Professional Documents
Culture Documents
جوزجان 5931................................................................................................................ه ش
پیشگفتار
ثنا وصفت آن ذات را سزاوار است که آسمان ها و زمین را آفرید ،و درود بی پایان بر منجی عالم بشریت
حضرت محمد مصطفی (ص) که ما را با نور هدایت اش از ظلمت و جهل به سوی روشنی رهنمائی کرد .سپاس
از خدای مهربان که مرا عنایت نمود تا در راه دانش گام بردارم و مدت چهارسال تحصیل خود را به پایان برسانم
و درخاتمه این دوره تحقیق هذا را به انجام رسانم ،بنا بر مقررات وزارت تحصیالت عالی دولت جمهوری اسالمی
افغانستان عموم محصالن که دوره تحصیلی خود را به پایان میرسانند ،مکلف اند که پایان نامه تحصیلی یا
در ایتجا از تمام استادان نهایت گرامی و مهربانم سپاس گذاری نموده و بلخصوص از استاد محترم
پوهیالی احمد کنشکا"ظهور" به خاطر تمام کمک و همکاری های شان که در عرصه انتخاب موضوع ،جمع
آوری مواد ،تهیه مونوگراف و ارایه آن ابراز امتنان و سپاس گذاری نمایم و با اطمینان کامل گفته میتوانم
که اگر همکاری های جناب محترم شان نبود من به خلق و تهیه این مونوگراف موفق نمیشدم .و از درگاه ایزد
دراخیر میخواهم از والدین گرامی ام که همواره درسخت ترین شرایط مرا به فراگیری علم و دانش تشویق
نمودند تشکر وسپاس گذاری نمایم ومیخواهم این اثر خود را که پایان نامه دوره لیسانس من است به پدر و
با احترام
کاظم" سروری"
أ
فهرست مطالب
صفحات عناوین
پیشگفتار.......................................................................................................................................................أ
فصل اول
اصول و کلیات طرح تحقیق
ب
.11-1بررسی پیشینه تحقیق 6......................................................................................
فصل دوم
تعاریف و مفهوم تورم
فصل سوم
ت
.2-1-3تورم خزنده 25 ............................................................................................
فصل چهارم
ث
.2-1-1-4افزایش نا متناسب قدرت های خرید 93 .......................................................
فصل پنجم
ج
.2-2-5قرضة عمومی14 ..........................................................................................
ح
فصل اول
.1-1طرح مسأله(مقدمه)
تورم و کاهش ارزش پول از پدیده های به شمار میرود که بشر از آنها رنج ها برده است و میبرد .اثرات
منفی که تورم در عرصه های مختلف اقتصادی ،سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی از خود برجای میگذارد همیشه
نگرانی بیشتر افراد جامعه را در پی داشته است .گرچه بطور دائم یک گروه انسانهای که از این پدیدة شوم بهره
میبرند از هیچ گونه سعی و تالش در دامن زدن و سوء استفاده از آن دریغ نداشته اند .زیرا در حالت تورمی
بیشترین ضرر متوجه افراد کم درآمد و کسانی میشود که دارای درآمد ثابت هستند و فاصله عایداتی بین
اکثریت مردم با درآمد کم و اقلیت مردم با درآمد باال روز بروز افزایش پیدا میکند.
در وضعیت تورمی وافزایش سطح عمومی قیمت ها ارزش مبادلة کاالها و خدمات افزایش میابد .برعکس
قدرت خرید پول به همان نسبت پائین میآید .در این وضعیت اگر کاهش ارزش و قدرت خرید پول در قرارداد
های مالی و روابط اقتصادی افراد ،موسسات خصوصی و دولتی جبران شود .وضع مالی و اقتصادی جامعه در
مقایسه با عدم جبران آن خیلی ها متفاوت خواهد شد و دارائی های فراوانی در اختیار افراد ،موسسات خصوصی
روشن است که اگر این دارائی بسیار به نا حق در اختیار افراد ،موسسات خصوصی و دولتی قرار گیرد
ستم بزرگی بر باالی افراد با درآمد کم در جامعه وارد میشود که در نتیجه منجر به کاهش فعالیت های اقتصادی
بناءً الزم دیدم که پایان نامه تحصیلی خویش را در رابطه با تورم و تأثیرات آن باالی کشورهای روبه
تورم از جمله پدیدههایی است که میتواند آثار و تبعاتی مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و مهمترین
اثر آن توزیعی است به نحوی که به نفع گروههای پردرآمد و به ضرر گروههای فقیر و کمدرآمد و حقوقبگیر
است .به عبارت دیگر تورم به افراد دارای درآمدهای پولی ثابت ،ضرر میزند و از قدرت خرید آنان میکاهد و
در مقابل ،به نفع اغلب کسانی تمام میشود که درآمدهای پولی متغیر دارند.تورم همچنین هزینههای عمومی
دولت را افزایش داده و در نتیجه دولت را مجبور به کسب درآمد بیشتر یا استقراض از بانک مرکزی میکند
تورم در عصر حاضر ،ابعاد اجتماعی و سیاسی گستردهای پیدا کردهاست .دلیل این مسأله ،ارتباط
تنگاتنگ تورم با زندگی افراد جامعهاست .عالوه بر آن ،ثبات سیاسی و اقتصادی یک کشور از طریق شاخصهای
متفاوتی سنجیده میشود که تورم از جمله آنهاست .شعار بسیاری از نامزدهای ریاست جمهوری در کشورهای
در حال توسعه ،کنترل و پایین آوردن روند رشد قیمتهاست .از اینرو ،تورم را میتوان که یکی از پیچیدهترین،
مهمترین و حساسترین مقوالت اقتصادی و اجتماعی عصر حاضر دانست و بررسی و تحلیل آن ،میتواند نقش
بسزایی در تحلیل و تبیین مسائل اقتصادی داشته باشد .با اینکه تورم باال به اقتصاد صدمه میزند ،تورم منفی
یا کاهش یافتن قیمتها نیز پدیده مطلوب و خواستنی نیست .وقتی قیمتها در حال کاهش هستند،
مصرفکنندگان با پیشبینی اینکه قیمتها در آینده کمتر خواهد شد خریدهای خود را تا جایی که میتوانند
به تاخیر میاندازند .برای اقتصاد این به معنای فعالیت اقتصادی کمتر و رشد اقتصادی پایینتر است و برای
اینک اکثر اقتصاددانان معتقدند که تورم پایین ،باثبات و از همه مهمتر قابل پیشبینی ،یک عامل خوب
برای اقتصاد است .اگر تورم پایین و قابل پیشبینی باشد ،آسانتر میتوان آن را در قراردادهای تعدیل قیمت و
نرخهای بهره گنجاند و اثرات اختاللزای تورم کاهش خواهد یافت .به عالوه با دانستن اینکه قیمتها در آینده،
اندکی باالتر خواهند رفت ،به مصرفکنندگان انگیزه میدهد تا خریدهایشان را زودتر انجام دهند که فعالیت
اقتصادی را تقویت میکند .بیشتر بانکهای مرکزی هدف اصلی سیاستگذاری خود را تورم پایین و باثبات قرار
2
.3-1اهداف تحقیق
شناسای وبرسی تورم و تأثیرات آن باالی کشورهای رو به انکشاف و راههای مجادله بر ضد تورم.
.4-1سواالت تحقیق
عوامل به وجود آورندة تورم و اثرات آن باالی کشور های رو به انکشاف چیست؟ وسیاست های مبارزه با تورم
چگونه است؟
)2آیا میتواند تورم بر اثر میکانیزم طبیعی اقتصاد کشور بوجود بیاید؟
)3آیا پیش بینی مردم در مورد افزایش سطح عمومی قیمت می تواند موجب تورم شود؟
)4آیا میتوان نرخی را به عنوان یگانه نرخ مطلوب و بهینه برای تورم تعیین کرد؟
)5آیا سیاست های (پولی ،مالی ،اسعار ،پنهان سازی) میتوانند سیاست مجادله بر ضد تورم باشند؟
3
.5-1فرضیه های تحقیق
)aفرضیه اول :تورم یکی از موانع اساسی رشد اقتصادی کشورها محسوب میشود ،و موجب اخالل در
)bفرضیه دوم :انواع مختلف تورم اثرات مثبت و منفی را نظر به حاالت اقتصادی باالی اقتصاد ملی وارد
میکند.
)cفرضیه سوم :بخش های گوناگون اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی بالخصوص ارزش های اخالقی جامعه
)dفرضیه چهارم :عوامل بوجود آورندة تورم شامل چهار مورد (اقتصادی ،ساختاری ،عارضی و روانی تورم)
می باشد.
)eفرضیه پنجم :توسط سیاست های مختلف مانند سیاست پولی ،سیاست مالی ،سیاست ضد تورم داخلی
.6-1متغییرهای تحقیق
.7-1روش تحقیق
در تهیه این منوگراف از روش تحقیق کتابخانه ای استفاده شده است .
استفاده از انترنیت.
همچنان باید یاد آوری کرد که دراین تحقیق از نوع تحقیق توصیفی استفاده شده است.
4
. 8-1محدوده زمانی تحقیق
محدوده زمانی یک امر مهم برای هر پروسه تحقیق به شمار می آید تااینکه تحقیق کننده بتواند معلومات
موثق وجامع جمع آوری نماید ،چون پروسه تحقیق نیازمند یک مدت طوالنی می باشد تا به پایه اکمال برسند
به آن هم بعضی ازتحقیقات میتواند درمحدوده زمانی کوتا و بعضی از تحقیقات علمی می تواند در محدوده
محدوده زمانی تحقیق باید با درنظرداشت موضوع تحت تحقیق ،روش تحقیق ،مکان تحقیق ،موجودیت
بدون شک مشکالت و محدودیت ها درهر ساحه وجود دارد که انجام یک تحقیق علمی و تهیه یک
پایان نامه تحصیلی نیز از این امرمستثنی نیست ،خصوصا در کشورهای رو به انکشاف همانند افغانستان که
هنوز تکنالوژی نهادینه نشده ،نهادهای خواص معلومات دهی وجود ندارد و کتابخانه های خالی از کتاب همه
جا در برابر محققین که جانانه در پی علم بیداد می کند .این مشکل بیشتر میباشد .بنده نیز درجریان تهیه
این پایان نامه با برخی از محدودیت ها ومشکالت ها مواجه شدم که بعضی از آنها قرار ذیل است.
عدم موجودیت یک مرکز معلومات دهی منظم و قابل دسترس برای جمع آوری معلومات دست اول.
آمار های متفاوت ارایه شده از طرف نهادهای حکومتی در باره یک موضوع مشخص.
با همه این محدودیت ها تمام تالشها ی خود را در جهت دریافت حقیقتی که انتخاب نموده ام انجام
دادم وکوشش نمودم با حفظ امانت داری و سالمت ادای مسؤلیت نمایم خدا کند موثر واقع شود.
.11-1ابزارهای تحقیق
در تهیه این پایان نامه سعی به عمل آمده است .تا از کتب جدید ،و معلومات موثق استفاده شود .ابزارهای
5
.11-1بررسی پیشینه تحقیق
کتاب های ذکر شده تا فعالً از جمله کتاب های هستند که در زمینه تحقیق شده اند.
)bمبانی اقتصاد
.12-1ساختار تحقیق
این مجموعه علمی دارای پنج فصل میباشد که در فصل اول اصول و مبانی کلیات طرح تحقیق ،در
فصل دوم تعاریف و مفهوم تورم و نظریات علما در مورد تورم ،در فصل سوم انواع و اثرات تورم ،در فصل چهارم
عوامل به وجود آمدن تورم ،درفصل پنجم راجع به سیاست های مبارزه با تورم صحبت شده است.
در اخیر نتیجه گیری از موضوعات مطرح شده ،پیشنهادات برای مسئولین امور مالی و پولی در کشورهای
روبه انکشاف در مورد موضوع تحت بررسی و منابع و مآخذ ذکر شده است.
6
فصل دوم
.1-2تعریف تورم
در مورد تورم باید یادآور شد که این اصطالح در اقتصاد از بدوی پیدایش انسانها وجود داشته و بشر آنرا
درک نموده و میشناسند .بناءً در این فصل سعی میشود تا نافذترین مفاهیم و تعاریف همراه با نظریه های
در مورد تورم تعاریف گوناگون از طرف علمای اقتصاد صورت گرفته است که در اینجا به ذکر مهمترین
اولین تعریف که در قرن 11مورد قبول بود تعریف طرفداران نظریة مقداری پول بوده که آنها تورم را
به مازاد پول و وسایل پرداخت در مقایسه با میزان حجم مبادالت تعریف کردند]134 :11[ .
تعریف دیگری در مورد تورم تعریف عالم اقتصاد بنام برانفینبرنر )(M.|Bronfenbrennerکه وی دو نوع
.1تورم عبارت است از شرایطی که در آن مازاد تقاضای عمومی وجود دارد .یعنی پول زیاد در تعقیب
کاالی کم است.
.2تورم عبارت است از افزایش حجم پول یا درآمد پولی به مفهوم کل یا سرانه آن.
در تعریف اول تورم را میتوان به وسیلة عامل تقاضا در بازار کاال تعقیب کرد و در تعریف دوم تورم نتیجهً تغیر
عالم دیگری بنام میلتون فریدمن ) (Melton fredmanتورم را چنین تعریف نموده است .
تورم عبارت است از کاهش ارزش پول در خارج از کشور که بوسیلة نرخ اسعار در قیمت اسمی اش
7
این تعریف تورم بر روی مظاهر خارجی سطح عمومی قیمت ها تأکید دارد و در این تعریف تورم به
وسیلة نوسانات نرخ ارز اندازه گیری میشود که تحت شرایط خاصی وسیلة مناسبی برای اقتصادهای باز میباشد.
عدة دیگری تورم را به افزایش تقاضای مجموعی نسبت به عرضه مجموعی میدانند که مشهورترین تعریف آنها
تعریف خانم جان رابینسون انگلیسی و ژان مارشال فرانسوی است .
خانم جان رابینسون تورم را چنین تعریف نمود است .تورم عبارت از نوعی افزایش نا محدود و نا منظم
قیمت ها است.
ژان مار شال عقیده داشت که تورم عبارت از بلند رفتن قیمت ها است .ولی در حقیقت تورم عبارت از
بلند رفتن و افزایش قیمت ها است که این افزایش باعث تعادل اقتصادی نشده و اگر دولت بی تفاوت بماند و
مقامات پولی کشورها قبالً وارد عمل نشوند .در نتیجه منجر به نوسانات و بعداً از بین رفتن و صلب اعتبار پول
رائج کشور خواهد شد که این مسئله برای اقتصاد یک کشور خیلی ها مهلک و خطرناک خواهد بود]414 :3[ .
.2-2مفهوم تورم
افزایش بی اندازه و صعودی قیمت ها که به آن تورم نامیده میشود .یکی از موانع رشد اقتصادی در
تورم قدرت خرید افراد را کاهش داده و موجب اختالل در نظم اقتصادی و اجتماعی خواهد شد.
کلمه تورم از کلمه التین گرفته شده و به معنی «دمیدن» میباشد و ظاهراً برای اولین بار در جنگ های داخلی
امریکا بین سال های 1481-1481مورد استفاده قرار گرفت در این زمان قیمت ها به علت افزایش فراوان
چنانچه گفتیم تورم یعنی افزایش سطح عمومی قیمت ها در اقتصاد البته باید گفت که هر افزایش
قیمت ها الزاماً تورم محسوب نمیشود .قیمت برخی از کاالها به دلیل خاص ( مثالً با توجه به فصول سال)
ممکن است افزایش و یا کاهش پیدا کند .وقتی از تورم صحبت میشود منظور افزایش ممتد سطح عمومی
قیمت ها است که در چند سال اخیر مهمترین مشکل اقتصادی آنها شده است .در دوره های گذشته نیز تورم
به صورت خطرجدی بر ای ثبات ملی بخشی از کشورها جلوه گر شده است .
8
در اینجا الزم است تا برای درک آثار تخریبی تورم ،اثرات وحشتناک حالت تورمی آلمان در سال 1123
با این همه تورم ها که قبل از جنگ جهانی دوم اتفاق میافتادند انعکاسی بودند از بحران ملی خاص که
مقدم بر پائین رفتن ارزش پول در جریان بودند .جنگهای پر خرج و آثار بعدی آنها اساساً به عنوان منابعی فوق
العاده مؤثر در ایجاد فشارهای تورمی مورد قبول قرار گرفته اند .جنگ های ویتنام و کوریا را میتوان نام برد و
مثال تازه از این پدیده باستانی دانست .در چنین دوره ها دولت ها در اقدام به بهره کشی هرچه بیشتر از منابع
اقتصادی جنگی در تنگنا قرار گرفته غالباً به آسانترین راه توسل جسته اند و با انتشار پول منابع مالی الزم
برای خرید اسلحه و پرداخت حقوق سربازان و غیره را تأمین کردند .بناءً در اقتصاد که اساساً تا آخرین حد
انتشار پول اضافی توسط دولت به ساده گی تبدیل به وسیلة در باال بردن قیمت های محصوالت محدود
آن در اقتصاد میشود .انتشار مداوم پول توسط دولت در چنین شرایطی به ایجاد تمایل مداوم و مقاوم در افزایش
قیمت ها خواهد انجامید و باالخره باعث بوجود آمدن تورم خواهد شد.
