Professional Documents
Culture Documents
مجازات سارق در اسلام
مجازات سارق در اسلام
پوهنتون کابل
به تمامی شهدای گلگون کفن افغانستان که به خاطر دفاع از تمامیت ارضی کشور و نهادینه شدن نظام مردمی،
تحقق عدالت الهی صادقانه رزمیدند و جام شهادت نوشیدند .تقدیم به آنانی که با علم و دانش شان در راستای
حمد و ستایش بیقیاس خدای را سزاست که از الطاف خود در انسان دمید و او را اشرف مخلوقات خود قرار داد.
حال که به لطف او توفیق تحصیل علم و کسب دانش را پیدا نمودم ،از خداوند متعال میخواهم که قدمهایم را در
راه خدمت به جامعه استوار گرداند تا بتوانم از آنچه در این سالها آموختهام در مسیر پیشرفت و آبادانی کشور
در پایان بر خود الزم میدانم از استاد رهنما و فامیل مهربانم که با یاری و کمك بسیار مشوق اصلی من در این
زمینه بوده و در دوران تحصیل همه مشکالت را با صبر و حوصله تحمل کردند؛ صمیمانه سپاسگزاری نمایم.
پیشگفتار
الحمد هلل الذی جعل من الماء کل شئ حی و الصالة و السالم علی من شرح لنا احکام الماء نبینا محمد صلی اهلل
جرم سرقت و دزدی از جمله قدیمی ترین جرم هایی است که بشر علیه اموال و مالکیت افراد به آن مرتکب می
شد و از لحاظ امنیتی نیز قابل بررسی می باشد .امروزه نیز دعاوی سرقت جزو پر تکرارترین شکایات مطروحه در
محکمه ها و مراجع قضایی می باشند .مالکیت قانونی افراد بر اموالشان ،همواره در خطر دست برد قرار دارد .دزدی،
کالهبرداری و خیانت در امانت از جمله جرائمی است که مالکیت افراد را در معرض خطر تعرض قرار می دهد .به
دلیل اهمیت این جرم ،مشارکت در سرقت و فروش مال مسروقه نیز جرم شناخته شده و مجازات خاص خود را
دارد.
بنابرین تالش بر این شده است که در منوگراف کنونی مسایل مربوط به مجازات سارق در اسالم و مسوولیت جزایی
تحقیق بر موضوع فوق الذکر کاری است دشوار ولی باز هم سعی و تالش فراوان در این تحقیق انجام شده است
که مجازات سارق در اسالم در نظام حقوقی افغانستان را از منظر دین اسالم ،احکام الهی و قوانین را با استفاده از
منابع تحقیقی و کتابخانه های مفید از استادان گرامی جستجو کرد .
ولی بازهم این اثر عاری از مشکالت نبوده امیدواریم که اشتباهات مان را به بزرگواری ایتان بخشیده و ما را در
جا دارد از استاد بزرگوارمان پوهنیار عزت اهلل (طارق)جهان سپاس که در تهیه این رساله با بنده در سال
۱۴۰۱ه.ش تکمیل کرده تقدیم حضورتان می نمایم الزم به تذکر می دانم که این اثر با وجود مساعی زیاد که در
نگارش آن به عمل آمده آری از نارسایی ها و اشتباهات نخواهد بود.
فهرست موضوعات
صفحه عنوان
مقدمه 6 ............................................................................................................................
فصل اول
مفاهیم و کلیات
-۱ربودن 2 ........................................................................................................................
-2مال 3 ...........................................................................................................................
گفتار دوم -:عدم تفاوت بین ذمی ومسلمان در اجرای حد سرقت ۱2 ....................................................
مبحث سوم -:بررسی تطبیق سرقت حدی از دیدگاه مذاهب پنج گانه ۱۴ ............................................
فصل دوم
ارکان سرقت
ت
ج .نتیجه رفتــار مجرمانــه 2۴ ................................................................................................
پیشنهادات38 .....................................................................................................................
ث
مقدمه
جـرم سرقـت از مهمتریـن و طبیعی تریـن جرایـم علیـه امـوال و دارایـی افـراد اسـت کــه پــس از بــه پایــان
رســیدن دوران مالکیــت اشتراکی جرم انــگاری شــده اســت .ایــن جــرم نســبت بــه ســایر جرایــم،
هــم از نظــر اصــول و قواعــد اخالقــی ،هــم از منظــر احــکام الهــی و هــم از نظــر قوانیــن موضوعــه،
رفتــار نادرســت قلم داد شــده و مسـتحق مجـازات شـناخته شـده اسـت .مفهـوم سرقـت در حقـوق قدیـم
بـا آنچـه در حقـوق امـروزی بـه ایـن عنـوان شـناخته میشـود ،متفـاوت اسـت؛ زیـرا در قدیـم مفهــوم سرقــت
بــه معنــای ســلب مــال غیــر ،اســتیالی مرتکــب بــر مــال مــروق یــا منفعــت آن یــا حیــازت از آن
یــاد میشــد .در کل ،سرقــت اشــیا مســاوی بــا سرقــت در مفهــوم حقــوق امــروزی اســت .پــس از
ظهــور دیــن مبیــن اســالم در اوایــل ،بــه دلیـل آنکـه قـدرت در اختیـار پادشـاهان و حاکـمان قدیـم بـود،
مجـازات سـخت و ســنگینی علیــه ســارقان اجــرا میشــد و عفــو بــرای آنــان اعـمـال نمیشــد؛ در حالــی
کــه در دیــن اســالم حــد ســارق قطــع دســت اســت و از احــکام امضایــی ایــن دیــن محســوب
میشــود.
امـا در قانـون جـزای ۱355و کودجـزای ۱396افغانسـتان ،سرقـت از جملـ ٔە جرایم بـه حسـاب آمـده و ارتـکاب
آن موجـب مجـازات میشـود .در ایـن قوانیـن سرقـت بـه دو نـوع سـاده و مشـدد تقسـیم شـده اسـت .بـرای
سرقـت مجـازات متفاوتـی در نظـر گرفتـه شـده کـه بیانگـر تشـدید مجـازات اسـت .در ایـن قانـون چیـزی بـه
نـام »در حکــم سرقــت« نیــز در نظــر گرفتــه شــده اســت .ماننــد :اســتفادۀ غیرقانونــی از گاز ،بـرق،
تلفـن و ...کـه در قوانیـن بین المللـی از آن بـه نـام (احالـه) یـاد میشـود .جـرم سرقـت از جملـه جرایـم مهـم
و قابـل توجهـی اسـت کـه بیشتـر مرتکبیـن ایـن عمــل در جوامــع مختلــف بــری نســبت بــه ســایر
جرایــم ،قابــل مشــاهده میباشــد .سرقــت عملــی اســت کــه تقریبــاً در کلیــ ٔە جوامــع ،از گذشــته های
دور تــا حــال ،بــه اشــکال گوناگــون انجــام شــده اســت .ایــن جــرم کــه بــا ســابقه ترین جــرم پــس
از قتــل میباشــد ،تحــوالت و تغییــرات زیــادی در انجــام آن بــا توجــه بــه زمــان و مکان هــای مختلــف
رخ داده اســت .امــا چیــزی کــه از ابتــدای ارتــکاب ایــن عمــل تـا حـال ثابـت بـوده ،زشـتی و قباحـت
ماهیـت ایـن فعـل ناپسـند اسـت کـه همچنـان عمــل مذمــوم و ناشایســت بــوده و بــا مرتکبیــن آن
مفاهیم و کلیات
مبحث اول -:معنی لغوی و اصطالحی سارق و سرقت
االرب ) .برگیرنده چیزی بنهان از حرزی ( .اقرب الموارد ) .برگیرنده چیزی به نهان و بحیله ( .قطر المحیط ).
دو نوع سرقت ذکر شده است ،سرقت حدی و سرقت تعزیری.
به کسی که عمل دزدی را انجام میدهد دزد میگویند .همچنین ندادن مال و حق و حقوق کارگر از روی عمد و
یا غیرعمد دزدی محسوب میشود تعریف دزدی از نگاهی دیگر :سوء استفاده از جهل یا غفلت شخصی برای به
دزدی در میان حیوانات مانند میمونها هم صورت میگیرد :۱3( .ص )۴55
1
جز اول -:سرقت در لغت
سرقت به معنی ربودن مال غیر به صورت پنهانی و بدون رضایت صاحب مال است.به استثنای سرقت های
مستوجب حد ،شرط دیگر در سایر سرقت ها پنهانی و مخفیانه بودن آن است ضمن این که در تمام انواع سرقت ها
عدم رضایت مالك در ربوده شدن مال شرط است .مثالً در جرم کیف قاپی عمل مخفیانه انجام نمی شود اما به هر
حال رضایت مالك در ربوده شدن مال وجود ندارد .الزمه جرم سرقت این است که مالك بر مال تسلط پیدا کند و
اگر قبل از تسلط کامل بر مال دستیگر شود شروع به جرم سرقت است .مال مورد سرقت مال منقول است که
قابلیت ربایش را داشته باشد بنابراین سرقت در مورد اموال غیر منقول صادق نیست .سرقت مستوجب حد سرقتی
است که به شکل مخفیانه از حرز انجام می شود یعنی مال مورد سرقت در محلی متناسب جهت نگهداری و
-۱ربودن
رکن اساسی سرقت در حقوق افغانستان ربایش است که بدون تحقق آن عنصر مادی جرم سرقت به وقوع نخواهد
پیوست .الزمه ی تحقق ربایش ،نقل مکان دادن مال از محلی به محل دیگر است بنابراین سرقت در حقوق
افغانستان تنها نسبت به حقوق منقول مصداق پیدا می کند .اموالی از قبیل در و پنجره و تیرآهن که به دلیل نصب
شدن در غیر منقول و پس از جدا شدن منقول گشته می توانند مورد سرقت قرار گیرند :5 ( .ص )7۰
2
-۲مال
موضوع سرقت باید مال باشد ،باید بگوییم مال آن چیزی است که پرداخت پول یا یك کاالی با ارزش دیگر در
مقابل آن هم از نظر عرف و هم از نظر شرع جایز شناخته شود .بنابر این چیز های مثل هوا ،حشرات یا غذا های
فاسد شده بال مصرف که از نظر عرف قابل مبادله با کاالی با ارزش دیگری شناخته نمی شوند مال محصوب نشده
-۳تعلق به غیر
برای تحقق جرم سرقت باید مال ربوده شده متعلق به غیر یعنی در مالکیت دیگری باشد .در نتیجه ربایش اموال
بالصاحب که در مالکیت احدی نمی باشد همانند شن های بیابان سرقت محصوب نمی شود .در حقوق افغانستان
منظور از تعلق مال به غیر تعلق «عین» آن به دیگری اعم از شخص حقیقی یا حقوقی است .بنابراین در صورتی
که مال متعلق به رباینده باشد سرقت محقق نخواهد شد :5 ( .ص )7۱
دلیل عدم نیاز به مهارت خاص ،به خصوص در سرقتهای ساده و در مقایسه با کالهبرداری که نیاز به ضریب هوشی
خاصی و مهارت ویژه دارد از سن چهارسالگی که کودک معنا و مفهوم مال و مالکیت را میفهمند تا سالهای پیری
قابلیت مرتکب شدن را دارد این پدیده در طول زمان دستخوش دگرگونیها و تغییرات زیادی شده اما تنها چیزی
که از بدو پیدایی و شکل گیری آن تا کنون ثابت مانده زشتی و مذموم بودن ماهیت آن است و کلیه قوانین بشری
3
برای مرتکب آن مجازات سخت تعیین کردهاند .اسالم نیز با توجه به اینکه مال عصب وشاهرگ زندگی است ،مال
و ملکیت افراد را محترم شمرده است ،چون ملکیت هم مقتضای فطرت انسان است و هم انسان را به کار وتالش
وا میداردو هم عدالت درآن است .و اسالم حق مالی و ملکیت مردم را ،حق مقدس و محترمی قرار داده است ،که
برای هیچکس به هیچ عنوانی حالل نیست بر این حق مسلم مردم تجاوز نماید ،لذا اسالم سرقت و ودزدی ،و غصب
اموال مردم ،واختالس ،خیانت در اموال و ربا و غش و بازیچه قرار دادن پیمانه و وزن و رشوت و رشوهگیری و بطور
کلی اینها و همه کارهایی از این قبیل را ،حرام کرده است و اخذ مال و تصرف آن بدون یك سبب شرعی و مشروع،
خوردن مال دیگران و تصرف باطل در آن قلمداد کرده است ،ودرباره دزدی و سرقت بسیار سختگیری نموده و
حکم کرده است دستی که مرتکب سرقت گردد باید بریده شود .از علی بن موسی الرضا (ع) روایت شده که
فرمودند« :سرقت از این جهت حرام شده است که موجب تباهی اموال و کشتن آدمیان می شود و غصب و تصرف
غیر قانونی اموال منشاء آدم کشی و درگیری و حسد خواهد شد .سرقت باعث می شود مردم دست از کسب و کار
و حرفه و صنعت بر دارند و مردم به نگهداری اموال و پسانداز نپردازند؛ وقتی که ببینند کسی نسبت به اموال یاد
شده ،حق اولویت ندارند و شناخت مشترکات و اختالفات دینی وبحث و تبادل نظر میتواند به اتحاد و همبستگی
(ترجمه -:دست مرد دزد و زن دزد را ،به کیفر عملى که انجام دادهاند ،بعنوان یك مجازات الهى ،به مقدار چهار
انگشت قطع کنید ... .و هر کس که پس از ستم کردن ،توبه و جبران نماید( ).آیه 38سوره مائده)
4
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما
جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقِینَ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ کَذلِكَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ؛
ترجمه -:و هنگامی که (مأمور یوسف )بارهای آنها را بست ،ظرف آبخوری پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس
کسی صدا زد؛ ای اهل قافله ،شما دزد هستید! .گفتند :به خدا سوگند شما میدانید ما نیامدهایم که در این
سرزمین فساد کنیم؛ و ما (هرگز) دزد نبودهایم! گفتند :هر کس (آن پیمانه) در بارِ او پیدا شود ،خودش کیفر آن
خواهد بود؛ (و بخاطر این کار ،برده شما خواهد شد؛) ما اینگونه ستمگران را کیفر میدهیم (.تفسیر الطبری -
تفسیر سورة یوسف -اآلیة )7۰
- ۱دین اسالم
بریدن دست چهار انگشت دست راست) ،حدِّ سارق و کیفری مناسب در اسالم:
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالًا مِنَ اللَّهِ ...؛ (آیه 38سوره مائده)
دست مرد دزد و زن دزد را ،به کیفر عملی که انجام دادهاند ،بعنوان یك مجازات الهی ،قطع کنید.
