You are on page 1of 128

‫ــــم‬ ‫لــــی ُم َح َّمــــ ٍد َو آلِ ُم َح َّمــــ ٍد َو َع ِّج ْ‬

‫ــــل َف َر َج ُه ْ‬ ‫ـــــل َع ٰ‬ ‫اَللّٰ ُه َّ‬


‫ــــم َص ِّ‬

‫عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪)1‬‬


‫رشته های رياضی و فيزيک ـ علوم تجربی‬

‫پایۀ دهم‬

‫متوسطه‬
‫ّ‬ ‫دورة دوم‬
‫وزارت آموزش و پرورش‬
‫سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي‬

‫متوسطه ـ ‪110206‬‬
‫ّ‬ ‫عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪)1‬ـ پایۀ دهم دورۀ دوم‬ ‫نام کتاب‪:‬‬
‫سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی‬ ‫پدیدآورنده‪:‬‬
‫دفتر تألیف کتابهای درسی عمومی و متوسطه نظری‬ ‫مدیریت برنامهریزی درسی و تألیف‪:‬‬
‫ســيدمهدی‬
‫دمحمد دلبــری‪ّ ،‬‬ ‫ّ‬ ‫ســي‬
‫حبیــب تقوايــی‪ ،‬علی جــان بزرگــی‪ ،‬حســن حيــدری‪ّ ،‬‬ ‫شناسه افزوده برنامهریزی و تألیف‪:‬‬
‫ســيف و فاطمــه يوســف نژاد (اعضــای شــورای برنامه ريــزی)‬
‫محمديــان‪ ،‬علــی چراغــی‪ ،‬ابــاذر عباچــی و حمیــد‬
‫عــادل اشــکبوس‪ ،‬محی الدّ يــن بهــرام ّ‬
‫ســيداکبر‬
‫ّ‬ ‫محمــدی (اعضــای گــروه تأليــف) ـ عــادل اشــکبوس (ســرگروه تأليــف) ـ‬ ‫ّ‬
‫ميرجعفــری (ويراســتار)‬
‫اداره ّ‬
‫کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی‬ ‫مدیریت آماده‌سازی هنری‪:‬‬
‫محمــد مهــدی ذبیحــی فــرد ( طــراح‬ ‫ّ‬ ‫احمدرضــا امینــی (مدیــر امــور فنــی و چــاپ) ـ‬ ‫شناسه افزوده آمادهسازی‪:‬‬
‫محمــد مهــدی ذبیحــی فــرد‪ ،‬مــراد فتّاحــی (تصویرگر)ـ‬
‫ّ‬ ‫گرافیــک‪ ،‬طــراح جلــد و صفحــهآرا) ـ‬
‫محمـد دلـیونــد‪ ،‬فاطـمـه پزشـکی‪ ،‬سپیـده ملـک ایـزدی و‬ ‫علـی نجـمـی‪ ،‬سیـف اهلل بیک ّ‬
‫ناهیــد خیــام باشــی (امــور آمادهســازی)‬
‫تهران‪ :‬خیابان ایرانشــهر شــمالی ـ ســاختمان شــمارۀ ‪ ٤‬آموزش و پرورش (شــهید موسوی)‬ ‫نشانی سازمان‪:‬‬
‫تلفن‪٩ :‬ـ‪ ،٨٨٨٣١١٦١‬دورنگار‪ ،٨٨٣٠٩٢٦٦ :‬کد پستی‪١٥٨٤٧٤٧٣٥٩ :‬‬
‫وبگاه‪ www.chap.sch.ir :‬و ‪www.irtextbook.ir‬‬
‫شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران تهران‪ :‬کیلومتر ‪ ١٧‬جادۀ مخصوص کرج ـ‬ ‫ناشر‪:‬‬
‫خیابان ‪( ٦١‬داروپخش) تلفن‪  ٥ :‬ـ ‪ ،٤٤٩٨٥١٦١‬دورنگار‪ ،44985160 :‬صندوق  پستی‪:‬‬
‫‪١٣٩‬ـ     ‪٣٧٥١٥‬‬
‫شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران «سهامی خاص»‬ ‫چاپخانه‪:‬‬
‫چاپ هشتم ‪1402‬‬ ‫سال انتشار و نوبت چاپ‪:‬‬
‫شابک ‪2‬ـ‪2499‬ـ‪05‬ـ‪964‬ـ‪978‬‬
‫‪   2‬ـ ‪  2499‬ـ  ‪ 05‬ـ ‪ 964‬ـ ‪ISBN: 978‬‬
‫)‪:‬‬ ‫قال ْاإْلِما ُم الْ ُخ َم ُّ‬
‫يني (‬ ‫َ‬

‫«اَللُّ َغـ ُة الْ َع َرب َّيـ ُة لَنــا؛ ِأِلَنَّهــا لُ َغـ ُة‬


‫ـام‪َ ،‬و ْاإْلِســا ُم لِلْ َجميـعِ‪».‬‬
‫ْاإْلِسـ ِ‬
‫)‬ ‫صحیفۀ امام خمینی(‬
‫جلد ‪ .١١‬صفحۀ ‪٢٢٧‬‬
‫ک ّلیۀ حقوق مادّی و معنوی این کتاب متع ّلق به سازمان پژوهش و برنامه ریزی‬
‫آموزشی وزارت آموزش و پرورش است و هرگونه استفاده از کتاب و اجزای آن‬
‫به صورت چاپی و الکترونیکی و ارائه در پایگاه های مجازی‪ ،‬نمایش‪ ،‬اقتباس‪،‬‬
‫تلخیص‪ ،‬تبدیل‪ ،‬ترجمه‪ ،‬عکس برداری‪ ،‬ن ّقاشی‪ ،‬ته ّیۀ فیلم و تکثیر به هر شکل‬
‫و نوع‪ ،‬بدون کسب مج ّوز از این سازمان ممنوع است و متخ ّلفان تحت پیگرد‬
‫قانونی قرار می گیرند‪.‬‬
‫اَلْـ ِفـهـرِس‬

‫پیشگفتار ‪ .....................‬الف‬
‫اَلدَّ ْر ُس ْاأْلَ َّو ُل ‪1 .................‬‬
‫ذاكَ ه َو اللّٰهُ ‪ +‬اَل َّتعا ُرف‪-------------------------------------------------------‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّاين ‪15 ...............‬‬
‫اَلْ َموا ِع ُظ الْ َعدَ ديَّ ُة ‪ +‬ا َْأْلَعدا ُد ِمن وا ِح ٍد ٰ‬
‫إلی ِم َئ ٍة ‪ +‬يف َمطا ِر ال َّن َج ِ‬
‫ف ‪--------------‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّالِ ُث ‪29 .............‬‬
‫سم الْ َجواز ِ‬
‫ات‪-------------------------‬‬ ‫الس َم ِك ‪ +‬أَ ُ‬
‫شکال ْاأْلَفعالِ (‪ + )1‬يف ِق ِ‬ ‫َمطَ ُر َّ‬
‫اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع ‪47 ..............‬‬
‫فتيش ‪----------------------‬‬ ‫ْمي ‪ +‬أَ ُ‬
‫شکال ْاأْلَفعالِ (‪ + )2‬يف صالَ ِة ال َّت ِ‬ ‫اَل َّتعايُ ُش ِّ‬
‫السل ُّ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس ‪63 ..........‬‬
‫َلق اللّٰ ِه﴾ ‪ +‬اَلْ ُجملَ ُة الْ ِفعل َّي ُة َو ِااِلسم َّي ُة ‪َ +‬م َع سائِ ِق َس ّيا َر ِة ْاأْلُج َر ِة ‪------‬‬
‫﴿هذا خ ُ‬
‫السا ِد ُس ‪79 ..........‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫جهول ‪َ +‬م َع َمسؤولِ ْاستِقبالِ الْفُندُ قِ ‪-------------------‬‬ ‫ذوالْقَرنَ ِني ‪ +‬اَلْ ِف ُ‬
‫عل الْ َم ُ‬
‫الساب ُِع ‪91 ............‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫يــا َمــن يف الْبِحــا ِر َعجائِ ُبــهُ ‪ +‬اَلْجــا ُّر َو الْ َمجــرو ُر َو نــونُ الْوِقايَ ـ ِة ‪َ +‬مـ َـع ُم ـر ِِف‬
‫مــات الْفُنــدُ قِ ‪----------------------------------------------------------‬‬ ‫خَدَ ِ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّا ِم ُن ‪107 ..........‬‬
‫اسم الْ ُمبالَ َغ ِة ‪+‬‬ ‫سم الْفا ِعلِ َو ُ‬
‫اسم الْ َمفعولِ َو ُ‬ ‫ِصنا َع ُة ال َّتلميعِ يف ْاأْلَد َِب الْفار ِّ‬
‫ِيس ‪ +‬اِ ُ‬
‫ف الْ َج ّوالِ ‪------------------------------------------------‬‬ ‫ِرِشا ُء َرَشي َح ِة الْهاتِ ِ‬
‫پیشگفتار‬
‫سخنی با دبريان‪ ،‬گروههای آموزشی‪ ،‬مديران مدارس و اوليای دانشآموزان‬
‫شايسته است که دبري عربی برای تدریس این کتاب‪:‬‬
‫‪ .1‬کتابهای عربی پايههای هفتم تا نهم را تدريس يا بهدقّت مطالعه کرده باشد؛‬
‫‪ .2‬دورۀ آموزشی توجيهی ضمن خدمت اين کتاب را گذرانده باشد؛‬
‫‪ .3‬کتاب معلّم را با دقّت کافی مطالعه و بررسی کرده باشد‪.‬‬
‫خدای را سپاسگزاريم که به ما توفیق داد تا با نگارش نخستني کتاب «عربی‪ ،‬زبان قرآن (‪ »)1‬ويژۀ پايۀ دهم رشتههای‬
‫ریاضی و فیزیک و علوم تجربی به جوانان كشور عزیزمان خدمتی فرهنگی ارائه کنيم‪.‬‬
‫رویكرد برنامۀ درسی عربی بر اساس برنامۀ درسی ملّی اين است‪:‬‬
‫«پرورش مهارتهای زبانی به منظور تقويت فهم قرآن و متون دينی و کمک به زبان و ادب ّيات فارسی»‬
‫شيوۀ تأليف کتابهای عربی هفتم تا دهم منت محوری است‪ .‬انتظار میرود دانشآموز پايۀ دهم بتواند در پايان‬
‫سال تحصيلی متون و عبارات سادۀ قرآنی را در ح ّد ساختارهای خواندهشده‪ ،‬درست بخواند و معنای آنها را بفهمد‬
‫و ترجمه کند‪.‬‬
‫اين کتاب با تو ّجه به مص ّوبات اسناد باالدستی «قانون اساسی»‪« ،‬برنامۀ درسی ملّی» و «راهنامی برنامۀ درسی» نوشته‬
‫شده است‪ .‬برنامۀ درسی ملّی‪ ،‬مهمترين سند تألیف کتب درسی است‪ .‬راهنامی برنامۀ درسی عربی نيز نقشۀ راه‬
‫تأليف تـامم کتابهای درسی عربی است‪.‬‬
‫کلامت کتابهای عربی هفتم تا دهم‪ ،‬پرکاربردترين واژگان زبان عربی است که در قرآن‪ ،‬حديث‪ ،‬روايـات‬
‫و زبـان و ادب ّيـات فارسی بسيار به کار رفته است‪.‬‬
‫هدف اصلی‪ ،‬فهم منت بهويژه فهم قرآن کريم و نيز متون دينی هامنند احاديث‪ ،‬دعاها و متون ادب فارسی آميخته‬
‫با واژگان عربی است‪.‬‬
‫از آنجا که يکی از چهار مهارت زبانی «سخن گفنت» است به استناد برنامۀ درسی ملّی؛ مکالـامت کوتاهی در کتاب‬
‫گنجانده شده؛ مکالـمه بسرتی مناسب برای آموزش هر زبانی است و کالس درس را جذّاب‪ ،‬شاداب‪ ،‬پرتح ّرک و ف ّعال‬
‫میسازد؛ ولی هدف اصلی برنامۀ درسی عربی نيست‪.‬‬
‫مهم ترین تأکيدات دربارۀ شیوۀ تدریس و ارزشیابی كتاب‪:‬‬
‫(رعايت اين تأکيدات در کنکور و مسابقات علمی‪ ،‬امتحان نوبت ا ّول و دوم و کتابهای کمک آموزشی‬
‫الزامی است‪ .‬اين نوشته به منزلۀ بخشنامۀ رسمی است‪).‬‬
‫‪ .1‬کتاب عربی پايۀ دهم در هشت درس تنظیم شده است‪ .‬هر درس را می توان در سه جلسۀ آموزشی تدريس کرد‪.‬‬
‫کل کتاب در طول سال کفايت میکند‪.‬‬‫این مقدار زمان در مجموع برای تدريس ّ‬
‫‪ .2‬دانشآموز پايۀ دهم تاکنون با اين ساختارها آشنا شده است‪:‬‬
‫فعلهای ماضی‪ ،‬مضارع‪ ،‬امر‪ ،‬نهی‪ ،‬نفی‪ ،‬مستقبل‪ ،‬معادل ماضی استمراری‪ ،‬ترکيب اضافی و وصفی‪ ،‬وزن و ريشۀ‬
‫کلامت‪ ،‬اسم اشاره‪ ،‬کلامت پرسشی‪ ،‬و ساعتخوانی‪.‬‬
‫هدف از آموزش ترکيب وصفی و اضافی در عربی پايۀ نهم اين است که دانشآموز بتواند ترکيبهايی مانند «أَخي‬
‫الْ َعزيز» را داخل جمله (نه بريون از جمله) ترجمه کند‪.‬‬

‫الف‬
‫در بخش وزن و حروف اصلی نيز با چند وزن معروف آشنا شده است‪.‬‬
‫در ساعتخوانی فقط ساعت کامل‪ ،‬ربع و نيم آموزش داده شده؛ مثالً «چهار و بيست و پنج دقيقه» آموزش داده‬
‫نشده است‪.‬‬
‫‪ .3‬درس ا ّول دورۀ آموختههای پيشني است و در هفت درس ديگر نيز اين مرور انجام شده است‪.‬‬
‫‪ .4‬در درس دوم عددها آموزش داده میشود‪ .‬در دورۀ ا ّول متوسطه عددهای اصلی و ترتيبی تا دوازده آموزش داده‬
‫شده است‪ .‬در اين کتاب عددهای اصلی از يک تا صد و عددهای ترتيبی از يکم تا بيستم آموزش داده شده است‪.‬‬
‫مباحث مطابقت عدد و معدود و ويژگیهای معدود جزء اهداف آموزشی کتاب نيست‪.‬‬
‫متوسطه با فعلهای مج ّرد و مزيد در کتاب درسی آشنا شده اند و در تـمرينات فقط با‬ ‫‪ .5‬دانشآموزان در دورۀ ا ّول ّ‬
‫رصف فعل های ثالثی مج ّرد صحيح و سامل رو به رو شدهاند؛ ا ّما فعلهای مزيد‪ ،‬مهموز‪ ،‬مضاعف و معتل نيز در کتاب‬
‫صاب‪ ،‬أَ ٰ‬
‫عطی‪ ،‬ت َ َخ َّر َج‪ ،‬حا َو َل‪َ ،‬ح َّذ َر‪ ،‬زا َد و ‪ ...‬هدف‬ ‫شرَت ٰی‪ ،‬أَ َ‬ ‫جاب‪ ،‬أَ َح َّب‪ ،‬اِ َ‬
‫حرَتَ َق‪ ،‬اِ َ‬ ‫تی‪ ،‬أَ َ‬
‫به کار رفته است؛ مانند آ َم َن‪ ،‬اِبتَ َس َم‪ ،‬أَ ٰ‬
‫آموزشیِ درس سوم و چهارم اين است که با استفاده از آموختههای سه سال ا ّول با فعلهايی آشنا شوند که «ماضی‬
‫سوم شخص مفرد» آنها بيش از سه حرف است‪ .‬ذکر اصطالحات ثالثی مج ّرد و مزيد و تشخيص ثالثی مج ّرد و مزيد و‬
‫معتل‪ ،‬مهموز‪ ،‬مضاعف و هر گونه فعلی که تغيريات‬ ‫ذکر نوع باب و صيغۀ فعل از اهداف آموزشی نيست‪ .‬فعلهای ّ‬
‫پيچيدۀ رصفی دارد از اهداف کتاب نيست؛ مثالً در کتاب فعل «استفاد» بهکار رفته و فعل استفعل نيز آموزش داده شده‬
‫است؛ از فعل اِستَ ِف ْد سؤال طرح نـمیشود؛ ولی اگر معنای اِستَفادَتْ را در جمله بخواهيم‪ ،‬اشکالی ندارد؛ چون تغيرياتی‬
‫در مقايسه با اِستَفا َد ندارد‪.‬‬
‫ٌ‬
‫مفعول به‪ ،‬مبتدا‬ ‫‪ .6‬در درس پنجم جملۀ اسميّه و فعليّه تدريس میشود‪ .‬هدف شناخت اجزای جمله يعنی فعل‪ ،‬فاعل‪،‬‬
‫و خبر است؛ ا ّما قرار دادن اِعراب کلمات هدف نيست‪ .‬کتاب کامالً حرکتگذاری شده است تا دانشآموز با خواندن‬
‫متون و عبارات ذوق پيدا کند و به تدريج با اِعراب کلمات آشنا شود‪.‬‬
‫‪ .7‬در درس ششم فعل مجهول تدريس میشود‪ .‬هدف اين است که دانشآموز جملههای دارای فعل مجهول را درست‬
‫معنا کند؛ تبديل جملۀ دارای فعل معلوم به مجهول و برعکس هدف نيست‪.‬‬
‫‪ .8‬در درس هفتم معانی حروف جر آموزش داده میشود‪ .‬دانشآموز بايد بتواند حروف جر و جار و مجرور را در‬
‫جمله درست تشخيص داده و ترجمه کند‪.‬‬
‫‪ .9‬در درس هشتم مهمترين وزنهای اسمهای مشتق تدريس میشود‪ .‬فقط شناخت نوع آنها و دانستن معنايشان‬
‫مطلوب است‪ .‬تشخيص جامد از مشتق و ساختن اسم مشتق از فعل ارائه شده هدف کتاب نيست‪.‬‬
‫‪ .10‬نيازی به ارائۀ جزوۀ مک ّمل قواعد به دانشآموز نيست‪ .‬هرچه الزم بوده در کتاب آمده است يا در سالهای بعد‬
‫خواهد آمد‪.‬‬
‫‪ .11‬پژوهشهای هر درس‪ ،‬نـمايش‪ ،‬سرود‪ ،‬ترجمۀ تصويری و داستاننويسی‪ ،‬کار عملی در درس عربی محسوب‬
‫میشود‪.‬‬
‫ِ‬
‫‪ .12‬تحليل صرفی و اعراب‪ ،‬تعريب‪ ،‬تشکیل و اعراب گذاری از اهداف کتاب درسی نيست‪.‬‬ ‫ِ‬
‫متوسطۀ ا ّول بومیسازی شده و بر اساس «من‪ ،‬تو‪ ،‬او‪ ،‬ما‪ ،‬شما‪ ،‬ايشان» است‪.‬‬ ‫‪ .13‬آموزش فعل و ضمير در کتابهای ّ‬
‫أنت‪ ،‬أنتُما‪ ،‬أنتُ َّن‪ ،‬أنا‪ ،‬نَح ُن»‪.‬‬ ‫أنت‪ ،‬أنتُما‪ ،‬أنتُم‪ِ ،‬‬
‫هي‪ُ ،‬هما‪ُ ،‬ه َّن‪َ ،‬‬ ‫سبک پيشين اين گونه بود‪« :‬ه َو‪ُ ،‬هما‪ُ ،‬هم‪َ ،‬‬
‫شيوۀ نوين در تدريس آزمايشی کامالً موفّق بود و دانشآموزان درس را بهتر آموختند‪.‬‬

‫ب‬
‫‪ .14‬تبديل «مذکّر به مؤنّث» يا «مخاطب به غير مخاطب» يا «جمع به غير جمع» و موارد مشابه از اهداف کتاب‬
‫نيست‪.‬‬
‫‪ .15‬معنای کلمات در امتحان در جمله خواسته میشود‪.‬‬
‫‪ .16‬در بخش أنوار القرآن فقط معنای کلماتی م ّد نظر است که به شکل «جای خالی»‪« ،‬زيرخطدار» يا «دو گزينهای»‬
‫ط ّراحی شده است‪ .‬به عبارت ديگر معنای سایر کلمات‪ ،‬هدف نيست‪ .‬ضمناً این بخش برای کار در منزل است و دبیر‬
‫فقط در صورت داشتن وقت می تواند در کالس کار کند؛ اما در هر حال در امتحان از آن سؤال طرح می شود‪.‬‬
‫‪ .17‬روخوانیهـای دانشآمـوز و ف ّعاليـتهـای او در بخـش مکالمـه در طـول سـال نـمرۀ شفاهی دانشآموز را تشکيل‬
‫میدهد‪.‬‬
‫حل تـمرين در نظر گرفته شده است تا به دفتر تـمرين نيازی نباشد‪.‬‬ ‫‪ .18‬در کتاب جای کافی برای نوشتن ترجمه و ّ‬
‫‪ .19‬از طریق وبگاه دفتر تألیف میتوان با نحوۀ تهیۀ کتاب معلّم‪ ،‬بارمبندی و نمونه سؤال استاندارد آشنا شد‪ .‬همچنین‬
‫در شبکۀ ملّی مدارس (رشد) اطّالعات سودمند بسیاری را می توان به دست آورد‪.‬‬
‫‪ .20‬از همکاران ارجمند درخواست داريم تا با رويکرد دفتر تأليف همگام شوند؛ زيرا دانشآموزان با اين شيوه از دورۀ‬
‫متوسطه آمدهاند‪.‬‬
‫متوسطه به دورۀ دوم ّ‬‫ا ّول ّ‬
‫‪www.arabic-dept.talif.sch.ir‬‬ ‫نشانی وبگاه گروه عربی‪:‬‬

‫سخنی با دانشآموز‬
‫عربی را میآموزيم؛ زيرا زبان قرآن‪ ،‬حديث و دعاست؛ زبان رسمی بسياری از کشورهای مسلامن است؛ زبان و‬
‫ادبيّات فارسی با آن درآميخته و برای فهم بهرت زبان فارسی آشنايی با زبان عربی الزم است؛ يکی از شش زبان رسمی‬
‫سازمان ملل متّحد است؛ زبانی کامل‪ ،‬پرمعنا و قوی است؛ ادبيّات آن غنی است و ‪. ...‬‬
‫اين کتاب ادامۀ سه کتاب پيشني است‪ .‬هرآنچه در سه سال گذشته آموختهايد در متون‪ ،‬عبارات و تـمرين های اين‬
‫کتاب تکرار شده است‪ .‬ترجمۀ متون و عبارات کتاب بر عهدۀ شامست و دبري نقش راهنام دارد‪ .‬شام بهراحتی‬
‫میتوانيد متون را ترجمه کنيد‪.‬‬
‫استفاده از کتابکار توصيه نـمیشود‪ .‬برای يادگريی هر زبانی بايد بسيار تکرار و تـمرين کرد‪ .‬اگر میخواهيد در درس‬
‫عربی موفّقتر باشيد‪ ،‬پيش مطالعه کنيد‪.‬‬
‫هدف اين کتاب فهم منت است‪ .‬اگر شام بتوانيد متون عربی را خوب بخوانيد و درست بفهميد و ترجمه کنيد‪،‬‬
‫خودبهخود میتوانيد از فارسی به عربی نيز ترجمه کنيد و حتّی سخن بگوييد؛ از آيات و احاديث کتابهای درسی‬
‫عربی میتوانيد در انشا و مقالهنويسی و به هنگام سخرنانی استفاده کنيد‪.‬‬
‫در صفحۀ ورودی هر درس‪ ،‬با استفاده از رمزینهخوان میتوانید به «کتاب گويا» و «فیلم آموزشی» آن درس دسرتسی پیدا‬
‫کنید‪.‬‬
‫حل تـمرينها در کالس بهصورت گروهی است‪.‬‬ ‫ترجمۀ متون و عبارات کتاب و ّ‬

‫ج‬
‫ا ََّلد ْر ُس ْاأْل َّو ُل‬

‫َ َْ َ‬ ‫َ ْ ُ‬
‫مد هلِل َّاذَّلی َخلَ َق َّ‬
‫ماوات و اأْلرض‬ ‫ِ‬ ‫الس‬ ‫﴿احْل َ ِ ِ‬
‫َ ّ َ‬ ‫َ َ َ َ ُّ ُ‬
‫مات و انلور﴾ ا َ ْأْلَنعام‪1 :‬‬
‫و جعل الظل ِ‬
‫آن خدایي است که آسمان¬ ها و زمني را آفريد و‬
‫ستايش از ِ‬
‫تاريکی¬ها و روشنایي را بنهاد‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ْاأْل َّو ُل‬

‫هو ُ‬
‫اهلل‬ ‫َ‬
‫ذاك َ‬
‫‪1‬‬
‫ـضــ َره‬‫ذات الْـ ُغــصــونِ الـ َّن ِ‬‫ِ‬ ‫اُنْــظُــ ْر لِـ ِتـل َْـك الـشَّ ـ َجـ َره‬
‫َـيــف صـا َرتْ شَ ــ َجــ َره‬
‫َو ک َ‬ ‫ـت ِمـ ْن َحــبَّــ ٍة‬
‫َـيــف نَـ َم ْ‬‫ک َ‬
‫يُـــ ْخـر ُِج ِمنـ َهـا الـثَّـ َمــــ َره‬ ‫فَـابْ َحثْ َو ق ُْـل َم ْن ذَا الَّـذي‬

‫ـســتَــ ِعــ َره‬‫َجـــذ َوت ُــهـا م ُـ ْ‬ ‫َو انْظُ ْر إِلَـی الشَّ ِ‬


‫مس الَّتـي‬
‫ـــشــــ َره‬‫َحـــــرا َر ٌة ُمـــنــتَ ِ‬ ‫فـيـهــا ضــيـــا ٌء َو بِــــهــا‬
‫ِفـي الْ َجـ ِّو ِم َ‬
‫ثــل الــشَّ ـ َر َره‬ ‫َمــ ْن ذَا الَّــذي أَ ْو َجـــ َدهــا‬

‫أَنــ ُعــ ُمـــ ُه ُمــنـ َهـــ ِمــ َره‬ ‫ذاك هـــ َو اللّٰ ُه الَّـــــــذي‬‫َ‬
‫َو قُــــد َر ٍة ُمــقــتَ ِ‬
‫ـــد َره‬ ‫ذو ِحــکــ َمـــ ٍة بـــالـِـغَــ ٍة‬
‫ُردي ال َّن َس ِب َو أُ ٍّم تُرکَامن َّي ٍة‪ ،‬لَ ُه آثا ٌر کَث َري ٌة يف ال َّنرثِ َو الشِّ عرِ‪.‬‬
‫اقي ِمن أَ ٍب ک ِّ‬
‫عروف ال ّرصا ُّيف‪ ،‬شا ِع ٌر ِعر ٌّ‬
‫‪1‬ــ الشّ ا ِع ُر‪َ :‬م ٌ‬

‫‪2‬‬
‫أَ ْو َجــــ َد فــيــــ ِه قَـــ َمـــ َره‬ ‫اُنْـظُـــ ْر إِلَــی الـلَّيــلِ فَـ َمـ ْن‬
‫کَـــــالــ ُّد َر ِر الْـ ُمــنـتَ ِ‬
‫ــشـ َره‬ ‫َو زانَـــــــ ُه بِــــأَنْــــ ُج ٍ‬
‫ــــم‬

‫أَنـــ َز َل ِمــــ ْنــــ ُه َمـطَــــ َره‬ ‫َو انْـظُـــ ْر إِلَــی الْغ ِ‬


‫َيم فَـ َمـ ْن‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫بگو‬ ‫ق ُْل‬ ‫دارای‬ ‫أَن ُجم ستارگان «مفرد‪ :‬نَ ْجم» ذات‬
‫ُمس َت ِع َرة فروزان‬ ‫آن‬ ‫ذاكَ‬ ‫َأن َز َل نازل کرد‬
‫ُمن َه ِم َرة ريزان‬ ‫دارای‬ ‫نعمتها «مفرد‪ :‬نِ ْع َمة» ذو‬ ‫أَن ُعم‬
‫تر و تازه‬ ‫نِ َ‬
‫َرِضة‬ ‫زينت داد‬ ‫زانَ‬ ‫پديد آورد‬ ‫أَ ْو َجدَ‬
‫رشد کرد «مؤن ِّث نَـام»‬ ‫نَـ َم ْت‬ ‫اخگر (پارۀ آتش)‬ ‫رَش َرة‬
‫ََ‬ ‫کامل‬ ‫بالِغ‬
‫روشنايی‬ ‫ضياء‬ ‫َجذ َوة پارۀ آتش‬
‫مرواريدها «مفرد‪ُ :‬د ّر» غُصون شاخهها «مفرد‪ :‬غ ُْصن»‬ ‫ُد َرر‬
‫در میآو َرد‬ ‫يُ ْخر ُِج‬
‫اين ‪ٰ ‬هذا‬
‫ابر‬ ‫غَيم‬ ‫ذا‬
‫َم ْن ذا‪« :‬اين کيست؟»‬

‫‪3‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬

‫ِحــوا ٌر‬
‫(ا َلتَّعا ُر ُف‪ 1‬في َمطا ِر ال َّن َج ِف ْاأْلَش َر ِف)‬
‫‪3‬‬
‫أَ َحدُ الْ ُم َوظَّف َني يف قا َع ِة‪ 2‬الْ َمطا ِر‬ ‫زائِ ُر َمر َق ِد أمريِالْ ُمؤ ِمن َني َع ّ‬
‫يل‬
‫السال ُم َو َرح َم ُة اللّٰ ِه َو بَ َرکات ُ ُه‪.‬‬
‫َو َعلَي ُک ُم َّ‬ ‫َلسال ُم َعلَيـکُم‪.‬‬
‫ا َّ‬
‫باح ال ّنو ِر َو ُّ‬
‫الرُّسورِ‪.‬‬ ‫َص َ‬ ‫باح الْ َخريِ يا أَخي‪.‬‬
‫َص َ‬
‫َيف أَ َ‬
‫نت؟‬ ‫أَنَا بِـ َخيـرٍ‪َ ،‬و ک َ‬ ‫َيف حال َُك؟‬
‫ک َ‬
‫َعفوا ً‪ِ ،‬م ْن أَي َن أَ َ‬
‫نت؟‬ ‫ِب َخيـ ٍر َو الْ َحم ُد لِلّٰ ِه‪.‬‬
‫َما ْاس ُم َك الْکَري ُم؟‬ ‫أَنا ِم َن الْ ُجمهوريَّ ِة ْاإْلسالميَّ ِة ْاإْليرانيَّ ِة‪.‬‬
‫اِسمي َعب ُد ال َّرحامنِ ‪.‬‬ ‫اِسمي ُح َس ٌني َو َما ْاس ُم َك الْکَري ُم؟‬
‫ال؛ َم َع ْاأْلَ َس ِف‪ .‬لٰ ِک ّني أُ ِح ُّب أَ ْن أُسا ِف َر‪.4‬‬ ‫َهل سافَ ْرتَ ٰ‬
‫إلی إيران َحتَّی ْاآْلنَ؟‬
‫إن شا َءاللّٰ ُه؛ إلَی اللِّقا ِء؛ َم َع َّ‬
‫السال َم ِة‪.‬‬ ‫إ ْن شا َءاللّٰ ُه ت ُسا ِف ُر ٰ‬
‫إلی إيران!‬
‫يف أَمانِ اللّٰ ِه َو ِح ِ‬
‫فظ ِه‪ ،‬يا َحبيبي‪.‬‬ ‫يف أَمانِ اللّٰ ِه‪.‬‬

‫‪4‬ــ أَنْ أُسا ِف َر‪ :‬که سفر کنم‬ ‫‪3‬ــ َمطار‪ :‬فرودگاه‬ ‫‪2‬ــ قا َعة‪ :‬سالن‬ ‫‪1‬ــ تَعا ُرف‪ :‬آشنايی‬
‫‪4‬‬
‫‪ ‬برای مطالعه در خانه ‪‬‬
‫اِعلَموا‬
‫ِص َی ُغ ْاأْلَ ِ‬
‫فعال‬
‫با نامگذاری صيغههای (ساختهای) فعلها در دستور زبان عربی آشنا شويد‪.‬‬

‫نهی‬ ‫امر‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬ ‫نام صيغه‪( 1‬ساخت) به فارسی و عربی‬

‫أَ ْف َع ُل‬ ‫َف َع ْل ُ‬


‫ـت‬ ‫متک ّلم وحده‬ ‫ا ّول شخص مفرد‬

‫ال َتف َع ْل‬ ‫اِ ْف َع ْل‬ ‫َت ْف َع ُل‬ ‫َف َع ْل َ‬


‫ـت‬ ‫مفرد مذ ّکر مخاطب‬
‫دوم شخص مفرد‬
‫اِ ْف َعلـي ال َتف َعلـي‬ ‫َت ْف َعل َ‬
‫ني‬ ‫َف َع ْل ِ‬
‫ـت‬ ‫مفرد مؤ ّنث مخاطب‬

‫َي ْف َع ُل‬ ‫َف َع َل‬ ‫مفرد مذ ّکر غايب‬


‫سوم شخص مفرد‬
‫َت ْف َع ُل‬ ‫َف َع َل ْ‬
‫ـت‬ ‫مفرد مؤ ّنث غايب‬

‫َن ْف َع ُل‬ ‫َف َع ْلـنا‬ ‫متک ّلم مع الغري‬ ‫ا ّول شخص جمع‬

‫اِ ْف َعلوا ال َتف َعلوا‬ ‫َت ْف َع َ‬


‫لون‬ ‫َف َع ْلـتُم‬ ‫جمع مذ ّکر مخاطب‬

‫اِ ْف َع ْلـنَ ال َتف َع ْلنَ‬ ‫َت ْف َع ْلنَ‬ ‫َف َع ْل ُ َّ‬


‫ـنُت‬ ‫جمع مؤ ّنث مخاطب‬
‫دوم شخص جمع‬
‫اِ ْف َعلـا ال َتف َعلـا‬ ‫َت ْفعَلـانِ‬ ‫َف َع ْلـتُام‬ ‫مثنّای مذ ّکر مخاطب‬

‫اِ ْف َعلـا ال َتف َعلـا‬ ‫َت ْفعَلـانِ‬ ‫َف َع ْلـتُام‬ ‫مثنّای مؤ ّنث مخاطب‬
‫َي ْف َع َ‬
‫لون‬ ‫َف َعلـوا‬ ‫جمع مذ ّکر غايب‬

‫َي ْف َع ْلنَ‬ ‫َف َع ْلـنَ‬ ‫جمع مؤ ّنث غايب‬


‫سوم شخص جمع‬
‫َي ْفعَلـانِ‬ ‫َف َعلـا‬ ‫مثنّای مذ ّکر غايب‬

‫َت ْفعَلـانِ‬ ‫َف َع َلـتا‬ ‫مثنّای مؤ ّنث غايب‬


‫‪1‬ــ ارزشیابی از نام صیغه بهصورت ا ّول شخص مفرد‪ ،‬مفرد مذکّر غایب یا للغائب از اهداف کتاب درسی نیست؛‬
‫‪5‬‬ ‫لذا در امتحانات و کنکور از آن سؤال طرح منیشود‪.‬‬
‫َرتيب ْاأْلَ ِ‬
‫فعال َوالضَّ ـامئِ ِر ِفـي اللُّ َغ ِة الْ َع َرب َّي ِة‬ ‫ت ُ‬
‫عل‬‫عل اَلْ ِف ُ‬
‫اَلضَّ م ُري اَلضَّ م ُري اَلْ ِف ُ‬
‫هي‬‫ن‬
‫َّ ِ‬ ‫ال‬‫عل‬
‫ُ‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫ر‬
‫ِ‬ ‫م‬‫َ‬ ‫ْ‬
‫اأْل‬ ‫عل‬
‫ُ‬ ‫ِ‬
‫ف‬ ‫الْ ُمنف َِص ُل الْ ُم َّت ِص ُل الْاميض الْ ُمضا ِر ُع‬ ‫َلصيغَة‬
‫ا ّ‬

‫يَ ْف َع ُل‬ ‫فَ َع َل‬ ‫ـ ُه‬ ‫ُه َو‬ ‫اَلْ ُمف َر ُد الْ ُم َذكَّ ُر الْغائِ ُب‬ ‫‪1‬‬

‫يَ ْف َعالنِ‬ ‫فَ َعال‬ ‫ـ ُهام‬ ‫ُهام‬ ‫اَلْ ُمثَ َّنی الْ ُم َذكَّ ُر الْغائِ ُب‬ ‫‪2‬‬

‫يَ ْف َعلو َن‬ ‫فَ َعلوا‬ ‫ـ ُهم‬ ‫ُه ْم‬ ‫اَلْ َجم ُع الْ ُم َذكَّ ُر الْغائِ ُب‬ ‫‪3‬‬

‫تَ ْف َع ُل‬ ‫فَ َعل َْت‬ ‫ـها‬ ‫هي‬


‫َ‬ ‫اَلْ ُمف َر ُد الْ ُم َؤنَّثُ الْغائِ ُب‬ ‫‪٤‬‬

‫تَ ْف َعالنِ‬ ‫فَ َعلَتا‬ ‫ـ ُهام‬ ‫ُهام‬ ‫اَلْ ُمثَ َّنی الْ ُم َؤنَّثُ الْغائِ ُب‬ ‫‪٥‬‬

‫يَ ْف َعلْ َن‬ ‫فَ َعلْ َن‬ ‫ـ ُه َّن‬ ‫ُه َّن‬ ‫اَلْ َجم ُع الْ ُم َؤنَّثُ الْغائِ ُب‬ ‫‪٦‬‬

‫ال تَ ْف َع ْل‬ ‫اِفْ َع ْل‬ ‫تَ ْف َع ُل‬ ‫فَ َعل َْت‬ ‫َـك‬ ‫أَ َ‬
‫نت‬ ‫‪ 7‬اَلْ ُمف َر ُد الْ ُم َذكَّ ُر الْ ُمخاط َُب‬

‫ال ت َ ْف َعال‬ ‫اِفْ َعال‬ ‫تَ ْف َعالنِ‬ ‫فَ َعلْتُام‬ ‫ـكُام‬ ‫أَنتُام‬ ‫‪ 8‬اَلْ ُمثَ َّنی الْ ُم َذكَّ ُر الْ ُمخاط َُب‬

‫ال ت َ ْف َعلوا‬ ‫اِفْ َعلوا‬ ‫تَ ْف َعلو َن‬ ‫فَ َعلْتُم‬ ‫ـ ُك ْم‬ ‫أَنتُم‬ ‫‪ 9‬اَلْ َجم ُع الْ ُم َذكَّ ُر الْ ُمخاط َُب‬

‫ال ت َ ْف َعيل‬ ‫اِفْ َعيل‬ ‫ت َ ْف َعل َني‬ ‫فَ َعل ِْت‬ ‫ِ‬
‫ـك‬ ‫أَ ِ‬
‫نت‬ ‫‪ 10‬اَلْ ُمف َر ُد الْ ُم َؤنَّثُ الْ ُمخاط َُب‬

‫ال ت َ ْف َعال‬ ‫اِفْ َعال‬ ‫تَ ْف َعالنِ‬ ‫فَ َعلْتُام‬ ‫ـكُام‬ ‫أَنتُام‬ ‫‪ 11‬اَلْ ُمثَ َّنی الْ ُم َؤنَّثُ الْ ُمخاط َُب‬

‫ال ت َ ْف َعلْ َن‬ ‫اِفْ َعلْ َن‬ ‫تَ ْف َعلْ َن‬ ‫فَ َعل ُ َّْنُت‬ ‫ـ ُك َّن‬ ‫أَ ُ َّ‬
‫ننُت‬ ‫‪ 12‬اَلْ َجم ُع الْ ُم َؤنَّثُ الْ ُمخاط َُب‬

‫أَفْ َع ُل‬ ‫فَ َعل ُْت‬ ‫ـي‬ ‫أَنَا‬ ‫اَلْ ُمتَ َكلِّ ُم َو ْح َد ُه‬ ‫‪13‬‬

‫نَ ْف َع ُل‬ ‫فَ َعلْنا‬ ‫ـنا‬ ‫نَح ُن‬ ‫اَلْ ُمتَ َكلِّ ُم َم َع الْ َغريِ‬ ‫‪1٤‬‬

