فلک جنبش زمین آرام ازویافت حقوق وجایب جلسه دّو م تهّی ه شده :توّس ط ُمفتِی هدایتُ هللا « انیس» استاد پوهنخی حقوق مؤسسه تحصیالت عالی جهان فصل اول: جلسه اول « کلّیات » مبحــث اول مفهوم قواعـد حقوقی. الف :ترکیبی .بَ :ع لَـِمی یا اسمی. الف -ترکیبی: = قواعد جمع قاعده ودرلغت بمعنی اساس (تهداب ،زیربنا) ودراصطالح: -بنابرتعریف عالمه جرجانی :عبارت ازقضیه کلی که برتمام جزئیاتش منطبق میباشد. -وبنابرتعریف عالمه تفتازانی :عبارت ازکلی که برجزئیاتش منطبق است تا احکام آن جزئیات ازآن حکم کلی دانسته شود. ( اکثریت علمای علم اصول فقه < قاعده> را مطابق تعاریف جرجانی و تفتازانی تعریف کرده اند). این تعریف درتمام علوم معمول است ،زیرا هرعلمی دارای قواعد مخصوصی است – به استثنای یک یا دوجزیی ،دیگرتمام جزئیات آن علم مشمول آن میباشد ،مثًال: َ « -1أَألمُر ُیِفیُد الُو ُجوَب ِإَّال ِإذَا َص َّر فتُه َقِر یَن ة َع ن َذ اِلَک » صیغه امرافاده وجوب میکند مگرآنکه قرینه برخالف آن داللت نماید. « -2النهی یفید التحریم إال إذا وجدت قرینة تصرفه عن معنی التحریم» صیغه نهی افاده حرمت میکند مگرآنکه قرینه برعکس آن داللت کند. -این قواعد کلی همه نصوص آمره وناهیه جزئی مجرد ازقراین را ،شامل اند. = حقوقی :اسم منسوِب حقوق که جمع حق بوده ،درقرآن کریم ودرمحاورات عرب حق به معانی متعدد استعمال گردیده که عمدتًا مفهوم ثبوت و وجوب را افاده میکند ،ودرکتب لغت به معانی همچون راست کردن سخن ،درست کردن وعده ،یقین نمودن ،حکم مطابق با واقع ،مرادف با سزا وعدل نیز اطالق شده است. ب – اسمی: قواعد حقوقی :عبارت ازمجموعه قواعد کلی حاکم بررفتار اشخاص از آن جهت که درجامعه زندگی می کنند ،یا بر ارگانهای حکومت که اداره جامعه را به عهده دارند وبر روابط افراد با ارگانهای حکومتی ودرارتباط با دیگرواحد های سیاسی ظاهرمیشود واجرای آن ازجانب د ولت تضمین میگردد. مبحــث دوم عناصر قواعـد حقوقی. الف :تصرفات ووقایع حقوقی .ب :آثارمرتبه برتصرفات ووقایع حقوقی. :1تصرفات حقوقی :تصرف حقوقی عبارت ازتصرف قولی است که ازاراده قاطع شخص برای ایجاد اثر حقوقی معین مطابق به احکام قانون به وجود آمده باشد. تصرف حقوقی درعقود با توافق اراده طرفین عقد ،تکمیل گردیده وبه اثرآن بریکی ازطرفین وجیبه مرتب میگردد. تصرفی که وجیبه را بریکی ازطرفین مرتب میسازد تنها با ایجاب شخص متعهد تکمیل میگردد. (قانون مدنی ،جـ ،2ماده های – )495-494-493 = انواع تصرف حقوقی: -1اراده دوجانبه (عقد) :اراده دوجانبه عبارت ازفعلی است که جهت تحقق نتایج آن اظهار دواراده ضروری میباشد مانند عقد بیع ،عقد هبه وعقد اجاره. -2اراده منفرده (وعده) :عبارت ازعملی که برای تحقق نتایج حقوقی آن ابراز یک اراده کافی میباشد که دراصطالح فقهی آن را به نام ایقاع یاد میکنند مانند وعده به چیزی ویا ایجاب نذر ،قانون مدنی دراین مورد چنین تصریح دارد« :وعده دهنده تا وقتیکه وفات ننموده یا مفلس نگردیده است به ایفای وعده مکلف میباشد( ».جـ)2/755 :2وقایع حقوقی: « حادثه حقوقی عبارت ازتصرف فعلی است که به اختیار یا بدون اختیارشخصی ،واقع گردیده وقانون برآن آثار معین را مرتب نموده باشد( ».قانون مدنی ،جـ)496-2، = انواع وقایع حقوقی: این وقایع گاهی به طورطبیعی بدون مداخله انسان (مانند والدت ،وفات که برهریک اثرحقوقی مرتب میگردد) وگاهی هم طورقانونی با مداخله انسان صورت میگیرد که درین صورت ازدوحال خالی نیست: -1فعل ُم فید :مانند کسی گمان میکند که او ازفالن شخص مدیون است وبعد ازپرداخت دین برایش واضح میشود که او ازشخص موصوف مدیون نبوده است ،پس درچنین حالت او حق دارد که پول خود را ازآن شخص دوباره بگیرد ومصدر این حق را فعل مفید تشکیل میدهد. -2فعل ُم ضر :مانند التزام شخص متعدی ویا غاصب به پرداخت ضمانت آنچه که تلف ویا غصب کرده است. ب :آثارمرتبه برتصرفات ووقایع حقوقی: رابطه تصرفات ووقایع حقوقی با آثاری که برآنها مرتب میشود مانند رابطه مقدمه با نتیجه است ،بناًء هرگاه تصرفات ووقایع حقوقی (مقدمه) تحقق پیدا کرد خواهی نخواهی آثاری که برآنها مرتب میشود (نتیجه) نیز تحقق پیدا میکند. مبحــث سّوم ویژگی های قواعد حقوقی: -1کلی بودن. -2الزامی بودن. -3کتبی بودن. -4ضمانت اجرایی داشتن. – 5قلمرو اجتماعی داشتن. -6زبان ویژه داشتن. -7تبویب منطقی داشتن. -8جنبه عملی داشتن. مبحــث چهارم شعبات قواعد حقوقی: الف :متنی .ب :شکلی. الف :متنی =1ملی =2 .بین المللی. ملی :عمومی و خصوصی.