سرقت(دزدی)؛ جُرم و گناهی است که در اسالم برای آن حدّ تعیین شده و حدّ آن ،به شرح زیر است:
الف) سرقت در بار اول :قطع چهار انگشت از دست راست سارق(غیر از انگشت ابهام).
ب) سرقت در بار دوم :قطع پاى چپ سارق از مَفصل(محل جدایى قدم از ساق پا) .البته پاشنه پا قطع نمیشود.
البته اجرای این حدود ،مشروط به تحقق شرایطی است که مهمترین آنها عبارتاند از:
بلوغ :اگر بچهای دزدی کرد ،در بار اول و دوم بخشیده میشود و در صورت تکرار ،تعزیر و تأدیب میگردد.
5
اختیار :اگر کسی سارق را مجبور بر دزدی کند ،حدّ بر سارق جاری نمیگردد.
عدم اضطرار :اگر شخص مضطرّ ،تنها جهت دفع اضطرارش دزدى کند ،مشمول این حکم نمیگردد.
ارزش مال سرقت شده نباید از یك چهارم دینار شرعی(حدود ۱.۱2گرم طال) کمتر باشد.
سرقت از حرز باشد :یعنی دزدی از محل محفوظی صورت گیرد؛ مثل اینکه سارق ،محل حفظ را بشکند یا پاره
کند.
سرقت مخفیانه باشد :اگر حرز را به طور آشکار بشکند و سرقت نماید ،مشمول این حکم نمیگردد.
سرقت از روی شبهه نباشد :اگر کسی مال دیگری را با توهّم اینکه مال خود او است بردارد ،حدّ ثابت نمیگردد.
مال مسروقه ،ملك غیر باشد :اگر کسی مال رهن داده شدهاش را از مرتهن سرقت کند ،مشمول حدّ قرار نمیگیرد.
مال مسروقه ،ملك مشاعی نباشد که سارق در آن شریك است ،مگر اینکه سرقت بیش از سهمش باشد.
گفتنی است:
الف) در برخی از کتابهای فقهی ،شرایطی دیگر نیز برای اجرای حد سرقت بیان شده است که یا به شرایط مذکور
در باال برمیگردد ،یا مورد اختالف بین فقها است ،و یا مورد ابتال نیست.
ب) گاهی با اینکه شرایط اجرای حدّ وجود دارد ،اما حاکم جامعه به جهت رعایت مصلحت و یا دفع مفسدهای که
رعایت آن اهمیت بیشتری دارد ،از اجرای آن خودداری میکند :۱6(.ص )23
-۲یکسانی حد زن و مرد
زنان و مردان سارق ،داراى حد و کیفر مساوى:
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالًا مِنَ اللَّهِ ...؛( سورة المائدة -اآلیة )38
دست مرد دزد و زن دزد را ،به کیفر عملی که انجام دادهاند ،بعنوان یك مجازات الهی ،قطع کنید.
6
پس نظر به این فوق الذکر معلوم میشودکه یکسانی حد قصاص زن و مرد در مسله سرقت یکی است.
-۳سقوط حد سرقت
سقوط حد سرقت ،در صورت اصالح و توبه دزد (قبل از ثبوت در نزد حاکم):
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ
دست مرد دزد و زن دزد را ،به کیفر عملى که انجام دادهاند ،بعنوان یك مجازات الهى ،به مقدار چهار انگشت قطع
کنید .و خداوند توانا و حکیم است .و هر کس که پس از ستم کردن ،توبه و جبران نماید ،خداوند توبه او را
مىپذیرد؛ و از این مجازات ،معاف مىشود؛ زیرا خداوند ،آمرزنده و مهربان است».
پس نظر به ایت فوق الذکر معلوم می گردد مجازات سرقت در اسالم بزرگترین جزا در اسالم در مورد سرقت قطع
حد سرقت مشروط به شرایطی است که در فقه بهتفصیل بیان شده است .امام خمینی در تحریرالوسیله در این
باره مینویسد« :در وجوب حدّ بر سارق چند امر شرط است:
اول :بلوغ است؛ پس اگر بچهای سرقت کرد ،حدّ نمیخورد و طبق آنچه که حاکم صالح میبیند ،تادیب میشود
ولو اینکه دزدی از بچه تا پنج مرتبه و بیشتر ،تکرار شود .و بعضی گفتهاند که در مرتبه اول مورد عفو قرار میگیرد،
پس اگر عود نمود تادیب میگردد ،باز اگر دوباره عود نمود سر انگشتانش خراش داده میشود تا اینکه خون بیاید،
پس اگر عود کند سر انگشتانش قطع میشود و آنگاه اگر عود نماید قطع میشود همان طور که از مرد قطع
میگردد .و در سرقت بچه روایاتی هست و در آنها است که« :فقط من -یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسالم) -
و رسول اللَّه (صلیاهللعلیهوآلهوسلّم) آن را انجام دادیم» پس اشبه آن است که ذکر کردیم:۱8(.ص )۴35
7
دوم :عقل است؛ پس دیوانه ولو اینکه ادواری باشد درصورتیکه در حال جنونش ،دزدی کند قطع نمیشود؛ اگرچه
از او تکرار شود و درصورتیکه تادیب را درک کند و امکان تاثیر داشته باشد ،تادیب میگردد.
چهارم :عدم اضطرار است؛ پس اگر شخص مضطر جهت دفع اضطرارش دزدی کند قطع نمیشود.
پنجم :اینکه دزد ،حرز( محل نگهداری) را باز کند یا بشکند؛ چه بهتنهایی باز کند یا شریك داشته باشد؛ پس اگر
غیر دزد حرز را باز کند و او بدون اینکه حرزی باشد بدزدد هیچکدام آنها مورد قطع واقع نمیشوند ،اگرچه هر
دو با هم برای دزدی و کمك به همدیگر در دزدی ،آمده باشند .و شخصی که آن را باز کرده ،آنچه را که تلف نموده
ششم :اینکه خودش یا با مشارکت دیگری ،متاع را از حرز خارج سازد ،و اخراج آن ،با مباشرت ،تحقق پیدا میکند
مانند اینکه آن را روی شانهاش قرار دهد و خارج سازد و با تسبیب هم تحقق پیدا میکند ،مانند اینکه آن را با
طنابی ببندد سپس از بیرون حرز آن را بکشد یا بر بال پرندهای بگذارد که به طور معمول بهسوی او برمیگردد ،یا
به دیوانه یا بچه غیر ممیز دستور دهد که از حرز بیرون آورد .و اما اگر بچه ممیز باشد ،در قطع ید دزد ،اشکال
هفتم :اینکه دزد ،پدر کسی که از او دزدیده شده نباشد؛ پس پدر برای مال فرزندش ،قطع نمیشود .ولی
اگر فرزند از پدرش بدزدد ،قطع میشود .و مادر اگر از فرزندش بدزدد و خویشان اگر بعضی از بعضی بدزدند ،قطع
میشود.
هشتم :اینکه به طور پنهانی بردارد ،پس اگر حرز را به قهر و به طور ظاهر بشکند و بردارد ،قطع نمیشود؛ بلکه
چنین است اگر به طور پنهانی بشکند ولی بهصورت ظاهر و بهزور بردارد » :۱2(.ص )23۰
آنچه که در حرز نیست سارق آن قطع نمیشود ،مانند دزدی در کاروانسراها و حمامها و خانههایی که دربهای
8
آنها به روی عموم یا گروهی ،باز است و مانند مساجد و مدرسهها و زیارتگاههای مشرفه و مؤسسات عمومی و
خالصه هرجایی که برای عموم یا گروهی اذن داده شده است .و آیا مراعات مالك و مانند او و مراقبت او برای مال،
حرز میباشد ،پس اگر چهارپایش در صحرا باشد و چوپان داشته باشد بهواسطه سرقت آن قطع میشود یا نه؟
اقوی دومی است .و آیا دزد پرده کعبه قطع میشود؟ بعضی گفتهاند :بلی .ولی اقوی عدم آن است .و همچنین است
دزد آنچه که در زیارتگاههای مشرفه از حرم مطهر یا رواق و صحن است :8(.ص )88
-۴حد سارق
«حدّ السارق فی المرّة االولی ،قطع االصابع االربع من مفصل اصولها من الید الیمنی ،ویترک له الراحة و االبهام ،ولو
سرق ثانیاً قطعت رجله الیسری من تحت قُبّة القدم؛ حتّی یبقی له النصف من القدم ومقدار قلیل من محلّ المسح،
و ان سرق ثالثاً حبس دائماً حتّی یموت ،ویجری علیه من بیت المال ان کان فقیراً ،و ان عاد وسرق رابعاً ولو فی
حدّ دزد در دفعه اول ،قطع چهار انگشت از مفصل اصلی انگشتان دست راست است؛ و کف دست و ابهام برای او
باقی گذاشته میشود .و اگر دفعه دوم دزدی نمود ،پای چپ او از زیر برآمدگی روی پا قطع میشود تا اینکه نصف
پا و مقدار کمی از محل مسح ،برای او باقی بماند .و اگر دفعه سوم دزدی کرد به زندان ابد میافتد تا بمیرد و
اگر فقیر باشد از بیت المال خرج او را میدهند .و اگر برگردد و دفعه چهارم دزدی نماید ولو اینکه دزدی در زندان
البته «اگر دزدی از او تکرار شود و حدّ در خالل آنها واقع نشود ،یك حدّ کفایت میکند؛ پس اگر بعد از
حد ،سرقت از او تکرار شود پایش قطع میشود ،سپس اگر دزدی از او تکرار شد زندانی میشود سپس اگر تکرار
و« دست چپ با وجود دست راست قطع نمیشود؛ چه دست راست شَل باشد و دست چپ صحیح یا برعکس آن
باشد یا هر دو شَل باشند .البته اگر خوف مردن به جهت قطع دست شَل باشد -با بودن احتمال عقالیی که دارای
9
منشا عقالیی است ،مانند اخبار پزشك به آن -به جهت احتیاط بر حیات دزد ،دست شل قطع نمیشود؛ پس آیا
در این فرض ،دست چپ که سالم است قطع میشود؟ یا درصورتیکه خوف مردن در دست راست باشد ،نه در
دست چپ ،آیا دست چپ شل قطع میشود؟ اشبه عدم قطع است ».