در افغانستان نیز تورم از زمانهای قدیم وجود داشته ولی در مدت 24سال جنگ این تورم به اوج خود
رسید .طوریکه هر گروه و تنظیم بخاطر دوام حیاتش و پرداخت مصارف جنگ دست به نشر پول زدند که این
افزایش بی حد و بی اندازه پول در اقتصاد باعث پائین آمدن ارزش پول در مقابل اسعار خارجی گردیده و سبب
بلند رفتن قیمت ها گردیده که بلند رفتن قیمت ها باعث بوجود امدن فقر ،گرسنگی ،بیکاری ،فقر فرهنگی و
صدها امراض مهلک اقتصادی و اجتماعی گردیده که علت اش همه و همه وجود تورم در این کشور بوده که
کشور عزیز ما را از قافله رونق اقتصادی و تمدن امروزی برای 51سال به عقب زد.
بدون تردید تمام مدیران بانک مرکزی کشورهای دنیا بر این نکته اتفاق نظر دارند که مهار تورم یکی از
ماموریت های اصلی آنان است .پدیده تورم -بسته به شدت و ضعف آن -درهر کشورتبعات ،مشکالت و نابسامانی
های بسیاری را بر یک اقتصاد تحمیل میکند .البته باید یادآور شد که وقتی ما از تورم صحبت می کنیم منظور
ما از تورم آن نیست که قیمت همه کاالها همزمان وبا نرخ یکسان افزایش یابد .در واقع افزایش قیمت ها به
9
صورت نسبی صورت میگیرد ،یعنی قیمت برخی کاال افزایش شدید و قیمت برخی دیگری از کاالها افزایش
اندک دارند .یا حتی ممکن است اصال افزایش نداشته باشد .این ناهمگونی در افزایش قیمت کاالها دو پیامد
مسلم و قطعی دارد .نخست آنکه توزیع ثروت ودرآمد را به نفع عده ای ویا به ضرری عده ای دیگر به هم می
زند .تورم در سال های پایانی دهه هفتاد وسالهای آغازین دهه هشتاد هجری شمسیی سبب شد قیمت ثروت
ها مانند زمین و امالک چند برابر شود .در نتیجه ملکی که به عنوان مثال ،درسال 1331پنج میلیون تومان
ارزش داشت در سال 1343به سی میلیون تومان معامله می گردید .بر خالف این ،ارزش دارایی های مثال
سپرده های مدت دار بانکی به نسبت امالک به شدت افت کرد .بنا به فرض اگر افرادی در همان سال 1331
دارای سپرده های مدت دار بانکی به ارزش پنج میلیون تومان بوده اند و آنرا به ازای دریافت سود معینی
خریداری کرده باشد اکنون نمی تواند با در یافت کل سپرده و سودهای حاصل از آن حتی یک بخش ازملک
عالوه بر اثر باز توزیعی ،تورم ممکن است به کارایی اقتصادی لطمه وارد کند .آسیب تورم به کارایی
اقتصادی به صورت انحراف(غیر واقعی ساختن) قیمت ها و عالیم قیمتی بروز میکند .در تورم پایین اگر قیمت
بازاری کاالها و خدمات افزایش باید هم فروشنده وهم خریدار درک می کند که شرایط عرضه ویا تقاضا برای
آن کاال یا خدمت تغییر کرده است .اما اگر تورم در اقتصاد وجود داشته باشد تفکیک و تشخیص میان تغییر
قیمت های نسبی و عمومی دشوار می شود .در نتیجه منابع به سمت فعالیت های که در نتیجه تورم مواجه یا
سود آوری باالست هدایت می شود و لذا تخصیص منابع از تخصیص بهینه منحرف می شود.
سیاست گذاران و متولیان امور اقتصادی هر کشور تحقق سه هدف عمده مربوط به اقتصاد کالن در یک
کشور را در صدر اولویت های اقتصادی خود قرار می دهند این سه هدف عبارت اند از (رشد اقتصادی ،اشتغال
کامل و ثبات قیمت ها) اما در اینجا ما در مورد ثبات قیمت ها که به چه معناست و روند مطلوب قیمت ها در
برخی کارشناسان اقتصاد کالن بر مزایای تورم نسبتاً پایین و ثبات نسبی قیمت ها تاکید دارند .برخی
دیگر براین باوراند که نرخ صفر نرخ بهینه تورم است .استدالل این گروه این است که مردم برای داشتن تصویری
10
روشن و قابل پیش بینی از آینده برای برنامه ریزی و سرمایه گذاری الزم است با تورم بسیار پایین یا حتی
صفر مواجه باشند .برخی دیگر از اقتصاد دانان بر این باور اند که تورم صفر در یک اقتصاد رکود وبیکاری را
تشدید می کند .دلیل این امر نیز این است که بر اساس فرض تورم صفر سطح متوسط دستمزدها باید ثابت
باشد .ثبات سطح متوسط دستمزدها از متوسط دستمزدهای رو به افزایش و رو به کاهش بدست می آید .و این
امر زمانی تحقق می یابد که برخی از دستمزدها کاهش یابند و برخی از دیگر افزایش یابند .اما مطالعات نشان
می دهد که معموال دستمزدها نسبت به کاهش چسپندگی دارند .چسپندگی دستمزدها به این معنی است که
افراد نسبت به کاهش دستمزدهایشان مقاومت نشان می دهد از زاویه اقتصاد کالن مدلول این تحلیل این است
که تورم صفر -در مقایسه با تورم با نرخ 4-3درصد با سطح باالتری از بیکاری پایدار وسطح کمتری از تولید
به عباره دیگر تورم صفر نیز مانند نرخ های باالی تورم ناکارای در تخصیص منابع به بار خواهد آورد.
خالصه آن که هر چند هیچ نرخی به طوری معین و مشخص به عنوان یگانه نرخ مطلوب و بهینه تورم مورد
اتفاق اقتصاد دانان قرار ندارد اما تقریباً غالب اقتصاد دانان بر این نکته اتفاق دارند که افزایش پیش بینی پذیر
و مالیم درسطح عمومی قیمت ها فضای مناسبی برای رشد سالم اقتصادی فراهم می کند.
مسأله تجزیه و تحلیل منشأ فشارهای تورمی بزرگترین مسألة است که علم اقتصاد در سالهای 1131
در پیشروی خویش داشته و دارد .تسریع نگرانی آور تورم در تمامی جهان غرب از اواخر سال های 1181
اقتصاد دانان را به بررسی مجدد و روشن کردن عقاید شان در زمینة نیروهای که باعث نوسانات شدید در سطح
قیمت ها میشود .مجبور کرده است .در نتیجة چند سال اخیر شاهد پیدایش حجم عظیم از نوشته های تخصصی
ما در کوشش خود برای طبقه بندی برداشتهای مختلف در زمینة تجزیه و تحلیل مسأله تورم به بحثی
11
.1-5-2نظریة طرفداران مقداری پول
این مکتب تورم را منحصراً پدیدة از افزایش عرضه پول در نظر میگیرد .اقتصاددانان پیرو این مکتب
بخصوص تحت تأثیر شدید این پدیده هستند که تجزیه تاریخی نمایشگر این واقعیت است که هر تورمی که تا
حدی به درازا کشیده است .در اثر افزایش حجم موجودی پول ایجاد شده است .آنان این مسأله را شاهد کافی
تاریخ در تأید نظریاتشان میدانند .مثال کالسیک در زمینه رابطه بین افزایش حجم پول و تورم همانا سرازیر
شدن طال و نقره به کشورهای اروپائی در اثر فتح امریکا توسط اسپانیا میباشد .مثال دیگری که در این زمینه
مرتباً ذکر میشود تورمی است که در دوران سلطنت تئودور ها در انگلستان اتفاق افتاد .اقتصاددانان پیرو مکتب
پولی معتقد بودند که همین مسایل در اقتصادی که عرضه پول به جای آنکه توسط در دسترس بودن طال تعین
شود از طرف بانک مرکزی کشور و در مواجه با مسئله پولی در جریان در کشور انجام میشود ،مطرح خواهد
شد .و هرچند دورهً که در آن عرضه پول به مقدار موجودی طال بانک مرکزی محدود میشد ،به گذشته ها
تعلق میگرفت .چنانکه مالحظه میشود اقتصاددانان پولی معتقد اند که تنها راه مهار کردن تورم عبارت است از
این مکتب منشأ اساسی فشار های تورمی را عواملی میدانند که اساساً عوامل اقتصادی نیستند .از نظر
آنها نیروهای اجتماعی و سیاسی منشأ اساسی فشار های تورمی هستند و بنابر این علم اقتصاد قادر به تجزیه
و تحلیل آن نیست .بر اساس این نظریات بجای اینکه در بررسی تورم به تحلیل عملیات بانکهای مرکزی
بپردازیم .روش بسیار مفیدتر این کار عبارت است از نوعی تجزیه و تحلیل مبتنی بر جامعه شناسی از تضادهای
بین طبقات و گروهای اجتماعی برای دریافت سهم زیادتری ازدرآمد ملی .
این مکتب مدعی است که درک اقناع کنندة تورم بدون مطالعة کامل چار چوب نهادی جامعه که در
داخل آن مزدها و قیمت ها تعین میگردد ،غیر ممکن است .در حقیقت در این نظریه سعی میشود که علل
افزایش قیمت ها در شرایط که اقتصاد در حالت اشتغال کامل قرار ندارد ،تشریح گردد .در سالهای اخیر نظریه
فشار مصارف برای تبین تورمی مالیمی که در کشورهای توسعه یافته اتفاق افتاده (مانند بحران سال های
12
)1133 -1135مورد استفاده قرار گرفته است .اساساً سه دلیل برای تورم ناشی از فشار مصارف وجود دارد.
قدرت انحصاری اتحادیه های کارگری ،قدرت انحصاری موسسات بزرگ و افزایش در قیمت های مواد خام.
بسیاری از مردم تصور میکنند که این اتحادیه های کارگری هستند که باعث تورم میشوند آنها چنین
استدالل میکنند که اتحادیه های کارگری در شرایط متقاضی افزایش دستمزد های شان میشوند که تضمین
برای افزایش بهره وری نیروی کار وجود ندارد .پس قدرت اتحادیه های کارگری باید به تقاضای آنها جواب
مثبت داده و دستمزد های شان را باال ببرند ،اما با افزایش دستمزد ها مصارف نهائی تولید نیز باالتر خواهد
رفت .در چنین شرایطی تولید کننده گان بخاطر اینکه سود شان را حد اکثر نمایند اقدام به افزایش قیمت ها
مینمایند.
در هر حال استدالل قدرت اتحادیه های کارگری مبنی بر این است که اتحادیه های کارگری در بازار
کار از قدرت انحصاری برخوردار اند و بعضی از اتحادیه های کارگری آنچنان قوی هستند که میتوانند حتی
بدون آنکه افزایش در بهره وری کار بوجود آید افزایش دستمزدها را به کار فرمایان تحمیل نمایند .تورم ناشی
از فشار مصارف میتواند حتی وقتی که تقاضای اضافی برای کاالها و خدمات وجود ندارد و اقتصاد در سطح
دومین دلیل نظریه فشار مصارف وقتی است که قدرت انحصاری موسسات بزرگ آنها را قادر به افزایش
قیمت میسازد .احتماالً موسسات و شرکت های بزرگ که از قدرت انحصاری برخوردار اند میتوانند به منظور
افزایش سود آوری ،اقدام به افزایش قیمت ها نمایند که در این صورت مصارف زنده گی افزایش میآبد.
در چنین شرایطی که کارگران با توجه به کاهش که در سطح زنده گی آنها بوجود میآید ،تقاضای افزایش
دستمزد پولی را مینمایند ،با افزایش دستمزدها موسسات مجدداً بخاطر افزایش مفاد قیمت ها را افزایش
میدهند .بدین ترتیب مالحظه میگردد که یک دور قیمت دستمزد ،در جامعه بوجود میآید .البته نکته قابل
توجه آن است که این تجزیه و تحلیل با این فرض که موسسات انحصاری همیشه حد اکثر کننده سود میباشد،
13
سازگاری ندارد .زیرا اگر سود آوری موسسات حد اکثر باشد در اینصورت موسسه انحصاری دیگر نمیتواند ناگهان
از سال های 1133تا 1134افزایش قیمت نفت و دیگر انرژیها منجر به نوع جدید از تورم ناشی از فشار
مصارف گردید .از این جهت این تورم را ناشی از فشار مصارف گویند که به نظر میرسد ناشی از مصارف مواد
خام که در این دوران افزایش پیوسته ای داشته است باشد .در سال های مذکور به ویژه پیش از تحریم نفتی
اعراب علیه غرب که بین سال های 1133و 1134صورت گرفت قیمت ذغال سنگ ،نفت ،گاز طبیعی و دیگر
به هر حال اینکه افزایش قیمت ناشی از فشار مصارف به دلیل قدرت انحصاری اتحادیه های کارگری
قدرت انحصاری موسسات بزرگ و یا افزایش قیمت مواد خام باشد .نتیجه آن افزایش مصارف تولید بوده واز
این رو واژه تورم ناشی از فشاری مصارف برای آن بکار رفته است]18-1 :2[ .
بر اساس نظریات کالسیکها افزایش در عرضه پول به شرط آنکه سرعت گردش پول ثابت باشد .به
افزایش مخارج مجموعی پول منتهی میشود .زیرا از نظر کالسیکها اقتصاد تقریباً در حالت اشتغال کامل بوده
و افزایش تقاضا برای کاالها و خدمات تنها قیمت ها را باال خواهد برد .به همین دلیل است که از نظر اقتصاددانان
کالسیک تورم یک پدیده پولی است .زیرا در یک اقتصاد در حال رشد عرضه پول نیز رشد میکند و اغلب کشور
ها بالخصوص کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته که رشد اقتصادی را تجربه کرده اند در این کشور ها
تولید کاالها و خدمات با توجه به افزایش نیروی کار نیز رشد بهر وری افزایش یافته است.
چنانچه گفتیم طرفداران نظریه مقداری پول اعتقاد داشتند که سطح درآمد واقعی توسط مجموعه ای
از روابط که مستقل از حجم موجودی پول میباشد تعین و تثبیت میشود .در حقیقت نظریه پردازان مورد نظر
از این هم فراتر رفته و بیان میداشتند که در یک اقتصاد رقابتی یعنی اقتصاد که در آن مزدها و قیمت ها
میتواند آزادانه تحت تأثیر فشارهای بازار نوسان داشته باشد ،تمایل خود بخودی برای حصول به اشتغال کامل
14
وجود دارد .این مسأله یکی از مهمترین پایه های اقتصاد کالسیک میباشد و نظریه مقداری پول فقط قسمتی
برای درک این مسأله قسمتی از فرضیات بسیار مهم را وارد بحث میسازیم ،در اولین قدم فرض میکنیم
که تمامی بازار کار فقط یک بازار بزرگ و همگون میباشد و بنابراین میتوانیم از مسایل چون بازار کار ،تقاضای
کار ،عرضه کار و غیره صحبت کنیم .پیش از درنظر گرفتن این فرض میتوانیم وجود تورم را در بازار کار نسبت
به بازارهای دیگر بررسی کنیم به این معنی که به این مسأله بپردازیم که چه عوامل عرضه و تقاضای کار را
تعین میکند.
در ابتدأ به تقاضا برای کار میپردازیم ،نظریه اقتصاد کالسیک در ساده ترین صورت خود چنین بیان
میدارد که هر چه مصرف بکار گرفتن نیروی کار کمتر باشد کارگران بیشتر استخدام خواهد شد .به عبارت
دیگر کار فرمایان نرخ مزد پولی را با قیمت کاالهای که میفروشند مقایسه خواهند کرد و بر اساس این مقایسه
تصمیم خواهند گرفت که چه مقدار کارگر بکار بگیرند .واضح است که در چنین وضعیتی هرگونه کاهش در
نرخ مزد پول در مقایسه با قیمت فروش تولید او باعث خواهد شد که استخدام کارگر سودآور بوده و از تورم
الف -بتدریج که استخدام کارگر جدید افزایش میآبد ،هرکارگر جدید مقداری کمتر از کارگر استخدام شده
قبل از خود به مجموعی تولید اضافه مینماید .این مسأله نتیجة بکار بردن اصل بازدهی نزولی به بازار کار
میباشد.
ب -کار فرمایان که در پی حد اکثر رسانیدن منفعت خود میباشد ،اگر در مقابل مزد معین قرار گیرند استخدام
کارگران را تا حدی ادامه خواهند دادکه درآن نقطه تولید نهائی کار دقیقاً مساوی با نرخ واقعی مزد شود.
اقتصاد دانان کالسیک معتقد بودند که اگر در بازار دخالتی نشود ،بیکاری وسیع نمیتواند برای مدتی طوالنی
باقی بماند .به این معنی که اگر بیکاری وسیع در دورة نسبتاً طوالنی وجود داشته باشد خود عامل اصل بوجود
طرفداران این نظریه ادعا میکنند که اگر عرضه پول بیش از عرضة کاالها و خدمات (بیکاری زیاد و
تولیدات کم) افزایش یابد ،تورم بوجود میآید .زیرا که بین نرخ افزایش عرضة پول رابطه بسیار نزدیکی وجود
15
دارد .به عنوان مثال اگر در یک کشور رشد تولید ساالنه 3فیصد باشد و نیز عرضه پول بیش از 3فیصد در هر
سال رشد نماید در اینصورت قیمت ها افزایش نموده و حالت تورمی بوجود میآید.
