You are on page 1of 4

‫مسائلوامی‌دارد‪.

‬‬ ‫ساندرا مک‌موریس جانسون‪ ،‬از هنرمندان معاصر‪ ،‬در جایی می‌گوید‬


‫می‌خواهم به صراحت اعالم کنم آثار بالتوس بدون تردید هنر است و‬ ‫با اینکه همیشه عاشق گوگن است‪ ،‬اما از نگاه کردن به نقاشی‌های‬ ‫مزیت‌ها و خطرات ناشی از پیوند‬
‫هرزه‌نگاری نیست‪ ،‬چرا که من هرزه‌نگاری را عبارت از خلق تصاویری‬ ‫او معذب می‌شود زیرا بسیاری از آثار وی دخترکانی سیزده ساله را به‬ ‫دادن هنر و زندگی؛‬
‫صرفاً برای برانگیختن میل جنسی می‌دانم که مسائل مربوط به تفسیر‪،‬‬ ‫شیوه‌ای بسیار وسوسه‌انگیز به تصویر می‌کشد‪ .‬من هر وقت که به واکنش‬
‫ویژگی‌های زیبایی‌شناختی‪ ،‬تکنیک هنری‪ ،‬و زمینة تاریخی هنر در آن‬
‫حداقل نقش ممکن را ایفا می‌کند‪ .‬با این حال‪ ،‬من به‌عنوان یک فمینیست‬
‫خود در مورد بالتوس فکر می‌کنم‪ ،‬یعنی همان هنرمندی که به نظر من‬
‫بهترین نقاشی‌هایش بسیار هم زیبا هستند‪ ،‬به یاد معذب بودن جانسون از‬
‫آیاپراگماتیسم‬
‫که عمیق ًا از سوء‌استفاده از کودکان برمی‌آشوبم‪ ،‬نمی‌توانم عالقه خود به‬
‫این نقاشی‌ها را صرفاً با توسل به جایگاه تثبیت شده آنها به‌عنوان آثاری‬
‫آثار گوگن می‌افتم‪ .‬اما این نقاشی‌ها اگر نگوییم به شکلی وسواس‌گونه‪،‬‬
‫دست‌کم تا حد بسیار زیادی پرتره‌های وسوسه‌آفرین دختران پیش از بلوغ‬
‫می‌تواند در تبیین آثار‬
‫بالتوس‬
‫هنر توجیه کنم‪ .‬همچنین نمی‌توانم وسوسه‌آفرین بودن آنها را انکار کنم‪،‬‬ ‫است‪ .‬الزم به ذکر است که بالتوس که برخی او را «نقاش لولیتا» می‌خوانند‪،‬‬
‫پرترهکلودهرسینت‬
‫‪Balthus‬‬
‫‪Portrait of Claude Hersaint‬‬
‫ولو اینکه بتوانیم حتی بگوییم چنین آثاری مفروضات نادرست مربوط‬ ‫با اعالم وفاداری خود به فرمالیسم انتقاد‌های صورت گرفته نسبت به سوژه‬ ‫بالتوس به‌کار آید؟‬
‫‪1951‬‬ ‫به بلوغ را رد می‌کنند‪ .‬چرا باید مجذوب چنین آثاری نظیر اتاق نشیمن‪،‬‬ ‫آثار خود را رد کرده است‪ .‬اما‪ ،‬من به‌عنوان یک پراگماتیست نمی‌توانم در‬
‫پشت تمایز بین فرم و محتوا پنهان شوم‪ .‬همان‌طور که نمی‌توانم بر تقابل‬
‫میان هنر و زندگی صحه بگذارم‪.‬‬
‫بنابراین هدف من‪ ،‬کند و کاو مزیت‌ها و هزینه‌های پذیرش تداوم و یا‬ ‫مری ماگدا وارد‬
‫(چنانکه پیرس می‌گوید) پیوستگی‌گرایی مربوط به خلق و لذت بردن‬
‫از هنر است‪ .‬من این کار را در عین آگاهی از دالیل معرفت‌شناختی بر‬ ‫ابوالفضل توکلی شاندیز‬