= قواعد حقوقی (متنی ،ملی) عامه:
-1حقوق اساسی {.قواعد باحث از حقوق اساسی اتباع ،نظام سیاسی و سیستم آن}... -2حقوق اداری { .قواعد باحث از ازنظام اداری ،تشکیالت ،وظایف ،صالحیت ها}... - 3حقوق جزا { .قواعد باحث ازعمل جرمی ،وصف جرم ،مجرم ،جزا ومجازات}.... -4حقوق مالی { .قواعد باحث از امورات متعلق به مال وحقوق مالی ،افراد ،جامعه و دولت }... -5حقوق کار { .قواعد باحث از امورات متعلق به کار وکارگر ،مزد وامثال آن}... = قواعد حقوقی (متنی ،ملی) خصوصی: -1حقوق وجایب {.مجموعه قواعد باحث ازوجایب طرفین ،تعیین وجایب ،ایجاد وجیبه ازحادثه حقوقی، (اعمال حقوقی) وتصرف حقوقی ( تصرف شرعی)}.... -2حقوق فامیل {.مجموعه قواعد باحث از روابط افراد فامیل ،حقوق وجایب آنها}.. -3حقوق میراث{.مجموعه قواعد باحث ازمتروکه ،مورث ،وارثین ،استحقاق ورثه}... -4حقوق مدنی {.مجموعه قواعد باحث ازمسؤلیت های مدنی }.... -5حقوق تجارت {.مجموعه قواعد باحث ازامور متعلق به تجارت ،مسؤلیت های تجارتی} -6حقوق عینی {.مجموعه قواعد تأمین کننده روابط شخص با عین ،وعین با شخص ،حدود سلطه شخص با اعیان منقول ،غیرمنقول ومنافع آن وتعلق عین با شخص }... = قواعد حقوقی (متنی ) بین المللی: -3جزایی. -2خصوصی. -1عمومی. -1قواعد حقوقی بین المللی عامه { :مجموعه قواعد باحثی که روابط بین دولت ها وسازمانهای بین المللی را دروقت صلح وجنگ تنظیم میکند}. -2قواعد حقوقی بین المللی خصوصی { :مجموعه قواعد حقوقی باحث بر روابط افراد بین المللی ( تابعیت، اقامتگاه ووضعیت بیگانگان}... -3قواعد حقوقی جزایی { :مجموعه قواعد حقوقی باحث برجرم ،مجرم ومجازات به شکل کلی وجزیی}.... = قواعد حقوقی شکلی: -1اصول محاکمات مدنی -2اصول محاکمات تجارتی. -2اصول محاکمات جزایی. مبحــث پنجم انواع قواعد حقوقی: الف:قواعد حقوقی آمره یا ناهیه { ماده های )3/40/62قانون اساسی ب :قواعد تکمیلیه یا تغیری مانند استرداد مبیعه به عیب. منابع قواعد حقوقی: منابع قواعد حقوقی درهرکشورمتفاوت است ،درکشورهای دموکراتیک منابع قواعد حقوقی ،اراده مردم است. درکشورهای اسالمی ( اساس دینی) منابع این قواعد وحی الهی (جلی وخفی) میباشد که همانا اراده ذات اقدس الهی است. درافغانستان دونوع منابع برای قواعد داریم: -1الف :منابع اساسی اصلی :قرآن ،سنت ،اجماع ،قیاس. ب :منابع اساسی فرعی :قواعد اجتهادی « استحسان ،مصالح مرسله ،سد ذرایع ممکنه ،شریعت های قبلی استحباب الحال ،مذهب صحابی» -2منابع معمولی :قانون گذاری ،عرف ،رویه قضایی ،دکترین. ختم جلسه اول مبحث اول = منابع حق :منابع حق عبارت ازعوامل حقوقی ایست که حق را به وجود آورد ومشتمل برتصرف حقوقی وحادثه حقوقی میباشد. مسؤلیت مدنی: وظیفه ای که برعهده یک مسؤل نهاده شده است تا ضرر وزیان وارد آمده به دیگران را جبران کند ،که به دونوع میباشد: -1نوع اول :مسؤلیت تعاقدی یا قراردادی ( مسؤلیت ناشی ازعقد یا تصرف حقوقی) -2نوع دوم :مسؤلیت ماورای تعاقدی ،مسؤلیت غیر تعاقدی یا مسؤلیت عام (مسؤلیت ناشی ازحادثه حقوقی). جلسه دوم مبحث دوم عقود {یکی ازانواع تصرف حقوقی که بنام اعمال حقوقی دوجانبه نیز یاد میگردد} -تعریف عقد :عقد درلغت بمعنی گره بستن ،ربط دادن ،پیوند دادن ،ابرام واحکام ،میان دوچیز است به همین سبب درزبان عربی ازگره زدن دوطناب به { عقد الحبل} وازبسته شدن سوگند به {عقد الیمین} تعبیر میشود. درحقوق اسالم عقد عبارت از« بسته شدن شرعی کالم هریک ازمتعاقدین به کالم دیگری است به نحوی که درهمان محل ،ایجاد اثر کند ».