You are on page 1of 10

‫ِبسِم ِهللا الَّر حمن الَّر ِحیم‬

‫بنام آنکه هســــــتی نام ازویافت‬


‫فلک جنبش زمین آرام ازویافت‬
‫حقوق وجایب‬
‫جلسه دّو م‬
‫تهّی ه شده ‪ :‬توّس ط ُمفتِی هدایتُ هللا « انیس»‬
‫استاد پوهنخی حقوق مؤسسه تحصیالت عالی جهان‬
‫فصل اول‪:‬‬
‫جلسه اول‬
‫« کلّیات »‬
‫مبحــث اول‬
‫مفهوم قواعـد حقوقی‪.‬‬
‫الف‪ :‬ترکیبی‪ .‬ب‪َ :‬ع لَـِمی یا اسمی‪.‬‬
‫الف‪ -‬ترکیبی‪:‬‬
‫= قواعد جمع قاعده ودرلغت بمعنی اساس (تهداب‪ ،‬زیربنا)‬
‫ودراصطالح‪:‬‬
‫‪ -‬بنابرتعریف عالمه جرجانی‪ :‬عبارت ازقضیه کلی که برتمام جزئیاتش منطبق میباشد‪.‬‬
‫‪ -‬وبنابرتعریف عالمه تفتازانی‪ :‬عبارت ازکلی که برجزئیاتش منطبق است تا احکام آن جزئیات ازآن حکم‬
‫کلی دانسته شود‪.‬‬
‫( اکثریت علمای علم اصول فقه < قاعده> را مطابق تعاریف جرجانی و تفتازانی تعریف کرده اند‪).‬‬
‫این تعریف درتمام علوم معمول است‪ ،‬زیرا هرعلمی دارای قواعد مخصوصی است – به استثنای یک یا‬
‫دوجزیی‪ ،‬دیگرتمام جزئیات آن علم مشمول آن میباشد‪ ،‬مثًال‪:‬‬
‫‪َ « -1‬أَألمُر ُیِفیُد الُو ُجوَب ِإَّال ِإذَا َص َّر فتُه َقِر یَن ة َع ن َذ اِلَک » صیغه امرافاده وجوب میکند مگرآنکه قرینه‬
‫برخالف آن داللت نماید‪.‬‬
‫‪ « -2‬النهی یفید التحریم إال إذا وجدت قرینة تصرفه عن معنی التحریم» صیغه نهی افاده حرمت میکند‬
‫مگرآنکه قرینه برعکس آن داللت کند‪.‬‬
‫‪ -‬این قواعد کلی همه نصوص آمره وناهیه جزئی مجرد ازقراین را ‪ ،‬شامل اند‪.‬‬
‫= حقوقی‪ :‬اسم منسوِب حقوق که جمع حق بوده ‪ ،‬درقرآن کریم ودرمحاورات عرب حق به معانی متعدد‬
‫استعمال گردیده که عمدتًا مفهوم ثبوت و وجوب را افاده میکند‪ ،‬ودرکتب لغت به معانی همچون راست کردن‬
‫سخن‪ ،‬درست کردن وعده‪ ،‬یقین نمودن ‪ ،‬حکم مطابق با واقع‪ ،‬مرادف با سزا وعدل نیز اطالق شده است‪.‬‬
‫ب – اسمی‪:‬‬
‫قواعد حقوقی‪ :‬عبارت ازمجموعه قواعد کلی حاکم بررفتار اشخاص از آن جهت که درجامعه زندگی می‬
‫کنند‪ ،‬یا بر ارگانهای حکومت که اداره جامعه را به عهده دارند وبر روابط افراد با ارگانهای حکومتی‬
‫ودرارتباط با دیگرواحد های سیاسی ظاهرمیشود واجرای آن ازجانب د ولت تضمین میگردد‪.‬‬
‫مبحــث دوم‬
‫عناصر قواعـد حقوقی‪.‬‬
‫الف‪ :‬تصرفات ووقایع حقوقی‪ .‬ب‪ :‬آثارمرتبه برتصرفات ووقایع حقوقی‪.‬‬
‫‪ :1‬تصرفات حقوقی‪ :‬تصرف حقوقی عبارت ازتصرف قولی است که ازاراده قاطع شخص برای ایجاد اثر حقوقی‬
‫معین مطابق به احکام قانون به وجود آمده باشد‪.‬‬
‫تصرف حقوقی درعقود با توافق اراده طرفین عقد‪ ،‬تکمیل گردیده وبه اثرآن بریکی ازطرفین وجیبه مرتب میگردد‪.‬‬
‫تصرفی که وجیبه را بریکی ازطرفین مرتب میسازد تنها با ایجاب شخص متعهد تکمیل میگردد‪.‬‬
‫(قانون مدنی‪ ،‬جـ‪ ،2‬ماده های – ‪)495-494-493‬‬
‫= انواع تصرف حقوقی‪:‬‬
‫‪ -1‬اراده دوجانبه (عقد)‪ :‬اراده دوجانبه عبارت ازفعلی است که جهت تحقق نتایج آن اظهار دواراده ضروری‬
‫میباشد مانند عقد بیع‪ ،‬عقد هبه وعقد اجاره‪.‬‬
‫‪ -2‬اراده منفرده (وعده)‪ :‬عبارت ازعملی که برای تحقق نتایج حقوقی آن ابراز یک اراده کافی میباشد که‬
‫دراصطالح فقهی آن را به نام ایقاع یاد میکنند مانند وعده به چیزی ویا ایجاب نذر‪ ،‬قانون مدنی دراین مورد‬
‫چنین تصریح دارد‪« :‬وعده دهنده تا وقتیکه وفات ننموده یا مفلس نگردیده است به ایفای وعده مکلف‬
‫میباشد‪( ».‬جـ‪)2/755‬‬
‫‪ :2‬وقایع حقوقی‪:‬‬
‫« حادثه حقوقی عبارت ازتصرف فعلی است که به اختیار یا بدون اختیارشخصی‪ ،‬واقع گردیده وقانون برآن آثار‬
‫معین را مرتب نموده باشد‪( ».‬قانون مدنی‪ ،‬جـ‪)496-2،‬‬
‫= انواع وقایع حقوقی‪:‬‬
‫این وقایع گاهی به طورطبیعی بدون مداخله انسان (مانند والدت‪ ،‬وفات که برهریک اثرحقوقی مرتب میگردد)‬
‫وگاهی هم طورقانونی با مداخله انسان صورت میگیرد که درین صورت ازدوحال خالی نیست‪:‬‬
‫‪ -1‬فعل ُم فید‪ :‬مانند کسی گمان میکند که او ازفالن شخص مدیون است وبعد ازپرداخت دین برایش واضح میشود‬
‫که او ازشخص موصوف مدیون نبوده است‪ ،‬پس درچنین حالت او حق دارد که پول خود را ازآن شخص دوباره‬
‫بگیرد ومصدر این حق را فعل مفید تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ -2‬فعل ُم ضر‪ :‬مانند التزام شخص متعدی ویا غاصب به پرداخت ضمانت آنچه که تلف ویا غصب کرده است‪.‬‬