‫رد موضع پیرس انجام می‌دهم؛ چنانکه آرتور دانتو به ما یادآوری می‌کند‬
‫که این گزاره که «اثر هنری‪ ،‬همانند رؤیا است» به‌عنوان محافظی برای‬
‫نظام باورهای ما عمل می‌کند‪ ،‬زیرا این نظام میل دارد محافظه‌کارانه‬
‫به تعریف جهان بپردازد‪ .‬به این ترتیب مسئله من این است که آیا این‬
‫مزیت‌های معرفت‌شناختی به پرسش‌های مربوط به مسئولیت اخالقی‬
‫نیز منتقل می‌شود یا خیر‪ .‬به این معنا که اگر از دانتو تبعیت کرده و‬
‫عمل طبقه‌بندی یک شیء به عنوان «هنر» را متضمن قرار دادن آن در‬
‫یک مقوله هستی‌شناختی جدید بدانیم ـ مگر نه اینکه ما به کاسه توالت‬
‫[اثر مارسل دوشان] به چشم سایر کاسه توالت‌های دیگر نگاه نمی‌کنیم‬
‫ـ در این صورت پرسش مربوط به ارزش اخالقی ناشی از آثار هنری‬
‫موضوعیت خود را از دست می‌دهد‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬اگر از دیویی تبیعت‬
‫کرده و هنر را تجربة عادی اما تشدید شده بخوانیم‪ ،‬در این صورت به اعتقاد‬
‫من‪ ،‬نمی‌توانیم از پرداختن به پرسش‌های زیر اجتناب کنیم‪ .‬هنرمند تا چه‬
‫اندازه باید پاسخگوی موضوع اثر هنری خود باشد؟ ناخرسندی ما نسبت‬
‫به موضوع اثر هنری تا چه اندازه باید بر ارزیابی ما از آن تأثیر بگذارد؟ و‬
‫برعکس‪ ،‬ناخرسندی اولیه ما تا چه اندازه می‌تواند راهنمای قابل اعتمادی‬ ‫بالتوس‬
‫گربه در آینه ‪2‬‬
‫برای ارزیابی مورد نظر ما تلقی شود؟ من در اینجا بر هنر بالتوس تمرکز‬ ‫‪Balthus‬‬
‫‪The Cat with a Mirror II‬‬
‫می‌کنم‪ ،‬عمدتاً به این دلیل که نقاشی‌های او ما را به روبه‌رو شدن با این‬ ‫‪1986-89‬‬

‫‪....‬حرفه نقاش ‪.... 48‬‬


‫‪087‬‬
‫را تغذیه می‌کنند و آلوده می‌سازند؛ هر کدام فاقد غنای دیگری است‪ .‬ما در‬ ‫لحظه‌ای است که از فاجعة گذشت زمان‪ ،‬بریده شده است»‪ .‬پس شاید یکی‬ ‫عمیقاً نگران کننده است که ما با نگاه کردن به نقاشی‪ ،‬نمی‌توانیم آن دو را‬ ‫)‪(Living Room‬شد؟‬
‫این تبدل و روابط متقابل بین آنها‪ ،‬از دو بخشی بودن زندگی خود [خواب و‬ ‫از دالیلی که نقاشی اتاق نشیمن چنان مسحور‌کننده است‪ ،‬این نکته است‬ ‫از چنین منظری نبینیم (به‌خصوص در مورد دخترکی که روی زمین است‬ ‫در واقع‪ ،‬شاید عبارت «مجذوب کردن» وافی به مقصود نباشد‪ .‬من از اولین‬
‫بیداری]آگاهمی‌شویم»‪.‬‬ ‫که چگونه به‌طرزی هراس‌انگیز این احساس را تجسم می‌بخشد‪ .‬به قول‬ ‫زیرا به‌روشنی در نقطة کانونی نقاشی قرار گرفته است‪ ).‬به این ترتیب آیا‬ ‫باری که این نقاشی را سال‌ها پیش در مقاله‌ای در ونیتی فیر دیدم بارها‬