‫‪6‬‬
‫اِعلَموا‬
‫اَلضَّ ـامئِر‬

‫مثال‬ ‫ضمیر متّصل‬ ‫ضمري منفصل‬

‫من و خانوادهام‬ ‫أَنَا و أُ َ‬


‫رستـي‬ ‫ـي‬ ‫ـَم‪ ،‬ــِـ من‬ ‫أنا‬ ‫من‬
‫أَ َ‬
‫نت َو َصدیق َُك‬ ‫َـك‬ ‫َ‬
‫أنت‬
‫تو و دوستت‬ ‫ـَت‪ ،‬ــِ تو‬ ‫تو‬
‫أنت و َصدی َقتُ ِك‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ـك‬ ‫أنت‬
‫ِ‬
‫ه َو و زمی ُل ُه‬ ‫ـ ُه‬ ‫ه َو‬
‫او و همکالسیاش‬ ‫ـَش‪ ،‬ــِ او‬ ‫او‬
‫هي َو زمی َلتُها‬
‫َ‬ ‫ـها‬ ‫هي‬
‫َ‬

‫ما و مدرسهمان‬ ‫َنحنُ َو َمد َر َستُنا‬ ‫ـنا‬ ‫ـِامن‪ ،‬ــِ ما‬ ‫َنحنُ‬ ‫ما‬
‫ـکُم أَنتُم َو أَص ِدقا ُؤ ُکم‬ ‫أنتُم‬
‫ـ ُک َّن أَ ُ َّ‬
‫ننُت و َصدیقا ُت ُکنَّ‬ ‫ُ َّ‬
‫أننُت‬
‫شام و دوستانتان‬ ‫ـِتان‪ ،‬ــِ شام‬ ‫شام‬
‫ـکُام أَنتُام َو َصدیقا ُکام‬ ‫أنتُام‬

‫ـکُام أَنتُام َو صدی َقتا ُکام‬ ‫أنتُام‬

‫هُ م َو ُز َمال ُؤهم‬ ‫ـ ُهم‬ ‫هُ م‬


‫ـ ُه َّن هُ نَّ َو َزمیال ُتهُنَّ‬ ‫هُ نَّ‬
‫ایشان و همکالسیهایشان‬ ‫ـِشان‪ ،‬ــِ ایشان‬ ‫ايشان‬
‫ـ ُهام هُ ام َو َزمیالهُ ام‬ ‫هُ ام‬

‫ـ ُهام هُ ام َو َزمی َلتاهُ ام‬ ‫هُ ام‬

‫‪7‬‬
‫َمع َنی ْاأْلَ ِ‬
‫فعال‬

‫نام صيغه‬
‫نهی‬ ‫امر‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬ ‫(ساخت) به فارسی‬

‫ـت انجام میدهم أَ ْف َع ُل‬


‫ا ّول شخص مفرد انجام دادم َف َع ْل ُ‬

‫ال َتف َع ْل‬ ‫اِ ْف َع ْل‬ ‫َت ْف َع ُل‬ ‫َف َع ْل َ‬


‫ـت‬
‫انجام‬ ‫انجام‬ ‫انجام میدهی‬ ‫دوم شخص مفرد انجام دادی‬
‫ني بده اِ ْف َعلـي نده ال َتف َعلـي‬ ‫َت ْف َعل َ‬ ‫َف َع ْل ِ‬
‫ـت‬
‫َي ْف َع ُل‬ ‫َف َع َل‬
‫انجام میدهد‬ ‫انجام داد‬ ‫سوم شخص مفرد‬
‫َت ْف َع ُل‬ ‫َف َع َل ْ‬
‫ـت‬

‫ا ّول شخص جمع انجام دادیم َف َع ْلـنا انجاممیدهیم َن ْف َع ُل‬


‫ال َتف َعلوا‬ ‫اِ ْف َعلوا‬ ‫َت ْف َع َ‬
‫لون‬ ‫َف َع ْلـتُم‬
‫َت ْف َع ْلنَ انجام اِ ْف َع ْلـنَ انجام ال َتف َع ْلنَ‬ ‫َف َع ْل ُ َّ‬
‫ـنُت‬
‫انجام میدهید‬ ‫دوم شخص جمع انجام دادید‬
‫َ‬
‫ال تف َعلـا‬ ‫ندهید‬ ‫اف َعلـا‬‫ْ‬ ‫ِ‬ ‫بدهید‬ ‫تفعَلـانِ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ف َعلـتُام‬ ‫َ‬

‫ال َتف َعلـا‬ ‫اِ ْف َعلـا‬ ‫َت ْفعَلـانِ‬ ‫َف َع ْلـتُام‬


‫َي ْف َع َ‬
‫لون‬ ‫َف َعلـوا‬
‫َي ْف َع ْلنَ‬ ‫َف َع ْلـنَ‬
‫انجام میدهند‬ ‫سوم شخص جمع انجام دادند‬
‫َي ْفعَلـانِ‬ ‫َف َعلـا‬
‫َت ْفعَلـانِ‬ ‫َف َع َلـتا‬

‫‪8‬‬
‫‪1‬‬
‫اسم اشاره‬

‫این کشاورز‬
‫ٰهذَا الْف َّاّل ُح‬
‫(مذکّر)‬

‫این کشاورز‬
‫ٰه ِذ ِه الْف َّاّل َح ُة‬
‫(مؤنّث)‬

‫ٰهـؤُال ِء الْف َّاّلحـو َن‬ ‫این کشاورزان‬


‫ٰهـؤُال ِء الْف َّاّلحـیـ َن‬ ‫(جمع مذکّر)‬

‫این کشاورزان‬
‫ٰهـؤُال ِء الْف َّاّلحـاتُ‬
‫(جمع مؤنّث)‬

‫ٰهـذانِ الْف َّاّلحـانِ‬ ‫این کشاورزان‬


‫ٰهـ َذینِ الْف َّاّل َحـینِ‬ ‫(مث ّنای مذکّر)‬

‫هاتانِ الْف َّاّل َحـتانِ‬ ‫این کشاورزان‬


‫هاتَینِ الْف َّاّل َحـتَینِ‬ ‫(مث ّنای مؤنّث)‬

‫‪١‬ـ اسم اشارۀ دور برای «مفرد مذکّر‪ٰ :‬ذلِ َك» و برای «مفرد مؤنّث‪ :‬تِل َْك» به معنای «آن» است‪.‬‬
‫صورت مشرتک «أُولٰـ ِئ َك» است‪.‬‬
‫اسم اشارۀ دور برای «جمع مذکّر» و «جمع مؤنّث» به ِ‬
‫‪9‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪ :‬تَ ْرجِ ْم‪ٰ 1‬ه ِذ ِه الْ ُج َم َل‪َ ،‬و اکْ ُت ْب نَو َع ْاأْلَفعالِ ‪.‬‬

‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬
‫ال تَکْ ُت ْب َعلَی الْجِ دارِ‪:‬‬ ‫اُکْ ُت ْب رِسالَتَكَ ‪:‬‬
‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬

‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬
‫ُه َّن ال َيکْ ُت ْبـ َن ب ُِرُس َع ٍة‪:‬‬ ‫اُکْ ُتبـوا واجِ باتِکُم‪:‬‬
‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬

‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬
‫وف نَکْ ُت ُب أَبحاثاً‪:‬‬
‫إنَّنا َس َ‬ ‫َسـأَکْ ُت ُب َدريس‪:‬‬
‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬

‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬
‫کانوا َيکْ ُتبونَ ِب ِد َّق ٍة‪:‬‬ ‫ما کَ َت ْب ُتم تَـامري َنکُم‪:‬‬
‫……‪…….......‬‬ ‫……‪…….......‬‬

‫‪1‬ــ َت ْر ِج ْم‪ :‬ترجمه کن‬

‫‪10‬‬
‫ب‪« .‬کَلِ َم ٌة ِ‬
‫واح َد ٌة زائِ َدةٌ‪».‬‬ ‫اَل َّتمري ُن الثّانـي‪ :‬ضَ ْع‪ِ 1‬فـي الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ‬
‫ناس َ‬

‫ذات الـلَّـونِ ْاأْلَبيَ ِ‬


‫ـض‪.‬‬ ‫ِمـ َن ْاأْلَحجا ِر الْ َجميلَـ ِة الْغاليَـ ِة ِ‬ ‫َلرَّش َر ُة‬
‫‪1‬ــ ا َّ َ‬
‫َجذ َوتُها ُم ْستَـ ِع َرةٌ‪ ،‬فيها ضيا ٌء َو بِها َحرا َر ٌة ُمنتَ ِرِشةٌ‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ا َلشَّ ْم ُس‬
‫ــمس‪.‬‬ ‫ول ْاأْلَ ِ‬
‫رض؛ ضيا ُؤ ُه ِم َن الشَّ ِ‬ ‫کَوک ٌَب يَدو ُر َح َ‬ ‫‪3‬ــ اَلْقَـ َمـ ُر‬
‫السام ِء يَنز ُِل ِمن ُه الْـ َمطَ ُر‪.‬‬
‫بُخـا ٌر ُمتَـراکِـ ٌم ِفـي َّ‬ ‫‪4‬ــ ا َ ْأْلَنـ ُعـ ُم‬
‫ذات ْاأْلَلوانِ الْ ُمختَلِ َف ِة‪.‬‬
‫ِمن الْ َمالب ِِس ال ِّنسائ َّي ِة ِ‬ ‫‪5‬ــ اَلْغَـ ْيـ ُم‬
‫ِقـطـ َعــ ٌة ُمنف ِ‬
‫َـصلَـ ٌة َعنِ ال ّنـا ِر الْ ُمستَ ِعـ َر ِة‪.‬‬ ‫‪6‬ــ اَلْفُستا ُن‬
‫‪7‬ــ ا َلـ ُّد َر ُر‬

‫اکيب يف َمکانِ َها الْ ُم ِ‬


‫ناس ِب‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬ضَ ْع ٰه ِذ ِه الْ ُج َم َل َو َّ‬
‫الرَّت َ‬
‫تلك الْ َبطّاريَّ ُة ‪ /‬أُولٰ ِئ َك ّ‬
‫الصالِحو َن ‪ٰ /‬هؤال ِء ْاأْلَ ْص ِدقا ُء‬ ‫ٰهؤال ِء فائِزاتٌ ‪ٰ /‬هذانِ ال َّدليالنِ ‪َ /‬‬
‫هاتانِ زُجا َجتانِ‬

‫مثنّای مؤ ّنث‬ ‫مثنّای مذ ّکر‬ ‫مفرد مؤ ّنث‬

‫مکرّس‬
‫جمع ّ‬ ‫جمع مؤ ّنث سامل‬ ‫جمع مذ ّکر سامل‬

‫‪1‬ــ َض ْع‪ :‬بگذار‬

‫‪11‬‬
‫امت ال ّتال َي ِة َو ُحروفَـ َها ْاأْلَصل َّي َة‪.‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع ‪ :‬اُک ُت ْب َوزنَ الْکَلِ ِ‬
‫……… ……… ……… ………‬ ‫نارِص‪َ ،‬منصور‪ ،‬أَنْصار‪:‬‬
‫‪1‬ــ ِ‬
‫……… ……… ……… ………‬ ‫‪2‬ــ َصبّار‪َ ،‬صبور‪ ،‬صابِر ‪:‬‬

‫ناس ِب‪≠ = .‬‬ ‫ات يف الْ َفرا ِغ‪ 1‬الْ ُم ِ‬ ‫اَلـ َّتمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬ضَ ِع الْ ُم َرَتا ِد ِ‬
‫فات َو الْ ُم َتضا ّد ِ‬
‫ضياء‪ /‬نا َم ‪ /‬ناجِح ‪َ /‬مرسور ‪ /‬قَريب ‪َ /‬جميل ‪ /‬نِهايَـة ‪ /‬يَـميـن ‪ /‬غال َيـة ‪ِ /‬رِشاء ‪َ /‬مسموح ‪ُ /‬م ِج ّد‬

‫َيسـار ≠ ……………‬ ‫خيصة ≠ …………… ر ِاسب ≠……………‬


‫َر َ‬

‫َبعيـد ≠ ……………‬ ‫ِبدا َيـة ≠ ……………‬ ‫َبـ ْيـــع ≠ ……………‬

‫نــور = ……………‬ ‫َقبيـح ≠ ……………‬ ‫َر َقـــ َد = ……………‬

‫َممنوع ≠ ……………‬ ‫ُمج َت ِهد = ……………‬ ‫َحزين ≠ ……………‬

‫الس ِ‬
‫اعـات‪.‬‬ ‫السا ِد ُس‪ :‬ا ُ‬
‫ُرس ْم َعقار َِب ّ‬ ‫اَلـ َّتمري ُن ّ‬

‫َلسا ِد َس ُة ّإاّل ُربعاً‬


‫ا ّ‬ ‫الثّا ِم َن ُة َو ال ِّن ُ‬
‫ ‬
‫صف‬ ‫اَلْخا ِم َس ُة َو ال ُّرب ُع‬
‫‪1‬ــ َفراغ‪ :‬جای خالی‬

‫‪12‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫اِب َحثْ ِفـي ْاإْل ِنرِتنِت أَ ِو الْ َمکتَبَ ِة َعن ن ٍَّص قَصريٍ أَو ُج َملٍ بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َربيَّ ِة َح َ‬
‫ول‬
‫‪1‬‬
‫ِسـي‪.‬‬
‫ٍّ‬ ‫ر‬ ‫فا‬ ‫ـ‬ ‫بـي‬
‫َ ٍّ‬ ‫ر‬ ‫ع‬
‫َ‬ ‫م‬
‫ٍ‬ ‫ج‬‫َ‬ ‫ع‬ ‫م‬
‫ُ‬ ‫ـ‬ ‫خلوقات اللّٰ ِه‪ ،‬ث ُ َّم تَر ِج ْمـ ُه إلَی الْفارِس َّي ِة ُم ْستَعيناً ب‬
‫ِـ‬ ‫ِ‬ ‫َعظَ َم ِة َم‬
‫بال کَبريکوه يف َمدي َن ِة بَد َرة بِـ ُمحا َفظَ ِة إيالم‬
‫جِ ُ‬

‫ً‬ ‫َ َْ َ ٰ‬ ‫َ َّ‬ ‫َْ‬ ‫رون یف َخلْق َّ‬


‫َ َ َ َ َّ َ‬
‫باطال﴾‬
‫رض ربنا ما خلقت هذا ِ‬‫ماوات َو اأْل ِ‬
‫ِ‬ ‫الس‬ ‫ِ‬ ‫﴿و يتفك‬
‫ُآل ِعمران‪191 :‬‬

‫‪1‬ــ م ُْستَـعیناً ِبـ ‪ :‬با استفاده از‬

‫‪13‬‬
‫ِ‬
‫شاط ُئ کوشکُنار في ُمحافَظَ ِة ُهر ُمزجان‬

‫َعی ُن رامیان في ُمحافَظَ ِة ُغلِستان‬

‫وادي َدلْفا ْرد في ُمحافَظَ ِة کِرمان‬

‫‪14‬‬
‫ا ََّلد ْر ُس الثّانـي‬

‫َ َ ُ‬
‫‪:‬‬ ‫هلل‬
‫قال رسول ا ِ‬
‫ً‬ ‫َ‬ ‫ساعـة َخ ٌ ْ‬ ‫َ َ ُّ‬
‫ـعيـن َسـنَـة‪.‬‬
‫َ‬ ‫بـادة َسبْ‬ ‫ـر َ‬‫ک ُ‬
‫يـر ِمن ِع ِ‬ ‫ٍ‬ ‫تـف‬
‫ساعیت انديشيدن بهرت از عبادت هفتاد سال است‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّانـي‬
‫َ ْ َ ُ ْ َ َ َّ ُ‬
‫ـة ِمن َ‬
‫هلل‬
‫ِ ِ‬‫ا‬ ‫سول‬‫ر‬ ‫الموا ِعظ العددي‬

‫َْْ َ ْ‬
‫ج ُر ُه َّن َو هوَ‬ ‫ْ‬
‫‪َ ‬سبْ ٌع يَـجري لِلعب ِد أ‬

‫َ ْ َ َّ َ ْ ً َ ْ َ ْ‬ ‫يف قَربه بَ َ‬
‫جریٰ‬ ‫عد َموتِـ ِه‪ :‬من علم ِعلما ‪ ،‬أو أ‬ ‫ِِ‬

‫ـال‪ ،‬أَوْ‬
‫ً َْ ََ َ َ ْ ً‬ ‫َ‬ ‫َْ ً َْ ََ‬
‫نهرا‪ ،‬أو حفر بِئـرا‪ ،‬أو غرس نـخ‬

‫حفاً‪ ،‬أَ ْو تَ َركَ‬ ‫ً َ ْ َ َّ َ‬


‫ث ُم ْص َ‬ ‫سجدا‪ ،‬أو ور‬ ‫بَ ٰ َ‬
‫ین م ِ‬
‫ََ ً َ َ ُ َ ُ‬
‫ـه بَ َ‬
‫عد َموتِـ ِه‪.‬‬ ‫ودَلا يستغ ِفر ل‬
‫َ ُ ً َ َ ََ‬ ‫َ‬ ‫َُ َ ً‬ ‫َ َ َ ُ َّ ْ َ َ َ َ ُ َ َ ْ َ َ‬
‫‪ ‬جعـل اهلل الرحـمـة ِمئـة جز ٍء ‪،‬فـأمسك ِعنده تِسعـة و تِسعـني جـزءا و أنـزل‬

‫ً َ ْ ٰ َ ْ ُ ََ َ ُ ْ َ‬
‫ـخلْق‪ُ.‬‬ ‫ُ ً‬ ‫َْ‬
‫واحدا‪ ،‬فـ ِمن ذلِك الـجز ِء يتـراحم ال‬
‫رض جزءا ِ‬
‫فِـي اأْل ِ‬

‫‪16‬‬
‫َّ َ َ َ ْ َ َ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫َْ َ َ َ َْ‬ ‫َ ْ‬ ‫َّ َ َ ْ‬
‫ني يَـک ِفـي اثلالثـة و اأْلربعـة‪،‬‬
‫ني‪ ،‬و طعام ِااِلثن ِ‬
‫واح ِد يـک ِفـي ِااِلثن ِ‬
‫‪ ‬إِن طعام ال ِ‬
‫ـج َ‬
‫ماعـ ِة‪.‬‬ ‫ـة َم َع الْ َ‬
‫ً َ َ َ َّ ‪َ َ َ َ ْ َّ َ 1‬‬ ‫ُ‬
‫کـلوا َجـميعا و ال تفرقوا ‪ ،‬فإِن الرَبک‬

‫َ َ َ ََ ُ‬
‫ـعليکـم‬ ‫ري ِمن ثـالثـ ٍة؛ ف‬ ‫ري من اثْنَني َو أَ َ‬
‫رب َع ٌة َخ ٌ‬ ‫َ َ ٌَ َ ٌ‬ ‫َ ٌ‬
‫ِ‬ ‫واح ٍد و ثالثة خ ِ ِ‬
‫ثنان خري ِمن ِ‬
‫‪ِ ‬ا ِ‬
‫ـج َ‬
‫ماع ِة‪.‬‬ ‫بالْ َ‬
‫ِ‬

‫لب ِه َع ٰ‬
‫لـی لِسانِ ِه‪.‬‬
‫ً َ ََ ْ َ ُ ْ َ ْ َ‬
‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ة‬ ‫کم‬ ‫احْل‬ ‫نابیع‬‫ی‬ ‫ت‬‫ر‬ ‫ه‬ ‫ظ‬ ‫‪،‬‬‫باحا‬‫ص‬‫عنی َ‬
‫رب َ‬‫‪َ ‬من أَخلَ َص هلِل أَ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬

‫قر َو ال ْ َو َج ُع َو الْ َع َ‬
‫داو ُة َو ّ‬
‫انل ُ‬ ‫ثيـر‪ :‬اَلْ َف ُ‬ ‫َََْ ٌ‬
‫ـة قَليلُـها َک ٌ‬
‫ار‪.‬‬ ‫‪ ‬أربع‬

‫الل‪.‬‬ ‫سع ُة أَجزا ٍء يف َطلَب الْ َ‬


‫ـح‬ ‫رَش ُة أَجزاءٍ‪ ،‬ت َ‬ ‫َْ َ‬
‫باد ُة َع َ َ‬‫‪ ‬ال ِع‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫‪1‬ــ ال تَ َف َّرقوا ← ال تَتَ َف َّرقوا‪ :‬پراکنده نشوید‬

‫‪17‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫آفريدگان به هم مهربانی‬
‫کاشت يَ َرَتا َح ُم الْ َخل ُْق‬ ‫َغ َر َس‬ ‫أَ ْج ٰ‬
‫ری جاری کرد‬
‫میکنند‬
‫جاری است ‪ ،‬جاری میشود‬ ‫بخوريد َي ْجري‬ ‫أَ ْخل ََص ُمخلص شد‪ ،‬یکرنگ شد کُلوا‬
‫پراکنده‬ ‫بهدست گرفت و نگه‬
‫آمرزش میخواهد‬ ‫يَس َتغ ِف ُر‬ ‫ال تَ َف َّرقوا‬ ‫أَ ْم َسكَ‬
‫نشويد‬ ‫داشت‬
‫بس است‬ ‫يَکفي‬ ‫صد‬ ‫ِم َئة‬ ‫ساخت‬ ‫نی‬
‫بَ ٰ‬
‫يَکْ ِفـي الـاِثْـ َنيـنِ بــرای دو نفــر بس است‬
‫به ارث‬
‫جویهای پر آب‪،‬‬ ‫َو َّر َث‬ ‫ياد داد‬ ‫َعل ََّم‬
‫گذاشت يَنابيع‬
‫چشمهها «مفرد‪ :‬يَ ْنبوع»‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬
‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫َع ِّي ِن‪َّ 1‬‬

‫‪..............‬‬ ‫‪1‬ــ يَ ْجـري أَ ْجـ ُر َح ْف ِر البِئـ ِر لِلْ َع ِبد َو ه َو في قَبـ ِر ِه بَع َد َموتِـ ِه‪.‬‬

‫‪..............‬‬ ‫‪2‬ــ أَنْ َز َل اللّٰ ُه تِس َعـ ًة َو تِسعيـ َن ُج ْزءا ً ِم َن ال َّرح َم ِة لِلْ َخلْقِ ‪.‬‬

‫‪..............‬‬ ‫‪3‬ــ اَلْ ِعبا َد ُة َعشَ َر ُة أَجزا ٍء‪ُ ،‬جز ٌء ِ‬


‫واح ٌد في طَل َِب الْ َحال ِل‪.‬‬

‫‪..............‬‬ ‫‪4‬ــ يَ ْجري أَ ْج ُر ْاس ِتغفا ِر الْ َول َِد لِلْوالِدَينِ بَع َد َموتِهِما‪.‬‬

‫‪..............‬‬ ‫‪5‬ــ إ َّن طَعا َم ِااِلث ْ َنيـنِ ال يَـ ْک ِفـي الثَّـالثَـ َة‪.‬‬

‫‪1‬ــ َع ِّینْ ‪ّ :‬‬


‫مشخص کن‬

‫‪18‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫ا َْأْلَ ْعدا ُد ِم ْن وا ِح ٍد ٰ‬
‫إلی ِم َئـ ٍة‬
‫الرَّتتيب َّي ُة (ا َْأْلَ َّو ُل إلَی الْ ِعرشينَ)‬
‫إلی ِع ْرْشينَ) ا َْأْلَعدا ُد َّ‬
‫ا َْأْلَعدا ُد ْاأْلَصل َّي ُة (وا ِحدٌ ٰ‬
‫رَشة ‪10‬‬
‫َع َ َ‬ ‫رَش ‪11‬م‬ ‫اَل َ‬
‫ْحادي َع َ َ‬ ‫ا َ ْأْلَ َّو ُل ‪1‬م‬ ‫أَ َح َد َع َ َ‬
‫رَش ‪11‬‬ ‫واحد ‪1‬‬‫ِ‬
‫ِع ْرْشو َن ‪20‬‬ ‫رَش ‪12‬م‬‫ّانـي َع َ َ‬
‫ا َلث َ‬ ‫ا َلثّانـي ‪2‬م‬ ‫اِث ْنا َع َ َ‬
‫رَش ‪12‬‬ ‫اِث ْنانِ ‪2‬‬
‫ث َالثو َن ‪30‬‬ ‫ا َلثّالِثَ َع َ َ‬
‫رَش ‪13‬م‬ ‫ا َلثّالِثُ ‪3‬م‬ ‫ث َالث َ َة َع َ َ‬
‫رَش ‪13‬‬ ‫ث َالث َة ‪3‬‬
‫أَ ْربَعو َن ‪40‬‬ ‫ا َل ّرا ِب َع َع َ َ‬
‫رَش ‪14‬م‬ ‫ا َل ّرا ِب ُع ‪4‬م‬ ‫أَ ْربَ َع َة َع َ َ‬
‫رَش ‪14‬‬ ‫أَ ْربَ َعة ‪4‬‬
‫َخ ْمسو َن ‪50‬‬ ‫اَلْخا ِم َس َع َ َ‬
‫رَش ‪15‬م‬ ‫اَلْخا ِم ُس ‪5‬م‬ ‫َخ ْم َس َة َع َ َ‬
‫رَش ‪15‬‬ ‫َخ ْم َسة ‪5‬‬
‫ِستّـو َن ‪60‬‬ ‫َلسا ِد َس َع َ َ‬
‫رَش ‪16‬م‬ ‫ا ّ‬ ‫َلسا ِد ُس ‪6‬م‬
‫ا ّ‬ ‫ِستَّـ َة َع َ َ‬
‫رَش ‪16‬‬ ‫ِستَّـة ‪6‬‬
‫َس ْبعو َن ‪70‬‬ ‫َلسا ِب َع َع َ َ‬
‫رَش ‪17‬م‬ ‫ا ّ‬ ‫َلسا ِب ُع ‪7‬م‬
‫ا ّ‬ ‫َس ْب َع َة َع َ َ‬
‫رَش ‪17‬‬ ‫َس ْب َعة ‪7‬‬
‫ث َـامنو َن ‪80‬‬ ‫ا َلثّا ِم َن َع َ َ‬
‫رَش ‪18‬م‬ ‫ا َلثّا ِم ُن ‪8‬م‬ ‫ث َـامن َي َة َع َ َ‬
‫رَش ‪18‬‬ ‫ث َـامن َية ‪8‬‬
‫تِ ْسعو َن ‪90‬‬ ‫ا َلتّ ِاس َع َع َ َ‬
‫رَش ‪19‬م‬ ‫ا َلتّ ِاس ُع ‪9‬م‬ ‫تِ ْس َع َة َع َ َ‬
‫رَش ‪19‬‬ ‫تِ ْس َعة ‪9‬‬
‫ِمئَة ‪100‬‬ ‫اَلْ ِع ْرْشو َن ‪20‬م‬ ‫اَل ِ ُ‬
‫ْعارِش ‪10‬م‬ ‫ِع ْرْشو َن ‪20‬‬ ‫رَشة ‪10‬‬
‫َع َ َ‬

‫‪1‬ــ به کلمات «رِجا ٍل» و «کَوکَباً» در « َخ ْم َس ُة رِجا ٍل» و «أَ َح َد َعشَ َر کَوکَباً» معدود‪ 1‬گفته‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪2‬ــ گاهی عددهای ث َالث َة تا َعشَ َرة بدون «ة» میآيند؛ مثال‪ :‬ث َالث و ث َالث َة؛ أَ ْربَع و أَ ْربَ َعة‪.‬‬
‫‪3‬ــ « ِمئَـة» به معنای «صد» به صورت « ِمائَة» نيز نوشته میشود‪.‬‬
‫‪4‬ــ عددهای ِعشْ رونَ‪ ،‬ث َالثونَ‪ ،‬أَربَعو َن ‪ ...‬و تِ ْسعو َن به صورت ِعشْ ري َن‪ ،‬ث َالثيـ َن‪،‬‬
‫أَربَعيـ َن ‪ ...‬و تِ ْسعيـ َن نيز میآيند‪.‬‬
‫مس ٌة َو ِعشْ رونَ» يعنی «بيست و پنج»‪.‬‬ ‫‪5‬ــ در زبان عربی يکان پيش از دهگان میآيد؛ مثال‪َ « :‬خ َ‬
‫ْعاشر» به تشخیص آنها از‬ ‫‪6‬ــ وزن «اَلْفا ِعل» در عددهای ترتیبی «ا َلثّاني» تا «اَل ِ‬
‫عددهای اصلی‪ ،‬کمک میکند‪.‬‬
‫‪1‬ــ دانسنت قواعد معدود از اهداف کتاب نيست‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ْم إلَی الْفارِس َّي ِة‪.‬‬

‫َ َ ًَ‬ ‫َ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫ا َ ْأْلَعراف‪142 :‬‬ ‫الثني يَللة﴾‬ ‫﴿ث‬

‫َ َ ُ ً‬ ‫َ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿سبعني رجال﴾ ا َ ْأْلَعراف‪155 :‬‬

‫َ َُْ َ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫بواب﴾ اَل ِْح ْجر‪44 :‬‬
‫﴿سبعة أ ٍ‬

‫ً‬ ‫ّ َ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿ستني ِمسکينا﴾ اَلْ ُمجا َدلَة‪4 :‬‬
‫ِ‬

‫ّ‬ ‫َّ َ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿ست ِة أيام﴾ ق‪38 :‬‬
‫ِ‬
‫ٍ‬

‫َ ُ َ َّ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿ ِمئة حب ٍة﴾ اَلْبَ َق َرة‪261 :‬‬

‫َ َ َ َ َ َ َ َ ً‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿أحد عرَش کوکبا﴾ یوسف‪4 :‬‬

‫َ َ َ َ ْ ً‬ ‫ْ‬
‫‪.................................................‬‬ ‫﴿ ِاثنا عشر شهرا﴾ اَلْتَّوبة‪36 :‬‬

‫‪20‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬

‫ِحــوا ٌر‬
‫(في َمطا ِر ال َّن َج ِف ْاأْلش َر ِف)‬
‫سائِ ٌح ِم َن الْکُ َو ِ‬
‫يت‬ ‫سائِ ٌح‪ِ 1‬م ْن إيران‬
‫السال ُم َو َرح َم ُة اللّٰ ِه َو بَ َرکات ُ ُه‪.‬‬
‫َو َعلَي ُک ُم َّ‬ ‫َلسال ُم َعلَيـکُم‪.‬‬
‫ا َّ‬
‫َمسا َء ال ّنو ِر يا َعزيزي‪.‬‬ ‫َمسا َء الْ َخريِ يا َحبيبي‪.‬‬
‫يت‪ .‬أَ أَ َ‬
‫نت ِمن باکِستان؟‬ ‫ال؛ أَنَا ِم َن الْ ُک َو ِ‬ ‫رضت َُـك ِم َن الْ ِعراقِ ؟‬
‫َه ْل َح َ‬
‫ِئت أَ َ‬
‫نت؟‬ ‫ِئت لِلْ َم َّر ِة ْاأْلُ ٰ‬
‫ولی؛ َو کَ ْم َم َّر ًة ج َ‬ ‫ج ُ‬ ‫ِئت لِل ّزيار ِة؟‬ ‫ال؛ أَنا إير ٌّ‬
‫انـي‪ .‬کَ ْم َم َّر ًة ج َ‬
‫مر َك؟‬
‫کَ ْم ُع ُ‬ ‫أَنا ج ُ‬
‫ِئت لِلْ َم َّر ِة الثّانيَـ ِة‪.‬‬
‫ِم ْن أَ ِّي َمدي َن ٍة أَ َ‬
‫نت؟‬ ‫ُعمري ِستَّـ َة َع َ َ‬
‫رَش عاماً‪.‬‬
‫ِ‬
‫غابات مازندران َو طَبي َعتَها!‬ ‫‪2‬‬
‫ما أَج َم َل‬ ‫أَنَا ِم ْن َمدي َن ِة جويبار يف ُمحافَظَ ِة مازَن َدران‪.‬‬
‫‪.‬‬ ‫مام ال ِّرضا‪ ،‬ثا ِمنِ أَئِـ َّم ِتنا‬
‫بت لِزيا َر ِة ْاإْل ِ‬
‫نَ َعم؛ َذ َه ُ‬ ‫إلی إيران ِم ْن ق َُبل؟!‬
‫َه ْل َذ َه ْب َت ٰ‬
‫إ َّن إيران بِال ٌد َجميل ٌة ِج ّدا ً‪،‬‬
‫َيف َو َجدْتَ إيران؟‬
‫ک َ‬
‫عب ِم ٌ‬
‫ضياف‪.4‬‬ ‫انـي شَ ٌ‬‫َو الشَّ ْع َب‪ْ 3‬اإْلير َّ‬

‫‪1‬ــ سائِح‪ :‬گردشگر ‪2‬ــ ما أَ ْج َم َل‪ :‬چه زيباست! ‪3‬ــ شَ ْعب‪ :‬ملّت ‪4‬ــ ِمضْ ياف‪ :‬مهامندوست‬
‫‪21‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ات الْ ِحساب َّي َة ال ّتال َي َة کَالْ ِمثالِ ‪.‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪ :‬اُکْ ُت ِب الْ َع َمل ّي ِ‬

‫(‪ +‬زائِد‪-( )1‬نا ِقص‪ ÷( )2‬ت َقسي ٌم َعلَی) (× يف‪َ ،‬رَض ٌب يف)‬
‫‪10  3 = 30‬‬ ‫رَش ٌة يف‪ 3‬ث َالث َ ٍة يُساوي‪ 4‬ث َالث َني‪.‬‬
‫‪1‬ــ َع َ َ‬
‫‪2‬ــ تِسعو َن نا ِق ُص َع َ َ‬
‫رَش ٍة يُساوي ث َـامن َني‪.‬‬
‫‪3‬ــ ِمئَـ ٌة تَقسي ٌم َعلَی َخ ْم َس ٍة يُساوي ِعرشي َن‪.‬‬
‫‪4‬ــ ِسـتَّـ ٌة يف أَ َح َد َع َ َ‬
‫رَش يُساوي ِسـتَّـ ًة َو ِستّـيـ َن‪.‬‬
‫‪5‬ــ َخ ْم َس ٌة َو َسبْعو َن زائِ ُد َخ ْم َس ٍة َو ِع ْرْشي َن يُساوي ِمئ ًة‪.‬‬
‫واحدا ً َو أَربَع َني‪.‬‬
‫‪6‬ــ اِثنانِ َو ث َـامنو َن تَقسي ٌم َعلَی اث ْ َن ِني يُساوي ِ‬

‫اَل َّت ْمري ُن الثّاين‪ :‬اُک ُت ْب ِفـي الْ َفرا ِغ عَدَ داً تَرتيب ّياً ُم ِ‬
‫ناسباً‪.‬‬

‫‪1‬ــ اَلْ َيو ُم الـ ‪ِ ........................‬م ْن أَيّ ِام ْاأْلُسبو ِع يَو ُم الْـأَ َح ِد‪.‬‬
‫‪2‬ــ اَلْ َيو ُم الـ ‪ِ ............................‬م ْن أَيّ ِام ْاأْلُسبو ِع يَو ُم الْ َخ ِ‬
‫ميس‪.‬‬
‫َصل الـشِّ تا ِء‪.‬‬ ‫َصل الـ ‪ِ ..............................‬فـي َّ‬
‫الس َن ِة ْاإْليران َّي ِة ف ُ‬ ‫‪3‬ــ اَلْف ُ‬
‫َصل الْـ َخ ِ‬
‫ريف‪.‬‬ ‫َصل الـ ‪ِ ..................................‬فـي َّ‬
‫الس َن ِة ْاإْليران َّي ِة ف ُ‬ ‫‪4‬ــ اَلْف ُ‬
‫‪5‬ــ يَأْ ُخ ُذ الْفائِ ُز ْاأْلَ َّو ُل جائِ َز ًة َذ َهب َّي ًة‪َ ،‬و الْفائِ ُز الـ ‪ ..........................‬جائِ َز ًة ِفضّ َّي ًة‪.‬‬

‫«رَضب» در َ ْ‬
‫«رَض ٌب يف» حذف میشود‪.‬‬ ‫‪3‬ـ برای اختصار کلم ٔه َ ْ‬ ‫‪2‬ــ نا ِقص‪ِ :‬منهای‬ ‫‪1‬ــ زائِد‪ :‬به عالوۀ‬
‫‪4‬ــ يُساوي‪ :‬مساوی است‬

‫‪22‬‬
‫اغات أَعداداً ُم ِ‬
‫ناس َبـ ًة‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬اُک ُت ْب ِفـي الْ َفر ِ‬

‫إلی َثالث َ‬
‫ني‬ ‫مِن واحِ ٍد ٰ‬
‫‪........................‬‬ ‫أَر َب َعـة‬ ‫َثال َثـة‬ ‫‪........................‬‬ ‫ِ‬
‫واحد‬

‫َع َشـ َرة‬ ‫ِتس َعـة‬ ‫‪........................‬‬ ‫َسب َعـة‬ ‫‪........................‬‬

‫‪........................‬‬ ‫أَر َب َعـ َة َع َشـ َر‬ ‫َثال َثـ َة َع َشـ َر‬ ‫‪........................‬‬ ‫أَ َح َد َع َ َ‬
‫رَش‬

‫ِع ْرْش َ‬
‫ون‬ ‫‪........................‬‬ ‫َثـامن َيـ َة َع َشـ َر‬ ‫َسب َعـ َة َع َشـ َر‬ ‫‪........................‬‬

‫أَر َب َع ٌـة َو ِع ْرْش َ‬


‫ون ‪........................‬‬ ‫‪........................‬‬ ‫ون اِثنانِ َو ِع ْرْش َ‬
‫ون‬ ‫ِ‬
‫واحدٌ َو ِع ْرْش َ‬

‫َ‬
‫ـالثــون‬‫َث‬ ‫‪........................‬‬ ‫ون ‪َ ........................‬ثـامن َي ٌـة َو ع ِْرْش َ‬
‫ون‬ ‫ِست ٌَّـة َو ِع ْرْش َ‬

‫إلی ِت ْس َ‬
‫عيـن‬ ‫ِمن ِع ْش َ‬
‫ـرین ٰ‬
‫َخ ْم َ‬
‫سـون‬ ‫أَ ْر َب َ‬
‫عـون‬ ‫‪........................‬‬ ‫ِع ْرْش َ‬
‫ون‬

‫ِت ْس َ‬
‫عـون‬ ‫‪........................‬‬ ‫َس ْب َ‬
‫عـون‬ ‫‪........................‬‬

‫‪23‬‬
‫ناسباً ِم َن ْاأْلَعدا ِد ال ّتال َي ِة ثُ َّم تَ ْرجِ ِم الْ ُج َم َل‪« .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ ‪».‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفرا ِغ َعدَداً ُم ِ‬

‫رْش‪ِ /‬مئَـ ِة ‪َ /‬خ ْم ٌس ‪ِ /‬ع ْرْشي َن ‪َ /‬خمس َني ‪ /‬ث َالث َـ ٌة‬
‫َع ْ ُ‬
‫ً‬ ‫َ َ ّ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ َ‬
‫‪1‬ــ َ‬
‫﴿و لقد أرسلنا ‪ 1‬نوـحا ٰ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫ََ َ َ ْ‬
‫فیهم ألف سن ٍة إاّل ‪ ...........‬اعما﴾ اَلْ َعنکَبوت‪14 :‬‬
‫إلـی قو ِم ِه فـل ِبث ِ‬
‫‪2‬‬

‫‪ 950‬سال‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫ح َس َن ِة فَـلَ ُه ‪ ......................‬أَمثالِـها﴾ ا َ ْأْلَنعام‪160 :‬‬


‫‪2‬ــ ﴿ َمن جـا َءب‪ِ3‬ــالْـ َ‬
‫‪.................................................................................................................................................‬‬

‫ْ ْ‬ ‫َ ٌ ََ ّ َ‬ ‫َ ٌْ ْ َ ُْ َ‬ ‫‪3‬ــ ا َ َّ‬
‫لصبْ ُ‬
‫رب َع ِن ال َمعصيَ ِة‪.‬‬‫اعة‪َ ،‬و َص ٌ‬
‫ـر ‪ : .......................‬صرْب ِعند المصيب ِة‪َ ،‬و صرب ىَلَع الط ِ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫َر ُ‬ ‫ ‬
‫‪.................................................................................................................................................‬‬