و «اگر دزد دست چپ نداشته باشد (فقط دست راست داشته باشد) بنابر مشهور دست راستش قطع میشود ،ولی
در روایت صحیحهای آمده است که قطع نمیشود .و عمل بر قول مشهور است.
و اگر در وقت ثبوت دزدی دارای دست راست باشد و بعد از آن از بین برود ،دست چپ او قطع نمیشود ».
و «کسی که دزدی کند و دست راست نداشته باشد ،بعضی گفتهاند که :چنانچه در قصاص یا غیر آن ،قطع شده
باشد و دست چپ داشته باشد ،دست چپ او قطع میشود؛ پس اگر دست چپ هم نداشته باشد پای چپ او قطع
میشود .پس اگر پای چپ نداشته باشد چیزی بیشتر از زندان بر او نیست .ولی اشبه در همه اینها سقوط حدّ و
دزد «اگر مال را بدون محاربه بردارد ،حکم محاربه بر او جاری نمیشود ،مانند اینکه مال را بردارد و فرار کند ،یا
بهزور و بدون کشیدن سالح ،بگیرد ،یا در گرفتن اموال به وسائلی حیله نماید مانند تقلب در اسناد یا نامهها و مانند
اینها ،که در اینها حدّ محارب و همچنین حدّ سارق ،جاری نمیشود؛ لیکن طبق نظر حاکم باید تعزیر شود.
اگر عنوان محارب ،بر دزد صدق کند ،حکم او همان است که گذشت.
که «بنابر اقوی حاکم بین قتل و مصلوب کردن و قطع به طور مخالف و نفی بلد ،مخیّر است .و بعید نیست که
برای حاکم بهتر باشد که جنایت را مالحظه کند و آنچه که مناسب آن است ،اختیار نماید .پس اگر کشته است،
حاکم ،قتل یا مصلوب نمودن را اختیار کند .و اگر مال را برداشته است قطع را اختیار نماید .و اگر شمشیر کشیده
و فقط ترسانده است ،نفی بلد را اختیار کند .و تحقیقاً کلمات فقها و روایات مضطرب است و بهتر همان است که
10
-۵لزوم برطرف بودن شبهه حکمی و موضوعی
در سرقت و غیر آن از آنچه که دارای حدّ است برطرف بودن شبهه حکمی و موضوعی معتبر است ،پس اگر شریك،
مال مشترک را به گمان اینکه بدون اذن شریك برداشتن آن جایز است بردارد ،قطعی در آن نیست ولو اینکه آنچه
را که برداشته از سهمش بهقدری که به نصاب قطع برسد بیشتر باشد .و همچنین اگر با علم به حرمت ،آن را
بردارد ،لیکن نه برای دزدی بلکه برای تقسیم و گرفتن اذن بعد از آن ،قطع نمیشود .البته اگر به قصد سرقت با
علم به حکم بردارد ،قطع میگردد .و همچنین اگر مال شخص دیگری را به توهّم اینکه مال خودش است بردارد،
قطع نمیشود؛ زیرا سرقت نیست و اگر از مال مشترک بهاندازه سهمش سرقت نماید قطع نمیشود و اگر از سهمش
نصاب قطع آن است که به ربع دینار طالی خالص که سکه بر آن زده شده برسد ،یا چیزی که قیمت آن به ربع
دینار اینچنینی برسد ،از قبیل لباسها و معادن و میوهها و اطعمه ،چه تازه باشد یا نه ،اصل آن برای تمام مردم
مباح باشد یا نه ،از چیزهایی باشد که بهسرعت فاسد میشود مانند سبزیجات و میوههای تازه و مانند آنها یا نه.
و خالصه هرآنچه را که مسلمان مالکش میشود درصورتیکه به این حد واندازه برسد ،در آن قطع ثابت میباشد،
منظور از مسکوک ،همان مسکوک رایج است؛ پس اگر فرض شود که مسکوکی غیر رایج وجود دارد اعتباری در
ربع قیمت آن نیست ،پس اگر به ربع قیمت آن برسد و قیمت ربع آن به مقدار قیمت ربع مسکوک رایج نباشد،
11
اگر چیزی را بدزدد و خیال کند که به حدنصاب نمیرسد ،مثل اینکه دیناری را سرقت کند به خیال اینکه درهم
است ،ظاهراً قطع میشود .و اگر برعکس شود ،یعنی کمتر از نصاب را به گمان اینکه به حدنصاب میرسد ،سرقت
12
مسأله : «5ال فرق بین الذکر و األنثى ،فتقطع األنثى فیما یقطع الذکر ،و کذا المسلم و الذمی فیقطع المسلم و إن
سرق من الذمی ،و الذمی کذلك سرق من المسلم أو الذمی.
در مسئله 5این را بیان می کنند که در اجرای حد سرقت فرقی نیست که زن و مرد مسلمان با ذمی است و فرق
ندارد که ذمی از مسلمانان از ذمی سرقت کرده باشد یا برعکس ،زن از مرد سرقت کرده باشد یا مرد از زن سرقت
کرده باشد.
در این مسئله ۴ ،فرع بیان می شود:
فرع اول :عدم فرق بین مرد بودن و زن بودن سارقادله بر این فرع:
دلیل اول :عدم الخالف بین الفقهاء
دلیل دوم :عمومات ادله سرقت
دلیل سوم :این حکم صریح آیه قرآن است« :وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما .سوره مائده ( ،)5آیه .38
خداوند می فرماید دست زن و مرد دزد ،قطع می شود و اطالقات روایات هم همین را می گفت که فرقی بین
اجرای مرد و زن در اجرای حد نمی باشد.
پس نظریه مرحوم امام نسبت به این فرع تمام است.
فرع دوم :سرقت مسلمان از ذمی
اگر مسلمانی از یهودی یا نصرانی که در ذمه اسالم است ،دزدی کند ،آیا حد سرقت بر این مسلمان جاری می شود
در اینجا می فرمایند حد بر مسلمانان جاری می شود و دست مسلمان قطع می شود.
دلیل بر این حکم :عمومات ادله سرقت و دلیلی نداریم که این عمومات را تخصیص بزند و این عام می گوید حد
جاری است.
آنچه که در اینجا مهم است ،ملکیت مال مسروق است و فرض این است که ذمی هم مالك می شود و در این
صورت سرقت از مالك تصور دارد و باید بگوئیم دست مسلمان بخاطر سرقت از ذمی ،قطع می شود.
ان قلت :ما در بحث قصاص گفتیم از شرایط قصاص تساوی در دین است و اگر مسلمانی ،کافر ذمی را بکشد،
مسلمانان قصاص نمی شود.
قلت :این شرط در قصاص وجود دارد اما در حد سرقت این شرط وجود ندارد.
پس نظریه مرحوم امام در این فرع تمام می باشد.
فرع سوم :سرقت ذمی از مسلمانان
اگر فرد ذمی از مسلمانان دزدی کند ،دستش قطع می شود بخاطر عمومات ادله سرقت و تخصیصی برای این ادله
ذکر نشده است :۱۴(.ص )۴33
13
پس نظریه مرحوم امام در این فرع هم تمام می باشد.
فرع چهارم :سرقت ذمی از ذمی
اگر کافر ذمی از ذمی دیگری سرقت کند ،آیا حد سرقت بر این فرد جاری می شود یا خیر؟
در این هم باید گفت که حد جاری می شود ،چون عمومات ادله سرقت در اینجا جاری می شود و شامل سرقت
ذمی از ذمی هم می شود.
نکته :قبال بحثی صورت گرفت که آیا حاکم اسالمی می تواند بر ذمی حد جاری کند یا خیر که مفصال گفتیم و
چند قول بود و بعضی گفته بودند حاکم باید بر ذمی هم حد جاری کند ،بعضی گفته اند حاکم نمی تواند بر ذمی
حد جاری کنند و باید به دادگاه خودشان ارجاعش دهد.
ما گفتیم حاکم مخیر است که که خودش این حد را جاری کند یا اینکه او را تحویل دادگاه خودشان بدهد و هر
چه آنجا تصمیم گرفته شد ،همان جاری شود :۱۴( .ص )۴33
مبحث سوم -:بررسی تطبیق سرقت حدی از دیدگاه مذاهب پنج گانه
الف -:تکلیف
شخصی که مرتکب دزدی شده باشد باید مکلف باشد یعنی بالغ وعاقل .بنابراین اگر کودک نابالغ یا دیوانه مرتکب
دزدی شدند ،حد سرقت درباره آنهااجراء نمیگردد .البته کودک را تادیب و تعزیر مینمایند .پس دست کودک قطع
14
نمی شود به دلیل اینکه از لحاظ شرعی تکلیف ندارد و دست دیوانه قطع نمی شود زیرا قع از او برداشته و مجازات
او فایده ندارد:7( .ص )99
ب -:اختیار
دزد به اختیار و اراده خویش سرقت کند.پس اگر کسی او را به اجبار و اکراه به سرقت وادارد او دزد و سارق به
حساب نمیآید ،چون اکراه و اجبار،اختیار را سلب میکندو سلب اختیار موجب سقوط تکلیف است پس چنین
شخصی مکلف نیست:7( .ص )99
15
از همسرم دزدیده است بفرمائیدکه دستش را قطع کنند .عمرگفت”:مجازات قطع ید بر وی نیست ،چون او خادم
شما است و کاالی شما را برداشته است“ .این است مذهب عمر و عبداهلل بن مسعود وهیچ یك از اصحاب با آنان
مخالفت نکرده است .هرگاه کسی از بده کار خود که از باز پرداخت وام خود داری میکند ،یا به کلی منکر وام است،
مالی را بدزدد مجازات قطع ید درباره او اجرا نمیشود ،چون این دزدی او استرداد وام خودش تلقی میشود ،مگر
اینکه بده کار به بدهی خود اعتراف داشته و قادر به پرداخت آن باشد ،در این صورت اگر طلب کار مرتکب دزدی
شود دست او قطع میشود چون شبه های ندارد .اگرکسی مال عاریه را از دست مستعیر-عاریه گیرنده-دزد ید
مجازات قطع ید درباره این دزد اعمال نمیشود چون دست مستعیر دست امانت است نه دست مالك و دزدی از
مالك مجازات قطع ید دارد .هرگاه مردم در تنگنا و سختی قرارگیرند و یکی مرتکب دزدی خوراک و مواد خوراکی
شد ،اگراین طعام و موادخوراکی موجود و در دسترس باشد و بتواند آن را تهیه کند ،دست چنین دزدی قطع
میشود ،چون نیازی به دزدی آن ندارد .واگرآن موادخوراکی موجود نباشد و از تهیه آن عاجز باشد ،مجازات قطع
درباره اواعمال نمیشود ،چون و برای حفظ خود بدان نیاز دارد ودر آن دارای حق است وعمر گفت :در وقت قحطی
و خشك سالی که گرسنگی عمومی وجود داشته باشد ،مجازات قطع ید نیست:۱۰( .ص )578
حنفیه:گفته اند قطع نمیشود در چیزهای که سریع فاسد میشوند مانند شیر گوشت میوه خرما ،ورسول اهلل(ص)
فرموده اند(قطع نمیشود در طعام) مراد چیزهای است که سریع فاسد می شوند مانند چیزهای که آماده خوردن
است مثل نان،گوشت ،خرما ،میوه اما دست قطع میشود به اجماع فقها در گندم و شکر .شافعیه ،مالکیه ،حنابله و
ابو یوسف از حنیفه گفته اند :واجب است قطع شود دست در چیزهای که سریع فاسد میشوند و این هنگامی است
که برسد به حد نصاب .برای احتیاط در بری ذمه کردن در حقوق عبادی برمذهب شان و احتجاج کردن به روایتی
از عبداهلل بن عمر از رسول اهلل(ص) .در سرقت از بیت المال و غنائم دو نظر وجود دارد:
حنفیه:گفته اند همانا سارقی که از غنائم سرقت کند دستش قطع نمی شود زیرا در آن سهم دارد روایت شده از
عبدالرزاق در منصف و ابوعبیده بن االبرص و زید بن دثارکه گفته علی(رض) مردی که از غنائم قبل از تقسیم
کردن آنها سرقت کرد رابخشید و دستش را قطع نکرد.