‫اما چیزی که باعث می‌شود هنر بالتوس از هنر پیکاسو چالش‌برانگیزتر باشد‬ ‫جیمز ترال سابی‪ ،‬این نقاشی «به فضای سکون غریبی آغشته است‪ ،‬گویی‬ ‫مجذوب این نقاشی شدن صرفاً می‌تواند مایة شرم و هراس باشد؟ یا در هنر‬ ‫و بارها به آن فکر کرده‌ام‪ .‬فکر می‌کنم آنچه در این اثر مرا مجذوب خود‬
‫این است که در آثار وی این تضاد و تعامل تشدید شده است‪ .‬این نکته را‬ ‫پیکره‌های جوان برای همیشه در رؤیاها و آمال خاموش خود از حرکت‬ ‫بالتوسنهتنهاامریزیبایی‌شناختیبلکهارزشیاخالقینیزنهفتهاست؟‬ ‫کرده این است که چطور هم جلوة بصری دارد و هم عمیقاً انسان را به‬
‫می‌توان با توجه به استفادة مکرر وی از عناصری نظیر گربه‪ ،‬آینه‪ ،‬و کتاب‬ ‫بازایستاده‌اند»‪.‬‬ ‫به نظر من برای پرداختن به این نگرانی‌ها و دست‌کم تخفیف آنها می‌توان‬ ‫هراس می‌اندازد‪ .‬این اثر در نگاه اول‪ ،‬اثری با ترکیب‌بندی دقیق و تصویری‬
‫در نقاشی‌های خود مشاهده کرد‪ .‬به‌عنوان مثال‪ ،‬هر موقع که بالتوس گربه‌ای‬ ‫ایننیازبهتسلطودراختیارگرفتنزماندراظهارنظربالتوسمبنیبراینکه‬ ‫به دو گزاره زیر متوسل شد‪ .‬گزارة اول از آن ریچارد شوسترمان است که‬ ‫دلنشین از آسان‌گیری جوان‌مآبانه به نظر می‌رسد‪ .‬اما پس از بررسی دقیق‌تر‬
‫را در آثار خود می‌گنجاند‪ ،‬این گربه به‌عنوان تنها موجودی در صحنه به‬ ‫«مدرنیته واقعی ابداع دوباره گذشته» است نیز جلوه‌گر شده است‪ ،‬و این امر‬ ‫ادعا می‌کند که نقاشی «نیرو و الهام می‌بخشد زیرا تجربة زیبایی‌شناسانه‬ ‫اتاق نشیمن (که خود گواهی بر مهارت بالتوس به‌عنوان یک هنرمند است‪،‬‬
‫تصویر کشیده شده است که هوشیار و مراقب است‪ ،‬و این نشان می‌دهد که‬ ‫به همان اندازه در مورد شخصیت خود وی نیز صدق می‌کند‪ .‬در واقع‪ ،‬هم‬ ‫همواره سرریز کرده‪ ،‬به فعالیت‌های دیگر کشیده شده‪ ،‬و آنها را تشدید‬
‫ما به‌عنوان بیننده‪ ،‬باید خود را در چنین نسبتی با دخترکانی بدانیم که در حال‬ ‫موافقان و هم مخالفان بالتوس قبول دارند که وی در کنترل چگونگی ظاهر‬ ‫و تعمیق می‌کند»‪ .‬دومین گزاره در این ادعای وینسنت کالپیترو مطرح‬
‫رؤیا دیدن هستند‪ .‬و گربه در عین حال مرموز است و رفتار و حاالت وی‬ ‫شدن در نزد عموم مردم موفق بوده است‪ .‬منتقدی همچون رابرت هیوز که‬ ‫شده است مبنی بر اینکه اثر هنری موفق «داده‌ای مجزا نیست؛ بلکه بخشی‬