‫رْب ع َ‬
‫َّ ْ‬ ‫ْ َّ‬ ‫َّ َ ُ‬ ‫ْ َ ْ‬ ‫َْ َ ُ‬ ‫ُ ْ ُ‬ ‫َ‬
‫ند‬ ‫‪4‬ــ عالمات الـمؤ ِم ِن ‪ : ................‬ال َورع فِـي الـخل َو ِة‪َ ،‬و الصدقة فِـي ال ِقل ِة‪َ ،‬و الص ُ ِ‬
‫َ َْ‬ ‫ِّ ْ ُ‬ ‫ند الْ َغ َ‬
‫ال ْ ُمصيبَة‪َ ،‬و الْـحلْ ُم ‪4‬ع َ‬
‫ا َ ْإْلما ُم َّ‬
‫الس ّجا ُد زَی ُن الْعابِدی َن‬ ‫ب‪َ ،‬و الصدق ِعند اخْل ِ‬
‫وف‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ض‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪.................................................................................................................................................‬‬
‫‪..................................................................................................................................................‬‬

‫‪4‬ــ ِح ْلم‪ :‬بردباری‬ ‫‪3‬ــ جا َء ِبـ ‪ :‬آو ْرد‬ ‫‪2‬ــ َل ِب َث‪ :‬اقامت کرد‪ ،‬ما ْند‬ ‫‪1‬ــ أَ ْر َس ْلنا‪ :‬فرستاديم‬

‫‪24‬‬
‫ات ال ّتال َي َة‪َ .‬هل تَعلَ ُم أَ َّن …‬
‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ‬

‫السا َع ِة ِمن مسافَ ِة أَربَع َني قَ َدماً؟‬


‫وت ّ‬‫امع‪َ 1‬ص ِ‬
‫لی َس ِ‬ ‫َلب يَ ِ‬
‫قد ُر َع ٰ‬ ‫‪1‬ــ ‪ ...‬الْک َ‬
‫لی َحملِ َيَش ٍء يَ ُ‬
‫فوق‪َ 3‬وزنَـها َخمس َني َم َّرةً؟‬ ‫‪2‬ــ ‪ ...‬ال َّنملَـ َة‪ 2‬ت ِ‬
‫َقد ُر َع ٰ‬
‫ِ‬
‫وجودات الْعال َِم َح َرَشاتٌ ؟‬ ‫‪٣‬ــ ‪ ...‬ث َـامن َني ِفـي الْ ِمئَـة ِمن َم‬
‫ـعـيــش ث َالثيـ َن َس َنـ ًة أَ ْو أکثَـ َر؟‬
‫ُ‬ ‫‪٤‬ــ ‪ ...‬الْ ُغر َ‬
‫اب يَ‬
‫طول قا َم ِة ال َّزرافَـ ِة ِستَّـ ُة أَمتا ٍر‪4‬؟‬
‫‪5‬ــ ‪َ ...‬‬

‫‪4‬ــ أَمتار‪ :‬جمع مرت‬ ‫‪3‬ــ يَ ُ‬


‫فوق‪ :‬باالتر است از‬ ‫‪2‬ــ نَـ ْملَة‪ :‬مورچه‬ ‫‪1‬ــ َسامع‪ :‬شنيدن‬

‫‪25‬‬
‫السا َع َة ب ِْاأْلَ ِ‬
‫رقام‪.‬‬ ‫السا ِد ُس‪ :‬اُک ُت ِب ّ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬

‫‪.................................‬‬ ‫رْش َدقائِ َق‪.‬‬


‫ ‬ ‫‪1‬ــ اَلْحاديَ َة َع ْ َ‬
‫رْش َة ّإاّل َع ْ َ‬
‫‪.................................‬‬ ‫ ‬ ‫َلسا ِب َع ُة َو ِع ْرْشو َن َدقي َق ًة‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ا ّ‬
‫‪.................................‬‬ ‫ ‬ ‫رْش َة تَـمـامـاً‪.‬‬‫‪3‬ــ ا َلثّان َيـ َة َع ْ َ‬
‫‪.................................‬‬ ‫ ‬ ‫َلسا ِد َسـ ُة إاّلّ ُربْـعـاً‪.‬‬‫‪4‬ــ ا ّ‬
‫‪.................................‬‬ ‫ ‬ ‫صف‪.‬‬‫‪5‬ــ اَلْخا ِم َس ُة َو ال ِّن ُ‬

‫‪26‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر الْقُرآنِ ‪‬‬

‫اغات ِفـي ال َّتـر َجـ َمـ ِة الْفارِس َّي ِة‪.‬‬


‫کَ ِّملِ الْ َفر ِ‬
‫َ ْ ُْ ُ ًَ‬ ‫َ‬ ‫َ ّ ْ ْ‬
‫قدة ِمن لِساني‬ ‫ي َصدري َو ي َ ِّس ْر لي‏ أمري و احلل ع‬ ‫﴿ر ِب اش َرح ل ‏‬ ‫‪1‬ــ‬
‫َ َ َ‬
‫‏يفقهوا قولـي﴾‏ طه‪ 25 :‬إلی ‪28‬‬

‫پروردگارا ‪ .....................‬را برايم بگشای و کارم را ‪.....................‬آسان گردان‬


‫و گِره از ‪ .....................‬بگشا [تا] سخنم را بفهمند‪.‬‬

‫ار﴾‬
‫َ َ ّ‬
‫الن‬ ‫ذاب‬ ‫ع‬ ‫ـنا‬‫ق‬
‫ِ‬ ‫الدنیا َح َسنَ ًة َو في ْاآْل ِخ َر ِة َح َسنَ ًة َ‬
‫و‬
‫ُّ‬ ‫ََ‬
‫﴿ر ّبـنا آتِـنا في‬ ‫‪2‬ــ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫اَلْبَ َق َرة‪201 :‬‬ ‫ ‬
‫ای پروردگا ِر ما‪ ،‬در دنيا به ما نيکی و ‪[ .....................‬نيز] نيکی بده و ما را‬
‫عذاب ‪ .....................‬نگاه دار‪.‬‬
‫از ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫َُ ّ‬ ‫َّ َ‬
‫کاة َ‬ ‫َّ َ َ ُ‬ ‫﴿و   أَ ُ‬
‫َ‬
‫ير‬
‫ٍ‬ ‫خ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫م‬‫ك‬ ‫س‬
‫ِ‬ ‫نف‬ ‫أِل‬
‫ِ‬ ‫موا‬‫د‬‫ِ‬ ‫ق‬ ‫ت‬ ‫ما‬ ‫و‬ ‫الز‬ ‫وا‬ ‫آت‬ ‫و‬ ‫الة‬ ‫الص‬ ‫وا‬‫قيم‬ ‫‪3‬ــ‬
‫ُ َ‬ ‫َ‬
‫هلل﴾ اَلْ َب َق َرة‪110 :‬‬
‫ت ِجدوه ِعند ا ِ‬
‫و ‪ .....................‬را برپای داريد و زکات بدهيد و هرچه را از کار نیک برای‬
‫‪ .....................‬پیش بفرستید‪ ..................... ،‬خدا میيابيد‪.‬‬
‫َ َْ‬ ‫ْ‬ ‫ت أَ َ‬
‫غ َعلَيـنا َصبرا ً َو َث ّب ْ‬‫َ ْ‬ ‫َ َّ‬
‫قدامـنا َو ان ُص ْرنا َعلی القومِ‬ ‫ِ‬ ‫فر‬
‫‪4‬ــ ﴿ربـنا أ ِ‬
‫الْکافِ َ‬
‫رين﴾ اَلْب َقرة‪250 :‬‬
‫َ َ‬
‫پروردگارا ‪ .....................‬صبر عطــا کن و ‪ .....................‬استوار کن و مــا را‬
‫بــر مردم کافر ‪. .....................‬‬

‫‪27‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫ديث ِ‬
‫واح ٍد في نَه ِج الْفَصا َحـ ِة‬ ‫اِبْ َحثْ َع ْن آيَـ ٍة ِ‬
‫واح َد ٍة ِفـي الْقُرآنِ الْک ِ‬
‫َريم َو َح ٍ‬
‫لی َح َس ِب ذَو ِق َـك‪.‬‬
‫فيهِما َع َد ٌد‪َ ،‬ع ٰ‬

‫َ َ َّ َ َ ْ ُ‬ ‫﴿فَـاقْ َ‬
‫ـرآن﴾‬
‫ِ‬ ‫ـق‬ ‫ـرؤوا ما تـيـسـر ِمـن ال‬
‫اَلْ ُم َّز ِّمل‪20 :‬‬

‫‪28‬‬
‫ا ََّلد ْر ُس الثّالِ ُث‬

‫ُْ ُ ّ َ َ ُ ُ َ ً َ َ ُ ُ‬ ‫َ ُ َّ‬
‫بس ُطـه ِفی‬‫هلل الذی ير ِسل الرياح فـتـثيـر سحابا فـي‬ ‫﴿ا‬
‫َّ‬
‫السماءِ‪ ﴾...‬ا َل ُّروم‪48 :‬‬

‫خدا همان کسی است که بادها را می فرستد و [بادها] ابری را‬


‫َ‬
‫برمی انگيزند و [خدا] آن [ابر] را در آسمان می گستراند‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّالِ ُث‬

‫الس َم ِك‬
‫َمطَ ُر َّ‬

‫وم ِم َن ْاأْلَيّ ِام أَسماكاً تَتَساقَ ُط ِم َن َّ‬


‫السما ِء؟!‬ ‫َهل ت َُص ِّد ُق أَ ْن ت ٰ‬
‫َری في يَ ٍ‬
‫السما ِء شَ ي ٌء ط ٌّ‬
‫َبيعي؛‬ ‫ُزول الْ َمطَ ِر َو الثَّلْ ِج ِم َن َّ‬
‫إ َّن ن َ‬
‫الس َم ِك؟!‬ ‫َولٰ ِک ْن أَ يُـ ْم ِک ُن أَ ْن ن ٰ‬
‫َری َمطَ َر َّ‬
‫َهل تَظُ ُّن أَ ْن يَکو َن ٰذلِ َك الْ َمطَ ُر َحقي َق ًة َو ل َ‬
‫َيس ِفلْماً َخيال ّياً؟!‬
‫لی ٰه ِذ ِه ُّ‬
‫الص َو ِر َحتّ ٰی ت َُص ِّد َق‪.‬‬ ‫َح َسناً فَـانْظُ ْر إِ ٰ‬

‫‪30‬‬
‫السما ِء؛ کَأ َّن َّ‬
‫السما َء تُـ ْم ِط ُر‬ ‫ا ُنظُ ْر ب ِِـدقَّـ ٍة؛ أَ َ‬
‫نت تُشا ِه ُد ُسقو َط ْاأْلَ ِ‬
‫سماك ِم َن َّ‬
‫الس َم ِك»‪َ .‬حـ َّيـ َرتْ ٰه ِذ ِه الظّا ِه َر ُة‬ ‫أَسماکاً‪ .‬يُ َس ِّمي ال ّن ُ‬
‫اس ٰه ِذ ِه الظّا ِه َر َة الطَّبيع َّي َة « َمطَ َر َّ‬
‫اس َس َن ٍ‬
‫وات طَويلَ ًة فَـما َو َجدوا لَـها َجواباً‪.‬‬ ‫ال ّن َ‬
‫الس َم ِك» َس َنويّـاً في ُجمهوريَّ ِة الْ ُهندوراس في أَ ِمريکَا الْ ُو ٰ‬
‫سطی‪.‬‬ ‫يَ ْح ُدثُ « َمطَ ُر َّ‬

‫اس غَي َمـ ًة َسودا َء‬ ‫الس َن ِة أَحياناً‪ .‬فَـ ُيشا ِه ُد ال ّن ُ‬ ‫هذ ِه الظّا ِه َر ُة َم َّرتَينِ ِفي َّ‬
‫ت َح ُدثُ ِ‬
‫َعظي َمـ ًة َو َرعدا ً َو بَرقاً َو رياحاً قَويَّـ ًة َو َمطَرا ً شَ ديدا ً لِـ ُم َّد ِة سا َعتَينِ أَو أَکثَـ َر ث ُ َّم ت ُْصب ُِح‬
‫اس لِـط ِ‬
‫َبخـها َو تَنا ُولِـها‪.‬‬ ‫ِـاأْلَ ِ‬
‫سماك‪ ،‬فَـ َيأ ُخ ُذ َهـا ال ّن ُ‬ ‫اأْلْ َ ُ‬
‫رض َمفروشَ ـ ًة ب ْ‬

‫‪31‬‬
‫حا َو َل الْ ُعلَما ُء َمع ِرفَـ َة ِسـ ِّر تِل َْك الظّا ِه َر ِة الْ َعجيبَـ ِة؛ فَـأَ ْر َسلوا فَريقاً لِـزيا َر ِة الْ َمکانِ‬
‫رض بَع َد ٰه ِذ ِه ْاأْلَمطا ِر الشَّ دید ِة‪ ،‬فَـ َو َجدوا‬
‫سماك الَّتي تَتَساقَ ُط َعلَی ْاأْلَ ِ‬
‫َو التَّ َع ُّر ِف َعلَی ْاأْلَ ِ‬
‫َريب ِفي ْاأْلَم ِر أَ َّن‬ ‫أَ َّن أَکـثَـ َر ْاأْلَ ِ‬
‫سماك الْ ُمنتَ ِش َر ِة َعلَی ْاأْلَ ِ‬
‫رض ِم ْن نَو ٍع ِ‬
‫واح ٍد‪َ ،‬ولٰ ِک َّن الْغ َ‬
‫حيط ْاأْلَطْل ِّ‬
‫َسي الَّذي يَ ْب ُع ُد‬ ‫َيس ْت ُمتَ َعلِّقَـ ًة بِالْميا ِه الْ ُمجا ِو َر ِة بَ ْل بِـميا ِه الْ ُم ِ‬ ‫ْاأْلَ َ‬
‫سماك ل َ‬
‫قوط ْاأْلَ ِ‬
‫سماك‪.‬‬ ‫ـي کيلومت ٍر َع ْن َم َح ِّل ُس ِ‬
‫َمسافَـ َة ِمئَتَ ْ‬
‫ما ه َو َس َب ُب ت َشکيلِ ٰه ِذ ِه الظّا ِه َر ِة؟! یَ ْح ُدثُ إ ْعصا ٌر شدی ٌد فَ َيس َح ُب ْاأْلَ َ‬
‫سماك إلَی‬
‫عيـد َو ِعنــ َدما يَف ِقـ ُد ُسر َعتَـ ُه تَتَساقَ ُط َعلَی ْاأْلَ ِ‬
‫رض‪.‬‬ ‫السمــا ِء بِـق َّو ٍة َو يَأ ُخــذُها إِ ٰ‬
‫لی َمکـانٍ بَ ٍ‬ ‫َّ‬
‫الس َم ِك»‪.‬‬ ‫اس ِفي الْ ُهندوراس بِـ ٰهذَا الْ َي ِ‬
‫ـوم َس َنويّاً َو يُ َس ّمونَـ ُه « ِمه َرجا َن َمطَ ِر َّ‬ ‫يَحتَ ِف ُل ال ّن ُ‬

‫‪32‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫حريان کرد‬ ‫َح َّيـ َر‬ ‫برانگيخت‬ ‫أَثا َر‬


‫کشيد‬ ‫َس َح َب‬ ‫جشن گرفت‬ ‫اِح َتف ََل‬
‫ناميد‬ ‫َس ّم ٰی‬ ‫شد‬ ‫َأص َب َح‬
‫سياه (مؤن ِّث أَس َود)‬ ‫َسوداء‬ ‫گردباد‬ ‫إعصار‬
‫ساالنه‬ ‫وي‬
‫َس َن ّ‬ ‫أَ ِمريکَا الْ ُو ٰ‬
‫سطی آمريکای مرکزی‬
‫باور کرد‬ ‫َصدَّ َق‬ ‫باران باريد‬ ‫أَمطَ َر‬
‫تا باور کنی‬ ‫َح ّت ٰی ت َُصدِّ َق‬ ‫گسرتاند‬ ‫َب َس َط‬
‫پديده «جمع‪ :‬ظَوا ِهر»‬ ‫ظا ِه َرة‬ ‫دور شد‬ ‫َب ُعدَ‬
‫فيلم «جمع‪ :‬أَفالم»‬ ‫ِفلْم‬ ‫میبينی‪،‬ببينی‬ ‫َری‬
‫ت ٰ‬
‫حيط ْاأْلَطل ّ‬
‫َيس اقيانوس اطلس‬ ‫اَلْ ُم ُ‬ ‫پی در پی افتاد‬ ‫تَساق ََط‬
‫پوشيده‪ ،‬فرش شده‬ ‫َمفروش‬ ‫شناخ ِنت‬ ‫لی‬
‫ف َع ٰ‬
‫ال َت َع ُّر ُ‬
‫جشنواره‬ ‫ِمه َرجان‬ ‫برف‪ ،‬يخ «جمع‪ :‬ث ُلوج»‬ ‫ثَـلْج‬
‫پاينيآمدن‪ ،‬بارش‬ ‫نُزول‬ ‫بسيار خوب‬ ‫َح َسناً‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫َع ِّي ِن َّ‬

‫‪1‬ــ يَحتَ ِف ُل أَهالِي الْ ُهندوراس ِب ٰهذَا الْ َي ِ‬


‫وم شَ هريّاً َو يُ َس ّمونَ ُه « ِمه َرجا َن الْ َبحرِ»‪............ .‬‬
‫‪............‬‬ ‫سماك َعلَی ْاأْلَ ِ‬
‫رض‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ِعن َدما يَـف ِقــ ُد ْاإْلعصا ُر ُسر َعتَـ ُه‪ ،‬تَـتَساقَ ُط ْاأْلَ ُ‬
‫‪............‬‬ ‫‪3‬ــ يَـ ِئ َس الْ ُعلَما ُء ِمن َمعـ ِرفَـــ ِة ِسـ ِّر تِل َْك الظّا ِه َر ِة الْ َعجي َبـ ِة‪.‬‬
‫‪............‬‬ ‫السما ِء أَم ٌر ط ٌّ‬
‫َبيعي‪.‬‬ ‫ُزول الْ َمطَ ِر َو الثَّلْـ ِج ِم َن َّ‬
‫‪4‬ــ إ َّن ن َ‬
‫‪............‬‬ ‫ات ِفي َّ‬
‫الس َنـ ِة‪.‬‬ ‫‪5‬ــ تَح ُدثُ ِ‬
‫هذ ِه الظّا ِه َر ُة َعش َر َم ّر ٍ‬

‫‪33‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫أَ ُ‬
‫شکال ْاأْلَ ِ‬
‫فعال (‪)1‬‬
‫فعلها در زبان عربی بر اساس شکل «سوم شخص مفرد در فارسی» (مفرد‬
‫مذکّر غایب) به دو گروه تقسیم میشود‪.‬‬
‫گروه ا ّول‪ :‬فعلهایی که فقط از حروف اصلی تشکیل میشود‪.‬‬
‫گروه دوم‪ :‬فعلهایی که عالوه بر حروف اصلی‪ ،‬حروف زائد دارد‪.‬‬
‫متوسطۀ ا ّول با آن آشنا‬ ‫بيشت ِر فعلهای «ماضی سوم شخص مفرد» که در ّ‬
‫شديد از سه حرف اصلی تشکيل میشد؛ مانند َخ َر َج‪َ ،‬ع َر َف‪ ،‬قَطَ َع و شَ َک َر‪.‬‬
‫«ماضی سوم شخص مفرد» برخی فعلها نيز بيشتر از سه حرف است؛ مانند‬
‫اِ ْستَ ْخ َر َج‪ ،‬اِ ْعتَ َر َف‪ ،‬اِنْ َقطَ َع و تَشَ َّک َر‪.‬‬
‫متوسطۀ ا ّول تا حدودی با چنين فعلهايی آشنا شده بوديد‪.‬‬ ‫در کتابهای عربی ّ‬
‫اکنون با فعلهايی که «سوم شخص مفرد ماضی» آنها بيش از سه حرف است‪،‬‬
‫بيشتر آشنا شويد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫اَلْ َمصدَ ر‬ ‫ا َْأْلَمر‬ ‫اَلْ ُمضارع‬ ‫اَلْاميض‬
‫اِ ْسـ ِتـفْـعـال‬ ‫اِ ْسـتَـفْـ ِع ْـل‬ ‫ـسـتَـفْـ ِع ُـل‬
‫يَ ْ‬ ‫اِ ْسـتَـفْـ َع َـل‬
‫اِفْـ ِتـعـال‬ ‫اِفْـتَـ ِع ْـل‬ ‫يَـفْـتَـ ِع ُـل‬ ‫اِفْـتَـ َع َـل‬
‫اِنْـ ِفـعـال‬ ‫اِنْـفَـ ِع ْـل‬ ‫يَـ ْنـفَـ ِع ُـل‬ ‫اِنْـفَـ َع َـل‬
‫تَـفَـ ُّعـل‬ ‫ت َـفَـ َّع ْـل‬ ‫يَـتَـفَـ َّع ُـل‬ ‫ت َـفَـ َّع َـل‬

‫‪1‬ــ دانشآموز باید وزن فعلها و مصدرهای این جدول را حفظ باشد و توانایی تشخیص آنها را داشته باشد‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫اَلْ َمصدَ ر‬ ‫ا َْأْلَمر‬ ‫اَلْ ُمضارع‬ ‫اَلْاميض‬

‫اِ ْس ِتـ ْرجاع‪ :‬پس گرفنت‬ ‫اِ ْستَـ ْر ِج ْع‪ :‬پس بگري‬ ‫يَ ْستَـ ْر ِج ُع‪ :‬پس میگريد‬ ‫اِ ْستَـ ْر َج َع‪ :‬پس گرفت‬

‫اِشْ ِتغال‪ :‬کار کردن‬ ‫اِشْ تَ ِغ ْل‪ :‬کار کن‬ ‫يَشْ تَ ِغ ُل‪ :‬کار میکند‬ ‫اِشْ تَغ ََل‪ :‬کار کرد‬

‫اِن ِفتاح‪ :‬باز شدن‬ ‫اِن َف ِت ْح‪ :‬باز شو‬ ‫يَن َف ِت ُح‪ :‬باز میشود‬ ‫اِن َفتَ َح‪ :‬باز شد‬
‫ت َ َخ ُّرج‪ :‬دانشآموخته شدن‬ ‫تَ َخ َّر ْج‪ :‬دانشآموخته شو‬ ‫يَتَ َخ َّر ُج‪ :‬دانشآموخته میشود‬ ‫ت َ َخ َّر َج‪ :‬دانشآموخته شد‬

‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪:‬‬

‫تَرجِ ِم ْاأْلَ َ‬
‫فعال ال ّتال َيـ َة‪.‬‬

‫يَستَغ ِف ُر‪:‬‬ ‫اِستَغ َف َر‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫اِ ْس ِتغْفار‪ :‬آمرزش خواسنت‬ ‫اِستَغ ِف ْر‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يَعتَ ِذ ُر‪:‬‬ ‫اِعتَ َذ َر‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫اِ ْع ِتذار‪ :‬پوزش خواسنت‬ ‫اِعتَ ِذ ْر‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يَنق َِط ُع‪:‬‬ ‫اِن َقطَ َع‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫اِنْ ِقطاع‪ :‬بُريده شدن‬ ‫اِنق َِط ْع‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يَتَ َکلَّ ُم‪:‬‬ ‫تَ َکلَّ َم‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫تَ َکلُّم‪ :‬سخن گفنت‬ ‫تَ َکلَّ ْم‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫‪35‬‬
‫‪ ‬برای مطالعه در خانه ‪‬‬

‫آنچه در يادگريی فعلها مهم است شناسههایی هستند که در سه سال گذشته با‬
‫آنها آشنا شدهايد‪.‬‬

‫يادآوری فعل ماضی که در پايۀ هفتم خوانديد‪:‬‬

‫ْـت» (انجام دادم) مانند‪:‬‬


‫«ت» در «فَـ َعـل ُ‬
‫ُ‬
‫ـت‬
‫تَـ َعـلَّـ ْم ُ‬ ‫ـت‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َحـ ْب ُ‬ ‫ـت‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـسـ ْب ُ‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـ َر ْج ُ‬
‫ـت‬
‫ْـت» (انجام دادی) مانند‪:‬‬
‫«ت» در «فَـ َعـل َ‬
‫َ‬
‫ـت‬
‫ت َـ َعـلَّـ ْم َ‬ ‫ـت‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َحـ ْب َ‬ ‫ـت‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـسـ ْب َ‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـ َر ْج َ‬
‫ـت‬
‫«فَـ َع َـل» (انجام داد) مانند‪:‬‬ ‫«ــ »‬
‫ت َـ َعـلَّـ َم‬ ‫ـب‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َح َ‬ ‫ـب‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـس َ‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـ َر َج‬
‫«نا» در «فَـ َعـلْــنا» (انجام داديم) مانند‪:‬‬
‫تَـ َعـلَّـ ْمـنـا‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َحـ ْبـنـا‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـسـ ْبـنـا‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـ َر ْجـنـا‬
‫«ت ُْم» در «فَـ َعـلْـتُم» (انجام داديد) مانند‪:‬‬
‫ت َـ َعـلَّـ ْمـتُم‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َحـ ْبـتُم‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـسـ ْبـتُم‬ ‫اِ ْسـت َـ ْخـ َر ْجـتُم‬
‫«وا» در «فَـ َعـلـوا» (انجام دادند) مانند‪:‬‬
‫تَـ َعـلَّـمـوا‬ ‫اِن َ‬
‫ْـسـ َحـبـوا‬ ‫اِکْـتَ َ‬
‫ـسـبـوا‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـ َرجـوا‬

‫‪36‬‬
‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫اِ ْشـتَـ َغـلـوا‪........................ :‬‬ ‫اِ ْشـتَـ َغ َ‬


‫ـل‪ :‬کار کرد‬
‫ ‬
‫َتـ َعـ َّلـ ْمـتُم‪........................ :‬‬ ‫يـاد گـرفـت ‬ ‫َتـ َعـ َّل َ‬
‫ـم‪:‬‬
‫اِ ْنـ َق َط َع ْ‬
‫ـت‪........................ :‬‬ ‫بريده شد‬ ‫اِ ْن َق َط َع‪:‬‬
‫اِستَـغـ َفـ ْرنا‪........................ :‬‬ ‫آمرزش خواست‬ ‫اِستَغ َف َر‪:‬‬

‫يادآوریِ فعل مضارع که در پايۀ هشتم خوانديد‪:‬‬

‫ـب أَتَـ َعــلَّـ ُم‬ ‫أَن َ‬


‫ْـس ِ‬
‫ـح ُ‬ ‫«أَ» در «أَفْـ َع ُـل» (انجام میدهم) مانند‪ :‬أَ ْسـتَـ ْخر ُِج أَکْـتَ ِس ُب‬
‫ـب تَـتَـ َعـلَّـ ُم‬ ‫ـس ِ‬
‫ـح ُ‬ ‫«تَـ» در «ت َـفْـ َع ُـل» (انجام میدهی) مانند‪ :‬ت َْسـتَـ ْخر ُِج تَـکْـتَ ِس ُب تَـ ْن َ‬
‫ـب یَـتَـ َعـلَّـ ُم‬ ‫ـس ِ‬
‫ـح ُ‬ ‫«یَـ» در «یَـفْـ َع ُـل» (انجام میدهد) مانند‪ :‬یَ ْسـتَـ ْخر ُِج یَـکْـتَ ِس ُب یَـ ْن َ‬
‫ـب نَـتَـ َعـلَّـ ُم‬ ‫ـس ِ‬
‫ـح ُ‬ ‫«نَـ» در «نَـفْـ َع ُـل» (انجام میدهیم) مانند‪ :‬ن َْسـتَـ ْخر ُِج نَـکْـتَ ِس ُب نَـ ْن َ‬
‫«تَـ» ‪« +‬ريشه» ‪« +‬ونَ» در «تَ ْف َعلونَ» (انجام میدهيد) مانند‪:‬‬
‫ـس ِحـبو َن تَـتَـ َعـلَّمو َن‬
‫ت َْستَ ْخرِجو َن تَـکْـتَ ِسبو َن تَـ ْن َ‬ ‫ ‬
‫«يَـ» ‪« +‬ريشه» ‪« +‬ونَ» در «يَـ ْف َعلونَ» (انجام میدهند) مانند‪:‬‬
‫ـس ِحبـو َن يَـتَـ َعـلَّمو َن‬
‫يَ ْستَ ْخرِجو َن يَـکْـتَ ِسبو َن يَـ ْن َ‬ ‫ ‬

‫‪37‬‬
‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫ـمـون‪.................................... :‬‬
‫َـس َ‬ ‫َيـ ْبـت ِ‬ ‫َـس ُـم‪ :‬لبخنـد مـی زنـد‬
‫َيـ ْبـت ِ‬
‫َنـتَـ َکـ َّل ُـم‪.......................................... :‬‬ ‫سخن می گويد‬ ‫َيـتَـ َکـ َّل ُـم‪:‬‬
‫ـبـون‪................................... :‬‬
‫ـح َ‬ ‫ْـس ِ‬ ‫َتـن َ‬ ‫عقبنشينی می کند‬ ‫َين َْس ِح ُب‪:‬‬
‫أَ َتـ َعـ َّل ُم‪............................................ :‬‬ ‫يـاد مـی گـيـرد‬ ‫َيـتَـ َعـ َّل ُـم‪:‬‬

‫ـعـل ْاأْلَمـ ِر‬


‫ِف ُ‬

‫در پايۀ نهم با فعل امر در سه وزنِ «اِفْـ َع ْـل» ‪« ،‬اِفْـ ِع ْـل» و «اُفْـ ُع ْـل» آشنا شديد؛ مثال‪:‬‬

‫اِنْز ِْل‪ :‬پايني بيا‬ ‫تَ ْنز ُِل‪ :‬پايني میآيی‬ ‫اِ ْس َم ْع‪ :‬بشنو‬ ‫ت َْس َم ُع‪ :‬میشنوی‬

‫اِ ْعر ْ‬
‫ِف‪ :‬بشناس‬ ‫ِف‪ :‬میشناسی‬
‫تَ ْعر ُ‬ ‫اِلْ َع ْب‪ :‬بازی کن‬ ‫تَلْ َع ُب‪ :‬بازی میکنی‬

‫اُکْ ُت ْب‪ :‬بنويس‬ ‫تَکْ ُت ُب‪:‬مینويسی‬ ‫اِ ْذ َه ْب‪ :‬برو‬ ‫تَ ْذ َه ُب‪ :‬میروی‬

‫اُ ْخ ُر ْج‪ :‬خارجشو‬ ‫تَ ْخ ُر ُج‪ :‬خارج میشوی‬ ‫اِ ْع َم ْل‪ :‬کار کن‬ ‫تَ ْع َم ُل‪ :‬کارمیکنی‬

‫اُنْظُ ْر‪ :‬نگاه کن‬ ‫تَ ْنظُ ُر‪ :‬نگاهمیکنی‬ ‫اِ ْجلِ ْس‪ :‬بنشني‬ ‫تَ ْجلِ ُس‪ :‬مینشينی‬

‫‪38‬‬
‫اکنون با شکلهای جدیدی از فعل امر آشنا شوید‪.‬‬

‫اِ ْسـ َتـغْـ ِف ْـر‪ :‬آمرزش بخواه‬ ‫َـسـ َتـغْـ ِف ُر‪ :‬آمرزش میخواهی‬
‫ت ْ‬

‫اِبْـ َتـ ِع ْـد‪ :‬دور شو‬ ‫تَـ ْبـ َتـ ِعـدُ ‪ :‬دور میشوی‬

‫ـب‪ :‬عقبنشينی کن‬ ‫ـب‪ :‬عقبنشينی میکنی اِن َ‬


‫ْـسـ ِح ْ‬ ‫ـسـ ِح ُ‬
‫تَـ ْن َ‬

‫َّـم‪ :‬ياد بگيـر‬


‫تَـ َعـل ْ‬ ‫تَـ َتـ َعـلَّـمُ ‪ :‬ياد میگريی‬

‫آنچه در يادگريی فعلها مهم است‪ ،‬نشانههايی هستند که در پايۀ نهم با آنها آشنا‬
‫شدهايد‪.‬‬
‫َنس ِحبوا َعن أَدا ِء وا ِج ِبکُم‪.‬‬ ‫اِبتَ ِعدوا َعنِ الْک ََسلِ ‪1‬؛ اِستَ ِ‬
‫خدموا قُ َّوتَـکُم؛ تَ َعلَّموا ُد َ‬
‫روسـکُم؛ الت َ‬

‫‪1‬ــ اَلْک ََسل‪ :‬تنبلی‬

‫‪39‬‬
‫يادآوری فعل امر که در پايۀ نهم خوانديد‪:‬‬

‫ت َـفَـ َّع ْـل» مانند‪:‬‬ ‫اِنْـفَـ ِع ْـل‬ ‫«اِفْـ َع ْـل اِ ْستَـفْـ ِع ْـل اِفْـتَـ ِع ْـل‬ ‫« ـْـ » در‬
‫ـب تَـ َعـلَّـ ْم‬
‫ـح ْ‬ ‫ـب اِن َ‬
‫ْـس ِ‬ ‫اِ ْذ َه ْب اِ ْسـتَـ ْخـر ِْج اِکْـتَ ِ‬
‫ـس ْ‬
‫« ـي » در «اِفْـ َعـلـي اِ ْستَـفْـ ِعـلـي اِفْـتَـ ِعـلـي اِنْـفَـ ِعـلـي تَـفَـ َّعـلـي» مانند‪:‬‬
‫ـسـبـي اِن َ‬
‫ْـس ِ‬
‫ـحـبـي تَـ َعـلَّـمـي‬ ‫اِ ْذ َهبـي اِ ْسـتَـ ْخـرِجـي اِکْـتَ ِ‬
‫« و » در «اِفْـ َعـلـوا اِ ْستَـفْـ ِعـلـوا اِفْـتَـ ِعـلـوا اِنْـفَـ ِعـلـوا تَـفَـ َّعـلـوا» مانند‪:‬‬
‫ـسـبـوا اِن َ‬
‫ْـس ِ‬
‫ـحـبـوا تَـ َعـلَّـمـوا‬ ‫اِ ْذ َهبـوا اِ ْسـتَـ ْخـرِجـوا اِکْـتَ ِ‬
‫«اِفْـ َعـلْـ َن اِ ْستَـفْـ ِعـلْـ َن اِفْـتَـ ِعـلْـ َن اِنْـفَـ ِعـلْـ َن تَـفَـ َّعـلْـ َن» مانند‪:‬‬ ‫«نَ» در‬
‫ـسـبْـ َن اِن َ‬
‫ْـس ِ‬
‫ـحـبْـ َن تَـ َعـلَّـ ْمـ َن‬ ‫اِ ْذ َهبْـ َن اِ ْسـتَـ ْخـ ِر ْجـ َن اِکْـتَ ِ‬
‫تَـفَـ َّعـلـا» مانند‪:‬‬ ‫«اِفْـ َعـلـا اِ ْستَـفْـ ِعـلـا اِفْـتَـ ِعـلـا اِنْـفَـ ِعـلـا‬ ‫«ا» در‬
‫ـسـبـا اِن َ‬
‫ْـس ِ‬
‫ـحـبـا تَـ َعـلَّـمـا‬ ‫اِ ْسـتَـ ْخـرِجـا اِکْـتَ ِ‬ ‫اِ ْذ َهبـا‬

‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫اِنتَ ِظروا‪.............................. :‬‬ ‫تَنتَ ِظرونَ‪ :‬منتظر میشويد‬


‫تَـ َعـ َّجبي‪........................... :‬‬ ‫تَتَ َع َّجبيـ َن‪ :‬تع ّجب میکنی‬
‫اِستَ ْخ ِر ْج َن‪.......................... :‬‬ ‫تَستَ ْخ ِر ْج َن‪ :‬خارج میکنيد‬

‫‪40‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬

‫ِحــوا ٌر‬
‫ات‪ِ 1‬فـي الْ َمطارِ)‬ ‫(في ِق ْس ِم الْ َجواز ِ‬

‫اَلْ ُمسا ِف ُر ْاإْلير ُّ‬


‫انـي‬ ‫طي إدار ِة الْ َجواز ِ‬
‫ات‬ ‫ُرُش ُّ‬
‫نَح ُن ِمن إيران َو ِمن َمدي َن ِة زابُل‪.‬‬ ‫أَهالً َو َسهالً ِبکُم‪ِ .‬من أَ ِّي بَل ٍَد أَنتُم؟‬
‫أَش ُک ُر َك يا َس ِّيدي‪.‬‬ ‫َمر َحباً ِبکُم ‪َّ َ .‬‬
‫رَشفتُمونا ‪.3‬‬ ‫‪2‬‬

‫أُ ِح ُّب ٰه ِذ ِه اللُّ َغ َة‪ .‬اَلْ َع َرب َّي ُة َجميلَ ٌة‪.‬‬ ‫ماشا َءاللّٰ ُه! ت َـتَ َکلَّ ُم بِالْ َع َرب َّي ِة َج ِّيدا ً!‬
‫ختاي َو أَ َخ َ‬
‫واي‪.5‬‬ ‫داي َو أُ َ‬
‫ِستَّ ٌة‪ :‬والِ َ‬ ‫کَ ْم َع َد ُد الْ ُمرا ِفق َني ‪4‬؟‬
‫نَ َعم؛ ک ُُّل ِ‬
‫واح ٍد ِم ّنا بِطاقَتُـ ُه بِـيَ ِـد ِه‪.‬‬ ‫يوف‪ .‬هَ ل ِعن َد ُکم ِب ُ‬
‫طاقات ‪ 6‬الدُّ خولِ ؟‬ ‫أَهالً ِبالضُّ ِ‬
‫لی َعيني‪.‬‬
‫َع ٰ‬ ‫جال َعلَی الْ َيم ِني َو ال ِّنسا ُء َعلَی الْ َيسا ِر لِـلتَّ ِ‬
‫فتيش ‪.7‬‬ ‫ا َل ِّر ُ‬
‫نَح ُن جا ِهزو َن ‪.8‬‬ ‫َرجا ًء؛ اِج َعلوا َجوازاتِکُم يف أَيديـکُم‪.‬‬

‫رشف فرموديد ‪4‬ــ ُمرا ِفق‪ :‬همراه ‪5‬ــ والِ َ‬


‫داي َو‬ ‫رَش ْف ُتم‪ :‬م ّ‬
‫‪1‬ــ َجواز‪ :‬گذرنامه ‪2‬ــ َمر َحباً ِبکُم‪ :‬خوش آمديد ‪3‬ــ َ َّ‬
‫َواي‪ :‬پدر و مادرم‪ ،‬دوخواهرم و دو برادرم ‪6‬ــ بِطاقَة‪ :‬کارت‪ ،‬بليت ‪7‬ــ تَفْتيش‪ :‬بازرسی ‪ 8‬ــ جا ِهز‪ :‬آماده‬‫ختاي َو أَخ َ‬
‫أُ َ‬
‫‪41‬‬
‫ال َّتامري ُن‬ ‫‪‬‬
‫ب الْ َحقيق ِة َوالْوا ِقعِ‪  .‬‬
‫الصحي َح ِة َح َس َ‬
‫الصحي َح َة َوغَي َر َّ‬
‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫ناسبَ ٍة َجميلَ ٍة‪ ،‬کَـ ِمه َرجانِ ْاأْلَزها ِر َو ِمه َرجانِ ْاأْلَ ِ‬
‫فالم‪....... .‬‬ ‫‪1‬ــ اَلْ ِمه َرجا ُن ا ْح ِت ٌ‬
‫فال بِـ ُم َ‬

‫‪.......‬‬ ‫َّلج نَو ٌع ِمن أَنوا ِع نُزو ِل الْما ِء ِم َن َّ‬


‫السما ِء يَنـز ُِل َعلَی الْجِبا ِل فَقَط‪.‬‬ ‫‪2‬ــ ا َلث ُ‬

‫‪.......‬‬ ‫وم ِمن أَيّ ِام َّ‬


‫الس َنـ ِة الشَّ مس َّيـ ِة‪.‬‬
‫ ‬ ‫‪3‬ــ يَحتَ ِف ُـل ْاإْليران ّيو َن بِال َّنورو ِز أَ َّو َل يَ ٍ‬

‫‪.......‬‬ ‫سمـاك ِفـي ال َّنهـ ِر َو الْ َبح ِر َو لَـها أَنوا ٌع ُمختَلِــفَـ ٌة‪.‬‬
‫ ‬ ‫َـعيـش ْاأْلَ ُ‬
‫‪4‬ــ ت ُ‬

‫‪.......‬‬ ‫ريح شَ دي َد ٌة ال تَنتَ ِق ُل ِمن مکانٍ ٰ‬


‫إلی َمکانٍ آ َخـ َر‪ .‬‬ ‫‪5‬ــ ا َ ْإْلعصا ُر ٌ‬
‫‪1‬‬

‫حيح‪.‬‬
‫الص َ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّاني‪َ :‬ع ِّي ِن الْ َج َ‬
‫واب َّ‬