مانند پیوند شرعی ناشی ازایجاب وقبول درعقد بیع که بایع بگوید این مال را دربدل این مقدار پول بتو فروختم ومشتری بگوید ،خریدم کالم بایع درینجا ایجاب وازمشتری قبول است. اعمال حقوقی دوجانبه به اعمال حقوقی اطالق میگردد که درایجاد اثر ویا نتیجه حقوقی اظهار اراده یک جانب بصورت یک جانبه وتنهایی کافی نبوده بلکه موجودیت وموافقت اراده شخص دیگر نیز درمقابل اظهاراراده جانب اول الزم وحتمی است. -اعمال حقوقی بصورت عموم ،بنام عقد یاد میگردد ،طوریکه ماده ( )497قانون مدنی عقد را چنین تعریف کرده است « :عقد عبارت ازتوافق دو اراده است به ایجاد یا تعدیل یا نقل ویا ازاله حق درحدود قانون – به اثر عقد وجایب هریک ازعاقدین دربرابر یکدیگر مرتب میگردد» انواع عقود ( )1عقود مسمی ونا مسمی الف – عقود مسمی {معین} :عقودی که توسط قانون به نامهای معین ومشخص یاد گردیده وآثار آن نیز توسط قانون پیشبینی شده باشد ،مانند :عقد بیع ،عقد اجاره ،عقد رهن ،عقد نکاح وغیره ب -عقود نا مسمی { نا معین} :عقودی که نام مشخصی درقانون ندارد ،شرایط وآثار آن نیز درقانون پیشبینی نشده بلکه طرفین قرار داد درچهارچوب عمومی قانون میتوانند هرطوریکه خواسته باشند آنرا منعقد نمایند واحیانًا آنرا به نامی نیز مسمی سازند ،مثًال :فروش موتر واخذ نقدی یک مقدارثمن واستفاده ازخانه خریداربدون تادیه کرایه برای مدت مشخص دربدل قیمت باقی مانده ثمن مبیعه. اهمیت این تصنیف :هرگاه درعقود مسمی ابهام وغموض موجود باشد برای حل ،تفسیر وتوضیح آن به قانون ودساتیر قانونی مراجعه میشود اما برعکس هرگاه این غموض درعقود نا مسمی دیده شود، بنابرینکه متن قانونی راجع به تعیین شرایط آن موجود نیست ،برای حل غموض وابهام ازروش های عمومی تفسیر عقود استفاده میگردد. ()2عقود یک جانبه ودوجانبه: عقد یک جانبه عقدی را گویند که درآن ایفای وجیبه تنها به دوش یکی ازطرفین عقد بوده وجانب مقابل مکلف به ایفای کدام وجیبه نباشد ،مانند عقد هبه که دراین عقد تنها واهب وجیبه دادن وسپردن شیء موهوبه را به موهوب له به دوش دارد ودرعوض موهوب له مکلف به ایفای کدام وجیبه ای تقابلی برای واهب نیست. اما برعکس آن عقد دوجانبه یا ملزم الطرفین عبارت ازعقدیست که طرفین عقد دربرابرهمدیگر ملزم به ایفای وجیبه میباشند ،مانند عقد فروش که دراین عقد خریدار دربرابر فروشنده مکلف به تأدیه ثمن ودرعوض بایع درمقابل خریدار مجبور به تسلیم دهی مبیعه میباشد. تفاوت عقد یک جانبه با اراده یک جانبه :درعقد یک جانبه تنها وجیبه به دوش یک جانب است اما توافق اراده واهب وموهوب له برای انعقاد عقد ضروریست ،اما دراراده یک جانبه { ایقاع} توافق دوجانب برای ا یجاد وجیبه الزم نیست بلکه تنها یک جانب میتواند ایقاع کند که براساس آن اثر ایقاع منحیث وجیبه برهردوجانب ایجاد میگردد ،مانند :طالق ،رجوع ... اهمیت تصنیف عقود به یک جانبه ودوجانبه: الف -ازنگاه ثبوت :عقود دوجانبه اکثرًا به دونقل ترتیب گردیده که به هرکدام ازطرفین یک یک نقل به حیث وسیله اثبات داده میشود {دراسناد عرفی متصوراست }-اما درعقود یک جانبه تنها به یک نقل تحریرمیگردد وعمومًا ازطرف شخص مدیون {مکلف} برای دائن داده میشود. ب -ازنگاه امتناع :درعقود دوجانبه هرگاه یکی ازطرفین ،وجیبه خود را ایفا ننماید ،جانب مقابل نیز میتواند ازادای وجیبه امتناع نماید ،مثًال درعقد فروش موتر ،هرگاه مشتری قیمت موتر را نپردازد ،بایع نیز میتواند ازتسلیم دهی موترتا زمان حصول قیمت ،امتناع وخود داری نماید که این نوع عملکرد درعقود یک جانبه متصورنیست ،وجنبه عملی ندارد. ج -ازنگاه فسخ وانحالل :درعقود دوجانبه اگریکی ازطرفین وجیبه خود را ایفا ننماید وامتناع طرف مقابل نیز درادای وجیبه وی مؤثرواقع نگردد ،دراین حالت طرف مقابل قرارداد میتواند به محکمه مراجعه نموده ورسمًا خواستار فسخ وانحالل عقد گردد ،که این نوع مطالبه انحالل عقد درعقود یک جانبه متحقق نبوده وجنبه عملی ندارد. د -ازنگاه علت یا سبب عقد :درعقود دوجانبه علت یا سبب وجیبه یک طرف درایفای