‫همواره آنچه که بالتوس «عدم امکان شناخت ماهیت واقعی گربه» می‌‌خواند‬ ‫از طرفداران وی است می‌گوید‪« :‬هدف ظاهری وی این است که محو شود‬ ‫از یک شبکة ارتباطاتی است که به خلق و بسط آن کمک می‌کند»‪.‬‬
‫راجلوه‌گرمی‌سازد‪.‬ایندوگانگیبینشناساییوازخودبیگانگی‪،‬یاآشنایی‬ ‫و تنها اثر را برجای بگذارد‪ .‬اما نتیجة واقعی که بالتوس هم به‌خوبی از آن‬ ‫امیدوارم گزارة اول مرا در درک آنچه که باعث می‌شود اتاق نشیمن چنان‬
‫و غرابت‪ ،‬در استفادة بالتوس از آینه نیز در آثارش مشاهده می‌شود‪ .‬آینه در‬ ‫آگاه است‪ ،‬این است که خود را به اسطوره‌ای تبدیل کند»‪ .‬به قول خود‬ ‫مسحور‌کننده باشد کمک کرده و دومی به بررسی ماهیت مسئولیت من در‬
‫نقاشی‌های او تنها استعارة لذت بردن از مشاهده خود نیست‪ ،‬بلکه ابزاری‬ ‫بالتوس‪« :‬من زندگی واقعی‌ای ندارم که بخواهم در مورد آن بنویسم‪ ،‬تنها‬ ‫قبال تحسین هنر بالتوس یاری برساند‪.‬‬
‫برای درک خویشتن نیز هست‪ .‬او خود می‌گوید «یکی از نقش‌مایه‌های‬ ‫خاطراتی پراکنده که وقتی به هم متصل می‌شوند روایتی از خویشتن من را‬ ‫من کار خود را با بررسی این اثر و با توجه به دوگانگی‌هایی که این اثر و‬
‫اصلی هنر من آینه است که هم نشان از پوچی دارد و هم تعالی ‪ ...‬این‬ ‫شکل می‌دهند‪ .‬نقاش و نقاشی‌هایش یکی و یکسان هستند»‪.‬‬ ‫هنرمند آن در پی تثبیت و ویران‌سازی آنها هستند آغاز می‌کنم‪ .‬چنانکه‬
‫دخترکان نه تنها آینه را در دست می‌گیرند تا صرفاً به خود نگاه کنند ـ که‬ ‫در این صورت این مسئله نشان می‌دهد که می‌توانیم این نوسان بین میل‬ ‫خود بالتوس مصراً می‌گوید‪« :‬من به دوگانگی عمیق در وجود مردم اعتقاد‬
‫نشانة بیهودگی صرف است چرا که این دخترکان لولیتا‌هایی بی‌شرم نیستند‬ ‫به حفظ حریم خصوصی (و یا خلق کردن خویشتن) و نیاز به شناخته شدن‬ ‫دارم‪ ...‬وقتی از حالت فرشته‌گون و جذابیت دردسر آفرین دخترکان جوان‬
‫ـ بلکه برای اینکه اعماق درون خویش را هم مشاهده کنند»‪ .‬همین مسئله در‬ ‫برای عموم مردم را در خود نقاشی‌ها نیز بیابیم‪ .‬بالتوس در یکی از معدود‬ ‫صحبت می‌کنم‪ ،‬فراموش نکنید که خیره‌کننده‌ترین و زیبا‌ترین فرشته‬
‫مورد عمل نگاه کردن نیز صدق می‌کند به‌خصوص اگر نظر دانتو را بپذیریم‬ ‫کوشش‌هایخودبرایتوضیحاینکهمعنایهنرویچیستادعامی‌کندکه‬ ‫[در باور مسیحیت] کسی نبود مگر شیطان»‪ .‬به این ترتیب شاید‪ ،‬ارزش‬