کینز عقیده داشت که تورم وقتی بوجود میآید که مقدار تقاضای مجموعی برای کاالها و خدمات بیش
از مقدار عرضه مجموعی در سطح اشتغال کامل باشد .بنابر این از نظر کینز لزوماً تورم یک پدیدة پولی نمیباشد.
زیرا تا زمانی که اقتصاد نزدیک به سطح اشتغال کامل قرار نداشته باشد ،تولید و اشتغال کامل بدون هیچ گونه
افزایش در سطح قیمت ها میتواند افزایش یابد .اما وقتیکه اقتصاد به سطح اشتغال کامل نزدیک شود افزایش
تقاضای مجموعی بدون آنکه موجب افزایش سطح قیمت ها گردد افزایش تولید را در پی خواهد داشت در واقع
افزایش تقاضای مجموعی در بخش عمومی اقتصادی تنها به افزایش سطح قیمت ها منجر خواهد شد .زیرا از
آنجایکه در این نطقه اقتصاد در حالت اشتغال کامل قرار دارد هیچ افزایش در تولید امکان پذیر نمیباشد.
کینز میگوید در اقتصادی که اساساً تا آخرین حد تحت فشار تولیدات الزم برای انجام مؤثر جنگ میباشد،
انتشار پول اضافی توسط دولت به ساده گی تبدیل به وسیله ای در باال و باالتر بودن قیمت های محصوالت
محدود آن اقتصاد میشود .انتشار مداوم پول به وسیله دولت در چنین شرایطی به ایجاد تمایلی مقاوم در افزایش
کینز میپذیرد که نتنها تغیرات در عرضه پول میتواند شدیداً میزان مجموعی مخارج را تحت تأثیر قرار
دهد بلکه از طرف دیگر قدرت اتحادیه های کارگری نیز میتواند مانع بزرگ بر سر راه مبارزه با تورم که فقط بر
طرفداران کینز این واقعیت را انکار نمیکنند که حتی پیش از رسیدن به مرحلة اشتغال کامل عوامل
تولید و وجود تنگنا های گوناگون میتواند منجر به افزایش عمومی قیمت ها شود .این تورم تنگنائی که نوعاً
در دوره های رونق سریع بروز میکند ،در اصل ناشی از رشد نا موزون بخشها ،شاخه ها و یا صنایع مختلف
اقتصاد است که از خصوصیت ذاتی و طبیعی نظام مبتنی بر بازار بشمار میرود.
به هر حال در یک دوره رونق کامالً طبیعی است که مثالً پیش از آنکه همه کارگران موجود بکار
گرفته شوند نیروی کار ماهر در صنعت ساختمان مانند برق ،لوله کشی ،جوشکاری و غیره به علت رونق سریع
16
این صنعت به ثروت کمیآب شود .و باز بطور مثال ممکن است پیش از آنکه ظرفیت کار خانه های تولید روغن
یا پارچه و یا حتی سمنت و خشت بطور کامل بکار گرفته شوند و عرضه این کاال ها در بازار کمتر از مقدار
تقاضا برای آنها باشد در این شرایط بدیهی است که دستمزد لوله کش و جوشکار و غیره بسرعت افزایش میآبد
و بصورت سریع قیمت ها و دستمزد ها را متأثر میسازد که این امر ممکن است باعث بروز تورم گردد.
این اقتصاد دانان افزایش بیش از حد مخارج را خواه در بخش خصوصی یا مصارف دولت منشأ فشار
تورمی بشمار میآورند و میگویند که افزایش سرمایه گذاری بخش خصوصی یا مصارف دولت تنها وقتی تورم زا
خواهند بود که با افزایش مشابهی در میزان پس انداز ها و مالیاتها خنثی نشوند .به بیان دقیقتر اگر مجموعی
قدرت خرید تزریق شده به اقتصاد از مجموعی قدرت خریدی که از دور تولید خارج میشود افزایش یابد تقاضای
مجموعی از عرضه کاال ها و خدمات موجود افزایش یافته است که در صورت عدم یا کمبود عوامل تولید و
افزایش مخارج دولت نیز ممکن است به دالیل مختلف از جمله مصالح سیاسی حاکمیت نتواند از
طریق افزایش مالیاتها خنثی شود .در این شرایط تورمی که به دلیل افزایش مقدار تزریق شده نسبت به مقدار
خروج پدید میآید در واقع سازو کاری است که برای ایجاد تساوی میان تقاضا وعرضة مجموعی در اقتصاد ملی.
مادامیکه اقتصاد در ساحه عرضه مجموعی قرار دارد ،افزایش تقاضا قیمت ها را باال میبرد .از این جهت حالت
دیوید ریکاردو اقتصاد دان مشهور انگلیسی اعتقاد داشت که هر گز بانک یا دولتی وجود نداشته که در
انتشار پول کاغذی از اختیار نا محدودی برخوردار و از آن سوء استفاده نکرده باشد و جلوگیری از این سوء
استفاده به گفته او الزم به آن بود که صدور پول کاغذی در همه حاالت تحت ضوابط و محدودیت های صورت
گیرد .
شکی نیست که از زمان زنده گی ریکاردو تا اکنون دولت های ملی در همه جا امتیاز و حق انحصاری
چاپ پول کاغذی را در راستای منافع اقتصادی و سیاسی خود و موکلین شان بکار گرفته اند که این سیاست
17
در برخی موارد به تورم های لجام گسیخته ای منجر گردید که تورمهای شدید دوران پولهای فلزی در مقایسه
چنانچه در جریان انقالب فرانسه تورم های شدید و بی سابقة بروز کرد ،که ریشه در سیاست های
دست و دلبازانه حکومت های انقالبی در چاپ پول داشتند .این سیاست ها اهرمهای بودن که به یاری آنها
بخش بسیار مهمی از مخارج سنگین این حکومت ها از جمله مصارف جنگ های که تقریباً همیشه با آن دست
به گریبان میشدند تأمین میشد .و بدون شک نقش پر اهمیت در پیروزی انقالب را بر عهده داشتند.
علی الرغم همه این مشکالت و سختیهای که تورم های لجام گسیخته مذبور به مردم این کشورها
تحمیل کرد ،به دشوار میتوان طرفداران انقالبهای یاد شده را به سوء استفاده حکومت های مذکور از قدرت
گذشته از این نظر ،ریکاردو و دیگر طرفداران اصل تبدیل پذیری پول کاغذی را در بارة خطرات رواج
پول های بی پشتوانه خواه از حیث نظری و خواه علمی مورد انتقاد اکثر اقتصاد دانان امروزی قراردارد .به عقیده
این گروه پول بی پشتوانه لزوماً موجب تورم های شدید و از هم پاشیده گی تولید و توزیع نیست .هرچند که
بروز چنین تورم های با وجود این نوع پول تسهیل شود صرف نظر از تبدیل پذیر بودن یا تبدیل نا پذیر بودن
تورم در این چارچوب ناشی از صدور بیش از حد پول های کاغذی است .اینکه به دالیل گوناگون در
مقاطع مختلف تاریخی و به قسم فزاینده در سال های پیش از جنگ دوم جهانی اکثر کشورهای جهان با تورم
کم وبیش مداوم دست به گریبان بودند و این واقعیت که در همه این موارد گسترش بیش از اندازه حجم پول
علت بال فاصله پیدایش یا تداوم این تورم ها بوده و هست ،مسأله ایست که به مراتب بیش از آنکه به بی
پشتوانه گی پول مربوط باشد با عوامل ریشه دارتری ارتباط دارد که گسترش حجم پول را یگانه راه حل
افزایش و یا تغیرات در حجم پول منجر به تغیرات در سطح قیمت کاالها و خدمات میشود .پس باید
بدانیم که این تغیرات پولی چگونه بر متغیرهای مهم اقتصادی از قبیل تولید ،اشتغال ،دستمزد واقعی و نرخ
18
بهره (سود) واقعی اثر میگذارد؟ این سوال ذهن بسیاری از اقتصاد دانان را بخود مشغول داشته است .در واقع
فیلسوف بزرگ قرن 14دیوید هیوم در این زمینه نوشته های دارد و جواب به این سوال تا اندازة زیادی مدیون
هیوم و دیگر فالسفه همزمان با او پیشنهاد کردند که تمام متغیرهای اقتصادی بین دو گروه تقسیم
شوند گروه اول شامل متغیرهای اسمی است .یعنی متغیرهای که بر حسب واحد پول اندازه گیری میشوند.
گروه دوم شامل متغیرهای واقعی است یعنی متغیرهای که بر حسب واحد فزیکی اندازه گیری میشوند .طور
مثال قیمت جواری یک متغیر اسمی است زیرا بر حسب پول بیان میشود ،درحالیکه مقدار جواری یک
متغیرواقعی است زیرا بر حسب کیلو بیان میشود .به همین ترتیب محصول خالص ملی )(GNPاسم یک متغیر
اسمی است زیرا ارزش تولید کاالها و خدمات اقتصاد را بر حسب پول بیان میکند .درحالیکه محصول ناخالص
ملی ) (GDPاسم یک متغیر واقعی است .زیرا مجموعی مقدار تولید کاالها و خدمات تولید شده را اندازه گیری
میکند.
گر چه قیمت های که بر حسب پول بیان میشوند متغیرهای اسمی هستند ،اما قیمت های نسبی
متغیرهای واقعی میباشند .برای مثال قیمت جواری و قیمت گندم هر دو متغیرهای اسمی هستند ،اما قیمت
جواری نسبت به قیمت گندم یک متغیر واقعی است زیرا مقدار گندم بر حسب کیلو گرام را بیان میکند به
همین ترتیب دستمزد واقعی یک متغیر واقعی است .زیرا بیان کننده نرخی است که اقتصاد کاالها و خدمات
نرخ سود( بهره) واقعی نیز یک متغیر واقعی است زیرا بیان کننده نرخی است که اقتصاد کاالها و خدمات
تولید شده امروز را در مقابل کاالها و خدمات تولید شده در آینده اندازه گیری میکند.
بر اساس پیشنهاد هیوم این تقسیم بندی مفید است زیرا عوامل متفاوتی بر متغیرهای اسمی و واقعی
مؤثر هستند .بطور مشخص بر اساس گفته های او متغیرهای اسمی تحت تأثیر شدید سیستم پولی اقتصاد قرار
دارند در حالیکه سیستم پولی برای فهم عوامل مؤثر بر متغیرهای اقتصادی نا مربوط است.
19
بر اساس گفته های هیوم تغیر در عرضه پول متغیرهای اسمی را متأثر میسازد و اثری بر متغیر های
واقعی ندارد .هنگامیکه بانک مرکزی عرضه پول را دو برابر کند قیمت ها دو برابر شده و همچنان دستمزد پولی
و تمام مقادیر پولی دو برابر میشوند .در حالیکه متغیرهای واقعی از قبیل تولید ،اشتغال ،نرخ سود واقعی و
دستمزد واقعی بدون تغیر میمانند .عدم تأثیرات پولی بر متغیرهای واقعی را خنثی بودن پول مینامند.
به همین ترتیب بیشتر اقتصاد دانان اعتقاد دارند که در کوتاه مدت یک یا دو سال تغیرات پولی میتواند
اثرات مهمی بر متغیرهای واقعی بگذارند ،زیرا این تأثیرات مورد نظر مقامات بانک مرکزی هست و آنها حجم
با این تعریف بیشتر اقتصاد دانان توضیحات هیوم را در بلند مدت قبول دارند زیرا هیوم به عملکرد خنثی
بودن پول در کوتاه مدت به دیدة شک مینگریست ،به عقیده وی در بررسی اقتصاد در بلند مدت خنثی بودن
بر اساس اصل خنثی بودن پول تغیرات در مقدار پول بر متغیرهای اسمی تأثیر میگذارد و بر متغیرهای
واقعی تأثیری ندارد .بیشتر اقتصاد دانان خنثی بودن را یک تقریب درست از رفتار اقتصاد در بلند مدت میدانند.
بناءً یک دولت میتواند بخشی از مخارجش را با چاپ پول تأمین کند ولی هنگامیکه دولت ها تمام مخارجشان
را از طریق چاپ پول تأمین کنند .این حالت بر تورم تکیه نموده و نتیجه اش فوق تورم است]381-354 :11[ .
20
فصل سوم
.1-3انواع تورم
.1-1-3تورم باز
این نوع تورم در سیستم اقتصاد بازار بوجود میآید .منظور از این نوع تورم ،تورمی است که کنترول
قیمت ها برای مهار کردن آن اعمال نشود .اگر تورم باز باشد اقتصاد جامعه کماکان در روندی عمل میکنند که
قیمت ها درآن تنظیم میشود .بدین معنی که هر گونه تقاضای مازاد برای کاالها و یا شگاف در عرضه و تقاضای
تورم باز زمانی اتفاق میآفتد که کنترولر های دولتی از افزایش آن جلوگیری میکنند ولی تقاضای
مازاد کاهش پیدا نکرده ،بلکه تحت نظر دولت و کنترولرهای است که تحت فشار قرار گرفته و بر باالی آن
سرپوش گذارده میشود .اگر این کنترولر ها برداشته شود باید انتظار داشت که سطح عمومی قیمت ها و دست
.2-1-3تورم خزنده
معیاریکه برای این طبقه بندی انتخاب شده است نرخ افزایش سطح عمومی قیمتها مشاهده میشود.
حالت تورمی است که در آن افزایش سطح عمومی قیمت ها از 2تا 3فیصد تجاوز نمیکند و انتظارات تورمی
قابل بحث وجود ندارد ،این چنین تورم را میتواند تورم خزنده نامید .این تورم ساالنه بین 2تا 5فیصد در
نوسان است.
.3-1-3تورم تازنده
در این نوع تورم سطح قیمت ها بطور مداوم افزایش میآبند .به عنوان مثال میتوان تورم سالهای 1122
21
.4-1-3تورم مهار شده
تورمی است که کنترول قیمت ها برای از بین بردن افزایش قیمت ها اعمال میشود .این نوع تورم
معموالً در سیستم های اقتصاد متمرکز بوجود میآید .بعد از جنگ دوم جهانی این نوع تورم وجود داشته است
که از مشخصات بارز آن تثبیت سطح عمومی قیمت ها و مزدها بوده میباشد .
یکی از خصوصیات تورم مهارشده وجود پول خارجی در دست مردم و کمبود عرضه است که معموالً دولت
با توجه به اینکه نظریه های جدید تورم بر تفاوت بین تورم منتظره و تورم غیر قابل انتظار تأکید دارد.
این نظریه تفاوت عمده با نظریه متعارف تورم دارد .این طبقه بندی از نظر تعین آثار ترتیب شده بر تورم
معنی دار است .بدین معنی که فقط تورم غیر قابل انتظار آثار واقعی ایجاد میکند یعنی این نوع تورم است که
.2-3اثرات تورم
همه مردم از تورم شکایت میکنند .تقریباً همه تصور میکنند که تورم یک پدیدة نا معقول و چیزی بدی
است .برای اینکه مشخص کنیم تورم تا چه حد برای رفاه جامعه بد است باید مشخص شود که در طول دوره
تورم چه تحوالت بر سر درآمد افراد جامعه بوجود میآید .ارزش مجموعی قروض و دارائی ها چه تأثیر ی را
میپذیرد .در زیر این اثرات مجموعی را مورد بحث قرار خواهیم داد اما ابتدأ برای درک خوبتر و بهتر این مسأله
تفاوت بین تورم پیش بینی شده و تورم پیش بینی نشده را مشخص میکنیم.
الف -تورم پیش بینی نشده -:تورم پیش بینی نشده عبارت از نرخ تورمی است که برای افراد حاضر در یک
برای مثال اگر در اقتصادی برای سال خاص نرخ تورم 11فیصد شود در حالیکه مردم انتظار نرخ تورم
5فیصد را داشته اند تورم پیش بینی نشده وجود خواهد داشت.
ب -تورم پیش بینی شده -:تورم پیش بینی شده عبارت از نرخ تورمی است که اغلب افراد فکر میکنند پیش
خواهد آمد.
22
طور مثال اگر نرخ تورم پیش بینی شده در سال جاری 11فیصد باشد و مردم انتظار نرخ تورم 11فیصد
را داشته باشند ما در وضع تورم کامالً پیش بین شده هستیم .بسیاری از مشکالت تورم ناشی از پیش بینی نا
پذیری آن است .زیرا اگر تورم پیش بینی شدنی بوده و همچنان از نوع خالص آن باشد برخی از مردم میتوانند
در برابر اثرات زیان بار آن از خود دفاع کنند باین تمایز بین تورم پیش بینی شده و تورم پیش بینی نشده حال
میتوانیم رابطه بین تورم خالص و پیش بینی شده را بدانیم .بناءً قبل از آنکه راجع به اثرات تورم بحث و
تجزیه و تحلیل شود الزم است ابتدأ تورم خالص تعریف گردد.
تورم خالص عبارت از تورم است که ارزش اسمی( متغیرها) در اقتصاد دارای افزایش نسبی یک سان
باشد .به عباره دیگر در تورم خالص قیمت کاالها و خدمات ،دستمزد ها و درآمد اسمی و مقدار عرضه اسمی
مثالً در تورم خالص اگر قیمت کاالها و خدمات 11فیصد افزایش نماید .در این صورت دستمزد ها و
چون در تورم خالص همه قیمت ها و درآمد به یک نسب افزایش میآبند اثر واقعی بر اقتصاد ندارد.
حتی مصرف کننده گان میتوانند همان مقدار کاالها و خدمات مورد نیاز شان را با وجود بلند رفتن قیمت ها
خریداری نمایند.