‫ب‪ :‬آثارمرتبه برتصرفات ووقایع حقوقی‪:‬‬
‫رابطه تصرفات ووقایع حقوقی با آثاری که برآنها مرتب میشود مانند رابطه مقدمه با نتیجه است‪ ،‬بناًء هرگاه‬
‫تصرفات ووقایع حقوقی (مقدمه) تحقق پیدا کرد خواهی نخواهی آثاری که برآنها مرتب میشود (نتیجه) نیز‬
‫تحقق پیدا میکند‪.‬‬
‫مبحــث سّوم‬
‫ویژگی های قواعد حقوقی‪:‬‬
‫‪ -1‬کلی بودن‪.‬‬
‫‪ -2‬الزامی بودن‪.‬‬
‫‪ -3‬کتبی بودن‪.‬‬
‫‪ -4‬ضمانت اجرایی داشتن‪.‬‬
‫‪ – 5‬قلمرو اجتماعی داشتن‪.‬‬
‫‪ -6‬زبان ویژه داشتن‪.‬‬
‫‪ -7‬تبویب منطقی داشتن‪.‬‬
‫‪ -8‬جنبه عملی داشتن‪.‬‬
‫مبحــث چهارم‬
‫شعبات قواعد حقوقی‪:‬‬
‫الف‪ :‬متنی‪ .‬ب‪ :‬شکلی‪.‬‬
‫الف‪ :‬متنی ‪ =1‬ملی‪ =2 .‬بین المللی‪.‬‬
‫ملی‪ :‬عمومی و خصوصی‪.‬‬

‫= قواعد حقوقی (متنی‪ ،‬ملی) عامه‪:‬‬


‫‪ -1‬حقوق اساسی‪ {.‬قواعد باحث از حقوق اساسی اتباع‪ ،‬نظام سیاسی و سیستم آن‪}...‬‬
‫‪ -2‬حقوق اداری‪ { .‬قواعد باحث از ازنظام اداری‪ ،‬تشکیالت‪ ،‬وظایف‪ ،‬صالحیت ها‪}...‬‬
‫‪ - 3‬حقوق جزا‪ { .‬قواعد باحث ازعمل جرمی‪ ،‬وصف جرم‪ ،‬مجرم‪ ،‬جزا ومجازات‪}....‬‬
‫‪ -4‬حقوق مالی‪ { .‬قواعد باحث از امورات متعلق به مال وحقوق مالی‪ ،‬افراد‪ ،‬جامعه و دولت ‪}...‬‬
‫‪ -5‬حقوق کار‪ { .‬قواعد باحث از امورات متعلق به کار وکارگر‪ ،‬مزد وامثال آن‪}...‬‬
‫= قواعد حقوقی (متنی‪ ،‬ملی) خصوصی‪:‬‬
‫‪ -1‬حقوق وجایب‪ {.‬مجموعه قواعد باحث ازوجایب طرفین‪ ،‬تعیین وجایب‪ ،‬ایجاد وجیبه ازحادثه حقوقی‪،‬‬
‫(اعمال حقوقی) وتصرف حقوقی ( تصرف شرعی)‪}....‬‬
‫‪ -2‬حقوق فامیل‪ {.‬مجموعه قواعد باحث از روابط افراد فامیل‪ ،‬حقوق وجایب آنها‪}..‬‬
‫‪ -3‬حقوق میراث‪{.‬مجموعه قواعد باحث ازمتروکه‪ ،‬مورث‪ ،‬وارثین‪ ،‬استحقاق ورثه‪}...‬‬
‫‪ -4‬حقوق مدنی‪ {.‬مجموعه قواعد باحث ازمسؤلیت های مدنی ‪}....‬‬
‫‪ -5‬حقوق تجارت‪ {.‬مجموعه قواعد باحث ازامور متعلق به تجارت‪ ،‬مسؤلیت های تجارتی}‬
‫‪ -6‬حقوق عینی‪ {.‬مجموعه قواعد تأمین کننده روابط شخص با عین‪ ،‬وعین با شخص‪ ،‬حدود سلطه شخص با‬
‫اعیان منقول‪ ،‬غیرمنقول ومنافع آن وتعلق عین با شخص ‪}...‬‬
‫= قواعد حقوقی (متنی ) بین المللی‪:‬‬
‫‪ -3‬جزایی‪.‬‬ ‫‪ -2‬خصوصی‪.‬‬ ‫‪ -1‬عمومی‪.‬‬
‫‪ -1‬قواعد حقوقی بین المللی عامه‪ { :‬مجموعه قواعد باحثی که روابط بین دولت ها وسازمانهای بین المللی را‬
‫دروقت صلح وجنگ تنظیم میکند‪}.‬‬
‫‪ -2‬قواعد حقوقی بین المللی خصوصی‪ { :‬مجموعه قواعد حقوقی باحث بر روابط افراد بین المللی ( تابعیت‪،‬‬
‫اقامتگاه ووضعیت بیگانگان‪}...‬‬
‫‪ -3‬قواعد حقوقی جزایی‪ { :‬مجموعه قواعد حقوقی باحث برجرم‪ ،‬مجرم ومجازات به شکل کلی وجزیی‪}....‬‬
‫= قواعد حقوقی شکلی‪:‬‬
‫‪ -1‬اصول محاکمات مدنی‬
‫‪ -2‬اصول محاکمات تجارتی‪.‬‬
‫‪ -2‬اصول محاکمات جزایی‪.‬‬
‫مبحــث پنجم‬
‫انواع قواعد حقوقی‪:‬‬
‫الف‪:‬قواعد حقوقی آمره یا ناهیه { ماده های ‪ )3/40/62‬قانون اساسی‬
‫ب‪ :‬قواعد تکمیلیه یا تغیری مانند استرداد مبیعه به عیب‪.‬‬
‫منابع قواعد حقوقی‪:‬‬
‫منابع قواعد حقوقی درهرکشورمتفاوت است‪ ،‬درکشورهای دموکراتیک منابع قواعد حقوقی‪ ،‬اراده مردم است‪.‬‬
‫درکشورهای اسالمی ( اساس دینی) منابع این قواعد وحی الهی (جلی وخفی) میباشد که همانا اراده ذات اقدس‬
‫الهی است‪.‬‬
‫درافغانستان دونوع منابع برای قواعد داریم‪:‬‬
‫‪ -1‬الف‪ :‬منابع اساسی اصلی‪ :‬قرآن‪ ،‬سنت‪ ،‬اجماع‪ ،‬قیاس‪.‬‬
‫ب‪ :‬منابع اساسی فرعی‪ :‬قواعد اجتهادی « استحسان‪ ،‬مصالح مرسله‪ ،‬سد ذرایع ممکنه‪ ،‬شریعت های قبلی‬
‫استحباب الحال‪ ،‬مذهب صحابی»‬
‫‪ -2‬منابع معمولی‪ :‬قانون گذاری‪ ،‬عرف‪ ،‬رویه قضایی‪ ،‬دکترین‪.‬‬
‫ختم جلسه اول‬
‫مبحث اول‬
‫= منابع حق‪ :‬منابع حق عبارت ازعوامل حقوقی ایست که حق را به وجود آورد ومشتمل برتصرف حقوقی‬
‫وحادثه حقوقی میباشد‪.‬‬
‫مسؤلیت مدنی‪:‬‬
‫وظیفه ای که برعهده یک مسؤل نهاده شده است تا ضرر وزیان وارد آمده به دیگران را جبران کند‪ ،‬که به دونوع‬
‫میباشد‪:‬‬
‫‪ -1‬نوع اول‪ :‬مسؤلیت تعاقدی یا قراردادی ( مسؤلیت ناشی ازعقد یا تصرف حقوقی)‬
‫‪ -2‬نوع دوم‪ :‬مسؤلیت ماورای تعاقدی‪ ،‬مسؤلیت غیر تعاقدی یا مسؤلیت عام (مسؤلیت ناشی ازحادثه حقوقی)‪.‬‬
‫جلسه دوم‬
‫مبحث دوم‬
‫عقود‬
‫{یکی ازانواع تصرف حقوقی که بنام اعمال حقوقی دوجانبه نیز یاد میگردد}‬