‫تَقَـطَّــ َع‬ ‫قَـطَـــ َع‬ ‫‪1‬ــ اَلْماضي ِم ْن «يَنق َِط ُع» ‪ :‬اِنقَـطَـ َع‬
‫يَستَر ِج ُع‬ ‫يَـرجِــ ُع‬ ‫‪2‬ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن «اِ ْستَر َج َع»‪ :‬يُـراجِـ ُع‬
‫ت َعـليــم‬ ‫تَـ َعـلُّــم‬ ‫اِس ِتعـالم‬ ‫‪3‬ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «ت َ َعلَّ َم»‪:‬‬
‫اِ ْسـ َمــ ْع‬ ‫َـسـ َّمـ ْع‬
‫ت َ‬ ‫اِسـتَ ِمـ ْع‬ ‫‪4‬ــ ا َ ْأْلَم ُر ِم ْن «تَستَ ِم ُع»‪:‬‬
‫ال ت َحتَ ِف ْل‬ ‫ال تَحتَ ِف ُل‬ ‫َما ا ْحتَف ََل‬ ‫هي ِم ْن «تَحتَ ِف ُل»‪:‬‬
‫‪5‬ــ ا َل َّن ُ‬
‫اِبْتَ ِ‬
‫ـســ ْم‬ ‫اِب ِتســام‬ ‫‪6‬ــ اَلْ ُمستَق َب ُل ِم ْن «يَبتَ ِس ُم»‪َ :‬س َيبتَ ِس ُم‬

‫‪1‬ــ ال تن َت ِق ُل‪ :‬جابهجا منیشود‬

‫‪42‬‬
‫َـين‪ ،‬ثُ َّم َع ِّيـ ْن نَو َع ْاأْلَفعالِ‪ (.‬إذا کانَ موجوداً)‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْل ِ‬
‫يات َو الْ َحديث ِ‬
‫ُ‬ ‫َ َّ‬ ‫ُّ‬
‫َو مـن يَـغـ ِف ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َْ َ‬
‫ـر الـذنـوب إاَّل اهلل﴾ آل ِعمران ‪135 :‬‬ ‫ـهـم‬
‫ِ ِ‬ ‫نـوب‬‫ـذ‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫ـروا‬‫ـغـف‬ ‫‪1‬ــ ﴿فـاست‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ‬ ‫َ ُْ َ‬
‫فانت ِظروا إنـي معکم ِمن المنت ِظرين﴾ يونُس ‪20 :‬‬
‫َ َ ُ‬ ‫ّ‬ ‫َ ُ ْ َّ َ ْ َ ُ‬
‫يب هلِل َ ْ َ‬
‫‪2‬ــ ﴿فـقل إنـما الغ ِ ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ْ ُ ُْ‬ ‫َ‬ ‫﴿و ْ‬
‫َو اهجرهم ‪ ﴾...‬اَلْ ُم َّز ِّمل‪10 :‬‬ ‫ـر َع ٰ‏‬
‫لی ما يَقولون‬ ‫اصـب ْ‬
‫ِ‬
‫‪3‬ــ َ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ُ ْ‬ ‫ٌ َ‬ ‫َ ّ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫َر ُ‬ ‫نيام ‪1‬؛ فإذا ماتوا انـتَـبَـهـوا ‪.2‬‬ ‫لن ُ‬
‫ـاس‬ ‫‪4‬ــ ا‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫َر ُ‬ ‫ـكم َمسؤولون َح ّت ٰی َع ِن ال ِب ِ‬
‫قاع ‪َ 3‬و البَهائِ ِم ‪.4‬‬ ‫‪5‬ــ إن‬
‫‪.............................................................................................................................‬‬

‫سنگ قبر بانو دکتر آنه ماری شي ِمل اسالمپژوه‪ ،‬خاورشناس و مولوی‌شناس آلمانی‬
‫آراسته به حديث رسولاللّٰه‬

‫‪3‬ــ بِقاع‪ :‬قطعههای زمین‬ ‫‪2‬ــ اِنْـ َتـ َبـهـوا‪ :‬بیدار شدند (بیدار شوند)‬ ‫‪1‬ــ نیام‪ :‬خفتگان (مفرد‪ :‬نائم)‬
‫(مفرد‪ :‬بُ ْق َعة) ‪4‬ــ بَهائِم‪ :‬چارپایان‬
‫‪43‬‬
‫ب‪« .‬کَلِ َمـ ٌة ِ‬
‫واح َد ٌة زائِ َدةٌ‪».‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ‬
‫ناس َ‬

‫يَ ْد ُر ُس فـيـ ِه الـط ُّّـاّل ُب‪.‬‬ ‫‪1‬ــ اَلْ َمسجِـ ُد‬


‫َعي ُن الْما ِء َو نَه ٌر کَثيــ ُر الْما ِء‪.‬‬ ‫‪2‬ــ اَلْ ِمش ِم ُش‬
‫اس ُم َج َّففَـ ًة أَيضاً‪.‬‬ ‫فاکِ َهـ ٌة يَأکُلُـها ال ّن ُ‬ ‫‪3‬ــ اَلْ َينبـو ُع‬
‫الصال ِة ِعن َد الْ ُمسلِمي َن‪.‬‬‫يت ُمقَــ َّد ٌس ِأِلَدا ِء َّ‬ ‫بَ ٌ‬ ‫‪4‬ــ اَلْ َمـوتُ‬
‫إلی طُلو ِع الْ َف ْجرِ‪.‬‬
‫مس ٰ‬ ‫قت الْ ُممتَ ُّد ِمن َمغر ِِب الشَّ ِ‬ ‫اَلْ َو ُ‬ ‫‪5‬ــ ا َللَّـيـلُ ‬
‫َلص ُّف‬
‫‪6‬ــ ا َّ‬
‫مات الْ ُم َترا ِد َف َة َوالْ ُم َتضا َّد َة‪≠ = .‬‬
‫ـن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫أَن َز َل ‪ /‬أَص َب َح ‪َ /‬حفلَة ‪َ /‬رفَ َع ‪ُ /‬صعود ‪ /‬صا َر ‪ِ /‬مه َرجان ‪ /‬نُزول‬


‫‪.............. .............. / .............. .............. / .............. .............. / .............. ..............‬‬

‫السا ِد ُس‪ :‬ضَ ْـع ِفي الْفَـراغِ ِفعالً ُم ِ‬


‫ناسباً‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬
‫َ َ‬ ‫عد ا ِ َ ٌّ َ‬ ‫إن َو َ‬‫َ ْ ْ َّ‬
‫اِ ْستَغ ِف ْر‬ ‫ـك﴾ غا ِفر‪ 55 :‬اِ ْستَـ ْر ِج ْع‬ ‫نب‬
‫هلل حق و ‪ِ ...........‬لـذ ِ‬ ‫‪1‬ــ ﴿فـاص ِبر‬
‫تَ َخ َّر ْجنا‬ ‫وف ‪ ........‬کُلُّنا ِم َن الْ َمد َر َس ِة بَع َد َس َنتَينِ ‪ .‬نَتَ َخ َّر ُج‬
‫‪2‬ــ إن شا َءاللّٰ ُه ف ََس َ‬
‫اِن َقطَ َع‬ ‫اِنْ َقطَ ْع ُت‬ ‫نت َرجائـي‪.‬‬ ‫‪3‬ــ إلٰهي قَ ْد ‪َ ...........‬رجائي َعنِ الْخَلقِ ‪َ ،‬و أَ َ‬
‫يُ َص ِّد ُق‬ ‫يَنتَ ِظ ُر‬ ‫ ‬ ‫‪4‬ــ کا َن َصديقي ‪ ...........‬والِ َد ُه لِل ُّرجو ِع إلَی الْبَ ِ‬
‫يت‪.‬‬
‫اِ ْستَلَ ْم ُت‬ ‫اِستَلَ ْمنا‬ ‫ ‬ ‫‪5‬ــ أَنا َو زَميلـي ‪َ ...........‬رسائِ َل َع ْب َر‪ْ 1‬اإْلن ِترنِت‪.‬‬

‫‪1‬ــ َع ْبـ َر‪ :‬از را ِه‬

‫‪44‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر الْقُرآنِ ‪‬‬

‫حيح ِفـي ال َّتـر َج َمـ ِة الْفارِس َّي ِة‪.‬‬


‫الص َ‬ ‫اِن َت ِخ ِب الْ َج َ‬
‫واب َّ‬
‫﴿و ال تَيأَسوا من َر ْوح اهلل إنَّ ُه ال َييْأَ ُس من َر ْوح اهلل َّإاَّل الْ َقومُ‬
‫‪1‬ــ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬
‫الکافِرون﴾ ُ‬
‫يوسف‪87 :‬‬

‫؛ زیرا جز مردم کافر کسی‬ ‫نشدند‬ ‫و از رحمت خدا نااميد نشويد‬


‫‪.‬‬ ‫نـمیشود‬ ‫از رحمت خدا نااميد نشده است‬
‫ْ ُ َّ‬ ‫کمة َو ال ْ َموع َظة الْ َ‬ ‫َّ َ ْ‬ ‫ُْ ُ‬
‫ـهم بِالتي‏‬‫ح َسنَ ِة َو جا ِدل‬ ‫ِ ِ‬
‫َ‬
‫بيل ربِك بِال ِح ِ‬
‫ِ‬
‫إلی َ‬
‫س‬ ‫‏‬‫ٰ‬ ‫ع‬ ‫‪2‬ــ ﴿اد‬
‫َ َ َ‬
‫هي أحس ُن﴾ ا َل َّنحل‪125 :‬‬

‫نیکو به راه پروردگارت فرا بخوان و با‬ ‫اندرز‬ ‫با دانش و فرمان‬
‫است گفتوگو کن‪.‬‬ ‫بهتر‬ ‫آنان به [شیوهای] که خوب‬
‫ْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ ْ ُ‬
‫‪3‬ــ ﴿فـاذکروين‏ أذک ْرکم َو اشکروا لي‏﴾ اَلْ َب َق َرة‪152 :‬‬

‫ياد کنيد؛ تا شما را یاد کنم و‬ ‫مرا‬ ‫پس ما را‬


‫‪.‬‬ ‫شکرگزاری کنيد‬ ‫از من سپاسگزاری کنيد‬
‫ُ َْ ً ّ‬ ‫َ ُّ‬
‫اهلل نفسا إاّل ُو ْس َعها﴾‬ ‫‪4‬ــ ﴿ال يُک ِلف‬
‫تکلیف نـمیدهد؛‬ ‫درخواستش‬ ‫خدا به کسی جز به اندازۀ توانش‬

‫َْ َ َ ْ‬ ‫َ‬ ‫ََ‬ ‫َ َ َ ْ‬ ‫َ‬


‫‪5‬ــ ﴿لـها ما کسبت َو عليها ما اکتسبت﴾ اَلْ َب َق َرة‪286 :‬‬

‫است‪ ،‬و‬ ‫زيانش‬ ‫هرکس آنچه را که [از خوبیها] کسب کرده‪ ،‬به سودش‬
‫است‪.‬‬ ‫زيانش‬ ‫آنچه را [نيز که از بدیها] کسب کرده‪ ،‬به سودش‬

‫‪45‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫اِب َحثْ َعن ِق َّصـ ٍة قُرآن َّي ٍة قَصيـ َر ٍة بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َرب َّيـ ِة ِفي ْاإْلن ِترنِت أَ ْو َم َجلَّـ ٍة أَ ْو‬
‫ِسي‪.‬‬‫بـي ــ فار ٍّ‬ ‫تاب َو ت َر ِج ْمـها إلَی الْفارِسيَّـ ِة‪ُ ،‬مستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ‬ ‫کِ ٍ‬

‫‪46‬‬
‫ا ََّلد ْر ُس ال ّراب ُِع‬

‫َ ً َ َ َ َ ُّ ُ َ ْ‬
‫اعبُ‬ ‫َّ ٰ ُ َّ ُ ُ ُ َّ ً‬
‫ا َ ْأْلَنبياء ‪92 :‬‬ ‫دون﴾‬
‫ِ‬ ‫ف‬ ‫م‬‫ک‬ ‫ب‬ ‫ر‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫و‬ ‫ة‬‫د‬ ‫واح‬
‫ِ‬ ‫ة‬ ‫﴿إن ه ِذ ِه أمتکم أم‬
‫امت شماست؛ ّ‬
‫بیگمان اين ّ‬
‫امتی يگانه و من پروردگارتان هستم‪ ،‬پس‬
‫مرا بپرستيد‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس ال ّراب ُِع‬
‫ْمي‬ ‫اَل َّتعايُ ُش ِّ‬
‫السل ُّ‬
‫اإْلسا َء ِة؛‬ ‫نطقِ َو ا ْج ِت ِ‬
‫ناب ْ ِ‬ ‫لی أَ ِ‬
‫ساس الْ َم ِ‬ ‫لی َم ِّر الْ ُعصو ِر قائِـ َم ًة َع ٰ‬ ‫لَقَد کان َْت رِسالَ ُة ْاإْل ِ‬
‫سالم َع ٰ‬
‫فَإ َّن اللّٰ َه يَ ُ‬
‫قول‪:‬‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َّ‬ ‫هي أَ َ‬
‫حس ُن فإذا الذي بَينَك َو بَينَه‬
‫ْ َ َ َ ُ َ َ َّ ّ َ ُ َ َ‬
‫دف ْع بِالّتي َ‬ ‫﴿و ال تستَ ِوي الـحسنة و اَل الس ِيئة ِا‬
‫َ َ‬

‫ـميم﴾‪ 1‬ف ُِّصل َْت ‪34 :‬‬ ‫داو ٌة َک َأنَّ ُه َو ٌّ‬


‫لـي َح ٌ‬ ‫َع َ‬

‫ِ‬
‫عبودات الْ ُمشرِکي َن َو الْ ُکفّا ِر فَه َو يَ ُ‬
‫قول‪:‬‬ ‫إ َّن الْقُرآ َن يَأ ُم ُر الْ ُمسلِمي َن أَ ْن ال​يَ ُس ّبوا‪َ 2‬م‬
‫َ َ ُ ّ‬
‫ذين يدعون ِمن دون اهلل فـيسبوا َ‬ ‫َ‬
‫﴿و ال تسبوا ال َ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َُ ّ‬
‫اهلل…﴾‪ْ 3‬اأْلنعام ‪108 :‬‬ ‫ِ ِ‬
‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫ُْ‬
‫إلی ک ِل َم ٍة َسوا ٍء بَينَنا َو‬
‫تاب تعالوا ٰ‏‬‫ِ‬ ‫ک‬
‫ِ‬ ‫ا َ ْإْلسال ُم يَحتَ ِر ُم ْاأْلَديا َن ْاإْللٰه َّي َة؛ ﴿قل يا أهل ال‬
‫َ ً‬ ‫ُْ َ‬ ‫کم أَ ّاّل نَعبُ َد‪َّ 4‬إاَّل َ‬
‫اهلل َو ال نش ِرك بِ ِه شیئا﴾ ُآل ِعمران ‪64 :‬‬
‫َ َ ُ‬
‫بين‬
‫ّ‬‫َ‬
‫لی ُح ّريَّـ ِة الْ َعقي َد ِة‪﴿ :‬ال إکراه فِـي الد ِ‬
‫ين…﴾ الْبقرة ‪256 :‬‬ ‫يُ َؤکِّ ُد الْقُرآ ُن َع ٰ‬
‫الف َو َعلَی الْ ُعدوانِ ‪ِ ،‬أِلَنَّـ ُه ال يَنتَ ِفـ ُع ِب ِه أَ َح ٌد؛ َو َع ٰ‬
‫لی ک ُِّل‬ ‫قاط ال ِْخ ِ‬
‫لی نِ ِ‬
‫ال يَجو ُز ْاإْلصرا ُر َع ٰ‬
‫‪1‬ــ و نيکی و بدی برابر نيستند؛ [بدی را] به گونهای که بهرت است دفع کن که آنگاه کسی که ميان تو و او دشمنی‬
‫هست‪ ،‬گويی دوستی صميمی میشود‪.‬‬
‫‪2‬ــ أَنْ ال َی ُس ّبوا‪ :‬که دشنام ندهند‬
‫‪3‬ــ کسانی را که به جای خدا فرا میخوانند‪ ،‬دشنام ندهيد که به خداوند دشنام دهند ‪. ...‬‬
‫‪4‬ــ أَ ّاّل َنع ُب َد = أَ ْن ‪ +‬ال َنع ُب َد‬
‫‪48‬‬
‫فاظ ک ٍُّل ِمنـ ُهم بِـ َعقائِ ِد ِه؛ ِأِلَنَّـ ُه‬ ‫اس أَن يَتعايَشوا َم َع بَ ِ‬
‫عضهِم تَعايُشاً ِسلْميّاً‪َ ،‬م َع ا ْح ِت ِ‬ ‫ال ّن ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ََ‬ ‫ُ ُّ‬
‫يـهم ف ِرحون﴾ ال ّروم‪32 :‬‬
‫زب بِـما لد ِ‬
‫﴿کـل ِح ٍ‬
‫عوب الْکَثي َر ِة‪ ،‬تَختَلِ ُف في لُغاتِـها َو أَلْوانِـها‪.‬‬
‫اَلْبِال ُد ْاإْلسالم َّي ُة َمجمو َع ٌة ِم َن الشُّ ِ‬
‫قال اللّٰ ُه ت ٰ‬
‫َعالی‪:‬‬ ‫َ‬
‫ْ َ َ َ ُ ٰ َ َ َْ ُ‬
‫ناکم ُشعوبا ً َو قَبائ َل لتَ َ‬ ‫ّ ُ ّ َ َْ ُ‬ ‫َ ُّ‬
‫عارفوا‬ ‫ِ ِ‬ ‫ل‬ ‫ع‬‫ج‬ ‫و‬ ‫نثى‬ ‫أ‬ ‫و‬ ‫ر‬
‫ٍ‬ ‫ک‬ ‫ذ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫م‬ ‫ناک‬ ‫ق‬ ‫ل‬ ‫خ‬ ‫ا‬‫إن‬ ‫اس‬ ‫الن‬ ‫ها‬ ‫﴿یا أی‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ َ َ ُ‬
‫هلل أتقاکم﴾ ال ُح ُجرات ‪13 :‬‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫إِن أکرمکم ِعند ا ِ‬

‫يَأْ ُم ُرنا الْقُرآ ُن بِالْ َوح َد ِة‪.‬‬


‫َََ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫َْ‬
‫هلل جـميعا َو ال تف ّرقوا …﴾آل ِعمران ‪103 :‬‬ ‫َ‬
‫﴿و اعت ِصموا بِـحب ِل ا ِ‬

‫‪49‬‬
‫يَتَ َجلَّی ات ِّحا ُد ْاأْلُ َّم ِة ْاإْلسالميَّ ِة في ُص َو ٍر کَثي َر ٍة‪ِ ،‬من َها ا ْج ِتما ُع الْ ُمسلِمي َن في َمکانٍ ِ‬
‫واح ٍد‬
‫واس َع ٍة ِم َن ْاأْلَ ِ‬
‫رض ِم َن‬ ‫ِفي الْ َح ِّج‪ .‬اَلْ ُمسلِمو َن ُخ ْم ُس ُسکّانِ الْعال َِم‪ ،‬يَعيشو َن في ِمسا َحـ ٍة ِ‬

‫حيط ْاأْلَطل ِّ‬


‫َسي‪.‬‬ ‫الصينِ إلَی الْ ُم ِ‬
‫ّ‬
‫قال أَ َح ٌد کَالماً يُ َف ِّر ُق الْ ُمسلِمي َن‪ ،‬فَـا ْعلَموا أَنَّـ ُه جا ِه ٌل‬
‫‪ … :‬إذا َ‬ ‫قال ْاإْلما ُم الْ ُخ َم ُّ‬
‫يني‬ ‫َ‬
‫أَ ْو عالِ ٌم يُحا ِو ُل إيجا َد التَّف ِرقَ ِة بَي َن ُص ِ‬
‫فوف الْ ُمسلِمي َن‪.‬‬
‫ْخامنئي‪:‬‬
‫ّ‬ ‫قال قائِ ُدنا آيَ ُة اللّٰ ِه ال‬
‫َو َ‬
‫أی ِمنـکُم أَ َحدا ً يَدعو إلَی التَّف ِرقَ ِة‪ ،‬فَـ ُه َو َع ُ‬
‫ميل الْ َعد ِّو‪.‬‬ ‫َمن َر ٰ‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬
‫يکسان‬ ‫َسواء‬ ‫گرم و صميمی‬ ‫َحميم‬ ‫پرهيزگارترين‬ ‫َأ ٰ‬
‫تقی‬
‫لی َم ِّر‬
‫َع ٰ‬
‫در گذر زمان‬ ‫اختالف‬ ‫ِخالف‬ ‫اِح ِتفاظ نگاهداشنت‬
‫الْ ُعصو ِر‬
‫َعميل مزدور «جمع‪ُ :‬ع َمالء»‬ ‫يک پنجم‬ ‫ُخ ْمس‬ ‫بدی کردن‬ ‫إسا َءة‬
‫فرا خوانْد‪ ،‬دعا کرد‬
‫نزد «لَ َديْـهِم‪ :‬دارند»‬ ‫َدی‬
‫ل ٰ‬ ‫دَعا‬ ‫رشيک قرار داد‬ ‫أَ ْ َ‬
‫رْشكَ‬
‫«يَدعونَ‪ :‬فرا میخوانند»‬
‫َم َع‬
‫با همديگر‬ ‫مرد‪ ،‬نر‬ ‫َذکَر‬ ‫اِع َت َص َم چنگ زد (با دست گرفت)‬
‫بَعض‬
‫ِم ْن دونِ بهجای خدا‪،‬‬
‫شاد‬ ‫َفر ٌِح‬ ‫گرامیترين‬ ‫أَک َرم‬
‫بهغري خدا‬ ‫اللّٰ ِه‬
‫جلوهگر میشود‬ ‫يَ َت َجل ّٰی‬ ‫پراکنده ساخت‬ ‫َف َّر َق‬ ‫زن‪ ،‬ماده‬ ‫أُ ٰ‬
‫نثی‬
‫يکديگر را شناختـن‬
‫جايز است‬ ‫َيجو ُز‬ ‫رهرب «جمع‪:‬قادَة»‬ ‫قائِد‬ ‫تَعا ُرف‬
‫«لِتَعا َرفوا‪ :‬تا یکديگر را بشناسيد‪».‬‬
‫يَ ْس َتوي برابر میشود‬ ‫استوار‪ ،‬ايستاده‬ ‫قائِـم‬ ‫تَعايَ َش همزيستی داشت‬
‫يُ َؤکِّدُ تأکيد میکند‬ ‫دشنام داد‬ ‫َس َّب‬ ‫طناب «جمع‪ِ :‬حبال»‬ ‫َحبل‬
‫ُمسالـمتآميز‬
‫ِسل ّ‬
‫ْمي‬ ‫آزادی‬ ‫ُح ّريَّـة‬
‫«سلْم‪ :‬صلح»‬‫ِ‬

‫‪50‬‬
‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬
‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫ـن َّ‬
‫َع ِّي ِ‬

‫قاط ال ِْخ ِ‬
‫الف َو الْ ُعدوانِ ‪ ،‬لِل ِّدفا ِع َعنِ الْ َحقي َق ِة‪............. .‬‬ ‫لی نِ ِ‬
‫‪1‬ــ يَجو ُز ْاإْلصرا ُر َع ٰ‬
‫‪.............‬‬ ‫ناب ْاإْلسا َء ِة‪.‬‬
‫نطقِ َو ا ْج ِت ِ‬ ‫لی أَ ِ‬
‫ساس الْ َم ِ‬ ‫سالم قائِـ َم ٌة َع ٰ‬
‫‪2‬ــ رِسالَ ُة ْاإْل ِ‬
‫‪.............‬‬ ‫اس أَن يَتعايَشوا َم َع بَ ِ‬
‫عضهِم ت َعايُشاً ِسلْميّاً‪.‬‬ ‫لی ک ُِّل ال ّن ِ‬
‫‪3‬ــ َع ٰ‬
‫‪.............‬‬ ‫َضل َعلَی ْاآْل َخري َن ب َِس َب ِب اللَّونِ ‪.‬‬
‫عوب ف ٌ‬ ‫‪4‬ــ لِـ َب ِ‬
‫عض الشُّ ِ‬
‫‪.............‬‬ ‫‪5‬ــ ُربـــ ُع ُسکّــانِ الْعــال َِم ِمــ َن الْ ُمسلِميـ َن‪.‬‬

‫اِعـلَـمـوا‬

‫أَ ُ‬
‫شکال ْاأْلَفعالِ (‪)2‬‬
‫در درس گذشته با چند فعل‪ ،‬که «سوم شخص مفر ِد ماضی» آنها بيش از سه‬
‫حرف است‪ ،‬آشنا شديد‪ .‬اکنون با چند فعل ديگر آشنا شويد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫اَلْ َمصدَ ر‬ ‫ا َْأْلَمر‬ ‫اَلْ ُمضارع‬ ‫اَلْاميض‬
‫تَـفـا ُعـل‬ ‫ت َـفـا َع ْـل‬ ‫يَـتَـفـا َع ُـل‬ ‫ت َـفـا َع َـل‬
‫تَـفْـعـيـل‬ ‫فَـ ِّع ْـل‬ ‫يُـفَـ ِّع ُـل‬ ‫فَـ َّع َـل‬
‫ُمـفـا َعـلَـة‬ ‫فـا ِع ْـل‬ ‫يُـفـا ِع ُـل‬ ‫فـا َع َـل‬
‫إِفْـعـال‬ ‫أَفْـ ِع ْـل‬ ‫يُـفْـ ِع ُـل‬ ‫أَفْـ َع َـل‬

‫‪1‬ــ دانشآموز باید وزنهای این جدول را حفظ کند‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫مصدر‬ ‫امر‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬
‫ت َشابُه‪ :‬هامنند شدن‬ ‫تَشابَ ْه‪ :‬هامنند شو‬ ‫يَتَشابَ ُه‪ :‬هامنند میشود‬ ‫ت َشابَ َه‪ :‬هامنند شد‬
‫ت َفريح‪ :‬شاد کردن‬ ‫فَـ ِّر ْح‪ :‬شاد کن‬ ‫يُـ َف ِّر ُح‪ :‬شاد میکند‬ ‫فَـ َّر َح‪ :‬شاد کرد‬
‫ُمجال ََسة‪ :‬همنشينی کردن‬ ‫جال ََس‪ :‬همنشينی کرد يُـجالِ ُس‪ :‬همنشينی میکند جالِ ْس‪ :‬همنشينی کن‬

‫إِ ْخراج‪ :‬بريون آوردن‬ ‫أَ ْخر ِْج‪ :‬بريون بياور‬ ‫يُـ ْخر ُِج‪ :‬بريون میآورد‬ ‫أَ ْخ َر َج‪ :‬بريون آورد‬

‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪:‬‬

‫تَرجِ ِـم ْاأْلَ َ‬


‫فعــال‪.‬‬

‫يَتَعا َم ُل‪:‬‬ ‫تَعا َم َل‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫تَعا ُمل‪ :‬داد و ستد کردن‬ ‫تَعا َم ْل‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يُ َعلِّ ُم‪:‬‬ ‫َعلَّ َم‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫ت َ ْعليم‪ :‬ياد دادن‬ ‫َعلِّ ْم‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يُکاتِ ُب‪:‬‬ ‫کات ََب‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫ُمکاتَبَة‪ :‬نامهنگاری کردن‬ ‫کاتِ ْب‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫يُ ْجلِ ُس‪:‬‬ ‫أَ ْجل ََس‪:‬‬ ‫مضارع‬ ‫ماضی‬

‫إِ ْجالس‪ :‬نشاندن‬ ‫أَ ْجلِ ْس‪:‬‬ ‫مصدر‬ ‫امر‬

‫‪52‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬

‫ِحــوا ٌر‬
‫فتيش بِـالْ َجمار ِِك‪)2‬‬
‫(في صالَ ِة‪ 1‬ال َّت ِ‬
‫اَل ّزائِ َر ُة‬ ‫طي الْ َجامر ِِك‬
‫ُرُش ُّ‬
‫لی َعيني‪ ،‬يا أَخي‪َ ،‬ولٰ ِک ْن ما َ‬
‫هي الْ ُمش ِکلَ ُة؟‬ ‫َع ٰ‬ ‫اِجلِبـي ٰه ِذ ِه الْ َحقي َب َة ٰ‬
‫إلی ُهنا‪.‬‬
‫أس‪.‬‬
‫ال بَ َ‬ ‫َفتيش بَسيطٌ‪.‬‬
‫ت ٌ‬
‫لِـأُسـ َرتـي‪.‬‬ ‫َعفوا ً؛ لِـ َمن ٰه ِذ ِه الْ َحقيبـ ُة؟‬
‫تَفَضَّ ْل‪َ ،‬حقيبَـتي َمفتو َحـ ٌة لِلتَّ ِ‬
‫فتيش‪.‬‬ ‫اِفتَحيـها ِم ْن فَضلِ ِ‬
‫ـك‪.3‬‬
‫فُرشا ُة ْاأْلَسنانِ و الْ َمعجو ُن َو الْ ِمنشَ َف ُة َو الْ َمالب ُِس …‬ ‫ماذا ِفـي الْ َحقي َبـ ِة؟‬
‫َيس کِتاباً؛ بَ ْل َدفْتَـ ُر الذِّک َر ِ‬
‫يـات‪.4‬‬ ‫ل َ‬ ‫ما ٰهذَا الْ ِک ُ‬
‫تاب؟‬
‫بوب ُم َه ِّدئَـ ٌة‪ِ ،‬عندي ُصداعٌ‪.‬‬ ‫ُح ٌ‬ ‫ما ٰه ِذ ِه الْ ُح ُ‬
‫بوب؟‬
‫َولٰ ِکن أَنا بِحا َجـ ٍة إلَيـها ِج ّدا ً‪.‬‬ ‫ٰه ِذ ِه‪َ ،‬غ ُري َمسمو َح ٍة‪.‬‬
‫شُ کرا ً‪.‬‬ ‫أس‪.‬‬
‫ال بَ َ‬
‫يف أَمانِ اللّٰ ِه‪.‬‬ ‫اِج َمعـيـها َو ا ْذ َهبـي‪.‬‬

‫‪4‬ــ ِذکْ َريات‪ :‬خاطرات‬ ‫‪1‬ــ صالَة‪ :‬سالن ‪2‬ــ َجـامرِك‪ :‬گمرک ‪3‬ــ ِم ْن فَضْ لِك‪ :‬لطفاً‬
‫‪53‬‬
‫‪ ‬برای مطالعه در خانه ‪‬‬
‫در درس سوم خوانديد که آنچه در يادگريیِ فعلها مهم است‪ ،‬شناسه است‪.‬‬
‫مثالهايی برای يادآوری فعل ماضی که در پايۀ هفتم خوانديد‪:‬‬

‫(انجام دادم)؛ مانند‪:‬‬ ‫ْـت»‬


‫«تُ » در «فَـ َعـل ُ‬
‫أَ ْر َسـل ُ‬
‫ْـت‬ ‫ـت شا َهدْتُ‬
‫ْـت َعـلَّـ ْم ُ‬
‫تَعا َرف ُ‬
‫(انجام دادی)؛ مانند‪:‬‬ ‫«تَ » در «فَـ َعـل َْت»‬
‫أَ ْر َسل َ‬
‫ْـت‬ ‫ـت شا َهدْتَ‬
‫ْـت َعـلَّـ ْم َ‬
‫تَعا َرف َ‬
‫(انجام داد)؛ مانند‪:‬‬ ‫«فَـ َع َـل»‬ ‫«ــ»‬
‫أَ ْر َس َـل‬ ‫شـا َهـ َد‬ ‫َعـلَّـ َم‬ ‫تَعـا َر َف‬
‫(انجام داديم)؛ مانند‪:‬‬ ‫«نا» در «فَـ َعـلْـنـا»‬
‫أَ ْر َسـلْـنـا‬ ‫َعـلَّـ ْمـنـا شا َه ْدنـا‬ ‫تَـعا َرفْـنا‬
‫(انجام داديد)؛ مانند‪:‬‬ ‫«تُ ْم» در «فَـ َعلْـتُم»‬
‫شا َه ْدتُم أَ ْر َسلْـتُم‬ ‫َعـلَّـ ْمتُم‬ ‫تَعا َرفْـتُم‬
‫(انجام دادند)؛ مانند‪:‬‬ ‫«وا» در «فَـ َعـلـوا»‬
‫أَ ْر َسـلـوا‬ ‫شا َهدوا‬ ‫َعـلَّـمـوا‬ ‫تَعا َرفـوا‬

‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫‪.........................‬‬ ‫تَصا َدموا‪:‬‬ ‫تَصا َد َم‪ :‬تصادف کرد‬


‫‪.........................‬‬ ‫َحـ َّرکْـتُمـا‪:‬‬ ‫َح َّـر َك‪ :‬حرکت داد‬
‫‪.........................‬‬ ‫سـافَـ ْرنا‪ :‬‬ ‫سـافَـ َر‪ :‬سـفـر کـرد‬
‫‪.........................‬‬ ‫أَ ْح َس ْنـتُم‪:‬‬ ‫ـس َن‪ :‬نيکی کرد‬‫أَ ْح َ‬
‫‪54‬‬
‫مثالهايی برای يادآوریِ فعل مضارع که در پايۀ هشتم خوانديد‪:‬‬

‫أُ َعـلِّـ ُم أُشـا ِهـ ُد أُ ْر ِس ُـل‬ ‫«أ» در «أَفْـ َع ُـل» (انجام میدهم)؛ مانند‪ :‬أَتَـعـا َر ُف‬
‫ت ُـ َعـلِّـ ُم ت ُـشـا ِه ُد تُـ ْر ِس ُـل‬ ‫«تـ» در «تَـفْـ َع ُـل» (انجام میدهی)؛ مانند‪ :‬تَـتَـعـا َر ُف‬
‫یُـ َعـلِّـ ُم یُـشـا ِه ُد یُـ ْر ِس ُـل‬ ‫«یـ» در «یَـفْـ َع ُـل» (انجام میدهد)؛ مانند‪ :‬یَـتَـعـا َر ُف‬
‫«نـ» در «نَـفْـ َع ُـل» (انجام میدهيم)؛ مانند‪ :‬نَـتَـعـا َر ُف نُـ َعـلِّـ ُم نُـشـا ِهـ ُد نُـ ْر ِس ُـل‬
‫«تـ» ‪« +‬ريشه» ‪« +‬و َن» در «تَ ْف َعلو َن» (انجام میدهيد)؛ مانند‪:‬‬
‫تَـتَعا َرفو َن تُ َعلِّمو َن تُشا ِهدو َن ت ُـ ْر ِسلو َن‬
‫«يـ» ‪« +‬ريشه» ‪« +‬و َن» در «يَ ْف َعلو َن» (انجام میدهند)؛ مانند‪:‬‬
‫يَـتَعا َرفو َن يُ َعلِّمو َن يُشا ِهدو َن يُـ ْر ِسلو َن‬

‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫‪.........................‬‬ ‫يُـ َعــ ِّو ُض‪ :‬جربان میکند يُ َع ِّوضونَ‪:‬‬


‫‪.........................‬‬ ‫يُـعـا ِم ُـل‪ :‬رفتار میکند تُـعا ِمـلونَ‪:‬‬
‫‪.........................‬‬ ‫يُــ ْخــر ُِج‪ :‬خارج میکند يُ ْخـ ِر ْجـ َن‪:‬‬
‫‪.........................‬‬ ‫تَــبــا َد َل‪ :‬داد و ستد کرد تَـتَـبا َدلـ َني‪:‬‬

‫‪55‬‬
‫آنچه در يادگريی فعلهای امر مهم است‪ ،‬شناسههایی هستند که در پايۀ نهم با‬
‫آنها آشنا شدهايد‪.‬‬

‫يادآوری شناسههای فعل امر‪:‬‬

‫« ْــ» در «اِفْ َع ْل‪ ،‬ت َفا َع ْل‪ ،‬فَ ِّع ْل‪ ،‬فا ِع ْل‪ ،‬أَفْ ِع ْل» مانند‪:‬‬
‫أَ ْخـر ِْج‬ ‫جـالِ ْ‬
‫ـس‬ ‫فَــ ِّر ْح‬ ‫تَـشـابَـ ْه‬ ‫اِ ْذ َه ْب‬
‫« ـي » در «اِف َعلـي‪ ،‬ت َفا َعلـي‪ ،‬فَ ِّعلـي‪ ،‬فا ِعلـي‪ ،‬أفْ ِعلـي» مانند‪:‬‬
‫أَ ْخـرِجـي‬ ‫جـالِـسـي‬ ‫اِ ْذ َهبـي تَـشـابَـهـي فَــ ِّرحـي‬
‫«و» در«اِفْ َعلوا‪ ،‬تَفا َعلوا‪ ،‬فَ ِّعلوا‪ ،‬فا ِعلوا‪ ،‬أَفْ ِعلوا» مانند‪:‬‬
‫أَ ْخـرِجـوا‬ ‫جـالِـسـوا‬ ‫اِ ْذ َهبوا تَـشـابَـهـوا فَــ ِّرحـوا‬
‫«نَ» در«اِفْ َعلْ َن‪ ،‬تَفا َعلْ َن‪ ،‬فَ ِّعلْ َن‪ ،‬فا ِعلْ َن‪ ،‬أَفْ ِعلْ َن» مانند‪:‬‬
‫أَ ْخـ ِر ْجـ َن‬ ‫جـالِ ْ‬
‫ـسـ َن‬ ‫فَــ ِّر ْحـن‬ ‫تَـشـابَـ ْهـ َن‬ ‫اِ ْذ َه ْبـ َن‬
‫«ا» در «اِفْ َعلـا‪ ،‬تَفا َعلـا‪ ،‬فَ ِّعلـا‪ ،‬فا ِعلـا‪ ،‬أَفْ ِعلـا» مانند‪:‬‬
‫أَ ْخـرِجـا‬ ‫جـالِـسـا‬ ‫فَــ ِّرحـا‬ ‫تَـشـابَـهـا‬ ‫اِ ْذ َهبـا‬

‫اکنون با تو ّجه به شناسه ترجمه کنيد‪.‬‬

‫‪.........................‬‬ ‫َسلِّمـوا‪:‬‬ ‫ت َُسلِّمونَ‪ :‬سالم میکنيد‬


‫تَـعا َرفْـ َن‪......................... :‬‬ ‫تَتَعا َرفْـ َن‪ :‬آشنا میشوید‬
‫‪.........................‬‬ ‫شارِکـا‪:‬‬ ‫تُشارِکانِ ‪ :‬رشکت میکنيد‬
‫‪.........................‬‬ ‫أَ ْح ِسنـي‪:‬‬ ‫ت ُ ْح ِسن َني‪ :‬نيکی میکنی‬
‫‪56‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬‫ُناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪ :‬أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ‬
‫مات الْ ُمع َج ِم‪ ،‬ت ِ‬

‫نص ُحـ ُهم ِأِلَدا ِء واجِباتِهِم‪................ .‬‬


‫ئيس الْبِال ِد‪ ،‬اَلَّذي يَأ ُم ُر الْ َمسؤولي َن َو يَ َ‬
‫‪1‬ــ َر ُ‬
‫‪................‬‬ ‫‪2‬ــ تَ َع ُّر ُف الْبَ ْع ِض َعلَی الْبَ ِ‬
‫عض ْاآْل َخرِ‪ .‬‬
‫‪................‬‬ ‫ ‬ ‫‪3‬ــ اَلَّذي يَع َم ُل لِـ َمصلَ َحـ ِة الْ َعد ِّو‪.‬‬
‫‪................‬‬ ‫مسـ ٍة‪ .‬‬ ‫‪4‬ــ ُجـز ٌء ِ‬
‫واح ٌد ِم ْن َخ َ‬
‫ب‪« .‬کَلِ َمـ ٌة ِ‬
‫واح َد ٌة زائِ َدةٌ‪».‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّاني‪ :‬اِج َع ْل ِفـي الدّائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ‬
‫ناس َ‬
‫أس تَختَلِ ُف أَنوا ُع ُه َو أَسبابُ ُه‪.‬‬ ‫َو َج ٌع ِفي ال َّر ِ‬ ‫ ‬ ‫ذاك‬‫‪1‬ــ َ‬
‫أَکـبَـ ُر ِمــ َن الْبَح ِر کَثيـرا ً‪.‬‬ ‫‪2‬ــ اَلْفُرشا ُة ‬
‫أَدا ٌة لِـتَ ِ‬
‫نظيف ْاأْلَسنانِ ‪.‬‬ ‫‪3‬ــ اَلْبُق َعـ ُة ‬
‫ِقط َعـ ٌة ِم َن ْاأْلَ ِ‬
‫رض‪.‬‬ ‫َلصدا ُع ‬‫‪4‬ــ ا ُّ‬
‫‪5‬ــ اَلْ ُمحي ُط ‬

