خونی ‪ ABO‬بهصورت ‪ BO‬است‪ .‬مادر از نظر هموفیلی سالم است ولی دختر بیمار دارد و بنابراین‪ ،‬ژنوتیپ مادر برای هموفیلی بهصورت ‪ XHXh‬است و ژنوتیپ‬
‫پدر نیز ‪ XhY‬میباشد‪ .‬چون هر دو والد دارای ژنوتیپ ‪ Dd‬برای گروه خونی ‪ Rh‬هستند‪ ،‬هم گروه خونی منفی و هم مثبت در فرزندان قابلمشاهده است و نیازی به‬
‫بررسی این صفت نیست‪ .‬همچنین چون پدر از نظر هموفیلی بیمار است و مادر نیز ژنوتیپ ناخالص دارد‪ ،‬هم دختران و هم پسران میتوانند از نظر هموفیلی سالم یا‬
‫بیمار باشند و نیازی به بررسی کردن این صفت نیز در فرزندان نیست‪ .‬در صفت گروه خونی ‪ ،ABO‬چون یکی از والدین دارای گروه خونی ‪ AB‬است و الل ‪ O‬را ندارد‪،‬‬
‫تولد فرزندی با ژنوتیپ ‪( OO‬گروه خونی‪ )O‬غیرممکن است و همۀ فرزندان‪ ،‬حداقل یک کربوهیدرات گروه خونی را دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬گزینۀ (‪ )۴‬پاسخ سؤال است‪.‬‬

‫‪ -16‬کدام گزینۀ‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در یک یاختۀ ‪ ،..................‬نوعی جهش که باعث ‪ ..................‬میشود‪ ،‬میتواند منجر به ‪ ..................‬شود‪».‬‬
‫‪ )۱‬پوششی هیپوفیز پسین انسان ـ حذف دو نوکلئوتید از ژن اکسیتوسین ـ کاهش خروج شیر از غدد شیری مادر پس از زایمان‬
‫‪ )۲‬درونریز در پانکراس (لوزالمعده) ـ جانشینی یک نوکلئوتید در رمز ‪ ACT‬ـ افزایش طول پلیپپتید انسولین یا ثابتماندن توالی آن‬
‫‪ )۳‬عامل ایجاد بیماری سینهپهلو در موش ـ دیدهشدن دو نسخه از یک قسمت در کروموزوم (فامتن) ـ کاهش مقدار رونویسی ژن آنزیم هلیکاز‬
‫‪ )۴‬مگاکاریوسیت در انسان ـ تشکیل پیوند بین دو تیمین مجاور در دِنا (‪)DNA‬ی خطی ـ اختالل در عملکرد آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی ـ نکات فعالیت)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫انسولین‪ ،‬نوعی هورمون پروتئینی است که در یاختههای درونریز جزایر النگرهانس پانکراس ساخته میشود‪ .‬رمز ‪ ACT‬مربوط به کدون ‪ UGA‬است که نوعی‬
‫کدون پایان میباشد‪ .‬اگر این رمز به رمز یک آمینواسید تبدیل شود‪ ،‬ترجمه دیرتر تمام میشود و طول پلیپپتید افزایش مییابد‪ .‬اگر رمز ‪ ACT‬به یک رمز‬

‫‪24‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫پایان دیگر تبدیل شود‪ ،‬مثالً تبدیل به ‪ ATT‬شود که مربوط به کدون پایان ‪ UAA‬است‪ ،‬در این صورت ترجمه در محل قبلی بهپایان میرسد و طول پلیپپتید‬
‫تغییری نمیکند‪.‬‬
‫نکته [جهشهای مربوط به رمز پایان]‪۱ :‬ـ افزایش طول پلیپپتید‪ :‬تغییر رمز پایان به رمز یک آمینواسید (جانشینی‪ ،‬حذف یا اضافه)‪۲ ،‬ـ کاهش طول پلیپپتید‪:‬‬
‫تغییر رمز یک آمینواسید به رمز پایان (جهش جانشینی بیمعنا‪ ،‬حذف یا اضافه)‪۳ ،‬ـ عدم تغییر طول پلیپپتید‪ :‬تغییر رمز پایان به یک رمز پایان دیگر (جانشینی‪،‬‬
‫حذف یا اضافه)‬
‫نکته‪ :‬هم جهش جانشینی و هم جهشهای حذف یا اضافه میتوانند باعث افزایش طول یا کاهش طول پلیپپتید شوند و یا ممکن است تأثیری بر طول پلیپپتید‬
‫نداشته باشند (حتی اگر بر رمز پایان تأثیر یگذارند)‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬غدۀ لوزالمعده (پانکراس) از دو قسمت برونریز و درونریز تشکیل شده است‪ .‬بخش درونریز بهصورت مجموعهای از یاختهها‬
‫در بین بخش برونریز است که جزایر النگرهانس نام دارند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینۀها‪:‬‬

‫‪ )۱‬اکسیتوسین هورمونی است که باعث تحریک خروج شیر از غدد شیری مادر می شود و حذف دو نوکلئوتید از ژن آن که منجر به جهش تغییر چارچوب‬
‫خواندن میشود‪ ،‬میتواند منجر به اختالل در عملکرد آن و در نتیجه‪ ،‬کاهش خروج شیر از غدد شیری مادر شود‪ .‬اما دقت داشته باشید که ژن اکسیتوسین‬
‫در جسم یاختهای یاختههای عصبی هیپوتاالموس بیان میشود نه هیپوفیز پسین‪ .‬اکسیتوسین در هیپوتاالموس ساخته شده و از هیپوفیز پسین وارد‬
‫جریان خون میشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬بخش پسین هیپوفیز هیچ هورمونی نمیسازد‪ .‬هورمونهای بخش پسین هیپوفیز در یاختههای عصبی هیپوتاالموس تولید‬
‫میشوند‪ .‬این هورمونها که در جسم یاختهای ساخته شدهاند از طریق آکسونها به بخش پسین میرسند‪ .‬هورمونهای ضدادراری و اکسیتوسین‪ ،‬در‬
‫هیپوتاالموس ساخته و در بخش پسین‪ ،‬ذخیره و ترشح میشوند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬در فرایند زایمان‪ ،‬اکسیتوسین ماهیچههای دیوارۀ رحم را تحریک میکند تا انقباض آغاز شود و در ادامه‪ ،‬دفعات و شدت‬
‫انقباض را مرتباً بیشتر میکند‪ .‬هورمون اکسیتوسین‪ ،‬عالوهبر تأثیر در زایمان‪ ،‬ماهیچۀ صاف غدد شیری را نیز منقبض میکند تا خروج شیر انجام شود‪.‬‬

‫‪ )۳‬دیدهشدن دو نسخه از یک قسمت در کروموزوم‪ ،‬مربوط به جهش مضاعفشدگی است که بین کروموزومهای همتا رخ میدهد‪ .‬عامل ایجاد بیماری سینهپهلو‬
‫در موش‪ ،‬باکتری استرپتوکوکوس نومونیا است که فقط یک کروموزوم دارد و جهش مضاعفشدگی در آن رخ نمیدهد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬جهش مضاعفشدگی در یاختههایی با بیش از یک مجموعۀ کروموزومی (‪ 4n ،3n ،2n‬و ‪ )...‬و فقط بین کروموزومهای همتا رخ میدهد‪ .‬در مردان‪ ،‬جهش‬
‫مضاعفشدگی بین کروموزومهای جنسی ‪ X‬و ‪ Y‬رخ نمیدهد‪.‬‬

‫‪ ) ۴‬پرتوی فرابنفش که در نور خورشید وجود دارد‪ ،‬باعث تشکیل پیوند بین دو تیمین مجاور هم در دِنا میشود که به آن دوپار (دیمر) تیمین میگویند‪ .‬دوپار‬
‫تیمین با ایجاد اختالل در عملکرد آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‪ ،‬همانندسازی دِنا (‪ )DNA‬را با مشکل مواجه میکند‪ .‬دقت داشته باشید که یاختههای‬
‫مگاکاریوسیت قطعهقطعه میشوند و تقسیم یاختهای در آنها رخ نمیدهد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬فعالیت آنزیم دِنابسپاراز و همانندسازی هم در آنها دیده نمیشود که‬
‫بخواهد با مشکل مواجه شود‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در همانندسازی‪ ،‬آنزیمهای مختلفی نظیر آنزیم جداکنندۀ پروتئينهای همراه ِدنا (‪ ،)DNA‬آنزیم هلیکاز‪ِ ،‬دنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) و ‪ ...‬مؤثر هستند‪ .‬دیمر‬
‫تیمین‪ ،‬در عملکرد آنزیم ِدنابسپاراز اختالل ایجاد میکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬زمانی که دیمر تیمین در ِدنا تشکیل میشود‪ ،‬همانندسازی ِدنا با مشکل مواجه میشود و در نتیجه‪ ،‬تولید مولکول ِدنای جدید با مشکل مواجه میشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬در چرخۀ یاختهای‪ ،‬چند نقطۀ وارسی وجود دارد‪ .‬نقاط وارسی مراحلی از چرخۀ یاختهای هستند که به آن اطمینان میدهند‬
‫که مرحلۀ قبل کامل شده است و عوامل الزم برای مرحلۀ بعد آمادهاند‪ .‬نقطۀ وارسی ‪ ،G1‬یاخته را از سالمت ِدنا (‪ )DNA‬مطمئن میکند‪ .‬اگر ِدنا آسیب دیده باشد‬
‫و اصالح نشود‪ ،‬فرایندهای مرگ یاختهای به راه میافتد‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬حذف یاختههای پیر یا آسیبدیده‪ ،‬مانند آنچه در آفتابسوختگی اتفاق میافتد‪ ،‬مثالی از مرگ برنامهریزیشدۀ یاختهای است؛‬
‫چون پرتوهای خورشید دارای اشعۀ فرابنفش هستند‪ ،‬آفتابسوختگی میتواند سبب آسیب به ِدنا (‪)DNA‬ی یاخته و بروز سرطان شود‪ .‬مرگ برنامهریزیشدۀ‬
‫یاختهای‪ ،‬با از بین بردن یاختههای آسیبدیده‪ ،‬آنها را حذف میکند‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫انواع جهشها‬
‫‪۱‬ـ جانشینی در یک نوکلئوتید به جانشینی در یک جفت نوکلئوتید منجر میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ جانشینی باعث تغییر طول مادۀ وراثتی نمیشود‪.‬‬
‫تغییر رمز یک آمینواسید به رمز دیگر همان آمینواسید‬ ‫خاموش‬ ‫جانشینی‬

‫کوچک‪ :‬یک یا چند نوکلئوتید‬


‫تغییر رمز یک آمینواسید به رمز آمینواسید دیگر‬ ‫دگرمعنا‬ ‫جانشینی یک نوکلئوتید‬
‫بهجای نوکلئوتید دیگر‬

‫انواع‬
‫(تغییر رمز ‪ CTT‬گلوتامیکاسید به ‪ CAT‬والین در کمخونی‬ ‫کمخونی‬
‫داسیشکل)‬ ‫داسیشکل‬
‫تغییر رمز یک آمینواسید به رمز پایان‬ ‫بیمعنا‬
‫‪۱‬ـ ممکن است پیامد وخیمی داشته باشد‪.‬‬ ‫حذف‬
‫‪۲‬ـ اگر تعداد نوکلئوتیدهای حذف‪/‬اضافه شده مضرب سه نباشد‪ ،‬جهش تغییر چارچوب خواندن رخ‬ ‫حذف یک یا چند نوکلئوتید‬
‫میدهد‪.‬‬
‫اضافه‬
‫‪۳‬ـ اگر تعداد نوکلئوتیدهای حذف‪/‬اضافه شده مضرب سه باشد‪ ،‬جهش تغییر چارچوب خواندن رخ‬
‫اضافهشدن یک یا چند نوکلئوتید‬
‫نمیدهد‪.‬‬
‫‪۱‬ـ در اندازۀ وسیع رخ میدهد ‪ ‬تغییر ساختار یا تعداد کروموزوم‬
‫‪۲‬ـ زیستشناسان با مشاهدۀ کاریوتیپ میتوانند از وجود چنین ناهنجاریهایی آگاه شوند‬
‫‪۱‬ـ ناشی از خطا در تقسیم میباشد‪.‬‬

‫ناهنجاری عددی‪ :‬تغییر تعداد‬


‫‪۲‬ـ هم در تقسیم میتوز و هم میوز میتواند رخ دهد ‪ ‬اهمیت بیشتر خطای میوزی بهدلیل دخالت مستقیم یاختههای حاصل از‬
‫میوز در ایجاد نسل بعد‬

‫کروموزومها‬
‫‪۱‬ـ جدا نشدن همۀ کروموزومها در مرحلۀ آنافاز‬
‫چندالدیشدن‬
‫‪۲‬ـ عامل ایجاد گیاهان پلیپلوئيدی (مثل گندم زراعی ‪ ،6n‬موز ‪ ،3n‬گلمغربی ‪)4n‬‬
‫(پلیپلوئيدیشدن)‬
‫‪۳‬ـ در گونهزایی هممیهنی نقش دارد‪.‬‬

‫انواع‬
‫جدا نشدن یک یا چند کروموزوم در مرحلۀ آنافاز ‪ ‬کاهش یا افزایش کروموزوم‬ ‫با هم ماندن‬
‫مثال‪ :‬نشانگان داون ‪ ‬دارای ‪ ۴۷‬کروموزوم (یک کروموزوم ‪ ۲۱‬اضافی)‬ ‫کروموزومها‬

‫‪۱‬ـ از دست رفتن قسمتی از کروموزوم‬


‫‪۲‬ـ غالباً باعث مرگ میشود‪.‬‬
‫حذف‬

‫بزرگ (ناهنجاری کروموزومی)‬


‫‪۳‬ـ کاهش مقدار مادۀ وراثتی یاخته (مشابه جهش حذف کوچک)‬
‫‪۴‬ـ باعث کاهش طول یک کروموزوم میشود‪.‬‬
‫ناهنجاری ساختاری‪ :‬تغییر در ساختار کروموزوم‬

‫‪۱‬ـ انتقال قسمتی از کرموزوم به «کروموزوم غیرهمتا» یا «بخش دیگری از آن کروموزوم»‬


‫جابهجایی‬

‫‪۲‬ـ ممکن است اندازۀ یک کروموزوم کوتاه و کروموزوم دیگری زیاد شود یا اندازۀ هیچ کروموزومی‬
‫تغییر نکند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ میتواند باعث تغییر در ساختار دو کروموزوم غیرهمتا شود‪.‬‬

‫‪۱‬ـ جابهجایی (انتقال) قسمتی از یک کروموزوم به کروموزوم همتا ‪ ‬دیدهشدن دو نسخه از آن قسمت‬
‫مضاعفشدگی‬

‫در کروموزوم همتا‬


‫‪۲‬ـ اندازۀ یک کروموزوم کوتاهتر و اندازۀ کروموزوم همتای آن‪ ،‬بلندتر میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ همواره منجر به تغییر در ساختار دو کروموزوم همتا میشود‪.‬‬

‫‪۱‬ـ معکوسشدن جهت قرارگیری قسمتی از یک کروموزوم در جای خود‬


‫‪۲‬ـ ممکن است باعث تغییر شکل ظاهری کروموزوم نشود و در کاریوتیپ قابلتشخیص نباشد‪.‬‬
‫واژگونی‬

‫‪۳‬ـ فقط باعث تغییر ساختار یک کروموزوم میشود‪.‬‬


‫‪۴‬ـ بر طول هیچکدام از کروموزومهای یاخته تأثیری ندارد‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫تستنامه‬
‫خارج ‪۱۴۰۰‬‬ ‫کدام عبارت درست است؟‬
‫‪ )۱‬جهش دگرمعنا برخالف جهش بیمعنا‪ ،‬به تغییر محصول حاصل از رونویسی میانجامد‪.‬‬
‫‪ )۲‬جهش دگرمعنا همانند جهش خاموش‪ ،‬به تغییر تعداد نوکلئوتیدهای ژن میانجامد‪.‬‬
‫‪ )۳‬جهش خاموش برخالف جهش حذف‪ ،‬منجر به تغییر در نوع آمینواسید میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬جهش حذف همانند جهش بیمعنا‪ ،‬به تغییر پلیپپتید ساختهشده میانجامد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ آسان ـ مقایسه ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬
‫جهش حذف میتواند با تغییر چارچوب خواندن باعث تغییر در پلیپپتید شود‪ .‬جهش بیمعنا نیز با تبدیل رمز آمینواسید به رمز پایان‪ ،‬باعث کوتاهشدن طول پلیپپتید‬
‫میشود (درستی گزینۀ ‪ .)۴‬هر جهشی که در ژن رخ دهد‪ ،‬باعث تغییر محصول حاصل از رونویسی میشود (نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬جهشهای جانشینی باعث تغییر تعداد‬
‫نوکلئوتیدهای ژن نمیشوند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬جهش خاموش باعث تبدیل رمز یک آمینواسید به رمز دیگر همان آمینواسید میشود و نوع آمینواسید را تغییر نمیدهد‬
‫(نادرستی گزینۀ ‪.)۳‬‬

‫‪ -17‬با در نظر گرفتن عواملی که باعث میشود تغییر در یک جمعیت قابلانتظار باشد‪ ،‬کدام گزینۀ‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در جمعیتی از ذرتها‪ ،‬سه جایگاه ژنی دو اللی (جایگاه ‪ B ،A‬و ‪ )C‬که بین الل (دگره)های آنها رابطۀ بارز و نهفتگی وجود دارد‪ ،‬در تعیین‬
‫رنگ ذرت نقش دارند‪ .‬با فرض برابر بودن فراوانی نسبی اللهای هر جایگاه ژنی در جمعیت‪ ،‬اگر ‪ ،..................‬دربارۀ نسل بعدی این جمعیت‬
‫میتوان گفت که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬تنوع اللهای جمعیت دستخوش تغییر شود ـ تغییری ماندگار در نوکلئوتیدهای مادۀ وراثتی رخ داده است‪.‬‬
‫‪ )۲‬احتمال آمیزش ذرتهای دارای فنوتیپ مشابه بیشتر باشد ـ شکل نمودار توزیع فراوانی فنوتیپها تغییر میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬تعداد ذرتهای حاضر در جمعیت بسیار زیاد باشد ـ رانش اللی خزانۀ ژنی آن را نسبت به نسل قبلی تغییر داده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬بهطور پیوسته گَردههای این جمعیت وارد جمعیت همگونۀ دیگری شوند ـ خزانۀ ژن دو جمعیت به هم شبیه میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫اگر آمیزش ها به فنوتیپ یا ژنوتیپ بستگی داشته باشد‪ ،‬دیگر تصادفی نیست و فراوانی نسبی ژنوتیپها را تغییر میدهد‪ .‬با تغییر در فراوانی نسبی ژنوتیپها‪،‬‬
‫فراوانی نسبی فنوتیپها نیز تغییر میکند و شکل نمودار توزیع فراوانی فنوتیپهای نسل جدید متفاوت با نسل قبلی خواهد بود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینۀها‪:‬‬

‫‪ )۱‬جهش با افزودن اللهای جدید‪ ،‬خزانۀ ژن را غنیتر میکند و گوناگونی را افزایش می دهد‪ .‬جهش تغییری ماندگار در مادۀ وراثتی است‪ .‬اما عوامل دیگری‬
‫نیز وجود دارند که میتوانند تنوع اللها را تغییر دهند‪ .‬مثالً‪ ،‬رانش ژن میتواند منجر به حذف یک الل و کاهش تنوع اللی شود و یا در شارش ژن‪ ،‬ممکن است‬
‫الل جدیدی وارد جمعیت مقصد شود و تنوع اللی افزایش یابد‪.‬‬

‫نکته‪ :‬رانش ژن و انتخاب طبیعی ممکن است تأثیری بر تنوع اللها نداشته باشند یا باعث کاهش تنوع اللی شوند ولی هیچگاه نمیتوانند باعث افزایش تنوع‬
‫اللی شوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬جهش میتواند باعث افزایش تنوع اللی شود و یا اینکه تأثیری بر تنوع اللی نداشته باشد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬شارش ژن ممکن است تأثیری بر تنوع اللی نداشته باشد یا باعث افزایش تنوع اللی در جمعیت مقصد و کاهش تنوع اللی در جمعیت مبدأ شود‪.‬‬

‫‪ )۳‬هر چه اندازۀ یک جمعیت کوچکتر باشد‪ ،‬رانش اللی اثر بیشتری دارد‪ .‬به همین علت‪ ،‬برای آنکه جمعیتی در تعادل باشد (فراوانی نسبی اللها یا ژنوتیپها‬
‫از نسلی به نسل دیگر ثابت باشد)‪ ،‬باید اندازۀ بزرگی داشته باشد‪ .‬در این صورت‪ ،‬رانش ژن دیگر تأثیری بر فراوانی اللها ندارد و خزانۀ ژنی را تغییر نمیدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬گردههای گیاهان دارای اللهای گیاهان هستند و میتوانند در فرایند تولیدمثل شرکت کنند‪ .‬ورود گردههای گیاهان یک جمعیت به جمعیت دیگر بهمعنای‬
‫شارش ژن است‪ .‬اگر بین دو جمعیت‪ ،‬شارش ژن بهطور پیوسته و دوسویه ادامه یابد‪ ،‬سرانجام خزانۀ ژن دو جمعیت‪ ،‬به هم شبیه میشود‪ .‬اگر شارش ژن دوسویه‬
‫نباشد‪ ،‬منجر به افزایش شباهت خزانۀ ژن دو جمعیت نمیشود و حتی میتواند منجر به افزایش تفاوت شود‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫عوامل خارجشدن جمعیت از حال تعادل ژنی‬

‫‪۱‬ـ ثابتماندن فراوانی نسبی اللها ‪ +‬ژنوتیپها از نسلی به نسل دیگر = تعادل ژنی جمعیت ‪ ‬تغییر در جمعیت قابلانتظار نیست‪.‬‬
‫‪۲‬ـ عوامل زیر باعث میشوند جمعیت از تعادل خارج شود ‪ ‬خارجشدن جمعیت از تعادل ‪ ‬جمعیت روند تغییر را در پیش گرفته است‪.‬‬
‫‪۱‬ـ تعریف‪ :‬تغییر ماندگار در نوکلئوتیدهای مادۀ وراثتی‬
‫‪۲‬ـ افزودن اللهای جدید ‪ ‬غنیتر کردن خزانۀ ژن ‪ +‬افزایش گوناگونی ‪ ‬فراهمکردن زمینۀ انتخاب طبیعی ‪ +‬افزایش توان بقای جمعیت‬

‫جهش‬
‫‪۳‬ـ تأثیر بر فنوتیپ‪ :‬بسیاری از جهشها تأثیر فوری بر فنوتیپ ندارند ‪ ‬ممکن است تشخیص داده نشوند‪.‬‬
‫‪۴‬ـ جهشهایی که تأثیر فوری بر فنوتیپ ندارند‪ ،‬با تغییر شرایط محیط‪ ،‬ممکن است باعث سازگاری بیشتر فرد شوند‪.‬‬
‫‪۵‬ـ جهش با ایجاد اللهای جدید‪ ،‬فراوانی نسبی اللها را تغییر میدهد که باعث تغییر فراوانی نسبی ژنوتیپها و فنوتیپها نیز میشود‪.‬‬
‫‪1‬ـ در رانش ژن‪ ،‬اگر افرادی که میمیرند زادهای نداشته باشند‪ ،‬شانس انتقال ژنهای خود را به نسل بعد از دست دادهاند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ رانش ژن باعث تغییر فراوانی نسبی اللها بر اثر رویدادهای تصادفی میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ رانش ژن باعث تغییر فراوانی اللها میشود ‪ ‬این تغییر در فراوانی ارتباطی به سازگاری اللها با محیط و انتخاب طبیعی ندارد ‪‬‬
‫رانش ژن برخالف انتخاب طبیعی به سازش نمیانجامد‪.‬‬

‫رانش اللی (ژنی)‬


‫‪۴‬ـ انواع رانش ژن‪۱ :‬ـ مردن بخش عمدۀ جمعیت در حوادثی نظیر سیل‪ ،‬زلزله‪ ،‬آتشسوزی و نظایر آن ‪‬‬
‫فقط بخشی از اللهای جمعیت بزرگ اولیه به جمعیت کوچک باقیمانده میرسد (شکل)‪۲ ،‬ـ در اثر پدیدههای‬
‫زمینشناختی (مانند کوهزایی) یا مهاجرت افراد به زیستگاه جدید و تشکیل جمعیتی جدید‪ ،‬یک جمعیت‬
‫جدید و مستقل تشکیل شود (مربوط به گونهزایی دگرمیهنی)‪.‬‬
‫‪۵‬ـ میزان اثرگذاری رانش ژن‪ :‬اثر رانش ژن بر جمعیت بستگی به اندازۀ جمعیت دارد و با آن رابطۀ معکوس‬
‫دارد؛ هرچه اندازۀ جمعیت کوچکتر باشد‪ ،‬رانش اللی اثر بیشتری دارد ‪ ‬برای حفظ تعادل در جمعیت‪ ،‬باید‬
‫جمعیت اندازۀ بزرگی داشته باشد‪.‬‬

‫‪۱‬ـ مهاجرت افراد یک جمعیت (مبدأ) به جمعیت دیگر (مقصد) ‪ ‬وارد کردن اللهای جمعیت مبدأ به جمعیت مقصد‬

‫شارش ژن‬
‫‪۲‬ـ شارش ژن میتواند فراوانی نسبی اللها در دو جمعیت را تغییر دهد (برخالف سایر عوامل برهمزنندۀ تعادل)‬
‫‪۳‬ـ شارش ژن میتواند باعث افزایش شباهت خزانۀ ژن دو جمعیت شود‪ ،‬به دو شرط ‪۱ ‬ـ شارش ژن پیوسته باشد و ‪۲‬ـ شارش ژن دوسویه باشد‪.‬‬

‫‪۱‬ـ در آمیزش غیرتصادفی‪ ،‬احتمال آمیزش یک فرد با افراد جنس دیگر‪ ،‬به فنوتیپ یا ژنوتیپ بستگی دارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ آمیزش غیرتصادفی باعث تغییر در فراوانی نسبی ژنوتیپها میشود (همانند سایر عوامل برهمزنندۀ تعادل)‬
‫‪۳‬ـ آمیزش غیرتصادفی تأثیری بر فراوانی نسبی اللها ندارد (برخالف سایر عوامل برهمزنندۀ تعادل)‬

‫آمیزش غیرتصادفی‬
‫‪۴‬ـ آمیزش غیرتصادفی فقط در جمعیتهای دارای تولیدمثل جنسی وجود دارد (برخالف سایر عوامل برهمزنندۀ تعادل)‬
‫‪۵‬ـ مثال‪ :‬جانوران جفت خود را بر اساس ویژگیهای ظاهری و رفتاری انتخاب میکنند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۸‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬داشتن بیشترین تعداد زادههای سالم‪ ،‬معیاری برای موفقیت زادآوری در جانوران است‪ .‬جانوران برای دستیابی‬
‫به موفقیت در زادآوری (تولیدمثل)‪ ،‬رفتارهای زادآوری انجام میدهند‪ .‬انتخاب جفت یکی از این رفتارهاست‪ .‬در رفتار انتخاب جفت‪ ،‬جانور ابتدا‬
‫ویژگیهای جفت را بررسی میکند و بعد تصمیم میگیرد با آن جفتگیری کند یا نه‪ .‬در جانوران‪ ،‬مادهها بیشتر از نرها رفتار انتخاب جفت را‬
‫انجام میدهند و این انتخاب بیشتر بر اساس ویژگیهای ظاهری (فنوتیپ افراد) است‪.‬‬
‫‪۱‬ـ تعریف‪ :‬فرایندی که در آن افراد سازگارتر با محیط انتخاب میشوند؛ یعنی آنهایی که شانس بیشتری برای زندهماندن و تولیدمثل دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ سازگاری یک صفت وابسته به شرایط محیطی است و این محیط است که تعیین میکند کدام صفت سازگارتر است و با فراوانی بیشتری به‬
‫نسل بعد منتقل میشود ‪ ‬یک صفت همیشه سازگار نیست و ممکن است در شرایط محیطی جدیدی‪ ،‬دیگر سازگار نباشد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ برای انجامشدن انتخاب طبیعی‪ ،‬وجود گوناگونی در جمعیت الزم است و انتخاب طبیعی بر اساس فنوتیپ (نه ژنوتیپ) عمل میکند‪.‬‬
‫‪۴‬ـ انتخاب طبیعی افراد سازگارتر با محیط را برمیگزیند و از فراوانی افراد دیگر میکاهد ‪ ‬خزانۀ ژنی نسل آینده دستخوش تغییر میشود‪.‬‬
‫انتخاب طبیعی‬

‫‪۵‬ـ انتخاب طبیعی باعث تغییر «جمعیت» میشود نه تغییر «فرد» ‪ ‬انتخاب طبیعی باعث تغییر یا ایجاد الل‪ ،‬ژنوتیپ یا فنوتیپ افراد نمیشود‪.‬‬
‫‪۶‬ـ نتیجۀ انتخاب طبیعی‪ :‬سازگاری بیشتر جمعیت با محیط ‪ ‬کاهش تفاوتهای فردی و گوناگونی در جمعیت ‪ ‬کاهش توان بقای‬
‫جمعیت در شرایط محیطی جدید (همانند رانش ژن)‬
‫‪۷‬ـ مثال‪ :‬سازش بعضی از باکتریها نسبت به تغییر شرایط (حضور آنتیبیوتیکها)‬
‫در نتیجۀ انتخاب طبیعی ‪ ‬از بین رفتن همۀ باکتریهای غیرمقاوم ‪ ‬تغییر‬
‫جمعیت از غیرمقاوم به مقاوم‬

‫‪28‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫‪ -18‬در یک جمعیت جانوری‪ ،‬به سازوکارهایی نیاز است که با وجود انتخاب طبیعی‪ ،‬گوناگونی را در جمعیت تداوم بخشند‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ‬
‫همۀ سازوکارهای مرتبط با تقسیم میوز بهطور حتم درست است؟‬
‫‪ )۱‬مربوط به کروموزوم (فامتن)هایی هستند که اندازه‪ ،‬شکل و محتوای ژنی مشابهی دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬در صورتی باعث ایجاد تنوع در گامتها میشوند که ژنوتیپ (ژننمود) فرد خالص نباشد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در صورت فعالبودن هر کدام از آنها‪ ،‬دو نوع گامت در پایان تقسیم میوز تولید میشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در نوعی تقسیم میوزی رخ میدهند که در آن‪ ،‬کروماتیدهای خواهری از هم جدا میشوند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ سخت ـ قید ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫در نتیجۀ انتخاب طبیعی‪ ،‬تفاوتهای فردی و در نتیجه گوناگونی کاهش مییابد‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬گوناگونی در میان افراد یک جمعیت‪ ،‬توانایی بقای جمعیت را‬
‫در شرایط محیطی جدید باال میبرد‪ .‬از این رو به سا زوکارهایی نیاز است که با وجود انتخاب طبیعی‪ ،‬گوناگونی تداوم داشته باشد‪ .‬چهار عامل گوناگونی اللی در‬
‫گامتها (نحوۀ آرایش تترادها)‪ ،‬نوترکیبی (کراسینگاور)‪ ،‬اهمیت ناخالصها و جهش‪ ،‬عواملی هستند که میتوانند باعث تداوم گوناگونی شوند که از بین این‬
‫چهار عامل‪ ،‬نحوۀ آرایش تترادها و کراسینگاور‪ ،‬مربوط به تقسیم میوز هستند‪.‬‬
‫عوامل تداوم گوناگونی در جمعیتها‬
‫‪۱‬ـ فقط در جاندارانی دیده میشود که تولیدمثل جنسی و تقسیم میوز دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ناشی از نحوۀ آرایش تترادها در مرحلۀ متافاز میوز ‪ ۱‬است‪.‬‬

‫گوناگونی اللی در گامتها‬


‫‪۳‬ـ فقط در صورتی باعث گوناگونی در گامتها میشود که فرد ژنوتیپ ناخالص داشته‬
‫باشد‪.‬‬
‫‪۴‬ـ در هر بار میوز در مردان‪ ،‬همواره دو نوع گامت تولید میشود‪ .‬در زنان نیز در یک‬
‫تقسیم میوز‪ ،‬همواره فقط یک گامت تولید میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬گوناگونی اللی در گامتها‬
‫مربوط به فقط یک تقسیم میوز نیست‪.‬‬

‫‪۱‬ـ فقط در جاندارانی دیده میشود که تولیدمثل جنسی و تقسیم میوز‬


‫دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ در مرحلۀ پروفاز میوز ‪ ۱‬و هنگام جفتشدن کروموزومهای همتا و‬
‫تشکیل تتراد رخ میدهد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ مربوط به جایگاههای ژنی هست که روی یک جفت کروموزوم همتا قرار‬

‫نوترکیبی (کراسینگاور)‬
‫گرفتهاند (در کروموزوم ‪ X‬و ‪ Y‬مردان رخ نمیدهد)‪.‬‬
‫‪۴‬ـ روش انجام آن‪ ،‬مبادلۀ قطعاتی بین کروماتیدهای غیرخواهری یک‬
‫جفت کروموزوم همتا در یک تتراد است‪.‬‬
‫‪۵‬ـ فقط در صورتی میتواند باعث ایجاد گامتهایی با ترکیب جدید اللی‬
‫(نوترکیب) شود که قطعات مبادلهشده دارای اللهای متفاوتی باشند ‪‬‬
‫فقط در افراد دارای ژنوتیپ ناخالص میتواند باعث نوترکیبی شود‪.‬‬
‫‪۶‬ـ میتواند باعث شود که کروماتیدهای خواهری یک کروموزوم‪ ،‬اللهای مختلفی در یک جایگاه ژنی مشابه داشته باشند‪.‬‬
‫‪۷‬ـ کراسینگاور میتواند باعث شود که مردان در یک تقسیم میوز‪ ،‬چهار نوع گامت تولید کنند‪ .‬اما در زنان باز هم فقط یک نوع گامت در یک‬
‫تقسیم میوز تولید میشود و تولید گامتهای نوترکیب‪ ،‬مربوط به چند تقسیم میوز است‪.‬‬

‫‪۱‬ـ افراد مبتال به بیماری کمخونی داسیشکل‪ :‬ژنوتیپ ‪ HbSHbS‬دارند‪ .‬گویچههای قرمز کامالً غیرطبیعی دارند‪ .‬در سنین پایین معموالً میمیرند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ افراد ناقل بیماری کمخونی داسیشکل‪ :‬ژنوتیپ ‪ HbAHbS‬دارند‪ .‬نسبت به افراد بیمار وضع بهتری دارند‪ .‬گویچههای قرمز آنها معموالً طبیعی‬
‫است اما در محیطی که مقدار اکسیژنش کم است‪ ،‬گویچههای قرمز آنها داسیشکل میشوند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ افراد کامالً سالم بیماری کمخونی داسیشکل‪ :‬ژنوتیپ ‪ HbAHbA‬دارند‪ .‬گویچههای قرمز کامالً طبیعی دارند که هیچگاه داسیشکل نمیشوند‪.‬‬
‫اهمیت ناخالصها‬

‫‪۴‬ـ بیماری ماالریا‪ :‬این بیماری بهوسیلۀ نوعی جاندار انگل و تکیاختهای ایجاد میشود که بخشی از چرخۀ زندگی خود (نه کل چرخۀ زندگی) را‬
‫در گویچههای قرمز میگذراند‪.‬‬
‫‪۵‬ـ ارتباط بین شیوع ماالریا و فراوانی الل ‪ :Hb‬در مناطقی که شیوع ماالریا بیشتر است‪ ،‬فراوانی الل ‪ Hb‬نیز بیشتر است‪.‬‬
‫‪S‬‬ ‫‪S‬‬

‫‪۶‬ـ ارتباط بین بیماری ماالریا و کمخونی داسیشکل‪ :‬انگل ماالریا در گویچههای قرمز داسیشکل نمیتواند زنده بماند و چرخۀ زندگی خود را کامل‬
‫کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬افراد بیمار و افراد ناقل در بیماری کمخونی داسیشکل‪ ،‬نسبت به بیماری ماالریا مقاوم هستند‪ .‬افراد دارای ژنوتیپ ‪ ،HbAHbA‬در‬
‫معرض خطر ابتال به بیماری ماالریا قرار دارند و انگل ماالریا میتواند در بدن آنها‪ ،‬چرخۀ زندگی خود را کامل کند‪.‬‬
‫‪۷‬ـ نقش انتخاب طبیعی‪ :‬بهطور کلی‪ ،‬الل ‪ HbS‬یک الل نامناسب محسوب میشود و در مناطقی که شیوع ماالریا کم است‪ ،‬فراوانی کمی دارد‪ .‬در‬
‫مناطق ماالریاخیز‪ ،‬شرایط محیطی (شیوع ماالریا) سبب میشود که الل ‪ HbS‬یک الل سازگارکننده محسوب شود و در جمعیت حفظ شود‪ .‬در‬

‫‪29‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫سالم خالص (‪ )HbAHbA‬است و این باعث میشود که الل ‪ HbS‬در جمعیت‬


‫ِ‬ ‫نتیجه‪ ،‬احتمال بقا و تولیدمثل افراد ناخالص (‪ )HbAHbS‬بیشتر از افراد‬
‫حفظ شود و گوناگونی تداوم یابد‪.‬‬
‫‪۸‬ـ اهمیت ناخالصها فقط مربوط به جمعیتهایی هست که افراد آن‪ ،‬بیش از یک مجموعۀ کروموزومی دارند و هاپلوئید نیستند‪.‬‬

‫جهش‬
‫جهش نیز با افزودن اللهای جدید به خزانۀ ژنی‪ ،‬باعث غنیتر شدن خزانۀ ژنی و گوناگونی در جمعیت میشود‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینۀها‪:‬‬

‫‪ )۱‬کراسینگاور بین کروموزومهای همتا (با اندازه‪ ،‬شکل و محتوای ژنی مشابه) رخ میدهد اما گوناگونی اللی در گامتها فقط مربوط به کروموزومهای همتا‬
‫نیست‪.‬‬
‫‪ )۲‬اگر فردی ژنوتیپ خالص داشته باشد‪ ،‬کراسینگاور و نحوۀ آرایش تترادها تغییری در تنوع گامتهای حاصل از تقسیم ایجاد نمیکنند‪ .‬این دو عامل فقط در‬
‫صورتی میتوانند باعث ایجاد تنوع شوند که فرد ژنوتیپ ناخالص داشته باشد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در زنان‪ ،‬در پایان تقسیم میوز‪ ،‬فقط یک گامت تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬نحوۀ آرایش تترادها مربوط به متافاز میوز ‪ ۱‬و کراسینگاور مربوط به پروفاز میوز ‪ ۱‬است‪ .‬در میوز ‪ ،۱‬کروموزومهای همتا از یکدیگر جدا میشوند و جدا‬
‫شدن کروماتیدهای خواهری مربوط به تقسیم میوز ‪ ۲‬است‪.‬‬

‫‪ -19‬کدام گزینۀ‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در نوعی سازوکار گونهزایی که بر اثر وقوع رخدادهای زمینشناختی و سدهای جغرافیایی آغاز میشود‪ ،‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬رویدادن حوادث طبیعی تصادفی میتواند باعث افزایش تفاوت در ویژگیهای تولیدمثلی دو جمعیت شود‪.‬‬
‫‪ )۲‬ابتدا نوعی عامل برهمزنندۀ تعادل جمعیت که خزانۀ ژنی دو جمعیت را تغییر میدهد‪ ،‬بهطور کامل متوقف میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬پس از آن که دو جمعیت شامل دو گونۀ مجزا از یکدیگر شدند‪ ،‬افراد دو جمعیت نمیتوانند با یکدیگر آمیزش انجام دهند‪.‬‬
‫‪ )۴‬افزایش تفاوتهای ایجادشده بین دو جمعیت‪ ،‬بیشتر ناشی از فعالبودن نوعی عامل تداومبخش گوناگونی در جمعیت است‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫در گونهزایی دگرمیهنی‪ ،‬بر اثر وقوع رخدادهای زمینشناختی و سدهای جغرافیایی‪ ،‬یک جمعیت‪ ،‬به دو قسمت جداگانه تقسیم میشود‪ .‬این سدهای جغرافیایی‪،‬‬
‫ارتباط دو قسمت را ـ که قبالً به یک جمعیت تعلق داشتند ـ قطع میکنند و بین آنها دیگر شارش ژن صورت نمیگیرد‪ .‬شارش ژن نوعی عامل برهمزنندۀ‬
‫تعادل جمعیت است که میتواند خزانۀ ژنی دو جمعیت را تغییر دهد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینۀها‪:‬‬

‫‪ )۱‬گاهی در حوادثی نظیر سیل‪ ،‬زلزله‪ ،‬آتشسوزی و نظایر آن‪ ،‬تعداد آنهایی که میمیرند ممکن است بیش از آنهایی باشند که زنده میمانند‪ .‬بنابراین‪ ،‬فقط‬
‫بخشی از اللهای جمعیت بزرگ اولیه به جمعیت کوچک باقیمانده خواهد رسید و جمعیت آینده از همین اللهای برجایمانده تشکیل خواهد شد‪ .‬به فرایندی‬
‫که باعث تغییر فراوانی اللی بر اثر رویدادهای تصادفی میشود‪ ،‬رانش اللی میگویند‪ .‬اگر جمعیتی که از جمعیت اصلی جدا شده است کوچک باشد‪ ،‬آن وقت اثر‬
‫رانش ژن را نیز باید در نظر گرفت که خود بر میزان تفاوت بین دو جمعیت میافزاید‪ .‬پس اگر اندازۀ جمعیت جدا شده از جمعیت اصلی بزرگ باشد‪ ،‬اثر رانش‬
‫ژن در نظر گرفته نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬پس از آنکه گونهزایی به طور کامل انجام شد و افراد دو جمعیت به دو گونۀ مجزا تقسیم شدند‪ ،‬امکان آمیزش موفقیتآمیز بین افراد از بین میرود‪ .‬یعنی‬
‫حتی اگر آمیزشی بین افراد دو گونه رخ دهد‪ ،‬نتیجۀ آن آمیزش موفقیتآمیز نیست و زادههای زیستا و زایا تولید نمیشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در گونه زایی دگرمیهنی‪ ،‬پس از ایجاد سد جغرافیایی و تقسیم جمعیت به دو جمعیت جدید‪ ،‬بر اثر وقوع پدیدههایی همچون جهش‪ ،‬نوترکیبی و انتخاب‬
‫طبیعی‪ ،‬بهتدریج دو جمعیت یاد شده با یکدیگر متفاوت میشوند‪ .‬از آنجا که شارش ژن میان آنها وجود ندارد‪ ،‬این تفاوت بیشتر و بیشتر میشود‪ .‬پس عاملی‬
‫که باعث میشود تفاوتهای ایجادشده توسط جهش‪ ،‬نوترکیبی‪ ،‬انتخاب طبیعی و گاهی رانش ژن بیشتر شود‪ ،‬توقف شارش ژن است‪.‬‬
‫گونهزایی‬

‫یکی از تعاریف رایج برای گونه‪ ،‬تعریف ارنستمایر و برای جاندارانی کاربرد دارد که تولیدمثل جنسی دارند‪ .‬پس حواست باشه که برای پروکاریوتها کاربرد نداره‪.‬‬
‫طبق این تعریف‪ ،‬گونه در زیستشناسی به جاندارانی گفته میشود که میتوانند در طبیعت با هم آمیزش کنند و زادههای زیستا و زایا به وجود آورند ولی نمی‪-‬‬
‫توانند با جانداران دیگر آمیزش موفقیتآمیز داشته باشند‪.‬‬
‫حواست باشه که در تعریف ارنست مایر از گونه عالوه بر لزوم تولیدمثل جنسی‪ ،‬جاندار باید دگرلقاحی داشته باشه؛ پس میتونیم بگیم که گونههای مختلف‬
‫کرمکبد به دلیل خودلقاحی و بکرزایی به دلیل عدم انجام لقاح‪ ،‬با اون تعریف قابل توجیه نیستند‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫زیستا به جانداری گفته میشود که زنده میماند و به زندگی طبیعی خود ادامه میدهد‪.‬‬
‫حواست باشه آمیزش موفقیتآمیز‪ ،‬آمیزشی است که به تولید زادههای زیستا و زایا منجر میشود‪.‬‬
‫اگر میان افراد یک گونه جدایی تولیدمثلی رخ دهد آنگاه خزانهژنی آنها از یکدیگر جدا و احتمال تشکیل گونه جدید فراهم میشود‪.‬‬
‫جدایی تولیدمثلی یعنی وجود عواملی که مانع آمیزش بعضی از افراد یک گونه با بعضی دیگر از افراد همان گونه میشوند‪.‬‬
‫سازوکارهایی که باعث ایجاد گونهای جدید میشوند‪:‬‬
‫‪ )1‬گونهزایی دگرمیهنی ← در آن جدایی جغرافیایی رخ میدهد‪.‬‬
‫‪ )2‬گونهزایی هممیهنی← در آن جدایی جغرافیایی رخ نمیدهد‪.‬‬
‫گونهزایی دگر میهنی ‪:‬‬

‫علت‬ ‫روند گونهزایی دگرمیهنی در یک جمعیت‬


‫رخدادهای زمینشناختی و سدهای جغرافیایی‬ ‫تقسیم جمعیت به دو قسمت جداگانه‬
‫مثالً در اثر سدهای جغرافیایی مثل پدیده کوهزایی‪ ،‬ممکن است در یک منطقه کوه‪ ،‬دره و یا دریاچه ایجاد‬
‫قطع ارتباط دو قسمت و ایجاد دو جمعیت‬
‫شود‪ ،‬در نتیجه یک جمعیت به دو قسمت تقسیم میشود و اینجوری ارتباط آنها با هم قطع میشود‪.‬‬
‫‪ .3‬انتخاب طبیعی‬ ‫‪ .2‬نوترکیبی‬ ‫مثل← ‪.1‬جهش‬ ‫ایجاد تفاوت در جمعیتها‬
‫‪ .2‬فعالیت عوامل ایجادکننده تفاوت در جمعیتها‬ ‫‪ .1‬عدم امکان شارش ژن‬ ‫افزایش تفاوت در جمعیتها‬
‫با افزایش تفاوتها حتی اگر دو جمعیت درکنار هم قرار گیرند دیگر آمیزشی بین آنها رخ نخواهد داد‪.‬‬
‫گونهزایی (پیدایش گونۀ جدید)‬
‫مثالً زمان تولیدمثل آنها فرق خواهد کرد‪ .‬در این حالت آنها دو گونة مجزا محسوب میشوند‪.‬‬
‫در گونه زایی دگرمیهنی دقت کنید که اگر جمعیتی که از جمعیت اصلی جدا شده است کوچک باشد‪ ،‬آنوقت اثر رانش ژن را نیز باید در نظر گرفت چرا که باعث‬
‫افزایش تفاوت بین دو جمعیت میشود‪.‬‬
‫گونهزایی هممیهنی ‪:‬‬
‫اگر بین جمعیت هایی که در یک زیستگاه زندگی میکنند‪ ،‬جدایی تولیدمثلی اتفاق بیفتد‪ ،‬در این شرایط گونه جدیدی حاصل می شود‪.‬‬
‫در این نوع گونهزایی برخالف گونهزایی دگرمیهنی‪ ،‬جدایی جغرافیایی رخ نمیدهد‪.‬‬
‫حواست باشه که در گونهزایی دگرمیهنی‪ ،‬جدایی جغرافیایی و در گونهزایی هممیهنی‪ ،‬جدایی تولیدمثلی وجود دارد‪ .‬امان از این جدایی!!‬
‫علت جدایی تولیدمثلی‪ :‬خطاهای میوزی و تشکیل گامتهای غیرطبیعی‪.‬‬
‫مثال‪ :‬پیدایش گیاهان چندالدی (پلیپلوئیدی) بر اثر خطای میوزی‬
‫چندالدی به تولید گیاهانی منجر میشود که زیستا و زایا هستند اما نمیتوانند در نتیجۀ آمیزش با افراد گونۀ نیایی خود‪ ،‬زادههای زیستا و زایا پدید آورند و‬
‫بنابراین گونهای جدید به شمار میآیند‪.‬‬
‫جدا نشدن فامتنها در میوز به تشکیل گامتهایی با عدد فامتنی غیرطبیعی منجر میشود و اگر این گامتها با گامت طبیعی لقاح کنند‪ ،‬تخم طبیعی تشکیل‬
‫نخواهد شد‪.‬‬
‫اگرچه تقسیم یاختهای با دقت زیاد انجام میشود‪ ،‬ولی بهندرت ممکن است اشتباهاتی در روند تقسیم رخ دهد‪ .‬چندالدی (پلیپلوئیدی) شدن و‬
‫با هم ماندن کروموزومها‪ ،‬نمونههایی از این خطاهای میوزی هستند‪.‬‬
‫پلیپلوئیدی شدن‪ :‬اگر در مرحلۀ آنافاز همۀ کروموزومها بدون اینکه از هم جدا شوند به یک یاخته بروند‪ ،‬آن یاخته دو برابر کروموزوم خواهد‬
‫داشت و یاختۀ دیگر فاقد کروموزوم خواهد بود‪ .‬در آزمایشگاه میتوان با تخریب رشتههای دوک تقسیم این وضعیت را ایجاد کرد‪.‬‬
‫به یاخته یا جانداری که یاختههای آن بیش از دو دست کروموزوم داشته باشند‪ ،‬چندالد(پلیپلوئید) گفته میشود؛ مثالً گندم زراعی ‪ 6n‬و موز ‪3n‬‬
‫کروموزوماند‪.‬‬
‫باهم ماندن کروموزومها‪ :‬در این حالت‪ ،‬یک یا چند کروموزوم در مرحلۀ آنافاز (میتوز و یا میوز) از هم جدا نمیشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در یاختههای‬
‫حاصل‪ ،‬کاهش یا افزایش یک یا چند کروموزوم مشاهده می شود‪ .‬نمونۀ این حالت نشانگان داون است‪ .‬در افراد مبتال به نشانگان داون‪ ،‬از‬
‫کروموزوم شمارۀ‪ ،21‬سه نسخه وجود دارد‪.‬‬

‫‪ -20‬با توجه به مطلب کتاب درسی دربارۀ تشریح مقایسهای‪ ،‬چند مورد‪ ،‬عبارت زیر را بهطور صحیحی کامل میکند؟‬
‫«دست انسان و دست گربه مثالهایی از نوعی ساختار هستند که برخالف ساختارهایی که ‪ ،..................‬میتواند ‪»..................‬‬
‫الف) نسبت به ساختار مشابه‪ ،‬کوچک یا ساده شدهاند ـ کار خاصی را در جاندار انجام دهند‪.‬‬
‫ب) کار یکسان اما طرح ساختاری متفاوت دارند ـ برای تعیین نیای مشترک گونهها استفاده شود‪.‬‬
‫ج) بهصورت ضعیفشده در یک جاندار دیده میشوند ـ حاکی از رابطۀ بین انواعی از مهرهداران باشد‪.‬‬
‫د) طرح مشابه ساختار بدنی بعضی گونهها را نشان میدهند ـ بیانگر اشتقاق گونهها از یک گونۀ مشترک باشد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪31‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسه چهارم‬

‫(‪ ۱۲0۴‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۱‬‬

‫ساختارهایی که نسبت به ساختار مشابه‪ ،‬کوچک یا ساده شدهاند = ساختارهای وستیجیال‬


‫ساختارهایی که کار یکسان اما طرح ساختاری متفاوت دارند = ساختارهای آنالوگ‬
‫ساختارهایی که بهصورت ضعیفشده در یک جاندار دیده میشوند = ساختارهای وستیجیال‬
‫ساختارهایی که طرح مشابه ساختار بدنی بعضی گونهها را نشان میدهند = ساختارهای همتا‬

‫فقط مورد (ب)‪ ،‬صحیح است‪ .‬دست انسان‪ ،‬بال پرنده‪ ،‬بالۀ دلفین و دست گربه مثالهایی از اندامهای همتا هستند‪.‬‬
‫ساختارهای مورد مطالعه در تشریح مقایسهای‬
‫وستیجیال‬ ‫آنالوگ‬ ‫همتا‬ ‫نوع ساختار‬
‫کوچک یا ساده شده‬ ‫متفاوت‬ ‫مشابه‬ ‫طرح ساختاری‬
‫ضعیفشده یا فاقد کار خاص‬ ‫مشابه‬ ‫متفاوت یا مشابه‬ ‫کارکرد‬

‫✘‬ ‫✓‬ ‫✘‬ ‫سازش متفاوت به یک نیاز یکسان‬


‫✓ مار از تغییر سوسمار پدید آمده است‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫ردپای تغییر گونهها‬

‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫شاهد تغییر گونهها‬


‫بقایای پا در لگن مار پیتون‬ ‫بال کبوتر و بال پروانه‬ ‫اندام حرکتی جلویی مهرهداران‬ ‫مثال‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) ساختارهای همتا‪ ،‬همواره کار مشخصی در جاندار دارند هرچند ممکن است کار آنها متفاوت باشد‪ .‬ساختارهای وستیجیال‪ ،‬ممکن است فاقد کار خاصی‬
‫باشند اما ممکن ا ست کاری را نیز در جاندار انجام دهند که معموالً (نه همیشه) نسبت به ساختار اصلی‪ ،‬ضعیفتر (با کارآیی کمتر) میباشد‪.‬‬
‫ب و د) زیستشناسان بر این باورند که بعضی گونهها‪ ،‬نیای مشترکی دارند؛ یعنی اینکه در گذشته از گونۀ مشترکی مشتق شدهاند‪ ،‬به همین علت‪ ،‬ساختارهای‬
‫همتا در آنها وجود دارد (نادرستی مورد د)‪ .‬گونههایی را که نیای مشترکی دارند‪ ،‬گونههای خویشاوند میگویند (درستی مورد ب)‪ .‬حواستون باشه که مورد (د)‪،‬‬
‫بهخاطر برخالف غلطه!‬
‫ج) مار پیتون با اینکه پا ندارد اما بقایای پا در لگن آن به صورت وستیجیال موجود است و این حاکی از وجود رابطهای میان آن و دیگر مهرهداران است‪ .‬تا‬
‫همینجا‪ ،‬مورد (ج) بهخاطر برخالف غلط هست اما عالوهبر اون‪ ،‬حواستون باشه که ساختارهای همتا هم برای ردهبندی جانداران استفاده میشن و میتونن رابطۀ بین مهرهداران مختلف رو‬
‫نشون بدن!‬

‫تستنامه‬
‫داخل ‪۹۹‬‬ ‫کدام عبارت در ارتباط با زیستشناسان صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬افراد دارای ساختارهای همتا را دارای یک نیای مشترک میدانند‪.‬‬
‫‪ )۲‬ساختارهای آنالوگ را بهعنوان شواهدی برای تغییر گونهها در نظر میگیرند‪.‬‬
‫‪ )۳‬توالیهای آمینواسیدی حفظشدۀ پروتئينها را فقط خاص افراد یک گونه میدانند‪.‬‬
‫‪ )۴‬معتقدند‪ ،‬اندامهای وستیجیال در همۀ جانداران تکاملیافته‪ ،‬دارای نقش بسیار جزئی هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۴‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۱‬‬
‫زیستشناسان بر این باورند که علت وجود ساختارهای همتا در گونههای متفاوت این است که این گونهها‪ ،‬نیای مشترکی دارند؛ یعنی اینکه در گذشته از گونۀ مشترکی‬
‫مشتق شدهاند (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬سنگوارهها‪ ،‬تشریح مقایسهای و مطالعات مولکولی‪ ،‬شواهدی برای تغییر گونهها هستند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬توالیهایی از ِدنا را که در‬
‫بین گونههای مختلف دیده میشوند‪ ،‬توالیهای حفظشده مینامند (نادرستی گزینۀ ‪ .) ۳‬ساختارهای وستیجیال‪ ،‬ممکن است فاقد کار خاصی باشند اما ممکن است‬
‫کاری را نیز در جاندار انجام دهند (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪32‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه پنجم»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزای عزیز سالم؛‬

‫امیدواریم حالتون خوب باشه و تا حاال تونسته باشین با شرکت توو کالس تستطالیی زیستشناسی و به ریزبینی و نکتهسنجی در پاسخ به سواالیی که به تسلط و‬

‫درایت بیشتری داره رسیده باشین‪.‬‬

‫ما بعد از جمعبندی و بیان نکات مهم مباحث انسانی زیستشناسی و یه جمعبندی از محتوای آموزشی نیمسال اول کتاب زیستشناسی دوازدهم‪ ،‬جمعه پیش رو به‬

‫بررسی کامل مباحث زیستشناسی گیاهی کنکور میپردازیم و تمام تالشمون رو کردیم تا با طرح سواالتی دقیق و الیهبندی شده؛ همه اونچه که یه دانشآموز کنکوری‬

‫توو این مبحث کم طرفدار باید بدونه رو ارائه بدیم‪.‬‬

‫امیدواریم با مطالعه این استارترپک؛ یه مرور کلی روی عنوانها و مطالبی که قراره توو این جلسه موشکافی بشه داشته باشین‪.‬‬

‫یادتون باشه که نتیجهبخشی هر فرآیندی وقتی خودش رو نشون میده که همه ارکان اون فرآیند به تنهایی کارکرد خودشون رو با کیفیت قابل قبولی نشون بدن‪ .‬ما‬

‫آموزگاریم و تمام تالشمون رو توو این سالها کردیم که مثل یه کتاب مرجع همه چیز رو با حساسیت و دقت در اختیار مخاطبامون قرار بدیم و شما دانشآموزید و‬

‫قطعاً بهتر میدونین که بدون تالش و تمرین و تکرار دانستههای ارزشمند‪ ،‬به تسلط و مهارت نمیشه رسید‪.‬‬

‫روز جمعه منتظرمون باشین‪.‬‬

‫تندرست باشین‬

‫فرزام فرهمندنیا ـ پوریا خیراندیش‬

‫‪ 2‬اردیبهشت ‪ :‬جمعبندی مباحث زیستشناسی گیاهی؛ فصلهای ششم و هفتم پایۀ دهم و فصلهای هشتم و نهم پایۀ یازدهم‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -1‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در نوعی سامانۀ بافتی گیاهان که ترابری مواد را در گیاه برعهده دارد‪ ،‬هر یاختۀ ‪ ،..................‬قطعاً میتواند ‪»..................‬‬
‫الف) دارای دیوارۀ پسین چوبیشده ـ شیرۀ خام را در گیاه جابهجا کند‪.‬‬
‫ب) دارای پروتوپالست هستهدار ـ شیرۀ پرورده را از برگ به ریشه منتقل کند‪.‬‬
‫ج) فاقد دیوارۀ عرضی که لولۀ پیوسته تشکیل میدهد ـ طول زیادی داشته باشد‪.‬‬
‫د) اصلی زنده که دیوارۀ نخستین سلولزی دارد ـ دیوارۀ عرضی منفذدار تشکیل دهد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱0۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ متن ‪ +‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫نوعی سامانۀ بافتی گیاهان که ترابری مواد را در گیاه برعهده دارد = سامانۀ بافت آوندی‬
‫یاختهای از سامانۀ بافت آوندی که دیوارۀ پسین چوبیشده دارد = یاختههای آوند چوبی (تراکئید ‪ +‬عنصر آوندی) ‪ +‬فیبر‬
‫یاختهای از سامانۀ بافت آوندی که پروتوپالست هستهدار دارد = یاختههای پارانشیمی ‪ +‬یاختههای همراه‬
‫یاختهای از سامانۀ بافت آوندی که دیوارۀ عرضی ندارد و لولۀ پیوسته تشکیل میدهد = عنصر آوندی‬
‫یاختهای اصلی از سامانۀ بافت آوندی که دیوارۀ نخستین سلولزی دارد = یاختۀ آوند آبکش‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬صحیح است‪ .‬اصلیترین یاختههای سامانۀ بافت آوندی‪ ،‬یاختههایی هستند که آوندها را میسازند و شیرۀ خام و پرورده را در سراسر گیاه جابهجا‬
‫میکنند‪ .‬آوندهای آبکش‪ ،‬یاختههای آوندی هستند که دیوارۀ نخستین سلولزی دارند و یاختههای آوند چوبی‪ ،‬دیوارۀ پسین چوبیشده دارند‪ .‬در یاختههای‬
‫آوندهای آبکش‪ ،‬دیوارۀ عرضی دارای صفحۀ آبکشی هست و منفذدار میباشد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آوند آبکش و تراکئيد‪ ،‬دیوارۀ عرضی دارند ولی عنصر آوندی‪ ،‬دیوارۀ عرضی ندارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تراکئید‪ ،‬دیوارۀ عرضی پیوسته (فاقد منفذ) و یاختۀ آوند آبکش‪ ،‬دیوارۀ عرضی دارای صفحۀ آبکشی (منفذدار) دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای آوندی (تراکئید‪ ،‬عنصر آوندی و یاختۀ آوند آبکش)‪ ،‬اصلیترین یاختههای سامانۀ بافت آوندی هستند و یاختههای‬
‫پارانشیمی‪ ،‬فیبر و یاختههای همراه‪ ،‬یاختههای غیراصلی سامانۀ بافت آوندی هستند‪.‬‬

‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) آوندهای چوبی‪ ،‬یاختههایی هستند که دیوارۀ پسین چوبیشده دارند و میتوانند شیرۀ خام را در سراسر گیاه جابهجا کنند‪ .‬عالوهبر آوندهای چوبی‪،‬‬
‫یاختههای فیبر نیز یاختههای دارای دیوارۀ پسین چوبیشده هستند که در سامانۀ بافت آوندی وجود دارند ولی نمیتوانند شیرۀ خام‬
‫را جابهجا کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای فیبر و پارانشیمی‪ ،‬هم در سامانۀ بافت زمینهای وجود دارند و هم در سامانۀ بافت آوندی‪.‬‬

‫ب) یاختۀ آوند آبکش‪ ،‬یاختۀ پارانشیمی و یاختۀ همراه‪ ،‬یاختههای سامانۀ بافت آوندی هستند که پروتوپالست دارند‪ .‬در یاختۀ‬
‫آوند آبکش‪ ،‬هسته وجود ندارد ولی یاختۀ پارانشیمی و یاختۀ همراه‪ ،‬دارای هسته میباشند‪ .‬یاختههای آوند آبکش‪ ،‬میتوانند شیرۀ‬
‫پرورده را در گیاه جابهجا کنند و برای مثال‪ ،‬از برگ (محل تولید مواد غذایی) به ریشه (محل مصرف مواد غذایی) انتقال دهند‪.‬‬
‫اما یاختههای پارانشیمی و یاختههای همراه‪ ،‬مستقیماً نمیتوانند شیرۀ پرورده را انتقال دهند‪ .‬البته‪ ،‬یاختههای همراه میتوانند‬
‫به آوندهای آبکش در ترابری شیرۀ پرورده کمک کنند‪ .‬پس اگه بگیم یاختههای همراه میتونن شیرۀ پرورده رو انتقال بدن‪ ،‬غلطه اما اگه‬
‫بگیم میتونن به انتقال شیرۀ پرورده کمک کنن یا در انتقال شیرۀ پرورده نقش دارن‪ ،‬درسته!‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬بخشی از گیاه که ترکیبات آلی مورد نیاز بخشهای دیگر گیاه را تأمین میکند‪ ،‬محل منبع و بخشی‬
‫از گیاه که ترکیبات آلی به آنجا میروند و ذخیره (مثالً ریشه) یا مصرف (گل) میشوند‪ ،‬محل مصرف نامیده میشوند‪ .‬برگها از‬
‫مهمترین محلهای منبع هستند‪.‬‬

‫ج) عناصر آوندی‪ ،‬یاختههای کوتاهی هستند که در آنها‪ ،‬دیوارۀ عرضی از بین رفته و لولۀ پیوستهای تشکیل شده است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫انواع یاختههای آوندی‬

‫آوند چوبی‬
‫آوند آبکش‬ ‫نوع آوند‬
‫عنصر آوندی‬ ‫تراکئید‬
‫شامل غشای یاخته و میانیاخته‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫پروتوپالست‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫هسته‬


‫دیوارۀ نخستین سلولزی‬ ‫دیوارۀ پسین چوبیشده‬ ‫دیوارۀ پسین چوبیشده‬ ‫دیواره‬
‫ِگرد‬ ‫کوتاه و دارای انتهای ِگرد‬ ‫دراز‪ ،‬دوکیشکل و باریک‬ ‫شکل یاخته‬
‫کم‬ ‫زیاد‬ ‫متوسط‬ ‫قطر دهانه‬
‫دیوارۀ منفذدار بهصورت صفحۀ آبکشی‬ ‫✘‬ ‫دیوارۀ منفذدار‬ ‫دیوارۀ عرضی‬
‫ترابری شیرۀ پرورده (آب و مواد آلی)‬ ‫ترابری شیرۀ خام (آب و مواد معدنی)‬ ‫ترابری شیرۀ خام (آب و مواد معدنی)‬ ‫نقش‬
‫در تمام جهات‬ ‫فقط به سمت باال‬ ‫فقط به سمت باال‬ ‫جهت ترابری مواد‬

‫‪ -2‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در ریشۀ گیاه گوجه فرنگی ‪ ..................‬یاختههای ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬مستحکمترین ـ زندۀ سامانۀ بافت زمینهای ـ در حفظ انعطافپذیری اندام نقش دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬تمایزیافتهترین ـ سامانۀ بافت پوششی ـ پوششی از ترکیبات لیپیدی در سطح خود دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬باریکترین ـ اصلی سامانۀ بافت آوندی ـ در سراسر طول خود‪ ،‬دیوارۀ یاختهای ضخیم دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬نفوذپذیرترین ـ سامانۀ بافت زمینهای نسبت به آب ـ فضای بینیاختهای اندک و سبزینه دارند‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۶‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی ‪ +‬نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫مستحکمترین یاختههای زندۀ سامانۀ بافت زمینهای = یاختههای کالنشیمی‬


‫تمایزیافتهترین یاختههای سامانۀ بافت پوششی ریشه = تار کشنده‬
‫پوششی از ترکیبات لیپیدی در سطح سامانۀ بافت پوششی = پوستک‬
‫باریکترین یاختههای اصلی سامانۀ بافت آوندی = یاختههای آوندی آبکشی‬
‫نفوذپذیرترین یاختههای سامانۀ بافت زمینهای نسبت به آب = یاختههای پارانشیمی‬

‫یاخته های کالنشیمی دیوارۀ پسین ندارند؛ اما دیوارۀ نخستین آنها ضخیم است‪ .‬به همین علت کالنشیمها ضمن ایجاد استحکام‪ ،‬سبب انعطافپذیری اندام‬
‫میشوند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬تار کشنده در ریشههای جوان‪ ،‬از تمایز یاختههای روپوست ایجاد میشود‪ .‬روپوست ریشه‪ ،‬پوستک ندارد‪ .‬پوستک از ترکیبات لیپیدی ساخته شده است‪.‬‬

‫‪ )۳‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬یاختههای آوند آبکشی‪ ،‬کمترین فضای درونی را دارند و باریکترین آوندها هستند‪ .‬آوندهای آبکشی دیوارۀ‬

‫نخستین و نازک دارند‪.‬‬

‫‪ )۴‬در سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای پارانشیمی نازکترین دیوارۀ یاختهای را دارند و بیشترین نفوذپذیری را نسبت به آب دارند‪ .‬یاختههای پارانشیمی‪ ،‬فضای‬

‫بینیاختهای اندک دارند اما در ریشه‪ ،‬یاختههای پارانشیمی نمیتوانند دارای سبزینه باشند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫یاختههای گیاهی در یک نگاه‬


‫وظیفه‬ ‫محل قرارگیری‬ ‫پروتوپالست‬ ‫دیوارۀ یاختهای‬ ‫یاخته‬ ‫بافت‬ ‫سامانه‬
‫جذب آب از خاک‬ ‫فقط در ریشه‬ ‫تار کشنده‬
‫کاهش تبخیر از سطح برگ‪ ،‬سختتر کردن حرکت حشرات‪،‬‬
‫نخستین و نازک‬ ‫کرک‬
‫حس برخورد حشرات در برگ گیاه گوشتخوار‬

‫روپوست‬
‫ـ دیوارۀ شکمی‬
‫ترشح مواد‬ ‫اندامهای هوایی گیاه‬ ‫زنده‬ ‫ترشحی‬
‫یاختۀ نگهبان‪،‬‬

‫پوششی‬
‫نگهبان‬
‫کنترل باز و بسته شدن منافذ ـ فتوسنتز‬ ‫ضخیم است‬
‫روزنه‬
‫محفاظت از گیاه و کاهش تبخیر آب‬ ‫کل سطح اندامهای جوان‬ ‫روپوست‬

‫پسین و‬

‫پریدرم‬
‫محفاظت از گیاه و کاهش تبخیر آب‬ ‫ساقه و ریشۀ مسن‬ ‫مرده‬ ‫چوبپنبه‬
‫چوبپنبهای‬

‫فتوسنتز‬ ‫اندامهای سبز گیاه‬ ‫سبزینهدار‬

‫پارانشیمی‬
‫زنده‬ ‫نخستین و نازک‬

‫ترمیم بافت آسیبدیده ـ ذخیرۀ مواد‬ ‫همهی بخشهای گیاه‬ ‫سایر‬

‫زمینهای‬
‫کالنشیم‬
‫نخستین و‬
‫استحکام و انعطافپذیری اندامهای جوان‬ ‫بیشتر در زیر روپوست‬ ‫زنده‬ ‫کالنشیم‬
‫ضخیم‬

‫قسمتهای سخت میوه‬ ‫اسکلرئید‬

‫اسکلرانشیم‬
‫پسین ضخیم و‬
‫استحکام گیاه‬ ‫مرده‬
‫چوبی‬
‫بافت زمینهای‪ ،‬در مجاورت‬
‫فیبر‬
‫بافت آوندی‬
‫تراکئید‬
‫پسین ضخیم و‬

‫چوبی‬
‫انتقال شیرۀ خام‬ ‫دستههای آوندی‬ ‫مرده‬ ‫عنصر‬
‫چوبی شده‬
‫آوندی‬
‫انتقال شیرۀ پرورده‬ ‫نخستین نازک‬ ‫آوند آبکش‬

‫آوندی‬
‫آبکش‬

‫دستههای آوندی‬ ‫زنده‬


‫کمک به انتقال شیرۀ پرورده در آوند آبکش‬ ‫همراه‬

‫تمرین‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫ِ‬
‫عبارت زیر را بهطور مناسب کامل میکند؟‬ ‫کدام گزینه‪،‬‬
‫«در برگ خرزهره‪ .................. ،‬یاختههای سامانۀ بافت ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬فراوانترین ـ پوششی ـ در ایجاد جریان تودهای در نوعی آوند نقش دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬اصلیترین ـ آوندی ـ دیوارهای از رسوبات لیگنینی با اشکال متفاوت دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬مستحکمترین ـ زمینهای ـ شیرۀ گیاهی را در سراسر گیاه جابهجا مینمایند‪.‬‬
‫‪ )۴‬رایجترین ـ زمینهای ـ در سبزدیسه (کلروپالست)ها‪ ،‬فاقد ساختارهای غشایی و کیسهمانند و به هم متصل هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۶‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫گزینه ‪۱‬‬
‫یاختههای روپوستی با ایجاد نیروی مکش تعرقی‪ ،‬در ایجاد جریان تودهای در آوندهای چوبی نقش دارند (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬اصلیترین یاختههای آوندی‪ ،‬یاختههای‬
‫آوند آبکش و چوب هستند‪ .‬در آوندهای چوبی‪ ،‬دیوارۀ چوبیشده با شکلهای متفاوت رسوبات لیگنینی وجود دارد اما آوندهای آبکش‪ ،‬دیوارۀ چوبیشده ندارند‬
‫(نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬مستحکمترین یاختههای سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای اسکلرانشیمی هستند‪ .‬این یاختهها در انتقال شیرههای گیاهی نقش ندارند (نادرستی‬
‫گزینۀ ‪ .)۳‬رایجترین یاختههای سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای پارانشیمی هستند‪ .‬فقط یاختههای پارانشیمی سبزینهدار‪ ،‬دارای سبزدیسه هستند (نادرستی گزینۀ‬
‫‪.)۴‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -3‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در نوعی سامانۀ بافتی در گیاهان که فضای بین روپوست و بافت آوندی را پر میکند‪ ............ ،‬همۀ انواع یاختههای دیگر این سامانه‪ ،‬همواره ‪».....‬‬
‫‪ )۱‬رایجترین یاختههای بافتی برخالف ـ دیوارۀ نخستین نازک در مجاورت غشای یاختهای دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬یاختههای ممانعتکننده از رشد اندام گیاهی برخالف ـ در استحکام اندام گیاهی نقش دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬یاختههای دراز واجد دیوارۀ لندار برخالف ـ در تولید طناب و پارچه استفاده میشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬یاختههای دارای دیوارۀ نخستین ضخیم برخالف ـ فقط زیر روپوست قرار میگیرند‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۶‬ـ سخت ـ مقایسه ـ قید ـ متن ‪ +‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫نوعی سامانۀ بافتی که فضای بین روپوست و بافت آوندی را پر میکند = سامانۀ بافت زمینهای‬
‫رایجترین یاختههای سامانۀ بافت زمینهای = یاختههای پارانشیمی‬
‫یاختههای ممانعتکننده از رشد اندام گیاهی در سامانۀ بافت زمینهای = یاختههای اسکلرانشیمی (فیبر و اسکلرئيد)‬
‫یاختههای دراز در سامانۀ بافت زمینهای = یاختههای کالنشیمی ‪ +‬یاختههای فیبر‬
‫یاختههای دارای دیوارۀ نخستین ضخیم در سامانۀ بافت زمینهای = یاختههای کالنشیمی‬

‫سامانۀ بافت زمینه ای که فضای بین روپوست و بافت آوندی را پر میکند‪ ،‬از سه نوع بافت پارانشیمی (نرمآکَنه)‪ ،‬کُالنشیمی (چسبآکَنه) و اسکلرانشیمی‬
‫(سختآکَنه) تشکیل میشود‪ .‬بافت پارانشیمی‪ ،‬رایجترین بافت در سامانۀ بافت زمینهای است‪ .‬یاختههای پارانشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین نازک و چوبینشده دارند‪.‬‬
‫یاختههای کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین ضخیم و یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین ضخیم و چوبیشده دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای پارانشیمی و کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین چوبینشده و یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین چوبیشده دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای پارانشیمی‪ ،‬تنها یاختههای سامانۀ بافت زمینهای هستند که دیوارۀ نازک دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین ضخیم و یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین ضخیم دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای پارانشیمی و کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین ندارند و دیوارۀ نخستین آنها در مجاورت غشای یاختهای قرار دارد‪.‬‬

‫یاختههای سامانه بافت زمینهای‬


‫اسکلرانشیمی‬
‫کالنشیمی‬ ‫پارانشیمی‬ ‫نوع یاخته‬
‫فیبر‬ ‫اسکلرئید‬

‫شکل‬

‫بلند‬ ‫کوتاه‬ ‫بلند‬ ‫کوتاه‬ ‫طول‬


‫‪۱‬ـ رایجترین در سامانۀ بافت زمینهای‬
‫ذرههای سخت سامانۀ ‪۱‬ـ سامانۀ بافت زمینهای‬ ‫‪۳‬ـ پیراپوست (پریدرم)‬ ‫‪۲‬ـ سامانۀ بافت آوندی‬
‫معموالً در زیر روپوست‬ ‫محل قرارگیری‬
‫‪۲‬ـ اطراف دستههای آوندی‬ ‫بافت زمینهای گالبی‬ ‫‪ ۴‬و ‪[ ۵‬فصل ‪ ۸‬یازدهم]ـ بافت خورش ‪ +‬دروندانه‬
‫(آندوسپرم)‬
‫تولید طناب و پارچه‬ ‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫کاربرد‬
‫کم‬ ‫کم‬ ‫‪۲‬ـ در گیاهان آبزی‪ ،‬زیاد‬ ‫‪۱‬ـ معموالً کم‬ ‫فضای بینیاختهای‬
‫✓‬ ‫ضخیم‬ ‫نازک‬ ‫دیوارۀ نخستین‬
‫چوبیشده‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫دیوارۀ پسین‬
‫✓‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫چوبیشدن دیواره‬
‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫الن‬
‫مرگ پس از چوبیشدن دیواره‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫پروتوپالست‬
‫✘‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫توانایی رشد‬
‫✓‬ ‫✓‬ ‫✘‬ ‫نقش استحکامی‬
‫✘‬ ‫✘‬ ‫پس از زخمیشدن گیاه‪ ،‬برای ترمیم زخم‬ ‫توانایی تقسیم‬
‫پارانشیم سبزینهدار (غالف آوندی در گیاهان ‪ C4‬و میانبرگ‬ ‫داشتن سبزینه و‬
‫✘‬ ‫✘‬
‫نردهای و اسفنجی)‬ ‫فتوسنتز‬
‫‪۱‬ـ استحکام‬ ‫‪۲‬ـ فتوسنتز‬ ‫‪۱‬ـ ذخیرۀ مواد‬
‫استحکام‬ ‫وظیفه‬
‫‪۲‬ـ انعطافپذیری اندام‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬زمانی که دیوارۀ پسین در یاخته تشکیل میشود‪ ،‬یاخته توانایی رشد را از دست میدهد‪ .‬بنابراین‪ ،‬یاختههای فیبر و اسکلرئید‪ ،‬از رشد اندام گیاهی جلوگیری‬
‫میکنند‪ .‬این یاختهها‪ ،‬با داشتن دیوارۀ پسین ضخیم و چوبیشده‪ ،‬در استحکام اندام گیاهی نقش دارند‪ .‬بهجز یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬یاختههای کالنشیمی‬
‫نیز با داشتن دیوارۀ نخستین ضخیم‪ ،‬در استحکام اندام گیاهی نقش دارند اما مانع رشد اندام گیاهی نمیشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای کالنشیمی و اسکلرانشیمی‪ ،‬در استحکام اندام گیاهی نقش دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم یاختههای کالنشیمی و هم یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ ضخیم دارند‪ .‬اما دیوارۀ یاختههای کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین چوبینشده و دیوارۀ یاختههای‬
‫اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین چوبیشده است‪.‬‬

‫‪ )۳‬همۀ یاختههای گیاهی‪ ،‬حتی یاختههای غیرزنده‪ ،‬دیوارۀ یاختهای و لن دارند‪ .‬در سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬یاختههای کالنشیمی‬
‫و یاختههای فیبر‪ ،‬دراز هستند و یاختههای پارانشیمی و اسکلرئیدها‪ ،‬کوتاه میباشند‪ .‬یاختههای فیبر‪ ،‬در تولید طناب و پارچه‬
‫استفاده میشوند‪ .‬این گزینه‪ ،‬با توجه به یاختههای کالنشیمی‪ ،‬نادرست است‪.‬‬
‫‪ )۴‬یاختههای کالنشیمی‪ ،‬دارای دیوارۀ نخستین ضخیم هستند‪ .‬یاختههای کالنشیمی‪ ،‬معمولً ( نه همیشه) زیرِ روپوست قرار‬
‫میگیرند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یاختههای کالنشیمی در قسمت پوست اندام گیاهی قرار دارند نه روپوست‪.‬‬
‫نکته‪ :‬بیشتر یاختههای کالنشیمی در زیر روپوست قرار دارند اما در بخشهای دیگر اندام گیاهی نیز وجود دارند‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬یاختههای پارانشیمی‪ ،‬کالنشیمی و اسکلرانشیمی (‪ ۱۵ ،۱۶‬و ‪ ۱۴‬ـ ‪)۱۰۶‬‬

‫یاختههای پارانشیمی و کالنشیمی‪ ،‬پروتوپالست زنده دارند اما در یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬پروتوپالست از بین رفته است‪.‬‬
‫یاختههای پارانشیمی و اسکلرئيد‪ ،‬کوتاه هستند و یاختههای کالنشیمی و فیبر‪ ،‬دراز میباشند‪.‬‬
‫یاختههای پارانشیمی و کالنشیمی‪ ،‬دیوارۀ نخستین و یاختههای اسکلرانشیمی‪ ،‬دیوارۀ پسین دارند‪.‬‬
‫یاختههای پارانشیمی‪ ،‬دیوارۀ نازک (نخستین) دارند ولی دیوارۀ ضخیم در یاختههای کالنشیمی (نخستین چوبینشده) و اسکلرانشیمی (پسین چوبیشده) دیده‬
‫میشود‪.‬‬
‫فضای بینیاختهای در بافت پارانشیمی‪ ،‬کالنشیمی و اسکلرانشیمی‪ ،‬کم است‪ .‬البته در پارانشیم هوادار‪ ،‬فضای بینیاختهای زیاد است‪.‬‬
‫در همۀ یاختههای سامانۀ بافت زمینهای‪ ،‬دیوارۀ یاختهای دارای الن دیده میشود‪.‬‬
‫در اسکلرئيدها‪ ،‬انشعاباتی از مرکز یاخته در دیوارۀ پسین وجود دارد که به سمت دیوارۀ نخستین کشیده شده است‪.‬‬
‫در بخش خوراکی میوۀ گالبی‪ ،‬ذرههای سختی وجود دارند که از جنس اسکلرئید هستند‪.‬‬
‫در زیر روپوست‪ ،‬چند الیه از یاختههای کالنشیمی قرار دارند‪.‬‬
‫در نوعی روش رنگآمیزی‪ ،‬دیوارۀ سلولزی یاختههای کالنشیمی به رنگ تیره در میآید‪ .‬بنابراین‪ ،‬در این روش رنگآمیزی‪ ،‬از رنگ کارمن زاجی که دیوارۀ سلولزی را به‬
‫رنگ قرمز در میآورد‪ ،‬استفاده نشده است‪.‬‬
‫در نوعی روش رنگآمیزی‪ ،‬دیوارۀ چوبی یاختههای فیبر به رنگ قرمز در میآید‪ .‬بنابراین‪ ،‬در این روش رنگآمیزی‪ ،‬از رنگ آبیمتیل که دیوارۀ چوبی را به رنگ آبی در‬
‫میآورد‪ ،‬استفاده نشده است‪.‬‬

‫‪ -4‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«برای اینکه ‪ ،..................‬الزم است که ‪»..................‬‬
‫‪ ) ۱‬ترکیبات دارای ویژگی مقابله با سرطان در گیاهی وجود داشته باشند ـ مواد رنگی در واکوئول یا دیسه (پالست) ذخیره شوند‪.‬‬
‫‪ )۲‬یاختۀ گیاهی‪ ،‬بتواند با انرژی نور خورشید مواد آلی را تولید کند ـ اندامکی دارای کاروتنوئید در یاخته وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬رویان یک گیاه بتواند به گیاه بالغ رشد و نمو پیدا کند ـ ترکیبات پروتئینی در واکوئول ذخیره شوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬بخشهای غیرسبز در برگ گیاهان ایجاد شوند ـ در فصل پاییز‪ ،‬سبزینه (کلروفیل)ها تجزیه شوند‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۶‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫اندامک دارای کاروتنوئید‪ ،‬میتواند سبزدیسه یا رنگدیسه باشد و هر یاختۀ فتوسنتزکننده در گیاه‪ ،‬حتماً سبزدیسه دارد‪.‬‬
‫تراکم سبزینهها‬ ‫تراکم کاروتنوئيدها‬ ‫نوع دیسه‬
‫صفر‬ ‫زیاد‬ ‫رنگدیسه‬
‫زیاد‬ ‫کم‬ ‫سبزدیسه‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬رنگیزههای موجود در دیسهها و کریچهها‪ ،‬پاداُکسنده هستند و در پیشگیری از سرطان نقش دارند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬ترکیبات آلکالوئیدی موجود در شیرابۀ بعضی‬
‫از گیاهان نیز می توانند برای مقابله با سرطان مصرف شوند و به همین دلیل‪ ،‬برای تولید داروهای ضد سرطان استفاده میشوند‪.‬‬
‫نه درمان) سرطان نقش دارند ولی آلکالوئیدها برای تولید داروهای ضدسرطان استفاده میشوند‬ ‫کلید‪ :‬رنگیزههای موجود در کریچهها و دیسهها‪ ،‬در پیشگیری (‬
‫و میتوان از آنها برای درمان سرطان استفاده کرد‪.‬‬

‫خُب‪ ،‬با عوامل مؤثر در مقابله با سرطان آشنا شدیم‪ .‬بریم با عواملی آشنا بشیم که احتمال بروز سرطان رو افزایش میدن‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬چاقی‪ ،‬احتمال ابتال به بیماریهایی مانند دیابت نوع دو‪ ،‬انواعی از سرطان‪ ،‬تنگشدن سرخرگها و سکتههای قلبی و مغزی را‬
‫افزایش میدهد‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬مشکالت کبدی‪ ،‬سکتۀ قلبی و انواع سرطان‪ ،‬از پیامدهای مصرف بلندمدت الکل است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬مصرف تنباکو با سرطان دهان‪ ،‬حنجره و شش ارتباط مستقیم دارد‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬تومور‪ ،‬تودهای است که در اثر تقسیمات تنظیمنشده ایجاد میشود‪ .‬تومورها به دو نوع خوشخیم و بدخیم (یا همان سرطان)‬
‫تقسیم میشوند‪ .‬عوامل ژنتیکی و محیطی (مثل آالیندههای محیطی‪ ،‬دود خودروها‪ ،‬ویروسها و ‪ )...‬در بروز سرطان مؤثرند‪.‬‬

‫‪ )۳‬فقط در بعضی از گیاهان‪ ،‬مثل گندم و جو‪ ،‬پروتئینهای ذخیرهشده در واکوئول برای رشد و نمو رویان مصرف میشوند‪.‬‬
‫محل ذخیره‬ ‫پیشساز ذخیرۀ غذایی‬ ‫ماهیت ذخیرۀ غذایی‬ ‫ذخیرۀ غذایی‬ ‫گیاه‬
‫نشادیسه‬ ‫گلوکز‬ ‫پلیساکارید‬ ‫نشاسته‬ ‫سیبزمینی‬
‫واکوئول‬ ‫آمینواسید‬ ‫پروتئین‬ ‫گلوتن‬ ‫گندم و جو‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬رویان غالت هنگام رویش دانه‪ ،‬مقدار فراوانی هورمون جیبرلیـن میسـازد‪.‬‬

‫این هورمون بر خارجیترین الیۀ آندوسپرم (الیۀ گلوتندار) اثر میگذارد و سبب تولید و رها شدن آنزیمهای‬

‫گوارشی در دانه میشود‪ .‬این آنزیمها‪ ،‬دیوارۀ یاختهها و ذخایر آندوسپرم را تجزیه میکننـد‪ .‬نشاسـته‪ ،‬یکی‬

‫از این ذخایر است که بر اثر آنزیم آمیالز به گلوکز تجزیه میشود‪.‬‬

‫اما بریم ببینیم راجع به گلوتن چه چیزایی توی کتاب درسی گفته شده‪:‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬پروتئین‪ ،‬یکی از ترکیباتی است که در واکوئول (کریچه) ذخیره میشود‪.‬‬

‫ِگلوتن یکی از این پروتئینهاست که در گندم و جو ذخیره میشود و برای رشد و نمو رویان مصرف میرسد‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬الیۀ خارجی آندوسپرم (دروندانه)‪ ،‬الیۀ گلوتندار است‪ .‬این الیه‪ ،‬تحت تأثیر‬

‫هورمون جیبرلین‪ ،‬آنزیمهای گوارشی را در دانه ترشح میکند که موجب تجزیۀ ذخایر موجود در آندوسپرم میشود‪.‬‬