شافعیه گفته اند:کسی که سرقت کنداز بیت المال یا غنائم هما نا آنکه سهم خود ر از شریکش یا خویشان ،فقرا
و جهاد گران جدا کند و خود نیز یکی از آنها باشد دستش قطع نمیشود .مالکیه :گفته اند همانا کسی که سرقت
کند از بیت المال به حد نصاب ،پس دستش قطع میشود زیرا زیرا مال در حرز بوده و او حقی در وارد شدن به آن
ندارد:۱۰( .ص )578
حنابله :قطع نمی شود دست کسی که سرقت کند از بیت المال زیرا مال عامه است و جزیی از عامه است.
16
گفتار دوم -:دیدگاه شیعه
الف -:تکلیف
یعنی اینکه سارق باید عاقل وبالغ باشد.شرط اول بالغ بودن است پس اگردزدی کند طفل ،حد زده نمی شودو ادب
می شود هرچند مکرر شده باشد( ابن احمد یزدی،۱389،ص ) .۱88شهید اول در این خصوص می فرماید» :و
یتعلق الحکم بسرقه البالغ العاقل من الحرز بعد هتکه بال شبهه ربع دینار اوقیمته سرا من غیر مال ولده و ال سیده
و غیر مأکول عام سنت« یعنی:حکم قطع دست در موردسرقت بالغ عاقل ازحرز بعد از هتك آن در مواردی که شبه
ملکیت در میان نبوده و ربع دینار یا به اندازه قیمت آن به صورت مخفیانه ربوده شود و سرقت فرزنداز آن پدر
نبوده و سرقت مواد غذائی در سال قحطی هم نباشد ،اجرا می شود.یکی دیگراز شرایط جاری شدن حد سرقت
عقل است؛ پس قطع نیست در سرقت مجنون اگر چه ادوارى باشد .دست دیوانه قطع نمیشود بلکه در صورت تکرار
تنبیه میشود .اگرکسی امر کند صبىّ غیر ممیّز یا مجنونى را به اخراج از حرز ،قطع بر آمر است؛ و اگر ممیّز بودند،
قطع بر هیچ کدام از آمر و مأمور نیست:۱۱(.ص )87
ب -:اختیار
اگر سارق در هنگام سرقت مکره باشد دستش قطع نمیشود.
کی دیگراز شرایط جاری شدن حد سرقت این است که سارق مکره ومجبور نباشد ولذا اگر اکراه شود برسرقت به
نحوى که مسوّغ عمل درشرع باشد،دراینصورت هم حدجاری نمی شود:۱۱( .ص )87
17
نداشته باشدواگر وجود داشته باشد دست قطع نمیشود .مانند سرقت ازمال فرزندگرچه نوه یا پائین تر از آن باشد.و
برعکس یعنی کسی از مال پدر و هرچقدر باتر برودیا اینکه مادر مال فرزندش را سرقت کندحد سرقت جاری
میشود .دلیلش هم آیه 38سوره مائده است .ابوصالح حلبی دست مادر قطع نمیشود همانطور که دست پدر قطع
نمیشودچون مادر یکی از والدین است و پدر و مادر دروجوب اکرام و احترام مشترک هستند .وعالمه حلی در کتاب
مختلف شیعه فرموده اند نظر ابوصالح حلبی ایرادی ندارد .دست مهمان و اجیری که از میزبان و مستاجر سرقت
میکندقطع میشود .البته در صورتی که صاحب مال ،مال را از مهمان و اجیر حفظ و حراست کرده باشد.و برخی از
فقها فرموده اند که دست مهمان و اجیر قطع نمیشود چون اگر مال مسروقه از مهمان و اجیر حراست نشده باشد
یعنی امین شمرده اند .زن و شوهر اگر از یکدیگر سرقت کنند در صورتی که مال را در حرز قرار داده باشند دست
هریك به خاطر سرقت از دیگری قطع میشود و اگر مال در حرز نباشد قطع نمیشود اگر بنده از موالیش سرقت
کند دستش قطع نمیشود یعنی دست برده به خاطر سرقت ازموالیش قطع نمیشود .اگر کسی مالی به ودیعه یا
عاریه به او سپرده شده است و یا به عنوان مهمان وارد خانه ای میشود و اموالی دراختیارش است حال اگر خیانت
کند دستش قطع نمیشود به دلیل اینکه هتك حرز محقق نشده است .در سال قحطی دست سارق به خاطر سرقت
مواد خوراکی قطع نمیشود دلیلش هم فرمایش امام صادق(ع) است که فرموده است(دست کسی که در سال
قحطی سرقت کرده است قطع نمیشود .و همچنین حضرت علی (ع)فرموده است دست سارقی که در سال قحطی
سرقت کرده قطع نمیشود:9( .ص .)233
18
فصل دوم
ارکان سرقت
19
مبحث اول -:ارکان سرقت
گفتار اول -:ارکان جرم سرقت
هــر جرمــی ،دارای ارکان عمومــی و عنــاصر اختصاصــی اســت کــه در کمیــت و کیفیــت آنهــا اختــالف
نظــر وجــود دارد .ایــن اختــالف نظرهــا نتیجه تعبیرهــای مختلفــی اســت کــه حقوقدانــان بــرای
تحقــق جــرم بــکار میگیرنــد .اگــر جــرم را صرفـاً پدیـد ٔە مـادی بدانیـم و فقـط بـه نـمود خارجـی آن
توجـه کنیـم ،بـرای تحقـق آن ،رکــن مــادی و نفــس رفتــار ارتکابــی ،صرف نظــر از قصــد مرتکــب و
اعــام نظــر کود جــزا در مــورد جرم انــگاری و کیفرگــذاری ،کافــی اســت .امــا میدانیــم پدیده هــای
حقوقــی از جملــه جــرم ،امــور واقعــی و مــادی نبــوده امــور اعتبــاری انــد کــه بــرای تحقــق آنهــا
بــا توجــه بــه اعتبارهــای متفاوتــی کــه در نظــر گرفتــه میشــود ،ارکان و عنــاصر مختلفــی الزم اســت:
دســتوری کــه در قانــون پیشبینــی شــده اســت ،پایه گــذاری میشــود تــا برابــری و همچنــان تناســب
بیــن جــرم و مجــازات برقـرار باشـد .سرقـت کـه یکـی از جرایـم اسـت ،مـورد توجـه کود جـزا قـرار گرفتـه
و مجازاتــی را بــرای مرتکبیــن ایــن عمــل در نظــر گرفتــه اســت .در کشــورهای اســالمی در تحلیــل
رکــن قانونــی هــر جرمــی ،اولتــر از همــه موازیــن اســامی کــه محکمتریــن مالک و منبــع آن کتــاب،
20
ســنت ،اجـمـاع و عقــل اســت بــکار گرفتــه میشـود .در افغانسـتان قانـون جـزای ۱355ایـن کشـور در
مـواد مختلـف مجـازات متنوعــی را بــرای ســارقان نســبت بــه شرایــط و نحــو ٔە سرقــت ،شرایــط ســارقان
و شرایــط مــال مرسوقــه در نظــر گرفتــه اســت .طبــق ایــن قانــون ،سرقــت بــه دو نــوع ســاده و
مشــدد تقســیم میشــود کــه در سرقــت ســاده ،کمتریــن مجازاتــی کــه در قانــون بــرای ســارق در
نظــر گرفتــه شــده اســت ،اعــال میشــود .مــاد ٔە ۴6۰ایــن قانـون بیـان مـیدارد» :هـرگاه در جـرم رسقـت،
هیـچ یکـی از احـوال مشـدده موجـود نگــردد یــا قیمــت مــال مرسوقــه ناچیــز باشــد ،مرتکــب حســب
احــوال بــه حبــس قصیــر کــه از ســه مــاه کمتــر یــا بــه حبــس متوســط کــه از دو ســال بیشــر
نباشــد ،محکــوم میگــردد .ولــی در مــادۀ 7۰9کودجــزای ۱396ناچیزبــودن قیمــت مــال مرسوقـه را
مقیـد بـر ایـن کـرده اسـت کـه کمتـر از پنج هـزار افغانـی باشـد و در مـورد مجـازات ایـن نـوع سرقـت در
کنـار حبـس قصیـر ،گزینـ ٔە دیگـری کـه جـزای نقـدی از ده هـ ـزار تــا شــصت هزار افغانــی باشــد ،نیــز
اضافــه نــموده اســت .بــرای سرقــت مشـدد ،باالتـر از ایـن احـکام تـا هـر انـدازه کـه قانـون طبـق عوامـل
تشـدید کننـد ٔە مجــازات ،تعییــن نـمـوده باشــد ،اجــراء میگــردد :22(.ماده )7۰9
در قوانیـن جزایـی افغانسـتان ،انجـام برخـی از کارهـا سرقـت به حسـاب نمیآیـد؛ بلکــه ارتــکاب آنهــا را در
حکــم سرقــت میداننــد .در مــاد ٔە 5۱8قانــون جــزای ۱355بیـان مـیدارد» :شـخصی کـه عمـداً بـرق ،گاز،
آب ،پیـداوار معـادن یـا اشـجار جنــگالت را بــدون اســتیذان مقامــات صالحیــت دار ،تصاحــب یــا تــرف
مالکانــه تحلیل و ارزیابی جرم سرقت از منظر کود جزا نمایــد ،ایــن عمــل وی در حکــم سرقــت بــوده و
مرتکــب آن عــالوه بــر رد مــال یــا قیمــت مثــل آن بــه حبســی کــه از دو ســال بیشــر نباشــد یــا
جــزای نقــدی کــه از بیســتوچهارهزار افغانــی تجــاوز نکنــد ،محکــوم میگــردد .اصطالحــی کــه در ایـن
مـاد ٔە قانونـی بـکار گرفتـه شـده ،واژۀ پیـداوار اسـت کـه مـراد از آن آشـکارا و علنی بــودن گوشــه های معــادن
اســت؛ امــا در مــادۀ 7۰۱کودجــزای ۱396دایــره در حکـم سرقـت را وسـعت داده و عنوانـی را تحـت نـام
جرایـم در حکـم سرقـت ذکـر و ذیــاً اینگونــه بیــان میکنــد :۱۴( :ص )97
21
« .۱شــخصی کــه امــوال عامــه یــا اموالــی کــه بــه مقصـد اسـتفادۀ عامـه اختصـاص داده شـده اسـت
یـا امـوال متعلـق بـه عبادت گاه هـا یـا آثـار تاریخـی یـا وسـایل تأسیسـات بـرق ،گاز ،آب و واسـط ٔە نقلیـه را
بـه شـکل غیرمجـاز اخـذ نامیـد ،بـه حبـس متوسـط محکـوم میگـردد.