‫مات ال ّتال َي ِة‪« .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ »‬


‫ناس َب ًة ِم َن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬

‫يات ‪َ /‬سوا ٍء ‪ /‬الشَّ ُ‬


‫عب ‪ /‬قائِـ َم ًة ‪ /‬لَ َد َّي ‪ِ /‬م ْن دونِ‬ ‫ِذکْ َر ِ‬
‫وم‪.‬‬ ‫الل نِ ِ‬
‫صف يَ ٍ‬ ‫‪1‬ــ ‪َ .......................‬ج ّو ٌال تَف ُر ُغ‪ 1‬بَطّاريَّـتُـ ُه ِخ َ‬
‫لی َحـ ٍّد ‪. .......................‬‬
‫رس َع ٰ‬ ‫‪2‬ــ ُز َمالئـي ِفـي ال َّد ِ‬
‫الس ْف َر ِة الْ ِعلْم َّيـ ِة‪.‬‬
‫‪3‬ــ کَتَ ْب ُت ‪َّ .......................‬‬
‫‪4‬ــ ال تَع ُبدوا ‪ .......................‬اللّٰ ِه أَ َحدا ً‪.‬‬
‫‪1‬ــ تَ ْف ُر ُغ‪ :‬خالی میشود‬

‫‪57‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬تَرجِ ْم إلَی الْفارِس َّي ِة‪َ ( .‬ه ْل تَعل َُم أَنَّ ‪)...‬‬

‫َالث َمر ِاح َل؟‬ ‫ْواح ِد إاّلّ أَق ََّل ِمن ث َالثي َن َدقيق ًة َو َع ٰ‬
‫لی ث ِ‬ ‫وم ال ِ‬
‫‪1‬ــ … ال َّزرافَ َة ال ت َنا ُم ِفي الْ َي ِ‬
‫‪.....................................................................................................................................‬‬
‫الم» ِفي ال َّن َج ِف ْاأْلَش َر ِف ِمن أَک َبـ ِر الْ َمقا ِب ِر ِفي الْعال َِم؟‬ ‫‪2‬ــ … َمق َب َر َة «وا ِدي َّ‬
‫الس ِ‬
‫‪.....................................................................................................................................‬‬
‫الصيـ َن أَ َّو ُل َدولَ ٍة ِفـي الْعال َِم ْاستَخ َد َم ْت نُقودا ً َو َرق َّي ًة؟‬
‫‪3‬ــ … ّ‬
‫‪.....................................................................................................................................‬‬
‫لی أَقدا ِمـ ِه؟‬
‫وم وا ِقفاً َع ٰ‬
‫‪4‬ــ … الْ َف َر َس قا ِد ٌر َعلَی ال َّن ِ‬
‫‪.....................................................................................................................................‬‬
‫‪5‬ــ … أَکثَـ َر فيتامين ‪ C‬لِلْ ُبرتُقا ِل في ِقش ِر ِه؟‬
‫‪....................................................................................................................................‬‬

‫‪58‬‬
‫السام ِء‪‬‬
‫‪‬نو ُر َّ‬
‫يات َو اکْ ُت ْب نَو َع ْاأْلَفعالِ فيـها‪.‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْل ِ‬

‫ْ ً َ ُ‬ ‫َ َّ َ‬ ‫َ ً َ َْ َ‬ ‫َ ْ َ َ َ َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬


‫رات ِرزقا لـكم﴾ اَلْبَ َق َرة‪22 :‬‬
‫﴿و أنـزل ِمن السما ِء ماء فـأخرج بِـ ِه ِمن الثم ِ‬ ‫‪1‬ــ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ّ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ ُ ُ َ ُّ ُ‬ ‫ذين َ‬‫َ‬ ‫َ ُ َ ُ َّ‬
‫ور﴾ اَلْ َب َق َرة‪257 :‬‬ ‫الن‬ ‫ـی‬ ‫إل‬ ‫مات‬
‫ِ‬ ‫ل‬ ‫الظ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫م‬ ‫ـه‬ ‫ج‬ ‫ر‬ ‫ـخ‬ ‫ي‬ ‫نوا‬ ‫آم‬ ‫‪2‬ــ ﴿اهلل و ّ‬
‫لـي ال‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫َ ٌّ َ ْ َ ْ ْ َ ْ َ‬ ‫َ ْ ْ َّ ْ َ‬
‫ـر ِلـذن ِبـك﴾ غا ِفر‪55 :‬‬ ‫هلل حق و اسـتـغـ ِف‬ ‫‪3‬ــ ﴿فـاص ِبـر إن َوعد ا ِ‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ََ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫ُ َ َّ ُ ُ ْ‬
‫حکمة ‪ُ ﴾ ...‬آل ِعمران‪164 :‬‬ ‫کتاب و ال ِ‬ ‫‪4‬ــ ﴿‪َ ...‬و یعلمـه ُم ال ِ‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ْ َ َّ َ َ‬
‫ـناه َو بِالـحـق ن َزل﴾ ا َ ْإْلسراء ‪105 :‬‬ ‫نزلْ ُ‬ ‫ـق أَ َ‬‫َ ْ َ َّ‬
‫‪5‬ــ ﴿و بِالـح‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ََْ َ‬ ‫َ ّ َ َْ‬
‫‪6‬ــ ﴿قال إنـي أعل ُم ما ال تعلمون ﴾ اَلْ َب َق َرة‪30 :‬‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬

‫‪59‬‬
‫حيح‪.‬‬
‫الص َ‬ ‫السا ِد ُس‪َ :‬ع ِّي ِن الْ َج َ‬
‫واب َّ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬

‫حا َو َل‬ ‫َح َّو َل‬ ‫‪1‬ــ اَلْماضي ِم ْن «يُحا ِو ُل» ‪ :‬تَ َح َّو َل‬

‫يُ َح ِّذ ُر‬ ‫يَ ْح َذ ُر‬ ‫‪2‬ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن « َح َّذ َر» ‪ :‬يُحا ِذ ُر‬

‫إقعاد‬ ‫تَقعيد‬ ‫‪3‬ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «تَقا َع َد» ‪ :‬تَقا ُعد‬

‫ــل‬ ‫أَ َ‬
‫رس َ‬ ‫ــل‬ ‫أُ ِ‬
‫رس ُ‬ ‫ــل‬ ‫أَ ِ‬
‫رس ْ‬ ‫‪4‬ــ ا َ ْأْلَم ُر ِم ْن «تُ ْر ِس ُل» ‪:‬‬

‫ال تُ َقبِّلوا‬ ‫ال ت َ ْقبَلوا‬ ‫هي ِم ْن «تُ َقبِّلونَ» ‪ :‬ال ت ُقابِلوا‬


‫‪5‬ــ ا َل َّن ُ‬

‫يَـ ْعـلَـ ُم‬ ‫يَـتَـ َعلَّـ ُم‬ ‫‪6‬ــ اَلْ ُمضا ِر ُع ِم ْن «تَ َعلَّ َم»‪ :‬يُـ َعـلِّـ ُم‬

‫اِ ْع ِتـراف‬ ‫تَعــا ُرف‬ ‫‪7‬ــ اَلْ َمص َد ُر ِم ْن «اِعتَـ َر َف»‪ :‬تَـ َعــ ُّرف‬

‫‪60‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر الْقُرآنِ ‪‬‬

‫امت الْ ُملَـ َّونَـة ِفـي ْاآْل ِ‬


‫يات‪.‬‬ ‫َعنِّيِّ ْ تَر َج َم َة الْکَلِ ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫رض َهونــا ً َو إذا َ‬ ‫ُ َ ٰ َّ َ َ ْ َ َ َ ْ َ‬
‫خاطـبَ ُه ُم الجا ِهلون‬ ‫ذين يمشون على اأْل ِ‬ ‫﴿و ِعباد ّ‬
‫الرحم ِن ال‬ ‫‪1‬ــ َ‬
‫َ ً‬
‫قالوا سالما﴾ اَلْفُرقان‪63 :‬‬

‫و بندگان [خداى] بخشاينده كسانى‏اند كه روی زمين باآرامش و فروتنی گام‬


‫برمى‏دارند و هرگاه نادان ها ايشان را خطاب کنند‪ ،‬سخن آرام میگويند‪.‬‬

‫َ‬ ‫َّ ّ‬ ‫ُْ ْ‬ ‫َّ ْ َ َ‬


‫نات يذ ِهبـن الس ِي ِ‬
‫ئات﴾ هود‪114 :‬‬ ‫‪2‬ــ ﴿إن الـحس ِ‬
‫بیگمان خوبی ها ‪ ،‬بدی ها را از ميان میبَرد‪.‬‬

‫َ‬ ‫َْ َ‬ ‫َ َ َ َ‬ ‫ُّ‬ ‫َ‬


‫‪3‬ــ ﴿الحمد ِهلِل الذي هدانا ل ِ ٰهذا َو ما کنا ِلـنهتدي لوال أن هدانا ُ‬ ‫َّ‬ ‫َْ َ ُ‬
‫اهلل﴾ ا َ ْأْلعراف‪43 :‬‬ ‫ِ‬
‫ستايش از آنِ خدايی است که ما را به این [نعمت ها] رهنمون ساخت؛ و اگر خدا‬
‫راهنمايیمان نکرده بود‪[ ،‬به اینها] راه نـمى‏یافتیم‪.‬‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫نزلت إل َّ‬


‫ـي ِمن خیر ف ٌ‬ ‫َ ْ َ َ‬
‫‪4‬ــ ﴿رب إنـي ِلـما أ َ‬ ‫َ َّ ّ‬
‫قیر﴾ اَلْق ََصص‪24 :‬‬ ‫ٍ‬
‫پروردگارم‪ ،‬من بیگمان به آنچه از خیر برايم فرستادی‪ ،‬نیازمندم‪.‬‬

‫ُ‬ ‫ُ ُْ‬ ‫َ َ‬
‫‪5‬ــ ﴿أال بـذکر اهلل تطمئ ّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ـن القلوب﴾ ا َل َّرعد‪2 :‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ ِ‬
‫آگاه باش که با يا ِد خدا دلها آرام میگردد‪.‬‬

‫َ‬ ‫َ‬
‫‪6‬ــ ﴿أحسن کما أحس َن ُ‬
‫اهلل إليـك﴾ اَلْق ََصص‪77 :‬‬
‫َ ْ َ‬ ‫ْ َ‬ ‫َ ْ‬
‫ِ‬
‫نيکی کن همانگونه که خدا به تو نيکی کرده است‪.‬‬

‫‪61‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫عل ِ‬
‫واح ٌد‪).‬‬ ‫عل ِمن ٰه ِذ ِه ْاأْلَفعا ِل‪( .‬في ک ُِّل آيَـ ٍة ِف ٌ‬ ‫آيات في ک ٍُّل ِمنها ِف ٌ‬ ‫اِب َحثْ َعن ٍ‬
‫أَ َ‬
‫رسلْنا ‪ .‬اِنتَ ِظروا ‪ .‬اِستَغ ِف ْر ‪ .‬اِن َب َعثَ ‪ .‬تَ َف َّر َق ‪ .‬ت َعا َونوا ‪َ .‬علَّ ْمنا ‪ .‬يُجا ِهدو َن‬

‫‪62‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫عل ِ‬
‫واح ٌد‪).‬‬ ‫عل ِمن ٰه ِذ ِه ْاأْلَفعا ِل‪( .‬في ک ُِّل آيَـ ٍة ِف ٌ‬ ‫آيات في ک ٍُّل ِمنها ِف ٌ‬ ‫اِب َحثْ َعن ٍ‬
‫أَ َ‬
‫رسلْنا ‪ .‬اِنتَ ِظروا ‪ .‬اِستَغ ِف ْر ‪ .‬اِن َب َعثَ ‪ .‬تَ َف َّر َق ‪ .‬ت َعا َونوا ‪َ .‬علَّ ْمنا ‪ .‬يُجا ِهدو َن‬

‫ا ََّلد ْر ُس الْخا ِم ُس‬

‫َ‬ ‫َ َ َََ ْ َ ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ ْ‬ ‫َْ‬ ‫ُْ‬


‫﴿ قل سريوا فِـی اأْلرض فانظروا كيف بدأ الـخـلق﴾ اَلْ َعنکَبوت‪20 :‬‬
‫ِ‬
‫بگو در زمني بگرديد و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آاغز  کرد‪.‬‬
‫اَلدَّ ْر ُس الْخا ِم ُس‬
‫هلل﴾ لقامن‪11 :‬‬
‫َ ُْ‬ ‫ٰ‬
‫﴿هذا خلق ا ِ‬

‫ئات‬‫حيـط لَيـالً‪ ،‬شا َهـدوا ِم ِ‬ ‫إلـی أَعمـاقِ الْ ُم ِ‬ ‫‪ ‬اَلْ َغ ّواصو َن الَّـذيـ َن َذ َهبـوا ٰ‬
‫الْ َمصابي ِح الْ ُملَ َّونَ ِة الَّتي يَن َب ِعثُ ضَ و ُؤها ِم َن ْاأْلَ ِ‬
‫سامك الْ ُمضيئَ ِة‪َ ،‬و ت ُ َح ِّو ُل ظَال َم الْ َبح ِر‬
‫هذ ِه ْاأْلَ ِ‬
‫سامك‪.‬‬ ‫إلـی نَها ٍر ُميض ٍء يَستَطي ُع فيـ ِه الْ َغ ّواصو َن الْ ِتقا َط ُص َو ٍر يف أَضوا ِء ِ‬ ‫ٰ‬
‫اِکْتَشَ َف الْ ُعلَام ُء أَ َّن ِ‬
‫هذ ِه ْاأْلَضوا َء تَن َب ِعثُ ِمن نَو ٍع ِم َن‬
‫َحت ُعيونِ تِل َْك‬ ‫َعيش ت َ‬ ‫الْ َبکترييا الْ ُمضيئَ ِة الَّتي ت ُ‬
‫سامك‪َ .‬هل يُـم ِک ُن أَن يَستَفي َد الْبَ َ ُ‬
‫رَش يَوماً ِم ْن‬ ‫ْاأْلَ ِ‬
‫تِل َْك الْ ُمع ِج َز ِة الْ َبحريَّ ِة‪َ ،‬و يَستَع َني بِـالْ َبکترييا‬
‫الْ ُمضيئَ ِة لِـإنا َر ِة الْ ُم ُدنِ ؟‬
‫ُربَّـام يَستَطي ُع ٰذلِ َك‪ِ ،‬أِلَنَّـ ُه « َم ْن طَل ََب شَ يئاً َو‬
‫َج َّد َو َج َد‪».‬‬

‫ـي دائِ ٌم‪،‬‬ ‫الح ِط ّب ٌّ‬


‫‪ ‬إ َّن لِسا َن الْ ِق ِّط ِس ٌ‬
‫ِأِلَنَّـ ُه َمملو ٌء بِـ ُغ َد ٍد تُـفْـ ِر ُز سائِالً ُمطَ ِّهرا ً‪،‬‬
‫ات َحتّ ٰی يَلْتَ ِئ َم‪.‬‬ ‫فَـيَلْ َع ُق الْ ِق ُّط ُج ْر َحـ ُه ِع َّد َة َم ّر ٍ‬

‫‪64‬‬
‫وانات تَ ْعر ُِف بِـغَري َزتِـها ْاأْلَ َ‬
‫عشاب الطِّ ّبـ َّيـ َة َو ت َعلَ ُم‬ ‫عض الطُّيو ِر َو الْ َح َي ِ‬
‫‪ ‬إ َّن بَ َ‬
‫ناس َب لِـلْوِقايَـ ِة ِم َن ْاأْلَمر ِ‬
‫اض الْ ُمختَلِ َف ِة؛‬ ‫شب الْ ُم ِ‬
‫َيف تَستَع ِم ُل الْ ُع َ‬
‫ک َ‬

‫واص الطِّـ ّبـ َّيـ ِة لِـکَثريٍ ِم َن ال َّن ِ‬


‫باتات‬ ‫َو قَد َدل َّْت ٰه ِذ ِه الْ َح َيواناتُ ْاإْلنسا َن َعلَی الْ َخ ِّ‬
‫الْ َبـ ّريَّـ ِة َو غَيـرِها‪.‬‬

‫‪65‬‬
‫خاص ٍة بِـها‪ ،‬ت َـ ْملِ ُك لُغَـ ًة عا َّمـ ًة‬‫وانات إضافَ ًة إلَی ا ْم ِتالکِـها لِلُ َغ ٍة َّ‬ ‫‪ ‬إ َّن أَغل ََب الْ َح َي ِ‬
‫اب َصوتٌ يُ َح ِّذ ُر بِـ ِه بَق َّيـ َة الْ َح َي ِ‬
‫وانات‬ ‫عضها‪ ،‬فَلِلْ ُغر ِ‬ ‫ت َستَطي ُع ِم ْن ِخاللِـها أَن تَتَفا َه َم َم َع بَ ِ‬
‫واسيس الْغابَـ ِة‪.‬‬
‫ِ‬ ‫جاسوس ِم ْن َج‬ ‫ٍ‬ ‫َحتّ ٰی تَبتَ ِع َد َرَسيعاً َع ْن ِمنطَ َق ِة الْ َخطَرِ‪ ،‬فَـه َو بِـ َمن ِزلَـ ِة‬

‫‪ ‬لِـلْ َبطَّ ِة ُغ َّد ٌة طَبيع َّي ٌة بِـالْ ُق ْر ِب ِم ْن َذنَبِـها ت َحتَوي زَيتاً ّ‬


‫خاصاً تَ ْنشُ ـ ُر ُه َع ٰ‬
‫لی‬
‫ج ِْس ِمـها فَال يَـتَأَث َّ ُر ج ِْس ُمـها بِالْام ِء‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫ِّجاهات ُمختَلِ َف ٍة دو َن أَ ْن‬
‫ٍ‬ ‫‪ ‬تَستَـطيــ ُع ال ِْحربـــا ُء أَ ْن تُديـــ َر َعيـــ َنيـها ِفـي ات‬
‫قت ِ‬
‫واح ٍد‪.‬‬ ‫هي تَستَطي ُع أَ ْن ت ٰ‬
‫َری ِفـي اتِّجا َه ِني يف َو ٍ‬ ‫ت ُ َح ِّر َك َرأْ َسـها َو َ‬

‫قص بِـتَ ِ‬
‫حريك‬ ‫‪ ‬ال تَتَ َح َّر ُك َع ُني الْبو َمـ ِة‪ ،‬فَـ ِإنَّـها ثا ِبتَـ ٌة‪َ ،‬ولٰ ِک َّنـها ت ُ َع ِّو ُض ٰهذَا ال َّن َ‬
‫َر ِأسـها يف ک ُِّل ِج َهـ ٍة َو تَستَطي ُع أَ ْن تُدي َر َر َأسـها ِمئَتَيـنِ َو َس ْبعيـ َن َد َر َج ًة دو َن أَ ْن‬
‫ت ُـ َح ِّر َك جِس َمها‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬
‫دور شد‬
‫مايع‬ ‫سائِل‬ ‫باکرتی‬ ‫«حتی تَبتــ ِعد‪ :‬تا دور شود» َبکترييا‬
‫َّ ٰ َْ َ‬
‫اِ ْب َت َعدَ‬
‫نور «جمع‪ :‬أَضواء»‬ ‫ضَ وء‬ ‫بوم‪ ،‬بو َمة جغد‬ ‫جهت‬ ‫اِتِّجاه‬
‫تحت تأثري قرار‬ ‫چرخانْد‪ ،‬اداره کرد‬
‫تاريکی‬ ‫ظَالم‬ ‫گرفت‬
‫تَأَثَّـ َر‬ ‫«أَ ْن تُدي َر‪ :‬که بچرخانَد»‬
‫أَدا َر‬
‫جربان کرد‬ ‫َع َّو َض‬ ‫در بر دارد‬ ‫تَ ْح َتوي‬ ‫کــه ببینـد‬ ‫أَنْ ت ٰ‬
‫َری‬
‫بهره برد‬
‫گربه‬ ‫ِق ّط‬ ‫حرکت کرد‬ ‫«أَ ْن ي ُستفيـ َد‪ :‬که بهره بربد» تَ َح َّركَ‬ ‫اِ ْس َتفا َد‬
‫ََْ‬
‫ليسيد‬ ‫لَ ِع َق‬ ‫پخش میکند‬ ‫رُش‬
‫تَ ْن ُ ُ‬ ‫إلی افزون بر‬‫إضافَـ ًة ٰ‬
‫أَعشاب گياهان دارويی‬
‫نورانی‬ ‫ُميضء‬ ‫زخم‬ ‫ُج ْرح‬ ‫«مفرد‪ُ :‬عشْ ب ِطبّ ّي»‬ ‫ِط ّب َّية‬
‫پاککننده‬ ‫ُمطَ ِّهر‬ ‫حرکت داد‬ ‫َح َّركَ‬ ‫ترشّ ح کرد‬ ‫أَف َر َز‬
‫بهبود يافت‬
‫پيشگريی‬ ‫وِقايَة‬ ‫تبديل کرد‬ ‫َح َّو َل‬ ‫« َحتّ ٰی يَلْتَـ ِئ َم‪ :‬تا بهبود يابد»‬
‫اِلْ َتأَ َم‬
‫مالک شد‪ ،‬فرمانروايی‬
‫َملَكَ‬ ‫آفتابپرست‬ ‫ِح ْرباء‬ ‫اِل ِت ُ‬
‫قاط ُص َو ٍر عکس گرفنت‬
‫کرد‬
‫طيع میتواند = یَ ِ‬
‫قد ُر‬ ‫َي ْس َت ُ‬ ‫راهناميی کرد‬ ‫د ََّل‬ ‫مالک ّیت‪ ،‬داشنت‬ ‫اِ ْم ِتالك‬
‫بیآنکه‬
‫ني‬
‫ُ‬ ‫ع‬ ‫ت‬
‫َ‬ ‫س‬
‫ْ‬ ‫ي‬
‫َ‬
‫از ‪ ...‬ياری میجويد‬ ‫«دو َن أَ ْن تُ َح ِّر َك‪:‬‬ ‫دونَ أَن‬ ‫نورانی کردن‬ ‫إنا َرة‬
‫حرکتبدهد» بِـ‬ ‫بیآنکه‬
‫خشکی‪ ،‬زمينی‬
‫ُدم «جمع‪ :‬أَذناب»‬ ‫«نَباتاتٌ بریةٌ‪ :‬گیاهان صحرایی» َذنَب‬ ‫بَـ ّر ّي‬
‫يَ ْن َب ِع ُث فرستاده میشود‬ ‫َ ّ َّ‬
‫روغن «جمع‪ :‬زُيوت»‬ ‫زَيت‬ ‫اردک‬ ‫َب ّط‪َ ،‬بطَّة‬
‫‪ ‬‬ ‫الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِق ِع‪.‬‬ ‫الصحي َح َة َو َغ َري َّ‬ ‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬‫َع ِّي ِ‬
‫‪.............‬‬ ‫وانات َحتّ ٰی تَبتَ ِع َد َعنِ الْ َخطَرِ‪.‬‬ ‫‪1‬ـ لِل َّزرافَـ ِة َصوتٌ يُ َحـــ ِّذ ُر الْ َح َي ِ‬
‫‪.............‬‬ ‫إلی نَها ٍر ُميض ٍء‪.‬‬ ‫سمـاك الْ ُمضيئَـ ُة ظَال َم الْ َبح ِر ٰ‬ ‫‪2‬ـ تُ َح ِّو ُل ْاأْلَ ُ‬
‫‪.............‬‬ ‫‪3‬ـ تَستَطي ُع ال ِْحربا ُء أَ ْن تُدي َر َعي َنيها ِفـي ات ِّـجا ٍه ِ‬
‫واح ٍد‪.‬‬
‫‪.............‬‬ ‫‪4‬ـ لِسا ُن الْ ِق ِّط َمملو ٌء بِـ ُغ َد ٍد تُـفْـ ِر ُز سائِالً ُمطَ ِّهرا ً‪.‬‬
‫‪.............‬‬ ‫حيط‪.‬‬‫َعيش َح َيواناتٌ مائ َّي ٌة يف أَعامقِ الْ ُم ِ‬ ‫‪ 5‬ـ ال ت ُ‬
‫‪.............‬‬ ‫أس الْبو َمـ ِة ِفـي اتِّجا ٍه ِ‬
‫واح ٍد‪.‬‬ ‫‪ 6‬ـ يَـتَ َح َّر ُك َر ُ‬
‫‪68‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫«اَلْ ُجملَ ُة الْ ِفعل َّي ُة» َو «اَلْ ُجملَ ُة اال ِْسم َّي ُة»‬
‫نوب‪« ».‬جملۀ فعل ّیه» گفته م ​ی شود؛ زيرا با فعل رشوع‬ ‫الذ َ‬ ‫به جملۀ «يَـ ْغ ِف ُر اللّٰ ُه ُّ‬
‫فعل فاعل مفعول‬
‫شده است‪.‬‬
‫الگوی جملۀ فعل ّيه اين است‪:‬‬
‫فعل «يَـ ْغ ِف ُر» ‪ +‬فاعل «اللّٰ ُه» ‪ +‬گاهی مفعول «الذ َ‬
‫ُّنوب»‬

‫فعل‪ ،‬کلمه​ای است که بر انجام کاری يا داشنت حالتی در گذشته‪ ،‬حال يا آينده داللت دارد‪.‬‬
‫فاعل‪ ،‬انجام دهندۀ کار يا دارندۀ حالت است‪.‬‬
‫مفعول‪ ،‬اسمی است که در زبان عربی معموالً پس از فاعل میآيد و کار بر آن انجام‬
‫میشود‪.‬‬

‫ُّنوب‪ ».‬و «ا َللّٰ ُه غا ِف ُر الذ ِ‬


‫ُّنوب‪ ».‬با اسم رشوع شدهاند‪ .‬به چنني‬ ‫دو جملۀ «ا َللّٰ ُه يَ ْغ ِف ُر الذ َ‬
‫جملههايی «جملۀ اسم ّيه» گفته میشود‪.‬‬
‫الگوی جملۀ اسميّه اين است‪:‬‬
‫مبتدا «اللّٰ ُه» ‪ +‬خبـر «يَـ ْغ ِف ُر و غا ِفر»‪.‬‬
‫«مبتدا» و «خبـر»‪ ،‬تقريباً همان «نهاد» و «گزاره» در دستور زبان فارسی هستند‪.‬‬
‫مبتدا‪ ،‬اسمی است که در ابتدای جمله می​آيد و دربارۀ آن خربی گفته می​شود‪.‬‬
‫خرب‪ ،‬بخش دوم جملۀ اسم ّيه است و دربارۀ مبتدا گزارشی میدهد‪.‬‬
‫شناخت اجزای جمله در ترجمه به ما کمک می​کند‪.‬‬

‫‪69‬‬
‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪:‬‬

‫ابـي‪ 1‬لِلْکَلِ ِ‬
‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬ ‫ـن الْ ُجملَ َة الْ ِفعل َّي َة َو ِااِل ْسم َّي َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬ ‫َع ِّي ِ‬
‫َ ْ ُ ُ َْ َ ّ‬
‫خدا برای مردم مثلها میزند‪.‬‬ ‫اس﴾ ا َل ّنور ‪35 :‬‬
‫رْضب اهلل اأْلمثال لِلن ِ‬
‫‪1‬ـ ﴿ي ِ‬
‫از دست دادنِ فرصت اندوه است‪.‬‬ ‫يل‬ ‫ُرص ِة غ َّ‬
‫ُص ٌة‪ .‬أم ُري الْمؤمن َني ع ٌّ‬ ‫‪2‬ـ إضا َعـ ُة الْف َ‬
‫گاهی مبتدا و خرب (نهاد و گزاره) و نيز فاعل و مفعول‪ ،‬صفت يا ٌ‬
‫مضافالیه می​گريند و‬
‫خودشان موصوف و مضاف می​شوند؛ مثال‪:‬‬
‫سينههای آزادگان گورهای رازهاست‪.‬‬ ‫ُصدو ُر ‪ْ 2‬اأْلَحـرا ِر‪ 3‬قُبـو ُر ْاأْلَسـرارِ‪.‬‬
‫ٌ‬
‫مضافاليه‬ ‫خرب‬ ‫ٌ‬
‫مضافاليه‬ ‫مبتدا‬

‫کشاور ِز کوشا درختان سيب میکارد‪.‬‬ ‫يَـز َر ُع الْف َّـاّل ُح الْ ُم ِج ُّد أَشجا َر التُّـفّـا ِح‪.‬‬
‫ٌ‬
‫مضافاليه‬ ‫فعل فاعـل صفت مفعول‬

‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪:‬‬

‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬


‫فعول ِفـي الْکَلِ ِ‬ ‫حاديث ثُ َّم َع ِّ ِنِّي الْ ُمبتَدَ أَ َو الْخ َ َ‬
‫َرَب َو الْفا ِع َل َو الْ َم َ‬ ‫َ‬ ‫تَرجِ ِم ْاأْلَ‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َْ ُ ُ ّ ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َْ َ َ ُ َْ ُ ُ ْ‬


‫ات کما تأکل انلار الـحطب‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪1‬ـ الـحسد یأکل الـحسن ِ‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫اهلل للْعباد َشيئا ً أَ َ‬
‫فض َل م َن الْ َ‬ ‫َ َ‬
‫قل‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬ ‫‪2‬ـ ما قس َم  ‪ِ ِ ِ ُ 4‬‬
‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ُ ََْ‬ ‫َُ ْ ْ‬ ‫َ َ‬
‫‪3‬ـ ثــمــــرة ال ِعل ِم إخالص العم ِل‪ .‬أم ُري الْمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬

‫‪...........................................................................................................................................‬‬
‫ابـي» فقط تعييـن نقش کلمه در جملــه است؛ ماننــد مبتدا‪ ،‬خرب‪ ،‬فــاعل‪ ،‬مفعول‪،‬‬ ‫‪1‬ــ منظور از « َع ِّيـنِ الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬
‫مضافاليه‪ ،‬صفت و ‪. ...‬‬ ‫ٌ‬
‫‪2‬ــ ُصدور ‪ :‬سینهها ‪3‬ــ أَحـرار‪ :‬آزادگان ‪4‬ــ ق ََس َم َو ق ََّس َم‪ :‬تقسیم کرد‬
‫‪70‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفت و گوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫( َم َع سائِ ِق َس ّيار ِة اْالُج َر ِة)‬
‫سائِ ُق َس ّيار ِة ْاأْلُج َر ِة‬ ‫َلسائِ ُ‬
‫ـح‬ ‫ا ّ‬
‫أَنا يف ِخد َم ِتـکُم‪ .‬تَفَضَّ لـوا‪.‬‬ ‫السائِ ُق‪ ،‬نُري ُد أَ ْن نَذ َه َب إلَی الْ َمدائِنِ ‪.‬‬
‫أَيُّ َها ّ‬
‫أَظُ ُّن الْ َمسافَـ َة َسب َعـ ًة و ث َالثيـ َن کيلو ِمرتا ً‪.‬‬
‫جيب؛ لِ َم تَذ َهبو َن إلَی الْ َمدائِنِ ؟‬
‫ناك؟‬ ‫ک َِم الْ َمسافَـ ُة ِمن بغدا َد ٰ‬
‫إلی ُه َ‬
‫َع ٌ‬
‫رسی؛ ِأِلَنَّـ ُه ال يَذ َه ُب إلَی الْ َمدائِنِ إاّلّ ق ٌ‬
‫َليل ِم َن‬ ‫ِيس َو ُمشا َه َد ِة طاقِ کِ ٰ‬ ‫لِزيا َر ِة َمرق َِد َسلام َن الْفار ِّ‬
‫ال ُّز ّوارِ‪.‬‬ ‫لِامذا َتتَ َع َّج ُب؟!‬
‫بات الْ ُم َق َّد َس ِة ِفـي الْ ُم ُدنِ زیار ٌة َمقبولَ ٌة لِلْ َجمیعِ! أَ ت َعر ُِف َمن ه َو‬ ‫َرَشفْـنا بِزيا َر ِة الْ َعتَ ِ‬ ‫يف الْبِدايَـ ِة ت َ َّ‬
‫ِيس أَ ْم ال؟‬ ‫َسلام ُن الْفار ُّ‬ ‫ْاأْلَربَ َعـ ِة کَربَال َء َو ال َّن َج ِف َو سا َم ّرا َء َو ال ِ‬
‫ْکاظم َّيـ ِة‪.‬‬
‫نت‪!1‬‬ ‫حس َ‬ ‫أَ َ‬ ‫بي‬
‫صحاب ال َّن ِّ‬
‫ِ‬ ‫نَ َعم؛ أَع ِرفُ ُه‪ ،‬إنَّ ُه ِم ْن أَ‬
‫َو َه ْل ل ََك َمعلوماتٌ َع ْن طاقِ کِ ٰ‬
‫رسی؟‬ ‫َو أَصلُ ُه ِمن إصفهان‪.‬‬
‫الساسان ّي َني ق ََبل‬ ‫لوك ّ‬ ‫أکيد؛ إنَّ ُه أَ َح ُد قُصو ِر الْ ُم ِ‬ ‫بِالتَّ ِ‬
‫ماشا َءاللّٰ ُه!‬
‫سالم‪ .‬قَد أَنشَ َد‪ 2‬شا ِعرانِ کَبريانِ قَصي َدت َـ ِني ِعن َد‬ ‫ْاإْل ِ‬
‫فيك !‬
‫‪3‬‬
‫با َر َك اللّٰ ُه َ‬ ‫َ‬
‫کرَب شُ عرا ِء‬‫حرُت ُّي ِمن أ َ ِ‬ ‫رسی‪ :‬الْ ُب ُ‬ ‫ُمشا َه َدتِهِام إيوا َن کِ َ‬
‫َمعلومات َُك کَثی َرةٌ!‬
‫خاقانـي‪ ،‬الشّ ا ِع ُر ْاإْليرا ُّين‪.‬‬
‫ٌّ‬ ‫الْ َع َر ِب‪َ ،‬و‬

‫‪1‬ــ أَ ْح َس ْن َت‪ :‬آفرين ‪2‬ــ َقدْ أَنْشَ دَ ‪ :‬رسوده است ‪3‬ــ با َركَ اللّهُ فيكَ ‪ :‬آفرين بر تو‬
‫‪71‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬‫ُناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪ :‬أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ‬
‫امت الْ ُمع َج ِم‪ ،‬ت ِ‬

‫‪1‬ـ طائِـ ٌر يَس ُک ُن ِفـي ْاأْلَماکِنِ الْ َمرتوک ِة يَـنا ُم ِفـي ال َّنها ِر َو يَخ ُر ُج ِفـي اللَّيلِ ‪...........‬‬

‫‪.....................‬‬ ‫ِسم الْ َحيَوانِ يُـ َح ِّرکُـ ُه غالِباً لِـطَر ِد الْ َح َرَش ِ‬
‫ات‪.‬‬ ‫لف ج ِ‬
‫‪2‬ـ ُعض ٌو َخ َ‬

‫‪.....................‬‬ ‫‪3‬ـ نَباتاتٌ ُمفي َد ٌة لِلْ ُمعالَ َجـ ِة نَستَفي ُد ِمنـها کَـ َدوا ٍء‪.‬‬

‫‪.....................‬‬ ‫عيش ِفـي الْبَـ ِّر َو الْام ِء‪.‬‬


‫‪4‬ـ طائِ ٌر يَ ُ‬

‫‪.....................‬‬ ‫‪5‬ـ َع َد ُم ُوجو ِد الضَّ و ِء‪.‬‬

‫‪.....................‬‬ ‫‪6‬ـ نَشـ ُر ال ّنورِ‪.‬‬

‫‪72‬‬
‫= ≠‬ ‫امت الْ ُم َرَتا ِدفَـ َة َوالْ ُم َتضا َّد َة‪.‬‬
‫ـن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّانـي‪ :‬عـ ِّي ِ‬

‫ِس ْلم ‪َ ......‬حرب‬ ‫اِستَطاعَ ‪َ ......‬ق َد َر‬


‫إحسان ‪ ......‬إسا َءة‬ ‫اِقتَـ َر َب ‪ ......‬اِب َت َع َد‬
‫َظالم ‪ ......‬ضياء‬ ‫نی ‪َ ......‬صن ََع‬
‫َب ٰ‬
‫ُنفا َية ‪ُ ......‬زبالَة‬ ‫َعدا َوة ‪َ ......‬صدا َقة‬
‫ُحج َرة ‪ُ ......‬غر َفة‬ ‫َغ ْيم ‪َ ......‬سحاب‬
‫َق ُر َب ‪َ ......‬ب ُع َد‬ ‫َينبوع ‪َ ......‬عني‬
‫ِمن َفض ِل َك ‪َ ......‬رجا ًء‬ ‫َف ِرح ‪َ ......‬حزين‬
‫جاهز ‪ِ ......‬‬
‫حارِض‬ ‫ِ‬ ‫ُغ َّصة ‪ُ ......‬حزْن‬

‫≠‬ ‫=‬

‫‪73‬‬
‫طلوب ِم ْنكَ ‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬اُک ُت ِب ْاس َم ک ُِّل صو َر ٍة ِفـي الْ َفرا ِغ‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬
‫ّاووس ‪ /‬ال ِْحربا ُء ‪ /‬الْبَ َق َر ُة‬
‫اب ‪ /‬الط ِ‬ ‫الْبَ ُّط ‪ /‬الْ ِک ِ‬
‫الب ‪ /‬الْ ُغر ُ‬

‫يُ ْر ِس ُل ‪ ..........‬أَخبا َر الْغابَ ِة‪َ .‬ذن َُب ‪َ ..........‬ج ٌ‬


‫ميل‪.‬‬ ‫تُ ْعطي ‪ ..........‬الْ َح َ‬
‫ليب‪.‬‬
‫ضافإلَي ِه‪................. :‬‬
‫اَلْ ُم َ‬ ‫اَلْ َم َ‬
‫فعول‪....................... :‬‬ ‫اَلْفا ِع َل‪...................... :‬‬

‫طي يَح َف ُظ ْاأْلَم َن بِـ ‪ ........ .....‬طائِـ ٌر َج ٌ‬


‫میل‪.‬‬ ‫الرُّش ُّ‬
‫ُّ‬ ‫‪ ........‬ذاتُ ُعيونٍ ُمتَ َح ِّرکَ ٍة‪.‬‬
‫اَلْ َخ َبـ َر‪.......................... :‬‬ ‫اَلْ ُمبتَ َدأَ‪....................... :‬‬ ‫َلص َفةَ‪.......................... :‬‬
‫ا ِّ‬

‫‪74‬‬
‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬ ‫ـن الْفا ِع َل َو الْ َم َ‬
‫فعول ِم َن الْکَلِ ِ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع ‪ :‬عـ ِّي ِ‬

‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫ََ‬ ‫‪١‬ـ ﴿فـأن َزل ُ‬‫َ‬ ‫َ َ ُ‪َ 1‬‬ ‫َ‬ ‫َ َْ َ‬
‫لـی رسو ِلـ ِه َو علـی المؤ ِمنني﴾ اَلْفَتح‪26 :‬‬
‫اهلل سکينتــه ع ٰ‬
‫َ‬
‫شاء ُ‬
‫اهلل﴾ اَألَعراف‪188 :‬‬ ‫رَضا ً ‪ّ 2‬إاّل ما َ‬
‫ك ِلـنَ ْفيس‏ َن ْفعا ً َو ال َ ّ‬
‫ْ ُ‬
‫‪2‬ـ ﴿ال أم ِل‬

‫َ َْ ُ‬ ‫﴿و َ‬
‫رَضب لـنا مثال َو ن ِ َ‬ ‫‪3‬ـ َ‬ ‫َ‬ ‫ََ ً‬ ‫َ َ َ‬
‫يِس خلقـه﴾ يس‪78 :‬‬

‫ً‬
‫﴿و ال يـظ ِل ُم ربـك أحـدا﴾ اَلْکَهف‪49 :‬‬
‫‪4‬ـ َ‬ ‫َ ُّ َ َ َ‬ ‫َ‬

‫‪5‬ـ ﴿يريد ُ‬
‫اهلل بک ُم الي َ‬
‫‪3‬‬ ‫ُْ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
‫رْس ﴾ اَلْبَ َق َرة‪185 :‬‬ ‫ِ‬