وجیبه طرف مقابل نهفته میباشد ،مثًال درعقد بیع علت وجیبه بایع ( تسلیم دهی مبیعه) درایفای وجیبه مشتری ( تادیه ثمن) مربوط میباشد که عکس قضیه نیز است ولی درعقود یک جانبه علت ایفای وجیبه یک جانب درایفای وجیبه جانب مقابل که اصًال وی هیچ گونه وجیبه بدوش ندارد ،سراغ شده نمی تواند ،مثًال دریک عقد هبه بالعوض علت وجیبه واهب مربوط به ایفای وجیبه موهوب له نمیباشد. ختم جلسه دّو م جلسه سّو م ( )3عقود رایگان وغیر رایگان یا عقود معوض وعقود غیر معوض: عقود ،رایگان { عقود غیرمعوض یا عقود تبرع} عقودی که درآن یکی ازطرفین مفاد بدون عوض را به جانب مقابل عاید سازد ،مانند عقد هبه ،عقد قرض حسنه ،عقد عاریت وغیره. عقود غیر رایگان {عقود معوض} عقودی که درآن هریک ازطرفین ازجانب مقابل چیزی را { دربدل مال خود} حاصل مینماید ،مانند عقد بیع ،عقد اجاره ،عقد رهن وغیره. عقود رایگان بصورت عموم درحین عقد یک جانبه وعقد غیر رایگان درعین زمان عقد دوجانبه میباشد، اما با وجود این دوتصنیف ازهم متمایز اند به این معنی که عقود یک جانبه همیشه رایگان میباشد مانند هبه اما هرعقد رایگان الزم نیست که همیشه یک جانبه باشد بلکه ممکن عقود دوجانبه نیز رایگان باشد مانند عقد عاریت. همچنان عمومًا هرعقد غیر رایگان عقد دوجانبه میباشد مگر هرعقد دوجانبه الزم نیست غیر رایگان باشد بلکه ممکن عقود دوجانبه نیز رایگان باشد مانند عقد عاریت ،عقد قرض حسنه... عمده ترین مفاد این تصنیف: الف -ازنگاه شخصیت :عمومًا عقود رایگان با درنظرداشت شخصیت جانب مقابل منعقد میگردد، درحالیکه درعقود غیر رایگان شخصیت مقابل مطرح نبوده وبا هرکس میتواند منعقد گردد ،بنابران درعقود رایگان اشتباه یا خطاء درشخص موجبات فسخ عقد را فراهم میسازد درحالیکه درعقود غیر رایگان اشتباه یا خطاء ازجمله موجباتت فسخ عقد نیست. ب -ازنگاه اهلیت :ولی یا وصی یک طفل میتواند بنام وحساب طفل مذکور به ارتباط ودارایی وی عقود غیر رایگان منعقد سازد اما برعکس ولی یا وصی حق ندارد درمورد اموال ودارایی طفل عقود رایگانی را که طبعًا به ضررطفل باشد منعقد نماید{ ،مانند هبه وعاریت دادن مال طفل} ولی عقود رایگانی که به نفع طفل باشد میتواند منقعد نماید ،مانند قبولی هبه بنام وحساب طفل. ج -ازنگاه مسؤلیت: هرگاه درعقود رایگان منازعه ومناقشه واقع شود محکمه حتی االمکان کوشش می نماید تا مسؤلیت طرف قرار داد را که طورمجانی وبال عوض به طرف دیگرمفادی عاید ساخته است سبک تر ونرم ترتعیین وتثبیت نماید زیرا شدت مسؤلیت به کسی که مجانًا وبال عوض به د یگری عاید رسانده خالف اصل عدالت وانصاف پنداشته میشود ،البته درصورت تخطی وتخلف صریح شخص عاقد ازدساتیر واوامرقانونی ،مسؤلیت طورعادی مطابق احکام قانون تعیین میگردد. درعقود غیر رایگان چون هریک ازطرفین دربدل مال خود چیزی حاصل میکند ،موضوع عاید ساختن مفاد یک جانبه متصورنیست،بناًء موضوع تمایل محکمه به خفت مسؤلیت یکی ازطرفین مطرح نبوده بلکه مسؤلیت هرکدام کامًال شکل عادی مطابق دساتیر قانونی تثبیت وتعیین میگردد. د -ازنگاه حقوق میراث: برای حمایت حقوق اخالف دراموال ودارایی اسالف ،سلفی که قسمت زیادی ازاموال ودارایی خویش را به اساس عقود رایگان ازمایملک خویش خارج سازد ،مورد اعتراض بازماندگان قرارگرفته میتواند ،البته درعقود غیررایگان که با ازدست دادن مال یا منفعت ،مفاد دیگری حاصل میگردد ،امکان این امرنیست. درتصنیف عقود به رایگان وغیر رایگان یک تصنیف فرعی دیگر نیز وجود دارد که تمام عقود غیر رایگان بدو دسته { یقینی واحتمالی} منقسم میگردد: –1عقود غیررایگان یقینی :عقودی که درآنها هریک ازطرفین درحین انعقاد عقد به خوبی میداند که چه چیز درعوض آنچه پرداخته است ،بدست می آورد مانند عقد بیع ،اجاره... -2عقود غیررایگان احتمالی :عقودی که درآنها خود عوض یا اندازه ومقدارآن یقینی نبوده بلکه براحتمال وتصادف استواراست مانند عقد بیمه ،راتب العمری وغیره.... مفاد عملی این تصنیف فرعی ازنگاه غبن است ،موجودیت غبن {فاحش} دریک عقد موجبات فسخ عقد را بارمی آورد ،چنانچه به اساس ماده ( )571قانون مدنی ،هرگاه دریک عقد بین قیمت اصلی وحقیقی مال درهنگام عقد وقیمتی که مال بفروش رسیده به ( )15فیصد یا بیشترازآن بالغ گردد ،غبن درعقد موجود بوده وشخص متضرر میتواند فسخ عقد را مطالبه نماید. با درنظرداشت توضیحات فوق موضوع غبن فاحش تنها درعقود غیر رایگان یقینی درنظرگرفته میشود ودرعقود غیر رایگان احتمالی که درآنها اصًال وجیبه یک طرف درحین انعقاد قرارداد معین ومشخص نمیباشد ،مطرح شده نمیتواند. = ماده ( )751ق.