‫‪ )۴‬بعضی از گیاهان‪ ،‬در برگهای خود بخشهای غیرسبز دارند‪ .‬این بخشهای غیرسبز در برگ این گیاهان‪ ،‬دائمی هستند و فقط مربوط به رنگهای پاییزی‬
‫نیستند‪ .‬در سایر گیاهان‪ ،‬برگها در بهار سبز هستند و در پاییز‪ ،‬با تجزیۀ سبزینهها و افزایش کاروتنوئیدها‪ ،‬رنگ برگ تغییر میکند‪.‬‬
‫مثالهایی از تغییر رنگ در ساختارهای گیاهی‬
‫علت گیاهی تغییر‬ ‫علت محیطی تغییر‬ ‫چگونگی تغییر رنگ‬ ‫نام گیاه‬
‫تبدیل شدن سبزدیسهها به رنگدیسه طی تجزیۀ‬ ‫رشد گوجه فرنگی و افزایش میزان‬
‫تغییر رنگ سبز میوهها به قرمز‬ ‫گوجه فرنگی‬
‫سبزینه و همچنین افزایش رنگیزۀ قرمز‬ ‫رسیدگی میوههای آن‬
‫تبدیل شدن سبزدیسهها به رنگدیسه طی تجزیۀ‬ ‫کاهش طول روز و کم شدن نور در‬
‫تغییر رنگ سبز برگها به زرد و نارنجی‬ ‫گیاهان برگریز‬
‫سبزینه و همچنین افزایش کاروتنوئیدها‬ ‫فصل پاییز‬
‫تبدیل شدن رنگدیسهها به سبزدیسه طی افزایش‬ ‫افزایش مساحت بخشهای سبز رنگ‬ ‫گیاهان دارای برگهایی با‬
‫کاهش نور در محیط‬
‫سبزینه و همچنین تجزیۀ کاروتنوئیدها‬ ‫برگ‬ ‫بخشهای غیر سبز‬
‫تجمع آلومینیم در کریچههای یاختههای گلبرگ‬ ‫رشد گیاه در خاکهای اسیدی‬ ‫تغییر رنگ صورتی گلبرگها به آبی‬ ‫گل ادریسی‬
‫چغندر قرمز‪ ،‬کلم بنفش و‬
‫تغییر رنگ آنتوسیانین ذخیره شده در کریچهها‬ ‫تغییر ‪ pH‬محیط‬ ‫تغییر رنگ بین قرمز تا بنفش‬
‫پرتقال توسرخ‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬بعضی گیاهان میتوانند آلومینیم (یک مادۀ معدنی) را در بافتهای خود ذخیره کنند؛ مثالً وقتی گیاه گل ادریسی در خاکهای‬
‫اسیدی رشد میکند‪ ،‬جذب و تجمع آلومینیم‪ ،‬رنگ گلبرگهای آن را از صورتی به آبی تغییر میدهد‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -5‬شکلهای مقابل‪ ،‬برش عرضی ساختارهای نخستین تعدادی از اندامهای گیاهی را در زیر میکروسکوپ نشان میدهد‪ .‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ این‬
‫ساختارها بهدرستی بیان شده است؟‬
‫الفـ بخش «‪ »3‬همانند بخش «‪ ،»2‬میتواند مربوط به اندام دارای تار کِشنده باشد‪.‬‬
‫بـ یاختههای روپوست بخش «‪ »4‬برخالف بخش «‪ ،»1‬میتوانند ترکیبات پوستک‬
‫را بسازند‪.‬‬
‫جـ در بخش «‪ »2‬همانند بخش «‪ ،»4‬در فضای بین آوندها و روپوست‪ ،‬پوست‬
‫واضحی دیده میشود‪.‬‬
‫دـ در بخش «‪ »1‬همانند بخش «‪ ،»3‬انتقال فعال یونهای معدنی به درون آوندهای چوبی انجام میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰0۶‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ مقایسه ـ شکلدار ـ ترکیبیمتن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (ب) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬اندامهای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ ریشۀ تکلپهای‪۲ ،‬ـ ساقۀ دولپهای‪۳ ،‬ـ ریشۀ دولپهای‪۴ ،‬ـ ساقۀ‬
‫تکلپهای‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬برش عرضی ساقه و ریشه (فعالیت ـ ‪)۱۰۶‬‬

‫در ریشۀ تکلپهای‪ ،‬ریشۀ دولپهای و ساقۀ دولپهای‪ ،‬پوست مشاهده میشود‬
‫اما در ساقۀ تکلپهای‪ ،‬پوست وجود ندارد‪.‬‬
‫بیشترین ضخــامت پوست مربـوط به ریشۀ دولپهای است و بـهطـور کلی‪،‬‬
‫ضخامت پوست در ریشه بیشتر از ساقه است‪.‬‬
‫در ســاقۀ دولپهای و ریشۀ تکلپهای‪ ،‬دستههـای آوندی روی یک دایره قرار‬
‫گرفتهاند و در مرکز اندام‪ ،‬یاختۀ آوندی دیده نمیشود‪.‬‬
‫در ریشۀ دولپهای‪ ،‬آوندهای چوبی در مرکز اندام بهصورت ستارهایشکل (‪X‬شکل) دیده میشوند و در اطراف آنها‪ ،‬آوندهای آبکشی بهصورت متناوب قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫در ساقۀ تکلپهای‪ ،‬دستههای آوندی بهصورت پراکنده در کل اندام دیده میشوند‪.‬‬

‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) تار کشنده نوعی یاختۀ تمایزیافتۀ روپوست ریشه است اما بخش «‪ ،»۲‬نشاندهندۀ ساقه است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تار کشنده در ریشههای جوان‪ ،‬از تمایز یاختههای روپوست ایجاد میشود‪.‬‬

‫ب) پوستک توسط روپوست اندامهای هوایی ساخته میشود و ساقه برخالف ریشه‪ ،‬دارای پوستک است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬پوستک الیه ای روی سطح بیرونی روپوست برگ و ساقۀ جوان است که از ترکیبات لیپیدی ساخته شده است‪ .‬روپوست ریشه‪ ،‬پوستک ندارد‪.‬‬

‫ج) در ساقه و ریشۀ دولپهای و همچنین ریشۀ تکلپهای‪ ،‬پوست واضحی دیده میشود‪ .‬اما در ساقۀ تکلپهای‪ ،‬پوست دیده نمیشود‪.‬‬
‫د) انتقال فعال یونهای معدنی به درون آوندهای چوبی مربوط به ریشه است که باعث ایجاد فشار ریشهای میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬یاختههای درونپوست (آندودرم) و یاختههای زندۀ پیرامون آوندهای ریشه‪ ،‬با انتقال فعال‪ ،‬یونهای معدنی را به درون آوندهای‬
‫چوبی منتقل میکنند‪ .‬این عمل باعث افزایش مقدار این یونها‪ ،‬افزایش فشار اسمزی و در نتیجه ورود آب به درون آوند چوبی میشود‪ .‬در اثر تجمع آب و‬
‫یونها‪ ،‬فشار در آوندهای چوبی ریشه افزایش مییابد و فشار ریشهای را ایجاد میکند‪.‬‬

‫مقایسۀ بخشهای مختلف سازندۀ ساقه و ریشۀ گیاهان نهاندانه‬


‫استوانۀ آوندی‬ ‫پوست‬ ‫روپوست‬ ‫نوع اندام‬
‫سامانۀ بافت آوندی‬ ‫سامانۀ بافت زمینهای‬
‫سامانۀ بافت پوششی‬
‫ریشه‬

‫‪۱‬ـ دستههای آوندی بهصورت منظم روی یک دایره‬ ‫‪۱‬ـ بین روپوست و استوانۀ آوندی‬
‫دارای تار کشنده باالتر از کالهک‬
‫تکلپهای‬

‫‪۲‬ـ عدم حضور یاختۀ آوندی در مرکز ریشه‬ ‫‪۲‬ـ ضخامت زیاد‬

‫‪۱‬ـ پوست دیده نمیشود‬ ‫سامانۀ بافت پوششی‬


‫ساقه‬

‫‪۲‬ـ دستههای آوندی بهصورت پراکنده وجود دارند‬ ‫پوستک‪ ،‬روزنه هوایی‪ ،‬یاختۀ نگهبان‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫سامانۀ بافت آوندی‬


‫‪۱‬ـ آوندهای چوبی بهصورت ستارهایشکل در مرکز‬ ‫سامانۀ بافت پوششی ریشۀ جوان‬
‫سامانۀ بافت زمینهای‬
‫ریشه‬ ‫‪۱‬ـ دارای تار کشنده باالتر از کالهک‬

‫ریشه‬
‫‪۱‬ـ بین روپوست و استوانۀ آوندی‬
‫‪۲‬ـ آوندهای آبکش در اطراف آوندهای چوبی‬ ‫‪۲‬ـ جایگزینی با پیراپوست در ریشۀ‬
‫‪۲‬ـ ضخامت بسیار زیاد‬

‫دولپهای‬
‫بهصورت متناوب‬ ‫مسن‬
‫‪۳‬ـ حضور یاختۀ آوندی در مرکز ریشه‬
‫سامانۀ بافت آوندی‬ ‫سامانۀ بافت زمینهای‬ ‫سامانۀ بافت پوششی ساقۀ جوان‬

‫ساقه‬
‫‪۱‬ـ دستههای آوندی بهصورت منظم روی یک دایره‬ ‫‪۱‬ـ بین روپوست و استوانۀ آوندی‬ ‫‪۱‬ـ پوستک‪ ،‬روزنه هوایی‪ ،‬یاختۀ نگهبان‬
‫‪۲‬ـ عدم حضور یاختۀ آوندی در مرکز ساقه‬ ‫‪۲‬ـ ضخامت کم‬ ‫‪۲‬ـ جایگزینی با پیراپوست در ساقۀ مسن‬

‫‪@Tesla_class‬‬ ‫‪ -6‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در فرایند جذب نیتروژن مورد نیاز گیاهان از خاک‪ ،‬باکتریهایی که ‪ ..................‬فقط ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬از نیتروژن مولکولی استفاده میکنند‪ ،‬ترکیب نیتروژنداری را تولید میکنند که ـ توسط گیاه مصرف میشود‪.‬‬
‫ب‪ -‬ترکیبات نیتروژندار خاک را به یونهای نیتروژندار تبدیل میکنند ـ از ترکیبات آلی نیتروژندار استفاده میکنند‪.‬‬
‫ج‪ -‬میتوانند انواعی از ترکیبات نیتروژندار را تولید و مصرف کنند ـ یونهای نیتروژندار با بار منفی را در اختیار گیاه قرار میدهند‪.‬‬
‫د‪ -‬یونهای نیتروژندار با بار مثبت را مصرف میکنند‪ ،‬یون نیتروژنداری را تولید میکنند که ـ توسط ریشه به اندامهای هوایی منتقل‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰0۷‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫باکتریهایی که از نیتروژن مولکولی استفاده میکنند = باکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن‬


‫باکتریهایی که ترکیبات نیتروژندار خاک را به یونهای نیتروژندار تبدیل میکنند = باکتریهای آمونیاکساز ‪ +‬باکتریهای نیتراتساز‬
‫باکتریهایی که میتوانند انواعی از ترکیبات نیتروژندار را تولید و مصرف کنند = همۀ باکتریها‬
‫باکتریهایی که یونهای نیتروژندار با بار مثبت را مصرف میکنند = باکتریهای نیتراتساز‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬نادرست است‪.‬‬


‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) با اینکه جوّ زمین دارای ‪ ۷۸‬درصد نیتروژن ( ‪ ) N2‬است‪ ،‬گیاهان نمیتوانند شکل مولکولی نیتروژن ( ‪ ) N2‬را جذب کنند‪ .‬به تبدیل نیتروژن جو به نیتروژن‬
‫قابلاستفادۀ گیاهان‪ ،‬تثبیت نیتروژن گفته میشود‪ .‬بخشی از (نه همۀ) نیتروژن تثبیتشده در خاک‪ ،‬حاصل عملکرد زیستی باکتریهاست‪ .‬باکتریهای‬
‫تثبیت کنندۀ نیتروژن‪ ،‬شکل مولکولی نیتروژن را مصرف کرده و یون آمونیوم ( ‪ ) NH 4+‬را تولید میکنند‪ .‬یون آمونیوم تولیدشده دو سرنوشت میتواند داشته‬
‫باشد‪۱ :‬ـ جذب توسط گیاه و مصرفشدن توسط گیاه یا ‪۲‬ـ مصرفشدن توسط باکتریهای نیتراتساز و تولید یون نیترات ( ‪.) NO3−‬‬
‫) است‪ .‬گیاهان میتوانند شکلهای دیگری از نیتروژن را‬ ‫نکته‪ :‬بیشتر (نه همۀ) نیتروژن مورد استفادۀ گیاهان بهصورت یون آمونیوم ( ‪ ) NH 4‬یا نیترات ( ‪NO3‬‬
‫نیز استفاده نمایند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تنها جانداران تثبیتکنندۀ نیتروژن در خاک‪ ،‬باکتریهای تثبیتکننده نیستند و گروهی دیگر از جانداران نیز توانایی تثبیت نیتروژن را دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یون آمونیوم تولیدشده در خاک‪ ،‬دو منبع مختلف دارد‪۱ :‬ـ تثبیت نیتروژن توسط باکتریهای تثبیتکننده و ‪۲‬ـ تولید توسط باکتریهای آمونیاکساز پس از‬
‫مصرف مواد آلی نیتروژندار خاک‪.‬‬
‫نکته‪ :‬یون آمونیوم تولیدشده در خاک‪ ،‬دو سرنوشت مختلف دارد‪۱ :‬ـ جذب توسط گیاه و مصرفشدن توسط گیاه یا ‪۲‬ـ مصرفشدن توسط باکتریهای نیتراتساز‬
‫‪. ) NO3‬‬ ‫(‬ ‫و تولید یون نیترات‬

‫ب) باکتریهای آمونیاکساز میتوانند مواد آلی نیتروژندار خاک را به یون آمونیوم تبدیل کنند‪ .‬باکتریهای نیتراتساز نیز میتوانند یون آمونیوم موجود در‬
‫خاک را به یون نیترات تبدیل کنند‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور مورد (ب)‪ ،‬باکتریهای آمونیاکساز و باکتریهای نیتراتساز میباشد‪ .‬باکتریهای آمونیاکساز‪ ،‬از ترکیبات‬
‫آلی نیتروژندار برای تولید یون آمونیوم استفاده میکنند اما باکتریهای نیتراتساز‪ ،‬از یون آمونیوم (ترکیب غیرآلی) برای تولید یون نیترات استفاده مینمایند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬باکتریهای آمونیاکساز و نیتراتساز‪ ،‬از ترکیبات نیتروژندار خاک برای تولید یون نیتروژندار استفاده میکنند اما باکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن‪،‬‬
‫جو را استفاده میکنند‪.‬‬
‫نیتروژن مولکولی موجود در ّ‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫ج) پروتئینها و نوکلئیکاسیدها و مونومرهای آنها‪ ،‬ترکیبات نیتروژنداری هستند که توسط یاختههای زنده میتوانند تولید و مصرف شوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬این مورد‬
‫دربارۀ همۀ انواع باکتریها صدق میکند‪ .‬اما قسمت دوم مورد (ج)‪ ،‬فقط دربارۀ بـاکتریهـای نیتراتساز صحیح است‪ .‬بـاکتریهـای نیتراتسـاز‪ ،‬یون نیترات (‬
‫‪.) NO3−‬را تولید میکنند که نوعی یون نیتروژندار دارای بار منفی است‪.‬‬
‫د) باکتریهای نیتراتساز‪ ،‬یون آمونیوم ( ‪ ) NH 4+‬را مصرف میکنند که نوعی یون نیتروژندار دارای بار مثبت است‪ .‬باکتریهای نیتراتساز‪ ،‬میتوانند یون‬
‫نیترات را تولید کنند‪ .‬نیترات توسط ریشۀ گیاه جذب شده و به یون آمونیوم تبدیل میشود و سپس‪ ،‬یون آمونیوم به اندامهای هوایی گیاه منتقل میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ریشۀ گیاه توانایی جذب یون آمونیوم و یون نیترات را دارد ولی فقط یون آمونیوم میتواند به اندامهای هوایی گیاه منتقل شود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ریشۀ گیاه تو انایی مصرف یون آمونیوم و یون نیترات را دارد‪ .‬در ریشه‪ ،‬یون نیترات به یون آمونیوم تبدیل شده و آمونیوم به اندامهای هوایی گیاه انتقال‬
‫مییابد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬باکتریهای نیتراتساز‪ ،‬یون آمونیوم را مصرف کرده و یون نیترات را تولید میکنند‪ .‬یاختههای ریشۀ گیاه‪ ،‬یون نیترات را مصرف کرده و یون آمونیوم را‬
‫تولید میکنند‪.‬‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۰۷‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تغییرات مواد نیتروژندار و چگونگی جذب آنها از خاک‬

‫بـاکتریهـای تثبیتکنندۀ نیتـروژن‪ ،‬از نیتروژن مولکـولی جــو بـرای تولیـد‬


‫یون آمونیوم استفاده میکنند‪.‬‬
‫بـاکتریهـای آمونیـاکســاز از مواد آلی نیتروژندار (نظیـر آمیـنواسیدهـــا‬
‫و نوکلئوتیدها) برای تولید یون آمونیوم استفاده میکنند‪.‬‬
‫یون آمونیوم تـولیدشده توسط بـاکتریهـا‪ ،‬یـا توسط ریشه جـذب میشـود‬
‫یا توسط باکتریهای نیتراتساز برای تولید نیترات مصرف میشود‪.‬‬
‫نیترات پس از جذبشدن توسط ریشۀ گیـاه‪ ،‬به یون آمونیوم تبدیل میشود‪.‬‬
‫فقط یون آمونیوم میتـواند به اندامهـای هوایی گیاه منتقل شـود و نیتـرات‬
‫به اندامهای هوایی منتقل نمیشود‪.‬‬

‫باکتریهای مؤثر در تولید مواد نیتروژندار مورد استفادۀ گیاهان‬


‫نیتراتساز‬ ‫آمونیاکساز‬ ‫تثبیتکنندۀ نیتروژن‬ ‫نوع باکتری‬

‫یون آمونیوم ( ‪) NH4+‬‬ ‫مواد آلی نیتروژندار (نظیر آمینواسیدها و‬ ‫جو ( ‪) N2‬‬
‫شکل مولکولی نیتروژن ّ‬ ‫مادۀ نیتروژندار مصرفی‬
‫نوکلئوتیدها)‬

‫یون نیترات ( ‪) NO3−‬‬ ‫یون آمونیوم ( ‪) NH4+‬‬ ‫یون آمونیوم ( ‪) NH4+‬‬ ‫یون نیتروژندار تولیدی‬

‫توانایی تثبیت نیتروژن‬

‫استفاده از مواد نیتروژندار خاک‬

‫استفاده از نیتروژن غیرآلی‬

‫تولید یون آمونیوم‬

‫تولید یون نیترات‬

‫میانبر‪ :‬جذب نیتروژن در گیاهان‬


‫گیاهان قادر به جذب شکل مولکولی نیتروژن ( ‪ ) N2‬نیستند‪.‬‬
‫‪−‬‬ ‫‪+‬‬
‫بیشتر (نه همۀ) نیتروژن مورد استفادۀ گیاهان بهصورت یون آمونیوم ( ‪ ) NH 4‬یا نیترات ( ‪ ) NO3‬است‪ .‬گیاهان میتوانند شکلهای دیگری از نیتروژن را نیز استفاده‬
‫نمایند‪.‬‬
‫بخشی از (نه همۀ) نیتروژن تثبیتشده در خاک‪ ،‬حاصل عملکرد زیستی باکتریهاست‪ .‬بخشی از نیتروژن تثبیتشده نیز حاصل عملکرد گروهی دیگر از جانداران‬
‫(یوکاریوت) است‪.‬‬
‫باکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن‪ ،‬بهصورت آزاد در خاک یا همزیست با گیاهان زندگی میکنند‪ .‬ریزوبیومها و سیانوباکتریها‪ ،‬مثالهایی از باکتریهای تثبیتکنندۀ‬
‫نیتروژن هستند که میتوانند بهصورت همزیست با گیاهان زندگی میکنند‪.‬‬
‫نیتروژن تثبیتشده در باکتریهای تثبیتکننده‪ ،‬با دو روش در اختیار گیاهان قرار میگیرد‪۱ :‬ـ دفع مقدار قابلتوجهی از آمونیوم توسط باکتری و ‪۲‬ـ آزاد شدن آمونیوم‬
‫از باکتریها پس از مرگ آنها‬
‫مهمترین انواع تثبیت نیتروژن‪۱ :‬ـ تثبیت نیتروژن توسط باکتریهای آزاد خاک‪۲ ،‬ـ تثبیت نیتروژن توسط ریبوزوم همزیست با ریشۀ گیاهان تیرۀ پروانهواران و ‪۳‬ـ‬
‫تثبیت نیتروژن توسط سیانوباکتریهای همزیست با گیاه آزوال و گونرا‬
‫زیستشناسان با استفاده از مهندسی ژنتیک در تالش هستند تا ژنهای مؤثر در تثبیت نیتروژن را از باکتریها به گیاهان منتقل کنند‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -7‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در یک گیاه نهاندانه‪ ،‬نوعی مریستم که ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬در نوک ریشه قرار دارد ـ توسط بخشی پوشیده میشود که ترکیب پلیساکاریدی لزجکننده را ترشح میکند‪.‬‬
‫ب‪ -‬یاختههای روپوستی ساقه را تولید میکند ـ درون مجموعهای از مریستمها و برگهای بسیار جوان قرار دارد‪.‬‬
‫ج‪ -‬نقش اصلی را در افزایش عرض ساقه دارد ـ بین آوندهای آبکش و چوب نخستین تشکیل میشود‪.‬‬
‫د‪ -‬حلقۀ پیوستهای از آوندهای چوب و آبکش را تولید میکند ـ در یک گیاه دولپهای قرار دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱0۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬صحیح است‪.‬‬


‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) مریستم نخستین ریشـه‪ ،‬نزدیک به انتـهای ریشـه (نه در نوک ریشه) قـرار دارد و بـا بخش انگشتـانهمـانندی به نام‬
‫کالهک پوشیده میشود‪ .‬کالهک ترکیب پلیساکاریدی ترشح میکند که سبب لزجشدن سطح آن و در نتیجه‪ ،‬نفوذ آسان‬
‫به خاک میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬دقت داشته باشید که مریستم نخستین ریشه‪ ،‬نزدیک به نوک ریشه قرار دارد‪ ،‬نه در نوک ریشه‪ .‬در نوک ریشه کالهک‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫(‪ ۱۹‬ـ ‪)۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مریستم نزدیک به نوک ریشه در مشاهده با میکروسکوپ نوری‬

‫مریستم نخستین ریشه‪ ،‬کالهک و بافتهای نخستین ریشه را میتوان با میکروسکوپ نوری مشاهده کرد‪.‬‬
‫مریستم نخستین ریشه در نزدیکی نوک ریشه قرار دارد‪ ،‬نه در نوک ریشه‪.‬‬
‫در نوک (انتهای) ریشه‪ ،‬کالهک قرار دارد‪ .‬کالهک شامل چند الیه یاخته است‪.‬‬
‫مریستم نخستین ریشه‪ ،‬یاختههای سامانههای بافتی را به سمت باال تولید میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬جدیدترین یاختههای‬
‫بافتی ریشه‪ ،‬آنهایی هستند که به مریستم نزدیکتر هستند و پایینتر قرار گرفتهاند‪.‬‬

‫ب) روپوست‪ ،‬جزء بافتهای نخستین گیاه است و بنابراین‪ ،‬توسط مریستم نخستین ساخته میشود‪ .‬مریستم نخستین ساقه‪ ،‬روپوست ساقه را میسازد‪.‬‬
‫مریستمهای نخستین ساقه‪ ،‬عمدتاً (نه همگی) در جوانهها قرار دارند‪ .‬جوانهها‪ ،‬مجموعهای از یاختههای مریستمی و برگهای بسیار جوان هستند‪ .‬مریستم‬
‫نخستین ساقه‪ ،‬عالوهبر جوانهها‪ ،‬در فاصلۀ بین دو گره در ساقه یا شاخه نیز وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در انتهای ساقه برخالف انتهای ریشه‪ ،‬یاختههای مریستمی وجود دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در ساقه مریستمهای نخستین در قسمتهای مختلف وجود دارند‪ .‬در ریشه‪ ،‬مریستم نخستین فقط در نزدیک نوک ریشه است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در فصل (‪ )۸‬یازدهم میخوانیم که جوانه فقط در ساقه وجود ندارد و در ریشه هم دیده میشود؛ مثالً جوانههای ریشۀ درخت آلبالو‪.‬‬

‫همهچیز درباره جوانه در گیاهان‬

‫‪۱‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬در پالست (دیسه)های بخش خوراکی سیبزمینی‪ ،‬بهمقدار فراوانی نشاسته ذخیره شده است که به همین علت به آن آمیلوپالست‬
‫(نشادیسه) میگویند‪ .‬ذخیرۀ نشاسته هنگام رویش جوانههای سیبزمینی‪ ،‬برای رشد جوانهها و تشکیل پایههای جدید از گیاه سیبزمینی مصرف میشود‪.‬‬

‫‪۲‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬جوانهها‪ ،‬مجموعهای از یاختههای مریستمی و برگهای بسیار جوان هستند‪ .‬مریستمهای نخستین ساقه‪ ،‬عمدتاً در جوانهها‬
‫قرار دارند‪ .‬جوانهها را بر اساس محلی که قرار دارند در دو گروه جوانۀ رأسی (انتهایی) و جوانۀ جانبی قرار میدهند‪.‬‬

‫‪۳‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬روی ریشۀ درخت آلبالو‪ ،‬جوانههایی تشکیل میشود که از رشد آنها‪ ،‬درختهای آلبالو ایجاد میشوند‪.‬‬

‫‪۴‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬پیوند زدن یکی از روشهای تکثیر رویشی است‪ .‬در این روش قطعهای از یک گیاه مانند جوانه یا شاخه به نام پیوندک‪ ،‬روی‬
‫تنۀ گیاه دیگری که به آن پایه میگویند‪ ،‬پیوند زده میشود‪ .‬گیاهی که پیوندک از آن گرفته میشود‪ ،‬ویژگی مطلوب (مانند میوۀ مطلوب) دارد‪.‬‬

‫‪۵‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬در تکثیر رویشی به روش خوابانیدن‪ ،‬بخشی از ساقه یا شاخه را که دارای گره است‪ ،‬با خاک میپوشانند‪ .‬بعد از مدتی از محل‬
‫گره‪ ،‬ریشه و ساقۀ برگدار ایجاد میشود که با جدا کردن از گیاه مادر‪ ،‬پایۀ جدیدی تشکیل میشود‪.‬‬

‫‪۶‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬زمینساقه (ریزوم)‪ ،‬نوعی ساقۀ تخصصیافته برای تولیدمثل غیرجنسی است که بهطور افقی زیر خاک رشد میکند و همانند‬
‫ساقۀ هوایی‪ ،‬جوانۀ انتهایی و جانبی دارد‪ .‬این ساقه به موازات رشد افقی خود در زیر خاک‪ ،‬پایههایی جدیدی در محل جوانهها تولید میکند‪ .‬زنبق از گیاهانی‬
‫است که زمینساقه دارد‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪۷‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬غده‪ ،‬نوعی ساقۀ تخصصیافته برای تولیدمثل غیرجنسی است که زیرزمینی میباشد و بهعلت ذخیرۀ مادۀ غذایی در آن‪،‬‬
‫متورم شده است‪ .‬سیبزمینی چنین ساقهای دارد‪ .‬هر یک از جوانههای تشکیلشده در سطح غدۀ سیبزمینی‪ ،‬به یک گیاه تبدیل میشود‪ .‬برای تکثیر سیبزمینی‪،‬‬
‫آن را به قطعههای جوانهدار تقسیم میکنند و در خاک میکارند‪.‬‬

‫‪۸‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬ساقۀ رونده‪ ،‬نوعی ساقۀ تخصصیافته برای تولیدمثل غیرجنسی است که بهطور افقی روی خاک رشد میکند‪ .‬گیاه توتفرنگی‪،‬‬
‫ساقۀ رونده دارد‪ .‬گیاهان توتفرنگی جدید در محل گرهها‪ ،‬ایجاد میشوند‪.‬‬

‫‪۹‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬اکسین‪ ،‬نوعی تنظیمکنندۀ رشد گیاهان است که از جوانۀ رأسی به جوانههای جانبی میرود و تولید اتیلن در جوانههای جانبی‬
‫را تحریک میکند و در نتیجه‪ ،‬با افزایش اتیلن در جوانههای جانبی‪ ،‬رشد آنها متوقف میشود‪ .‬به اثر بازدارندگی جوانۀ رأسی بر رشد جوانههای جانبی‪ ،‬چیرگی‬
‫رأسی میگویند‪ .‬با قطع جوانۀ رأسی‪ ،‬مقدار سیتوکینین در جوانههای جانبی افزایش و مقدار اکسین آنها کاهش مییابد؛ در نتیجه‪ ،‬جوانههای جانبی رشد‬
‫میکنند‪.‬‬

‫‪۱۰‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۱‬شرایط نامساعد محیط مانند خشکی‪ ،‬تولید آبسیزیک اسید را در گیاهان تحریک میکند‪ .‬آبسیزیک اسید سبب بستهشدن‬
‫روزنهها و در نتیجه‪ ،‬حفظ آب گیاه و همچنین مانع رویش دانه و رشد جوانهها در شرایط نامساعد میشود‪.‬‬

‫‪۱۱‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬گیاه هنگامی گل میدهد که مریستم رویشی که در جوانه قرار دارد‪ ،‬به مریستم گل یا زایشی تبدیل شود‪ .‬این تبدیل به شرایط‬
‫محیطی مانند دما و طول روز و شب وابسته است‪.‬‬

‫‪۱۲‬ـ ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬گیاهان هر دمایی را نمیتوانند تحمل کنند‪ .‬مثالً سرمای شدید میتواند مانع از رویش دانهها و جوانهها شود‪ .‬برگ بعضی‬
‫درختان با کاهش دما در فصل پاییز میریزد و جوانهها با برگهای پولکمانندی حفظ میشوند‪.‬‬

‫(‪ ۲۰‬ـ ‪)۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مریستم ساقه در مشاهده با میکروسکوپ نوری و ترسیمی از ساقه و محل مریستمها در آن‬

‫هم جوانۀ جانبی و هم جوانۀ انتهایی میتوانند برگ تولید کنند‪.‬‬


‫پهنک برگ از طریق دمبرگ به ساقه متصل میشود‪.‬‬
‫در محل گره‪ ،‬جوانۀ جانبی و محل اتصال دمبرگ به ساقه دیده میشود‪.‬‬
‫در هر گره‪ ،‬یک جوانۀ جانبی وجود دارد‪.‬‬
‫مریستم انتهای ساقه‪ ،‬یاختههای بافتی را به سمت پایین تولید میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬جدیدترین یاختههای بافتی در ساقه‪ ،‬باالترین یاختهها (یاختههای نزدیکتر به‬
‫مریستم) هستند‪.‬‬

‫(‪ ۲۰‬ـ ‪)۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مریستم ساقه در مشاهده با میکروسکوپ نوری و ترسیمی از ساقه و محل مریستمها در آن‬

‫هم جوانۀ جانبی و هم جوانۀ انتهایی میتوانند برگ تولید کنند‪.‬‬


‫پهنک برگ از طریق دمبرگ به ساقه متصل میشود‪.‬‬
‫در محل گره‪ ،‬جوانۀ جانبی و محل اتصال دمبرگ به ساقه دیده میشود‪.‬‬
‫در هر گره‪ ،‬یک جوانۀ جانبی وجود دارد‪.‬‬
‫مریستم انتهای ساقه‪ ،‬یاختههای بافتی را به سمت پایین تولید میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬جدیدترین یاختههای بافتی‬
‫در ساقه‪ ،‬باالترین یاختهها (یاختههای نزدیکتر به مریستم) هستند‪.‬‬

‫مقایسۀ مریستم نخستین ساقه و ریشه‬


‫مریستم نخستین ساقه‬ ‫مریستم نخستین ریشه‬ ‫مریستم‬
‫‪۱‬ـ نوک ساقه (جوانۀ رأسی یا انتهایی)‬ ‫بهطور عمده‬
‫‪۲‬ـ جوانۀ جانبی‬ ‫در جوانهها‬ ‫نزدیک به نوک ریشه‬ ‫محل قرارگیری‬
‫فاصلۀ بین دو گره‬
‫ترشح ترکیب پلیساکاریدی لزجکننده ‪ ‬نفوذ آسان ریشه‬
‫در خاک‬
‫کالهک‬

‫ـــــ‬ ‫روش محافظت‬


‫ریختن مداوم یاختههای سطحی و جانشینی آنها با‬
‫یاختههای جدید‬
‫‪۱‬ـ افزایش طول ساقه‬
‫‪۱‬ـ افزایش طول ریشه‬
‫‪۲‬ـ تا حدودی افزایش عرض ساقه و شاخه‬
‫‪۲‬ـ تا حدودی افزایش عرض ریشه‬ ‫نتیجۀ فعالیت‬
‫‪۳‬ـ تشکیل انشعابهای جدید ساقه‬
‫‪۳‬ـ تشکیل انشعابهای جدید ریشه‬
‫‪۴‬ـ تشکیل برگ‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫ج) کامبیوم چوب آبکش (آوندساز)‪ ،‬بین آوندهای آبکش و چوب نخستین تشکیل میشود و آوندهای چوب پسین را به سمت داخل و آوندهای آبکش پسین را‬
‫به سمت بیرون تولید میکند‪ .‬در گیاهان دولپهای دارای رشد پسین‪ ،‬مریستم های پسین نقش اصلی را در افزایش قطر برعهده دارند‪ .‬اما مریستمهای نخستین‬
‫نیز می توانند تا حدودی باعث افزایش عرض ساقه‪ ،‬شاخه و ریشه شوند‪ .‬همچنین دقت داشته باشید که مریستمهای پسین فقط در گیاهان دولپهای وجود دارند‬
‫و در گیاهان تکلپهای دیده نمیشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در گیاهان تکلپهای و همچنین گیاهان دولپهای جوان و علفی‪ ،‬رشد عرضی ساقه و ریشه فقط ناشی از فعالیت مریستمهای نخستین است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در گیاهان دولپهای دارای رشد پسین‪ ،‬رشد عرضی ساقه و ریشه بهطور عمده ناشی از فعالیت مریستمهای پسین (کامبیومها)‪ ،‬بهویژه کامبیوم آوندساز‬
‫(چوب آبکش) است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬طول عمر گونههای متفاوت گیاهی فرق میکند و ممکن است از چند روز تا چند قرن باشد‪ .‬معموالً طول عمر درختها که‬
‫مریستم پسین دارند از گیاهان علفی (غیردرختی) بیشتر است‪ .‬گیاهان یکساله و دوساله‪ ،‬همگی علفی هستند و بنابراین‪ ،‬همگی فاقد مریستم پسین هستند‪.‬‬
‫گیاهان چندساله‪ ،‬ممکن است علفی باشند؛ مانند زنبق که نوعی گیاه چندساله علفی است و مریستم پسین ندارد‪ .‬درختها و درختچهها نیز گیاهان چندساله‬
‫هستند که دارای مریستم پسین میباشند و ممکن است حتی تا چند قرن نیز زندگی کنند‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬مقایسه رشد نخستین و رشد پسین‬


‫‪ -۱‬نوع مریستم‪ :‬در رشد نخستین‪ ،‬مریستمهای نخستین فعالیت میکنند‪ .‬مریستمهای نخستین‪ ،‬شامل مریستمهای نوک ساقه‪ ،‬مریستمهای جوانههای جانبی‪،‬‬
‫مریستمهای میانگرهی و مریستمهای نزدیک به نوک ریشه میباشند‪ .‬اما در رشد پسین‪ ،‬مریستمهای پسین فعالیت دارند که به آنها کامبیوم گفته میشود‪ .‬کامبیوم‬
‫آوندساز و کامبیوم چوبپنبهساز‪ ،‬مریستمهای پسین هستند که بهترتیب‪ ،‬بین آوندهای چوب و آبکش نخستین و در سامانۀ بافت زمینهای پوست قرار دارند ‪.‬‬
‫‪ -۲‬نوع گیاه‪ :‬رشد نخستین‪ ،‬در همۀ گیاهان دیده میشود‪ .‬اما رشد پسین‪ ،‬فقط در گروهی از گیاهان دولپهای دیده میشود‪ .‬گیاهانی که فقط رشد نخستین دارند‪،‬‬
‫گیاهان علفی هستند و میتوانند یکساله‪ ،‬دوساله و یا چندساله باشند‪ .‬اما گیاهانی که رشد پسین دارند‪ ،‬چوبی هستند و جزء گیاهان چندساله محسوب میشوند‪.‬‬
‫‪ -۳‬رشد قطری‪ :‬هم مریستمهای نخستین و هم مریستمهای پسین‪ ،‬در رشد قطری نقش دارند ‪.‬‬
‫‪ -۴‬اندام گیاهی‪ :‬رشد نخستین‪ ،‬مربوط به همۀ اندامهای گیاهی است اما رشد پسین‪ ،‬فقط در ساقه و ریشه دیده میشود‪.‬‬

‫مقایسۀ رشد نخستین و پسین در ساقه و ریشه‬


‫ساقه‬ ‫ریشه‬
‫اندام‬
‫ساقۀ دولپهای‬ ‫ساقۀ تکلپهای‬ ‫ریشۀ دولپهای‬ ‫ریشۀ تکلپهای‬
‫مریستم نخستین‬ ‫مریستم نخستین‬ ‫مریستم نخستین‬ ‫مریستم نخستین‬ ‫رشد نخستین‬
‫کامبیومهای آوندساز و‬ ‫کامبیومهای آوندساز و‬
‫رشد پسین‬
‫چوبپنبهساز‬ ‫چوبپنبهساز‬
‫مریستم نخستین ‪ +‬بیشتر‬
‫مریستم نخستین‬ ‫مریستم نخستین ‪ +‬بیشتر پسین‬ ‫مریستم نخستین‬ ‫افزایش قطر‬
‫پسین‬
‫آوندهای چوبی در مرکز ریشه و‬
‫دستههای آوندی بهصورت‬ ‫دستههای آوندی روی‬
‫دستههای آوندی روی یک دایره‬ ‫آوندهای آبکشی در اطراف آنها‬ ‫آرایش آوندی‬
‫پراکنده‬ ‫یک دایره‬
‫(آرایش متناوب)‬
‫در ساقۀ جوان و جایگزینی با‬ ‫معموال شامل یک الیه‬ ‫در ریشۀ جوان و جایگزینی با‬ ‫معموال شامل یک الیه‬
‫روپوست‬
‫پیراپوست در ریشۀ مسن‬ ‫یاخته‬ ‫پیراپوست در ریشۀ مسن‬ ‫یاخته‬
‫ضخامت کم‬ ‫بسیار ضخیم‬ ‫ضخیم‬ ‫پوست‬

‫پوستک‬

‫ُکرک‬

‫یاختۀ ترشحی‬

‫یاختۀ نگهبان‬

‫تار کشنده‬

‫د) آوندهای چوب و آبکش نخستین‪ ،‬در دستهجات آوندی و بهصورت جدا از هم قرار دارند‪ .‬اما آوندهای چوب و آبکش پسین‪ ،‬بهصورت یک حلقۀ پیوسته در‬
‫برش عرضی ساقه و ریشۀ چوبیشده دیده می شوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور مورد (ج)‪ ،‬آوندهای چوب و آبکش پسین است‪ .‬رشد پسین‪ ،‬جزء ویژگیهای گیاهان دولپهای‬
‫است‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫نکته‪ :‬مریستمهای پسین (کامبیوم آوندساز و کامبیوم چوبپنبهساز)‪ ،‬فقط در گیاهان دولپهای وجود دارند و در تکلپهایها دیده نمیشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آوندهای چوب و آبکش نخستین‪ ،‬معموالً بهصورت دستههای آوندی جدا از یکدیگر دیده میشوند‪ .‬آوندهای چوب و آبکش پسین‪ ،‬بهصورت یک حلقۀ‬
‫پیوسته دیده میشوند‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬یاختههای مریستمی‬


‫یاختههای موردنیاز برای سامانههای بافتی گیاهان‪ ،‬توسط یاختههای مریستمی تولید میشوند‪.‬‬
‫یاختههای مریستمی میتوانند بهطور دائمی تقسیم شوند‪.‬‬
‫ویژگیهای یاختههای مریستمی‪۱ :‬ـ بههمفشرده هستند (فضای بینیاختهای اندکی دارند)‪۲ ،‬ـ هستۀ درشت و مرکزی دارند (واکوئول درشت ندارند)‪۳ ،‬ـ بیشتر حجم‬
‫یاخته توسط هسته اشغال شده است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬بعضی یاختههای بدن جانداران‪ ،‬مانند یاختههای بنیادی مغز استخوان و یاختههای مریستمی گیاهان میتوانند دائماً تقسیم‬
‫شوند‪ .‬همین یاختهها در شرایط خاصی‪ ،‬مثالً شرایط نامساعد محیطی یا افزایش بیش از حد تعداد یاختهها‪ ،‬تقسیم خود را کاهش میدهند و یا متوقف میکنند‪.‬‬

‫‪ -8‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ پدیدۀ نشان دادهشده در شکل مقابل‪ ،‬صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬زمانی ایجاد میشود که افزایش شدید فشار ریشهای‪ ،‬قادر به باز کردن گروهی از روزنهها باشد‪.‬‬
‫‪ )۲‬کاهش جذب اکسیژن توسط یاختههای زندۀ ریشه‪ ،‬احتمال بروز این پدیده را افزایش میدهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در انتها یا لبۀ برگهای فقط بعضی از گیاهان‪ ،‬که علفی نیز میباشند‪ ،‬قابلمشاهده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬در شرایطی که شدت تعرق بهشدت کاهش مییابد‪ ،‬احتمال بروز آن نیز کم میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۷‬ـ متوسط ـ شکلدار ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫شکل‪ ،‬نشاندهندۀ پدیدۀ تعریق است‪ .‬اگر مقدار آبی که در اثر فشار ریشهای به برگها میرسد از مقدار تعرق آن از سطح برگ بیشتر باشد‪ ،‬آب بهصورت قطراتی‬
‫از انتها یا لبۀ برگهای بعضی (نه همۀ) گیاهان علفی (نه چوبی) خارج میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تعریق در همۀ گیاهان دیده نمیشود و فقط در بعضی از گیاهان علفی دیده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬عامل اصلی مؤثر در پدیدۀ تعریق‪ ،‬فشار ریشه است‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬روزنههای آبی همیشه باز هستند‪ ،‬نه اینکه تحت تأثیر فشار ریشهای باز شوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬روزنههای هوایی میتوانند تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی و درونی‪ ،‬باز و بسته شوند؛ اما روزنههای آبی همیشه باز هستند‪.‬‬

‫‪ )۲‬تعریق‪ ،‬نشانۀ فشار ریشهای است‪ .‬اگر فشار ریشهای کم شود‪ ،‬میزان تعریق نیز کاهش مییابد‪ .‬ایجاد فشار ریشهای وابسته به انتقال فعال یونها به درون آوند‬
‫چوبی است و انتقال فعال نیز فرایندی انرژیخواه است‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر عاملی (نظیر کاهش اکسیژن) سبب شود که تنفس یاختهای و تولید انرژی با مشکل مواجه‬
‫شود‪ ،‬فشار ریشهای نیز کاهش مییابد و احتمال بروز تعریق کم میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬تعریق‪ ،‬زمانی رخ می دهد که در هنگام شب یا در هوای بسیار مرطوب که شدت تعرق کاهش یافته است‪ ،‬جذب آب ادامه داشته باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬کاهش شدید‬
‫تعرق‪ ،‬احتمال بروز تعریق را افزایش میدهد‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬تعریق‬
‫تعریق زمانی رخ میدهد که مقدار آبی که در اثر فشار ریشهای به برگها میرسد از مقدار تعرق آن از سطح برگ بیشتر باشد‪ .‬بهعبارت دیگر‪ ،‬تعریق زمانی رخ میدهد‬
‫که ورودی آب به برگ بیشتر از میزان خروجی آن از برگ باشد‪.‬‬
‫تعریق‪ ،‬خروج آب بهصورت مایع از برگ از طریق روزنههای آبی است‪ .‬تعرق‪ ،‬خروج آب بهصورت بخار از روزنههای هوایی‪ ،‬پوستک یا عدسک است‪.‬‬
‫تعریق فقط از طریق برگ بعضی گیاهان علفی انجام میشود‪ .‬اما تعرق از طریق برگ و ساقۀ همۀ گیاهان انجام میشود‪.‬‬
‫تعریق‪ ،‬نشانۀ فشار ریشهای است‪ .‬بهطور کلی هر چیزی که باعث بشه مقدار آب و فشار ریشهایِ گیاه افزایش پیدا کنه‪ ،‬میزان تعریق رو هم افزایش میده‪ .‬کاهش تعرق گیاه هم‬
‫به نفع افزایش تعریق هست‪.‬‬
‫مقایسۀ فرایندهای تعرق و تعریق‬
‫تعریق‬ ‫تعرق‬ ‫نام فرایند‬
‫مایع‬ ‫بخار آب (گاز)‬ ‫شکل خروج آب‬
‫روزنههای آبی‬ ‫روزنههای هوایی ‪ ،‬پوستک و عدسک‬ ‫محل خروج آب‬
‫انتها یا لبۀ برگ‬ ‫روپوست برگ و ساقه‬ ‫محل قرارگیری روزنهها‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫همیشه باز هستند‬ ‫توسط یاختههای نگهبان روزنه‬ ‫تنظیم باز و بستهشدن روزنهها‬
‫افزایش فشار ریشه و کاهش تعرق‬ ‫افزایش نور و دما‪ ،‬کاهش رطوبت و کربن دیاکسید و ‪...‬‬ ‫عوامل مؤثر در افزایش‬
‫بعضی از گیاهان علفی‬ ‫همۀ گیاهان علفی و چوبی‬ ‫انواع گیاهان‬

‫‪ -9‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ الگویی که ارنست مونش برای جابهجایی شیرۀ پرورده ارائه داده است‪ ،‬درست میباشد؟‬
‫الفـ در مرحلۀ «‪ »4‬برخالف مرحلۀ «‪ ،»1‬بارگیری آبکشی در محل مصرف انجام میشود‪.‬‬
‫بـ در مرحلۀ «‪ »2‬همانند مرحلۀ «‪ ،»4‬جابهجایی آب بین دو نوع یاختۀ آوندی مشاهده میشود‪.‬‬
‫جـ در مرحلۀ «‪ »1‬همانند مرحلۀ «‪ ،»2‬یاختههای همراه در انتقال مواد به درون آوند آبکشی نقش دارند‪.‬‬
‫دـ در مرحلۀ «‪ »3‬برخالف مرحلۀ «‪ ،»2‬آب از جایی که فشارش بیشتر است به جایی با فشار کمتر آب میرود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰0۷‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (ب)‪ ،‬صحیح است‪.‬‬


‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) در مرحلۀ «‪ ،»۱‬قند و مواد آلی در محل منبع‪ ،‬به روش انتقال فعال‪ ،‬وارد یاختههای آبکش میشوند‪ .‬به این عمل‪ ،‬بارگیری (نه باربرداری) آبکشی میگویند‪.‬‬
‫در مرحلۀ «‪ ،»۴‬در محل مصرف‪ ،‬مواد آلی شیرۀ پرورده‪ ،‬با انتقال فعال‪ ،‬باربرداری (نه بارگیری) و آنجا مصرف یا ذخیره میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در مرحلۀ «‪ »۱‬الگوی جریان فشاری‪ ،‬بارگیری آبکشی انجام میشود‪ .‬در بارگیری آبکشی‪ ،‬مواد آلی از محل منبع به آوند آبکشی وارد میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در مرحلۀ «‪ »۴‬الگوی جریان فشاری‪ ،‬باربرداری آبکشی انجام میشود‪ .‬در باربرداری آبکشی‪ ،‬مواد آلی از آوند آبکشی وارد محل مصرف میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در بارگیری آبکشی و هم در باربرداری آبکشی‪ ،‬جابهجایی مواد آلی بین آوند آبکش با یک یاختۀ دیگر مشاهده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در بارگیری آبکشی و هم در باربرداری آبکشی‪ ،‬انتقال مواد آلی بهصورت فعال (همراه با مصرف انرژی ‪ )ATP‬و با کمک یاختههای همراه انجام میشود‪.‬‬

‫مقایسۀ بارگیری و باربرداری آبکشی‬


‫باربرداری آبکشی‬ ‫بارگیری آبکشی‬ ‫نوع فرایند‬
‫مرحلۀ «‪»۴‬‬ ‫مرحلۀ «‪»۱‬‬ ‫زمان انجام در الگوی جریان فشاری‬
‫مواد آلی نظیر ساکارز‬ ‫مواد آلی نظیر ساکارز‬ ‫مواد جابهجاشده‬
‫از آوند آبکشی به محل مصرف‬ ‫از محل منبع به آوند آبکشی‬ ‫جهت حرکت مواد‬
‫انتقال فعال‬ ‫انتقال فعال‬ ‫روش انتقال مواد‬

‫مصرف انرژی ‪ATP‬‬

‫کمک یاختههای همراه‬

‫ب) در مرحلۀ «‪ ،»۲‬با افزایش مقدار مواد آلی و بهویژه ساکارز‪ ،‬فشار اسمزی یاختههای آبکشی افزایش پیدا میکند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬آب از یاختههای مجاور آوندهای‬
‫چوبی به آوند آبکش وارد میشود‪ .‬در مرحلۀ «‪ »۴‬نیز پس از انتقال مواد آلی از آوند آبکشی به محل مصرف‪ ،‬آب از آوند آبکشی وارد آوند چوبی میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در مرحلۀ «‪ »۲‬و «‪ »۴‬الگوی جریان فشاری‪ ،‬جابهجایی آب بین آوند چوبی و آبکش مشاهده میشود‪ .‬در مرحلۀ «‪ ،»۲‬آب از آوند چوبی به آوند آبکشی وارد‬
‫میشود‪ .‬در مرحلۀ «‪ ،»۴‬آب از آوند آبکشی وارد آوند چوبی میشود‪ .‬دقت داشته باشید که در مرحلۀ «‪ ،»۳‬جابهجایی آب درون آوند آبکشی انجام میشود نه‬
‫بین دو یاختۀ آوندی و در مرحلۀ «‪ »۱‬نیز آب از محل منبع وارد آوند آبکش میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آب در دو مرحله و از دو محل وارد آوند آبکش میشود‪۱ :‬ـ در مرحلۀ «‪ »۱‬و از محل منبع و ‪۲‬ـ در مرحلۀ «‪ »۲‬و از آوند چوبی‪.‬‬

‫ج) در مرحلۀ «‪ ،»۲‬با افزایش مقدار مواد آلی و بهویژه ساکارز‪ ،‬فشار اسمزی یاختههای آبکشی افزایش پیدا میکند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬آب از یاختههای مجاور آوندهای‬
‫چوبی به آوند آبکش وارد میشود‪ .‬این فرایند بهصورت غیرفعال انجام میشود و یاختههای همراه در آن نقشی ندارند‪ .‬اما در مرحلۀ «‪ »۱‬و «‪ »۴‬که انتقال فعال‬
‫مواد آلی وجود دارد‪ ،‬یاختههای همراه برای جابهجایی مواد آلی به یاختههای آوند آبکشی کمک میکنند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۲‬در کنار آوندهای آبکش نهاندانگان‪ ،‬یاختههای همراه قرار دارند‪ .‬این یاختهها به آوندهای آبکش در ترابری شیرۀ پرورده کمک‬
‫میکنند‪.‬‬

‫د) در مرحلۀ «‪ »۳‬الگوی جریان فشاری‪ ،‬در یاختههای آبکشی فشار افزایش یافته و در نتیجه محتویات شیرۀ پرورده بهصورت تودهای از مواد به سوی محل‬
‫دارای فشار کمتر (محل مصرف) به حرکت درمیآید‪ .‬در مرحلۀ «‪ »۲‬نیز پس از ورود مواد آلی به آوند آبکش و افزایش فشار اسمزی در آوند آبکشی‪ ،‬فشار (تراکم)‬
‫آب در آوند چوبی بیشتر از آوند آبکش میشود و در نتیجه‪ ،‬آب از آوند چوبی وارد آوند آبکش میشود‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫(‪ ۱۹‬ـ ‪)۱۰۷‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬چگونگی حرکت مواد در آوند آبکش‬

‫حرکت شیرۀ پرورده در گیـاه بر اســاس الگوی جریـان فشاری ارنست مونش است‪.‬‬
‫آب در دو مرحله و از دو محل وارد آوند آبکش میشـود‪۱ :‬ـ در مرحلۀ «‪ »۱‬و از محل‬
‫منبع و ‪۲‬ـ در مرحلۀ «‪ »۲‬و از آوند چوبی‪.‬‬
‫تــراکــم مـــواد آلـــی در محـــل منبــع بیشتـــر از محـــل مصـــرف اســت‪.‬‬
‫آوندهـای چوبی نشان داده شده در شکل‪ ،‬فاقد دیوارۀ عرضی هستند و عنصر آوندی‬
‫میباشند‪.‬‬
‫در مرحلـۀ «‪ »۲‬و «‪ »۴‬الگوی جریان فشـاری‪ ،‬جابهجایی آب بین آوند چوبی و آبکش‬
‫مشـاهـده میشـود‪ .‬در مرحلـۀ «‪ ،»۲‬آب از آوند چوبی به آوند آبکشی وارد میشود‪.‬‬
‫در مـــرحلـــۀ «‪ ،»۴‬آب از آونـــد آبکشـــی وارد آونــــد چــوبـــی میشـــود‪.‬‬
‫در مرحلـــۀ «‪ »۱‬الگــوی جریــان فشــاری‪ ،‬بــارگیــری آبکشـی انجــام میشـود‪.‬‬
‫در بــارگیری آبکشــی‪ ،‬مـواد آلـی از محل منبع به آونــد آبکشی وارد میشــونـد‪.‬‬
‫در مرحلۀ «‪ »۴‬الگوی جریــان فشــاری‪ ،‬بــاربــرداری آبـکشــی انجــام میشــود‪.‬‬
‫در بــاربــرداری آبکشــی‪ ،‬مــواد آلی از آونـد آبکشی وارد محل مصرف میشـوند‪.‬‬
‫هم در بارگیری آبکشی و هم باربرداری آبکشی‪ ،‬جابهجایی مواد آلی بین آوند آبکش‬
‫با یک یاختۀ دیگر مشاهده میشود‪.‬‬

‫الگوی جریان فشاری انتقال شیرۀ پرورده‬


‫بدون مصرف انرژي ‪ATP‬‬ ‫با مصرف انرژي ‪ATP‬‬
‫تغییر فشار در آوند آبکش‬ ‫مرحله‬
‫جریان تودهای در آوند آبکش‬ ‫انتقال آب‬ ‫انتقال فعال مواد آلی‬
‫از محل منبع به آوند آبکش‬ ‫بارگیری آبکشی‬
‫افزایش‬ ‫ندارد‬ ‫‪۱‬‬
‫(همراه با مواد آلی)‬ ‫(از محل منبع به آوند آبکش)‬
‫افزایش‬ ‫ندارد‬ ‫از آوند چوبی به آوند آبکش‬ ‫ندارد‬ ‫‪۲‬‬
‫ـــ‬ ‫دارد (آب و مواد آلی)‬ ‫همراه با جریان تودهای‬ ‫ندارد‬ ‫‪۳‬‬
‫باربرداری آبکشی‬
‫کاهش‬ ‫ندارد‬ ‫از آوند آبکش به آوند چوبی‬ ‫‪۴‬‬
‫(از آوند آبکش به محل مصرف)‬

‫میانبر‪ :‬حرکت شیره پرورده در گیاه‬


‫شیرۀ پرورده درون آوندهای آبکشی حرکت میکند‪.‬‬
‫حرکت شیرۀ پرورده در همۀ جهات میتواند انجام شود‪ .‬اما شیرۀ خام فقط در یک جهت (از ریشه به سمت برگ) حرکت میکند‪ .‬با توجه به اینکه در شیرۀ پرورده آب‬
‫نیز وجود دارد‪ ،‬میتوان گفت که آب نیز میتواند در همۀ جهات حرکت کند‪.‬‬
‫همۀ بخشهای غیرفتوسنتزکنندۀ گیاه‪ ،‬میتوانند محل مصرف باشند‪.‬‬
‫همۀ بخشهای فتوسنتزکنندۀ گیاه‪ ،‬فقط محل منبع هستند‪.‬‬
‫نه تنها) محلهای منبع در گیاهان هستند‪ .‬عالوهبر برگها‪ ،‬در قسمتهای دیگری از گیاه (مانند ساقۀ جوان) نیز فتوسنتز میتواند انجام شود و‬ ‫برگها‪ ،‬مهمترین (‬
‫میتوانند محل منبع باشند‪ .‬همچنین بخشهای ذخیرهای گیاه نیز میتوانند محل منبع باشند‪.‬‬
‫بخشهای ذخیرهکنندۀ مواد آلی‪ ،‬هنگام ذخیرۀ این مواد‪ ،‬محل مصرف و هنگام آزادسازی آن‪ ،‬محل منبع بهشمار میآیند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬گیاهان دوساله‪ ،‬مانند شلغم و چغندر قند‪ ،‬در سال اول رشد رویشی دارند و مواد حاصل از فتوسنتز در ریشۀ آنها ذخیره میشوند‪ .‬در‬
‫سال دوم ساقۀ گلدهنده ایجاد میشود و مواد ذخیرهشده در ریشه برای تشکیل گل و دانه بهمصرف میرسند‪ .‬در گیاهان دوساله‪ ،‬ریشه در سال اول‪ ،‬محل مصرف و‬
‫در سال دوم‪ ،‬محل منبع محسوب میشود‪.‬‬
‫برای تعیین سرعت و ترکیب شیرۀ پرورده میتوان از شتهها استفاده کرد‪.‬‬
‫با توجه به اینکه آوند آبکشی در سمت خارج آوند چوبی قرار دارد‪ ،‬خرطوم شته وارد آوند چوبی نمیشود‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -10‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در ارتباط با روزنههای هوایی برگ گیاه شمعدانی میتوان گفت که پس از ‪ ..................‬در یاختههایی که ‪ ..................‬را احاطه میکنند‪،‬‬
‫‪ ..................‬میشود‪».‬‬
‫‪ )۱‬افزایش غلظت ساکارز ـ یاختههای نگهبان ـ اندازۀ روزنه‪ ،‬زیاد‬
‫‪ )۲‬کاهش فاصلۀ پروتوپالست و دیواره ـ روزن ـ میزان تبادلت گازی‪ ،‬کم‬
‫‪ )۳‬افزایش طول دیواره ـ یاختههای نگهبان ـ تراکم آب بین دو روپوست‪ ،‬زیاد‬
‫‪ )۴‬کاهش غلظت کلر و پتاسیم ـ روزن ـ میزان خروج آب از واکوئول این یاختهها‪ ،‬کم‬
‫(‪ ۱۰0۷‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫دقت به صورت این سؤال‪ ،‬خیلی برای بررسیش مهمه! حواستون باشه که در گزینۀ (‪ )۱‬و (‪ ،)۳‬گفته شده یاختههایی که یاختههای نگهبان را احاطه میکنند؛‬
‫یعنی یاختههای روپوستی مجاور یاختههای نگهبان‪ .‬اما در گزینۀ (‪ )۲‬و (‪ ،)۴‬اشاره به یاختههای احاطهکنندۀ روزنها‪ ،‬یعنی یاختههای نگهبان شده است‪ .‬با این‬
‫توضیحات‪ ،‬بریم گزینهها رو بررسی کنیم‪.‬‬
‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ ۱‬و ‪ )۳‬وقتی که غلظت ساکارز و یونهای کلر و پتاسیم در یاختههای روپوستی مجاور یاختههای نگهبان زیاد میشود‪ ،‬آب از یاختههای نگهبان روزنه خارج‬
‫میشود و به یاختههای روپوستی مجاور آنها میرود‪ .‬در نتیجه‪ ،‬روزنهها بسته میشوند (رد گزینۀ ‪ )۱‬و یاختههای روپوستی دریافتکنندۀ آب‪ ،‬حجیمتر میشوند‪.‬‬
‫بستهشدن روزنهها باعث می شود که میزان تعرق کاهش پیدا کند و مقدار آب موجود در برگ افزایش بیابد‪ .‬بنابراین‪ ،‬تراکم آب در میانبرگ هم زیاد میشود‬
‫(درستی گزینۀ ‪.)۳‬‬
‫یاختۀ روپوستی مجاور یاختۀ نگهبان‬ ‫یاختۀ نگهبان‬ ‫اندازۀ‬ ‫وضعیت‬
‫تغییر نهایی تراکم آب‬ ‫تغییر نهایی طول دیواره‬ ‫تغییر نهایی تراکم آب‬ ‫تغییر نهایی طول دیواره‬ ‫روزنه‬ ‫روزنه‬
‫کاهش‬ ‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫افزایش‬ ‫زیاد‬ ‫باز‬
‫افزایش‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫کاهش‬ ‫کم‬ ‫بسته‬

‫‪ )۲‬وقتی در یاختههای نگهبان روزنه‪ ،‬تورژسانس رخ میدهد‪ ،‬فاصلۀ پروتوپالست تا دیواره کم میشود‪ .‬در این حالت‪ ،‬روزنهها باز میشوند و میزان تبادلت گازی‬
‫افزایش مییابد‪.‬‬
‫یاختۀ روپوستی مجاور یاختۀ نگهبان‬ ‫یاختۀ نگهبان‬
‫وضعیت‬
‫فاصلۀ پروتوپالست‬ ‫تغییر فشار‬ ‫فاصلۀ پروتوپالست و‬ ‫تغییر فشار‬
‫حالت یاخته‬ ‫حالت یاخته‬ ‫روزنه‬
‫و دیواره‬ ‫تورژسانسی‬ ‫دیواره‬ ‫تورژسانسی‬
‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫پالسمولیز‬ ‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫تورژسانس‬ ‫باز‬
‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫تورژسانس‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫پالسمولیز‬ ‫بسته‬

‫‪ )۴‬با کاهش غلظت یونهای کلر و پتاسیم در یاختههای نگهبان‪ ،‬خروج آب از کریچۀ این یاختهها زیاد میشود و روزنهها بسته میشوند‪.‬‬
‫یاختۀ روپوستی مجاور یاختۀ نگهبان‬ ‫یاختۀ نگهبان‬
‫وضعیت‬
‫تأثیر بر حجم آب‬ ‫تغییر اولیۀ غلظت ساکارز و یون کلر و‬ ‫تأثیر بر حجم آب‬ ‫تغییر اولیۀ غلظت ساکارز و یون کلر و‬
‫روزنه‬
‫یاخته‬ ‫پتاسیم‬ ‫یاخته‬ ‫پتاسیم‬
‫کاهش‬ ‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫افزایش‬ ‫باز‬
‫افزایش‬ ‫افزایش‬ ‫کاهش‬ ‫کاهش‬ ‫بسته‬

‫‪ -11‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«با توجه به روشهای تغذیۀ گیاهان‪ ،‬میتوان گفت که فقط ‪ ،..................‬میتوانند ‪ ..................‬کنند‪».‬‬
‫الف‪ -‬گیاهان آبزیِ همزیست با سیانوباکتریها ـ از طریق اندامهای هوایی خود‪ ،‬نیتروژن مورد نیاز خود را تأمین‬
‫ب‪ -‬باکتریهای تثبیتکننده ـ با استفاده از ترکیبات غیرآلی‪ ،‬نیتروژن مورد نیاز یاختههای گیاهی را فراهم‬
‫ج‪ -‬باکتریهای همزیست درون برجستگیهای ریشه ـ به مولکول نیتروژن‪ ،‬هیدروژن اضافه‬
‫د‪ -‬باکتریهای تثبیتکنندۀ سبزینهدار ـ مواد آلی را از ساقۀ جوان و علفی گیاه دریافت‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫(‪ ۱۰0۷‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫هر چهار مورد این سؤال نادرست است‪.‬‬


‫بررسی همه موارد‪:‬‬

‫الف) منظور از گیاه آبزی همزیست با سیانوباکتریها‪ ،‬گیاه آزول است‪ .‬اما عالوهبر آزول‪ ،‬گیاهانی مثل گونرا و گیاهان گوشتخوار نیز نیتروژن مورد نیاز خود را‬
‫از طریق اندامهای هوایی خود بهدست میآورند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬گیاهان انگل‪ ،‬نظیر گیاه سس‪ ،‬نیز میتوانند نیتروژن را توسط اندامهای هوایی خود دریافت کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬سیانوباکتریها‪ ،‬باکتریهای فتوسنتزکننده هستند و برای انجام فرایند فتوسنتز‪ ،‬نیاز به دریافت نور دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬این باکتریها ساکن خاک نیستند‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬گیاهان گوشتخوار (حشرهخوار)‬


‫گیاهان حشرهخوار‪ ،‬فتوسنتزکننده هستند و بنابراین‪ ،‬دارای سبزدیسه (کلروپالست)‪ ،‬سبزینه (کلروفیل)‪ ،‬برگهای سبز رنگ و سایر موارد مرتبط با فتوسنتز میباشند‪.‬‬
‫گیاهان حشرهخوار در مناطقی زندگی میکنند که از نظر نیتروژن فقیرند‪ .‬بنابراین‪ ،‬هدف از شکار و گوارش جانوران‪ ،‬تأمین نیتروژن میباشد‪.‬‬
‫عالوهبر برگهای فتوسنتزکننده در گیاهان حشرهخوار‪ ،‬گروهی از برگها نیز برای شکار و گوارش جانوران کوچک مانند حشرات تغییر کردهاند‪.‬‬
‫ویژگیهای گیاه توبرهواش‪۱ :‬ـ زندگی در تاالبهای شمال کشور (مانند گیاه آزوال)‪۲ ،‬ـ نوعی برگ تغییریافته به رنگ زرد و قرمز که ساختاری شبیه کوزه دارد‪ ،‬برای شکار‬
‫حشرات تخصصیافته است‪۳ ،‬ـ توبرهواش‪ ،‬حشرات و الرو (نوزاد) آنها را بهسرعت به درون بخش کوزهمانند خود میکشد‪۴ ،‬ـ یاختههای درون بخش کوزهمانند توانایی‬
‫تولید و ترشح آنزیمهای گوارشی را دارند‪۵ ،‬ـ گوارش در توبرهواش بهصورت برونیاختهای و در بخش کوزه مانند انجام میشود‪۶ ،‬ـ جذب مواد حاصل از گوارش در‬
‫بخش کوزهمانند توبرهواش انجام میشود‪.‬‬
‫ویژگیهای گیاه گوشتخوار [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪۱ :]۲‬ـ نوعی برگ تلهمانند برای شکار حشرات دارند‪۲ ،‬ـ در برگ تلهمانند‪ ،‬کرکهایی وجود دارند که نسبت به تماس‪،‬‬
‫حساس هستند و پس از برخورد حشره به آنها‪ ،‬تحریک میشوند‪۳ ،‬ـ کرکهای برگ تلهمانند‪ ،‬نوعی یاختۀ تمایزیافتۀ روپوستی هستند‪۴ ،‬ـ پس از تحریک کرکها‪،‬‬
‫پیامهایی به راه میافتند که سبب بستهشدن برگ و در نتیجه‪ ،‬بهدام افتادن حشره میشود‪.‬‬

‫ب) عالوهبر باکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن‪ ،‬باکتریهای نیتراتساز نیز با مصرف یون غیرآلی آمونیوم‪ ،‬میتوانند نیتروژن مورد استفادۀ گیاهان را تولید کنند‪.‬‬
‫محل مصرف مادۀ تولیدی در گیاه‬ ‫مادۀ تولیدی‬ ‫مادۀ مصرفی‬ ‫نوع باکتری‬
‫فقط ریشه‬ ‫نیترات‬ ‫آمونیوم‬ ‫نیتراتساز‬
‫تبدیل به آمونیوم‬ ‫غیرآلی‬ ‫غیرآلی‬
‫همۀ اندامهای گیاهی‬ ‫آمونیوم‬ ‫نیتروژن مولکولی (‪)N2‬‬ ‫تثبیتکنندۀ نیتروژن‬
‫برای ساخت پروتئینها و نوکلئيکاسیدها‬ ‫غیرآلی‬ ‫غیرآلی‬
‫همۀ اندامهای گیاهی‬ ‫آمونیوم‬ ‫ترکیبات نیتروژندار گیاخاک‬ ‫آمونیاکساز‬
‫برای ساخت پروتئینها و نوکلئيکاسیدها‬ ‫غیرآلی‬ ‫آلی‬

‫ج) اضافهشدن هیدروژن به نیتروژن‪ ،‬هنگام تثبیت نیتروژن (‪ )N2‬و تبدیل آن به آمونیوم (‪ )NH4+‬انجام میشود‪ .‬ریزوبیومها‪ ،‬گروهی از باکتریهای تثبیتکنندۀ‬
‫نیتروژن هستند که در برجستگیهای ریشۀ گیاهان تیرۀ پروانهواران (گرهک) زندگی میکنند‪ .‬عالوهبر ریزوبیومها‪ ،‬بعضی از سیانوباکتریها‪ ،‬بعضی از باکتریهای‬
‫خاک و همچنین بعضی از جانداران دیگر‪ ،‬توانایی تثبیت نیتروژن را دارند‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬راههای تأمین نیتروژن گیاهان‬


‫گیاهان انگل‬
‫این گیاهان‪ ،‬با ارسال اندامهای مکنده به درون بافتهای آوندی گیاه‪ ،‬میتوانند مواد معدنی و آلی مورد نیاز خود را دریافت کنند‪.‬‬
‫گیاهان فتوسنتزکننده‬
‫‪ -۱‬از طریق خاک‪ :‬گروهی از گیاهان‪ ،‬یون آمونیوم و نیترات موجود در خاک را جذب میکنند‪ .‬آمونیوم‪ ،‬توسط جانداران تثبیتکنندۀ نیتروژن و باکتریهای آمونیاکساز‬
‫تولید میشود‪ .‬نیترات نیز حاصل عملکرد زیستی باکتریهای نیتراتساز است‪.‬‬
‫‪ -۲‬همزیستی با ریزوبیوم‪ :‬ریشۀ گیاهان تیرۀ پروانهواران‪ ،‬با ریزوبیوم رابطۀ همزیستی برقرار میکند‪ .‬ریزوبیوم‪ ،‬باکتری تثبیتکنندۀ نیتروژن است و نیتروژن مورد نیاز‬
‫گیاه را فراهم میکند‪.‬‬
‫‪ -۳‬همزیستی با سیانوباکتریها‪ :‬گروهی از گیاهان‪ ،‬برای تأمین نیتروژن مورد نیاز خود‪ ،‬با سیانوباکتریها رابطۀ همزیستی دارند‪ .‬سیانوباکتریهای همزیست با این‬
‫گیاهان‪ ،‬از نوع سیانوباکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن هستند و نیتروژن مورد نیاز گیاه را تأمین میکنند‪.‬‬
‫‪ -۴‬شکار جانوران کوچک مثل حشرات‪ :‬بعضی از گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬گوشتخوار هستند و میتوانند جانوران کوچک را شکار کنند‪ .‬گیاه‪ ،‬با ترشح آنزیمهای گوارشی‬
‫و هضم پیکر جانور شکار شده‪ ،‬نیتروژن مورد نیاز خود را بهدست میآورد‪.‬‬

‫د) بعضی از سیانوباکتریها‪ ،‬باکتریهای تثبیتکنندۀ نیتروژن هستند که بهصورت همزیست با گیاهان زندگی میکنند‪ .‬مثالً‪ ،‬سیانوباکتریهای تثبیتکننده‬
‫میتوانند بهصورت همزیست گیاه گونرا زندگی کنند و عالوه بر تأمین نیتروژن مورد نیاز گیاه‪ ،‬مواد آلی را نیز از گیاه بگیرند‪ .‬اما عالوهبر این سیانوباکتریها‪،‬‬
‫جانداران دیگری هم هستند که می توانند مواد آلی را از ساقۀ جوان و علفی دریافت کنند‪ .‬مثالً‪ ،‬گیاه انگل سس اندام مکندۀ خود را به درون ساقۀ سبز و جوان‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫گیاه میزبان میفرستد و مواد مورد نیاز خود را از بافتهای آوندی گیاه میزبان دریافت میکند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬شتهها نیز حشراتی هستند که بر روی ساقههای‬
‫جوان و علفی زندگی می کنند‪ .‬این حشرات‪ ،‬خرطوم مکندۀ خود را به درون آوندهای آبکشی ساقه میفرستند و از مواد آلی موجود در شیرۀ پرورده تغذیه‬
‫میکنند‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬گیاهان انگل‬


‫گیاهان انگل‪ ،‬همه یا بخشی از آب و مواد غذایی خود را از گیاهان فتوسنتزکننده دریافت میکنند‪.‬‬
‫گیاهان انگلی که بخشی از آب و مواد غذایی خود را از گیاهان فتوسنتزکننده دریافت میکنند‪ ،‬میتوانند فتوسنتز انجام دهند‪.‬‬
‫گیاه ِسس‪ ،‬نوعی گیاه انگل است که برگ و ریشه ندارد و فقط ساقۀ نارنجی یا زردرنگی دارد‪ .‬گیاه سس به دور ساقۀ گیاه میزبان خود میپیچد و اندامهای مکنده را‬
‫وارد آوندهای ساقۀ گیاه میکند‪.‬‬
‫گیاه گوجهفرنگی‪ ،‬بهصورت بوته رشد میکند و گوجهفرنگی در ابتدا رنگ سبز دارد‪ .‬گیاه گوجهفرنگی‪ ،‬جزء گیاهان جالیزی است‪.‬‬
‫دقت داشته باشید که گیاهان جالیزی‪ ،‬گیاهان انگل نیستند و فتوسنتزکننده هستند؛ مثل گوجهفرنگی‪ .‬اما گل جالیز‪ ،‬گیاه انگلی است که از گیاهان جالیزی مواد مغذی‬
‫را دریافت میکند‪.‬‬
‫گل جالیز همانند گیاه ِسس‪ ،‬رنگ زرد و نارنجی دارد‪ .‬اندام مکندۀ گل جالیز وارد ریشۀ گیاهان جالیزی میشود‪.‬‬

‫‪ -12‬بزرگترین بخش در دانۀ بالغ لوبیا ‪ ..................‬بزرگترین بخش در دانۀ بالغ ذرت ‪..................‬‬
‫‪ )۱‬همانند‪ -‬در ذخیرۀ مواد غذایی برای زمان رویش رویان نقش دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬برخالف‪ -‬فقط از تقسیمات یاختۀ تخم ضمیمه منشأ میگیرد‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف‪ -‬در هنگام رویش دانه از خاک خارج نمیشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند‪ -‬حاوی یاختههای دولد (دیپلوئید) است‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪ -1108( 1‬متوسط‪ -‬مفهومی)‬

‫تعبیر‪ :‬بزرگترین بخش در دانۀ بالغ لوبیا= لپهها‬


‫بزرگترین بخش در دانۀ بالغ ذرت= آندوسپرم‬

‫لوبیا و آندوسپرم‬ ‫همانطور که در شکلهای مقابل مشاهده میکنید‪ ،‬لپهها بزرگترین بخش در دانۀ بالغ‬
‫نقش دارد و در دانۀ‬ ‫بزرگترین بخش در دانۀ بالغ ذرت است‪ .‬در دانۀ ذرت آندوسپرم در ذخیرۀ مواد غذایی‬
‫لوبیا این نقش برعهدۀ لپهها است‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬در دانۀ بالغ لوبیا‪ ،‬لپهها از تقسیم یاختۀ کوچکتر حاصل از تقسیم تخم اصلی ایجاد میشوند‪ .‬ولی در دانۀ ذرت بزرگترین بخش دانه (آندوسپرم) از تقسیمات‬
‫میتوزی تخم ضمیمه ایجاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬همانطور که در شکل مقابل میبینید‪ ،‬لوبیا رویش روزمینی دارد و در زمان رویش دانه‪ ،‬لپهها از خاک‬
‫خارج شده و به مدت کوتاهی فتوسنتز انجام میدهند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در دانۀ ذرت بزرگترین بخش دانه آندوسپرم است که یاختههای ‪ ۳n‬دارد‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫رویش زیرزمینی‬ ‫رویش روزمینی‬


‫لپهها از خاک خارج نمیشوند و توانایی فتوسنتز ندارند‪.‬‬ ‫لپهها از خاک خارج میشوند و به مدت کوتاهی فتوسنتز انجام میدهند‪.‬‬

‫در بعضی از نهاندانهها مثل ذرت و نخود مشاهده میشود‪.‬‬ ‫در بسیاری از نهاندانهها مثل لوبیا و پیاز مشاهده میشود‪.‬‬

‫در ذرت‪ ،‬ریشه و ساقه هر دو بدون خمیدگی از محلهای متفاوتی از دانه خارج‬ ‫در لوبیا ریشه و ساقه هر دو از محل یکسانی از دانه به صورت خمیده خارج شده و‬

‫شده و رشد میکنند و طبق شکل بخشی از انشعابات ریشه بیرون خاک است‬ ‫رشد میکنند و ریشه فقط درون خاک مشاهده میشود‪.‬‬

‫پس از خارج شدن لپه (ها) از خاک‪ ،‬خمیدگی ساقه از بین میرود‪.‬‬

‫بعد از ایجاد برگهای اصلی لوبیا‪ ،‬لپههای خارج شده خشک میشوند‪.‬‬

‫درپیاز باقیمانده دانه در انتهای ساقه جوانی که از خاک خارج شده قابل مشاهده‬

‫است(طبق شکل کتاب درسی)‬

‫تقسیم تخم و تشکیل رویان‪:‬‬

‫‪ .1‬لقاح اسپرمزا با تخمزا ‪ :‬ایجاد یاختۀ تخم اصلی‬


‫‪.2‬تقسیمهای میتوزی پیدرپی تخم اصلی ‪ :‬تخم اصلی ابتدا با یک تقسیم یاختهای که تقسیم سیتوپالسم نابرابر دارد‬
‫دو یاختۀ بزرگ و کوچک ایجاد میکند ‪:‬‬
‫یاختۀ بزرگ ‪ :‬با تقسیمات میتوزی تولید بخشی که ارتباط بین رویان و گیاه مادر را ایجاد میکند‪.‬‬
‫یاختۀ کوچک ‪ :‬منشأ رویان‬
‫مراحل تشکیل رویان ‪:‬‬
‫‪ .1‬ابتدا تشکیل لپه(ها) که بخشی از رویان هستند‪.‬‬
‫کمی بیشتر دربارۀ لپه‪ :‬اولین بخش تشکیل شدۀ رویان است‪.‬‬
‫به لپه‪ ،‬برگ رویانی نیز گفته میشود‪،‬چون در بسیاری از گونهها از خاک بیرون میآیند و به مدت کوتاهی فتوسنتز‬
‫میکنند‪.‬لپه در بعضی گیاهان (مثل لوبیا که دولپه ای است) در ذخیره و انتقال موارد غذایی به رویان و در سایر گیاهان (مثل ذرت که تکلپهای است) فقط در انتقال‬
‫مواد غذایی به رویان نقش دارد‪.‬ژن نمود لپه همانند ژن نمود رویان و یاخته های حاصل از آن است‪.‬‬
‫‪.2‬سپس ایجاد ریشه و ساقۀ رویانی که در دو انتهای رویان قرار دارند‪.‬‬
‫‪.3‬همزمان با تشکیل رویان‪ ،‬پوستۀ تخمک نیز تغییر میکند و به پوستۀ دانه تبدیل میشود‪.‬‬

‫‪ -13‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«هر گیاه ‪ ..................‬قطعاً ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬یکساله‪ -‬برای تکمیل مراحل رشد رویشی و زایشی خود‪ ،‬به یک سال زمان نیاز دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬دوساله‪ -‬در یک دوره از زندگی خود بهطور همزمان رشد رویشی و زایشی دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬چندسالۀ علفی‪ -‬در هر دورۀ رویشی خود‪ ،‬میتواند گلدهی کند‪.‬‬
‫‪ )۴‬چندسالۀ چوبی‪ -‬طول عمری بیشتر از همۀ گیاهان علفی دارد‪.‬‬
‫(‪ -1108‬متوسط‪ -‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫گیاهان دو ساله در سال اول رشد رویشی دارند و در سال دوم عالوه بر رشد رویشی با تولید گل و دانه رشد زایشی دارند‪ .‬در نتیجه در این گیاهان در سال دوم‬
‫هم رشد رویشی و رشد زایشی مشاهده میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬گیاهان یک ساله در مدت یک سال یا کمتر‪ ،‬رشد و تولیدمثل میکنند و از بین میروند‪.‬‬
‫‪ )۳‬گیاهان چند ساله‪ ،‬سالها به رشد رویشی خود ادامه میدهند‪ .‬بعضی از آنها هر ساله می توانند گل‪ ،‬دانه و میوه تولید کنند‪ .‬زنبق نوعی گیاه علفی چند ساله‬
‫است‪.‬‬
‫‪ )۴‬معمولً طول عمر درختها که مریستم پسین دارند از گیاهان علفی (غیردرختی) بیشتر است‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫گیاهان یکساله‪:‬‬
‫‪ -‬در مدت یک سال یا کمتر‪ ،‬رشد و تولیدمثل میکنند‪.‬‬
‫‪ -‬گندم و خیار یکساله هستند‪.‬‬
‫‪ -‬همۀ این گیاهان‪ ،‬علفی هستند‪.‬‬

‫گیاهان دوساله‪:‬‬
‫‪ -‬در سال اول زندگی‪ ،‬رشد رویشی‪ ،‬و در سال دوم زندگی‪ ،‬رشد زایشی‬ ‫طول عمر‬
‫دارند‪.‬‬
‫‪ -‬شلغم و چغندر قند‪ ،‬دوساله هستند‪.‬‬

‫گیاهان چند ساله‪ :‬سالها به رشد رویشی خود ادامه میدهند‬


‫‪ -‬بعضی از آنها هر سال گلدهی میکنند‪.‬‬
‫‪ -‬همۀ گیاهان چوبی (درختها و درختچهها) چندساله هستند‪.‬‬
‫‪ -‬گروهی از گیاهان علفی مانند زنبق نیز چند ساله هستند‬
‫‪.‬‬

‫مثال‬ ‫ویژگی‬ ‫دورۀ بعدی رشد‬ ‫دورۀ اول رشد‬ ‫طول عمر گیاه‬
‫همگی علفیاند‬
‫گندم و خیار‬ ‫‪-‬‬ ‫انجام رشد رویشی و زایشی‬ ‫یکساله‬
‫رشد سریع‬
‫همگی علفیاند‪.‬‬
‫انجام رشد رویشی و زایشی‬ ‫انجام رشد رویشی‬
‫شلغم و چغندرقند‬ ‫پس از تولید دانه و میوه از بین‬ ‫دوساله‬
‫تولید گل‪ ،‬دانه و میوه‬ ‫(تولید ریشۀ ذخیرهای‪ ،‬ساقه و برگ)‬
‫میروند‪.‬‬
‫رشد و نمو گیاه‬
‫زمینساقۀ آن در تمامفصلها‬ ‫رشد و نمو گیاه‬
‫زنبق‬ ‫با استفاده از مواد ذخیرهشده‬ ‫علفی‬
‫زیرخاک باقی میماند‪.‬‬ ‫ذخیرۀ مواد در زمینساقه‬ ‫چندساله‬
‫در زمینساقه‬
‫درختها و درختچهها‬ ‫همۀ گیاهان چوبی‪ ،‬چندسالهاند‪.‬‬ ‫رشد و نمو گیاه‬ ‫رشد و نمو گیاه‬ ‫چوبی‬

‫‪ -14‬با توجه به شکل زیر‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را به نادرستی تکمیل میکند؟‬
‫«روش تولیدمثلی گیاه در شکل ‪»..................‬‬
‫‪ »۱« )۱‬برخالف «‪ ،»۲‬با استفاده از دو گیاه مجزا صورت میگیرد‪.‬‬
‫‪ »۳« )۲‬برخالف «‪ ،»۱‬جداسازی قطعهای از گیاه والد ضروری میباشد‪.‬‬
‫‪ »۲« )۳‬همانند «‪ ،»۳‬زادهها اطالعات مشابهی نسبت به گیاه والد خود دارند‪.‬‬
‫‪ »۱« )۴‬همانند «‪ ،»۳‬قطعهای از گیاه والد استفاده میشود که جوانه داشته باشد‪.‬‬
‫(‪ -1108‬متوسط‪ -‬مفهومی‪،‬شکلی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪1‬‬

‫شکل نشاندهندۀ روشهای متفاوت تکثیر رویشی در گیاهان است‪ .‬روشهای مشخصشده بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ خوابانیدن‪۲ ،‬ـ پیوندزدن و ‪۳‬ـ قلمهزدن‪.‬‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در روش خوابانیدن فقط از یک گیاه استفاده میشود اما در روش پیوند زدن‪ ،‬از دو گیاه متفاوت استفاده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در قلمهزدن‪ ،‬قطعههایی از ساقۀ گیاه جدا میشوند اما در خوابانیدن‪ ،‬فقط بخشی از ساقه یا شاخه را که دارای گره است‪ ،‬با خاک میپوشانند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در تکثیر گیاهان با استفاده از بخشهای رویشی‪ ،‬زادههای جدید همواره اطالعات (ژنهای) مشابهی با والدین خود دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در خوابانیدن و قلمهزدن‪ ،‬از قطعهای از ساقه استفاده میشود که دارای گره است‪ .‬در محل گره‪ ،‬جوانه وجود دارد‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -15‬چند مورد عبارت مقابل را به درستی تکمیل میکند؟ «در گیاه آلبالو‪ ،‬دانۀ گردۀ رسیده ‪ ..................‬دانۀ گردۀ نارس‪».................. ،‬‬
‫الف) همانند‪ -‬دارای یک مجموعۀ کروموزومی در یاختههای خود است‪.‬‬
‫ب) نسبت به – مقدار مادۀ ژنتیکی هستهای کمتری در ساختار خود دارد‪.‬‬
‫ج) همانند – از تقسیم هستۀ یاختههای موجود در سومین حلقۀ گل تولید میشود‪.‬‬
‫د) برخالف – حاصل تقسیم کاهشی یاختههای دوالد موجود در کیسههای گرده است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ -1108‬متوسط‪ -‬مفهومی‪ ،‬موردی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪1‬‬

‫تنها مورد ج به درستی بیان شده است‪ .‬کیسههای گرده در بساک تشکیل میشوند و یاختههای دولد دارند‪ .‬از تقسیم کاستمان این یاختهها‪ ،‬چهار یاختۀ تک‬
‫لد ایجاد میشود که در واقع گردههای نارساند‪ .‬هریک از این یاختهها با انجام دادن تقسیم رشتمان و تغییراتی در دیواره به دانۀ گرده رسیده تبدیل میشود‪.‬‬
‫پس هر دوی این دانههای گرده درون سومین حلقۀ گل یا همان پرچم تولید میشوند‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) دانۀ گردۀ نارس تنها شامل یک یاخته میشود نه یاختهها!‬