‫حاديث ال ّتال َي ِة‪.‬‬


‫ِ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪َ :‬ع ِّ ِنِّي الْ ُمبتَدَ أَ َو الْخ َ َ‬
‫َرَب ِفـي ْاأْلَ‬

‫ْ َ‬ ‫ََ‬ ‫َ‬
‫‪١‬ـ ا َّنلد    م علـی السکوت خ ٌ‬
‫ري ِم َن َّ‬ ‫َ‬ ‫ُّ‬ ‫َ َ ُ‪َ َ 4‬‬
‫انلدم علـی الکالم‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ِّ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫‪6‬‬ ‫‪2‬ـ أکبَ ُ‬
‫ـر الـحم ِق اإْلغراق يف المدح َو الـذم ‪َ .‬ر ُ‬
‫‪5‬‬
‫ِ‬
‫َّ َ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َ ِّ ُ ْ َ‬
‫ـر‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪3‬ـ سيـد القوم خا ِدمـهم فِـي السف ِ‬ ‫ِ‬
‫ُ َ ٌ‬
‫‪4‬ـ العل ُم َصيد‪َ ،‬و ال َ‬
‫‪7‬‬ ‫ْ‬ ‫ٌ‬ ‫َْ ْ‬
‫کتابة قيـد ‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫يـر‪َ .‬ر ُ‬
‫ُ ُ ِّ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َّ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪5‬ـ الصالة ِمفتاح لُک خ ٍ‬

‫‪1‬ــ َسکي َنة‪ :‬آرامش ‪2‬ــ ضَ ـ ّر‪ :‬زيان ‪3‬ــ يُ ْسـر‪ :‬آسانی ‪4‬ــ نَدَ م‪ :‬پشيامنی ‪5‬ــ ُح ْمق‪ :‬نادانی ‪6‬ــ َذ ّم‪ :‬نکوهش‬
‫‪7‬ــ َق ْيد‪ :‬بند‬

‫‪75‬‬
‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬
‫ابـي لِلْکَلِ ِ‬
‫السا ِد ُس‪ :‬تَرجِ ِم الْ ُج َم َل ال ّتال َي َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّ ِنِّي الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬

‫َ‬
‫َ ُ َ ّ َ ْ ِّ َ ْ َ ْ َ ُ َ ُ‬ ‫َ ْ‬
‫ـر َو تنسون أنفسکم﴾ اَلْ َب َق َرة‪44 :‬‬ ‫ابْل‬
‫‪1‬ـ ﴿أ تأمرون انلاس بِ ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫ْ َ‬ ‫َ ْ ً‪ّ 1‬‬
‫‪2‬ـ ﴿ ال يکلف ُ‬ ‫ُ َ ِّ ُ‬
‫اهلل نفسا إاّل ُوسعها ﴾ اَلْبَ َق َرة‪286 :‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫َ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ْ‬ ‫‪3‬ـ َ‬


‫صدر العا ِق ِل‪ ،‬صندوق ِرِس ِه‪ .‬ا َ ْإْلما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫َّ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ ُ َ‬
‫ُ‬ ‫ََْ‬ ‫‪4‬ـ ُ‬
‫ب‪ .‬ا َ ْإْلما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫حسن اأْلد ِب يسرُت قبح النس ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ‬ ‫‪5‬ـ َ‬
‫عداوة العا ِق ِل خري ِمن صداقـ ِة الـجا ِه ِل‪ .‬ا َ ْإْلما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ نَفْساً‪ :‬کسی‬

‫‪76‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر الْقُرآنِ ‪‬‬

‫اغات ِفـي ال َّتـر َجـ َمـ ِة الْفارِس َّي ِة‪.‬‬


‫کَ ِّملِ الْ َفر ِ‬
‫َ ُ َْ‬ ‫ُ ُّ َ ْ‬
‫وت﴾ ُآل ِعمران‪185 :‬‬
‫‪1‬ــ ﴿کـل نفس ذائِقـة الم ِ‬
‫ٍ‬
‫هر کسی چشندۀ ‪ .....................................‬است‪( .‬میميرد)‬
‫َ َْ‬ ‫َّ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َ َ َ َّ َ‬
‫رض﴾‬
‫ِ‬ ‫اأْل‬ ‫و‬ ‫ماوات‬
‫ِ‬ ‫الس‬ ‫ق‬
‫ِ‬ ‫ل‬‫خ‬ ‫في‬ ‫رون‬ ‫‪2‬ــ ﴿‪ ...‬و یتفک‬
‫و دربارۀ ‪ ..........................‬آسمانها و زمین ‪ ..........................‬؛‬
‫ً‬ ‫َ َْ َ ٰ‬ ‫َ َّ‬
‫باطال﴾‬
‫‪3‬ــ ﴿ربـنا ما خلقت هذا ِ‬
‫[و مى‏گویند‪ ]:‬ای پروردگار ما‪ ،‬اینها را بیهوده ‪ ..........................‬؛‬

‫َ َ ّ‬ ‫ُ ْ َ َ َ‬
‫ار﴾‬
‫‪4‬ــ ﴿سبحانك فـ ِقنا عذاب الن ِ‬
‫تو پاکی؛ ما را از شکنجۀ ‪ ..........................‬نگاهدار؛‬
‫َ‬ ‫ّ َ ََ َ ََْ ُ‬
‫ـه َو ما لِلظّا ِل َ‬ ‫َّ َ َ ُ ْ‬ ‫َ َّ‬
‫نصار﴾‬
‫ٍ‬ ‫أ‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫ـمین‬ ‫ت‬‫ی‬ ‫خز‬‫أ‬ ‫د‬ ‫ق‬ ‫ف‬ ‫ار‬‫الن‬ ‫ل‬
‫‪5‬ــ ﴿ربـنا إنـك من ت ِ‬
‫خ‬
‫ِ‬ ‫د‬
‫پروردگارا‪ ،‬هر که را تو به آتش افکنى‪ ،‬او را خوار ساخته‏اى‪ ،‬و ‪ ، ...............‬هیچ‬
‫‪ ..........................‬ندارند؛‬

‫َّ ُ َ َّ‬ ‫َْ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ َّ َ ْ ُ ً ُ‬


‫ـآمنا﴾‬ ‫یمان أن آ ِمنوا بِربِکم ف‬
‫‪6‬ــ ﴿ربنا إننا س ِمعنا مناديا ینادي ِلإْل ِ‬
‫ای پروردگار ما‪ ،‬قطعاً ما صداى پيام دهنده را ‪ ..........................‬که به ایمان‬
‫دعوت مى‏کرد که به پروردگارتان‪ ،‬ایمان بیاورید و ما ‪. ..........................‬‬
‫ُآل ِعمران‪193 :‬ــ‪191‬‬

‫‪77‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫ول َخلْقِ اللّٰ ِه‪،‬‬ ‫اِب َحثْ َعن ن ٍَّص قَصريٍ ِع ٍّ‬
‫لمي بِـاللُّغَـ ِة الْ َع َرب َّيـ ِة َح َ‬
‫ث ُ َّم تَر ِج ْمـ ُه إلَی الْفارِس َّي ِة‪،‬‬
‫ِيس‪.‬‬
‫بـي ــ فار ٍّ‬ ‫ُمستَعيناً بِـ ُمع َج ٍم َع َر ٍّ‬

‫ُب َحی َر ُة زَریبار يف َمدي َن ِة َمریوان بِـ ُمحا َفظَ ِة کُردستان‬

‫‪78‬‬
‫السا ِد ُس‬
‫ا ََّلد ْر ُس ّ‬

‫ْ‬ ‫َْ َْ‬ ‫ْ‬ ‫َ َْ َ َ َ َ‬


‫﴿و يسألونـك عن ِذی القرنيـ ِن‬
‫ُْ َ َْ َ َْ ُ ْ ُ ْ ً‬
‫قل سـأتلو عليـكم ِمنـه ِذكرا﴾ اَلْکَهف ‪83 :‬‬

‫و از تو دربارۀ ذوالقرنني یمپرسند‪،‬‬

‫بگو يادی از او بر شما خواهم خواند‪.‬‬


‫السا ِد ُس‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫ذوالْقَــرن ِ‬
‫َيــن‬
‫واس َعـ ًة‪ُ .‬ذکِ َر ْاس ُمـ ُه يف‬
‫ناط َق ِ‬
‫کا َن ذوالْقَرنَ ِني َملِکاً عا ِدالً م َو ِّحدا ً‪َ ،‬و کا َن يَ ْح ُک ُم َم ِ‬
‫الْقُرآنِ ‪.‬‬
‫‪ ‬ل ََّاَّم ْاستَ َق َّر ِت ْاأْلَوضا ُع لِذيالْقَرنَنيِ‪ ،‬سا َر َم َع َج ِ‬
‫يشـ ِه الْ َعظي َم نَ ْح َو الْ َم ِ‬
‫ناطقِ‬
‫اس يُ َر ِّحبو َن‬ ‫اس إلَی التَّ ْو ِ‬
‫حيد َو ُمحا َربَـ ِة الظُّل ِْم َو الْفَسا ِد‪ .‬فَـکا َن ال ّن ُ‬ ‫الْغَرب َّي ِة يَ ْد ُعو ال ّن َ‬
‫ِـسبَ ِب َعدالَ ِتـ ِه‪َ ،‬و يَطْلُبو َن ِم ْنـ ُه أَ ْن يَ ْح ُک َم َو يُدي َر شُ ؤونَـ ُهم‪َ ،‬حتَّی َو َص َل ٰ‬
‫إلی‬ ‫بِـ ِه يف َمسريِ ِه ب َ‬
‫ناط َق فيـها ُمستَنقَعاتٌ ميا ُهها ذاتُ رائِ َحـ ٍة کَري َهـ ٍة‪َ .‬و َو َج َد قُ ْر َب ٰه ِذ ِه الْ ُمستَنق ِ‬
‫َعات‬ ‫َم ِ‬
‫فاسدو َن َو ِم ْنـ ُهم صالِحونَ‪.‬‬ ‫قَ ْوماً ِم ْنـ ُهم ِ‬
‫فَـ َح َک َمـ ُهم بِالْ َعدالَـ ِة َو أَ ْصل ََح ال ِ‬
‫ْفاسدي َن ِمنـ ُهم‪.‬‬
‫يشـ ِه نَ ْح َو َّ‬
‫الرَّشقِ ‪.‬‬ ‫‪ ‬ث ُ َّم سا َر َم َع َج ِ‬
‫فَـأَطا َعـ ُه کَث ٌري ِم َن ْاأْلُ َم ِم َو ْاستَق َبلو ُه لِـ َعدالَ ِتـ ِه‪.‬‬
‫لی‬‫‪َ ‬و بَع َد ٰذلِ َك سا َر نَح َو الشَّ ام ِل‪َ ،‬حتَّی َو َص َل ِإ ٰ‬
‫ق ٍَوم يَسکُنو َن قُ ْر َب َمضيقٍ بَ َني َج َبل ِني ُمرت َ ِف َعنيِ‪ ،‬فَـ َر ٰ‬
‫أی‬
‫يشـ ِه َو أَعاملَـ ُه ّ‬
‫الصالِ َحـ َة‪،‬‬ ‫ٰهؤال ِء الْقَو ُم َعظَ َمـ َة َج ِ‬

‫‪80‬‬
‫ديد ِم ْن قَبيلَت ِني َوحشيَّتَيـنِ‬ ‫ُرصـ َة ِم ْن ُوصولِـ ِه؛ ِأِلَنَّـ ُهم کانوا يف َع ٍ‬
‫ذاب شَ ٍ‬ ‫فَـاغْـتَـ َنـ ُمـوا الْف َ‬
‫ت َسکُنانِ َورا َء تِ َلك الْجِبا ِل؛ فَـقالوا لَـ ُه‪:‬‬
‫فسدو َن يَه ُجمو َن َعلَينا ِم ْن ٰهذَا الْ َمضيقِ ؛ فَـ ُي َخ ِّربو َن‬
‫ِجال هاتَ ِني الْقَبيلَتَ ِني ُم ِ‬
‫إ َّن ر َ‬
‫أجوج‪.‬‬
‫أجوج َو َم ُ‬ ‫بُيوت َـنا َو يَن َهبـو َن أَموالَـنا‪َ ،‬و هاتانِ الْقَبيلَتانِ ُهام يَ ُ‬
‫ظيم‪َ ،‬حتّ ٰی ال يَستَطي َع‬ ‫غالق ٰهذَا الْ َمضيقِ ب َ‬
‫ِـس ٍّد َع ٍ‬ ‫نـك إِ َ‬‫لِذا قالوا لَ ُه‪ :‬نَ ْرجو ِم َ‬
‫الْ َعد ُّو أَن يَ ْه ُج َم َعلَينا ِمن ُه؛ َو نَح ُن نُسا ِع ُد َك يف َع َم ِل َك‪.‬‬
‫بَع َد ٰذلِ َك جاؤوا لَـ ُه بِـ َهدايا کَث َري ٍة‪ ،‬فَـ َرفَضَ ها ذوالقَرن ِني َو َ‬
‫قال‪:‬‬
‫َعطا ُء اللّٰ ِه َخ ٌري ِم ْن َعطا ِء َغريِ ِه‪َ ،‬و أَطل ُُب ِمنکُم أَ ْن ت ُسا ِعدونـي يف بِنا ِء ٰهذَا َّ‬
‫الس ِّد‪.‬‬
‫اس بِـ ٰذلِ َك کَثيـرا ً‪.‬‬‫فَر َِح ال ّن ُ‬
‫حاس‪ ،‬فَـ َوضَ َعـ ُهام يف ٰذلِ َك الْ َمضيقِ َو‬ ‫أَ َم َر ُهم ذوالْقَرنَ ِني بِـأَ ْن يَـأتوا بِـالْ َح ِ‬
‫ديد َو ال ُّن ِ‬
‫ديد‪ ،‬فَـأَ ْص َب َح َس ّدا ً قَويّـاً‪.‬‬
‫حاس َو َد َخ َل بَ َني الْ َح ِ‬
‫ذاب ال ُّن ُ‬ ‫أَشْ َعلُـوا ال ّنا َر َحتّ ٰی َ‬
‫أجوج‪.‬‬ ‫لی َع َملِـ ِه‪َ ،‬و تَ َخلَّصوا ِمن قَبيلَتَي يَ َ‬
‫أجوج َو َم َ‬ ‫الصا ِل َح َع ٰ‬
‫فَـشَ َک َر الْقَو ُم الْ َملِ َك ّ‬
‫لی ن ِ‬
‫َجاحـ ِه يف فُتوحاتِـ ِه‪.‬‬ ‫َو شَ َک َر ذوالْقَرنَ ِني َربَّـ ُه َع ٰ‬

‫‪81‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫خوشامد‬ ‫خواند‬ ‫به پيشواز رفت‬


‫کان ‪ُ ...‬ي َر ِّح َ‬
‫بون‬ ‫َ‬ ‫َتال‬ ‫اِستَق َب َل‬
‫می گفتند‬ ‫«أَ ْتلو‪ :‬میخوانم»‬ ‫(مصدر‪ :‬اِستِقبال)‬
‫زشت و ناپسند‬ ‫ارتش «جمع‪ُ :‬جيوش» َکريـه‬ ‫َج ْيش‬ ‫استقرار يافت‬ ‫اِس َت َق َّر‬
‫جنگيدن‬ ‫ُمحا َر َبـة‬ ‫آهن‬ ‫َحديد‬ ‫شعلهور کرد‬ ‫أَ ْش َع َل‬
‫مرداب‬ ‫ُمستَن َقع‬ ‫ويران کرد‬ ‫َخ َّر َب‬ ‫اصالح کرد‬ ‫أَ ْص َل َح‬
‫تنگه‬ ‫َمضيق‬ ‫ذوب شد‬ ‫ذاب‬
‫َ‬ ‫پريوی کرد‬ ‫أَطاعَ‬
‫مس‬ ‫ُنحاس‬ ‫نپذيرفت‬ ‫َر َف َض‬ ‫غنيمت شمرد‬ ‫اِغ َتن ََم‬
‫حرکت کرد‪ ،‬به راه‬
‫سمت‬
‫ِ‬ ‫َن ْح َو‬ ‫سا َر‬ ‫بسنت‬ ‫إِ ْغالق‬
‫افتاد‬
‫به تاراج ُبرد‬ ‫َنه ََب‬ ‫زندگی کرد‬ ‫َس َکنَ‬ ‫ساخنت‪ ،‬ساختامن‬ ‫ِبناء‬
‫َ‬
‫کان ‪...‬‬
‫رسيدن‬ ‫وُصول‬ ‫حکومت می کرد‬ ‫رهايی يافت‬ ‫َت َخ َّل َص‬
‫َي ْح ُکمُ‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫ـن َّ‬
‫َع ِّي ِ‬

‫ُرب َمضیقٍ ‪.................. .‬‬ ‫‪١‬ـ سا َر ذو الْقَرنَینِ نَح َو الشَّ ام ِل‪َ ،‬حتّ ٰی َو َص َل ٰ‬
‫إلی ق ٍَوم یَسک ُنو َن ق َ‬
‫اس إِلَی التَّ ِ‬
‫وحيد‪.................. .‬‬ ‫يشـ ِه نَ ْح َو الْ َج ِ‬
‫نوب‪ ،‬يَ ْد ُعو ال ّن َ‬ ‫‪2‬ـ سا َر ذوالْقَرنَ ِني َم َع َج ِ‬
‫‪..................‬‬ ‫‪3‬ـ قَب َِل ذوالْقَرنَيـنِ الْ َهدايَـا الَّتي جـا َء ال ّن ُ‬
‫اس بِـهـا‪.‬‬
‫‪..................‬‬ ‫ديد َو ْاأْلَ ِ‬
‫خشاب‪.‬‬ ‫السـ َّد بِـالْ َح ِ‬
‫نی ذوالْقَرنَ ِني َّ‬
‫‪4‬ـ بَ ٰ‬
‫‪..................‬‬ ‫أجوج ُمتَ َم ِّدنَتَيـنِ ‪.‬‬
‫أجوج َو َم َ‬
‫‪5‬ـ کان َْت قَبيلَتا يَ َ‬

‫‪82‬‬
‫اِعـلَمـوا‬
‫اَلْ ِف ُ‬
‫عل الْ َم ُ‬
‫جهول‬
‫در زبان فارسی برای مجهول کردنِ فعل از مشتق ِ‬
‫ّات مصدر ِ«شدن» استفاده میشود؛ مثال‪:‬‬
‫میزند‪ :‬زده می​شود‬ ‫زد‪ :‬زده شد‬
‫ديد‪ :‬ديده شد میبيند‪ :‬ديده می​شود‬
‫در جملۀ دارای فعل معلوم‪ ،‬فاعل معلوم است؛ ولی در جملۀ دارای فعل مجهول‪ ،‬فاعل‬
‫ناشناس میباشد؛ يعنی حذف شده است‪.‬‬
‫در جملۀ «نگهبان در را گشود‪ ».‬میدانيم فاعل نگهبان است؛‬
‫ولی در جملۀ «در گشوده شد‪ ».‬فاعل نامش ّخص است‪.‬‬
‫اکنون با فعل مجهول در دستور زبان عربی آشنا شويم‪.‬‬
‫غ ََس َل‪ :‬شُ سـت ‪ُ ‬غ ِس َـل‪ :‬شسته شد‬
‫َــق‪ :‬آفــريــد ‪ُ ‬خلِ َق‪ :‬آفريده شد‬
‫َخل َ‬
‫غس ُل‪ :‬شسته می​شود‬ ‫غس ُل‪ :‬میشويَد ‪ ‬يُ َ‬‫يَ ِ‬
‫يَخل ُُق‪ :‬میآفريند ‪ ‬يُخلَ ُق‪ :‬آفريده می​شود‬
‫در دستور زبان عربی هنگام مجهول شدنِ فعل حرکتهای آن تغييـر می​کند‪.‬‬
‫ُي ْکت َُب‪ :‬نوشته می​شود‬ ‫َي ْکت ُُب‪ :‬مینويسد‬ ‫ُک ِت َب‪ :‬نوشته شد‬ ‫َکت ََب‪ :‬نوشت‬
‫ُي ْ َ‬
‫رْض ُب‪ :‬زده می​شود‬ ‫َي ْ ِ‬
‫رْض ُب‪ :‬میزند‬ ‫ُ ِ‬
‫رُض َب‪ :‬زده شد‬ ‫َ َ‬
‫رَض َب‪ :‬زد‬
‫ِ‬
‫ُي َع َّر ُف‪ :‬شناسانده می​شود‬ ‫ُي َع ِّر ُف‪ :‬می شناساند‬ ‫عُ ّر َف‪ :‬شناسانده شد‬ ‫َع َّر َف‪ :‬شناساند‬
‫ُي ْنز َُل‪ :‬نازل می​شود‬ ‫ُي ْن ِز ُل‪ :‬نازل می​کند‬ ‫ُأ ْن ِز َل‪ :‬نازل شد‬ ‫أَ ْنز ََل‪ :‬نازل کرد‬
‫اِ ْست َْخ َد َم‪ :‬به کار گرفت ُا ْست ُْخ ِد َم‪ :‬به کار گرفته شد َي ْست َْخ ِد ُم‪ :‬بهکار میگیرد ُي ْست َْخ َد ُم‪ :‬بهکار گرفته میشود‬
‫تفاوت فعل معلوم و فعل مجهول را در مثالهای باال بيابيد‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫اِ ْخ َت ِرِبْ نَف َْسكَ ‪:‬‬

‫َین‪ ،‬ثُ َّم َع ِّ ِنِّي ْاأْلَ َ‬


‫فعال الْ َمجهولَ َة‪.‬‬ ‫الرَّشیف ِ‬ ‫تَرجِ ِم ْاآْل ِ‬
‫يات الْـ ُمبا َرک َة َو الْ َحدیث ِ‬
‫َین َّ‬

‫َ ُ‬ ‫ُ َ َْ‬ ‫َ‬ ‫ُ َ ُْ‬


‫﴿و إذا ق ِرئ القرآن فاست ِمعـوا لـه﴾ ا َ ْأْلَعراف‪204 :‬‬ ‫‪1‬ـ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫ُ‬
‫جرمون بِـسيـماهم﴾ ا َل َّرح ٰمن ‪41 :‬‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
‫‪2‬ـ ﴿يعرف الم ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ً‬ ‫ُ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬
‫‪3‬ـ ﴿خ ِلقَ اإْلنسان ضعيفا﴾ ا َل ِّنساء‪28 :‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫َْ ْ‬ ‫‪2‬‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُْ‬ ‫‪1‬‬ ‫ُّ‬


‫ثل العد ِل‪ .‬ا َ ْإْلما ُم َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫‪4‬ـ ما ع ِمر ِت البدلان بِ ِم ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫ُ َ ْ ُ َ ْ ُ َ‬ ‫َّ‬ ‫َْ ُ‬ ‫ُ َ ُ‬ ‫َّ َ َ‬


‫‪5‬ـ إن أ َّول ما حُیاسب بِـ ِه العبد‪ ،‬الصالة؛ ف ِإن ق ِبلت‪ ،‬ق ِبل ما ِسواها‪ .‬ا َ ْإْلما ُم الْبا ِق ُر‬
‫‪3‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫‪1‬ــ ما ُع ِّم َر ْت‪ :‬آباد نشد ‪2‬ــ بُلْدان‪ :‬شهرها‪ ،‬کشورها «مفرد‪ :‬بَلَد» ‪3‬ــ ِ‬
‫ماسواها‪ :‬جز آن‬
‫‪84‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫( َم َع َمسؤولِ ْاس ِتقبالِ ا ْل ُفندُ قِ )‬
‫‪1‬‬

‫سؤول ِاال ْس ِتقبالِ‬


‫َم ُ‬ ‫َلسائِ ُح‬
‫ا ّ‬
‫ما ه َو َرقَ ُم غُرفَ ِت َك؟‬ ‫فتاح غُرفَتي‪.‬‬ ‫َرجا ًء‪ ،‬أَ ِ‬
‫عطنـي‪ِ 2‬م َ‬
‫تَفَضَّ ْل‪.‬‬ ‫ِمئَتانِ َو ِعرشونَ‪.‬‬
‫أَعتَ ِذ ُر ِم َنك؛ أَعطَيتُ َك ث َالث َـ ِمئَ ٍة َو ث َالث َني‪.‬‬ ‫َيس ٰهذا ِم َ‬
‫فتاح غُرفَتي‪.‬‬ ‫َعفوا ً‪ ،‬ل َ‬

‫ِم َن ّ‬
‫السا ِد َس ِة َصباحاً إلَی الثّان َي ِة بَع َد الظُّهرِ؛‬ ‫أس‪ ،‬يا َحبيبي‪.‬‬ ‫ال بَ َ‬
‫ث ُ َّم يَأتـي زَميلـي بَعدي‪.‬‬ ‫هي سا َع ُة َدوا ِم َـك‪3‬؟‬
‫ما َ‬

‫صف َحتَّی التّ ِاس َع ِة ّإاّل ُربعاً؛‬ ‫اَلْفَطو ُر ِم َن ّ‬


‫السا ِب َع ِة َو ال ِّن ِ‬
‫اَلْغَدا ُء ِم َن الثّان َي َة َع ْرْش َة َحتَّی الثّان َي ِة َو ال ُّربعِ؛‬ ‫تی َموا ِع ُد‪ 4‬الْفَطو ِر َو الْغَدا ِء َو الْ َعشا ِء؟‬
‫َم ٰ‬
‫السا ِب َع ِة َحتَّی التّ ِاس َع ِة ّإاّل ُربعاً‪.‬‬
‫اَلْ َعشا ُء ِم َن ّ‬

‫ليب َو ُم َربَّی الْ ِمش ِم ِش‪.‬‬


‫شاي َو ُخبـ ٌز َو ُجب َن ٌة‪َ 5‬و زُب َد ٌة ‪َ 6‬و َح ٌ‬
‫ٌ‬ ‫َو ما ه َو طَعا ُم الْفَطورِ؟‬
‫ُر ٌّز َم َع َدجا ٍج‪.7‬‬ ‫َو ما ه َو طَعا ُم الْغَدا ِء؟‬
‫ُر ٌّز َم َع َمـ َرقِ ‪ 8‬با ِذنجانٍ ‪.‬‬ ‫َو ما ه َو طَعا ُم الْ َعشا ِء؟‬
‫ِب‪.‬‬
‫ال شُ ک َر َعلَی الْواج ِ‬ ‫أَش ُک ُر َك‪.‬‬

‫ؤول ِاال ْستِقبالِ ‪ :‬مسئول پذيرش ‪2‬ــ أَ ْع ِطني‪ :‬به من بده ‪3‬ــ دَوام‪ :‬ساعت کار ‪4‬ــ َموا ِعد‪ :‬وقتها‬
‫‪1‬ــ َم ْس ُ‬
‫‪ 8‬ــ َم َرق‪ :‬خورشت‬ ‫‪6‬ــ ُز ْبدَ ة‪ :‬کَره ‪7‬ــ دَجاج‪ :‬مرغ‬ ‫‪5‬ــ ُج ْب َنة‪ :‬پنري‬
‫‪85‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ِ‬
‫وضيحات ال ّتال َي َة؟‬‫ُناس ُب ال َّت‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪ :‬أَ ُّي کَلِ َم ٍة ِم ْن کَلِ ِ‬
‫امت الْ ُمع َج ِم‪ ،‬ت ِ‬

‫‪.................‬‬ ‫يف َو إظها ِر الْ َف َر ِح بِـ ِه‪.‬‬


‫َّهاب نَح َو الضَّ ِ‬
‫‪1‬ـ بِـ َمع َنی الذ ِ‬

‫‪.................‬‬ ‫‪2‬ـ َمجمو َعـ ٌة کَب َري ٌة ِم َن الْ ُجنو ِد لِل ِّد ِ‬
‫فاع َعنِ الْ َوطَنِ ‪.‬‬

‫‪.................‬‬ ‫‪3‬ـ َمکا ٌن يَـجتَ ِم ُع فيـ ِه الْام ُء زَمانـاً طَويالً‪.‬‬

‫‪.................‬‬ ‫‪4‬ـ ِفلِ ٌّز یُستَخ َد ُم في ِصنا َع ِة الْک َه َربا ِء‪.‬‬

‫‪.................‬‬ ‫‪5‬ـ َمکا ٌن بَـيـ َن َج َبلَيـنِ ‪.‬‬

‫امت ال ّتال َي ِة‪«.‬ث َالثُ کَلِ ٍ‬


‫امت زائِ َدةٌ»‬ ‫ناس َب ًة ِم َن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّانـي‪ :‬ضَ ْع ِفـي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫ذاب ‪ /‬تَ َخل ََّص ‪ُ /‬محا َربَ ِة ‪ /‬أَ ْصل ََح ‪ /‬کَری َه ٍة ‪ُ /‬م ِ‬
‫فسدو َن ‪َ /‬رف ََض ‪ /‬ا ُْس ُك ْن‬ ‫َ‬
‫تاب‪ 1‬م ْن َب ْعده َو ‪ ............‬فَ َأنَّ ُه َغ ٌ‬
‫فور َر ٌ‬
‫حيم﴾‬ ‫کم ُسوءا ً جِبَهالَة ُث َّم َ‬
‫َ ْ َ َ ْ ُ‬
‫‪1‬ـ ﴿من ع ِمل ِمن‬
‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫ا َ ْأْلَنعام‪54 :‬‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ‬
‫‪2‬ـ ﴿إن يأجوج َو مأجوج ‪ ............‬فِـي اأْل ِ‬
‫رض﴾ اَلْکَهف‪94 :‬‬

‫َ ُ َ ْ َ َّ َ‬ ‫َ َ‬
‫﴿و يا آدم ‪ ............‬أنت َو ز ْوجك الـجنـة﴾ ا َ ْأْلَعراف‪19 :‬‬
‫‪3‬ـ َ‬ ‫َُ‬

‫یشنَا الْ َق ُّ‬


‫وي ِلـ ‪ ...........‬أعدائِنا‪.‬‬
‫َ َ َ َ ُ‬
‫‪4‬ـ ذهب ج‬

‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ٰ ُ َ َ‬ ‫َْ َ‬ ‫َ َ َ‬


‫راحِئَ ٍ​​ة ‪. ............‬‬
‫عات میاهها ذات ِ‬
‫إیل مستنق ٍ‬ ‫نی‬
‫‪5‬ـ وصل ذوالقرن ِ‬

‫تاب‪ :‬توبه کرد‬


‫‪1‬ــ َ‬

‫‪86‬‬
‫حيح‪.‬‬
‫الص َ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪َ :‬ع ِّي ِن الْ َج َ‬
‫واب َّ‬

‫‪‬‬ ‫‪1‬ـ اَلْماضي ِمن «يَستَقب ُِل»‪ :‬اِستَقبَ َل ‪ ‬قَب َِل ‪ ‬أَقْبَ َل‬

‫يَتَ َف َّر ُق ‪ ‬يَ ْفتَر ُِق ‪ ‬يُ َف ِّر ُق ‪‬‬ ‫‪2‬ـ اَلْ ُمضا ِر ُع ِمن «فَ َّر َق»‪:‬‬

‫اِنْ ِغالق ‪ ‬إِغْالق ‪ ‬تَغْليق ‪‬‬ ‫‪3‬ـ اَلْ َمص َد ُر ِمن «أَ ْغل ََق»‪:‬‬

‫َعلِّموا ‪ ‬أَ ْعلِموا ‪ ‬اِ ْعلَموا ‪‬‬ ‫‪4‬ـ ا َ ْأْلَم ُر ِمن «ت ُ َعلِّمو َن»‪:‬‬

‫يُشَ ِّر ُف ‪ ‬يُضْ َر ُب ‪ ‬يُ ِ‬


‫حاس ُب ‪‬‬ ‫‪5‬ـ اَلْ ِف ُ‬
‫عل الْ َم ُ‬
‫جهول‪:‬‬

‫أُ ْخر َِج ‪ ‬يَ ْخ ُر ُج ‪ ‬يُ ْخ َر ُج ‪‬‬ ‫جهول ِم ْن يُ ْخر ُِج‪:‬‬


‫‪6‬ـ اَلْ َم ُ‬

‫‪‬‬ ‫َرف ََض ‪ ‬قَ ُر َب ‪ُ ‬ذکِ َر‬ ‫‪7‬ـ اَلْ ِف ُ‬


‫عل الْ َم ُ‬
‫جهول‪:‬‬

‫‪87‬‬
‫ات ال ّتال َيـ َة‪ ،‬ثُ َّم َع ِّ ِنِّي ْاأْلَ َ‬
‫فعال الْ َمجهولَـ َة‪.‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع ‪ :‬تَرجِ ِم الْ ِعبار ِ‬

‫هلل‬
‫دون ا ِ‬ ‫ِ‬
‫َ ُ َّ َّ َ َ ْ َ‬
‫عون م ْ‬
‫ن‬ ‫د‬ ‫ت‬ ‫ين‬ ‫اذَّل‬ ‫إن‬ ‫ـه‬ ‫ل‬ ‫عوا‬ ‫م‬ ‫اس ُرُض َب َمثَ ٌل فَ ْ‬
‫ـاستَ‬ ‫‪1‬ــ ﴿يا َأ ُّي َها ّ‬
‫انل ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪1‬‬ ‫ً‬ ‫ُ‬ ‫َْ َ ْ ُ‬
‫لن يـخلقوا ذبابا ﴾ اَلْ َح ّج‪73 :‬‬

‫‪.........................................................................................................................................‬‬

‫‪.........................................................................................................................................‬‬

‫ُ ْ ّ ُ ْ ُ َ ْ َ ْ ُ َ َ ُ ْ ً‪ُ َ 2‬‬
‫ـه ّ‬
‫ادل َ‬
‫ين﴾ ال ُّز َمـر‪11 :‬‬ ‫‪2‬ــ ﴿قل إنـي أ ِمرت أن أعبد اهلل مـخ ِلصا ل‬

‫‪..........................................................................................................................................‬‬

‫ُ‬ ‫ُْ‬ ‫ُْ َ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ ْ ََ‬


‫‪3‬ــ ﴿شه ُر رمضان اذَّلي أن ِزل في ِه القرآن﴾ اَلْ َب َق َرة‪185 :‬‬

‫‪.........................................................................................................................................‬‬

‫‪4‬ــ تُغ َْس ُل َمالب ُِس ال ّرياضَ ِة قَ ْب َل بِدايَ ِة الْ ُمسابَ ِ‬


‫قات‪.‬‬

‫‪........................................................................................................................................‬‬

‫باب صالَ ِة ِااِل ْم ِتحانِ لِـلط ُّّـاّل ِب‪.‬‬


‫‪5‬ــ يُ ْفتَ ُح ُ‬
‫‪........................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ لَ ْن يَـ ْخلُقوا ُذباباً‪ :‬مگسی را نخواهند آفريد‪2 .‬ــ ُم ْخلِـصاً‪ :‬در حالی که خالص گردانيدهام‪.‬‬

‫‪88‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر الْقُرآنِ ‪‬‬

‫الصحي َح َة‪.‬‬
‫َع ِّ ِنِّي ال َّتـر َجـ َمـ َة َّ‬
‫َ ً‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫خ ْر قَ ٌ‬
‫َْ َ‬ ‫َ ُّ َ َّ‬
‫وم َع َسی‏ أن يَکونوا خيرا‬
‫ٍ‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬
‫ِ‬ ‫وم‬ ‫س‬ ‫ي‬ ‫ال‬ ‫نوا‬ ‫ذين َ‬
‫آم‬ ‫َ‬ ‫‪1‬ــ ﴿يا أيها ال‬
‫م ُ‬
‫نـهم﴾‬ ‫ِ‬
‫ای کسانی که ايـمان آوردهايد‪ ،‬نباید مردمانی‪ ،‬مردمانی [دیگر] را ریشخند‬
‫باشند؛‬ ‫بهتر از خودشان‬ ‫کنند‪ ،‬شاید آنها خوب‬
‫َْْ‬ ‫َ ُ َ ُ‬
‫ـکم َو ال تَنابَ‬ ‫َ َْ‬
‫قاب﴾‬
‫ِ‬ ‫ل‬ ‫ـاأْل‬‫ِ‬ ‫ب‬ ‫زوا‬ ‫﴿و ال تل ِمزوا أنفس‬ ‫‪2‬ــ‬
‫و از خودتان ديگران عیب نگیرید‪ ،‬و به همدیگر‬
‫لقب لقب های زشت ندهید؛‬
‫ّ َ ِّ‬ ‫َ ً‬ ‫ْ‬
‫آمنُوا اجتَنِبوا کثيرا ِم َن الظن﴾‬ ‫‪3‬ــ ﴿يا َأ ُّي َها الَّ َ‬
‫ذين َ‬

‫ای کسانی که ایمان آوردهاید‪ ،‬به بسياری از گمانها اعتماد نکنيد‪.‬‬


‫؛‬ ‫از بسياری از گمانها دوری کنيد‪.‬‬
‫ً‬ ‫َ ََْ ْ َ ُ ُ‬ ‫ّ َ ِّ ْ ٌ َ َ َ َ‬ ‫َّ ْ َ‬
‫عضـکم بَعضا﴾‬ ‫ـج ّسسوا و ال يغتب ب‬ ‫‪4‬ــ ﴿إن َبعض الظن إثم و ال ت‬
‫است‪ ،‬و جاسوسی نکنید؛ و نباید‬ ‫زشت‬ ‫زيرا برخی گمانها گناه‬
‫کنيد؛‬ ‫غيبت ديگران همديگر‬‫ِ‬
‫َْ ً َ َ‬
‫ـکر ْهتُ ُ‬ ‫َ ُ ُّ َ َ ُ ُ َ ْ َ ْ ُ َ َ ْ َ َ‬
‫مـوه﴾‬ ‫ِ‬ ‫ف‬ ‫تا‬ ‫ي‬ ‫م‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫خيـ‬ ‫ـحب أحدکم أن يأکل لـحم أ‬ ‫‪5‬ــ ﴿أ ي ِ‬
‫آیا کسی از شما میخواهد دوست میدارد که گوشت برادرش را که‬
‫مردهاست بخورد بکَند ؟ [کاری که] آن را ناپسند میداريد‪.‬‬
‫اَلْ ُح ُجرات‪ 11 :‬و ‪12‬‬

‫‪89‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬
‫ديث أو ِشع ٍر أَو ک ٍ‬
‫َالم َجميلٍ ُمرتَب ٍِط بِال ِّن َع ِم ْاإْللٰه َّي ِة‪.‬‬ ‫اِب َحثْ َعن آيَ ٍة أ ْو َح ٍ‬

‫َْ ُُ َْ‬ ‫َ َ ْ َ َ َ َ َّ‬


‫س ِه﴾ ا َل َّن ْمل‪٤٠ :‬‬
‫﴿ومن شکر فإِنما یشکر ِلنف ِ‬

‫‪90‬‬
‫الساب ُِع‬
‫ا ََّلد ْر ُس ّ‬

‫َْ‬ ‫َ َ َ ُ َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ َّ‬


‫رض‬ ‫اأْل‬ ‫ـي‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫َ‬
‫و‬ ‫‪،‬‬‫ـك‬ ‫ـت‬ ‫ـم‬ ‫ـظ‬ ‫ع‬ ‫ء‬
‫ِ‬ ‫ـما‬ ‫الس‬ ‫ـي‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫ـذي‬ ‫أنـت ال‬
‫ِ‬
‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ـك‪َ ،‬‬‫ُ ْ َُ َ‬
‫ـحـار عـجـائِـبـك‪ .‬أَمي ُر الْ ُمؤ ِمني َن َع ٌّ‬
‫لـي‬ ‫ِ‬ ‫ـب‬
‫ِ‬ ‫ال‬ ‫ـي‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫و‬ ‫قـدرت‬
‫تو کسی هستی که بزرگیات در آسمان و توانـمندیات در زمين و‬