.2شـخصی کـه بـرق ،گاز یــا آب را بــه شــکل غیرمجــاز اخــذ منایــد ،عمــل وی در حکــم سرقــت
بــوده ،مرتکــب بــه حبــس قصیــر محکــوم میگــردد« :2۰ (.ماده )7۰۱
مـدت حبـس متوسـط از نظـر حداقلـی و حداکـری طبـق هـردو قانـون یکـی اسـت کـه از یکسـال کمـر و از
پنج سـال بیشتـر نباشـد (.قانـون جـزا:۱355 ،مـاد ٔە ۱۰۱و کودجـزا: ۱396 ،مـاد ٔە ) ۱۴7امـا در حبـس قصیـر،
حکـم قانـون جـزا و کود جـزا فــرق میکنــد کــه حداقــل ایــن حبــس از نظــر قانــون جــزای
۱355خورشــیدی ،بیستوچهارســاعت (هــان :مــاد ٔە ) ۱۰2و از نظــر کودجــزا ســه ماه میباشــد) .هــان:
مــاد ٔە ) ۱۴7و حداکـثـر ایــن حبــس از نظــر هــردو قانــون یکــی اســت :۱۴( .ص )97
ب -رکــن مــادی :رکــن مــادی از جملــ ٔە پیچیده تریــن و اساســی ترین ارکان تشــکیل دهند ٔە جــرم
اســت .در جــرم سرقــت ،رفتــار مجرمانــه بارزتریــن رکــن مــادی جــرم سقـرـت علیــه امــوال و
مالکیــت افــراد اســت کــه بــرای جرم انــگاری و تعییــن عنــوان مجرمانــه بــرای آن ،بایــد شــاخصه
ای ذیــل را در نظــر گرفــت :۱۴( :ص )97
ب .رفتــار مجرمانــه
در جــرم سرقــت عنــر مــادی (رفتــار مجرمانــه) ،شروع و اقــدام بـه سرقت نمـودن و تعـرض بـه مـال
دیگـران اسـت کـه بـرای جرم انـگاری و اعمـال مجــازات ،کافــی اســت بــرای ایــن عمــل اقدامــی صــورت
گرفتــه باشــد .مــاد ٔە ۴62قانـون جـزای ۱355بیـان مـیدارد» :شـخصی کـه بـه سرقـت شروع نمایـد ،بـه
جزایـی کــه از نصــف حــد اکــر جــزای پیش بینی شــد ٔە اصــل جــرم بیشـتـر نباشــد ،محکــوم می
گــردد «.امــا در صورتــی کــه رفتــار مجرمانــه بــه عنــوان یــك عمــل مجرمانــه بــه صــورت کامــل
بــا تــمام شرایــط انجــام شــده باشــد ،باالتریــن نــوع مجــازات بــاالی مرتکبیــن آن اعــمال میشــود.
قانــون جــزای ۱355در مــاد ٔە ۴55بیــان مــیدارد» :شــخصی کــه بــا اجتــاع شرایــط چارگانــ ٔە آتــی
22
مرتکــب سرقــت گــردد ،بــه حبــس دوام محکــوم میگــردد :یــك -سرقــت بیــن غــروب و طلــوع
آفتــاب :22(.ماده )۴55
دو -سرقت از جانب دو شـخص یا بیشتر از آن .سـه -سرقت با حمل اسـلح ٔە ظاهری یا پنهان سـارقین یا یکی از
آنها .چهــار -سرقــت بــا داخل شــدن بــه محــل مســکونی یــا محلــی کــه بــرای ســکونت آمـاده شـده
یـا بـه یکـی از ملحقـات آن بـه وسـیل ٔە باالشـدن بـه دیـوار ،سـوراخ کردن آن ،شکســتاندن دروازه و امثــال
آن یــا بــا اســتعمال کلیدهــای ساخته شــده یــا لبـاس عسـکری ،پولیـس یـا لبـاس سـایر مؤظفیـن
خدمـات عامـه یـا بـه وسـیل ٔە امـر تزویرشــده بــه ادعــای اینکــه از مقامــات باصالحیــت دولــت صــادر
شــده یــا بــه وســیل ٔە ســازش بــا یکــی از ســاکنین محــل یــا بــه اســتعمال هــر نــوع حیلــۀ دیگــر
صـورت گرفتـه باشـد« :22( .ماده )۴55
امـا مـادۀ 7۰2کودجـزای ۱396در ایـن مـورد ضمـن اینکـه اســتفاده از لبــاس نظامــی یــا لبــاس ســایر
مؤطفیــن خدمــات و ...را مســتقالً مطــرح نـمـوده ،دایــر ٔە حــاالت مشــدده را گســرش داده ،سرقــت
توســط کارگــر بــه قصــد وارد نـمـودن ضرر بــه کارفرمــا را نیــز شــامل حــاالت مشــدده جــرم سرقــت
نمــوده اســت؛ ولــی مجــازات آن را خــالف حکــم قانــون جــزای ۱355بیــان داشــته و مرتکـب ایـن
عمـل را در چنیـن شرایـط بـه حبـس طویـل محکـوم کـرده اسـت .در آخـر ایـن مـاده اضافـه نمـوده اسـت:
»هـرگاه در اثـر ارتـکاب جرایـم فقـرۀ ( ) ۱ایـن مـاده ،جـرم دیگـری ارتـکاب یابـد ،مرتکـب بـه حداکـر مجـازات
جرمـی محکـوم میگــردد کــه مجــازات آن شــدید باشــد« :22(.ماده )7۰2
در مــورد اینکــه مــراد از حبــس دوام و حبــس طویــل چیســت؟ طبــق مــادۀ 99قانــون جــزای ۱355
حبــس دوام عبــارت اســت از زندانی ســاخن محکوم علیــه در یکــی از محابســی کــه از طــرف دولــت
بــه ایــن منظــور تخصیــص یافتــه اســت :۱۴( .ص )97
مـدت حبـس دوام از ۱6تـا 2۰سـال میباشـد .کودجـزای ۱396حبـس دوام را بـه درجـه اول و درجـه دو
تقسـیم بندی نـموده اسـت .حبـس دوام درجـه دو بیـش از ۱6تـا 2۰سـال و حبـس درجـه اول بیـش از 2۰
تـا 3۰سـال میباشـد .امـا حبـس طویـل در مـاد ٔە ۱۰۰قانـون جـزای ۱355چنیـن تعریـف و مـدت آن ذکـر
گردیـده اسـت» :حبــس طویــل عبــارت از زندانی ســاختن محکوم علیــه در یکــی از محابــى کــه از
طـرف دولـت بـه ایـن منظـور تخصیـص یافتـه اسـت و مـدت آن از پنج سـال کمـر و از پانزده سـال بیشتـر
نمیباشـد «.ولـی در کودجـزای ۱396مـدت حبـس طویـل را بیـش از پنـج تـا شانزده ً سـال بیـان داشـته
اسـت .بنـاء ،تفـاوت آشـکار میـان ایـن دو قانــون در تعریــف جزاهــای اصلــی و مــدت آنهــا دیــده
میشــود:22(.ماده )7۰2
23
ج .نتیجه رفتــار مجرمانــه
بــه صــورت کل ،جــرم یــا مطلــق اســت یــا مقیــد .جــرم مطلــق ،جرمــی اســت کــه بــه محــض
اتفاق افتــادن رفتــار مجرمانــه ،آن عمــل جــرم تلقــی شــده و بــا عامــل یــا عامــالن آن برخــورد
قانونــی صــورت میگیــرد .امــا در جــرم مقیــد ،پــس از وقــوع رفتــار مجرمانــه ،بایــد انتظــار نتیجــه
را داشــت کــه ایــن شــاخص و الگــوی عنـصـر مــادی جــرم ،بیانگــر جــرم مقیــد اســت؛ زیــرا از
رفتــار مجرمانــه نتیجــه و منظــور کودجزا(نتیجــۀ رفتــار مجرمانــه) حاصــل میشــود .در ایــن صــورت،
بــرای تعییــن عنــوان مجرمانــه ،الزم نیســت رفتــار مجرمانــه را در عنــوان بنویســیم؛ بلکــه کافــی
اســت نتیجــ ٔە مجرمانــه را در عنــوان ذکــر کــرد ،مگــر اینکــه رفتــار بــه خصوصــی صــورت گیــرد و
از آن رفتــار ،نتیجــ ٔە مجرمانــه بــه دســت آیــد در آن حــال ،رفتــار مجرمانــه خصوصیــت خــاص
خــودش را دارد .ماننــد :ســم دادن منتهــی بــه قتــل؛ چــون اگــر رفتــار مجرمانــه نتیجــ ٔە مجرمانــه را
به وجــود نیــاورده عنــوان مجرمانــه صــدق نمیکنــد .بــه طــور مثــال :در ســم دادن منتهــی بــه قتــل،
عــالوه بــر نتیجــ ٔە مجرمانــه ،رفتــار مجرمانــه را نیــز میتــوان در عنــوان ذکــر کــرد .در مــورد جــرم
سرقــت بایــد گفــت کــه قوانیــن جزایــی افغانســتان آن را جــزو جرایـم مطلـق بـه حسـاب آورده اسـت
کـه بـه رصف وقـوع عمـل یـا رفتـار مجرمانـه ،جــرم واقــع شــده و بــا مرتکــب یــا مرتکبیــن آن برخــورد
قانونــی صــورت میگیــرد .چنانچــه مــاد ٔە ۱53قانــون جــزای ۱355جــرم سرقــت را مماثــل جرایمــی
ماننــد حیلـه و فریـب و امثـال آن قـرار داده و بیـان مـیدارد» :جرایـم ذیـل مماثـل شـناخته میشــوند:
اختــالس ،سرقــت ،حیلــه و فریــب ،تهدیــد ،خیانــت در امانــت ،غصــب امــوال و اســناد و اخفــای
اشــیایی کــه از ایــن جرایــم بــه دســت آمــده یــا حیــازت اشــیای مذکــور بــه صــورت غیرمـشـروع «.
جرایمـی کـه در ایـن مـاده ذکـر گردیـده اسـت ،از جملـه جرایـم مطلـق بـوده کـه بـا ارتـکاب آنهـا جـرم
محقـق شـده ،حصـول نتیجـ ٔە رفتـار مجرمانـ ٔە مفروغ عنـه دانسـته شـده و بـرای مرتکبیـن آن نسـبت بـه
درجـات و اوصـاف رفتـار مجرمانـه ،مجـازات در نظـر گرفتـه شـده اسـت :۱5 (.ص )323
24
د .مرتکـب رفتـار مجرمانـه
هرچنـد بـه صـورت یـك قاعـد ٔە کلـی در ارتـکاب یـك عمـل مجرمانـه ،بـه فاعـل آن توجهـی صـورت نمیگیـرد؛
زیـرا هـدف کودجـزا عـدم تحقـق فعـل مجرمانـه اسـت کـه طبـق ایـن مبنـا ،وجـود مرتکـب شرط اساسـی
بـرای تحقـق جـرم نیسـت .امـا در برخـی مـوارد بـه صـورت اسـتثنا ،وجـود مرتکـب رفتـار مجرمانـه ،از نظـر
کودجـزا رشط تحقـق جـرم اسـت .بـه ایـن معنـا کـه رفتـار مجرمانـه ،توســط افــراد معیــن انجــام شــود.
