Professional Documents
Culture Documents
رشته های علوم تجربی ،رياضی و فيزيک ـ شاخه های فنّی و حرفه ای و کار دانش
1396
وزارت آموزش و پرورش
سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي
عربی ،زبان قرآن ( )1ـ دورۀ دوم متوسطه ـ 110206 نام کتاب:
سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی پدیدآورنده:
دفتر تألیف کتاب های درسی عمومی و متوسطه نظری مدیریت برنامه ریزی درسی و تألیف:
ســيدمهدی
دمحمد دلبــریّ ،
ّ ســي
حبیــب تقوايــی ،علی جــان بزرگــی ،حســن حيــدریّ ، شناسه افزوده برنامه ریزی و تألیف:
ســيف و فاطمــه يوســف نژاد (اعضــای شــورای برنامه ريــزی)
محمديــان و عــادل اشــکبوس (اعضــای
ابــاذر عباچــی ،علــی چراغــی ،محی الدّ يــن بهــرام ّ
ـيداکبر ميرجعفــری (ويراســتار)
گــروه تأليــف) ـ عــادل اشــکبوس (ســرگروه تأليــف) ـ سـ ّ
اداره ّ
کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی مدیریت آمادهسازی هنری:
محمــد مهــدی ذبیحــی فــرد ( طراحــی جلــد ّ لیــدا نیـک روش (مدیــر امــور فنــی و چــاپ) ـ شناسه افزوده آماده سازی:
و صفحه آرایــی) ـ مــراد فتّاحــی (تصویرگــر)ـ علــی نجمــی ،ســیف اهلل بیــک ّ
محمــد دلیونــــد،
فاطمــه پزشــکی ،ســپیده ملــک ایــزدی ،ناهیــد خیــام باشــی (امــور آماده ســازی)
تهران :خیابان ایرانشــهر شــمالی ـ ســاختمان شــمارۀ ٤آموزش و پرورش (شــهید موسوی) نشانی سازمان:
تلفن٩ :ـ ،٨٨٨٣١١٦١دورنگار ،٨٨٣٠٩٢٦٦ :کد پستی١٥٨٤٧٤٧٣٥٩ :
وبگاه www.chap.sch.ir :و www.irtextbook.ir
شــرکت چــاپ ونشــر کتاب هــای درســی ایــران تهــران :کیلومتــر ١٧جــادۀ مخصــوص ناشر:
کــرج ـ خیابــان ( ٦١داروپخــش) تلفــن ٥ :ـ ،٤٤٩٨٥١٦١دورنــگار ،44985160 :صنــدوق
پســتی١٣٩ :ـ ٣٧٥١٥
شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران «سهامی خاص» چاپخانه:
چاپ دوم 1396 سال انتشار و نوبت چاپ:
شابک 2ـ2499ـ05ـ964ـ978
2ـ 2499ـ 05ـ 964ـ ISBN: 978
يني ( َر ِح َمهُ اللّهُ) :
قال ْالِما ُم الْ ُخ َم ُّ
َ
پیشگفتار .....................الف
اَلدَّ ْر ُس ْالَ َّو ُل 1 .................
ذاكَ ه َو اللّٰهُ +اَل َّتعا ُرف-------------------------------------------------------
اَلدَّ ْر ُس الثّاين 9 ...............
اَلْ َموا ِع ُظ الْ َعدَ ديَّ ُة +ا َْلَعدا ُد ِمن وا ِح ٍد إلَی ِم َئ ٍة +يف َمطا ِر ال َّن َج ِ
ف --------------
اَلدَّ ْر ُس الثّالِ ُث 21 .............
سم الْ َجواز ِ
ات------------------------- الس َم ِك +أَ ُ
شکال ْالَفعالِ ( + )1يف ِق ِ َمطَ ُر َّ
اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع 33 ..............
فتيش ---------------------- ْمي +أَ ُ
شکال ْالَفعالِ ( + )2يف صالَ ِة ال َّت ِ اَل َّتعايُ ُش ِّ
السل ُّ
اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس 45 ..........
َلق اللّٰ ِه﴾ +اَلْ ُجملَ ُة الْ ِفعل َّي ُة َو ِالسم َّي ُة َ +م َع سائِ ِق َس ّيا َر ِة ْالُج َر ِة ------
﴿هذا خ ُ
السا ِد ُس 59 ..........
اَلدَّ ْر ُس ّ
جهول َ +م َع َمسؤولِ ْاستِقبالِ الْفُندُ قِ ------------------- ذوالْقَرنَ ِني +اَلْ ِف ُ
عل الْ َم ُ
الساب ُِع 71 ............
اَلدَّ ْر ُس ّ
يــا َمــن يف الْبِحــا ِر َعجائِ ُبــهُ +اَلْجــا ُّر َو الْ َمجــرو ُر َو نــونُ الْوِقايَ ـ ِة َ +مـ َـع ُم ـر ِِف
مــات الْفُنــدُ قِ ---------------------------------------------------------- خَدَ ِ
اَلدَّ ْر ُس الثّا ِم ُن 87 ..........
اسم الْ ُمبالَ َغ ِة + سم الْفا ِعلِ َو ُ
اسم الْ َمفعولِ َو ُ ِصنا َع ُة ال َّتلميعِ يف ْالَد َِب الْفار ِّ
ِيس +اِ ُ
ف الْ َج ّوالِ ------------------------------------------------ ِشا ُء َشي َح ِة الْهاتِ ِ
اَلْ ُم ْع َج ُم 101 ..................
پیشگفتار
سخنی با دبريان ،گروه های آموزشی ،مديران مدارس و اوليای دانش آموزان
شايسته است که دبري عربی برای تدریس این کتاب:
.1کتاب های عربی پايه های هفتم تا نهم را تدريس يا به دقّت مطالعه کرده باشد؛
.2دورۀ آموزشی توجيهی ضمن خدمت اين کتاب را گذرانده باشد؛
.3کتاب معلّم و نرمافزار «بر فراز آسامن» ويژۀ آموزش معلّامن را با دقّت کافی بررسی
کرده باشد.
خدای را سپاسگزاريم که به ما توفیق داد تا با نگارش نخستني کتاب «عربی ،زبان قرآن (»)1
ويژۀ پايۀ دهم رشته های غري «ادب ّيات و علوم انسانی» به جوانان كشور عزیزمان خدمتی
فرهنگی ارائه کنيم.
رویكرد برنامۀ درسی عربی بر اساس برنامۀ درسی ملّی اين است:
«پرورش مهارت های زبانی به منظور تقويت فهم قرآن و متون دينی و کمک به زبان و ادب ّيات
فارسی»
شيوۀ تأليف کتاب های عربی هفتم تا دهم منت محوری است .انتظار می رود دانش آموز
پايۀ دهم بتواند در پايان سال تحصيلی متون و عبارات سادۀ قرآنی را در ح ّد ساختارهای
خوانده شده ،درست بخواند و معنای آنها را بفهمد و ترجمه کند.
اين کتاب با تو ّجه به مص ّوبات اسناد باالدستی «قانون اساسی»« ،برنامۀ درسی ملّی» و
«راهنامی برنامۀ درسی» نوشته شده است .برنامۀ درسی ملّی ،مهم ترين سند تألیف کتب
درسی است .راهنامی برنامۀ درسی عربی نيز نقشۀ راه تأليف تـامم کتاب های درسی
عربی است.
الف
کلامت کتاب های عربی هفتم تا دهم ،پرکاربردترين واژگان زبان عربی است که در قرآن،
حديث ،روايات و زبان و ادب ّيات فارسی بسيار به کار رفته است .در اين کتاب 363کلمۀ
پرکاربرد به کار رفته و افزون بر آن نزديک به 850واژۀ کتاب های عربی هفتم ،هشتم و نهم
نيز در کتاب دهم تکرار شده است؛ پس در واقع هدف ،آموزش حدود 1200واژۀ پربسامد
زبان عربی است 552 .واژه از 850واژۀ سه کتاب دورۀ ا ّول متوسطه کاربرد قرآنی داشتند.
در سه کتاب دورۀ دوم متوسطه نيز چنني خواهد شد.
هدف اصلی ،فهم منت به ويژه فهم قرآن کريم و نيز متون دينی هامنند احاديث ،دعاها و متون ادب
فارسی آميخته با واژگان عربی است.
از آنجا که يکی از چهار مهارت زبانی «سخن گفنت» است و به استناد برنامۀ درسی ملّی؛ مکالـامت
کوتاهی در کتاب گنجانده شده؛ مکالـمه بسرتی مناسب برای آموزش هر زبانی است و کالس درس را
جذّاب ،شاداب ،پرتح ّرک و ف ّعال می سازد؛ ولی هدف اصلی برنامۀ درسی عربی نيست.
مهم ترین تأکيدات دربارۀ شیوۀ تدریس و ارزشیابی كتاب:
(رعايت اين تأکيدات در کنکور و مسابقات علمی ،امتحان نوبت ا ّول و دوم و کتاب های کمک آموزشی
الزامی است .اين نوشته به منزلۀ بخشنامۀ رسمی است).
.1کتاب عربی پايۀ دهم در هشت درس تنظیم شده است .هر درس را می توان در سه جلسۀ آموزشی
کل کتاب در طول سال کفايت می کند. تدريس کرد .این مقدار زمان در مجموع برای تدريس ّ
.2دانش آموز پايۀ دهم تاکنون با اين ساختارها آشنا شده است:
فعل های ماضی ،مضارع ،امر ،نهی ،نفی ،مستقبل ،معادل ماضی استمراری ،ترکيب اضافی و وصفی
برای ترجمۀ صفت مؤخّر در ترکيب هايی مانند «أَخوکُ َّن َّ
الصغ ُري» ،وزن و ريشۀ کلامت ،اسم اشاره،
کلامت پرسشی ،و ساعت خوانی.
هدف از آموزش ترکيب وصفی و اضافی در عربی پايۀ نهم اين است که دانش آموز بتواند ترکيب هايی
مانند «أَخي الْ َعزيز» را داخل جمله (نه بريون از جمله) ترجمه کند.
در بخش وزن و حروف اصلی نيز با چند وزن معروف آشنا شده است.
در ساعت خوانی فقط ساعت کامل ،ربع و نيم آموزش داده شده؛ مثالً «چهار و بيست و پنج دقيقه»
آموزش داده نشده است.
.3درس ا ّول دورۀ آموخته های پيشني است و در هفت درس ديگر نيز اين مرور انجام شده است.
.4در درس دوم عددها آموزش داده می شود .در دورۀ ا ّول متوسطه عددهای اصلی و ترتيبی تا
دوازده آموزش داده شده است .در اين کتاب عددهای اصلی از يک تا صد و عددهای ترتيبی از يکم
تا بيستم آموزش داده خواهد شد .مباحث مطابقت عدد و معدود و ويژگی های معدود جزء اهداف
آموزشی کتاب نيست.
ب
متوسطه با فعل های مج ّرد و مزيد در کتاب درسی آشنا شده اند و در .5دانش آموزان در دورۀ ا ّول ّ
تـمرينات فقط با رصف فعل های ثالثی مج ّرد صحيح و سامل رو به رو شده اند؛ ا ّما فعل های مزيد،
جاب ،أَ َح َّب ،اِ َ
حتَ َق، مهموز ،مضاعف و معتل نيز در کتاب به کار رفته است؛ مانند آ َم َن ،اِبتَ َس َم ،أَت َی ،أَ َ
صاب ،أَعطَی ،ت َ َخ َّر َج ،حا َو َلَ ،ح َّذ َر ،زا َد و ...هدف آموزشیِ درس سوم و چهارم اين است که با
شتی ،أَ َ
اِ َ َ
استفاده از آموخته های سه سال ا ّول با فعل هايی آشنا شوند که «ماضی سوم شخص مفرد» آنها بيش
از سه حرف است .ذکر اصطالحات ثالثی مج ّرد و مزيد و تشخيص ثالثی مج ّرد و مزيد و ذکر نوع باب
معتل ،مهموز ،مضاعف و هر گونه فعلی که و صيغۀ فعل از اهداف آموزشی نيست .فعل های ّ
تغيريات پيچيدۀ رصفی دارد از اهداف کتاب نيست؛ مثالً در کتاب فعل «استفاد» به کار
رفته و فعل استفعل نيز آموزش داده شده است؛ از فعل اِستَ ِف ْد سؤال طرح نـمی شود؛
ولی اگر معنای اِستَفادَتْ را در جمله بخواهيم ،اشکالی ندارد؛ چون تغيرياتی در مقايسه با
اِستَفا َد ندارد .در بخش واژه نامه در انتهای کتاب مضارع و مصدر فعل های ماضی ثالثی مزيد نوشته
شده است تا دانش آموز کم کم اين فعل ها را بشناسد.
.6در درس پنجم جملۀ اسميّه و فعليّه تدريس می شود .هدف شناخت اجزای جمله يعنی فعل ،فاعل،
مفعول به ،مبتدا و خبر است؛ ا ّما قرار دادن اِعراب کلمات هدف نيست .کتاب کامالً حرکت گذاری
ٌ
شده است تا دانش آموز با خواندن متون و عبارات ذوق پيدا کند و به تدريج با اِعراب کلمات آشنا
شود.
.7در درس ششم فعل مجهول تدريس می شود .هدف اين است که دانش آموز جمله های دارای
فعل مجهول را درست معنا کند؛ تبديل جملۀ دارای فعل معلوم به مجهول و برعکس هدف نيست.
.8در درس هفتم معانی حروف جر آموزش داده می شود .دانش آموز بايد بتواند حروف جر و جار و
مجرور را در جمله درست تشخيص داده و ترجمه کند.
.9در درس هشتم مهم ترين وزن های اسم های مشتق تدريس می شود .فقط شناخت نوع آنها و
دانستن معنايشان مطلوب است .تشخيص جامد از مشتق و ساختن اسم مشتق از فعل ارائه شده
هدف کتاب نيست.
.10نيازی به ارائۀ جزوۀ مک ّمل قواعد به دانش آموز نيست .هرچه الزم بوده در کتاب آمده است يا
در سال های بعد خواهد آمد.
.11پژوهش های هر درس ،نـمايش ،سرود ،ترجمۀ تصويری و داستان نويسی ،کار عملی در درس
عربی محسوب می شود.
.12تحليل صرفی و اِعراب ،تعريب ،تشکیل و اِعراب گذاری از اهداف کتاب درسی نيست.
ج
متوسطۀ ا ّول بومی سازی شده و بر اساس «من ،تو ،او ،ما، .13آموزش فعل و ضمير در کتاب های ّ
أنت ،أنتُما ،أنتُمِ ،
أنت، هيُ ،هماُ ،ه َّنَ ،
شما ،ايشان» است .سبک پيشين اين گونه بود« :ه َوُ ،هماُ ،همَ ،
أنتُما ،أنتُ َّن ،أنا ،نَح ُن».
شيوۀ نوين در تدريس آزمايشی کامالً موفّق بود و دانش آموزان درس را بهتر آموختند.
.14تبديل «مذکّر به مؤنّث» يا «مخاطب به غير مخاطب» يا «جمع به غير جمع» و موارد مشابه
از اهداف کتاب نيست.
.15معنای کلمات در امتحان در جمله خواسته می شود.
.16در بخش أنوار القرآن فقط معنای کلماتی م ّد نظر است که به شکل «جای خالی»« ،زيرخط دار»
يا «دو گزينه ای» ط ّراحی شده است .به عبارت ديگر معنای سایر کلمات ،هدف نيست .ضمناً این
بخش برای کار در منزل است و دبیر فقط در صورت داشتن وقت می تواند در کالس کار کند؛ اما در
هر حال در امتحان از آن سؤال طرح می شود.
.17روخوانی های دانش آموز و ف ّعال ّيت های او در بخش مکالمه در طول سال نـمرۀ شفاهی
دانش آموز را تشکيل می دهد.
حل تـمرين در نظر گرفته شده است تا به دفتر تـمرين .18در کتاب جای کافی برای نوشتن ترجمه و ّ
نيازی نباشد.
.19از طریق وبگاه دفتر تألیف می توان با نحوۀ تهیۀ کتاب معلم ،نرم افزار بر فراز آسمان ،بارم بندی
و نمونه سؤال استاندارد آشنا شد .همچنین در شبکه ملی مدارس (رشد) اطالعات سودمند بسیاری را
می توان به دست آورد.
.20از همکاران ارجمند درخواست داريم تا با رويکرد دفتر تأليف همگام شوند؛ زيرا دانش آموزان با
اين شيوه از دورۀ ا ّول متوسطه به دورۀ دوم متوسطه آمده اند.
www.arabic-dept.talif.sch.ir نشانی وبگاه گروه عربی :
د
سخنی با دانش آموز
عربی را می آموزيم؛ زيرا زبان قرآن ،حديث و دعاست؛ زبان رسمی بسياری از کشورهای
مسلامن است؛ زبان و ادب ّيات فارسی با آن درآميخته و برای فهم بهرت زبان فارسی آشنايی با زبان
عربی الزم است؛ يکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متّحد است؛ زبانی کامل ،پرمعنا و قوی است؛
ادبيّات آن غنی است و ...
اين کتاب ادامۀ سه کتاب پيشني است .هرآنچه در سه سال گذشته آموخته ايد در متون،
عبارات و تـمرينهای اين کتاب تکرار شده است .ترجمۀ متون و عبارات کتاب بر عهدۀ شامست و
دبري نقش راهنام دارد .شام به راحتی می توانيد متون را ترجمه کنيد؛ به همني منظور در انتهای کتاب
همۀ واژگان سه کتاب عربی دورۀ ا ّول متوسطه در کنار واژگان جديد منت درس قرار داده شده است.
استفاده از کتاب کار توصيه نـمی شود .برای يادگريی هر زبانی بايد بسيار تکرار و تـمرين
کرد .اگر می خواهيد در درس عربی موفّق تر باشيد ،پيش مطالعه کنيد.
هدف اين کتاب فهم منت است .اگر شام بتوانيد متون عربی را خوب بخوانيد و درست
بفهميد و ترجمه کنيد ،خود به خود می توانيد از فارسی به عربی نيز ترجمه کنيد و حتّی سخن
بگوييد؛ از آيات و احاديث کتاب های درسی عربی می توانيد در انشا و مقاله نويسی و به هنگام
سخرنانی استفاده کنيد.
«کتاب گويا» نيز برای پايۀ تحصيلی تهيّه شده است تا با تلفّظ درست متون آشنا شويد.
حل تـمرين ها در کالس به صورت گروهی است. ترجمۀ متون و عبارات کتاب و ّ
هـ
ا ََّلد ْر ُس ْال َّو ُل
هو ُ
اهلل َ
ذاك َ
1
ـضــ َرهذات الْـ ُغــصــونِ الـ َّن ِِ اُنْــظُــ ْر لِـ ِتـل َْـك الـشَّ ـ َجـ َره
َـيــف صـا َرتْ شَ ــ َجــ َره
َو ک َ ـت ِمـ ْن َحــ َّبــ ٍة
َـيــف نَـ َم ْ ک َ
يُـــ ْخـر ُِج ِمنـ َهـا الـثَّـ َمــــ َره فَـابْ َحـثْ َو ق ُْـل َم ْن ذَاالَّـذي
أَنــ ُعــ ُمـــ ُه ُمــنـ َهـــ ِمــ َره ذاك هـــ َو اللّٰ ُه الَّـــــــذي َ
َو قُــــد َر ٍة ُمــقــتَ ِ
ـــد َره ذو ِحــکــ َمـــ ٍة بـــال ِــغَــ ٍة
ُردي ال َّن َس ِب َو أُ ٍّم تُرکَامن َّي ٍة ،لَ ُه آثا ٌر کَث َري ٌة يف ال َّنرثِ َو الشِّ عرِ.
اقي ِمن أَ ٍب ک ِّ
عروف ال ّرصا ُّيف ،شا ِع ٌر ِعر ٌّ
1ــ الشّ ا ِع ُرَ :م ٌ
2
أَ ْو َجــــ َد فــيــــ ِه قَـــ َمـــ َره اُنْـظُـــ ْر إِلَــی الـلَّيــلِ فَـ َمـ ْن
کَـــــالــ ُّد َر ِر الْـ ُمــنـتَ ِ
ــشـ َره َو زانَـــــــ ُه بِــــأَنْــــ ُج ٍ
ــــم
ُمن َه ِم َرة :ريزان ذات :دارای أَن ُجم :ستارگان «مفرد :نَ ْجم»
َضة :تر و تازه نِ َ ذاكَ :آن أَن َز َل :نازل کرد
نَـ َم ْت :رشد کرد «مؤن ِّث نَـام» زانَ :زينت داد أَن ُعم :نعمت ها
يُ ْخر ُِج :در می آو َرد ش َرة :اخگر (پارۀ آتش) ََ أَ ْو َجدَ :پديد آورد
ضياء :روشنايی بالِغ :کامل
غُصون :شاخه ها «مفرد :غ ُْصن» َجذ َوة :پارۀ آتش
غَيم :ابر ُد َرر :مرواريدها (مفردُ :د ّر)
ق ُْل :بگو ذا :اينٰ هذا
ُمس َت ِع َرة :فروزان « َم ْن ذا :اين کيست؟»
3
در گروه های دو نفره شبيه گفت وگوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
(ا َلتَّعا ُر ُف 1في َمطا ِر ال َّن َج ِف الْ َش َر ِف)
3
أَ َحدُ الْ ُم َوظَّف َني يف قا َع ِة2الْ َمطا ِر زائِ ُر َمر َق ِد أمريِالْ ُمؤ ِمن َني َع ّ
يل
السال ُم َو َرح َم ُة اللّٰ ِه َو بَ َرکات ُ ُه.
َو َعلَي ُک ُم َّ َلسال ُم َعلَيـکُم.
ا َّ
باح ال ّنو ِر َو ُّ
السورِ. َص َ باح الْ َخريِ يا أَخي.
َص َ
َيف أَ َ
نت؟ أَنَا بِـ َخيـرٍَ ،و ک َ َيف حال َُك؟
ک َ
َعفوا ًِ ،م ْن أَي َن أَ َ
نت؟ ِب َخيـ ٍر َو الْ َحم ُد لِلّٰ ِه.
َما ْاس ُم َك الْکَري ُم؟ أَنا ِم َن الْ ُجمهوريَّ ِة الْ سالم َّي ِة الْ يران َّي ِة.
اِسمي َعب ُد ال َّرحامنِ . اِسمي ُح َس ٌني َو َما ْاس ُم َك الْکَري ُم؟
ال؛ َم َع الْ َ َس ِف .4لٰ ِک ّني أُ ِح ُّب أَ ْن أُسا ِف َر.5 َهل سافَ ْرتَ إلَی إيرا َن َحتَّی ْالنَ؟
إن شا َءاللّٰ ُه؛ إلَی اللِّقا ِء؛ َم َع َّ
السال َم ِة. إ ْن شا َءاللّٰ ُه ت ُسا ِف ُر إلَی إيرانَ!
يف أَمانِ اللّٰ ِه َو ِح ِ
فظ ِه ،يا َحبيبي. يف أَمانِ اللّٰ ِه.
4
ال َّتامرين
اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُل :تَرجِ ْمٰ 1ه ِذ ِه الْ ُج َم َلَ ،واکْ ُت ْب نَو َع ْالَفعالِ .
…………....... ………….......
ال تَکْ ُت ْب َعلَی الْجِ دارِ: اُکْ ُت ْب رِسالَتَكَ :
…………....... ………….......
…………....... ………….......
ُه َّن ال يَکْ ُت ْبـ َن ب ُِس َع ٍة: اُکْ ُتبـوا واجِ باتِکُم:
…………....... ………….......
…………....... ………….......
وف نَکْ ُت ُب أَبحاثاً:
إنَّنا َس َ َسـأَکْ ُت ُب دَريس:
…………....... ………….......
…………....... ………….......
کانوا يَکْ ُتبونَ ِب ِد َّق ٍة: ما کَ َت ْب ُتم تَـامري َنکُم:
…………....... ………….......
5
ب« .کَلِ َم ٌة ِ
واح َد ٌة زائِ َدةٌ». اَل َّتمري ُن الثّانـي :ضَ ْع ِف الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ
ناس َ
ذات الـلَّـونِ ْالَب َي ِ
ـض. ِمـ َن الْ َحجا ِر الْ َجميلَـ ِة الْغال َيـ ِة ِ َلش َر ُة
1ــ ا َّ َ
مستَـ ِع َرةٌ ،فيها ضيا ٌء َو بِها َحرا َر ٌة ُمنتَ ِشةٌ.