‫‪-‬تعریف عقد‪ :‬عقد درلغت بمعنی گره بستن‪ ،‬ربط دادن‪ ،‬پیوند دادن‪ ،‬ابرام واحکام‪ ،‬میان دوچیز است به همین سبب‬
‫درزبان عربی ازگره زدن دوطناب به { عقد الحبل} وازبسته شدن سوگند به {عقد الیمین} تعبیر میشود‪.‬‬
‫درحقوق اسالم عقد عبارت از« بسته شدن شرعی کالم هریک ازمتعاقدین به کالم دیگری است به نحوی که‬
‫درهمان محل‪ ،‬ایجاد اثر کند‪ ».‬مانند پیوند شرعی ناشی ازایجاب وقبول درعقد بیع که بایع بگوید این مال را‬
‫دربدل این مقدار پول بتو فروختم ومشتری بگوید‪ ،‬خریدم کالم بایع درینجا ایجاب وازمشتری قبول است‪.‬‬
‫اعمال حقوقی دوجانبه به اعمال حقوقی اطالق میگردد که درایجاد اثر ویا نتیجه حقوقی اظهار اراده یک جانب‬
‫بصورت یک جانبه وتنهایی کافی نبوده بلکه موجودیت وموافقت اراده شخص دیگر نیز درمقابل اظهاراراده‬
‫جانب اول الزم وحتمی است‪.‬‬
‫‪ -‬اعمال حقوقی بصورت عموم‪ ،‬بنام عقد یاد میگردد‪ ،‬طوریکه ماده (‪ )497‬قانون مدنی عقد را چنین تعریف‬
‫کرده است‪ « :‬عقد عبارت ازتوافق دو اراده است به ایجاد یا تعدیل یا نقل ویا ازاله حق درحدود قانون – به اثر‬
‫عقد وجایب هریک ازعاقدین دربرابر یکدیگر مرتب میگردد»‬
‫انواع عقود‬
‫(‪ )1‬عقود مسمی ونا مسمی‬
‫الف – عقود مسمی {معین} ‪ :‬عقودی که توسط قانون به نامهای معین ومشخص یاد گردیده وآثار آن نیز توسط‬
‫قانون پیشبینی شده باشد‪ ،‬مانند‪ :‬عقد بیع‪ ،‬عقد اجاره‪ ،‬عقد رهن‪ ،‬عقد نکاح وغیره‬
‫ب‪ -‬عقود نا مسمی { نا معین}‪ :‬عقودی که نام مشخصی درقانون ندارد‪ ،‬شرایط وآثار آن نیز درقانون پیشبینی‬
‫نشده بلکه طرفین قرار داد درچهارچوب عمومی قانون میتوانند هرطوریکه خواسته باشند آنرا منعقد نمایند واحیانًا‬
‫آنرا به نامی نیز مسمی سازند‪ ،‬مثًال‪ :‬فروش موتر واخذ نقدی یک مقدارثمن واستفاده ازخانه خریداربدون تادیه‬
‫کرایه برای مدت مشخص دربدل قیمت باقی مانده ثمن مبیعه‪.‬‬
‫اهمیت این تصنیف‪ :‬هرگاه درعقود مسمی ابهام وغموض موجود باشد برای حل‪ ،‬تفسیر وتوضیح آن به‬
‫قانون ودساتیر قانونی مراجعه میشود اما برعکس هرگاه این غموض درعقود نا مسمی دیده شود‪،‬‬
‫بنابرینکه متن قانونی راجع به تعیین شرایط آن موجود نیست‪ ،‬برای حل غموض وابهام ازروش های‬
‫عمومی تفسیر عقود استفاده میگردد‪.‬‬
‫(‪)2‬عقود یک جانبه ودوجانبه‪:‬‬
‫عقد یک جانبه عقدی را گویند که درآن ایفای وجیبه تنها به دوش یکی ازطرفین عقد بوده وجانب مقابل مکلف‬
‫به ایفای کدام وجیبه نباشد‪ ،‬مانند عقد هبه که دراین عقد تنها واهب وجیبه دادن وسپردن شیء موهوبه را به‬
‫موهوب له به دوش دارد ودرعوض موهوب له مکلف به ایفای کدام وجیبه ای تقابلی برای واهب نیست‪.‬‬
‫اما برعکس آن عقد دوجانبه یا ملزم الطرفین عبارت ازعقدیست که طرفین عقد دربرابرهمدیگر ملزم به ایفای‬
‫وجیبه میباشند‪ ،‬مانند عقد فروش که دراین عقد خریدار دربرابر فروشنده مکلف به تأدیه ثمن ودرعوض بایع‬
‫درمقابل خریدار مجبور به تسلیم دهی مبیعه میباشد‪.‬‬
‫تفاوت عقد یک جانبه با اراده یک جانبه‪ :‬درعقد یک جانبه تنها وجیبه به دوش یک جانب است اما توافق اراده‬
‫واهب وموهوب له برای انعقاد عقد ضروریست‪ ،‬اما دراراده یک جانبه { ایقاع} توافق دوجانب برای ا یجاد‬
‫وجیبه الزم نیست بلکه تنها یک جانب میتواند ایقاع کند که براساس آن اثر ایقاع منحیث وجیبه برهردوجانب‬
‫ایجاد میگردد‪ ،‬مانند‪ :‬طالق‪ ،‬رجوع ‪...‬‬
‫اهمیت تصنیف عقود به یک جانبه ودوجانبه‪:‬‬
‫الف‪ -‬ازنگاه ثبوت‪ :‬عقود دوجانبه اکثرًا به دونقل ترتیب گردیده که به هرکدام ازطرفین یک یک نقل به‬
‫حیث وسیله اثبات داده میشود {دراسناد عرفی متصوراست ‪ }-‬اما درعقود یک جانبه تنها به یک نقل‬
‫تحریرمیگردد وعمومًا ازطرف شخص مدیون {مکلف} برای دائن داده میشود‪.‬‬
‫ب‪ -‬ازنگاه امتناع‪ :‬درعقود دوجانبه هرگاه یکی ازطرفین‪ ،‬وجیبه خود را ایفا ننماید‪ ،‬جانب مقابل نیز‬
‫میتواند ازادای وجیبه امتناع نماید‪ ،‬مثًال درعقد فروش موتر‪ ،‬هرگاه مشتری قیمت موتر را نپردازد‪ ،‬بایع‬
‫نیز میتواند ازتسلیم دهی موترتا زمان حصول قیمت‪ ،‬امتناع وخود داری نماید که این نوع عملکرد‬
‫درعقود یک جانبه متصورنیست‪ ،‬وجنبه عملی ندارد‪.‬‬
‫ج‪ -‬ازنگاه فسخ وانحالل‪ :‬درعقود دوجانبه اگریکی ازطرفین وجیبه خود را ایفا ننماید وامتناع طرف مقابل‬