‫شگفتیهايت در درياهاست‪.‬‬
‫الساب ُِع‬
‫اَلدَّ ْر ُس ّ‬
‫ُ‬ ‫ْ‬
‫ـحـار َعـجـائِـبُـه ِمن ُدعا ِء الْ َجوشَ نِ الْکَبي ِر‬
‫ِ‬ ‫ـب‬ ‫َ ْ‬
‫يا مـن فِـي ال ِ‬
‫يُشا ِه ُد أَعضا ُء ْاأْلُس َر ِة ِفلْماً رائِعاً َعنِ الدُّلفينِ الَّذي أَن َق َذ إِنساناً ِم َن الْ َغ َرقِ ‪َ ،‬و‬
‫أَ ْو َصلَـ ُه إِلَی الشّ ِاطئِ ‪.‬‬
‫حا ِم ٌد‪ :‬ال أُ َص ِّد ُق؛ هذا أَم ٌر َع ٌ‬
‫جيب‪ .‬يُ َح ِّيـ ُرنـي ِج ّدا ً‪.‬‬
‫اإْلنسانِ ِفـي الْبِحارِ‪.‬‬ ‫ديق ْ ِ‬ ‫ْاأْلَ ُب‪ :‬يا َولَدي‪ ،‬لَ ْي َس َعجيباً‪ِ ،‬أِلَ َّن ال ُّدلفي َن َص ُ‬
‫الصديقِ ‪.‬‬
‫لی هذَا َّ‬ ‫عب! يا أَبـي‪َ ،‬ع ِّرفْـنا َع ٰ‬ ‫صا ِد ٌق‪ :‬ت َصديقُـ ُه َص ٌ‬
‫ات‪َ ،‬و َوزنُـ ُه‬ ‫اإْلنسانِ َعشْ َر َم ّر ٍ‬ ‫فوق َس ْم َع ْ ِ‬ ‫اَأْلْ َ ُب‪ :‬لَ ُه ذاکِ َر ٌة قَويَّـ ٌة‪َ ،‬و َس ْم ُعـ ُه يَ ُ‬
‫اإْلنسانِ تَقريباً‪َ ،‬و ه َو ِم َن الْ َح َي ِ‬
‫وانات اللَّبونَ ِة الَّتي‬ ‫يَبلُ ُغ ِض ْعفَي َوزنِ ْ ِ‬
‫ُرض ُع ِصغا َرها‪.‬‬‫ت ِ‬
‫َکـي يُ ِح ُّب ُمسا َع َد َة ْاإْلنسانِ ! أَ لَيْ َس کَ ٰذلِ َك؟‬ ‫إنَّـ ُه َحيَوا ٌن ذ ٌّ‬ ‫نورا‪:‬‬
‫قوط طائِ َر ٍة‬‫لی َمکانِ ُس ِ‬ ‫ُرش َدنا إِ ٰ‬ ‫أکيد‪ ،‬تَستَطي ُع ال َّدالفي ُن أَ ْن ت ِ‬ ‫لی؛ بِالتَّ ِ‬‫اَأْلْ َ ُب‪ :‬بَ ٰ‬
‫أَ ْو َمکانِ َغ َرقِ َسفي َن ٍة‪.‬‬
‫السل ِْم‪َ ،‬و تَک ِْش ُف ما تَ ْح َت‬ ‫رب َو ِّ‬ ‫تُ َؤ ّدي ال َّدالفي ُن َدورا ً ُم ِه ّماً ِفي الْ َح ِ‬ ‫اَأْلْ ُ ُّم‪:‬‬
‫شاف أَما ِکنِ‬‫اإْلنسا َن َعلَی اکْ ِت ِ‬ ‫الْما ِء ِم ْن َعجائِ َب َو أَسرارٍ‪َ ،‬و تُسا ِع ُد ْ ِ‬
‫ت َ َج ُّمعِ ْاأْلَ ِ‬
‫سماك‪.‬‬

‫‪92‬‬
‫کات َجماعيَّـ ًة؛ فَـ َه ْل َتتَ َکلَّ ُم َمعاً؟‬ ‫صا ِد ٌق‪َ :‬رأَيْ ُت ال َّدالفي َن تُ َؤ ّدي َح َر ٍ‬
‫نَ َعم؛ قَ َرأتُ في َموسو َعـ ٍة ِعلْم َّيـ ٍة أَ َّن الْ ُعلَما َء يُ َؤکِّدو َن أَ َّن ال َّدالفيـ َن‬ ‫ا َ ْأْلُ ُّم‪:‬‬
‫صوات ُم َع َّي َنـ ٍة‪َ ،‬و أَنَّـها تُ َغ ّني کَـالطُّيورِ‪،‬‬
‫خدام أَ ٍ‬ ‫ِـاس ِت ِ‬ ‫ت َْستَطي ُع أَ ْن َتتَ َکلَّ َم ب ْ‬
‫َـاأْلَطفا ِل‪َ ،‬و ت َْص ِف ُر َو ت َض َح ُك ک ْ ِ‬
‫َـاإْلنسانِ ‪.‬‬ ‫َو تَبکي ک ْ‬
‫َه ْل لِلدَّالفينِ أَعدا ٌء ؟‬ ‫نورا‪:‬‬
‫َحس ُب ال َّدالفي ُن َس َم َك الْ ِق ْر ِش َعد ّوا ً لَـها‪ ،‬فَـ ِإذا َوقَ َع نَظَ ُرها‬ ‫أکيد‪ ،‬ت َ‬ ‫ا َ ْأْلَ ُب‪ :‬بِالتَّ ِ‬
‫ِـسر َعـ ٍة َحولَـها‪َ ،‬و تَض ِربُـها بِـأُنو ِفـ َها‬ ‫لی َس َم َک ِة الْ ِق ْر ِش‪َ ،‬تتَ َج َّم ُع ب ُ‬ ‫َع ٰ‬
‫الْحا َّد ِة َو تَقتُلُـها‪.‬‬
‫اإْلنسا َن َح ّقاً؟‬‫َو َهل يُ ِح ُّب ال ُّدلفي ُن ْ ِ‬ ‫نورا‪:‬‬
‫ا َ ْأْلَ ُب‪ :‬نَ َعم؛ تَعالَي نَق َرأْ هذَا الْ َخ َب َر ِفي ْاإْلن ِترنِت‪َ ... :‬س َح َب تَ ّيا ُر الْما ِء َر ُجالً‬
‫قال ال َّر ُج ُل‪َ :‬رفَ َعـني شَ ي ٌء بَغتَـ ًة‬ ‫إلَی ْاأْلَعماقِ ب ِِش َّد ٍة‪َ ،‬و بَع َد نَجاتِ ِه َ‬
‫علی بِـق َّو ٍة‪ ،‬ث ُ َّم أَ َخذَنـي إلَی الشّ ِاطئِ َو لَ ّما َع َز ْم ُت أَن أَش ُک َر‬ ‫إلَی ْاأْلَ ٰ‬
‫يت ُدلفيناً کَبيرا ً يَق ِف ُز قُربـي ِفي‬ ‫ُمن ِقذي‪ ،‬ما َو َجدْتُ أَ َحدا ً‪َ ،‬ولٰ ِک ّني َرأَ ُ‬
‫الْما ِء بِـ َف َر ٍح‪.‬‬
‫سماك نِع َمـ ٌة َعظي َمـ ٌة‬ ‫إ َّن الْ َبح َر َو ْاأْلَ َ‬ ‫ا َ ْأْلُ ُّم‪:‬‬
‫ِم َن اللّٰ ِه‪.‬‬
‫سول اللّٰ ِه ‪:‬‬ ‫قال َر ُ‬ ‫َ‬
‫ٌَ‬ ‫لنَ َظ ُر في ثَالثَ ِة أَ َ‬
‫شیاء ِعبادة‪:‬‬
‫َ ّ‬
‫ا‬
‫ْ‬
‫لنَ َظ ُر فـي ال ُم َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬
‫صح ِف‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ا‬
‫ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ ُ‬
‫ین‪،‬‬
‫و النظر في وج ِه الوا ِلد ِ‬
‫حر‪.‬‬ ‫َْ‬ ‫َ َّ َ ُ‬
‫و النظر ِفـي الب ِ‬

‫‪93‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫برابر‬
‫ِ‬ ‫ِضعف‬ ‫جمع شد‬ ‫ايفا کرد‪ ،‬منجر شد تَ َج َّم َع‬ ‫أَد ّٰی‬
‫«ضع َفنيِ‪ :‬دو برابر»‬
‫پرندگان «مفرد‪ :‬طَري»‬ ‫طُيور‬ ‫جريان‬ ‫تَ ّيار‬ ‫راهناميی کرد‬ ‫أَرشَ دَ‬
‫مع ّرفی کرد‬ ‫ف‬
‫َع َّر َ‬ ‫گروهی‬ ‫امعـي‬
‫َج ّ‬ ‫أَ ْرضَ َع شري داد‬
‫تصميم گرفت‬ ‫َع َز َم‬ ‫تيز‬ ‫حا ّد‬ ‫أَ ٰ‬
‫عـلی باال‪ ،‬باالتر‬
‫آواز خوانْد‬ ‫َغ ّن ٰی‬ ‫دلفنيها‬ ‫دَالفني‬ ‫َـق انفاق کرد‬ ‫أَنْف َ‬
‫پريد‪ ،‬جهش کرد‬ ‫َق َف َز‬ ‫نقش‬ ‫أُنوف بينیها «مفرد‪ :‬أَنف» َد ْور‬
‫پستاندار‬ ‫لَبونَـة‬ ‫حافظه‬ ‫ذا ِک َرة‬ ‫َأ َ‬
‫وص َل رسانيد‬
‫همنيطور‬ ‫کَ ٰذلِكَ‬ ‫جالب‬ ‫بِحار درياها «مفرد‪ :‬بَ ْحر» را ِئـع‬
‫نجاتدهنده‬ ‫ُمن ِقذ‬ ‫َس َمكُ الْ ِق ْر ِش کوسه ماهی‬ ‫گريه کرد‬ ‫کی‬
‫بَ ٰ‬
‫ساحل «جمع‪ :‬شَ ِ‬
‫واطئ»‬ ‫شاطئ‬‫ِ‬ ‫رسيد‬ ‫َبلَ َغ‬
‫َموسو َعة دانشنامه‬
‫سوت زد‬ ‫َص َف َر‬ ‫آری‬ ‫لی‬
‫بَ ٰ‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫ـن َّ‬
‫َعـ ِّي ِ‬

‫‪...............‬‬ ‫ُرض ُع ِصغا َرها‪.‬‬ ‫وانات اللَّبونَـ ِة الَّتي ت ِ‬ ‫‪١‬ــ ا َل ُّدلفيـ ُن ِم َن الْ َح َي ِ‬
‫‪...............‬‬ ‫السل ِْم‪.‬‬
‫رب َو ِّ‬ ‫رش َدورا ً ُم ِه ّماً ِفي الْ َح ِ‬ ‫‪٢‬ــ يُ َؤ ّدي َس َم ُك الْ ِق ِ‬
‫‪...............‬‬ ‫فوق َس ْم َع الدُّلفينِ َعشْ َر َم ّر ٍ‬
‫ات‪.‬‬ ‫‪٣‬ــ َس ْم ُع ْاإْلنسانِ يَ ُ‬
‫‪...............‬‬ ‫ ‬‫اإْلنسانِ ِفـي الْبِحارِ‪.‬‬ ‫ديق ْ ِ‬‫رش َص ُ‬ ‫‪٤‬ــ َس َم ُك الْ ِق ِ‬
‫‪...............‬‬ ‫ ‬ ‫‪٥‬ــ َس َم ُك الْ ِق ْر ِش َعد ُّو الدَّالفيـنِ ‪.‬‬
‫‪...............‬‬ ‫ ‬ ‫نـوف حا َّدةٌ‪.‬‬‫‪٦‬ــ لِلدَّالفيـنِ أُ ٌ‬

‫‪94‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫اَلْجا ُّر َو الْ َمجرو ُر‬
‫در زبان فارسی به حروفی مانند «به‪ ،‬برای‪ ،‬بر‪ ،‬در‪ ،‬از» حروف اضافه و در عربی حروف‬
‫جر میگويند‪.‬‬
‫لی ‪ ،‬بِـ ‪ ،‬لِـ ‪َ ،‬ع ْن ‪ ،‬کَـ » در دستور زبان عربی «حروف جر»‬ ‫إلی ‪َ ،‬ع ٰ‬‫به حروف « ِم ْن ‪ ،‬في ‪ٰ ،‬‬
‫میگويند‪ .‬اين حروف به همراه کلمۀ بعد از خودشان معنای جمله را کاملتر میکنند‪.‬‬
‫مثال‪ِ :‬م ْن قَريَـ ٍة ‪ ،‬في الْغابَـ ِة ‪ ،‬إلَی الْ ُم ْسلِميـ َن ‪َ ،‬علَی الْوالِ َديْـنِ ‪ ،‬بِـالْحا ِفلَـ ِة ‪ ،‬لِلّٰ ِه ‪َ ،‬ع ْن‬
‫نَف ِْسـ ِه ‪ ،‬کَـ َج َبلٍ‬
‫به حرف جر‪ ،‬جا ّر و به اسم بعد از آن مجرور و به هر دو اينها «جار و مجرور» میگويند‪.‬‬

‫أَ َه ُّ‬
‫ـم َمعاني ُح ِ‬
‫روف الْ َج ِّر‬
‫ِم ْن از‬
‫ّ َ‬ ‫ّ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬
‫ـحبون﴾ ُآل ِعمران‪92 :‬‬
‫﴿‪ ...‬حت ٰی تن ِفقوا ِمما ت ِ‬
‫تا انفاق کنيد از آنچه دوست میداريد‪ِ ( .‬م ّما = ِم ْن ‪ +‬ما)‬
‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ساور ِمن فِـضـ ٍة﴾ ا َ ْإْلنسان ‪21 :‬‬
‫﴿‪ ...‬أ ِ‬
‫دستبندهايی از جنس نقره‬
‫ِم ْن ُهنا ٰ‬
‫إلی ُه َ‬
‫ناك‪ :‬از اينجا تا آنجا‬
‫در‬ ‫يف‬
‫ً‬ ‫َ‬ ‫َْْ‬ ‫َ ََ َ ُ ْ‬ ‫َ َّ‬
‫هو الـذي خلق لکـم ما فِـي اأْلر ِض جـمـيـعا﴾ اَلْ َب َق َرة ‪29 :‬‬ ‫﴿‬
‫او کسی است که همۀ آنچه را در زمين است برايتان آفريد‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫َ َّ‬
‫رهايی در راستگویي است‪.‬‬ ‫دق‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫الص ِ‬
‫الـنجـاة فِـي ِ‬
‫‪95‬‬
‫إل ٰی(إلَی) به ‪ ،‬به سوی ‪ ،‬تا‬
‫َْ‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫َ ً‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ‬ ‫ُ‬
‫قصی﴾ ا َ ْإْلسراء ‪1 :‬‬
‫سج ِد اأْل ٰ‬
‫سج ِد الحرام إلى الم ِ‬
‫بدهِ لیال ِمن الم ِ‬
‫﴿سبحان الذي أسری بِـع ِ‬
‫ِ‬
‫پاک است کسی که بندهاش را در شبی از مسجد الحرام به سوی مسجد االقصی حرکت داد‪.‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُْ ْ‬ ‫َ َ ْ َ ْ َ‪ََ َ ْ َ َْ َ َْ َ ْ َ َْ ً َْ ُ ْ َ َ 1‬‬
‫لی طعا ِمك‬
‫عام فانظر ِإ ٰ‬
‫ٍ‬ ‫ة‬ ‫﴿قال کم ل ِبثت قال ل ِبثت يوما أو بعض يومٍ قال بل ل ِبثت ِمائ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫َو شرابِك﴾ اَلْ َب َق َرة‪259 :‬‬
‫گفت‪« :‬چقدر درنگ کردی؟» گفت‪« :‬یک روز یا بخشی از یک روز‪ ».‬گفت‪« :‬نه‪،‬‬
‫بلکه صد سال درنگ کردی؛ به خوراکت و نوشیدنیات بنگر‪».‬‬
‫کا َنالْف َّاّل ُحيَع َم ُلفيالْ َمز َر َع ِة ِم َن َّ‬
‫الصبا ِحإلَیاللَّيلِ‪.‬کشاورزازصبحتاشبدرمزرعهکارمیکرد‪.‬‬

‫َعل ٰی ( َعلَی) بر ‪ ،‬رویِ ‪ ،‬به زیانِ‬

‫ـهم‪َ .‬ر ُ‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ ّ ُ‬
‫مردم بر دين پادشاهانشان هستند‪.‬‬ ‫سول اللّٰ ِه‬ ‫دين ملو ِک ِ‬
‫لی ِ‬‫الناس ع ٰ‬
‫َََ‬ ‫َ َّ ّ‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫ََ ُ‬
‫ـإن َربـي بعثـنـي بِـها‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫خالق؛ ف ِ‬
‫ِ‬ ‫کـار ِم اأْل‬
‫عليکـم بِـم ِ‬
‫‪2‬‬

‫به صفات برتر اخالقی پایبند باشید؛ زيرا پروردگارم مرا به خاطر آن فرستاده است‪.‬‬
‫َ‬ ‫ٌ ََ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ٌ َ َ‬‫الـد ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ‬
‫ـومان؛ يـوم لـك و يـوم عليـك‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬ ‫ِ‬ ‫هر ي‬
‫روزگار دو روز است؛ روزی به سودت و روزی به زيانت‪.‬‬
‫اَلْ َحقي َب ُة َعلَی الْ ِمنضَ َد ِة‪ .‬کيف روی ميز است‪.‬‬
‫بِـ به وسيلۀ ‪ ،‬در‬
‫َْ َ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ ُّ َ ْ َ ْ ُ َّ‬ ‫ْ ْ‬
‫﴿ ِاق َرأ َو ربك اأْلک َرم الذي عل َم بِالقلم﴾ اَلْ َعلَق ‪ 3 :‬و ‪4‬‬
‫ِ‬
‫بخوان و پروردگارت گرامیترين است؛ همان که به وسيلۀ قلم ياد داد‪.‬‬
‫در﴾ ُآل ِعمران ‪ 123 :‬و خدا شما را در [جنگ] بدر ياری کرد‪.‬‬ ‫َ ََ َ َ َُ ُ ُ َ‬
‫﴿و لقد نصرکم اهلل بِـب ٍ‬
‫‪١‬ــ َکم َل ِب ْث َت؟‪ :‬چقدر درنگ کردهای؟ منظور این است که «چه مدّتی در اینجا به رس بردهای؟»‪.‬‬
‫‪2‬ــ « َعلَيکُم» اصطالحی است که از معنای «جار و مجرور» خارج شده و معنای فعل يافته است‪.‬‬
‫‪96‬‬
‫لِـ برای ‪ ،‬از آنِ (ما ِل) ‪ ،‬داشتـن‬
‫َْ‬ ‫َّ‬ ‫َُ‬
‫ماوات َو ما فِـي اأْل ِ‬
‫رض﴾ ا َل ِّنساء ‪171 :‬‬ ‫ِ‬ ‫﴿له ما فِـي الس‬
‫آنچه در آسمانها و زمين است‪ ،‬از آنِ اوست‪.‬‬
‫ْ ُ ُ‬
‫ِلـکـل ذنب توبة إاّل َ‬ ‫َ ٌَ ّ‬ ‫ُ ّ َ‬
‫سوء الـخل ِق‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫هر گناهی جز بداخالقی توبه دارد‪.‬‬
‫َ َ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َ ُ‬
‫دين‪ ﴾1‬اَلْکا ِفرون ‪6 :‬‬
‫﴿لکم دينکم و لي ِ‬
‫دين شما از آنِ خودتان و دين من از آنِ خودم‪.‬‬
‫لِماذا َر َج ْع َت؟ ــ لِـأَنّـي ن ُ‬
‫َسيت ِمفتاحي‪ .‬برای چه برگشتی؟ ــ برای اينکه کليدم را‬
‫فراموش کردم‪.‬‬
‫َع ْن از ‪ ،‬دربارۀ‬
‫َّ ّ‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫َّ ْ َ َ َ ْ‬ ‫ََُْ‬ ‫َّ‬
‫﴿ َو هو الذي يقبل التوبة عن ِعبا ِد ِه َو يعفو ع ِن الس ِي ِ‬
‫ئات ‪ ﴾...‬ا َلشّ ٰ‬
‫وری ‪25 :‬‬

‫او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و از بدیها درمیگذرد ‪...‬‬


‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َ ّ‬ ‫َ ّ‬ ‫َ ََ َ‬
‫﴿ َو إذا سألـك ِ‬
‫عـبادي عـنـي فإنـي قريب ‪ ﴾...‬البقرة‪186 :‬‬

‫و اگر بندگانم از تو دربارۀ من بپرسند‪ ،‬قطعاً من [به آنان] نزديکم‪.‬‬


‫ِ‬
‫مانند‬ ‫کَـ‬
‫ُ َّ‬ ‫َ‬
‫لی غيرهِ کـفضل الن ّ‬
‫بي ع ٰ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َ‬
‫لی أم ِتـ ِه‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫فضل العال ِ ِم ع ٰ ِ‬
‫ِ‬
‫برتریِ دانشمند بر غیر خود مانند برتریِ پيامبر بر ا ّمت خودش است‪.‬‬

‫امت الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬ ‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪َ :‬ع ِّ ِنِّي الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬
‫ابـي لِلْکَلِ ِ‬
‫َْ ْ ُ َ ُ ُ َ َ َ َ َ ُ ُ ْ َ‬ ‫َْ ْ ُ َ ٌ َ ْ‬
‫ـمـال‪ .‬ال ِعلم يـحرسـك و أنت تـحرس المال‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬ ‫ِ‬ ‫‪١‬ـ ال ِعلم خير ِمن ال‬
‫َْ‬ ‫ُْ‬
‫رض ‪ ﴾...‬اَلْ َعنکَبوت‪20 :‬‬
‫‪٢‬ـ ﴿قل سيـروا ِفي اأْل ِ‬
‫دین‪ :‬دیني (دین من)‬
‫‪1‬ــ ِ‬
‫‪97‬‬
‫نونُ الْوِقاي ِة‬
‫کلمات «يُـ َح ِّيـ ُرنـي» و «أَ َخذَنـي» را مشاهده کرديد‪.‬‬
‫ِ‬ ‫در متن درس‪،‬‬
‫وقتی که فعلی به ضمير «ي» متّصل میشود‪ ،‬نون وقايه بين فعل و ضمير‬
‫واقع میشود‪.‬‬
‫اِ ْرفَ ْعـنـي‪ :‬مرا باال ببر‪.‬‬ ‫مثال‪ :‬يَع ِرفُـنـي‪ :‬مرا میشناسد‪.‬‬
‫يُ َح ِّيـ ُرنـي‪ :‬مرا حيران میکند‪.‬‬ ‫أَ َخذَنـي‪ :‬مرا بُرد‪.‬‬

‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪ :‬تَ ْرجِ ْم ٰه ِذ ِه الْ ُج َم َل‪.‬‬


‫َّ‬
‫‪١‬ــ ﴿رب اجعلنـي م َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َْ‬ ‫َ ّ‬
‫قیم الصال ِة﴾ إبراهيم ‪40 :‬‬ ‫ِ‬
‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫َ َ ُ‬ ‫َ ِّ ْ‬ ‫َ َّ ْ َ‬
‫‪2‬ــ الله ّم انفعني بِـما علمتني‪َ ،‬و علمني ما ينفعني‪َ .‬ر ُ‬
‫َ ّّٰ ُ َ ْ َ ْ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫َ َْ‬
‫ـرنـي بِـإقامـ ِة الفرائِ ِض‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫اس َکما أَ َم َ‬ ‫ّ‬ ‫ُ‬
‫ـرنـي بِـمدارا ِة الن ِ‬ ‫اهلل أَ َم َ‬
‫إن َ‬ ‫َّ‬
‫‪3‬ــ‬
‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ً‬ ‫ْ ْ‬ ‫ً‬ ‫ْ ْ‬ ‫ً‬ ‫َ ّّٰ َ ْ ْ َ‬
‫‪4‬ــ الل ُه ّم اج َعلني شکورا‪َ ،‬و    اج َعلني َصبورا‪َ ،‬و    اج َعلني في َعيني َصغيرا َو في‬
‫َ ً‬
‫اس کبيرا‪َ .‬ر ُ‬
‫َ ُْ ّ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ِ‬ ‫الن‬ ‫أعي ِن‬
‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫‪........................................................................................................................‬‬

‫‪98‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫( َم َع ُمشر ِِف‪ 1‬خَدَ ِ‬
‫مات الْ ُفندُ قِ )‬
‫سؤول ِااِلس ِتقبالِ‬
‫َم ُ‬ ‫َلسائِ ُح‬
‫ا ّ‬
‫مات غ ِ‬
‫ُرف الْفُن ُدقِ ‪.‬‬ ‫رش ُف َخ َد ِ‬ ‫َلسيِّـ ُد ِد َم ّ‬
‫شقـي ُم ِ‬ ‫ا َّ‬ ‫سؤول ت ِ‬
‫َنظيف‪ 2‬الْ ُغ َر ِف‬ ‫َعفوا ً؛ َمن ه َو َم ُ‬
‫هي الْ ُمش ِکلَ ُة؟‬ ‫َما َ‬ ‫َو ال ِْح ِ‬
‫فاظ َعلَيها؟‬
‫سرَت ْح؛ َسـأَت َِّص ُل‪ 3‬بِالْ ُم ِ‬
‫رشف‪.‬‬ ‫أَعتَ ِذ ُر ِم َنك؛ َرجا ًء‪ ،‬اِ َ ِ‬ ‫َيس ِت الْ ُغ َر ُف نَظي َف ًة‪ ،‬و فيها نَوا ِق ُص‪.‬‬
‫ل َ‬
‫رش ُف َم َع ُم َه ِند ِس ّ‬
‫الصيانَ ِة‪.4‬‬ ‫رش ِف َو يَأتِـي الْـ ُم ِ‬
‫سؤول ِااِل ْس ِتقبا ِل يَتَّ ِص ُل بِالْ ُم ِ‬
‫َم ُ‬
‫َلسائِ ُح‬
‫ا ّ‬ ‫ف خَدَ ِ‬
‫مات الْ ُفندُ قِ‬ ‫رش ُ‬
‫ُم ِ‬

‫َيس ْت غُرفَتي َو ُغ َر ُف ُز َماليئ نَظي َف ًة‪ ،‬و فيـها نَوا ِق ُص‪.‬‬


‫ل َ‬ ‫هي الْ ُمش ِکلَ ُة‪ ،‬يا َحبيبي؟!‬
‫ما َ‬

‫ولی َرَسي ٌر ‪َ 5‬مکسو ٌر‪،‬‬ ‫ِفـي الْغُرفَ ِة ْاأْل ُ ٰ‬ ‫َسـ َيأتـي ُع ّاّم ُل التَّ ِ‬
‫نظيف‪،‬‬
‫َو ِفـي الْغُرفَ ِة الثّانيَ ِة َرَششَ ٌف‪ 6‬نا ِق ٌص‪،‬‬
‫َو َما الْ ُمش ِکالتُ ْاأْلُ ٰ‬
‫خری؟‬
‫َو ِفـي الْغُرفَ ِة الثّالِثَ ِة الْ ُم َکيِّ ُف ال یَع َم ُل‪.‬‬
‫نَعتَ ِذ ُر ِمنکُم‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫تَسلَ ُم َعي ُن َك!‬
‫َسـ ُن َصل ُِّح ک َُّل َيَش ٍء ب ُِرُس َع ٍة؛ َع ٰ‬
‫لی َعيني‪.‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪1‬ــ ُم ْرْشِف‪ :‬مدير داخلی ‪2‬ــ تَنظيف‪ :‬پاکيزگی ‪3‬ــ أَت َِّص ُل‪ :‬تـامس میگيـرم ‪4‬ــ صيانَة‪ :‬تعميـرات ‪5‬ــ َرَسير‪ :‬تخت‬
‫‪ 8‬ــ تَسل َُم َعی ُنكَ ‪ :‬چشمت سامل باشد‬ ‫‪7‬ــ ن َُصل ُِّح‪ :‬تعميـر میکنيم‬ ‫‪6‬ــ َرَششَ ف‪ :‬مالفه‬
‫‪99‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫ب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِقعِ‪  .‬‬
‫الصحي َح ِة َح َس َ‬
‫الصحي َح َة َو غَي َر َّ‬
‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪َ :‬ع ِّي ِ‬
‫‪١‬ــ ِعن َدما يَنق َِط ُع تَـ ّيـا ُر الْکَه َربا ِء ِفـي اللَّيلِ‪ ،‬يَغ َر ُق ک ُُّل َمکانٍ ِفي الظ ِ‬
‫َّالم‪................ .‬‬
‫‪................‬‬ ‫َوق جِبـا ٍل ث َلج َّيـ ٍة‪.‬‬
‫ــعــيــش ف َ‬
‫ُ‬ ‫ّاووس ِم َن الطُّيـو ِر الْمائ َّيـ ِة یَ‬
‫‪٢‬ــ ا َلط ُ‬
‫‪................‬‬ ‫‪٣‬ــ اَلْ َموسو َعـ ُة ُمعـ َج ٌم َصغي ٌر ِج ّدا ً يَج َم ُع قَليالً ِم َن الْ ُع ِ‬
‫لوم‪.‬‬
‫‪................‬‬ ‫ِ‬
‫حيطات‪.‬‬ ‫‪٤‬ــ ا َلشّ ِاط ُئ ِمنطَ َق ٌة بَ ّريَّـ ٌة بِـجِوا ِر الْبِحا ِر َو الْ ُم‬
‫‪................‬‬ ‫ُّـس َو الــشَّ ـ ِّم‪.1‬‬ ‫‪5‬ــ ا َ ْأْلَ ُ‬
‫نـف ُعــضـ ُو الـتَّـ َنـف ِ‬
‫‪................‬‬ ‫ِ‬
‫َّبونــات‪.‬‬ ‫ّــاش طــائِ ٌر ِم َن الل‬
‫‪6‬ــ اَلْ ُخف ُ‬

‫مات ال ّتال َي ِة‪« .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ »‬


‫ناس َب ًة ِم َن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّاني‪ :‬ضَ ْع في الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫سری ‪ /‬أَسا ِو َر ‪ /‬الذّاکِ َر ِة ‪ /‬ت َ ّيـا ٌر‬
‫أُنوف ‪َ /‬د ْو َر ‪ /‬قَ َف َز ‪ /‬بَلَغْنا ‪ /‬أَ ٰ‬
‫ـری أَبي ِأِلُختي َّ‬
‫الصغيـ َر ِة ‪ِ .................‬م ْن َذ َه ٍب‪.‬‬ ‫‪١‬ــ اِشتَ ٰ‬
‫‪2‬ــ کا َن ک ُُّـل طالِ ٍب يَل َع ُب ‪ .........................‬هُ بِـ َمها َر ٍة بالِـغَـ ٍة‪.‬‬
‫السا ِد َس َة َعشْ َر َة ِم َن الْ ُعمرِ‪.‬‬
‫الس َن َة ّ‬ ‫‪3‬ــ َ‬
‫قال الط ُّّاّل ُب‪َّ ....................... :‬‬
‫رياح شَ دي َد ٌة َو َح َدثَ ‪ .........................‬في مـا ِء الْ ُم ِ‬
‫حيط‪.‬‬ ‫َت ٌ‬ ‫‪٤‬ــ َع َصف ْ‬
‫ول طُ ُرقِ تَقويَ ِة‪.................‬؛ ِأِلَن ََّك کَثي ُر ال ِّنسيانِ ‪.‬‬
‫تاب َح َ‬ ‫‪٥‬ــ أَ َ‬
‫نص ُح َك ِب ِقرا َء ِة کِ ٍ‬
‫الص ِّف ْاأْلَ َّو ِل إلَی َّ‬
‫الص ِّف الثّالِ ِث‪.‬‬ ‫َکـي ِج ّدا ً‪ِ ......................‬م َن َّ‬
‫َميل ذ ٌّ‬ ‫‪٦‬ــ لَ َديـنا ز ٌ‬

‫‪1‬ــ شَ ّم‪ :‬بويايی‬

‫‪100‬‬
‫َ‬
‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم ضَ ْع َخطّاً ت َ‬
‫َحت الْجا ِّر َو الْ َمجرورِ‪.‬‬ ‫ين َو ْاأْلَ‬
‫اَل َّتمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْليَـ َت ِ‬

‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َْ ْ‬


‫عبـا ِدك الصا ِلـحین ﴾ ا َل َّنمل ‪19 :‬‬
‫‪1‬‬
‫‪١‬ــ ﴿و أد ِخلنـي بِـرحـمـ ِتـك فـي ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫ْ‬ ‫﴿و انـص ْ‬


‫ـرنـا علـی القـومِ الـکـافِ َ‬ ‫َْ‬
‫‪٢‬ــ َ‬ ‫ََ‬ ‫ْ ُ‬
‫رين﴾ ُآل ِعمران‪147 :‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫َ َ‬
‫ـمـر ِء خ ٌ ْ‬
‫ـيـر ِمن ذه ِبــ ِه‪َ .‬ر ُ‬
‫َ‬
‫‪٣‬ــ أد ُب ال َ‬ ‫ْ‬ ‫ََ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫َْ ْ‬ ‫ّ ُ ُ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬


‫ب‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬ ‫ـر اهلل فإنـه نور القـل ِ‬
‫ـذک ِ‬
‫‪٤‬ــ عليـك بِ ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫ُ‬ ‫ْ‬
‫ُُ َ َ َُ ُ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ْ‬
‫ـم نـشـره و ثـمـرتـه العـمـل بِ ِه‪ .‬أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬ ‫‪٥‬ــ جـمـال الـ ِعل ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ ِعبا ِدكَ ّ‬


‫الصالِحيـنَ‪ :‬بندگان شايستهات‬

‫‪101‬‬
‫مات الْ ُم َترا ِد َف َة َو الْ ُم َتضا َّد َة‪≠ = .‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع ‪َ :‬ع ِّي ِن الْکَلِ ِ‬

‫ِ‬
‫ساحل‬ ‫بَ ُع َد‬ ‫ضَ وء‬ ‫أَق َّل‬ ‫کِبار‬ ‫کی‬
‫بَ ٰ‬ ‫رس َل‬‫شاطئ أَ َ‬
‫ِ‬ ‫ِصغار‬ ‫بَ َعثَ‬
‫َستَـ َر‬ ‫اِستَلَ َم‬ ‫کَتَ َم‬ ‫فَجأَ ًة‬ ‫َدفَ َع‬ ‫قَ ُر َب‬ ‫ضَ ِح َك ظَالم أَ َ‬
‫کرَث بَغتَ ًة‬

‫‪......................=......................‬‬ ‫‪......................=......................‬‬

‫‪......................=......................‬‬ ‫‪......................=......................‬‬

‫‪......................≠......................‬‬ ‫‪......................≠......................‬‬

‫‪......................≠......................‬‬ ‫‪......................≠......................‬‬

‫‪......................≠......................‬‬ ‫‪......................≠......................‬‬

‫≠‬ ‫=‬

‫‪102‬‬
‫مات الْ َجد َولِ الْ ُم َت ِ‬
‫قاطعِ‪ ،‬ثُ َّم اکْ ُت ْ‬
‫ب َرم َزهُ‪( .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ )‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَرجِ ْم کَلِ ِ‬
‫کی ‪ُ /‬من ِقذ ‪َ /‬م َرق ‪ /‬أَ َ‬
‫وص َل ‪َ /‬صفَروا ‪َ /‬غ َّنيتُم ‪َ /‬س ْمع ‪ /‬طُيور ‪ /‬حا َّدة ‪/‬‬ ‫يَ ْبلُ ْغ َن ‪ِ /‬صغار ‪ /‬ذاکِ َرة ‪َ /‬عفا ‪ /‬بَ ٰ‬
‫َد ْور ‪ /‬لَبونَة ‪ /‬کَ ٰذلِ َك ‪َ /‬جمارِك ‪ /‬زُيوت ‪َ /‬س َّميْـنا ‪ /‬ظا ِه َرة ‪ /‬أَمطَ َر ‪َ /‬حميم ‪ /‬ث ُلوج ‪ِ /‬سوار ‪ /‬رائِـع‬
‫رمز‪‬‬
‫کوچکها‬ ‫‪)1‬‬
‫اينطور‬ ‫‪)2‬‬
‫تيز‬ ‫‪)3‬‬
‫پديده‬ ‫‪)٤‬‬
‫سوت زدند‬ ‫‪)٥‬‬
‫روغنها‬ ‫‪)٦‬‬
‫نقش‬ ‫‪)7‬‬
‫شنوايی‬ ‫‪)8‬‬
‫جالب‬ ‫‪)9‬‬
‫نجاتدهنده‬ ‫‪)10‬‬
‫ناميديم‬ ‫‪)11‬‬
‫دستبند‬ ‫‪)12‬‬
‫گرم و صميمی‬ ‫‪)13‬‬
‫برفها‬ ‫‪)1٤‬‬
‫حافظه‬ ‫‪)1٥‬‬
‫پستاندار‬ ‫‪)1٦‬‬
‫پرندگان‬ ‫‪)17‬‬
‫رسانيد‬ ‫‪)18‬‬
‫باران باريد‬ ‫‪)19‬‬
‫بخشيد‬ ‫‪)20‬‬
‫می رسند‬ ‫‪)21‬‬
‫ترانه خوانديد‬ ‫‪)22‬‬
‫گريه کرد‬ ‫‪)23‬‬

‫قال أَم ُري الْ ُمؤمن َني ع ٌّ‬


‫يل‬
‫‪:‬‬ ‫َ‬
‫« ‪». ................ ................ ...... ................ ................ ................ ................‬‬
‫‪103‬‬
‫مات الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬
‫ابـي لِلْکَلِ ِ‬ ‫َ‬
‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِن الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬‫السا ِد ُس‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْليَـ َة َو ْاأْلَ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬
‫ً‬ ‫ُ ُ ُ‬ ‫َ َ‬ ‫‪1‬ــ َ‬ ‫َ ُ ْ‬
‫﴿و يقول الکا ِف ُر ياليتنـي کنت تـرابـا ﴾ ال َّن َبأ ‪40 :‬‬
‫‪1‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ٌَ‬ ‫َ ُ َُْ‬
‫َ‬ ‫ُ‬
‫عبادة‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪2‬ــ مـجالسة العلما ِء ِ‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ْ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُّ‬ ‫ُ ْ‬
‫ؤال نِصف ال ِعلم‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪3‬ــ حسن الس ِ‬
‫ِ‬
‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫َ َ‬ ‫َ َّ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َْ‬
‫‪4‬ــ العال ِ ُم بِال عم ٍل کالشج ِر بِال ثـم ٍر‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬
‫ُ ْ َ َ َ َ َُ ُ ّ ْ َ‬ ‫َ ْ‬
‫ـالث‪:‬‬
‫ٍ‬ ‫‪5‬ــ إذا مات اإْلنسان انـقـطـع عملـه إاّل ِمن ث‬
‫َُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ ََُْ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ‬
‫علم ينتفع بِـ ِه ‪ ،‬أ ْو َول ٍد صا ِلح يدعو له‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫صدق ٍة جاري ٍة ‪ ،‬أ ْو ِ‬
‫ٍ‬ ‫ٍ‬
‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫‪......................................................................................................................................‬‬

‫‪1‬ــ تُراب‪ :‬خاک‬

‫‪104‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ ‪‬‬

‫الرَّشي َف ِة تَر َج َمـ َة ما تَحتَـهُ خ ٌّ‬


‫َـط‪.‬‬ ‫َع ِّيـ ْن يف ْاآْليَـ ِة َّ‬
‫ب لي ُحكما ً َو أَلْـح ْقني ب ّ‬
‫ـالصا ِل َ‬
‫حين ‪﴾...‬‬ ‫﴿ر ّب َه ْ‬
‫‪1‬ــ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫پروردگارا‪ ،‬به من دانش ببخش و مرا به درستکاران پيوند بده؛‬

‫َ َ َ َ َّ َّ‬ ‫َ ْ َْ‬
‫عيم ‪﴾...‬‬
‫‪2‬ــ ﴿و اجعلـني‏ ِمن ورث ِة جن ِة الن ِ‬
‫و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار بده؛‬

‫َ َ ُ َ َ‬ ‫َ ُ ْ‬
‫بعثون﴾‬ ‫﴿و ال تـخ ِزنـي‏ يوم ي‬ ‫‪3‬ــ‬
‫و روزى که [مردم] برانگيخته میشوند‪ ،‬رسوايم مکن؛‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫ٌ‬ ‫َ َ ُ‬ ‫َ َ‬


‫‪4‬ــ﴿يوم ال ينفع مال َو ال بنون﴾ ا َلشُّ َعراء‪83 ،85 ،87 ،88 :‬‬

‫روزى که نه دارايی و نه فرزندان سود نمیرسانند؛‬

‫ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬
‫ـیـرات﴾ اَلْمائِدَة‪48 :‬‬
‫ِ‬ ‫ـبـقـوا الـخ‬
‫‪5‬ــ ﴿فـاسـت ِ‬
‫در کارهای خير از هم پيشی بگیرید‪.‬‬

‫َ ٌ َْ َ ٌ َ ٰ‬ ‫﴿و ال تَقولوا ل َمن ُي ْقتَ ُل في‏ َ‬


‫ک ْن ال‬
‫هلل أموات بل أحياء و ل ِ‬
‫بيل ا ِ‬
‫ِ‬ ‫س‬ ‫ِ‬ ‫‪6‬ــ َ‬
‫َ ُ َ‬
‫تشعرون﴾ اَلْبَ َق َرة‪154 :‬‬
‫و به کسانی که در راه خدا کشته میشوند‪ُ ،‬مرده نگوييد‪،‬‬
‫بلکه زندهاند ولی شام نـمی دانید‪.‬‬