تازمانیکه همه قیمتها و ارزشهای اسمی( متغیرها) در اقتصاد به یک نسبت افزایش میابد تورم بر
اقتصاد تأثیری ندارد .ولی در دنیای واقعی معموالً قیمت یک کاال بیش از کاالی دیگری افزایش میآبد و یا اینکه
ارزش اسمی یک متغیر به میزان ارزش اسمی متغیر دیگر افزایش نمیآبد ،لذا امکان تحقق تورم خالص کمتر
وجود دارد .پس اگر تورم از نوع خالص آن نباشد در این صورت سه پدیدة اساسی را به دنبال دارد .
اول اثر توزیعی است که موجب انتقال ثروت تولید حقیقی و یا منابع موجود در میان افراد جامعه میگردد .
دوم اثر تولیدی است که مقدار مجموعی تولید حقیقی در اقتصاد کاهش میابد.
23
.1-2-3اثر توزیعی
اگر همه قیمت ها و یا ارزش های اسمی به یک نسبت افزایش نیآبد در این صورت تورم میتواند موجب
توزیع مجدد ثروت ،تولید و یا منابع موجود در میان افراد جامعه گردد .برای توضیح اثر توزیعی افزایش متفاوت
در قسمت کاالهاست .مثال ساده را در نظر میگیریم .فرض کنید در یک اقتصاد تنها دو کاالی چوب و گندم
تولید میشود که هر یک 51فیصد حقیقی را بخود اختصاص میدهد و تنها عامل تولید برای هر دو کاال نیروی
کار است که از لحاظ تخصص که دارند امکان انتقال از تولید یک کاال به تولید کاالی دیگر وجود ندارد اگر
قیمت گندم هر سال 11فیصد و قیمت چوب هر سال 21فیصد افزایش یابد .نیروی کاری که برای تولید
گندم فعالیت میکنند در هر سال درآمد شان به میزان 11فیصد افزایش نموده در حالیکه کارگران مشاغل در
تولید چوب درآمد شان در هر سال 21فیصد افزایش مینماید .در این جا مشاهد میشود که کارگران مشغول
در تولید گندم و چوب دارای سهم مساوی از درآمد نیستند .پس کارگرانیکه در تولید گندم سهیم هستند
ضرر میکنند.
زیرا افزایش درآمد آنها 11فیصد در سال است این در حالی است که اوسط افزایش سطح قیمت ها
در اقتصاد 11فیصد درسال است .بنابر این کارگرانی که در این بخش فعالیت مینمایند قادر به خرید همان
مقدار کاالها و خدمات پس از افزایش قیمت ها نیستند .بر عکس کارگرانیکه در تولید چوب فعالیت دارند ،با
توجه به افزایش درآمد شان به میزان 41فیصد و از آنجائیکه قیمت ها به طور اوسط 11فیصد افزایش یافته
.2-2-3اثر تولیدی
دومین اثری که تورم در اقتصاد دارد کاهش در تولید کاالها و خدمات است اگر اقتصاد با تورم خالص
همه قیمت ها و مقادیر اسمی ( مانند درآمد ملی ،حجم پول و )......مواجه نباشد .در این صورت احتماالً تولید
زیرا اگر در نظر بگیریم که به پول نگهداری شده توسط افراد بهرة پرداخت نمیشود .لذا مقدار کاالی
که میتوان با یک مقدار معین از پول خریداری نمود با افزایش قیمت ها کاهش میآبد بنابر این مردم چنین
تشخیص میدهند که کمترین پول را در حد اقل زمان ممکن نگهداری کنند .به بیان دیگر آنها با خرید کاالهای
24
که ارزش آنها با تورم افزایش یابد و یا با تبدیل پول به دارائی های بازده به طوری که بهرة دریافتی بتواند
جبران کننده افزایش قیمت ها باشد .عکس العمل نشان میدهند .بنابر این مردم عالقمند میشوند بیشتر به
مغازه ها رفته و پیش از آنکه قیمت کاالها و خدمات افزایش یابد اقدام به خرید آن نمایند .اما از آنجایکه منابع
جامعه محدود است لذا پولیکه میتوانست برای تولید کاالها و خدمات به کار رود در مبادله کاال ها و خدمات
و دالالنی به کار افتاده و این امر موجب کاهش سطح تولید در جامعه میگردد .همین طور ممکن است مردم
برای حفظ قدرت خرید شان بجائی نگهداری پول اقدام به خرید دارائی حقیقی مانند زمین ،جواهرات،
کارهای هنری ،فرش و غیره نمایند .به هر حال منابع که میتوانست به منظور تولید کاالها و خدمات به کار
رود صرف مصارف معامالتی مانند خرید کاالها و خدمات نهائی و دارائی های حقیقی شده موجب کاهش سطح
در اثرات توزیعی دیدیم که تورم منجر به توزیع مجدد درآمد و ثروت در جامعه میشود .بدینترتیب
افراد که دارای ثروت های حقیقی مانند زمین ،طال و غیره هستند ثروتمندتر شده و بر عکس افرادیکه ثروت
مالی مانند پول ،اوراق قرضه و غیره را با خود دارند سهم آنها از ثروت جامعه کاهش میابد ولی در اثر تولیدی
تورم نیز افراد برای آنکه ارزش ثروت خود شان را حفظ کنند ،بجائی آنکه در بخشهای تولیدی جامعه فعالیت
نمایند ترجیح میدهند به خرید کاالهای که قیمت آنها همراه با افزایش نرخ تورم افزایش میآبد بپردازند .
[]343-333 :5
در علم اقتصاد میزان تغیرات ارزش پول را با شا خصهای متفاوت اندازه میگیرند آنگاه آثار مقدار تغیرات
ارزش پول در بخش های گوناگون اقتصاد وروابط مالی مردم ارزیابی میشود .وقتی تورم و کاهش ارزش پول
شدید باشد .آثار آن بر دیون و روابط مالی مردم و قرارداد ها در بخش توزیع درآمد ،تولید ،مصرف ،پس انداز،
سرمایه گذاری ،تجارت خارجی و غیره بطور کامل آشکار میشود .بخش های گوناگون اجتماعی ،فرهنگی
وسیاسی باالخصوص ارزش های اخالقی جامعه به شدت آسیب میبیند اما در اینجا فقط پیامدهای اقتصادی
25
در بارة آثار اقتصادی کاهش ارزش پول پرسش قابل مالحظه ان است که آیا باوجود کاهش ارزش
پول ،تغیری در پول ها حاصل میشود یا خیر ؟ وقتی میگویم کاال گران یا ارزان شده یعنی ارزش مبادله ای
کاال در مقابل سایر کاال ها تغیر یافته است اگر ارزش مبادله ای کاالئی در مقابل سایر کاالها افزایش یابد آن
کاال گران شده و اگر کاهش یابد ارزان شده است .پول نیز همین گونه است .پول کاغذی فقط دارای ارزش
مبادله وی است و پول تحریری هم فقط دارای ارزش مبادله وی عام است .اگر این ارزش مبادله وی درمقابل
ارزش مبادله وی سایر کاالها وخدمات کاهش یابد ارزش پول کاهش میآبد و اقتصاد دچار تورم میشود .ولی
اگر ارزش مبادله وی پول درمقابل ارزش مبادله وی سایر کاالها خدمات افزایش یابد گفته میشود .ارزش پول
باال رفته است ،پس کاهش و افزایش ارزش مبادله وی در خود پول است ،قسمیکه در تمام کاالها و خدمات
با مالحظه توضیحات فوق به بعضی پیآمدهای اقتصادی تورم اشاره میکنیم:
.1ارزش واقعی دارائی های که بر حسب ارزش اسمی ثابت اند کاهش میآبد افراد واجد پول ،حساب های
پس انداز ،قرض الحسنه ،قرارادادهای بیمه و امثال اینها به میزان کاهش ارزش پول ،متغیر میشود.
.2افرادیکه صاحب دارائی های ثابت از قبیل مسکن ،کارخانه ،موتر ،کاالهای بادوام و امثال این ها هستند.
در وضیعیت تورمی ارزش دارائی های آنها هیچ گونه کاهش نمیآید .و دست کم ارزش اسمی دارائی
.3افراد مانند کارمندان دولت و افراد متقاعد که در آمد پولی ثابت دارند ،صدمه دیده قدرت خرید و
درآمد واقعی آنها کاهش میآبد ،در عوض دریافت کننده گان سود ،منفعت میبرند ،یعنی سود سرمایه
.4درفضائی تورمی میزان واقعی دیون شرکت ها و تصدی های اقتصادی کم میشود .در نتیجه باز
پرداخت ا صل و ربح قروض آنها آسان تر میشود .و از طرف دیگر قیمت تولیدات آنها افزایش میآبد.
.5مصارف زنده گی بر اثر تورم افزایش یافته در نتیجه کارگران دستمزد بیشتری میطلبند که این امر
نیز باعث افزایش مصارف تولید و کاهش تولید خواهد شد .همچنان قیمت مواد اولیه افزایش یافته
که این امر نیز نوعی افزایش مصارف تولید را در پی دارد در نتیجه باعث کاهش تولید میشود.
26
.8سرمایه گذار اگر پیش بینی کند که در آینده قیمت ها افزایش خواهد یافت و ارزش واقعی دارائی های
که دارای ارزش اسمی ثابت اند همانند پول کاهش خواهد یافت ترجیح میدهد ،سرمایه گذاری خود
را از طریق قروض بلند مدت تأمین کند .در چنین وضعیتی هرچند صاحب پول دارائی خود را به بخش
سرمایه گذاری قرض داده یا حتی در قرار داد های مشترک شرکت کرده است ،در پایان هردو در
قرض د ادن به طور قطع زیان خواهد دید و در صورت شرکت در قرار دادهای مشارکتی ممکن است
متضرر شود یا در مقایسه با سهم سود واقعی سرمایه گذاری ،مبلغ ناچیزی در مقابل سرمایهً پولی
هنگفتی به او برسد.
.3صاحبان پول در فضائی تورم برای جلوگیری از کاهش ارزش پول خود به سرمایه گذاری در بخش
کاذب روی میآورند .همچنین سوداگران پول و بورس بازان به جمعآوری پول از طرق قرض ربوی و
غیر ربوی از صاحبان آنها اقدام میکنند و آنرا در خرید زمین ،مسکن و امثال آنها بکار میگیرند و با
مدیون کردن خود در مقابل دیگران ،ثروت فراوانی به چنگ میآورند بنابر این در فضائی تورمی میل
به پس انداز و سرمایه گذاری مفید کاهش یافته از طریق دیون مخرب بخش دارائی های مردم جابجا
میشود.
.4مالیات بر درآمد و دارائی ها و غیره اغلب بر اساس ارزش اسمی آنها محاسبه میشود .هر چه نرخ تورم
بیشتر باشد ،ارزش اسمی درآمدها و دارائی های غیر پولی مردم افزایش خواهدیافت .در نتیجه میزان
مالیات که بصورت بدهی به دولت پرداخت میشود ،افزایش میآبد در حالیکه ممکن است به درآمد
پول کاغذی دارای دو ارزش است :ارزش مکتوب ،آنچه که در روی اسکناس نوشته شده است .در عربی
«االسمیه» ودرانگلیسی " "Face Valueگفته میشود و ارزش واقعی که همان قدرت خرید آن است .درعربی
ارزش مکتوب همیشه ثابت است اما ارزش واقعی درصورت تورم ،کم ودر صورت افالس ،زیاد می شود .
اکنون این سوال مطرح میشود که پرداخت دیون هنگام سر رسید آن ،براساس ارزش مکتوب پول صورت بگیرد
27
یا بر اساس واقعی آن؟ به عنوان مثال :شخصی صد تومان ازدیگری برای یک سال قرض گرفته ،بعد ازگذشت
یک سال ،ده درصد از قدرت خرید صد افغانی کاسته شده ،حاال اگر پرداخت قرض بر اساس ارزش مکتوب
انجام شود ،دهکارباید همان صد افغانی را بپردازد و اگر پرداخت براساس ارزش واقعی صورت گیرد ،باید صد و
ده افغانی بپردازد .پس پرداخت براساس کدام ارزش باید انجام بگیرد؟ اگر بگوییم بر اساس ارزش مکتوبی انجام
بگیرد ،بستانکار ضرر خواهد کرد .به ویژه در کشورهای که نرخ تورم آن پایه ای ثابت نداشته باشد ،برای حل
این مشکل علما و کارشناسان اقتصادی نظرهای مختلیفی دارند .با ذکر هریک ،به توضیح هریک ازآنها پرداخته
میشود:
-5قرض پول به معنای قرض مقدارطالی است که درپشتوانه ی آن قرار دارد،پس بستانکار هنگام دریافت
قرض ،مجاز به دریافت همان مقدار طال یا مبلغ پولی که بتوان آن مقدار طال را تهیه کرد،می شود.
مبنای این قرضیه براین است که ،پشتوانه طال داشتن پول را قبول کنیم ،درحالی که واقعت بدون
-2مبادله ای پول در واقع ،مبادله ی طال است ،پرداخت قرض ها باید بر اساس قیمت طال صورت می گیرد.
این رأی نیز درست به نظر نمی رسد ،چه قبال ثابت شده که اسکناس اکنون پشتوانه ندارد و مثل فلوس «ثمن
عرفی» است و در پرداخت ثمن عرفی ارزش ذاتی آن را اعتبار می کنند ،نه ارزش واقعی وقدرت خرید آن را.
برخی دراین مقام از مذهب امام ابو یوسف (رح) استدالل می کنند که در صورت کاهش یا اقزایش قیمت
فلوس قبل از پرداخت ،نزد او ،پرداخت به اعتبار قیمت انجام می شود .اما این استدالل و قیاس درست نیست؛
-فلوس در آن زمان با طال ونقره ارتباط داشته و ارزش آن بر اساس طال و نقره تعیین می شد ،لذا فلوس
در واقع خرده ی درهم یا دینار بوده و با آن یک تناسب ویژه داشت ،مثال ،یک فلوس یک دهم درهم و ده
فلس مساوی با یک درهم بود .در اصطالح بازار ،تبدیل این تناسب به کاهش یا افزایش قیمت فلوس تعبیر می
شود براین اساس امام ابو یوسف ،اعتبار کردن قیمت را در پرداخت فلوس الزم می داند .اما اسکناس یک ثمن
مستقل اصطالحی است ،که هیچ ارتباطی با طال و نقره ندارد .تفاوت دیگری نیز در میان فلوس آن زمان و
اسکناس فعلی وجود دارد که برای تعیین ارزش فلوس ،معیار واضح طال و نقره وجود داشت که به واسطه ای
28
آن ارزش حقیقی فلوس مشخص میشد اما برای مشخص کردن ارزش واقعی پول کاغذی ،معیار واضحی وجود
ندارد و فهرست قیمت ها برای تشخیص ارزش پول ،همان طور که گفتیم یک معیار تخمینی و حدسی است.
در پرداخت ها باید از فورمول " "Indexationکار گرفته شود یعنی مبلغ های پرداختی هنگام
پرداخت ،باید به وسیله فهرست قیمت ها تراز شود به دلیل این که ،پول عاری ارزش واقعی است و قدرت خرید
پاره ای از اجناس ،پشتوانه ی آن است .پس قرض دادن یک مبلغ ،درواقع قرض دادن پشتوانه آن است که
هنگام پرداخت بنا بر ااقتضای «القراض تقضی با مثالها» (در قرض ،مثل چیزی قرض داده شده پرداخت می
شود) باید همان پشتوانه ی آن که " "Basket of Goodsاست ،پرداخت گردد و راهکار آن ،ترازمبلغ های
پرداختنی به وسیله " "price indexاست ،یعنی وقت پرداخت ها برمبلغ پرداختنی ،تا مقداری که با نرخ
تورم مساوی قرار بگیرد افزوده شود .به عنوان مثال اگر پرداخت قرض ،ده درصد برتورم اضافه شده بود ،بر هر
این رأی نیز از دید گاه فقه از چند جهت قابل اعتراض است:
-5اگرپشتوانه ی پول های کاغذی پاره از اجناس معیین و مخصوص می بود ،اداعای پشتوانه بودن «سله
البضائع» صحت داشت اما قبال روشن گردید «سله البضائع» مقداری معینی از اجناس نامعلوم است که تعیین
آنها نیز صرفا از روی تخمین انجام گرفته است که به لحاظ افراد مختلف تغییر می یابد پس «سله البضائع» در
واقع ،ارزش حقیقی پول نیست ،بلکه فایده است که از طریق پول به دست می آید و پرداخت پول کاغذی به
معنای پرداخت «سله البضائع» نیست بلکه پرداخت وسیله ای مبادله ای است که بتوان با آن «سله البضائع»
خرید.
-2مطابق با این نظر مماثلت در پرداخت باید به اعتبار ارزش حقیقی" "Real valueباشد ،نه فقط به اعتباری
ارزش مکتوب .در حال که ازدیدگاه شرع قضیه برعکس آن است در پرداخت قرضه ها اعتبار مماثلت درمقدار
است نه در ارزش واقعی به طوری مثال :اگر کسی ازدیگری ده کیلو گندم قرض گرفته باشدهنگام ادای قرض
دلیل روشن دیگر براین مطلب حدیث ابن عمر(رض اهلل عنه) است او در«نقیع» به فروش شتر اشتغال
داشت .گاهی معامله بر اساس درهم و پرداخت با دینار یا معامله بر اساس دینار و پرداخت با درهم انجام می
29
گرفت در این باره از رسول اکرم(ص) سوال شد ،فرمود«:به شرط این که پرداخت براساس قیمت روز ادا شده
بنابراین ثابت گردیده آن چه که برعهده ی مدیون الزم می شود مقدار دینی است که هنگام بیع بر او
والزم شده بود .پس به وقت پرداخت می توان قیمت روز ادای آن را مبادله کند اگر قیمت دین بر عهده مدیون
الزم بودن قیمت روز ادا به وقت پرداخت معنا نداشته بلکه قیمت روز وجوب (روز عقد) الزم قرار داده می شد.