َجذ َوتُها ُ 2ــ ا َلشَّ ْم ُس
ــمس. ول الْ َ ِ
رض؛ ضيا ُؤ ُه ِم َن الشَّ ِ کَوک ٌَب يَدو ُرَ 1ح َ 3ــ اَلْقَـ َمـ ُ ر
السام ِء يَنز ُِل ِمن ُه الْـ َمطَ ُر.
بُخـا ٌر ُمتَـراکِـ ٌم ِفـي َّ 4ــ ا َلْ َنـ ُعـ ُ م
ذات الْ َلوانِ الْ ُمختَلِ َف ِة.
ِمن الْ َمالب ِِس ال ِّنسائ َّي ِة ِ 5ــ اَلْغَـ ْيـ ُم
ِقـطـ َعــ ٌة ِمـ َن الـ ّنــارِ. 6ــ اَلْفُستا ُ ن
7ــ ا َلـ ُّد َر ُر
مکس
جمع ّ جمع مؤ ّنث سامل جمع مذ ّکر سامل
6
امت ال ّتال َي ِة َو ُحروفَـ َها ْالَصل َّي َة.
اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :اُک ُت ْب َوزنَ الْکَلِ ِ
……… ……… ……… ……… ناصَ ،منصور ،أَنْصار:
1ــ ِ
……… ……… ……… ……… 2ــ َصبّارَ ،صبور ،صابِر :
الس ِ
اعـات. السا ِد ُس :ا ُ
ُرس ْم َعقار َِب ّ اَلـ َّتمري ُن ّ
7
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
اِب َحثْ يف الْ ِنتنِت أَ ِو الْ َمکتَبَ ِة َعن ن ٍَّص قَصريٍ أَو ُج َملٍ بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َربيَّ ِة َح َ
ول َعظَ َم ِة
ِسـي.
بـي ـ فار ٍّ خلوقات اللّٰ ِه ،ث ُ َّم ت َر ِج ْمـ ُه إلَی الْفارِسيَّ ِة ُمستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ
ِ َم
َ َ ُ
: هلل
قال رسول ا ِ
ً َ ساعـة َخ ٌ ْ َ َ ُّ
ـعيـن َسـنَـة.
َ بـادة َسبْ ـر َک ُ
يـر ِمن ِع ِ ٍ تـف
ساعیت انديشيدن بهرت از عبادت هفتاد سال است.
اَلدَّ ْر ُس الثّانـي
َ ْ َ ُ ْ َ َ َّ ُ
ـة ِمن َ
هلل
ِ ِا سولر الموا ِعظ العددي
ً َ ْ ٰ َ ْ ُ ََ َ ُ ْ َ
ـخلْقُ. ُ ً َْ
واحدا ،فـ ِمن ذلِك الـجز ِء يتـراحم ال
رض جزءا ِ
يف ال ِ
َّ َ َ َ ْ َ َ َ َ ْ َْ َ َ َ َْ َ ْ َّ َ َ ْ
ني يَـک ِفـي اثلالثـة و الربعـة،
ني ،و طعام ِالثن ِ
واح ِد يـک ِفـي ِالثن ِ
إِن طعام ال ِ
َ َّ ْ َ َ َ َ َ َ ْ
ال َ َ ََ ً ُ
ماعـ ِة. کـلوا َجـميعا َو ال تف َّرقوا ،فإِن البکـة مع
َ َ َ ََ ُ ٌ َْ َ َ ٌََ َ َ َ ٌَ َ ٌ َ ٌ
ني و أربعة خري ِمن ثـالثـ ٍة؛ فـعليکـم
واح ٍد و ثالثة خري ِم ِن اثن ِ
ثنان خري ِمن ِ
ِ ا ِ
ـج َ
ماع ِة. بالْ َ
ِ
ََ ً َ ََ ْ َ ُ ْ َ ْ َ َ َ َ َ َ َ َ َ
لب ِه ع لِسانِ ِه.
الکم ِة ِمن ق ِ
ل أربعنی صباحا ،ظهرت ینابیع ِ
من أخلص ِ ِ
قر َو ال ْ َو َج ُع َو الْ َع َ
داو ُة َو ّ
انلارُ. ثيـر :الْ َف ُ َََْ ٌ
ـة قَليلُـها َک ٌ أربع
10
يَس َتغ ِف ُر :آمرزش می خواهد ال تَ َف َّرقوا :پراکنده نشويد أَ ْج َری :جاری کرد
َيکفي :بس است ِم َئة :صد أَ ْخل ََصُ :مخلص شد
يَکْ ِفـي ْالِثْـ َنيـنِ :بــرای دو نفــر َو َّر َ
ث :به ارث گذاشت أَ ْم َسكَ :به دست گرفت و نگه داشت
بس است يَ َتا َح ُم الْ َخل ُْق :آفريدگان به هم َب َنی :ساخت
يَنابيع :جوی های پر آب ،چشمه ها مهربانی می کنند َعل ََّم :ياد داد
«مفردَ :ينْبوع» يَ َتنا َجيانِ :با هم راز می گويند َغ َر َس :کاشت
َي ْجري :جاری است ،جاری می شود کُلوا :بخوريد
........................ 1ــ يَ ْجـري أَ ْجـ ُر َح ْف ِر البِئـ ِر لِلْ َع ِبد َو ه َو في قَبـ ِر ِه بَع َد َموتِـ ِه.
........................ 2ــ أَنْ َز َل اللّٰ ُه تِس َعـ ًة َو تِسعيـ َن ُج ْزءا ً ِم َن ال َّرح َم ِة لِلْ َخلْقِ .
........................ 3ــ يَ ْجري أَ ْج ُر ْاس ِتغفا ِر الْ َول َِد لِلْوالِدَينِ بَع َد َموتِهِما.
........................ 4ــ إ َّن طَعا َم ِالث ْ َنيـنِ ال يَـ ْک ِفـي الثَّـالثَـ َة.
11
اِعـلَـمـوا
ا َْلَ ْعدا ُد ِم ْن وا ِح ٍد إلَی ِم َئـ ٍة
التتيب َّي ُة (ا َْلَ َّو ُل إلَی الْ ِعرشينَ)
ا َْلَعدا ُد َّ ا َْلَعدا ُد ْالَصل َّي ُة (وا ِحدٌ إلَی ِع ْشينَ)
شة 10
َع َ َ ش 11م اَل َ
ْحادي َع َ َ ا َْلَ َّو ُل 1م أَ َح َد َع َ َ
ش 11 ِ
واحد 1
ِع ْشو َن 20 ش 12م
ّانـي َع َ َ
ا َلث َ ا َلثّانـي 2م اِث ْنا َع َ َ
ش 12 اِث ْنانِ 2
ث َالثو َن 30 ا َلثّالِثَ َع َ َ
ش 13م ا َلثّالِثُ 3م ث َالث َ َة َع َ َ
ش 13 ث َالث َة 3
أَ ْربَعو َن 40 ا َل ّرا ِب َع َع َ َ
ش 14م ا َل ّرا ِب ُع 4م أَ ْربَ َع َة َع َ َ
ش 14 أَ ْربَ َعة 4
َخ ْمسو َن 50 اَلْخا ِم َس َع َ َ
ش 15م اَلْخا ِم ُس 5م َخ ْم َس َة َع َ َ
ش 15 َخ ْم َسة 5
ِستّـو َن 60 َلسا ِد َس َع َ َ
ش 16م ا ّ َلسا ِد ُس 6م
ا ّ ِستَّـ َة َع َ َ
ش 16 ِستَّـة 6
َس ْبعو َن 70 َلسا ِب َع َع َ َ
ش 17م ا ّ َلسا ِب ُع 7م
ا ّ َس ْب َع َة َع َ َ
ش 17 َس ْب َعة 7
ث َـامنو َن 80 ا َلثّا ِم َن َع َ َ
ش 18م ا َلثّا ِم ُن 8م ث َـامنيَ َة َع َ َ
ش 18 ث َـامنيَة 8
تِ ْسعو َن 90 ا َلتّ ِاس َع َع َ َ
ش 19م ا َلتّ ِاس ُع 9م تِ ْس َع َة َع َ َ
ش 19 تِ ْس َعة 9
ِمئَة 100 اَلْ ِع ْشو َن 20م اَل ِ ُ
ْعاش 10م ِع ْشو َن 20 شة 10
َع َ َ
1ــ به کلمات «رِجا ٍل» و «کَوکَباً» در « َخ ْم َس ُة رِجا ٍل» و «أَ َح َد َعشَ َر کَوکَباً» معدود 1گفته می شود.
2ــ گاهی عددهای ث َالث َة تا َعشَ َرة بدون «ة» می آيند؛ مثال :ث َالث و ث َالث َة؛ أَ ْربَع و أَ ْربَ َعة.
3ــ « ِمئَـة» به معنای «صد» به صورت « ِمائَة» نيز نوشته می شود.
4ــ عددهای ِعشْ رونَ ،ث َالثونَ ،أَربَعو َن ...و تِ ْسعو َن به صورت ِعشْ ري َن ،ث َالثيـ َن ،أَربَعيـ َن ...
و تِ ْسعيـ َن نيز می آيند.
مس ٌة َو ِعشْ رو َن يعنی بيست و پنج. 5ــ در زبان عربی يکان پيش از دهگان می آيد؛ مثالَ :خ َ
12
اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكَ :تَرجِ ْم إلَی الْفارِس َّي ِة.
َ َ ًَ َ
................................................. ﴿ثالثني للة﴾ ا َلْ َعراف142:
َ َ ُ ً َ
................................................. ﴿سبعني رجال﴾ا َلْ َعراف155:
َ َُْ َ
................................................. بواب﴾ اَل ِْح ْجر44 :
﴿سبعة أ ٍ
ً ّ َ
................................................. ﴿ستني ِمسکينا﴾ اَلْ ُمجا َدلَة4 :
ِ
َ
................................................. ق38 : ﴿س َّت ِة أيّامٍ ﴾
ِ
َ ُ َ َّ
................................................. ﴿ ِمئة حب ٍة﴾ اَلْ َب َق َرة261 :
13
در گروه های دو نفره شبيه گفت وگوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
(في َمطا ِر ال َّن َج ِف الْ ش َر ِف)
سائِ ٌح ِم َن الْکُ َو ِ
يت سائِ ٌحِ 1م ْن إيران
السال ُم َو َرح َم ُة اللّٰ ِه َو بَ َرکات ُ ُه.
َو َعلَي ُک ُم َّ َلسال ُم َعلَيـکُم.
ا َّ
َمسا َء ال ّنو ِر يا َعزيزي. َمسا َء الْ َخريِ يا َحبيبي.
يت .أَ أَ َ
نت ِمن باکِستان؟ ال؛ أَنَا ِم َن الْ ُک َو ِ رضت َُـك ِم َن الْ ِعراقِ ؟
َه ْل َح َ
ِئت أَ َ
نت؟ ِئت لِلْ َم َّر ِة الْ ُولَی؛ َو کَ ْم َم َّر ًة ج َ
ج ُ ِئت لِل ّزيار ِة؟ ال؛ أَنا إير ٌّ
انـي .کَ ْم َم َّر ًة ج َ
کَ ْم ُعم ُر َك؟ أَنا ج ُ
ِئت لِلْ َم َّر ِة الثّانيَـ ِة.
ِم ْن أَ ِّي َمدي َن ٍة أَ َ
نت؟ ُعمري ِستَّـ َة َع َ َ
ش عاماً.
ِ
غابات مازندران َو طَبي َعتَها! 2
ما أَج َم َل أَنَا ِم ْن َمدي َن ِة جويبار يف ُمحافَظَ ِة مازَن َدران.
. مام ال ِّرضا ،ثا ِمنِ أَئِـ َّم ِتنا
بت لِزيا َر ِة ْال ِ
نَ َعم؛ َذ َه ُ بت إلَی إيرا َن ِم ْن ق َُبل؟!
َه ْل َذ َه َ
إ َّن إيرا َن بِال ٌد َجميل ٌة ِج ّدا ً،
َيف َو َجدْتَ إيرانَ؟
ک َ
عب ِم ٌ
ضياف.4 َو الشَّ ْع َب 3الْ يرا َّين شَ ٌ
1ــ سائِح :گردشگر 2ــ ما أَ ْج َم َل :چه زيباست! 3ــ شَ ْعب :ملّت 4ــ ِمضْ ياف :مهامن دوست
14
ال َّتامرين
ات الْ ِحساب َّي َة ال ّتال َي َة کَالْ ِمثالِ .
اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُل :اُکْ ُت ِب الْ َع َمل ّي ِ
4ــ ِسـتَّـ ٌة يف أَ َح َد َع َ َ
ش يُساوي ِسـتَّـ ًة َو ِستّـيـ َن .
5ــ َخ ْم َس ٌة َو َس ْبعو َن زائِ ُد َخ ْم َس ٍة َو ِع ْشي َن يُساوي ِمئ ًة.
واحدا ً َو أَربَع َني.
6ــ اِثنانِ َو ث َـامنو َن ت َقسي ٌم َعلَی اث َن ِني يُساوي ِ
اَل َّت ْمري ُن الثّاين :اُک ُت ْب يف الْ َفراغِ عَدَ داً تَرتيب ّياً ُم ِ
ناسباً.
1ــ اَلْ َيو ُم الـ ِ ........................م ْن أَيّ ِام الْ ُسبو ِع يَو ُم الْـأَ َح ِد.
2ــ اَلْيَو ُم الـ ِ ........................م ْن أَيّ ِام الْ ُسبو ِع يَو ُم الْ َخ ِ
ميس.
َصل الـشِّ تا ِء.
الس َن ِة الْ يران َّي ِة ف ُ 3ــ اَلْف ُ
َصل الـ ........................يف َّ
ريف. الس َن ِة الْ يرانيَّ ِة ف ُ
َصل الْـ َخ ِ 4ــ اَلْف ُ
َصل الـ ........................يف َّ
5ــ يَأ ُخ ُذ الْفائِ ُز الْ َ َّو ُل جائِ َز ًة َذ َهب َّي ًة َو الْفائِ ُز الـ ........................جائِ َز ًة ِفضّ َّي ًة.
3ــ يُساوي :مساوی است 1ــ زائِد :به عالوۀ 2ــ نا ِقصِ :منهای
15
اغات أَعداداً ُم ِ
ناس َبـ ًة. اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث :اُک ُت ْب يف الْ َفر ِ
........................ أر َب َعـ َة َع َشـ َر َ ........................ثال َثـ َة َع َشـ َر أَ َح َد َع َ َ
ش
ِ ........................ع ْش َ
ون َثـامن َيـ َة َع َشـ َر َ ........................سب َعـ َة َع َشـ َر
أر َب َع ٌـة َو ِع ْش َ
ون ........................ ........................ ون اِثنانِ َو ِع ْش َ
ون ِ
واحدٌ َو ِع ْش َ
َ
ـالثــونون َ ........................ث
َ ........................ثـامن َي ٌـة َو ع ِْش َ ِست ٌَّـة َو ِع ْش َ
ون
ِت ْس َ
عـون ........................ َس ْب َ
عـون ........................
16
ناسباً ِم َن ْالَعدا ِد ال ّتال َي ِة ثُ َّم تَ ْرجِ ِم الْ ُج َم َل« .کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ ».
اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :ضَ ْع يف الْ َفراغِ عَدَ داً ُم ِ
شِ /مئَـ ِة َ /خ ْم ٌس ِ /ع ْشي َن َ /خمس َني /ث َالث َـ ٌة
َع ْ ُ
ً ّ َ َ َ َ َ َ َ َ َ ً َ ََ َ َ ْ
فیهم ألف سن ٍة إل .......اعما﴾ اَلْ َعنکَبوت14 :
1ــ ﴿و لقد أرسلنا نوـحا إلـی قو ِم ِه فـل ِبث ِ
2 1
...................................................................................................................................................
ح َس َن ِة فَـلَ ُه ......................أَمثالِـها﴾ ا َْلَنعام160 :
2ــ ﴿ َمن جا َء 3بِـالْـ َ
.................................................................................................................................................
ْ ْ َ ٌ ََ ّ َ َ ٌْ ْ َ ُْ َ 3ــ ا َ َّ
لصبْ ُ
رب َع ِن ال َمعصيَ ِة.
اعة َو َص ٌ
ـر ................صب ِعند المصيب ِةَ ،و صرب ع الط ِ
سول اللّٰ ِه
َر ُ
.................................................................................................................................................
بع َ َّ ْ ْ َّ َّ َ ُ ْ َ ْ َْ َ ُ ُ ْ َ
ند 4ــ عالمات الؤ ِم ِن ...........ال َورع يف الـخل َو ِةَ ،و الصدقة يف ال ِقل ِة َو الص ُ ِ
َ َْ ِّ ْ ُ ال ْ ُمصيبَةَ ،و الْ ْ ُ َ َ ْ َ 4
الس ّجا ُد زَی ُن الْعابِدی َن
ا َْلما ُم َّ ب َو الصدق ِعند ال ِ
وف. ـحلم ِعند الغض ِ
ِ ِ
.................................................................................................................................................
..................................................................................................................................................
4ــ ِح ْلم :بردباری 3ــ جا َء ِبـ :آو ْرد 2ــ َل ِب َث :درنگ کرد 1ــ أَ ْر َس ْلنا :فرستاديم
17
ات ال ّتال َي َةَ .هل تَعلَ ُم أَ َّن …
اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس :تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ
السا َع ِة ِمن مسافَ ِة أَربَع َني قَ َدماً؟وت ّ امعَ 1ص ِ قد ُر َعلَی َس ِ َلب يَ ِ
1ــ ...الْک َ
فوقَ 3وزنَـها َخمس َني َم َّرةً؟ َقد ُر َعلَی َحملِ َش ٍء يَ ُ 2ــ ...ال َّنملَـ َة 2ت ِ
ـعيش ث َالثيـ َن َس َنـ ًة أَ ْو أکثَـ َر؟
اب يَ ُ 3ــ ...الْ ُغر َ
ِ
وجودات الْعال َِم َح َشاتٌ ؟ 4ــ ...ث َـامن َني ِف الْ ِمئَـة ِمن َم
طول قا َم ِة ال َّزرافَـ ِة ِستَّـ ُة أَمتارٍ؟ (أَمتار :جمع مرت) 5ــ َ ...
السا َع َة ب ِْالَ ِ
رقام. السا ِد ُس :اُک ُت ِب ّ
اَل َّت ْمري ُن ّ
................................. ش َدقائِ َق . ش َة إلّ َع ْ َ 1ــ اَلْحاديَ َة َع ْ َ
................................. َلسا ِب َع ُة َو ِع ْشو َن َدقي َق ًة. 2ــ ا ّ
................................. ش َة ت َـاممـاً.3ــ ا َلثّان َيـ َة َع ْ َ
................................. َلسا ِد َسـ ُة ّإل ُربْـعـاً. 4ــ ا ّ
................................. صف. 5ــ اَلْخا ِم َس ُة َو ال ِّن ُ
3ــ َي ُ
فوق :باالتر است از 2ــ نَـ ْملَة :مورچه 1ــ َسامع :شنيدن
18
أَنـوا ُر الْقُرآنِ
19
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
ديث ِ
واح ٍد في نَه ِج الْفَصا َحـ ِة فيهِما اِبْ َحثْ َع ْن آيَـ ٍة ِ
واح َد ٍة في الْقُرآنِ الْک ِ
َريم َو َح ٍ
َع َد ٌد َعلَی َح َس ِب ذَو ِق َـك.
َ َ َّ َ َ ْ ُ َ ْ َ
ـرآن﴾
﴿فـاقـرؤوا ما تـيـسـر ِمـن الـق ِ
اَلْ ُم َّز ِّمل20 :
ا ََّلد ْر ُس الثّالِ ُث
ُْ ُ ّ َ َ ُ ُ َ ً َ َ ُ ُ َ ُ َّ
بس ُطـه ِفی هلل الذی ير ِسل الرياح فـتـثيـر سحابا فـي ﴿ا
َّ
السماءِ ﴾...ا َل ُّروم48 :
الس َم ِك
َمطَ ُر َّ
22
اس غَي َمـ ًة َسودا َء َعظي َمـ ًة الس َن ِة أَحياناً .فَـ ُي ِ
الح ُظ ال ّن ُ ت َح ُدثُ ِ
هذ ِه الظّا ِه َر ُة َم َّرت َينِ في َّ
َو َرعدا ً َو بَرقاً َو رياحاً قَويَّـ ًة َو َمطَرا ً شَ ديدا ً لِـ ُم َّد ِة سا َعتَينِ أَو أَکثَـ َر ث ُ َّم ت ُْصب ُِح ْالَ ُ
رض
اس لِـط ِ
َبخـها َو تَنا ُولِـها. َمفروشَ ـ ًة بِـالْ َ ِ
سماك ،فَـ َيأ ُخ ُذ َهـا ال ّن ُ
حا َو َل الْ ُعلَما ُء َمع ِرفَـ َة ِسـ ِّر تِل َْك الظّا ِه َر ِة الْ َعجي َبـ ِة؛ فَـأَ ْر َسلوا فَريقاً لِـزيا َر ِة الْ َمکانِ َو
رض بَع َد ٰه ِذ ِه الْ مطا ِر الشَّ دید ِة ،فَـ َو َجدوا أَ َّن
سماك الَّتي تَتَساقَ ُط َعلَی الْ َ ِ
التَّ َع ُّر ِف َعلَی الْ َ ِ
الس َم ِك».
ـوم َس َنويّاً َو يُ َس ّمونَـ ُه « ِمه َرجا َن َمطَ ِر َّ يَحتَ ِف ُل ال ّن ُ
اس في الْ ُهندوراس بِـ ٰهذَا الْ َي ِ
23
ظا ِه َرة :پديده «جمع :ظَوا ِهر» ف َعلَی :شناخ ِنت
ال َت َع ُّر ُ أَثا َر :برانگيخت
ِفلْم :فيلم «جمع :أَفالم» � َثلْج :برف ،يخ «جمع :ث ُلوج» اِح َتف ََل :جشن گرفت
ال َح َظ :مالحظه کرد َح َسناً :بسيار خوب أَص َب َح :شد
حيط ْالَطل ّ
َيس :اقيانوس اطلس اَلْ ُم ُ َح َّيـ َر :حريان کرد إعصار :گردباد
َمفروش :پوشيده ،فرش شده َس َح َب :کشيد أَ ِمريکَا الْ ُوسطَی :آمريکای مرکزی
ِمه َرجان :جشنواره َس َّمی :ناميد أَمطَ َر :باران باريد
نُزول :پايني آمدن ،بارش َسوداء :سياه (مؤن ِّث أَس َود) بَ َس َط :گسرتاند
وي :ساالنه
َس َن ّ بَ ُعدَ :دور شد
َصدَّ َق :باور کرد تَ َری :می بينی ،ببينی
َحتَّی ت َُص ِّد َق :تا باور کنی تَساق ََط :پی در پی افتاد
24
اِعـلَـمـوا
أَ ُ
شکال ْالَ ِ
فعال ()1
فعل ها در زبان عربی بر اساس شکل «سوم شخص مفرد در فارسی» به دو گروه
تقسیم می شود.
گروه ا ّول :فعل هایی که فقط از حروف اصلی تشکیل می شود.
گروه دوم :فعل هایی که عالوه برحروف اصلی ،حروف زائد دارد.
متوسطۀ ا ّول با آن آشنا شديد از بيشت ِر فعل های «ماضی سوم شخص مفرد» که در ّ
سه حرف اصلی تشکيل می شد؛ مانند َخ َر َجَ ،ع َر َف ،قَطَ َع و شَ َک َر.
«ماضی سوم شخص مفرد» برخی فعل ها نيز بيشتر از سه حرف است؛ مانند
متوسطۀ ا ّول تا حدودی با چنين اِ ْستَ ْخ َر َج ،اِ ْعتَ َر َف ،اِنْ َقطَ َع و ت َشَ َّک َر؛ در کتاب های عربی ّ
فعل هايی آشنا شده بوديد.
اکنون با فعل هايی که «سوم شخص مفرد ماضی» آنها بيش از سه حرف است،
بيشتر آشنا شويد.