ماننــد قتــل فرزنــد توســط پــدر یــا کاله بــرداری توسـط کارمنـد دولـت .در چنیـن جرایـم ،ذکـر نـام
مرتکـب نیـز در عنـوان مجرمانـه شرط اسـت .در مـورد مرتکـب رفتـار مجرمانـه در جـرم سرقـت ،طبـق قوانیـن
جـزای افغانســتان ،بایــد گفــت کــه همــ ٔە مرتکبیــن ایــن رفتــار مجرمانــه ،موجــب پیگــرد قانونــی
بــوده و مجــازات خواهنــد شــد .بــا این حــال ،در بندهــای ششــم ،هفتــم و هشــتم مــاد ٔە ۴59قانــون
جــزای ۱355بــرای افــراد مشــخصی کــه مرتکــب جــرم سرقــت میشــوند ،اینگونــه مجــازات در نظــر
گرفتــه شــده اســت» :اشــخاص آتــی بــه حبــس متوســط کــه از سه ســال کمتــر نباشــد ،محکــوم
شــخصی کـه مسـتخدم یـا اجیـر بـوده و بـه منظـور ضرررسـانیدن بـه مخـدوم سرقـت منایـد یـا شــخصی
کــه کارگــر فابریکــه بــوده و بــه منظــور ضرررســانیدن بــه صاحــب منفعــت آن سرقــت نمایــد یــا
شــخصی کــه حــال راننــد ٔە یکــی از وســایط حمل ونقــل و بارکــش یــا بــه نحــوی از انحــا مکلــف
بــه حمــل و نقــل مــال باشــد ،از آن سرقــت نمایــد «.در بندهـای دوم و سـوم مـاد ٔە 28۰ایـن قانـون
آمـده اسـت» :سـارق یـا تلف کننـده و پنهان کننـد ٔە اشـیایی ماننـد) :اوراق ،اسـناد یـا دوسـیه های متعلـق بـه
دولـت یـا اوراق دعــوای قضایــی( ،بــه حبــس متوســط محکــوم میگــردد و اگــر فاعــل ایــن اعـمـال
محافــظ آن اشــیا باشــد ،بــه حبــس طویــل کــه از ده ســال بیشــر نباشــد ،محکــوم میگــردد«.
چنانچــه بنــد ششــم مــاد ٔە 7۰2کودجــزای ۱396نیــز کارگــر ســارقی را کـه بـه قصـد وارد نمـودن ضرر
بـه کارفرمـا اقـدام بـه سرقـت نمایـد ،بـه حبـس طویـل محکـوم نـموده اسـت(.قانون جزا:۱396،ماده )7۰2
25
بـا توجـه بـه مطالـب فـوق ،بـه ایـن نتیجـه میرسـیم کـه در بعضـی مـوارد خـود مرتکــب در وقــوع یــك
عمــل یــا رفتــار مجرمانــه و جرم انــگاری آن و همچنــان تعیــن مجــازات بــرای آن جــرم ،نقــش دارد .
( )32۴ :۱5
قربانــی رفتــار مجرمانــه نیــز صــدق میکنــد کــه گاهــی قربانــی رفتــار مجرمانــه نیــز شرط تحقــق
جــرم اســت .ماننــد :توهیـن بـه افـراد خاصـی مثـل اهانـت بـه معصومیـن ،رئیـس جمهـوری و در ایـن
صـورت نیـز بایـد قربانـی رفتـار مجرمانـه در عنـوان مجرمانـه ذکـر شـود .امـا قربانـی رفتــار مجرمانــه در
جــرم سرقــت ،همــ ٔە افــرادی انــد کــه مــال آنــان از ملکیت شــان خــارج گردیــده و متـضـرر میشــوند.
در اینگونــه مــوارد ،جــای شــکی نیســت کــه شــخص ســارق عــالوه بــر رد مــال ،مجــازات میگــردد.
امــا در مــوردی کــه قربانــی رفتــار مجرمانــه شــخص حقیقــی نبــوده و نهــاد دولتــی یــا شــخص
حقوقــی باشــد ،قانــون جــزای ۱355در مــاد ٔە 28۰بیــان مــیدارد» :هــرگاه بــه اثــر اهــمال مؤظــف
خدمــات عامــه کــه بــه حفاظــت اوراق ،اســناد یــا دوســیه های متعلــق بــه دولــت یــا اوراق دعـوای
قضایـی مکلـف باشـد ،اوراق مذکـور سرقـت گـردد ،پنهـان یـا تلـف شــود ،شــخص مؤظــف بــه حبــس
قصیــری کــه از ســه ماه کمتــر نباشــد یــا جــزای نقــدی کــه از دوازده هــزار افغانــی تجــاوز نکنــد،
محکــوم میگــردد .امــا کودجــزای ۱396در مـادۀ ۴58بـرای مجـازات چنیـن شـخص ،حبـس را برداشـته
و رصف جـزای نقــدی از ســی تــا شــصت هزار افغانــی تعییــن نـمـوده اســت :2۰(.ماده )۴58
بــا توجــه بــه مطالــب فــوق ،فرمــول کلــی عنـصـر مــادی جــرم سرقــت را میتــوان اینطــور بیــان
نـمـود :عنــوان مجرمانــه = (رفتــار مجرمانه +نتیجه +مرتکب +قربانــی (.گاهــی بعضــی از ایــن شــاخص
ها و الگوی هــا میتواننــد در عنــوان مجرمانــه وجــود نداشــته باشــند؛ بلکــه یکــی یــا دو تــای از آنهــا
در کنارهــم عنــوان مجرمانه یــی را میســازند .ماننــد( :رفتــار +قربانــی( :۱6( .ص )۴۰
26
و -رکـن روانـی
در ارتبـاط بـه تعریـف رکـن روانـی توافـق دیـدگاه موجـود نیسـت .بـه گونـۀ خالصـه بایـد گفـت رفتـار کسـی
وصـف عنـوان مجرمانـه را به خـود میگیـرد کـه دارای علـم و اراده باشـد .در غیـر آن اگـر شـخص در انجـام
عملـش عـامل و قاصـد نباشـد ،عمـل او دارای رکـن روانـی نیسـت؛ زیـرا بـرای واقع شـدن جـرم ،ضمـن وقـوع
عینــی و بیرونــی رفتــار مجرمانــه مــورد توجــه کود جــزا ،ضروری اســت کــه آن رفتــار مجرمانــه بــا
علــم و آگاهــی و تصمیــم شــخص مرتکــب همــراه باشــد .جــرم هماننــد باقـی پدیده هـا و وقایـع
حقوقـی ،یـك امـر فرضـی اسـت کـه در عـامل خـارج مـورد تأییــد اســت و منشــای تصدیــق آن کود
جزاســت کــه بــدون تأییــد او جرمــی محقــق نمیشــود .در اصــل ایــن کودجــزا اســت کــه بــرای
رفتــار مجرمانــ ٔە عمــدی مجــازات در نظــر میگیــرد .بــه صــورت اســتثنایی ،مــوارد مشــخصی رفتــار
غیرعمــدی افــراد را جرم شناســی میکنــد؛ امــا در عــامل خــارج و واقــع ،ثابت نـمـودن عمدی بــودن
عمــل مجرمانـه ،وظیفـۀ شـخص شـاکی یـا مدعی العمـوم اسـت .در اینجـا میتـوان از یـك اصـل کار گرفـت و
آن ایـن کـه اصـوالً در جرایـم عنـصر روانـی ،عمـدی اسـت؛ مگـر اینکــه انگیــزه شرط جــرم باشــد .در ایــن
صــورت بایــد آن را نوشــت؛ زیــرا در کل وقتـی نـگاه کنیـم جرایـم عمـدی اسـت یـا غیـر عمـدی .در جـرم
سرقـت نیـز قضیـه چنیـن اسـت کـه قوانیـن جـزای افغانسـتان ،رکـن روانـی را در آن قــدر مســلم دانســته
اســت؛ زیــرا شــخص بــا علــم و ارادۀ خــود دســت بــه سرقـت زده و مـال دیگـری را از اختیـار و ملکیـت
او خـارج میسـازد .چنـان کـه قبـالً ذکـر گردیـد ،اگـر شـخص امـوال عمومـی را عمـداً تحـت تـصرف خـود
قـرار دهـد و از آن اسـتفاده نمایـد ،قانـون ایـن عمـل او را سرقـت ندانسـته؛ بلکـه در حکـم سرقـت قـرار داده
27
مبحث دوم -:انواع سرقت از منظر قوانین اسالمی
قانـون جـزای ایـن کشـور نیـز از ایـن امـر اسـتثناء نبـوده و بـر اسـاس فقــه اهــل ســنت تهیــه و تنظیــم
گردیــده اســت .طبــق دســتورات ایــن قانــون ،جــرم سرقـت بـه دو نـوع سرقـت سـاده و مشـدد تقسـیم
شـده اسـت کـه در سرقـت سـاده پائین تریــن نــوع مجــازات ،علیــه مرتکبیــن عمــل مجرمانــه ،اجــرا
میگــردد .در سرقــت مشــدد ،جــرم بــر اســاس عوامــل متعــددی ماننــد :نــوع مــال مرسوقــه ،عمــل
مســلحانه و خشــونت آمیز و همچنــان بــه اعتبــار ســایر شرایــط و کیفیــات مشــدد ،جــرم حالــت
تشــدید را بــه خــود گرفتــه و مجــازات آن نیــز تشــدید میگــردد .در ایــن قانــون ،چیــزی بــه نــام »
در حکــم سرقــت « نیــز در نظــر گرفتــه شــده اســت .ماننــد :اســتفادۀ غیرقانونــی از گاز ،بــرق ،تلفــن
و ...کــه در قوانیــن بین المللــی از آن بــه نــام » احالــه « یــاد میشــود :۱6( .ص )۴۰
بــدون کلیــه شرایــط اضافــی اســت کــه بــرای سرقت هــای مشــدد پیش بینــی شــده اســت و بــا
ربــودن مــال دیگــری بــدون رضایــت صاحــب مــال ،محقــق میگــردد .قانــون جــزای ۱355در مــورد
ایــن نــوع سرقـت در مـاد ٔە ۴6۰بیـان مـیدارد» :هـرگاه در جـرم سرقـت هیـچ یکـی از احـوال مشـدده موجـود
نگـردد یـا قیمـت مـال مرسوقـه ناچیـز باشـد ،مرتکـب حسـب احـوال بــه حبــس قصیــری کــه از ســه ماه
کمتــر یــا بــه حبــس متوســطی کــه از دو ســال بیشـتـر نباشــد ،محکــوم میگــردد «.امــا کودجــزای
۱396در مــاد ٔە 7۰9مجــازات ایـن نـوع سرقـت را حبـس قصیـر و جـزای نقـدی از ده هـزار تـا شـصت هزار
28
جز دوم -:سرقــت مشــدد
همانطــور کــه قبــالً نیــز بیــان گردیــد ،عوامــل متعــددی ســبب میشــود کــه رفتــار مجرمانــه از
حالــت عــادی بــه حالــت مشــدد تبدیــل و مجــازات ســنگین تری را در پــی داشــته باشــد .ماننــد
رفتــار مجرمانــ ٔە مســلحانه یــا نــوع مــال مرسوقــه یــا عمــل خشــون تآمیز .همچنــان بــه اعتبــار
ســارق و ســایر شرایــط و کیفیـات مشـدد ،جـرم حالـت تشـدید را بـه خـود گرفتـه و مجـازات آن نیـز
سـنگین میشــود .چنانچــه گاهــی هــم میشــود همــ ٔە ایــن شرایــط مشــدد ٔە جــرم در یــك عمـل
مجرمانـه اتفـاق بی افتـد .بـر اسـاس مـاد ٔە ۴55قانـون جـزای ۱355خورشـیدی ،حـاالت و شرایـط تشـدید
مجـازات بـرای سرقـت مشـدد ،قـرار ذیـل مطـرح شـده و مجــازات حبــس دوام را بــرای آن در نظــر گرفتــه
اســت » :شــخصی کــه بــا اجتـمـاع شرایــط چهارگانه زیــر مرتکــب سرقــت گــردد بــه حبــس دوام
محکــوم میگــردد:
یکــی از ملحقــات آن بــه وســیل ٔە باالشــدن بــه دیــوار ،ســوراخ کردن آن ،شکســتاندن دروازه و امثــال
آن یــا بــا اســتعمال کلیدهــای ساخته شــده یــا لبـاس عسـکری ،پولیـس یـا لبـاس سـایر مؤظفیـن
خدمـات عامـه یـا بـه وسـیل ٔە امـر تزویرشــده بــه ادعــای اینکــه از مقامــات باصالحیــت دولــت صــادر
شــده یــا بــه وســیل ٔە ســازش بــا یکــی از ســاکنین محــل یــا بــه اســتعمال هــر نــوع حیله یــی
کــه باشـد ،صـورت گرفتـه باشـد «.کودجـزای ۱396اجتـماع حـاالت مشـدده را در مـاد ٔە 7۰۴بــه حبــس
در مـورد سرقـت مشـدد بـه اعتبـار نـوع مـال مرسوقـه ،مـاد ٔە ۴58قانـون جـزای ۱355و مــاد ٔە 7۰5
کودجــزای ۱396بیــان داشــته اســت» :شــخصی کــه اآلت یــا وسـایلی را کـه در مواصـات تیلفونـی یـا
29
تلگرافـی بـکار رفتـه اسـت سرقـت نمایـد ،بــه حبــس متوســط محکــوم میگــردد «.قانــون جــزای ۱355
ایــن مــاده را چنیــن مقیــد نــموده اســت» :مــروط بــر اینکــه در ایــن جــرم یکــی از احــوال مشــدده
منـدرج مـواد ۴56، ۴55و ۴57ایـن قانـون موجـود نباشـد «.در مـواد مذکـور شرایـط مشــدد ٔە جــرم سرقــت
بــه اعتبــار عمــل مســلحانه و خشــونت آمیز بیــان شــده اســت .بــه گونــ ٔە مثــال ،مــاد ٔە ۴56در دو
. ۱شـخصی کـه بـه اثـر اکـراه یـا تهدیـد بـه اسـتعمال اسـلحه مرتکـب سرقـت گـردد ،بــه حبــس طویــل
محکــوم میگــردد .کودجــزای ۱355در مــاد ٔە 7۰3نیــز همیــن حکــم را داده اســت. 2
.2اگـر در اثـر اکـراه جـرح واقـع گـردد ،مرتکـب بـه حبـس دوام محکـوم میگـردد .کود جــزا در ایــن مــورد
در بنــد دوم هــمان مــاده بــه حبــس دوام درجــه دوم حکــم نـموده اسـت :۱6(.ص )۴5
اگر تحصیل اموال مسروقه و خرید و فروش آن در جامعه جریان نداشته باشد ،احتمال این که دزدیهای این
چنینی کاهش پیدا کنند هم بسیار باال است .امروزه سارقان مطمئن هستند که اگر مالی را از فردی بدزدند ،حتما
30
این مال را به فروش میرسانند و از آن کسب درآمد میکنند .این امر باعث میشود که افراد طمع کار ،این کار
خود را مدام تکرار کنند و در نهایت جرم و جنایت در جامعه به حداکثر خواهد رسید.