‫نیز درادای وجیبه وی مؤثرواقع نگردد‪ ،‬دراین حالت طرف مقابل قرارداد میتواند به محکمه مراجعه‬
‫نموده ورسمًا خواستار فسخ وانحالل عقد گردد‪ ،‬که این نوع مطالبه انحالل عقد درعقود یک جانبه متحقق‬
‫نبوده وجنبه عملی ندارد‪.‬‬
‫د‪ -‬ازنگاه علت یا سبب عقد‪ :‬درعقود دوجانبه علت یا سبب وجیبه یک طرف درایفای وجیبه طرف مقابل‬
‫نهفته میباشد‪ ،‬مثًال درعقد بیع علت وجیبه بایع ( تسلیم دهی مبیعه) درایفای وجیبه مشتری ( تادیه ثمن)‬
‫مربوط میباشد که عکس قضیه نیز است ولی درعقود یک جانبه علت ایفای وجیبه یک جانب درایفای‬
‫وجیبه جانب مقابل که اصًال وی هیچ گونه وجیبه بدوش ندارد‪ ،‬سراغ شده نمی تواند‪ ،‬مثًال دریک عقد هبه‬
‫بالعوض علت وجیبه واهب مربوط به ایفای وجیبه موهوب له نمیباشد‪.‬‬
‫ختم جلسه دّو م‬
‫جلسه سّو م‬
‫(‪ )3‬عقود رایگان وغیر رایگان یا عقود معوض وعقود غیر معوض‪:‬‬
‫عقود‪ ،‬رایگان { عقود غیرمعوض یا عقود تبرع} عقودی که درآن یکی ازطرفین مفاد بدون عوض را به‬
‫جانب مقابل عاید سازد‪ ،‬مانند عقد هبه‪ ،‬عقد قرض حسنه‪ ،‬عقد عاریت وغیره‪.‬‬
‫عقود غیر رایگان {عقود معوض} عقودی که درآن هریک ازطرفین ازجانب مقابل چیزی را { دربدل‬
‫مال خود} حاصل مینماید‪ ،‬مانند عقد بیع‪ ،‬عقد اجاره‪ ،‬عقد رهن وغیره‪.‬‬
‫عقود رایگان بصورت عموم درحین عقد یک جانبه وعقد غیر رایگان درعین زمان عقد دوجانبه میباشد‪،‬‬
‫اما با وجود این دوتصنیف ازهم متمایز اند به این معنی که عقود یک جانبه همیشه رایگان میباشد مانند‬
‫هبه اما هرعقد رایگان الزم نیست که همیشه یک جانبه باشد بلکه ممکن عقود دوجانبه نیز رایگان باشد‬
‫مانند عقد عاریت‪.‬‬
‫همچنان عمومًا هرعقد غیر رایگان عقد دوجانبه میباشد مگر هرعقد دوجانبه الزم نیست غیر رایگان‬
‫باشد بلکه ممکن عقود دوجانبه نیز رایگان باشد مانند عقد عاریت‪ ،‬عقد قرض حسنه‪...‬‬
‫عمده ترین مفاد این تصنیف‪:‬‬
‫الف‪ -‬ازنگاه شخصیت‪ :‬عمومًا عقود رایگان با درنظرداشت شخصیت جانب مقابل منعقد میگردد‪،‬‬
‫درحالیکه درعقود غیر رایگان شخصیت مقابل مطرح نبوده وبا هرکس میتواند منعقد گردد‪ ،‬بنابران‬
‫درعقود رایگان اشتباه یا خطاء درشخص موجبات فسخ عقد را فراهم میسازد درحالیکه درعقود غیر‬
‫رایگان اشتباه یا خطاء ازجمله موجباتت فسخ عقد نیست‪.‬‬
‫ب‪ -‬ازنگاه اهلیت‪ :‬ولی یا وصی یک طفل میتواند بنام وحساب طفل مذکور به ارتباط ودارایی وی عقود‬
‫غیر رایگان منعقد سازد اما برعکس ولی یا وصی حق ندارد درمورد اموال ودارایی طفل عقود رایگانی‬
‫را که طبعًا به ضررطفل باشد منعقد نماید‪{ ،‬مانند هبه وعاریت دادن مال طفل} ولی عقود رایگانی که به‬
‫نفع طفل باشد میتواند منقعد نماید‪ ،‬مانند قبولی هبه بنام وحساب طفل‪.‬‬
‫ج‪ -‬ازنگاه مسؤلیت‪:‬‬
‫هرگاه درعقود رایگان منازعه ومناقشه واقع شود محکمه حتی االمکان کوشش می نماید تا مسؤلیت‬
‫طرف قرار داد را که طورمجانی وبال عوض به طرف دیگرمفادی عاید ساخته است سبک تر ونرم‬
‫ترتعیین وتثبیت نماید زیرا شدت مسؤلیت به کسی که مجانًا وبال عوض به د یگری عاید رسانده خالف‬
‫اصل عدالت وانصاف پنداشته میشود‪ ،‬البته درصورت تخطی وتخلف صریح شخص عاقد ازدساتیر‬
‫واوامرقانونی‪ ،‬مسؤلیت طورعادی مطابق احکام قانون تعیین میگردد‪.‬‬
‫درعقود غیر رایگان چون هریک ازطرفین دربدل مال خود چیزی حاصل میکند‪ ،‬موضوع عاید ساختن‬
‫مفاد یک جانبه متصورنیست‪،‬بناًء موضوع تمایل محکمه به خفت مسؤلیت یکی ازطرفین مطرح نبوده‬
‫بلکه مسؤلیت هرکدام کامًال شکل عادی مطابق دساتیر قانونی تثبیت وتعیین میگردد‪.‬‬
‫د‪ -‬ازنگاه حقوق میراث‪:‬‬
‫برای حمایت حقوق اخالف دراموال ودارایی اسالف‪ ،‬سلفی که قسمت زیادی ازاموال ودارایی خویش را‬
‫به اساس عقود رایگان ازمایملک خویش خارج سازد‪ ،‬مورد اعتراض بازماندگان قرارگرفته میتواند‪ ،‬البته‬
‫درعقود غیررایگان که با ازدست دادن مال یا منفعت‪ ،‬مفاد دیگری حاصل میگردد‪ ،‬امکان این امرنیست‪.‬‬
‫درتصنیف عقود به رایگان وغیر رایگان یک تصنیف فرعی دیگر نیز وجود دارد که تمام عقود غیر‬
‫رایگان بدو دسته { یقینی واحتمالی} منقسم میگردد‪:‬‬
‫‪ –1‬عقود غیررایگان یقینی‪ :‬عقودی که درآنها هریک ازطرفین درحین انعقاد عقد به خوبی میداند که چه‬
‫چیز درعوض آنچه پرداخته است‪ ،‬بدست می آورد مانند عقد بیع‪ ،‬اجاره‪...‬‬
‫‪ -2‬عقود غیررایگان احتمالی‪ :‬عقودی که درآنها خود عوض یا اندازه ومقدارآن یقینی نبوده بلکه‬