اِ ْس ِتـ ْرجاع :پس گرفنت اِ ْستَـ ْر ِج ْع :پس بگري يَ ْستَـ ْر ِج ُع :پس می گريد اِ ْستَـ ْر َج َع :پس گرفت
اِشْ ِتغال :کار کردن اِشْ تَ ِغ ْل :کار کن يَشْ تَ ِغ ُل :کار می کند اِشْ تَغ ََل :کار کرد
اِن ِفتاح :باز شدن اِن َف ِت ْح :باز شو يَن َف ِت ُح :باز می شود اِن َفتَ َح :باز شد
ت َ َخ ُّرج :دانش آموخته شدن تَ َخ َّر ْج :دانش آموخته شو يَتَ َخ َّر ُج :دانش آموخته می شود تَ َخ َّر َج :دانش آموخته شد
25
اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكَ:
تَرجِ ِم ْالَ َ
فعال ال ّتال َيـ َة.
26
در گروه های دو نفره شبيه گفت وگوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
اتِ 1فـي الْ َمطارِ) (في ِق ْس ِم الْ َجواز ِ
أُ ِح ُّب ٰه ِذ ِه اللُّ َغ َة .اَلْ َع َرب َّي ُة َجميلَ ٌة. ماشاءاللّٰ ُه! تَتَ َکلَّ ُم بِالْ َع َرب َّي ِة َج ِّيدا ً!
ختاي َو أَ َخ َ
واي.5 داي َو أُ َ
ِستَّ ٌة :والِ َ کَ ْم َع َد ُد الْ ُمرا ِفق َني4؟
نَ َعم؛ ک ُُّل ِ
واح ٍد ِم ّنا بِطاقَتُـ ُه بِـ َي ِـد ِه. يوف .هَ ل ِعن َد ُکم ِب ُ
طاقات 6الدُّ خولِ ؟ أَهالً ِبالضُّ ِ
َعلَی َعيني. جال َعلَی الْيَم ِني َو ال ِّنسا ُء َعلَی الْيَسا ِر لِـلتَّ ِ
فتيش .7 ا َل ِّر ُ
نَح ُن جا ِهزو َن .8 َرجا ًء؛ اِج َعلوا َجوازاتِکُم يف أَيديـکُم.
....... ناسبَ ٍة َجميلَ ٍة ،کَـ ِمه َرجانِ الْ َزها ِر َو ِمه َرجانِ ْالَ ِ
فالم . 1ــ اَلْ ِمه َرجا ُن ا ْح ِت ٌ
فال بِـ ُم َ
....... سمـاك ِفـي ال َّنهـ ِر َو الْ َبح ِر َو لَـها أَنوا ٌع ُمختَلِــفَـ ٌة.
َـعيـش الْ َ ُ
4ــ ت ُ
حيح.
الص َ اَل َّت ْمري ُن الثّانيَ :ع ِّي ِن الْ َج َ
واب َّ
تَقَـطَّــ َع قَـطَـــ َع 1ــ اَلْماضي ِم ْن «يَنق َِط ُع» :اِنقَـطَـ َع
يَستَر ِج ُع يَـرجِــ ُع 2ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن «اِ ْستَر َج َع» :يُـراجِـ ُع
تَعـليــم تَـ َعـلُّــم 3ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «تَ َعلَّ َم» :اِس ِتعـالم
اِ ْسـ َمــ ْع َـسـ َّمـ ْع
ت َ اِسـتَ ِمـ ْع 4ــ ا َلْ َم ُر ِم ْن «تَستَ ِم ُع» :
ال ت َحتَ ِف ْل ال ت َحتَ ِف ُل َما ا ْحتَف ََل هي ِم ْن «ت َحتَ ِف ُل» :5ــ ا َل َّن ُ
ـســ ْم اِبْتَ ِ اِب ِتســام 6ــ اَلْ ُمستَق َب ُل ِم ْن «يَبتَ ِس ُم» َ :س َيبتَ ِس ُم
28
َـين ،ثُ َّم َع ِّيـ ْن نَو َع ْالَفعالِ . اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث :تَرجِ ِم ْال ِ
يات َو الْ َحديث ِ
ُ َ َّ ُّ َ
1ــ ﴿فـاستـغـفـروا ِلـذنـوبـهـم َو مـن يَـغـ ِف ُ ُ َ َ َْ
ـر الـذنـوب إل اهلل﴾ آل ِعمران 135 : ِ ِ
...........................................................................................................................................
َ َ ُْ َ َ َ ُ
ل فانت ِظروا إنـي معکم ِمن المنت ِظرين﴾ يونُس 20 :
ّ َ َْ َ ُ ْ َّ َ ْ َ ُ
2ــ ﴿فـقل إنـما الغيب ِ ِ
...........................................................................................................................................
ْ ُ ُْ َ َ ْ ََ ْ
ـبـر علی ما يقولون َو اهجرهم ﴾...اَلْ ُم َّز ِّمل10 : َ
3ــ ﴿و اص ِ
...........................................................................................................................................
ُ ْ ٌ َ َ ّ
سول اللّٰ ِه
َر ُ نيام 1؛ فإذا ماتوا انـتَـبَـهـوا .2 لن ُ
ـاس 4ــ ا
...........................................................................................................................................
ْ ْ َ َ َّ ُ
سول اللّٰ ِه
َر ُ ـكم َمسؤولون َح ّتی َع ِن ال ِب ِ
قاع َ 3و البَهائِ ِم .4 5ــ إن
...........................................................................................................................................
سنگ قبر بانو دکتر آنه ماری شي ِمل اسالمپژوه ،خاورشناس و مولویشناس آلمانی
آراسته به حديث پيامبر اسالم
1ــ نیام :خفتگان 2ــ اِنْـ َتـ َبـهـوا :بیدار شدند (بیدار شوند) 3ــ بِقاع :زمین ها 4ــ بَهائِم :چارپایان
29
ب« .کَلِ َمـ ٌة ِ
واح َد ٌة زائِ َدةٌ». اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :ضَ ْع ِفـي الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ
ناس َ
يَ ْد ُر ُس فـيـ ِه الـط ُّّـل ُب. 1ــ اَلْ َمسجِـ ُد
َعي ُن الْما ِء َو نَه ٌر کَثي ُر الْما ِء. 2ــ اَلْ ِمش ِم ُش
اس ُم َج َّففَـ ًة أَيضاً.فاکِ َهـ ٌة يَأکُلُـها ال ّن ُ 3ــ اَلْ َينبـو ُع
الصال ِة ِعن َد الْ ُمسلِمي َن. يت ُم َق َّد ٌس ِلَدا ِء َّ بَ ٌ 4ــ اَلْ َمـوتُ
مس إلَی طُلو ِع الْ َف ْجرِ. قت الْ ُممتَ ُّد ِمن َمغر ِِب الشَّ ِ اَلْ َو ُ َّـيـل
5ــ ا َلل ُ
َلص ُّف
6ــ ا َّ
مات الْ ُم َترا ِد َف َة َوالْ ُم َتضا َّد َة≠ = .
ـن الْکَلِ ِ
اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُسَ :ع ِّي ِ
أَن َز َ ل /أَصبَ َح َ /حفلَة َ /رفَ َع ُ /صعود /صا َر ِ /مه َرجان /نُزول
/ .............. .............. / .............. .............. / .............. .............. / .............. ..............
30
أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ
نیکو به راه پروردگارت فرا بخوان و با اندرز با دانش و فرمان
است گفت وگو کن. بهتر آنان به [شیوه ای] که خوب
َ ُْ ُ َ ْ ُ َ ْ ُ
3ــ ﴿فـاذکروين أذکرکم و اشکروا لي﴾ اَلْبَ َق َرة152 :
است، هرکس آنچه را که [از خوبی ها] کسب کرده ،به سودش زيانش
است، و آنچه را [نيز که از بدی ها] کسب کرده ،به سودش زيانش
31
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
اِب َحثْ َعن ِق َّصـ ٍة قُرآن َّي ٍة قَصيـ َر ٍة بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َرب َّيـ ِة في الْ ن ِترنِت أَ ْو َم َجلَّـ ٍة أَ ْو کِ ٍ
تاب َو
ِسي.
بـي ــ فار ٍّ ت َر ِج ْمـها إلَی الْفارِس َّيـ ِةُ ،مستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ
ا ََّلد ْر ُس ال ّراب ُِع
َ ً َ َ َ َ ُّ ُ َ ْ
اعبُ َّ ٰ ُ َّ ُ ُ ُ َّ ً
ا َْلَنبياء 92 : دون﴾
ِ ف مک ب ر ا ن أ و ةد واح
ِ ة ﴿إن ه ِذ ِه أمتکم أم
امت شماست؛ ّ
بی گمان اين ّ
امتی يگانه و من پروردگارتان هستم ،پس
مرا بپرستيد.
اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع
ْمي اَل َّتعايُ ُش ِّ
السل ُّ
السا َء ِة؛ نطقِ َو ا ْج ِت ِ
ناب ْ ِ سالم َعلَی َم ِّر الْ ُعصو ِر قائِـ َم ًة َعلَی أَ ِ
ساس الْ َم ِ لَقَد کان َْت رِسالَ ُة الْ ِ
فَإ َّن اللّٰ َه يَ ُ
قول:
َ َ َ َ َّ َ ْ َ َ َ ُ َ َ َّ ّ َ ُ َ
ُ َ
حس ُن فإذا الذي بَينَك َو بَينَه دف ْع بِالّتي َ
هي أ ﴿و ال تستَ ِوي الـحسنة و ل الس ِيئة ِا
َ َ
ِ
عبودات الْ ُمشرِکي َن َو الْ ُکفّا ِر فَه َو يَ ُ
قول: إ َّن الْقُرآ َن يَأ ُم ُر الْ ُمسلِمي َن أَ ّل يَ ُسبّوا َم
َ َ ُ ّ
ذين يدعون ِمن دون اهلل فـيسبوا َ
﴿و ال تسبوا ال َ
َ َ َ َّ َُ ّ
اهلل…﴾ْ 2النعام 108 : ِ ِ
ُ َ َ َ َ ُْ َ َ ْ
تاب تعالوا إلی ک ِل َم ٍة َسوا ٍء بَينَنا َو بَينَکم
ِ ک
ِ ا َلْ سال ُم يَحتَ ِر ُم الْ َديا َن الْ لٰه َّي َة؛ ﴿قل يا أهل ال
َ ً ُْ َ
اهلل َو ال نش ِرك بِ ِه شیئا﴾ ُآل ِعمران 64 : أَ ّل نَعبُ َد َّإل َ
ّ َ
ين…﴾ الْبقرة 256 : يُ َؤکِّ ُد الْقُرآ ُن َعلَی ُح ّريَّـ ِة الْ َعقي َد ِة﴿ :ال إکراه فِـي الد ِ
الف َو َعلَی الْ ُعدوانِ ِ ،لَنَّـ ُه ال يَنتَ ِفـ ُع ِب ِه أَ َح ٌد؛ َو َعلَی ک ُِّل ال ّن ِ
اس قاط ال ِْخ ِ
ال يَجو ُز الْ صرا ُر َعلَی نِ ِ
فاظ ک ٍُّل ِمنـ ُهم بِـ َعقائِ ِد ِه؛ ِلَنَّـ ُه أَن يَتعايَشوا َم َع بَ ِ
عضهِم تَعايُشاً ِسلْم ّياًَ ،م َع ا ْح ِت ِ
َ َ ََ ُ ُّ
يـهم ف ِرحون﴾ ال ّروم32 :
زب بِـما لد ِ
﴿کـل ِح ٍ
عوب الْکَثي َر ِة ،تَختَلِ ُف في لُغاتِـها َو أَلْوانِـها.
اَلْبِال ُد الْ سالميَّ ُة َمجمو َع ٌة ِم َن الشُّ ِ
قال اللّٰ ُه ت َعالَی:
َ
َّ ْ َ َ َ ُ َ َ َ َْ ُ
ناکم ُشعوبا ً َو قَبائ َل لتَ َ ّ ُ ّ َ َْ ُ َُ
عارفوا ِإن ِ ِ اس إنا خلقناکم ِمن ذک ٍر و أنثى و جعل ﴿یا أیّها الن
ُ َ کم ع َ َ َ َ ُ
هلل أتقاکم﴾ اَلْ ُح ُجرات 13 :
ِ ا ند ِ أکرم
1ــ و نيکی و بدی برابر نيستند؛ [بدی را] به گونه ای که بهرت است دفع کن که آنگاه کسی که ميان تو و او دشمنی
هست ،گويی دوستی صميمی می شود.
2ــ کسانی را که به جای خدا فرا می خوانند ،دشنام ندهيد که به خداوند دشنام دهند . ...
34
يَأْ ُم ُرنا الْقُرآ ُن بِالْ َوح َد ِة.
َََ ً َ َْ َْ
هلل جـميعا َو ال تف ّرقوا …﴾آل ِعمران 103 : َ
﴿و اعت ِصموا بِـحب ِل ا ِ
يَتَ َجلَّی ات ِّحا ُد الْ ُ َّم ِة الْ سالم َّي ِة في ُص َو ٍر کَثي َر ٍةِ ،من َها ا ْج ِتما ُع الْ ُمسلِمي َن في َمکانٍ ِ
واح ٍد في
الصينِ واس َع ٍة ِم َن ْالَ ِ
رض ِم َن ّ الْ َح ِّج .اَلْ ُمسلِمو َن ُخ ْم ُس ُسکّانِ الْعال َِم ،يَعيشو َن في ِمسا َحـ ٍة ِ
َعلَی َم ِّر الْ ُعصو ِر :در گذر زمان َحميم :گرم و صميمی أَتقَی :پرهيزگارترين
َعميل :مزدور «جمع :عُ َمالء» ِخالف :اختالف اِح ِتفاظ :نگاه داشنت
لَدَ ی :نزد «لَدَيـ ِهم :دارند» ُخ ْمس :يک پنجم إسا َءة :بدی کردن
َم َع بَعض :با همديگر دَعا :فرا خوا ْند ،دعا کرد شكَ :رشيک قرار داد أَ ْ َ
ِم ْن دونِ اللّٰ ِه :به جـای خـدا ،بـه دعون :فرا می خوانند»« َي َ اِع َت َص َم :چنگ زد (با دست
غيـر خدا َذکَر :مرد ،نر گرفت)
َي َت َجلَّی :جلوه گر می شود َفر ٌِح :شاد أَک َرم :گرامی ترين
يَجو ُز :جايز است َف َّر َق :پراکنده ساخت أُنثَی :زن ،ماده
يَ ْس َتوي :برابر می شود قائِد :رهرب «جمع :قادَة» أَ ّل :کــه نـ ...أَ ّل َنع ُب َد :کــه
ُي َؤکِّدُ :تأکيد می کند قائِـم :استوار ،ايستاده نـپرستيم
َس َّب :دشنام داد تَعا َرفوا :يکديگر را شناختند
ْمي ُ :مسالـمت آميزِسل ّ تَعا َي َش :همزيستی داشت
«س ْلم :صلح»ِ َحبل :طناب «جمعِ :حبال»
َسواء :يکسان ُح ّريَّـة :آزادی
35
حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ
رس. الص َ
ـن َّ
َع ِّي ِ
قاط ال ِْخ ِ
الف َو الْ ُعدوانِ ،لِل ِّدفا ِع َعنِ الْ َحقي َق ِة............. . 1ــ يَجو ُز الْ صرا ُر َعلَی نِ ِ
............. ناب الْ سا َء ِة .
نطقِ َو ا ْج ِت ِ سالم قائِـ َم ٌة َعلَی أَ ِ
ساس الْ َم ِ 2ــ رِسالَ ُة الْ ِ
............. اس أَن يَتعايَشوا َم َع بَ ِ
عضـهِم ت َعايُشاً ِسلْميّاً . 3ــ َعلَی ک ُِّل ال ّن ِ
............. َضل َعلَی ْال َخريـ َن ب َِس َب ِب اللَّونِ .
عوب ف ٌ 4ــ لِـ َب ِ
عض الشُّ ِ
............. 5ــ ُرب ُع ُسکّانِ الْعال َِم ِم َن الْ ُمسلِميـ َن.
اِعـلَـمـوا
أَ ُ
شکال ْالَفعالِ ()2
در درس گذشته با چند فعل ،که «سوم شخص مفر ِد ماضی» آنها بيش از سه حرف
است ،آشنا شديد .اکنون با چند فعل ديگر آشنا شويد.
إِ ْخراج :بريون آوردن أَ ْخر ِْج :بريون بياور يُـ ْخر ُِج :بريون می آورد أَ ْخ َر َج :بريون آورد
36
اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكَ:
37
در گروه های دو نفره شبيه گفت و گوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
فتيش بِـالْ َجمار ِِك )
2
(في صالَ ِة 1ال َّت ِ
اَل ّزائِ َر ُة طي الْ َجامر ِِك
ُش ُّ
َعلَی َعيني ،يا أَخيَ ،ولٰ ِک ْن ما َ
هي الْ ُمش ِکلَ ُة؟ اِجلِبـي ٰه ِذ ِه الْ َحقي َب َة إلَی ُهنا.
أس.
ال بَ َ َفتيش بَسيطٌ.
ت ٌ
لِـأُسـ َر تـي. َعفوا ً؛ لِـ َمن ٰه ِذ ِه الْ َحقيبـ ُة؟
تَفَضَّ ْلَ ،حقي َبـتي َمفتو َحـ ٌة لِلتَّ ِ
فتيش. اِفتَحيـها ِم ْن فَضلِ ِ
ـك.3
فُرشا ُة ْالَسنانِ و الْ َمعجو ُن َو الْ ِمنشَ َف ُة َو الْ َمالب ُِس … ماذا يف الْ َحقيبَـ ِة؟
َيس کِتاباً؛ بَ ْل َدفْتَـ ُر الذِّک َر ِ
يـات.4 ل َ ما ٰهذَا الْ ِک ُ
تاب؟
بوب ُم َه ِّدئَـ ٌةِ ،عندي ُصداعٌ. ُح ٌ ما ٰه ِذ ِه الْ ُح ُ
بوب؟
َو لٰ ِکن أَنا بِحا َجـ ٍة إلَيـها ِج ّدا ً. ٰه ِذ ِهَ ،غ ُري َمسمو َح ٍة.
شُ کرا ً. أس.
ال بَ َ
يف أَمانِ اللّٰ ِه. اِج َمعـيـها َو ا ْذ َهبـي.
4ــ ِذکْ َريات :خاطرات 1ــ صالَة :سالن 2ــ َجـامرِك :گمرک 3ــ ِم ْن فَضْ لِك :لطفاً
38
ال َّتامرين
ِ
وضيحات ال ّتال َي َة؟ ُناس ُب ال َّت اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُل :أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم َن کَلِ ِ
مات الْ ُمع َج ِم ،ت ِ
39
اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :تَرجِ ْم إلَی الْفارِس َّي ِةَ ( .ه ْل تَعل َُم أَنَّ )...
اح َل؟ ْواح ِد ّإل أَق ََّل ِمن ث َالثي َن َدقيق ًة َو َعلَی ث ِ
َالث َمر ِ وم ال ِ
1ــ … ال َّزرافَ َة ال ت َنا ُم في الْ َي ِ
...........................................................................................................................................
الم» في ال َّن َج ِف الْ َش َر ِف ِمن أَک َبـ ِر الْ َمقا ِب ِر في الْعال َِم؟ 2ــ … َمق َب َر َة «وا ِدي َّ
الس ِ
...........................................................................................................................................
الصيـ َن أَ َّو ُل َدولَ ٍة في الْعال َِم ْاستَخ َد َم ْت نُقودا ً َو َرق َّي ًة؟
3ــ … ّ
...........................................................................................................................................
40
يات َو اکْ ُت ْب نَو َع ْالَفعالِ فيـها .نو ُر َّ
السام ِء اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس :تَرجِ ِم ْال ِ
ُ ْ ً َ
رات ِرزقا لـكم﴾ اَلْ َب َق َرة22 : َ َّ َ
َ ً َ َ ْ َ
َ 1ــ َ َ َ َّ َْ َ
﴿و أنـزل ِمن السما ِء ماء فـأخرج بِـ ِه ِمن الثم ِ
...........................................................................................................................................
ّ َ َ ُ َ ُّ َّ َ َ ُ ْ ُ ُ َ ُّ ُ
ور﴾ اَلْ َب َق َرة257 :
ِ الن ـی إل مات
ِ 2ــ ﴿اهلل ولـي الذين آمنوا يـخ ِرجـهم ِمن الظل
...........................................................................................................................................
َ ٌّ َ ْ َ ْ ْ َ ْ َ َ ْ ْ َّ ْ َ
ـر ِلـذن ِبـك﴾ غا ِفر55 : هلل حق و اسـتـغـ ِف 3ــ ﴿فـاص ِبـر إن َوعد ا ِ
...........................................................................................................................................
َ ْ َ ّ َ َْ ُ َ ْ َ ّ َ َ
ـق ن َزل﴾ ا َْلسراء 105 : ـق أنزلـناه و بِالـح ِ 4ــ ﴿و بِالـح ِ
...........................................................................................................................................
ََْ َ َ ّ َ َْ
5ــ ﴿قال إنـي أعل ُم ما ال تعلمون ﴾ اَلْ َب َق َرة30 :
...........................................................................................................................................
41
حيح.
الص َ السا ِد ُسَ :ع ِّي ِن الْ َج َ
واب َّ اَل َّت ْمري ُن ّ
حا َو َل َح َّو َل تَ َح َّو َل 1ــ اَلْماضي ِم ْن «يُحا ِو ُل» :
يُ َح ِّذ ُر يَ ْح َذ ُر يُحا ِذ ُر 2ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن « َح َّذ َر» :
إقعاد تَقعيد تَقا ُعد 3ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «تَقا َع َد» :
ــل أَ َ
رس َ ــل أُ ِ
رس ُ ــل أَ ِ
رس ْ 4ــ ا َلْ َم ُر ِم ْن «تُ ْر ِس ُل» :
يَـ ْعـلَـ ُم يَـتَـ َعلَّـ ُم 6ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن «تَ َعلَّ َم» :يُـ َعـلِّـ ُم
اِ ْع ِتـراف تَعــا ُرف 7ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «اِعتَـ َر َف» :ت َـ َعــ ُّرف
42
أَنـوا ُر الْقُرآنِ
43
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
عل ِ
واح ٌد). عل ِمن ٰه ِذ ِه الْ َفعا ِل( .في ک ُِّل آيَـ ٍة ِف ٌ آيات في ک ٍُّل ِمنها ِف ٌ اِب َحثْ َعن ٍ
أَ َ
رسلْنا .اِنتَ ِظروا .اِستَغ ِف ْر .اِن َب َعثَ .تَ َف َّر َق .تَعا َونوا َ .علَّ ْمنا .يُجا ِهدو َن
ا ََّلد ْر ُس الْخا ِم ُس
َ َ َ َْ ْ َ َ َ َ ُْ َْ
﴿ قل سريوا یف الرض فانظروا كيف بدأ الـلق﴾ اَلْ َعنکَبوت20 :
ُْ
ِ
بگو در زمني بگرديد و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آاغز
کرد.
اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس
هلل﴾ لقامن 11
َ ُْ ٰ
﴿هذا خلق ا ِ
ئات الْ َمصابي ِح حيـط لَيـالً ،شا َهـدوا ِم ِ اَلْ َغ ّواصو َن الَّـذيـ َن َذ َهبـوا إلَـی أَعمـاقِ الْ ُم ِ
الْ ُملَ َّونَ ِة الَّتي يَن َب ِعثُ ضَ و ُؤها ِم َن الْ َ ِ
سامك الْ ُمضيئَ ِةَ ،و تُ َح ِّو ُل ظَال َم الْ َبح ِر
إلَی نَها ٍر ُميض ٍء يَستَطي ُع فيـ ِه الْ َغ ّواصو َن الْ ِتقا َط ُص َو ٍر يف أَضوا ِء
هذ ِه الْ َضوا َء تَن َب ِعثُ ِمن نَو ٍع سامك .اِکْتَشَ َف الْ ُعلَام ُء أَ َّن ِهذ ِه الْ َ ِ ِ
سامكَ .هل َحت ُعيونِ تِل َْك ْالَ ِ َعيش ت َ ِم َن الْ َبکترييا الْ ُمضيئَ ِة الَّتي ت ُ
ش يَوماً ِم ْن تِل َْك الْ ُمع ِج َز ِة الْ َبحريَّ ِةَ ،و يَستَع َنييُـم ِک ُن أَن يَستَفي َد الْ َب َ ُ
بِـالْ َبکترييا الْ ُمضيئَ ِة لِـإنا َر ِة الْ ُم ُدنِ ؟
ُربَّـام يَستَطي ُع ٰذلِ َكِ ،لَنَّـ ُه « َم ْن طَل ََب شَ يئاً َو َج َّد َو َج َد».