با توجه به این موضوع ،بسیاری از دولتها اقدام به مشکل گشایی در این زمینه میکنند .بدین صورت که قوانینی
را وضع کردهاند که طی آن فرد سارق نمیتواند بهراحتی قسر در برود :۱۰ ( .ص )63
جزای عمومی برای این جرم ،مجازاتی را در نظر گرفته است .به موجب مادهی 7۰2اگر فردی بداند که مالی
دزدی است و آن را بخرد و یا از آن استفاده کند ،مجرم خواهد بود .حتی اگر این فرد ،مال دزدی شده را مخفی
کند نیز مجرم است و باید مجازات شود .الزم به ذکر است که گاهی اوقات ممکن است برخی از افراد به این کار
عادت کرده باشند که در چنین شرایطی محکوم هستند و عالوه بر پرداخت جریمههای مال دزدی شده ،به حبس
اگر بخواهیم این امر را با یك مثال برای شما توضیح دهیم ،توجه شما را به شخصی معتاد جلب میکنیم .فرض
کنید یك فرد معتاد به سرقت از مکانهای مختلف میپردازد و یك گوشی به شما میفروشد .در این صورت همهی
افراد میدانند که این مال دزدی است و از راه حرام به دست آمده است .به همین دلیل اگر شما از این فرد این
گوشی را بخرید ،شریك جرم به حساب میآیید و طبق آیین نامهی مجازاتی ،بهدلیل خرید مال دزدی ،مجازات
خواهید شد.
بنابراین شما اگر از این قانون اطالع داشته باشید ،مسلماً از خرید این مال خودداری خواهید کرد :۱۰ ( .ص )63
ابالغیهای آمده است که توجه به آن ،از الزامات اجرای این قوانین به شمار میرود .این رکن چنین میگوید که هر
31
کسی علم و اطالع به مسروق بودن یك مال داشته باشد و با این حال به این امر اهمیتی ندهد ،به جرم مرتکب
شده است .در نتیجه باید این فرد از شش ماه تا سه سال ( با توجه به شرایط دزدی و مال دزدی شده) به حبس
برود و تا 7۴ضربهی شالق را نیز تحمل کند .اینها تنها مجازات این فرد نیستند؛ بلکه ممکن است جرایمی نقدی
هم از فردی که به خرید مال دزدی مرتکب شده است ،دریافت شود .پس اگر میخواهید به خرید مال مسروقه
بپردازید ،بهتر است ابتدا با این ارکان آشنا باشید .توجه داشته باشید که اگر فردی خرید و فروش این اموال را
حرفهی خود قرار دهد ،باید حداکثر این مجازات را متحمل شود:۱۰(.ص )69
طبق این رکن اساسی قانون ،تحصیل مال مسروقه ،مخفی کردن هر نوع مال مسروقه ،هدیه دادن یا هدیه گرفتن
مال مسروقه ،تحصیل کردن آن و تمامی فرآیندهایی که به این نوع از اموال ربط دارد ،جرم به حساب میآید .خواه
شما به صورت عمدی به این جرم مرتکب شده باشید و خواه به صورت غیر عمدی مال مسروقه را خریداری کرده
باشید .در هر صورت باید به مجازات این جرم رسیدگی شود .البته گاهی اوقات هم استثنائاتی بر این رکن از قانون
جزای عمومی وارد آمده است که طبق آن ،ممکن است فردی که بدون اطالعات کافی دست به خرید این نوع از
اموال میزند ،مجازات نشود .البته این امر به شرایطی بستگی دارد که از سوی قانون تعیین شدهاند و نوع دزدی و
مصرف نمیرسند ،اغلب برکتی هم ندارند و حتی ممکن است خیلی زود ،از دست فرد خریدار و فروشنده برود؛
چرا که باد آورده را باد میبرد .امروزه طبق قوانینی که در کشور ما حاکم هستد ،افراد باید از خرید و فروش این
اموال خودداری کنند و تا حد امکان جرم و فساد را در جامعه کاهش دهند .به همین دلیل بسیار اهمیت دارد که
شما هم به عنوان عضوی در جامعه ،این گونه جنایات را از بین ببرید .آن هم با اقدامات مؤثر :۱۰ ( .ص )6۴
32
جز چهارم -:حکم شرعی خرید مال دزدی
بسیاری از افرادی که با قانون تحصیل مال مسروقه آشنایی پیدا میکنند ،به دنبال این هستند که از احکام شرعی
اموال مسروقه و خرید و فروش این اموال نیز اطالع پیدا کنند .همان طور که گفتیم ،مجازات این نوع از اموال ،هم
نقدی است و هم ممکن است مجازات جانی باشد .فردی که به خرید و فروش اموال دزدی بپردازد ،باید 7۴ضربهی
شالق را متحمل شود و حتی شش ماه تا سه سال زندان را که بسته به شرایط دزدی متفاوت است ،تحمل کند.
البته اگر فردی بدون اطالع دست به خرید و فروش این اموال بزند ،مشمول این ماده نمیشود ،اما همیشه اینطور
نیست؛ چرا که گاهی اوقات ممکن است فردی به دروغ خود را ناآگاه نشان دهد که در چنین شرایطی اشد مجازات
خرید مال دزدی اگرچه جرم سنگینی به شمار میآید اما اگر صورت نگیرد ،ممکن است بسیاری از فسادهای بزرگ
را که به دزدی وابسته هستند را هم منحل کند؛ چرا که دیگر سارقان بر این باور نیستند که مال دزدی را
میفروشند بلکه میتوانند که این مال دزدی شده بر روی دستشان خواهد ماند ،به همین دلیل از همان ابتدا اقدام
را بهحیث اصل مهم پذیرفته است؛ بند چهارم ماده هفتم کُد جزا بهرعایت این اصل تاکید نموده ،اما قانونگذار کُد
جزا این اصل را در فصل سرقت نادیده گرفته است که در پاراگرافهای آتی به بررسی آن میپردازیم.
قانونگذار کُد جزا ،طی مواد « 699الی »7۱۰سرقت را به بررسی گرفته است اما تمرکز اصلی این منوگراف بر
مجازات سرقت اصل تناسب در ماده 7۰9است .کُد جزا در ماده 699به تعریف سرقت و تعزیریشدن مجازات
سرقت در صورت عدم تکمیل شرایط اقامه حد اشاره نموده و در ماده « »7۰۰این قانون به سرقتی که با داخلشدن
33
به محل مسکونی یا ملحقات آن اتفاق میافتد ،اشاره نموده و ماده « »7۰۱به سرقت اموالی که به مقصد استفاده
عامه اختصاص یافته ،اموال متعلق به عبادتگاهها ،آثار تاریخی و آب ،گاز ،برق یا تاسیسات آنها و سرقت وسایل
به همین منوال به شش موردی که از حاالت مشدده جرم سرقت است در ماده « »7۰2اشاره نموده که این موارد
عبارتند از :سرقت بین غروب و طلوع آفتاب (سرقت در شب)؛ سرقت توسط دو شخص یا بیشتر از آن؛ سرقت با
حمل سالح؛ سرقت با داخل شدن به محل مسکونی؛ با استفاده از لباس نظامی یا لباس موظفین خدمات عامه یا
به ادامه آن ماده 7۰3به سرقت بر اثر اکراه یا تهدید ،ماده 7۰۴به اجتماع احوال مشدده که در ماده 7۰2ذکر
شد یعنی سرقتی که تمام حاالت تشدیددهنده مجازات در آن شامل است و ماده 7۰5به سرقت آالت یا وسایل
تیلفونی ،ماده 7۰6به سرقت نمبر پلیت وسایط نقلیه ،ماده 7۰7به سرقت غله یا محصوالت زراعتی که هنوز درو
یا چیده نشدهاند و ماده 7۰8به سرقت در عبادتگاه اشاره نموده و مجازات هر یك از این نوع سرقتها را مشخص
هرچند در مورد سرقت غلههایی که درو شده ،مجازاتی مشخص نشده ولی چون تمرکز بر ماده 7۰9است ،از این
مورد میگذریم .ناگفته نباید گذاشت که ماده 7۱۰صرف به رد مال مسروقه بر عالوه جزای اصلی سارق اشاره
ماده 7۰9چنین بیان میدارد :هرگاه در جرم سرقت ،هیچیك از احوال مشدده مندرج این فصل موجود نگردد یا
قیمت مال مسروقه کمتر از پنجهزار افغانی باشد ،مرتکب به حبس قصیر (سه ماه تا یك سال) ،یا جزای نقدی از
با توجه به موارد یاد شده ،فرض بگیریم اگر سرقتی اتفاق افتد که نه شخص سارق به محل مسکونی داخل شده و
نه به ملحقات آن ،نه مال مسروقه از جمله اموالی است که به مقصد استفاده عامه اختصاص یافته و نه هم متعلق
به عبادتگاه یا آثار تاریخی ،نه مال مسروقه گاز ،آب ،برق و یا تاسیسات آن است و نه واسطه نقلیه و در این نوع
34
سرقت هیچ یکی از حاالت مشدده سرقت که مندرج ماده 7۰2میباشد موجود نیست و سارق سرقت را با استعمال
اسلحه یا به اثر تهدید یا اکراه نیز انجام نداده و هم چنان فرض بگیریم که مال مسروقه نه نمبر پلیت موتر است،
نه آالت یا وسایل تیلفونی ،نه غلهجات است ،نه سرقت را در عبادتگاه انجام داده و نه هم قیمت مال مسروقه
کمتر از پنجهزار افغانی است .در چنین سرقتی قانونگذار برای سارق چی مجازاتی پیشبینی نموده است؟
بهگونه مثال :شخصی وارد یك زرگری میشود و با استفاده از نیرنگ و فریب ،زرگر را غافل میسازد و انگشتر
الماسی را میرباید که ارزش آن یكملیون افغانی است .صاحب انگشتر یك ساعت بعد از رفتن سارق متوجه
میشود که انگشتر یكملیونیاش ربوده شده .یا شخصی را در نظر بگیریم که دهملیون افغانی پول نقد خود را در
بکسی میگذارد تا آن را توسط یك موترسایکل به بانك انتقال دهد و در مسیر راه ،شخص سارق که نیز سوار بر
موتر سایکل است به تعقیب وی میرود تا این که در مسیر راه بکس پول را طوری میرباید که صاحب آن بعد از
رسیدن به بانك متوجه میشود که بکس پول را که در عقب موترسایکل با ریسمانی بسته بود ،ربوده شده.