‫که هنر به خودی خود «آینه‌ای است که بیش از آنکه منفعالنه تصویری را‬ ‫سوژة کار او «هنگامه نامعین و نگران‌کننده‌ای که معصومیت در اوج خود‬ ‫اخالقی توجه به هنر او در این مسئله نهفته باشد که این نقاشی‌ها چطور‬
‫بنمایاند‪،‬خودآگاهی[بیننده]رامتحولمی‌کند»‪.‬همینتوصیفدرموردنماد‬ ‫بوده و به‌زودی جای خود را به دوره دیگری خواهد داد که وجهه اجتماعی‬ ‫ما را وادار به مواجهه با بازی دیالکتیکی میان معصومیت و هوس‪ ،‬نظم و‬
‫کتاب صدق می‌کند‪ .‬کتاب هم ما را قادر می‌سازد به حوزة تجربه‌هایی وارد‬ ‫بیشتری دارد»‪ .‬شاید به همین دلیل است که هیوز دختران نوجوان آثار‬ ‫آشفتگی‪ ،‬و صداقت و پنهانکاری می‌کنند‪ .‬ممکن است به این ترتیب‪ ،‬این‬
‫شویم که به‌عنوان یک انسان خاص قادر به کسب آنها نیستیم‪ ،‬و در عین‬ ‫بالتوس را چنین توصیف می‌کند‪« :‬موجوداتی با سر‌های بزرگ‪ ،‬اندام‌های‬ ‫آثار به دستیابی به درکی از خویشتن و دیگری منجر شوند‪.‬‬
‫حال اجازة گریختن به فضای تخیل را به ما می‌دهد‪ .‬بنا به ادعای بالتوس‬ ‫ضعیف و نگاه‌های خیره ‪ ...‬همچون هیوال؛ یا زنجره‌هایی جوان که دارند‬ ‫به اعتقاد من این آثار در درجة اول به این دلیل قادر به انجام این کار هستند‬
‫«عمل خواندن راهی است برای وارد شدن به اسرار عمیق‌تر زندگی‪ .‬خواندن‬ ‫پوست می‌اندازد»‪ .‬این تشبیه نکتة دیگری را در مورد این نقاشی‌ها مطرح‬ ‫که آگاهی ما از فناپذیری خود‌مان‪ ،‬همان چیزی است که معرف ما به‌عنوان‬
‫ابزار بسیار مهمی در دستیابی به اسطوره است»‪.‬‬ ‫می‌کند که عبارت است از رابطة پیچیده بین زندگی اجتماعی و رؤیاها‬ ‫انسان است‪ .‬به این معنا که ما موجوداتی هستیم که باید با واقعیت زمان‬ ‫چرا که نقاشی‌های او همیشه نگاهی دوباره را می‌طلبد) می‌توان حضور‬ ‫بالتوس‬
‫دختر جوان در جامه‬
‫همانطور که قبالً اشاره شد‪ ،‬به گمان من بخشی از ارزش اخالقی نگاه کردن‬ ‫و تخیالت شخصی‌ما‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬تحلیل لئو اشتاینبرگ در خصوص‬ ‫و در نتیجه با اجتناب‌ناپذیر بودن [گذر] نسل‌ها و نابودی دست به گریبان‬ ‫غیر قابل انکار خطر را در آن حس کرد‪ .‬می‌توان تصور کرد که دختری‬ ‫سبز و سرخ‬
‫به آثار بالتوس در توانایی این آثار بر تأکید بر دوگانگی‌های فوق بدون ارائه‬ ‫درون‌مایه «خواب‌بین‌ها» در آثار پیکاسو به همان اندازه به هنر بالتوس‬ ‫شویم‪ .‬از حیث هنری‪ ،‬این بدان معنی است که با حرف کالپیترو موافق‬ ‫که بر روی مبل دراز کشیده مسموم شده و یا اینکه دارد خواب می‌بیند؛‬ ‫‪Balthus‬‬