ـي دائِ ٌمِ ،لَنَّـ ُه َمملو ٌء بِـ ُغ َد ٍد الح ِط ّب ٌّ
إ َّن لِسا َن الْ ِق ِّط ِس ٌ
ات َحتَّی يَلْتَ ِئ َم. ت ُـفْـ ِر ُز سائِالً ُمطَ ِّهرا ً ،فَـ َيلْ َع ُق الْ ِق ُّط ُج ْر َحـ ُه ِع َّد َة َم ّر ٍ
وانات ت َ ْعر ُِف بِـغَري َزتِـها عض الطُّيو ِر َو الْ َح َي ِ إ َّن بَ َ
ناس َب شب الْ ُم ِ َيف ت َستَع ِم ُل الْ ُع َ الْ َ َ
عشاب الطِّ ّبـ َّيـ َة َو ت َعلَ ُم ک َ
اض الْ ُمختَلِ َف ِة؛ َو قَد َدل َّْت ٰه ِذ ِه الْ َح َيواناتُ الْ نسا َن َعلَی الْ َخ ِّ
واص الطِّـ ّبـ َّيـ ِة لِـلْوِقايَـ ِة ِم َن الْ َمر ِ
لِـکَثريٍ ِم َن ال َّن ِ
باتات الْ َبـ ّريَّـ ِة َو غَيـرِها.
خاص ٍة بِـها، وانات إضافَ ًة إلَی ا ْم ِتالکِـها لِلُ َغ ٍة َّ إ َّن أَغل ََب الْ َح َي ِ
عضها، تَـ ْملِ ُك لُغَـ ًة عا َّمـ ًة ت َستَطي ُع ِم ْن ِخاللِـها أَن تَتَفا َه َم َم َع بَ ِ
وانات َحتَّی تَبتَ ِع َد َسيعاً اب َصوتٌ يُ َح ِّذ ُر بِـ ِه بَق َّيـ َة الْ َح َي ِ فَلِلْ ُغر ِ
واسيس الْغابَـ ِة. ِ جاسوس ِم ْن َج
ٍ َع ْن ِمنطَ َق ِة الْ َخطَرِ ،فَـه َو بِـ َمن ِز لَـ ِة
46
لِـلْ َبطَّ ِة ُغ َّد ٌة طَبيع َّي ٌة بِـالْ ُق ْر ِب ِم ْن َذنَبِـها ت َحتَوي
خاصاً ت َ ْنشُ ـ ُر ُه َعلَی ج ِْس ِمـها فَال يَـتَأَث َّ ُر ج ِْس ُمـها بِالْام ِء.
زَيتاً ّ
حريك َر ِأسـها
قص بِـتَ ِ ال تَتَ َح َّر ُ ك َع ُني الْبو َمـ ِة ،فَـ ِإنَّـها ثا ِبتَـ ٌةَ ،ولٰ ِک َّنـها ت ُ َع ِّو ُض ٰهذَا ال َّن َ
يف ک ُِّل ِج َهـ ٍة َو تَستَطي ُع أَ ْن ت ُدي َر َر َأسـها ِمئَتَيـنِ َو َس ْبعيـ َن َد َر َج ًة دو َن أَ ْن تُـ َح ِّر َك جِس َمها.
47
َذنَبُ :دم «جمع :أَذناب» َبـ ّر ّي :خشکی ،زمينی اِ ْب َت َعدَ :دور شد
زَيت :روغن «جمع :زُيوت» بَ ّط ،بَطَّة :اردک « َحتَّی ت َ ْبتَــ ِع َد :تا دور شود»
سا َر :حرکت کرد ،به راه افتاد َبکترييا :باکرتی اِتِّجاه :جهت
سائِل :مايع بوم ،بو َمة :جغد أَدا َر :چرخانْد ،اداره کرد
ضَ وء :نور «جمع :أَضواء» تَأَثَّـ َر :تحت تأثري قرار گرفت «أَ ْن ت ُدي َر :که بچرخانَد»
ظَالم :تاريکی تَ ْح َتوي :در بر دارد أَنْ تَ َری :کــه ببینـد
َع َّو َض :جربان کرد تَ َح َّركَ :حرکت کرد اِ ْس َتفادَ :بهره بُرد
ِق ّط :گربه ش :پخش می کند
تَ ْن ُ ُ «أَ ْن يَ ْستَفيـ َد :که بهره بربد»
لَ ِع َق :ليسيد ُج ْرح :زخم إضافَـ ًة إلَی :افزون بر
ُميضء :نورانی َح َّركَ :حرکت داد أَعشاب ِط ّب َّية :گياهان دارويی
ُمطَ ِّهر :پاک کننده َح َّو َل :تبديل کرد «مفردُ :عشْ ب ِط ّب ّي»
وِقايَة :پيشگريی ِح ْرباء :آفتاب پرست أَف َرزَ :ترشّ ح کرد
َملَكَ :مالک شد ،دارد ،فرمانروايی کرد د ََّل :راهناميی کرد اِلْ َتأَ َم :بهبود يافت
طيع :می تواند
يَ ْس َت ُ دونَ أَن :بی آنکه «أَ ْن يَلْتَئ َم :تا بهبود يابد»
َي ْس َتع ُني بِـ :از ...ياری می جويد «دو َن أَ ْن تُ َح ِّر َك :بی آنکه حرکت اِل ِت ُ
قاط ُص َورٍ :عکس گرفنت
يَ ْن َب ِع ُث :فرستاده می شود بدهد» إنا َرة :نورانی کردن
الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِق ِع . الصحي َح َة َو َغ َري َّ ـن الْ ُجملَ َة َّ َع ِّي ِ
......................... وانات َحتَّی ت َبتَ ِع َد َعنِ الْ َخطَ ِر .1ـ لِل َّزرافَـ ِة َصوتٌ يُ َح ِّذ ُر الْ َح َي ِ
......................... سمـاك الْ ُمضيئَـ ُة ظَال َم الْ َبح ِر إلَی نَها ٍر ُميض ٍء . 2ـ تُ َح ِّو ُل الْ َ ُ
......................... 3ـ ت َستَطي ُع ال ِْحربا ُء أَ ْن ت ُدي َر َعي َنيـها يف ات ِّـجا ٍه ِ
واح ٍد .
......................... 4ـ لِسا ُن الْ ِق ِّط َمملو ٌء بِـ ُغ َد ٍد ت ُـفْـ ِر ُز سائِالً ُمطَ ِّهراً .
......................... َعيش َح َيواناتٌ مائ َّي ٌة يف أَعامقِ الْ ُم ِ
حيط . 5ـ ال ت ُ
......................... أس الْبو َمـ ِة ِف اتِّجا ٍه ِ
واح ٍد . 6ـ يَـتَ َح َّر ُ ك َر ُ
48
اِعـلَـمـوا
«اَلْ ُجملَ ُة الْ ِفعل َّي ُة» َو «اَلْ ُجملَ ُة اال ِْسم َّي ُة»
نوب« ».جملۀ فعل ّیه» گفته میشود؛ زيرا با فعل رشوع شده است. به جملۀ «يَـ ْغ ِف ُر اللّٰ ُه ُّ
الذ َ
فعل فاعل مفعول
الگوی جمل ٔه فعل ّيه اين است:
فعل «يَـ ْغ ِف ُر» +فاعل «اللّٰ ُه» +گاهی مفعول «الذ َ
ُّنوب»
فعل ،کلمهای است که بر انجام کاری يا داشنت حالتی در گذشته ،حال يا آينده داللت دارد.
فاعل ،انجام دهند ٔه کار يا دارند ٔه حالت است.
مفعول ،اسمی است که در زبان عربی معموالً پس از فاعل میآيد و کار بر آن انجام میشود.
49
اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكَ:
...........................................................................................................................................
ابـي» فقط تعيني نقش کلمه در جمله است؛ مانند مبتدا ،خرب ،فاعل ،مفعول، 1ــ منظور از « َع ِّيـنِ الْ َم َح َّل الْ عر َّ
مضاف اليه ،صفت و . ... ٌ
2ــ ُصدور :سینه ها 3ــ أَحـرار :آزادگان 4ــ ق ََس َم َو ق َّس َم :تقسیم کرد
50
در گروه های دو نفره شبيه گفت و گوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
( َم َع سائِ ِق َس ّيار ِة اْالُج َر ِة)
سائِ ُق َس ّيار ِة ْالُج َر ِة َلسائِ ُ
ـح ا ّ
أَنا يف ِخد َم ِتـکُم .تَفَضَّ لـوا. السائِ ُق ،نُري ُد أَ ْن نَذ َه َب إلَی الْ َمدائِنِ .
أَيُّ َها ّ
أَظُ ُّن الْ َمسافَـ َة َسب َعـ ًة و ث َالثيـ َن کيلو ِمرتا ً.
ک َِم الْ َمسافَـ ُة ِمن بغدا َد إلَی ُه َ
ناك؟
جيب؛ لِ َم ت َذ َهبو َن إلَی الْ َمدائِنِ ؟
َع ٌ
ِلَنَّـ ُه ال يَذ َه ُب إلَی الْ َمدائِنِ ّإل ق ٌ
َليل ِم َن ِيس َو ُمشا َه َد ِة طاقِ کِ َ
رسی؛ لِزيا َر ِة َمرق َِد َسلام َن الْفار ِّ
ال ُّز ّوارِ. لِامذا تَتَ َع َّج ُب؟!
زیار ٌة َمقبولَ ٌة لِلْ َجمیعِ! أَ تَعر ُِف َمن ه َو بات الْ ُم َق َّد َس ِة يف الْ ُم ُدنِ َشفْـنا بِزيا َر ِة الْ َعتَ ِ يف الْبِدايَـ ِة ت َ َّ
أَ ْم ال؟ِيس
َسلام ُن الْفار ُّ الْ َربَ َعـ ِة کَربَال َء َو ال َّن َج ِف َو سا َم ّرا َء َو ال ِ
ْکاظم َّيـ ِة.
نت!1 أَ َ
حس َ بي
صحاب ال َّن ِّ
ِ نَ َعم؛ أَع ِرفُ ُه ،إنَّ ُه ِم ْن أَ
َو َه ْل ل ََك َمعلوماتٌ َع ْن طاقِ کِ َ
رسی؟ َو أَصلُ ُه ِمن إصفهان.
سالم.
الساسان ّي َني ق ََبل الْ ِ لوك ّ أکيد؛ إنَّ ُه أَ َح ُد قُصو ِر الْ ُم ِ بِالتَّ ِ
ماشا َءاللّٰ ُه!
قَد أَنشَ َد 2شا ِعرانِ کَبريانِ قَصي َدت َـ ِني ِعن َد ُمشا َه َدتِهِام
فيك!3با َر َ ك اللّٰ ُه َ
خاقانـي،
ٌّ کب شُ عرا ِء الْ َع َر ِبَ ،و حت ُّي ِمن أَ َ ِ رسی :الْبُ ُ إيوا َن کِ َ
َمعلومات َُك کَثی َرةٌ!
الشّ ا ِع ُر الْ يرا ُّين.
1ــ أَ ْح َس ْن َت :آفرين 2ــ َقدْ أَنْشَ دَ :رسوده است 3ــ با َركَ اللّهُ فيكَ :آفرين بر تو
51
ال َّتامرين
ِ
وضيحات ال ّتال َي َة؟ ُناس ُب ال َّت اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُل :أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ
امت الْ ُمع َج ِم ،ت ِ
1ـ طائِـ ٌر يَس ُک ُن يف الْ َماکِنِ الْ َمرتوک ِة يَـنا ُم يف ال َّنها ِر َو يَخ ُر ُج يف اللَّيلِ ..................... .
..................... 3ـ نَباتاتٌ ُمفي َد ٌة لِلْ ُمعالَ َجـ ِة نَستَفي ُد ِمنـها کَـ َدوا ٍء.
52
= ≠ امت الْ ُم َتا ِدفَـ َة َوالْ ُم َتضا َّد َة .
ـن الْکَلِ ِ
اَل َّت ْمري ُن الثّانـي :عـ ِّي ِ
53
طلوب ِم ْنكَ . اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث :اُک ُت ِب ْاس َم ک ُِّل صو َر ٍة يف الْ َفراغِ ،ثُ َّم َع ِّي ِ
ـن الْ َم َ
ّاووس /ال ِْحربا ُء /الْ َب َق َر ُة
اب /الط ِ الْ َب ُّط /الْ ِک ِ
الب /الْ ُغر ُ
6ـ ........طائِـ ٌر َج ٌ
میل. ظ الْ َم َن بِـ .....
طي يَح َف ُ 4ـ ........ذاتُ ُعيونٍ ُمتَ َح ِّرکَ ٍة5 .ـ ُّ
الش ُّ
ضاف إلَي ِه....................... : 1ـ اَلْفا ِع َل2 ....................... :ـ اَلْ َم َ
فعول3 ....................... :ـ اَلْ ُم َ
6ـ اَلْ َخبَـ َر................................... : َلص َف َة5 ....................... :ـ اَلْ ُمبتَ َدأَ....................... :
4ـ ا ِّ
54
امت الْ ُملَ َّونَ ِة. ـن الْفا ِع َل َو الْ َم َ
فعول ِم َن الْکَلِ ِ اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :عـ ِّي ِ
شاء ُ َ ً ّ
2ـ ﴿ ال أملك ِلـنفيس نفعا َو ال ّ
ضا 2إل ما َ َْ ً َْ َْ ُ
اهلل﴾ اَألَعراف188: ِ
َ َْ ُ ﴿و َ
ضب لـنا مثال َو ن ِ َ 3ـ َ َ ََ ً َ َ َ
س خلقـه﴾ يس78 :
ً
﴿و ال يظ ِل ُم ربـك أحـدا﴾ اَلْکَهف49 :
َ ُّ َ َ َ
4ـ َ َ
ُْ ْ
5ـ ﴿يريد ُ
اهلل بک ُم الي َ ُ ُ ُ
س ﴾3اَلْ َب َق َرة185 : ِ
ُ ُ ِّ َ
َّ ُ َ
يـرَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه 5ـ الصالة ِمفتاح ک خ ٍ
1ــ َسکي َنة :آرامش 2ــ ضَ ـ ّر :زيان 3ــ يُ ْسـر :آسانی 4ــ نَدَ م :پشيامنی 5ــ ُح ْمق :نادانی 6ــ َذ ّم :نکوهش
7ــ َق ْيد :بند
55
امت الْ ُملَ َّونَ ِة.
ابـي لِلْکَلِ ِ
السا ِد ُس :تَرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة ثُ َّم َع ِّ ِي الْ َم َح َّل ْالعر َّ
اَل َّت ْمري ُن ّ
ُ َْ َ ْ َ َ ُ َ
انلاس بال ِّ
ـر َو تنسون أنفسکم﴾ اَلْبَ َق َرة44 : 1ـ ﴿أ تأمرون ّ ْ َ َ َ َُْ
ِ ِ
......................................................................................................................................
ْ َ َْ ً ّ
2ـ ﴿ ال يکلف ُ ُ َ ِّ ُ
اهلل نفسا 1إل ُوسعها ﴾ اَلْ َب َق َرة286 :
......................................................................................................................................
َ َ ُ ُ
هلل أنفعــهم ِلـ ِعبـا ِدهِ َ .ر ُ
َ 3ـ َ َ ُّ
سول اللّٰ ِه هلل إل ا ِ
أحب ِعبـا ِد ا ِ
......................................................................................................................................
َّ َُ َ ُ ُ َ
ُ ََْ 4ـ ُ
ب .ا َْلما ُم َع ٌّ
لـي حسن الد ِب يست قبح النس ِ
......................................................................................................................................
ْ َ ٌ َ َ َ ُ ْ 5ـ َ
عداوة العاقِ ِل خري ِمن صداقـ ِة الـجا ِه ِل .ا َْلما ُم َع ٌّ
لـي
......................................................................................................................................
56
أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ
57
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
ول َخلْقِ اللّٰ ِه ،ث ُ َّم ت َر ِج ْمـ ُه إلَی الْفارِسيَّ ِة، اِب َحثْ َعن ن ٍَّص قَصريٍ ِع ٍّ
لمي بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َربيَّـ ِة َح َ
ِيس.
بـي ــ فار ٍّ ُمستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ
َْ ْ َ ْ ُْ َ َْ َ َْ ُ ْ َ َْ َ َ َ َ
﴿و يسألونـك عن ِذی القرنيـ ِن قل سـأتلو عليـكم
ْ ُ ْ ً
ِمنـه ِذكرا﴾ اَلْکَهف 83 :
60
َوم يَسکُنو َن قُ ْر َب َمضيقٍ بَ َني َجبَل ِني َ و بَع َد ٰذلِ َك سا َر نَح َو الشَّ ام ِلَ ،حتَّی َو َص َل إِلَی ق ٍ
ُرصـ َة ِم ْن يشـ ِه َو أَعاملَـ ُه ّ
الصالِ َحـ َة ،فَـاغْـتَـ َنـ ُمـوا الْف َ ُمرت َ ِف َعنيِ ،فَـ َرأَی ٰهؤال ِء الْقَو ُم َعظَ َمـ َة َج ِ
ديد ِم ْن قَبيلَت ِني َوحشيَّتَيـنِ تَسکُنانِ َورا َء تِ َلك الْجِبا ِل؛ذاب شَ ٍ ُوصولِـ ِه؛ ِلَنَّـ ُهم کانوا يف َع ٍ
فسدو َن يَه ُجمو َن َعلَينا ِم ْن ٰهذَا الْ َمضيقِ ؛ فَـ ُي َخ ِّربو َن
ِجال هات َ ِني الْقَبيلَتَ ِني ُم ِ
فَـقالوا لَـ ُه :إ َّن ر َ
أجوج .لِذا قالوا لَ ُه :نَ ْرجو أجوج َو َم ُ بُيوت َـنا َو يَن َهبـو َن أَموالَـناَ ،و هاتانِ الْقَبيلَتانِ ُهام يَ ُ
ظيمَ ،حتَّی ال يَستَطي َع الْ َعد ُّو أَن يَ ْه ُج َم َعلَينا ِمن ُه؛ َو نَح ُن نـك إِ َ
غالق ٰهذَا الْ َمضيقِ ب َ
ِـس ٍّد َع ٍ ِم َ
نُسا ِع ُد َك يف َع َملِ َك؛ بَع َد ٰذلِ َك جاؤوا لَـ ُه بِـ َهدايا کَث َري ٍة ،فَـ َرفَضَ ها ذوالقَرن ِني َو َ
قالَ :عطا ُء اللّٰ ِه
اس بِـ ٰذلِ َك َخ ٌري ِم ْن َعطا ِء َغريِ ِهَ ،و أَطل ُُب ِمنکُم أَ ْن تُسا ِعدونـي يف بِنا ِء ٰهذَا َّ
الس ِّد .فَر َِح ال ّن ُ
کَثيـرا ً.
حاس ،فَـ َوضَ َعـ ُهام يف ٰذلِ َك الْ َمضيقِ َو أَ َم َر ُهم ذوالْقَرنَ ِني بِـأَ ْن يَـأتوا بِـالْ َح ِ
ديد َو ال ُّن ِ
ديد ،فَـأَ ْصبَ َح َس ّدا ً قَويّـاً ،فَـشَ َک َر الْقَو ُم الْ َملِ َك
حاس َو َد َخ َل بَ َني الْ َح ِ أَشْ َعلُـوا ال ّنا َر َحتَّی َ
ذاب ال ُّن ُ
أجوجَ .و شَ َک َر ذوالْقَرنَ ِني َربَّـ ُه الصالِ َح َعلَی َع َملِـ ِه ٰهذاَ ،و تَ َخلَّصوا ِمن قَبيلَتَي يَ َ
أجوج َو َم َ ّ
َعلَی ن ِ
َجاحـ ِه يف فُتوحاتِـ ِه.
61
می گفتند َج ْيش :ارتش «جمعُ :جيوش» اِ ْختا َر :برگزيد
َکريـه :زشت و ناپسند َحديد :آهن اِستَق َب َل :به پيشواز رفت
ُمحا َر َبـة :جنگيدن َ
خاط َب :خطاب کرد اِس َت َق َّر :استقرار يافت
ُمستَن َقع :مرداب َخ َّر َب :ويران کرد أَ ْش َع َل :شعله ور کرد
َمضيق :تنگه َخ َّيـ َر :اختيار داد أَ ْص َل َح :اصالح کرد
ُنحاس :مس ذاب :ذوب شد
َ أَطاعَ :پريوی کرد
َن ْح َو ِ :
سمت َر َف َض :نپذيرفت اِغ َتن ََم :غنيمت شمرد
َنه ََب :به تاراج ُبرد َس َکنَ :زندگی کرد إِ ْغالق :بسنت
وُصول :رسيدن کان َق ْد أَعطا ُه :به او داده بود
َ ِبناء :ساخنت ،ساختامن
هَ دَی :راهناميی کرد کان َ ...ي ْح ُکمُ :حکومت می کرد
َ َت َخ َّل َص :رهايی يافت
کان ُ ...ي َر ِّح َ
بون :خوشامد َ َتال :خواند «أَ ْتلو :می خوانم»
ْفاسدي َن أَ ْو إِ ْص ِ
الحـهِم...................... . ١ـ أَ َمـ َر اللّٰ ُه ذَا الْقَرنَيـنِ بِـ ُمحا َربَـ ِة الْ ُم ْ ِ
شکيـ َن ال ِ
اس إِلَی التَّ ِ
وحيد...................... . 2ـ سا َر ذوالْقَرنَ ِني َم َع ُج ِ
يوشـ ِه نَ ْح َو الْ َج ِ
نوب ،يَ ْد ُعو ال ّن َ
...................... 3ـ قَب َِل ذوالْقَرنَيـنِ الْ َهدايَـا الَّتي جـا َء ال ّن ُ
اس بِـهـا.
...................... ديد َو الْ َ ِ
خشاب. السـ َّد بِـالْ َح ِ
4ـ بَ َنی ذوالْقَرنَ ِني َّ
...................... أجوج ُمتَ َم ِّدنَتَيـنِ .
أجوج َو َم َ
5ـ کان َْت قَبيلَتا يَ َ
62
اِعـلَمـوا
اَلْ ِف ُ
عل الْ َم ُ
جهول
در زبان فارسی برای مجهول کردنِ فعل از مشتقّات مصدر «شدن» استفاده میشود؛ مثال:
زد :زده شد می زند :زده میشود ديد :ديده شد می بيند :ديده میشود
در جمل ٔه دارای فعل معلوم ،فاعل معلوم است؛ ولی در جمل ٔه دارای فعل مجهول ،فاعل
ناشناس می باشد؛ يعنی حذف شده است.
در جمل ٔه «نگهبان در را گشود ».می دانيم فاعل نگهبان است؛
ولی در جمل ٔه «در گشوده شد ».فاعل نامش ّخص است.
ُي ْکت َُب :نوشته میشود َي ْکت ُُب :می نويسد ُک ِت َب :نوشته شد َکت ََب :نوشت
ُي ْ َ
ض ُب :زده میشود َي ْ ِ
ض ُب :می زند ُ ِ
ض َب :زده شد َ َ
ض َب :زد
ِ
ُي َع َّر ُف :شناسانده میشود ُي َع ِّر ُف :می شناساند عُ ّر َف :شناسانده شد َع َّر َف :شناساند
ُي ْنز َُل :نازل میشود ُي ْن ِز ُل :نازل میکند ُأ ْن ِز َل :نازل شد أَ ْنز ََل :نازل کرد
اِ ْست َْخ َد َم :به کار گرفت ُا ْست ُْخ ِد َم :به کار گرفته شد َي ْست َْخ ِد ُم :به کار می گیرد ُي ْست َْخ َد ُم :به کار گرفته می شود
63
اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكَ:
......................................................................................................................................
ُ
جرمون بِـسيـماهم﴾ ا َل َّرح ٰمن 41 : َ َ ُْ ُ ُ
2ـ ﴿يعرف الم ِ
......................................................................................................................................