م )1( .هرگاه به سبب فریب یکطرف عقد ،غبن فاحش متوجه طرف مقابل گردد، فریب خورده میتواند فسخ عقد را مطالبه نماید )2( .غبن وقتی فاحش گفته میشود که تفاوت بین قیمت حقیقی مال درهنگام عقد وقیمتی که مال بفروش رسیده به ( )15فیصد یا بیشترازآن بالغ گردد. ( )4عقود آنی وعقود متمادی: عقود آنی عبارت ازهمان نوع قرارداد های است که درآنها ایفای وجایب طرفین بصورت فوری ویکبارگی صورت میگیرد مانند عقد بیع بصورت معجل یا نقده. عقود متمادی برعکس ،عقودی اند که درآنها وجایب جانبین ویا وجیبه یکی ازآنها طور فوری اداء نگردیده بلکه بشکل متمادی درفواصل زمانی معین صورت میگیرد مانند :عقد اجاره ،عقد بیع بصورت مؤجل یا قرض. مفاد این تصنیف: الف – ازنگاه تأثیرات فسخ وبطالن: درعقود آنی فسخ وبطالن دارای تأثیرات رجعی بوده بدین معنی که تأثیرات آن نه تنها متوجه حال وآینده میباشد بلکه به گذشته نیز سرایت ورجعت می نماید یعنی اینکه عقد ازروز اول تا اخیر منحل شده تلقی گردیده وطرفین به حالت اصلی قبل ازعقد برمیگردند مثًال درعقد خرید وفروش وغیره. درعقود متمادی تأثیرات فسخ وبطالن به شکل رجعی نبوده بلکه تنها حال وآینده را دربرمیگیرد مثًال درعقد اجاره... ب -ازنگاه تغییرات ارزش پولی وسطح عمومی قیم: درعقود متمادی بنابراینکه وجایب به صورت فوری اجراء نگردیده بلکه بعدازگذشت یک مدت زمان ایفاء میگردد ،بنا بران امکان دارد که دراین عقود ایفای وجیبه توسط بحرانات اقتصادی ،ارزش پول وسطح قیم متأثرگردیده مفاد ویا مضاری را به ایفاء کننده آن متوجه سازد که البته امروز برای رفع این نقیصه اکثرًا عقود متمادی به شکل متحول منعقد میگردد بدین معنی که با تغییر اوضاع اقتصادی وارزش پول ،وجه این عقود مانند قیمت کرایه وغیره نیز تغییرمینماید. درعقود آنی چون وجایب طرفین به صورت فوری ودریک زمان واحد ایفاء گردیده وازتغییرات وضع پولی درامان میباشد ،این نوع مشکل ومعضله رخ نمیدهد باید خاطرنشان نمود که عقود متمادی نیز به دو دسته فرعی تقسیم بندی میگردد: عقود متمادی با مدت معین وعقود متمادی با مدت غیر معین: مفاد عملی این تصنیف فرعی ازنگاه موضوع فسخ میباشد بدین معنی که عقود متمادی دارای مدت معین را نمیتوان قبل ازانقضای مدت مذکورفسخ نمود؛ درحالیکه عقود متمادی دارای مدت غیر معین هرزمان نظر به اراده هریک طرفین فسخ شده میتواند. ( )5عقود نتیجوی وعقود وسیلوی: عقود نتیجوی عقودی که درآنها مدیون درایفای وجیبه خویش برآورده شدن یک هدف نهایی را تعهد مینماید مانند :ترسیم تابلو ،اعمارخانه ،ساختن میز{...استصناع} عقود وسیلوی برعکس عقودی را گویند که درآنها مدیون برآورده شدن یک هدف نهایی را به عهده نگرفته بلکه متعهد میگردد که برای برآورده شدن هدف مذکور تمام وسایل ممکنه را به خرچ خواهد داد مانند :عقد وکالت دفاع ،عقد طبیب با مریض ،یا مریض دار به معالجه وتداوی مریض وغیره... مفاد عملی این تصنیف: مفاد عملی این تصنیف را ازنگاه موضوع ثبوت مشاهده نموده میتوانیم بدین معنی که درعقود نتیجوی بار ثبوت بدوش مدیون بوده ونه داین یعنی آنکه هرگاه دریک عقد نتیجوی هدف ونتیجه نهایی بدست نیاید داین میتواند دراین مورد تنها ورقه مطالبه جبران خساره را به محکمه تقدیم نماید وضرورنیست که درآن تقصیرمدیون خویش را درایفای وجیبه اش ثابت نماید بلکه مدیون میتواند اگرخواسته باشد عدم موجودیت تقصیرخود را درزمینه ثابت نماید. درعقود وسیلوی موضوع بکلی بشکل معکوس