‫‪Young girl in‬‬
‫راه حلی نهایی برای آنها نهفته است‪ .‬بحث صرفاً این نیست که این آثار‬ ‫نیز مربوط است‪[« :‬این] تصاویر ممکن است در هر لحظه باعث شود‬ ‫باشیم که می‌گوید یک اثر هنری موفق زمان را «به شیوه‌ای از مشارکت‬ ‫دختری که روی زمین است در موقعیت بسیار نامناسبی در حال خواندن‬ ‫‪green and red‬‬
‫همانند تمام آثار موفق هنری از تبیینی جامع سر باز می‌زنند‪ ،‬بلکه مهم‌تر‬ ‫این شخصیت‌ها را نه به‌عنوان افرادی در حال تماشا کردن و تماشا شدن‬ ‫در آن تبدیل می‌کند که در آن نفس این مشارکت و آهنگ نامتعین این‬ ‫قرار دارد‪ .‬و البته طبق معمول وسوسه نیز در کمین [بیننده] نشسته است‪.‬‬ ‫‪1944‬‬

‫از آن این است که این آثار به این دلیل برای ما عذاب‌آور هستند که ما را‬ ‫ببینیم‪ ،‬بلکه به‌عنوان تجسم خوابیدن و بیدارشدن بدانیم؛ یعنی حالت‌های‬ ‫مواجهه ناگزیر‪ ،‬تشدید و تعمیق می‌شود»‪ .‬از نظر بالتوس این بدان معنی‬ ‫این مسئله از آنجا آشکار می‌شود که نه تنها پیکره‌ها حالت در حال تغییر‬
‫وادار به تصدیق محدودیت‌هایی می‌کنند که به قول کالپیترو در«قدرت ما‬ ‫غیرمستقلی که یکدیگر را کنار می‌گذارند و مفروض می‌گیرند؛ یکدیگر‬ ‫است که «یک نقاشی ‪ ...‬معصومیتی است که در نهایت درک می‌شود‪،‬‬ ‫و در حال رشد خود را به نمایش می‌گذارند‪ ،‬بلکه از همه مهم‌تر این مسئله‬
‫‪....‬حرفه نقاش ‪.... 48‬‬ ‫‪....‬حرفه نقاش ‪.... 48‬‬
‫‪089‬‬ ‫‪088‬‬
‫دخترکانی را در حالت خلسه و منفرد به تصویر می‌کشد (نظیر تابلوی اتاق‬ ‫برای معنا بخشیدن به تجربه عمدتاً بر حسب شیوه‌های تثبیت شده تفسیر‬
‫نشیمن)‪ ،‬اما این تصاویر در درجه اول حاکی از ضعف نیستند‪ .‬بلکه این‬ ‫و ارزیابی» وجود دارد‪ .‬دخترکان آثار بالتوس بر خالف تمایل ما نسبت‬
‫دخترکان در حال رؤیا دیدن نشان‌دهندة آن چیزی هستند که اشتاینبرگ‬ ‫به وضوح و قابل شناسایی بودن‪ ،‬هم فرشته هستند و هم هیوال؛ هنر او هم‬
‫آن را «نیروی راز پنهان» می‌داند‪ .‬به این ترتیب شاید آن چیزی که باعث‬ ‫به لحاظ ترکیب‌بندی بدیع است و هم به لحاظ عاطفی ویرانگر؛ واکنش‬
‫می‌شود دخترکان آثار بالتوس این چنین برای بیننده معذب‌کننده باشند در‬ ‫ما به آنها هم لذت است و هم ناخرسندی‪ .‬و به این ترتیب این نقاشی‌ها‬