ً ُ َ ْ ُ
3ـ ﴿خ ِلقَ النسان ضعيفا﴾ ا َل ِّنساء28 :
......................................................................................................................................
64
در گروه های دو نفره شبيه گفت و گوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
( َم َع َمسؤولِ ْاس ِتقبالِ ا ْل ُفندُ قِ )
1
ِم َن ّ
السا ِد َس ِة َصباحاً إلَی الثّان َي ِة بَع َد الظُّهرِ؛ أس ،يا َحبيبي. ال بَ َ
ث ُ َّم يَأتـي زَميلـي بَعدي. هي سا َع ُة َدوا ِم َـك3؟
ما َ
ؤول ِاال ْس ِتقبال :مسئول پذيرش 2ــ أَ ْع ِطني :به من بده 3ــ دَوام :ساعت کار 4ــ َموا ِعد :وقت ها
1ــ ُم ْس ُ
8ــ َم َرق :خورشت 6ــ ُزبْدَ ة :کَره 7ــ دَجاج :مرغ 5ــ ُج ْب َنة :پنري
65
ال َّتامرين
ِ
وضيحات ال ّتال َي َة؟ ُناس ُب ال َّت اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُل :أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ
امت الْ ُمع َج ِم ،ت ِ
َ َْ ُ ُ ُ َّ َ
3ـ ﴿ربنا الي أعطی ک ش ٍء خلقه ث َّم ﴾ ............طٰـهٰ50 :
َ ْ َ َ ُّ َ َّ
َ
َ َّ َ َ َُ ْ َ
4ـ َ َ ُ
﴿و يا آدم ............أنت َو ز ْوجك الـجنـة﴾ ا َْلَعراف19 :
66
حيح.
الص َ اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُثَ :ع ِّي ِن الْ َج َ
واب َّ
أَقْ َب َل قَب َِل 1ـ اَلْماضي ِمن «يَستَقب ُِل» :اِستَق َب َل
يُ َف ِّر ُق يَ ْفتَر ُِق يَتَ َف َّر ُق 2ـ اَلْ ُمضا ِر ُع ِمن «فَ َّر َق» :
تَغْليق إِغْالق اِنْ ِغالق 3ـ اَلْ َمص َد ُر ِمن «أَ ْغل ََق» :
اِ ْعلَموا أَ ْعلِموا َعلِّموا 4ـ ا َلْ َم ُر ِمن «ت ُ َعلِّمو َن»:
يُ ِ
الح ُظ يُضْ َر ُب يُشَ ِّر ُف 5ـ اَلْ ِف ُ
عل الْ َم ُ
جهول:
يُ ْخ َر ُج يَ ْخ ُر ُج أُ ْخر َِج جهول ِم ْن يُ ْخر ُِج :
6ـ اَلْ َم ُ
67
ات ال ّتال َيـ َة ،ثُ َّم َع ِّ ِي ْالَ َ
فعال الْ َمجهولَـ َة. اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع :تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ
هلل
دون ا ِ ِ
َ ُ َّ َّ َ َ ْ َ
عون م ْ
ن د ت ين ال إن ـه ل عوام اس ُض َب َمثَ ٌل فَ ْ
ـاستَ 1ـ ﴿يا َأ ُّي َها ّ
انل ُ
ِ ِ ِ
1 ً ُ َْ َ ْ ُ
لن يـخلقوا ذبابا ﴾ اَلْ َح ّج73 :
.........................................................................................................................................
.........................................................................................................................................
..........................................................................................................................................
.........................................................................................................................................
........................................................................................................................................
........................................................................................................................................
1ــ لَ ْن يَـ ْخلُقوا ُذباباً :مگسی را نخواهند آفريد2 .ــ ُم ْخلِـصاً :در حالی که خالص گردانيده ام.
68
أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ
الصحي َح َة.
َع ِّ ِي ال َّتـر َجـ َمـ َة َّ
َ ً َْ َ خ ْر قَ ٌ
َْ َ 1ــ ﴿يا َأ ُّي َها الَّ َ
وم ِمن قومٍ َع َسی أن يَکونوا خيرا ذين َ
آمنوا ال يس
م ُ
نـهم﴾ ِ
ای کسانی که ايـمان آورده ايد ،نباید مردمانی ،مردمانی [دیگر] را ریشخند
باشند؛ کنند ،شاید آنها خوب بهتر از خودشان
َْْ ـکم َو ال تَنابََ ُ َ ُ َ َْ
قاب﴾
ِ ل ـالِ ب زوا س نف أ زوامِ 2ــ ﴿و ال تل
و از خودتان ديگران عیب نگیرید ،و به همدیگر
لقب لقب های زشت ندهید؛
َّ ِّ َ ً ْ
آمنُوا اجتَنِبوا کثيرا ِم َن الظن﴾ 3ــ ﴿يا َأ ُّي َها الَّ َ
ذين َ
69
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
َالم َجميلٍ ُمرتَب ٍِط بِـ َم ِ
فهوم ال َّد ِ
رس. ديث أو ِشع ٍر أَو ک ٍ اِب َحثْ َعن آيَ ٍة أ ْو َح ٍ
(ا َلْ شا َر ُة إلَی ال ِّن َع ِم الْ لٰهيَّ ِة)
شگفتی هايت در درياهاست.
الساب ُِع
اَلدَّ ْر ُس ّ
ُ ْ
ـحـار َعـجـائِـبُـه ِمن ُدعا ِء الْ َجوشَ نِ الْکَبي ِر
ِ ـب َ ْ
يا مـن فِـي ال ِ
يُشا ِه ُد أَعضا ُء الْ ُس َر ِة ِفلْماً رائِعاً َعنِ الدُّلفينِ الَّذي أَن َق َذ إِنساناً ِم َن الْ َغ َرقِ َ ،و أَ ْو َصلَـ ُه
إِلَی الشّ ِاطئِ .
حا ِم ٌد :ال أُ َص ِّد ُق؛ هذا أَم ٌر َع ٌ
جيب .يُ َح ِّيـ ُرنـي ِج ّدا ً.
ديق الْ ِنسانِ ِفـي الْبِحارِ. الْ َ ُب :يا َولَدي ،لَ ْي َس َعجيباًِ ،لَ َّن ال ُّدلفي َن َص ُ
عب! يا أَبـيَ ،ع ِّرفْـنا َعلَی هذَا َّ
الصديقِ . صا ِد ٌق :ت َصديقُـ ُه َص ٌ
اتَ ،و َوزنُـ ُه يَبلُ ُغ فوق َس ْم َع الْ ِنسانِ َعشْ َر َم ّر ٍ لَ ُه ذاکِ َر ٌة قَويَّـ ٌةَ ،و َس ْم ُعـ ُه يَ ُ ا َلْ َ ُب :
وانات اللَّبونَ ِة الَّتي ت ِ
ُرض ُع ِض ْعفَي َوزنِ الْ ِنسانِ تَقريباًَ ،و ه َو ِم َن الْ َح َي ِ
ِصغا َرها.
َکـي يُ ِح ُّب ُمسا َع َد َة الْ نسانِ ! أَ لَ ْي َس کَ ٰذلِ َك؟إنَّـ ُه َح َيوا ٌن ذ ٌّ نورا :
قوط طائِ َر ٍة أَ ْو
ُرش َدنا إِلَی َمکانِ ُس ِ أکيد ،ت َستَطي ُع ال َّدالفي ُن أَ ْن ت ِ
نَ َعم؛ بِالتَّ ِ ا َلْ َ ُب :
َمکانِ َغ َرقِ َسفي َن ٍة.
السل ِْمَ ،و تَک ِْش ُف ما ت َ ْح َت الْما ِء ت ُ َؤ ّدي ال َّدالفي ُن َدورا ً ُم ِه ّماً في الْ َح ِ
رب َو ِّ ا َلْ ُ ُّم :
ِم ْن َعجائِ َب َو أَسرارٍَ ،و تُسا ِع ُد الْ ِنسا َن َعلَی اکْ ِت ِ
شاف أَماکِنِ ت َ َج ُّمعِ
الْ َ ِ
سماك.
72
کات َجماع َّيـ ًة؛ فَـ َه ْل تَتَ َکلَّ ُم َمعاً؟ َرأَيْ ُت ال َّدالفي َن ت ُ َؤ ّدي َح َر ٍ صا ِد ٌق :
نَ َعم؛ قَ َرأتُ في َموسو َعـ ٍة ِعلْم َّيـ ٍة أَ َّن الْ ُعلَما َء يُ َؤکِّدو َن أَ َّن ال َّدالفيـ َن ا َلْ ُ ُّم :
صوات ُم َع َّي َنـ ٍةَ ،و أَنَّـها تُ َغ ّني کَـالطُّيورَِ ،و خدام أَ ٍ ِـاس ِت ِ ت َْستَطي ُع أَ ْن تَتَ َکلَّ َم ب ْ
ت َبکي کَـالْ َطفا ِلَ ،و تَص ُف ُر َو ت َض َح ُك کَـالْ ِنسانِ .
َه ْل لِلدَّالفينِ أَعدا ٌء ؟ نورا :
َحس ُب ال َّدالفي ُن َس َم َك الْ ِق ْر ِش َعد ّوا ً لَـها ،فَـ ِإذا َوقَ َع نَظَ ُرها َعلَی أکيد ،ت َ بِالتَّ ِ ا َلْ َ ُب :
ِـسر َعـ ٍة َحولَـهاَ ،و تَض ِربُـها بِـأُنو ِفـ َها الْحا َّد ِة َو َس َم َک ِة الْ ِق ْر ِش ،تَتَ َج َّم ُع ب ُ
تَقتُلُـها.
َو َهل يُ ِح ُّب ال ُّدلفي ُن الْ ِنسا َن َح ّقاً؟ نورا :
نَ َعم؛ ت َعالَي نَق َرأْ هذَا الْ َخ َب َر في الْ ن ِترنِتَ ... :س َح َب تَ ّيا ُر الْما ِء َر ُجالً إلَی ا َلْ َ ُب :
قال ال َّر ُج ُلَ :رفَ َعـني شَ ي ٌء بَغتَـ ًة إلَی ْالَعلَی الْ َعماقِ ب ِِش َّد ٍةَ ،و بَع َد نَجاتِ ِه َ
بِـق َّو ٍة ،ث ُ َّم أَ َخذَنـي إلَی الشّ ِاطئِ َو لَ ّما َع َز ْم ُت أَن أَش ُک َر ُمن ِقذي ،ما َو َجدْتُ
يت ُدلفيناً کَبيرا ً يَق ِف ُز قُربـي في الْما ِء بِـ َف َر ٍح. أَ َحدا ًَ ،ولٰ ِک ّني َرأَ ُ
سماك نِع َمـ ٌة َعظي َمـ ٌة ِم َن اللّٰ ِه. إ َّن الْ َبح َر َو الْ َ َ ا َلْ ُ ُّم :
73
ُطيور :پرندگان «مفردَ :طري» َت ّيار :جريان أَدَّی :ايفا کرد ،منجر شد
َع َّر َف :مع ّرفی کرد امعـي :گروهی
َج ّ أَ َ
رش َد :راهناميی کرد
َع َز َم :تصميم گرفت حا ّد :تيز أَ ْر َض َع :شري داد
َغنَّی :آواز خوا ْند دَالفني :دلفني ها أَع َلی :باال ،باالتر
َق َف َز :پريد ،جهش کرد َد ْور :نقش ـق :انفاق کردأَ ْن َف َ
َلبو َنة :پستاندار ذا ِک َرة :حافظه ُأنوف :بينی ها «مفرد :أَنف»
َک ٰذ ِل َك :همني طور را ِئـع :جالب أَ َ
وص َل :رسانيد
ُمن ِقذ :نجات دهنده َس َم ُك ا ْل ِق ْر ِش :کوسه ماهی ِبحار :درياها «مفردَ :بحر»
َموسوعَة :دانشنامه شاطئ :ساحل «جمعَ :ش ِ
واطئ» ِ َب َکی :گريه کرد
َص َف َر :سوت زد َب َل َغ :رسيد
«ض ْع َف ِ
ني :دو برابر» ِض ْعف :برابر ِ َت َج َّم َع :جمع شد
74
اِعـلَـمـوا
اَلْجا ُّر َو الْ َمجرو ُر
در زبان فارسی به حروفی مانند «به ،برای ،بر ،در ،از» حروف اضافه و در عربی حروف
جر می گويند.
به حروف « ِم ْن ،في ،إلَی َ ،علَی ،بِـ ،لِـ َ ،ع ْن ،کَـ » در دستور زبان عربی «حروف جر»
می گويند .اين حروف به همراه کلمۀ بعد از خودشان معنای جمله را کامل تر می کنند.
مثالِ :م ْن قَريَـ ٍة ،في الْغابَـ ِة ،إلَی الْ ُم ْسلِميـ َن َ ،علَی الْوالِ َديْـنِ ،بِـالْحا ِفلَـ ِة ،لِلّٰ ِه َ ،ع ْن نَف ِْسـ ِه ،کَـ َج َبلٍ
به حرف جر ،جا ّر و به اسم بعد از آن مجرور و به هر دو اينها «جار و مجرور» می گويند.
أَ َه ُّ
ـم َمعاني ُح ِ
روف الْ َج ِّر:
ِم ْن از
ّ َ ّ ُ ُ َ َّ
ـحبون﴾ آ ِل ِعمران92 :
﴿ ...حتی تن ِفقوا ِمما ت ِ
تا انفاق کنيد از آنچه دوست می داريدِ ( .م ّما = ِم ْن +ما)
َّ ْ َ َ
ساور ِمن ِفـضـ ٍة﴾ ا َلْ نسان 21 :
﴿ ...أ ِ
دست بندهايی از جنس نقره
ِم ْن ُهنا إلَی ُه َ
ناك :از اينجا تا آنجا
در يف
ً َ َْْ َ ََ َ ُ ْ َ َّ
هو الـذي خلق لکـم ما ِفـي الر ِض جـمـيـعا﴾ اَلْ َب َق َرة 29 : ﴿
او کسی است که همۀ آنچه را در زمين است برايتان آفريد.
دقَ .ر ُ
ِّ َ َّ ُ
رهايی در راستگويی است. سول اللّٰ ِه الـنجـاة ِفـي الص ِ
75
إِلَی به ،به سوی ،تا
َ َ
سج ِد األقصى﴾ ا َْلسراء 1 :
َْ َ ْ ََ َْ َ ً
﴿سبحان الذي أ َ َ َ َ َّ ُ
سج ِد الحرامِ إلى الم ِ
بدهِ لیال ِمن الم ِ
سرى بِـع ِ
پاک است کسی که بنده اش را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد االقصی حرکت داد.
َ َ ُْ َ َ ْ َ ْ َ َ َ ْ ُ َْ ًَْ َْ َ َْ َ َْ َ ْ َ ََ
ت ِمائة عامٍ فانظ ْر ِإلی َطعا ِمك ﴿قال کم ل ِبثت قال ل ِبثت يوما أو بعض يومٍ قال بل ل ِبث
َ َ
َو شرابِك﴾ اَلْ َب َق َرة259 :
گفت« :چقدر درنگ کردی؟» گفت« :یک روز یا بخشی از یک روز ».گفت« :نه ،بلکه صد
سال درنگ کردی؛ به خوراکت و نوشیدنی ات بنگر».
کا َن الْف َّل ُح يَع َم ُل في الْ َمز َر َع ِة ِم َن َّ
الصبا ِح إلَی اللَّيلِ .کشاورز از صبح تا شب در مزرعه کار می کرد.
َعلَی بر ،رویِ
ـهمَ .ر ُ
ُ ََ َ ّ ُ
مردم بر دين پادشاهانشان هستند. سول اللّٰ ِه دين ملو ِک ِ
الناس علی ِ
َ
ّ ََ َ َّ َ 1 َْ
َ َ ُ
خالق فـإِن َربـي بعثـنـي بِـهاَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه ِ کـار مِ ال
عليکـم بِـم ِ
به صفات برتر اخالقی پایبند باشید ،زيرا پروردگارم مرا به خاطر آن فرستاده است.
َ َ َ َ ٌ َ َ ٌَ َ هر يَ ّ
لـد ُ َ َ
ـومان؛ يـوم لـك و يـوم عليـك .أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ
يل ِ ا
روزگار دو روز است؛ روزی به سودت و روزی به زيانت.
اَلْ َحقيبَ ُة َعلَی الْ ِمنضَ َد ِة .کيف روی ميز است.
١ــ « َعلَيکُم» اصطالحی است که از معنای «جار و مجرور» خارج شده و معنای فعل يافته است.
76
لِـ برای ،از آنِ (ما ِل) ،داشتـن
َْ
َّ ُ َ
ماوات َو ما فِي ال ِ
رض﴾ اَل ِّنساء 171 : ِ الس ﴿له ما فِي
آنچه در آسمان ها و زمين است ،از آنِ اوست.
ْ ُ ُلـکـل ذنب ت َ
وبة إل َ َ ٌ ّ ُ ّ َ
سوء الـخل ِقَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه ٍ ِ ِ
هر گناهی جز بداخالقی توبه دارد.
َ َ ُ ُ َ ُ
دين ﴾1اَلْکا ِفرون 6 :
﴿لکم دينکم و لي ِ
دين شما از آنِ خودتان و دين من از آنِ خودم.
لِماذا َر َج ْع َت ؟ ــ لِـأَنّـي ن ُ
َسيت ِمفتاحي .برای چه برگشتی؟ ــ برای اينکه کليدم را فراموش کردم.
َع ْن از ،دربارۀ
َّ ّ َ َْ َ َّ ْ َ َ َ ْ ََُْ َّ
﴿ َو هو الذي يقبل التوبة عن ِعبا ِدهِ َو يعفو ع ِن الس ِي ِ
ئات ﴾...ا َلشّ و َری 25 :
امت الْ ُملَ َّونَ ِة. اِ ْخ َت ِ ْب نَف َْسكََ :ع ِّ ِي الْ َم َح َّل ْالعر َّ
ابـي لِلْکَلِ ِ
َْ ْ ُ َ ُ ُ َ َ َ َ َ ُ ُ ْ َ َْ ْ ُ َ ٌ َ ْ
يل
ٌّ ع ني
َ ؤمنم ْ
ُ ُلا ري مَ أ .مال ـمـال .ال ِعلم يـحرسـك و أنت تـحرس ال
ِ ١ـ ال ِعلم خير ِمن ال
َْ ُْ
رض ﴾...اَلْ َعنکَبوت20 :
٢ـ ﴿قل سيـروا في ال ِ
......................................................................................................................................
َ َْ
ـرنـي بِـإقامـ ِة الفرائِ ِضَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه اس َکما أَ َم َ ّ ُ
ـرنـي بِـمدارا ِة الن ِ اهلل أَ َم َ
إن َ َّ
3ــ
......................................................................................................................................
َ ْ ً ً ْ ْ ً ْ ْ َ ّ َ ْ ْ َ
4ــ الل ُه ّم اج َعلني شکورا َواج َعلني َصبورا َواج َعلني في َعيني َصغيرا َو في أعيُ ِن
َ ً ّ
اس کبيراَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه الن ِ
......................................................................................................................................
........................................................................................................................
78
در گروه های دو نفره شبيه گفت و گوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
( َم َع ُمشر ِِف 1خَدَ ِ
مات الْ ُفندُ قِ )
سؤول ِالس ِتقبالِ
َم ُ َلسائِ ُح
ا ّ
مات غ ِ
ُرف الْفُن ُدقِ . رش ُف َخ َد ِ َلسيِّـ ُد ِد َم ّ
شقـي ُم ِ ا َّ سؤول ت ِ
َنظيف 2الْ ُغ َر ِف َعفوا ً؛ َمن ه َو َم ُ
هي الْ ُمش ِکلَ ُة؟ َما َ َو ال ِْح ِ
فاظ َعلَيها؟
ست ْح؛ َسـأَت َِّص ُل 3بِالْ ُم ِ
رشف. أَعتَ ِذ ُر ِم َنك؛ َرجا ًء ،اِ َ ِ َيس ِت الْ ُغ َر ُف نَظي َف ًة ،و فيها نَوا ِق ُص.
ل َ
رش ُف َم َع ُم َه ِند ِس ّ
الصيانَ ِة.4 رش ِف َو يَأتِـي الْـ ُم ِ
سؤول ِال ْس ِتقبا ِل يَتَّ ِص ُل بِالْ ُم ِ
َم ُ
َلسائِ ُح
ا ّ ف خَدَ ِ
مات الْ ُفندُ قِ رش ُ
ُم ِ
1ــ ُم ْشِف :مدير داخلی 2ــ تَنظيف :پاکيزگی 3ــ أَت َِّص ُل :تـامس می گيـرم 4ــ صيانَة :تعميـرات 5ــ َسير :تخت
7ــ ن َُصل ُِّح :تعميـر می کنيم 6ــ َششَ ف :مالفه
79
ال َّتامرين
الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِقعِ .
الصحي َح َة َو غَي َر َّ
ـن الْ ُجملَ َة َّ
اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُلَ :ع ِّي ِ
١ــ ِعن َدما يَنق َِط ُع تَـ ّيـا ُر الْکَه َربا ِء ِفـي اللَّيلِ ،يَغ َر ُق ک ُُّل َمکانٍ في الظ ِ
َّالم................ .
80
َ
حاديث ،ثُ َّم ضَ ْع َخطّاً ت َ
َحت الْجا ِّر َو الْ َمجرورِ. ين َو ْالَ
اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث :تَرجِ ِم ْاليَـ َت ِ
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
81
مات الْ ُم َترا ِد َف َة َو الْ ُم َتضا َّد َة≠ = .
اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع َ :ع ِّي ِن الْکَلِ ِ
ِ
ساحل بَ ُع َد ضَ وء أَق َّل کِبار بَکَی رس َلشاطئ أَ َ
ِ ِصغار بَ َعثَ
َس َتَ اِستَلَ َم کَتَ َم فَجأَ ًة َدفَ َع قَ ُر َب کث بَغتَ ًةضَ ِح َك ظَالم أَ َ
......................=...................... ......................=......................
......................=...................... ......................=......................
......................≠...................... ......................≠......................
......................≠...................... ......................≠......................
......................≠...................... ......................≠......................
82
ب َرم َزهُ( .کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ ) مات الْ َجد َولِ الْ ُم َت ِ
قاط ِع ،ثُ َّم اکْ ُت ْ اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس :تَرجِ ْم کَلِ ِ
وص َل َ /صفَروا َ /غ َّنيتُم َ /س ْمع /طُيور /حا َّدة َ /د ْور / يَ ْبلُ ْغ َن ِ /صغار /ذاکِ َرة َ /عفا /بَکَی ُ /من ِقذ َ /م َرق /أَ َ
لَبونَة /کَ ٰذلِ َك َ /جمارِك /زُيوت َ /س َّم ْيـنا /ظا ِه َرة /أَمطَ َر َ /حميم /ث ُلوج ِ /سوار /رائِـع
رمز
کوچک ها )1
اين طور )2
تيز )3
پديده )٤
سوت زدند )٥
روغن ها )٦
نقش )7
شنوايی )8
جالب )9
نجات دهنده )10
ناميديم )11
دستبند )12
گرم و صميمی )13
برف ها )1٤
حافظه )1٥
پستاندار )1٦
پرندگان )17
رسانيد )18
باران باريد )19
بخشيد )20
می رسند )21
ترانه خوانديد )22
گريه کرد )23
ً ُ ُ ُ َ َ 1ــ َ َ ُ ْ
﴿و يقول الکافِ ُر ياليتنـي کنت تـرابـا ﴾ ال َّن َبأ 40 :
1
......................................................................................................................................
ٌَ َ ُ َُْ
َ ُ
عبادةَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه 2ــ مـجالسة العلما ِء ِ
......................................................................................................................................
ْ ْ ُ ُ ُّ ُ ْ
ؤال نِصف ال ِعل ِمَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه 3ــ حسن الس ِ
......................................................................................................................................
َ َ َ َّ َ َ َ َْ
4ــ العال ِ ُم بِال عم ٍل کالشج ِر بِال ثـم ٍرَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه
......................................................................................................................................