‫براحتمال وتصادف استواراست مانند عقد بیمه‪ ،‬راتب العمری وغیره‪....‬‬
‫مفاد عملی این تصنیف فرعی ازنگاه غبن است‪ ،‬موجودیت غبن {فاحش} دریک عقد موجبات فسخ عقد‬
‫را بارمی آورد‪ ،‬چنانچه به اساس ماده (‪ )571‬قانون مدنی‪ ،‬هرگاه دریک عقد بین قیمت اصلی وحقیقی‬
‫مال درهنگام عقد وقیمتی که مال بفروش رسیده به (‪ )15‬فیصد یا بیشترازآن بالغ گردد‪ ،‬غبن درعقد‬
‫موجود بوده وشخص متضرر میتواند فسخ عقد را مطالبه نماید‪.‬‬
‫با درنظرداشت توضیحات فوق موضوع غبن فاحش تنها درعقود غیر رایگان یقینی درنظرگرفته میشود‬
‫ودرعقود غیر رایگان احتمالی که درآنها اصًال وجیبه یک طرف درحین انعقاد قرارداد معین ومشخص‬
‫نمیباشد‪ ،‬مطرح شده نمیتواند‪.‬‬
‫= ماده (‪ )751‬ق‪.‬م‪ )1( .‬هرگاه به سبب فریب یکطرف عقد‪ ،‬غبن فاحش متوجه طرف مقابل گردد‪،‬‬
‫فریب خورده میتواند فسخ عقد را مطالبه نماید‪ )2( .‬غبن وقتی فاحش گفته میشود که تفاوت بین قیمت‬
‫حقیقی مال درهنگام عقد وقیمتی که مال بفروش رسیده به (‪ )15‬فیصد یا بیشترازآن بالغ گردد‪.‬‬
‫(‪ )4‬عقود آنی وعقود متمادی‪:‬‬
‫عقود آنی عبارت ازهمان نوع قرارداد های است که درآنها ایفای وجایب طرفین بصورت فوری‬
‫ویکبارگی صورت میگیرد مانند عقد بیع بصورت معجل یا نقده‪.‬‬
‫عقود متمادی برعکس‪ ،‬عقودی اند که درآنها وجایب جانبین ویا وجیبه یکی ازآنها طور فوری اداء‬
‫نگردیده بلکه بشکل متمادی درفواصل زمانی معین صورت میگیرد مانند‪ :‬عقد اجاره‪ ،‬عقد بیع بصورت‬
‫مؤجل یا قرض‪.‬‬
‫مفاد این تصنیف‪:‬‬
‫الف – ازنگاه تأثیرات فسخ وبطالن‪:‬‬
‫درعقود آنی فسخ وبطالن دارای تأثیرات رجعی بوده بدین معنی که تأثیرات آن نه تنها متوجه حال وآینده‬
‫میباشد بلکه به گذشته نیز‬
‫سرایت ورجعت می نماید یعنی اینکه عقد ازروز اول تا اخیر منحل شده تلقی گردیده وطرفین به حالت‬
‫اصلی قبل ازعقد برمیگردند مثًال درعقد خرید وفروش وغیره‪.‬‬
‫درعقود متمادی تأثیرات فسخ وبطالن به شکل رجعی نبوده بلکه تنها حال وآینده را دربرمیگیرد مثًال‬
‫درعقد اجاره‪...‬‬
‫ب‪ -‬ازنگاه تغییرات ارزش پولی وسطح عمومی قیم‪:‬‬
‫درعقود متمادی بنابراینکه وجایب به صورت فوری اجراء نگردیده بلکه بعدازگذشت یک مدت زمان‬
‫ایفاء میگردد‪ ،‬بنا بران امکان دارد که دراین عقود ایفای وجیبه توسط بحرانات اقتصادی‪ ،‬ارزش پول‬
‫وسطح قیم متأثرگردیده مفاد ویا مضاری را به ایفاء کننده آن متوجه سازد که البته امروز برای رفع این‬
‫نقیصه اکثرًا عقود متمادی به شکل متحول منعقد میگردد بدین معنی که با تغییر اوضاع اقتصادی وارزش‬
‫پول‪ ،‬وجه این عقود مانند قیمت کرایه وغیره نیز تغییرمینماید‪.‬‬
‫درعقود آنی چون وجایب طرفین به صورت فوری ودریک زمان واحد ایفاء گردیده وازتغییرات وضع‬
‫پولی درامان میباشد‪ ،‬این نوع مشکل ومعضله رخ نمیدهد باید خاطرنشان نمود که عقود متمادی نیز به دو‬
‫دسته فرعی تقسیم بندی میگردد‪:‬‬
‫عقود متمادی با مدت معین وعقود متمادی با مدت غیر معین‪:‬‬
‫مفاد عملی این تصنیف فرعی ازنگاه موضوع فسخ میباشد بدین معنی که عقود متمادی دارای مدت معین‬
‫را نمیتوان قبل ازانقضای مدت مذکورفسخ نمود؛ درحالیکه عقود متمادی دارای مدت غیر معین هرزمان‬
‫نظر به اراده هریک طرفین فسخ شده میتواند‪.‬‬
‫(‪ )5‬عقود نتیجوی وعقود وسیلوی‪:‬‬
‫عقود نتیجوی عقودی که درآنها مدیون درایفای وجیبه خویش برآورده شدن یک هدف نهایی را تعهد‬
‫مینماید مانند‪ :‬ترسیم تابلو‪ ،‬اعمارخانه‪ ،‬ساختن میز‪{...‬استصناع}‬
‫عقود وسیلوی برعکس عقودی را گویند که درآنها مدیون برآورده شدن یک هدف نهایی را به عهده‬
‫نگرفته بلکه متعهد میگردد که برای برآورده شدن هدف مذکور تمام وسایل ممکنه را به خرچ خواهد داد‬
‫مانند‪ :‬عقد وکالت دفاع‪ ،‬عقد طبیب با مریض‪ ،‬یا مریض دار به معالجه وتداوی مریض وغیره‪...‬‬
‫مفاد عملی این تصنیف‪:‬‬
‫مفاد عملی این تصنیف را ازنگاه موضوع ثبوت مشاهده نموده میتوانیم بدین معنی که درعقود نتیجوی‬
‫بار ثبوت بدوش مدیون بوده ونه داین یعنی آنکه هرگاه دریک عقد نتیجوی هدف ونتیجه نهایی بدست نیاید‬
‫داین میتواند دراین مورد تنها ورقه مطالبه جبران خساره را به محکمه تقدیم نماید وضرورنیست که درآن‬
‫تقصیرمدیون خویش را درایفای وجیبه اش ثابت نماید بلکه مدیون میتواند اگرخواسته باشد عدم‬