در این نوع سرقتها که سارق یك نفر است نه متعدد ،و نه هم به محل مسکونی یا عبادتگاه داخل شده ،نه مال
متعلق به اموال عامه است ،نه متعلق به عبادتگاه ،نه کمتر از پنجهزار افغانی است ،نه غله ،نه واسطه نقلیه ،نه
نمبر پلیت موتر و نه با استعمال اسلحه یا با تهدید و اکراه اتفاق افتاده .قانونگذار برای مرتکب آن چی مجازاتی
پیشبینی نموده(:8ص)89
در یك بررسی میتوان مرتکب را با توجه به بخش اول ماده 7۰9که بیان داشته «هر گاه در جرم سرقت هیچ
یکی از احوال مشدد مندرج این فصل موجود نگردد» مجازات نمود .چون در فرضیههای بیانشده نیز هیچیك از
حاالت مشدد وجود ندارد ،میتوان سارق را مطابق همین ماده مجازات نمود .اما چی مجازاتی؟ چون در بخش دوم
همین ماده بیان شده « :یا قیمت مال مسروقه کمتر از پنجهزار افغانی باشد ،مرتکب به حبس قصیر (سه ماه تا
یك سال) یا جزای نقدی از دههزار تا ششصدهزار افغانی ،محکوم میگردد« .قاضی میتواند یا متکیشدن به همین
ماده سارق را به حبس قصیر محکوم کند و یا هم میتواند به جزای نقدی محکومش کند که از دههزار افغانی کم
35
پرسشی که مطرح میشود اینکه آیا اصل تناسب میان جرم و مجازات آن در ماده 7۰9در نظر گرفته شده؟
بر اساس ماده 7۰9سارقی که انگشتر یكملیونی را ربوده و شخصی که مبایلی با ارزش سههزار افغانی را ربوده در
یك معیار قرار دارند .شخصی که کراچی یك تایره با ارزش دوهزار افغانی را ربوده با شخصی که در فرضیه سرقت
دهملیون افغانی بیان داشتیم ،در یك معیار جزایی قرار میگیرند .شخصی که به محل مسکونی داخل میشود
تلویزیون دوهزاری میرباید با شخصی که تلویزیونی را با همان ارزش بدون داخلشدن به محل مسکونی بهسرقت
حال آنکه سارق اولی با داخلشدن به محل مسکونی هتك حرز کرده و باعث ایجاد وحشت و خوف در ذهن مالك
خانه شده و نه تنها صدمه مالی ،بل صدمه روحی نیز بر مالك مال وارد نموده .ولی چون مال مسروقه ارزش کمتر
از پنجهزار افغانی دارد ،شامل حاالت مشدد جرم نمیشود و هر دو سارق در یك معیار قرار دارند.
شاید خواننده به این تصور باشد که ماده 7۰9به دو نوع مجازات اشاره نموده که یکی جزای نقدی دههزار تا
ششصدهزار افغانی و دیگری حبس قصیر .براین اساس سارق فرضیه ما که یكملیون را ربوده به حبس قصیر
محکوم میشود و شخصی که مبایل سههزاری ربوده به جزای نقدی و یا هم شخصی که هتك حرز نموده با داخل
شدن به محل مسکونی تلویزیون را سرقت کرده به حبس قصیر و سارقی که تلویزیون را بدون هتك حرز ربوده به
جزای نقدی محکوم میشود و اصل تناسب رعایت میشود :6 ( .ص )۱۴۴
ولی در ماده 7۰8قانونگذار بیان نموده که سارقی که از عبادتگاه سرقت نموده به حبس متوسطی که از سه
سال کمتر نباشد ،محکوم میشود .فرض بگیریم که سارق اسپیکر را از مسجد ربوده که ارزش آن بیشتر از پنجهزار
است ،فرضا ششهزار افغانی ارزش دارد و این سارق به حبس متوسطی محکوم میشود که حداقل آن سه سال
است ولی سارقی که دهملیون را ربوده ،حد اکثر مجازات آن یك سال است :6 ( .ص )۱۴۴
همینطور سارق نمبر پلیت موتر که ممکن حداکثر پولی را که از این راه بهدست میآورد پنجاههزار افغانی باشد،
به حبس قصیر که حداکثر مجازات سارق دهملیونی است ،محکوم میشود .نتیجه این که اصل تناسب میان جرایم
و مجازات که از اصول اساسی حقوق جزا است در فصل سرقتِ کد جزا در نظر گرفته نشده است :6 ( .ص )۱۴5
36
نتیجه گیری
جــرم سرقــت از جمله جرایــم مهــم و قابــل توجهی اســت کــه بیشتــر مرتکبیــن ایــن عمــل در
جوامــع مختلــف بـشـری نســبت به ســایر جرایــم ،قابــل مشــاهده بــوده و عملـی اسـت کـه تقریبـاً در
کلیـه جوامـع از گذشـته های دور تـا حـال بـه اشـکال گوناگــون انجــام شــده اســت .تحقــق ایــن عمــل
واکنــش اجتماعــی ،اقتصــادی ،سیاسـی و امثـال آن را بـه دنبـال دارد؛ زیـرا فضـای عمومـی و امنیتـی جامعـه
سسـت ،لغزنـده و نظـم و آرامـش در بیـن مـردم کمرنـگ و فضـای جامعـه بـه شـدت متزلـزل و بی ثبــات
میشــود .گاهــی ســبب بازتــاب رســانه یی در داخــل و خــارج یــك کشــور نیــز میشــود کــه بــا
پررنــگ نشــان دادن ایــن عمــل مجرمانــه در رســانه ها ،نظــر همــه را بــه طــرف بی ثباتــی امنیتــی،
اقتصــادی ،سیاســی و فرهنگــی آن کشــور می کشــاند .در جـرم سرقـت مالك هـای چـون اصـول دینـی،
اخالقـی ،اجتماعـی و مصلحـت و نظـم عمومـی مـورد توجـه اسـت؛ زیـرا گاهـی حفـظ اصـول اخالقـی ،گاه
تضمیـن اصــول دینــی و گاهــی حامیــت از نظــام اجتماعــی ،مصالــح و نظــم عمومــی بــرای جعـل
عناویـن مجرمانـه مـورد مالحظـه و توجـه قـرار میگیـرد .ایـن عمـل مجرمانـه دارای ارکانـی چـون رکـن قانونـی،
مـادی و روانـی اسـت کـه هرکـدام دارای اصـول و شرایــط خــود اســت .همچنــان دارای انــواع و اقســام
ماننــد سرقــت ســاده ،سرقــت مشـدد و در حکـم سرقـت اسـت کـه هریـك از ایـن انـواع سرقـت طبـق
37
پیشنهادات
در این منوگراف راه کارهای کاربردی و اجرایی به تفصیل پیشنهاد شده است که در ذیل به اختصار ،رئوس کلی
این موضوع غالباً متوجه نوع کارایی و اصالح کارکرد نهادهای مستقر و مرتبط حقوق دانان می باشد:
-۱کود جزا و قوانین جزایی افغانستان از جمله قوانین است تکمیل کوشش شود که مطابق به قوانین سارق مجازات
گردد تا پند و عبرت در آینده ها برای کسانیکه دست به همچو اعمالی میزند باشد.
-2آموزش حقوق دانان با توجه به اهداف آموزش ،فرآیند آموزشی ،ابزار و تکنیك های آموزشی و ...به منظور
-3مراقبت وژه و نامحسوس از مظنونین و افراد سابقه دار در جرم سرقت و بکارگیری آنان در مشاغل کم خطر
-۴تعدیل وضعیت اقتصادی پرسنل بویژه در مشاغل صرف نظامی ،به عنوان افزایش ضریب بازدارندگی و پیشگیرانه
پدیده سرقت.
-5تقویت سیاست های حمایتی از حقوق دانان و قاضیان وظیفه نظیر :تخصیص هزینه ایاب و ذهاب و پوشاک
-6استفاده از روش های مدرن نگهبانی و نظارتی به منظور کاهش میزان دسترسی نیروی انسانی به وسایل و لوازم
در مکان هایی که امکان احتمال سرقت در آن زیاد است ،نظیر انبارها ،پارکینگ خودروها و ....
-7تعدیل فاصله محل خدمت و محل زندگی ،بویژه برای سربازان وظیفه
ب)راهکارهای تأسیسی:
-۱تأسیس و راه اندازی مراکز ارائه خدمات مشاوره و راهنمایی در یگانهای حقوقی و محاکماتی.
ج)تحقیقات تکمیلی:
38
-2بررسی و مطالعه نحوه حفاظت فیزیکی مکان های مختلف نظامی و غیرنظامی و ارائه طبقه بندی دقیق از آن
-3بررسی نحوه انبارداری و حسابرسی مکان های غیرنظامی و ارائه طبقه بندی برای آن
39
فهرست منابع مأخذ
-۱قرانکریم .
-2احادیث نبوی.
.3ارژنــگ ،اردوان و علــیزاده ،فاطمــه ،)۱396( ،واکاوی حکــم سرقــت از موقوفــه ،مجله مطالعــات حقوقــی
.۴ایــزدی فــرد ،علیاکــر و حســیننژاد ،ســیدمجتبی .)۱39۴( ،مجــازات سرقــت پرنــدگان در فقـه امامیـه،
-۱۰دریز،غالم محی الدین()۱369حقوق جزا در فقه اسالمی و قوانین داخلی،کابل انتشارات ستره محکمه
تبلیغات اسالمی
-۱3قربان حسینی ،علیاصغر .)۱37۱( ،جرمشناسی و جرمیابی سرقت ،جهاد دانشگاهی .
-۱۴گسن ،ریموند )۱37۴( ،جرمشناسی نظری ،کینیا ،مهدی ،مجد انتشارات :اصغری تهران.
40
تفاسیر و حدیث
-۱7صحیح البخاری
-۱8صحیح المسلم
-2۱ترمذی
-25جریده رسمی ،وزارت عدلیه ،قانون اجراات جزایی ،شماره مسلسل( ،)۱۱32سال .۱393
-26شرح کودجزا.
41