بوده بدین معنی که باراثبات بدوش داین بوده نه مدیون، مثًال دریک عقد که بین طبیب ومریض یا مریض دار منعقد گردیده درصورتیکه نتیجه وغایه نهایی که عبارت ازصحت یابی مریض میباشد ،بدست نیاید مریض یا مریضدارتنها با تقدیم ورقه مطالبه جبران خساره به محکمه ،مستحق جبران خساره شده نمی تواند بلکه وی باید درمحکمه تقصیرطبیب را مبنی برسهل انگاری ،بی اعتنایی وغفلت وی درایفای وجیبه اش را نیز ثبات نماید. ختم جلسه سّو م جلسه چهارم ( )6عقود تراضی ،عقود شکلی وعقود عینی: عقود تراضی عبارت ازعقودی است که به مجرد تالقی وتوافق اراده ها ورضائیت جانبین عقد منقعد شده تلقی میگردد وکدام شکلیات وتشریفات خاص را ایجاب نمی نماید مانند عقد بیع... عقود شکلی به آن عده ازعقودی گفته میشود که درآنها برای انعقاد عقد تنها توافق وتالقی اراده های جانبین کافی نبوده بلکه ایجاب مینماید که این توافق اراده ها وابراز رضائیت جانبین با شکلیات خاص صورت بیگرد مانند :عقد ازدواج ... عقود عینی عبارت ازقراردادهای است که درآنها برای انعقاد عقد برعالوه موجودیت توافق ورضائیت جانبین ،تسلیم دهی شیء یا موضوع قرارداد نیز شرط اساسی دانسته میشود ،مانند :عقد هبه ،عقد ودیعت ( امانت) وغیره.... ( )7عقود انفرادی وعقود جمعی ( اجتماعی): عقود انفرادی عقودی که جانبین قرارداد را اشخاص انفرادی تشکیل داده که معموًال هرکدام ازآنها شخصًا ویا بعضًا توسط ممثل یا نماینده خویش درانعقاد عقد سهم میگیرد. عقود اجتماعی برعکس عبارت ازعقودی که درآنها هردوطرف قرارداد ویا یک طرف آنرا یک گروپ اشخاص تشکیل میدهد که البته هریک ازاعضای این گروپ فردًا وشخصًا درانعقاد عقد سهم نگرفته بلکه عقد توسط بعضی از آنها به نمایندگی تمام گروپ منعقد میگردد ،اما آثارونتایج عقد به تمام اعضاء ارتباط میگیرد. مثًال عقودی که بین دوشرکت سهامی ویا بین یک شخص وشرکت سهامی منعقد میگردد. ( )8عقود تعاطی وعقود اذعان: عقودی که بنام عقود متکی بر « مباحثه ومناقشه آزاد» نیزگویند عقودیست که درآنها جانبین از مساوات تعاطی ومباحثه برخوردار بوده ،عقد بعد ازمذاکره ،مناقشه ومفاهمه هردوطرف منعقد میگردد ،مثًال عقد بیع { خرید وفروش} عقود اذعان برعکس عقودی که درآنها این حق مباحثه ومناقشه آزد موجود نبوده بلکه شرایط عقد بصورت یکجانبه توسط یکطرف قرارداد تعیین گردیده جانب مقابل صرف میتواند آنرا قبول یا رد نماید مثًال عقودی که با یک مؤسسه بیممه ویا یک مؤسسه حمل ونقل زمینی ویا هوایی منعقد میگردد. ( )9عقود الزم وعقود جایز: عقود الزم :عقودی که هیچ یک ازطرفین نمی تواند مطابق میل خود هروقتی که خواسته باشد ،عقد را فسخ نماید مگرصرف دربعضی موارد خاص که قانون آنرا تصریح نموده باشد ،مانند :عقد بیع وغیره. باید تذکرداد که درعقود الزم این امکان وجود دارد که درمتن قرار داد حق فسخ دلخواه برای جانبین ویا یک طرف قرارداد داده شود که این نوع عقود بنام الزم خیاری یاد میگردد. عقود جایز :عقودی که هریک ازطرفین قرارداد هر وقتی که خواسته باشد میتواند عقد را فسخ نماید، مانند :عقد وکالت ،عقد متمادی غیرمعین. بعضًا امکان دارد که یک عقد برای یک طرف قرارداد الزم وبرای طرف دیگرقرارداد عقد جایز باشد، مثًال :عقد رهن ،این عقد برای شخص راهن همیشه یک عقد الزم میباشد ،زیرا وی نمیتواند قبل ازتأدیه دین خویش ،شئ مرهونه را دوباره بدست آورد ،امام برخالف ازنگاه شخص مرتهن عقد رهن همیشه یک عقد جایزدانسته میشود ،زیرا شخص مرتهن بدون حصول طلب خویش ازمدیون هروقت میتواند عقد رهن را فسخ نموده شئ مرهونه را به راهن مسترد نماید{ .بهتراست این عقد را بیع جایزی بگوئیم بدلیل اینکه لفظ رهن بمعنی تضمین مورد استعمال دارد .