‫موجودیت تقصیرخود را درزمینه ثابت نماید‪.‬‬
‫درعقود وسیلوی موضوع بکلی بشکل معکوس بوده بدین معنی که باراثبات بدوش داین بوده نه مدیون‪،‬‬
‫مثًال دریک عقد که بین طبیب ومریض یا مریض دار منعقد گردیده درصورتیکه نتیجه وغایه نهایی که‬
‫عبارت ازصحت یابی مریض میباشد‪ ،‬بدست نیاید مریض یا مریضدارتنها با تقدیم ورقه مطالبه جبران‬
‫خساره به محکمه‪ ،‬مستحق جبران خساره شده نمی تواند بلکه وی باید درمحکمه تقصیرطبیب را مبنی‬
‫برسهل انگاری‪ ،‬بی اعتنایی وغفلت وی درایفای وجیبه اش را نیز ثبات نماید‪.‬‬
‫ختم جلسه سّو م‬
‫جلسه چهارم‬
‫(‪ )6‬عقود تراضی‪ ،‬عقود شکلی وعقود عینی‪:‬‬
‫عقود تراضی عبارت ازعقودی است که به مجرد تالقی وتوافق اراده ها ورضائیت جانبین عقد منقعد شده‬
‫تلقی میگردد وکدام شکلیات وتشریفات خاص را ایجاب نمی نماید مانند عقد بیع‪...‬‬
‫عقود شکلی به آن عده ازعقودی گفته میشود که درآنها برای انعقاد عقد تنها توافق وتالقی اراده های‬
‫جانبین کافی نبوده بلکه ایجاب مینماید که این توافق اراده ها وابراز رضائیت جانبین با شکلیات خاص‬
‫صورت بیگرد مانند‪ :‬عقد ازدواج ‪...‬‬
‫عقود عینی عبارت ازقراردادهای است که درآنها برای انعقاد عقد برعالوه موجودیت توافق ورضائیت‬
‫جانبین‪ ،‬تسلیم دهی شیء یا موضوع قرارداد نیز شرط اساسی دانسته میشود‪ ،‬مانند‪ :‬عقد هبه‪ ،‬عقد ودیعت‬
‫( امانت) وغیره‪....‬‬
‫(‪ )7‬عقود انفرادی وعقود جمعی ( اجتماعی)‪:‬‬
‫عقود انفرادی عقودی که جانبین قرارداد را اشخاص انفرادی تشکیل داده که معموًال هرکدام ازآنها شخصًا ویا بعضًا‬
‫توسط ممثل یا نماینده خویش درانعقاد عقد سهم میگیرد‪.‬‬
‫عقود اجتماعی برعکس عبارت ازعقودی که درآنها هردوطرف قرارداد ویا یک طرف آنرا یک گروپ اشخاص‬
‫تشکیل میدهد که البته هریک ازاعضای این گروپ فردًا وشخصًا درانعقاد عقد سهم نگرفته بلکه عقد توسط بعضی‬
‫از آنها به نمایندگی تمام گروپ منعقد میگردد‪ ،‬اما آثارونتایج عقد به تمام اعضاء ارتباط میگیرد‪.‬‬
‫مثًال عقودی که بین دوشرکت سهامی ویا بین یک شخص وشرکت سهامی منعقد میگردد‪.‬‬
‫(‪ )8‬عقود تعاطی وعقود اذعان‪:‬‬
‫عقودی که بنام عقود متکی بر « مباحثه ومناقشه آزاد» نیزگویند عقودیست که درآنها جانبین از مساوات تعاطی‬
‫ومباحثه برخوردار بوده‪ ،‬عقد بعد ازمذاکره‪ ،‬مناقشه ومفاهمه هردوطرف منعقد میگردد‪ ،‬مثًال عقد بیع { خرید وفروش}‬
‫عقود اذعان برعکس عقودی که درآنها این حق مباحثه ومناقشه آزد موجود نبوده بلکه شرایط عقد بصورت یکجانبه‬
‫توسط یکطرف قرارداد تعیین گردیده جانب مقابل صرف میتواند آنرا قبول یا رد نماید مثًال عقودی که با یک مؤسسه‬
‫بیممه ویا یک مؤسسه حمل ونقل زمینی ویا هوایی منعقد میگردد‪.‬‬
‫(‪ )9‬عقود الزم وعقود جایز‪:‬‬
‫عقود الزم‪ :‬عقودی که هیچ یک ازطرفین نمی تواند مطابق میل خود هروقتی که خواسته باشد‪ ،‬عقد را‬
‫فسخ نماید مگرصرف دربعضی موارد خاص که قانون آنرا تصریح نموده باشد‪ ،‬مانند‪ :‬عقد بیع وغیره‪.‬‬
‫باید تذکرداد که درعقود الزم این امکان وجود دارد که درمتن قرار داد حق فسخ دلخواه برای جانبین ویا‬
‫یک طرف قرارداد داده شود که این نوع عقود بنام الزم خیاری یاد میگردد‪.‬‬
‫عقود جایز‪ :‬عقودی که هریک ازطرفین قرارداد هر وقتی که خواسته باشد میتواند عقد را فسخ نماید‪،‬‬
‫مانند‪ :‬عقد وکالت‪ ،‬عقد متمادی غیرمعین‪.‬‬
‫بعضًا امکان دارد که یک عقد برای یک طرف قرارداد الزم وبرای طرف دیگرقرارداد عقد جایز باشد‪،‬‬
‫مثًال‪ :‬عقد رهن‪ ،‬این عقد برای شخص راهن همیشه یک عقد الزم میباشد‪ ،‬زیرا وی نمیتواند قبل ازتأدیه‬
‫دین خویش‪ ،‬شئ مرهونه را دوباره بدست آورد‪ ،‬امام برخالف ازنگاه شخص مرتهن عقد رهن همیشه‬
‫یک عقد جایزدانسته میشود‪ ،‬زیرا شخص مرتهن بدون حصول طلب خویش ازمدیون هروقت میتواند عقد‬
‫رهن را فسخ نموده شئ مرهونه را به راهن مسترد نماید‪{ .‬بهتراست این عقد را بیع جایزی بگوئیم بدلیل‬
‫اینکه لفظ رهن بمعنی تضمین مورد استعمال دارد‪ .‬انیس}‬
‫مبحث دوم‬
‫{ارکان عقد}‬
‫برای تشکیل وصحت یک عقد موجودیت شرایط چهارگانه‬
‫{‪ -1‬ایجاب وقبول (صحت رضاء ‪ -‬عیوب رضاء) ‪ -2‬عا قدان (اهلیت حقوقی – نیابت) ‪ -3‬موضوع عقد‬
‫یا محل عقد ‪ -4‬سبب عقد‬
‫حتمی والزمی دانسته میشود که اینک هرکدام ازاین شرایط درضمن گفتارهای جداگانه مورد مطالعه‬
‫وارزیابی قرار خواهد گرفت‪.‬‬