-9شریعت مماثلت دراموال ربوی را الزم قرار داده است به همین جهت معامله ی اموال ربوی به صورت مجازفه
(تخمینی بدون کیل یا وزن ) جایز نیست زیرا تحقیق مماثلت به طور کامل تضمین نمی شود به کار گیری
فرمول " "Indexationدر پرداخت قرض و امثال آن مستلزم «مجازفه» می شود چه قبال توضیح داده شد
درجواب این مشکل که در صورت پرداخت قرض بر اساس ارزش مکتوب اگر از ارزش پول کم شده باشد
الف) درپایین رفتن ارزش پول بدهکار هیچ نقشی نداشته است بنابراین مسئولیت آن را برعهده ی او
در صورت که به غرض شراکت درمنافع باشد باید گفت که راه شراکت در منافع قرض نیست بلکه مشارکت یا
مضاربت است در صورت که به غرض همکاری باشد دادن قرض درچنین صورت به مثابه ی این است که قرض
دهنده آن را نزد خود نگه داشته است دراین صورت اگر ارزش پول کاهش پیدا می کرد هیچ کس مسئول نبود
ج) اگر " "Indexationفرمول وضابطه ی درستی می بود باید در مورد حساب جاری بانک ها نیز بکار
30
د) همان گونه که درصورت تورم " "Inflationپرداخت مبلغ اضافی الزم قرار داده می شود در صورت
افالس " "defalationهم باید مبلغی کسر شود درحالی که کسی آن را نمی گوید البته درکشورهای که
ارزش پول به حدی نزول کند که با کساد نزدیک شود می توان حکم دیگری را برای آن جستجو کرد اما یک
نکته برای علما بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است که کاهش ارزش پول گاهی ازناحیه ی خود دولت انجام
می گیرد آن را " "Devaluationمی گویند درچنین شرایطی آیا می توان گفت که دولت گویا ،پول اول را
فاقد اعتبار قرار داده وپول جدیدی که دارای ارزش کمتر است رایج نموده است تا در صورت صحیح بودن این
فرضیه بتوان جوازی برای پرداخت قرض به وسیله ی پول رایج برابر با قیمت پول قبلی فراهم آورد؟ مثال :کسی
هزارافغانی زمانی گرفته بود که معادل ارزش آن چهار دالر بود هنگام پرداخت قرض ارزش مبلغ براثر کاهش
دادن دولت به معادل سه دالر رسیده بود دولت با این کار گویا پول جدیدی را رایج نموده که ارزش آن سیوسه
درصد کمتر از ارزش پول قبلی است پس بدهکار باید هزار و سیصد و سی افغانی از پول جدید را که با هزار
افغانی قبلی برابر است به عنوان ادای قرض خود پرداخت کند.
این موضوع باید در دستور کار تحقیقی علما قرار گیرد و به هنگام قضاوت فراموش نشود که تأثیر
مستقیم این کاهش ازناحیه ی دولت صرفا برنرخ ارز می افتد و تأثیر آن بر معامله های داخلی غیرمستقیم
است .دوم این که فرضیه ی تغییر یافتن پول به سبب کاهش ارزش آن اعتباری واقعی ندارد بلکه معنوی و
حکمی است ،این امر از طرف دولت به حساب تغییر داده شود اما ازآن جای که ارزش پول اعتباری است ،امر
از طرف دولت به حساب تغییر معنوی خود پول ،گذشته می شود.
هرگاه افزایش سطح قیمت ها برای تمام کاالها یکسان باشد و در عین حال دستمزدها سودهای بانکی
و به طوری کلی همه ی انواع درآمدهای مردم به همان نسبت باال برود تورم درنحوه ی توزیع درآمدها تأثیرنمی
کند ،مثال هرگاه بهای کاال وخدماتی که یک کارمند دولت مصرف می کند پنجاه درصد باال برود و در عین
حال حقوق او هم پنجاه درصد افزایش یابد تغییری در درآمد واقعی او روی نمی دهد و سطح زندگی او تغییر
نمی کند لیکن درعمل مشاهده میشود که قیمت همه ی کاالها و خدمات در بعضی ازاقشارجامعه کم تر و در
31
.5-3تأثیر تورم بر درآمد تولید کنندگان
همه ی تولید کنند گان تجار و کسبه کاران از تورم منتفع می شود زیرا قیمت کاالها بیشتر وسریعتر از
هزینهای تولید افزایش می یابد .چرا که از سویی هزینه های تولید (مثل دستمزد ،نرخ سود ،هزینه بیمه و غیره
) کم و بیش تحت کنترل ونسبتا ثابت هستند و از سویی دیگر ببین افزایش قیمت ها و باال رفتن هزینه تولید
یک فاصله ی زمانی وجود دارد همچنین باید توجه داشت که ارزش موجود انبار تولید کنندگان همراه با افزایش
قیمت ها ،افزایش می یابد و به عالوه بهای دارایی های ثابت وحدهای تولیدی و کسبه معموال به نسبتی بیش
تورم بیشترین تأثیری منفی خود را بر درآمدهای افراد مزدبگیر و حقوق بگیر دولت ،بازنشستگان وسایری
صاحبان درآمدهای ثابت به جای می گذارد .چرا که این قشرهای جامعه نمی توانند به دلخواه خودشان و
همپای افزایش قیمت ها میزان حقوق و دستمزد و درآمد خود را باال ببرند ،اینها کارمندان وکارگران دولت
وبخش خصوصی هستند و غلبا افزایش حقوق و دستمزدهایشان یا منع قانونی دارد ویا با مقامات شدید
کارفرمایان مواجه است( .و یا چنان که در ایران انجام می شود ،متناسب با نرخ تورم رسمی یک ساله که توسط
بانک مرکزی اعالم و با نرخ واقعی تورم وافزایش سطح عمومی قیمت ها بسیار فاصله دارد افزایش می یابد)
ازاین رو است که تورم توزیع درآمد را به نفع کارفرمایان وصاحبان دارایی و به ضرر مزدبگیر ،تغییرمی دهد
یعنی درشرایط تورمی ،فقرا ،فقیرتر و اغنیا ثروتمند تر می شود (.نمونه بارز و آشکار تورم در حال حاضر
درکشورما وجود دارد و به عینه مشاهده میشود که در چنین شرایطی فاصله ی بین فقیر وغنی روز به روز
بیش تر میشود).
با توجه به این که در دوره ی تورمی ،قیمت کاالها و خدمات متناسب و به یک اندازه قیمت آنها به
نسبت بیشتری افزایش بافته وسود بیش تری عایدشان می کند و در نتیجه سرمایه گذاری بیش تر به سوی
تولید این قبیل کاالها متمرکز می شود ،در حالی که تولید این قبیل کاالها لزوما بهترین تولید دراقتصاد ملی
نیست و به این ترتیب است که تورم تخصیص بهینه ی عوامل تولید را تغییر می دهد به عنوان مثال ،تولید
32
انبوه موترسیکیل در ایران را میتوان نام برد .قیمت موترسیکلت تا چند سال قبل بسیار ارزان بود وبا تقریبا سه
میلیون ریال میشد بهترین نوع موترسیکلت را خرید با توجه به افزایش تورم و باال رفتن سرسام آور قیمت خود
روهای سواری وبه تبع آن رویکرد اقشار با درآمد کمتر به استفاده از موترسیکلت ،کارخانجات بسیارزیادی
برای مونتاژ (سرهم بندی) و تولید موترسیکلت ایجاد شد و قیمت یک دستگاه موترسیکلت گازی که تا چند
سال قبل از یکصد و پنجاه هزار ریال تجاوز نمی کرد به یکباره به دومیلیون و پانصد هزار ریال رسید ،درحالی
که به نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی این قبیل تولید لزوما بهترین تولید دراقتصاد ملی ایران نیست.
متداول ترین علت تورم فشار روزافزون تقاضا برای خرید کاال وکند بودن رشد تولید کاالها وخدمات
است درکشورهای درحال توسعه و از جمله ایران ،سرمایه گذاریهای عمرانی و تولیدی تا قبل از بهره برداری
تنها به توزیع درآمد بیش تر درجامعه کمک می کند ولذا در کوتاه مدت افزایش تقاضاهای را ایجاد می کند
که کاالهای مورد نیاز آن در بازار نیست کسر بودجه ی دولت ها درکشورهای در حال توسعه دراغلب موارد
مستقیما به افزایش تقاضا و الجرم به افزایش سطح عمومی قیمت ها و تورم منجر می شود یکی دیگر از علل
تورم ازفشار هزینه های زندگی ناشی میشود به این صورت که سطح عمومی قیمت ها در شرایط مشخصی
درنتیجه ی افزایش دستمزد ها و حقوق ها باال می رود ویا این که ممکن است سود ناشی از تورم وتسهیالت
بانکی افزایش یابد ودر نتیجه قیمت ها را باال ببرد و منجر به تورم شود همچنین ممکن است دولت با مداخله
ی خود هزینه ی تولید کاال را باال ببرد ،مثال افزایش مالیات متعلق به کاال هزینه تولید آن را افزایش می دهد
فشارهای تورمی بر جامعه بایستی در نخستین مراحل مهار شود و تحت کنترل درآید ،زیرا در مراحل
بعدی که تورم تشدید شده است ،کنترل آن بسیار دشوارمی گردد .روش های مهار تورم به طوری کلی برانتخاب
سیاست های مبتنی است که به کاهش تقاضا برای کاالها وخدمات منجر شود ،بنابراین مبارزه ی صحیح با
تورم مستلزم شناخت ریشه ی تورم وسپس استفاده از ابزارهای مناسب برای مقابله با آن است ،روش های
33
-1اعمال سیاست پولی انقباضی از سوی بانک مرکزی ازجمله نرخ بهره ،عملیات بازار باز و کنترل مستقیم
-2گرفتن مالیات سنگین و کاهش هزینه های دولت به تعدیل فشارهای تورمی منتهی می شود.
-3کنترل مستقیم قیمت ها ودر واقع نرخ گذاری دولتی روی اجناس و استفاده از یک نظام جیره بندی و نیز
تعیین و تثبیت نرخ دستمزدها که درآمد افراد را تحت تأثیر قرار می دهد ازروش های است که برای کنترل
تورم به ویژه تورم ناشی از هزینه وبه خصوص درشرایط بحرانی ،مثال درزمان جنگ ،اعمال می شود.
-4از روش های دیگر کنترل تورم می توان از افزایش تولید یا افزایش واردات به منظور باال بردن عرضه نام
اگر چه معنی تورم برای همه روشن است ،اما اندازه گیری آن کار سادة نیست .معیار های زیادی برای
اندازه گیری تورم وجود دارد که دراینجا به سه نمونه از مهمترین آنها اشاره میشود.
تولید نا خالص ملی اسمی ،ارزش تولید را در یک دورة معین و با قیمت های همان دوره اندازه گیری
میکند ،برای مثال GNPمربوط به سال 1341ارزش کاالها و خدمات نهائی تولید شده در سال 1341را با
قیمت های همین سال اندازه گیری میکند به همین ترتیب GNPاسمی سال 1334ارزش همه کاالها و
خدمات نهائی تولید شده در سال 1334را با قیمت های سال 1334اندازه گیری میکند.
تولید نا خالص حقیقی ارزش کاالها و خدمات نهائی تولید شده در یک سال را با قیمت ثابت ( سال
طوری مثال :اگر سال 1331را به عنوان سا ل اساس در نظر بگیریم تولید ناخالص ملی حقیقی سال
1341ارزش کاالها و خدمات نهائی تولید شده در این سال را با قیمت های سال 1331اندازه گیری میکند.
34
به عنوان یکی از معیارهای اندازه گیری تورم با تقسیم GNPاسمی یک سال شاخص تعدیل کننده GNP
به GNPحقیقی همان سال محاسبه میشود .این معیار در حقیقت مقدار تورم را از سال اساس تا سال جاری
اندازه گیری میکند .برای نشان دادن چگونگی محاسبه این شاخص فرض میکنیم در یک اقتصاد کاالهای تولید
شده تنها گوشت ،پیراهن و گندم وجود داشته باشد که جدول ذیل مقادیر و قیمت این کاال ها را در سال1331
حال اگر سال اساس را سال 5975در نظر بگیریم ،در این صورت GNPاسمی و حقیقی 5981را
برای تعین شاخص قیمت تعدیل کننده GNPسال 5981کافی است ،اگر GNPاسمی سال 5981
یعنی:
35
از محاسبه فوق مالحظه میشود که تعدیل کننده قیمت GNPسال 143 ،1341فیصد به این معنی است
که سطح قیمت ها از سال اساس یعنی سال 1331تا سال 143 -1341فیصد افزایش داشته است.
این شاخص یک شاخص قیمت کاالها و خدمات خریداری شده به وسیله خانوارها در مناطق شهری
میباشد . CPIرایجترین معیار برای اندازه گیری تورم و سطح قیمت ها در اقتصاد میباشد .این شاخص در
حقیقت از مقایسه مصرف خرید یک بسته کاال و خدمات خریداری شده در سال معین به مصرف خرید همان
بسته کاال و خدمات در سال اساس بدست مآید .طور مثال اگر CPIبرای یک سال معین برابر با 211فیصد
باشد ،به این معنی است که قیمت کاالهای خریداری شده توسط خانوار های شهری بطور متوسط نسبت به
سال پایه دو برابر شده ا ست .در رابطه با شاخص CPIدو نکته قابل ذکر است.
اول -:اینکه این شاخص فقط قیمت های پرداخت شده توسط خانوارهای شهری را در نظر میگیرد.
به عبارت دیگر اگر در نظر بگیریم که در کشور مورد بحث در حدود 41فیصد خانوار ها در روستاها زنده گی
میکنند در این صورت CPIلزوماً شامل کاالها وخدماتی که توسط خانوارهای روستائی خریداری میشود
نمیگردد.
دوم CPI -:مجموعه از ثابت ازکاالها وخدمات بخصوص کاالها و خدمات که توسط خانوارهای شهری
نکتة حائز اهمیت آن است که ممکن است در اثر گذشت زمان قیمت های نسبی کاالها و خدمات
وسلیقه مصرف کننده گان تغیر نماید و کاال های که امروز خانوارهای شهری مصرف میکنند با محتویات
کاالهای سال اساس متفاوت باشد .طور مثال ممکن است امروز تلویزیون رنگه ،یخچال و حتی کمپیوتر در زمره
کاالهای مصرفی خانواده ها باشد در حالیکه این اقالم جزء و محتویات کاالهای مصرفی سال اساس نباشد .در
هر حال برای اینکه این شاخص بتواند تغیرات قیمت ها را در طول زمان دقیقتر اندازه گیری نماید .الزم است
که هر چند سال ،در محتویات کاالها و خدمات مصرفی خانوار های شهری تجدید نظر گردد.
36
.3-11-3شاخص قیمت تولید کننده) (PPI
این شاخص یک شاخص قیمت است که براساس قیمت های مواد خام و کاالهای واسطه ای منتخب
که به وسیله تولید کننده گان خریداری میشود قرار دارد .از آنجایکه PPIقیمت های مواد خامیکه به وسیله
تولید کننده گان خریداری میشود در نظر میگیرد ،لذا نمیتوان به عنوان یک معیار سطح قیمت مجموعی در
در این حال از آنجائیکه که افزایش PPIمنجر به افزایش CPIو شاخص تعدیل کننده قیمت GNP
میشود لذا این شاخص برای مطالعه تورم دارای اهمیت است .زیرا اگر تولید کننده گان مبلغ مصرف شده را
به صورت قیمت های باالتر برای کاالهای نهائی به مصرف کننده گان منتقل کنند .مالحظه میشود که PPI
به عباره دیگر افزایش PPIدر امروز به افزایش CPIدر آینده منجر خواهد شد .برای محاسبه این
شاخص نیز مانند CPIمصرف خرید یک بسته مواد اولیه و کاالهای واسطه ای در سال جاری را به مصارف
خرید همان بسته مواد اولیه و کاالهای واسطه ای در سال اساس تقسیم میکنند]333-331 :5[ .
37
فصل چهارم
در نظر گرفتن فعالیت های اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی و همچنان بوجود آمدن شرایط ناگوار
اقتصادی چون خشک سالی ،قحطی ،جنگ و غیره در یک کشور باعث وجود نوسانات اقتصادی در آن کشور
گردیده که در نتیجه منجر به تورم یا رکود اقتصادی در آن کشور میگردد که در این فصل روی علل بوجود
در مورد تورم علل مختلف وجود دارد که در اینجا تنها چهار مورد عمده ترین آنها را مورد بررسی قرارا
میدهیم.