‫‪105‬‬
‫ـلـمـي ‪‬‬
‫ُّ‬ ‫ـحـث الْـ ِع‬
‫‪ ‬اَلْـ َب ُ‬

‫َـاأْلَم ِثلَ ِة التّال َي ِة‪.‬‬ ‫آيات أَ ْو أَحاديثَ أَ ْو أَمثا ِل لَها ُمعا ِد ٌل ِفـي ْاأْلَ َد ِب ال ِّ‬
‫ْفارسي‪ ،‬ک ْ‬ ‫اِب َحثْ َع ْن ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ‬ ‫َُ ّ‬
‫هلل﴾ اَلْ َب َق َرة‪110 :‬‬ ‫﴿و ما تق ِدموا ِأِلنف ِسكم ِمن خ ٍ‬
‫ير ت ِجدوه ِعند ا ِ‬
‫کس نیارد ز پس‪ ،‬تو پیش فرست (سعدی شيرازی)‬ ‫برگ عیشی به گور خویش فرست‬

‫ُ‬ ‫ََ‬ ‫َ ْ َ َ ََ ْ‬ ‫ََ ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ِّ َ َ ِّ َ ٌ‬


‫جزاء سيئ ٍة سيئة ِمثلها فمن عفا َو صلح فأج ُره علی ا ِ‬
‫هلل﴾ ا َلشّ ٰ‬
‫وری‪40 :‬‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫﴿و‬
‫(صامت بروجردی)‬ ‫پاداش سنگ است‬
‫بلی صامت سزای جنگ‪ ،‬جنگ است کُلوخ انداز را ْ‬

‫َ ْ َ َ َ َّ ْ َ َ‬ ‫َ‬
‫﴿فإذا ع َزمت فت َولَّك على ا ِ‬
‫هلل﴾ ُآل ِعمران‪159 :‬‬

‫(مولوی)‬ ‫گفت پیغمبر به آوا ِز بلند با توکّل زانوی ا ُشتُـر ببند‬

‫‪106‬‬
‫ا ََّلد ْر ُس الثّا ِم ُن‬

‫َ َ ُ‬
‫‪:‬‬ ‫هلل‬
‫قال رسول ا ِ‬

‫َ ُ َْ ْ َ َ ُ‬
‫صاحة لِسانِ ِه‪.‬‬ ‫جـمال المـر ِء ف‬
‫شيوايی گفتارش است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫زيبايی آدمی‬
‫ِ‬
‫اَلدَّ ْر ُس الثّا ِم ُن‬

‫ِصنا َعـ ُة الـ َّتلميـ ِع‪ 1‬يف ْاأْلَ َد ِب الْفار ِّ‬


‫ِيس‬
‫حاديث َو ْاأْلَدع َي ِة فَقَد ْاستَفا َد ِمنـ َها الشُّ َعرا ُء‬ ‫ِ‬ ‫إ َّن اللُّ َغ َة الْ َع َرب َّي َة لُ َغ ُة الْقُرآنِ َو ْاأْلَ‬
‫ْاإْليران ّيو َن َو أَنشَ َد بَعضُ ـ ُهم أَبياتاً َممزو َجـ ًة بِـالْ َع َرب َّي ِة َو الْفارِس َّي ِة َو َس َّموها بِـالْ ُملَ َّمعِ‪2‬؛‬
‫ازي َو‬
‫عدي الشّ ري ُّ‬ ‫ازي َو َس ٌّ‬ ‫لِـکَثريٍ ِم َن الشُّ َعرا ِء ْاإْليرانيّ َني ُملَ َّمعاتٌ ‪ِ ،‬منـ ُهم حا ِف ٌظ الشّ ري ُّ‬
‫عروف بِالْ َمول ِّ‬
‫َوي‪.‬‬ ‫الل الدّينِ الْ َم ُ‬ ‫َج ُ‬
‫ُملَ َّم ُع حا ِف ٍظ الشّ ري ِّ‬
‫ازي لِسانِ الْ َغ ِ‬
‫يب‬
‫إنّــي َرأَ ُ‬
‫یت َد ْهرا ً ِم ْن َه ْجر ِِك الْقيا َمـه‬ ‫از خـون دل نوشتم نزدیـک دوست نامه‬
‫لَ ْی َس ْت ُدمو ُع َعیني ٰهذي لَنا الْ َعال َمه‪3‬؟‬ ‫دارم من از ِفراقش در دیده صد عالمت‬
‫َم ْن َجـ َّر َب الْ ُم َجـ َّرب َحل َّْت ِب ِه ال َّندا َمه‬ ‫هر چنـد کازمودم از وی نـبــود سـودم‬
‫ذاب فـي قُر ِب َها َّ‬
‫السال َمه‬ ‫فـي بُ ْع ِدها َع ٌ‬ ‫پـرسیـدم از طبیبی احوا ِل دوست گفتا‬
‫َواللّٰه مــا َرأَیْـنـا ُحـ ّبــاً بِـال َمـال َمــه‬ ‫گفتم مالمت آید گر ِگرد دوست گردم‬
‫‪4‬‬
‫ـذوق ِم ْنـ ُه کَـأْسـاً ِم َن ال َکرا َمه‬
‫َحـتّ ٰی یَ َ‬ ‫حافظچوطالبآمدجامیبهجانشیرین‬

‫‪ 1‬و ‪2‬ـ تلمیع‪ :‬درخشان کردن‪ُ ،‬م َل َّمع‪ :‬درخشان (گونهای شعر که بخشی به فارسی و بخشی به زبانی دیگر است‪ .‬این‬
‫آرایه را تلمیع میگویند‪).‬‬
‫‪3‬ـ آيا اين اشکهای چشمم برای ما نشانه نيست؟‬
‫‪4‬ـ حافظ هامنند خواستاری آمد که جان شريين بدهد و جامی بستاند‪ ،‬تا از آن جامی از کرامت بچشد‪.‬‬
‫‪108‬‬
‫ازي‬ ‫ُملَ َّم ُع َس ٍّ‬
‫عدي الشّ ري ّ‬
‫تو قد ِر آب چه دانـی که در کنا ِر فُراتـی‬ ‫‪1‬‬
‫ی‬ ‫َسـلِ الْـ َمـصـانِـ َع َرکْـبـاًتَـهـیـ ُم ِفـيالْـفَـلَو ِ‬
‫ات‬
‫َو إ ْن َه َج ْرتَ َسوا ٌء َعـشـ َّیـتـي و غَـداتـي‬ ‫شبم به روی تو روزست و دیده‌ام به تو روشن‬
‫ـقـول إن ََّـك ِ‬
‫آت ی‬ ‫َمضَ ی الـ َّزما ُن َو قَـلبـي یَ ُ‬ ‫اگـر چـه دیـر بـمـانـدم امـیـد بـر نـگـرفـتــم‬
‫اگر گِلی به حقیقت َعـجـیـن آب حیاتی‬ ‫من آدمـی به جمـالـت نه دیـدم و نه شنیـدم‬
‫ـش َعی ُن الْ َحيا ِة ِفـي الظُّـل ِ‬
‫ُـامتی‬ ‫َو قَـ ْد تُـفَـتَّ ُ‬ ‫شبـان تیـره امیـدم به صـبـح روی تـو بـاشــد‬
‫جواب تلخ بدیع است از آن دهان نباتی‬ ‫ــد‬ ‫فَـکَـ ْم ت ُـ َمـ ِّر ُر َعـیـشـي َو أَ َ‬
‫نـت حـا ِم ُـل شَ ـ ْه ٍ‬
‫‪2‬‬
‫َو َجدْتَ رائِ َحـ َة الْـ ُو ِّد إ ْن شَ َم ْم َت ُرفـاتـي‬ ‫نه پنج روزۀ عمرست عشق روی تـو مـا را‬
‫محامد تو چه گویم که ماورای صفـاتـی‬ ‫ضـی‬
‫ـب َو تَـ ْر ٰ‬ ‫ْـت ک َُّـل َملی ٍح کَـام ت ِ‬
‫ُـح ُّ‬ ‫َو َصـف ُ‬
‫که هم کمند بالیی و هم کلیـد نجاتـی‬ ‫نـك َو أَ ْرجـو َو أَ ْستَـغیـثُ َو أَدنـــو‬ ‫أَ ُ‬
‫خاف ِم َ‬
‫أَ ِحـ َّبـتـي َهـ َجـرونـي کَمـا تَـشـا ُء ُعداتـي‬ ‫ز چشم دوست فتادم به کامۀ دل دشمن‬
‫‪3‬‬
‫ی‬ ‫َو إ ْن شَ َک ْوتُ إلَی الطَّی ِر نُ ْح َن ِفـي الْ ُوک ِ‬
‫َنات‬ ‫فـراقـنامۀ سعدی عجب که در تو نگیرد‬

‫‪1‬ـ از انبارهای آب دربارۀ سوارانی که در بيابان ها تشنهاند بپرس‪ .‬مصانع آبگیرهایی بودند که مزۀ گوارايی نداشتند‪،‬‬
‫ولی برای تشنگان بيابان نعمتی بزرگ بوده است‪.‬‬
‫‪2‬ـ اگر خاک قبـرم را ببويی‪ ،‬بوی عشق را میيابی‪.‬‬
‫‪3‬ـ و اگر به پرندگان شکايت برم‪ ،‬در النهها شيون کنند‪.‬‬

‫‪109‬‬
‫اَ ْل ُم َ‬
‫عجم‪ :‬واژهنامه‬

‫ُم َج َّرب آزموده‬ ‫بپرس (اِ ْسأَ ْل)‬ ‫آتـي‪ٍ ،‬‬


‫آت آينده‪ ،‬درحال آمدن َس ْل‬
‫َمحا ِمد ستايشها‬ ‫خواست‬ ‫شا َء‬ ‫کمک خواست‬ ‫اِس َت َ‬
‫غاث‬
‫شکايت کردم‬
‫تلخ کرد‬ ‫َم َّر َر‬ ‫نو (برای نخستني بار) شَ ک ُ‬
‫َوت‬ ‫بَديع‬
‫«إ ْنشَ کَوتُ ‪:‬اگرشکايتکنم»‬
‫بوييد «شَ َم ْم َت‪ :‬بوييدی» َمصانِع آب انبارهای بيابان‬ ‫شَ َّم‬ ‫دوری‬ ‫بُ ْعد‬
‫با نـمک‬ ‫َمليح‬ ‫خمري‬ ‫َعجني‬ ‫آزمايش کرد‬ ‫َج َّر َب‬
‫َممزوج درآميخته‬ ‫دشمنان «مفرد‪ :‬عادي»‬ ‫ُعداة‬ ‫فرود آمد‬ ‫َح َّل‬
‫ناح‬
‫َ‬ ‫شيون کردند‬ ‫نُ ْح َن‬ ‫آغاز شب‬ ‫َعش َّية‬ ‫چشيد‬ ‫َ‬
‫ذاق‬
‫عشق‬ ‫ُو ّد‬ ‫آغاز روز‬ ‫غَداة‬ ‫نزديک شد‬ ‫دَنا‬
‫ف وصف کرد‬
‫َو َص َ‬ ‫بيابانها «مفرد‪ :‬فَالة»‬ ‫َفلَوات‬ ‫اميد داشت‬ ‫َرجا‬
‫َقدْ تُ َف َّت ُش گاهی جستوجو میشود ُوکَنات النهها «مفرد‪ُ :‬وکْ َنة»‬ ‫راضی شد‬ ‫َر ِ َ‬
‫يِض‬
‫تشنه و رسگردان شد‬ ‫ها َم‬ ‫نزديکی‬ ‫ُق ْرب‬ ‫استخوان پوسيده‬ ‫ُرفات‬
‫کاروان شرت يا‬
‫جدایی گزید‪ ،‬جدا شد‬ ‫َه َج َر‬ ‫جام‪ ،‬ليوان‬ ‫کَأْس‬ ‫َرکْب‬
‫اسب سواران‬

‫‪ ‬‬ ‫حيح َو الْ َخطَأَ َح َس َب ن َِّص الدَّ ِ‬


‫رس‪.‬‬ ‫الص َ‬
‫ـن َّ‬
‫َع ِّي ِ‬
‫‪......................‬‬ ‫عدي ُملَ َّمعاتٌ َجميلَـ ٌة‪.‬‬‫َيس لِـحا ِف ٍظ و َس ٍّ‬ ‫‪١‬ـ ل َ‬
‫‪......................‬‬ ‫ری حا ِف ٌظ ال َّده َر ِم ْن َهج ِر حبيبِـ ِه کَالقيا َمـ ِة‪.‬‬ ‫‪2‬ـ يَ ٰ‬
‫‪......................‬‬ ‫ری حا ِف ٌظ يف بُ ْع ِد َحبي ِب ِه را َح ًة َو يف قُر ِب ِه َعذاباً‪.‬‬ ‫‪3‬ـ يَ ٰ‬
‫‪......................‬‬ ‫عدي الل ََّيل َو ال َّنها َر َسـوا ًء ِم ْن َهج ِر َحبيبِـ ِه‪.‬‬ ‫ری َس ٌّ‬ ‫‪4‬ـ يَ ٰ‬
‫‪......................‬‬ ‫قول إن ََّـك ال تَأتـي‪».‬‬ ‫عدي‪َ « :‬مضَ ی ال َّزما ُن َو قَلبـي یَ ُ‬ ‫قـال َس ٌّ‬ ‫‪5‬ـ َ‬
‫‪110‬‬
‫اِعـلَـمـوا‬
‫اِ ُ‬
‫سم الْفا ِعلِ َو ْاس ُم الْ َمفعولِ و ْاس ُم الْ ُمبالَ َغ ِة‬
‫در دستور زبان فارسی به اسم فاعل‪ ،‬صفت فاعلی و به اسم مفعول‪ ،‬صفت‬
‫مفعولی میگويند‪.‬‬
‫اسم فاعل به معنای «انجام دهنده يا دارندۀ حالت» و اسم مفعول به معنای‬
‫«انجام شده» است‪.‬‬
‫اسم فاعل و اسم مفعول دو گروهاند‪:‬‬
‫گروه ا ّول بر وزن «فا ِعل» و «مفعول» هستند که در سال گذشته با آنها آشنا شده بوديد‪.‬‬
‫ماضی اسم فاعل صفت فاعلی اسم مفعول صفت مفعولی‬
‫ساخته شده‬ ‫َمـصنـوع‬ ‫سازنده‬ ‫صـا ِنـع‬ ‫َصن ََع‬
‫آفريده شده‬ ‫َم ْ‬
‫ـخلـوق‬ ‫آفريننده‬ ‫خـالِـق‬ ‫َخ َل َق‬
‫پرستيده شده‬ ‫َمـ ْعبـود‬ ‫پرستنده‬ ‫عـا ِبـد‬ ‫َع َب َد‬
‫اکنون با گروه دوم آشنا شويد‪.‬‬
‫اسم مفعول صفت مفعولی‬ ‫صفت فاعلی‬ ‫مضارع اسم فاعل‬
‫ديده شده‬ ‫ُمشاهَ د‬ ‫بيننده‬ ‫ُمشاهِ د‬ ‫شاهدُ‬ ‫ُي ِ‬
‫ِ‬
‫تقليد شده‬ ‫ُم َق َّلد‬ ‫تقليد کننده‬ ‫ُم َق ّلد‬ ‫ُي َق ِّلدُ‬
‫فرستاده شده‬ ‫ُم ْر َسل‬ ‫فرستنده‬ ‫ُم ْرسِ ل‬ ‫ُي ْر ِس ُل‬
‫مورد انتظار‬ ‫ُم ْنت ََظر‬ ‫انتظار کشنده‬ ‫ُم ْنت َِظر‬ ‫َي ْنت َِظ ُر‬
‫ِ‬
‫ياد گرفته شده‬ ‫ُم َت َع ّلَم‬ ‫يادگيـرنده‬ ‫ُم َت َع ّلم‬ ‫َي َت َع َّل ُم‬
‫ُم ْست َْخ َرج بريون آورده شده‬ ‫بريونآورنده‬ ‫َي ْست َْخ ِر ُج ُم ْست َْخ ِرج‬
‫ــ‬ ‫ــ‬ ‫حمله کننده‬ ‫ُمتَهاجِ م‬ ‫َهاج ُم‬ ‫َيت َ‬
‫ــ‬ ‫ــ‬ ‫شکننده‬ ‫ُمن َک ِرِس‬ ‫َين َک ِ ُ‬
‫رِس‬
‫با دقّت در دو جدول داده شده فرق اسم فاعل و اسم مفعول را بيابيد‪.‬‬
‫‪111‬‬
‫گروه ا ّول‪ :‬فعلهايی بود که سوم شخص مفرد ماضی آنها سه حرف بود و اسم فاعل‬
‫و مفعولشان بر وزن فا ِعل و َمفعول بود‪.‬‬
‫گروه دوم‪ :‬فعلهايی است که سوم شخص مفرد ماضی آنها بيشرت از سه حرف بود‬
‫و اسم فاعل و مفعولشان با حرف « ُمـ» رشوع می شود‪ .‬يک حرف مانده به آخر در‬
‫اسم فاعل کرسه و در اسم مفعول فتحه دارد‪.‬‬
‫( اسم فاعل ‪ُ :‬مـ ‪ ...‬ــِــ ‪ ( ، ) ...‬اسم مفعول ‪ُ :‬مـ ‪ ...‬ـ َـــ ‪) ...‬‬

‫اِ ْخ َت ِ ْرِب نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم الْکَلِ ِ‬


‫مات ال ّتال َي َة َو الدُّعا َء‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِن ْاس َم الْفا ِعلِ َو ْاس َم الْ َمفعولِ‪.‬‬

‫سم ا ْلفا ِع ِل اِ ُ‬
‫سم ا ْل َمفعولِ‬ ‫اِ ُ‬ ‫اَ َّلرَّت َج َم ُة‬ ‫اَ ْل َک ِل َم ُة‬
‫‪..............................‬‬ ‫ُي َع ِّل ُم ‪ :‬ياد میدهد ُمـ َع َّلم‬
‫‪..............................‬‬ ‫عـالِم‬ ‫َيع َل ُم ‪ :‬میداند‬
‫‪..............................‬‬ ‫قرَتح‬ ‫اِ َ َ‬
‫قرَت َح ‪ :‬پيشنهاد کرد ُم َ ِ‬
‫‪..............................‬‬ ‫ـج َّهز‬
‫ُي َج ِّه ُز ‪ :‬آماده میکند ُم َ‬
‫‪..............................‬‬ ‫َم ْـرْضوب‬ ‫َ َ‬
‫رَض َب ‪ :‬زد‬
‫‪..............................‬‬ ‫َي َت َع َّل ُم ‪ :‬ياد میگريد ُمـ َت َع ِّلم‬

‫َ ُ ِّ َ ْ‬ ‫َ ُ ِّ‬
‫لُک َم ْ‬ ‫َ ُ ِّ َ ْ‬ ‫َ ُ ِّ َ ْ‬
‫لوك‪.‬‬
‫زوق یا مالِك لُک مم ٍ‬
‫ٍ‬ ‫ر‬ ‫ق‬ ‫راز‬
‫ِ‬ ‫یا‬ ‫لوق‬
‫ٍ‬ ‫خَم‬ ‫لُک‬ ‫ق‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫خا‬ ‫یا‬ ‫نوع‬‫ص‬ ‫یا صانِع لُک م‬
‫ٍ‬
‫ِمن دُعا ِء الْ َجوشَ نِ الْکَبريِ‬
‫‪.......................................................................................................................................‬‬

‫‪112‬‬
‫اسم مبالغه بر بسياریِ صفت يا انجام دادن کار داللت دارد و بر وزن «فَ ّعال» و‬
‫«فَ ّعالَة» است؛ مانند‪:‬‬
‫َع ّـاّل َمـة (بسيار دانا) ؛ فَـ ّها َمـة (بسيار فهميده)؛‬
‫َصبّار (بسيار بُردبار)؛‬
‫َغفّار (بسيار آ ُمرزنده)؛ کَذّاب (بسيار دروغگو) ؛‬
‫اَلْ َع ّاّلم ُة الطَّباط ُّ‬
‫َبائي‬
‫َرزّاق (بسيار روزیدهنده) ؛ َخ ّاّلق (بسيار آفريننده)‬
‫گاهی وزن «فَ ّعال» و «فَ ّعالَـة» بر اسم شغل داللت میکند؛ مانند‪:‬‬
‫َخ ّباز (نانوا) ؛ َح ّداد (آهنگر)‬
‫گاهی نيز بر اسم ابزار‪ ،‬وسيله یا دستگاه داللت میکند؛ مانند‪:‬‬
‫فَتّا َحـة (در بازکن) ؛ نَظّا َرة (عينک) ؛ َس ّيا َرة (خودرو)؛‬
‫�ث َّاّل َجة (یخچال)‬

‫اِ ْخ َت ِرِبْ نَف َْسكَ ‪ :‬تَرجِ ِم ال َّتر َ‬


‫اکيب ال ّتال َي َة‪.‬‬

‫يوب﴾‪.............................. :‬‬
‫َّ ُ ُْ‬ ‫﴿أَ ّم َ‬
‫ار ٌة ب ّ‬
‫﴿عاّلم الغ ِ‬ ‫السوءِ﴾‪................................. :‬‬‫ِ‬

‫﴿ساح ٌر َک ّذ ٌ‬ ‫َ ْ‬
‫خْل َ ّاّل ُق الْ َع ُ‬
‫اب﴾‪..................................... :‬‬ ‫ِ‬ ‫ليم﴾‪.............................. :‬‬ ‫﴿ا‬

‫َ ّ َ َ َْ َ‬
‫‪......................................‬‬ ‫ا َلطَّيّا ُر ْاإْلير ُّ‬
‫انـي‪:‬‬ ‫ب﴾‪................................ :‬‬
‫﴿مَحالة احْلط ِ‬
‫ُ ِّ‬
‫لُک َص ّ‬
‫‪..................................‬‬ ‫اَلْهاتِ ُف الْ َج ّو ُال‪:‬‬ ‫ار﴾‪...................................... :‬‬
‫ٍ‬ ‫ب‬ ‫﴿ ِل‬

‫‪..................................‬‬ ‫فَتّا َح ُة ال ُّزجا َج ِة‪:‬‬ ‫‪.......................................‬‬ ‫الـص َورِ‪:‬‬


‫َر ّسا ُم ُّ‬

‫‪113‬‬
‫در گروههای دو نفره شبيه گفتوگوی زير را اجرا کنيد‪.‬‬
‫ِحــوا ٌر‬
‫(شرا ُء شَ ري َح ِة‪ 1‬الْهاتِ ِ‬
‫ف الْ َج ّوالِ )‬ ‫ِ‬
‫‪2‬‬ ‫ِ‬
‫ِّصاالت‬ ‫ف ِااِلت‬
‫ُم َوظَّ ُ‬ ‫الـ ّزائِ َر ُة‬
‫حن ‪3‬؟‬ ‫تَفَضَّ لـي‪ ،‬و َهل ت ُريدي َن بِطاقَ َة َّ‬
‫الش ِ‬ ‫َرجا ًء‪ ،‬أَ ِ‬
‫عطني َرَشيح َة الْ َج ّوا ِل‪.‬‬

‫تَستَطيع َني أَ ْن تَش َحنـي َرصي َد ‪َ 4‬ج ّوالِ ِك‬ ‫نَ َعم؛ ِمن فَضلِ َك أَ ِ‬
‫عطني بِطاقَـ ًة بِـ َمبلَغِ‬
‫َعبْـ َر ْاإْل ِنرِتنِت‪.‬‬ ‫مس ٍة َو ِعرشي َن رياالً‪.‬‬
‫َخ َ‬

‫الرَّشي َح َة يف َج ّوالِها َو ت ُري ُد أَن تَتَّ ِص َل‬


‫َشرَتي ال ّزائِ َر ُة َرَشي َحـ َة الْ َج ّوا ِل َو بِطاقَ َة الشَّ حنِ َو تَضَ ُع َّ‬
‫ت َ‬
‫َقول لَ ُه‪:‬‬ ‫َولٰ ِکن ال يَع َم ُل الشَّ ح ُن‪ ،‬فَـتَذ َه ُب ِعن َد م َوظ َِّف ِااِلت ِ‬
‫ِّصاالت َو ت ُ‬

‫أَعطيني الْبِطاقَ َة ِم ْن فَضلِ ِك‪.‬‬


‫ٌ‬
‫إشکال‪.‬‬ ‫َعفوا ً‪ ،‬يف بِطاقَ ِة الشَّ حنِ‬
‫نت َع َلی ا ْل َحقِّ ‪ُ .6‬أ َبد ُِّل‪ 7‬ل ِ‬
‫َـك الْبِطاقَ َة‪.‬‬ ‫سا ِمحيني ؛ أَ ِ‬
‫‪5‬‬

‫‪1‬ــ َرَشي َحة‪ :‬سيمکارت ‪2‬ــ اِتِّصاالت‪ :‬مخابرات ‪3‬ــ شَ ْحن‪ :‬شارژ کردن ‪4‬ــ َرصيد‪ :‬شارژ ‪5‬ــ سا ِمحيني‪ :‬مرا ببخش‬
‫أنت َعلَی الْ َح ِّق‪ :‬حق با توست ‪7‬ــ أُبَدِّ ُل‪ :‬عوض میکنم‬
‫‪6‬ــ ِ‬

‫‪114‬‬
‫ال َّتامرين‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫الصحي َح ِة َح َس َب الْ َحقيق ِة َو الْوا ِقعِ‪.‬‬
‫الصحي َح َة َو غَي َر َّ‬
‫ـن الْ ُجملَ َة َّ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ْاأْل َّو ُل‪َ :‬ع ِّي ِ‬

‫‪................‬‬ ‫اي أَ ِو الْقَه َوةُ‪.‬‬


‫َأس زُجا َج ٌة يُش َر ُب ِمنها الْما ُء أَ ِو الشّ ُ‬
‫‪١‬ــ اَلْک ُ‬
‫‪................‬‬ ‫ِ‬
‫ِّـصـاالت‪.‬‬ ‫‪٢‬ــ يُـم ِک ُن ِشـرا ُء الشَّ ريـ َحـ ِة ِمن إدا َر ِة ِااِلت‬
‫‪................‬‬ ‫ِ‬
‫ـحانات‪.‬‬ ‫ـح ِفي ِااِل ْم ِت‬
‫‪3‬ــ ا َل ّر ِاس ُب ه َو الَّذي ما نَ َج َ‬
‫‪................‬‬ ‫‪4‬ــ غُصو ُن ْاأْلَشجا ِر ِفي ال َّربيعِ بَدي َع ٌة َجميلَ ٌة‪.‬‬
‫‪................‬‬ ‫‪5‬ــ يُـصـ َنــ ُع الْ ُخب ُز ِمـ َن الْ َعـجــيـنِ ‪.‬‬

‫مات ال ّتال َي ِة‪« .‬کَلِ َمتانِ زائِ َدتانِ »‬


‫ناس َب ًة ِم َن الْکَلِ ِ‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّاني‪ :‬ضَ ْع ِفي الْ َفراغِ کَلِ َم ًة ُم ِ‬
‫َوات ‪ /‬بُ ْع ٍد ‪ُ /‬و ٌّد ‪َ /‬مصانِـ ُع ‪ /‬بَ ِّد ْل ‪ /‬فَتَّ َش ‪ /‬اللَّيلِ ‪ /‬يَ ٰ‬
‫رضی‬ ‫الْ َفل ِ‬
‫‪١‬ــ اَلْغَدا ُة بِدايَـ ُة ال َّنها ِر َو الْ َعشيَّـ ُة بِدايَـ ُة ‪.............................‬‬
‫‪٢‬ــ َرأَيْ َنـا الشّ ِ‬
‫ـاط َئ َع ْن ‪َ ...........................‬ع ْبـ َر الطَّـريقِ ‪.‬‬
‫َميص؛ ِأِلَنَّ ُه قَصـي ٌر‪.‬‬
‫‪٣‬ــ َرجا ًء ‪ٰ .......................‬هذَا الْق َ‬
‫‪4‬ــ ِفـي ‪ ...................‬ال ت ُ‬
‫َعيش نَبـاتاتٌ کَثيـ َرةٌ‪.‬‬
‫رطي‪َ ............‬حقـائِ َب الْ ُمسا ِفري َن‪.‬‬
‫‪5‬ــ ا َلشُّ ُّ‬
‫‪٦‬ــ أَخي قانِـ ٌع‪ِ ........... ،‬بط ٍ‬
‫َعام قَليلٍ ‪.‬‬

‫‪115‬‬
‫اکيب ال ّتال َي َة‪،‬ثُ َّم َع ِّي ِن ْاس َم الْفا ِعلِ َو ْاس َم الْ َمفعولِ َو ْاس َم الْ ُمبالَ َغ ِة‪.‬‬
‫اَل َّت ْمري ُن الثّالِ ُث‪ :‬تَ ْرجِ ِم ال َّتر َ‬

‫يوب‪................................... :‬‬‫ع‬‫ار الْ ُ‬ ‫يا َس ّ‬


‫ـت َ‬ ‫يوب‪................................... :‬‬
‫َّ َ ُْ‬
‫ِ‬ ‫يا عاّلم ال ِ‬
‫غ‬

‫َ َّ َ‬ ‫َ ّ َ ُّ‬
‫جات‪................................... :‬‬
‫يا رافِع ادلر ِ‬ ‫نوب‪................................... :‬‬
‫يا غفار اذل ِ‬

‫ْ َ‬ ‫یا سام َع ُّ‬


‫يا اغ ِف َر الـخطايا‪................................... :‬‬ ‫ادلعـاءِ‪................................... :‬‬ ‫ِ‬

‫حس َ‬ ‫َ ْ ُ ُّ ْ ُ ْ‬ ‫َ ُ ِّ َ ْ‬
‫ننی‪.............................. :‬‬ ‫حُیب الم ِ‬ ‫يوب‪ .............................. :‬یا من ِ‬
‫يا ساتِر لُک مع ٍ‬

‫َ ْ ُ َْ ٌ ّ‬ ‫ْ‬ ‫یا َخ ْ َ‬
‫لطابِل َ‬
‫نی‪............................ :‬‬ ‫یا من بابُه مفتوح ل ِ ِ‬ ‫رْی حا ِم ٍد َو َمـحمو ٍد‪......................... :‬‬

‫ب‪« .‬کَلِ َمـ ٌة ِ‬


‫واح َد ٌة زائِ َدةٌ‪».‬‬ ‫اَل َّت ْمري ُن ال ّراب ُِع‪ :‬ضَ ْع ِفـي الدّ ائِ َر ِة الْ َعدَ َد الْ ُم ِ‬
‫ناس َ‬

‫الصديقِ َع ْن َصدي ِق ِه أَ ِو ال َّزو ِج َع ْن زَو َج ِت ِه‪.‬‬


‫اِب ِتعا ُد َّ‬ ‫ْـب‬
‫‪1‬ــ ا َل َّرک ُ‬
‫ه َو الَّذي لَ ُه َح َرکـاتٌ َجميلَـ ٌة َو کَـال ٌم َج ٌ‬
‫ميل‪.‬‬ ‫‪2‬ــ اَلْ َکرا َم ُة‬
‫زي َن ٌة ِم َن ال َّذ َه ِب أَ ِو الْ ِفضَّ ِة في يَ ِد الْ َمرأَ ِة‪.‬‬ ‫‪3‬ــ اَلْـ َوکْـ ُر‬
‫شَ ـ َر ٌف َو َعظَ َمـ ٌة َو ِع َّز ُة ال َّن ِ‬
‫فس‪.‬‬ ‫‪4‬ــ اَلْ َهجـ ُر‬
‫ـيـت الـطُّـيـورِ‪.‬‬
‫بَ ُ‬ ‫َلسوا ُر‬
‫‪5‬ــ ا ِّ‬
‫‪6‬ــ اَلْ َم ُ‬
‫ليح‬

‫‪116‬‬
‫طلوب ِمنكَ ‪.‬‬ ‫َ‬
‫حاديث ثُ َّم َع ِّي ِ‬
‫ـن الْ َم َ‬ ‫اَل َّت ْمري ُن الْخا ِم ُس‪ :‬تَرجِ ِم ْاأْلَ‬

‫ٌ‬ ‫َ‬
‫‪1‬ــ من قال أنا عـا ِل ٌ‬
‫ـم ف َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ ْ‬
‫ـهو جا ِهل‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫‪.....................................................................................................................................................‬‬
‫‪(..................................................................................................................................‬اِ ْس َم الْفا ِعلِ )‬
‫َّ َ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َ ِّ ُ ْ َ‬
‫ـر‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫ـوم خا ِدمـهم ِفـي الـسف ِ‬ ‫ـق‬ ‫‪2‬ــ سيد ال‬
‫ِ‬
‫‪.....................................................................................................................................................‬‬
‫‪(..........................................................................................................................‬اَلْجا َّر َو الْ َمجرو َر)‬
‫َ ٌ ْ َْ‬ ‫ْ‬ ‫ـف ُ‬‫ٌ ُ ْ َ َ‬
‫ـد‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫يـر ِمن أل ِف عـابِ ٍ‬ ‫ـع بِـ ِعل ِمـ ِه خ‬ ‫‪3‬ــ عا ِلـم يـنـت‬

‫‪.....................................................................................................................................................‬‬
‫ضافإلَي ِه)‬ ‫‪(.....................................................................................................‬اَلْ ِف ْع َل الْ َم َ‬
‫جهول‪َ ،‬و الْ ُم َ‬
‫ير من َجليس ّ‬
‫الـسوءِ‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫حد ُة َخ ٌ‬‫ـو َ‬ ‫حد ِة‪َ ،‬و الْ َ‬
‫ـو َ‬ ‫ير ِم َن الْ َ‬ ‫الـصا ِل ُح َخ ٌ‬‫ليس ّ‬ ‫ـج ُ‬ ‫‪4‬ــ اَلْ َ‬
‫ِ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫َر ُ‬
‫‪.....................................................................................................................................................‬‬
‫‪(...........................................................................................................................‬اَلْ ُمبتَ َدأَ َو الْ َخبَـ َر)‬
‫َّ‬ ‫َ َّ‬
‫الـط ُ‬ ‫ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُ ْ ْ َ ْ َ ُ ُ ُ ُّ َ ْ َ َّ ْ‬
‫السماءِ‪.‬‬ ‫يـر ِفـي‬ ‫حر‪ ،‬و‬‫‪5‬ــ كـاتِم الـ ِعل ِم ‪ ،‬يلعنـه کـل شي ٍء حتی الـحوت ِفـي الـب ِ‬
‫سول اللّٰ ِه‬
‫َر ُ‬
‫‪.....................................................................................................................................................‬‬
‫‪(.....................................................................................................‬اِ ْس َم الْفا ِعلِ ‪َ ،‬و الْجا َّر َو الْ َمجرو َر)‬

‫‪117‬‬
‫مات الْ ُملَ َّونَ ِة‪.‬‬
‫ابـي لِلْکَلِ ِ‬ ‫َ‬
‫حاديث‪ ،‬ثُ َّم َع ِّي ِن الْ َم َح َّل ْاإْلعر َّ‬‫السا ِد ُس‪ :‬تَرجِ ِم ْاآْل َيـ َة َو ْاأْلَ‬
‫اَل َّت ْمري ُن ّ‬
‫ْ َ َ َّ‬ ‫َْ‬ ‫َّ‬
‫‪1‬ـ ﴿ال يعل ُم من فـي السماوات َو اأْلرض الغيب إاَّل ُ‬ ‫ََْ َ ْ‬
‫اهلل﴾ ا َل َّنمل ‪65 :‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫…………………………………………………………………………‬
‫َّ ٌ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ‬ ‫ُ َ َ ٌ‬ ‫َ ُّ‬
‫‪...‬‬ ‫‪2‬ـ الـسـکـوت ذهـب َو الـکـالم فِـضـة‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬

‫…………………………………………………………………………‬
‫ْ ُ َ‬
‫ُ‬ ‫َْ ُ ُ ُ َ‬
‫ـسـاتـيـن الـعـلـمـاءِ‪َ .‬ر ُ‬
‫سول اللّٰ ِه‬ ‫‪3‬ـ الـکـتـب ب‬

‫…………………………………………………………………………‬

‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬‫َ‬ ‫ُ َْْ‬ ‫َ َ‬


‫‪.‬‬ ‫اس‪ .‬أم ُري الْمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬ ‫‪4‬ـ ثـمـرة العق ِل مداراة انل ِ‬
‫…………………………………………………………………………‬
‫کـاة الْـعـلْ َ ْ ُ ُ‬
‫َ ُ‬
‫ـم نـشـره‪ .‬أم ُري الْمؤمن َني ع ٌّ‬
‫يل‬
‫ِ ِ‬
‫‪5‬ـ ز‬

‫…………………………………………………………………………‬
‫‪118‬‬
‫‪ ‬أَنـوا ُر ا ْلقُرآنِ ‪‬‬

‫اغات ِفـي ال َّتـر َجـ َمـ ِة الْفارِس َّي ِة‪.‬‬


‫کَ ِّملِ الْ َفر ِ‬
‫فات الْ ُمؤ ِمنـ َني‬
‫ِمن ِص ِ‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َْ‬ ‫ْ ْ‬ ‫َ َّ َ َ َ َ َ‬
‫واحش َو إذا ما غ ِضبوا هم‬
‫ذين يـجتنِبون کبائِ َر اإْلث ِم َو الف ِ‬ ‫‪1‬ــ ﴿و ال‬
‫َ‬
‫يَغ ِفرون﴾‬
‫و کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت ‪ ، ..............................‬و هنگامیکه‬
‫‪ ..............................‬میبخشايند‪.‬‬
‫َّ َ‬ ‫َ‬ ‫﴿و الَّ َ‬
‫ذين ْ‬
‫استَجابوا ِل َ‬
‫ـر ّبِ ِهم َو أقاموا الصالة﴾‬ ‫‪2‬ــ َ‬

‫و کسانی که [خواستۀ] ‪ ........................‬را برآوردند و ‪ ......................‬برپا داشتند؛‬


‫شوری بَينَ ُ‬ ‫َ َ ُ ُ‬
‫ـهم﴾‬ ‫ٰ‏‬ ‫مرهم‬ ‫‪3‬ــ ﴿و أ‬
‫و در ‪ .............................‬ميانِ آنها مشورت هست؛‬
‫َ‬ ‫ْ ُ‬
‫﴿و ِم ّما َر َزقناهم يُن ِفقون﴾‬
‫‪4‬ــ َ‬

‫و از آنچه به ‪ .............................‬روزی داديم انفاق مىکنند‪.‬‬


‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ُ ُ َْ ْ ُ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ‬
‫‪5‬ــ ﴿و الذين إذا أصابهم البغـي هم ينت ِصرون﴾‬
‫و ‪ ...............................‬هرگاه به آنان ستم شود‪ ،‬ياری میجويند؛‬
‫ِّ ٌ ُ‬ ‫َ َ ُ ِّ‬
‫زاء َسيـئَـ ٍة َسيـئَـة ِمثلـها﴾‬‫‪6‬ــ ﴿و ج‬
‫و سزای بدی‪ ،‬بدی ‪ ............‬است؛‬
‫َ ََ َ َ ْ ُ ََ‬ ‫ََ َ‬
‫‪7‬ــ ﴿فمن عفا َو أصلح فـأج ُره علی ا ِ‬
‫هلل﴾‬
‫پس ‪ .............‬درگذرد و اصالح کند‪ ،‬پاداش او بر [عهدۀ] خداست؛‬
‫َّ ُ ُ ُّ ّ‬
‫الظا ِل َ‬
‫ـمين﴾‬ ‫ـحب‬
‫‪8‬ــ ﴿إنـه ال ي ِ‬
‫زيرا او ستمگران را ‪ .............‬ا َلشّ ٰ‬
‫وری‪ 37 :‬إلی ‪40‬‬
‫‪119‬‬
‫أَيُّـ َهـا ال ُّز َمال ُء ؛‬
‫إِلَـی الـلِّـقـا ِء‪،‬‬
‫ْحادي َعشَ َر ؛‬
‫الـص ِّـف ال َ‬ ‫ـظـ ُرکُـم ِفـي َّ‬
‫نَـنـتَ ِ‬
‫َحـ ِفـظَـکُـ ُم اللّٰ ُه ؛‬
‫فـي أَمـانِ اللّٰ ِه ؛‬
‫الـسـلـا َمـ ِة‪.‬‬ ‫َمـ َع َّ‬

You might also like