‫ب) دانۀ گرده رسیده یک دیوارۀ خارجی‪ ،‬یک دیوارۀ داخلی‪ ،‬یک یاخته رویشی و یک یاختۀ زایشی دارد‪ .‬پس یاختههای دانۀ گردۀ رسیده از دانۀ گردۀ نارس‬
‫بیشتر است و میتوان گفت دانۀ گردۀ رسیده نسبت به دانۀ گردۀ نارس مقدار مادۀ ژنتیکی هستهای بیشتری در ساختار خود دارد‪.‬‬
‫د) دانههای گردۀ نارس حاصل تقسیم کاهشی (کاستمان) یاختههای دولد موجود در کیسههای گرده است‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫هاپلوئید است البته نه همواره ‪ /‬میتواند دارای کروموزوم همتا باشد ‪ /‬حاصل میوز یاختههای موجود در کیسه گرده است ‪ /‬به دنبال ایجاد تتراد ایجاد‬
‫شده است‪ / .‬توانایی تقسیم میتوز دارد یعنی میتواندکروماتیدهای خواهریاش را از هم جدا کند ‪ /‬قابلیت لقاح ندارد ‪ /‬ایجاد کننده یاختههای رویشی و‬

‫دانه گرده نارس‬


‫زایشی است ‪ /‬میتواند یاخته ای را ایجاد کند که توانایی تقسیم داشته باشد ‪ /‬ایجاد کننده یاخته مولد گامت نر است ‪ /‬تولید و تقسیم شدن آن درون کیسه‬
‫گرده صورت میگیرد ‪ /‬توسط یاختههایی ‪( 2n‬البته نه همواره) احاطه شده است‪ /‬در دیواره فاقد تزئینات میباشد ‪ /‬از بساک خارج نمیشود ‪ /‬دانههای‬
‫گرده نارس حاصل از یک یاخته ‪ 2n‬کیسه گرده حداقل ‪ 2‬نوع و حداکثر ‪ 4‬نوع میباشند که ابتدا بهم چسبیدهاند ‪ /‬برای ایجاد دانه گرده رسیده دیواره آنها‬
‫تغییر میکند‪ /‬معموال عدد کروموزمی خودش و سلول مولدش یکسان نیست‪ /‬میتوزی با سیتوکینز نابرابر دارد‪.‬‬

‫دارای دو یاخته هاپلوئید با اندازه ای نابرابر است‪ /‬حاصل میتوز دانه گرده نارس است ‪ /‬دو دیواره دارد که دیواره خارجی منفذدار بوده و ممکن است‬
‫تزئیناتی داشته و یا صاف باشد ‪ /‬دارای عدد کروموزومی یکسان با یاخته سازنده اش میباشد‪ /‬قابلیت لقاح ندارد ‪ /‬از بساک توانایی خروج دارد‪.‬‬

‫دانه گرده رسیده‬


‫توانایی رشد دارد (با افزایش ابعاد) ‪ /‬ایجاد کننده لوله گرده است ‪ /‬توسط ‪ 2‬دیواره احاطه شده است‪ /‬وارد خامه شده و در طول آن رشد‬
‫یاخته رویشی‬
‫میکند‪ /‬نسبت به یاخته زایشی اندازهی آن بزرگتر است ‪ /‬رشد آن نسبت به تقسیم یاخته زایشی زودتر اتفاق میافتد ‪ /‬هسته آن قبل‬
‫از اسپرمها وارد کیسهرویانی میشود‪ /‬قدرت لقاح و ایجاد یاختههایی با قدرت لقاح را ندارد‪.‬‬
‫توانایی میتوز دارد ‪ /‬با جدا کردن کروماتیدهای خواهری سبب ایجاد اسپرمهایی میشود ‪ /‬قدرت لقاح ندارد اما تولید کننده یاختههایی‬ ‫یاخته زایشی‬
‫با قدرت لقاح است ‪ /‬درون لولهی گرده تقسیم میشود‪.‬‬

‫یاختۀ رویشی با رشد خود (نه تقسیم) لولۀ گرده را ایجاد میکند‪.‬‬
‫برای تشکیل لولۀ گرده‪ ،‬ابتدا باید کالله دانۀ گرده را بپذیرید‪.‬‬
‫هستۀ یاختۀ رویشی اندازۀ کوچکتری نسبت به اسپرمها دارد‪.‬‬
‫درشتترین یاختۀ کیسۀ رویانی‪ ،‬یاختۀ دو هستهای است که هستههای هاپلوئید دارد؛ اما خود یاخته حاوی دو مجموعۀ کروموزومی است‪.‬‬
‫برای تشکیل یک کیسۀ رویانی‪ ،‬یکی از یاختههای حاصل از میوز‪ ،‬سه نسل تقسیم میتوز (‪ 7‬بار تقسیم هسته) انجام میدهد؛ ولی ‪ 6‬بار تقسیم سیتوپالسم صورت‬
‫میگیرد؛ به همین علت یکی از یاختهها دو هستهای است‪.‬‬

‫‪ -16‬شکل روبهرو‪ ،‬ساختار گل در گیاه آلبالو را نشان میدهد‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ این شکل صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬در بخش «‪ »۴‬همانند بخش «‪ ،»۱‬یاختۀ جنسی هاپلوئید تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬بخش «‪ »۳‬برخالف بخش «‪ ،»۲‬در گردهافشانی همۀ گلها نقش مؤثری دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬بخش «‪ »۲‬همانند بخش «‪ ،»۳‬در ساختار همۀ گلهای دو جنسی دیده میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در بخش «‪ »۱‬برخالف بخش «‪ ،»۴‬شکافتن دیوارۀ اطراف یاختهها‪ ،‬قبل از لقاح رخ میدهد‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪ -1108( 4‬سخت‪ -‬مفهومی‪،‬شکلی)‬

‫شکل‪ ،‬نشاندهندۀ ساختار گل است و بخشهای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬عبارتاند از‪۱ :‬ـ بساک‪۲ ،‬ـ کاسبرگ‪۳ ،‬ـ گلبرگ و ‪۴‬ـ تخمک‪.‬‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬منظور از یاختۀ جنسی‪ ،‬گامت نر یا ماده است‪ .‬در گیاهان‪ ،‬گامت ماده درون تخمک تولید می شود‪ .‬گامت نر نیز طی تقسیم میتوز یاختۀ زایشی در مادگی‬
‫تشکیل میشود‪ ،‬نه در بساک‪.‬‬
‫پس حواستون باشه‪ ،‬اون چیزی که در بساک تولید میشه‪ ،‬گردۀ رسیده هست (نه گامت نر!)‪.‬‬

‫‪ )۲‬گلبرگها در گردهافشانی گلهایی نقش دارند که گردهافشانی آنها را جانوران انجام میدهند‪ .‬در گردهافشانی گلهایی که گردهافشانی آنها توسط باد انجام‬
‫میشود‪ ،‬گلبرگها نقش مؤثری ندارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬گل های دو جنسی ممکن است گل کامل یا ناکامل باشند‪ .‬در یک گل کامل‪ ،‬همۀ حلقههای گل وجود دارند اما در گل ناکامل دو جنسی‪ ،‬حداقل یکی از‬
‫حلقههای گلبرگ یا کاسبرگ وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬پوستۀ تخمک بعد از لقاح تبدیل به پوستۀ دانه میشود و شکافتن آن هنگام رویش دانه رخ میدهد‪ .‬اما قبل از لقاح‪ ،‬دیوارۀ بساک شکافته میشود تا دانههای‬
‫گردۀ رسیده رها شوند‪.‬‬
‫سابقۀ طراح کنکور نشون داده که به شکلهای گیاهی عالقۀ زیادی داره؛ بعضی وقتها نکات شکل رو بصورت گزینه در میارن و در تست استفاده میکنن‪ ،‬بعضی‬
‫وقتها هم مثل همین سوال‪ ،‬شکل مدنظر رو مستقیم میارن‪.‬‬
‫بنابراین حواستون باشه‪ ،‬شاید برای کنکور شما‪ ،‬یه شکل گیاهی آوردن و به قسمتهای مختلف شکل فلش زدن و از شما اسم هر بخش و نکات مربوط به اون رو‬
‫خواستن‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫به این تعدادها دقت کنید‪:‬‬


‫‪ -1‬هر گل دوجنسی دارای یک مادگی است‪.‬‬
‫‪ -2‬هر مادگی از یک یا چند برچه ساخته شده است‪( .‬تقسیم یا عدم تقسیم فضای مادگی توسط برچهها)‬
‫‪ -3‬هر برچه شامل کالله‪ ،‬خامه و تخمدان است‪.‬‬
‫‪ -4‬هر تخمدان شامل یک یا چند تخمک است‪.‬‬
‫‪ -5‬درون هر تخمک یک کیسۀ رویانی تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪ -6‬درون هر کیسۀ رویانی هم یک یاختۀ تخمزا ‪ +‬یک یاختۀ دوهستهای به همراه ‪ 5‬یاختۀ هاپلوئید دیگر وجود دارد‪.‬‬

‫گلها را بر اساس وجود هر چهار حلقه یا نبود بعضی حلقهها در دو گروه گلهای کامل یا ناکامل قرار میدهند‪ .‬همچنین گلهایی که هر دو حلقۀ پرچم و مادگی‬
‫را داشته باشند‪ ،‬گل دو جنسی و آنهایی که فقط یکی از این حلقهها را دارند‪ ،‬گل تکجنسی هستند‪ .‬پس هر گلی‪ ،‬حداقل یک حلقۀ پرچم یا مادگی را دارد‪.‬‬

‫خارجیترین حلقۀ هر گل الزاماً کاسبرگ نیست؛ داخلیترینحلقۀ هر گل هم الزاماً مادگی نیست‪.‬‬

‫جنسی نر‪ ،‬داخلیترین حلقۀ گل‪ ،‬پرچم است‪.‬‬


‫ِ‬ ‫در گلهای تک‬

‫‪ -17‬در ارتباط با هورمونهای گیاهی کدام عبارت به درستی بیان شده است؟‬
‫‪ )۱‬آبسیزیکاسید تشکیل دانهرست را در شرایط نامساعد تسهیل میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬هورمون سیتوکینین بهتنهایی سبب ساقهزایی در تودۀ کال میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬هورمونهای محرکرشد براساس مقدار و محل اثر ممکن است بازدارندۀ رشد باشند‪.‬‬
‫‪ )۴‬پنج نوع تنظیمکنندۀ رشد گیاهی موجب تحریک تقسیم یاختهای و رشد طولی یاختهها میشوند‪.‬‬
‫(‪ -119‬متوسط‪ -‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪3‬‬

‫هورمون های محرک رشد در فرایندهای رشد مانند تحریک تقسیم یاخته‪ ،‬رشد طولی یاختهها‪ ،‬ایجاد و حفظ اندامها نقش دارند‪ .‬گرچه این تنظیمکنندهها را به‬
‫عنوان محرک رشد میشناسیم؛ اما براساس مقدار و محل اثر ممکن است نقش بازدارندگی نیز داشته باشند‪( .‬مثل اثر اکسین در چیرگی رأسی)‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬شرایط نامساعد محیط مانند خشکی‪ ،‬تولید آبسیزیکاسید را در گیاهان تحریک میکند‪ .‬آبسیزیکاسید سبب بسته شدن روزنههای هوایی و در نتیجه حفظ‬
‫آب گیاه و همچنین مانع رویش دانه و رشد جوانهها در شرایط نامساعد میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬هورمونهای سیتوکینین و اکسین همراه با هم ولی در نسبتهای متفاوت سبب ساقهزایی و یا ریشهزایی در تودۀ کال میشوند‪.‬‬
‫‪ )۴‬اکسینها‪ ،‬سیتوکینینها‪ ،‬جیبرلینها‪ ،‬اتیلن و آبسیزیکاسید پنچ نوع تنظیمکنندۀ رشد در گیاهان هستند‪ .‬آبسیزیکاسید در تحریک تقسیم یاختهای نقش‬
‫ندارد‪.‬‬
‫هورمون گیاهی و رشد سلول‪ :‬سیتوکینین و جیبرلین عامل تقسیم یاخته ای ‪ +‬اکسین و جیبرلین عامل رشد طولی یاخته (افزایش اندازه سلول)‪.‬‬
‫هورمون گیاهی و میوه‪ :‬اکسینها و جیبرلینها تشکیل میوه درشت و بدون دانه ‪+‬آبسیزیک اسید و اتیلن در رسیدگی میوهها و ریزش میوه نقش دارند‪.‬‬
‫هورمون های موثر در اندام زایی در فن کشت بافت‪ :‬اکسین و سیتوکینین‪.‬‬
‫هورمون های موثر در چیرگی راسی‪ :‬اکسین‪ ،‬اتیلن و سیتوکینین‪.‬‬
‫هورمون های جلوگیری کننده از رشد جوانه ها‪ :‬اکسین ‪ +‬اتلین و آبسیزیک اسید‪.‬‬
‫هورمون های گیاهی با توانایی تولید آنزیم تجزیه کننده‪ :‬جیبرلین ‪ +‬اتیلن ‪ +‬سالیسیلیک اسید‪.‬‬
‫هورمون هایی که بعد از آسیب دیدن گیاه ترشح می شوند‪ :‬اتیلن ‪ +‬سالیسیلیک اسید‪.‬‬
‫هورمون های موثر در تحریک تقسیم سلولی‪ :‬سیتوکینینها و جیبرلینها‪.‬‬
‫هورمونهای گیاهی و برگ ‪ :‬اتیلن با تولید آنزیم تجزیهکنندۀ در قاعدۀ دمبرگ← ریزش برگ ‪ /‬سیتوکینین با تحریک تقسیم یاختهای و ایجاد یاختههای جدید‬
‫← تاره ماندن برگ‬
‫جمعبندی نسبتی هورمونهای گیاهی‪:‬‬
‫افزایش نسبت اکسین به سیتوکینین در تودۀ کال← ریشهزایی‬
‫افزایش نسبت سیتوکینین به اکسین در تودۀ کال ← ساقهزایی‬
‫افزایش نسبت اتیلن به اکسین در برگ‪ :‬ریزش برگ‬
‫افزایش سیتوکینین در جوانۀ جانبی و کاهش مقدار اکسین ← رشد جوانههای جانبی‬
‫افزایش اکسین در جوانۀ جانبی و افزایش تولید اتیلن در آن ← توقف رشد جوانۀ جانبی و چیرگی رأسی!‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫‪ -18‬در گیاهان‪ ،‬همۀ تنظیمکنندههای رشدی که ‪ ،..................‬برخالف هورمون ‪ ..................‬نقش داشته باشند‪.‬‬
‫‪ )۱‬باعث تحریک رشد طولی ساقه میشوند ـ اتیلن‪ ،‬نمیتوانند در جلوگیری از رشد جوانهها‬
‫‪ )۲‬برای تولید میوههای بدون دانه بهکار میروند ـ آبسیزیکاسید‪ ،‬میتوانند در رویش بذر غالت‬
‫‪ )۳‬در تمایز تودۀ یاختههای تمایزنیافته مؤثر هستند ـ جیبرلین‪ ،‬میتوانند در رشد طولی یاختهها‬
‫‪ )۴‬باعث بروز پدیدۀ چیرگی رأسی میشوند ـ سیتوکنین‪ ،‬نمیتوانند در افزایش مدت نگهداری گیاهان‬
‫(‪ -119‬متوسط‪ -‬خط به خط)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪4‬‬

‫اکسین و اتیلن‪ ،‬هورمونهایی هستند که باعث بروز پدیدۀ چیرگی رأسی میشوند و تأثیری در افزایش مدت نگهداری گیاهان ندارند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬اتیلن با تسریع‬
‫رسیدگی میوهها‪ ،‬مدت زمان نگهداری میوهها را کاهش میدهد‪ .‬اما سیتوکینینها‪ ،‬پیر شدن اندامهای هوایی گیاه را به تأخیر میاندازند و از آنها برای تازه‬
‫نگهداشتن برگ و گل و در نتیجه‪ ،‬افزایش مدت زمان نگهداری آنها استفاده میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬جیبرلین و اکسین باعث تحریک رشد طولی ساقه می شوند‪ .‬اکسین همانند اتیلن در جلوگیری از رشد جوانۀ جانبی نقش دارد‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکنندههای رشدی که باعث تحریک رشد طولی ساقه میشوند‪ :‬جیبرلین و اکسین‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکننده های رشدی که در جلوگیری از رشد جوانۀ جانبی نقش دارند‪ :‬اکسین و اتیلن‬
‫‪ )۲‬جیبرلین و اکسین برای تولید میوههای بدون دانه بهکار میروند‪ .‬جیبرلین باعث رویش بذر غالت میشود و آبسیزیکاسید از رویش دانه جلوگیری میکند‬
‫اما اکسین تأثیری بر رویش دانه ندارد‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکنندههای رشدی که برای تولید میوههای بدون دانه بهکار میروند‪ :‬جیبرلین و اکسین‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکنندۀ رشدی که باعث رویش بذر غالت میشود‪ :‬جیبرلین‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیم کنندۀ رشدی که از رویش دانه جلوگیری میکند‪ :‬آبسیزیکاسید‬
‫‪ )۳‬اکسین و سیتوکنین در تمایز تودۀ یاختههای تمایزنیافته مؤثر هستند‪ .‬اکسین میتواند باعث رشد طولی یاختهها شود اما سیتوکنین چنین تأثیری بر یاختۀ‬
‫گیاهی ندارند‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬تودۀ یاختههای تمایزنیافته‪ :‬کال‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکنندههای رشدی که در تمایز تودۀ یاختههای تمایزنیافته مؤثر هستند‪ :‬اکسین و سیتوکنین‬
‫تعبیر‪ :‬تنظیمکنندههای رشدی که میتوانند باعث رشد طولی یاختهها شوند‪ :‬اکسین و جیبرلین‬

‫‪24‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫جمع بندی کلی تنظیمکنندههای رشد گیاهی‬

‫نقش و کاربرد‬ ‫محل تولید‬ ‫نام هورمون‬


‫اولین هورمون کشف شده ‪ /‬رشد طولی یاختهها (مانند پارانشیمی و کالنشیمی) ‪ /‬ریشهزایی در فن‬
‫کشت بافت در زمان افزایش آن نسبت به سیتوکینین ‪ /‬تولید میوه درشت و بدون دانه (با رشد‬ ‫جوانه رأسی‬ ‫اکسین‬
‫تخمدان) ‪ /‬در چیرگی رأسی با افزایش اتیلن و کاهش سیتوکینین سبب مهار رشد جوانۀ جانبی میشود‬ ‫(یاخته سرالدی)‬
‫← جلوگیری از پرشاخ و برگ شدن گیاه ‪ /‬افزایش نسبت اتیلن به اکسین ← ریزش برگ ‪ /‬استفاده‬
‫به عنوان سم برای از بین بردن گیاهان خودرو در مزارع گندم ‪ /‬استفاده به عنوان سالح زیستی در‬

‫محرکهای رشد‬
‫عامل نارنجی ‪ /‬نورگرایی ‪ /‬تولید ریشه برای قلمهها (هورمون ریشهزا)‬
‫به هورمون جوانی و ساقهزایی معروف است ‪ /‬رویش جوانۀ جانبی در پاسخ به کاهش اکسین و‬ ‫جوانه جانبی‬ ‫سیتوکینین‬
‫افزایش آن ‪ /‬ساقهزایی در فنکشت بافت در زمان افزایش آن نسبت به اکسین ‪ /‬تاخیر در پیر شدن‬
‫اندامهای هوایی (نه همۀ اندامها) گیاه ‪ /‬افزایش سرعت تقسیم یاختهای ‪ /‬استفاده به عنوان اسپری‬
‫و افشانه جهت شادابی گلها ( اندام زایشی)‬
‫رشد طولی یاختهها (مانند پارانشیمی و کالنشیمی) ‪ /‬تحریک تقسیم یاختهای ‪ /‬تولید میوه درشت‬ ‫‪ -‬رویان دانه غالت‬ ‫جیبرلین‬
‫و بدون دانه (با رشد تخمدان) ‪ /‬سبب تولید آنزیمهای گوارشی از الیه گلوتندار آندوسپرم و کاهش‬ ‫‪ -‬قارچ جیبرال‬
‫ذخایر آندوسپرم میشود‪.‬‬
‫افزایش سرعت رسیدگی میوه ‪ /‬ریزش برگ با ایجاد الیۀ جداکننده ‪ /‬موثر در چیرگی رأسی با مهار‬ ‫‪ -‬میوۀ رسیده‬ ‫اتیلن‬
‫رشد جوانههای جانبی‬ ‫‪ -‬بافت آسیب دیده‬

‫بازدارنده های رشد‬


‫‪ -‬جوانۀ جانبی‬
‫مقاومت گیاه و کاهش رشد آن در شرایط سخت ‪ /‬بستن روزنههای هوایی ( نه همۀ روزنهها) در‬ ‫گروهی از یاختهها‬ ‫آبسیزیک اسید‬
‫جهت حفظ آب گیاه ‪ /‬ایجاد شرایط برای تنفس نوری در گیاه ( واکنشهای کاهشدهندۀ فراوردههای‬
‫فتوسنتز‪ +‬فعالیت اکسیژنازی روبیسکو‪ +‬تولید ‪ CO2‬همراه با تجزیۀ مواد آلی بدون تولید ‪)ATP‬‬

‫القای مرگ یاختهای در یاختههای آلوده‬ ‫یاخته آلوده به ویروس‬ ‫سالیسیلیک اسید‬

‫‪ -19‬نوعی تنظیمکنندۀ رشد در گیاهان که ‪ ،..................‬میتواند تأثیری ‪ ..................‬هورمونِ ‪ ..................‬بگذارد‪.‬‬


‫‪ )۱‬مدت نگهداری میوهها را کاهش میدهد ـ مشابه ـ تمایزدهندۀ کال به ساقه‪ ،‬بر رشد گیاه‬
‫‪ )۲‬سبب بستهشدن روزنهها میشود ـ مخالف ـ تحریککنندۀ رشد طولی و تقسیم یاخته‪ ،‬بر رویش دانه‬
‫‪ )۳‬برای از بین بردن گیاهان خودرو استفاده میشود ـ مخالف ـ عامل ریزش برگ‪ ،‬بر تعداد شاخ و برگ گیاه‬
‫‪ )۴‬پیر شدن اندامهای هوایی گیاه را به تأخیر میاندازد ـ مشابه ـ عامل ریشهزایی قلمه‪ ،‬بر اندازۀ یاختههای ساقه‬
‫(‪ -119‬سخت‪ -‬مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪2‬‬

‫آبسیزیکاسید‪ ،‬سبب بستهشدن روزنهها و در نتیجه حفظ آب گیاه و همچنین مانع رویش دانه و رشد جوانهها در شرایط نامساعد میشود‪ .‬جیبرلین‪ ،‬هورمونی‬
‫است که در افزایش طول ساقه از طریق تحریک ر شد طولی یاخته و تقسیم آن‪ ،‬رشد میوه و رویش دانهها نقش دارد‪ .‬آبسیزیکاسید مانع رویش دانه میشود‬
‫ولی جیبرلین‪ ،‬در رویش دانه نقش مثبت دارد‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬هورمونی که هم سبب رشد طولی میشود و هم در تقسیم یاختهای نقش دارد‪ :‬جیبرلین‬
‫تعبیر‪ :‬هورمونی که سبب رویش دانه میشود‪ :‬جیبرلین‬
‫تعبیر‪ :‬هورمون بازدارندۀ رشد دانه‪ :‬آبسیزیکاسید‬
‫تعبیر‪ :‬هورمونی که سبب بسته شدن روزنههای هوایی میشود‪ :‬آبسیزیکاسید‬
‫تعبیر‪ :‬هورمونی که سبب بسته شدن روزنههای آبی میشود‪ :‬هیچ هورمونی!‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬اتیلن‪ ،‬نوعی تنظیمکنندۀ رشد گیاهی است که باعث رسیدگی میوههای نارس میشود‪ .‬تسریع رسیدگی میوهها باعث میشود که مدت زمان نگهداری میوهها‬
‫کاهش یابد‪ .‬سیتوکینین‪ ،‬هورمون ساقه زایی است و در تمایز کال به ساقه نقش دارد‪ .‬اتیلن و سیتوکینین هیچ تأثیر مشابهی بر رشد گیاه ندارند و بهطور کلی‪،‬‬
‫سیتوکینین محرک رشد و اتیلن بازدارندۀ رشد است‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫تعبیر‪ :‬هورمونی که باعث رسیدن میوهها میشود‪ :‬اتیلن‬

‫‪ )۳‬از اکسینها برای ساختن سموم کشاورزی به منظور از بین بردن گیاهان خودرو در مزارعی مانند مزرعه گندم استفاده میشود‪ .‬اتیلن‪ ،‬تنظیمکنندۀ رشدی‬
‫است که عامل ریزش برگ میباشد‪ .‬اتیلن و اکسین باعث چیرگی رأسی شده و بدینترتیب‪ ،‬باعث کاهش تعداد شاخ و برگ گیاه میشوند‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬شرایطی که باعث چیرگی راسی میشود‪ :‬افزایش میزان اکسین و اتیلن نسبت به سیتوکینین‬

‫‪ )۴‬سیتوکینین با تحریک تقسیم یاختهای و در نتیجه ایجاد یاختههای جدید‪ ،‬پیر شدن اندامهای هوایی گیاه را به تأخیر میاندازد‪ .‬اکسینها نیز در تحریک‬
‫ریشهزایی قلمهها نقش دارند‪ .‬اکسینها می توانند باعث افزایش رشد طولی یاخته شوند اما سیتوکینین تأثیری بر رشد طولی یاخته ندارد‪.‬‬
‫اکسین و جیبرلین میتوانند باعث تحریک رشد طولی یاخته شوند‪.‬‬
‫سیتوکینین و جیبرلین میتوانند باعث تحریک تقسیم یاختهای شوند‪.‬‬
‫جیبرلین میتواند هم تقسیم یاختهای و هم رشد طولی یاخته را تحریک کند‪.‬‬

‫‪ -20‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«بهطور طبیعی‪ .................. ،‬به دنبال ‪ ..................‬رخ میدهد‪».‬‬
‫‪ )۱‬بستهشدن گلهای گیاه گوشتخوار‪ -‬تحریک یاختههای کرک‬
‫‪ )۲‬رشد ساقۀ گیاهان در خالف جهت گرانش زمین‪ -‬نوعی زمینگرایی‬
‫‪ )۳‬تاشدن برگهای گیاه حساس‪ -‬تغییر در فشار آب در یاختههای قاعدۀ برگ‬
‫‪ )۴‬تبدیل جوانۀ رویشی به زایشی در گیاه داوودی‪ -‬قرارگیری در تاریکی بیش از ‪ ۱۲‬ساعت‬
‫(‪ -119‬آسان‪ -‬خط به خط)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪1‬‬

‫برگ (نه گل!)ِ تلهمانند گیاه گوشتخوار کرکهایی دارد که با برخورد حشره به آنها تحریک و پیامهایی را به راه میاندازند که سبب بسته شدن برگ و در‬
‫نتیجه به دام افتادن حشره میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬رشد جهتدار اندامهای گیاه به گرانش زمین‪ ،‬زمینگرایی نامیده میشود‪ .‬ساقه‬
‫در جهت خالف گرانش زمین رشد میکند‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬ضربه زدن به برگ گیاه حساس باعث تا شدن برگ میشود‪ .‬این پاسخ به علت‬
‫تغییر فشار تورژسانس در یاختههایی رخ میدهد که در قاعدۀ برگ قرار دارند‪.‬‬
‫تورژسانس به دنبال تغییر در پتانسیل آب یاختهها رخ میدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬گیاه هنگامی گل می دهد که سرلد رویشی درون جوانه به سرلد زایشی تبدیل‬
‫شود‪ .‬گیاه داوودی در روزهای کوتاه پاییز گل میدهد‪ .‬در واقع این گیاه برای گل‬
‫دادن به شبهای طولنی نیاز دارد و زمانی گل میدهد که طول شب از حدی کمتر نباشد‪.‬‬

‫پاسخ گیاهان به نور‬


‫وضعیت گلدهی در‬
‫روز بلند‬ ‫روز کوتاه‬ ‫مثال‬ ‫نوع گیاه بر اساس نیاز به نور‬
‫شکستن شب بلند با جرقۀ نوری‬
‫شب کوتاه‬ ‫شب بلند‬
‫ـ‬ ‫ـ‬ ‫‪+‬‬ ‫گیاه داوودی‬ ‫روز کوتاه (شب بلند)‬
‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫ـ‬ ‫گیاه شبدر‬ ‫روز بلند (شب کوتاه)‬
‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬ ‫گیاه گوجهفرنگی‬ ‫بیتفاوت‬

‫‪26‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ پنجم‬

‫به چند تا نکته در این باره دقت کنید‪:‬‬


‫‪ -1‬گیاهان گوشتخوار فتوسنتزکننده هستند و به خاطر تأمین نیتروژن رو به گوشتخواری و حشرهخواری آوردهاند!‬
‫‪ -2‬کرک نوعی یاختۀ تمایزیافتۀ روپوستی در اندامهای هوایی است‪.‬‬
‫‪ -3‬تحریک و راهاندازی پیامها در این گیاهان به گونهای است که انگار کرک مشابه با یک گیرندۀ حسی عمل میکند‪.‬‬
‫کرکها در گیاهان مختلف نقشهای متفاوتی دارند؛ مثالً ‪:‬‬
‫ِ‬
‫غارمانند گیاه خرزهره تعداد فراوانی کرک وجود دارد که این کرکها با بهدام انداختن رطوبت هوا‪ ،‬اتمسفر مرطوبی در اطراف روزنهها ایجاد‬ ‫در فرورفتگیهای‬
‫میکنند و مانع خروج بیش از حد آب از برگ (تعرق) میشوند‪.‬‬
‫کرک با کاهش تعرق به نوعی باعث کاهش مکش تعرفی هم میشه دیگه!‬

‫تصویر‬ ‫علت‬ ‫مثالهایی از پاسخ گیاهان به تماس‬

‫پیچش‬
‫تفاوت رشد ساقه در بخش قرار گرفته روی تکیه گاه و سمت مقابل آن‬
‫*بعضی گیاهان به دور گیاهان دیگر یا یک پایه‬
‫*رشد یاخته ها در محل تماس کاهش می یابد‬
‫میپیچند (مثل ساقه درخت مو)‬

‫تغییر فشار تورژسانس در یاخته هایی که در قاعدۀ برگ قرار دارند‬ ‫تاشدن برگ گیاه حساس درپی ضربهزدن به آن‬

‫وجود کرک هایی بر برگ گیاه گوشتخوار که با برخورد حشره به آنها‬


‫بستهشدن برگ تلهمانند گیاه گوشتخوار درپی‬
‫تحریک میشوند و پیام هایی را به راه می اندازند که سبب بسته‬
‫برخورد حشره و به دامانداختن آن‬
‫شدن برگ و درنتیجه به دام افتادن حشره می شود‬

‫‪27‬‬
‫زﯾﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ‬

‫»ﺟﻠﺴﻪ ﺷﺸﻢ«‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ -1‬شکل مقابل‪ ،‬بخشی از دستگاه گوارش یک جانور را نشان میدهد‪ .‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ این شکل بهطور صحیحی بیان نشده است؟‬
‫الف‪ -‬در بخش «‪ »۴‬برخالف بخش «‪ ،»۲‬حجم مایع در تودۀ غذایی افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫ب‪ -‬بخش «‪ »1‬همانند بخش «‪ ،»۲‬دیوارهای با ساختار متفاوت با سایر بخشهای معده دارد‪.‬‬
‫ج‪ -‬در اولین ورود مواد غذایی به بخش «‪ »۳‬برخالف بخش «‪ ،»۴‬مواد گوارشیافته مشاهده میشوند‪.‬‬
‫د‪ -‬بخش «‪ »۴‬همانند بخش «‪ ،»۳‬آنزیمهای الزم برای تجزیۀ مولکولهای زیستی غذا را ترشح میکند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰۰۲‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ مقایسه ـ شکلدار ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (الف) و (ب)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬شکل نشان دهندۀ «معدۀ چهارقسمتی» در پستانداران نشخوارکننده‪ ،‬نظیر گاو و گوسفند است‪ .‬بخشهای مشخصشده در‬
‫شکل‪ ،‬بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ نگاری‪۲ ،‬ـ هزارال‪۳ ،‬ـ شیردان و ‪۴‬ـ سیرابی‪.‬‬
‫مراحل گوارش غذا در نشخوارکنندگان‬
‫جویدن غذا بهطور ناکامل در دهان ‪ ‬بلع اول غذا ‪ ‬مری ‪ ‬سیرابی ‪ ‬گوارش ناکامل غذا توسط میکروبها ‪ ‬نگاری ‪ ‬مری ‪ ‬جویدن کامل غذا در دهان ‪‬‬
‫بلع دوم غذا ‪ ‬مری ‪ ‬سیرابی ‪ ‬بیشتر حالت مایع پیدا کردن غذا ‪ ‬نگاری ‪ ‬آبگیری حدودی غذا در هزارال ‪ ‬گوارش شیمیایی غذا در شیردان ‪ ‬ورود مواد‬
‫غذایی به رودۀ کوچک ‪ ‬تکمیل گوارش و جذب مواد ‪ ‬رودۀ بزرگ ‪ ‬دفع مدفوع‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) پس از جویدهشدن کامل غذا‪ ،‬غذا دوباره به سیرابی وارد میشود و بیشتر حالت مایع پیدا میکند (افزایش‬
‫حجم مایع) و سپس به نگاری جریان می یابد‪ .‬مواد از آنجا به هزارال رفته و تا حدودی آبگیری میشوند (کاهش‬
‫حجم مایع)‪.‬‬
‫ب) همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬ساختار دیوارۀ هزارال و نگاری با ساختار دیوارۀ سیرابی و‬
‫شیردان متفاوت است‪.‬‬
‫ج) غذا زمانی که برای اولین بار وارد سیرابی میشود‪ ،‬نیمه جویده است و مقداری گوارش پیدا کرده است‪ .‬غذایی هم که وارد شیردان میشود گوارشیافته است‪.‬‬
‫د) گوارش غذا در سیرابی توسط آنزیمهای ترشحشده توسط میکروبها انجام میشود و در این قسمت‪ ،‬آنزیم گوارشی ترشح نمیشود‪.‬‬
‫(‪ ۲۲‬ـ ‪)۱۰۲‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬معده چهار قسمتی‬

‫سیرابی‪ ،‬بزرگترین بخش معده و هزارال‪ ،‬کوچکترین بخش معده است‪.‬‬


‫مسیر حرکت غذا در مری‪ ،‬سیرابی و نگاری دو طرفه است‪.‬‬
‫غذا دو بار از سیرابی و نگاری و یک بار از هزارال و شیردان عبور میکند‪.‬‬
‫در بلع اول‪ ،‬غذا مدت زمان بیشتری را در سیرابی و نگاری میماند و در تماس‬
‫با بخشهای بیشتری از این قسمتها قرار میگیرد‪.‬‬
‫ساختار فضای درونی نگاری و سیرابی مشابه نیست و در ساختار فضای درونی هزارال نیز چینخوردگیهایی مشاهده میشود‪.‬‬

‫‪ -۲‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ همۀ یاختههای ساختاری درست است که در جانوری مانند هیدر‪ ،‬گوارش درون آن انجام میشود؟‬
‫الف‪ -‬از طریق شبکهای از رشتههای پروتئینی و گلیکوپروتئینی میتوانند به بافت زیرین خود متصل شوند‪.‬‬
‫ب‪ -‬با داشتن دو زائده در سطح خود‪ ،‬میتوانند ذرات غذایی و آنزیمهای گوارشی را با یکدیگر مخلوط کنند‪.‬‬
‫ج‪ -‬پس از ادغام ریزکیسههای درون خود و غشای یاختهای‪ ،‬میتوانند اندازۀ ذرات غذا را کوچکتر کنند‪.‬‬
‫د‪ -‬با تأثیر آنزیمهای نوعی ساختار غشادار درون سیتوپالسم خود‪ ،‬گوارش ذرات غذا را تکمیل میکند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ مفهومی ‪ +‬نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫ساختاری که در هیدر‪ ،‬گوارش درون آن انجام میشود = حفرۀ گوارشی‬

‫فقط مورد (الف)‪ ،‬صحیح است‪ .‬گوارش در جانوری مانند هیدر در کیسهای به نام حفرۀ گوارشی انجام میشود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۴‬حفرۀ گوارشی‪ ،‬عالوهبر گوارش‪ ،‬وظیفۀ گردش مواد را نیز برعهده دارد‪ .‬در کیسهتنان (نظیر هیدر) و کرمهای پهن آزادزی (غیرانگل؛‬
‫نظیر پالناریا) حفرۀ گوارشی (اسم صحیحتر این ساختار‪ ،‬حفرۀ گوارشی ـ عروقی (‪ )Gastrovascular Cavity‬است که نشاندهندۀ نقش این ساختار در گوارش و‬
‫گردش مواد است‪ ).‬وجود دارد‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫مراحل گوارش غذا در حفرۀ گوارشی‬

‫ورود غذا به حفرۀ گوارشی از طریق دهان ‪ ‬گوارش برونیاختهای توسط آنزیمهای ترشحشده از بعضی از یاختهها ‪ ‬آندوسیتوز (درونبری) غذایی که تا حدودی‬
‫گوارش یافته است ‪ ‬گوارش درونیاختهای (واکوئول غذایی چند لیزوزوم واکوئول گوارشی جذب مواد مغذی واکوئول دفعی) ‪ ‬اگزوسیتوز (برونرانی) مواد‬
‫گوارشنیافته ‪ ‬خروج مواد از حفرۀ گوارشی از طریق دهان‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) غشای پایه‪ ،‬شبکهای از رشتههای پروتئینی و گلیکوپروتئینی (ترکیب کربوهیدرات و پروتئین) است که یاختههای بافت پوششی را به یکدیگر و به بافتهای‬
‫زیر آن‪ ،‬متصل نگه می دارد‪ .‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬در حفرۀ گوارشی نوعی بافت پوششی یکالیه وجود دارد و بنابراین‪ ،‬همۀ یاختههای‬
‫پوششی حفرۀ گوارشی بر روی غشای پایه مستقر هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در سطح داخلی حفرۀ گوارشی هیدر و هم در سطح خارجی بدن هیدر‪ ،‬یک بافت پوششی یکالیه وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬انواعی از یاختههای پوششی با شکل و کار متفاوت در سطح داخلی حفرۀ گوارشی وجود دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بافت پوششی یکالیه‪ ،‬همۀ یاختههای پوششی بر روی غشای پایه مستقر هستند اما در بافت پوششی چند الیه‪ ،‬فقط یاختههایی عمقیترین الیه در‬
‫تماس با غشای پایه قرار دارند‪.‬‬

‫ب) همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬بعضی از ( نه همۀ) یاختـههای حفرۀ گوارشتی دارای‬
‫دو زائده [خارج از کتاب‪ :‬تاژک] بر سطح خود هستـند که با کمـک آنها‪ ،‬ذرات غـذا و آنزیمهای گوارشی را با‬
‫یکدیگر مخلوط میکنند‪.‬‬
‫ج) بعضـی از ( نه همۀ) یاختـههای حفـرۀ گوارشـی‪ ،‬آنزیمهایی ترشح میکنند که فرایند گوارش بهصورت‬
‫برونیاختـهای را آغـاز کرده و ذرات غذا را کوچـکتـر میکنـند‪ .‬ترشـح آنزیمهای گوارشـی از طریق فرایـند‬
‫اگزوسیتوز (برونرانـی) انجام میشود که طـی آن‪ ،‬ریزکیـسههای حاوی آنزیم که در سیتوپالسم یاخته وجود‬
‫دارند با غشای یاخته ادغام شده و محتویات خود را به بیرون یاخته آزاد میکنند‪.‬‬
‫د) همانطور که در شـکل کتاب درســی مشخــص اســت‪ ،‬بعضـی از ( نه همۀ) یاختههای حفرۀ گوارشی‬
‫میتوانـند ذرههای غذایـی را با آندوسیـتوز (درونبــری) دریافـت کـنند‪ .‬سپــس فرایـند گوارش بهصــورت‬
‫درون یاختهای و با کمک آنزیمهای موجود در لیزوزومها (کیسههای غشادار درون سیتوپالسم) انجام میشود‪.‬‬

‫نکته | انواع یاختههای حفره گوارشی | ‪۱‬ـ یاختۀ ترشحکنندۀ آنزیمهای گوارشی‪۲ ،‬ـ یاختۀ دارای زائده‬
‫[تاژک] در سطح خود‪ = ،‬یاختۀ انجامدهندۀ گوارش درونیاختهای‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬حفرۀ گوارشی در هیدر‬

‫در اطراف دهان هیدر تعدادی بازو وجود دارند که در ورود غذا به دهان نقش دارند‪.‬‬
‫در سطح خارجی بدن هیدر‪ ،‬نوعی بافت پوششی یکالیهای وجود دارد‪.‬‬
‫در سطح داخلی حفرۀ گوارشی هیدر‪ ،‬نوعی بافت پوششی یکالیهای وجود دارد‪.‬‬
‫شکل‪ ،‬اندازه و کار یاختههای حفرۀ گوارشی با یکدیگر متفاوت است‪.‬‬
‫در حفرۀ گوارشی‪ ،‬انواع مختلفی از یاختههای پوششی وجود دارند‪۱ :‬ـ یاختۀ ترشحکنندۀ آنزیمهای‬
‫گوارشی‪۲ ،‬ـ یاختۀ دارای دو زائده [تاژک] در سطح خود‪ = ،‬یاختۀ انجامدهندۀ آندوسیتوز و گوارش‬
‫درونیاختهای‪.‬‬
‫یاختههایی که گوارش درون یاختهای را انجام میدهند‪ ،‬ممکن است دارای زائده نیز باشند‪.‬‬

‫‪ -۳‬با توجه به شکل زیر که بخشی از دستگاه گوارش نوعی جانور را نشان میدهد‪ ،‬کدام عبارت صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬بخش «‪ »۱‬برخالف بخش «‪ ،»۴‬در مجاورت محل تکمیل گوارش شیمیایی غذا قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬غشای یاختههای بخش «‪ »۴‬برخالف بخش «‪ ،»۳‬میتواند مونومرهای غذا را از خود عبور دهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬یاختههای بخش «‪ »۳‬همانند بخش «‪ ،»۲‬آنزیمهای هضمکنندۀ غذای گیاهی را ترشح میکنند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در بخش «‪ »۲‬همانند بخش «‪ ،»۱‬غذا برای مدتی باقی میماند و به ذرات کوچکتر تبدیل میشود‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۲‬‬

‫محل تکمیل گوارش شیمیایی غذا در ملخ = پیشمعده‬


‫محل جذب مواد مغذی حاصل از گوارش در ملخ = معده‬
‫بخشهای ترشحکنندۀ آنزیمهای گوارشی در ملخ = غدد بزاقی ‪ +‬کیسههای معده ‪ +‬معده‬
‫محل ذخیرۀ (باقیماندن) موقتی غذا در ملخ = چینهدان‬
‫محل گوارش مکانیکی غذا در ملخ = پیشمعده ‪ +‬آروارههای دهانی (خرد کردن غذا قبل از ورود به دهان)‬

‫شکل‪ ،‬نشاندهندۀ «لولۀ گوارش ملخ» است‪ .‬بخشهای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب عبارتاند از‪۱ :‬ـ چینهدان‪۲ ،‬ـ پیشمعده‪۳ ،‬ـ کیسۀ معده و ‪۴‬ـ معده‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬لوله گوارش ملخ‬

‫غدههای بزاقی ملخ در مجاورت مری و چینهدان قرار دارند‪.‬‬


‫کیسههای معده در محل اتصال معده و پیشمعده قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫چینهدان حجیمترین بخش لولۀ گوارش است‪.‬‬
‫بین روده و راستروده یک پیچخوردگی در لوله وجود دارد‪.‬‬
‫پای عقبی ملخ بلندتر از پاهای جلویی آن است‪.‬‬

‫ملخ‪ ،‬حشرهای گیاهخوار است و با استفاده از آروارهها (زائدههای اطراف دهان)‪ ،‬مواد غذایی را خرد و به دهان منتقل میکند‪ .‬غذای خرد شده از طریق مری به‬
‫چینهدان وارد میشود‪ .‬چینه دان بخش حجیم انتهای مری است که در آن غذا ذخیره و نرم (بدون انجامشدن گوارش مکانیکی) میشود (نادرستی گزینۀ ‪۴‬؛ در‬
‫چینهدان‪ ،‬گوارش مکانیکی انجام نمیشود و غذا به ذرات ریزتر تبدیل نمیشود)‪ .‬سپس غذا به بخش کوچکی به نام پیشمعده وارد میشود‪ .‬دیوارۀ پیشمعده‬
‫دندانههایی دارد که به خرد شدن بیشتر مواد غذایی کمک میکنند‪ .‬معده و کیسههای معده (نه پیشمعده)‪ ،‬آنزیمهایی ترشح میکنند که به پیشمعده وارد‬
‫میشود (نادرستی گزینۀ ‪۳‬؛ پیشمعده آنزیمی ترشح نمیکند و آنزیمهای معده و کیسههای معده به آن میریزد)‪ .‬گوارش شیمیایی غذا در پیشمعده تکمیل‬
‫میشود(از نظر علمی‪ ،‬گوارش شیمیایی غذا در کیسههای معده تکمیل میشود اما با توجه به عدم ذکر این موضوع در کتاب درسی‪ ،‬میتوان چنین برداشت کرد‬
‫که گوارش شیمیایی ملخ در پیشمعده به پایان می رسد‪ .‬البته‪ ،‬اگر محل تکمیل گوارش شیمیایی غذا را کیسههای معده در نظر بگیریم‪ ،‬باز هم گزینۀ «‪»۱‬‬
‫نادرست است‪( ).‬نادرستی گزینۀ ‪۱‬؛ هم معده و هم چینهدان در مجاورت پیشمعده قرار دارند) و جذب مونومرهای غذا‪ ،‬در معده صورت میگیرد (درستی گزینۀ‬
‫‪.)۲‬‬
‫مراحل گوارش غذا در ملخ‬

‫گوارش مکانیکی (خرد کردن) غذا توسط آروارههای اطراف دهان ‪ ‬انتقال غذا به دهان ‪ ‬مری ‪ ‬ذخیرۀ موقتی و نرمشدن غذا در چینهدان ‪ ‬گوارش مکانیکی‬
‫(با کمک دیوارۀ دندانهدار) و گوارش شیمیایی (با کمک آنزیمهای ترشحشده از معده و کیسههای معده) در پیش معده ‪ ‬جذب مواد مغذی در معده ‪ ‬عبور مواد‬
‫گوارشنیافته از روده ‪ ‬راستروده ‪ ‬دفع از مخرج‬

‫خطر‪۱ :‬ـ نرمشدن غذا در ملخ‪ :‬چینهدان‪۲ ،‬ـ گوارش مکانیکی غذا در ملخ‪ :‬آروارههای اطراف دهان‪ ،‬پیشمعده‪ .‬نرمشدن غذا با گوارش مکانیکی غذا فرق داره! در‬
‫چینهدان‪ ،‬غذا نرم میشه اما گوارش مکانیکی پیدا نمیکنه!‬

‫تست‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫با توجه به شکل زیر که بخشی از دستگاههای بدنِ نوعی جاندار را نشان میدهد‪ ،‬کدام عبارت صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬بخش «‪ »۲‬همانند بخش «‪ ،»۱‬آب و یونها را بازجذب مینماید‪.‬‬
‫‪ )۲‬بخش «‪ »۳‬همانند بخش «‪ ،»۲‬آنزیمهای مؤثر در هضم مواد غذایی را ترشح میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬بخش «‪ »۴‬برخالف بخش «‪ ،»۳‬یونهای ترشحشده از مایع میانبافتی را دریافت مینماید‪.‬‬
‫‪ )۴‬بخش «‪ »۴‬برخالف بخش «‪ ،»۱‬نوعی مادۀ حاصل از سوختوساز نوکلئیکاسیدها را دریافت میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت ـ مقایسه ـ شکلدار ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫گزینه ‪۴‬‬
‫این سؤال در اصل مربوط به فصل (‪ )۵‬دهم هست اما چون به این سؤال ما هم شباهت داشت‪ ،‬ما اینجا هم آوردیمش‪ .‬شکل‪ ،‬نشاندهندۀ لولۀ گوارش و لولههای مالپیگی‬
‫حشرات است‪ .‬بخشهای مشخصشده در شکل‪ ،‬بهترتیب‪ ،‬عبارتاند از‪۱ :‬ـ معده‪۲ ،‬ـ لولههای مالپیگی‪۳ ،‬ـ روده و ‪۴‬ـ راستروده‪ .‬اوریکاسید‪ ،‬نوعی مادۀ دفعی حاصل از‬
‫سوختوساز نوکلئیکاسیدهاست که از طریق لولههای مالپیگی وارد روده و سپس راستروده میشود ولی از معده عبور نمیکند (درستی گزینۀ ‪ .)۴‬بازجذب آب و یونها‬
‫هنگام عبور مایعات در روده (و راستروده) انجام میشود (نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬در حشرات‪ ،‬روده و لولههای مالپیگی نقشی در ترشح آنزیمهای گوارشی ندارند (نادرستی گزینۀ‬
‫‪ .)۲‬یونهای ترشحشده از مایع میانبافتی‪ ،‬وارد لولههای مالپیگی و سپس روده میشوند (نادرستی گزینۀ ‪.)۳‬‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ -۴‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ گوارش غذا در پارامسی‪ ،‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«بهطور معمول‪ ،‬برای انجام فرایندهای گوارشی در ‪ ..................‬پارامسی‪».................. ،‬‬
‫الف‪ -‬ملخ برخالف ـ زائدههای اطراف دهان‪ ،‬در انتقال غذا به حفرۀ دهانی نقش دارند‪.‬‬
‫ب‪ -‬هیدر همانند ـ منفذی اختصاصی برای خروج مواد گوارشنیافته بهوجودآمده است‪.‬‬
‫ج‪ -‬ملخ همانند ـ تعدادی ساختار مشابه‪ ،‬آنزیمهای خود را به محل گوارش غذا میریزند‪.‬‬
‫د‪ -‬هیدر برخالف ـ در آندوسیتوز (درونبری)‪ ،‬کیسۀ حاوی مواد گوارشیافته تشکیل میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت)‪ :‬چندموردی ـ مقایسه ‪ -‬متن ‪ +‬مفهومی‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه‪۲‬‬

‫زائدههای اطراف حفرۀ دهانی پارامسی = مژکها‬


‫زائدههای اطراف دهان ملخ = آروارههای دهانی‬

‫موارد (ج) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪.‬‬


‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) پارامسی از آغازیان است و با حرکت مژکها (زائدههای اطراف حفرۀ دهانی) غذا را از محیط به حفرۀ دهانی منتقل میکند‪ .‬پس این مورد‪ ،‬بهخاطر «برخالف»‬
‫غلطه! ملخ‪ ،‬حشرهای گیاهخوار است و با استفاده از آروارهها (زائدههای اطراف دهان)‪ ،‬مواد غذایی را خرد و به دهان منتقل میکند‪ .‬البته حواستون باشه که حفرۀ دهانی‬
‫مربوط به پارامسی هست و در ملخ همچین چیزی نداریم‪.‬‬
‫ترکیب | یاختههای مژکدار | ‪۱‬ـ پارامسی‪۲ ،‬ـ مخاط مژکدار بخش هادی دستگاه تنفسی (بهجز ابتدای بینی و حلق)‪ :‬شامل یاختههای استوانهای مژکدار در نای‪،‬‬
‫‪۳‬ـ گیرندۀ شنوایی (بخش حلزونی گوش)‪۴ ،‬ـ گیرندۀ تعادلی (بخش دهلیزی گوش)‪۵ ،‬ـ گیرندۀ مکانیکی خط جانبی ماهی‪۶ ،‬ـ مخاط مژکدار رحم‪[ ،‬خارج کتاب‪:‬‬
‫‪۷‬ـ گیرندۀ بویایی در بینی‪۸ ،‬ـ گیرندۀ چشایی در زبان]‬

‫خطر‪۱ :‬ـ حفرۀ دهانی در پارامسی‪۲ ،‬ـ حفرۀ گوارشی در کیسهتنان (نظیر هیدر) و کرمهای پهن آزادزی (نظیر پالناریا)‪۳ ،‬ـ دهان در جانوران دارای حفرۀ گوارشی‬
‫و لولۀ گوارشی‬

‫نکته‪ :‬در ملخ‪ ،‬گوارش مکانیکی غذا قبل از ورود غذا به لولۀ گوارش (ورود غذا به دهان) آغاز میشود‪.‬‬

‫ترکیب | رژيم غذایی حشرات | ‪۱‬ـ گیاهخوار‪ :‬ملخ‪ ،‬شته‪ ،‬حشرات گردهافشان (نظیر زنبور عسل)‪ ،‬نوزاد کرمیشکل حشرۀ تغذیهکننده از برگ تنباکو‪ ،‬نوزاد کرمیشکل‬
‫حشرۀ تغذیهکننده از غوزۀ پنبه‪ .‬حواستون باشه که مورچههای برگ ُبر (فصل ‪ ۸‬دوازدهم)‪ ،‬از قارچ تغذیه میکنن و از برگ بهعنوان کود استفاده میکنن‪۲ ،‬ـ‬
‫گوشتخوار‪ :‬نوزاد نوعی زنبور وحشی‬

‫نکته‪ :‬در اطراف دهان هیدر نیز بازوهایی وجود دارند که همانند مژکهای پارامسی و آروارههای ملخ‪ ،‬در ورود غذا به دهان نقش دارند‪.‬‬

‫ب) در پارامسی‪ ،‬مواد گوارش نیافته در واکوئول دفعی وجود دارند‪ .‬محتویات این واکوئول از راه منفذ دفعی یاخته خارج میشود‪ .‬در هیدر‪ ،‬حفرۀ گوارشی وجود‬
‫دارد‪ .‬حفرۀ گوارشی فقط یک سوراخ برای ورود و خروج مواد دارد و منفذ اختصاصی برای دفع مواد ندارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در پارامسی و جانوران دارای لولۀ گوارش‪ ،‬یک منفذ اختصاصی برای ورود مواد غذایی (حفرۀ دهانی یا دهان) و یک منفذ اختصاصی برای دفع مواد‬
‫گوارشنیافته (منفذ دفعی یا مخرج) وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬لولۀ گوارش در اثر تشکیل مخرج‪ ،‬شکل میگیرد و امکان جریان یکطرفۀ غذا را فراهم میکند‪ .‬در حفرۀ گوارشی‪ ،‬فقط یک سوراخ برای ورود و خروج مواد‬
‫وجود دارد و بنابراین‪ ،‬جریان دوطرفۀ غذا دیده میشود‪.‬‬

‫ج) با توجه به شکل کتاب درسی‪ ،‬چند ( نه یک) لیزوزوم‪ ،‬آنزیمهای گـــوارشی‬
‫خود را به درون یک واکوئول غذایی میریزند‪ .‬در ملخ نیز چند کیســـۀ معـــده‪،‬‬
‫آنزیمهای گوارشی را به پیشمعده میریزند‪.‬‬
‫مراحل گوارش غذا در پارامسی‬

‫آندوسیتوز (درونبری) ذرات غذایی در حفرۀ دهانی ‪ ‬واکوئول غذایی ‪ + ‬پیوستن چند لیزوزوم‬
‫(و آزاد شدن آنزیمهای گوارشی) ‪ ‬واکوئول گوارشی ‪ ‬خروج مواد گوارشیافته و باقیماندن‬
‫مواد گوارشنیافته ‪ ‬واکوئول دفعی ‪ ‬دفع مواد گوارشنیافته با اگزوسیتوز (برونرانی) از طریق‬
‫منفذ دفعی‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫شکلنامه‪ :‬گوارش درونیاختهای در پارامسی از آغازیان‬

‫نه فقط اطراف حفرۀ دهانی) پارامسی‪ ،‬مژکهای فراوان وجود دارند‪.‬‬ ‫در سراسر بدن (‬
‫برای تشکیل واکوئول گوارشی‪ ،‬چند (بیش از یک) لیزوزوم به واکوئول غذایی میپیوندند‪.‬‬
‫تا قبل از پیوستن لیزوزوم به واکوئول غذایی و تشکیل واکوئول گوارشی‪ ،‬غذا مقداری ریزتر میشود‪.‬‬
‫منفذ دفعی و حفرۀ دهانی در دو سمت متفاوت پارامسی قرار دارند و غشای یاختهای پارامسی یکنواخت‬
‫نیست‪.‬‬
‫در واکوئول گوارشی‪ ،‬گوارش شیمیایی مواد غذایی انجام میشود و سپس‪ ،‬مواد حاصـــل از تجزیۀ غذا از‬
‫غشای واکوئول عبور میکنند و وارد مادۀ زمینهای سیتوپالسم میشوند‪.‬‬

‫د) پارامسی با آندوسیتوز (درونبری)‪ ،‬ذرات غذایی گوارشنیافته را وارد سیتوپالسم خود میکند‪ .‬در هیدر‪ ،‬ابتدا گوارش برونیاختهای در حفرۀ گوارشی انجام‬
‫میشود و ذرات غذایی تا حدی گوارش مییابند و سپس‪ ،‬ذرههای غذایی با آندوسیتوز وارد یاختههای پوششی حفرۀ گوارشی میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در آندوسیتوز‬
‫یاختههای حفرۀ گوارشی‪ ،‬کیسۀ غشایی حاوی مواد گوارشیافته تشکیل میشود‪.‬‬
‫نکته | انواع روشهای گوارش غذا | ‪۱‬ـ فقط گوارش درونیاختهای‪ :‬پارامسی‪۲ ،‬ـ ابتدا گوارش برونیاختهای و سپس درونیاختهای‪ :‬حفرۀ گوارشی (نظیر هیدر و‬
‫پالناریا)‪۳ ،‬ـ فقط گوارش برونیاختهای‪ :‬لولۀ گوارشی (نظیر مهرهداران)‬
‫نکته‪ :‬جانداران میتوانند غذایی را که گوارش شیمیاییاش شروع شده‪ ،‬با آندوسیتوز وارد یاختههای خود کنند یا قبل از شروع گوارش شیمیایی‪ ،‬غذا را با‬
‫آندوسیتوز وارد یاخته کنند‪.‬‬

‫تست ‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫چند مورد‪ ،‬در ارتباط با پارامسی صادق است؟‬
‫الف) کریچۀ (واکوئول) گوارشی‪ ،‬به مولکولهایی با عمل اختصاصی نیاز دارد‪.‬‬
‫ب) نوعی کریچۀ (واکوئولِ) دفعی‪ ،‬در تنظیم فشار اسمزی جاندار نقش دارد‪.‬‬
‫ج) کریچۀ (واکوئول) غذایی‪ ،‬در انتهای حفرۀ گوارشی جاندار تشکیل میشود‪.‬‬
‫د) نوعی کریچۀ (واکوئول) غیرانقباضی‪ ،‬محتویات خود را از طریق منفذی به خارج وارد میکند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۰۲‬ـ سخت ـ چندموردی ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬
‫فقط مورد (ج)‪ ،‬نادرست است‪ .‬واکوئول غذایی در انتهای حفرۀ دهانی ( نه حفرۀ گوارشی) تشکیل میشود‪ .‬حفرۀ گوارشی در هیدر و پالناریا وجود دارد (نادرستی مورد‬
‫ج)‪ .‬آنزیمهای گوارشی در واکوئول گوارشی میتوانند مواد غذایی را تجزیه کنند‪ .‬آنزیمها‪ ،‬مولکول هایی با عمل اختصاصی هستند (درستی مورد الف)‪ .‬واکوئول انقباضی‪ ،‬در‬
‫تنظیم فشار اسمزی جاندار مؤثر است و در دفع آب و مواد دفعی نیز نقش دارد و بنابراین‪ ،‬نوعی واکوئول دفعی محسوب میشود (درستی مورد ب)‪ .‬واکوئول دفعی‪ ،‬نوعی‬
‫واکوئول غیرانقباضی هست که مواد گوارش نیافته را از طریق منفذ دفعی از یاخته خارج میکند (درستی مورد د)‪.‬‬

‫‪ -5‬در گروهی از جانوران‪ ،‬ساختارهای تنفسی ویژهای مشاهده میشود که ارتباط یاختههای بدن را با محیط فراهم میکنند‪ .‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ‬
‫جانوران دارای این ساختارها بهطور صحیحی بیان شده است؟‬
‫الف‪ -‬در حشرات همانند هیدر‪ ،‬دستگاه گردش مواد نقشی در انتقال گازهای تنفسی درون بدن جانور ندارد‪.‬‬
‫ب‪ -‬در هر جانوری که گازهای تنفسی از طریق سطح پوست آن مبادله میشوند‪ ،‬مویرگهای فراوان زیرپوستی وجود دارند‪.‬‬
‫ج‪ -‬قورباغه همانند پرندۀ دانهخوار‪ ،‬از ساختاری عالوه بر شش برای کمک به افزایش میزان تبادل گازهای تنفسی استفاده میکند‪.‬‬
‫د‪ -‬در هر جانوری که تبادل گازهای تنفسی را درون شش انجام میدهد‪ ،‬جریان پیوستهای از هوای تازه در مجاورت بخش مبادلهای برقرار‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱0۰۳‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (ج)‪ ،‬صحیح است‪ .‬در تکیاختهایها و جانورانی مانند هیدر که همۀ یاختههای بدن میتوانند با محیط تبادالت گازی داشته باشند‪ ،‬ساختار ویژهای‬
‫برای تنفس وجود ندارد (نادرستی مورد الف)؛ اما در سایر جانوران‪ ،‬ساختارهای تنفسی ویژهای مشاهده میشود که ارتباط یاختههای بدن را با محیط فراهم‬
‫میکنند‪ .‬در این جانوران‪ ،‬چهار روش اصلی برای تنفس مشاهده میشود که عبارتاند از‪۱ :‬ـ تنفس نایدیسی‪۲ ،‬ـ تنفس پوستی‪۳ ،‬ـ تنفس آبششی‪۴ ،‬ـ تنفس‬
‫ششی‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫ب) در تنفس پوستی شبکۀ مویرگی زیرپوستی با مویرگهای فراوان وجود دارد و گازها با محیط اطراف از طریق پوست مبادله میشوند‪ .‬دقت داشته باشید که‬
‫در تنفس آبششی نیز امکان تبادل گازهای تنفسی از طریق پوست وجود دارد؛ مثل تنفس آبششی در ستارۀ دریایی که جانوری فاقد مویرگ است‪.‬‬
‫ج) در دوزیستان‪ ،‬عالوهبر تنفس ششی‪ ،‬تنفس پوستی نیز وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬پوست ساختار دیگری است که میتواند میزان تبادالت گازی جانور را افزایش‬
‫دهد‪ .‬پرندگان نیز عالوهبر شُش‪ ،‬دارای ساختارهایی به نام کیسههای هوادار هستند که کارایی تنفس آنها را (نسبت به پستانداران) افزایش میدهد‪.‬‬
‫د) حلزون از بیمهرگان خشکیزی است که برای تنفس‪ ،‬از شش استفاده میکند‪ .‬در مهرهداران ششدار (نه همۀ جانوران ششدار یا بیمهرگان ششدار) ساز و‬
‫کارهایی وجود دارد که باعث میشود جریان پیوستهای از هوای تازه در مجاورت بخش مبادلهای برقرار شود‪ .‬این ساز و کارها به ساز و کارهای تهویهای شهرت‬
‫دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بیمهرگان دارای شش‪ ،‬نظیر حلزون‪ ،‬ساز و کار تهویهای وجود ندارد‪.‬‬

‫تنوع تبادالت گازی در جانداران‬


‫فاقد ساختار تنفسی ویژه‬
‫تکیاختهای (پارامسی) و‬
‫همۀ یاختههای بدن میتوانند با محیط تبادالت گازی داشته باشند‪.‬‬
‫هیدر‬
‫دارای ساختار تنفسی ویژه‬
‫‪۱‬ـ دارای لولههای منشعب و مرتبط به هم به نام نایدیس ‪ ‬راهداشتن نایدیسها به خارج بدن از طریق منافذ تنفسی ابتدای‬
‫نایدیسها‬

‫نایدیسی‬
‫‪۲‬ـ تقسیم نایدیسها به انشعابات کوچکتر ‪ ‬انشعابات پایانی ُبنبست و دارای مایع در کنار همۀ یاختههای بدن ‪ ‬امکان‬ ‫حشرات‬
‫تبادالت گازی‬
‫‪۳‬ـ مستقلبودن دستگاه گردش مواد و دستگاه تنفسی‬

‫‪۱‬ـ شبکۀ مویرگی زیرپوستی با مویرگهای فراوان‬ ‫کرم خاکی‬

‫پوستی‬
‫‪۲‬ـ مرطوببودن سطح پوست‬
‫دوزیستان‬
‫‪۲‬ـ آبشش محدود به ناحیۀ خاصی نیست‪.‬‬ ‫‪۱‬ـ سادهترین نوع آبشش‪ :‬برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی‬ ‫ستارۀ دریایی‬
‫آبششها محدود به نواحی خاصی از بدن هستند‬ ‫سایر بیمهرگان‬
‫‪۱‬ـ ورود آب به بدن از طریق دهان و جریان پیدا کردن در بین تیغههای آبششی‬

‫آبششی‬
‫‪۲‬ـ مخالفبودن جهت جریان خون در مویرگهای تیغۀ آبششی و جریان آب اطراف تیغهها ‪ ‬تبادل گاز از طریق آبشش بسیار‬ ‫ماهیها و نوزاد‬
‫کارآمد است‪.‬‬ ‫دوزیستان‬
‫‪۳‬ـ هر آبشش‪ ،‬چند کمان آبششی دارد‪ .‬هر کمان آبششی‪ ،‬چند رشتۀ آبششی و هر رشته‪ ،‬چند تیغۀ آبششی‪.‬‬
‫ساز و کار تهویهای ندارد‪.‬‬ ‫حلزون‬
‫ساز و کار پمپ فشار مثبت ‪ ‬راندن هوا به ششها با فشار با انقباض ماهیچههای دهان و حلق (شبیه قورتدادن)‬ ‫دوزیستان‬
‫و‬ ‫خزندگان‬
‫ساز و کار فشار منفی ‪ ‬ورود هوا به ششها در اثر مکش حاصل از فشار منفی قفسه سینه‬
‫انسان‬
‫ششی‬

‫‪۱‬ـ ساز و کار فشار منفی‬


‫‪۲‬ـ پرواز کردن ‪ ‬مصرف انرژی بیشتر ‪ ‬نیاز بیشتر به اکسیژن‬
‫پرندگان‬
‫‪۳‬ـ کیسههای هوادار (‪ ۹‬کیسه شامل ‪ ۵‬کیسۀ جلویی و ‪ ۴‬کیسۀ عقبی) عالوهبر ششها ‪ ‬افزایش کارایی تنفس پرندگان نسبت به‬
‫پستانداران‬

‫‪ -6‬چند مورد‪ ،‬در ارتباط با برجستگیهای پوستی ستارۀ دریایی‪ ،‬صحیح است؟‬
‫ب‪ -‬سادهترین آبششها در بین جانوران محسوب میشوند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬کوچک هستند و به ناحیۀ خاصی از بدن محدود نمیشوند‪.‬‬
‫د‪ -‬در پوست پوشانندۀ خود‪ ،‬یک الیه یاختۀ پوششی دارند‪.‬‬ ‫ج‪ -‬مایعات بدن جانور‪ ،‬فضای درون آنها را پر کرده است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱0۰۳‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ متن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬صحیح است‪ .‬سادهترین آبششها‪ ،‬برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی هستند‪ ،‬مانند آبششهای ستارۀ دریایی (درستی مورد ب)‪.‬‬
‫این آبششها به نواحی خاصی از بدن محدود نمیشوند اما در سایر بیمهرگان‪ ،‬آبششها به نواحی خاص محدود میشوند (درستی مورد الف)‪ .‬همانطور که در‬
‫شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬این برجستگیها‪ ،‬فقط یک الیه یاختۀ پوششی در پوست پوشانندۀ خود دارند (درستی مورد د) و فضای درون آنها‪ ،‬توسط‬
‫مایعات بدن پر شده است (درستی مورد ج)‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫شکلنامه‪ :‬سادهترین آبشش در ستاره دریایی (‪ ۲۰‬ـ ‪)۱۰۳‬‬

‫آبششهای ستارۀ دریایی بهصورت برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی است‪.‬‬


‫هر برجستگی‪ ،‬دارای پوستی است که یک الیه یاختۀ پوششی دارد‪.‬‬
‫در نزدیکی سطح بدن ستارۀ دریایی‪ ،‬نوعی مجرای افقی وجود دارد که مایعات بدن ستارۀ دریایی در آن جریان دارند‪.‬‬
‫از این مجرای افقی‪ ،‬انشعاباتی وارد هر برجستگی پوستی ستارۀ دریایی میشود‪ .‬دیوارۀ این مجرا نیز همانند پوست‬
‫ستارۀ دریایی‪ ،‬یک الیه یاختۀ پوششی دارد‪.‬‬

‫تست‪:‬‬
‫کدام مورد‪ ،‬در ارتباط با تیغههای آبششی یک ماهی استخوانی‪ ،‬صحیح است؟ (داخل ‪ ۹۹‬با تغییر)‬
‫‪ )۲‬آب را از درون خود عبور میدهند‪.‬‬ ‫‪ )۱‬محل انجام تبادالت گازهای تنفسی هستند‪.‬‬
‫‪ )۴‬بر روی کمان آبششی قرار دارند‪.‬‬ ‫‪ )۳‬درون خود‪ ،‬خون را در جهت جریان آب مجاور حرکت میدهند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰۳‬ـ متوسط ـ عبارت ‪ -‬متن ‪ +‬نکات شکل)‬ ‫گزینه ‪۱‬‬
‫تیغههای آبششی‪ ،‬محل تبادل گازهای تنفسی در آبششهای ماهی هستند (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬این تیغهها روی رشتههای‬
‫آبششی (نه کمان آبششی) قرار دارند (نادرستی گزینۀ ‪ )۴‬و آب از بین این تیغهها (نه درون آنها) عبور میکند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬جهت حرکت خون در مویرگهای تیغهها‬
‫و عبور آب در طرفین تیغههای آبششی‪ ،‬برخالف یکدیگر است (نادرستی گزینۀ ‪.)۳‬‬

‫(‪ ۲۱‬ـ ‪)۱۰۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تنفس آبششی در ماهی‬

‫آب از طریق دهان وارد بدن ماهی میشود‪ ،‬در بین تیغههای آبششی‬
‫جریان مییابد و سپس از طریق آبششها از بدن ماهی خارج میشود‪.‬‬
‫هر آبشش شامل تعدادی کمان آبششی است‪.‬‬
‫در هر کمان آبششی‪ ،‬رگهای خونی وجود دارند که انشعابات آنها وارد‬
‫رشتههای آبششی میشوند‪.‬‬
‫تعداد زیادی رشتۀ آبششی به هر کمان آبششی متصل است‪.‬‬
‫روی هر رشتۀ آبششی‪ ،‬تعداد زیادی تیغۀ آبششی وجود دارد‪.‬‬
‫چند تیغۀ آبششی = رشتۀ آبششی | چند رشتۀ آبششی = کمان آبششی | چند کمان آبششی = آبشش‬
‫شبکههای مویرگی درون تیغههای آبششی تشکیل میشوند‪.‬‬
‫جهت جریان خون در شبکههای مویرگی تیغههای آبششی خالف جهت جریان آب در بین تیغههای آبششی است‪.‬‬

‫‪ -7‬کدام مورد‪ ،‬نمیتواند مربوط به جانوری باشد که دارای دستگاهی اختصاصی برای گردش مواد است؟‬
‫‪ )۱‬انشعابات حفرۀ گوارشی موجب کاهش فاصلۀ انتشار مواد به سمت یاختهها میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در سامانۀ گردشی آن‪ ،‬مایع همولنف توسط قلب به حفرات بدن پمپ میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬مویرگها برای تبادل مواد با یاختهها‪ ،‬نیازمند آب میانبافتی هستند‪.‬‬
‫‪ )۴‬به طور طبیعی‪ ،‬خون روشن نمیتواند وارد حفرات اصلی قلب شود‪.‬‬
‫(‪ 1004‬ـ متوسط ـ خط به خط)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫جانداران دارای گردش خون باز و بسته دارای دستگاهی اختصاصی برای گردش مواد هستند‪ .‬حفرۀ گوارشی نوعی دستگاه گردش مواد اختصاصی نیست‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫‪ )۲‬در سامانه گردشی باز‪ ،‬مایع همولنف جای خون‪ ،‬لنف و مایع میانبافتی را پر کرده و توسط قلب به حفرات بدن پمپ میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬مویرگهای موجود در سامانه گردش خون بسته‪ ،‬برای تبادل مواد با یاختهها‪ ،‬نیازمند آب میانبافتی هستند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در سامانۀ گردش خون بستۀ ماهی‪ ،‬درون حفرات قلبی فقط خون تیره وجود دارد و خون روشن نمیتواند وارد حفرات اصلی قلب شود‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫نیمنگاه‪ :‬سامانه گردش باز‬


‫ویژگیهای کلی‬
‫قلب‪ :‬در سطح پشتی بدن و باالی لوله گوارش و لولههای مالپیگی قرار دارد‪.‬‬
‫مایع سامانه گردشی‪ :‬همولنف که نقشهای خون‪ ،‬لنف و آب میانبافتی را برعهده دارد‪.‬‬
‫مویرگ‪ :‬در سامانه گردشی باز‪ ،‬مویرگ وجود ندارد‪.‬‬
‫تبادل مواد‪ :‬همولنف مستقیماً به فضای بین یاختههای بدن وارد میشود و در مجاورت آنها جریان‬
‫مییابد‪.‬‬
‫تبادل گازها‪ :‬مستقل از سامانه گردش مواد است و توسط سامانه تنفسی نایدیسی انجام میشود‪.‬‬
‫نحوه عمل سامانه گردشی باز‬
‫‪۱‬ـ ارسال همولنف به حفرههای بدن‪ :‬قلب‪ ،‬تعدادی منفذ خروجی دارد که در ابتدای آن‪ ،‬نوعی دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫همولنف‪ ،‬از طریق این منافذ از قلب خارج شده و به حفرههای بدن وارد میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ جریان همولنف‪ :‬همولنف‪ ،‬مستقیماً به فضای بین یاختههای بدن وارد میشود و در مجاورت آنها جریان مییابد‪.‬‬
‫‪۳‬ـ بازگشت همولنف به قلب‪ :‬همولنف از طریق چند منفذ دریچهدار به قلب بر میگردد‪.‬‬
‫در سامانه گردشی باز‪ ،‬خون و مویرگ وجود ندارد‪.‬‬
‫در سامانه گردشی ملخ‪ ،‬در سطح شکمی رگی وجود ندارد‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬سامانه گردش کرم خاکی‬


‫سادهترین سامانه گردشی بسته‪ ،‬در کرم خاکی وجود دارد‪.‬‬
‫ویژگیهای کلی‪:‬‬
‫مایع سامانه گردشی‪ :‬خون‬
‫مویرگ‪ :‬سامانه گردشی بسته‪ ،‬مویرگ دارد‪.‬‬
‫تبادل مواد و گازها‪ :‬مویرگها در کنار یاختهها و با کمک آب میانبافتی‪ ،‬تبادل مواد غذایی‪ ،‬دفعی و گازها را انجام میدهند‪.‬‬
‫گردش مواد در کرم خاکی‬
‫‪۱‬ـ خروج خون از قلب‪ :‬خون تیره از قلب خارج میشود و به سطوح تنفسی میرود‪ .‬سطح تنفسی کرم خاکی‪ ،‬پوست آن‬
‫است و در کرم خاکی‪ ،‬تنفس پوستی وجود دارد‪ .‬در ابتدای منفذ خروجی از قلب‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ تبادل گازهای خون تیره‪ :‬در پوست‪ ،‬پس از تبادل گازها‪ ،‬خون تیره به خون روشن تبدیل میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ تبادل گازها در بافتها‪ :‬خون روشن اکسیژنرسانی بافتها را انجام میدهد‪.‬‬
‫‪۴‬ـ بازگشت خون به قلب‪ :‬خون تیره مجدداً به قلب بازمیگردد‪ .‬در ابتدای منفذ ورودی قلب‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬

‫(‪ ۲۳‬ـ ‪)۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مقایسه گردش خون باز و بسته در کرم خاکی و ملخ‬

‫خروج از قلب‪ :‬در ابتدای رگی که خون را از قلب کرم خاکی و همولنف را از قلب ملخ خارج میکند‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫ورود به قلب‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬خون توسط رگ وارد قلب میشود و در انتهای این رگ نیز دریچه وجود دارد‪ .‬در ملخ‪ ،‬همولنف توسط منافذ دریچهدار به قلب باز‬
‫میگردد‪.‬‬
‫محل قرارگیری رگها‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬رگهای خونی دورتادور لوله گوارش را فرا گرفتهاند‪ .‬اما در ملخ‪ ،‬فقط در سطح پشتی بدن و باالی لوله گوارش رگ وجود دارد و‬
‫در سطح شکمی و سایر قسمتها‪ ،‬رگی دیده نمیشود‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری کرم خاکی‪ :‬کرم خاکی نوعی کرم حلقوی است و بدن آن از تعداد زیادی حلقه تشکیل شده است‪ .‬در قسمت میانی بدن‪ ،‬بخشی وجود دارد که‬
‫ظاهری متفاوت با بقیه قسمتهای بدن دارد و ضخیمتر است‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری ملخ‪ :‬ملخ نوعی حشره است و سه جفت (شش عدد) پا دارد‪ .‬پای عقبی که محل اتصال آن در نزدیکی معده قرار دارد‪ ،‬بلندتر از پاهای دیگر ملخ‬
‫است‪ .‬ملخ‪ ،‬یک جفت (دو عدد) شاخک نیز در سر خود دارد‪.‬‬
‫نقش سامانه گردش مواد در جابهجایی گازهای تنفسی‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬تنفس پوستی وجود دارد و گازهای تنفسی با کمک سامانه گردش خون منتقل میشوند‪ .‬در زیر‬
‫پوست کرم خاکی‪ ،‬مویرگهای فراوان وجود دارند‪ .‬اما در ملخ‪ ،‬تنفس نایدیسی وجود دارد و سامانه تنفسی مستقل از سامانه گردش مواد عمل میکند‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ -8‬با توجه به انواع دستگاه گردش مواد در جانوران مختلف‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را بهطور صحیحی تکمیل میکند؟‬
‫«در ملخ ‪ ............‬کرم خاکی‪»............ ،‬‬
‫‪ )۱‬همانند ـ قلب در انتقال خون به قسمتهای مختلف بدن نقش اصلی را دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬همانند ـ برای ورود مایع حملکننده مواد به قلب‪ ،‬نوعی منفذ دریچهدار وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف ـ خروج مایع حملکننده غذا از قلب‪ ،‬پس از باز شدن نوعی دریچه یکطرفه رخ میدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬برخالف ـ سامانه گردشی باز‪ ،‬گازهای تنفسی را مستقیماً به فضای بین یاختههای بدن وارد میکند‪.‬‬
‫(‪ 1004‬ـ سخت ـ مقایسه ـ متن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫قبل از بررسی گزینههای مختلف این سؤال‪ ،‬میخوایم اول بریم سراغ سامانه گردشی ملخ‪.‬‬
‫دیگه تقریباً همه اطالعات الزم برای حل سؤال رو داریم اما بذارین قبلش نکات شکل رو هم بررسی کنیم‪.‬‬
‫(‪ ۲۳‬ـ ‪)۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مقایسه گردش خون باز و بسته در کرم خاکی و ملخ‬

‫خروج از قلب‪ :‬در ابتدای رگی که خون را از قلب کرم خاکی و همولنف را از قلب ملخ خارج میکند‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫ورود به قلب‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬خون توسط رگ وارد قلب میشود و در انتهای این رگ نیز دریچه وجود دارد‪ .‬در ملخ‪ ،‬همولنف توسط منافذ دریچهدار به قلب باز‬
‫میگردد‪.‬‬
‫محل قرارگیری رگها‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬رگهای خونی دورتادور لوله گوارش را فرا گرفتهاند‪ .‬اما در ملخ‪ ،‬فقط در سطح پشتی بدن و باالی لوله گوارش رگ وجود دارد و‬
‫در سطح شکمی و سایر قسمتها‪ ،‬رگی دیده نمیشود‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری کرم خاکی‪ :‬کرم خاکی نوعی کرم حلقوی است و بدن آن از تعداد زیادی حلقه تشکیل شده است‪ .‬در قسمت میانی بدن‪ ،‬بخشی وجود دارد که‬
‫ظاهری متفاوت با بقیه قسمتهای بدن دارد و ضخیمتر است‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری ملخ‪ :‬ملخ نوعی حشره است و سه جفت (شش عدد) پا دارد‪ .‬پای عقبی که محل اتصال آن در نزدیکی معده قرار دارد‪ ،‬بلندتر از پاهای دیگر ملخ‬
‫است‪ .‬ملخ‪ ،‬یک جفت (دو عدد) شاخک نیز در سر خود دارد‪.‬‬
‫نقش سامانه گردش مواد در جابهجایی گازهای تنفسی‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬تنفس پوستی وجود دارد و گازهای تنفسی با کمک سامانه گردش خون منتقل میشوند‪ .‬در زیر‬
‫پوست کرم خاکی‪ ،‬مویرگهای فراوان وجود دارند‪ .‬اما در ملخ‪ ،‬تنفس نایدیسی وجود دارد و سامانه تنفسی مستقل از سامانه گردش مواد عمل میکند‪.‬‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬ملخ سامانه گردشی باز دارد و در سامانه گردشی باز‪ ،‬خون وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در ملخ‪ ،‬همولنف از طریق منافذ دریچهدار وارد قلب می شود‪ .‬در کرم خاکی نیز منفذ ورود خون به قلب که بین قلب و سیاهرگ قرار دارد‪ ،‬دارای دریچه است‪.‬‬
‫‪ )۳‬خروج همولنف از قلب ملخ و خون از قلب کرم خاکی‪ ،‬پس از عبور از نوعی دریچه یکطرفه است‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬در حشرات‪ ،‬تنفس نایدیسی وجود دارد و سامانه گردشی باز از سا مانه تنفسی مستقل است‪ .‬اما در کرم خاکی‪ ،‬انتقال گازها در بدن با کمک سامانه گردش‬
‫مواد انجام میشود‪.‬‬
‫خُب دیگه باألخره بررسی این سؤال تموم شد‪ .‬اما حاال بریم یکم با ملخ و کرم خاکی بیشتر آشنا بشیم‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫ترکیب | ملخ در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫حشرات‬ ‫رده‬ ‫بندپایان‬ ‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫ملخ‬ ‫نام جاندار‬
‫دستگاه عصبی‬ ‫دفع مواد‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬ ‫گوارش‬
‫گردش باز ـ فاقد خون و‬
‫ماده‬ ‫ـ‬ ‫مالپیگی‬ ‫لولههای‬ ‫نایدیسی ـ لولههای منشعب‬
‫دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و‬ ‫مویرگ ـ دارای همولنف ـ‬ ‫گیاهخوار ـ دارای لوله گوارش ـ‬
‫دفعی‪ :‬اوریکاسید ـ ورود‬ ‫و مرتبط به هم ـ منافذ‬
‫طناب عصبی ـ مغز شامل چند گره‬ ‫ورود مستقیم همولنف به‬ ‫خرد کردن غذا با آروارهها ـ‬
‫اوریکاسید به لولهها همراه با‬ ‫تنفسی در ابتدای نایدیسها‬
‫به هم جوش خورده ـ طناب عصبی‬ ‫فضای بین یاختهای ـ‬ ‫ذخیره کردن غذا در چینهدان ـ‬
‫آب ـ تخلیه محتوای لولهها به‬ ‫ـ انشعابات پایانی بنبست و‬
‫شکمی در طول بدن‪ ،‬دارای گره در‬ ‫دریچه در ابتدای منفذ‬ ‫دارای پیشمعده قبل از معده و‬
‫روده ـ بازجذب آب و یونها‬ ‫دارای مایع در کنار همه‬
‫هر بند برای تنظیم ماهیچههای آن‬ ‫خروجی قلب ـ بازگشت‬ ‫کیسههای معده در اطراف آن ـ‬
‫در روده ـ دفع اوریکاسید با‬ ‫یاختههای بدن ـ مستقل از‬
‫بند از بدن‬ ‫خون به قلب از منافذ‬ ‫جذب مواد در معده‬
‫مواد دفعی گوارشی‬ ‫گردش مواد‬
‫دریچهدار‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫تنظیم شیمیایی‬ ‫اسکلت بدن‬ ‫حواس‬
‫دارای اسکلت بیرونی ـ نقش‬ ‫دارای چشم مرکب ـ هر چشم‪،‬‬
‫تخمگذار و دارای لقاح داخلی ـ‬
‫فقط دفاع غیراختصاصی دارد‬ ‫حفاظتی اسکلت و کمک به‬ ‫تعداد زیادی واحد بینایی شامل‬
‫انجام لقاح در بدن فرد ماده ـ دارای‬
‫ـ فاقد دفاع اختصاصی (فاقد‬ ‫حرکت ـ بزرگتر و ضخیمتر‬ ‫یک قرنیه‪ ،‬یک عدسی و تعدادی‬
‫دستگاه تولیدمثلی با اندامهای‬
‫لنفوسیت ‪ ،T ،B‬پادتن و سایر‬ ‫ـــــ‬ ‫شدن اسکلت با رشد جانور ‪‬‬ ‫گیرنده نوری ـ ایجاد تصویر‬
‫تخصصیافته ـ پوسته ضخیم در‬
‫دفاع‬ ‫به‬ ‫مربوط‬ ‫موارد‬ ‫ایجاد محدودیت در حرکت‬ ‫کوچکی از میدان بینایی توسط‬
‫اطراف تخم از جنین محافظت‬
‫اختصاصی)‬ ‫‪ ‬ایجاد محدودیت در اندازه‬ ‫تصویر‬ ‫ایجاد‬ ‫ـ‬ ‫هر واحد‬
‫میکند‪.‬‬
‫جانور‬ ‫موزاییکی‬

‫با ملخ آشنا شدین؟ حاال بریم سراغ کرم خاکی‪.‬‬


‫ترکیب | کرم خاکی در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫کرمهای حلقوی‬ ‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫کرم خاکی‬ ‫نام جاندار‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬
‫نرماده (هرمافرودیت) ـ دارای لقاح‬
‫فقط دفاع غیراختصاصی دارد ـ فاقد‬ ‫سادهترین سامانه گردش خون بسته ـ‬ ‫تنفس پوستی ـ شبکه مویرگی زیرپوستی‬
‫دوطرفی ـ کنار هم قرار گرفتن دو کرم‬
‫دفاع اختصاصی (فاقد لنفوسیت ‪،B‬‬ ‫تبادل مواد غذایی‪ ،‬دفعی و گازها در کنار‬ ‫با مویرگهای فراوان ـ تبادل گازها با‬
‫خاکی ‪ ‬بارورسازی تخمکهای‬
‫‪ ،T‬پادتن و سایر موارد مربوط به‬ ‫یاختهها و با کمک آب میانبافتی توسط‬ ‫محیط اطراف از طریق پوست ـ مرطوب‬
‫هرکدام توسط اسپرم (زامه)های کرم‬
‫دفاع اختصاصی)‬ ‫مویرگها‬ ‫نگه داشته شدن سطح پوست‬
‫دیگر‬

‫مطمئن باشین توی هر کنکوری شرکت کنین‪ ،‬چند تا از سؤاالت کنکورتون رو فقط با اطالعات پاسخنامه همین سؤال میتونین حل کنین‪ .‬به این میگن یه‬
‫پاسخنامه کامل و البته کاربردی‪.‬‬