‫دیالکتیک بیندرون‌نگری حریم خصوصیو رمز‌گونگیدرفضایعمومی‬ ‫می‌توانند هشداری علیه نخوت باشند‪ .‬و اگر به پروژة پراگماتیسم یعنی‬
‫نهفتهباشد‪،‬اینآثاربهبرداشت‌هایآمیختهبهاحساساتازدخترانگیپشت‬ ‫بازسازی تجربه ـ با همه غنا و تناقضات آن ـ به‌عنوان امری ضروری در‬
‫می‌کنند‪ .‬و با انجام این کار‪ ،‬بنا به تعریف توماس الکساندر به رسالت هنر‬ ‫تدوین اخالقی کاربردی توجه داشته باشیم‪ ،‬باید به آن دسته از پدیده‌هایی‬
‫عمل می‌کنند‪ ،‬آنجا که می‌گوید «عمل انتقادی یا خالقانه تنها می‌تواند در‬ ‫که از تالش ما برای توضیح دادن کامل آنها سرباز می‌زنند‪ ،‬توجه کنیم‪.‬‬
‫پی سر و سامان دادن فرهنگ با فاصله گرفتن از [فرهنگ] باشد و بس»‪.‬‬ ‫چنانکه کالپیترو به ما یادآوری می‌کند‪ ،‬هنر به ما «حالت متمایزی از‬
‫شاید بتوان همین رابطة پویا را در نسبت بالتوس با سوژه‌های هنر خود‬ ‫تجربه انسانی می‌بخشد که در آن اصرار بر معنا اغلب هم ناکام مانده و‬
‫نیز تشخیص داد‪ .‬به این معنا که دست‌کم شاید بتوان پرسید اگر بالتوس‬ ‫هم برآورده می‌شود»‪.‬‬
‫زن بود‪ ،‬آیا باز هم بخش عمده‌ای از آثارش بنا به توصیف هیوز «عطر و‬ ‫به نظر من این بدان معناست که با وجودی که شکاف بین امر واقعی و‬
‫بوی دائمی رسوایی» به‌خود می‌گرفت‪ .‬با این حال‪« ،‬رگه‌هایی از هوسی‬ ‫امر آرمانی را انکار می‌کنیم‪ ،‬اما زندگی ما از این مسئله درس می‌گیرد‪ .‬به‬
‫مبهم» که در این نقاشی‌ها به چشم می‌خورد ناشی از این واقعیت است‬ ‫این دلیل نقاشی‌های بالتوس روشنگر هستند زیرا از این تضاد بهره‌برداری‬
‫بالتوس‬ ‫که خود بالتوس مرد است‪ .‬تردیدی نیست که نحوة به تصویر کشیدن‬ ‫کرده و به ما اجازه می‌دهند‪ ،‬به‌عنوان بیننده بدانیم که چنین می‌کنند‪ .‬این‬
‫ورق بازی تک نفره‬
‫‪Balthus‬‬ ‫جنسیت توسط بالتوس حاکی از این اعتراف تلخ وی است که «همیشه‬ ‫آثار به‌طور مشخص هم به این کلیشه که دوران کودکی دورة شادکامی و‬
‫‪The Game of‬‬
‫‪Patience‬‬
‫همایندی طبیعی و بی‌تکلفانه‌ای را با دخترکان جوان احساس می‌کرده‬ ‫سعادت است وابسته بوده و هم آن را مورد مضحکه قرار می‌دهند‪ .‬درست‬
‫‪1943‬‬ ‫است‪ .‬شاید همین امر یکی از دالیلی باشد که وبر «غم و اندوه نهفته» را‬ ‫همان‌طور که دخترکان آثار وی خبر از آن می‌دهند که دیگر بهشتی نیست‬
‫یکی از ویژگی‌های تمام آثار بالتوس می‌داند‪.‬‬ ‫کهبخواهیمبهآنبرگردیم؛بلکهپیکره‌هایاوبهقولسابی«رخوت‪،‬عذاب‪،‬‬