ُ ْ َ َ َ َ َُ ُ ّ ْ َ َ ْ
ـالث:
ٍ ث ن م
ِ إل ـه لم ع ـع ـط ـق ان نسان ال 5ــ إذا مات
َُ َ َ َُ َ ُ ْ َ َ ْ َ
َ َ َ
عل ٍم ينتفع بِـ ِه ،أ ْو َول ٍد صا ِل ٍح يدعو لهَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه صدق ٍة جاري ٍة ،أ ْو ِ
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
84
أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ
85
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
ول َح َيوانٍ ، اِب َحثْ َعن ِق َّص ٍة َحقيق َّي ٍة قَصي َر ٍة َح َ
َو اکْتُ ْبـها في َصحي َف ٍة جِداريَّ ٍة،
ِسي. ث ُ َّم ت َر ِج ْمـها إلَی الْفارِس َّي ِةُ ،مستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ
بـي ــ فار ٍّ
ا ََّلد ْر ُس الثّا ِم ُن
َ َ ُ
: هلل
قال رسول ا ِ
َ ُ َْ ْ َ َ ُ
صاحة لِسانِ ِه. جـمال المـر ِء ف
زيبايی آدمی شيوايی گفتارش است.
ِ
اَلدَّ ْر ُس الثّا ِم ُن
88
ازي ُملَ َّم ُع َس ٍّ
عدي الشّ ري ّ
تو قد ِر آب چه دانـی که در کنا ِر فُراتـی 1َسـلِ الْـ َمـصـانِـ َع َرکْـبـاًت َـهـیـ ُم ِفـيالْـفَـل ِ
َوات
َو إ ْن َه َج ْرتَ َسوا ٌء َعـشـ َّیـتـي و غَـداتـي شبم به روی تو روزست و دیدهام به تو روشن
َمضَ ی الـ َّزما ُن َو قَـلبـي یَـقـول إن ََّـك آتـي اگـر چـه دیـر بـمـانـدم امـیـد بـر نـگـرفـتــم
اگر گِلی به حقیقت َعـجـیـن آب حیاتی من آدمـی به جمـالـت نه دیـدم و نه شنیـدم
ـش َعی ُن الْ َحيا ِة يف الظُّـل ِ
ُـامت َو قَـ ْد تُـفَـتَّ ُ شبـان تیـره امیـدم به صـبـح روی تـو بـاشــد
جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی ــد فَـکَـ ْم تُـ َمـ ِّر ُر َعـیـشـي َو أَ َ
نـت حـا ِم ُـل شَ ـ ْه ٍ
2
َو َجدْتَ رائِ َحـ َة الْـ ُو ِّد إ ْن شَ َم ْم َت ُرفـاتـي نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تـو مـا را
محامد تو چه گویم که ماورای صفـاتـی ـب َو ت َـ ْرضَ ـی ْـت ک َُّـل َملی ٍح کَـام ت ِ
ُـح ُّ َو َصـف ُ
که هم کمند بالیی و هم کلیـد نجاتـی نـك َو أَ ْرجـو َو أَ ْستَـغیـثُ َو أَدنـــو أَ ُ
خاف ِم َ
أَ ِحـ َّبـتـي َهـ َجـرونـي کَمـا تَـشـا ُء ُعداتـي ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن
3َو إ ْن شَ َک ْوتُ إلَی الطَّی ِر نُ ْح َن ِفـي الْ ُوک ِ
َنات فـراقـنامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد
1ـ از انبارهای آب دربارۀ سوارانی که در بيابان ها تشنه اند بپرس .مصانع آبگیرهایی بودند که مزۀ گوارايی نداشتند،
ولی برای تشنگان بيابان نعمتی بزرگ بوده است.
2ـ اگر خاک قبـرم را ببويی ،بوی عشق را می يابی.
3ـ و اگر به پرندگان شکايت برم ،در النه ها شيون کنند.
89
ُم َج َّرب :آزموده شا َء :خواست آت :آينده ،درحال آمدن
آتـيٍ ،
َمحا ِمد :ستايش ها «إن َش َک ُ
وت: َش َک ُ
وت :شکايت کردم ْ اِست َ
َغاث :کمک خواست
َم َّر َر :تلخ کرد اگر شکايت کنم» َبديع :نو (برای نخستني بار)
َمصا ِنع :آب انبارهای بيابان َش َّم :بوييد َ
«ش َم ْم َت :بوييدی» ُب ْعد :دوری
َمليح :با نـمک عَجني :خمري َج َّر َب :آزمايش کرد
َممزوج :درآميخته عُ داة :دشمنان «مفرد :عادي» َح َّل :فرود آمد
ناح
َ ُن ْحنَ :شيون کردند
عَش َّية :آغاز شب َ
ذاق :چشيد
وُ ّد :عشق
َغداة :آغاز روز دَنا :نزديک شد
َو َص َف :وصف کرد َف َلوات :بيابان ها «مفردَ :فالة» َرجا :اميد داشت
وُ َکنات :النه ها َق ْد ُت َفت َُّش :گاهی جسـت وجــو َر ِ َ
ض :راضی شد
ها َم :تشنه و رسگردان شد می شود ُرفات :استخوان پوسيده
هَ َج َر :جدایی گزید ،جدا شد ُق ْرب :نزديکی َر ْکب :کاروان شرت يا اسب سواران
َکأْس :جام ،ليوان
َس ْل :بپرس (اِ ْسأَ ْل)
90
اِعـلَـمـوا
اِ ُ
سم الْفا ِعلِ َو ْاس ُم الْ َمفعولِ و ْاس ُم الْ ُمبالَ َغ ِة
در دستور زبان فارسی به اسم فاعل ،صفت فاعلی و به اسم مفعول ،صفت مفعولی
می گويند.
اسم فاعل به معنای «انجام دهنده يا دارندۀ حالت» و اسم مفعول به معنای
«انجام شده» است.
اسم فاعل و اسم مفعول دو گروهاند:
گروه ا ّول بر وزن «فا ِعل» و «مفعول» هستند که در سال گذشته با آنها آشنا شده بوديد.
ماضی اسم فاعل صفت فاعلی اسم مفعول صفت مفعولی
ساخته شده َمـصنـوع سازنده صـا ِنـع َصن ََع
آفريده شده َم ْ
ـخلـوق آفريدگار خـالِـق َخ َل َق
پرستيده شده َمـ ْعبـود پرستنده عـا ِبـد َع َب َد
اکنون با گروه دوم آشنا شويد.
اسم مفعول صفت مفعولی صفت فاعلی مضارع اسم فاعل
ديده شده ُمشاهَ د بيننده ُمشاهِ د شاهدُ ُي ِ
ِ
تقليد شده ُم َق َّلد تقليد کننده ُم َق ّلد ُي َق ِّلدُ
فرستاده شده ُم ْر َسل فرستنده ُم ْرسِ ل ُي ْر ِس ُل
مورد انتظار ُم ْنت ََظر انتظار کشنده ُم ْنت َِظر َي ْنت َِظ ُر
ِ
ياد داده شده ُم َت َع ّلَم يادگيـرنده ُم َت َع ّلم َي َت َع َّل ُم
ُم ْست َْخ َرج بريون آورده شده بريون آورنده َي ْست َْخ ِر ُج ُم ْست َْخ ِرج
ــ ــ حمله کننده ُمتَهاجِ م َهاج ُم َيت َ
ــ ــ شکننده ُمن َک ِس س َين َک ِ ُ
با دقّت در دو جدول داده شده فرق اسم فاعل و اسم مفعول را بيابيد.
91
گروه ا ّول :فعل هايی بود که سوم شخص مفرد ماضی آنها سه حرف بود و اسم فاعل و
مفعولشان بر وزن فا ِعل و َمفعول بود.
گروه دوم :فعلهايی است که سوم شخص مفرد ماضی آنها بيشرت از سه حرف بود و اسم
فاعل و مفعولشان با حرف « ُمـ» رشوع می شود .يک حرف مانده به آخر در اسم فاعل
کرسه و در اسم مفعول فتحه دارد.
( اسم فاعل ُ :مـ ...ــِــ ( ، ) ...اسم مفعول ُ :مـ ...ـ َـــ ) ...
سم ا ْل َمفعولِ
سم ا ْلفا ِع ِل اِ ُ
اِ ُ اَ َّلت َج َم ُة اَ ْل َک ِل َم ُة
.............................. ُي َع ِّل ُم :ياد می دهد ُمـ َع َّلم
.............................. عـالِم َيع َل ُم :می داند
.............................. قت َح :پيشنهاد کرد ُم َ ِ
قتح اِ َ َ
.............................. ـج َّهز
ُي َج ِّه ُز :آماده می کند ُم َ
.............................. َم ْـضوب َ َ
ض َب :زد
.............................. َي َت َع َّل ُم :ياد می گريد ُمـ َت َع ِّلم
َ ُ ِّ َ ْ َ ک َمْلوق یا َ ُ ِّ َ ْ
َ ُ ِّ َ ُ ِّ َ ْ
لوك.
زوق یا مالِك ک مم ٍ
رازق ک مر ٍ ِ ٍ ق ل
ِ خا یا نوعص یا صانِع ک م
ٍ
ِمن دُعا ِء الْ َجوشَ نِ الْکَبريِ
.......................................................................................................................................
92
اسم مبالغه بر بسياریِ صفت يا انجام دادن کار داللت دارد و بر وزن «فَ ّعال» و «فَ ّعالَة»
است؛ مانند
َع ّـل َمـة (بسيار دانا) ؛ فَـ ّها َمـة (بسيار فهميده) َص ّبار (بسيار بُردبار) ؛ َغفّار (بسيار آ ُمرزنده)؛
کَذّاب (بسيار دروغگو) ؛ َرزّاق (بسيار روزیدهنده) ؛ َخ ّلق (بسيار آفريننده)
گاهی وزن «فَ ّعال» و «فَ ّعالَـة» بر اسم شغل داللت می کند؛ مانند َخ ّباز (نانوا) ؛ َح ّداد (آهنگر)
گاهی نيز بر اسم ابزار ،وسيله يا دستگاه داللت می کند؛ مانند
فَتّا َحـة (در بازکن) ؛ نَظّا َرة (عينک) ؛ َس ّيا َرة (خودرو)
يوب﴾.............................. :
َّ ُ ُْ
﴿أَ ّم َ
ار ٌة ب ّ
﴿علم الغ ِ السوءِ﴾................................. :ِ
﴿هو َک ّذ ٌ
َ َ ْ
ل َ ّل ُق الْ َع ُ
اب﴾..................................... : ليم﴾.............................. : ﴿ا
َّ ََ ْ
ال َ َ
ا َلطَّ ّيا ُر الْ ير ُّ
انـي...................................... : ب﴾................................ :
ِ ط ﴿حالة
ُ ِّ
ک َص ّ
.................................. :
اَلْهاتِ ُف الْ َج ّو ُال ار﴾...................................... :
ٍ ب ﴿ ِل
..................................
فَتّا َح ُة ال ُّزجا َج ِة: الـص َورِ ....................................... :
َر ّسا ُم ُّ
93
در گروه های دو نفره شبيه گفت و گوی زير را در کالس اجرا کنيد.
ِحــوا ٌر
(شرا ُء شَ ري َح ِة1الْهاتِ ِ
ف الْ َج ّوالِ ) ِ
2ِ
ِّصاالت ف ِالت
ُم َوظَّ ُ الـ ّزائِ َر ُة
حن3؟ تَفَضَّ لـي ،و َهل تُريدي َن بِطاقَ َة َّ
الش ِ َرجا ًء ،أَ ِ
عطني َشيح َة الْ َج ّوا ِل.
تَستَطيع َني أَ ْن تَش َحنـي َرصي َدَ 4ج ّوالِ ِك نَ َعم؛ ِمن فَضلِ َك أَ ِ
عطني بِطاقَـ ًة بِـ َمبلَغِ
َعبْـ َر الْ ِنتنِت. مس ٍة َو ِعرشي َن رياالً.
َخ َ
1ــ َشي َحة :سيم کارت 2ــ اِتِّصاالت :مخابرات 3ــ شَ ْحن :شارژ کردن 4ــ َرصيد :شارژ 5ــ سا ِمحيني :مرا ببخش
أنت َعلَی الْ َح ِّق :حق با توست 7ــ أُبَدِّ ُل :عوض می کنم
6ــ ِ
94
ال َّتامرين
الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِقعِ .
الصحي َح َة َو غَي َر َّ
ـن الْ ُجملَ َة َّ
اَل َّت ْمري ُن ْال َّو ُلَ :ع ِّي ِ
................ ِ
ـحانات. 3ــ ا َل ّر ِاس ُب ه َو الَّذي ما نَ َج َ
ـح في ِال ْم ِت
95
اکيب ال ّتال َي َة ،ثُ َّم َع ِّي ِن ْاس َم الْفا ِعلِ َ ،و ْاس َم الْ َمفعولِ َ ،و ْاس َم الْ ُمبالَ َغ ِة.
اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث :تَ ْرجِ ِم ال َّتر َ
َ َّ َ َ ّ َ ُّ
يا رافِع ادلر ِ
جات................................... : نوب ................................... :
يا غفار اذل ِ
حس َ َ ْ ُ ُّ ْ ُ ْ َ ُ ِّ َ ْ
ننی.............................. : یب الم ِ يا ساتِر ک مع ٍ
يوب .............................. :یا من ِ
َ ْ ُ َْ ٌ ّ
لطال َ َ ْ یا َخ ْ َ
نی............................ : ی حا ِم ٍد َو مـحمو ٍد......................... :یا من بابُه مفتوح ل ِ ِ
96
طلوب ِمنكَ . َ
حاديث ثُ َّم َع ِّي ِ
ـن الْ َم َ اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس :تَرجِ ِم ْالَ
ٌ َ
1ــ من قال أنا عـا ِل ٌ
ـم ف َ َ َ َ ْ
ـهو جا ِهلَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه
.....................................................................................................................................................
(..................................................................................................................................اِ ْس َم الْفا ِعلِ )
َّ َ ـقـوم خاد ُم ُ َ ِّ ُ ْ َ
ـرَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه ِ ف الـس ـي ف
ِ م ـه ِ 2ــ سيد ال
ِ
.....................................................................................................................................................
(..........................................................................................................................اَلْجا َّر َو الْ َمجرو َر)
َ ٌ ْ َْ ْ ـف ٌُ ُ ْ َ َ
ـدَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه يـر ِمن أل ِف عـابِ ٍ ـع بِـ ِعل ِمـ ِه خ 3ــ عا ِلـم يـنـت
.....................................................................................................................................................
ضاف إلَي ِه) (.....................................................................................................اَلْ ِف ْع َل الْ َم َ
جهولَ ،و الْ ُم َ
الـسوءِ.ير من َجليس ّ
ِ حد ُة َخ ٌ ـو َ حد ِةَ ،والْ َ
ـو َ ير ِم َن الْ َ الـصا ِل ُح َخ ٌليس ّ ـج ُ 4ــ اَلْ َ
ِ
سول اللّٰ ِه
َر ُ
.....................................................................................................................................................
(...........................................................................................................................اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْ َخ َبـ َر)
َّ الـط َُ َّ ْ َ ُ َ ُ ْ ْ َ ْ َ ُ ُ ُ ُّ َ ْ َ َّ ْ
السماءِ. يـر في حر ،و5ــ كـاتِم الـ ِعل ِم ،يلعنـه کـل شي ٍء حتی الـحوت في الـب ِ
سول اللّٰ ِه
َر ُ
.....................................................................................................................................................
(.....................................................................................................اِ ْس َم الْفا ِعلِ َ ،و الْجا َّر َو الْ َمجرو َر)
97
مات الْ ُملَ َّونَ ِة.
ابـي لِلْکَلِ ِ َ
حاديث ثُ َّم َع ِّي ِن الْ َم َح َّل ْالعر َّالسا ِد ُس :تَرجِ ِم ْال َيـ َة َو ْالَ
اَل َّت ْمري ُن ّ
ْ َ َ َّ َْ
1ـ ﴿ال يعل ُم من يف السماوات َو الرض الغيب إل ُ َّ ََْ َ ْ
اهلل﴾ ا َل َّنمل 65 : ِ ِ
…………………………………………………………………………
ّ ُ َ َْْ ُ َ ْ
ـاس﴾ ا َل ّنور 35 :
ـرب اهلل المـثـال ِلـلـن ِ
2ـ ﴿يـض ِ
…………………………………………………………………………
ً َ َ َ
﴿و ال يـظـل ُ
ـم ربــك أحــدا﴾ اَلْکَهف 49 : 3ـ َ َ ُّ َ ْ
ِ
…………………………………………………………………………
َّ ٌ ُ ٌ ْ َُّ ُ َ َ َْ
... 4ـ الـسـکـوت ذهـب َو الـکـالم فِـضـةَ .ر ُ
سول اللّٰ ِه
…………………………………………………………………………
ُ ُ َ ْ 5ـ الـکـتُ ُ
ـب بَ َْ ُ
ـسـاتـيـن الـعـلـمـاءَِ .ر ُ
سول اللّٰ ِه
…………………………………………………………………………
ّ ُ َ ُ ُ َْْ َ َ
. اس .أم ُري الْمؤمنني ع ّ
يل 6ـ ثـمـرة العق ِل مداراة انل ِ
…………………………………………………………………………
کـاة الْـعـلْ َ ْ ُ ُ
َ ُ
ـم نـشـره .أم ُري الْمؤمنني ع ّ
يل
ِ ِ
7ـ ز
…………………………………………………………………………
98
أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ
99
ـلـمـي
ُّ ـحـث الْـ ِع
اَلْـ َب ُ
اِب َحثْ َعن شُ َعرا َء إيرانيّي َن آ َخري َن أَنشَ دوا ُملَ َّم ٍ
عات
َو ا ْذکُ ْر أَبياتاً ِم ْن ُملَ َّمعاتِـهِم.
100
اَلْـ ُمـ ْعـ َج ُ
ـم
ف
الص ِّ کَلِ ُ
امت َّ
السا ِب ِع َو الثّا ِم ِن
ّ
َو ال ّت ِاس ِع َو الْ ِ
عاش
أَ َح َّب :دوست داشت (مضارعُ :ي ِح ُّب) اِ ْب ِتسام :لبخند
أَ ِح َّبة :ياران «مفرد :حبيب» 8 (مضارعَ :يب َت ِعدُ /مصدر :اِب ِتعاد) 5
(مضارعَ :يح َت ِف ُل /مصدر :اِح ِتفال) 3 (مضارعَ :يت َِّص ُل /مصدر :اِ ِّتصال) 7
أَ َحـد :يکی از ،کسی ،يکتا ،تنها أَثا َر :برانگيخت آت :آينده ،درحال آمدن 8
آتـيٍ ،
أَ َحدَ ،يو ُم ْال َح ِد :يکشنبه (مضارعُ :يث ُري /مصدر :إثا َرة) 2 َ
آخر :ديگر
أَ َح َدع َ َ
َش :يازده اِ ْثناع َ َ
َش :دوازده آخر :پايان
ِ
إِ ْحدَی :يکی از ني :دو اِ ْث ِ
نـان ،اِث َن ِ آ َلـة :دستگاه «جمع :آالت»
أَ َ
حسن :بهرت ،بهرتين َيـن :دوشنبه اَ ْلثنَـ ِ
ني َ ،يو ُم ِالثن ِ آ َلـ ُة ِّ
الطبا َع ِة :دستگاه چاپ
أَ َ
حسنَ :خوبی کرد ،خوب انجام داد أَ َ
جاب عَنْ :پاسخ داد به آ َمنَ :ايـامن آورد
أَ َ
حسن َْت :آفرين بر تو 5 اِج َتن ََب :دوری کرد 4 أَ :آيا
أَ ْح َمر :رسخ (مضارعَ :يج َت ِن ُب /مصدر :اِج ِتناب) أَب (أَبو ،أَبا ،أَيب) :پدر «جمع :آباء»
أَخ (أَخو ،أَخا ،أَخي) :برادر ،دوست أَ ْج َری :جاری کرد 2 اِب َتدَأَ :رشوع شد
02
(مضارعَ :يست ُ
َغيث /مصدر :اِس ِتغا َثة) 8 إِذا :هرگاه ،اگر «جمع :إخ َوة و إخوان»
اِستَغ َف َر :آمرزش خواست أَرا ِذل :فرومایگان ُأ ْخـت :خواهر «جمع :أَ َخوات»
(مضارعَ :يستَغ ِف ُر /مصدر :اِس ِتغفار) 2 اَ ْ َلر ِبعاءَ ،يو ُم ْالَر ِبعا ِء :چهارشنبه اِ ْختا َر :برگزيد
اِستَفا َد :استفاده کرد أَ ْربَـعَـة ،أَر َبع :چهار (مضارعَ :ي ْختا ُر /مصدر :اِختيار) 6
(مضارعَ :يستَق ِب ُل /مصدر :اِس ِتقبال) 6 رس ُل /مصدر :إرسال) 2
(مضارعُ :ي ِ أَ َخ َذ :گرفت ،برداشتُ ،برد
(مضارعَ :يس َت ِق ُّر /مصدر :اِس ِتقرار) 6 رشدُ /مصدر :إرشاد) 7
(مضارعُ :ي ِ أَ ْخ َر َج :درآورد
اِ ْس َت َلمَ :دريافت کرد أَ ْرض :زمني (مضارعُ :يخ ِر ُج /مصدر :إخراج) 1
(مضارعَ :ي ْس َت ِل ُم /مصدر :اِس ِتالم) «جمع :أَرايض» ُأخ َری :ديگر 1
(مضارعَ :يستَوي /مصدر :اِس ِتواء) 4 رض ُع /مصدر :إرضاع) 7
(مضارعُ :ي ِ أَ ْخ َل َص :مخلص شد 2
أَ َسـد :شيـر أَز َرق :آبی (مضارعُ :ي ْخ ِل ُص /مصدر :إخالص)
ُأ ْ َ
سة :خانواده إسا َءة :بدی کردن 4 أَداء :به جا آوردن
أَ َ
رسی :شبانه حرکت داد ُأ ْسبوع :هفته «جمع :أَسابيع» أَداة :ابزار «جمع :أَدَوات»
(مضارعُ :يرسي /مصدر :إرساء) 7 اِ ْستَـ ْر َجعَ :پس گرفت أَدا َر :چرخا ْند ،اداره کرد
أَس َود :سياه اِستَطاعَ :توانست إدا َر ُة ا ْل ُمرو ِر :ادارۀ راهناميی و رانندگی
و رانندگی اِست َ
َعان :ياری ُجست أَدَّی :ايفا کرد ،منجر شد ،ادا کرد
اِ ْشتَـ َری :خريد (مضارعَ :يستَع ُني /مصدر :اِس ِتعا َنة) 5 (مضارعُ :ي َؤدّي) 7
03
أَقـ ِرباء :خويشاوندان اِع َتصَ مَ :چنگ زد (با دست گرفت) اِ ْش َت َغ َل :کار کرد
«مفردَ :قريب» (مضارعَ :يعت َِص ُم /مصدر :اِع ِتصام) 4 (مضارعَ :ي ْش َت ِغ ُل /مصدر :اِش ِتغال)
أَ َق ّ
ـل :کمرت ،کمرتين اِع َت َق َد :اعتقاد داشت أَشجار :درختان «مفردَ :ش َجر»
أَک َبـر :بزرگ تر ،بزرگ ترين (مضارعَ :يـ ْع َت ِقدُ /مصدر :اِع ِتقاد) أَ ْ َ
ش َك :رشيک قرار داد
اِ ْک ِتساب :به دست آوردن اِع َت َم َد :اعتامد کرد ش ُك /مصدر :إرشاك) 4
(مضارعُ :ي ْ ِ
أَ َّکـ َد :تأکيد کرد (مضارعَ :يع َت ِمدُ /مصدر :اِع ِتامد) أَ ْشع ََل :شعله ور کرد
أَک َرم :گرامی تر ،گرامی ترين 4 أَع َْطی :داد صيب /مصدر :إصا َبة)
(مضارعُ :ي ُ
أَ َک َ
ـــل :خــــورد (مضـارعَ :يأ ُک ُل / (مضارعُ :يعطي /مصدر :إعطاء / أَص َب َح :شد
إِ ّل :به جز ،مانده أَع َلم :داناتر ،داناترين صحاب ا ْل ِمه َِن :صاحبان شغل ها
ُ أَ
«در ساعت خوانی» أَع َلی :باال ،باالتر 7 أَص ِدقاء :دوستان «مفردَ :صديق»
أَال :هان ،آگاه باش اِغ َت َنمَ :غنيمت شمرد 6 أَ ْص َفر :زرد
أَ ّل :که نـ ...أَ ّل َنع ُب َد :که نـپرستيم (مضارعَ :يغ َت ِن ُم /مصدر :اِغ ِتنام) أَضاعَ :تباه کرد
(أَ ْن+الَ +نع ُبد) 4 أَ ْغ َل َق :بست ضيع /مصدر :إضاعَة)
(مضارعُ :ي ُ
اِلت ََأ َم :بهبود يافت (مضارعُ :ي ْغ ِلقُ /مصدر :إِ ْغالق) 6 أَ ْص َل َح :اصالح کرد
اَ َّلذي :كسی كه ،که (مضارعُ :يف ِر ُز /مصدر :إفراز) 5 أَطاعَ :پريوی کرد
إِ َلی :به ،به سوی ،تا (مضارعَ :ي ْقتَـ ِر ُب /مصدر :اِ ِقتاب) (مضارعَ :ي ْع َت ِذ ُر /مصدر :اِع ِتذار)
04
أَنف :بينی «جمعُ :أنوف» 7 أ َنـا :من إ َلی ال ِّلقا ِء :به اميد ديدار
أَن ُف َسـهُم :به خودشان إنا َرة :نورانی کردن 5 اَل َی ْوم :امروز ،روز
اِ ْنـ َک َسـ َر :شکسته شد إِنتاج :توليد اِ ْم َرأ ،اِم ُرؤ ،اِم ِرئ (ا ْل َم ْرء) :انسان ،مرد
(مضارعَ :ي ْن َک ِ ُ
س /مصدر :اِن ِکسار) اِن َت َبهَ :بيدار شدّ ،
متوجه شد ،آگاه شد اِ ْم َرأَة (ا ْل َم ْرأة) :زن « ِنساء :زنان»
إ َّنـام :فقط (مضارعَ :ين َت ِبـهُ /مصدر :اِن ِتباه) 3 أَ ِمري َکا ا ْل ُو َ
سطی :آمريکای مرکزی 3
أَ ْو َج َد :پديد آورد (مضارعَ :ينت َِظ ُر /مصدر :اِن ِتظار) 1 أَ ْم َس َك :به دست گرفت 2
أَوراق :برگ ها «مفردَ :و َرق» (مضارعَ :ين َت ِف ُع /مصدر :اِن ِتفاع) 1 أَ َ
مط َر :باران باريد
أَ َ
وسـط :ميانه تر ،ميانه ترين أَنت ُْم :شام «مذ ّکر» ـمط ُر /مصدر :إمطار) 3
(مضارعُ :ي ِ
أَوصَ َل :رسانيد أَنتُام :شام «مثنّی» أَم َکنَ :امکان داشت
ُأو َلی :يکم ،نخستني «مؤ ّن ِث أَ َّول» ُأن َثی :زن ،ماده 4 أَمري :فرمانده «جمع :أُ َمراء»
أو ٰل ِئ َك :آنان أَنز ََل :نازل کرد أَمني :امانت دار «جمعُ :أ َمناء»
أَهْ ًال َو َس ْه ًال ِب ُکم :خوش آمديد (مضارعُ :ي ْن ِز ُل /مصدر :إنزال) 1 أَ ْن : ...که 1 ...