هرچیزیکه موجب کاهش عرضه مجموعی یا افزایش تقاضائی مجموعی در اقتصاد شود حالت تورمی
است و تورمی را که معلول افزایش تقاضائی مجموعی باشد تورم ناشی از تقاضا و تورمی که ناشی از عرضه
مجموعی باشد تورمی ناشی از مصارف تمام شد میگویند که علل اقتصادی تورم به سه بخش تقسیم میشود:
وقتیکه مقدار تقاضای مجموعی برای کاالها و خدمات بیش از توانائی اقتصاد به عرضه این کاالها و
خدمات باشد در این صورت افزایش تقاضا قیمت را باال خواهد برد تا زمانیکه اقتصاد نزدیک به سطح اشتغال
کامل قرار نداشته باشد ،تولید و اشتغال کامل بدون هیچ گونه افزاش در سطح قیمت ها میتواند افزایش یابد.
اما وقتیکه اقتصاد به سطح اشتغال کامل نزدیک میشود افزایش تقاضای مجموعی بدون آنکه موجب افزایش
سطح قیمت ها گردد افزایش تولید را در پی خواهد داشت .خصوصاً اگر در آمد های توزیع شده به طبقاتی
تعلق گیرد که میل به مصرف آنها زیاد باشد این نوع سرمایه گذاری ها تا زمانیکه به مرحله بازدهی نرسیده و
38
کاال به بازار عرضه نشود حالتی تورمی است ولی هنگامیکه محصول تولیدی آنها به بازار عرضه شد حالت ضد
تورمی است و اگر بیش از حد معقول سرمایه گذاری شود اثر تورمی آن قطعی است.
چنانچه کینز عقیده داشت«تورم ناشی از افزایش تقاضای مؤثر در شرایط اشتغال کامل است» .بطور
خالصه میتوان گفت که افزایش تقاضا نسبت به عرضه بنابر عوامل ذیل میباشد.
اوالً زیاده روی درسرمایه گذای های خصوصی وعمومی-:افزایش تقاضا ممکن است ناشی ازسرمایه
گذاری های خصوصی وعمومی کشور باشد .اگر سرمایه گذاری را در آن قسمت از درآمد که به مصرف خدمات
و کاالهای تولیدی میرسد نمایم افزایش سرمایه گذاری از یک طرف موجب قسمت بیشتر از کاالها و خدمات
میشود .از طرف دیگر قدرت خرید بیشتری را در جامعه بوجود میآورد.
بناءً در اقتصاد که اشتغال بحد اشباع رسیده باشد و یا موانع توسعه از قبیل نبودن راه و وسایل
نقلیه کافی کمبود کادر و غیره مانع توسعه اقتصادی باشد هر سیاست زیاده روی در سرمایه گذاری موجب
ثانیاً افزایش بیش از حد مصرف :افزایش مصرف جهت تهیه کاالها و خدمات یا ناشی از افزایش سطح
مزدها است یا بر اثر بکار انداختن پس اندازها در سیر مصرف و یا به سبب افزایش سرمایه های خارجی در
ثالثاً افزایش مصارف عمومی:اصوالً هر نوع مصارف اضافی اعم از اینکه خصوصی یا عمومی میباشد،
این درآمدها توزیع شده تبدیل به تقاضای کاالهای مصرفی و تولیدی میگردد .اگر وضع اقتصادی کشور
به نحوی باشد که افزایش تولید مقدور نباشد و در مقابل این اضافه در آمدها ،کاالها به بازار عرضه نشود .عدم
تعادل بین عرضه و تقاضا بوجود میآید که میزان آن به نوع مصرف و نحوة تأمین مالی مصارف عمومی بستگی
دارد.هر قدر مصارف عمومی غیر تولیدی تر باشد آثار تورمی آن شدید تر است.
افزایش نا مناسب قدرت های خرید ممکن است ناشی از کسر بودجه ،افزایش مقدار پول ،تسهیل اعتبارات
و تنزل ارزش پول باشد که بطور خالصه هر کدام را مورد مطالعه قرار میدهیم.
39
.1-2-1-1-4کسر بودجه
کسر بودجه بخاطر مصارف اضافی دولت نسبت به درآمد عمومی است که این اضافه مصرف بصورت
خرید توزیع میشود و موجب افزایش قدرت خرید و پول میگردد .که برای خرید کاالها به بازار کاالها سرازیر
میشوند در این صورت اگر شرایط اقتصادی به قسم باشد که جامعه بتواند قدرت های خرید اضافی را جذب
کند هیچگونه خطری بر قیمت ها و ارد نخواهد شد .ولی اگر اشتغال عمومی بر قرار نباشد و یا وجود تنگناها
مانع توسعه اقتصادی گردد .کسر بودجه موجب بلند رفتن قیمت ها و تورم خواهدشد.
یکی از عوامل بوجود آمدن تورم افزایش حجم پول در جریان است و اگر تعریف طرفداران نظریه مقداری
پول را که به عقیده آنها تورم «افزایش حجم پول در جریان است» قبول کنیم میبینیم که افزایش حجم پول
خود حالت تورمی است .چنانچه برخی از اقتصاد دانان به این عقیده اند که همبستگی تورم باپول غیر قابل
تردید است .چرا که افزایش حجم پول در دست دولت و مردم باعث افزایش تقاضا و در نتیجه منجر به بلند
توزیع اعتبارات بال فاصله قدرت شخص را که از آن بهره مند میشود افزود میکند .توسعه اعتبارات بانکی
در شرایط که جامعه اقتصادی میشود اگر توان خرید اضافی را نداشته باشد باعث تورم میگردد .مثالً توسعه
اعتبارات بانکی برای مصرف و فروشهای اقساطی و یا اعتبارات اعطائی به بازرگانان( میخرند برای آنکه بفروشند)
لیکن اعتبارات تولیدی اضافی ضد تورمی است هر قدر فاصله زمانی بین اعطائی اعتبارات و عرضه
محصوالت طوالنی تر باشد به همان نسبت فشار تورم شدیدتر است و اعطائی اعتبارات بانکی به منظور واردات
به شرطی ضد تورمی است که اوالً دولت ارز کافی برای مقابله در اختیار داشته باشد و ثانیاً کاالهای وارداتی از
40
.4-2-1-1-4تنزیل اسمی ارزش پول
پاین آوردن ارزش خارجی پول بخاطر باال و پاین آمدن مداوم قیمت هاست .هدف اصلی از تنزیل اسمی
تنزیل اسمی لیره استرلنگ در سال 1132و تنزیل اسمی دالر در سال 1133و تنزیل اسمی فرانک در سال
1138به منظور تغیر جهت دادن تنزیل مداوم قیمت ها بود .بر عکس تنزیل اسمی فرانک در سالهای 1141
اگر تنزیل اسمی پول ها نتیجة باال رفتن و پایان آمدن پیاپی قیمت ها باشد در مواقع خاص که با
موفقیت انجام نشود و موازنه پرداخت ها را برقرارنکند علت تورم خواهد بود.
.1-3-1-1-4اشتغال کامل
در اکثر کتابهای نظریه عمومی اشتغال در قسمت بهرة پول میگوید تورم حالتی از افزایش تقاضائی مؤثر
در شرایط اشتغال کامل است .و اشتغال کامل عبارت از این است که از تمام منابع ملی و از همه عامل های
تولیدی تا حد امکان استفاده شده باشد .در چنین شرایط بجائی آنکه محرک تولید گردد سبب افزایش قیمت
از آنجایکه خصوصیات اساسی اشتغال کامل کشش ناپذیری در تولیدات است و پذیرش قدرت خرید
در یک اقتصاد ممکن است هم فشار تورم و هم کسر موازنه پرداخت وجود داشته باشد .در چنین شرایط
تالش جامعه برای دریافت فیصدی کاالهای مورد نیاز نتنها ممکن نخواهد بود بلکه باعث بروز و افزایش تورم و
کاهش عرضه در داخل کشور خواهد شد .گرچه افزایش حجم صادرات به دولت امکان تهیه ارزش بیشتر و
افزایش کاالهای ضروری را میدهد این مطلب صحیح بوده ولی در همه جا و همیشه صدق نمیکند.
41
در کشورهای اروپائی که روابط تجارتی حجم صادرات امکان واردات بیشتر مواد غذائی و کاالهائی
مورد نیاز را میدهد .ولی در کشور های آسیای به مجموع این امکان میسر خواهد شد .مثالً اگر چنین یخچال،
تلویزیون ،رادیو و غیره را صادر نموده و در مقابل مقدار بیشتر گوشت ،سبزی ،تخم مرغ و غیره را وارد نمایند،
بخوبی و آسانتر خواهد توانست فشار تورمی را تخفیف بخشند .ولی کشورهایکه وسایل نقلیه مجهز ندارند و
وارد کردن اموال و خدمات باید راه های طوالنی را طی کند تا به بازار داخلی برسد کوشش در صادرات اموال
خراب نشدنی مانند پسته ،بادام وغیره که کفایت تقاضای داخلی را نمیکند باعث کاهش فشار تورمی نخواهدشد.
.3-3-1-1-4تقلیل واردات
اگر واردات کشور بر اثر جنگ یا بدی مبادالت بین المللی ،خرابی راه ها و نبودن امنیت الزم در راه
های بحری تقلیل یابد فشار تورمی نیز به همان نسبت که واردات تقلیل پیدا میکند و کشور به آن کاالها
از همین جا است که در زمان جنگ کشورهای آسیای به علت مسدود بودن را ه های تجارتی از ورود
کاالهای خارجی محروم بودند و تورم شدید کم و بیش در همه جا بوجود آمده بود.
تورم بنیانی یا ساختاری در واقع به تورم اطالق میشود که اساساً از ساختار نا همآهنگ و بنیاد های نا
این نوع تورم وقت بوجود میآید که ساختمان و زیر بناهای اقتصادی ناقص باشد .مثالً سیستم های
مناقالتی و ترانسپورتی در اقتصاد طور باشد که انتقال اشیا و خدمات به آسانی و به موقع صورت نگرفته و یا به
عباره دیگر عاملین اقتصادی به بازار ها ارتباط کافی پیدا کرده نتواند ،در نتیجه جریان ترانسپورتی ناقص و عدم
معلومات کافی عاملین اقتصادی راجع به تقاضا و عدم قابلیت انطباق به واحدهای تولید به تقاضای موجود طبعاً
یک خال یا یک کمبود عرضه بوجود آمده و در نتیجة آن یک تورم بوجود میآید.
مثال دیگر آن این است که سکتور صنعت در داخل چنین کشور انکشاف نکرده و مواد اضافی را که
در سکتور زراعت تولید میگردد بکار انداخته نتواند و همچنان بازارهای فروش خارجی نیز وجود نداشته باشد
که در این صورت انکشاف سکتور زراعت در اثر عدم انکشاف مطابق کننده سکتور های صنعت و تجارت بسوئی
42
نزول قیم رهنمائی میگردد .بر عکس آن وقتیکه محصوالت زراعتی در اثر هر عامل که باشد تنقص یابد هر گاه
سکتور تجارت به اندازه انکشاف نکرده باشد که تنقص مواد زراعتی را از طریق واردات جبران و تکافو نماید.
در این صورت در اثر رشد نا کافی سکتور تجارت قیمت ها صعود مینماید.
این نوع تورم که ناشی از ساختار نا همآهنگ و بنیادهای نا مطلوب اقتصادی یک کشور است دارائی
الف -:نا متناسب بودن وضع بنادر و عدم کفایت آنها از نظر تخلیه و بارگیری.
ب -:نا مطلوب بودن وضع راه ها و شبکه ارتباط و کمبود شبکه مخابرات و مراسالت و در نتیجه دشواری امکان
ج -:موجود نبودن آمار و ارقام قابل اطمئینان در مورد میزان عرضه و تقاضای کاالها و خدمات و تغیرات آنها و
در نتیجه عدم امکان پیش بینی تحوالت آینده بازار .
چون تمام عوامل باعث وجود تورم میشود و از نواقص زیر بنائی اقتصادی نشأت میکنند .بناءً این نوع تورم
طویل المدت میباشدکه اکثراً در کشور های روبه انکشاف موجود بوده که طبعاً از بین برده شده میتواند که
ساختار اقتصادی به اندازه کافی تکمیل گردد .طبعاً این پروسه یک زمان طویل المدت را ایجاب مینماید.
[]144-142 :11
اگر پیش بینی مردم در مورد افزایش سطح عمومی قیمت ها در آینده مثبت باشد این امر خود میتواند
موجب افزایش تورم شود .زیرا با این پیش بینی آنها در خرید کاالهای مورد نیاز آینده خود شتاب میکنند .این
امر تقاضای مجموعی را افزایش داده در نتیجه اقتصاد با پدیده تورم و افزایش سطح عمومی قیمت ها مواجه
میشود .پس گفته میتوانیم که علل روانی تورم ناشی از عوامل ذیل میباشد.
43
.1-3-1-4حساسیت جامعه نسبت به تورم
علت حساسیت تورم های پی در پی و همیشه گی هستند که افراد جامعه را نسبت به آن حساس و
خوفناک کرده اند .که این حساسیت ها معلول تورم های قبلی بوده و موجب میشود که در ثبات کوتاه مدت
اقتصادی کمترین صعود قیمت ها و تشویق از تورم در مردم ایجاد کند که این خود باعث باال رفتن بعدی
اگر قیمت ها روبه افزایش باشند مردم که نسبت به تورم حساسیت دارند و خاطرات بدی که از تورمهای
قبلی در ذهنشان باقی مانده است .فکر میکنند که قیمت ها شدیدتر از حال افزایش خواهند کرد .مثالً اگر
کسی یک جنس بخرد یک هفته بعد اقدام میکرد .امروز به خرید احتیاطی مبادرت میورزد و همچنان فروشنده
هم از فروش کاال خود داری نموده و آماده بفروش نمیباشد .بدینترتیب مردم به استقبال تورم خواهند رفت.
در شرایط تورمی و یا در شرایط بی ثباتی ارزش پول ،مردم اعتماد باالئی پول داخلی کشور خود ندارند.
بناءً سعی میکنند تا آنر ا در نزد خود نگهداری نکنند و آنرا در خرید کاالها و خدمات به مصرف برسانند که
افزایش تقاضا به خرید کاال ها و خدمات باعث صعود قیمت ها شده و راه های بوجود آمدن تورم را فراهم
میسازد.
هدف از علل عارضی تورم این است که تورم بر اثر میکانیزم طبیعی اقتصاد کشور بوجود نیامده باشد
بلکه حوادث مثل جنگ ،قحطی ،خشک سالی و غیره خارج از میکانیزم اقتصاد سبب بوجود آمدن تورم و
افزایش قیمت هاشده باشد در کشور یکه زیر بنائی اقتصادی آن سالم باشد افزایش قیمت ها بطور مؤقت
مشکالت کوتاه مدت را در پی خواهد داشت که پس از مدتی خود بخود نورمال گردیده و موجب خود افزائی
44
ولی درکشور یکه آماده گی وقبول تورم راداشته باشد و یا امکانات پولی اجازه واردات کاالهای مورد
ضرورت را ندهد .بروز چنین حوادث علل اصلی ومحرک تورم وصعود و خود افزائی قیمتهاخواهد شد .
[]234 :3
در اواخر دهه 31در امریکا هنگام که نرخ تورم به حدود 11درصد درسال رسید ،بحث های مربوط به
تورم بر تمام سیاست های اقتصادی حاکم شده بودند .هر چند درطول دهه 11نرخ تورم بسیار اندک بود ولی
باز هم تورم یک متغییر بسیار مهم برای اقتصاددانان کالن به شمار می رفت در پژوهشی در سال 1118نتیجه
گرفته شد که تورم واژه است که بیش ترین تکرار واستفاده را در روزنامه ها داشته اند (دومین واژه بیکاری و
تورم بیش ازهر پدیده دیگری مورد توجه وبحث قرار داشته است زیرا جدی ترین مشکل اقتصادی
است .آیا این نتیجه گیری درست است؟ اگر درست است چرا؟
اگر کسی از شما بپرسد به چه دلیل تورم بد است به او چه می گوید که پاسخ بسیار روشن اشت :تورم
قدرت خرید داالرهای را که با زحمت به دست آورده ایم ،کاهش می دهد وقتی قیمت ها افزایش می یابند هر
دالر درامد مقدار کم تری کاال و خدمات خریداری می کند بنابراین به نظر می رسد که تورم سطح رفاه زندگی
با اندکی تفکر نادرست یا سفسطه آمیز بودن این پاسخ آشکار می شود با افزایش قیمت ها خریداران
کاالها و خدمات پول بیش تری برای خرید می پردازد به طوری هم زمان فروشنگان کاالها و خدمات نیز پول
بیش تری درازای فروش کاالها و خدمات دریافت میکنند ،تورم در درآمد همگام با تورم در قیمت ها حرکت
می کند ،بنابر این تورم به تنهایی باعث کاهش قدرت خرید واقعی مردم نمی شود.
ازآنجا که مردم اصلی خنثا بودن پول را قبول ندارند ،همواره توهم تورم را می پذیرند .کارگری که
درآمدش ساالنه 11درصد افزایش می یابد این افزایش را پاداش تالش و استعداد خود می داند .اما وقتی نرخ
تورم 8در صدی ،افزایش در دستمزد واقعی او را به 4درصد کاهش می دهد ،کارگر ممکن است احساس کند
45
که به او ظلم شده و ثمره تالشش را از دست داده است .در واقع درآمد های واقعی به وسیله متغیرهای حقیقی
مانند سرمایه های فزیکی ،سرمایه های انسانی ،منابع طبیعی ،و فناوری در دسترس تولید تعیین می شود .اگر
بانک مرکزی نرخ تورم را از 8درصد به صفر درصد برساند .نرخ افزایش دستمزد ساالنه کارگر از 11درصد به
4در صد کاهش می یابد( .دراین صورت نرخ افزایش در دستمزد کارگر هیچ تغییری نکرده است ).در این
حالت ممکن است کارگر درک کند که تورم ،قدرت خرید او را کاهش نداده است ( چون نرخ تورم صفر بوده
است) ولی به هر حال درامد حقیقی او بیش از 4درصد افزایش نخواهد داشت.