‫من در این مقاله کوشیدم با در نظر گرفتن یکی از آثار این نقاش‪ ،‬نقش‬ ‫خلسه و درون‌گرایی» جوانان را به تصویر می‌کشد‪ .‬یکی از درس‌هایی که‬
‫بسیار مهمی را که هنر در ارائه برداشتی مکفی و انسانی نسبت به تأمل‬ ‫در اثر نگریستن به آثار هنری چالش‌برانگیز می‌توان آموخت این است‬
‫اخالقی ایفا می‌کند روشن سازم‪ .‬من به‌طور مشخص کوشیدم نقشی را که‬ ‫که بدانیم هنر چگونه ما را وادار به تأمل انتقادی درباب آرمان‌های خود‪،‬‬
‫هنرچالش‌برانگیزدراینمسیرایفامی‌کند‪،‬نشاندهم‪.‬چنان‌کهگفتمبهنظر‬ ‫به‌ویژه آرمان‌هایی می‌کند که آنها را بی چون و چرا پذیرفته‌ایم‪.‬‬
‫من ارزش اخالقی اصلی هنر کسانی همچون بالتوس در این امر نهفته است‬ ‫در عین حال‪ ،‬علی ر‌غم توضیح بالتوس مبنی بر اینکه او به این دلیل دختران‬
‫که چگونه ما را وادار می‌کند با تنش‌های معینی نظیر زندگی جمعی خود در‬ ‫را به تصویر می‌کشد که آنها تجسم «درون‌مایه‌ای جهان‌شمول» هستند‪ ،‬اما‬
‫بیداری و تخیالت خصوصی خود روبرو شویم زیرا هر دو به رفتار و آگاهی‬ ‫مهم است که به این واقعیت توجه کنیم که این پیکره‌های جوان‪ ،‬دختر‬
‫ما شکل می‌بخشد و از منتهی شدن به نتیجه‌ای قطعی سر باز می‌زند‪ .‬به نظر‬ ‫هستند‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬نقش ایدئولوژی جنسیتی در هنر بالتوس نیازمند‬
‫من بهترین راه برای انجام این کار پرداختن به هنرمندی است که آثارش این‬ ‫تجزیهوتحلیلاست‪،‬به‌ویژهاگربهگفتهنوئلمک‌آفیباورداشتهباشیمکه‬
‫دوگانگی را تجسم می‌بخشند‪ .‬به این ترتیب هدف من در این مقاله نشان‬ ‫«وظیفهاساسیسیاسیفمینیست‌ها‪،‬توجهبهساختارهاوفرآیندهاینمادین‬
‫دادن برداشت شوسترمان از فلسفه به‌عنوان «تأملی انتقادی و تخیلی در باب‬ ‫اجتماعی و شیوه‌هایی است که این ساختارها و فرآیندها به آن طریق به‬
‫کنش‪ ،‬ناشی از کنش و مسائل ناظر به کنش است؛ یعنی مسائل تبیینی در‬ ‫صورت‌بندی مفهوم "زنانگی" می‌پردازند»‪ .‬چیزی که مایلم نشان دهم این‬
‫این خصوص که چگونه می‌توان مقومات کنش صحیح را تعیین کرد‪ ،‬و‬ ‫است که آثار بالتوس به علت توانایی خود در تقویت و بر هم ریختن درک‬
‫مسائل مربوط به اینکه کنش چگونه باید ادامه یافته و یا اصالح شود»‪.‬‬ ‫متعارفاززنانگی‪،‬بهاینپروژهفمینیستییاریمی‌رسانند؛گرچهاواغلب‬
‫‪....‬حرفه نقاش ‪.... 48‬‬ ‫‪....‬حرفه نقاش ‪.... 48‬‬
‫‪091‬‬ ‫‪090‬‬
‫ الرچنت‬- ‫بالتوس‬
Balthus - Larchant / 1939

You might also like