Professional Documents
Culture Documents
از آن این است که این آثار به این دلیل برای ما عذابآور هستند که ما را ببینیم ،بلکه بهعنوان تجسم خوابیدن و بیدارشدن بدانیم؛ یعنی حالتهای مواجهه ناگزیر ،تشدید و تعمیق میشود» .از نظر بالتوس این بدان معنی این مسئله از آنجا آشکار میشود که نه تنها پیکرهها حالت در حال تغییر
وادار به تصدیق محدودیتهایی میکنند که به قول کالپیترو در«قدرت ما غیرمستقلی که یکدیگر را کنار میگذارند و مفروض میگیرند؛ یکدیگر است که «یک نقاشی ...معصومیتی است که در نهایت درک میشود، و در حال رشد خود را به نمایش میگذارند ،بلکه از همه مهمتر این مسئله
....حرفه نقاش .... 48 ....حرفه نقاش .... 48
089 088
دخترکانی را در حالت خلسه و منفرد به تصویر میکشد (نظیر تابلوی اتاق برای معنا بخشیدن به تجربه عمدتاً بر حسب شیوههای تثبیت شده تفسیر
نشیمن) ،اما این تصاویر در درجه اول حاکی از ضعف نیستند .بلکه این و ارزیابی» وجود دارد .دخترکان آثار بالتوس بر خالف تمایل ما نسبت
دخترکان در حال رؤیا دیدن نشاندهندة آن چیزی هستند که اشتاینبرگ به وضوح و قابل شناسایی بودن ،هم فرشته هستند و هم هیوال؛ هنر او هم
آن را «نیروی راز پنهان» میداند .به این ترتیب شاید آن چیزی که باعث به لحاظ ترکیببندی بدیع است و هم به لحاظ عاطفی ویرانگر؛ واکنش
میشود دخترکان آثار بالتوس این چنین برای بیننده معذبکننده باشند در ما به آنها هم لذت است و هم ناخرسندی .و به این ترتیب این نقاشیها
دیالکتیک بیندروننگری حریم خصوصیو رمزگونگیدرفضایعمومی میتوانند هشداری علیه نخوت باشند .و اگر به پروژة پراگماتیسم یعنی
نهفتهباشد،اینآثاربهبرداشتهایآمیختهبهاحساساتازدخترانگیپشت بازسازی تجربه ـ با همه غنا و تناقضات آن ـ بهعنوان امری ضروری در
میکنند .و با انجام این کار ،بنا به تعریف توماس الکساندر به رسالت هنر تدوین اخالقی کاربردی توجه داشته باشیم ،باید به آن دسته از پدیدههایی
عمل میکنند ،آنجا که میگوید «عمل انتقادی یا خالقانه تنها میتواند در که از تالش ما برای توضیح دادن کامل آنها سرباز میزنند ،توجه کنیم.
پی سر و سامان دادن فرهنگ با فاصله گرفتن از [فرهنگ] باشد و بس». چنانکه کالپیترو به ما یادآوری میکند ،هنر به ما «حالت متمایزی از
شاید بتوان همین رابطة پویا را در نسبت بالتوس با سوژههای هنر خود تجربه انسانی میبخشد که در آن اصرار بر معنا اغلب هم ناکام مانده و
نیز تشخیص داد .به این معنا که دستکم شاید بتوان پرسید اگر بالتوس هم برآورده میشود».