اگر درآمدهای اسمی همگام با افزایش قیمت ها افزایش می یابند ،پس به چه دلیل هنوزم تورم یک
مشکل است؟ متأسفانه پاسخ منحصر به فردی به این پرسش وجود ندارند .اقتصاددانان چند نوع هزینه تورم را
معرفی می کنند .هر یک از این هزینه ها نشان می دهند که رشد عرضه پول آثاری بر متغیرهای حقیقی دارد.
همان طور که گفتیم تورم ،نوعی مالیات بر کسانی است که پول نقد نگهداری می کنند .مالیات در جای
خود یک نوع هزینه اجتماعی نیست :مالیات فقط باعث انتقال منابع ازخانوارها به دولت می شود .با وجود این
بیش تری مالیات ها باعث تغییر رفتاری مردم برای فرار از پرداخت مالیات می شود و این انحراف در انگیزه ها
باعث ایجاد بار اضافی مالیات برای کل اجتماع خواهد شد .مشابه سایر مالیات ها تورمی نیز بار اضافی مالیاتی
ایجاد مکند زیرا مردم برای گریز ازمالیات منابع کمیاب را تلف می کنند.
یک شخص چگونه می تواند از پرداخت مالیات تورمی اجتناب کند؟ از آن جا که تورم باعث کاهش
ارزش پول نقد می شود ،اشخاص ترجیح می دهند برای فرار از مالیات تورمی پول نقد کم تری نگهداری کنند.
یک روش فرار از مالیات تورمی مراجعه بیش تر به بانک است .مثال به جای آنکه 211دالر پول برای 4هفته
از بانک بگیرید می توانید هر هفته 51دالر از حساب بانکی خود برداشت کنید .با مراجعه بیش تر به بانک
شما پول بیش تری در حساب بانکی خود نگهداری می کنید ( به جای آنکه آن را در کیف پول خود هگهداری
46
با مراجعه بیش تر به بانک و حفظ پول خود در حساب سپرده پس انداز سودآور می توانید به جای
نگهداری پول نقد در کیف از بهره پس انداز استفاده کنید به این ترتیب کاهش ارزش پول شما به علت تورم
هزینه کاهش نگهداری پول نقد درکیف پول ( و سپردن آن به بانک و مراجعه مکرر به جای دریافت کل
دارایی ) را هزینه رفت آمد تورم می نامیم زیرا مراجعه مکرر به بانک باعث فرسودگی سریع تر کفش های شما
میشود .البته منظور از این اصطالح پاره شدن کفش نیست بلکه مراجعات مکرر به بانک باعث اتالف وقت با
ارزش شما می شود .شما باید وقت و استراحت خود را فدای نگهداری پول کم تر نزد خود کنید و این هزینه
هزینه های رفت و آمد تورم ممکن است امری بدیهی و قابل چشم پوشی به نظر برسد .به ویژه در اقتصاد
امریکا که در سال های اخیر تورم بسیار مالیم بوده است .اما این هزینه( هزینه های رفت آمد تورم ) در
کشورهای که ابر تورم را تجربه کرده اند قابل چشم پوشی نیست .در ادامه به تجربیاتشخصی یک نفر در بولیوی
وقتی اندگار میراندا حقوق ماهانه خود ،معادل 25میلیون پزو ،را دریافت کرد لحظه ای درنگ نکرد.
ارزش پزو هر ساعت و هر لحظه کاهش می یافت .بنا براین در همان لحظه که همسرش به سرعت در بازار
مشغول خرید برنج و ماکارونی بود ،اندگار میراندا نیز بقیه حقوق خود را در بازار سیاه به دالر تبدیل می کرد.
آقای میراندا نخستین قانون بقا را در میان غیر قابل کنترول ترین نوع تورم تجربه می کرد .بولیوی یک نمونه
و مطالعه موردی خاص از چگونگی نابودی و تخریب یک جامعه به وسیله تورم لجام گسیخته و غیر قابل کنترل
است .افزایش قیمت ها به قدری شدید بود که اعداد وارقام به نمایش آنها نبودند .مثال طی دوره شش ماهه
قیمت ها با نرخ ساالنه 34111در صد افزایش یافتند .طبق محاسبات رسمی نرخ تورم در پایان سال به 2111
در صد رسید و انتظار این بود که دو سال بعد نرخ تورم 4111درصد برسد هر چند برخی براوردها نرخ تورم
را بیش از این حد نیز پیش بینی می کردند .نرخ تورم اسرائیل 331درصد و آرژانتین 1111در صد در مقابل
نرخ بولیوی ،هر چند ناچیز به نظر می رسد ،ولی دو نمونه دیگر ازتورم زیادند.
47
بهتر است بدانیم برای آقای میراندا چه اتفاقی پیش می آمد اگر پولهای خود را به سرعت به دالر تبدیل
نمی کرد .روزی که او می توانست 25میلیون دالر دریافت کرد ارزش هر دالر برابر 511111پزو بود ،بنابراین
او می توانست 51دالر دریافت کند .چند روز بعد ارزش هر دالر مساوی 111111پزو شد و او فقط 23دالر
دریافت می کرد.
از این مطالعه موردی نتیجه می گیریم که هزینه های رفت و آمد می توانند بسیار مهم و قابل اهمیت
باشند .با وجود نرخ تورم باال آقای میراندا به هیچ وجه نباید برای راحتی و عدم مراجعه مکرر به بانک تمامی
دارایی خود را به صورت نقد نگهداری کند .در واقع او مجبور بود که پزو های خود را به سرعت با دالر امریکا،
که ذخیره ارزش بسیار باثباتی بود معاوضه کند .وقت و تالشی که آقای میراندا برای کاهش نقدینگی (نگهداری
پول به صورت نقد نزد خود) انجام داد نوعی اتالف منابع است .اگر مقامات پولی ،یک سیاست تورم مالیم را
دنبال کنند آقای میراندا از نگهداری پول نقد راضی خواهد بود و می تواند وقت و تالش خود را صرف کارهای
مفیدتر بکنند .پس از چاپ این مقاله به فاصله کوتاهی با اعمال سیاست پولی انقباضی ،تورم بولیوی به گونه
اکثر بنگاه ها قیمت محصوالت خود را هر روز تغییر نمی دهند .در واقع بنگاه های تولیدی فهرست بهای
کاالهای خود را اعالم می کنند و آن را برای هفته ها ،ماه ها ،و حتی سالها تغییر نمی دهند .یک مطالعه در
مورد برخی شرکت های نمونه امریکا نشان می دهد که قیمت آن ها معموال سالی یک بار تغییر می کند.
شرکت ها سعی می کنند قیمت های خود را تغییر ندهند زیرا با هزینه های تغییر قیمت روبه رو خواهند
شد .هزینه های تعدیل قیمت را هزینه های فهرست بها می نامیم ،این اصطالحات از هزینه های چاپ فهرست
قیمت های جدید رستوران(منوی غذا) گرفته شده است .هزینه های فهرست بها شامل هزینه های تصمیم
گیری در مورد تعیین قیمت های جدید ،هزینه چاپ فهرست جدید قیمت ها ،تغییر بروشورها و کاتالوگ های
کاال ،هزینه های ارسال فهرست جدید قیمت ها و کاتالوگ(به نمایندگی ها و مشتریان) ،هزینه تبلیغات با
قیمت های جدید وحتی هزینه های آگاه کردن مشتریان و حتی بحث با آن ها در مورد قیمت های جدید می
شود.
48
تورم ،هزینه های فهرست بهای شرکت ها را افزایش می دهد .در اقتصاد کنونی امریکا ،با نرخ تورم اندک،
تعدیل قیمت ساالنه یک راهبرد تجاری مطلوب برای اکثری شرکت هاست .اما وقتی تورم باال هزینه های بنگاه
را به سرعت افزایش می دهد ،تعدیل قیمت ساالنه غیر عملی خواهد بود .مثال در زمان ابر تورم ،شرکت ها باید
روزانه قیمت های خود را تغییر دهند تا وضعیت خود را با سایر قیمت ها در اقتصاد هماهنگ کنند.
فرض کنید از مردم بپرسیم «:امسال یک یارد 96اینج است .فکر می کنید بهتر است سال بعد یک یارد
چند اینج باشد؟» باز هم فرض کنید مردم به طوری جدی به این پرسش پاسخ دهند و به ما بگویند .بهتر است
یک یارد همان 96اینج باقی بماند .هر چیز دیگر بدون آنکه ضرورتی داشته باشد ،فقط زندگی را پیچیده تر
می کند .این مثال فرضی چه ارتباط با تورم درد؟ به خاطر بیاورید که با استفاده از پول به عنوان واحد شمارش
می توانستیم قیمت ها را تعیین ،و بدهی ها را ثبت کنیم .به عباره دیگر ،پول یک معیار اندازه گیری است که
به کمک آن مبادالت اقتصادی را ارزیابی می کنیم .وظیفه بانک مرکزی تا حدودی شبیه وظیفه موسسه
استاندارد است ،بانک مرکزی به مردم اطمینان می دهد که پول در دسترس آنها برای انجام صادرات( به عنوان
یک واحد سنجش) قابل اعتماد است .وقتی بانک مرکزی عرضه پول را افزایش می دهد و باعث تورم می شود،
بسیارمشکل است که در مورد هزینه های سردرگمی و ناراحتی ناشی از تورم صحبت کنیم .قبال در باره
این مسأله که چگونگی قوانین مالیاتی با وجودتورم ،درآمدها را نادرست اندازه گیری می کنند ،صحبت کردیم.
به طوری مشابه حسابداران نیز با وجود افزایش قیمت ها در طول زمان درآمد یک بنگاه را به طوری اشتباه
محاسبه می کنند .از آنجا که تورم باعث می شود تا دالر ها در زمان های مختلف ارزش حقیقی متفاوت داشته
باشند ،محاسبه سود بنگاه( تفاوت بین دآرمدها و هزینه ها ) در اقتصاد با وجود تورم بسیار مشکل است .بنا بر
این با وجود تورم سرمایه گذاری نمی توانند به خوبی بنگاه های موافق و ناموافق را از هم تشخیص بدهند و
همین عدم تشخیص ،به نا کارایی بازارهای مالی ،که وظیفه تخصیص پس اندازهای اقتصاد را به انواع سرمایه
49
.5-5-1-4هزینه مربوط به تورم غیر قابل پیش بینی
هزینه های تورم که تا کنون از آن صحبت کردیم ،مربوط به تورم با ثبات و قابل پیش بینی بودند .اما
تورم ناگهانی و غیر قابل پیش بینی هزینه های اضافی نیز به همراه دارند .تورم غیر منتظیره باعث توزیع مجدد
ثروت بین مردم می شود به نحوی که این توزیع هیج ربطی به تالش و نیاز آنان ندارند .این توزیع مجدد ثروت
به این علت به وجود می آید که بسیاری از وام ها در اقتصاد بر حسب واحد شمارش یا سنجش (پول) تعیین
می شود.
یک مثال می تواند به درک ما از این میئله کمک کند .فرض کنید دانشجویی برای تامین هزینه شهریه
خود 211111دالر وام با نرخ بهره 7درصد از یک بانک دریافت کند .مدت بازپرداخت وام 51سال است.
اصل و فرع بدهی به نرخ تورم در این ده سال با نرخ 7درصد حدود 41111دالر می شود ارزش حقیقی این
بدهی به نر خ تورم در این ده سال بستگی دارد .این دانشجو بسیار خوش اقبال خواهد بود اگر اقتصاد با تورم
بسیار زیاد روبه رو شود .در این صورت دستمزد ها و قیمت ها به قدری افزایش می یابند که این دانشجو می
تواند بدهی خود بر بانک را از پول های کیفش پرداخت کند .بر عکس چنان چه اقتصاد با یک دوره رکود ،که
در آن دستمزد ها و قیمت ها کاهش می یابد ،رو به رو شود ،آن گاه پرداخت 41111دالر بدهی این دانشجو
این مثال به خوبی نشان می دهد که تغییرات غیر قابل پیش بینی در قیمت ها باعث توزیع مجدد ثروت
بین بدهکاران و بستانکاران می شود .با وجود یک تورم بسیاز زیاد بدهی این دانشجو به ضرر بانک کاهش می
یابد .درنتیجه با کاهش ارزش حقیقی بدهی ،دالرهای پرداختی به بانک ارزش کمتری داشته لذا ثروت دانشجو
بیش ترشده است .بر عکس در حالت رکود ،کاهش دستمزد ها و قیمت ها بانک به ضرر دانشجو ثروتمندتر می
شود زیرا ارزش حقیقی بدهی ها افزایش دستمزدها و بدهکاران دالرهای با ارزش بیشتر را برای بازپرداخت
بدهی به بانک می دهند .اگر تورم قابل پیش بینی باشد آنگاه بانک و دانشجو می تواند نرخ تورم را در نرخ بهره
اسمی در نظر بگیرند (اثر فیشر را به خاطر بیاورید) .اما اگر تورم غیر قابل پیش بینی باشد ،ریسک یا مخاطره
زیادی بر هر دو گروه ( بدهکاران و بستانکارا ن در این مثال بانک و دانشجو ) تحمیل می کند.
50
هزینه های تورم غیر منتظر ه را باید به همراه یک اثر دیگر مورد مالحظه قرار دهیم وقتی نرخ متوسط
تورم بسیاز زیاد است ،تورم بسیار بی ثبات و غیر قابل پیش بینی خواهد بود .این واقعیت به سادگی با بررسی
تجربه بسیاری از کشورها قابل اثبات است .کشورهای با تورم متوسط اندک ،مانند آلمان در اواخر قرن بیستم،
دارای تورم با ثبات هستند .برعکس کشورهایی با نر خ متوسط تورم باال مانند اکثر کشورهای امریکای التین
دارای تورم بی ثبات هستند .هیچ اقتصادی را نمی تونیم بیابیم که دارای تورم بسیار زیاد با ثبات باشد .ارتباط
بین مقدار تورم و درجه بی ثباتی آن هزینه دیگر را (غیر از هزینه های تورم غیر قابل پیش بینی) ایجاد می
کند .اگر یک کشور از سیاست پولی با تورم باال بیرون کند ،مجبور می شود نه تنها هزینه های تورم غیر قابل
پیش بینی را پرداخت کند ،بلکه باید هزینه های مربوط به توزیع مجدد اختیاری ثروت همراه با تورم غیر
51
فصل پنجم
سیاست تنزیل به حیث یک وسیلة سیاست پولی و کریدت دولت عبارت از پائین آوردن یا باال بردن نرخ
تنزیل مرکزیست.
بانک مرکزی به وسیلة سیاست تنزیل باالی جریان اقتصادی تأثیرات قابل مالحظة را وارد نموده و بر
ضد اخالل کنندة اقتصاد از قبیل انفالسیون (تورم پولی) در اقتصاد تأثیر وارد میکند.
وقتیکه در اقتصاد یک حالت تورم پولی حکم فرما باشد در این صورت بانک مرکزی با استفاده از وسیلة
سیاست تنزیل ،نرخ تنزیل بلند را تعین مینمایند .از یکطرف در أثر این نوع تدبیر بانک مرکزی عدة از دارنده
گان اسناد بهادار از سیال ساختن (یا تنزیل نمودن اسناد بهادار به پول نقد) صرف نظر مینمایند.
چه در این صورت مجبوراً نرخ تنزیل بلندتری را به بانک تأدیه نماید که طبعاً به ضررشان تمام میشود .از جانب
دیگر بلند رفتن نرخ ربح مردم را بیشتر تشویق مینماید تا پول های پس انداز خود را به بانکها بیآورند که در
نتیجة آن مقدار پول از اقتصاد کم گردیده و این بنوبة خود بر ضد تورم پولی تأثیراتی را وارد مینماید.
مؤثریت سیاست تنزیل مربوط به تأثیرات روانی آن باالئی سرمایه گذاری میباشد .به این معنی که اگر
سرمایه گذاران در اثر بلند رفتن نرخ تنزیل توقعات مفاد بلند یا ال اقل به پیمانة قبل از بلند رفتن نرخ تنزیل
را درآینده دارا باشند .در این صورت ممکن است با وجود بلند رفتن نرخ تنزیل اسناد بهادار خود را به پول نقد
تبدیل نموده که در صورت سیاست تنزیل ،تأثیرات محدود کنندة کمتری را باالی سرمایه گذاری وارد نموده
52
.2-1-5سیاست ذخیره حد اقل
وسیلة دیگر سیاست پولی غرض مجادله بر ضد تورم پولی عبارت از سیاست ذخیرة حد اقل میباشد .در
این صورت بانک مرکزی با بلند بردن ذخیره حد اقل در سیستم بانکی قدرت یا اندازة اعطائی قرضة بانکها را
در اقتصاد محدود نموده و توسط آن باعث تقلیل تقاضا و در نتیجه پائین آوردن قیمت ها میگردد .پول های
اشخاص و مؤسسات با انواع حسابات مختلف نزد بانکها میگذارند بانکها یک فیصدی معین آنرا که بنام ذخیره
حد اقل یاد گردیده و از طرف بانکهای مرکزی تعین میگردد ،در بانک نگهداری نموده و قسمت باقی ماندة آنرا
بنابر آن هر قدر فیصدی این ذخیرة حد اقل بلندتر باشد به همان اندازه قدرت قرضه دهی بانک کمتر و
هر قدر فیصدی این ذخیرة حداقل کمتر باشد بهمان اندازه قدرت قرضه دهی بانکها بیشتر میگردد.