05
ِبال :بدونِ بَـ ّريّ :خشکی ،صحرايی 5 أَينَ :کجا
ِبالد :کشور ،شهرها «مفردَ :ب َلد» ب ُْستان :باغ «جمعَ :بساتني» أيُّها :ای «برای مذ ّکر»
ِبـمَ :با چه چيزی « ِبـ +ما» ب ََص :ديده «جمع :أَبصار» ِبـ :به وسيلۀ
ِبناء :ساخنت ،ساختامن 6 ِبضاعَة :کاال «جمعَ :بضا ِئع» باب :در «جمع :أَبواب»
ِبنْت (اِبنَة) :دخرت «جمعَ :بنات» ب َّط :اردک 5 با ِرد :رسد «متضاد :حا ّر»
جي :بنفش
َفس ّ
َبن َ ب َّطاريَّـة :باتری با َر َك ال ّل ُه َ
فيك :آفرين بر تو 5
َبنَی :ساخت (مضارعَ :ي ْبني) 2 ِبطا َقة :کارت 3 ِبالتَّـأکيد :البتّه
بَهي َمة :چارپا (به جز درندگان) بَعُ َد :دور شد (مضارعَ :ي ُبعدُ ) 3 با ِئـع :فروشنده
«جمعَ :بها ِئم» 3 ُب ْعد :دوری 8 حاج ٍة :نيازمند
ِب َ
َب ْيت :خانه «جمعُ :بيوت» بَعيد :دور «متضادَ :قريب» ب َْحث :پژوهش «جمع :أَبحاث»
ِبئْـر :چاه «جمع :آبار» َب ْغـتَـ ًة :ناگهان ب ََح َث عَنْ :دنبالِ ...گشت
بَـ ْيـع :فروش «متضادِ :شاء» بُقعَة :قطعه زمني «جمعِ :بقاع» 3 (مضارعَ :ي ْب َح ُث /مصدرَ :بحث)
ِب ُک ِّل ُسو ٍر :با کاملِ ميل (مضارعَ :ي ْبد َُأ)
(مضارعَ :يبکي /مصدرُ :بکاء) 7 (مضارعُ :ي َبد ُِّل /مصدرَ :تبديل) 8
06
ُت ّفاح :سيب (مضارعَ :يرت ُُك /مصدرَ :ت ْرك)
َتسـا َق َ
ت
ـط :پی در پی افتاد (مضارعَ :تفتيش :بازرسی ،جست و جو 3
َت َف َّر َق :پراکنده شد َيتَسا َق ُط /مصدرَ :تسا ُقط) 3 َت َأ َّثـ َر :تحت تأثري قرار گرفت
(مضارعَ :ي َت َف َّر ُق /مصدرَ :ت َف ُّرق) 2 ِت ْسعَـةِ ،تسع ُ :نـه (مضارعَ :يتَأَ َّث ُر /مصدرَ :تأَ ُّثر) 5
ـل :بفرما َتس َلمُ عَين َُك :چشمت سالـم بـامند َتـ َف َّ
ـض ْ تاسع :نهم
ِ
َتقاعُ د :بازنشستگی (چشمت بی بال) 7 تالـي :بعدی
َتـ َقـدُّ م :پيرشفت َتسليم :تحويل دادن ،سالم کردن َت َج َّلی :جلوه گر شد
َت َک َّلمَ :صحبت کرد َتصا َد َم :تصادف کرد (مضارعَ :يت ََج َّلی) 4
(مضارعَ :ي َت َک َّل ُم /مصدرَ :ت َک ُّلم) (مضارعَ :يتَصا َد ُم /مصدرَ :تصادُم) َت َجمَّعَ :جمع شد
َتال :خـوانــد (مضارعَ :يتْلو /مصدر: َتعا َرفوا :يکديگر را شناختند (مضارعَ :يت ََج َّم ُع /مصدرَ :ت َج ُّمع) 7
(مضارعَ :يتَعا َر َ
فون /مصدرَ :تعا ُرف) ِ 4تال َوة) َت ْحت :زير «متضادَ :فوق»
ِت ْل َ
ـك :آن «مؤ ّنث» َت َ
عال :بيا َت َح َّر َك :حرکت کرد 5
ِتـ ْلميذ :دانش آموز «جمعَ :تالميذ» َتعاو ََن :همياری کرد (مضارعَ :يت ََح َّر ُك /مصدرَ :ت َح ُّرك)
َتـ ْلـوين :رنگ آميزی (مضارعَ :يتَعا َو ُن /مصدرَ :تعا ُون) 2 َت َخـ َّر َج :دانش آموخته شد
ِت ْـمثال :تنديس «جمعَ :تـامثيل» َتعاي ََش :هم زيستی داشت (مضارعَ :يت ََخ َّر ُج /مصدرَ :ت َخ ُّرج)
َتـ ْمر :خرما (مضارعَ :يتَعا َي ُش /مصدرَ :تعا ُيش) 4 َت َخ َّل َص :رهايی يافت
َت َ
ناجی :راز گفت 2 َتعَب :خستگی (مضارعَ :يت ََخ َّل ُص /مصدرَ :ت َخ ُّلص)6
َناجی )
(مضارعَ :يت َ تعجب کرد َتع ََّج َ
ـب ّ : ُتراب :خاک ،ريزگرد 7
َتناو ََل :خورد َتر َاحموا :به همديگر مهربانی کردند (مضارعَ :ي َت َع َّج ُب /مصدرَ :ت َع ُّجب)
(مضارعَ :يـتَنا َو ُل /مصدرَ :تنا ُول) َت َع ُّر ٌف َع َلی :شناخ ِ
نت 3 (مضارعَ :ي َت َاح ُم /مصدرَ :تر ُاحم) 3
َته ِيـ َئـة :ته ّيه کردن (مضارعَ :ي َت َع َّل ُم /مصدرَ :ت َع ُّلم) (مضارعُ :ي َـت ِج ُم /مصدرَ :ت َ
رج َمة) 1
َت ّيار :جريان 7 َتعويض :جربان کردن َت َر َك :ترک کرد
07
َج َری :جاری شد (مضارعَ :ي ْجري) 2 جا َز :جايز شد (مضارعَ :يجو ُز) 4
َجع ََل :قرار داد جـا ِمـعَـة :دانشگاه ثا ِمن ،ثا ِمنَة :هشتم
(مضارعَ :ي ْج َع ُل /مصدر َ :ج ْعل) «جمع :جا ِمعات» َش ،ثان َي َة َع َ
رش َة :دوازدهم ثانـي ع َ َ
َ
«مرتادفَ :و َض َع» جاهز :آماده 3
ِ ثانـي ،ثان َية :دوم
(مضارعَ :ي ْج ِل ُس /مصدرُ :جلوس) جُ نبُ ،جبنَة :پنري 6 الس ْمـع :کم شنوا َث ُ
قيل َّ
ني بد
السو ِء :همنش ِ
ليس ّ
َج ُ َج ّد :پدربزرگ «جمع :أَجداد» اَل ُّثالثاءَ ،يو ُم ال ُّثالثا ِء :سه شنبه
َجام ِرك :گمرک «مفردُ :جم ُرك» 4 َجـ َّد :کوشيد َثال َثـةَ ،ثالث :سه
امعـي :گروهی 7
َج ّ ـجـدُّ /مصدرِ :جـدّ)
(مضارعَ :ي ِ ـالثـونَ ،ثالثيـنَ :سی
َ َث
َجامل :زيبايی «متضادُ :ق ْبح» ِج ّداً :بسيار َ�ث ْلج :برف ،يخ «جمعُ :ثلوج» 3
(مضارعَ :ي ْج َم ُع /مصدرَ :ج ْمع ) َجدَل :ستيز َثـامن َيـةَ ،ثـامين :هشت
َجميل :زيبا «متضادَ :قبيح» َج َّدة :مادربزرگ َثـ َمر َ ،ثـ َم َرة :ميوه
َجنَّة :بهشت َج َّر َب :آزمايش کرد (مضارعُ :ي َج ِّر ُب /
ج
جُ نْـديّ :رسباز «جمعُ :جنود» مصدرَ :ت ْجريب و َتج ِر َبة) 8
َجـ ّو :هوا جُ ْرح :زخم 5 جا َء :آمد «مرتادف :أَ َتـی»
الس َف ِر :گذرنامه
َجوازَ ،جوا ُز َّ َج َّر َح :زخمی کرد جا َء ِبـ :آو ْرد 2
08
َح ِز َن :غمگني شد (مضارعَ :ي ْحز َُن / َحبيب :دوست ،يار َج ّوال ،ا ْلها ِت ُف ا ْل َج ّو ُال :تلفن همراه
مصدرُ :حزْن) «متضادَ :ف ِر َح» «مرتادفَ :صديق /متضاد :عَد ّو» َج َّه َز :مجهّز کرد
َحزين :غمگني َحتَّی :تا ،تا اينکه (مضارعُ :ي َج ِّه ُز /مصدرَ :تجهيز) 1
«متضادَ :مرسور و َف ِرح» «حتَّی َتب َت ِعدَ :تا دور شود» 5
َ َجهل :نادانی «متضادِ :ع ْلم»
حُ سام :شمشري َح َجر :سنگ «جمع :أَحجار» َج ِّيداً :خوب ،به خوبی
َح ِس َب :پنداشت (مضارعَ :ي ْح َس ُب) َحدّاد :آهنگر َج ْيش :ارتش «جمعُ :جيوش» 6
حُ ْسن :خوبی «متضادُ :ق ْبح ،سوء» َحدا ِئق :باغ ها «مرتادفَ :بساتني»
حُ ْس ُن ا ْل ُخ ُل ِق :خوش اخالقی َحد َ
َث :ا ّتفاق افتاد (مضارعَ :ي ْحدُ ُث)
ح
حُ ْس ُن ا ْل َع ْه ِد :خوش پيامنی حُ دود :مرز ،مرزها
َح َسنَ ،ح َسنَة :خوب َحديث :نو ،سخن حاجـة :نياز «جمعَ :حوا ِئج»
َ
َح َسناً :بسيار خوب 3 َحديد :آهن 6 حا ّد :تيز 7
َحصَ َد :درو کرد (مضارعَ :ي ْح ُصدُ ) َحدي َقـة :باغ «جمعَ :حدا ِئق» َش ،حاد َي َةع ْ َ
َش َة :يازدهم حاديَ ع َ َ
ِحفاظ َع َلی :نگهداری از 2 َح َّذ َر :هشدار داد حا َر َب :جنگيد 6
َحـ َفـ َر َ :کند (مضارعُ :ي َح ِّذ ُر /مصدرَ :تحذير) (مضارعُ :يحا ِر ُب /مصدرُ :محا َر َبة)
(مضارعَ :ي ْح ِف ُر /مصدرَ :ح ْفر ) حُ ـ ّر :آزاد «جمع :أحرار» حاسوب :رايانه «جمعَ :حواسيب»
َح ِف َظ :حفظ کرد َح ْرب :جنگ حا ِف َلة :اتوبوس «جمع :حا ِفالت»
(مضارعَ :ي ْح َف ُظ /مصدرِ :ح ْفظ ) ِح ْرباء :آفتاب پرست 5 حاو ََل :تالش کرد
َح ْف َل ُة الز ِ
َّواج :جشن عروسی َح َر َس :نگهداری کرد ،نگهبانی داد (مضارعُ :يحا ِو ُل /مصدرُ :محا َولَة)
09
َخ َل َق :آفرید خاط ُب /مصدرُ :م َ
خاط َبة) 6 (مضارعُ :ي ِ (مضارعَ :ي ْح ُک ُم) 6
(مضارعَ :ي ْخ ُلقُ ) َ
خاف :ترسيد َح َّل ِبـ :در ...فرود آمد ،حل کرد
ُخ ْمس :يک پنجم 4 (مضارعَ :ي ُ
خاف /مصدرَ :خ ْوف ) (مضارعَ :ي ِح ُّل) 8
َخ ْم َ
ـسةَ ،خ ْمس :پنج َش ،خا ِم َس َة ع ْ َ
َش َة :پانزدهم خا ِم َس ع َ َ ِح ْلم :بردباری 2
(مضارعَ :يدو ُر) 1 (مضارعَ :ي ْخ ُر ُج /مصدرُ :خروج ) (مضارعُ :ي َح ِّو ُل /مصدرَ :تحويل) 5
ِخزا َنـة :گنجينه ،انبار «جمعَ :خزا ِئن» دُخـان :دود َح ّي :زنده «جمع :أَحياء»
د ََخ َل :داخل شد ُخ ْسان :زيان َحياة :زندگی «متضادَ :موت»
(مضارعَ :يد ُْخ ُل) َخ َشب :چوب «جمع :أَ ْخشاب» َح َّيـ َر :حريان کرد (مضارعُ :ي َح ِّيـ ُر) 3
ُد ّر :مرواريد (جمعُ :د َرر) 1 َخ َطـأ :خطا «جمع :أَخطاء»
َد َر َس :درس خواند َخ ْلف :پشت خا َتم :انگشرت «جمعَ :خوا ِتم»
(مضارعَ :ي ْد ُر ُس /مصدرِ :در َاسة و َد ْرس) «مرتادفَ :وراء /متضاد :أَمام» َ
خاط َب :خطاب کرد
10
َد َّر َس :درس داد
ذ
(مضارعُ :ي َد ِّر ُس /مصدرَ :تدْريس)
ر ذا :اين « َمنْ ذا :اين کيست؟» 1
دَعا :فرا خوا ْند ،دعا کرد
ذوب) 6
ذاب :ذوب شد (مضارعَ :ي ُ
َ
را ِبـع ،را ِب َعة :چهارم (مضارعَ :يدعو /مصدر :دُعاء) 4
ذات :دارای 1
ر ِاحم :رحم کننده َد َفعَ :دور کرد ،پرداخت ،دفع کرد
ذاق :چشيد (مضارعَ :ي ُ
ذوق) 8 َ
َرأس :رس (مضارعَ :ي ْد َف ُع /مصدرَ :د ْفع)
ذا ِک َرة :حافظه 7
ر ِاسب :مردود د ََّل :راهناميی کرد (مضارعَ :يدُ ُّل) 5
َ
ذاك :آن 1
را ِقد :بسرتی دُلفني :دلفني «جمع :دَالفني» 7
ذاهب :رفته
ِ
َرأَی :ديــد (مضارعَ :ي َری /مصدر: دَليل :راهنام «جمع :أَ ِد ّلء ،أَ ِد َّلة»
ُذباب :مگس 6
ُرؤ َية ) َد ْمع :اشک «جمع :دُموع»
َذ َکر :مرد ،نر 4
َر ْأي :نظر ،فكر دَنا :نزديک شد (مضارعَ :يدنو) 8
َذ َکــــ َر :يـــاد کــرد (مضارعَ :ي ْذ ُکـ ُر
ـحـة :بو
را ِئ َ دَوام :ساعت کار
/مصدرِ :ذ ْکر) «متضادَ :ن ِ َ
س»
را ِئـع :جالب 7 يس :ساعت کار مدرسه) 6
(دَوام َمد َر ّ
ِذک َری :خاطره «جمعِ :ذک َريات» 4
ُر َّب :چه بسا َد ْور :نقش 7
ـك :آن «مذ ّکر»
ٰذ ِل َ
َربيع :بهار َد َوران :چرخيدن
َذ َنب :دُم «جمع :أَذناب» 5
َرجا :اميد داشت دَو َلة :کشور ،حکومت «جمعُ :د َول» 6
َذ ْنب :گناه «جمعُ :ذنوب»
(مضارعَ :يرجو /مصدرَ :رجاء ) 8 َ
دون :بدون 2
ذو :دارای 1
َرجا ًء :لطفاً «دون أَن ُي َح ِّر َك:
َ دون أَن :بی آنکه
َ
َذهَ َب :رفت
َر َجعَ :برگشت (مضارعَ :ي ْر ِج ُع / بی آنکه حرکت دهد» 5
(مضارعَ :ي ْذهَ ُب /مصدرَ :ذهاب)
مصدرُ :رجوع) دَهْ ـر :روزگار
َذهَ ٌب :طال
رَجُ ـل :مرد «جمعِ :رجال»
ِذئب :گرگ «جمعِ :ذئاب»
َر َّح َب :خوشامد گفت 6
11
ئييس :اصلی
َر ّ َر ِحـمَ :رحم کرد
س
(مضارعَ :ي ْر َح ُم /مصدرَ :ر ْحم)
َسـ َ ،س ْو َف :نشانۀ آينده
خيصة :ارزان
َرخيصَ ،ر َ
سا ِبع ،سا ِب َعة :هفتم ز
ُر ّز :برنج
ساجد َ :سجده کننده
ِ
زا ِئد :به اضافۀ 2 ِرسا َلة :نامه «جمعَ :رسا ِئل»
ساحة :حياط ،ميدان
َ
زا َد :زياد کرد ،زياد شد َر َسمَ :ن ّقاشی کرد
سا ِدس ،سا ِد َسة :ششم
(مضارعَ :يزيدُ ) (مضارعَ :ي ْر ُس ُم /مصدرَ :ر ْسم)
سا َر :حرکت کرد ،به راه افتاد
ز َان :زينت داد َرصيد :شارژ 8
(مضارعَ :يس ُري) 5
(مضارعَ :يزينُ ) 1 َر ِ َ
ض :راضی شد
ساعَـ َد :کمک کرد
ُزبدَة :کره 6 (مضارعَ :ي َ
رضی /مصدرِ :رضا) 8
(مضارعُ :يسا ِعدُ /مصدرُ :مسا َعدَة)
ُزجاجُ ،ز َ
جاجة :شيشه ُرفات :استخوان پوسيده 8
سا َف َر :سفر کرد
اعي :کشاورزی
ِزر ّ َر َف َض :نپذيرفت (مضارعَ :ي ْر َف ُض) 6
(مضارعُ :يسا ِف ُر /مصدرُ :مسا َف َرة)
َز َرعَ :کاشت َر َفـعَ :باال ُبرد ،برداشت
َس َأ َل :پرسيد
(مضارعَ :ي ْز َرعُ /مصدرَ :ز ْرع) (مضارعَ :ي ْر َف ُع /مصدرَ :ر ْفع)
(مضارعَ :ي ْسأَ ُل) «متضاد :أَ َ
جاب»
َزميل :هم شاگردی «جمعُ :ز َمالء» َر َقـدَ :بستـری شد ،خوابيد
سا َم َح :بخشيــد (مضارعُ :يسا ِم ُح/
َز َ
وجة :همرس « َزوج :شوهر» (مضارعَ :ي ْر ُقدُ )
مصدرُ :مسا َم َحة)
َزهْ ر :شکوفهُ ،گل « َزه َرة :يک شکوفه، َر ْکب :کاروان شرت يا اسب سواران 8
سا ِئـح :گردشگر
يک ُگل /جمع :أَزهار» َر ِک َب :سوار شد
«جمع :سا ِئ َ
حونُ ،س ّياح» 2
َزيت :روغن «جمعُ :زيوت» 5 (مضارعَ :ي ْر َک ُب /مصدرُ :رکوب)
سا ِئق :راننده
ُر ّمان :انار
سا ِئل :مايعُ ،پرسشگر 5
َ
رياضـة :ورزش
ساوَی :برابر است
رياضـي :ورزشکار
ّ
(مضارعُ :يساوي /مصدرُ :مساواة)2
ريـح :باد «جمع :رياح»
12
ِسنّ :دندان «جمع :أَسنان» (مضارعَ :ي ْس ُکنُ ) 6 َس َّب :دشنام داد (مضارعَ :ي ُس ُّب) 4
َسنَويّـاً :ساالنه 3 َسلِمَ :سالـم ماند (مضارعُ :ي َس ِّب ُح /مصدرَ :تسبيح)
سوء :بدی ،بد (مضارعَ :ي ْس َل ُم) َس ْبـعَةَ ،س ْبع :هفت
َسواء :يکسان 4 َس َّلمَ :سالم کرد ،تحويل داد َس ْبعيـنَ َ ،س ْب َ
عون :هفتاد
ِسوار :دستبند «جمع :أَسا ِور» 7 ـس ِّل ُم /مصدرَ :تسليم)
(مضارعُ :ي َ ِستَّـةِ ،س ّت :شش
َسوداء :سياه (مؤ ّن ِث أَس َود) 3 ِس ْلم ّيـاً ُ :مسالـمت آميز َسـتَـ َر :پوشاند ،پنهان کرد
َس ِّي َئة :بدی ،گناه 4 َسمِعَ :شنيد سوال :شلوار «جمعَ :ساويل»
ِْ
ــع /مصـدرَ :سامع
(مضــارعَ :ي ْس َم ُ َسير :تخت «جمع :أَ ِ َّ
سة» 7
13
«ش َطة :ادارۀ پليس» ُشـ ْر ّ
طي :پليس ُ شاهدُ /مصدرُ :مشاهَ دَة)
(مضارعُ :ي ِ
ص
ش َف َّ :
مرشف فرمود ،افتخار داد َ َّ شاي :چای
صا ِدق :راستگو
ش ُف /مصدرَ :ترشيف) 3
َشباب :دورۀ جوانی ،جوانان «مفرد( :مضارعُ :ي َ ِّ
صا َر :شد (مضارعَ :يص ُري)
ش َکـة :رشکت «جمعِ َ :
شکات» َِ شـاب»
ّ
صا ِلح :درستکار
َش َ
يحة :سيم کارت 8 َش َب َکة :تور
صا َلة :سالن = قاعَة 4
َش ْعب :م ّلت «جمعُ :شعوب» 2 ِشتاء :زمستان
باح ا ْل َخريَ ،ص َ
باح النّور :صبح به خري صَ َ
احساس...کرد
ِ َش َع َر ِبـ : َش َجر :درخت «جمع :أَ ْشجار»
ِص َّحة :تندرستی
(مضارعَ :ي ْش ُع ُر /مصدرُ :شعور) َش َج َرة :يک درخت
صَ حي َفـة :روزنامه «جمعُ :ص ُحف»
َشقاوَة :بدبختی «جمعَ :ش َجرات»
صَ حي َفة ِجداريَّة :روزنامه ديواری
َشکا :شکايت کرد َش َّجعَ :تشويق کرد
صُ داع :رسدرد
(مضارعَ :يشکو /مصدرِ :شکا َية) 8 (مضارعُ :ي َ
ـش ِّج ُـع /مصدرَ :تشجيع)
صَ دا َقـة :دوستی
َش َک َر :تش ّکر کرد َش ْحن :شارژ ،اعتبار مالی
صَ دْر :سينه «جمعُ :صدور» 5
(مضارعَ :ي ْش ُک ُر /مصدرُ :ش ْکر) َش َحنَ :شارژ کرد
صَ د ََق :راست گفت
ُش ْکراً َجزي ًال :بسيار سپاسگزارم شحنُ ) 8
(مضارعَ :ي َ