انیس} مبحث دوم {ارکان عقد} برای تشکیل وصحت یک عقد موجودیت شرایط چهارگانه { -1ایجاب وقبول (صحت رضاء -عیوب رضاء) -2عا قدان (اهلیت حقوقی – نیابت) -3موضوع عقد یا محل عقد -4سبب عقد حتمی والزمی دانسته میشود که اینک هرکدام ازاین شرایط درضمن گفتارهای جداگانه مورد مطالعه وارزیابی قرار خواهد گرفت. تعریف ارکان :ارکان جمع رکن درلغت بمعنای مبادی ،پایه ها ،کرانه قوی ،وجزء اعظم هرشئ. همچنان رکن به مفهموم کارسترگ ،مایه قوت وجانب اقوی یک چیز آمده است. درعلم اصول ،رکن به امری گفته میشود که « حکم ،موقوف بروجود آن است به نحوی که با وجود آن، حکم نیز درمیان خواهد بود ودرنبود آن ،حکم نیز ازمیان خواهد رفت». درفقه ،رکن به امری اطالق میگردد که وجود چیزی متوقف ومبتنی برآن باشد ودرواقع « رکن هرچیز ازحقیقت وماهیت آنست » مانند ایجاب وقبول درعقد نکاح که رکن آن به حساب می آید وبدون آن منعقد شده نمی تواند. با رعایت احکام قانون مدنی افغانستان ارکان عقد عبارت اند از: -1ایجاب وقبول ( مواد )507 -506 -2عاقدین ( مواد )578 -505 -3موضوع عقد ( مواد )590 -579 -4سبب یا مقصد اصلی عقد ( مواد )594 -591 قسمت اول مبحث اول { ایجاب } اول – تعریف ایجاب :ایجاب درلغت مصدر باب افعال ازریشه (وجب) بعنای فرض کردن ،واجب کردن، الزم گردانیدن ،الزم کردنف واقع ساختن ،ثابت ومقرر نمودن آمده است. این واژه بمعنای مراعات کردن نیز آمده است ،چنانکه گویند « :اوجب لفالن حقه » یعنی حق فالنی را مراعات کرد. دراصطالح فقه وحقوق :ایجاب عبارت از« فعل دال بررضای به تعاقد است» همچنین درتعریف ایجاب گفته اند که « عبارت ازاثبات فعل خاص دال بررضای واقع ابتداء از زبان یکی ازمتعاقدین ویا قائم مقام وی است ،تفاوت نمی کند که ازسوی مملک یا متملک باشد» این تعریف را فقهای حنفی ارائه داده اند که بموجب آن قول نخستین یکی ازمتعاقدین درعقد بیع ،ایجاب است ،خواه ازبایع صادر شود یا ازمشتری. بنابران اگربایع ابتداء بگوید «:آنرا فروختم» سخن او ایجاب است وهمچنین اگر مشتری درابتداء بگوید « آنرا خریدم» این گفته نیز ایجاب است. مجلة االحکام درماده ( )101ایجاب را چنین تعریف نموده است «:ایجاب اولین لفظی است که توسط یکی ازعاقدین بمنظور انشاء تصرف صادرمیشود وبه وسیله آن تصرف دیگری واجب می گردد وبه اثبات می رسد». قانون مدنی درماده ( )506بارتباط ایجاب حکم ذیل را تسجیل نموده است: « -1عقد به ایجاب وقبول طرفین منعقد میگردد. -2ایجاب وقبول عبارت است ازالفاظیکه درعرف برای انشاء عقد استعمال میگردد». بموجب حکم ماده ( )507قانون مدنی« ایجاب وقبول به صیغه ماضی بوده وبه صیغه مضارع یا امر نیز جایز میباشد ،مشروط براینکه زمان حال ازآن اراده شده باشد». تا جائیکه بمالحظه میرسد ،تعریف مجل االحکام وتعریف قانون مدنی درمورد « ایجاب« با تعاریفی که درنظرفقهاء انعکاس یافته است ،همسان میباشد. دوم – شروط ایجاب :برای صحت ایجاب شرط اینست تا به لفظ ماضی صورت گیرد واستثناًء به توافق طر فین درحالی که قصد انشاء ،زمان حال را افاده نماید به زمان استقبال ومضارع نیز صحت می یابد. فقهاء در باره صحت انعقاد عقد با ( فعل ماضی) اتفاق نظردارند ،زیرا « درین صیغه نسبت به هرلفظ دیگربا صراحت بیشتری برمراد داللت دارد وبه تحقق مقصود ازعقود نیز نزدیک تر است». قانون مدنی درمورد شروط ایجاب احکام ذیل را دربر دارد: الف -ایجاب وقبول به صیغه ماضی بوده وبه صیغه مضارع یا امرنیز جایز میباشد مشروط براینکه زمان حال ازآن اراده شده باشد( .ماده )507 ب -عقد به صیغه استقبال وقتی منعقد می گردد که عاقدین قصد انشاء عقد را با این صیغه نموده باشد. (ماده )508 ختم جلسه چهارم گفتاراول اولین شرط انعقاد عقد ،موجودیت رضائیت جانبین قرار داد است ،البته این ابراز رضائیت باید بدون وجود هیچ نوع نقیصه وعیبی صورت گرفته باشد ،بنابرآن نخست درسطوربعدی تحقق رضائیت وبعداز آن عیوب رضائیت را مورد بررسی قرارمیدهیم -1تحقق رضائیت :قراریکه قبًال تشریح شد عقد عبارت ازتوافق اراده دو ویا چندین شخص بمنظور ایجاد وجیبه یا وجیبه ها ،ازاین تعریف به خوبی برمی آید که توافق اراده جانبین برای انعقاد عقد ازجمله شروط اساسی وعمده میباشد. اما چونکه اراده ورضائیت درواقع یک امردرونی وباطنی است لهذا برای اینکه دو اراده باهم تالقی وتوافق نموده ودرنتیجه یک