‫‪ -9‬در سامانه گردش خون ماهی‪ ،‬برخالف جانوری که ‪............‬‬


‫‪ )۱‬ساده ترین سامانه گردش بسته را دارد‪ ،‬خون تیره پس از عبور از قلب‪ ،‬به سطوح تنفسی فرستاده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬سادهترین سامانه گردشی مضاعف را دارد‪ ،‬خونی از قلب خارج میشود که نسبت به خون روشن‪ CO2 ،‬بیشتری دارد‪.‬‬
‫ً‬
‫ﮐﺎﻣﻼ از ﻫﻢ ﺟﺪا ﺷﺪه اﻧﺪ‪ ،‬ﯾﺎﺧﺘﻪﻫﺎي ﻣﺎﻫﯿﭽﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮن ﻏﻨﯽ از اﮐﺴﯿﮋن ﺗﻐﺬﯾﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮﻧﺪ‪.‬‬ ‫‪ (۳‬ﺧﺰﻧﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻄﻦﻫﺎي آن‬
‫‪ (4‬ﺑﺪون ﮐﻤﮏ ﻣﻮﯾﺮگﻫﺎ‪ ،‬ﻫﻤﻮﻟﻨﻒ را در ﻣﺠﺎورت ﯾﺎﺧﺘﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎن ﻣﯽاﻧﺪازد‪ ،‬اﻧﺪام ﭘﻤﭗﮐﻨﻨﺪه ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﮔﺮدﺷﯽ در ﺳﻄﺢ ﺷﮑﻤﯽ اﺳﺖ‪.‬‬
‫(‪ 1004‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪4‬‬

‫جانوری که سادهترین سامانه گردش بسته را دارد = کرمهای حلقوی‪ ،‬نظیر کرم خاکی‬
‫جانوری که سادهترین سامانه گردشی مضاعف را دارد = دوزیستان‪ ،‬نظیر قورباغه‬
‫خزندهای که بطنهای آن کامالً از هم جدا شدهاند = برخی خزندگان‪ ،‬نظیر کروکودیلها‬
‫جانوری که مویرگ ندارد و همولنف را در مجاورت یاختهها به جریان میاندازد = بندپایانی مانند ملخ که سامانه گردشی باز دارند‪.‬‬
‫جانوری که اندام پمپکننده سامانه گردشی (قلب) آن در سطح شکمی قرار دارد = ماهی‬

‫اول از همه‪ ،‬بذارین نگاهی به سامانه گردش خون ماهی بندازیم‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫نیمنگاه‪ :‬سامانه گردش خون ماهی‬


‫ویژگیهای کلی‬
‫قلب‪ :‬دو حفرهای است‪ ،‬در سطح شکمی بدن قرار دارد‪ ،‬دهلیز باالی بطن قرار دارد‪.‬‬
‫مایع سامانه گردشی‪ :‬خون که درون رگهای بسته جریان دارد‪.‬‬
‫تبادل مواد و گازها‪ :‬مویرگها در کنار یاختهها و با کمک آب میانبافتی تبادل مواد را انجام میدهند‪ .‬تبادل گازها در آبششها انجام میشود‪.‬‬

‫نحوه عمل سامانه گردش خون ماهی‬


‫‪۱‬ـ خروج خون از قلب‪ :‬خون تیره از بطن به مخروط سرخـرگی فرسـتاده میشود و‬
‫سپس از طریق آن‪ ،‬وارد سرخرگ شکمی میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ارسال خون به آبشش‪ :‬خون تیره از طریق سرخرگ شکمی وارد آبشش میشود‬
‫و در آنجا‪ ،‬تبادل گازها انجام میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ خونرسانی بافتها‪ :‬سرخـرگ پشـتی‪ ،‬خون روشـن را از آبشـش خارج کرده و‬
‫اکسیژنرسانی بافتهای مختلف بدن را انجام میدهد‪.‬‬
‫‪۴‬ـ بازگشت خون به قلب‪ :‬خون از اندامهای مختلف بدن به سیاهرگ شکمی میرود‬
‫و از آنجا وارد سینوس سیاهرگی و سپس دهلیز میشود‪.‬دیواره بطن از دیواره دهلیز ضخیمتر است‪ .‬بین سینوس سیاهرگی و دهلیز و بین بطن و مخروط سرخرگی‪،‬‬
‫دریچه وجود دارد‪.‬‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در ماهی‪ ،‬خون تیره از قلب عبور کرده و به آبشش فرستاده میشود‪ .‬در کرم خاکی نیز خون تیره از قلب عبور میکند و به پوست فرستاده میشود و از پوست‪،‬‬
‫خون روشن به سایر اندامهای بدن میرود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در ماهی‪ ،‬خون تیره از قلب خارج میشود و خون تیره نسبت به خون روشن‪ ،‬کربن دیاکسید بیشتری دارد‪ .‬در دوزیستان نیز خون تیره و روشن در بطن با‬
‫یکدیگر مخلوط شده و مخلوط خون تیره و روشن از قلب خارج میشود‪ .‬مخلوط خون تیره و روشن نیز نسبت به خون روشن‪ ،‬کربن دیاکسید بیشتری دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬یاختههای ماهیچهای قلب همانند سایر یاختههای بدن نیاز به اکسیژن برای انجام تنفس هوازی دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬الزم است که یاختههای ماهیچهای قلب نیز‬
‫توسط خون روشن (غنی از اکسیژن) تغذیه شوند‪ .‬حواستون باشه که از درون حفرههای قلب ماهی‪ ،‬فقط خون تیره عبور میکنه ولی یاختههای قلب توسط خون روشن تغذیه‬
‫میشن‪ .‬حاال این خون روشن از کجا مییاد؟ همون سرخرگ پشتی که خون روشن رو به قسمتهای مختلف بدن میبره‪ ،‬یه انشعاب هم میفرسته واسه قلب تا قلب هم خون روشن‬
‫بگیره‪ .‬اگه گفتین داستانش مثل چیه؟ آفرین؛ مثل سرخرگهای کرونری انسان که میان ماهیچه قلب رو خونرسانی میکنن‪.‬‬
‫‪ )۴‬در ماهی‪ ،‬قلب در سطح شکمی بدن قرار دارد اما در ملخ (و سایر حشرات)‪ ،‬قلب در سطح پشتی قرار دارد‪ .‬ک ًال تو ملخ قلب و همه رگهای سامانه گردشی باز در‬
‫سطح پشتی قرار دارن‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬گردش خون ماهی‬

‫خون همه بدن از طریق سیاهرگ شکمی به دهلیز و سپس به بطن وارد میشود‪ .‬انقباض بطن‪ ،‬خون را از طریق سرخرگ شکمی به آبششها میفرستد‪ .‬پس از‬
‫تبادل گازهای تنفسی‪ ،‬خون از طریق سرخرگ پشتی به تمام بدن و پس از تبادل مویرگی با یاختههای بدن وارد سیاهرگ شکمی میشود و به قلب برمیگردد‪ .‬قبل از‬
‫دهلیز‪ ،‬سینوس سیاهرگی و بعد از بطن‪ ،‬مخروط سرخرگی قرار دارد‪.‬‬
‫سیاهرگ شکمی ‪ ‬سینوس سیاهرگی ‪ ‬دهلیز ‪ ‬بطن ‪ ‬مخروطسرخرگی ‪ ‬سرخرگشکمی ‪ ‬آبـشش ‪ ‬سرخرگ پشتی ‪ ‬بافـتها ‪ ‬سیاهرگ شکمی‬
‫بین سینوس سیاهرگی و دهلیز‪ ،‬دریچه وجود دارد‪ .‬بین بطن و مخروط سرخرگی نیز دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫ضخامت دیواره ماهیچهای سینوس سیاهرگی‪ ،‬دهلیز و مخروط سرخرگی‪ ،‬تقریباً برابر و کمتر از بطن است‪.‬‬
‫قلب ماهی در سطح شکمی و بین باله سینهای و باله شکمی قرار دارد‪.‬‬
‫باله دمی و باله پشتی‪ ،‬بزرگترین بالههای ماهی هستند و بالههای سینهای‪ ،‬کوچکترین بالهها هستند‪.‬‬
‫بهجز باله دمی‪ ،‬از سایر بالههای ماهی دو عدد وجود دارد‪.‬‬
‫جهت جریان خون در سطح شکمی بدن ماهی از عقب (انتهای بدن) به سمت جلو (سر) است‪.‬‬
‫جهت کلی جریان خون در سط ح پشتی بدن ماهی از جلو (سر) به سمت عقب (انتهای بدن) است‪ .‬اما خون از آبشش نیز به سمت سر و مغز فرستاده میشود و در‬
‫این قسمت‪ ،‬جهت جریان خون از عقب به جلو است‪.‬‬
‫در ماهیها و نوزاد دوزیستان‪ ،‬گردش خون ساده وجود دارد‪.‬‬
‫در گردش خون ساده‪ ،‬خون‪ ،‬ضمن یک بار گردش در بدن‪ ،‬یک بار از قلب دو حفرهای آن عبور میکند‪.‬‬
‫مزیت گردش خون ساده‪ ،‬انتقال یکباره خون اکسیژندار به تمام مویرگهای اندامها است‪.‬‬

‫خُب‪ ،‬حاال که اینقدر راجع به ماهیها صحبت کردیم‪ ،‬وقتشه یه نگاه کلی هم به ماهیها بندازیم‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫ترکیب | ماهی در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫ماهی‬ ‫رده‬ ‫مهرهداران‬


‫*‬
‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫ماهی‬ ‫نام جاندار‬
‫دستگاه عصبی‬ ‫دفع مواد‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬ ‫گوارش‬
‫در‬ ‫راسترودهای‬ ‫غدد‬
‫گردش خون بسته و ساده ـ‬
‫طناب عصبی پشتی که بخش‬ ‫ماهیان غضروفی ـ دفع‬
‫قلب دو حفرهای در سطح‬ ‫از طریق آبشش ـ بسیار‬
‫جلویی آن برجسته است و مغز‬ ‫ادرار رقیق و ننوشیدن آب‬
‫شکمی ـ عبور خون تیره از قلب‬ ‫کارآمد ـ جهت حرکت خون‬
‫را تشکیل میدهد‪ .‬در ماهیان‬ ‫زیاد در ماهیان آب شیرین‬ ‫(دستگاه‬ ‫گوارش‬ ‫لوله‬ ‫دارای‬
‫ـ رساندن خون روشن به‬ ‫در مویرگها و عبور آب در‬
‫غضروفی‪ ،‬توسط غضروف و در‬ ‫ـ نوشیدن آب زیاد و دفع‬ ‫گوارش کامل)‬
‫بافتها توسط سرخرگ پشتی‬ ‫طرفین تیغههای آبششی‪،‬‬
‫سایر ماهیان توسط استخوان‬ ‫یونها از طریق ادرار یا از‬
‫ـ برگشت خون تیره به قلب‬ ‫برخالف یکدیگر است‬
‫محافظت میشود‪.‬‬ ‫آبشش در ماهیان آب‬
‫توسط سیاهرگ شکمی‬
‫شور‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫تنظیم شیمیایی‬ ‫اسکلت بدن‬ ‫حواس‬
‫اغلب لقاح خارجی دارند ـ آزاد‬ ‫اسکلت درونی ـ در انواعی از‬
‫و‬ ‫اختصاصی‬ ‫دفاع‬ ‫گیرندههای مکانیکی در دو سوی‬
‫کردن تعداد زیادی گامت نر و‬ ‫ماهیها مانند کوسهماهی‪ ،‬از‬
‫ـ‬ ‫دارد‬ ‫غیراختصاصی‬ ‫بدن ماهیها در خط جانبی‬
‫ماده ـ آزاد کردن مواد شیمیایی‬ ‫جنس غضروف ـ در سایر‬
‫لنفوسیت ‪ B‬و ‪ ،T‬پادتن‪،‬‬ ‫(کانالی در زیر پوست جانور که با‬
‫یا بروز رفتار (رقص عروسی)‬ ‫ـــــ‬ ‫ماهیان‪ ،‬استخوانی است که‬
‫یاخته خاطره و سایر موارد‬ ‫سوراخهایی با محیط بیرون‬
‫برای آزاد کردن همزمان گامت ـ‬ ‫غضروف نیز دارد ـ ساختار‬
‫مربوط به دفاع اختصاصی‬ ‫ارتباط دارد) ـ یاختههای مژکدار‬
‫لقاح داخلی در اسبکماهی(ماده‬ ‫استخوان‬ ‫شبیه‬ ‫استخوان‬
‫را دارد‪.‬‬ ‫حساس به ارتعاش آب‬
‫‪ ‬نر)‬ ‫انسان‬

‫‪ -10‬کدام عبارت‪ ،‬در ارتباط با سامانههای مؤثر در حفظ فشار اسمزی و همایستایی (هومئوستازی) در جانوران‪ ،‬صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬در باالی چشم پرندگانی که غذای نمکدار مصرف میکنند‪ ،‬یک غدۀ نمکی وجود دارد که مجرای آن به منفذی در باالی منقار راه مییابد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در پرندگان دریایی و بیابانی‪ ،‬ترشحات نمکی خارج شده از غدد نمکی‪ ،‬در نهایت در مجاورت هر چشم به زمین میچکد‪.‬‬
‫‪ )۳‬همۀ جانورانی که به کمک غدد برونریز‪ ،‬نمک ترشح میکنند‪ ،‬کلیهای توانمند برای بازجذب آب دارند‪.‬‬
‫‪ )۴‬خروج قطرههای رقیق نمکی از غدد نزدیک چشم یا زبان در همۀ خزندگان و پرندگان بیابانی دیده میشود‪.‬‬
‫(‪ 1005‬ـ متوسط ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫برخی خزندگان و پرندگان دریایی و بیابانی که آب دریا یا غذای نمکدار مصرف میکنند‪ ،‬می توانند نمک اضافه را از طریق غدد نمکی نزدیک چشم یا زبان‪،‬‬
‫بهصورت قطرههای غلیظ دفع کنند‪ .‬در برخی پرندگان‪ ،‬غدد نمکی در باالی چشم آنها قرار دارد و مجرای آن به منفذی در باالی منقار راه مییابد‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫‪ ) ۲‬در پرندگان دریایی و بیابانی‪ ،‬ترشحات نمکی خارج شده از غدد نمکی از طریق منفذی در مجاورت منقار به بیرون‬
‫منتقل میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬ماهیان غضروفی که ساکن آب شور هستند‪ ،‬عالوه بر کلیهها‪ ،‬دارای غدد راست رودهای هستند که محلول نمک‬
‫بسیار غلیظ را به روده ترشح میکنند‪ ،‬در حالیکه کلیه آنها توانایی بازجذب آب زیادی ندارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در برخی از پرندگان و خزندگان دریایی و بیابانی‪ ،‬غدد نمکی برای دفع قطرههای غلیظ ترشحات نمکی وجود دارد‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران‬


‫تنظیم اسمزی‬ ‫دفع مواد زائد نیتروژندار‬
‫نوع جاندار‬
‫مکانیسم‬ ‫ساختار‬ ‫مکانیسم‬ ‫ساختار‬
‫انتشار از طریق غشای یاخته‬ ‫دفع از طریق غشای یاخته‬ ‫بسیاری از تکیاختهایها‬
‫واکوئول‬
‫دفع آب همراه با مواد دفعی‬ ‫دفع همراه با آب‬ ‫واکوئول انقباضی‬ ‫پارامسی‬
‫انقباضی‬
‫دفع از طریق منفذ نفریدی‬ ‫نفریدی‬ ‫دفع از طریق منفذ نفریدی‬ ‫نفریدی‬
‫بیمهرگان دارای نفریدی‬
‫نفریدی برای دفع‪ ،‬تنظیم اسمزی یا هر دو مورد به کار میرود‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫انتشار ساده‬ ‫آبششها‬ ‫سختپوستان‬
‫ورود اوریکاسید و آب به لولههای مالپیگی و‬ ‫لولههای مالپیگی‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫حشرات‬
‫سپس روده و دفع همراه با مدفوع‬ ‫(متصل به روده)‬
‫غدد‬
‫ترشح محلول نمک بسیار غلیط به روده‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫ماهیان غضروفی‬
‫راسترودهای‬
‫نوشیدن کم آب ‪ +‬دفع حجم زیادی از آب‬
‫ـــــ‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫ماهیان آب شیرین‬
‫بهصورت ادرار رقیق‬
‫‪۱‬ـ نوشیدن مقدار زیاد آب‬
‫کلیه و‬ ‫ماهیان استخوانی آب‬
‫‪۲‬ـ دفع برخی یونها بهصورت ادرار غلیظ‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬
‫آبشش‬ ‫شور‬
‫توسط کلیهها و برخی از طریق آبششها‬
‫‪۱‬ـ ذخیره آب و یونها‬
‫‪۲‬ـ افزایش اندازه مثانه در محیط خشک‬
‫‪۳‬ـ کاهش دفع ادرار در محیط خشک‬ ‫مثانه‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫دوزیستان‬
‫‪۴‬ـ افزایش بازجذب آب از مثانه به خون در‬
‫محیط خشک‬
‫توانمندی زیاد در بازجذب آب‬ ‫کلیه‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫خزندگان و پرندگان‬
‫غدد نمکی‬
‫دفع نمک اضافه بهصورت قطرههای غلیظ‬ ‫برخی خزندگان و پرندگان‬
‫نزدیک چشم‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬
‫نمکی‬ ‫دریایی و بیابانی‬
‫یا زبان‬

‫‪ -11‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ جانوری درست است که در آن‪ ،‬انشعاباتی از لولههای تنفسی که بنبست و دارای مایع هستند‪ ،‬تبادالت گازی را ممکن‬
‫میکنند؟‬
‫‪ )۱‬برخالف ماهیان غضروفی‪ ،‬نمیتواند محلول نمکدار را به روده ترشح کند‪.‬‬
‫‪ )۲‬برخالف کرم خاکی‪ ،‬خون برای ورود به قلب آن از نوعی دریچه عبور میکند‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬همانند گوسفند‪ ،‬قبل از ورود غذا به محل تجزیۀ سلولز‪ ،‬گوارش غذا را آغاز میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند ماهیان استخوانی آب شور‪ ،‬در سطح شکمی بدن خود اندام پمپکنندۀ سامانۀ گردش مواد را دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱0۰۵‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی ‪ +‬نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫در حشرات نظیر ملخ‪ ،‬تنفس نایدیسی وجود دارد‪ .‬نایدیس به انشعابات کوچکتری تقسیم میشود‪ .‬انشعابات پایانی‪ ،‬که در کنار همۀ یاختههای بدن قرار میگیرند‪،‬‬
‫بنبست بوده و دارای مایعی است که تبادالت گازی را ممکن میکند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫ترکیب | ملخ در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫حشرات‬ ‫رده‬ ‫بندپایان‬ ‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫ملخ‬ ‫نام جاندار‬
‫دستگاه عصبی‬ ‫دفع مواد‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬ ‫گوارش‬
‫لولههای مالپیگی ـ مادۀ‬
‫گردش باز ـ فاقد خون و‬ ‫نایدیسی ـ لولههای منشعب و‬
‫دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز‬ ‫دفعی‪ :‬اوریکاسید ـ ورود‬ ‫گیاهخوار ـ دارای لولۀ گوارش ـ‬
‫مویرگ ـ دارای همولنف ـ‬ ‫مرتبط به هم ـ منافذ تنفسی‬
‫و طناب عصبی ـ مغز شامل چند‬ ‫اوریکاسید به لولهها همراه‬ ‫خرد کردن غذا با آروارهها ـ‬
‫ورود مستقیم همولنف به‬ ‫ـ‬ ‫نایدیسها‬ ‫ابتدای‬ ‫در‬
‫گرۀ به هم جوش خورده ـ طناب‬ ‫با آب ـ تخلیۀ محتوای‬ ‫ذخیره کردن غذا در چینهدان ـ‬
‫فضای بین یاختهای ـ دریچه‬ ‫انشعابات پایانی بنبست و‬
‫عصبی شکمی در طول بدن‪ ،‬دارای‬ ‫لولهها به روده ـ بازجذب‬ ‫دارای پیشمعده قبل از معده و‬
‫در ابتدای منفذ خروجی قلب‬ ‫دارای مایع در کنار همۀ‬
‫گره در هر بند برای تنظیم‬ ‫آب و یونها در روده ـ دفع‬ ‫کیسههای معده در اطراف آن ـ‬
‫ـ بازگشت خون به قلب از‬ ‫یاختههای بدن ـ مستقل از‬
‫ماهیچههای آن بند از بدن‬ ‫اوریکاسید با مواد دفعی‬ ‫جذب مواد در معده‬
‫منافذ دریچهدار‬ ‫گردش مواد‬
‫گوارشی‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫تنظیم شیمیایی‬ ‫اسکلت بدن‬ ‫حواس‬
‫دارای اسکلت بیرونی ـ نقش‬ ‫دارای چشم مرکب ـ هر چشم‪،‬‬
‫تخمگذار و دارای لقاح داخلی ـ‬
‫فقط دفاع غیراختصاصی‬ ‫حفاظتی اسکلت و کمک به‬ ‫تعداد زیادی واحد بینایی شامل‬
‫انجام لقاح در بدن فرد ماده ـ‬
‫دارد ـ فاقد دفاع اختصاصی‬ ‫حرکت ـ بزرگتر و ضخیمتر‬ ‫یک قرنیه‪ ،‬یک عدسی و تعدادی‬
‫با‬ ‫تولیدمثلی‬ ‫دستگاه‬ ‫دارای‬
‫(فاقد لنفوسیت ‪ ،T ،B‬پادتن‬ ‫ـــــ‬ ‫شدن اسکلت با رشد جانور ‪‬‬ ‫گیرندۀ نوری ـ ایجاد تصویر‬
‫اندامهای تخصصیافته ـ پوستۀ‬
‫و سایر موارد مربوط به دفاع‬ ‫ایجاد محدودیت در حرکت ‪‬‬ ‫کوچکی از میدان بینایی توسط‬
‫ضخیم در اطراف تخم از جنین‬
‫اختصاصی)‬ ‫ایجاد محدودیت در اندازۀ‬ ‫تصویر‬ ‫ایجاد‬ ‫ـ‬ ‫هر واحد‬
‫محافظت میکند‪.‬‬
‫جانور‬ ‫موزاییکی‬

‫بررسی همه گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬حشرات سامانۀ دفعی متصل به روده به نام لولههای مالپیگی دارند‪ .‬نمک‪ ،‬آب و ترکیبات دفعی نیتروژندار از لولههای مالپیگی وارد روده میشوند‪ .‬در ماهیان‬
‫غضروفی (مثل کوسهها و سفرهماهیها)‪ ،‬غدد راستروده ای وجود دارند که محلول نمک بسیار غلیظ را به روده ترشح میکنند‪.‬‬

‫(‪ ۱۲‬ـ ‪)۱۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬لولههای مالپیگی‬

‫لولههای مالپیگی به بخش ابتدایی روده متصل هستند‪.‬‬


‫محل اتصال روده و راستروده نسبت به بخشهای مجاور خود در لولۀ گوارش‪ ،‬باریکتر است‪.‬‬
‫راستروده بخشی اتساعیافته در لولۀ گوارش است و محل بازجذب آب و یونها میباشد‪.‬‬
‫در روده و راستروده‪ ،‬یک الیه یاختههای پوششی استوانهای وجود دارند‪ .‬یاختههای پوششی در راستروده‪ ،‬طویلتر هستند‪.‬‬

‫‪ )۲‬در ملخ‪ ،‬همولنف از طریق منافذ دریچهدار وارد قلب می شود‪ .‬در کرم خاکی نیز منفذ ورود خون به قلب که بین قلب و سیاهرگ قرار دارد‪ ،‬دارای دریچه است‪.‬‬

‫(‪ ۲۳‬ـ ‪)۱۰۴‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مقایسه گردش خون باز و بسته در کرم خاکی و ملخ‬

‫خروج از قلب‪ :‬در ابتدای رگی که خون را از قلب کرم خاکی و همولنف را از قلب ملخ خارج میکند‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫ورود به قلب‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬خون توسط رگ وارد قلب میشود و در انتهای این رگ نیز دریچه وجود دارد‪ .‬در ملخ‪ ،‬همولنف توسط منافذ دریچهدار به قلب باز‬
‫میگردد‪.‬‬
‫محل قرارگیری رگها‪ :‬در کرم خاکی‪ ،‬رگهای خونی دور تا دور لولۀ گوارش را فرا گرفتهاند‪ .‬اما در ملخ‪ ،‬فقط در سطح پشتی بدن و باالی لولۀ گوارش رگ وجود دارد و‬
‫در سطح شکمی و سایر قسمتها‪ ،‬رگی دیده نمیشود‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری کرم خاکی‪ :‬کرم خاکی نوعی کرم حلقوی است و بدن آن از تعداد زیادی حلقه تشکیل شده است‪ .‬در قسمت میانی بدن‪ ،‬بخشی وجود دارد که‬
‫ظاهری متفاوت با بقیۀ قسمتهای بدن دارد و ضخیمتر است‪.‬‬
‫ویژگیهای ظاهری ملخ‪ :‬ملخ نوعی حشره است و سه جفت (شش عدد) پا دارد‪ .‬پای عقبی که محل اتصال آن در نزدیکی معده قرار دارد‪ ،‬بلندتر از پاهای دیگر ملخ‬
‫است‪ .‬ملخ‪ ،‬یک جفت (دو عدد) شاخک نیز در سر خود دارد‪.‬‬

‫‪ ) ۳‬در ملخ‪ ،‬گوارش غذا قبل از ورود به دهان و توسط آروارههای اطراف دهان آغاز می شود‪ .‬در نشخوارکنندگان نظیر گوسفند‪ ،‬گوارش سلولز در سیرابی انجام‬
‫میشود و قبل از آن‪ ،‬در دهان‪ ،‬جویدن غذا (گوارش مکانیکی) انجام میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬در حشرات‪ ،‬قلب در سطح پشتی قرار دارد اما در ماهیان استخوانی‪ ،‬قلب در سطح شکمی بدن قرار گرفته است‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ -1۲‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در جانوری که ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬بطنها بهطور کامل از یکدیگر جدا شدهاند ـ کلیهها توانمندی زیادی در بازجذب آب دارند‪.‬‬
‫‪ )۲‬خون تیره و روشن بطنهای قلب با یکدیگر مخلوط میشوند ـ هنگام خشکشدن محیط‪ ،‬بازجذب آب از مثانه افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬لولۀ گوارش در حفظ هم ایستایی (هومئوستازی) محیط داخلی نقش دارد ـ دستگاه گردش مواد نقشی در انتقال گازهای تنفسی ندارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬تبادل گازهای تنفسی در مجاورت مویرگهای آبششی انجام می شود ـ خون‪ ،‬ضمن یک بار گردش در بدن‪ ،‬یک بار از قلب عبور میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۰0۳‬ـ سخت ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫آبشش در گروهی از بیمهرگان (نظیر اسفنجها و سختپوستان دریایی) و گروهی از مهرهداران (ماهیها و نوزاد دوزیستان) وجود دارد‪ .‬مویرگ‪ ،‬فقط در سامانۀ‬
‫گردش خون بسته وجود دارد و در بین بیمهرگان‪ ،‬فقط کرمهای حلقوی (نظیر کرم خاکی)‪ ،‬سامانۀ گردش خون بسته دارند و کرمهای حلقوی نیز دارای تنفس‬
‫پوستی هستند و آبشش ندارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬منظور گزینۀ (‪ ،)۴‬مهرهداران دارای تنفس آبششی میباشد که شامل ماهیها و نوزاد دوزیستان هستند‪ .‬ماهی و نوزاد‬
‫دوزیستان‪ ،‬دارای گردش خون ساده هستند که در آن‪ ،‬خون‪ ،‬ضمن یک بار گردش در بدن‪ ،‬یک بار از قلب دو حفرهایِ آن عبور میکند‪.‬‬
‫(‪ ۲۱‬ـ ‪)۱۰۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تنفس آبششی در ماهی‬

‫آب از طریق دهان وارد بدن ماهی میشود‪ ،‬در بین تیغههای آبششی جریان مییابد و‬
‫سپس از طریق آبشش ها از بدن ماهی خارج میشود‪.‬‬
‫هر آبشش شامل تعدادی کمان آبششی است‪.‬‬
‫در هر کمان آبششی‪ ،‬رگهای خونی وجود دارند که انشعابات آنها وارد رشتههای آبششی‬
‫میشوند‪.‬‬
‫تعداد زیادی رشتۀ آبششی به هر کمان آبششی متصل است‪.‬‬
‫روی هر رشتۀ آبششی‪ ،‬تعداد زیادی تیغۀ آبششی وجود دارد‪.‬‬
‫چند تیغۀ آبششی = رشتۀ آبششی | چند رشتۀ آبششی = کمان آبششی | چند کمان آبششی = آبشش‬
‫شبکههای مویرگی درون تیغههای آبششی تشکیل میشوند‪.‬‬
‫جهت جریان خون در شبکههای مویرگی تیغههای آبششی خالف جهت جریان آب در بین تیغههای آبششی است‪.‬‬

‫نیمنگاه‪ :‬سامانه گردش خون ماهی‬


‫ویژگیهای کلی‬
‫قلب‪ :‬دو حفـرهای است‪ ،‬در سطـح شکمی بـدن قرار دارد‪ ،‬دهلیز بـاالی بطـن قرار دارد‪.‬‬
‫مایع سامانۀ گردشی‪ :‬خون که درون رگهای بسته جریان دارد‪.‬‬
‫تبـادل مواد و گـازها‪ :‬مویرگها در کنار یاختههـا و با کمک آب میانبافتی تبادل مواد را‬
‫انجام میدهند‪ .‬تبادل گازها در آبششها انجام میشود‪.‬‬
‫نحوه عمل سامانه گردش خون ماهی‬
‫‪۱‬ـ خروج خون از قلب‪ :‬خون تیره از بطن به مخروط سرخرگی فرستاده میشود و سپس‬
‫از طریق آن‪ ،‬وارد سرخرگ شکمی میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ ارسال خون به آبشش‪ :‬خون تیره از طریق سرخرگ شکمی وارد آبشش میشود و در‬
‫آنجا‪ ،‬تبادل گازها انجام میشود‪.‬‬
‫‪۳‬ـ خونرسانی بافتها‪ :‬خون روشن توسط سرخرگ پشتی از آبشش خارج شده و اکسیژنرسانی بافتهای مختلف بدن انجام میشود‪.‬‬
‫‪۴‬ـ بازگشت خون به قلب‪ :‬خون از اندامهای مختلف بدن به سیاهرگ شکمی میرود و از آنجا وارد سینوس سیاهرگی و سپس دهلیز میشود‪.‬‬
‫دیوارۀ بطن از دیوارۀ دهلیز ضخیمتر است‪.‬‬
‫بین سینوس سیاهرگی و دهلیز و بین بطن و مخروط سرخرگی‪ ،‬دریچه وجود دارد‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬گردش خون ماهی‬

‫خون همۀ بدن از طریق سیاهرگ شکمی به دهلیز و سپس به بطن وارد میشود‪ .‬انقباض بطن‪ ،‬خون را از طریق سرخرگ شکمی به آبششها میفرستد‪ .‬پس از‬
‫تبادل گازهای تنفسی‪ ،‬خون از طریق سرخرگ پشتی به تمام بدن و پس از تبادل مویرگی با یاختههای بدن وارد سیاهرگ شکمی میشود و به قلب برمیگردد‪ .‬قبل از‬
‫دهلیز‪ ،‬سینوس سیاهرگی و بعد از بطن‪ ،‬مخروط سرخرگی قرار دارد‪.‬‬
‫سیاهرگ شکمی ‪ ‬سینوس سیاهرگی ‪ ‬دهلیز ‪ ‬بطن ‪ ‬مخروطسرخرگی ‪ ‬سرخرگشکمی ‪ ‬آبـشش ‪ ‬سرخرگ پشتی ‪ ‬بافـتها ‪ ‬سیاهرگ شکمی‬
‫بین سینوس سیاهرگی و دهلیز‪ ،‬دریچه وجود دارد‪ .‬بین بطن و مخروط سرخرگی نیز دریچه وجود دارد‪.‬‬
‫ضخامت دیوارۀ ماهیچهای سینوس سیاهرگی‪ ،‬دهلیز و مخروط سرخرگی‪ ،‬تقریباً برابر و کمتر از بطن است‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫قلب ماهی در سطح شکمی و بین بالۀ سینهای و بالۀ شکمی قرار دارد‪.‬‬
‫بالۀ دمی و بالۀ پشتی‪ ،‬بزرگترین بالههای ماهی هستند و بالههای سینهای‪ ،‬کوچکترین بالهها هستند‪.‬‬
‫بهجز بالۀ دمی‪ ،‬از سایر بالههای ماهی دو عدد وجود دارد‪.‬‬
‫جهت جریان خون در سطح شکمی بدن ماهی از عقب (انتهای بدن) به سمت جلو (سر) است‪.‬‬
‫جهت کلی جریان خون در سطح پشتی بدن ماهی از جلو (سر) به سمت عقب (انتهای بدن) است‪ .‬اما خون از آبشش نیز به سمت سر و مغز فرستاده میشود و در‬
‫این قسمت‪ ،‬جهت جریان خون از عقب به جلو است‪.‬‬
‫در ماهیها و نوزاد دوزیستان‪ ،‬گردش خون ساده وجود دارد‪.‬‬
‫در گردش خون ساده‪ ،‬خون‪ ،‬ضمن یک بار گردش در بدن‪ ،‬یک بار از قلب دو حفرهای آن عبور میکند‪.‬‬
‫مزیت گردش خون ساده‪ ،‬انتقال یکبارۀ خون اکسیژندار به تمام مویرگهای اندامها هست‪.‬‬

‫ترکیب | ماهی در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫ماهی‬ ‫رده‬ ‫*‬


‫مهرهداران‬ ‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫ماهی‬ ‫نام جاندار‬
‫دستگاه عصبی‬ ‫دفع مواد‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬ ‫گوارش‬
‫طناب عصبی پشتی که‬ ‫غدد راسترودهای در ماهیان‬ ‫گردش خون بسته و ساده ـ‬
‫بخش جلویی آن برجسته‬ ‫غضروفی ـ دفع ادرار رقیق و‬ ‫قلب دو حفرهای در سطح‬
‫از طریق آبشش ـ بسیار کارآمد ـ‬
‫است و مغز را تشکیل‬ ‫ننوشیدن آب زیاد در ماهیان‬ ‫شکمی ـ عبور خون تیره از قلب‬
‫جهت حرکت خون در مویرگها و‬ ‫دارای لولۀ گوارش‬
‫میدهد‪ .‬در ماهیان‬ ‫آب شیرین ـ نوشیدن آب زیاد‬ ‫ـ رساندن خون روشن به‬
‫عبور آب در طرفین تیغههای‬ ‫(دستگاه گوارش کامل)‬
‫غضروفی‪ ،‬توسط غضروف و‬ ‫و دفع یونها بهصورت ادرار‬ ‫بافتها توسط سرخرگ پشتی ـ‬
‫آبششی‪ ،‬برخالف یکدیگر است‬
‫در سایر ماهیان توسط‬ ‫غلیظ یا از آبشش در ماهیان‬ ‫برگشت خون تیره به قلب‬
‫استخوان محافظت میشود‪.‬‬ ‫آب شور‬ ‫توسط سیاهرگ شکمی‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫تنظیم شیمیایی‬ ‫اسکلت بدن‬ ‫حواس‬
‫اغلب لقاح خارجی دارند ـ‬ ‫گیرندههای مکانیکی در دو‬
‫آزاد کردن تعداد زیادی‬ ‫اسکلت درونی ـ در انواعی از‬ ‫سوی بدن ماهیها در خط‬
‫دفاع اختصاصی و‬
‫گامت نر و ماده ـ آزاد کردن‬ ‫ماهیها مانند کوسهماهی‪ ،‬از‬ ‫جانبی (کانالی در زیر‬
‫غیراختصاصی دارد ـ لنفوسیت‬
‫مواد شیمیایی یا بروز رفتار‬ ‫جنس غضروف ـ در سایر ماهیان‪،‬‬ ‫پوست جانور که با‬
‫‪ ،‬پادتن‪ ،‬یاختۀ خاطره و ‪ T‬و ‪B‬‬ ‫ـــــ‬
‫(رقص عروسی) برای آزاد‬ ‫استخوانی است که غضروف نیز‬ ‫سوراخهایی با محیط‬
‫سایر موارد مربوط به دفاع‬
‫کردن همزمان گامت ـ لقاح‬ ‫دارد ـ ساختار استخوان شبیه‬ ‫بیرون ارتباط دارد) ـ‬
‫اختصاصی را دارد‪.‬‬
‫داخلی در اسبکماهی(ماده‬ ‫استخوان انسان‬ ‫یاختههای مژکدار حساس‬
‫نر)‪‬‬ ‫به ارتعاش آب‬
‫* در نظام علمی ردهبندی جانداران‪ ،‬شاخۀ مهرهداران وجود ندارد و بهجای آن‪ ،‬شاخۀ طنابداران وجود دارد‪ .‬برای سادگی مطلب و جلوگیری از بیان مطالب خارج از‬
‫کتاب‪ ،‬ما از شاخۀ مهرهداران استفاده کردیم‪.‬‬

‫نکته‪ :‬هر مهرهداری که دارای تنفس آبششی هست‪ ،‬سامانۀ گردش خون ساده دارد‪.‬‬

‫ترکیب | سختپوستان | آبششها در سختپوستان‪ ،‬به نواحی خاصی از بدن محدود هستند‪ .‬در سختپوستان دریایی‪ ،‬آبششها عالوهبر نقشی که در تبادل‬
‫گازها دارند‪ ،‬محلی هستند که از طریق آنها‪ ،‬مواد دفعی نیتروژندار با روش انتشار دفع میشوند‪ .‬سختپوستان دارای اسکلت خارجی نیز هستند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۳‬دهم‪ :‬گفتار ‪ ]۳‬سادهترین آبششها‪ ،‬برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی هستند‪ ،‬مانند آبششهای ستارۀ دریایی‪.‬‬

‫)‪ ۲۰‬ـ ‪(۱۰۳‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬سادهترین آبشش در ستاره دریایی‬

‫آبششهای ستارۀ دریایی بهصورت برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی است‪.‬‬

‫هر برجستگی‪ ،‬دارای پوستی است که یک الیه یاختۀ پوششی دارد‪.‬‬

‫در نزدیکی سطح بدن ستارۀ دریایی‪ ،‬نوعی مجرای افقی وجود دارد که مایعات بدن ستارۀ دریایی در آن جریان دارند‪.‬‬

‫از این مجرای افقی‪ ،‬انشعاباتی وارد هر برجستگی پوستی ستارۀ دریایی میشود‪ .‬دیوارۀ این مجرا نیز همانند پوسـت‬

‫ستارۀ دریایی‪ ،‬یک الیه یاختۀ پوششی دارد‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬جدایی کامل بطنها در پرندگان‪ ،‬پستانداران و برخی خزندگان مثل کروکودیلها رخ میدهد‪ .‬کلیه در خزندگان و پرندگان توانمندی زیادی در بازجذب آب‬
‫دارد‪ .‬پس این گزینه‪ ،‬دربارۀ پستانداران نادرست است‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫نکته‪ :‬در همۀ مهرهدارانی که گردش خون مضاعف دارند‪ ،‬دو دهلیز وجود دارد‪ .‬پس میشه گفت که الزمۀ گردش خون مضاعف‪ ،‬وجود دو دهلیز در قلب هست‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همۀ مهرهداران دارای گردش خون مضاعف‪ ،‬دو دهلیز بهطور کامل از یکدیگر جدا شدهاند‪ .‬دهلیز راست‪ ،‬همواره خون تیرۀ اندامها را دریافت میکند و‬
‫دهلیز چپ نیز همواره خون روشن خارجشده از ششها (و همچنین پوست در دوزیستان) را دریافت مینماید‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همۀ خزندگان‪ ،‬قلب دارای چهار حفره (دو دهلیز و دو بطن) است‪ .‬در برخی خزندگان نظیر کروکودیل‪ ،‬دو بطن بهطور کامل از یکدیگر جدا شدهاند اما در‬
‫سایر خزندگان‪ ،‬دو بطن بهطور کامل از یکدیگر جدا نشدهاند و دیوارۀ ناقصی بین آنها وجود دارد‪ .‬تفاوت خزندگان با دوزیستان اینه که توی دوزیستان‪ ،‬کالً هیچ‬
‫دیوارهای وسط بطن وجود نداره اما توی خزندگان‪ ،‬یا یه دیوارۀ ناقص یا یه دیوارۀ کامل تشکیل شده و برای همین‪ ،‬ما میتونیم بطن چپ و راست رو از هم‬
‫تشخیص بدیم‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در دوزیستان و همچنین خزندگانی که بطنهای آنها بهطور کامل جدا نشدهاند‪ ،‬امکان مخلوطشدن خون تیره و روشن وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )۲‬دوزیستان‪ ،‬قلب سه حفرهای با دو دهلیز و یک بطن دارند که بطن خون را یک بار به ششها و پوست و سپس به بقیۀ بدن تلمبه میکند‪ .‬در قلب دوزیستان‪،‬‬
‫خون تیره و روشن با یکدیگر مخلوط میشود‪ .‬مثانۀ دوزیستان محل ذخیرۀ آب و یونهاست‪ .‬به هنگام خشک شدن محیط‪ ،‬دفع ادرار کم و مثانه‪ ،‬برای ذخیرۀ‬
‫بیشتر آب بزرگتر می شود و سپس بازجذب آب از مثانه به خون افزایش پیدا میکند‪ .‬پس تا اینجا متوجه شدیم که این گزینه‪ ،‬دربارۀ دوزیستان کام ًال درست هست‪ .‬اما‬
‫عالوهبر دوزیستان‪ ،‬مهرهداران دیگهای هم وجود دارن که در اونا‪ ،‬خون تیره و روشن مخلوط میشن‪ .‬کیا؟ در گروهی از خزندگان‪ ،‬بطنها بهطور کامل از یکدیگر جدا نشدهاند و‬
‫بین آنها ارتباط وجود دارد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در این خزندگان امکان مخلوطشدن خون تیره و روشن وجود دارد‪ .‬پس قسمت اول این گزینه‪ ،‬هم راجع به دوزیستان هست‬
‫هم راجع به گروهی از خزندگان اما قسمت دومش‪ ،‬فقط دربارۀ دوزیستان صدق میکنه‪.‬‬
‫تنوع دفع و تنظیم اسمزی در جانداران‬
‫تنظیم اسمزی‬ ‫دفع مواد زائد نیتروژندار‬
‫نوع جاندار‬
‫مکانیسم‬ ‫ساختار‬ ‫مکانیسم‬ ‫ساختار‬
‫انتشار از طریق غشای یاخته‬ ‫دفع از طریق غشای یاخته‬ ‫بسیاری از تکیاختهایها‬
‫واکوئول‬
‫دفع آب همراه با مواد دفعی‬ ‫دفع همراه با آب‬ ‫واکوئول انقباضی‬ ‫پارامسی‬
‫انقباضی‬
‫دفع از طریق منفذ نفریدی‬ ‫نفریدی‬ ‫دفع از طریق منفذ نفریدی‬ ‫نفریدی‬
‫بیمهرگان دارای نفریدی‬
‫نفریدی برای دفع‪ ،‬تنظیم اسمزی یا هر دو مورد به کار میرود‪.‬‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫انتشار ساده‬ ‫آبششها‬ ‫سختپوستان‬
‫ورود اوریک اسید و آب به لولههای مالپیگی‬ ‫لولههای مالپیگی‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫حشرات‬
‫و سپس روده و دفع همراه با مدفوع‬ ‫(متصل به روده)‬
‫غدد‬
‫ترشح محلول نمک بسیار غلیط به روده‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫ماهیان غضروفی‬
‫راسترودهای‬
‫نوشیدن کم آب ‪ +‬دفع حجم زیادی از آب‬
‫ـــــ‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫ماهیان آب شیرین‬
‫بهصورت ادرار رقیق‬
‫‪۱‬ـ نوشیدن مقدار زیاد آب‬
‫کلیه و‬
‫‪۲‬ـ دفع برخی یونها بهصورت ادرار غلیظ‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫ماهیان استخوانی آب شور‬
‫آبشش‬
‫توسط کلیهها و برخی از طریق آبشش‬
‫‪۱‬ـ ذخیرۀ آب و یونها‬
‫‪۲‬ـ افزایش اندازۀ مثانه در محیط خشک‬
‫‪۳‬ـ کاهش دفع ادرار در محیط خشک‬ ‫مثانه‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫دوزیستان‬
‫‪۴‬ـ افزایش بازجذب آب از مثانه به خون در‬
‫محیط خشک‬
‫توانمندی زیاد در جذب آب‬ ‫کلیه‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬ ‫خزندگان و پرندگان‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫غدد نمکی‬
‫دفع نمک اضافه بهصورت قطرههای غلیظ‬ ‫برخی خزندگان و پرندگان‬
‫نزدیک چشم‬ ‫تشکیل ادرار‬ ‫کلیه‬
‫نمکی‬ ‫دریایی و بیابانی‬
‫یا زبان‬

‫نیمنگاه‪ :‬سامانه گردش خون دوزیستان‬


‫نوزاد دوزیستان‪ ،‬تنفس آبششی و گردش خون ساده دارد و ویژگیهای سامانۀ گردش خون نوزاد دوزیستان‪ ،‬مشابه سامانۀ گردش خون ماهیان است‪ .‬اما دوزیستان‬
‫بالغ‪ ،‬دارای گردش خون مضاعف هستند‪.‬‬
‫ویژگیهای کلی‬
‫قلب‪ :‬سهحفرهای است‪ .‬دو دهلیز در باال دارد که به یک بطن مشترک راه دارند‪.‬‬
‫مایع سامانۀ گردشی‪ :‬خون که درون رگهای بسته جریان دارد‪.‬‬
‫تبادل مواد و گازها‪ :‬مویرگها در کنار یاختهها و با کمک آب میانبافتی تبادل مواد را انجام میدهند‪ .‬تبادل گازها در شش و پوست انجام میشود‪.‬‬
‫نحوه عمل سامانه گردش دوزیستان‬
‫الفـ گردش خون ششی و پوستی‬
‫‪۱‬ـ خروج خون از قلب‪ :‬خون تیره وارد دهلیز راست قلب میشود و سپس به بطن میریزد‪ .‬در بطن‪ ،‬خون تیره و روشن مخلوط میشوند و این خون مخلوطشده به‬
‫سمت سطوح تنفسی (شش و پوست) میرود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ تبادل گازهای تنفسی در شش و پوست‪ :‬در شش و پوست‪ ،‬تبادل گازهای تنفسی انجام میشود و خون غنی از اکسیژن (روشن) ایجاد میشود‪.‬‬
‫بـ گردش خون عمومی‬
‫‪۳‬ـ خونرسانی بافتها‪ :‬خون روشن به دهلیز چپ قلب برمیگردد و سپس به بطن میریزد‪ .‬در بطن‪ ،‬خون تیره و روشن مخلوط میشوند و این خون مخلوطشده به‬
‫سمت اندامها میرود‪.‬‬
‫‪۴‬ـ بازگشت خون به قلب‪ :‬خون تیره از اندامهای مختلف بدن جمع میشود و به دهلیز راست قلب وارد میشود‪.‬‬
‫خون مخلوطشده (ترکیب روشن و تیره)‪ ،‬توسط یک رگ مشترک از بطن خارج میشود که این رگ‪ ،‬پس از خروج از قلب منشعب میشود و یک شاخۀ آن به سمت‬
‫اندامهای تنفسی و شاخۀ دیگر به سمت اندامهای بدن میرود‪.‬‬

‫ترکیب | دوزیستان در یک نگاه |‬

‫زیاد‬ ‫اهمیت‬ ‫دوزیستان‬ ‫رده‬ ‫مهرهداران‬


‫*‬
‫شاخه‬ ‫جانوران‬ ‫فرمانرو‬ ‫قورباغه‬ ‫نام جاندار‬
‫دستگاه عصبی‬ ‫دفع مواد‬ ‫گردش مواد‬ ‫تبادل گازها‬ ‫گوارش‬
‫نوزادان‪ :‬سامانۀ گردش خون‬
‫ساده‬
‫ذخیرۀ آب و یونها در مثانه‬
‫بالغ‪ :‬سامانۀ گردش خون‬
‫‪۱‬ـ ‪‬خشکشدن محیط‬ ‫نوزادان‪ :‬تنفس آبششی‬
‫طناب عصبی پشتی که بخش‬ ‫مضاعف‬
‫کاهش دفع ادرار‪۲ ،‬ـ افزایش‬ ‫بالغ‪ :‬تنفس پوستی ‪ +‬ششی‬
‫جلویی آن برجسته است و مغز‬ ‫دارای قلب سهحفرهای (دو‬ ‫ـــــ‬
‫اندازۀ مثانه (برای ذخیرۀ بیشتر‬ ‫سازوکار تهویهای پمپ فشار‬
‫را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫دهلیز ‪ +‬یک بطن) ـ‬
‫آب)‪۳ ،‬ـ افزایش بازجذب آب از‬ ‫مثبت در دوران بلوغ دارند‪.‬‬
‫مخلوطشدن خون تیره و روشن‬
‫مثانه‬
‫در قلب ـ خروج خون توسط یک‬
‫رگ از بطن‬
‫تولید مثل‬ ‫ایمنی‬ ‫تنظیم شیمیایی‬ ‫اسکلت بدن‬ ‫حواس‬
‫لقاح خارجی ـ آزاد کردن مواد‬
‫دفاع اختصاصی و‬
‫آزاد ‪‬شیمیایی یا بروز رفتار‬
‫غیراختصاصی دارد ـ لنفوسیت‬ ‫اسکلت درونی ـ استخوانی است‬
‫کردن همزمان تعداد زیادی‬
‫‪ ،‬پادتن‪ ،‬یاختۀ خاطره و ‪ T‬و ‪B‬‬ ‫ـــــ‬ ‫که غضروف نیز دارد ـ ساختار‬ ‫ـــــ‬
‫گامت نر و ماده ـ اندوختۀ کم‬
‫سایر موارد مربوط به دفاع‬ ‫استخوان شبیه استخوان انسان‬
‫تخمک و دیوارۀ چسبناک و‬
‫اختصاصی را دارد‪.‬‬
‫ژلهای تخمک‬
‫* در نظام علمی ردهبندی جانداران‪ ،‬شاخۀ مهرهداران وجود ندارد و بهجای آن‪ ،‬شاخۀ طنابداران وجود دارد‪ .‬برای سادگی مطلب و جلوگیری از بیان مطالب خارج از‬
‫کتاب‪ ،‬ما از شاخۀ مهرهداران استفاده کردیم‪.‬‬

‫‪ )۳‬کمبود آب‪ ،‬اکسیژن و مواد مغذی یا انباشتهشدن مواد دفعی یاختهها مثل کربن دیاکسید و مواد دفعی نیتروژندار از جمله مواردیاند که ادامۀ حیات را‬
‫تهدید میکنند‪ .‬حفظ وضعیت درونی بدن در محدودهای ثابت‪ ،‬هم ایستایی (هومئوستازی) نام دارد که برای تداوم حیات‪ ،‬ضرورت دارد‪ .‬حشرات‪ ،‬سامانۀ دفعی‬
‫متصل به روده به نام لولههای مالپیگی دارند و همایستایی محیط داخلی بدن را با کمک لولۀ گوارش انجام میدهند‪ .‬حشرات‪ ،‬تنفس نایدیسی دارند و در آنها‪،‬‬
‫دستگاه گردش مواد‪ ،‬نقشی در انتقال گازهای تنفسی ندارد‪ .‬اما در جانوران دیگر نیز لولۀ گوارش میتواند در همایستایی نقش داشته باشد‪ .‬ماهیان غضروفی‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫(مثل کوسهها و سفرهماهیها) که ساکن آب شور هستند‪ ،‬عالوهبر کلیهها‪ ،‬دارای غدد راستروده ای هستند که محلول نمک (سدیم کلرید) بسیار غلیظ را به‬
‫روده ترشح میکنند‪ .‬این جانوران دارای تنفس آبششی هستند و سامانۀ گردش مواد در انتقال گازهای تنفسی درون بدن آنها نقش دارد‪.‬‬
‫تنوع تبادالت گازی در جانداران‬
‫فاقد ساختار تنفسی ویژه‬
‫تکیاختهای (پارامسی) و‬
‫همۀ یاخته(های) بدن میتوانند با محیط تبادالت گازی داشته باشند‪.‬‬
‫هیدر‬
‫دارای ساختار تنفسی ویژه‬
‫راهداشتن نایدیسها به خارج از طریق منافذ تنفسی ابتدای ‪۱‬ـ دارای لولههای منشعب و مرتبط به هم به نام نایدیس‬
‫نایدیسها‬

‫نایدیسی‬
‫امکان ‪ ‬انشعابات پایانی ُبنبست و دارای مایع در کنار همۀ یاختههای بدن ‪۲‬ـ تقسیم نایدیسها به انشعابات کوچکتر‬ ‫حشرات‬
‫تبادالت گازی‬
‫‪۳‬ـ مستقلبودن دستگاه گردش مواد و دستگاه تنفسی‬
‫‪۱‬ـ شبکۀ مویرگی زیرپوستی با مویرگهای فراوان‬ ‫کرم خاکی‬

‫پوستی‬
‫‪۲‬ـ مرطوببودن سطح پوست‬ ‫دوزیستان‬
‫‪۱‬ـ سادهترین نوع آبشش‪ :‬برجستگیهای کوچک و پراکندۀ پوستی‬ ‫‪۲‬ـ آبشش محدود به ناحیۀ خاصی نیست‪.‬‬ ‫ستارۀ دریایی‬
‫آبششها محدود به نواحی خاصی از بدن هستند‪.‬‬ ‫سایر بیمهرگان‬

‫آبششی‬
‫‪۱‬ـ ورود آب به بدن از طریق دهان و جریان پیدا کردن در بین تیغههای آبششی‬
‫تبادل گاز از طریق آبشش بسیار ‪۲‬ـ مخالفبودن جهت جریان خون در مویرگهای تیغۀ آبششی و جریان آب اطراف تیغهها‬ ‫ماهیها و نوزاد‬
‫کارآمد است‪.‬‬ ‫دوزیستان‬
‫‪۳‬ـ هر آبشش‪ ،‬چند کمان آبششی دارد‪ .‬هر کمان آبششی‪ ،‬چند رشتۀ آبششی و هر رشته‪ ،‬چند تیغۀ آبششی دارد‪.‬‬
‫سازوکار تهویهای ندارد‪.‬‬ ‫حلزون‬
‫راندن هوا به ششها با فشار با انقباض ماهیچههای دهان و حلق (شبیه قورتدادن)‪‬سازوکار پمپ فشار مثبت‬ ‫دوزیستان بالغ‬
‫ورود هوا به ششها در اثر مکش حاصل از فشار منفی قفسۀ سینه‪‬سازوکار فشار منفی‬ ‫خزندگان و انسان‬

‫ششی‬
‫‪۱‬ـ سازوکار فشار منفی‬
‫نیاز بیشتر به اکسیژن‪ ‬مصرف انرژی بیشتر ‪۲‬ـ پرواز کردن‬
‫پرندگان‬
‫افزایش کارایی تنفس پرندگان نسبت به ‪۳‬ـ کیسههای هوادار (‪ ۹‬کیسه شامل ‪ ۵‬کیسۀ جلویی و ‪ ۴‬کیسۀ عقبی) عالوهبر ششها‬
‫پستانداران‬

‫‪ -1۳‬باتوجهبه مطالب کتب درسی‪ ،‬کدام گزینه عبارت زیر را به طور مناسب کامل میکند؟‬
‫«در همۀ جانورانی که ‪ ..................‬طناب عصبی شکمی هستند و ‪ ..................‬به طور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬دارای ـ به کمک موهای حسی پای خود مولکولهای شیمیایی را تشخیص میدهند ـ ساختاری مشابه ایمنی اختصاصی در مهرهداران وجود‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬فاقد ـ در دو سوی بدن خود دارای ساختاری به نام خط جانبی هستند ـ رسوبی از نمکهای کلسیم در ساختار مهرهها وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬دارای ـ به کمکگیرندههای نوری خود پرتوهای فرابنفش را دریافت میکنند ـ مغز از چند گره مجزا از هم تشکیل شده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬فاقد ـ اسکلت درونی دارند ـ خون ضمن یکبار گردش در بدن حداقل یکبار از قلب عبور میکند‪.‬‬
‫(متوسط ـ مفهومی ـ ترکیبی متن ـ قید ـ ‪)1102‬‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫مهره داران فاقد طناب عصبی شکمی بوده (طناب عصبی پشتی دارند) و دارای اسکلت درونی هستند‪ .‬همۀ مهرهداران سامانۀ گردش خون بسته دارند که به دو‬
‫صورت مضاعف یا ساده دیده میشود‪ .‬در سامانۀ گردش خون بسته خون ضمن یکبار گردش در بدن حداقل یکبار از قلب عبور میکند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬مگسها دارای طناب عصبی شکمی هستند و موهای حسی روی پاهای آن قرار دارند‪ .‬مگسها به کمک این گیرندهها‪ ،‬انواع مولکولها را تشخیص میدهند؛‬
‫دقت کنید در بین مگسها‪ ،‬فقط در مگس میوه‪ ،‬مولکولی کشف شده است که میتواند به صدها شکل مختلف درآید و پادگنهای مختلفی را شناسایی کند‪.‬‬
‫‪ )۲‬ماهیها دارای طناب عصبی پشتی (نخاع) و خط جانبی هستند؛ بعضی ماهیها مثل ماهیها ی غضروفی دارای اسکلتی کامالً غضروفی هستند و رسوب‬
‫نمکهای کلسیم در اسکلت آنها دیده نمیشود؛ دقت کنید منظور از رسوب نمکهای کلسیم‪ ،‬وجود استخوان است!‬
‫‪ )۳‬زنبورعسل دارای طناب عصبی شکمی بوده و به کمکگیرندههای نوری خود پرتوهای فرابنفش را دریافت میکند؛ میدانید زنبورعسل نوعی حشره است؛ مغز‬
‫حشرات از چند گره بههم جوشخورده (نه مجزا!) تشکیل شده است‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫جمع بندی انواع اسکلت در جانوران‬

‫ایجاد محدودیت در‬ ‫بزرگ شدن همراه با‬ ‫کمک به‬ ‫حفاظت از‬ ‫محل وجود‬
‫شکل دهی به جانور‬
‫حرکت‬ ‫رشد جانور‬ ‫حرکت‬ ‫جانور‬ ‫اسکلت‬

‫✘‬ ‫ـ‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫✘‬ ‫درون بدن‬ ‫آب ایستایی‬

‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫بیرون بدن‬ ‫اسکلت بیرونی‬

‫✘‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫✓‬ ‫درون بدن‬ ‫اسکلت درونی‬

‫‪ -1۴‬چند مورد‪ ،‬عبارت زیر را بهدرستی تکمیل میکند؟‬


‫«در ساختار کانالی که در زیر پوست ماهیها دیده میشود‪»................... ،‬‬
‫الف‪ -‬هستۀ یاختۀ گیرنده از هستۀ یاختۀ پشتیبان بزرگتر میباشد‪.‬‬
‫ب‪ -‬یاختههای گیرنده نسبت به یاختههای پشتیبان‪ ،‬تعداد بیشتری دارند‪.‬‬
‫ج‪ -‬قطر عصب خط جانبی در سمت نزدیک به بالۀ دمی نسبت به سر‪ ،‬بیشتر است‪.‬‬
‫د‪ -‬مژکهای هر یاختۀ گیرنده توسط نوعی پوشش ژالتینی پوشیده شده است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ 1102‬ـ سخت ـ نکات شکل ـ مفهومی ـ موردی ـ جانوری)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪2‬‬

‫تعبیر صورت سؤال‪ :‬خط جانبی‬

‫موارد «الف» و «د» بهدرستی بیان شدهاند‪ .‬در دو سوی بدن ماهیها ساختاری به نام خط جانبی‬
‫وجود دارد‪ .‬این ساختار‪ ،‬کانالی در زیر پوست جانور است که از راه سوراخهایی با محیط بیرون‬
‫ارتباط دارد‪ .‬درون کانال‪ ،‬یاختههای مژکداری قرار دارند که به ارتعاش آب حساساند‪ .‬مژکهای‬
‫این یاختهها در مادهای ژالتینی قرار دارند‪ .‬جریان آب در کانال‪ ،‬مادۀ ژالتینی را به حرکت در‬
‫میآورد‪ .‬حرکت مادۀ ژالتینی‪ ،‬یاختههای گیرنده را تحریک میکند و ماهی به کمک خط جانبی‬
‫از وجود اجسام و جانوران دیگر (شکار و شکارچی) در پیرامون خود آگاه میشود‪.‬‬
‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) طبق شکل مقابل‪ ،‬هستۀ یاختۀ گیرنده نسبت به یاختۀ پشتیبان اندازۀ بزرگتری دارد‪.‬‬
‫ب) طبق شکل‪ ،‬تعداد یاختههای پشتیبان از تعداد یاختههای گیرنده بیشتر است‪.‬‬
‫ج) عصب خط جانبی‪ ،‬پیام عصبی را به سوی مغز می برد و قطر این عصب در سمت نزدیک به مغز از سمت بالۀ دمی بیشتر است‪.‬‬
‫دقت کنید عصب مربوط به خط جانبی‪ ،‬درون کانال خط جانبی قرار ندارد؛ بلکه در زیر آن قرار گرفته است‪.‬‬
‫حاال اگه براتون سؤاله بالۀ دمی رو از کجا آوردیم‪ ،‬برین فعالیت صفحۀ ‪ ۵۹‬کتاب دهم رو بخونین!‬
‫د) طبق تصویر‪ ،‬مژکهای یاختۀ گیرنده توسط پوشش ژالتینی پوشیده شده است‪.‬‬

‫دقت کنید یک پوشش ژالتینی‪ ،‬مژکهای چندین یاختۀ گیرنده را بهطور کامل در بر گرفته است و هر یاخته‪ ،‬پوشش ویژه و مخصوص به خود را ندارد‪.‬‬

‫چند نکتۀ مهم از گیرندههای حسی در جانوران‬


‫‪1‬ـ در هر واحد بینایی چشم مرکب حشرات‪ ،‬دو بخش شفاف وجود دارد‪.‬‬
‫‪2‬ـ در جیرجیرک بر روی پاهای جلویی گیرندۀ مکانیکی در زیر پردۀ صماخ وجود دارد‪.‬‬
‫‪3‬ـ در زنبورها نور فرابنفش و در برخی مارها (مثل مارزنگی) نور فروسرخ دریافت و درک میشود‪ .‬در زنبورها اسکلت بیرونی اندازه و مقدار رشد بدن را محدود میکند‪.‬‬
‫حواست باشه که پرتوهای فرابنفش و فروسرخ غیرمرئی هستند‪.‬‬
‫‪4‬ـ در دو طرف بدن ماهیها‪ ،‬کانال جانبی مشاهده میشود‪ .‬در مقابل‪ ،‬برخی ماهیها استخوان و طبیعتاً مغز قرمز استخوان ندارند‪.‬‬
‫‪5‬ـ مگس در پاهای خود موهای حسی دارد‪ .‬در مگس همانند سایر حشرات طناب عصبی شکمی (نه پشتی!) است‪.‬‬
‫‪6‬ـ در زیر یک پولک ماهی میتواند دو ساختار دارای پوشش ژالتینی قرار داشته باشد و هر ساختار میتواند دارای سه یاختۀ مژکدار باشد؛ بنابراین در زیر یک پولک‬
‫ماهی‪ ،‬میتواند شش یاختۀ مژکدار وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪7‬ـ رشتههای عصبی خارج شده از هر ساختار دارای گیرندههای حسی در خط جانبی ماهی‪ ،‬به سمت سر (نه دم) متمایل (خم) میشوند‪.‬‬
‫‪8‬ـ در یک ساختار دارای گیرندۀ حسی در خط جانبی ماهی‪ ،‬تعداد یاختههای پشتیبان از یاختههای گیرنده بیشتر است‪.‬‬
‫‪9‬ـ یاختههای مژکدار خط جانبی‪ ،‬نورون نیستند و بنابراین دندریت و آکسون ندارند‪ .‬در این یاختهها طول مژکها با هم برابر نبوده و یکی از آنها به مراتب طول‬
‫بلندتری دارد‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪10‬ـ در موی حسی پاهای مگس‪ ،‬جسم یاختهای وجود ندارد‪.‬‬


‫‪11‬ـ گیرندههای فروسرخ درون چشمهای مار وجود ندارد؛ بلکه درون سوراخهای زیر چشم قرار دارد‪.‬‬
‫‪12‬ـ جانوری که پرتوی فرابنفش را شناسایی میکند و دوالد است‪ ،‬زنبور عسل ماده است‪.‬‬
‫‪13‬ـ در ماهی‪ ،‬بیشترین حجم مغز را لوب بینایی و در انسان‪ ،‬مخ تشکیل میدهد‪.‬‬

‫‪ -15‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ حواس جانوران‪ ،‬چند مورد‪ ،‬صحیح است؟‬
‫الف‪ -‬در مگس‪ ،‬گیرندۀ شیمیایی در انتهای پا قرار دارد و جسم یاختهای و آکسون آن‪ ،‬در موی حسی دیده نمیشود‪.‬‬
‫ب‪ -‬در جیرجیرک‪ ،‬گیرندۀ مکانیکی روی یکی از مفصلهای هر پای جلویی و درون محفظهای از هوا قرار گرفته است‪.‬‬
‫ج‪ -‬در چشم مرکب زنبور عسل‪ ،‬یاختههای گیرندۀ نوری دراز هستند و هستۀ بیضیشکل دارند‪.‬‬
‫د‪ -‬در ماهی آب شیرین‪ ،‬خط جانبی باالتر از قلب است و تا محل قرارگیری آبشش ادامه دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱0۲‬ـ سخت ـ چندموردی ـ متن ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬صحیح است‪.‬‬


‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬گیرندۀ شیمیایی مگس در انتهای پای آن قرار دارد‪ .‬جسم یاختهای و آکسون گیرندۀ شیمیایی نیز در‬
‫خارج از موی حسی قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬گیرندۀ شیمیایی در مگس (‪ ۱۶‬ـ ‪)112‬‬

‫گیرندههای شیمیایی در نوک (انتهای) پای مگس قرار دارند‪.‬‬

‫دندریتهای گیرندههای شیمیایی درون موی حسی پای مگس قرار دارند و از طریق منفذ موجود در انتهای‬

‫موی حسی میتوانند مولکولهای شیمیایی را شناسایی کنند‪.‬‬

‫جسم یاختهای و رشتههای عصبی (آکسونهای) گیرندههای شیمیایی‪ ،‬در خارج از موی حسی مگس قرار دارند‪.‬‬

‫ب) در جیرجیرک‪ ،‬گیرندههای مکانیکی در یکی از مفصلهای هر پای جلویی قرار دارند و درون محفظهای از هوا هستند که روی آن‪ ،‬پردۀ صماخ کشیده شده‬
‫است‪.‬‬
‫شکلنامه‪ :‬پردۀ صماخ در جیرجیرک (‪ ۱۷‬ـ ‪)112‬‬

‫گیرندههای مکانیکی صوتی روی پاهای جلویی جیرجیرک قرار دارند‪.‬‬

‫گیرندههای مکانیکی در محل مفصل پای جیرجیرک (نه در محل اتصال پا به سینه) قرار دارند‪.‬‬

‫پردۀ صماخ روی گیرندههای مکانیکی پای جیرجیرک کشیده شده است و توسط موهای پاهای جیرجیرک احاطه شده است‪.‬‬

‫ج) گیرندههای نوری در حشرات‪ ،‬طول زیادی دارند و دارای هستۀ بیضیشکل هستند‪.‬‬
‫(‪ ۱۸‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬چشم مرکب حشرات‬

‫چشـم مرکب حشـرات از تعـداد زیـادی واحـد بینـایی تشکیل شده است‪.‬‬
‫در هـر واحـد بینـایی چشـم مـرکب‪ ،‬یک قرنیـه‪ ،‬یک عدسـی و دو یـاختۀ‬
‫گیرندۀ نور وجود دارد‪.‬‬
‫یاختۀ گیرندۀ نور‪ ،‬یاختهای دراز و استوانهایشکل است و هستۀ بیضیشکل‬
‫آن تقریباً در قسمت میانی آن قرار دارد‪.‬‬
‫در انتهـای هر یاختۀ گیرندۀ نور‪ ،‬رشتههای عصبی وجود دارند که پیام را به‬
‫مغز حشره منتقل میکنند‪ .‬اینو مقایسه کنین با چشم انسان که رشتههای عصبی عصب بینایی در سمت نزدیکتر به محل ورود نور به چشم قرار داره‪.‬‬

‫د) خط جانبی در ماهی در نزدیکی سطح پشتی بدن قرار دارد و باالتر از قلب است و از بالۀ دمی تا محل آبشش ادامه دارد‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫(‪ ۱۵‬ـ ‪)112‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ساختار خط جانبی در ماهی‬

‫خط جانبی ماهی در دو طرف بدن و در نزدیکی سطح پشتی قرار دارد‪.‬‬
‫در کانـال خط جـانبی‪ ،‬مجموعههـایی شـامل «یـاختۀ پشتیبـان‪ ،‬یـاختۀ مـژکدار و پوشش ژالتینـی»‬
‫وجود دارند که از زیر آنها‪ ،‬رشتههای عصبی خارج میشوند‪.‬‬
‫مجموعۀ رشتههای عصبی‪ ،‬تشکیل عصبی را میدهند که از زیر کانال خط جانبی به سمت مغز میرود‪.‬‬
‫یاختههای مژکدار‪ ،‬نسبت به یـاختههای پشتیبـان انـدازۀ کوچکتـر و تعداد کمتـری دارنـد و توسط‬
‫آنها احاطه شدهاند‪.‬‬
‫مژکهای یاختههای مژکدار‪ ،‬اندازۀ برابری ندارند و یک مژک‪ ،‬از سایر مژکها طول خیلی بیشتری دارد‪.‬‬

‫تست‪:‬‬
‫داخل ‪۱۴۰۰‬‬ ‫کدام عبارت نادرست است؟‬
‫‪ )۱‬در مگس‪ ،‬جسم یاختهای هر گیرندۀ شیمیایی‪ ،‬در بیرون موی حسی قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬در جیرجیرک‪ ،‬گیرندههای مکانیکی در محل اتصال پاهای جلویی به سینه قرار دارد‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬در ماهی‪ ،‬لوب بینایی از مخچه و مخ بزرگتر است و عصب بینایی از زیر به آن وارد میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در ماهی‪ ،‬بعضی از یاختههایی که با پوشش ژالتینی کانال خط جانبی در تماساند‪ ،‬مژک دارند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۲‬ـ متوسط ـ عبارت ـ نکات شکل ـ نکات فعالیت)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬
‫در جیرجیرک‪ ،‬گیرنده های مکانیکی در محل اولین مفصل پاهای جلویی (نه در محل اتصال پاها به سینه) قرار دارند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۲‬در مگس‪ ،‬جسم یاختهای گیرندههای‬
‫شیمیایی در بیرون موی حسی قرار دارد (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬در ماهی‪ ،‬لوب بینایی بزرگترین بخش مغز است و عصب بینایی از زیر به آن وارد میشود (درستی گزینۀ ‪.)۳‬‬
‫در ماهی‪ ،‬یاختههای پشتیبان و گیرندههای مکانیکی در تماس با پوشش ژالتینی قرار دارند ولی فقط گیرندههای مکانیکی دارای مژک هستند (درستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -16‬چند مورد‪ ،‬برای کاملکردن عبارت زیر نامناسب است؟‬


‫«در یک یاختۀ جانوری‪ ،‬هر زمانی که ‪ ..................‬دیده میشود‪ ،‬قطعاً ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬مادۀ وراثتی بهصورت واحدهای تکراری شامل پروتئین ـ یاخته در حال تقسیم نیست‪.‬‬
‫ب‪ -‬مادۀ وراثتی به شکل رشتههای درهم و فاقد فشردگی ـ دوک تقسیم تشکیل نشده است‪.‬‬
‫ج‪ -‬مادۀ وراثتی بهصورت فشرده و غیرکروماتینی ـ پروتئین اتصالی به دو مولکول ‪ DNA‬متصل است‪.‬‬
‫د‪ -‬دو نسخه از هر ژن در ساختار کروموزوم ـ محلی در وسط کروموزوم‪ ،‬جایگاه اتصال دو کروماتید خواهری است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۱۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫واحدهای تکراری شامل پروتئین = نوکلئوزوم (‪ + DNA‬پروتئینهای هیستون)‬


‫رشتههای در هم و با فشردگی کم مادۀ وراثتی = فامینه (کروماتین)‬
‫جایگاه اتصال دو کروماتید خواهری = سانترومر‬

‫هر چهار مورد این سؤال‪ ،‬نادرست است‪.‬‬


‫میانبر‪ :‬ساختار کروموزوم (فامتن)‬
‫شکلهای مختلف مادۀ وراثتی‪:‬‬
‫‪۱‬ـ زمانی که یاخته در حال تقسیم نیست ‪ ‬تودهای از رشتههای درهم و دارای فشردگی کم = کروماتین (فامینه)‬
‫‪۲‬ـ قبل از شروع تقسیم یاخته ‪ ‬همانندسازی مادۀ وراثتی = کروماتین مضاعفشده‬
‫‪۳‬ـ پس از شروع تقسیم یاخته ‪ ‬کوتاهتر و ضخیمتر شدن مادۀ وراثتی = افزایش فشردگی مادۀ وراثتی = کروموزوم (فامتن)‬
‫هر رشتۀ کروماتینی‪ ،‬از واحدهای تکراری به نام نوکلئوزوم (هستهتن) تشکیل شده است‪.‬‬
‫نوکلئوزوم = ‪ ۸‬پروتئین هیستون ‪ +‬حدود دو دور مولکول ِدنا در اطراف هیستونها‬
‫کروموزومهای مضاعفشده دارای دو کروماتید (فامینک) هستند‪ .‬به کروماتیدهای یک کروموزوم مضاعف‪ ،‬کروماتید خواهری میگویند‪.‬‬
‫نوع ژنها (جایگاههای ژنی) در کروماتیدهای خواهری یکسان است‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫تعریف‬ ‫ساختار‬
‫مولکولی دورشتهای که در ساختار مادۀ وراثتی وجود دارد‪.‬‬ ‫‪DNA‬‬
‫نوعی پروتئين در ساختار کروماتین و کروموزوم که ‪ DNA‬دور آن میپیچد تا نوکلئوزوم تشکیل شود‪.‬‬ ‫هیستون‬
‫مجموعهای شامل ‪ ۸‬پروتئین هیستون و ‪ DNA‬که در آن‪ DNA ،‬حدود ‪ ۲‬دور اطراف پروتئینهای هیستون میپیچد‪.‬‬ ‫نوکلئوزوم‬
‫مجموعهای از واحدهای تکراری نوکلئوزوم که در طول اینترفاز در هسته مشاهده میشود‪.‬‬ ‫کروماتین‬
‫کروماتین فشردهشده که در مرحلۀ تقسیم یاخته مشاهده میشود و میتواند مضاعفشده (دوکروماتیدی) باشد‪.‬‬ ‫کروموزوم‬
‫هر یک از مولکولهای ‪ DNA‬در یک مولکول کروموزوم مضاعفشده که در محل سانترومر به کروماتید خواهری متصل میشوند‪.‬‬ ‫کروماتید‬
‫محلی که در آن‪ ،‬دو کروماتید خواهری یک کروموزوم‪ ،‬توسط پروتئین اتصالی به یکدیگر متصل میشوند‪.‬‬ ‫سانترومر‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) هر رشتۀ کروماتینی‪ ،‬از واحدهای تکراری به نام نوکلئوزوم (هستهتن) تشکیل میشود که در آن‪،‬‬
‫مولکول ‪ DNA‬حدود ‪ ۲‬دور در اطراف ‪ ۸‬مولکول پروتئینی به نام هیستون پیچیده است‪ .‬زمانی که یاخته‬
‫وارد مرحلۀ تقسیم میشود‪ ،‬رشتههای کروماتینی مضاعفشده‪ ،‬فشرده میشوند و کروموزومها را بهوجود‬
‫میآورند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در ساختار کروموزوم (فامتن) هم واحدهای تکراری نوکلئوزوم وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬رشتههای کروماتینی میتوانند بهصورت مضاعفشده باشند‪ .‬پس از مرحلۀ ‪ S‬که همانندسازی‬
‫انجام میشود‪ ،‬دو مولکول ‪ DNA‬در ساختار هر رشتۀ کروماتینی وجود دارد‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۲‬‬


‫در یوکاریوتها‪ِ ،‬دنا (‪ )DNA‬در هر کروموزوم (فامتن) بهصورت خطی است و مجموعهای از پروتئينها که مهمترین آنها (نه تنها نوع آنها) هیستونها هستند‪ ،‬همراه‬
‫آن قرار دارند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در ساختار کروموزوم باکتریها‪ ،‬پروتئینهای هیستون وجود ندارند و انواع دیگری از پروتئین‪ ،‬همراه کروموزوم باکتریها دیده میشوند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۱‬‬


‫قبل از همانندسازی ِدنا (‪ ،)DNA‬باید پیچوتاب فامینه (کروماتین) باز و پروتئینهای همراه آن یعنی هیستونها از آن جدا شوند تا همانندسازی بتواند انجام شود‪ .‬این‬
‫کارها با کمک آنزیمهایی انجام میشود‪.‬‬

‫ب) زمانی که یاخته در حال تقسیم نیست‪ ،‬فشردگی مادۀ وراثتی هسته‪ ،‬کمتر و بهصورت تودهای از رشتههای درهم است که به آن‪،‬‬
‫کروماتین (فامینه) می گویند‪ .‬دقت داشته باشید که فشردگی کروماتین از کروموزوم کمتر است نه اینکه فاقد فشردگی باشد‪ .‬بلکه‪،‬‬
‫بهدلیل تشکیل نوکلئوزومها و پیچوتاب خوردن نوکلئوزومها به دور یکدیگر‪ ،‬کروماتین نیز مقداری فشردگی دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم کروماتین و هم کروموزوم‪ ،‬دارای فشردگی هستند اما فشردگی کروماتین از فشردگی کروموزوم کمتر است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬زمانی که یاخته در حال تقسیم نیست‪ ،‬فقط رشتههای کروماتینی در هسته دیده میشوند و کروموزوم وجود ندارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬فقط در طول تقسیم است که کروموزوم قابلمشاهده است؛ البته در انتهای تقسیم نیز کروماتین دیده میشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۳‬‬


‫یکی از روشهای تنظیم بیان ژن در یوکاریوتها‪ ،‬تنظیم در سطح کروموزومی (فامتنی) است‪ .‬بهطور معمول بخشهای فشردۀ کروموزوم کمتر در دسترس ِرنابسپاراز‬
‫(‪RNA‬پلیمراز)ها قرار میگیرند‪ .‬بنابراین‪ ،‬یاخته میتواند با تغییر در میزان فشردگی کروموزوم در بخشهای خاصی‪ ،‬دسترسی ِرنابسپاراز را به ژن مورد نظر تنظیم کند‪.‬‬
‫این نوع تنظیم‪ ،‬مثالی از تنظیم بیان ژن پیش از رونویسی است‪.‬‬

‫ج) گفتیم که در طول تقسیم یاخته‪ ،‬رشتههای کروماتینی فشرده میشوند و کروموزوم را بهوجود میآورند‪ .‬پس منظور این مورد‪ ،‬کروموزوم است‪ .‬دقت داشته‬
‫باشید که در مرحلۀ پروفاز‪ ،‬پرومتافاز و متافاز تقسیم میتوز‪ ،‬کروموزومهای مضاعفشده (دوکروماتیدی) مشاهده میشوند که در آنها‪ ،‬دو مولکول ‪DNA‬‬
‫تشکیلدهندۀ کروموزوم‪ ،‬توسط پروتئین اتصالدهنده به یکدیگر متصل شدهاند‪ .‬اما در مرحلۀ آنافاز میتوز‪ ،‬کروموزومهای تککروماتیدی مشاهده میشوند‪ .‬در‬
‫کروموزومهای تککروماتیدی‪ ،‬فقط یک مولکول ‪ DNA‬وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬کروموزوم میتواند تککروماتیدی یا دوکروماتیدی (مضاعفشده) باشد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هر کروموزوم‪ ،‬چه تککروماتیدی باشد و چه دوکروماتیدی‪ ،‬فقط یک سانترومر دارد‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫د) زمانی که کروموزوم‪ ،‬مضاعفشده (دوکروماتیدی) باشد‪ ،‬دو مولکول ‪DNA‬ی یکسان دارد و بنابراین‪ ،‬دارای‬
‫دو نسخه از هر ژن میباشد‪ .‬در کروموزوم دوکروماتیدی‪ ،‬به هر یک از بخشهای تشکیلدهنده‪ ،‬کروماتید گفته‬
‫میشود‪ .‬کروماتیدهای کروموزومهای دوکروماتیدی‪ ،‬از نظر نوع ژنها یکسان هستند و به آنها کروماتیدهای‬
‫خواهری گفته میشود‪ .‬کروماتیدهای خواهری در محلی به نام سانترومر به هم متصلاند‪ .‬دقت داشته باشید با‬
‫توجه به شکل کاریوتیپ‪ ،‬مشخص است که سانترومر همیشه در وسط کروموزوم قرار ندارد و میتواند نزدیک به‬
‫یکی از دو انتهای کروموزوم باشد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬محل سانترومر‪ ،‬یکی از ویژگیهایی است که بر اساس آن‪ ،‬کروموزومها را در کاریوتیپ مرتب میکنند‪ .‬در کروموزومهای همتا‪ ،‬محل سانترومر مشابه است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬کروماتیدهای غیرخواهری در کروموزومهای همتا‪ ،‬از نظر ژنهایی که دارند مشابه هستند اما از نظر محتوای هر ژن‪ ،‬ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته‬
‫باشند‪ .‬مثالً‪ ،‬ممکن است دو کروماتید غیرخواهری در کروموزوم همتا‪ ،‬ژن مربوط به رنگ پوست را داشته باشند اما یکی از آنها‪ ،‬مربوط به رنگ تیرۀ پوست باشد‬
‫و دیگری مربوط به رنگ روشن پوست‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۲‬‬


‫در میوز ‪ ،۱‬هنگام جفتشدن کروموزومهای همتا و ایجاد تتراد (چهارتایه)‪ ،‬ممکن است قطعهای از کروموزوم بین کروماتید (فامینک)های غیرخواهری مبادله شود‪ .‬این‬
‫پدیده را کراسینگاور (چلیپاییشدن) میگویند‪ .‬اگر قطعات مبادلهشده حاوی الل (دگره)های متفاوتی باشند‪ ،‬ترکیب جدیدی از اللها در این دو کروماتید بهوجود میآید‬
‫و به آنها کروماتیدهای نوترکیب میگویند‪ .‬در کروموزوم مضاعفشدهای که کروماتید نوترکیب دارد‪ ،‬ژنهای دو کروماتید خواهری کامالً یکسان نیستند و در قطعۀ‬
‫مبادلهشده‪ ،‬میتوانند با یکدیگر تفاوت داشتهباشند‪.‬‬

‫(‪ ۰۲‬و ‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مراحل فشردهشدن کروموزوم (فامتن) ‪ +‬ساختار یک کروموزوم (فامتن) مضاعفشده‬

‫در ساختار هر نوکلئوزوم‪ ،‬هشت پروتئین هیستون وجود دارد و مولکول ِدنا‪ ،‬حدود دو دور در اطراف این مولکولهای پروتئینی پیچیده است‪.‬‬
‫نوکلئوزومهای کروموزومها‪ ،‬دو بار روی خود تا میخورند تا فشردگی بیشتری پیدا کنند‪.‬‬
‫کروماتیدهای خواهری در محل سانترومر به یکدیگــر‬
‫متصل هستند‪.‬‬
‫اولین مرحلۀ فشردگی در مادۀ وراثتی‪ ،‬ناشی از تشکیل‬
‫مارپیچ دورشتهای ِدنا است‪.‬‬

‫‪ -17‬مراحلی که یک یاخته از پایان یک تقسیم تا پایان تقسیم بعدی میگذراند را چرخه یاختهای میگویند‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬در مورد مراحل‬
‫مختلف این چرخه صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬در مرحلۀ رشد یاختهها‪ ،‬بیشتر عمر یاخته سپری میشود و همۀ یاختههای سالم میتوانند از نقطۀ وارسی پایان آن عبور کنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬در مرحلۀ افزایش ساخت پروتئین‪ ،‬یکی از نقطههای وارسی به یاخته اطمینان میدهد که عوامل مورد نیاز برای تقسیم فراهم شدهاند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مرحلۀ دو برابر شدن دنای(‪ )DNA‬هسته‪ ،‬از یک مولکول دنا‪ ،‬دو مولکول نوکلئیکاسیدی متفاوت ایجاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در مرحلۀ تشکیل مجدد پوشش هسته‪ ،‬پس از تخریب کامل رشتههای دوک‪ ،‬پوشش هسته مجددا تشکیل میشود‪.‬‬
‫(‪ 1106‬ـ سخت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪2‬‬

‫تعبیر‪ :‬مرحلۀ رشد یاختهها= ‪G1‬‬


‫مرحلۀ افزایش ساخت پروتئین= ‪G2‬‬
‫مرحلۀ دو برابر شدن دنای هسته= ‪S‬‬
‫مرحلۀ تشکیل مجدد پوشش هسته= تلوفاز‬
‫در مرحله ‪ G2‬ساخت پروتئینها افزایش مییابد‪ .‬در انتهای ‪ G2‬یک نقطه وارسی وجود دارد که به یاخته اطمینان میدهد عوامل موردنیاز رشتمان نظیر پروتئینهای دوک‬
‫تقسیم فراهم شدهاند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬برخی یاختهها بهطور موقت یا دائمی وارد مرحلهای به نام ‪ G0‬میشوند‪ .‬این یاختهها به طور موقت یا دائمی تقسیم نمیشوند‪ .‬نورون نمونهای از این یاختههاست‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مرحلۀ ‪ ،S‬دنای هسته دوبرابر میشود‪ .‬در این مرحله از یک مولکول دنا‪ ،‬دو مولکول نوکلئیکاسید یکسان ایجاد میشود‪.‬‬
‫دو برابر شدن دنای هستهای‪ ،‬نتیجۀ همانندسازی است‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ )۴‬تخریب رشتههای دوک و تشکیل مجدد پوشش هسته‪ ،‬هردو در تلوفاز و بهطور همزمان دیده میشوند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در مرحلۀ تلوفاز (آخرین مرحلۀ تقسیم هسته)‪ ،‬رشتههای دوک شروع به تخریب شدن میکنند و پوشش هسته نیز بهتدریج تشکیل میشود‪.‬‬