یکی دیگر از سیاست پولی عبارت از سیاست مارکیت باز است که در این صورت بانک اسناد بهادار خود
را در بازار آزاد به فروش رسانیده و به همان اندازه مقدار پول یا قدرت خرید را از اقتصاد جذب نموده و در
هدف از این سیاست نشر و اداره پول و اعتبارات به وسیلة بانک مرکزی است با اعمال این سیاست
بانک مرکزی موجودی و صندوق بانکها را تحت مراقبت میگیرد و اعطائی اعتبارات را بر حسب مورد ،تشویق و
یا تحدید میکند و بدان وسیله قاطعیت سیاست تغیر نرخ بهره را تعین مینماید .زیرا بانک مرکزی با خرید
اوراق بهادار دولتی پول را در اقتصاد بیشتر میسازد و با فروش آن قسمتی از پول در جریان را قبضه مینماید.
لذا وظیفة بانک مرکزی است تا در حالت نوسانات اقتصادی از این سیاست خود استفاده نموده و بر ضد تورم
باآلخره اتخاد یک سیاست کریدتی محدود کننده یعنی تعین اندازه و حدود اعطائی قرضه یا کریدت در
سیستم بانکی جریان پولی را در اقتصاد محدود ساخته و توسط آن بر ضد تورم پولی مجادله شده میتواند.
53
.2-5مبارزه برضد تورم از طریق وسایل سیاست مالی
.1-2-5مالیات
مالیات اخذ و برداشت دولت از درآمد افراد میـباشد و تورم نیز صعود و خود افزائی قیمت ها باشد .هر
قسمت از درآمد افراد که از طریق مالیات بر درآمد گرفته شود ،ضد تورمی است .اما انتقادات که باالئی این نظر
ارائه شده این است که دولت از یک طرف از درآمد افراد میگیرد .و از طرف دیگر آن درآمد را به وسیلة بودجه
بین افراد جامعه توزیع مینماید .پس اگر دولت عواید اخذ شده از مالیات بر درآمد را بین افراد که عالقه بیشتر
به مصرف دارند توزیع کند نتائیج ضد تورمی مالیات مورد شک و تردید است .اما اگر دولت آن درآمد ها را
درمجرای صحیح تولیدی سرمایه گذاری کند .نتایج ضد تورمی بر درآمد قطعی است.
.2-2-5قرضة عمومی
قرضة عمومی بر عکس مالیات عبارت از برداشت دولت از درآمدهای افرادی است که طبق قرارداد
آزاد صورت میگیرد .و دولت مجبور است که بعد از سپری شدن معیار قرارداد اصل پول و ربح آنرا به دارنده
گان یا صاحبان سرمایه بپردازند .پس وقتیکه از طریق قرضة عمومی در آمدهای افراد برداشت نشود .نتایج آن
هرگاه این سرمایه های که ممکن بود سرمایه گذاری شوند ،دولت آنها را از طریق قرضه اخذ و به
مصرف کارهای غیر تولیدی برساند اثرات تورمی آن قطعی است .اما اگر دولت آن وجوه را به منظور افزایش
تولیدات مصرف امور تولیدی کند نتایج قرضه ضد تورمی خواهد بود.
رابطه قرضه و تورم به شرط قطعی است که دولت از بانک مرکزی قرض بگیرد و یا اسناد قابل تنزیل
هرگاه سطح مخارج داخلی یا ) (C+I +Gبیشتر باشد سطح تقاضائی واردات اسعار بیشتر خواهد بود .پس
اگر اقتصاد در وضعیت اشتغال کامل باشد ،بخاطر آنکه بر اثر پیآمدهای تورمی از افزایش صادرات کاسته نشود.
در پیش گرفتن سیاست ضد تورمی داخلی همراه با کاهش نرخ ارز الزم میباشد .اما در هر حال سیاست ضد
تورمی داخلی نیز به دالیلی چند میتواند به تنهائی بیالنس تأدیات را بهبود بخشد.
54
اوالً همان گونه که گفته شد کاهش سطح مخارج داخلی مستقیماً تقاضا برای واردات را کاهش
ثانیاً اگر کاهش سطح مخارج داخلی باعث شود که مصارف و قیمت های داخلی کاهش یابد این قضیه
باعث تبدیل تقاضای افراداز کاالهای وارداتی به کاالهای تولید داخلی جانشین واردات و تبدیل تقاضای خارجی
ها به تقاضا برای کاالهای صادراتی ازکشور یکه از این سیاست استفاده کردندمیشودو نتیجة آن بهبود وضع
اگر مبارزه با علل تورم برای دولت ممکن نباشد یا شناسائی علل در اقتصاد با مشکل مواجه شود ،دولت
میتواند ابزارهای را برای مبارزه با معلول یعنی خود تورم در پیش گیرد .کنترول دستمزدها ،قیمت ها و نرخ
اسعار میتواند ابزارهای سیاست پنهان سازی تورم باشد .کنترول نرخ دستمزد در وضعیت تورمی باعث کاهش
قدرت خرید کارمندان و کارکنان دولت میشود .البته کنترول قیمت ها و دستمزدها ممکن است عواقب منفی
اقتصادی فراوانی را در پی داشته باشد .که در فصل های قبل ذکر شد .همچنین تثبیت نرخ ارز باعث خواهد
شد تا صادرات کم شود و از طرف دیگر واردات افزایش یابد که این امر میتواند در کاهش نرخ تورمی مؤثر
باشد.
به عقیده خانم جان رابینسون( )1113 -1143تورم عبارت از افزایش نا منظم و آزاد بودن جلوی قیمت
ها است .تورمی که بصورت کاهش وجود داشته باشد قدرت خرید فی واحد در آن متجلی میشود .یعنی با
مقدار معین پول بتدریج کاالها و خدمات کمتر و کمتری را میتوان خرید.
چنانچه وسیله اندازه گیری تورم ،نرخ تورم میباشد برای این منظور از شاخص قیمت پرچون فروشی
کاالها و خدمات مصرفی میتوان استفاده کرد .برای عالج مبارزه با تورم روشن است که باید علت یا علل
پیدایش تورم را بصورت درست آن شناخت .علل تورم را میتوان بصورت تورم ناشی از تقاضا یا ناشی از فشار
مصارف ،دسته بندی کرد .در شرایطی که تقاضای مجموعی نسبت به عرضة مجموعی بیشتر باشد و سطح
55
قیمت ها بطور لجام گسیخته افزایش یابد .تورم ناشی از تقاضاست و در واقع در این شرایط اقتصاد که توانائی
تورم ناشی از مصارف از کمیت عرضه بازار نشأت میگیرد .این نوع تورم در موقع روی میدهد که یک
یا چند گروه ازصاحبان منابع کاالئی از قدرت بازار خویش برای دریافت سهم بیشتر استفاده میکنند .بنظریه
اقتصاد دانان پیرو مکتب پولی ،تورم را نتیجة سهل انگاری مقامات پولی در زمینه هدایت این سیاست پولی در
به عقیده این اقتصاد دانان برای مبارزه با تورم و از بین بردن انتظارات تورمی باید سیاستی تدریجی
ولی قاطع در جهت کاهش نرخ افزایش انبساط پولی بکار برد .اما زمانیکه تورم از بین رفت و یا حد اقل به ابعاد
تحمیلی کاهش یابد .نقش مقامات پولی این خواهند بود که پیوسته رشد موجودی پولی را تحت کنترول
داشته باشند و اجازه بدهندکه موجود پولی بیشتر از نرخ رشد محصول افزایش یابد.
پیروان مکتب پولی استفاده از سیاست قیمت و درآمد که برای کنترول و تحت نظم در آوردن تورم
صورت میگیرد ،مؤثر ندانسته و آنها را رد میکنند .چون چنین سیاست ها دخالت در میکانیزم بازار تلقی شده
و اساساً با فلسفة مکتب پولی مغایرت دارد .در واقع بنظر مکتب پولی سیاست قیمت ها و درآمدها برای کنترول
در مقابل نظریات مکتب پولی عقاید مبنی بر فشار مصارف وجود دارد که بنظر طرفداران مکتب فشار
مصارف برای مبارزه و عالج تورم در جامعه باید سیاست های قیمت و درآمد اتخاذ و اجرا شود.
به نظر تیوریسن های مکتب فشار مصارف افزایش در عرضة پول موجب تورم نشده است بلکه به نظر آنها عرضة
پول بصورت مفصل در برابر تغیرات قبلی در سطح قیمت ها عکس العمل نشان میدهد و تغیرات قیمت ها به
نوبه خود توسط عوامل اجتماعی ،سیاسی که ماورائی عوامل اقتصادی قرار دارند تعین میگردند .لذا بنظر این
مکتب بر عکس مکتب پولی بر عالج تورم باید از سیاست درآمد استفاده کرد.
پیروان مکتب کینز در خصوص عالج تورم بین دو مکتب فوق االشاره موقعیت بینابینی اتخاذ کرده و
معتقد اند ،در هرحال محدود کردن تقاضای مجموعی باید سنگ اصلی بنائی هر سیاست ضد تورمی معتبر
باشد .به عباره دیگر تقاضای مجموعی باید با ظرفیت بالقوه تولیدی جامعه همآهنگ شود .بنظر پیروان کینز
56
ادعای پیروان مکتب پولی که محدود کردن تقاضای مجموعی به نحو مؤثری از طریق سیاست پولی و نه
سیاست مالی و همچنان تحوالت عرضه پول را نادیده میگیرد .بر عالوه بنظر طرفداران مکتب کینزی سیاست
کنترول قیمت ها و درآمد ها که منجر به کاهش تقاضای مجموعی میشود عنصر حیاتی در مجموع را ه حل
چنانچه دولت بتواند با استفاده از سیاست کنترول قیمت ها و درآمدها تقاضای مجموعی را محدود و
نرخ تورم را به اندازه پائین تر از نرخ تورم جهانی آورد .چنین دولتی چگونه میتوان از برنامة ضد تورمی خویش
در جواب میتوان گفت که دولت مقروض باید نرخ اسعار را آزاد بگذارد تا اقتصادش را از فشار تورمی
جهانی جدا سازد .در چنین شرایطی تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی منجر به افزایش مداوم نرخ اسعار خواهد
شد .طرفداران مکتب پولی و مکتب فشار مصارف هریک به نحوی با سیاست آزاد گذاری نرخ اسعار به ترتیب
زیرا به نظر مکتب پولی آزاد گذاری نرخ اسعار به طرف پائین سیاست های پولی مناسب برای کنترول،
تورم را متزلزل میسازد .طرفداران مکتب فشار مصارف به این ترتیب استدالل میکنند که آزاد گذاری نرخ اسعار
بطرف پائین و تورم وارداتی فشار دیگری بر دور باطل افزایش قیمت مزد که از قبل موجود بوده است خواهد
57
نتیجه گیری
موضوعاتیکه در این مونوگراف مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است ،تورم و اثرات آن باالی کشورهای
روبه انکشاف میباشد ،چنین نتیجه گیری میشود که تورم ناشی از عوامل مختلف از قبیل افزایش بی اندازه
بانکنوت ،افزایش تقاضا نسبت به عرضه ،افزایش نامناسب قدرت های خرید و غیره در اکثر کشورهای جهان
منجمله کشورهای روبه انکشاف بوجود میآید .البته باید متذکر شد که تورم در کشورهای پیشرفته صنعتی
گاهی هم بوجود میآید .ولی مقامات مسئول در این کشورها با امکانات و وسایل قوی که در اختیار دارند به
زودی وارد عمل شده و این پدیده که موجب بی ثباتی در فعالیت های اقتصادی و عدم تعادل در کشور میگردد
از بین برده و یا ال اقل آنرا کاهش میدهند .ولی در کشورهای عقب مانده و روبه انکشاف بنا بر ضعف فعالیت
های اقتصادی ،اجتماعی و عدم موجودیت وسایل الزم تورم در این کشورها باعث عدم تعادل در فعالیت های
در کشورهای روبه انکشاف یکی از دالیل بوجود آمدن تورم ناشی از سرمایه گذاری های دولتی میباشد.
بدین معنی که کشورهای روبه انکشاف زمانی که بخواهند در مسیر رشد و انکشاف گام بردارند مجبور هستند
تا زمینه های الزم برای رسیدن به رشد را آماده نمایند .از جمله سرمایه گذاری در زیر بناهای اقتصادی ،
اجتماعی و فرهنگی است که اثرات عایداتی داشته و اثرات ظرفیتی آن کمتر است .
بنابر این سرمایه گذاری در این بخش ها باعث افزایش عاید برای افراد گردیده و در مقابل محصوالت
مورد نیاز بنابر کمبود وسایل تولید افزایش نیافته این افزایش تقاضای اضافی که در نتیجه سرمایه گذاری های
زیر بنائی بوجود میآید ،خود موجب بوجود آمدن تورم در این کشورها میگردد که اثرات ناگوار باالی اقتصاد
این کشورها گذاشته و باعث عدم تعادل در این جوامع خواهد شد.
58
پیشنهادات
-1مسئولین امور مالی و پولی بادر نظر گرفتن فعالیت های اقتصادی ،اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی و
همچنان بوجود آمدن شرایط ناگوار اقتصادی چون خشک سالی ،قحطی ،جنگ و غیره در کشورهای
روبه انکشاف با استفاده از سیاست های معقول مالی و پولی کوشش نمایند تا از بوجود آمدن تورم
جلوگیری کنند.
-2در حقیقت تورم عبارت از بلند رفتن و افزایش قیمت ها است که این افزایش باعث تعادل اقتصادی
نشده ،باید دولت بی تفاوت نماند و مقامات پولی کشور قبالً وارد عمل شود .تا نتیجه منجر به نوسانات
-3وقتی بانک مرکزی پول منتشر می کند(یا به خلق پول می پردازد) ارزش پول به سرعت کاهش می
یابد ،برای تثبیت قیمت ها بانک مرکزی باید عرضه پول را به شدت کنترل کند.
-4سطح عمومی قیمت ها در اقتصاد به قدری تعدیل شود تا عرضه و تقاضای پول به تعادل برسند.
-5فشارهای تورم بر جامعه باید در نخستین مراحل مهار و کنترل شود ،شناخت ریشه تورم و سپس
استفاده از ابزارهای مناسب ،روش های مناسب برای مبارزه در نظر گرفته شود.
-8اکثر کشورهای رو به انکشاف دارای ساختمان و زیربناهای ناقص می باشد ،که این نواقص ساختمانی
و زیربنای باعث تورم طویل المدت می گردد ،باید ساختار اقتصادی در کشورهای رو به انکشاف به
-3اگر عوامل بوجود آورنده تورم ناشی از افزایش بیش از حد پول مورد ضرورت در جامعه باشد .در این
صورت دست اندرکاران سیاست پولی یعنی بانک مرکزی باید در از بین بردن و یا حد اقل کاهش دادن
-4بانک مرکزی باید از تمام وسایل و امکاناتیکه در اختیار دارد استفاده نموده و سعی نماید تا ارزش پول
ملی خود را در مقابل اسعار خارجی ثابت نگهدارد .زیرا بی ثباتی در ارزش پول ملی خود باعث بروز
59
فهرست مآخذ
.1بروکس ،جان ،ایوانز ،رابرت .1343 .سیاست های اقتصاد کالن .مترجم :داکتر عبداهلل ،جیروند.
.2تروی ئیک ،ج.ا .1382 .تورم .مترجم :حسین ،عظیمی و حمید رضا ،غفار زاده .تهران .موسسه
.3توتونچیان ،ایرج .1335 .اقتصاد پول و بانکداری .تهران .موسسه تحقیقات پولی و بانکی.
.4عثمانی ،عالمه محمدتقی .1344 .اقتصاد اسالمی ،مترجم :رعایت اهلل روابند ،زاهدان ،مجتمع فرهنگی
.5فرجی ،یوسف.1343 .پول ،ارز و بانکداری .تهران .شرکت چاپ و نشر بازرگان.
.8قبادی ،فرخ و رئیسی دانا ،فریبرز .1384 .پول و تورم .تهران .انتشارات پیشبرد.
.3قدیری اصلی ،باقر .1331 .کلیات علم اقتصاد .تهران .خیابان انقالب .موسسه بروجردی.
.4منکیو ،گریگوری .1344 .مبانی علم اقتصاد .مترجم :دکتر حمیدرضا ارباب .تهران .نشرنی.
.1محتشم دولت شاهی ،طهماسب .1338 .فرهنگ کوچک اصطالحات اقتصادی .تهران .انتشارات
.11مسیکو ،گریگوری .1342 .مبانی اقتصاد .مترجم :منوچهر ،عسکری .تهران .انتشارات کوهسار فرآیند.
.11یوسفی ،احمد علی .1341 .ربا و تورم .تهران .موسسه فرهنگی دانش و اندیشة معاصر.
60
Islamic Republic of Afghanistan
Ministry of Higher Education
Jawzjan University
Economics Faculty
Financial & Banking Offers Department
Bachelor Thesis
Year 2016