اثر حقوقی را ایجاد کرده بتواند ،الزم است که طرفین قرار داد اراده ورضائیت شان را به یکدیگراظهار واعالم نمایند. اظهار واعالم اراده اساسًا تشریفات خاص الزم ندارد وطرفین میتوانند بطور خیلی ساده به هرنحویکه خواسته باشند رضائیت شان را دربرابر همدیگربیان نموده وراجع به انعقاد عقد با هم موافقه نمایند ،اما با آنهم باید بخاطرداشت که رعایت تشریفات وشکلیات خاص طوریکه مطالعه نمودیم درعقود شکلی مانند عقد ازدواج الزمی وحتمی میباشد. سوم -تقدیم ایجاب برقبول : این موضوع درماده ( )169مجلة االحکم بمتن ذیل توضیح شده است. « ایجاب وقبول به صیغه ء ماضی صورت گیرد مثل بعت (فروختم ) واشتریت ( خریدم ) .وهرکدام این دولفظ که اول ذکرشود ایجاب ولفظ دوم آن قبول است. اگر بایع بگوید (فروختم ) ومتعاقب آن مشتری بگوید ( خریدم ) ویا اگر مشتری بگوید که ( خریدم) وبعد ازآن بایع بگوید (فروختم ) بیع منعقد می گردد. پس کلمه فروختم درصورت اولی ایجاب وکلمه (خریدم) قبول است ودرصورت ثانی بالعکس (خریدم) ایجاب وفروختم) قبول دانسته میشود. چهارم -اتصال بین ایجاب قبول : اتصال بین ایجاب قبول باین معنی است که « هردوجانب عقد یعنی موجب وقبول کننده درمجلس واحد باشند واگر غایب باشند درمجلسی اتفاق بیفتد که طرف غایب از ایجاب آگاه باشد. برای تحقق این امرسه شرط قابل رعایت دانسته شده است: الف -آنکه مجلس واحد باشد. ب -ازیکی عاقدان سخن یا عملی دال براعراضش صادر نشود. ج -موجب پیش ازقبول طرف دیگر از ایجاب خویش باز نگردد» بموجب حکم مادۀ ( )533قانون مدنی « :عقدبین طرفین غایب درزمان ومکانی کامل پنداشته می شود که ایجاب کننده از قبول طرف مقابل علم حاصل کرده باشد مشروط برانیکه طرفین یا احکام قانون مخالف آنرا تصریح نکرده باشد وقبول بمجرد وصول به ایجاب کننده چنان فرض می شود که بآن علم حاصل شده است» همچنان طبق ماده ( )524قانون مدنی « عقدبه وسیله تفلون وسایل مماثل آن ازحیث زمان ،مانند عقدبین طرفین حاضرو ازحیث مکان ،مانند عقدین طرفین غایب پنداشته می شود».
پنجم -تطابق میان ایجاب وقبول :
مراد تطابق میان ایجاب وقبول آنست که « فروشنده وخریدار هر دو خرید وفروش یک چیز ویا شرایط مشخص ومعین را منظور داشته باشند. بموجب حکم ماده ( )177مجلة االحکم « وقتی یکی ازعاقدین بیع چیزی را ایجاب نماید برای صحت عقد ،صدور قبول ازطرف عاقد دیگر به وجهی که قبول مطابق ایجاب باشد ،ضروری است » وبه اساس ماده ( )521قانون مدنی « مطابقت بین ایجاب وقبول حاصل میشود که موافقهء طرفین برجمیع مسایل اساسی عقد بعمل آمده باشد ،موافقه بر بعضی ازین مسایل برای الزام طرفین کافی نمی باشد» ششم -انواع ایجاب : ایجاب بطور عموم به دونوع قابل مطالعه می باشد . الف -ایجاب منجز وآن عبارت از ایجابی است که مشروط ومقید به امری نشده باشد ،چنانکه درحقوق عرب ازین ایجاب به ایجاب محض (بات ) یاد شده است. ب -ایجاب معلق ،عبارت از ایجابی است که منوط ومشروط به تحقق شرطی شده باشد. هفتم – مبطالت ایجاب : ایجاب دریکی ازموارد ذیل به بطالن است. « -1رجوع موجب از ایجاب خویش قبل از قبول در مجلس -2رد ایجاب از سوی طرف دیگر. ًال -3پایان پذیرفتن مجلس عقد که معو با پراگنده شدن عاقدان صورت می پذیرد. البته حالتی که اعالم قبول وکیل از ایجاب مؤکل بعدازمجلس عقد صورت می گیرد ،حالت استثنائی این قاعده را تشکیل میدهد. -4ازدست رفتن اهلیت موجب. -5ازبین رفتن محل عقد پیش از قبول . -6پایان مهلت اعتبار ایجاب . -6مرگ وعدم اهلیت گوینده ایجاب پیش ازقبول » مبحث دوم تعریف قبول : واژه قبول به فتح قاف به معنانی پذیرش است. دراصطالح فقه وحقوق به پذیرش چیزی بارضای خاطر وطیب نفس «قبول» گویند .درجای درجای دیگر(قبول ) قبول به عبارت ذیل تعریف شده است: « قبول عبارت است از اعالن رضایت به ایجاب ابراز شده برای تعاقد» همچنین درمعنای قبول گفته اند که عبارت است از احکام یا فعل یکی از متعاقدین درپاسخ به ایجاب دیگر دال برموافقت واعالم رضاء به ایجابی که درمیان آورده است»