زن بود ،آیا باز هم بخش عمدهای از آثارش بنا به توصیف هیوز «عطر و به نظر من این بدان معناست که با وجودی که شکاف بین امر واقعی و
بوی دائمی رسوایی» بهخود میگرفت .با این حال« ،رگههایی از هوسی امر آرمانی را انکار میکنیم ،اما زندگی ما از این مسئله درس میگیرد .به
مبهم» که در این نقاشیها به چشم میخورد ناشی از این واقعیت است این دلیل نقاشیهای بالتوس روشنگر هستند زیرا از این تضاد بهرهبرداری
بالتوس که خود بالتوس مرد است .تردیدی نیست که نحوة به تصویر کشیدن کرده و به ما اجازه میدهند ،بهعنوان بیننده بدانیم که چنین میکنند .این
ورق بازی تک نفره
Balthus جنسیت توسط بالتوس حاکی از این اعتراف تلخ وی است که «همیشه آثار بهطور مشخص هم به این کلیشه که دوران کودکی دورة شادکامی و
The Game of
Patience
همایندی طبیعی و بیتکلفانهای را با دخترکان جوان احساس میکرده سعادت است وابسته بوده و هم آن را مورد مضحکه قرار میدهند .درست
1943 است .شاید همین امر یکی از دالیلی باشد که وبر «غم و اندوه نهفته» را همانطور که دخترکان آثار وی خبر از آن میدهند که دیگر بهشتی نیست
یکی از ویژگیهای تمام آثار بالتوس میداند. کهبخواهیمبهآنبرگردیم؛بلکهپیکرههایاوبهقولسابی«رخوت،عذاب،
من در این مقاله کوشیدم با در نظر گرفتن یکی از آثار این نقاش ،نقش خلسه و درونگرایی» جوانان را به تصویر میکشد .یکی از درسهایی که
بسیار مهمی را که هنر در ارائه برداشتی مکفی و انسانی نسبت به تأمل در اثر نگریستن به آثار هنری چالشبرانگیز میتوان آموخت این است
اخالقی ایفا میکند روشن سازم .من بهطور مشخص کوشیدم نقشی را که که بدانیم هنر چگونه ما را وادار به تأمل انتقادی درباب آرمانهای خود،
هنرچالشبرانگیزدراینمسیرایفامیکند،نشاندهم.چنانکهگفتمبهنظر بهویژه آرمانهایی میکند که آنها را بی چون و چرا پذیرفتهایم.
من ارزش اخالقی اصلی هنر کسانی همچون بالتوس در این امر نهفته است در عین حال ،علی رغم توضیح بالتوس مبنی بر اینکه او به این دلیل دختران
که چگونه ما را وادار میکند با تنشهای معینی نظیر زندگی جمعی خود در را به تصویر میکشد که آنها تجسم «درونمایهای جهانشمول» هستند ،اما
بیداری و تخیالت خصوصی خود روبرو شویم زیرا هر دو به رفتار و آگاهی مهم است که به این واقعیت توجه کنیم که این پیکرههای جوان ،دختر
ما شکل میبخشد و از منتهی شدن به نتیجهای قطعی سر باز میزند .به نظر هستند .به همین دلیل ،نقش ایدئولوژی جنسیتی در هنر بالتوس نیازمند
من بهترین راه برای انجام این کار پرداختن به هنرمندی است که آثارش این تجزیهوتحلیلاست،بهویژهاگربهگفتهنوئلمکآفیباورداشتهباشیمکه
دوگانگی را تجسم میبخشند .به این ترتیب هدف من در این مقاله نشان «وظیفهاساسیسیاسیفمینیستها،توجهبهساختارهاوفرآیندهاینمادین
دادن برداشت شوسترمان از فلسفه بهعنوان «تأملی انتقادی و تخیلی در باب اجتماعی و شیوههایی است که این ساختارها و فرآیندها به آن طریق به
کنش ،ناشی از کنش و مسائل ناظر به کنش است؛ یعنی مسائل تبیینی در صورتبندی مفهوم "زنانگی" میپردازند» .چیزی که مایلم نشان دهم این
این خصوص که چگونه میتوان مقومات کنش صحیح را تعیین کرد ،و است که آثار بالتوس به علت توانایی خود در تقویت و بر هم ریختن درک
مسائل مربوط به اینکه کنش چگونه باید ادامه یافته و یا اصالح شود». متعارفاززنانگی،بهاینپروژهفمینیستییاریمیرسانند؛گرچهاواغلب
....حرفه نقاش .... 48 ....حرفه نقاش .... 48
091 090
الرچنت- بالتوس
Balthus - Larchant / 1939