‫تعبیر‪ :‬شروع کوتاه شدن رشتههای دوک= مرحلۀ آنافاز‬


‫تعبیر‪ :‬شروع تخریب رشتههای دوک= مرحلۀ تلوفاز‬
‫مادۀ وراثتی به ‪ 2‬روش فشرده میشود‪ )1 :‬مارپیچیشدن با پیچخوردن حول محور طولی خود‪ )2 .‬پیچیدن به دور هیستونها‪.‬‬
‫در هر نوکلئوزوم دو نوع پلیمر‪ ،‬پروتئین و ‪( DNA‬حداکثر ‪ 24‬نوع مونومر) وجود دارد‪ .‬در ساختار هر نوکلئوزوم‪ 8 ،‬مولکول هیستون‬
‫وجود دارد که هر هیستون در تمــاس با ‪ DNA‬قرار میگیرد اما به طور کامل توسط دنا پوشیده‬
‫نمیشود‪ .‬طبق شکل کتـاب درسی فشردهشـدن ‪ DNA‬در چنـد مرحله صورت میگیـــرد که در‬
‫بیشتر مراحـل آن ساختـارهای نوکلئوزوم وجود دارنـد‪ .‬حداکثـر فشردگی کروموزوم را میتـوان‬
‫در زمان تقسیم یاخته مشاهده کرد‪ ،‬که در این حالت فامتن مضاعفشده است‪.‬‬
‫چرخۀ یاختهای‬
‫مراحلـــی که یک یاختـــه از پـایـان یک تقسیــم تـا پـایـان تقسیـم بعـدی میگذرانـــد را‬
‫چرخۀ یاختهای میگویند‪.‬‬
‫این چرخه‪ ،‬شامل مراحل اینترفاز و تقسیم است‪ .‬در یاختههای مختلف‪ ،‬مدت این مراحل متفاوت است‪.‬‬
‫یاختهها بیشتر مدت زندگی خود را در اینترفاز میگذرانند‪ .‬کارهایی مانند رشد‪ ،‬ساخت مواد مورد نیاز و انجام کارهای معمول یاخته در این مرحله انجام میشود‪.‬‬
‫مرحلۀ وقفۀ اول یا ‪ :G1‬مرحلۀ رشد یاختههــا است و یاختهها مدتزمان زیادی در این مرحله میمانند‪.‬‬
‫در واقع این مرحله طوالنیتـرین مرحلۀ اینترفاز است‪ .‬یاختههــایی که به طــور موقت یا دائم تقسیـم‬
‫نمیشوند‪ ،‬در این مرحله متوقف میشوند و به صـورت موقت یا دائم وارد مرحلهای به نام ‪ G1‬میشوند‪.‬‬
‫یاختههایی که به صورت موقت در مرحلۀ ‪G0‬متوقف شدهاند‪ ،‬در هنگام بازگشت باید ادامۀ مرحلۀ ‪ G1‬را طی‬
‫کنند و از اولیـن نقطۀ وارسـی عبـور کنند‪ .‬نورون (اغلب)‪ ،‬یاختههای پادتنساز‪ ،‬یاختههای سختآکنهای‬
‫زنده‪ ،‬گویچههای قرمز‪ ،‬آوند آبکش و ‪ ....‬نمونۀ یاختههایی هستند که در مرحلۀ توقف دائمی دارند‪.‬‬
‫مرحلۀ ‪ :S‬دو برابر شدن دنای هسته‪ ،‬در این مرحله انجام میشـــود که نتیجــۀ همــانندســـازی است‪.‬‬
‫همــانندســازی دنـا فرایندی است که طی آن از یک مولکول دنـا‪ ،‬دو مولکول یکســان ایجـاد میشـود‪.‬‬
‫در این مرحله آنزیمهای مختلف از جمله هلیکاز و دنابسپاراز فعال هستند‪.‬‬
‫مرحلۀ وقفۀ دوم یا ‪ :G2‬این مرحله نسبت به مراحل قبلی اینترفاز‪ ،‬کوتاهتر است (کوتاهترین مرحلۀ اینترفاز) و در آن‪ ،‬یاختهها آمادۀ مرحلۀ تقسیم میشوند‪ /.‬در این‬
‫مرحله ساخت پروتئینها و عوامل مورد نیاز برای تقسیم افزایش پیدا میکنند و یاختهها آمادۀ تقسیم میشوند‪ .‬پروتئینهای هیستون در این مرحله بیشتر تولید‬
‫میشوند و ساخت پروتئینهای الزم برای تشکیل رشتههای دوک تقسیم نیز در این مرحله انجام میشود‪ /.‬در این مرحله کروموزومها دوکروماتیدی هستند و اندامکها‬
‫تقسیم میشوند‪.‬‬
‫میتوز‪ :‬در این مرحله‪ ،‬دو فرایند تقسیم هسته و تقسیم سیتوپالسم انجام میشود‪.‬‬
‫تقسیم هسته ‪ )1‬میتوز‪ :‬بدون کاهش تعداد کروموزومها‪ )2 .‬میوز‪ :‬همراه با کاهش تعداد کروموزومها‪.‬‬
‫تقسیم سیتوپالسم ‪ )1‬در یاختههای جانوری با تشکیل کمربند انقباضی‪ )2 .‬در یاختههای گیاهی با تشکیل صفحۀ یاختهای‪.‬‬

‫وقایع اینترفاز‬
‫مادۀ وراثتی‬ ‫رخداد‬ ‫زمان‬ ‫مرحله‬
‫‪۱‬ـ رشد یاخته‬
‫‪۲‬ـ یاختهها مدت زمان زیادی در این مرحله میمانند‪.‬‬
‫کروماتین‬ ‫طوالنیترین‬ ‫‪G1‬‬
‫‪۳‬ـ یاختههایی که موقتی یا دائمی تقسیم نمیشوند ‪ ‬توقف در این مرحله ‪ ‬ورود موقتی یا‬
‫دائمی به مرحلۀ ‪G0‬‬
‫کروماتین‬ ‫اطمینان از سالمت ِدنا‪ :‬آسیب غیرقابل اصالح ِدنا ‪ ‬راهاندازی فرایندهای مرگ یاختهای‬ ‫نقطۀ وارسی ‪G1‬‬
‫کروماتین‬
‫همانندسازی ‪DNA‬ی هسته‬ ‫متوسط‬ ‫‪S‬‬
‫مضاعفشده‬
‫‪ _1‬آمادهسازی یاخته برای تقسیم‬
‫کروماتین‬
‫‪ _2‬ساخت پروتئینها و عوامل مورد نیاز (مثل تقسیم سانتریولها)‬ ‫کوتاهترین‬ ‫‪G2‬‬
‫مضاعفشده‬
‫‪ _3‬تقسیمشدن میتوکندری و کلروپالست‬
‫کروماتین‬ ‫بررسی پروتئینهای دوک تقسیم و عوامل الزم برای میتوز‪ :‬آمادهنبودن یاخته برای تقسیم ‪ ‬عدم‬
‫نقطۀ وارسی ‪G2‬‬
‫مضاعفشده‬ ‫عبور از این مرحله‬

‫‪25‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫‪ -18‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت مقابل صحیح است؟ «هر نقطۀ وارسیِ اصلیِ ‪ ،..................‬قطعاً ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬همزمان با انجام کارهای معمول یاخته – در صورت عدم اصالح دنای آسیبدیده‪ ،‬باعث آغاز فرایندهای مرگ یاخته میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬قبل از حداکثر فشردگی فامتنها – هنگام کامل نشدن یکی از مراحل اینترفاز‪ ،‬مانع از ورود یاخته به مرحلۀ بعد میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬مربوط به کوتاهترین مرحلۀ اینترفاز – در هر یاختۀ تقسیمشونده‪ ،‬حضور عوامل مورد نیاز برای میتوز را بررسی میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬قبل از مرحلۀ دو برابر شدن دنای یاخته – یاخته را از سالمت کلِ محتوای نوکلئیکاسیدی آن مطمئن میکند‪.‬‬
‫(‪ 1106‬ـ متوسط ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪2‬‬

‫اصلی همزمان با انجام کارهای معمول یاخته= نقاط وارسی ‪ G1‬و ‪G2‬‬
‫ِ‬ ‫سی‬
‫نقطۀ وار ِ‬
‫اصلی قبل از حداکثر فشردگی فامتنها= نقاط وارسی ‪ G1‬و ‪G2‬‬‫ِ‬ ‫وارسی‬
‫ِ‬ ‫نقطۀ‬
‫اصلی مربوط به کوتاهترین مرحلۀ اینترفاز= نقطۀ وارسی ‪G2‬‬
‫ِ‬ ‫وارسی‬
‫ِ‬ ‫نقطۀ‬
‫اصلی قبل از مرحلۀ دو برابر شدن دنای یاخته= نقطۀ وارسی ‪G1‬‬
‫ِ‬ ‫وارسی‬
‫ِ‬ ‫نقطۀ‬

‫فامتنها در مرحلۀ متافاز به حداکثر فشردگی میرسند‪ .‬بنابراین نقاط وارسی ‪ G۱‬و ‪ G۲‬مد نظر این گزینه است‪ .‬نقاط وارسی‪ ،‬مراحلی از چرخۀ یاختهاند که به‬
‫آن اطمینان میدهند که مرحلۀ قبل کامل شده است و عوامل الزم برای مرحلۀ بعد آمادهاند‪ .‬بنابراین هنگام کامل نشدن مراحل ‪ G۱‬یا ‪ ،G۲‬این نقاط وارسی‬
‫مانع از ورود یاخته به مرحلۀ بعد میشوند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬کارهای معمول یاخته در اینترفاز انجام میشوند‪ .‬نقاط وارسی ‪ G۱‬و ‪ G۲‬در اینترفاز قرار دارند؛ اما فقط نقطۀ وارسی ‪ G۱‬مربوط به بررسی سالمت دنا است‪.‬‬
‫‪ )۳‬کوتاهترین مرحلۀ اینترفاز ‪ G۲‬است‪ .‬نقطۀ وارسی قرار گرفته در پایان این مرحله‪ ،‬حضور عوامل مورد نیاز برای تقسیم را بررسی میکند‪ .‬دقت کنید که هر‬
‫یاختۀ تقسیمشونده‪ ،‬لزوماً میتوز نمیکند و ممکن است یاخته در حال آماده شدن برای میوز باشد‪.‬‬
‫‪ )۴‬دو برابر شدن دنای یاخته در مرحلۀ ‪ S‬اینترفاز و در نتیجۀ همانندسازی رخ میدهد‪ .‬نقطۀ وارسی ‪ G۱‬قبل از این مرحله است‪ .‬این نقطه یاخته را از سالمت‬
‫دنای هستهای مطمئن میکند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬دقت کنید که عالوه بر دنای هستهای‪ ،‬دنای سیتوپالسمی و رناها نیز جزء محتوای نوکلئیکاسیدی یاخته محسوب میشوند‪.‬‬

‫وقایع اینترفاز‬
‫مادۀ وراثتی‬ ‫رخداد‬ ‫زمان‬ ‫مرحله‬
‫‪۱‬ـ رشد یاخته‬
‫‪۲‬ـ یاختهها مدت زمان زیادی در این مرحله میمانند‪.‬‬
‫کروماتین‬ ‫طوالنیترین‬ ‫‪G1‬‬
‫‪۳‬ـ یاختههایی که موقتی یا دائمی تقسیم نمیشود ‪ ‬توقف در این مرحله ‪ ‬ورود موقتی یا دائمی‬
‫به مرحلۀ ‪G0‬‬
‫کروماتین‬ ‫اطمینان از سالمت ِدنا‪ :‬آسیب غیرقابل اصالح ِدنا ‪ ‬راهاندازی فرایندهای مرگ یاختهای‬ ‫نقطۀ وارسی ‪G1‬‬
‫کروماتین‬
‫همانندسازی ‪DNA‬ی هسته‬ ‫متوسط‬ ‫‪S‬‬
‫مضاعفشده‬
‫‪ _1‬آمادهسازی یاخته برای تقسیم‬
‫کروماتین‬
‫‪ _2‬ساخت پروتئینها و عوامل مورد نیاز (مثل تقسیم سانتریولها)‬ ‫کوتاهترین‬ ‫‪G2‬‬
‫مضاعفشده‬
‫‪ _3‬تقسیمشدن میتوکندری و کلروپالست‬
‫کروماتین‬ ‫بررسی پروتئینهای دوک تقسیم و عوامل الزم برای میتوز‪ :‬آمادهنبودن یاخته برای تقسیم ‪ ‬عدم‬
‫نقطۀ وارسی ‪G2‬‬
‫مضاعفشده‬ ‫عبور از این مرحله‬

‫‪ -19‬کدام گزاره‪ ،‬عبارت زیر را به نادرستی تکمیل میکند؟‬


‫«شکل مقابل نشان دهندۀ یکی از مراحل تقسیم میتوز است‪ .‬به طور معمول دربارۀ ‪ .................‬مرحله ‪ .................‬از مرحلۀ نشان داده شده‪،‬‬
‫میتوان گفت که ‪». .................‬‬
‫‪ )۱‬دو‪ -‬پیش‪ -‬تقریباً محتوای رشتههای دوک در سلول ثابت میماند‬
‫‪ )۲‬دو‪ -‬پس‪ -‬عمر دیواره و غشا در بخشهای مختلف سلول متفاوت خواهد بود‬
‫‪ )۳‬یک‪ -‬پیش‪ -‬ریزکیسههای حاوی پیشساز دیواره‪ ،‬در بین دو هسته قرار میگیرند‬
‫‪ )۴‬یک‪ -‬پس‪ -‬فرورفتگی در غشا در مجاورت ریزکیسۀ بزرگ سلول ایجاد میشود‬

‫‪26‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫(‪ 1106‬ـ متوسط ـ مفهومی ـ شکلی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪3‬‬

‫شکل نشان داده شده‪ ،‬مرحلۀ تلوفاز تقسیم سلول گیاهی را نشان میدهد‪.‬‬

‫مرحلۀ قبل تلوفاز‪ ،‬آنافاز است‪ .‬در سلول گیاهی‪ ،‬ریزکیسههای حاوی پیشسازهای دیواره و‬
‫تیغۀ میانی در مرحلۀ آنافاز ایجاد شده و در مرحلۀ تلوفاز ساختار صفحۀ سلولی را ایجاد‬
‫می کنند‪ .‬پس تقسیم سیتوپالسم در سلول گیاهی‪ ،‬از مرحلۀ آنافاز شروع میشود؛ اما نکتۀ‬
‫این گزاره در این است که در مرحلۀ آنافاز هنوز هسته وجود ندارد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬در مرحلۀ متافاز که دو مرحله پیش از مرحلۀ تلوفاز است‪ ،‬رشتههای دوک نه بلندتر شده‬
‫و نه کوتاهتر میشوند؛ پس میتوان گفت که تقریباً میزان رشتههای دوک در سلول ثابت‬
‫میماند‪.‬‬
‫‪ )۲‬دو مرحله پس از تلوفاز‪ ،‬شکل چهارم از سمت راست در شکل است‪ .‬در این مرحله‪ ،‬غشا و دیواره به طور کامل تشکیل شدهاند؛ اما دقت کنید که بخشهایی‬
‫از دیواره که تازه تشکیل شدهاند‪ ،‬سنی کمتر از بخشهای مادری دیواره یا غشای مادری دارند‪ .‬پس سن دیواره و غشا در همهجا یکسان نیست‪.‬‬
‫‪ )۴‬زمانی که یک ریزکیسۀ بزرگ در سلول ایجاد میشود و تمام ریزکیسههای کوچک به یکدیگر میپیوندند‪ ،‬فرورفتگی کوچک در غشای یاخته دیده میشود‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬تقسیم سیتوپالسم در یاختههای گیاهی‬

‫ریزکیسههای دستگاه گلژی (حاوی پیشسازهای تیغۀ میانی و دیوارۀ یاختهای) در محل تشکیل دیوارۀ جدید ‪ ‬به هم پیوستن ریزکیسهها و ساختن ریزکیسههای‬ ‫•‬
‫بزرگتر ‪ ‬ادغام همۀ ریزکیسهها و ایجاد یک ریزکیسۀ بزرگ ‪ ‬تشکیل صفحۀ یاختهای ‪ ‬اتصال صفحۀ یاختهای به دیوارۀ یاختۀ مادری ‪ ‬جدا شدن دو یاختۀ‬
‫جدید از هم‬
‫ریزکیسههای دستگاه گلژی توسط رشتههای دوک جابهجا میشوند‪.‬‬ ‫•‬
‫هنگام تشکیل دیوارۀ جدید‪ ،‬الن و پالسمودسم پایهگذاری میشوند‪.‬‬ ‫•‬
‫شروع تشکیل دیوارۀ جدید میتواند قبل از تشکیل مجدد پوشش هسته آغاز شود‪.‬‬ ‫•‬
‫در یاختههای گیاهی‪ ،‬سانتریول وجود ندارد‪.‬‬ ‫•‬

‫(‪ ۱۶‬ـ ‪)۱۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تقسیم سیتوپالسم در یاختۀ گیاهی‬

‫تقسیم سیتوپالسم در یاختۀ گیاهی همزمان با مرحلۀ آنافاز آغاز میشود‪.‬‬


‫در تقسیم سیتوپالسم یاختۀ گیـاهی‪ ،‬ریزکیسههای دستگـاه گلژی توسط‬
‫رشتههای دوک جابهجا میشوند‪.‬‬
‫همزمـان بـا بـاز شـدن کروموزومهـا و شکلگیری رشتههای کروماتینی‪،‬‬
‫ریزکیسههــای جســـم گلــژی بـه یکـدیگـــر میپیونـدنـد و ابتـــدا‬
‫ریزکیسههــای بزرگتـر و در نهایت‪ ،‬یک ریزکیسۀ بزرگ تشکیل میشود‪.‬‬
‫دیـوارۀ یـاختـههـای جدیـد حاصـل محتویـات ریزکیسههـا و غشــای‬
‫یاختههای جدید حاصل غشای ریزکیسهها است‪.‬‬
‫مراحل مشخصشده در شکل‪:‬‬
‫‪۱‬ـ اواخر آنافاز ‪ ‬کروموزومها قابل مشاهده هستند و هسته هنوز تشکیل نشدهاست = تجمع ریزکیسهها در وسط یاخته‬
‫‪۲‬ـ اوایل تلوفاز ‪ ‬هسته در حال تشکیل و رشتههای دوک در حال تخریب هستند = شروع بههم پیوستن ریزکیسهها‬
‫‪۳‬ـ اواخر تلوفاز ‪ ‬رشتههای دوک همچنان در حال تخریب هستند = شکلگیری یک ریزکیسۀ بزرگ‬
‫‪۴‬ـ مرحلۀ ‪  G1‬هسته بهطور کامل شکل گرفته و کروموزومها کامالً باز شدهاند = غشا و دیوارۀ یاختههای جدید تشکیل شده است‬

‫‪ -۲0‬چند مورد‪ ،‬در ارتباط با وقایع رخداده در فاصلۀ بین مرحلۀ تلوفاز و وقفۀ اول یک یاختۀ هستهدار‪ ،‬میتواند درست باشد؟‬
‫الف‪ -‬ایجاد یک فرورفتگی در سیتوپالسم در نزدیکی یکی از هستههای هاپلوئید‬
‫ب‪ -‬انتقال ریزکیسههای دستگاه گلژی به سطح میانی یاخته با کمک رشتههای دوک‬
‫ج‪ -‬افزایش مقدار پروتئینهای انقباضی در غشای یاخته برای ایجاد دو یاختۀ مجزا از یکدیگر‬
‫د‪ -‬پایهگذاری ساختارهای اتصالدهندۀ دو یاخته قبل از تجمع ریزکیسههای دستگاه گلژی در وسط یاخته‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪27‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫(‪ ۱۱۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ زماندار ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (الف) و (ب)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬در فاصلۀ بین مرحلۀ تلوفاز و ‪( G1‬وقفۀ اول)‪ ،‬مرحلۀ تقسیم سیتوپالسم وجود دارد‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬تقسیم سیتوپالسم‬
‫تقسیم سیتوپالسم میتواند قبل از اتمام مرحلۀ تلوفاز آغاز شود‪.‬‬
‫در صورتی که تقسیم سیتوپالسم بهصورت مساوی انجام نشود‪ ،‬یاختههایی با اندازۀ نامساوی ایجاد خواهند شد‪.‬‬
‫عدم تقسیم سیتوپالسم میتواند منجر به تشکیل یاختههای دارای بیش از یک هسته شود‪.‬‬
‫تقسیم سیتوپالسم در یاختههای جانوری‪ :‬حلقۀ انقباضی اکتین و میوزین (کمربندی در سیتوپالسم که به غشا متصل است) ‪ ‬ایجاد فرورفتگی در یاخته ‪ ‬تنگشدن‬
‫حلقۀ انقباضی ‪ ‬جدا شدن دو یاخته از هم‬
‫‪۱‬ـ در یاختههای غیرماهیچهای نیز فعالیت انقباضی اکتین و میوزین دیده میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ کمربند انقباضی در سیتوپالسم قرار دارد و به غشای یاخته نیز متصل است‪.‬‬
‫تقسیم سیتوپالسم در یاختههای گیاهی‪ :‬تجمع ریزکیسههای دستگاه گلژی (حاوی پیشسازهای تیغۀ میانی و دیوارۀ یاختهای) در محل تشکیل دیوارۀ جدید ‪ ‬به هم‬
‫پیوستن ریزکیسهها و ساختن ریزکیسههای بزرگتر ‪ ‬ادغام همۀ ریزکیسهها و ایجاد یک ریزکیسۀ بزرگ ‪ ‬تشکیل صفحۀ یاختهای ‪ ‬اتصال صفحۀ یاختهای به‬
‫دیوارۀ یاختۀ مادری ‪ ‬جدا شدن دو یاختۀ جدید از هم‬
‫‪۱‬ـ ریزکیسههای دستگاه گلژی توسط رشتههای دوک جابهجا میشوند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ هنگام تشکیل دیوارۀ جدید‪ ،‬الن و پالسمودسم پایهگذاری میشوند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ شروع تشکیل دیوارۀ جدید میتواند قبل از تشکیل مجدد پوشش هسته آغاز شود‪.‬‬
‫‪۴‬ـ در یاختههای گیاهی‪ ،‬سانتریول وجود ندارد‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫الف) تقسیم سیتوپالسم میتواند نامساوی باشد‪ .‬مثالً در فرایند تخمکزایی انسان‪ ،‬تقسیم سیتوپالسم بهطور مساوی انجام نمیشود‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در پایان میوز ‪۲‬‬
‫که تخمک هاپلوئید و گویچۀ قطبی دوم تولید می شوند‪ ،‬شیار تقسیم سیتوپالسم در نزدیکی هستۀ گویچۀ قطبی دوم تشکیل میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬سیتوپالسم‬
‫بیشتری به تخمک میرسد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در صورتی که سیتوپالسم بهصورت مساوی تقسیم شود‪ ،‬اندازۀ یاختهها برابر خواهد بود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در کیسۀ رویانی نهاندانگان و دانۀ گرده نیز یاختههایی با اندازۀ نامساوی مشاهده میشوند‪ .‬همچنین هنگام تقسیم یاختۀ تخم نهاندانگان‪ ،‬تقسیم‬
‫سیتوپالسم بهطور مساوی انجام نمیشود‪.‬‬

‫ب) همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬رشتههای دوک تقسیم میتوانند ریزکیسههای دستگاه گلژی را به سطح میانی یاخته منتقل کنند‪.‬‬
‫ج) در یاختههای جانوری‪ ،‬تقسیم سیتوپالسم با ایجاد فرورفتگی در آن شروع میشود‪ .‬این فرورفتگی‪ ،‬حاصل انقباض حلقهای از جنس اکتین و میوزین است که‬
‫مانند کمربندی در سیتوپالسم (نه غشا) قرار میگیرد و به غشا متصل است‪ .‬با تنگ شدن این حلقۀ انقباضی‪ ،‬در نهایت دو یاخته از هم جدا میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬کمربند انقباضی‪ ،‬درون سیتوپالسم تشکیل میشود ولی به غشای یاخته نیز متصل است‪.‬‬

‫د) برای تقسیم سیتوپالسم یاختههای گیاهی‪ ،‬نخست ساختاری به نام صفحۀ یاختهای در محل تشکیل دیوارۀ جدید‪ ،‬ایجاد میشود‪ .‬این صفحه با تجمع‬
‫ریزکیسههای دستگاه گلژی و بههم پیوستن آنها تشکیل میشود‪ .‬ساختارهایی مانند الن و پالسمودسم نیز در هنگام تشکیل دیوارۀ جدید‪ ،‬پایهگذاری میشوند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪]۱‬‬
‫‪۱‬ـ تیغۀ میانی‪ :‬در تقسیم یاختۀ گیاهی بعد از تقسیم هسته‪ ،‬الیهای به نام تیغۀ میانی تشکیل میشود‪ .‬این الیه سیتوپالسم را به دو بخش تقسیم میکند و در نتیجه‪،‬‬
‫دو یاخته ایجاد میشود‪ .‬تیغۀ میانی از پکتین ساخته شده است‪ .‬پکتین مانند چسب عمل میکند و دو یاخته را در کنار هم نگه میدارد‪.‬‬
‫‪۲‬ـ پالسمودسم و الن‪ :‬مشاهدۀ بافتهای گیاهی با میکروسکوپ الکترونی نشان میدهد که کانالهای سیتوپالسمی از یاختهای به یاختۀ دیگر کشیده شدهاند‪ .‬به این‬
‫کانالها‪ ،‬پالسمودسم میگویند‪ .‬مواد مغذی و ترکیبات دیگر میتوانند از راه پالسمودسمها از یاختهای به یاختۀ دیگر بروند‪ .‬پالسمودسمها در مناطقی از دیواره به نام‬
‫الن‪ ،‬بهفراوانی وجود دارند‪ .‬الن به منطقهای گفته میشود که دیوارۀ یاختهای در آنجا نازک مانده است‪.‬‬

‫(‪ ۰۹‬ـ ‪)۱۱۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تقسیم سیتوپالسم در یاختۀ گیاهی‬

‫تقسیم سیتوپالسم در یاختۀ گیاهی همزمان با مرحلۀ آنافاز آغاز میشود‪.‬‬


‫در تقسیم سیتوپالسم یاختۀ گیـاهی‪ ،‬ریزکیسههای دستگـاه گلژی توسط‬
‫رشتههای دوک جابهجا میشوند‪.‬‬
‫همزمـان بـا بـاز شـدن کروموزومهـا و شکلگیری رشتههای کروماتینی‪،‬‬
‫ریزکیسههـای جسـم گلـژی به یکدیگر میپیوندند و ابتـدا ریزکیسههای‬
‫بزرگتر و در نهایت‪ ،‬یک ریزکیسۀ بزرگ تشکیل میشود‪.‬‬
‫دیـوارۀ یـاختـههـای جدیـد حاصـل محتویـات ریزکیسههـا و غشــای‬
‫یاختههای جدید حاصل غشای ریزکیسهها است‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ ششم‬

‫مراحل مشخصشده در شکل‪:‬‬


‫‪۱‬ـ اواخر آنافاز ‪ ‬کروموزومها قابل مشاهده هستند و هسته هنوز تشکیل نشدهاست = تجمع ریزکیسهها در وسط یاخته‬
‫‪۲‬ـ اوایل تلوفاز ‪ ‬هسته در حال تشکیل و رشتههای دوک در حال تخریب هستند = شروع بههم پیوستن ریزکیسهها‬
‫‪۳‬ـ اواخر تلوفاز ‪ ‬رشتههای دوک همچنان در حال تخریب هستند = شکلگیری یک ریزکیسۀ بزرگ‬
‫‪۴‬ـ مرحلۀ ‪  G1‬هسته بهطور کامل شکل گرفته و کروموزومها کامالً باز شدهاند = غشا و دیوارۀ یاختههای جدید تشکیل شده است‬

‫تستنامه‪:‬‬
‫در یک یاختۀ گیاهی در حال تقسیم برگ‪ ،‬کدام مورد‪ ،‬قبل از شروع مراحل مربوط به تقسیم میانیاخته (سیتوپالسم) رخ میدهد؟ داخل ‪۱۳۹۹‬‬
‫‪ )۱‬پوشش هستهای در اطراف هر مجموعۀ کروموزومی بازسازی میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬فامتن (کروموزوم)های کوتاه و فشردهشده‪ ،‬شروع به باز شدن مینمایند‪.‬‬
‫‪ )۳‬فامتن (کروموزوم)های تککروماتیدی در دو قطب یاخته تجمع مییابند‪.‬‬
‫‪ )۴‬فامتن (کروموزوم)های غیرهمتا در وسط یاخته‪ ،‬بهصورت ردیف در میآیند‪.‬‬
‫(‪ ۱۱۰۶‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬
‫در یاختههای گیاهی‪ ،‬تقسیم سیتوپالسم همزمان با مرحلۀ آنافاز آغاز میشود‪ .‬در مرحلۀ متافاز‪ ،‬کروموزومهای غیرهمتا در وسط یاخته ردیف میشوند (درستی گزینۀ ‪.)۴‬‬
‫گزینۀ (‪ )۱‬و (‪ )۲‬مربوط به مرحلۀ تلوفاز (پس از شروع مراحل مربوط به تقسیم سیتوپالسم) و گزینۀ (‪ )۳‬نیز مربوط به مرحلۀ آنافاز (همزمان با شروع مراحل مربوط به تقسیم‬
‫سیتوپالسم) است‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه هفتم»‬
‫زیستشناسی‬

‫سالم به دانشآموزای عزیز؛‬

‫امیدواریم حالتون خوب باشه‬

‫خب رسیدیم به جلسه هفتم دوره تست طالیی و یه مبحث بینظیر که همیشه میتونه نگاه ویژه طراحای سواالت کنکور رو به خودش معطوف کنه‪.‬‬

‫به دلیل ماهیت بایوفیزیکی و بایوشیمیایی دو فصل پنجم و ششم زیستشناسی دوازدهم و فرایندهای مکانیسمی که ترتیب و توالی رخ دادن مراحل‬

‫چرخهای در اونها اهمیت زیادی داره‪ ،‬در طراحی طرح درس این دوره تست طالیی‪ ،‬این دو فصل رو با هم قرار دادیم تا با بررسی همهجانبه و موشکافانه‬

‫تبدیلهای شگفتانگیز ماده به انرژی و انرژی به ماده‪ ،‬به نکات مهم و ارزشمندی که در دل این دو فصل قرار گرفته‪ ،‬مروری متفاوت‪ ،‬چالشی و جذاب‬

‫داشته باشیم‪.‬‬

‫یه جمعبندی نهایی هم روی مباحث زیستشناسی گیاهی خواهیم داشت تا پرونده این بخش از زیستشناسی رو هم کامل ببندیم‪.‬‬

‫با این توصیف الزم میدونیم تا با مرور این استارترپک‪ ،‬ذهنیت خودتون رو برای یه کالس خوب و پربازده در روز جمعه آماده کنید‪.‬‬

‫دوستتون داریم‬

‫منتظرمون باشین‬

‫فرزام فرهمندنیا ـ پوریا خیراندیش‬

‫‪ 30‬اردیبهشت‪ :‬جمعبندی مباحث نیمسال دوم دوازدهم (‪)1‬؛ فصلهای پنجم و ششم پایۀ دوازدهم و مرور مباحث گیاهی‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -1‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ نخستین مرحلۀ تنفس یاختهای درست است؟‬


‫‪ )۱‬در مرحلۀ چهارم همانند سوم‪ ،‬فسفات از ترکیبی آلی به ترکیب آلی دیگر منتقل میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در مرحلۀ دوم همانند مرحلۀ چهارم‪ ،‬مولکولی فسفاتدار به مولکولی با ماهیت مشابه تبدیل میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مرحلۀ دوم برخالف مرحلۀ اول‪ ،‬پیوند بین مولکول قندی و فسفات در همۀ فراوردهها دیده میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در مرحلۀ اول برخالف مرحلۀ سوم‪ ،‬همزمان با مصرف نوعی ترکیب نوکلئوتیدی‪ ،‬ترکیب دو فسفاته تولید میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫نخستین مرحلۀ تنفس یاخته ای‪ ،‬گلیکولیز است‪ .‬در مرحلۀ دوم گلیکولیز‪ ،‬فروکتوز (مولکول قندی) دو فسفاته به قند سهکربنی تکفسفاته تبدیل میشود‪ .‬در‬
‫مرحلۀ چهارم گلیکولیز نیز اسید سهکربنی دو فسفاته به پیرووات (بنیان اسیدی) تبدیل میشود‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬گلیکولیز‬
‫اولین مرحلۀ تنفس یاختهای‪ ،‬گلیکولیز است‪.‬‬ ‫•‬
‫گلیکولیز در مادۀ زمینهای سیتوپالسم انجام میشود و در آن‪ ،‬تجزیۀ گلوکز بهصورت مرحلهای انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫انرژی فعالسازی مورد نیاز برای انجام واکنشهای مربوط به تجزیۀ گلوکز‪ ،‬از تجزیۀ ‪( ATP‬در مرحلۀ اول گلیکولیز) تأمین میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در پایان گلیکولیز‪ ۴ ،‬مولکول ‪ ATP‬و ‪ 2‬مولکول ‪ NADH‬تولید میشود‪ .‬با توجه به مصرف ‪ ۲‬مولکول ‪ ATP‬در مرحلۀ اول گلیکولیز‪ ،‬بازده خالص تولید ‪ ATP‬در گلیکولیز‪،‬‬ ‫•‬
‫‪ ۲‬مولکول ‪ ATP‬است‪.‬‬
‫ترکیب نهایی تولیدشده در گلیکولیز‪ ،‬پیرووات (بنیان پیروویکاسید) است که وارد مرحلۀ بعدی تنفس یاختهای میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در مرحلۀ چهارم گلیکولیز‪ ،‬فسفات از اسید سهکربنی دو فسفاته به ‪ ADP‬منتقل شده و ‪ ATP‬در سطح پیشماده ساخته میشود‪ .‬اما در مرحلۀ سوم گلیکولیز‪،‬‬
‫فسفات آزاد در سیتوپالسم مصرف میشود و فسفات از ترکیب آلی دیگری تأمین نمیشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در مرحلۀ اول گلیکولیز‪ ،‬فسفات از ‪( ATP‬نوعی ترکیب آلی) و در مرحلۀ چهارم‪ ،‬از اسید سهکربنی دو فسفاته (نوعی ترکیب آلی) تأمین میشود‪ .‬اما در مرحلۀ‬
‫سوم گلیکولیز‪ ،‬فسفات آزاد در سیتوپالسم مصرف میشود‪.‬‬

‫‪ )۳‬در مرحلۀ دوم گلیکولیز‪ ،‬دو قند سهکربنی تکفسفاته فراوردۀ واکنش هستند و در آنها‪ ،‬پیوند بین مولکول قند با یک گروه فسفات دیده میشود‪ .‬در مرحلۀ‬
‫اول گلیکولیز‪ ،‬فروکتوز فسفاته و دو مولکول ‪ ، ADP‬فراوردۀ واکنش هستند‪ .‬در فروکتوز فسفاته‪ ،‬مولکول فروکتوز (قند ششکربنی) با دو گروه فسفات پیوند دارد‪.‬‬
‫در مولکول ‪ ADP‬نیز پیوند بین قند ریبوز و گروه فسفات وجود دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در مرحلۀ اول گلیکولیز‪ ،‬دو مولکول ‪ ATP‬مصرف شده و گلوکز به فروکتوز دو فسفاته تبدیل میشود‪ .‬در مرحلۀ سوم گلیکولیز نیز قند سهکربنی تکفسفاته‬
‫به اسید سهکربنی دو فسفاته تبدیل میشود‪ .‬همزمان با این تبدیل‪ NAD+ ،‬نیز مصرف شده و ‪ NADH‬تولید میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در قندکافت برای تبدیل‪:‬‬


‫هر قندفسفاته به اسید دوفسفاته ‪ ‬یک یون فسفات آزاد از سیتوپالسم کم شده و یک مولکول ‪ NAD+‬به ‪ NADH‬تبدیل میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫هر اسید دوفسفاته به پیرووات ‪ ‬دو مولکول فسفات به طور جداگانه از آن جدا و به دو مولکول ‪ ADP‬متصل میشوند که در نتیجه‪ ،‬دو مولکول ‪ ATP‬تولید‬ ‫•‬
‫میشود‪.‬‬
‫هر مولکول قند به مولکول قند دیگری لزوما ‪ ATP‬مصرف نمیشود‪ .‬مثال در مرحلۀ تبدیل فروکتوزفسفاته به قندهای فسفاته‪.‬‬ ‫•‬
‫هر مولکول ‪3‬کربنه به یک مولکول ‪3‬کربنۀ دیگر‪ ،‬لزوما مولکولهای ‪ NAD+‬و ‪ ADP‬مصرف نمیشوند‪.‬‬ ‫•‬
‫آزاد شدن مولکول کربن دیاکسید از پیرووات درون میتوکندری‪ ،‬فقط در تنفس هوازی مشاهده میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫نکته | ترکیبات نوکلئوتیدی در گلیکولیز |‪۱ :‬ـ ‪۲ ،ADP‬ـ ‪۳ ،ATP‬ـ ‪( NAD+‬و ‪)NADH‬‬
‫نکته | ترکیبات دارای دو فسفات در گلیکولیز |‪۱ :‬ـ فروکتوز فسفاته (قند ششکربنی دو فسفاته)‪۲ ،‬ـ اسید دو فسفاته‪۳ ،‬ـ ‪( NAD‬و ‪۴ ،)NADH‬ـ ‪.ADP‬‬
‫‪+‬‬

‫نکته‪ ،NADH :‬دارای دو نوکلئوتید است‪ .‬هر نوکلئوتید‪ ،‬دارای باز آلی‪ ،‬قند پنجکربنی و یک تا سه گروه فسفات است‪ .‬بنابراین‪ NADH ،‬دارای دو باز آلی آدنین‪ ،‬دو‬
‫قند پنجکربنی و حداقل دو گروه فسفات است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫مراحل گلیکولیز‬
‫توضیحات‬ ‫سایر وقایع‬ ‫فراورده‬ ‫واکنشدهنده‬ ‫مرحله‬
‫قند ششکربنی بدون‬
‫انرژی فعالسازی برای انجام واکنشهای‬ ‫قند ششکربنی دو فسفاته‬
‫‪ADP × ۲  ATP × ۲‬‬ ‫فسفات‬ ‫‪۱‬‬
‫مربوط به تجزیۀ گلوکز تأمین میشود‪.‬‬ ‫(فروکتوز فسفاته)‬
‫(گلوکز)‬
‫‪ ×۲‬قند سهکربنی‬ ‫قند ششکربنی دو‬
‫فروکتوز فسفاته تجزیه میشود‪.‬‬ ‫_____‬ ‫تکفسفاته‬ ‫فسفاته‬ ‫‪۲‬‬
‫(قند فسفاته)‬ ‫(فروکتوز فسفاته)‬
‫‪ × ۲‬فسفات مصرف میشود‪.‬‬ ‫‪ ×۲‬قند سهکربنی‬
‫‪× ۲  NAD+ × ۲‬‬ ‫‪ ×۲‬اسید سهکربنی دو فسفاته‬
‫هر ‪ ۲ ،NAD+‬الکترون و ‪ ۱‬پروتون میگیرد‪.‬‬ ‫تکفسفاته‬ ‫‪۳‬‬
‫‪NADH‬‬ ‫(اسید دو فسفاته)‬
‫هنگام تولید ‪ ۱ ،NADH‬پروتون تولید میشود‪.‬‬ ‫(قند فسفاته)‬
‫پیرووات یا برای تنفس هوازی به‬ ‫‪ ×۲‬اسید سهکربنی بدون‬ ‫‪ ×۲‬اسید سهکربنی دو‬
‫میتوکندری میرود یا برای تخمیر در‬ ‫‪ATP × ۴  ADP × ۴‬‬ ‫فسفات‬ ‫فسفاته‬ ‫‪۴‬‬
‫سیتوپالسم میماند‪.‬‬ ‫(پیرووات)‬ ‫(اسید دو فسفاته)‬

‫(‪ ۰۴‬ـ ‪)۱۲۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مراحل قندکافت (گلیکولیز)‬

‫انواع ترکیبات قندی در گلیکولیز‪۱ :‬ـ گلوکـز (قند ششکربنی بدون فسفـات)‪۲ ،‬ـ فروکتـوز فسفـاته (قنـد‬ ‫✓‬
‫ششکربنی دو فسفاته)‪۳ ،‬ـ قند فسفاته (قند سهکربنی تکفسفاته)‬

‫انواع ترکیبات اسیدی در گلیکولیز‪۱ :‬ـ اسید دو فسفاته (اسید سهکربنـی دارای دو فسفـات)‪۲ ،‬ـ پیرووات‬ ‫✓‬
‫(بنیان اسیدی سهکربنی بدون فسفات)‬

‫انواع ترکیبات دو فسفاته در گلیکولیز‪۱ :‬ـ ‪( ADP‬آدنوزین دیفسفات)‪۲ ،‬ـ ‪( NAD+‬و ‪۳ ،)NADH‬ـ فروکتوز‬ ‫✓‬
‫فسفاته‪۴ ،‬ـ اسید دو فسفاته‬

‫انواع ترکیبات تکفسفاته در گلیکولیز‪ :‬قند فسفاته (قند سهکربنی تکفسفاته)‬ ‫✓‬

‫انواع ترکیبات بدون فسفات در گلیکولیز‪۱ :‬ـ گلوکز‪۲ ،‬ـ پیرووات‬ ‫✓‬

‫انواع نوکلئوتیدهای مصرفشده در گلیکولیز‪۱ :‬ـ ‪( ATP‬در مـرحلـۀ اول)‪۲ ،‬ـ ‪( NAD+‬در مـرحلـۀ سـوم)‪،‬‬ ‫✓‬
‫‪۳‬ـ ‪( ADP‬در مرحلۀ چهارم)‬

‫فسفات الزم برای فسفـاتهکردن تـرکیب آلـی در مرحلـۀ اول گلیکولیـز از ‪ ATP‬تأمین میشـود ولــی‬ ‫✓‬
‫در مرحلۀ سوم گلیکولیز‪ ،‬فسفات آزاد در مادۀ زمینهای سیتوپالسم مصرف میشود‪.‬‬

‫در مرحلـــۀ ســوم گلیکولیــز‪ ،‬ماهیت کلــی واکنشدهنــده تغییر میکنــد و یک ترکیــب قنــدی‬ ‫✓‬
‫به یک ترکیب اسیدی تبدیل میشود‪.‬‬

‫در فروکتوز فسفاته‪ ،‬قند فسفاته و اسید دو فسفاته‪ ،‬گروه فسفات به کربن انتهایی متصل است‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪ -2‬در نوعی اندامک یک یاختۀ عصبی تاالموس‪ ،‬چرخهای از واکنشهای آنزیمی مربوط به تنفس یاختهای انجام میشود‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ این اندامک بهطور‬
‫حتم درست است؟‬
‫‪ )۱‬در غشای خارجی آن برخالف غشای یاخته‪ ،‬پروتئینهای غشایی الکترون میگیرند و از دست میدهند‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬در بخش داخلی آن همانند بخش داخلی شبکۀ آندوپالسمی زبر‪ ،‬ساختار ریبوزوم (رِناتَن) کامل میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬همانندسازی دِنا (‪)DNA‬ی آن همانند ژنوم (ژنگان) هستهای‪ ،‬قبل از شروع تقسیم یاختهای انجام میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬ریبوزوم (رِناتَن)های آن همانند ریبوزومهای سیتوپالسم‪ ،‬در ساخت پروتئینهای الزم برای تنفس هوازی نقش دارند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ سخت ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫چرخهای از واکنشهای آنزیمی مربوط به تنفس یاختهای = چرخۀ کربس‬


‫اندامک محل انجام چرخۀ کربس = میتوکندری (راکیزه)‬

‫مشاوره | انواع اندامکهای یاخته |‪ :‬در فصل (‪ )۱‬دهم با انواع اندامکهای یاخته و وظایف آنها بهطور کلی آشنا شدیم‪ .‬وظایف بیشتر اندامکها در فصلهای ‪ ۲‬دهم‬
‫(لیزوزوم)‪ ،‬فصل ‪ ۶‬دهم (واکوئول و پالست)‪ ،‬فصل ‪ ۲‬دوازدهم (ریبوزوم‪ ،‬شبکۀ آندوپالسمی زبر و دستگاه گلژی)‪ ،‬فصل ‪ ۵‬دوازدهم (میتوکندری) و فصل ‪ ۶‬دوازدهم‬
‫(کلروپالست) مطرح شدهاند‪ .‬الزم است که وظایف همۀ این اندامکها را بهطور کامل بلد باشید؛ چرا که هم بهصورت مستقیم و هم ترکیبی ممکن است در سؤاالت‬
‫کنکور مطرح شوند‪.‬‬

‫اکسایش استیل کوآنزیم ‪ A‬در چرخهای از واکنشهای آنزیمی‪ ،‬به نام چرخۀ کربس‪ ،‬در بخش داخلی میتوکندری (راکیزه) انجام میگیرد‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬زنجیرۀ انتقال الکترون از مولکولهایی تشکیل شده است که در غشای درونی (نه خارجی) میتوکندری قرار دارند و میتوانند الکترون بگیرند یا از دست دهند‪.‬‬
‫نکته | محلهای زنجیرههای انتقال الکترون |‪۱ :‬ـ غشای داخلی میتوکندری (مربوط به تنفس یاختهای در یاختههای یوکاریوتی هوازی)‪۲ ،‬ـ غشای یاخته (مربوط‬
‫به تنفس یاختهای در باکتریهای هوازی)‪۳ ،‬ـ غشای تیالکوئید (مربوط به فتوسنتز در یاختههای یوکاریوتی فتوسنتزکننده)‪۴ ،‬ـ غشای یاخته (مربوط به فتوسنتز در‬
‫باکتریهای فتوسنتزکننده)‬

‫‪ )۲‬در بخش درونی میتوکندری‪ ،‬دِنا (‪) DNA‬ی مستقل از هسته و ریبوزوم (رِناتَن) مخصوص وجود دارد‪ .‬اما شبکۀ آندوپالسمی زبر دارای ریبوزوم در سطح‬
‫خارجی خود (نه در فضای درونی خود) است‪.‬‬
‫نکته | محلهای حضور ریبوزوم در یاخته |‪۱ :‬ـ آزاد در مادۀ زمینهای سیتوپالسم‪۲ ،‬ـ در سطح خارجی غشای شبکۀ آندوپالسمی زبر‪۳ ،‬ـ در بخش درونی‬
‫میتوکندری‪۴ ،‬ـ در بخش درونی (بستره) پالست‬

‫‪ ) ۳‬زمانی که یاخته بخواهد تقسیم شود‪ ،‬همانندسازی دِنا (‪)DNA‬ی خطی هسته در مرحلۀ ‪ S‬چرخۀ یاختهای و قبل از شروع تقسیم انجام میشود‪ .‬میتوکندری‬
‫همراه با یاخته و نیز مستقل از آن تقسیم می شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬همانندسازی دِنا در میتوکندری هم قبل از تقسیم یاخته انجام میشود و هم مستقل از تقسیم یاخته‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۱‬‬


‫دو برابر شدن ِ‬
‫(دنا (‪)DNA‬ی هسته‪ ،‬در مرحلۀ ‪ S‬چرخۀ یاختهای انجام میشود که نتیجۀ همانندسازی است‪ .‬در مرحلۀ ‪ G2‬یاختهها آمادۀ مرحلۀ تقسیم میشوند و‬
‫همانندسازی ِدنای میتوکندری در این مرحله انجام میشود‪ .‬البته میتوکندری میتواند مستقل از یاخته نیز تقسیم شود و برای مثال‪ ،‬در مرحلۀ ‪ G1‬نیز تقسیم میتوکندری‬
‫دیده میشود‪.‬‬

‫‪ ) ۴‬میتوکندری دِنای مستقل از هسته و ریبوزوم مخصوص به خود را دارد‪ .‬بنابراین پروتئینسازی در میتوکندری انجام میشود‪ .‬در دِنای میتوکندری‪ ،‬ژنهای‬
‫مورد نیاز برای ساختهشدن انواعی از پروتئینهای مورد نیاز در تنفس یاختهای وجود دارند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬میتوکندری برای انجام نقش خود در تنفس یاختهای‬
‫به پروتئینهایی وابسته است که ژنهای آنها در هسته قرار دارند و بهوسیلۀ ریبوزومهای سیتوپالسمی ساخته میشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۲‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۲‬‬


‫پروتئینهای ساختهشده در سیتوپالسم سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند‪ .‬بعضی پروتئینها در سیتوپالسم میمانند و یا اینکه به میتوکندری‪ ،‬هسته و یا پالست‬
‫(دیسه)ها میروند‪.‬‬

‫سرنوشت پروتئینهای یاخته بر اساس محل تولید آنها‬


‫مقصد پروتئین‬ ‫محل قرارگیری ژن‬ ‫محل ریبوزوم‬
‫‪۲‬ـ هسته‬ ‫‪۱‬ـ مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫ِدنای خطی هسته‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫‪۴‬ـ پالست‬ ‫‪۳‬ـ میتوکندری‬
‫میتوکندری‬ ‫ِدنای حلقوی میتوکندری‬ ‫میتوکندری‬
‫پالست‬ ‫ِدنای حلقوی پالست‬ ‫پالست‬
‫‪۲‬ـ دستگاه گلژی‬ ‫‪۱‬ـ شبکۀ آندوپالسمی‬
‫‪۴‬ـ واکوئول‬ ‫‪۳‬ـ لیزوزوم‬ ‫ِدنای خطی هسته‬ ‫سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬
‫‪۵‬ـ ترشح به خارج یاخته‬

‫نکته | تولید پروتئینهای مؤثر در تنفس یاختهای در میتوکندری |‪۱ :‬ـ توسط ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‪۲ ،‬ـ توسط ریبوزومهای بخش درونی‬
‫میتوکندری‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫پروتئينهای یاخته بر اساس مقصد آنها‬


‫مسیر‬ ‫محل تولید‬ ‫محل قرارگیری ژن‬ ‫مقصد‬
‫ریبوزوم ‪ ‬سیتوپالسم‬ ‫ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫هسته‬ ‫سیتوپالسم‬
‫ریبوزوم ‪ ‬هسته‬ ‫ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫هسته‬ ‫هسته‬
‫‪۱‬ـ ریبوزوم ‪ ‬میتوکندری یا پالست‬ ‫‪۱‬ـ ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫‪۱‬ـ هسته‬
‫میتوکندری یا پالست‬
‫‪۲‬ـ درون خود اندامک پروتئین ساخته میشود‪.‬‬ ‫‪۲‬ـ ریبوزومهای میتوکندری ‪ /‬پالست‬ ‫‪۲‬ـ میتوکندری ‪ /‬پالست‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی‬ ‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫شبکۀ آندوپالسمی‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي‬ ‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫دستگاه گلژي‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي‬
‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫واکوئول و لیزوزوم‬
‫‪ ‬واکوئول یا لیزوزوم‬
‫ریبوزوم ‪ ‬شبکۀ آندوپالسمی زبر ‪ ‬دستگاه گلژي‬
‫ریبوزومهای سطح شبکۀ آندوپالسمی زبر‬ ‫هسته‬ ‫پروتئینهای ترشحی‬
‫‪ ‬غشای یاخته ‪ ‬خروج از یاخته با اگزوسیتوز‬

‫میانبر‪ :‬میتوکندری (راکیزه)‬


‫در یاختههای یوکاریوتی‪ ،‬اکسایش پیرووات‪ ،‬چرخۀ کربس و زنجیرۀ انتقال الکترون در میتوکندری است‪.‬‬ ‫•‬
‫میتوکندری دارای دو غشا است‪۱ :‬ـ غشای بیرونی‪ :‬صاف‪ ،‬در مجاورت مادۀ زمینهای سیتوپالسم‪۲ ،‬ـ غشای درونی‪ :‬چینخورده به سمت داخل‪ ،‬محل زنجیرۀ انتقال‬ ‫•‬
‫الکترون و تولید اکسایشی ‪.ATP‬‬
‫میتوکندری دارای دو فضا است‪۱ :‬ـ بخش بیرونی (فضای بین دو غشا)‪ :‬محل پمپشدن یونهای هیدروژن (تراکم بیشتر پروتون)‪۲ ،‬ـ بخش داخلی‪ :‬وقایع مختلفی‬ ‫•‬
‫در بخش داخلی رخ میدهد؛ شامل تولید ‪ ،ATP‬چرخۀ کربس‪ ،‬مصرف اکسیژن و تولید آب‪ ،‬همانندسازی ِدنای حلقوی‪ ،‬رونویسی‪ ،‬ترجمه توسط ریبوزومهای‬
‫مخصوص میتوکندری‬
‫بهطور کلی میتوکندری در دو زمان تقسیم میشود‪۱ :‬ـ مستقل از یاخته‪ :‬هنگام نیاز یاخته به انرژی بیشتر‪۲ ،‬ـ همراه با یاخته‪ :‬زمانی که یاخته میخواهد تقسیم‬ ‫•‬
‫شود (در مرحلۀ ‪ G2‬چرخۀ یاختهای)‬
‫پروتئينهای مؤثر در تنفس یاختهای در میتوکندری دو منشأ دارند‪۱ :‬ـ ِدنای حلقوی میتوکندری‪ :‬پروتئینسازی توسط ریبوزومهای مخصوص میتوکندری در بخش‬ ‫•‬
‫داخلی میتوکندری‪۲ ،‬ـ ِدنای خطی هسته‪ :‬پروتئینسازی توسط ریبوزومهای مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬

‫‪ -3‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ شکل مقابل که بخشی از غشای یکی از اندامکهای لنفوسیت ‪ T‬است‪ ،‬صحیح میباشد؟‬
‫‪ )۱‬مولکول «‪ »۱‬همانند مولکول «‪ ،»۲‬از ‪ FADH2‬الکترون دریافت میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬مولکول «‪ »۴‬برخالف مولکول «‪ ،»۳‬مستقیماً تحت تأثیر سیانید قرار میگیرد‪.‬‬
‫‪ )۳‬مولکول «‪ »۳‬و مولکول «‪ ،»۴‬همانند مولکول قبلی خود‪ ،‬پروتون را پمپ میکنند‪.‬‬
‫‪ )۴‬مولکول «‪ »۲‬برخالف مولکول «‪ ،»۱‬الکترونهای ‪ NADH‬را از خود عبور میدهد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ سخت ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫استراتژی | سؤاالت شکلدار |‪ :‬برای پاسخگویی به سؤاالت شکلدار‪ ،‬الزم است که نامگذاری اجزای شکل را بهطور کامل بلد باشید و همچنین نکات مربوط به آنها از‬
‫متن کتاب را بدانید‪.‬‬

‫شکل نشاندهندۀ زنجیرۀ انتقال الکترون در غشای داخلی میتوکندری است‪.‬‬


‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬پروتئین «‪ ،»۱‬فقط از ‪ NADH‬الکترون میگیرد‪ .‬پروتئین «‪ ،»۲‬هم از ‪FADH2‬‬


‫الکترون میگیرد و هم از پروتئین «‪.»۱‬‬
‫‪ )۲‬سیانید واکنش نهایی مربوط به انتقال الکترونها به ‪ O2‬را مهار و در نتیجه‪ ،‬باعث‬
‫توقف زنجیرۀ انتقال الکترون میشود‪ .‬واکنش انتقال الکترون به اکسیژن توسط پروتئین «‪ »۴‬انجام می شود و فقط این پروتئین مستقیماً تحت تأثیر سیانید قرار‬
‫میگیرد‪.‬‬
‫‪ )۳‬پروتئین «‪ »۳« ،»۱‬و «‪ ،»۴‬پمپ غشایی هستند و میتوانند پروتون را به فضای بین دو غشا پمپ کنند اما پروتئین «‪ ،»۲‬پمپ غشایی نیست‪.‬‬
‫‪ )۴‬الکترونهای ‪ NADH‬از تمام پروتئینهای زنجیرۀ انتقال الکترون عبور میکنند اما الکترونهای ‪ ،FADH2‬از پروتئین «‪ »۱‬عبور نمیکنند‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫میانبر‪ :‬زنجیرۀ انتقال الکترون‬


‫اجزای زنجیرۀ انتقال الکترون در تنفس هوازی یاختۀ یوکاریوتی‪ ،‬سه ویژگی مشترک دارند‪۱ :‬ـ مولکول پروتئینی هستند‪۲ ،‬ـ در غشای درونی میتوکندری قرار دارند‬ ‫•‬
‫و ‪۳‬ـ میتوانند الکترون بگیرند و از دست بدهند‪.‬‬
‫پروتئینهای زنجیرۀ انتقال الکترون از سه منشأ مختلف میتوانند الکترون بگیرند‪۱ :‬ـ مولکول ‪( NADH‬فقط پروتئين اول زنجیره)‪۲ ،‬ـ مولکول ‪( FADH2‬فقط پروتئین‬ ‫•‬
‫دوم زنجیره)‪۳ ،‬ـ مولکول پروتئینی قبلی (بهجز اولین پروتئین زنجیره)‬
‫مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز‪ ،‬مولکول اکسیژن‪ ،‬مولکول ‪ NADH‬و مولکول ‪ FADH2‬جزء زنجیرۀ انتقال الکترون نیستند‪.‬‬ ‫•‬
‫آخرین پمپ غشایی زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬الکترون را به اکسیژن مولکولی (‪ )O2‬میرساند و آن را به یون اکسید تبدیل میکند‪.‬‬ ‫•‬
‫پمپهای غشایی در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬با انتقال فعال (همراه با مصرف انرژی زیستی ولی بدون مصرف ‪ ،)ATP‬پروتونها را به فضای بین دو غشای میتوکندری‬ ‫•‬
‫میفرستند و تراکم پروتون در فضای بین دو غشا را افزایش میدهند‪.‬‬
‫مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز‪ ،‬با انتشار تسهیلشده (بدون مصرف انرژی زیستی و در جهت شیب غلظت)‪ ،‬پروتونها را از فضای بین دو غشا به بخش درونی‬ ‫•‬
‫میتوکندری میفرستد و تراکم پروتون در فضای بین دو غشا را کاهش میدهد‪.‬‬
‫مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز برای جابهجایی پروتون از انرژی استفاده نمیکند ولی برای تولید ‪ ATP‬از انرژی ناشی از حرکت پروتونها استفاده میکند‪.‬‬ ‫•‬
‫برای تولید هر مولکول آب‪ ،‬دو الکترون مصرف میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬بهازای هر ‪ NADH‬و هر ‪ ،FADH2‬یک مولکول آب تولید میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫تستنامه‪ :‬داخل ‪۱۴۰۰‬‬


‫کدام عبارت‪ ،‬در خصوص زنجیرۀ انتقال الکترون موجود در یاختۀ عضلۀ توأم انسان صحیح است؟‬
‫حامل الکترون موجود در راکیزه (میتوکندری) استفاده میشود‪.‬‬
‫ِ‬ ‫‪ )۱‬فقط از مولکول‬
‫رسیدن الکترون از حاملین مختلف به پذیرندههای نهایی آن‪ ،‬مشترک است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫‪ )۲‬بخشی از مسیر‬
‫‪ )۳‬یونهای اکسید در ترکیب با پروتونهای فضای بین دو غشای راکیزه (میتوکندری)‪ ،‬آب را تشکیل میدهند‪.‬‬
‫‪ )۴‬انرژی الزم برای پمپ کردن الکترونها به بخش داخلی راکیزه (میتوکندری)‪ ،‬از مولکولهای حامل الکترون تأمین میشود‪.‬‬

‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫الکترونهای ‪ NADH‬به اولین پروتئین زنجیرۀ انتقال الکترون منتقل میشوند و الکترونهای ‪ FADH2‬به دومین پروتئین زنجیره‪ .‬مسیر انتقال الکترونها از پروتئین‬
‫دوم تا انتهای زنجیره مشترک است (درستی گزینۀ ‪ .)۲‬در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬از ‪NADH‬های تولیدشده در گلیکولیز در مادۀ زمینهای سیتوپالسم نیز استفاده میشود‬
‫(نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬یونهای اکسید در ترکیب با پروتونهای بخش درونی میتوکندری آب را تشکیل میدهند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۳‬انرژی الکترونهای مولکولهای‬
‫حامل الکترون نیز برای پمپ کردن الکترونها به فضای بین دو غشای میتوکندری (نه بخش داخلی) استفاده میشود (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫دام تستی‪ :‬در ارتباط با اعضای کوچکتر زنجیرۀ انتقال الکترون در میتوکندری بدانید‪:‬‬

‫‪ _۱‬هر دو میتوانند الکترونهای دو نوع حامل الکترونی را دریافت کنند‪.‬‬

‫خارجی غشای داخلی میتوکندری قرار دارد‪.‬‬


‫ِ‬ ‫‪ _۲‬یکی از آنها در تماس با بخش آبدوست الیۀ فسفولیپیدی‬

‫دام تستی‪ :‬کانال ‪ATP‬ساز درون غشای داخلی راکیزه سبب افزایش ‪ pH‬فضای بین دوغشا و کاهش ‪ pH‬فضای درونی راکیزه میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در زنجیرۀ انتقال الکترون در غشای داخلی میتوکندری از الکترونهای ‪ NADH‬و ‪ FADH2‬جهت کاهش مولکولهای اکسیژن و تولید آب و همچنین به‬
‫طور غیرمستقیم از انرژی الکترونهای این دو مولکول‪ ،‬جهت تولید ‪ ATP‬استفاده میشود‪.‬‬

‫‪ -4‬دربارۀ مرحلهای از تنفس یاخته ای در یاختۀ پوششی کبد که به اکسیژن نیاز دارد و در میتوکندری (راکیزه) انجام میشود‪ ،‬کدام عبارت بهطور حتم درست‬
‫است؟‬
‫‪ )۱‬هر مولکول دو کربنی‪ ،‬به دو نوع ترکیب آلی قابلیت اتصال دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬هر ترکیب کربندار جدا شده از یک ترکیب آلی‪ ،‬در خوناب حل میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر مولکول چهار کربنی‪ ،‬میتواند با نوعی ترکیب دو کربنی ترکیب شود‪.‬‬
‫‪ )۴‬هر گیرندۀ نوکلئوتیددار ‪ ،e-‬میتواند با ‪ ۲‬الکترون و یک پروتون ترکیب شود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫مرحلهای از تنفس یاختهای که به اکسیژن نیاز دارد و در میتوکندری انجام شود = مراحل بعد از گلیکولیز = اکسایش پیرووات ‪ +‬چرخۀ کربس ‪ +‬زنجیرۀ انتقال‬
‫الکترون‬

‫مراحلی از تنفس یاختهای که بعد از گلیکولیز انجام میشوند‪ ،‬به اکسیژن نیاز دارند و در یوکاریوتها‪ ،‬در میتوکندری (راکیزه) انجام میشوند‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬منظور از مولکول دو کربنی‪ ،‬بنیان استیل است‪ .‬استیل میتواند با کوآنزیم ‪ A‬ترکیب شده و استیل کوآنزیم ‪ A‬را بسازد‪ .‬همچنین استیل میتواند در چرخۀ‬
‫کربس با مولکول چهار کربنی ترکیب شود و مولکول ششکربنی را بسازد‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۳‬‬


‫بعضی آنزیمها برای فعالیت به یونهای فلزی مانند آهن‪ ،‬مس و یا مواد آلی مثل ویتامینها نیاز دارند‪ .‬به مواد آلی که به آنزیم کمک میکنند‪ ،‬کوآنزیم میگویند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬کوآنزیم ‪ A‬نوعی ترکیب آلی است که به آنزیم مرحلۀ «‪ »۱‬چرخۀ کربس کمک میکند‬

‫نکته‪ :‬در ساختار همۀ ترکیبات آلی‪ ،‬عنصر کربن وجود دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬کوآنزیم ‪ A‬نیز دارای کربن است و استیل کوآنزیم ‪ ،A‬بیش از دو کربن دارد‪.‬‬

‫‪ )۲‬در فرایند اکسایش پیرووات‪ ،‬مولکول کربن دیاکسید از پیرووات جدا میشود‪ .‬کربن دیاکسید بهصورت محلول در خوناب (پالسما) میتواند در بدن حمل‬
‫شود‪ .‬در چرخۀ کربس نیز کوآنزیم ‪ A‬از بنیان استیل جدا میشود‪ .‬کوآنزیم ‪ A‬در خوناب حل نمیشود‪ .‬اصالً وارد خون نمیشه که بخواد حل بشه‪.‬‬
‫‪ )۳‬در چرخۀ کربس‪ ،‬انواعی از مولکولهای چهار کربنی وجود دارند‪ .‬فقط مولکول چهار کربنی آغازگر چرخۀ کربس میتواند با بنیان استیل (ترکیب دو کربنی)‬
‫ترکیب شود و مولکول ششکربنی را بسازد‪ .‬این گزینه دربارۀ سایر مولکولهای چهار کربنی چرخۀ کربس صادق نیست‪.‬‬
‫نکته‪ :‬بیش از یک نوع مولکول چهار کربنی در چرخۀ کربس وجود دارد‪.‬‬

‫‪ FAD )۴‬و ‪ ،NAD+‬ترکیبات نوکلئوتیدداری هستند که میتوانند الکترون بگیرند‪ NAD+ .‬میتواند ‪ ۲‬الکترون و یک پروتون بگیرد اما ‪ FAD‬میتواند ‪ ۲‬الکترون‬
‫و دو پروتون بگیرد‪.‬‬
‫‪FAD + 2H+ + 2e- ⇆ FADH2‬‬
‫میانبر‪ :‬چرخۀ کربس‬
‫مرحلۀ نهایی اکسایش گلوکز در چرخۀ کربس انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در مرحلۀ اول چرخۀ کربس‪ ،‬استیل کوآنزیم ‪ A‬با مولکول چهار کربنی ترکیب شده و مولکول ششکربنی تولید میشود‪ .‬در این واکنش‪ ،‬کوآنزیم ‪ A‬از بنیان استیل‬ ‫•‬
‫جدا میشود‪.‬‬
‫در مرحلۀ دوم چرخۀ کربس‪ CO2 ،‬از مولکول ششکربنی جدا شده و مولکول پنجکربنی تولید میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در مرحلۀ سوم چرخۀ کربس‪ CO2 ،‬از مولکول پنجکربنی جدا شده و مولکول چهار کربنی تولید میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫مولکول چهار کربنی تشکیلشده در مرحلۀ سوم‪ ،‬طی چند (نه یک) مرحله‪ ،‬به مولکول چهار کربنی اولیه تبدیل میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در چرخۀ کربس‪ ،‬مولکولهای ‪ FADH2 ،NADH‬و ‪ ATP‬در محلهای متفاوتی از چرخه تشکیل میشوند‪.‬‬ ‫•‬

‫)‪ ۰۹‬و ‪ ۰۶ ،۰۷‬ـ ‪(۱۲۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬اکسایش پیرووات و تشکیل استیل کوآنزیم ‪ + A‬طرح سادهای از چرخۀ کربس ‪ +‬خالصهای از تنفس هوازی‬

‫پیرووات پس از آزاد کردن ‪ CO2‬و از دست دادن الکترون (اکسایش)‪ ،‬به بنیـان‬ ‫✓‬
‫استیل تبدیل میشود‪.‬‬
‫بنیان استیل با اتصال به کوآنزیم ‪ ،A‬به استیل کوآنزیم ‪ A‬تبدیل میشـود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در چرخۀ کربس‪ ،‬کوآنزیم ‪ A‬از استیل کوآنزیم ‪ A‬جدا میشود و مولکــول‬ ‫✓‬
‫چهار کربنی با بنیان استیل ترکیب میشود و مولکول ششکربنی تولیـــد‬
‫میشــود‪ .‬مولکـول شش کربنی‪ ،‬بـا از دست دادن یک کربـن دیاکسید‪،‬‬
‫‪ 5‬کربنه میشود‪.‬‬
‫انواع مختلفی مولکول چهار کربنی در چرخۀ کربس وجود دارد‪.‬‬ ‫✓‬
‫بعــد از تبدیـلشـدن مولکــول پنجکربنــی به مولکــول چهــار کربنی‪،‬‬ ‫✓‬
‫چنـد مرحلــه واکنش انجـام میشـود تـا مولکـول چهـار کـربنی آغازگر‬
‫چرخه مجدداً تولید شود‪.‬‬
‫در چـرخۀ کـربس‪ ،‬قبـل از تولیـد ‪ ،FADH2‬مولکـول ‪ ATP‬تولیـد میشود‬ ‫✓‬
‫و پس از تولید ‪ FADH2‬نیز مولکول ‪ NADH‬تولید میشود‪.‬‬
‫محـل تولیـد ‪ ATP‬در چرخـۀ کـربس پس از آزاد شـدن کربـن دیاکسید‬ ‫✓‬
‫میباشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬قطعاً در مرحلۀ اول چرخۀ کربس ‪ ATP‬تولید نمیشود‪.‬‬
‫در تنفس هـــوازی‪ NADH ،‬سه منشــأ دارد‪۱ :‬ـ ‪ NADH‬تولیــدشـده در‬ ‫✓‬
‫مـرحـلۀ ‪ ۳‬گلیکولیــز (نـاشی از اکسـایش قنـد سهکربنـی تکفسفــاتـه‬
‫در مـــادۀ زمینــهای سیتــوپالسم)‪۲ ،‬ـ ‪ NADH‬تولیــدشــده در فــرایند‬
‫اکســایش پیـرووات (نـاشی از اکسـایش پیـرووات در فضــای داخلــی‬
‫میتوکندری)‪۳ ،‬ـ ‪ NADH‬تولیدشده در چرخۀ کربس (در فضای داخلی میتوکندری)‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -5‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در گیاهی که بهطور طبیعی در شرایط غرقابی رشد می کند‪ ،‬هر ‪ ..................‬که در فرایندهای مربوط به تنفس یاختهای تولید میشود‪».................. ،‬‬
‫‪ )۱‬مولکول ‪ NADH‬ـ دو الکترون را به نوعی مولکول آلی انتقال میدهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬مولکول کربن دیاکسید ـ هنگام اکسایش نوعی مادۀ آلی آزاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬ترکیب اسیدی سهکربنی ـ حاصل تغییر نوعی اسید سهکربنی است‪.‬‬
‫‪ )۴‬ترکیب دو کربنی ـ در مادۀ زمینهای سیتوپالسم ساخته میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫ترکیب اسیدی سهکربنی که در فرایندهای مربوط به تنفس یاختهای تولید میشود = اسید سهکربنی دو فسفاته ‪ +‬پیرووات ‪ +‬الکتات‬
‫ترکیب دو کربنی که در فرایندهای مربوط به تنفس یاختهای تولید میشود = استیل ‪ +‬اتانال ‪ +‬اتانول‬

‫گیاهانی که بهطور طبیعی در شرایط غرقابی رشد میکنند‪ ،‬سازوکارهایی برای ت أمین اکسیژن مورد نیاز دارند‪ .‬تشکیل بافت پارانشیمی هوادار در گیاهان آبزی و‬
‫شُش ریشه در درخت حَرّا از سازوکارهای این گیاهان است‪ .‬به هر حال‪ ،‬اگر اکسیژن به هر علتی در محیط نباشد یا کم باشد‪ ،‬تخمیر انجام میشود‪ .‬هر دو نوع‬
‫تخمیر الکلی و الکتیکی در گیاهان وجود دارد‪ .‬پس در این سؤال‪ ،‬شما هم باید تنفس هوازی (شامل گلیکولیز‪ ،‬اکسایش پیرووات و چرخۀ کربس) رو در نظر بگیرین و‬
‫هم تخمیر الکلی و الکتیکی‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬بعضی گیاهان در آبها و حتی در جاهایی زندگی میکنند که زمانهایی از سال با آب پوشیده میشود و یا به طور طبیعی در شرایط غرقابی زندگی‬
‫میکنند‪ .‬دارا بودن بافت پارانشیمی هوادار در ریشه‪ ،‬ساقه و برگ از ویژگیهای این نوع گیاهان است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬گیاه آزوال‪ ،‬نوعی گیاه آبزی است که دارای پارانشیم هوادار (دارای فضای بین یاختهای زیاد) است‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪:]۳‬‬


‫بعضی گیاهان در آبها و یا در جاهایی زندگی میکنند که زمانهایی از سال با آب پوشیده میشوند‪ .‬این گیاهان با مشکل کمبود اکسیژن مواجه هستند‪ .‬به همین علت‬
‫برای زیستن در چنین محیطهایی سازشهایی دارند‪ .‬پارانشیم هوادار در ریشه‪ ،‬ساقه و برگ‪ ،‬یکی از سازشهای گیاهان آبزی است‪ .‬داشتن ُششریشه نیز جزء‬
‫حرا در آب و ِگل قرار دارند‪ .‬درختان ّ‬
‫حرا برای مقابله با کمبود اکسیژن‪ ،‬ریشههایی دارند که از سطح آب بیرون‬ ‫ح ّرا است‪ .‬ریشههای درختان ّ‬
‫سازگاریهای درختان َ‬
‫آمدهاند‪ .‬این ریشهها با جذب اکسیژن‪ ،‬مانع از مرگ ریشهها به علت کمبود اکسیژن میشوند‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬


‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬
‫‪ )۱‬مولکول ‪ NADH‬حامل دو الکترون است و با از دست دادن الکترون‪ ،‬به ‪ NAD‬تبدیل میشود‪ .‬بازسازی ‪ NAD‬یا با کمک زنجیرۀ انتقال الکترون و یا در‬
‫فرایند تخمیر انجام میشود‪ .‬در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ NADH ،‬الکترونهای خود را به پروتئین (نوعی مولکول آلی) زنجیرۀ انتقال الکترون انتقال میدهد‪ .‬در‬
‫تخمیر نیز بازسازی ‪ NAD+‬پس از اکسایش ‪ NADH‬توسط نوعی ترکیب آلی (مثالً اتانال در تخمیر الکلی یا پیرووات در تخمیر الکتیکی) رخ میدهد و یک‬
‫ترکیب آلی از ‪ NADH‬الکترون میگیرد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در تخمیر و هم در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬الکترونهای ‪ NADH‬به نوعی مولکول آلی منتقل میشود‪.‬‬

‫‪ )۲‬در فرایند اکسایش پیرووات و چرخۀ کربس‪ ،‬کربن دی اکسید هنگام اکسایش نوعی مادۀ آلی (پیرووات در اکسایش پیرووات و مولکول ششکربنی یا پنجکربنی‬
‫در چرخۀ کربس) آزاد میشود‪ .‬اما در تخمیر الکلی هم کربن دیاکسید از پیرووات آزاد میشود و در تخمیر‪ ،‬پیرووات اکسایش نمییابد‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬در تخمیر الکلی همانند تنفس یاختهای هوازی‪ ،‬کربن دیاکسید آزاد میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در تنفس یاختهای‪ ،‬پیرووات اکسایش مییابد و ‪ NAD+‬تبدیل به ‪ NADH‬میشود؛ اما در تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات با دریافت الکترونهای ‪NADH‬‬
‫کاهش مییابد‪.‬‬

‫‪ )۳‬پیرووات حاصل تغییر اسید سهکربنی دو فسفاته و الکتات حاصل تغییر پیرووات (بنیان اسیدی سهکربنی) است‪ .‬اما اسید سهکربنی دو فسفاته در پی تغییر‬
‫قند (نه اسید) سهکربنی تکفسفاته تولید میشود‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬در گلیکولیز و تخمیر الکتیکی‪ ،‬ترکیبات اسیدی تولید میشوند؛ اما در تخمیر الکلی‪ ،‬ترکیبات الکلی (نه اسیدی) ساخته می شوند‪.‬‬

‫‪ )۴‬اتانال و اتانول‪ ،‬ترکیبهای دو کربنی هستن د که در فرایند تخمیر الکلی در مادۀ زمینهای سیتوپالسم ساخته میشوند‪ .‬اما بنیان استیل‪ ،‬در فرایند اکسایش‬
‫پیرووات در بخش داخلی میتوکندری ساخته میشود‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬اتانال با دریافت الکترون از ‪ NADH‬و کاهش‪ ،‬تبدیل به اتانول میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در تنفس یاختهای هوازی‪ ،‬پیرووات تولید شده در گلیکولیز‪ ،‬به میتوکندری رفته و ضمن اکسایش‪ NADH ،‬و استیل میسازد‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫فرایندهای تنفس یاختهای در یوکاریوتها‬


‫هوازی (فقط در حضور اکسیژن)‬ ‫بیهوازی (بدون نیاز به اکسیژن)‬
‫نام فرایند‬
‫زنجیرۀ انتقال الکترون‬ ‫چرخۀ کربس‬ ‫اکسایش پیرووات‬ ‫گلیکولیز‬ ‫تخمیر الکلی‬ ‫تخمیر الکتیکی‬
‫غشای داخلی میتوکندری‬ ‫بخش درونی میتوکندری‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫محل انجام‬
‫استیل کوآنزیم ‪+ A‬‬
‫_____‬ ‫پیرووات‬ ‫گلوکز‬ ‫پیرووات‬ ‫پیرووات‬ ‫ترکیب آغازگر‬
‫مولکول ‪ ۴‬کربنی‬
‫یون اکسید‬ ‫ترکیب چهارکربنی‬ ‫استیل کوآنزیم ‪A‬‬ ‫پیرووات‬ ‫اتانول‬ ‫الکتات‬ ‫محصول نهایی‬
‫_____‬ ‫‪ ۲‬مولکول‬ ‫‪ ۱‬مولکول‬ ‫_____‬ ‫‪ ۱‬مولکول‬ ‫_____‬ ‫تولید ‪CO2‬‬
‫تأمین انرژی برای تولید‬
‫در سطح پیشماده‬
‫‪ ATP‬به روش اکسایشی‬ ‫در سطح‬ ‫در گلیکولیز‬

‫تولید‬
‫_____‬ ‫(‪ ۴‬مولکول؛ ‪۲‬‬
‫(مستقیماً ‪ ATP‬تولید‬ ‫پیشماده‬ ‫(مرحلۀ اول تخمیر)‬
‫تا خالص)‬

‫‪ATP‬‬
‫نمیکند)‬
‫مرحلۀ اول‬
‫در گلیکولیز‬

‫مصرف‬
‫_____‬ ‫_____‬ ‫_____‬ ‫(تأمین انرژی‬
‫(مرحلۀ اول تخمیر)‬
‫فعالسازی)‬
‫‪ NADH‬همراه با‬
‫‪NADH‬‬
‫‪ NADH‬همراه با‬ ‫پروتون‬ ‫در گلیکولیز‬

‫تولید‬
‫_____‬ ‫همراه با‬

‫حامل الکترونی‬
‫پروتون ‪FADH2 +‬‬ ‫(تولید در مرحلۀ‬ ‫(مرحلۀ اول تخمیر)‬
‫پروتون‬
‫سوم)‬
‫‪NADH‬‬
‫‪NADH‬‬

‫مصرف‬
‫_____‬ ‫_____‬ ‫_____‬ ‫اکسایش‬ ‫اکسایش‬
‫‪+ FADH2‬‬
‫اتانال‬ ‫پیرووات‬

‫تستنامه‪ :‬داخل ‪۱۴۰۰‬‬


‫ِ‬
‫عبارت زیر مناسب است؟‬ ‫کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل‬
‫همه این روشها‪ ،‬همزمان‬
‫ٔ‬ ‫«یاختههای گیاهی ممکن است به سبب تجمع محصوالت نهایی حاصل از روشهایی برای تأمین انرژی‪ ،‬حیات خود را از دست بدهند‪ .‬در‬
‫با بهوجود آمدن ‪ ..................‬میشود‪».‬‬
‫‪ )۲‬ترکیب نهایی‪ NADH ،‬مصرف‬ ‫‪ ،NAD+ )۱‬کربن دیاکسید تولید‬
‫‪ )۴‬نوعی قند سهکربنی‪ ADP ،‬مصرف‬ ‫‪ )۳‬ترکیب سهکربنی‪ NAD+ ،‬تولید‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬
‫هر دو نوع تخمیر الکلی و الکتیکی در گیاهان وجود دارد‪ .‬تجمع الکل یا الکتیکاسید در یاختههای گیاهی به مرگ آن میانجامد و بنابراین باید از یاختهها دور شوند‪.‬‬
‫در تخمیر الکلی‪ ،‬ترکیب نهایی اتانول (دو کربنی) است که همزمان با تولید آن‪ ،‬الکترونهای ‪ NADH‬به اتانال منتقل شده و ‪ NAD+‬تولید میشود (نادرستی گزینۀ ‪.)۳‬‬
‫در تخمیر الکتیکی نیز ترکیب نهایی الکتات است که برای تولید آن‪ NADH ،‬مصرف شده و به ‪ NAD+‬تبدیل میشود و با کاهش پیرووات‪ ،‬الکتات تولید میشود‬
‫(درستی گزینۀ ‪ .)۲‬در تخمیر الکتیکی‪ ،‬کربن دیاکسید تولید نمیشوند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۱‬مرحلۀ اول تخمیر‪ ،‬گلیکولیز است‪ .‬در مرحلۀ چهارم گلیکولیز‪ ،‬هنگام بهوجود‬
‫آمدن پیرووات (نوعی بنیان اسیدی) ‪ ADP‬مصرف میشود (نادرستی گزینۀ ‪.)۴‬‬

‫‪ -6‬در انواعی از فرایندهای زیستی که زنجیرۀ انتقال الکترون در آنها نقشی ندارد‪ ،‬مولکولهایی ایجاد میشوند که در فرایند تشکیل آنها ‪ NAD+‬بهوجود میآید‪.‬‬
‫کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را دربارۀ این فرایندها بهطور مناسبی کامل میکند؟‬
‫«در نوعی فرایند که ‪ ..................‬که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬در یاختههای گیاهی قابلانجام است‪ ،‬پیرووات به ترکیبی تبدیل میشود ـ نوعی ترکیب اسیدی است‪.‬‬
‫‪ )۲‬در تولید ترکیبات غذایی نقش دارد‪ ،‬ترکیبی در نهایت تولید میشود ـ تعداد کربن کمتری از پیرووات دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬علت ورآمدن خمیر نان میباشد‪ ،‬هر ترکیب دو کربنی که تولید میشود ـ الکترونهای ‪ NADH‬را دریافت میکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬علت ترششدن شیر میباشد‪ ،‬ترکیبی از ‪ NADH‬الکترون میگیرد ـ حاصل تغییر نوعی ترکیب دو فسفاته است‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫نوعی فرایند زیستی که زنجیرۀ انتقال الکترون در آن نقشی ندارد و در آن مولکولهایی ایجاد میشود که در فرایند تشکیل آنها‪ NAD ،‬بهوجود میآید = تخمیر‬
‫‪+‬‬

‫نوعی تخمیر که در یاختههای گیاهی قابلانجام است = تخمیر الکلی و تخمیر الکتیکی‬
‫نوعی تخمیر که در تولید ترکیبات غذایی نقش دارد = تخمیر الکلی و تخمیر الکتیکی‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫نوعی تخمیر که علت ورآمدن خمیر نان میباشد = تخمیر الکلی‬


‫نوعی تخمیر که علت ترششدن شیر میباشد = تخمیر الکتیکی‬

‫مشاوره | تخمیر |‪:‬‬


‫برای حل سؤاالت مربوط به تخمیر‪ ،‬دانستن تعبیرهای مربوط به هر نوع تخمیر و ویژگیهای منحصربهفرد هر نوع تخمیر اهمیت زیادی دارد‪.‬‬

‫تخمیر از روش های تأمین انرژی در شرایط کمبود یا نبود اکسیژن است که در انواعی از (نه همۀ) جانداران رخ میدهد‪ .‬در فرایند تخمیر‪ ،‬میتوکندری (راکیزه)‬
‫و در نتیجه زنجیرۀ انتقال الکترون نقشی ندارند‪ .‬تخمیر الکلی و تخمیر الکتیکی انواعی از تخمیر هستند که در صنایع متفاوت از آنها بهره میبریم‪ .‬در تخمیر‪،‬‬
‫مولکولهایی ایجاد میشوند که در فرایند تشکیل آنها ‪ NAD+‬بهوجود میآید‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تخمیر در بعضی از جانداران انجام میشود نه همۀ آنها‪.‬‬
‫نکته | روشهای بازسازی ‪۱ :| NAD+‬ـ در زنجیرۀ انتقال الکترون در میتوکندری‪۲ ،‬ـ در تخمیر در مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬

‫میانبر‪ :‬تخمیر‬
‫تخمیر روشی است که با استفاده از آن میتوان در غیاب (یا کمبود) اکسیژن‪ NAD+ ،‬را بازسازی کرد‪.‬‬ ‫•‬
‫تخمیر در انواعی از (نه همۀ) جانداران انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در مرحلۀ سوم گلیکولیز‪ NAD ،‬مصرف میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬برای تداوم گلیکولیز و تداوم تولید ‪ ،ATP‬حضور ‪ NAD‬ضروری است‪ .‬تخمیر باعث میشود که در غیاب‬
‫‪+‬‬ ‫‪+‬‬
‫•‬
‫اکسیژن هم گلیکولیز (و تولید ‪ )ATP‬تداوم یابد‪.‬‬
‫انواع مختلفی تخمیر وجود دارد‪ .‬دو نوع معروفتر که در صنایع مختلف نیز کاربرد دارند شامل تخمیر الکلی و تخمیر الکتیکی است‪.‬‬ ‫•‬
‫تفاوت تخمیر با زنجیرۀ انتقال الکترون‪ :‬در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬پذیرندۀ نهایی الکترون (و هیدروژن)‪ ،‬اکسیژن است که نوعی ترکیب غیرآلی است‪ .‬اما در تخمیر‪،‬‬ ‫•‬
‫پذیرندۀ نهایی الکترون (و هیدروژن)‪ ،‬یک ترکیب آلی است‪.‬‬
‫شباهت تخمیر با زنجیرۀ انتقال الکترون‪ :‬در هر دو فرایند‪ NAD+ ،‬بازسازی میشود و در هر دو فرایند‪ ،‬الکترونهای ‪ NADH‬مستقیماً به یک ترکیب آلی منتقل‬ ‫•‬
‫میشود‪.‬‬
‫همانند تنفس هوازی‪ ،‬گلیکولیز اولین مرحلۀ تخمیر است‪.‬‬ ‫•‬
‫یاختههای یوکاریوتی فاقد میتوکندری نیز تخمیر انجام میدهند؛ مثالً گویچههای قرمز بالغ تخمیر انجام میدهند‪.‬‬ ‫•‬

‫انواع تخمیر‬
‫الکتیکی‬ ‫الکلی‬ ‫نوع تخمیر‬
‫یاختههای ماهیچهای بدن انسان‪ ،‬انواعی از باکتریها‪ ،‬یاختههای گیاهی و ‪...‬‬ ‫یاختههای گیاهی و ‪...‬‬ ‫یاختههای انجامدهنده‬
‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫محل انجام در یاخته‬
‫سود‪ :‬تولید فراوردههای شیری و خوراکیهایی مانند خیارشور‬
‫ور آمدن خمیر نان‬ ‫کاربرد‬
‫ضرر‪ :‬فساد غذا مثل ترششدن شیر‬
‫پیرووات‬ ‫گیرندۀ نهایی الکترون‬
‫اتانال‬
‫(نوعی اسید)‬ ‫(که کاهش مییابد)‬
‫الکتات‬ ‫اتانول‬
‫محصول نهایی‬
‫(نوعی اسید)‬ ‫(نوعی الکل)‬

‫✘‬ ‫✓ ‪ ۱‬مولکول‬ ‫تولید کربن دیاکسید‬


‫‪ ۲‬مولکول ‪ ATP‬در گلیکولیز‬ ‫‪ ۲‬مولکول ‪ ATP‬در گلیکولیز‬ ‫تولید انرژي (خالص)‬
‫تخمیر الکتیکی باعث گرفتگی و درد ماهیچه میشود‪.‬‬ ‫ـــــ‬
‫توضیحات‬
‫تجمع الکل یا الکتیکاسید در یاختۀ گیاهی به مرگ آن میانجامد؛ بنابراین باید از یاختهها دور شوند‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬اگر اکسیژن به هر علتی در محیط گیاه نباشد یا کم باشد‪ ،‬تخمیر انجام می شود‪ .‬هر دو نوع تخمیر الکلی و الکتیکی در گیاهان وجود دارد‪ .‬در تخمیر الکتیکی‪،‬‬
‫پیرووات به الکتات (بنیان الکتیکاسید) تبدیل می شود که نوعی ترکیب اسیدی است‪ .‬در تخمیر الکلی‪ ،‬پیرووات به اتانال تبدیل میشود که ترکیب غیراسیدی‬
‫است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در تخمیر الکلی‪ ،‬پیرووات به ترکیب اسیدی تبدیل نمیشود و ترکیب نهایی نیز نوعی الکل است‪ .‬در تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات به نوعی ترکیب اسیدی تبدیل‬
‫میشود که ترکیب نهایی نیز میباشد‪.‬‬