‫تعریف ارکان‪ :‬ارکان جمع رکن درلغت بمعنای مبادی‪ ،‬پایه ها‪ ،‬کرانه قوی‪ ،‬وجزء اعظم هرشئ‪.‬‬
‫همچنان رکن به مفهموم کارسترگ‪ ،‬مایه قوت وجانب اقوی یک چیز آمده است‪.‬‬
‫درعلم اصول‪ ،‬رکن به امری گفته میشود که « حکم‪ ،‬موقوف بروجود آن است به نحوی که با وجود آن‪،‬‬
‫حکم نیز درمیان خواهد بود ودرنبود آن‪ ،‬حکم نیز ازمیان خواهد رفت‪».‬‬
‫درفقه‪ ،‬رکن به امری اطالق میگردد که وجود چیزی متوقف ومبتنی برآن باشد ودرواقع « رکن هرچیز‬
‫ازحقیقت وماهیت آنست » مانند ایجاب وقبول درعقد نکاح که رکن آن به حساب می آید وبدون آن منعقد‬
‫شده نمی تواند‪.‬‬
‫با رعایت احکام قانون مدنی افغانستان ارکان عقد عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ -1‬ایجاب وقبول ( مواد ‪)507 -506‬‬
‫‪ -2‬عاقدین ( مواد ‪)578 -505‬‬
‫‪ -3‬موضوع عقد ( مواد ‪)590 -579‬‬
‫‪ -4‬سبب یا مقصد اصلی عقد ( مواد ‪)594 -591‬‬
‫قسمت اول‬
‫مبحث اول‬
‫{ ایجاب }‬
‫اول – تعریف ایجاب‪ :‬ایجاب درلغت مصدر باب افعال ازریشه (وجب) بعنای فرض کردن‪ ،‬واجب کردن‪،‬‬
‫الزم گردانیدن‪ ،‬الزم کردنف واقع ساختن‪ ،‬ثابت ومقرر نمودن آمده است‪.‬‬
‫این واژه بمعنای مراعات کردن نیز آمده است‪ ،‬چنانکه گویند‪ « :‬اوجب لفالن حقه » یعنی حق فالنی را‬
‫مراعات کرد‪.‬‬
‫دراصطالح فقه وحقوق‪ :‬ایجاب عبارت از« فعل دال بررضای به تعاقد است» همچنین درتعریف ایجاب گفته‬
‫اند که « عبارت ازاثبات فعل خاص دال بررضای واقع ابتداء از زبان یکی ازمتعاقدین ویا قائم مقام وی‬
‫است‪ ،‬تفاوت نمی کند که ازسوی مملک یا متملک باشد» این تعریف را فقهای حنفی ارائه داده اند که‬
‫بموجب آن قول نخستین یکی ازمتعاقدین درعقد بیع‪ ،‬ایجاب است‪ ،‬خواه ازبایع صادر شود یا ازمشتری‪.‬‬
‫بنابران اگربایع ابتداء بگوید‪ «:‬آنرا فروختم» سخن او ایجاب است وهمچنین اگر مشتری درابتداء بگوید «‬
‫آنرا خریدم» این گفته نیز ایجاب است‪.‬‬
‫مجلة االحکام درماده (‪ )101‬ایجاب را چنین تعریف نموده است‪ «:‬ایجاب اولین لفظی است که توسط یکی‬
‫ازعاقدین بمنظور انشاء تصرف صادرمیشود وبه وسیله آن تصرف دیگری واجب می گردد وبه اثبات‬
‫می رسد‪».‬‬
‫قانون مدنی درماده (‪ )506‬بارتباط ایجاب حکم ذیل را تسجیل نموده است‪:‬‬
‫«‪ -1‬عقد به ایجاب وقبول طرفین منعقد میگردد‪.‬‬
‫‪ -2‬ایجاب وقبول عبارت است ازالفاظیکه درعرف برای انشاء عقد استعمال میگردد‪».‬‬
‫بموجب حکم ماده (‪ )507‬قانون مدنی« ایجاب وقبول به صیغه ماضی بوده وبه صیغه مضارع یا امر نیز‬
‫جایز میباشد‪ ،‬مشروط براینکه زمان حال ازآن اراده شده باشد‪».‬‬
‫تا جائیکه بمالحظه میرسد‪ ،‬تعریف مجل االحکام وتعریف قانون مدنی درمورد « ایجاب« با تعاریفی که‬
‫درنظرفقهاء انعکاس یافته است‪ ،‬همسان میباشد‪.‬‬
‫دوم – شروط ایجاب‪ :‬برای صحت ایجاب شرط اینست تا به لفظ ماضی صورت گیرد واستثناًء به توافق‬
‫طر فین درحالی که قصد انشاء‪ ،‬زمان حال را افاده نماید به زمان استقبال ومضارع نیز صحت می یابد‪.‬‬
‫فقهاء در باره صحت انعقاد عقد با ( فعل ماضی) اتفاق نظردارند‪ ،‬زیرا « درین صیغه نسبت به هرلفظ‬
‫دیگربا صراحت بیشتری برمراد داللت دارد وبه تحقق مقصود ازعقود نیز نزدیک تر است‪».‬‬
‫قانون مدنی درمورد شروط ایجاب احکام ذیل را دربر دارد‪:‬‬
‫الف‪ -‬ایجاب وقبول به صیغه ماضی بوده وبه صیغه مضارع یا امرنیز جایز میباشد مشروط براینکه زمان‬
‫حال ازآن اراده شده باشد‪( .‬ماده ‪)507‬‬
‫ب‪ -‬عقد به صیغه استقبال وقتی منعقد می گردد که عاقدین قصد انشاء عقد را با این صیغه نموده باشد‪.‬‬
‫(ماده ‪)508‬‬
‫ختم جلسه چهارم‬
‫گفتاراول‬
‫اولین شرط انعقاد عقد‪ ،‬موجودیت رضائیت جانبین قرار داد است‪ ،‬البته این ابراز رضائیت باید بدون‬
‫وجود هیچ نوع نقیصه وعیبی صورت گرفته باشد‪ ،‬بنابرآن نخست درسطوربعدی تحقق رضائیت وبعداز‬
‫آن عیوب رضائیت را مورد بررسی قرارمیدهیم‬
‫‪ -1‬تحقق رضائیت‪ :‬قراریکه قبًال تشریح شد عقد عبارت ازتوافق اراده دو ویا چندین شخص بمنظور ایجاد‬
‫وجیبه یا وجیبه ها‪ ،‬ازاین تعریف به خوبی برمی آید که توافق اراده جانبین برای انعقاد عقد ازجمله‬
‫شروط اساسی وعمده میباشد‪.‬‬
‫اما چونکه اراده ورضائیت درواقع یک امردرونی وباطنی است لهذا برای اینکه دو اراده باهم تالقی‬
‫وتوافق نموده ودرنتیجه یک اثر حقوقی را ایجاد کرده بتواند‪ ،‬الزم است که طرفین قرار داد اراده‬