(مضارعَ :ي ْصدُ ُق /مصدرِ :صدْق)
َش ّلل :آبشار «جمعَ :ش ّلالت» ِشاء :خريدن «متضاد َ :ب ْيع»
صَ َ
دَّق :باور کرد
َشمَّ :بوييد َشاب :نوشيدنی ،رشبت
(مضارعُ :ي َصد ُِّق /مصدرَ :ت ْصديق) 3
(مضارعَ :ي ُش ُّم /مصدرَ :ش ّم ) 8 «جمع :أَ ْ ِ
ش َبـة»
صَ ديق :دوست
َشمس :خورشيد َِ
ش َب :نوشيد
أصـ ِدقاء /متضاد :عَد ّو»
«جمعْ :
َشهْد :عسل 8 ش ُب /مصدرْ ُ :
شب ) (مضارعَ :ي ْ َ
صَ ـ َر َخ :فرياد زد (مضارعَ :ي ْ ُ
ص ُخ)
ََ
َشهْر :ماه «جمعُ :شهور» ش َح :رشح داد
صَ ِع َد :باال رفت
ش ُح /مصدرْ َ :
شح ) (مضارعَ :ي ْ َ
(مضارعَ :ي ْص َعدُ /مصدرُ :صعود)
ََ
ش َرة :زبانۀ آتش 1
ِص َغـر :کوچکی
َش َشف :مالفه «جمعَ :ش ِاشف» 7
14
(مضارعَ :ي ْط ُر ُد /مصدرَ :ط ْرد) ِض ْعف :برابر در مقدار صَ غري :کوچک «متضادَ :کبيـر»
ُطفو َلـة :کودکی َضوء :نور «جمع :أَضواء» 5 صَ الة :نـامز
ُط ّـلب :دانشآموزان ،دانشجويان ضياء :روشنايی 1 صَ َّل َح :تعمري کرد 7
َط َل َب :درخواست کرد ضيا َفـة :ميهامنی (مضارعُ :ي َص ِّل ُح /مصدرَ :تصليح)
(مضارعَ :ي ْط ُل ُب /مصدرَ :ط َلب) َض ْيـف :ميهامن «جمعُ :ضيوف» ِصـناعَة :صنعت
َط ّيار :خلبان ِصـنـاع َّيـة :صنعتی
َطري :پرنده 7 صَ َنعَ :ســاخــت (مضارعَ :ي ْصنَع /
ط
مصدرُ :صنْع)
َظ َلمَ :ستم کرد طا ِئر :پرنده «جمعُ :طيور» الصـيـن :چـيـن
ّ
(مضارعَ :ي ْظ ِل ُم /مصدرُ :ظ ْلم) طا ِئ َرة :هواپيام «جمع :طا ِئرات»
ُظ ْل َمة :تاريکی «جمعُ :ظ ُلامت» 8 ِط ُّب ا ْلعُ ِ
يون :چشم پزشکی
ض
َظنّ :گامن کردن َط ّباخ :آشپز
َظنَّ :گـامن کرد َط َب َخ :پخت ـك :خنديد (مضارعَ :ي ْض َح ُك)
َض ِح َ
(مضارعَ :ي ُـظنُّ /مصدرَ :ظنّ ) (مضارعَ :ي ْط ُب ُخ /مصدرَ :ط ْبخ) َضـ ّر :زيان
َضـــ َر َب :زد (مضــارعَ :ي ْضـ ِر ُب َ /ط َبعَ :چاپ کرد (مضارعَ :ي ْط َب ُع َ /ظهَــ َر :آشکــار شـد (مضارعَ :ي ْظ َه ُر
15
ع ََّطـ َر :عطر زد عَداوَة :دشمنی «متضادَ :صدا َقة»
(مضارعُ :ي َع ِّط ُر /مصدرَ :تعطري) عَد ّو :دشمن «جمع :أَ ْعداء»
ع
عَفا :بخشيد عُ دْوان :دشمنی «متضادَ :صدا َقة»
َع ْفواً :ببخشید َع َر َف :شناخت ،دانست «جمعُ :عداة /مرتادفَ :عد ّو» 8
َعلِمَ :دانست َع َّر َف َع َلی :مع ّرفی کرد عيش /مصدرَ :عيْش)
(مضارع :يَ ُ
(مضارعَ :ي ْع َل ُم /مصدرِ :ع ْلم) (مضارعُ :ي َع ِّر ُف /مصدرَ :تعريف) 7 عاشَ ِ ،
عاشة :دهم ِ
َع َّلمَ :ياد داد 2 ِعزِّ ،عزَّة :ارجمندی عالَم :جهان
(مضارعُ :ي َع ِّل ُم /مصدرَ :تعليم) َعزْل :برکنار کردن َمي :جهانی ،بین الـمللی
عال ّ
َع َلی :برِ ،
روی َع َز َم :تصميم گرفت عالَم َني :جهانيان
َع َلی ا ْل َيسا ِر :سمت چپ (مضارعَ :يع ِز ُم) 7 عام :سال «جمع :أَ ْعوام»
َع َلی ا ْل َي ِ
ميـن :سمت راست عُ ّش :النه ايس :سال تحصيلی
عامٌ ِدر ٌّ
َع َلی ا ْم ِتدا ِد :در امتدا ِد 6 عَشاء :شام عا ِمل :کارگر «جمع :عُ ّمل»
َع َلی َم ِّر ا ْلعُ صو ِر :در گذر زمان عُ ْشب ِط ّب ّي :گياه دارويی عَبا َءة :چادر
«عُ صور جمع عَرص» 4 «جمع :أَعشاب ِط ّب َّية » 5 َع ْبد :بنده «جمعِ :عباد»
َع َل َ
يـﻚ ِبـ : ...بر تو الزم است ، ...تو ع َْش ،ع َ َ
َشة :دَه َع ْبـ َر :از را ِه 3
َع ِم َل :انجام داد ،کار کرد عَش َّية :آغاز شب 8 ِع ْبـ َرة :پند «جمعِ :عـ َبـر»
عَمود :ستون «جمع :أَع ِمدَة» عُ ْصفور :گنجشک «جمع :عَصافري» ع ََج َز :ناتوان شد (مضارعَ :ي ْع ِجزُ)
عَميل :مزدور «جمع :عُ َمالء» 4 عَص ُري ا ْلفا ِکهَة :آبـميوه عَجني :خمري 8
16
فاق :برتری يافت (مضارعَ :ي ُ
فوق)2 َ ُغراب :کالغ عَنْ :دربارۀ ،از
فا ِکهَـة :ميوه «جمعَ :فوا ِکه» َغ َر َس :کاشت (مضارعَ :ي ْغ ِر ُس) 2 ِعنَب :انگور
فا ِئز َ :برنده ُغر َفة :اتاق «جمعُ :غ َرف» ِعـنْـ َد :هنگام ،نزد ،کنار ،داشنت
(مضارعَ :ي ْفت َُح /مصدرَ :فتْح) (مضارعَ :ي ْغ َر ُق /مصدرَ :غ َرق) ِعن َد ِئ ٍذ :در اين هنگام 2
َفت ََّش :جست و جو کرد َغزال :آهو «جمعِ :غزالن» َع َّو َض :جربان کرد
(مضارعُ :ي َفت ُِّش /مصدرَ :تفتيش) 8 َغ َس َل ُ :شست (مضارعَ :ي ْغ ِس ُل) (مضارعُ :ي َع ِّو ُض /مصدرَ :تعويض) 5
َف َح َص :معاينه کرد «جمعُ :غصون و أَغصان» 1 عَـي ْـن :چشم ،چشمه «جمع :عُ يون»
َفراغ :جای خالی 1 (مضارعَ :ي ْغ َض ُب /مصدرَ :غ َضب) (مضارعُ :ي َع ِّ ُي /مصدرَ :تعيني) 2
َف ْرخ :جوجه «جمعِ :فراخ» َغـ َّيـ َر :تغيري داد غابَة :جنگل
َف َرس :اسب (مضارعُ :ي َغـ ِّيـ ُر /مصدرَ :تغيري) غا َرة :حمله
ُفرشاة :مسواک َغيم :ابر«مرتادفَ :سحاب» 1 «غارات لَيل َّية :حمالت شبانه»
َف َر َغ :خالی شد (مضارعَ :يف ُر ُغ / غايل ،غالـ َية ،غالٍ :گران
(مضارعُ :ي َف ِّر ُق /مصدرَ :تفريق) 4 َفـ :پس ،و َغداً :فردا
واجب دينی
ِ َف َ
ريضة: فا ِرغ :خالی 2 َغداء :ناهار
«جمعَ :فرا ِئض» فا ِعل :انجام دهنده َغداة :آغاز روز 8
17
(مضارعَ :ي ْق ِد ُر) َفريق :تيم ،گروه «جمع :أَ ْفـ ِر َقـة»
ق
َقدَم :پا «جمع :أَقدام» ُف ْستان :پري ِ
اهن زنانه
قـا ِدم :آينده
َق َذ َف :انداخت (مضارعَ :ي ْق ِذ ُف) «جمعَ :فساتيـن»
قاطـع ُ :برنده
ِ
َقـ َرأَ :خوا ْنـد (مضارعَ :ي ْق َر ُأ /مصدر: ِف َّ
ـضـة :نقره
قاطعُ ال َّر ِح ِم ُ :برندۀ پيوند خويشان
ِ
ِقرا َءة) َفطور :صبحانه
قاعَة :سالن 1
ُقرب :نزدیکی ِف ْعل :کار ،انجام دادن
قا ِف َلـة :کاروان «جمعَ :قوا ِفل»
َق ُر َب ِمنْ :نزديک شد به «جمع :أَفعال»
َ
قال :گفت
(مضارعَ :ي ْق ُر ُب /مصدرُ :ق ْرب و ُق ْر َبة) َفع ََل :انجام داد
(مضارعَ :ي ُ
قول /مصدرَ :ق ْول)
َق ٌ
ريب ِمنْ :نزديک به (مضارعَ :ي ْف َع ُل /مصدرِ :ف ْعل)
َ
قال يف َنـ ْف ِس ِه :با خودش گفت
«متضادَ :بعيدٌ عَنْ » َفـ َقـدَ :از دست داد
قا َم :برخاست
َقريَـة :روستا «جمعُ :ق َری» (مضارعَ :ي ْف ِقدُ )
(مضارعَ :يقو ُم /مصدر :قيام) 2
َق َ
ـسمَ :قسمت کرد (مضارعَ :ي ْق ِس ُم) َفالة :بيابان «جمعَ :ف َلوات» 8
قا َم ِبـ :اقدام کرد 2
َق َّسمَ :تقسيم کرد َف ّـلح :کشاورز
قا ِئد :رهرب «جمع :قادَة» 4
(مضارعُ :ي َق ِّس ُم /مصدرَ :تقسيم) ِف ْلم :فيلم «جمع :أَفالم» 3
قا ِئـم :استوار ،ايستاده 4
ِق ْش :پوست ُفندُ ق :هتل «جمعَ :فنا ِدق»
ُقـ ْبـح :زشتی «متضادَ :جامل»
َقصيـر :کوتاه َفـ ْوق :باال ِ ،
روی «متضادَ :ت ْحت»
َقـ َّب َ
ـل :بوسيد
ِق ّط :گربه 5 َفـ ِهمَ :فهمید
(مضارعُ :ي َق ِّب ُل /مصدرَ :تقبيل)
َق َطعَ ُ :بريد (مضارعَ :ي ْفه َُم /مصدرَ :ف ْهم)
َق ِب َل :پذيرفت
(مضارعَ :ي ْق َط ُع /مصدرَ :ق ْطع) فـي :در ،داخلِ
(مضارعَ :ي ْق َب ُل /مصدرَ :قبول)
َق َف َز :پريد ،جهش کرد يف أَ ِ
مان ال ّٰل ِه :خداحافظ
َق ْب َل ُأ ٍ
سبوع :هفتۀ قبل
(مضارعَ :يق ِفزُ) 7
َقبيح :زشت
ُق ْل :بگو 1
َق َد َر :توانست
َق َّل :کم شد
18
ُـکام :ـِتان ،ـِ شام «مثنّی» (مضارعَ :ي ْکت ُُم /مصدرِ :کتامن) (مضارعَ :ي ِق ُّل /مصدرِ :ق َّلة )
َکـ ُثـ َر :زياد شد (مضارعَ :يـ ْکـ ُثـ ُر َ /کام :هامن گونه که َقليل :کم «متضادَ :کثيـر»
َک َّم َل :کامل کرد مصدرَ :ک ْثـ َرة) َقـ ْمح :گندم
(مضارعُ :ي َک ِّم ُل /مصدرَ :تکميل) َکـثيـر :بسیار «متضادَ :قليل» َق َمر :ماه «جمع :أَقامر»
َک َذ َب :دروغ گفت (مضارعَ :ي ْک ِذ ُب ُ /ـکـنَّ :ـِتان ،ـِ شام «جمع مؤ ّنث» َقميص :پرياهن
َکـنْز :گنج «جمعُ :کنوز» مصدرِ :ک ْذب و َک ِذب) َقول :گفتار
ِلـ :دارد ،برای «گاهی لِـ به لَـ تبديل َکريه :نامطبوع ،ناپسند 6 ـك :ـَت ،ـِ تو «مؤ ّنث»
ِ
می شود؛ مانند لَـ ُه ،لَ َك» َک َش َف :آشکار کرد کا ِتب :نويسنده
ال :نه ،نیست ،حرف نفی مضارع (مضارعَ :ي ْک ِش ُف /مصدرَ :ک ْشف) َک ْأس :جام ،ليوان 8
ال ب َْـأ َس :اشکالی ندارد َک َفی :بس شد (مضارعَ :ي ْکفي) 2 َ
کان :بود (مضارعَ :ي ُ
کون)
ال ُش ْک َر َع َلی ا ْل ِ
واج ِب :وظيفه ام ُک ْل :بخور 2 َک َـأ َّن :گويی ،انگار
است؛ تش ّکر الزم نيست (ماضی :أَ َک َل /مضارعَ :يأ ُک ُل) ِکـ َبـر :بزرگسالـی «متضادِ :ص َغـر»
ال ِعب :بازيکن ُـک ْم :ـِتان ،ـِ شام «جمع مذ ّکر» مصدرِ :کتا َبة)
19
مُج َت ِهد :کوشا َل ْي َ
ـس :نيست (مضارعَ :يلو ُم /مصدرَ :مال َمة)
م َُج َّرب :آزموده 8 َليمون :ليـمو َل ِب َث :اقامت کرد و ماند
مُحا َف َظة :استان ،نگهداری َلدَی :نزد «لَ َد ْيـ ِهم :نزدشان /لَدَی :مـا :آنچه
مُحا َو َلـة :تالش ما :حرف نفی ماضی نزد +هُ م :دارند» 4
َمح ِمدَة :ستايش «جمعَ :محا ِمد» ما أَج َم َل :چه زيباست! 2 ِلسان :زبان
ُحيط أَط َل ّ
يس :اقيانوس اطلس 3 م ُ َل ِع َب :بازی کرد (مضارعَ :ي ْل َع ُب /ما ِبـﻚ :تو را چه می شود
مُختَـ َبـر :آزمايشگاه ما؟ :چه ،چه چيز ،چيست؟ مصدر :لَ ِعب)
َم ْ
ـخزَن :انبار «جمعَ :مخا ِزن» مـاء :آب «جمع :مياه» لَ ِع َب ِبـ :به بازی گرفت
ُم َد ِّرس :مع ّلم مصدرَ :م ْوت) ُلـ َغـة :زبان
َمدينَـة :شهر «جمعُ :مدُ ن» ماذا :چه ،چه چيز َلـ َقد :قطعاً
َم ْرأَة اِم َرأَة (ا ْل َم ْرأة) :زن مايش :پياده «جمعُ :مشاة» ٰل ِکنَّ ٰ ،ل ِکنْ :ولی
ُمر َاجعَة :دوره ما ِئـدَة :سفرۀ غذا لِـمَ :برای چه (لِـ +ما)
َمـ َّرة :بار ،دفعه ِلـ َمنْ :مالِ چه کسی ،مال چه کسانی مُـت َ
ْـحـف :موزه
20
ُم َک ِّيفُ ،م َک ِّي ُف ا ْلهَوا ِء :کولر 7 َم ْصنَع :کارخانه َم َّر َر :تلخ کرد
َم َل َـأ ُ :پر کرد (مضارعَ :ي ْـم َ ُل) َمصيـر :رسنوشت (مضارعُ :يـ َم ِّر ُر /مصدرَ :تـمرير) 8
َم ِلك :پادشاه «جمعُ :ملوك» 7 َمطار :فرودگاه 1 َمساء :شب ،بعد از ظهر
َم َل َك :مالک شد ،فرمانروايی کرد َمط َبـعَـة :چاپخانه مُسا َعدَة :کمک
(مضارعَ :يـم ِل ُك) 5 «جمعَ :مطا ِبـع» م ُْسـتَـشـ َفـی :بيامرستان
َمليح :با نـمک 8 َم َطـر :باران «جمع :أَ ْمطار» مُس َت ِعرُ ،مس َت ِع َرة :فروزان 1
َمـ َمـ ُّر ا ْل ُمشا ِة :گذرگاه پياده َم ْطعَم :غذاخوری ،رستوران مُستَعني :ياری جوينده 1
َم َمـ ّر :گذرگاه ،راهرو «جمعَ :مطا ِعم» مُستَن َقع :مرداب 6
ُم َم ِّرض :پرستار م َُطهِّر :پاک کننده 5 م ُْس َتوْصَ ف :درمانگاه
َممزوج :درآميخته 8 مَـعَ :همرا ِه ،با م َُس ِّجل :دستگاه ضبط
َمنْ :چه کسی ،چه کسانی ،هرکس مَعَ بَعض :با همديگر 4 َمسموح :مجاز
ِمنْ أَينَ :از کجا ،اهل کجا َمعاً :با هم َم ُ
سؤول ِال ْس ِتقبالِ :مسئول پذيرش 6
ِمن َفض ِل َك :خواهشمندم 4 َمفروش :پوشيده 3 َمصا ِنع :انبارهای آب در بيابان 8
ِمن َْش َفة :حوله َمکـ َت َبـة :کتابخانه ِمصباح :چراغ «جمعَ :مصابيح»
ِمن َْضدَة :ميز مُـ َکـ َّرم :گرامی م ُْص َحف :قرآن
21
َنشيط :بانشاط ،ف ّعال نا ِفـ َذة :پنجره «جمعَ :نوا ِفذ» ُمن ََّظ َم ُة ْ ُ
ال َم ِم ا ْل ُمت َِّح َد ِة :
َن ّص :منت «جمعُ :نصوص» نا ِقص :منهای 2 سازمان ملل متّحد
َن َ َ
ص :ياری کرد َنبات :گياه «جمعَ :نباتات» مُن َه ِمر ،مُن َه ِم َرة :ريزان 1
(مضارعَ :ين ُْظ ُر /مصدرَ :ن َظر) ُنحاس :مس 6 َمو ِعد :وقت «جمعَ :موا ِعد» 6
ِنع َمة :نعمت «جمع :أَ ُنعم و ِن َعم» 1 َن ِد َم :پشيامن شد ُم ِه َّم ٌة إِداريَّة :مأمور ّيت اداری
(مضارعَ :ي ْن َد ُم /مصدرَ :ندا َمة و َندَم) ُنفايَة :زباله «جمعُ :نفايات» 2 ِم ْهنَـة :شغل «جمعِ :مهَن»
َنـز ََل :پايني آمد (مضارعَ :ي ْن ِز ُل َ /ن ْفس :خود ،هامن ِم َئة :صد 2
َن ْـم َلة :مورچه 2 َنشاط :ف ّعال ّيت 2 (مضارعُ :ينادي /مصدرُ :مناداة)
َن َشــ َر :پخـش کــرد (مضارعَ :ي ُ
نشــ ُر َنوم :خواب نار :آتش
22
َورا َء :پشت «متضاد :أَمام» ِنهايَة :پايان «متضادِ :بدا َيـة»
َنه ََب :به تاراج ُبرد (مضارعَ :ينه َُب) َ 6و َّر َث :به ارث گذاشت 2
هـ
(مضارعُ :ي َو ِّر ُث /مصدرَ :توريث) َنهْـر :رودخانه «جمع :أَ ْنهار»
ــ ُه :ـَش ،ـِ او ،ـِ آن «مذ ّکر» وَرد ُ :گـل « َوردَة :يک ُگـل» َنه َ
َض :برخاست (مضارعَ :ي ْنه َُض)
ها ِدئ :آرام (مضارعَ :ي ِص ُف /مصدرَ :و ْصف) 8 َو َلو :اگرچه
(مضارعَ :ي َض ُع /مصدرَ :و ْضع) هَ َجمَ :حمله کرد وا ِلد :پدر «مرتادف :أَب»
هَ دَی :راهناميی کرد ِوقايَة :پيشگريی 5 َين ،والِدانِ :پدر و مادر
وا ِلد ِ
و ََج َد :پيدا کرد «مضــارعَ :ي ِجد َ /و َقعَ :واقع شد ،ا ّتفاق افتاد ،افتاد (مضارعَ :ي ْهدي /مصدرِ :هدا َية) 6
هٰ ذا :اين «مذ ّکر» «مضارعَ :ي َق ُع /مصدرُ :وقوع » مصدرُ :وجود»
هٰ ِذ ِه :اين «مؤ ّنث» /مصدرُ :وقوف) و َْجـه :چهره «جمعُ :وجوه»
َو ْکنَة :النه «جمعُ :و َکنات /شکل هَ َر َب :فرار کرد (مضارعَ :ي ْه ُر ُب) و َْحـدَة :تنهايی ،همبستگی
هَ َل َك ُ :مرد ،هالک شد َو َلـد :پرس ،فرزند «جمع :أَ ْوالد» وَحيد :تنها
23
يوجدُ :وجود دارد
َ ـه ُْم :ـِشان ،ـِ آنها «مذ ّکر»
يَـ ْوم :روز «جمع :أَ ّيـام» هُ ْم :آنها ،ايشان «مذ ّکر»
َي ِئ َس :نااميد شد ـهُام :ـِشان ،ـِ آن دو ،ـِ آنها «مثنّی»
هُ نا :اينجا
هُ َ
ناﻙ :آنجا
ی
ـي :ـَ م ،ـِ من
يا :ای
يَسار :چپ
يَـميـن :راست
َينابيع» 2
24
أَيُّـ َهـا ال ُّز َمال ُء ؛
إِلَـی الـلِّـقـا ِء،
ْحادي َعشَ َر ؛
الـص ِّـف ال َ ـظـ ُرکُـم ِفـي َّ
نَـنـتَ ِ
َحـ ِفـظَـکُـ ُم اللّٰ ُه ؛
فـي أَمـانِ اللّٰ ِه ؛
الـسـلـا َمـ ِة. َمـ َع َّ
25