‫‪ )۲‬ورآمدن خمیر نان به علت انجام تخمی ر الکلی است و بنابراین‪ ،‬تخمیر الکلی در تولید ترکیبات غذایی نقش دارد‪ .‬انواعی از باکتریهای انجامدهندۀ تخمیر‬
‫الکتیکی نیز در تولید فراوردههای غذایی بهکار میروند‪ .‬تخمیر الکتیکی در تولید فراوردههای شیری و خوراکیهایی مانند خیارشور نقش دارد‪ .‬ترکیب نهایی در‬
‫تخمیر الکتیکی‪ ،‬الکتات است که تعداد کربن برابری با پیرووات دارد‪ .‬در تخمیر الکلی‪ ،‬ترکیب نهایی اتانول است که دو کربن دارد و تعداد کربن آن کمتر از‬
‫پیرووات میباشد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫نکته‪ :‬هم تخمیر الکلی و هم تخمیر الکتیکی در تولید ترکیبات غذایی نقش دارند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تخمیر الکتیکی هم میتواند باعث فساد غذا شود (باکتریهایی که باعث ترششدن شیر میشوند) و هم میتواند برای تولید فراوردههای غذایی استفاده‬
‫شود (مانند باکتریهای مؤثر در تولید فراوردههای شیری و خیارشور)‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در تخمیر الکلی‪ ،‬کربن دیاکسید آزاد میشود (همانند تنفس هوازی) و بنابراین‪ ،‬ترکیبات بعد از پیرووات‪ ،‬دو کربنی هستند‪ .‬در تخمیر الکتیکی‪ ،‬کربن‬
‫دیاکسید تولید نمیشود‪.‬‬
‫نکته | ترکیبات دو کربنی در تنفس یاختهای |‪۱ :‬ـ بنیان استیل‪۲ ،‬ـ اتانال‪۳ ،‬ـ اتانول‬

‫‪ ) ۳‬ورآمدن خمیر نان به علت انجام تخمیر الکلی است‪ .‬در تخمیر الکلی‪ ،‬دو نوع ترکیب دو کربنی تولید میشود‪۱ :‬ـ اتانال و ‪۲‬ـ اتانول‪ .‬اتانال‪ ،‬ترکیبی است که‬
‫از ‪ NADH‬الکترون میگیرد و به اتانول تبدیل میشود اما اتانول از ‪ NADH‬الکترون نمیگیرد‪.‬‬
‫نکته | ترکیباتی که از ‪ NADH‬الکترون میگیرند |‪۱ :‬ـ اولین پمپ غشایی در زنجیرۀ انتقال الکترون میتوکندری (در تنفس هوازی)‪۲ ،‬ـ اتانال (در تخمیر الکلی)‪۳ ،‬ـ‬
‫پیرووات (در تخمیر الکتیکی)‬

‫‪ )۴‬انواعی از باکتریها تخمیر الکتیکی را انجام میدهند‪ .‬بعضی از این باکتریها‪ ،‬مانند آنچه در ترششدن شیر رخ میدهد‪ ،‬سبب فساد غذا میشوند‪ .‬در تخمیر‬
‫الکتیکی‪ ،‬پیرووات از ‪ NADH‬الکترون دریافت میکند‪ .‬پیرووات حاصل تغییر اسید سهکربنی دو فسفاته است‪.‬‬
‫نکته | سرنوشت پیرووات بعد از گلیکولیز |‪۱ :‬ـ ورود به بخش درونی میتوکندری با انتقال فعال ‪ ‬اکسایشیافتن توسط ‪ + NAD+‬آزاد کردن ‪  CO2‬تولید بنیان‬
‫استیل (در تنفس هوازی)‪۲ ،‬ـ کاهشیافتن توسط ‪ NADH‬در مادۀ زمینهای سیتوپالسم ‪ ‬تولید الکتات (در تخمیر الکتیکی)‪۳ ،‬ـ از دست دادن ‪  CO2‬تولید اتانال‬
‫(در تخمیر الکلی)‬
‫نکته‪ :‬انواع مختلفی از باکتریها تخمیر الکتیکی را انجام میدهند‪ .‬بعضی از آنها‪ ،‬سبب فساد غذا می شوند و بعضی دیگر‪ ،‬در تولید فراوردههای غذایی نقش‬
‫دارند‪.‬‬

‫(‪ ۱۱‬و ‪ ۱۰‬ـ ‪)۱۲۰۵‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تخمیر الکلی ‪ +‬تخمیر الکتیکی‬


‫گلیکولیز مرحلۀ اول تخمیر الکلی و الکتیکی است‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گلیکـولیـز‪ ATP ،‬تولیــد میشـــود و بنــابـراین‪ ،‬میتــوان گفت که در تخمیــر‬ ‫✓‬
‫هم ‪ ATP‬تولید میشود‪.‬‬
‫در تخمیر الکلی‪ ،‬همانند فرایند اکسایش پیرووات‪ CO2 ،‬از پیرووات آزاد میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در تخمیر الکلی‪ ،‬اتانال (ترکیب ‪ ۲‬کربنی) از ‪ NADH‬الکترون میگیرد و کاهش مییابد‪.‬‬ ‫✓‬
‫در تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات از ‪ NADH‬الکترون میگیرد و کاهش مییابد‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪ -7‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ تنفس یاختهای‪ ،‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«در یک تار ماهیچهای کُند‪ ،‬پس از تولید ‪ ATP‬در سطح پیشماده در سیتوپالسم‪ ،‬ترکیبی تولید میشود که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫ب‪ -‬برای اکسایشیافتن‪ ،‬ابتدا یک کربن دیاکسید آزاد میکند‪.‬‬ ‫الف‪ -‬با نوعی ترکیب دو نوکلئوتیدی الکترون مبادله میکند‪.‬‬
‫د‪ -‬با انتقال فعال‪ ،‬به بخش درونی میتوکندری (راکیزه) منتقل میشود‪.‬‬ ‫ج‪ -‬انرژی ذخیرهشدۀ بیشتری نسبت به استیل کوآنزیم ‪ A‬دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫تولید ‪ ATP‬در سطح پیشماده در سیتوپالسم = مرحلۀ (‪ )۴‬گلیکولیز‬


‫ترکیب تولیدشده در مرحلۀ ‪ ۴‬گلیکولیز پس از تولید ‪ ATP‬در سطح پیشماده = پیرووات‬
‫ترکیب دو نوکلئوتیدی = ‪( NAD+‬و ‪( FAD + )NADH‬و ‪)FADH2‬‬

‫تکنیک | قیدهای قطعیت |‪:‬‬


‫اگر در سؤالی قیدهایی مانند «قطعاً ‪ ،‬همواره‪ ،‬بهطور حتم و ‪ »...‬دیدید‪ ،‬با پیدا کردن فقط یک مثال نقض برای هر مورد‪ ،‬آن مورد نادرست میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬در این‬
‫سؤاالت به موارد خاص و استثنائات توجه خاصی داشته باشید‪.‬‬

‫موارد (الف) و (ج)‪ ،‬صحیح هستند‪ .‬در مرحلۀ چهارم گلیکولیز‪ ،‬پیرووات تولید میشود‪ .‬پیرووات تولیدشده در گلیکولیز‪ ۲ ،‬سرنوشت متفاوت میتواند داشته باشد‪:‬‬
‫‪۱‬ـ تنفس هوازی‪ :‬انتقال به میتوکندری برای شرکت در فرایند اکسایش پیرووات‪۲ ،‬ـ تخمیر‪ :‬باقیماندن در مادۀ زمینه ای سیتوپالسم برای تخمیر‪ .‬دقت داشته‬
‫باشید که در یاختۀ ماهیچهای‪ ،‬هم تنفس هوازی دیده میشود و هم تخمیر الکتیکی‪.‬‬
‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬
‫‪+‬‬
‫الف) در فرایند اکسایش پیرووات‪ ،‬پیرووات به ‪ NAD‬الکترون میدهد و ‪ NADH‬تولید میشود‪ .‬در تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات از ‪ NADH‬الکترون میگیرد‬
‫(کاهش مییابد) و به الکتات تبدیل میشود‪.‬‬
‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫نکته‪ :‬در اکسایش پیرووات همانند تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات با یک ترکیب دو نوکلئوتیدی‪ ،‬الکترون مبادله میکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در اکسایش پیرووات همانند تخمیر الکلی‪ ،‬کربن دیاکسید از پیرووات آزاد میشود و پیرووات به ترکیبی دو کربنی تبدیل میشود‪.‬‬

‫ب) در فرایند اکسایش پیرووات‪ ،‬کربن دیاکسید از پیرووات آزاد میشود اما در تخمیر الکتیکی‪ ،‬کربن دیاکسید تولید نمیشود‪.‬‬
‫ج) استیل کوآنزیم ‪ A‬در پی اکسایشیافتن پیرووات تولید میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬انرژی ذخیرهشده در پیرووات بیشتر از استیل کوآنزیم ‪ A‬است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در پی اکسایش مولکولهای آلی‪ ،‬انرژی ذخیرهشده در آنها آزاد میشود و مقدار انرژی ذخیرهشده در مولکول آلی کاهش مییابد‪ .‬میدونیم که کالً‬
‫واکنشهای تنفس یاختهای‪ ،‬واکنشهای اکسایشی هستن‪ .‬بنابراین‪ ،‬هرچقدر میزان اکسایش بیشتر شده باشه‪ ،‬میزان انرژی کمتره‪ .‬سادهترش رو بگیم‪ ،‬بهطور‬
‫کلی توی تنفس یاختهای‪ ،‬هرچقدر از گلوکز دورتر بشیم‪ ،‬میزان انرژی کمتر میشه‪.‬‬
‫نکته‪ :‬میزان انرژی ذخیرهشده در فروکتوز دو فسفاته بیشتر از گلوکز است‪.‬‬

‫د) برای اکسایش پیرووات‪ ،‬پیرووات با انتقال فعال (در خالف جهت شیب غلظت و با مصرف انرژی زیستی)‪ ،‬از مادۀ زمینهای سیتوپالسم به بخش درونی‬
‫میتوکندری منتقل میشود‪ .‬اما برای تخمیر الکتیکی‪ ،‬پیرووات در مادۀ زمینهای سیتوپالسم باقی میماند‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬اکسایش پیرووات‬
‫در تنفس هوازی‪ ،‬پیرووات اکسایش مییابد و استیل کوآنزیم ‪ A‬تولید میشود که وارد چرخۀ کربس میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در یاختههای یوکاریوتی‪ ،‬محل اکسایش پیرووات‪ ،‬بخش داخلی میتوکندری است‪ .‬بنابراین‪ ،‬الزم است که پیرووات به بخش داخلی میتوکندری منتقل شود‪ .‬این‬ ‫•‬
‫کار با انتقال فعال (همراه با مصرف انرژي زیستی) انجام میشود‪ .‬در یاختههای پروکاریوتی‪ ،‬اکسایش پیرووات در همان سیتوپالسم انجام میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬بازده‬
‫تولید انرژي در یاختههای پروکاریوتی بیشتر از یاختههای یوکاریوتی است (بهدلیل عدم نیاز به انتقال پیرووات و ‪ NADH‬تولیدشده در گلیکولیز به میتوکندری)‪.‬‬
‫ترتیب واکنشهای مربوط به اکسایش پیرووات‪ :‬پیرووات ‪ ‬آزاد شدن ‪  CO2‬انتقال الکترون به ‪ NAD+‬و تولید ‪  NADH‬بنیان استیل ‪ ‬افزودهشدن کوآنزیم‬ ‫•‬
‫‪ A‬به بنیان استیل ‪ ‬استیل کوآنزیم ‪A‬‬
‫ترکیبی که میتواند به کوآنزیم ‪ A‬متصل شود‪ ،‬بنیان استیل است نه پیرووات‪.‬‬ ‫•‬
‫استیل کوآنزیم ‪ A‬در چرخهای از واکنشهای آنزیمی به نام چرخۀ کربس اکسایش مییابد‪.‬‬ ‫•‬

‫انواع بنیانهای اسیدی در تنفس یاختهای‬


‫الکتات‬ ‫استیل‬ ‫پیرووات‬ ‫نام بنیان اسیدی‬
‫فقط بیهوازی‬ ‫فقط هوازی‬ ‫هوازی یا بیهوازی‬ ‫نوع تنفس یاختهای‬
‫جانداران دارای تخمیر الکتیکی‬ ‫جانداران دارای تنفس هوازی‬ ‫همۀ جانداران‬ ‫جانداران تولیدکننده‬
‫یوکاریوت‪ :‬بخش درونی‬
‫میتوکندری‬
‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬ ‫محل‬
‫پروکاریوت‪ :‬مادۀ زمینهای‬ ‫تولید‬
‫سیتوپالسم‬
‫تخمیر الکتیکی‬ ‫اکسایش پیرووات‬ ‫گلیکولیز‬ ‫فرایند‬
‫باید از یاخته خارج و از آن دور‬ ‫تنفس‬
‫یوکاریوت‪ :‬بخش درونی‬ ‫مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫شود‬ ‫بیهوازی‬
‫میتوکندری‬
‫میتواند باعث تحریک‬ ‫محل‬
‫پروکاریوت‪ :‬مادۀ زمینهای‬ ‫یوکاریوت‪ :‬بخش درونی میتوکندری‬
‫گیرندههای درد و ایجاد درد‬ ‫تنفس هوازی‬ ‫مصرف‬
‫سیتوپالسم‬ ‫پروکاریوت‪ :‬مادۀ زمینهای سیتوپالسم‬
‫ماهیچهای شود‪.‬‬
‫‪ -۱‬ترکیب با کوآنزیم ‪A‬‬ ‫تنفس بیهوازی‪ :‬تخمیر‬
‫بهتدریج تجزیه میشود‪.‬‬ ‫فرایند‬
‫‪ -۲‬مرحلۀ اول چرخۀ کربس‬ ‫تنفس هوازی‪ :‬اکسایش پیرووات‬
‫پیرووات‬ ‫پیرووات‬ ‫اسید سهکربنی دوفسفاته‬ ‫مولکول سازنده‬
‫بنیان اسیدی سهکربنی فاقد‬ ‫بنیان اسیدی دو کربنی فاقد‬
‫بنیان اسیدی سهکربنی فاقد فسفات‬ ‫ویژگی مولکول‬
‫فسفات‬ ‫فسفات‬

‫تستنامه‪ :‬داخل ‪1398‬‬


‫چرخه کربس الزم است تا این محصول ابتدا‬
‫ٔ‬ ‫غده سپردیس (تیروئید) انسان‪ ،‬بهمنظور تغییر محصول نهایی قندکافت (گلیکولیز) و ورود آن به‬
‫ٔ‬ ‫یاخته‬
‫ٔ‬ ‫در هر‬
‫‪..................‬‬
‫‪ )۲‬در درون راکیزه (میتوکندری)‪ ،‬به کوآنزیم ‪ A‬متصل شود‪.‬‬ ‫‪ )۱‬در راکیزه (میتوکندری)‪ CO2 ،‬تولید کند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در غشای خارجی راکیزه (میتوکندری)‪ ATP ،‬تولید نماید‪.‬‬ ‫زمینه میانیاخته (سیتوپالسم)‪ NADH ،‬بسازد‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫ماده‬
‫ٔ‬ ‫‪ )۳‬در‬

‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ آسان ـ عبارت ـ زماندار ـ متن)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫گزینه ‪ ۳‬و ‪ .)۴‬در‬


‫ٔ‬ ‫چرخه کربس‪ ،‬پیرووات ابتدا به بخش درونی میتوکندری میرود (نادرستی‬
‫ٔ‬ ‫ادامه تنفس هوازی و آغاز‬
‫ٔ‬ ‫محصول نهایی گلیکولیز‪ ،‬پیرووات است‪ .‬برای‬
‫گزینه ‪ )۱‬و بنیان استیل بهوجود میآید‪ .‬بنیان استیل میتواند به‬
‫ٔ‬ ‫بخش درونی میتوکندری‪ ،‬یک کربن دیاکسید تولید شده و ‪ NAD+‬به ‪ NADH‬تبدیل میشود (درستی‬
‫چرخه کربس میشود‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫گزینه ‪ )۲‬و استیل کوآنزیم ‪ A‬وارد‬
‫ٔ‬ ‫کوآنزیم ‪ A‬متصل شود (نادرستی‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -8‬کدام عبارت درباره یاختههای کبدی انسان درست است؟‬


‫‪ )۱‬تحت تأثیر مصرف طوالنیمدت الکل‪ ،‬فرایندهای مرگ برنامهریزیشده در یاخته راهاندازی میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬تجمع کاروتن در این یاختهها تأثیری بر انتقال الکترون به پذیرندۀ نهایی الکترون در زنجیرۀ انتقال الکترون ندارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬با ورود سیانید به این یاختهها‪ ،‬ابتدا اکسایش ‪ NADH‬توسط پروتئینهای زنجیره انتقال الکترون متوقف میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬وجود تغییر ماندگار در دِنا (‪)DNA‬ی هستۀ این یاختهها‪ ،‬منجر به افزایش تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۵‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫میتوکندریها برای مقابله با اثر سمی رادیکالهای آزاد‪ ،‬به ترکیبات پاداُکسنده وابستهاند‪ .‬مواد غذایی نظیر میوهها و سبزیجات‪ ،‬دارای پاداُکسندههایی مانند‬
‫کاروتنوئیدها (نظیر کاروتن) هستند‪ .‬پاداُکسندهها در واکنش با رادیکالهای آزاد مانع از اثر تخریبی آنها بر مولکولهای زیستی و در نتیجه تخریب بافتهای‬
‫بدن میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬دقت داشته باشید که پاداُکسنده ها تأثیری بر انتقال الکترون به اکسیژن در زنجیرۀ انتقال الکترون و تولید رادیکالهای آزاد ندارند و پس‬
‫از تولید رادیکالهای آزاد‪ ،‬میتوانند با خنثی کردن رادیکالهای آزاد‪ ،‬مانع از اثر تخریبی آنها شوند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪:]۱‬‬
‫ترکیبات رنگی در واکوئول (مانند آنتوسیانین در ریشۀ چغندر قرمز‪ ،‬برگ کلم بنفش و میوههایی مانند پرتقال توسرخ) و رنگدیسه (کاروتنوئیدهایی نظیر کاروتن در‬
‫ُ‬
‫پاداکسنده در پیشگیری از سرطان و نیز بهبود کارکرد مغز و اندامهای دیگر نقش مثبتی دارند‪.‬‬ ‫ُ‬
‫پاداکسنده (آنتیاکسیدان) هستند‪ .‬ترکیبات‬ ‫ریشۀ هویج)‪،‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬مطالعات نشان میدهد که الکل سرعت تشکیل رادیکالهای آزاد از اکسیژن را افزایش میدهد و مانع از عملکرد میتوکندری در جهت کاهش آنها میشود‪.‬‬
‫رادیکالهای آزاد با حمله به ‪ DNA‬میتوکندری‪ ،‬سبب تخریب میتوکندری و در نتیجه‪ ،‬مرگ یاختههای کبدی و بافتمردگی (نه مرگ برنامهریزیشده) کبد‬
‫میشوند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪[ :]۲‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬
‫مرگ یاختهها میتواند تصادفی باشد؛ مثالً در بریدگی‪ ،‬یاختهها آسیب میبینند و از بین میروند‪ .‬به این حالت‪ ،‬بافتمردگی (نکروز) گفته میشود‪ .‬مرگ برنامهریزیشدۀ‬
‫یاختهای شامل یک سری فرایندهای دقیقاً برنامهریزیشده است که در بعضی یاختهها و در شرایط خاص ایجاد میشود‪ .‬این فرایند با رسیدن عالئمی به یاخته شروع‬
‫میشود‪ .‬بهدنبال این رخداد‪ ،‬در چند ثانیه پروتئينهای تخریبکننده در یاخته شروع به تجزیۀ اجزای یاخته و مرگ آن میکنند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۲‬‬


‫نقطۀ وارسی ‪ G1‬یاخته را از سالمت ِدنا مطمئن میکند‪ .‬اگر ِدنا آسیب دیده باشد و اصالح نشود‪ ،‬فرایندهای مرگ یاختهای بهراه میافتد‪.‬‬

‫ترکیب [همهچیز دربارۀ الکل]‬


‫‪۱‬ـ [فصل ‪ ۱‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬الکل جزء سوختهای زیستی محسوب میشود‪.‬‬
‫‪۲‬ـ [فصل ‪ ۲‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬سیگار کشیدن‪ ،‬الکل‪ ،‬رژیم غذایی نامناسب و استفاده بیش از اندازه از غذاهای آماده‪ ،‬تنش و اضطراب‪ ،‬از علتهای برگشت اسید معده‬
‫(ریفالکس) هستند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ [فصل ‪ ۱‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬مواد گوناگون مانند الکل‪ ،‬کوکائین‪ ،‬نیکوتین‪ ،‬هروئین‪ ،‬مورفین و کافئین اعتیادآورند‪ .‬مقدار الکل (اتانول) در نوشیدنیهای الکلی متفاوت‬
‫است و حتی مصرف کمترین مقدار الکل‪ ،‬بدن را تحت تأثیر قرار میدهد‪ .‬الکل در دستگاه گوارش بهسرعت جذب میشود‪ .‬الکل از غشای یاختههای عصبی بخشهای‬
‫مختلف مغز عبور و فعالیتهای آنها را مختل میکند‪ .‬الکل عالوهبر دوپامین‪ ،‬بر فعالیت انواعی از ناقلهای عصبی تحریککننده و بازدارنده تأثیر میگذارد و عامل‬
‫کاهشدهندۀ فعالیتهای بدنی‪ ،‬ایجاد ناهماهنگی در حرکات بدن و اختالل در گفتار است‪ .‬الکل فعالیت مغز را کند میکند و در نتیجه‪ ،‬زمان واکنش فرد به محرکهای‬
‫محیطی افزایش پیدا میکند‪ .‬مشکالت کبدی‪ ،‬سکتۀ قلبی و انواع سرطان از پیامدهای مصرف بلندمدت الکل هستند‪[ .‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬
‫‪۴‬ـ [فصل ‪ ۳‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬کمبود ویتامین ‪ D‬و کلسیم غذا‪ ،‬نوشیدنیهای الکلی و دخانیات با جلوگیری از رسوب کلسیم در استخوانها‪ ،‬باعث بروز پوکی استخوان در‬
‫مردان و زنان میشوند‪[ .‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬
‫‪۵‬ـ [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬پرتوها و مواد شیمیایی سرطانزا‪ ،‬مواد غذایی دودیشده مثل گوشت و ماهی دودی‪ ،‬بعضی ویروسها‪ ،‬قرصهای ضدبارداری‪ ،‬نوشیدنیهای‬
‫الکلی و دخانیات از عوامل مهم سرطانزایی هستند‪.‬‬
‫‪۶‬ـ [فصل ‪ ۶‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬عوامل محیطی میتو انند موجب اختالل در تقسیم میوز شوند‪ .‬دخانیات‪ ،‬الکل‪ ،‬مجاورت با پرتوهای مضر و آلودگیها میتوانند در روند‬
‫جدا شدن کروموزومها در هر دو جنس‪ ،‬اختالل ایجاد کنند‪.‬‬
‫‪۷‬ـ [فصل ‪ ۷‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬عوامل بیماریزا و موادی مانند نیکوتین‪ ،‬کوکائین و الکل میتوانند از جفت عبور کنند و روی رشد و نمو جنین تأثیر سوء بگذارند‪.‬‬
‫‪۸‬ـ [فصل ‪ ۵‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬ورآمدن خمیر نان به علت انجام تخمیر الکلی است‪ .‬در این فرایند‪ ،‬پیرووات حاصل از گلیکولیز با از دست دادن ‪ ،CO2‬به اتانال تبدیل‬
‫میشود‪ .‬اتانال با گرفتن الکترونهای ‪ ،NADH‬اتانول (الکل) را ایجاد میکند‪.‬‬
‫‪۹‬ـ [فصل ‪ ۵‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬الکل سرعت تشکیل رادیکالهای آزاد از اکسیژن را افزایش میدهد و مانع از عملکرد میتوکندری در جهت کاهش آنها میشود‪.‬‬
‫رادیکالهای آزاد با حمله به ‪ DNA‬میتوکندری‪ ،‬سبب تخریب میتوکندری و در نتیجه‪ ،‬مرگ یاختههای کبدی و بافتمردگی (نکروز) کبد میشوند‪ .‬به همین علت اختالل‬
‫در کار کبد و از کار افتادن آن از شایعترین عوارض نوشیدن مشروبات الکلی است‪.‬‬

‫‪ ) ۳‬سیانید واکنش نهایی مربوط به انتقال الکترونها به ‪ O2‬را مهار و در نتیجه‪ ،‬باعث توقف زنجیرۀ انتقال الکترون میشود‪ .‬با توقف زنجیرۀ انتقال الکترون‪،‬‬
‫اکسایش ‪ NADH‬توسط پروتئین زنجیره نیز متوقف می شود اما دقت داشته باشید که تأثیر مستقیم و ابتدایی سیانید بر آخرین پروتئین زنجیره و واکنش انتقال‬
‫الکترونها به اکسیژن است‪.‬‬
‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪:]۳‬‬


‫بعضی از مواد سمی در محیط مثل سیانید و آرسنیک میتوانند با قرار گرفتن در جایگاه فعال آنزیم‪ ،‬مانع فعالیت آن شوند‪ .‬بعضی از این مواد به همین طریق باعث‬
‫مرگ میشوند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬سیانید در جایگاه فعال آخرین پروتئين زنجیرۀ انتقال الکترون قرار میگیرد و مانع فعالیت آن میشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪[ :]۲‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬


‫گیاهان ترکیباتی تولید میکنند که سبب مرگ یا بیماری گیاهخواران میشوند‪ .‬ترکیبات سیانیددار از این گروهاند که در تعدادی از گونههای گیاهی ساخته میشوند‪.‬‬
‫سیانید تنفس یاختهای را متوقف میکند‪ .‬برای جلوگیری از اثر سیانید بر فرایندهای یاختهای خود گیاه‪ ،‬گیاه ترکیب سیانیدداری میسازد که تأثیری بر تنفس یاختهای‬
‫سمی است از آن جدا میشود‪.‬‬
‫ندارد؛ اما وقتی جانور گیاه را میخورد‪ ،‬این ترکیب تجزیه و سیانید که ّ‬

‫نکته‪ :‬سیانید و کربن مونواکسید‪ ،‬با مهار واکنش انتقال الکترون به اکسیژن‪ ،‬باعث میشوند که تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن در یاخته کاهش یابد‪.‬‬

‫‪ )۴‬گاه نقص در ژنهای مربوط به پروتئینهای زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬به ساختهشدن پروتئینهای معیوب میانجامد‪ .‬زمانی که میتوکندری این پروتئینهای‬
‫معیوب را داشته باشد‪ ،‬در مبارزه با رادیکالهای آزاد‪ ،‬عملکرد مناسبی ندارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬نقص ژنی باعث میشود که میزان مبارزه با رادیکالهای آزاد کاهش یابد و‬
‫تأثیری بر میزان تولید رادیکالهای آزاد ندارد‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 4‬دوازدهم‪ :‬تغییر ماندگار در نوکلئوتیدهای مادۀ وراثتی را جهش مینامند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬نقص ژنی در ژنهای مربوط به پروتئینهای زنجیرۀ انتقال الکترون ‪ ‬ساختهشدن پروتئینهای معیوب در میتوکندری ‪ ‬عملکرد نامناسب‬
‫پروتئینهای معیوب در مبارزه با رادیکالهای آزاد ‪ ‬تجمع رادیکالهای آزاد در میتوکندری‬

‫میانبر‪ :‬رادیکالهای آزاد و عوامل مؤثر بر تنفس یاختهای‬

‫رادیکالهای آزاد بهعلت داشتن الکترونهای جفتنشده در ساختار خود‪ ،‬واکنشپذیری باالیی دارند و میتوانند در واکنش با مولکولهای تشکیلدهندۀ بافتهای‬ ‫•‬
‫بدن‪ ،‬به آنها آسیب برسانند‪.‬‬
‫نحوۀ تشکیل رادیکالهای آزاد اکسیژن‪ :‬انتقال الکترون در پایان زنجیرۀ انتقال الکترون به اکسیژن مولکولی ‪ ‬تولید یون اکسید ‪  O2-‬ترکیبشدن یونهای‬ ‫•‬
‫اکسید با یونهای هیدروژن ( ‪ )H‬و تولید مولکول آب ‪ ‬شرکتنکردن تعدادی از یونهای اکسید در واکنش تشکیل آب ‪ ‬رادیکالهای آزاد اکسیژن‬
‫‪+‬‬

‫ُ‬
‫پاداکسنده (نظیر‬ ‫پروتئینهای زنجیرۀ انتقال الکترون میتوانند با رادیکالهای آزاد مبارزه کرده و آنها را خنثی کنند‪ .‬این عملکرد میتوکندری وابسته به ترکیبات‬ ‫•‬
‫کاروتنوئید و آنتوسیانین) است‪.‬‬
‫در صورت بیشتر بودن سرعت تشکیل رادیکالهای آزاد از سرعت مبارزه با آنها‪ ،‬رادیکالهای آزاد در میتوکندری تجمع مییابند و برای جبران کمبود الکترونی‬ ‫•‬
‫خود‪ ،‬به ِدنای میتوکندری و سایر مولکولهای سازندۀ آن حمله میکنند و سبب تخریب میتوکندری و مرگ یاخته میشوند‪.‬‬
‫الکل و نقص ژنی‪ ،‬با ایجاد مشکل در عملکرد میتوکندری در مبارزه با رادیکالهای آزاد‪ ،‬باعث تجمع رادیکالهای آزاد در یاخته میشوند‪.‬‬ ‫•‬

‫رادیکالهای آزاد و عوامل مؤثر بر تنفس یاختهای‬


‫تأثیر بر میزان رادیکال آزاد‬ ‫تأثیر بر زنجیرۀ انتقال الکترون‬ ‫مبارزه با رادیکال آزاد‬ ‫تولید رادیکال آزاد‬ ‫نوع عامل‬
‫کاهش‬ ‫ـــــ‬ ‫‪+‬‬ ‫ـــــ‬ ‫ترکیبات پاداکسنده‬
‫افزایش‬ ‫ـــــ‬ ‫کاهش‬ ‫افزایش‬ ‫الکل‬
‫نقص ژنی در پروتئينهای زنجیرۀ انتقال‬
‫افزایش‬ ‫ـــــ‬ ‫کاهش‬ ‫ـــــ‬
‫الکترون‬
‫توقف واکنش مربوط به انتقال‬ ‫سیانید‬
‫افزایش‬ ‫ـــــ‬ ‫کاهش‬
‫الکترونها به اکسیژن‬ ‫کربن مونواکسید‬

‫‪ -9‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ برگ در گیاهان درست است؟‬


‫ب‪ -‬در همۀ گیاهان‪ ،‬مناسبترین ساختار برای فتوسنتز است‪.‬‬ ‫الف‪ -‬در همۀ برگها‪ ،‬سبزینه (کلروفیل) فراوانترین رنگیزه است‪.‬‬
‫د‪ -‬در همۀ گیاهان دولپهای‪ ،‬دارای پهنک و دمبرگ است‪.‬‬ ‫ج‪ -‬در همۀ دیسه (پالست)های آن‪ ،‬کاروتنوئید موجود است‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ متوسط ـ چندموردی ـ قید ـ ترکیبی ـ متن)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬درست است‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) در برگهایی که به رنگ سبز دیده میشوند‪ ،‬سبزینه (کلروفیل) فراوانترین رنگیزه است‪ .‬اما در برگهایی که رنگ دیگری دارند‪ ،‬مانند برگهای پاییزی‪،‬‬
‫سبزینه فراوانترین رنگیزه نیست‪ .‬همچنین گروهی از برگهای تغییرشکلیافته وجود دارند که نقشی در فتوسنتز ندارند و بنابراین‪ ،‬به رنگ سبز دیده نمیشوند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬سبزدیسهها کاروتنوئید هم دارند که با رنگ سبزینه پوشیده میشوند؛ در پاییز با کاهش طول روز و کمشدن نور‪ ،‬ساختار سبزدیسهها‬
‫همه) گیاهان تغییر میکند و به رنگدیسه تبدیل میشوند‪ .‬در این هنگام سبزینه در برگ تجزیه میشود و مقدار کاروتنوئیدها افزایش مییابد‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫در بعضی (نه‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬در گیاهان حشرهخوار‪ ،‬مانند توبرهواش‪ ،‬برخی برگها برای شکار و گوارش جانوران کوچک مانند حشرات‪ ،‬تغییر کرده است‪ .‬مثالً‬
‫نوعی برگ در گیاه توبرهواش بهصورت بخش کوزهمانند است و رنگ قرمز و زرد دارد‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬به لپهها برگهای رویانی نیز گفته میشود؛ زیرا در بسیاری از گیاهان گلدار‪ ،‬نظیر لوبیا‪ ،‬از خاک بیرون میآیند و بهمدت‬
‫کوتاهی فتوسنتز میکنند‪ .‬در این گیاهان‪ ،‬لپهها دارای سبزینه هستند و به رنگ سبز دیده میشوند‪ .‬در گیاهانی که رویش زیرزمینی دارند و لپهها از خاک خارج‬
‫نمیشوند‪ ،‬سبزینه و فتوسنتز نیز در لپهها دیده نمیشود‪.‬‬

‫ب) برگ مناسبترین ساختار برای فتوسنتز در اکثر (نه همۀ) گیاهان است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬گروهی از برگها‪ ،‬برای فتوسنتز اختصاصی نشدهاند و نقشی بهجز فتوسنتز دارند؛ نظیر برگهای تغییرشکلیافته در گیاهان حشرهخوار (نظیر توبرهواش و‬
‫گیاه گوشتخوار)‪ ،‬لپه (در گیاهان دارای رویش زیرزمینی)‪ ،‬برگ گیاه حساس و ‪...‬‬

‫وسیله فتوسنتز‪ ،‬بخشی از مواد موردنیاز خود مانند کربوهیدرات و در پی آن پروتئین و لیپید‬
‫ٔ‬ ‫همه) گیاهان میتوانند به‬
‫ٔ‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬بیشتر (نه‬
‫را تولید کنند‪ .‬انواعی از گیاهان نیز انگل هستند و همه یا بخشی از آب و مواد غذایی خود را از گیاهان فتوسنتزکننده دریافت میکنند‪ .‬گیاه ِسس‪ ،‬نمونهای از این‬
‫گیاهان است که فاقد بخشهای سبزرنگ است و توانایی فتوسنتز ندارد‪.‬‬
‫ج) کاروتنوئیدها‪ ،‬در سبزدیسه و رنگدیسه وجود دارند و در سایر دیسهها دیده نمیشوند‪.‬‬
‫هر نوع دیسه (پالست) = سبزدیسه (کلروپالست) ‪ +‬رنگدیسه (کروموپالست) ‪ +‬نشادیسه (آمیلوپالست)‬

‫نکته‪ :‬در سبزدیسه هم سبزینه وجود دارد و هم کاروتنوئید ولی مقدار سبزینه در سبزدیسه‪ ،‬بیشتر از مقدار کاروتنوئید است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در رنگدیسهها فقط کاروتنوئید وجود دارد و سبزینه دیده نمیشود‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬بعضی دیسهها رنگیزه ندارند؛ مثالً در دیسههای یاختههای بخش خوراکی سیبزمینی‪ ،‬بهمقدار فراوانی نشاسته ذخیره شده است‬
‫که به همین علت به آن نشادیسه (آمیلوپالست) میگویند‪.‬‬
‫د) برگ گیاهان دولپهای دارای پهنک و دمبرگ است‪ .‬پهنک شامل روپوست‪ ،‬میانبرگ و دستههای آوندی (رگبرگ) است‪.‬‬
‫میانبر‪ :‬برگ‬

‫همه) گیاهان است که در این گیاهان‪ ،‬تعداد فراوانی سبزدیسه دارد‪.‬‬


‫ٔ‬ ‫برگ ساختار تخصصیافته برای فتوسنتز و مناسبترین ساختار برای فتوسنتز در اکثر (نه‬ ‫•‬
‫برگ گیاهان دولپهای دارای پهنک و دمبرگ است‪ .‬پهنک شامل روپوست‪ ،‬میانبرگ و دستههای آوندی (رگبرگ) است‪.‬‬ ‫•‬
‫روپوست رویی و زیرین بهترتیب در سطح رویی و زیرین پهنک برگ قرار دارند‪ .‬در هر دو روپوست‪ ،‬روزن وجود دارد و یاختههای نگهبان روزنه در اطراف این‬ ‫•‬
‫منافذ‪ ،‬دارای سبزدیسه هستند و توانایی فتوسنتز دارند‪.‬‬

‫میانبرگ شامل یاختههای پارانشیم سبزدیسهدار است‪ .‬دو نوع میانبرگ نردهای و اسفنجی در گیاهان وجود دارد‪ .‬میانبرگ نردهای‪ ،‬فقط در گیاهان دولپهای وجود‬ ‫•‬
‫دارد و بعد از روپوست رویی قرار دارد و یاختههای آن‪ ،‬بههمفشرده هستند‪ .‬بین یاختههای میانبرگ اسفنجی‪ ،‬فضای بینیاختهای زیادی وجود دارد و حفراتی‬
‫بین آنها تشکیل میشود‪ .‬این نوع میانبرگ‪ ،‬هم در گیاهان دولپهای (در مجاورت روپوست زیرین) و هم در گیاهان تکلپهای (هم در مجاورت روپوست رویی و‬
‫هم روپوست زیرین) قرار دارد‪.‬‬

‫رگبرگ شامل یاختههای غالف آوندی‪ ،‬آوندهای چوبی و آوندهای آبکشی است‪ .‬یاختههای غالف آوندی‪ ،‬یاختههای پارانشیمی هستند‪ .‬در گیاهان دولپهای (نظیر‬ ‫•‬
‫لوبیا و گل سرخ)‪ ،‬یاختههای غالف آوندی فاقد سبزدیسه هستند‪ .‬اما در گیاهان تکلپهای (نظیر ذرت) که فتوسنتز ‪ C4‬دارند‪ ،‬یاختههای غالف آوندی دارای سبزدیسه‬
‫چرخه کالوین درون آنها انجام میشود‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫هستند و‬

‫درباره برگ]‬
‫ٔ‬ ‫ترکیب [همهچیز‬
‫‪۱‬ـ فصل ‪ ۴‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬سبزیجات با برگ سبز تیره‪ ،‬حبوبات‪ ،‬گوشت قرمز و جگر از منابع آهن و فولیکاسید هستند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬حالت تورم (تورژسانس) یاختهها در بافتهای گیاهی سبب میشود که اندامهای غیرچوبی‪ ،‬مانند برگ و گیاهان علفی استوار بمانند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬آنتوسیانین‪ ،‬نوعی رنگیزه است که در واکوئول ذخیره میشود و در برگ کلم بنفش بهمقدار فراوانی وجود دارد‪.‬‬
‫همه) گیاهان تغییر میکند و به رنگدیسه تبدیل میشوند‪ .‬در‬
‫ٔ‬ ‫‪۴‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬در پاییز با کاهش طول روز و کمشدن نور‪ ،‬ساختار سبزدیسهها در بعضی (نه‬
‫این هنگام سبزینه در برگ تجزیه میشود و مقدار کاروتنوئیدها افزایش مییابد‪.‬‬
‫شیره سفید رنگی خارج میشود که به آن شیرابه میگویند‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫تازه انجیر از شاخه‪ ،‬از محل برش‪،‬‬
‫ٔ‬ ‫میوه‬
‫ٔ‬ ‫‪۵‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬هنگام برش دمبرگ انجیر یا جدا کردن‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪۶‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬برگ بعضی گیاهان بخشهای غیرسبز‪ ،‬مثالً سفید‪ ،‬زرد‪ ،‬قرمز یا بنفش دارد‪ .‬هنگام کاهش نور در چنین گیاهانی‪ ،‬برای افزایش میزان جذب‬
‫نور‪ ،‬مساحت بخشهای سبز افزایش مییابد‪.‬‬
‫سامانه بافتی پوششی‪ ،‬زمینهای و آوندی قابلتشخیص است‪.‬‬‫ٔ‬ ‫‪۷‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬در برش عرضی ریشه‪ ،‬ساقه و برگ نهاندانگان‪ ،‬سه‬
‫سامانه بافت پوششی در برگها‪ ،‬ساقهها و ریشههای جوان روپوست نامیده میشود و معموالً از یک الیه یاخته تشکیل شده است‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫‪۸‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪:۲‬‬
‫‪۹‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬پوستک به علت لیپیدیبودن به کاهش تبخیر آب از سطح برگ کمک میکند‪.‬‬
‫‪۱۰‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬پارانشیم سبزینهدار بهفراوانی در اندامهای سبز گیاه‪ ،‬مانند برگ دیده میشود‪.‬‬
‫‪۱۱‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬جوانهها مجموعهای از یاختههای مریستمی و برگهای بسیار جواناند‪ .‬رشد جوانهها عالوهبر افزایش طول ساقه‪ ،‬به ایجاد شاخهها و‬
‫برگهای جدید نیز میانجامد‪.‬‬
‫‪۱۲‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬گره‪ ،‬محلی است که برگ به ساقه یا شاخه متصل است‪ .‬در واقع‪ ،‬دمبرگ در محل گره‪ ،‬به ساقه یا شاخه متصل میشود‪.‬‬
‫‪۱۳‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬پوستک در برگهای گیاه خرزهره ضخیم است و روزنههای آن در فرورفتگیهای غارمانندی قرار میگیرند‪ .‬در این فرورفتگیها تعداد فراوانی‬
‫ُکرک وجود دارد‪ .‬این کرکها با به دام انداختن رطوبت هوا‪ ،‬اتمسفر مرطوبی در اطراف روزنهها ایجاد میکنند و مانع خروج بیش از حد آب از برگ میشوند‪.‬‬
‫‪۱۴‬ـ فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬پارانشیم هوادار در ریشه‪ ،‬ساقه و برگ‪ ،‬یکی از سازشهای گیاهان آبزی است‪.‬‬
‫‪۱۵‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬گیاه گونرا در نواحی فقیر از نیتروژن رشد شگفتانگیزی دارد‪ .‬سیانوباکتریهای همزیست درون ساقه و دمبرگ این گیاه‪ ،‬تثبیت نیتروژن‬
‫انجام میدهند و از محصوالت فتوسنتزی گیاه استفاده میکنند‪.‬‬
‫‪۱۶‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬در گیاهان حشرهخوار‪ ،‬مانند توبرهواش‪ ،‬برخی برگها برای شکار و گوارش جانوران کوچک مانند حشرات‪ ،‬تغییر کرده است‪ .‬مثالً نوعی برگ‬
‫در گیاه توبرهواش بهصورت بخش کوزهمانند است و رنگ قرمز و زرد دارد‪.‬‬
‫‪۱۷‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬بخش زیادی از آب جذبشده توسط گیاه‪ ،‬از سطح برگها تبخیر میشود‪ .‬خروج آب بهصورت بخار از سطح اندامهای هوایی گیاه تعرق‬
‫نامیده میشود‪ .‬تعرق‪ ،‬سازوکار الزم را برای جابهجایی آب و مواد معدنی به برگ فراهم میکند‪ .‬بیشتر تعرق گیاهان از روزنههای برگها انجام میشود‪.‬‬
‫‪۱۸‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬در گیاهان‪ ،‬تعرق میتواند از طریق روزنههای هوایی‪ ،‬پوستک و عدسکها انجام شود‪ .‬بیشتر تبادل گازها و در نتیجه تعرق برگها از منفذ‬
‫(روزن) بین یاختههای نگهبان روزنههای هوایی انجام میشود‪.‬‬
‫‪۱۹‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬کاهش تعداد روزنهها‪ ،‬کاهش تعداد یا سطح برگها از سازگاریهای گیاهان برای زندگی در محیطهای خشک هستند‪.‬‬
‫لبه‬
‫‪۲۰‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬اگر مقدار آبی که در اثر فشار ریشهای به برگها میرسد از مقدار تعرق آن از سطح برگ بیشتر باشد‪ ،‬آب بهصورت قطراتی از انتها یا ٔ‬
‫برگهای بعضی گیاهان علفی خارج میشود که به آن تعریق میگویند‪ .‬تعریق از ساختارهای ویژهای به نام روزنههای آبی انجام میشود‪ .‬این روزنهها همیشه باز‬
‫لبه برگهاست‪.‬‬ ‫هستند و محل آنها در انتها یا ٔ‬
‫‪۲۱‬ـ فصل ‪ ۷‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬بخشی از گیاه که ترکیبات آلی مورد نیاز بخشهای دیگر گیاه را تأمین میکند‪ ،‬محل منبع است‪ .‬برگها از مهمترین محلهای منبع هستند‪.‬‬
‫‪۲۲‬ـ فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬گیاهان میتوانند به روش غیرجنسی و با استفاده از بخشهای رویشی‪ ،‬یعنی ساقه‪ ،‬برگ و ریشه تکثیر یابند‪.‬‬
‫زیرزمینی کوتاه و تکمهمانندی دارد که برگهای خوراکی به آن متصل هستند‪[ .‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬ ‫ِ‬ ‫ساقه‬
‫ٔ‬ ‫‪۲۳‬ـ فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬پیاز‪،‬‬
‫‪۲۴‬ـ فصل ‪ ۸‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬به لپهها برگهای رویانی نیز گفته میشود؛ زیرا در بسیاری از گیاهان گلدار‪ ،‬نظیر لوبیا‪ ،‬از خاک بیرون میآیند و بهمدت کوتاهی فتوسنتز‬
‫میکنند‪ .‬در این گیاهان‪ ،‬لپهها دارای سبزینه هستند و به رنگ سبز دیده میشوند‪ .‬در گیاهانی که رویش زیرزمینی دارند و لپهها از خاک خارج نمیشوند‪ ،‬سبزینه و‬
‫فتوسنتز نیز در لپهها دیده نمیشود‪.‬‬
‫شدن اندامهای هوایی گیاه را به تأخیر میاندازند‪ .‬به‬
‫ِ‬ ‫‪۲۵‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬سیتوکینینها با تحریک تقسیم یاختهای و در نتیجه ایجاد یاختههای جدید‪ ،‬پیر‬
‫همین علت با افشانهکردن سیتوکینین روی برگ و گلها آنها را تازه نگه میدارند‪.‬‬
‫جوانه رأسی‪ ،‬جوانههای جانبی رشد و شاخه و برگ جدید ایجاد میکنند‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫‪۲۶‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬با قطع‬
‫‪۲۷‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬اتیلن حاصل از سوختهای فسیلی باعث ریزش برگ درختان میشود‪ .‬برگ هنگامی میریزد که ارتباط آن با شاخه قطع شده باشد‪ .‬اگر‬
‫الیه‬
‫ٔ‬ ‫قاعده دمبرگ در محل اتصال به شاخه‪،‬‬
‫ٔ‬ ‫بنا باشد که ارتباط برگ با شاخه قطع شود باید یاختهها از هم جدا شوند‪ .‬مشاهدات میکروسکوپی نشان میدهد که در‬
‫جداکننده تشکیل میشود‪ .‬یاختهها در این منطقه به علت فعالیت آنزیمهای تجزیهکننده از هم جدا میشوند و بهتدریج از بین میروند؛ در نتیجه‪ ،‬برگ از شاخه جدا‬
‫کننده دیواره را تولید میکند‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫میشود‪ .‬برگ در پاسخ به افزایش نسبت اتیلن به اکسین‪ ،‬آنزیمهای تجزیه‬
‫‪۲۸‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬برگ بعضی درختان با کاهش دما در فصل پاییز میریزد و جوانهها با برگهای پولکمانندی حفظ میشوند‪.‬‬
‫‪۲۹‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬ضربهزدن به برگ گیاه حساس‪ ،‬باعث تا شدن برگ میشود‪ .‬این پاسخ به علت تغییر فشار تورژسانس در یاختههایی رخ میدهد که در‬
‫قاعده برگ قرار دارند‪ .‬برگ تلهمانند گیاه گوشتخوار کرکهایی دارد که با برخورد حشره به آنها تحریک و پیامهایی را به راه میاندازند که سبب بستهشدن برگ و در‬
‫ٔ‬
‫نتیجه‪ ،‬به دام افتادن حشره میشود‪.‬‬
‫‪۳۰‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬حشرههای کوچک نمیتوانند روی برگهای کرکدار بهراحتی حرکت کنند‪.‬‬
‫دیده برگ گیاه تنباکو‪ ،‬ترکیب فراری متصاعد میشود که نوعی زنبور وحشی آن را شناسایی میکند‪[ .‬حذفیات ‪]۱۴۰۱‬‬
‫ٔ‬ ‫‪۳۱‬ـ فصل ‪ ۹‬یازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۲‬از یاختههای آسیب‬
‫سنگواره برگ درخت گیسو‪ ،‬نشان میدهد که این گیاه از گذشتههای دور تا زمان حال وجود داشته است‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫‪۳۲‬ـ فصل ‪ ۴‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬وجود‬
‫‪۳۳‬ـ فصل ‪ ۶‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬برگ ساختار تخصصیافته برای فتوسنتز و مناسبترین ساختار برای فتوسنتز در اکثر گیاهان است‪ .‬برگ گیاهان دولپهای دارای پهنک‬
‫و دمبرگ است‪ .‬پهنک شامل روپوست‪ ،‬میانبرگ و دستههای آوندی (رگبرگ) است‪.‬‬
‫‪۳۴‬ـ فصل ‪ ۶‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬در گیاهان دارای فتوسنتز ‪ ،CAM‬نظیر کاکتوس و آناناس‪ ،‬برای جلوگیری از هدر رفتن آب‪ ،‬روزنهها در طول روز بسته و در شب باز‬
‫هستند‪ .‬برگ‪ ،‬ساقه یا هردوی آنها در چنین گیاهانی گوشتی و پرآب هستند‪ .‬این گیاهان در واکوئولهای خود ترکیباتی دارند که آب را نگه میدارند‪.‬‬
‫النه موریانهها فرو میبرند تا موریانهها را بیرون بیاورند و‬
‫شاخه نازک درختان را جدا میکنند و آن را درون ٔ‬
‫ٔ‬ ‫‪۳۵‬ـ فصل ‪ ۸‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۱‬شامپانزهها برگهای‬
‫بخورند‪ .‬این رفتار‪ ،‬مثالی از رفتار حل مسئله است‪.‬‬
‫‪۳۶‬ـ فصل ‪ ۸‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :۳‬مورچههای برگ ُبر‪ ،‬قطعههای برگ را بهعنوان کود برای پرورش نوعی قارچ که از آن تغذیه میکنند‪ ،‬بهکار میبرند‪ .‬در اجتماع این‬
‫مورچهها‪ ،‬کارگرها اندازههای متفاوتی دارند‪ .‬تعدادی از آنها که بزرگتر هستند‪ ،‬برگها را برش میدهند و به النه حمل میکنند‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫خدایی به جز ماز‪ ،‬کجا دیدی که این همه نکته ترکیبی با هم بیاره؟! 😊 راستی؛ ‪ 3‬تا نکتۀ آخر مربوط به قسمتهای جلوتر دوازدهم هست‪ ،‬ولی ما همهش رو آوردیم که اتمام حجت‬
‫کرده باشیم!‬

‫‪ -10‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در پهنک برگ گیاه لوبیا ‪ ..................‬برگ گیاه ذرت‪ ،‬فقط ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬برخالف ـ یاختههای میانبرگ‪ ،‬یاختههای پارانشیمی جذبکنندۀ نور هستند‪.‬‬
‫‪ )۲‬همانند ـ در مجاورت روپوست رویی‪ ،‬یاختههای میانبرگ استوانهایشکل وجود دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف ـ در نوعی میانبرگ که فضای بینیاختهای اندک دارد‪ ،‬فتوسنتز انجام میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند ـ در سطح زیرین‪ ،‬یاختههای روپوستی دارای سبزدیسه (کلروپالست) دیده میشوند‪.‬‬
‫(‪ 1206‬ـ سخت ـ مقایسه ـ قید ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫یاختههای میانبرگ استوانهایشکل = میانبرگ نردهای‬


‫نوعی میانبرگ که فضای بینیاختهای اندک دارد = میانبرگ نردهای‬
‫یاختههای روپوستی دارای سبزدیسه (کلروپالست) = یاختههای نگهبان روزنه‬

‫در پهنک برگ‪ ،‬یاختههای میانبرگ و غالف آوندی‪ ،‬یاختههای پارانشیمی هستند‪ .‬در گیاهان دولپهای‪ ،‬نظیر لوبیا‪ ،‬فقط یاختههای میانبرگ دارای سبزدیسه‬
‫هستند و میتوانند نور را جذب کنند‪ .‬در این گیاهان‪ ،‬یاختههای غالف آوندی فاقد سبزدیسه هستند‪ .‬اما در گیاهان تکلپهای (نظیر ذرت)‪ ،‬عالوهبر یاختههای‬
‫میانبرگ‪ ،‬یاختههای غالف آوندی نیز دارای سبزدیسه هستند و میتوانند نور خورشید را جذب کنند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در گیاهان دولپهای و هم در گیاهان تکلپهای‪ ،‬یاختههای میانبرگ دارای سبزدیسه هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬فقط در گیاهان تکلپهای‪ ،‬یاختههای غالف آوندی دارای سبزدیسه هستند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬در بافت پارانشیمی و روپوستی‪ ،‬یاختههای سبزدیسهدار وجود دارند‪ .‬یاختههای نگهبان روزنه‪ ،‬یاختههای روپوستی دارای سبزدیسه هستند‪ .‬یاختههای‬
‫غالف آوندی (در تکلپهایها) و یاختههای میانبرگ نیز یاختههای پارانشیمی دارای سبزدیسه هستند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬یاختههای نگهبان روزنه‪ ،‬جزء یاختههای میانبرگ نیستند!‬

‫دام تستی‪ :‬همۀ یاختههای تمایزیافتۀ روپوستی توانایی انجام قندکافت و تنفس هوازی را دارند ولی فقط یاختۀ نگهبان روزنه میتواند فتوسنتز انجام دهد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬فقط در یاختههای فتوسنتزکننده از اسید سه کربنه‪ ،‬قند تولید میشود‪ .‬در این فرایند مولکول ‪ NADPH‬مصرف میشود نه ‪ .NADH‬حواستون باشه!‬
‫در هر یاختۀ زنده از قند‪ ،‬اسید سه کربنه تولید میشود (مرحلۀ سوم قندکافت) و در این واکنش ‪ NADH‬تولید میشود نه مصرف!‬

‫دام تستی‪ :‬همۀ یاختههای زندۀ روپوستی گیاه‪ ،‬دارای ژن آنزیم روبیسکو هستند ولی در همۀ یاختهها این ژن بیان نمیشود‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬در گیاهان دولپهای‪ ،‬یاختههای میانبرگ نردهای استوانهایشکل هستند و در مجاورت روپوست رویی قرار دارند‪ .‬در گیاهان تکلپهای‪ ،‬میانبرگ نردهای وجود‬
‫ندارد و میانبرگ آنها فقط از یاختههای اسفنجی تشکیل شده است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬میانبرگ نردهای فقط در گیاهان دولپهای وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )۳‬در گیاهان دولپهای‪ ،‬فتوسنتز در یاختههای میانبرگ نردهای (دارای فضای بینیاختهای اندک)‪ ،‬یاختههای میانبرگ اسفنجی (دارای فضای بینیاختهای زیاد) و یاختههای‬
‫نگهبان روزنه انجام میشود‪.‬‬
‫نکته [انواع یاختههای دارای سبزدیسه در برگ گیاهان دولپهای]‪۱ :‬ـ یاختههای میانبرگ نردهای‪۲ ،‬ـ یاختههای میانبرگ اسفنجی‪۳ ،‬ـ یاختههای نگهبان روزنه‬
‫نکته [انواع یاختههای دارای سبزدیسه در برگ گیاهان تکلپهای]‪۱ :‬ـ یاختههای غالف آوندی‪۲ ،‬ـ یاختههای میانبرگ اسفنجی‪۳ ،‬ـ یاختههای نگهبان روزنه‬

‫‪ )۴‬هم در روپوست رویی و هم روپوست زیرین برگ‪ ،‬یاختههای نگهبان روزنه وجود دارند‪ .‬یاختههای نگهبان روزنه‪ ،‬یاختههای روپوستی دارای سبزدیسه هستند‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬یاختههای نگهبان روزنه برخالف یاختههای دیگر روپوست‪ ،‬سبزینه دارند‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫(‪ ۰۱‬ـ ‪)۱۲۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬ترسیمی از برگ در گیاه دولپهای و تکلپهای‬

‫هم در گیاهان دولپهای و هم در گیاهان تکلپهای‪ ،‬هر دو روپوست رویی و زیرین‪،‬‬ ‫✓‬
‫دارای روزن و یاختۀ نگهبان روزنه هستند‪ .‬البته‪ ،‬تعداد روزنها در روپوست زیرین‬
‫بیشتر از روپوست رویی است‪.‬‬
‫در برگ گیاهان دولپهای‪ ،‬در مجاورت روپوست رویی‪ ،‬یاختههای میانبرگ نردهای‬ ‫✓‬
‫وجود دارند‪ .‬این یاختههـا‪ ،‬ظاهر استوانهایشکـل (کشیده) دارند و بههمفشرده‬
‫هستند‪.‬‬
‫در گیاهـان تکلپـهای‪ ،‬میانبـرگ نردهای وجود نـدارد و میـانبرگ فقـط شــامل‬ ‫✓‬
‫یاختههای اسفنجی است‪.‬‬
‫یاختههای میانبرگ اسفنجی‪ ،‬ظاهری کرویشکل ِ‬
‫(گرد) دارند و فضای بینیاختهای زیادی دارند‪ .‬میانبرگ اسفنجی در مجاورت روپوست زیرین برگ گیاهان‬ ‫✓‬
‫دولپهای قرار دارد و در برگ گیاهان تکلپهای‪ ،‬هم در مجاورت روپوست رویی و هم زیرین دیده میشود‪.‬‬
‫همۀ یاختههای میانبرگ نردهای و اسفنجی‪ ،‬دارای سبزدیسه هستند‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گیاهان دولپهای‪ ،‬یاختههای غالف آوندی فاقد سبزدیسه هستند اما در گیاهان تکلپهای‪ ،‬یاختههای غالف آوندی هم سبزدیسه دارند‪.‬‬ ‫✓‬
‫یاختههای غالف آوندی در گیاهان تکلپهای بزرگتر از یاختههای غالف آوندی در گیاهان دولپهای هستند‪.‬‬ ‫✓‬
‫بین یاختههای غالف آوندی نیز فضای بین یاختهای اندکی وجود دارد‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪ -11‬با توجه به طیف جذبی رنگیزههای فتوسنتزی در طول موج های مختلف نور مرئی‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«دربارۀ نوعی رنگیزۀ فتوسنتزی که ‪ ،..................‬میتوان گفت که بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬در محدودۀ ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر‪ ،‬جذب بیشتری از سایر رنگیزهها دارد ـ در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ،۱‬نور قرمز را جذب میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬بیشترین جذب آن در بخش آبی و سبز نور مرئی است ـ در محدودۀ ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر‪ ،‬نور را اندکی کمتر از سایر رنگیزهها جذب میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬حداکثر جذب آن در محدودۀ نور آبی میباشد ـ در رنگدیسه (کروموپالست) وجود دارد و خاصیت پاداُکسندگی (آنتیاکسیدانی) دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬نزدیک دو آستانۀ طیف نور مرئی‪ ،‬بیشتر ار سایر رنگیزهها نور را جذب میکند ـ رنگیزۀ اصلی فتوسنتز است و نوعی از آن در مرکز واکنش وجود دارد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫(کلروفیل) ‪b‬‬
‫ِ‬ ‫سبزینه‬
‫ٔ‬ ‫محدوده ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر‪ ،‬جذب بیشتری از سایر رنگیزهها دارد =‬
‫ٔ‬ ‫رنگیزه فتوسنتزی که در‬
‫ٔ‬ ‫نوعی‬
‫رنگیزه فتوسنتزی که بیشترین جذب آن در بخش آبی و سبز نور مرئی است = کاروتنوئید‬
‫ٔ‬ ‫نوعی‬
‫محدوده نور آبی میباشد = سبزینه (کلروفیل) ‪ +‬کاروتنوئید‬
‫ٔ‬ ‫رنگیزه فتوسنتزی که حداکثر جذب آن در‬
‫ٔ‬ ‫نوعی‬
‫(کلروفیل) ‪a‬‬
‫ِ‬ ‫سبزینه‬
‫ٔ‬ ‫آستانه طیف نور مرئی‪ ،‬بیشتر از سایر رنگیزهها نور را جذب میکند =‬
‫ٔ‬ ‫رنگیزه فتوسنتزی که نزدیک دو‬
‫ٔ‬ ‫نوعی‬
‫رنگیزه اصلی فتوسنتز = سبزینه (کلروفیل)‬
‫ٔ‬

‫در حدود طول موج ‪ ۴۰۰‬نانومتر (ابتدای طیف نور مرئی)‪ ،‬سبزینۀ ‪ a‬بیشترین جذب را دارد‪ .‬در حدود طول موج ‪ ۷۰۰‬نانومتر (انتهای طیف نور مرئی) نیز‬
‫بیشترین جذب توسط سبزینۀ ‪ a‬انجام میشود‪ .‬سبزینه (شامل سبزینۀ ‪ ،)a‬رنگیزۀ اصلی فتوسنتز است‪ .‬در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ،۱‬نوعی سبزینۀ ‪ a‬به نام‬
‫‪ P 700‬وجود دارد و در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۲‬نیز نوعی سبزینۀ ‪ a‬به نام ‪ P680‬دیده میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در محدودۀ طول موج ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر نور مرئی‪ ،‬سبزینۀ (کلروفیلِ) ‪ ،b‬جذب بیشتری از سایر رنگیزهها دارد‪ .‬اما در مرکز واکنش فتوسیستمها‪ ،‬سبزینۀ‬
‫‪ a‬وجود دارد‪ ،‬نه سبزینۀ ‪.b‬‬
‫سبزینۀ موجود در مرکز واکنش فتوسیستمها = سبزینۀ ‪a‬‬

‫‪ )۲‬کاروتنوئیدها به رنگهای زرد‪ ،‬نارنجی و قرمز دیده می شوند و بیشترین جذب آنها در بخش آبی و سبز نور مرئی است‪ .‬بعد از طول موج حدود ‪ ۵۰۰‬نانومتر‪،‬‬
‫میزان جذب نور توسط کاروتنوئیدها به صفر میرسد‪ .‬بنابراین‪ ،‬در محدودۀ طول موج ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر نور مرئی‪ ،‬کاروتنوئیدها اصالً توانایی جذب نور را ندارند‬
‫(نه اینکه کمتر از سایر رنگیزهها نور را جذب کنند)‪.‬‬
‫‪ )۳‬بیشترین جذب هر دو نوع سبزینۀ ‪ a‬و ‪ b‬در محدودههای ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر (بنفش ـ آبی) و ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر (نارنجی ـ قرمز) است‪ .‬بیشترین جذب‬
‫کاروتنوئیدها نیز در بخش آبی و سبز نور مرئی است‪ .‬بنابراین‪ ،‬در نور آبی هم حداکثر جذب سبزینه دیده میشود و هم حداکثر جذب کاروتنوئید‪ .‬اما در رنگدیسه‬
‫(کروموپالست)‪ ،‬فقط کاروتنوئید وجود دارد و سبزینه دیده نمیشود‪ .‬همچنین سبزینهها برخالف کاروتنوئیدها‪ ،‬خاصیت پاداُکسندگی (آنتیاکسیدانی) ندارند‪.‬‬
‫ریشه گیاه هویج مقدار‬
‫ٔ‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬در رنگدیسه (کروموپالست)‪ ،‬رنگیزههایی با نام کاروتنوئید ذخیره میشود؛ مثالً رنگدیسهها در یاختههای‬
‫میوه گوجهفرنگی وجود دارد‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫فراوانی کاروتن دارند که نارنجی است‪ .‬نوعی کاروتنوئيد قرمز نیز در رنگدیسههای‬

‫‪17‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫ُ‬
‫پاداکسنده در پیشگیری از‬ ‫ُ‬
‫پاداکسنده (آنتیاکسیدان) هستند‪ .‬ترکیبات‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۱‬ترکیبات رنگی در واکوئول و رنگدیسه (کروموپالست)‪،‬‬
‫سرطان و نیز بهبود کارکرد مغز و اندامهای دیگر نقش مثبتی دارند‪.‬‬

‫ُ‬
‫پاداکسنده (آنتیاکسیدان) وابستهاند‪ .‬در میوهها‬ ‫ترکیب [فصل ‪ ۵‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬راکیزه (میتوکندری)ها برای مقابله با اثر سمی رادیکالهای آزاد‪ ،‬به ترکیبات‬
‫ُ‬
‫پاداکسندهها در‬ ‫ُ‬
‫پاداکسنده نظیر کاروتنوئيدها وجود دارند و به همین دلیل‪ ،‬خوردن میوهها و سبزیجات در حفظ سالمت بدن نقش دارند‪.‬‬ ‫و سبزیجات‪ ،‬ترکیبات‬
‫واکنش با رادیکالهای آزاد مانع از اثر تخریبی آنها بر مولکولهای زیستی و در نتیجه تخریب بافتهای بدن میشوند‪.‬‬

‫(‪ ۰۳‬ـ ‪)۱۲۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬طیف جذبی رنگیزههای فتوسنتزی‬


‫بیشترین میزان جذب سبزینۀ ‪ a‬در محدودۀ ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر نور مرئی (بنفش ـ آبی) است ولی‬ ‫✓‬
‫در محدودۀ ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر نور مرئی (نارنجی ـ قرمز) نیز یک قلۀ جذبی در نمودار طیف جذبی‬
‫سبزینۀ ‪ a‬وجود دارد‪.‬‬
‫بیشترین میزان جذب سبزینۀ ‪ b‬در در محدودۀ ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر نـور مرئی (بنفش ـ آبی) است‬ ‫✓‬
‫ولی در محدودۀ ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر نور مرئی (نـارنجی ـ قرمز) نیز یک قلۀ جـذبی در نمودار طیف‬
‫جذبی سبزینۀ ‪ b‬وجود دارد‪.‬‬
‫در محدودۀ ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر نور مرئی‪ ،‬حداکثر جذب مربوط به سبزینۀ ‪ b‬است‪.‬‬ ‫✓‬
‫در محدودۀ ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر نور مرئی‪ ،‬حداکثر جذب مربوط به سبزینۀ ‪ a‬است‪.‬‬ ‫✓‬
‫در کل محدودۀ طیف نور مرئی‪ ،‬حداکثر میزان جذب نور مربوط به سبزینۀ ‪ b‬است‪.‬‬ ‫✓‬
‫حداقل میزان جذب سبزینهها در حدود محدودۀ ‪ ۵۰۰‬تا ‪ ۶۰۰‬نانومتر نور مرئی قرار دارد‪.‬‬ ‫✓‬
‫کاروتنوئیدها از کمی قبل از طول موج ‪ ۴۰۰‬نانومتر تا کمی بعد از طول موج ‪ ۵۰۰‬نانومتر‪ ،‬تونایی جذب نور را دارند‪ .‬در خارج از این محدوده‪ ،‬میزان جذب نور‬ ‫✓‬
‫توسط کاروتنوئیدها صفر است‪ .‬حداکثر میزان جذب نور کاروتنوئیدها نیز در محدودۀ ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬نانومتر دیده میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬جلبک اسپیروژیر دارای کلروپالست نواری شکل است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬جذب نور توسط رنگیزههای فتوسنتزی‬

‫‪۱‬ـ در محدودۀ ‪ 400‬تا ‪ 500‬طیف نور مرئی‪ ،‬میزان جذب رنگیزههای فتوسنتزی بیشتر از محدودههای ‪ 500‬تا ‪ 600‬و ‪ 600‬تا ‪ 700‬نانومتر است‪.‬‬

‫‪۲‬ـ در محدودۀ ‪ 600‬تا ‪ 700‬نانومتر‪ ،‬میزان جذب کلروفیل ‪ a‬از کلروفیل ‪ b‬بیشتر است‪.‬‬

‫‪۳‬ـ در محدودۀ ‪ 400‬تا ‪ 500‬نانومتر از طیف نور مرئی‪:‬‬

‫میزان جذب کلروفیل ‪ b‬از کلروفیل ‪ a‬و کاروتنوئیدها بیشتر است‪.‬‬

‫‪4‬ـ در این محدوده ابتدا کلروفیل ‪ ،a‬سپس کاروتنوئید و در انتهای محدوده کلروفیل ‪ b‬به بیشترین مقدار جذب خود میرسند‪.‬‬

‫‪ -12‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در واکنش های وابسته به نور در غشای تیالکوئید‪ ،‬نوعی ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬مولکول رنگیزه که الکترون آن برانگیخته میشود ـ الکترون برانگیخته را به ناقل الکترون میدهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬فتوسیستم که الکترون را به سطح خارجی غشا میفرستد ـ کمبود الکترونی خود را از آب جبران میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬پروتئین که یون هیدروژن را جابهجا میکند ـ الکترون را به سمت سطح داخلی غشای تیالکوئید میفرستد‪.‬‬
‫‪ )۴‬پروتئین که انرژی ترکیب نوکلئوتیدی را افزایش میدهد ـ در سمت خارجی غشای تیالکوئید مشاهده میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫نوعی فتوسیستم که الکترون را به سطح خارجی غشا میفرستد = فتوسیستم ‪۱‬‬


‫مجموعه پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز‬
‫ٔ‬ ‫زنجیره انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و فتوسیستم ‪+ ۱‬‬
‫ٔ‬ ‫نوعی پروتئین که یون هیدروژن را جابهجا میکند = پمپ غشایی در‬
‫زنجیره انتقال الکترون بعد از فتوسیستم ‪ ۱‬در سطح خارجی غشای‬
‫ٔ‬ ‫نوعی پروتئین که انرژی ترکیب نوکلئوتیدی را افزایش میدهد = نوعی ناقل الکترون در‬
‫مجموعه پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز‬
‫ٔ‬ ‫تیالکوئید ‪+‬‬

‫‪ ADP‬و ‪ NADP+‬ترکیبات نوکلئوتیدی هستند که در واکنشهای وابسته به نور فتوسنتز‪ ،‬انرژی دریافت میکنند و به ‪ ATP‬و ‪ NADPH‬تبدیل میشوند‪.‬‬
‫نوعی ناقل الکترون که الکترون پرانرژی را به ‪ NADP+‬منتقل می کند‪ ،‬در سطح خارجی غشای تیالکوئید قرار دارد‪ .‬مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز نیز‬
‫میتواند فسفات را با ‪ ADP‬ترکیب کرده و ‪ ATP‬بسازد‪ .‬قسمتی از آنزیم ‪ATP‬ساز نیز خارج از تیالکوئید قرار دارد‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۲‬نوکلئوتیدها عالوهبر شرکت در ساختار ِدنا (‪ )DNA‬و ِرنا (‪ )RNA‬نقشهای اساسی دیگری نیز در یاخته برعهده دارند و در‬
‫واکنشهای سوختوسازی دخالت دارند‪ .‬برای مثال نوکلئوتید آدنیندار ‪( ATP‬آدنوزین تریفسفات) بهعنوان منبع رایج انرژی در یاخته است و یاخته در‬

‫‪18‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫فعالیتهای مختلف از آن استفاده میکند‪ .‬همچنین نوکلئوتیدها در ساختار مولکولهایی وارد میشوند که در فرایندهای فتوسنتز و تنفس یاختهای نقش حامل‬
‫الکترون را برعهده دارند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬وقتی نور به مولکولهای رنگیزه میتابد‪ ،‬الکترون انرژی میگیرد و ممکن است از مدار خود خارج شود‪ .‬به چنین الکترونی‪ ،‬الکترون برانگیخته میگویند؛ زیرا‬
‫پرانرژی است و از مدار خود خارج شده است‪ .‬الکترون برانگیخته ممکن است با انتقال انرژی به مولکول رنگیزۀ بعدی‪ ،‬به مدار خود برگردد یا از رنگیزه خارج و‬
‫بهوسیلۀ رنگیزه یا مولکولی دیگر (مانند ناقل الکترون) گرفته شود‪.‬‬
‫رنگیزه بعدی و بازگشت الکترون به مدار خود‪۲ ،‬ـ خروج الکترون از رنگیزه و انتقال به‬
‫ٔ‬ ‫برانگیخته رنگیزه]‪۱ :‬ـ انتقال انرژی به مولکول‬
‫ٔ‬ ‫نکته [سرنوشت الکترون‬
‫رنگیزه یا مولکولی دیگر‬

‫‪ )۲‬بعد از فتوسیستم ‪ ، ۱‬الکترون به سطح خارجی غشای تیالکوئید فرستاده میشود‪ .‬الکترونی که از سبزینۀ ‪ a‬در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۲‬میآید‪ ،‬کمبود‬
‫الکترونی سبزینۀ ‪ a‬در فتوسیستم ‪ ۱‬را جبران میکند‪ .‬کمبود الکترونی فتوسیستم ‪ ۲‬از مولکول آب جبران میشود‪.‬‬
‫زنجیره انتقال‬
‫ٔ‬ ‫زنجیره انتقال الکترون در سطح داخلی غشای تیالکوئيد قرار دارد‪ .‬بعد از فتوسیستم ‪ ۱‬نیز دو پروتئين‬
‫ٔ‬ ‫نکته‪ :‬قبل از فتوسیستم ‪ ،۱‬یکی از پروتئينهای‬
‫الکترون قرار دارند که در سطح خارجی غشای تیالکوئید قرار دارند‪.‬‬
‫نکته [جبران کمبود الکترونی کلروفیل ‪ a‬در مرکز واکنش فتوسیستمها]‪۱ :‬ـ جبران کمبود الکترونی فتوسیستم ‪ :۱‬توسط الکترون خارجشده از فتوسیستم ‪۲ ،۲‬ـ‬
‫تجزیه نوری آن‬
‫ٔ‬ ‫کمبود جبران الکترونی فتوسیستم ‪ :۲‬توسط الکترونهای خارجشده از مولکول آب پس از‬

‫‪ )۳‬نوعی پمپ غشایی در زنجیرۀ انتقال الکترون می تواند پروتون را در خالف جهت شیب غلظت و با انتقال فعال از بستره به فضای درون تیالکوئید منتقل کند‪.‬‬
‫این پروتئین‪ ،‬نوعی ناقل الکترون نیز است و الکترون را به ناقل بعدی در سطح داخلی غشای تیالکوئید انتقال میدهد‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬مجموعۀ پروتئینی آنزیم‬
‫‪ ATP‬ساز نیز کانالی دارد که پروتون را در جهت شیب غلظت از فضای درون تیالکوئید به بستره منتقل میکند‪ .‬آنزیم ‪ATP‬ساز نقشی در انتقال الکترون ندارد‪.‬‬
‫زنجیره انتقال الکترون تیالکوئيد با استفاده از انرژي الکترونهای‬
‫ٔ‬ ‫نکته [عبور پروتون از غشای تیالکوئيد]‪۱ :‬ـ انتقال فعال پروتونها توسط پمپ غشایی در اولین‬
‫مجموعه پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز در جهت‬
‫ٔ‬ ‫شده پروتونها از طریق کانال‬
‫ٔ‬ ‫برانگیخته خارجشده از فتوسیستم ‪ ۲‬و در خالف جهت شیب غلظت‪۲ ،‬ـ انتشار تسهیل‬
‫ٔ‬
‫شیب غلظت و بدون مصرف انرژي زیستی‬

‫شکلنامه‪ :‬طرحی از فتوسیستمها و انتقال الکترون در واکنشهای نوری (‪ ۰۶‬ـ ‪)۱۲۰۶‬‬

‫برای تولید هر مولکول اکسیژن در فضای داخل تیالکوئید‪ ،‬الزم است که دو‬ ‫✓‬
‫مولکول آب تجزیه شده و ‪ ۴‬الکترون و ‪ ۴‬پروتون تولید شود‪ .‬بهازای تجزیۀ‬
‫هر مولکول آب‪ ۲ ،‬الکترون و ‪ ۲‬پروتون تولید میشود‪.‬‬
‫بعد از فتوسیستم ‪ ،۲‬نوعی پروتئین ناقل الکترون وجود دارد که در قسمت‬ ‫✓‬
‫میانی دو الیۀ فسفولیپیدی غشا وجود دارد‪.‬‬
‫در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و فتوسیستم ‪ ،۱‬نوعی پروتئین سراسری‬ ‫✓‬
‫وجود دارد که در تماس با هر دو الیۀ فسفولیپیدی غشا قرار دارد و نوعی پمپ غشایی‬ ‫✓‬
‫است‪ .‬این پمپ با استفاده از انرژی الکترونهای برانگیخته‪ ،‬پروتون را با انتقال فعال و در خالف جهت شیب غلظت از بستره به فضای درون تیالکوئید منتقل‬ ‫✓‬
‫میکند‪ .‬این پروتئین‪ ،‬تنها پروتئین سراسری زنجیرۀ انتقال الکترون است‪.‬‬
‫نوعی ناقل الکترون که قبل از فتوسیستم ‪ ۱‬قرار گرفته است‪ ،‬در سطح داخلی غشای تیالکوئید است و از پمپ غشایی موجود در زنجیره الکترون میگیرد‪.‬‬ ‫✓‬
‫بعد از فتوسیستم ‪ ، ۱‬دو نوع مولکول ناقل الکترون (با شکل و اندازۀ مختلف) در سطح خارجی غشای تیالکوئيد وجود دارد که الکترون را به ‪ NADP+‬میرساند و‬ ‫✓‬
‫باعث تولید ‪ NADPH‬میشود‪.‬‬
‫در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و فتوسیستم ‪ ،۱‬سه نوع مولکول ناقل الکترون وجود دارد‪.‬‬ ‫✓‬
‫هنگام تشکیل ‪ NADPH‬در بستره‪ ،‬یک پروتون از بستره مصرف میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ ATP‬ساز از دو قسمت تشکیل شده است که یک قسمت آن در دو الیۀ فسفولیپیدی غشای تیالکوئيد قرار گرفته است و دارای کانالی‬ ‫✓‬
‫است که پروتون را در جهت شیب غلظت و با انتشار تسهیلشده عبور میدهد‪ .‬قسمت دیگر این مجموعۀ پروتئینی‪ ،‬بخش آنزیمی آن است که در سمت خارجی‬
‫تیالکوئید (رو به بستره) قرار دارد و در آنجا‪ ADP ،‬را با فسفات ترکیب کرده و ‪ ATP‬را میسازد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ 1‬و مولکول ‪ NADP+‬در نهایت سبب تولید حامل الکترون در بستره میشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬حرکت الکترونها در زنجیرۀ بین فتوسیستم ‪ 1‬و مولکول ‪ ،NADP+‬در سطح خارجی غشای تیالکوئید است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬رنگیزۀ موجود در مرکز فتوسیستم‪ 2‬از آب الکترون دریافت میکند و رنگیزۀ موجود در مرکز فتوسیستم ‪ ،1‬از فتوسیستم ‪ 2‬الکترون دریافت میکند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬به دنبال تابش نور به مولکولهای رنگیزه‪ ،‬الکترون انرژی میگیرد و ممکن است از مدار خود خارج شود که در این حالت به آن الکترون برانگیخته‬
‫میگویند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫دام تستی‪ :‬مولکولهای ‪ ،CO2‬ریبولوزبیسفسفات و اکسیژن پیشمادههای آنزیم روبیسکو هستند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و ‪۱‬‬

‫‪۱‬ـ دو مولکول کوچک ناقل الکترون وجود دارند که یکی بین دو الیۀ فسفولیپیدی غشای تیالکوئید و دیگری بر روی الیۀ فسفولیپیدی غشای تیالکوئید قرار دارد‪.‬‬

‫‪۲‬ـ یک پمپ پروتئینی وجود دارد که پروتون را از بستره به درون تیالکوئید‪ ،‬برخالف شیب غلظت منتقل میکند‪.‬‬

‫‪۳‬ـ هر الکترون خارج شده از فتوسیستم ‪ 2‬با عبور از سه ناقل پروتئینی به فتوسیستم‪ 1‬میرسد ولی الکترون خارج شده از فتوسیستم ‪ 1‬با گذشتن از دو ناقل‬
‫پروتئینی به ‪ NADP+‬میرسد‪.‬‬

‫‪۴‬ـ اولین مولکولی که الکترونهای خارج شده از فتوسیستم ‪ 1‬را دریافت میکند‪ ،‬پروتئینی است که در سطح خارجی غشای تیالکوئید قرار دارد‪ .‬حواستون باشه!‬
‫این پروتئین از ساختاری که از آن مولکول میگیرد و ساختاری که به آن الکترون میدهد‪ ،‬کوچکتر است!‬

‫‪۵‬ـ در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ 2‬و فتوسیستم ‪ ،1‬مسیر حرکت الکترون شامل فضای بین دو الیۀ فسفولیپیدی غشای تیالکوئید و سمت داخل غشای‬
‫تیالکوئید است ولی در زنجیرۀ بین فتوسیستم‪ 1‬و ‪ NADP+‬الکترون فقط از سمت خارج غشای تیالکوئید حرکت میکند‪.‬‬

‫‪ -13‬انواعی از روشهای ساختهشدن ‪ ATP‬در اندامک های دو غشایی یک یاختۀ غالف آوندی برگ ذرت‪ ،‬خارج از چرخۀ کربس رخ میدهند‪ .‬چند مورد‪ ،‬ویژگی‬
‫مشترک این روشهای ساختهشدن ‪ ATP‬است؟‬
‫الف‪ -‬پس از رفتن ‪ H+‬از طریق کانال مجموعۀ آنزیم ‪ATP‬ساز به فضای احاطه شده توسط غشای درونی اندامک‪ ATP ،‬ساخته میشود‪.‬‬
‫ب‪ -‬برای فراهمکردن انرژی مورد نیاز برای ترکیبشدن ‪ ADP‬و فسفات‪ ،‬الزم است که مولکولهای ناقل الکترون اکسایش و کاهش پیدا کنند‪.‬‬
‫ج‪ -‬انتقال فعال پروتونها با استفاده از انرژی الکترونهای پرانرژی توسط نوعی ناقل الکترون‪ ،‬در تأمین انرژی الزم برای تولید ‪ ATP‬نقش دارد‪.‬‬
‫د‪ -‬تغییر در تعداد مولکولهای ‪ H2O‬در محلی انجام میشود که یون فسفات برای تولید شکل قابلاستفادۀ انرژی در چرخۀ کالوین مصرف میشود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ ترکیبی ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫تعبیر صورت سؤال‪ :‬ساختهشدن نوری و ساختهشدن اکسایشی ‪ATP‬‬

‫فقط مورد (د)‪ ،‬نادرست است‪ .‬میتوکندری و کلروپالست‪ ،‬اندامکهای دو غشایی یاخته هستند که در آنها‪ ATP ،‬تولید میشود‪ .‬در کلروپالست‪ ،‬ساختهشدن‬
‫نوری ‪ ATP‬مشاهده میشود‪ .‬در میتوکندری‪ ،‬ساختهشدن ‪ ATP‬در سطح پیشماده در چرخۀ کربس و ساختهشدن اکسایشی ‪ ATP‬با کمک زنجیرۀ انتقال‬
‫الکترون دیده میشود‪ .‬پس منظور این سؤال‪ ،‬ساختهشدن نوری و ساختهشدن اکسایشی ‪ ATP‬است‪.‬‬
‫روشهای تولید ‪ATP‬‬

‫روش تولید‬
‫نوری‬ ‫اکسایشی‬ ‫در سطح پیشماده‬
‫‪ATP‬‬
‫یاخته یوکاریوتی‪ :‬کلروپالست‬
‫ٔ‬ ‫یاخته یوکاریوتی‪ :‬میتوکندری‬
‫ٔ‬ ‫ماده زمینهای سیتوپالسم‬
‫ٔ‬ ‫‪۱‬ـ‬
‫محل انجام‬
‫یاخته پروکاریوتی‪ :‬سیتوپالسم‬
‫ٔ‬ ‫یاخته پروکاریوتی‪ :‬سیتوپالسم‬
‫ٔ‬ ‫بستره میتوکندری‬
‫ٔ‬ ‫‪۲‬ـ‬
‫‪ _1‬گلیکولیز‬
‫زنجیره انتقال الکترون‬
‫ٔ‬ ‫با کمک‬ ‫زنجیره انتقال الکترون‬
‫ٔ‬ ‫با کمک‬ ‫‪ _2‬بازتولید سریع با کمک‬
‫مثال‬
‫(در فتوسنتز)‬ ‫کرآتینفسفات‬
‫چرخه کربس‬
‫ٔ‬ ‫‪3‬ـ‬
‫حفظ شیب غلظت ‪ H‬با کمک انرژي‬
‫‪+‬‬
‫حفظ شیب غلظت ‪ H‬با کمک انرژي‬
‫‪+‬‬
‫انرژي الزم‬
‫الکترونهای پرانرژي‬ ‫الکترونهای پرانرژي‬ ‫ماده مغذی‬
‫ٔ‬ ‫برای تولید‬
‫منشأ انرژی‪ :‬نور خورشید‬ ‫منشأ انرژی‪ :‬اکسایش مواد آلی‬ ‫‪ATP‬‬
‫جذب انرژی نور خورشید توسط رنگیزههای‬ ‫کاهش ‪ NAD‬و ‪ FAD‬در تنفس یاختهای‬
‫‪+‬‬
‫روش تأمین‬
‫اکسایش مواد غذایی جذبشده‬
‫نوری‬ ‫توسط مواد آلی‬ ‫انرژي‬
‫ماده آلی‬
‫ٔ‬ ‫فسفات‬
‫یون فسفات‬ ‫یون فسفات‬ ‫(مثل کرآتینفسفات و اسید دو‬ ‫منبع فسفات‬
‫فسفاته)‬
‫جانداران دارای تنفس هوازی‬ ‫همه جانداران‬
‫ٔ‬ ‫جانداران‬
‫جانداران فتوسنتزکننده‬
‫‪ +‬باکتریهای شیمیوسنتزکننده‬ ‫همه جانداران گلیکولیز دارند)‬
‫ٔ‬ ‫(چون‬ ‫انجامدهنده‬

‫‪20‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) در ساختهشدن نوری ‪ ،ATP‬یونهای هیدروژن از طریق کانال آنزیم ‪ATP‬ساز از فضای درون تیالکوئید به بستره (فضای احاطهشده توسط غشای درونی‬
‫سبزدیسه) منتقل میشوند و ‪ ATP‬ساخته میشود‪ .‬در ساختهشدن اکسایشی ‪ ،ATP‬یونهای هیدروژن از طریق کانال آنزیم ‪ATP‬ساز از فضای بین دو غشای‬
‫میتوکندری به بخش درونی (فضای احاطهشده توسط غشای درونی میتوکندری) منتقل میشوند و ‪ ATP‬تولید میشود‪.‬‬
‫ب) انرژی الزم برای ساختهشدن اکسایشی و نوری ‪ ،ATP‬بهترتیب توسط زنجیرۀ انتقال الکترون در غشای داخلی میتوکندری و غشای تیالکوئید تأمین میشود‪.‬‬
‫در زنجیرۀ انتقال الکترون‪ ،‬مولکولهایی وجود دارند که میتوانند الکترون بگیرند (کاهش) یا از دست بدهند (اکسایش)‪.‬‬
‫ج) در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و ‪ ۱‬در غشای تیالکوئید‪ ،‬نوعی پمپ غشایی وجود دارد که پروتونها را با روش انتقال فعال (در خالف جهت‬
‫شیب غلظت) و با استفاده از انرژی الکترونهای پرانرژی از بستره به فضای درون تیالکوئید منتقل میشود‪ .‬در زنجیرۀ انتقال الکترون در غشای داخلی میتوکندری‬
‫نیز پروتونها در سه محل می توانند با روش انتقال فعال (در خالف جهت شیب غلظت) از بخش درونی میتوکندری به فضای بین دو غشای میتوکندری منتقل‬
‫شوند‪ .‬انرژی الزم برای این انتقال از الکترونهای پرانرژی ‪ NADH‬و ‪ FADH2‬تأمین میشود‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬فتوسیستم‪ ،2‬از فتوسیستم ‪ 1‬کوچکتر است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬آنزیم ‪ATP‬ساز باعث کاهش غلظت یونهای پروتون درون تیالکوئید میشود‪.‬‬