‫ورضائیت شان را به یکدیگراظهار واعالم نمایند‪.‬‬
‫اظهار واعالم اراده اساسًا تشریفات خاص الزم ندارد وطرفین میتوانند بطور خیلی ساده به هرنحویکه‬
‫خواسته باشند رضائیت شان را دربرابر همدیگربیان نموده وراجع به انعقاد عقد با هم موافقه نمایند‪ ،‬اما با‬
‫آنهم باید بخاطرداشت که رعایت تشریفات وشکلیات خاص طوریکه مطالعه نمودیم درعقود شکلی مانند‬
‫عقد ازدواج الزمی وحتمی میباشد‪.‬‬
‫سوم‪ -‬تقدیم ایجاب برقبول ‪:‬‬
‫این موضوع درماده (‪ )169‬مجلة االحکم بمتن ذیل توضیح شده است‪.‬‬
‫« ایجاب وقبول به صیغه ء ماضی صورت گیرد مثل بعت (فروختم ) واشتریت‬
‫( خریدم ) ‪ .‬وهرکدام این دولفظ که اول ذکرشود ایجاب ولفظ دوم آن قبول است‪.‬‬
‫اگر بایع بگوید (فروختم ) ومتعاقب آن مشتری بگوید ( خریدم ) ویا اگر مشتری بگوید که ( خریدم) وبعد‬
‫ازآن بایع بگوید (فروختم ) بیع منعقد می گردد‪.‬‬
‫پس کلمه فروختم درصورت اولی ایجاب وکلمه (خریدم) قبول است ودرصورت ثانی بالعکس (خریدم)‬
‫ایجاب وفروختم) قبول دانسته میشود‪.‬‬
‫چهارم ‪ -‬اتصال بین ایجاب قبول ‪:‬‬
‫اتصال بین ایجاب قبول باین معنی است که « هردوجانب عقد یعنی موجب وقبول کننده درمجلس واحد‬
‫باشند واگر غایب باشند درمجلسی اتفاق بیفتد که طرف غایب از ایجاب آگاه باشد‪.‬‬
‫برای تحقق این امرسه شرط قابل رعایت دانسته شده است‪:‬‬
‫الف‪ -‬آنکه مجلس واحد باشد‪.‬‬
‫ب‪ -‬ازیکی عاقدان سخن یا عملی دال براعراضش صادر نشود‪.‬‬
‫ج‪ -‬موجب پیش ازقبول طرف دیگر از ایجاب خویش باز نگردد»‬
‫بموجب حکم مادۀ (‪ )533‬قانون مدنی ‪ « :‬عقدبین طرفین غایب درزمان ومکانی کامل پنداشته می شود‬
‫که ایجاب کننده از قبول طرف مقابل علم حاصل کرده باشد مشروط برانیکه طرفین یا احکام قانون‬
‫مخالف آنرا تصریح نکرده باشد وقبول بمجرد وصول به ایجاب کننده چنان فرض می شود که بآن علم‬
‫حاصل شده است»‬
‫همچنان طبق ماده ( ‪ )524‬قانون مدنی « عقدبه وسیله تفلون وسایل مماثل آن ازحیث زمان ‪ ،‬مانند‬
‫عقدبین طرفین حاضرو ازحیث مکان ‪ ،‬مانند عقدین طرفین غایب پنداشته می شود»‪.‬‬

‫پنجم‪ -‬تطابق میان ایجاب وقبول ‪:‬‬


‫مراد تطابق میان ایجاب وقبول آنست که « فروشنده وخریدار هر دو خرید وفروش یک چیز ویا شرایط‬
‫مشخص ومعین را منظور داشته باشند‪.‬‬
‫بموجب حکم ماده (‪ )177‬مجلة االحکم « وقتی یکی ازعاقدین بیع چیزی را ایجاب نماید برای صحت‬
‫عقد ‪ ،‬صدور قبول ازطرف عاقد دیگر به وجهی که قبول مطابق ایجاب باشد ‪ ،‬ضروری است » وبه‬
‫اساس ماده (‪ )521‬قانون مدنی « مطابقت بین ایجاب وقبول حاصل میشود که موافقهء طرفین برجمیع‬
‫مسایل اساسی عقد بعمل آمده باشد ‪ ،‬موافقه بر بعضی ازین مسایل برای الزام طرفین کافی نمی باشد»‬
‫ششم‪ -‬انواع ایجاب ‪:‬‬
‫ایجاب بطور عموم به دونوع قابل مطالعه می باشد ‪.‬‬
‫الف‪ -‬ایجاب منجز وآن عبارت از ایجابی است که مشروط ومقید به امری نشده باشد ‪ ،‬چنانکه درحقوق‬
‫عرب ازین ایجاب به ایجاب محض (بات ) یاد شده است‪.‬‬
‫ب‪ -‬ایجاب معلق ‪ ،‬عبارت از ایجابی است که منوط ومشروط به تحقق شرطی شده باشد‪.‬‬
‫هفتم – مبطالت ایجاب ‪:‬‬
‫ایجاب دریکی ازموارد ذیل به بطالن است‪.‬‬
‫‪ « -1‬رجوع موجب از ایجاب خویش قبل از قبول در مجلس‬
‫‪ -2‬رد ایجاب از سوی طرف دیگر‪.‬‬
‫ًال‬
‫‪ -3‬پایان پذیرفتن مجلس عقد که معو با پراگنده شدن عاقدان صورت می پذیرد‪.‬‬
‫البته حالتی که اعالم قبول وکیل از ایجاب مؤکل بعدازمجلس عقد صورت می گیرد ‪ ،‬حالت استثنائی این‬
‫قاعده را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ -4‬ازدست رفتن اهلیت موجب‪.‬‬
‫‪ -5‬ازبین رفتن محل عقد پیش از قبول ‪.‬‬
‫‪ -6‬پایان مهلت اعتبار ایجاب ‪.‬‬
‫‪ -6‬مرگ وعدم اهلیت گوینده ایجاب پیش ازقبول »‬
‫مبحث دوم‬
‫تعریف قبول ‪:‬‬
‫واژه قبول به فتح قاف به معنانی پذیرش است‪.‬‬
‫دراصطالح فقه وحقوق به پذیرش چیزی بارضای خاطر وطیب نفس «قبول» گویند‪ .‬درجای درجای‬
‫دیگر(قبول ) قبول به عبارت ذیل تعریف شده است‪:‬‬
‫« قبول عبارت است از اعالن رضایت به ایجاب ابراز شده برای تعاقد» همچنین درمعنای قبول گفته اند‬
‫که عبارت است از احکام یا فعل یکی از متعاقدین درپاسخ به ایجاب دیگر دال برموافقت واعالم رضاء‬
‫به ایجابی که درمیان آورده است»‬

You might also like