‫پروتون درون تیالکوئید میشوند‪:‬‬


‫ِ‬ ‫دام تستی‪ :‬عوامل زیر سبب افزایش غلظت‬

‫دام تستی‪ :‬تجزیۀ آب توسط فتوسیستم‪ 2‬برای جبران کمبود الکترونی کلروفیل ‪ a‬در مرکز واکنش این فتوسیستم‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬فعالیت پمپ پروتونی بین فتوسیستم‪ 2‬و فتوسیستم‪ 1‬حواستون باشه! فعالیت این پروتئین با مصرف انرژی است ولی انرژی از مولکول ‪ ATP‬تأمین‬
‫نمیشود‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬پروتئینی که یونهای هیدروژن را از بستره به فضای درون تیالکوئید پمپ میکند‪ ،‬هم با سر و هم با دم فسفولیپیدهای غشای تیالکوئید در تماس‬
‫است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬مولکول ناقلی که ‪ NADP+‬را به ‪ NADPH‬تبدیل میکند‪ ،‬بین دو فتوسیستم قرار نگرفته است‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬پروتئین کانالی موجود در غشای تیالکوئید در جهت شیب غلظت یون هیدروژن را جابهجا میکند و با انرژی حاصل از این جابهجایی‪ ،‬به تولید ‪ATP‬‬
‫میپردازد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬حواستون باشه! کانال ‪ATP‬ساز جزء زنجیرۀ انتقال الکترون نیست ولی فعالیت آن تحت تأثیر عملکرد زنجیره قرار میگیرد‪.‬‬

‫زنجیره انتقال الکترون در میتوکندری و کلروپالست‬


‫ٔ‬ ‫سه‬
‫مقای ٔ‬
‫زنجیرۀ انتقال الکترون کلروپالست‬ ‫زنجیرۀ انتقال الکترون میتوکندری‬ ‫زنجیره انتقال الکترون‬
‫ٔ‬ ‫نوع‬
‫غشای تیالکوئید‬ ‫غشای داخلی میتوکندری‬ ‫محل‬
‫مصرف میشود‪.‬‬ ‫تولید میشود‪.‬‬ ‫مولکول آب‬
‫نه تولید نه مصرف‬ ‫نه تولید نه مصرف‬ ‫کربندیاکسید‬
‫تولید میشود‪.‬‬ ‫مصرف میشود‪.‬‬ ‫اکسیژن‬
‫از بستره به درون تیالکوئید‬ ‫از بخش داخلی میتوکندری به فضای بین دو غشا‬ ‫فعالیت پمپ‬
‫‪NADPH‬‬ ‫‪ NADH‬و ‪FADH2‬‬ ‫ناقل الکترون‬
‫‪NADP+‬‬ ‫اکسیژن‬ ‫گیرندۀ نهایی الکترون‬
‫ضروری‬ ‫غیرضروری‬ ‫حضور نور‬

‫د) در ساختهشدن اکسایشی ‪ ،ATP‬تولید مولکول آب و ساختهشدن ‪ ATP‬در بخش درونی میتوکندری انجام میشود‪ .‬اما در واکنشهای نوری فتوسنتز‪ ،‬تولید‬
‫‪ ATP‬در بستره و تجزیۀ آب در فضای درون تیالکوئید انجام میشود‪.‬‬
‫تعبیر‪ :‬چرخۀ کالوین و کربس‬

‫‪۱‬ـ محل انجام چرخۀ کربس = بخش درونی میتوکندری‬


‫‪۲‬ـ محل انجام چرخۀ کالوین = بستره‬

‫‪21‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -14‬با توجه به واکنشهای تثبیت کربن در یک گیاه ‪ ،C3‬کدام عبارت درست است؟‬
‫‪ )۱‬برخالف چرخۀ کربس‪ ،‬در فضای احاطهشده توسط غشای درونی نوعی اندامک دو غشایی یاخته انجام میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬همانند تخمیر الکتیکی‪ ،‬همراه با اکسایش نوعی ترکیب نوکلئوتیددار حامل الکترون توسط اسید سهکربنی است‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف گلیکولیز (قندکافت)‪ ،‬اولین ترکیب تولیدشده مولکولی ششکربنی است که به دو مولکول سهکربنی تکفسفاته تجزیه میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند تنفس یاختهای هوازی‪ ،‬طی واکنشهای مختلفی که انجام میشود‪ ،‬عدد اکسایش اتم کربن در ترکیب غیرنوکلئوتیدی افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫چرخه کالوین‬
‫ٔ‬ ‫واکنشهای تثبیت کربن در یک گیاه ‪= C3‬‬
‫اندامکهای دو غشایی یاخته = میتوکندری ‪ +‬کلروپالست‬
‫ترکیب نوکلئوتیددار حامل الکترون = ‪NADPH + FADH2 + NADH‬‬
‫‪+‬‬
‫در چرخۀ کالوین‪ ،‬الکترونهای ‪ NADPH‬به اسید سهکربنی منتقل میشود و ‪ NADPH‬اکسایش مییابد و به ‪ NADP‬تبدیل میشود‪ .‬در تخمیر الکتیکی‬
‫نیز ‪ NADH‬توسط پیرووات (بنیان اسیدی سهکربنی) اکسایش مییابد و به ‪ NAD+‬تبدیل میشود‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬چرخۀ کالوین در بسترۀ سبزدیسه (کلروپالست) و چرخۀ کربس نیز در بخش درونی میتوکندری انجام میشود‪.‬‬
‫چرخه کربس‬
‫ٔ‬ ‫چرخه کالوین و‬
‫ٔ‬ ‫مقایسه‬
‫ٔ‬
‫چرخه کربس‬
‫ٔ‬ ‫چرخه کالوین‬
‫ٔ‬ ‫نوع چرخه‬
‫دو مولکول‬ ‫تولید ‪CO2‬‬
‫بخش درونی راکیزه (میتوکندری)‬ ‫بستره سبزدیسه (کلروپالست)‬
‫ٔ‬ ‫محل انجام (یوکاریوتها)‬

‫نیاز به نور‬
‫پایدار‬ ‫ناپایدار (بالفاصله به دو اسید سهکربنی تجزیه میشود)‬ ‫ماده ششکربنی‬
‫ٔ‬
‫ریبولوز فسفات و ریبولوز بیسفسفات‬ ‫ماده پنجکربنی‬
‫ٔ‬
‫چند نوع‬ ‫ماده چهار کربنی‬
‫ٔ‬
‫اسید سهکربنی و قند سهکربنی‬ ‫ماده سهکربنی‬
‫ٔ‬
‫تولید در سطح پیشماده‬ ‫مصرف میشود‬ ‫‪ATP‬‬
‫‪ NADH‬تولید میشود (کاهش ‪)NAD+‬‬ ‫‪ NADPH‬مصرف میشود (اکسایش ‪)NADPH‬‬ ‫حامل الکترون‬

‫‪ )۳‬در چرخۀ کالوین‪ CO2 ،‬با قندی پنجکربنی به نام ریبولوز بیسفسفات ترکیب و مولکول ششکربنی ناپایداری تشکیل میشود‪ .‬هر مولکول ششکربنی که‬
‫ناپایدار است‪ ،‬بالفاصله تجزیه و دو مولکول اسید سهکربنی تکفسفاته ایجاد میکند‪ .‬در گلیکولیز نیز گلوکز با دریافت فسفات از ‪ ATP‬به فروکتوز دو فسفاته‬
‫(قند ششکربنی) تبدیل میشود و در مرحلۀ بعدی‪ ،‬فروکتوز به دو قند سهکربنی تکفسفاته تجزیه میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬عدد اکسایش اتم کربن در مولکول قند‪ ،‬نسبت به کربن در ‪ ، CO2‬کاهش یافته است‪ .‬بنابراین‪ ،‬در چرخۀ کالوین عدد اکسایش کربن در ‪ CO2‬کاهش (نه‬
‫افزایش) پیدا میکند تا مولکول قندی تولید شود‪.‬‬
‫تستنامه‪ :‬داخل ‪1400‬‬
‫کدام عبارت‪ ،‬در خصوص برگ گیاه ادریسی نادرست است؟‬
‫طی واکنشهای تولید و مصرف مولکولی پنجکربنی‪ CO2 ،‬آزاد میشود‪.‬‬
‫‪ )۱‬در ِ‬
‫‪ )۲‬نوعی پروتئین غشایی‪ ،‬ترکیبی کربندار را به راکیزه (میتوکندری) وارد مینماید‪.‬‬
‫‪ )۳‬در واکنشهای وابسته به نور‪ ،‬همراه با ساختهشدن ‪ ،ATP‬مولکول آب نیز تولید میگردد‪.‬‬
‫‪ )۴‬قند پنجکربنی دو فسفاته و گروه فسفات‪ ،‬از محصوالت نهایی یک مرحله محسوب میشوند‪.‬‬

‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ عبارت ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫در مرحلۀ آخر چرخۀ کالوین‪ ،‬ریبولوز فسفات (قند پنجکربنی تکفسفاته) به ریبولوز بیسفسفات (قند پنجکربنی دو فسفاته) تبدیل میشود‪ .‬در این مرحله‪ ،‬گروه‬
‫فسفات تولید نمیشود (نادرستی گزینۀ ‪ .)۴‬در چرخۀ کربس‪ ،‬هنگام تولید مولکول پنجکربنی (تبدیل مولکول ششکربنی به پنجکربنی)‪ CO2 ،‬آزاد میشود‪ .‬همچنین‬
‫هنگام مصرف مولکول پنجکربنی (تبدیل مولکول پنجکربنی به چهار کربنی)‪ CO2 ،‬آزاد میشود (درستی گزینۀ ‪ .)۱‬در تنفس هوازی‪ ،‬اکسایش پیرووات در میتوکندری‬
‫انجام میشود‪ .‬پیرووات با انتقال فعال از مادۀ زمینهای سیتوپالسم به بخش درونی میتوکندری منتقل میشود‪ .‬انتقال فعال با کمک پروتئینهای غشایی انجام‬
‫میشود (درستی گزینۀ ‪ .)۲‬در واکنشهای وابسته به نور فتوسنتز‪ ،‬مولکول ‪ ATP‬تولید میشود‪ .‬تبدیل ‪ ADP‬به ‪ ATP‬در واکنش سنتز آبدهی انجام میشود و همراه با‬
‫مولکول ‪ ،ATP‬مولکول آب نیز تولید میشود (درستی گزینه ‪.)۳‬‬

‫‪22‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -15‬کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را بهطور صحیحی تکمیل نمیکند؟‬


‫«در مرحلهای از چرخۀ کالوین که ‪ ،..................‬قطعاً ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬ترکیبات کربندار گروه فسفات از دست میدهند ـ نوعی مولکول قندی تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬نوعی ترکیب آلی به ترکیبی با تعداد کربن برابر تبدیل میشود ـ ‪ ATP‬مصرف میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬ترکیبهای دارای یک گروه فسفات مصرف میشوند ـ ترکیبی با انرژی بیشتر تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬نوعی مولکول ناپایدار تولید می گردد ـ فعالیت نوعی آنزیم دارای عملکرد اکسیژنازی دیده میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ متوسط ـ عبارت ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫اسید سهکربنی تکفسفاته‪ ،‬قند سهکربنی تک فسفاته و ریبولوز فسفات‪ ،‬ترکیبات آلی دارای یک گروه فسفات هستند که در چرخۀ کالوین مصرف میشوند‪.‬‬
‫هنگام مصرف اسید سهکربنی تکفسفاته و ریبولوز فسفات‪ ،‬مولکول ‪ ATP‬مصرف میشود و انرژی ترکیب آلی افزایش مییابد‪ .‬اما هنگام مصرفشدن قند‬
‫سهکربنی تکفسفاته‪ ،‬انرژی ترکیب آلی افزایش پیدا نمیکند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در واکنشهایی که با مصرف ‪ ATP‬همراه هستند‪ ،‬سطح انرژی فراوردهها بیشتر از واکنشدهندهها است (مانند واکنش کلی فتوسنتز)‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در واکنشهایی که با تولید ‪ ATP‬همراه هستند‪ ،‬سطح انرژی واکنشدهندهها بیشتر از فراوردهها است (مانند واکنش کلی تنفس یاختهای)‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬هنگام مصرف اسید سهکربنی تکفسفاته و ریبولوز فسفات‪ ATP ،‬مصرف شده و گروه فسفات از دست میدهد‪ .‬هنگام مصرف اسید سهکربنی تکفسفاته‪،‬‬
‫قند سه کربنی تکفسفاته تولید میشود‪ .‬هنگام مصرف ریبولوز فسفات نیز ریبولوز بیسفسفات (نوعی مولکول قندی) تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬هنگام تبدیل اسید سهکربنی تکفسفاته به قند سهکربنی تکفسفاته‪ ،‬مولکول ‪ ATP‬مصرف میشود‪ .‬هنگام تبدیل ریبولوز فسفات به ریبولوز بیس فسفات‬
‫نیز ‪ ATP‬مصرف میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ریبولوز فسفات و ریبولوز بیس فسفات‪ ،‬ترکیبات قندی با ‪ 5‬کربن هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬فسفاتهای متصل به ریبولوز بیس فسفات‪ ،‬در دو سر این مولکول قرار دارند‪.‬‬

‫‪ )۴‬در چرخۀ کالوین‪ CO2 ،‬با قندی پنجکربنی به نام ریبولوز بیسفسفات ترکیب و مولکول ششکربنی ناپایداری تشکیل میشود‪ .‬افزودهشدن ‪ CO2‬به مولکول‬
‫پنجکربنی‪ ،‬با آنزیم رویسکو (ریبولوز بیس فسفات کربوکسیالز ـ اکسیژناز) و فعالیت کربوکسیالزی آن (تشکیل گروه کربوکسیل) انجام میشود‪ .‬دقت داشته باشید‬
‫که در چرخۀ کالوین‪ ،‬فعالیت کربوکسیالزی آنزیم روبیسکو دیده میشه ولی توی این گزینه گفته نشده که روبیسکو فعالیت اکسیژنازیشو انجام میده‪ ،‬بلکه گفتیم آنزیمی فعالیت میکنه که‬
‫دارای عملکرد اکسیژنازی هم هست‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬اگرچه آنزیمها عملی اختصاصی دارند ولی برخی از آنها بیش از یک نوع واکنش را سرعت میبخشند‪.‬‬

‫ترکیب [آنزیمهایی که بیش از یک نوع واکنش را سرعت میبخشند]‬


‫‪۱‬ـ آنزیم ِدنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‪ :‬واکنش تشکیل پیوند فسفو دیاستر (فعالیت پلیمرازی) ‪ +‬واکنش شکستن پیوند فسفو دیاستر (فعالیت نوکلئازی)‪،‬‬
‫‪۲‬ـ آنزیم ِرنابسپاراز (‪RNA‬پلیمراز)‪ :‬واکنش تشکیل پیوند فسفو دیاستر (فعالیت پلیمرازی) ‪ +‬واکنش شکستن پیوند هیدروژنی‪،‬‬
‫‪۳‬ـ آنزیم ریبولوز بیسفسفات کربوکسیالز ـ اکسیژناز (روبیسکو)‪ :‬واکنش ترکیب کربن دیاکسید و ریبولوز بیسفسفات (واکنش کربوکسیالزی) ‪ +‬واکنش ترکیب اکسیژن‬
‫و ریبولوز بیسفسفات (فعالیت اکسیژنازی)‬

‫(‪ ۰۷‬ـ ‪)۱۲۰۶‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬چرخۀ کالوین‬

‫ریبولوز فسفات (دارای یک گروه فسفات) و ریبولوز بیسفسفات (دارای دو گروه فسفات)‪ ،‬مولکولهای‬ ‫✓‬
‫قندی پنجکربنی هستند که در چرخۀ کالوین وجود دارند‪.‬‬
‫بهازای مصرف ‪ ۱۲‬اسید سهکربنی تکفسفاته‪ ۱۲ ،‬مولکول ‪ ATP‬و ‪ ۱۲‬مولکول ‪ NADPH‬مصرف شــده و‬ ‫✓‬
‫‪ ۱۲‬گروه فسفات تولید میشود‪.‬‬
‫از بین ‪ ۱۲‬قند سهکربنی تکفسفاتۀ تولیدشده‪ ۲ ،‬مولکول آنها برای تولید گلوکز و ترکیبات آلی دیگـر‬ ‫✓‬
‫از چرخه خارج میشوند و ‪ ۱۰‬مولکول دیگر‪ ،‬برای بازسازی ریبولوز بیسفسفات مصرف میشوند‪.‬‬
‫هنگام تبدیل ریبولوز فسفات به ریبولوز بیسفسفات‪ ،‬مولکول ‪ ATP‬مصرف شـده و فسفات ‪ ATP‬بـه‬ ‫✓‬
‫ریبولوز فسفات منتقل میشود تا ریبولوز بیسفسفات تولید شود‪.‬‬
‫در کـل چـرخۀ کالوین‪ ،‬بهازای مصـرف ‪ ۶‬مولکــول کربن دیاکسید‪ ۱۸ ،‬مولکول ‪ ATP‬و ‪ ۱۲‬مولکــول‬ ‫✓‬
‫‪ NADPH‬مصرف میشود‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫‪ -16‬در ارتباط با واکنشهای وابسته به نور در گیاهان ‪ ،C3‬کدام عبارت درست است؟‬
‫‪ )۱‬هر رنگیزهای که در آنتن گیرندۀ نور قرار دارد‪ ،‬انرژی الکترون برانگیخته را به کلروفیل ‪ a‬در مرکز واکنش منتقل میکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬هر جزء زنجیرۀ انتقال الکترون که مولکول الزم برای مرحلۀ آخر چرخۀ کالوین را میسازد‪ ،‬میتواند پروتون را وارد بستره کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬هر رنگیزهای که الکترون را به ناقلی در سطح خارجی تیالکوئید انتقال میدهد‪ ،‬حداکثر جذب نوری را در طول موج ‪ ۶۸۰‬نانومتر دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬هر پروتئینی که انتقال فعال پروتونها را انجام میدهد‪ ،‬انرژی را از الکترون برانگیختهای میگیرد که از فتوسیستم تجزیهکنندۀ آب خارج میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ متوسط ـ قید ـ مفهومی ـ نکات شکل)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫یکی از اجزای زنجیرۀ انتقال الکترون که بین فتوسیستم ‪ ۲‬و ‪ ۱‬قرار دارد‪ ،‬پروتئینی است که یونهای ‪ H+‬را از بستره به فضای درون تیالکوئیدها پمپ میکند‪.‬‬
‫این انتقال‪ ،‬در خالف جهت شیب غلظت و با روش انتقال فعال است‪ .‬انرژی الزم برای این انتقال از الکترون برانگیختهای تأمین میشود که از فتوسیستم ‪ ۲‬خارج‬
‫شده است‪ .‬تجزیۀ نوری آب در فتوسیستم ‪ ۲‬و در سطح داخلی تیالکوئید انجام میشود‪.‬‬
‫زنجیره انتقال الکترون تیالکوئيد با استفاده از انرژي الکترونهای‬
‫ٔ‬ ‫نکته [عبور پروتون از غشای تیالکوئيد]‪۱ :‬ـ انتقال فعال پروتونها توسط پمپ غشایی در اولین‬
‫مجموعه پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز در جهت‬
‫ٔ‬ ‫شده پروتونها از طریق کانال‬
‫ٔ‬ ‫برانگیخته خارجشده از فتوسیستم ‪ ۲‬و در خالف جهت شیب غلظت‪۲ ،‬ـ انتشار تسهیل‬
‫ٔ‬
‫شیب غلظت و بدون مصرف انرژي زیستی‬
‫زنجیره انتقال الکترون اول در غشای تیالکوئيد]‪۱ :‬ـ بین فتوسیستم ‪ ۲‬و ‪ ۱‬قرار دارد‪۲ .‬ـ سه نوع مولکول ناقل الکترون در آن فعالیت میکنند؛‬
‫ٔ‬ ‫نکته [ویژگیهای‬
‫تجزیه نوری آب در فتوسیستم ‪ ۲‬انجام میشود که‬
‫ٔ‬ ‫الیه غشا و یکی در سطح داخلی غشا‪۳ .‬ـ‬ ‫یکی در قسمت میانی غشا‪ ،‬یکی سراسری و در تماس با هر دو ٔ‬
‫زنجیره اول در تأمین انرژی‬
‫ٔ‬ ‫زنجیره اول قرار دارد‪۵ .‬ـ‬
‫ٔ‬ ‫دهنده پروتون از بستره به فضای داخلی تیالکوئید‪ ،‬در‬
‫ٔ‬ ‫زنجیره اول است‪۴ .‬ـ پمپ غشایی انتقال‬
‫ٔ‬ ‫مربوط به‬
‫الزم برای ساختهشدن نوری ‪ ATP‬نقش دارد‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬وقتی نور به مولکولهای رنگیزه میتابد‪ ،‬الکترون انرژی میگیرد و ممکن است از مدار خارج شود‪ .‬به چنین الکترونی‪،‬‬
‫الکترون برانگیخته می گویند‪ ،‬زیرا پرانرژی است و از مدار خود خارج شده است‪ .‬الکترون برانگیخته ممکن است با انتقال‬
‫انرژی به مولکول رنگیزۀ بعدی‪ ،‬به مدار خود برگردد یا از رنگیزه خارج و بهوسیلۀ رنگیزه یا مولکولی دیگر گرفته شود‪.‬‬
‫در فتوسنتز‪ ،‬انرژی الکترونهای برانگیخته در آنتنها از رنگیزه ای به رنگیزۀ دیگر (در همان آنتن) منتقل و در نهایت‪،‬‬
‫به کلروفیل ‪ a‬در مرکز واکنش میرود و در آنجا سبب ایجاد الکترون برانگیخته در کلروفیل ‪ a‬و خروج الکترون از آن‬
‫میشود‪.‬‬
‫رنگیزه بعدی و بازگشت الکترون به مدار خود‪۲ ،‬ـ خروج الکترون از رنگیزه و انتقال به‬
‫ٔ‬ ‫برانگیخته رنگیزه]‪۱ :‬ـ انتقال انرژی به مولکول‬
‫ٔ‬ ‫نکته [سرنوشت الکترون‬
‫رنگیزه یا مولکولی دیگر‬

‫میانبر‪ :‬فتوسیستم‬

‫در غشای تیالکوئيد‪ ،‬رنگیزههای فتوسنتزی همراه با انواعی پروتئین در سامانههایی قرار دارند که به این سامانهها فتوسیستم گفته میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫فتوسیستمها سامانههای تبدیل انرژی هستند و در غشای تیالکوئيد‪ ،‬دو نوع فتوسیستم ‪ ۱‬و ‪ ۲‬وجود دارد‪.‬‬ ‫•‬

‫ده نور و یک مرکز واکنش تشکیل شده است‪.‬‬


‫هر فتوسیستم از چند آنتن گیرن ٔ‬ ‫•‬

‫گیرنده نور شامل رنگیزههای متفاوت (کلروفیلها و کاروتنوئيدها) و انواعی پروتئین است‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫آنتن‬ ‫•‬

‫آنتن انرژي نور را میگیرد و به مرکز واکنش منتقل میکند‪.‬‬ ‫•‬

‫مرکز واکنش شامل مولکولهای کلروفیل ‪ a‬است که در بستری پروتئینی قرار دارند‪.‬‬ ‫•‬

‫نوعی کلروفیل ‪ a‬که در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۱‬وجود دارد‪ ،‬در طول موج ‪ ۷۰۰‬نانومتر حداکثر جذب را دارد و به آن ‪ P700‬گفته میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫نوعی کلروفیل ‪ a‬که در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۲‬وجود دارد‪ ،‬در طول موج ‪ ۶۸۰‬نانومتر حداکثر جذب را دارد و به آن ‪ P680‬گفته میشود‪.‬‬ ‫•‬

‫بین فتوسیستم ‪ ۲‬و ‪ ،۱‬مولکولهایی به نام ناقل الکترون وجود دارند‪ .‬الکترون برانگیخته از مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۲‬به نوعی مولکول ناقل الکترون منتقل میشود‬ ‫•‬

‫و توسط مولکولهای ناقل الکترون‪ ،‬به مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ۱‬میرسد‪.‬‬

‫زنجیره انتقال الکترون غشای تیالکوئيد‪ ،‬میتواند الکترون را بگیرند (کاهش) و یا اینکه الکترون را از دست بدهند (اکسایش)‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫ناقلهای الکترون در‬ ‫•‬

‫دام تستی‪ :‬کلروفیل ‪ a‬هم در بخش آنتنهای گیرندۀ نور و هم در مرکز واکنش فتوسیستمها وجود دارد‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬کلروفیل ‪ a‬در آنتنهای گیرندۀ نور نمیتواند الکترون از دست بدهد بلکه در صورت برانگیخته شدن الکترونهای آن‪ ،‬فقط انرژی را از دست میدهند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬رنگیزههایی که در مرکز فتوسیستمها قرار دارند‪ ،‬هم الکترون دریافت میکنند (هنگام جبران الکترون خارج شده) و هم الکترون از دست میدهند‪.‬‬

‫‪ )۲‬پروتونها بر اساس شیب غلظت خود می توانند از فضای درون تیالکوئید به بستره بروند‪ .‬در غشای تیالکوئید مجموعهای پروتئینی به نام آنزیم ‪ATP‬ساز‬
‫وجود دارد‪ .‬پروتونها از طریق این آنزیم میتوانند به بستره منتشر شوند‪ .‬همراه با عبور پروتونها از این آنزیم‪ ATP ،‬ساخته میشود‪ ATP .‬در مرحلۀ آخر چرخۀ‬
‫‪24‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫کالوین و هنگام تبدیل ریبولوز فسفات به ریبولوز بیسفسفات مصرف می شود‪ .‬دقت داشته باشید که مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز جزء زنجیرۀ انتقال‬
‫الکترون نیست‪.‬‬
‫دام تستی‪ :‬مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ATP‬ساز موجود در میتوکندری و تیالکوئید‪ ،‬جزء زنجیرۀ انتقال الکترون محسوب نمیشود‪.‬‬

‫‪ )۳‬بعد از فتوسیستم ‪ ، ۱‬الکترون به مولکول ناقلی در سطح خارجی غشای تیالکوئید منتقل میشود‪ .‬کلروفیل ‪ a‬در مرکز واکنش فتوسیستم ‪ ،۱‬کلروفیل ‪P700‬‬
‫است که حداکثر جذب نوری را در طول موج ‪ ۷۰۰‬نانومتر دارد‪.‬‬
‫زنجیره انتقال‬
‫ٔ‬ ‫زنجیره انتقال الکترون در سطح داخلی غشای تیالکوئيد قرار دارد‪ .‬بعد از فتوسیستم ‪ ۱‬نیز دو پروتئين‬
‫ٔ‬ ‫نکته‪ :‬قبل از فتوسیستم ‪ ،۱‬یکی از پروتئينهای‬
‫الکترون قرار دارند که در سطح خارجی غشای تیالکوئید قرار دارند‪.‬‬

‫سبزینه ‪ a‬هستند و فتوسیستم نیستند‪ .‬بنابراین‪ ،‬نمیتوانیم بگوییم که دارای آنتن و مرکز واکنش هستند‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫دام تستی‪ :‬دقت داشته باشید که ‪ P680‬و ‪ ،P700‬نوعی‬

‫گیرنده نور (چند آنتن) و یک مرکز واکنش است‪.‬‬


‫ٔ‬ ‫نکته‪ :‬هر فتوسیستم شامل آنتنهای‬
‫زنجیره انتقال الکترون دوم در غشای تیالکوئيد]‪۱ :‬ـ بین فتوسیستم ‪ ۱‬و ‪ NADP+‬قرار دارد‪۲ .‬ـ دو نوع مولکول ناقل الکترون در آن فعالیت میکنند‬
‫ٔ‬ ‫نکته [ویژگیهای‬
‫زنجیره اول در تأمین انرژی الزم برای ساخت مولکول ‪ ATP‬و الکترون الزم‬
‫ٔ‬ ‫ـ‬‫‪۴‬‬ ‫دارند‪.‬‬ ‫قرار‬ ‫تیالکوئيد‬ ‫غشای‬ ‫خارجی‬ ‫سطح‬ ‫در‬ ‫دو‬ ‫هر‬ ‫و‬ ‫دارند‬ ‫متفاوتی‬ ‫اندازه‬
‫ٔ‬ ‫که شکل و‬
‫برای ساخت مولکول ‪ NADPH‬نقش دارد‪.‬‬

‫شکلنامه‪ :‬طرحی از فتوسیستمها و انتقال الکترون در واکنشهای نوری (‪ ۰۶‬ـ ‪)۱۲۰۶‬‬

‫برای تولید هر مولکول اکسیژن در فضای داخل تیالکوئید‪ ،‬الزم است که دو‬ ‫✓‬
‫مولکول آب تجزیه شده و ‪ ۴‬الکترون و ‪ ۴‬پروتون تولید شود‪ .‬بهازای تجزیۀ‬
‫هر مولکول آب‪ ۲ ،‬الکترون و ‪ ۲‬پروتون تولید میشود‪.‬‬
‫بعد از فتوسیستم ‪ ،۲‬نوعی پروتئین ناقل الکترون وجود دارد که در قسمت‬ ‫✓‬
‫میانی دو الیۀ فسفولیپیدی غشا وجود دارد‪.‬‬
‫در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و فتوسیستم ‪ ،۱‬نوعی پروتئین‬ ‫✓‬
‫سراسری وجود دارد که در تماس با هر دو الیۀ فسفولیپیدی غشا قرار دارد‬
‫و نوعی پمپ غشایی است‪ .‬این پمپ با استفاده از انرژی الکترونهای برانگیخته‪ ،‬پروتون را با انتقال فعال و در خالف جهت شیب غلظت از بستره به فضای‬
‫درون تیالکوئید منتقل میکند‪ .‬این پروتئین‪ ،‬تنها پروتئین سراسری زنجیرۀ انتقال الکترون است‪.‬‬
‫نوعی ناقل الکترون که قبل از فتوسیستم ‪ ۱‬قرار گرفته است‪ ،‬در سطح داخلی غشای تیالکوئید است و از پمپ غشایی موجود در زنجیره الکترون میگیرد‪.‬‬ ‫✓‬
‫بعد از فتوسیستم ‪ ، ۱‬دو نوع مولکول ناقل الکترون (با شکل و اندازۀ مختلف) در سطح خارجی غشای تیالکوئيد وجود دارد که الکترون را به ‪ NADP+‬میرساند و‬ ‫✓‬
‫باعث تولید ‪ NADPH‬میشود‪.‬‬
‫در زنجیرۀ انتقال الکترون بین فتوسیستم ‪ ۲‬و فتوسیستم ‪ ،۱‬سه نوع مولکول ناقل الکترون وجود دارد‪.‬‬ ‫✓‬
‫هنگام تشکیل ‪ NADPH‬در بستره‪ ،‬یک پروتون از بستره مصرف میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫مجموعۀ پروتئینی آنزیم ‪ ATP‬ساز از دو قسمت تشکیل شده است که یک قسمت آن در دو الیۀ فسفولیپیدی غشای تیالکوئيد قرار گرفته است و دارای کانالی‬ ‫✓‬
‫است که پروتون را در جهت شیب غلظت و با انتشار تسهیلشده عبور میدهد‪ .‬قسمت دیگر این مجموعۀ پروتئینی‪ ،‬بخش آنزیمی آن است که در سمت خارجی‬
‫تیالکوئید (رو به بستره) قرار دارد و در آنجا‪ ADP ،‬را با فسفات ترکیب کرده و ‪ ATP‬را میسازد‪.‬‬

‫‪ -17‬چند مورد دربارۀ جلبک سبز اسپیروژیر درست است؟‬


‫الف‪ -‬همانند سیانوباکتری ها‪ ،‬در غشای تیالکوئید سبزینه (کلروفیل) و کاروتنوئید دارند‪.‬‬
‫ب‪ -‬همانند میانبرگ نردهای‪ ،‬در نور قرمز بیشترین میزان اکسیژن را تولید میکنند‪.‬‬
‫ج‪ -‬برخالف انگل ماالریا‪ ،‬نوعی آغازی پریاختهای و دارای ساختار رشتهای است‪.‬‬
‫د‪ -‬برخالف میانبرگ اسفنجی‪ ،‬سبزدیسه (کلروپالست)های نواری و دراز دارد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ مقایسه ـ مفهومی ـ نکات فعالیت)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۲‬‬

‫موارد (ج) و (د)‪ ،‬صحیح هستند‪.‬‬


‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) در یوکاریوتهای فتوسنتزکننده‪ ،‬نظیر جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬رنگیزههای فتوسنتزی در غشای تیالکوئیدها قرار دارند‪ .‬اما سیانوباکتریها‪ ،‬فاقد سبزدیسه و‬
‫تیالکوئید هستند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬سیانوباکتریها دارای کاروتنوئید نیستند و سبزینۀ ‪ a‬دارند‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫همه جانداران فتوسنتزکننده دارای رنگیزههای فتوسنتزی هستند‪.‬‬


‫ٔ‬ ‫نکته‪:‬‬
‫سبزینه ‪ a‬در گیاهان‪ ،‬آغازیان فتوسنتزکننده و سیانوباکتریها دیده میشود‪.‬‬
‫ٔ‬ ‫نکته‪:‬‬
‫نکته‪ :‬در یوکاریوتها‪ ،‬رنگیزههای فتوسنتزی در غشای تیالکوئيدها قرار دارند اما در باکتریهای فتوسنتزکننده‪ ،‬رنگیزههای فتوسنتزی در غشای یاخته قرار دارند‪.‬‬

‫ب) همانطور که در شکل کتاب درسی مشخص است‪ ،‬بیشترین میزان فتوسنتز در نور بنفش و آبی رخ‬
‫می دهد و بنابراین‪ ،‬بیشترین میزان اکسیژن در نور بنفش و آبی تولید میشود نه نور قرمز‪.‬‬
‫محدوده طول موج ‪ ۴۰۰‬تا ‪ ۵۰۰‬ناتومتر نور مرئی (نور بنفش ـ آبی) و‬
‫ٔ‬ ‫نکته‪ :‬بیشترین میزان فتوسنتز در‬
‫محدوده ‪ ۶۰۰‬تا ‪ ۷۰۰‬نانومتر نور مرئی (نور نارنجی ـ قرمز) است‪ .‬کمترین میزان فتوسنتز در‬
‫ٔ‬ ‫بعد از آن‪،‬‬
‫محدوده طول موج ‪ 500‬تا ‪ ۶۰۰‬نانومتر نور مرئی (نور سبز ـ زرد) قرار دارد‪.‬‬
‫ٔ‬
‫نکته‪ :‬در جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬میزان فتوسنتز‪ ،‬بر اساس میزان اکسیژن تولیدی تعیین میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هرچه میزان اکسیژن تولیدی بیشتر باشد‪ ،‬تجمع باکتریها در اطراف آن قسمت بیشتر میشود‪.‬‬

‫ج) انگل ماالریا‪ ،‬نوعی جاندار تکیاختهای است‪ .‬اما اسپیروژیر پریاختهای است و ساختار رشتهای دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ماالریا همانند جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬نوعی جاندار آغازی است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬آغازیان جزء یوکاریوتها هستند و دارای هسته و اندامکها هستند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬ماالریا نوعی انگل بوده و توانایی ورود به گویچههای قرمز انسان را دارد؛ جلبک سبز اسپیروژیر برخالف ماالریا‪ ،‬توانایی فتوسنتز دارد!‬
‫نکته‪ :‬با توجه به شکل‪ ،‬هستۀ جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬دارای زوائدی میباشد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬بر روی سطح سبزدیسۀ جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬نقاط قرمز رنگی مشاهده میشود‪ .‬بین خودمون بمونه‪ ،‬وزیکولهای حاوی ذخایر غذایی هستن!‬

‫د) در جلبک سبز اسپیروژیر‪ ،‬سبزدیسههای نواری و دراز وجود دارند‪ .‬اما یاختههای میانبرگ‪ ،‬سبزدیسههای بیضیشکل دارند‪.‬‬

‫‪ -18‬با در نظر گرفتن انواع روش های تثبیت کربن در گیاهان نهاندانه‪ ،‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر نامناسب است؟‬
‫«بهطور معمول‪ ،‬در محیطی با دمای باال و تابش شدید نور خورشید‪ ،‬گیاه ‪ ،..................‬میتواند ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬ذرت برخالف گل رز ـ میزان کربن دیاکسید را در محل فعالیت آنزیم روبیسکو باال نگه دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬آناناس همانند ذرت ـ در یاختۀ میانبرگ خود‪ CO2 ،‬را با نوعی مولکول سهکربنی ترکیب کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬لوبیا همانند کاکتوس ـ در طول روز‪ ،‬آب را در سطح داخلی تیالکوئید تجزیه نماید‪.‬‬
‫‪ )۴‬ذرت برخالف آلبالو ـ قند پنجکربنی و دو فسفاته را مصرف و بازسازی کند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫گیاهان دولپهای (نظیر گل رُز‪ ،‬لوبیا و آلبالو) دارای فتوسنتز ‪ C3‬هستند‪ .‬گیاهان تکلپهای (نظیر ذرت)‪ ،‬فتوسنتز ‪ C4‬دارند‪ .‬آناناس و کاکتوس نیز دارای فتوسنز‬
‫‪ CAM‬هستند‪ .‬دقت داشته باشید که در محیط با دمای باال و تابش شدید نور خورشید‪ ،‬شرایط برای تنفس نوری فراهم میشود‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬گیاهان ‪ C4‬در دماهای باال‪ ،‬شدتهای زیاد نور و کمبود آب‪ ،‬در‬
‫حالی که روزنهها بسته شده اند تا از تبخیر آب جلوگیری شود‪،‬‬
‫همچنان میزان ‪ CO2‬را در محل عملکرد آنزیم روبیسکو باال نگه‬
‫میدارند‪ .‬اما در گیاهان ‪ ،C3‬در دماهای باال و شدت زیاد نور‪ ،‬روزنهها‬
‫بهطور کامل بسته میشوند و تبادل گازهای اکسیژن و کربن‬
‫دیاکسید از روزنهها نیز توقف مییابد‪ ،‬اما فتوسنتز همچنان ادامه‬
‫دارد‪ .‬بنابراین در حالی که ‪ CO2‬برگ کم میشود‪ ،‬اکسیژن در آن‬
‫افزایش مییابد‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬وضعیت برای نقش اکسیژنازی‬
‫آنزیم روبیسکو مساعد میشود‪ .‬به همین علت کارایی گیاهان ‪ C4‬در‬
‫دمای باال و شدت زیاد نور بیشتر از گیاهان ‪ C3‬است‪.‬‬
‫‪ )۲‬در گیاهان ‪( CAM‬نظیر آناناس)‪ ،‬در شب ‪ CO2‬با نوعی مولکول‬
‫سه کربنی ترکیب شده و نوعی مولکول چهار کربنی تولید میشود‪.‬‬
‫در گیاهان ‪ C4‬نیز مرحلۀ اول تثبیت کربن در یاختۀ میانبرگ انجام‬
‫میشود و طی آن‪ CO2 ،‬با اسید سهکربنی ترکیب شده و اسید چهار کربنی تشکیل میشود‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫نکته‪ :‬هم در گیاهان ‪ C4‬و هم گیاهان ‪ CO2 ،CAM‬جو در یاختۀ میانبرگ با مولکول سهکربنی ترکیب شده و مولکول چهار کربنی تشکیل میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،CAM‬یاختههای میانبرگ تنها یاختههای پارانشیمی برگ هستند که فتوسنتز را انجام میدهند‪ .‬در این گیاهان‪ ،‬چرخۀ کالوین نیز در یاختۀ‬
‫میانبرگ انجام میشود‪ .‬اما در گیاهان ‪ ،C4‬یاختههای غالف آوندی نیز نوعی یاختۀ پارانشیمی هستند که فتوسنتز را انجام میدهند و چرخۀ کالوین در این‬
‫گیاهان‪ ،‬در یاختههای غالف آوندی انجام میشود‪.‬‬

‫‪ )۳‬در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬در طول روز واکنشهای نوری فتوسنتز انجام میشود‪ .‬در واکنشهای نوری فتوسنتز‪ ،‬تجزیۀ نوری آب در سطح داخلی غشای‬
‫تیالکوئید انجام میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در گیاهان ‪ ،C4‬در چرخۀ کالوین مولکول ریبولوز بیسفسفات (قند پنج کربنی دو فسفاته) در مرحلۀ اول مصرف شده و سپس بازسازی میشود‪ .‬در گیاهان‬
‫‪ ، C3‬در دماهای باال و شدت زیاد نور‪ ،‬تنفس نوری رخ میدهد‪ .‬در تنفس نوری‪ ،‬اکسیژن با ریبولوز بیسفسفات ترکیب شده و نوعی مولکول پنجکربنی ناپایدار‬
‫تولید میشود که به دو مولکول سهکربنی و دو کربنی تجزیه میشود‪ .‬مولکول سهکربنی به مصرف بازسازی ریبولوز بیسفسفات میرسد‪.‬‬

‫(‪ 11‬ـ ‪)1206‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬مقایسۀ فتوسنتز در گیاهان ‪ C4 ،C3‬و ‪CAM‬‬

‫در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،CAM‬تثبیت کربن در یاختههای میانبرگ انجام میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬تثبیت ‪ CO2‬جو در یاختۀ میانبرگ انجام میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گیاهان ‪ C4‬و ‪ ،CAM‬تثبیت ‪ CO2‬جو در نوعی مولکول چهار کربنی انجام میشود اما در گیاهان ‪ ،C3‬تثبیت ‪ CO2‬جو در چرخۀ کالوین رخ میدهد‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گیاهان ‪ C4‬و ‪ ،CAM‬مولکول چهار کربنی در فرایند تثبیت کربن تولید میشود اما در تثبیت کربن گیاهان ‪ ،C3‬مولکول چهار کربنی ساخته نمیشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گیاهان ‪ C4‬و ‪ ،C3‬تثبیت کربن فقط در طول روز انجام میشود‪ .‬در گیاهان ‪ ،CAM‬تثبیت اولیۀ کربن در شب و تثبیت دوم در روز انجام میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬چرخۀ کالوین در طول روز انجام میشود‪.‬‬ ‫✓‬
‫در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،CAM‬تثبیت کربن در چرخۀ کالوین در یاختۀ میانبرگ انجام میشود اما در گیاهان ‪ ،C4‬چرخۀ کالوین در یاختۀ غالف آوندی رخ میدهد‪.‬‬ ‫✓‬

‫دام تستی‪:‬‬
‫تثبیت اولیۀ کربن دیاکسید در گیاهان ‪ CAM‬در شب انجام میگیرد و موجب کاهش ‪ pH‬یاختۀ میانبرگ میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫کلروپالست در تنفس نوری و میتوکندری در تنفس یاختهای اکسیژن مصرف میکنند‪.‬‬ ‫•‬
‫در گیاهان ‪ C4‬مثل ذرت‪ ،‬هم یاختههای میانبرگ و هم یاختههای غالف آوندی کلروپالست دارند ولی چرخۀ کالوین فقط در یاختههای غالف آوندی انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در میتوکندری طی تنفس هوازی و نوری‪ ،‬کربن دیاکسید تولید میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در شدت نور باال میزان فتوسنتز گیاه ‪ C4‬میتواند حدود دو برابر گیاه ‪ C3‬باشد‪.‬‬ ‫•‬
‫واکنشهای تیالکوئیدی و چرخۀ کالوین هر دو در روز انجام میگیرند با این تفاوت که چرخۀ کالوین خارج از تیالکوئید انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در غلظتهایی از ‪ CO2‬که گیاه ‪ C4‬فتوسنتز نمیکند‪ ،‬قطعا گیاه ‪ C3‬نیز فتوسنتز نمیکند‪.‬‬ ‫•‬
‫گیاه ‪ CAM‬در آغاز تاریکی روزنههای خود را باز کرده (تورژسانس) و شروع به جذب کربن دیاکسید و ساخت ترکیب ‪4‬کربنه اسیدی میکند‪ .‬بنابراین در آغاز تاریکی‬ ‫•‬
‫هنوز مولکول اسیدی زیادی ساخته نشده است ولی تولید این مولکول تا آغاز روشنایی ادامه دارد و عصاره برگ این گیاه در آغاز روشنایی کمترین ‪ pH‬را دارد‪.‬‬
‫در گیاهان ‪ C4‬مثل ذرت‪ ،‬تثبیت کربن در دو نوع یاخته صورت میگیرد ولی در گیاهان ‪ CAM‬این تثبیت در دو زمان متفاوت انجام میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در گیاهان ‪ C4‬و ‪ CAM‬تثبیت اولیۀ کربن توسط آنزیم روبیسکو انجام نمیگیرد‪.‬‬ ‫•‬
‫آبسیزیکاسید نوعی تنظیمکنندۀ رشد در گیاهان است که با بستن روزنههای هوایی موجب فراهم شدن شرایط برای انجام تنفس نوری میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در گیاهان ‪ C4‬یاختههای میانبرگ دارای کلروپالست کمتری نسبت به یاختههای غالف آوندی هستند‪.‬‬ ‫•‬

‫‪ -19‬با توجه به گیاهانی که سازوکارهایی برای ممانعت از تنفس نوری دارند‪ ،‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«گیاهی که ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫الف‪ -‬با تثبیت ‪ CO2‬جو‪ ،‬مولکولی چهار کربنی تولید میکند ـ میتواند ترکیبات نگهدارندۀ آب را در واکوئول خود ذخیره کند‪.‬‬
‫ب‪ -‬تثبیت کربن را در دو مرحله انجام میدهد ـ میتواند در یک یاخته‪ ،‬مولکول چهار کربنی را تولید و مصرف کند‪.‬‬
‫ج‪ -‬از آنزیم روبیسکو برای تثبیت کربن استفاده میکند ـ نمیتواند اکسیژن را با ریبولوز بیسفسفات ترکیب کند‪.‬‬
‫د‪ -‬در طول روز کربن دیاکسید را وارد چرخۀ کالوین میکند ـ نمیتواند در روز روزنههای هوایی خود را باز کند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ چندموردی ـ قید ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫گیاهانی که سازوکارهایی برای ممانعت از تنفس نوری دارند = گیاهان ‪ + C4‬گیاهان ‪CAM‬‬
‫گیاهی که با تثبیت ‪ CO2‬جو‪ ،‬مولکولی چهار کربنی تولید میکند = گیاهان ‪ + C4‬گیاهان ‪CAM‬‬
‫گیاهی که تثبیت کربن را در دو مرحله انجام میدهد = گیاهان ‪ + C4‬گیاهان ‪CAM‬‬

‫‪27‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫گیاهی که از آنزیم روبیسکو برای تثبیت کربن استفاده میکند = گیاهان ‪ + C4‬گیاهان ‪( CAM‬گیاهان ‪ C3‬نیز از آنزیم روبیسکو استفاده میکنند اما جزء گیاهان‬
‫دارای سازوکارهای ممانعت از تنفس نوری نیستند)‬
‫گیاهی که در طول روز کربن دیاکسید را وارد چرخۀ کالوین میکند = گیاهان ‪ + C4‬گیاهان ‪CAM‬‬

‫تکنیک حل تست‪:‬‬
‫معموالً طراح در صورت سؤال اطالعاتی به شما میده و بر اساس این اطالعات‪ ،‬از شما خواستهای داره‪ .‬مثالً در این سؤال اطالعاتی که طراح به ما داده این هست که‬
‫گیاهان مورد بررسی باید سازوکارهایی برای ممانعت از تنفس نوری داشته باشند‪ .‬پس گیاهان مد نظر طراح‪ ،‬گیاهان ‪ C4‬و گیاهان ‪ CAM‬میباشد‪ .‬برای حل سؤال و‬
‫بررسی گزینهها و موارد‪ ،‬باید حواسمون باشه که طراح خواستهش رو محدود به همین دو نوع گیاه کرده و باید همین دو نوع رو بررسی کنیم و کاری به سایر گیاهان‬
‫(گیاهان ‪ C3‬نداشته باشیم!‬

‫فقط مورد (ب)‪ ،‬صحیح است‪ .‬تثبیت دو مرحلهای کربن در گیاهان ‪ C4‬و ‪ CAM‬وجود دارد‪ .‬در همۀ گیاهان‪ ،‬تنفس هوازی انجام میشود‪ .‬در چرخۀ کربس‬
‫(بخشی از تنفس هوازی)‪ ،‬مولکولهای چهار کربنی تولید و مصرف میشوند‪ .‬دقت داشته باشید که در فتوسنتز‪ ،‬گیاهان ‪ C4‬اسید چهار کربنی را در یاختۀ‬
‫میانبرگ تولید و در یاختۀ غالف آوندی مصرف میکنند‪ .‬اما در گیاهان ‪ ، CAM‬اسید چهار کربنی در یاختۀ میانبرگ تولید و در همان یاخته نیز مصرف میشود‪.‬‬
‫پس بهطور خالصه‪ ،‬این گزینه با توجه به تنفس هوازی دربارۀ همۀ گیاهان درسته ولی اگه اشتباه کرده باشین و فقط فتوسنتز رو در نظر گرفته باشین‪ ،‬اون موقع فقط دربارۀ گیاهان ‪CAM‬‬
‫درست میشه‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همۀ یاختههای دارای کلروپالست‪ ،‬میتوکندری نیز وجود دارد و تنفس یاختهای هوازی انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همۀ گیاهان‪ ،‬تنفس یاختهای هوازی انجام میشود اما فتوسنتز در بعضی از گیاهان (بعضی گیاهان انگل) انجام نمیشود‪.‬‬

‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) هم در گیاهان ‪ CAM‬و هم گیاهان ‪ ،C4‬با تثبیت ‪ CO2‬مولکولی چهار کربنی ایجاد میشود‪ .‬گیاهان ‪ CAM‬در واکوئولهای خود ترکیباتی دارند که آب‬
‫را نگه میدارند‪ .‬این مورد دربارۀ گیاهان ‪ C4‬درست نیست‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در فرایند فتوسنتز‪ ،‬مولکول چهار کربنی فقط در مرحلۀ اول تثبیت کربن در گیاهان ‪ C4‬و ‪ CAM‬تولید میشود و در گیاهان ‪ C3‬دیده نمیشود‪ .‬البته تو توضیح‬
‫مورد (ب) گفتیم که به خاطر چرخۀ کربس‪ ،‬همۀ گیاهان مولکول چهار کربنی رو میتونن تولید و مصرف کنن‪.‬‬

‫ترکیب [فصل ‪ ۶‬دهم‪ :‬گفتار ‪ :]۳‬بعضی گیاهان در مناطق گرم و خشک‪ ،‬ترکیبهای پلیساکاریدی در واکوئولهای خود دارند‪ .‬این ترکیبات مقدار فراوانی آب‬
‫جذب میکنند و سبب میشوند تا آب فراوانی در واکوئولها ذخیره شود‪ .‬گیاه در دورههای کمآبی از این آب استفاده میکند‪.‬‬

‫ج) در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬تثبیت کربن با استفاده از آنزیم روبیسکو در چرخۀ کالوین وجود دارد‪ .‬تنفس نوری در گیاهان ‪ C3‬و بهندرت در گیاهان ‪C4‬‬
‫انجام میشود‪ .‬در تنفس نوری‪ ،‬اکسیژن با ریبولوز بیسفسفات ترکیب میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬واکنشهای نوری فتوسنتز و تثبیت کربن در چرخۀ کالوین‪ ،‬در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده دیده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬تثبیت ‪ CO2‬جو در چرخۀ کالوین‪ ،‬فقط در گیاهان ‪ C3‬وجود دارد‪.‬‬

‫د) در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬تثبیت کربن در چرخۀ کالوین در طول روز انجام میشود‪ .‬در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،C4‬روزنهها در طول روز باز میشوند اما در گیاهان‬
‫‪ ،CAM‬روزنهها در شب باز میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در گیاهان ‪ ،CAM‬تثبیت ‪ CO2‬جو در شب انجام میشود‪ .‬اما در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،C4‬تثبیت ‪ CO2‬جو در روز انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در همۀ گیاهان فتوسنتزکننده‪ ،‬چرخۀ کالوین در طول روز انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در گیاهان ‪ C3‬و ‪ ،C4‬تثبیت کربن فقط در طول روز انجام میشود‪.‬‬

‫مقایسه انواع گیاهان بر اساس روش فتوسنتز‬


‫گیاه ‪CAM‬‬ ‫گیاه ‪C4‬‬ ‫گیاه ‪C3‬‬ ‫نوع فتوسنتز‬
‫اکثر گیاهان‪ ،‬شامل گیاهان دو‬
‫آناناس‪ ،‬بعضی کاکتوسها‬ ‫گیاهان تکلپهای (ذرت)‬ ‫مثال‬
‫لپهای (گل ُرز)‬
‫ـــــ‬ ‫اسفنجی‬ ‫نردهای ‪ +‬اسفنجی‬ ‫انواع یاختۀ میانبرگ‬
‫‪۱‬ـ ترکیب ‪ CO2‬جو با اسید‬
‫‪۱‬ـ ترکیب ‪ CO2‬جو با اسید سهکربنی‬
‫سهکربنی‬ ‫‪۱‬ـ چرخۀ کالوین‬ ‫مراحل تثبیت کربن‬
‫‪۲‬ـ چرخۀ کالوین‬
‫‪۲‬ـ چرخۀ کالوین‬
‫دارد‬ ‫دارد‬ ‫ندارد‬ ‫تثبیت دو مرحلهای کربن‬
‫در یاختههای میانبرگ‬ ‫در یاختههای میانبرگ‬ ‫در همۀ یاختههای فتوسنتزکننده‬ ‫تثبیت ‪ CO2‬جو‬
‫تولید اسید ‪ ۴‬کربنی در‬
‫هنگام تثبیت ‪ CO2‬جو‬ ‫هنگام تثبیت ‪ CO2‬جو‬ ‫ندارد‬
‫فتوسنتز‬

‫‪28‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫چرخۀ کالوین در یاختههای‬ ‫چرخۀ کالوین در یاختههای‬


‫ندارد‬ ‫مرحلۀ دوم تثبیت کربن‬
‫میانبرگ‬ ‫غالف آوندی‬
‫مرحلۀ دوم تثبیت کربن‬ ‫مرحلۀ دوم تثبیت کربن‬ ‫تنها روش تثبیت کربن‬ ‫چرخۀ کالوین‬
‫کلروپالست یاختههای غالف‬ ‫محل اصلی فعالیت‬
‫کلروپالست یاختههای میانبرگ‬ ‫کلروپالست یاختههای میانبرگ‬
‫آوندی‬ ‫روبیسکو در برگ‬
‫بهندرت‬ ‫در دمای باال و شدت زیاد نور‬ ‫تنفس نوری‬
‫تثبیت اول‪ :‬در شب‬
‫فقط در طول روز‬ ‫فقط در طول روز‬ ‫زمان تثبیت کربن‬
‫تثبیت دوم‪ :‬در روز‬
‫شب‬ ‫روز‬ ‫روز‬ ‫زمان باز بودن روزنههای هوایی‬
‫‪۱‬ـ برگ‪ ،‬ساقه یا هر دو گوشتی و‬
‫پرآب هستند‪.‬‬
‫ـــــ‬ ‫ـــــ‬ ‫ذخیرۀ آب‬
‫‪۲‬ـ واکوئولها ترکیبات نگهدارندۀ آب‬
‫دارند‪.‬‬

‫یه نکته میگم ولی شما نشنیده بگیریدش! طراح کنکور عالقه داره که برای گیاهان ‪ C4‬تنفس نوری در نظر نگیره! بنابراین شما در حل تستهای کنکور‪ ،‬خیلی‬
‫با احتیاط عمل کنید و بهتون پیشنهاد میکنم حتما ‪ 4‬تا گزینهش رو چک کنین که بتونین بهترین تصمیم رو بگیرید!‬

‫‪ -20‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«همۀ باکتریهایی که میتوانند ‪ ،..................‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ ) ۱‬نوعی کلروفیل (سبزینه) را در غشای خود نگه دارند ـ در فرایند فتوسنتز‪ ،‬مولکول اکسیژن را تولید میکنند‪.‬‬
‫‪ )۲‬کربن دی اکسید را برای تولید مواد آلی مصرف کنند ـ با استفاده از نوعی رنگیزه‪ ،‬نور خورشید را جذب میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬با اکسایش مواد‪ ،‬انرژی بهدست آورند ـ میتوانند در محیطهایی زندگی کنند که شرایط سختی برای زندگی دارند‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬بدون مصرف آب‪ ،‬الکترون الزم برای تولید مواد آلی را تأمین کنند ـ گازی با بوی شبیه تخممرغ گندیده مصرف میکنند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۶‬ـ سخت ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۱‬‬

‫باکتریهایی که نوعی کلروفیل (سبزینه) را در غشای خود نگه میدارند = باکتریهای فتوسنتزکنندۀ اکسیژنزا‬
‫باکتریهایی که کربن دیاکسید را برای تولید مواد آلی مصرف میکنند = باکتریهای فتوسنتزکننده ‪ +‬باکتریهای شیمیوسنتزکننده‬
‫باکتریهایی که با اکسایش مواد‪ ،‬انرژی بهدست میآورند = همۀ باکتریها (در تنفس یاختهای) ‪ +‬باکتریهای شیمیوسنتزکننده‬
‫باکتریهایی که بدون مصرف آب‪ ،‬الکترون الزم برای تولید مادة آلی را تأمین میکنند = باکتریهای فتوسنتزکنندۀ غیراکسیژنزا ‪ +‬باکتریهای شیمیوسنتزکننده‬

‫بعضی باکتریها سبزینه (کلروفیل) دارند‪ .‬مثالً سیانوباکتریها سبزینۀ ‪ a‬دارند و همانند گیاهان با استفاده از ‪ CO2‬و نور مادۀ آلی میسازند و چون همانند گیاهان‬
‫در فرایند فتوسنتز اکسیژن تولید میکنند‪ ،‬باکتریهای فتوسنتزکنندۀ اکسیژنزا نامیده میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در بین باکتریهای فتوسنتزکننده‪ ،‬فقط باکتریهای فتوسنتزکنندۀ اکسیژنزا دارای سبزینه هستند‪.‬‬

‫دام تستی‪ :‬باکتریهای فتوسنتزکننده دارای رنگیزه (مثالً سبزینه یا باکتریوکلروفیل) میباشند‪ .‬باکتریها (پروکاریوتها) فاقد پالست میباشند‪.‬‬

‫ترکیب با فصل ‪ 7‬دهم‪:‬‬


‫سیانوباکتریها نوعی از باکتریهای فتوسنتزکننده هستند که بعضی از آنها میتوانند عالوه بر فتوسنتز‪ ،‬تثبیت نیتروژن هم انجام دهند‪ .‬آزوال گیاهی کوچک است که‬
‫در تاالبهای شمال و مزارع برنج کشور به فراوانی وجود دارد‪ .‬گیاه آزوال با سیانوباکتریها همزیستی دارد و نیتروژن تثبیت شدۀ آن را دریافت می کند‪ .‬گیاه گونرا نیز‬
‫در نواحی فقیر از نیتروژن رشد شگفت انگیزی دارد‪ .‬سیانوباکتریهای همزیست درون ساقه و دمبرگ این گیاه‪ ،‬تثبیت نیتروژن انجام میدهند و از محصوالت فتوسنتزی‬
‫گیاه استفاده میکنند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬همۀ جانداران فتوسنتزکننده (نظیر باکتریهای فتوسنتزکننده)‪ ،‬رنگیزههایی دارند که با استفاده از آنها‪ ،‬میتوانند نور خورشید را جذب کنند‪ .‬اما باکتریهای‬
‫شیمیوسنتزکننده‪ ،‬رنگیزۀ جذبکنندۀ نور ندارند و میتوانند بدون نیاز به نور از کربن دیاکسید مادۀ آلی بسازند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬مولکول رنگیزه در همۀ جانداران فتوسنتزکننده وجود دارد اما یاختههای غیرفتوسنتزکننده نیز میتوانند دارای رنگیزه باشند‪ .‬مثل رنگیزههای ذخیرهشده در‬
‫رنگدیسۀ یاختههای غیرفتوسنتزکننده‪ ،‬رنگیزۀ گیرندههای بینایی چشم انسان و ‪...‬‬

‫‪ )۳‬انواعی از باکتریها در معادن‪ ،‬اعماق اقیانوسها و اطراف دهانۀ آتشفشانهای زیر آب وجود دارند که میتوانند بدون نیاز به نور از کربن دیاکسید مادۀ آلی‬
‫بسازند‪ .‬زیستن در چنین مناطقی برای بسیاری از جانداران غیرممکن است‪ .‬این باکتریها که شیمیوسنتزکننده هستند‪ ،‬انرژی مورد نیاز برای ساختن مواد آلی از‬

‫‪29‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هفتم‬

‫مواد معدنی را از واکنشهای اکسایش بهدست میآورند‪ .‬دقت داشته باشید که در تنفس یاختهای نیز با اکسایش مواد‪ ،‬انرژی مولکولهای آلی آزاد میشود؛ مثالً‪،‬‬
‫در گلیکولیز (قندکافت)‪ ،‬مولکول گلوکز اکسایش مییابد و در نهایت مولکول ‪ ATP‬تولید میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬باکتریهای فتوسنتزکنندۀ غیراکسیژنزا‪ ،‬نظیر باکتریهای گوگردی ارغوانی و سبز‪ ،‬کربن دیاکسید را جذب میکنند‪ ،‬اما اکسیژن تولید نمیکنند؛ زیرا‪ ،‬منبع‬
‫تأمین الکترون در آنها ترکیبی به غیر از آب است‪ .‬مثالً در باکتریهای گوگردی منبع تأمین الکترون ‪( H2S‬هیدروژن سولفید) است و بهجای اکسیژن‪ ،‬گوگرد ایجاد‬
‫میشود‪ .‬از این باکتریها در تصفیۀ فاضالبها برای حذف هیدروژن سولفید استفاده میکنند‪ .‬هیدروژن سولفید گازی بیرنگ است و بویی شبیه تخممرغ گندیده‬
‫دارد‪ .‬این گزینه دربارۀ گروهی از باکتریهای فتوسنتزکنندۀ غیراکسیژنزا که غیرگوگردی هستند و همچنین دربارۀ باکتریهای شیمیوسنتزکننده‪ ،‬صحیح نیست‪.‬‬
‫متابولیسم باکتریها‬

‫فتوسنتزکننده‬
‫آمونیاکساز‬ ‫شیمیوسنتزکننده‬ ‫تثبیتکنندۀ نیتروژن‬ ‫نوع باکتری‬
‫غیراکسیژنزا‬ ‫اکسیژنزا‬
‫آمونیاکساز‬ ‫نیتراتساز‬ ‫گوگردی ارغوانی و سبز‬ ‫سیانوباکتریها‬ ‫ریزوبیوم‬ ‫مثال‬
‫فتوسنتز‬

‫باکتریوکلروفیل‬ ‫سبزینۀ ‪a‬‬ ‫رنگیزۀ فتوسنتزی‬

‫در شیمیوسنتز‬ ‫در فتوسنتز‬ ‫در فتوسنتز‬ ‫تثبیت کربن‬


‫بعضی از سیانوباکتریها‬ ‫در گرهگهای ریشۀ‬
‫تثبیت نیتروژن‬
‫(همزیست با آزوال و گونرا)‬ ‫گیاهان تیرۀ پروانهواران‬
‫ترکیبات گوگردی مانند‬
‫ـــــ‬ ‫آمونیوم‬ ‫آب‬ ‫ـــــ‬ ‫منبع الکترون‬
‫‪H2S‬‬
‫تولید اکسیژن‬
‫آمونیوم‬ ‫نیترات‬ ‫گلوکز و گوگرد‬ ‫گلوکز و اکسیژن‬ ‫آمونیوم‬ ‫محصول نهایی‬
‫تأمین نیتروژن‬ ‫تأمین نیتروژن‬ ‫تأمین نیتروژن‬
‫تصفیۀ فاضالبها‬ ‫ـــــ‬ ‫کاربرد‬
‫موردنیاز گیاهان‬ ‫موردنیاز گیاهان‬ ‫موردنیاز گیاهان‬

‫‪30‬‬
‫زیستشناسی‬

‫«جلسه هشتم»‬
‫زیستشناسی‬

‫دانشآموزان عزیز سالم‬


‫خوبین؟‬
‫خب دیگه رسیدیم به جلسه پایانی کالس تست طالیی زیستشناسی؛ خوشحالم که من و دکتر خیراندیش تونستیم‬
‫تمام محتوایی که پیشبینی کردیم و الزم دیدیم برای این درس مهم و تأثیرگذار رشته تجربی واسهتون به چالش‬
‫بکشیم رو خدمتتون ارائه دادیم‪.‬‬
‫این جلسه به بررسی فصلهای باقیمانده زیستشناسی دوازدهم و یه مرور و جمعبندی برای بخش جانوری پایه‬
‫تدارک دیدیم‪ .‬تفاوت این جلسه با جلسات قبلی اینه که من به تنهایی در خدمتتون هستم و دکتر خیراندیش‬
‫نیستن‪.‬امیدوارم این کالس هم مثل همه هفتههای گذشته مورد توجه و استفادهتون قرار بگیره‪.‬‬
‫از همه لطف و محبتی که توو این مدت به ما داشتین بسیار سپاسگزارم‪.‬‬
‫با آرزوی موفقیت واسه همه دانشآموزای عزیز و زحمتکش که واسه زندگی بهتر تالش میکنن‪.‬‬
‫تندرست باشین‪.‬‬
‫جمعه عصر منتظرتون هستم‪.‬‬
‫فرزام فرهمندنیا‬

‫جمعه ‪ 13‬خرداد‪:‬‬
‫نیمسال دوم زیستشناسی دوازدهم (فصلهای ‪7‬و‪ 8‬کتب زیستشناسی‪+)3‬مرور مباحث جانوری پایه‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫‪ -1‬شکل مقابل‪ ،‬نوعی رفتار در جانوران را نشان میدهد‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ این نوع رفتار به درستی بیان شده است؟‬
‫‪ )۱‬برخالف یادگیری جوجه غازها پس از خروج از تخم‪ ،‬نوعی رفتار است که در همۀ جانوران قابل مشاهده است‪.‬‬
‫‪ )۲‬برخالف یادگیری موش در جعبۀ اسکینر‪ ،‬ناشی از تغییر رفتار غریزی با استفاده از تجربههای گذشتۀ جانور است‪.‬‬
‫‪ )۳‬برخالف یادگیری سگ در آزمایش پاولف‪ ،‬پس از برنامهریزی آگاهانه با استفاده از تجربههای گذشته انجام میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬برخالف یادگیری شقایق دریایی در پاسخ به حرکت مداوم آب‪ ،‬امکان سازگار شدن جانور با تغییرات محیط را فراهم‬
‫میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۸‬ـ سخت ـ مقایسه ـ شکلدار ـ متن ـ نکات فعالیت)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۳‬‬

‫یادگیری جوجه غازها پس از خروج از تخم = نقشپذیری‬


‫یادگیری موش در جعبۀ اسکینر = شرطیشدن فعال‬
‫یادگیری سگ در آزمایش پاولف = شرطیشدن کالسیک‬
‫یادگیری شقایق دریایی در پاسخ به حرکت مداوم آب = خوگیری (عادیشدن)‬

‫شکل نشاندهندۀ رفتار حل مسئله در کالغ است‪.‬‬


‫مقایسۀ انواع رفتار یادگیری‬
‫حل‬ ‫شرطیشدن‬ ‫شرطیشدن‬ ‫خوگیری‬
‫نقشپذیری‬ ‫نوع یادگیری‬
‫مسئله‬ ‫فعال‬ ‫کالسیک‬ ‫(عادیشدن)‬

‫اطالعات ژنی‬

‫اثر تجربه و محیط‬

‫تغییر نسبتاً پایدار رفتار‬

‫سازگار شدن جانور با تغییرات محیط‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫کاهش پاسخ به محرکهای بیاثر‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫حفظ انرژی برای فعالیتهای حیاتی‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫برقراری ارتباط بین محرک طبیعی و بیاثر‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫یادگیری با آزمون و خطا‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫تغییر میزان بروز رفتار با توجه به نتیجۀ رفتار‬

‫برقراری ارتباط بین تجربه های گذشته و موقعیت‬


‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬
‫جدید‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫برنامهریزی آگاهانه برای حل مسئلۀ جدید‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫فقط در دورۀ مشخصی از زندگی انجام میشود‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫ارتباط پیوند با مادر و یادگیری رفتارهای اساسی‬

‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫✘‬ ‫حفظ گونههای جانوران در خطر انقراض‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬برخی از (نه همۀ!) جانوران میتوانند از تجربههای قبلی خود برای حل مسئلهای که با آن روبهرو شدهاند‪ ،‬استفاده کنند‪ .‬دقت داشته باشید که با توجه به‬
‫کتاب درسی‪ ،‬نقش پذیری نیز در همۀ جانوران وجود ندارد و در جانورانی مانند پرندگان و پستانداران دیده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬جانوران در محیط تجربههای گوناگونی پیدا میکنند که رفتارهای آنها را تغییر می دهد‪ .‬تغییر نسبتاً پایدار در رفتار که در اثر تجربه به وجود میآید‪،‬‬
‫یادگیری نام دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬این عبارت دربارۀ همۀ رفتارهای یادگیری صحیح است‪ .‬دقت داشته باشید که تفاوت حل مسئله با سایر رفتارهای یادگیری در این‬
‫است که در حل مسئله‪ ،‬جانور تجربهای از موقعیتی که در آن قرار دارد‪ ،‬ندارد و بین تجربههای گذشتۀ خود و موقعیت جدید‪ ،‬ارتباط برقرار میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در رفتار حل مسئله‪ ،‬جانور بین تجربههای گذشته و موقعیت جدید ارتباط برقرار میکند و با استفاده از آنها برای حل مسئلۀ جدید‪ ،‬آگاهانه برنامهریزی‬
‫میکند‪ .‬این عبارت‪ ،‬دربارۀ سایر رفتارهای یادگیری صادق نیست‪.‬‬
‫‪ )۴‬یادگیری برای بقای جانوران الزم است‪ ،‬زیرا محیط جا نوران همواره در حال تغییر است‪ .‬برای آنکه جانوران بتوانند در این شرایطِ در حال تغییر زندگی کنند‪،‬‬
‫باید بتوانند به تغییرات پاسخهای مناسبی بدهند‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬برهمکنش ژنها و یادگیری امکان سازگار شدن جانور با این تغییرات را فراهم میآورد‪ .‬پس این‬
‫عبارت دربارۀ همۀ رفتارهای یادگیری درست است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫انواع رفتارهای یادگیری‬


‫رخ دادن در دورۀ‬ ‫برقراری ارتباط بین تجارب‬ ‫عدم پاسخ نسبت‬ ‫آزمون‬ ‫محرک شرطی و‬ ‫نوع‬
‫مشخصی از زندگی‬ ‫گذشته و موقعیت جدید‬ ‫به محرک بیاثر‬ ‫و خطا‬ ‫غیرشرطی‬ ‫یادگیری‬

‫خوگیری‬
‫‪۱‬ـ عدم پایین آمدن سر جوجۀ پرندگان هنگام دیدن برگهای در حال افتادن در باالی سر‪۲ ،‬ـ عدم انقباض بازوهای شقایق دریایی هنگام‬
‫(عادیشدن)‬
‫حرکت مداوم آب‪۳ ،‬ـ خوگیری کالغها به مترسکها و فرار نکردن از آنها‬

‫شرطیشدن‬
‫ترشح بزاق سگ هنگام شنیدن صدای زنگ یا دیدن فرد غذا دهنده‬ ‫کالسیک‬

‫شرطیشدن‬
‫‪۱‬ـ اصالح رفتار نوکزدن جوجۀ کاکایی به منقار والد‪۲ ،‬ـ فشار دادن اهرم توسط موش گرسنه برای دریافت غذا‪۳ ،‬ـ خودداری از خوردن‬
‫فعال‬
‫مجدد پروانۀ مونارک توسط زاغ کبود‪۱ ،‬ـ انجام حرکات نمایشی توسط جانوران در سیرکها‬

‫‪۱‬ـ روی هم گذاشتن جعبهها توسط شامپانزه برای رسیدن به موزهای آویزان از سقف‪۲ ،‬ـ فرو کردن برگها به درون النۀ موریانهها توسط‬
‫حل مسئله‬
‫شامپانزهها‪۳ ،‬ـ استفاده از تکههای چوب برای شکستن پوستۀ سخت میوهها توسط شامپانزهها‪۴ ،‬ـ باال کشیدهشدن تکۀ گوشت آویزان‬
‫به انتهای طناب توسط کالغ سیاه‬

‫نقشپذیری‬
‫‪۱‬ـ نقشپذیری جوجه غازها به مادر خود‪۲ ،‬ـ نقشپذیری برههای بیسرپرست نسبت به انسان‬

‫‪ -2‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ انواع رفتارهای جانوری‪ ،‬کدام گزینه برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«هر رفتاری که ‪ ..................‬انجام میشود‪ ،‬به طور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬مستقل از آموختههای جانور از محیط ـ در همۀ افراد یک جمعیت مشاهده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬فقط با استفاده از اطالعات ژنی ـ به طور کامل هنگام تولد در جانور ایجاد نشده است‪.‬‬
‫‪ )۳‬فقط در دورۀ مشخصی از زندگی جانور ـ برهمکنش ژنها و اثرهای محیطی مؤثر هستند‪.‬‬
‫‪ )۴‬پس از بررسی سود و زیان رفتار غریزی ـ میزان واکنش جانور به محرک را تغییر میدهد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۸‬ـ سخت ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬

‫در رفتار خوگیری (عادی شدن)‪ ،‬پاسخ جانور به یک محرک تکراری که سود یا زیانی برای آن ندارد‪ ،‬کاهش پیدا میکند و جانور میآموزد به برخی محرکها‬
‫پاسخ ندهد (کاهش میزان واکنش جانور به یک محرک)‪ .‬در شرطیشدن فعال‪ ،‬جانور میآ موزد بین رفتار خود با پاداش (سود) یا تنبیهی (ضرر) که دریافت‬
‫می کند‪ ،‬ارتباط برقرار کرده و در آینده رفتاری را تکرار یا از انجام آن خودداری میکند‪ .‬پس هم در رفتار خوگیری و هم شرطیشدن فعال‪ ،‬جانور پس از بررسی‬
‫سود و زیان رفتار خود‪ ،‬میزان بروز رفتار را تغییر میدهد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬در رفتارهای یادگیری‪ ،‬جانور اساس ژنی الزم برای انجام رفتار را دارد و همچنان که رشد میکند‪ ،‬از آموختههای خود از محیط تجربه به دست میآورد و‬
‫آنها را برای تغییر و اصالح رفتار قبلی به کار میبرد؛ اما در بروز رفتارهای غریزی‪ ،‬آموختههای جانور از محیط تأثیری ندارند‪ .‬اساس رفتار غریزی در همۀ افراد‬
‫یک گونه یکسان است؛ زیرا ژنی و ارثی است؛ اما دقت داشته باشید که ممکن است یک رفتار غریزی‪ ،‬در همۀ افراد یک گونه انجام نشود؛ مثالً رفتار مراقبت از‬
‫فرزندان‪ ،‬نوعی رفتار غریزی است که توسط موش ماده انجام میشود و موش نر با وجود داشتن اطالعات ژنی این رفتار‪ ،‬آن را انجام نمیدهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬رفتارهای غریزی‪ ،‬فقط با استفاده از اطالعات ژنی انجام میشوند‪ .‬همۀ رفتارهای غریزی به طور کامل هنگام تولد ایجاد نشدهاند‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬بیشتر رفتارهای جانوران‪ ،‬رفتارهای یادگیری هستند و محصول برهمکنش ژنها و اثرهای محیطی است که جانور در آن زندگی میکند‪ .‬نقشپذیری نوعی‬
‫یادگیری است که در دورۀ مشخصی از زندگی جانور انجام میشود‪ .‬دقت داشته باشید که به جز نقشپذیری‪ ،‬رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که در دورۀ‬
‫مشخصی از زندگی انجام میشوند‪ .‬مثالً رفتارهای مربوط به مراقبت از فرزندان در موش ماده که نوعی رفتار غریزی است‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫مقایسۀ رفتار غریزی و یادگیری‬


‫رفتار یادگیری‬ ‫رفتار غریزی‬ ‫نوع رفتار‬

‫اساس یکسان در همۀ افراد گونه‬

‫اطالعات ژنی‬

‫اثر تجربه و محیط‬

‫تغییر نسبتاً پایدار رفتار‬

‫سازگار شدن جانور با تغییرات محیط‬


‫بعضی از رفتارهای غریزی به طور کامل هنگام‬
‫بروز یافتن به طور کامل هنگام تولد‬
‫تولد در جانور ایجاد نشدهاند‪.‬‬
‫حل مسئله و نقشپذیری در گروهی از‬
‫انجامشدن در همۀ جانوران‬
‫جانوران انجام میشود‪.‬‬

‫‪ -3‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ جانور نشان داده شده در شکل مقابل صحیح است؟‬
‫‪ )۱‬برخالف غاز ماده‪ ،‬هیچ کمکی به پرورش و نگهداری زادههای خود نمیکند‪.‬‬
‫‪ )۲‬قمری خانگی برخالف آن‪ ،‬با تهیه و نگهداری النه میتواند موفقیت زادآوری خود را‬
‫افزایش دهد‪.‬‬
‫‪ )۳‬همانند همۀ پستانداران‪ ،‬نمیتواند با انتخاب جفت مناسب موفقیت تولیدمثلی خود را‬
‫تضمین کند‪.‬‬
‫‪ )۴‬همانند گوزن نر‪ ،‬در رقابت با سایر افراد همجنس برای جفتیابی از صفات ثانویۀ جنسی استفاده میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲0۸‬ـ سخت ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬

‫شکل نشاندهندۀ طاووس نر است‪ .‬ویژگی های ظاهری مانند دم زینتی طاووس نر یا شاخ گوزن نر‪ ،‬از صفات ثانویۀ جنسی جانوران نر هستند که هنگام جفتیابی‬
‫و رقابت با نرهای دیگر به کار میروند‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ ۱‬و ‪ )۲‬طاووس نر نظام جفتگیری چندهمسری دارد‪ .‬در این نظام یکی از والدین پرورش و نگهداری زادهها را انجام میدهد‪ .‬طاووس نر در نگهداری زادهها‬
‫نقشی ندارد‪ ،‬البته می تواند با نگهداری از قلمرو‪ ،‬منابع غذایی‪ ،‬محل النه و پناهگاه ایمن از شکارچیها‪ ،‬به طور غیرمستقیم به مادهها کمک کند (نادرستی‬
‫گزینههای ‪ ۱‬و ‪ .)۲‬قمریهای خانگی با جمعآوری شاخههای نازک درختان‪ ،‬برای خود النه ساخته و زادآوری میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬در انتخاب جفت‪ ،‬جانوری که هزینۀ بیشتری برای تولیدمثل می پردازد‪ ،‬باید جفت خود را انتخاب کند تا بتواند موفقیت تولیدمثلی خود را تضمین کند‪.‬‬
‫طاووس نر‪ ،‬نظام چندهمسری دارد و انتخاب جفت توسط طاووس ماده انجام می شود‪ .‬بیشتر پستانداران نیز نظام چندهمسری دارند ولی بعضی از پستانداران‬
‫نیز دارای نظام تکهمسری هستند‪ .‬در نظام تکهمسری‪ ،‬جانور نر و ماده در انتخاب جفت سهم مساوی دارند‪.‬‬
‫نظام جفتگیری در پرندگان و پستانداران‬
‫پرندگان‬ ‫پستانداران‬
‫جانور‬
‫برخی‬ ‫بیشتر‬ ‫برخی‬ ‫بیشتر‬

‫نظام‬
‫چندهمسری‬ ‫تکهمسری‬ ‫تکهمسری‬ ‫چندهمسری‬
‫جفتگیری‬
‫یکی از والدین‬ ‫یکی از والدین‬
‫(معموالً جنس‬ ‫هر دو والد‬ ‫هر دو والد‬ ‫(معموالً جنس‬ ‫پرورش زادهها‬
‫ماده)‬ ‫ماده)‬
‫یکی از جنسها‬ ‫یکی از جنسها‬
‫(معموالً جنس‬ ‫هر دو جنس‪ ،‬سهم مساوی دارند‪.‬‬ ‫هر دو جنس‪ ،‬سهم مساوی دارند‪.‬‬ ‫(معموالً جنس‬ ‫انتخاب جفت‬
‫ماده)‬ ‫ماده)‬
‫طاووس‬ ‫قمری خانگی‬ ‫ـــــ‬ ‫گوزن‬ ‫مثال‬

‫‪3‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫‪ -4‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ ترکیباتی درست است که یکی از کارآمدترین ابزارهای دفاعی انسان در برابر باکتریهای بیماریزا هستند؟‬
‫الف‪ -‬استفادۀ بیدلیل از آنها در یک محیط‪ ،‬باعث میشود که در نتیجۀ انتخاب طبیعی‪ ،‬فراوانی باکتریهای دارای دیسَک (پالزمید) افزایش‬
‫یابد‪.‬‬
‫ب‪ -‬در فرایند همسانهسازی دِنا (‪ ،)DNA‬پس از استفاده از آنها‪ ،‬میتوان از باکتریها برای تولید فراورده یا استخراج ژن استفاده کرد‪.‬‬
‫ج‪ -‬مصرف نوعی از آنها توسط فرد مبتال به بیماری آنفلوانزای پرندگان‪ ،‬در تسریع بهبود عالئم بیماری نقش مؤثری دارد‪.‬‬
‫د‪ -‬تولید آنها با استفاده از ریزجانداران (میکروارگانیسمها) در دورۀ زیستفناوری نوین آغاز شد‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ چند موردی ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫یکی از کارآمدترین ابزارهای دفاعی انسان در برابر باکتریهای بیماریزا = پادزیست (آنتیبیوتیک)‬

‫موارد «الف» و «ب» صحیح هستند‪.‬‬


‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۲‬بعد از کشف پادزیست (آنتیبیوتیک)ها در نیمۀ قرن گذشته‪ ،‬آدمی به یکی از کارآمدترین ابزارهای دفاعی در برابر باکتریهای‬
‫بیماریزا مجهز شد‪.‬‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) استفادۀ بیدلیل و بیرویه از آنتیبیوتیکها‪ ،‬باعث مقاومشدن باکتریها نسبت به آنتیبیوتیکها میشود‪ .‬انتخاب طبیعی میتواند علت مقاومشدن باکتریها‬
‫به آنتیبیوتیکها را توضیح دهد‪ .‬در نتیجۀ استفاده از آنتیبیوتیکها‪ ،‬باکتریهای غیرمقاوم (فاقد پالزمید) از بین میروند و باکتریهای مقاوم (دارای پالزمید)‬
‫تکثیر میشوند و به تدریج همۀ جمعیت را به خود اختصاص میدهند؛ در نتیجه‪ ،‬جمعیت از غیرمقاوم به مقاوم تغییر مییابد‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۲‬پروکاریوتها عالوه بر ِدنای اصلی‪ ،‬ممکن است مولکولیهایی از ِدنایی دیگر به نام دیسک (پالزمید) داشته باشند‪ .‬اطالعات‬
‫این مولکولها میتواند ویژگیهای دیگری را به باکتری بدهد؛ مانند افزایش مقاومت باکتری در برابر پادزیست (آنتیبیوتیک)ها‪.‬‬

‫نکته‪ :‬بسیاری از پالزمید (دیسک)ها دارای ژنهای مقاومت به پادزیستها هستند؛ چنین ژنهایی به باکتری این توانایی را میدهند که پادزیستها را به موادی‬
‫غیرکشنده و قابلاستفاده برای خود تبدیل کنند‪.‬‬

‫ب) در مرحلۀ «جداسازی یاختههای تراژنی» در فرایند همسانهسازی دِنا (‪ ،)DNA‬از روشهای متفاوتی میتوان استفاده کرد‪ .‬یکی از این روشها‪ ،‬استفاده از‬
‫پالزمیدی است که دارای ژن مقاومت به پادزیستی مثل آمپی سیلین است‪ .‬اگر باکتری دِنای نوترکیب را دریافت کرده باشد‪ ،‬در محیطِ حاوی پادزیست رشد‬
‫میکند‪ .‬باکتریهای فاقد دِنای نوترکیب به دلیل حساسیت به پادزیست‪ ،‬در چنین محیطی از بین میروند‪ .‬در شرایط مناسب‪ ،‬باکتریهای تراژنی با سرعت‬
‫باالیی تکثیر میشوند‪ .‬همچنین از دِناهای نوترکیب نیز به صورت مستقل از فامتن اصلی یاخته‪ ،‬نسخههای متعددی ساخته میشود که در نتیجۀ آن‪ ،‬دِنای‬
‫خارجی به سرعت تکثیر میشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬تعداد زیادی باکتری دارای دِنای خارجی آماده خواهد شد که میتوان از آنها برای تولید فراورده یا استخراج ژن‬
‫استفاده کرد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬در فرایند همسانهسازی ِدنا‪ ،‬آنتیبیوتیکها در مرحلۀ استخراج ژن استفاده میشوند‪.‬‬

‫ج) آنتیبیوتیکها‪ ،‬ترکیبات دارویی هستند که باعث نابودی باکتریهای بیماریزا (نه ویروسها!) میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬آنتیبیوتیکها در درمان بیماریهای ویروسی‬
‫نظیر آنفلوانزای پرندگان کاربردی ندارند‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۵‬یازدهم ـ گفتار ‪ :]۳‬آنفلوانزای پرندگان را ویروسی پدید میآورد که میتواند سایر گونهها‪ ،‬از جمله انسان را نیز آلوده کند‪ .‬این ویروس به ششها‬
‫حمله میکند و سبب میشود دستگاه ایمنی بیش از حد معمول فعالیت کند‪ .‬بدینترتیب‪ ،‬به تولید انبوه و بیش از اندازۀ لنفوسیتهای ‪ T‬میانجامد‪.‬‬

‫د) در دورۀ زیستفناوری کالسیک (نه نوین!)‪ ،‬با استفاده از روشهای تخمیر و کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها)‪ ،‬تولید موادی مانند پادزیستها‪ ،‬آنزیمها‬
‫و مواد غذایی ممکن شد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬دقت داشته باشید که در دورۀ زیستفناوری نوین هم امکان تولید آنتیبیوتیکها با استفاده از ریزجانداران وجود دارد؛ اما آغاز تولید آنتیبیوتیکها با‬
‫استفاده از ریزجانداران‪ ،‬مربوط به دورۀ زیستفناوری کالسیک است‪.‬‬

‫ترکیب [همهچیز دربارۀ پادزیست (آنتیبیوتیک)]‬

‫‪۱‬ـ [فصل ‪ ۱‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۲‬پروکاریوتها عالوه بر ِدنای اصلی‪ ،‬ممکن است مولکولیهایی از ِدنایی دیگر به نام دیسک (پالزمید) داشته باشند‪ .‬اطالعات این مولکولها‬
‫میتواند ویژگیهای دیگری را به باکتری بدهد؛ مانند افزایش مقاومت باکتری در برابر پادزیست (آنتیبیوتیک)ها‪.‬‬
‫‪۲‬ـ [فصل ‪ ۴‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۲‬بعد از کشف پادزیست (آنتیبیوتیک)ها در نیمۀ قرن گذشته‪ ،‬آدمی به یکی از کارآمدترین ابزارهای دفاعی در برابر باکتریهای بیماریزا‬
‫مجهز شد‪ .‬مدتی است که خبر میرسد باکتریها نسبت به پادزیستها مقاوم شدهاند‪ .‬مقاومشدن باکتریها نسبت به داروها‪ ،‬یکی از مثالهایی است که نشان میدهد‬
‫«موجودات زنده میتوانند در گذر زمان تغییر کنند»‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫‪۳‬ـ [فصل ‪ ۴‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۲‬انتخاب طبیعی میتواند علت مقاومشدن باکتریها به آنتیبیوتیکها را توضیح دهد‪ .‬در نتیجۀ استفاده از آنتیبیوتیکها‪ ،‬باکتریهای‬
‫غیرمقاوم (فاقد پالزمید) از بین میروند و باکتریهای مقاوم (دارای پالزمید) تکثیر میشوند و به تدریج‪ ،‬همۀ جمعیت را به خود اختصاص میدهند؛ در نتیجه‪ ،‬جمعیت‬
‫از غیرمقاوم به مقاوم تغییر مییابد‪ .‬بنابراین میتوان گفت که در نتیجۀ انتخاب طبیعی‪ ،‬بعضی از باکتریها نسبت به تغییر شرایط (حضور پادزیستها) سازش پیدا‬
‫کردهاند‪.‬‬
‫‪۴‬ـ [فصل ‪ ۷‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۱‬در دورۀ زیستفناوری کالسیک‪ ،‬با استفاده از روشهای تخمیر و کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها) تولید موادی مانند پادزیستها‪،‬‬
‫آنزیمها و مواد غذایی ممکن شد‪.‬‬
‫(دیسک)ها را کروموزوم (فامتن)های کمکی نیز مینامند؛ چون حاوی ژنهایی هستند که در کروموزوم اصلی باکتری وجود‬ ‫َ‬ ‫‪۵‬ـ [فصل ‪ ۷‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۱‬پالزمید‬
‫ندارند‪ .‬مثالً ژن مقاومت به پادزیست در پالزمید قرار دارد‪ .‬بسیاری از پالزمیدها دارای ژنهای مقاومت به پادزیستها هستند‪ .‬چنین ژنهایی به باکتری این توانایی‬
‫را میدهند که پادزیستها را به موادی غیرکشنده و قابلاستفاده برای خود تبدیل کنند‪.‬‬
‫‪۶‬ـ [فصل ‪ ۷‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۱‬در مرحلۀ «جداسازی یاختههای تراژنی» در فرایند همسانهسازی ِدنا (‪ ،)DNA‬از روشهای متفاوتی میتوان استفاده کرد‪ .‬یکی از این‬
‫روشها‪ ،‬استفاده از پالزمیدی است که دارای ژن مقاومت به پادزیستی مثل آمپیسیلین است‪ .‬اگر باکتری‪ِ ،‬دنای نوترکیب را دریافت کرده باشد‪ ،‬در محیط حاوی‬
‫پادزیست رشد میکند‪ .‬باکتریهای فاقد ِدنای نوترکیب به دلیل حساسیت به پادزیست‪ ،‬در چنین محیطی از بین میروند‪.‬‬

‫‪ -5‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ روشهای مورد استفاده در قلمروی گستردۀ زیستفناوری‪ ،‬کدام گزینه برای تکمیل عبارت زیر مناسب‬
‫است؟‬
‫«نوعی مولکول که ‪ ..................‬میشود‪ ،‬بهطور حتم ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬از روی یک مولکول رِنا (‪ )RNA‬ساخته ـ بین واحدهای سازندۀ خود‪ ،‬پیوند پپتیدی و هیدروژنی دارد‪.‬‬
‫‪ ) ۲‬باعث جلوگیری از بروز سکتۀ مغزی و قلبی ـ در مهندسی پروتئین‪ ،‬از طریق جهش جانشینی دگرمعنا پایدارتر میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬در پستانداران به صورت یک مولکول پیشهورمون ساخته ـ در شکل فعال خود‪ ،‬از دو زنجیرۀ بلند پلیپپتیدی ساخته شده است‪.‬‬
‫‪ )۴‬ب اعث انتقال ژن خارجی به درون ژنگان (ژنوم) میزبان ـ نوعی مولکول دیسَک (پالزمید) دارای ژن مقاومت به پادزیست (آنتیبیوتیک) است‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ عبارت ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫نوعی مولکول که از روی یک مولکول ِرنا (‪ )RNA‬ساخته میشود = زنجیرۀ پلیپپتیدی ‪ +‬دنا‬
‫نوعی مولکول که باعث جلوگیری از بروز سکتۀ مغزی و قلبی میشود = پالسمین‬
‫نوعی مولکول که در پستانداران به صورت یک مولکول پیشهورمون ساخته میشود = انسولین‬
‫دیسک (پالزمید) ‪ +‬ناقلهای دیگر‬
‫َ‬ ‫نوعی مولکول که باعث انتقال ژن خارجی به درون ژنگان (ژنوم) میزبان میشود =‬

‫ت شکیل لخته‪ ،‬یک فرایند زیستی مهم است که از ادامۀ خونریزی جلوگیری میکند؛ اما تشکیل لخته در سرخرگهای شش‪ ،‬مغز و ماهیچۀ قلب به ترتیب منجر‬
‫به بستهشدن رگهای شش‪ ،‬سکتۀ مغزی و قلبی میشود که بسیار خطرناک است و میتواند باعث مرگ شود‪ .‬لختهها بهطور طبیعی در بدن توسط آنزیم‬
‫پالسمین تجزیه می شوند‪ .‬پالسمین کاربرد درمانی دارد‪ ،‬اما مدت اثر آن در پالسما خیلی کوتاه است‪ .‬جانشینی یک آمینواسید پالسمین با آمینواسید دیگری‬
‫در توالی (جهش جانشینی دگرمعنا)‪ ،‬باعث میشود که مدت زمان فعالیت پالسمایی و اثرات درمانی آن بیشتر شود‪.‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۴‬دوازدهم ـ گفتار ‪ :]۱‬نوعی جهش جانشینی که باعث تغییر در نوع آمینواسید در زنجیرۀ پلیپپتیدی میشود‪ ،‬جهش جانشینی دگرمعنا نام دارد‪.‬‬
‫جهش در بیماری کمخونی داسیشکل و جهش در ژن اینترفرون و پالسمین در مهندسی پروتئین‪ ،‬مثالهایی از جهش جانشینی دگرمعنا هستند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در فصل «‪ »۲‬دوازدهم میخوانیم که زنجیرههای پلیپپتیدی با استفاده از اطالعات مولکول رِنای پیک (‪ )mRNA‬ساخته میشوند‪ .‬در یک پلیپپتید‪ ،‬بین‬
‫آمینواسیدها پیوند پپتیدی وجود دارد و بعضی از آمینواسیدها نیز میتوانند در تشکیل پیوند هیدروژنی شرکت کنند؛ اما در فصل «‪ »7‬دوازدهم نیز میخوانیم‬
‫که از روی مولکول رِنای ویروس ‪ ،HIV‬مولکول دِنا ساخته میشود‪ .‬در مولکول دِنا‪ ،‬پیوند پپتیدی وجود ندارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬مولکول ِدنا هم از روی مولکول ِدنا ساخته میشود و هم از روی مولکول ِرنا‪.‬‬
‫نکته‪ :‬با استفاده از اطالعات یک مولکول ِرنا‪ ،‬هم امکان تولید ِدنا و هم پلیپپتید وجود دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم مولکول ِرنا میتواند از روی یک رشتۀ ِدنا ساخته شود و هم مولکول ِدنا میتواند از روی یک رشتۀ ِرنا ساخته شود‪.‬‬

‫‪ ) ۳‬مولکول انسولین فعال‪ ،‬از دو زنجیرۀ کوتاه (نه بلند!) پلیپپتیدی به نامهای ‪ A‬و ‪ B‬تشکیل شده است که به یکدیگر متصل هستند‪ .‬در پستانداران از جمله‬
‫انسان‪ ،‬انسولین به صورت یک مولکول پیشهورمون ساخته میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬به جز پستانداران‪ ،‬در سایر جانورانی که انسولین را میسازند‪ ،‬مولکول انسولین به صورت هورمون فعال (نه پیشهورمون!) تولید میشود‪.‬‬

‫‪ )۴‬در مرحلۀ دوم همسانهسازی دِنا‪ ،‬قطعۀ دِنای جداسازیشده به ناقل همسانهسازی متصل میشود‪ .‬این ناقلین‪ ،‬توالیهای دِنایی هستند که در خارج از فامتن‬
‫(کروموزوم) اصلی قرار دارند و میتوانند مستقل از آن تکثیر شوند‪ .‬یکی از این مولکولها (نه تنها مولکول!)‪ ،‬دیسَک (پالزمید) حلقوی باکتری است‪ .‬پالزمیدی‬
‫که در همسانهسازی دِنا استفاده میشود‪ ،‬دارای ژن مقاومت به پادزیست (آنتیبیوتیک) است‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫‪ -6‬در یک جمعیت از زنبورهای عسل‪ ،‬هر زنبوری که ‪ ..................‬قطعاً ‪..................‬‬


‫‪ )۱‬در گردهافشانی گلها نقش دارد‪ -‬در پی لقاح والدینی با عدد کروموزومی متفاوت تشکیل شده است‪.‬‬
‫‪ )۲‬فقط به دنبال بکرزایی متولد میشود‪ -‬ضمن انجام میتوز‪ ،‬گامتهایی با دو مجموعۀ کروموزومی تولید میکند‪.‬‬
‫‪ )۳‬دو مجموعۀ کروموزومی در یاختههای پیکری خود دارد‪ -‬در شرایطی‪ ،‬ساختارهای چهارکروماتیدی تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬با انجام حرکات ویژه و تولید صدای وز وز با سایرین ارتباط برقرار میکند‪ -‬ژنهای خود را مستقیماً به نسل بعد منتقل میکند‪.‬‬
‫(‪ – 128‬متوسط – ترکیبی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪1‬‬

‫تستهای مرکب «تعبیر و آنالیز» در کنکور سالهای اخیر بسیار مورد توجه طراحان قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫زنبورهای کارگر شهد و گردۀ گلها را جمعآوری و گرده را به کندو میآورند‪ .‬پس در واقع‪ ،‬زنبورهای مادۀ کارگر‪ ،‬گردهافشانی گلها را انجام میدهند‪ .‬در‬
‫جمعیت زنبورهای عسل‪ ،‬هر زنبور ماده به دنبال لقاح یاختههای اسپرم و تخمک به وجود میآید‪ .‬زنبور نر‪ ،‬تکالد و زنبور ملکه دوالد است‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۲‬زنبورهای عسل نر‪ ،‬فقط به دنبال بکرزایی متولد میشوند‪ .‬این زنبورها‪ ،‬تکالد بوده و با تقسیم میتوز‪ ،‬گامت تکالد ایجاد میکنند‪.‬‬
‫‪ )۳‬زنبورهای ماده دارای دو مجموعۀ کروموزومی در یاخته های پیکری خود هستند‪ .‬از بین زنبورهای ماده (کارگر و ملکه)‪ ،‬فقط ملکه توانایی انجام میوز و تشکیل‬
‫تتراد (ساختارهای ‪ ۴‬کروماتیدی) را دارد‪.‬‬
‫‪ )۴‬زنبورهای مادۀ کارگر که گردهافشانی میکنند‪ ،‬با انجام حرکات ویژه و تولید صدای وز وز با سایرین ارتباط برقرار میکند‪ .‬این زنبورها نازا هستند ولی به دلیل‬
‫شباهت ژنهایشان با ملکه‪ ،‬با پرستاری از زادههای ملکه ژنهای خود را به صورت غیرمستقیم به نسل بعد منتقل میکنند‪.‬‬

‫دارای کروموزوم همتا در یاختههای هستهدار پیکری هستند؛ بنابراین در آنها جهش مضاعفشدگی میتواند صورت بگیرد‪.‬‬

‫مشترک‬
‫جنسیت آنها ماده بوده و حاصل لقاح میباشند‪.‬‬
‫تمامی اطالعات والد نر و نیمی از اطالعات والد ماده را دارند‪.‬‬

‫زنبورهای دیپلوئید‬
‫قادر به تضمین بقای ژنهای خود میباشند‪( .‬مستقیم یا غیرمستقیم)‬
‫توانایی انجام میوز (ایجاد تتراد‪/‬کراسینگ اور‪ /‬نوترکیبی) را دارند و یاختۀ جنسی (تخمک) را ایجاد میکنند‪.‬‬

‫فقط ملکه‬
‫ژنهای خود را به صورت مستقیم به نسل بعد منتقل میکنند‪.‬‬
‫برخی از تخمکهای آن لقاحنیافته باقیمانده و با تقسیم میتوز به زنبور عسل نر تبدیل میشوند (بکرزایی)‪.‬‬

‫نازا هستند و ژنهای خود را غیرمستقیم (از طریق غذایابی‪ ،‬نگهداری از زادههای ملکه و ‪ )...‬به نسل بعد منتقل میکنند‪.‬‬

‫زنبورهای‬
‫کارگر‬
‫زنبورهای کارگر شهد و گردۀ گل را جمعآوری کرده و به کندو میآورند‪.‬‬
‫زنبورهای یابنده (کارگر) پس از بازگشت از محل منبع غذا‪ ،‬اطالعات را از محل منبع غذا به زنبورهای دیگر انتقال میدهند‪.‬‬
‫فاقدکروموزوم همتا در یاختههای هستهدار پیکری هستند؛ پس در آنها جهش مضاعف شدن صورت نمیگیرد‪.‬‬
‫این زنبورها فاقد میوز هستند؛ پس در آنها تتراد‪ ،‬نوترکیبی و کراسینگاور مشاهده نمیشود‪.‬‬
‫جنسیت آنها نر بوده و حاصل بکرزایی ملکه هستند؛ یعنی حاصل تقسیمات میتوزی تخمک لقاحنیافته میباشند‪.‬‬
‫زنبورهای هاپلوئید‬

‫نیمی از اطالعات ژنتیکی ملکه را دریافت میکنند اما همۀ اطالعات خود را به فرزند خود میدهند‪ .‬تازه بچشونم قطعن دختره!‬
‫زنبورهای نر‬

‫تولیدگامت در آنها برخالف سایر جانوران با تقسیم میتوزاست؛ یعنی گامت به دنبال جداشدن کروماتیدهای خواهری ایجاد میشود نه‬
‫کروموزومهای همتا!‬
‫قطعن از نظر جنسیت‪ ،‬تعداد کروموزوم و ژننمود با والد خود متفاوت است ولی میتواند رخنمودی مشابه با والد داشته باشد‪.‬‬
‫برای صفات تک جایگاهی (تکژنی) یک الل دارد ولی همانند زنبورهای ماده برای صفات چندجایگاهی‪ ،‬میتواند چندین الل داشته باشد‪.‬‬
‫در این زنبور برخالف زنبور ماده یک الل نهفته به تنهایی میتواند در بروز صفت نهفته نقش داشته باشد‪.‬‬
‫این زنبورها نمیتوانند صفت حدواسط را بروز بدهند‪.‬‬

‫‪ -7‬چند مورد‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«در انسان‪ ،‬همۀ یاختههایی که از تکثیر یاختههای بنیادیِ ‪ ..................‬ایجاد میشوند‪».................. ،‬‬
‫الف‪ -‬بالغ در کبد ـ در گوارش چربیها در رودۀ باریک مؤثر هستند‪.‬‬
‫ب‪ -‬جنینی در بالستوال ـ فاقد توانایی ترشح هورمون ‪ HCG‬هستند‪.‬‬
‫ج‪ -‬جنینی در موروال ـ توانایی تبدیلشدن به یاختههای متفاوتی را دارند‪.‬‬
‫د‪ -‬بالغ در مغز استخوان ـ ژنهای فعال کمتری نسبت به یاختۀ سازندۀ خود دارند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬

‫‪6‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ چندموردی ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪3‬‬

‫یاختههای حاصل از تکثیر یاختههای بنیادی بالغ در کبد = یاختههای کبدی ‪ +‬یاختههای مجرای صفراوی‬
‫یاختههای حاصل از تکثیر یاختههای بنیادی جنینی در بالستوال = انواع یاختههای بدن جنین‬
‫یاختههای حاصل از تکثیر یاختههای بنیادی جنینی در موروال = همۀ انواع یاختههای جنینی و خارججنینی (جفت و پردهها)‬
‫یاختههای حاصل از تکثیر یاختههای بنیادی بالغ در مغز استخوان = یاختههای خونی ‪ +‬رگهای خونی ‪ +‬یاختۀ ماهیچهای (اسکلتی و قلبی) ‪ +‬یاختههای‬
‫استخوانی ‪ +‬یاختههای عصبی‬
‫دقت داشته باشید که در تمامی موارد ذکر شده‪ ،‬یاختههای بنیادی میتوانند یاختۀ مشابه خود (یاختۀ بنیادی) را نیز ایجاد کنند‪.‬‬

‫فقط مورد «د» نادرست است‪.‬‬


‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) صفرا ترکیبی است که به دوازدهه میریزد و به گوارش چربیها کمک میکند‪ .‬صفرا توسط یاختههای کبدی ساخته میشود و مجاری صفراوی در انتقال‬
‫آن به دوازدهه نقش دارند‪.‬‬
‫ب) بعد از جایگزینی‪ ،‬پردههای محافظتکننده در اطراف جنین تشکیل میشوند که مهمترین آنها‪ ،‬درونشامۀ جنین (آمنیون) و برونشامۀ جنین (کوریون)‬
‫هستند‪ .‬برونشامۀ جنین هورمونی به نام ‪ HCG‬ترشح میکند‪ .‬دقت داشته باشید که یاختههای بنیادی بالستوال‪ ،‬توانایی تشکیل یاختههای خارج جنینی (شامل‬
‫پردههای جنینی) را ندارند‪.‬‬
‫شامه جنین‪ ،‬هورمونی به نام ‪ HCG‬ترشح میکند که وارد خون مادر میشود و اساس تستهای بارداری است‪ .‬این هورمون‬
‫ٔ‬ ‫ترکیب با فصل ‪ 7‬یازدهم‪ :‬برون‬
‫سبب حفظ جسم زرد و تداوم ترشح هورمون پروژسترون از آن میشود‪ .‬وجود این هورمون در خون‪ ،‬از قاعدگی و تخمکگذاری مجدد جلوگیری میکند‪.‬‬

‫ج) یاختههای بنیادی‪ ،‬یاختههایی هستند که میتوانند تکثیر و به انواع متفاوت یاخته تبدیل شوند‪ .‬یاختههای بنیادی توانایی تکثیر و به وجود آوردن یاختههای‬
‫مشابه خود و نیز توانایی تبدیلشدن به سایر یاختهها را دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬این عبارت دربارۀ همۀ انواع یاختههای بنیادی درست است‪.‬‬
‫د) همۀ یاخته های پیکری بدن‪ ،‬از تقسیم میتوز یاختۀ تخم منشأ میگیرند‪ .‬یاختههای حاصل‪ ،‬از نظر کروموزومی و ژنها یکسان هستند‪ .‬با این حال در ادامۀ‬
‫تقسیمات و رشد جنین‪ ،‬یاختههای متفاوتی ایجاد میشوند که اعمال مختلفی انجام میدهند‪ .‬علت این موضوع این است که در هر یاخته‪ ،‬تنها تعدادی از ژنها‬
‫فعال و سایر ژنها غیرفعال هستند‪ .‬پس به طور کلی‪ ،‬تعداد ژنهای فعال در یاختههای تمایز یافته کمتر از یاختههای بنیادی سازندۀ آنها است؛ اما دقت داشته‬
‫باشید که یاختههای بنیادی‪ ،‬میتوانند یاختههای مشابه خود را نیز تولید کنند که از نظر تمایز یافتگی و ژنهای فعال‪ ،‬با یکدیگر یکسان هستند‪.‬‬
‫انواع یاختههای بنیادی‬
‫یاختههای حاصل از تقسیم و تمایز‬ ‫نوع یاختۀ بنیادی‬
‫انواع یاختههای پوست‬ ‫پوست‬
‫یاختههای کبدی و مجاری صفراوی‬ ‫کبد‬

‫یاختۀ بنیادی بالغ‬


‫گویچۀ قرمز نابالغ ‪ +‬مگاکاریوسیت ‪ +‬گویچههای سفید دانهدار ‪+‬‬
‫میلوئيدی‬
‫مونوسیت‬
‫مغز استخوان‬

‫لنفوسیتها‬ ‫لنفوئیدی‬
‫رگهای خونی‪ ،‬ماهیچۀ اسکلتی و قلبی‪ ،‬یاختۀ عصبی‪ ،‬یاختۀ‬
‫سایر‬
‫استخوانی‬
‫تودۀ ‪ 16‬یاختهای حاصل تقسیمات متوالی میتوزی‬
‫همۀ یاختههای جنینی و خارججنینی (جفت و پردههای جنینی)‬ ‫موروال‬
‫جنینی‬

‫یاختۀ تخم‬
‫همۀ یاختههای جنینی‬ ‫یاختههای درونی بالستوسیست‬ ‫بالستوال‬

‫‪۱‬ـ همۀ انواع یاختههای بنیادی‪ ،‬سریع تکثیر میشوند و چرخۀ یاختهای کوتاهی دارند‪.‬‬
‫‪۲‬ـ یاختههای بنیادی‪ ،‬میتوانند تکثیر و به انواع متفاوت یاخته تبدیل شوند‪.‬‬
‫‪۳‬ـ یاختههای بنیادی‪ ،‬توانایی به وجود آوردن یاختههای مشابه خود را نیز دارند‪.‬‬

‫‪ -8‬کدام گزینه‪ ،‬عبارت زیر را به طور نادرستی تکمیل مینماید؟‬


‫«به طور معمول‪ .......... ،‬برخالف ‪ ،.........‬در ‪ ............‬دیده میشود‪».‬‬
‫‪ )۱‬ایجاد پاسخ به محرک شرطی ـ جایگزینی محرک شرطی با محرک غیرشرطی ـ شرطی شدن کالسیک‬
‫‪ )۲‬کاهش فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ ‪ ATP‬ـ چشمپوشی از محرکهای جدید فاقد سود و زیان ـ خوگیری‬
‫‪ )۳‬استفاده از تجربههای قبلی ـ عدم تکرار چندین بارۀ یک رفتار تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب ـ حل مسئله‬
‫‪ ) ۴‬استفاده از آزمون و خطا ـ توجه به نتیجۀ رفتار و احتمال بروز آن در آینده ـ شرطی شدن فعال‬

‫‪7‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫(‪)128‬‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ‪4‬‬

‫نوعی از شرطی شدن‪ ،‬شرطی شدن فعال یا یادگیری با آزمون و خطاست؛ پس آزمون و خطا در آن دیده میشود‪ .‬در شرطی شدن فعال‪ ،‬جانور میآموزد بین‬
‫رفتار خود با پاداش یا تنبیهی که دریافت میکند‪ ،‬ارتباط برقرار کرده و در آینده رفتاری را تکرار یا از انجام آن خودداری کند؛ پس به نتیجۀ رفتار و احتمال‬
‫تکرار آن در آینده نیز‪ ،‬توجه میکند‪ .‬هر دوی این موارد در شرطی شدن فعال دیده میشوند‪.‬‬
‫ویژگی‬ ‫مثال‬ ‫هدف‬ ‫رفتار‬
‫‪1‬ـ عدم واکنش پرندگان به مترسک‬
‫بروز ویژگی پس از قرارگیری در معرض محرک‬
‫مزرعه پس از مدتی‬ ‫حفظ انرژی خود برای انجام فعالیتهای حیاتی‬ ‫خوگیری‬
‫ثابت و بدون سود و ضرر‬
‫‪2‬ـ عدم انقباض بازوهای شقایق دریایی‬
‫پاسخ جانور به یک محرک بیاثر پس از‬ ‫شرطی شدن‬
‫ترشح بزاق سگ در پاسخ به صدای زنگ‬ ‫ایجاد ارتباط بین محرک شرطی و غیرشرطی‬
‫همراهی آن با یک محرک اصلی (غیرشرطی)‬ ‫کالسیک‬
‫برقراری ارتباط بین رفتار خود با پاداش یا تنبیهی که‬
‫فشار دادن عمدی اهرم توسط موش در‬
‫یادگیری با آزمون و خطا‬ ‫دریافت میکند‪ ،‬در نتیجه در آینده رفتاری را تکرار یا‬ ‫شرطیشدن فعال‬
‫جعبۀ اسکینر‬
‫از انجام آن خودداری میکند‬
‫‪1‬ـ گذاشتن جعبهها روی هم برای‬
‫استفاده از تجربههای پیشین و ارتباط آن با‬
‫رسیدن به موزها توسط شامپانزه‬ ‫حل مسائلی که جانور با آن روبروست‬ ‫حل مسئله‬
‫موقعیت جدید‬
‫‪2‬ـ جمع کردن نخ متصل به تکۀ گوشت‬
‫از طریق دیدن‬ ‫شناسایی مادر‪ ،‬یادگیری رفتارهای اساسی از مادر‬
‫در دورهی مشخصی از زندگی جانور‬ ‫نقشپذیری‬
‫از طریق شنیدن‬ ‫(مثل جستوجوی غذا)‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬در شرطی شدن کالسیک‪ ،‬محرک شرطی می تواند به تنهایی پاسخ غریزی در جانور ایجاد کند‪ .‬اما دقت داشته باشید که جایگزینی محرک شرطی با محرک‬
‫طبیعی‪ ،‬هیچوقت صورت نمیگیرد‪.‬‬
‫‪ )۲‬خوگیری موجب میشود جانور با چشمپوشی از محرکهای بیاهمیت‪ ،‬انرژی خود را برای انجام فعالیتهای حیاتی حفظ کند؛ بنابراین‪ ،‬فعالیت آنزیمهای‬
‫تجزیهکنندۀ پیوندهای پرانرژی در ‪ ATP‬کاهش مییابد‪ .‬شاید با خودتون بگید که قسمت دوم سوالم درسته اما توجه کنید که محرک فاقد سود و زیان‪ ،‬باید تکراری‬
‫باشد نه جدید!‬
‫‪ )۳‬در حل مسئله‪ ،‬جانوران از تجربههای قبلی خود برای حل مسئلهای که با آن روبهرو شدهاند‪ ،‬استفاده میکنند‪ .‬شامپانزهای که درون اتاق قرار دادند‪ ،‬پس از‬
‫چند بار تالش ناموفق‪ ،‬جعبهها را روی هم قرار داد و مسئله را حل کرد‪ .‬پس تالش ناموفق در رفتار حل مسئله دیده میشود‪.‬‬

‫‪ -9‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«با توجه به تاریخچۀ زیستفناوری‪ ،‬میتوان گفت که در دورۀ زیستفناوری ‪ ..................‬دورۀ زیستفناوری ‪»..................‬‬
‫‪ )۱‬کالسیک همانند ـ سنتی‪ ،‬کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها) امکانپذیر بود‪.‬‬
‫‪ )۲‬سنتی برخالف ـ کالسیک‪ ،‬از روشهای تخمیر برای تولید مواد غذایی استفاده شد‪.‬‬
‫‪ )۳‬کالسیک همانند ـ نوین‪ ،‬ریزجانداران (میکروارگانیسمها) برای تولید ترکیبات آنزیمی استفاده شدند‪.‬‬
‫‪ )۴‬نوین برخالف ـ سنتی‪ ،‬آدمی قادر به تولید و بهبود محصوالت گوناگون با استفاده از موجود زنده شد‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ مقایسه ـ متن ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۳‬‬

‫برای پاسخگویی به این سؤال‪ ،‬ابتدا به جدول زیر توجه کنید‪:‬‬


‫دورههای زیستفناوری‬
‫کاربردها‬ ‫فرایند اصلی مورد استفاده‬ ‫دوره‬
‫تولید محصوالت تخمیری مانند سرکه‪ ،‬نان و فراوردههای لبنی‬ ‫تخمیر‬ ‫سنتی‬
‫روشهای تخمیر و کشت‬
‫تولید پادزیست (آنتیبیوتیک)ها‪ ،‬آنزیمها و مواد غذایی‬ ‫کالسیک‬
‫ریزجانداران (میکروارگانیسمها)‬
‫کاربرد در کشاورزی (مثل تولید گیاهان مقاوم به آفتها)‪ ،‬تولید دارو (نظیر انسولین)‪ ،‬تولید‬
‫مهندسی ژنتیک (انتقال ژن از یک‬
‫واکسن (نظیر واکسن نوترکیب ضد هپاتیت ‪ ،)B‬ژندرمانی (مانند درمان دختر بچۀ دارای نقص‬ ‫نوین‬
‫جاندار به جاندار دیگر)‬
‫ژنی در سیستم ایمنی)‪ ،‬تولید جانوران تراژن‬

‫‪8‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ۱‬و ‪ ) ۲‬تولید محصوالت تخمیری مانند سرکه‪ ،‬نان و فراوردههای لبنی با استفاده از فرایندهای زیستی مربوط به دورۀ زیستفناوری سنتی است‪ .‬در دورۀ‬
‫زیستفناوری کالسیک‪ ،‬با استفاده از روشهای تخمیر و کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها) تولید موادی مانند پادزیست (آنتیبیوتیک)ها‪ ،‬آنزیمها و مواد‬
‫غذایی ممکن شد‪ .‬پس هم در دورۀ زیستفناوری سنتی و هم در دورۀ زیست فناوری کالسیک‪ ،‬با استفاده از فرایند تخمیر‪ ،‬مواد غذایی تولید شدند (نادرستی‬
‫گزینۀ ‪ .)۲‬کشت ریزجانداران نیز در دورۀ زیستفناوری کالسیک ممکن شد و در دورۀ زیستفناوری سنتی انجام نمیشد (نادرستی گزینۀ ‪.)۱‬‬
‫نکته‪ :‬هم در دورۀ زیستفناوری سنتی و هم در دورۀ زیستفناوری کالسیک‪ ،‬استفاده از روشهای تخمیر برای تولید مواد غذایی دیده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬کشت ریزجانداران در دورۀ زیستفناوری سنتی دیده نمیشود‪.‬‬

‫‪ )۳‬در دورۀ زیستفناوری کالسیک‪ ،‬با استفاده از روشهای تخمیر و کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها) تولید پادزیستها (نوعی ترکیب دارویی) ممکن شد‪.‬‬
‫دورۀ زیستفناوری نوین‪ ،‬با انتقال ژن از یک ریزجاندار به ریزجاندار دیگر آغاز شد‪ .‬دانشمندان توانستند با تغییر و اصالح خصوصیات ریزجانداران‪ ،‬ترکیبات جدید‬
‫را با مقادیر بیشتر و کارایی باالتر تولید کنند‪ .‬مهندسی ژنتیک‪ ،‬مهندسی پروتئین و مهندسی بافت مربوط به زیستفناوری نوین هستند که با استفاده از آنها‪،‬‬
‫تولید ترکیبات دارویی مانند اینترفرون‪ ،‬پالسمین‪ ،‬انسولین‪ ،‬واکسن و ‪ ...‬انجام میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬هم در دورۀ زیستفناوری کالسیک و هم در دورۀ زیستفناوری نوین‪ ،‬تولید ترکیبات دارویی‪ ،‬آنزیم و غذا با استفاده از ریزجانداران دیده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬انتقال ژن از یک جاندار به جاندار دیگر (مهندسی ژنتیک)‪ ،‬فقط در دورۀ زیستفناوری نوین دیده میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬دورۀ زیستفناوری نوین با انتقال ژن از یک ریزجاندار به ریزجاندار دیگر آغاز شد اما امروزه امکان انتقال ژن بین انواع جانداران (مثالً باکتری به گیاه‪ ،‬انسان‬
‫به باکتری‪ ،‬انسان به گاو و ‪ )...‬وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )۴‬به طور کلی به هر گونه فعالیت هوشمندانه آدمی در تولید و بهبود محصوالت گوناگون با استفاده از موجود زنده‪ ،‬زیستفناوری میگویند‪ .‬پس این عبارت‬
‫دربارۀ همۀ دورههای زیستفناوری صادق است‪.‬‬
‫ویژگیهای دورههای زیستفناوری‬
‫نوین‬ ‫کالسیک‬ ‫سنتی‬ ‫دورۀ زیستفناوری‬
‫استفاده از‬ ‫تولید محصوالت تخمیری مانند سرکه‪،‬‬
‫ــــــ‬ ‫تخمیر‬
‫روشهای تخمیر‬ ‫نان و فراوردههای لبنی و خیارشور‬

‫کشت ریزجانداران (میکروارگانیسمها)‬

‫انتقال ژن از یک ریزجاندار به ریزجاندار‬


‫دیگر‬

‫تغییر و اصالح خصوصیات ریزجانداران‬


‫پادزیست‪ ،‬انسولین‪ ،‬عوامل‬ ‫پادزیست‬
‫تولید ترکیبات دارویی‬
‫انعقادی‪ ،‬واکسن و ‪...‬‬ ‫(آنتیبیوتیک)ها‬
‫آمیالز‪ ،‬اینترفرون‪ ،‬پالسمین‬
‫تولید آنزیمها‬
‫و ‪...‬‬
‫محصوالت تخمیری مانند سرکه‪ ،‬نان و‬
‫تولید مواد غذایی‬
‫فراوردههای لبنی و خیارشور‬
‫ناشی از تغییر و اصالح‬ ‫تولید ترکیبات جدید با مقادیر بیشتر و‬
‫خصوصیات ریزجانداران‬ ‫کارایی باالتر‬

‫فعالیت هوشمندانۀ آدمی‬

‫تولید و بهبود محصوالت گوناگون با‬


‫استفاده از موجود زنده‬

‫‪ -10‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«میتوان گفت که ‪ ،..................‬همواره ‪ ..................‬است‪».‬‬
‫‪ )۱‬تولید همۀ مواد موجود در پالستیکهای قابلتجزیه ـ با انتقال ژنهای تولیدکنندۀ آنها از باکتری به گیاه امکانپذیر‬
‫‪ )۲‬اختالل در فرایند لختهشدن خون به دلیل نوعی بیماری وراثتی ـ ناشی از اختالل در مقدار عوامل مؤثر در انعقاد خون‬
‫‪ )۳‬فعالیت هوشمندانۀ آدمی برای تولید عامل انعقادی هشت در زیستفناوری ـ همراه با استفاده از نگرش بینرشتهای‬
‫‪ )۴‬ساختن یک پروتئین انسانی با استفاده از زیستفناوری ـ همراه با انتقال ژن انسان به یک باکتری در مهندسی ژنتیک‬

‫‪9‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ متوسط ـ قید ـ عبارت ـ متن)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۳‬‬

‫جهش در یک ژن و در نتیجه‪ ،‬تغییر در محصول آن میتواند به بروز بیماری منجر شود‪ .‬اختالل در عملکرد و مقدار عوامل مؤثر در انعقاد خون (نظیر عامل‬
‫انعقادی شمارۀ هشت) از این دسته هستند (نادرستی گزینۀ ‪ .) ۲‬با توجه به افزایش افراد نیازمند به این ترکیبات‪ ،‬تأمین نیاز دارویی آنها با مشکل مواجه میشود‪.‬‬
‫امروز استفاده از روشهای زیستفناوری و مهندسی ژنتیک تحوالت مهمی در زمینۀ تولید چنین فراوردههایی فراهم آورده است‪ .‬به طور کلی به هر گونه فعالیت‬
‫هوشمندانۀ آدمی در تولید و بهبود محصوالت گوناگون با استفاده از موجود زنده‪ ،‬زیستفناوری گویند‪ .‬زیستفناوری از گرایشهای علمی متعددی مانند علوم‬
‫زیستی‪ ،‬فیزیک‪ ،‬ریاضیات و علوم مهندسی بهره میبرد (درستی گزینۀ ‪.)۳‬‬
‫ترکیب [فصل ‪ ۱‬دهم ـ گفتار ‪ :]۱‬بر اساس نگرش بینرشتهای‪ ،‬زیستشناسان امروزی برای شناخت هر چه بیشتر سامانههای زنده‪ ،‬از اطالعات رشتههای دیگر نیز‬
‫کمک میگیرند؛ مثالً برای بررسی ژنهای جانداران‪ ،‬عالوه بر اطالعات زیستشناختی‪ ،‬از فنون و مفاهیم مهندسی‪ ،‬علوم رایانه‪ ،‬آمار و بسیاری رشتههای دیگر هم‬
‫استفاده میکنند‪.‬‬

‫نکته‪ :‬بیماریهای وراثتی که منجر به اختالل در فرایند انعقاد خون میشوند‪ ،‬باعث اختالل در عملکرد عامل انعقادی و یا اختالل در تولید عامل انعقادی و فقدان‬
‫آن (مانند بیماری هموفیلی) میشوند‪.‬‬
‫نکته‪ :‬افراد مبتال به بیماریهای وراثتی انعقاد خون (مانند هموفیلی)‪ ،‬میتوانند با مصرف ترکیبات دارویی حاوی این عوامل انعقادی‪ ،‬بیماری خود را کنترل کنند‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬امروزه به کمک روشهای زیستفناوری‪ ،‬تولید پالستیکهای قابل تجزیه با صرف هزینۀ کمتر ممکن شده است‪ .‬این کار با وارد کردن ژنهای تولیدکنندۀ‬
‫بسیاری از (نه همۀ!) این نوع مواد از باکتری به گیاه امکانپذیر است‪.‬‬
‫‪ )۴‬تا چندی پیش‪ ،‬انتقال ژنهای انسان به داخل یاختههای سایر موجودات زنده (نظیر تولید جانوران تراژنی) و یا استفاده از باکتریها برای ساختن پروتئینهای‬
‫انسانی‪ ،‬غیرقابل تصور بود اما اکنون روشهای الزم برای تحقق آن توسعه یافته و کاربرد فراوانی پیدا کرده است‪.‬‬
‫دام تستی‪:‬‬
‫در دورۀ زیستفناوری کالسیک‪ ،‬تولید مواد غذایی‪ ،‬آنزیمها و پادزیستها برای نخستین بار با روشهای تخمیر و کشت میکروارگانیسمهای مختلف ممکن شد‬ ‫•‬
‫ولی روشهای انتقال ژن و مهندسی ژنتیک‪ ،‬در دورۀ زیستفناوری نوین دیده میشود‪.‬‬
‫در دنای حلقوی‪ ،‬تعداد قطعات دنای حاصل از عملکرد آنزیم ‪ EcoR1‬با تعداد جایگاههای تشخیص برابر است و با برش سه جایگاه‪ ،‬سه قطعۀ دنا حاصل میشود‪.‬‬ ‫•‬
‫در مراحل مهندسی ژنتیک قبل از فعالیت آنزیم لیگاز‪ ،‬آنزیم برشدهنده فعالیت میکند‪.‬‬ ‫•‬
‫تحت تأثیر فعالیت آنزیم برشدهنده بر روی پالزمید‪ ،‬ابتدا پیوند فسفودیاستر و سپس پیوندهای هیدروژنی شکسته میشوند‪.‬‬ ‫•‬
‫وارد شدن دنای نوترکیب به یاختۀ میزبان‪ ،‬به وسیلۀ شوک الکتریکی و یا شوک حرارتی همراه با مواد شیمیایی است‪.‬‬ ‫•‬
‫در دورۀ زیستفناوری سنتی‪ ،‬با استفاده از فرایندهای زیستی تولید محصوالت لبنی انجام میشد‪.‬‬ ‫•‬

‫‪ -11‬در هر نوع رفتار شرطیشدن‪ ،‬برخالف رفتاری که توسط ‪ ..................‬انجام میشود‪.................. ،‬‬
‫‪ )۱‬سارها در هنگام نامساعد شدن شرایط محیط محل زندگی ـ تجربه نقش دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬شامپانزهها برای بیرون آوردن موریانهها از النه ـ آزمون و خطا‪ ،‬نقش مؤثری دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬جوجهغازها پس از دیدن نخستین جسم متحرک ـ تغییر رفتار بهطور تدریجی رخ میدهد‪.‬‬
‫‪ )۴‬شقایق دریایی در پاسخ به حرکت مداوم آب ـ سود و زیان واکنش رفتاری بررسی شده است‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۸‬ـ سخت ـ مقایسهای)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫تغییر رفتار در شرطی شدن کالسیک و فعال‪ ،‬پس از چندین بار تکرار رفتار غریزی انجام میشود‪ .‬اما در رفتار نقشپذیری جوجهغازها‪ ،‬تغییر رفتار در دورۀ‬
‫مشخصی از زندگی و طی چند ساعت پس از خروج از تخم صورت میگیرد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬رفتار شرطیشدن کالسیک و فعال‪ ،‬مثال هایی از رفتارهای یادگیری هستند و در هر نوع رفتار یادگیری‪ ،‬تجربه نقش دارد‪ .‬در رفتار مهاجرت سارها نیز تجربه‬
‫نقش دارد‪.‬‬
‫‪ )۲‬آزمون و خطا فقط مربوط به رفتار شرطیشدن فعال است و دربارۀ سایر رفتارها نظیر رفتار شرطیشدن کالسیک صدق نمیکند‪.‬‬
‫‪ )۴‬در رفتار شرطیشدن فعال‪ ،‬سود و زیان رفتار بررسی میشود اما در رفتار شرطیشدن کالسیک سود و زیان رفتار بررسی نمیشود‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫شرطیشدن فعال‬ ‫شرطیشدن کالسیک‬


‫نوعی یادگیری هستند که تجربه در بروز آنها نقش دارد‪.‬‬
‫آقای اسکینر نخستین آزمایش این رفتار را بر روی موش انجام داد‪.‬‬ ‫آقای پاولوف بر روی این رفتار در سگها پژوهش میکرد‪.‬‬
‫با آزمون و خطا همراه است‪.‬‬ ‫خبری از آزمون و خطا نیست‪.‬‬
‫اصلن از محرک شرطی و غیرشرطی خبری نیست‪.‬‬ ‫نیازمند وجود محرک شرطی و غیرشرطی است‪.‬‬
‫ارتباط بین رفتار خود جانور با نتیجۀ آن برقرار میشود‪.‬‬ ‫ارتباط بین یک محرک بیاثر و یک محرک طبیعی برقرار میشود‪.‬‬
‫از تجربیات گذشته برای یک موقعیت تکراری استفاده میکنند‪.‬‬
‫آگاهانه انجام میشود‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫نتیجۀ رفتار منجر به تکرار یا عدم تکرار آن میشود‪.‬‬ ‫نتیجۀ رفتار‪ ،‬ارتباطی به تکرار یا عدم تکرار رفتار ندارد‪.‬‬

‫‪ -12‬با توجه به مراحل ایجاد گیاهان زراعی تراژنی‪ ،‬کدام عبارت درست است؟‬
‫‪ ) ۱‬پس از استخراج ژن صفت مورد نظر‪ ،‬باکتریِ دارای ژن خارجی‪ ،‬وارد یاختۀ گیاه میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در فامتن (کروموزوم) یاختۀ نوترکیب گیاه برخالف فامتن اصلی باکتری‪ ،‬ژن خارجی دیده میشود‪.‬‬
‫‪ )۳‬بالفاصله پس از استخراج ژن یا ژنهای صفت مورد نظر‪ ،‬ژن خارجی آمادۀ انتقال به یاختۀ گیاه است‪.‬‬
‫‪ )۴‬فقط در مرحلهای که تکثیر و کشت گیاه تراژنی انجام میشود‪ ،‬قوانین مربوط به استفادۀ مناسب از مزایای زیستفناوری بررسی میشوند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ متوسط ـ عبارت ـ متن)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫مراحل ایجاد گیاهان زراعی تراژنی از طریق مهندسی ژنتیک را میتوان به صورت زیر خالصه کرد‪:‬‬
‫‪۱‬ـ تعیین صفت یا صفات مطلوب‪۲ ،‬ـ استخراج ژن یا ژنهای صفت مورد نظر‪۳ ،‬ـ آمادهسازی و انتقال ژن به‬
‫گیاه‪۴ ،‬ـ تولید گیاه تراژنی‪۵ ،‬ـ بررسی دقیق ایمنی زیستی و اثبات بیخطر بودن برای سالمت انسان و محیط‬
‫زیست و ‪۶‬ـ تکثیر و کشت گیاه تراژنی با رعایت اصول ایمنی زیستی‪.‬‬
‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ ) ۱‬دقت داشته باشید که خود باکتریِ دارای ژن خارجی‪ ،‬وارد یاختۀ گیاه نمیشود و ژن خارجی‪ ،‬در کروموزوم یاختۀ گیاهی جایگذاری میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬همان طور که در شکل مشخص است‪ ،‬در باکتری‪ ،‬پالزمید (کروموزوم کمکی) دارای ژن خارجی است و کروموزوم اصلی‪ ،‬ژن خارجی را ندارد؛ اما در یاختۀ‬
‫نوترکیب گیاه‪ ،‬ژن خارجی در کروموزوم اصلی قرار دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مرحلۀ دوم ایجاد گیاه زراعی تراژنی‪ ،‬ژن یا ژنهای صفت مورد نظر استخراج میشود و در مرحلۀ سوم‪ ،‬پس از آمادهسازی‪ ،‬ژن به گیاه منتقل میشود‪.‬‬
‫نکته‪ :‬منظور از آمادهسازی این است که ژن خارجی ابتدا در باکتری همسانهسازی میشود و سپس به یاختۀ گیاهی منتقل میشود‪.‬‬

‫‪ )۴‬قانون ایمنی زیستی به منظور استفادۀ مناسب از مزایای زیستفناوری و پیشگیری از خطرات احتمالی آن استفاده میشود‪ .‬هم در مرحلۀ پنجم و هم در‬
‫مرحلۀ ششم‪ ،‬اصول ایمنی زیستی بررسی و رعایت میشوند اما تکثیر و کشت گیاه تراژنی‪ ،‬فقط مربوط به مرحلۀ ششم است‪.‬‬
‫(‪ 01‬ـ ‪)127‬‬ ‫شکلنامه‪ :‬تولید یک گیاه تراژنی‬
‫ژن خارجی ابتدا در پالزمید باکتری قرار میگیرد و پس از همسانهسازی‪ ،‬به یاختۀ گیاهی منتقل میشود‪.‬‬
‫ژن خارجی در ژنوم یاختۀ گیاهی قرار میگیرد و لذا‪ ،‬یاختۀ گیاهی یک یاختۀ نوترکیب و تراژنی است‪.‬‬
‫با استفاده از فن کشت بافت‪ ،‬میتوان گیاه تراژن را در محیط کشت تولید کرد‪.‬‬

‫میانبر‪ :‬مهندسی ژنتیک‬

‫یکی از روشهای مؤثر در زیستفناوری نوین‪ ،‬مهندسی ژنتیک است‪.‬‬ ‫•‬


‫در مهندسی ژنتیک‪ ،‬قطعهای از ِدنای یک یاخته توسط ناقل به یاختهای دیگر انتقال مییابد؛ یاختۀ دریافتکنندۀ قطعۀ ِدنا‪ ،‬دچار دستورزی ژنتیکی و دارای صفت‬ ‫•‬
‫جدید میشود‪.‬‬
‫جاندار تغییریافتۀ ژنتیکی (تراژنی)‪ :‬جانداری که از طریق مهندسی ژنتیک دارای ترکیب جدیدی از مواد ژنتیکی شده است‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر جاندار دستورزیشده از‬ ‫•‬
‫جانداری همگونه مواد ژنتیکی را دریافت کرده باشد‪ ،‬تراژنی نیست؛ چون ترکیب جدیدی از مواد ژنتیکی را ندارد‪.‬‬
‫امروزه با پیشرفت روشهای مهندسی ژنتیک‪ ،‬میتوان یاختههای گیاهی‪ ،‬جانوری‪ ،‬مخمرها و ‪ ...‬را تغییر داد‪.‬‬ ‫•‬
‫یکی از (نه تنها!) اهداف مهندسی ژنتیک‪ ،‬تولید انبوه ژن و فراوردههای آن از طریق همسانهسازی ِدنا است‪.‬‬ ‫•‬
‫همسانهسازی ِدنا‪ :‬جداسازی یک یا چند ژن و تکثیر آنها با هدف تولید مقادیر زیادی از ِدنای خالص برای دستورزی‪ ،‬تولید یک مادۀ بهخصوص و یا مطالعه‪.‬‬ ‫•‬

‫‪11‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫در همسانهسازی ِدنا‪ ،‬نسخههای متعددی از ِدنای خارجی در یاختۀ میزبان (مثالً باکتری) آماده میشود‪ .‬از این یاختهها میتوان برای تولید فراورده یا استخراج‬ ‫•‬
‫ژن استفاده کرد‪.‬‬
‫در همسانهسازی ِدنا‪ ،‬مادۀ وراثتی با ابزارهای مختلفی در خارج از یاخته تهیه و به وسیلۀ یک ناقل همسانهسازی‪ ،‬به درون ژنوم میزبان منتقل میشود‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫•‬
‫در یاختهای که همسانهسازی ِدنا انجام میشود‪ ،‬ژن خارجی بخشی از ژنوم محسوب میشود‪.‬‬

‫‪ -13‬با توجه به مطالب کتاب درسی دربارۀ یکی از روشهای مؤثر در زیستفناوری نوین‪ ،‬چند مورد برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬
‫«فقط در ‪ ..................‬مرحله از این فرایند‪ .................. ،‬میشود‪».‬‬
‫الف‪ -‬سومین ـ باکتریِ دارای پالزمید (دیسَک) ناقل ژن خارجی ساخته‬
‫ب‪ -‬دومین ـ پیوند بین قندهای دو نوکلئوتید مجاور توسط آنزیم لیگاز تشکیل‬
‫ج‪ -‬اولین ـ پیوند فسفودیاستر بین نوکلئوتیدهای دارای دئوکسیریبوز شکسته‬
‫د‪ -‬چهارمین ـ تأثیر مواد شیمیایی بر ساختار باکتری فاقد دِنا (‪)DNA‬ی نوترکیب دیده‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ چند موردی ـ قید ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۱‬‬

‫یکی از روشهای مؤثر در زیستفناوری نوین = مهندسی ژنتیک‬


‫مرحلۀ اول مهندسی ژنتیک = جداسازی قطعهای از ِدنا‬
‫مرحلۀ دوم مهندسی ژنتیک = اتصال قطعۀ ِدنا به ناقل و تشکیل ِدنای نوترکیب‬
‫مرحلۀ سوم مهندسی ژنتیک = وارد کردن ِدنای نوترکیب به یاختۀ میزبان‬
‫مرحلۀ چهارم مهندسی ژنتیک = جداسازی یاختههای تراژنی‬

‫فقط مورد «ب» صحیح است‪ .‬یکی از روشهای مؤثر در زیست فناوری نوین‪ ،‬مهندسی ژنتیک است‪ .‬یکی از اهداف مهندسی ژنتیک‪ ،‬تولید انبوه ژن و فراوردههای‬
‫آن است‪ .‬تولید انبوه ژن با همسانهسازی دِنا انجام میشود‪ .‬همسانهسازی دِنا در چهار مرحله انجام میشود‪۱ :‬ـ جداسازی قطعهای از دِنا‪۲ ،‬ـ اتصال قطعۀ دِنا به‬
‫ناقل و تشکیل دِنای نوترکیب‪۳ ،‬ـ وارد کردن دِنای نوترکیب به یاختۀ میزبان‪۴ ،‬ـ جداسازی یاختههای تراژنی‪.‬‬
‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) در مرحلۀ سوم‪ ،‬دِنای نوترکیب (پالزمید ناقل ژن خارجی) به یاختۀ میزبان مثالً باکتری منتقل میشود‪ .‬دقت داشته باشید که در مرحلۀ چهارم نیز باکتریها‬
‫تکثیر میشوند و لذا‪ ،‬در این مرحله نیز‪ ،‬باکتریهای دارای پالزمید تولید میشوند‪.‬‬
‫ب) در مرحلۀ دوم‪ ،‬برای اتصال دِنای مورد نظر به پالزمید از آنزیم لیگاز (اتصالدهنده) استفاده میشود‪ .‬این آنزیم پیوند فسفودیاستر (پیوند بین قندهای دو‬
‫نوکلئوتید مجاور) را ایجاد میکند‪.‬‬
‫ج) جداسازی قطعهای از دِنا در مرحلۀ اول‪ ،‬به وسیلۀ آنزیمهای برشدهنده ایجاد میشود‪ .‬این آنزیمها‪ ،‬توالیهای نوکلئوتیدی خاصی را در دِنا تشخیص و برش‬
‫میدهند‪ .‬این آنزیمها‪ ،‬میتوانند پیوند فسفودیاستر را در جایگاه تشخیص خود بشکنند‪ .‬مثالً آنزیم ‪ ،EcoR۱‬پیوند فسفودیاستر بین نوکلئوتید گوانیندار و‬
‫آدنیندار در هر دو رشتۀ جایگاه تشخیص خود را برش می زند‪ .‬دقت داشته باشید که در فرایند همانندسازی نیز آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) میتواند با‬
‫فعالیت نوکلئازی خود‪ ،‬پیوند فسفودیاستر را بشکند و ویرایش را انجام دهد‪ .‬در فرایند همسانهسازی دِنا‪ ،‬همانندسازی در مرحلۀ چهارم انجام میشود‪.‬‬
‫د) در مرحلۀ چهارم‪ ،‬جداسازی یاختههای تراژنی انجام میشود‪ .‬برای انجام این مرحله‪ ،‬از روشهای متفاوتی میتوان استفاده کرد‪ .‬یکی از این روشها‪ ،‬استفاده‬
‫از پالزمیدی است که دارای ژن مقاومت به پادزیستی (آنتیبیوتیکی) مثل آمپی سیلین است‪ .‬اگر باکتری دِنای نوترکیب را دریافت کرده باشد‪ ،‬در محیط حاوی‬
‫آنتیبیوتیک رشد میکند‪ .‬باکتریهای فاقد دِنای نوترکیب بهدلیل حساسیت به آنتیبیوتیک (نوعی مادۀ شیمیایی) در چنین محیطی از بین میروند‪ .‬دقت داشته‬
‫باشید که در مرحلۀ سوم نیز از مواد شیمیایی برای ایجاد منفذ در دیوارۀ باکتری فاقد پالزمید استفاده می شود‪ .‬ایجاد منفذ در دیوارۀ باکتری برای وارد کردن‬
‫دِنای نوترکیب به آن را می توان با کمک شوک الکتریکی و یا شوک حرارتی همراه با مواد شیمیایی ایجاد کرد‪.‬‬
‫دام تستی‪:‬‬
‫در باکتری هایی که دارای پالزمید حاوی ژن مقاومت به پادزیست هستند‪ ،‬جهت مقاومت در برابر پادزیست باید ژن مقاومت بیان شود که برای این مهم‪ ،‬به‬ ‫•‬
‫آنزیم رنابسپاراز نیاز است‪ .‬حواستون باشه! این باکتریها‪ ،‬پادزیست را به موادی غیرکشنده و قابل استفاده برای خود تبدیل میکنند‪.‬‬
‫بسیاری از دیسکها دارای ژن مقاومت به پادزیست هستند‪.‬‬ ‫•‬
‫در جایگاه تشخیص ‪ EcoR1‬در یک رشتۀ توالی ‪ GAATTC‬قرارگرفته که نوکلئوتیدها دوبهدو با هم مکمل هستند‪.‬‬ ‫•‬
‫ناقلین همسانهسازی‪ ،‬توالیهای دنایی هستند که در خارج از فامتن اصلی قرار دارند و میتوانند مستقل از آن تکثیر شوند‪.‬‬ ‫•‬

‫‪12‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫ناقل همسانهسازی میتواند پالزمید یا ویروس باشد‪.‬‬

‫پالزمیدها معموالً درون باکتریها و بعضی قارچها مثل مخمرها وجود دارند‪ .‬هر دو جاندار‪ ،‬زنده هستند و قندکافت دارند‪ ،‬در نتیجه توانایی تولید ‪ ATP‬در سطح‬ ‫•‬
‫پیشماده را دارند‪.‬‬

‫انواع آنزیمهای استفادهشده در همسانهسازی ِدنا‬


‫تشکیل پیوند فسفودیاستر‬ ‫شکستن پیوندفسفودیاستر‬ ‫تشکیل پیوند هیدروژنی‬ ‫شکستن پیوند هیدروژنی‬ ‫نام آنزیم‬

‫هلیکاز‬

‫لیگاز‬

‫دنابسپاراز‬

‫رنابسپاراز‬
‫غیرمستقیم‬ ‫‪EcoR1‬‬

‫‪ -14‬در بروز نوعی رفتار در موش ماده‪ ،‬ژن ‪ B‬نقش مؤثری را برعهده دارد‪ .‬کدام عبارت‪ ،‬دربارۀ این رفتار‪ ،‬بهطور صحیحی بیان نشده است؟‬
‫‪ )۱‬برای بروز رفتار‪ ،‬فعالشدن مجموعهای از ژنها و تولید چندین آنزیم ضروری است‪.‬‬
‫‪ )۲‬پس از بروز جهش در ژن ‪ ،B‬موش ماده میتواند بچه موشهای تازه متولدشده را وارسی کند‪.‬‬
‫‪ )۳‬ارسال اطالعات گیرندههای حسی به مغز میتواند باعث افزایش فعالیت آنزیم رونویسیکننده شود‪.‬‬
‫‪ )۴‬ژن ‪ B‬دستور ساخت آنزیمی را میدهد که فرایندهای پیچیدهای را در مغز موش ماده راهاندازی میکند‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۸‬ـ متوسط ـ خطبهخط)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۴‬‬

‫در بروز رفتار مراقبت از زادهها در موش ماده‪ ،‬ژن ‪ B‬نقش دارد‪ .‬موش مادۀ طبیعی اجازه نمیدهد بچه موشها از او دور شوند؛ اگر بچه موشها دور شوند‪ ،‬مادر‬
‫آنها را میگیرد و به سمت خود میکشد‪ .‬موش مادر ابتدا نوزادان را وارسی میکند و اطالعاتی از راه حواس به مغز آن ارسال میشود؛ در نتیجه‪ ،‬ژن ‪ B‬در‬
‫یاختههایی در مغز موش مادر فعال میشود (رد گزینۀ ‪ )۳‬و دستور ساخت پروتئینی را میدهد که آنزیمها و ژنهای دیگری را فعال میکند (رد گزینۀ ‪ )۱‬و در‬
‫نتیجه‪ ،‬در مغز جانور فرایندهای پیچیدهای به راه میافتد که در نتیجۀ آنها‪ ،‬موش ماده رفتار مراقبت مادری را نشان میدهد؛ بنابراین‪ ،‬آنزیمها و ژنهای مختلفی‬
‫در راهاندازی فرایندهای پیچیده نقش دارند (نادرستی گزینۀ ‪ .)۴‬پس حواستون باشه که ژن ‪ B‬خودش دستور ساخت یه پروتئین رو میده که آنزیمی هم نیست‬
‫اما این پروتئین‪ ،‬باعث فعالشدن یهسری آنزیم و ژنهای دیگه میشه که بعداً اینا میتونن فرایندهای پیچیدهای رو توی مغز راهاندازی کنن‪ .‬پژوهشگران با ایجاد‬
‫جهش در ژن ‪ B‬آن را غیرفعال کردند‪ .‬موشهای مادهای که ژنهای جهشیافته داشتند‪ ،‬ابتدا بچه موشهای تازه متولد شده را وارسی کردند (رد گزینۀ ‪ )۲‬ولی‬
‫بعد آنها نادیده گرفتند و رفتار مراقبت نشان ندادند‪.‬‬
‫نکات مهم رفتار مراقبت از زادهها در موش ماده‬
‫ارسال اطالعات حسی به مغز موش ماده‪ ،‬سبب فعالشدن ژن ‪ B‬در گروهی از یاختههای مغزی میشود‪.‬‬
‫ژن ‪ ،B‬مربوط به نوعی ‪ mRNA‬است که دستور ساخت یک پروتئین را میدهد‪.‬‬
‫پروتئین ساختهشده از ژن ‪ ،B‬میتواند آنزیمها و ژنهای دیگری را فعال کند‪ .‬فعالشدن این آنزیمها و ژنها‪ ،‬سبب راهاندازی فرایندهای پیچیدهای در مغز میشود‬
‫که منجر به بروز رفتار مراقبت مادری میشوند‪.‬‬
‫در موش مادۀ جهشیافته نیز امکان وارسی نوزادان وجود دارد ولی موش جهشیافته‪ ،‬رفتار مراقبت مادری را نشان نمیدهد‪.‬‬

‫‪ -15‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ آنزیمهای برشدهنده بهدرستی بیان شده است؟‬


‫الف‪ -‬همانند آنزیم لیگاز‪ ،‬فقط در جانداران دارای دِنا (‪)DNA‬ی حلقوی مشاهده میشوند‪.‬‬
‫ب‪ -‬برخالف آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز)‪ ،‬میتوانند پیوند فسفودیاستر را بشکنند‪.‬‬
‫ج‪ -‬همانند آنزیم هلیکاز‪ ،‬میتوانند باعث شکستهشدن پیوندهای هیدروژنی شوند‪.‬‬
‫د‪ -‬برخالف آنزیم پرفورین‪ ،‬میتوانند در مقابله با ویروسهای بیماریزا مؤثر باشند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ چند موردی ـ مقایسه ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۲‬‬

‫موارد «الف» و «ج» صحیح هستند‪ .‬آنزیمهای برشدهنده در باکتریها وجود دارند و قسمتی از سامانۀ دفاعی آنها محسوب میشوند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫بررسی همۀ موارد‪:‬‬

‫الف) به طور کلی‪ ،‬همۀ جانداران دارای دِنا (‪)DNA‬ی حلقوی هستند‪ .‬در باکتریها‪ ،‬فقط دِنای حلقوی (در کروموزوم اصلی یا به صورت پالزمید) وجود دارد‪.‬‬
‫یاختههای یوکاریوتی نیز در میتوکندری و پالست خود میتوانند دارای دِنای حلقوی باشند‪.‬‬
‫ب و ج) آنزیم دِنابسپاراز (‪DNA‬پلیمراز) میتواند با فعالیت نوکلئازی خود و در فرایند ویرایش‪ ،‬پیوند فسفودی استر را بشکند‪ .‬آنزیم هلیکاز نیز در فرایند‬
‫همانندسازی پیوندهای هیدروژنی بین دو رشتۀ دِنا را میشکند‪ .‬آنزیمهای برشدهنده میتوانند در جایگاه تشخیص خود‪ ،‬پیوند فسفودیاستر را بشکنند (نادرستی‬
‫مورد ب؛ بهدلیل «برخالف»)‪ .‬همچنین آنزیم برشدهنده میتواند باعث شکستهشدن پیوندهای هیدروژنی شود‪ .‬مثالً آنزیم ‪ ،EcoR۱‬پیوند فسفودیاستر بین‬
‫نوکلئوتید گوانیندار و آدنیندار در هر دو رشتۀ جایگاه تشخیص خود را برش میزند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬انتهایی از مولکول دِنا ایجاد میشود که یک رشتۀ آن بلندتر از‬
‫رشتۀ مقابل است و به آن انتهای چسبنده می گویند‪ .‬برای تشکیل چنین انتهایی از مولکول دِنا‪ ،‬عالوه بر پیوندهای فسفودیاستر‪ ،‬پیوندهای هیدروژنی بین دو‬
‫رشتۀ دِنا در منطقۀ تشخیص نیز شکسته میشوند (درستی مورد ج)‪.‬‬
‫د) آنزیمهای برشدهنده‪ ،‬قسمتی از سامانۀ دفاعی باکتریها هستند و بنابراین‪ ،‬میتوانند در مقابله با ویروسهای بیماریزای باکتریها مؤثر باشند‪ .‬آنزیم پرفورین‬
‫نیز که توسط یاختۀ کشندۀ طبیعی یا لنفوسیت ‪ T‬کشنده تولید میشود‪ ،‬در مبارزه با بیماریهای ویروسی مؤثر است‪.‬‬
‫ترکیب با فصل ‪ 5‬یازدهم‪ :‬لنفوسیتها انواع مختلفی دارند‪.‬‬
‫لنفوسیتی را که در دفاع غیر اختصاصی نقش دارد‪ ،‬یاختۀ کشندۀ طبیعی‬
‫مینامند که یاختههای سرطانی و آلوده به ویروس را نابود میکند‪ .‬یاختۀ‬
‫کشندۀ طبیعی‪ ،‬به یاختۀ سرطانی متصل میشود‪ ،‬با ترشح پروتئینی به نام‬
‫پرفورین منفذی در غشا ایجاد میکند‪ .‬سپس با وارد کردن آنزیمی به درون‬
‫یاخته‪ ،‬باعث مرگ برنامهریزی شده یاخته میشود‪ .‬در یاختهها‪ ،‬برنامهای وجود‬
‫دارد که در صورت اجرای آن‪ ،‬یاخته میمیرد‪ .‬این نوع مرگ را مرگ‬
‫برنامهریزیشده مینامند‪ .‬لنفوسیتهای دفاع اختصاصی را لنفوسیتهای ‪B‬‬
‫و ‪ T‬مینامند‪.‬‬

‫‪ -16‬اولین ژندرمانی موفقیتآمیز در سال ‪ 1990‬برای یک دختر بچه ‪ 4‬ساله انجام شد‪ .‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ بیماری این فرد و روشهای درمانی‬
‫قابلاستفاده برای آن درست است؟‬
‫الف‪ -‬لنفوسیتهای تغییریافته در روش ژندرمانی‪ ،‬برای مدت کوتاهی میتوانند مولکول الزم برای فعالیت دستگاه ایمنی را بسازند‪.‬‬
‫ب‪ -‬در ژندرمانی‪ ،‬پس از ایجاد برش در مادۀ وراثتی ویروس و جلوگیری از تکثیر آن‪ ،‬ژن سالم درون ویروس جاسازی میشود‪.‬‬
‫ج‪ -‬در هر کدام از روشهای درمانیِ افراد مبتال به این بیماری‪ ،‬تولید نوعی پروتئین در بدن فرد بیمار افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫د‪ -‬در زن بیمار‪ ،‬فقط دگرۀ (الل) نهفتۀ بیماری وجود دارد که باعث میشود لنفوسیتها نتوانند یک آنزیم مهم را بسازند‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲۷‬ـ سخت ـ چندموردی ـ ترکیبی ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینه ‪۳‬‬

‫فقط مورد (ج)‪ ،‬نادرست است‪ .‬اولین ژندرمانی موفقیتآمیز در سال ‪ ۱۹۹۰‬برای یک دختر بچۀ ‪ ۴‬ساله‪ ،‬دارای نوعی نقص ژنی انجام شد‪ .‬این ژن جهشیافته‬
‫نمیتوانست یک آنزیم مهم دستگاه ایمنی را بسازد‪ .‬دقت داشته باشید که ژندرمانی یعنی قرار دادن نسخۀ سالم یک ژن در یاختههای فردی که دارای نسخهای‬
‫ناقص از همان ژن است‪ .‬بنابراین‪ ،‬ژندرمانی برای بیماریهایی قابلانجام است که در آنها‪ ،‬الل بیماریزا نهفته باشد‪ .‬زیرا‪ ،‬اگر الل بیماریزا بارز باشد‪ ،‬با توجه‬
‫به اینکه الل بیماریزا از بدن فرد خارج نمیشود‪ ،‬حتی پس از اضافهکردن الل سالم به بدن فرد نیز همچنان عالئم بیماری در فرد دیده میشود (درستی مورد‬
‫د)‪ .‬برای درمان افراد مبتال به این بیماری‪ ،‬عالوهبر ژندرمانی میتوان از روشهایی مثل پیوند مغز استخوان و یا تزریق آنزیم هم استفاده کرد‪ .‬در ژندرمانی و‬
‫پیوند مغز استخوان‪ ،‬یاختههای تولیدکنندۀ آنزیم (لنفوسیتهای تغییریافته یا لنفوسیتهای تولید شده توسط مغز استخوان سالم) وجود دارند و میتوانند آنزیم‬
‫را بسازند‪ .‬اما در روش تزریق آنزیم‪ ،‬یاختۀ سالم تولیدکنندۀ آنزیم در بدن فرد وجود ندارد و آنزیم در بدن فرد ساخته نمیشود (نادرستی مورد ج)‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) در نخستین ژندرمانی‪ ،‬ابتدا لنفوسیتها را از خون بیمار جدا کردند و در خارج از بدن کشت دادند‪ .‬سپس نسخهای از ژن کارآمد را به لنفوسیتها منتقل‬
‫و آنها را وارد بدن بیمار کردند‪ .‬اگرچه این یاختهها توانستند آنزیم مورد نیاز بدن را بسازند ولی چون قدرت بقای زیادی ندارند‪ ،‬الزم بود بیمار بهطور متناوب‬
‫لنفوسیتهای مهندسیشده را دریافت کند‪.‬‬
‫ب) در ژندرمانی‪ ،‬ابتدا ویروس را در آزمایشگاه طوری تغییر می دهند که نتواند تکثیر شود و طی این مرحله‪ ،‬برشی در مادۀ وراثتی ویروس ایجاد میشود و در‬
‫مرحلۀ بعدی‪ ،‬ژن سالم درون ویروس جاسازی میشود‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫‪ -17‬چند مورد‪ ،‬دربارۀ رفتارهای جانور به طور صحیحی بیان شده است؟‬
‫الف‪ -‬خواب زمستانی خرس قطبی برخالف رفتار دگرخواهی دم عصاییِ نگهبان‪ ،‬میتواند به بقای جانور کمک کند‪.‬‬
‫ب‪ -‬رکود تابستانی در الکپشت همانند مهاجرت پروانۀ مونارک‪ ،‬میتواند در پاسخ به کاهش منابع غذایی انجام شود‪.‬‬
‫ج‪ -‬رفتار مهاجرت سارها همانند قلمروخواهی طاووس نر‪ ،‬میتواند با هدف تأمین بیشترین انرژی خالص در غذایابی انجام شود‪.‬‬
‫د‪ -‬دور انداختن پوستۀ تخمهای شکسته از النه برخالف تغییر در رفتار غذایابی‪ ،‬میتواند برای کاهش احتمال شکار شدن انجام شود‪.‬‬
‫‪۴ )۴‬‬ ‫‪۳ )۳‬‬ ‫‪۲ )۲‬‬ ‫‪۱ )۱‬‬
‫(‪ ۱۲0۸‬ـ سخت ـ چند موردی ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۳‬‬

‫فقط مورد «د» نادرست است‪ .‬پرندۀ کاکایی پس از آنکه جوجههایش از تخم بیرون میآیند‪ ،‬پوستههای تخم را از النه خارج میکند‪ .‬کاکاییها رفتار دور انداختن‬
‫پوستۀ تخم های شکسته از النه را برای کاهش احتمال شکار شدن و افزایش احتمال بقای جوجهها انجام میدهند‪ .‬هنگام غذایابی ممکن است جانور خود در‬
‫خطر شکار شدن یا آسیب دیدن قرار بگیرد‪ .‬به همین علت است که هنگام وجود شکارچی یا رقیب‪ ،‬جانوران رفتارهای غذایابی خود را تغییر میدهند و در حالتی‬
‫آماده و گوش به زنگ به غذایابی مشغول میشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬مورد «د» به خاطر کلمۀ «برخالف» نادرست است‪.‬‬
‫بررسی سایر موارد‪:‬‬

‫الف) برخی جانوران (نظیر خرس قطبی) برای بقا در زمستان‪ ،‬خواب زمستانی دارند‪ .‬دمعصاییِ نگهبان در هنگام احساس وجود شکارچی‪ ،‬دیگران را با فریاد آگاه‬
‫میکند‪ .‬جانور با این کار توجه شکارچی را به خود جلب کرده و احتمال بقای خود را کاهش میدهد‪.‬‬
‫ب و ج) استفادۀ اختصاصی از منابع قلمرو می تواند غذا و انرژی دریافتی جانور را افزایش دهد‪ .‬تغییر فصل و نامساعد شدن شرایط محیط و کاهش منابع موردنیاز‪،‬‬
‫جانوران را وا میدارد به سوی زیستگاههای مناسبتر برای تغذیه‪ ،‬بقا و زادآوری مهاجرت کنند (درستی مورد ج)‪ .‬رکود تابستانی نیز در پاسخ به نبود غذا یا‬
‫دورههای خشکسالی انجام میشود (درستی مورد ب)‪.‬‬

‫‪ -18‬شکل مقابل‪ ،‬بخشی از یکی از مراحل همسانهسازی دِنا (‪ )DNA‬در نوعی باکتری را نشان میدهد‪ .‬با توجه به شکل‪،‬‬
‫کدام عبارت‪ ،‬درست است؟‬
‫‪ )۱‬در مرحلۀ قبلی برخالف این مرحله‪ ،‬همواره از انواعی آنزیم برشدهنده استفاده میشود‪.‬‬
‫‪ )۲‬در این مرحله برخالف مرحلۀ بعدی‪ ،‬ژن خارجی در دِنا (‪)DNA‬ی ناقل جاگذاری میشود‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬در این مرحله برخالف مرحلۀ قبلی‪ ،‬همواره شوک حرارتی باعث ایجاد منفذ در دیوارۀ باکتری میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬در مرحلۀ بعدی برخالف این مرحله‪ ،‬همواره دِنا (‪ )DNA‬نوترکیب مستقل از دِنا (‪)DNA‬ی اصلی تکثیر میشود‪.‬‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ متوسط ـ مقایسه ـ شکلدار ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬

‫شکل مربوط به مرحلۀ وارد کردن ِدنای نوترکیب به یاختۀ میزبان (مرحلۀ سوم همسانهسازی ِدنا) است‪ .‬مرحلۀ قبلی آن‪ ،‬مرحلۀ اتصال قطعۀ ِدنا به ناقل و تشکیل‬
‫ِدنای نوترکیب و مرحلۀ بعدی آن‪ ،‬جداسازی یاختههای تراژنی است‪.‬‬

‫بررسی همۀ گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬استفاده از آنزیم برشدهنده مربوط به مرحلۀ اول (جداسازی قطعه ای از دِنا) و دوم (برای برش دیسک و متصل کردن قطعۀ جدا شده از دنا به آن) همسانهسازی‬
‫دِنا است‪ .‬دقت داشته باشید که در فرایند همسانهسازی دنا‪ ،‬از یک نوع آنزیم برشدهنده استفاده میکنیم‪.‬‬
‫‪ )۲‬جاگذاری ژن خارجی در دِنای ناقل‪ ،‬مربوط به مرحلۀ دوم همسانهسازی دِنا (اتصال قطعۀ دِنا به ناقل و تشکیل دِنای نوترکیب) است‪.‬‬
‫‪ )۳‬در مرحلۀ سوم همسانه سازی دِنا (وارد کردن دِنای نوترکیب به یاختۀ میزبان)‪ ،‬دِنای نوترکیب را به درون یاختۀ میزبان مثالً باکتری منتقل میکنند‪ .‬به این‬
‫منظور باید در دیوارۀ باکتری منافذی ایجاد شود‪ .‬این منافذ را میتوان با کمک شوک الکتریکی و یا شوک حرارتی همراه با مواد شیمیایی ایجاد کرد‪.‬‬
‫‪ )۴‬در مرحلۀ چهارم همسانهسازی دِنا (جداسازی یاختههای تراژنی)‪ ،‬همانندسازی دِنا انجام میشود‪ .‬در شرایط مناسب‪ ،‬باکتریهای تراژنی با سرعت باالیی تکثیر‬
‫میشوند‪ .‬همچنین از دِناهای نوترکیب نیز به صورت مستقل از فامتنِ (کروموزوم) اصلی یاخته‪ ،‬نسخههای متعددی ساخته میشود‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫مقایسۀ مراحل همسانهسازی ِدنا‬


‫جداسازی‬
‫وارد کردن ِدنای نوترکیب‬ ‫اتصال قطعۀ ِدنا به ناقل و‬ ‫جداسازی‬
‫یاختههای‬ ‫مرحله‬
‫به یاختۀ میزبان‬ ‫تشکیل ِدنای نوترکیب‬ ‫قطعهای از ِدنا‬
‫تراژنی‬

‫استفاده از آنزیم برشدهنده‬

‫ایجاد انتهای چسبنده‬

‫شکستن پیوند فسفودیاستر‬

‫استفاده از آنزیم لیگاز‬

‫تشکیل پیوند فسفودیاستر‬

‫ایجاد منفذ در دیوارۀ باکتری‬

‫شوک الکتریکی ‪ /‬حرارتی همراه‬


‫با مواد شیمیایی‬

‫استفاده از آنتیبیوتیک‬

‫نابودی باکتریهای فاقد ِدنای‬


‫نوترکیب‬

‫همانندسازی ِدنای نوترکیب‬

‫رونویسی ژن مقاومت به‬


‫آنتیبیوتیک‬

‫تولید یاختۀ تراژنی‬

‫تکثیر یاختۀ تراژنی‬

‫‪ -19‬کدام گزینه‪ ،‬برای تکمیل عبارت زیر مناسب است؟‬


‫«دربارۀ ‪ ،..................‬میتوان گفت که همواره پروتئین تولیدشده در مهندسی پروتئین ‪ ..................‬دارد‪».‬‬
‫‪ )۱‬اینترفرون برخالف پالسمین ـ نسبت به پروتئین طبیعی‪ ،‬فعالیت بیشتری‬
‫‪ )۲‬پالسمین همانند آمیالز ـ نسبت به پروتئین طبیعی‪ ،‬پایداری بیشتری در برابر گرما‬
‫‪ )۳‬آمیالز برخالف اینترفرون ـ توالی آمینواسیدی متفاوتی با پروتئین تولیدشده در مهندسی ژنتیک‬
‫‪ ) ۴‬پالسمین همانند اینترفرون ـ نسبت به پروتئین تولید شده در مهندسی ژنتیک‪ ،‬قابلیت نگهداری بیشتری‬
‫(‪ ۱۲۰۷‬ـ سخت ـ مقایسه ـ مفهومی)‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ ‪۴‬‬

‫تغییر اینترفرون در مهندسی پروتئین‪ ،‬باعث میشود که فعالیت ضدویروسی اینترفرون ساختهشده را به اندازۀ پروتئین طبیعی افزایش دهد و همچنین آن را‬
‫پایدارتر کند‪ .‬تغییر پالسمین در مهندسی پروتئین نیز باعث میشود که پایداری‪ ،‬مدت زمان فعالیت پالسمایی و اثرات درمانی آن بیشتر میشود‪ .‬افزایش پایداری‬
‫در نگهداری طوالنیمدت پروتئینهایی که بهعنوان دارو استفاده میشوند‪ ،‬اهمیت زیادی دارد‪.‬‬
‫نکته‪ :‬دقت داشته باشید که در تمام مثالهای ذکرشده در کتاب درسی برای مهندسی پروتئین (آمیالز‪ ،‬اینترفرون‪ ،‬پالسمین)‪ ،‬افزایش پایداری پروتئین انجام‬
‫میشود‪.‬‬

‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬تغییر اینترفرون در مهندسی پروتئین باعث میشود که فعالیت ضدویروسی اینترفرون ساخته شده را به اندازۀ پروتئین طبیعی (نه بیشتر از پروتئین طبیعی!)‬
‫افزایش دهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬تولید آمیالز در مهندسی پروتئین‪ ،‬باعث میشود که آنزیمی تولید شود ک ه پایداری زیادی در مقابل گرما دارد‪ .‬مشاهده شده است که در طبیعت نیز آمیالز‬
‫مقاوم به گرما وجود دارد؛ مثالً باکتریهای گرمادوست در چشمههای آب گرم دارای آمیالزهایی هستند که پایداری بیشتری در مقابل گرما دارند‪.‬‬
‫‪ )۳‬روشهای جدید امکان ایجاد تغییرات دلخواه در توا لی آمینواسیدهای یک پروتئین را فراهم کرده است که میتوان از آنها به منظور تغییر در ویژگیهای‬
‫یک پروتئین و بهبود عملکرد آن بهره مند شد‪ .‬تغییر جزئی‪ ،‬شامل تغییر در رمز یک یا چند آمینواسید در مقایسه با پروتئین طبیعی است‪ .‬تغییرات عمده‪،‬‬
‫گستردهتر است و میتواند شامل برداشتن قسمتی از ژن یک پروتئین تا ترکیب بخشهایی از ژنهای مربوط به پروتئینهای متفاوت باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬تغییر آمیالز‪،‬‬
‫اینترفرون و پالسمین در مهندسی پروتئین باعث تغییر در توالی آمینواسیدی آنها نسبت به پروتئین تولیدشده در مهندسی ژنتیک میشود‪ .‬مثالً‪ ،‬به کمک‬

‫‪16‬‬
‫زیستشناسی ـ جلسۀ هشتم‬

‫فرایند مهندسی پروتئین و تغییر جزئی در رمز آمینواسید‪ ،‬توالی آمینواسیدهای اینترفرون طوری تغییر مییابد که بهجای یکی از آمینواسیدهای آن‪ ،‬آمینواسید‬
‫دیگری قرار میگیرد‪.‬‬
‫دام تستی‪:‬‬
‫هم اینترفرون و هم پالسمینی که به کمک مهندسی پروتئین تولید میشوند‪ ،‬نسبت به اینترفرون و پالسمین تولید شده در بدن‪ ،‬پایدارتر هستند‪.‬‬ ‫•‬
‫با استفاده از مهندسی پروتئین‪ ،‬آمیالزهایی تولید شدند که میتوانند در دمای باال فعالیت داشته باشند‪.‬‬ ‫•‬

‫آنزیم آمیالز سبب تجزیه نشاسته به گلوکز نمیشود!‬


‫به منظور تولید اینترفرون و پالسمین در مهندسی پروتئین باید یک آمینواسید به جای یک آمینواسید دیگر قرار گیرد و ساختار اول پروتئین تغییر نماید‪.‬‬ ‫•‬

‫افزایش پایداری پروتئینها با مهندسی پروتئین‬


‫پالسمین‬ ‫اینترفرون‬ ‫آمیالز‬ ‫نام پروتئین‬
‫دارای فعالیت ضدویروسی ‪ /‬ایجاد‬ ‫تجزیۀ مولکولهای نشاسته به‬
‫تجزیۀ لختهها‬ ‫عملکرد‬
‫مقاومت در برابر ویروسها‬ ‫قطعات کوچکتر‬
‫از جمله آنزیمهای پرکاربرد صنعتی‬
‫دارای کاربرد درمانی ‪ /‬تجزیۀ‬
‫تولید داروهای ضدویروسی‬ ‫‪ /‬کاربرد در بخشهای صنایع‬ ‫کاربرد‬
‫لختههای اضافی در سرخرگها‬
‫غذایی‪ ،‬نساجی و تولید شویندهها‬
‫مهندسی ژنتیک‬ ‫مهندسی ژنتیک‬ ‫مهندسی ژنتیک‬ ‫روش تولید پروتئين اولیه‬
‫افزایش مدت زمان فعالیت‬ ‫تولید آمیالزهای پایدار در برابر‬
‫افزایش عملکرد و پایداری پروتئین‬ ‫نقش مهندسی پروتئین‬
‫پالسمایی‪ ،‬افزایش اثرات درمانی‬ ‫گرما‬
‫جهش جانشینی دگرمعنا‪:‬‬
‫جهش جانشینی دگرمعنا‪ :‬جایگزین‬
‫جایگزین کردن فقط یک‬ ‫ـــــ‬ ‫روش تغییر پروتئین‬
‫کردن فقط یک آمینواسید‬
‫آمینواسید‬
‫‪۱‬ـ اثر طوالنیمدت در پالسما‬ ‫‪۱‬ـ افزایش فعالیت ضدویروسی تا‬
‫کاهش زمان واکنش‪ ،‬صرفهجویی‬
‫‪۲‬ـ اثرات درمانی بهتر‬ ‫حد پروتئین طبیعی‬
‫اقتصادی و در نتیجه‪ ،‬افزایش‬ ‫نتیجه‬
‫‪۳‬ـ پایدارتر شدن پروتئين ←‬ ‫‪۲‬ـ پایدارتر شدن پروتئين ←‬
‫بهرهوری صنعتی‬
‫افزایش مدت نگهداری دارو‬ ‫افزایش مدت نگهداری دارو‬

‫‪ -20‬به طور معمول‪ ،‬در ارتباط با نظام جفتگیری در جانوران‪ ،‬میتوان گفت فقط در بعضی از ‪..........‬‬
‫‪ )۱‬پستانداران‪ ،‬یکی از والدین پرورش و نگهداری از زادهها را انجام میدهد‪.‬‬
‫‪ )۲‬پرندگان‪ ،‬یکی از دو جانور نر و ماده‪ ،‬سهم بیشتری در انتخاب جفت دارد‪.‬‬
‫‪ )۳‬طاووسهای نر‪ ،‬نگهداری از قلمرو و پناهگاه ایمن از شکارچیها دیده میشود‪.‬‬
‫‪ )۴‬پستانداران‪ ،‬والد نر به طور غیرمستقیم در پرورش زادهها به جنس ماده کمک میکند‪.‬‬
‫(‪)128‬‬ ‫پاسخ‪ :‬گزینۀ‪2‬‬

‫بیشتر پرندگان تکهمسراند؛ در این نظام جانور نر و ماده در انتخاب جفت سهم مساوی دارند‪ .‬پس در بعضی پرندگان‪ ،‬یکی از دو جنس نر یا ماده‪ ،‬سهم‬
‫بیشتری در انتخاب جفت دارد‪.‬‬
‫بررسی سایر گزینهها‪:‬‬

‫‪ )۱‬بیشتر (نه بعضی) پستانداران نظام چندهمسری دارند؛ در نظام چندهمسری‪ ،‬یکی از والدین پرورش و نگهداری زادهها را انجام میدهد و جانور در نگهداری‬
‫زادهها نقشی ندارد‪.‬‬
‫‪ ) ۳‬طاووس نر نظام چندهمسری دارد‪ .‬جانور نر در این نظام جفتگیری‪ ،‬میتواند با نگهداری از قلمرو‪ ،‬منابع غذایی‪ ،‬محل النه و پناهگاه ایمن از شکارچیها‪ ،‬به‬
‫طور غیرمستقیم به مادهها کمک کند‪ .‬پس قید «بعضی» برای این گزینه‪ ،‬اشتباه است‪.‬‬
‫‪ ) ۴‬همانطور که گفتیم‪ ،‬بیشتر پستانداران نظام چندهمسری دارند و در این نظام‪ ،‬والد نر میتواند با نگهداری از قلمرو‪ ،‬منابع غذایی‪ ،‬محل النه و پناهگاه ایمن از‬
‫شکارچیها‪ ،‬به طور غیرمستقیم به مادهها کمک کند‪ .‬پس قید درست برای این عبارت‪« ،‬بیشتر» است نه «بعضی»‪.‬‬
‫نوعی جیرجیرک‬ ‫طاووس‬
‫جانور نر رفتار انتخاب جفت را انجام میدهد‪.‬‬ ‫جانور ماده رفتار انتخاب جفت را انجام میدهد‪.‬‬
‫بزرگتر بودن اندازۀ جانور ماده‪ ،‬یک صفت سازگارکننده است‪.‬‬ ‫داشتن پرهای درخشان و پر رنگ و نقش در جانور نر‪ ،‬یک صفت سازگارکننده است‪.‬‬
‫بین مادهها برای انتخاب شدن رقابت وجود دارد‪.‬‬ ‫بین نرها برای انتخاب شدن رقابت وجود دارد‪.‬‬

‫‪17‬‬

You might also like